جام جم سرا: بررسی جدیدترین آمار و اطلاعات ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران درباره وضعیت بازار کار کشور نشان میدهد در بهار سال جاری ۶۳ میلیون و ۷۱۲ هزار و ۴۲۳ نفر از کل جمعیت کشور در سن کار قرار داشتهاند.
از مجموع کل جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر در سن کار کشور نیز ۲۳ میلیون و ۶۳۷ هزار و ۳۰۹ نفر در گروه شاغلان قرار دارند که دارای فعالیت اقتصادی هستند و ۴۰ میلیون و ۷۵ هزار و ۱۱۴ نفر نیز غیرفعال بودهاند.
همچنین در بهار امسال ۳۱ میلیون و ۸۱۷ هزار و ۸۱۱ نفر مرد در سن کار قرار داشتند که از این تعداد ۱۹ میلیون و ۷۲۷ هزار و ۴۳ نفر شاغل بوده و ۱۲ میلیون و ۹۰ هزار و ۷۶۸ نفر نیز غیرفعال بوده، یعنی در گروه بیکاران و یا شاغلان قرار نداشتند. نکته حائز اهمیت این است که در بهار امسال، ۱۲ میلیون مرد در سن کار کشور نه شاغل بودهاند و نه بیکار!
۴۰ میلیون نفر دقیقا چه کارهاند؟
از سویی نگاهی به وضعیت فعالیت اقتصادی زنان در ایران نیز حکایت از آن دارد که در فصل بهار امسال ۳۲ میلیون و ۵۱ هزار و ۳۶۰ زن در سن کار قرار داشتهاند که ۲۳۳ هزار و ۵۴۹ نفر از تعداد مردان در سن فعالیت اقتصادی، بیشتر هستند.
به گزارش جام جم سرا، از جمعیت ۳۲ میلیون نفری زنان در بهار امسال، ۳ میلیون و ۹۰۱ هزار و ۲۶۶ نفر شاغل بودهاند و ۲۸ میلیون و ۱۴۱ هزار و ۹۴ نفر نیز در گروه غیرفعالها قرار داشتند. البته باید توجه داشت که بخش قابل توجهی از جمعیت ۲۸ میلیونی زنان غیرفعال با میل و اراده خود قصد انجام فعالیت کاری را ندارند و ترجیح میدهند به امر خانواده بپردازند.
۱۲ میلیون مرد خانه نشین هستند
بررسیها حکایت از آن دارد که از کل جمعیت در سن کار کشور، علاوه بر اشتغال ۲۳ میلیون و ۶۳۷ هزارنفری، تنها ۲ میلیون و ۵۳۰ هزارنفر متقاضی شغل شناخته شدند که نهایتا با فرض آمارهای غیررسمی به ۵ میلیون نفر بالغ خواهند شد.
به نقل از مهر، در حال حاضر، ۳۵ میلیون نفر از جمعیت در سن کار و اشتغال کشور هستند که هنوز تصمیمی برای تاثیرگذاری در جریان اقتصاد کشور نگرفتهاند.
اگر فرض شود که عدم تمایل بخش قابل توجهی از جمعیت ۲۸ میلیون نفری زنان در سن کار برای ورود به عرصههای اقتصادی و فعالیتهای اینچنینی قابل درک باشد، اما دست روی دست گذاشتن، بیکار ماندن و سرگشتگی ۱۲ میلیون مرد باید مورد توجهات جدی قرار گیرد. با این حال، نباید از یاد برد که درصدی از جمعیت ۱۲ میلیون نفری مردان در سن کار که ۱۰ سال به بالا محاسبه میشود، در واقع امکان اشتغال را به لحاظ سنی ندارند ولی در آمارها به عنوان جمعیت فعال کشور در نظر گرفته میشوند.
.
جدول وضعیت نرخ مشارکت - تعداد شاغلان و افراد غیرفعال کشور از 84 تا بهار 93
تعدادبیکاران (میلیوننفر) | جمعیتغیرفعال (میلیوننفر) | جمعیتفعال (میلیوننفر) | نرخمشارکتاقتصادی (درصد) | سال |
2.6 | 33.3 | 23.2 | 41 | 1384 |
2.6 | 34.5 | 23.4 | 40.4 | 1385 |
2.5 | 35.5 | 23.5 | 39.8 | 1386 |
2.4 | 37.2 | 22.8 | 38 | 1387 |
2.8 | 37.3 | 23.8 | 38.9 | 1388 |
3.2 | 38.3 | 23.8 | 38.3 | 1389 |
2.8 | 39.8 | 23.3 | 36.9 | 1390 |
2.9 | 39.8 | 24.1 | 37.7 | 1391 |
2.5 | 39.5 | 23.8 | 37.6 | 1392 |
2.5 | 40 | 23.6 | 37.1 | بهار93 |
در این میان، نرخ مشارکت اقتصادی از ۳۹/۳ در بهار سال گذشته به ۳۷/۱ در بهار امسال کاهش یافته، همچنین نرخ بیکاری نیز از ۱۰/۶ به ۱۰/۷ درصد رسیده است.
کارشناسان معتقدند افزایش دوباره ۵۰۰ هزارنفری جمعیت غیرفعال کشور را باید در مایوس شدگان از اشتغال، گروههایی که برای فرار از بیکاری دوباره به دانشگاهها پناه میبرند، زنانی که از بیکار ماندن خسته شده و عطای کار را به لقای آن بخشیدهاند و گروههای مانند موارد یادشده جستجو کرد.
گسترش دلالی و واسطهگری
آمار بالای جمعیت غیرفعال کشور از جمعیت ۶۳ میلیون و ۷۱۲ هزارنفری در سن کار، نشانههای خوبی از پویایی اقتصادی، حرکت رو به جلوی کشور، توسعه سریع و استفاده از ظرفیتهای انسانی و نیروی کار نیست و بیشتر بیانگر هرز رفتن پتانسیل عظیم انسانی کشور، تلف شدن سرمایههای فکری و ظرفیتهای بالقوه جامعه است.
در حال حاضر، به کارگیری ظرفیت نیروی انسانی در کشورهای توسعه یافته و به حرکت در آمدن توانمندیهای آن جوامع باعث شده تا برخی از کشورها از اتکا به منابع طبیعی خارج و برنامههای خود را از طریق توانمندیهای نیروی انسانی خود و با اتکا بر ظرفیتهای این بخش انجام دهند.
دقیقا مشخص نیست جمعیت غیرفعال کشور که ۱۲ میلیون نفر از آنها مرد هستند، چه نوع فعالیتی را در کشور انجام میدهند، اما کارشناسان معتقدند بخشی از این افراد در مشاغل غیررسمی، دلالی و سوداگری وارد شدهاند.
در بهار امسال کمترین نرخ مشارکت اقتصادی کشور مربوط به استانهای تهران، سیستان و بلوچستان، قم، کرمان، کهکیلویه و بویراحمد و لرستان بوده است.
۶ استان کم تحرک
بیشترین نرخ مشارکت اقتصادی کشور نیز که نشان دهنده انجام حرکتهای بهتر اقتصادی و تحرک بیشتر در جریان توسعه کشور است، مربوط به استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، اصفهان، سمنان، قزوین، کردستان، گیلان و مازندران میشود.
در حال حاضر اختلاف نرخ مشارکت اقتصادی در استان اردبیل با ۴۴/۴ درصد و استان سیستان و بلوچستان با ۲۹/۳ درصد به ۱۵/۱ درصد رسیده، صرفا بیانگر تلاش و کوشش مناسب بخشی از کشور و غیرفعالی بخش دیگری از کشور نیست، بلکه بحث چگونگی توزیع امکانات، ایجاد صنایع و کارخانجات و فراهم بودن زمینههای فعالیت اقتصادی نیز مطرح است که باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد.(عصر ایران)
سه شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 14:14
یاسین گمرکی پسر ۱۱ سالهای است که گفته میشود بدنش میتواند اجسام فلزی را به خود جذب کند. اگرچه از بررسی علمی دلایل این پدیده که به «خاصیت مغناطیسی بدن» معروف شده اطلاعی در دست نیست، تصاویری از او و همراهی فلزات با بدنش را در ادامه پیش رویتان گذاشتهایم.
جام جم سرا: 6 نوزاد از هر 100 نوزاد. این، رکورد تلخی برای بچههایی است که به جای «زایمان طبیعی»، با عمل «سزارین» بهدنیا میآیند؛ چیزی حدود 2 برابر استاندارد جهانی. رقمی که ایران را به قطب اول سزارین در دنیا تبدیل کرده است. فراگیری عمل سزارین در کشور نگرانی زیادی را برای مسئولان به وجود آورده است. حتی پزشکان معتقدند افزایش این عمل، با کاهش نرخ باروری و جمعیت کشور رابطه مستقیم دارد. اما چه اتفاقی افتاده که پزشکان و زوجها تمایل بیشتری به عمل سزارین دارند؟
در یکی دو سال اخیر مسئولان با وضع قوانین و ارائه تسهیلات سعی کردهاند جمعیت خانوادههای ایرانی و میل آنها به فرزند آوری را بیشتر کنند. از جمله این تسهیلات قانون رایگان شدن زایمان طبیعی در بیمارستان های دولتی بود که با چالش هایی از جمله کمبود ماما در کشور مواجه شد. به طوری که برای رایگان شدن زایمان نیاز به حضور 9 هزار ماما است. یعنی به ازای هر هزار تولد 12 ماما نیاز است. کمبود ماما و مناسب نبودن وضعیت اتاق زایمان در بیمارستان های دولتی موجب رغبت هرچه بیشتر مادران به انجام عمل سزارین شده است.
2برابر میانگین جهانی
متوسط عمل سزارین در دنیا بین 15 تا 25 درصد است. اما این آمار در ایران به 46 درصد رسیده است که تقریبا دو برابر میانگین جهانی است. یعنی حدود نیمی از نوزادان ایرانی، از رشد و حیات کامل در رحم مادر محروم هستند. طبق پژوهش انجام شده روی فرزندان متولد شده بهروش سزارین در کانادا، این نوزادان 50 درصد بیش تر از نوزادان متولد شده در زایمان طبیعی به آسم، 25 درصد بیشتر به دیابت و 20 درصد بیشتر به چاقی و بیشفعالی مبتلا میشوند.
این آمار در حالی است که آمار سزارین در کشور کانادا نصف میزان سزارین در ایران هم نیست. عمل سزارین تنها برای 15 درصد از زنان که ممکن است زایمان طبیعی برایشان خطرساز شود مفید است. 85 درصد زنان میتوانند زایمان طبیعی و راحتی داشته باشند.
عملی با عوارض 20 ساله
متاسفانه به دلیل نامناسب بودن اتاق زایمان در بیشتر بیمارستانهای دولتی، بعضی از مادران ترجیح می دهند فقط همان یکبار وارد اتاق زایمان شوند و به داشتن یک فرزند اکتفا کنند. این موضوع برای مادرانی که عمل سزارین می کنند هم صدق می کند. تحقیقات علمی نشان می دهد میل به باروری مجدد در مادرانی که سزارین انتخابی داشته اند، به خصوص آن دسته از سزارین های زودتر از موعد و بدون علائم زایمان، از بین می رود. عوارض ناشی از این جراحی برای مادر و نوزاد اتفاق می افتد و ممکن است مادر به نازایی ثانویه دچار شود. چسبندگی جفت باعث خونریزی و از دست دادن رحم مادر می شود. بروز این عارضه ممکن است در زایمان های بعدی حتی موجب مرگ مادر شود. همچنین هزینه بالای این عمل باعث شده خیلی از خانواده ها به تک فرزندی قناعت کنند و به خاطر مشکلات اقتصادی فکر فرزند آوری مجدد را از ذهنشان بیرون کنند.
همه اینها در حالیاست که بهگفته دکتر «خداکرمی» رئیس انجمن مامایی کشور عوارض عمل جراحی سزارین، 20 سال بعد از انجام آن معلوم میشود و آسیب های آن در میانسالی گریبان مادران ایرانی را میگیرد.
زایمان را به ماماها بسپارید
بیشتر مادران تقاضا دارند که زایمانشان توسط پزشک متخصص انجام شود. متاسفانه این موضوع باعث شده تا برخی پزشکان برای سود بیشتر، مادران را بهجای زایمان طبیعی به سزارین تشویق کنند. این در حالی است که ماماها می توانند زایمان طبیعی را به خوبی انجام دهند تا مادر هم مجبور به پرداخت هزینه سزارین نباشد و هم از مضرات عمل سزارین به دور بوده و زودتر از بیمارستان مرخص شود. به گفته دکتر خداکرمی ارتباط کارگر و کارفرمایی بین ماما و پزشک درست نیست و دود این موضوع در چشم مردم فرو می رود. خداکرمی میگوید: «باید در این حوزه طوری فرهنگسازی شود که هر مادر با افتخار اعلام کند که فرزندش را یک ماما به دنیا آورده است.»
این در حالیاست که هنوز بیمه ها خدمات مامایی را پوشش نمی دهند. سال گذشته از یک میلیون و 400 هزار تولد زنده که در کشور ثبت شد، 52 درصد به روش سزارین بوده که در 80 درصد زایمانهای سزارین، ماماها نیز حضور داشته و خدمات ارائه داده اند. همچنین، 76 درصد زایمان های طبیعی در سال گذشته را ماماها انجام داده اند.
بهنظر میرسد درحالیکه سیاستهای افزایش جمعیت در کشور دنبال میشود، باید فکری برای آمار نگرانکننده سزارین در ایران کرد. آماری که در صورت بیتوجهی، قطعا فرزندآوری را با مشکلات فراوانی مواجه خواهد کرد.(مجله مهر/غطیه همتی)
جام جم سرا: برخلاف شایعات مطرح شده، خلبان هواپیمای ایران 140 که صبح امروز در حوالی فرودگاه مهرآباد سقوط کرد، ایرانی بوده است.
از صبح امروز و همزمان با سقوط این هواپیما شایعاتی مبنی بر اینکه خلبان هواپیما روسی بود مطرح شده است.براساس اعلام مسئولان شرکت هواپیمایی سپاهان، خلبان این هواپیما، کاپیتان ایزدپناه بوده است.(مهر)
جام جم سرا: مریم میرزاخانی دکترای خود را از دانشگاه هاروارد اخذ و به عنوان یکی از اساتید و پژوهشگران برجسته رشته ریاضیات دانشگاه استنفورد مطرح است. وی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی نشریه پاپپولار ساینس امریکا به عنوان یکی از ۱۰ ذهن جوان برگزیده و ذهن برتر در رشته ریاضیات معرفی شد.
مراسم اهدای جوایز برترین ریاضیدانان جهان در کره جنوبی و با حضور بیش از ۵ هزار شرکت کننده برگزار شد. مریم میرزاخانی به همراه سه ریاضیدان مرد با نامهای «ارتور آویلا از پاریس»، «مانجول بهارگوا» از دانشگاه پرینستون امریکا، «مارتین هایرر» از دانشگاه وارویک انگلیس موفق به دریافت این جایزه شد.
Ingrid Daubechies یکی از سخنرانان انجمن بین المللی ریاضی در رابطه با این مدال گفت: «اهدای این جایزه بزرگ به یک زن ریاضیدان برای انجمنهای مختلف ریاضی نیز به عنوان یک افتخار بزرگ محسوب میشود. داوران در انتخاب و گزینش برگزیدگان جایزه هیچ گونه اعمال جنسیتی را به کار نبردند و تمام شرکت کنندگان زیر ۴۰ سال برای تحقیق و ممارست خود بررسی شدند تا در نهایت جایزه امسال به ۴ نفر از محققان برتر اهدا شد.»
به گزارش جام جم سرا، پرفسور «لورانس بروز»، استاد برجسته ریاضی دانشگاه فرانسه نیز در مصاحبهای گفت: «تعداد زنان محقق در رشتههایی مانند ریاضی و فیزیک به نسبت مردان کمتر است اما در رشتههایی مانند بیولوژی، شیمی، زیستشناسی و... با تعداد محققان بیشتری روبرو هستیم. من بسیار خوشحال هستم که یک بانو موفق به دریافت اینجایزه شده است زیرا بسیار تفاوت دارد که اینجایزه به زنان اهدا شود یا مردان؟ هر چند که تفاوت جنسیتی معنایی ندارد اما سایر زنان محقق و دانشمند این عرصه انگیزه و امید تازهای برای کوشش و تلاش در این عرصه باز مییابند.»
«کورتیس مک مولن»، برنده مدال فیلدز سال ۱۹۹۸ میلادی و استاد دوره دکترا میرزا خانی در دانشگاه هاروراد امریکا در رابطه با شاگرد و همکار فعلی خود میگوید: «از زمانی که مریم را دیدم همیشه روحیه فوق العادهای در حل و تفسیر موضوعات مختلف ریاضی داشت. پیش بینی چنین آیندهای برای مریم دور از ذهن نبود.»
گفتوگویی را که چندی پیش در جام جم سرا منتشر شد نیز میتوانید از ستون مطالب مرتبط یا کلیک روی لینک «مریم میرزاخانی: فکر نمیکردم ریاضیدان شوم» بخوانید.
سایت دانشگاه استنفورد: مریم میرزاخانی، استاد دانشگاه استنفورد، برگزیده مدال فیلدز
روزنامه امریکایی نیویورک تایمز: اهدای برترین جایزه ریاضی به اولین بانوی برگزیده
دوویچه ووله، رسانه آلمانی: مریم میرزاخانی، اولین بانوی برگزیده جایزه جهانی ریاضی
فنآوری و علوم، یک سایت علمی مهم: مریم میرزاخانی، اولین بانوی برگزیده مدال فیلدز ریاضی
نیوساینتیست، یک سایت علمی مهم دیگر: بانوی ایرانی، برگزیده مدال فیلدز ریاضی
سایت انگلیسی بی بی سی: اولین بانوی برگزیده مدال فیلدز
روزنامه فرانسوی لوموند: مدال فیلدز ریاضی برای اولین به یک زن محقق رسید
(مهر)
جام جم سرا: مسئول تور یکی از آژانسهای هواپیمایی گفت: به دلیل مزاحمتها و حاشیههایی که افراد مجرد، بخصوص ایرانیها برای سایر مسافران به آنتالیا ایجاد کردهاند، مسئولان محلی تصمیم به اعمال محدودیتهای شدید برای این دسته افراد گرفتهاند.
وی افزود: در تورهایی که برگزار میکنیم نیز سعی بر آن است که افراد مجرد پذیرش نشوند تا تور با مشکلاتی از جمله اسکان و غیره مواجه نشود.
به گزارش جام جم سرا، این مسئول تور ادامه داد: برخی همکاران ما به دلیل همین محدودیتها مجبورند از هتل و محلهای اسکان سطح پایین و مشکل دار استفاده کنند.
به نقل از شفاآنلاین، در دولت قبل پرواز مستقیم به انتالیا لغو شد، و آژانسهای هواپیمایی ایرانی به نامهای مشابه آنتالیا مانند آننالیا و آنالیا و غیره اقدام به جذب مسافر میکنند و به دلیل عدم وجود پرواز مستقیم ایرانیان مجبورند با پرواز به منطقه نزدیک به آنتالیا هزینه سنگینی نیز برای ترانسفر به آنتالیا بپردازند.
جامجمسرا: کارآفرینمیلیارد دلاری ایران کارش را از دستفروشی و درآمد روزانه ٣هزار تومان شروع کرده است. او تنها ٣٨سال دارد و درآمدزایی چشمگیرش با یک اتفاق معجزهآسا استارت خورده است.
«عباس برزگر»، زاده و ساکن یک روستای بسیار کوچک به نام «بزم» شهرستان بوانات در استان فارس است؛ روستایی که نه آنقدرها حاصلخیز است و نه جاذبه خاصی دارد اما با موقعیتشناسی درست این جوان روستایی توانسته در کتاب راهنمای گردشگری یونسکو، عنوان شگفتانگیزترین تجربه گردشگری ایران را از آن خود کند.
به نقل از شهروند، برزگر در یک شب بارانی ٢ گردشگر آلمانی را به خانه فقیرانه خود میهمان و از آنها با دمپختک و ترشی لیته پذیرایی میکند. میهمانان خارجی برزگر با پذیرایی صمیمانه و بیریای او ٢ روز تمام به سبک روستاییان ایرانی زندگی میکنند و گویا این تجربه منحصربهفرد آنقدر برایشان جذاب بوده است که به سرعت موضوع را رسانهای میکنند و برزگر را با انبوهی میهمان ناخوانده از آن سوی مرزها مواجه میکنند.
هوشمندی او برای بهرهبرداری از این اتفاق، بسرعت برزگر را شهره عام و خاص میکند و شبکههای تلویزیونی از سراسر جهان کارآفرین روستایی ایران را روی آنتن خود میبرند. برزگر حالا علاوه بر دهکده توریستیاش در تدارک برپایی یک تور عشایری با ١٥هزار سیاه چادر است. تور عشایری او تا سال ٩٥ رزرو شده است و کارشناسان میگویند این تور میتواند درآمدزایی برزگر را به اندازه تمام صادرات نفت کشور برساند.
تا ٥سال آینده به اندازه چاههای نفت کشور درآمد خواهد داشت
عباس برزگر درحال حاضر مشغول آماده سازی ١٥هزار سیاه چادر عشایری است. او با بزرگان طایفههای قشقایی و بختیاری به توافق رسیده است تا میهمانان خارجی را در سیاه چادرهایشان بپذیرند و هر خانواده عشایری در ازای پذیرایی از میهماناندرصدی از هزینه اقامت مسافران را دریافت کند.
حالا شهرت عباس برزگر به اندازهای رسیده است که تمام ظرفیت هتل منحصر به فردش در ٣٦٥ روز سال اشغال میشود. میگویند درآمدش تا ٥سال آینده به اندازه تمام صادرات نفت ایران خواهد رسید.
یونسکو در کتاب راهنمای گردشگری خود، تور عشایری او را بهعنوان شگفتانگیزترین تجربه گردشگری در ایران معرفی کرده است و مسافران خارجی تا آخر سال ٩٥ تمام سیاه چادرهایش را رزرو کردهاند.
درحال حاضر هزینه هر شب اقامت در دهکده گردشگری او چیزی حدود ٣میلیون تومان است. کارشناسان صنعت گردشگری میگویند اگر او بتواند استانداردهای هتل خاص و منحصر به فردش را ارتقا دهد به راحتی میتواند درآمدش را بهعنوان یکی از گرانقیمتترین هتلهای خاورمیانه و جهان افزایش دهد.
درحال حاضر هتل برجالعرب دوبی گرانقیمتترین هتل خاورمیانه به شمار میآید، هزینه اقامت در این هتل شبی ١٩هزار دلار است و تنها برای ورود به آن حدود ٢٠ دلار دریافت میشود. گرانترین هتل جهان هتل رویال ژنو است که برای هر شب اقامت ٥٣هزار دلار دریافت میکند. در توکیو نیز هتلی با عنوان سوئیت ریاستجمهوری که یک هتل خاص محسوب میشود شبی ٢٥هزار دلار قیمت دارد. زهرا استادی، کارشناس گردشگری میگوید اگر هزینه اقامت در دهکده عباس برزگر نصف قیمت گرانترین هتل خاورمیانه و حتی کمتر باشد میتواند معادل کل صادرات نفت کشور درآمد داشتهباشد. با این حساب اگر برزگر به ازای هر شب اقامت در ١٥هزار سیاه چادر حدود ١٠هزار دلار دریافت کند تنها در یک روز سال حدود ١٥٠میلیون دلار درآمد خواهد داشت. این درآمد در یکسال به حدود ٥٤میلیارد دلار میرسد که معادل درآمد نفتی ایران است.
گردشگران خارجی زندگی عشایر ایران را تجربه میکنند
او این روزها مشغول آموزش خانوادههای عشایری برای پذیرایی از میهمانان خارجی است. میگوید ١٠٠ نفر از جوانان خانوادههای عشایر زبان انگلیسی آموختهاند تا بتوانند به راحتی با میهمانان ارتباط برقرار کنند. آنها قرار است میهمانان خود را به تماشا و تجربه تمام روزمرگیهای زندگی ایل قشقایی و بختیاری ببرند. میهمانان از دامنههای کوه بالا میروند و گیاهان دارویی میچینند. به صحرا میروند و در کنار چوپانها غذا میخورند. به سوگواریها و جشنهای عشایری دعوت میشوند. شبانه و در سکوت کوهستان به پیرمردهای نی انبان و سرنانواز گوش میدهند و کنار دارهای زمینی گلیم و گبه مینشینند و بر تارهای آن گره میزنند. قصههای جن و پری کهنسالان ایل و تجربههای شگفت انگیزشان از مواجهه با طبیعت را میشنوند و باورهایشان درباره تولد یک نوزاد جدید و رسوماتشان را تماشا میکنند.
برزگر میگوید، تور عشایری در مراحل نهایی راهاندازی است و تا آخرسال ٩٥ مسافران خارجی تمام سیاه چادرها را رزرو کردهاند. بیشتر مسافرانش از اسپانیا، پرتغال و لهستان میآیند و او درحال حاضر همان ٧٠٠ یورو برای هر شب اقامت در مجموعهاش را دریافت میکند.
او میگوید: تا ٥سال آینده کیفیتها را با نظر کارشناسان بینالمللی بالا خواهم برد و قیمتها افزایشی نخواهد داشت.
اشتغالزایی برای بیشتر از ٢٥هزار نفر
برزگر پیش از این برای ٩هزار نفر از ساکنان روستای بزم شهرستان بوانات استان فارس اشتغال ایجاد کرده است و حالا ١٥هزار خانواده دیگر در درآمد و کسب و کار او شریک میشوند.
او میگوید: تمام درآمدها بهطور عادلانه بین مجموعهام تقسیم میشود. از تمام صاحبان مشاغل و کالاها بهطور مساوی خرید میکنم و آنها به این شیوه من احترام میگذارند و باکیفیتترین کالاها را برای پذیرایی از میهمانانم آماده میکنند. مجموعه بزرگ او قدرشناس حسن نیت عباس برزگر هستند. روستاییان فقیر دهکده نه چندان حاصلخیز بزم حالا با کارآفرینی نمونه عباس و خانوادهاش چند برابر گذشته درآمد دارند و مجموعه موفقی تشکیل دادهاند.
همهچیز از یک اتفاق ساده شروع شد
مرد جوان روستایی که با نبوغ و خوششانسی توانسته سرانجام صنعت توریسم ایران را به ایدهآلهای ارزآوریاش نزدیک کند کارش را با دستفروشی آغاز کرده است.
به گزارش جام جم سرا، عباس برزگر میگوید: دستفروشی برایم تنها روزی ٣هزار تومان درآمد داشت که این مبلغ هرگز جوابگوی مخارج زندگی من و خانوادهام نبود.
مسیر کسب و کار و زندگی عباس در یک شب بارانی بهطور معجزه آسایی تغییر کرد: با موتورسیکلتم از کوچه پس کوچههای روستایمان عبور میکردم که ناگهان به دو گردشگر خارجی و مترجمشان رسیدم. باران، تاریکی و گم شدن در راه برگشت حسابی خسته و کلافهشان کرده بود. آنها را به خانه خود دعوت کردم تا شب را در آنجا بگذرانند.
میهمانان آلمانی سرزده آمده بودند و در سفره فقیرانه عباس برزگر به جز دمپختک گوجهفرنگی، ماست محلی و ترشی لیته چیز دیگری پیدا نمیشد. آنها شب را هم درکنار خانواده برزگر و در رختخوابها و ملحفههای دستدوز همسرش گذراندند. یکی از میهمانها که پسر جوان ٢٠ سالهای بود بینهایت غمگین و پکر به نظر میرسید. مترجم در جواب کنجکاوی عباس میگوید که فردا روز تولد اوست و او از اینکه نتوانسته است به کشورش برگردد و تولدش را در کنار خانواده، دوستان و در زادگاهش جشن بگیرد ناراحت است.
علی و زهرا فرزندان خردسال عباس برزگر موضوع را میشنوند. میز کوچک چرخ خیاطی مادر، چند بادکنک و کیک خانگی تنها بضاعت آنها برای خوشحال کردن میهمان آلمانی است. میهمان جوان از دیدن جشن تولد روستاییاش هیجانزده میشود و از صحنهها فیلمبرداری میکند. خانواده برزگر بعدتر میفهمند که مادر روزنامهنگار آن میهمان آلمانی جشن تولد در ایران را رسانهای کرده است. استقبال مخاطبان، خانواده برزگر را به سرعت محبوب میکند. از سازمان میراث فرهنگی به عباس برزگر خبر میدهند که میهمانان جدیدش در راهند.
این سرآغاز توسعه هتل روستایی عباس برزگر میشود. حالا سیاه چادرهای عشایری هم به مجموعه هتل روستایی او اضافه میشوند. در همان محل اسکان واقعی عشایر.
راز موفقیت: میهمانانم را فریب نمیدهم
عباس میگوید:کار خاصی انجام ندادم تنها گردشگران خارجی را مانند اقوام و فامیل خودم در خانه پذیرایی کردهام، با غذاهای محلی خودمان، چای آتشی، ماست و پنیر گوسفندی. البته میهمانان هم توقع زیادی نداشتند تنها میخواستند چند روز زندگی روستایی در ایران را تجربه کنند.
عباس برزگر میهمانانش را به تماشای علفچینی و میوهچینی روستاییان میبرد، در عروسیها و حنابندانهای روستایی میهمان میکند و به شبنشینیهای هم ولایتیهایش کنار آتش دعوت میکند. با آنها سیب زمینی کباب شده و چای آتشی میخورد. گاهی هم میهمانانش با او شیر میدوشند و کشک درست میکنند اما این تمام کاری نیست که خانواده برزگر انجام میدهند.
عباس ادامه میدهد: من با میهمانانم صادق هستم و هیچوقت نخواستم آنها را فریب بدهم یا چند برابر قیمت واقعی چیزی را به آنها بفروشم. صنایع دستی و تمام سوغات روستایی که در فروشگاهم گذاشتهام برای مشتریان ایرانی و خارجی یک قیمت دارد. من از ناآگاهی آنها نسبت به بازار ایران و قیمتهایش سوءاستفاده نکردهام. او میگوید: برای غذای میهمانانش سنگتمام میگذارد.
تمام غذاها از باکیفیتترین و مرغوبترین مواد اولیه محلی و روستایی تهیه میشوند. ١٠ دقیقه پیش از غذا از مزرعه برای میهمانانش سبزیجات تازه میچیند و صبحها قبل از طلوع آفتاب عسل تازه از کندو خارج میکند و سرمیز صبحانه میبرد. میهمانانش در دفتر یادگاری هتلش نوشتهاند «احساس میکنند در کنار خانواده خود زندگی میکنند.» و این تفاوت اساسی کسب و کار عباس برزگر با دیگرانی است که اعتماد مشتریان خود را خدشهدار میکنند. (الف)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا:البته لباسهای دوخته شده آویزان به رگال گوشه دفتر او به قیمتی گران دوخته شده؛ از 200 هزار تومان تا 800 هزار تومان و حتی بیشتر. همین گرانی طرحهای ایرانی موضوع بحث ما با مینو پدرام بود که او گفت علت اصلی، پر کار بودن این طرحها و تکدوزی لباسهاست که اگر طرحها به تولید انبوه برسد قیمتها نیز میشکند.
در گفتوگو با این طراح و مدرس دانشگاه الزهرا از ضعف آموزشهای آکادمیک در رشته طراحی لباس، از بیاعتمادی تولیدکنندگان به طراحان جوان، از نبود حمایتهای حقوقی از طراحان، از کپیبرداری طرحها و نیاز جدی به ساماندهی مد حرف زدیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که مافیای پوشاک یا آنچه به عنوان طراحی زیرزمینی شناخته میشود، چیزی نیست جز نتیجه در دسترس نبودن مدلهای ایرانی.
این روزها صحبت از مافیای پوشاک است. به وجود این مافیا اعتقاد دارید؟
همه جای دنیا یک خط فکری برای تولید لباس وجود دارد که میتوان اسمش را مد گذاشت، اما این مد در کشور ما چون هنوز صاحب جایگاه تخصصی نشده و هدایت شده نیست طرحهای پوشاک را بازار جهتدهی میکند که البته هدفشان نیز فروش تولیدات است. این فرآیند در کشور ما نوعی حالت مافیایی به خود گرفته چون افرادی خاص و صنوفی خاص در پیشبرد آن نقش دارند. یکی از دلائل راهاندازی کارگروه ساماندهی مد و لباس نیز همین بوده تا بتواند بازار مد و پوشاک کشور را سر و سامان دهد که البته هنوز باید کارهای زیادی انجام شود.
قیمت تمام شده یک محصول به عوامل مختلفی بستگی دارد. در همه جای دنیا نیز هم لباس گران وجود دارد هم لباس ارزان، همیشه نیز فقیر و غنی وجود داشته و نمیشود منکر آن بود |
ارکان این مافیای پوشاک را بیشتر میشکافید؟
البته کلمه مافیا برای حوزه پوشاک کمی بزرگ و وحشتناک است، برای همین نمیخواهم صنف تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک را مستقیم مخاطب قرار دهم، اما واقعیت این است، کسانی هستند که روی طرحهایی فکر میکنند و به قصد فروش، آنها را وارد بازار میکنند. البته تولید و فروش پوشاک، شرح وظیفه آنهاست و باید به این افراد حق بدهیم که دنبال فروش محصولات و کسب درآمد باشند چون در غیراین صورت امکان ادامه حیات شغلیشان وجود ندارد. پس مشکل این است که در تولید این طرحها، جهتدهی وجود ندارد و هر که هر چه را میپسندد، تولید میکند، در حالی که تولید پوشاک باید جهت داشته باشد.
پس شما معتقدید اعضای مافیای پوشاک همچون مافیای مواد مخدر سوء نیت ندارند، درست است؟
به نظر میرسد نیت اصلی این افراد فروش بیشتر است که معتقدم برای پاسخ مناسب به این نیاز باید مرکزی تخصصی وجود داشته باشد تا محصولاتی را که قرار است به بازار بیاید، مدیریت کند. من اطمینان دارم تولید کنندگان نیز با این جریان همراهی میکنند چون آنها به لباسهای بهروز و شیک که فروش خوبی داشته باشد، نیاز دارند و مطمئنا دنبال دردسر نیستند. اما چون الان این الگوهای مناسب وجود ندارد و در اختیار تولیدکنندگان قرار نمیگیرد، اینها مجبور به کپی برداشتن از طرحهای نامناسب هستند. به عبارت دیگر میتوان ریشه وجود مافیای پوشاک در کشور را به خلأ طرحهای ایرانی ـ اسلامی ربط داد.
چند سالی است در کشور کارگروه ساماندهی مد و لباس وجود دارد، اما وقتی شما از وجود خلأ در طراحی مد حرف میزنید به این معنی است که این کارگروه نتوانسته خوب کار کند. منظورتان همین است؟
نمیتوانیم بگوییم این کارگروه تا به حال کاری انجام نداده، چون من نیز در این مدت گاهی به صورت نزدیک و تنگاتنگ و گاهی از راه دور با کارگروه همکاری داشتهام و تلاش را از نزدیک دیدهام، اما موضوع این است که کارگروه ساماندهی مد و لباس عمر زیادی ندارد و نیاز داشته تا شرح وظایفش را بداند و مشخص کند کجای ماجرای طراحی مد و لباس قرار دارد که همه اینها زمانبر است. به اعتقاد من الان این کارگروه تقریبا جا افتاده و حضورش را تثبیت کرده که اگر همه نهادهای درگیر در حوزه مد و لباس از خط مشیهای این کارگروه پیروی کنند و با آن هماهنگ باشند نتایج بهتری نیز حاصل خواهد شد.
شما پیش از این در یک مصاحبه ابراز گلایه کرده بودید که در کارگروه مد و لباس از نظرات کارشناسان متخصص کمتر استفاده میشود، آیا این شرایط همچنان ادامه دارد؟
شرایط خیلی بهتر از قبل شده. الان در کارگروه، کمیتههایی در حال شکلگیری است که ساختارهایی قوی دارد و در حوزههای پژوهشی و حتی بازار و فروش نیز ورود پیدا کرده است. قبلا هم نه این که نخواهند از نظر متخصصان استفاده کنند بلکه برنامهریزی و زمانبندی برای هماهنگ کردن کارشناسان و نشستن دور یک میز کار سختی بود. اما در مجموع باید پذیرفت ورود به حوزه پوشاک دشوار است و قابل مقایسه با اقلام تولیدی دیگر نیست و همه ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در برمی گیرد و عزمی ملی را میطلبد.
ما که از دور شاهد فعالیتهای کارگروه مد و لباس هستیم قضاوتمان این است که در برخی موارد فضایی فکر میکنند، به طور مثال در مورد قیمت لباسهایی که طرحش از مجرای این کارگروه بیرون آمده است.
قیمتگذاری در مورد لباسهای ایرانی ـ اسلامی با کارگروه نیست و جزو شرح وظایفش قرار ندارد.
با این حال همیشه این کارگروه از قیمت نهایی محصولات دفاع میکند، در حالی که رقمهای بالای این لباسها مانع استقبال عمومی از آنهاست.
قیمت تمام شده یک محصول به عوامل مختلفی بستگی دارد. در همه جای دنیا نیز هم لباس گران وجود دارد هم لباس ارزان، همیشه نیز فقیر و غنی وجود داشته و نمیشود منکر آن بود. البته من تجملات در طراحی لباس و تولید لباسهای بسیار فاخر را نمیپسندم و نوعی افراطگرایی میدانم، ولی به هر حال همه رقم لباس با طیفهای مختلف قیمت باید وجود داشته باشد. ضمن این که برخی لباسها که به صورت تکدوزی تولید میشود مسلما قیمت زیادی دارد و هر چه در تیراژ بیشتری تولید شود قیمتش کمتر میشود و چون اغلب طراحان کشور به صورت تک دوزی کار میکنند در نتیجه قیمت محصولاتشان بالاست.
اما موضوع قیمتهای بالای لباسها از این بابت مهم است که وقتی قرار است لباسهای ایرانی ـ اسلامی را در جامعه جا بیندازیم چارهای جز شکستن قیمتها نداریم، درست مثل چینیها که با قیمت نازل اجناسشان توانستهاند لباسهای چینی را به تن ملتهای مختلف کنند.
من باز هم تاکید میکنم که این موضوع در حیطه وظایف کارگروه ساماندهی مد و لباس نیست و اگر در مورد قیمتها اظهار نظر میکنند به این علت است که در چرخه تولید، موضوع فروش هم مطرح است. من معتقدم برای کاهش قیمت لباسهای ایرانی ـ اسلامی علاوه بر حمایت از تولید انبوه از طرحها، وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز باید وارد کار شود.
شما از طراحان شناخته شده لباس در کشور هستید، وضع طراحان ایرانی را چطور میبینید؟
در سالهای اخیر طراحان تا حدی جایگاه خود را پیدا کردهاند، ولی هنوز مظلوم و مهجورند. من در خیلی از جلسات گفتهام و صادقانه و روراست هم میگویم که 30 سال در این کشور نتوانستند مد ایرانی را جا بیندازند و این طراحان بودند که به نوعی حتی اگر شده به صورت زیرزمینی (نه به معنای منفی) و به دور از جار و جنجال به طراحی مد ایرانی پرداختند. من یکی از این افراد بودم که با تلاش مستمر توانستم مد ایرانی را عرضه کنم. الان خیلی خوشحال هستم که در ویترین مغازهها میتوانیم لباسهای نشات گرفته از فرهنگمان را ببینیم. الان بر خلاف گذشته که تولیدکنندگان از طرحهای ترک یا اروپایی استفاده میکردند زیاد اتفاق میافتد که سراغ طراحان داخلی بیایند و از آنها طرحهایی با تم ایرانی و سنتی بخواهند. به نظر من همه این اتفاقات مرهون زحمات طراحان است.
یکی از مشکلات ما در بحث تولید پوشاک، کمبود نیروی متخصص در میان تولیدکنندگان است و همین باعث شده تولیداتشان نتواند با استانداردهای جهانی مطابقت کند |
شما حتما طرحهایی داشتهاید که جا افتاده و مشهور شده، درست است؟
من معمولا به صورت تکدوزی کار میکنم و در فروشگاهی که دارم در هر فصل حدود 30 مدل را تولید میکنم و از هر مدل در نهایت 20 ـ 10 نمونه میدوزم، چون روال کارم این است که مدلی را میدوزم و اگر مشتری سفارش دهد از روی آن دوباره تولید میکنم. البته طرحهایی هم داشتهام که در جامعه متقاضی زیادی پیدا کرده و به نوعی به شهرت رسیده که معمولا تا 80 درصد، تم ایرانی داشته است و این بخوبی نشان میدهد مردم تا چه اندازه طالب طرحهای برخاسته از فرهنگ ایرانی هستند.
فقط مانتو طراحی میکنید؟
سفارشهای تکدوزی من همه چیز را شامل میشود؛ از لباس شب گرفته تا مانتو ولی در فروشگاهی که دارم، اغلب مانتو، کت و دامن و کت و شلوار عرضه میشود.
پس چادر طراحی نمیکنید؟
نه، البته به برخی طراحان مشورتهایی دادهام، ولی معتقدم هر فردی بهتر است در حوزه تخصصی خودش کار کند.
طرحها چطور به ذهنتان میرسد؟
من دائم دنبال طرحهای مد روز هستم، چون باید قبول کنیم که مردم ما بهروز هستند و خواهان طرحهای نو، ضمن اینکه در سالهای اخیر برندهای خارجی نیز در کشورمان شعبه دارد و مردم از این طریق با مدها آشنا میشوند. برای همین ما چه در تکدوزیها و چه در تولید انبوه نمیتوانیم بازار جهانی را نادیده بگیریم. من هم سعی میکنم با جدیدترین اطلاعات مربوط به طراحی در دنیا کار کنم و از ژورنالها و اینترنت استفاده کنم که البته از اینها خط فکری میگیرم و براساس ذائقه ایرانی طراحی میکنم.
بیشتر مد چه کشورهایی را دنبال میکنید؟
من همه چیز را پیگیری میکنم؛ طرحهای عربی، ترک، اروپا و... بویژه اروپا که مرکز مد دنیاست. من این کار را میکنم، چون وظیفه هر طراح است که بهروز باشد و اگر غیر از این باشد، شکست میخورد.
تا به حال شده خارجیها دنبال طرحهای شما بیایند؟
من مشتریهایی از مدیران زن دولتی دارم که سفرهای خارجی زیاد میروند و برای مسافرتها و ماموریتهای خارجیشان سفارش لباس میدهند. همچنین مشتریهایی دارم که مقیم کشورهای خارجی هستند و لباسهای تولید شده ما را با خود به خارج از ایران میبرند. در واقع ارتباط من با کشورهای خارجی در همین حد است، البته بتازگی با یک شرکت خارجی در حوزه گردشگری صحبتهایی کردهام که اگر به نتیجه برسد، برای گردشگران خارجی لباس تولید خواهم کرد.
یعنی گردشگران ورودی به ایران لباس ایرانی بپوشند؟
بله. این ایده من بود و آنها هم استقبال کردند. این لباسها قرار است هم بحث حجاب این گردشگران را پوشش دهد، هم وقتی به کشورشان بازگشتند، به عنوان یک لباس ایرانی مدرن بتوانند از آن استفاده کنند.
میدانید یکی از گرفتاریها در ایران، بحث رعایت نشدن قانون کپیرایت است که تقریبا همه حوزهها را گرفتار کرده، از جمله حوزه پوشاک. تا به حال شده از طرحهای شما کپیبرداری شود؟
بله، این مشکل وجود دارد و در مورد من از وقتی فروشگاهم را افتتاح کردهام، طرحهایی را که در ویترین گذاشتهام، بعد از مدتی در جاهای دیگر میبینم، البته من از این موضوع زیاد ناراحت نمیشوم و حتی به دانشجویانم میگویم اینکه عدهای از روی طرح ما کپیبرداری میکنند، باعث خوشحالی است، چون باعث میشود دیگرسراغ طرحهای خارجی نروند و طرحهای اصیل ایرانی همگانی شود، البته این کپیبرداریها به طراحانی که از روی طرح خود نمونههای زیادی تولید کردهاند، صدمه میزند و فکر میکنم کارگروه ساماندهی مد و لباس باید برای رفع این مشکل چارهاندیشی کند تا حریم کار طراحان حفظ شود.
فکر میکنید در حوزه پوشاک چطور میشود جلوی کپیبرداری را گرفت؟
این البته کار سختی است، ولی باید روی موضوعات حقوقی آن کار شود. الان تولیدکنندگانی هستند که ادعا میکنند طرح متعلق به آنهاست، در حالی که آن طرح اقتباسی است، نه تولیدی. بنابراین باید اصالت هر طرح تائید شود و طرحهای خلاقانه و نوآورانه از بقیه جدا شود. در کنار این باید قانون کپیرایت نیز در کشور اجرا شود تا طرحهای تولیدی مصون بماند.
باید دانشگاه بیشتر تلاش کند و رشتههای بیشتر در مقاطع بالاتر ایجاد کند و سطح آموزشهایش را بالا ببرد. نکته ناراحتکنندهای که الان وجود دارد این است که بیشتر استادان رشته طراحی لباس این رشته را فقط به صورت تئوری بلدند |
به اعتقاد من، علاوه بر مشکل کپیبرداری، نبود فضای تبلیغات در حوزه مد و لباس کشور نیز یکی از مشکلات ماست. با من همعقیده هستید؟
امروز در دنیا، تبلیغات یک علم است و در کشور ما نیاز به ساماندهی دارد. الان در همه جای دنیا در مقاطع بالای رشته دانشگاهی طراحی لباس، شاخه مارکتینگ وجود دارد، چون معتقدند طراح باید بازار را حدس بزند، یعنی جلودار بازار باشد و بداند در فصلهای آینده باید چه چیزهایی مد شود. درواقع یک طراح باید علم بازاریابی را داشته باشد تا بتواند سهمی از بازار ببرد، البته بحث بازاریابی با تبلیغات متفاوت است، ولی وقتی قرار است طرحی نو وارد بازار شود، باید همزمان تبلیغات هم برایش اتفاق بیفتد تا آن کالا معرفی شود که این تبلیغ باید آنقدر خوب انجام شود که هم افراد ترغیب به خرید شوند، هم تبلیغات با کیفیت محصول همخوانی داشته باشد، اما میبینیم که این اتفاق در کشور ما کمتر رخ میدهد و اعتماد مشتری از بین میرود. پس تبلیغات و بازاریابی جزئی از کار طراحی لباس است که باید در مسیر درستی قرار بگیرد.
در دانشگاههای ایران این نکات به دانشجویان طراحی لباس آموزش داده میشود؟
متاسفانه یکی از مشکلات ما این است که بسیاری از رشتههای دانشگاهی با وضع بازارمان همخوانی ندارد و این مساله در رشته طراحی لباس کاملا وجود دارد. یکی از علل مشکل این است که در کشور ما فقط رشته طراحی لباس وجود دارد، در حالی که در دنیا این رشته جزئیات زیادی دارد و شاخههای مختلفی را دربر میگیرد. در کشور ما ادامه تحصیل در این رشته تا مقاطع بالا نیز امکانپذیر نیست و چندسالی است کارشناسی ارشد برای آن به وجود آمده است.
این در حالی است که سرفصلهای درسی نیز کفایت کار را نمیکند و پاسخگوی نیازها نیست، در حالی که رشته طراحی لباس میتواند یکی از اشتغالزاترین و پردرآمدترین رشتهها باشد. یکی از مشکلات ما در بحث تولید پوشاک، کمبود نیروی متخصص در میان تولیدکنندگان است و همین باعث شده تولیداتشان نتواند با استانداردهای جهانی مطابقت کند که بخشی از این موضوع به نحوه عملکرد دانشگاهها برمیگردد، البته چند سال است سعی شده با ایجاد تغییرات در سرفصلهای درسی، دانشجویان از بازار مطلع شوند، ولی همچنان این حوزه نیاز به کار و بازنگری دارد.
یعنی منظور شما این است که تولیدکنندگان به طراحان فارغالتحصیل از دانشگاه اعتماد نمیکنند؟
بله، اما باید موضوع را از دید تولیدکنندگان نیز بررسی کرد، چون اینها حق دارند به طراح کمتجربه اعتماد نکنند و نخواهند خطر کنند، البته به این معنی نیست که فارغالتحصیلان دانشگاه ناموفق هستند؛ بلکه آنها زمانی موفق میشوند که چندسال کار کنند و با بازار آشنا شوند.
طبیعی است با تجربهاندوزی طراح، تولیدکننده هم به او اعتماد میکند، اما این اعتماد را چطور میشود از همان نقطه شروع به وجود آورد؟
باید دانشگاه بیشتر تلاش کند و رشتههای بیشتر در مقاطع بالاتر ایجاد کند و سطح آموزشهایش را بالا ببرد. نکته ناراحتکنندهای که الان وجود دارد این است که بیشتر استادان رشته طراحی لباس این رشته را فقط به صورت تئوری بلدند و خودشان کمتر در بازار حضور داشتهاند. طبیعی است این استادان که از بازار اطلاع کافی ندارند، نمیتوانند دانشجویان را هدایت کنند. تولیدکنندگان هم در سوی دیگر قضیه باید به طراحان جوان فرصت دهند و روی طرحهایشان سرمایهگذاری کنند، چون در میان این طراحان کسانی هستند که با کسب تجربه میتوانند به طراحان قابلی تبدیل شوند.
طراحی لباس شغل پردرآمدی است؟
به جرات میگویم که طراحی لباس در کشور ما یکی از پولسازترین شغلهاست، البته بتازگی دست زیاد شده و رقابت به وجود آمده، در ازای پولی هم که به دست میآید نباید فراموش کرد که طراحی لباس کار سختی است و نیاز به دانش کافی دارد.
اما با وجود همه مشکلاتی که بر سر طراحی پوشاک وجود دارد، به نظرتان این رشته ارزش امتحان کردن را دارد. درست است؟
بله، اما دوست دارم جوانها ایدهآلیستی فکر نکنند و طراحی لباس را فقط محدود به فشن و طرح زدن و نقاشی کردن روی کاغذ ندانند.(مریم خباز /گروه جامعه)
جام جم سرا: از آنجا که تراکم جمعیت شهرستان جلفا، از دیرباز بیشتر در روستاهای هادی شهر، شجاع، گرگه علمدار و شاهمار بوده، تا به حال گورستانی در این شهر ساخته نشده است.
جلفا در زمانهای گذشته مبدا واردات کالاهای اساسی گمرک و راه آهن بوده است و مردم نیز تنها برای تجارت به این شهر میآمدند و به علت اینکه تمام ساکنان این شهر غیر بومی بودند، بعد از مرگ نیز افراد در شهرهای خود و یا در شهرهای نزدیک شهر جلفا دفن میشدند.
به نقل از مهر، بر اساس اظهارات اهالی شهر جلفا، در زمانهای گذشته نیز از این شهر به علت دور بودنش به عنوان تبعیدگاه استفاده میشد، به طوری که روزهای این شهر پر از هیاهو و شبهای آن در خلوت و سکوت مطلق سپری میشد. در هشت سال گذشته شورای شهر شهر جلفا برای ایجاد آرامگاه در این شهر مکانی را اختصاص داده بود که ایجاد نشد. علت امر غیر بومی بودن افراد شهر است که اکثرا به علت شغل خود در آنجا زندگی میکنند.
به گزارش جام جم سرا و به گفته فرماندار شهرستان، این شهر مدفن پنج شهید گمنام هشت سال دفاع مقدس است که در حیاط مسجد جامع مدفون شدهاند.
زاهد محمودی افزود: علاوه بر این، سه سرباز شهید سال ۱۳۲۰ در حاشیه رود ارس کنار پل آهنی شهر جلفا دفن شدهاند.
به گفته ولی راعی شجاعی، مورخ و محقق، شهرهای شجاع و شاهمار نزدیکترین شهرهایی بودند که در آن زمان برخی از ساکنان شهر جلفا بعد از مرگ در آنجا دفن میشدند. حدود ۳۷ سال گذشته در شهر جلفا قرار بود که آرامگاهی ایجاد شود، این شهر به لحاظ دارا بودن کلیسای خرابه گردشگران زیادی داشت و در آن زمان یک خانواده ارمنی برای زیارت این کلیسا آمده بودند که در راه بازگشت فرزند خود را از دست دادند و در این آرامگاه دفن کردند، مسلمانان به علت اینکه نخستین مدفون این گورستان ارمنی بود در آنجا افراد خود را دفن نکردند و بعدها آنجا تبدیل به آرامگاه ارامنه شد.
راعی خاطرنشان کرد: حدود شش سال گذشته نیز قرار بود در تپهای نزدیک به شهر جلفا آرامگاهی ایجاد شود که به علت نظامی بودن آن اجازه ایجاد گورستان داده نشد.
به نقل از مهر، شهرستان جلفا رتبه شانزدهم را در آمار مرگ و میر آذربایجان شرقی دارد.
جام جم سرا: اواخر هفته گذشته بود که رسانههای اماراتی از ربوده شدن دو گردشگر زن ایرانی به مدت پنج ساعت در یکی از سواحل معروف و پرتبلیغ دوبی و تجاوز، آزار و اذیت، ربایش، سرقت و تهدید آنها خبر دادند.
انتشار اخباری اینچنین محرکی شد تا به آمار سالهای اخیر در زمینه سفر ایرانیها به این شیخنشین پر زرق و برق نگاهی بیندازیم؛ آماری که گویای این واقعیت است که دوبی همچون گذشته دیگر حیاط خلوت گردشگران ایرانی نیست.
در سال 2013 تعداد گردشگران ایرانی که به دوبی سفر کردند 14.1 درصد کاهش داشت و این به معنای این بود که ایرانیها بزرگترین کاهش سالانه گردشگر در دوبی را به نام خود زدند. در سال گذشته تنها 278 هزار ایرانی دوبی را به عنوان مقصد سفر انتخاب کردند.
این در حالی است که در سال 2011 ایران رتبه چهارم را در زمینه صدور گردشگر به دوبی داشت و این رقم به 477 هزار مسافر رسیده بود.
سال 2012 که اقتصاد ایران با بحران افزایش قیمت دلار و طبعا نزول ارزش واحد ریال مواجه شد، تعداد مسافران ایرانی دوبی تا 32 درصد هم کاهش داشت. در آن سال از میان 20 ملیتی که دوبی را برای سفر خود برگزیدند، ایران تنها کشوری بود که آمارش دچار تنزل شد.
اما جدا از مسائل اقتصادی، نقش امنیت مسافران هم در بروز چنین آماری بسیار پررنگ است. داستان حادثه ساحل جمیرا از آنجا آغاز شد که این دو زن 22 ساله ایرانی در ساعت 3 نیمهشب در ساحل قدم میزدند که خودرویی حامل سه مرد جلوی آنها را میگیرد. یکی از مردها کارت شناسایی پلیس را به دو زن ایرانی نشان میدهد و آنها را به نوشیدن مشروبات الکلی متهم میکند. سه مرد که احتمالا به دلیل مصرف مواد مخدر حالت عادی نداشتند، دو گردشگر ایرانی را بهزور سوار ماشین میکنند و به یکی از آنها تجاوز میکنند. خودرو تا ساعت 8 صبح در همان حوالی در حرکت بود تا این که در زمان توقف، یکی از دو زن توانست فرار کند و به یک رستوران پناه ببرد. درواقع این دو بهمدت پنج ساعت در یک خودرو توسط سه مرد در حال آزار و اذیت بودند.
در این ماجرا، وقتی خودرو جلوی پای گردشگران ایرانی ایستاد، یکی از مردان پیاده شد و با مشت به بینی یکی از دخترها کوبید. سپس آنها را به زور در صندلی عقب نشاندند . وقتی نقشه شوم تجاوز به یکی از دخترها به خاطر نوع پوشش وی ممکن نشد، به دوست گردشگر او تجاوز کردند. درحالی که درخواست کمک آنها با جیغ و فریاد، هیچ فایدهای نداشت.
این دختر ایرانی میگوید: یکی از مردها حتما چیزی مصرف کرده بود، چون اصلا عادی رفتار نمیکرد. اما آنها بوی الکل را استشمام نکردند. با این حال قرصهایی در یک کیسه پلاستیکی پشت خودرو دیده میشد. آنها پولهای دختران را دزدیدند و با ضرب و شتم آنها، تهدیدشان کردند که به پلیس اطلاع ندهند.
این سه مرد متجاوز اماراتی که یک دانشجوی 20 ساله، یک فرد بیکار 23 ساله و یک پلیس 23 ساله بودند، متهم به آدمربایی، مصرف مواد مخدر، جعل هویت افسر پلیس، هتک حرمت به دو زن و سرقت اموال آنها هستند.(ایسنا)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.