* فر را با دمای 180 درجه سانتی گراد گرم کرده و قالب کیک 30×20 سانتی متری را کاغذ روغنی بیندازید (به طوری ادامه ...
* آرد، پودر شکر و کره را در غذاساز بریزید تا به صورت پودر درآید، زرده و آب را اضافه کنید تا خمیر لطیفی ادامه ...
* فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد گرم کنید و قالب مربع 22 سانتی متری را چرب کرده و کاغذ روغنی بیندازید. ادامه ...
* شیر، خامه و رنده پوست لیمو را در قابلمهای ریخته و روی حرارت قرار دهید تا به جوش آید. زرده تخم مرغ ادامه ...
* فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد گرم کنید. داخل قالبهای مافین کاغذ مخصوص کیک یزدی یا مافین بگذارید. ادامه ...
* کره را با شکر و وانیل بزنید تا سفید شود، سپس تخم مرغ را افزوده و در آخر آرد، بیکینگ پودر و شیر را در ادامه ...
* آرد، پودر شکر، کاکائو و کره را در غذاساز بریزید تا به صورت پودر درآید، سپس زرده تخم مرغ و به مقدار ادامه ...
12 قالب مینی تارت را که گنجایش یک و یک دوم قاشق سوپ خوری داشته باشد چرب کنید. بیسکوییت را نرم پودر کنید، ادامه ...
* پودر ژلاتین را با آب و شکر مخلوط کرده و روی بخار کتری قرار دهید تا حل شود.* در کاسهای زرده تخممرغ، ادامه ...
۲ – رستگاری در جهان آخرت به دو چیز (عمل صالح و اعتقاد راستین به خدا) وابسته است. اگر فردی از عمل پسندیده بهرهمند باشد و نسبت به مبدأ و قیامت باوری درست داشته باشد و به تعبیر قرآن از قلبی سلیم بهرهمند باشد، در قیامت رستگار میگردد. “یوم لا ینفع مال و لا بنون إلّا من أتی اللَّه بقلب سلیم”.(۲)
۳ – در جهان بینی اسلامی این باور آمده است که خداوند با بندگانش به عدل حکم میکند و به متقضای آن عذاب الهی بعد از اتمام حجت است، یعنی خداوند حکیم و عادل بعد از آن که راه حق را برای انسانها تبیین نمود (توسط حجتهای باطن و ظاهری) آن گاه آنان را به حساب و کتاب عمل فرا می خواند. (ماکنا معذّبین حتی نبعث رسولاً)
به مقتضای این آیه کسانی که حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دین حق را بشناسند و در نتوانستن تقصیری نداشتند، از این جهت مشمول عذاب الهی قرار نمیگیرند.
۴ – در فرهنگ اسلامی کفر چند معنا دارد که یکی از آنها عناد و انکار حقایق است و این در قیامت باعث عقوبت میگردد، نه کفری که از روی نادانی و از قصور و استضعاف فکری باشد که در این صورت ممکن است مشمول رحمت الهی قرار گیرد.(۴)
۵ – هر فعلی دو جنبه دارد: یکی از جهت وجود خارجی آن و دیگری از جهت وجود داخلی یا انگیزه فاعل و نیّت. فعلی که از هر دو جهت خوب و ارزشمند باشد، یعنی هم از حُسن فعلی بهرهمند باشد(مانند خدمت به مردم) و هم از حُسن فاعلی (یعنی با انگیزه الهی و به خاطر خدمت به مردم)، چنین فعلی آدمی را در قیامت رستگار میکند. حال اگر عملی از غیر مسلمان از حُسن فعلی و حُسن فاعلی بهرهمند باشد، به مقتضای حکم عقل و روایات اسلامی احتمال نجات در این گونه افراد وجود دارد.(۵)
۶ – یک سری امور ممکن است اعمال پسندیده را نابود کند که از آنها به “حبط اعمال” یا آفت اعمال یاد میشود، ممکن است غیر مسلمان کار خوبی انجام دهد و در پی حق باشد، ولی بعد از آن با ارتکاب یک سری امور، اعمال خوب گذشتهاش را نابود کند. (۶)
با بیان این امور میگوییم: اگر بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) غیر مسلمان(اعم از یهودیان، مسیحیان و دیگران) که:
اولاً: در پی شناخت و یافتن دین حق برآیند، نه در پی انکار و عناد، و بدون این که تقصیری داشته باشند، نتوانند به حقانیت دین اسلام نایل گردند،
ثانیاً: با شناختی که به حقانیت دینشان دارند، حال دینشان دین حضرت مسیح باشد یا دین حضرت عیسی و یا غیر آن به دستورهای آن نیز پای بند باشند،
ثالثاً کارهایی که انجام میدهند، هم از حسن فعلی بهرهمند باشند و هم از حسن فاعلی،
رابعاً: بعد از آن کارهای نیکشان به آفتها (؛ یعنی حبط اعمال) دچار نشده باشد: در این صورت این گونه افراد که به تعبیر شهید مطهری مسلمان فطری هستند) (۷) بعید نیست در آخرت در زمره نجات یافتگان از دوزخ قرار گیرند. این به مقتضای عدل و حکمت خداوندی است که روایات اسلامی این سخن را تصدیق میکند(۸)
شهید مطهری در این باره میگویند: “اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در این باره بی تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمیسازد، او اهل نجات از دوزخ است” (۹) نیز گفته است:
“به نظر من اگر افرادی یافت شوند که نیکی به انسانهای دیگر و حتی نیکی به یک جاندار اعم از انسان یا حیوان را بدون هیچ چشم انتظاری انجام دهند و حتی در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نکنند که چهره خود را در آیینه وجود محرومین میبینند، یعنی ترس از این که روزی چنین سرنوشتی داشته باشند، عامل محرک آنها نباشد، بلکه طوری انگیزه احسان و خدمت در آنها قوی باشد که اگر بدانند هیچ گونه سودی عاید آنها نمیشود، حتی یک نفر هم از کار آنها آگاه نمیگردد و احدی به آنها یک “بارک اللَّه” هم نخواهد گفت، باز هم آن کار خیر را انجام میدهند و تحت تأثیر عادت و امثال آن هم نباشد، باید گفت:
در عمق ضمیر این انسانها نوری از معرفت خداوند هست و به فرض این که به زبان انکار کنند، در عمق ضمیر اقرار دارد، افکارشان در واقع و نفس الامر انکار یک موهومی است که آن را به جای خدا تصور کردهاند و یا انکار یک موهوم دیگری است که آن را به جای بازگشت به خدا و قیامت تصور کردهاند ،نه انکار خداو معاد واقعی… بنابر این بعید نیست که این گونه کسان واقعاً و عملاً در زمره اهل کفر محشور نگردند، هر چند لساناً منکر شمرده میشود، واللَّه اعلم”(۱۰)
پی نوشتها:
۱ – آل عمران، (۳)، آیه ۸۵٫
۲ – شعرا (۲۶)، آیات ۸۸ و ۸۹٫
۳ – اسراء (۱۷)، آیه ۱۵٫
۴ – رجوع شود به آیات سوره توبه(۹)، آیه ۱۰۶، ونساء(۴)، آیات ۹۸ و ۹۹٫
۵ – مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۳۰۷ و ۳۰۸٫
۶ – همان، ص ۳۱۳٫
۷ – مرتضی مطهری، همان، ص ۲۹۴٫
۸ – رجوع شود به همان، ص ۳۰۷ و ۳۰۸٫
۹ – همان، ص ۲۹۳٫
۱۰ – همان، ص ۳۰۹٫
منبع: پرسمان قرآنی
tebyan.net
نوشته آیا غیر مسلمانان هم در بهشت جایی دارند؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
اِن الجَنَّة حُفَّت بِالْمَکارِه وَ اِن النّارَ حُفَّت بِالشَّهَوات
همانا، بهشت پیچیده به سختیها و ناخوشیها است. و جهنم، پیچیده به خواستها و هوسهاست
دشواریها و خواستنها
حیات جاودان و سعادت ابدی انسان، در عالَم آخرت تحقق مییابد. زندگی دنیوی، آخرین منزل انسان نمیتواند باشد و هر که آینده نگر است، باید به عالَم پس از مرگ بیاندیشد و برای آن، چارهای بسازد.
آیا به دست آوردن بهشت و سعادت جاودان، میتواند با کسب لذات دنیوی و تامین شهوات و خواستهای مادی، جمع شود یا نه؟
علی علیهالسلام از قول پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله پاسخ این پرسش را مطرح میکنند که ایشان میفرمودند:
« بهشت پیچیده با ناخوشیها است و جهنم، پیچیده به شهوات است.»
علی علیهالسلام میفرمایند که هیچ اطاعتی از خداوند نیست مگر اینکه در کراهت، ناخرسندی و ناخوشنودی انسان انجام میشود و هیچ معصیت و سرپیچی از امر خدا نیست که در شهوت و ارضای امیال و هوسهای انسان انجام میگیرد. آری! عزم راسخ داشتن، کمر همت بستن و برای رسیدن به هدف و آرمان به راه افتادن و پیمودن مسیر، با تن پروری، لذت گرایی قابل جمع نیست!
نه تنها برای پیمودن راه سعادت جاودان، صرف نظر کردن از لذت گرایی و هوس بازی، شرط ضروری موفقیت است، بلکه انسان برای رسیدن به اهداف برتر در همین زندگی محدود مادّی، باید از لذتها و راحتیها چشم بپوشد و با عزم راسخ به دنبال هدف برتر و والاتر باشد. آیا هیچ یک از کسانی را که با تلاش زیاد فراوان توانستهاند در تاریخ بشریت اثری جاودان و مفید از خود به جا بگذارند، میشناسید که در عین حال، به لذتها و خواستهای خود هم رسیده باشند؟
اگر برای اهداف دنیوی نیز تلاش و کوشش ضروری است، قطعاً برای شکوفا کردن گرایشهای معنوی و دست یافتن به کمال جاودان و بی انتهای اخروی، پذیرفتن سختیها و دشواریها اجتناب ناپذیر است.
نباید انتظار داشت که انجام تکالیف الهی و پیمودن راه بهشت، بدون هیچ دشواری و زحمتی باشد و نباید اینگونه تصور کرد که به دنبال شهوات رفتن، میتواند همراه با دوزخ و آتش نباشد! البته تنها ملاک و شاخص راه بهشت و دوزخ، دشوار بودن یا آسان بودن کار و راه آن نمیباشد و اینگونه نیست که اگر «کار خوب» برای کسی بدون دشواری انجام شد، تاثیر خود را برای سعادت و کمال انسان نداشته باشد و یا اگر رسیدن به شهوت و هوسی برای کسی با دشواری و زحمت حاصل شد، موجب سقوط آن شخص به دوزخ نگردد!
آنچه در کلام علی علیهالسلام مدّ نظر است، بیان قاعده کلی و عمومی است که با بیان آن، میخواهند پیرو راه خود را برای تحمل مشکلات و ترکِ شهوات در راه رسیدن به سعادت و کمال، آماده کنند و این انتظار و توقع را در او اصلاح کنند که گمان نکند رسیدن به آرمانها با تامین شهوات قابل جمع است. البته چون مراتب ایمان و تقوی مختلف است، هر کسی به هر اندازه حاضر باشد از شهوات خود در راه خدا و برای نزدیک شدن به کمال مطلوب، چشم پوشی کند، به همان نسبت به آن خواهد رسید.
نکته مهم
دشواری و سختی راه بهشت، برای کسانی است که در آغاز راه قرار دارند، ولی پس از مدتی که لذت مسیر سعادت را چشیدند و حقیقت لذتها و هوسهای دنیوی برای آنان روشن شد، نه تنها دشواری راه از بین میرود، بلکه پیمودن این راه جز شیرینی و لذّت معنوی ـ که با لذتها و شیرینیهای مادی قابل قیاس نیست ـ برای آنان در پی ندارد. ترکِ لذتهای دنیوی و راهیابی به حریم دوست، آنچنان لذتی دارد که قابل توصیف نیست.
بنابراین در ابتدای راه و برای کسانی که تازه میخواهند از اهداف محدود دنیوی پا را فراتر نهاده و در مسیرِ سعادت جاودان گام نهند، راه بهشت، پیچیده به مشکلات و ناخوشی هاست و راه دوزخ، همراه با خواستنیها و خوشیها، اما پس از چندی، با چشیدن حقیقت راه سعادت و بازشدن چشم واقع بین که عمقِ شهوات و لایههای زیرین هوا پرستیها را میبیند، دیگر سختی عبادات رخت برمیبندد و لذت حقیقی جایگزین آن میشود.
منبع:
ذوعلم، علی، کتاب چهل گام، با اندکی تصرف
tebyan.net
نوشته لذت های معنوی در بهشت چگونه است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
بامداد-بهشت، جایگاهی است که همه انسان ها رسیدن به آن را آرزو می کنند. همه افراد در نهاد خویش، چنین خواسته ای را دارند و اهل ایمان هم سودای دستیابی به آن عالم جاویدانِ بدونِ رنج و ناراحتی را در سر می پرورانند. آنان هم که با بصیرت و عرفان به جهان هستی می نگرند و خود را پاک و صالح احساس می کنند، برای نجات از سختی ها و تلخی ها و پرگشودن به جهان نعمت ها و لذّت ها، با خوشحالی خواستار کنار رفتن «پرده و حجاب تن» هستند. اما اینکه بهشت چگونه جایگاهی است، عوامل ورود به بهشت چیست و درجات بهشتیان چگونه است، از مجهولاتی است که دست یافتن به آن ها برای آدمی بسیار خوشایند است.
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه به این مسائل پرداخته است. بهشت چگونه مکانى است؟ امام علیه السلام در توصیف جایگاه بهشت می فرماید: «وَ یُخَلِّدْهُ فِیَما اشْتَهَتْ نَفْسُهُ، وَ یُنْزِلْهُ مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ عِنْدَهُ، فِی دَار اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ، ظِلُّهَا عَرْشُهُ، وَ نُورُهَا بَهْجَتَهُ، وَ زُوَّارُهَا مَلاَئِکَتُهُ، وَ رُفَقَاؤُهَا رُسُلُهُ؛ خداوند آن انسان پارسا و با تقوا را در آنجا که خود مى خواهد، زندگى جاوید مى دهد و در نزد خود در جایگاه گرامى و با ارزش منزل مى دهد؛ در سرایى که خداوند آنان را براى دوستان خود برپا ساخته است، سایبان آن عرش او و روشنایى آن، خوشنودى او و دیدار کنندگان آن، فرشتگان و دوستان آن، پیامبران مى باشند.»(۱)
عوامل ورود به بهشت
اینکه داشتن چه ویژگی ها و چه عواملی زمینه ساز ورود آدمی به بهشت هستند، از مسائل مهم در این زمینه است که هر کسی مشتاق دانستن آن می باشد.
معرفت خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام
«فَإِنّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ عَزَّوَجَلّ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَأَهْلِ بَیْتِهِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ مَاتَ شَهِیداً، وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ، واسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ، وَ قَامَتِ النِّیَّةُ مَقَامَ إِصْلاَتِهِ لِسَیْفِهِ؛ پس راستى چنین است که اگر یکى از شما در بستر خود در حالتى بمیرد که به حق پروردگار و حق پیامبر و اهل بیت پیامبر آشنا باشد، او شهید از دنیا رفته پاداش شهیدان را دارد و پاداش او در روز قیامت بر عهده خداوند متعال است، و ثواب آن کار نیک که انجام آن را در دل داشته و قصد آن را نموده بود، خواهد برد و آن قصد او براى جنگیدن در راه خدا و انجام کار نیک جایگزین و جانشین از نیام بر کشیدن شمشیرش مى شود.»(۲)
ورود به بهشت با مشروط شدن بر اینکه عارف به مقام خداوند و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بودن، نشانگر اهمیت این مسئله است و کسی که عارف به این مسئله نباشد، هر چقدر هم که کار نیکی انجام داده باشد، نمی تواند به بهشت وارد شود: «لاَ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَعَرَفُوهُ؛ در بهشت داخل نمى شود، جز کسى که امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند.»(۳)
یارى و دوستى اهل بیت علیهم السلام
«نَاصِرُنا وَمُحِبُّنَا یَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ؛ آن که ما را یارى رساند و ما را دوست داشته باشد، رحمت خداوند در انتظار اوست.»(۴) صرف دوست داشتن پیامیر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، جوازی برای ورود به بهشت نمی شود؛ بلکه این دوست داشتن باید با یاری و کمک کردن آنان در همه موارد همراه باشد.
مطابقت عمل با عقیده
کسی که مشتاق ورود به بهشت است، باید شایستگى خود را به اندازه اى برساند که امامان اهل بیت علیهم السلام او را به عنوان شیعه و پیرو بپذیرند؛ یعنی اعمال او مطابق سیره و روش آنان باشد: «إنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ کِتَاباً هَادِیاً بَیَّنَ فِیهِ الْخَیْرَ وَالْشَّرَّ؛ فَخُذُوا نَهْجَ الْخَیْرِ تَهْتَدُوا، وَاصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا الْفَرَائِضَ الْفَرائِضَ! أَدُّوهَا إلَى اللهِ تُؤَدِّکُمْ إِلَى الْجَنَّةِ؛ خداوند، کتاب راهنمایى را فرستاده است که نیک و بد در آن بیان گردیده است.
پس روش نیک را برگزینید تا هدایت گردید و از بدى دورى نمایید تا راه مستقیم و درست را بپیماید. واجبات را رعایت کنید! واجبات را رعایت کنید ـ آن ها را به گونه اى پسندیده انجام بدهید ـ حق خداوند را در مورد آن ها بپردازید که رعایت واجبات و رعایت حق خداوند در آن ها شما را به بهشت مى کشاند.»(۵) به عبارتی مطابقت اعتقادات و باورها با اعمال انسان، از ویژگى هاى انسان هایى است که در روز قیامت جایگاه آنان بهشت جاوید خواهد بود: «وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِى وَ الْأَقْدَامِ؛ و همانا پاداش انسان در گفتار به وسیله زبان و در کردار به وسیله کار و تلاش با دستان و پاهاست.»(۶)
امام علیه السلام این مسئله در پندی به مردی که از حضرت درخواست پندی کرده بود، این گونه بیان می دارد: «از کسانى مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مى اندازد، در دنیا چونان زاهدان سخن مى گوید، اما در رفتار همانند دنیاپرستان است. اگر نعمت ها به او برسد، سیر نمى شود و در محرومیت قناعت ندارد. از آنچه به او رسید، شکرگزار نیست و از آنچه مانده، زیاده طلب است.
دیگران را پرهیز مى دهد، اما خود پروا ندارد. به فرمانبردارى امر مى کند، اما خود فرمان نمى برد. نیکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد. گناهکاران را دشمن دارد، اما خود یکى از گناهکاران است و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد، اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت، پافشارى دارد. اگر بیمار شود، پشیمان مى شود و اگر مصیبتى به او رسد، به زارى خدا را مى خواند؛ اگر به گشایش دست یافت، مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند. نفس به نیروى گُمان ناروا بر او چیرگى دارد و او با قدرت یقین بر نفس چیره نمى گردد. براى دیگران که گناهى کمتر از او دارند، نگران و بیش از آنچه که عمل کرده، امیدوار است.
اگر بى نیاز گردد، مست و مغرور شود و اگر تهى دست گردد، مأیوس و سْست شود؛ چون کار کند، در آن کوتاهى ورزد و چون چیزى خواهد، زیاده روى نماید؛ چون در برابر شهوت قرار گیرد، گناه را برگزیده، توبه را به تأخیر اندازد و چون رنجى به او رسد، از راه ملت اسلام دورى گزیند؛ عبرت آموزى را طرح مى کند، اما خود عبرت نمى گیرد. در پند دادن مبالغه مى کند، اما خود پند پذیر نمى باشد.
سخن بسیار مى گوید، اما کردار خوب او اندک است. براى دنیاى زودگذر تلاش و رقابت دارد، اما براى آخرت جاویدان آسان مى گذرد؛ سود را زیان و زیان را سود مى پندارد. از مرگ هراسناک است، اما فرصت را از دست مى دهد؛ گناه دیگران را بزرگ مى شمارد، اما گناهان بزرگ خود را کوچک مى پندارد. طاعت خود را ریاکارانه برخورد مى کند، خوشگذرانى با سرمایه داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زیان دیگران حکم مى کند، اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد.»(۷)
چنین فردی هرگز جایگاهی در بهشت نخواهد داشت؛ زیرا کردارش با عقیده اش یکسان نیست.
نیت خالص
وقتی اعمال انسان درست باشد و همه کارهایش مطابق فرمان خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و اولیاى دین انجام باشد و از انجام آنچه که مورد نهى آنان است، خوددارى ورزد؛ شایسته بهشت است، چرا که دارای نیتی خالص و پاک است: «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ؛ و خداى سبحان به خاطر نیت راست و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.»(۸)
جهاد در راه خدا
جهاد و پیکار در راه خدا و پایداری دین، یکی از اصلی ترین عوامل ورود به بهشت است: «فَإِنَّ الجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ؛ پس راستى چنین است که جهاد دروازه اى از دروازه هاى بهشت است که خداوند این دروازه را براى دوستان مخصوص خود گشوده است.»(۹)
تقوا و پارسایى
تقوا و پارسایی نیز یکی دیگر از عواملی است که آدمی را به بهشت می رساند: «أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللهِ، بِتَقْوَى اللهِ وَ طَاعَتِهِ، فَإنَّهَا النَّجَاةُ غَداً، وَ الْمَنْجَاةُ أَبَدا؛ اى بندگان خدا! شما را به پارسایى تقواى الهى و پیروى از او ـ خداوند – سفارش مىکنم، به راستى که آن پارسایى سبب رستگارى فردای قیامت و رهایى از عذاب و کیفر همیشگى است.»(۱۰)
پی نوشت ها:
۱٫ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳٫
۲٫ همان، خطبه ۱۹۰٫
۳٫ همان، خطبه ۱۵۲٫
۴٫ همان، خطبه ۱۰۹٫
۵٫ همان، خطبه ۱۶۷٫
۶٫ همان، حکمت ۴۲٫
۷٫ همان، حکمت ۱۵۰٫
۸٫ همان، حکمت ۴۲٫
۹٫ همان، خطبه ۲۷٫
۱۰٫ همان، خطبه ۱۶۱٫
tebyan.net
بامداد-قرآن نعمت های بهشت را برای ترغیب انسان ها به عمل تشریح کرده ، بهشت هم متعلق به همه مردان و زنان صالح است. خدا در پاداش دادن هیچ تفاوتی بین زن و مرد قرار نداده است. آنچه در وصف همسران بهشتی در آیات قرآن آمده، تنها بخشی از نعمت های بهشتی است، گرچه حتی همین مورد اختصاص به مردان ندارد.
وعده همسران پاک و زیبا برای زنان و مردان
طبق آموزه های وحیانی در بهشت هر کدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود با همسران پاکیزه برخوردارند. این موهبت اختصاص به مردان ندارد، مثلاً قرآن کریم فرمود:«و لهم فیها ازواج مطهره؛ (بقره، آیه ۲۵) برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاکیزه است.»
نعمت های بهشتی برای کسانی آفریده شده اند که پرهیزگارند و از خدا می ترسند
ضمیر «هم» در آیه به همة بهشتیان اعم از زن و مرد برمی گردد، نه فقط به مردان بهشتی.
ازواج جمع زوج به معنای همسر است ،نه زوجه به معنای زن. در آیه دیگر هم می فرماید: «و زوجناهم بحورعین؛( دخان، آیه ۵۴) آن ها را با همسرانی درشت و زیبا چشم تزویج گردانیم» در این آیه هم ضمیر به همه بهشتیان برمی گردد.
«حور عین» وصف زیبایی همسران بهشتی اعم از زن و مرد است، زیرا واژه «حور» جمع احور (مرد سیاه چشم) و جمع حوراء (زن سیاه چشم) است. واژه «عین» جمع اعین (مرد درشت چشم) و جمع عیناء (زن درشت چشم) است.( ناصر مکارم، پیام قرآن، ج۶، ص ۲۶۱) پس داشتن همسر در بهشت برای مرد و زن مطرح است.
بنابراین تا این جا وعده همسران پاک و زیبا چشم بود، هم برای زنانی که بهشتی می شوند و هم برای مردانی که بهشتی می شوند.
بهشت و نعمت های بهشتی تنها برای مردها نیست
بهشت و نعمت های آن، تنها به مرد اختصاص ندارد، خدا در این مورد می فرماید: ( أعدّت للمتّقین) « نعمت های بهشتی برای کسانی آفریده شده اند که پرهیزگارند و از خدا می ترسند.» زیرا خدای بزرگ، در مورد پاداش، هیچ تفاوتی بین مرد و زن قائل نیست و اگر انسان «مومن» باشد، و «عمل صالح» انجام بدهد چه مرد باشد چه زن پاداش خودش را دریافت مى کند و پله هاى تکامل را مى گذراند، و به درجات عالى مى رسد، و این به مرد بودن، یا زن بودن ارتباطى ندارد. چه خانم هایى مثل حضرت زهرا علیها السلام به عالى ترین درجات انسانیت رسیدند مثل حضرت مریم، حضرت خدیجه، آسیه همسر فرعون و مانند آنها و چه بسیار از مردانى که بهترین شرایط برایشان فراهم بوده ولى از آن شرایط استفاده نکردند و مراتب کمال را طى نکردند و به بهشت نرفتند و بالعکس هم بوده است.
بنابراین تکامل انسان و سعادت و بهشت و دوزخ رفتن، به نژاد و جنس زن و مرد بستگى ندارد بلکه به «ایمان» و «عمل صالح» بستگى دارد.
در یک حدیث قدسی پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) از خدای متعال روایت می کند: أَعْددْتُ لعِبادِیَ الصَّالحِینَ مَا لاَ عیْنٌ رَأَتْ ، ولاَ أُذُنٌ سَمِعتْ ولاَ خَطَرَ علَى قَلْبِ بَشَرٍ: برای بندگان نیکوکارم، ناز و نعمت هایی آماده کرده ام که تا به حال هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و بر هیچ دلی خطور نکرده است.» (به نقل از سایت عرفان)
جمع بندی کلام
۱٫ در عالم مجردات بحث مذکر و مونث به صورتى که در عالم مادیات مطرح است مطرح نمى باشد؛ آیا روح انسان مذکر و مونث دارد؟ آیا فرشته مذکر و مونث دارد؟ اگر در عالم مادیات فردى مذکر و فردى مونث است، این مسائل در آنجا مطرح نیست چون در حقیقت آنجا این عوارض جسمانى که ما داریم، مطرح نیست. آرى وقتى سخن از بهشت به میان مى آید و بهشت جسمانى مطرح مى شود در مورد انسان ها این مطالب مطرح مى شود، ولى عالم مجردات، از عوارض مادیات، مبرّا هستند.
۲٫ نکته دیگر اینکه بهشت رفتن و به تکامل و سعادت رسیدن، به جنس مذکر و مونث، و مرد و زن بستگى ندارد و در آیات قرآن به این مطلب اشاره شده از جمله در آیه ى ۹۷ سوره ى نحل مى فرماید: «هر کسى عمل صالحى انجام بدهد چه مرد باشد چه زن (چه مذکر باشد چه مونث) و مومن باشد ما حیات پاک و طیب به او مى دهیم و براساس بهترین چیزى که عمل کرده اعمالش را پاداش مى دهیم: مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُوْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (نحل/ ۹۷)
منابع:
عرفان
پرسمان قرآنی
تبیان
نوشته آیا تعداد زنان در بهشت کمتر از مردان است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
بامداد-پرسش
چه کسانی هرگز به بهشت راه نمییابند؟
پاسخ:
در ارتباط با کسانی که وارد بهشت نمیشوند، آیات و روایات چنین میگویند:
الف. آیات قرآن کریم
قرآن کریم مشرکان، متکبران و تکذیب کنندگان آیات الهی را در زمره کسانی میداند که هرگز به بهشت راه نخواهند یافت.
۱٫ «کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهاى آسمان به رویشان گشوده نمىشود و (هیچگاه) داخل بهشت نخواهند شد، مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! اینگونه، گنهکاران را جزا مىدهیم».[۱]
۲٫ «به تحقیق آنانکه گفتند که خدا همان مسیح پسر مریم است، کافر شدند. مسیح گفت: اى بنى اسرائیل، اللَّه پروردگار من و پروردگار خود را بپرستید؛ زیرا هر کس که براى خداوند شریکى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام میکند، و جایگاه او آتش است و ستمکاران را یاورى نیست».[۲]
۳٫ «و آنها که آیات ما را تکذیب کنند، و در برابر آن تکبّر ورزند، اهل دوزخاند، جاودانه در آن خواهند ماند».[۳]
ب. روایات
لحن روایات مورد انسانهایی که به بهشت نمیروند متفاوت است. در برخی روایات محرومان از بهشت سه گروه، در تعدادی چهار گروه و در بعضی حدود ده طایفه ذکر شدهاند -البته این روایات در صدد بیان مصداق هستند، نه بیان انحصار-؛ مانند:
۱٫ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثَلَاثَةٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم»؛[۴] رسول خدا(صلی الله عیه و آله) فرمود: سه طایفه وارد بهشت نمیشوند؛ دائم الخمر، کسی که شغلش ساحری است، و کسی که پیوند خویشاوندى را بریده باشد.
۲٫ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ: أَرْبَعَةٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْکَاهِنُ وَ الْمُنَافِقُ وَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ وَ الْقَتَّاتُ وَ هُوَ النَّمَّامُ»؛[۵] امام صادق(علیه السلام) فرمود: کاهن(غیبگو)، منافق، دائم الخمر و سخن چین، وارد بهشت نمیشوند.
۳٫ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرماید: خداى عز و جل بهشت را از دو نوع خشت آفرید؛ یک خشت طلا و یک خشت نقره، دیوارهایش را یاقوت و طاقش را از زبرجد و سنگریزهاش را لۆلۆ و خاکش را زعفران و مشک خوشبو قرار داد، سپس به آن فرمود سخن بگوى، عرض کرد خدایى نیست به جز تو؛ خداى زنده و پایدار؛ سعادتمند آنکسی است که در من جاى دارد. پس خداى عز و جل فرمود: به عزت، بزرگى، شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمیشود دائم الخمر، خود فروش، سخن چین، بىغیرت در باره همسر، کسى که پیوند خویشاوندى را بریده باشد و… .[۶]
با توجه به مطالب ارائه شده، میتوان گفت این گروهها هرگز وارد بهشت نمیشوند، در صورتی که موفق به توبه نشوند، اما در صورتی که توبه کنند با توبه تمام گناهان بخشوده خواهد شد، حتی شرک.
================================
پی نوشت ها:
[۱]. اعراف، ۴۰٫ «إِنَّ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الْخِیاطِ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمین».
[۲]. مائده، ۷۲٫ «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی إِسْرائیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصار».
[۳]. اعراف، ۳۶٫ «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون».
[۴]. ابن بابویه، محمد بن على، خصال، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج ۱، ص ۱۷۹، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
[۵]. ابن بابویه، محمد بن على، امالی، ص ۴۰۴، کتابچى، تهران، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش.
[۶]. خصال، ج ۲، ص ۴۳۶، «… قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ خَلَقَهَا مِنْ لَبِنَتَیْنِ لَبِنَةٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٍ مِنَ فِضَّةٍ وَ جَعَلَ حِیطَانَهَا الْیَاقُوتَ وَ سَقْفَهَا الزَّبَرْجَدَ وَ حَصْبَاءَهَا اللُّۆْلُۆَ وَ تُرَابَهَا الزَّعْفَرَانَ وَ الْمِسْکَ الْأَذْفَرَ فَقَالَ لَهَا تَکَلَّمِی فَقَالَتْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ قَدْ سَعِدَ مَنْ یَدْخُلُنِی فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِزَّتِی وَ عَظَمَتِی وَ جَلَالِی وَ ارْتِفَاعِی لَا یَدْخُلُهَا مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ لَا سِکِّیرٌ وَ لَا قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّامُ وَ لَا دَیُّوثٌ وَ هُوَ الْقَلْطَبَانُ… وَ لَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لَا قَدَرِیٌّ».
منبع: گفتمان قرآنی
تبیان
قسمت اول
آیات قرآن کریم تأکید و اصرار دارند بر اینکه شرط ورود به بهشت دو چیز است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح؛ مانند آیه ۸۲ سوره بقره که اهل ایمان و عمل صالح را اهل بهشت و جاویدان در آن معرفی می کند:
الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ
آیات الهی این واقعیت را هم بیان می دارند که نه ایمان بی عمل برای انسان مفید خواهد بود و نه عملِ بی نیت الهی.
بی فایده بودن ایمانِ بی عمل را در آیه ۱۵۸ سوره انعام آمده است:
یَوْمَ یَأْتی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیْراً
روزى که برخى از نشانههاى پروردگارت به ظهور آید، ایمان آوردن کسى که پیش از این ایمان نیاورده یا در حال ایمانش عمل شایستهاى انجام نداده سودى نخواهد داشت.
و اینکه عمل بی نیت الهی در آخرت بهره ای از پاداش الهی نخواهد داشت حقیقتی است که آیات ۱۵ و ۱۶ سوره هود علیه السلام از آن پرده بر می دارد:
مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ
کسانى که زندگى دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین] دنیا به آنان مىدهیم و در آن چیزى از آنان کاسته نخواهد شد.
أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُون
اینان کسانى هستند که در آخرت، سهمى جز آتش براى آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بى اثر مى شود و آنچه همواره [برای غیر خدا] انجام مى دادند، باطل است.
کدام ایمان؟ کدام عمل؟
حال که ضرورت داشتن ایمان و عمل صالح برای جلب رضای خداوندی و ورود به بهشت اثبات شد این سوال مطرح می شود که کدام ایمان و عقیده و کدام عمل شایسته این هدف را تأمین می کند و انسان را به سر منزل مقصود می رساند؟
کدام ایمان نجات بخش است؟
از آیات قرآن کریم به دست می آید تنها عقیده و باوری نجات بخش است که مقبول درگاه الهی باشد و آن نیست جز باور به معارف دین اسلام است.
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ (آل عمران/۱۹)
بی تردید دینِ [واقعى که همه پیامبران، مُبلّغ آن بودند] نزد خدا اسلام است.
اسلام در اینجا عبارت است از تسلیم شدن در برابر بیانى که از پروردگار عالم در مورد عقاید و اعمال و یا در مورد معارف و احکام صادر مىشود.[۱]
و نیز می فرماید:
وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ (آل عمران/۸۵)
و هرکه جز اسلام، دینى طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمىشود و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
بنابراین هر مکتب و عقیده ای که در آن سخنی از فرامین الهی نباشد و تسلیم بودن محض در برابر تمام آنچه او فرموده است معنی نداشته باشد ، مکتبی نیست که انسان با باور به آموزه های آن بتواند به قرب الهی و بهشت جاویدان دست پیدا کند.
با این قید، تمام ادیان و مکاتب غیر الهی یکسره باطل اعلام شده و کنار گذاشته می شوند؛ می ماند ادیان الهی. در بین ادیان الهی هم، قرآن کریم فقط اسلام به معنای دین خاتم را برگزیده و بقیه را با صراحتِ تمام مردود اعلام کرده است. این بیانیه سه بار در قرآن کریم دیده می شود:
در آیات ۳۳ سوره توبه، ۲۸ سوره فتح و ۹ سوره صف که فرمود:
هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ
اوست که پیامبرش را به همراه هدایت الهی و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان چیره گرداند.
در این آیات مراد از «دین حق»، دین اسلام و عقاید و احکام آن است که با واقع و حق انطباق دارد. بنابراین معنای آیه این می شود: خدا آن کسى است که رسول خود محمد (صلی الله علیه و آله) را با هدایت- و یا با آیات و معجزات- و با دینى که با فطرت و حقیقت آفرینش منطبق است، فرستاد تا آن را بر سایر ادیان غلبه دهد.[۲]
بر اساس این آیات، ایمان به غیر دین اسلام در درگاه الهی مردود است و پذیرفته نخواهد بود. برای همین قرآن کریم، اهل کتاب را به دست برداشتن از دین سابق دعوت می کند و از آنها می خواهد تا به دین اسلام ایمان بیاورند:
وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُۆْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ (آل عمران /۱۱۰)
اگر اهل کتاب (یهود و نصارى) ایمان بیاورند به سود خودشان است؛ اما متاسفانه تنها اقلیتى از آنها پشت پا به تعصبهاى جاهلانه زده و اسلام را با آغوش باز پذیرفته اند؛ در حالى که اکثریت آنها از تحت فرمان پروردگار خارج شده و حتى بشاراتى که در باره پیامبر صلی الله علیه و آله در کتب آنها بوده نادیده انگاشته و بر کفر و عصبیت خود هم چنان باقى مانده اند. [۳]
و یا در آیه ۶۵ سوره مائده آنها را به شرطی اهل بهشت و رستگاری می داند که به اسلام ایمان بیاورند و مسلمان شوند:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعیمِ
اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و پرهیزگارى پیشه کنند، از گناهان گذشته آنها درمی گذریم و آنها را در باغ هاى بهشت که کانون انواع نعمت ها است وارد مىکنیم.
خداوند متعال کار را به اینجا خاتمه نداده و سخن از اسلامی به میان می آورد که مورد رضایت اوست ؛ چرا که می دانسته همین اسلامی که تا قیامت بشر را به آن فراخوانده ، خود به فرق و مذاهب متعدد تقسیم خواهد شد؛ برای همین فرمود:
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً (مائده/۶)
یعنی اسلامی مورد قبول و رضایت من است که مُهر «غدیر» پای آن باشد.
کدام عمل نجات بخش است؟
با توجه به آیات ۱۵ و ۱۶ سوره مبارکه هود علیه السلام و نیز آیاتی که عمل صالح را شرط ورود به بهشت می دانند (در بالا گذشت) این نتیجه به دست می آید:
عملی نجات بخش است و بهشت جاویدان را در پی خواهد داشت که دارای این دو عنصر باشد: حُسن فعلی و حُسن فاعلی؛ یعنی هم عمل، عملی باشد که در فرهنگ دینی مقبول است و هم کننده کار آن را با نیت الهی و قصد قربت انجام داده باشد.
بنابراین دو دسته کار است که بی تردید در قیامت بهشت و ثوابی نخواهد داشت:
۱ـ کاری که در فرهنگ دینی معصیت است و گناه محسوب می شود (حُسن فعلی نداشته باشد) هر چند فاعل آن مۆمن باشد؛ مانند سرقت اموال ثروتمندان برای کمک به نیازمندان با نیت قربة الی الله.
۲ـ کاری که در فرهنگ دینی پسندیده است؛ ولی فاعلش آن را برای جلب رضای الهی و نیل به ثواب اخروی انجام نداده است (حُسن فاعلی نداشته باشد)؛ مانند ساخت بیمارستان با نیت کسب شهرت.
پی نوشت:
۱٫ المیزان ۳/۱۲۱
۲٫ المیزان ۹/۲۴۷
۳٫ تفسیر نمونه ۳/۴۹
منبع:tebyan.net
آنها اموری است غیر قابل توصیف، بر عکس بهشت مادی که قابل توصیف است. اول می فرماید: «فی جنات النعیم» یعنی بهشتهای قابل توصیف و بهشتهای غیرقابل توصیف، درباره آن بهشتهای غیر قابل توصیف همین قدر فرموده: «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین؛ کسی نمی تواند بفهمد که چه چیزهایی در آنجا پنهان است» (سجده/۱۷).
باید دانست بهشت هائی که در قرآن از آنها نام برده شده است چهار تا است: جنت عدن و جنت فردوس و جنت نعیم و جنت مأوی؛ هم چنان که در روایت وارد است: «قال أبو جعفر علیه السلام: أما الجنان المذکورة فی الکتاب فإنهن جنة عدن، و جنة الفردوس، و جنة نعـیـم، و جنة المأوی. و إن لله تعالی جنانا محفوفة بهذه الجنان ؛ ترجمه: امام باقر علیه السلام: بهشت هایی که در قرآن مطرح اند عبارتند از: بهشت عدن، بهشت فردوس، بهشت نعیم، بهشت ماوی و برای خداوند بهشت هایی دیگر است که با این بهشت ها محاصره شده اند» ( «علم الیقین » فیض کاشانی، طبع سنگی وزیری، ص ۲۲۴).
اما جنة النعیم در بسیاری از آیات قرآن نام برده شده است؛ مانند: «والسابقون السـبقون * أولئک المقربون * فی جنـات النعیم؛ پیشی گیرندگان در أعمال صالحه، پیشی گیرندگان در غفران و رحمت خداوند هستند. و ایشانند مقربان خدا که در بهشت های نعیم هستند» ( آیات ۱۰ تا ۱۲ سوره واقعه). «جنة نعیم» (واقعه/۸۹) هم ما داریم. اگر «جنة نعیم» فرموده بود، یک بهشت بیشتر نبود. ولی وقتی که «جنات النعیم» می گوید (بهشتهایی از نعیم) از انواعی از بهشتها را مخصوصا برای اهل اخلاص بیان می کند که در آیات سوره رحمن هم خواندیم، بهشتهای روحی و معنوی ای که وجود دارد و درجاتی بالاتر از بهشتهای مادی است. آنها اموری است غیر قابل توصیف، بر عکس بهشت مادی که قابل توصیف است. اول می فرماید: «فی جنات النعیم» یعنی بهشتهای قابل توصیف و بهشتهای غیرقابل توصیف درباره آن بهشتهای غیر قابل توصیف همین قدر فرموده: «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین؛ کسی نمی تواند بفهمد که چه چیزهایی در آنجا پنهان است» (سجده/۱۷) و مانند: «أیطمع کل امری ء منهم أن یدخل جنة نعیم * کلا؛ آیا هر فرد از ایشان چنین طمعی دارد که در بهشت نعیم داخل شود؟ نه، چنین نیست» (آیه ۳۸ و صدر آیه ۳۹، از سوره المعارج ).
و اما جنت عدن نیز در بسیاری از آیات قرآن نام آن برده شده است مانند: «و مسـکن طیبة فی جنـت عدن ذ لک الفوز العظیم؛ و (خداوند شما را داخل میکند) در مسکن های پاک و پاکیزه ای که در بهشت های عدن است؛ و اینست فوز عظیم !» (ذیل آیه ۱۲، از سوره الصف). و اما جنت فردوس در دو جای قرآن نام آن برده شده است؛ اول در سوره کهف: «إن الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت کانت لهم جنـت الفردوس نزلا * خـلدین فیها لا یبغون عنها حولا؛ حقا آن کسانیکه ایمان آورده اند و أعمال صالحه بجای می آورند، برای آنان بهشت های فردوس مهیا و به عنوان پذیرائی و کرامت آنان خواهد بود؛ در آن بهشت ها بطور جاودان می مانند و هیچگونه تغییر و جابجائی از آن را طلب نمی کنند» ( آیه ۱۰۷ و ۱۰۸). دوم در سوره مؤمنون: «أولئک هم الو رثون * الذین یرثون الفردوس هم فیها خـلدون؛ (مؤمنان که چنین و چنانند) ایشانند فقط وارثان؛ آنانکه فردوس را به ارث برند. و ایشان در آن بهشت فردوس بطور جاودان زیست می نمایند» (آیه ۱۰ و ۱۱ ).
و جنت مأوی نیز در دو مورد از قرآن آمده است؛ اول در سوره سجده: «أما الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت فلهم جنـت المأوی نزلا بما کانوا یعملون؛ اما آن کسانیکه ایمان آورده اند و اعمال صالحه انجام میدهند، پس برای آنان بهشت های مأوی به عنوان پذیرائی و پاداش کارهائی که در دنیا بجای می آورده اند مهیا و آماده می باشد» (آیه ۱۹) و دوم در سوره نجم: «عند سدرة المنتهی * عندها جنة المأوی؛ در نزد سدرة المنتهی، که آخرین درخت است. و در نزد آن سدرة و درخت، بهشت مأوی است» ( آیه ۱۴ و ۱۵). «باری، جنة الخلد، بهشتی غیر از این بهشت ها نیست که قسیم آنها باشد، بلکه مقسم آنهاست و همانطور که اشاره شد اضافه جنت به خلد برای تحقق معنای جاودانی بهشت است. ولیکن جنة النعیم بهشت ولایت است؛ و هر جا که در قرآن نامی از نعمت برده شده است، مراد ولایت است.
آشنایی با قرآن ۶، صفحه ۹۵-۹۴
کتاب معاد شناسی / جلد دهم / قسمت دهم، حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی قدسسره، ۲۱۱-۲۰۹
منبع:tahoorkotob.com
نوشته انواع بهشت در آخرت را بشناسید اولین بار در بامداد پدیدار شد.
وبسایت همگردی: گوا، بهشتی در هندوستان است با دریایی به رنگ آبی لاجوردی، ساحلی با شن های روشن و گرم، صخره های تیره رنگ و درختانی سرسبز گرمسیری که بعد از شگفتی آسمان و دریا، طبیعتی بکر و ماجراجویانه را برایتان کنار گذاشته. شهر بندری گوا، یکی از تمیزترین، بکرترین، آرام ترین و در عین حال هیجان انگیزترین مقاصدِ سفر به هند است.
اینجا آرامش دریا و ساحل را داری، ماجراجویی در جنگل ها و بین رودخانه و آبشار ها و آخر شب هم، رقص و پایکوبی در کنار آتش و شن های خنک ساحل.
سواحل گوا، این دو کلمه بهترین جاذبه گردشگری این شهر است. سواحلی تمیز، برخلاف تصوری که از هند، در ذهن بسیاری از افراد است. ورزش های آبی، رستوران و کافه هایی که با دکوراسیون ساده تا لوکس با منظره ای زیبا از اقیانوس که آبی دریا را در پنجره خود قاب کرده اند و میز پیش رویتان را با غذاهای رنگارنگ پر.
بنابراین شنا، حمام آفتاب و تفریحات دریایی در ساحل پالولم که یکی از سواحل مشهور گوا هست را از دست ندهید. ماجراجویی در جنگل های گرمسیری شما را به آبشارهای دودساگار می رساند، آبشاری بی نهایت زیبا که دل کوه را شکافته و بر روی آن سرازیر شده.
اما جذابیت گوا، تنها محدود به جاذبه های طبیعی اش نیست، بلکه جاذبه ها ی تاریخی و اماکن بسیاری دارد که یادگار سال هایی است که مستعمره پرتغالی ها بوده. رستوران و کافه ها هم داستان خودشان را دارند، غذاهای تند هندی و نوشیدنی های خوش طعمی که می توانید هم در رستورانی لوکس میل کنید و هم در رستورانی کوچک و خیابانی. درنهایت پیشنهاد می کنیم تا کمی در خیابان ها قدم زده، سری به بازار Anjuna بزنید، لباس محلی آن ها را به تن کرده و کمی گوا را زندگی کنید.
گوا، بیشتر از یک شهره و درواقع یکی از ایالت های هندوستان هست که چندین ناحیه دارد، پول رایج در گوا روپیه هند هست، زبان محلی مردم گوان " کونکی " هست اما به انگلیسی هم تسلط دارند. بهترین زمان برای سفر به از مهر تا اواخر ماه بهمن است که با توجه به آب و هوای مناسب تر و بهتر، گشت و گذار در شهر و تفریحات ساحلی برای شما دلپذیرتر می شود.
منطقه تنگ بستانک طی مصوبه شماره ۱۹۴ شورای عالی محیط زیست (کمیسیون زیر بنائی دولت) مورخ ۱۳۷۸/۱۰/۱۵ با مساحت ۱۴۹۶۰ هکتار بعنوان منطقه حفاظت شده به مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست پیوسته اسـت.منطقه حفاظت شده تنگ بستانک معروف به بهشت گمشده در فاصله ۱۲۰ کیلومتری شیراز در منطقه کامفیروز واقع گردیده اسـت.
منطقه ای عمدتا با پوشش جنگلی و کوهستانی با میانگین ارتفاعی بین ۱۷۰۰ تا ۳۷۰۰ متر. دارای اقلیم ایرانی تورانی دارای تابستان های خشک و زمستان های بسیار سرد که با ریزش برف و یخبندان همراه می باشد. میانگین درجه حرارت منطقه تنگ بستانک بین ۱۴ – ۱۶ درجه و متوسط بارندگی آن ۴۷۹/۴۲ میلی متر می باشد.تیپ اراضی منطقه بر اساس مساحت (هکتار) و درصد:
کوهها: ۱۱۶۴۸ هکتار با ۷۶/۱ درصد از کل منطقه
تپه ها: ۱۷۶۵ هکتار با ۱۶/۹ درصد از کل منطقه
فلاتها و تراسهای فوقانی: ۷۴۴ هکتار با ۴/۸۵ درصد از کل منطقه
دشتهای دامنه ای: ۳۰۷ هکتار با ۲ درصد از کل منطقه
واریزه های بادبزنی: ۹۸ هکتار با ۰/۶۴ درصد از کل منطقه
مسکونی: ۶۲ هکتار با ۰/۴ درصد از کل منطقه
جاذبه های اکوتوریستی:
وجود روستاهای زیبای جنوب تنگ بستانک مانند ساران و کهکرون با چشمه های زیبا و سابقه ای هزاران ساله از جاذبه های این منطقه می باشد. موقعیت جغرافیائی اثر طبیعی تنگ بستانک در مجموعه شبکه گردشگری محور شمال و شمال غرب استان و امکان ارتباط جادهای که با یادمان های تاریخی تخت جمشید،نقش رستم و پاسارگارد از یک طرف و چشماندازهای طبیعی آبشارمارگون و تنگ براق از طرف دیگر، امتیاز ویژهای برای بخش ایرانگردی و جهانگردی استان فارس اسـت که در خور توجه و اهمیت می باشد.
وضعیت اجتماعی منطقه:
زراعت: میزان سطح اراضی زیر کشت آبی و دیم در منطقه ۱۵۷۶ هکتار می باشد که ۱۲۲۷ هکتار به اراضی آبی و ۳۵۳ هکتار به اراضی دیم اختصاص دارد. زراعت آبی شامل: گندم، جو، لوبیا و شلتوک و ترکیب کشت دیم شامل: گندم، عدس، جو و نخود می باشد.باغداری: بطور کلی میزان سطح اراضی باغی در منطقه ۳۶۷ هکتار می باشد
که بالاترین میزان باغ آبی متعلق به روستای کهکران و کمترین مربوط به آب باد می باشد.دامداری: دامداری در منطقه به صورت سنتی و به صورت نگهداری در کنار منازل مسکونی صورت می پذیرد. در منطقه ۴۰۰۵ راس گوسفند و بره، ۳۰۲۵ راس بز و بزغاله و ۴۹۴ راس گاو و گوساله وجود دارد.
تنگ بستانک بهشت دیگری نزدیک به شیراز
تنگ بستانک بهشت دیگری نزدیک به شیراز
تنگ بستانک بهشت دیگری نزدیک به شیراز
تنگ بستانک بهشت دیگری نزدیک به شیراز
تنگ بستانک بهشت دیگری نزدیک به شیراز
تنگ بستانک بهشت دیگری نزدیک به شیراز
تنگ بستانک بهشت دیگری نزدیک به شیراز
تنگ بستانک بهشت دیگری نزدیک به شیراز
تنگ بستانک بهشت دیگری نزدیک به شیراز
گردآوری: مجله ی اینترنتی دلگرم