جام جم سرا: فضای متشنج و توأم با اختلافات حلنشده والدین به هیچوجه نمیتواند فضای مناسب شکلگیری جنین، رشد و تولد او باشد.
آموزش و ارتقای مهارتهای والدگری موجب میشود تا والدین ضمن کاهش استرسهای خود بتوانند هم به زندگی پویا و متکامل خویشتن بپردازند و هم نسلی نو، بانشاط و گسترده فراهم آورند.
تربیت در گذشتهای نه چندان دور فقط سینه به سینه و به صورت تجربی در میان مادران و پدران و بعد فرزندان آنها منتقل میشد و متأسفانه هزینه گزاف عمر پرداخت میشد تا زوج جوان با آزمون و خطا به تربیت فرزندان خود اقدام نمایند؛ اما پیشرفت علم و دانش و تکنولوژی میتواند در بهبود و تسریع فرایند آموزش و ارتقای مهارتها مؤثر بیافتد.
آیا برای والد شدن هم به آموزش نیاز داریم؟
هر انسانی برای پذیرفتن نقشهای جدید نیاز دارد که با حدود و ثغور، اهمیت، مزایا و معایب آن نقش آشنا شود و خود را برای پذیرفتن آن مهیّا سازد. باید حتی قبل از ازدواج برای ساختن خود تلاش کرد و درباره آن مطالعه، مراقبه و محاسبه داشت؛ اما شایسته است از زمان تعیین معیارهای انتخاب همسر، معیارهای پدر و مادر شدن را هم در کنار سایر معیارها در نظر گرفت و هنگام تعیین شریک زندگی، در نظر داشت که او توانایی ذهنی، اعتقادی، مهرورزی و والدی را به صورت بالقوه دارد؟
بیشک بهداشت جسمی، آزمایشهای پزشکی، تغذیه مطلوب، استعمال داروها، بهداشت زناشویی، سلامت و انتخاب صحیح روشهای پیشگیری موقت و بیضرر از نکاتی است که لازم است تا زوجین قبل از بارداری مورد توجه قرار دهند.
همچنین لزوم و آشنایی با روشهای تقویت عزت نفس در والدین، آمادگی روانی برای پذیرش فرد جدید، روشهای تقویت حس مسئولیتپذیری والدین، تقویت روحیه جمعگرایی و آشنایی با مزایای والد شدن و آسیبها و محدودیتهای پیشرو از موارد مهمی است که زوجین جوان باید در زمینه عاطفی روانی خود را ارتقا ببخشند.
خوب است تا زوجین در دوران بارداری به نکات کلیدی بهداشت،مسائل عاطفی و روانی و توصیههای اخلاقی و تربیتی توجه کنند و همانگونه که خانه را برای تولد فرزند مهیا میکنند، خود را نیز مهیا کنند، بدانند که قرار است فرزند یا فرزندانی در این خانه و خانواده شکل بگیرند که ممکن است برخلاف تصورات رؤیایی آنها که فقط به خندهها و لالایی و... اسباببازی و پارک و تفریح بپردازند، و یا برعکس، محدودیتها، رقابتهای عاطفی، کمبودها و فشار اقتصادی و کمخوابی و...هم به همراه بیاورد.
گاهی محدودیتهای عاطفی زناشویی به دلیل بارداری زنان پیش میآید که اگر بتوانند با مراجعه به کارشناسان این امر، آگاهیهای لازم را کسب نمایند، دوران بارداری با کمترین میزان آسیب و رنج و با انتظاری کاملاً شیرین سپری میشود.
تلخی دوران بارداری برای زوجین کمتجربهای بیشتر است که به آن آگاهی کامل ندارند و از تصورات غلط و تجربههای ناکافی، کسب تجربه از افراد کم آگاه و کافی دانستن آن آگاهیها و ترس از شرایط جدید، محدودیتهایی را دو صد چندان برای خود ایجاد میکنند که خاطرات ناخوشایندی برای آنها ایجاد میکند.
نکته قابلتوجه این است که این تجربههای تلخ، ناخودآگاه بر جنین هم تأثیر گذاشته و بعد از تولد او را دچار انواع بیماریها، مشکلات جسمی، روانی و عاطفی مینماید، بهتر است زوجین اطلاعات خود را در سه حوزه پزشکی،روانی و اعتقادی بالا ببرند.
زن و شوهر میتوانند با آگاهی و درک متقابل، دوران بارداری را تبدیل به دوران خاطرهانگیزی کنند. زن و شوهر کمکم در امور اقتصادی هم باید به کسب مهارتهایی برای تهیه مایحتاج فرزند به صورت معقول، منطقی، ضروری با صرف هزینه کمتر و باکیفیت بیشتر و تا سقف درآمدی خانواده کسب نمایند. انتظارات بیجا از هردو طرف موجبات ناراحتی و آشفتگی در خانواده را فراهم میآورد.
گاهی هم ممکن است رسوم عجیب سیسمونی اصطلاحاً در زایمان اول که اتفاقاً میتواند بسیار معقول و خاطرهانگیز برای هردو خانواده باشد، تبدیل به یک فشار و حتی اهرمی برای پیشگیری طولانی مدت از والد شدن به صورت دلیلی اصلی و پنهان گردد که با مدیریت زوجین و با کاهش توقعات و خرید آنچه ضروری به نظر میرسد و واقعاً نیاز واقعی است نه خواسته غیرواقعی میتوان آن را جهت بخشید.
انتخاب بیمارستان، نحوه زایمان، هزینهکرد بیمهها و... همچنین بیماریهای شایع دوران نوزادی مثل زردی و... آسیبهای زایمانهای غیرطبیعی از جمله مواردی است که خوب است زوج جوان قبل از اقدام به فرزندآوری با آنها آشنا شوند.
نحوه تعامل با خانواده طرفین، نحوه مدیریت اشتغال و تحصیل همسران در دوران بارداری، مدیریت احساسات و عواطف و حتی رفع نیازهای اولیه زناشویی باید در سرفصلهای آموزشیای باشد که والدین خود را موظف به دانستن آن نمایند.
مدیریت زمان جهت برنامهریزیهای عاطفی، تربیتی، ارتباط و حسن معاشرت با همسر، رسیدگی به تفریحات، ارتباطات خویشاوندی و چکاپهای پزشکی و فاصلهگذاری متناوب و شایسته فرزندان و تقسیم امور کارها و منزل و پرداختن به اولویتها به جای امور مختلف و حتی غیرضروری، فرصت استراحت دادن به خود و همسر و دانستن اینکه این شرایط برای مدتی ممکن است فشرده باشد و بعدها که تجربه بیشتر شد؛ همدلیها بیشتر شد؛ کمکها بیشتر شد و فرزندان بزرگتر همراهی بیشتری با شما کردند، در امور فرزندان کوچکتر اوضاع بهتر میگردد.
پدران و مادران باید بیاموزند که اعتدال را در برآوردن خواستههای کودک و در رقابت با خواستههای پدران و مادران دیگر برقرار سازند. در چنین شرایطی امور غیرضروری را به حداقل باید برسانید و باید آگاهیهای لازم را در این زمینه کسب کنید. بازی با کودک در سنین مختلف و دانستن ویژگیهای فردی هر کودک و کشف و بروز استعدادهای کودکان نکاتی است که پدر و مادر بعد از تولد باید با توجه به مراحل رشد و کودک بشناسند و برای آن برنامهریزی کنند.
برخی از امور تفریحی و علایق فردی مثل کوهنوردی، با دوستان بودن، هیئت مذهبی و یا سفر رفتن و... باید تغییر کاربری بدهند و قابلیت همراهی خانواده و فرزند را داشته باشند. چرا که همین تغییرات است که سیر تکاملی انسان را میسازد. در این صورت ما فرزندان را مزاحم و یا سربار امور فردی، تفریحی و یا عبادی و مطالعاتی خود نمیدانیم؛ و هزاران نکته دیگر که لازم است تا پدران و مادران بدانند و تلاش کنند تا مهارتهای لازم را بدست آورند.
در پایان بحث لازم است به سیاستگذاران فرهنگی ـ پزشکی ـ اجتماعی و اقتصادی جامعه و مدیران و مسئولین هم متذکر شوم که برای پرواز هواپیمای افزایش جمعیت در منحنی رو به رشد، باید آنها هم زمینه این زیرساختها را فراهم و شرایط را هموار سازند. والا این هواپیما با سرعت مناسب حرکت نمیکند و یا اگر حرکت کرد در میانه راه اعتدال خود را از دست خواهد داد.
تهیه کتب و جزوات آموزشی با جذابیتهای کافی، ارائه آموزشهای لازم و ضروری در مراحل مختلف ازدواج جوانان، دوران قبل از بارداری، حین بارداری و بعد از بارداری و برگزاری دورههای آموزشی تکمیلی، بکارگیری رسانههای صوتی، تصویری و مکتوب برای ارائه راهنماییهای لازم تربیتی،بسیج نیروهای بهداشتی، انجمن اولیاء و مربیان و سایر دستگاهها برای ارتقای مهارتها و توانمندسازی زوجین میتواند تسهیلگر این خواسته به حق باشد.(با تلخیص: دخت ایران)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: دکتر عالیه شکربیگی (استاد دانشگاه و جامعه شناس) و دکتر ابراهیم رزاقی (استاد دانشگاه و اقتصاددان) در میزگردی به این سوال پاسخ گفتهاند:
بحث را از اینجا شروع می کنیم؛ به نظر شما دلیل عدم تمایل زوجها به فرزندآوری مسائل اقتصادی است یا فرهنگی؟
رزاقی: عوامل مختلف بر انسان اثر می گذارد اما فرهنگ خیلی مهم است. در گذشته داشتن فرزند زیاد نشانه تشخص بود و در داخل و خارج ایران فقرا بیشتر فرزند داشتند و این اصلا ربطی به نداشتن پول و ثروت نبود. قدیمیها فرزند را سرمایه می دانستند که در آینده به آنها کمک می کند. اما الان به خاطر فرهنگی که از غرب آمده فرزندان برای تولید سرمایه نیستند، یک شاهزاده است که پدر و مادر در خدمت آنها هستند، برای همین خانواده ها در داشتن فرزند سود و زیان را حساب می کند و بعضا نتیجه میگیرند که داشتن فرزند بی فایده است. متاسفانه ظریفترین تهاجم الان اقتصادی است چون به افراد مستقیم نمی گویند ازدواج نکن، تنها بمان و بچه دار نشو چون اگر این موارد را بگویند مقابله می کند؛ سرمایه داری در ابتدا عنوان می کرد که مصرف نکنید تولید عبادت است و هرکس دنبال سود خود برود، آن زمان رشد جمعیت هم خوب بود اما فضا تغییر کرد و تولیدها بدون استفاده مانند، برای همین سرمایه داری اعلام کرد که تولید اگر مصرف نشود کالاها می مانند و فایده ای ندارد. در بین جنگ جهانی اول و دوم مطرح شد که عامل بقای سرمایه داری است.
سرمایه داری چه ارتباطی با فرزندآوری دارد؟
رزاقی: ابتدا سرمایه داری پول داد برای خرید، اما پس از مدتی فرهنگ مصرف شکل گرفت . در سال 1980 در آمریکا بحرانی پیش آمد که مصرف کننده قدرت خرید نداشت اما این سیاست به وجود آمد که مردم را ترغیب به مصرف کنند و به نیازشان فکر نکنند، به درآمد کسی توجه ندارند و نیاز درست کنند، در حدی که اختیار مصرف از فرد گرفته می شود. الان یکسری افراد بیمار خریدند و دوست دارند خرید کنند . همه چیز دارند اما همیشه احساس کمبود دارند. متاسفانه بعد از انقلاب در کشور ما این موضوع تشدید شد حتی سیاست تعدیل اقتصادی هم بی فایده بود .فلسفه لیبرالیسم چیزی را قبول ندارد و معتقد است که آزاد از هر محدودیتی باید بود. این آزادی مصرف کالا است و نیازهای جدید را شکل می دهد و مصرف را به جای خدا می پرستند. فساد اقتصادی و رانت از همین جا شکل می گیرد.هر کس به دنبال سود خود است اما مصرف زیاد هم اعتیاد آور است. من در جایی خواندم همان نقطه ای که فرد معتاد مواد مصرف می کند و خوشحال است برای یک فرد ثروتمند هم پول زیاد همان نقطه است. قبلا مصرف گرایی در اقتصاد بود الان به جامعه و فرهنگ هم نفوذ کرده است. من با یک راننده تاکسی دوست بودم او یک مسافر داشت که از 8 صبح تا 7 بعدازظهر او را جا به جا می کرد، یک روز به او گفته بود که شما چه لذتی از این همه پول می برید که از صبح تا شب کار می کنید و روزها را همینطور پشت هم می گذرانید.او گفته بود می دانم ، اما اگر این کارها را هم نکنم زندگی معنا ندارد این یک نوع اعتیاد است .
پس معتقدید که به خاطر مسائل اقتصادی افراد حاضر به بچه دارشدن نیستند؟
رزاقی: برای زوجهای امروزی بچه داشتن وقت گیر است و آنها باید کار کنند و پول دربیاورند؛ ارزشها تحت تاثیر اقتصاد لیرالی قرار گرفته است. در آمریکا مصرف گرایی یک برده داری جدید است که همه مانند ماشین کار می کنند.
شکر بیگی: ریشه یابی تاریخی که آقای دکتر از مصرف گرایی کردند جالب بود. من به طور کلی مسائل را در دو عامل ساختار و عاملیت نگاه می کنم. یعنی تغییرات نسبتا پایدار در جامعه چه بوده که شاهد این وضعیت هستیم و بعد هم خود خانواده درجامعه دچار چه تحولات ارزشی و هنجاری شده که زیر بار تشکیل خانواده نمی روند. البته من معتقدم که خانواده تغییر شکل داده است و الان گونه های جدید خانواده را داریم مانند مجردی یا زوج زیستی که در این میان کودک نقشی ندارد. این تغییرات یک شبه شکل نگرفته؛ جامعه ما تحت تاثیر مدرنیسم قرار گرفتیم. این تغییرات ارزشی در 5 دهه اخیر شکل گرفته است؛ بنابراین از نظریه بازاندیشی گیدنز الهام می گیرم که گفته انسانها هر لحظه در حال بازاندیشی در افکار و ایدههایشان هستند و به آن عمل می کنند. ما در جامعه ای قرار گرفتیم که ارتباط خانوادگی در فضای مجازی است. به نظر من الان یک جامعه مجازی شکل گرفته است، یعنی ارتباطات به آنجا رفته است. طبعا فرزندآوری هم تغییر کرده است. ما از ابتدای انقلاب شاهد تغییر در سیاستهای فرزندآوری بودیم یک زمان فرزندآوری زیاد بود باید بالاجبار جلوگیری می شد، حالا هم باید افزایش جمعیت داشته باشیم.
تبلیغات برای پیشگیری از بارداری دولتی بود. الان هم مجلس و دولت سیاستهای جمعیتی را تجویز می کنند. اما مقاومت هایی هست، دلیل آن چیست؟
شکر بیگی: اینکه جامعه آنها را بپذیرد مهم است. برای فرزندآوری باید در درون افراد تغییراتی انجام شود تا فرد این احساس را کند اما نیاز به یک زمان طولانی دارد. الان مادی گرایی در اکثر خانواده ها وجود دارد، این شاید یک جور مصرف گرایی باشد اما مردم می خواهند از زندگی خود لذت ببرند. الان رسانه ها تفکر و اندیشه انسان را تحت تاثیر دارند و مصرف گرایی را تبلیغ می کنند که به نظر می رسد خود انسان هم تمایل به این دارد. ما از صبح تا شب در دنیای مجازی هستیم و بنابراین طبیعی است که این شرایط در زندگی ما تاثیر بگذارد. من معتقدم که این تغییر نیازها و نگرشها، پیامد زندگی مدرن و جامعه جدید است؛ افراد به دنبال منیت خودشان هستند و قصد برطرف کردن نیازهای خود را دارند. یعنی به دنبال این هستند از زندگی لذت ببرند. این تفکر از قدیم بوده که شما برای آخرت باید تلاش کنید، در نظام سرمایه داری هم عنوان شد که مردم کار کنند تا در آخرت سعادتمند شود اما این فنر باز شد و مصرف گرایی شکل گرفت. امروز خانواده جهانی شده و به سوی فرهنگ واحد جهانی می رود؛ بنابراین زوجهای جوان با تمام مشکلات ازدواج می کنند اما در 5 سال اول زندگی طلاق می گیرند چون همانطور که گیدنز گفت انسانها دچار تغییرات بنیادی شدند. پس ساختار به همین راحتی نمی تواند آنها را مجبور به فرزند آوری کند.
این ساختار به نظر شما چگونه باید عمل کند؟
شکر بیگی: به نظر من یک شکاف تاریخی میان ساختار و عاملیت وجود دارد، اگر ساختار قصد دارد با عاملیت در ارتباط باشد باید در مردم و جامعه اعتماد سازی کند و سرمایه اجتماعی ایجاد کند.اگر ساختار در بین مردم مشروعیت داشته باشد، عاملیت راحتتر سیاستها را می پذیرند. مردم آگاه هستند وقتی مشکل اقتصادی دارند نمی توانند فرزند داشته باشند. گیدنز می گوید که در هیچ دوره و زمانی فرزند به اندازه امروز هزینه بردار نبود. در دوره های قبلی فرزند عصای خانه بود اما امروز این نیست و فرزند مساوی هزینه است. برای همین خانواده قصد ندارد همینطوری فرزند بیاورد و این به نظر من نشان قانون پذیری و نظم پذیری است و خوب است؛ یک رفتار و ارزش جدید است.
شما میگویید که خانواده در مقابل ساختار ایستاده اما همین ساختار اعلام می کند که اگر فرزندآوری کم باشد در 30 سال آینده جمعیت مسن در کشور زیاد می شود. امکانات حمایت از سالمندی هم کم است و تولید هم کاهش پیدا می کند. چرا خانواده این خطر را متوجه نیست؟
شکر بیگی: خانواده هنوز عمیق به این موضوع فکر نکرده و به شرایطی که الان دارد بیشتر توجه می کند، یعنی به موقعیت حالا توجه دارد.این ریشه در فرهنگ ما دارد. به نظر من باید اعتماد سازی شود، در کشور ژاپن که سالمندی جمعیت را دارند دولت رفاه وجود دارد. اما همین الان ما حتی مشکل میانسالی را هم داریم. به نظر من خانواده شرایط الان را می سنجد وقتی پول بیمارستان برای فرزندش را نداشته باشد نمی تواند فرزند بیشتری بیاورد. ما باید بحث زایش سرمایه اجتماعی را داشته باشیم یعنی ساختار به زبان خوش با مردم صحبت کند، مشکلات جمعیتی آینده را مطرح کند و باید آشتی ملی صورت گیرد. هنوز مردم ما با ساختار قهر هستند و شاید برای همین سیاستهای جمعیتی را نمی پذیرند.
رزاقی: این تحت عنوان فرهنگ غرب است که در آن فردگرایی و لذت فردی مطرح است.
اما فرد گرایی نیست . وقتی فرد مشکل مالی دارد ترجیح می دهد که فرزند نداشته باشد.
رزاقی: حدود 20 درصد جمعیت ما ثروتمند هستند اما باز هم فرزند کمتر دارند و فقرا بیشتر فرزند دوست دارند. شما هزینه را مطرح می کنید اما بیشتر لذت گرایی و فرد گرایی مهم است. متاسفانه خانواده های متوسط ما فکر می کنند که حتما باید پول فراوان خرج کودکشان کنند و در ذهن همه این رفته است. اما فقرا فرزنداشان را دوست ندارد؟ ما عیبهای جامعه سنتی را برطرف نکردیم و برعکس هرچه از بیرون می آید را خوب دانستیم و پذیرفتیم. اصلاحات باید منجر به توانمندی شود نه نابودی و این مشکل تمام کشورهای در حال توسعه است.
شکر بیگی: ما نمی توانیم در جامعه یکسان اندیشی داشته باشیم. الان 77 میلیون تفکر و اندیشه در جامعه وجود دارد. من به این موضوع اشاره می کنم که هنوز در این جامعه خانواده سنتی هم داریم. در خانواده ها دموکراسی شکل گرفته و فرزندآوری تابع توافق زوجین است.
شما شرایط خانواده ثروتمند را اعلام کردید اما خانواده های متوسط هم الان تمایل به فرزند آوری ندارند.
رزاقی: خانم دکتر باورهایی که از غرب آمده را دموکراسی می داند، در حالیکه زندگی ابتدا از روی محبت و عشق شکل می گیرد. الان افراد تصور می کنند که هرکدام مرکز دنیا هستند و برای همین طلاق صورت می گیرد. الان تعریف عشق و خانواده فرق کرده است، اما خانم دکتر تصور می کنند که آنچه در غرب اتفاق افتاده در ایران هم به همین صورت است.
شکر بیگی: من معتقدم که در خانواده حق محوری شکل گرفته است، درواقع هرکس حقی دارد. من گونه هایی از خانواده دیده ام که نگرش مدرن دارند. یک زن شاغل سعادت خانواده را در اشتغال می داند. اگر مدرن گرایی در خانواده شکل گرفته به شیوه ایران است و مدرنیزه ایرانی است.
رزاقی: من یک سوال از خانم دکتر دارم. منظور شما از مدرنیزه چیست؟
شکر بیگی: یک مثال ساده می زنم، روز جمعه یک خانواده با هم تصمیم می گیرد که کجا برود اما اگر هرکدام از افراد قطب شوند این قابل قبول نیست. در نگرش مدرن همه با هم تصمیم می گیرند، این نو شدن و آگاهی از حق است. من بر اساس تحقیق حرف می زنم.
آقای دکتر ، شما این مدرن شدن در خانواده های ایرانی را قبول ندارید؟
رزاقی: این که خانم دکتر اعلام می کند در یک درصد خانواده ها هم وجود ندارد. در تمام دنیا اینگونه است اما اکثریت خانواده ها در تهران اینگونه عمل نمی کنند و هر کدام خود را قطب می دانند. الان خانواده ها دچار خودخواهی هستند. قبول دارم که زندگی سنتی یک ایراداتی دارد اما یک نکته مثبت داشت که افراد را مسئول تربیت می کرد.
شما به مسئولیت اشاره کردید.چطور می توانیم این احساس مسئولیت را دوباره زنده کنیم؟ الان مشارکت اجتماعی مردم به شدت کمرنگ شده است.
رزاقی: مبانی وجود دارد که می گوید که همه افراد را خدا خلق کرده و یک همبستگی وجود دارد. اما مکتب لیبرال، فرد را از همه چیز آزاد می داند ، از مصرف آغاز می شود و به فرد می رسد و برای او فرق نمی کند که دیگران چه می شوند. برای همین برخی آینده بشر را سیاه می دانند چون انسان نیاز به فداکاری و کار دارد اما در مکتب لیبرال اینگونه نیست. الان در غرب اینگونه است و محدودیتها حذف شده و خودخواهی را به افراد دادیم. فضا انفرادی است و امکان تربیت وجود ندارد تا بتوانیم او را مسئولیت پذیر کنیم. خانواده امکان محبت و عشق ندارد و هر کس فکر می کند چرا ازدواج کند و خود را مقید کند؟ اگر هرکس به نفع خود باشد دیگر چیزی نمی ماند و دنیای غرب به خاطر خود این تغییرات را ایجاد کرد و الان هم در ایران همین بحران شده است، برای همین مسئولیت اجتماعی صفر شده است. پرونده برای مجرمان تشکیل می شود اما هیچ کس به جزای عمل خود نمی رسد. من هم قبول دارم که جامعه سنتی ایراداتی داشت، اما شرایط الان هم خوب نیست. کودکان باید مسئولیت و محبت را در خانواده یاد بگیرند.
خانم دکتر به نظر شما هم مسئولیت اجتماعی از بین رفته است؟
شکر بیگی: ما بعد از انقلاب سه نسل را داریم، نسل اول که پدرسالار بود. نسل بعد که دچار تغییرات نگرشی و ارزشی شد و نسل سوم که مسئولیت اجتماعی و مفاهیم ارزشی را ندیده است. به نظر من نسل دوم نسلی است که خودش و فرزندان را قربانی کرده است. این نسل در خانواده پدرسالار بزرگ شد بعد از تشکیل خانواده فرزندان را حمایت کرد و کودک سالاری شکل گرفت تا از خانواده پدرسالار انتقام بگیرد، برای همین امروز آنها فرزندانی را تربیت کردند که اینگونه هستند و به پدر و مادر خود اهمیت نمی دهد. من مثالی می زنم ، در یک وسیله عمومی نسل ما به خاطر یک مرد یا زن پیر بلند می شود اما نسل بعد از ما اینگونه نیست و اصلا احترام متوجه نمی شود. این نسل تعهد و مسئولیت ندارد در کتابها خوانده اما در خانواده ندیده و توجهی نمی کند.
رزاقی: نسل دوم پدرسالار را کاملا منفی می داند. مادر، پدر را زورگو می داند درحالیکه همین مرد برای خانواده احترام بالایی قائل بود. مادر طوری تربیت شده که در مقابل این مردان بایستد و برای همین در ذهن دختران رام کردن مردان مطرح است. در گذشته دختران سازشکار بودند اما الان دختران از اول دوست ندارند که مرد زورگو و خودخواه باشد و قصد تربیت دارند. برای همین هزینه زندگی و خواسته فرزندان را بالا می برد و این یک مبارزه است. مرد بدهکار می شود و زیر فشار اقتصادی سختی می کشد و این از نظر زن یعنی رام کردن. پدر شکسته می شود، اما بعد فرزندان، مادر را هم می شکنند چون با فردیت بزرگ شدند.. الان در خانواده ها کمتر محبت وجود دارد و بی رحمی در خانواده ها وجود دارد که از غرب آمده است. این الگو جا باز کرده و در حال رشد است که این اصلا خوب نیست.
یعنی به خاطر نوع تربیت کسی تمایل به فرزند آوری و ازدواج ندارد؟
شکر بیگی: من رسیدم به اینجا که نسل دوم خود را قربانی کرد و نسل بعد را هم بد تربیت کرد چون خودش در خانواده پدرسالار بزرگ شد فرزند خود را خارج از هر قیدی بزرگ کرد. گیدنز هم به عزیز داشتن کودک اشاره کرده است. الان ارتباطات نسلی مطرح است که هرقدر از نسل اول به امروز نزدیک می شویم مفاهیم خانواده، ازدواج و فرزندآوری ضد ارزش شده و کمرنگ است. متاسفانه این شکاف و بیگانگی نسلی را به وجود آورده است. البته در تعداد کمی از خانواده ها هنوز هم مفاهیم ارزش دارد اما نسل سوم تنها به فکر موفقیت خود است و تنها سرمایه فرهنگی خود را بالا برد. در همین شرایط بود که یک موجی از زنان به موضوع اشتغال پرداختند.این باعث شد که پول در اختیار نسلی باشد که تعهد اجتماعی ندارد.الان نهادهای تکمیلی جای خانواده را گرفته اند. فرزندان در مهد کودک و مدرسه بزرگ شده اند برای همین هیچ محبتی بلد نیستند. در نتیجه سرمایه اجتماعی خانواده الان کاهش یافته و انسجام نداند و چون مادر از خانواده کمرنگ شد و هیچ چیز جای آن را نگرفت. در کنار اینها تکنولوژی های نوین هم آمد، برای همین نسل سوم تنها به موفقیت و خوشبختی خود فکر می کند. علت این است که نسل از خانواده نیاموخته است، هیچ کس در خانواده نبود مادر به دنبال مبارزه با پدرسالاری بود و مرد هم در شرایط جدیدی قرار داشت که باید خود را انطباق می داد. عوامل جامعه پذیری، خانواده، نظام آموزشی ، گروه دوستی و رسانه ها هستند که امروز باعث شده نسل سوم احساس خوشبختی نمی کند و احساس رضایت از داشته ها ندارد.
رزاقی: اما این اکثریت جامعه نیست. به فقرا در گذشته احترام می گذاشتند چون به کسی کار نداشتند اما بعد سرمایه داری آنها را حذف کرد. الان انسان خود را کامل می داند و هیچ چیزی جز خود را نمی شناسد. الان خانم علیه مرد خانه اقدام کرده و با حاکم کردن فرزند، خود را پیروز می داند اما الان این فرزند هیچ چیزی نیاموخته است.
در سیاستهای جمعیتی مشوقهای اقتصادی هم وجود دارد. به نظر شما این مشوق ها تاثیری در فرزند آوری دارد؟
رزاقی: در اروپا و چین هم موثر نبوده است. الان به خاطر مسائل اقتصادی ازدواج نمی کنند و این به نظر من به ذهنیت افراد بستگی دارد چون آنها تصور می کنند چرا باید با فردی باشند که او هم فردیت مطلق است. باید زندگی مشترک یک نیاز باشد دولت امکانات مالی می دهد اما جوانان تصور می کنند که برای این رقم ها ازدواج نمی کنند.
در ابتدای مطرح شدن بحث افزایش جمعیت، نهادهای حکومتی، اقتصاد را در بیتمایلی خانواده ها به فرزندآوری چندان دخیل نمی دانستند و یا سهم کمی برایش قائل بودند. واکنش های مردمی و مقصر دانستن اوضاع اقتصادی، موجب شد سیاست های جمعیتی عمدتا مشوق های اقتصادی داشته باشد. یعنی نگاه مسوولان این است که بخش بزرگی از جامعه مشکلات مالی را عامل ازدواج نکردن و بی رغبتی به بچه می دانند.
رزاقی: اما در روستاها که نسبت به شهریها فقیر هستند همچنان ازدواج و فرزندآوری وجود دارد. این درحالی است که ثروتمندان علاقه ای به ازدواج ندارند. این مبانی ذهنی است. باید فکر و فرهنگ افراد را تغییر داد، به همه شغل داد، مصرف گرایی را کم کرد و مردم لذت را در خوشبختی در کنار هم بدانند.
شکر بیگی: باید ذهنیت خانوادها را تغییر دهند تا سیاستهای تشویقی هم جواب بدهد اما این سیاستها باید استمرار پیدا کند و خانواده های ما باید اعتماد داشته باشند. راه حل نهایی به نظر من این است که باید ساختار ابتدا اعتماد سازی کند و با مردم هم قدم باشد، یعنی قبل از این سیاستهای تشویقی یک کار پژوهشی انجام می دادند که متوجه شوند در ذهن خانواده ها چه اتفاقی افتاده که چنین شده اند و مشکلات را متوجه می شدند.
اما در زمان دولت دهم که این سیاستها مطرح شد بیشتر عوامل را فرهنگی می دانستند نه اقتصادی.
شکر بیگی: اما مردم ما اینگونه تصور نمی کنند، زوجهای جوان که دو سال بعد از ازدواج فرزند نمی آورند مسائل اقتصادی را مطرح می کنند. من در سال 87 در یک تحقیق 5 عامل و مشکل مردم را پرسیدم که 60 درصد مسائل اقتصادی را مطرح کردند و الان هم همین است.دولت باید به عنوان یک رکنی که همه چیز را در اختیار دارد و در خصوصی ترین مسئله خانواده دخالت می کند به این موضوع توجه کند.
رزاقی: بیشتر مسائل فرهنگی هستند و باید ذهنیت افراد را تغییر داد. مردم ما نباید فرزند را دغدغه و مانع پول درآوردن خود بدانند. خانواده باید ارزش گذشته خود پیدا کند. این بیشتر فرهنگی است و باید مردم آموزش لازم را ببینند.(خبرآنلاین)
جام جم سرا: درباره مسئله نداشتن فرزند، ناباروری همسر، اهمیت این موضوع، راهکارها و... پیش از این در همین صفحه مطالبی ارائه شده است که میتوانید با مطالعه آنها پاسخ لازم را دریافت کنید، با این حال همه چیز به تصمیم شما و همسرتان بستگی دارد. اما نداشتن فرزند دلیلی بر پایان دادن به پیوند زناشویی و یا ازدواج مجدد نیست؛ چرا که همان طور که میدانید راههای دیگری برای صاحب فرزند شدن وجود دارد و منطقی به نظر نمیرسد اگر همه راهها را امتحان نکردهاید، به سراغ آخرین راه حل که طلاق و یا ازدواج مجدد است بروید.
به هر حال، با توجه به اینکه شما علاقه دارید فرزنددار شوید و آن طور که از ظاهر قضیه پیداست، همسرتان نیز با ازدواج مجدد شما مشکلی ندارد موضوع کمی مهمتر و البته تا حدی پیچیده خواهد شد. لازم است قبل از اتخاذ هر تصمیمی این نکات را مد نظر قرار دهید:
۱ - بدانید عشق و احساسات قابل تقسیم نیست، لذا نمیتوان آن را میان افراد متعدد (به عنوان همسر) سرشکن کرد! به طور کلی در روابط زناشویی آنچه عمده و اساس است، امور روحی و معنوی است یا به عبارتی، عشق و عاطفه و احساس همسران به یکدیگر. بنابر این ملاحظه میشود که نقطه پیوند دو نفر در زندگی به هم، دل و عشق آن دو به یکدیگر است که اگر هر یک با نفر دومی آن را تقسیم کرد، دیگر نمیتوان اسم آن را پیوند عاطفی یا عشق نهاد. لازمه زندگی مشترک، تعهد و وفاداری است.
۲ - از طرف دیگر رسیدن به احساس رضایت از زندگی مشترک تنها با داشتن فرزند کامل نمیشود. همین که صاحب همسری صبور و البته این طور که به نظر میرسد فداکار هستید، خود میتواند تا حد زیادی تأمین کننده آرامش شما باشد و احساس رضایت از زندگی را منتقل کند. شما و همسرتان میتوانید نیاز به پدر شدن و مادر شدن خود را از طریق قبول یک فرزند خوانده برطرف کنید.
۳ - اینکه همسر شما به ازدواج مجدد شما رضایت داده است نیز جای بحث دارد. شاید شما از رضایت وی مبنی بر ازدواج مجددتان خشنود باشید، اما لازم است بدانید بویژه زمانی که او قادر به بچه دار شدن نیست بیش از پیش به حمایت عاطفی و درک شما نیازمند است. تفاوتی نمیکند هفت سال یا شصت سال، از آغاز زندگی مشترکتان میگذرد، آنچه مهم است عشق بدون قید و شرط است، نه عشق به شرط فرزند دار شدن! به نظر میرسد همسرتان شما را دوست دارد و حتی شاید از اینکه شما را از دست دهد بسیار نگران است تا حدی که حاضر است با فرد دیگری ازدواج کنید که البته تحمل ادامه زندگی در کنار زنی دیگر میتواند برای همسرتان امری بسیار دشوار باشد. لذا لازم است یک بار دیگر علاقه شدید خود به داشتن فرزند خونی را بررسی و در تصمیمی که قرار است بگیرید، تجدید نظر کنید.
۴ - توصیه میکنم از مشاوره تخصصی در این زمینه بهره بگیرید، چرا که برای راهنمایی بهتر اطلاعات دیگری درباره راههای درمانی، انتظارات شما و همسرتان از زندگی مشترک و... نیاز است. (پریسا غفوریان - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
جام جم سرا: بدون شک پدر و مادرشدن یکی از بهترین لذتهای دنیاست، اما باورتان میشود اگر بگوییم بچهدار شدن باعث افزایش طول عمر زوجها میشود؟ بررسیهای محققان دانمارکی نشان میدهد اضافهشدن نقش والدین در زندگی مشترک زوجها پنج تا هفت سال به طول عمرشان میافزاید.
بر اساس این مطالعه چهارده ساله، احتمال مرگ زودرس ناشی از امراض عروقی، سرطان و حتی حادثه بین خانمهایی که بچه ندارند چهار برابر بیشتر از مادرانی است که صاحب فرزند هستند.
همچنین این احتمال در زوجهایی که بچهدار نمیشوند، اما کودکی را به فرزندی قبول کردهاند 55 درصد کمتر از همسرانی است که تمایلی به بچهدار شدن ندارند.
این در حالی است که احتمال مرگ زودرس در مردانی که پدر شدهاند هم تا 50 درصد کمتر میشود البته این روزها کم نیستند زوجهایی که به دلایل مختلف بچهدار شدن را به تاخیر میاندازند.
بد نیست بدانید به گفته محققان انگلیسی به تاخیر انداختن بچهدارشدن و افزایش سن بارداری نهتنها میتواند باعث بروز نازایی شود، بلکه مانع از صدساله شدنتان خواهد شد.
بر اساس نتایج تحقیقات اخیر پژوهشگران دانشگاه نیوکاسل، میزان باروری خانمها به دلیل مشکلات هورمونی و کم شدن ذخیره تخمکها پس از سی و پنج سالگی به طور چشمگیری کاهش مییابد بنابراین اگر حداقل دو تا سه سال از زمان ازدواجتان گذشته و مشکلی با همسرتان ندارید، بهتر است تا دیر نشده درباره بچهدارشدن تصمیم بگیرید و فراموش نکنید بهترین سن باردار شدن پیش از ورود به دهه 30 زندگی است. نکته جالب اینکه یک نوزاد دختر با حدود دو میلیون تخمک متولد میشود.
از بین این دو میلیون تخمک نابالغ، فقط 300 تا 400 تخمک بالغ میشوند به طوری که بعد از سن بلوغ در هر ماه فقط یکی از این تخمکها بالغ و آزاد خواهد شد بنابراین خانمها با تعداد مشخصی تخمک در تخمدان به دنیا میآیند و بتدریج و با بالارفتن سن از تعداد تخمکهای ذخیره شده کاسته میشود تا در دوران یائسگی به صفر میرسد.
دختر میخواهید یا پسر؟ حتما میپرسید این موضوع چه ربطی به افزایش طول عمر دارد، اما چندان هم بیربط نیست، چرا که نتایج یک پژوهش که در دانشگاه میسوری انجام شده است، نشان میدهد احتمال پسردارشدن خانمهایی که غذاهای پرکالری مصرف میکنند بیشتر است، اما پیروی از این رژیم غذایی میتواند سلامتتان را به خطر بیندازد و افزایش چربی خون، دیابت، بیماریهای قلبی ـ عروقی و دیگر مشکلات ناشی از چاقی جلوی طول عمرشان را بگیرد در حالی که رژیمهای غذایی کمکالری احتمال دختردارشدن را افزایش میدهد.
میپرسید چرا؟ علت اصلی مشخص نیست، اما متخصصان دنبال جواب قانعکنندهای میگردند و ما به محض اطلاع از این موضوع شما را آگاه میکنیم.
جام جم سرا: وجود حساسیتهای پیشگیرانه والدین درباره فرزندان یکی از مشکلات دیرینه رابطه والدین و فرزندان است و چنین دیالوگهایی بین فرزندان و والدینشان بارها و بارها شنیده میشود. پدر و مادرها از سویی معتقدند که به عنوان والدین موظف به کنترل فرزندشان هستند و از سوی دیگر نوجوانان و جوانان هم معتقدند که این کار با کسب استقلال و شکل گیری هویت مردانه و زنانه آنها منافات دارد. حال سوال اینجاست که کدام درست میگویند؟
ارتباط موثر والدین با جوان
نکات بسیاری در نحوه برخورد با فرزندان در سن جوانی مطرح شده است که در تمامی آنها میتوان به چند نکته مشترک رسید: احترام متقابل و دادن مسئولیت به جوان، اجازه تصمیم گیری و پذیرش تبعات آن. با این حال در ادامه چند توصیه کاربردی دیگر برای رفتار با جوان که کمتر شنیده شده است، ارائه خواهد شد.
به شخصیت جوان احترام بگذارید
والدین گرامی باید بدانند که هر قدر به فرزندانشان سخت بگیرند و به عبارتی بخواهند، راه را از چاه به آنها نشان دهند بدون احترام گذاشتن به شخصیت آنها نه تنها هیچ نتیجهای نخواهند گرفت بلکه باعث پیامدهای ناگوار دیگری نیز خواهند شد. بعضی از والدین از این شکایت میکنند که فرزندانشان با آنها غیر محترمانه برخورد میکنند که اگر دقت کنند، فرزندان آنها سالها در حال تماشا و ضبط چنین رفتارهایی در منزل بودهاند، رفتار والدین با یکدیگر یا با دیگر اعضای خانواده یا فامیل یکی از دلایل رفتارهای اشتباه جوانان با خانوادهشان است.
البته ناگفته نماند ریشه تمام بد اخلاقی فرزندان، تنها و به طور کامل در رفتار عینی و آشفته والدین نیست؛ برای مثال وجود تبعیض سهوی و ناآگاهانه بین فرزندان به دلایل مختلف موجب خشم فرزند میشود و حتی رابطه بین فرزندان را نیز به هم میزند در صورتی که از نظر والدین هیچ خطایی در نحوه برخورد با فرزندشان مرتکب نشدهاند ولی در واقع این گونه نیست.
به جوانتان مسئولیت بسپارید
هر قدر هم به جوانان احترام بگذارید و محبت بیدریغ ارزانیشان کنید ولی به آنها مسئولیتهایی در حد توانشان نسپارید، نه تنها موفقیت آنها را در آینده تضمین نمیکنید بلکه موجب پر توقع شدن و به زبان ساده، لوس شدن آنها میشوید. متاسفانه بعضی والدین به دلایل مختلف از جمله تعجیل در انجام امور، احساس تجربه داشتن و بیتجربه بودن جوانان، ترس از خطای جوان و هدر رفتن وقت و سرمایه در حوزههای تحصیل، شغل و ازدواج بارها به جای فرزندانشان تصمیم میگیرند. والدین باید توجه داشته باشند، بیشتر جوانان به طور غریزی از این چالشها استقبال میکنند و به شدت دوست دارند، توان و هوش حل مسئله خود را بیازمایند.
ارتباط دستوری به شکست میانجامد
یکی از تدابیری که در راستای بهبود ارتباط با جوانان به خانوادهها توصیه میشود، تغییر چارچوب روابط در دوره جوانی در قیاس با دوره قبل از جوانی (نوجوانی و کودکی) است. در دوره کودکی، خانوادهها با کودکان رابطهای برقرار میکنند که مشتمل بر امر و نهی هاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است.
لازمه برقراری این نوع رابطه، آن است که خانوادهها در موضع بالا و حاکمیت و کودک در موقعیت فردی که دستورات مشخصی را دریافت میکند، قرار بگیرد و به عبارت دیگر رابطه والدین و کودک رابطهای است عمودی یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال میشود. چنین چارچوبی از دوران بلوغ به هم میریزد و رابطه موجود باید به رابطه مطلوب که رابطهای افقی است، تغییر کند.
در چنین وضعیتی، والدین به جای اینکه از موضع بالا به پایین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی با نوجوان خویش قرار میدهند و رابطه به جای آنکه دستوری و تحمیلی باشد، رابطهای است بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت نوجوان که مطلوبترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب میشود.
ارتباط موثر جوان با والدین
گاهی والدین پر از مهر و محبت که عمری برای رشد و پیشرفت فرزندانشان عاشقانه تلاش داشته و دارند، نمیدانند به چه زبانی به شما بفهمانند که بعضی کارهایتان اشتباه است. والدین که قصدی جز ایفای نقش والد بودن ندارند، در نهایت در برابر اشتباهات شما به این جمله بسنده میکنند: «ان شاء ا... خودت یک روزی پدر (یا مادر) میشوی و میفهمی که قصد ما چیست»
هدف خیر پدر و مادرتان را بپذیرید
مطمئن باشید هیچ فردی در این دنیا به اندازه والدینتان نگران شما نیست ولی گاهی این نگرانی سهواً و از روی بیاطلاعی، افراطی و کنترل گرانه میشود و ظاهر خوبی ندارد. پس هرگز به والدین خود حرفهایی نزنید مبنی بر اینکه شما مرا دوست ندارید و برای شما اهمیتی ندارم و یا اینکه شما قصد آزار و شکنجه مرا دارید زیرا باعث دل شکستگی آنها میشوید.
در کنار والدینتان باشید نه مقابلشان
بنابراین تلاش کنید به جای اینکه در مقابلشان قرار بگیرید در کنارشان باشید و در برابر رفتارهای کنترل گرانهشان به قصد و انگیزهشان اشاره کنید که جز خیر نیست ولی به نحوه ابراز آن ناخرسندید و اگر میخواهید تاثیر گذار باشید، نحوه گفتار زبانی شما بهتر است نشانههای احترام و تمایل به انجام کارهای درست را با خود داشته باشد تا مقاومت. این نکته را فراموش نکنید.
بازهم انتخاب با شماست...
جوان باهوش و زیرک با قدری خویشتن داری در مقابل والدین، محیط خانوادگی پر از مهر، احترام، پیشرفت و گاهی بحث و نقد را به جای محیطی پر از قهر، خشم و جر و بحثهای بیحاصل یا احترام از روی ترس و نیاز فراهم میکند. با این حال، بازهم انتخاب با شماست که چگونه رفتار کنید...! (خراسان)
جام جم سرا: مقاله جدیدی که هافینگتن پست منتشر شده حاکیست زنان اغلب دلایل جدی و مهمی برای این انتخاب خود دارند که در برخی موارد این دلایل و نگرانیها منطقی و قابل ملاحظه هستند:
- وضعیت اقتصادی: فرزندآوری بدون شک هزینههای بالایی از جمله هزینههای زایمان، مخارج ضروری برای بزرگ کردن یک کودک و هزینههای فرستادن فرزندان به مدرسه و دانشگاه دارد که در کنار بسیاری دیگر از مخارج والدین را ملزم میکند قبل از هر تصمیمی برای بچه دار شدن وضعیت مالی خانواده را ارزیابی کنند و در نتیجه به رغم تمایل به داشتن فرزند، ترجیح میدهند قبل از آن شرایط مالی خود را بهبود بخشند.
- دلایل منطقی: برخلاف توسعه اجتماعی و فرهنگی، زنان همچنان نقش پرستاری از بچهها را به ویژه در سال های اولیه رشد آنها به عهده دارند. در واقع تربیت فرزندان پیش از آغاز مدرسه بیش از یک کار تمام وقت زمان میبرد. این کار در 24 ساعت روز، هفت روز هفته و بدون هیچ مرخصی ادامه دارد و وقتی حمایت شوهر و سایر اعضای خانواده در میان نباشد وجود این مشغلهها، زنان را برای بچهدار نشدن مصممتر میکند.
- دلایل جمعیتی و محیطی: در حال حاضر حدودا 153 میلیون کودک بیسرپرست در دنیا زندگی میکنند. حتی در صورت انتخاب گزینه داشتن فرزند میتوان یکی از این کودکان را به سرپرستی گرفت.
- وضعیت سلامت جسمی: امروزه مادران زیادی در معرض بیماریهای جسمی و روانی هستند و وضعیت تغذیه ناسالم نیز میتواند این بیماری ها را تشدید کند چرا که تهیه غذاهای ارگانیک برای همه اقشار امکانپذیر نیست و اضافه شدن یک فرد به جمعیت خانواده نیز احتمال مصرف غذاهای سالم را کاهش میدهد.
- دلایل عاطفی: ابتلای بسیاری افراد به استرسها و تنشهای عاطفی که از اختلالات شایع قرن حاضر است میتواند بر سلامت زنان تاثیرگذار باشد و آمدن یک بچه در این میان به تشدید وضعیت و نداشتن استراحت کافی به ویژه در دنیای پرتنش امروز منجر می شود.
- دلایل اجتماعی: تهدید خطرات مختلف اجتماعی برای فرزندان به ویژه در مدارس و مخصوصا در کشورهایی نظیر آمریکا که همراه داشتن سلاح برای هر فردی ممنوعیت ندارد بسیاری از زنان را به این فکر انداخته که اگر فرزندی نداشته باشند این نگرانیهای خارج از کنترل را نیز نخواهند داشت.
- مشکلات پیش از زایمان: گاهی نیز حتی وضعیت جسمی و مشکلات فیزیکی و ناخوشایند پیش از زایمان از جمله تهوع، اسهال و استفراغ بسیاری از زنان را به ویژه در شرایطی که دسترسی آسانتر به خدمات درمانی ندارند از فرزندآوری ناامید کرده است. (ایسنا)
همچنین خانمهای مبتلا به سرطان پیش از شیمی درمانی و خانمهایی که در سنین باروری قرار دارند، اما شرایط بچهدار شدن را تا زمان نامشخصی ندارند به کمک بانک تخمک میتوانند در سالهای آینده صاحب فرزند شوند البته علاوهبر بانک تخمک، بانک اسپرم (انجماد و نگهداری اسپرم به مدت طولانی)، انجماد بافت تخمدان و انجماد بافت بیضه از دیگر روشهای حفظ باروری به حساب میآیند که هر کدام در شرایط خاصی به افراد پیشنهاد میشوند.
گاهی اوقات در کلینیکهای ناباروری با خانمهایی مواجه میشویم که به دلیل ابتلا به سرطان و درمانهای رایج، قدرت باروریشان را از دست دادهاند بدون اینکه پزشک معالجشان آنها را از شرایط ذخیره تخمک مطلع کرده باشد.
دکتر هانیه رسولزاده، متخصص زنان و زایمان و ناباروری در گفتوگو با جامجم میگوید: ممکن است سالها بعد از درمان سرطان عملکرد طبیعی تخمدان حفظ شود؛ اما این موضوع در مورد همه صادق نیست و به کمک هیچ آزمایشی هم نمیتوان از عملکرد تخمدانها بعد از بهبود مطمئن شد. از طرفی احتمال یائسگی زودرس بیمارانی که از سرطان جان سالم به در میبرند چهار برابر بیشتر است. پس تخمک، قبل از شیمیدرمانی برای مدت زمان طولانی بدون هر گونه کاهش در کیفیت و قدرت باروری افراد به وسیله انجماد در دمای بسیار پایین در بانک تخمک ذخیره میشود.
بانک تخمک و تخمکهای اهدایی
به گفته دکتر رسولزاده، گاهی اوقات به دلیل مشکلاتی که یک خانم دارد و نمیتواند از تخمک خودش استفاده کند، بناچار متقاضی استفاده از تخمک اهدایی میشود. در این شرایط بانک تخمک به کمک خانم نابارور میآید تا به کمک لقاح خارج رحمی صاحب فرزند شود.
ناباروری ناشی از بالا رفتن سن ازدواج
دکتر رسولزاده با بیان این که خانمها از دوره باروری محدودی برخوردارند میافزاید: هر خانم ماهانه یک تا دو تخمک آزاد میکند و اگر دوره 15 تا 45 سال را دوره باروری در نظر بگیریم تنها 500 عدد تخمک آزاد میشود. حالا اگر به هر دلیلی مثل بالا رفتن سن ازدواج، تحصیل، شغل و... افراد بچهدار شدن را به تاخیر بیندازند، شانس باروری هم کمتر میشود. به عبارتی زن و شوهر وقتی به شرایط ایدهآل میرسند که مثلا خانم تخمک ندارد یا به علت شرایط خاص بدنی با سقطهای مکرر مواجه میشود و نابارور لقب میگیرد. در چنین وضعیتی اگر خانمی تخمک فریز شده در بانک تخمک داشته باشد مشکل نازایی حل شده و زوج به کمک روشهای لقاح خارج رحمی صاحب فرزند خواهند شد.
آیا تخمک موقع فریز آسیب نمیبیند؟
در بانک تخمک از شیوه انجماد سریع برای نگهداری آن استفاده میشود. البته روشهایی که در گذشته برای انجماد تخمک مورد استفاده قرار میگرفت، انجماد آهسته بود که به غشای سلولها آسیب میرساند و تخمک صدمه میدید؛ اما به کمک تکنیکهای جدید و افزایش سرعت انجماد از تشکیل بلور یخ جلوگیری میشود و میزان آسیبپذیری سلولها بشدت کم شده و در نهایت هم تخمک در دمای نزدیک به 200 درجه سانتیگراد زیر صفر فریز و نگهداری میشود تا در زمان مورد نیاز استفاده شود.
اگر خواستید بچهدار شوید
به گفته دکتر رسولزاده، در مرحله اول برای ذخیره تخمک خانمها مورد معاینه و ارزیابی قرار میگیرند و اگر مشکلی در سلامت تخمک نبود بعد از گذشت دو هفته تا یک ماه فرد برای دادن تخمک آماده میشود.
باید بدانید به کمک داروهای تحریک تخمکگذاری تعداد بیشتری تخمک آزاد و معمولا هم چند تخمک جمعآوری میشود که شانس حاملگی آینده را افزایش دهد و تخمکها در بانک تخمک فریز میشوند.
در صورتی که خانمی آماده بچهدار شدن باشد به بانک مراجعه میکند و این تخمک به کمک اسپرم همسر فرد، بارور و به جنین تبدیل خواهد شد. این جنین سه تا پنج روز کشت داده میشود و وقتی به کیفیت مناسب رسید، داخل رحم منتقل میشود.
پس از انتقال، حدود دو هفته زمان نیاز است تا نتیجه انتقال موفقیتآمیز یا ناموفق بودن جنین مشخص شود و معمولا هم درصد موفقیت در لقاح خارج رحمی به کمک ذخیرهسازی تخمک 80 درصد است.
چه خانمهایی حتما تخمکشان را منجمد کنند
ـ دختران و خانمهای جوانی که مبتلا به سرطان هستند یا نیاز به جراحی هر دو تخمدان دارند و در معرض ناباروری قرار میگیرند.
ـ خانمهایی که به هر دلیلی مثلا مشکلات اقتصادی نمیخواهند تا چند سال بچهدار شوند.
ـ خانمهایی که بنابه دلایلی مجبور هستند هر دو تخمدانشان را با عمل جراحی خارج کنند.
ـ خانمهایی که در خانواده آنها سابقه یائسگی زودرس وجود دارد.
ـ خانمهایی که برخی داروهای اعصاب و روان مصرف میکنند؛ داروهایی که روی قدرت باروری تاثیر منفی دارند.
ـ خانمهای مبتلا به بیماریهایی مثل لوپوس، بهجت و... که به دلیل دارودرمانی قدرت باروری آنها کاهش مییابد.
پریسا اصولی - جامجم
به گزارش جام جم سرا به نقل از باشگاه خبرنگاران، مسلماً تغییرات شیوه زندگی مانند استفاده از ویتامینها پیش از زایمان و یا قطع مصرف الکل و کافئین بسیار مؤثر هستند، اما چیز دیگری که اهمیت فراوانی دارد، امتناع از مصرف مواد شیمیایی در غذا و محصولات آرایشی است. در اینجا به پنجتا از آنها اشاره میکنیم:
۱- فتالاتها
گروهی از مواد شیمیایی سنتزی هستند که در پلاستیکها و برخی مواد آرایشی استفاده میشوند و میتوانند هم بر باروری مردان و هم زنان تأثیر بگذارند. همچنین در محصولات معطر برای ماندگاری بیشتر بوی آنها هم به کار میرود.
۲- پلاستیکها
BPA یا بیسفنولِ A یک ماده شیمیایی است که اغلب در بسیاری از مواد پلاستیکی و شناختهشده به کار میرود و عامل مختلکننده هورمونهای درونریز در بدن است. سعی کنید غذاها را در ظرفهای شیشهای حرارت دهید نه پلاستیکی. چرا که در ظرفهای پلاستیکی باعث به کار افتادن BPA میشود.
۳- آفتکشها
در کشاورزی و برای کنترل علفهای هرز، هجوم حشرات و بیماری از آفتکش استفاده میشود. مواد شیمیاییای که روی زمین میریزیم میتواند بازگردد و بر سیستم درونی بدن و در نتیجه باروری ما تأثیر بگذارد.
۴- دیاکسینها و فوورانها
به خانواده «مواد سمی» تعلق داشته و حاصل فرآیندهای صنعتی و احتراق بوده که در محیط منتشرند. حدود ۹۰ درصد تماس با دیاکسینها و فوورانها به خاطر خوردن غذاهای آلوده خصوصا گوشت آلوده است. راههای جلوگیری از آن خوردن گوشت کمچرب، کم کردن گوشت قرمز، خوردن لبنیات کمچرب، و شستن وسایل است.
۵- بیوفنولهای چندکلره
مواد شیمیایی مضری هستند که در تولید کالا استفاده میشوند. از عوارض آنها این است که بر میزان استروژن تأثیر گذاشته، سطح هورمونها را با خطر مواجه کرده و سلامتی شما را دچار اختلال میکند.