این پروژه در شش فاز مجزا اجرا میشود و با استفاده از مهندسی معکوس محققان تلاش میکنند به اطلاعات پایهای برای ساخت یک مغز مصنوعی دست پیدا کنند.
فاز اول: شناسایی ساختار و طراحی
در مغز انسان 100 میلیارد نورون و رشته عصبی وجود دارد که قسمتهای مختلف را به هم متصل میکنند. در گذشته شناسایی محل اتصالات نورونها کار بسیار دشواری بود و صرفا برای بخش محدودی از نورونهای سطحی کاربرد داشت. در حال حاضر با استفاده از تکنیکی موسوم به شفافیت میتوان عملکرد تمام نورونها را بررسی کرد و برای هر کدام رنگی مجزا در نظر گرفت تا محل اتصالات به خوبی قابل تشخیص باشد.
در بخش دیگری از این پروژه برای بررسی عملکرد نورونها و سرعت انتقال آنها در انسان سالم و هوشیار، از نوعی MRI تخصصی بهره گرفته میشود. با تلفیق این دو روش ساختار ارتباطات و سرعت انتقال اطلاعات در مغز به خوبی شناسایی میشود و فاز اول به پایان میرسد.
فاز دوم: ارزیابی سیگنالهای مغز
برای شناخت کامل عملکرد مغز شناخت اتصالات نورونها و سلولهای عصبی فقط نیمی از عملیات لازم است و برای شناخت کامل باید ساختار سیگنالهای الکتریکی که به قسمتهای مختلف ارسال میشوند نیز مورد ارزیابی قرار بگیرند.
ابزارهای مناسب برای اندازهگیری سیگنالهای مغز در سال گذشته در دو آزمایشگاه دانشگاه استنفورد طراحی و ساخته شدند و با استفاده از این وسایل محققان توانستند میزان فعالیت الکتریکی مغز را در شرایط واقعی اندازه بگیرند.
در زمان ارسال سیگنالها، ولتاژ نورونها به صورت لحظهای تغییر میکند و اطلاعات مورد نظر در مغز منتقل میشود که این ابزارها این تغییرات را ثبت میکنند.
فاز سوم: دستکاری سیگنالهای مغز
در دهه گذشته اگرچه تکنیکهای مختلفی برای تحریک بخشی از نورونها معرفی شد اما جدیدترین روش انجام این کار حاصل کار پروفسور کارل دیزروس است که میتواند تکتک نورونها را به دلخواه تحریک کند.
در این روش با اعمال پالسهای مختلف به مغز، نورونها در واکنش به پالس ورودی، پروتئینی تولید میکنند که میزان آن به میزان شدت پالس ورودی وابسته است و بر اساس این روش عملکرد هر نورون و قابلیتها و میزان تاثیرپذیری آن مورد بررسی قرار میگیرد.
این روش برای نورونهای سطحی کاربرد دارد و محققان دانشگاه استنفورد اعلام کردهاند در حال طراحی روشهایی هستند که با استفاده از امواج فراصوت به سطحهای پایینتر مغز دسترسی پیدا کنند.
فاز چهارم: طراحی یک تئوری منطقی برای عملکرد مغز
شناخت ساختار مغز برای مهندسی معکوس و رسیدن به یک کپی منحصربفرد کافی نیست و نحوه عملکرد هر بخش و اطلاعات داخل آن نیز اهمیت دارد و بررسی و کار با سیگنالها نمیتواند تمام اطلاعات مورد نیاز را در اختیار ما بگذارد.
در این فاز عملکرد مغز در زمان انجام فعالیتهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و حساسیت بخشهای مختلف نسبت به هر فعالیت مشخص میشود. با پیچیدهتر کردن و ترکیب فعالیتهای مختلف نظیر تکلم، حرکت کردن، فکر کردن و حل مسئله، شناخت از نحوه عملکرد مغز بیشتر میشود و میتوان یک توصیف تئوری مناسب از کارکرد مغز بدست آورد.
فاز پنجم: پیادهسازی دیجیتالی
مغز انسان یک کامپیوتر طبیعی قدرتمند است که با دریافت انرژی از یک وعده غذا، میلیونها سیگنال مختلف را در لحظه ارزیابی کرده و به آنها پاسخ میدهد و برای شبیهسازی مناسب باید این قابلیتها به خوبی پیادهسازی شوند.
برای مثال یک عملیات ساده وقتی به یک موش و یک کامپیوتر داده میشود مغز موش 9000 برابر سریعتر از کامپیوتر واکنش میدهد و 40 هزار برابر کمتر انرژی مصرف میکند. حالا وقتی صحبت از عملیاتهای پیچیدهتر و ترکیبی میشود که مغز انسان انجام میهد، کار بسیار سختتر خواهد شد.
جدیدترین برد دیجیتالی که توسط محققان دانشگاه استنفورد طراحی شده "نوروگرید" نام دارد. نورو گرید کممصرفترین و سریعترین بردی است که تا به حال ساخته شده و ظرفیت محاسباتی آن با یک میلیون نورون برابری میکند و توان مصرفی آن فقط سه وات است. در حال حاضر ابعاد این برد دیجیتال هماندازه یک تبلت است و محققان امیدوارند تا پنج سال آینده بتوانند ابعاد آن را هماندازه با یک تراشه کوچک کنند.
فاز ششم: بررسی کنش و واکنش
در این مرحله باید کنش و واکنش را به مغز مصنوعی آموزش داد و کیفیت آن را سنجید. در قدم اول مغز مصنوعی باید محیط پیرامونی خود را درک کرده و بشناسد و مشخص است که سختترین بخش پروژه فاز ششم آن خواهد بود.
مهمترین ابزار شناخت انسان از محیط پیرامونش چشم اوست اما در واقع تمام اطلاعات در مغز پردازش میشود و چشم، گوش و دیگر اعضای حسی فقط ناقل اطلاعات هستند. انسان با مغزش میبیند، میشناسد، میشنود، میچشد و حرف میزند.
در این فاز با استفاده از الگوریتمهای یادگیرنده و اطلاعات پایه ای نظیر تصاویر و صداهای مختلف سعی میشود اطلاعات پایهای در اختیار مغز مصنوعی قرار گیرد تا شناخت نسبت به محیط پیرامون فراهم شود.
در این پروژه که جزئیات آن توسط دانشگاه استنفورد منتشر شده چندین استاد و محقق در رشتههای مختلف علوم رایانه، عصب شناسی، پزشکی، روانشناسی و مهندسی برق شرکت دارند و تمام فازها به صورت موازی در حال پیشرفت هستند تا کیفیت خروجی و قدرت مغز تولیدی روز به روز بهتر و بیشتر شود.
۵۴۵۴
قیمت، بررسی و خرید انواع ابزار آلات صنعتی همراه با ارسال رایگان به سراسر کشور همراه با ضمانت اصالت کالا
جدیدترین اخبار در حوزه تکنولوژی را در اکستریم آی تی بخوانید
دانش > پزشکی - محققان می گویند که انسان ممکن است مغز بزرگ خود را تا حدودی مدیون یک "اشتباه تایپی" در کد ژنتیکی باشد.
به گزارش بیبیسی،این جهش همچنین در "عموزاده های" تکاملی ما، نئاندرتال ها و دنیسووان ها، هم مشاهده می شود با این حال در نزدیک ترین خویشاوند امروزی ما، شامپانزه، دیده نمی شود.
با تکامل انسان های اولیه، مغز آنها به تدریج بزرگتر و پیچیده تر شد، که می تواند اطلاعات زیادی را نگهداری و پردازش کند.
سال گذشته دانشمندان روی یک ژن انسان انگشت گذاشتند که فکر می کنند عامل بزرگ شدن بخش مهمی از مغز به نام نئوکورتکس باشد.
به اعتقاد آنها این ژن ۵ یا ۶ میلیون سال قبل، پس از جدا شدن مسیر تکامل انسان از شامپانزه، پدیدار شد.
محققان اکنون یک تغییر کوچک - جهشی نقطه ای - در دی ان ای را شناسایی کرده اند که به نظر می رسد عملکرد این ژن را عوض کرده و جرقه فرآیند گسترش نئوکورتکس را زده باشد.
این تغییر احتمالا راه رشد چشمگیر مغز را با افزایش شمار سلول ها در نئوکورتکس باز کرده است.
دکتر ویلاند هاتنر از موسسه ماکس پلانک در درسدن آلمان این تحقیقات را هدایت کرده است.
او به بی بی سی گفت: "یک جهش نقطه ای در یک ژن منحصر به انسان، امکان رشد و نمو آن دسته از سلول های بنیادی را فراهم آورد که عامل بزرگ شدن مغز است."
"این تغییر که در نقشه ژنتیکی همه انسان ها وجود دارد ظاهرا باعث مزیتی فوق العاده در روند انتخاب طبیعی شد." اجداد انسان بین دو تا شش میلیون سال قبل شروع به راه رفتن عمودی و استفاده از ابزارهای ساده کردند. در این دوره طولانی، اندازه مغز آنها به تدریج بیشتر شد. آنها در اطراف جهان پراکنده و با محیط های متفاوت و تازه روبرو شدند.
از ۸۰۰ هزار سال قبل به این سو اندازه مغز انسان باز هم شروع به رشد کرد که راز بقای این موجود در جهانی درحال دگرگونی بود.
با این حال هنوز سوال های زیادی در مورد چگونگی بزرگ شدن مغز انسان وجود دارد.
ممکن است که پیدایش این ژن یکی از تغییرات فراوان ژنتیکی بوده باشد که انسان را تبدیل به موجودی هوشمند با توانایی اندیشیدن کرد.
نتایج مطالعه تازه در نشریه "پیشرفت های علمی" چاپ شده است.
5454
متن حکم پلمب آموزشگاه و درمانگاه مؤسسه حجامت ایران که بر در ورودی این دو مرکز نصب شده به این شرح است:
«این مکان حسب دستور مقام قضایی بازپرس شعبه پنجم دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 19 تهران بهعلت نداشتن مجوز از مراکز قانونی مربوطه تا اطلاع ثانوی پلمب است».
مؤسسه تحقیقات حجامت ایران در سال 1365 فعالیت خود را توسط حسین خیراندیش آغاز کرد و در سال 69 این مؤسسه به ثبت رسمی رسید و در همین سال فعالیتهای آموزشی خود را نیز آغاز کرد.
این مؤسسه در سال 73 ــ 72 موفق به دریافت موافقت اصولی از وزارت بهداشت شد و در سال 83 با پیگیری این مؤسسه، بخشنامه وزارت بهداشت مبنی بر ممنوعیت حجامت در سطح کشور با حکم دیوان عدالت و شورای نگهبان ابطال شد و انجام حجامت توسط افراد واجد شرایط، شکل قانونی و رسمی به خود گرفت.
دورههای آموزشی و گواهیهای صادره از سوی مؤسسه تحقیقات حجامت ایران از سال 83 و در پی حکم دیوان عدالت، مورد تأیید رسمی وزارت بهداشت بوده است.
آموزشگاه مؤسسه تحقیقات حجامت ایران و دانشکده علمی تحقیقاتی طب سنتی و مکمل ارمنستان (شعبه ایران) در جنتآبادشمالی، خیابان انصار المهدی(عج) واقع شده است.
هفته پیش، حسین خیراندیش رئیس مؤسسه تحقیقات حجامت ایران، در گفتگویی با اصحاب رسانه، اعلام کرد که فعالان طب اسلامی آمادگی دارند در راستای اقتصاد مقاومتی، پیشنهادهای علمی خود را به وزارت بهداشت ارائه دهند.
وی همچنین از انحلال «معاونت طب سنتی ــ اسلامی» وزارت بهداشت انتقاد کرد و خواستار سازماندهی بیشتر دولت برای ساماندهی فعالان طب سنتی و نیز عطاریها و دانشکدههای طب سنتی شد.
اما درست یک هفته بعد، با شکایت وزارت بهداشت، مؤسسه تحقیقات حجامت ایران، «پلمب» شد! هفته پیش از آن نیز معاونت طب سنتی وزارت بهداشت، به «ادارهکل» تنزل پیدا کرد. «اقدام و عمل» وزارت بهداشت در ستیز با طب سنتی در حالی است که روزهای قبل از انحلال این معاونت، «گاردین» چاپ لندن، در گزارشی مفصل از رونق طب سنتی در ایران گزارش داده بود.
هفته گذشته در پی یک تصمیمگیری عجیب، معاونت طب سنتی وزارت بهداشت به سطح ادارهکل تنزل یافت و جای خود را به معاونت اجتماعی داد. درباره علت این تصمیم گفته شده است که چون تعداد 300 نفر دانشجو و فارغ التحصیل در رشته طب سنتی جوابگوی نیاز کشور نیست به همین دلیل وزیر از عملکرد معاونت رضایت ندارد!
حسین خیراندیش در توصیفی کوتاه از تاریخچه طب سنتی در قرون اخیر گفت: براساس استنادات تاریخی، براندازی طب سنتی در ایران یک پروسه 300ساله بود. از سال 1600 تا سال 1914 میلادی برای براندازی طب سنتی ایرانی تلاش شده است و با وضع قانون ضرورت وجود دکترای طب از دانشگاههای ایرانی و خارجی آقای دکتر سیریل الگود، تاریخنویس انگلیسی میگوید میخ تابوت طب سینوی (طب بوعلی سینا) در ایران کوبیده شد، از آن زمان تا سال 2014 و دستورالعمل مقام معظم رهبری برای لحاظ شدن طب سنتی در نظام درمان کشور دقیقاً یکصد سال تعطیلی بود؛ تعطیلی رسمی.
وی ادامه داد: حال اگر در این اثنا تلاشی بود برای احیای طب سنتی در ایران، تلاشی دولتی نبود، تلاشی مردمی در گوشه و کنار بود برای لحاظ طب سنتی در نظام درمان که منجر شد به توجه وزارت بهداشت به طب سنتی در سال 1385 تا دانشکدههایی تأسیس کند و در سال 92 طرح سند توسعه طب سنتی را تهیه کرده و در نتیجه معاونت تشکیل شود.
خیراندیش درباره پیشزمینههای بازگشت طب سنتی به دوران اوج خود گفت: پس در شرایطی که این طب 100 سال تعطیل بوده، احیای مجددش سخت است، اینطور نیست که در یک سال و دو سال بشود به شرایط قبل بازگردد، این کار نیازمند فرهنگسازی مردمی، فرهنگسازی فنی میان کارشناسان و متخصصان، فرهنگسازی و ایجاد باور در دل سیاستمداران و برنامهریزان کشور، اعتماد به نفس و پافشاری توسط مدیران وزارت بهداشت، مرعوب نشدن توسط کارشناسان و متخصصان داخلی و خارجی وزارت بهداشت و مرعوب نشدن در مقابل تشرهای کسانی که ضرر میکنند، است.
خیراندیش همچنین ذکر کرد: اگر یک مدیر با صرف وقت حداقلی برای احیای یک معاونت توقع داشته باشد که ظرف دو سال اتفاق بزرگی بیفتد و بعد بهجرم همین بیاید آن معاونت را کوچکتر بکند، آن معاونت احیا نمیشود. معاونت طب سنتی نباید در سطح یک معاونت یا دانشگاه در نظر گرفته شود زیرا مثلاً در هر حوزهای که بخواهیم دانشگاه آماده کنیم مقدمات از کادر و کتاب و دانشجو و … آماده است اما در حوزه طب سنتی برای آماده کردن مقدمات برای 5 دانشجوی طب سنتی باید مدتها وقت صرف شود تا استاد و کتاب و کادر آموزشی و … فراهم شود زیرا مقدمات آن فراهم نیست.
رئیس مرکز تحقیقات حجامت ایران ادامه داد: لذا نمیتوان معیار رشد آن را با معیار رشد طب کلاسیک (طب رایج کشور) در سایر معاونتها مقایسه کرد. اکنون همه شرایط برای رشد طب کلاسیک فراهم است؛ بهانضمام اعتبارات هزاران میلیاردی آن؛ اما با وجود این، بهبرکت توانمندی بالقوهای که در درون طب سنتی وجود دارد و علیرغم مخالفتها یا بیتمایلی وزارت بهداشت و کادرش به آن، امروز طب سنتی با گرایش مردم روبهرو شده بهنحوی که بهصورت یک جریان فکری در جامعه شایع شده تا حدی که غربیها که جریانات فکری داخل کشور را تعقیب میکنند گزارش کنند.
به گزارش هفته قبل روزنامه گاردین توجه کنید که رشد طب سنتی در ایران را یک هشدار فرهنگی تلقی میکند. گاردین در گزارش هفته گذشته که خود که اتفاقاً همزمان با صدور دستور انحلال معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت بود، نسبت به رشد اجتماعی طب سنتی در ایران هشدار میدهد.
پدر دوره جدید طب سنتی ایران در ادامه گفت: دولت قبل در ماههای آخر این معاونت را تشکیل داد، تا تأیید آن توسط دولت جدید یک سال طول کشید و دو سال برنامهریزی کرد و حالا در سال سوم تبدیل شد به ادارهکل. توجیهشان این است که معاونت کار خاصی نکرده است؛ این درست است اما کارهای مقدماتی ممکن است 4 تا 8 سال طول بکشد تا به جایی برسد. امروز وزارت بهداشت باید تمام حمایت خود را از این معاونت بکند و برای محصول 10 سال منتظر بنشیند.
حسین خیراندیش گفت: با توجه به اینکه هم رئیسجمهور ما و هم وزیر بهداشت ما استثنائاً عالم به طب سنتی هستند و در مقایسه با دولتهای قبل عالمترین افراد هستند، لذا باید استفاده مطلوب را ببریم زیرا نمیدانیم برای وزیر بعدی چند صد ساعت باید وقت صرف کرد تا نسبت به طب سنتی توجیه شود.
وی در ادامه گفت: از جهتی دیگر اکنون ما دستور مقام معظم رهبری را بهعنوان سند بالادستی داریم برای طب سنتی که در سال 2014 دستور لازم را برای ضرورت لحاظ طب سنتی در نظام درمانی کشور ارائه کردند و ضمن آن توصیه سیاستگذاری مجمع تشخیص مصلحت نظام را داریم و این مسائل را در دولتهای قبل نداشتیم، از سویی دیگر نمایندگان مجلس و کمیسیون بهداشت اکنون به طب سنتی اشراف دارند و نسبت به کمیسیون قبلی خیلی قویتر است، و از جهت سوم اقبال مردمی را ببینید در درمانگاهها، میزان فروش فقط عرقیات را در کشور ببینید.
خیراندیش در بیان اعتراض خود افزود: من بهعنوان کسی که 30 سال است در این زمینه تلاش میکنم از زبان جمعیت بزرگی از طرفداران طب سنتی در حوزه پزشکی و غیرپزشکی میگویم: این یک فریاد اعتراض است. معاونت طب سنتی باید برگردد سر جایش تا فرصتی پیدا کنیم در مجلس آینده یک سازمان برایش ساخته شود. اساساً از روز نخست هم معلوم بود که وزارت بهداشت نمیتواند در دل خودش یک نهاد دیگر را پرورش دهد، مثل این است که ما سپاه پاسداران را در دل ارتش تأسیس کردیم که نتیجه نمیداد و امام(ره) دستور به حرکت جداگانه این دو نهاد در کنار هم داد. کار اساسی این است که سازمان طب سنتی تأسیس بشود با سازوکار جدا که ابعادش توسط مجلس تعیین شود و دست مجموعه تصمیمگیرندگان داخل وزارت بهداشت نباشد، تا آن زمان معاونت باید بماند، ضمن این، معاونت طب سنتی طی سه سال گذشته اگر توانسته باشد کادر داخلی خودش را نسبت به ضرورت طب سنتی توجیه کرده باشد، کار بزرگی کرده است، انتظار بیش از این هم نداریم.
حکیم حسین خیراندیش، رئیس مرکز تحقیقات حجامت ایران گفت: اگر یک مدیر با صرف وقت حداقلی برای احیای یک معاونت در این سطح توقع داشته باشد که ظرف دو سال اتفاق بزرگی بیفتد و بعد بهجرم همین بیاید آن معاونت را کوچکتر بکند، اهداف آن معاونت محقق نمیشود.
وی در جمعبندی صحبتهای خود گفت: اما در بحث برنامهریزی، اگر بخش اندکی از این تواناییهای مدیریتی که وزارت بهداشت برای توسعه طب کلاسیک و رایج به کار گرفته است و خیلی هم موفق بوده صرف طب سنتی بشود، در همین یک سال باقیمانده میتوانیم به دستآوردهای بزرگی برسیم. به هر حال مخالفت یا عدم مخالفت وزارت بهداشت به هر توجیهی برای توسعه طب سنتی، مانع رشد طب سنتی نمیشود، همچنان که در 30 سال گذشته نشده است. ما از داخل وزارت بهداشت بیاطلاع نیستیم و این روش مدیریتی که وزارت بهداشت در پیش گرفته است، باعث کوچک شدن و لطمه به طب سنتی میشود، بلکه وزیر باید توجه بیشتری به این معاونت بکند. ناگفته پیداست که اگر وزیر محترم از عملکرد این معاونت ناراضی بوده، میتوانست بهسراغ گزینههای دیگری چون تغییر معاون، افزایش بودجه، حمایت بیشتر و … برود اما بهخلاف شعار حمایت از طب سنتی بهیکباره این معاونت را به سطح یک ادارهکل تنزل داد.
رهبر معظم انقلاب نیز که طب سنتی را یکی از دغدغههای خود عنوان میکنند در ذکر خاطرهای فرمودهاند:
«من در چند سال قبل در اوایل انقلاب، سال 1359 بود، یک سفری با یک هیأتی به هند رفته بودم. آنجا مأموران وزارت خارجه به ما اطلاع دادند که یک بیمارستان گیاهدرمانی وجود دارد. من خیلی علاقهمند شدم که آنجا را ببینم و رفتم دیدم از نزدیک، بیمارستان بسیار وسیع و مفصلی بود، اسم فارسی هم برایش انتخاب کرده بودند بهنام همدرد. ما در آنجا کارهای گیاهی درمانی را دیدیم. بنده آنجا به ذهنم آمد که میبایستی (گیاهدرمانی) را در ایران پیگیری کنیم».
جام جم سرا: دکتر «یانگ شو»، متخصص ارشد در انجام این مطالعه از کالج پزشکی بیلور در تگزاس گفت: ترشح هورمونها در زنان نقش مهمی در ابتلای فرد به این اختلال یا پیشگیری از آن بازی میکند. زمانی که استروژن بالاست از بروز اختلال پرخوری جلوگیری میشود اما پایین بودن میزان استروژن ترشح شده در افزایش میل به پرخوری نقش دارد.
متخصصان بر اساس این بررسی آزمایشگاهی انجام شده روی تعدادی موش ماده، اظهار داشتند: همان طور که پیش از این مشخص شده بود استروژن درمانی میتواند خطر ابتلا به سرطان سینه را افزایش دهد و به همین دلیل در مورد این موشها تزریق ترکیبی از استروژن و پپتید GLP-1 انجام گرفت.
یانگ شو گفت: بر اساس مدل انجام شده مشاهده کردیم این تزریق، گیرنده استروژن را در منطقه تولید سروتونین در مغز فعال میکند. این بخش از مغز با بروز میل به پرخوری در فرد ارتباط دارد. مطالعات کمی وجود دارد که نشان میدهد در مبتلایان به پرخوری میزان پپتید GLP-1 در خون آنان پایین باشد اما در هیچ تحقیقی نشان داده نشده که این پپتید اختلال پرخوری را در حیوانات و انسانها سرکوب میکند.
این متخصصان میگوید: ما در بررسی خود نشان دادیم استروژن و GLP-1 در کنار یکدیگر اختلال پرخوری را کاهش داده و این پپتید میتواند استروژن را به بخش خاصی از مغز انتقال دهد که به بافت سینه آسیب نرسد.
به نقل از مدیکال دیلی، در بروز اختلالهای غذایی همچون پرخوری و بیاشتهایی بیش از یک عامل نقش دارد. طبق بررسی کارشناسان موسسه ملی سلامت در اغلب موارد، ترکیبی از عوامل رفتاری، زیستشناختی، روانی و اجتماعی موجب ابتلای فرد به این اختلالات میشوند. (ایسنا)
جام جم سرا: دکتر پیام آزاده افزود: نتایج این تحقیقات که ۳ روز پیش در معتبرترین مجلات و نشریان به چاپ رسیده، حاکی است که مصرف نمک بیش از حد استاندارد جهانی به طور مستقیم برای هر فرد مرگبار است.
وی ادامه داد: طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی حد استاندارد میزان مصرف نمک روزانه ۵ گرم است. این در حالی است که طبق برآوردهای صورت گرفته در ایران مردم ۲ تا ۳ برابر بیشتر از حد استاندارد نمک مصرف میکنند.
آزاده اضافه کرد: مصرف نمک در اکثر کشورهای جهان بیش از حد استاندارد است در این میان کشورهای روسیه و اوکراین نیز بیش از سایر کشورهای نمک مصرف میکنند.
متخصص آنکولوژی اظهار کرد: بیش از ۲ میلیون نفر در جهان به طور مستقیم با مصرف نمک جان خود را از دست دادهاند. بسیاری از افراد به آمار و تحقیقات توجه نمیکنند درحالی که مضرات مصرف بیش از حد این قاتل سفید (نمک) از سوی محققان به اثبات رسیده است. مصرف بیش از حد نمک منجر به فشار خون، سکته قلبی، بیماریهای قلبی، پوکی استخوان، سرطان معده و بیماریهای کلیوی میشود و مهمترین توصیه پزشکان حذف نمک از سفره غذاست.
به نقل از ایرنا، آزاده همچنین درخصوص قرص آسپیرین گفت: یکی از بزرگترین تحقیقات دانشمندان جهان که در نیم قرن اخیر صورت گرفته است حاکی است که مصرف دوز پایین آسپیرین باعث کاهش سرطان در بدن میشود و سرطانهای دستگاه گوارش، مری، معده، لوزالمعده، سینه، روده را تا میزان قابل توجهی کاهش میدهد.
وی اظهار کرد: در این تحقیقات نشان داده شده است که مصرف دوز پایین قرص آسپیرین از ابتلا به سرطان روده ۴۰ درصد، ۳۵ درصد سرطان معده و ۵۰ درصد نیز سرطان مری را کاهش میدهد.
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: در این مطالعات نشان داده شده است که افرادی که در معرض فاکتورهای خطر، کم تحرک، سبک زندگی مدرن غربی دارند با مصرف قرص آسپیرین بچه میتواند از ابتلا به سرطان پیشگیری نمایند.
به گزارش جام جم سرا، دکتر علی اکبر سیاری معاون وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در هشتاد و هشتمین اجلاس روساو معاونان دانشگاههای علوم پزشکی کشور نیز اخبار تکان دهندهای از وضعیت سلامت مردم ارائه کرد.
وی گفت: ۴۷ میلیون نفر در کشور غذای مناسب استفاده نمیکنند، و این به معنای آن است که افراد سبزی و میوه کمتر و چربی بیشتر مصرف میکنند. ۱۹میلیون در کشور تحرک کمی دارند، پنج میلیون نفر سیگار مصرف میکنند، ۱۵میلیون نفر چربی خون بالا دارند. ۱۹میلیون نفر در کشور دارای فشار خون هستند که ۵۰ درصد آنها از بیماری خود بیخبرند و همچنین ۸۳ هزار مرگ در سال در ارتباط با فشار خون اتفاق میافتد.
به گفته سیاری، همچنین ۷ میلیون نفر در کشور قند خون بالا دارند، ۱۵ میلیون نفر نیز کلسترول بالا مبتلا هستند
نتیجه یک پژوهش جدید در «مجله روانشناسی بالینی و اجتماعی» مشخص کرده است که نهتنها استفاده دایم از فضای این شبکه اجتماعی با بروز نشانههای افسردگی ارتباط دارد، بلکه به نظر میرسد که این پیوند نامطلوب بین فیسبوک و افسردگی، به وسیله رقابت اجتماعی که یک پدیده شناخته شده روانی است، تشدید میشود. بدین معنی که مقایسه کردن لحظات یکنواخت خود با تصویر ظاهری که از دوستانمان در فیسبوک میبینیم- مثل عکسهای مونتاژ شده از تعطیلات یا چهرههای زیبای غیرواقعی- دلیلی است که این بخش از فضای مجازی را با بروز علامتهای افسردگی مرتبط میسازد.
آیا زمان آن رسیده که ارتباط با فیسبوک را کم کنیم؟ یا شاید بهتر باشد که نگرش خود را تغییر دهیم؟
در پژوهش جدید دانشگاه هوستون، محققان از مردم خواستهاند به سه پرسش، پاسخ دهند: میزان استفاده از فیسبوک در طول روز، احتمال انجام مقایسه اجتماعی و تعداد دفعاتی که نشانههای افسردگی را تجربه کردهاند.
حاصل این تحقیق، مشخص کرد که تعداد قابل توجهی از کاربران دایمی فیسبوک، بارها خود را با دیگران مقایسه کرده و در نتیجه نشانههای افسردگی را بیش از سایرین بروز داده بودند.
آنچه به دست آمده بدین معنی نیست که فیسبوک افسردگی ایجاد میکند، اما به این نکته اشاره دارد که میان صرف زمان زیاد در فیسبوک، مقایسه کردن خود با دیگران و احساس افسردگی، رابطه معناداری برقرار است.
پژوهشهای پیشین مشخص کرده بود که مقایسه اجتماعی رو به بالا (مقایسه خود با کسانی که معروفتر یا جذابتر هستند) باعث میشود که افراد، نسبت به خود احساس بدی پیدا کنند، درحالیکه مقایسه رو به پایین (قیاس با کسانی که در برخی موارد، نسبت به فرد در درجه پایینتری قرار دارند) پدید آورنده احساس خوب است.
از اینرو در بخش دوم این پژوهش، لایههای عمیقتری مورد بررسی قرار گرفت و سعی شد که تفاوت میان دو نوع مقایسه رو به بالا و رو به پایین سنجیده شود. از مردم پرسیده شد که وقتی پستهای مختلف سایر افراد را در فیسبوک میبینند، دقیقاً چه احساسی دارند؟ نتیجه نشان داد که مهم نیست که یک شخص مقایسه رو به بالا، رو به پایین یا حتی خنثی انجام میدهد- همه انواع مقایسهها با احتمال بالایی از بروز علامتهای افسردگی در ارتباطند.
دستاورد این مطالعه ممکن است خیلی دور از انتظار و شگفتآور نباشد، اما نقش عامل واسطه- یعنی انجام مقایسه با دوستان- را بیش از پیش نمایان میسازد. اگرچه مطالعات قبلی، ارتباط بین نشانههای افسردگی و فیسبوک را آشکار ساخته بود، اما این پژوهش، اولین تحقیق از نوع خود است که نشان داد مقایسه اجتماعی، سازوکار بنیادین و عامل برقرارکننده ارتباط بین استفاده از فیسبوک و افسردگی است. به بیان دیگر، کاربران دایمی فیسبوک دچار نوعی مقایسه همیشگی خود با دوستانشان هستند و همین مسأله باعث میشود بیشتر احساس افسردگی کنند.
آیا همه ما باید حساب کاربری خود در فیسبوک را ببندیم؟ پاسخ منفی است، چراکه نکته مهمتری وجود دارد: رابطه ما با فناوری بیش از آن حدی که فکر میکنیم، قابل تامل است. بنابراین پیش از خداحافظی از دنیای فیسبوک، باید قدری به میزان تأثیر دنیای مجازی بر دنیای واقعی خود بیندیشیم.
ممکن است پس از استفاده از فیسبوک احساس خوبی داشته باشید. حتی در این صورت نیز پیامد ناخواسته، این است که خود را با تصویر ظاهری دوستان فیسبوکی میسنجید، تصوری غیرواقعی از زندگی دیگران به دست آورده و احساس میکنید که با آنان برابر نیستید. همین نتیجهگیری میتواند منجر به بروز علایم افسردگی شود. اما اگر پس از استفاده از فیسبوک، به جای احساس خوب، شدیداً احساس بدی به شما دست میدهد، زمان آن رسیده که درباره ادامه حضور خود در این فضا بررسی مجدد انجام دهید و احتمالاً باید از صفحه کلید رایانه خود فاصله بگیرید!
پژوهشگران تحقیق یاد شده، به گفته تئودور روزولت اشاره میکنند: «مقایسه، دزد شادی است». اگر این گفته درست باشد (که علم، درستی آن را تأیید میکند)، حالت روانی ما تا حد زیادی به خودمان بستگی دارد، یعنی برای داشتن حس خوب، باید بتوانیم مقایسه نامتعادل بین لحظات کسلکننده خود و لحظات خاطره انگیز دوستانمان را متوقف کنیم.
فیسبوک میتواند یک منبع مثبت برای بسیاری از افراد باشد، اما اگر بهعنوان راهی برای سنجیدن موفقیت خود در برابر دیگران به کار رود، تأثیر منفی خواهد داشت. محققان معتقدند که استفاده از فیسبوک ارتباط مستقیمی با افسردگی ندارد، اما برای آن دسته از کاربران دایمی این فضا که به دلیل مقایسه زندگی خود با تصویر دوستانشان از تعطیلات لوکس و رویایی، احساس حسادت را تجربه کردهاند، احتمال بروز علایم افسردگی، بیش از بقیه است. البته در علوم اجتماعی از یافتههای پژوهشهای مختلف در جهت همافزایی و دستیابی به نتایج کاملتر استفاده میشود و بدیهی است که یک مطالعه به تنهایی نمیتواند مبین روابط علی و معلولی باشد. نتایج این پژوهش جدید نیز فقط دربردارنده نکات منفی نیست. تیم تحقیق دریافت که کاربران، مادامی که درباره چگونگی استفاده از اطلاعات ارایه شده در شبکههای اجتماعی، آگاه باشند، میتوانند از شکل گرفتن احساسات بد درونی دوری کنند. نخستین گام برای این کار، تقویت خودآگاهی است. (ترجمه: مینو میرزایی/ شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
برای بررسی رابطه بین مصرف همیشگی میوه و سبزی با شکستگی لگن، ۴۰, ۶۴۴ مرد و ۳۴, ۹۴۷ زن بین سنین ۴۵ تا ۸۳ سال که فاقد هر گونه بیماری قلبی عروقی و سرطان بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتیجه مطالعه مشخص کرد زنان و مردانی که هیچ سبزی و میوهای در رژیم غذاییشان نگنجاندهاند در مقایسه با افرادی که پنج نوبت در روز میوه و سبزی میخوردند، ۸۸ درصد بیشتر در معرض شکستگی لگن قرار داشتند.
به گفته دکتر «لیزا بایبرگ»، از دانشگاه آپسالا سوئد، دستورهای غذایی نیز بیانگر مصرف روزانه پنج نوبت میوه و سبزیجات در وعدههای غذایی است. هر چقدر میزان مصرف میوه و سبزیجات بیشتر باشد، میزان شکستگی لگن بتدریج کاهش مییابد. (مهر)
کوکاکولا به طور مخفیانه به یک گروه علمی کمک کرده که مدعی است، آمریکاییها به دلیل بی تحرکی و ورزش نکردن چاق میشوند و نه به دلیل تغذیهشان.
به گزارش سلامانه، این گروه با نام «شبکه انرژی جهانی متعادل» خود را یک گروه خیریه معرفی میکند که دنبال راههای نو میگردد؛ اما گزارشی در نیویورک تایمز منتشر شده که نشان میدهد، این گروه کمکهای مالی شرکت کوکاکولا در آتلانتا را اعلام نکرده است.
این کارخانه نوشابه سازی مستقیماً به این اتهام پاسخ نداده اما میگوید، از تلاش برای کاهش کالری در رژیم غذایی آمریکاییها حمایت میکند.
کارشناسان سلامت و کسانی که مصرف نوشابههای قنددار را با چاقی در ارتباط میدانند، می گویند این عدم شفافیتی که وجود دارد، سبب میشود تا بعضی شرکتها برای عوض کردن نظر مردم، سراغ دانشمندان بروند.
استرس یک واکنش درونی است که در اثر فشارهای بیرونی بر روان بوجود می آید. استرس می تواند عامل بسیاری از بیماری های دیگر در بدن باشد. تابحال سعی کرده اید با وجود داشتن استرس بخوابید؟ تقریبا نشدنی است؟ با ما همراه شوید تا راهکار خوابیدن هنگام وجود استرس را بررسی کنیم.
احتمالاً خیلی از شما میدانید که دراز کشیدن روی تخت با ذهنی آشفته و بدنی دردناک چه حس بدی است. یک نگرانی یا فکر میتواند ساعتها بیدار نگهتان دارد. یا خیلی اوقات سر و صدای اتاقهای بغلی یا همسایه بالاسری ممکن است حتی با وجود خستگی زیاد اجازه ندهد بخوابید. این وضع خوابیدن روز بعدتان را هم درگیر میکند و نمیگذارد روزی پرانرژی و مفید داشته باشید.
مطمئناً همه ما در نقطهای از زندگی دچار مشکل بیخوابی میشویم. استرسهای زندگی و ضربالعجلهای کاری استراحت همه آدمها را به نوعی تحتتاثیر قرار میدهد. ولی برای افراد فوقالعاده حساس که تقریباً ۲۰٪ از جمعیت را در بر میگیرند، یک شب خواب خوب بیشتر به یک رویا شبیه است تا بخشی از زندگی روزمره.
داشتن سیستم عصبی حساستر موجب بیخوابی میشود. خواب نیازمند این است که ما به حالت استراحت عمیق برویم که دستیابی به آن برای این افراد چندان ساده نیست.بااینکه خوابیدن برای این افراد چندان آسان نیست ولی میتوانند با ایجاد یک محیط مناسب به آن کمک کنند.برای اینکه بتوانید ذهنتان را آرام کنید و خوابی راحتتر داشته باشید، از این نکات استفاده کنید.
۱. یک تا دو ساعت قبل از خواب، خودتان را در حالت استراحت قرار دهید.
در ساعتهای پایانی روز، تا جایی که میتوانید تحریکات جسمی را کم کنید. نور را کم کنید و همه چیز را کند و آرام کنید. کاری که برایتان ریلکسکننده است مثل کتاب خواندن، انجام یوگا، حمام داغ یا حرف زدن درمورد روزی که پشت سر گذاشتهاید با خانواده را امتحان کنید. اگر یکسری کارهای خاص برایتان غیرقابلاجتناب است، سعی کنید آنها را به طریقی آرام و ریلکسکننده انجام دهید.
۲. از ظهر به بعد کافئین استفاده نکنید.
کافئین میتواند ۱۲-۸ ساعت بعد از مصرف در بدنتان بماند. تاثیر کافئین در افراد مختلف متفاوت است ولی به طور کل، اگر برای خوابیدن مشکل دارید، سعی کنید آن را به مدت یک ماه از برنامهغذاییتان حذف کنید و ببینید وضعیت خوابتان بهتر میشود یا خیر. همچنین میتوانید منابع ضعیفتر کافئین مثل چای یا شکلات را امتحان کنید. سعی کنید به جای قهوه چای گیاهی و دمنوش استفاده کنید.
۳. شبها غذاهای خوابآور بخورید.
غذاهای حاوی موادمغذی خوابآور مثل تریپتوفان، ملاتونین و منیزیم بخورید. برای شام میتوانید ترکیبی از پروتئینهای باکیفیت بالا و کربوهیدراتهای پیچیده مصرف کنید. یک بشقاب کینوآ به همراه سبزیجات تفتدادهشده و سینه مرغ انتخابی خوب است. برای دسر یک کاسه گیلاس و ماست میل کنید.
۴. ساعت ۱۰:۳۰ چراغها را خاموش کنید.
سعی کنید هر شب سر یک ساعت معین برای خواب آماده شوید. بدن ما برای خوابیدن ساعت ۱۰ شب و بیدار شدن ساعت ۶ صبح ساخته شده است. بهترین کیفیت خواب بین ساعت ۱۰ شب و ۲ صبح خواهد بود.
۵. تنفس از طریق حفره چپ بینی را تمرین کنید.
حفره راست بینیتان را با انگشت شست بگیرید و یک نفس طولانی و آرام از بینی چپتان بکشید. این نوع تنفس تاثیری آرامشبخش بر ذهن و بدن دارد. در یوگای کوندالینی گفته میشود که ۲۶ تنفس طولانی و آرام به همین طریق بدن را به حالت ریلکسی میبرد.
۶. رویکردتان را تغییر دهید.
باور شما درمورد خواب چیست؟ افکار ترسناک در بدن ایجاد تنش میکند و بدنی که تنش دارد، توانایی به خواب رفتن ندارد. ترس از اینکه نتوانید بخوابید هم ممکن است باعث بیدار نگه داشتنتان شود.
۷. با نور و صدا بازی کنید.
هماهنگ کردن ریتمهای درونی با ریتمهای طبیعت به داشتن خوابی بهتر و عمیقتر کمک میکند. سعی کنید در طول روز خودتان را در معرض نور خورشید قرار دهید و شبها چند ساعت قبل از خواب نور خانه را کم کنید. حتماً در اتاقی کاملاً تاریک بخوابید یا از چشمبند استفاده کنید.
اگر احساس میکنید با وجود یک صدای پسزمینه بهتر میخوابید، موقع خواب از پنکه یا چیزی مشابه که صدایی یکنواخت دارد استفاده کنید. گوشگیر هم برای آنهایی که به صدا حساس هستند بسیار مفید است.
۸. حمام ریلکسی را امتحان کنید.
نصف فنجان نمک مخصوص دریایی و چند قطره روغن خاص مثل لوندر (اسطوخودوس) را در وان آب گرم بریزید. ۲۰ دقیقه داخل آن دراز بکشید. منیزیم موجود در این نمک از طریق پوست جذب بدنتان میشود و حس ریلکسی را در شما تقویت میکند. آب و نمک انرژی روزتان را پاک میکند.
۹. طبفشاری، یوگا و سایر تکنیکهای ریلکسیشن را امتحان کنید.
قبل از خواب روی تشک طب فشاری دراز بکشید. همچنین میتوانید تمرینات عضلات پیشرونده و یوگای نیدرا را امتحان کنید که با کمک ذهنتان هر قسمت از بدنتان را ریلکس میکنید. طبسوزنی هم میتواند یکی دیگر از انتخابهایتان باشد.
۱۰. در طول روز وقفههای استراحت داشته باشید.
سعی کنید حداقل یک وقفه ۱۵ دقیقهای برای استراحت در طول روز داشته باشید تا بدنتان را در تعادل قرار دهید و در پایان روز بدنتان بیش از اندازه خسته نباشد.