هفته نامه شنبه: برای رسیدن به یک طرح بازاریابی موفق، باید به خوبی اجزای این طرح را شناخت و با یک ژرفنگری دقیق به آنها رسید.
همه افرادی که وارد فضای کسب و کار میشوند، به دنبال یافتن راهی برای تأثیرگذاری بیشتر روی مخاطبان هستند و بنابراین داشتن یک طرح تبلیغاتی موفق، میتواند کمک قابل توجهی به پیشبرد اهداف تجاری فعالیتهای اقتصادی در سطح جهان بکند. در ادامه سعی میکنیم اجزای اصلی یک بازاریابی موفق را معرفی کرده و عناصر کلیدی این روند را برشماریم.
برای شروع یک کسبوکار موفق، اولین قدم، شناختن بازار مصرف آن کسبوکار اسـت، هرچه شما بیشتر بتوانید نسبت به شناخت بازار خود اطلاعات کسب کنید، فرآیند تبلیغاتی موفقتری را به اجرا درخواهید آورد. به عنوان مثال، اگر یک رستوران دایر کردهاید، باید بدانید که مخاطبان اصلی شما چه کسانی هستند؛ بیشتر، خانوادهها به رستوران شما میآیند و یا شاغلان و کارمندان؟ یا اینکه حضور کودکان در رستوران شما تا چه اندازهای اسـت؟
تمرکز روی محصول
بعد از شناختن بازار، باید تمرکز اصلی را روی ارائه محصولات خود بگذارید، چراکه مهمترین وسیلهای که میتواند بازار مصرف را به سوی شما جلب کند، ارائه یک محصول خاص و باکیفیت اسـت. وقتی نیازهای مخاطبان خود را شناختید باید سعی کنید محصولی که ارائه میدهید مطابق با علایق آنها و از همه مهمتر، دارای کیفیت عالی نیز باشد.
در نظر گرفتن جزئیات قابل اندازهگیری
یک طرح بازاریابی موفق، طرحی اسـت که قابل اندازهگیری و بررسی باشد، به این معنا که شما بتوانید از میزان موفقیت خود باخبر شوید. به این معنا که باید بدانید تا چه اندازه در شناخت بازار و تمرکز روی محصولات خود موفق بودهاید.
مسئولیت و پاسخگویی
بعد از اندازهگیری سطح رضایتمندی مشتریان، روند بازاریابی شما متوقف نمیشود، احساس مسئولیت یکی از مهمترین قسمتهای یک طرح بازاریابی موفق اسـت. احساس مسئولیتپذیری یکی از ارکان مهم بازاریابی برای هر کسبوکاری اسـت، به این معنا که تمام افرادی که در یک فرآیند بازاریابی دخیل هستند، باید نسبت به فعالیتی که انجام میدهند احساس مسئولیت داشته باشند.
چنین احساسی باعث ارائه یک طرح موفقتر و بهینهتر خواهد شد؛ ضمن اینکه احساس مسئولیتپذیری، وظیفه مهمتری را نیز به دنبال خود دارد و آن هم پاسخگویی اسـت، روند بازاریابی شما باید به گونهای باشد که در مقابل تکتک اجزای آن، قادر به پاسخگویی باشید.
تعدادی از جاذبه های گردشگری ارمنستان: صومعه گغارد، دریاچه سوان، قلعه موزه اربونی، پارک عشاق، موزه گالری ملی ارمنستان
دریاچه سوان: این دریاچه که بزرگ ترین دریاچه قفقاز و از بزرگ ترین دریاچه های کوهستانی آب شیرین در جهان اســت. در بلندای ۱۹۱۶ متری سطح دریا واقع شده. نام سوان از ریشه اورارتویی سیونا و به معنی «سرزمین دریاچه ها» گرفته شده اســت. این دریاچه یکی از اصلی ترین مقاصد گردشگری ایروان، پایتخت ارمنستان اســت.
صومعه گغارد: صومعه گغارد، اولین کلیسای غاری دنیاست، که با معماری منحصر به فرد خود در چهل کیلومتری ایروان، در استان کوتایک ، ارمنستان واقع شده اســت. گغارد به معنی سرنیزه اســت. گغارت به عنوان یکی از میراث های جهانی یونسکو ثبت شده اســت.
با وجود اینکه سالانه بیش از ۱ میلیون گردشگر به آنجا می روند اما نیکاراگوئه هنوز سرزمینی ناشناخته مانده اســت.به هر حال کسانی که به دنبال سفرهای هیجان انگیز در آمریکای مرکزی هستند نیکاراگوئه بهترین انتخاب اســت.
جاذبه های گردشگری نیکاراگوئه: کلیسای جامع لئون، آتشفشان های فعال، تخته سوای بر روی دامنه کوه ها، سواحل نیکاراگوئه
کلیسای جامع لئون: کلیسای جامع لئون بزرگترین کلیسا در آمریکای مرکزی اســت که ساخت آن در سال ۱۸۱۴ به اتمام رسید و در سال ۲۰۱۱ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
جاذبه های گردشگری نپال: معابد بودایی (پاگوداها)، شهر کاتماندو، محوطه های میراث جهانی پاشوپاتینات، قله ی اورست و هفت قله ی بلند دیگر
معابد بودایی: پاگودا به گونهای برج میگویند با بامهایی چندلا و ردهوار. این برج ها معمولا به عنوان نیایشگاه هایی برای پیرروان آیین های مختلف کاربرد دارد.
جاذبه های گردشگری ایران: استان اصفهان، استان یزد، استان شیراز
استان اصفهان: خب همه ما می دانیم که اصفهان به شهر نصف جهان معروف اســت، تعداد زیادی از بناهای تاریخی معروف ایران همانند میدان نقش جهان که پر از جاذبه های گردشگری اســت در این شهر قرار گرفته اســت. مساجد و بناهای مشهور زیادی در این شهر قرار دارد.
جاذبه های گردشگری کوزوو: چشم اندازهای جذاب، پیست اسکی ها، شهر پریشتینا
پیست اسکی های معروف کوزوو: این کشور به پیست اسکس هایش معروف اســت و هر ساله تعداد زیادی از گردشگران به قصد استفاده از پیست های اسکی و دیدن چشم اندازهای بی بدیل این کشور راهی آن می شوند.
شهر پریشتینا: این شهر به شهر کافه ها معروف اســت. کوچه کوچه آن از کافه پر اســت و همه هم پر رونق.
جاذبه های گردشگری ازبکستان: منطقه رجیستان، گور امیر، مقبره شاه زِنده، برج تاشکند، مسجد بی بی خانم سمرقند
مقبره گور امیر: بنای معروف به گور امیر از آثار ارزشمند کشور ازبکستان می باشد و به خاطر پیوستگی که با قبر تیمور لنگ دارد، معروفترین اثر در گنجینه معماری سمرقند به حساب می آید. این بنا در سال ۸۰۷ هجری احداث شد. گنبد و بارگاه این بنا با کاشیکاری ایرانی مزین اســت.
جاذبه های گردشگری آلبانی: دریاچه اوهرید، مناطق یونانی، مناطق رومی، مسجد ادهم بیگ
دریاچه اوهرید: این دریاچه در مرز کوهستانی آلبانی و مقدونیه واقع شده اســت. اوهرید یکی از قدیمیترین و عمیقترین دریاچههای اروپا محسوب میشود. در سال ۱۹۷۹ هنگامی که این دریاچه توسط یونسکو بعنوان میراث جهانیاعلام شد اهمیت آن افزایش یافت. اوهرید عمیقترین دریاچه شبه جزیره بالکان با ۲۸۸ متر عمق میباشد.
جاذبه های گردشگری گرجستان: حمام سولفور، تندیس کارتلیس، شهر تفلیس
تندیس کارتلیس: کارتلیس دِدا به معنای مادرِ کارتلی (گرجستان)، یک مجسمه بر فراز بلندی های اطراف شهر تفلیس پایتخت گرجستان، و بر روی ‘تپه های سولولاکی‘ بنا شده و تقریباً از تمام نقاط شهر قابل رویتِ. امروز ‘مادر گرجستان’ به نمادی برای تفلیس تبدیل شده. اکثر کشورهای شوروی سابق مثل ارمنستان و گرجستان دارای مجسمه مادر هستند. تندیسی ۲۰ متری از آلومینیوم که تقریبا از هر جای تفلیس دیده می شه. این تندیس نشان دهنده زنی با شمشیری در یک دست و کاسه ای در دست دیگر اســت. کاسه برای پذیرایی از کسانی که با دوستی وارد گرجستان میشن و شمشیر برای آن ها که با دشمنی وارد میشن. این مجسمه یکی دیگر از جاذبه های توریستی تفلیس به شمار میره.
جاذبه های گردشگری تونس: شهر دوگا، کلیسای سنت لوئیس، بولا روجا
شهر دوگا: این شهر که بازمانده آثار تاریخی لیبی، پونیکی اســت از دوره روم باقی مانده اســت. باقی مانده این شهر تاریخی که نمایانگر نحوه زندگی مردم در زمان اشغال تونس ( پونیک ) توسط رومی ها بوده و شامل تئاتر رومی حمام آثار معماری معابد ساختمان ها کاخ ها و سایر آثار به جای مانده از آن دوره اســت که به عنوان یکی از مفاخر معماری تاریخی تونس محسوب می شود.
چاقی و عوارض جانبی آن مثل دیابت، ناباروری و حمله قلبی از مهمترین مشکلاتی اسـت که امروزه تعداد بسیاری از انسانها با آن دست و پنجه نرم میکنند.حذف کردن صبحانه نه تنها چاقی و افزایش وزن را به دنبال دارد، بلکه کاهش وزن را بسیار سختتر کرده و باعث میشود در ادامهی روز احساس گرسنگی کاذب داشته باشید و نیاز بیشتری به تغذیه پیدا کنید.
تحقیقات نشان داده اسـت، اگر در زمان مناسب به اندازهی کافی صبحانه میل کنید در ادامهی روز پرخوری نخواهید کرد، زیرا صبحانه اولین وعده بعد از بیدار شدن از خواب اسـت، بنابراین حذف صبحانه زمان گرسنگی از شب گذشته را افزایش میدهد، میزان قند خون پایین آمده و ترشح انسولین با مشکل مواجه میشود، زمانی که انسولین زیاد شود اسیدهای چرب بیشتری ذخیره بدن خواهد شد. در نتیجه احساس خستگی در نیمه روز به سراغ شما خواهد آمد.
خوردن صبحانه مناسب سطح انرژی را تا حد زیادی افزایش میدهد و در طول روز سرحال هستید. ولی عادات بد غذایی، روی آوردن به فست فودها و مواد فاقد ارزش غذایی، پایین آمدن راندمان کاری و فعالیت ذهنی از دیگر عوارض نخوردن صبحانه اسـت.
بی نظمی در قاعدگی خانمها
تحقیقات ثابت کردهاند خانمهایی که صبحانه را از وعده غذایی خود حذف کردهاند بیشتر دچار بی نظمی در قاعدگی میشوند. در نتیجه چند روز قبل از خونریزی احساس گرسنگی و ضعف شدیدی دارند. همچنین دردهای شکمی بیشتر و شدت خونریزی مشکلات دیگری برای آنها ایجاد خواهد کرد. خوردن صبحانه ابتلا به یبوست را نیز کاهش خواهد داد.
کاهش گیرایی
برای اینکه کودکان در سنین مدرسه، اشتهای کافی برای خوردن صبحانه داشته باشند، باید شام را در ساعات ابتدای شب صرف کرده و تا حد امکان کودکان در ساعت معین و ترجیحاً زود بخوابند. برای صبحانه از فرنی (آرد برنج یا آرد گندم سبوسدار همراه با شیر و شکر)، شیر برنج، حلیم و عدسی که اغلب مورد علاقه کودکان این سنین هستند و از ارزش غذایی بالایی نیز برخوردارند، نان و پنیر و گردو، نان و تخم مرغ، نان، کره و مربا، نان و کره و خرما، همراه با یک لیوان شیر و فرآوردههای غلات مثل شیرین گندمک همراه با شیر را نیز میتوان استفاده کرد.
عوارض جسمانی
نخوردن وعده صبحانه خطر ابتلا به هیپوگلیسمی یا قند خون پایین را افزایش میدهد. این بیماری میتواند علائم جسمی مانند لرزش، سرگیجه، ضعف، سردرد، احساس سوزن سوزن شدن و سریع شدن ضربان قلب را به دنبال داشته باشد.
احساس گرسنگی کاذب
اگر صبحانه کافی و مناسب نخورید مغز اعلام گرسنگی میکند در نتیجه احساس خستگی زود هنگام نیز به شما دست میدهد و برای سیر شدن هر ماده غذایی نامناسب را مصرف خواهید کرد. این گرسنگی معمولاً ادامه پیدا خواهد کرد و چون بدن با ضعف روبرو شده اسـت دیرتر احساس سیری میکنید. پس عادات غذایی و شکل زندگی خود و خانوادمان را تغییر دهیم تا گرفتار بیماریها نشویم.
جواب این سئوال مثبت اسـت. کارشناسان در سالهای اخیر پرده از اطلاعات بسیاری درباره ارتباط بین خواب و چاقی برداشتند و هنوز سوالهای زیادی بدون جواب مانده اسـت. شواهد زیادی دلالت میکنند بر اینکه بدن میداند چه ساعتی برای دریافت غذا بیدار شود و چه زمانی به خواب برود و چیزی دریافت نکند. تغذیه بدن در زمان نامناسب باعث برهم خوردن تعادل و توازن بدن میشود.
آنزیمهایی که در اکسیداسیون اسیدهای چرب درگیرند، شبانه روزی عمل میکنند. این آنزیمها میدانند چه زمانی باید گلوکز را متابولیزه کنند. پس زمانی که در وقت غیر معمول مثلاً ۱۱:۳۰ شب غذا میخورید، در این زمان که باید بر روی خواب تمرکز کنید- اعضای سوخت و سازی بدن مثل کبد فعال میشوند اما چون کاملاً آماده فعالیت نبوده و نمیتوانند با مقدار زیاد مواد غذایی که وارد بدن شده اسـت برخورد کنند، پس به صورت ناقص و ناکارآمد عمل میکنند. این فرایند باعث ایجاد مشکلاتی در سطح انسولین و قند خون شده و بدن را به سمت ذخیره چربی سوق میدهد.
نتایج تحقیقات نشان میدهند افرادی که به دلایل مختلف زندگی یا شغلی دیر شام میخورند یا افرادی که سندروم خوردن شبانه (فردی که دچار سندروم خوردن شبانه اسـت حدود ۲۵ درصد از وعده غذایی را بعد از شام مصرف میکند) دارند نسبت به افرادی که از روی برنامه زمانی منظم شام مصرف میکنند، محیط دور کمر و BMI بالاتری دارند.
همچنین بر اساس نتیجه مقالهای که در مجله بین المللی چاقی منتشر شد، زنانی که دیر شام میخورند، نسبت به زنانی که زود شام میخورند، کربوهیدرات را با سرعت پایین سوخت و ساز کرده، تحمل گلوکز بالاتری دارند و در زمان استراحت کالری کمتری میسوزانند.
راه حل چیست؟
برای آغاز از خوردنهای دیر وقت شبانه پرهیز کنید. انتخابهای شبانه معمولاً از غذاهای ناسالم هستند -انواع اسنکها، کلوچه و شیرینیجات- اما حتی اگر این انتخابها سالم هم باشند، مصرف غذا در آخرین وقت شب باعث بروز مشکلاتی در سیستم سوخت و سازی بدن میشود. پس ۲ ساعت قبل از زمان خواب غذا مصرف نکنید.
اما برای برخی روزها که ناچاراً مصرف شام به تعویق میافتد، مثلاً بخاطر تعطیلات، کار یا سفر باید وعده آخر روز را سبک انتخاب کنید. بسیاری از مردم گرایش به مصرف صبحانه و نهار سبک و شام سنگین دارند اما تعادل در وعدههای غذایی و صرف صبحانه و نهار کامل و شام سبک به کاهش و ثبات وزن کمک خواهد کرد.
2- بله، یک طرح کسبوکار تقریباً همیشه شامل بخشی تحت عنوان بازاریابی میشود. اما میزان تمرکز بر این بخش از یک طرح کسبوکار به یک طرح دیگر متفاوت اســت، بهگونهای که خودم شخصاً شاهد طرحهای کسبوکاری بودهام که تمرکز آنها بیش از بخش بازاریابی بر بخشهایی از قبیل محصولات و خدمات متمرکز بوده اســت. اما این موارد معمول نبوده و در اغلب موارد استثناء هستند.
3- برخی از افراد تنها به طرح بازاریابی توجه داشته و بهطور کل طرح کسبوکار را فراموش میکنند، چراکه شغل آنها یا توجه آنها یا تمرکز آنها بجای کل کسبوکار تنها بر جنبه بازاریابی یک کسبوکار معطوف اســت.
چند روز پیش مقالهای خواندم با عنوان 5 مرحله برای تدوین یک طرح کسبوکار که سعی میکنم خلاصهای از آن را در ادامه برای شما بیاورم:
مرحله اول: هویت شما بهعنوان یک کسبوکار
فهرستهای مجزایی از نقاط ضعف و قوتها و اهداف خودتان تهیه کنید. در این فهرستها به همهچیز اشارهکنید و از طولانی شدن آن نگران نباشید. هیچچیز را ویرایش یا حذف نکنید. سپس در بین این نکات و موارد به دنبال اولویتها باشید. اگر این مرحله را بهصورت صحیح و کامل به اتمام رسانید، موارد بسیار زیادی برای کار کردن بر روی آنها در اختیاردارید که البته از لیست دیگر کسبوکارها مطمئناً کاملتر اســت. در این مرحله میتوانید برخی از موارد کماهمیتتر را از لیست حذف کنیم و موارد بااهمیت بیشتر را به ابتدای لیست انتقال دهید.
برای تکمیل کردن این فهرستها گاهی ممکن نیاز به بازخورد از مدیران بخشهای مختلف داشته باشید. مثلاً اگر سطح مدیریت سازمان شما تمایل به محافظهکاری بر هزینه کردن منابع دارد، این موضوع میتواند بهعنوان یک ضعف در نظر گرفته شود که البته شما چنین ضعفی ندارید. همین موضوع میتواند عاملی برای حذف شدن آن از لیست شما شود.
مرحله دوم: تمرکز بر بازارها
بهعنوان قدم بعدی شما نیاز به تهیه یک طرح کلی از رئوس فرصتها و تهدیدهای مرتبط با کسبوکار خوددارید که هم شامل عوامل داخلی و هم عوامل خارجی مرتبط با کسبوکار شما باشند – این عوامل عموماً قابلکنترل نبوده، ولی قابل پیشبینی هستند. فرصتها میتوانند شامل بازارهای جدید، محصولات جدید و روندهایی باشند که به نفع کسبوکار شما هستند. تهدیدها شامل رقابت و پیشرفتهایی در فنّاوری و فناوری میشوند که موجب شکلگیری یک وضع نامساعد برای شما میشوند.
همچنین فهرستی از افراد و سازمانهای جدید تهیه کنید که بهعنوان خریداران ایده آل یا بازار هدف برای کسبوکار شما مطرح میشوند. شما میتوانید هر یک از این افراد را بهعنوان یک شخصیت مستقل در نظر بگیرید، مثلاً مادربزرگی که بهتازگی با خدمات ایمیل آشنا شده اســت یا یک دانشجوی کالج که بهتازگی اولین کارت اعتباری خودش را دریافت کرده اســت. این افراد همگی نمادین و ایدهآل هستند و بهعنوان بهترین خریدار ممکن مطرح میباشند.
خودتان را بجای هر یک از این خریداران ایدهآل قرار دهید و سپس در مورد این فکر کنید که این مشتری بالقوه از چه رسانهای استفاده میکند و چه پیامی از طریق این رسانهها پیام شما به بهترین نحو به آنها انتقال میدهد؟
مرحله سوم: تمرکز بر استراتژی
حالا نوبت به جمعوجور کردن فهرستهای شما میرسد. در این مرحله باید در پی اشتراک هویت منحصربهفرد خود و بازار هدف خودتان باشید. در قالب پیشنهادهای ارائهشده از طرف کسبوکار خودتان، چه مواردی را میتوانید از لیست تهیهشده به دلیل عدم ماهیت استراتژیکی آن حذف کنید. سپس به حذف مواردی بی اندیشید که جزء بازار هدف شما قرار نمیگیرند.
بهعنوانمثال، یک کسبوکار فعال در حوزه رستوران که بر ارائه غذا ارگانیک و سالم متمرکزشده اســت ممکن اســت بیشتر در پی کسب مشتریان از بازار هدف خود باشد که تمایل به استفاده از مواد غذایی سبز (خامگیاهخواری) داشته باشند و ازاینرو در پی داشتن درآمد خالصی بیشازحد متوسط این صنعت باشد.بنابراین، به این منظور ممکن اســت افرادی را که تمایل بهصرف غذای فوری از قبیل انواع همبرگر و پیتزا دارند یا به دنبال مصرف وعدههای غذایی همراه با تخفیف زیاد هستند، را از بازار خود حذف کنند.
نتیجه مرحله سوم درواقع استراتژی اســت: تمرکز خود را باید بر مواردی قرار دهید که دارای بیشترین انطباق با هویت شما بوده و بیشترین تشابه را با بازار هدف شما دارند. به عبارت بر حوزههایی متمرکز شوید که مشترک در سه بخش اشارهشده در این مطلب هستند.
مرحله چهارم: تعیین اهداف قابلاندازهگیری
به جزئیاتی واقعی و قابلاندازهگیری بپردازید. استراتژی بازاریابی شما باید تبدیل به طرحی شود که شامل بازبینی ماهانه، پیگیری و اندازهگیری نتایج بهدستآمده، پیشبینی فروش، بودجههای مبتنی هزینه و معیارهای غیرمالی برای پیگیری نتایج شود. این معیارها میتواند شامل تعداد سرنخ، تعداد معرفی محصول، تعداد تماسهای انجامشده، لینکهای ایجادشده، محتوا منتشرشده در وبلاگها، تعداد بازدید از صفحات، نرخهای تبدیل مشتری بالقوه به مشتری و تعداد سفرهای انجامشده و پروپوزالهای ارائهشده شوند. برای این کار باید وظایف مهم به افراد مهم حاضر در تیم شما داده شود و مسئول موفقیت یا شکست وظایف محول شده به خودشان شناخته شوند.
مرحله پنجم: بازبینی و اصلاح طرح در بازههای زمانی مشخص
دقیقاً همانند یک طرح کسبوکار، طرح بازاریابی شما هم باید همراه با کسبوکار شما به توسعه و تکامل ادامه دهد. فرضیات اولیه شما مطمئناً تغییر میکنند، پس نیاز به انطباق با شرایط جدید بازار و صنعت خوددارید. برخی بخشهای طرح نیز ممکن اســت نسبت به بخشهای دیگر آن کارایی بهتری داشته باشند، بنابراین حتماً نیاز به بازبینی و اصلاح آن بهمنظور اضافه کردن آموختهها و تجربیات جدید خوددارید.
برخی مهارت ها را می توان بایسته هایی در
نظر گرفت که هر فرد 16 ساله باید به عنوان یک نوجوان برای موفقیت در زندگی
آیندهاش، تا این سن در وجود خود پرورش داده باشد.
«جولی لیتکات هیمز»، رئیس سابق دانشکده روان شناسی دانشگاه استنفورد، در پاسخ به این که یک فرد 16 ساله به چه مهارت هایی نیاز دارد ۸ مورد را ذکر کرده اسـت که در ادامه آن ها را با هم مرور می کنیم؛ مواردی که خیلی از آن ها در عین سادگی به راحتی مغفول واقع می شوند.
1- باید بتواند با دیگران وارد گفتوگو شود
استادان
و رئیس دانشگاه، مشاوران، صاحبخانه، کارکنان فروشگاه، مدیران منابع
انسانی، همکاران، متصدیان بانک، کارکنان بخش بهداشت و درمان، راننده های
اتوبوس، تعمیرکاران خودرو، همه و همه از جمله کسانی هستند که یک فرد بالغ
در زندگی واقعی با آن ها روبه رو خواهد شد.
خیلی از ما به فرزندانمان یاد می دهیم با غریبه ها حرف نزنند، در حالی که باید به آن ها مهارت مهم تری را بیاموزیم؛ مهارت تشخیص معدود غریبه های بد از اکثریت خوب یا حداقل بی آزاری که به تعامل با آن ها نیاز خواهند داشت. نبود آموزش این مسئله باعث می شود نوجوانان بدون آن که چگونگی رویارویی محترمانه با غریبه ها را یاد بگیرند به مرحله تازه ای از زندگی خود قدم بگذارند. از یاد نبریم که فرد بالغ در دنیای واقعی نیاز پیدا می کند از غریبه ها کمک و راهنمایی بگیرد.
2- اطراف خود را بشناسد
محیط
دانشگاه و شهر محل سکونت، کار یا تحصیل، از جمله مواردی اسـت که 16 ساله ها
با آن ها مواجه می شوند و باید بتوانند موقعیت مورد نظر خود را در آن ها
بیابند. بسیاری از والدین فرزندان خود را به هر جایی که لازم باشد می
رسانند یا آنان را همه جا همراهی می کنند، حتی وقتی خودشان با اتوبوس،
دوچرخه و یا حتی پیاده می توانند از پس این کار بر بیایند. به همین دلیل
بسیاری از نوجوانان نمی دانند چگونه باید از محلی به محل دیگر بروند، از چه
وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند، کی و کجا از خودروی شخصی کمک بگیرند یا
حتی چگونه بنزین بزنند. رساندن و برداشتن همیشگی فرزندان از نقاط مختلف
همیشه به آنان کمک نمی کند.
3- تکالیف و وظایف خود را مدیریت کند
بسیاری
از والدین همه چیز را خودشان به فرزندانشان یادآوری می کنند؛ مثلاً این که
چه کاری را چه موقع انجام دهند. حتی گاهی اوقات در انجام این وظایف به آن
ها کمک هم می کنند و گاهی به جای آن ها کاری را انجام می دهند. این می شود
که نوجوانان یاد نمی گیرند چطور بدون یادآوری دیگران کارهایشان را اولویت
بندی و حجم تکالیفشان را مدیریت کنند و یا کارهایشان را به موقع به انجام
برسانند.
4- از پس امور منزل بر بیاید
والدین
این روزها در انجام کارهای منزل زیاد از فرزندانشان درخواست کمک نمی کنند؛
زیرا فکر می کنند کارهای مدرسه و فوق برنامه وقت زیادی برای کاری دیگر
باقی نمی گذارد. به همین دلیل، بچه ها یاد نمی گیرند روی پای خود بایستند،
نیازهایشان را برطرف کنند، به نیازهای دیگران احترام بگذارند یا سهم خود را
به عنوان عضوی از جمع ادا کنند.
5- از پس حل مشکلات بینافردی بر بیاید
بسیاری
از والدین برای حل سوءتفاهم ها یا تسکین احساسات جریحهدار شده فرزندان
خود پا به میان می گذارند. این می شود که نوجوانان یاد نمی گیرند بدون
پادرمیانی بزرگ ترهای خود چگونه با تنش های بین فردی مواجه شوند و آن ها را
حل و فصل کنند. نداشتن توانایی در حل مشکلات بین فردی بعدها در آمار بالای
پدیده هایی مثل طلاق به وضوح خود را نشان می دهد.
6- با بالا و پایین های زندگی کنار بیاید
کلاس
های مختلف، فشار کاری، تکالیف دانشگاهی، رقابت های درسی، معلم ها، استادان
یا رؤسای بدقلق از جمله مواردی هستند که هر فرد بالغی باید بتواند با آن
ها کنار بیاید. بسیاری از والدین هر وقت مشکلی پیش می آید پادرمیانی می
کنند، کارهای فرزندانشان را انجام می دهند، مهلت بیشتری برایشان می گیرند و
به جای آنان صحبت می کنند. به این ترتیب نوجوانان این حقیقت را یاد نمی
گیرند که در مسیر زندگی واقعی، اوضاع همیشه بر وفق مرادشان پیش نمی رود. آن
ها یاد نمی گیرند که در صورت خوب پیش نرفتن اوضاع، چگونه باید خودشان را
مدیریت کنند.
7- درآمد داشته باشد و پول خود را مدیریت کند
بیشتر
نوجوانان کار نیمه وقتی انجام نمی دهند و هر زمان لازم باشد از والدینشان
پول توجیبی دریافت می کنند. به همین دلیل مسئولیت پذیری لازم برای انجام
وظایف محوله، پاسخگویی در برابر مقام بالاتری که لزوماً وابستگی عاطفی به
آن ها ندارد، و یا قدردانی به خاطر چیزهای مختلف و مدیریت کردن پول را یاد
نمیگیرند.
8- ریسک کند
مسیری
که بیشتر نوجوانان در زندگی خود طی می کنند به وسیله والدینشان طراحی و
تمام موانع و نواقص آن برطرف شده اسـت. به همین دلیل بیشتر آنان این حقیقت
را فرانمی گیرند که موفقیت نتیجه تلاش، شکست و تلاش مجددی اسـت که تنها با
کنار آمدن با ناملایمات زندگی میسر می شود.
دانش > پزشکی - مدام به دنبال همسر بالقوهتان هستید؟ فکر میکنید که او باید خیلی جذاب تر از شما باشد؟مطالعات بسیاری نشان می دهند، زوج هایی که از لحاظ جذابیت فیزیکی در سطح نسبتا مشابهی نیستند، روابط عاطفی کم توفیقی را تجربه میکنند.
سارا احمدی*
در عوض، زوج هایی که جذابیت های ظاهریشان به هم شبیه اســت، شانس بیشتری برای برقراری روابط ممتد و طولانی دارند. هرچند افراد خوش قیافه به نظر ما خواستنی تر میآیند،ولی تقریبا همه ما(شاید نه کاملا خودآگاه) احساس می کنیم روابط موفق تری را با فردی که جذابیت فیزیکی همسطح خودمان دارد، تجربه خواهیم کرد. تحقیقات جدیدی به بررسی درک زنها از میزان جذابیت ظاهری خود و همسرانشان، میزان تعهد آنها و افکارشان در خصوص پایان دادن به رابطه پرداختهاند. این تحقیقات نشان می دهند اغلب زنهایی که به تعبیر خود رابطه رضایتبخشی دارند، جذابیت فیزیکی همسرانشان را همسطح جذابیت فیزیکی خود یا کمی بالاتر ارزیابی میکنند. به این پدیده «بالا بردن همسر» یا «توهم مثبت» میگویند. مهم تر اینکه زنهایی که خودشان را در مقایسه با همسرانشان جذاب تر مییابند، تعهد کمتری از خود نشان داده و در جستجوی یک جایگزین جذاب و پایان دادن به رابطه فعلی شان هستند. به علاوه عمر رابطه زوج هایی که جذابیت ظاهری بسیار متفاوتی دارند نیز کوتاه اســت، چرا که در طول زمان احساس حسادت در طرف کمتر جذابِ رابطه بیشتر و بیشتر شده و ادامه ارتباط را برای طرفین دشوار می کند.
در توضیح اینکه چرا زنها در مواردی ترجیح می دهند که با مردان کمتر جذاب وارد رابطه شوند، می توان این دلایل را گفت:
- بدون شک همه ما علاوه بر جذابیت های صرفا فیزیکی، دلایل دیگری نیز برای برقراری ارتباط با دیگران داریم؛ مثلا ممکن اســت زنان با مردانی وارد رابطه شوند که به نظرشان باهوش، ثروتمند و یا شوخ طبع میآیند.
- زمانی که رابطه جدیدی را شروع می کنیم بیشتر مایلیم که طرف مقابل را مثبت تر از آنچه در واقعیت اســت ببینیم و در ماه های اول ارتباط نقاط ضعف او را نادیده می گیریم. ممکن اســت زنها عدم تناسب در جذابیت های ظاهری را تا مدتها بعد از شروع رابطه نادیده گرفته و بر آن تمرکز نکنند.
- بعضی از افراد «چسبندگی ناایمن» را تجربه می کنند و نیازی همیشگی برای داشتن یار و همسر، در خود احساس می کنند، و در نتیجه این نیاز ناسالم و ممتد، باورهایی غیرمنطقی در خود شکل می دهند. مثلا «بودن در کنار هر کسی بهتر از تنها بودن اســت.»
این ایده نیز مانند هر ایده دیگر، شامل استثناء اســت. اگر زوج ها بلافاصله بعد از اولین دیدارها وارد رابطه عاطفی بشوند، این احتمال که ارتباط آنها بر اساس جذابیت فیزیکی همسطح آغاز شده باشد بیشتر اســت. اما این احتمال در خصوص زوج هایی که پیش از شروع رابطه عاطفی، آشنایی و شناختی طولانی را تجربه کرده اند پایین می آید؛ چرا که عاملِ شناخت، در ارتباطِ این دسته از زوج ها نقشی پررنگ تر از جذابیت فیزیکیِ صرف، برای شروع و ادامه دادن رابطه ایفا میکند.
*مشاور
بخش نظارتی سرپرست بر کار نیروهای فروش، از مدیر فروش بیشتر اســت و مدیر فروش، نقش برنامه ریزی و سازماندهی را بر عهده دارد و به نوعی بُعد مدیریتی کارش افزایش می یابد، اما سرپرست باید روی مسیربندی متمرکز شود و بر کار فروشندگان نظارت داشته باشد و تعدد فروش روزانه محصول را کنترل کند. در رده های واحد فروش، سرپرست فروش نسبت به مدیریت فروش به مهارت های فنی بیشتری نیاز دارد، چرا که با رده های عملیاتی و نیروهای فنی در ارتباط اســت.
پس سرپرست فروش دارای مسئولیتی دو سویه اســت؛ هم با نیروهای فروش در ارتباط اســت و هم با مدیر فروش، و برای برنامه ریزی و سازماندهی بهتر باید به او کمک کند.
در مواقعی با توجه به معنای کنترل که برگردان به مسیر صحیح تعریف می شود، وقتی که راننده یا موزع یا ویزیتور مرتکب اشتباهی می شود، با توجه به نوع کار اشتباهی که انجام داده و شرایطی که در آن اشتباه رخ داده، با معلمی، تذکر، تشویق و تنبیه، نیرو را به مسیر اصلی باز می گرداند و یا در نهایت به این نتیجه می رسد که آن شخص، نیروی شایسته و مناسبی برای سازمان نیست و آموزش و کنترل و نظارت نتوانسته شخص را به راننده، موزع و ویزیتوری شایسته تبدیل کند و تیپ شخصیتی فرد مناسب این کار نیست و از ابتدا به خوبی انتخاب نشده اســت.
نکته اجرایی ساده ای نیز می توان افزود و آن دوره های آزمایشی برای نیروهایی اســت که در آغاز و یا حین استخدام، فعالیت می کنند. قطعا زیر نظر گرفتن نیروها، هم قابلیت ها را آشکار می سازد و هم نقایص و کاستی ها را. تشخیص زمان آزمایشی با چه کسی اســت؟ گاه اسیر رفتارهای کلیشه ای و ضوابط و قوانین و آئین نامه هایی هستیم که به زمان مشخص چند ماه اشاره می کند؛ در حالی که بهتر اســت بدانیم افراد می کوشند در همین ظرف زمانی مشخص، رفتارهای شان را متناسب با علائق سرپرستان هماهنگ سازند اما پس از اتمام دوره های آزمایشی عملا رفتارها تغییر می یابند.
سرپرستان باید به شدت مسئولیت پذیر باشند و بتوانند در نیروها انگیزه سازی کنند و با اطلاعات کاربردی و عملی و آموزش مفیدی که به فروشندگان می دهند، آنها را با انرژی مضاعف راهی بازار کنند تا در مسیرشان موفقیت بیشتری داشته باشند.
همچنین سرپرست باید نوع عملیات و فعالیت های رقبا را نیز پیگیری کند و گزارش دهد. او باید به مسئولیت مقایسه کنندگی در بازار را میان سازمان خود و سایر سازمان ها برای خود متصور شود. حجم و نوع فعالیت های سرپرستان فروش فوق العاده بالا و حساس اســت. با وجود این، بعضی از سرپرستان فروش به اشتباه تصور می کنند که با رسیدن به سمت سرپرستی، کارشان کمتر و استراحت و فراغت شان بیشتر شده اســت. ضروری اســت و به الزام، مسئولیت و انرژی سرپرست فروش از نیروهای زیرمجموعه اش بیشتر باشد و باید بازارگردی بالایی داشته باشد.
نکته آخری که می توان افزود این اســت که بعضی افراد در شغل فروشندگی خیلی موفق هستند اما در شغل سرپرست فروش اصلا موفق نیستند؛ در واقع به صورت فردی مدیریت بر خودشان قوی اســت اما این به معنای آن نیست که اگر فردی به خوبی خودش را مدیریت می کند و فروشنده خوبی اســت، پس الزاما سرپرست و یا مدیری قوی هم خواهد شد. خیلی از نیروهای فروش تصور می کنند حتما بعد از چند سال باید سرپرست فروش شوند؛ در صورتی که اینگونه نیست.
یکی از بارزترین انواع خشونت علیه کودکان خشونت جسمی اســت که تبعات جسمی و روان شناختی بسیار مهمی در ذهن و جسم آنها به جا می گذارد. عواقب جسمی شاید قابل ترمیم باشد اما آسیب های عاطفی تا آخر عمر با کودک خواهدبود. در ادامه به برخی از این آسیب های روانی اشاره می کنیم:
کودکان که به وسیله نزدیک ترین افراد از نظر عاطفی مثل پدر و مادر مورد خشونت قرار می گیرند، اطمینان و اعتماد خود را به تمام دنیا از دست می دهند. قاعدتا از نظر این کودکان فردی که باید آنها را در مقابل جامعه مورد حمایت قرار دهد به آزارگر تبدیل می شود. کودک به دنبال این آسیب اعتماد خود را به دنیا از دست می دهد و این موضوع گاهی تا آخر عمر فرد نیز غیرقابل جبران اســت.
اضطراب از دیگر عوارض روان شناختی شایع در کودکان قربانی آزار اســت. در این کودکان سطح اضطراب و گوش به زنگی بالاست و این اضطراب را خصوصا در ارتباط با فرد آزارگر و در مورد سایر افراد به صورت عمومی تر می توان دید.ترس های اجتماعی هم در این کودکان بیشتر اســت و حتی ممکن اســت شاهد رفتارهای بازگشتی باشیم. یعنی کودکی که کنترل ادرار و مدفوع داشته بعد از خشونت های جسمی ممکن اســت دچار ناتوانی در کنترل ادرار و مدفوع شود.
افسردگی از دیگر عوامل روان شناختی شایع در کودکان مورد آزار جسمی اســت. این افسردگی ممکن اســت طی دوره و بعد از دوره آزار جسمی دیده شود یا در سال های بعد یعنی در نوجوانی و بزرگسالی بروز کند.
ناتوانی در برقراری ارتباط
متاسفانه این کودکان در آینده در برقراری ارتباط با همسالان و بزرگسالان مشکل پیدا می کنند. دنیای کودکی که مورد آزار جسمی قرار گرفته با دنیای همسالان خود متفاوت اســت. این کودک تجربه هایی کسب کرده که کودکان همسن و سال او در مدرسه یا مهد تجربیات مشابه آن را ندارند و این مساله باعث می شود کودک خود را از دیگر کودکان جدا حس کند و نتواند ارتباط خوبی داشته باشد و در بازی ها و فعالیت های گروهی با آنها همراه نشود.
وقتی این کودکان در بزرگسالی نقش مادر و پدر می گیرند، ارتباط خوبی با فرزندانشان نخواهندداشت و تحت تاثیر ضربه عاطفی دوران کودکی قرار می گیرند. کودکان دختر مهارت های فرزندپروری را از مادر و کودکان پسر از پدر دریافت می کنند. کودکی که مورد آزار جسمی پدر یا مادر قرار می گیرد، در آینده دچار مشکل می شود. با وجود اینکه کودک از این آزار آسیب دیده و رنج کشیده و از نظر ذهنی شکنجه شده، ممکن اســت شیوه های فرزندپروری مشابه والدین خود را پیش بگیرد و خشونت گرا شود و حتی در تربیت فرزندانش از خشونت جسمی استفاده کند.
ممکن اســت این کودکان در آینده به دلیل تجربیات تلخ گذشته روابط عاطفی به شدت قوی با فرزندانشان برقرار کنند و سطح اضطرابشان در مورد کودکانشان بالا باشد و حس کنند باید همیشه فرزندشان را مورد حمایت قرار دهند اما این رابطه هم بیمارگونه اســت و جلوی رشد اجتماعی کودک را می گیرد.عوارض ناشی از خشونت همیشه باقی می ماند حتی اگر کودکی خود مورد آزار قرار نگیرد ولی شاهد آزار دیدن مادر، خواهر، پدر یا برادرش باشد. اضطراب و افسردگی در این شرایط نیز با شدت کمتر بروز می کند.
مقایسههای مستقیم باعث عصبانی شدن بچهها میشود. وقتی برایشان مشخص میشود که به اندازه کافی خوب نیستند نسبت خواهر و برادر و یا دوست حس ناراحتی و عصبانیت در آنها ایجاد میشود.
مقایسه کردن کودکان با سایر دوستان وی یا
کودکان اقوام و حتی خواهر و برادرهای وی کمکی به فرزند شما نمیکند، بلکه
بر عکس میتواند اثرات منفی ای بر رفتار وی داشته باشد.
مقایسه، اعتمادبه نفس آنها را به شدت
خدشهدار کرده و باعث میشود احساس حقارت کنند. باوجود این، بسیاری از
والدین وقتی میبینند فرزندشان به خوبی بچههای دیگر نیستند، دست از
مقایسه کردن نمیکشند و مدام کودکشان را با کودکان دیگر در کفه ترازوی
سنجش و مقایسه قرار میدهند. برای رهایی از این رفتار غلط کافی اســت، به
خود بقبولانید که فرزند شما، موجودی مستقل و آزاد اســت که راه رشد و شیوه
زندگی خودش را دارد و خواهد داشت.
بعضیها، این اصل را همان روزی که روی صفحه مانتیور سونوگرافی، جنسیت کودکشان معلوم میشود، میپذیرند. این کودک قرار نیست همه خواستههای شما را مو به مو اجرا کند؛ همانطور که شما، خواستههای والدینتان را مو به مو انجام ندادید. بنابراین با این رفتار و حرکت با دست خود به فرزندتان آسیب نرسانید.
در زیر به دلایل مهمی اشاره میکنیم که به شما نشان میدهد مقایسه کردن کودکان با یکدیگر کار درستی نیست و چه عواقبی میتواند در پی داشته باشد.
مقایسه باعث خشم کودک میشود
مقایسههای
مستقیم باعث عصبانی شدن بچهها میشود. وقتی برایشان مشخص میشود که به
اندازه کافی خوب نیستند، نه تنها حس تلخی و ناراحتی نسبت به شما پیدا
میکنند بلکه نسبت به آن خواهر و برادر و یا دوست هم همین حس ناراحتی و
عصبانیت در آنها ایجاد میشود.
مقایسهکودکان با یکدیگر باعث عصبانی شدن آن ها میشود
مقایسه باعث خودخواهی میشود
برعکس
این مقایسهها هم همینطور اســت. عاقلانه اســت که فرزندتان را به طریق مثبت
هم با دیگران مقایسه نکنید. دوست دارید فرزندتان طوری بزرگ شود که تصور
کند از بقیه آدمها برتر اســت؟ تحسین کردن بچهها کار خوبی اســت اما باید
مراقب باشید که به طور مداوم به آنها نگویید که از بقیه بچهها بهتر و
بالاتر هستند.
اگر بخواهید آنها را خودخواه و متکبر بار بیاورید هیچ لطفی در حقشان نکردهاید. مقایسه کردن فرزندتان با دیگران تصویری منفی از خودشان به آنها میدهد. پدر یا مادر بودن یک مسابقه نیست و لازم نیست به بقیه والدین نشان دهید که فرزندتان چقدر بهتر از بقیه اســت
مقایسهکردن، باعث دروغگویی کودکان می شود
انتظار
و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه آنها با دوستان و همسالان در
زمینههای گوناگون، یکی از علتهای دروغگویی محسوب میشود. والدینی که
انتظارات بیش از حد توان و استعداد کودکان داشته باشند و آنان را زیر فشار
قرار دهند، کودکان را به دروغگویی وامیدارند. والدین باید توجه داشته
باشند که مقایسه کردن بچهها، در هر سنی، کار غلطی اســت که سبب خودکمبینی
کودک شده و سرخوردگی ایجاد میکند و این باعث میشود کودک، برای فرار از
مقایسه شدن، در حقیقت، از والدینش فرار کند و این یعنی خطر! پس، باید به
یاد داشته باشید که هرگز، بچهها را با هم مقایسه نکنید.
روزنامه قانون /برترین ها