جامجمسرا: جراح با خونسردی میگوید: «لطفا اتومبیل را روشن کنید.» مکانیک با پوزخند این کار را انجام میدهد. جراح ادامه میدهد: «حالا لطفا موتور را پیاده کنید.» مکانیک با تعجب میگوید: «الان که نمیتوانم، چون موتور روشن است.» جراح میگوید: «خب فرق من و شما هم روشن شد»!
در سالهای اخیر گسترش نشریات مربوط به سلامت، برنامههای تلویزیونی پزشکی و بخصوص اینترنت باعث شده تا اطلاعات پزشکی براحتی در اختیار همه قرار بگیرد و افراد با احساس کوچکترین مشکلی جستجوی کوتاهی در اینترنت انجام دهند و زیر و بم فلان بیماری را درآورند. این مسأله باعث رواج پدیده خوددرمانی شده است. شاید ماجرا در ظاهر آن قدرها هم بد به نظر نرسد، اما اگر بدانید بر اساس آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی سالانه 5/1 میلیون نفر در سراسر جهان در اثر خوددرمانی کارشان به اورژانس میکشد و از این تعداد حدود صد هزار نفر جان خود را از دست میدهند، شاید با دید دیگری به ماجرا نگاه کنید. این فاجعه کاملا قابل پیشگیری است، البته به شرط اینکه خودمراقبتی را با خوددرمانی اشتباه نگیریم.
به گفته دکتر علی مختاری، پژوهشگر، حوزه پزشکی پدیده خوددرمانی بیشتر با مصرف خودسرانه دارو شناخته میشود. سالهاست بعضی داروها بدون نیاز به نسخه پزشک فروخته میشوند که این مسأله باعث افزایش مصرف آنها در کشور شده است؛ برای مثال شربت آلومینیوم امجیاس که بیشتر برای رفع سوءهاضمه و به اصطلاح ترشکردن استفاده میشود، در درازمدت ممکن است مشکلات کلیوی ایجاد کند و حتی کار به نارسایی کلیوی بکشد. به طور کلی از دید پزشکان خوددرمانی خطرهای بسیاری دارد که چند مورد از مهمترین آنها شامل موارد زیر است:
مصرف داروی اشتباه به دلیل شبیه بودن اسامی آنها
به گفته دکتر مختاری، بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی 25 درصد مصرف اشتباه و خودسرانه داروها در اثر شبیه بودن اسامی آنها رخ میدهد. وقتی فرد بدون نسخه پزشک به داروخانه مراجعه میکند، ممکن است اسم دارو را به دلیل همآوا بودن با داروی دیگری اشتباه بگوید. اگر این دارو جزو داروهایی باشد که فروشش بدون نسخه پزشک مجاز است، فرد بهراحتی خود را در معرض خطرات جانبی داروی دیگری قرار میدهد. البته پزشکان داروساز متصدی داروخانهها حواسشان جمع است و معمولا دلیل درخواست فلان دارو را از فرد میپرسند و تا مطمئن نشوند دارو را به آنها نمیفروشند؛ اما ممکن است فرد از مسیر دیگری دارو را تهیه کند. برای مثال داروی پاکسل که ضدافسردگی است ممکن است با تاکسل که داروی ضدسرطان است اشتباه شود. فروش این دو دارو بدون نسخه پزشک ممنوع است، اما اگر فردی آن را از مسیر دیگری تهیه کند یا از داروهای اقوام و دوستانش استفاده کند تکلیف چیست؟
مصرف همزمان داروهایی که عوارض جانبی یکدیگر را تشدید میکند
دکتر حسام ابوطالبی، پزشک در این خوددرمانی میگوید: عمومی، هیچ دارویی بدون عوارض نیست و هر یک عوارض جانبی خود را دارند و تنها در تعداد و شدت این عوارض با هم متفاوتند. ماجرا وقتی وخیم میشود که فردی ناآگاهانه و خودسرانه داروهایی را با هم مصرف کند که عوارض جانبی یکدیگر را تشدید میکنند. دو مورد از مهمترین و خطرناکترین این عوارض بالا رفتن فشار خون و سرگیجه واقعی هستند. یکی از داروهای رایج وارفارین یا داروی رقیقکننده خون است که احتمال تداخل دارویی و تشدید عوارض جانبی آن با داروهای دیگر بسیار بالاست. کوچکترین اشتباه در مصرف این دارو عوارض جدی و کشندهای مانند آریتمی و سکته قلبی به دنبال دارد.
اوردوز کردن به دلیل ترکیب داروهای مشابه برای اثربخشی بیشتر
یک باور عمومی؛ اگر داروهای مشابه را با هم مصرف کنید، نتیجه بهتری میگیرید. منطقی به نظر میرسد؛ نه؟ داروهایی که یک کارکرد دارند اگر با هم مصرف شوند، قدرت تاثیرگذاری بیشتری خواهند داشت. واقعیت تلختر از این حرفهاست. این باور نه تنها درست نیست؛ بلکه بسیار خطرناک و حتی کشنده است؛ نمونهاش هم هیت لجر، بازیگر معروف نقش ژوکر در فیلم شوالیه سیاه که جانش را در اثر این اشتباه از دست داد. شاید دو دارو در ظاهر آرامبخش باشند، اما یکی برای تسکین درد و دیگری کاهش اضطراب تولید شده است. مصرف همزمان این دو دارو شاید عواقب مرگباری به دنبال داشته باشد، شاید باور نکنید، اما مصرف داروهای معمولی و در ظاهر بیخطری مانند داروهای آنتیهیستامین (برای مثال دیفنهیدرامین)، داروهای ضدسرفه و ضدسرماخوردگی و قرصهای خواب در صدر این نوع اشتباه در مصرف داروها قرار دارند. ترکیب این داروها با هم یکی از عوامل مرگ و میر، بهخصوص در سنین زیر 30 سال است.
مصرف دوز اشتباه
به گفته دکتر پیام طریقی، پزشک عمومی دارای PhD مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، یکی از رایجترین اشتباهها در خوددرمانی مصرف دوز اشتباه داروهاست: «احتمال زیادی دارد بعضی افراد، بهخصوص سالمندان، در مصرف دوز داروها اشتباه کنند؛ برای مثال دور مجاز 1.0 میلیگرم را 10 میلیگرم بخوانند. همین اشتباه به ظاهر ساده ممکن است عوارض جانبی آن دارو را 10 برابر افزایش دهد.
مشکل رایج دیگر اشتباه گرم دوز میلیگرم با میکروگرم و یکی شمردن آنهاست؛ درحالیکه دوز دارو را هزار برابر بیشتر میکند. این مساله در افراد دیابتی که انسولین مصرف میکنند بیشتر دیده میشود.
اشتباه رایج دیگر تعداد دفعات مصرف بیشتر داروهاست؛ برای مثال فردی به دلیل درد زیاد، مسکنی را که حداکثر باید دو بار در روز مصرف شود، چهار بار در روز مصرف کند.
اهمیت خودمراقبتی
برخلاف خوددرمانی که انجامش بههیچوجه توصیه نمیشود، خودمراقبتی لازمه زندگی سالم است؛ برای مثال اگر فردی با ارادهای قوی به سیگار نه بگوید، از فستفودها دوری کند یا مصرفشان را به حداقل میزان ممکن برساند، از کرمهای ضدآفتاب بهطور مرتب استفاده کند، خواب منظم داشته باشد، ورزش را در برنامه روزانهاش بگنجاند و... بدون شک زندگی سالمتری از کسی دارد که به این مسائل بیتوجه است. برای نمونه، توصیه میکنند خانمها روشهای معاینه سینه را یاد بگیرند و در فواصل زمانی مشخص در خانه انجام دهند. این کار در کنار انجام آزمایشها و تصویربرداریهای سالانه ماموگرافی و سونوگرافی در خانمهای بالای 45 سال، تاثیر قابلتوجهی در غربالگری سرطان سینه و شناسایی زودهنگام آن دارد. همچنین توصیه میشود افراد علاوه بر رعایت روشهای مراقبت از پوست، روشهای معاینه آن را نیز یاد بگیرند و حواسشان به خالهای بدنشان باشد و هر گونه تغییر در تعداد، رنگ، تقارن و شکل آنها را مدنظر قرار دهند تا از ابتلا به سرطان پوست در امان بمانند یا آن را در مراحل اولیه شناسایی کنند.
البته این رشته سر دراز دارد که در این مقال نمیگنجد، اما اگر میخواهیم بیشتر سالم و سرحال بمانیم و کمتر کارمان به دوا و دکتر بکشد باید یک اصل را فراموش نکنیم: با خود مهربان بودن و رحم کردن به خود.
هیچ کس جز خود فرد نمیتواند ضامن سلامت او باشد و از وی محافظت کند. فقط کافی است تفاوت خوددرمانی با خودمراقبتی را بداند و از اولی دوری و با دومی دوستی کند.
سوادا مارکاریان
جام جم سرا: اگر وسواس دارید، احتمالا میدانید که افکار و رفتارهای وسواسی شما غیر منطقی است، با این حال، احساس میکنید نمیتوانید در برابر آنها مقاومت کنید. یکی از دلایل اینکه افراد وسواسی نمیتوانند دست از رفتارهای اشتباهشان بردارند، توهمات ترغیب کننده آنها به انجام رفتارهای وسواسی است. در ادامه ۴ گام برای رفع این مشکل مطرح شده است.
رهایی از افکار تشویق کننده به وسواس
به خودتان برچسب جدید بزنید:
قبول کنید که رفتارهای آزاردهنده نتیجه افکار وسواسی است؛ برای مثال به جای اینکه مدام دستهایتان را بشویید به خودتان بگویید که من احساس نمیکنم که دستهایم کثیف باشد، من وسواس دارم که دستهایم کثیف است یا من احساس نمیکنم که هر دقیقه به شستن دستهایم نیاز است.
برای خودتان استدلال جدید بیاورید:
متوجه باشید که شدت و مزاحمت افکار یا تمایلات وسواسی از دستورات مغزتان ناشی میشود. به طور مثال، به خودتان بگویید که این من نیستم، این وسواس من است. با این روش به خودتان یادآوری کنید که افکار و تمایلات وسواسی، معنادار نیست بلکه پیامهای غلطی از سوی مغز به شما میدهند.
بر کار دیگری تمرکز کنید:
تمرکز خود را حداقل برای چند دقیقه به چیزهای دیگر بدهید و به وسواستان فکر نکنید. رفتار دیگری انجام دهید و به خودتان بگویید که من در حال تجربه یک نشانه از وسواس هستم و نیاز دارم کار دیگری انجام دهم.
ارزش رفتارهای وسواسیتان را پایین بدانید:
به افکار وسواسیتان ارزش ندهید. این افکار به خودی خود معنایی ندارد. به خودتان بگویید که این تنها وسواس بیدلیل من است و معنایی ندارد و نیازی نیست به آن توجه کنم. یادتان باشد شما نمیتوانید همه افکار منفیتان را حذف کنید، اما نیازی هم ندارید که به آنها توجه کنید. میتوانید یاد بگیرید به رفتار دیگری بپردازید.
راهکارهایی برای درمان وسواس
وسواس مانند یک زنجیر به دیگر بیماریهای خلقی از جمله افسردگی، اضطراب و... متصل است و در صورت درمان نشدن، علایم آن تشدید میشود. برای درمان اساسی وسواس به دارودرمانی به همراه روان درمانی نزد روانپزشک و روانشناس بالینی نیاز است. در عین حال، راهکارهایی برای خودیاری به شما توصیه میشود.
۱) افکار و رفتار وسواسی را به چالش بکشید:
یک دفترچه یادداشت داشته باشید و هرگاه شروع کردید به فکر کردن برای انجام رفتاری وسواسی، وسواسهای خود را در آن بنویسید. نوشتن به شما کمک میکند بتوانید افکار وسواسی تکراریتان را بشناسید. هم چنین نوشتن باعث کاهش قدرت این افکار میشود.
۲) تمایلات وسواسی را پیش بینی کنید:
با پیش بینی تمایلات وسواسی قبل از بروز آنها میتوانید قدرت آنها را کمتر کنید؛ برای مثال اگر رفتار وسواسی شما کنترل قفل در، بسته بودن پنجره یا خاموش کردن گاز است، سعی کنید این کارها را در اولین بار با توجه و تمرکز زیاد انجام دهید. اگر بعدا دوباره تمایل وسواسی به کنترل آن پیدا شد، آسانتر خواهید توانست به آن برچسب جدید بزنید و بگویید این فقط یک فکر وسواسی است.
۳) یک دوره نگرانی وسواسی به وجود بیاورید:
به جای تلاش برای سرکوبی افکار و رفتار وسواسی، این عادت را در خود ایجاد کنید که برای آنها برنامه ریزی جدید کنید و در یک دوره نگرانی به آنها فکر کنید.
مراحل دوره نگرانی
الف) در هر روز یک یا ۲ زمان ۱۰ دقیقهای، برای «دوره نگرانی» در نظر بگیرید. یک زمان و یک مکان (به طور مثال در اتاق نشیمن از ساعت ۸ تا ۱۰: ۸ صبح و ۵ تا ۱۰: ۵ بعدازظهر) را انتخاب کنید. این زمان بهتر است که با زمان خواب فاصله داشته باشد.
ب) در دوره نگرانی، فقط روی افکار یا تمایلات منفی تمرکز کنید. اصلا سعی نکنید که آنها را اصلاح کنید. در پایان دوره نگرانی چند نفس آرام بخش و عمیق بکشید، اجازه دهید افکار و تمایلات وسواسی رد بشود و به فعالیتهای معمولی خود بازگردید. اما بقیه روز، افکار و رفتار وسواسی را کنار بگذارید.
پ) در طول روز هرگاه یک فکر یا تمایل وسواسی به ذهنتان میآید، آن را یادداشت کنید و فکر کردن به آن را به دوره نگرانی خود موکول کنید. به هیچ وجه به آن افکار پاسخ ندهید و به کارهای روزانه خود ادامه دهید.
ت) در طول دوره نگرانی، فهرست نگرانیهای خود را نگاه کنید و به افکار و تمایلاتی که در طول روز یادداشت کردهاید، دقت کنید. اگر افکار هنوز هم شما را آزار میدهد به خودتان اجازه دهید که درباره آنها به طور وسواسی فکر کنید اما فقط در زمانی که برای دوره خود در نظر گرفتهاید، به این افکار توجه کنید. (عالیه اسحاقی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
جام جم سرا: گاهی نظم و ارتباط صحیح بین دندانها و دو فک به دلایل مختلفی برقرار نشده یا در هنگام رویش دندانها به دلایل بهوجود آمدن اختلالات در مسیر طبیعی و صحیح رویش دندانها دستخوش تغییر نامطلوب شده، در نتیجه آن مشکلات و ناهنجاریهایی ایجاد میشود که رفع آنها نیاز به انجام درمانهای ارتودنسی و ارتوپدی دو فک دارد.
ماهیت ارتودنسی
ارتودنسی یعنی منظم کردن دندانها و برقراری رابطه صحیح بین دندانها و دو فک به نحوی که بتوانند وظایف خود را در سلامتی کامل و بهخوبی انجام دهند.
در مواردی که دندانهای شخصی کج و معوج و نامرتب هستند یا دندانهای یکی از دو فک بیش از حد بیرون زده است، نیاز به درمانهای ارتودنسی احساس میشود. از طرف دیگر در مواقعی که یکی از دو فک بالا یا پایین بیش از اندازه کوچک یا بزرگ یا فاصله بین دندانها زیاد است، ارتودنسی راه حل مناسبی برای رفع این نقایص به شمار میرود.
همچنین متخصصان ارتودنسی به افرادی که هنگام باز و بسته کردن دهان، فک پایین شان به سمت راست یا چپ منحرف میشود یا هنگام بستن دهان، تعدادی از دندانهای جلوی دهان آنان به هم نمیرسند و نمیتوانند با هم تماس و ارتباط برقرار کنند، درمانهای ارتودنسی را پیشنهاد میکنند. در مواردی هم که کودکان در سنین بین 6 تا 12 سالگی که سن تبدیل دوره دندانهای شیری به دندانهای دائمی است و اصطلاحاً به آن «دوره دندانی مختلط» گفته میشود به دلایل مختلفی از قبیل افتادن دندانهای شیری و رویش دندانهای دائمی، دچار اختلال و نامرتبی میشوند که میبایست به منظور بررسی و اصلاح روند رویش دندانها به متخصص ارتودنسی مراجعه شود.
زمینه ناهنجاریهای دندانی
عوامل متعددی میتوانند موجب بروز این ناهنجاریها و مشکلات دندانی شوند که به برخی از آنها اشاره میشود:
1- عوامل ارثی: بسیاری از ویژگیهای انسان به وسیله انتقال صفات از طریق ژنهای منتقل شده از پدر یا مادر به ارث میرسد که از میان آنها میتوان به اندازه و شکل دندانها، فرم و اندازه قوس فک، تعداد دندانها، زیاد یا کم بودن آنها، موقعیت قرارگیری و نحوه رشد دو فک اشاره کرد.
2- عوامل محیطی در دوران جنینی: مصرف برخی داروها توسط مادران باردار یا تغییرات خاصی که بر اثر مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر ممکن است ایجاد شود یا صدماتی که به جنین به دلایل نامشخص در هنگام رشد ممکن است وارد شود، گاهی اوقات در شکلگیری دندانها و دو فک تأثیر نامطلوب گذاشته، موجب بروز مشکلاتی در دندانها و فکهای فرد پس از تولد میشود.
3- عوامل محیطی پس از تولد: صدمات ایجاد شده به فرد پس از تولد مانند زمین خوردن، تصادف، شکستگی فکها، سوختگیهای پوست و عضلات صورت و گردن یا مشکلات ناشی از نحوه خوابیدن یا تنفس غیر طبیعی ناشی از سرماخوردگی و انسداد مسیر تنفسی به دلیل رشد غیر طبیعی لوزهها یا التهاب آنها و استفاده از برخی داروها در اوایل دوران کودکی موجب اختلالات دندانی میشود.
4- سوء تغذیه و استفاده نکردن از مواد غذایی مورد نیاز بدن به میزان کافی یا ابتلا به برخی از بیماریها مانند کم کاری تیروئید و...
5- فشارهای غیر طبیعی و عادتهای نامطلوب دهانی نظیر مکیدن انگشت یا یک شیء خارجی مانند پستانک به مدت طولانی بویژه پس از سن 4 سالگی، تنفسهای غیر طبیعی، دندان قروچه و...
6- زود از دست دادن دندانهای شیری به دلیل پوسیدگی بیش از حد یا باقی ماندن بیش از اندازه آنها در دهان که موجب ممانعت از رویش دندانهای دائمی شود.
7- پوسیدگی بین دندانهای شیری که موجب بسته شدن فضای مورد نیاز به منظور رویش دندانها شود. دندانهای نامرتب و نامنظم روی وظایف دندانها تأثیرات نامطلوبی برجای میگذارند. برای مثال جویدن غذا با چنین دندانهایی مشکل است و در اکثر موارد فرد را به مصرف غذاهای نرم ناچار میکند که این امر میتواند خود منجر به برهم خوردن تعادل غذایی او شود. همچنین نامرتبی دندانها و جفت شدن غلط آنها میتواند سبب انقباض عضلات صورت و عضلات جونده شود و ناراحتیهای عصبی، روانی، سردرد و ناهنجاریهای گیجگاهی- فکی را ایجاد کند و بر جذابیت چهره فرد نیز تأثیر نامطلوب بگذارد.
بهترین درمان
قرار نگرفتن صحیح دندانها و دو فک باعث ایجاد صورت نازیبا و گاه امتناع بیمار از پرداختن به فعالیتهای اجتماعی، نشاط و خنده شده، گوشهگیری و انزوا را در فرد به همراه دارد و در نهایت سبب ایجاد مشکلات روانی در او و تشدید آنها میشود.
از سوی دیگر به دلیل آنکه تمیز کردن دندانهای نامرتب و برداشتن پلاک دندانی از روی سطوح مختلف دندانها بسیار مشکل است، پوسیدگیهای دندانی و حتی بیماریهای لثه نیز در این افراد بیشتر دیده میشود.
خوشبختانه امروزه درمانهای ارتودنسی با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی در سنین مختلف انجام میشود و به نتایج مطلوب هم میرسد. با توجه به افزایش سن مراجعهکنندگان برای انجام ارتودنسی و فراگیر شدن این نوع از درمان و از سوی دیگر پیچیدگیهای بالای درمانی برخی از بیماران، وجود ارتباط مقابل بین رشته ارتودنسی و سایر رشتههای دندانپزشکی مانند پروتز و جراحی فک و صورت اجتناب ناپذیر است.
امروزه استفاده از ابزارهای جدید در ارتودنسی، نقش مهم و بسزایی را در درمان ایفا میکنند و یکی از این ابزارها که دردهه اخیر ابداع شده و مورد استفاده قرار گرفته، «مینی ایمپلنتهای ارتودنسی» هستند که در ایران نیز همگام با سایر کشورها توسط متخصصان مورد استفاده قرار میگیرد.
از سوی دیگر، استفاده از تصاویر سه بعدی، سبب افزایش اطلاعات تشخیصی و به تبع آن بهبود نتایج درمان میشود و با وجود دستگاههای تصویربرداری سه بعدی مخصوص دهان (CBCT) امکان درمان بهتر دندانهای نهفته با جراحیهای فک، پیشبینی نتایج درمانی و... بهوجود آمده است.(دکتر محمد صادق آخوندی - عضو شورای سلامت دهان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی/ایران)
موضوع وقتی هیجانانگیزتر میشود که فروشنده براساس ماه تولد، سنگی را که به آن مربوط میشود به مشتری معرفی میکند و از این پس دیگر خریدار به دنبال زیبایی و دلربایی سنگ نیست و فقط میخواهد با خرید سنگ مربوط به ماه تولدش از خواص درمانی و روانی آن برخوردار شود.
این سنگها در قالب دستبند، انگشتر، گوشواره، گردنبند یا حتی پابند به فروش میرسد یا اینکه روی یکی از زیورآلات فلزی از جنس نقره، تیتانیوم، آلومینیوم، مس، برنج، آهن یا طلای سفید و زرد سوارند و در اغلب موارد هم به دلیل ادعای درمانی بودنشان با قیمتهایی نجومی و غیرواقعی به فروش میرسد و بیشتر خریداران این نوع سنگها هم افرادی هستند که برای رسیدن به آرامش، اعتماد به نفس، تقویت ذهن، مقابله با افسردگی و همچنین التیام یکسری دردها و بیماریهای جسمانیشان، به خرید این سنگها اقدام میکنند. سنگهایی که بنا به گفته اغلب صاحبنظران بیقدمت بوده و اغلب از کشور چین وارد میشود و بیشتر از جنس پلاستیک و مصنوعی است. اما پرسش اصلی اینکه آیا واقعا سنگهای تزئینی به ماه تولد مرتبط میشود و خاصیت روانی و شفابخشی دارد؟
دکتر محمدعلی زارعیان، پزشک و دبیر انجمن تحقیقات طب سنتی ایران در این باره به جامجم میگوید: اکنون سنگدرمانی زیر مجموعهای از انرژیدرمانی به حساب میآید و مطالب آن عمدتا برگرفته از منابع طب سنتی چین، طب آیورودا، طب بومیان آمریکا و دیگر مکاتب طبی سنتی و بومی است. البته عمده این مباحث با استفاده از ادبیات مرسوم در طب چینی و بر اساس تأثیر سنگها روی چاکراها (مراکز انرژی بدن) بیان میشود. به گفته این پژوهشگر، سنگدرمانی یا جمتراپی یا جماستونتراپی از سه جنبه قابل بررسی است.
صحت و سقم خواص سنگهای ماه تولد
جنبه اول مشهورترین جنبه آن و در سالهای اخیر در ایران باب شده و بیشتر محملی برای کسب درآمد و حاصل تبلیغات است. رویکرد شایع این شیوه درمانی در کشور ما فروش سنگهای ماه تولد و سنگهای مختلف با ادعای اثرات عجیب و غریب در بازار است. این پژوهشگر با اشاره به اینکه در زمینه سنگدرمانی کار علمی درست و مقاله قابل استنادی در منابع پزشکی نوین وجود ندارد، میگوید: معمولا گفتههای اطبای چینی و هندی آمیخته با ادعاهای فرصتطلبان داخلی و خارجی است و بر اساس مقالهای که سال 2009 منتشر شده فقط یک مطالعه علمی روی سنگدرمانی انجام گرفته است.
البته به گفته دکتر زارعیان، این به معنای نفی اثر سنگها نیست، چرا که در این زمینه در منابع طب سنتی ایران و همچنین در منابع روایی، مطالب جالب توجهی داریم. اکنون روشهای مختلفی در استفاده از سنگها برای درمان معمول شده؛ مثل ماساژ با سنگ داغ در گروه ماساژهای شرقی، استفاده از سنگها روی چاکراهای انرژی، استفاده از نور متصاعده از سنگها در تسریع روند درمان بیماران و استفاده از ارتعاش سنگهای مختلف در تماس با الکتریسیته، اما آن طور که از خواص سنگهای تزئینی در منابع اینترنتی گفته میشود و آنچه فروشندگان این سنگها در مورد خواص شفابخشی و اثرات التیام دهندگی اختلالات روحی - روانی ادعا میکنند، مطلب قابل استناد ثابت شدهای وجود ندارد و شیوههای درمانی گفته شده با سنگها نیز یک روش درمانی مستقل به حساب نمیآید و یک تدبیر در کنار دیگر تدابیر مختلف برای حفظ سلامت و درمان بیماریهاست.
یاقوت، زمرد، عقیق یا فیروزه؟
دکتر زارعیان با اشاره به جنبه دومی که در زمینه سنگدرمانی مطرح است، میگوید: در منابع طب سنتی (معمولا در قسمت شناخت داروهای معدنی) از سنگهای مختلف در تهیه داروهای ترکیبی استفاده میکنند و همچنین در مورد اثرات درمانی سنگهای زینتی صحبتهایی شده که اغلب این اثرات بر اساس رنگ، مزاج و خواص سنگها مطرح شده و مطالب بسیاری در این زمینه نوشته شده است. به عنوان مثال در مورد یاقوت چنین ذکر شده؛ یاقوت چهار رنگ سرخ، زرد، کبود و سفید دارد که رنگ سرخ بهترین نوع آن است و به دلیل رنگی که دارد نشانه صحت است و نگاه کردن به آن موجب فرح و زدودن غم و غصه و موجب اشتعال حرارت جنسی میشود. مزاج یاقوت سرخ معتدل و در انواع دیگر آن خشکی غالب است.
هر سنگی مشابه و بدل یاقوت این رنگ، صلابت، جلا و خاصیت را نخواهد داشت و هیچکسی جز جواهرشناس حاذق نمیتواند میان یاقوت اصل و بدل تفاوت قائل شود. یاقوت، سنگی است که هیچ جوهر دیگری جز الماس نمیتواند آن را بتراشد و در شعله آتش حتی اگر قرمز شود تغییر حالت نمیدهد.
در مورد عقیق چنین ذکر شده: بهترین آن یمنی است که صاف و شفاف باشد. از نظرمزاجی سرد و خشک است. مصارف خوراکی مختلفی درباره آن ذکر شده و در داروهای با اثر تقویت قلب و کبد و طحال و رفع تنگینفس و تقویت بینایی استفاده شده است. آویختن عقیق به گردن برای تسکین خشم و خصومت و انگشتر آن در هیبت در نظر دشمن و استجابت دعا موثر دانسته شده است. بد نیست بدانید به عقیق زرد شرف شمس میگویند و صاحب نظران در مورد این سنگ اتفاق نظر واحدی ندارند.
در مورد زمرد نیز چنین ذکر شده که از نظر مزاجی سرد و خشک است و چند رنگ دارد که بهترین آن به ترتیب به رنگ برگ مورد، رنگ تره، رنگ ساق چغندر، ریحانی رنگ، به رنگ بال مگس و تیره رنگ و زنگاری است. زمرد اصل زود شکسته میشود، سوهان آن را میتراشد و طاقت آتش ندارد. گفته شده هر کس زمرد با خود داشته باشد خواب بد نمیبیند و قوت قلب پیدا میکند و حکما آن را در داروهای مفرح به کار بردهاند.
این پژوهشگر به فیروزه هم اشاره میکند که از نظر مزاجی سرد و خشک است و تنها نوع نیشابوری آن توصیه میشود. فیروزه در اثر مجاورت و تماس با چربی، بوی تند و تیز حتی بوی مشک و حرارت حمام تباه میشود. فیروزه را در تقویت بینایی و قلب و دستگاه گوارش و اعصاب موثر دانسته و در داروهای چشم به کار بردهاند و همراه داشتن فیروزه را موجب فال نیک و موفقیت در کار و آویختن آن را به گردن مقوی قلب و مانع ترس دانستهاند.
سنگهای تزئینی از منظر روایات
این پژوهشگر به جنبه سوم سنگدرمانی که بحث اثراتی است که از سنگها در روایات نام بردهاند اشاره میکند و میگوید: مطالب جالبی از منشأ ایجاد سنگهای زینتی مختلف در روایات و توصیه به ساخت و استفاده انگشتر با نگینهایی از عقیق، یاقوت، فیروزه، زمرد و حدید چینی در شرایط مختلف ذکر شده است.
به عنوان مثال پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) فرمود: انگشتر را در دست راست کن تا از مقربان الهی همچون جبرئیل و میکائیل باشی. امام علی(ع) پرسید: چه انگشتری را در دست کنم؟ پیامبر فرمود: عقیق قرمز.
حدیثی از امام صادق(ع) است که میفرمایند: نگاه کردن به عقیق، یاقوت و فیروزه سبب خوشحالی و شادابی روح میشود و چشم و قلب را قوی میکند. البته ظاهرا نگین عقیق برای استفاده مداوم و روزانه مورد توصیه است و دیگر نگینها در شرایط خاصی مورد استفاده بودهاند. نکته دیگری که در روایات روی آن دست گذاشتهاند اینکه رکاب انگشتر باید از نقره باشد، نه از آهن. این پژوهشگر و متخصص طب سنتی یادآوری میکند: گرچه استفاده از سنگها در منابع مختلف طبی و روایی مورد توصیه بوده، ولی مواردی که در سالهای اخیر درباره سنگها اظهار میشود معمولا جنبه تبلیغاتی داشته و پایه علمی و استناد مشخصی ندارد.
این موضوع از آن رو اهمیت دارد که مداومت بر استفاده از سنگها بدون اطلاع از خاصیت حقیقی آنها میتواند اثراتی نامحسوس و گاه نامطلوب در ابعاد جسمی و روحی - روانی بههمراه داشته باشد.
فاخره بهبهانی / جامجم
جام جم سرا به نقل از ایران: حالا حسابش را بکنید که عبارتی همچون «سلولهای بنیادی» هم در کنار نام دارو بنشیند. آن وقت است که دیگر حجت بر بیمار و بستگانش تمام میشود که داروی نوظهور، درمان اول و آخر دردشان است. قدم بعدی، خرید دارو است که کمترین زحمتش، یک تلفن کردن است به شماره ای که از آگهی اعلام شده و بیشترینش هم پرداخت مبلغ دارو، که احتمالاً به جیب بیمار فشار هم میآورد؛ اما امید به بهبود هم چیز کمی نیست و به هرحال باید بهایش را پرداخت.
قرصهای معجزهگر که در ترکیبشان از سلولهای بنیادی استفاده شده، میشود تنها دلخوشی بیمار.بحث از سلولهای بنیادی و سلول درمانی که میشود، با توجه به آگاهی کمی که میان مردم راجع به این مفاهیم پزشکی وجود دارد، ممکن است تعبیرهای مختلفی از موضوع شود. بسیاری از مردم، اطلاع درستی از این موضوع ندارند و تنها میدانند که سلولهای بنیادی، دوای خیلی دردها از جمله بیماریهای لاعلاج است. چه بسیارند افرادی که امیدوارانه، به تبلیغات کاذب در این باره دل خوش میکنند یا هزینههای گزاف را بابت درمانهایی که از سوی افراد غیر متخصص تجویز میشود، میپردازند.
بسیاری از افراد، حتی قشر تحصیلکرده نهایت اطلاعاتی که در این باره دارند درباره خون بند ناف است که میتواند در صورت لزوم از آن برای درمان بیماریهای احتمالی که برای فرد پیش میآید، استفاده کرد؛ آن هم بستگی به این دارد که خود یا اطرافیانشان درگیر این قضیه بوده باشند، چرا که در صورتی که به آن احتیاج پیدا نکنند، بعید است به جستوجوی اطلاعات مفید و مؤثری دربارهاش بپردازند.
دکتر ناصر اقدمی، رئیس مرکز سلول درمانی پژوهشگاه رویان در گفتوگویی در این باره توضیح میدهد: «علت اینکه مردم بیشتر خون بند ناف را میشناسند این است که مردم در کشور ما معمولاً اطلاعات را به صورت اتفاقی دریافت نمیکنند و در مواقعی که ضرورتی پیش میآید، خودشان دنبال خبر میروند؛ برعکس خیلی از کشورها که مردم اطلاعات را به صورت اتفاقی میگیرند و در بسیاری از موارد اطلاعات مورد نظر را درباره مسائل مختلف دارند. در کشور ما وقتی کودکی در خانوادهای متولد میشود، به دلیل اینکه والدین او درباره خون بند ناف چیزهایی شنیدهاند و اطلاعاتی که اقتضای وضعیت آنهاست، به دست آوردهاند، به دنبال این قضیه میروند. اما متأسفانه درباره اخبار بخصوص در حیطه پزشکی، به صورت کلی این وضعیت دیده نمیشود چرا که بسیاری از مردم، پیگیر اخبار روزنامهها و رسانهها نیستند.»
او ادامه میدهد: «در مورد سلولهای بنیادی بهتر است با ذکر مثالی، بحث را آغاز کنیم. تصور کنید که دست شما بریده و زخم آن بعد از مدتی ترمیم میشود اما این آسیب اگر زیاد باشد، زخم ترمیم پیدا نمیکند و اثر ناخوشایندی مثل پوست اضافه یا اسکار از خود بر جای میگذارد. آن چیزی که زخم را ترمیم میکند در واقع سلولهایی است که به آن ناحیه میآیند و هم تعدادشان زیاد است و هم تنوع زیادی دارند و زخم را اصطلاحاً میبندند که اسم این سلولها را سلولهای بنیادی گذاشتند. وقتی زخم بزرگتر است باید از بیرون این سلولها را تأمین کنیم و از جایی، سلولهای لازم را به آنجا برسانیم.»
اقدمی میگوید:«تا قبل از سال 1998 برای تأمین و جایگزینی سلولهای فرد بیمار، در علم پزشکی مشکل وجود داشت. در واقع سلولهای بنیادی وجود داشت اما هنوز کشف نشده و نحوه استفاده از آن مشخص نبود. در آن زمان دو مشکل وجود داشت؛ یکی اینکه برای ترمیم ضایعه، تعداد زیادی از سلولها مورد نیاز بود چرا که مثلا وقتی کسی دچار سکته قلبی میشود، حدود یک میلیارد سلول خود را از دست میدهد که باید جایگزین شود. دیگر اینکه برای درمان، به انواع سلولها نیاز است؛ مثلا در مورد همین زخم روی دست که مثال زده شد، سلولهای پوست، مو، عروق، چربی و عصب مورد نیاز است. تا قبل از سال 1998 این دو مشکل وجود داشت تا اینکه در آن زمان سلول بنیادی کشف شد که دارای دو ویژگی عمده بود که میتوانست مشکلات قبلی را رفع کند. یکی اینکه سلول بنیادی قدرت تکثیر بسیار بالایی دارد و دیگر اینکه به انواع سلولهایی که میخواهیم میتواند تبدیل شود.»
«نتیجه این شد که با تکثیر سلولهای بنیادی و تبدیل آنها به سلولهای مورد نیاز در آزمایشگاه، بسیاری از ضایعات که تا پیش از این برایشان راه حلی وجود نداشت، قابل ترمیم شدند. با این فلسفه، سلولهای بنیادی میتواند، بسیاری از بیماریها را درمان کند، اما برای خودش محدودیتهایی دارد.»
اقدمی با بیان این مطلب ادامه میدهد: «مهمترین این محدودیتها، محدودیت منبع سلولهای بنیادی است. در واقع بهترین سلول بنیادی که قابلیت تکثیر و تمایز یا همان تبدیل شدن را دارد، سلولی است که بعد از لقاح تشکیل میشود، چون یک سلول است که بعدها به میلیاردها سلول تبدیل میشود و بالاترین توان را همان سلول اولیه دارد. مسأله این است که بعد از تولد، دیگر سلول بنیادی تکثیر شده و قابلیت اولیه را ندارد. سلولهای بنیادی هم که از جنینهای تشکیل شده در آزمایشگاه به دست میآیند، در واقع برای همه، غیر خودی محسوب میشود. این، مشکل بزرگی بود که در حال حاضر وجود دارد. در لحظه تولد کودک هم خونی که در بند ناف وجود دارد، غنی از سلولهای بنیادی است که توانش البته مثل سلول بنیادی اولیه نیست، اما به هرحال توان خوبی دارد. خون بندناف معمولاً دور ریخته میشود و کاری که در این باره میشد انجام داد این بود که این خون را در دمای منفی 196 درجه نگهداری کرد تا سلولهای بنیادی آن زنده بماند و بانک خون بند ناف به این صورت تشکیل شد که سلولهای بنیادی کودک متولد شده در آن قابل نگهداری است تا در صورت لزوم، برای درمان بیماریهای همان فرد مورد استفاده قرار گیرد.»
اسم شب برای سربازان تازه نفس
با خواندن این مطلب، از اینکه خون بند ناف شما در بانک نگهداری نشده، زیاد هم نا امید نشوید چرا که به گفته رئیس بخش سلول درمانی پژوهشگاه رویان، این سلولهای بنیادی در بدن همه ما وجود دارد اما پتانسیل آنها خیلی کمتر است. مثلاً سلولهای بنیادی که میتواند پوست را ترمیم کند، باید فقط از پوست گرفته شود و اگر قرار است سلولهای بنیادی، به کمک ترمیم ضایعه قلبی بیاید، تنها قلب است که میتواند این سلولها را تأمین کند.
تنها سلولی که قابلیت تبدیل شدن به تمام سلولها را دارد، سلول مغز استخوان است که میتوان از آن برای ترمیم سلولهای دیگر اعضای بدن استفاده کرد. البته سال هاست که از مغز استخوان برای درمان بیماران استفاده میشود و نخستین کاربرد آن هم برای بیماران مبتلا به سرطان خون بود که ناچار میشدند پیوند مغز استخوان انجام دهند که سلولهای معیوب فرد را از بین میبردند و سلولهای سالم را از شخص دیگری، جایگزین میکردند.»
این واقعیت که سلولهای بنیادی یک فرد برای افراد دیگر غیر خودی محسوب میشود، میتواند بسیار نا امیدکننده باشد، آن هم در شرایطی که به گفته دکتر اقدمی، در اثر افزایش سن، تعداد سلولهای بنیادی کم میشود و فرد ناچار است از سلولهای بنیادی فرد دیگری استفاده کند. همچنین در رابطه با بیماران سرطانی نیز چنین اجباری وجود دارد. اینجاست که بحث HLA مطرح میشود.
اقدمی در این باره با طرح مثالی، موضوع را بازتر میکند: «تصور کنید که در زمان جنگ، سربازان برای ورود به مقر، نیاز به اسم شب دارند و در صورتی که اسم شب را ندانند، بلافاصله از بین برده میشوند. HLA هم همانند اسم شب عمل میکند و در واقع، کدی است که باید از سوی بدن بیمار پذیرفته شود. سربازهای ما از مغز استخوان بیرون میآیند و برای پیوند سلولهای بنیادی، باید با پیوند گیرنده مطابقت داشته باشند. اگر در پیوند مغز استخوان، سلولهای بنیادی دهنده با گیرنده، مطابقت نداشته باشد، بیماری کشندهای به نام «پیوند علیه میزبان» به وجود میآید که باعث از بین بردن فرد گیرنده میشود. برای همین است که سلولها را برای پیوند، از کسی میگیریم که کدهای آن با کد شخص گیرنده همخوانی داشته باشد که به این کدها، HLA تایپینگ گفته میشود.
آهسته و پیوسته اما مطمئن
وقتی اصلی در دنیای پزشکی کشف میشود، تا رسیدن به مرحله بالینی، راه درازی را باید طی کند. سلولهای بنیادی هم از این اصل مستثنی نیستند.
البته دلت میخواهد اینگونه نباشد؛ دوست داری وقتی حرف از ترمیم زخمهای عمیق به کمک سلول درمانی به میان میآید، چشمت برقی بزند و امیدوار شوی که این دانش پزشکی، به کمک بیماران آسیب دیده، خصوصاً قربانیان اسید پاشی بیاید و زخم هایشان را التیام ببخشد.
به گفته اقدمی اما در حال حاضر، راهی غیر از جراحی پلاستیک برای این بیماران وجود ندارد و هنوز تا به بالینی رسیدن مطالعات در این زمینه، زمان باقی مانده است.
او میگوید: «بین 5 تا 10 سال زمان لازم است تا مطالعات پزشکی به مرحله بالینی برسند. در حال حاضر از سلول درمانی برای درمان چین و چروک و درمان جای اسکارهای ناشی از آکنه استفاده میشود ولی برای رسیدن به آن سطح که برای مواردی همچون قربانیان اسید پاشی استفاده شود، باید وارد فازهای مختلفی شود و نمیتوان به صورت مستقیم، روی مریض درمان را شروع کرد چون اصل بر این است که اگر نمیتوانیم کاری برای بیمار انجام دهیم، حداقل به او آسیب هم نرسانیم.»
البته زمانبر بودن مطالعات و تحقیقات در رابطه با بحث سلول درمانی به این معنا نیست که این روش در حال حاضر در کشور کاربردی نباشد.
اقدمی در این باره میگوید: «همان طور که به آن اشاره شد، از سلول درمانی برای درمان چین و چروک و اسکار ناشی از آکنه استفاده میشود. همچنین درمان آرتروز از دیگر مواردی است که با این روش محقق شده است. سلول درمانی برای درمان بیماریهای قلبی نیز کاربرد دارد. در این موارد، تحقیقات به مرحله بالینی رسیده و کاربردی شده و در واقع وارد مرحله پیش مارکتینگ شده است. به هر حال علم در حال پیشرفت است و اخیراً هم وزارتخانه دستورالعملهایی در رابطه با سلول درمانی صادر کرده و همین هم نشان میدهد که این مطالعات در مرحله مارکت و قابل استفاده و کاربردی هستند. اما توجه داشته باشید که تمام این اتفاقات به صورت تدریجی در حال روی دادن است و شاید در 5 سال آینده درمان خیلی بیماریها به این روش، رایج باشد.»
تبلیغات رنگارنگ ماهوارهای، گاهی آنقدر دلفریب است که مقاومت در مقابلش سخت میشود. پای دارو و درمان هم که به میان بیاید، انگیزه محکم تر میشود.
بسیاری از این تبلیغات بدون آنکه متوجه شویم، ما را به سمت و سوی بیاعتمادی نسبت به دانش متخصصان داخلی سوق میدهد و این، اتفاق بدی است که در حال وقوع است.
اقدمی میگوید: «ما به لحاظ دانش سلولهای درمانی بسیار جلو و جزو 10 کشور برتر دنیا هستیم. مردم و مسئولان هم همواره از این امر حمایت کردهاند. به همین دلیل هم افراد یا گروههایی درصدد تخریب این جایگاه علمی و اعتمادی که از سوی مردم وجود دارد، برمیآیند. یکی از بهترین راهها هم همین تبلیغات کاذب است؛ تبلیغات گستردهای که پول و وقت مردم را به هدر میدهند. حسابش را بکنید که در ازای پرداخت مبلغی گزاف، یک مشت گچ به جای قرص تحویل مشتری داده میشود با این ادعا که این قرصها حاوی سلولهای بنیادی هستند. بیمار دارو را مصرف میکند و هیچ نتیجهای نمیگیرد، به خاطر همین دیگر حتی از شنیدن نام سلول درمانی هم متنفر میشود. در واقع هیچ چیز نمیتواند به این راحتی کار ما را تخریب کند.»
او ادامه میدهد: «صنعت دارو بعد از نفت و وسایل خانگی، سومین صنعت بزرگ دنیاست و اگر کشور ما به این صنعت دسترسی پیدا کند، انحصار آن شکسته میشود و این برای خیلیها زنگ خطر محسوب میشود. به همین دلیل هم تبلیغاتی این گونه از شبکههای ماهوارهای پخش میشود. اینجاست که مردم باید خودشان آگاه باشند و در این باره مطالعه کنند.
سلول بنیادی، یک سلول زنده است که باید در دمای منفی 196 درجه سانتیگراد نگهداری شود، با این شرایط چطور ممکن است که این سلول در یک کپسول جای بگیرد و با عناوین اغواکننده به مشتری عرضه شود؟!
حس بدبینی به پزشکان و متخصصان داخلی، گاهی آنقدر در بعضیها شدت مییابد که حاضرند تمام دار و ندارشان را بفروشند و برای درمان راهی آن طرف آبها شوند؛ جایی که اطمینان دارند دست خالی از آنجا باز نخواهند گشت.
اما ریشههای این بدبینی کجاست و چرا خیلیها تنها چاره بیمارشان را رفتن به خارج از کشور میدانند؟
اقدمی در پاسخ به این سؤال میگوید:«رسانهها در این رابطه نقش زیادی دارند. در بسیاری از مواقع رابطه رسانهها با پزشکی چندان خوب نیست. حتی در برخی فیلمهای ساخته شده، مشاهده میشود که تا چه حد این بدبینی تقویت شده و جایگاه پزشک و پرستار و سایر دستاندرکاران حیطه پزشکی، تنزل مییابد. این بدبینی، متأسفانه در جامعه به وجود آمد و برخی رسانهها هم به آن دامن زدند و اعتماد مردم به تبلیغات کاذب و فریبنده هم از همین جا ناشی میشود.»
بحث نه چندان شیرین قیمت!
قیمت بالای سلول درمانی، سنگی بزرگ است بر پای بسیاری از بیماران که هرچند بهترین راه برایشان، درمان به همین شیوه است، اما ضعف اقتصادی اجازه نمیدهد راه درست درمان را انتخاب کنند.
اقدمی میگوید: «در پزشکی بحثی به نام «اقتصاد پزشکی» وجود دارد. زمانی هست که یک شرکت دارویی به ساخت آسپرین اقدام میکند که با قیمت بسیار ارزان از سوی بیمار خریداری میشود اما دولت هزینه زیادی بابت آن پرداخته است. اما نوعی از پزشکی به نام «پزشکی اختصاصی» ایجاد شده که در آن دارو فقط برای شخص بیمار و با توجه به ساختار ژنتیکی او تولید میشود در نتیجه شما هزینه زیادی بابت آن پرداخت میکنید اما دیگر دولت هزینه سربار شما را پرداخت نمیکند و این گونه داروها هم مثل داروهای معمولی، دورریز ندارد. سلول درمانی هم جزو حیطه پزشکی اختصاصی محسوب میشود؛ در واقع سلول را از شما میگیرند و آن را کشت میدهند و به خود شما برمی گردانند.»
با تمام این احوال اما شاید درمانهای اینچنینی هنوز برای بسیاریها، هرچند لازم اما امکانپذیر نباشد؛ همانهایی که دلشان را خوش کردهاند به پیشرفتهای پزشکی و نشستهاند امیدوار که روزی دانش پزشکی، درمان دردهایشان شود؛ اگر درمانگر اصلی مقدر کند. (مریم طالشی)
جام جم سرا: از هزاران سال پیش از خاصیت درمانی عسل در بهبود زخمها، سوختگیها و التهاب استفاده میکردند، لذا این ماده غذایی در طب سنتی جایگاه خاصی دارد.
از زمان مصریان باستان، عسل در درمان زخمها استفاده میشد و در سالهای اخیر از خاصیت عسل در درمان عفونتها و سوختگیها و جلوگیری از اثرات تخریبی میکروبها و باکتریها استفاده میشود. علاوه بر این در طب سنتی به اثرات درمانی عسل در بیماریهای گوارشی، ضعف اعصاب، سرفه و اشاراتی شده است.
از نظر علمی تعریفی که میتوان برای عسل ارائه کرد این است که عسل ماده طبیعی شیرینی است که توسط زنبور عسل از شهد گلها، شکوفهها، تراوش بخش زنده گیاهان، ترشحات حشرات مکنده روی قسمتهای زنده گیاهان جمع آوری و عمل آوری شده و در کندو ذخیره میشود.
انواع عسل
عسل شکوفه یا شهد (عسلی که بطور عمده توسط زنبورعسل از شهد گلها، جمع آوری و عمل آوری شده است)
عسلک (عسلی که زنبور عسل ان را از ترشحات حشرات مکنده بر روی قسمتهای زنده گیاهان و یا تراوش بخش زنده گیاهان جمع آوری و پس از فراوری در کندو ذخیره کرده است)
عسل با موم (عسلی که در خانههای مومی قرارگرفته و دست نخورده است)
عسل بدون موم (عسلی که با روشهای مخصوص موم گیری شده است).
ویژگیهای عسل خوب
وجود هر گونه مواد خارجی از قبیل ذرات گیاهی، تمام یا قسمتی از بدن حشرات و همچنین افزودن هر نوع ماده خوراکی و افزودنی از قبیل شکر، اسانس، اسیدهای خوراکی و غیره به عسل ممنوع است.
عسل در شرایط محیطی متفاوت از حالت روان تا غلیظ و قسمتی یا کلا متبلور میتواند متغیر باشد و رنگ آن نیز بر حسب گیاه مورد استفاده زنبور از زرد کاهی تا قرمر متغیر است.
با وجود این، رنگ و وضعیت ظاهری عامل تعیین کننده در تشخیص کیفیت عسل نیست و با توجه به ترکیبات موجود در عسل (قندها و آنزیمها) فرایند شکرک زدگی یا کریستالیزاسیون در عسل رخ میدهد که این حالت نشانگر غیر طبیعی بودن عسل نیست.
درجه حرارت محیطی که عسل در آن نگهداری میشود نیز در فرایند تبلور نقش دارد. در مجموع عوامل محیطی از قبیل رطوبت، دما و ترکیبات عسل از نظر درصد بالای مواد قندی، آنزیم دیاستاز (که باعث جذب ذرات موجود در عسل و ته نشینی و کدورت آن میشود) موجب پدیده شکرک زدگی میشوند که این خاصیت در عسلهای طبیعی دیده میشود.
گاهی برخی از واحدهای بسته بندی اقدام به عملیاتی از قبیل حرارت دادن (به منظور ایجاد رنگ تیره مطلوب، رفع کدورت و ایجاد شفافیت)، افزودن جوهر لیمو (به منظور جلوگیری از شکرک زدگی) میکنند که این موارد منجر به آسیب جدی در بافت عسل میشود.
با توجه به خصوصیات فیزیکی وشیمیایی عسل میتوان چنین نتیجه گیری کرد که ارزیابی کیفیت عسل تنها در آزمایشگاههای کنترل کیفیت معتبر و ذی صلاح امکان پذیر است و اظهار نظر در خصوص آن فقط با انجام آزمایشهای لازم میتواند صورت پذیرد.
ارزیابیهای فیزیکی و حسی و فقط خصوصیات ظاهری در تعیین کیفیت عسل از نظر علمی پذیرفته شده نیست و در آزمایشگاههای مربوطه با توجه به شاخصهای تعیین شده میتوان اظهارنظر قطعی کرد.
هنگام خرید و تهیه عسل باید به این نکات توجه داشت که عسلهایی که دست فروشان ارائه میکنند به دلیل عدم کنترلهای لازم از سوی ارگانهای ذیربط و فلهای بودن از کیفیت مطلوب و قابل قبول برخوردار نیستند و حتی الامکان باید از خرید آنها صرفنظر کرد.
عسلهای بسته بندی شده باید دارای کد بهداشتی و تاییدیههای لازم از سوی وزارت بهداشت باشند و به خصوص به تاریخ تولید و انقضا توجه شود و از نحوه نگهداری عسل در مکانهای مناسب از نظر دما، قبل و بعد از خرید اطمینان حاصل کنند. (زهره جمالی/مهر)
جام جم سرا: درمان اختلال نعوظ در مردان به دو دسته بزرگ تقسیم میشود: درمانهای غیرجراحی و جراحی. درمانهای غیرجراحی خود به دو دسته اختصاصی و غیراختصاصی تقسیم میشوند.
درمان اختصاصی
این درمان از نوع تغییر در سبک زندگی است: مثلا افرادی که سیگار میکشند سیگار را ترک کنند، اگر اضافهوزن دارند وزنشان را کاهش دهند، اگر بیتحرکند ورزش کنند و... البته مشروط بر آنکه اختلال نعوظ به دلیل علتهای ذکرشده باشد. گاهی افراد مشکلات روحی و روانی دارند که باعث اختلال در نعوظ میشود. چنین مردانی برای درمان باید به روانپزشک مراجعه کنند.
درمان غیراختصاصی
به سهدسته تقسیم میشوند1ـ استفاده از داروهای خوراکی 2ـ استفاده از داروهای موضعی 3ـ استفاده از دستگاه واکیوم.
داروهای خوراکی
داروهای خوراکی مهمترین روش برای درمان اختلال نعوظ است. داروها مختلف است و اگر درست مصرف نشود نه تنها باعث بهبود نمیشود بلکه در درازمدت مشکلساز هم خواهد شد. همه داروها موارد منع مصرف دارند و بعضی از داروها هم کاملا باید با احتیاط تجویز شوند. بنابراین هر دارویی با توجه به شرایط بیمار تجویز میشود. مثلا استفاده از داروی سیلدانافیل در کسانی که مبتلا به فشار خون بالا هستند، مشکلات قلبی عروقی دارند و افرادی که از داروهای دارای ترکیبات نیترات استفاده میکنند، ممنوع است.
متاسفانه بیشتر داروخانهها این داروها را بدون نسخه در اختیار بیماران قرار میدهند. در تبلیغات، داروهای اختلال نعوظ را بهعنوان داروهای گیاهی و صددرصد موثر نیز میبینیم. اما در همان داروهای گیاهی مقادیر بسیار زیادی داروهای شیمیایی وجود دارد. داروهای خوراکی شیمیایی یا به اصطلاح گیاهی همیشه برای درماناختلال نعوظ بیماران موثر واقع نمیشوند و اگر بیماری از این داروها سود نبرد، مجبوریم یک قدم جلوتر برویم و از داروهای موضعی استفاده کنیم.
داروهای موضعی
کرمها و محلولها، جزو داروهای موضعی هستند. وقتی داروهای خوراکی منع مصرف دارند، کرمها به میان میآیند. کرمها به شکل موضعی به ناحیه تناسلی مالیده میشود و اثر آن هم موضعی است؛ یعنی روی فشار خون و قلب بیمار اثر چندانی ندارند.
کرم آلپروستادیل و کرم نیتروگلیسیرین دو کرم مهم و پرمصرف برای مبتلایان به اختلال نعوظ هستند. محلولها نیز جزو داروهای موضعی هستند که میتوان برای بیماران تجویز کرد. محلولها 20 دقیقه قبل از مقاربت استفاده میشوند. استفاده از شیافها نیز داروی درمانی موضعی دیگری است که در درمان اختلال نعوظ استفاده میشود. این دارو با استفاده از دستگاهی وارد مجرای ادرار میشود و در همان جا جذب میشود و بعد از جذب نعوظ اتفاق میافتد. این دارو فوقالعاده موثر و کمعارضه است.
داروهای تزریقی هم از داروهای موضعی هستند که خود فرد باید نحوه تزریق آن را مانند انسولین بیاموزد و دارو را نیم ساعت قبل از نزدیکی به ناحیه تناسلی تزریق کند. بسیاری از بیماران که به درمانهای خوراکی پاسخ نمیدهند، باید به روشهای تزریقی روی بیاورند. البته تشخیص اینکه بیمار از کدام راه برای درمان اختلال نعوظ استفاده کند، فقط به عهده پزشک است؛ چون استفاده سرخود بسیار خطرناک است. دیده شده گاهی بیماران میزان مصرف و نحوه درست آن را نمیدانند که باعث نعوظ طولانیمدت میشود و ممکن است خطرناک باشد.
استفاده از دستگاه (واکیوم)
دستگاهها منبع عمده تبلیغات در شبکههای ماهوارهای هستند. بعضی از دستگاهها در مرد باعث نغوظ مصنوعی میشوند. این دستگاهها واکیوم نام دارند و به همه بیماران توصیه نمیشود و فقط درصدی از آنها از واکیوم سود میبرند. واکیوم نعوظ مصنوعی ایجاد میکند و اغلب هم خوشایند بیماران نیست و حتی اگر بیماری بهدرستی از آن استفاده نکند باعث آسیب به ناحیه تناسلی و بروز بیماری خطرناکی به نام بیماری پیرونی میشود. بیماری پیرونی اختلالی است که به موجب آن در آلت تناسلی یک پلاک سفت ایجاد میشود. این پلاک با انحراف آلت تناسلی و درد همراه است. وقتی همه درمانها بینتیجه بودند، خط آخر درمانی آغاز میشود و درمان جراحی ضرورت مییابد. درمانهای جراحی به دو دسته تقسیم میشوند:
جراحی عروق: گاهی بیمار جوانی است که در اثر تصادف دچار شکستگی لگن شده و به علت شکستگی لگن شریان دستگاه تناسلی قطع شده است. در این بیماران میتوان عمل جراحی را روی شریان انجام داد و با برقراری مجدد جریان خون، اختلال نعوظ را درمان کرد. نوع دیگر اختلال در عروق نشست وریدی است که یکی از بدترین انواع اختلال نعوظ است. در این بیماران با ترمیم سیاهرگ اختلال نعوظ برطرف میشود.
استفاده از پروتز: نوع دیگری از جراحی برای درمان اختلال نعوظ، استفاده از پروتزهاست. میتوان از پروتزهای مختلف برای بیماران استفاده کرد. پروتزها درمانی دائم هستند و برای کسانی استفاده میشوند که به روشهای درمانی گفتهشده پاسخ ندادهاند و خواستار یک روش درمانی دائمی برای درمان اختلال نعوظ خود هستند.
دکتر محمدرضا صفرینژاد
متخصص اورولوژی و فوقتخصص آندرولوژی / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
بایدها
*اطلاعات و عوارض دارو را که روی برچسبها نوشته شده است، مطالعه کنید.
*دارویی را به کودک بدهید که تنها علایم بیماری کودک را درمان میکند. به عنوان مثال اگر کودک آب ریزش بینی دارد، دارویی را که سردرد و تب را نیز درمان میکند، خریداری نکنید.
*از قاشق یا لیوان مخصوص خود دارو، برای اندازه گیری استفاده کنید.
*با دقت برچسب را بخوانید تا متوجه شوید از مصرف کدام موادغذایی یا فعالیت در زمان مصرف دارو، باید پرهیز شود.
*مطمئن شوید که معلم مدرسه، پرستار کودک و اعضای خانواده و... از میزان دقیق و زمان مصرف دارو اطلاع دارند.
*دارو را در بسته اصلی قرار دهید تا بتوان به راحتی از نوشتههای برچسب و تاریخ انقضای آن، اطلاع پیدا کرد.
*داروها را دور از دسترس کودکان قرار دهید.
*داروها را در جای خنک و خشک نگه داری کنید تا قبل از تاریخ انقضا اثرگذاری آن کمتر نشود.
نبایدها
*داروهای OTC سرفه و سرماخوردگی را بدون تجویز پزشک به کودک زیر ۴ سال ندهید.
*داروهای تجویز شده به فرد بزرگسال را به کودک ندهید زیرا داروهای بزرگسالان میتواند به کودکان آسیب برساند. نوجوانان در صورت داشتن جثه مناسب میتوانند از داروهای بزرگسالان استفاده کنند البته این امر نیز باید با مشورت پزشک انجام شود.
*آسپرین یا داروی حاوی آسپرین، به فرد زیر ۱۸ سال داده نشود. آسپرین میتواند یک بیماری جدی به نام «سندروم ری» در کودکان به وجود بیاورد.
*داروهای نسخهای را با داروهای «OTC» با هم و بدون مشورت پزشک مصرف نکنید.
*همزمان بیش از یک نوع داروی سرفه و سرماخوردگی OTC مصرف نشود، مگر اینکه از نظر پزشک منعی نداشته باشد. زیرا امکان دارد که هر دو، ماده فعال از جمله استامینوفن و آنتی هیستامین داشته باشد.
*از داروهای OTC تاریخ مصرف گذشته استفاده نکنید.
*داروها را در حمام یا کابینتهای حمام که گرم و مرطوب است نگه ندارید.
*برای بردن کودک به نزد پزشک تعلل نکنید. علایم سرماخوردگی باید سریع از بین برود و داروهای «OTC» تنها برای استفاده کوتاه مدت است.
*برای خواباندن کودک از داروهای سرفه و سرماخوردگی «OTC» استفاده نکنید. به جای آن با پزشک صحبت کنید تا راههای دیگر را به شما توصیه کند. (خراسان)
«هلث لاین» در مطلبی تازه به برخی از کاربردهای مهم دارویی این گیاه که هماکنون نیز مورد استفاده است، اشاره کرده که به شرح زیر است:
- منبعی غنی از فیبر خوراکی
گیاه اقاقیا به دلیل آنکه حاوی ۹۰ درصد فیبر خوراکی است منبع غنی از این ماده به حساب میآید. این نوع از فیبر که در آب حل میشود بخش مهمی از رژیم غذایی را تشکیل میدهد. همچنین به سیستم گوارشی کمک میکند تا عملکرد بهتری داشته باشد و خطر ابتلا به دیابت و بیماریهای قلبی را کاهش دهد.
- تسکین دهنده بیماریهای گوارشی
فیبر میتواند در تسکین علائم یبوست و ناراحتیهای ناشی از اختلالات گوارشی از جمله سندرم روده تحریکپذیر موثر باشد. با این حال فیبر موجود در اقاقیا تنها دلیل مفید بودن این گیاه برای سیستم گوارشی نیست. شیره این گیاه به تغذیه باکتریهای مفید در رودهها کمک میکند.
- امیدی برای کنترل دیابت در آینده
برخی متخصصان ادعا میکنند مکملهای اقاقیا در تنظیم قندخون موثرند. هرچند تاکنون شواهد کلینیکی محدودی در حمایت از این ادعا وجود دارد اما این موضوع بدیهی است که فیبر غذایی نقش مهمی در تنظیم قندخون مبتلایان به دیابت نوع ۲ بازی میکند.
- کمک به کاهش کلسترول خون
همچون دیگر فیبرهای خوراکی اقاقیا میتواند در کاهش کلسترول خون موثر باشد. هرچند مطالعه انجام شده توسط اداره سلامت غذای اروپا حاکی از ارتباط مستقیم بین مصرف این گیاه و سطح کلسترول نیست، اما برخی نتایج بررسیها نشان میدهد اضافه کردن فیبر خوراکی به رژیم غذایی به طور قابل توجهی در کاهش کلسترول نقش دارد.
- درمان گلودرد
اقاقیا حاوی ترکیبی است که در تسکین التهاب غشاء مخاط دهان موثر است. به همین دلیل است که در گذشته از این گیاه برای درمان زخم، زخم دهان و علائم سرماخوردگی استفاده میشد. امروزه نیز این گیاه در تولید بسیاری از داروهای مورد استفاده برای سرماخوردگی کاربرد دارد.
- حفظ سلامت دندانها
بررسیها حاکی از آن است که آدامس اقاقیا حاوی خواص ضدباکتریایی است که به کنترل باکتریهای مضر در دهان و عامل بیماریهای لثه کمک میکند.
- اثرات مفید در کاهش وزن
یکی از فوائد مصرف خوراکیهای حاوی فیبر خوراکی این است که به فرد کمک میکنند برای مدت زمان بیشتری احساس سیری داشته باشد. به همین دلیل نتایج مطالعات نشان میدهد مصرف آدامس اقاقیا به دلیل برخورداری از فیبر در درمان چاقی موثر است. (ایسنا)
سرطان زبان بیشتر کدام قسمتهای آن را درگیر میکند؟
در یک تقسیمبندی ساده میتوان زبان را به بخش متحرک جلویی و قسمت انتهایی یا قاعده زبان تقسیم کرد. در 85 درصد موارد، بخش متحرک زبان دچار سرطان میشود که قابلمشاهده است و سادهتر تشخیص داده میشود. این نوع سرطان بیشتر در بین آقایان رواج دارد.
چه عواملی باعث ابتلا به این نوع سرطان میشود؟
عوامل متعددی در ابتلا به سرطان زبان دخالت دارد؛ از جمله مصرف دخانیات و الکل، رعایتنکردن بهداشت دهان و دندان یا عوامل تحریککننده مانند دندان مصنوعیهای نامناسب. مصرف همزمان الکل و سیگار خطر ابتلا به سرطان زبان را 80 تا 90 درصد افزایش میدهد. بااینهمه، در بین غیرسیگاریها عوامل دیگری مانند عفونت ناشی از یک دسته از ویروسها به نام پاپیــــلوما - ویروسی که انواعی از آنها عامل ایجاد زگیلهای پوستی و تناسلی هستند- ممکن است باعث ابتلا به این سرطان، بخصوص سرطان انتهای زبان، شود.
آیا ممکن است زخمهای پدیدآمده در زبان، نشاندهنده سرطان زبان باشند؟
البته هر زخمی در ناحیه زبان را نمیتوان دلیل سرطان دانست. اما یکی از علائم اصلی نشاندهنده سرطان زبان پیدایش زخم در زبان است. این نوع زخمها میلی به بهبود ندارند و مدتها روی زبان باقی میمانند. زخمهای پیداشده در زبان ابتدا درد اندکی دارند و معمولا با آفتهای طولانیشده اشتباه گرفته میشوند. زخمهای زبانی همچنین ممکن است به صورت برجستگیهای کوچک و سفت خود را نشان دهند که نسبت به هر نوع تماسی حساسند و دچار خونریزی میشوند. کنار زبان بیشتر در معرض این زخمها قرار میگیرد، اما امکان دارد زخم در قسمت بالا و در زیر زبان نیز شکل بگیرد؛ گاهی نیز بندرت در نوک زبان دیده میشوند. هر نوع زخم یا درد در زبان در همه افراد، بخصوص سیگاریها، اگر به مدت بیش از سه هفته طول بکشد، حتما باید توسط پزشک متخصص بررسی شود.
لطفا علائم دیگر این نوع سرطان را توضیح بدهید.
ـ احساس درد هنگام جویدن غذا
علاوه بر زخمهای روی زبان، احساس درد در زمان جویدن غذا یا در حین ادای برخی از کلمات ممکن است از علائم دیگر سرطان زبان باشد. این درد ناشی از وجود توموری است که در حال رشد و برهمزدن عملکرد زبان است. اگر درد زبان طولانی شود و بخصوص در زمان مصرف برخی نوشیدنیها یا غذاهای تند بروز کند، حتما باید توسط پزشک متخصص بررسی شود.
ـ احساس سوزش ناشی از مصرف مواد غذایی ترش و تند
همانطور که گفته شد افراد مبتلا به سرطان زبان در حین مصرف مواد غذایی تند یا ترش و الکل در زبان خود احساس سوزش یا درد میکنند؛ چون زخمی در زبان آنها وجود دارد. بنابراین هر ماده غذایی تحریککننده در ابتدا سوزش و سپس دردهای بتدریج شدید ایجاد میکند. اگر احساس هر نوع سوزش و دردی در ناحیه زبان بیش از سه هفته به طول بینجامد، لازم است توسط پزشک متخصص بررسی شود.
ـ درد در ناحیه گوش
یکی دیگر از علائم سرطان زبان درد در ناحیه گوش است که در ابتدا بهصورت متناوب بروز میکند و بتدریج شدید و مداوم میشود. در واقع تومور، عصب تامینکننده حس زبان را احاطه و ایجاد درد میکند. این درد که اصطلاحا درد ارجاعی نامیده میشود، در ناحیه گوش در طرفی که تومور قرار دارد بروز میکند و نشاندهنده این است که تومور بزرگ شده و پیشرفت کرده است. در این صورت نیز فرد باید حتما به پزشک متخصص مراجعه کند تا علت اصلی درد مشخص شود.
ـ بزرگشدن غدههای لنفاوی در ناحیه گردن
غدههای لنفاوی تحت فکی در ناحیه چانه یا غدههای لنفاوی گردنی در سمتی که تومور رشد کرده است، بزرگ میشوند. این بزرگی پیشرونده است و ممکن است غدههای لنفاوی سفت و دردناک شوند. یک حالت دیگر بزرگی واکنشی غدههای لنفاوی گردن است، زیرا ممکن است به دنبال سوارشدن عفونت روی زخمهای ناشی از تومور این غدهها بزرگ شوند. البته بزرگی این غدههای لنفاوی در هر حال ممکن است نشاندهنده این مساله باشند که تومور شروع به انتشار در بدن کرده. اگر هر نوع بزرگی غدههای لنفاوی در ناحیه گردن بعد از سه هفته از بین نرود، لازم است که به پزشک متخصص مراجعه کنید.
آیا ممکن است بوی بد دهان نشانهای از سرطان زبان باشد؟
وقتی بیماری در مرحله پیشرفته قرار داشته باشد، علاوه بر علائم اشارهشده مانند زخم دهانی، درد در ناحیه گوش، بزرگی غدههای لنفاوی گردن و ... ممکن است باعث شود که روزبهروز بوی بد دهان شدیدتر شود؛ در واقع وجود تومور در زبان باعث ایجاد بوی بد در نفس بیمار میشود. این بوی بد ناشی از اضافهشدن عفونتهای باکتریایی است. باکتریها، بافتهای نابودشده توسط تومور را احاطه میکنند و به همین دلیل بوی بدی از دهان ساطع میشود.این مشکل نشان میدهد که تومور وارد مرحله پیشرفته شده است و حتما باید به پزشک متخصص مراجعه شود.
فاطمه مهدیپور / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
285