مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

حسن جوهرچی درگذشت – بیوگرافی و زندگینامه حسن جوهرچی

سحر سمیعی پرستار بیمارستان امام خمینی (ره) درباره علت دقیق درگذشت این بازیگر گفت حسن جوهرچی به دلیل عارضه عفونت ریوی و فشار خون پایین فوت کرد. ایشان به علت فشار خون پایین دارو مصرف می کردند. عفونت باید کنترل می‌شد تا پیوند کبدی برای ایشان انجام شود اما به علت عفونت شدید ریوی و کنترل نشدن آن دار فانی را وداع گفت.

به گزارش خبرنگار مهر، حسن جوهرچی بازیگر سینما و تلویزیون ساعت ۵ صبح امروز جمعه ۱۵ بهمن ماه درگذشت.

این بازیگر به دلیل ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.

حسن جوهرچی در سال ۱۳۴۷ در یک خانواده اردبیلی در تهران متولد شد. لیسانس عکاسی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد. بازی در سینما را در سال ۱۳۶۷ با «فیل در تاریکی» که بعد از پانزده سال کامل شد شروع کرد. اولین بازی مطرح او در سینما در سال ۱۳۷۰ با فیلم «برخورد» به کارگردانی سیروس الوند بود. اما با بازی در سریال در پناه تو در سال ۱۳۷۳ به شهرت رسید.

بیوگرافی حسن جوهرچی

نام:حسن

نام خانوادگی:جوهرچی

تاریخ تولد:۱۳۴۷

محل تولد:تهران

تحصیلات: لیسانس عکاسی

همسر:مهناز بیات

فرزندان:علی و آوا

—————————–

بیوگرافی و عکس حسن جوهرچی فیلم های حسن جوهرچی

عکس حسن جوهرچی تصویر حسن جوهرچی

حسن جوهرچی در سال ۱۳۴۷ در تهران متولد شد. او لیسانس عکاسی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد.

عکس حسن جوهرچی

همسر او مهناز بیات، چهره پرداز است و دو فرزند به نامهای علی و آوا دارد. مهناز بیات در سال ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. وی همسر حسن جوهرچی می باشد. او فارغ التحصیل دوره دو ساله چهره پردازی را از حوزه هنری سال (۱۳۷۲) دریافت کرد. و کار چهره پردازی را در سینما از سال ۱۳۷۲ با همکاری جعفر سیمایی آغاز کرد.

نتیجه تصویری برای حسن جوهرچی

حسن جوهرچی در قاب تصویر

بازی در سینما را در سال ۱۳۶۷ با فیل در تاریکی که بعد از پانزده سال کامل شد شروع کرد.

نتیجه تصویری برای حسن جوهرچی

حسن جوهرچی در فیلم فیل در تاریکی

اولین بازی مطرح او در سینما در سال ۱۳۷۰ با فیلم برخورد به کارگردانی سیروس الوند بود.

نتیجه تصویری برای حسن جوهرچی

نقش آفرینی حسن جوهرچی در برخورد

اما با بازی در سریال در پناه تو به کارگردانی حمید لبخنده در سال ۱۳۷۳ به شهرت رسید. 

نتیجه تصویری برای حسن جوهرچی

بازی به یاد ماندنی حسن جوهرچی در سریال در پناه تو

در این سریال بازیگرانی چون ایرج راد، پارسا پیروزفر، لعیا زنگنه، رامین پرچمی و حسن جوهرچی به ایفای نقش پرداخته اند.


فیلمشناسی حسن جوهرچی

سینما

    آبی (۱۳۷۹)

    آقای رئیس جمهور (۱۳۷۹)

    دختری بنام تندر (۱۳۷۹)

    بادام های تلخ (۱۳۷۶)

    دو زن (۱۳۷۷)

    حماسه قهرمانان (۱۳۷۶)

    زن شرقی (۱۳۷۶)

    بالاتر از خطر (۱۳۷۵)

    روزی که خواستگار آمد (۱۳۷۵)

    سلطان (۱۳۷۵)

    ضیافت (۱۳۷۴)

    ویرانگر (۱۳۷۴)

    افسانه دو خواهر (۱۳۷۳)

    جای امن (۱۳۷۲)

    زینت (۱۳۷۲)

    بر بال فرشتگان (۱۳۷۱)

    برخورد (۱۳۷۰)

    فیل در تاریکی (۱۳۶۸)

تلویزیون

    ۱۳۹۴ – تنهایی لیلا

    ۱۳۹۳ – برابر با اصل

    ۱۳۹۲ – شب های روشن

    ۱۳۹۰ – مثل شیشه

    ۱۳۹۰ – سراب

    ۱۳۸۹ – فاصله ها

    ۱۳۸۸ – فاکتور هشت (مجموعه تلویزیونی)

    ۱۳۸۶ – بوی عیدی

    ۱۳۸۵ – جابر ابن حیّان

    ۱۳۸۵ – هویت پنهان

    ۱۳۸۴ – پیله های پرواز

    ۱۳۸۴ – او یک فرشته بود

    ۱۳۸۳- غریبانه

    ۱۳۸۲ – سیمای مدرسه

    ۱۳۸۱ – مشق عشق

    ۱۳۷۹ – نسیم رویا

    ۱۳۷۷/۷۸ – روزهای زندگی

    ۱۳۷۴ – در پناه تو

    ۱۳۷۵ – دومین انفجار

    ۱۳۷۴ – وکلای جوان

    ۱۳۷۳ – هدف گم شده

    قاصدک ها

اجرای تلویزیونی

او در سال ۱۳۸۹ در برنامه ویژه ماه رمضان شبکه سوم سیما به نام ماه عسل مجری گری کرد.


ادامه مطلب ...

زندگینامه: رضا منصوری (۱۳۲۶-)

[ad_1]

زندگینامه: رضا منصوری (۱۳۲۶-)

دانش > دانش - همشهری آنلاین:
رضا منصوری در هفدهم دی‌ماه سال ۱۳۲۶ در تهران به دنیا آمد. او فیزیک‌دان ایرانی و استاد دانشکدهٔ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف است.

رضا منصوری دیپلم خود را در سال ۱۹۶۵ از دبیرستان رهنمای تهران گرفت و در همان سال برای تحصیل در رشته فیزیک به دانشگاه وین رفت. وی در سال ۱۹۷۲ دکتری خود را در رشته فیزیک اخذ کردند. دکتر منصوری تا سال ۱۹۷۷ (به مدت ۵ سال) استادیار دانشگاه وین بود و پس از انقلاب به ایران بازگشت و در دانشکده فیزیک دانشگاه شریف مشغول فعالیت شد.

منصوری فیزیک‌دان ایرانی و استاد دانشکدهٔ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف است. زمینهٔ پژوهشی او نسبیت و کیهان‌شناسی است. او در دورهٔ ریاست جمهوری محمد خاتمی معاون پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بود. او خواهرزاده محمود طالقانی است.دکتر منصوری به همراه سکسل نظریه آزمون نسبیت را ارائه کرده‌اند. همچنین تحقیقاتی در زمینه گرانش، نسبیت عام، سیاه‌چاله‌ها و کیهان‌شناسی انجام داده‌اند. رضا منصوری در سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت و به عضویت هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف درآمد. او یکی از بنیان‌گذاران پژوهشگاه دانش‌های بنیادی و مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان و مرکز نشر دانشگاهی است. همچنین فعالیت‌هایی هم در فرهنگستان زبان و ادب فارسی داشته‌است. او از بنیان‌گذاران انجمن فیزیک ایران پس از انقلاب است و چند دوره ریاست آن را نیز برعهده داشته‌است.

رضا منصوری از سال ۱۳۶۱ و به مدت ۲۵ سال مدیر مسؤول مجلهٔ فیزیک مرکز نشر دانشگاهی و از آغاز انتشار ماهنامه نجوم در سال ۱۳۷۰، تاکنون مدیر مسؤول این ماهنامه بوده‌است. منصوری یکی از پیشگامان همکاری ایران با سرن (سازمان اروپایی پژوهش‌های هسته‌ای) در پروژهٔ ال‌اچ‌سی بوده است.

او مجری طرح رصدخانه ملی ایران هم بوده است.

دکتر رضا منصوری دروس کیهان‌شناسی و فیزیک را در دانشگاه صنعتی شریف به دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا تدریس کرده است.

  • سیاستگذاری علمی

توسعهٔ علمی ایران. انتشارات یونسکو، ۱۳۷۳; چاپ دوم، انتشارات اطلاعات.
ایران ۱۴۲۷. طرح نو، ۱۳۷۷.
ایران را چه کنم؟. نشر کویر، ۱۳۸۲.
ایران آینده از نگاه سه اندیشمند ایران امروز: حسن عشایری، موسی غنی‌نژاد، رضا منصوری. نشر دیبایه، ۱۳۸۶.
معماری علم در ایران. نشر دیبایه، ۱۳۸۹.
ایران در قرن ۱۵/۲۱. انتشارات اطلاعات، ۱۳۹۰.

  • فیزیک، نجوم، کیهانشناسی

فلک را سقف. طرح نو، ۱۳۷۸.
فیزیک بی‌فیزیک، گفتگو با دکتر رضا منصوری (خاطره حجازی). انتشارات انجمن فیزیک ایران، ۱۳۸۰.
نسبیت خاص (رضا منصوری، شهرام خسروی). دانشگاه صنعتی شریف، ۱۳۸۹.

واژه‌نامهٔ دریانوردی. مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۴.
واژه‌نامهٔ فیزیک. مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷.
واژه گزینی در ایران و جهان. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۰.

هرمان بوندی. فرض و اسطوره در فیزیک نظری. ترجمهٔ رضا منصوری. دانشگاه صنعتی شریف، ۱۳۵۸.
رمان سکسل و هانه لوره سکسل. اخترفیزیک نسبیتی، کوتوله‌های سفید و سیاهچاله‌ها. ترجمهٔ رضا منصوری. دانشگاه صنعتی شریف، چاپ دوم، ۱۳۷۰.
لانداو و لیف شیتز. مکانیک و الکترودینامیک، دورهٔ فیزیک نظری (جلد اول)،. ترجمهٔ رضا منصوری. مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۴.
ولفگانگ ریندلر. نسبیت خاص، عام و کیهانشناسی. ترجمهٔ رضا منصوری. مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۶.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

زندگینامه محمد باقر قالیباف ۱۳۴۰همشهری آنلاین دکتر محمد باقر قالیباف زندگینامه خود را در وب سایت شخصی‌اش چنین آورده زندگینامه شهید سید مرتضی آوینیزندگینامه شهید سید مرتضی آوینی شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال در شهر ری متولد جام نیوز نامه استاد دانشگاه به دکتر به گزارش جام نیوز به نقل از فارس، در نامه سه هزار و تن از اعضای هیئت علمی دانشگاه زندگینامه مهدی اخوان ثالث مهدی اخوان ثالث معرفی ، شعرها ، نوشته های ادبی و آخرین اشعار از مهدی اخوان ثالثگنجینه علوم اجتماعی شهرستان ششتمدگنجینه علوم اجتماعی شهرستان ششتمد تاریخ و جغرافیا و علوم اجتماعی گنجینه زندگینامه میر جلال الدین کزازی ۱۳۲۷ همشهری آنلاین میر جلال الدین کزازی در سال ۱۳۲۷ در کرمانشاه به دنیا آمد دانلود کتابهای نویسندگان ایرانی نویسندگانایرانی دانلود رایگان مجموعه کتابهای الکترونیکی نویسندگان ایرانی علی محمد افغانی کتاب علی دکتر رضا منصوری رضا منصوری دکتر محمد رضا منصوری


ادامه مطلب ...

زندگینامه امام هادی (ع)

[ad_1]

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

 زندگینامه امام هادی (ع)

امام هادی(ع)

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود .

 

در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت .

 

به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .

 

و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی اســت ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده اســت " . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی اســت .

 

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد .

 

با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن اســت به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند .

 

بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال - نوشته اند .

 

پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . ا

 

و نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده اســت درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل اســت بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته اســت .

 

باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را - چنانکه دستور داده بودی - بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود .

 

مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود .

 

چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده اســت . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول اســت و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست .

 

آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری اســت آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود .

 

با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد اســت که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد .

 

این قبیل مراقبتها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت . و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " .

 

در این مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : " حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد - که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار اســت - یاد شده اســت . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند . "

 


اصحاب و یاران امام دهم (ع )
در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی چون " علی بن جعفر میناوی " که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد . دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد . و علت آن را چنین نوشته اند که دو فرزند متوکل خلیفه عباسی در نزد ابن سکیت درس می خواندند . متوکل از طریق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکیت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) اســت .

 

متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکیت را به حضور خود خواست و از وی پرسید : آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان علی (ع ) ؟ ابن سکیت که از شیعیان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدی الهی اند قابل قیاس و نسبت نیستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم دیده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمی توان سنجید . متوکل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت .

 

در همان دم دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعی خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید کرد . دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی اســت . بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده اســت : " نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود ... " از اکابر محدثین و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده اســت و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته .

 

نوشته اند : " حضرت عبدالعظیم از خلیفه زمان خویش هراسید و در شهرها به عنوان قاصد و پیک گردش می کرد تا به ری آمد و در خانه مردی از شیعیان مخفی شد ... " . " حضرت عبدالعظیم ، اعتقاد راسخی به اصل امامت داشت . چنین استنباط می شود که ترس این عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حدیث گفتن وی نبوده اســت ، بلکه به علت فرهنگ سیاسی او بوده اســت . او نیز مانند دیگر داعیان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، برای نشر فرهنگ سیاسی صحیح و تصحیح اصول رهبری در اجتماع اسلامی می کوشیده اســت ، و چه بسا از ناحیه امام ، به نوعی برای این کار مأموریت داشته اســت .

 

زیرا که نمی شود کسی با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا ، کسی که حتی عقاید خود را بر امام عرضه می کند تا از درست بودن آن عقاید ، اطمینان حاصل کند - به طوری که حدیث آن معروف اســت - اعمال او ، به ویژه اعمال اجتماعی و موضعی او ، بر خلاف نظر و رضای امام باشد . حال چه به این رضایت تصریح شده باشد ، یا خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگ دینی و فقه سیاسی بدان رسیده باشد " .

 

 

صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع )
حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند .

 

خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود .

 

 

شهادت امام هادی (ع )
امام دهم ، حضرت هادی (ع ) در سال 254هجری به وسیله زهر به شهادت رسید . در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود . معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از این سال امام حسن عسکری پیشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام به خاک سپرده شد .

 

 

زن و فرزندان امام هادی (ع )
حضرت هادی (ع ) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته اســت . 1 - ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع ) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت اســت ) . 2 - حسین . 3 - سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهیزگار که بسیاری گمان می کردند مقام ولایت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شیعیان اســت در نزدیکی سامرا می باشد . 4 - جعفر . 5 - عایشه ، یا به نقل شادروان شیخ عباس قمی " علیه " .

مطالب مرتبط :

دعای مخصوص امام هادی(ع) برای حاجتمندان

فضیلت زیارت غدیریّه امام هادی(ع) از نگاه بزرگان

امام هادی علیه السلام و حلّ مشکلی علمی که دستاویز ظالمان بود

روایتی خواندنی درباره امام هادی علیه السلام

داستان زنی که ادعا می‌کرد حضرت زینب اســت


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

زندگینامه امام جواد ع تاریخ مهر تعداد بازدید زندگینامه امام جواد ع حضرت امام محمد تقی خلاصه زندگینامه امام حسن عسگری علیه السلامبـعـد از امـام هـادى علیه السلام مقام امامت به فرزندش امام حسن عسکرى علیه السلام زندگانی حضرت امام حسن عسکریعتاریخ بهمن تعداد بازدید زندگانی حضرت امام حسن عسکریع امام حسن عسکری ع در امام هادی ع حضرت امام علی النقی الهادی ع اصحاب و یاران امام دهم ع صورت و سیرت حضرت امام امام سجاد ع حضرت سجاد ع پیام خون و شهادت امام سجاد ع در دمشق حرکت به مدینهعلی النقی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیالنقیعلی بن محمد بن علی معروف به علیّ النقی و هادی امام دهم امام شیعیان بعد از پدرش محمد تقی پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام …پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام ضریح مبارک پخش زنده مشهد مقدس پخش روایت های شنیدنی امام زمان عج مرحوم کافی مؤسسه … حجت الاسلام رفیعی مدت زمان فایل دقیقه و ثانیه نمونه ای از برکات امام حسین زندگینامه آیت الله سید روز اول آبان سالگرد شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی اولین فرزند حضرت امام خمینی ره دانلود ترجمه مقتل لهوف مستندترین مقتل امام حسین علیه السلام مرگ بر اسرائیل به زبان های زنده دنیا مرگ


ادامه مطلب ...

زندگینامه امام هادی (ع)

[ad_1]

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

 زندگینامه امام هادی (ع)

امام هادی(ع)

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود .

 

در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت .

 

به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .

 

و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی اســت ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده اســت " . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی اســت .

 

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد .

 

با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن اســت به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند .

 

بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال - نوشته اند .

 

پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . ا

 

و نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده اســت درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل اســت بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته اســت .

 

باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را - چنانکه دستور داده بودی - بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود .

 

مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود .

 

چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده اســت . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول اســت و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست .

 

آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری اســت آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود .

 

با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد اســت که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد .

 

این قبیل مراقبتها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت . و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " .

 

در این مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : " حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد - که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار اســت - یاد شده اســت . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند . "

 


اصحاب و یاران امام دهم (ع )
در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی چون " علی بن جعفر میناوی " که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد . دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد . و علت آن را چنین نوشته اند که دو فرزند متوکل خلیفه عباسی در نزد ابن سکیت درس می خواندند . متوکل از طریق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکیت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) اســت .

 

متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکیت را به حضور خود خواست و از وی پرسید : آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان علی (ع ) ؟ ابن سکیت که از شیعیان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدی الهی اند قابل قیاس و نسبت نیستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم دیده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمی توان سنجید . متوکل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت .

 

در همان دم دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعی خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید کرد . دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی اســت . بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده اســت : " نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود ... " از اکابر محدثین و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده اســت و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته .

 

نوشته اند : " حضرت عبدالعظیم از خلیفه زمان خویش هراسید و در شهرها به عنوان قاصد و پیک گردش می کرد تا به ری آمد و در خانه مردی از شیعیان مخفی شد ... " . " حضرت عبدالعظیم ، اعتقاد راسخی به اصل امامت داشت . چنین استنباط می شود که ترس این عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حدیث گفتن وی نبوده اســت ، بلکه به علت فرهنگ سیاسی او بوده اســت . او نیز مانند دیگر داعیان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، برای نشر فرهنگ سیاسی صحیح و تصحیح اصول رهبری در اجتماع اسلامی می کوشیده اســت ، و چه بسا از ناحیه امام ، به نوعی برای این کار مأموریت داشته اســت .

 

زیرا که نمی شود کسی با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا ، کسی که حتی عقاید خود را بر امام عرضه می کند تا از درست بودن آن عقاید ، اطمینان حاصل کند - به طوری که حدیث آن معروف اســت - اعمال او ، به ویژه اعمال اجتماعی و موضعی او ، بر خلاف نظر و رضای امام باشد . حال چه به این رضایت تصریح شده باشد ، یا خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگ دینی و فقه سیاسی بدان رسیده باشد " .

 

 

صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع )
حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند .

 

خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود .

 

 

شهادت امام هادی (ع )
امام دهم ، حضرت هادی (ع ) در سال 254هجری به وسیله زهر به شهادت رسید . در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود . معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از این سال امام حسن عسکری پیشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام به خاک سپرده شد .

 

 

زن و فرزندان امام هادی (ع )
حضرت هادی (ع ) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته اســت . 1 - ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع ) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت اســت ) . 2 - حسین . 3 - سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهیزگار که بسیاری گمان می کردند مقام ولایت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شیعیان اســت در نزدیکی سامرا می باشد . 4 - جعفر . 5 - عایشه ، یا به نقل شادروان شیخ عباس قمی " علیه " .

مطالب مرتبط :

دعای مخصوص امام هادی(ع) برای حاجتمندان

فضیلت زیارت غدیریّه امام هادی(ع) از نگاه بزرگان

امام هادی علیه السلام و حلّ مشکلی علمی که دستاویز ظالمان بود

روایتی خواندنی درباره امام هادی علیه السلام

داستان زنی که ادعا می‌کرد حضرت زینب اســت


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

زندگینامه امام جواد ع تاریخ مهر تعداد بازدید زندگینامه امام جواد ع حضرت امام محمد تقی خلاصه زندگینامه امام حسن عسگری علیه السلامبـعـد از امـام هـادى علیه السلام مقام امامت به فرزندش امام حسن عسکرى علیه السلام زندگانی حضرت امام حسن عسکریعتاریخ بهمن تعداد بازدید زندگانی حضرت امام حسن عسکریع امام حسن عسکری ع در امام هادی ع حضرت امام علی النقی الهادی ع اصحاب و یاران امام دهم ع صورت و سیرت حضرت امام امام سجاد ع حضرت سجاد ع پیام خون و شهادت امام سجاد ع در دمشق حرکت به مدینهعلی النقی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیالنقیعلی بن محمد بن علی معروف به علیّ النقی و هادی امام دهم امام شیعیان بعد از پدرش محمد تقی پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام …پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام ضریح مبارک پخش زنده مشهد مقدس پخش روایت های شنیدنی امام زمان عج مرحوم کافی مؤسسه … حجت الاسلام رفیعی مدت زمان فایل دقیقه و ثانیه نمونه ای از برکات امام حسین زندگینامه آیت الله سید روز اول آبان سالگرد شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی اولین فرزند حضرت امام خمینی ره دانلود ترجمه مقتل لهوف مستندترین مقتل امام حسین علیه السلام مرگ بر اسرائیل به زبان های زنده دنیا مرگ


ادامه مطلب ...

زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) از تولد تا رحلت

[ad_1]

زندگینامه پیامبر اسلام شامل مراحل حساسی از جمله بعثت، هجرت، فتح مکه و... است. شروع زندگینامه حضرت محمد از تولد ایشان در سال عام الفیل است.

زندگی حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته. آنچه از مطالعه و بررسی زندگی وی در طول 63 سال در ذهن نقش می‌بندد، بازتابی از تصویر ظهور پیامبری الهی و سرگذشت شخصیتی است که با پشت سر نهادن دشواریهای بسیار، بی‌هیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه، دست زد و توانست جزیره العرب را متحد کند و آماده گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود و از آن مهم تر دیانتی را بنیاد کند که اینک یکی از مهم‌ترین ادیان جهان به شمار می‌رود.

زندگینامه پیامبر اسلام: تولد

تولد حضرت محمد (ص) بنابر بسیاری از روایات در 17 ربیع الاول عام‌الفیل (570 میلادی)، یا به روایتی 12 همان ماه در تقویم عربی روی داد. پدر پیامبر ‌(ص)‌، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند؛ قبیله‌ای که بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مکه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند. عبدالله، پدر پیامبر (ص) اندکی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با کاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت.

زندگینامه پیامبر اسلام. زندگینامه حضرت محمد

زندگینامه پیامبر اسلام: کودکی

بنابر رسمی که در مکه رایج بود، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد. وی 6 ساله بود که همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب (مدینه) رفت‌، اما آمنه نیز در بازگشت، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء (نزدیک مدینه) به خاک سپردند. محمد (ص) از این پس در کنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در 8 سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد (ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادرزاده اش کوششی بلیغ می کرد. در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبی بحیرا نام، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.

زندگینامه پیامبر اسلام: جوانی

از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر (ص)، شرکت در پیمانی به نام «حلف الفضول» است که در آن جمعی از مکیان تعهد کردند «از هر مظلومی حمایت کنند و حق او را بستانند»؛ پیمانی که پیامبر (ص) بعدها نیز آن را می‌ستود و می‌فرمود اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند، به آن می‌پیوندد.

زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد. زندگینامه حضرت محمد

زندگینامه پیامبر اسلام: ازدواج

شهرت محمد (ص) به راستگویی و درستکاری چنان زبانزد همگان شده بود که «امین» لقب گرفت و همین صداقت و درستی توجه خدیجه دختر خویلد را جلب کرد و او را با سرمایه خویش برای تجارت به شام فرستاد؛ سپس چنان شیفته درستکاری «محمد امین‌« شد که خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد، در حالی که بنابر مشهور، دست‌کم 15 سالی از او بزرگ‌تر بود. خدیجه برای محمد (ص) همسری فداکار بود و تا زمانی که حیات داشت، پیامبر همسر دیگری برنگزید. او برای پیامبر (ص) فرزندانی آورد که پسران همگی در کودکی درگذشتند و در میان دختران، از همه نامدارتر، حضرت فاطمه‌ (س) است. از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر ( ص) تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست؛ جز آن که می دانیم نزد مردمان به عنوان فردی اهل تأمل و تفکر شناخته شده و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود. از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همه بت پرستی بود و پیامبر (ص) از آن روی بر می‌تافت. محمد (ص) اندکی پیش از بعثت، دیر زمانی را به تنهایی در غار حرا، در کوهی نزدیک مکه به سر می‌برد و زمان را به خاموشی و اندیشه می‌گذرانید.

زندگینامه پیامبر اسلام: بعثت

گفته‌اند نخستین نشانه‌های بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته، شبی در ماه رمضان، یا ماه رجب است که فرشته وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سوره علق را برخواند. بنابر روایات، پیامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست که او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفه‌ای ایجاد شد و همین امر پیامبر ‌(ص ) را غمناک ساخته بود، ولی اندکی بعد فرشته وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاک گردانیدن خانه خدا از بتان و دلهای آدمیان از خدایان دروغین کرد.

زندگینامه حضرت محمد

زندگینامه پیامبر اسلام: دعوت خویشان به اسلام

پیامبر (ص) دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز کرد و اول کسی که به او ایمان آورد، همسرش خدیجه و از مردان پسر عمویش علی بن ابی طالب (ع) بود که در آن هنگام سرپرستی او را پیامبر (ص) بر عهده داشت. دعوت آغازین بسیار محدود بود ، ولی شمار مسلمانان رو به فزونی داشت و چندی برنیامد که گروه اسلام آورندگان به اطراف مکه می‌رفتند و با پیامبر (ص) نماز می‌گزاردند.

زندگینامه پیامبر اسلام: دعوت همگانی

سه سال پس از بعثت، پیامبر (ص) دستور یافت تا همگان را از خاندان قریش گرد آورد و دعوت توحید را در سطحی گسترده‌تر مطرح سازد . رفتار قریشیان و به طور کلی مشرکان مکه اگر چه نخست با ملایمت و بیشتر با بی‌اعتنایی همراه بود ، ولی چون بدگویی از بتان و از آیین و رسوم پدران آنان فزونی یافت، قریشیان بر پیامبر (ص) و مسلمانان سخت گرفتند و خاصه ابوطالب عموی پیامبر (ص) را که جداً از او حمایت می‌کرد، برای آزار پیامبر (ص) در تنگنا قرار دادند. سختگیری مشرکان چندان شد که پیامبر (ص) عده‌ای از اصحاب را امر کرد تا به حبشه هجرت کنند و به نظر می‌رسد که برخی از اصحاب نیز میان حبشه و حجاز در رفت و آمد بوده اند.

زندگینامه پیامبر اسلام: شعب ابی طالب

در سال ششم بعثت، سرانجام قریشیان پیمانی نهادند تا از ازدواج یا خرید و فروش با خاندان عبدالمطلب بپرهیزند. آنان پیمان خویش را بر صحیفه‌ای نوشتند و به دیوار کعبه آویختند. از آن سوی، ابوطالب و کسانی دیگر از خاندان او نیز همراه پیامبر ‌(ص) و خدیجه به دره‌ای مشهور به «شعب» ابوطالب، پناه بردند و تا جایی که ممکن بود، نه کسی به آنجا می آمد و نه خود از آن بیرون می شدند. سرانجام، پس از آن که خطوط آن صحیفه را موریانه از میان برده بود، قریشیان پذیرفتند که مخالفان را رها کنند و از محاصره ایشان دست بردارند (سال 10 بعثت). اندکی پس از خروج پیامبر (ص) از شعب، دو تن از نزدیک‌ترین یاورانش، خدیجه و ابوطالب وفات یافتند.

زندگینامه پیامبر اسلام

زندگینامه پیامبر اسلام: پیمان عقبه

در شهر یثرب دو قبیله اصلی، یعنی اوس و خزرج، بیشتر اوقات با هم در جنگ و ستیز بودند و از کسی که ایشان را به آشتی و دوستی دعوت کند، استقبال می‌کردند. پیامبر (ص) اتفاقاً 6 تن از خزرجیان را در موسم حج دید و اسلام را بر ایشان عرضه کرد و آنان چون به شهر خویش بازگشتند، به تبلیغ دعوت پرداختند. سال بعد، یعنی در سال 12 بعثت، تنی چند از اوس و خزرج، به خدمت پیامبر (ص) آمدند و در عقبه، دره‌ای در نزدیکی مکه، با آن حضرت بیعت کردند و پیامبر (ص) نماینده ای برای ترویج و تعلیم اسلام با آنان همراه کرد. این بیعت نخستین پایه حکومتی شد که پیامبر (ص) در یثرب بنیاد نهاد. سال بعد نیز شمار بیشتری از یثربیان با پیامبر ( ص) بیعت کردند و گویا در یثرب جز گروه اندکی نمانده بود که به اسلام در نیامده باشند.

زندگینامه پیامبر اسلام: نقشه قتل پیامبر

گرچه مذاکره با یثربیان پنهانی بود، ولی قریشیان بدان آگاهی یافتند و پس از شور درباره رسیدگی به کار پیامبر (ص) و مسلمانان، بر آن شدند که از همه تیره‌های قریش کسانی گرد آیند و شبانه پیامبر (‌ص) را بکشند تا خون او برگردن کسی نیفتد. پیامبر (ص) که از این توطئه آگاه شده بود، حضرت علی (ع) را بر جای خویش نهاد و خود به شتاب، در حالی که ابوبکر نیز با او همراه شده بود، به سوی یثرب روان شد.

زندگینامه پیامبر اسلام: هجرت پیامبر

خروج پیامبر (ص) از مکه که از آن به هجرت تعبیر شده، نقطه عطفی در تاریخ زندگی آن حضرت و نیز تاریخ اسلام است؛ زیرا از آن پس پیامبر (ص) در رأس حکومتی قرار گرفته بود که می‌بایست بر مبنای شریعتی آسمانی جامعه‌ای نوین بنا نهد. گسیل داشتن کسانی برای تبلیغ اسلام به میان قبایل و هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه، نزد مسلمانان با اهمیت بسیار تلقی شد، تا بدانجا که مبدا تاریخ ایشان قرار گرفت و این خود نشان دهنده برداشتی است که اعراب از هجرت پیامبر (ص) به عنوان یک مرحله نوین داشتند. سرانجام پیامبر ‌(ص) در ماه ربیع الاول سال 14 بعثت به یثرب رسید؛ شهری که از آن پس به نام آن حضرت، مدینه الرسول یا به اختصار مدینه نام گرفت. آن حضرت نخست در جایی بیرون شهر، به نام قبا درنگ فرمود و یثربیان به استقبال او شتافتند. پس از چند روزی، به شهر در آمد و در قطعه زمینی خشک، مسجدی به دست خود و اصحاب و یارانش بنا کرد که بنیاد مسجد النبی کنونی در مدینه منوره است.

زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)

زندگینامه پیامبر اسلام: عقد اخوت

روز به روز بر شمار مهاجران افزوده می‌شود و انصار (که اینک به ساکنان پیشین یثرب اطلاق می‌شد) آنان را در منزل خویش جای می دادند. پیامبر (ص)، نخست میان انصار و مهاجران پیمان برادری برقرار کرد و خود علی بن ابی طالب (ع) را به برادری برگرفت. مدتی پس از ورود به مدینه، پیامبر (ص) با اهالی شهر، حتی یهودیان پیمانی بست تا حقوق اجتماعی یکدیگر را رعایت کنند. چندی بعد قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی کعبه تغییر یافت و هویت مستقل برای اسلام تثبیت شد.

زندگینامه پیامبر اسلام: جنگ بدر

در سال دوم هجرت، مهم‌ترین برخورد نظامی مسلمانان و مشرکان مکه پیش آمد: در نبردی که به بدر مشهور شد، با آن که عده مسلمانان کمتر از مکیان بود، توانستند پیروزی را از آن خود کنند و از مشرکان بسیاری کشته و اسیر شدند و دیگران نیز گریختند. پیروزی در بدر ، به مسلمانان روحیه بخشید، اما در مکه همگی داغدار و خشمگین از شکست و در اندیشه انتقام بودند.

زندگینامه پیامبر اسلام: جنگ احد

در سال سوم هجرت، قریشیان از قبایل متحد خود بر ضد مسلمانان یاری خواستند و با لشکری مجهز به فرماندهی ابوسفیان، به سوی مدینه به راه افتادند. پیامبر (ص) نخست قصد داشت در مدینه بماند، ولی سرانجام بر آن شد تا برای مقابله با لشکر مکه از شهر بیرون رود. در جایی نزدیک کوه احد، دو لشکر با یکدیگر رو به رو شدند و با اینکه نخست پیروزی با مسلمانان بود، ولی با ترفندی که خالد بن ولید به کاربرد و با استفاده از غفلت گروهی از مسلمانان، مشرکان از پشت هجوم بردند و به کشتار آنان پرداختند. در این جنگ حمزه عموی پیامبر (ص) به شهادت رسید، پیامبر (ص) خود زخم برداشت و شایعه کشته شدن او نیز موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد.

زندگینامه پیامبر اسلام: جنگ خندق

سال پنجم هجرت به پایان نرسیده بود که خطر بسیار بزرگی پیامبر (ص) و مسلمانان را تهدید کرد. قریشیان مکه و یهودیان رانده شده بنی‌نضیر و دیگر هم پیمانان ایشان بر ضد پیامبر (ص) متحد شدند و با لشکری گران که شمار سپاهیان آن را تا 10 هزار گفته‌اند، به سوی مدینه به راه افتادند. چون خبر به پیامبر (ص) رسید، بنا بر روایت مشهوری، به پیشنهاد سلمان فارسی به حفر خندق در اطراف مدینه امر فرمود. بدین ترتیب، چون لشکر کفار به مدینه رسید، با این تدبیر جدید جنگی رو به رو شد و در طول روزهایی که دو لشکر در برابر هم صف آراسته بودند، تنها درگیری هایی پراکنده رخ داد. سرانجام، پس از 15 روز ، لشکر کفار بی‌نتیجه بازگشت و مسلمانان به زندگی عادی خود برگشتند.

زندگینامه پیامبر اسلام: صلح با قریش

در این سال پیامبر‌ (ص) و مسلمانان قصد کردند که برای اجرای مراسم حج به مکه روند و به همین منظور به سوی مکه به راه افتادند.

قریشیان بر منع ورود پیامبر (ص) هم داستان شدند و کسی را نزد آن حضرت روانه کردند و او را از قریشیان بیم دادند، ولی پیامبر (ص) تاکید کرد که قصد جنگ ندارد و حرمت خانه خدا را واجب می‌داند و حتی فرمود که حاضر است برای مدتی با قریشیان در صلح شود. قریشیان نخست هم رای نبودند، ولی سرانجام کسی را برای عقد قرار داد صلح نزد پیامبر (ص) فرستادند. بر مبنای این، میان پیامبر (ص) و قریشیان 10 سال صلح و متارکه جنگ اعلام گردید و شرط شد که پیامبر (ص) از ورود به مکه تا سال آینده خودداری کند.

زندگینامه پیامبر اسلام: نامه به پادشاهان و جنگ خیبر

پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت تصمیم به دعوت فرمانروایان و پادشاهان ممالک اطراف گرفت. سپس نامه هایی به امپراتور روم شرقی، نجاشی و نیز امیر غسانیان شام و امیر یمامه فرستاد. در همین سال پیامبر (ص) بر یهودیان خیبر پیروز شد که پیش از آن چندین بار با دشمنان بر ضد او هم پیمان شده بودند و آن حضرت از جانب ایشان آسوده خاطر نبود، قلعه خیبر که در نزدیکی مدینه واقع شده بود‌، به تصرف مسلمانان در آمد و پیامبر (ص) پذیرفت که یهودیان به کار زراعت خویش در آن منطقه ادامه دهند و هر سال از محصول خود بخشی به مسلمانان بپردازند، پیامبر (ص) به مدینه بازگشت، اما گسیل داشتن سپاهیان و کاروانها به اطراف و اکناف ادامه داشت.

زندگینامه پیامبر اسلام: فتح مکه

در سال هشتم هجرت قریشیان پیمان خود را شکستند و شبانگاه بر طایفه‌ای که با مسلمانان هم پیمان بودند، هجوم بردند. بدین سبب، پیامبر (ص) با سپاهی انبوه قصد مکه کرد و شب هنگام بیرون مکه اردو زد. ابوسفیان، بزرگ مشرکان به شفاعت عباس عموی پیامبر (‌ص)، نزد آن حضرت آمد و اظهار اسلام کرد و پیامبر (ص) خانه او را جایگاه امن قرار داد. لشکر اسلام بی‌مقاومتی وارد مکه شد و پیامبر ‌(ص) بلافاصله فرمان عفو عمومی صادر کرد و خود به درون کعبه شد و خانه را از بتان پاک فرمود. آن گاه بر بلندی صفا نشست و همگی مردم با او دست بیعت دادند.

زندگینامه پیامبر اسلام

زندگینامه پیامبر اسلام: جنگ حنین

هنوز 15 روز از اقامت پیامبر (ص) در مکه نگذشته بود که برخی از طوایف پرشمار و مسلمان نشده جزیره العرب بر ضد آن حضرت متحد شدند. پیامبر (ص) با لشکری انبوه از مسلمانان از مکه بیرون آمد و چون به جایی به نام حنین رسید، دشمنان که در دره‌های اطراف کمین کرده بودند، به تیراندازی پرداختند. شدت تیرباران چنان بود که سپاه اسلام روی به عقب نهاد، گروهی اندک بر جای ماندند، ولی سرانجام گریختگان نیز بازگشتند و بر سپاه دشمن هجوم بردند و آن ها را شکست دادند.

زندگینامه پیامبر اسلام: غزوه تبوک

در تابستان سال نهم هجرت به پیامبر (ص) خبر رسید که رومیان لشکری ساخته اند و قصد حمله به مدینه دارند . پیامبر (ص) و مسلمانان به مقابله رفتند تا به تبوک رسیدند، ولی جنگی رخ نداد و پیامبر (ص) پس از عقد پیمانهایی با قبایل آن حدود به مدینه بازگشت. پس از این ماجرا که به غزوه تبوک شهرت یافت.

زندگینامه پیامبر اسلام: رحلت پیامبر

در اوایل سال 11 هجرت بیماری و رحلت پیامبر (ص) پیش آمد. وفات پیامبر (ص) در 28 صفر سال 11 هجرت، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (ع) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر‌ (ص) به دنیا آمد، همگی در گذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر (ص) را حضرت علی (ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانه‌اش ( که اینک داخل در مسجد مدینه است) به خاک سپردند.


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص از تولد تا رحلتزندگی حضرت محمد ص از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته آنچه از مطالعه خلاصه از زندگی نامه پیامبر اکرماز تولد تا بعثت تولد حضرت محمد ص از هجرت تا رحلت پیامبر اکرم پیامبر اسلام ص زندگینامه حضرت محمد ص زندگینامه حضرت محمد ص از پیامبر اسلامص وى پس از تولد حضرت محمّدص زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص از تولد تا رحلتزندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص از تولد تا رحلت زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد زندگی نامه حضرت محمد ص وى پس از تولد حضرت محمّدص تاریخ و سبب رحلت حضرت محمد ص و کنیه پیامبر اسلام ص زندگینامه حضرت محمد ص از هجرت تا رحلت اتاق خبر وی پس از تولد حضرت محمّد ص از هجرت تا رحلت پیامبر هایی از زندگی پیامبر اسلام ص رحلت حضرت محمد ص وفات حضرت محمدص رحلت حضرت محمدعزندگینامه حضرت محمدص از تولد تا بعثت پیامبر زندگینامه پیامبر اسلام، حضرت محمد ص تولد حضرت محمدص ساز پیامبر اسلامص از غار ثور از پیامبر اکرم ص در رحلت زندگی نامه حضرت محمدص پیامبر ص از یک در شب تولد و هنگام تولد ان حضرت اسلام ص به اسم محمد عترت زندگینامهبعدها حضرت محمد ص بارها از نیکی و بعدها اسلام تا چهار بر وصیت پیامبر خدا ص رسول نور حضرت محمد ص امامت و جانشینى حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم در تفسیر فى ظلال القرآن زندگینامه سلمان فارسی یکی از اصحاب پیامبرص زندگینامه سلمان فارسی یکی از اصحاب پیامبرص سلمان کیست؟ حدود دویست و شانزده یا سیصد و سخن روز زندگینامه حضرت خدیجه پدر او خُوَیلد بن اسد و مادر او فاطمه دختر زائده است تولّد حضرت خدیجه علیهاالسلام سال پیش دانلود تواشیح برای عید مبعث و ولادت پیامبر اکرم حضرت رسول ص دانلود تواشیح در مدح رسول اکرم ص به مناسبت مبعث و بعثت پیامبر اکرم و اعظم ص دانلود تواشیح دانلود سرود صوتی و تصویری محمد ص با صدای حامد زمانی به دانلود سرود محمد ص از حامد زمانی به صورت صوتی و تصویری به همراه متن شعر شاعر قاسم صرافان زندگینامه ائمه ،علما ،بزرگان دین،زندگینامه بزرگان دینی چند کرامت از امام رضا ع امام هشتم ع و ماجرای تشییع جنازه موسی بن سیار که از یاران حضرت رضا •ܓܨܓܨ پیاده روی تو اینترنت ܨܓܨܓܨ• مختصری کوتاه از زندگی تعداد انبیاء الهی به سند معتبر روایت شده،ابوذر از حضرت رسول اکرمص پرسید انبیاء الهی چند زندگینامه جواد فروغی مؤسسه جهانى سبطین ع نام جواد نام خانوادگی فروغی محل تولد مشهد تاریخ تولد پدرم فرهنگی و مادرم خانه دار است ائمه اطهار زندگینامه ی امامان زندگی نامه ی امام حسنع نام حسن بن علی کنیه ابو محمد نام و کنیه آن حضرت را پیامبر اکرم ص زندگی نامه امام خمینی ره امام خمینى از ولادت تا رحلت در روز بیستم جمادى الثانى هجرى قمرى مطابق با شهریـور


ادامه مطلب ...

زندگینامه: رضا منصوری (۱۳۲۶-)

[ad_1]

زندگینامه: رضا منصوری (۱۳۲۶-)

دانش > دانش - همشهری آنلاین:
رضا منصوری در هفدهم دی‌ماه سال ۱۳۲۶ در تهران به دنیا آمد. او فیزیک‌دان ایرانی و استاد دانشکدهٔ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف است.

رضا منصوری دیپلم خود را در سال ۱۹۶۵ از دبیرستان رهنمای تهران گرفت و در همان سال برای تحصیل در رشته فیزیک به دانشگاه وین رفت. وی در سال ۱۹۷۲ دکتری خود را در رشته فیزیک اخذ کردند. دکتر منصوری تا سال ۱۹۷۷ (به مدت ۵ سال) استادیار دانشگاه وین بود و پس از انقلاب به ایران بازگشت و در دانشکده فیزیک دانشگاه شریف مشغول فعالیت شد.

منصوری فیزیک‌دان ایرانی و استاد دانشکدهٔ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف است. زمینهٔ پژوهشی او نسبیت و کیهان‌شناسی است. او در دورهٔ ریاست جمهوری محمد خاتمی معاون پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بود. او خواهرزاده محمود طالقانی است.دکتر منصوری به همراه سکسل نظریه آزمون نسبیت را ارائه کرده‌اند. همچنین تحقیقاتی در زمینه گرانش، نسبیت عام، سیاه‌چاله‌ها و کیهان‌شناسی انجام داده‌اند. رضا منصوری در سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت و به عضویت هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف درآمد. او یکی از بنیان‌گذاران پژوهشگاه دانش‌های بنیادی و مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان و مرکز نشر دانشگاهی است. همچنین فعالیت‌هایی هم در فرهنگستان زبان و ادب فارسی داشته‌است. او از بنیان‌گذاران انجمن فیزیک ایران پس از انقلاب است و چند دوره ریاست آن را نیز برعهده داشته‌است.

رضا منصوری از سال ۱۳۶۱ و به مدت ۲۵ سال مدیر مسؤول مجلهٔ فیزیک مرکز نشر دانشگاهی و از آغاز انتشار ماهنامه نجوم در سال ۱۳۷۰، تاکنون مدیر مسؤول این ماهنامه بوده‌است. منصوری یکی از پیشگامان همکاری ایران با سرن (سازمان اروپایی پژوهش‌های هسته‌ای) در پروژهٔ ال‌اچ‌سی بوده است.

او مجری طرح رصدخانه ملی ایران هم بوده است.

دکتر رضا منصوری دروس کیهان‌شناسی و فیزیک را در دانشگاه صنعتی شریف به دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا تدریس کرده است.

  • سیاستگذاری علمی

توسعهٔ علمی ایران. انتشارات یونسکو، ۱۳۷۳; چاپ دوم، انتشارات اطلاعات.
ایران ۱۴۲۷. طرح نو، ۱۳۷۷.
ایران را چه کنم؟. نشر کویر، ۱۳۸۲.
ایران آینده از نگاه سه اندیشمند ایران امروز: حسن عشایری، موسی غنی‌نژاد، رضا منصوری. نشر دیبایه، ۱۳۸۶.
معماری علم در ایران. نشر دیبایه، ۱۳۸۹.
ایران در قرن ۱۵/۲۱. انتشارات اطلاعات، ۱۳۹۰.

  • فیزیک، نجوم، کیهانشناسی

فلک را سقف. طرح نو، ۱۳۷۸.
فیزیک بی‌فیزیک، گفتگو با دکتر رضا منصوری (خاطره حجازی). انتشارات انجمن فیزیک ایران، ۱۳۸۰.
نسبیت خاص (رضا منصوری، شهرام خسروی). دانشگاه صنعتی شریف، ۱۳۸۹.

واژه‌نامهٔ دریانوردی. مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۴.
واژه‌نامهٔ فیزیک. مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷.
واژه گزینی در ایران و جهان. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۰.

هرمان بوندی. فرض و اسطوره در فیزیک نظری. ترجمهٔ رضا منصوری. دانشگاه صنعتی شریف، ۱۳۵۸.
رمان سکسل و هانه لوره سکسل. اخترفیزیک نسبیتی، کوتوله‌های سفید و سیاهچاله‌ها. ترجمهٔ رضا منصوری. دانشگاه صنعتی شریف، چاپ دوم، ۱۳۷۰.
لانداو و لیف شیتز. مکانیک و الکترودینامیک، دورهٔ فیزیک نظری (جلد اول)،. ترجمهٔ رضا منصوری. مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۴.
ولفگانگ ریندلر. نسبیت خاص، عام و کیهانشناسی. ترجمهٔ رضا منصوری. مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۶.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

زندگینامه محمد باقر قالیباف ۱۳۴۰همشهری آنلاین دکتر محمد باقر قالیباف زندگینامه خود را در وب سایت شخصی‌اش چنین آورده زندگینامه شهید سید مرتضی آوینیزندگینامه شهید سید مرتضی آوینی شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال در شهر ری متولد جام نیوز نامه استاد دانشگاه به دکتر به گزارش جام نیوز به نقل از فارس، در نامه سه هزار و تن از اعضای هیئت علمی دانشگاه زندگینامه مهدی اخوان ثالث مهدی اخوان ثالث معرفی ، شعرها ، نوشته های ادبی و آخرین اشعار از مهدی اخوان ثالثگنجینه علوم اجتماعی شهرستان ششتمدگنجینه علوم اجتماعی شهرستان ششتمد تاریخ و جغرافیا و علوم اجتماعی گنجینه زندگینامه میر جلال الدین کزازی ۱۳۲۷ همشهری آنلاین میر جلال الدین کزازی در سال ۱۳۲۷ در کرمانشاه به دنیا آمد دانلود کتابهای نویسندگان ایرانی نویسندگانایرانی دانلود رایگان مجموعه کتابهای الکترونیکی نویسندگان ایرانی علی محمد افغانی کتاب علی دکتر رضا منصوری رضا منصوری دکتر محمد رضا منصوری


ادامه مطلب ...

زندگینامه ملک الشعراء بهار

[ad_1]

بامداد – ملک الشعرای بهار، آخرین قصیده سرای بزرگ زبان فارسی، سراینده ی ترانه مشهور مرغ سحر، قصیده دماوند و… در طول عمر نه چندان بلندش به شاعری بسنده نکرد، او در عین حال روزنامه نگار، محقق ادبی، وکیل مجلس و سیاست پیشه بود.

نام : محمدتقی

نام خانوادگی : بهار

تاریخ تولد : ۱۲۶۵

محل تولد : مشهد

وی در سال ۱۲۶۵ در مشهد چشم به جهان گشود. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری نام دارد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین شاه بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، به بهار رسید. خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد کاشانی قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه می‌دانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید.

او از چهار سالگی به مکتب خانه رفت و تحصیلاتش را آغاز نمود. در سال ۱۲۷۲ با شاهنامه از طریق پدرش آشنا شد و در همین سال اولین شعر خود را در بحر شاهنامه سرود و از پدر خود جایزه دریافت کرد. وی از سال ۱۲۷۳ تا ۱۲۷۸ تحصیلاتش را در مدرسه ادامه داد و علاوه بر مدرسه در محفل پدرش نیز می آموخت.

در سال ۱۲۸۰ پدرش که او را از شاعری منع و به کاسبی تشویق کرد اما او دنباله کار شعر را رها نکرد. در سال ۱۲۸۳ پدرش فوت شد و مسئولیت سرپرستی خانواده به دوش بهار افتاد ولی او تحصیلات ادبی خود را با وجود تمام مشکلاتی که داشت ادامه داد و در همان سال لقب پدرش ، ملک الشعرایی آستان قدس را از مظفرالدین شاه دریافت کرد.

مادرش نیز مانند پدر اهل سواد و شعر و دانش بود. بهار در زندگی نامه ی خودنوشت اش می گوید که پدرش ترجمه‌های الکساندر دوما را که تازه منتشر شده بود به خانه می‌آورد و با صدای بلند برای افراد خانواده می‌خواند و چون خسته می‌شد، مادرش خواندن را ادامه می‌داد.

«از همان اوان کودکی، از باغ و کوه خیلی محظوظ می‌شدم. جمعه ها دایی‌های من، مرا به کوهسار مشهد که به کوه سنگی و کوه خلج و کوه سنگتراش‌ها معروف است، همراه می‌بردند. آنها پیاده بودند، و اوایل که من چهار یا پنج ساله بودم، مرا به دوش نهاده، می‌بردند، و از سن شش و هفت به بعد، با آنها پیاده راه می‌پیمودم. از دیدن گلهایی که در دامنة کوه و خود کوه روئیده بود، از قبیل لاله‌های پاکوتاه پررنگ و شقایق که ما آن را « لاله دخترو» می‌گفتیم و نوعی گل قرمز ریز که بر بوته‌های کوتاه خار می‌شکفت، بغایت شکفته خاطر و شاد می‌شدم. از گنجشک آمخته و کبوتر خوشم می‌آمد…

از سن چهار سالگی مرا به مکتب سپردند. معلم من زن عمویم بود که در محلة خود ما منزل داشت و در آن مکتب یک دختر، صغری نام، هم سن من بود و با من درس می‌خواند. من قرآن را نزد زن عمویم خواندم و وقتی که در سن شش سالگی به مکتب مردانه رفتم، فارسی و قرآن را بخوبی می‌خواندم.

در هفت سالگی شاهنامه را نزد پدرم در ایام تعطیل می‌خواندم و معانی مشکله آن را پدرم به من می‌فهمانید و این کتاب به طبع و ذوق من در فارسی و لغت و تاریخ ایران کمک بی نظیری کرد که هیچ وقت فوائد آن را از خاطر نمی‌توانم برد؛ من‌جمله، بعد از یک دوره خواندن شاهنامه، توانستم در همان کودکی به همان بحر شاهنامه شعر بگویم و مورد تمجید پدرم واقع شوم.»

با مرگ ناصرالدین شاه و تحول اوضاع سیاسی ایران پدر بهار که تا آن دوران به تربیت شعری پسرش می پرداخت. تصمیم گرفت که او  را از پرداختن به شاعری منع کند. زیرا دیگری دوران برای شاعری مناسب نمی دانست. پس تصمیم گرفت پسرش مشغول به تجارت شود.

«پدرم هم تا سن پانزده سالگی من در قسمت شاعری من سعی زیادی بخرج می‌داد. بعد یکمرتبه خیالاتش عوض شد، زیرا تغییر اوضاع ایران بعد از‌ مرگ ناصرالدین شاه و در عهد مظفرالدین شاه طوری محسوس بود‌که پدرم می‌گفت قهراً اوضاع دربار و دولت عوض شده، کسی ‌من بعد به شعر و شاعران اعتنا نخواهد‌کرد و ‌علم و فضل را رونق و جمالی نخواهد ماند و اهل این حرفت گرسنه و بیکار و از لذات حیات و سعادت زندگی مهجور‌خواهند ماند.

این خیال در ‌مغز پدرم چنان قوت گرفت‌که مرا از شعر‌گفتن تقریباً منع کرد و اصرار داشت‌که به تجارت بپردازم و بدین خیال مرا در اوان بلوغ داماد کرد…

fsci525

زندگی سیاسی محمدتقی بهار بسیار پرفراز و نشیب است

تلون فکری پدرم و حالت عصبانی وی زیاد می‌شد، به حدی‌که یک مرتبه مرا از رفتن به مدرسه بازداشت و به دکان بلورفروشی که دایی من صاحب آن بود، به شراکت‌گذاشت و مرا به وی سپرد.

در همین اوقات پدرم وفات یافت و بعد از فوت پدرم، یکمرتبه زندگی من عوض شد.»

پس از مرگ پدر محمدتقی نوجوان وارد دنیای سیاست شد. وادی که تا آخر عمر به رغم تبعیدها و زندان ها از آن کناره نگرفت.

در شانزده سالگی به جمع مشروطه خواهان خراسان پیوست. نخستین اشعار سیاسی و اجتماعی خود را در روزنامه خراسان که مخفیانه در مشهد چاپ می شد منتشر کرد. بهار جوان به حزب دموکرات پیوست و روزنامه نوبهار را با مسئولیت و سردبیری خود به عنوان مبلغ عقاید حزب دموکرات در مشهد منتشر کرد.

این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت، به امر کنسول روس تعطیل شد. او بلافاصله روزنامه تازه‌بهار را تأسیس کرد. این روزنامه در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله، وزیر خارجه تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد.

زندگی سیاسی بهار بسیار پرفراز و نشیب است. او بارها چه در دوران قاجار و چه در دوران رضاشاه طعم حبس و تبعید را چشید.

پس از تبعید رضاشاه در شهریور سال ۱۳۲۰ بهار تصمیم گرفت که خاطرات سیاسی اش را بنویسد.

«بسیاری از جوانان ایران که باید هادیان افکار و پیشروان کاروان سیاست و اجتماع آینده شوند، از داستانهای گذشته هیچ‌گونه آگاهی ندارند؛ برای رفع این نقیصه، چند فقره یادداشتها و تذکارهای محفوظ و مضبوط را، زیر عنوان تاریخ مختصر احزاب سیاسی، به شکل مقالاتی در روزنامة مهر ایران » انتشار داد.

«خدای را به شهادت می‌طلبم که این تاریخ را تنها برای خدمت به افکار عامه و ضبط وقایع کشور نوشته‌ام و ذره‌ای قصد انتقام یا انتقاد در نوشته‌های مزبور نداشته‌ام.»

fsci526

آرامگاه ملک الشعرای بهار در آرامگاه ظهیر الدوله در شمیران قرار دارد

«آنچه در مقالات مهر ایران نگارش یافت، به قدری مورد علاقه و ستایش عامة مردم قرار گرفت که مرا به تدوین جداگانة آن تاریخچه ترغیب نمود. از این روی، با خود اندیشیدم اکنون که باید کتابی مدون شود،همان بهتر که فصولی نیز در مقدمه کار کودتا و بیرون آمدن سردار سپه که پهلوان این داستان است، بنویسم و کتابی در تاریخ مختصر پادشاهی احمد شاه قاجار… بوجود آورم… . این بود که مجلد نخستین را برآن یادداشتها افزوده، هر دو جلد را تاریخ انقراض قاجاریه نام نهادم.» آن مقالات روزنامه مهر ایران نیز سپس بصورت یک جلد مستقل به طبع رسید.»

بهار با روی کارآمدن کابینه قوام السلطنه در بهمن ۱۳۲۴ به وزارت فرهنگ  برگزیده شد. بیماری بهار موجب شد که دوران وزارتش به چند ماه محدود شدود. بهار پس از استعفا برای معالجه بیماریش عازم سوئیس شد.

آخرین فعالیت اجتماعی او، که از نظر او فعالیتی سیاسی نبود، ریاست جمعیت هواداران صلح بود. او همیشه می‌گفت که: « امر صلح را به سبب عشق به صلح و دوستی و نه به سبب وابستگی خاصی به آنان که دربارة آن به تبلیغ می‌پردازند، دوست می‌دارم. خواه هواداران صلح از امریکا و انگلستان باشند و خواه از شوروی و چین، فریاد صلح خواهی اصیل و قابل احترام است.»

هنوز یک سال از بازگشت بهار از سویس نگذشته بود که دوباره سخت مریض شد و از کلیة فعالیتهای ادبی و اجتماعی بازماند و بیماری اوره نیز علاوه بر سل او را می‌آزرد.

در سال ۱۳۲۹ بهار به بیماری سل مبتلا شد. به ریاست او در تهران «جمعیت ایرانی هواداران صلح» تشکیل شد و با وزارت فرهنگ نیز قراردادی برای تألیف کتاب «سبک شناسی شعر فارسی» بست که به علت بیماری ناتمام ماند.همچنین قصیده «جغد جنگ» را در ستایش صلح سرود.بهار سرانجام در سال ۱۳۳۰ بر اثر بیماری سل درگذشت. پیکر او از مسجد سپهسالار تا آرامگاه ظهیر الدوله در شمیران تشییع و در همانجا به خاک سپرده شد.

کتاب ها:

        احوال فردوسی

        تاریخ تطور شعر فارسی

        تاریخ مختصر احزاب سیاسی

        چهارخطابه

        دستور پنج استاد

        دیوان اشعار

        زندگانی مانی

        سبک شناسی

        شعر در ایران

        قبر امام رضا (ع)

        فردوسی نامه

        یادگار زریران

تصحیح ها:

        تاریخ بلعمی

        تاریخ سیستان

        رساله نفس

        شاهنامه فردوسی

        مجمل التواریخ و القصص

        منتخب جوامع الحکایات و لوامع الروایات عوفی

بهار در پایان مقدمه‌ای که بر جلد سوم سبک شناسی خود نوشت و اجازه انتشار نیافت، می‌نویسد:

«دوستان عزیز!

بهترین ایام شباب من در رنج و محنت و حرمان و خسران به طریقی که خواندید، تلف گردید. هیچ بهره‌ای از درک لذایذ و خوشیهای ایام شباب نبردم و هیچ طرفی از کسب ثروت که وظیفة جوانی و اسباب آسایش ایام پیری و ناتوانی است، نبستم. چه خوب مناسب افتاد قطعه استاد بزرگوار فردوسی علیه الرحمه در این باب، که فرمود:

بسی رنج بردم، بسی نامه خواندم ز گفتار تازی و از پهلوانی

به چندین هنر شصت و سه ساله ماندم که توشه برم ز آشکار و نهانی

بجز حسرت و جز وبال گناهان ندارم کنون از جوانی نشانی

به یاد جوانی کنون مویه آرم بدین بیت بو طاهر‌خسروانی

جوانی من از کودکی یاد دارم دریغا جوانی ! دریغا جوانی!»

گردآوری : بخش علمی بیتوته

منابع : hamshahrionline.ir – bartarinha.ir


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان
محمدتقی بهار، ملقب به ملکالشعرا و متخلص به بهار، شاعر، ادیب، نویسنده، روزنامهنگار، تاریخنگار و سیاستمدار معاصر ایرانی بود. محتویات. [نهفتن]. ۱ زندگینامه .... سودابه صفدری قاجار را پس از ازدواج، بخواست ملک الشعراء، بهارجون صدا میکردند.بهار در خانوادهاي به دنيا آمد كه به صبوري معروف بود. اين نام را پدر بهار، محمد كاظم ملك الشعراء صبوري، به عنوان تخلص شعري خويش برگزيده بود و انتخاب آن به پيوند با ...زندگی نامه; آثار بهار; سبک بهار در شعر; نمونه هایی از شعر بهار ... پدر بهار با آنکه ملک الشعرای زمان خود بود دوست نداشت پسرش به شعر و شاعری روی آورد، اما علیرغم ...محمد تقی بهار و بیوگرافی محمد تقی بهار و زندگینامه محمد تقی بهار و آثار محمد تقی ... و در همان سال لقب پدرش ، ملک الشعرایی آستان قدس را از مظفرالدین شاه دریافت کرد.محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرای بهار شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی است. وی در سال ۱۲۶۳ هجری شمسی در مشهد متولد شد. مقدمات و ادبیات فارسی را نزد پدر ...زندگي نامه: مــــــــــــــلــــك الــــــشــــــــــــــعـــــــــــــراي بــــــــــهـــــــــار. درسال1264ه.ق درمحله سرشورمشهدبه دنيا امد ونامش را محمد تقي گذاشتند. هنوز ساعتي از تولد او ...بیوگرافی و زندگینامه ملک الشعرای بهار. h1h1h2gf2d (1). ملک الشعرا .بهار فرزند میرزا محمدکاظم صبوری- ملک الشعرای آستان قدس رضوی- به تاریخ هجدهم آذرماه سال ...اشعار ملک الشعرای بهار غزلیات محمد تقی بهار محمد تقی بهار, دیوان اشعار,شعر های زیبا , غزلیات ... زندگی نامه روزبه نعمت اللهی , بیوگرافی روزبه نعمت اللهی خواننده ...پنجشنبه دوازدهم اسفند ۱۳۸۹. زندگينامه ملك الشعراي بهار. میرزا محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرا در روز سیزدهم ربیع الاول سال 1266 شمسی در شهر مقدّس مشهد به دنیا آمد.میرزا محمد تقی متخلص به بهار در هفدهم آذر سال 1365 در تهران به دنیا آمد و هنوز هجده ساله .... در همین سال ملک الشعرای بهار جمعیت ایرانی هوادار صلح را بنیان نهاد، و قصیدهٔ ...


عبارات مرتبط با این موضوع

زندگی نامه ملک الشعرا بهار لمبسربیوگرافی و زندگینامه ملک الشعرای بهار ملک الشعرا بهار فرزند میرزا محمدکاظم صبوری محمدتقی بهار ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادمحمدتقیبهارسایت رسمی ملک الشعراء بهار سودابه صفدری قاجار را پس از ازدواج، بخواست ملک الشعراء زندگی‌نامهآثارکتاب‌شناسیجستارهای وبلاگ ادبی زندگینامه ملک الشعرای بهارمیرزا محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرا در روز سیزدهم ربیع الاول سال شمسی در شهر زندگینامه محمد تقی بهار ۱۲۶۵ ۱۳۳۰زندگینامه محمد تقی بهار ۱۲۶۵ ۱۳۳۰ فرهنگ خانه ملک‌الشعرای بهاریاران استقلال زندگینامه ملک الشعرایاران استقلال زندگینامه ملک الشعرا استقلال خلاصه ملک الشعراء محمدتقی بهار گنجور ملک‌الشعرای بهار محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرای بهار شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامه‌نگار ایرانی گنجینه ی بهترین شعرها اشعار ملک الشعرای بهارگنجینه ی بهترین شعرها اشعار ملک الشعرای بهار گنجینه ی بهترین شعرهاملک الشعرا بهار، ملک الشعرا بهار سایت رسمیسایت رسمی ملک الشعرا بهار سایت رسمی ملک الشعرا بهار ادبیات فارسی زندگی نامه محمد تقی بهار ملک …ادبیات فارسی زندگی نامه محمد تقی بهار ملک الشعرا زندگی نامه میرزا محمد تقی بهارملکالشعرابهارمیرزا محمد تقی متخلص به بهار در هفدهم آذر در همین سال ملک الشعرای بهار جمعیت محمدتقی بهار ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد محمدتقیبهار وب‌گاه رسمی ملک الشعراء بهار آخرین روزهای محمدتقی بهار به روایت ملک الشعرا بهار، ملک الشعرا بهار سایت رسمی سایت رسمی ملک الشعرا بهار © سایت رسمی ملک الشعرا بهار زندگینامه ملک الشعراء بهار زندگینامه ملک الشعراء بهار بامداد زندگینامه ملک الشعراء بهار بامداد زندگینامه ملک الشعراء بهار بامداد محمدتقی بهار ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ محمدتقی بهار ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ محمدتقی بهار ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ عذرا مجیبی ملک و ملک الشعرا ویکی پدیا عذرا مجیبی ملک و ملک الشعرا ویکی پدیا عذرا مجیبی ملک و ملک الشعرا ویکی پدیا مدیرعامل سازمان آتش نشانی مشهد گفت یک مدیرعامل سازمان آتش نشانی مشهد گفت یک مدیرعامل سازمان آتش نشانی مشهد گفت یک زندگینامه ملک الشعراء بهار زندگینامه محمد تقی بهار ۱۲۶۵ ۱۳۳۰ زندگینامه محمد تقی بهار ۱۲۶۵ ۱۳۳۰ فرهنگ خانه ملک‌الشعرای بهار ادبیات فارسی زندگی نامه محمد تقی بهار ملک الشعرا ادبیات فارسی زندگی نامه محمد تقی بهار ملک الشعرا ادبیات محمدتقی بهار زندگی نامه ملک الشعرا بهار » لمبسر بیوگرافی و زندگینامه ملک الشعرای بهار ملک الشعرا بهار فرزند میرزا محمدکاظم صبوری ملک وبلاگ ادبی زندگینامه ملک الشعرای بهار میرزا محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرا در روز سیزدهم زندگینامه حکیم عمر خیام ملک الشعرای بهار ملک پدر بهار با آنکه ملک الشعرای زمان خود بود دوست نداشت پسرش به شعر و شاعری روی آورد، اما یاران استقلال زندگینامه ملک الشعرا یاران استقلال زندگینامه ملک الشعرا استقلال خلاصه ملک الشعراء محمدتقی بهار ، شاعر گنجور » ملک‌الشعرای بهار محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرای بهار شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامه‌نگار ایرانی است گنجینه ی بهترین شعرها اشعار ملک الشعرای بهار گنجینه ی بهترین شعرها اشعار ملک الشعرای بهار گنجینه ی بهترین شعرها ملک الشعراء بهار


ادامه مطلب ...