جام جم سرا: 20 اسفندماه فردی که 445 میلیون تومان در یکی از شعب بانک آینده در ایلام سپرده گذاری کرده بود برای دریافت پول خود به بانک مراجعه کرد اما با این پاسخ از سوی متصدیان بانک روبرو شد که این مبلغ در تهران از حساب برداشت شده است.
به نقل از ایسنا، بر اساس پیگیریهای صورت گرفته صاحب حساب متوجه شد که فردی با دفترچه و کارت ملی جعلی با برداشت مبلغ 350 میلیون تومان از شعبه های درختی و 95 میلیون تومان از شعبه ملاصدرا حساب را خالی کرده و این مبالغ را به حساب فرد دیگری واریز کرده است.
جاعل مورد نظر در اقدامی در شعبه مرزداران شماره تلفن همراه صاحب حساب را نیز تغییر داده تا وی متوجه برداشت از حسابش نشود.
در این راستا ابراهیم یزدی، رییس اداره نظارت بانک آینده با بیان اینکه پرونده این فرد در مراجع قضایی در حال پیگیری است،اظهار کرد: مراحل لازم برای پیگیری این پرونده در حال انجام است و فیلم جاعل به مراجع قضایی ارسال شده است.
وی با اشاره به اینکه کارمندان بانک آینده در این زمینه کوتاهی نکرده اند و مدارک جاعل را برای ارائه خدمات بانکی دریافت کرده بودند، گفت:امکان بروز چنین مسئله ای در کلیه بانک ها وجود دارد و ممکن است این اقدام توسط یکی از آشنایان صاحب حساب که از دارایی وی اطلاع داشته انجام شده باشد.
جام جم سرا:
وقتی این شهروند بجنوردی که دارای معدنی در آشخانه است قصد برداشت مبلغ یارانه خود را داشت متوجه میشود با وجود کسر مبلغ از حسابش همچنان حسابش به دلیل نامعلومی مسدود است. با مراجعه این شهروند به مسئولان او متوجه میشود که طبق سیستم بانکی در این نقل و انتقالات اشتباهی، علاوه بر اینکه چیزی عایدش نشده یک میلیارد تومان نیز به بانک بدهکار است و طبق سیستم بانکی باید این مبلغ را پرداخت کند!
به نقل از صبحانه، دیروز پس از پیگیریهای خبرنگار، مدیر شعب بانک تجارت خراسان شمالی از چنین اتفاقی ابراز بیاطلاعی و صحبت درباره آن را به روز دیگری موکول کرد.
رضوان مهرجو پس از پیگیریهای مجدد خبرنگار اظهارکرد: با بررسیهای انجام گرفته مطلع شدیم این اشتباه به سبب جابجایی دیتا سنترهای بانک روی داده و مسئولان حراست و همچنین انفورماتیک شعبه مرکزی در تهران پیگیر این موضوع هستند.
مهرجو تصریح کرد: مانده حساب ۱۱ میلیاردی صرفا از طریق دستگاههای خودپرداز نمایش داده شده و وجود خارجی ندارد و به دلیل مسدود بودن حساب که توسط سیستم انجام شده هیچ انتقال وجهی انجام نگرفته است.
جام جم سرا: نتایج مطالعات جدید نشان میدهد اشعه ماوراء بنفش خورشیدی به اندازه هروئین اعتیادآور است.
هورمون اندروفین که به هورمون سرخوشی معروف است یک مسکن طبیعی است که توسط غده هیپوتالاموس ترشح کرده و اثر اصلی آن تسکین درد است. از هورمون اندروفین همچنین به عنوان مورفین طبیعی بدن یاد میشود و اثر آن بسیار شبیه مخدرها است.
به نقل از ایسنا، پزشکان معتقدند تمایل به ساعتها حمام آفتاب گرفتن دلیلی فراتر از برنزهشدن دارد. آنها میگویند لذتی که یک فرد از حمام آفتاب میگیرد مانند حسی است که افراد معتاد هروئین و مورفین دریافت میکنند.
«دیوید فیشر»، استاد دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد میگوید: یافتههای این مطالعه میتواند ابزار مهمی برای آگاهی مردم بوده و آنها را از قرارگیری طولانی مدت در معرض آفتاب که خطر سرطان پوست و سرعت بخشیدن به پیری پوست را افزایش میدهد، باز دارد.
به نقل از روزنامه تلگراف، متخصصان از گذشته دریافتهاند که عادت به گرفتن حمام آفتاب را میتوان با اختلالات مواد مخدر برابر دانست. اما آنچه که سبب این اعتیاد میشود در مطالعات قبلی نامشخص بوده است.
در نهایت فیشر و همکارانش با مطالعه روی موشهای آزمایشگاهی بدون مو، رابطه میان اشعه UV و گیرندههای «اوپیوئید» را بررسی کرده و آنها را در معرض نور خورشید مصنوعی قرار دادند و دریافتند میزان ترشح اندروفین در خون موشهایی که موهای بدنشان تراشیده شده بالا میرود. همچنین تابش اشعه UV باعث سفت شدن و بالا رفتن دم موشها شد که این واکنش مشابه واکنشی است که موشها به داروهای اوپیوئیدی نشان دادند.
فیشر گفت: مشاهده اینکه بدن ما به صورت ژنتیک برای اعتیاد به چیزی به خطرناکی اشعه UV برنامهریزی شده اعجابانگیز است. این اشعه میتواند سرطانزاترین عامل در جهان باشد.
نتایج این مطالعه که در نشریه «سلول» منتشر شده نشان میدهد تصمیم به حفاظت از پوست خود و فرزندانمان در برابر اشعه سرطانزای خورشید، بیش از آنکه نیازمند اقدامات غیرمؤثر باشد، نیازمند تلاشهای آگاهانه است.
جام جم سرا: هفته پیش بود که وزیر بهداشت درباره استفاده از روغن پالم در شیر پرچرب و مواد لبنی دیگر خبر داد و حالا یک منبع مسئول که نمی خواهد نامش فاش شود، به پیام نو میگوید که علاوه بر روغن پالم؛ چند کانتینر روغن آفتابگردان مانده هم وارد زنجیره صنایع غذایی کشور شده است. این روغنها به علت این ماندن زیر آفتاب خاصیت ترانس بالا پیدا کردهاند و به شدت برای سلامت مضر هستند.
این مقام مسئول درباره اطلاعاتی که پیام نو درباره واردات روغن پالم در دولت احمدینژاد منتشر کرده است، میگوید:
«موضوع واردات روغنهای آفتابگردان هم مطرح است. مقدار زیادی از این روغن وارد کشور شده بود و تقریبا به مدت ۷ یا ۸ سال در بندر شهید رجایی مانده بود. این روغن آفتابگردان از بندر شهید رجایی بندرعباس به قشم ترانزیت شد و قرار بود تنها برای کارخانجات استفاده صنعتی داشته باشد. پروانه ترخیص مقداری از این روغن از قشم صرفا جهت استفاده در کارخانههای صنعتی مشخص صادر شد. زمانی که مشخص شد روغن مدتها مانده است و در مخازن دیگر ریخته شده بود و پلمب شدند.»
وی افزود: «این روغنها هنوز هم موجود است و در همان مخازن وجود دارد. متاسفانه بخشی از همین بار توسط گمرک ایران به مقصد داخل کشور ترخیص شده است. اینها موظف بودند تنها از این بار استفاده صنعتی کنند. اما شواهد حاکی از آن است که از این محصول استفاده غیر صنعتی و خوراکی شده است.»
وی درباره نوع نظارت بر واردات محصولات اینگونه توضیح داد: «وقتی محصول از بنادر کشور بارگیری میشود و واردات صورت میگیرد، جزئیات چگونگی استفاده از این محصولات با نهادهای نظارتی است. گزارش این محصول را آن زمان به این دلیل به دکتر مشیری مدیرعامل سابق منطقه آزاد تحویل دادم که آن روغن مدت بسیار زیادی در کانتیرها زیر آفتاب مانده بود.»
وی درباره جزییات بیشتر واردات و در نهایت ورود آنها به چرخه غذایی کشورتوضیح داد: «از روغنهای مورد اشاره حدود ۲۰ کانتینر تعریف صنعتی شده بود که که حدود ۱۰ کانتینر آن در گمرک موجود است. از ۴ کانتینر استفاده صنعتی شده و از ۶ کانتینر هم استفاده غیر مجاز شده است. یعنی این ۶ کانتینر بدین صورت ترخیص شده بود که پروانه سبز دریافت کردهاند. زمانی که این پروانه صادر میشود، جزئیات نوع استفاده و مبدا ارسال بار قید میشود. باری که ترخیص شده بود، صرفا برای مصارف صنعتی بود که این اتفاق گویا نیفتاده است. به عبارت دیگر هر نوع وسیلهای که از گمرکات کشور وارد شود، نوع استفاده آن به طور کامل مشخص میشود. زمان ترخیص، نخستین مسئله شائبه استفاده بهداشتی، غذایی، دارویی، آرایشی و این قیبل مصارف است، که در این صورت اداره غذا و داروی استاندارد و وزارت بهداشت وارد میشود و باید تایید آن را بدهد. مابقی وسایلی هم که مصارف خوراکی ندارد را باز هم باید اآن را داره استاندارد تایید کند.»
وی در پایان تاکید میکند: «ترانس این روغنهای آفتابگردان به دلیل اینکه ۸-۷ سال زیر آفتاب مانده بود، مانند روغنهای پالم بسیار بالا رفته بود. این بدان معنی است که این روغنها به هیچ عنوان قابلیت استفاده خوراکی ندارند و برای سلامت بدن مضر هستند. باید جلوی استفاده از آنها در صنایع غذایی گرفته شود.» (ایران-ایران)
جام جم سرا:حالا به نظر میرسد پای این محصولات و حتی دستگاه های ساخت این محصولات نیز به ایران باز شده است ،بدون اینکه به خریداران اعلام شود برنجی که به نام "برنج ایرانی"در حال خریدن هستند برنجی فرآوری شده است.
برنجهایی با روش ماکارونی
پیش از این، سفره ایرانی ها با برنج های خارجی که به طرز عجیب و غریبی در حین فرآیند پخت قد می کشیدند و به چند سانت می رسیدند را دیده بود، برنج هایی که گاهی "برنج ماکارونی"خوانده می شوند.
به گفته برخی از واردکنندگان برنج، دقیقاً ماحصل ابتکارات عجیب غریب چینی ها در تولیدات تقلبی خوراکی هستند. برنج هایی که هم برنج هستند و هم برنج نیستند. در واقع این برنج های دانه، برنج های خرد شده و یه با اصطلاح "نرمه"هستند که با استفاده از یک دستگاه که ابتکار چینی ها است، با اضافه کردن مواد افزودنی از جمله اسانس و نشاسته و ... تبدیل به برنج های دان و "واقعی"می شوند.
برنج ها وارد دستگاه می شوند و سپس به خمیری بدل می شوند و این خمیر نیز به نوعی قالب بندی و یا درواقع "رنده می شود" که تبدیل به برنج های "قد بلند"می شوند. برنج های کشیده و قدبلندی که مدت هاست راه خود را به سفره های ایرانی باز کرده اند و درباره قد بلندشان نیز کلی تبلیغ می شود.
شاید کمتر کسی از ماهیت واقعی این "برنج ماکارونی ها" خبر داشته است، اما نهایتاً این محصولات پایشان به ایران وارد شده اما حالا ایران دارد خودش با وارد کردن دستگاه های تبدیل برنج های خرد شده به برنج دانه خود به تولید کننده های این "شبه برنج"بدل می شود. به تازگی آگهی های فروش این دستگاه ها در فضای تجاری ایرانی راه پیدا کرده اند و چندین و چند دستگاه آن به فروش رسیده و کارگاه هایی نیز کار خود را در نزدیکی کرج آغاز کرده اند، به نظر می رسد این "جادوگری" به قدری پرسود است که به تازگی میزان واردات برنج شکسته به ایران افزایش چشمگیری یافته است.
به گزارش سایت معادله و به گفته برخی از ناظران، این برنج های به دست آمده از خمیر با قیمت حدود ۵ هزار تومان وارد بازار شده اند. در حالی که قیمت خرید دولتی برنج در استان گیلان ۶۲۰۰ تومان است و برنج نرمه یا خورده برنج قیمتی حدود ۱۲۰۰ تومان دارد و برنج های ایرانی قیمتی بین ۷ تا ۹ هزار تومان به فروش می رسند.
یکی از فروشنده های دستگاه های تبدیل "خرده برنج" به "برنج دانه" درباره این دستگاه و محصولات نهایی می گوید: «قیمت دستگاه حدود ۱۱۰ میلیون تومان است و تنظیم دستگاه برای تولید محصول نیز ۳۰ میلیون هزینه دارد. ما دستگاه را در محل کارگاه شما تحویل می دهیم. الان یک دستگاه آماده داریم اما برای وارد کردن دستگاه از چین حدود دو ماه از لحظه سفارش تا تحویل، زمان لازم است. این دستگاه ساخت چین است و قطعات اصلی آن مثل موتور غیره ساخت آلمان و ما آن را تا سه سال گارانتی می کنیم.
ما تا حالا چند دستگاه فروخته ایم و هیچ مشکل قانونی تا به حال نداشته ایم و وزارت بهداشت هم محصول را تایید می کند. شما هم برای اینکه مطمین باشید مشکلی پیش نمی آید می توانید روی محصول بنویسید برنج فرآوری شده یا برنج ویتامینه اما به هر حال هیچ مشکلی وجود ندارد. محصول نهایی هم بسیار شبیه برنج واقعی است که کسی نمی تواند بفهمد برنج نیست. بوی برنج می دهد قیافه اش درست مثل برنج است، خمیر اولیه خیلی شبیه نیست اما وقتی محصول نهایی را نگاه می کنید هیچ فرقی با برنج ندارد.»
حال که به لطف دستگاه های چینی میتوان از یک خمیر میتوان برنج ساخت، سوال اصلی این است که آیا نظارتی بر کارگاه های تبدیل برنج خورده به برنج دانه وجود دارد؟ آیا تنها ماده ای که در این خمیرها وجود دارد خرده برنج است؟ یا مواد افزودنی غیرمجازی به آن اضافه می شود؟
بتازگی وزارت بهداشت ایران با نام بردن از چندین نمونه برنج خارجی، آنها را سمی و غیرقابل مصرف اعلام کرد. پیشتر نیز مجلس درباره مسموم بودن برخی از ارقام برنج خارجی از جمله برنج های هندی اظهار نظر کرده بود اما هیچ گاه منشاء این آلودگی و احتمال اینکه این برنج ها واقعاً برنج نباشد مطرح نشده است.
حتی مقام های رسمی ایرانی از برخی نام های تجاری بسیار معروف نام برده اند و آنها را حاوی سرب و آرسنیک عنوان کرده اند اما هیچ گاه به طور قطعی گفته نشده است منشأ این سرب و آرسنیک در برنج ها چه بوده است؟!(الف)
جام جم سرا به نقل از تسنیم: سال ۹۱ شورای پول و اعتبار مصوبهای داشت که طبق آن زوجهای جوان متقاضی وام ازدواج در صورت داشتن شرایط میتوانستند تسهیلات قرض الحسنه ۵ میلیون تومانی از شعب بانکها دریافت کنند.
این مصوبه در قالب بخشنامهای البته به شعب بانکها هم ابلاغ و با قید یک تبصره تاکید شد که شعب در صورت دارا بودن منابع میتوانند این تسهیلات را به متقاضیان واجد شرایط وام ازدواج پرداخت کنند.
پیش از این، شورای پول واعتبار شرایط افزایش وام ازدواج به ۵ میلیون تومان را به شرح زیر مصوب کرده بود:
الف: افزایش مبلغ بیست میلیون ریال به سقف تسهیلات ازدواج مصوب، برای دخترانی که مهریه آنان تا ۱۱۰ سکه بهارآزادی میباشد.
ب: افزایش مبلغ بیست میلیون ریال به سقف تسهیلات ازدواج مصوب، برای پسرانی که قبل از ۲۵ سالگی ازدواج میکنند.
ج: افزایش مبلغ بیست میلیون ریال به سقف تسهیلات ازدواج مصوب، هر یک از دختران یا پسرانی که یکی یا هر دوی آنها فاقد پدر میباشند.
د: افزایش مبلغ بیست میلیون ریال به سقف تسهیلات ازدواج مصوب، هر یک از دختران یا پسرانی که دانشجوی دانشگاهها یا طلبه حوزههای علمیه و در جال تحصیل میباشند.
طی سالهای اخیر به دلیل کمبود منابع قرض الحسنه در سیستم بانکی پرداخت وام ازدواج با مشکلات فراوانی همراه بود و حتی در مقطعی متوقف هم شد هرچند دولت یازدهم و بانک مرکزی طی تصمیمی به بانکها دستور از سرگیری پرداخت این تسهیلات را صادر کردند.
در مدتی که پرداخت وام ازدواج با اختلال همراه بود و حتی بعد از شروع مجدد پرداخت گسترده این تسهیلات در شعب متقاضیان واجد شرایط میتوانستند وام ۵ میلیونی را در قالب تسهیلات قرض الحسنه ازدواج دریافت کنند اما بتازگی با خبر شدیم که تعدادی از بانکها به صورت کلی پرداخت این تسهیلات را از دستور کار خارج کردهاند.
یکی از بانکهای دولتی با ابلاغ بخشنامهای به شعب خود تاکید کرده که پرداخت وام ازدوج ۵ میلیون تومانی از ۳۰ شهریور ۹۳ متوقف شده و فقط تسهیلات ۳ میلیون تومانی در قالب وام ازدواج پرداخت میشود.
کسب اطلاع خبرنگار ما از شعب این بانک و تعداد دیگری از بانکهای پرداخت کننده وام ازدواج حکایت از آن دارد که هم اکنون پرداخت وام ازدواج طبق روال در حال انجام است ولی شعب به مردم تاکید میکنند که فقط وام سه میلیون تومانی میدهند.
جام جم سرا به نقل از تسنیم: شکوه السادات هاشمی یکی از کسانی است که نامش میان زنان موفق ایران ثبت شده، چون او تلاش کرد مشکل بزرگ خودش را حل کند و از آنجا که این مشکل برای بسیاری از زنان جهان وجود داشت، تبدیل به یکی از ثروتمندترین زنان ایران شود.
حالا باید بپرسید: «چطوری؟!»
جوابش میشود: سوووووسک!
به همین راحتی!
آشنایی با بازار کار
یک آگهی دیدم و جذب آن شدم. آموزشگاه اقتصاد ایران در میدان فردوسی، به مناسبت تاسیسش اعلام کرده بود که دفترداری، حسابداری، منشیگری و تایپ فارسی و لاتین را رایگان درس میدهد. این اطلاعیه بهانهای شد که من به آنجا بروم و این دورهها را ببینم. البته در یادگیری آن دورهها زیاد موفق نبودم ولی با این حال گواهینامهاش را گرفتم. این دورانی بود که پدر کم کم داشت موقعیتش ضعیف میشد و شرایط سختی برای خانواده به وجود میآمد.
نزدیک خانه ما یک نمایندگی ایران ناسیونال وجود داشت که در سال ۶۴ تاسیس شده بود. آقایی به نام محمدرضا کلانتری، آن موقع قطعات پیکان را تولید میکرد. من با درخواست از وی و کمکش، در جایی مشغول به کار شدم. یادم هست روز اول مهر بغض کرده بودم وقتی میدیدم بچهها به مدرسه میروند و من باید سرکار بروم.
رفتن من به سرکار، مقارن با روز اول مهر شده بود. نزدیک به ۲ ماه در تعمیرگاه شماره ۸۱ ایران ناسیونال، در خیابان هفده شهریور شمالی فعلی کار کردم. از آنجا که بیرون آمدم فقط یک روز بیکار بودم. زنگ زدم به جایی و گفتم آیا شما «کاردکسمن» میخواهید؟ کاردکسمن کسی بود که موجودیهای لوازم یدکی را در برگههایی وارد و خروجیها را خارج میکرد. ۳-۴ سال هم در جای جدید کار کردم و همزمان با آن درس هم میخواندم.
کلاس هفتم بودم که ۵-۶ تا تجدید آوردم و شوکه شدم. مگر میشد من تجدید آورده باشم؟ تجدیدهایم به این دلیل بود که مادرم میگفت باید همه کارها را انجام بدهم و بعد کتاب یا درس بخوانم. خانواده ما هم خانواده شلوغی شده بود. ۲زن پدرم با هم زندگی میکردند و مدام با هم درگیری داشتند. بعدتر پدرم صلاح دید که آنها را از هم جدا کند.
نگهداری از ۶ بچه
روزها کار میکردم و شبها درس میخواندم. در کلاس دهم همان بلای کلاس هفتم سرم آمد و بعد دوباره به خودم آمدم و تا دیپلم همه درسها، بخصوص درسهای ریاضی نمرههایم بالا بود. در سال ۵۴ در همان محیط کار با آقایی آشنا شدم و ازدواج کردم. ماجرای ازدواج ما هم طولانی است.
او قبل از آن ازدواج کرده و دو بچه داشت. به سفارش پدرم، قرار بود من آن بچهها را قبول نکنم اما در یک مقطع دیدم لازم است و قبول کردم. ۲ بچه شوهرم داشت و ۴ بچه هم خودم به دنیا آوردم. در همین شرایط هم هر سال در دانشگاه شرکت میکردم و قبول هم میشدم اما خانواده موافقت نمیکردند. زندگی ادامه داشت تا سال ۷۳ که مقطع دیگری از زندگیام شروع شد.
من اصولا زن بینظمی نبودم که زندگیام را کثیف اداره کنم، اما ساختمان ما یک ساختمان قدیمی در حوالی نارمک بود که سوسک زیادی داشت؛ چون این ساختمان همجوار با یک حمام عمومی و رودخانه بود. مانده بودیم چه کار کنیم که این سوسکها از بین بروند. اعضای خانواده با هم فکر میکردیم و با همسایهها بررسی میکردیم، اما نمیشد. کتابها را بررسی و از سوسک کشهای مختلف استفاده میکردیم اما مشکل حل نمیشد.
کشف فرمول سوسک کش
به نظرم عوامل زیادی در موفقیت آدمها تاثیر میگذارد. این نیست که بگوییم، اگر یک نفر خلاق و مبتکر باشد، حتما موفق میشود. خلاقیت هم مسئله خیلی مهمی است اما تنها عامل نیست و عوامل مهمی در این مسئله دخیل هستند. یکی از آنها عوامل روانی و انسانی آن است که آدمها خالص باشند. وقتی آدمها روح خود را درگیر دروغ، سخن چینی، خیانت، بدجنسی، بدذاتی، غیبت و... نکنند و درونشان خالص باشد، خداوند به آنها پاداشهایی میدهد و آنها را به راههای خوبی راهنمایی میکند.
اول دنبال مادهای بودم که سوسکهای خانه خودمان از بین برود. از هرچه که استفاده میکردیم، سوسکها از بین نمیرفتند. ساکنان ساختمان ما از لحاظ مالی قوی نبودند با این حال حاضر شدیم کل ساختمان را یکی، دو بار سم پاشی کنیم. ساختمان یکی-دو روز بوی گند سم میداد ولی بعد از این یکی-دو روز، باز سر و کله سوسکها پیدا میشد.
در ذهنم بود که باید کاری انجام دهم و به صورت اتفاقی و با آزمون و خطا به ترکیبی رسیدم که سوسکها را نابود میکرد. نه، بهتر است بگویم ترکیب من سوسکها را امحا میکرد.
من هم مثل ادیسون
خیلی از کارهایی که بشر انجام داده از سر اتفاق است. بشر به صورت اتفاقی آتش را کشف کرد، ادیسون از سر اتفاق لامپ را ساخت. من هم از سر نیاز به فرمول خمیر سوسک رسیدم. شکل رسیدن به فرمول هم جالب بود. وقتی قورمه سبزی درست میکنید، یک نفر در آن آبغوره میریزد، یکی آبلیمو، دیگری اسفناج هم استفاده میکند و هرکس مطابق با ذائقه و سلیقهاش قورمه سبزی را درست میکند. یک نفر هم هست که میگوید چطور میشود از همه اینها استفاده کنم. او تن نمیدهد به اینکه کاری را که همه انجام دادهاند، انجام بدهد.
اگر کسی به مزه معمول و متداول قورمه سبزی تن ندهد، به قورمه سبزی خیلی خوشمزه تری میرسد.
ثبت اختراع
یکی-دو سال طول کشید تا توانستم تاییدیه بگیرم؛ گواهی نوآوری از سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی و گواهی غیر سمی بودن فرمول. در آن گواهی نوشته شده بود: «این خمیر بدون استفاده از سموم ساخته شده و برای انسان هم هیچ مسمومیتی ندارد.»
من موفق شده بودم این خمیر را ثبت اختراع کنم. از همان اول اسمش را امحا ثبت کرده بودم چون یک بار استفاده از این خمیر باعث میشود که سوسک محو شود و حتی جنازهاش هم توی محیط نیفتد. این از مزیتهای آن است چون از جنازه سوسک پروتئین مضری آزاد میشود. سوسکها وقتی این خمیر را میخورند یک حالت تشنگی به آنها دست میدهد و میروند توی راه آبها و از بین میروند.
اسم امحا یک اسم با مسما و خوب بود. وقتی رفتم لوگو را طراحی کنم، به آقایی که آن را طراحی میکرد، گفتم: این لوگو را خیلی خوب طراحی کن، چون این اسم یک روزی اسم خیلی مهمی در ایران میشود.
ماجرای عرضه و تقاضا
وقتی آن ماده را درست کردم و دیدم سوسکهای خانهام از بین رفت، نگفتم این خمیر مال خودم باشد. مدام این خمیر را میساختم و به دروهمسایه میدادم. به شاگردان کلاس صبحگاهی و معلمهای مدرسهای که کار میکردم هم دادم.
هر کس میگفت خانهام سوسک دارد، میگفتم من یک ماده درست کردم که سوسکها را از بین میبرد. یک شب در خانهمان صحبت شد، همسرم گفت میتوانید با بچههای تیم کوهنوردی جمع شوید و این را در قوطی بریزید و بفروشید اما من همین طور درست میکردم و به متقاضیان میدادم تا اینکه تقاضا آنقدر زیاد شد که به این نتیجه رسیدم باید سفارش بگیرم و تولید کنم.
فرآیند تولید خانگی
در خانه یک لگن داشتم که جنس آن از روی بود و توی آن لباس ۸ نفر را میشستم و با همه این کارها و مسئولیتها که داشتم در همین لگن خمیر امحا درست میکردم و توی تیوپهای آکواریوم میریختم و با دم باریک ته آن را میبستم و توی پلاستیکهایی که از پلههای نوروز خان میخریدم، میریختم. بروشورهایی هم درست میکردیم و کنار این خمیرها میگذاشتیم. البته آن موقع دیگر در خانواده هم به من کمک میشد و آنها هم در پیشرفت کار تاثیر داشتند. من نمیخواهم بیانصاف باشم و بگویم همه کارها را خودم میکردم.
وام برای توسعه
آن موقع سازمان پژوهشها به کسانی که این گواهینامه را میگرفتند وام میداد. صندوق توسعه تکنولوژی به مخترعین، مبتکرین و مکتشفین وام میداد و من هم این وام را گرفتم. البته وامی که برای من ۲۱ میلیون تصویب شده بود، شد ۴میلیون.
یک وام دیگر گرفتم با عنوان «طرح اعطای کمکهای فنی و تکنولوژی» از وزارت صنایع که همیشه دعایشان میکنم. بدون بهره و بدون هیچ اذیت و آزاری این وام را به من دادند و من با قسط اول این وام توانستم در فیروزکوه سوله بخرم و کارم را گسترش بدهم.
خدا مرا دوست دارد
با وجود آنکه به من توصیه شده بود که شرکت نزنم، شرکت زدم و با همسرم شریک شدم اما بعدا مشکلاتی به وجود آمد. نزدیک بود دوباره صفر شوم اما خدایی که جایزه را به من داده بود، دوباره به من کمک کرد. دوباره از پستوی دفترم شروع کردم و البته این دفعه پول داشتم.
رفتم یک همزن خمیر نانوایی خریدم و آنجا شروع به کار کردم. لطف خدا به من این بود که آن موقع که اسم را ثبت میکردم، این اسم را به نام شرکت نکرده بودم.
وقتی که به وزارت بهداشت میرفتم که مجوز بگیرم، نوشت: «حسب ارائه مدارک و محصول توسط شکوه السادات هاشمی، چون از سموم استفاده نشد، مشمول اخذ مجوزهای بهداشتی نیست.»
در بحبوحه مشکلات ما، وزارت بهداشت گفته بود که باید پروانه ساخت بگیرید و معلوم شده بود که این سوسک کش چقدر کارایی دارد. ما توانسته بودیم سوسکهای همه جا را ریشه کن کنیم. دیده بودند کم کم داریم سوسک زندانها، ادارهها، ادارههای دولتی، بهزیستیها که نمیتوانستند معلولان را تکان بدهند و همین طور زندانها را ریشه کن میکنیم، بنابراین گفتند باید مجوز بگیرید و مجوز را به کسی میدادند که اسم فرمول به نام او بود، یعنی شکوه السادات.
یک شرکت تازه به نام «توره شیمی پارس» تاسیس کردم و دوباره بلند شدم.
الان حدود ۵۰ پرسنل دارم. اول در ناحیه صنعتی حاجی آباد بودم و بعد در شهرک صنعتی ایوانکی یک کارخانه را خریدم و الان آنجا کار میکنم. کارخانه خوبی است. همه چیز را هم مکانیزه کردم.
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
روز سهشنبه انتشار خبری مبنی بر پلمب یک نانوایی در شهرستان ورامین، موجب ایجاد واکنشهای مختلفی نسبت به دلیل پلمب این نانوایی شد. آنطور که در این خبر به آن استناد شده است، این نانوایی در منطقه خیرآباد شهرستان ورامین به دلیل فروختن نان با قیمتی کمتر از نرخ مصوب، توسط کارگروه آرد و نان ورامین پلمب و از ادامه کار آن جلوگیری شد.
این واحد نانوایی، نان بربری را ۱۰۰ تومان ارزانتر از قیمت مصوب میفروخت و روزهای پنجشنبه نیز نان را به صورت رایگان و صلواتی به مردم عرضه میکرد. با شکایت عدهای از واحدهای خبازی شهرستان، کارگروه آرد و نان ورامین این واحد نانوایی را پلمپ کرد.
حسین میرزایی رییس اداره صنعت، معدن و تجارت شهرستان ورامین رعایت نرخ مصوب از سوی تمامی واحدهای نانوایی را الزامی قانونی دانست و در خصوص پلمب این واحد نانوایی به خبرنگار ایرنا گفت: رعایت قانون باعث ایجاد نظم در جامعه میشود و اگر قرار باشد هر کس به واسطه برداشت خود نسبت به برخورد با قانون اقدام کند نمیتوان بازار مصرف را کنترل کرد.
وی بیان داشت: واحدهای نانوایی ملزم به رعایت قیمت ارائه شده هستند و نمیتوانند گرانتر یا ارزانتر از نرخ مصوب نان را عرضه نمایند زیرا این امر باعث ایجاد تنش در بازار مصرف میشود.
در این حال، یکی از مسئولان تعزیرات حکومتی استان تهران با بیان اینکه بعید است این واحد نانوایی صرفا به دلیل ارزانفروشی پلمب شده باشد، اظهار داشت: نه تنها در قانون به پلمب و برخورد با واحد صنفی به دلیل ارزانفروشی اشاره نشده است بلکه این دست افراد باید به خاطر ارزانفروشی مورد تقدیر هم قرار بگیرند.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه این پرونده از سوی ادارهکل صنعت، معدن و تجارت مورد رسیدگی قرار گرفته است، تعزیرات به این موضوع ورودی نخواهد داشت و مسئولان این مجموعه باید درباره آن، به ارائه توضیحات بپردازند.
انتشار این خبر و اعلام پلمب نانوایی مذکور به دلیل ارزانفروشی، موجی از واکنشها و انتقادات را به مسئولان، بویژه در شبکههای اجتماعی به دنبال داشته است.
براساس مصوبه هیئت دولت در تاریخ ۱۴ آبان امسال، قیمت انواع نان از اول آذر ماه ۱۳۹۳، حداکثر به میزان ۳۰ درصد جهت جبران تعدیل قیمت گندم و افزایش سایر هزینههای دو سال اخیر کارخانجات آسیابانی و نانواییها نسبت به قیمتهای رسمی و مصوب سال ۱۳۹۲ در سراسر کشور افزایش یافت. (تسنیم)
«زبیر خان» جوان ۲۸ ساله پاکستانی، به علت فراموش کردن نام همسر مجارستانیاش در یکی از ادارههای ثبت احوال در انگلیس، بازداشت شد.
روزنامه «دیلی تلگراف» انگلیس نوشت: کارمند اداره ثبت احوال انگلیس که در حال ثبت اطلاعات مربوط به زبیر خان داماد ۲۸ ساله پاکستانی و «بیتا زیلیجیا» عروس ۳۳ ساله مجارستانی به منظور صدور اوراق ازدواج مدنی برای آنها بود، وقتی متوجه شد که مرد پاکستانی نام عروس خود را نمیداند و با دفتر ازدواج تماس گرفته تا نام او را بپرسد، به آنها مظنون شد. وی حدس زد که ازدواج آنها تقلبی و با هدف دریافت اقامت در اروپا صورت گرفته است، بنابراین با اداره مهاجرت تماس گرفت و اندکی بعد این عروس و داماد بازداشت شدند.
دادگاه، زبیر و بیتا را به اتهام همدستی برای نقض قانون مهاجرت و اقامت، به ترتیب به ۲۰ و ۱۷ هفته زندان محکوم کرد.
بسیاری از مهاجران به کشورهای غربی برای گرفتن تابعیت این کشورها با زنان غربی ازدواج میکنند، زیرا با این ازدواج بسیاری از مشکلات آنها در کشورهای غربی حل و فصل میشود. (باشگاه خبرنگاران)
928
پاسخ مشاور: این گونه استنباط میشود که از زندگی مشترکتان راضی هستید. با توجه به این نکته مهم که به شما برای بهبود شرایطتان کمک زیادی خواهد کرد، قبل از هر چیز، باید در نگاه به اطرافیان خود دیدگاهی مثبت اتخاذ کنید و از پیشداوری و ذهنخوانی منفی بپرهیزید؛ زیرا ذهنیت منفی، میتواند باعث شود که درباره رفتار و عملکرد دیگران قضاوت نادرستی داشته باشید.
همچنین گاهی اوقات سطح انتظاراتی که از دیگران دارید ممکن است به گونهای باشد که امکان برآوردن انتظاراتتان برای اطرافیان شما مقدور نباشد و در نتیجه این احساس در ذهن شما شکل میگیرد که چون آنها طبق خواسته و میل شما عمل نکردند پس به شما حسادت میورزند در حالی که اگر بتوانید خود را جای آنان بگذارید، آنگاه متوجه خواهید شد که اشکال از دیگران نیست.
با توجه به این توضیحات و اگر حسادت آنها برای شما اثبات شده است، لازم است که موارد زیر را مورد توجه قرار دهید:
علت حسادت را بیابید
اگر با توجه به توضیحات مطرح شده، فکر میکنید که واقعا این حس در خواهر همسر و باجناقتان وجود دارد، لازم است به دنبال علتهای بروز این حسادت باشید و بررسی کنید که بیشتر روی چه موضوعاتی این حسادتها نمود پیدا میکند و تلاش کنید از صحبت درباره آنها در جمع خودداری کنید.
نحوه برخوردها و رفتارهای شما و بخصوص همسرتان با آنها، میتواند در کاهش یا افزایش این حس نقش زیادی داشته باشد؛ به عنوان مثال اگر شما از موقعیت شغلی و مالی بهتری برخوردار هستید باید به گونهای رفتار کنید که آنها احساس نکنند شما یا همسرتان به آنها فخر میفروشید.
از غرور و خودبرتربینی پرهیز کنید
اگر وضعیت مالی و ارتباطی شما به گونهای است که بهتر از آنها زندگی میکنید و همین امر باعث شده است که به آنها نگاه بالا به پایین داشته باشید، باید بدانید که در دراز مدت خانواده همسرتان یک دید متفاوت به شما و آنها خواهند داشت و در آن صورت خواهر همسر و باجناقتان علاوه بر حسادت، کینه و نفرت نیز به شما پیدا خواهند کرد. بنابراین سعی کنید از رفتارهای تحریک کننده و نقش بازی کردن در حضور جمع، پرهیز و ضمن رعایت سن و سالشان، همواره با احترام با آنها رفتار کنید.
جزییات زندگی خود را به آنها نگویید
به لحاظ اینکه شما در دوران عقد هستید و به طور طبیعی ممکن است بیشتر به تفریح بروید یا خریدهای متفاوتی داشته باشید، توجه شما را به این نکته جلب میکنم که اگر شما همه تفریحاتی را که با همسرتان میروید با آب و تاب برای آنها تعریف کنید، ممکن است باعث شود که حسادت در وجودشان تحریک شود یا خودشان را با شما مقایسه کنند و همین حسادت برای شما مشکل ایجاد کند. (حسین محرابی، کارشناس ارشد روانشناسی/خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
197