مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

شیعه واقعی کیست؟

[ad_1]
مفیدستان:

شیعه واقعی مشخصاتی دارد که امام صادق (ع) به این مشخصات می پردازد.

شیعه واقعی کیست؟

شیعه واقعی مشخصاتی دارد که امام صادق (ع) به این مشخصات می پردازد.

آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) در شرح حدیثی از امام صادق (ع) می گوید:

امام صادق(ع) در مورد مشخصات شیعه واقعی می‌فرمایند:
«إنما شیعه الجعفر من عفه بطنه و فرجه و شده الجهاده و العمل الخافه و رجا الثوابه و خاف العقابه».

1) «من عفه بطنه»؛ حرام نخورد، عفت بطن داشته باشد، وسواس داشته باشد در حلال و حرام.
حالا اگر می‌دانید این آقا حرام خوار و رشوه خوار است،چرا به خانه او می روید
و غذا می‌خورید؟ شیعه کسی هست که حلال بخورد.

 

شیعه واقعی

 

2) «و فرجه»؛ فرجش هم عفت داشته باشد. زنا نکند، گناه نکند، دامنش را آلوده نکند.

3) «و شده الجهاده» جد و جهدش هم در عبادت زیاد باشد. به فکر نماز اول وقت، نماز شب، نماز جماعت، خمس، مکه باشد.

4) «و العمل الخاف»؛ و هر کاری که می‌کند برای خدا بکند نه برای ریا. مسجد می‌سازد برای خدا، بیمارستان می‌سازد برای خدا.

5) «و رجا الثوابه»؛ امید ثواب هم داشته باشد. عبادت کند امید هم داشته باشد که خدا ثواب می‌دهد.

6) «و خاف العقابه»؛‌ از عقاب خدا هم بترسد.

اگر چنین انسانی دیدید که این صفات را دارد، شیعه امام صادق(ع) است.

باشگاه خبرنگاران جوان

شیعه واقعی کیست؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

شیعه جعفری کیست؟ از شیعیان ما نیست کسی که به زبان شیعه بودن را اظهار کند و در رفتار مخالف ما و رفتار ما حسین کیست؟ درس‌ امام‌ حسین‌ع این‌ است‌ که‌ در دنیا اصول‌ ابدی‌ عدالت‌ و رحم‌ و محبت‌ وجود پرتال جامع سنتاعتراف صریح ابوبکر سند طلاق عاتکه به دستور ابو بکرسند شیخین کجا بودند؟سند سرکشی جریان مدعی یمانی و داعش دو روی یک سکه احمد …جریان مدعی یمانی و داعش دو روی یک سکه احمد الحسن بصری کیست؟ مشترکات فرقه یمانی شیعه دوازده امامی دانلود پاور پوینت ادعیه های مشهوربزرگترین وبلاگ اطلاعات جامع و کامل معصومین شامل موضوعات متنوعی مانند معصوم و کیست تخمدان چیست، کیست، درمان کیست، انواع کیست …کیستتخمدانتخمدان چیستکیست تخمدانعلت کیست تخمداندرمان کیستکیست تخمدان و جوش صورت مناظره تلویزیونی شیعه و وهابی مبارز کلیپمناظره طوفانی یک شیعه ی اهوازی و وهابیون شبکه ی وصال مجری پسمکتب شیعهمکتب شیعه ولایت علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی مکتب شیعه اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیپایگاه فرهنگی مذهبی خبری بچه شیعه دانلود …برای قرار دادن لوگوی سایت بچه شیعه در وبلاگ و سایت خود کلیک کنید شیعه جعفری کیست؟ از شیعیان ما نیست کسی که به زبان شیعه بودن را اظهار کند و در رفتار مخالف ما و رفتار ما باشد حسین کیست؟ درس‌ امام‌ حسین‌ع این‌ است‌ که‌ در دنیا اصول‌ ابدی‌ عدالت‌ و رحم‌ و محبت‌ وجود دارد پرتال جامع سنت ترس پیامبر از عمر بن خطاب سند عدم اعتقاد عمر به شوراسند جاهلیت عمر بعد از اسلامسند جریان «مدعی یمانی» و «داعش» دو روی یک سکه احمد الحسن بصری در عصر معاصر، گروه مدعی مهدویت در میان شیعه و پیروان احمد الحسن بصری، در اصل جریانی در مکتب شیعه مکتب شیعه ولایت علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی مکتب شیعه شیعه دوازده امامی دانلود پاور پوینت ادعیه های مشهور بزرگترین وبلاگ اطلاعات جامع و کامل معصومین شامل موضوعات متنوعی مانند معصوم و خداوند کیست تخمدان چیست، کیست، درمان کیست، انواع کیست آکا کیستتخمدانتخمدان چیستکیست تخمدانعلت کیست تخمداندرمان کیستکیست تخمدان و جوش صورتکیست مناظره تلویزیونی شیعه و وهابی مبارز کلیپ مناظره طوفانی یک شیعه ی اهوازی و وهابیون شبکه ی وصال مجری پس حجت بن الحسن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حجتبنالحسن امام شیعه محمد بن حسن نقش امام دوازدهم شیعه نام محمد بن حسن کنیه ابوالقاسم، احمد و لقب بنام خداوند خالق زیبای ها بنام خداوند خالق زیبای ها نمونه سوالات وصیت نامه امام خمینی ره به همراه پاسخ بنام شیعه واقعی


ادامه مطلب ...

نقش و آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) بر جامعه‌ی شیعه

[ad_1]

چکیده

مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسان‌ها بر اساس آرمان‌های قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) است. در بینش شیعه، ضرورت و اهمیت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد. در عصر امام رضا (علیه‌السلام) - به ویژه با توجه به جریان ولایتعهدی - فرصتی فراهم آمد تا ایشان با مدیریت فرهنگی، جان تازه‌ای به کالبد نیمه جان شیعه بخشیده و اسلام ناب محمدی را احیا کنند.
بر این اساس، نوشته‌ی حاضر با روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد روایی - تاریخی به بررسی نقش و تأثیر مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) بر جامعه‌ی شیعه پرداخته و نتایج را در قالب موارد ذیل بیان می‌دارد: نقش تعالی‌بخشی به جایگاه قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) در جامعه، احیاکنندگی سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام)، تبیین و تثبیت به ویژه در اصل مهم امامت، بالندگی و توسعه‌بخشی، نخبه‌پروری، ساماندهی، حفاظت و هدایت، روشنگری، بصیرت‌افزایی و...

مقدمه

انبیاء و اولیای الهی مبعوث شده‌اند تا با «مدیریت فرهنگی» جامعه را به کمال برسانند. خداوند می‌فرماید:
لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمَهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ؛ خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات خداوند را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایشی پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت را بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکار بودند (آل عمران / 164).
اهمیت مدیریت چنان است که خداوند در قرآن به تدبیرکنندگان امور قسم یاد می‌کند «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً» (نازعات / 5).
امام رضا (علیه‌السلام) - وارث انبیاء و اولیای الهی - با مدیریت فرهنگی و تلاش چشمگیر، نقش بسزایی در اعتلا و حفظ فرهنگ شیعه داشتند. ایشان با اصرار مأمون مجبور به پذیرش ولایتعهدی شدند، مقارن همین ایام - به دنبال نهضت ترجمه - برای پیروان دیگر مذاهب فرصتی پیش آمد تا به نشر افکارشان بپردازند و شبهه‌های زیادی را وارد دین اسلام کنند. پذیرش ولایتعهدی و قبول زحمت سفر گرچه با اکراه صورت گرفت، اما یکی از ابعاد مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) است، چون اگر این سفر مخفیانه و بدون اعلام عمومی حکومت بود و از بُعد اطلاع‌رسانی تقویت نمی‌شد، شاید تعداد کمی از شیعیان نزدیک، از حضور امام (علیه‌السلام) در شهرها باخبر می‌شدند، اما این سفر و هجرت به خراسان در حالی صورت گرفت که حکومت آن را برنامه‌ریزی کرده بود و چون قصد بهره‌برداری سیاسی از هجرت و واگذاری ولایتعهدی داشت، در بُعد اطلاع‌رسانی آن نیز سرمایه‌گذاری کرد. امام (علیه‌السلام) با حضور فعال در مناظره‌ها و بحث‌های علمی، به نشر معارف اسلامی پرداختند و با صبر و حوصله در برخورد با شبهه‌ها، نقش مهمی در ابطال نظر نادرست و جلب‌نظر دانشمندان سایر مکاتب داشتند و در عمل با «مدیریت فکری و فرهنگی» باعث نشر عقاید شیعه شدند.
مدیریت مدبرانه‌ی هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت باعث تعالی جایگاه قرآن و عترت در جامعه شد، ایشان با احیای اسلام ناب محمدی، به تبیین اصل امامت پرداخته، باعث رشد علمی و فرهنگی و توسعه‌ی شیعه شدند. امام رضا (علیه‌السلام) ضمن سازمان‌دهی عقاید و باورهای شیعه، مبانی کلامی تشیع را به کمال رسانده، در عین حال شیعه را از طوفان‌های آسیب و انحراف، محفوظ داشتند که نوشته حاضر به آنها می‌پردازد.

مفهوم‌شناسی

1. مدیریت

مدیریت در مفهوم خاص به معنای گرداندن یک سازمان در جهت هدف خاص خود است (نیلی‌پور، 1390، ج 1: 153) و به تعبیر دیگر مدیریت، فرآیند کار کردن با دیگران و استفاده‌ی کارآمد از منابع محدود برای تحقق‌بخشی اهداف سازمانی است (احمدی، 1382: 16). اما در معنای عام شامل هدایت و رهبری جامعه بوده که در اینجا این مفهوم مورد نظر است. از واژگان مدیریت در منابع اسلامی می‌توان به «امامت» و «ولایت» اشاره کرد که برجسته‌ترین و بنیادی‌ترین معنای به کارگیری آن در مفهوم مدیریت و رهبری است (نیلی‌پور، 1390، ج 1: 153). پس مدیریت در پرتو اصل امامت به معنی رهبری جامعه براساس قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و هدایت جامعه به سوی کمال است (الوانی، 1374: 36).

2. فرهنگ

در زبان فارسی، «فرهنگ» واژه‌ای بسیط و رساننده‌ی مفهوم ادب، تربیت، حکمت یا هنر و... است (نائینی، 1389: 27) و در مفهوم رایج آن، به شیوه‌های زندگی که افراد یک جامعه می‌آموزند، در آن مشارکت دارند و از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد، اطلاق می‌شود (کوئن، 1388: 72). استواری و ماندگاری جامعه به حفظ، تثبیت، پالایش، انتقال و ترویج فرهنگ بستگی دارد (حاجی ده‌آبادی، 1385: 19).

3. مدیریت فرهنگی

مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسان‌ها براساس آرمان‌های قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) است (نیلی‌پور، 1390، ج 1: 29). اسلام برای رهبری و مدیریت، جایگاه مهم و شامخی قائل است و آن را به عنوان اساسی‌ترین محور جامعه و یکی از اصول مهم اسلام می‌داند. در بینش شیعه، ضرورت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد. مشروعیت مدیریت در جامعه‌ی اسلامی به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و هرگاه این ارتباط قطع شود تمام حرکت‌ها خاصیت خود را از دست می‌دهند (تقوی دامغانی، 1368: 51). در این مورد امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «بالامام تمام الصلاة و الزکاة و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفیء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحکام و منع الثغور و الاطراف؛ به وسیله‌ی امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد تمام و خراج و صدقات افزون و حدود و احکام اجرا و مرزها و مناطق حفظ می‌شوند» (ابن بابویه، 1376: 676؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 438).
در عصر امام رضا (علیه‌السلام) - با توجه به جریان ولایتعهدی - فرصتی فراهم آمد تا ایشان با مدیریت فرهنگی اسلام، به ویژه جامعه‌ی شیعه، نقش مهمی در بازشناسی اسلام ناب محمدی و شیعه به مردم داشته باشند. در ادامه به گوشه‌هایی از این نقش و تأثیر اشاره می‌شود.

نقش تعالی‌بخشی

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بارها در حدیث ثقلین بیان فرمودند که راه نجات امت، تمسک به ثقلین یعنی قرآن و عترت است؛ اما پس از ارتحال قطب عالم هستی (صلی الله علیه و آله و سلم)، عترت عملاً توسط حکام کنار گذاشته شد و قرآن هم نقش حاشیه‌ای به خود گرفت، از کارهای مهم امام رضا (علیه‌السلام) تعالی بخشیدن به جایگاه این دو ثقل بود.

1. تعالی جایگاه قرآن

در مکتب معارف رضوی، قرآن به عنوان کلام وحی، اصیل‌ترین منبع شناخت حقایق دین و مضامین هدایتی، تربیتی و معرفتی است. امام علی بن موسی (علیه‌السلام) به گونه‌های مختلفی، ارجمندی قرآن را به امت اسلامی یادآوری کرده‌اند.

استدلال به قرآن

یکی از روش‌های امام (علیه‌السلام) در نشان دادن جایگاه قرآن،‌ استدلال متعدد به آیات قرآن - چه در مناظره‌ها و چه در سایر بحث‌های علمی - است و سخن قرآن را تردیدناپذیر می‌دانستند. البته استناد به آیات قرآن در مناظره‌ها، هنگامی است که مخاطب، مسلمان بوده و حقانیت قرآن را قبول داشته، در مواردی که مخاطب به ادیان دیگری ایمان داشت یا اصولاً به هیچ دینی پایبند نبوده است، امام (علیه‌السلام) به منابع مورد قبول آنان یا به دلایل عقلی استناد می‌جستند، چنان که آن حضرت در مناظره با جاثلیق مسیحی، به مطالب انجیل (ابن بابویه، 1398 ق: 427 - 420؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 421-416) و در مناظره با متکلمی چون عمران صابئی (ابن بابویه، 1398 ق: 441 - 430؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 425 - 424؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 680-677) که اصولاً معتقد به پروردگار هستی نبود، به دلایل عقلی تکیه کرده‌اند. حال آنکه وقتی در مناظره با مدعیان مسلمان به اثبات عصمت انبیاء می‌پردازند (ابن بابویه، 1376: 93-90 و 1372، ج 1: 396-389) یا در گفتگو با سلیمان مروزی (همان، 1398 ق: 454-442؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 403-401) برخی صفات و افعال الهی را بیان می‌کنند، سخنان خود را به آیات قرآن مستند می‌سازند.

اهتمام به قرائت، تأمل و تدبر در قرآن

علاوه بر این شیوه، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) با اهتمام به قرائت قرآن و تأمل و تدبر در آن، جایگاه و اهمیت آن را به شیعیان متذکر می‌شدند. از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال شد: «ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نظر شما درباره‌ی قرآن چیست؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: قرآن کلام خداست از آن پا فراتر ننهید، از رهنمودهایش تجاوز نکنید و هدایت را از غیر آن مجویید، زیرا اگر از کتاب و منبع دیگری جز قرآن طلب هدایت کنید گمراه می‌شوید» (ابن بابویه، 1376: 546 و 1398 ق: 224). امام (علیه‌السلام) تمام مطالب خود را به آیات قرآن مستند می‌کردند. ایشان در هر سه شبانه‌روز، یک مرتبه قرآن را ختم می‌کردند و می‌فرمودند: «اگر بخواهم، سریع‌تر از این نیز می‌توانم قرآن را ختم کنم، اما از هیچ آیه‌ای نمی‌گذرم مگر اینکه در آن تأمل کنم» (طبرسی، 1390: 438؛ اربلی، 1382، ج 3: 56).

2. تعالی‌بخشی و بازشناسی جایگاه عترت

امام رضا (علیه‌السلام) از هر فرصتی استفاده می‌کردند تا جایگاه رفیع عترت را برای مردم بازشناسانند. ایشان می‌فرمایند: «الائمه خلفاء الله عزوجل فی ارضه: امامان، خلفای خدای عزوجل در زمین هستند» (کلینی، 1369، ج 1: 275). امام (علیه‌السلام) در این بیان، مسئله‌ی امامت اهل بیت (علیهم‌السلام) را امری متصل و جداناپذیر دانسته و بر مقام خلیفةاللهی آنها تأکید می‌کنند. ایشان، امام را وسیله‌ی احیای نماز، زکات، روزه و حج دانسته که باعث اجرای حدود الهی شده و از حد و مرزها نگاهبانی می‌شود (رک: ابن بابویه، 1376: 676؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 438). امام رضا (علیه‌السلام) در حدیث دیگری، مقصود از میزان در آیه‌ی «وَالسَّماءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ» (رحمان / 2) را امام علی (علیه‌السلام) می‌دانند (ابن بابویه، 1403 ق، ج 2: 409؛ اربلی، 1382، ج 2: 528) و ده‌ها حدیث دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست.

نقش احیاکنندگی

امام رضا (علیه‌السلام) از هر فرصتی برای احیای سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) استفاده می‌کردند تا انحراف‌هایی را که حکام در جامعه به وجود آورده بودند، اصلاح کنند. از جمله وقتی مأمون دستور داد تا آن حضرت نماز عید را با مردم بخوانند، امام رضا (علیه‌السلام) ابتدا نپذیرفتند، ولی چون مأمون اصرار کرد، ایشان فرمودند به شرطی نماز می‌خوانند که اجازه دهند همان‌گونه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه‌السلام) نماز می‌خواندند، بخوانند. مأمون پذیرفت و آن حضرت با پای پیاده و برهنه همراه با شیعیان خود به راه افتادند، صدای تکبیر در شهر پیچید و جمعیت زیادی با آن حضرت همراه شدند. فضل بن سهل احساس خطر کرد و از مأمون خواست تا دستور بازگشت امام رضا (علیه‌السلام) را صادر کند (مسعودی، 1362: 397-396؛ قتال نیشابوری، 1366: 374-373؛ مفید، بی‌تا، ج 2: 257-256).
از این مسئله، به تلاش و کوشش امام رضا (علیه‌السلام) برای احیای اسلام اصیل و میزان توجه و تمرکز مردم به ایشان پی می‌بریم.

نقش تبیینی و تثبیتی: (تبیین اصل امامت)

امامت، بی‌تردید محوری‌ترین جایگاه و نقش را در منظومه‌ی اندیشه‌ی کلامی شیعه‌ی امامیه داراست. اعتقاد به «نص» و «عصمت» از یک‌سو و نقشی که امامیه برای جایگاه معنوی امام، یعنی مرجعیت انحصاری بین امامان قائل بودند نشانگر اهمیت این جایگاه است (محمدزاده، 1388: 453). پافشاری بر عصمت امام، مبین کوشش برای انطباق صلاحیت‌های رهبری بر ویژگی‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و اعتقاد به نص، مبین اصرار بر حفظ موقعیت اقتدار الهی رهبران جامعه است.
از صدر اسلام و پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، درباره‌ی جانشینی و امامت، در بین مسلمانان اختلاف به وجود آمده است. قدرت‌های حاکم و نیز طمع‌کاران منصب امامت و رهبری، به این اختلاف‌ها دامن زده، در نتیجه امت اسلام پراکنده و به مذاهب گوناگون و متضاد تقسیم شده است. مهم‌ترین این مذاهب که اصل به شمار می‌آیند و مذاهب دیگر از آنها منشعب شده‌اند دو مذهب است. یکی تسنن که پیروان آن اعتقاد دارند پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خلافت از آن ابوبکر و سه خلیفه‌ی پس از اوست. دیگری تشیع یا امامیه که پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امامت را خاص علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) و پس از آن 11 فرزندش می‌دانند. هر یک از این مذاهب درباره‌ی حقانیت و درستی اعتقاد خود و رد دیگر مذاهب، دلایل و براهینی دارند. اما دلایل اهل بیت (علیهم‌السلام) در احق و اولی بودن خود به خلافت و امامت، مستند به نصوص صریح و روشن از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و صلاحیت و شایستگی‌های پیشوایان تشیع، آنان را شایسته‌ی احراز مقام امامت کرده است.
با توجه به حضور و فعالیت جریان‌های فکری مختلف در عصر امام رضا (علیه‌السلام)، اختلاف اصلی شیعه با دیگر فرق و مذاهب اسلامی و یکی از عقاید مهمی که در معرض آسیب قرار داشت، مسئله‌ی امامت شیعی بود. امام رضا (علیه‌السلام) با درک این واقعیت به معرفی و تبلیغ امامت شیعی پرداختند و منزلت ائمه (علیهم‌السلام) را با تفصیلی تمام، روشن ساختند. در نتیجه‌ی تلاش‌ها و فعالیت‌های فرهنگی آن حضرت، جایگاه امامت در اندیشه‌ی شیعه نهادینه شد. از این رو این مسئله یکی از ثمره‌های مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) به شمار می‌آید.
امام رضا (علیه‌السلام) نه تنها به عنوان رهبر دینی و اخلاقی گروهی خاص، بلکه به عنوان ارائه کننده‌ی نظریه‌ی امامت و ولایت به بررسی تمام ابعاد و زوایای مسئله‌ی رهبری در اندیشه‌ی شیعی پرداختند. ایشان با استفاده از هر فرصتی، سؤال‌ها و شبهه‌های پیرامون امامت و ولایت ائمه (علیهم‌السلام) را پاسخگو بودند، به گونه‌ای که مردم در مراجعه به ایشان، محوریت سخن و پاسخگویی در ناحیه‌ی اعتقادها و احکام را حضرت علی بن موسی (علیه‌السلام) می‌دانستند، تا آنجا که نظر سایر فرق را به لحاظ صحت و سقم به امام (علیه‌السلام) ارائه می‌دادند و در پاک‌سازی اندیشه‌ای سایر فرق از ایشان استمداد و استدلال می‌جستند.
باید اذعان داشت امام رضا (علیه‌السلام) مانند دیگر امامان شیعه، بخش برجسته‌ی دعوتشان را موضوع امامت تشکیل داده است. گویای این امر هم روایت‌های فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام رضا (علیه‌السلام) با صراحت نقل می‌کنند که در اینجا به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
- محمد بن فضیل می‌گوید: «از حضرت رضا (علیه‌السلام) پرسیدم: آیا ممکن است زمین بدون امام باشد؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: «لا إذاً لساخت بأهلها؛ هرگز، در آن وقت زمین اهل خود را فرو خواهد برد» (ابن بابویه، 1385، ج 1: 198).
بنابر احادیث متعددی که از ائمه (علیهم‌السلام) رسیده، وجود امام عادل و عالم در زمین ضروری است تا حجت خدا بر انسان‌ها و راهنمای آنان به تعالیم دین باشد و کسی را جای اعتراض بر خدا نباشد.
- امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند:
رَحِمَ الله عبداً أحیا أمرنا. فقلت له: و کیف یحیی امرکم؟ قال یتعلم علومنا و یعلمها الناس، فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا، لاتبعونا؛ خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند. گفتم: زنده نمودن امر شما به چیست؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: علوم و معارف ما را فراگیرد و به مردم تعلیم دهد، زیرا اگر مردم زیبایی‌های سخن ما را بدانند، از ما پیروی می‌کنند (همان، 1403 ق: 180 و 1372، ج 1: 620).
امام (علیه‌السلام) در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب در مرحله‌ای از مبارزه قرار داشتند که می‌بایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی و خویشتن را به عنوان صاحب واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی کنند. امام (علیه‌السلام) در مواردی به اثبات امامت برای خویشتن بسنده نمی‌کنند، بلکه همراه نام خود نام امامان به حق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می‌کنند. در حقیقت مسئله‌ی امامت اهل بیت (علیهم‌السلام) را امری متصل و جدایی‌ناپذیر مطرح می‌سازند. امام رضا (علیه‌السلام) با این بیان، امامت خود را نتیجه‌ی قهر مترتب بر امامت گذشتگان می‌شمارند و سلسله‌ی امامت خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متصل می‌کنند. در این زمینه روایت‌های بسیاری وارد شده که ذکر همه‌ی آنها از مجال بحث خارج است. از جمله‌ی این روایت‌ها می‌توان به حدیث سلسلةالذهب اشاره کرد (ابن بابویه، 1398 ق: 20؛ حسکانی، 1411 ق، ج 1: 170؛ طبسی، 1391: 43؛ قندوزی حنفی، 1416 ق، ج 3: 168). براساس این روایت‌ها شرط ورود به توحید، امامت بوده و این نمونه‌ی معدودی از اهتمام امام رضا (علیه‌السلام) در تبیین و تثبیت مسئله‌ی امامت شیعی است که در نتیجه‌ی تلاش‌های ایشان موضوع امامت در سرلوحه‌ی عقاید شیعی قرار گرفت.

نقش بالندگی و توسعه‌ای

رشد، توسعه و بالندگی تشیع در تمامی ساحت‌ها، پس از امام صادق (علیه‌السلام)، مدیون اندیشه و مدیریت متعالی امام رضا (علیه‌السلام) است.

1. رشد علمی و فرهنگی تمدن اسلامی و تشیع

یکی از نتایج مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعه‌ی اسلامی است. جایگاه مهم علم و دانش در میان ارکان و عناصر تمدن‌ساز، امری روشن و نقش مؤثر آن در شکل‌گیری و تداوم تمدن‌های بشری، جای تردید ندارد. ارتباط تنگاتنگ میان مقوله‌ی علم با فرهنگ و تمدن اسلامی که آموزه‌های اصیل آن بیشترین تأکید را بر تعلیم و تربیت داشته و دانشمندانی بزرگ پرورش داده بیشتر نمایان است. البته علی‌رغم اهتمام دین اسلام به دانش‌پروری و انگیزه‌ی مسلمانان برای توسعه و پیشرفت‌های علمی، به دلیل وجود برخی موانع سیاسی و اجتماعی در سده‌ی اول و اوایل سده‌ی دوم، فضای مساعدی برای توسعه‌ی علمی وجود نداشت؛ اما امام رضا (علیه‌السلام) با استفاده از تاکتیک‌های مدبرانه، راه علم و فرهنگ را در جامعه‌ی اسلامی و به ویژه تشیع فراهم آوردند که برخی از آنها به شرح ذیل است:

تصحیح نگرش مسلمانان (نسبت به دین، علم و مبانی شیعه)

به خاطر وجود مکاتب مختلف فقهی، کلامی و... عصر قبل از امام رضا (علیه‌السلام) به جولانگاه افکار انحرافی تبدیل شده بود. از جمله، انحراف‌های ناشی از ترجمه‌ی کتاب‌های بیگانه نیز اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بود. بهینه‌ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارائه‌ی روش‌های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت‌شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود که امام رضا (علیه‌السلام) با انجام مسافرت‌هایی به مراکز پخش این اندیشه‌های انحرافی از قبیل بصره و کوفه و انجام مناظره با آنها، تأثیری مهم در تصحیح نگرش مسلمانان به مسائل دینی و علمی داشتند (مرتضوی، 1375: 30-28).
علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) طی دوران اقامت خود در مرو، مرکز علمی و اداری خراسان، تلاش گسترده‌ای را برای ترقی اندیشه و اعتقادهای مردم خراسان به عمل آوردند. در دوران ولایتعهدی امام رضا (علیه‌السلام) در زمینه‌های سیاسی و فرهنگی اتفاق‌های بسیاری رخ داد و روز به روز عظمت و محبوبیت امام (علیه‌السلام) بیشتر شد، گرچه در ظاهر به نظر دشمنان، چنین تصور می‌شد که حرکت امام (علیه‌السلام) از مدینه به خراسان بهره‌ی چندانی نداشته است، ولی اگر این جریان به درستی مطالعه و تحلیل شود درمی‌یابیم که این حرکت برای شیعیان مفید بوده است.
در مجموع امام (علیه‌السلام) در این سه سال انقلاب فرهنگی و سیاسی، فعالیت‌های عمیق و وسیعی به نفع تشیع انجام دادند که بعد از نهضت علمی امام صادق (علیه‌السلام) در تاریخ تشیع نظیر ندارد. همین انقلاب فرهنگی، مبانی اصیل تشیع را در سطح عالی تبیین کرد. مجالسی که به دستور مأمون تشکیل می‌شد و امام (علیه‌السلام) با دانشمندان اسلامی و غیراسلامی بحث می‌کردند مفید بود. بسیاری از دانشمندان مادی از بیان امام رضا (علیه‌السلام) قانع می‌شدند و به سستی مبانی خود اعتراف می‌کردند. بسیاری از علمای اهل تسنن در برابر پاسخ‌های امام (علیه‌السلام) متحیر و بی‌جواب می‌ماندند (رک: ابن بابویه، 1398 ق، 427-420؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 421-416 و...) همین امر موجب تقویت و استحکام فرهنگ شیعی شد.

تعلیم و تربیت همگام با هدایت و ارشاد

مأمون در تظاهر به تشیع، امام (علیه‌السلام) را در بیان و گسترش مبانی تشیع آزاد و تأیید می‌کرد. در این دوره با روی کار آمدن مأمون که خود دانشمندترین خلیفه‌ی بنی‌عباس بود و نسبت به دانش‌افزایی جامعه‌ی اسلامی نظر مساعدی داشت موقعیتی به وجود آمد که در آن علم و معرفت به آسانی می‌توانست رشد و نمو کند. امام رضا (علیه‌السلام) در این دوره، دو مسئله را هم‌زمان پیش بردند: از یک‌سو ارشاد و هدایت آحاد مردم و سوق دادن آنان به قرآن و سیره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و از سوی دیگر تعلیم و تربیت مردم و توجه دادن آنان به علم و دانش و مبارزه با انواع شبهه‌ها که در نهایت باعث اعتلا و گسترش فرهنگ و مبانی تفکر شیعی شد.

توسعه‌ی همه جانبه‌ی علوم

باید توجه داشت علوم مورد بحث در مدرسه‌ی امام رضا (علیه‌السلام) فراتر از تشیع است. از جمله، گسترش علم پزشکی در زمان امام رضا (علیه‌السلام) را می‌توان از ویژگی‌های آن دوره دانست. نقش اول در اهتمام به علم طب و گسترش آن، مربوط به امام رضا (علیه‌السلام) است که با ارائه‌ی بحث‌ها و مکتوبات مهمی در این زمینه از جمله رساله‌ی ذهبیه، حکام عباسی را بر آن داشت تا مردم را به تحقیق در این زمینه تشویق کنند و خود نیز در این خصوص اقدام‌هایی انجام دادند (رک: علی بن موسی (علیه‌السلام)، 1402 ق).
همچنین علم کلام یکی از برجسته‌ترین رشته‌هایی بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت و مباحث گوناگونی از سوی طیف‌های مختلف متکلمان در دفاع از باورهای خویش طرح و بحث می‌شد که خود این قضیه روحیه‌ی تحقیق و تتبع در مسائل کلامی را در طالبان حقیقت تقویت کرد، هر چند در این برهه از تاریخ اسلام، شاهد پیدایش یا اشاعه‌ی فِرق مختلفی هستیم که به نوعی گرفتار انحراف‌های عقیدتی بودند و برای تثبیت ادعاهای خویش، از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کردند و متأسفانه تأثیر افکار انحرافی چنین گروه‌هایی برای برخی افراد قابل کتمان نیست، نقش اساسی حضرت رضا (علیه‌السلام) و اصحاب و شاگردان ایشان در ابطال برهانی و عقلانی مبانی این فرقه‌ها، افشای انحراف‌های آنها و هدایت مردم حائز اهمیت است.

ایجاد فضای مناسب علمی

زمانی که از نقش امام رضا (علیه‌السلام) در توسعه‌ی علم و شکوفایی معارف اسلامی بحث می‌شود، نباید به این بسنده کرد که امام رضا (علیه‌السلام) شاگردان بزرگی را در علوم مختلف تربیت کردند. زیرا این برداشت ساده‌ای از مدیریت فرهنگی ایشان است. نقش عمده‌ی امام (علیه‌السلام) در زمینه‌ی توسعه علم، ایجاد فضای علمی مناسبی برای طرح نظریه‌ها و اندیشه‌های مخالف بود، تا در سایه‌ی آزادی بیان، مطالبی طرح شود و سپس مورد نقد و بررسی منطقی و عقلانی قرار گیرد. بدین ترتیب سده‌ی سوم و چهارم ق. شاهد اوج تمدن اسلامی در سه وجه مسائل فرهنگی، توسعه‌ی علمی و همچنین پیشرفت‌های صنعتی و فناوری است.

2. گسترش تشیع در عصر امام رضا (علیه‌السلام)

رشد مذهب تشیع یکی دیگر از آثار مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) به شمار می‌آید. گرچه بعد از جریان عاشورا تا حدی احساس مردم، به خصوص شیعیان به سمت اهل بیت (علیهم‌السلام) معطوف شد و امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم‌السلام) فعالیت‌های فرهنگی مهمی در جهت توسعه‌ی مبادی شیعه انجام دادند. امام کاظم (علیه‌السلام) با وجود زندانی بودن از هر فرصتی برای گسترش فرهنگ شیعی استفاده کردند؛ اما تبلیغات امویان و عباسیان علیه شیعه شدیدتر از آن بود که تشیع دست‌کم به طور علنی رشد کند. این حکومت‌ها در صحنه‌ی سیاسی و اجتماعی برخورد سختی با شیعیان داشتند. همچنین در بُعد فرهنگی با جعل احادیث و تحریف آنها به طور مداوم در تخطئه‌ی شیعه می‌کوشیدند. اما در زمان امام رضا (علیه‌السلام) فرصتی پیش آمد و آن مطرح شدن مسئله‌ی ولایتعهدی است. امام (علیه‌السلام) در دوران ولایتعهدی با آزادی بیانی که در عصر مأمون عباسی داده شده بود و با استفاده از مناظره‌های علمی با اهل کتاب و نحله‌های فکری گوناگون زمینه‌ی اعتلای معرفت، بینش دینی و گسترش تشیع این منطقه را فراهم کردند. آن حضرت با تشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی به دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) پرداختند و به ایرادها و شبهه‌های فِرق مختلف پاسخ دادند. امام (علیه‌السلام) برای تبیین و تحکیم مواضع شیعه و رفع شبهه از آن، گام‌های اساسی برداشتند و تحول‌های فرهنگی چشمگیری را در جامعه ایجاد کردند (طوسی، 1373: 373-351).
جامعه‌ی شیعی عصر امام رضا (علیه‌السلام) در اکثر مناطق به خصوص در خراسان رو به افزایش بود. اگر به دوره‌ی قبل بازگردیم توسعه‌ی شیعه معلول عوامل مختلفی از جمله اعزام مبلّغانی به نقاط مختلف خراسان بود تا مردم را با جریان اصیل امامت آشنا کنند. عامل دیگر توسعه‌ی شیعه در خراسان، حضور دعات عباسی در این منطقه است که با شعار «الرضا من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» وارد میدان شده بودند. همچنین حضور امام رضا (علیه‌السلام) در مرو، مرکز علمی و اداری خراسان، در منصب ولایتعهدی زمینه‌ی رشد و گسترش شیعه را در خراسان فراهم کرد. مردم خراسان که از پیش به خاندان رسالت علاقه‌مند بودند، پس از حضور آن حضرت، عشق و محبتشان به اهل بیت (علیهم‌السلام) و علویان بیشتر شد، به گونه‌ای که مدفن امام رضا (علیه‌السلام) به یکی از پایگاه‌های مهم تشیع در طول تاریخ درآمد و بر تاریخ فرهنگ، هنر و اقتصاد ایران تأثیر عمیقی بر جای گذاشت.
با توجه به آنچه در منابع تاریخی آمده است علاوه بر منطقه‌ی خراسان، توسعه‌ی شیعیان در مناطق مدینه، کوفه، بغداد و قم در دوره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) قطعی به نظر می‌رسد (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1405 ق، ج 4: 220). به همین دلیل در جریان حرکت امام رضا (علیه‌السلام) از مدینه به مرو، ایشان را از مسیر اصلی که از میان شهرهای معروف شیعی چون کوفه و قم می‌گذشت عبور ندادند بلکه راه بصره را که راه فرعی و طولانی‌تری بود انتخاب کردند. در مجموع دوران امامت امام رضا (علیه‌السلام) به ویژه دهه‌ی دوم آن، دوران آزادی و آسایش نسبی شیعیان است. در این مقطع زمانی، شیعیان و سادات از اطراف برای دیدن و بهره بردن از محضر ایشان به خراسان روی آوردند. بی‌شک عقاید، اندیشه و فقه شیعه در این دوران گسترش درخور توجهی داشت.

نقش نخبه‌پروری

امام رضا (علیه‌السلام) طی 18 سال امامت در مدینه و دو سال اقامت در ایران با تشکیل کلاس‌های درس به تربیت نخبگان پرداختند که جمع آنها را 318 نفر دانسته‌اند (طوسی، 1373: 373-351). این آمار نشانگر توسعه‌ی چشمگیر شیعیان و ظهور افراد ویژه با استعدادهای درخشان در مکتب امام رضا (علیه‌السلام) و نقش بی‌بدیل ایشان در نخبه‌پروری است، کسانی که هر کدام به تنهایی عده‌ی کثیری را با جامعه‌ی شیعی همراه کردند.
یکی از شاگردان امام (علیه‌السلام)، حسن بن محبوب سراد، از کسانی است که علما به صحت احادیث او اجماع کرده‌اند و آثار بسیاری مثل: کتاب، حدود، دیات، مشیخه، فرائض، نکاح، طلاق و... از او به یادگار مانده است (ابن ندیم، بی‌تا: 286).
شاگرد دیگر ایشان، صفوان بن بجلی بوده که در باب‌های مختلف فقه و دیگر مباحث اسلامی بیش از 30 جلد از او باقی مانده است (نجاشی، 1365؛ 197؛ طوسی، 1351: 113). امام جواد (علیه‌السلام) می‌فرمایند: خداوند از صفوان بن یحیی و محمد بن سنان - به خاطر رضایتی که من از آنان دارم - راضی است، آنان هیچ‌گاه با من و پدرم مخالفت نورزیدند (نجاشی، 1365: 199؛ طوسی، 1373: 359).
زکریا بن آدم از دیگر شاگردان امام (علیه‌السلام) است که حضرت مردم را - هنگامی که به حضرت دسترسی نداشتند - به او ارجاع دادند (کشی، 1409 ق: 595-594). علی بن اسماعیل میثمی در بحث‌های اعتقادی و فن مناظره از قدرت بالایی برخوردار بود. وی شاگرد آستان آن حضرت است که با قلم و زبانش از حقوق اهل بیت (علیهم‌السلام) دفاع می‌کرد (صدر، بی‌تا: 353؛ اشعری، 1362: 92).

نقش سازمان‌دهی و سامان‌بخشی

سازمان‌دهی، سامان‌بخشی و نظام‌مند شدن ساختار جامعه‌ی شیعه، از آثار ویژه‌ی مدیریت فرهنگ امام رضا (علیه‌السلام) به شمار می‌آید که در مؤلفه‌های زیر قابل طرح است:

1. بستن پرونده‌ی فرقه‌گرایی

امام رضا (علیه‌السلام) پرونده‌ی فرقه‌گرایی را در شیعه بستند. عظمت وجودی و مقام علمی بالای ایشان که از منبع وحی سرچشمه می‌گرفت، رفتار محبت‌آمیز امام (علیه‌السلام) و دیگر عوامل باعث شد تا فرقه‌های شیعه، جمع شده و تقریباً همه - به جز فرقه‌ی اسماعیلیه - امامی مذهب (شیعه‌ی اثنی عشری) شدند (رک: نوبختی، بی‌تا: 68 و...).

2. نظام‌مند شدن ساختار عقاید و باورهای شیعی

از جمله آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) شکل‌گیری و تداوم عقاید و باورهای شیعی است. عصر امام (علیه‌السلام) بنا به دلایلی از جمله انحراف‌های ناشی از ترجمه‌ی کتاب‌های بیگانه و آشنایی مسلمانان با علوم دیگل ملل و نحل، خاصه ایرانیان، یونانیان و عقاید رایج در این دو منطقه و مذاهبی چون یهودیت، مسیحیت، زردشت، مانوی، مزدکی و مکاتبی چون عرفان‌گرایی (آیین گنوستیک)، رواقی‌گری و دیگر مکاتب رایج در سرزمین‌های مفتوحه، عصر شکوفایی بحث‌های کلامی و عقیدتی بود. جریان‌های مختلف با رویکردهای متفاوت و در مواردی با عقاید انحرافی در جامعه‌ی اسلامی حضور داشتند که اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بودند. متفکران، اندیشمندان و امام هر مذهب به تشخیص خویش به این‌گونه شبهه‌ها پاسخ می‌دادند. اختلاف در نوع برخورد با شبهه و پاسخ‌های ارائه شده، امری طبیعی بود اما به هر حال در گسترش اختلاف‌های عقیدتی هر فرقه با فرقه‌ی دیگر نقشی تعیین کننده داشت.
بهینه‌ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی یا ارائه‌ی راه‌های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت‌شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود. امام رضا (علیه‌السلام) با تبیین ابعاد مختلف عقاید شیعی، چارچوب فکری و عقیدتی را ترسیم کرده و جامعه‌ی شیعی را در باورها و عقاید به کمال رساندند. امام (علیه‌السلام) در دفاع از حقانیت اسلام، توجیه‌های عقلی ارائه می‌دادند و در همین زمینه نیز شاگردانی که رسالت آنها دفاع عقلانی از دین و عقاید مذهب شیعه بود تربیت شدند.

3. ساماندهی مبانی کلامی شیعه

به قدرت رسیدن عباسیان مقارن با شکل‌گیری رسمی مذاهب کلامی در عالم اسلام است. نیمه‌ی اول قرن دوم ق. برای همه‌ی مذاهب و فِرق اسلامی عصر کسب استقلال عقیدتی و کلامی است. پس از آنکه معتزله اصول خمسه‌ی خود را مدون و ارائه کردند، دیگر مذاهب اصلی هم ناگزیر از ارائه‌ی اصول اعتقادی خود شدند و به مرور، مکاتب و مذاهب عقیدتی به وجود آمدند. اوج‌گیری مباحث کلامی در عصر امام رضا (علیه‌السلام)،‌ فرصت‌ها و تهدیدهایی را برای جامعه‌ی اسلامی در پی داشت. امام رضا (علیه‌السلام) در چنین شرایطی، از فرصت‌های موجود برای تبیین مواضع خود در موضوع‌های کلامی بهره برده،‌ تهدیدهای حاصل از فعالیت جریان‌های فکری گوناگون را به فرصت مبدل ساخته و به ساماندهی مبانی کلامی شیعه پرداختند. در این هنگام، تحت تأثیر شرایط سیاسی جامعه‌ی اسلامی در دوره‌ی انتقال قدرت از بنی‌امیه به بنی‌عباس و پس از آن تا به قدرت رسیدن مأمون، اصلی‌ترین مبحث کلامی جامعه‌ی اسلامی که به شدت مورد علاقه‌ی هر دو جریان بوده، موضوع امامت و رهبری و مباحث متفرع بر آن است. دیگر بحث‌های کلامی این دوره مباحثی چون توحید، قدر، جبر، جایگاه مؤمن و کافر و... تحت الشعاع این مبحث قرار گرفت (محمدزاده، 1388: 417). از دیگر مسائل کلامی مطرح شده در آن زمان، مسئله‌ی رؤیت خداوند بود. امام (علیه‌السلام) در رد این برداشت فرمودند: «اگر کسی بتواند خدا را به چشم ببیند، پس به او احاطه‌ی علمی پیدا کرده و خدا مورد معرفت قرار گرفته است» (ابن بابویه، 1398 ق: 110).
روایت‌های متعددی نیز از امام رضا (علیه‌السلام) درباره‌ی قضا و قدر و مسئله‌ی جبر و اختیار وارد شده است. ایشان در این مورد معتقد به «امر بین امرین» بودند که این مفهوم نشانگر داشتن اختیار از سوی انسان است. از سوی دیگر، امام رضا (علیه‌السلام) روایت‌های مورد ادعا در مباحث کلامی و غیر آن را بررسی کرده و قسمتی را از اساس غیر صحیح خوانده و برخی را نیز با استفاده از آیات و روایت‌های دیگر و مقدمات عقلی توجیه کردند (همان: 390-359). شکل‌گیری مذاهب کلامی و مشخص شدن حدود و ثغور این مذاهب در اواخر دوره‌ی اموی و اوایل حکومت عباسی به مرور مناقشه‌های عقیدتی را به مجادله‌های مذهبی مبدل کرد، به طوری که در اوایل دوره‌ی عباسی، مذاهب در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و این به نفع حکام عباسی بود، چرا که روشنفکران جامعه را که به طور معمول اصلی‌ترین مزاحمان اقتدار هم هستند، متوجه یکدیگر کرد. شاید سیاست ویژه‌ی خلفای عباسی برای تشکیل جلسه‌های مناظره و مباحثه در جهت تأمین همین هدف راهبردی برای حکومت بوده است. البته ضرورت‌های زمان و آشنایی مسلمانان با آثار فکری و معرفتی دیگر جوامع هم در ایجاد این تحول بی‌تأثیر نبوده است. امام رضا (علیه‌السلام) در مقابل شبهه‌ی جریان‌های الحادی به موضوع‌های مطرح شده در حوزه‌های کلامی، با نگرشی اعتدال‌گرا نگریسته‌اند. ایشان با موضع‌گیری‌های سازنده، مبانی عقیدتی جامعه‌ی اسلامی را در برابر شبهه‌ها بیمه کردند و احاطه‌ی علمی حضرت در موضوع‌های مختلف کلامی، زمینه‌ی شکل‌گیری کلام شیعی را فراهم آورد.

4. ساماندهی قیام‌های علویان

بعد از درگیری امین و مأمون، هرج و مرج بیشتر شهرهای اسلامی را فراگرفت و ناامنی و اضطراب بر جامعه حاکم شد. این نابسامانی زمینه را برای تحرک دیگر مخالفان فراهم ساخت و قیام‌هایی را در پی داشت. مهم‌ترین این قیام‌ها، قیام‌های علویان بودند که عبارت‌اند از: قیام محمد بن ابراهیم بن طباطبا (یعقوبی، 1371، ج 2: 464-461)، قیام زید بن موسی (علیه‌السلام) (زیدالنار) (ابن اثیر، 1371، ج 16: 255-251)، قیام ابراهیم موسی بن جعفر (علیه‌السلام) (همان: 256؛ طبری، 1375، ج 13: 5638)، قیام ابن افطس (مسعودی، 1374، ج 2: 441؛ طبری، 1375، ج 13: 5640-5638) و قیام محمد بن جعفر صادق (علیه‌السلام) (مسعودی، 1374، ج 2: 444-439؛ اصفهانی، بی‌تا: 441-438).
هارون با توجه به ملاحظه‌های سیاسی و برای حفظ حاکمیت خود پس از شهادت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) از کشتار و شکنجه‌ی علویان دست کشید و از فشار سیاسی و اجتماعی علیه امام (علیه‌السلام) کاست، به همین علت ایشان مبارزه‌ی خود را به گونه‌ای دیگر ادامه دادند. در این دوران سادات به شورش‌هایی علیه حکومت دست زدند که گاه شخصیت امام (علیه‌السلام) نیز پشتوانه‌ی آنان بود و به سفارش حضرت از ریختن خون شورشیان جلوگیری می‌شد، از سوی دیگر ایشان به نشر بیشتر فرهنگ اسلامی و پرورش شیعیان پرداختند. پس از این دوره در زمان حکومت مأمون، شورش و نافرمانی سراسر قلمرو عباسی را فراگرفت. در حالی که امین تنها بر بغداد مسلط بود و مأمون بر خراسان، علویان با دعوت «الرضا من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» به زودی بر حجاز، یمن، کوفه، بصره، واسط و اهواز مسلط شدند و دعوتشان در تمام این مناطق گسترده شد. مهم‌ترین این شورش‌ها قیام ابوالسرایا به رهبری ابن طباطبا بود (ابن اثیر، 1371، ج 16: 253-248؛ یعقوبی، 1371، ج 2: 464-461). البته اشکال اساسی علویان که همان نداشتن اتحاد بود مانع موفقیت آنها می‌شد. در ظاهر امام (علیه‌السلام) در زمینه‌ی قیام با علویان ارتباط نداشتند ولی مأمون احتمال می‌داد که شخصیت برجسته‌ای که دور از مرکز حکومت است اقدامی علیه وی انجام دهد و قیام‌های علویان زمینه را برای امام (علیه‌السلام) فراهم سازد. لذا مأمون برای رفع خطر علویان در پی چاره‌ای اساسی و همیشگی برآمد و تصمیم گرفت برای فرونشاندن قیام‌های پی در پی علویان، امام رضا (علیه‌السلام) را از مدینه به مرو احضار کند و به اجبار ایشان را ولیعهد خود سازد (حسینی، 1377: 141). عرضه‌ی خلافت به امام رضا (علیه‌السلام) معنایش این نبود که مأمون از هرگونه امتیازی چشم پوشیده بود و دیگر سهمی از حکومت نمی‌طلبید، بلکه برعکس می‌خواست بر مسند حکومت، مقامی ظاهری و صوری بنشاند و در باطن همه‌ی کارها به دست او باشد، در این صورت نه تنها از قدرتش کاسته نمی‌شد بلکه موقعیتی قوی‌تر می‌یافت. مأمون با تفویض خلافت به امام (علیه‌السلام) در پی این نبود که خلافت خود را از دست بدهد، بلکه می‌خواست از علویان اعتراف بگیرد که حکومتش قانونی است لذا درصدد بود بزرگ‌ترین شخصیت آنان را به این بازی وارد سازد (همان: 161). سرانجام مأمون با ولیعهدی امام (علیه‌السلام)، از طرف علویان آسوده خاطر شد، آنها به خاطر امام (علیه‌السلام) آرام گرفتند. در تاریخ هیچ شاهدی از حرکتی علیه مأمون طی فاصله‌ای که امام (علیه‌السلام) به عنوان ولیعهد در دستگاه حکومتی حضور داشتند وجود ندارد. بنابراین یکی از پیامدهای قیام علویان تغییر جهت خلافت عباسی در مورد جایگاه امامان (علیهم‌السلام) بود و اینکه آنان نیز در امر خلافت دارای حق هستند. ولایتعهدی امام (علیه‌السلام) به علویان هیچ‌گونه اذیت و آزاری نرساند و وضعیت زندگی آنها بهبود یافت، کما اینکه مأمون تعداد زیادی از علویان را با اینکه از نظر وی جرم‌های بزرگی مرتکب شده بودند از جمله «زیدالنار» برادر حضرت رضا (علیه‌السلام)، عفو کرد. اما بعد از شهادت امام (علیه‌السلام) با توجه به خطری که از جانب علویان احساس می‌کرد، سیاست خود را تغییر داده تعداد زیادی از آنها را کشت و بقیه متواری شدند.
باید توجه داشت که امام رضا (علیه‌السلام) از مشارکت مستقیم در قیام بر ضد حکومت‌های زمان خودداری می‌کردند و در این امر بر ایشان انتقاد و اعتراضی وارد نیست، زیرا آنان با ارزیابی وضعیت موجود می‌دانستند که شورش و قیام بر ضد حکومت جز شکست چیز دیگری نصیب شیعیان نمی‌کند، بنابراین ائمه (علیهم‌السلام) برای آگاه‌سازی افراد جامعه و هدایت و تربیت آنها کوشش داشتند. امام رضا (علیه‌السلام) انقلاب‌های علویان را نه به طور کامل تأیید و نه آنها را رد می‌کردند. این نهضت‌ها از آن روی که گامی در جهت آگاهی بخشیدن به توده‌ها برای مخالفت با خلفا به شمار می‌آمد مورد تأیید ضمنی امام (علیه‌السلام) بود؛ اما در مرحله‌ی عمل دیدگاه امام (علیه‌السلام) با سران این نهضت‌ها تفاوت داشت.

نقش روشنگری و بصیرت‌افزایی

امام رضا (علیه‌السلام) در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ شیعه به امامت رسیدند. فضای فعال فرهنگی و رونق مباحث علمی، بحران مشروعیت سیاسی و دینی و نیز انشعاب‌های درون فرقه‌ای شیعه، سبب شد امام رضا (علیه‌السلام) با ابزارهای مختلفی به روشنگری امت بهت‌زده و تشنه‌ی معرفت آن دوره دست بزنند. بیان فلسفه‌ی احکام، صدور روایت‌های عقیدتی، تألیف کتاب‌ها و رساله‌های مختلف و موضع‌گیری‌های سیاسی و تاریخی امام (علیه‌السلام) همه در همین جهت برنامه‌ریزی شده‌اند.
لازم به ذکر است بصیرت‌افزایی امام رضا (علیه‌السلام) از سه طریق انجام شد:

1. مناظره‌ها

مناظره‌های امام رضا (علیه‌السلام) بستر مناسبی برای روشنگری بود، این مجالس برخلاف تصویر برگزارکنندگان آن، مرتب به نفع امام (علیه‌السلام) خاتمه می‌یافت و زمینه‌ی ترسیم شخصیت واقعی ایشان را فراهم می‌کرد. پس می‌توان این مباحث را مهم‌ترین عامل بصیرت‌افزایی و توسعه‌ی مذهب تشیع دانست، چون به این بحث به شکل کافی پرداخته شده، به همین اندک بسنده می‌شود (رک: ابن بابویه، 1372 و 1414 ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، 1405 ق، ج 4: 387-381 و...).

2. مکاتبه

قلم، کارآمدترین ابزار برای انتقال پیام‌ها و قوی‌ترین وسیله برای ماندگاری ایده‌ها، عقاید و اندیشه‌هاست. علاوه بر مناظره‌ها، مجموعه نامه‌های امام (علیه‌السلام) به افراد مختلف در توضیح مبانی شیعه و روشنگری، نقش مهمی داشت. نامه‌هایی از قبیل تبیین جایگاه اهل بیت (علیهم‌السلام) در کتاب و سنت (کلینی، 1369، ج 1: 290-284)، برخی از مسائل کلامی (ابن بابویه، 1372، ج 1: 229)، مسائل اختلافی میان شیعه و اهل سنت مثل ایمان ابوطالب (فیض کاشانی، 1407 ق، ج 2: 176)، توضیح مصداق شیعه (حمیری، 1413 ق: 206-203) و معنای «اولوالامر» (عیاشی، بی‌تا، ج 1: 360) و...

3. مهاجرت‌های هدف‌دار دینی و فرهنگی

امام (علیه‌السلام) قبل از مهاجرت به مرو، به منظور معرفی خود، اثبات امامت و برای از بین بردن شبهه و بصیرت‌افزایی، به بصره و کوفه سفر کردند و در آنجا با گروهی از مسلمانان از جمله عمر بن هداب که گرایش ناصبی داشت و معتزلی مذهب بود و دیگران مناظره‌هایی داشتند (رک: ابن بابویه، 1398 ق).

نقش حفاظتی - هدایتی

حفظ جامعه‌ی شیعه از انواع آسیب‌ها و هدایت آنها در مسیر درست، یکی از مهم‌ترین آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) بر تشیع است.

1. حفظ جامعه‌ی شیعه از آسیب (سیاسی، فرهنگی و علمی)

در واقع آنچه که زمینه‌ی توسعه‌ی هرچه بیشتر مجموعه‌ی رو به رشد شیعه را فراهم کرد، طرح‌ها و تدابیر حفاظتی بود که امام رضا (علیه‌السلام) به کار بستند. این مسئله به خصوص در دوره‌ی مأمون که حکومت عباسی از قدرت بالایی برخوردار بود و امام رضا (علیه‌السلام) در منصب ولایتهدی (هرچند بر حسب ظاهر) بودند اهمیت خود را بیشتر نشان می‌دهد. در این دوره که مسائل فکری و عقیدتی و همچنین مباحث فقهی در جامعه‌ی اسلامی اوج گرفته و شبهه‌های گوناگونی در زمینه‌های دینی و غیردینی مطرح می‌شد، تشنگی علمی و معرفتی شدیدی میان مردم به وجود آمد. پیروزی در مناظره‌ها، عظمت علمی، مقام معنوی و اخلاق عملی باعث جذب مردم به سوی امام رضا (علیه‌السلام) شد. ابهت علمی ایشان همه جا را فراگرفت به گونه‌ای که مأمون به آن اعتراف کرد.
این مسائل امری نبود که حکومت نسبت به آنها بی‌تفاوت باشد. در چنین فضایی، امام رضا (علیه‌السلام) برای حکومت، حساسیت‌زا و سوء استفاده از وجهه‌ی اجتماعی ایشان از مهم‌ترین دغدغه‌های حکومت بود. همچنین جماعت شیعه که از نفوذ و تأثیر زیادی برخوردار بودند و سردمداران قیام‌های علوی که به صورت مخفیانه زندگی می‌کردند و در مناطق دورافتاده، متواری بودند، با استفاده از موقعیت و پست حکومتی امام رضا (علیه‌السلام) وضعیت زندگی آنها بهبود یافت و از آزادی نسبی بهره‌مند شدند. این مسئله برای حکومت نگران کننده و حساسیت‌زا بود.
با توجه به این موضوع، تاکتیک‌های امام رضا (علیه‌السلام) در دو جهت اصلی باید اجرا می‌شد:
1. اجتماع و جامعه‌ی شیعی چگونه کنترل و هدایت شود تا آسیب نبیند؛
2. رهبری شیعه چگونه خود و راه فکری‌اش را از آسیب محفوظ نگه دارد.

2. دور کردن شیعیان از خطرهای سیاسی

در دوره‌ی مأمون عباسی با توجه به جریان ولایتعهدی، امام رضا (علیه‌السلام) کوشیدند جامعه‌ی شیعی را از اهداف پشت پرده‌ی خلیفه آگاه کنند تا از سوق یافتن شیعیان در گرداب‌های سیاسی که خلیفه نقش اول آن را برعهده داشت جلوگیری کنند. در چنین شرایطی که دشمن آشنایی کاملی با جامعه‌ی شیعه داشته و با مهم‌ترین شخصیت آن یعنی امام رضا (علیه‌السلام) رابطه دارد، نیاز به تاکتیک‌های جدید و متفاوت بود. اگر امام (علیه‌السلام) ولایتعهدی را نمی‌پذیرفتند، مأمون به ای

کلماتی برای این موضوع

پارسی نیوزپایگاه بزرگ و پیشرفته خبری همشهری آنلاین ۳۶۵ یا ۶۰۰ میلیون تومان اولی رقم فروش نگاهی گذرا به زندگینامه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی …رهبر انقلاب اسلامی ایران ۱ خاندان ۲ شخصیت علمی و فرهنگی ۱۲ تحصیل و تدریس ۲۲پاسخ امام خامنه ای به افراط و تفریط صادق شیرازی و …کلیپ زیبایی از هوشمندی حضرت امام خامنه ای که اختلافات مذهبی را به بهترین شکل به نفع آرشیو موضوعی بیانات آرشیو کلیدواژه‌ها و فیش های موضوعی بیانات اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیآموزش نماز آموزش نماز آثار و برکات نماز آموزش نماز نماز آخرین توصیه انبیاء أحَبُّ پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیواکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه اختلاف نظر آیت الله هاشمی با آیت الله خامنه ای در …آیت الله هاشمی رفسنجانی همواره یکی از چهره های خبرساز ایران بوده است وی در واقع بعد راههای کنترل شهوت و احساسات جنسی شهر سوالراه ها و روش های کم کردن و از بین بردن شهوت و تمایلات جنسی برای افراد مجرد باید دانست سایت خبر ی و فرهنگی ترکمنصحرا درگذشت یکی از علمای برجسته اهل‌سنت ترکمن‌صحرااسلام هراسی چیست؟ پرسمان دانشجویی اندیشه ی …اسلامهراسیچیست؟واکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران …دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر سریال از یاد رفته جامعفیلمنامه مجموعه از یاد رفته را قبل از بازی نخوانده بودم عمار آقایی بازیگر نقش مرتضی ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی …ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و تحقیق و پژوهش در متوسطه علوم اجتماعیماه ها هفته ها روز و تاریخ جلسه فصل ها موضوع و عنوان درس هدف ویژه درس فعالیت های دیگرجام نیوز خواننده زن، حراج آبروی ایران و زنده به گزارش گروه فرهنگی جام نیوز، تکخوانی خواننده زن در جشنواره موسیقی مراکش با سکوت کشاورزی لرستان اولین مجله علمی کشاورزی …قرن بیست و یکم، قرن جنگ بر سر آب نام گرفته است در قسمتهای مختلف دنیا، به خصوص در الف هخامنشی گرایی ضدیت با تاریخ کهن ایرانی استدر کاوش های باستان شناسی که از زمان رضا خان شروع شد تمام الواح قبل از دوران هخامنشی ها کیهان نهاوندکیهان نهاوند انعکاس اخبار شهرستان نهاوند و حومه ای خدا دلم مکن من را مقالات حقوق پورتال پرتال حقوقمقالاتحقوق دانش آموخته ی مهندسی اموات تاریخ مقطع


ادامه مطلب ...

فقه‌القرآن شیعه در بستر تاریخ

[ad_1]

چکیده:

این مقاله در آغاز به کلیاتی درباره موضوع، از جمله ماهیت فقه‌القرآن، جایگاه آن اتجاه به کار رفته در تفسیر آیات الاحکام و پیشینه‌ی دانش به لحاظ موضوع و تدوین می‌پردازد و به این نتیجه می‌رسد که تفسیر آیات الاحکام به لحاظ منهج، اجتهادی؛ به لحاظ اتجاه فقهی و به لحاظ اسلوب، موضوعی ترتیبی است. نویسنده‌ی مقاله بر این باور است که فقه‌القرآن نه فقه محض است و نه تفسیر صرف، بلکه مجمع هر دو دانش است و در بُعد تاریخی معتقد است: تاریخچه موضوع آیات الاحکام به زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نزول اولین آیه فقهی قرآن بازمی‌گردد؛ ولی پیشینه‌ی تدوین آن به عصر امام صادق (علیه السلام) می‌رسد. این مقاله در نهایت به این ثمره‌ی علمی منتهی می‌شود که شیعه، ‌بنیاگذار دانش فقه‌القرآن به عنوان یک علم مستقل است.
در ادامه‌ی این نوشتار، به نهضت فقه‌پژوهی در طول تاریخ پرداخته شده است که به هفت دوره حرکت، دوره ایستایی، دوره پویایی، دوره شکوفایی، دوره رکود، دوره بازگشت و دوره رشد و رویش قابل تقسیم است: ضمن آنکه نویسنده برای هرکدام از این دوره‌ها ویژگی‌هایی را همراه با آثار نگاشته شده‌ی هر دوره، بیان می‌کند و در پایان به جمع بندی و بیان سهم شیعه در تفسیر آیات الاحکام در جهان اسلام اشاره می‌کند.

مقدمه

یکی از نمادهای قرآن‌شناسی که در حوزه تفسیر نمایان می‌شود، تفسیر آیات الاحکام و یا به تعبیر دیگر، فقه‌القرآن است که بزرگان از فقهای مفسر با همّت زیاد و سعی وافر تلاش نموده‌اند تا این بخش عظیم از آیات قرآن را تفسیر نموده، یکی از مهم‌ترین ابعاد کتاب الهی- که مربوط به احکام عملی و نیز حقوق اسلامی است- را شناخته، به جامعه‌ی قرآن دوست بشناسانند و این مهم، زمانی جلوه‌گر می‌شود که معلوم گردد این حرکت عظیم از چه زمانی و در کجا آغاز شده است و چه کسی آن را بنیانگذاری نموده است و نیز سهم شیعه‌ی امامیه اثنی عشریه در این حرکت علمی تا چه اندازه است؟

ماهیت و جایگاه فقه‌القرآن

پیش از پرداختن به اصل موضوع، مناسب است به «موضوع» اشاره شود که ماهیت فقه‌القرآن چیست و جایگاه آن کجاست؟ در پاسخ باید گفت: فقه‌القرآن به لحاظ ماهیت علمی، در حقیقت تفسیر آیات الاحکام است؛ بر این اساس مباحث مربوط به تقسیم و تفاسیر و تنویع آن درباره این بحث نیز جاری خواهد بود. در تقسیم بندی تفاسیر معمولاً سه عنصر منهج (مصادر)، اتجاه (گرایش فکری) ‌و اسلوب، ایفای نقش می‌کند و تفسیر قرآن را از زوایای مختلف متنوع می‌سازد؛ (2) البته برخی از قرآن پژوهان، بدون تصریح به نقش تنویعی آن، عوامل دیگری را نیز در تنوع تفسیر، مؤثر می‌دانند که در این کوتاه نوشته نمی‌گنجد (بابایی، ‌1381ش، ج1، ص13-20).
در نتیجه، تقسیم برخاسته از عناصر سه گانه فوقِ تفسیر آیات الاحکام، به لحاظ منهج، تفسیر اجتهادی است؛ گرچه از جهتی از شیوه تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر قرآن به روایت نیز استفاده می‌شود.
به لحاظ اتجاه، تفسیر فقهی است؛ همچنین به لحاظ اسلوب، از یک جهت تفسیر موضوعی و از جهت دیگر تفسیر ترتیبی است؛ چرا که آیات قرآن از نظر محتوا و موضوع، به آیات معارف و عقاید، آیات تهذیب و اخلاق، آیات علوم و فنون، آیات تاریخ و قصص و آیات الاحکام تقسیم می‌شود؛ و فقه‌القرآن متکفل گروه اخیر است؛ هرچند تمام آیات فقهی به عنوان موضوع عام و آیات مربوط به عناوین محدودتر چون: نماز، حج، جهاد و مانند آن به عنوان موضوع خاص تلقی می‌شود. تفسیر این دسته از آیات، ممکن است به ترتیب آیه‌ها و چینش سوره‌های قرآن باشد؛ آن گونه که غالب اهل سنت عمل کرده‌اند و نام «احکام القرآن» و یا «آیات الاحکام» را بر آن نهاده‌اند؛ همچنین ممکن است به ترتیب مباحث فقهی صورت پذیرد؛ چنان که دانشمندان شیعه رفتار کرده‌اند و بیشتر آثار خود را «فقه‌القرآن» نامیده‌اند (3)؛ بنابراین تفسیر آیات الاحکام از این حیث یکی از نمادهای تفسیر موضوعی به شمار می‌رود.
با نگاهی به تفسیر آیات الاحکام از زاویه تبیین احکام فقهی، به این موضوع پی خواهیم برد که این علم، جزئی از دانش فقه است، اما نه فقه محض. از سوی دیگر با نگاه بدان از زاویه تبیین آیات قرآن، بخشی از دانش تفسیر خواهد بود، اما نه تفسیر صرف؛ از این رو می‌توان گفت تفسیر آیات الاحکام مجمع هر دو دانش است و برای تحقق آن مبانی و اصول هر دو علم لازم است؛ از دیگر سو با توجه به اینکه قرآن یکی از منابع مهم حقوق اسلامی، بلکه مهم‌ترین آن است. تفسیر آیات الاحکام، در حقیقت تبیین مهم‌ترین مصدر تشریع و منبع تشریح حقوق اسلامی است.

پیشینه تفسیر آیات الاحکام

شکی نیست که تاریخچه‌ی موضوع آیات الاحکام، به زمان پیامبر (صلی الله علی هو آله) و نزول اولین آیه فقهی قرآن باز می‌گردد؛ زیرا با نزول اولین آیه‌ای که پیامش، عمل به مفاد آن بود و مردم از کمّ و کیف آن آگاهی نداشتند. مردم برای عمل بدان از پیامبر (صلی الله علیه و آله) سؤال می‌کردند و آن حضرت نیز براساس آیه کریمه «وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» (و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است، توضیح دهی) (نحل:44) که بیانگر وظیفه‌ی تبیینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. به حسب مورد و متناسب موضوع، پاسخ لازم را بیان نمودند و رهنمود اساسی را ارائه کردند؛ در حقیقت باید گفت پیشینه‌ی تفسیر آیات الاحکام به دوره‌ی نبوی برمی‌گردد؛ زیرا بیان حضرت در خصوص این دسته از آیات چیزی جز تقسیم آیات فقهی نیست.

عصر نبوی

ذهبی می‌نویسد: ‌«اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرگاه مشکلی در فهم قرآن پیدا می‌کردند، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) مراجعه می‌کردند و جواب را دریافت می‌نمودند»، چرا که بیان قرآن، وظیفه آن حضرت بود. ذهبی سپس به نمونه‌هایی از تفسیر آن حضرت اشاره می‌کند؛ از جمله اینکه وی در تفسیر آیه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» (انفال:60) می‌فرماید: «الا و انّ القوة الرمی؛ منظور از قوت، رمی است» (ذهبی، 1421ق، ج1، ص33). ملاحظه می‌شود که در این بیان نبوی- که درواقع تفسیر آیه جهاد است و مصداقی از یک حکم فقهی می‌باشد- قوه به تیراندازی تفسیر شده است؛ البته در منابع روایی و تفسیری شیعه نیز با همین مضمون وجود دارد؛ چنان که کلینی از عبدالله بن مغیره نقل می‌کند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تفسیر آیه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ» فرمود: «الرَّمْیُ» (کلینی، 1365ش، ج5، ص49/ حرّ عاملی، ج11، ص427 و ج19، ‌ص252/ نوری، 1408ق، ج1، ص392)؛ گرچه عیاشی از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که در تفسیر آیه فرمود: «سَیْفٌ وَ تُرْسٌ» (حرعاملی، 1409ق، ج11، ص427).
آیت الله معرفت نیز می‌نویسد:
"پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرجع نخست در فهم آیات مشکل قرآن [و از جمله آیات الاحکام] و مصدر اصلی در حلّ آن مشکلات می‌باشد؛ زیرا همان گونه که وظیفه داشت قرآن را ابلاغ نماید، بیان آن نیز برعهده وی بود و این کار را نیز انجام داد؛ مجمل‌های قرآن را تفصیل داد؛ مبهم‌های آن را به وسیله‌ی سیره‌ی عملی و یا به وسیله سخن خود- که در حقیقت تفسیر قرآن بود- تبیین نمود که از جمله آن، می‌توان به این گفته اشارت نمود که فرمود: «صلّوا کما رأیتمونی اصلی»: «نماز را آن گونه به جای آورید که می‌بینید من انجام می‌دهم» که در حقیقت شرح و بیان این آیه است که می‌فرماید: «وَ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ» (بقره:43) : «و نماز را برپا دارید» و نیز این آیه که می‌فرماید: «فَأَقِیمُوا الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَاباً مَوْقُوتاً» (نساء:103) : «نماز را [به طور کامل] به پا دارید؛ زیرا نماز بر مؤمنان، در اوقات معین مقرر شده است» و نیز فرمود: «خُذوا عنّی مناسِکَکُم»: «مناسک [حج] تان را از من ‍[یاد] بگیرید» که در حقیقت تفسیر این آیه می‌باشد که می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً» (آل عمران:97) : «و برای خدا حج آن خانه، برعهده مردم است؛ [البته بر] کسی که بتواند به سوی آن راه یابد» (معرفت، 1377ش، ج1، ص174).
چه بسا بتوان گفت: از اولین مواردی که مردم عصر نزول درباره‌ی تفسیر آیات قرآن بدان نیاز داشتند، تفسیر آیات الاحکام بود؛ هرچند با این عنوان مطرح نبوده است. اگر بپذیریم که اوامر و دستورالعمل‌های قرآن مورد عمل بوده است که هست. طبعاً در اولین مورد نیز می‌بایست تکلیف مردم روشن می‌شد؛ چه اینکه در سوره‌ی مزّمل که به حسب نزول، جزء‌ سور اوایل (سومین سوره) می‌باشد و در آن به شش موضوع فقهی قرائت قرآن به قدر امکان، مسافرت، جهاد، اقامه نماز، ادای زکات و قرض پرداخته شده، فرموده است: «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَى وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» (مزمل: 20) : «هرچه از قرآن میسر می‌شود قرآن بخوانید. [خدا] می‌داند که به زودی در میانتان بیمارانی خواهند بود و [عده ای] دیگر در زمین سفر می‌کنند [و] در پی روزی خدا هستند و [گروهی] دیگر در راه خدا پیکار می‌نمایند؛ پس هرچه از [قرآن] میسر شد، تلاوت کنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و وام نیکو به خدا دهید. » این دستورات چه همراه با دیگر آیات سوره‌ی مزمل نازل شده باشد و چه در فاصله‌ی یک سال، هشت ماه و یا شش ماه از نزول آیات اول سوره و چه پس از هجرت و در مدینه نازل شده باشد (طباطبایی، بی‌تا، ج20، ص74) نیازمند توضیح نبوی است تا بیان کند این قرائت واجب است یا مستحب؟ میسور محدود است و یا مجبوب؟ قرائت مستقل است یا قرائت ضمن نماز؟ مریض و مسافر چه حکمی دارند؟ قتال و جهاد با چه شرائطی واجب است و در چه شرایطی واجب نیست؟ کمیت و کیفیت نماز چیست؟ موارد زکات و مقدار آن چقدر است؟ آیا قرض دادن در هر شرایطی مطلوب است؟ و ده‌ها و بلکه صدها پرسش ناگفته که باید پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را تشریح کند و البته چنین نیز شده است.

عصر امامت

پس از عهد نبوی (صلی الله علیه و آله) در عصر ائمه نیز این حرکت علمی ادامه یافت و مسائل خرد و کلان فقهی قرآن تبیین گردید تا بدان جا که برخی از ریزترین مسائل فقهی با استناد به قرآن بیان می‌شد که مسئله‌ی مشهور وضو و به خصوص مسح سر و پا به استناد جمله معروف «لِمَکان البّاء» نمونه‌ای از آن است. زراره می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم از کجا می‌گویی که منظور، مسح بر بخشی از سر و پا است؟ آن حضرت فرمود: «یا زرارة قالهُ رسولُ الله (صلی الله علیه و آله) و نزَلَ بهِ الکِتابُ مِنَ الله عزّوجلّ»: «زراره! این سخنی است که پیامبر خدا گفته است و در قرآن نیز وجود دارد؛ چرا که خداوند عزوجل فرمود: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ، فَعَرفنا انّ الوَجهَ کُلُه یَنبغی ان یُغسَل، ثمّ قال: وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ، فَوَصلَ الیَدین اِلی المِرفقین بالوَجهِ، فَعَرفنا انَّه یَنبغی لَهُمَ اَن یُغسَلا اِلی المِرفقین»: «از اینکه دو دست تا مرفق را عطف بر صورت نمود، فهمیدیم که دستان باید تا مرفق شسته شوند. » پس از آن، حضرت لحن کلام خود را تغییر داد و فرمود: «وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ»: از این تعبیر و اینکه فرمود «برؤسکم» فهمیدیم که «اَنَّ المَسحَ ببَعض الرأس»: مسح بخشی از سر کافی است. به دلیل «لِمکانِ البَاء». پس از آن، حضرت پا را عطف به رئوس نمود و فرمود: «وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ» از این عطف نیز فهمیدیم که مسح بخشی از سر کافی است (حرعاملی، 1409ق، ج3، ص 365) و صدها مسئله‌ی فقهی دیگر.

تاریخچه‌ی تدوین آیات الاحکام

درباره‌ی بحث از تاریخچه تحقیق و تألیف آیات الاحکام باید گفت: این مسئله به عصر صادقین باز می‌گردد. در این عصر علاوه بر آنکه امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) در قالب روایات فقهی و تفسیری احکام قرآن را بیان می‌کردند، اصحاب آن حضرات نیز به تدوین اولین آثار خود در زمینه «فقه‌القرآن» اقدام می‌نمودند. در این دوره بود که اولین کتاب توسط ابونصر محمد بن السائب بن بشر الکلبی الکوفی (متوفا به سال 146قمری) نگاشته شد. آقابزرگ تهرانی از این کتاب نام برده است و آن را معرفی می‌کند (تهرانی، 1403ق، ج1، ص40)؛ همچنین آیت الله نجفی نیز آن را به عنوان اولین تصنیف در موضوع «فقه‌القرآن» می‌داند. ابن ندیم نیز در کتاب «فهرست» خود در میان کتب مربوط به احکام قرآن، از این کتاب با عنوان «احکام القرآن للکلبی» نام می‌برد و می‌افزاید: کلبی این احکام را از ابن عباس نقل می‌کند (ابن ندیم، 1398ق، ص57)؛ اما تعبیری که آیت الله مرعشی نجفی دارد این است: «روی فیه عن ابن عباس». این تعبیر نشانگر آن است که ابن سائب کلبی در این کتاب از ابن عباس نیز روایت می‌کند (کاظمی، 1365ش، ص9)؛ از این رو سخن ابن ندیم که مشعر به این است که کلبی همه‌ی احکام را از ابن عباس روایت کرده است. سخن درستی به نظر نمی‌رسد؛ به ویژه اینکه کلبی از اصحاب امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) بوده است. (موسوی خویی، 1413ق، ج4، ‌ص37 و ج17، ص114).

سرآغاز فقه‌پژوهی قرآن

با توجه به آنچه در معرفی نخستین اثر در حوزه فقه‌القرآن گذشت. باید قرن دوم را زمان پایه گذاری این دانش نامید؛ به خصوص اینکه در میان اهل سنت نیز تا آن زمان کسی به فکر تألیف در زمینه احکام القرآن نبود؛ از سوی دیگر پس از ابن سائب، مقاتل بن سلیمان بن بشر الخراسانی (متوفا به سال 150ه. ق) دومین کتاب فقه‌القرآن را با عنوان «تفسیر الخمسمأة آیة فی الأحکام» در این قرن نوشت. (کاظمی، پیشین)؛ همچنین برخی از فضلای معاصر در تحقیقی که از روی نسخه موجود این کتاب در کتابخانه بریتانیا انجام داده‌اند، نام اصلی آن را «تفسیر الخمسأة آیة من القرآن فی الأمر و النهی و الحلال و الحرام» می‌دانند (ناصحیان، 1383ش، ص31)؛ البته مقاتل بن سلیمان گرچه از اصحاب امام باقر (علیه السلام) است (علامه حلی، 1381ش، ص410/ اردبیلی، 1403ق، ج2، ص261/ بروجردی، 1410ق، ج2، ص42) با این حال خالی از گرایش غیرشیعی نبوده است و لذا برخی از رجالیون شیعه وی را عامی لقب داده‌اند و آقای خویی در رجال خود از وی نام نمی‌برد.
پس از مقاتل، ابومنذر هشام بن محمد بن السائب الکلبی (نسابه مشهور و متوفا به سال 206 هـ. ق) که او نیز از اصحاب امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) بوده است (البته عصر امام کاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) را نیز درک کرده است) کتاب «تفسیر آیات الاحکام» را نوشت.
آقابزرگ تهرانی می‌نویسد: «هشام بن محمد دارای تفسیر بزرگی بوده است که مبسوط‌ترین تفاسیر به شمار می‌رفته است» (تهرانی، 1403ق، ج1، ص40). سیوطی نیز در «اتقان» به این تفسیر اشاره نموده است (سیوطی، 1416ق، ج2، ص498).
آقای خویی در معرفی هشام بن محمد از قول نجاشی می‌نویسد: «هشام بن محمد عالم به نسب، عالم بالأیام و دارای تألیفات زیاد بوده است (موسوی خویی، 1413ق، ج20، ص 336). آمار این کتاب‌ها بالغ بر پنجاه نسخه می‌شود. (4)

بنیانگذاری نهضت فقه‌پژوهی

در نتیجه‌ی آنچه گفته شد باید پذیرفت که شیعه بنیانگذار دانش فقه‌القرآن به عنوان یک علم مستقل است و این مطلب که برخی از جمله سیوطی اصرار دارند تا اهل سنت و در رأس آن محمد بن ادریس شافعی (متوفای 204هـ. ق) پیشوای مذهب شافعیه را پیشگام در این میدان بدانند، سخن درستی نیست. آری شافعی نیز در زمینه‌ی آیات الأحکام اثری به جای گذارده است که به «احکام القرآن» شهرت دارد و چون به وسیله احمد بن حسین بیهقی (متوفای 458هـ. ق) روایت و تنظیم شده است. به احکام القرآن بیهقی نیز شهرت یافته است؛ بنابراین می‌توان گفت: شافعی در میان اهل سنت از پیشگامان دانش فقه‌القرآن است.
جدای از آنچه در آغاز این نهضت علمی گذشت، حرکت فقه‌القرآنی در کنار دیگر دانش‌های قرآن‌شناسی، از خیزش خوبی برخوردار بوده است؛ چه اینکه در طول زمان، نزدیک به صد اثر گرانبها و ارزشمند به وسیله مفسران فقیه و فقهای مفسر شیعه به بازار دانش قرآن پژوهی عرضه شده است. شیخ آقابزرگ تهرانی در مجموعه‌ی ارزشمند «الذریعة الی تصانیف الشیعة» سی اثر از مؤلفان شیعه را نام برده است (تهرانی، 1403ق، ج1، ص40) آیت الله سید شهاب الدین مرعشی (رحمه الله) نیز در مقدمه خود بر کتاب «مسالک الافهام الی آیات الاحکام» 29 اثر از علمای شیعه را برمی‌شمرد (کاظمی، پیشین، ص13-8).
دکتر عباس ترجمان در مقدمه خود بر کتاب «فقه‌القرآن» و آیت الله محمد یزدی، به نقل از مجله «تراثنا» در بخش «فقه‌القرآن فی التراث الشیعی» 44 اثر را نام می‌برند (یزدی، 1374، مقدمه). اخیراً نیز محمدعلی‌هاشم زاده، فهرست جامعی در کتاب‌شناسی آیات الاحکام، براساس طبقات تاریخی تهیه کرده است که در آن آثار شیعی نیز به اختصار معرفی شده است (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش)؛ البته بسیاری از آثار معرفی شده در این چهار اثر متداخل می‌باشند.
هرچند همه‌ی مفسران جامع‌اند و مفسرانی که تفسیر ترتیبی نگاشته‌اند، در خلال تفسیر به تفسیر آیات فقهی قرآن به این موضوع نیز پرداخته‌اند، لیکن در اینجا سخن از تفسیر آیات الاحکام به صورت مستقل مدّنظر می‌باشد.

فقه‌پژوهی در دوره‌های مختلف

نهضت فقه‌پژوهی در طول تاریخ خود، با فراز و نشیب‌های زیادی روبرو بوده است که در این کوتاه نوشته در قالب گزارش و تحلیل از دوره‌های گوناگون تنها به آن اشاره می‌شود.

1. دوره حرکت

به نظر می‌رسد قرن چهارم مناسب این نام است؛ چرا که از یک سو قرن دوم زمان بنیانگذاری لقب گرفت و قرن سوم نیز فاقد اثر فقه‌پژوهی است؛ از سوی دیگر عمده فقه‌پژوهی‌های انجام شده از قرن چهارم به بعد پدید آمده است.
بنابراین کاروان فقه‌پژوهی در قرن سوم یا چهارم به حرکت درآمد؛ زیرا ابن ندیم (متوفای 385هـ. ق) از دانشمندی به نام علی بن موسی قمی نام می‌برد که دارای آثاری است از جمله «آیات الاحکام» که وی آن را به بزرگی یاد می‌کند؛ همچنین کتاب «بعض ما خالف فیه الشافعی العراقیین فی احکام القرآن» (ابن ندیم، 1398ق، ص292). از آنجا که ابن ندیم این دانشمند را نقاد آرای شافعی معرفی می‌کند، به خوبی معلوم می‌شود که این فقیه شیعی در قرن سوم یا چهارم می‌زیسته است؛ اما تاریخ دقیق آن مشخص نیست.
حرکت فقه‌پژوهی با دو اثر تقریباً همزمان در قرن چهارم به حرکت خود ادامه داد. یکی از آنها «آیات الاحکام» تألیف ابوالحسن عباد بن عباس طالقانی (متوفای 385هـ. ق) است. یاقوت حموی از این کتاب نام برده است و می‌نویسد: «این کتاب بر شیوه‌ی اعتزال مشی نموده است و به نحوی است که هرکس آن را ببیند تحسینش می‌کند» (حموی، [بی‌تا]، ج2، ص7). ظاهراً منظور از اعتزال این است که کتاب با تفکر اشعری‌گری نگاشته نشده است.
کتاب دوم «شرح آیات الاحکام» نوشته فرزند وی، اسماعیل بن عباد (متوفای، 385هـ. ق) است که اندکی پس از وفات پدرش درگذشت. آیت الله نجفی از این کتاب نام می‌برد و می‌افزاید: مؤلف، موفق به اتمام این کتاب نشده است (کاظمی، 1365ش، ص9).
اسماعیل بن عباد، معروف به صاحب ابن عباد، وزیر ادیب و دانشمند (وزیر مؤیدالدوله) ‌آل بویه بود و با شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه و برادرش، حسین بن علی بن بابویه ارتباط علمی داشت (طوسی، 1404ق، ص21). وی همچنین اشعاری در مدح امام علی (علیه السلام) (5) و کتابی درباره‌ی زندگی عبدالعظیم حسنی دارد (ابن شهر آشوب، 1376ق، ج2، ص26).

2. دوره ایستایی

از اواخر قرن چهارم، یعنی دقیقاً از سال 385هـ. ق که دو فقه‌القرآن نویس، چهره در نقاب خاک کشیدند تا اواخر قرن ششم، هیچ اثری پدید نیامد؛ از این رو این دوره‌ی دویست ساله را باید دوره ایستایی نخست نامید؛ از نیمه دوم قرن ششم، دوباره پرچم قرآنی به اهتزار درآمد و در این زمان، یکی از مهم‌ترین کتاب‌های فقه‌القرآنی شیعه با عنوان «فقه‌القرآن فی احکام القرآن» نگاشته شد که به دلیل کامل بودن این اثر، در موضوع خود، این زمان را دوره‌ی رشد می‌نامیم. این کتاب به دست توانای ابوالحسین سعید بن عبدالله بن الحسین بن هبة الله بن الحسن راوندی، مشهور به «قطب الدین راوندی» (متوفای 573هـ. ق) تألیف گردیده است.
از آثار علمی قطب الدین راوندی روشن می‌شود که این عالم فرزانه، شاعر، ادیب، فقیه، متکلم، فیلسوف و مفسر بزرگ شیعه و از شاگردان امین الدین طبرسی مؤلف مجمع البیان بوده است. برخی از آثار قرآنی وی غیر از فقه‌القرآن، عبارت است از: اسباب النزول، الناسخ و المنسوخ، امّ القرآن، شرح آیات الاحکام، تفسیر القرآن الکریم در دو مجلد، خلاصة التفاسیر در ده مجلد و شرح الآیات المشکله فی التنزیه (راوندی، 1405ق، ج1، ‌ص20-22). مجموع آثار علمی وی از پنجاه مورد می‌گذرد و این حکایت از آن دارد که یک شخصیت جامع علمی، اقدام به نوشتن کتاب فقه‌القرآن نموده است.
در انگیزه‌ی نوشتن این کتاب، خود قطب راوندی در مقدمه‌ی فقه‌القرآن می‌نویسد: «آنچه باعث شد به تألیف فقه‌القرآن اقدام نمایم، این بود که از علمای گذشته و حاضر کسی ندیدم که در این زمینه کتاب مستقلی نوشته باشد که همه‌ی احکام قرآن را در بر بگیرد.»
در همین قرن، اثر دیگری در زمینه فقه‌القرآن به رشته تحریر درآمد؛ و آن «تفسیر آیات الاحکام» تألیف ابوالحسن محمد بن حسین بیهقی نیشابوری (متوفای 576هـ. ق) است. سید محمد عاملی در نهایة المرام از این کتاب نقل مطلب می‌کند (عاملی، 1413ق، ج1، ص390). شیخ عباس قمی نیز از این دانشمند این گونه یاد می‌کند: «شیخ فقیه، فاضل ماهر، ادیب اریب و بحر زاخر». او سپس سه کتاب از وی نام می‌برد؛ یکی «الاصباح فی الفقه»، دوم «انوار العقول» که حاوی اشعار امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و سوم «شرح نهج البلاغه» (قمی، [بی‌تا]، ج3، ص74).
مشعل فقه‌پژوهی که پس از دو قرن خاموشی (دوره خمودی نخستین) در نیمه دوم قرن ششم روشن شده بود. مجدداً در قرن هفتم رو به خاموشی نهاد که آن را دوره «خمودی دوم» می‌نامیم؛ زیرا قرن هفتم و هشتم نیز همانند قرن چهارم تا ششم، زمانه خالی از برنامه فقه‌پژوهی قرآنی در حوزه شیعی است و دانشمندان عنایتی به این دانش نداشتند؛ لذا در این دو قرن نیز هیچ اثری در زمینه‌ی تفسیر آیات الاحکام پا به عرصه وجود نگذاشت.
در اواخر قرن هشتم و شاید اوایل قرن نهم، خیزش مجددی در برنامه‌ی فقه‌پژوهی قرآنی به وجود آمد و کتاب «النهایة فی تفسیر الخمسمائة آیة» نگارش یافت. علامه امین در معرفی شیخ فخرالدین احمد بن عبدالله بن سعید بن المتوج البحرانی، وی را معاصر فاضل مقداد سیوری و این کتاب را از تألیفات او می‌داند. (امین، [بی‌تا]، ج3، ص11). آیت الله مرعشی نیز این کتاب را نوشته‌ی فخرالدین احمد بن عبدالله بن سعید بن المتوج البحرانی می‌داند که اندکی بعد از سال 771 هجری قمری از دنیا رفته است و او را از شاگردان فخرالمحققین می‌شمارد (کاظمی، 1365ش، ج1، ص9)؛ بنابراین استاد و شاگرد، هر دو در یک سال، با فاصله‌ی اندک از دنیا رفته‌اند.
آقابزرگ تهرانی در ابتدای کلام، کتاب آیات الاحکام را با عنوان «النهایة فی تفسیر خمسمأة آیة من الآیات القرآنیة» از فخرالدین احمد بن عبدالله بن سعید بن المتوّج می‌داند. سپس با تعبیر «قدینسب» آن را به پدر، یعنی عبدالله بن سعید المتوج البحرانی نسبت می‌دهد (تهرانی، 1403ق، ج24، ص402).

3. دوره پویایی

از آغاز قرن نهم، نهضت فقه‌پژوهی قرآنی، روند تکاملی به خود گرفت و از این قرن تا دو سده، هرچند از نظر کمّی مانند دیگر قرون، تعداد آثار اندک است، اما به لحاظ کیفی، آثار ارزشمندی پدید آمد. در این قرن کتاب «منهاج الهدایة فی شرح آیات الاحکام الخمسمأة» نگاشته می‌شود. سید محسن امین این کتاب را تألیف جمال الدین احمد بن عبدالله بن محمد بن علی بن الحسین بن المتوّج البحرانی (متوفای 820هـ. ق) می‌داند و کتاب‌های قرآنی دیگر نیز از جمله «الناسخ و المنسوخ»، «تفسیر القرآن المجید» و تفسیر مختصر دیگری به نام «تفسیر القرآن» را به وی نسبت می‌دهد (امین، [بی‌تا]، ج3، ص14). وی مؤلف این کتاب را از بزرگ‌ترین شاگردان فخرالدین (ابوطالب محمد بن جمال الدین، 682-771هـ. ق) پسر علامه حلی می‌داند. نظر علامه تهرانی نیز همین است (تهرانی، 1403ق، ج23، ص181)؛ اما آیت الله مرعشی این کتاب را نوشته‌ی جمال الدین احمد بن عبدالله بن محمد بن الحسن المتوج البحرانی می‌داند که در سال 836 هجری قمری درگذشته است. او تصریح می‌کند که این احمد بن عبدالله، غیر از احمد بن عبدالله مؤلف «النهایه» است (کاظمی، 1365ش، ج1، ص9).
بنابر نقل علامه امین، مؤلف «منهاج»، احمد بن عبدالله ملقب به جمال الدین و جدّ وی محمد بن علی است که بنابر قول آیت الله مرعشی، جدّ وی محمد بن الحسن است. آنچه در اینجا مهم است، وجود کتابی با عنوان «منهاج الهدایة» در موضوع فقه‌القرآن است.

عدد و ارقام آیات الاحکام

تأکید بر عدد پانصد آیه، در بیشتر آثار مربوط به فقه‌القرآن بر پایه‌ی عدد مشهور میان فقهاست؛ تا بدان حدّ که این عدد عنوان برخی از آثار فریقین نیز قرار گرفته است؛ زیرا افزون بر دو عنوان پانصدی در این دوران، پیش از آن نیز مقاتل بن سلیمان عنوان «تفسیر الخمسمأة آیة فی الاحکام» را برای اثر خود برگزید؛ همچنین فرقه اباضیه نیز عنوان «تفسیر الخمسمأة آیة» را بر فقه‌القرآن خود نهادند؛ چنان که پس از آن نیز عبدالله بن محمد النجری الیمانی (متوفای 877هـ. ق) از فرقه زیدیه، فقه‌القرآن خود را «شافی (شفاء) العلیل فی شرح الخمسمأة آیة من التنزیل» نامید؛ با این حال باید توجه داشت که در خصوص تعداد آیات الاحکام، دیدگاه‌های دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله عبدالله بن مبارک، بر این عقیده است که نهصد آیه از قرآن، آیات الاحکام است. (ایازی، 1380ش، ص121). محمد بن عبدالله بن العربی از احکام القرآن نویسان مالکی مذهب نیز این عدد از آیات را تفسیر می‌کند؛ چه بسا بزرگ‌ترین رقم درباره‌ی آیات الاحکام، رقم دو هزار به بالاست که می‌توان در «لجامع لأحکام القرآن» قرطبی یافت؛ چنان که کمتر از پانصد نیز گفته‌اند؛ از جمله شیخ محمد خضری بک معتقد است: آیات الاحکام به بیش از سیصد آیه نمی‌رسد (همان). سیوطی و شیخ طنطاوی تنها یکصد و پنجاه آیه را در رابطه با احکام می‌دانند (سیوطی، 1416ق، ج2، ص165/ طنطاوی جوهری، 1412ق، ج1، ص3). با این همه به نظر می‌رسد آنچه در این زمینه، به حقیقت نزدیک‌تر است، عددی بین نُهصد تا یک هزار است که از مرور در آیات به دست می‌آید.
راز این تفاوت فاحش، در آمار آیات فقهی ممکن است این باشد که برخی با قطع نظر از تکرار، عددی را گفته‌اند یا اینکه برخی با توجه به عنوان حکم، عدد را مطرح نموده‌اند که طبعاً عدد کوچکی است و چه بسا برخی به آیات صریح و غیر صریح توجه کرده‌اند و به عدد بزرگ‌تری دست یافته‌اند. این احتمال نیز وجود دارد که اعداد بزرگ ناشی از نوع بینش به آیات الاحکام باشد که خواسته‌اند از برخی آیه‌های به ظاهر غیر آیات الاحکام مثل آیات الأمثال و آیات القصص و آیات القَسَم و جز آن نیز استفاده‌ی فقهی کنند.
در همین قرن نهم، یکی از مهم‌ترین آثار فقه‌القرآنی شیعه به نام «کنز العرفان فی فقه‌القرآن» پدید آمد. مؤلف این اثر، جمال الدین ابوعبدالله المقداد بن عبدالله بن محمد بن الحسین بن محمد السیوری الحلّی، معروف به «فاضل مقداد» (متوفای 826هـ. ق) است. وی از شاگردان محمد بن مکی، معروف به شهید اول بوده است و دارای آثار فقهی، کلامی و قرآنی، ادبی، ادعیه و حدیث می‌باشد که برخی از آنها عبارتند از: التنقیح الرائع فی شرح مختصر الشرایع، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، نضد القواعد الفقهیه، تفسیر مغمضات القرآن و نیز کنزالعرفان. این فقیه مفسر، ابواب کتاب را براساس ابواب فقه تنظیم کرده است.
اثر دیگری که در قرن نهم نگاشته شد، «آیات الاحکام» است که به وسیله شیخ ناصر بن جمال الدین... بن متوّج البحرانی (متوفای حدود 860هـ. ق) تألیف گردید (کاظمی، 1365ش، ج1، ‌ص10). نویسنده‌ی أمل الآمل از وی به عنوان صاحب ذهن وقاد (خوش استعداد، فاضل، محقق، فقیه و حافظ یاد می‌کند. (حرّعاملی، [بی‌تا]، ج2، ص333).
در انتهای این قرن، کتاب «معارج السّوول و مدارج المأمول فی تفسیر آیات الاحکام» تألیف شیخ کمال الدین، حسن بن شمس الدین، محمد بن حسن استرآبادی پا به عرصه وجود نهاد (کاظمی، 1365ش، ج1، ص10). آقابزرگ در جایی دیگر از این کتاب با نام «الباب فی التفسیر» و «تفسیر اللباب» نیز یاد می‌کند (تهرانی، 1403ق، ج18، ص280).
در ادامه این دوره، در قرن دهم نیز آثار بی‌شماری در حوزه‌ی فقه‌القرآن پدید آمد؛ از جمله «تفسیر آیات الاحکام» تألیف شیخ شرف الدین شهفینگی، یا شیفتگی (متوفای 907هـ. ق) (کاظمی، پیشین). همچنین کتاب «محجةالبیضاء و الحجة الغراء». به گفته آقابزرگ تهرانی در این کتاب، فروع شریعت و حدیث و تفسیر آیات فقهی قرآن گردآوری شده است (تهرانی، 1403ق، ج20، ص145). «آیات الاحکام» (تفسیر شاهی) نیز از این دست آثار است که سید امیر ابوالفتوح بن میرزا مخدوم حسینی عربشاهی گرگانی (متوفای 976هـ. ق) آن را به زبان فارسی تألیف کرده است. آقابزرگ تهرانی می‌افزاید: مؤلف، این کتاب را به نام شاه طهماسب نگاشته است. (همان، ج1، ص41)؛ از این رو به نام «تفسیر شاهی» شهرت یافته است. این کتاب در سال 1362 هجری شمسی توسط انتشارات «نوید تهران» همراه با «توضیح آیات الأحکام» نوشته میرزا ولی الله اشراقی سرابی به چاپ رسیده است. کتاب دیگر «آیات الأحکام» تألیف شیخ محمد بن حسن طبسی است (تهرانی: همان). مؤلف، کتاب دیگری به نام «زبدة البیان فی آیات قصص القرآن» نیز در سال 1083 (هـ. ق) نگاشته است.
در این قرن، همچنین یکی از مهم‌ترین اثر فقه‌القرآنی، یعنی «زبدة البیان فی براهین احکام القرآن» نگارش یافت. این کتاب تألیف عالم ربانی، مولی احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی (متوفای 993هـ. ق) است. وی علاوه بر این اثر، صاحب آثار بی‌شماری در فقه و کلام و تفسیر است که برخی از آنها عبارت است از: «مجمع الفائده و البرهان در فقه؛ حدیقة الشیعه فی تفصیل احوال النبی و الائمه (علیهم السلام) در تاریخ؛ اثبات الواجب، اثبات الامامة در عقاید (امین، بی‌تا، ج3، ص82)؛ جالب آنکه بر این کتاب، بیش از ده حاشیه و تعلیقه در طول قرن‌های یازده و دوازده نگاشته شده است.
در این قرن، چند اثر دیگر به رشته تحریر درآمد که یکی از آنها «آیات الاحکام» تألیف شجاع الدین محمود بن علی حسینی مرعشی- از معاصران شاه طهماسب اول و از شاگردان محقق کرکی است. (کاظمی، 1365ش، ج1، ص10) آقای عمید نیز از کتابی با عنوان «آیات الاحکام» نوشته میرزا محمد بن علی حسین استرآبادی (متوفای 1026هـ. ق) نام می‌برد (عمید زنجانی، 1382ش، ص23) که احتمالاً منظور ایشان همین کتاب باشد؛ ولی چون آقای عمید از شخص دیگری با مشخصات شجاع الدین محمود نام می‌برد، احتمال دارد اینها دو نفر باشند؛ همچنین کتاب «معدن العرفان فی فقه مجمع البیان لعلوم القرآن» نیز از دیگر آثار این دسته است که شیخ ابراهیم بن حسن دراق یا ورّاق، از علمای اوایل قرن ده نگاشته است (یزدی، 1374ش، ج1، ص9). بنابر نقل، نسخه خطی این اثر، در دانشگاه لس آنجلس آمریکا موجود است (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش، ص176).

4. دوره شکوفایی

این دوره از قرن یازدهم و با تعلیقه نویسی بر «زبدةالبیان» با عنوان «التعلیقة علی زبدةالبیان فی احکام القرآن» آغاز می‌شود. این اثر به وسیله امیر فیض الله بن عبدالقاهر حسینی تفرشی نجفی (متوفای 1025هـ. ق) پدید آمد. پس از آن، کتابی با عنوان: «شرح آیات الاحکام فی تفسیر کلام الله الملک العلام» به وسیله محمد بن علی بن ابراهیم استرآبادی، معروف به میرزا محمد (متوفای 1028هـ. ق) نوشته شد. این کتاب همراه با «تعلیقات» محمدباقر شریف زاده توسط مکتبة المعراجی به چاپ رسیده است.
کتاب «مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین» تألیف بهاءالدین محمد بن الحسین بن عبدالصمد، معروف به شیخ بهایی (متوفای 1030هـ. ق) از دیگر آثار این دوره است (یزدی، 1374ش، ج1، ص10). امین و آقا بزرگ تهرانی از این کتاب به نام «مجمع النورین و مطلع النیران» نیز یاد می‌کنند و می‌افزایند؛ در این کتاب تنها بحث طهارت وجود دارد و در تفسیر آیات، از احادیث بهره گرفته است (امین، بی‌تا، ج9، ص244/ تهرانی، 1403ق، ج21، ص50). گفتنی است شیخ بهایی از سرآمدان روزگار خویش است و نزدیک به شصت اثر در موضوعات مختلف اسلامی و علمی از جمله تفسیر، حدیث، درایه، رجال، فقه، اصول، تاریخ، حساب، هیأت، ادبیات و شعر از او به یادگار مانده است که در مباحث قرآنی، افزون بر آیات الأحکام مذکور، می‌توان به «العروة الوثقی فی تفسیر القرآن»، و «عین الحیاة» و حاشیه بر تفسیر بیضاوی و نیز حاشیه بر تفسیر کشاف اشاره نمود (امین، بی‌تا، ج9، ص244)؛ چه اینکه این از خصائص علمای جامع است که در زمینه‌های مختلف قلم می‌زنند.
از سوی دیگر «تفسیر آیات الاحکام» تألیف میرزا رفیع الدین محمد حسین مرعشی (متوفای 1034هـ. ق) و «تفسیر القطب شاهی فی شرح آیات الاحکام»، تألیف محمد یزدی معروف به شاه قاضی (متوفای حدود 1040هـ. ق) که برای سلطان محمد قطب شاه نگارش یافته است (کاظمی، 1365ش، ج1، ص11) از دیگر تألیفات فقه‌القرآنی این قرن است.
کتاب آیات الاحکام در موضوع «صیام» با عنوان «اماطة اللثام عن الآیات الواردة فی الصیام» نگارش یکی از علمای اواسط همین قرن است. به گفته‌ی آقابزرگ تهرانی نگارش این کتاب- که بدون ذکر مؤلف است- به شاه صفی صفوی اهدا شده است و دارای صبغه روایی نیز بوده است که خود نویسنده در سال 1046 (هـ. ق) آن را به فارسی ترجمه کرده است (تهرانی، 1403هـ. ق، ج2، ص304).
در این قرن، یکی دیگر از آثار مهم در حوزه فقه‌پژوهی قرآنی پا به عرصه وجود گذاشت. این کتاب با عنوان «مسالک الافهام الی آیات الاحکام» تألیف ابوعبدالله، محمد الجواد، شمس الدین الکاظمی، مشهور به «فاضل جواد» متوفای اواسط قرن یازدهم هجری است. وی شاگرد شیخ بهایی بوده و در اصول، حساب، نجوم، نحو، فقه، ‌رجال، عرفان و تفسیر، دارای آثاری ارزشمند است. (کاظمی، 1365ش، ج1، ص14).
از چهار کتاب: فقه‌القرآن راوندی، کنزالعرفان فاضل مقداد، زبدةالبیان مقدس اردبیلی و مسالک الافهام کاظمی، می‌توان به عنوان کتب اربعه فقه‌القرآن یاد نمود.
در این قرن، همچنین کتاب «فتح ابواب الجنان فی تفسیر آیات الاحکام»، تألیف محمد بن الحسین عاملی (متوفای 1080هـ. ق) به بازار دانش فقه‌القرآن عرضه گردید (همان، ص11)؛ افزون بر آن کتاب «آیات الاحکام الفقهیة» کتابی است به زبان فارسی از مولی ملک علی تونی که در سال 1098 (هـ. ق) به نام شاه سلیمان رضوی نوشته شده است.
اثر دیگر این دوره «مفاتیح الاحکام فی شرح آیات الاحکام القرآنیة» تألیف محمد سعید بن سراج الدین طباطبایی قهپایی (متوفای 1092هـ. ق) است (اردبیلی، 1403ق، ج2، ص118/ تهرانی، 1403ق، ج21، ص298). این اثر شرحی است بر زبدةالبیان مقدس اردبیلی که در همین قرن، توسط سید فضل الله استرآبادی از شاگردان مقدس اردبیلی- که طبعاً از علمای قرن یازدهم به حساب می‌آید- نوشته شد؛ همچنین کتاب «احکام القرآن» تألیف آقا حسین خوانساری (متوفای 1100هـ. ق) را هم باید به این جمع افزود که در اواخر قرن نگاشته شد. (اردبیلی، 1378ش، ص7).

5. دوره رکود

منظور از رکود این نیست که ارابه‌ی فقه‌پژوهی قرآنی به کلی از حرکت باز ایستاد، بلکه منظور این است که اثر قابل توجهی با «شیوه‌ی استدلالی» عرضه نشد. این دوره از اواخر قرن یازدهم شروع می‌شود و تا اواخر قرن سیزدهم به مدت تقریبی دو قرن ادامه می‌یابد. این دوره که عصر رویکرد دوباره به اخباری‌گری است و مجموعه‌های روایی عظیم شیعی در آن رخ می‌نماید، بسیاری از شعب علوم اسلامی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در همین زمان است که «وافی» ملامحسن فیض کاشانی (متوفای 1091 ه. ق)، «وسائل الشیعة» شیخ حر عاملی (متوفای 1104 ه. ق) و «بحارالانوار» محمد باقر مجلسی (متوفای 1111 ه. ق) و «العوالم» شیخ عبدالله بحرانی (متوفای 1130 ه. ق) پا به عرصه وجود می‌گذارد و مسیر بسیاری از علوم را به سمت روایی شدن سوق می‌دهد؛ همچنین در پی آن، تفاسیر روایی‌ای چون تفسیر «الصافی» فیض کاشانی، «البرهان فی تفسر القرآن» سید هاشم بحرانی «متوفای 1107 ه. ق) و «نورالثقلین» محدّث حویزی (متوفای 1112 ه. ق) و «تفسیر کنزالدقائق» مشهدی قمی و ده‌ها تفسیر روایی دیگر ظهور می‌نماید و تقریباً هیچ تفسیر عقلی و اجتهادی‌ای جلوه نمی‌کند.
فقه نیز در این دوره به سمت روایی شدن سوق یافت و آثاری چون «النخبة المحسنیة» فیض کاشانی و شرح آن، یعنی «التحفة السنیة» سید عبدالله جزائری، «حدایق الناظرة» شیخ یوسف بحرانی (متوفای 1176هـ. ق) به حوزه علمی شیعه عرضه می‌گردد. این رویکرد بر فقه‌پژوهی قرآن نیز تأثیر گذاشت و تفسیر آیات الاحکام را یا به صورت تعلیقه درآورد و یا با صبغه‌ی روایی و اخباری‌گری پدیدار کرد.
در این دوره، ابتدا نورالدین بن نورالدین شوشتری (متوفای 1019هـ. ق) «حاشیة علی کنز العرفان» را نوشت (تهرانی، 1403ق، ج6، ص9)؛ پس از وی، میر فضل الله استرآبادی (متوفای 1041هـ. ق) «حاشیة علی زبدة البیان» را به رشته تحریر درآورد (عقیقی بخشایشی، 1382ش، ص520 و 566) بعد از وی، سید نعمت الله جزائری (متوفای سال 1112هـ. ق) که عنایت زیادی به اخبار داشت، کتاب «التعلیقة علی زبدة البیان» را نگاشت؛ همچنین به دنبال آن سلیمان بن عبدالله بن علی بحرانی ماحوزی، معروف به محقق بحرانی (متوفای 1122هـ. ق) کتاب «التعلیقة علی مشرق الشمسین» را نوشت (یزدی، 1374ش، ج1، ص11). نکته آنکه ماحوزی یکی از محدثان نامدار بحرین بود و به گفته‌ی شاگردش، شیخ عبدالله بن صالح بحرانی، بیشتر علومش در حدیث، رجال و تاریخ بوده است (ماحوزی بحرانی، 1417ق، ص5).
در دهه‌ی سوم قرن دوازدهم، تعلیقات دیگری نیز نوشته شد که از جمله‌ی آن، یکی علامه محمد بن عبدالفتاح، مشهور به سراب تنکابنی (متوفای 1124هـ. ق) بود که کتابی را با عنوان «التعلیقة علی زبدة البیان فی احکام القرآن» به رشته تحریر درآورد. (یزدی، پیشین) (6) و دیگری از علامه میرزا عبدالله بن عیسی تبریزی اصفهانی، مشهور به افندی (متوفای حدود 1130ه. ق) که کتاب «التعلیقة علی مسالک الافهام الی آیات الاحکام» را نگاشت (اردبیلی، 1378ش، ص7/ یزدی، پیشین). در اواسط قرن یازدهم نیز «التعلیقة علی زبدة البیان فی احکام القرآن» به وسیله امیر بهاءالدین محمد بن امیرمحمدباقر مختاری حسینی نائینی سبزواری (متوفای 1130 یا 1140هـ. ق) نگارش یافت.
آقا بزرگ تهرانی از کتابی در زمینه فقه‌القرآن با عنوان «آیات الاحکام» نام می‌برد که در آن، آیات فقهی قرآن بدون شرح و تفسیر مرتب شده است و نادرشاه در سال 1145هـ. ق آن را وقف کتابخانه رضوی نموده است (تهرانی، 1403ق، ج1، ص41). برخی از فضلای معاصر از این کتاب به اعتبار نام واقف، به «تفسیر آیات الاحکام نادری» تعبیر نموده‌اند (عقیقی بخشایشی، 1382ش، ص674). در ربع آخر قرن دوازدهم، «التعلیقة علی مشرق الشمسین» به قلم اسماعیل بن محمد حسین مازندرانی، مشهور به خاجویی (متوفای 1173 یا 1177هـ. ق) به جمع قافله‌ی فقه‌القرآن پیوست (اردبیلی، 1378ش، ص8). آقای استادی نیز یک «التعلیقة» دیگر را که در قرن دوازدهم بر زبده البیان نگاشته شده نام می‌برد و آن را به محمد رفیع جیلانی نسبت می‌دهد.
اثر دیگری که در این دوره در زمینه فقه‌القرآن نگاشته شده است و غالباً با صبغه‌ی روایی است، عبارت است از «ایناس سلطان المؤمنین باقتباس، علوم الدین من النبراس المعجز المبین» تألیف سید محمدعلی عاملی مکی (متوفای 1139هـ. ق) (تهرانی، 1403ق، ج2، ص41). آقای مرعشی در ذیل عنوان کتاب، این جمله را می‌افزاید: «فی تفسیر الآیات القرآنیة التی هی الأحکام الأصلیة و الفرعیة» (کاظمی، 1365ش، ج1، ص11). اعجاز حسین می‌نویسد: تفسیر آیات الاحکام سید محمد حیدر بر تسلط و گستره‌ی علمی وی بر مذاهب عامه و خاصه و تحقیق آرای آنها گواهی می‌دهد؛ چرا که مشتمل بر همه علوم است. وی این کتاب را برای شاه سلطان حسین نوشته است (اعجاز حسین، 1409ق، ص126). باید توجه داشت که ظاهراً این اولین کتابی است که به صورت مقارن و به این شکل تألیف شده است.
دیگر آثار فقه‌القرآنی که در این دوره با صبغه‌ی روایی پدیدار شد، «تفسیر آیات الاحکام» تألیف شیخ احمد بن اسماعیل جزائری (متوفای 1151هـ. ق) است. اعجاز حسین درباره‌ی این کتاب می‌نویسد: مؤلف در این کتاب به روایات تمسک نموده است که در نوع خود بی‌نظیر و نفیس است (همان). آیت الله نجفی مرعشی از این اثر به نام «قلائد الدرر فی بیان آیات الاحکام بالاثر» یاد می‌کند و می‌افزاید: این کتاب بسیار سودمند است که در ذیل هر آیه، اخبار ائمه (علیهم السلام) را با بحث و تحقیق می‌آورد (کاظمی، 1365ش، ج1، ص12): کتاب «تحصیل الاطمینان فی شرح زبدة البیان فی احکام القرآن» نوشته امیرمحمد ابراهیم بن امیر معصوم قزوینی، معروف به قاضی محمد ابراهیم (متوفای 1160هـ. ق) (7) دیگر اثر فقه‌القرآنی این دوره است. این تفسیر به زبان فارسی و شبیه تفسیر ابوالفتوح رازی می‌باشد (تهرانی، 1403ق، ج4، ص239).
در اواخر همین قرن، سید شمس الدین محمد حسینی مرعشی (متوفای 1181هـ. ق) کتابی با عنوان «آیات الاحکام» نوشت؛ همچنین مولی محمدکاظم طبرسی (متوفای 1190هـ. ق) نیز «آیات الاحکام» را به رشته‌ی تحریر درآورد. (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش، ص179). در انتهای این قرن، کتاب دیگری با عنوان «نمط الدُرر» به وسیله محمد بن الحسن الخراسانی (متوفای 1200هـ. ق) نگارش یافت (همان) و پس از آن، حرکت فقه‌پژوهی به مدت تقریبی نیم قرن کُند، بلکه به کلی متوقف گردید.

6. دوره بازگشت

پس از فراز و نشیب نسبتاً طولانی و خمودگی‌ای که در طول دو قرن یازدهم و دوازدهم متوجه حرکت فقه‌پژوهی گردید، از اواسط قرن سیزدهم، دوباره خیزش و شتاب لازم را باز یافت و اولین اثر، به وسیله سید محمدابراهیم حسینی مرعشی (متوفای 1240هـ. ق) با عنوان «آیات الاحکام» نوشته شد. (همان)
پس از آن، کتاب «تقریب الافهام فی تفسیر آیات الاحکام» به دست سید محمدقلی بن محمد حسین بن حامد حسین نیشابوری (متوفای 1260هـ. ق) به زبان فارسی تألیف و وارد بازار فقه‌پژوهی گردید (اعجاز حسین، 1409ق، ص127/ تهرانی، 1403ق، ج4، ص 366). گفتنی است نویسنده این اثر، پدر اعجاز حسین، صاحب کتاب «کشف الحجب عن اسماء المؤلفات و الکتب» است.
بعد از آن، کتاب «دلائل المرام فی تفسیر آیات الاحکام» توسط محمد جعفر بن سیف الدین استرآبادی مشهور به شریعتمدار (متوفای 1263هـ. ق) نگاشته شد (کاظمی، 1365ش، ج1، ص12). دو اثر دیگر نیز در اواخر این قرن نگاشته شد: یکی کتاب «کنزالعرفان فی تفسیر القرآن» است که در آن، پس از مباحث تفسیری و قرائی به احکام فقهی آیات براساس مذاهب اربعه و اثبات حقانیت فقه جعفری می‌پردازد (مؤسسه دائرة الفقه الاسلامی، 1424ق، ج2، ‌ص 503) و دیگری کتاب «الوجیز فی تفسیر آیات الاحکام» که به وسیله عبدالحسین بن ابراهیم مخزومی (متوفای 1279هـ. ق) به رشته تحریر درآمد (دفتر تبلیغات اسلامی، پیشین، به نقل از: معجم المفسرین، ج6، ص11).
در اوایل قرن چهاردهم، علی بن ملا محمدجعفر استرآبادی، معروف به شریعتمدار (متوفای 1315هـ. ق) چند کتاب در زمینه فقه‌القرآن نوشت: یکی کتاب «نثر الدرر الایتام فی شرح الآیات الاحکام» که نسبتاً مبسوط است؛ دوم «الدرر الایتام فی تفسیر آیات الاحکام» (کاظمی، 1365ش، ج1، ص12). تهرانی از این کتاب با عنوان «انموذج فی تفسیر آیات الاحکام» یاد می‌کند و می‌افزاید: آن را از «نثر الدرر» استخراج نموده است (تهرانی، 1403ق، ‌ج8، ص119). ایشان از کتاب سومی از وی به نام «کنز دُرر الاحکام» یاد می‌کند که در حقیقت شرحی بر دُرر الاحکام است. (همان، ج18، ص153).
در همان زمان، کتابی با عنوان «احکام القرآن» به وسیله سید شرف الدین علی حسینی مرعشی (متوفای 1316هـ. ق) نوشته می‌شود (دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش،

عبارات مرتبط با این موضوع

فقه‌القرآن شیعه در بستر تاریخشیعهدربسترتاریخچکیده این مقاله در آغاز به کلیاتی درباره موضوع، از جمله ماهیت فقه‌القرآن، جایگاه آن دانلود کتاب تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام تا قرن ……دانلود کتاب تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام اسلامی به خصوص فرقه‌های شیعه در دانشگاه شیعه شیعه در تاریخ اسلاماین تحقیق که به نام شیعه در تاریخ اسلام خوابیدن در بستر پیغمبر اکرم تاریخ اصول فقه ویکی علوم اسلامیتاریخاصولفقه تحول آن در بستر زمان در طول تاریخ، دوره اصول فقه شیعه است در این تاریخچه پیدایش شیعه در ایرانتاریخچه پیدایش شیعه در نتایج تحلیل قیمت دلار در تاریخ ۲۰ آذرماه ۹۵ تفاوت های میراث حدیث شیعه و اهل سنت بیشتر در بستر تاریخ حدیث اهل سنت شکل گرفته و آنچه در تاریخ شیعه انجام سیری بر تاریخچه اصول فقه و تحول آن در بستر زمان مى در طول تاریخ ، دوره در نزد شیعه ، فقه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادفقهاز دیدگاه فقهای شیعه، این منابع در اصل دو تاریخ فقه در سال‌های نخستین توضیحواژه شناسیمنابع فقهاحکام فقهیشیعه نیوز رسانه مستقل شیعیان نقش مرجعیت شیعه در خاموش کردن فتنه طایفه‌ای شیعه نیوز رسانه مستقل شیعیان رییس کمیته حج و زیارات شیعیان پاکستان از کاهش سهمیه حجاج شیعه این کشور در شیعه نیوز شهرستان خوی این مقبره در خیابان طالقانی روبروی ضلع غربی بازار قدیمی خوی و در داخل بافت قدیمی شهر قرار تاریخ شیعه در ایران شیعه در افغانستان دانلود کتاب شیعه در اسلام تعداد شیعه در جهان جمعیت شیعه در جهان شیعه در ترکیه پیدایش شیعه در ایران اوقات شرعى شیعه در جهان


ادامه مطلب ...

حکم شرعی ارتباط بین شیعه و سنی

[ad_1]

بامداد – برخی می گویند شعار برادری و برابری بین شیعه و سنی فقط جنبه ی سیاسی دارد و حکم شرعی نیست. آیا این مطلب درست است؟

وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» یکی از موضوعات مهم که سؤال های فقهی زیادی هم پیرامون آن مطرح است مسئله ی وحدت مسلمین است. مسئله ی وحدت بین مسلمان ها به معنای دست برداشتن آنها از عقایدشان یا عمل به فقه دیگران نیست؛ بلکه یعنی شیعیان براساس اعتقاد و مطابق موازین فقهی خودشان عمل می کنند و گروه های دیگر مسلمان (اهل سنت) هم عقایدی دارند و فقهی دارند و فتاوایی دارند و براساس فتاوای خودشان عمل می کنند. مسئله ی وحدت مسلمین، وحدت بر سر یک سری مسائل اصلی و اصولی و مشترک موجود بین آنها برای مقابله با دشمنان مشترک است.

17131112791082162171461911401576319116322933

۱. تبرّی به چه معناست؟ و نسبت بین تبرّی و لعن چیست؟

«تولّی و تبرّی» گاهی جزو اصول دین شمرده می شود و گاهی هم جزو فروع دین و البته هر دو هم درست است؛ یعنی یک جنبه ی اعتقادی دارد و یک جنبه ی عملی. از حیث اعتقادی تولّی یعنی ما به ولایت اولیای الهی، پیامبران خدا و ائمه ی اطهار علیهم السلام معتقد باشیم و همچنین علاقه نسبت به آنها و پیروانشان داشته باشیم. تولّی یک جنبه ی عملی نیز دارد که اطاعت از این اولیای الهی است.

تولّی و تبرّی» گاهی جزو اصول دین شمرده می شود و گاهی هم جزو فروع دین و البته هر دو هم درست است؛ یعنی یک جنبه ی اعتقادی دارد و یک جنبه ی عملی. از حیث اعتقادی تولّی یعنی ما به ولایت اولیای الهی، پیامبران خدا و ائمه ی اطهار علیهم السلام معتقد باشیم و همچنین علاقه نسبت به آنها و پیروانشان داشته باشیم. تولّی یک جنبه ی عملی نیز دارد که اطاعت از این اولیای الهی است.

تبرّی نقطه ی مقابل تولّی است؛ یعنی دشمنی نسبت به دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا. مکلفین باید این دو اصل را هم از نظر اعتقادی معتقد باشند و هم در عمل به آن متمسک شوند و لزوماً این گونه نیست که کسی که می خواهد تبرّی بجوید با لعن و ناسزا و بدگویی همراه باشد. بسیاری از مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و حتی در عصر حاضر -نمونه اش حضرت امام رحمه الله و حضرت آیت الله خامنه ای- اینها واقعاً اهل تولّی و تبرّی هستند، ولی اهل سب و لعن نیستند. بنابراین انسان می تواند تبرّی داشته باشد، اما توهین و فحاشی و لعن به مقدسات دیگران نکند. حضرت آقا توهین به مقدسات دیگر را جایز ندانسته، بلکه حرام می دانند.

آیا حکم وحدت منافاتی با تبرّی ندارد؟ آیا اگر شخصی مقلد حضرت آیت الله خامنه ای نباشد، بر او واجب است که از دستورات ایشان مبنی بر عدم لعن تبعیت کند؟

قطعاً وحدت مسلمین با تبرّی منافات ندارد. یعنی افراد می توانند با دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا دشمن باشند و با آنهایی که در حال جنگ با مسلمانان هستند مقابله کنند، و در عین حال با دیگر مسلمان ها وحدت نیز داشته باشند. پس وحدت مسلمانان با تبرّی از دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا هیچ منافاتی ندارد. به عنوان نمونه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم ولایی بودند هم متبرّی از دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا و در عین حال به مقدسات سایر مسلمانان و اشخاص مورد احترام آنها لعن و توهین هم نمی کردند. خیلی از بزرگان بودند که مردم را به وحدت دعوت کردند و از دشمنان خدا هم تبرّی جستند.

وحدت بین مسلمین و پرهیز از تفرقه یک امر واجب است و ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسلمانان که به نفع دشمنان و به نفع استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی است، حرام است. اما اینکه اگر مقلد حضرت آقا هم نباشند، باید مراعات این مسئله را بکنند؟ بله دیگران هم باید مراعات این مسئله را بکنند. در این مسئله فرقی ندارد که افراد مقلد حضرت آقا باشند یا مقلد سایر مراجع. چرا که به فتوای همه ی مراجع معظم تقلید، انجام کارهایی که بر ما واجب نیست -ولو مستحب هم باشند- اگر انجام آن کارها موجب سوء استفاده ی دشمنان علیه مکتب اهل بیت علیهم السلام شود تا به پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام توهین کنند یا موجب اختلاف بین مسلمانان باشد جایز نیست.

نظر حضرت آیت الله خامنه ای درباره ی برگزاری مراسم لعن چیست؟

حضرت آقا بارها فرموده اند که به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید. بنابراین باید از این کار پرهیز کرد و نکته ی جالب توجه اینجا است که برخی می گویند در مجالس خصوصی اشکالی ندارد که لعن بگوییم؛ در حالی که حضرت آقا قید نزدند که مجلس عمومی باشد یا خصوصی، بلکه به طور کلی فرموده اند که به مقدسات سایر مسلمانان یعنی سایر فِرَق اسلامی توهین نکنید. حضرت آقا در جایی فرموده اند: «آن شیعه ای هم که از روی نادانی و غفلت، یا گاهی از روی غرض – این را هم سراغ داریم و افرادی را هم از بین شیعیان می شناسیم که فقط مسئله شان مسئله ی نادانی نیست، بلکه مأموریت دارند برای اینکه ایجاد اختلاف کنند – به مقدسات اهل سنت اهانت می کند، عرض می کنم: رفتار هر دو گروه حرام شرعی است و خلاف قانونی است.» بنابراین توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی به نظر حضرت آقا حرام شرعی است.

 آیا حرام بودن بی احترامی به اعتقادات مذاهب شامل غیر اهل سنت هم می شود؟

به هر حال مذاهبی هستند که دارند با مسالمت زندگی می کنند و آنها هم به مقدسات ما معمولاً توهین نمی کنند. توهین به آنها هم اگر موجب تفرقه و فتنه انگیزی در جامعه شود قطعاً حرام است.

تکلیف ما در برخورد با شیعیانی که اصرار به تفرقه افکنی میان مسلمانان را دارند چیست؟ آیا امر به معروف و نهی از منکر آنها واجب است؟

نظر حضرت آقا این است که تفرقه بین مسلمانان کار حرامی است و توهین به مقدسات سایر مسلمین هم حرام است. فعل حرام منکر است و نهی از منکر هم واجب است؛ اما با وجود شرایط و مراعات مراتب.

برخی می گویند شعار برادری و برابری بین شیعه و سنی فقط جنبه ی سیاسی دارد و حکم شرعی نیست. آیا این مطلب درست است؟

این مطلب درست نیست. وحدت مسلمین حکم شرعی است. تعبیر حضرت آقا این است که «شعار وحدت مسلمین را یک مسئله ی استراتژیک می دانم_ یک مسئله ی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب می کند که با مسلمین غیرشیعه ارتباط داشته باشیم_ مسلمانان، به تدریج این اختلافات مذهبی و طایفه ای را کم کنند و از بین ببرند چون در خدمت دشمنان است.» و خدمت به دشمنان هم حرام است.

خیر، این مطلب درست نیست. وحدت مسلمین حکم شرعی است. تعبیر حضرت آقا این است که «شعار وحدت مسلمین را یک مسئله ی استراتژیک می دانم_ یک مسئله ی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب می کند که با مسلمین غیرشیعه ارتباط داشته باشیم_ مسلمانان، به تدریج این اختلافات مذهبی و طایفه ای را کم کنند و از بین ببرند چون در خدمت دشمنان است.» و خدمت به دشمنان هم حرام است.

با توجه به اینکه برخی با ادعای بحث علمی تفرقه ایجاد می کنند، توضیح دهید که آیا اصلاً باید بر سر مباحث اختلافی بحث علمی صورت بگیرد؟ این بحث علمی چه فوایدی دارد و باید چگونه باشد؟ و باید توسط چه افرادی صورت بگیرد؟

درباره ی بحث علمی، اتفاقاً حضرت آقا موافق هستند. حضرت آقا موافقند که در مباحثی که اختلاف نظر علمی بین فِرَق مسلمین، بین شیعه و سنی وجود دارد، صاحبنظران در نشست های علمی محترمانه بنشینند، سخن یکدیگر را نقد کنند، اما عالمانه، در مجامع علمی، بین اهل فن، شیوه اش هم همان جدال احسن باشد که به تعبیر قرآن آن گونه بحث علمی کردن موجب اختلاف و تفرقه و فتنه انگیزی بین مسلمان ها نباشد، هیچ اشکالی ندارد.

آن چیزی که اشکال دارد و حرام است ایجاد تفرقه بین مسلمانان و تفرقه انگیزی بین جوامع اسلامی است. حضرت آقا درباره ی بحث علمی فرموده اند: «اگر می خواهند بحث مذهبی بکنند، هیچ اشکالی ندارد، من بحث مذهبی را هم قبول دارم، اگر دوست دارند بحث علمی مذهبی بین علما و بین صاحبان فن بکنند، بنشینند این کار را بکنند، منتها نه در منظر و مرئای مردم، بلکه در جلسات علمی بنشینند با هم بحث علمی کنند.» به هر حال اینها بحث های علمی و فنی است که باید در جوامع خصوصی علمی صورت بگیرد تا موجب تفرقه نشود.

جایگاه وحدت:

از منظر قرآن و سنت

شکى نیست که یکى از عوامل پیشرفت ملتها و رمز پیروزى آنان، پیوند و اتحاد بوده است، همانگونه اى که با اتحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد تشکیل و با پیوستن جویهاى کوچک به همدیگر رودخانه هاى عظیم ایجاد مى شود، با اتحاد انسانها نیز صفوف بزرگى تشکیل مى شود که دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فکر تجاوز به آنان را براى همیشه از سر بیرون مى کند (تُرْهِبُونَ بِهِى عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ)   (( انفال: ۶۰ ))
قرآن مجید ملل اسلامى را به سوى یگانه عامل وحدت، «تمسک به حبل اللّه» دعوت مى کند، و از هر گونه تفرقه برحذر مى دارد: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ )    (( آل عمران: ۱۰۳ ))
بلکه اختلاف و پراکندگى و به جان هم افتادن را یکى از بدترین عذابها به شمار مى آورد: (قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْض)   (( انعام: ۶۵ ))
«بگو او تواناست که از بالاى سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه به هم اندازد ]و دچار تفرقه سازد[ و عذاب بعضى از شما را به بعضى دیگر بچشاند».

منبع:

سایت مقام معظم رهبری
رجا نیوز

نوشته حکم شرعی ارتباط بین شیعه و سنی اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان درباره‌ی احکام ارتباط بین مسلمان‌ها باید با هر عامل مخالفِ وحدت و ضد وحدت مقابله بکنند؛ این یک تکلیف بزرگ برای وحدت شیعه و سنی سایت شخصی محمدباقر فیروزیبیان چرایی وحدت شیعه و سنیدنبال رضای خدا هستیم یا رضای دل خودمان ؟؟پاسخ به سوالات شرعی مخاطبان درباره احکام عزاداریپایگاه اطلاع‌رسانی طی فراخوانی اعلام کرد به پرسش‌های شرعی مخاطبان که مربوط شیعه نیوز رسانه مستقل شیعیان اخبار شیعیان جهان توهین به یک پلیس مسلمان، ضرب‌و‌شتم یک کارمند زن مسلمان و مسائل دین ،احکام دین،پاسخ به سوالات دینی،احکام شرعیحکم خوردن الت تناسلی از نظر شرعی حکم خوردن آلت مرد توسط همسرش از نظر مراجع تقلید احکام اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیشیعه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادشیعهاز نظر شیعه، حکومت تنها از آن خداست و هر حاکمی که از جانب خداوند حکم نکند و فرمانش حق مذهبی اوقات شرعی ،احادیث،اعمال مستحبی ،نهج …خواص سوره تغابن قرآن سراسر خیر و برکت است و نمیتوان یک سوره را بر سوره ی دیگر ترجیح داد آیت الله دکتر زاهدانی موضوعات اخذ شده در رشته …ـ آبزیان و احکام آنها ـ آثار اجتماعی تقلید دینی ـ آداب سلام و احکام آن در اسلامطلاق پرسش و پاسخ پایگاه اطلاع رسانی دفتر …پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان درباره‌ی احکام ارتباط بین صاحبان س آیا خمس و زکات بر کودکانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده‏‌اند، واجب می‏‌شود؟ س مقصود از وحدت شیعه و سنی سایت شخصی محمدباقر فیروزی بیان چرایی وحدت شیعه و سنیدنبال رضای خدا هستیم یا رضای دل خودمان ؟؟ پاسخ به سوالات شرعی مخاطبان درباره احکام عزاداری توسط حجت‌الاسلام والمسلمین فلاح‌زاده پاسخ به سوالات شرعی مخاطبان درباره احکام شیعه نیوز رسانه مستقل شیعیان اخبار شیعیان جهان توهین به یک پلیس مسلمان، ضرب‌و‌شتم یک کارمند زن مسلمان و چندین مسائل دین ،احکام دین،پاسخ به سوالات دینی،احکام شرعی هرماشینی که دوست داشتید قسطی بخرید رونق کسب و کار شما از طریق طراحی وبسایت مشهد هر شب شیعه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد شیعه از نظر شیعه، حکومت تنها از آن خداست و هر حاکمی که از جانب خداوند حکم نکند و فرمانش حق نباشد اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی مذهبی اوقات شرعی ،احادیث،اعمال مستحبی ،نهج البلاغه ،احکام خواص سوره تغابن قرآن سراسر خیر و برکت است و نمیتوان یک سوره را بر سوره ی دیگر ترجیح داد فضایل آیت الله دکتر زاهدانی موضوعات اخذ شده در رشته اصول فقه ـ آبزیان و احکام آنها ـ آثار اجتماعی تقلید دینی ـ آداب سلام و احکام آن در اسلام طلاق پرسش و پاسخ پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی کلیپ رایفی پور درمورد فرق بین شیعه و سنی فرق بین شیعه و سنی


ادامه مطلب ...

تقیه، دست آویز تکفیر شیعه

[ad_1]
مورخان صهیونیست و علم یهودی‌شناسی

مورخان-صهیونیست-و-علم-یهودی‌شناسی1. بیشتر منابع و مأخذ موجود در بررسی صهیونیسم و اسرائیل، همان منابع صهیونیستی می‌باشد! در نتیجه مطالعه‌کنندگان، ادامه ...

مورخان اروپایی و صهیونیسم

مورخان-اروپایی-و-صهیونیسمامپریالیسم جهت تحقق اهداف خود در کشورهای مستعمره از هر اقدامی استفاده می‌کند. یکی از ابزارهای تحقق اهداف ادامه ...

فروریختگی نظام استعماری و پیدایش تاریخ‌نویسی نواستعماری

فروریختگی-نظام-استعماری-و-پیدایش-تاریخ‌نویسی-نواستعماریدر دوران پس از جنگ جهانی دوم، جهان شاهد فروریختگی و تجزیه امپراتوری‌های استعماری بود. طی این مدت، بسیاری ادامه ...

آشنایی با برخی اصطلاحات و مفاهیم کلیدی مرتبط با یهود

آشنایی-با-برخی-اصطلاحات-و-مفاهیم-کلیدی-مرتبط-با-یهودصهیون یا صیون نام کوهی است در اورشلیم که هیکل یا معبد بنی‌‌اسرائیل بر آن ساخته شده بود، لذا معنی لغوی ادامه ...

صهیونیسم و مورخین استعمار

صهیونیسم-و-مورخین-استعمارواژه صهیونیسم همیشه با قتل و کشتار، تجاوز و ترور، تخریب و ویرانگری همراه بوده، و پرونده جنبش صهیونیستی ادامه ...

بازخوانی انتقادی ره یافت‌های تبیین گر تروریسم مطالعه‌ی موردی: داعش

بازخوانی-انتقادی-ره-یافت‌های-تبیین-گر-تروریسم-مطالعه‌ی-موردی-داعشتروریسم پدیده‌ای تودرتو و پیچیده است، حجم متراکمی از خشونت مرگ بار که آثار ویران گر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ادامه ...

سلفی گری در مقابل نواندیشی دینی

سلفی-گری-در-مقابل-نواندیشی-دینیسلفی گری در دو دهه اخیر به گروه‌های زیادی تقسیم شده است، به شکلی که نمی‌توان زمینه‌های سیاسی و اجتماعی ادامه ...

تقیه، دست آویز تکفیر شیعه

تقیه-دست-آویز-تکفیر-شیعهاز جمله دست آویزهای برخی اهل تسنن برای تکفیر شیعه، مسئله تقیه است. ابن تیمیه شیعیان را به دلیل اعتقاد ادامه ...

علل روان شناختی تکفیر گرایی

علل-روان-شناختی-تکفیر-گراییلازمه تقابل در عرصه نرم و ذهنی شاکله، جزمیّت و وسواس گرایی و در عرصه سخت و عینی آن، اقتدارگرایی و خشونت ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

کژدمماهها بود که حزب دموکراتیک آمریکا در مبارزات انتخاباتی خود؛ تمجید آقای پوتین از خبرهای مذهبی خبر فارسیجمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم اهل بیت ع با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوفمباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦ کژدم ماهها بود که حزب دموکراتیک آمریکا در مبارزات انتخاباتی خود؛ تمجید آقای پوتین از دونالد خبرهای مذهبی خبر فارسی جمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم اهل بیت ع با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوف مباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦


ادامه مطلب ...

با شیعه زیدیه آشنا شوید

[ad_1]

بامداد شیعه زیدیه یکی از فرقه های با سابقه در تاریخ اسلام و شیعه است که در حال حاضر نیز در یمن حضور دارند و از آنها به عنوان شیعه زیدیه یاد می شود.

شیعه زیدیه یکی از فِرَق شیعه است که پیروان آن معتقدند پس از امامت حضرت علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد(علیه السلام) و زید بن علی، امامت به هر مردی از اولاد حضرت فاطمه می رسد که مردم را به امامت خود دعوت کند و در ظاهر، عادل، عالم و شجاع باشد و مومنان با او برای جهاد بیعت کنند.
مذهب زیدیه از جمله مذاهب شیعه به شمار می َرود که پیروان آن همچون دیگر شیعیان پس از پیامبر اسلام به امامت علی بن ابی َطالب(علیه السلام) و فرزندان ایشان و مرجعیت اهل َبیت معتقدند.

19192118891679714455209981672516520919916

زید کیست؟

زید فرزند امام سجاد علیه السلام است . او در نیمه دوم قرن اول و نیمه اول قرن دوم می زیست و بر ضد هشام بن عبدالملک حاکم اموی قیام کرد و سرانجام به شهادت رسید . امامان معصوم علیه السلام و دانشمندان امامیه معمولا زید را به جهت دانش ، تقوا و شجاعت ستوده اند ؛ از نظر برخی از محققین زید بن علی مدعی امامت نبود و به امامت برادر و پسر برادرش اعتقاد داشت و با رضایت آنان و با انگیزه انتقام خون امام حسین علیه السلام ، امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امور امت و تشکیل حکومت و واگذاری آن به امامان معصوم علیه السلام قیام کرد . از نظر علمی و اعتقادی ، زید شاگرد پدر و برادرش ، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام بود.
حاکم ابوسعد محسن بن محمد جشمی (متوفای ۴۹۴ ق)، یکی از شخصیتهای زیدیه ایران در قرن پنجم، می گوید:

زیدیه یکی از فرقه های با سابقه در تاریخ اسلام و شیعه است که در حال حاضر نیز در یمن حضور دارند و از آنها به عنوان شیعه زیدیه یاد می شود.

عقیده محوری مذهب زیدیه برتری علی بن ابی طالب(علیه السلام) بر دیگر صحابه و اعتقاد به اولویت ایشان در امامت است. آنان پس از امام حسن و امام حسین(علیه السلام)، امامت را در دو بطن (نسل آن دو امام) منحصر می َدانند و در نظر آنان استحقاق امامت با دعوت و فضل خواهد بود نه با وراثت. همچنین آنان معتقد به وجوب خروج بر حاکمان ظالمان َاند و همچون معتزله به توحید و عدل و وعد و وعید، قائل اند.

عبدالله بن زید عنسی(متوفای ۶۶۷ ق)، یکی از شخصیتهای زیدیه یمن در قرن هفتم، می َگوید:
زیدیه اصحاب زید بن علی(علیه السلام) هستند، همان گونه که شافعیان اصحاب شافعی و حنفیان اصحاب ابوحنیفه َاند. و اصحاب انسان کسانی َاند که همراه اویند و او را در دین و گفتار دوست می َدارند و از خواسته َهای او پیروی می َکنند و دوری از او را نمی َپسندند.
تفاوت مهم زیدیه و امامیه در مساله امامت در دو نکته اساسی است . یکی اینکه امامیه به دوازده امام منصوص و تعیین شده از سوی خداوند و پیامبر صلی الله علیه و آله قائل اند ، در حالی که زیدیه به سه امام منصوص معتقدند . دیگراینکه زیدیه شرط امام را مبارزه مسلحانه می دانند ، در صورتی که امامیه به چنین شرطی اعتقاد ندارند . اصولا ویژگی اصلی زیدیه همین مبارزه با شمشیر و جهاد علنی است .

منابع:
آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
دانشنامه اهل بیت

نوشته با شیعه زیدیه آشنا شوید اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دفتر پرسش ها و پاسخ ها شیعه و پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم حجت بن الحسن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحجتبنالحسنامام شیعه محمد بن حسن نقش امام دوازدهم شیعه نام محمد بن حسن کنیه ابوالقاسم، احمد و رویداد مباهله ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادرویدادمباهلههرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو اباصلت هروی کیست؟ اباصلت در نیشابور و خراسان اباصلت که تا آن زمان در علم حدیث‏شهرت بسزایی یافته بود گنجور فردوسی شاهنامه آغاز کتاب بخش ۷ …با دو بار کلیک بر روی هر واژه می‌توانید معنای آن را در لغت‌نامهٔ دهخدا جستجو کنیدنمونه سوالات درس تاریخ اسلام باجواب سری اول ودوم آشنایی با مسایل دینی و اعتقادی نمونه سوال اخلاق دوستی های قبل ازدواج نقش والدین در دایره المعارف اسلام پدیا فقه اهل سنتفقهاهلسنتمفهوم شناسی فقه اهل سنت در حال تکمیل است مفهوم شناسی فقه فقه در لغت در مراجعه کیهان نهاوندروشهای اهل بیت در مبارزه با جریان‏هاى انحرافى‏ مبارزه اهل بیت‏ علیهم السلام با باز این چه شورش است که در خلق عالم استباز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتماست باز این چه سایت بانک پاسارگاداینترنت بانک …پرتال بانک پاسارگادسایت بانک پاسارگاداینترنت بانک پاسارگاد انتقال حجت بن الحسن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حجتبنالحسن امام شیعه محمد بن حسن نقش امام دوازدهم شیعه نام محمد بن حسن کنیه ابوالقاسم، احمد و لقب دفتر پرسش ها و پاسخ ها « شیعه و اهل سنت پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم رهبری در رویداد مباهله ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد رویدادمباهله «هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو بیایید اباصلت هروی کیست؟ اباصلت‏یکی از اصحاب خاص علی بن موسی الرضاعو خادم و محرم‏اسرار آن حضرت بود در این مقاله با کیهان نهاوند روشهای اهل بیت در مبارزه با جریان‏هاى انحرافى‏ مبارزه اهل بیت‏ علیهم السلام با جریان‏هاى گنجور » فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ گفتار اندر با دو بار کلیک بر روی هر واژه می‌توانید معنای آن را در لغت‌نامهٔ دهخدا جستجو کنید نمونه سوالات درس تاریخ اسلام باجواب سری اول ودوم آشنایی آشنایی با مسایل دینی و اعتقادی نمونه سوال اخلاق دوستی های قبل ازدواج نقش والدین در فضای دایره المعارف اسلام پدیا » فقه اهل سنت فقهاهلسنت مفهوم شناسی فقه اهل سنت در حال تکمیل است مفهوم شناسی فقه فقه در لغت در مراجعه ابتدایى به سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع غدیر فتح الفتوح مؤمنان خداوند، اسلام را تنها دین مقبول می داند براین اساس هر کسی دینی غیر باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتماست باز این چه رستخیز شیعه زیدیه


ادامه مطلب ...

نقد و بررسی مهم‌ترین ادله جریاهای تکفیری در تکفیر شیعه

[ad_1]

نویسندگان:
راضیه علی اکبری (*)
اعظم خوش صورت موفق (**)


چکیده

جریان‌های تکفیری، با هدف بازگشت به ارزش‌ها و اصول بنیادین اسلام، مدعی هستند که پس از سه سده نخست تاریخ اسلام، انحراف‌های بسیاری در آموزه‌ها و احکام دینی پدید آمده و از این رو باید همه آنچه چهره راستین اسلام را پوشانده، به دور ریخت. بدین ترتیب با پشتوانه آرای فقهی- کلامی، تنها خود را جریان اصیل اسلامی می‌دانند و عملکرد دیگر مسلمانان را، به دلیل هم عقیده نبودن با خود، برخلاف معیارهای شرعی شناخته، متهم به کفر و خروج از دین می‌دانند و بر این اساس، به ترور و ریختن خون‌شان اقدام می‌کنند. پژوهش حاضر، با روش تحلیلی- توصیفی به نقد و بررسی مهم‌ترین دلایل مطرح شده‌ی جریان‌های تکفیری در تکفیر شیعه، (از جمله: غلو در شیعیان و قائل بودن آن‌ها به مقام الوهیت برای امامان، اعتقاد به تحریف قرآن به وسیله‌ی صحابه، تقیه و اهانت به مقدسات) می‌پردازد. با بررسی و نقد این ادله، بطلان اندیشه و عمل جریان‌های تکفیری به اثبات می‌رسد، زیرا جمهور فقیهان و متکلمان اسلامی، - شیعه و سنی-، قائلند اهل قبله‌ای که به شهادتین اقرار دارد، مگر با انکار ضروری دین، تکفیر نمی‌شود. از آن جا که شیعیان اعتراف به شهادتین دارند و منکر هیچ کدام از ضروریات دین نیستند، بنابراین تکفیر جریان‌های تکفیری، حجیت اعتقادی- فقهی ندارد و عملکردشان برخلاف آموزه‌های دین اسلام است.

مقدمه

سلفی‌ها، فرقه‌ای هستند که با تمسک به دین اسلام، خود را پیرو سلف صالح دانسته و در اعمال، رفتار و اعتقاداتشان سعی بر تابعیت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) صحابه و تابعین دارند. سلفی‌گری با این عنوان، از زمانی مطرح شد که ابن تیمیه به عنوان نظریه‌پرداز پروژه‌ی تکفیر در جهان اسلام، دعوت به شیوه سلف را شعار مکتب خود ساخت. (1) وی نخستین بار در کتاب الفتوی الحمویة الکبری، در پاسخ به سؤالی درباره‌ی «دیدگاه ائمه دین درباره‌ی آیات صفات»، فراوان از عقیده سلف یاد کرد و حدود پنجاه بار لفظ «سلف» را در این کتاب به کار برد و نوشت: «در عقل صریح و نقل صحیح چیزی که مخالف طریقه سلفیه باشد، وجود ندارد». (2) این چنین، مکتبی با عنوان «سلفیه» راه خود را در تاریخ باز کرد. بنابراین آثار ابن تیمیه زیربنای تفکرات جریان‌های تکفیری قرار گرفته است، هر چند دیدگاه تکفیری وی در روز گار خودش، از مرز نظریه فراتر نرفت و در عمل، به اباحه‌ی خون و مال مسلمانان نینجامید. چه بسا از نظر خود ابن تیمیه، وی در حوزه‌ی عملی، در این باره با احتیاط رفتار می‌کرد. در این مقاله به برخی از دیدگاه‌های ضد و نقیض او در این عرصه اشاره می‌شود.
حساسیت گروه‌های تکفیری درباره‌ی هویت و ترمینولوژی شیعی، به دلیل مخالفت شدید ابن تیمیه با مسلمانان، به ویژه شیعیان است که به لحاظ فقهی - کلامی، پیامدهای خاصی، از جمله: قتل و غارت آنان را به دنبال دارد. (3) اکنون جریان سلفی با استفاده از این اندیشه‌ها، سازماندهی گسترده‌ترین شبکه تروریستی جهان، یعنی القاعده و داعش را در اختیار دارد که به دلیل استفاده از اشکال مختلف ایجاد خشونت، نظیر: تروریسم انتحاری، نماینده شاخص تروریسم جدید در دوران معاصر به شمار می‌آید.
گسترش پدیده تکفیر پیامدهای بسیاری، از جمله: مشوش ساختن چهره اسلام را به دنبال دارد، چون اعمال خشونت آمیز تکفیری‌ها، وجهه دین اسلام را نزد همگان خدشه‌دار می‌کند. تکفیری‌ها در زمانی که دشمنان اسلام سعی در گسترش جنگ تبلیغاتی علیه اسلام دارند، با این گونه اعمال، بهترین جریان تبلیغی را برای رسانه‌های غرب فراهم آورده و این ابهام را ایجاد کرده‌اند که اسلام به دور از صلح، و به مثابه خطری علیه بشریت به شمار می‌رود. این خیانتی بزرگ، علیه اسلامی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن کوشش کرد آن را دینی هم سو با فطرت آدمی و کامل کننده اخلاق، معرفی کند. (4) به همین سبب است که بیشتر علمای مسلمان، بزرگ‌ترین گرفتاری مسلمانان را تکفیر دانسته و رأی به عدم تکفیر داده‌اند. (5) زیرا اگر رأی هر مذهب را از زاویه دید همان مذهب بنگرند، مشاهده خواهند کرد که کمتر فرقه‌ای است با اصول قطعی اسلام مخالف باشد. (6) مقاله حاضر، ضمن بیان مفهوم تکفیر، به نقد و بررسی مهم‌ترین دلایل جریان‌های تکفیری در تکفیر شیعه می‌پردازد.

1- مفهوم تکفیر

امروزه جریان‌های تکفیری از راه بسط مفهوم تکفیر در بین مسلمانان، آسیب‌های بسیاری به اسلام وارد کرده‌اند. به همین جهت ضروری است قبل از بررسی دلایل این جریان‌ها، توضیح اجمالی پیرامون مفهوم این پدیده مطرح و این مطلب بررسی می‌شود که آیا تکفیر مورد نظر جریان‌های تکفیری، امری اعتقادی است یا خیر؟
تکفیر، پوشانیدن و انکار چیزی و یا نسبت کفر به کسی دادن و کافر خواندن اوست و به معنی از بین بردن هم آمده است. (7) اما در اصطلاح، به معنای ایمان نیاوردن به چیزی است که شأنش ایمان آوردن به آن است. از این رو مفهوم کفر در اصطلاح متکلمان معمولاً در مقابل ایمان و اسلام و به معنای انکار خدا و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا یکی از ضروریات دین به کار رفته است. (8) هم‌چنین تکفیر اصطلاحی در کلام و فقه، به معنای «اتهام و نسبت کفر به مسلمان دادن» است. (9)
پیشینه این اصطلاح در جهان اسلام، به صدر این دین باز می‌گردد. برخی حوادث مهم تاریخ اسلام، به سبب تکفیر روی داده، هم چنان که برخی رخدادهای سیاسی و اجتماعی از جمله: تکفیر خوارج، زمینه تکفیر را فراهم آورد. (10) بسیاری از فرقه‌های خوارج کسی را که مرتکب یکی از گناهان کبیره می‌شد، حتی اگر از امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، تکفیر می‌کردند، در مقابل بعضی از مسلمانان نیز، خوارج را تکفیر کردند. (11)
مفهوم تکفیر غیر از اشاره به کافر بودنِ دیگران، دارای ابعاد سیاسی و ایدئولوژیک نیز هست؛ چون امروزه گفتمان تکفیر، دستاویزی برای بیرون راندن افراد از عرصه‌های مختلف از جمله: دین، سیاست و حتی اقتصاد شده است و رویکردی مبتنی بر دفع دارد و نفوذ و غلبه‌اش را تحت عناوینی مانند: حزب، تشکیلات سیاسی و پارتی، مذهب، مکتب و غیره تداوم بخشیده است؛ بر این اساس پدیده تکفیر با مبانی توحیدی اندیشه اسلامی مغایرت دارد. (12) به همین دلیل است که به نظر رشید رضا صاحب تفسیر المنار، بزرگ‌ترین گرفتاری مسلمانان در عرصه حاضر این است که پیروان فرقه‌های اسلامی یکدیگر را به فسق و کفر منسوب می‌دارند، در حالی که کوشش همه آنان این است که در حد امکان به حقیقت دست یابند، و در این راه تلاش لازم را به عمل می‌آورند و اجتهاد خود را به کار می‌اندازند، هر چند که احیاناً خطا کنند. (13)
ابن تیمیه، به عنوان رهبر تکفیریان امروزی، قائل است عامل افراط در تکفیر، عمدتاً عدم تمیز بین سنت و بدعت است؛ این که هر فرقه‌ای گمان می‌کند، سنت و روش مخالف او، بدعت است، از این رو مخالف خود را محکوم به بدعت و کفر می‌داند. (14)
از دیدگاه ابن تیمیه هنگامی که دلیلی علیه قرآن و سنت اقامه شود، تکیفر معین صورت گرفته و حکم به شرک او می‌شود (15) و با توجه به آیه (وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً)؛ و ما عذاب کننده نبوده‌ایم تا وقتی که رسولی بفرستیم» (16) اگر چنین فردی از روی جهل و عدم علم به حقیقت، مرتکب شرک شد، حکم به کفر او نمی‌شود. (17) اما وی در جای دیگر معتقد است که اگر فردی با آن چه در کتاب و سنت ثابت است، مخالفت ورزد از چند حالت خارج نیست: یا مجتهدی است که در اجتهادش به خطا رفته و او را مجتهد مخطأ می‌نامند، یا کافر است یا فاسق و یا عاصی، که برحسب آن چه شناخته شود، عقاب خواهد شد. (18)
برای شناخت اقوال ابن تیمیه درتکفیر لازم است مفهوم ارتداد را بشناسیم. ارتداد به معنای تحول (19) و در شرع به معنای رجوع از اسلام به سوی کفر است. (20)
ارتداد از منظر ابن تیمیه به یکی از این سه شیوه شناخته می‌شود: 1- قول صریح مسلمان؛ 2-لفظی که اقتضای کفر کند؛ 3-فعلی که متضمن معنای کفر است. در بیان عقوبت مرتد و شخص تکفیر کننده باید گفت مرتد به نص رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یا به اجماع صحابه، کشته خواهد شد و تنها راه نجات او از قتل، توبه است. (21)
ابن تیمیه در باب پرهیز از تکفیر می‌گوید:
تکفیر از احکام شرعیه و از حقوق خدا و رسولش محسوب می‌شود و هیچ کسی از مردم حقی در این زمینه ندارد و بر مردم است که واجب بدانند هر آنچه را خدا واجب کرده و حرام بدانند هر آنچه را خدا حرام نموده است. (22)
اما با این وجود، در برخی آثار وی، تکفیر شخص یا گروه و مذاهب خاصی وجود دارد. مهم‌ترین دلایل او و جریان‌های تکفیری در ادامه نقد و بررسی می‌شود.

2- مهم‌ترین دلایل جریان‌های تکفیری بر تکفیر شیعه و نقد آن

با بررسی‌های انجام شده شاید بتوان گفت قریب به اتفاق داوری آن‌ها، طبق شنیدنی‌هاست و در بیشتر موارد مبتنی بر اندیشه فقهی کلامی صحیح نبوده و بر دلایلی استوار است که منطبق با عقاید و رفتار شیعه نیست. (23) در ادامه به ذکر مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم:

الف) غلو

«غُلُو» به معنای افراط و تجاوز از حد و زیاده‌روی، (24) و چیزی یا کسی را از آن حدی که هست، بالاتر بدانیم. (25) در اصطلاح به مبالغه در حق پیامبران و اولیای الهی و اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت آنان اطلاق می‌شود. (26) غلات منتسب به شیعه، کسانی‌اند که با نام شیعه، قائل به جایگاه الوهیت یا نبوت برای ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند. (27) ابن تیمیه غلو شیعه در ائمه را سبب تکفیرشان دانسته و ادعای عصمت ائمه و تمجید حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را توهم و تخیل شیعه می‌داند. وی با استناد به برخی آیات قرآن ( از جمله آیات 65 مریم، 22 و 65 بقره، 68 و 69 فرقان) می‌گوید: «فقط خدا را پرستش کنید، زیرا تنها او استحقاق پرستش را دارد». وی درباره غلو در مشایخ و بزرگان و صالحین بیان می‌دارد: «فرد گمان می‌کند که این بزرگان، وسیله‌ای بین خدا و انسان هستند و طلب کمک، رزق و غیره از او می‌کند و یا حتی گاهی بر آن‌ها سجده می‌کند و یا بعضی اوقات آن‌ها را این گونه می‌خواند: «یا سیدی، إغفرلی و ارحمنی و اجرنی و تولکت علیک، انت عونی و انت غوثی». این افراد گمان می‌کنند که این مشایخ واسطه‌هایی هستند که حوایج خلق را به سوی خدا بالا می‌برند و خداوند به واسطه‌ی این بزرگان، بندگانش را هدایت می‌کند و روزی می‌دهد. این از نظر ابن تیمیه همان شرک است. (28)
مورد دیگری که از نظر ابن تیمیه باعث تکفیر فرد می‌شود «غلو در قبور» است. اعم از قبر نبی، فرد صالح و یا بزرگی و ... با این توضیح که از این قبور حاجت خواسته شود و یا این که بر آن‌ها سجده شود، که در این موارد نیز لازم است فرد توبه کند وگرنه کشته می‌شود. از نظر وی این نحو تعامل با قبور، عبادت قبور است که از سنخ عبادت بت‌هاست و اهل توحید به دور از این نوع عبادت‌هاست. ابن تیمیه با استناد به روایتی به نقل از عایشه و عبدالله بن عباس آورده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «خدا لعنت کند یهود و نصاری را که قبور فرزندانشان را مسجد و محل عبادت کردند». هم‌چنین در بیان واضح‌تری آمده است که فرمودند: «اَللهُمَّ لا تَجعَل قَبری وَثنَاً». (29)
جریان‌های تکفیری از این استدلالات ابن تیمیه و شیعه را متهم به غلو و پرستش قبور کرده و به تکفیر آن‌ها می‌پردازند؛ در حالی که شیعه هیچ‌گاه مانند: یهود و نصاری قبور را پرستش نکرده است و تنها معتقد است که امامان پس از مرگ هم شاهد زندگی و واسطه سعادت آدمی هستند، اما غالیانی که هیچ ارتباطی با شیعیان ندارند، دستاویزی برای دشمنان شیعه پدید آورده‌اند تا با مطرح کردن عقاید غلات و انتساب آن به شیعه، همگان را از شیعه منزجر کنند، از این رو برخی افراطی‌های اهل سنت، از جمله: جریان‌های تکفیری، بدون تحقیق درباره عقاید راستین شیعه، اتهاماتی را که در کتب پیشینیان آمده و مربوط به فرقه انحرافی غالیان است، در کتاب‌های خود تکرار کرده‌اند. (30) مطالعه زندگی امامان شیعه (علیهم السلام) و نحوه برخورد آن بزرگواران با غلات، نشان از نفرت ایشان و پیروان واقعی‌شان از اهل غلو می‌باشد. (31) نظر شیعه نیز همواره در طول تاریخ این بوده که غالیان، بدتر از یهود، نصاری، مجوس و حتی مشرکان هستند. (32) اسلام و قرآن محور اصلی اعتقادات تمام مسلمانان است که تخلف از آن را به هیچ وجه جایز نمی‌دانند، ولی فرد غالی، این اصل محوری را فدای مذهب و تدین را فدای تعصب خود می‌کند، و به همین دلیل مسلمان نیست. (33)
پاسخ نقض در رد دلیل غلوِّ جریان‌های تکفیری در تکفیر شیعه، این است که غلو در میان برخی فرقه‌های اهل سنت نیز وجود دارد. (34) مانند کسانی که قائل به مقامات فوق انسانی برای برخی از خلفا هستند. (35) برای نمونه در برخی کتاب‌های اهل سنت با استناد به آیاتی از جمله: سوره بقره: آیه 143؛ سوره آل عمران : آیه 110؛ سوره فتح: آیات 29 و 18؛ سوره توبه: آیات 100 و 117، از صحابه به عنوان بهترین امت و شایسته‌ترین مردم یاد شده است. (36) از جمله گفته شد‌ه است: «هرگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مشتاق بهشت می‌شدند، ریش ابوبکر را می‌بوسیدند» (37)، یا «هر کس مشتاق بهشت است به ریش ابوبکر نگاه کند». (38) این باورها نشان از غلو اهل سنت درباره صحابه دارد، اما هیچ‌گاه شیعه بدین سبب به تکفیر اهل سنت نپرداخته است.
بنابراین این‌گونه مسائل در بیشتر مذاهب یافت می‌شود و آنچه اهمیت دارد این است که هیچ مذهبی به صراحت منکر اصول دین نیست و فقط ممکن است برخی عقاید مذهبی ایشان در گذر زمان، به گونه‌ای از سوی پیروان سایر مذاهب اسلامی تفسیر شود که لوازم عقلی آن‌ها به معنای انکار اصول دین محسوب شود. چنین ملازماتی باعث تفرقه پیروان مذاهب از یکدیگر می‌گردد، اما آیا احکام فقهی کفر نیز بر چنین عقایدی که به صراحت، نفی کننده‌ی اصول دین نیستند، ولی لوازم عقلی آن منافی اصول مذکورند، مترتب می‌گردد؟ یعنی اگر مجموعه اصول مذهبیِ مذاهب مخالف، در بردارنده انکار صریح اصول دین نبود و فقط شامل عقایدی بود که از دیدگاه مخالفان آنان، ملازم با انکار نبوت و یا توحید یا لازمه‌ی شرک است، آیا اعتراف صریح این مذاهب و پیروان آن‌ها به اصول دین بی اعتبار بوده، و ناهماهنگی مذکور مانع تطبیق اصول دین بر ایشان می‌شود؟ البته بین موضوعات فقهی اسلام و کفر، رابطه منطقی وجود ندارد و این دو، دارای مفهوم و رابطه‌ای مستقل‌اند. در حقیقت لوازم مذهبی دو نوع‌اند: برخی از آن‌ها با ضمیمه شدن مبانی خاصی به برخی عقاید مذهبی و یا رفتارهای مخالفان مذهبی، ثابت می‌شوند که آن مبانی نزد متفکران آن مذهب مردود است و بعضی دیگر از آن‌ها را، عقل بدون هیچ ضمیمه‌ای از عقایدِ مذهبی برخی مذاهب، استنباط می‌کند؛ ولی متفکران آن مذهب این ملازمه عقلی را انکار کرده، می‌گویند عقل چنین حکمی نمی‌کند. به عنوان مثال تکفیری‌ها که شیعه را به دلیلِ بزرگداشت اولیای خدا و طلب از ایشان پس از مرگ و یا تبرک به قبور ایشان، به غلو و در نهایت شرک متهم می‌کنند، دلیلشان مبتنی بر تعریف خاصی است که از توحید بیان می‌کنند و عدم امکان ارتباط با ارواح اولیا از دیدگاه ایشان و هم‌چنین نادیده گرفتن اعتبار احادیثی که مذاهب دیگر، از جمله: شیعه در رفتار خود، به آن استناد می‌کند؛ و مبانی دیگر که هیچ یک از آن‌ها در مورد قبول شیعه نیست و چنین تلازمی را نمی‌پذیرد.
در عین حال دلایلی بر نادرستی تمسک به لوازم مذهب و تکفیر دیگران وجود دارد، از جمله این که تمام دلایلی که با اکتفا به اظهار شهادتین و شکل ظاهری آن در مسلمان شدن افراد دلالت دارد و لوازم مذهبی را در اسلام و کفر بی تأثیر می‌دانند؛ و تنها اظهار انکار اصول دین، می‌تواند اعتبار اظهار شهادتین را از بین برده، مانع تطبیق اصول دین بر فرد یا مذهب خاص شود. دلیل دیگر در نادرستی این گونه تکفیر، احادیثی است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده که فرموده‌اند: لوازم گفتار و یا رفتار مسلمانان نباید مبنای قضاوت علیه آنان از جهت اسلام و کفر قرار گیرد، بلکه ظواهر گفتار و یا رفتار صریح آنان در این زمینه معیار درست و پسندیده است. (39) از سوی دیگر مخالفان عقیدتی در فقه، از نظر نوع عقاید مخالفی که دارند، دارای احکامی می‌باشند که این، از دیدگاه عرف عبارت از عقایدی است که فرد مخالف به صراحت بیان می‌کند، نه آن‌هایی که دیگران با تحلیلات عقلی به وی نسبت می‌دهند. (40)
برخی از فقهای اهل سنت نیز معتقدند که لازمه عقاید مذهبی، جزئی از مذهب فرد شمرده نمی‌شود و خدشه به اسلام یا عدالت او نمی‌زند. (41) تنها در صورتی عقیده فرد به حساب می‌آید که خود وی تصریح به عقیده به آن کند. معیارِ آشکار یا پوشیده بودن ملازمات عقلی را، عرف و متعارف بین عقلا می‌شناسند و در چنین شرایطی به خود اجازه نمی‌دهند که اختلافات مذهبی رایج را در ملازمات عقلی بیّن بدانند. (42) انکار این اصل از سوی برخی مکلمان یا فقهای معاصر، به دلیل عدم تفکیک‌شان فقهی و کلامی از یکدیگر است. (43)

ب) قول تحریف و تأویل

تکفیر شیعیان، ناشی زا انتشار تبلیغاتی است که محور اصلی آن اتهام دروغینِ «اعتقاد شیعه به تحریف قرآن» است. این تبلیغات روانی موجب می‌شود تا جنایت قتل مسلمانانِ شیعه توجیه و حتی با افتخار از صحنه‌های آن فیلم‌برداری شود.
«تحریف» در لغت به معنای دگرگونی، میل، گشتن از چیزی، کرانه و لبه ذکر شده است. (44) تکفیری‌ها می‌گویند: شیعیان صحابه را تحریف کننده‌ی قرآن می‌دانند و صحابه آیاتی را که مربوط به اهل بیت (علیهم السلام) و دشمنان آنان است، حذف کرده‌اند؛ پی شیعه اعتقادی به قرآن ندارد و آن را دلیل و حجیت نمی‌داند. (45) آلوسی به صراحت می‌گوید: «روایات ما در کتب أهل سنت در باب تحریف قرآن، قابل شمارش نیست». (46)
در رد این دیدگاه شیخ مفید می‌گوید: «هیچ کلمه و آیه و سوره‌ای از قرآن کم نشده است». (47) شیخ طوسی نیز در تفسیر خود صراحت دارد بر این که، قرآن موجود در میان مسلمانان، همان قرآن منزَل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. (48) علامه حلی در قرن هفتم و هشتم پناه می‌برد از امتی که معتقد به تحریف قرآن باشد. (49) برخی از اندیشمندان شیعی داستان تحریف قرآن را خرافی و خیالی دانسته‌اند، که حقیقت ندارد. (50) اما خمینی (رحمه الله) کتاب منزَل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را همان کتابی می‌د‌اند که در اختیار مردم است و باور دارد هیچ عاقلی به روایتی که درباره‌ی تحریف قرآن است، توجه نمی‌کند. (51) برخی دانشمندان اهل سنت نیز از سر صدق و با توجه به دیدگاه‌های مقبول نزد علمای شیعه، ساحت شیعه را از اتهام تحریف قرآن مبرا دانستند. (52) ضمن این که اگر ملاک برای تکفیر، برخی روایات و گفتار افراد باشد، تحریف قرآن از برخی احادیث اهل سنت نیز برداشت می‌شود، برای نمونه: از عمر و ابی بن کعب و عکرمه روایت شده است که سوره احزاب نزدیک به سوره بقره یا طولانی‌تر بوده است و در آن، آیه رجم وجود داشته است. (53)
بنابراین در بررسی این دلیلِ تکفیری‌ها و پاسخ شیعه، درمی‌یابیم که در برخی اوقات، نقد افراد به لوازم آرای پیروان دیگر مذاهب، موجب تکفیر می‌شود، در صورتی که صاحب رأی، گاهی این ملازمات را قبول ندارد. (54) بنابراین نباید لوازم مترتّب بر باورهایی که بیان می‌شود را بر پیروان مذاهب تحمیل کرد. پس ملاک کفر و خروج از اسلام، انکار امر صریح در اسلام است نه انکار ملازم آن؛ و اگر عقیده صریح و عقیده‌ای که ملازمه عقیده صریح است یکسان دانسته شود آفات و خسارات فراوانی در پی خواهد داشت. (55)
موضوع دیگر تکفیر شیعه، به سبب اعتقاد تکفیری‌ها به تأویل شیعه در آیات قرآن است. ابن تیمیه در باب تأویل موجود در تفاسیر شیعه، موارد متعددی را متذکر شده است از جمله این که شیعه مراد از آیه 67 سوره‌ی بقره (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً)؛ خدا به شما فرمان می‌دهد که: ماده گاوی را سر ببرید...» را عایشه می‌داند. (56) هم‌چنین بر این باورند که شیعه، بزرگان صحابه را تکفیر می‌کند. از جمله اقوال شیعه در تکفیر صحابه که به [حضرت] علی (علیه السلام) نسبت می‌دهند، این است که ایشان فرمودند: «إن الناس کلهم إرتدوا بعد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) غیر اربعه؛ بعد از رسول خدا- (صلی الله علیه و آله و سلم)- جز چهار نفر، همه مرتد شدند». (57) ابن تیمیه در مثالی دیگر، می‌آورد: «رافضیون در تفسیر آیه (تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَ‌ ) (58) می‌گویند: منظور قرآن: ابوبکر و عمر است. یا در تفسیر آیه 12 سوره توبه: (فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ) می‌گویند منظور طلحه و زبیر است. ابن تیمیه معتقد است چون رافضی‌ها نتوانستند به معنای حقیقی این آیات دست یابند، آنها را به تأویل بردند و به نفع خود تفسیر و سپس مخالفان عقیده خود را تکفیر کردند. (59)
در بررسی این شبهه می‌توان گفت چنین تفسیر و تأویل‌هایی در شیعه وجود ندارد؛ ضمن این که ابن تیمیه در مواردی که گذشت معتقد است عملکرد جاهل موجب تکفیر او نمی‌شود، بنابراین وی می‌تواند در این گونه موارد، بنا را بر جهل شیعه بگذارد، نه این که به تکفیر شیعه بپردازد.

ج) اهانت به مقدسات

اهانت به مقدسات اهل سنت و سب و لعن بزرگان آنان به وسیله شیعه، از دیگر دلایل تکفیر جریان‌های تکفیری علیه شیعیان است. «لعن» به معنای طرد، راندن و دوری از رحمت آمده است، (60) گفته شده اگر لعن از سوی خداوند باشد، به معنای طرد و دور کردن از رحمت و از جانب مردم به معنای نفرین جهت دوری از رحمت الهی و گرفتار شدن به عذاب و عقوبت اخروی است. (61) «سب» در لغت به معنای دشنام دردناک، (62) چیزی به منظور طرح نقص و ضعف شخصی بیان شود، (63) که شتم و دشنام از او گرفته شده است. (64) در مقایسه این دو واژه، «لعن» از جانب مردم، مایه تنفر و برائت از ملعون می‌باشد، اما «سب» دشنام و سخن زشتی است که موجب تضعیف می‌شود. بنابراین ماهیت سب با لعن تفاوت دارد، ارگ چه در هر دو، بیزاری و تنفر وجود دارد. در قرآن واژه لَعن از جانب خداوند 37 مرتبه و از جانب مردم یک مرتبه به کار رفته است. بررسی این آیات نشان می‌دهد که لعن در برخی موارد مشروع است، اما واژه سب در قرآن کریم یک بار به صورت نهی به کار رفته است: (وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ)؛ دشنام ندهید کسانی که غیرخدا را می‌خوانند- زیرا آنان نیز- ممکن است حضرت حق را از روی دشمنی و بدون علم دشنام دهند». (65) تکفیرکنندگان بر این باورند از آنجا که شیعه سبّ و طعن درباره صحابه و برخی زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روا می‌داند، پس کافر است. (66) هم‌چنین از نظر ابن تیمیه رافضی‌ها دچار افراط شدند، چون به صحابه و احادیث آن‌ها طعنه زده و به همین طریق رسالت را تعطیل کردند. (67) وی معتقد است شیعه به تکفیر ابی بکر، عمر، عثمان و مهاجرین و انصاری که از اینان تبعیت می‌کنند، می‌پردازد؛ هم‌چنین از نظر او، شیعه رافضی، معتقدانِ عدالت ابوبکر و عمر و مهاجرین و انصار را تکفیر می‌کند، ابن تیمیه می‌گوید: «شیعه کفر چنین افرادی را شدیدتر از کفر یهود و نصاری می‌داند، از این رو نکاح و ذبیحه آن‌ها را حرام دانسته و آن‌ها را مرتد می‌داند». (68)
رهبر تکفیریان امروزی از امام احمد بن حنبل روایتی نقل می‌کند مبنی بر این که سابّ صحابه اساساً اسلام ندارد و کسی که عثمان را شتم کند، زنادقه می‌خواند. در روایت دیگری آمده است: کسی که ابابکر، عمر و عایشه را شتم کند، مسلمان نیست. (69) ابن تیمیه در بیان عقوبت سب و لعن شیعه می‌گوید: «عده‌ای معتقدند واجب است تعزیر آن‌ها و از او خواسته می‌شود توبه کند، اگر توبه نکرد او را حبس می‌کنند تا بمیرد یا برگردد». (70) اما در رد این دلیل می‌توان گفت شیعیان هیچ گاه به سب صحابه نپرداخته‌اند؛ محل نزاع شیعیان و اهل سنت در لعن، این است که اصل لعن، بنا بر تکرار آن در قرآن و روایات، جایز است، اما متعلق لعن؛ یعنی جایز بودن یا نبودن لعن مسلمان و نیز شخص معین، محل نزاع است. در این زمینه به عقیده برخی، لعن افراد جایز نیست. (71) چون ممکن است در پایان عمر توبه کرده باشد و با بخشش الهی از دنیا رفته باشد. (72) برخی دیگر خلاف این نظر را قائلند، زیرا اولاً: میزان، حال کنونی افراد است؛ ثانیاً: برخی بر این توهّم‌اند که لعنت کسی که نام اسلام بر اوست جایز نیست، در حالی که خداوند در قرآن برخی از مسلمانان را لعن کرده است، مانند کسانی که تهمت به زنان پاک دامن می‌زنند یا مسلمانانی که ظالم‌اند. (73)
بنابراین لعن درباره افراد خاص- که گناهشان قطعی است- به معنی بیزاری جستن و ابراز تنفر از گناه وی، نوعی تبری بوده و جایز است (74)، چون همان خدایی که سب را جایز ندانسته (لاتسبوا)، خودش افرادی را در قرآن لعن کرده است. (75) مسلمانان نیز لعن را به همان معنی که خدا اراده فرموده جایز یا واجب می‌دانند. و اگر کسی لعن به یکی از گروه‌هایی که خدا لعن کرده، تجویز نکرد، مخالفت با قرآن کرده و هر کس با قرآن مخالفت نماید، مسلمان نیست. (76)
البته اگر لعن درباره خلفا و صحابه موجب تکفیر باشد، باید حکم کفر عده‌ای از صحابه را نیز صادر کرد، چنانچه در طول دوران زمامداری معاویه و بنی‌امیه، بعضی از صحابه به حضرت علی و اما حسن و امام حسین (علیهم السلام) و عده‌ای دیگر از صحابه ناسزا می‌گفتند، (77) اما درباره اهانت شیعه به عایشه، باید گفت در اصول اعتقادی شیعه به علت نزاهت خاندان وحی، افترا و تهمت به عایشه ناممکن است، اما انتقادهایی بر وی وجود دارد؛ چون عایشه پس از امر خدا به قرار گرفتن در خانه، (78) از خانه‌اش خارج شد و سوار بر شتر به بصره رفت و لشگری را فرماندهی کرد. شیعه، عایشه را به سبب عملکردش در جنگ جمل با امیرالمومنین (علیه السلام) و رفتارش به هنگام دفن امام حسن مجتبی (علیه السلام) نکوهش می‌کند، اما آبروی او محفوظ می‌باشد. (79) حتی اگر گفته شود که تمام شیعیان به سب و لعن می‌پردازند، این موجب کفر و خروج آنان از اسلام نمی‌شود، حداکثر این است که معصیتی کرده‌اند و عصیان هم باعث تکفیر و قتل آن‌ها نخواهد شد. (80)
نکته لازم توجه آن است که در برخورد با عقاید پیروان مذاهب، برخی تمام مسائل اصلی و فرعی مطرح در کتب عقاید و فقه را جزء ضروریات اسلام می‌دانند، در حالی که ضروریات، اصول دینی هستند که باورمندی به آن شرط مسلمانی است. منابع اسلامی و روایات نبوی این اصول را همان اعتقاد به وحدانیت الهی، رستاخیز و نبوت عامه و خاصه می‌دانند. عقاید غیرضروری، مسائلی است که در آن مجال اختلاف نظر می‌باشد و اتفاق آرا در این مسائل بین مسلمانان وجود ندارد. بر این اساس مسئله «امامت» نزد امامیه از جمله ضروریات دین اسلام محسوب نمی‌شود. (81) موضوع دیگری که از ضروریات دین نیست، عدالت صحابه یا همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وبعضی از خلفاست؛ بنابراین تکفیر شیعه و سنی در این موارد نابجاست، چون این موارد جزء اصول دین نیست که با عدم پذیرش آن، فرد غیرمسلمان و در نتیجه کافر محسوب شود.
اندیشمندان اهل سنت نیز نسبت کفر را تنها در صورت انکار ضروری دین روا می‌دانند، از جمله ابن حجر عسقلانی که قائل است کفر در شرع، به معنای انکار چیزی است که از دین اسلام به ضرورت شرعی معلوم است. (82) تفتازانی، شرط تکفیر را انکار ضروریات دین مانند: حدوث عالم و معاد اعلام کرد و تأکید داشت که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز تفتیش عقاید نمی‌کرد. (83)

د) تقیه

تکفیرکنندگان چون تقیه را نفاق می‌دانند، شیعه را به جهت اعتقاد به آن، تکفیر می‌کنند. (84) ابن تیمیه می‌گوید: «شیعه دروغگوترین فِرَق امت هستند. نفاق آن‌ها از همه مردم بیشتر است و به همین خاطر از تقیه بهره می‌برند و می‌گویند: «لا ایمان لمن لا تقیه له» و «التقیه دینی و دین آبائی». از این رو شیعه شدیدترین و بیشترین ضرر را برای دین و اهل دین دارند. (85) در حالی که اگر کسی که به مفاهیم و واژه‌های قرآنی آشنایی داشته باشد، تفاوت تقیه و نفاق را به خوبی درک می‌کند. نفاق عبارت از چیزی است که در باطن به آن باور ندارد و در ظاهر به گونه‌ای اظهار می‌کند که گویا به آن باور دارد. در صورتی که در تقیه، عقیده باطنی آن ثابت است و در باطن عقیده دارد و ظاهر را به گونه‌ای نشان می‌دهد که با مخالفان هماهنگ است. در باطن به خدا عقیده دارد و بر آن ثابت است، ولی در ظاهر و زبان، برای جان و عقیده خودش اظهار موافقت نمی‌کند. اگر تقیه نفاق باشد، قرآن به مسلمانان توصیه نمی‌کند که برای حفظ جان و ایمان تقیه کنند: (إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً)؛ «مگر اینکه از آنان به نوعی تقیه کنید». (86)
روایات شیعه در احادیث متعددی استعمال لفظ تقیه را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت می‌دهد. در یکی از آن‌ها امیرالمومنین (علیه السلام) نقل می‌کند که ایشان فرموده است: «تقیه از دین خداست و کسی که تقیه نمی‌کند، دین ندارد». (87) در روایت دیگری از حضرت نقل شده که فرمود: «ترک کننده‌ی تقیه همانند ترک کننده‌ی نماز است». (88)
مشهور اهل سنت تقیه را فقط در مقابل کافران جایز دانسته، اما در مواردی تحت عنوان اضطرار، اکراه و دروغ مصلحتی، همان روش شیعه را در تقیه انجام می‌دهند. چنانچه در تاریخ نیز نمونه‌هایی از تقیه علمای اهل سنت وجود دارد. طبری در وقایع سال 218، در ماجرای تفتیش عقاید به وسیله‌ی مأمون تصریح دارد. گروهی از علمای عصر (به جز احمد بن حنبل و دو تن دیگر) از ترس مأمون که عقیده به حدوث قرآن را عقیده‌ای رسمی و همگانی ساخته بود، از روی تقیه آن را پذیرفتند. (89) بنابراین آنچه را پایه تکفیر شیعه قرار داده‌اند، خودشان نیز به آن مبتلا به هستند.
علاوه بر همه‌ی اهل دلایل گفته شده، عقیده‌ی کلی تمام مذاهب اسلامی این است که گوینده «لا اله الا الله» جانش مصون و حسابش با خداوند می‌باشد و دیگران باید براساس ظواهر با او برخورد کنند. (90) بنابراین ریختن خون، آبرو و تصاحب مال مسلمانان بر همدیگر حرام است و جز با اذن خدا و رسول او حلال نمی‌شود؛ چون اگر قرار باشد ارتکاب هر خطایی از سوی پیروان یک مذهب اسلامی تکفیر همه پیروان آن مذهب را در پی داشته باشد، در این صورت دیگر بر روی کره زمین انسان مسلمانی باقی نمی‌ماند. (91) خداوند نیز در این زمینه فرموده است: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون در راه سفر می‌کنید [خوب] رسیدگی کنید و به کسی که نزد شما [اظهارِ] اسلام می‌کند مگویید: «تو مومن نیستی» [تا بدین بهانه] متاع زندگی دنیا را بجویید» (92)
ابن تیمیه ایمان ظاهری را نشانه‌ی مسلمانی می‌داند: «همانا ایمانی که احکام دنیا بر آن معلق شده، ایمان ظاهری می‌باشد که همان اسلام است». وی ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح را برای مسلمان بودن، اصل می‌داند و بیان می‌کند که گذشتگان ما هم در بسیاری از مسائل اختلاف و اشتباه می‌کردند و علما اتفاق به عدم تکفیر آن‌ها دارند. (93)
نکته قابل تأمل در آثار ابن تیمیه، تقبیح او درباره کسی است که دیگران را بدون دلیل تکفیر کند، چنانچه در فتاوای خود صریحاً گفته است: کسی که دیگران را بدون دلیل و حجت شرعی تکفیر کند، مستحق عقوبت شدید است. (94) نووی نیز معتقد است احدی از اهل قبله، به دلیل گناهی تکفیر نمی‌شود. (95) اشعری با بیان این علت که تمام اهل قبله، یک معبود را پرستش می‌کنند و اختلافات، لفظی است، تکفیرشان را جایز نمی‌داند. (96) هم‌چنین گفته شده ابوحنیفه هرگز کسی از اهل قبله را تکفیر نکرد و اختلافات را مایه خروج از اسلام نمی‌دانست. (97) تقی الدین سبکی، تکفیر مومنان را کار مشکلی می‌دانست، زیرا قائل بود که آن کس که در دل ایمان دارد، گروهی که گوینده لا اله الا الله و محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) باشند را تکفیر نمی‌کند و این کار، گناهی بزرگ است. (98)
در باب تکفیر اهل قبله، ابوحامد الغزالی با تعبیر جالبی اشاره به آن دارد:
مباح داشتن خون و مال نمازگزاران که رو به قبله «لا اله الا الله» می‌گویند، خطاست و خطای در ترک هزار کافر، ساده‌تر از خطای ریختن به اندازه یک شاخ حجامت از خون فرد مسلمان است. (99)
شروانی، حق شهادت کسی که سب و لعن می‌کند، قابل قبول دانسته و می‌گوید:
شهادت تمامی اهل بدعت پذیرفته است، حتی کسانی که به صحابه دشنام داده‌اند، زیرا دشنام دهنده از روی عناد و دشمنی ناسزا نمی‌گوید، بلکه براساس اعتقاد و باوری است که پیدا کرده است.

(100)
از دیدگاه ابن حجر عسقلانی نیز باید در حکم به اسلام افراد اکتفا بر اقرار به شهادتین کرد. (101) اما با این همه، امروزه شاهدیم با وجود اعتراف شیعه به شهادتین و عدم انکار ضرورتی از ضروریات دین، جریان‌های تکفیری حکم به کفر شیعه می‌دهند و با وارد کردن اتهاماتی که به مهم‌ترین آنها اشاره شد، به جانشان می‌افتند. (102) شاید به همین دلیل است که برخی از چهره‌های مورد تأیید وهابیت از جمله: آلوسی، قائلند تکفیری‌ها در تکفیر مخالفان خود، غلو می‌کنند. (103) بنابراین تکفیری‌ها بیشتر مسلمانان را به سبب همراهی نکردن با عقایدشان و مخالفت با آن‌ها، تکفیر می‌کنند. (104)

جمع‌بندی

این جریان‌ها تلاش دارند به طور گسترده از مفهوم فقهی - کلامی تکفیر، برای توجیه جهاد خود علیه دیگران بهره برداری کرده و بدین ترتیب، بین خودی و غیرخودی مرز قرار دهند. آن‌ها گمان می‌کنند همه‌ی حق و حقیقت در اختیار آن‌هاست و آنچه غیر از نظر آنان باشد ناحق و باطل است؛ از این رو در نظرهای فقهی مرتبط با جهاد و تکفیر به روشنی جهاد را علیه کفار، منافقان و مشرکان، از جمله شیعه، واجب دانسته و خون آن‌ها را حلال شمرده‌اند. اما با رد دلایل جریان‌های تکفیری، مشخص شد که این گروه، هیچ بهره‌ای از حقیقت نبرده‌اند، چنانچه نه با شیعه سازش دارند و نه عقاید اهل سنت را بر می‌تابند و قرائتی کاملاً متضاد با آموزه‌های اسلامی در پیش گرفته‌اند. به این دلیل که جمهور فقیهان و متکلمان اهل سنت قائلند اهل قبله که به شهادتین اقرار دارند تکفیر نمی‌شوند، مگر این که یکی از ضروریات دین را انکار کند. از این رو تکفیر جریان‌های تکفیری، کفر اعتقادی و فقهی نیست. بلکه عملکرد تکفیری‌ها در عصر حاضر و تحلیل‌های آنان بر جواز شیعه کشی و اظهارات صریح برخی سران تکفیری مبنی بر حقانیت جریان‌های تکفیری و باطل بودن غیر آنان، توطئه‌ی جهان استکبار علیه مسلمانان بوده که امروزه به یک تفنن برای این جریان‌ها تبدیل شده است، به حدی که تکفیری‌ها صحنه‌های شیعه‌کشی خود را ثبت و ضبط کرده و به عنوان سند افتخار، منتشر می‌کنند. «تکفیر» در ابتدا با توجه به جایگاه فقهی- کلامی‌اش، به منظور دفاع از اسلام به وسیله جریان‌های تکفیری، مطرح شد، اما در حال حاضر، این جریان‌ها بیش از هر چیز با انگیزه سیاسی فعالیت می‌کنند و موجب ارعاب مسلمانان در سراسر دنیا و ایجاد موج اسلام هراسی در جهان شده‌اند.
آنچه این نوشتار بدان پرداخت بازنمایی اهداف جریان‌های تکفیری نیست، بلکه نقد و بررسی دلایلی است که انتشار آن، وجود این جریان‌ها را دچار تزلزل خواهد کرد، دلایلی که ریشه‌ی دینی ندارد، چون، بر طبق کتاب و سنت، هیچ دلیل شرعی مبنی بر تکفیر مسلمانی که گوینده «لا اله الا الله» است، وجود ندارد، بلکه تنها رویکرد سیاسی تکفیری‌ها منجر به ایجاد این پدیده شده است.
خطر جریان‌های تکفیری برای جهان اسلام، بر همگان مشخص است، زیرا نه خود تکفیری‌ها درک درستی از وضعیتی که ایجاد کرده‌اند دارند و نه غرب به عنوان بخش نرم افزاری و حامی این جریان می‌تواند به اصلاح امور بپردازد. از این رو اگر جهان اسلام در برابر جریان‌های تکفیری متحد شده و به مقابله‌ی هماهنگ بپردازند این توطئه استعمار علیه مسلمانان قابل کنترل است.

پی‌نوشت‌ها:

* سطح دو حوزه.
** دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب.
1- عنایت، سیری در اندیشه سیاسی عرب، ص 76.
2- ابن تیمیه، الفتوی الحمویة الکبری، ص 46.
3- موثقی، جنبش‌های اسلامی معاصر، ص 161-170.
4- مبلغی، ویژگی‌های پدیده تکفیر و موضع سنت نبوی نسبت به آن، ص 40-45.
5- رشید رضا، تفسیر المنار، ج7، ص 141؛ سید محمد مهدی افضلی، «از مؤاخات تا تکفیر»، ص 76، و احمد شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج2، ص 125.
6- واعظ زاده خراسانی، عناصر وحدت اسلامی و موانع آن، ص 252.
7-طریحی، مجمع البحرین، ج3، باب ما اوله الکاف و ابن منظور، لسان العرب، ج5، ذیل واژه کفر.
8- رضوانی، وهابیان تکفیری، ص 29.
9- ر.ک: احمد فیومی، المصباح المنیر و فیروزآبادی القاموس المحیط، ذیل واژه تکفیر.
10- ر.ک: طبری، تاریخ طبری، ج3، ص 250-252؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج1، ص 15-16، 23 و سیوطی تاریخ الخلفاء، ص 69-71.
11- شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص 122، 128 و شوشتری، الصوارم المهرقه فی نقدالصواعق المحرقه، ص 221.
12- سقاف، سلفی‌گری وهابی‌ها چالشی در اندیشه‌های بنیادین و ریشه‌های تاریخی، ص 128.
13- رشید رضا، تفسیر المنار، ج7، ص 141.
14- ابن تیمیه، الاستقامه، ج1، ص 13.
15- الراشد، ضوابط تکفیر معین عند شیخی الاسلام ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب و علماء الدعوه الاصلاحیه، ص 51.
16- اسراء، آیه15.
17- ابن تیمیه، جامع المسایل، ص 151، ج3.
18- ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ص 113.
19-ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص 173.
20- ابن قدامه، المغنی، ج12، ص 264؛ ابن تیمیه، منهج فی مسأله التکفیر، ج1، ص 26.
21- ماوردی، حکم المرتد فی الحاوی الکبیر، ص 48 و علیش، شرح منه الجلیل علی مختصر العلامه خلیل، ج4، ص 466.
22- ابن تیمیه، منهاج السنه، ج5، ص 92.
23- رجبی، شیوه‌های تعامل و هم زیستی پیروان مذاهب اسلامی، ص 290.
24- راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص 480؛ زیبدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج10، ص 269؛ طبرسی، مجمع البیان، ص 395.
25- صالحی نجف‌آبادی، غلو: درآمدی بر افکار غالیان در دین، ص 19.
26- ابن منظور، همان، ج15، ص 132.
27- بغدادی، الفرق بین الفرق، ص 4-6.
28- ر.ک: ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ص 395 و 126.
29-ر.ک: بخاری، الصحیح، ج1، ص 189 و ج3، ص 43؛ و مسلم، الصحیح، ج2، ص 67.
30- حسینی، غلو در دین منشاء اختلاف مسلمین، ص 56 و صفری فروشانی، غالیان: کاوشی در جریان‌ها و برآیندها، ص 316.
31- نوری، مستدرک الوسایل، ج12، ص 315.
32- طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص 300.
33- سید حسینعلی حسینی، همان، ص 31.
34- حلی، نقش غلو در انحرافات عقاید و انکار، ص 40؛ صالحی نجف آبادی، همان، ص 42-47.
35- صفری فروشانی، همان، ص 36.
36 - سجستانی، سنن ابی داود، ج2، ص 179؛ بخاری، الصحیح ج4، ص 195، و مسلم، الصحیح، ج 7، ص 188؛ هیثمی، مجمع الزواید، ج9، ص 304.
37- عجلونی، کشف الخفاء، ج2، ص 419.
38- ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج30، ص 163 و 125؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج3، ص 193؛ ابن جوزی، الموضوعات، ج1، ص 304 به بعد؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج1، ص 282 و ابن حنبل، المسند، ج4، ص 154.
39- حر عاملی، وسائل الشیعه، ج18، ص 558، ح34887؛ بخاری، الصحیح، ج4، ص 19 و ج5، ص 10؛ مسلم، الصحیح، ج7، ص 168؛ ابن تیمیه، جامع المسائل، ج2، ص 379.
40- سیدحسینی، مدارای بین مذاهب: فقه استدلالی و نظری، ص 194 و 203.
41- عسقلانی، فتح الباری، ج12، ص 298.
42- ذهبی، سیر اعلام النباء، ج20، ص 443.
43- امین، کشف الإرتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، ص 126.
44- فراهیدی، کتاب العین، ذیل «حرف»؛ ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، ذیل «حرف»؛ جوهری، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه، ذیل «حرف»، معرفت، صیانه القرآن من التحریف، ج1، ص 13-16.
45- متقی هندی، کنزالعمال، ج5، ص 431؛ سیوطی، الدر المنثور، ج1، ص106؛ مسلم، الصحیح، ج8، ص 245؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج7، ص 390؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج43، ص 10؛ ابن کثیر، التفسیر، ج1، ص 391؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج1، ص 202.
46- آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج1، ص 24.
47-مفید، اوائل المقالات، ص 54-56.
48- طوسی، التبیان، ج1، ص 4.
49- حلی، اجوبة المسائل المهنائیة، ص 121، مسأله 13.
50- خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 295.
51- خمینی، تهذیب الأصول، ج2، ص 165.
52- دهلوی، اظهار الحق، ج1، ص 354.
53- ابن حنبل، المسند، ج5، ص 132 و حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص 359.
54- میر آقایی، تعدد مذاهب از دیدگاه فقها و اندیشمندان مسلمان، ص 36؛ علی آقانوری، امامان شیعه و وحدت اسلامی، ص 21.
55- واعظ زاده خراسانی، عناصر وحدت اسلامی و موانع آن، ص 11.
56- ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج13، ص 359.
57- عامری، السقفیه، ص 92.
58- مسد، آیه 1.
59- ابن تیمیه، منهجفی مسالة التکفیر، ج2، ص 479.
60-ابن فارس، معجم مقاییس اللغة؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص 471؛ طریحی، مجمع البحرین، ج6، ص 309.
61- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج4، ص 255.
62- راغب اصفهانی، همان، ص 225.
63- طریحی، همان، ج6، ص 68.
64- ابن فارس، همان، ج4، ص 330.
65- انعام، آیه 108.
66- ابن جوزی، الموضوعات، ج1، ص 243؛ ذهبی، میزان الاعتدال و تذکرة الحفاظ، ج1، ص 601.
67- ابن تیمیه، همان، ج2، ص 476.
68- ابن تیمیه، منهاج السنة، ج7، ص 219.
69- ابن تیمیه، منهج فی مسألة التکفیر، ج2، ص 443.
70- الکائی، شرح اصول اعتقاد اهل سنت و الجماعة، ج4، ص 1263؛ ابن بطه عکبری، الابانة عن شریعة الفرقة الناجیه، ص 160-162.
71- غزالی، احیاء علوم الدین، ج3، ص 125.
72- ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج4، ص 260.
73- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج11، ص 22.
74- علی غضنفری، مبانی تشیع در منابع تسنن، ص 175.
75- انعام، آیه 108؛ احزاب، آیات 66 و 68 و 57؛ محمد، آیه 25؛ توبه، آیه 67؛ فتح، آیه 6، بقره، آیات 89 و 158 و 160؛ هود، آیه 18؛ رعد، آیه 25؛ مؤمن، آیه 55؛ آل عمران، آیه 81؛ قصص آیه42؛ اسراء، آیه 60.
76- زند کرمانی، نشانه ‌های ولایت، ص 83.
77- مسلم، الصحیح، ج5، ص 301-380؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 109؛ عسقلانی، الاصابة فی تمیز الصحابة، ج2، ص 509؛ مالکی، مبلغ، نه پیامبر، ص 51؛ طبری، تاریخ طبری، ج2، ص 504؛ بخاری، الصحیح، ج3، ص 240.
78- احزاب، آیه 33.
79- شرف الدین عاملی، الفصول المهمة، ص 211.
80- بی آزار شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی، ص 112.
81- خمینی، کتاب الطهارة، ج3، ص 322-441.
82- عسقلانی، فتح الباری، ج10، ص 466؛ ر.ک: مصری، البحر الرائق، ج1، ص 601.
83- تفتازانی، شرح المقاصد، ج5، ص227-228.
84- قفاری، اصول مذهب الشیعة الامامیة عشریة، ج2، ص 977.
85- ابن تیمیه، منهج فی مسالة التکفیر، ص 382؛ ر.ک: عیاشی، تفسیر عیاشی، ج2، ص 26؛ اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمة، ص 69؛ اشعث کوفی، الشعثیات، ص 180.
86- آل عمران، آیه 28.
87- مجلسی، بحارالأنوار، ج5، ص 413 و 141.
88- مجلسی، همان، ج75، ص 412.
89- طبری، تاریخ الطبری، ج8، ص 639.
90- شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج2، ص 126.
91- حسینی طباطبایی، حل الإختلاف بین الشیعة و السنة فی مسالة الامامة، ص 74.
92- نساء، آیه 94.
93- ابن تیمیه، مجموعه فتاوی، ج17، ص 346.
94-همو، منهج فی مسألة التکفیر، ص 46.
95- نووی، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج1، ص 150.
96- ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج1، ص 542.
97- تفتازانی، شرح المقاصد، ج5، ص 227.
98- شعرانی، همان، ص 58.
99- غزالی، الاقتصاد فی الإعتقاد، ص 157.
100- ابن حزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج3، ص 291.
101- عسق

عبارات مرتبط با این موضوع

نقد و بررسی مهم‌ترین ادله جریاهای تکفیری در تکفیر شیعه نقد و بررسی مهم‌ترین ادله جریاهای تکفیری در تکفیر شیعه


ادامه مطلب ...

نحوه شهادت امام رضا (ع) از دیدگاه شیعه و سنی

[ad_1]

نحوه شهادت امام رضا (ع) در روایات مختلف به صورت های متفاوتی آمده است اما معتبرترین روایات حاکی از مسمومیت امام رضا (ع) توسط مامون عباسی است.

در روایتی از اباصلت آمده است که مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.

نحوه شهادت امام رضا (ع) از نظر علمای شیعه

درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بیشتر عالمان شیعه و همچنین تعداد زیادی از علمای اهل سنت، قائل هستند که آن حضرت مسموم و شهید شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلاف‌نظرهایی وجود دارد؛ اما قول مشهور این است که آن حضرت، توسط «مأمون» خلیفه عباسی مسموم و به شهادت رسید.

نحوه شهادت امام رضا . عکس شهادت امام رضا . تاریخ شهادت امام رضا . متن شهادت امام رضا
نحوه شهادت امام رضا (ع)

نحوه شهادت امام رضا (ع) از نظر علمای اهل سنت

برخی از علمای اهل سنت بر این نظر هستند که مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نکرده است و برای این گفته خود دلائلی هم ذکر می‌کنند؛ از جمله آن دلائل این است که مأمون دختر خود را به همسری امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتری امام رضا (ع) در برابر علما استدلال می‌کرد و بعد از درگذشت امام رضا (ع) بسیار ناراحت و غمگین بود و...

عده‌ای از علمای اهل سنت نیز بر این باورند که امام رضا (ع) مسموم شده است و عامل جنایت، عباسیان اما شخصی غیر از مأمون، بوده است. برای مثال ابن‌جوزی می‌گوید: «وقتی عباسیان دیدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولایت‌عهدی) و به دست علویان افتاد، امام رضا (ع) را مسموم کردند.» این قول نیز چندان صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا «بیشتر مورخان و راویان اجماع دارند که مأمون سم را به امام (ع) داده نه غیر او».

پیش بینی نحوه شهادت امام رضا (ع) توسط خود ایشان

همچنین روایات مستندی از امام رضا (ع) وارد شده است که در آن، امام رضا (ع) شهادت خود را پیش‌گویی کرده و عامل این جنایت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعین می‌گوید: «موقع مرگ من فرا رسیده است. این طاغی (مأمون) تصمیم گرفته مرا مسموم کند...»


نحوه شهادت امام رضا . عکس شهادت امام رضا . تاریخ شهادت امام رضا . متن شهادت امام رضا
نحوه شهادت امام رضا (ع)

انگیزه اصلی مامون برای شهادت امام رضا (ع)

عده‌ای از پژوهشگران معتقدند که شورش عباسیان در بغداد و تصمیم مأمون برای حضور در این شهر، سبب شد تا اطرافیان این خلیفه به وی هشدار دهند که در نبود وی و حضور ولیعهد (که منظور امام رضا (ع) بود) کار حکومت به مشکل برخواهد خورد و به همین دلیل، مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت رساند.

به نظر می‌رسد انگیزه اصلی مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) همین مطلبی باشد که ذکر شد. چرا که قیام عباسیان در بغداد جز به خاطر ترس از روی کار آمدن علویان نبوده است.

طبری می‌نویسد: «مأمون نامه‌ای به بنی‌عباس در بغداد نوشت و مرگ علی بن موسی (ع) را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآیند؛ زیرا دشمنی آنان با او جز با بیعت وی با علی بن موسی (ع) نبوده است.»

از دیگر موجباتی که مورخان در قتل امام رضا (ع) ذکر کرده‌اند، کینه‌ای می‌دانند که مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسی می‌نویسد: «علتی که موجب شد مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت برساند، این بود که آن حضرت بی‌محابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام می‌کرد. در بیشتر موارد در مقابل او قرار می‌گرفت که موجب عصبانیت و کینه او می شد...»

نحوه شهادت امام رضا . عکس شهادت امام رضا . تاریخ شهادت امام رضا . متن شهادت امام رضا
نحوه شهادت امام رضا (ع)

نحوه شهادت امام رضا (ع)

همان گونه که بیان شد، از نظر روایات شیعی، شکی نیست که مأمون، حضرت رضا (ع) را مسموم کرد. اما اینکه کیفیت این عمل چگونه بوده است، چند نوع روایت وجود دارد که به آنها اشاره می‌کنیم؛

روایتی را شیخ مفید از عبدالله بن بشیر نقل کرده که عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد که ناخن‌های خود را بلند کنم... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال... سپس نزد امام رضا (ع) رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور. من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار. من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار، دو روز بیشتر زنده نماند.»

روایت دیگری را شیخ مفید از محمد بن جهم ذکر کرده که می گوید: «حضرت رضا (ع) انگور دوست می‌داشت. پس قدری انگور برای حضرت تهیه کردند. در حبه‌های آن به مدت چند روز سوزن‌های زهرآلود زدند. سپس آن سوزن‌ها را کشیده و نزد آن بزرگوار آوردند ... آن حضرت از آن انگورهای زهرآلود بخورد و سبب شهادت ایشان شد.»

روایتی از اباصلت هروی نیز نقل شده که می گوید: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»

بنابراین، ادله‌ای که اهل سنت ذکر کرده‌اند که مأمون امام رضا (ع) را به شهادت نرسانده بی‌اساس است؛ چرا که مأمون فردی بود که به خاطر حکومت، برادرش امین را به قتل رساند و محبوبیت امام رضا (ع) در نزد او از برادرش بیشتر نبود و گریه ظاهری او بعد از مرگ امام (ع) به جهت منحرف کردن اذهان علویان و طرفداران امام رضا (ع) بوده است.

نحوه شهادت امام رضا . عکس شهادت امام رضا . تاریخ شهادت امام رضا . متن شهادت امام رضا
نحوه شهادت امام رضا (ع)

پس از شهادت امام رضا (ع)

بعد از شهادت امام رضا (ع) شیعیان، بدن شریف آن حضرت را در خراسان تشییع کردند. این تشییع جنازه به حدی پر شور بود که تا آن زمان مثل آن دیده نشده بود. همه طبقات در تشییع جنازه امام حاضر شدند. آن امام همام، در سال 203 قمری در شهر طوس به خاک سپرده شد و بارگاه عظیمش امروز میزبان صدها هزار عزادار است، در حالی که هیچ نشانی از خلافت پهناور مأمون وجود ندارد.


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری نقش امام حسنع و امام حسینع در فتح ایران پایگاه …پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب این نوشتار در نقد بخشی از دیدگاه‏‌‌های نویسندگان ضد زنده شدن یک مرجع تقلید پس از مرگ عالمی که استاد امام و حاج شیخ عبدالکریم در سن سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد و تحت سرپرستی و صیانت مادرش نحوه ثبت نام در بیمه سلامت ایرانیان فرهنگ نیوزبه گزارش فرهنگ نیوز ، در راستای سیاستهای ابلاغی رهبر در حوزه سلامت و همچنین برنامه ی حضرت خدیجهس در چه سنی به همسری پیامبر …حضرت خدیجهس در چه سنی به همسری پیامبر اکرمص برگزیده شدند و چند سال بچه دار نشدند و امام خمینیاسلام جلوی شهوات را میگیرد فیلمکلمات کلیدی شهوات،امام و شهوات،اسلام و شهوات،شهوت،شهوترانی،فیلم شهوت،مازندرانی آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را دیدار امام خامنه ای آرزوی مردم پاکستان پایگاه اطلاع دیدارامامخامنهایبه گزارش عصر هامون، اربعین امام حسینع در چهلمین روز بعد از عاشورای حسینی در نقاط سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی عداستان غدیر خم سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می‌گشت، گروه انبوهی خبرگزاری فارس صفحه اصلی سید حسن نصرالله ترامپ به حمایت آمریکا و غرب از تروریسم اعتراف کرد سوریه در یک قدمی بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری،‌ نیازمند آن نقش امام حسنع و امام حسینع در فتح ایران پایگاه جامع فرق این نوشتار در نقد بخشی از دیدگاه‏‌‌های نویسندگان ضد اسلامی است که امام حسن علیه السلام و زنده شدن یک مرجع تقلید پس از مرگ عالمی که استاد امام و موسس حاج شیخ عبدالکریم در سن سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد و تحت سرپرستی و صیانت مادرش قرار نحوه ثبت نام در بیمه سلامت ایرانیان فرهنگ نیوز با سلام و خدا قوت من تحت پوشش هیچ بیمه ای نیستم ولی مادر از طریق بیمه پدر مرحومش ماه است که حضرت خدیجهس در چه سنی به همسری پیامبر اکرمص برگزیده شدند حضرت خدیجهس در چه سنی به همسری پیامبر اکرمص برگزیده شدند و چند سال بچه دار نشدند و در چند آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سفیر رحمت و مهربانی روضه خواندن امام خامنه ای فیلم کلمات کلیدی روضه خوانی امام خامنه ای،روضه خواندن خامنه ای،عزاداری امام خامنه ای،رهبری و دیدار امام خامنه ای آرزوی مردم پاکستان پایگاه اطلاع رسانی رجا دیدارامام به گزارش عصر هامون، اربعین امام حسینع در چهلمین روز بعد از عاشورای حسینی در نقاط مختلف خبرگزاری فارس صفحه اصلی کسی که به آبرو و حیثیت خود بخل می‏ورزد و نخواهد که آن را از دست دهد باید ستیزه را ترک نماید


ادامه مطلب ...

برتری امامان شیعه بر پیامبران

[ad_1]
فهم روایات خوردن نمک بر اساس روایت رضوی

فهم-روایات-خوردن-نمک-بر-اساس-روایت-رضویروایات فراوانی به خوردن نمک قبل و بعد از غذا توصیه کرده‌اند. این توصیه به ظاهر با پژوهش‌های نوین پزشکی ادامه ...

اصل رضوی در تبیین «أمر بین الأمرین»

اصل-رضوی-در-تبیین-أمر-بین-الأمرینقاعده «امر بین الأمرین» برای نخستین بار از جانب امام ششم شیعیان در حلّ رابطه اعمال اختیاری انسان و تقدیر ادامه ...

امام رضا (ع) و رازگشایی از جایگاه هدایتیِ نهاد امامت

امام-رضا-(ع)-و-رازگشایی-از-جایگاه-هدایتیِ-نهاد-امامتتلاش نگاشته حاضر بر آن است که با توجه به ریز موضوعات و نقش زمانه در چگونه تنظیم و ارائه روایات، علاوه ادامه ...

بازشناسی تأثیر جریان‌های سیاسی – کلامی بر میراث حدیثی امام رضا (ع)

بازشناسی-تأثیر-جریان‌های-سیاسی-–-کلامی-بر-میراث-حدیثی-امام-رضا-(ع)برای بررسی تأثیر جریان‌های سیاسی بر میراث حدیثی امام رضا (علیه السلام)، ابتدا باید جریان‌های سیاسی معاصر ادامه ...

بازشناسی تأثیر جریان‌های کلامی ‌بر میراث حدیثی امام رضا (علیه السلام)

بازشناسی-تأثیر-جریان‌های-کلامی-‌بر-میراث-حدیثی-امام-رضا-(علیه-السلام)در دوره اقامت امام رضا (علیه السلام) در ایران – که مأمون سعی داشت با مواجه کردن امام (علیه السلام) با ادامه ...

بازشناسی تأثیر جریان‌های فکری بر تراث حدیثی امام رضا (علیه السلام)

بازشناسی-تأثیر-جریان‌های-فکری-بر-تراث-حدیثی-امام-رضا-(علیه-السلام)دوره اقامت امام رضا (علیه السلام) در ایران، یکی از دوران‌های رویش و زایش آرا و افکار متنوع بود؛ زیرا ادامه ...

چگونگی مواجهه امام رضا (ع) با فرقه‌های انحرافی

چگونگی-مواجهه-امام-رضا-(ع)-با-فرقه‌های-انحرافیپس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و با توسعه سرزمین‌های اسلامی، مسلمانان به فرقه‌های گوناگونی ادامه ...

تأثیر گفتمان های کلامی عصر امام رضا (ع) بر جهت‌گیری‌های تفسیری ایشان

تأثیر-گفتمان-های-کلامی-عصر-امام-رضا-(ع)-بر-جهت‌گیری‌های-تفسیری-ایشانگفتمان‌ها که در بستر جریان‌ها و بافت‌های موقعیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ارتباطی شکل می گیرند، در هر ادامه ...

بررسی موانع تکفیر از دیدگاه وهابیت با تأکید بر مانعیت تأویل

بررسی-موانع-تکفیر-از-دیدگاه-وهابیت-با-تأکید-بر-مانعیت-تأویلارتکاب نواقص اسلام، موجب کفر و خروج از اسلام می‌گردد، اما زمانی می‌توان این حکم را به مرحله اجرا و فعلیّت ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

قرب و مقام امامان بیشتر هست یا پیامبران؟قرب و مقام امامان بیشتر هست یا پیامبران؟ اطلاعات بیشتر اگه مقام امامان بیشتره چرا ده فرمان و الواح در تفاسیر شیعه و سنیچه ارتباطی میان الواح و جفر وجود دارد و آنها چگونه به امامان منتقل شده اند؟ عیاشی فارسی العربیة دفتر پرسش ها و پاسخ ها شیعه و پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم ائمه اطهار زندگینامه ی امامانزندگی نامه ی امام حسنع نام حسن بن علی کنیه ابو محمد نام و کنیه آن حضرت را پیامبر باب الحوائج یعنی چه؟کدامیک از امامان این لقب را دارند …با سلام باب الحوائج یعنی چه؟کدامیک از امامان این لقب را دارند و چرا؟ تا آنجائی که بنده پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهباهل کتاب چه کسانی هستند؟ رفتار آنها بر خلاف قوانین جامعه اسلامی چگونه باید باشد؟پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما …پرسش با توجه به آیه سوره آل عمران در بیان اصطفای حضرت مریم س بر نساء العالمین که به آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ آیا تمدن …بسیار متشکرم اما یک سوال دارم بر طبق روایات آمده است که خداوند بزرگ فرمودند که من دین و زندگی فلسفه و منطقما زنده بر آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست قرب و مقام امامان بیشتر هست یا پیامبران؟ قرب و مقام امامان بیشتر هست یا پیامبران؟ اطلاعات بیشتر اگه مقام امامان بیشتره چرا اسمشون «ده فرمان» و «الواح» در تفاسیر شیعه و سنی چه ارتباطی میان الواح و جفر وجود دارد و آنها چگونه به امامان منتقل شده اند؟ عیاشی گزارشی فارسی العربیة دفتر پرسش ها و پاسخ ها « شیعه و اهل سنت پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم رهبری در ائمه اطهار زندگینامه ی امامان ائمه اطهار زندگینامه ی امامان زندگی دوازده مشعل هدایت باب الحوائج یعنی چه؟کدامیک از امامان این لقب را دارند و چرا؟ با سلام باب الحوائج یعنی چه؟کدامیک از امامان این لقب را دارند و چرا؟ تا آنجائی که بنده اطلاع پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهب اهل کتاب چه کسانی هستند؟ رفتار آنها بر خلاف قوانین جامعه اسلامی چگونه باید باشد؟ پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما السلام مؤسسه پرسش با توجه به آیه سوره آل عمران در بیان اصطفای حضرت مریم س بر نساء العالمین که به صورت دین و زندگی فلسفه و منطق دین و زندگی فلسفه و منطق تست دین و زندگی سوم دبیرستان ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم علی النقی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد علیالنقی امام شیعه علی الهادی نقش امام دهم شیعیان شیعیان نام علی الهادی کنیه ابوالحسن ابوالحسن اسامی امامان شیعه تاریخ ولادت امامان شیعه عکس امامان شیعه تاریخچه امامان شیعه محل دفن امامان شیعه دوازده امامان شیعه ترتیب امامان شیعه امامان شیعه


ادامه مطلب ...