شیعه واقعی مشخصاتی دارد که امام صادق (ع) به این مشخصات می پردازد.
شیعه واقعی مشخصاتی دارد که امام صادق (ع) به این مشخصات می پردازد.
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) در شرح حدیثی از امام صادق (ع) می گوید:
امام صادق(ع) در مورد مشخصات شیعه واقعی میفرمایند:
«إنما شیعه الجعفر من عفه بطنه و فرجه و شده الجهاده و العمل الخافه و رجا الثوابه و خاف العقابه».
1) «من عفه بطنه»؛ حرام نخورد، عفت بطن داشته باشد، وسواس داشته باشد در حلال و حرام.
حالا اگر میدانید این آقا حرام خوار و رشوه خوار است،چرا به خانه او می روید
و غذا میخورید؟ شیعه کسی هست که حلال بخورد.
2) «و فرجه»؛ فرجش هم عفت داشته باشد. زنا نکند، گناه نکند، دامنش را آلوده نکند.
3) «و شده الجهاده» جد و جهدش هم در عبادت زیاد باشد. به فکر نماز اول وقت، نماز شب، نماز جماعت، خمس، مکه باشد.
4) «و العمل الخاف»؛ و هر کاری که میکند برای خدا بکند نه برای ریا. مسجد میسازد برای خدا، بیمارستان میسازد برای خدا.
5) «و رجا الثوابه»؛ امید ثواب هم داشته باشد. عبادت کند امید هم داشته باشد که خدا ثواب میدهد.
6) «و خاف العقابه»؛ از عقاب خدا هم بترسد.
اگر چنین انسانی دیدید که این صفات را دارد، شیعه امام صادق(ع) است.
باشگاه خبرنگاران جوان
چکیده
مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسانها بر اساس آرمانهای قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام) است. در بینش شیعه، ضرورت و اهمیت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد. در عصر امام رضا (علیهالسلام) - به ویژه با توجه به جریان ولایتعهدی - فرصتی فراهم آمد تا ایشان با مدیریت فرهنگی، جان تازهای به کالبد نیمه جان شیعه بخشیده و اسلام ناب محمدی را احیا کنند.مقدمه
انبیاء و اولیای الهی مبعوث شدهاند تا با «مدیریت فرهنگی» جامعه را به کمال برسانند. خداوند میفرماید:مفهومشناسی
1. مدیریت
مدیریت در مفهوم خاص به معنای گرداندن یک سازمان در جهت هدف خاص خود است (نیلیپور، 1390، ج 1: 153) و به تعبیر دیگر مدیریت، فرآیند کار کردن با دیگران و استفادهی کارآمد از منابع محدود برای تحققبخشی اهداف سازمانی است (احمدی، 1382: 16). اما در معنای عام شامل هدایت و رهبری جامعه بوده که در اینجا این مفهوم مورد نظر است. از واژگان مدیریت در منابع اسلامی میتوان به «امامت» و «ولایت» اشاره کرد که برجستهترین و بنیادیترین معنای به کارگیری آن در مفهوم مدیریت و رهبری است (نیلیپور، 1390، ج 1: 153). پس مدیریت در پرتو اصل امامت به معنی رهبری جامعه براساس قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و هدایت جامعه به سوی کمال است (الوانی، 1374: 36).2. فرهنگ
در زبان فارسی، «فرهنگ» واژهای بسیط و رسانندهی مفهوم ادب، تربیت، حکمت یا هنر و... است (نائینی، 1389: 27) و در مفهوم رایج آن، به شیوههای زندگی که افراد یک جامعه میآموزند، در آن مشارکت دارند و از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد، اطلاق میشود (کوئن، 1388: 72). استواری و ماندگاری جامعه به حفظ، تثبیت، پالایش، انتقال و ترویج فرهنگ بستگی دارد (حاجی دهآبادی، 1385: 19).3. مدیریت فرهنگی
مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسانها براساس آرمانهای قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام) است (نیلیپور، 1390، ج 1: 29). اسلام برای رهبری و مدیریت، جایگاه مهم و شامخی قائل است و آن را به عنوان اساسیترین محور جامعه و یکی از اصول مهم اسلام میداند. در بینش شیعه، ضرورت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد. مشروعیت مدیریت در جامعهی اسلامی به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و هرگاه این ارتباط قطع شود تمام حرکتها خاصیت خود را از دست میدهند (تقوی دامغانی، 1368: 51). در این مورد امام رضا (علیهالسلام) میفرمایند: «بالامام تمام الصلاة و الزکاة و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفیء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحکام و منع الثغور و الاطراف؛ به وسیلهی امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد تمام و خراج و صدقات افزون و حدود و احکام اجرا و مرزها و مناطق حفظ میشوند» (ابن بابویه، 1376: 676؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 438).نقش تعالیبخشی
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بارها در حدیث ثقلین بیان فرمودند که راه نجات امت، تمسک به ثقلین یعنی قرآن و عترت است؛ اما پس از ارتحال قطب عالم هستی (صلی الله علیه و آله و سلم)، عترت عملاً توسط حکام کنار گذاشته شد و قرآن هم نقش حاشیهای به خود گرفت، از کارهای مهم امام رضا (علیهالسلام) تعالی بخشیدن به جایگاه این دو ثقل بود.1. تعالی جایگاه قرآن
در مکتب معارف رضوی، قرآن به عنوان کلام وحی، اصیلترین منبع شناخت حقایق دین و مضامین هدایتی، تربیتی و معرفتی است. امام علی بن موسی (علیهالسلام) به گونههای مختلفی، ارجمندی قرآن را به امت اسلامی یادآوری کردهاند.استدلال به قرآن
یکی از روشهای امام (علیهالسلام) در نشان دادن جایگاه قرآن، استدلال متعدد به آیات قرآن - چه در مناظرهها و چه در سایر بحثهای علمی - است و سخن قرآن را تردیدناپذیر میدانستند. البته استناد به آیات قرآن در مناظرهها، هنگامی است که مخاطب، مسلمان بوده و حقانیت قرآن را قبول داشته، در مواردی که مخاطب به ادیان دیگری ایمان داشت یا اصولاً به هیچ دینی پایبند نبوده است، امام (علیهالسلام) به منابع مورد قبول آنان یا به دلایل عقلی استناد میجستند، چنان که آن حضرت در مناظره با جاثلیق مسیحی، به مطالب انجیل (ابن بابویه، 1398 ق: 427 - 420؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 421-416) و در مناظره با متکلمی چون عمران صابئی (ابن بابویه، 1398 ق: 441 - 430؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 425 - 424؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 680-677) که اصولاً معتقد به پروردگار هستی نبود، به دلایل عقلی تکیه کردهاند. حال آنکه وقتی در مناظره با مدعیان مسلمان به اثبات عصمت انبیاء میپردازند (ابن بابویه، 1376: 93-90 و 1372، ج 1: 396-389) یا در گفتگو با سلیمان مروزی (همان، 1398 ق: 454-442؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 403-401) برخی صفات و افعال الهی را بیان میکنند، سخنان خود را به آیات قرآن مستند میسازند.اهتمام به قرائت، تأمل و تدبر در قرآن
علاوه بر این شیوه، حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) با اهتمام به قرائت قرآن و تأمل و تدبر در آن، جایگاه و اهمیت آن را به شیعیان متذکر میشدند. از امام رضا (علیهالسلام) سؤال شد: «ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نظر شما دربارهی قرآن چیست؟ امام (علیهالسلام) فرمودند: قرآن کلام خداست از آن پا فراتر ننهید، از رهنمودهایش تجاوز نکنید و هدایت را از غیر آن مجویید، زیرا اگر از کتاب و منبع دیگری جز قرآن طلب هدایت کنید گمراه میشوید» (ابن بابویه، 1376: 546 و 1398 ق: 224). امام (علیهالسلام) تمام مطالب خود را به آیات قرآن مستند میکردند. ایشان در هر سه شبانهروز، یک مرتبه قرآن را ختم میکردند و میفرمودند: «اگر بخواهم، سریعتر از این نیز میتوانم قرآن را ختم کنم، اما از هیچ آیهای نمیگذرم مگر اینکه در آن تأمل کنم» (طبرسی، 1390: 438؛ اربلی، 1382، ج 3: 56).2. تعالیبخشی و بازشناسی جایگاه عترت
امام رضا (علیهالسلام) از هر فرصتی استفاده میکردند تا جایگاه رفیع عترت را برای مردم بازشناسانند. ایشان میفرمایند: «الائمه خلفاء الله عزوجل فی ارضه: امامان، خلفای خدای عزوجل در زمین هستند» (کلینی، 1369، ج 1: 275). امام (علیهالسلام) در این بیان، مسئلهی امامت اهل بیت (علیهمالسلام) را امری متصل و جداناپذیر دانسته و بر مقام خلیفةاللهی آنها تأکید میکنند. ایشان، امام را وسیلهی احیای نماز، زکات، روزه و حج دانسته که باعث اجرای حدود الهی شده و از حد و مرزها نگاهبانی میشود (رک: ابن بابویه، 1376: 676؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 438). امام رضا (علیهالسلام) در حدیث دیگری، مقصود از میزان در آیهی «وَالسَّماءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ» (رحمان / 2) را امام علی (علیهالسلام) میدانند (ابن بابویه، 1403 ق، ج 2: 409؛ اربلی، 1382، ج 2: 528) و دهها حدیث دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست.نقش احیاکنندگی
امام رضا (علیهالسلام) از هر فرصتی برای احیای سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) استفاده میکردند تا انحرافهایی را که حکام در جامعه به وجود آورده بودند، اصلاح کنند. از جمله وقتی مأمون دستور داد تا آن حضرت نماز عید را با مردم بخوانند، امام رضا (علیهالسلام) ابتدا نپذیرفتند، ولی چون مأمون اصرار کرد، ایشان فرمودند به شرطی نماز میخوانند که اجازه دهند همانگونه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیهالسلام) نماز میخواندند، بخوانند. مأمون پذیرفت و آن حضرت با پای پیاده و برهنه همراه با شیعیان خود به راه افتادند، صدای تکبیر در شهر پیچید و جمعیت زیادی با آن حضرت همراه شدند. فضل بن سهل احساس خطر کرد و از مأمون خواست تا دستور بازگشت امام رضا (علیهالسلام) را صادر کند (مسعودی، 1362: 397-396؛ قتال نیشابوری، 1366: 374-373؛ مفید، بیتا، ج 2: 257-256).نقش تبیینی و تثبیتی: (تبیین اصل امامت)
امامت، بیتردید محوریترین جایگاه و نقش را در منظومهی اندیشهی کلامی شیعهی امامیه داراست. اعتقاد به «نص» و «عصمت» از یکسو و نقشی که امامیه برای جایگاه معنوی امام، یعنی مرجعیت انحصاری بین امامان قائل بودند نشانگر اهمیت این جایگاه است (محمدزاده، 1388: 453). پافشاری بر عصمت امام، مبین کوشش برای انطباق صلاحیتهای رهبری بر ویژگیهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و اعتقاد به نص، مبین اصرار بر حفظ موقعیت اقتدار الهی رهبران جامعه است.نقش بالندگی و توسعهای
رشد، توسعه و بالندگی تشیع در تمامی ساحتها، پس از امام صادق (علیهالسلام)، مدیون اندیشه و مدیریت متعالی امام رضا (علیهالسلام) است.1. رشد علمی و فرهنگی تمدن اسلامی و تشیع
یکی از نتایج مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیهالسلام) ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعهی اسلامی است. جایگاه مهم علم و دانش در میان ارکان و عناصر تمدنساز، امری روشن و نقش مؤثر آن در شکلگیری و تداوم تمدنهای بشری، جای تردید ندارد. ارتباط تنگاتنگ میان مقولهی علم با فرهنگ و تمدن اسلامی که آموزههای اصیل آن بیشترین تأکید را بر تعلیم و تربیت داشته و دانشمندانی بزرگ پرورش داده بیشتر نمایان است. البته علیرغم اهتمام دین اسلام به دانشپروری و انگیزهی مسلمانان برای توسعه و پیشرفتهای علمی، به دلیل وجود برخی موانع سیاسی و اجتماعی در سدهی اول و اوایل سدهی دوم، فضای مساعدی برای توسعهی علمی وجود نداشت؛ اما امام رضا (علیهالسلام) با استفاده از تاکتیکهای مدبرانه، راه علم و فرهنگ را در جامعهی اسلامی و به ویژه تشیع فراهم آوردند که برخی از آنها به شرح ذیل است:تصحیح نگرش مسلمانان (نسبت به دین، علم و مبانی شیعه)
به خاطر وجود مکاتب مختلف فقهی، کلامی و... عصر قبل از امام رضا (علیهالسلام) به جولانگاه افکار انحرافی تبدیل شده بود. از جمله، انحرافهای ناشی از ترجمهی کتابهای بیگانه نیز اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بود. بهینهترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارائهی روشهای شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفتشناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود که امام رضا (علیهالسلام) با انجام مسافرتهایی به مراکز پخش این اندیشههای انحرافی از قبیل بصره و کوفه و انجام مناظره با آنها، تأثیری مهم در تصحیح نگرش مسلمانان به مسائل دینی و علمی داشتند (مرتضوی، 1375: 30-28).تعلیم و تربیت همگام با هدایت و ارشاد
مأمون در تظاهر به تشیع، امام (علیهالسلام) را در بیان و گسترش مبانی تشیع آزاد و تأیید میکرد. در این دوره با روی کار آمدن مأمون که خود دانشمندترین خلیفهی بنیعباس بود و نسبت به دانشافزایی جامعهی اسلامی نظر مساعدی داشت موقعیتی به وجود آمد که در آن علم و معرفت به آسانی میتوانست رشد و نمو کند. امام رضا (علیهالسلام) در این دوره، دو مسئله را همزمان پیش بردند: از یکسو ارشاد و هدایت آحاد مردم و سوق دادن آنان به قرآن و سیرهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و از سوی دیگر تعلیم و تربیت مردم و توجه دادن آنان به علم و دانش و مبارزه با انواع شبههها که در نهایت باعث اعتلا و گسترش فرهنگ و مبانی تفکر شیعی شد.توسعهی همه جانبهی علوم
باید توجه داشت علوم مورد بحث در مدرسهی امام رضا (علیهالسلام) فراتر از تشیع است. از جمله، گسترش علم پزشکی در زمان امام رضا (علیهالسلام) را میتوان از ویژگیهای آن دوره دانست. نقش اول در اهتمام به علم طب و گسترش آن، مربوط به امام رضا (علیهالسلام) است که با ارائهی بحثها و مکتوبات مهمی در این زمینه از جمله رسالهی ذهبیه، حکام عباسی را بر آن داشت تا مردم را به تحقیق در این زمینه تشویق کنند و خود نیز در این خصوص اقدامهایی انجام دادند (رک: علی بن موسی (علیهالسلام)، 1402 ق).ایجاد فضای مناسب علمی
زمانی که از نقش امام رضا (علیهالسلام) در توسعهی علم و شکوفایی معارف اسلامی بحث میشود، نباید به این بسنده کرد که امام رضا (علیهالسلام) شاگردان بزرگی را در علوم مختلف تربیت کردند. زیرا این برداشت سادهای از مدیریت فرهنگی ایشان است. نقش عمدهی امام (علیهالسلام) در زمینهی توسعه علم، ایجاد فضای علمی مناسبی برای طرح نظریهها و اندیشههای مخالف بود، تا در سایهی آزادی بیان، مطالبی طرح شود و سپس مورد نقد و بررسی منطقی و عقلانی قرار گیرد. بدین ترتیب سدهی سوم و چهارم ق. شاهد اوج تمدن اسلامی در سه وجه مسائل فرهنگی، توسعهی علمی و همچنین پیشرفتهای صنعتی و فناوری است.2. گسترش تشیع در عصر امام رضا (علیهالسلام)
رشد مذهب تشیع یکی دیگر از آثار مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیهالسلام) به شمار میآید. گرچه بعد از جریان عاشورا تا حدی احساس مردم، به خصوص شیعیان به سمت اهل بیت (علیهمالسلام) معطوف شد و امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهمالسلام) فعالیتهای فرهنگی مهمی در جهت توسعهی مبادی شیعه انجام دادند. امام کاظم (علیهالسلام) با وجود زندانی بودن از هر فرصتی برای گسترش فرهنگ شیعی استفاده کردند؛ اما تبلیغات امویان و عباسیان علیه شیعه شدیدتر از آن بود که تشیع دستکم به طور علنی رشد کند. این حکومتها در صحنهی سیاسی و اجتماعی برخورد سختی با شیعیان داشتند. همچنین در بُعد فرهنگی با جعل احادیث و تحریف آنها به طور مداوم در تخطئهی شیعه میکوشیدند. اما در زمان امام رضا (علیهالسلام) فرصتی پیش آمد و آن مطرح شدن مسئلهی ولایتعهدی است. امام (علیهالسلام) در دوران ولایتعهدی با آزادی بیانی که در عصر مأمون عباسی داده شده بود و با استفاده از مناظرههای علمی با اهل کتاب و نحلههای فکری گوناگون زمینهی اعتلای معرفت، بینش دینی و گسترش تشیع این منطقه را فراهم کردند. آن حضرت با تشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی به دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیهمالسلام) پرداختند و به ایرادها و شبهههای فِرق مختلف پاسخ دادند. امام (علیهالسلام) برای تبیین و تحکیم مواضع شیعه و رفع شبهه از آن، گامهای اساسی برداشتند و تحولهای فرهنگی چشمگیری را در جامعه ایجاد کردند (طوسی، 1373: 373-351).نقش نخبهپروری
امام رضا (علیهالسلام) طی 18 سال امامت در مدینه و دو سال اقامت در ایران با تشکیل کلاسهای درس به تربیت نخبگان پرداختند که جمع آنها را 318 نفر دانستهاند (طوسی، 1373: 373-351). این آمار نشانگر توسعهی چشمگیر شیعیان و ظهور افراد ویژه با استعدادهای درخشان در مکتب امام رضا (علیهالسلام) و نقش بیبدیل ایشان در نخبهپروری است، کسانی که هر کدام به تنهایی عدهی کثیری را با جامعهی شیعی همراه کردند.نقش سازماندهی و سامانبخشی
سازماندهی، سامانبخشی و نظاممند شدن ساختار جامعهی شیعه، از آثار ویژهی مدیریت فرهنگ امام رضا (علیهالسلام) به شمار میآید که در مؤلفههای زیر قابل طرح است:1. بستن پروندهی فرقهگرایی
امام رضا (علیهالسلام) پروندهی فرقهگرایی را در شیعه بستند. عظمت وجودی و مقام علمی بالای ایشان که از منبع وحی سرچشمه میگرفت، رفتار محبتآمیز امام (علیهالسلام) و دیگر عوامل باعث شد تا فرقههای شیعه، جمع شده و تقریباً همه - به جز فرقهی اسماعیلیه - امامی مذهب (شیعهی اثنی عشری) شدند (رک: نوبختی، بیتا: 68 و...).2. نظاممند شدن ساختار عقاید و باورهای شیعی
از جمله آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (علیهالسلام) شکلگیری و تداوم عقاید و باورهای شیعی است. عصر امام (علیهالسلام) بنا به دلایلی از جمله انحرافهای ناشی از ترجمهی کتابهای بیگانه و آشنایی مسلمانان با علوم دیگل ملل و نحل، خاصه ایرانیان، یونانیان و عقاید رایج در این دو منطقه و مذاهبی چون یهودیت، مسیحیت، زردشت، مانوی، مزدکی و مکاتبی چون عرفانگرایی (آیین گنوستیک)، رواقیگری و دیگر مکاتب رایج در سرزمینهای مفتوحه، عصر شکوفایی بحثهای کلامی و عقیدتی بود. جریانهای مختلف با رویکردهای متفاوت و در مواردی با عقاید انحرافی در جامعهی اسلامی حضور داشتند که اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بودند. متفکران، اندیشمندان و امام هر مذهب به تشخیص خویش به اینگونه شبههها پاسخ میدادند. اختلاف در نوع برخورد با شبهه و پاسخهای ارائه شده، امری طبیعی بود اما به هر حال در گسترش اختلافهای عقیدتی هر فرقه با فرقهی دیگر نقشی تعیین کننده داشت.3. ساماندهی مبانی کلامی شیعه
به قدرت رسیدن عباسیان مقارن با شکلگیری رسمی مذاهب کلامی در عالم اسلام است. نیمهی اول قرن دوم ق. برای همهی مذاهب و فِرق اسلامی عصر کسب استقلال عقیدتی و کلامی است. پس از آنکه معتزله اصول خمسهی خود را مدون و ارائه کردند، دیگر مذاهب اصلی هم ناگزیر از ارائهی اصول اعتقادی خود شدند و به مرور، مکاتب و مذاهب عقیدتی به وجود آمدند. اوجگیری مباحث کلامی در عصر امام رضا (علیهالسلام)، فرصتها و تهدیدهایی را برای جامعهی اسلامی در پی داشت. امام رضا (علیهالسلام) در چنین شرایطی، از فرصتهای موجود برای تبیین مواضع خود در موضوعهای کلامی بهره برده، تهدیدهای حاصل از فعالیت جریانهای فکری گوناگون را به فرصت مبدل ساخته و به ساماندهی مبانی کلامی شیعه پرداختند. در این هنگام، تحت تأثیر شرایط سیاسی جامعهی اسلامی در دورهی انتقال قدرت از بنیامیه به بنیعباس و پس از آن تا به قدرت رسیدن مأمون، اصلیترین مبحث کلامی جامعهی اسلامی که به شدت مورد علاقهی هر دو جریان بوده، موضوع امامت و رهبری و مباحث متفرع بر آن است. دیگر بحثهای کلامی این دوره مباحثی چون توحید، قدر، جبر، جایگاه مؤمن و کافر و... تحت الشعاع این مبحث قرار گرفت (محمدزاده، 1388: 417). از دیگر مسائل کلامی مطرح شده در آن زمان، مسئلهی رؤیت خداوند بود. امام (علیهالسلام) در رد این برداشت فرمودند: «اگر کسی بتواند خدا را به چشم ببیند، پس به او احاطهی علمی پیدا کرده و خدا مورد معرفت قرار گرفته است» (ابن بابویه، 1398 ق: 110).4. ساماندهی قیامهای علویان
بعد از درگیری امین و مأمون، هرج و مرج بیشتر شهرهای اسلامی را فراگرفت و ناامنی و اضطراب بر جامعه حاکم شد. این نابسامانی زمینه را برای تحرک دیگر مخالفان فراهم ساخت و قیامهایی را در پی داشت. مهمترین این قیامها، قیامهای علویان بودند که عبارتاند از: قیام محمد بن ابراهیم بن طباطبا (یعقوبی، 1371، ج 2: 464-461)، قیام زید بن موسی (علیهالسلام) (زیدالنار) (ابن اثیر، 1371، ج 16: 255-251)، قیام ابراهیم موسی بن جعفر (علیهالسلام) (همان: 256؛ طبری، 1375، ج 13: 5638)، قیام ابن افطس (مسعودی، 1374، ج 2: 441؛ طبری، 1375، ج 13: 5640-5638) و قیام محمد بن جعفر صادق (علیهالسلام) (مسعودی، 1374، ج 2: 444-439؛ اصفهانی، بیتا: 441-438).نقش روشنگری و بصیرتافزایی
امام رضا (علیهالسلام) در یکی از بحرانیترین دورههای تاریخ شیعه به امامت رسیدند. فضای فعال فرهنگی و رونق مباحث علمی، بحران مشروعیت سیاسی و دینی و نیز انشعابهای درون فرقهای شیعه، سبب شد امام رضا (علیهالسلام) با ابزارهای مختلفی به روشنگری امت بهتزده و تشنهی معرفت آن دوره دست بزنند. بیان فلسفهی احکام، صدور روایتهای عقیدتی، تألیف کتابها و رسالههای مختلف و موضعگیریهای سیاسی و تاریخی امام (علیهالسلام) همه در همین جهت برنامهریزی شدهاند.1. مناظرهها
مناظرههای امام رضا (علیهالسلام) بستر مناسبی برای روشنگری بود، این مجالس برخلاف تصویر برگزارکنندگان آن، مرتب به نفع امام (علیهالسلام) خاتمه مییافت و زمینهی ترسیم شخصیت واقعی ایشان را فراهم میکرد. پس میتوان این مباحث را مهمترین عامل بصیرتافزایی و توسعهی مذهب تشیع دانست، چون به این بحث به شکل کافی پرداخته شده، به همین اندک بسنده میشود (رک: ابن بابویه، 1372 و 1414 ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، 1405 ق، ج 4: 387-381 و...).2. مکاتبه
قلم، کارآمدترین ابزار برای انتقال پیامها و قویترین وسیله برای ماندگاری ایدهها، عقاید و اندیشههاست. علاوه بر مناظرهها، مجموعه نامههای امام (علیهالسلام) به افراد مختلف در توضیح مبانی شیعه و روشنگری، نقش مهمی داشت. نامههایی از قبیل تبیین جایگاه اهل بیت (علیهمالسلام) در کتاب و سنت (کلینی، 1369، ج 1: 290-284)، برخی از مسائل کلامی (ابن بابویه، 1372، ج 1: 229)، مسائل اختلافی میان شیعه و اهل سنت مثل ایمان ابوطالب (فیض کاشانی، 1407 ق، ج 2: 176)، توضیح مصداق شیعه (حمیری، 1413 ق: 206-203) و معنای «اولوالامر» (عیاشی، بیتا، ج 1: 360) و...3. مهاجرتهای هدفدار دینی و فرهنگی
امام (علیهالسلام) قبل از مهاجرت به مرو، به منظور معرفی خود، اثبات امامت و برای از بین بردن شبهه و بصیرتافزایی، به بصره و کوفه سفر کردند و در آنجا با گروهی از مسلمانان از جمله عمر بن هداب که گرایش ناصبی داشت و معتزلی مذهب بود و دیگران مناظرههایی داشتند (رک: ابن بابویه، 1398 ق).نقش حفاظتی - هدایتی
حفظ جامعهی شیعه از انواع آسیبها و هدایت آنها در مسیر درست، یکی از مهمترین آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (علیهالسلام) بر تشیع است.1. حفظ جامعهی شیعه از آسیب (سیاسی، فرهنگی و علمی)
در واقع آنچه که زمینهی توسعهی هرچه بیشتر مجموعهی رو به رشد شیعه را فراهم کرد، طرحها و تدابیر حفاظتی بود که امام رضا (علیهالسلام) به کار بستند. این مسئله به خصوص در دورهی مأمون که حکومت عباسی از قدرت بالایی برخوردار بود و امام رضا (علیهالسلام) در منصب ولایتهدی (هرچند بر حسب ظاهر) بودند اهمیت خود را بیشتر نشان میدهد. در این دوره که مسائل فکری و عقیدتی و همچنین مباحث فقهی در جامعهی اسلامی اوج گرفته و شبهههای گوناگونی در زمینههای دینی و غیردینی مطرح میشد، تشنگی علمی و معرفتی شدیدی میان مردم به وجود آمد. پیروزی در مناظرهها، عظمت علمی، مقام معنوی و اخلاق عملی باعث جذب مردم به سوی امام رضا (علیهالسلام) شد. ابهت علمی ایشان همه جا را فراگرفت به گونهای که مأمون به آن اعتراف کرد.2. دور کردن شیعیان از خطرهای سیاسی
در دورهی مأمون عباسی با توجه به جریان ولایتعهدی، امام رضا (علیهالسلام) کوشیدند جامعهی شیعی را از اهداف پشت پردهی خلیفه آگاه کنند تا از سوق یافتن شیعیان در گردابهای سیاسی که خلیفه نقش اول آن را برعهده داشت جلوگیری کنند. در چنین شرایطی که دشمن آشنایی کاملی با جامعهی شیعه داشته و با مهمترین شخصیت آن یعنی امام رضا (علیهالسلام) رابطه دارد، نیاز به تاکتیکهای جدید و متفاوت بود. اگر امام (علیهالسلام) ولایتعهدی را نمیپذیرفتند، مأمون به ایبامداد – برخی می گویند شعار برادری و برابری بین شیعه و سنی فقط جنبه ی سیاسی دارد و حکم شرعی نیست. آیا این مطلب درست است؟
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» یکی از موضوعات مهم که سؤال های فقهی زیادی هم پیرامون آن مطرح است مسئله ی وحدت مسلمین است. مسئله ی وحدت بین مسلمان ها به معنای دست برداشتن آنها از عقایدشان یا عمل به فقه دیگران نیست؛ بلکه یعنی شیعیان براساس اعتقاد و مطابق موازین فقهی خودشان عمل می کنند و گروه های دیگر مسلمان (اهل سنت) هم عقایدی دارند و فقهی دارند و فتاوایی دارند و براساس فتاوای خودشان عمل می کنند. مسئله ی وحدت مسلمین، وحدت بر سر یک سری مسائل اصلی و اصولی و مشترک موجود بین آنها برای مقابله با دشمنان مشترک است.
«تولّی و تبرّی» گاهی جزو اصول دین شمرده می شود و گاهی هم جزو فروع دین و البته هر دو هم درست است؛ یعنی یک جنبه ی اعتقادی دارد و یک جنبه ی عملی. از حیث اعتقادی تولّی یعنی ما به ولایت اولیای الهی، پیامبران خدا و ائمه ی اطهار علیهم السلام معتقد باشیم و همچنین علاقه نسبت به آنها و پیروانشان داشته باشیم. تولّی یک جنبه ی عملی نیز دارد که اطاعت از این اولیای الهی است.
تبرّی نقطه ی مقابل تولّی است؛ یعنی دشمنی نسبت به دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا. مکلفین باید این دو اصل را هم از نظر اعتقادی معتقد باشند و هم در عمل به آن متمسک شوند و لزوماً این گونه نیست که کسی که می خواهد تبرّی بجوید با لعن و ناسزا و بدگویی همراه باشد. بسیاری از مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و حتی در عصر حاضر -نمونه اش حضرت امام رحمه الله و حضرت آیت الله خامنه ای- اینها واقعاً اهل تولّی و تبرّی هستند، ولی اهل سب و لعن نیستند. بنابراین انسان می تواند تبرّی داشته باشد، اما توهین و فحاشی و لعن به مقدسات دیگران نکند. حضرت آقا توهین به مقدسات دیگر را جایز ندانسته، بلکه حرام می دانند.
قطعاً وحدت مسلمین با تبرّی منافات ندارد. یعنی افراد می توانند با دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا دشمن باشند و با آنهایی که در حال جنگ با مسلمانان هستند مقابله کنند، و در عین حال با دیگر مسلمان ها وحدت نیز داشته باشند. پس وحدت مسلمانان با تبرّی از دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا هیچ منافاتی ندارد. به عنوان نمونه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم ولایی بودند هم متبرّی از دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا و در عین حال به مقدسات سایر مسلمانان و اشخاص مورد احترام آنها لعن و توهین هم نمی کردند. خیلی از بزرگان بودند که مردم را به وحدت دعوت کردند و از دشمنان خدا هم تبرّی جستند.
وحدت بین مسلمین و پرهیز از تفرقه یک امر واجب است و ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسلمانان که به نفع دشمنان و به نفع استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی است، حرام است. اما اینکه اگر مقلد حضرت آقا هم نباشند، باید مراعات این مسئله را بکنند؟ بله دیگران هم باید مراعات این مسئله را بکنند. در این مسئله فرقی ندارد که افراد مقلد حضرت آقا باشند یا مقلد سایر مراجع. چرا که به فتوای همه ی مراجع معظم تقلید، انجام کارهایی که بر ما واجب نیست -ولو مستحب هم باشند- اگر انجام آن کارها موجب سوء استفاده ی دشمنان علیه مکتب اهل بیت علیهم السلام شود تا به پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام توهین کنند یا موجب اختلاف بین مسلمانان باشد جایز نیست.
حضرت آقا بارها فرموده اند که به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید. بنابراین باید از این کار پرهیز کرد و نکته ی جالب توجه اینجا است که برخی می گویند در مجالس خصوصی اشکالی ندارد که لعن بگوییم؛ در حالی که حضرت آقا قید نزدند که مجلس عمومی باشد یا خصوصی، بلکه به طور کلی فرموده اند که به مقدسات سایر مسلمانان یعنی سایر فِرَق اسلامی توهین نکنید. حضرت آقا در جایی فرموده اند: «آن شیعه ای هم که از روی نادانی و غفلت، یا گاهی از روی غرض – این را هم سراغ داریم و افرادی را هم از بین شیعیان می شناسیم که فقط مسئله شان مسئله ی نادانی نیست، بلکه مأموریت دارند برای اینکه ایجاد اختلاف کنند – به مقدسات اهل سنت اهانت می کند، عرض می کنم: رفتار هر دو گروه حرام شرعی است و خلاف قانونی است.» بنابراین توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی به نظر حضرت آقا حرام شرعی است.
به هر حال مذاهبی هستند که دارند با مسالمت زندگی می کنند و آنها هم به مقدسات ما معمولاً توهین نمی کنند. توهین به آنها هم اگر موجب تفرقه و فتنه انگیزی در جامعه شود قطعاً حرام است.
نظر حضرت آقا این است که تفرقه بین مسلمانان کار حرامی است و توهین به مقدسات سایر مسلمین هم حرام است. فعل حرام منکر است و نهی از منکر هم واجب است؛ اما با وجود شرایط و مراعات مراتب.
این مطلب درست نیست. وحدت مسلمین حکم شرعی است. تعبیر حضرت آقا این است که «شعار وحدت مسلمین را یک مسئله ی استراتژیک می دانم_ یک مسئله ی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب می کند که با مسلمین غیرشیعه ارتباط داشته باشیم_ مسلمانان، به تدریج این اختلافات مذهبی و طایفه ای را کم کنند و از بین ببرند چون در خدمت دشمنان است.» و خدمت به دشمنان هم حرام است.
درباره ی بحث علمی، اتفاقاً حضرت آقا موافق هستند. حضرت آقا موافقند که در مباحثی که اختلاف نظر علمی بین فِرَق مسلمین، بین شیعه و سنی وجود دارد، صاحبنظران در نشست های علمی محترمانه بنشینند، سخن یکدیگر را نقد کنند، اما عالمانه، در مجامع علمی، بین اهل فن، شیوه اش هم همان جدال احسن باشد که به تعبیر قرآن آن گونه بحث علمی کردن موجب اختلاف و تفرقه و فتنه انگیزی بین مسلمان ها نباشد، هیچ اشکالی ندارد.
آن چیزی که اشکال دارد و حرام است ایجاد تفرقه بین مسلمانان و تفرقه انگیزی بین جوامع اسلامی است. حضرت آقا درباره ی بحث علمی فرموده اند: «اگر می خواهند بحث مذهبی بکنند، هیچ اشکالی ندارد، من بحث مذهبی را هم قبول دارم، اگر دوست دارند بحث علمی مذهبی بین علما و بین صاحبان فن بکنند، بنشینند این کار را بکنند، منتها نه در منظر و مرئای مردم، بلکه در جلسات علمی بنشینند با هم بحث علمی کنند.» به هر حال اینها بحث های علمی و فنی است که باید در جوامع خصوصی علمی صورت بگیرد تا موجب تفرقه نشود.
شکى نیست که یکى از عوامل پیشرفت ملتها و رمز پیروزى آنان، پیوند و اتحاد بوده است، همانگونه اى که با اتحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد تشکیل و با پیوستن جویهاى کوچک به همدیگر رودخانه هاى عظیم ایجاد مى شود، با اتحاد انسانها نیز صفوف بزرگى تشکیل مى شود که دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فکر تجاوز به آنان را براى همیشه از سر بیرون مى کند (تُرْهِبُونَ بِهِى عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ) (( انفال: ۶۰ ))
قرآن مجید ملل اسلامى را به سوى یگانه عامل وحدت، «تمسک به حبل اللّه» دعوت مى کند، و از هر گونه تفرقه برحذر مى دارد: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ ) (( آل عمران: ۱۰۳ ))
بلکه اختلاف و پراکندگى و به جان هم افتادن را یکى از بدترین عذابها به شمار مى آورد: (قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْض) (( انعام: ۶۵ ))
«بگو او تواناست که از بالاى سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه به هم اندازد ]و دچار تفرقه سازد[ و عذاب بعضى از شما را به بعضى دیگر بچشاند».
منبع:
سایت مقام معظم رهبری
رجا نیوز
نوشته حکم شرعی ارتباط بین شیعه و سنی اولین بار در بامداد پدیدار شد.
1. بیشتر منابع و مأخذ موجود در بررسی صهیونیسم و اسرائیل، همان منابع صهیونیستی میباشد! در نتیجه مطالعهکنندگان، ادامه ...
مورخان اروپایی و صهیونیسمامپریالیسم جهت تحقق اهداف خود در کشورهای مستعمره از هر اقدامی استفاده میکند. یکی از ابزارهای تحقق اهداف ادامه ...
فروریختگی نظام استعماری و پیدایش تاریخنویسی نواستعماریدر دوران پس از جنگ جهانی دوم، جهان شاهد فروریختگی و تجزیه امپراتوریهای استعماری بود. طی این مدت، بسیاری ادامه ...
آشنایی با برخی اصطلاحات و مفاهیم کلیدی مرتبط با یهودصهیون یا صیون نام کوهی است در اورشلیم که هیکل یا معبد بنیاسرائیل بر آن ساخته شده بود، لذا معنی لغوی ادامه ...
صهیونیسم و مورخین استعمارواژه صهیونیسم همیشه با قتل و کشتار، تجاوز و ترور، تخریب و ویرانگری همراه بوده، و پرونده جنبش صهیونیستی ادامه ...
بازخوانی انتقادی ره یافتهای تبیین گر تروریسم مطالعهی موردی: داعشتروریسم پدیدهای تودرتو و پیچیده است، حجم متراکمی از خشونت مرگ بار که آثار ویران گر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ادامه ...
سلفی گری در مقابل نواندیشی دینیسلفی گری در دو دهه اخیر به گروههای زیادی تقسیم شده است، به شکلی که نمیتوان زمینههای سیاسی و اجتماعی ادامه ...
تقیه، دست آویز تکفیر شیعهاز جمله دست آویزهای برخی اهل تسنن برای تکفیر شیعه، مسئله تقیه است. ابن تیمیه شیعیان را به دلیل اعتقاد ادامه ...
علل روان شناختی تکفیر گراییلازمه تقابل در عرصه نرم و ذهنی شاکله، جزمیّت و وسواس گرایی و در عرصه سخت و عینی آن، اقتدارگرایی و خشونت ادامه ...
بامداد – شیعه زیدیه یکی از فرقه های با سابقه در تاریخ اسلام و شیعه است که در حال حاضر نیز در یمن حضور دارند و از آنها به عنوان شیعه زیدیه یاد می شود.
شیعه زیدیه یکی از فِرَق شیعه است که پیروان آن معتقدند پس از امامت حضرت علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد(علیه السلام) و زید بن علی، امامت به هر مردی از اولاد حضرت فاطمه می رسد که مردم را به امامت خود دعوت کند و در ظاهر، عادل، عالم و شجاع باشد و مومنان با او برای جهاد بیعت کنند.
مذهب زیدیه از جمله مذاهب شیعه به شمار می َرود که پیروان آن همچون دیگر شیعیان پس از پیامبر اسلام به امامت علی بن ابی َطالب(علیه السلام) و فرزندان ایشان و مرجعیت اهل َبیت معتقدند.
زید فرزند امام سجاد علیه السلام است . او در نیمه دوم قرن اول و نیمه اول قرن دوم می زیست و بر ضد هشام بن عبدالملک حاکم اموی قیام کرد و سرانجام به شهادت رسید . امامان معصوم علیه السلام و دانشمندان امامیه معمولا زید را به جهت دانش ، تقوا و شجاعت ستوده اند ؛ از نظر برخی از محققین زید بن علی مدعی امامت نبود و به امامت برادر و پسر برادرش اعتقاد داشت و با رضایت آنان و با انگیزه انتقام خون امام حسین علیه السلام ، امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امور امت و تشکیل حکومت و واگذاری آن به امامان معصوم علیه السلام قیام کرد . از نظر علمی و اعتقادی ، زید شاگرد پدر و برادرش ، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام بود.
حاکم ابوسعد محسن بن محمد جشمی (متوفای ۴۹۴ ق)، یکی از شخصیتهای زیدیه ایران در قرن پنجم، می گوید:
عقیده محوری مذهب زیدیه برتری علی بن ابی طالب(علیه السلام) بر دیگر صحابه و اعتقاد به اولویت ایشان در امامت است. آنان پس از امام حسن و امام حسین(علیه السلام)، امامت را در دو بطن (نسل آن دو امام) منحصر می َدانند و در نظر آنان استحقاق امامت با دعوت و فضل خواهد بود نه با وراثت. همچنین آنان معتقد به وجوب خروج بر حاکمان ظالمان َاند و همچون معتزله به توحید و عدل و وعد و وعید، قائل اند.
عبدالله بن زید عنسی(متوفای ۶۶۷ ق)، یکی از شخصیتهای زیدیه یمن در قرن هفتم، می َگوید:
زیدیه اصحاب زید بن علی(علیه السلام) هستند، همان گونه که شافعیان اصحاب شافعی و حنفیان اصحاب ابوحنیفه َاند. و اصحاب انسان کسانی َاند که همراه اویند و او را در دین و گفتار دوست می َدارند و از خواسته َهای او پیروی می َکنند و دوری از او را نمی َپسندند.
تفاوت مهم زیدیه و امامیه در مساله امامت در دو نکته اساسی است . یکی اینکه امامیه به دوازده امام منصوص و تعیین شده از سوی خداوند و پیامبر صلی الله علیه و آله قائل اند ، در حالی که زیدیه به سه امام منصوص معتقدند . دیگراینکه زیدیه شرط امام را مبارزه مسلحانه می دانند ، در صورتی که امامیه به چنین شرطی اعتقاد ندارند . اصولا ویژگی اصلی زیدیه همین مبارزه با شمشیر و جهاد علنی است .
منابع:
آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
دانشنامه اهل بیت
نوشته با شیعه زیدیه آشنا شوید اولین بار در بامداد پدیدار شد.
نویسندگان:
راضیه علی اکبری (*)
اعظم خوش صورت موفق (**)
(100)
از دیدگاه ابن حجر عسقلانی نیز باید در حکم به اسلام افراد اکتفا بر اقرار به شهادتین کرد. (101) اما با این همه، امروزه شاهدیم با وجود اعتراف شیعه به شهادتین و عدم انکار ضرورتی از ضروریات دین، جریانهای تکفیری حکم به کفر شیعه میدهند و با وارد کردن اتهاماتی که به مهمترین آنها اشاره شد، به جانشان میافتند. (102) شاید به همین دلیل است که برخی از چهرههای مورد تأیید وهابیت از جمله: آلوسی، قائلند تکفیریها در تکفیر مخالفان خود، غلو میکنند. (103) بنابراین تکفیریها بیشتر مسلمانان را به سبب همراهی نکردن با عقایدشان و مخالفت با آنها، تکفیر میکنند. (104)
نحوه شهادت امام رضا (ع) در روایات مختلف به صورت های متفاوتی آمده است اما معتبرترین روایات حاکی از مسمومیت امام رضا (ع) توسط مامون عباسی است.
در روایتی از اباصلت آمده است که مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بیشتر عالمان شیعه و همچنین تعداد زیادی از علمای اهل سنت، قائل هستند که آن حضرت مسموم و شهید شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلافنظرهایی وجود دارد؛ اما قول مشهور این است که آن حضرت، توسط «مأمون» خلیفه عباسی مسموم و به شهادت رسید.
برخی از علمای اهل سنت بر این نظر هستند که مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نکرده است و برای این گفته خود دلائلی هم ذکر میکنند؛ از جمله آن دلائل این است که مأمون دختر خود را به همسری امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتری امام رضا (ع) در برابر علما استدلال میکرد و بعد از درگذشت امام رضا (ع) بسیار ناراحت و غمگین بود و...
عدهای از علمای اهل سنت نیز بر این باورند که امام رضا (ع) مسموم شده است و عامل جنایت، عباسیان اما شخصی غیر از مأمون، بوده است. برای مثال ابنجوزی میگوید: «وقتی عباسیان دیدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولایتعهدی) و به دست علویان افتاد، امام رضا (ع) را مسموم کردند.» این قول نیز چندان صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا «بیشتر مورخان و راویان اجماع دارند که مأمون سم را به امام (ع) داده نه غیر او».
همچنین روایات مستندی از امام رضا (ع) وارد شده است که در آن، امام رضا (ع) شهادت خود را پیشگویی کرده و عامل این جنایت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعین میگوید: «موقع مرگ من فرا رسیده است. این طاغی (مأمون) تصمیم گرفته مرا مسموم کند...» |
عدهای از پژوهشگران معتقدند که شورش عباسیان در بغداد و تصمیم مأمون برای حضور در این شهر، سبب شد تا اطرافیان این خلیفه به وی هشدار دهند که در نبود وی و حضور ولیعهد (که منظور امام رضا (ع) بود) کار حکومت به مشکل برخواهد خورد و به همین دلیل، مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت رساند.
به نظر میرسد انگیزه اصلی مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) همین مطلبی باشد که ذکر شد. چرا که قیام عباسیان در بغداد جز به خاطر ترس از روی کار آمدن علویان نبوده است.
طبری مینویسد: «مأمون نامهای به بنیعباس در بغداد نوشت و مرگ علی بن موسی (ع) را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآیند؛ زیرا دشمنی آنان با او جز با بیعت وی با علی بن موسی (ع) نبوده است.»
از دیگر موجباتی که مورخان در قتل امام رضا (ع) ذکر کردهاند، کینهای میدانند که مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسی مینویسد: «علتی که موجب شد مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت برساند، این بود که آن حضرت بیمحابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام میکرد. در بیشتر موارد در مقابل او قرار میگرفت که موجب عصبانیت و کینه او می شد...»
همان گونه که بیان شد، از نظر روایات شیعی، شکی نیست که مأمون، حضرت رضا (ع) را مسموم کرد. اما اینکه کیفیت این عمل چگونه بوده است، چند نوع روایت وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم؛
روایتی را شیخ مفید از عبدالله بن بشیر نقل کرده که عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد که ناخنهای خود را بلند کنم... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال... سپس نزد امام رضا (ع) رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور. من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار. من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار، دو روز بیشتر زنده نماند.»
روایت دیگری را شیخ مفید از محمد بن جهم ذکر کرده که می گوید: «حضرت رضا (ع) انگور دوست میداشت. پس قدری انگور برای حضرت تهیه کردند. در حبههای آن به مدت چند روز سوزنهای زهرآلود زدند. سپس آن سوزنها را کشیده و نزد آن بزرگوار آوردند ... آن حضرت از آن انگورهای زهرآلود بخورد و سبب شهادت ایشان شد.»
روایتی از اباصلت هروی نیز نقل شده که می گوید: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
بنابراین، ادلهای که اهل سنت ذکر کردهاند که مأمون امام رضا (ع) را به شهادت نرسانده بیاساس است؛ چرا که مأمون فردی بود که به خاطر حکومت، برادرش امین را به قتل رساند و محبوبیت امام رضا (ع) در نزد او از برادرش بیشتر نبود و گریه ظاهری او بعد از مرگ امام (ع) به جهت منحرف کردن اذهان علویان و طرفداران امام رضا (ع) بوده است.
بعد از شهادت امام رضا (ع) شیعیان، بدن شریف آن حضرت را در خراسان تشییع کردند. این تشییع جنازه به حدی پر شور بود که تا آن زمان مثل آن دیده نشده بود. همه طبقات در تشییع جنازه امام حاضر شدند. آن امام همام، در سال 203 قمری در شهر طوس به خاک سپرده شد و بارگاه عظیمش امروز میزبان صدها هزار عزادار است، در حالی که هیچ نشانی از خلافت پهناور مأمون وجود ندارد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
روایات فراوانی به خوردن نمک قبل و بعد از غذا توصیه کردهاند. این توصیه به ظاهر با پژوهشهای نوین پزشکی ادامه ...
اصل رضوی در تبیین «أمر بین الأمرین»قاعده «امر بین الأمرین» برای نخستین بار از جانب امام ششم شیعیان در حلّ رابطه اعمال اختیاری انسان و تقدیر ادامه ...
امام رضا (ع) و رازگشایی از جایگاه هدایتیِ نهاد امامتتلاش نگاشته حاضر بر آن است که با توجه به ریز موضوعات و نقش زمانه در چگونه تنظیم و ارائه روایات، علاوه ادامه ...
بازشناسی تأثیر جریانهای سیاسی – کلامی بر میراث حدیثی امام رضا (ع)برای بررسی تأثیر جریانهای سیاسی بر میراث حدیثی امام رضا (علیه السلام)، ابتدا باید جریانهای سیاسی معاصر ادامه ...
بازشناسی تأثیر جریانهای کلامی بر میراث حدیثی امام رضا (علیه السلام)در دوره اقامت امام رضا (علیه السلام) در ایران – که مأمون سعی داشت با مواجه کردن امام (علیه السلام) با ادامه ...
بازشناسی تأثیر جریانهای فکری بر تراث حدیثی امام رضا (علیه السلام)دوره اقامت امام رضا (علیه السلام) در ایران، یکی از دورانهای رویش و زایش آرا و افکار متنوع بود؛ زیرا ادامه ...
چگونگی مواجهه امام رضا (ع) با فرقههای انحرافیپس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و با توسعه سرزمینهای اسلامی، مسلمانان به فرقههای گوناگونی ادامه ...
تأثیر گفتمان های کلامی عصر امام رضا (ع) بر جهتگیریهای تفسیری ایشانگفتمانها که در بستر جریانها و بافتهای موقعیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ارتباطی شکل می گیرند، در هر ادامه ...
بررسی موانع تکفیر از دیدگاه وهابیت با تأکید بر مانعیت تأویلارتکاب نواقص اسلام، موجب کفر و خروج از اسلام میگردد، اما زمانی میتوان این حکم را به مرحله اجرا و فعلیّت ادامه ...