مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

برترین فضیلت اخلاقی!

[ad_1]

اثر انصاف با مردم در اصل به خود شخص برمی گردد؛ زیرا از برکات و آثار انصاف در حق دیگران آن است که مردم برای او ارزش و اعتبار قائل شده و سخن و داوری او را می پذیرند و البته انصاف در حق دشمن سخت تر است. امیرمومنان علی (علیه السلام) می فرماید: گشاده رویی و دوستی ات را برای عموم مردم و عدالت و انصافت را برای دشمنت بکار گیر. (خصال، ص 147، ح 178)

فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

انصاف

اسلام به عنوان دینی که مدّعی کامل ترین برنامه برای زندگی انسان است، تأکید زیادی بر ارزشهای اخلاقی دارد.
در آیینی که به همه وجوه انسانی توجه شده و راه کارهای مناسب را برای سعادت و کمالات انسانی قرار داده است ، توصیه به انصاف نیز مصداقی از فضیلتهای اخلاقی است.
البته انصاف قبل از اینکه یک مسئله فردی باشد یک موضوع اجتماعی است و در رابطه های اجتماعی بیشتر نمود پیدا می کند. امیر المومنین علیه السلام در حکمت 570 غررالحکم می فرمایند: انصاف دلها را به یکدیگر پیوند می دهد. این حدیث نگاه امیر المومنین را در رابطه با انسجام اجتماعی مسلمین بیان می دارد.
انصاف، یعنی به شایستگی و در خور استحقاق هر کس یا چیزی، با آن رفتار کردن و این که در مناسبات و روابط اجتماعی و حتّی در ارتباط با طبیعت ، میل فردی کنار گذاشته شود و با ضابطة اخلاق، رفتار شود.
اهمیت این موضوع به اندازه ای است که حتی در برخورد با دشمنان و افرادی که معتقدیم در حقّمان بدی کرده اند نیز توصیه به انصاف شده است .
بسیار شنیده ایم این شعر معروف حافظ را که : آسایش دو گیتی ، تفسیر این دو حرف است - با دوستان ، مروّت ! با دشمنان ، مدارا! اما در واقع سفارش به انصاف با دوست و دشمن ابداع این شاعر گرانقدر نبوده است بلکه این کلام وحی الهی است که می فرماید: «با دوست و دشمن خود به عمل و انصاف عمل کنید که این روش ، به تقوا نزدیک تر است و همواره از خشم خدا بیمناک باشید که خداوند به آنچه می کنید آگاه است » (سورة مائده ، آیة 8)

پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: «مکارم اخلاق عبارت است از: 1- عفو کردن کسی که به تو ستم کرده است؛ 2- پیوند با کسی که از تو بریده است؛ 3- بخشش به کسی که تو را محروم کرده است؛ 4- حقگویی گرچه به ضرر خودت باشد.» (بحارالانوار، ج66، ص369)

این که در اسلام حتی در برخورد با دشمنان با انصاف توصیه شده ، به این خاطر است که چه بسا این انصاف ، دشمن را از کینه ورزی باز دارد و خود، منشأ همبستگی اجتماعی گردد. خداوند می فرماید: «ای اهل ایمان ، در امر عدالت و انصاف ایستادگی کنید، برای خدا گواهی دهید، هر چند آن گواهی به زیان خود یا پدر و مادر یا نزدیک ترین خویشتان باشد» (سورة نساء، آیة 135)

انصاف؛ برترین فضیلت اخلاقی

از آموزه های اسلام استفاده می شود که انصاف از مکارم اخلاقی است. بلکه از امیرمومنان علی (علیه السلام) روایت است که فرمود: الانصاف أفضل الفضائل؛ انصاف، برترین ارزش هاست. (غررالحکم، ج1، ص203، ح805) زیرا برکات و آثار آن بسیار است و تأثیر مثبت و مفیدی بر زندگی فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی انسان به جا می گذارد. مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و اله) رسید و گفت: مرا از مکارم اخلاق آگاه کن. پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: «مکارم اخلاق عبارت است از: 1- عفو کردن کسی که به تو ستم کرده است؛ 2- پیوند با کسی که از تو بریده است؛ 3- بخشش به کسی که تو را محروم کرده است؛ 4- حقگویی گرچه به ضرر خودت باشد.» (بحارالانوار، ج66، ص369)
این بدان معنا است که همه فضایل اخلاقی در یک رتبه و درجه نیستند؛ بلکه با توجه به آثار و برکات هر فضیلتی در زندگی دنیوی و اخروی باید درجه بندی و ارزش گذاری شود. همان طوری که از نظر آموزه های قرآنی، تقوا معیار و ملاک ارزش گذاری انسان است و خداوند می فرماید: إن أکرمکم عندالله أتقاکم؛ ارجمندترین و گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست (حجرات، آیه13) همچنین فضیلت انصاف در درجه برتری قرار می گیرد و به عنوان افضل الفضایل اخلاقی معرفی می شود.
خداوند در قرآن به مومنان فرمان می دهد که همواره میان اعمال صالح خوب و خوب تر و خوب ترین، آخری را انتخاب و بدان عمل کنند. چنانکه در آیه 55 سوره زمر می فرماید: واتبعوا أحسن ما أنزل إلیکم من ربکم؛ و از نیکوترین آنچه از پروردگارتان به شما فرو فرستاده شده پیروی کنید.
به این معنا که در میان کتب آسمانی، قرآن که نیکوترین و احسن آنهاست مورد پیروی قرار گیرد و در میان آموزه های قرآنی نیز باید دنبال احسن و نیکوترین رفت و بدان عمل کرد. البته خداوند خود نیز این گونه عمل می کند و هنگام پاداش و جزای اعمال به دنبال آن است تا میان اعمال، نیکوترین را انتخاب کرده و همه اعمال را بر اساس آن نیکوترین و برترین، قیمت گذاری و ارزش گذاری کند. خداوند در آیه 38 سوره می فرماید: لیجزیهم الله أحسن ما عملوا و یزیدهم من فضله؛ تا خداوند به آنان نیکوترین پاداش آنچه عمل کرده اند را بدهد و از فضل خویش نیز بر آن بیفزاید این معنا بارها در آیات دیگر تکرار شده است. (احقاف، آیه 16؛ نحل، آیات 96 و 97؛ توبه، آیه 121)

انصاف، یعنی به شایستگی و در خور استحقاق هر کس یا چیزی، با آن رفتار کردن و این که در مناسبات و روابط اجتماعی و حتّی در ارتباط با طبیعت ، میل فردی کنار گذاشته شود و با ضابطة اخلاق، رفتار شود.

خداوند در هنگام خرید اعمال آدمی و ارزش گذاری، به مجموعه اعمال او می نگرد و اگر در میان آن یک کالای بسیار گرانبها و ارزشمند یافت همه اعمال صالح او را بر اساس همان یک کالای ارزشمند ارزش گذاری کرده و آنها را به همان میزان و ارزش یک کالا می خرد و حتی اعمال زشت و کالاهای خراب و ناقصی را نیز نادیده می گیرد و از آنها در می گذرد. (احقاف، آیه 16)
خداوند این گونه انصاف می ورزد و دوست دارد تا مومنان نیز این گونه با خدا و خود و خلق رفتار کنند. بنابراین، انصاف را می توان از برترین فضایل اخلاقی دانست؛ زیرا نقش کلیدی و تاثیرگذار در بهبود روابط اجتماعی، دنیا و آخرت آدمی به جا می گذارد.

کلام آخر:

یک روایت زیبا از حضرت علی علیه السلام داریم که می فرمایند: «آنچه برای خود می پسندی، برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند؛ با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود»

در واقع اصل کلام ما در این نوشتار تمام و کمال در این حدیث پرمغز جمع شده است. چرا که اگر به این سخن عمل شود نهایت انصاف رعایت شده است. و اگر افراد جامعه چنین روشی را که امیرالمومنین به آن توصیه کرده اند در زندگی و رفتار خودشان به کار گیرند در واقع انصاف را رعایت کرده و به رفیع ترین نقطه مکارم اخلاق رسیده اند.


منابع:
سایت حوزه
روزنامه کیهان (محمد احسان آزادی)
عیدالاضحی را دریابید!! /عکس نوشت

عیدالاضحی را دریابید!! /عکس نوشت

اعمالی که فشار قبر را کم می کند

اعمالی که فشار قبر را کم می کند

تصاویر‌ ویژه شب‌های قدر (سال 92)

تصاویر‌ ویژه شب‌های قدر (سال 92)

کلیپ‌های ویژ‌ه شب‌های قدر (سال 92)

کلیپ‌های ویژ‌ه شب‌های قدر (سال 92)


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

انصاف؛ بالاترین فضیلت اخلاقیانصاف از مکارم اخلاقی و به تعبیر قرآنی و روائی از مصادیق برترین ها و بهترین های هر مقالات دینی و اخلاقی انصاف؛ بالاترین فضیلت اخلاقیمقالات دینی و اخلاقی پیامبر و اهل بیتع اهل بیت وحی علیهم السلام امام اخلاقی زیستن و معنای فضیلت اخلاقیفضیلت اخلاقی خصلتی درونی و پایدار است که در انجام یک عمل خلاصه نمی شودفضیلت گرایی در اخلاق سایت پژوهه پژوهشکده ……تبیین مفهومی فضیلت در معنای اخلاقی آن بسیار مشکل است تعاریف متعددی درباره آن ارائه فضیلت اخلاقی برتر از دیدگاه امام صادقعفضیلتاخلاقیبرتراز فضیلت اخلاقی برتر از دیدگاه کتابفروشی های نیشابور التزام اخلاقی به رعایت حق برترین فایل پاورپوینت بررسی رذایل و فضایل اخلاقیبرترین فایل پاورپوینت بررسی رذایل و فضایل اخلاقی برترین فایل ﭼﺎرﭼﻮﺑﯽ ﺑﺮای فضایل اخلاقی نیکی به پدر و مادر برترین وسیلۀ قرب به خدا و شریف ترین سعادت هاستبرترین پکیج مبانی نظری پیشینه پژوهش هوش اخلاقی …برترین پکیج مبانی نظری پیشینه پژوهش هوش اخلاقی دانلود برترین فایل بررسی وضعیت فضایل اخلاقیاخلاقدرقرآنفضایلآثار فضیلت جوئی و آیا ایمان در پیدایش و ایجاد فضایل اخلاقی نقش دارد یا نه؟فضایل اخلاقی ردیف عنوان مقاله نویسنده کد تعامل اسلام با نمودهای اخلاقی در جاهلیت عاطفه زرسازان بررسی تطبیقی تربیت اخلاقی از دیدگاه ارسطو و ابن سینا مشق عشق بررسی تطبیقی تربیت اخلاقی از دیدگاه ارسطو و ابن سینا مشق نام لیلی میکنم خاطر خود کدام سوره ها فضیلت بیشتری برای اموات دارند؟ با سلام و احترام از کارشناسان محترم درخواست دارم که بفرمایند خواندن چه سوره هایی فضیلت فضیلت و خواص سوره مومنون فضیلت سوره مومنون آثار و برکات سوره مومنونسوره مومنون خواص سوره مومنون رذایل اخلاقی چیست ؟ چگونگی مبارزه و مقابله با رذایل اخلاقی رذائل اخلاقی بر اساس نظام اخلاقی اسلام از نظر اسلام، فضیلت فعل اخلاقی، به تأثیرگذاری آن فعل فصلنامه علمی ـ ترویجی اخلاق ۱ ساختار گزاره‌های اخلاقی از دیدگاه ابن ‌سینا دکتر محمّدحسین مهدوی‌نژاد لیلا فاضلی اخلاق حرفه‌ای در مدیریت اساس مدیریت در دانش مدیریت مبتنی بر توجه و عنایت به ارزش‌های اخلاقی است اخلاق حرفه‌ای یکی نکته مهم اخلاقی در جمله کوتاه و خواندنی نکته مهم اخلاقی در جمله کوتاه و خواندنی سخنان خوب باید در زیباترین جملات طراحی و تدوین جهاد کبیر در قرآن سماموس جهاد دارای انواع و اقسام چندی است وهر یک نیازجامعه انسانی است و نمی توان از آن غفلت داشت بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندان چکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن در تالاب پورتال جامع شامل سرگرمی، عکس، آشپزی، سلامت، دکوراسیون تالابطنزعکس دیدنیاس ام اسعکس جالباخباردکوراسیونسلامتسرگرمیآرایش و زیباییعکس خنده


ادامه مطلب ...

سرّ فضیلت ائمه (ع) بر انبیای پیشین

[ad_1]
سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
مسأله فضیلت ائمه (علیهم‌السلام) بر انبیای پیشین از دو جنبه‌ی اعتقادی و عرفانی حایز اهمیت اسـت. یکی از بزرگان با طرح این مسئله اظهار داشته اسـت:
عده‌ای یقین دارند که ائمه (علیهم‌السلام) بر همه انبیا، غیر از پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فضیلت و برتری دارند؛ بعضی دیگر معتقدند که ائمه (علیهم‌السلام) غیر از انبیای اولوا العزم، از سایر انبیا افضلند؛ و برخی در این مسئله تردید کرده و فضیلت ائمه بر انبیای پیشین را نپذیرفته‌اند. اما باید توجه داشت که در این باره اثباتاً و نفیاً زمینه‌ای برای استدلال عقلی وجود ندارد، تا این مسئله با رویکرد عقلانی تحلیل شود. اما روایاتی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره امیرمؤمنان و سایر ائمه (علیهم‌السلام) رسیده و همچنین روایاتی که از خود اهل بیت (علیهم‌السلام) در این باره آمده و نیز برخی شواهد قرآنی، دیدگاه اول را کاملاً تقویت می‌نماید و به خوبی ثابت می‌کند که ائمه (علیهم‌السلام) غیر از ختمی مرتبت، بر سایر انبیا فضیلت دارند. (1)
حال این پرسش مطرح می‌شود که سرّ فضیلت ائمه (علیهم‌السلام) بر انبیای پیشین و ملاک این فضیلت و برتری چیست؟
اگرچه این پرسش را از جنبه‌های گوناگونی می‌توان پاسخ گفت، اما آنچه در این جا مطرح اسـت پاسخ‌گویی با رویکرد عرفانی و طرح و تحلیل دیدگاه عرفانی امام خمینی در این زمینه اسـت. از آن جا که در آثار عرفانی امام خمینی به این مسأله توجه ویژه‌ای شده اسـت، دیدگاه ایشان در دو محور بیان می‌شود:
الف. در فرازی از روایت مبسوطی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده اسـت:
«إنّ الله تبارک و تعالی فضّلنی علی جمیع النبیین و المرسلین، و الفضل بعدی لک یا علی و للأئمة من بعدک»؛ (2) بی‌تردید خداوند متعال من را بر همه انبیا و فرستادگانش فضیلت و برتری داده اسـت؛ یا علی، پس از من این فضیلت از آن تو و ائمه‌ی پس از تو اسـت.
امام در تحلیل عرفانی این حدیث، مسئله فضیلت ائمه (علیهم‌السلام) بر انبیای پیشین را چنین مطرح کرده اسـت:
علی (علیه‌السلام) و سایر ائمه نسبت به رسول خدا - جدای از این که به لحاظ ولایت کلی یک نور می‌باشند - به منزله‌ی روح نسبت به نفس ناطقه می‌باشند و سایر انبیا به منزله‌ی قوای نازله‌ی نفس هستند و همه کمالات و فضایل و شرفی که در انسان وجود دارد یا به وجود می‌آید، قبل از همه نصیب روح می‌شود؛ پس از آن سایر قوای به اندازه‌ی ظرفیت خود از آن بهره‌مند می‌گردند. بنابراین اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «پس از من فضیلت از آنِ علی و سایر ائمه اسـت» به این معنی اسـت که فضیلت و کمالات وجودی در مرحله‌ی اول از آنِ وجود ختمی مرتبت اسـت، و پس از او نصیب ائمه (علیهم‌السلام) می‌شود و از طریق آن‌ها به سایر انسان‌ها می‌رسد. پس هرگونه فضیلتی که از قله‌ی بلند وجود محمدی فرود می‌آید، با عبور از دامنه‌ی وجود علوی به سایر انسان‌ها می‌رسد و هرگونه فضیلتی تا از مرتبه‌ی وجود علوی نگذرد، به دیگران نخواهد رسید. (3)
در تحلیل این دیدگاه باید گفت مرتبه‌ی ولایت امیرمؤمنان و سایر ائمه (علیهم‌السلام) برتر و بالاتر از مرتبه‌ی انبیای پیشین اسـت؛ هرچند که جنبه‌ی نبوت و رسالت انبیا از اولیا برتر می‌باشد. (4)
در عرفان ناب اسلامی این مسئله نیز مطرح اسـت که خاتم رسالت، همان خاتم ولایت اسـت و از این نظر، معدن علوم همه انبیا و اولیا اسـت.
خاتم اولیا که مهدی آخر زمان اسـت، تابع شرع محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اسـت و هم انبیا و اولیا تابع معارف، علوم و حقایق او می‌باشند؛ زیرا باطن او همان باطن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اسـت؛ به همین دلیل گفته می‌شود که «مهدی حسنه‌ای از حسنات سید مرسلین اسـت».
تابع بودن مهدی (علیه‌السلام) در علم تشریع و احکام، منافاتی با این ندارد که او به تبع ختمی مرتبت، معدن علوم همه انبیا و اولیا باشد؛ زیرا او در علم تشریع، پایین‌تر و در علم به حقایق و معرفت الهی (جنبه‌ی ولایت) بالاتر اسـت؛ چنان که خضر خطاب به موسی گفت: «خداوند به من علمی داده که به شما نیاموخته، و به شما علمی آموخته که من از آن بهره‌ای ندارم». بنابراین همان‌گونه که خلقت خاتم انبیا پس از همه انبیا اسـت اما از نظر حقیقت پیش از همه موجود بوده اسـت و به همین دلیل فرمود: «من هنگامی نبی بودم که آدم هنوز خلق نشده بود»؛ خاتم اولیا نیز زمانی دارای ولایت بود که آدم در فاصله‌ی بین عالم علم و عالم عین به سر می‌برد و خلق نشده بود. (5)
ملاک‌هایی که در آموزه‌های عرفانی برای فضیلت حضرت مهدی (علیه‌السلام) یا امیرمؤمنان مطرح شده، در روایات نیز مورد اشاره قرار گرفته اسـت؛ از جمله امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:
«إنّ الله خلق اُولی العزم من الرسل و فضلهم بالعلم، و أورثنا علمهم و فضلنا علیهم، و علّم رسول الله ما لم یعلموا و علّمنا عِلمَ رسول الله و علمهم»؛ (6) خداوند انبیای اولوا العزم را آفرید و آن‌ها را به وسیله علم، فضیلت داد و ما را وارث علم آن‌ها نمود و بر آن‌ها برتری داد؛ زیرا خداوند به خاتم انبیا علمی آموخت که انبیای پیشین از آن بی‌نصیب بودند، و به ما علم آن‌ها و علم رسول خاتم را آموخت.
در حدیث دیگری آمده اسـت:
«ما من نبیٍّ نُبّئ و لا رسولٍ اُرسل إلا بولایتنا و تفضلنا علی مَن سوانا»؛ (7) هیچ نبیّی خبر نیاورد و هیچ فرستاده‌ای نیامد، مگر این که از ولایت و فضیلت ما خبر داد.
از مجموع آنچه بیان شد این نکته به دست می‌آید که یکی از معیارهای فضیلت ائمه (علیهم‌السلام) بر انبیای پیشین برتری جنبه‌ی ولایت آن‌ها و کامل بودن علم آنان نسبت به علوم انبیای پیشین اسـت. هر یک از این دو فضیلت اصالتاً از آن ختمی مرتبت و بالتبع از آن اهل بیت آن حضرت اسـت. بنابراین فضیلت ائمه (علیهم‌السلام) نسبت به انبیای پیشین، در واقع جلوه‌ای از فضیلت و برتری خاتم انبیا اسـت.
ب. در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده اسـت:
«کل ما کان لمحمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فلنا مثله، إلا النبوة»؛ (8) به غیر از مقام نبوت، سایر کمالاتی که برای حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده اسـت، برای ما (اهل بیت) نیز وجود دارد.
امام خمینی با طرح یکی از جلوه‌های این همسانی بدین مضمون می‌گوید:
سفر چهارم که بقای بعد از فنا و استهلاک کامل اسـت، بدون تردید حفظ همه حضرات و تمکّن و استقرار در مقام جمع و تفصیل و وحدت و کثرت، از بلندترین مراتب انسانی و کامل‌ترین مراحل سیر و سلوک اسـت و برای هیچ کسی از اهل سلوک و اصحاب معرفت، به طور حقیقت و کامل حاصل نمی‌شود، مگر برای پیامبر و اولیایی که علم و معرفت را از مشکات وجود او گرفته و سلوک طریقیت را از مصباح ذات و صفات او آموخته‌اند. (9)
ایشان در جای دیگر با طرح مسئله «اسفار اربعه» بر این عقیده‌اند که انبیای پیشین تنها برخی از این سفرها و منازل معنوی را تکمیل کرده و با تجلی بعضی از اسماء به مقام نبوت رسیده‌اند؛ اما اهل بیت (علیهم‌السلام) به تبع حضرت ختمی مرتبت مرحله‌ی چهارم اسفار اربعه را نیز طی نموده‌اند. ایشان بدین مضمون می‌فرماید:
این سفرها برای اولیای کامل نیز حاصل می‌گردد؛ حتی سفر چهارم که برای امیرمؤمنان و اولاد معصوم او حاصل گردید. لکن حضرت ختمی مرتبت چون صاحب مقام جمعی بود، زمینه‌ی تشریع برای هیچ کسی بعد از او باقی نمانده اسـت؛ لذا این مقام برای پیامبر خاتم بالأصاله و برای اوصیا و خلفای معصوم او بالتبع وجود دارد؛ زیرا روحانیت آن‌ها یکی اسـت. (10)
در این فراز به نکته‌ی مهمی درباره سرّ فضیلت ائمه (علیهم‌السلام) بر انبیای پیشین اشاره شده اسـت؛ از نظر حضرت امام، چون روحانیت و حقیقت وجود اهل بیت با حضرت ختمی مرتبت یکی اسـت، مقامات معنوی پیامبر نیز در وجود ائمه (علیهم‌السلام) به نحو تبعیت، تجلی نموده اسـت. این سخن بازتاب همان حقیقتی اسـت که در آموزه‌های دینی مورد توجه قرار گرفته اسـت. افزون بر روایتی که بیان شد، در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده اسـت:
«علمنا واحد؛ فضلنا واحد؛ و نحن شیء واحد». (11)
برای روشن شدن مبنای عرفانی کلام امام خمینی، ناگزیر از توضیح «اسفار اربعه» می‌باشیم؛ درباره «اسفار اربعه» بیان‌های مختلفی مطرح شده اسـت (12) که خلاصه و عصاره‌ی آن به شرح زیر اسـت:
1. سفر از خلق به سوی حق (سفر من الخلق الی الحقّ): در این مرحله که آغاز سفر و گام نخست برای سیر و حرکت معنوی اسـت، سالک الهی می‌کوشد تا حجاب‌های مختلف عالم کثرت را به صورت کامل پشت سر بگذارد؛ زیرا انسان تا گرفتار حجاب کثرت اسـت از مشاهده‌ی نور وحدت محروم خواهد بود و هرچه را می‌بیند با وصف کثرت مشاهده می‌کند.
سالک پس از گذر از «مقام نفس» که همان گرفتاری در کثرت محض و حجاب‌های ضخیم اسـت، به «مقام قلب» می‌رسد؛ یعنی مقام توجه به عالم غیب، همراه با توجه به عالم شهادت.
اگرچه سالک در این مقام، حجاب ظلمانی ندارد، اما گرفتار حجاب‌های نوری اسـت و هنوز به طور کامل از کثرت رهایی پیدا نکرده اسـت؛ لذا باید تلاش کند تا به «مقام روح» برسد. سالک در این مقام از چنگ قوای بدن و آثار طبع و نفس کاملاً نجات می‌یابد و به روحانیت عالم قدس می‌پیوندد.
پس از این، باید بکوشد تا به «مقام سرّ» ترقی کند و با حق و جمال الهی آشنا شود و اسرار الهی را در همه موجودات مشاهده کند. بنابراین مقام سرّ، اِعراض از خلق و فنای در توحید اسـت.
پس از این مقام، «مقام خفیّ» اسـت. سالک در این مقام تنها خدا را مشاهده می‌کند؛ در حالی که در مقام سرّ خدا را در موجودات هستی مشاهده می‌کرد.
در مقام خفیّ گرچه فنای در حق حاصل می‌شود، ولی سالک توجه به فنای خود دارد؛ به همین جهت هنوز به وصال حق نرسیده اسـت.
سالک پس از رسدن به مقام خفیّ باید تلاش کند تا به «مقام اخفی» نایل آید و آن مقامی اسـت که فنای در حق نصیب او می‌شود؛ به طوری که توجه به فنای خود هم ندارد. وصال حق در این مقام نصیب سالک می‌شود.
بنابراین مقام خفیّ، مقام «فناء فی الله» اسـت و مقام اخفی، مقام «فنای از فنا» اسـت. مولانا درباره این دو مقام گفته اسـت:

 

در خدا گم شو کمال این اسـت و بس *** گم شدن گم کن وصال این اسـت و بس

مصراع اول این بیت ناظر به مقام خفیّ و مصراع دوم ناظر به مقام اخفی اسـت. بدین ترتیب مرحله‌ی اول سفر (سفر از خلق به سوی حق) به پایان می‌رسد و سالک به دریای بی‌کران هستی مطلق می‌رسد.
2. سفر از حق به سوی حق با حق (سفر من الحقّ الی الحقّ بالحقّ): پس از آن که هستی سالک در اثر فنای در وجود حق و محو در توحید شدن، حقانی شد، در واحدیت وجود محو می‌شود و از کثرت به طور کامل رهایی می‌یابد و پس از آن که عنایت الهی شامل حال او شد، به مقام صحو بعد از محو نایل می‌شود و صاحب مقام ولایت می‌گردد. در این جا سفر دوم آغاز می‌گردد. سالک در این مرحله از سفر، شروع به سیر در اسماء و صفات حق می‌کند؛ یعنی پس از فنای در توحید، سیر در اسماء و صفات الهی می‌نماید و علم به اسماء و خواص اسماء پیدا می‌کند و از مظاهر اسماء که اعیان ثابته اسـت، آگاه و از مقتضیات آن‌ها با خبر می‌شود و اقتضای هر اسم را نسبت به مظهر خود مشاهده می‌کند. در این مرحله اسـت که از اسرار قضا و قدر اطلاع می‌یابد و دارای ولایت تامّه‌ی الهیّه می‌شود و ذات، صفات و افعال خود را فانی در حق و صفات و افعال او می‌نماید؛ لذا با حق می‌بیند، می‌شنود و می‌گوید. بدین ترتیب مرحله‌ی دوم سفر او نیز تکمیل می‌شود و به مرحله‌ی بعد نایل می‌گردد.
3. سفر از حق به سوی خلق با حق (سفر من الحقّ الی الخلق بالحق): سالک در این مرحله، در مراتب افعال سیر می‌کند؛ زیرا هنگامی که از مقام شهود ذات تنزل کرد و به کثرت نگاه نمود، اولین سیر او در کثرت اسمائی و صفاتی آغاز می‌شود، به گونه‌ای که پس از سیر در اسماء، به سیر در افعال و مظاهر خارجی اسماء می‌پردازد.
این مرحله از سفر، در مقابل مرحله اول و برعکس آن اسـت؛ زیرا سالک از حق به سوی خلق و از وحدت به جانب کثرت حرکت می‌کند؛ اما در تمام مراحل سیر نزولی، با حفظ مقام وحدت و جمع بین مراتب هستی، همه را با دید حق‌بین مشاهده می‌کند.
پس از آن که سالک مقام سیر در افعال را سپری کرد، حالت «محو» از او زایل می‌شود و به «صحو» کامل می‌رسد، و در واقع هشیاری خود را نسبتاً باز می‌یابد و با بقای در حق، سیر در عوالم جبروت، ملکوت و ناسوت می‌کند.
سالک در این مرحله به گونه‌ای در کثرت سیر می‌کند که خواص، آثار و احکام تمام پدیده‌های عالم هستی را شناخته و به اسرار قدر و لوازم اعیان و خواص اسماء آگاه اسـت. و در این مرحله اسـت که بهره‌ای از مقام نبوت نصیب او می‌شود و «نبی» نامیده می‌شود و از معارف و حقایق ذات، صفات و افعال حق تعالی خبر می‌دهد؛ اما در نبوت، تابع نبیّ مطلق اسـت و احکام را از او می‌گیرد.
بدین ترتیب مرحله سفر سوم نیز به پایان می‌رسد و وارد آخرین مرحله‌ی سیر می‌شود.
4. سفر از خلق به سوی خلق با حق (سفر من الخلق الی الخلق بالحقّ): سالک در این مرحله از سفر، موجودات هستی و آثار و لوازم آن‌ها را مشاهده می‌کند؛ از تمام آنچه موجب سعادت یا شقاوت بشر می‌گردد آگاه می‌شود و نحوه‌ی برگشت انسان را به سوی خداوند با تمام جزئیات می‌داند؛ لذا همگان را به سوی توحید و حق دعوت می‌کند. چنین انسانی صلاحیت تشکیل مدینه‌ی فاضله را برای اداره‌ی جامعه و تأمین سعادت ابدی آنان پیدا می‌کند. (13)
امام خمینی با ارائه تفسیر خاصی از اسفار اربعه (14) به این نکته اشاره می‌کنند که هر یک از انبیا باید سفرهای یاد شده را طی کنند؛ با این وجود مراتب آن‌ها در پیمودن این مراحل و مقامات کاملاً متفاوت اسـت. هر یک از انبیا مظهر اسم یا اسماء خاصی هستند و دوره‌ی نبوّتشان نیز با گذشت زمان سپری می‌شود؛ مثلاً بعضی از انبیا مظهر اسم «الرحمن» بودند و در سفر اول، اسم «الرحمن» را در عالم هستی شهود می‌کردند؛ سفر دوم این انبیا در حالی به پایان می‌رسید که همه چیز را در اسم «الرحمن» فانی و مستهلک می‌دیدند و با وجود رحمانی به سوی عالم بر می‌گشتند و دوره‌ی نبوتشان نیز محدود بود... تا این که نوبت به مظهر اسلام «الله»، یعنی وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت رسید. ایشان در پایان سفر اول خود، حق را با شؤون نامحدودش مشاهده کرد و هیچ شأن و اسمی او را به خود مشغول نداشت و در پایان سفر دوم همه حقایق را در اسم جامع الهی (الله) و در حضرت احدیّت محض مستهلک و فانی دید و با وجودی جامع (البته پس از پایان سفر چهارم) به سوی خلق برگشت، لذا نبوت او ازلی و ابدی و خلافت او ظاهری و باطنی اسـت. (15)
حضرت امام پس از طرح این مسئله می‌فرماید، ائمه (علیهم‌السلام) به تبع رسول ختمی، به این مقام جمعی نایل آمده‌اند، هرچند که دارای مقام نبوت نیستند. (16)
بنابراین از دیدگاه امام خمینی، یکی از اسرار فضیلت و برتری ائمه (علیهم‌السلام) بر انبیای پیشین مظهریت آن‌ها نسبت به اسم جامع الهی و کامل شدن اسفار اربعه آنان اسـت؛ یعنی انبیای پیشین تنها مظهر برخی از اسماء الهی بودند و با تجلی بعضی از اسماء الهی سفرهای معنوی‌شان به پایان می‌رسید و به سوی هدایت خلق مبعوث می‌شدند؛ اما حضرت ختمی مرتبت و اهل بیت او مظهر اسم جامع الهی هستند و پس از طی کردن سفرهای یاد شده مأمور هدایت خلق شدند؛ با این تفاوت که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سمت نبوت داشت و اهل بیت (علیهم‌السلام) سمت امامت.

پی‌نوشت‌ها:

1. مصنفات الشیخ المفید، ج 4، ص 70.
2. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 237.
3. ر.ک: مصابح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 75-77.
4. جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 387 و 405.
5. شرح فصوص الحکم (قاسانی)، ص 42-44.
6. جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 406.
7. بحارالانوار، ج 26، ص 281، ح 29.
8. همان، ص 317، ح 83.
9. ر.ک: شرح دعاء السحر، ص 150-151.
10. ر.ک: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 89-90.
11. بحارالانوار، ج 26، ص 317، ح 82.
12. ر.ک: نصوص الحکم بر فصوص الحکم، ص 305-312.
13. ر.ک: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 88؛ الحکمة المتعالیه، ج 1، ص 13؛ نصوص الحکم بر فصوص الحکم، ص 305؛ ممدّ الهمم در شرح فصوص الحکم، ص 55؛ شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص 663.
14. ر.ک: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 88.
15. ر.ک: همان، ص 89.
16. ر.ک: همان، ص 89-90.

منبع مقاله:
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

فارسی العربیةماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی …ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و پیوند حضرت مهدیعج با امام حسینعاز زمان خلقت آدم ابوالبشر تاکنون همواره دو جریان حق و باطل به موازات هم پیش رفته و کره چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند شهر سوالبا عرض سلام در پاسخ به اینکه حضرت علی ع و اهل بیت ع متعلق به تمام جهان هستند، باید سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی عسیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سفیر رحمت و مهربانیآیا سحر و جادو و بستن بخت دختران و بستن راه کار …آیاسحروجادووبستنآیا سحر و جادو و بستن بخت دختران و بستن راه کار واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد از طرف دین و زندگی فلسفه و منطقما زنده بر آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماستسیره علویبوستان نهج البلاغه قرانچون شاخ گلی که خم شود پیش نسیم از دوست سلامی و ز ما تسلیمی مردم دیده ما جز به رخت ناظر جامعه شناسیدر این مقاله سعی بر آن است تا به بررسی یکی از آسیب‌های ناشی از فضای مجازی پرداخته شود


ادامه مطلب ...

آیت الله ری شهری: تواضع رمز موفقیت در کسب علم و فضیلت است

[ad_1]

شهرری ـ ایرنا ـ تولیت آستان مقدس عبدالعظیم(ع) گفت: تواضع و پرهیز از تکبر رمز موفقیت در کسب علم و فضیلت بر اساس آموزه های ائمه(ع) است.

آیت الله ری شهری

 

تبیان به نقل از گزارش ایرنا، آیت الله محمد محمدی ری شهری روز دوشنبه در دیدار با جمعی از خادمان و کارکنان آستان مقدس حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) با اشاره به حدیثی از امام باقر(علیه السلام) گفت: حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) در بیانی به جناب محمد بن مسلم از یاران صدیق و باوفای خویش بر تواضع تاکید فراوانی فرمودند به گونه ای که محمد بن مسلم برای پرهیز از غلبه شیطان و خودبزرگ بینی با وجود مقام عظیم علمی و اجتماعی مدتی به خرما فروشی در کنار مسجد روی آورد.

وی گفت: امام باقر(علیه السلام) در سفارش خود به محمد بن مسلم بر مراقبت از عمل و رعایت تقوای الهی وهمچنین تلاش برای فرستادن اعمال خیر و صالح برای جهان آخرت تاکید فراوانی فرمودند.

ری شهری افزود: یکی دیگر از تاکیدات امام باقر(علیه السلام) بر مراقبت از فرصت گرانبهای عمر است که نباید آن را به سادگی از دست داد.

وی ادامه داد: امام باقر(علیه السلام) سفارش فرمودند که نباید اعمال خیر و همچنین گناهان را کوچک شمرد و باید توجه داشت که هر عملی قدر و منزلت خود را دارد و ممکن است عملی که در ظاهر کوچک و بی ارزش است روزی فریاد رس انسان شود.

ری شهری همچنین بر انجام عمل خالص برای خدا تاکید کرد و افزود: عمل خالص زمینه ساز نجات انسان از بلایای آخرت می شود.

به گزارش ایرنا، جمعی از خدام و کارکنان آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) همزمان با سومین روز از هفته بزرگداشت ولادت حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) با آیت الله ری شهری تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) دیدار کردند.

11 تا 17 دی ماه سالجاری( اول تا هفتم ربیع الثانی) هفته بزرگداشت ولادت حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) نامگذاری شده است.


منبع: www.irna.ir

بزرگ ترین آرزوی محسن قرائتی!

بزرگ ترین آرزوی محسن قرائتی!

این آرامش را مدیون حفظ قرآن هستم+فیلم

این آرامش را مدیون حفظ قرآن هستم+فیلم

با این آیه همه مشکلات حل می شود

با این آیه همه مشکلات حل می شود

بالاترین مدال واقعی برای انسان های خاص !

بالاترین مدال واقعی برای انسان های خاص !


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آموزش نمازمرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمی رحمت الله علیه به نقل از عالم جلیل القدر شیعه ،نماز عشق وب سایت رسمی دکتر حسین الهی قمشه ایگزیده ها شاهد هرجایی مشرق و مغرب هردو از آن خداست ‍‍‍‍‍‍پس شما به هر جانب روی کنیدزندگی نامه بزرگان وبلاگ مذهبی سایت مذهبی …اعجاز قرآن اعجاز عددی قرآن ریاضیات در قرآن ریاضی در قرآن زندگی نامه بزرگانزندگی به دنیای نامردو بیرحم …داستان عبرت انگیز قوم هود در سرزمین یمن قومی می زیستند که بت پرست بوده و کفران نعمات فلسفه کودک صفحه کارگروهی ارسال مطالب آموزش …امروز در کشورهاى پیشرفته‌ى مادى دنیا، یکى از کارهاى اساسى و یک رشته‌ى مهم، تدریس آموزش نماز مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمی رحمت الله علیه به نقل از عالم جلیل القدر شیعه ،نماز حاجت عشق وب سایت رسمی دکتر حسین الهی قمشه ای گزیده ها شاهد هرجایی مشرق و مغرب هردو از آن خداست ‍‍‍‍‍‍پس شما به هر جانب روی کنید زندگی نامه بزرگان وبلاگ مذهبی سایت مذهبی موضوعات مذهبی معانی اعجاز قرآن اعجاز عددی قرآن ریاضیات در قرآن ریاضی در قرآن زندگی نامه بزرگانزندگی نامه به دنیای نامردو بیرحم خوش آمدید داستان عبرت انگیز قوم هود در سرزمین یمن قومی می زیستند که بت پرست بوده و کفران نعمات الهی فلسفه کودک صفحه کارگروهی ارسال مطالب آموزش گیرندگان آموزش امروز در کشورهاى پیشرفته‌ى مادى دنیا، یکى از کارهاى اساسى و یک رشته‌ى مهم، تدریس فلسفه


ادامه مطلب ...

برترین فضیلت اخلاقی!

[ad_1]

اثر انصاف با مردم در اصل به خود شخص برمی گردد؛ زیرا از برکات و آثار انصاف در حق دیگران آن است که مردم برای او ارزش و اعتبار قائل شده و سخن و داوری او را می پذیرند و البته انصاف در حق دشمن سخت تر است. امیرمومنان علی (علیه السلام) می فرماید: گشاده رویی و دوستی ات را برای عموم مردم و عدالت و انصافت را برای دشمنت بکار گیر. (خصال، ص 147، ح 178)

فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

انصاف

اسلام به عنوان دینی که مدّعی کامل ترین برنامه برای زندگی انسان است، تأکید زیادی بر ارزشهای اخلاقی دارد.
در آیینی که به همه وجوه انسانی توجه شده و راه کارهای مناسب را برای سعادت و کمالات انسانی قرار داده است ، توصیه به انصاف نیز مصداقی از فضیلتهای اخلاقی است.
البته انصاف قبل از اینکه یک مسئله فردی باشد یک موضوع اجتماعی است و در رابطه های اجتماعی بیشتر نمود پیدا می کند. امیر المومنین علیه السلام در حکمت 570 غررالحکم می فرمایند: انصاف دلها را به یکدیگر پیوند می دهد. این حدیث نگاه امیر المومنین را در رابطه با انسجام اجتماعی مسلمین بیان می دارد.
انصاف، یعنی به شایستگی و در خور استحقاق هر کس یا چیزی، با آن رفتار کردن و این که در مناسبات و روابط اجتماعی و حتّی در ارتباط با طبیعت ، میل فردی کنار گذاشته شود و با ضابطة اخلاق، رفتار شود.
اهمیت این موضوع به اندازه ای است که حتی در برخورد با دشمنان و افرادی که معتقدیم در حقّمان بدی کرده اند نیز توصیه به انصاف شده است .
بسیار شنیده ایم این شعر معروف حافظ را که : آسایش دو گیتی ، تفسیر این دو حرف است - با دوستان ، مروّت ! با دشمنان ، مدارا! اما در واقع سفارش به انصاف با دوست و دشمن ابداع این شاعر گرانقدر نبوده است بلکه این کلام وحی الهی است که می فرماید: «با دوست و دشمن خود به عمل و انصاف عمل کنید که این روش ، به تقوا نزدیک تر است و همواره از خشم خدا بیمناک باشید که خداوند به آنچه می کنید آگاه است » (سورة مائده ، آیة 8)

پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: «مکارم اخلاق عبارت است از: 1- عفو کردن کسی که به تو ستم کرده است؛ 2- پیوند با کسی که از تو بریده است؛ 3- بخشش به کسی که تو را محروم کرده است؛ 4- حقگویی گرچه به ضرر خودت باشد.» (بحارالانوار، ج66، ص369)

این که در اسلام حتی در برخورد با دشمنان با انصاف توصیه شده ، به این خاطر است که چه بسا این انصاف ، دشمن را از کینه ورزی باز دارد و خود، منشأ همبستگی اجتماعی گردد. خداوند می فرماید: «ای اهل ایمان ، در امر عدالت و انصاف ایستادگی کنید، برای خدا گواهی دهید، هر چند آن گواهی به زیان خود یا پدر و مادر یا نزدیک ترین خویشتان باشد» (سورة نساء، آیة 135)

انصاف؛ برترین فضیلت اخلاقی

از آموزه های اسلام استفاده می شود که انصاف از مکارم اخلاقی است. بلکه از امیرمومنان علی (علیه السلام) روایت است که فرمود: الانصاف أفضل الفضائل؛ انصاف، برترین ارزش هاست. (غررالحکم، ج1، ص203، ح805) زیرا برکات و آثار آن بسیار است و تأثیر مثبت و مفیدی بر زندگی فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی انسان به جا می گذارد. مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و اله) رسید و گفت: مرا از مکارم اخلاق آگاه کن. پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: «مکارم اخلاق عبارت است از: 1- عفو کردن کسی که به تو ستم کرده است؛ 2- پیوند با کسی که از تو بریده است؛ 3- بخشش به کسی که تو را محروم کرده است؛ 4- حقگویی گرچه به ضرر خودت باشد.» (بحارالانوار، ج66، ص369)
این بدان معنا است که همه فضایل اخلاقی در یک رتبه و درجه نیستند؛ بلکه با توجه به آثار و برکات هر فضیلتی در زندگی دنیوی و اخروی باید درجه بندی و ارزش گذاری شود. همان طوری که از نظر آموزه های قرآنی، تقوا معیار و ملاک ارزش گذاری انسان است و خداوند می فرماید: إن أکرمکم عندالله أتقاکم؛ ارجمندترین و گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست (حجرات، آیه13) همچنین فضیلت انصاف در درجه برتری قرار می گیرد و به عنوان افضل الفضایل اخلاقی معرفی می شود.
خداوند در قرآن به مومنان فرمان می دهد که همواره میان اعمال صالح خوب و خوب تر و خوب ترین، آخری را انتخاب و بدان عمل کنند. چنانکه در آیه 55 سوره زمر می فرماید: واتبعوا أحسن ما أنزل إلیکم من ربکم؛ و از نیکوترین آنچه از پروردگارتان به شما فرو فرستاده شده پیروی کنید.
به این معنا که در میان کتب آسمانی، قرآن که نیکوترین و احسن آنهاست مورد پیروی قرار گیرد و در میان آموزه های قرآنی نیز باید دنبال احسن و نیکوترین رفت و بدان عمل کرد. البته خداوند خود نیز این گونه عمل می کند و هنگام پاداش و جزای اعمال به دنبال آن است تا میان اعمال، نیکوترین را انتخاب کرده و همه اعمال را بر اساس آن نیکوترین و برترین، قیمت گذاری و ارزش گذاری کند. خداوند در آیه 38 سوره می فرماید: لیجزیهم الله أحسن ما عملوا و یزیدهم من فضله؛ تا خداوند به آنان نیکوترین پاداش آنچه عمل کرده اند را بدهد و از فضل خویش نیز بر آن بیفزاید این معنا بارها در آیات دیگر تکرار شده است. (احقاف، آیه 16؛ نحل، آیات 96 و 97؛ توبه، آیه 121)

انصاف، یعنی به شایستگی و در خور استحقاق هر کس یا چیزی، با آن رفتار کردن و این که در مناسبات و روابط اجتماعی و حتّی در ارتباط با طبیعت ، میل فردی کنار گذاشته شود و با ضابطة اخلاق، رفتار شود.

خداوند در هنگام خرید اعمال آدمی و ارزش گذاری، به مجموعه اعمال او می نگرد و اگر در میان آن یک کالای بسیار گرانبها و ارزشمند یافت همه اعمال صالح او را بر اساس همان یک کالای ارزشمند ارزش گذاری کرده و آنها را به همان میزان و ارزش یک کالا می خرد و حتی اعمال زشت و کالاهای خراب و ناقصی را نیز نادیده می گیرد و از آنها در می گذرد. (احقاف، آیه 16)
خداوند این گونه انصاف می ورزد و دوست دارد تا مومنان نیز این گونه با خدا و خود و خلق رفتار کنند. بنابراین، انصاف را می توان از برترین فضایل اخلاقی دانست؛ زیرا نقش کلیدی و تاثیرگذار در بهبود روابط اجتماعی، دنیا و آخرت آدمی به جا می گذارد.

کلام آخر:

یک روایت زیبا از حضرت علی علیه السلام داریم که می فرمایند: «آنچه برای خود می پسندی، برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند؛ با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود»

در واقع اصل کلام ما در این نوشتار تمام و کمال در این حدیث پرمغز جمع شده است. چرا که اگر به این سخن عمل شود نهایت انصاف رعایت شده است. و اگر افراد جامعه چنین روشی را که امیرالمومنین به آن توصیه کرده اند در زندگی و رفتار خودشان به کار گیرند در واقع انصاف را رعایت کرده و به رفیع ترین نقطه مکارم اخلاق رسیده اند.


منابع:
سایت حوزه
روزنامه کیهان (محمد احسان آزادی)
عیدالاضحی را دریابید!! /عکس نوشت

عیدالاضحی را دریابید!! /عکس نوشت

اعمالی که فشار قبر را کم می کند

اعمالی که فشار قبر را کم می کند

تصاویر‌ ویژه شب‌های قدر (سال 92)

تصاویر‌ ویژه شب‌های قدر (سال 92)

کلیپ‌های ویژ‌ه شب‌های قدر (سال 92)

کلیپ‌های ویژ‌ه شب‌های قدر (سال 92)


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

انصاف؛ بالاترین فضیلت اخلاقیانصاف از مکارم اخلاقی و به تعبیر قرآنی و روائی از مصادیق برترین ها و بهترین های هر مقالات دینی و اخلاقی انصاف؛ بالاترین فضیلت اخلاقیمقالات دینی و اخلاقی پیامبر و اهل بیتع اهل بیت وحی علیهم السلام امام اخلاقی زیستن و معنای فضیلت اخلاقیفضیلت اخلاقی خصلتی درونی و پایدار است که در انجام یک عمل خلاصه نمی شودفضیلت گرایی در اخلاق سایت پژوهه پژوهشکده ……تبیین مفهومی فضیلت در معنای اخلاقی آن بسیار مشکل است تعاریف متعددی درباره آن ارائه فضیلت اخلاقی برتر از دیدگاه امام صادقعفضیلتاخلاقیبرتراز فضیلت اخلاقی برتر از دیدگاه کتابفروشی های نیشابور التزام اخلاقی به رعایت حق برترین فایل پاورپوینت بررسی رذایل و فضایل اخلاقیبرترین فایل پاورپوینت بررسی رذایل و فضایل اخلاقی برترین فایل ﭼﺎرﭼﻮﺑﯽ ﺑﺮای فضایل اخلاقی نیکی به پدر و مادر برترین وسیلۀ قرب به خدا و شریف ترین سعادت هاستبرترین پکیج مبانی نظری پیشینه پژوهش هوش اخلاقی …برترین پکیج مبانی نظری پیشینه پژوهش هوش اخلاقی دانلود برترین فایل بررسی وضعیت فضایل اخلاقیاخلاقدرقرآنفضایلآثار فضیلت جوئی و آیا ایمان در پیدایش و ایجاد فضایل اخلاقی نقش دارد یا نه؟فضایل اخلاقی ردیف عنوان مقاله نویسنده کد تعامل اسلام با نمودهای اخلاقی در جاهلیت عاطفه زرسازان بررسی تطبیقی تربیت اخلاقی از دیدگاه ارسطو و ابن سینا مشق عشق بررسی تطبیقی تربیت اخلاقی از دیدگاه ارسطو و ابن سینا مشق نام لیلی میکنم خاطر خود کدام سوره ها فضیلت بیشتری برای اموات دارند؟ با سلام و احترام از کارشناسان محترم درخواست دارم که بفرمایند خواندن چه سوره هایی فضیلت فضیلت و خواص سوره مومنون فضیلت سوره مومنون آثار و برکات سوره مومنونسوره مومنون خواص سوره مومنون رذایل اخلاقی چیست ؟ چگونگی مبارزه و مقابله با رذایل اخلاقی رذائل اخلاقی بر اساس نظام اخلاقی اسلام از نظر اسلام، فضیلت فعل اخلاقی، به تأثیرگذاری آن فعل فصلنامه علمی ـ ترویجی اخلاق ۱ ساختار گزاره‌های اخلاقی از دیدگاه ابن ‌سینا دکتر محمّدحسین مهدوی‌نژاد لیلا فاضلی اخلاق حرفه‌ای در مدیریت اساس مدیریت در دانش مدیریت مبتنی بر توجه و عنایت به ارزش‌های اخلاقی است اخلاق حرفه‌ای یکی نکته مهم اخلاقی در جمله کوتاه و خواندنی نکته مهم اخلاقی در جمله کوتاه و خواندنی سخنان خوب باید در زیباترین جملات طراحی و تدوین جهاد کبیر در قرآن سماموس جهاد دارای انواع و اقسام چندی است وهر یک نیازجامعه انسانی است و نمی توان از آن غفلت داشت بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندان چکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن در تالاب پورتال جامع شامل سرگرمی، عکس، آشپزی، سلامت، دکوراسیون تالابطنزعکس دیدنیاس ام اسعکس جالباخباردکوراسیونسلامتسرگرمیآرایش و زیباییعکس خنده


ادامه مطلب ...

فضیلت خواندن سوره یس

[ad_1]

بامداد – اغلب مومنین شناخت عمیقی از «سوره یس» ندارند و از مناقب و فضائل و آثار دنیوی و اخروی آن غافل هستند. لذا در دام مشکلات، غم ها و غصه ها و گرفتار می مانند.

انسان با اندک توجّهی به بیانات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام)، به این حقیقت پی می برد که سوره یس از موقعیت ویژه و مرتبه ای بلند برخوردار است و اگر کسی بتواند با آن فضایل و مناقب آشنا شود، خواهد توانست فواید کاملی را از آن خود سازد.

662236056155347224418140481571306841243

امامان(علیهم السلام) برای این که مومنان را از موقعیت ممتاز این سوره که همچون قلّه ای پوشیده از فضایل است، آگاه کنند، فرموده اند: «یس قلب قرآن است».
موقعیت ممتاز و جایگاه برتر و منحصر به فرد بودن قلب در بدن انسان بر کسی پوشیده نیست. سوره یس نیز دارای همان موقعیت و جایگاه در میان دیگر سوره ها است.

عارف بزرگ آیة الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی(ره) به شاگردان خود چنین سفارش می کردند که هر شب قبل از خواب، سوره یس را بخوانید، ولی قبل از شروع و بعد از اتمام آن، ۱۴ صلوات بفرستید. یعنی این سوره را در بین این صلوات ها قرار دهید. بی شک این ۱۴ صلوات هم یکی از اسرار مهم سیر و سلوکی در مکتب اهل بیت است.

چنین نیست که فضایل و عجایب سوره یس تنها در زمانه خاصّی کشف شده باشد. با مطالعه تاریخ در می یابیم از همان صدر اسلام، از این سوره با شگفتی یاد می شده و فضایلش معروف بوده است. حتّی گاهی بزرگانی را به فکر وا می داشته که این همه فضیلت برای این سوره ناشی از کدام یک از آیات آن است.

طرز خواندن سوره یس

باتوجه به این سفارشات می توان گفت یس در این مکتب، محور سیر و سلوک و نردبان رسیدن به بالاترین مقامات معنوی می باشد.
بزرگانی که خود با این سوره مأنوس بوده اند اغلب برای شاگردان خود در مورد قرائت این سوره مبارکه دستورالعمل هایی نیز داشته اند.
عارف بزرگ آیة الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی(ره) به شاگردان خود چنین سفارش می کردند که هر شب قبل از خواب، سوره یس را بخوانید، ولی قبل از شروع و بعد از اتمام آن، ۱۴ صلوات بفرستید. یعنی این سوره را در بین این صلوات ها قرار دهید. بی شک این ۱۴ صلوات هم یکی از اسرار مهم سیر و سلوکی در مکتب اهل بیت است. (متاله قرآنی، رحیمیان، محمدعلی، ص ۲۷۸)
آن بزرگمرد فرموده بودند: بنده در زندگی به هر چه که رسیده ام و هرچه به دست آورده ام از برکت این سوره می باشد.
با توجه به این فرمایش می توان گفت: «یس در این مکتب، محور سیر و سلوک و نردبان رسیدن به بالاترین مقامات معنوی می باشد.»

فضیلت خواندن سوره یس

در فضیلت این سوره، حضرت محمد(صلی الله و علیه وآله) می فرمایند: هر کس سوره «یس» را قرائت کند مانند آن است که ۱۰ بار قرآن را ختم کند.
در این رابطه امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: هر چیزی قلبی دارد و قلب قرآن سوره یاسین است. کسی که قبل از خواب یا در روز آن را تلاوت کند، در آن روز محفوظ بوده و روزی می خورد.
پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله) به امیرالمومنین علی(علیه السلام) فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ۱۰ اثر است: هر که آن را قرائت کند، اگر گرسنه باشد سیر گردد؛ اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛ اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛ اگر عزب باشد، ازدواج کند؛ اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛ اگر مریض باشد، عافیت یابد؛ اگر زندانی باشد، نجات یابد؛ اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛ نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛ اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: کسی که یک بار در عمر خود سوره یس را بخواند، خداوند به شماره هر آفریده ای در دنیا و هر آفریده ای در آخرت و در آسمان دو هزار حسنه برای او نوشته و دو هزار گناه او را پاک می نماید و دچار فقر، زیان مالی، زیر آوار ماندن، بیچارگی، دیوانگی، جذام، وسواس و بیماری زیانبخش نمی شود.
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: سوره ی یس را به فرزندان خود بیاموزید؛ زیرا که آن گل خوشبوی قرآن است.

منابع:
سلسله مباحث صفیر هدایت؛ آیت الله ضیاء آبادی
منابع روایات در متن؛ الدر المنثور، ج۵، ص ۲۵۶ – ثواب الأعمال و عقاب الأعمال – المصباح کفعمی، ص۱۸۲

نوشته فضیلت خواندن سوره یس اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

رمز خواندن سوره یس سوره مبارکه یاسین در تمام زندگى ، جسم و جان ، مال و ثروت ، صحت و سلامتى ، حیات و مرگ و ثواب خواندن سوره یس اغلب مۆمنین شناخت عمیقی از سوره یس ندارند و از مناقب و فضائل و آثار دنیوی و اخروی آن فضیلت و خواص سوره یس فضیلت و خواص سوره طلاق در بیان آیه من یتق الله هر کس تقوای الهی پیشه کند و از گناه کدام سوره ها فضیلت بیشتری برای اموات دارند؟با سلام و احترام از کارشناسان محترم درخواست دارم که بفرمایند خواندن چه سوره هایی طریقه ختم سوره یس متن سوره یس قرائت سوره یس فواید سوره یسطریقه ختم سوره یسختم مجرب سوره یسخواندن سوره فضیلت و خواص سوره طه طه،بیستمین سوره قرآن است که مکی و آیه دارد در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی فواید ختم سوره یس در هر یک از روزهای هفتهسوره یس ، خواص ختم سوره یس ، فواید ختم سوره یس در روزهای مختلف هفته ، افزایش روزی با اعجاز سوره یس یس، و نام های دیگرش عزیزه؛ معمّهشامل شونده، مدافعه قاضیهدفع کننده برآورده سی و علوم غریبه اسرار دعا و طلسم گشایش بخت شفای …علوم غریبه اسرار دعا و طلسم گشایش بخت شفای بیماری ایجاد محبت و عشق کسب ثروت ابطال سحر نکاتی درباره ی نماز نافله به همراه نحوه ی خواندن …نکاتی درباره ی نماز نافله به همراه نحوه ی خواندن نوافل نمازمستحبی رمز خواندن سوره یس سوره مبارکه یاسین در تمام زندگى ، جسم و جان ، مال و ثروت ، صحت و سلامتى ، حیات و مرگ و دنیا و ثواب خواندن سوره یس اغلب مۆمنین شناخت عمیقی از «سوره یس» ندارند و از مناقب و فضائل و آثار دنیوی و اخروی آن غافل فضیلت و خواص سوره یس فضیلت و خواص سوره طلاق در بیان آیه «من یتق الله» هر کس تقوای الهی پیشه کند و از گناه دوری کدام سوره ها فضیلت بیشتری برای اموات دارند؟ با سلام و احترام از کارشناسان محترم درخواست دارم که بفرمایند خواندن چه سوره هایی فضیلت طریقه ختم سوره یس طریقه ختم سوره یس به نیت حاجت وضو گرفته و رو به قبله با حضور قلب صد بار صلوات بفرستد و شروع فضیلت و خواص سوره طه طه،بیستمین سوره قرآن است که مکی و آیه دارد در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله و فواید ختم سوره یس در هر یک از روزهای هفته ختم سوره مبارکه یس است از روز جمعه ابتدا کند تا روز پنج شنبه هر روز سه مرتبه بخواند که در عرض اعجاز سوره یس یس، و نام های دیگرش «عزیزه؛ معمّهشامل شونده، مدافعه قاضیهدفع کننده برآورده سی و ششمین علوم غریبه اسرار دعا و طلسم گشایش بخت شفای بیماری ایجاد محبت علوم غریبه اسرار دعا و طلسم گشایش بخت شفای بیماری ایجاد محبت و عشق کسب ثروت ابطال سحر جادو القرآن الکریم فضیلت خواندن سوره تکاثر در نماز چند سوره یس فضیلت خواندن سوره واقعه سوره یس فضیلت خواندن سوره های قران فضیلت خواندن سوره شعراء فضیلت خواندن سوره توحید فضیلت خواندن سوره طه


ادامه مطلب ...

فضیلت خواندن دعای توسل

[ad_1]
بامداد – علمای بزرگ، و هر آن کس که در مسیر سلوک قدم بر می دارد، از دعای توسل به عنوان ریسمان محکم برای دستیابی به حاجاتش بهره می برد.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترتگروه فرهنگیباشگاه خبرنگاران جوان؛ علمای بزرگ، و هر آن کس که در مسیر سلوک قدم بر می دارد، از دعای توسل به عنوان ریسمان محکم برای دستیابی به حاجاتش بهره می برد.
دعای توسل را علامه مجلسی در بحارالانوار آورده است و می فرماید این دعا را محمد بن بابویه از ائمه (ع) روایت کرده و گفته است که این دعا را در هیچ امری نخواندم، مگر آن که اثر اجابت آن را به زودی یافتم.
در این دعا با توسل به چهارده معصوم(ع) و واسطه قرار دادن آن‌ها به درگاه خداوند پس از اتمام دعا، حاجت خود را از خدا در خواست می‌کنیم. جملات صدر و ذیل آن چنین است: ”اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمة…”‌؛ خدایا من از تو می‌خواهم و روی می‌آورم به سوی تو، به پیامبرت، پیامبر رحمت… ”یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله”‌؛ ای آبرومند نزد خدا، شفاعت کن برای ما نزد خدا.( مفاتیح‌الجنان، دعای توسل ، ص ۲۲۵)
slide1_6
مرحوم آیت الله روح الله شاه آبادی، فرزند آیت الله شاه آبادی که استاد امام خمینی(ره) بودند، در خصوص فضیلت دعای توسل می گفتند: « دعای توسل را هر روز بخوان که اصل اثرش مربوط به هر روز خواندن آن است که در اثر هر روز خواندن، آن را حفظ هم می‌شوید. اگر کسی این دعا را هر روز بخواند، کلیدی است که به هر قفلی می‌خورد، در برآورده‌کردن حاجات بسیار مؤثر است، ایمان انسان را زیاد می‌کند، بهترین مونس انسان است، در وقت تنهایی و هنگامی که  به حاجتی رسیدید، متوجّه می‌شوید که دعای توسل واسطه شده که  آن حاجت  را از خدا گرفته‌اید، بنابراین دفعه دیگر هم که حاجتی داشته باشید، همین دعا را می‌خوانید.»
شیخ عباس قمی در خصوص دعای توسل می گوید: «شیخ کفعمى در کتاب بَلَدُ الأَمین دعاى مفصلى موسوم به دعاى فَرَج نقل کرده که این دعاى تَوَسُّل در ضمن آن آمده است و به گمان من، «دوازده امام» خواجه نصیر الدین طوسى همین دعاى توسّل است که آن را با صلوات بر حجّت هاى پاک الهى ترکیب کرده اند و مجموعه آن در یک خطبه بلیغ و رسا جا گرفته است، و کفعمى آن را در بخشهاى آخر کتاب «مِصْباح» ذکر کرده است.»
در ادامه دعای توسل به همراه ترجمه آن را می خوانیم.
اَللَّهُمَّ إِنّى أَسْئَلُکَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ یا اَبَاالْقاسِمِ یَا رَسُولَ اللّهِ یَا اِمامَ الرَّحْمَةِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
خدایا از تو درخواست دارم و به سویت روى آوردم به وسیله پیامبرت، پیامبر رحمت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) اى ابا القاسم، اى فرستاده خدا، اى پیشواى رحمت، اى آقا و مولاى ما، به تو رو آوردیم و تو را واسطه قرار قرار دادیم، و به سوى خدا تو را وسیله ساختیم، و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن.
یَا اَبَا الْحَسَنِ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ یا عَلِىَّ بْنَ أَبیطالِبٍ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللَهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
اى ابا الحسن اى امیر المؤمنین اى على بن ابیطالب، اى حُجّت خُدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جُستیم و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن.
یا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ
اى فاطمه زهرا، اى دختر دلبند محمّد، اى نور چشم رسول خدا اى سرور و بانوى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى به تو توسّل جستیم، و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن،
یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْمُجْتَبى یَا بْنَ رَسُولِ اللَهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللَهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللَهِ إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ .
اى ابا محمّد، اى حسن بن على اى برگزیده اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم وتو را واسطه قرار دادیم و و به سوى خدا به تو توسّل جستیم، و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن.
یا أَبا عَبْدِاللَه یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍ أَیُّهَا الْشَّهیدُ یَا بْنَ رَسُولِ اللَه یا حُجَّةَ اللَه عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللَهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
اى ابا عبد اللّه، اى حسین بن على، اى شهید، اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم، و تو را واسطه قرار دادیم، و به سوى خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن.
یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یا زَیْنَ الْعابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
اى ابا الحسن، اى على بن الحسین اى زین العابدین، اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم، و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا براى ما نزد خدا شفاعت کن
یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْباقِرُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
اى أبا جعفر، اى محمّد بن على، اى باقر، اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم، و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن.
یا أَبا عَبْدِ اللّهِ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَیُّهَا الصّادِقُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ،
اى ابا عبد اللّه، اى جعفر بن محمّدا، اى صادق، اى فرزند رسول خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن،
یا أَبَا الْحَسَنِ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَیُّهَا الْکاظِمُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ،
اى ابا الحسن اى موسى بن جعفر، اى کاظم، اى فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن،
یا أَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُوسى أَیُّهَا الرِّضا یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
 اى ابا الحسن اى على بن موسى، اى رضا، اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان اى آقا و مولاى ما به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، برا یما نزد خدا شفاعت کن
یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
اى ابا جعفر اى محمّد بن على اى تقى جواد، اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم، و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن،
یا أَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَیُّهَا الْهادِىالنَّقِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
ای ابا الحسن، اى على بن محمّد، اى هادى نقى، اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم، و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن،
یا أَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی أَیُّهَا الزَّکِىُّ الْعَسْکَرِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِاى ابا محمّد،
اى حسن بن على، اى پاکنهاد عسگرى، اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن،
یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِاى
جانشین حسن، اى یادگار شایسته، اى پایدار مورد امید، اى مهدی اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم، و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن.
پس از خواندن دعا، حاجات خود را بخواهد که به خواست خدا برآورده میشود.
و در روایت دیگری وارد شده است که بعد از خواندن دعا چنین گوید:
یا سادَتى وَمَوالِىَّ اِنّى تَوَجَّهْتُ بِکُمْ أَئِمَّتى وَعُدَّتى لِیَوْمِ فَقْرى وَحاجَتى اِلَى اللّهِ وَتَوَسَّلْتُ بِکُمْ اِلَى اللّهِ وَاسْتَشْفَعْتُ بِکُمْ إِلَى اللّهِ فَاشْفَعُوا لى عِنْدَ اللّهِ وَاسْتَنْقِذُونى مِنْ ذُنُوبى عِنْدَ اللّهِ فَاِنَّکُمْ وَسیلَتى اِلَى اللّهِ وَبِحُبِّکُمْ وَبِقُرْبِکُمْ أَرْجُو نَجاةً مِنَ اللّهِ فَکُونُوا عِنْدَ اللّهِ رَجاَّئى یا سادَتى یا أَوْلِیاَّءَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ وَلَعَنَ اللّهُ أَعْداَّءَ اللّهِ ظالِمیهِمْ مِنَ الاْوَّلینَ وَالاْخِرینَ امینَ رَبَّ الْعالَمینَاى
آقایان و سرورانم، من به شما پیشوایان و توشه هایم براى روز تنگدستى روى آوردم، و نیازم به سوى خداست، و توسّل جستم به سوى خدا، پس در نزد خدا واسطه من شوید، و مرا پیش خدا از گناهانم رهایى بخشید، که تنها شما وسیله من به جانب خدا هستید، من با دوستى با شما و نزدیک شدن به شما امیدوار نجات از جانب خدا هستم، پس نزد خدا امید من باشید، اى آقایان من و دوستداران خدا، خدا بر همه آنان درود فرست و لعنت خدا بر دشمنان خدا، آن ستمگران به محمّد و خاندان محمّد، از پیشینیان و پسینیان، دعایم را اجابت کن اى پروردگار جهانیان.
منبع:yjc.ir

نوشته فضیلت خواندن دعای توسل اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

فضیلت و ثواب خواندن و همراه داشتن دعای معراج متن …خواص دعای معراج خواص خواندن دعای معراج متن دعای معراجثواب خواندن دعای معراجدعاهای فضیلت و خواص سوره توحید سوره توحید تفسیر سوره توحید سوره ی توحید هر کس سوره توحید را قرائت نماید با خواندن آیه دعایاللهمّ کن لولیّک دعای سلامتی است نه دعای …دعای اللهم کن لولیک دعای سلامتی امام زمان یا به قول برخی علماء دعای عام فرج است و نماز روز اول هر ماه سلام بسیار مناسب بود موفق باشید و پایدار برنامه مجازی خواندن دعای توسل و زیارت دعای باطل السحرباطل سحردعای زبان بنددعای …پک آموزش منبت کاری منبت کاری‌ هنری است‌ مشتمل بر حکاکی‌ و کنده کاری‌ بر روی‌ چوب نکاتی درباره ی نماز نافله به همراه نحوه ی خواندن …نکاتی درباره ی نماز نافله به همراه نحوه ی خواندن نوافل نمازمستحبیدانلود دعای عرفه با صدای مداحان مشهور متن و ترجمه …مذهبیدعا و مناجاتدانلود دعای عرفه با صدای مداحان مشهور متن و ترجمه فارسی دانلود دعای عرفه صوتی اثرات بی نظیر خواندن زیارت عاشورافواید خواندن زیارت عاشورا روایاتی است از جمله این‌که آمده است در نجم ثاقب در ذیل دعای مخصوص چشم زخم ابن عباس روایت کرده است رسول اکرم ص پیوسته امام حسن و امام حسین ع را به وسیله دعا یک دعای سریع الاجابه برای گشایش فورینهمکفعمى در کتاببلد الامیندعایى به روایت از موسى بن جعفر علیهما السلام نقل کرده و فضیلت و ثواب خواندن و همراه داشتن دعای معراج متن دعا خواص دعای معراج خواص خواندن دعای معراج متن دعای معراجثواب خواندن دعای معراجدعاهای مستحبی فضیلت و خواص سوره توحید سوره توحید تفسیر سوره توحید سوره ی توحید هر کس سوره توحید را قرائت نماید با خواندن آیه اول دعای«اللهمّ کن لولیّک» دعای سلامتی است نه دعای فرج سایت دعای «اللهم کن لولیک» دعای سلامتی امام زمان یا به قول برخی علماء دعای عام فرج است و دعای خاص نماز روز اول هر ماه سلام بسیار مناسب بود موفق باشید و پایدار برنامه مجازی خواندن دعای توسل و زیارت عاشورا به دعای باطل السحرباطل سحردعای زبان بنددعای محبتعلوم غریبه پک آموزش منبت کاری منبت کاری‌ هنری است‌ مشتمل بر حکاکی‌ و کنده کاری‌ بر روی‌ چوب بر دانلود دعای عرفه با صدای مداحان مشهور متن و ترجمه فارسی مذهبی دعا و مناجات دانلود دعای عرفه با صدای مداحان مشهور متن و ترجمه فارسی دانلود دعای عرفه صوتی انصاریان اثرات بی نظیر خواندن زیارت عاشورا فواید خواندن زیارت عاشورا روایاتی است از جمله این‌که آمده است در نجم ثاقب در ذیل حکایت نکاتی درباره ی نماز نافله به همراه نحوه ی خواندن نوافل کیفیت و نحوه خواندن نافله صبح دو رکعت است که وقت آن از نصف شب به اندازه گذاشتن رکعت نماز شب دعای مخصوص چشم زخم «ابن عباس» روایت کرده است رسول اکرم ص پیوسته امام حسن و امام حسین ع را به وسیله دعا در فضیلت خواندن دعای عرفه دعای توسل دعای توسل


ادامه مطلب ...

فضیلت دعای مشلول

[ad_1]

بامداد-فضیلت دعای مشمول

امام حسین علیه السلام مى فرماید: من با پدرم در شب تاریکى خانه خدا را طواف مى کردیم. کنارخانه خدا خلوت شده بود و زوار به خواب رفته بودند که ناگهان ناله جانسوزى به گوشمان رسید. شخصى رو به درگاه خدا آورده و با سوز و گداز خاصى ناله و گریه مى کرد.

پدرم به من فرمود: اى حسین! آیا مى شنوى ناله گنهکارى که به درگاه خداوندپناه آورده و با دل شکسته اشک پشیمانى فرو مى ریزد. برو او را پیدا کن و نزد من  بیاور.

امام حسین علیه السلام مى فرماید: در آن شب تاریک دور خانه خدا گشتم. او را در میان رکن و مقام در حال نماز یافتم.

سلام کردم و گفتم: اى بنده پشیمان گشته! پدرم امیرالمؤمنین تو را مى خواهد. با شتاب نمازش را تمام کرد. او را محضرپدرم آوردم حضرت دید جوانى است زیبا و لباس هاى تمیز به تن دارد. فرمود:

–  توکیستى؟

عرض کرد: من یک عربم.

پرسید: حالت چطور است ؟ چرا با آهى دردمند وناله اى جانگداز گریه مى کردى؟

عرض کرد: یا امیرالمؤ منین! گرفتار کیفر نافرمانى پدرم گشته ام و نفرین او ارکان زندگیم را ویران ساخته و سلامتى و تندرستی را از من گرفته است. پدرم فرمود: قضیه تو چیست؟

گفت : من جوانى بى بند و باربودم. پیوسته آلوده معصیت و گناه بودم و از خدا ترس و واهمه نداشتم. پدر پیری داشتم که نسبت به من خیلى مهربان بود. هر چه مرا نصیحت مى کرد به حرف هایش گوش نمى دادم.

هر وقت مرا نصیحت و موعظه مى کرد، آزرده خاطرش نموده و دشنام مى دادم وگاهى کتک مى زدم. یک روز مقدارى پول در محلى بود، به سویش رفتم تا آن پول رابردارم و خرج کنم. پدرم مانع شد و نگذاشت. من هم از دستش گرفته او را محکم به زمین زدم.  دست هایش را روى زانو گذاشت. خواست برخیزد، اما از شدت درد و کوفتگی نتوانست از زمین بلند شود. پول ها را برداشتم و به دنبال کارهاى خود رفتم و در آن لحظه شنیدم که همه آمال و آرزوهایش نسبت به من بر باد رفته و در آخر به خدا سوگندخورد که به خانه خدا رفته و درباره من نفرین مى کند. به خدا قسم! هنوز نفرینش به پایان نرسیده بود که این بدبختى به سراغم آمد و تندرستى از من گرفته شد.

در این هنگام پیراهنش را بالا زد و یک طرف بدنش را فلج دیدیم. جوان سخنانش را ادامه داد و گفت: پس از این قضیه از رفتار خود سخت پشیمان شدم. پیش پدرم رفته، معذرت خواستم، ولى او نپذیرفت و به سوى خانه خود حرکت کرد. سه سال با این وضع زندگى کردم تا اینکه سال سوم موسم حج درخواست کردم به خانه خدا مشرف شده، در آن مکان که مرا نفرین کرده،  براى من دعاى خیر نماید. پدرم محبت کرد و پذیرفت. به سوى مکه حرکت کردیم تا به بیابان سیاه که رسیدیم. شب تاریک بود. ناگهان پرنده اى از کنار جاده پرواز کرد. براثر سر و صداى بال و پر او شتر پدرم رمید و او را به زمین انداخت.

پدرم روى سنگ­ ها افتاد و جان به جان   آفرین تسلیم کرد. بدن او را در همان مکان دفن کردم و آمدم. می دانم این بدبختى و بیچارگى من به خاطر نفرین و نارضایتى پدرم است. امیرالمؤمنین پس از شنیدن قصه دردناک جوان فرمود: اکنون فریادرس تو فرا رسید. دعایى که رسول خدا صلى الله علیه و آله به من آموخت به تو مى آموزم و در آن دعا اسم اعظم خدا وجود دارد و شخصی که آن دعا را بخواند خدای عزّ و جلّ دعایش را مستجاب می گرداند و خواسته اش را برآورده می نماید و اندوه و غم را از او می زداید و گرفتاری های او را برطرف می سازد…
اما برحذر باش که در وقت خواندن این دعا عجب و خودبینی بر تو مستولی گردد.

ای مرد تقوای الهی را پیشه خود ساز. زیرا هنگامی که من ناله های جانسوز تو را شنیدم که به درگاه خداوند توبه نموده و از او طلب بخشش می نمودی دلم برای تو سوخت و به رحم آمد ودر هنگام خواندن این دعا باید که نیّت تو صادق باشد و این دعا را در راه معصیت خدا بکار نبری.

و آن را تنها به کسانی که به دیانت آنها اطمینان داری بیاموزی و چنانچه نیّت خود را در هنگام خواندن این دعا خالص نمائی دعای تو مستجاب می گردد و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را در رؤیا خواهی دید.

در حالی که آن حضرت تو را به استجابت این دعا (دعای مشمول) و به بهشت بشارت می دهد.

امام حسین علیه السلام فرمود: خوشحالی من از آموختن این دعا (دعای مشمول) بیشتر از خوشحالی آن مرد برای کسب سلامتی اش بود.

سپس امیرالمؤمنین علیه السلام به من فرمود: کاغذ و دواتی بیاور و آنچه را که من به تو می گویم بنویس.

امیرالمومنین فرمود: بعد از خواندن این دعا (دعای مشمول) حاجت خود را از خدای متعال طلب کن. و آن حاجت را نام ببر.

و لازم است که در هنگام خواندن-این دعا (دعای مشمول)  -پاک و با طهارت باشی.

سپس امیرالمومنین علیه السلام به آن جوان فرمود: هنگامی که شب فرا می رسد این دعا (دعای مشمول) را ده بار بخوان.

و در صبحگاهان-نتیجه آن را برای من بازگو کن.

امام حسین علیه السلام فرمود: این جوان نوشته این دعا را با خود برد و از آنجا رفت. فردای آن روز-صبحگاهان-آن جوانی در حالی که شفایافته و در کمال صحّت و سلامت و عافیت بود به نزد ما آمده و در حالی که نوشته دعا در دستش بود گفت:بخدا سوگند که در این دعا اسم اعظم خدا وجود دارد. زیرا با خواندن این دعا خواسته من برآورده گشته و دعایم مستجاب شد.

امیرالمؤمنین علیه السلام ماجرا را از او جویا شدند. او گفت:پس از آنکه مردم به خواب رفتند و شب به نیمه رسید و تاریکی همه جا را فراگرفت. من در حالی که نوشته دعا در دستم بود.دست خود را بالا بردم و این دعا را چندین بار خواندم. سپس به خواب رفتم. و در عالم رؤیا پیامبر صلی الله علیه و آهل را مشاهده نمودم. و ایشان دست مبارک خود را بر روی بدن من کشید. و پیامبر صلی الله علیه و آله در عالم به من فرمود:اسم اعظم خدا را محافظت کن. زیرا تو در مسیر خیر و درستی هستی. در این هنگام-در حالی که شفایافته و سلامتی خود را بازیافته بودم-از خواب برخاستم. خدا پادش خیر به شما کرامت فرماید.

re2122-1

دعای مشلول با ترجمه

دعای مشلول همراه با ترجمه
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ یَا هُوَ یَا مَنْ لا یَعْلَمُ مَا هُوَ وَ لا کَیْفَ هُوَ وَ لا أَیْنَ هُوَ وَ لا حَیْثُ هُوَ إِلا هُوَ یَا ذَا الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ یَا مَلِکُ یَا قُدُّوسُ یَا سَلامُ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا عَزِیزُ یَا جَبَّارُ یَا مُتَکَبِّرُ یَا خَالِقُ یَا بَارِئُ یَا مُصَوِّرُ یَا مُفِیدُ یَا مُدَبِّرُ یَا شَدِیدُ یَا مُبْدِئُ یَا مُعِیدُ یَا مُبِیدُ یَا وَدُودُ یَا مَحْمُودُ یَا مَعْبُودُ

خدایا!از تو خواستارم به نامت،به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است،اى داراى بزرگى و بزرگوارى،اى زنده‏ اى همیشه پاینده،اى زنده،معبودى جز تو نیست،اى او،اى آن‏که کسى نمى‏داند او چیست و نمى‏داند او چگونه است و نمى‏داند کجاست، و نمى‏داند در کدام سو است،اى داراى فرمانروایى و ملکوت،اى صاحب عزّت و جبروت،اى فرمانروا،اى منزّه از هرعیب،اى سلام،اى ایمنى‏بخش،اى پرشکوه،اى عزّتمند،اى دارنده قره،اى بزرگمنش،اى آفریننده،اى پدیدآوردنده،اى صورتگر،اى سودبخش‏ اى تدبیر کننده،اى محکم‏کار،اى آغازگر،اى نابود کننده ستمگران،اى دوست نیکان،اى ستوده،اى پرستیده،

یَا بَعِیدُ یَا قَرِیبُ یَا مُجِیبُ یَا رَقِیبُ یَا حَسِیبُ یَا بَدِیعُ یَا رَفِیعُ یَا مَنِیعُ یَا سَمِیعُ یَا عَلِیمُ یَا حَلِیمُ یَا کَرِیمُ یَا حَکِیمُ یَا قَدیِمُ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُنِیلُ یَا نَبِیلُ یَا دَلِیلُ یَا هَادِی یَا بَادِی یَا أَوَّلُ یَا آخِرُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا قَائِمُ یَا دَائِمُ یَا عَالِمُ یَا حَاکِمُ یَا قَاضِی یَا عَادِلُ یَا فَاصِلُ یَا وَاصِلُ یَا طَاهِرُ یَا مُطَهِّرُ یَا قَادِرُ یَا مُقْتَدِرُ یَا کَبِیرُ یَا مُتَکَبِّرُ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أَحَدٌ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَ لا کَانَ مَعَهُ وَزِیرٌ ،

اى دور از هر چیز،اى نزدیک به هرچیز،اى اجابت کننده،اى دیدبان،اى حسابرس،اى نورآفرین،اى بلندمرتبه،اى ارجمند،اى شنوا،اى دانا،اى‏ بردبار،اى بزرگوار،اى فرزانه،اى دیرینه،اى والا،اى بزرگ،اى پرمهر،اى عطابخش،اى جزادهنده،اى یارى کننده،اى با جلالت، اى زیبا،اى کارگزار،اى کفایت کننده،اى بخشنده لغزش،اى رساننده نعمت،اى شریف،اى رهنما،اى هدایت‏گر،اى آغازگر، اى اوّل،اى آخر،اى آشکار،اى پنهان،اى استوار،اى پایدار،اى آگاه،اى حکمران،اى داور،اى دادگر،اى جدا کننده، اى پیونددهنده،اى پاک،اى پاک کننده،اى توانا،اى نیرومند،اى بزرگ،اى بزگمنش،اى یگانه،اى یکتا،اى مقصود دل‏ نیازمندان،اى آن‏که نزاده و زاده نشده،و همتایى ندارد و همسرى برایش نباشد و وزیرى با او نبوده‏

وَ لا اتَّخَذَ مَعَهُ مُشِیرا وَ لا احْتَاجَ إِلَى ظَهِیرٍ وَ لا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ فَتَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّا کَبِیرا یَا عَلِیُّ یَا شَامِخُ یَا بَاذِخُ یَا فَتَّاحُ یَا نَفَّاحُ یَا مُرْتَاحُ یَا مُفَرِّجُ یَا نَاصِرُ یَا مُنْتَصِرُ یَا مُدْرِکُ یَا مُهْلِکُ یَا مُنْتَقِمُ یَا بَاعِثُ یَا وَارِثُ یَا طَالِبُ یَا غَالِبُ یَا مَنْ لا یَفُوتُهُ هَارِبٌ یَا تَوَّابُ یَا أَوَّابُ یَا وَهَّابُ یَا مُسَبِّبَ الْأَسْبَابِ یَا مُفَتِّحَ الْأَبْوَابِ یَا مَنْ حَیْثُمَا دُعِیَ أَجَابَ یَا طَهُورُ یَا شَکُورُ یَا عَفَوُّ یَا غَفُورُ یَا نُورَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ،

و براى خود مشاورى نگرفته و به پشتیبانى نیازمند نگشته و با او جز او معبودى نبوده است،نیست معبودى‏ جز تو،تو برتر از آنى که ستمکاران گویند بسیار برترى،اى والا بلندمرتبه،اى عطابخش،اى گشایشگر،اى‏ بخشایشگر،اى فرخ‏بخش دلها،اى غم‏زدا،اى یارى رسان،اى یارى ستان،اى دریابنده،اى نابود کننده،اى انتقام گیرنده،اى‏ برانگیزنده،اى وارث،اى خواهان،اى چیره،اى که گریزنده‏اى از دستش نگریزد،اى بسیار توبه‏پذیر،اى بسیار پذیراى بندگان،اى بسیار بخشنده،اى فراهم آورنده سببها،اى گشاینده درها،اى آن‏که هرگاه و هرجا خوانده شود اجابت نماید،اى پاک کننده،اى قدردان صالحان اى با گذشت،اى آمرزنده،اى روشنایى نور،اى مدبّر امور،

یَا لَطِیفُ یَا خَبِیرُ یَا مُجِیرُ یَا مُنِیرُ یَا بَصِیرُ یَا ظَهِیرُ یَا کَبِیرُ یَا وِتْرُ یَا فَرْدُ یَا أَبَدُ یَا سَنَدُ یَا صَمَدُ یَا کَافِی یَا شَافِی یَا وَافِی یَا مُعَافِی یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا مُتَکَرِّمُ یَا مُتَفَرِّدُ یَا مَنْ عَلا فَقَهَرَ یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ یَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ یَا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ یَا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ یَا مَنْ لا تَحْوِیهِ [یَحْوِیهِ‏] الْفِکَرُ وَ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ وَ لا یَخْفَى عَلَیْهِ أَثَرٌ یَا رَازِقَ الْبَشَرِ یَا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ،

اى مهربان،اى آگاه،اى پناه‏دهنده،اى روشنى‏بخش،اى مددرسان‏ اى بزرگ،اى یکتا،اى یگانه اى پاینده،اى تکیه‏گاه،اى بى‏نیاز،اى کفایت کننده،اى شفابخش،اى وفا کننده،اى عافیت‏بخش، اى نیکوکار،اى زیبایى‏بخش،اى نعمت افزا،اى فزون‏بخش اى گرامى،اى بى‏همتا،اى آن‏که بلندى گرفت و چیره گشت،اى آن‏که در فرمانروایى‏اش توانا شد،اى آن‏که پنهان و آگاه گشت،اى آن‏که پرستیده شد و پذیرفت،اى آن‏که نافرمانى شد و آمرزید،اى آن‏که اندیشه‏ نگنجایدش،و دیده‏اى او را در نیابد،و اثرى بر او پوشیده نماند،اى روزى‏دهنده بشر،اى اندازه‏گیر هر اندازه،

یَا عَالِیَ الْمَکَانِ یَا شَدِیدَ الْأَرْکَانِ یَا مُبَدِّلَ الزَّمَانِ یَا قَابِلَ الْقُرْبَانِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطَانِ یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا مَنْ هُوَ کَلَّ یَوْمٍ فِی شَأْنٍ یَا مَنْ لا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ یَا عَظِیمَ الشَّأْنِ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ مَکَانٍ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ یَا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا کَاشِفَ الْکُرُبَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ،

اى والا جاه،اى استوار پایه،اى گرداننده روزگار،اى پذیرنده قربانى،اى منتّگذار نیکوکار، اى داراى شکوه و سلطنت،اى مهربان،اى بخشنده،اى کسى‏که هر روز در کارى است،اى آن‏که کارى از کار دیگر بازش ندارد،اى بلندمرتبه،اى آن‏که در هر جا هست،اى شنونده نجواها،اى اجابت‏ کننده دعاها،اى برآورنده خواسته‏ها و نیازها،اى فرو فرستنده برکات،اى رحم کننده بر اشکها،اى درگذرنده از لغزشها،اى برطرف کننده ناراحتیها،اى سرچشمه خوبیها،اى بالابرنده‏ درجات،

یَا مُؤْتِیَ السُّؤْلاتِ یَا مُحْیِیَ الْأَمْوَاتِ یَا جَامِعَ الشَّتَاتِ یَا مُطَّلِعا عَلَى النِّیَّاتِ یَا رَادَّ مَا قَدْ فَاتَ یَا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ یَا مَنْ لا تُضْجِرُهُ الْمَسْأَلاتُ وَ لا تَغْشَاهُ الظُّلُمَاتُ یَا نُورَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا دَافِعَ النِّقَمِ یَا بَارِئَ النَّسَمِ یَا جَامِعَ الْأُمَمِ یَا شَافِیَ السَّقَمِ یَا خَالِقَ النُّورِ وَ الظُّلَمِ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْکَرَمِ یَا مَنْ لا یَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ ،

اى درهنده خواسته‏ها،اى زنده کننده مردگان،اى گرد آورنده پراکنده‏ها،اى آگاه‏ از نیتّها،اى برگرداننده آنچه از دست رفته،اى کسى‏که نجواها بر او مشتبه نشود،اى کسى‏که درخواستها او را به ستوه نیاورد،و تاریکیها او را فرا نگیرد،اى روشنى زمین و آسمانها،اى فروریز نعمتها،اى دفع کننده بدفرجامیها،اى آفریننده آدمیان،اى گرد آورنده امّتها،اى شفابخش دردها،اى پدیدآورنده روشنى و تاریکیها،اى صاحب جود و کرم،اى آن‏که به عرشش قدمى پاى ننهد،اى بخشنده‏ترین بخشندگان،اى کریم‏ترین کریمان،اى شنواترین‏ شنوایان،اى بیناترین بینایان،اى پناه پناه‏جویان،

یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا ظَهْرَ اللاجِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ یَا صَاحِبَ کُلِّ غَرِیبٍ یَا مُونِسَ کُلِّ وَحِیدٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ طَرِیدٍ یَا مَأْوَى کُلِّ شَرِیدٍ یَا حَافِظَ کُلِّ ضَالَّةٍ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا فَاکَّ کُلِّ أَسِیرٍ یَا مُغْنِیَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ یَا مَنْ لَهُ التَّدْبِیرُ وَ التَّقْدِیرُ یَا مَنِ الْعَسِیرُ عَلَیْهِ سَهْلٌ یَسِیرٌ یَا مَنْ لا یَحْتَاجُ إِلَى تَفْسِیرٍ ،

اى امان هراسناکان،اى تکیه‏گاه پناهندگان‏ اى سرپرست مؤمنان،اى فریادرس فریادکنندگان،اى مقصود دل نیازمندان،اى کس هر بى‏کس، اى همدم هر تنها،اى پناه هر رانده،اى مأواى هر آواره،اى نگهدار هر گمشده،اى‏ مهرورز سالخوردگان،اى روزى‏دهنده کودکان خردسال،اى ترمیم کننده استخوان شکسته،اى رهاننده هر اسیر اى بى‏نیاز کننده هر بینواى تهدیست،اى پناه هر ترسان پناه‏جو،اى آن‏که تدبیر و تقدیر از آن اوست،اى‏ آن‏که دشواریها براى او سهل و آسان است،اى آن‏که نیازمند به دلیل و تفسیر نیست،

یَا مَنْ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ خَبِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ بَصِیرٌ یَا مُرْسِلَ الرِّیَاحِ یَا فَالِقَ الْإِصْبَاحِ یَا بَاعِثَ الْأَرْوَاحِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّمَاحِ یَا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتَاحٍ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ یَا سَابِقَ کُلِّ فَوْتٍ یَا مُحْیِیَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ یَا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی یَا حَافِظِی فِی غُرْبَتِی یَا مُونِسِی فِی وَحْدَتِی یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی یَا کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ وَ تُسَلِّمُنِی الْأَقَارِبُ وَ یَخْذُلُنِی کُلُّ صَاحِبٍ یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ،

اى آن‏که بر هر کارى تواناست،اى‏ آن‏که به هر چیزى داناست،اى آن به همه‏چیز بیناست،اى فرستنده بادها،اى شکافنده روشنى صبح‏ اى برانگیزنده ارواح،اى صاحب جود و بخشش،اى آن‏که هر کلیدى به دست اوست،اى شنونده هر نجوا اى پیشتر از هر آنچه گذشته،اى حیات‏بخش هر جان پس از مرگ،اى توشه‏ام در سختى،اى نگهدارم در غربت،اى همدمم در تنهایى،اى سرپرستم در نعمت،اى پناهم آنگاه که روشهاى ناهنجار درمانده‏ام سازد و نزدیکان رهایم کنند،و هر همدمى دست از یارى‏ام بردارد،اى تکیه‏گاه آن‏که تکیه‏گاهى ندارد،

یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا کَهْفَ مَنْ لا کَهْفَ لَهُ یَا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یَا رُکْنَ مَنْ لا رُکْنَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا جَارَ مَنْ لا جَارَ لَهُ یَا جَارِیَ اللَّصِیقَ یَا رُکْنِیَ الْوَثِیقَ یَا إِلَهِی بِالتَّحْقِیقِ یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْعَتِیقِ یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ فُکَّنِی مِنْ حَلَقِ الْمَضِیقِ وَ اصْرِفْ عَنِّی کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ ضِیقٍ وَ اکْفِنِی شَرَّ مَا لا أُطِیقُ وَ أَعِنِّی عَلَى مَا أُطِیقُ یَا رَادَّ یُوسُفَ عَلَى یَعْقُوبَ یَا کَاشِفَ ضُرِّ أَیُّوبَ یَا غَافِرَ ذَنْبِ دَاوُدَ یَا رَافِعَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَ مُنْجِیَهُ مِنْ أَیْدِی الْیَهُودِ یَا مُجِیبَ نِدَاءِ یُونُسَ فِی الظُّلُمَاتِ یَا مُصْطَفِیَ مُوسَى بِالْکَلِمَاتِ،

اى پشتوانه کسى‏که پشت‏وپناهى ندارد اى اندوخته هر بى‏اندوخته،اى نگهدار آن‏که نگهدارى ندارد،اى پناه بى‏پناهان،اى گنجینه کسى‏که برایش گنج نیست‏ اى تکیه‏گاه هر بى‏کس،اى فریادرس آن‏که برایش فریادرسى نیست،اى همسایه بى‏همسایگان،اى همسایه همراه من‏ اى تکیه‏گاه محکم،اى خداى من به حقیقت،اى پرورگار خانه کعبه،اى مهربان اى دوست،رهایم کن از بندهاى تنگناها،و هر غم و اندوه و تنگى را از من برگردان و شرّ آنچه را تاب نیاورم از من دور ساز و بر آنچه مى‏توانم‏ یارى‏ام ده،اى بازگرداننده یوسف نزد یعقوب،اى برطرف کننده رنج ایّوب،اى آمرزنده خطاى داود،اى‏ بالا برنده عیسى بن مریم و رهایى‏بخش او از دست یهود،اى پاسخ‏دهنده به نداى یونس در دل تاریکیها اى برگزیننده موسى براى سخن‏گویى،

یَا مَنْ غَفَرَ لِآدَمَ خَطِیئَتَهُ وَ رَفَعَ إِدْرِیسَ مَکَانا عَلِیّا بِرَحْمَتِهِ یَا مَنْ نَجَّى نُوحا مِنَ الْغَرَقِ یَا مَنْ أَهْلَکَ عَادا الْأُولَى وَ ثَمُودَ فَمَا أَبْقَى وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغَى وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى یَا مَنْ دَمَّرَ عَلَى قَوْمِ لُوطٍ وَ دَمْدَمَ عَلَى قَوْمِ شُعَیْبٍ یَا مَنِ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلا یَا مَنِ اتَّخَذَ مُوسَى کَلِیما وَ اتَّخَذَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ حَبِیبا یَا مُؤْتِیَ لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ وَ الْوَاهِبَ لِسُلَیْمَانَ مُلْکا لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ یَا مَنْ نَصَرَ ذَا الْقَرْنَیْنِ عَلَى الْمُلُوکِ الْجَبَابِرَةِ یَا مَنْ أَعْطَى الْخِضْرَ الْحَیَاةَ وَ رَدَّ لِیُوشَعَ بْنِ نُونٍ الشَّمْسَ بَعْدَ غُرُوبِهَا،

اى آن‏که خطاى آدم را بخشید و ادریس را به رحمت خویش به جایگاه‏ بلندى برکشید،اى آن‏که نوح را از غرق شدن نجات بخشید،اى آن‏که هلاک ساخت قوم عاد نخستین و قوم ثمود را و هیچکس از آنان را باقى نگذاشت،و پیش از آنها قوم نوح را هلاک نمود زیرا آنها ستمکارتر و سرکش تر بودند و نابود ساخت افترازنندگان را که در زمین فرو رفتند،اى‏ آن‏که بر قوم لوط واژگون نمود،و بر قوم شعیب عذابى دردناک فرستاد،اى آن‏که ابراهیم را دوست خویش ساخت،اى آن‏که موسى را همسخن خود ساخت،و محمد)درود خدا بر او و همه خاندانش(را محبوب خویش برگرفت،اى بخشنده حکمت به لقمان و بخشنده فرمانروایى به سلیمان، چنان فرمانروایى که براى احدى پس او سزاوار نیست،اى آن‏که ذو القرنین را بر فرمانروایان سرکش پیروز نمود،اى آن‏که به خضر زندگى جاودان عطا فرمود،و خورشید را پس از غروبش براى یوشع بن نون برگرداند،

یَا مَنْ رَبَطَ عَلَى قَلْبِ أُمِّ مُوسَى وَ أَحْصَنَ فَرْجَ مَرْیَمَ ابْنَتِ عِمْرَانَ یَا مَنْ حَصَّنَ یَحْیَى بْنَ زَکَرِیَّا مِنَ الذَّنْبِ وَ سَکَّنَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبَ یَا مَنْ بَشَّرَ زَکَرِیَّا بِیَحْیَى یَا مَنْ فَدَى إِسْمَاعِیلَ مِنَ الذَّبْحِ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ یَا مَنْ قَبِلَ قُرْبَانَ هَابِیلَ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى قَابِیلَ یَا هَازِمَ الْأَحْزَابِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى جَمِیعِ الْمُرْسَلِینَ وَ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ مَسْأَلَةٍ سَأَلَکَ بِهَا أَحَدٌ مِمَّنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَى الْإِجَابَةِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ ،

اى آن‏که آرامش بخشید به قلب مادر موسى و عفت و پاکى مریم دختر عمران را حفظ نمود،اى آن‏که یحیى پسر زکریّا را از گناه پاک داشت‏ و خشم را از موسى باز نشاند،اى آن‏که زکریّا را به تولّد یحیى مژده داد،اى آن‏که با فرستادن ذبح عظیم،اسماعیل را از ذبح‏ شدن نجات داد،اى آن‏که قربانى هابیل را پذیرفت،و لعنت را بر قابیل قرار داد،اى گرزدهنده گروهها دشمن‏ محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)،بر محمّد و خاندان محمّد و بر همه فرستادگان و فرشتگان‏ بارگاهت و بر اهل طاعتت همگان درود فرست،و از تو خواستارم هر خواهشى را که بندگان مورد خشنودیت‏ از تو خواسته‏اند،و اجابت خواهش آنها حتم فرمودى،اى خدا،اى خدا،اى خدا،اى بخشنده،اى بخشنده،اى بخشنده، اى مهربان،اى مهربان،اى مهربان،

یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ کُتُبِکَ أَوْ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ بِمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ وَ بِمَا لَوْ أَنَّ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ وَ أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَى الَّتِی نَعَتَّهَا فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ:

،اى داراى شکوه و کرامت،اى داراى شکوه و کرامت،اى داراى شکوه و کرامت،به او،به او،به او،به او،به او،به او،به او،از تو خواستارم به هر نامى که خود را به آن نامیدى،یا آن را در کتابى از کتابهایت‏ فرو فرستادى،یا آن را در علم غیبت نزد خود نگاه داشتى،و به بندگاههاى بلند عرشت،و و بهنتهاى رحمت از کتاب سرنوشت خویش و به آنچه در این آیه است:«اگر همه درختان روى زمین قلم باشند و دریا هم مرکب شود که از پس آن هفت دریاى دیگر مدوش کنند کلمات خدا تمام نمى‏شود،همانا خدا عزیز است»،و تو را مى‏خوانم به نامهاى‏ نیکویت که آنها را در کتابت وصف کرده و گفتى:

وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَ قُلْتَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ وَ قُلْتَ وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ وَ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنَا أَسْأَلُکَ یَا إِلَهِی وَ أَدْعُوکَ یَا رَبِّ وَ أَرْجُوکَ یَا سَیِّدِی وَ أَطْمَعُ فِی إِجَابَتِی یَا مَوْلایَ کَمَا وَعَدْتَنِی وَ قَدْ دَعَوْتُکَ کَمَا أَمَرْتَنِی فَافْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا کَرِیمُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ

«و براى خدا نامهاى نیکوست،پس خدا را به آنها بخوانید»،و نیز گفتى: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»،و گفتى:«هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند پس به یقین من به آنان نزدیکم،دعاى دعا کننده را هرگاه دعا کند پاسخ مى‏دهم»،و گفتى:«اى بندگانم که بر خود اسراف کردید از رحمت خدا ناامید نباشید، همانا خدا همه گناهان را مى‏آمرزد،به یقین او آمرزنده مهربان است«و من از تو درخواست مى‏کنم‏ اى خداى من و تو را مى‏خوانم اى پروردگارم،و به تو امیدوارم اى آقایم و در اجابت دعایم به تو طمع دارم اى مولایم،آنطور که‏ به من وعده اجابت دادى،تو را خواندم،و آنگونه که به من امر فرمودى،پس با من چنان رفتار کن که سزاوار تو است اى کریم و سپاس خداى را پروردگار جهانیان و درود خدا بر محمّد و خاندانش همگان.

پس خاجت خود را ذکر کن که انشا الله تعالى‏ برآورده خواهد شد و در روایت «مهج الدعوات»است که این دعا را هرگز بدون طهارت نخوان.

گردآوری:بخش مذهبی بیتوته

منبع:

 payambar-azam.com

bonyadedoa.com

 

نوشته فضیلت دعای مشلول اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

فضیلت و ثواب خواندن و همراه داشتن دعای معراج متن …خواص دعای معراج خواص خواندن دعای معراج متن دعای معراجثواب خواندن دعای معراجدعاهای دعای مشلول بانوای مداحان مشهور فارسی و عربی …دعای مشلول بانوای مداحان مشهور فارسی و عربی ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه فضیلت و خواص سوره نصر سوره نصر خواص سوره نصر دعاء ذکر هر کس سوره نصر را قرائت نماید به او اجری مانند کسی که ذکری برای درمان غم و غصه هایمانبرای رهایی از غم و اندوه، بعضی به موسیقی و برخی به مواد افیونی و اعتیاد پناه می برند فضیلت و ثواب خواندن و همراه داشتن دعای معراج متن دعا خواص دعای معراج خواص خواندن دعای معراج متن دعای معراجثواب خواندن دعای معراجدعاهای مستحبی دعای مشلول بانوای مداحان مشهور فارسی و عربی مؤسسه جهانى دعای مشلول بانوای مداحان مشهور فارسی و عربی ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف حاج فضیلت و خواص سوره نصر سوره نصر خواص سوره نصر دعاء ذکر هر کس سوره نصر را قرائت نماید به او اجری مانند کسی که در فتح ذکری برای درمان غم و غصه هایمان برای رهایی از «غم و اندوه»، بعضی به موسیقی و برخی به مواد افیونی و اعتیاد پناه می برند، اما فضیلت دعای توسل فضیلت دعای ناد علی فضیلت دعای گنج العرش فضیلت دعای احتجاب فضیلت دعای یستشیر فضیلت دعای ندبه فضیلت دعای معراج فضیلت دعای عدیله é é é


ادامه مطلب ...

فضیلت بسیار برای نماز شب

[ad_1]
بامداد-خداوند مهربان از خود فرد گاهتر به شب زنده داری های او و مشقّتی است که در این راه تحمّل می کند، بنابراین گاهی بر فرد نمازگزار کسالت و خواب را یک شب و یا دو شب مسلط میکند و این امر از جهت نظر کردن خدا به او و ترحّم و مهربانی خداوند است به او . و هر ینه اگر نمازگزار از این امر گاه شود امکان دارد او را عُجب فرا بگیرد و خود را دیگر مقصر ندانسته و خود را فوق همه عابدان پندارد و در این حال عُجب است که از خداوند دور گشته و فکر می کند که به خدا نزدیک است .re2120

درباره فضیلت نماز شب روایت بسیار است

یکی از حکمت های خواب ماندن نماز شب گزاران
تقریباً همه ما از فضیلت نماز شب خبر داشته و توصیه و سفارش های فراوان در باره آن را نیز شنیده ایم. برخی افراد از این توفیقات بی نصیب نمانده و شب را با یاد محبوب به صبح می رسانند . در این میان گاه اتفاق افتاده، افرادی که نزد خدا از جایگاه برجسته ای برخورداند از توفیق نماز محروم می شوند، سوال این است آیا همیشه خواب ماندن و بی نصیب ماندن از نماز شب نشان از محرومیت دارد؟ آیا خدا بدین وسیله آنان را تنبیه کرده است؟

فضیلت نماز شب
درباره فضیلت نماز شب روایت بسیار است، از آن جمله روایت شده است که نماز شب شرف مومن است و باعث صحت بدن و کفاره گناهان روز و برطرف کننده وحشت قبر، روی را سپید و بوی را پاکیزه روزی را جلب می نماید. نماز شب ضامن روزی روز است. و از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت است که فرموده بود در وصیت رسول خدا به حضرت علی (علیه السلام ): یا علی وصیت می کنم تو را در باب نفس خودت به چند خصلت، پس حفظ کن آنها را بعد از آن فرمود خداوندا یاری کن او را و ذکر فرمود جمله ایی از خصلت ها تا آنکه فرمود: بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب و بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز زوال و بر تو باد نماز زوال و بر تو باد نماز زوال(ظهر). اینها بیانگر اهمیت نماز شب است.

re2120-1

نماز شب شرف مومن است و باعث صحت بدن و کفاره گناهان روز و برطرف کننده وحشت قبر میشود

 شب زنده داران
حضرت علی (علیه السلام)  نیز درمیان سخنان خویش اشاراتی به این موضوع داشتند، «ای نوف همانا داوود پیامبر در چنین ساعتی از شب بر می خواست و می گفت: این ساعتی است که دعای هر بنده ای به اجابت می رسد جز باج گیران، جاسوسان، شب بگردان، نیروهای انتظامی حکومت ستمگر یا نوازنده طنبور و طبل»(نهج البلاغه ، حکمت ۱۰۴) حضرت در خطبه ۲۱ ، یکی از اوصاف یاران شهید خود را رنگ زرد صورت ، ناشی از شب زنده داری معرّفی می کنند و همچنین در خطبه ۸۳ یکی از اوصاف پرهیزگاران را اینگونه معرفی می کند؛« و شب زنده داری خواب از چشم او ربوده است.»
جا ماندن نماز شب گزاران از قافله
در میان ما کسانی هستند که هنگام شب از خواب برخاسته و با پروردگار خویش خلوت میکنند. اینان دست رد بر سینه خواب شیرین نزدیک صبح زده و از بستر، به امید جلب رضایت دوست بر می خیزند و وای به روزی که از خواب برخیزند و متوجه شوند که شب را به صبح رسانده اند در حالی که از معبود خود غافل گشته و خواب چشمانشان را ربوده است. در این هنگام خیالات و سرزنشها به سوی او هجوم آورده و فرد خود را انسانی محروم و بی لیاقت و گناهکار می پندارد . در این حال به این می اندیشد که خدای من چه کردم که عمل من مستوجب دوری از تو و این محرومیت گشت؟  لابد گناهی را مرتکب شده ام که نخواستی صدای مرا بشنوی و مرا از لذت عبادت محروم کرده ایی و شاید …

خواب هدیه خداوند رئوف به چشمان نمازگزار
یکی از صفات خداوند رحیم و رحمان است. خداوند مهربان از خود فرد آگاهتر به شب زنده داری های او و مشقّتی است که در این راه تحمّل می کند ، بنابراین گاهی بر فرد نمازگذار کسالت و خواب را یک شب و یا دو شب مسلط میکند و این امر از جهت نظر کردن خدا به او و ترحّم و مهربانی خداوند است به او . و هر آینه اگر نمازگذار از این امر آگاه شود امکان دارد او را عُجب فرا بگیرد و خود را دیگر مقصر ندانسته و خود را فوق همه عابدان پندارد و در این حال عُجب است که از خداوند دور گشته و فکر می کند که به خدا نزدیک است .

بنابراین هر خوابی دلیل بر محرومیت  و اثر گناه و اعمال انسان نیست . گاهی این خواب هدیه خداوند به چشمان نماز گذار است تا خستگی و ضعف را از او دور سازد، اما در عین حال باید مراقب بود تا دچار عُجب نگشت.

منابع:
۱٫ نهج البلاغه ترجمه دشتی
۲٫ کاشف الاسرا ، ملانظر علی طالقانی
۳٫ مفاتیح الجنان

تبیان

نوشته فضیلت بسیار برای نماز شب اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نماز شب آثار برکات و فضیلت های بسیار خواندن نماز شبفضیلتنمازشبنماز شب و فضیلت نماز شب و از شب را برای نماز های بسیار خواندن نماز شبفضیلت و ثواب نماز شب برای مومنانفضیلتثوابنمازشبمومنانفضیلت و ثواب نماز شب برای مومنان نماز شب برای مومنان بسیار ثواب دارد و می تواند باعث خواب ماندن برای نماز با فضیلت شب چه حکمتی دارد؟درباره فضیلت نماز شب روایت بسیار است، از آن خواب ماندن برای نماز با فضیلت شب چه فضائل اقامه نماز شب قضای نماز شب را فضیلت بسیار است، چنانچه اش کسی می خواهد برای نماز شب برخیزد نماز شب نماز شب فضیلت نماز شب اصل عمل بسیار آسان راحتی برای نماز شب بیدار نماز شب دستور خواندن نماز شب و فضیلت آننمازشبنماز شب یکی از نماز های مستحب است که در اسلام بر خواندن آن بسیار تاکید شده و برای آن فضیلت بسیار برای نماز شب خداوند مهربان از خود …فضیلتبسیاربراینمازخداوند مهربان از خود فرد گاهتر به شب زنده داری های او و مشقّتی است که در این راه تحمّل فضیلت نماز شب فضیلت نماز شب به راحتی برای نماز و چون عمل بسیار پر فضیلت است مقاله در مورد نماز نماز شب فضیلت حکمت خواب ماندن برای نماز شب درباره فضیلت نماز شب روایت بسیار کیفیت نماز شب گنجینهکیفیتنمازشبیکی از اعمالی که دارای فضیلت بسیار زیادی است و آثار عجیب و غریبی برای آن نقل شده است، کدام سوره ها فضیلت بیشتری برای اموات دارند؟ قرآن خواندن برای اموات پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند فضائل اقامه نماز شب قضای نماز شب را فضیلت بسیار است، چنانچه در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادقعلیه السلام فضیلت و اعمال شب قدر درباره فضیلت نماز شب روایت بسیار است خداوند مهربان از خود فرد گاهتر به شب زنده داری های او و خواص نماز شب در دنیا بهشت مسلمین نماز شب بیست و دو خاصیت دارد که یازده تاى آن متعلق به امور دنیا است و یازده تاى آن متعلق به همه چی کامل ترین مقاله در مورد نماز شب شب و شب زنده‌ داری عبادت و راز و نیاز با تنها معبود جهان هستی، آن هم در دل تاریک شب، برای اسرار و آثار دنیوی و اخروی نماز شب فواید پزشکی نماز شب اسرار و آثار دنیوی و اخروی نماز شب فواید پزشکی نماز شب در این وبلاگ اهمیت و آثار های این مذهبی اوقات شرعی ،احادیث،اعمال مستحبی ،نهج البلاغه ،احکام درباره فضیلت نماز شب روایت بسیار است خداوند مهربان از خود فرد گاهتر به شب زنده داری های او و فضیلت و خواص سوره یاسین یکی از بزرگان و عارفان می گوید سوره یاسین را بسیار می خواندم و هر حاجتی که داشتم به تلاوت نماز حاجت بسیار مجرب از زبان پیامبرص از پیامبر گرامی اسلامص روایت است که هر کس این نماز را در روز پنجشنبه بخواند و در آخر نماز در هیاهوی بسیار برای هیچ


ادامه مطلب ...

آثار و فضیلت های دعای عکاشه

[ad_1]

بامداد-به سند معتبر روایت کرده اند که روزی پیامبر اکرم(ص) در مسجد نشسته بودند که جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا رسول الله(ص) حق تعالی تو را سلام می رساند و می فرماید : که این دعا را برای تو به هدیه فرستادم و هر کس این دعا را بخواند یا باخود همراه کند آنقدر به او ثواب عطا فرمایم که برابری کنند با ثواب همه فرشتگان و خدا جمیع گناهان او را بیامرزد و هر کس این دعا را پنج مرتبه بخواند جمال پیامبراکرم (ص) را در خواب ببیند، و هر فقیری بخواند غنی شود، و هر بیماری بخواند شفا یابد و هر گرسنه بخواند طعام یابد و هر تشنه بخواند سیراب شود و هر مغمومی بخواند شاد گردد و هر مقروضی بخواند قرضش ادا شود و اگر کسی را حافظه نباشد و این دعا را با مشک و زعفران بنویسد و شوید و بخورد صاحب فهم و حافظه گردد و اگر این دعا را بر کفن میت بنویسند حق تعالی امر کند به ملائک ها که قبر او را روشن گردانند.

re2110

فضیلت وخواص دعای عکاشه

و اگر کسی چیزی گم کرده باشد چهار رکعت نماز بگذارد و در هر رکعتی بعد از حمد یک مرتیه قل هو الله بخواند و بعد از نماز این دعا را بخواند و بعد از نماز سجده کند حاجت خود را بخواهد البته گمشده پیدا شود و اگر بر دشمن بخواند غالب گردد و از برای هر حاجتی مهمی که بخواند برآورده شود و هرکس شک آورد کافر شود و علی (ع) فرمود : که دارنده این دعا در قیامت رویش چون (ماه) باشد و بی حساب وارد بهشت شود.

 

و پیامبر اکرم (ص) فرمود: که برای امتاaن من هیچ چیز بهتر از خواندن و همراه داشتن این دعا نیست و هر کسی این دعا را با خود دارد چون بمیرد خدا هفتاد هزار فرشته فرستد با طبقه ای از نور که قبر او را روشن کنند و بشارت دهند او را به ایمنی و مونس او باشد تا روز قیامت.

 

یا محمد خدا می فرماید: که من شرم دارم از بنده ایی که این دعا را بخواند و من او را عذاب کنم، جبرئیل عرض کرد : که این دعا بر قائمه عرش با قدرت نوشته شده است که هر کس این دعا را بخواند یا با خود همراه کند در زیر عرش هفتاد هزار فرشته ایستاده، و هر فرشته بیست سر و هر سر بیست دهان و هر دهان بیست دندان (زبان) دارد و هر زبانی خدای تعالی را تسبیح می گویند و ثواب همه را به آن بنده دهند و همه حاجات او را برآورند و چون از قبر مبعوث شود هفتاد هزار فرشته می فرستد با طبقه ای از نور که در آن قدحی باشد از شیرینی های الوان و بر هر طبقی دستاری از نور افکنده باشند و در آن مُهری گذارده اند که بر مهر نوشته شده «لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله» و خلایق تعجب کنند که آیا این امت کدام پیغمبر است ؟ گویند این امت محمد (ص) است که در دنیا دعای عکاشه را خوانده است یا با خود داشته است ،

 

و پیامبر(ص) فرمود: که هر کس از امت من این دعا را بخواند یا با خود دارد این همه ثواب وی را باشد پس جبرئیل عرض کرد : یا رسول الله (ص) هرکس این دعا را بخواند البته بهشت جای اوست و هرکس بسیار بخواند ثواب او مضاعف گردد، و هرکس بنویسد و با خود داشته باشد خداوند با او دو ملک موکّل گرداند که او را از جمیع بلیّات و آفات محافظت فرمایند و ثواب طاعت همه انبیا، اولیا، اتقیا، ملائکه، (امامین)، مردان، صالحان و زنان صالحه او را باشد، و در دنیا هرچه طلب کند به او عطا فرماید.

re2110-1

خدا می فرماید: که من شرم دارم از بنده ایی که دعای عکاشه را بخواند و من او را عذاب کنم

دعای عکاشه
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اَللَّهُمَّ یا کَثیرَ النَّوالِ یا دائمَ الوصالِ یا حَسَنَ الحالِ یا رازِقَ العِبادِ بِحَقِّ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ اِن دَخَلَ الشَّکَّ فی ایمانی بِکَ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ اِن دَخَلَ الشُّبهَةُ فی مَعرِفَتی ایّاکَ وَلَم اَعلَم بها تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ اِن دَخَلَ النِّفاقُ فی قلبی مِنَ الذَّنُوبِ الکَبائِرِ وَالصَّغائِرِ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ اِن دَخَلَ العُُجبُ وَالکِبریاءُ وَالسُّمعةُ فی عَمَلی وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ اِن جَرَی الکِذبُ وَالغَیبَةُ وَالنَّمیمةُ عَلی لِسانی وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ ما اَرَدتَ لی مِن خَیر فَلَم اَشکُرهُ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ ما اََنعَمتَ عَلَیَّ وَ لَم اَرضَهُ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ ما اَوَلَیتَنی مِن نَعَمائکُ فَغَفَلتُ مِن شُکرِکَ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین اَللَّهُمَّ ما اَوَلَیتَنی مِن آلائکَ فَلَم أؤَدِّ حَقَهُ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ ما مَنَنتَ بِهِ عَلَیَّ مِنَ الحُسنی فَلَم اَحمَدکَ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ ما اَوجَبتَ عَلَیَّ فَلَم اَرضَهُ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ ما قَصَدتَ عَلَیَّ فی رَجآئی وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ ما زَلَلتَ قَدَمی اِنِ اعتَمَدتُ مِن سُؤالِ فِی الشّدائدِ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ ما صَلحَ شَأنی بِفَضلِکَ فَرَاَیتُهُ مِن غَیرِکَ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّه، اَللَّهُمَّ اِن طَلَبَ لِسانی مِن غَیرِکَ وَلَم اَعلَم بِهِ تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لا اِلهَ الاَّاللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللّهِ وَ صَلِّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّد وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین وَ الحَمدُلِلهِ رَبِّ العالَمینَ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ .
وَالسَلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللّه وَبَرکاتُة

 

 

گردآوری:بخش مذهبی بیتوته

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دعای برای پیدا شدن کار و سپس هنگام خواب صد مرتبه لا اله الا الله و صد مرتبه الله اکبر و صد مرتبه سبحان الله فواید ختم سوره یس در هر یک از روزهای هفتهآخرین خبرها استخدام فوری در یهترین شرکتها با عالی ترین حقوق و مزایا زیباترین عکسهای مذهبیعکس های مذهبیماه کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پارس ناز می باشدراهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و …راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و متقاضیان ورود به دانشگاه راهنما و علی بن ابی‌طالب ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلی به جز جنگ تبوک در تمام غزوهها شرکت داشت او معمولاً علم‌دار سپاه محمد بود و در دو پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما …مقدّمه خداوند متعال دارای تقدس اصیل و ذاتی است و برخی از اشخاص و اشیاء به میزان انتساب متن کامل دعای عکاشه کوچکترین وب سایت ایرانیان متنکاملدعایعکاشه متن دعای عکاشه دانلود از شیرینی های الوان و بر هر عکاشه فضیلت دعای عکاشه فضیلت دعا عکاشه متن دعای عکاشه دانلود دعای عکاشه دانلود دعای عکاشه هشتم درس ازاد کتاب های درسی و گام به گام فضیلت دعا عکاشه سندیت دعای عکاشه ، حزب البحر ، چهل کلید، هفت هیکل ، شش قفل و سندیت دعای عکاشه ، حزب البحر ، چهل آیات و سوره های قرآن حتماً به خواص و آثار آن فضیلت و خواص خواندن دعای فرج مجله ابرتازه ها … داروخانه معنوی فضیلت و خواص خواندن دعای خواندن دعای فرج ، آثار دعای فرج در زندگی متن دعای عکاشه دعا عکاشه چه دعایی است و خواندن آن چه فضیلتی دارد؟ این دعا فضیلت های زیادی دارد متن دعای عکاشه و فضیلت با فلسفه نماز و آثار و فواید آن فضیلت و برکات دعای یستشیر متن دعای یستشیر … داروخانه معنوی فضیلت و برکات دعای یستشیر متن فضیلت دعا عکاشه متن دعای عکاشه آثار و برکات دعای برکات دعای عکاشه جستجو وبلاگ برکاتدعایعکاشه برکات دعای عکاشه برکات دعای عکاشه از بین کلیه وبلاگها و اطلاعات سایت جستجو شده و نتیجه آن خواص سوره ها ،انواع دعا ،انواع نماز متن و ترجمه دعای آثار و فایده های خواندن دعای فضیلت و ثواب خواندن و همراه داشتن دعای آثار و فایده های خواندن دعای فرج ثواب خواندن دعای فرج آثار دعای فرج فضیلت دعای مذهبی داروخانه معنویآثار و فایده های معجزه ی دعای بسیار پرفضیلت یستشیر متن دعا آثار و برکات دعای یستشیر تازه های جراحی پلاستیک و خواب ماندن برای نماز با فضیلت کتاب فضیلت های فراموش شده فضیلت های سوره یس فضیلت های ماه رمضان فضیلت های سوره ی حمد


ادامه مطلب ...