زنان معتاد به دلایل اجتماعی، خانوادگی و فردی معتاد شده و عوارض فردی و اجتماعی اعتیاد زنان و موانع ترک اعتیاد آنان نیازمند توجه بیشتر است.
اگرچه تعداد مردان معتاد از زنان معتاد بیشتر است اما روند رو به رشد اعتیاد زنان در سالهای اخیر بسیار نگران کننده بوده است. از آنجایی که مادران نقش تعیین کنندهتری در تربیت و نقشپذیری فرزندان دارند اعتیاد زنان احتمالا تاثیر عمیقتری بر جامعهای که نسل آینده، آن را اداره خواهد کرد میگذارد و لذا توجه زیادی را میطلبد.
به تصور اکثر افراد جامعه سو مصرف مواد عمدتا پدیدهای مردانه است اما علل زیادی وجود دارد که موجب افزایش روز افزون تعداد زنان معتاد در جامعه میگردد. این دلایل اکثرا در گرایش مردان و زنان به اعتیاد مشترک میباشد و در برخیموارد مختص به زنان و دختران است.
1- نبود امکانات گذراندن اوقات فراغت
متاسفانه در جامعه ما برای زنان، زمان، مکان و فعالیتهایی برای گذران اوقات فراغت تعریف نشده است. در چنین حالتی فرد احساس سرخوردگی میکند و از برونگرایی به درونگرایی گرایش پیدا میکند. فرد دچار بیانگیزگی و اضطراب شده و برای تحریک مغزی خود، به سراغ استفاده از مواد مخدر میرود.
2- عادی شدن کشیدن سیگار و قلیان زنان
در سالهای اخیر و با گسترش اعتیاد در میان مردان و ناموفق بودن دولت و سازمان و دستگاههای مسوول در مقابله با این پدیده، قبح این مساله در جامعه شکسته شده است. همچنین کشیدن سیگار و قلیان نیز برای زنان جوان و نوجوان نزد افکار عمومی عادی شده است و بسیاری از زنان در کنار افراد خانواده اقدام به استعمال این مواد میکنند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مسایل اجتماعی، سیگار و قلیان دروازهای برای ورود به دنیای اعتیاد است.
3- مصرف مواد مخدر صنعتی برای لاغری
برخی از زنان معتاد در ابتدا برای داشتن اندامی زیباتر و لاغر شدن به توصیه دیگران اقدام به مصرف مواد مخدر صنعتی به ویژه شیشه کرده و فکر میکنند استفاده از این مواد اعتیادآور نمیباشد. استفاده از این مخدرها در مدت زمان کوتاهی، عوارض و اثر خود را نشان میدهد و البته آن زمان متاسفانه فرد وابسته شده و دیگر کاری از دست کسی برنمیآید.
4- گروه همسالان و دوستان ناباب
با گرایش جوانان به سمت زندگی مدرن، زنان برای همسو کردن خود با اینگونه زندگی و نشان دادن خود به عنوان یک فرد روشنفکر در جمع دوستان به پیشنهاد مصرف مواد مخدر نه نمیگویند. متاسفانه استفاده از مواد مخدر به ویژه صنعتی در میهمانیهای شبانه جوانان به یک هنجار تبدیل شده است.
از عوامل موثر دیگر در گرایش زنان به مواد مخدر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دختران و زنانی که به اعتیاد دچار میشوند، خانواده و جامعه برخورد و برداشت سنگینتری با آنها دارد. به این دلیل که زنانگی که با مادرانگی و محجوبیت در جامعه ما گره خورده، از حرمتی خاص برخوردار است. این تصور در فرهنگ ما وجود دارد که اعتیاد در زنان ضربههای اجتماعی و فرهنگی بیشتری در پی دارد و کمترین عارضه اجتماعی اعتیاد در زنان متلاشی شدن خانواده است.
بر اساس آمار جهانی، اعتیاد در زنان، عوارض خطرناکتری نسبت به مردان ایجاد میکند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در درمان اعتیاد، پیشآگهی بهتری در زنان نسبت به مردان وجود دارد و این مساله امیدواری بیشتری در به نتیجه رسیدن اقدامات درمانی در زنان معتاد ایجاد مینماید. اما از سوی دیگر یک سری موانع نیز در مقابل زنان جهت اقدام به درمان وجود دارد که بایستی به آنها توجه نمود.
گفته میشود در حوزه اعتیاد نباید مردان و زنان را جدا از هم دید چراکه اعتیاد اختصاص به یک جنسیت، گروه شغلی و یا گروه سنی و تحصیلات مشخصی نیست و باید در همه ردههای سنی، جنسی و شغلی لحاظ شود. با این حال و با توجه به افزایش میزان زنان معتاد به نظر میرسد فعالیتهای صورت گرفته در زمینه مقابله با این پدیده کافی نبوده است و دولت و دستگاهها و ارگانهای مسوول باید تمهیدات ویژه برای پیشگیری از تمایل زنان به مصرف مواد مخدر بیاندیشند و با آموزشهای لازم خانوادهها، زنان و دختران را در این زمینه آگاهتر سازند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
خبرگزاری آریا -
مطمئناً با کمی سختگیری، کمی شانس و کمک خداوند، معتاد الکلی شما هم ترک می کند
مهم نیست که فرزند یک معتاد الکلی باشیم، یا همسرش، یا پدر و مادرش؛ سـوء استـفاده، درد و تـرس و تردید ناشی از آن سـخت و بسیـار جـدی است. ما تلاش زیـادی را صرف ریکاوری و بهبود الکلی ها می کنیم اما این تلاشها کمترین تـاثیـری روی آنـهـا نـدارد.
اگـر شمـا هـم یــکی از عـزیـزان یـا نزدیکانـتان الـکلی اسـت، ایـن مـقاله بسیـار بـرایــتان مفید خـواهـد بـود. اگـر خودتان به الکل اعتیاد دارید و عزیانتـان در تلاش برای کمک بـه شـما هستنـد، این مقاله را هشداری بدانید که از خواب غفلت بیدارتان کند.
● مخفی کاری ها و دروغ ها
معتادان الکلی را باید از خواب غفلت بیدار کرد چون بزرگترین دروغی که آنها به خودشان می گویند این است که "من مشکلی ندارم." این دروغ باعث می شود راه دروغ گفتن به شما هم برای او آسان شود. پدرم همیشه قول می داد که برای مسابقه، برای بازی یا برای جشن فارغ التحصیلیم حضور داشته باشد، اما وقتی نمی آمد، همیشه دلیلش خستگی بود.
خیلی مسخره است که بعد از خوردن چند گیلاس مشروب چقدر آدم می تواند خسته شود؟ او هر چه در توانش بود انجام داد، به خاطر همین شکایتی نمی کنم. فقط می خواهم بدانید که حالتان را درک می کنم.
بعضی از الکلی ها ادعا می کنند که دیگر مشروب نمی خورند اما وقتی چند ساعت از خانه دور می شوند سریع به آن پناه می برند و سعی می کنند برای پوشاندن آن به افراد خانه دروغ بگویند.
البته ماه هیچوقت پشت ابر نمی ماند و زمانهایی که در خوردن زیاده روی می کنند و تلو تلو خوران وارد خانه می شوند، یا در راه تصادف می کنند و توسط پلیس دستگیر می شوند، مسئله کاملاً روشن می شود. متاسفانه، اکثر اوقات، این تصادفات فقط با دروغ های بیشتر و بیشتر دنبال می شود که اینبار باز با وعده ترک کردن همراه است. مسخره است که باور کردن این دروغ ها چقدر راحت است.
● مقابله کردن نه وابستگی متقابل
یکی از ناراحت کننده ترین چیزها درمورد وابستگی متقابل به یک معتاد الکلی این است که چقدر باور دروغ های آنها آسان است. عشق ما به آنها مثل سایه تیره ای روی حقیقت را می پوشاند و ما هم مثل خود آنها در انکار زندگی می کنیم. رفته رفته ما هم به نیازمندی عزیز الکلیمان معتاد می شویم و به جای توانمند کردن آنها به ترک کردن، سعی می کنیم با آن کنار بیاییم.
نه، ما به حرفهایشان اعتماد نداریم...فقط اعمالشان را باور داریم. ما سایر اعضای خانواده را دربرابر آنها محافظت می کنیم اما سعی نمی کنیم با حمایت های خود نیروی لازم برای ترک کردن را برایشان فراهم کنیم و آنها همینطور به اعتیاد خود ادامه می دهند. برای اینکه از عهده یک الکلی بربیاییم باید سرسخت باشیم و با آنها مقابله کنیم.
یعنی باید حد و مرز خاصی برایشان تعیین کنیم و فقط چون صدای اعتراضش بلند شد، آن را تغییر ندهیم. یعنی اجازه بدهیم عاقبت و نتیجه کارها و اعمالشان را بچشند...حتی اگر به خاطر زندان رفتن کار یا آزادیشان را از دست بدهند. واسطه شدن برای برگشت به کارشان، سند گذاشتن برای آزاد کردنشان فقط به آنها کمک می کند که به اعتیاد خود ادامه دهند.
باید بدانید که دوست داشتن آنها یعنی اجازه بدهیم سرشان به سنگ بخورد و از افتادن و سقوط کردن بیشتر از عشقشان به الکل بیزار شوند.
چگونه الکل را ترک کنیم
● تنها عشق یک معتاد الکلی
وقتی دربرابر خواسته های معتاد کوتاه می آییم و او در مقابل قربان صدقه مان می رود، فقط یک دروغ دیگر است.
این قربان صدقه ها به نظرتان جدی می آید اما واقعاً برای شما نیست، از عشقشان به الکل است. الکلی ها از خودشان متنفرند و قادر به دوست داشتن کس دیگری هم نیستند...نه بچه هایشان، نه همسرشان و نه پدر و مادرشان...فقط در پی اینند که گیلاس بعدی را سر بکشند. مشروب اولین عشق یک معتاد الکلی نیست، تنها عشق آنهاست. و تازمانیکه آن قید و بند گسسته نشود، هیچکس درون آن جایی ندارد.
● ترک کردن یا طرد شدن
این مقاله ممکن است به نظرتان طوری بیاید که انگار من فکر می کنم هیچ راه بازگشتی برای یک معتاد الکلی وجود ندارد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید من خودم الکلی بودم که الان بهبود یافته ام. من به خاطر این ترک نکردم که مردم من را از خودشان پس می زدند.
ترک کردن من بعد از زمانی بود که فهمیدم دارم جای پدرم را می گیرم، با آن وضعیت بد اعتیادش، با آن خشونت و دروغ ها و ...فقط زمانیکه دیدم یا باید این اعتیاد را تحت کنترل خودم بگیرم و یا همسرم، کارم و زندگیم را از دست بدهم. آنجا برای من آخر خط بود...همانجا بود که طلب کمک کردم و این اعتیاد را پشت سر گذاشتم. خیلی خوش شانس بودم و خدا کمکم کرد.
متاسفانه، اگر هیچ راه دیگری در معتاد الکلی شما موثر واقع نشد، گاهی اوقات لازم است به آنها بفهمانید که فقط دو انتخاب دارند...شروع ریکاوری یا طرد شدن. یک معتاد به مواد مخدری را می شناختم که با سه فرزندش و دوست پسرش که خود تهیه کننده آن مواد بود، در خانه ای زندگی می کرد که از همه طرف طرد شده بود، هیچ اثاثیه ای نداشت، درهم برهم و به هم ریخته و شبیه به سطل اشغال بود. نمی توانم بویی که از آن خانه به مشام می رسید را توصیف کنم. سه بچه اش را از او گرفتند و این باعث شد دوره بازپروری را شروع کند.
بار آخری که او را دیدم، کاملاً سالم و خوش لباس بود، سر کار می رفت و بچه هایش هم پیش خودش برگشته بودند. بهترین کاری که کسی می توانست در حق این زن انجام دهد از طرف دولت بود که بچه هایش را از او گرفت.
اگر معتاد الکلی شما هم توانایی ترک ندارد، بهترین عشقی که می توانید نثارش کنید این است که حمایت، کمک، خودتان و عشقتان را از او دریغ کنید. این بهترین شانس آنها برای ترک کردن است. اگر معتاد آن موقع هم باز ترک نکرد، دیگر انتخاب با خودش بوده است...و با شما. این بالاترین و بهترین عشقی است که به آنها می دهید...
زندگی با یک معتاد الکلی به هیچ عنوان ساده نیست، مقابله با دروغ ها، کتمان کردن ها و فیلم بازی کردن ها اصلاً ساده نیست. اگر فهمیدید که شیشه مشروب تنها عشق آنها در زندگی است، تنها انتخاب شما این است که بگذارید با عشقش تنها بماند و زندگی خود را از خطر نابودی نجات دهید. مطمئناً با کمی سختگیری، کمی شانس و کمک خداوند، معتاد الکلی شما هم ترک کرده و به شما ثابت می کند که شما عشق حقیقی او هستید و سرانجام یاد می گیرند که حتی خودشان را هم دوست داشته باشند.
منبع:mardoman.net
آن روز که بیش از چهار هزار پزشک درمانگر اعتیاد به رییس جمهوری نامه نوشته و خواستار توقف طرح واگذاری نظارت وزارت بهداشت بر مراکز ترک اعتیاد به بخش خصوصی شدند، پیش بینی موش آزمایشگاهی شدن معتادان در این مراکز بسیار سخت بود. خبر سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر درباره اینکه «برخی از این مراکز از مواد مخدر مکشوفه برای کارهای تحقیقاتی استفاده می کنند» نگرانی های نظارت بخش خصوصی بر مراکز ترک اعتیاد را دو چندان کرده است.
به گزارش شفاف، روزنامه قانون در ادامه می نویسد: آنطور که «پرویز افشار» به ایلنا گفته «اگر فرد پیش از ورود به مراکز ترک اعتیاد، یک مثقال حدود (پنج گرم) ماده مصرف میکرده، پس از خروج و زمانی که دوباره به سمت مصرف میرود، دوباره همان پنج گرم قبلی را مصرف کند، فوری اوردوز کرده و جان خود را از دست میدهد زیرا این فرد آگاه نیست که باید از مقدار کمتری مواد مثلا نیم گرم ماده استفاده کند که این مساله نیز در افزایش مرگ و میر معتادان نقش دارد». موضوع نظارت بر مراکز ترک اعتیاد و اینکه در آنجا چه اقداماتی برای بهبود معتادان شده و آیا منجر به بازگشت آنها به زندگی می شود یا نه، از مسائلی است که در ماههای اخیر بسیار مورد نقد قرار گرفته است.
افزایش مرگ و میر معتادان
بر اساس قانون، نظارت بر مراکز ترک اعتیاد بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است که اوایل امسال ، این موضوع به بخش خصوصی واگذار شد و اعتراضهایی را در پی داشت. واگذاری امر حاکمیتی نظارت بر مراکز درمان اعتیاد به بخش خصوصی، دارای ایرادات متعدد شکلی و ماهوی بود که از دید کارشناسان، تنظیم دستورالعمل اجرایی آن به طرز بیسابقهای متناقض با قوانین صریح مملکتی و اصول حقوقی جمهوری اسلامی، همراه با توهین به پزشکان و به مخاطره انداختن مصالح بیماران بوده است. حتی در نامهای که پزشکان در اعتراض به این واگذاری به رییسجمهوری نوشتند، نسبت به تعطیلی قریب الوقوع مراکز درمان اعتیاد کشور، تعرض به اسرار بیمار و قاچاق بازار سیاه ابراز نگرانی کردند و معتقد بودند این نوع واگذاری خسارتی جبران ناپذیر به تنها بخش اثرگذار و سازماندهی شده حوزه کاهش تقاضا وارد خواهد ساخت. اکنون، اظهارات سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر حکایت از آن دارد که نبود نظارت مناسب بر فعالیت مراکز ترک اعتیاد ، نقشی در افزایش مرگ و میر معتادان دارد.
داستان واگذاری یک نظارت
یکی از مهمترین دلایلی که سبب واگذاری نظارت بر مراکز ترک اعتیاد به بخش خصوصی شد، موضوع ورود متادون به عنوان ماده ای مهم در ترک اعتیاد معتادان به بازار آزاد بود. این مساله مشکلات زیادی را در راه ترک درمان معتادان ایجاد کرده بود که باید راهکاری برای آن پیدا می شد. نزدیک به 70 سال است که در دنیا با معتاد بهعنوان بیمار برخورد میکنند و یکی از توصیه شدهترین روشهای درمان ترک اعتیاد استفاده از متادون برای بیمار است. درمان نگهدارنده با متادون فوایدی به همراه دارد، از جمله اینکه مصرف مواد غیرقانونی را کاهش میدهد، زندگی بیمار را ثبات میبخشد، مصرف خودسرانه داروها را کاهش میدهد، از ارتکاب اعمال غیرقانونی میکاهد، رفتارهای پرخطر به خصوص تزریق مشترک را که با خطر انتقال بیماریهای خونی همانند ایدز و هپاتیت همراه است کاهش میدهد و بیماری و مرگ و میر ناشی از مواد را کاهش میدهد.بنابراین درمان نگهدارنده با متادون هم برای فرد و هم جامعه ثمربخش است اما ورود متادون از طریق مراکز ترک اعتیاد به بازار، سبب شده بود تا مشکلاتی جدی در راه درمان معتادان ایجاد شود.چنانکه بازار سیاه متادون را به راه انداخته بود تا جریانی بشود برای تباهی جوانان و میانسالانی که به خیال خودشان متادون اعتیادآور نیست.
حال مراکز ترک اعتیاد خوب نیست
اما نگاهی به سخنان سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور،نشان از آن دارد که اکنون در مراکز ترک اعتیاد، آنطور که باید خدمات متناسب با نیاز معتادان برای ترک مصرف داده نشده و این مساله زیر سایه نظارت غیر موثر بر مراکز، سبب مرگ معتادان پس از خروج از مراکز شده است. از طرفی، استفاده از مواد مکشوفه مخدر برای کارهای تحقیقاتی، از معتادان در برخی مراکز ترک اعتیادموش آزمایشگاهی ساخته و سرنوشت آنها را در باتلاق اعتیاد، سیاه تر کرده است. اکنون بیش از هفت هزار مرکز درمان اعتیاد در سراسر کشور فعالیت میکنند که پیشتر ، مشکل ساماندهی، رتبهبندی بر اساس کیفیت و رقابتی کردن فضا میان آنها برای ارائه بهترین خدمات مطرح بود و اکنون واگذاری نظارت بر آنها دردسر آفرین شده است. طبق قانون برنامه ششم توسعه (ماده 39 الحاقی) نظارت امری حاکمیتی است و وزارت بهداشت مجازنیست وظیفه ذاتی خود را به غیر واگذار کند. حال آنکه سلب کردن اختیار نظارت برمراکز که پیشتر به دانشگاههای علوم پزشکی واگذارشده بود نیز ایراد قانونی دومی است که بروز کرده است. اگر به سیاستهای کلی سلامت که سال پیش رهبر انقلاب آن را ابلاغ کردند و مبنای نگارش برنامه ششم توسعه نیز قرار گرفت، نگاهی بیندازیم خواهیم دید که نظارت به عهده وزارت بهداشت گذاشته شده، طوری که این وزارتخانه فقط میتواند تصدیگری خدمات را به بخشهای دیگر واگذار کند. البته باید توجه داشت که فرآیند نظارت بر چرخه درمان اعتیاد کشور نمیتواند محدود به عملکرد مراکز درمان اعتیاد باشد و باید تمامی مراحل تولید، توزیع، تجویز و مصرف دارو، در یک چرخه مراقبتی و نظارتی کامل قرار گیرد زیرا شواهد نشان میدهد بسیاری آسیبها در نتیجه فقدان نظارت موثر در بخشهای غیردرمانی بهوجود آمده است. اعتیاد یک بیماری است و نباید نگاه متهم به افراد معتاد داشت لذا لازم است برای درمان آنها به موقع اقدام کرد و مانع از بازگشت مجدد آنها به دامان اعتیاد شد. مبارزه با اعتیاد تنها با اقدامات یک دستگاه دست یافتنی نیست و از خانواده تا همه مسئولان نهادهای دولتی و غیردولتی در انجام این عمل سهیم هستند.
البته ستاد مبارزه با مواد مخدر باید برنامه ریز اصلی باشد و سهم همه دستگاه ها را در مبارزه با اعتیاد تعیین کند.اما به دلیل اینکه نظارت بر مراکز درمان اعتیاد ضعیف است، بسیاری مواقع این مراکز به شایستگی اقدامات موثر را انجام نمیدهند. در حالی که دستگاههای ارائه دهنده مجوز به مراکز درمان اعتیاد باید نظارتهای دقیقی بر آنها داشته باشند. دستگاههایی چون شهرداری، بهزیستی، پلیس، ستاد مبارزه با مواد مخدر و وزارت بهداشت میتوانند و باید پروتکل های لازم را در مورد معضل اعتیاد و نظارت بر حسن اجرای راهکارهای مقابله با آن داشته باشند تا اینچنین جان معتادها بی ارزش قلمداد نشود.
یک پژوهش جدید نشان میدهد که میل مصرف مواد مخدر در افراد معتاد حتی پس از مرگ نیز وجود دارد.
به گزارش ایسنا به نقل از دیلیمیل، یک پروتئین در مرکز پاداش مغز افراد وجود دارد که در افراد وابسته به مواد مخدر از نظر شیمیایی تغییر کرده،کوتاه شده و تقسیم میشود.
محققان اتریشی بر اساس کالبد شکافیهای متعدد دریافتند پروتئین تغییر یافته در معتادان به هروئین نشان میدهد که هوس مصرف مواد مخدر حتی پس از مرگ نیز در افراد معتاد وجود دارد.
این پروتئین که FosB، نام دارد، یک فاکتور رونویسی در مغز است که همراه با دیگر مولکولها، در انتقال سیگنال(انتقال محرک به سلول) دخیل هستند.
گفته شده است که این پروتئین مسئول انتقال اطلاعات ژنتیکی بین سلولها و همچنین تعیین این مسئله است که آیا ژنهای خاص فعال میشوند یا نه.
FosB بخشی از پروتئین فعال AP1 بوده که در تنظیم بیان ژن در پاسخ به طیف وسیعی از محرکها، از جمله استرس و عفونتهای باکتریایی نقش دارد.
به دلیل مصرف مداوم مواد مخدری مانند هروئین، FosB به DeltaFosB تبدیل شده که به طور فزایندهای در موارد مصرف مزمن در مغز تحریک شده و حتی بر عوامل رشد نفوذ کرده و سبب تغییرات ساختاری (شکل پذیری عصبی) در مغز و ناحیه تشکیل حافظه میشود.
شواهدی توسط دانشگاه علوم پزشکی وزارت پزشکی قانونی وین به دست آمده که نشان میدهد این پروتئین اصلاح شده همچنان پس از مرگ نیز در افراد معتاد فعال است.
آنها با بررسی نمونههای بافتی از نوکلئوس اکومبنس(ناحیه ای از مغز) 15 معتاد به هروئین فوت شده به این نتیجه رسیدند.
محققان با استفاده از روشهای تشخیصی بسیار دقیق دریافتند که DeltaFosB تا 9 روز پس از مرگ نیز هنوز هم قابل تشخیص است.
اگرچه جهش این پروتئین میتواند بیش از یک هفته پس از مرگ نیز در فرد معتاد مشخص شود، محققان بر این باورند که این دوره برای افراد زنده که در حال تلاش برای ترک مواد هستند بسیار بیشتر بوده و حتی میتواند ماهها طول بکشد.
آنها همچنین نشان دادند که این نتایج میتواند در درمان و مدیریت افرادی با وابستگی به مواد مخدر و اعتیاد به هروئین موثر باشد.
این محققان اظهار کردند که ولع مصرف مواد مخدر تا ماهها در فرد معتاد باقی مانده و به همین دلیل مراقبت و حمایت روانی از این افراد پس از ترک از اهمیت بسزایی برخوردار است.
زنان معتاد به دلایل اجتماعی، خانوادگی و فردی معتاد شده و عوارض فردی و اجتماعی اعتیاد زنان و موانع ترک اعتیاد آنان نیازمند توجه بیشتر است.
اگرچه تعداد مردان معتاد از زنان معتاد بیشتر است اما روند رو به رشد اعتیاد زنان در سالهای اخیر بسیار نگران کننده بوده است. از آنجایی که مادران نقش تعیین کنندهتری در تربیت و نقشپذیری فرزندان دارند اعتیاد زنان احتمالا تاثیر عمیقتری بر جامعهای که نسل آینده، آن را اداره خواهد کرد میگذارد و لذا توجه زیادی را میطلبد.
به تصور اکثر افراد جامعه سو مصرف مواد عمدتا پدیدهای مردانه است اما علل زیادی وجود دارد که موجب افزایش روز افزون تعداد زنان معتاد در جامعه میگردد. این دلایل اکثرا در گرایش مردان و زنان به اعتیاد مشترک میباشد و در برخیموارد مختص به زنان و دختران است.
1- نبود امکانات گذراندن اوقات فراغت
متاسفانه در جامعه ما برای زنان، زمان، مکان و فعالیتهایی برای گذران اوقات فراغت تعریف نشده است. در چنین حالتی فرد احساس سرخوردگی میکند و از برونگرایی به درونگرایی گرایش پیدا میکند. فرد دچار بیانگیزگی و اضطراب شده و برای تحریک مغزی خود، به سراغ استفاده از مواد مخدر میرود.
2- عادی شدن کشیدن سیگار و قلیان زنان
در سالهای اخیر و با گسترش اعتیاد در میان مردان و ناموفق بودن دولت و سازمان و دستگاههای مسوول در مقابله با این پدیده، قبح این مساله در جامعه شکسته شده است. همچنین کشیدن سیگار و قلیان نیز برای زنان جوان و نوجوان نزد افکار عمومی عادی شده است و بسیاری از زنان در کنار افراد خانواده اقدام به استعمال این مواد میکنند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مسایل اجتماعی، سیگار و قلیان دروازهای برای ورود به دنیای اعتیاد است.
3- مصرف مواد مخدر صنعتی برای لاغری
برخی از زنان معتاد در ابتدا برای داشتن اندامی زیباتر و لاغر شدن به توصیه دیگران اقدام به مصرف مواد مخدر صنعتی به ویژه شیشه کرده و فکر میکنند استفاده از این مواد اعتیادآور نمیباشد. استفاده از این مخدرها در مدت زمان کوتاهی، عوارض و اثر خود را نشان میدهد و البته آن زمان متاسفانه فرد وابسته شده و دیگر کاری از دست کسی برنمیآید.
4- گروه همسالان و دوستان ناباب
با گرایش جوانان به سمت زندگی مدرن، زنان برای همسو کردن خود با اینگونه زندگی و نشان دادن خود به عنوان یک فرد روشنفکر در جمع دوستان به پیشنهاد مصرف مواد مخدر نه نمیگویند. متاسفانه استفاده از مواد مخدر به ویژه صنعتی در میهمانیهای شبانه جوانان به یک هنجار تبدیل شده است.
از عوامل موثر دیگر در گرایش زنان به مواد مخدر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دختران و زنانی که به اعتیاد دچار میشوند، خانواده و جامعه برخورد و برداشت سنگینتری با آنها دارد. به این دلیل که زنانگی که با مادرانگی و محجوبیت در جامعه ما گره خورده، از حرمتی خاص برخوردار است. این تصور در فرهنگ ما وجود دارد که اعتیاد در زنان ضربههای اجتماعی و فرهنگی بیشتری در پی دارد و کمترین عارضه اجتماعی اعتیاد در زنان متلاشی شدن خانواده است.
بر اساس آمار جهانی، اعتیاد در زنان، عوارض خطرناکتری نسبت به مردان ایجاد میکند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در درمان اعتیاد، پیشآگهی بهتری در زنان نسبت به مردان وجود دارد و این مساله امیدواری بیشتری در به نتیجه رسیدن اقدامات درمانی در زنان معتاد ایجاد مینماید. اما از سوی دیگر یک سری موانع نیز در مقابل زنان جهت اقدام به درمان وجود دارد که بایستی به آنها توجه نمود.
گفته میشود در حوزه اعتیاد نباید مردان و زنان را جدا از هم دید چراکه اعتیاد اختصاص به یک جنسیت، گروه شغلی و یا گروه سنی و تحصیلات مشخصی نیست و باید در همه ردههای سنی، جنسی و شغلی لحاظ شود. با این حال و با توجه به افزایش میزان زنان معتاد به نظر میرسد فعالیتهای صورت گرفته در زمینه مقابله با این پدیده کافی نبوده است و دولت و دستگاهها و ارگانهای مسوول باید تمهیدات ویژه برای پیشگیری از تمایل زنان به مصرف مواد مخدر بیاندیشند و با آموزشهای لازم خانوادهها، زنان و دختران را در این زمینه آگاهتر سازند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
خبرگزاری آریا -
مطمئناً با کمی سختگیری، کمی شانس و کمک خداوند، معتاد الکلی شما هم ترک می کند
مهم نیست که فرزند یک معتاد الکلی باشیم، یا همسرش، یا پدر و مادرش؛ سـوء استـفاده، درد و تـرس و تردید ناشی از آن سـخت و بسیـار جـدی است. ما تلاش زیـادی را صرف ریکاوری و بهبود الکلی ها می کنیم اما این تلاشها کمترین تـاثیـری روی آنـهـا نـدارد.
اگـر شمـا هـم یــکی از عـزیـزان یـا نزدیکانـتان الـکلی اسـت، ایـن مـقاله بسیـار بـرایــتان مفید خـواهـد بـود. اگـر خودتان به الکل اعتیاد دارید و عزیانتـان در تلاش برای کمک بـه شـما هستنـد، این مقاله را هشداری بدانید که از خواب غفلت بیدارتان کند.
● مخفی کاری ها و دروغ ها
معتادان الکلی را باید از خواب غفلت بیدار کرد چون بزرگترین دروغی که آنها به خودشان می گویند این است که "من مشکلی ندارم." این دروغ باعث می شود راه دروغ گفتن به شما هم برای او آسان شود. پدرم همیشه قول می داد که برای مسابقه، برای بازی یا برای جشن فارغ التحصیلیم حضور داشته باشد، اما وقتی نمی آمد، همیشه دلیلش خستگی بود.
خیلی مسخره است که بعد از خوردن چند گیلاس مشروب چقدر آدم می تواند خسته شود؟ او هر چه در توانش بود انجام داد، به خاطر همین شکایتی نمی کنم. فقط می خواهم بدانید که حالتان را درک می کنم.
بعضی از الکلی ها ادعا می کنند که دیگر مشروب نمی خورند اما وقتی چند ساعت از خانه دور می شوند سریع به آن پناه می برند و سعی می کنند برای پوشاندن آن به افراد خانه دروغ بگویند.
البته ماه هیچوقت پشت ابر نمی ماند و زمانهایی که در خوردن زیاده روی می کنند و تلو تلو خوران وارد خانه می شوند، یا در راه تصادف می کنند و توسط پلیس دستگیر می شوند، مسئله کاملاً روشن می شود. متاسفانه، اکثر اوقات، این تصادفات فقط با دروغ های بیشتر و بیشتر دنبال می شود که اینبار باز با وعده ترک کردن همراه است. مسخره است که باور کردن این دروغ ها چقدر راحت است.
● مقابله کردن نه وابستگی متقابل
یکی از ناراحت کننده ترین چیزها درمورد وابستگی متقابل به یک معتاد الکلی این است که چقدر باور دروغ های آنها آسان است. عشق ما به آنها مثل سایه تیره ای روی حقیقت را می پوشاند و ما هم مثل خود آنها در انکار زندگی می کنیم. رفته رفته ما هم به نیازمندی عزیز الکلیمان معتاد می شویم و به جای توانمند کردن آنها به ترک کردن، سعی می کنیم با آن کنار بیاییم.
نه، ما به حرفهایشان اعتماد نداریم...فقط اعمالشان را باور داریم. ما سایر اعضای خانواده را دربرابر آنها محافظت می کنیم اما سعی نمی کنیم با حمایت های خود نیروی لازم برای ترک کردن را برایشان فراهم کنیم و آنها همینطور به اعتیاد خود ادامه می دهند. برای اینکه از عهده یک الکلی بربیاییم باید سرسخت باشیم و با آنها مقابله کنیم.
یعنی باید حد و مرز خاصی برایشان تعیین کنیم و فقط چون صدای اعتراضش بلند شد، آن را تغییر ندهیم. یعنی اجازه بدهیم عاقبت و نتیجه کارها و اعمالشان را بچشند...حتی اگر به خاطر زندان رفتن کار یا آزادیشان را از دست بدهند. واسطه شدن برای برگشت به کارشان، سند گذاشتن برای آزاد کردنشان فقط به آنها کمک می کند که به اعتیاد خود ادامه دهند.
باید بدانید که دوست داشتن آنها یعنی اجازه بدهیم سرشان به سنگ بخورد و از افتادن و سقوط کردن بیشتر از عشقشان به الکل بیزار شوند.
چگونه الکل را ترک کنیم
● تنها عشق یک معتاد الکلی
وقتی دربرابر خواسته های معتاد کوتاه می آییم و او در مقابل قربان صدقه مان می رود، فقط یک دروغ دیگر است.
این قربان صدقه ها به نظرتان جدی می آید اما واقعاً برای شما نیست، از عشقشان به الکل است. الکلی ها از خودشان متنفرند و قادر به دوست داشتن کس دیگری هم نیستند...نه بچه هایشان، نه همسرشان و نه پدر و مادرشان...فقط در پی اینند که گیلاس بعدی را سر بکشند. مشروب اولین عشق یک معتاد الکلی نیست، تنها عشق آنهاست. و تازمانیکه آن قید و بند گسسته نشود، هیچکس درون آن جایی ندارد.
● ترک کردن یا طرد شدن
این مقاله ممکن است به نظرتان طوری بیاید که انگار من فکر می کنم هیچ راه بازگشتی برای یک معتاد الکلی وجود ندارد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید من خودم الکلی بودم که الان بهبود یافته ام. من به خاطر این ترک نکردم که مردم من را از خودشان پس می زدند.
ترک کردن من بعد از زمانی بود که فهمیدم دارم جای پدرم را می گیرم، با آن وضعیت بد اعتیادش، با آن خشونت و دروغ ها و ...فقط زمانیکه دیدم یا باید این اعتیاد را تحت کنترل خودم بگیرم و یا همسرم، کارم و زندگیم را از دست بدهم. آنجا برای من آخر خط بود...همانجا بود که طلب کمک کردم و این اعتیاد را پشت سر گذاشتم. خیلی خوش شانس بودم و خدا کمکم کرد.
متاسفانه، اگر هیچ راه دیگری در معتاد الکلی شما موثر واقع نشد، گاهی اوقات لازم است به آنها بفهمانید که فقط دو انتخاب دارند...شروع ریکاوری یا طرد شدن. یک معتاد به مواد مخدری را می شناختم که با سه فرزندش و دوست پسرش که خود تهیه کننده آن مواد بود، در خانه ای زندگی می کرد که از همه طرف طرد شده بود، هیچ اثاثیه ای نداشت، درهم برهم و به هم ریخته و شبیه به سطل اشغال بود. نمی توانم بویی که از آن خانه به مشام می رسید را توصیف کنم. سه بچه اش را از او گرفتند و این باعث شد دوره بازپروری را شروع کند.
بار آخری که او را دیدم، کاملاً سالم و خوش لباس بود، سر کار می رفت و بچه هایش هم پیش خودش برگشته بودند. بهترین کاری که کسی می توانست در حق این زن انجام دهد از طرف دولت بود که بچه هایش را از او گرفت.
اگر معتاد الکلی شما هم توانایی ترک ندارد، بهترین عشقی که می توانید نثارش کنید این است که حمایت، کمک، خودتان و عشقتان را از او دریغ کنید. این بهترین شانس آنها برای ترک کردن است. اگر معتاد آن موقع هم باز ترک نکرد، دیگر انتخاب با خودش بوده است...و با شما. این بالاترین و بهترین عشقی است که به آنها می دهید...
زندگی با یک معتاد الکلی به هیچ عنوان ساده نیست، مقابله با دروغ ها، کتمان کردن ها و فیلم بازی کردن ها اصلاً ساده نیست. اگر فهمیدید که شیشه مشروب تنها عشق آنها در زندگی است، تنها انتخاب شما این است که بگذارید با عشقش تنها بماند و زندگی خود را از خطر نابودی نجات دهید. مطمئناً با کمی سختگیری، کمی شانس و کمک خداوند، معتاد الکلی شما هم ترک کرده و به شما ثابت می کند که شما عشق حقیقی او هستید و سرانجام یاد می گیرند که حتی خودشان را هم دوست داشته باشند.
منبع:mardoman.net
آن روز که بیش از چهار هزار پزشک درمانگر اعتیاد به رییس جمهوری نامه نوشته و خواستار توقف طرح واگذاری نظارت وزارت بهداشت بر مراکز ترک اعتیاد به بخش خصوصی شدند، پیش بینی موش آزمایشگاهی شدن معتادان در این مراکز بسیار سخت بود. خبر سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر درباره اینکه «برخی از این مراکز از مواد مخدر مکشوفه برای کارهای تحقیقاتی استفاده می کنند» نگرانی های نظارت بخش خصوصی بر مراکز ترک اعتیاد را دو چندان کرده است.
به گزارش شفاف، روزنامه قانون در ادامه می نویسد: آنطور که «پرویز افشار» به ایلنا گفته «اگر فرد پیش از ورود به مراکز ترک اعتیاد، یک مثقال حدود (پنج گرم) ماده مصرف میکرده، پس از خروج و زمانی که دوباره به سمت مصرف میرود، دوباره همان پنج گرم قبلی را مصرف کند، فوری اوردوز کرده و جان خود را از دست میدهد زیرا این فرد آگاه نیست که باید از مقدار کمتری مواد مثلا نیم گرم ماده استفاده کند که این مساله نیز در افزایش مرگ و میر معتادان نقش دارد». موضوع نظارت بر مراکز ترک اعتیاد و اینکه در آنجا چه اقداماتی برای بهبود معتادان شده و آیا منجر به بازگشت آنها به زندگی می شود یا نه، از مسائلی است که در ماههای اخیر بسیار مورد نقد قرار گرفته است.
افزایش مرگ و میر معتادان
بر اساس قانون، نظارت بر مراکز ترک اعتیاد بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است که اوایل امسال ، این موضوع به بخش خصوصی واگذار شد و اعتراضهایی را در پی داشت. واگذاری امر حاکمیتی نظارت بر مراکز درمان اعتیاد به بخش خصوصی، دارای ایرادات متعدد شکلی و ماهوی بود که از دید کارشناسان، تنظیم دستورالعمل اجرایی آن به طرز بیسابقهای متناقض با قوانین صریح مملکتی و اصول حقوقی جمهوری اسلامی، همراه با توهین به پزشکان و به مخاطره انداختن مصالح بیماران بوده است. حتی در نامهای که پزشکان در اعتراض به این واگذاری به رییسجمهوری نوشتند، نسبت به تعطیلی قریب الوقوع مراکز درمان اعتیاد کشور، تعرض به اسرار بیمار و قاچاق بازار سیاه ابراز نگرانی کردند و معتقد بودند این نوع واگذاری خسارتی جبران ناپذیر به تنها بخش اثرگذار و سازماندهی شده حوزه کاهش تقاضا وارد خواهد ساخت. اکنون، اظهارات سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر حکایت از آن دارد که نبود نظارت مناسب بر فعالیت مراکز ترک اعتیاد ، نقشی در افزایش مرگ و میر معتادان دارد.
داستان واگذاری یک نظارت
یکی از مهمترین دلایلی که سبب واگذاری نظارت بر مراکز ترک اعتیاد به بخش خصوصی شد، موضوع ورود متادون به عنوان ماده ای مهم در ترک اعتیاد معتادان به بازار آزاد بود. این مساله مشکلات زیادی را در راه ترک درمان معتادان ایجاد کرده بود که باید راهکاری برای آن پیدا می شد. نزدیک به 70 سال است که در دنیا با معتاد بهعنوان بیمار برخورد میکنند و یکی از توصیه شدهترین روشهای درمان ترک اعتیاد استفاده از متادون برای بیمار است. درمان نگهدارنده با متادون فوایدی به همراه دارد، از جمله اینکه مصرف مواد غیرقانونی را کاهش میدهد، زندگی بیمار را ثبات میبخشد، مصرف خودسرانه داروها را کاهش میدهد، از ارتکاب اعمال غیرقانونی میکاهد، رفتارهای پرخطر به خصوص تزریق مشترک را که با خطر انتقال بیماریهای خونی همانند ایدز و هپاتیت همراه است کاهش میدهد و بیماری و مرگ و میر ناشی از مواد را کاهش میدهد.بنابراین درمان نگهدارنده با متادون هم برای فرد و هم جامعه ثمربخش است اما ورود متادون از طریق مراکز ترک اعتیاد به بازار، سبب شده بود تا مشکلاتی جدی در راه درمان معتادان ایجاد شود.چنانکه بازار سیاه متادون را به راه انداخته بود تا جریانی بشود برای تباهی جوانان و میانسالانی که به خیال خودشان متادون اعتیادآور نیست.
حال مراکز ترک اعتیاد خوب نیست
اما نگاهی به سخنان سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور،نشان از آن دارد که اکنون در مراکز ترک اعتیاد، آنطور که باید خدمات متناسب با نیاز معتادان برای ترک مصرف داده نشده و این مساله زیر سایه نظارت غیر موثر بر مراکز، سبب مرگ معتادان پس از خروج از مراکز شده است. از طرفی، استفاده از مواد مکشوفه مخدر برای کارهای تحقیقاتی، از معتادان در برخی مراکز ترک اعتیادموش آزمایشگاهی ساخته و سرنوشت آنها را در باتلاق اعتیاد، سیاه تر کرده است. اکنون بیش از هفت هزار مرکز درمان اعتیاد در سراسر کشور فعالیت میکنند که پیشتر ، مشکل ساماندهی، رتبهبندی بر اساس کیفیت و رقابتی کردن فضا میان آنها برای ارائه بهترین خدمات مطرح بود و اکنون واگذاری نظارت بر آنها دردسر آفرین شده است. طبق قانون برنامه ششم توسعه (ماده 39 الحاقی) نظارت امری حاکمیتی است و وزارت بهداشت مجازنیست وظیفه ذاتی خود را به غیر واگذار کند. حال آنکه سلب کردن اختیار نظارت برمراکز که پیشتر به دانشگاههای علوم پزشکی واگذارشده بود نیز ایراد قانونی دومی است که بروز کرده است. اگر به سیاستهای کلی سلامت که سال پیش رهبر انقلاب آن را ابلاغ کردند و مبنای نگارش برنامه ششم توسعه نیز قرار گرفت، نگاهی بیندازیم خواهیم دید که نظارت به عهده وزارت بهداشت گذاشته شده، طوری که این وزارتخانه فقط میتواند تصدیگری خدمات را به بخشهای دیگر واگذار کند. البته باید توجه داشت که فرآیند نظارت بر چرخه درمان اعتیاد کشور نمیتواند محدود به عملکرد مراکز درمان اعتیاد باشد و باید تمامی مراحل تولید، توزیع، تجویز و مصرف دارو، در یک چرخه مراقبتی و نظارتی کامل قرار گیرد زیرا شواهد نشان میدهد بسیاری آسیبها در نتیجه فقدان نظارت موثر در بخشهای غیردرمانی بهوجود آمده است. اعتیاد یک بیماری است و نباید نگاه متهم به افراد معتاد داشت لذا لازم است برای درمان آنها به موقع اقدام کرد و مانع از بازگشت مجدد آنها به دامان اعتیاد شد. مبارزه با اعتیاد تنها با اقدامات یک دستگاه دست یافتنی نیست و از خانواده تا همه مسئولان نهادهای دولتی و غیردولتی در انجام این عمل سهیم هستند.
البته ستاد مبارزه با مواد مخدر باید برنامه ریز اصلی باشد و سهم همه دستگاه ها را در مبارزه با اعتیاد تعیین کند.اما به دلیل اینکه نظارت بر مراکز درمان اعتیاد ضعیف است، بسیاری مواقع این مراکز به شایستگی اقدامات موثر را انجام نمیدهند. در حالی که دستگاههای ارائه دهنده مجوز به مراکز درمان اعتیاد باید نظارتهای دقیقی بر آنها داشته باشند. دستگاههایی چون شهرداری، بهزیستی، پلیس، ستاد مبارزه با مواد مخدر و وزارت بهداشت میتوانند و باید پروتکل های لازم را در مورد معضل اعتیاد و نظارت بر حسن اجرای راهکارهای مقابله با آن داشته باشند تا اینچنین جان معتادها بی ارزش قلمداد نشود.
یک پژوهش جدید نشان میدهد که میل مصرف مواد مخدر در افراد معتاد حتی پس از مرگ نیز وجود دارد.
به گزارش ایسنا به نقل از دیلیمیل، یک پروتئین در مرکز پاداش مغز افراد وجود دارد که در افراد وابسته به مواد مخدر از نظر شیمیایی تغییر کرده،کوتاه شده و تقسیم میشود.
محققان اتریشی بر اساس کالبد شکافیهای متعدد دریافتند پروتئین تغییر یافته در معتادان به هروئین نشان میدهد که هوس مصرف مواد مخدر حتی پس از مرگ نیز در افراد معتاد وجود دارد.
این پروتئین که FosB، نام دارد، یک فاکتور رونویسی در مغز است که همراه با دیگر مولکولها، در انتقال سیگنال(انتقال محرک به سلول) دخیل هستند.
گفته شده است که این پروتئین مسئول انتقال اطلاعات ژنتیکی بین سلولها و همچنین تعیین این مسئله است که آیا ژنهای خاص فعال میشوند یا نه.
FosB بخشی از پروتئین فعال AP1 بوده که در تنظیم بیان ژن در پاسخ به طیف وسیعی از محرکها، از جمله استرس و عفونتهای باکتریایی نقش دارد.
به دلیل مصرف مداوم مواد مخدری مانند هروئین، FosB به DeltaFosB تبدیل شده که به طور فزایندهای در موارد مصرف مزمن در مغز تحریک شده و حتی بر عوامل رشد نفوذ کرده و سبب تغییرات ساختاری (شکل پذیری عصبی) در مغز و ناحیه تشکیل حافظه میشود.
شواهدی توسط دانشگاه علوم پزشکی وزارت پزشکی قانونی وین به دست آمده که نشان میدهد این پروتئین اصلاح شده همچنان پس از مرگ نیز در افراد معتاد فعال است.
آنها با بررسی نمونههای بافتی از نوکلئوس اکومبنس(ناحیه ای از مغز) 15 معتاد به هروئین فوت شده به این نتیجه رسیدند.
محققان با استفاده از روشهای تشخیصی بسیار دقیق دریافتند که DeltaFosB تا 9 روز پس از مرگ نیز هنوز هم قابل تشخیص است.
اگرچه جهش این پروتئین میتواند بیش از یک هفته پس از مرگ نیز در فرد معتاد مشخص شود، محققان بر این باورند که این دوره برای افراد زنده که در حال تلاش برای ترک مواد هستند بسیار بیشتر بوده و حتی میتواند ماهها طول بکشد.
آنها همچنین نشان دادند که این نتایج میتواند در درمان و مدیریت افرادی با وابستگی به مواد مخدر و اعتیاد به هروئین موثر باشد.
این محققان اظهار کردند که ولع مصرف مواد مخدر تا ماهها در فرد معتاد باقی مانده و به همین دلیل مراقبت و حمایت روانی از این افراد پس از ترک از اهمیت بسزایی برخوردار است.