چکیده:
پژوهش حاضر، به آسیب شناسی جریانهای تکفیری از منظر مقام معظم رهبری در سه عرصه: باورها، حوزه اخلاق و رفتار، پرداخته است (1) و به تناسب، راه کارهای برون رفت از آسیبهای جریانهای تکفیری از منظر رهبری مورد بررسی قرار گرفته است. در سطح باورها و اعتقادات، جریانهای تکفیری، از توحید و شرک و سایر مفاهیم دینی، درک ناقص و بدعت آمیز و غیرعقلانی دارند. در حوزه آسیب اخلاقی، مهم ترین خصوصیت آنها، «جهالت» و بی خبری و نوعی خباثت درونی است که منجر به دوری از حقیقت و بی تقوایی و سقوط در ورطه رذیلت و تباهی شده است. در سطح رفتاری، در جنبه فردی مهم ترین ویژگی جریانهای تکفیری را میتوان ستیزه جویی، خشونت، فساد انگیزی، ترور و در نهایت جنایت و خونریزی را نام برد و در جنبه رفتار اجتماعی، مهم ترین ویژگی آنان را میتوان ایجاد کننده تفرقه میان مسلمانان، نابود کننده تمدن و فرهنگ، تقویت کننده دشمنان اسلام را نام برد.
به تناسب، راهکارهای برون رفت از مشکلات و آسیبهای جریانهای تکفیری، در دو عرصه فکری - فرهنگی و سیاسی ارائه شده است. در عرصه راهکارهای فکری- فرهنگی برای مقابله با جریانهای تکفیری، امت اسلامی باید به تقویت گفت و گو و تقریب مذاهب اسلامی، تفاهم بر سر مشترکات میان شیعه و اهل سنت، پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن و بازگشت به قرآن و فهم دقیق رویکردهای قرآنی در جلوگیری از تفرقه و اتحاد دنیای اسلامی را اشاره نمود. از جمله راهکارهای سیاسی میتوان به تقویت همگرایی و وحدت میان مسلمین و لزوم شناخت و طرد دشمن را اشاره نمود. که با شناخت نقاط آسیبها و یا به کار بستن راه کارهای همسازگرایانه و همگرایانه در دو زمینه فرهنگی و سیاسی میتوان ریشه جریانهای تکفیری را در جهان اسلام خشکاند.
کلید واژگان:
آسیب شناسی، جریانهای تکفیری، باورها، اخلاق، رفتار، راهکارها.
مقدمه:
مسئله تکفیر به یکی از موضوعات بغرنج و غده چرکین در پیکره جهان اسلام بدل شده است. در مورد چرایی و پیدایی پدیده تکفیر، عوامل مختلفی عنوان شده است که شاید بتوان در کنار عوامل سیاسی- اجتماعی عامل عقیدتی- فرهنگی تأثیرگذار بر این گروهها را بیشتر از سایر عوامل برجسته نمود. البته سیر اقدامات و جنایتهای این گروهها با ادعای دینی، چنان انزجاری در بین مسلمین از سنی و شیعه پدید آورده که در باور هچ کس نمیگنجد که این گروهها تحت تأثیر جریانهای عقیدتی باشند. با این وجود، باید یادآور شد که این گروهها به شدت از نوعی عقاید پالایش نشده و انحرافی تأثیرپذیری در مرحله عملکرد و رفتار خشونت آمیز و جنایتکارانه و متأسفانه در برخی موارد در قالبهای دینی نمود یافته است. در مورد جریانهای تکفیری باید یادآور شد که این جریانها یک سیر تاریخی را پشت سر گذاشته و مرحله کنونی بازتابی از مراحل تاریخی است. مراحل و سیر تاریخی که به نظر میرسد این گروهها متأثر از آنها هستند عبارتند از: الف. عقاید ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و تا حدودی خصلت انقلابی این گروهها، تحت تأثیر برخی از جریانهای و افکار مصری نیز میباشد. البته باید یادآور شد که افکار و عقاید نادر گروههای تکفیری، مطابق با هیچ یک از مذاهب اصیل اسلامی اعم از سنی و شیعه نیست بلکه رگههای عقاید این گروهها را میتوان در تاریخ نیز مشاهده کرد از آن جمله میتوان خوارج را نام برد که با جریانهای تکفیری تشابهاتی دارند. پس از فتنه خوارج، تاریخ اسلامی مسلمین، در دورانها و مراحل گوناگون شاهد مذاهب و جنبشهای عدیدهای شد. در رأس این جنبشها، فرقهای است که از تکفیر عموم مسلمانان و نسبت دادن آنان به شرک پروایی ندارد. در عرصه جهان امروز نیز موج تکفیر به پدیده همگانی و شمشیر چیرهای بدل شده است که برخی آن را به روی مخالفان عقیدتی و مذهبی خویش بیرون میکشند و در این زمینه به افراط گرای، خشونت و جنایت و تباهی و فساد انگیزی در جهان اسلام کشانده شدهاند. ایناندیشه تکفیر است که چهره اسلام را در جهان کنونی زشت جلوه داده و مسلمانان را تضعیف و آنان را به ملتهایی ناسازگار و گروههایی پراکنده بدل کرده است. (2)
ویژگیهای مهم جریانهای تکفیری، گناه قلمداد کردن اعمال حسنه مسلمانان، تکفیر مسلمانان به خاطر ارتکاب گناه و مباح دانستن خون و اموال آنها به همین علت، تعصب شدید، دشمنی سخت با علی (علیه السلام) و خاندانش، اخذ به ظاهر الفاظ قرآن و سنتی بدون رعایت تفسیر و بدون لحاظ مبانی عقلی و اصولی، بدعت دانستن هر چیزی که در قرآن و سنت نیامده است، تقدس ظاهری و کوشا بودن در عبادات، کافر پنداشتن بقیه مسلمانان به جز خودشان و تطبیق آیاتی از قرآن که در شان کفار و مشرکان نازل شده بود به مسلمانان، سر جنگ داشتن با بقیه مسلمانان در حالی که با کفار و مشرکان
کاری ندارند. در نهایت همه چیز را مستقیماً با خدا مرتبط دانستن و نیز عواملی نظیر دعا، شفاعت، توسل، ترس و... را مختص خدا دانسته و واسطه قرار دادن یکی از مخلوقات صالح خداوند را شرک و کفر میدانند. (3)
بنابر مطالب پیش گفته، این تحقیق تلاش دارد به ارزیابی و آسیب شناسی گروههای تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری بپردازد. و از سوی دیگر، به راهکارهای برون رفت از مشکلات و آسیبهای جریان تکفیری نیز خواهد پرداخت. چارچوب نظری بحث، با استفاد از روش «تحلیل متنی» محتوای بیانات مقام معظم رهبری، به آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سه بعد عقیدتی، اخلاقی و رفتاری و در نهایت، راه کارهای پیشنهادی از سوی رهبر انقلاب، خواهد پرداخت. در این سالها و حتی پیش از آغاز مسائل و مشکلات منطقهای نظیر قضایای سوریه، رهبری همواره خطر جریانها و عوامل ایجاد کننده «تکفیر سایر مسلمانان» را گوشزد کرده و از خطرات ناشی از تفرقه و جدایی بین مسلمین هشدار دادهاند. از این رو، سؤال اصلی پژوهش حاضر عبارت است از مهم ترین آسیبها و موانع جریانهای تکفیری و راهکارهای مقابله با پدیده تکفیر از منظر رهبری، چیست؟ که بعد از تببین مفاهیم در دو قسمت: یک . آسیب شناسی جریانهای تکفیری (آسیبهای عقیدتی، اخلاقی و رفتاری) دو، راه کارهای بیرون رفت از مشکلات و آسیبهای جریانهای تکفیری، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تبیین مفاهیم:
یک، تکفیر:
واژه تکفیر در دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار رفته است: در معنای لغوی، به معنای «حکم به بی دینی کسی دادن» و معنای عرفی آن طرد کردن است و در مباحث اسلامی یکی از مفاهیم بسیار بحث برانگیز است. در معنای اصطلاحی میتوان دو برداشت ویژه و مهم را در نظر گروهها و جریانهایی که به نوعی مسئله تکفیر را مطرح میکنند، متصور شد:
الف. اولین معنای تکفیر، بیشتر معنایی سیاسی پیدا کرده است که از آراء و نظریات سید قطب قابل استنتاج است. در این معنا، رهبران کنونی جهان اسلام مرتدند، چرا که آنان در معرض عقاید صلیبیان، کمونیستها یا صهونیستها قرار گرفته و به ابراز فساد فرهنگی مبدل شدهاند. آنان با دور شدن از اسلام، تشکیلات دولتی را برای غیراسلامی کردن جامعه به کار میگیرند و مسلمانان واقعی را به اقلیتی کوچک تبدیل کردهاند. آنان با نفی حاکمیت خداوند به گناه رده (ارتداد) آلوده گشتهاند. جاهلیت دنیوی و نوین آنان کارآمدتر و بنابر این از جاهلیت قبل از اسلام که ابتدای تر بود، خطرناک تراست. این حاکمان از افراد بی ایمان بدترند، زیرا برای وفادار ماندن به اصول اسلام فرصت داشتهاند، ولی به آن پشت کردهاند. آنان بافت اخلاقی جامعه را فاسد، و نهادهای دینی را غیر دینی کردهاند، مردم را با استفاده از الگوهای ملی گرایانه استثمار نمودهاند. تکفیر آنان برای غیر مشروع کردن تبعیت از آنان و تعیین «کافران داخلی» به عنوان اولین هدف جهادی که طاغوت را از میان بر میدارد، ضروری و لازم است. به همین دلیل، اولویتهای جنبشهای اسلام گرا باید دوباره تعیین شود. مبارزه با دشمن خانگی برای در دست گرفتن حاکمیت، باید بر جنگ با دشمنان دورتر ارجحیت داشته باشد. این مفهوم تکفیر برای مجاز شمردن خشونت بر ضد رهبران دولتی به کار میرود.
سید قطب (1285-1345ش/1906-1966) که احتمالاً قدرتمندترین حامی تکفیر است، به ویژه از تدوین این موضع حمایت کرد؛ برای مثال گروه جهاد، «تکفیر» را فقط درباره «حاکمان کافر» به کار میبرد: همان گونه که در تک نگاری محمد عبدالسلام فرج با عنوان جهاد الفرضیة الغائبة از آن جانب داری شده است. گروه جهاد، ترور این حاکمان و گرفتن قدرت از آنان را یک فریضه مهم دینی میداند. دسته دیگر از این گروهها چون الجماعة الاسلامیة، تکفیر را درباره دولت و نظامهای اجتماعی به کار میبرند و به افراد مسلمان اطلاق نمیکنند. بعضی از گروههای اسلامی مانند اخوان المسلمین با مفهوم تکفیر مخالفاند. در نزد آنان تکفیر یک «انحراف نظری» است که به «انحراف عملی» منجر میشود. (4)
ب. معنای دیگر «تکفیر» را میتوان در عقاید گروههای تندرو از قبیل، التکفیر و الهجره، جند الله، که به نظر میرسد اینها هم از عقاید قطب، مودودی، ابن تیمیه، ابن کثیر و محمد بن عبدالوهاب متأثرند، این گروهها، مثل التکفیر و الهجر، تکفیر را در کل جامعه به کار میبرند و با هجرت به انگیزه آمادگی جهت جهاد نهایی، از جامعه «جاهل» جدا میشوند. آنان معتقدند مسلمانانی که ندای گروه را شنیده ولی به آن ملحق نمیشوند، کافرند. بسیاری از رهبران آنان از قبیل حسن الهضیبی (متوفی 1977م)، یوسف العظم و یوسف القرضاوی تکفیر مسلمانان را رد کرده و آن را عقیدهای میدانند که غلو، تحجر و تعصب نشانه آن است. رهبران دیگری چون سلیم البهنساوی بر این باورند که گروههای اسلام گرای خشونت طلب، نگرش قطب را بد تعبیر کردهاند و به ضوابط اسلامی در جوامع مسلمان کنونی توجه ننمودهاند. از این دیدگاه، درک خشونت طلبها درباره فوریت خطرهایی که اسلام را از درون تهدید میکند اغراق آمیز است و روی آوردن آنان به خشونت بی حاصل بوده است. در نزد اخوان المسلمین، تکفیر و طرد مسلمانان موجب فتنه میشود و چه بسا به شکاف در امت اسلامی بینجامد و فقط به دشمنان اسلام سود برساند.
اخوان المسلمین بر این باور است که دولت و جامعه اسلامی باید اصلاح شوند ولی آنها را مستحق تکفیر نمیدانند جماعت دینی نیز با تکفیر به معنای دلیل منطقی جهت خشونت مخالف است. رهبران این جماعت عقیده دارند که این مفهوم نمایانگر الحاد است و جوامع مسلمان را متزلزل میکند. آنان، هم چنین بر این باورند که نظریه پردازان «جاهلیت قرن بیستم در اصل «خوارج قرن بیستم» هستند. از نظر علما، اسلام، تکفیر مسلمانانی را که ایمان خود را اعلام کرده و آداب دینی را به جا میآورند، جایز نمیشمارد. آنان هم چنین تأکید میکنند که عواقب تکفیر بسیار جدی است، زیرا به قتل رساندن فرد، مصادره اموال او و منع از خاکسپاری او به آداب اسلامی را ایجاب میکند. در این خصوص، علما سه استدلال، در قالب سؤالهای تأکیدی، درباره تکفیر مطرح میسازند. اول این که چه کسی این حق را دارد تا فردی را که میگوید به اسلام اعتقاد دارد کافر بداند؟ دوم این که، تفکیر براساس چه ملاک دینی استوار شده است ؟ سوم آن که چه درجهای از تخصص در فقه به فرد قدرت این تشخیص را میدهد که آیا فرد مسلمان دیگری از مرز ایمان و بی ایمانی عبور کرده است یا خیر؟ (5)
دو. واژہ «سلفیه»:
مفهوم دیگر نیازمند توضیح «سلفیه» است، که در برخی موارد باعث اشتباه و تسامح در قلمداد کردن اندیشه سلفیت با تکفیری میشود در حالی که صرف تشابه برخی از افکار دلیل نمیشود که پنداشته شود که جریانهای سلفیه همان جریانهای تکفیری هستند. از سویی، هرکدام از این جریانها و حتی تکفیریها و نیز وهابیها خود را سلفی و پیرو سلف میپندارند. سلفی گری روشی است که به تفسیر تحت اللفظی متون دین متوسل میشود و به سنت آغازین صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مراجعه میکند. از سوی دیگر، در میان مسلمانان سنی در مورد این که سلف صالح کیست اختلاف نظر وجود دارد و برخی آنان را شامل نسل اولیه همراهان پیامبر و برخی دامنه شمول را تا سه نسل بعدی پیامبر گسترش میدهند. (6) در حالی که سلفیه را میتوان به چند شاخه تقسیم نمود:
یک. برخی ریشه سلفی گری را به آثار علمای قرون میانه باز میگردانند، که مدعی تفسیر ظاهری و تحت اللفظی متون دینی بودند؛ به ویژه داعیههای اولیه بازگشت به قرآن و سنت نبی که با احمد بن حنبل، ابن تیمیه و شاگردانش مرتبط است. (7)
دو. سلفی گری به منزله یک صفت، اصطلاحی مدرن است که سابقه آن به جنبشهای اصلاح گرای قرن نوزدهم به ویژه جنبشهای مرتبط با افکار محمد عبده و سید جمال الدین اسدآبادی بر میگردد.
با این تفکیک میتوان فرق بین دو سلفی گری را به وضوح مشاهده نمود. سلفی گری که جریانهای تکفیری و برخی گروههای تندرو وهابی ادعا میکنند از نوع اول بوده و با سلفی گری که محمد عبده و شاگردانش (سلفی گری مدرن) اشتراک چندانی ندارد. محمد عبده و شاگردانش نوعی سلفی گری اصلاح طلبانه و مدرنیستی را تبلیغ میکرد؛ در حالی که وهابیت نوعی جنبش سلفی متعصبانه، متحجرانه و در قالب تکفیر سایر مسلمانان به دنبال پالایش عمل دینی و اجرای شریعت بود. سلفی گری مدرن حاصل مواجهه با غرب و حاصل تلاش برای پیشرفت بود. در قرن بیست و یکم میان کسانی که خود را سلفی مینامند بر سر تعریف سلفی بودن مباحثات تندی جریان دارد.
سه. آسیب شناسی:
آسیب در لغت: به معنای آزار، گزند، درد، صدمه و... آمده است. (8) اما آسیب شناسی، شاخهای از پزشکی است که به منشأ، ماهیت، علت و سیر بیماریها میپردازد و از علم پزشکی به سایر علوم سرایت کرده است. (9) آسیب شناسی در این بحث متوجه جهان اسلام است. جهان اسلام در اینجا، همچون پدیدهای است که دچار آفت، آسیب و بیماری از سوی جریانهای تکفیری شده است و از حالت مطلوبیت دور شده است و برای رسیدن به کمال و سلامت یک پدیده باید منشأ، ماهیت، علت و سیر آسیب و بیماری را، شناسایی و راه کارهایی برای رسیدن به شرایط مطلوب، مورد بررسی و اجرا قرار گیرد.
یک. آسیب شناسی جریانهای تکفیری:
در بحت حاضر آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سه حوزه از دیدگاه مقام معظم رهبری بررسی میشود:
الف. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در حوزه باورها و اعتقادات؛
ب. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در حوزه اخلاق؛
ج. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در حوزه رفتار؛
الف. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در حوزه باورها و اعتقادات:
قبل از این که به آسیب شناسی جریانهای تکفیری از دیدگاه رهبری بپردازیم ناچاریم به برخی از مهمترین جریانات عقیدتی تأثیرگذار بر این جریانها اشاره کنیم تا درک آسیب شناسی این جریانها راحت تر صورت پذیرد. در علت یابی تأثیرپذیری در سطح باورها و اعتقادات، میتوان رگههایی از افکار ابن تیمیه را در گروههای تکفیری مشاهده نمود. اکثر محققانی که درباره گروههای تفکیری و نیز وهابیت مطالعه کردهاند متفق هستند که در جایگاه ریشه یابی افکار این گروهها، هیچ کس را نمیتوان یافت که بهاندازه ابن تیمیه اهمیت داشته باشد. ابن تیمیه مردی سرسخت در عقاید خود، تندخو در برابر مخالفان فکری، متعصب خصوصاً به شیعیان (تا جایی که به همین دلیل فضایل حضرت علی (علیه السلام) را انکار میکند.) ماجراجو، جنجالی و خود باور، بود به طوری که جز آراء و نظریات خودش، هیچ نظر دیگری را قبول نداشت. او عقل را سبب ضلالت و گمراهی میدانست و فقط به ظواهر الفاظ قرآن و حدیث نبوی و فتاوای صحابه اکتفا میکند. (10)
از شخصیتهای مهم تاریخی دیگری که بر این گروهها تأثیر گذار است، میتوان به «محمد بن عبدالوهاب» اشاره کرد. او کسی بود که افکار و عقاید ابن تیمیه را به مرحله عمل درآورد. او با مطالعه آثار ابن تیمیه، مباحث نظری اش را به حیطه عمل وارد نمود. ویژگی اقدامات و افراط گرایی او عبارتست از: اکتفا نکردن به صرف دعوت، دست بردن به شمشیر که آن را امر به معروف و مبارزه با بدعت نامیدند، تخریب قبور، ضریحها و زیارتگاهها، قبور مشخص و...، توسعه مصداق بدعت و شرک و مهم تر از همه، گسترش دامنه تکفیر مسلمانان، از شاخصههای مهم این تفکر، تکفیر مسلمانان و تشبیه آنان به کفار جهال و مشرکان است. این حکم عامی است که شامل همه مسلمانان شده و به جز خود آنان، هیچ استثنایی نمیشناسد. محمد بن عبدالوهاب حتی مسلمانان معتقد به شفاعت، زیارت و... را از کفار و یهود بدتر میداند. (11)
ویژگی محوری تأثیرگذار بر رفتار و عملکرد وهابیت و نیز گروههای تکفیری که در توسعه مفهوم کفر و شرک اثر گذاشته است؛ برداشت اشتباه از مفهوم «توحید» میباشد. وهابیت در تلقی درست از مفهوم «توحید» دچار خطا شده است و تفسیر نادرستی از توحید الوهی و توحید ربوبی ارائه میدهند. در کنار این مسئله، تعصب و عدم قبول قول و نظر دیگران، در تشدید اقدامات آنان اثر گذاشته و آنان را از مسیر حق منحرف ساخته است و تطبیق مصادیق توحید و شرک را در نزد آنان مشتبه ساخته است. در متون وهابیت هیچ واژهای به اندازه «توحید» و «شرک» به کار نرفته است؛ توحید، موضوع محوری مذهب وهابیت است، به گونهای که محمد بن عبدالوهاب آن را همان دین اسلام و دین الله میشمرد. (12)
علمای وهابیت معتقدند که توسل به غیر خدا، زیارت قبور و نماز خواندن در مکانی که قبر پیش روی انسان باشد، مخالف توحید بوده و لازمه توحید آن است که به غیر از خدا توسل نشود و از غیر او استمداد نگردد، اگر چه پیامبر اسلام باشد چرا که توسل، شفاعت و زیارت قبور از سنت پیامبر و سلف صالح نرسیده و قرآن نیز این عقیده را شرک میداند. (13) در نهایت «تکفیر مسلمانان» یکی از مهم ترین اصول مذهبی وهابیت میباشد. تکفیر مسلمانان دیگر و هر مسلمانی که با عقیده آنان هم رأی نباشد. برای روشن تر شدن نظر وهابیون، سخنانی از محمد بن عبدالوهاب را میآوریم او در جایی اعتقادش را چنین بیان میکند:
کسانی که متوسل به غیر خدا میشوند، همگی کفار و مرتد از اسلام هستند، و هر کسی که کفر آنان را انکار کند، یا بگوید که اعمالشان باطل است اما کفر نیست، خود حداقل فاسق است و شهادتش پذیرفته نیست و نمیتوان پشت او نماز گزارد. در واقع دین اسلام جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمیشود. انسان با ظلم از اسلام خارج میشود و به فرموده قرآن: (انَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظِیمٌ) (14) این که به ما میگویند ما مسلمین را تکفیر میکنیم، سخن درستی نیست، زیرا ما جز مشرکین را تکفیر نکرده ایم... . (15)
وی در جای دیگری اعتقادش را چنین بازگو میکند:
مشرکین زمان ما، گمراه تر از کفّار زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، به دو دلیل: اول آن که: کفار، انبیا و ملائکه را در زمان راحتی و آسایش میخواندند، اما در هنگام شدائد دین خود را برای خدا خالص مینمودند. ...دوم آنکه: مشرکین زمان ما کسانی را میخوانند که هم طراز عیسی و ملائکه نیستند. اکنون زمین از شرک اکبر که همان عبادت بتهاست پر شده: آمدن کنار قبر نبی، آمدن کنار قبر صحابی مانند طلحه و زبیر رفتن کنار قبر فردی صالح، خواندن آنها هنگام سختی و نذر برای آنها همه از جنس پرستش بتهاست که انسان را از اسلام خارج میکند... پس براستی که اینان مرتد بوده و خون مالشان حلال است. (16)
بنابر مطالب پیش گفته، به طور قطع و یقین میتوان گفت که «جریانهای تکفیری» بخشهای عمده تغذیه فکری و عقیدتی خود را از وهابیت تندرو و ملهم از افکار ناصحیح ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب میگیرند. مسئله توحید و فهم ناقص جریانهای تکفیری از آن، به صورت جدی در دیدگاه مقام معظم رهبری مورد توجه و آسیب شناسی قرار گرفته است. ایشان مسئله تاریخی «تخریب قبور ائمه بقیع» را در راستای ترویج و توسعه تکفیر سایر مسلمانان مورد اشاره قرار میدهند و جریانهای تکفیری کنونی را از نظر عقیدتی دنباله رو جریانهای وهابی و تکفیری گذشته میدانند:
تلخی دیگری که وجود دارد، این است که در میان مجموعهی مسلمانان و امت اسلامی کسانی پیدا شوند که با افکار پلید و متحجر و عقب مانده و خرافی خود، تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهرههای نورانی صدر اسلام را شرک بدانند، کفر بدانند؛ واقعاً این مصیبتی است. اینها همان کسانی هستند که گذشتگانشان قبور ائمه (علیه السلام) را در بقیع ویران کردند. (17)
مقام معظم رهبری فکر، عقیده و روح حاکم بر این جریانها را با صفاتی همچون «باطل»، «پلید» و «بداندیش» معرفی میکنند، عمق کجاندیشی و خلاف عقل و مروت این گروهها تا جایی پیش می رود که هتک حرمت به ساحت بزرگان و مکانهای مقدس را جزء وظایف دینی میشمارند و اگر جرأت و توانایی داشتند به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم رحم نمیکردند:
... آن روز که در دنیای اسلام، از شبه قاره هند گرفته تا آفریقا، علیه اینها قیام کردند، اگر اینها جرأت میکردند، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران میکردند، با خاک یکسان میکردند. ببینید چه فکر باطلی، چه روحیهی پلیدی، چه انسانهای بداندیشی، احترام به بزرگان را اینجوری بخواهند نقض کنند و هتک کنند و این را جزو وظائف دینی بشمرند! در آن وقتی که اینها بقیع را ویران کردند، این را بدانید؛ سرتاسر دنیای اسلام علیه اینها اعتراض کرد. عرض کردم؛ از شرق جغرافیای اسلام- از هند- تا غرب جغرافیای اسلام، علیه اینها بسیج شدند. (18)
عدم تعمق و به کار نگرفتن خرد و عقل، زمانی عمق فاجعه را زیاد میکند که این گروهها ابزار دست سرویسهای جاسوسی انگلیس و آمریکا میشوند و به تعبیر رهبری «اطاعت و عبودیت و خاکساری در مقابل طواغیت زنده را شرک و کفر نمیپندارند:
اینها به عنوان اینکه این کارها پرستش است، این اقدامهای خبیث را میکنند! رفتن سر قبر یک انسانی و طلب رحمت کردن برای او از خدای متعال، و طلب رحمت کردن برای خود در آن فضای معنوی و روحانی، شرک است؟ شرک این است که انسان بشود ابزار دست سیاستهای اینتلجیت سرویس انگلیس و سی. آی. ای آمریکا و با این اعمال، دل مسلمانان را غمدار کند، آزرده کند. اینها اطاعت و عبودیت و خاکساری در مقابل طواغیت زنده را شرک نمیدانند، احترام به بزرگان را شرک میدانند! خود این، یک مصیبتی است. جریان تکفیری خبیث که امروز در دنیای اسلام به برکت برخی از منابع مادی، متأسفانه پول و امکانات هم در اختیار دارند، یکی از مصائب اسلام است... .
دامنه تأثیرگذاری افکار و اندیشههایی که از عربستان سعودی و به خصوص از عقاید مسموم وهابیت نشأت گفته از مرزهای کشورهای اسلامی فراتر رفته است از پاکستان، افغانستان، چچنستان، جاکارتا، سوریه و ... که نوع شدید جریانهای تکفیری که با اعمال خشونت آمیز و افکار و عقاید پالایش نشده در کشور سوریه دست به جنایتهای هولناک و در عراق به اعمال تروریستی روی آوردهاند، به عنوان مثال، جریانی شبیه جریانها و گروههای تکفیری امروزی در مصر با عنوان «التکفیر و الهجره» با رهبری فردی به نام «شکری مصطفی» شکل گرفته بود، عقاید آنان عبارت بود: از پنهان کردن عقاید تا زمانی که بتوانند قدرت را در دست بگیرند. از سوی دیگر، تکفیر جامعه تا پس از آن بتوانند به نبرد و مبارزه با آن بپردازند. (19)
مهم ترین خطر و انحراف افکار گروههایی نظیر التفکیر و الهجره و نیز جریان تکفیری در دوران کنونی این است که مشکل جوامع اسلامی را «دشمن خارجی» از یهود و... نمیدانند بلکه با کافر و جاهل دانستن جوامع مسلمین با آن به مبارزه بر میخیزند. به همین علت، وقتی قضات نظامی در وقت محاکمه از شکری مصطفی درباره این که اگر «نیروی یهود» به مصر حمله کند، نظر شما چیست؟ شکری مصطفی در پاسخ گفت:
«اگر یهودیان یا هرکس دیگری به مصر حمله کنند، جنبش ما نباید در صفوف ارتش مصر با آنها به جنگ بپردازد بلکه برعکس باید به محل امن بگریزد.» (20)
این در حالی است که این گروهها به راحتی در مواجهه با مسلمانان، آنان را به بهانههای واهی به قتل میرسانند. (21)
بنابر مطالب پیش گفته، یکی از آسیبهای ریشهای جریانهای تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری در سطح عقاید و باورها میباشد. عقاید و باورهایی که پایه ریز رفتار خشن گروهها و جریانهای تکفیری شده است.
ب. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سطح اخلاق:
از آسیبها و مشکلات جریانهای تکفیری که به نحو قابل ملاحظهای در نحوه عملکرد این گروهها تأثیرگذار است. عامل اخلاقی میباشد. میتوان گفت در کنار عامل یا عوامل دیگری از جمله فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و روانی، بر این جریانها تأثیرگذار است. از نظر خصلتهای فردی- روانی که به شدت بر جریانهای تکفیری اثرگذار است. میتوان به روحیه متعصب و بیزاری شدید فرد تکفیری اشاره نمود. بیزاری فرد تکفیری منجر به دور شدن از جامعه و پیوستن او به سازمانها و گروههای مبارزهای میشود. از سوی دیگر، کمال نابهنگام و دگماتیسم، یکی از مشکلات دیگری است که از نظر روانی فرد تکفیری به آن گرفتار است و در مراحل نخستین، نوعی سخت گیری شدید در عقاید و خودداری از وارد کردن ارزشهای جدید است. در کنار این موارد، نوعی احساس پستی در میان گروههای تکفیری دیده میشود که نتیجه مستقیم بیزاری و ناتوانی آنها در یافتن جایگاه اجتماعی در جامعه است. سوء ظن شدید و دیدگاه توطئه آمیز نیز بخشی از مشکلات و آسیبهای اخلاقی فرد متعصب و تکفیری را تشکیل میدهد. این جریانها بی اعتمادی و سوء ظن شدید نسبت به سایر مسلمانان داشته و آنان را دارای مقاصدی بدخواهانه میدانند. (22)
از منظر رهبر انقلاب، ویژگیها و عواملی که در سطح اخلاقی- فردی جریانهای تکفیری مورد توجه قرار گرفته است و به نوعی با مطالب پیش گفته، همپوشانی دارد و به نحو قابل ملاحظهای این ویژگیها در گروههای تکفیری مشاهده میشود؛ عبارتند از:
الف. جهالت و ناآگاهی در کنار سطحی نگری و «خبث باطن» از مهم ترین عوامل گسترش پدیده تکفیر است. تکفیر و ناآگاهی در کنار تحجر و نارضایتی و انزجار از سایر مسلمانان و «خباثت درونی» به ویژه اگر به ناآگاهی و جهل مرکب آمیخته باشد و شخص جاهل باورش این باشد که داناست. رهبری در این زمینه، به توصیف گروههای تکفیری پرداختهاند:
این گروههای تکفیری نادان- حقیقتاً مناسب ترین صفت برای اینها نادانی است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین
خصوصیت اینهاست- اینها را بایستی ما تا آنجایی که میتوانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از اینها بترسانیم. (23)
ج. بدگمانی به دیگر مسلمانان و حمل آنان بر بدترین و دورترین محملها، تکفیریها بیشتر با عینک تیره بدگمانی به دیگران مینگرند و دیگران در نگاه آنان همیشه سیاه هستند که هیچ حقی ندارند و هیچ نقطه روشن و انگیزه هدایتی در ایشان وجود ندارد. مقام معظم رهبری در توصیف این گروهها آن را دارای «فکر باطل»، «روحیهی پلید» و «انسانهای بداندیش» معرفی کردهاند. (24)
د. بدفهمی و کج فهمی، مقصود از بدفهمی یا کج فهمی آن است که شخص از درک متون دینی یا عرفی که آن گونه است، ناتوان باشد چه رسد به درک ابعاد و مقصدهای آنها. از این رو فهم نادرست به عوامل زیر بر میگردد: 1. سستاندیشی و نگاه سطحی به دین 2. نداشتن آگاهی کامل از دین و نقش آن در زندگی 3. نداشتن معیارهای فقهی درست نداشتن تسلط کافی بر قواعد و معیارهای تفسیری، حدیثی و نیز فقهی، اصولی و نیز عدم تشخیص و عدم شناخت شیوه درست استنباط و عمل میباشد. از ویژگی گروههای تکفیری این است که فاقد دیدگاهی کامل درباره اسلام از نگاه عقیدتی و قانون گذاری و درباره نقش اسلام در زندگی و موقعیت انسان در جهان بینی هستند. در این باره رهبری میفرمایند:
... علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامی را تنظیم کنند؛ منشوری تهیه کنند تا فلان آدم کج فهم متعصب وابستهی به این، یا فلان، یا آن فرقهی اسلامی، نتواند آزادانه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند؛ تکفیر کند... . (25)
ج. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سطح رفتار:
یکی از وجوه مهم دیگر، آسیب شناسی رفتاری گروهها و جریانهای تکفیری است. این جنبه، به شدت مرتبط با آسیب شناسی در حوزه عقیده و اخلاق است. مهمترین ویژگی جریانهای تکفیری در دو جنبه فردی و جمعی قابل ذکر است:
الف. در جنبه فردی مهم ترین ویژگی جریانهای تکفیری را میتوان ستیزه جویی، خشونت، فساد انگیزی، ترور و در نهایت جنایت و خونریزی، (26) از آسیبهای رفتاری جریانهای تکفیری شمرده میشود. علاوه بر ویژگیهای فوق، جریانهای تکفیری دارای افراط گرایی دینی و سخت گیری در اجرای حدود و احکام و نیز ناشکیبایی در تحمل عقاید سایر مسلمانان هستند که میتوان ویژگیهای فردی دیگری نظیر نداشتن معیار درست، لجاجت، سخت گیری بر خویشتن و دیگران و حماقت و شتابزدگی را به موارد فوق اضافه نمود. از سوی دیگر، رفتار ستیزه جویانه با سایر مسلمانان و تکفیر آنان در اثر اعتقاد به این که عقاید غیر خودی و مخالف با عقیده آنان «گمراه»، «مشرک» یا «کافر» هستند. (27) در این باره رهبری معتقدند که تحجر و خشونت و ترور این جریانها همراه با سکوت مجامع بین المللی است:
حمایت صریح از تروریسم، خب ملاحظه میکنید در همین قضایای منطقه، کسانی هستند که جگر طرف را از سینه اش در میآورند و جلوی دوربین تلویزیونها گاز میزنند، قدرتهای اروپایی هم مینشینند در اروپا، منتها احتیاط میکنند و نمیگویند ما به او کمک میکنیم، میگویند ما به این جبههی معارض کمک میکنیم؛ اینجوری است دیگر یعنی صریح از تروریسم، آن هم تروریسم خشن، وحشی، سبع، اینها حمایت میکنند. (28)
ب. در جنبه اجتماعی (امت اسلامی و در جامعه بین المللی) مهم ترین ویژگی جریانهای تکفیری عبارتند از:
الف. مخالفت با عقلانیت و نوگرایی، جریانهای تکفیری در میان ملل مسلمان و سایر ملل، جریانهایی کاملاً مخالف با عقلانیت و نوگرایی و همراه با خشونت طلبی و جنایتکاری شناخته میشوند. (29)
ب. ایجاد کننده تفرقه میان مسلمانان (همان) رهبری با اشاره به رفتار این گروهها در اختلاف افکنی بین مسلمین اشاره میکنند که اختلاف در ذات مذاهب همیشه وجود داشته و این مشکلی به وجود نمیآورد. مشکل زمانی آغاز میشود که اختلاف عقیدتی به اختلاف روحی، رفتاری و به درگیری و ستیزه گری منجر شود که جریانهای تکفیری کنونی به شدت در حالی اختلافی پراکنی و ستیزه جویی و فساد گری در امت اسلامی هستند. (30)
از سویی دیگر، رهبری حمایت مالی برخی از کشورها در «تهدید»، «تکفیر»، «ترور و بمب گذاری» و «ریختن خون مسلمانان» را در راستای برافروختن کینهها و اختلافها بر میشمارند. که هدف آنان از بین بردن یکپارچگی امت اسلامی است در حالی که همکاری در فقه، تاریخ و حدیث طبیعی و اجتناب ناپذیر است. (31) نمود اقدامات و کارهای تکفیری در راستای اختلاف افکنی بین مسلمین را میتوان مواردی را اشاره کرد به عنوان مثال: معطل گذاشتن جوامع اسلامی، (32) ترویج افراط گری انحرافی و تکفیر به نام اسلام و به شریعت (همان)، خشنودی دشمنان اسلام (همان) و خطر بازار را جریانهای کفیری تلاش برای بدبینی مسلمین از شیعه و اهل سنت، نسبت به یکدیگر را میتوان اشاره کرد، در این باره رهبری معتقدند:
حضور نیروهای تکفیری که امروز متأسفانه در برخی از نقاط منطقه فعالند، خطر بزرگشان این نیست که بیگناهان را میکشند، آن هم جنایت است، بزرگ است؛ اما خطر بزرگ این است که دو گروه شیعه و سنی را نسبت به هم بدبین میکنند؛ این خیلی خطر بزرگی است؛ جلوی این بدبینی را باید بگیریم. (33)
ج. نابود کننده تمدن و فرهنگ (فرهنگ و تمدن اسلامی و غیر اسلامی) محسوب میشوند. مقام معظم رهبری در تبیین آسیب و موانع و چالشهای رفتاری که جریانهای تکفیری در سه زمینه اجتماعی به وجود میآورند؛ معتقدند:
«سلفی گری»... اگر به معنای تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی ترجمه شود، با نوگرائی و سماحت و عقلانیت- که ارکان تفکر و تمدن اسلامیاند- سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بی دینی خواهد شد. (34)
از این رو، رهبری معتقدند که جریان سلفی- تکفیری منجر و باعث ترویج سکولاریزم میشوند از آن رو که هیچ عقل سلیمی تعصب، تحجر و خشونت را بر نمیتابد چه در داخل امت اسلامی و چه در سایر ملل و ادیان و الگوی اسلام تکفیری یک خطر برایاندیشه ناب اسلامی محسوب میشود، چرا که چهرهای غیرواقعی و کاذب و دروغین و زشت از اسلام به تصویر میکشد.
د. تقویت کننده دشمنان اسلام: این جریانها به شدت از سوی سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیسی و رژیم صهیونیستی تقویت میشوند:
سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل پشت سر این گروههای افراطی و تکفیری هستند، ولو عوامل و پیاده نظامشان هم خبری ندارند که پشت سر قضیه چیست؛ اما رؤسایشان میدانند... . (35)
مقام معظم رهبری در آسیب شناسی جریانهای به ظاهر اسلامی تکفیری که مطلوب آمریکا و انگلیس هستند به تعارض رفتار و عملکرد این جریانها با مشی و رفتار اسلامی- قرآنی اشاره میکنند، جایی که جریانهای تکفیری دست آشتی به سوی آمریکا دراز میکنند و رژیم صهیونیستی را تحمل میکنند در حالی در درون امت اسلامی جنگهای قبیلهای و مذهبی راه میاندازند به تعبیر رهبری «اشداء علی المؤمنین و رحماء با کفار» هستند که بر عکساندیشه ناب قرآنی است. (36) رهبری اشاره میکنند که هیچ شکی وجود ندارد که جریانی که مسلمانان را به مسلمان و کافر تقسیم کند و مسلمانها را به جان یکدیگر بیاندازد برنامه ریزی دستگاههای جاسوسی دولتهای استکباری است:
... امروز در دنیا، تحریکات ایمانی و عقیدتی برای به جان همانداختن مسلمانان، به وسیلهی دستهای استکباری انجام میگیرد. یک عدهّ ای، عدهّای را تکفیر میکنند؛ عدهّای علیه عدهّای دیگری شمشیر میکشند؛ برادران به جای همکاری با یکدیگر و گذاشتن دست در دست یکدیگر، علیه برادران دست در دست دشمنان میگذارند! جنگ شیعه و سنی به راه میاندازند و تحریکات قومی و طائفی را لحظه به لحظه افزایش میدهند... . (37)
از این رو، دشمنان اسلام به خاطر این که موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی به خطر نیفتد، به حمایت و راهاندازی جریانهای تکفیریها پرداختهاند که تمامی مسلمین در تیررس این جریانها قرار دارند. (38)
دو. راهکارهای برون رفت از آسیبها و مشکلات جریانهای تکفیری
بعد آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سه عرصه اعتقادات، اخلاقی و رفتار، به تبیین راهکارهای برخورد با جریانهای تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری خواهیم پرداخت. را در مورد جریانهای تکفیری، رهبری تأکید میکنند که جریانهای تکفیری از پایگاه اجتماعی و جایگاه مردمی در دنیای اسلام برخوردار نیستند، چرا که در جریان تخریب قبور ائمه بقیع، دنیای اسلام از «شرق جغرافیای اسلام تا غرب آن» علیه آنان قیام و اعتراض کرد. (39)
برای برون رفت از خطر جریانهای تکفیری، راهکارهایی از دیدگاه مقام معظم رهبری برجسته شده است که مهم ترین آن، در دو عرصه ظهور و بروز داشته است که عبارتند از: الف. راهکارهای فکری- فرهنگی ب. راهکارهای سیاسی.
الف. راهکارهای فکری- فرهنگی:
یک. تقویت گفت و گو و تقریب مذاهب اسلامی:
برای برخورد با جریانهای معاند و تکفیری و خلاف موازین عقل و شرع «تقریب مذاهب» کارآترین روش برای رفع سوء تفاهمات و سوء برداشتهاست. واقعیت آن است که اختلافات در هسته مذاهب قابل رفع و رجوع نیست اما امکان گفت و گو در جهت حل اختلاف در آرا و نظرات فقهی وجود دارد. (40) در این زمینه مقام معظم رهبری میفرمایند:
ما از آغاز با توجه به این مکر شیطانی، همواره اصرار بر وحدت فرق مسلمین داشته و کوشیده ایم این فتنه گری را خنثی کنیم و بحمدالله با تفضل الهی توفیقات فراوان نیز داشته ایم، که یکی از آخرین آنها، تشکیل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است... . (41)
تقریب مذاهب فرصتی برای تقویت تبادل نظر میباشد و به مذاهب اسلامی کمک میکند تا پیام خود را انتشار دهند و به هماندیشی با یکدیگر برای انتقالاندیشه و تبادل نظر در مسائل اجتماعی، فقهی، عقیدتی و سیاسی مبادرت نمایند. تقریب مذاهب؛ موجب میشود که مذاهب اسلامی به عنوان یک نظام گفتاری، با بهره گیری از نمادهای زبانی، موجب اتصال حلقههای به هم پیوسته و تنظیم روند حرکتاندیشه اسلامی شوند. از این رو تقریب مذاهب، وسیلهای ارتباطی برای شکل گیری و تحول فکرى و گسترهای برای رشد و پختگی و منطقی شدن، قلمداد میگردد. از سوی دیگر، تقریب مذاهب موجب وارد شدن نخبگان فکری جهان اسلام به یک متن اسلامی میگردد به نوعی که به رغم تفاوتهای مذهبی، نوعی رابطه بینا متنی، بینا گفتمانی و بینا ذهنی میان آنان برقرار میشود که زمینهای برای تعامل افکار و آشنا سازی دیگران بااندیشهها و بنیانهای فکری و ارزشی خود در عین شناخت رویکردها و بنیانهای ارزشی با سایر مذاهب و فرهنگها میانجامد و موجب اهتمام به پدیدههای همچون مشارکت، تعاون، صلح، همکاری، مردم سالاری، باورمداری، اعتقادگرایی، اخلاق محوری و ... میگردد و به طرفداران مذاهب اسلامی چگونه گفتن و چگونه ارتباط برقرار کردن را بر اساس تعامل دو سویه میآموزد. و موجب دستیابی به وفاق جمعی و تلاش برای وصول به اجماع نظر بر سر اصول و قواعد عمل جمعی عام در جهان اسلام میشود. (42)
از راه کارهای پیشنهادی مقام معظم رهبری در ارتباط با تقریب مذاهب و گفت و گو، در راستای مقابله با خطر جریانهای تکفیری، توجه به فریضه الهی- سیاسی حج است.
از منظر رهبری، کنگره عظیم حج میتواند در کم کردن فاصلهها، بیگانه پنداری مسلمانان و نیز در تبلور معنای اخوت و برادری مؤثر واقع شود و منجر به دفع و از بین رفتن جریانهای تکفیری میشود. (43)
موضوع دیگری که رهبری در امتداد فریضه حج و نتایج آن، در راستای عدم رشد و نمو جریانهای تکفیری یادآوری میکنند، «تبادل فرهنگ اسلامی ناب میان مسلمانان» است. تقویت گفت و گو در حج، یعنی در مکانها و زمانهایی که ولو به صورت ظاهری همه مسلمانان به یک شکل در میآیند. در این زمینه ایشان معتقدند:
یک نکتهی اساسی دیگر که باز نقطهی قوت حج است و مایهی اقتدار حج است، این است که فرهنگ اسلامی ناب میان مسلمانان تبادل پیدا کند، تجربیات اسلامی میان مسلمانها تبادل پیدا کند. (44)
با تبادل فرهنگ ناب اسلامی میان مسلمانان جریانهای تکفیری مجال ظهور و بروز نخواهند یافت.
دو. تقویت تفاهم و گفت و گو و پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب اسلامی:
رهبر انقلاب در کنار تقویت تقریب مذاهب اسلامی راهکارهای دیگری را در راستای «تفاهم» و «گفت و گو» پیشنهاد میدهند و همواره توصیه و تأکید به دوری و پرهیز از اختلاف افکنیهای فکری- عقیدتی میکنند و یادآور میشوند که نمودهای اختلاف افکنی از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب باید متوقف شود و نیز باید به نوعی از تفاهم بین مذاهب اسلامی از جمله شیعه و اهل سنت رسید:
... علمای شیعه و سنی با هم جلسه بگذارند، تفاهم کنند، با هم حرف بزنند. ما کارهای مشترکی داریم... یک امور مشترکی وجود دارد؛ یک دردهای مشترکی هست که درمانهای مشترکی دارد. عالم شیعه در بین مردم خود، عالم سنی در بین مردم خود نفوذ دارند؛ از این نفوذ استفاده کنند، این مشکلات مشترک را برطرف کنند. (45)
رهبری به برخی از مصادیق «شیعه ستیزی» و نیز «سنی ستیزی» در راستای اختلاف انگیزی بین مسلمین اشاره کرده و به مسلمانان توصیه میکنند که فریب روشهای دشمنان اسلام را نخورند:
در بعضی از کشورهای اسلامی مثل ریگ پول میریزند برای این که در بین سنیها اجتماع ضد شیعه درست کنند. این از این طرف ؛ از آن طرف هم به یک گویندهی به اصطلاح شیعی پول میدهند که در تلویزیون، به نام شیعه، ام المؤمنین عایشه را متهم کند، قذف کند، اهانت کند. روشها اینهاست. شما در مقابل این روشها چه کار میکنید؟ سنی چه کار میکنی؟ شیعه چه کار میکنی؟ از کارهای اینها گول نخوریم. اختلاف برای آنها بیشترین و بزرگ ترین نعمت است. (46)
راهکار رهبری در ارتباط با مقابله با ترفند دشمنان اسلام در خاموش کردن آتش نزاعهای مذهبی را «بالا بردن آگاهی و بینش» اسلامی و به کارگیری عقل و خرد را در این زمینه پیشنهاد میدهند که این مهم از طریق نویسندگان، روشنفکران، نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی قابلیت به روز دارد. (47)
سه. بازگشت به قرآن و فهم آن با میزان عقل و خرد:
مقام معظم رهبری به یکی از راه کارهای کلیدی در حل مسائل جهان اسلام و برون رفت از مشکلاتی نظیر جریانهای تکفیری اشاره میکنند:
ما مسلمانها باید قرآن را، اسلام را درست بفهمیم و با میزان عقل و خرد خودمان و با راهنماییاندیشهی بشری و اسلامی، به اعماق تعالیم پیامبر اسلام و این پیامها برسیم. وقتی از پیام اسلام غفلت کردیم، که قرآن کریم فرمود: (وَقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا) (48). وقتی قرآن را مهجور کردیم، به مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعهی مفاهیم قرآنی را که یک منظومهی کامل برای زندگی انسان است، درست ندیدیم، آن وقت لغزش پیدا میکنیم، و نیروی خرد ما هم نمیتواند فهم درستی از مفاهیم قرآنی پیدا کند. (49)
یکی از راهکارها در زمینه مقابله با تفرقه انگیزی، دقت و بازگشت به قرآن است که از منظر رهبری «دنیای اسلام تشنه حقایق قرآن است.» و قرآن «راه سلامت»، «راه عزت» و «امنیت روانی» و «سبک زندگی درست» را به انسانها یاد میدهد. (50) رهبری اشاره میکنند که قرآن بنا به آیه (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا) (51) آحاد مسلمانان را به وحدت دعوت کرده است. و از سویی نقطه مقابل این آموزش قرآنی، آموزش استعماری است که اختلاف میان مسلمانان را پدید میآورد. (همان) در زمینه اختلاف میان مسلمانان که خلاف منطق قرآنی است میفرمایند:
یکی از دستورهای قرآن این است که آحاد امت اسلامی با یکدیگر متحد باشند... اختلاف میان مسلمانان یک عده، یک عدهی دیگر را تکفیر کنند، لعن کنند، خود را از آنها بری بدانند. این چیزی است که امروز استعمار میخواهد؛ برای اینکه ما با هم نباشیم... . (52)
چهار. لزوم هوشیاری نخبگان و بزرگان علمی- فرهنگی در آگاه سازی امت اسلامی:
از سویی دیگر، مقام معظم رهبری برای برون رفت از مشکلات جریانهای تکفیری به بزرگان علمی، روشنفکران و بزرگان سیاسی در جهان اسلام توصیه میکنند که به «آگاه سازی» و محکوم کردن جریانهای تکفیری بپردازند:
اینها اگر چنان چنان چه به وسیلهی مسلمانها به طور کامل محکوم نشوند و بزرگان علمی و بزرگان روشنفکری و بزرگان سیاسی وظیفهی خودشان را در مقابل اینها انجام ندهند، این فتنهها به اینجاها منحصر نمیماند؛ بلایی به جان جامعهی اسلامی میافتد و روز به روز این آتش توسعه پیدا میکند. باید جلوی این فتنهها را بگیرند؛ چه از طرق سیاسی، چه از
طرق فتواهای دینی، چه از طرق مقالههای روشنگر نویسندگان و روشنفکران و نخبگان فکری و سیاسی در دنیا. (53)
از منظر رهبری جریانهای تکفیری برای جهان اسلام به مثابه سم هستند که باید از بدنه جهان اسلام خارج شوند:
امروز کسانی هستند که سلاحشان تکفیر است؛ ابائی هم ندارند که بگویند ما تکفیری هستیم؛ اینها سماند. خب، این سم را باید از محیط اسلامی خارج کرد... . (54)
ب. راه کارهای سیاسی:
یک. تقویت همگرایی و وحدت میان مسلمین:
مسئله وحدت اسلامی یکی از راه
کلماتی برای این موضوع کتابشناسی تقریب مقدمه وحدت اجتماعی و پرهیز از تفرقههای سیاسیـ مذهبی از دستورهاى اکید قرآن کریم و پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیخود این صلح و شرایط امام حسنع همهاش یک مکر الهی بودیعنی اگر امام حسن میجنگید و در مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران … چهارشنبه معاون عملیات قرارگاه پدافند هوایی افزایش توان موشکی، راداری و