جهان پیش تر نیز تغییراتی در این مقیاس را به خود دیده است. نخستین تحول صنعتی در قرن هجدهم میلادی رخ داد، یعنی زمانی که قدرت ماشینی جایگزین نیروی حیوانی شد؛ دومین مرحله نیز در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وقوع پیوست، دوره ای که میزبان پیشرفت قابل توجهی در سیستم های حرکتی، حجم بالایی از تولیدات و ارتباطات بوده است. سومین تحول نیز در نیم قرن گذشته و پس از ورود کامپیوتر و گشایش دنیای دیجیتال رخ داد.
انقلاب چهارم صنعتی در مقایسه با این تحولات، با سرعت بیشتری در حال روی دادن است و نواحی بیشتری را نیز در بر می گیرد. در حال حاضر مهم ترین بحث این است که در زمان وقوع تحول یا انقلاب چهارم، می توان موقعیت ها را مطابق میل شکل داد و ریسک ها را کم کرد.
با این حال اگر بخوهیم به شیوه تفکر و آنچه در تحولات قبل رخ داده بسنده کنیم، موفق به این کار نخواهیم شد. پیش از هر چیز باید انقلاب صنعتی چهارم را مورد بررسی قرار دهیم و ابعاد آن را بشناسیم:
ما مدیون افزایش قابل توجه در اتصالات همیشه در دسترس جهانی و اتصال سنسورها، روبات ها و تجزیه و تحلیل قدرتمند هستیم که هم در خدمت صنایع تولیدی و هم صنایع خدماتی قرار دارند، ما شاهد بروز تکنولوژی هایی هستیم که قدرت هدایت تمام چرخه جدید فعالیت های اقتصادی را دارند.
این رشد قابل توجه می تواند عمیق باشد اما این در حالی است که ما هنوز کمابیش از این انقلاب در مقایسه با انقلاب های قبلی نگران هستیم. به خصوص با توجه به نحوه توزیع منافع آن، چگونگی مدیریت ظهور و بروز آن، میزان اطمینان از افزایش بهره وری و این که باعث افزایش تورم و بیکاری نشود.
اگر بتوانیم حق انتخاب ها را در یک سطح جمعی در نظر بگیریم، منافع این موج می تواند نه تنها برای بشریت که برای محیط زیست نیز قابل ملاحظه باشد. «جیمز مودی» و «بیانکانو گرادی» در کتاب «موج ششم»، توصیف می کنند که برای نخستین بار نوع بشر فرصت استفاده از توانایی های افزایش یافته اش را یافته تا با تکیه بر مواد اولیه و طراحی مجدد سیستم های تولید و مصرف، اقتصادی را بسازد که به جای مصرف منابع بر پایه بازده آنها قرار گرفته است؛ در نتیجه بشریت وارد دورانی می شود که از وابستگی به سوخت های فسیلی فاصله می گیرد، کما این که این وابستگی از ویژگی های انقلاب های صنعتی پیشین بوده است.
انقلاب چهارم صنعتی همگرایی دنیای دیجیتال، انسان ها و حوزه های فیزیکی را با خود به دنبال دارد. چه اتفاقی می افتد که نرم افزاری «جهان را می خورد»؟
مسیر دیگر برای شکل دادن به انقلاب چهارم صنعتی، این است که دریابیم سه انقلاب قبلی تا چه حد و با چه سرعتی باعث همگرایی تکنولوژی های جدید شده اند و در این فرآیند چالشی است که ما جهان را می بینیم.
اولین حوزه نیز ،حوزه انقلاب صنعتی سوم یعنی جهان دیجیتال است که شاید بتوان به طور گسترده تر از آن با عنوان «تکنوسفر» یاد کرد. در این حوزه، نرم افزارها از یک ابزار مفید به صفحات گسترده و بسته های تحلیلی تبدیل شده اند و «مارک اندرسون» آنها را با این جمله توصیف می کند: «در حال خوردن جهان».
حوزه دوم، محیط زیست طبیعی و فیزیکی اطراف ماست، محیطی که آگاهی ما درباره آن رو به افزایش است و به لطف استفاده از سنسورها و توسعه «اینترنت اشیا»، جهان فیزیکی نیز در حال دیجیتالی شدن است. تغذیه مداوم اطلاعات از میلیاردها شیء متصل به اینترنت، راه جدیدی پیش پای مان می گذارد تا الگوهای جهان فیزیکی را دریابیم.
حوزه سوم، حوزه انسان و جامعه انسانی است. انقلاب سوم صنعتی فرایندی را توسط افراد شروع کرد، تکنولوژی های تعاملی عادی و پیش پا افتاده شدند و انقلاب چهارم صنعتی در حال دادن فرصت هایی برای ادغام و تطبیق جسم ما با تکنولوژی است.
این همگرایی در سراسر جهان فیزیکی، دیجیتال و انسانی نه تنها به واسطه تکنولوژی های جدید بلکه به واسطه ظهور نرم افزارها و سیستم هایی که فرصت بیشتری برای تجربه انسان با آنها به وجود می آورند، هدایت می شود.
افزایش فزاینده و توانایی ژن ها، مثال خوبی برای این همگرایی است. رشد فزاینده تمایل پژوهشگران و کارآفرینان تنها متاثر از توسعه ابزارهای ویرایش ژنی «CRISPR/Cas9» (موثرتر و مفیدتر از شیوه های قبلی) نیست بلکه مدیون وجود سیستم عامل های جهانی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و توانایی ورودی «آر.ان.ای»1 و همچنین خدمات تعیین توالی ژن هاست که به طور آنلاین خرید و فروش می شود. این سیستم عامل ها کار را آسان تر می کنند و آن طور که «اندرو دی. مینارد» توصیف می کند، «تکنولوژی های فیوژن» اثری تحول آفرین دارند.
انقلاب چهارم صنعتی به مثابه عامل اختلال در قدرت های سازنده موجود در نظر گرفته می شود. حال سوال اینجاست که چه کسی سود می برد و چه کسی ضرر می کند.
تمام انقلاب های صنعتی اختلالاتی را با خود به دنبال داشته اند، اختلالات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی. انقلاب چهارم صنعتی، به نحوه چشمگیری نوید دهنده تغییرات در تجارت، دولت ها، رسانه ها و سازمان های مدنی است که در دهه های اخیر تحت تسلط سایرین بوده اند.
یکی از نشانه های بازارهای جهانی و غیر مادی، گرایش آنها به اعطای جایزه هایی بزرگتر از اندازه مورد انتظار به «ستاره ها» است – محصولات، اشخاص یا شرکت هایی که به دلیل استعدادی خاص یا خوش اقبالی، به شدت مورد توجه قرار می گیرند – و برای کسانی که محصول نهایی شان به اندازه کافی خوب نیست یا کمی بدشانس هستند، هزینه بر خواهد بود.
با این حال، وجود سیستم عامل جهانی چنین توزیعی را با هزینه های کمتر انتقال میسر می سازد، همچنین دستاوردهای عظیمی برای کسانی که از سیستم عامل و زیرساخت های مرتبط با آن برخوردار هستند به خود به ارمغان می آورد؛ البته نگرانی های جدیدی از افزایش نابرابری در میان کشورها نیز، بخش دیگری از دغدغه های مرتبط است.
همان طور که اشاره شد، یکی از نگرانی ها ایجاد نابرابری میان کشورهاست. در اینجا، هم سیاست های عمومی و هم مرحله فعلی توسعه کشورها، تاثیر بسیار زیادی بر چگونگی تحقق منافع دارند. از آنجایی که اطلاعات و استعداد به سرعت به بالاترین ارزش ورودی سازمان ها تبدیل شده است، تمام شهرها در سراسر جهان می توانند چرخه های نوآوری محلی را پرورش دهند و از منافعی که انقلاب صنعتی چهارم می تواند داشته باشد، بهره مند شوند. ضمن این که با تولیدت و خدمات پس از آن، نیازهای شهروندان در بازارهای جهانی نیز پاسخ داده شده است.
اما فقط به عنوان یک امکان که احتمال وقوعش زیاد است، شاهد ادامه شکاف شدید دیجیتالی خواهیم بود؛ شکافی که توسط سیاست های عمومی تشدید می شود. این سیاست ها جریان آزاد اطلاعات را محدود می کند و باعث برخورد این جریان با بن بست می شود. البته واضح نیست که دستیابی به نوآوری در جهان پس از انقلاب صنعتی چهارم آسان تر باشد. بسیاری از کشورها هنوز در حال دوران گذر از انقلاب های صنعتی پیشین هستند. به این ترتیب آیا تغییر کارخانه ها به واسطه روباتی شدن همه کارها و استفاده از تکنولوژی پرینتر سه بعدی در هند که هنوز 47 درصد مردم آن در بخش کشاورزی فعالیت می کنند، شرایط را ناخوشایند نخواهد ساخت؟
آسیب دیگری که انتظار آن می رود، ایجاد اختلال قدرت بین دولت ها و شهروندان است. استفاده گسترده از ارتباطات دیجیتال، رمزنگاری و سنسورهای حساس شبکه ای (نظیر جی.پی.اس و تصویرنگاری ماهواره ای) قدرت بسیار زیادی را برای شهروندان تضمین می کند. در همین زمان شبکه های اجتماعی جهانی امکان حرکت های جدید و ائتلافی را می دهند و به این ترتیب در کنار دولت، سازماندهی و نوآوری می کنند تا در اثربخشی و همکاری برای تعیین سیاست های عمومی حضور داشته باشند. با این حال، همین تکنولوژی ها به منظور فرونشاندن و کاهش فضا برای مشارکت های مدنی در بسیاری از کشورها و اغلب به نام امنیت ملی مورد استفاده قرار می گیرند.
انقلاب چهارم صنعتی به عنوان یک تغییر رادیکال در آینده اشتغال، آموزش و مهارت ها در نظر گرفته می شود. این انقلاب، تقابل انسان در برابر ماشین نیست.
یکی از عمیق ترین آثار انقلاب چهارم صنعتی بر مشاغل و مهارت های مردم خواهد بود که یکی پس از دیگری ظهور و بروز پیدا می کنند. البته تمام انقلاب های صنعتی تغییرات قابل ملاحظه ای در شرایط کاری و اشتغال به وجود آورده اند. به عنوان مثال در اواسط دومین انقلاب صنعتی در سال های ابتدایی قرن بیستم، 41 درصد از نیروی کار ایالات متحده در بخش کشاورزی مشغول به کار بود. این عدد در سال های دهه هفتاد میلادی و همزمان با سومین انقلاب صنعتی به چهار درصد رسید و امروز کمتر از دو درصد است.
بنابراین نتایج پژوهش «کارل بندیکت» و «مایکل اِی اوزبورن»، دو محقق موسسه تحقیقاتی «آکسفورد» مبنی بر این که 47 درصد از مشاغل در ایالات متحده از زمان تغییرات دیجیتالی و اتوماسیون در معرض خطر بالا قرار گرفته اند، دور از انتظار نیست؛ اما آنچه عجیب است، این است که پیش بینی می شود در 20 سال آینده تنها یک نسل بیش از سه یا چهار نسل تاثیرگذار باشد. تاثیری بسیار بیشتر از صنایع و کارگران.
به نظر می رسد دو دسته از راهبردها در رابطه با خود افراد یا فرزندان شان در گستره این تغییرات قابل ملاحظه باشد. نخست سرمایه گذاری در بخش ساخت و ساز و توسعه مهارت ها در رابطه با علوم، تکنولوژی و طراحی است؛ به این ترتیب ما جهان را با مردمی که قادر به انجام کار در کنار ماشین های هوشمندتر هستند، می سازیم. در نتیجه به جای این که تکنولوژی جای این افراد را بگیرد، آنها را تقویت کرده ایم.
دومین راهبرد، بیشتر متمرکز بر توانایی هایی است که منحصر به انسان است نه ماشین ها. ویژگی هایی نظیر همدلی، الهام بخش بودن، وابستگی، خلاقیت و حساسیت در این بخش به طور خاص مد نظر قرار دارند. در این مسیر، ما می توانیم ارزش های آفریده شده توسط جوامع را تقویت و برجسته کنیم؛ موضوعی که اغلب در مقیاس های اقتصاد نادیده گرفته می شود. در واقع انقلاب صنعتی چهارم، تکیه گاهی برای برقراری هنجارهای جدید حول محور تکنولوژی و جامعه انسانی است؛ ما تکنولوژی را تغییر می دهیم و تکنولوژی ما را.
آخرین چارچوبی که می تواند در درک هر چه بهتر انقلاب چهارم صنعتی مفید باشد، از ارائه دورنمایی شروع می شود که در آن تکنولوژی یک ساخته اجتماعی است و واژه های بسیاری برای توصیف آن وجود دارد. واقعیت این است که ما هر روز به عنوان عضوی از یک خانواده، عضوی از جامعه یا یک شهروند، ناگزیر به انتخاب هایی از میان تکنولوژی ها هستیم که بر جنبه های انقلاب صنعتی چهارم اثر می گذارد. گاهی اوقات این انتخاب ها نیروی بسیاری از تکنولوژی های همگرا می گیرد تا نیاز به پاسخ را برجسته سازد، روندی که ممکن است به توقف یا حتی رها کردن فرایند مذکور منتهی شود.
این قدرت تصمیم سازی به طور ویژه بر افراد و گروه های خاص متمرکز می شود؛ این افراد و گروه ها، شرکت هایی که سیستم عامل های جهانی و دیجیتال را مدیریت می کنند و همچنین دولت هایی که قدرت پیشبرد یا توقف توسعه، تجاری سازی یا پذیرش تکنولوژی های نوظهور را دارند، در بر می گیرند؛ هنوز این واقعیت برقرار است که فرایندهای نوآوری و انتشار آنها عمیقا اجتماعی است، همچنین به واسطه اصول اخلاقی و هنجارهایی که به طور مداوم در جریان هستند و همه ما در آنها سهیم هستیم، هدایت می شوند.
ما هنوز در مراحل ابتدایی این انقلاب قرار داریم؛ بنابراین موقعیت برای بحث و گفتگو و همچنین شناسایی اصول اخلاقی و هنجارهای جدید فراهم است. در این زمینه آنچه پرفسور شواب آن را «یک آگاهی جمعی و اخلاقی جدید بر اساس حسی مشترک از سرنوشت» می نامد، نیز بسیار کمک کننده خواهد بود.
به منظور تحقق این هدف، ما نیازمند همکاری با یکدیگر در تمام بخش ها، رشته ها و سازمان ها بر اساس مدل های جدیدی از همکاری هستیم. در این میان مجمع جهانی اقتصاد می تواند به این اهداف و فرصت ها شکل دهد تا هدف نهایی انقلاب صنعتی چهارم یعنی «بهبود وضعیت جهان» به درستی تحقق یابد.
در ایران انقلاب صنعتی چهارم در چه مرحله ای است؟
* بیش از 45 درصد از زندگی مردم ایران در سال گذشته میلادی به صورت دیجیتال سپری شده است.
کمتر کسی است که این روزها تلفن همراه هوشمند به دست نداشته باشد. تلفن هایی با قابلیت و کاربردهای بسیار فراوان که در برخی مواقع می توان از آن به عنوان یک دفتر کار هم استفاده کرد؛ اما کافی است سر به عقب برگردانید. در 10 سال گذشته تحولات و تغییرات صورت گرفته در بازار تلفن همراه به قدری چشمگیر بوده است که شاید در همان سال های آغازین دهه هشتاد شمسی تصور آن برای هر کسی غیرقابل ممکن بود.
این روزها کارشناسان از تلفن هایی صحبت می کنند که در ده نسل آینده بازار را با تغییرات بیشتری روبرو خواهد کرد. «تلفن های قابل کاشت» ایده ای است که در بسیاری از کشورها صحبت از تجاری سازی آن می شود. این ایده با توجه به تغییرات صورت گرفته، دیگر عجیب و غیرقابل دسترس به نظر نمی رسد. شاید یکی از معجزه های نسل چهارم انقلاب صنعتی همان تجاری سازی غیرممکن ها باشد.
بر اساس همین تحقیق، ایرانیان نزدیک به یازده ساعت در روز حضور دیجیتالی دارند که جدول زیر به رتبه بندی حضور دیجیتالی ایرانیان می پردازد.
این تحقیق که در پایان سال 2015 منتشر شده، نشان می دهد که با کسر شش ساعت از شبانه روز که به صورت عادی با خواب سپری می شود، مردم 18 ساعت در شبانه روز فرصت دارند که حدود 11 ساعت آن صرف زندگی دیجیتال می شود. به عبارت بهتر بیش از 45 درصد از زندگی مردم ایران در سال گذشته میلادی به صورت دیجیتال سپری شده است. این آمار حتما با ورود کاربران بیشتر به فضای دیجیتالی رو به افزایش است.
این تغییرات همزمان با اثرگذاری بر زندگی مردم، مشاغل را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. ظهور استارت آپ های متعدد در دو سال اخیر و گرایش قشر گسترده ای از مردم برای فعالیت های استارت آپی نشان از تغییر مشاغل و تاثیر تکنولوژی های روز دنیا بر آنها دارد. مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی سال گذشته با انتشار گزارشی اعلام کرد که آخرین نتایج نشان می دهد که رتبه کشورمان در شاخص سرمایه انسانی 80 از میان 124 است. همچنین رتبه کشورمان در شاخص استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در سال های اخیر 116 جهان است و در شاخص مهارت ها در رتبه 68 قرار دارد.
این آمار نشان می دهد که ایران در دسته متوسط های جهان قرار می گیرد؛ اما گرایش دانشگاه ها و ایجاد پل ارتباطی میان دانشگاه ها و صنایع کشور رد پای استفاده از فناوری نانو در صنایع را نشان می دهد. در حالی که صنایع ایران تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله زیادی دارند اما بر اساس آمار اعلام شده در مجمع جهانی اقتصاد، کشورمان با انتشار چهار هزار و 661 مقاله رتبه 15 را کسب کرده است. البته این مقالات تا رسیدن به تجاری سازی فاصله بسیاری دارند اما رشد علاقه مندی دانشگاه ها به تحقیق در این حوزه می تواند نوید این را داشته باشد که صنایع ایران ظرفیت تغییر و ورود به انقلاب چهارم صنعتی را دارند.
بر اساس اعلام معاونت فناوری ریاست جمهوری برای رسیدن به اهداف سند چشم انداز بیست ساله کشور حرکت به سمت اقتصاد مبتنی بر دانش، غیرقابل اجتناب است. به همین دلیل برای تحقق این اهداف باید دو دهم درصد از تولید ناخالص داخلی، ناشی از فعالیت های شرکت های دانش بنیان باشد. برای رسیدن به رشد هشت درصدی و تبدیل شدن به قطب اول منطقه، اقتصاد ایران باید دانش بنیان شود.
گفتنی است معاونت علمی و فناوری رییس جمهوری در فروردین ماه سال جاری با اعلام آماری، شرکت های دانش بنیان کشور را نزدیک به 280 شرکت معرفی کرده است. بر این اساس این شرکت ها توانسته اند محصولات دانش بنیان خود را به تولید انبوه برسانند و از حاصل فروش محصولات شان، گردش مالی بیش از یک میلیاردی در سال داشته باشند.
پانوشت:
1. اسید «ریبونوکلئیک اسید» یا آر.ان.ای همراه با دی.ان.ای پروتئین ها، سه مولکول درشت اصلی است که برای همه «گونه های شناخته شده» زیستی ضروری است.
گروه دین تبیان
اگر به نذر عمل نشود، وظیفه چیست؟
نذری که چند سال از آن گذشته و به آن عمل نشده چه حکمی دارد؟
چنانچه نذر مذکور، مطلق بوده و زمانی برای آن تعیین نشده است، به نحوی که اگر الان آن را انجام دهد، مخالفت با نذر به شمار نمی آید، باید طبق نذر عمل کند و چیز دیگری بر عهده وی نیست.
شفاخانه سیّار کجاست؟!!
پیامبر اکرم سخاوتمندترین مردم، و شجاعترین آنها، و راستگوترین آنها، و وفادارترین انسان نسبت به وعده، و نرم ترین (انسان) از نظر خوی و کریمترین مردم در برخورد و معاشرت بود.
پنج مهارت طلایی برای رانندگی در جاده زندگی !
گاهی اوقات زندگی برخی افراد بی شباهت به یک رانندگی شتاب زده و سریع نیست. شتاب در کارها، بدون داشتن مهارت و توجه به علائم و تابلوهای هشدار دهنده، در مواردی نه تنها حُسنی ندارد، بلکه می تواند دردسر ساز نیز باشد!
تفرقه جاهلیت و جایگاه اسلام در تبدیل آن به وحدت
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در ایجاد وحدت و اخوت در بین مومنین و توصیف اختلافات قومی و قبیله ای و عقیدتی دوران جاهلیت چه نقشی داشتند و از چه روشی استفاده می کردند. همچنین امام علی (علیه السلام) چه خطر بزرگی را برای آینده اسلام احساس و یا پیش بینی می کردند و چاره را منحصر در چه چیزی می دیدند تا بتوانند این مشکل را حل کنند؟
ارتباط گناه با طولانی شدن غیبت امام زمان(عج)!/مصاحبه+فیلم
گناه های شیعیان مانند تیری است که باعث رنجش حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) می شود و منجر به طولانی شدن مدت غیبت حضرت می شود. همانگونه که گناه ظهور را به تاخیر می اندازد، توبه واقعی و تقوا سبب تعجیل امر فرج می گردد.
مثال بارز وحدت
اسلام که داعیه دار وحدت در میان مردم از هر گروه و مسلکی است بایستی مثال بارزی از این ادعای خویش را نشان دهد. امیرالمومنین علی علیه السلام در تاریخ صدر اسلام از بزرگترین مثال های نمایان این موضوع است.
چگونه از حقیقت وجود امیرالمومنین بهره ببریم؟!
نهج البلاغه نازله روح بلند امیرمومنان علیه السلام است و در حقیقت نموداری از کمالات وجودی و اوصاف الهی آن حضرت است، که در کلام او تجلی کرده است، لذا انس مداوم با نهج البلاغه گذشته از درک معارف الهی به انسان صدها صفت برجسته می بخشد.
چهار عمل اساسی برای رستگار شدن !
خداوند چهار عمل را باعث فلاح می داند و اگر شخصی آنها را انجام دهد، امید فلاح داشته باشد؛ زیرا ممکن است در این مسیر خیلی ها جا بمانند و عاقبت به خیر نشوند
تاریخ وحدت در قرآن
یکی از اموری که در آیات کریمه قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام و سیره آن بزرگواران و علمای شیعه مشاهده می شود نحوه برخورد با افرادی است که هم عقیده ما نیستند و مکتب و مرام تشیع را قبول ندارند .
تفرقه و تشتت خطرناک تر از جامعه مشرک
در هفت وحدت به سر می بریم؛ هفته ای که اگر نبود اختلاف مسلمانان در روز ولادت پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله شاید هفته ای هم به نام وحدت وجود نداشت.
جریانات سیاسی در زمان امام صادق علیه السلام
هنگام بحث از یک موضوع تاریخی و به شکل مباحثی که مربوط به تاریخ اسلام می شود، عمدتا مباحثی طرح می گردد که به نحوی تکراری است. بر این اساس هر دوره ای از زندگانی امامان معصوم علیهم السلام معطوف به یک یا چند موضوع شده است و دیگر موضوعات پرداخته نمی شود.
هر وقت یادت آمد، برایش طلب آمرزش کن!!
با تقوای خاموش رستگار شوید
ماجرای چله کلیمی چیست ؟
حج تشنه ترت می کند !
علی بیرانوند- کارشناس حوزه/بخش قرآن تبیان
یکی از نقاط مثبت زندگی برخی افراد این است، که برای انجام اعمال عبادی و دینی دغدغه و شتاب خاصی دارند، به طوری که هرگونه سستی و کاهلی در امور عبادی و دینی، همچون شرکت در نماز جماعت و شرکت در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بر نمی تابند. این روحیه بسیار زیبا، ارزشمند و مورد تأیید و تأکید فرهنگ قرآن است؛ کما اینکه باری تعالی در این خصوص می فرماید: «أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ [سوره مومنون، آیه 61] ایشانند که در نیکی ها مى شتابند و به آن [بر یکدیگر] پیشى مى گیرند.»
ولی سوال اصلی اینجاست، آیا سبقت به سوی حسنات به تنهایی، می تواند ما را به مقصد و هدف نهایی برساند؟
اگر بخواهیم قدری ملموس تر و منطبق با زندگی امروزی مطالبی بنویسیم، باید گفت برخی از ما گریه کننده ی خوبی برای مجالس عزاداری اهل بیت، بخصوص امام حسین (علیه السلام) و پای ثابت مجالس دعا و مناجات هستیم، ولی به خاطر بعضی معایب و کاستی ها، هنر نگهداری حسنات و خیرات را نداریم، به همین جهت گاهی اوقات مشاهده می شود بعد از دو ماه عزاداری، به خوبی نمی توانیم دیپلم افتخار همراهی با مکتب اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بدست آوریم، لذا مصداق این آیه شریف می شویم: «وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً؛ [سوره فرقان، آیه23] و ما به سراغ اعمالى که انجام داده اند مى رویم، و همه را همچون ذرّات غبار پراکنده در هوا قرار مى دهیم!»
در روایتی از منابع روایی معنای این آیه شریف از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد و حضرت این چنین جواب دادند: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام- عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ إِنْ کَانَتْ أَعْمَالُهُمْ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الْقَبَاطِیِ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا عَرَضَ لَهُمُ الْحَرَامُ لَمْ یَدَعُوهُ؛ [کلینى، محمد بن یعقوب الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص81، ح5] از سلیمان بن خالد، گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم از تفسیر قول خدا عزّ و جلّ (23 سوره فرقان): «و پیش آوردیم هر آنچه به جا آورده بود از کردار و آن را گردى پراکنده ساختیم.» فرمود: هلا به خدا کردارشان پاک بود و سفیدتر از جامه هاى سپید و نازک مصرى باف ولى چون حرامى جلوشان مى آمد آن را وانمى گذاشتند.»
مولوی در مثنوی خود شعری را می سراید که بی ارتباط با این حدیث زیبا نیست. او می نویسد:
اول ای جان دفع شر موش کن وانگهان در جمع گندم جوش کن
گر نه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله کجاست
مهارت دیدن خدا در تمام مراحل زندگی می تواند منجی انسان باشد، این که انسان در همه حال خدا را شاهد و ناظر خود ببیند، در فضای مجازی، در کنار میز اداری، در کنار خانواده، در هنگام رانندگی و...به او قدرت و مهارت خویشتن داری را می دهد، به او توان انجام عبادت را می دهد، آنچه در این بین ضروری است این است که، انسان خدا را شاهد بر اعمال خود ببیند؛ کما اینکه باری تعالی می فرماید: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى [علق/ 14] آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مى بیند؟!»
انسان برای حفظ و نگهداری کارهای خیری که در طول زندگی خود انجام داده، نیازمند کسب مهارت های است در ادامه به بعضی از این مهارت ها اشاره می کنیم:
1-مهارت تقویت تقوا در جاده زندگی: یکی از امور مهمی که کمک شایانی به حفظ حسنات در زندگی می کند، مجهز شدن به عنصر تقوا و خویشتن داری است. هر چند انسان گرایش به خوبی ها و حسنات داشته باشد، ولی هرگاه توانایی خویشتن داری و خود کنترلی در مواجه با گناهان را نداشته باشد، یقیناً به هدف و مقصد نهایی نائل نخواهند شد.
از طرفی با رعایت تقوا مقصد نهایی برای انسان نزدیک و قابل دستیابی است؛ کما اینکه خدای متعال دستیابی و رسیدن به مقصد سعادت را این چنین به متقین بشارت می دهد: «وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقینَ؛[سوره شعراء، آیه90] و بهشت براى پرهیزگاران نزدیک شود.»
2-مهارت حرکت با سرعت مطمئنه: سرعت مطمئنه در آموزه های اسلامی، می تواند رعایت اعتدال و میانه روی در کارها باشد، در بسیاری از موارد افراط و تفریط انسان را از هدف نهایی باز می دارد. چه بسیار افرادی که در ایام خاص با توان بالایی به سوی خوبی ها قدم بر می دارند، ولی بعد از سپری شدن آن ایام گرفتار تفریط یا به عبارتی سستی، بی حالی و بی رغبتی می شوند. این در حالی است که خدای متعال آیین خود را این چنین به همگان معرفی کرده است: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیدا؛[سوره بقره، آیه 143] و اینچنین شما را امتى میانه ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.» میانه روی به انسان حرکت پیوسته و مداوم به سوی خوبی ها را می آموزد.
3-مهارت استفاده از چراغ عقل: هر راننده ای به هر اندازه که در رانندگی تجربه و مهارت داشته باشد، نمی تواند بدون چراغ و روشنایی در جاده تاریک رانندگی کند. در مکتب و آموزه های قرآنی عقل از چنان جایگاه و مرتبه ای برخوردار است، که خدای متعال با بیان های مختلف در آیات متعددی همگان را به استفاده ی از آن راهنمایی می کند. چه بسیار انسان هایی که اگر در زندگی به درستی می اندیشیدند، و قبل از کارهای خود تعقل می ورزیدند، هیچ گاه مرتکب اعمال نا شایست نمی شدند. اگر انسان قبل از گرفتار شدن در آتش شهوت و گناه قدری تأمل و تفکر می کرد، هیچ گاه با حرص و سرعت خود را وارد آن نمی کرد؛ کما اینکه در قرآن کریم این چنین بیان می فرماید: «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ؛[سوره ملک، آیه 10] و گویند: اگر ما مى شنیدیم و خِرَد را به کار مى بستیم در زمره دوزخیان نبودیم.»
یکی از نقاط مثبت زندگی برخی افراد این است، که برای انجام اعمال عبادی و دینی دغدغه و شتاب خاصی دارند، به طوری که هرگونه سستی و کاهلی در امور عبادی و دینی، همچون شرکت در نماز جماعت و شرکت در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بر نمی تابند. این روحیه بسیار زیبا، ارزشمند و مورد تأیید و تأکید فرهنگ قرآن است.
4-مهارت توجه به دوربین مدار بسته ی زندگی: مهارت دیدن خدا در تمام مراحل زندگی می تواند منجی انسان باشد، این که انسان در همه حال خدا را شاهد و ناظر خود ببیند، در فضای مجازی، در کنار میز اداری، در کنار خانواده، در هنگام رانندگی و...به او قدرت و مهارت خویشتن داری را می دهد، به او توان انجام عبادت را می دهد، آنچه در این بین ضروری است این است که، انسان خدا را شاهد بر اعمال خود ببیند؛ کما اینکه باری تعالی می فرماید: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى [علق/ 14] آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مى بیند؟!»
5-مهارت حرکت با دنده سنگین(احتیاط): همان طور که رانندگی در جاده های لغزنده و کوهستانی که با فراز و نشیب همراه است، بدون دنده ی سنگین ممکن نیست، در جاده ی زندگی نیز بدون رعایت احتیاط نمی توان به مقصد نهایی رسید. چه بسیار مواقف و موقعیت های شبهه ناکی که نیاز است، انسان در مواجه با آنها احتیاط کند. ابزار احتیاط موجب می شود انسان با بی مبالاتی به هر جایی وارد نشود در اهمیت این عنصر در منابع روایی نقل شده است: «عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الزُّهْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَیْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَة [اصول کافی، جلد 1،صفحه : 145] ابی سعید زهری از امام باقر (علیه السلام) این چنین نقل می کند: از امر مشتبه باز ایستادن بهتر است از به هلاکت افتادن.»
انسان برای حفظ حسنات و کارهای خیری که در طول زندگی انجام داده، علاوه برتمایل و کشش به سوی خوبی ها، نیازمند انزجار و قوه پرهیز از بدی ها ، رذایل و گناهان را نیز می باشد.
تداعی صحنه ی کربلا در سوره بلد
چگونه در سختی ها هم به آرامش برسم؟
مستقیم ترین راه خوشبختی
خوشبختی؛ قاتل خاموش!
چگونه از مذاکره در زندگی روزمره استفاده کنیم؟
استفاده از مذاکره در کسب و کار رایج است و هر مدیر موفقی باید بتواند در مورد شرایط کسب و کارش مذاکره کند اما شاید با اهمیت هنر مذاکره در زندگی روزمره آشنا نباشید! در ادامه این مقاله میخواهیم درمورد استفاده از تکنیکهای مذاکره در زندگی عادی صحبت کنیم، با ما همراه شوید.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ همه ما در طول زندگی خود مذاکره را تجربه کردهایم. در هر نقشی که باشیم از پدر، مادر، فرزند، معلم و دانشآموز گرفته تا کارفرما، کارمند، دوست و یا همکار، ممکن است در زمانهایی برای رسیدن به منافع خود لزوم مذاکره با دیگران را تجربه کرده باشیم. درواقع وقتی خواستههای ما با خواستههای طرف مقابل در تعارض قرار میگیرد، راهکارهای مختلفی برای حل آنها وجود خواهد داشت که مذاکره یکی از آنهاست. در ادامه به بررسی سه مدل از انواع واکنشهایی که افراد در چنین موقعیتهایی انجام میدهند، میپردازیم.
همچنین بخوانید: 4 تاکتیک برای پیروزی در مذاکره
گاهی اوقات افراد با پافشاری بر سر مواضع خود باقی میمانند؛ مانند فروشندههای یککلامی که یک قران هم تخفیف نمیدهند یا پدر و مادر سختگیری که اجازه نمیدهند فرزندشان ده دقیقه دیرتر از زمانی که آنها تعیین کردهاند، به رختخواب برود. یا زنی که برای رفتن به سینما انتخاب خود را کرده و حاضر نیست بههیچوجه تغییری در تصمیمش به وجود آورد. در چنین شرایطی فرد فقط به نیاز خودش فکر کرده و حاضر به هیچگونه انعطافی در نحوهٔ ارضای این نیاز نیست. گاهی اوقات این افراد کلهشق نهتنها به خواستهٔ خود نمیرسند، بلکه مجبور خواهند شد ضرر و زیانهای سنگینی را بابت این خودخواهی و کلهشقی بپردازند: فروشنده مشتریاش را از دست میدهد، پدر و مادر از برقراری ارتباط عاطفی با فرزندشان محروم میشوند و زن طی یک دعوای شدید، محبت و احترام همسرش را از دست میدهد. این افراد بهمرور تنها و منزوی و درنهایت از احترام و حمایت اجتماعی محروم میشوند.
گاهی اوقات انتخابهای ساده و در دسترسی مانند زورگویی و پافشاری بر سر مواضع خود، یا تسلیم شدن و کنار کشیدن، هزینههایی دارند که فرد پس از گذشت زمان کوتاهی خود را نسبت به پرداخت آنها ناتوان احساس میکند.
بعضی آدمها هم هستند که در روابط خود منفعلانه برخورد میکنند یا بعضی مواقع که فکر میکنند زورشان بهطرف مقابل نمیچربد، سریع عقبنشینی میکنند و بهطور کامل به خواستههای طرف مقابل تن میدهند. این افراد یا نسبت به حقوق خود آگاه نبوده یا حاضر به تلاش برای دستیابی به این حقوق نیستند. آنها غالباً چنین استدلال میکنند که حوصلهٔ جروبحث یا درگیری را ندارند. بنابراین برای اجتناب از هر نوع تنش، حاضر میشوند از تمام خواسته و نیازهای خود چشمپوشی کنند؛ فقط برای اینکه از جانب طرف مقابل طرد نشوند.
یک گروه سوم عاقلتر و سازگارتری هم وجود دارد که راهحلی را در میانهٔ این دو مسیر انتخاب میکنند تا بهقولمعروف نه سیخ بسوزد نه کباب. این گروه بر این باورند که نظر و دیدگاه آنها تنها دیدگاه صحیح در مورد یک موضوع نیست و شاید بتوان از طریق نزدیک شدن به دیدگاه طرف مقابل راهحل سازگارانهتری را برای حل مشکلات انتخاب کرد. طوری که هر دو طرف احساس کنند نیازهایشان تا حدودی برآورده شده است. اگر در روابط تلاش کنیم با توجه به خواستهها و نیازهای طرف مقابل، موضع انعطافپذیری اتخاذ کنیم، حتماً به راهحلهای خلاقانه و جدیدی خواهیم رسید که با جزماندیشی هرگز به ذهنمان هم خطور نمیکرد. این راهحلهای جدید، میتواند ضمن حفظ منافع هر دو طرف به تحکیم ارتباطات هم کمک کند. در نهایت هر دو طرف میتوانند از مزایای تحکیم روابط بهرهمند شوند. مثلاً کارفرمایی که با در نظر گرفتن شرایط و مشکلات کارمند خود به او فرصت بیشتری برای تحویل پروژه بدهد یا با مرخصی او موافقت کند، در آینده از مزایای کار کردن با کسی که برای کارش از جانودل مایه میگذارد، بهرهمند میشود.
حال که با انواع روشهای رویارویی با تعارضات آشنا شدید، اجازه بدهید تا موقعیت و روند روش سوم که همان روش مذاکره اصولی است را بیشتر واکاوی کنیم.
همهٔ آدمها دوست دارند که دیگران طبق میل و خواستهٔ آنها رفتار کنند. تقریباً همه دوست دارند که اطرافیانشان آنها را درک کنند و همانی باشند که آنها میخواهند. اما اگر کمی دقیقتر فکر کنیم به این نتیجه میرسیم که این حقیقت در مورد اطرافیان ما هم وجود دارد. آنها هم دوست دارند ما در زندگی مطابق میل و خواستهٔ آنها رفتار کنیم. اما وقتی آدمها تصمیم میگیرند برای تأمین نیازهایشان با دیگران وارد مذاکره شوند معلوم میشود که از مرحلهٔ آرزو خارجشدهاند و میخواهند بر مبنای واقعیات زندگی تصمیمگیری کنند. درواقع تصمیم پل میان آرزو و کردار است. با هر تصمیمی که میگیریم خود را به زنجیرهای از کردارها متعهد میکنیم. وقتی تصمیم به مذاکره میگیریم متعهد میشویم که به دنیا از دریچهای جدید نگاه کنیم. دریچهای که دربرگیرنده خواسته و نیازهای ما و طرف مقابلمان باشد.
در برهههای مختلف زندگی شما مجبور میشوید دست به انتخاب بزنید. زندگی بشری طوری است که هیچوقت کامل نیست و شما هرگز نمیتوانید انتخابهایی داشته باشید که بی کم و کاست بوده و بهقولمعروف مو لای درزش نرود. در تمام زندگی باید پذیرفت که هیچچیز را نمیتوان رایگان به دست آورد. اما اگر انتخاب آگاهانه صورت بگیرد، میتوان روی پرداخت هزینههای معقول آن حساب کرد. گاهی اوقات انتخابهای ساده و در دسترسی مانند زورگویی و پافشاری بر سر مواضع خود، یا تسلیم شدن و کنار کشیدن، هزینههایی دارند که فرد پس از گذشت زمان کوتاهی خود را نسبت به پرداخت آنها ناتوان احساس میکند. مثلاً اگر نتوانید با رئیستان در مورد زمان تحویل پروژه وارد مذاکره شوید و تمام اوامر او را اطاعت کنید، ممکن است بعد از گذشت زمان کوتاهی دچار فرسودگی شغلی، احساس منفی نسبت به خود یا افسردگی شوید. یا اگر با زورگویی از فرزند نوجوانتان بخواهید که طبق میل و سلیقهٔ شما لباس بپوشد، ممکن است او را از خود دور کرده و زمینه را برای ارتباط او با دوستان ناخلفش را هموارتر کرده باشید. اما زمانی که با طرف مقابل وارد مذاکره شوید، شرایط و خواستههای او را در نظر بگیرید و به دنبال پیدا کردن راهحلهای جدید باشید، میتوانید انتخابهایی کنید که کمترین هزینهٔ ممکن را در برداشته باشد. درهرحال باید بپذیرید که انتخاب بدون هزینه در زندگی بشری وجود ندارد. بنابراین برای اینکه طرف مقابل به خواستههای شما عمل کند، باید برای برطرف کردن نیازهای او گامهای عملی مهمی بردارید.
زمانی که در هنگام تصمیمگیری ضمن احترام به حقوق خود، به خواستههای طرف مقابل هم احترام بگذارید، میتوانید امیدوار باشید که دریچههای جدیدی برای ادامهی ارتباط با طرف مقابل به روی شما گشوده شود. در این فضای جدید مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل میتوان به رشد، بالندگی پیشرفت و رضایت خاطر دو طرف امیدوار بود. در این شرایط هر دو طرف از اینکه به خواستههای خود رسیدهاند، خوشحال بوده و بنابراین برای کمک بهطرف مقابل پیشقدم خواهند بود. پس مذاکرهٔ اصولی ممکن است فواید فزایندهای بیش ازآنچه دو طرف انتظارش را داشتند، برایشان به ارمغان بیاورد.
سن قانونی برای به رسمیت شناخته شدن بلوغ در کشور ما و بسیاری کشور های دیگر ۱۸ سال اســت. اما مشخص اســت که بلوغی که قانون مد نظر دارد با بلوغ فکری که یک فرد بالغ را از یک فرد نابالغ متمایز می کند متفاوت اســت. انتظاراتی که از یک فرد ۱۸ ساله می رود می تواند از فرهنگی به فرهنگ دیگر و حتی خانواده ای به خانواده دیگر کاملاً متفاوت باشد، اما برخی مهارت ها را می توان بایسته هایی در نظر گرفت که هر فرد ۱۸ ساله برای موفقیت در زندگی، باید تا این سن در وجود خود پرورش داده باشد. در نظر داشتن این موارد هم برای والدین و هم برای خود نوجوانان بسیار مفید واقع می شود.
جولی لیتکات هیمز، رئیس سابق یکی از دانشکده های دانشگاه استنفورد و نویسنده، در پاسخ به اینکه یک فرد ۱۸ ساله به چه مهارت هایی نیاز دارد ۸ مورد را ذکر کرده اســت که در ادامه آنها را با هم مرور می کنیم؛ مواردی که خیلی از آنها در عین سادگی به راحتی مغفول واقع می شوند.
اساتید و رئیس دانشگاه، مشاوران، صاحبخانه، کارکنان فروشگاه، مدیران منابع انسانی، همکاران، متصدیان بانک، کارکنان بخش بهداشت و درمان، راننده های اتوبوس، تعمیرکارهای خودرو، همه و همه از جمله کسانی هستند که یک فرد بالغ در زندگی واقعی با آنها مواجه خواهد شد. خیلی از ما به فرزندانمان یاد می دهیم با غریبه ها حرف نزنند، در حالی که باید به آنها مهارت مهم تری را بیاموزیم؛ مهارت تشخیص معدود غریبه های بد از اکثریت خوب یا حداقل بی آزاری که به تعامل با آنها نیاز خواهند داشت. عدم آموزش این مسئله باعث می شود نوجوانان بدون آنکه چگونگی مواجهه ی محترمانه با غریبه ها را یاد بگیرند به مرحله ی تازه ای از زندگی خود قدم بگذارند. از یاد نبریم که فرد بالغ در دنیای واقعی نیاز پیدا می کند از غریبه ها کمک و راهنمایی بگیرد.
۲- اطراف خود را بشناسد
محیط دانشگاه و شهر محل سکونت، کار یا تحصیل، از جمله مواردی هستند که ۱۸ ساله ها با آنها مواجه می شوند و باید بتوانند موقعیت مورد نظر خود را در آنها بیابند. بسیاری از والدین فرزندان خود را به هر جایی که لازم باشد می رسانند یا آنان را همه جا همراهی می کنند، حتی وقتی خودشان با اتوبوس، دوچرخه و یا حتی پیاده می توانند از پس این کار بر بیایند. به همین دلیل بسیاری از نوجوانان نمی دانند چگونه باید از محلی به محل دیگر بروند، از چه وسایل نقلیه ی عمومی استفاده کنند، کی و کجا از اتومبیل شخصی کمک بگیرند، و یا حتی چگونه بنزین بزنند. رساندن و برداشتن همیشگی فرزندان از نقاط مختلف همیشه به آنان کمک نمی کند.
۳- تکالیف و وظایف خود و سررسید های آنها را مدیریت کنند
بسیاری از والدین همه چیز را خودشان به فرزندانشان یادآوری می کنند؛ مثلاً اینکه چه کاری را چه موقع انجام دهند. حتی گاهی اوقات در انجام این وظایف به آنها کمک هم می کنند و گهگاه به جای آنها کاری را انجام می دهند. این می شود که نوجوانان یاد نمی گیرند چطور بدون یادآوری دیگران کارهایشان را اولویت بندی و حجم تکالیفشان را مدیریت کنند و یا کارهایشان را به موقع به انجام برسانند.
والدین این روزها در انجام کارهای منزل زیاد از فرزندان خانواده درخواست کمک نمی کنند، چرا که فکر می کنند کارهای مدرسه و فوق برنامه وقت زیادی برای کاری دیگر باقی نمی گذارد. به همین دلیل، بچه ها یاد نمی گیرند روی پای خود بایستند، نیازهایشان را برطرف کنند، به نیازهای دیگران احترام بگذارند، و یا سهم خود را به عنوان عضوی از جمع ادا کنند.
۵- از پس حل مشکلات بینافردی بر بیاید
بسیاری از والدین برای حل سؤ تفاهم ها و یا تسکین احساسات جریحه دار شده ی فرزندان خود پا به میان می گذارند. این می شود که نوجوانان یاد نمی گیرند بدون پادرمیانی بزرگترهای خود چگونه با تنش های بین فردی مواجه شوند و آنها را حل و فصل کنند. عدم توانایی در حل مشکلات بین فردی بعد ها در آمار بالای پدیده هایی مثل طلاق به وضوح خود را نشان می دهد.
۶- با بالا و پایین های زندگی کنار بیاید
کلاس های مختلف، فشار کاری، تکالیف دانشگاهی، رقابت های درسی، معلم ها، اساتید، و یا رؤسای بد قلق از جمله مواردی هستند که هر فرد بالغی باید بتواند با آنها کنار بیاید. بسیاری از والدین هر وقت مشکلی پیش می آید پادرمیانی می کنند، کارهای فرزندانشان را انجام می دهند، مهلت بیشتری برایشان می گیرند، و به جای آنان صحبت می کنند. به این ترتیب نوجوانان این حقیقت را یاد نمی گیرند که در مسیر زندگی واقعی، اوضاع همیشه بر وفق مرادشان پیش نمی رود. آنها یاد نمی گیرند که درصورت خوب پیش نرفتن اوضاع، چگونه باید خودشان را مدیریت کنند.
۷- درآمد داشته باشد و پول خود را مدیریت کند
اکثر نوجوانان کار نیمه وقتی انجام نمی دهند و هر زمان لازم باشد از والدینشان پول توجیبی دریافت می کنند. به همین دلیل مسئولیت پذیری لازم برای انجام وظایف محوله، پاسخگویی در برابر مقام بالاتری که لزوماً وابستگی عاطفی به آنها ندارد، و یا قدردانی به خاطر چیزهای مختلف و مدیریت کردن پول را یاد نمی گیرند.
۸- ریسک کند
مسیری که اکثر نوجوانان در زندگی خود طی می کنند به وسیله ی والدینشان طراحی و تمام موانع و نواقص آن برطرف شده اســت. به همین دلیل اکثر آنان این حقیقت را فرا نمی گیرند که موفقیت نتیجه ی تلاش، شکست و تلاش مجددی اســت که تنها با کنار آمدن با ناملایمات زندگی میسر می شود.
برخی مهارت ها را می توان بایسته هایی در نظر گرفت که هر فرد 16 ساله باید به عنوان یک نوجوان برای موفقیت در زندگی آیندهاش، تا این سن در وجود خود پرورش داده باشد.
«جولی لیتکات هیمز»، رئیس سابق دانشکده روان شناسی دانشگاه استنفورد، در پاسخ به این که یک فرد 16 ساله به چه مهارت هایی نیاز دارد ۸ مورد را ذکر کرده اسـت که در ادامه آن ها را با هم مرور می کنیم؛ مواردی که خیلی از آن ها در عین سادگی به راحتی مغفول واقع می شوند.
1- باید بتواند با دیگران وارد گفتوگو شود
استادان
و رئیس دانشگاه، مشاوران، صاحبخانه، کارکنان فروشگاه، مدیران منابع
انسانی، همکاران، متصدیان بانک، کارکنان بخش بهداشت و درمان، راننده های
اتوبوس، تعمیرکاران خودرو، همه و همه از جمله کسانی هستند که یک فرد بالغ
در زندگی واقعی با آن ها روبه رو خواهد شد.
خیلی از ما به فرزندانمان یاد می دهیم با غریبه ها حرف نزنند، در حالی که باید به آن ها مهارت مهم تری را بیاموزیم؛ مهارت تشخیص معدود غریبه های بد از اکثریت خوب یا حداقل بی آزاری که به تعامل با آن ها نیاز خواهند داشت. نبود آموزش این مسئله باعث می شود نوجوانان بدون آن که چگونگی رویارویی محترمانه با غریبه ها را یاد بگیرند به مرحله تازه ای از زندگی خود قدم بگذارند. از یاد نبریم که فرد بالغ در دنیای واقعی نیاز پیدا می کند از غریبه ها کمک و راهنمایی بگیرد.
2- اطراف خود را بشناسد
محیط
دانشگاه و شهر محل سکونت، کار یا تحصیل، از جمله مواردی اسـت که 16 ساله ها
با آن ها مواجه می شوند و باید بتوانند موقعیت مورد نظر خود را در آن ها
بیابند. بسیاری از والدین فرزندان خود را به هر جایی که لازم باشد می
رسانند یا آنان را همه جا همراهی می کنند، حتی وقتی خودشان با اتوبوس،
دوچرخه و یا حتی پیاده می توانند از پس این کار بر بیایند. به همین دلیل
بسیاری از نوجوانان نمی دانند چگونه باید از محلی به محل دیگر بروند، از چه
وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند، کی و کجا از خودروی شخصی کمک بگیرند یا
حتی چگونه بنزین بزنند. رساندن و برداشتن همیشگی فرزندان از نقاط مختلف
همیشه به آنان کمک نمی کند.
3- تکالیف و وظایف خود را مدیریت کند
بسیاری
از والدین همه چیز را خودشان به فرزندانشان یادآوری می کنند؛ مثلاً این که
چه کاری را چه موقع انجام دهند. حتی گاهی اوقات در انجام این وظایف به آن
ها کمک هم می کنند و گاهی به جای آن ها کاری را انجام می دهند. این می شود
که نوجوانان یاد نمی گیرند چطور بدون یادآوری دیگران کارهایشان را اولویت
بندی و حجم تکالیفشان را مدیریت کنند و یا کارهایشان را به موقع به انجام
برسانند.
4- از پس امور منزل بر بیاید
والدین
این روزها در انجام کارهای منزل زیاد از فرزندانشان درخواست کمک نمی کنند؛
زیرا فکر می کنند کارهای مدرسه و فوق برنامه وقت زیادی برای کاری دیگر
باقی نمی گذارد. به همین دلیل، بچه ها یاد نمی گیرند روی پای خود بایستند،
نیازهایشان را برطرف کنند، به نیازهای دیگران احترام بگذارند یا سهم خود را
به عنوان عضوی از جمع ادا کنند.
5- از پس حل مشکلات بینافردی بر بیاید
بسیاری
از والدین برای حل سوءتفاهم ها یا تسکین احساسات جریحهدار شده فرزندان
خود پا به میان می گذارند. این می شود که نوجوانان یاد نمی گیرند بدون
پادرمیانی بزرگ ترهای خود چگونه با تنش های بین فردی مواجه شوند و آن ها را
حل و فصل کنند. نداشتن توانایی در حل مشکلات بین فردی بعدها در آمار بالای
پدیده هایی مثل طلاق به وضوح خود را نشان می دهد.
6- با بالا و پایین های زندگی کنار بیاید
کلاس
های مختلف، فشار کاری، تکالیف دانشگاهی، رقابت های درسی، معلم ها، استادان
یا رؤسای بدقلق از جمله مواردی هستند که هر فرد بالغی باید بتواند با آن
ها کنار بیاید. بسیاری از والدین هر وقت مشکلی پیش می آید پادرمیانی می
کنند، کارهای فرزندانشان را انجام می دهند، مهلت بیشتری برایشان می گیرند و
به جای آنان صحبت می کنند. به این ترتیب نوجوانان این حقیقت را یاد نمی
گیرند که در مسیر زندگی واقعی، اوضاع همیشه بر وفق مرادشان پیش نمی رود. آن
ها یاد نمی گیرند که در صورت خوب پیش نرفتن اوضاع، چگونه باید خودشان را
مدیریت کنند.
7- درآمد داشته باشد و پول خود را مدیریت کند
بیشتر
نوجوانان کار نیمه وقتی انجام نمی دهند و هر زمان لازم باشد از والدینشان
پول توجیبی دریافت می کنند. به همین دلیل مسئولیت پذیری لازم برای انجام
وظایف محوله، پاسخگویی در برابر مقام بالاتری که لزوماً وابستگی عاطفی به
آن ها ندارد، و یا قدردانی به خاطر چیزهای مختلف و مدیریت کردن پول را یاد
نمیگیرند.
8- ریسک کند
مسیری
که بیشتر نوجوانان در زندگی خود طی می کنند به وسیله والدینشان طراحی و
تمام موانع و نواقص آن برطرف شده اسـت. به همین دلیل بیشتر آنان این حقیقت
را فرانمی گیرند که موفقیت نتیجه تلاش، شکست و تلاش مجددی اسـت که تنها با
کنار آمدن با ناملایمات زندگی میسر می شود.
چه صاحب یک شرکت بزرگ با صدها کارمند باشید، چه بیزنس کوچکی داشته باشید که همه مشتریانتان را به اسم بشناسید، مهارتهای مدیریت روابط همیشه شما را از رقبایتان جدا کرده و کمکتان میکند مشتریانتان را حفظ کنید.
اینجا به ۱۰ مهارت اشاره میکنیم که کمکتان میکند با این مهارتها آشنا شده و در آنها استاد شوید.
در دنیای بیزنس تازهکارید؟ چه تجارت کوچکی را شروع کرده باشید یا بخواهید تجارت کوچکتان را گستردهتر کنید، برای یادگیری نحوه ارتباط با مشتریها این نکات را بخوانید.
فقط در شرایطی خواهید توانست مشتری را به سمت خودتان جذب کرده و او را متقاعد به کار کردن با خودتان کنید که از نیازهای او خبر داشته باشید. دانستن اولویتهای صنعتی که در آن کار میکنید بخش مهمی از نشان دادن ارزش به مخاطبین و ایجاد روابط اســت.
یکی از بهترین راهها برای کسب اطلاعات بیشتر درمورد بازار هدف، تحقیق از مشتریان کنونی درمورد نیازها و خواستههایشان اســت. اینکار را میتوانید با نظرسنجیهای آنلاین و مصاحبهها انجام دهید.
بسیاری تجارتها به دقت میزان پولی که صرف به دست آوردن مشتری میکنند را کنترل میکنند ولی مراقب وقتی که برای اینکار صرف میکنند نیستند. وقت شما باارزش اســت و اینکه بتوانید ارزش وقتتان را محاسبه کنید، مدیریت روابطتان را بسیار سادهتر میکند.
اصول بازاریابی مستقیم – از هزینه وقتتان تا ارتقای میزان فروشتان – را یاد بگیرید و خواهید دید چقدر راحتتر میتوانید با مشتریهای جدید روابط کاری شکل دهید و ارتباط با مشتریهای قبلیتان را حفظ کنید.
زمان نوعی سرمایه اســت و توجه به آن باعث میشود محاسبه بازده سرمایهتان آسانتر شود.
دستیابی به مخاطبین جدید و تبدیل کردن آنها به مشتری کار سادهای نیست. حتی تواناترین فروشندهها هم وقتی مخاطب علاقه چندانی به کار کردن با شرکت آنها نشان نمیدهد، دچار اضطراب و ترس میشوند.
یکی از مهمترین مهارتهای مدیریت روابط توانایی کنار آمدن با غریبهها اســت. از تماسهای بیهدف تا کسانیکه در نمایشگاهها و رویدادها با آنها روبهرو میشوید، مهارت گفتگو و اقناع (حرف زدن با مشتری و قانع کردن او) مدیریت روابط شما را سادهتر میکند.
رفتار جاهطبانه و پرانگیزه برای موفقیت هر تجارتی الزامی اســت. افرادیکه تمایل دارند به مشتریان جدید دست پیدا کنند و بفهمند نیازهای مشتریان کنونیشان چیست، همیشه از رقبای خود جلو میافتند.
جاهطلبی در فروش و خدمات مشتری اصلاً چیز بدی نیست. درواقع، در عصر خدمات مشتری اتوماتیک و آنلاین، بسیاری از مشتریهای شما خیلی دوست دارند بتوانند با نمایندههایی دلسوز از شرکت شما حرف بزنند.
با داشتن گرایش و رفتار پرانگیزه و جاهطلبانه هیچوقت برای ارتباط برقرار کردن با مشتریها و کشف نیازهایشان مشکل نخواهید داشت.
پیدا کردن اولین مشتری همیشه سختتر از پیدا کردن مشتری دوم اســت. بسیاری بیزنسهای کوچک به این دلیل در مدیریت روابط مشکل دارند که نمیتوانند برای رشد مستمر مشتری جدید پیدا کنند.
یکی از مهمترین مهارتهای مدیریت روابط توانایی پیدا کردن مشتریهای جدید در عین حفظ مشتریهای سابق اســت. سادهترین راه برای انجام این کار این اســت که یک بخش فروش اتوماتیک و سیستمیک داشته باشید.
وقتی با کمتر از ۱۰۰ مشتری سروکار داشته باشید، شاید بتوانید آنها را بدون هیچ استراتژی مدیریت کنید. ولی وقتی با هزارها مشتری روبهرو هستید، ضروری اســت که برای روابطتان استراتژی خاص داشته باشید.
هرچقدر هم که مهارتهای خدمات مشتریتان خوب و قابلقبول باشد، نخواهید توانست بدون یک استراتژی مشخص روابطتان را مدیریت کنید. استراتژیهای روابط، از راهکارهای مشکلات متداول گرفته تا اصول و قواعد ساده، اهمیت بسیار زیادی در کار و تجارت دارند.
مدیریت هزاران مشتری اصلاً کار سادهای نیست. با استفاده از نرمافزار جدید مدیریت روابط مشتری (CRM) میتوانید گزارشی از روابط با مشتریهای خود را ثبت کنید.
یادگیری نحوه کارکرد بهترین نرمافزارها و برنامههای CRM فواید زیادی برای حفظ روابطتان بین شرکتها و سازمانهای مختلف خواهد داشت. همچنین کمکتان میکند روابط جدیدی شکل دهید.
خدمات مشتریان و مدیریت روابط فقط در علاقهمند نگه داشتن مشتریها به بیزنستان نیست. بلکه ایجاد روابطی اســت که به تجارتتان این امکان را میدهد در کنار مشتریها رشد کند.
به این دلیل، خیلی مهم اســت که دانش کافی درمورد تصویر بزرگ داشته باشید: اینکه تجارت شما چطور با زندگی و نیازهای انسانها مرتبط میشود. تجارت شما چه فوایدی برای مردم درد و چرا مشتریها به جای رقیبانتان باید به شما رجوع کنند؟
مدیریت روابط به طرق مختلف یعنی تبدیل تجارتتان به بهترین انتخاب بازار. یاد بگیرید که چطور تجارتتان را بالاترین سطح در آن صنعت ارتقا داده و به محبوبترین برند مشتریها تبدیل کنید.
وقتی با شرکتها و کمپانیهای دیگر کار میکنید، با یک شرکت سروکار ندارید، بلکه با افراد تشکیل دهنده این شرکتها مواجهید. اینکه بتوانید درعین حفظ رفتار حرفهای، دوستانه برخورد کنید، رمز کار مدیران موفق اســت.
سعی کنید در برخورد با مشتریان اصلیتان بین اهمیت حرفهایگری و فواید رفتار دوستانه تعادل ایجاد کنید. در بسیاری صنایع – به ویژه IT – رفتارهای کمتر رسمی رمز موفقیت در ایجاد روابط اســت.
از پیدا کردن آدرس ایمیل کسی تا پیدا کردن خبرنگارها و روزنامهنگارانی که درمورد محصولاتتان بنویسند، اینکه بتوانید درمورد مخاطبینتان تحقیق کنید و بفهمید چطور باید با آنها ارتباط برقرار کنید، برای ایجاد روابط کاری الزامی اســت.
یکی از بهترین راهها برای تحقیق درمورد آدمها، جستجوی بیرونی اســت. با داشتن یک دستیار بصری در تیم کاریتان میتوانید در عین تمرکز بر برنامه کاری روزانهتان، مشتریان جدید را کشف کرده و یاد بگیرید چطور با آنها ارتباط برقرار کنید.
توانایی ایجاد روابط جدید و مدیریت روابط قبلی چیزی اســت که مدیرها را از هم متمایز میکند. وقتی بتوانید با مردم ارتباط گرفته و درمورد تجارتتان برایشان توضیح دهید، خیلی زود از رقبایتان جلوتر میافتید.
منبع مقاله : udemy.com
مترجم : زینب آرمند