جام جم سرا: دکتر حامد محمدی کنگرانی، روانپزشک و مشاور خانواده و ازدواج در گفتوگو با جامجم میگوید: اینکه آرزو کنیم روزی در کشور هیچ طلاقی وجود نداشته باشد، آرزوی درستی نیست؛ زیرا در این صورت بسیاری از ازدواجها از روی تحمل و اجبار ادامه پیدا میکند. آنچه ما باید برای آن تلاش کنیم این است که با آموزش صحیح، در کاهش آمار طلاق در کشور بکوشیم و کمک کنیم تا زوجین در کنار هم زندگی رضایتمند و توام با آرامش داشته باشند و در صورتی که در انتخاب خود به هر دلیلی اشتباه کردهاند، به جای تحمل زندگی زجرآور، خودشان تصمیم بگیرند که یا مشکلاتشان را حل کنند یا از همدیگر جدا شوند. پس طلاق بهعنوان یک راهحل در بعضی موارد میتواند به آرامش انسانها کمک کند.
طلاق؛ مگر خوب هم میشود؟
طلاق در تمام کشورهای دنیا بهعنوان یک راهحل، ولی نه اولین راهحل، برای از بین بردن اختلافات زناشویی کاربرد دارد. در کشور ما متاسفانه بار منفی طلاق از یک سو و نگاه جامعه و قوانین دست و پاگیر قضایی از سوی دیگر، طلاق را به امری نکوهیده و ناپسند تبدیل کرده است.
به گفته کنگرانی، طلاق گرفتن تصمیمی است که نباید عجولانه و بهعنوان اولین راهحل انتخاب شود. درواقع طلاق بهعنوان هر گزینه دیگری قابل بررسی است، چراکه درباره طلاق هیچ دستورالعمل مشخصی وجود ندارد و باید هر مورد به صورت جداگانه بررسی و تصمیمگیری شود. زوجین در این راه باید بدون عجله و با کمک یک مشاور مجرب تصمیمگیری کنند.
فقط زوجین تصمیم بگیرند
اما چه زمانی طلاق، نه بهعنوان تنها گزینه پیش روی یک زوج بلکه بهترین گزینه انتخابی مطرح میشود؟ این روانپزشک در پاسخ میگوید: مهمترین نکته در طلاق این است که فقط زن و شوهر باید برای جدایی از یکدیگر تصمیم بگیرند و هیچ کس، حتی پدر، مادر و مشاور حق تصمیمگیری به جای آنها را ندارند و مشاور نیز حق ندارد بگوید که اگر زندگی کنید یا طلاق بگیرید، بهتر است. اطرافیان و خانواده صرفا میتوانند راهنمایی کنند، اما زوجین باید مسئولیت عمل خود را بپذیرند و وظیفه مشاور هم بررسی شرایط آنها پیش و پس از طلاق و بیان این وضع برای آنهاست.
وی میافزاید: به همین دلیل ممکن است زوجی سالها بتوانند شرایطی را تحمل کنند، اما زوج دیگر در همان شرایط تصمیم به طلاق بگیرند و این موضوع به نوبه خود نه مثبت است و نه منفی. فقط زن و شوهر باید تبعات تصمیم خود را بدانند. از اینرو نمیتوان گفت در کدام شرایط، طلاق تنها گزینه یا بهترین گزینه پیش روی زوجین است.
آغازگر جدایی چه کسی باشد؟
اما کدامیک از زوجین باید آغازگر اتخاذ تصمیمی بهعنوان طلاق باشد و چرا بار منفی چنین تصمیمی همیشه بر شانه شروعکننده این مقوله سنگینی میکند؟
کنگرانی در اینباره میگوید: متاسفانه در کشور ما به علت بار منفی زیادی که از سوی جامعه بر زوجهای طلاق گرفته و بویژه خانمها وارد میشود، هرکدام از طرفین قصد دارند خودشان شروعکننده این مقوله نباشند.
از سوی دیگر به علت آینده مبهم بعد از طلاق، هر دو طرف میخواهند از درستی تصمیم خود مطمئن شوند که در هیچ تصمیمگیری امکان اطمینان مطلق وجود ندارد. نکته مهم در چنین شرایطی آن است که به جای به تعویق انداختن چنین تصمیمی، عوامل موثر بر درست یا نادرست بودن آن با توجه به شرایط هریک از زوجین از نظر روحی، عاطفی، اقتصادی و نیز فرزندان بررسی شود.
طلاق نگرفتن به خاطر فرزند
بسیاری، بویژه قدیمیترها تصور میکنند که وجود فرزند یا فرزندان باید عاملی برای منتفی شدن گزینه طلاق باشد، اما این مشاور خانواده با تائید این مساله که فرزندان خانوادههای طلاق آسیب میبینند و حتی احتمال ابتلا به اختلالات روانپزشکی مانند اضطراب و افسردگی در آنها بالاتر است، میگوید: فراموش نکنید که فرزندان خانوادههای متشنج و به هم ریخته که هر روز شاهد اختلافات پدر و مادر هستند یا فرزندانی که والدینشان طلاق عاطفی گرفتهاند و فقط همخانه هستند، آسیبهای روانی بیشتری نسبت به فرزندان طلاق میبینند. پس اگر زن و شوهری به قصد حمایت از فرزندشان زندگی مشترک را تحمل میکنند، درواقع، آسیب بیشتری به کودک خود وارد میکنند و در این شرایط اگر کودک در خانوادهای آرام و با یکی از والدین زندگی کند، آسیب روانی کمتری میبیند.
ضرورت تامین اقتصادی پس از طلاق
در تمام کشورهای دنیا، مهمترین عامل پس از طلاق بویژه درباره خانمها اشتغال و مسائل اقتصادی است؛ زیرا خانمها پس از طلاق از بعد اقتصادی معمولا بیشتر آسیب میبینند. با وجود این آیا لزوما باید برای انتخاب گزینه طلاق از تامین اقتصادی و روانی پس از طلاق مطمئن بود؟
دکتر کنگرانی در اینباره توضیح میدهد: در این ارتباط معمولا به خانمها توصیه میشود به اشتغال روی بیاورند یا در صورت اشتغال به هیچ وجه شغل خود را از دست ندهند؛ چراکه داشتن امنیت اقتصادی پس از جدایی بسیار پراهمیت است، اما از این مساله مهمتر، حمایت عاطفی خانواده و راهنماییهای منطقی آنها به هر یک از زوجین، پیش و پس از طلاق است.
اگر عشق باشد چرا طلاق؟
تقریبا همه افراد میدانند که هر زندگی مشترکی بر چهار پایه عشق و علاقه، پول، رابطه جنسی و فکر و اخلاق استوار است. کنگرانی با اشاره به این مسائل میگوید: هرکدام از این عوامل، شرط لازم برای زندگی مشترک است و هیچ کدام به تنهایی کافی نیست. پس میتوان گفت که عشق و علاقه نیز به تنهایی نمیتواند باعث تداوم یک زندگی مشترک باشد، همانطور که پول به تنهایی نمیتواند و اگر زوجی آگاهانه و صرفا به دلیل داشتن علاقه میخواهند از دیگر مشکلات و فقدانهای موجود چشمپوشی کنند، احتمالا در آینده با مشکل مواجه خواهند شد.
خیانت همسر مساوی است با طلاق
رابطه خارج از زناشویی که به خیانت معروف است، از آن دست مقولههای چالشبرانگیز در روابط زناشویی است که تداوم زندگی مشترک را با تردیدهای زیادی مواجه میکند، اما این روانپزشک معتقد است که این موضوع نیاز به بررسی دقیق توسط یک مشاور دارد، حتی در صورت تکرار شدن این نوع رابطهها احتمال وجود اختلالهای روانپزشکی نیز مطرح است. پس پیش از هر تصمیمی باید از علل و زمینههای آن مطلع شد و سپس مناسبترین راهکار را در مقابله با آن اتخاذ کرد.
پونه شیرازی
جام جم سرا: یکی از عوارض یا بهتر بگوییم مشکلات شایعی که در سنین باروری در زنان دیده میشود «ماستالژی» یا درد پستانهاست که با ترس و نگرانیهای زیادی برای خانمها از نظر مرتبط بودن این مشکل با بدخیمیهای پستان همراه است.
به گفته دکتر آمنه لاهوتی، متخصص زنان و زایمان، چنین برداشت نگرانکننده در اکثر موارد، اشتباه از آب درمیآید. البته با وجود این که معمولا درد پستان نشانه اولیه سرطان نیست، ولی این موضوع نباید مانع مراجعه شخص به پزشک شود، زیرا ممکن است بیماری مهم دیگری عامل درد سینهها باشد که فقط با معاینه پزشک وبررسی قابل تشخیص است.
دکتر لاهوتی در گفتوگو با جامجم میگوید: باید دانست درد پستان معمولا خانمها را در سنین تولیدمثل درگیر میکند و رده سنی بیماران معمولا بین دهه سوم، چهارم و گاهی پنجم زندگی است. این دردها ممکن است یکطرفه یا دوطرفه، دورهای یا غیردورهای باشد ونیز از نظرزمانی با دوره قاعدگی بیمار مرتبط باشد. در چنین شرایطی معمولا بیمار ازچند روز قبل از شروع خونریزی قاعدگی در پستانها احساس درد میکند که گاهی خیلی شدید است و حتی مزاحم خواب شخص میشود. گاهی سینهها در لمس بسیار حساس میشود و با کوچکترین تماس دچار درد میشود. حتی ممکن است این نوع دردها در تمام طول ماه تداوم یابد و آنقدر شدید باشد که کار و استراحت بیمار را تحت تاثیر قرار دهد.
دردهایی که به قاعدگی ربطی ندارد
به گفته دکتر لاهوتی، مشکلات ساختاری پستانها هم ممکن است باعث درد شود. مثلا سابقه ضربه به پستان، جراحی یا وجود کیستهای پستان نیز باعث ماستالژی میشود و این دردها چون علت هورمونی ندارد، معمولا دورهای هم نیست و به سیکل قاعدگی ارتباطی ندارد.
این متخصص زنان با تاکید بر این که گاهی محل اصلی درد پستان نیست، ولی درد در محل پستان احساس میشود، میافزاید: باید توجه داشت زمانی که درد در ماهیچههای اطراف پستان یا در مفاصل وماهیچههای قفسه سینه احساس شود، ممکن است نوعی درد قلبی باشد. این دردها نیز معمولا دورهای نیست و به قاعدگی بیمار نیز ارتباطی ندارد.
قرصهای ضدبارداری، سینهها را دردناک میکند
گاهی خانمها داروهایی مصرف میکنند که منشا هورمونی دارد و باعث تحریک یا تغییر میزان هورمونهای جنسی در وی میشود و این مساله به نوبه خود درد پستان ایجاد میکند. مثلا خانمهایی که قرص ضدبارداری مصرف میکنند یا کسانی که تحت درمان ناباروری هستند، ممکن است به علت تغییرات هورمونی دچار دردهای پستان شوند.
دکتر لاهوتی با اشاره به این مساله میافزاید: همچنین خانمهایی که سینههای بزرگی دارند ممکن است دردهایی را به صورت غیردورهای تجربه کنند. این دردها ممکن است همراه با دردهای عضلات پشت و گردن نیز باشد.
درد سینهها معمولا بیخطر است
آنچه بیماران به عنوان درد مطرح میکنند معمولا درد یا سوزشی واضح یا احساس سنگینی در پستانهاست وگاهی نیز شامل درد مبهم یا احساس ناراحتی در پستان میشود.
دکتر لاهوتی با اشاره به این که وجود این علائم در پستانها، بخصوص اگر با علامت دیگری همراه نباشد معمولا نشانه بیماری خطرناکی نیست، میگوید: با وجود این، بروز چنین علائمی نباید مانع از مراجعه به پزشک شود چون در تعداد کمی از بیماران، درد پستان نشانه بیماریهای مهمتری است که فقط از سوی پزشک قابل، تشخیص است. همچنین باید توجه داشت بیماریهای مهمتر معمولا با علائم دیگری مثل توده پستان، ترشح نوک پستان بخصوص ترشح خونی، تورفتگی نوک پستان، نبود تقارن واضح بین دوپستان، بزرگ شدن غدد لنفاوی زیر بغل یا علائم دیگری نیز همراه است.
جستجوی ردپای کیستهای پستان
دکتر لاهوتی با تاکید بر خطرناکنبودن کیستهای پستان میگوید: معمولا پزشک برای تشخیص کیستهای پستان ابتدا یک معاینه دقیق از پستانها و غدد لنفاوی زیر بغل انجام میدهد. همچنین اگر درد پستانها دورهای نبوده و منشا درد از جایی غیر از پستان باشد، نواحی احتمالی دیگر درد نیز از سوی پزشک مورد بررسی قرار میگیرد. برای تشخیص کیستها و تودههای احتمالی پستان نیز بسته به سن و شرایط بیمار، ماموگرافی یا سونوگرافی انجام میشود.
درمان با ویتامینE
یکی از اصلیترین پرسشهایی که در رابطه با دردهای پستان مطرح میشود این که درمان و رفع آن چگونه ممکن است.
دکتر لاهوتی در پاسخ به این پرسش میگوید: معمولا پس از اطمینان از این که درد پستان علت مهمی ندارد یا هورمونی است در قدم اول، ویتامین E و در صورتی که درد شدید باشد یا با ویتامین E کنترل نشود مسکنهایی مثل بروفن و مفنامیک اسید تجویز میشود. البته گاهی ممکن است از داروهای دیگر هورمونی یا غیرهورمونی هم استفاده شود. در کنار درمان دارویی پرهیز از مصرف زیاد چای و قهوه پررنگ، شکلات، ادویهجات و نوشابههای گازدار نیز میتواند موثر باشد. معمولا انجام این اقدامات به کاهش درد و ناراحتی کمک میکند.گرچه با گذشت زمان و افزایش سن نیز دردها کاهش یافته یا از بین میرود.
پونه شیرازی / گروه سلامت
روزهایی که در خنکای هوا، وقتی دست میدهد و نیمکت خالی پارک و بوستانی را جایی دنج برای خلوت خود مییابی، چشمهایت میسوزد از شدت آلودگی هوا و ناخودآگاه نگاهت میرود به جایگاه بازی بچهها و نگران کودکان معصومی میشوی که در این وانفسا به اقتضای سنشان بازی میکنند و چند برابر حد معمول اکسیژن که نه، دود و سرب و گوگرد و بنزن و آزبست جذب ریههای نازک و در حال رشدشان میشود.
صبحها که از خواب برمیخیزی و تهوعی ناشناخته آزارت میدهد، چند لقمه نان و پنیر را بهزور و به نیت صبحانه در حلقت فرو میکنی و چون در اواسط روز، همین مختصر میخواهد بالا بزند، یاد سرشیر و عسلی میافتی که در سفرت به اردبیل و سرعین به بدن میزدی و تازه ساعت 10 احساس گرسنگی دوباره هم میکردی.
ظهرها که گرمای آمیخته به آلودگی تهران از غذا بیزارت میکند و اسمش هم تهوعآور است، نوستالژیباز میشوی و مادربزرگ را یاد میکنی و آبدوغخیار پر از گردو و کشمشی را که ملاتش ماست محلی پرچرب بود، البته و نه آغشته به روغن پالم!
و شبها که به خانه میرسی سرت درد میکند؛ خیلیها که همیشه سردرد دارند در این شهر که روزگاری چنارستان بود و ییلاق ری و خوش آب و هوا.
دوش آب سرد که بگیری و جلوی کولر خیمه بزنی و لیوان به لیوان خاکشیر یخمال بالا بدهی، آنوقت شاید بتوانی بر سر سفرهای بنشینی که از برای شام تدارک دیده شده است.
تهران و هوایش، تهران و گرمایش، اشتها را، سلامتی را، که زندگی را از ساکنانش غصب کرده است.
پایتخت دیگر آن شهر دوستداشتنی دوران کودکیمان نیست و البته تقصیری هم ندارد که خودمان اینچنین از الزامات حیات عاریاش کردهایم و حالا شهری که روزگاری مردمانش به آن مینازیدند و تهرانی بودن خود یک ژست بود، تبدیل شده به بدترین مکان برای زندگی از لحاظ شاخصهای زیستمحیطی و سلامت. تهران، ما را که سالهاست سرریز کردهایم، هر روز میبلعد، به مرور و به نوبت.
باشد که به خود بیاییم و نیک بنگریم که چه کردهایم با شهری که خنک کوهپایهای در پایه قلهای سر به فلک کشیده بود و امروز بیدر و پیکر مکانی در دود فرورفته که نفس کشیدن را برای همه صعب و دشوار کرده و حال مردمانش یکسره خراب.
محسن محمدی - جامجم
جام جم سرا: همچنین این رفتار از واکنشهای عصبی مخرب کاسته و خوشبینی را در فرد افزایش میدهد و احتمال این که شخص با فرد آزاردهنده آشتی کند، بالا میرود. بخشش در واقع عملی برای دور کردن احساسات بد و منفی از وجود خود، احساساتی همچون خشم و خصومت و داشتن عواطفی مثبت مانند محبت و خیرخواهی نسبت به فرد خاطی است. با این کار قربانی باز هم میتواند با شخص آزاردهنده ارتباط داشته باشد.
برخی معتقدند بخشیدن دیگران باعث میشود فرد خاطی احساس گناه کرده و اگر به جبران و تلافی نسبت به هر چیزی معتقد باشد، دیگر رفتار بد خود را تکرار نکند. یعنی در برابر رفتار مثبت، رفتاری مثبت در پیش گیرد. حتی در تحقیقی داوطلبان گفتند وقتی کسی آنها را در برابر عمل نامناسب شان میبخشد، دیگر او را اذیت نمیکنند.
اما متاسفانه تحقیقات نشان میدهد بخشش ممکن است برخی مواقع احتمال دوباره قربانی شدن فرد را افزایش دهد. در تحقیقی چهار ساله روی زوجها مشخص شد افرادی که براحتی و بسرعت اعمال ناپسند همسرانشان را میبخشند، بارها و بارها در معرض پرخاشگریهای فیزیکی و روانی از سوی همان همسرها قرار گرفتهاند، اما این موضوع درخصوص همسرانی که سختتر یکدیگر را بخشیدهاند، کمتر رخ داده است. حتی در آن تحقیق معلوم شد زن و شوهرهایی که در قبال رفتار یکدیگر بیشتر نرمی نشان دادهاند از زندگی و رابطهشان کمتر احساس رضایت میکردند.
چرا گاهی بخشش جلوی رفتارهای مخرب را نمیگیرد؟
افراد وقتی دست به رفتارهای منفی و ناپسند میزنند و سپس با عواقب مضر آن روبهرو میشوند احتمال دارد برای جلوگیری از این نتایج بد ـ مثل انتقاد و سرزنش شنیدن، طرد و منزوی شدن ـ انگیزه پیدا کرده و در رفتار خود تجدید نظر کنند، اما بخشش، این منبع مهم از انگیزه را از فرد آزاردهنده گرفته و او دیگر دلیلی برای تغییر رفتار نمیبیند. در تحقیق مربوط به همسران معلوم شد ابراز مستقیم خشم و انتقاد، تمایل همسر آزاردهنده درخصوص ترک رفتار بد خود را بیشتر بالا میبرد. اندکی خشم میتواند کارساز باشد، زیرا انگیزهای برای کاهش اعمال نامناسب فرد آزاردهنده محسوب میشود. حتی این کار میتواند جلوی رفتار بد دیگر اعضای خانواده را نیز بگیرد.
بخشش نسبت به بیعدالتی و نابرابریهای اجتماعی نیز مخرب و منفی است. برخی تحقیقات نشان میدهد تشویق گروهی که در شرایط نابرابر قرار دارند به بخشیدن گروه مقابل که نسبت به آنها در مقام برتر قرار گرفته و در عین حال دست به آزار آنها زدهاند، هرگز پیشنهاد خوبی نیست. زیرا به این وسیله علاوه بر این که گروه آزاردهنده متوجه خطایشان نمیشوند، گروه عفوکننده نیز برای بهبود شرایطشان تلاشی نکرده و به این نابرابریها تن میدهند.
اگرچه بخشش میتواند آرزوهای مخرب انتقام و تلافی را فرو نشاند، اما در همان حال میتواند احساسات خشم و ناامیدی را ـ که انگیزهای سازنده برای تغییر شرایط بد اجتماعی به سوی بهبود محسوب میشوند ـ کاهش دهد.
تشویق احساسات بخشش در مقابل نابرابریهایی که ریشه در تاریخ دارند و همچنین بیعدالتیهای فعلی جامعه زمانی موثر است که در کنار تلاش برای رسیدن به عدالت و برابری صورت گیرد. میزان تاثیرگذاری بخشش در ایجاد تغییری مثبت یا ممانعت از آن به عواملی همچون شدت عمل فرد آزاردهنده، تعداد و دفعات ارتکاب عمل و سعی او در جبران عمل خود بستگی دارد. اگر عمل آزاردهنده شدید و مکرر باشد و فرد مسئولیت عمل خود را به عهده نگیرد و سعی در اصلاح رفتار خود نداشته باشد، بخشش هرگز تغییری مثبت ایجاد نکرده و قربانی را هر لحظه در برابر خطر صدمهای دیگر قرار میدهد.
بخشش برای بسیاری از مردم آرامش روح و روان به همراه دارد، اما ممکن است برای دیگران بهترین راه حل نباشد. البته قربانی میتواند برای آرام کردن خود به جای بخشش از روشهای دیگری استفاده کند. مانند دلسوزی و مهربانی نسبت به خود، آگاهی از احساس و توجه به خود و همچنین ارتباط برقرار کردن با کسانی که همچون او قربانی اعمال ناپسند دیگران شدهاند.
گاهی اوقات نبخشیدن ـ بدون این که احساس گناه کنید ـ بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
منبع: psychologytoday
جام جم سرا: میدانی این همه روز درس خواندن یعنی چی؟ اصلا تا به حال آنقدر تست زدهای که دنیای اطرافت را هم چهار گزینهای ببینی؟ دفترچه برنامهریزی داشتهای؟ رشته آبیاری گیاهان دریایی را میشناسی؟! تمام این مدت خودم را میدیدم که در یک رشته درست و درمان قبول شدهام و عنوان دانشجو را به دوش میکشم، اما حالا... به جای رتبه دو رقمی رتبهام چهار پنج رقمی شده! کاری به دلیلش ندارم که سر کنکور اضطراب داشتم یا حالم بد شد؛ سروصدای حوزه امتحانی زیاد بود یا برگهها را دیرتر دادند و زودتر گرفتند. باید یک سال دیگر یعنی همان 365 روزی را که گفتم، مثل یک فیلم از اول آغاز کنم. تکرار تلخی است پس اینقدر نگو «مگر چه شده؟» نگو «کنکور که آخر دنیا نیست». نگو «سخت میگیری». خودت را جای من بگذار تا کمی حالم را درک کنی.
برای بسیاری از دانشآموزان، کنکور اولین عرصه جدی زندگی محسوب میشود؛ جایی که خودشان را با تعداد زیادی از همسن و سالانشان در رقابت میبینند و تمام تلاششان را به کار میبندند تا خود را ثابت کنند. در این میان نگاه اطرافیان و انتظار آنان از دانشآموز فشار زیادی بر او تحمیل میکند. زمانی که نتایج اولیه کنکور منتشر میشود، عدهای از داوطلبان از نتایج و هماهنگی نتیجه با تلاششان رضایت دارند و عدهای دیگر فکر میکنند به آنچه حقشان بوده نرسیدهاند.
اگر رتبه داوطلبی متناسب با زحماتش نباشد در کنار غمی که با خودش حمل میکند باید نگران این هم باشد که مبادا با این رتبه قضاوت شود و برچسب کمهوش و بیاستعداد بودن بخورد. بنابراین شرایط برای کسی که رتبه دلخواهش را کسب نکرده، سخت و پرفشار میشود.
فارغ از این که طی چند ماه گذشته چقدر تلاش کردید و قرار است طی سال آینده چه برنامهای در پیش بگیرید، اگر رتبهتان را دوست نداشتید و مجبور شدید توقعتان را کمی پایین بیاورید، اکنونتان را دریابید و سعی کنید در این مدت، اوضاع را درست مدیریت کنید تا به وضع خوب گذشته بازگردید و دوباره تلاش و فعالیتتان را در هر عرصهای که دوست داشتید، پی بگیرید.
خودتان را قضاوت نکنید: فضای رقابتی تنگاتنگ در کنکور، فارغ از قضاوتهای احتمالی دیگران سبب میشود برداشت و ارزیابی شخص از خودش هم اشتباه باشد. اگر رتبه دلخواهتان را به دست نیاوردهاید عوامل زیادی در آن دخیل بوده که معمولا هیچکدامشان در نظر گرفته نمیشود. غیرمنصفانه است که بخواهید خودتان را براساس یک عدد قضاوت کنید. شما تواناییهای دیگری هم دارید که هیچ ربطی به آزمون دانشگاهها ندارد.
به قضاوت دیگران اهمیت ندهید: برخی افراد بیشتر از این که به برنامهها و اهداف خودشان فکر کنند به نگاه دیگران و قضاوت آنان اهمیت میدهند. برای کسانی که نگاه دیگران در زندگیشان مهم و تاثیرگذار است، اهمیت ندادن به نوع نگاه دیگران کار سادهای نیست اما اگر «زندگی فارغ از قضاوت دیگران» را از هماکنون تمرین نکنید، باید خودتان را برای یک عمر زندگی براساس قضاوت دیگران آماده کنید.
کنکور آینده شغلی را ضمانت نمیکند: کافی است به فارغالتحصیلانی که در خانواده، دوستان و فامیل وجود دارند نگاه کنید و بسنجید چند نفرشان در شغلی مرتبط با تحصیلاتشان مشغولند. تعداد اندکی از افراد موفق میشوند به شغلهای مرتبط با تحصیلشان بپردازند. جوانان در جهت یک انتخاب درست باید علاقه، ظرفیت و توانایی خویش، تجربیات گذشته و همچنین نیاز جامعه را در نظر بگیرند. در صورتی که رشته مورد علاقه شما موقعیت شغلی مناسبی برایتان فراهم نمیکند، باید بدانید که به عنوان یک جوان توانایی دارید که در مسیرهای مختلف به علایق خویش رسیدگی کنید. علاقه به یک رشته دانشگاهی نباید افراد را محدود کند که حتما در همان رشته هم شاغل باشند. میتوانید در یک رشته تحصیل کنید و در زمینهای دیگر شاغل باشید در حالی که به هر دوی این انتخابها علاقهمند هستید. این یعنی اگر با توجه به رتبه کنکورتان در رشتهای پذیرفته شدید که بازار کار پرطمطراقی ندارد به جای نگرانیهای بیهوده و افسردگیهای فلجکننده از دوران دانشجوییتان حسابی استفاده کنید و با گذراندن دورههای حسابداری، کامپیوتر، زبان انگلیسی و فنون مختلف مثل نقاشی یا جوشکاری، حرفهای کارآمد و متناسب را بیاموزید و تمام توان، انگیزه و استعدادهایتان را در یک رشته صرف نکنید. با این نگاه چند بعدی و این انعطافپذیری منطقی حتما در سنین پایینتر به استقلال مالی دست پیدا میکنید.
افسردگی هم قوانین خودش را دارد: شما حق دارید پس از ماهها تلاش و کوشش و حاصل نشدن نتیجه دلخواهتان غمگین شوید، حوصله مهمانی رفتن یا مهمان آمدن نداشته باشید؛ از همدلی دیگران بهره ببرید؛ شکست خوردن بخشی از زندگی است و غمگین شدن یک واکنش طبیعی نسبت به شکست، اما اگر قرار باشد این واکنش از طبیعی بودن خارج شود و بر اکنون و آیندهتان تاثیر منفی بگذارد، کسی باید تلنگری بزند و شما را بیدار کند. شما اولین کسی نیستید که در رسیدن به اهدافش تاخیر اتفاق افتاده است. پس تلاش کنید بر این احساس افسردگی غلبه کنید، اگر موفق نشدید به یک مشاور مراجعه کنید و از او کمک بخواهید.
این چندمین کنکور شماست
در صورتی که برای بار چندم کنکور دادهاید و باز هم نتیجه دلخواه را کسب نکردهاید شاید وقت آن باشد که در اهدافتان یک بازنگری داشته باشید. شاید در دام یک کمالطلبی افتادهاید و برای رسیدن به یک هدف بسیار بالا، در حال از دست دادن فرصتهای خوب و در دسترستان هستید. یادتان باشد همیشه جوان نیستید، همیشه فرصت ندارید و حمایتهای خانوادگی هم همیشگی نیستند. با یک مشاور باتجربه صحبت و سعی کنید علاقهمندیهای متناسب با تواناییها، شخصیت و روحیه خودتان را بیابید. واقعبین باشید و نگذارید سالهای خوب جوانیتان با بهانهای از جنس کنکور تبدیل به افسردگی و ناامیدی و غم شود. (ضمیمه چاردیواری)
شیما نادری
جام جم سرا: پایگاه خبری تحلیلی خردادنیوز امروز (یکشنبه) در مطلبی با عنوان «پزشکان پاسخ دهند: روغن پالم برای کودک مفید است یا نه؟ تولید شیرخشک کودک با روغن پالم در بزرگترین کارخانه شیرخشک ایران» مینویسد: هنوز مدت زیادی از جنجال مربوط به آمیختگی روغن پالم به صورت غیرمجاز با برخی محصولات لبنی نمیگذرد که مشخص شده بزرگترین کارخانه شیرخشک کودک در ایران، برای تولید محصولات از روغن پالم استفاده میکند. براساس تحقیقات صورت گرفته، روغن پالم به خودی خود مضر یا آلوده نیست و تنها مصرف زیاد آن عوارض قلبی و عروقی به همراه دارد. باوجود این، سوال اینجاست که تولید شیرخشک کودک با روغن پالم به لحاظ بهداشتی کار درستی است یا نه؟ این سوال را باید پزشکان پاسخ دهند.
این پایگاه خبری مینویسد: شرکت شیرخشک «پ» که بزرگترین تولیدکننده شیرحشک ایران است، محصولات لبنی متعددی تولید میکند و از آن جمله شیرخشک کودک است که در آن روغن گیاهی وجود دارد. براساس مناقصه شرکت شیرخشک «پ» که در روزنامه جام جم ۱۵ خرداد منتشر شده است، شرکت مناقصه خرید ۱۲۰۰ تن روغن گیاهی برگزار کرده است. اما با مراجعه به سایت شرکت و دانلود اسناد مناقصه متوجه میشویم منظور از روغن گیاهی، همان روغن پالم است. خردادنیوز بدون قضاوت در مورد این ماجرا تنها یک سوال را مطرح میکندکه چقدر روغن پالم در شیرخشک کودک وجود دارد و آیا این میزان روغن پالم، برای کودک ضرری ندارد؟ (ایرنا)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: حجتالاسلام شهاب مرادی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه برخی مردم بیان میکنند که به خاطر مشکلات مالی، اقدام به فرزندآوری نمیکنند نظر شما در این زمینه چیست، اظهار داشت: نظام تربیتی دین ما فضایی است که افراد باید تحت تربیت یک معلم دین و یک دیدگاه باشند، آن وقت همه چیز بر اساس آن باشد اما شاید واژه التقاط برای این فضای موجود، تلخ و تند است.
وی اضافه کرد: متأسفانه اینگونه است که ما بخشی از اعتقاد خود را از یک رُمان داریم، بخشی از یک فیلم و بخشی هم از گفتههای همکاران که این باعث میشود جهانبینی ما جهانبینی خالص دینی نباشد، جهان بینی باید حهان بینی دینی الهی باشد که در آن جهانبینی، خدا فعال ما یشاء، غنی و حمید و دستش باز است و همه موجودات رزق دارند، به قول سعدی آنکه دندان دهد نان هم دهد.
مرادی با بیان اینکه باید روی ضرورتهای این موضوع فکر کنیم تصریح کرد: دلیل اینکه افرادی تمایل به بچهدارشدن ندارند یا از آن فرار میکنند صرفاً به خاطر ترس از این نیست که والدین نگرانند بچههایشان مشکلات مالی پیدا میکنند یا مخارجشان نسبت به درآمدشان بیشتر است؛ به نظرم بیشتر این نیست؛ البته ما در مراجعاتی که داریم یکی از آنها همین است اما تشخیص روانشناختی دقیقی نمیتوانیم روی این اظهارات بدهیم.
رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهردای تهران ادامه داد: به دخترخانمی میگوییم چرا ازدواج نمیکنی؟ میگوید: «من به مردها اعتماد ندارم» ولی وقتی با مشاور صحبت میکند میگوید ۴ سال است عاشق مرد متأهلی هستم که دوست پدرم است. بالای ۱۰۰ مورد این پروندهها وجود دارد که نمیتوانیم بگوییم و باید رازداری کنیم.
وی اضافه کرد: مسأله چیز دیگری است، در باب بچهدارنشدن موضوع این است که ابتدا تمایل به بچهدارشدن در مردها نیست یعنی مرد، بچهها را دوست ندارد، این ریشههای روانشناختی دارد که چرا یک پسر در سن ۲۸ سالگی بچه دوست ندارد. چرا برخی زوجها فکر میکنند بچه مزاحم لذتبردن آنهاست؟ الگوی لذتبردن بین زن و شوهر که بچه مزاحم آنهاست منبعث از کجاست؟
مرادی یادآور شد: گروه دیگری میگویند ما برای پدر و مادرمان چه کردیم که بچههایمان چه کنند؛ اینها افرادی هستند که روابط خوبی با پدر و مادر ندارند و وقتی به ما مراجعه میکنند سوال میکنند اگر مادر، آدم را نفرین کند، نفرینش میگیرد یا نه؟
وی گفت: ما درباره نسلآوری نباید صرفاً روی بحث تبلیغات تکیه کنیم، بلکه باید در خصوص روابط موجود در خانوده کار فرهنگی کنیم و کارهای مطالعات نیاز داریم، برداشت عمومی جامعه نسبت به رابطه مفهوم قدرت و خانواده باید تغییر کند، باید سواد عمومی بیشتر شود و روی مفهوم ملیت و قومیت باید علمیتر حرف بزنیم.
رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهردای تهران خاطرنشان کرد: برخی نامزد مجلس هستند اما دیدگاهشان کاملا ژورنالیستی و منعطف به رای است و مصالح نظام را دنبال نمیکنند، کشورهای آن طرف حرف میزنند به دنبال نظام خودشان هستند چون میدانند همه قدرتشان در نگاه نظام است، لذا باید روی آن حرف زده شود، بحث جمعیت خیلی جدی است. (تسنیم)
جام جم سرا: به گزارش پایگاه اطلاعرسانی استانداری تهران، رجبعلی خسروآبادی گفت: بسیاری از افراد تحتتأثیر تبلیغات تورهای گردشگری ارزان پای امضای قرارداد میروند ولی متوجه میشوند که بسیاری از خدمات مورد نیاز آنها در تور مانند غذا یا ترانسفر وجود ندارد بنابراین با احتساب مبلغ این خدمات همان نرخ تورهای معمولی را میپردازند و به نوعی نرخ تور ارزان تبلیغ شده بالا میرود.
او ادامه داد: در موارد دیگر مسافر پس از سفر متوجه میشود که به او وعده اقامت در هتل ٥ستاره دادهاند درحالیکه هتل اختصاص دادهشده به او ٣ستاره بوده است. همین موضوع باعث شکایت مسافر از خدمات ارایهشده توسط آژانس میشود چراکه هر ارزانی بیعلت و هر گرانی بیحکمت نیست.
خسروآبادی گفت: شهروندان به حقوق خود آشنا نیستند و همین عدم آشنایی آنها به هتلداری و تورگردانی مشکلاتی را برای آنها به وجود میآورد. آنها معمولا با برخی از آگهیها و پیامکها و تبلیغات اینترنتی مواجه میشوند که از خدمات استانداردشده برخوردار نیست ولی ارزان است چون خدمات مطلوبی ارایه نمیکنند. این یک نوع کلاهبرداری به حساب میآید و معمولا بیشترین شکایت نیز به علت عدم هماهنگی بین خدمات و تبلیغات است. او تصریح کرد: اگر آژانس مسافرتی میخواهد خدمتی ارایه کند باید تبلیغاتش نیز طبق همان انجام شود ولی اکنون میبینیم حتی روزنامهها نیز در اشاعه این تبلیغات به آژانسها کمک میکنند و خبر از تضمین اخذ ویزای شینگن هم میدهند درحالیکه حتی سفارتخانهها نیز نمیتوانند چنین تضمینی دهند. (شهروند)
ما آنقدر که در اطراف خود و در زیر و بم زندگی خود به چیزهایی غیر از زنبورها فکر میکنیم که آنها را هرگز آن طور که باید و شاید نمیبینیم و از آنها نمیدانیم. هرگاه از زنبور صحبت میشود، ذهنمان به این سمت میرود که در فلان تاریخ و فلان سن دچار حمله زنبوری شدهایم و این حمله اگر در دوران کودکی بوده، گریهای جانانه ناشی از نیش زنبور یادمان میآید. کمی بیشتر که فکر کنیم و به دنبال خاطرههایمان از زنبور برویم، به یاد تکصحنههای دیدنی خود از حضور چند کندوی عسل در کنار جادهای یا بر پشتبام خانه هنگام سفرهایمان میافتیم. در واقع به گفته یک زنبوردار خوشذوق آنقدر که بسیاری از ما از گاو و گوسفند و گندمزارها و شالیزارها و درختان میوه و باغهای رنگارنگ خاطره و تجربه داریم، از زنبور و بویژه زنبور عسل نداریم.
برای همین است که زنبور و بویژه زنبور عسل در حرفها، خاطرات و در زندگی ما آنچنان پررنگ نیست. اطلاعات ما درباره زنبور و زنبورداری هم آنچنان نیست. چهبسا اغلب ما آنقدر که درگیر مسائل ریز و درشت در زندگی هستیم و کار، زندگی و مشکلات آن برایمان مهم است فرصتی برای زنبور عسل نداریم. ما زنبورها را در نیش آنها آن هم وقتی که به زعم خودمان مورد هجوم بیرحمانهشان قرار گرفتهایم، خلاصه کردهایم. خیلی از ما هم در خاطرههای میانمدت خود، هرگاه نام زنبور عسل بیاید لبخند میزنیم و به یاد هاچ، زنبور عسل میافتیم. هاچ زنبور عسل برای برخی از ما یک زنبور عسل شیرین و دوستداشتنی و البته مقاوم است که با گفتن این جمله که: بابا کارتون بود دیگه، تمام صبوری و زحمتش را نادیده میگیریم و به این گونه باز ذهنمان را از زنبورها به سراغ زندگی روزمره خود برمیگردانیم و آن وقت درست در لحظهای که فهرست بلند بالایی از خرید را به دستمان میدهند، به محصولی به نام عسل برخورد میکنیم. غرولند میکنیم که ای بابا، حالا عسل خوب از کجا گیر بیارم و این مسأله یعنی یافتن عسل خوب و مرغوب و تشخیص آن از عسلهای نامرغوب و تقلبی مسأله دیگری است که ذهنمان را درگیر میکند.
اما تمام مسأله اینها نیست. زنبور، زنبور عسل، عسل، زنبورداری و زنبورداران موضوعی فراتر از این حرفهاست. اگر بخواهید درباره زنبورها صحبت کنید و صحبت کنیم حرف زیاد است. به قول یک زنبوردار خوشذوق: زنبور که نباشه، زمین هم نیست.
قدمت زنبور
وقتی این زنبوردار خوشذوق و دیگر زنبورداران با شوق و ذوق فراوان از زنبور و اهمیت آن تا این حد که اگر زنبور نباشد زمین هم نخواهد بود صحبت میکنند، ابتدا لبخند میزنیم و حرفشان را جدی نمیگیریم، اما با کمی کنکاش دستمان میآید که این طورها هم نیست و واقعا زنبور عسل تاریخی به قدمت زمین دارد. آن هنگام که چهبسا زنبورداری نبوده که زنبورداری کند زنبورها بودهاند و زندگی میکردهاند. تاریخنگاریها و آثار به دست آمده از دل تمدنهای بسیار کهن و بررسیها نشان میدهد که زنبور عسل حدود 150 میلیون سال قبل وجود داشته و مشغول زاد و ولد بوده است.
منتها با این تفاوت که در آن زمان فاقد یک زندگی اجتماعی بوده و مثل خیلی از زنبورهای غیرعسلی امروزی، زندگی انفرادی داشته است.
پس واقعا این طور نیست که هاچ زنبور عسل اولین زنبوری باشد که گم شده و به دنبال یافتن مادرش در به در شده است.
مطالعات و بررسیهای دانشمندان زیستشناس نشان میدهد که حداقل 150 میلیون سال است که موجوداتی به نام زنبور عسل زندگی میکنند.
در یونان باستان نیز عسل یکی از هدایای گرانبهای طبیعت انگاشته میشد. یونانیان تصور میکردند که خدایان چون خوراک بهشتی میخورند، فناناپذیر و ابدی گشتهاند. آنها تصور میکردند عسل یکی از اجزای مهم این خوراک بهشتی است.
قدیمیترین فسیل زنبور عسل مربوط به 20 میلیون سال پیش است که در موزه تاریخ طبیعی نیویورک نگهداری میشود (نشانگر مقاومت زنبور عسل و تطابق با محیط، برای حفظ بقای آن است) و از آنجا که همه موجودات نتیجه تکامل هستند، چنین حدس زده میشود که گونههای ابتدایی آن مربوط به 40 تا 50 میلیون سال قبل است.
آدمیان نخستین از روزگاران بس دراز از عسل استفاده میکردند. یک نقاشی که در غارهای بیکورپ اسپانیا وجود دارد، مردی را نشان میدهد که در حال برداشتن عسل از یک کندوی طبیعی است. این تصویر مربوط به 12 هزار سال قبل از میلاد مسیح است.
از روایتهای قدیم هندی و مصریان باستان برمیآید که از عسل استفاده میکردهاند. میگویند در یکی از اهرام مصر ظرفی حاوی عسل یافتند که بعد از چند هزار سال همچنان سالم بوده است.
در سرودهای هومر و در کتابهای دینی وصف عسل آمده است. در قرن 8 قمری در یونان برای پرورش زنبور عسل و استفاده از عسل آن مقرراتی وضع کرده بودند.
زنبور حشرهای است که در بیشتر بخشهای جهان بجز قطب جنوب زندگی میکند. بیش از ده هزار نوع زنبور شناسایی شده است، اما تنها زنبور عسل، عسل و موم میسازد که میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
اما هماکنون زنبورداری دیگر به صنعتی فراگیر در جهان تبدیل شده است. گرچه رقبای سرسختی همچون صنایع عظیم قند، شکر، نیشکر و محصولاتی مانند مرباجات سر راه عسل قرار گرفته است. با این حال عسل که تا حدود قرن 18 میلادی در بخشهای مختلف جهان اصلیترین شیرینی زندگی بوده، همچنان مورد توجه است.
در ایران نیز توجه به زنبور عسل قدمتی طولانی دارد. گرچه این توجه در اولویت اول زندگی مردم ایرانزمین نبوده است، اما بخشی قابل توجه بوده و مطابق آمار اکنون نیز 75 هزار زنبوردار در سراسر کشور مشغول این کار هستند. نقشهای کشف شده و آثار به جا مانده از ایران قدیم حکایت از قدمت زنبورداری در ایران از دوران هخامنشی و حتی پیش از آن دارد که نمونههایی از این نقشهای حکاکی شده با قدمتی بیش از هزار سال در لرستان پیدا شده است.
و اما قطعا در اهمیت زنبور و جایگاه ویژه آن همین بس و بالاتر که خداوند در سوره مبارکه نحل میفرماید: خداوند به زنبور عسل وحی کرد که در کوهها، درختان و بلندیها منزل بگیرید. سپس از میوههای شیرین و شهد گلهای خوشبو بخورید و راه پروردگارتان را بپیمایید. آنگاه از درون آن شربتی شیرین به رنگهای گوناگون بیرون آید که آن شفای مردمان است.
زنبورداری، کاری سخت و زیانآور
اما پرسش اصلی این است که زنبورداری چگونه شغلی است؟ اطلاعات مردم از زنبورداری آنچنان که باید و شاید نیست. این جمله، فصل مشترک بسیاری از زنبورداران است، اما مهدی علیبیگی و همکارانش که سالهاست کار زنبورداری را به صورت شراکتی انجام میدهند، معتقد است: مسئولان و تصمیمگیرندگان امور هم از زنبورداری و اهمیت آن خبر ندارند که اگر خبر داشتند به قابلیتهای این شغل خوب و البته پرخطر و جذاب اجازه بروز بیشتری میدادند.
به گفته او، زنبورداری کاری سخت و طاقتفرساست که بیتوجهی به آن مشکلاتش را چند برابر کرده است.
او میگوید: اگر زنبورداران واقعی حمایت شوند، میتوانند در تولید عسل طبیعی و مناسب و گسترش فرهنگ استفاده از آن بسیار موثر باشند، اما متاسفانه این کار انجام نمیشود و ما اکنون شاهد وجود عسلهای تولید شده غیرطبیعی در بازار هستیم که هم کام مردم را تلخ میکند و هم انگیزه ما را میگیرد. چراکه برای تولید عسل خوب و مرغوب باید کلی دوندگی کرد. باید مدام کندوها را جابهجا کرد و آنها را کوچاند. در دل طبیعت جاگرفت و حتی در مناطق بکر طبیعی بیبرق و آب زندگی کرد. خوب است بدانیم که یک زنبوردار واقعی برای به دست آوردن بهترین و بیشترین عسلها باید در سال بین چهار تا هشت بار کوچ کند و این مسأله علاوه بر توان مالی، نیازمند طاقت و تلاش فراوان است.
کوچ زنبورداران
کوچ در دایره لغات بسیاری از ما مترادف با حرکت از جایی به جایی دیگر برای پرورش دام و طیور است. کوچندگان را عمدتا عشایر و دامداران میدانیم، اما عجیب است که در مواجهه با زنبور و زنبورداری هم با واژه کوچ مواجه میشویم.
اما واقعیت این است که زنبورها هم کوچ میکنند. کوچ زنبورها از طریق زنبورداران شکل میگیرد. آنها برای به دست آوردن بهترین و بکرترین عسلها باید در بکرترین مناطق مستقر شوند و زنبورها را مهیای استفاده از شهد بهترین گلها کنند و این مسأله هنگامی سخت و طاقتفرساتر میشود که بدانیم در سالهای اخیر شرایط اقلیمی کشور با پدیدههایی مانند خشکسالی و تغییرات زیستمحیطی و ریزگردها روبهرو شده و این مشکلات زنبورها را که موجوداتی بسیار حساس هستند، از چرخه حیات طبیعی خود دور میکند و موجب پدیدهای به نام کوچ یا پرواز بیبازگشت میکند.
زنبورداران هنگامی که سخن از پرواز بیبازگشت میشود، غصهدار میشوند. ضرر و زیان کوچ بیبازگشت زنبورها وقتی قابل لمس است که بتوانیم تصور کنیم که زنبورداری شب میخوابد و صبح میرود و بعد میبیند که از صد کندویی که در آن زنبورهای فراوان مشغول فعالیت و تولید هستند، 90 کندو خالی از زنبور شده است. درست مثل این که چوپانی گله گوسفندش با صد گوسفند به مرتع برود و بعد به هر دلیلی بدون 90 راس گوسفندش باز گردد.
به گفته مرتضی بوشهری، زنبورداری که در کردستان به زنبورداری مشغول است، مشکلات طبیعی زیادی زنبورها را تهدید میکند که در کنار آن بیماریهای زنبورها و هزینه گزاف داروهای آن، حمایت نکردن دولت از تعاونیهای زنبورداری و نبود حمایت معنوی از این شغل هم مشکلاتی است که گریبان زنبورداران را گرفته است.
صولت فروتن / جامجم
جام جم سرا: متن پرسش و پاسخ این مرجع تقلید به نقل از ایسنا به شرح زیر است:
«بسمه تعالی
مرجع بزرگوار حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی مدظلهالشریف
با سلام و احترام؛
به استحضار مبارک میرساند متأسفانه مهریههای سنگین در جامعه رواج پیدا کرده که خود باعث بر همریختن کانونهای گرم خانواده شده است. در برخی از همین خانوادهها که زوج به علّت سنگینی مهریه، توان پرداخت آن را ندارد، زوجه مهریه را به اجرا میگذارد و باعث بازداشت و حبس زوج میگردد. بفرمایید آیا از نظر اسلام، مجازات حبس در صورتی که زوج استطاعت در پرداخت مهریه را نداشته باشد، شرعی و جایز است؟
جمعی از مقلدان»
***
«بسم الله الرحمن الرحیم
علیکم السلام و رحمةالله
به طور کلّی چنانچه مدیون (بدهکار)، قادر بر اداء بدهی خود نیست؛ مهریه باشد یا غیر آن، باید به او مهلت داده شود، و حبس او شرعاً جایز نیست.
لطفالله صافی»