جام جم سرا: ظاهرشان به مسافران شبیه است، اما آنها همراهان بیمارانی هستند که از مسافتهای دور به تهران آمدهاند و در این شهر بزرگ و پرهمهمه جایی برای ماندن ندارند. در تهران هتل بیشمار است، مسافرخانه فراوان است، هتل آپارتمان و اتاقهای اجارهای زیاد است، اما نه نزدیک بیمارستانهای دولتی پرمراجعه و نه نزدیک مرکز طبی کودکان پایتخت. در شعاع چند کیلومتری بیمارستان، اما اقامتگاه هست که پرداخت هزینههای آن از همه خانوادهها ساخته نیست، برای همین آنها چادر زده و کمپهای اقامتی راه انداختهاند که دیدنش در حاشیه خیابانهای پررفت و آمد شهر رقتآور است.
البته واحد مددکاری بیمارستان چند اقامتگاه را در مناطق جنوبی تهران برای همراهان بیمار در نظر گرفته که برای عدهای نیز رایگان است و از بستگان درجه اول پذیرایی میکند، اما مشکل این است که این اقامتگاهها دور است، خیلی دور و رسیدن به آن شبیه یک مسافرت، در شهری که رفتن از شرق به غرب و رسیدن از شمال به جنوبش به یک سفر میماند.
همراهان کودکان بیمار میخواهند نزدیک طفل بستری خود باشند، آنها کودکند و وضعشان بسیار متغیر و این با دور بودن بستگان از بیمارستان جور درنمیآید. شهردار تهران قول داده است مشکل اقامت همراهان بیمار را تا پایان سال حل کند، او قول داده بیمارستانهای دولتی پایتخت تا پایان سال به مهمانسرا مجهز شود که اگر اینچنین شود بار اقامت از دوش همراهان بیماران برداشته میشود.
راهاندازی این اقامتگاهها به نفع شهر نیز هست. این که در گوشهای از خیابان عدهای چادر علم کنند و شبیه بیخانمانها در حاشیه پیادهرو اتراق کنند، چهره شهر را زشت میکند. این کار مشکل امنیتی هم دارد، چون عدهای از همراهان بیماران که چند متر آن سوی دیوارهای مرکز طبی کودکان رحل اقامت افکندهاند، خبر میدهند دزدها شبانه چادرشان را غارت کرده و پولهای نقد را با خود بردهاند.
گاهی معتادان ولگرد نیز میهمان ناخوانده این چادرها میشوند و در فضای خالی میان چادرها مواد دود میکنند و نشئه میشوند. این ملغمه اما دل آشوبکننده است که نه برازنده بیماراست، نه شایسته همراهان و نه متناسب با وجهه بیمارستانهایی که صفت دولتی را به دنبال میکشند.
این شرایط، جدای از آنکه برای همراه بیماران، زجرآور است، برای خود بیمار هم تبعات روانی زیادی دارد، زیرا فرض کنید وقتی یک بیمار مقیم شهرستان که خانواده اش مجبور میشوند در خیابانهای پایتخت زندگی کنند و در داخل بیمارستان هم امکانات چندانی در اختیارشان قرار نمیگیرد، قطعا این وضع بر فرآیند درمان بیمار نیز تاثیر منفی میگذارد.
حالا روز گذشته، معاون درمان وزارت بهداشت و دبیر ستاد کشوری برنامه تحول نظام سلامت از ارائه تسهیلات جدید بیمارستانها برای همراهان بیمار خبر داده است.
آنگونه که مهر گزارش داده است، محمد حاجی آقاجانی تاکید کرده که در جهت اجرای برنامه تحول نظام سلامت، ملزومات برای همراه بیمار از جمله وسایل شخصی مثل دمپایی، لباس مناسب، لیوان، بشقاب، میز کنار مبلی، پذیرایی میان وعده و فضا برای استراحت مادران ارائه میشود.
یعنی گرچه همچنان بحث تاسیس همراه سراها برای همراهان بیماران در هالهای از ابهام است و به نظر هم نمیرسد که برنامه جدی برای راهاندازی آن در شهرهای بزرگ وجود داشته باشد، اما در همین اوضاع و احوال، وزارت بهداشت میخواهد وضع اسکان حداقل یکی از همراهان بیمار در بیمارستانهای دولتی را ارتقا ببخشد.
نقش موثر همراهان بیمار بهعنوان پشتیبان و کمککننده به مسائل روحی و روانی بیمار و ارتقای سطح رضایتمندی آنها نیز مسائلی است که این مقام مسئول نیز به آن اذعان و تاکید میکند که در برنامه تحول نظام سلامت بهصورت اصولی به همراه بیمار و انتظارات و نیازهای او نیز توجه شده است.
کاناپه یا صندلی تخت شو برای استراحت همراهان بیمار و ارائه غذا در سه وعده در بسته ارتقای کیفیت هتلینگ بیمارستانهای وابسته به وزارت بهداشت نیز از دیگر خدماتی است که قرار است به همراهان بیمار در بیمارستانهای دولتی داده شود و به گفته مسئولان وزارت بهداشت، اعتبارات این اقدامهای جدید نیز تخصیص داده شده است.
افزایش خدمات با همان تعرفه سابق
هماکنون در بیمارستانهای دولتی کشور، همراه بیمار باید برای یک شبانه روز حضور در بیمارستان، مبلغی حدود 30 هزار تومان پرداخت کند، اما محمد آقاجانی، معاون درمان وزیر بهداشت به جامجم میگوید: براساس آیین نامههای جدید ابلاغ شده، هزینه همراه برای بیمار زیر 12 سال فقط مشمول 10 درصد این تعرفه است.
یعنی مادری که مجبور است کنار بالین کودک بستریاش حضور داشته باشد تا کودک بیمارش از آرامش روانی بیشتری برخوردار شود، از این پس برای هر شبانه روز اقامت در بیمارستان دولتی، فقط مبلغی حدود 3000 تومان پرداخت میکند اما برای همراهان بیمار بزرگسال، تعرفهها همان تعرفه سابق است، فقط با این تفاوت که همراه بیمار بزرگسال با پرداخت همان تعرفه قدیمی، امکانات بیشتری دریافت میکند.
بهطور مثال، همراه بیمار میتواند بجای خوابیدن روی زمین، روی تختهای تاشو بخوابد و از سه وعده غذای گرم در بیمارستان استفاده کند؛ امکاناتی که پیش از این در اغلب بیمارستانهای دولتی کشور وجود نداشت.
به گفته این مقام مسئول، این طرح در همه بیمارستانهای دولتی کشور در حال اجراست ولی این تسهیلات فقط به یکی از همراهان بیمار داده خواهد شد.
به بیان دیگر، اگر بیمار مقیم شهرستان با همه اعضای خانوادهاش برای کارهای درمانی به پایتخت بیاید، این تسهیلات فقط به یکی از همراهان بیمار داده میشود و در این وضع، شاید کار عاقلانه این باشد که بیمار با همراهان کمتری به شهرهای بزرگتر بیاید.
بیمه از همراهان بیمار حمایت نمیکند
درست است که در طرح تحول سلامت، قرار شده است همه ایرانیان تحت پوشش بیمه پایه قرار بگیرند، اما این بیمههای پایه در بهترین شرایط، فقط خدمات محدودی به بیماران ارائه میکنند، ولی بیمههای پایه، همراهان بیمار را تحت پوشش قرار نمیدهند.
با توجه به اینکه سلامت و آسایش بیمار و همراهش، بسیار با یکدیگر مرتبط است، بنابراین جای دوری نمیرود که همراه بیمار هم از پوشش بیمهای برخوردار شود و یا حداقل بخشی از هزینههای اقامتش در بیمارستان، تحت پوشش بیمه قرار بگیرد، زیرا با این کار به طور مستقیم به تسریع روند درمان بیمار نیز کمک خواهد شد.
امین جلالوند - گروه جامعه
یک آسیب اجتماعی بسرعت در حال فراگیری در جامعه است: خشونت! اگر قبلا خشونتها کلامی و در قالب ناسزاگویی بود اکنون ابعاد آن تغییر کرده و فیزیکی و حتی جانی شده است.
آن طور که قائم مقام سازمان نظام پرستاری ایران گفته است، در هنگام انتقال یک بیمار بدحال از خواف به سمت مشهد، هنگامی که تیم پزشکی در آمبولانس متوجه وضعیت وخیم بیمار میشود، ناچار او را به نزدیکترین مرکز درمانی در تربت حیدریه منتقل میکنند اما بیمار فوت میکند. همراهان بیمار نیز که دنبال آمبولانس در حرکت بودهاند، وقتی به بیمارستان تربت حیدریه میرسند و متوجه فوت بیمارشان میشوند، با عصبانیت به سمت پرستار مرد حمله کرده و او را با قیچی که دم دستشان بود مجروح میکنند.
به گفته احمد نجاتیان، پرستار مرد با انتقال به مرکز درمانی تحت مداوا قرار میگیرد و خطر رفع شده است.
اولین حمله به پرستاران توسط همراهان بیماران در ساال جدید، مربوط میشود به روز ۱۲ فروردین در بیمارستان شهید مدرس شهرستان ساوه که در آن حادثه نیز دو پرستار از سوی فردی که برای پانسمان دستش به بیمارستان آمده بود، مورد حمله قرار میگیرند و یکی از پرستاران که دانشجوی پرستاری است از ناحیه ران پا چاقو میخورد.
محمد شریفی مقدم عضو شورای عالی نظام پرستاری کشور، با اشاره به اینکه پرستاران در معرض انواع تهدیدها و خشونتهای کلامی و فیزیکی قرار دارند، گفت: بررسیها نشان میدهد بیش از ۹۰ پرستاران در محیط کار، خشونتهای کلامی و ۳۰ درصد آنها خشونت فیزیکی را تجربه کردهاند.
وی با انتقاد از اینکه پرستاران در محیط کاری امنیت لازم را ندارند، افزود: وظیفه تامین امنیت پرسنل بر عهده مدیریت بیمارستان است. ولی متاسفانه در این زمینه کمتوجهی میکنند و همین ضعف مدیریتی باعث میشود که پرستاران همواره در معرض خشونتهای فیزیکی و کلامی قرار بگیرند.
در همین حال احمد نجاتیان قائم مقام سازمان نظام پرستاری ایران نیز گفت: متاسفانه خشونت علیه پرستاران وجود دارد و شاید هر ماه حداقل یک خبر درباره حمله به پرستاران میشنویم.
قائم مقام سازمان نظام پرستاری از برخورد قضائی با کسانی که پرستاران را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، به عنوان راهکاری برای مقابله با این قبیل رفتارهای نابهنجار نام برد و افزود: متاسفانه در مواردی از این قبیل حوادث، شاهد هستیم که مسئولان آن مرکز درمانی پیگیر وضعیت پرستار نیستند و گویی دعوای خیابانی بوده است. در حالی که وقتی پرستار در محل کار حاضر است و اتفاقی برای او رخ میدهد، مسئولیت رسیدگی به آن بر عهده مدیریت همان مرکز درمانی و بیمارستان است. البته واحد حقوقی سازمان نظام پرستاری نیز، پیگیر وضعیت پرستاران مضروب است. (مهر)
احداث همراه سراها وظیفه وزارت بهداشت نیست
سخنگوی وزارت بهداشت در پی انتشار برخی تصاویر درفضای مجازی که نشان میدهد همراهان بیماران در زیر چادر و پیادهروها به سر میبرند، گفت: با اینکه احداث همراه سراها وظیفه وزارت بهداشت نیست اما این وزارتخانه در این خصوص با کمک خیریهها و شهرداری اقدامات درخورتوجهی انجام داده است.
انتقال به همراهسراهای شهرداری
شهردار ناحیه 2 منطقه 6 تهران از ساماندهی تعدادی از همراهان بیمار و توزیع اقلام گرمایشی میان مابقی آنها خبر داد.
هنرور در گفتوگو با رسانه ها با اشاره به افزایش ظرفیت همراه سرای بیمارستانها گفت: با کاهش دمای هوای شهر تهران و بارش برف و باران نسبت به افزایش همراه سرای جواد الائمه اقدام کردیم و توانستیم همراهان بیمار بیشتری را در نمازخانه و ... جانمایی کنیم.
وی با بیان اینکه شب گذشته از طریق بیسیم منطقه 6 از ما خواسته شد که به ساماندهی همراهان بیماری که در اطراف بیمارستان شریعتی چادر زدهاند برویم گفت: با حضور در اطراف بیمارستان شریعتی توانستیم نسبت به انتقال و جانمایی پنج خانواده که در چادر و در سرما مانده بودند اقدام کنیم اما تعدادی از این همراهان به دلیل آنکه میخواستند نزدیک بیمارشان باشند و با این احتمال که ممکن است بیمارستان با آنها کار داشته باشند از آمدن خودداری کردند که نهایتا با کمک گرفتن از ستاد بحران شهرداری تهران پتو و لوازم گرمایشی در اختیار این خانوادهها قرار داده شد.
تهران یخ می زند فکری کنید
امیر سیاح، تهیه کننده شبکه تلویزیونی در اعتراض به وضعیت این افراد در نامهای به دکتر صادق واعظ زاده، رئیس مرکز الگوی اسلامی پیشرفت و دکتر مهدوی، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران نوشت: «زمانی که از پیاده راه مقابل بیمارستان شریعتی عبور کردم با منظره تکان دهندهای مواجه شدم. تعدادی چادر توسط خانوادههایی که عزیزانشان در بیمارستان آن سوی خیابان بستری بودند برپا شده بود. در دوران دانشجوییام که در دهه 70 بود چنین صحنههایی وجود نداشت. عجیب آنکه این وضعیت مایه شرمساری در کنار دیوار دو نهاد راهبردی اقتصاد ایران برپا شده است.» او در بخش دیگری از نامهاش نوشت: «از قرار اطلاع، تهران امشب یخ می زند و ممکن است هموطنهای ساکن در این چادرها از شدت سرما فوت کنند... از شما خواهش میکنم در این شبهای سرد دو اتاق گرم از ساختمانهایتان را برای خواهرها و برادرهای ساکن این چادرها اختصاص دهید.»
خانوادهای پنج نفره در گوشهای از حیاط بیمارستان روی زیرانداز اتراق کردهاند. میگوید اهل گناوه است و دو ماهی میشود که کنار بیمارستان زندگی میکند. پسر بزرگش نارسایی کبدی دارد و برای درمان به تهران آمدهاند.
قصه پر دردی است قصه آدمهایی که باید به غیر از رنج بیمارداری، خیابان خوابی و بیسرپناهی در شهری غریب هم به دردهایشان اضافه شده است. خانوادههایی آبرودار که از سر ناچاری باید روز و شب را در حیاط بیمارستان یا چادرهای مسافرتی و خودروهایشان سپری کنند. چادر نشینهایی که بیخانمان نیستند اما مجبورند چند هفته و حتی چند ماهی را در چادرهای مسافرتی یا درون خودروهایشان بگذرانند و تنها به بهبودی بیمارشان فکر کنند.
دو سال قبل، وقتی وزیر بهداشت خبر از اجرای طرح تحول نظام سلامت داد، وعده کرد تا هزینهها و آلام بیماران برای درمان به حداقل برسد، رسیدگی و ساماندهی به وضعیت همراهان بیماران هم در دستورکار مسئولان وزارت بهداشت قرار گرفت تا خانوادههایی که برای درمان عزیزانشان از شهرهای کوچک به تهران و دیگر کلانشهرهای کشور میآیند مجبور به اتراق در حیاط بیمارستانها یا چادر زدن در پیاده راهها و پارکهای شهر نشوند.
گشت و گذاری کوتاه در خبرها برای مرور وعده های مسئولان وزارت بهداشت درباره اسکان دادن به همراهان بیماران شهرستانی کافی است تا مشخص شود با اینکه اسکان این خانوادهها بخشی از دغدغه های این مسئولان بوده اما تا به امروز به غیر از اقداماتی ناچیز، کاری برای خانوادههای سرگردان در تهران و دیگر کلانشهرها صورت نگرفته است.
با وجود تاسیس چندین همراه سرا آنهم توسط شهرداری تهران، بازهم حیاط و خیابانهای اطراف بیمارستانهای مادر، پر است از خانوادههایی که مجبورند برای ماندن در کنار بیمارشان، روز و شب را در این حوالی یعنی پیاده روهای اطراف آن و یا خودروهای شخصی شان سپری کنند.
ابتدا به بیمارستان شریعتی تهران سر میزنیم. یکی از مهمترین مراکز درمانی کشور که بیماران بسیاری از سراسر کشور برای طی مراحل درمانی خود به آن مراجعه میکنند.
در این روزهای گرم و طاقت فرسای تابستان، حیاط بیمارستان به خانه دوم برخی خانواده ها تبدیل شده است؛ خانواده هایی که از بنیه مالی ضعیفی برخوردارند و امکان پرداخت کرایه هتل و یا مسافرخانه را ندارند؛ پدر و مادرهایی که می خواهند در کنار فرزندشان باشند و حتی برای ساعتی حاضر به ترک محیط بیمارستان نیستند.
به سراغ یکی از خانواده ها می روم، اهل سیرجانند و 45 روزی می شود که برای درمان پسر نوجوانشان به تهران آمده اند. در بساطشان خبری از چادر مسافرتی و وسایل زندگی نیست. به جز چند تخته پتو و بالش و یک گاز پیک نیکی کوچک که حکم آشپزخانه شان را دارد و با همین وسایل محدود 45 روز را میهمان حوالی بیمارستان بوده اند.
زندگی کردن در حیاط بیمارستان آنهم همراه دو تا بچه کار سختی است. میپرسم مسئولان بیمارستان میدانند که شما سرپناهی ندارید و در کوچه و خیابان میخوابید؟ میگوید مگر میشود ندانند، بارها این موضوع را به پرستارها و دکترها گفتهام. آنها هم میگویند کاری از دست ما برنمیآید.
غرورش اجازه نمیدهد گریه کند اما بغض هم امانش نمیدهد. با همان حال میگوید درست است که پول نداریم یک ماه برویم مسافرخانه یا هتل، اما در شهر خودمان آبرو داریم. حالا ببین چه بر سرمان آمده که اینجا حتی اجازه چادر زدن در حیاط بیمارستان را هم به ما نمی دهند.
حالا 20 روزی می شود که اینجا هستند و شب و روزشان را در حیاط بیمارستان می گذرانند. مرد با ناراحتی می گوید شرمنده ام که پولی برای فرستادن همسرم به هتل یا مسافرخانه ندارم. همین ناراحتی اش را هم با حالتی سر در گریبان می گوید و بعد کمی راه می رود تا مانند آن شعر معروف مشخص شود که "مرد برای هضم دلتنگی هاش، گریه نمی کنه، قدم می زنه"
ادامه می دهد: شب ها خودم به عنوان همراه در کنار پسرم می خوابم اما همسرم مجبور است همینجا بخوابد. وقتی می گویم برای اقامت در همراه سرا درخواست داده اید یا نه؟ با تعجب می گوید همراه سرا دیگر کجاست؟! من هر بار به مسئولان بیمارستان گفتم همسرم جایی ندارد و شب ها در حیاط می خوابد گفتند کاری از دست ما بر نمی آید. این اولین بار است و از شما می شنوم که جایی برای اسکان همراه بیماران هست.
نیم ساعتی می گذرد تا سرانجام خانواده ای با لباس محلی توجه ام را جلب می کنند. پدر و مادری حدودا 40ساله که برای درمان نارسایی قلبی فرزندشان به تهران آمده اند. وقتی از قومیتشان می پرسم و اینکه از کجا به تهران آمده اند، مرد با لهجه محلی می گوید لرستان.
چند دقیقه ای بیشتر طول نمی کشد که سر صحبت را باز می کند و می گوید: در لرستان دامدار است و از وضع مالی خوبی هم برخوردار نیست.از بین حرف هایش همین را متوجه می شوم که دختر 17ساله اش نارسایی قلبی دارد و باید اینجا جراحی شود. تا الان 600هزار تومان بیشتر نداده ولی اگر قرار باشد پول بیشتری پرداخت کند آه در بساط ندارد. چون هرچه پس انداز داشته داده و الان حتی برای خورد و خوراک خودش و همسرش با مشکل روبرو است.
بیمارستان امام خمینی (ره) مانند همیشه شلوغ و پر ازدحام است. به جرات می توان گفت بیش از نیمی از بیماران و همراهانشان از دیگر شهرها به این بیمارستان آمده اند. خانواده هایی که اگر در پایتخت قوم و خویش و آشنایی نداشته باشند باید روز و شب هایشان را یا در حیاط بیمارستان بگذرانند یا در چادرهای مسافرتی آنهم در پیاده روهای حوالی بیمارستان.
نامش محمد است و 4 فرزند دارد. پسر بزرگش نارسایی کبدی دارد و برای درمان به اینجا آمده اند. می گوید: دو ماهی می شود که اینجا هستیم و بارها به مددکاری بیمارستان رفتم و گفتم که بچه کوچک دارم و نمی توانیم در کوچه و خیابان بخوابیم تا اینکه امروز یکی از پرستارها از دکتر برایم نامه گرفت تا بتوانم از همراه سرای شهرداری که همین خیابان بغلی است اتاق بگیرم.
برای پیدا کردن خانواده هایی که برای پرستاری از بیمارشان مجبور به اتراق در حیاط بیمارستان و چادر خوابی در گوشه خیابان شده اند نیازی به گشت و گذارهای طولانی نیست. چون تعدادشان آنقدر زیاد است که بی هیچ زحمتی می توان تعداد زیادی از آنها را در کنار هم پیدا کرد و ساعت ها در میانشان وقت گذراند و گپ زد.
بخشی از حیاط بیمارستان که با میله های سبز رنگ از خیابان باقر خان جدا شده، جایگاه اصلی اسکان این دسته از افراد است؛ خانواده هایی که صبح ها را روی زیراندازی داخل حیاط بیمارستان می گذرانند و شب ها یا در پیاده رو چادر می زنند یا در ماشین هایشان می خوابند.
حاج احمد تقریبا 60ساله است و از یکی از شهرهای مازندران همراه با همسر و سه پسرش به تهران آمده. آنهم برای درمان تنها دخترش که بیمارستان های مازندران از درمانش ناامید شده اند و برای درمان او را به تهران فرستاده اند. از شغل و پیشه اش که می پرسم می گوید کشاورز است و شالیکاری دارد.
چند لحظه ای بیشتر از هم صحبتی ام با احمد اقا نمی گذرد که پسر بزرگش خودش را می رساند. وقتی می فهمد خبرنگارم و آمده ام تا وضعیت و حال و روزشان را به گوش مسئولان برسانم می گوید: خواهرم مریض است و قرار است پیوند بگیرد.
"خدا را شکر اکثر هزینه های درمانش را بیمارستان و بیمه می دهد ولی بازهم نمی توانیم از پس بخشی از هزینه ها مثل دارو و ....بر بیاییم. ما خانوادگی کشاورزیم و بنیه مالی قوی نداریم. "
از وضعیت اسکانشان که می پرسم، با لحنی ناراحت می گوید: آواره ایم! پولی هم در بساط نداریم که اتاقی کرایه کنیم.
شاید تصور می کند که همه اقشار جامعه، این گزارش را می خوانند، چون در ادامه می گوید: شما بنویس که ما را اذیت نکنند جا و مکان پیشکششان. باورتان نمیشود روزی دوبار برای آب دادن باغچهها می آیند و مجبور میشویم زیر انداز و وسایلمان را جمع کنیم.
برای رسیدن به در خروجی از کنار تعداد زیادی خانواده که هریک روی زیر اندازی محقر به امید بهبودی عزیزشان نشسته اند می گذرم. آدم هایی که هریک در شهر و دیارشان برای خود صاحب زندگی و آبرو هستند و برو بیایی دارند. مردمانی که اگر ما روزی میهمان شهرشان شویم به بهترین شکل پذیرای مان خواهند بود، اما حالا که از بد روزگار خود گرفتار بیماری عزیزشان شده اند باید در گوشه ای از خیابان و حیاط بیمارستان روزگار بگذرانند.
با اینکه وزارت بهداشت به عنوان متولی امر درمان در کشور فکری اساسی به حال اسکان همراهان بیماران نکرده است و با بیتفاوتی از کنار مشکلات خانوادههای بیماران بستری در بیمارستانها میگذرد، اما در برخی مناطق، شهرداری تهران به جای نهادهای حمایتی دولتی دست به کار شده است.
کافی است پس از خروج از بیمارستان امام خمینی چند قدمی را درخیابان قریب به سمت خیابان باقر خان حرکت کنی تا به همراه سرای بیماران جواد الائمه برسی؛ همراه سرایی که با 32 اتاق که امکان پذیرایی از 120 همراه بیمار را دارد و در هر شبانه روز 120نفر از همراهان بیماران می توانند به جای خوابیدن در حیاط بیمارستان و اتراق کردن در کنار خیابان در اتاق های آن استراحت کنند.
استفاده از همراه سرا تنها با تایید مددکاری بیمارستان
چند دقیقه ای منتظر ماندن در کنار در ورودی همراه سرا کافی است تا بتوانیم با تعدادی از ساکنانش گفتگو کنیم. خانم جوانی که دو هفته ای می شود دراین همراه سرا اقامت دارد می گوید: سه ماهی می شود که مادرم در بیمارستان امام خمینی بستری است و تا همین دو هفته قبل مجبور بودم در حیاط بیمارستان یا داخل ماشین بخوابم اما بالاخره نوبت به من هم رسید و توانستم با نامه مددکاری در این ساختمان اتاق بگیرم.
وقتی از وضعیت درمانی مادرش می پرسم میگوید: خدا را شکر وضعیت مادرم بهتر است و دراین مدت با داشتن بیمه تنها یک میلیون تومان پرداخت کرده ایم اما در طول این سه ماه خیلی اذیت شدیم. شما خودت را جای من بگذار، اوایل که مادرم بستری شده بود خواهرم به تنهایی برای مراقبت از او از زنجان به تهران آمده بود ولی بعد از مدتی مجبور شدم برای کمک به او من هم به تهران بیایم. از آن به بعد یک نفرمان مجبور بود در حیاط بیمارستان بخواهد و همین موضوع برایمان مشکل ساز شد.
کمی آنطرف تر از این همراه سرا، خانواده ای مشغول پیدا کردن محلی برای چادر زدن هستند. هنوز سوال تکراری ام تمام نشده، مرد خانواده با عصبانیت می گوید: یک ماه ماندن زیر آسمان خدا، بدون امکانات و وسیله، درد آدم را دوچندان می کند. از چه می خواهی بدانی؟ روزها آتش می بارد و شب ها زیر درخت ها دم دارد و پشه و حشره های دیگر از جانمان بالا می روند. برای دستشویی باید کلی راه برویم و برای پیدا کردن یک لقمه غذا هم همینطور ...
هنوز صدای بلندش در گوشم سوت میکشد که ولوله ای در یکی از چادرها بر پا می شود، خانواده ای هنوز تلفن همراه یکی از اعضایش قطع نشده، سراسیمه به بیرون می دوند و بدون آنکه حواسشان به وسایل بیرون افتاده باشد و کسی را مراقب بگذارند، به سمت بیمارستان می دوند. به قول مشهور رسوایی 2، زلزلهای در راه است.
احداث همراه سراها وظیفه وزارت بهداشت نیست
سخنگوی وزارت بهداشت در پی انتشار برخی تصاویر درفضای مجازی که نشان میدهد همراهان بیماران در زیر چادر و پیادهروها به سر میبرند، گفت: با اینکه احداث همراه سراها وظیفه وزارت بهداشت نیست اما این وزارتخانه در این خصوص با کمک خیریهها و شهرداری اقدامات درخورتوجهی انجام داده است.
انتقال به همراهسراهای شهرداری
شهردار ناحیه 2 منطقه 6 تهران از ساماندهی تعدادی از همراهان بیمار و توزیع اقلام گرمایشی میان مابقی آنها خبر داد.
هنرور در گفتوگو با رسانه ها با اشاره به افزایش ظرفیت همراه سرای بیمارستانها گفت: با کاهش دمای هوای شهر تهران و بارش برف و باران نسبت به افزایش همراه سرای جواد الائمه اقدام کردیم و توانستیم همراهان بیمار بیشتری را در نمازخانه و ... جانمایی کنیم.
وی با بیان اینکه شب گذشته از طریق بیسیم منطقه 6 از ما خواسته شد که به ساماندهی همراهان بیماری که در اطراف بیمارستان شریعتی چادر زدهاند برویم گفت: با حضور در اطراف بیمارستان شریعتی توانستیم نسبت به انتقال و جانمایی پنج خانواده که در چادر و در سرما مانده بودند اقدام کنیم اما تعدادی از این همراهان به دلیل آنکه میخواستند نزدیک بیمارشان باشند و با این احتمال که ممکن است بیمارستان با آنها کار داشته باشند از آمدن خودداری کردند که نهایتا با کمک گرفتن از ستاد بحران شهرداری تهران پتو و لوازم گرمایشی در اختیار این خانوادهها قرار داده شد.
تهران یخ می زند فکری کنید
امیر سیاح، تهیه کننده شبکه تلویزیونی در اعتراض به وضعیت این افراد در نامهای به دکتر صادق واعظ زاده، رئیس مرکز الگوی اسلامی پیشرفت و دکتر مهدوی، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران نوشت: «زمانی که از پیاده راه مقابل بیمارستان شریعتی عبور کردم با منظره تکان دهندهای مواجه شدم. تعدادی چادر توسط خانوادههایی که عزیزانشان در بیمارستان آن سوی خیابان بستری بودند برپا شده بود. در دوران دانشجوییام که در دهه 70 بود چنین صحنههایی وجود نداشت. عجیب آنکه این وضعیت مایه شرمساری در کنار دیوار دو نهاد راهبردی اقتصاد ایران برپا شده است.» او در بخش دیگری از نامهاش نوشت: «از قرار اطلاع، تهران امشب یخ می زند و ممکن است هموطنهای ساکن در این چادرها از شدت سرما فوت کنند... از شما خواهش میکنم در این شبهای سرد دو اتاق گرم از ساختمانهایتان را برای خواهرها و برادرهای ساکن این چادرها اختصاص دهید.»