اگر خود تلگرام و امکانات فراوان و حیرت انگیزش را یک پدیده در میان شبکه های ارتباطی بدانیم، کانال تلگرام «بدَندید» هم یک پدیده بی نظیر در بین ما ایرانی هاست؛ کانالی با اسم عجیب و غریب متولد می شود، با استفاده از ضریب نفوذ فراوان شبکه ای ماهواره ای به موبایل ها و تبلت های ایرانی ها راه پیدا می کند، محتوای سبک ولی در چارچوب هنجارهای ایرانی تولید می کند و حالا (تا هنگام تنظیم این مطلب) «یک میلیون و ۷۶ هزار و ۳۲۰ عضو» دارد که پیگیرانه پست هایش را دنبال می کنند.
برخی پست ها و عکس هایش تا دو میلیون و پانصد هزار بار دیده شده و باید به جرأت آن را پر جمعیت ترین اجتماع مجازی ایرانی ها قلمداد کرد. (و شاید در خود نرم افزار تلگرام هم همین عنوان را کسب کند!)
همیشه اولین سوال این است که گردانندگان این کانال چه کسی/ کسانی هستند؟ آیا دست های پشت پرده ای در کار است؟ باید نگران «نفوذ» و اینجور کلمه های پر استفاده در این روزها باشیم یا «توهم توطئه» زده ایم؟
اینجا نتیجه اولین کنجکاوی های ما را می خوانید که به گفتگو با «سیامک نژادی» رییس و ایده پرداز «بدندید» ختم شد. دانشجوی ۳۰ ساله دکترای دانشگاه شریف که این روزها همه وقت خودش و شش نفر از همکارانش درگیر این کانال پرسود است؛ ریسکی که جواب داده و حالا درآمد خوبی برای دست اندرکارانش دارد.
فکر نمی کردیم شما در ایران باشید، همه اش فکر می کردیم باید در آنور آب پیدای تان کرد! اسمی به این عجیبی از کجا آمد؟
– (می خندد) من و تیم همراهم چند سالی هست که در حوزه آی تی و تولید اپلیکیشن ها فعالیت می کنیم. از مدت ها قبل هم در تلگرام فعال بوده ایم و گروه هایی را مدیریت کرده ایم. با به وجود آمدن «کانال» با امکاناتی مواجه شدیم که هیچ رسانه دیگری در اختیار شما قرار نمی دهد. اول می خواستیم محتوای علمی و آموزشی تولید کنیم و کانال «بدانید» را ساختیم ولی بر اساس فیدبک هایی که از مخاطبان گروه ها گرفته بودیم، به این ایده رسیدیم که بخش سرگرمی و فانی هم داشته باشم و وقتی با هم ترکیب کردیم شد «بدندید».
اما این ایده، سکوی پرتاب شما نشد. خیلی ها از این ایده ها دارند و یک میلیون مخاطب ندارند!
– کسی نمی تواند منکر اثر تبلیغات در یک پروژه باشد، به خصوص وقتی می خواهیم یک برند جدید را معرفی کنیم اما همانطور که شروع تبلیغات می تواند موثر باشد، برد تبلیغات محدود است ولی عبد از مدتی، خود آن پروژه یا محصول است که می تواند مبلغ پروژه باشد. اتفاقی که در کانال بدندید افتاده این است که ما به جایی رسیده ایم که تقریبا بخش عمده ای از عضوهایی که در کانال بدندید داریم عملا از فوروارد پست های ما در کانال های دیگر جذب می شوند. یعنی گسترش مخاطبان ما بیشتر از طریق تبلیغات کلامی یا فیس تو فیس یا فوروارد پست هاست.
یعنی می خواهید تاثیر تبلیغ در شبکه ماهواره ای را منکر شوید؟
– طبیعتا – مثل هر کار دیگری – نیاز به این داشتیم که اول اعلام حضور کنیم و برای همین چاره ای جز تبلیغات نداشتیم. برای تبلیغات هم دو راه بیشتر نداشتیم؛ یکی تبادل لینک در کانال ها (هیچ وقت دنبال این نرفتم) و گزینه دوم استفاده از رسانه های جمعی؛ اما یک استارت آپ پشتوانه مالی ندارد و قد و قواره اش به این اندازه نیست که بخواهد در رسانه های ایرانی تبلیغ کند یا از تبلیغات محیطی استفاده کند. تنها گزینه ای که برای ما قابل دسترسی بود تبلیغات در شبکه ماهواره ای بود که می توانست نیروی اولیه را به ما بدهد تا بتوانیم روی پای خودمان بایستیم و این اتفاق برای ما افتاد.
پس باید پشتوانه مالی داشته باشید…
– نه! بخشی از آن با پس انداز خودم بود. هزینه بخشی هم با فروختن چیزهایی که دم دست داشتیم و می توانستیم بفروشیم تامین شد.
چی شد که تبلیغ در شبکه های ماهواره به ذهن شما رسید؟ مثلا به صدا و سیما پیشنهاد دادید؟
– با چند کانون تبلیغات وابسته به سازمان صحبت کردیم که به ما تعرفه می دادند اما هزینه تبلیغات صدا و سیما به اندازه ای بالاست که شما نمی توانید برای چنین پروژه ای بهش فکر کنید. اصلا عاقلانه نیست و به همین دلیل آن را به سرعت از بین گزینه ها حذف کردیم.
حدودا چه عددی به شما گفتند؟ شنیده ایم گفته اند «هفت میلیارد تومان».
– عددها خیلی متنوع بود. الان در صدا و سیما تبلیغات حتی برای یک بار پخش به چند میلیون می رسد. ما با دوستانی که داشتیم مشورت کردیم و این رقم، خیلی دور از انتظار نیست.
راستی اصلا صدا و سیما مجوز می داد؟
– این هم از مسائلی بود که پیگیری کردیم و آنطور که مشخص است اصلا برای فعالیت در کانال های تلگرام مجوز خاصی وجود ندارد! ما حتی اگر می خواستیم در یک بولتن هم تبلیغ بدهیم، به مشکل مجوز برمی خوردیم چون اساسا تلگرام در ایران یک مسئله مناقشه برانگیز است و احتمالا این یک گره دیگری بود که به کار ما می خورد.
برای جم چقدر هزینه کردید؟
– ترجیح می دهم عدد نگویم اما تعرفه تبلیغات در همه آژانس های تبلیغاتی هست و محاسبه آن کار سختی نیست.
حدودی بگویید.
– برای این حجم تبلیغات، شاید حدود ۱۰ درصد هزینه تلویزیون، هزینه کردیم.
ولی چند برابر سود کردید در زمینه جذب مخاطب…
– من کارشناس رسانه نیستم و نمی توانم نظر دقیقی بدهم ولی مطمئنم اگر در صدا و سیما هم تبلیغ می کردیم جواب می گرفتیم. قطعا اگر هزینه اش را داشتم و مشکلات قانونی نداشتم، بهتر هم بود چون من اساس کارم را در ایران گذاشته ام.
از این نترسیدید که به شما انگ بزنند «بدندید» برای شبکه جم است؟
– چرا. تا جایی که بتوانیم شفاف سازی می کنیم ولی خب تصور غلطی است؛ مگر کسی که به تلویزیون ایران آگهی می دهد، به صدا و سیما وابسته است؟ آن هم یک رسانه است مثل رسانه های دیگر. البته چون کار نو بود و تا حالا تجربه نشده بود، حق می دهم که چنین تصوری کنند ولی ما هم مثل هر سفارش دهنده دیگری، ارتباط گرفتیم، هزینه پرداخت کردیم و به هدف گذاری مورد نظرمان رسیدیم.
هدف تان از تبلیغ تلویزیونی چه تعداد مخاطب بود؟
– فکر می کردیم به یک میلیون نفر برسیم و اول ربیع الاول رسیدیم به این عدد.
حالا این شرکت خصوصی که با پس انداز شخصی تبلیغ کرده است، چطوری هر شب تبلت می دهد؟
– از همان روز اول که کارمان را شروع کردیم با درخواست هایی مواجه شدیم که می خواستند در کانال آگهی بدهند. از طرفی تصمیم داشتیم که یک سطحی را برای خودمان حفظ کنیم و می خواستیم فقط با برندهای معتبری که در ایران و با قوانین ایران فعالیت می کنند، طرف شویم. هر برند، یک یا چند شب را رزرو می کند و تعداد مشخص و محدودی پست تبلیغی به دست می آورد و اسپانسرِ تبلت آن شب می شود.
می توانم بپرسم درآمدتان از این قضیه چقدر است؟
– بهتر است صحبت نکنیم… (می خندد)
خب حداقل می توانید پکیجی که به برندها پیشنهاد می دهید را بگویید. این که دیگری سری نیست!
– توافقی است و البته می دانید که صرف هزینه تهیه تبلت می شود و پرسنلی که در کانال فعال هستند بسته به تعداد پست های توافق شده و بزرگی برند، چیزی بین سه تا ۱۰ میلیون تومان برای هر شب می شود.
چه کار می کنید که روی اعصاب مخاطب رژه نروید. مثلا روزی چند پست می گذارید؟
– بر اساس یک الگوریتمی که می خواهیم محرمانه بماند ما از روزی ۱۰۰ پیام تا زیر ۳۰ پیام داشته ایم و با توجه به فیدبک ها و رشد هر پیام، یک روند مهندسی شده را پی گرفته ایم.
چقدر در محتوا سختگیری می کنید؟
– به شدت! ممکن است در برخی پیام ها به دلیل سرعت ارائه یا سهل انگاری خود ما، پستی وجود داشته باشد که صحت و سقم اش مورد تایید نباشد ولی یکی از نکات کلیدی که به کاربران مان تعهد می دهیم، کیفیت محتوا و صحت و درستی اش است. همینطور رعایت قوانین جمهوری اسلامی و هنجارهای جامعه است.
تا حالا مشکلی هم از جانب نهادهای نظارتی برای تان رخ داده؟
– چرا باید مشکلی پیش بیاید؟ ما داریم داخل ایران کار می کنیم، شفاف کار می کنیم و هیچ چیزی برای پنهان کردن نداریم. این کار را یک نفر می توانست خارج از ایران انجام دهد و به هیچ هنجاری پایبند نباشد؛ شایعات را پخش کند، به سبک زندگی ایرانی و هنجارهای جامعه حمله کند یا قصد و غرض سیاسی داشته باشد ولی ما محتوای سالم به مردم ارائه می دهیم و به تمامی مرزها متعهد هستیم. حتی انتظار پشتیبانی از نهادهای داخلی داریم.
یعنی پس فردا که انتخابات نزدیک است، اگر عدد بالایی پیشنهاد بشود، بدندید سراغ تبلیغ نمی رود؟
– قاطع می گویم که من از سیاست چیزی نمی دانم و به مخاطبان متعهد هستم که سراغ چنین فضایی نمی رویم. حتی بخش طنز و فان را رعایت می کنیم تا مردم به هم نخندند یا به قومیتی توهین نشود.
انتهای بدندید کجاست؟
– خیلی بزرگ است. آنچه در ذهن من است، خیلی بزرگتر از یک کانال تلگرامی است.
الان که با یک میلیون عضو، تقریبا به سوددهی رسیده اید، ایده نهایی تان از این کانال چه چیزی است؟
– در اولین گام امیدوارم که تلگرام پایدار بماند…
اتفاقا سوال بعدی ام این بود که اگر فردا صبح از خواب بلند شدید و دیدید که تلگرام فیلتر شده، چه کار می کنید؟
– (مکثی می کند) خب من جواب دو سوال را با هم می دهم؛ ما کارمان تولید اپلیکیشن است. قبلا هم همین کار را می کردیم. خب امکاناتی که تلگرام در اختیار ما گذاشت، هزاران نفر – ساعت کار می برد و سرورهایی قوی می خواست که امکان ایجادش از توان شرکت مان خارج بود اما همزمان با تلگرام که کار خود را جلو می بریم، داریم اپلیکیشن هایی را می سازیم یا توسعه می دهیم که اگر مدیران تلگرام خواستند محدودیت هایی ایجاد کنند یا اگر تصمیم مدیریت فرهنگی کشور بر این شد تا این نرم افزار فیلتر شود، ما بتوانیم بر پایه اپلیکیشن های خودمان کار را ادامه بدهیم. امیدوارم از درآمدی که از کانال بدندید داریم، بتوانیم استفاده کنیم و این برنامه های توسعه ای را پیش ببریم. شاید یک روزی بتوانیم اپلیکیشنی ایرانی و بومی مانند تلگرامی که بیس آلمانی دارد و روس ها توسعه اش داده اند، داشته باشیم. این آینده ای است که در ذهن ماست.
منبع : هفته نامه تماشاگران امروز – محمد اشعری
هزینههای ما ارتباط نزدیکی با سبک زندگی، عادتها، و بهطور کلی علایق ما دارند.
کاملا هم مرسوم است که تمایل داریم هزینههایمان را توجیه کنیم، ولی وقتی دیگران را در حال پول خرج کردن برای چیزهای گران و پرخرج میبینیم رفتار آنها را قضاوت میکنیم. شاید این یک مکانیسم دفاعی است که به علت زندگی در فرهنگ مصرفکنندهها به تدریج در ما شکل میگیرد.
با این حال لازم نیست از خرید چیزهایی که شما را خوشحال میکند دست بکشید. فقط کافی است رویکرد و تصمیمهایتان را دوباره ارزیابی کنید. به عبارت دیگر، چگونگی به دست آوردن چیزی است که میخواهید، ولی با توجه به حفظ بودجهتان. احتیاط یک حسن است، شک نکنید که باید آن را تمرین کنید، زیرا تا حدودی ثبات به زندگیتان خواهد آورد
در ادامه ۷ چیز گران و پرخرج که مانع ثروتمند شدن شما میشوند آمده است:
۱. آب معدنی
بله، آب یکی از نیازهای ضروری ما است، ولی مجبور نیستیم برای خرید آب معدنی پول بدهیم. درست است که آب لولهکشی گاهی باکتریهای مضری دارد، ولی با نصب یک فیلتر آب قابل نوشیدن است. در حقیقت، یک فیلتر هزینهی زیادی ندارد، و میتواند پول زیادی صرفهجویی کند و پر کردن یک بطری از شیرآب بسیار راحتتر است.
یک بطری آب ۱ لیتری تقریبا حدود هزار تومان است، و فرض کنیم مصرف روزانهی آب آشامیدنی تقریبا ۲.۵ یا ۳ لیتر است. با مصرف آب شیر، میتوانیم روزی ۳ هزار تومان، یا ماهی ۹۰ هزار تومان پسانداز کنیم.
۲. کارتریج پرینتر
صرف نظر از اینکه زیاد از پرینترتان استفاده میکنید یا نه، خرید یک کارتریج جدید وقتی قبلی خالی شدهاست، یک هزینهی غیرضروری است. کارتریجها طوری طراحی شدهاند که قابل پر کردن هستند.
هم میتوانید از کسی بخواهید این کار را انجام دهد، و هم میتوانید خودتان دستهایتان را کثیف کنید و پرشان کنید. در هر صورت میتوانید قابلیت آن را با نصف قیمت به حال اول برگردانید. علاوه بر این، اگر دایما از پرینتر استفاده میکنید، عاقلانهتر است که موقع خرید، پرینتری انتخاب کنید که جوهر ارزانتری مصرف میکند.
۳. تلویزیون کابلی و اشتراکی
تقریبا هرچیزی که بخواهید بخوانید در اینترنت به صورت رایگان قابل دسترسی است. درمورد تلویزیونهای کابلی میتوانید برنامهها یا نسخهی کامل فیلمهای بیشماری را به صورت آنلاین در Hulu.com بدون هزینه تماشا کنید.
نتفلیکس هم انواع برنامههای مختلف را تنها با ماهی ۹ دلار ارائه میدهد، که بسیار از اشتراک کابلی ارزانتر است. به عبارت دیگر، هر نوع برنامهای که بیستر از ۹ دلار برای آن بپردازید پول هدر دادن است.
۴. کتابها
اینکه خریدن یک کتاب یک هزینهی بیهوده به حساب بیاید، ممکن است عجیب و دور از باور به نظر برسد. ولی همینطور است. خرید کتاب الکترونیکی و خواندنش در یک کتابخوان یک جایگزین ارزانتر است، امانت گرفتن یک راه دیگر سازگار با بودجه است، و عضویت در یک کتابخانه شاید بهترین راه باشد.
خریدن کتابی که میخواهید بیش از یک بار بخوانید اشکالی ندارد، ولی بیایید روراست باشیم، همهی ما عاشق خودنمایی هستیم. قفسههای کتاب را با تاریخچهها و نویسندههای مورد علاقهمان تزیین میکنیم، تا جایی که از بالا تا پایین دیگر جا ندارد.
تمام هدف یک کتاب این است محتوای آموزندهای برای شما فراهم کند، و به شما کمک کند خرد و ارزشهای اخلاقی کسب کنید. اگر با آن مثل یک دارایی شخصی و ابزاری برای تحت تاثیر قرار دادن دوستانتان برخورد کنید، در این صورت آن را برای دکور میخرید. نمیتوان دقیق گفت با خرید کتاب الکترونیکی چهقدر ذخیره میکنید ولی در خرید هر کتاب حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد ذخیره میکنید.
۵. کالاهای برند گرانقیمت
بیایید صادق باشیم، اگر به خرید برندهای معروف دنیا علاقه پیدا کردهاید، کیف پولتان با مشکل جدی مواجه است. اینکه سبک خودتان را داشته باشید یا از مد جدید پیروی کنید، هیچ اشکالی ندارد. ولی فقط به خاطر یک نام تجاری پرداختن پول بیشتر دیوانگی است. مثلا خرید یک کالای گران گاهی میتواند به جای رضایتمندی، استرس بیشتری به شما بدهد. بیشتر احتمال دارد طعمهی دزد شوید، و بنابراین باید خیلی هوشیار باشید.؛ یا ممکن است با ترکیب لباسهای دیگرتان همخوانی نداشته باشد.
یک کیف شیک و گرانقیمت ممکن است ۱۰۰۰دلار قیمت داشته باشد؛ ولی برای مثال، قیمت یک کیف پارچهای با بند بلند، بین ۷۰ تا ۱۰۰ دلار است. درمورد کالاهای برند دیگر هم همینطور است. اگر بودجهی شما را تمام و کمال میبلعد، به دنبال جایگزینهای ارزانتر باشید. یاد بگیرید خلاقتر باشید. سعی نکنید مردم را با نام برندها تحت تاثیر قرار بدهید، دارید برای چیزی این همه هزینه میکنید که فقط یک احساس زودگذر است.
۶. بازیهای رایانهای
این هم مانند کتاب است. لازم نیست بازیها مال خودتان باشند. با این کار، فقط ارتباط خود با اینترنت( جامعهی مجازی)گسترس میدهید. هیچ اشکالی ندارد خود را یک بازیکن حرفهای به حساب بیاورید. ولی پرداختن پول زیاد فقط برای اینکه دنیا این را بداند بیهوده است. مطمئنا دوستانی دارید که آنها هم به بازی علاقه دارند. با آنها در خریدن بازیهای جدید به توافق برسید.
لازم نیست هربار ۴۰ دلار برای بازی جدیدی که به بازار میآید هزینه کنید. به علاوه اگر برای اشتراک ماهانهی بازیها پول میپردازید(۱۰ یا ۱۵ دلار در ماه)؛ یا حتی بدتر از آن، بازیهای فریمیوم بازی میکنید، همین حالا دست نگهدارید. حتی سعی نکنید علت بازی کردن آنها را توجیه کنید. فقط دست نگهدارید و سرگرمی دیگری پیدا کنید. اگر میتوانید ۲ یا ۳ ماه آن را بازی کنید، ببینید چرا اینقدر مورد توجه است و بگذاریدش کنار. اگر نمیتوانید تا این حد خویشتن دار باشید(جلوی خودتان را بگیرید) باید از خودتان بپرسید: آیا معتاد شدهام؟
۷. خریدن چیزهای جدید
خریدن گوشی موبایل جدید، ماشین جدید، کنسول بازی جدید و غیره در همان لحظهای که به بازار عرضه میشود، شکل دیگری از خرج کردن غیرمسئولانه است، مخصوصا اگر مدلهای قبلی که دارید هنوز خوب کار میکنند. پز دادن با چیزهای جدید جذاب و رضایتبخش است، ولی تکرار همیشگی آن بد است. چرا باید هرروز سخت کار کنید، فقط برای اینکه اجازه بدهید بازیچهی چند حقهی حقیر تبلیغاتی شوید.
اگر فکر میکنید کلکسیونر هستید یا به چیزی علاقه دارید، لازم نیست آن را همین که در قفسهی فروشگاهها قرار گرفت بخرید. اگر آیفون قدیمی شما هنوز کار میکند، لازم نیست ۶۰۰ دلار هزینه کنید تا مدل جدید آن را بخرید. درمورد ماشین هم همینطور است. پرداختن ۶۰۰۰ یا ۷۰۰۰ (۶ یا ۷هزار ) دلار برای یک ماشین جدید یعنی از دست دادن بخشی از ثروت بدون هیچ دلیل خاصی.
بازده
مجله forbes تصویر جوانان شجاعی را منتشر کرد که مانند مارک زوکربرگ، موسس فیس بوک حوزه کاری خود را حتی قبل از ۲۰سالگی متحول کردهاند.
ژاک لاتا
کشور: آمریکا
سن در هنگام راهاندازی پروژه: ۱۶ سال
سن فعلی: ۱۷ سال
اپلیکیشن یو در سال ۲۰۱۴ درآمدی یک و نیم میلیون دلاری کسب کرد. این برنامه این روزها میلیونها دلار میارزد و بزرگترین سرمایهگذاران استارتاپها به دنبال خرید و توسعه این برنامه کاربردی و جدید هستند. اما در پشت صحنه این برنامه یک مهندس ۱۶ ساله را میبینیم که سرپرستی گروه مهندسی آن را به عهده دارد.
ژاک لاتا ۱۶ ساله دبیرستان را به قصد رفتن به سان فرانسیسکو ترک میکند تا شانس خود را در بازار کار و در ارتباط با تکنولوژی که حوزه کاری مورد علاقهاش بود امتحان کند. به محض ورود به سان فرانسیسکو، ژاک بهعنوان مهندس به یو پیوست. ژاک در زمانیکه اوج شهرت یو بود و در مطبوعات بزرگی چون نیویورک تایمز، وال استریت و NBA ژورنال مورد بحث قرار میگرفت، رهبری تیم مهندسی آن را بر عهده داشت.
بعد از یو دیگر وقت آن رسیده بود که ژاک شرکت خصوصی خود را تاسیس کند. شرکت Hack club به دانشآموزان علاقهمند به coding کمک میکرد تا در زمینه مورد علاقه خود ازجمله برنامهریزی کامپیوتری و رمزگذاری اینترنتی کار کنند. در یکسالونیم گذشته Hack club موفق شد فعالیت خود را تا ۷۲ مدرسه در ۱۶ ایالت و ۷ کشور گسترش دهد. تعداد این دانشآموزان به ۱۵۰۰ نفر میرسد.
جسیکا ماه، هنرمند ماهر در coding
کشور: آمریکا
سن در هنگام تاسیس پروژه: ۱۹ سال
سن فعلی: ۲۵ سال
جسیکا عاشق کمک به تاجرانی است که میخواهند در کار خود موفق باشند. به همین دلیل کار خود را با راهاندازی سایتهای اینترنتی برای مشتریان از سن ۱۱ سالگی آغاز کرد و سه سال بعد درحالیکه جسیکا تنها یک نوجوان بود، هر هفته ۴۰ ساعت از وقت خود را به شرکت خصوصیاش اختصاص داده بود. جسیکا مدرسه را ترک کرد و در موسسه Simon’s Rock که به دانشآموزان تیزهوش اختصاص داشت مشغول به تحصیل شد. این مؤسسه به دانشآموزان تیزهوش کمک میکرد قبل از گرفتن دیپلم وارد دانشگاه شوند.
جسیکا ۱۷ ساله بود که قبل از گرفتن دیپلم وارد دپارتمان UC انفورماتیک شد. سرانجام در ماه می۲۰۱۰ با همراهی یکی از دوستانش شرکت خصوصی نرمافزارهای حسابداری و مدیریت را تاسیس کرد. شرکتinDinero در مدت چهارسال توانست ۸میلیون دلار سودآوری برای صاحبانش داشته باشد و بعد از این تعداد کارمندانش را به ۷۵ نفر خواهد رساند. او شرکت را از صفر تا چندین میلیون دلار رشد داده است. تحصیلات جسیکا در زمینه کامپیوتر بوده و هماکنون عضو موسسه کارفرمایان جوان است.
بویان اسلات، دوستدار محیط زیست
کشور: هلند
سن در هنگام راهاندازی پروژه: ۱۹ سال
سن فعلی: ۲۱ سال
بویان هنوز ۲۲ سال ندارد اما سیستم بازیافت پلاستیکهای اقیانوس که به تازگی اختراع کرده، هر مخترع با تجربهای را از رو میبرد. بویان اسلات مخترع، کارفرما و مهندس هوافضاست و روی پروژه تمیز کردن زبالههای پلاستیکی اقیانوسها کار میکند. در ابتدا ایده خلاقانه او طرفدار چندانی نداشت اما بعد از معرفی آن و اینکه چگونه اقیانوسها میتوانند خود را پاکسازی کنند، این پروژه طرفداران و سرمایهگذاران زیادی را به خود جذب کرد. در سال ۲۰۱۴ بویان به کمک تیمی متشکل از ۱۰۰ دانشمند و مهندس به مدت یک سال این تکنولوژی را با چشماندازی ۱۰ ساله برای پاکسازی اقیانوس آرام راهاندازی کرد. طرح او هماکنون در موزه طراحی لندن نگهداری شده و بهعنوان طرح سال شناخته شده است.
مبارک مویکا، کسی که تجارت را به تحصیل در هاروارد ترجیح داد
کشور: کنیا
سن در هنگام تاسیس شرکت: ۱۶ سال
سن فعلی: ۲۱ سال
مبارک مویکا، برنامهنویس کامپیوتر و اینترنت و کارفرمای کنیایی است که مجله forbes از او بهعنوان یکی از جوانترین کارفرمایان آفریقایی نام برده است. باید از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشیم تا به خود اجازه دهیم بورسیهای را که هزینههای تحصیل در هاروارد را پوشش میدهد رد کنیم و احساس کنیم با تاسیس شرکت خصوصی خودمان بهتر عمل خواهیم کرد. این تصمیمی است که مبارک در پاسخ به این پیشنهاد گرفته بود. مویکا موسس و مدیرعامل شرکت zagace است. کار این شرکت طراحی و فروش برنامههایی مانند مدیریت حسابها و حسابداری، مدیریت منابع انسانی، سرمایهها و مارکتینگ است که ویژه تاجران طراحی شده است.
مبارک بدون هیچ آموزشی، خودش یاد گرفت چگونه سایتهای تجاری ایجاد کند و این به منزله شروع موفقیت او بود. پس از این یکی از مربیهای او درهای هاروارد را به روی او باز کرد اما مبارک که به یادداشت بیل گیتس درسش را تمام نکرده و به دنبال تجارت رفت، او نیز به پیروی از ثروتمندترین مرد جهان وارد تجارت شد. مویکا برای رسیدن به هدفش سهام خود را در شرکت Hype century Technologies فروخت و با پول حاصل از آن شرکت خصوصی خود را به نام zagace تاسیس کرد.
شابهام بانرجی، از خلاقیت تا موفقیت
کشور: آمریکا
سن در هنگام آغاز پروژه: ۱۲ سال
سن فعلی: ۱۴ سال
شابهام نوجوان هندی آمریکایی به وسیله خلاقیتش توانست عنوان جوانترین کارآفرین دنیا را از آن خود کند. همه چیز برای شابهام با یک سوال شروع شد که از کنجکاوی او ناشی میشد. یک روز زمانیکه شابهام مشغول نوشتن تکالیف مدرسهاش بود، ناگهان این سوال برایش مطرح شد که نابینایان چگونه مینویسند؟ و برای یافتن پاسخ پرسشش کنجکاوی و تحقیق میکرد. زمانیکه به جواب رسید، متوجه شد که نابینایان برای استفاده از خط بریل مشکلات بزرگی دارند که مهمترین آن قیمت دستگاههای چاپ بریل بود. بنابراین به دنبال راه حلی بود تا کار آنها را سادهتر کند.
او برای یافتن راهحل به سراغ بازی مورد علاقه کودکیاش که لگو بود رفت و با استفاده از کیت ماینداستورم کمپانی لگو، که مخصوص ساختن روباتهای اسباب بازی بود، طرح اولیه چاپگر خود را آماده کرد. شابهام بعد از آماده کردن اختراعش، آن را در نمایشگاه مدرسه به نمایش گذاشت و این گونه بود که خلاقیت او کمکم شهرت جهانی پیدا کرد و سرمایهگذاران بزرگی را به سمت خود کشاند. سپس کارایی دستگاه خود را ارتقا داده و با سرمایه حاصل از آن شرکت خصوصیاش را با نام برگو (Braigo) که ترکیبی از نامهای بریل و لگو است، تاسیس کرد اما چون شابهام هنوز به سن قانونی نرسیده، درحال حاضر مادرش سمت مدیرعاملی شرکت را برعهده دارد.
منبع: فرصت امروز
کسب درآمد میلیونی در هفت روز ، کسب درآمد ۵۰۰ هزار تومانی در یک روز ، با ۵ روز کار میلیونر شوید ، بدون هیچ تخصصی در ۱۰ روز میلیونر شوید! و …
و شاید شما توجه کردید که این تبلیغات دقیقا شبیه به تبلیغات شبکه های ماهواره ای فارسی خارجی ست که برای مثال تبلیغاتی عجیب با ادبیاتی عجیب شبیه به موارد زیر دارند :
آیا از بینی خود ناراضی هستید ؟ از اضافه وزن رنج میبرید؟ آیا میخواهید اعتیاد خود را در یک هفته ترک کنید ؟ آیا می خواهید در ۲۴ ساعت چند کیلو وزن کم کنید و .. و برای خرید هم محل ثابت یا فروشگاه معتبری معرفی نمی شود.
بنده همیشه از خودم میپرسم که ، واقعا چه کسانی باور میکنن که مصرف فلان دارو به افزایش قد آنها منجر می شود؟ یا موجب کوچک شدن بینی بشه ؟!
حال به نظر شما آیا تبلیغات این شبکه ها واقعیست ؟
اگر نه! پس مسلما براحتی میشه نتیجه گرفت عناوینی چون : میلیونر شدن در نت آن هم در ۵ روز و بدون تخصص ، یا درآمد میلیونی با خرید یک بسته ، کسب درامد تضمینی میلیونی در ۷ روز!! امکان پذیر نمی باشد.
اما اگر بنظر شما واقعیست ! پس کافیست یکبار این محصولات بی کیفیت رو بخرید تا خودتون براحتی به نتیجه برسید.
هرچند! هر دو مورد تبلیغ ذکر شده جامعه هدف خود را دارد و مسلما عده ای ، هرچند اعتماد کامل نداشته باشند اما با توجه به نیات و امیال آدمی ، باز هم این محصولات را خریداری خواهند کرد
به نظر بسیاری از کارشناسان این دید غیر واقعی نسبت به آنچه در بالا ذکر کردیم و خصوصا درآمد زایی به صورت جزئی به تفکرات افراد، و به طور کلی به سطح فکر حاکم بر جامعه بر می گردد. تحلیل این بحث از لحاظ روانشانسی و جامعه شناسی بسیار طولانی و تخصصی تر از این مقاله است
در مجموع می توان سایت های کسب و کار و ایجاد درآمد را در ۵ یا ۶ دسته تقسیم کرد. هر بخش از این سایت ها ویژگیهای خاص خودشان را دارند هر چند در این دسته بندی سایت هایی هم هستند که ترکیبی از دو یا چند روش معرفی شده را به کار می برند.
گروه اول: سایت هایی که تبلیغ فروش بسته ها و پکیج های درآمد زایی را می کنند.
معمولا این سایت ها برای میلیونر کردن کاربرانشان یک بسته که معمولا حاوی یک یا چند نرم افزار، ویدئو، کتاب یا چیزی شبیه اینهاست برای فروش ارائه می کنند، در تبلیغات آنها از ادبیاتی مثل بسته رویایی یا طلایی درآمدزایی، درآمد از اینترنت فقط در ۵ روز ، در منزل خود با یک برنامه یا کتاب به آسانی صاحب کسب و کار اینترنتی شوید، بهترین و ساده ترین روشهای درآمد میلیونی و … نکته حائز اهمیت در این تبلیغات میلیونر کردن کاربران نیست بلکه فروش کتاب یا بسته ای است که اگر چه به کسب و کارهای اینترنتی یا درآمد آنلاین مرتبط است اما هیچگاه نمی تواند کاربر را در عرض یک هفته یا یک ماه صاحب کسب و کار کرده و ثروتمند کند، البته شرکت ها و موسساتی هم هستند که کتب علمی و منابع اصولی کارآفرینی اینترنتی را در قالب بسته های آموزشی ارائه کنند اما هیچ کدام چنین وعده ها و تبلیغات عجیب و غریبی برای فروش محصولات خود به کار نمی برند.
اگر به بازار کتاب و کتابفروشی ها سری زده باشید در بخش کتابهای کارآفرینی، ثروت و درآمدزایی با آثار متعددی از نویسندگان مواجه می شوید، در آنجا به راحتی می توانید با نگاهی گذرا به سوابق نویسنده، دلایل و روشهایی که او برای درآمدزایی آورده است آشنا شوید. هیچ نویسنده معتبر و محققی چنین ادعاهای واهی را به کار نخواهد برد. دقت کنید که سایتهایی که این بسته ها را ارائه می کنند اکثر نمونه ای یا بخشی از بسته خود را قبل از فروش ارائه نمی کنند.
دراین بسته هیچ اثری از نویسندگان مطرح ایران و جهان، سخنرانان، کارآفرینان برتر وجود ندارد و صرفا هدف از این تبلیغات فقط فروش محصولات با هیاهو و دروغ است. این دقیقا شبیه همان قرص های افزایش قد برای بزرگسالان است! این محصولات هیچگاه مورد تائید هیچ یک از موسسات علمی و معتبر کشوری و جهانی نیستند و صرفا اطلاعاتی اگرچه مرتبط اما نادرست به شما ارائه می کنند.
دنیای مجازی کسب و کار هم همانند جهان واقعی از اصول و قوانین تجارت تبعیت می کند، قوانین که فقط در جزئیات تفاوت دارند. در بازار کسب و کار میلیونر شدن یک فرایند مدت دار بر اساس برنامه ریزی، تلاش، خلاقیت و سایر عوامل کامل مشخص است.
گروه دوم: سایت هایی که به صورت شبکه ای ، هرمی و زیر مجموعه گیری فعالیت می کنند
در این گروه سایت ها اکثر کاربران تشویق می شوند که با عضویت اقدام به زیر مجموعه گیری کنند، روشهای متعددی و خیلی زیادی دراین سایت ها وجود دارد بعضی برای عضویت مبلغی را دریافت می کنند، بعضی دیگر در ابتدا امتیاز مالی به کاربر می دهند و … این سایتها اگر چه از پتانسیل بالای بازاریابی شبکه ای استفاده می کنند اما عملا هیچ کسب و کار واقعی و سالمی در آنها جریان ندارد، بازاریابی شبکه ای یکی از بهترین و قدرتمندترین روشهای بازاریابی جهانی است اما به شرط آن که در یک بستر اقتصادی سالم و یک کسب و کار غیر کاذب به کار گرفته شود.
در یک سیستم سالم شبکه ای، کسب و کار واقعی بر پایه فروش یا تولید وجود دارد، پس اگر سایتی چنین تبلیغاتی را ارائه می دهد به ماهیت کسب و کار آن، مجوزها و نماد اعتماد آن رجوع کنید، در اینگونه فعالیت ها تا زمانی که استعلام درستی از آن صورت نگرفته باشد نباید وارد شد، خصوصا که بسیاری از سایت ها و سیستم های هرمی با اعداد و ارقام به خوبی بازی می کنند و حس مخاطبان خودشان را برای مشارکت تحریک می کنند.
گروه سوم: سایت هایی که پر هستند از لینک و بنر سایت های کلیکی ایرانی و خارجی
این سایت ها بر اساس کلیک بر روی بنرها و شمارش این کلیک ها به کاربران خود پول پرداخت می کنند، دراین سیستم ها تعداد کلیک کاربران بر حسب آی پی در مدت زمان مشخصی محاسبه شده و مبلغی به کاربر تعلق می گیرد، نکته قابل توجه این سایت ها واریز به حساب پول به حساب کاربر است. این سایت ها که اکثر خارجی هم هستند استعلام صحت کسب و کار آنها غیر ممکن است و دربیشتر مواقع پولی به حساب کاربر واریز نخواهد شد یا اگر هم واریز شود بدست واسطه های بالا دست رسیده و به کاربری که ساعت های متوالی ماشین وار و بی هدف کلیک کرده مبلغی تعلق نخواهد گرفت. حتی اگر هم تعلق گیرد، کلیک روزانه و بی هدف بر روی تبلیغاتی که اصلا نمی دانید چه هست و برای چه را تا چند روز و چند ساعت می توانید ادامه دهید؟
گروه چهارم: سایت هایی که راه پول دار شدن ۱۰۰ تضمینی و قانونی را آموزش می دهند!
این گروه همانند روش بالا عمل می کنند با این تفاوت که کمی کلاس کار خود را برای پول دار کردن کاربرانشان بالاتر برده اند به این شکل که سایت مورد نظر، معرف تعدادی سایت معتبر خارجی ( التبه به قول خودش ) می باشد، و با معرفی شما و آموزش روشها و مراحل عضویت و پر کردن فرم و .. به شما آموزش کسب درآمد اینترنتی می دهد! این در واقع شگرد این سایت هاست که با معرفی کاربران و هدایت آنها به لینک های مورد نظر خودش از بالادست خود پورسانت دریافت کند. اکثر آنها در آموزش های خود از لغت ها و ادبیات دور از ذهن مثل پیوکو مانی، باکس پیکو مانی، بیت کوین مانی و .. مخاطب تازه کار استفاده کرده و اینطور وانمود می کنند که کاربر در حال انجام کار تخصصی و فنی در اینترنت برای درآمد زایی می باشد.
نکته جالب این سایت ها نوع تبلیغ و معرفی آنهاست زیرا اکثر معتقد هستند که کار خودشان معتبر تضمینی و قانونی است! و بقیه سایتهای مشابه و همکارانشان کلاهبردارند!! حال مرجع این قانون چه کسی است؟ تضمین آنها به چه شکل است که سایتی که با اطلاعات مالی کاربران در تماس است هیچ آدرس، تلفن ثابت، مجوز قانونی و اسم و رسمی ندارد؟
گروه پنجم: سایت هایی که دارای فروشگاههای زیر سیستم، بازاریابی و همکاری در فروش
سیستم همکاری در فروش دقیقا شبیه همان بازاریابی و فروش بر اساس پورسانت در دنیای تجارت است، به این شکل عمل می کند که کاربر در سایت اصلی ثبت نام کرده و سپس یک فروشگاه به صورت زیر سیستم ایجاد می کند، امکانات این فروشگاهها از قبل تعبیه شده است و شما به غیر از ثبت اطلاعات اولیه نیاز به هیچ کاری فنی و تخصصی ندارید، حتی نیاز به تهیه کردن محصول هم ندارید، خود فروشگاه از قبل محصولات را آماده کرده و درآن قرار داده است. پس از ثبت فروشگاه یک آدرس که معمولا به صورت زیر دامنه است به کاربر تعلق می گیرد. بسیاری از این سیستم ها امکان اتصال دامنه اختصاصی را نیز به کاربران خود می دهند. فعالیت در این سیستم ها بر اساس توانایی کاربر در بازاریابی تحت وب است زیرا همانند دنیای واقعی که یک ویزیتور در حوزه بازاریابی هرچقدر بیشتر بفروشد و مشتری داشته باشد کارمزد بیشتری می گیرد در این فروشگاهها هم چنین است.
برای فعالیت در این فروشگاهها ابتدا موارد زیر را به دقت بررسی کنید:
گروه ششم: سایت های فریلنسر ، برون سپاری و دور کاری، استخدام و کاریابی
در این روش کاربران پس از عضویت در سایتهای فریلنسر و آزادکاری بر حسب تخصص خود از بستر این سایتها که مجموعه ای از پروژه های و کارفرماها را در خود دارند می توانند به کسب و کار بپردازند. این سایت ها در واقع واسطه هستندبین کارفرما و مجری اما تراکنش مالی از طریق آنها انجام می گیرد.
بسیاری از متخصصین به صورت گسترده از این سایتها برای جذب پروژه استفاده می کنند و افراد زیادی در جهان به عنوان فریلنسر یا آزاد کار در استخدام شرکت یا سازمان خاصی نیستند و صرفا بر پایه تخصص خود در این سایت ها به کسب و کار مشغول هستند. سایت های فریلنسر امروزه با سایتهای استخدام و کاریابی خیلی به هم نزدیک شده اند، اگر چه نوع کار این دو کاملا با هم متفاوت است.
در بخش سایت های استخدام و کاریابی تقریبا روال کار ساده است، سایت مستقیما برای کاربر تولید و ایجاد درآمد نمی کند بلکه او را در پیدا کردن یک منبع درآمد بر پایه توانایی هایش راهنمایی و هدایت می کند.
گروه هفتم: سایت های کارآفرینی ، آموزش، ایجاد و توسعه کارآفرینی اینترنتی
این گروه سایت ها معمولا کاربران خود را به یک منبع درآمد مستقیم متصل نمی کنند بلکه بر پایه کارآفرینی، مدلها و اصول مشخص آن کاربران را تشویق می کنند که به کشف یک نیاز برآورده نشده یا یک وجه تمایز در تولید یا ارائه خدمات بپردازند سپس کسب و کار خود را بر پایه آن ایجاد کرده و پس از ثبات به توسعه آن بپردازند.
به نوعی این بهترین و پایدارترین روش کسب درآمد از اینترنت است، ایجاد کسب و کار اینترنتی صرفا داشتن یک فروشگاه بزرگ یا یک پرتال جامع موضوعی نیست، اکثرشغل ها و ایده ها امروز می تواند در بستر اینترنت به شکلی متمایزی به ارائه خدمات بپردازند.
نکته پایانی:
درآمد میلیونی در اینترنت و در زمانی به مراتب کمتر از دنیای تجاری وجود دارد و یک امر کاملا واقعی است. دلیل این امر دهها کارآفرین و استارتاپ موفق اینترنتی در جهان و ایران است که هم اکنون مشغول به کار هستند.
اگر به دنبال یک کار تولیدی سالم هستید و به اندازه کافی هم صبور هستید، از این شغل غافل نشوید. «پرورش زالو» حرفهای است که چند وقتی است در ایران سروصدا کرده است؛ اگر چه عمر آن به سالها پیش و قبل از انقلاب برمیگردد. جالب است بدانید که ایران هم یکی از کشورهای مستعد پرورش این کرم طبی است.
آقای تندرو پنج سال است که وارد این کار شده و سه سال است که به طور حرفهای آن را دنبال میکند و به تازگی هم به صادرات این محصول فکر میکند. از او درباره تجربیات این چند سال میپرسیم تا او از نقطه صفر ماجرا تا الان بگوید:
پرورش زالو سرمایه زیاد نمیخواهد
این کار در گام اول سرمایه چندانی لازم ندارد و با یک سرمایه پنج میلیون تومانی و داخل خانه هم میتوان کار را شروع کرد. اما در عوض به تخصص زیادی نیازمند است؛ پس اگر اولین بار است که سراغ این حرفه میروید، حتما با افراد باتجربه در این حیطه مشورت کنید.
چگونه زالو پرورش دهیم؟
اگر بخواهید در خانه به پرورش زالو بپردازید، کافی است یک وان آب داشته باشید و بلد باشید جزیرهسازی کنید و زالوهای مولد خود را داخل آن بریزید. زالوها اواخر زمستان جفتگیری میکنند و در فصل بهار و تابستان کوکونریزی (کوکون چیزی شبیه به پیله است.) میکنند و بالاخره در اواخر تابستان و اوایل پاییز نوزادان زالو از داخل کوکون بیرون میآیند. از این زمان حدود هشت ماه زمان میبرد که این زالوها به سن بلوغ برسند. یعنی تقریبا در عرض یک سال و سه چهار ماهه میتوان به تولید طبیعی زالو رسید. حتی میتوان با اقداماتی مثل کم و زیاد کردن دمای هوا میتوان کاری کرد که زالوها بیشتر کوکونریزی کنند و در نتیجه میزان تولید را افزایش پیدا کند.
برای تغذیه زالوها باید از خون پستاندار استفاده کرد؛ مراقب باشید حتما باید از خون پستاندار استفاده کنید وگرنه دچار مشکل خواهید شد. این نکته را فراموش نکنید شما فقط در صورتی میتوانید به خون دسترسی پیدا کنید که مجوز رسمی داشته باشید وگرنه نمیتوانید از سلامت خون اطمینان حاصل کنید. کم نبودهاند کسانی که با خونهای آلوده کل سرمایه خود را از دست دادهاند! در این کار حتما به یک مشاور نیاز دارید که قدم به قدم شما را راهنمایی کند.
درآمد این کار خوب است؛ اگر صبور باشید
درآمد پرورش زالو به شرط پشتکار خوب است. شما اگر پنج میلیون تومان برای این کار سرمایه گذاری کردید، تقریبا نصف این سرمایه به خرید زالوهای مولد صرف میشود. زالوها دو جنسه هستند؛ یعنی در هر جفتگیری هر دو زالو بارور میشوند؛ بنابراین خیلی زود تکثیر میشوند و تعدادشان زیاد میشود. برای کسی که تازه وارد این حرفه میشود، ضریب سوددهی با توجه به احتمالات خطا، هر زالو یک به ۱۲ حساب میشود و اگر بتواند به این میزان از سوددهی برسید، منطقی است و اگر به بیشتر از میزان برسید، سود بیشتری نصیبتان شده است. اگر سوددهی را همین یک به ۱۲ بگیریم و فرض کنیم دو هزار عدد از این زالوها تلف شدهاند، حدود ۱۰هزار زالو خواهید داشت که میتوانید حداقل ۱۸ میلیون تومان در بازار بفروشید. از این میزان باید هزینه انرژی و کارگر را کسر کنید. البته این برآورد برای افراد ناشی است که تازه وارد این کار شده اند و در سالهای آتی این سود چند برابر خواهد شد و به ضریبی مثل یک به ۵۰ میرسد. این حرفه میتواند خیلی درآمدزا باشد؛ گرچه این در صورت رعایت اصول کار است؛ چرا که در صورت خطا کل سرمایه شما بر باد میرود! درواقع این به درایت تولیدکننده برمیگردد که به اندازهای سرمایهگذاری کند که بتواند برداشت کند.
ساعت کاری کم؛ درآمد خوب
کار پرورش زالو از شما زمان زیادی نمیبرد؛ یعنی اگر به صورت میانگین در نظر بگیریم شما باید در روز سه ساعت مفید کارکنید. در فصل زمستان ساعت کاری کمتر و در بهار بیشتر میشود. درواقع در این حرفه وقت اضافی زیادی خواهید داشت و در این وقت اضافه میتوانید به یک شغل دوم هم فکر کنید. در ضمن به پرسنل زیادی احتیاج ندارید و در ازای هر پنجهزار زالو یک کارگر کفایت میکند.
چرا زالو؟
ارزش هر چهار زالو معادل یک بشکه نفت اوپک است! زالو مصارف زیادی دارد؛ برای همین در خارج از ایران طرفداران زیاد دارد و میتوان به راحتی آنها را صادر کرد. زالو خواص درمانی زیادی دارد و از سردرد و سینوزیت گرفته تا میگرن و بیماریهای عفونی را درمان میکند. علاوه بر این موارد از زالو میتوان در تولید مواد آرایشیبهداشتی استفاده کرد. با توجه به اینکه ناحیه خزری ایران بهترین زالوی جهان را دارد، طرفدارن زیادی دارد؛ پس نگران اشباع شدن بازار کار این حرفه نباشید.
آیا در این کار موفق هستید؟
اگر به دنبال شغلی زودبازده هستید، سراغ این حرفه نروید! پرورش زالو از مشاغلی است که به صبر و تحمل زیاد و مداومت در کار نیازمند است. افراد زیادی وارد این حرفه شده اند و به علت نداشتن پشتکار زود خسته شده اند و آن را کنار گذاشتهاند. همت و پشتکار و تخصص مهمترین فاکتور برای افرادی است که وارد این کار میشوند. پرورش زالو از جمله مشاغل مولدی است که مشاغل جانبی زیادی در اطراف خود مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکند. این کار تولیدی باعث میشود که اولا طب سنتی که در همه جای جهان به صورت جدی دنبال میشود، در ایران هم پیگیری شود و ثانیا مانع قاچاق غیرقانونی آن به کشورهایی که طالب آن هستند میشود و در ضمن میتوان از این موجودات کوچک برای مصارف بهداشتی و آرایشی استفاده کرد و این صنعت را هم بیش از پیش در کشور بومی کرد.
این روزها کمتر کسی را می توان دید که به دنبال کسب درآمد و پیشرفت مالی نباشد. اگر شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که به پیشبرد اهداف مالی تان می اندیشید، ولی نتایج خوبی به دست نیاورده اید، تا انتهای مقاله با ما همراه باشید. البته پیش فرض مقاله بر این است که همه راههای نادرست پول در آوردن مسدود شده، یا با قوانین و یا با حرمت نفس و در این صورت این تنها را سالم پول درآوردن است .
شاید بهتر باشد در آغاز به چند پرسش پاسخ دهیم:
اگر جواب شما به دو پرسش مثبت است باید بگویم مسیر خوبی را انتخاب نکرده اید و به هیچ عنوان خودتان را شایسته موفقیت نمی دانید.
موفقیت از ذهن شما شروع می شود و با عمل شما ادامه پیدا می کند. قطعا هر کاری نیاز به تفکر دارد و موفقیت هم از این قانون مستثنا نیست.
در این مقاله قصد داریم قوانینی را با شما در میان بگذاریم تا بتوانید قدم های موفقیت مالی تان را محکم بردارید و تغییر مثبتی در زندگی مالی خود ایجاد کنید.
قانون نخست: سختکوشی بی هدف
تا حالا به آونگ ساعت دقت کردید؟ یک آونگ به طور متوسط روزانه ۴ کیلومتر مسافت طی می کند، ولی جابجایی آن صفر است. بسیاری از ما آدمها در زندگی روزانه مان عادت کردیم سختی ها را بدون هیچ هدفی به دوش بکشیم. شاید شما هم دیده باشید افرادی را که به درد بیماری شان بی اهمیت هستند و معتقدند خودش خوب می شود. دقیقا همین آدم ها که به خاطر ترس از مشکلات مالی و هزینه های درمان به پزشک مراجعه نمی کنند و حاضرند با تحمل بیماری، آسایش را از خودشان و اطرافیان بگیرند، نمونه آونگی هستند که بی هدف سختی راه را تحمل می کند و به جایی نمی رسد.
در اولین قانون ما باید بدانیم زندگی لزوما تحمل سختی نیست و تحمل سختی های بیهوده نه تنها موجب رسیدن به آرامش نمی شود، بلکه آسایش را از اطرافیان ما می گیرد و این ما هستیم که دیگران را به اجبار در درد و رنج خود شریک می کنیم. نباید فراموش کنیم که رفتار ما مستقیم بر خانواده ما تأثیر گذار است. پس به شادابی خود اهمیت دهیم تا بتوانیم دیگران را نیز شاداب کنیم.
شما در چه مواردی دچار سختکوشی بی هدف هستید؟ همین الان یک کاغذ بردارید و آنها را یادداشت کنید. از این به بعد سعی می کنیم هدفمند تلاش کنیم و فراموش نکنیم همه جا نیاز به تحمل رنج و سختی نیست و حتی به خاطر خانوادمان هم که شده، باید برای آسایش و آرامش فردی خودمان ارزش قائل باشیم.
قانون دوم: هوش مالی، مهم تر از پول زیاد
اگر فکر می کنید پول اولین و آخرین راه حل زندگی شماست، بد نیست نگاهی به سرگذشت تاجران ورشکسته بیندازید؛ موضوعی که در قانون دوم مطرح می شود قدرت پول سازی است و نه پولداری.
پول داشتن به همان اندازه که می تواند شیرین باشد، وحشتناک هم هست. به طور کلی بحران های مالی پس از مشکلات مالی به وجود می آیند. تمام انسان ها بدون استثنا در زندگی خود با مشکل مالی مواجه می شوند اما قدرت مدیریت بحران و هوش مالی افراد در اینجا نقش بسیار مؤثری دارد تا از وقوع یک بحران جلوگیری کند.
کم ندیده ایم افرادی را که در ۲۰ سالگی میلیونر بوده اند و در ۳۰ سالگی به دنبال کار می گردند.
اگر پول به تنهایی می توانست کمکی کند، با کمک به افراد فقیر می توانستیم زندگی آنها را تغییر دهیم.
در دیدگاه ما فقر مالی عدد خاصی ندارد، و اصولا افرادی که هوش مالی مناسبی ندارند زیر خط فقر هستند و بالاخره روزی با بحران مالی دست به گریبان خواهند شد. امیدواریم شما از آن دسته افرادی نباشید که با درآمد ماهیانه چند میلیون تومان، فقیر باشید.
بسیاری از افراد هنگامی که با مشکلی روبه رو می شوند، به حل آن فکر نمی کنند و خیلی راحت مشکل را در همان مراحل اول نادیده می گیرند. برای مثال قرضی که خیلی اندک است را نمیپردازند و پس از مدتی همان قرض آنقدر بزرگ می شود که اگر همه موجودی حساب خود را کامل بپردازند، باز هم قادر به پرداخت آن نخواهند بود.
اگر می خواهید هوش مالی خود را تقویت کنید، باید یاد بگیریم از کنار مشکلات کوچک بی توجه و بی دقت عبور نکنیم. حتما یک بار تمام جوانب مشکل پیش آمده را بسنجیم و زمانی که از خطر زا نبودن آن مطمئن شدیم، راه حل مناسب را پیدا کنیم.
قانون سوم: بودجه بندی سرمایه
شاید شما هم داستان مردی را که نیمه اول ماه را آنقدر اعیانی زندگی می کرد و کل درآمدش را خرج می کرد و در نیمه دوم ماه زندگی فقیرانه ای را می گذراند، شنیده باشید.
این داستان ظاهر جذابی دارد و در نگاه اول به ما توصیه می کند تا آنجا که می توانی از زندگی لذت ببر و به آینده فکر نکن. اما وقتی به عمق داستان توجه کنیم، متوجه اثرات مخرب و منفی آن خواهیم شد.
اگر شما نتوانید درآمد ماهیانه خود را بودجه بندی کنید، به هیچ عنوان متوجه چگونگی مخارج خود نخواهید شد. این موضوع به قشر خاصی هم بستگی ندارد و شامل تمام افراد ثروتمند و فقیر می شود.
چه بسیار افرادی هستند که درآمد کم خود را به گونه ای بودجه بندی می کنند که ثروتمند به نظر می رسند و در نقطه مقابل افرادی هستند که درآمد کلان خود را نمی توانند مدیریت کنند و ممکن است یک شبه آن را از دست دهند.
به عنوان یک اصل همیشه به یاد داشته باشید، هوش مالی رابطه مستقیمی با بودجه بندی سرمایه دارد. اگر می خواهید هوش مالی خود را تقویت کنید، بودجه ماهیانه تان را به درستی تقسیم کنید و بر آن نظارت داشته باشید. در چنین حالتی شما باید پولتان را همانند یک بچه کنترل کنید و به آن اجازه سرکشی ندهید.
اگر می خواهید درآمد هرچند کم خود را به درستی مدیریت کنید، بلا استثنا بخشی را برای پس انداز در نظر بگیرید. پس انداز حکم غذا برای کودک را دارد و اگر کودک شما مدتی گرسنه بماند، ضعیف و ضعیف تر شده و در نهایت امکان از دست دادن آن خواهد بود. اگر تا به امروز پولی برای پس انداز در نظر نگرفته اید، قطع با شروع این حرکت در ماه های اول دچار مشکل خواهید شد و دائما پول کم می آورید؛ اما راه حل چیست؟
راه حل بسیار آسان است. شما باید با اولویت بندی مخارج خود، آنهایی را که دارای اولویت آخر و کم ارزش هستند حذف کنید و در صورت نیاز پول را از محل تنقلات پس انداز کنید. عدم خرید تنقلات غیر ضروری در چند ماه اول شروع پس انداز، لطمه ای به شما نمی زند، و شما می توانید پس از گذر از دوران تثبیت، به مرور مبلغ پس انداز ماهیانه را بر چند اولویت زندگی خود سرشکن کنید تا مجبور به حذف یک مورد خاص نباشید.
مشاغل زیادی هستند که ما آنها را به درستی نمیشناسیم. آدمهای زیادی هم هستند که هنوز جویای شغل مناسب هستند.
بابک بختیاری، کارآفرین ایرانی است. او شرکت بستنی زنجیرهای آیس پک ice pack را در ایران تأسیس کرده است و مدیر عامل آن است.
بختیاری در سال ۱۳۸۷ به عنوان کارافرین برتر بخش خدمات در جشنواره ملی کارافرینان برتر معرفی شد. در سال ۱۳۸۸ آیس پک به عنوان یکی از صد برند برتر ایران معرفی شد. بختیاری در سال ۱۳۸۷ به عنوان کارافرین برتر استان تهران معرفی شد. آیس پک که بختیاری آن را درسن ۲۹ سالگی بنیان نهاد، بزرگترین فروشگاه زنجیرهای ایران خوانده شده است.
بختیاری دارای فوق دیپلم عمران است. او به مشاغلی نظیر مسافرکشی، گرداندن بوفهٔ مدارس و راهاندازی شرکتی با سرمایهٔ خانواده اش و راهاندازی کارگاه تولید لوازم اداری پرداخت که موفقیتی به دست نیاورد و ورشکست شد، و با ۳۰۰ میلیون چک برگشتی راهی زندان شد. بختیاری از کودکی به به رقیق کردن بستنی و ریختن موز و اسمارتیز در آن علاقه داشت. او پس از سفری به چین و خوردن نوعی آبمیوه و الهام گیری از آن، با تبدیل ایدهٔ بستنی شل لیوانی که با نی میل میشود به کسب و کار، مغازهای را در شمال تهران اجاره و افتتاح کرد. اولین شعبه آیس پک در سال ۱۳۸۶ توسط بابک بختیاری، در شرایطی که او ۳۰۰ میلیون بدهی داشت، در خیابان نیاوران تهران افتتاح شد. آیس پک در عرض ۶ ماه ۱۲۰ شعبه دایر کرد وهم اکنون ۵ هزار نفر در آن مشغول به کار هستند. آیس پک امروزه ۱۰ شعبهٔ خارجی در هند، امارات، کویت، مالزی و دبی دارد.
آیس پک یک مجموعه زنجیرهای ایرانی است که در سال ۱۳۸۶ بنیان نهاده شد. این مجموعه کار خود را با شعبهای در خیابان نیاوران تهران شروع کرد و شیوهای نو از بستنیخوری در ایران را پدید آورد.
اولین شعبه آیس پک در سال ۱۳۸۶ توسط مالک آن، بابک بختیاری ، در خیابان نیاوران تهران افتتاح شد، سپس آیس پک شعبه دوم خود را در مرکز خرید گلستان تهران دایر نمود. در کمتر از ۶ ماه آیس پک ۱۰۰ شعبه در سراسر کشور و امارات متحده عربی دایر نمود. شعبه ۱۰۰ این برند به حسین رضازاده واگذار شد. پس از آن هم ۶۰ شعبه دیگر در ایران دایر شد. بابک بختیاری در مصاحبه ای میگوید:من از کودکی دوست داشتم بستنی را که کمی آب شده است را با تکه های موز و اسمارتیز مخلوط کنم و سپس میل کنم و این ایده ای بود که بعد ها باعث به وجود آمدن آیس پک شد.
این مجموعه کمتر از دو سال توانسته ۱۳۰ فروشگاه در داخل و خارج از ایران (۱۱۸ شعبه در ایران و ۴ شعبه در امارات و ۸ شعبه در دیگر کشور ها که در ذیل آمده است)ایجاد نماید که در مقایسه با سیستم های بزرگ و معروف زنجیره ای دنیا نظیر مک دونالد، استار باکس، کینگ برگر و غیره قابل توجه و بلکه بسیار موفق تر عمل نموده است چرا که آن ها در دو سال اول شروع به کارشان ، تنها یک شعبه داشتند در حالیکه آیس پک توانسته هر ۶ روز یک شعبه در دو سال اول افتتاح نماید .
آقای بابک بختیاری از بدو تاسیس این مجموعه در نظر داشته که آیس پک را به عنوان اولین و بزرگترین مجموعه زنجیره ای ایرانی به دنیا معرفی نماید و در سراسر دنیا شعبات آیس پک را دایر نماید و با توجه به اینکه کشور هائی نظیر آمریکا بیش از ۵۰ درصد صادرات خود را در پشت سیستم های زنجیره ای و برند سازی خود به دیگر کشور ها تحمیل می کنند ولی ایران تا کنون از این روش استفاده نکرده است که آیس پک توانسته ایران را نیز در رقابت با برند های زنجیره ای دنیا مطرح سازد و هم اکنون با صادرات کلیه مواد اولیه جهت شعبات خارجی آیس پک از جمله شعباتی در کشور امارات ، هندوستان ، مالزی ، تایلند ، سنگاپور ،ونزوئلا ، سوریه ، انگلستان و کویت به این مهم دست پیدا کرده و قصد دارد گامی در جهت سربلندی نام ایران زمین و تقویت هویت ایرانی بردارد .
با این چنین کسب و کار موفق ایشان تا به حال بیش از ۱۷۰۰ فرصت شغلی مستقیم و بیش از ۵۰۰۰ فرصت شغلی غیر مستقیم در کمتر از دو سال به وجود آمده و روز به روز نیز افزایش پیدا خواهد کرد . به دنبال این دستاورد آقای بابک بختیاری به عنوان جوان ترین کار آفرین کشور و شاید بتوان گفت که به عنوان پدیده کار آفرینی ایران مطرح گردید و شاید دلیل این موضوع سن کم و مدت زمان کوتاه موفقیت این مجموعه تا به حال بوده است.
زندگینامه آقای بختیاری از زبان خودشان :
در آغاز را به فکر راهاندازی کسب و کاری با هزینه کمتر افتادم.
از آنجا که از دوران دبیرستان علاقه زیادی به خوردن ساندویچ داشتم و میدانستم بچهها نیز از خوردن ساندویچ در مدرسه لذت میبرند.
پس از مذاکره با مدیران سه مدرسه توانستم بوفهای را برای مدت یک سال تحصیلی اجاره کنم و با سرمایه بسیار اندک، سه یخچال دست دوم و کهنه و با مبلغ صدوپنجاه هزار تومان، بوفه این مدرسهها را راهاندازی کردم. این کار درآمد خوبی داشت. در تابستان به دلیل تعطیلی مدارس به دنبال کار دیگری بودم.
یک روز پدرم به دلیل تعویض لوازم اداری محل کار خود از من خواست تا لوازم فرسوده را بفروشم، من هم در مدت کوتاهی با قیمت مناسب موفق به فروش آنها شدم. وقتی دیدم درآمد خوبی از این راه میشود به دست آورد به خرید و فروش لوازم دست دوم روی آوردم به طوری که از طریق آگهیهای روزنامه لوازم دست دوم خریداری کرده و در طبقه دوم خانه رنگ میکردم و پس از آن وارد بازار میکردم.
با شروع این کار، بوفه مدارس را تعطیل کردم و طرح ساخت میز تحریر را با پدرم در میان گذاشتن و با تکیه بر تجربههای پیشین در زمینه فروش میز تحریر پیشرفت زیادی را در این کار پشت سر نهادم.
تا آنجا که مرکز میزهای کامپیوتر رادر خیابان ولیعصر با همکاری یک شریک راه انداختم در ظرف مدت کوتاهی ۲ شعب از مرکز میزهای کامپیوتری را ایجاد کردم اما به دلیل بیتجربگی و عجله داشتن برای پیشرفت در اثر سهلانگاری در برخورد با شریکم دچار مشکل شده و ورشکست شدم.
از آنجا بود که تنها راه پرداختن دیون خود را در پرورش یک فکر خلاقانه و کسب و کاری جدید دیدم که ایده «سوپر خونه سرویس» به ذهنم خطور کرد که مواد غذایی را به شهروندان میرساند.
اینجا بود که تصمیم گرفتم برای جلب نظر تولید کنندگان محصولات مختلف برای پخش محصولات آنها به درب منازل در روزنامه آگهی بدهم.
به دلیل نداشتن زمان کافی برای پرداختن بدهیها این کار را رها کردم و به فکر راه انداختن کاری دیگر افتادم همیشه با خودم می گفتم کاری میتواند موفق شود که ایدهای نو در برداشته باشد.
از دوران کودکی بستنیها را با هم زدن رقیق می کردم و با موز یا اسمارتیز هم میزدم و میخوردم خیلی از این کار لذت میبردم.
تصمیم گرفتم این کار را در مقیاس بزرگ عملی کنم. با تکیه بر تجارب کار قبلی که محصولات مختلف برای توزیع به من پیشنهاد میشد به این فکر افتادم که یک بستنی متفاوت برای مردم عرضه کنم.
فکر متفاوت بودن از ذهنم بیرون نمیرفت. تصمیم گرفتم بستنی بسازم رقیقتر، حاوی میوه که با بستهبندی کردن آن از طریق نی بشود آن را نوشید.
پس از شکلگیری این ایده در ذهنم نمونههای اولیه آن را آماده کردم و برای امتحان به اعضای فامیل و آشنایان دادم.
ایده با استقبال خوبی روبهرو شد. تصمیم گرفتم ایده خود را عملی کنم. پس از جستوجوی فراوان توانستم دستگاه بستهبندی کننده لیوان و نی مخصوص که بتواند بستنی در آن جریان یابد را یافته و آماده راهاندازی اولین شعبه آیس پک شدم.
از همان روز نخست چشمانداز جهانی شدن محصول را در ذهنم میپروراندم به همین منظور روی تابلوی اولین مغازه خود نوشتم آیس پک شعبه مرکزی و بعد از سنجش توان بالقوه بازار در مکانهای دیگر شعبات دوم و سوم و … را راهاندازی کردم تا آنجا که هماکنون بالغ بر ۱۲۰ شعبه در ایران و ۱۰ شعبه در کویت، مالزی، دبی و هند در حال فعالیت میباشد.
در حال حاضر ۱۲۰۰ نفر به طور مستقیم در شعبات آیس پک مشغول فعالیت هستند و حدود ۵۰۰۰ نفر نیز مشغول فعالیتهای ستادی، تامین مواد اولیه و توزیع آن میباشد.
آقای بختیاری مدیر دبیرستان موسی ابنجعفر (ع) تهران و آقای تجردی را تاثیرگذار در پیشرفت خود میداند.
تشکیل گروه آموزشی برای آموزش فروشندگان و پرسنل آیس پک از دیگر کارهای مهمی است که در این شرکت صورت میپذیرد.
آقای بختیاری حفظ حقوق مالکیت معنوی برای نام تجاری و محصول خود را مهمترین مشکل و چالش پیش روی فعالیتهای شرکت میداند.
ایشان امیدوار است به واسطه محصول جهانی خود تواناییهای ایران و ایرانی را به همه جهانیان اثبات کند.
وقتی با لباس زندان و دستبند، پای به دادگاه میگذارد و ۷۰ طلبکار خشمگین را روبهروی خود میبیند، با خودش عهد میبندد در صورت خلاصی از این مخمصه، در کسب و کار تازهاش، با حساب و کتاب قدم بردارد؛ کسب و کاری که در آن نه از چک برگشتی و ورشکستگی خبری باشد و نه از بیاعتباری و بیآبرویی و تنهایی. شاید در پائیز ۱۳۸۴ وقتی زندانی بدهکار با زبان خواهش و منطق قول پرداخت تمام بدهیهایش را در صورت آزادی از زندان میداد، هیچ کدام از شاکیانش باور نمیکردند، او بدون داشتن کمترین سرمایه و اعتباری بتواند فروشگاه زنجیرهایاش را راهاندازی کند و در مدت ۶ ماه، شعباتش به ۱۰۶ و درآمدش به ۵ میلیارد تومان برسد. اما او به توانایی و خلاقیت و پشتکار خودش ایمان داشت؛ ایمانی که کمکش کرد با ۳۰۰ میلیون تومان بدهی کاری را شروع کند که او را به اوج موفقیت برساند.
شاید شنیدن سرگذشت زندگی پرفراز و نشیب انسانی که بارها زمین خورده و دوباره برخاسته است برای کسانی که با یک شکست متوقف میشوند، عبرت آموز باشد بویژه زمانی که بدانند وی شکست را همواره به تجربه طلایی زندگی اش تعبیر میکند و از آن پلی میسازد برای رسیدن به موفقیت.
برای دیدن کارآفرینی که با کسب و کار سادهای که راه انداخته، بیش از ۵ هزار نفر منتفع شدهاند به محلهای در شمال تهران میروم؛ منطقهای در بام تهران و همجوار رشته کوه البرز. او را دراتاقی ملاقات میکنم که همچون خودش بیآلایش است. نه از تقدیرنامههای قاب گرفته خبری است و نه از لوحهای افتخاری که بعد از آزادی از زندان به عنوان کارآفرین برتر و … دریافت کرده است.
بابک بختیاری در تابستان ۱۳۵۷زمانی که ایران آبستن یک انقلاب بزرگ بود، در تهران به دنیا آمد. او نیز مثل بسیاری دیگر کارآفرینان از کودکی به استقلال مالی و کسب درآمد علاقه مند بوده، به طوری که در ۷ سالگی گاهی دور از چشم پدر و مادر پول توجیبیاش را کیک و آدامس و شکلات میخرید و جلوی استخر محلهشان بساط میکرد. وقتی هم که در ۱۴ سالگی پدرش ورشکست میشود و به خانه مادربزرگ پناه میبرند، صبحها با خریدن چند ساندویچ سرد و فروختن آنها در زنگ تفریح به همکلاسیها، پول توجیبیاش را تأمین میکرد.
از مسافرکشی تا نمایشگاه داری
بابک نخستین کسب و کارش را زمانی آغاز میکند که پول فروش تمام لوازم خانه در اختیارش قرار میگیرد: «در سال ۷۶ با سرمایه ۲ میلیون تومانی که مادرم از فروش تمام لوازم خانه مان در اختیارم قرار داد، پیکانی خریدم که هم وسیله رفت و آمدم به دانشگاه بود و هم با آن در خیابانهای تهران مسافرکشی میکردم. هر چند از این کار روزی ۱۰ هزار تومان هم درآمد داشتم اما شغلی نبود که با روحیات من سازگار باشد. ماشین را فروختم و با یکی از دوستان با سرمایه ۴ میلیون تومانی رستورانی شراکتی راه اندازی کردیم. نداشتن پشتوانه مالی و سرمایه در گردش و محاسبه نکردن دوران به اصطلاح خاک خوردن کار، باعث شد در کمتر از یکسال تمام سرمایه مان را از دست بدهیم.
بعد از مدتی بوفه مدرسهای را اجاره کردم و به فروش ساندویچ پرداختم. تجربه شکست در رستوران در اینجا که نیاز به سرمایه بالا و دکور نبود به کمکم آمد و سود بالای روز ۵۰ هزار تومانی را برایم رقم زد. با این موفقیت، بوفه ۲ مدرسه دیگر را نیز اجاره کردم و بدین شکل نخستین فروش زنجیرهای را تجربه کردم. تا اینکه فصل تعطیلی مدارس شروع شد.
دنبال کاری بودم که روزی پدرم لوازم مستعمل دفتر کارش را گوشه حیاط خانه آورد. از فرصت به وجود آمده استفاده کردم و با تعمیر و رنگ آمیزی آنها و سپس چاپ آگهی فروش در روزنامه ، توانستم تمام لوازم را به قیمت خوبی بفروشم. این سود ۴۰۰ هزار تومانی عاملی شد تا توقعام از بوفهداری بالاتر برود و با چاپ آگهی به خرید و فروش لوازم اداری دست دوم بپردازم. کم کم چند کارگاه تولید لوازم اداری راهاندازی کردم و چند فروشگاه زنجیرهای برای فروش آنها زدم. در اوایل کسب و کارمان رونق خوبی داشت و از تولید و فروش بالایی برخوردار بودیم. اما به دلیل محاسبه نکردن دقیق حساب و کتابها، ورشکست شدم و نه تنها تمام سرمایه ام را از دست دادم بلکه با ۳۰۰ میلیون تومان چک برگشتی، جایی جز پشت میلههای زندان برایم باقی نماند.»
میگویند عقربههای ساعت در زندان کندتر از هرجای دیگری میچرخد. آنقدر کند که هر ساعتش به اندازه یک سال طول میکشد. اما زندان نیز مانند هر چیز دیگر برای بابک فرصتی بود تا فارغ از محیط پرهیاهوی بیرون به زندگی و آرزوهایش فکر کند؛ آرزوهایی که هر چند برخی شکستها آنها را به تأخیر انداخت اما نمیتوانست متوقفشان کند.
ایدهای از صندوقچه خاطرات
کسب و کارها عموماً به رفع نیاز مشتریان میپردازند. اما برخی کسب و کارها با طراحی یک نوآوری به ارائه خدمت یا محصولی جدید میپردازند که قبل از آن، نیاز به وجودش احساس نمیشد. بختیاری نیز برای رسیدن به رؤیاهای بلندپروازانهاش در پی خلق محصولی جدید بود:« در وجودم توان و انرژی زیادی احساس میکردم. بعد از رضایت شاکیان و آزادی از زندان چند کار دیگر را امتحان کردم که چندان موفق نبود و بر بدهیهایم افزود. تا اینکه در سفری همراه با یکی از دوستان به چین، آبمیوهای در رستورانی خوردیم که ذهن مرا خیلی به خود مشغول کرد. البته نه مزه و رنگ آبمیوه بلکه سرو آن در لیوانی دردار که از وسط آن یک نی برای نوشیدن خارج شده بود. آن موقع چنین لیوانی در ایران وجود نداشت.
دوستم دستگاهِ ساختِ آن را خرید و به ایران بازگشتیم. ذهنم تا مدتها به این فکر مشغول بود که چه محصول دیگری میتوان با این لیوان ارائه کرد تا اینکه به یاد خاطرهای از دوران کودکی ام افتادم. یادم آمد که هر وقت مادرم بستنی میخرید، ابتدا آن را در ظرفی هم میزدم تا رقیق شود، سپس چند اسمارتیز به آن اضافه میکردم و تا ته سر میکشیدم و میخوردم که خیلی مزه میداد. از یادآوری این خاطره آنچنان خوشحال شدم که از جایم پریدم و دائم میگفتم «یافتم یافتم» به گونه ای که اطرافیانهاج و واج مرا مینگریستند.
در واقع ایده تولید و فروش بستنی شل در لیوانی که در دارد و با یک نی مصرف میشود از یادآوری خاطره کودکی آغاز شد.
با قرض و وام مغازه ای در شمال تهران بین دو بستنی فروشی بزرگ و معروف اجاره کردم و روی تابلوی آن نوشتم شعبه مرکزی آیس پک ( بستنی بسته بندی). از دید برخیها محاصره بین دو رقیب بزرگ یک ریسک بود اما به نظر خودم این یک فرصت بی نظیر برای دیده شدن بود. در واقع آن محل بازاری بود برای خریدن و خوردن بستنی و ما هم عرضه کننده نوع جدیدی از بستنی بودیم.
تبلیغات ما دهان به دهان بود. یعنی مشتریانمان با رضایتی که از نحوه سرو و مزه بستنی ما داشتند به دیگر دوستان خود نیز اطلاعرسانی میکردند. یکی از تبلیغات ما در ابتدا دادن بستنی رایگان به راننده خودروهایی بود که برای خوردن بستنی در آن محل توقف میکردند. آنها و همراهانشان با دیدن این مدل بستنی، لوگوی آن و نام خاصش که خارجی بود، کنجکاو میشدند تا بیایند داخل مغازه و بستنی با نی که تا آن زمان با قاشق خورده میشد را امتحان کنند. در واقع نوآوری در بسته بندی بستنی، نوع لوگو، طراحی دکوراسیون داخلی که حاصل تجربیات پیشینم بود و تبلیغات شفاهی باعث استقبال فراوان مردم از این محصول و موفقیت سریع ما شد. به طوری که شعبه دوم را نیز خیلی زود افتتاح کردیم. حتی طلبکارانم نیز به مشتریان پر و پا قرص مان تبدیل شده بودند.
کمکم افراد زیادی مراجعه میکردند و درخواست گرفتن نمایندگی داشتند. من نیز به شرطی با واگذاری امتیاز موافقت میکردم که نحوه مدیریت شعبهها مطابق شعبه مرکزی و نظارت ما صورت بگیرد. همچنین خدماتی مانند دکوراسیون و مبلمان داخلی مغازهها، مجهز کردن آشپزخانه، تهیه لیوانهای مخصوص و دادن مواد اولیه بستنی در انحصار شرکت مرکزی و با مدیریت من انجام بگیرد. بدین گونه سیستم فروش زنجیرهای ما وسعت گرفت به طوری که در مدت ۶ ماه تعداد شعبههایمان به ۱۰۶عدد رسید که در دنیا یک رکورد محسوب میشود و تعداد افرادی که به طور مستقیم و غیرمستقیم از این کسب و کار منتفع میشدند به ۵ هزار نفر افزایش یافت. در این مدت نه تنها توانستم بدهی ۳۰۰ میلیون تومانیام را بپردازم بلکه حدود پنج میلیارد تومان نیز سود عایدم شد.»
در سال۸۶ او به عنوان کارآفرین برتر ملی معرفی میشود و سال ۸۸ کسب و کارش در لیست صد برند برتر ایرانی جا خوش میکند. البته کسب و کارهای شکست خورده پیشیناش را با درایت بیشتر احیا میکند و در زمینه فروش مبلمان و رستوران داری به موفقیتهای خوبی دست مییابد. ضمن آنکه روی محصولات دیگری همچون آبمیوه و ماست و بستنی نوآوریهایی انجام میدهد.
هر شکست یک تجربه طلایی
بختیاری در پاسخ به این سؤال که از این همه زمین خوردن چه درسهایی گرفته است، میگوید:«زمین خوردن را بازیای میدانم برای افزایش تجربیاتم. هر موقع که زمین خوردم قوی تر شدم و با اتکا به تواناییهای خودم بلند شدم و با قدرت بیشتری به حرکت ادامه دادم. کسی که زمین نخورد، نمیتواند به انسانی قوی تبدیل شود. افراد موفق و ثروتمند دنیا بعد از بارها شکست و زمین خوردن به پیروزی رسیدهاند. کسانی که زمین خوردهاند بدانند که بحرانهای زندگی آنها را قوی تر میسازد همچون آهنی که با حرارت به فولادی سخت بدل میشود.»
این کارآفرین شانس و خوش بیاری را برای همه یکسان میداند و میگوید: « نداشتن خوش بیاری و شانس بهانه آدمهای ضعیفی است که نمیتوانند از فرصتهای موجود به خوبی استفاده کنند. همه چیز به توانمندیهای خود افراد بستگی دارد. برخی بی توجه و به سادگی از کنار موقعیتها میگذرند و برخی با برقراری ارتباط صحیح از موقعیتهای پیش آمده هر فرصتی را به ثروت تبدیل میکنند.»
شنیدم که جایی گفته عشق به کتاب خواندن دارد؛ از او میپرسم با وجود این هم مشغله و گرفتاری، وقتی هم برای مطالعه دارید؟
میگوید:« اگر از من بپرسند که علم بهتر است یا ثروت به طور قطع خواهم گفت علم. اگرچه تحصیلات آکادمیکم را در رشته مهندسی عمران نیمه تمام رها کردم ولی هرگز خواندن کتاب را کنار نگذاشته ام. در هر فرصتی اطلاعات تجاری ام را افزایش میدهم. خواندن کتاب برای من یک عشق است. از دوران نوجوانی داخل تاکسی، اتوبوس، مطب دکتر، صف انتظار بانک و … به خواندن کتابهای مورد علاقه ام در زمینه تجارت و موفقیت، میپرداختم و هیچ وقت به بهانه کار و گرفتاری فرصت یادگیری را از خودم دریغ نمیکنم. در مورد اهمیت برنامهریزی هم به قانون بیست، هشتاد آقای «پاره تو» اشاره کنم که میگوید بیست درصد از همه فعالیتها و کارهایی که انجام میدهیم، هشتاد درصد از نتایج مهم و معنادار را برایمان به ارمغان میآورد.
در واقع انجام این ۲۰ درصد در زندگی ما تفاوت ایجاد خواهد کرد و ما را در مسیری که آرزوی آن را داریم، قرار خواهد داد. پس برنامه ریزی زندگیمان را باید به گونه ای طراحی کنیم که در کمترین زمان بیشتری نتایج عایدمان شود. من اعتقاد دارم با برنامهریزی و نظم دادن به کارها میتوان فرصتهای زیادی را آزاد کرد تا اوقات بیشتری را در کنار خانواده گذراند.
برخیها را میبینیم که در تمام عمر از صبح تا شب وقتشان را درگیر یک مغازه میکنند اما برخی دیگر با بهرهگیری از یک سیستم، نه تنها آن مغازه را از دور کنترل میکنند بلکه میتوانند دهها مغازه دیگر هم راهاندازی کنند. باید اعتراف کنم هر چقدر کارهایم بیشتر میشود، به دلیل بهره مندی از سیستمی که به حضور فیزیکی من نیازی ندارد، وقتم نیز آزادتر میشود و میتوانم اوقات بیشتری را با خانوادهام باشم و به ورزش رزمی که مورد علاقهام است بپردازم و مسافرتهای طولانی مدتی در برنامه ام داشته باشم بدون آنکه کمترین مشکلی در اداره کسب و کارم ایجاد شود.»
از کارآفرینی که در سنی کمتر از ۳۰ سالگی بزرگترین فروش زنجیره ای در ایران را راه اندازی کرد و به اوج ثروت و موفقیت رسید، رموز موفقیتش را میپرسم، میگوید:« به عنوان یک کارآفرین خودم را در ابتدای راه میبینم و اگر امروز پیشرفتی در کارم دارم به این دلیل است که به انگیزههایم بها داده ام. در کار به پنج اصل تخیل، باور، برنامهریزی، تلاش و هدف اعتقاد دارم. تخیل به ما این امکان را میدهد تا به هر ایده ای که میخواهیم فکر کنیم. باورداشتن به تواناییهایمان و رشد کسب و کارمان دومین رمز مهم موفقیت است.
در مرحله بعد برای عملی کردن رؤیایمان باید برنامه ریزی کنیم. در واقع برنامه ریزی سناریویی است که حتی بدون داشتن پول و پارتی میتواند کسب و کارمان را رو به جلو هدایت کند و بدون وجود آن مقصد را نمیبینیم. مرحله آخر تلاش است که بدون مراحل قبلی این عامل هیچ تأثیری در موفقیت شما نخواهد داشت. البته یک نکته بسیار مهم برای رسیدن به موفقیت و شکل دادن رؤیاهایمان، دور کردن افکار منفی و سیاه از ذهن و قلبمان است که آنها مخل و مزاحمی هستند برای زایش اندیشههای نو و ایدههای بکر در ذهنمان.»
لذت موفقیت در پیمودن مسیر است
بابک بختیاری در اختیار گذاشتن تمام امکانات به فرزندان را نادرست میداند و میگوید:« اگر بدون زحمت همه چیز برای بچهها مهیا شود، زندگی برایشان بی معنا میشود. آنها باید با تلاش و زحمت در مسیر موفقیت حرکت کنند تا مزه آن را بچشند و قدرش را بدانند. باید در این راه بارها زمین بخورند و بلند شوند تا موانع را پشت سر بگذارند. آنگاه که همچون فولاد محکم شدند هر چه در اختیارشان قرار گیرد به بهترین شکل از آن استفاده میکنند.»
بختیاری همچنین موفقیت در هر کسب و کاری را آموختنی میداند و نه ذاتی و ادامه میدهد:« افراد زیادی با حضور در کلاسهای مختلف راههای موفقیت را پیدا میکنند. از شکستهایشان درس میگیرند و روحیهشان را قوی نگه میدارند، باوری قوی دارند و به آینده کارشان امیدوارند. انسانها اگر در جهت رسیدن به آرزوهایشان تلاش کنند قطعاً رشد بهتری را در دنیا شاهد خواهیم بود. اما متأسفانه بسیاری از افراد به دلیل سستی و تنبلی و نداشتن باور از پیگیری آرزوهایشان میگذرند که نتیجهای جز حسرت برایشان باقی نمیماند.»وی انتهایی برای آرزوهایش متصور نیست و حضور در عرصههای جهانی را حداقل آرزویش میداند که مسیری از این راه را با افتتاح شعبی در مالزی، کویت، عراق و امارات متحده پیموده است. همچنین به رعایت شعار«همیشه حق با مشتری است» تأکید میکند و معتقد است «رضایت مشتری برکت هر کسب و کاری است».
او ارتباطات را عاملی تأثیرگذار در رشد کسب و کارها میداند و میگوید:« با هر کسی که دوست شدم و ارتباط برقرار کردم یک روزی به کمکم آمد؛ چرا که هر کس اطلاعاتی دارد، محصولاتی را میشناسد و ارتباطاتی دارد که میتواند در پیشبرد کسب و کارمان مؤثر باشد. حتی رقابت سالم نیز میتواند انگیزهای بالا برای رشد کسب و کارمان ایجاد کند.»
وقتی با این کارآفرین خوشفکر خداحافظی میکنم در این فکرم که چند نفر مانند او پیدا میشود که در اندیشه ساختن برندی برتر هستند، اما شانس دریافت رضایت و فرصتی از طرف طلبکارانشان را نیافتهاند. آیا هستند کسانی که میتوانند در صورت آزادی، برای چند هزار نفر اشتغال آفرینی کنند؟
این کارآفرین انتقادی هم به بانکها دارد و میگوید:« خیابانهای تهران روزگاری شبهای روشنی داشت. چراغ بسیاری از مغازهها همچون رستورانها، گلفروشیها، ساندویچیها، آرایشگاهها و… روشن بود اما چند سالی است که بانکها بهترین نبشها را خریدهاند و یک تجارت پرسود و بی دردسر برای خود ایجاد کردهاند. این شده تاریکی خیابانها و کوچ مردم به خانهها. شاید اگر بانکها شعبههای خود را در داخل پاساژها و خیابانهای فرعی میزدند، شهرمان شبهای روشنتری داشت.» (مهرداد افشار/ ایران)
تی. هارو اِکِر در کتاباش اسرارِ ذهن میلیاردرها تاکید میکند که “موفقیت مهارتی آموختنی است. اگر میخواهید یک گلفبازِ فوقالعاده شوید، میتوانید چگونگی انجام آن را یاد بگیرید. اگر میخواهید یک نوازندهی پیانو فوقالعاده شوید، میتوانید چگونگی انجام آن را یاد بگیرید… اگر میخواهید ثروتمند شوید، میتوانید چگونگی انجام آن را یاد بگیرید.”
آندرو کارنیج، که از هیچ شروع کرد و ثروتمندترین مرد کشور شد، تمام ثروتش را به یک اصل نسبت میدهد: مغز متفکر.
ایدهی او این است که دور خودت را از آدمهای با استعدادی که هم بینش شما هستند پر کنید چون چند ذهن خلاق و باهوش اساسا از یک مغز قدرتمندتر است.
بهعلاوه، ما شبیه آدمهایی میشویم که با آنها ارتباط داریم، و همین دلیل است که ثروتمندان دوست دارند با کسانی که ثروتمند هستند ارتباط داشته باشند.
میلیاردر خودساخته استیو سیهبولد میگوید، “در اکثر موارد، ثروت خالصتان بازتابِ سطح دوستان نزدیکتان است. در کنار آدمهایی بودن که از شما ثروتمندتر هستند این پتانسیل را در پی دارد که میتوانید فکرتان را گسترش دهید و درآمدتان را به سرعت افزایش دهید. واقعیت این است که، در مورد پول ثروتمندان متفاوت از قشر متوسط فکر میکنند، و در جوار آنها بودن چیزهای فراوانی را میتواند نصیبمان کند.”
اگر میخواهید بیشتر دربیاورید، یک راهحل ساده آن است که بیشتر کار کنید- و شما وقتی شغل دوم داشته باشید از این که اضافهکاری کنید بیشتر پول به دست خواهید آورد.
شما خواهید توانست مجموعهی مهارتهایتان را با کار کردن در زمینهای متفاوت، فکر کردن درمورد کار در یک بافت اجتماعی متفاوت، و گسترش شبکهی ارتباطیتان افزایش دهید. بهعلاوه، این فرصتی فوقالعاده است برای پول درآوردن از یکی از علایق خاصتان- مثل عکاسی، موسیقی، تدریس خصوصی، یا مربیگری- یا اشتیاقتان را به یک کار کمکی تبدیل کنید.
کارهایی پردرآمدی را که میتوانید به صورت جانبی انجام دهید چک کنید و در مورد چگونگی شروع یک کار کمکی نوشتههای خانمی را بخوانید که نزدیک به ۴۰۰۰ دلار به صورت جانبی در ماه درآمد کسب کرده بود.
آدمهای ثروتمند بیشتر ترجیح میدهند آموزش ببینند تا سرگرم شوند- اگر میخواهید مثل آنها بشوید، دست به کار شوید و شیرجه بزنید توی کتابهای مربوط به سرمایهگذاری یا تامین مالی شخصی، یا از زندگینامهی یک شخص موفق نکاتی را الگوبرداری کنید.
سیهبولد مینویسد، “بروید خانهی یک آدم پولدار و اولین چیزی که خواهید دید یک کتابخانهی بزرگِ پر از کتاب است که او برای آموزش خودش در زمینهی موفقتر شدن از آنها استفاده کرده است.”
مثلا میلیاردر، وارن بافیت، را در نظر بگیرید که تخمین میزند حدود ۸۰ درصد از وقتش را به مطالعه اختصاص میدهد.
درحالیکه ثروتمندان لزوما برای پولدار شدن خیلی به تحصیلات رسمی بهایی نمیدهند- بسیاری از بزرگترین آدمهای موفق تحصیلات رسمی کمی دارند- آنها قدر قدرت یادگیری را سالها پس از اتمام دانشکده میدانند.
اگر میخواهید ثروتاندوزی کنید، موفق باشید، یا در زندگی پیش بیوفتید، باید خودتان را به بلاتکلیفی و زحمت عادت بدهید.
آدمهای ثروتمند، به گونهای خاص، راحتی را در بلاتکلیفی مییابند. سیهبولد مینویسد، “راحتی جسمی، روانشناختی، و عاطفی هدف اصلی نگرش قشر متوسط جامعه است. متفکران جهانی از همان اول میآموزند که میلیاردر شدن آسان نیست و نیاز به راحت بودن میتواند مخرب باشد. آنها میآموزند که وقتی در یک حالت بلاتکلیفی پیش میروند احساس راحتی کنند.”
اگر میخواهید ثروتمند شوید باید با احساس نا راحتی مشکلی نداشته باشید. اگر مشکل دارید، یاد بگیرید چگونه مشکل نداشته باشید، سیهبولد مینویسد: “آدمهای بزرگ میدانند برای ثروتمند شدن باید بهایی پرداخت، ولی اگر از گذراندن درد و رنجهای موقت آزرده خاطر نشوند، میتوانند برای باقی عمر از ثروت فراوانشان بهره ببرند.”
کاربستِ این نگرش را از امروز با یکی از راهکارهای پیشنهادی سیهبولد شروع کنید: “فهرستی تهیه کنید از ۵ کاری که باید امروز انجام بدهید و ناراحت کننده هستند ولی به شما کمک میکنند اندوختهی مالی خود را درست کنید.”
احتمال دارد پولی که در حساب پساندازتان خواباندهاید به میزان ناچیزی افزایش پیدا میکند. این بهخاطر آن است که اکثر ما از بانکهای بزرگ استفاده میکنیم که نرخ بهرهی بسیار کمی حدود ۰،۰۱ درصد میدهند.
با این نرخ بهره، اگر شما سرمایهی ۱۰۰۰۰ دلاری را به مدت یک سال در حساب پسانداز اصلیتان بخوابانید، بهرهی خالص ۱ دلار را دریافت خواهید کرد، و تازه این مبلغ پیش از کسر مالیات است. یک سپردهی ۵۰۰۰۰ دلاری بعد از یک سال فقط ۵ دلار بهره خواهد داشت.
ولی اگر از یک حساب پساندازِ با بهرهی بالا در یک بانک داخلی استفاده میکنید، به لطف نرخ بهرهی ۱ درصد، سپردهی ۱۰۰۰۰ دلاریتان در طول سال ۱۰۰ دلار بهره خواهد داشت- و ۵۰۰۰۰ دلار ۵۰۰ دلار. حسابهای پساندازِ با نرخ سود بیشتر- بیشترین نرخ موجود ۱.۲۵ درصد است- حتی بهرهی بیشتری به شما خواهند رساند.
قبول، استفاده از یک حساب پسانداز با بهرهی بالا قرار نیست ثروت بادآورده برایتان به ارمغان بیاورد یا یکساله شما را ثروتمند کند، ولی این روشی آسان برای چند چوق بیشتر درآوردن از پولی که به نحو دیگری از آن استفاده نمیشود. اگر میخواهید برای شروع کسب بهرههای بیشتر، از بانکهای مرسوم به یک بانک برخط بروید، بیشتر درمورد حسابهای پسانداز با بهرهی بالا مطالعه کنید و فهرست گزینههای بانکی مگنیفای مانی را بررسی کنید.
میگویند سحرخیز باش تا کامروا شوی، و ممکن است پشتِ این گفتاورد حقیقتی نهفته باشد.
سحرخیزان از طریق پاسخ دادن ایمیلها، ورزش کردن، مراقبه کردن، یا مطالعه، پیش از آن که بسیاری از ما حتی ساعت زنگدارمان را خاموش کرده باشیم، از همه پیشی میگیرند و به همین جهت شادتر و سالمتر هستند.
بعضی از قدرتمندترین و موفقترین آدمها قدر هر صدایی را که بیدارشان میکند میدانند – اگر این کار برای آنها جواب داده است، برای شما هم می تواند جواب بدهد.
یکی از موثرترین راههای کسب پول بیشتر از طریق سرمایهگذاری آن است، پس این کار را در اسرع وقت شروع کنید.
رامیت ستی در پرفروشترین اثر نیویورکتایمز، “یادتان میدهم که ثروتمند شوید”، مینویسد: “بهطور میانگین، میلیاردرها ۲۰% از درآمد داخلیشان را هر ساله سرمایهگذاری میکنند. ثروت آنها با مبلغی که هر سال به دست میآورند سنجیده نمیشود، بلکه با چگونگی پس انداز و سرمایهگذاریشان در طول زمان سنجیده میشوند.:
بخش اعظم ماجرا اینجا است که برای سرمایهگذاری کردن نیازی نیست حتما ثروتمند باشید- فقط باید در کنارگذاشتن بخشی از پولتان به صورت منظم و پیوسته کوشا باشید. هرچه بیشتر بتوانید پول کنار بگذارید، بهتر است، ولی حتی مقداری اندک هم میتواند در دراز مدت، به لطف بهرهی مرکب، کارساز باشد.
سادهترین نقطهی شروع سرمایهگذاری کردن در طرح ۴۰۱(ک) کارفرمایان است. بعد توجهی هم به اختصاص پولتان به یک بیمهی بازنشستگی مرسوم یا خویشفرما داشته باشید، حسابهای بازنشستگی فردی با محدودیتها و ساختارهای مالیاتی متفاوت- که انتخاب هر یک از آنها به درآمدتان و مسائل مالیاتی بستگی دارد. اگر هنوز پولی برایتان باقی مانده است و تشنهی سرمایهگذاری آن هستید، میتوانید دربارهی صندوقهای شاخص کم هزینه، که وارن بافیت پیشنهاد میدهد، تحقیق کنید و به روشهای سرمایهگذاری برخطی که “مشاوران روباتیک” نامیده میشوند نگاهی بیندازید. برای کسب اطلاعات بیشتر پیش از شروع دربارهی اصول اولیهی این کار مطالعه کنید.
اگر میخواهید بیشتر پول در بیاورید، باید هدفی مشخص داشته باشید و بعد طرح مشخصی برای نحوهی رسیدن به آن هدف داشته باشید. پول از آسمان نمیبارد، باید برای به دست آوردنش تلاش کنید.
اِکِر تاکید میکند: ثروتمندان متعهد میشوند که به ثروت دست یابند. این کار تمرکز، جربزه، دانش، و تلاش فراوان میخواهد و اگر اهداف درست و بینشی روشن داشته باشید شدنی است: “دلیل شمارهی یک اکثر کسانی که به خواستههایشان نمیرسند این است که آنها نمیدانند چه میخواهند. ثروتمندان کاملا به وضوح میدانند که خواهان ثروت هستند.” برای درآمد و ثروت خالص سالانهیتان آن چه را اِکِر “بازی رسیدن به هدف” می نامد روی کاغذ پیاده کنید. وقتی برای رسیدن به این هدفها چهارچوب زمانی مشخص میکنید، واقعبین باشید، ولی در ضمن، بزرگ فکر کنید و از به چالش کشیدن خودتان نترسید.
T. Harv Eker is an author, businessman and motivational speaker known for his theories on wealth and motivation. He is the author of the book Secrets of the Millionaire Mind published by HarperCollins
تصور ما از اردکها موجودات تزیینی بانمکی است که مرتب پشت سر هم رژه میروند و فقط در روستاهای شمالی کشور یافت میشوند؛ اما کسانی هستند که با نگاه تجاری به همین موجودات خوشرنگولعاب توانستهاند کسب درآمد کنند. اگر شما هم به پرورش ماکیان علاقهمند هستید، به شما پیشنهاد میکنیم این بار «اردک» را انتخاب کنید.
«محسن مهابادی» ۲۲ سال است که در حرفه پرورش اردک مشغول به کار است. این شغل حرفه پدری آقای مهابادی است و حالا او ادامهدهنده کار پدر است و الان در ورامین کارگاه تولیدی هم دارد. تقریبا ۲۵ سالی میشود که بهغیراز خطه شمال در دیگر نقاط کشور هم پرورش اردک راه افتاده است. آقای مهابادی تجربه چندین سالهاش درباره این حرفه را با در میان میگذارد:
با شش میلیون استارت کار را بزنید
برای شروع به کار حداقل به یک مکان مسقف ۱۰۰ متری و شش میلیون پول احتیاج دارید. با این سرمایه و کارگاه تقریبا میتوانید سه هزار اردک یک تا ۱۵ روزه پرورش دهید. سالهای قبل، پرورش اردک از دیماه شروع میشد و تا اسفندماه نیز کار تولید تمام میشد؛ اما الان دو سالی میشود که پرورش اردک محدودیتی ندارد و در هیچوقت از سال تعطیل نمیشود که این هم به علت پرطرفدار شدن گوشت اردک و تقاضای بیشتر بازار است.
شالیزارها؛ پروپا قرصترین مشتریان اردک
شما از سه روش میتوانید از اردک کسب درآمد کنید: اولی پرورش دادن اردکهای ۲۰ روزه است. مشتری این اردکها شالیکاران هستند که بهصورت فلهای جوجه اردکها را خریداری میکنند و پسازاینکه شالیهای برنج جمع شد، این اردکها را در شالیزارها رها میکنند و این اردکها علاوه بر شخم کشی و خوردن آفات زمین، تولید کود هم میکنند و بعد از بزرگتر شدنشان هم میتوان از گوشت آنها استفاده کرد.
روش دیگر پرورش اردک برای استفاده از گوشت آنهاست. برای اینکه بتوان از گوشت اردکها استفاده کرد باید حداقل ۵۰ الی ۶۰ روزه باشند و پس از پروار شدن در بازار به فروش رساند.
و بالاخره روش بعد پرورش اردکهای مولد است. برای پرورش اردکهای مولد هم باید ۵ الی ۶ ماه از عمر اردکها بگذرد. برای این کار باید ابتدا نر و ماده اردکها از هم تشخیص داده شود؛ چون اگر تعداد نر و ماده متناسب نباشد، ممکن است همدیگر را بکشند. باید به تغذیه اردکها در این مدت توجه شود. بعدازاین هم وقتی به تخمکشی رسیدند، تخمها درون دستگاه قرار داده میشوند و بعد از تخم درآمدن اردکها، اگر جایی برای نگهداری وجود داشته باشد، میتوانید آنها را پرورش دهید؛ وگرنه یکروزه آنها را بفروشید. هر اردک مولد تا زمانی که جوجهاش از تخم بیرون بیاید، حداقل ۲۸ تا ۳۰ هزار تومان خرج برمیدارد.
البته همه اینها بستگی به بازار دارد که شما به پرورش اردک مولد بپردازید یا به شالیزارها بفروشید یا آنها بهصورت اردکهای گوشتی پرورش دهید و شما باید تشخیص بدهید که هزینه خود را روی کدامیک از این بازارها متمرکز کنید.
در همه جای ایران میتوانید اردک پرورش دهید
درآمد کارهای تولیدی ارتباط مستقیمی با وضع بازار و تجربه شما دارد. اگر بخواهید همان میزان سه هزار اردک را پرورش دهید، در ماه حدود یکمیلیون و دویست هزار تومان میتوانید درآمد داشته باشید و کمکم با توسعه کار میتوانید درآمد خود را بیشتر کنید و حتی افراد دیگری را هم صاحب شغل کنید.
شما در هر نقطه از ایران که باشید میتوانید به پرورش اردک فکر کنید. اوایل فقط در خطه شمال کشور پرورش پیدا میکرد و ۹۰ درصد تولیدات هم در شمال کشور بود اما الان در نقطههای گرمسیری مثل عراق هم میتوان آن را پرورش داد. اردکها میتوانند جایگزینهای خوبی برای گوشت مرغ باشند. تغذیه این دسته از ماکیان شبیه مرغ است؛ با این تفاوت که گوشت آن گرم است و مثل مرغ واکسینه نمیشود؛ درنتیجه مشکل هورمونی نداردو ارزش تغذیهای آن هم بالاست. نگهداری اردک خیلی کار دشواری نیست؛ فقط باید مراقب تغذیه آنها و دمای سالن باشید. اردکها موجودات زیبا و بهدردبخور و البته خوشمزهای هستند که میتوان آنها را بیشازپیش وارد سبد غذایی مردم کرد.
ذرت ۵۲۰
گندم ۱۰۰
سویا ۳۱۰
صدف ۶
پودر استخوان ۱۲٫۵
مکمل ۷
نمک ۲
متیونین ۱٫۵
لیزین ۱
سبوس ۴۰
جمع ۱۰۰۰ کیلو