محل تولد پیامبر اسلام حضرت محمد (صلوات الله علیه) در خانهای در نزدیکی مسجدالحرام و در انتهای باب صفا و ابتدای شعب ابیطالب قرار داشته است.
تنها با اصرار شیخ عباس قطان شهردار وقت مکه و درخواست وی از ملک عبدالعزیز قرار شد تا در آنجا کتابخانهای بنا کنند که امروزه به نام «مکتبة مکة المکرمه» شناخته میشود. در حال حاضر بر سر در این مکان تابلوئی با عنوان «مکتبة مکة المکرمه» نصب است.
«محمد» از این رو است که من در زمین محمد و ستوده شده هستم، اما «احمد» از این رو است که من در آسمان ستودهتر از زمین هستم، اما «بشیر» از این رو است که پیروان خدا را به رحمت الهی مژده میدهم و اما «نذیر» از این رو است که گنهکاران را از دوزخ میترسانم. او را با لقب «مصطفی» میخواندند یعنی برگزیده، و نیز «خاتم النبیین» میخوانند، یعنی آخرین پیامبران.
هند در پاسخ گفت: صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشید، قامتش رسا، سرش بزرگ، مویش نه پیچیده و نه افتاده، رنگش سفید روشن، پیشانیاش گشاده، ابروهایش پرمو و کمانی و از هم گشاده، در وسط بینی برآمدگی داشت ریشش انبوه، سیاهی چشمش شدید، گونهاش نرم و کمگوشت، دندانهایش باریک، دندانهای ثنایایش از هم گشاده، اندامش معتدل و باریکی کف پایش خالی و کمگوشت بود، هنگامی که راه میرفت با وقار حرکت میکرد، گامهای گشاده میگذاشت همانند آنکه از بلندی به پایین گام بردارد، وقتی به چیزی توجه میکرد، به طور عمیق به آن نگاه میکرد، هنگام حرکت، بیشتر به زمین مینگریست و به مردم خیره نمیشد و به هر کس که میرسید به او سلام میکرد و همواره به هدایت و راهنمایی مردم میپرداخت.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
وی این را هم گفته که با استعلام از گمرک با فروش گوشیهای آیفون قاچاق موجود در بازار به شدت برخورد میشود.
در این راستا، گمرک ایران ارزش گمرکی انواع گوشیهای آیفون ۷ را تحت ردیف تعرفهای ۸۵۱۷۱۲۱۰ اعلام کرده است.
بنابراین گزارش، هماکنون واردات اکثر برندهای معروف انواع گوشیهای تلفن همراه به صورت رسمی و قانونی آزاد است و اجازه ثبت سفارش داده میشود.
گوشیهای تلفن همراه به هنگام ورود در گمرک به لحاظ فنی توسط نمایندگان شرکت ارتباطات زیرساخت تست فنی میشود تا به لحاظ طول موج مجوز تاییدیه این شرکت صادر شود.
در حال حاضر امکان ثبت سفارش انواع گوشیهای تلفن همراه آیفون ازجمله آیفون ۷ وجود دارد و در صورت واردات رسمی و قانونی انواع گوشیهای تلفن همراه، شماره شناسه بینالمللی آنها در بانک اطلاعات گمرک ثبت میشود.
ملاک دریافت حقوق و عوارض گمرکی از گوشیهای وارداتی ارزش پایهای است که توسط گمرک تعیین و بر پایه آن ۵ درصد حقوق ورودی دریافت میشود.
مبنای محاسبه نرخ ارز برای دریافت حقوق و عوارض گمرکی نرخی است که از طرف بانک مرکزی اعلام میشود.
بر این اساس بیشترین ارزش گمرکی مربوط به آیفون ۷ پلاس با حافظه ۲۵۶ گیگا بایت است که ارزش آن برابر ۸۱۵ یورو اعلام شده است. کمترین ارزش گمرکی نیز مربوط به آیفون ۷ با حافظه ۳۲ گیگا بایت است که ۵۴۰ یورو ارزشگذاری شده است.
این در حالی است که قیمت جهانی برای گوشیهای آیفون رقمی بالاتر از ارزشهای گمرکی مشخصشده برای این گوشیهای تلفن همراه است.
به این ترتیب با توجه به اینکه واردکننده باید برای خرید گوشیها ارز به قیمت آزاد پرداخت کرده و از سوی دیگر عوارض و حقوق ورودی را بر اساس دلار دولتی میپردازد، میتوان قیمتی که برای خرید گوشیها هزینه میکند را محاسبه کرد.
به این ترتیب مشاهده میشود که در صورت واردات رسمی گوشیهای آیفون با قیمت جهانی و پرداخت مجموعا ۱۸ درصد به عنوان حقوق ورودی، مالیات علیالحساب و مالیات بر ارزش افزوده در برخی از مدلهای آیفون قیمت تمام شده برای واردکننده بالاتر از قیمت بازار است.
این در حالی است که قیمت محاسبه شده در این گزارش بر مبنای قیمت آیفون در اروپاست و گمرک ایران ارزشها را بر اساس واردات از کشورهای آسیایی اعلام کرده که قیمت این گوشیها در کشورهای آسیایی از جمله امارات بالاتر از قیمت اروپاست.
از سوی دیگر باید هزینه حمل و توزیع گوشیها در کشور و سود فروشنده و واردکننده را در نظر گرفت که به این ترتیب واردات رسمی گوشیهای آیفون به این شکل و فروش آنها با قیمت معمول بازار امری دور از منطق به نظر میرسد و در صورتی که قیمت آنها نیز بالاتر باشد، توان رقابت با گوشیهای قاچاق را نخواهد داشت.
با این حال با توجه به اینکه سخنگوی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز از ورود ۲۰۰ هزار گوشی آیفون به صورت رسمی تاکنون خبر داده است، باید دید که این گوشیها با چه قیمتی خریداری شده و با چه قیمتی در بازار عرضه میشوند و میتوانند بازار فروشی را به خود اختصاص دهند یا خیر؟
یادآوری این نکته نیز ضروری است که با توجه به افت قیمت زیاد این گونه کالاها، واردکننده باید به سرعت اقدام به فروش آنها کند.
مدل گوشی | ارزش گمرکی (یورو) | قیمت جهانی در اروپا (یورو) | میزان عوارض بر اساس ارز دولتی و ارزش گمرکی | قیمت حدودی (تومان) | حدود قیمت بازار (تومان) |
آیفون ۷ پلاس (۱۲۸ گیگابایت) | ۷۳۰ | ۸۱۹ | ۴۴۶۷۶۰ | ۳۸۸۶۵۶۰ | ۴۲۰۰۰۰۰ |
آیفون ۷ پلاس (۲۵۶ گیگابایت) | ۸۱۵ | ۹۱۹ | ۴۹۸۷۸۰ | ۴۳۵۸۵۸۰ | ۴۹۰۰۰۰۰ |
آیفون ۷ (۳۲ گیگابایت) | ۵۴۰ | ۵۹۹ | ۳۳۰۴۸۰ | ۲۸۴۶۲۸۰ | ۲۸۰۰۰۰۰ |
آیفون ۷ (۱۲۸ گیگابایت) | ۶۳۰ | ۶۹۹ | ۳۸۵۵۶۰ | ۳۳۲۱۳۶۰ | ۳۳۰۰۰۰۰ |
آیفون ۷ (۲۵۶ گیگابایت) | ۷۱۵ | ۷۹۹ | ۴۳۷۵۸۰ | ۳۷۹۳۳۸۰ | ۳۷۰۰۰۰۰ |
آیفون ۷ پلاس (۳۲ گیگابایت) | ۶۴۰ | ۷۱۹ | ۳۹۱۶۸۰ | ۳۴۱۱۴۸۰ | ۳۸۰۰۰۰۰ |
معبد اوشو آشرام متعلق به یک عارف هندی به نام اوشو بوده است که امروزه گردشگران زیادی را برای یادگیری مدیتیشن از سراسر دنیا به خود جذب می کند.
معبد اوشو آشرام از آن مکانهای دیدنی هند است که کمتر کسی آن را میشناسد. این موضوع را میتوان با یک جستجوی ساده در اینترنت و تعداد مطالب منتشر شده به زبان فارسی فهمید.
نه تنها در وبگردی بلکه اگر نگاهی به تورهای مسافرتی به هند بیندازید و یا از مکانهای دیدنی آن بپرسید کم میشود اسمی از این معبد به میان بیاید. شاید این موضوع به دلیل موقعیت مکانی این معبد باشد.
معبد اوشو در شهر پانا هند قرار گرفته است. شهری که نسبت به شهرهای دیگر هند مثل دهلی و بمبئی و ... معروف نیست؛ با اینکه شهر پانا جاذبههای درخوری را برای دیدن دارد و پر از مکانهایی است که میتوان برای گشت و گذار رویش حساب کرد و کلی نیز سرگرم شد. شاید هم آنقدر معبدهای زیبا و معروف در هند وجود دارد که کمتر فرصت بازدید از این معبد برای گردشگران ایرانی پیش آمده است. به هرحال دلیل کمتر دیدهشدن این معبد هر چه که باشد، خواندن این مطلب میتواند به شما در شناخت معبد اوشو کمک کند.
همانطور که میدانید هند را کشور هفتاد و دو مذهب میگویند. مهد فرقهها و مذاهبی که در همه زمینهها و بعدهای این کشور رد پایش دیده میشود. مثلا در زمینه گردشگری تا جایی اهمیت پیدا میکند که جهانگردان این کشور را با معبدهایش میشناسند. البته نه معبدی که بحث این مطلب ماست.
اوشو نام یک عارف هندی است. یک انسان مذهبی که خودش را وابسته و پیرو هیچ مذهبی نمیدانست و بیشتر بر انسانیت و کشف توانمندیهای انسان تاکید داشت. او کتابهای زیادی را از خود به جای گذاشت و پیروان زیادی در سراسر هند داشت. یکی از رسانهها اوشو را جزء 20 مرد تاثیرگذار قرن بیستم در هند، معرفی کرده است.
اوشو در آغاز در شهر بمبئی بود و بعد از آن به سمت شهر پانا مهاجرت کرد تا بتواند یک آشرام (محل تدریس) تاسیس کند. محلی بزرگتر و راحتتر که دارای تسهیلات بیشتری برای تربیت شاگردانش باشد. بعدها اوشو از هجرتش به عنوان حرکتی جهت حفظ نسل بشر یاد کرد.
او گفته بود اگر ما نتوانیم در 20 سال آینده انسان تازهای را خلق کنیم، انسانیت آیندهای نخواهد داشت. فقط زمانی میتوانیم جلوی خودکشی همگانی را بگیریم که انسان جدیدی خلق کنیم.
هنوز هم معبد اوشو آشرام به عنوان مکانی برای یادگیری مدیتیشن به شمار میرود. سالانه گردشگران زیادی از سراسر دنیا برای یادگیری و یافتن آرامش به این مکان سفر میکنند. البته ممکن است خیلی از مراسمهای آنها به نظر دیگران مسخره و مضحک بیاید اما قسمتی از مراسم مذهبی آنها است که با آن آرامش پیدا میکنند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
برترین ها: بالای دامنه کوه های شیب دار کمون کارنوت در در بریتانی در شمال غرب فرانسه، یک پروژه بزرگ مقیاس در جریان است، پروژه ای که امیدوار است کل دامنه کوه را با هزاران مجسمه گرانیتی که قدیسان بریتانی را نشان می دهد بپوشاند. بیش از هفت هزار قدیس در سراسر بریتانی مورد احترام هستند، اگرچه تعداد کمی از آن ها رسما توسط کلیسای کاتولیک روم شناخته شده اند.
این پروژه با هدف گرامیداشت و بالابردن آگاهی نسبت به تاریخ سلتی بریتانی و همینطور اهمیت گرانیت در منظره برتون و اقتصاد محلی ایجاد شده است. این پروژه در سال 2008 آغاز شد و تاکنون بیش از 60 مجسمه 3 متری توسط شهرداری اهدا شده است و باوجودی که سایت یک تپه است، نام گمراه کننده «دره سنت ها» را روی آن گذاشته اند. هریک از مجسمه های این دره، یک قدیس مرتبط با افسانه های محلی است که به نوبه خود ترکیبی از سلتی، گالو رومی و فرهنگ مسیحی هستند. به لطف تنوع هنرمندانی که در این پروژه به کار گرفته شدند، ظاهر هر مجسمه کاملا منحصربفرد است.
این پروژه عظم توسط فیلسوف بریتانی «فیلیپ ابجین» پایه گذاری شد و هزینه آن تماما توسط کمک های مالی جوامع و سازمان های محلی تامین می شود. هرکسی می تواند اسپانسر یک مجسمه باشد، قدیس حامی خود را انتخاب و محل قرارگیری آن را در دامنه انتخاب کند. ساخت هر مجسمه حدود 12 هزار یورو هزینه دارد.
دردسرهای پاک کردن آدامس
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - سعید مرادیکیا، کارشناس محیطزیست:
کوچکتر که بودیم وقتی بهطور اتفاقی آدامسی را قورت میدادیم، میترسیدیم رودههایمان بههم بچسبد! کوچکتر که بودیم وقتی از جویدن آدامس خسته میشدیم، گاهی آدامسمان را به جایی میچسباندیم؛ پایهی میز، لب پنجره و...
کوچکتر که بودیم گاهی حواسمان نبود و آدامس جویده شده را در خیابان یا در باغچهها بهگوشهای پرتاب میکردیم!
حالا گاهی فکر میکنم جای این زبالهی کوچک چسبناک کجاست؟ در سطل زبالهیتر یا خشک؟
در واقع آدامس یک مادهی زیست تخریبپذیر (قابل تجزیه در زمان کوتاه) نیست و حداقل پنج سال بدون هیچ تغییری در طبیعت باقی میماند. به دلیل تجزیهناپذیری آدامس متأسفانه حتی نمیتوان آن را به کمپوست تبدیل کرد.
آدامس در سیستم گوارش ما انسانها نیز هضم نمیشود و در نهایت بدون تغییر به سیستم فاضلاب وارد میشود.
بررسیهای انجام شده حاکی از آن است که آدامس حتی در سیستم گوارش سایر موجودات دریایی و خشکی هم قابل هضم نیست و متأسفانه در بسیاری از موارد پرندگان و بهویژه پرندگان جوان با بلع پسماندهای آدامس دچار خفگی میشوند و در نهایت میمیرند.
مناسبترین روش دفع پسماند آدامس در شهرها، پیچیدن آن در تکهای کاغذ و انداختن آن در مخازن پسماند شهری است. در این حالت، این پسماندها یا در زبالهسوزها سوزانده و یا در مراکز دفن بهداشتی دفع میشوند.
بهتازگی شرکتی به نام «تراسایکل»(TerraCycle) در اقدامی جالب، مخازنی را برای جمعآوری پسماندهای آدامس طراحی و تولید کرده است.پسماندهای آدامس جمعآوری شده از این مخازن، در نهایت با پسماندهای پلاستیکی دیگر ترکیب و برای ساخت محصولات جدید مورد استفاده قرار میگیرند.
منتهی در این روش نباید آدامسها را در تکههای کاغذی پیچاند بلکه پسماند آدامس را باید به همان صورت به درون مخازن مخصوص انداخت.گفتنی است که اخیراً تلاشهایی هم برای حذف مواد شیمیایی و استفاده از مواد تجزیهپذیر در تولید آدامس صورت گرفته است.
برخی معتقدند که باید مصرف آدامس را ممنوع کرد، چون پسماند آدامس باعث آلودگی خیابانها و پیادهروها میشود. مثلاً در کشور سنگاپور مصرف آدامس ممنوع است.
در این کشورمصرف آدامس، تنها با اخذ مجوز از سوی پزشک و دندانپزشک مجاز است. چون متأسفانه در بسیاری از موارد زدودن آلودگیهای ناشی از پسماند آدامس، یا ممکن نیست و یا با مشکلات زیادی همراه است. بهطوری که سالانه در جهان برای پاکیزهسازی پسماندهای آدامس، میلیونها دلار هزینه میشود.
بسیاری از شهرداریها مجبورند بخشی از عوارض دریافتی از شهروندان را به جای صرف در امور معمول مدیریت شهری و خدماترسانی به شهروندان، به فرایند پاکیزهسازی خیابانها از آلودگیهای ناشی از پسماند آدامس اختصاص دهند.
مشکل آلودگی پسماند آدامس در بسیاری از کشورهای جهان و بهویژه در مراکز شهرهای بزرگ رایج بوده و به کشور و شهر خاصی محدود نیست. پسماندهای آدامس به علت چسبندگی زیاد، با استفاده از روشهای معمول نظافت و رفت و روب شهری (مثل جاروکردن) از سطح زمین کنده نمیشوند و تا مدتی طولانی بر سر جای خود باقی میمانند.
در این میان شهرداریها ناگزیرند برای حذف این آلودگیها از روشهای پرهزینه و پردردسری چون واترجتها (آبپاشهای قوی) استفاده کنند.
علاوه بر صرف هزینههای اضافی برای نظافت پسماندهای آدامس رها شده در خیابانها و معابر، کارگران خدمات شهری برای این فرایند باید زمان زیادی صرف کنند. بررسیها نشان میدهد هزینهی رفع آلودگی پسماند حاصل از یک آدامس سه برابر قیمت تولید آن آدامس است.
برای مثال در کشور انگلستان برای نظافت یک متر مربع از زمین آلوده به پسماندهای آدامس در حدود 6600 تومان هزینه میشود.
بر اساس آمار در سال 2005 میلادی در حدود 650 هزار تن آدامس در جهان تولید شده که این مقدار در سال 2010 میلادی به یک میلیون تن رسیده است. این وزن معادل وزن 2423 هواپیمای مسافر بری بوئینگ 747سری400 است. براساس همین آمار، هر فرد در جهان بهطور متوسط در طول سال 300 آدامس مصرف می کند.
همچنین پیش بینیها و بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد مردم جهان سالانه حدود 374 تریلیون قطعه پسماند آدامس تولید میکنند که در صورت کنار هم گذاشتن این تعداد پسماند، نواری به طول سهمیلیون و 689هزارکیلومتر ایجاد خواهد شد.
براساس بررسیهای به عمل آمده پس از پسماند تهماندهی سیگار (فیلتر سیگار)، پسماندهای آدامس بهعنوان دومین آشغال خیابانی در شهرهای جهان مطرح است.
امروزه دانشمندان 1600 گونه باکتری را در جهان شناسایی کردهاند که متأسفانه یکی از رایجترین راههای انتقال ناشی از بیماریهای این باکتریها، پسماندهای آغشته به بزاق افراد رها شده در خیابانها و پیادهروهاست.
بنابراین بهکسانی که برای رفع بوی بد دهان خود از آدامس استفاده میکنند، پیشنهاد میکنیم به جای مصرف این محصول و ایجاد این مقدار مشکل، سیب گاز بزنند!
توچال دقیقا چیست؟
اگر از تهران با یک نردبان به سمت آسمان بروید، نردبان تان باید بیش از سه هزار پله با فاصله یک متر داشته باشد تا جایی که میایستید به ارتفاع توچال نزدیک شود. توچال یکی از قلههای البرز اسـت که در دامنه جنوبی آن قرار گرفته و کوه تهرانیها به حساب میآید و به همین خاطر، نه فقط در سفرنامههای تاریخی، بلکه حتی همین امروز هم وقتی توریستی به ایران میآید، جا میخورد از این که در ذل گرمای چهل و چند درجهای تهران، میشود برف هم پیدا کرد. این روزها اما به خاطر گرمای بیش از حد و بی سابقه، برفهای توچال عقب کشیده اند و لای چالهای همیشه در سایه البرز پنهان شدهاند. پس تصور تجربه یک روز برفی را کنار بگذارید و به گشت و گذار در کوهی با دمای نزدیک به صفر درجه و رگههای برف و برفاب در شیارهای بین کوه بسنده کنید.
راههای رسیدن به توچال یکی دوتا نیست، اما بستگی به این دارد که از کجای تهران بخواهید بروید به این قله سربرافراشته به آسمان. مثلا میشود از دربند رفت که رایجترین مسیر اسـت و بعد از کمیپیاده روی به «شیرپلا» و «سیاه سنگ» میرسید و اندکی بعد، توچال روبرویتان قرار میگیرد. میشود از ولنجک هم رفت، ولنجک و دربند، برای آنهایی که اهل مترو و بیآرتی هستند، بهترین مسیرهاست. کافی اسـت همان ابتدای ولنجک از بی آر تی پیاده شوید و با یکی دو کورس تاکسی یا مینی بوس، خودتان را به تله کابین برسانید. از آنجا به بعد، تله کابین شما را تا نزدیکیهای قله میبرد.
درکه هم مسیر بدی نیست، خصوصا اگر فارغ از دیدن برف، اهل طبیعتگردی هم باشید و بخواهید سر راه، یکی، دو پرنده کوهستانی هم ببینید. این مسیر شما را به پناهگاه قدیمیپلنگ چال میبرد، از آنجا به ایستگاه پنجم تله کابین میروید، بعد ایستگاه هفتم و آنجا میتوانید منتظر دیدن قله پر برف باشید. میماند دو راه دیگر؛ راه اول، راه جدیدی اسـت به نسبت.
از آن سوی پارک جمشیدیه، باید راهی کلک چال شوید، دره و قله پیازچال را رد کنید و اگر طالب رفتن از قدیمیترین راه دسترسی به توچال هستید، باید بروید به دربند اما به جای مسیر شیرپلا، از دوراهی اوسون راهتان را جدا کنید. اسپیدکمر که یکی از قدیمیترین جان پناههای البرز اسـت در این مسیر قرار گرفته و بعد از کمیاستراحت در این پناهگاه میتوانید راهی قله شوید.
بسیاری از جاذبههای توریستی و گردشگری که به ما پیشنهاد میشوند، در عین زرق و برق و دادار دودور، چنگی به دل نمیزنند، خصوصا وقتی که بر اساس همین راهنماهای گردشگری، ایل و طایفهای را راضی میکنیم قدم در راه نادیدنیها بگذارند. پس بگذارید بگوییم در توچال چه چیزی انتظارتان را میکشد و اگر شما هم به این فهرست، چیزی اضافه کردید، بگذارید به حساب کشف خودتان. طبعا قدیمیترین سازه اینجا، همان تله کابین توچال اسـت که بهمن باتمانقلیچ کار ساخت آن را درست چهارسال قبل از انقلاب شروع کرد، اما پروژه رسما در سال 57 افتتاح شد.
باتمانقلیچ که با دربار سروسر داشت و پروژههای ساخت و ساز بزرگ را مدیریت میکرد، برای مسافرانی که از جنوب به شمال تهران راهی بودند کیسه دوخته بود و اگر خاطرتان مانده باشد، هتل زیر پل سیدخندان که تا همین چند سال پیش، مخروبهاش هنوز باقی بود، در اختیار وی بود. غیر از تله کابین و جانپناهها و رستورانهای بین راهی، هتل هایی هم در مسیرتان هست و البته عمارت هایی که بیشتر ویلاهای دوره پهلوی به حساب میآیند و ییلاق اعیان آن زمان بودهاند و الان سرنوشتشان مثل همین برف در حال آب شدن اسـت.
دیدن عکس آدمهایی که با کاپشنهای خلبانی و عینکهای آنچنانی در حال اسکی سواری در توچال هستند، بیننده را نگران میکند که پیشنهاد تابستانگردی ما، خیلی گران تر از جیب اوست، اما این فقط یک روی سکه توچال اسـت. صبح خیلی زود بیدار شوید و یک خط بی آرتی سوار شوید به سمت ولنجک یا تجریش و از آنجا سوار مینیبوس شوید تا پای تله کابین.
تا اینجا زیر پنج هزار تومان هزینه داشتهاید، میماند تله کابین که هزینه هایش متنوع اسـت، مثلا اگر یک بلیت رفت و برگشت از ایستگاه یک به هفت و برعکس بگیرید، کمتر از 50 هزارتومان هزینه دارد و اگر تعداد همراههایتان زیاد باشد، تخفیف هم میگیرید. پس تا حالا فقط 40 تومان هزینه کرده اید. حالا دم قله و روی برفها بنشینید و ناهاری را که با خود آوردهاید نوش جان کنید و مطمئن باشید که قبل از فرورفتن خورشید باید برگردید؛ چون سرمای قله چندان مهمان نواز نیست.
دستهایتان در برگشت، حتما به خارش خواهد افتاد؛ چون اختلاف دمای بین قله و شهر، آب پوست را جذب میکند. در حالی که کرم مرطوب کننده میزنید و با تله کابین راه برگشت را پیش گرفتهاید، برگردید و آخرین تصویر را از توچال ببینید؛ قلهای که کم کم در حال فرورفتن در مه و غبار شامگاهی اسـت و بعید نیست که آبستن بارشی تازه باشد. این تصویر، همان تصویر عکاس قاجاری اسـت که خواست کوه تهران را در بلندای خود شهر به ثبت برساند. این همان تصویری اسـت که با چشم و دل ما ایرانیها آشناست؛ تصویری که روی اسکناسهایمان نقش بسته، تصویری که انگار رویای مردم سودا زده از گرماست؛ تصویر دیدن برف، سبکی، آرامش و سکوت قله.
140 کیلومتر آن طرفتر از تهران در حال ذوب شدن، ییلاقاتی هستند که یک ساعت بدون کاپشن نمیتوانید در آنها بایستید؛ مثلا جنگل الیمستان که از جنگلهای معروف ایران اسـت. برای رفتن باید در جاده هراز دنبال تابلوهای روستای لهاش بگردید که امامزادهای هم در خود دارد. آنجا به سمت جاده خاکی مارپیچی میروید و بعد از عبور از کشتارگاه طیور و دام، چند کیلومتری در جنگل راه تان را ادامه میدهید. اگر اهل کوه نوردی هستید، تابلوی کوچکی به شما شروع جنگل الیمستان را نشان میدهد.
اگر هم اهل کوه و پیاده روی نیستید، میتوانید با اهل و عیال راهی روستای لهاش شوید و نرسیده به روستا، در کمپی که کنار جاده اسـت، یک شب را در دل طبیعت به روز برسانید. هوا در بعداز ظهر تغییر دمای شدیدی دارد و بعید نیست که شبنمهای روی گلها، در واپسین ساعات شب یخ بزنند. تمام اینها اما ارزش ماندن در لهاش را دارد؛ چرا که این نقطه از معدود نقاطی اسـت که میتوانید دماند را از زاویه دیگری ببینید؛ قلهای که این بار نه در شمال جغرافیایی، بلکه در قبله قرار گرفته و نوک پر دود آن، تمام منظره روستای لهاش اسـت.
این روزها دیگر آلبومها و قابهای عکس مثل گذشته در خانههایمان حضور ندارند و خیلی بعید اســت در میان انبوه عکسهایی که با موبایل گرفتهایم عکسی را چاپ کرده باشیم. شاید فکر میکنید در آپارتمانهای نقلی امروزی جایی برای این قرتیبازیها وجود ندارد!
اما این روزها دیگر آلبومها و قابهای عکس مثل گذشته در خانههایمان حضور ندارند و خیلی بعید اســت در میان انبوه عکسهایی که با موبایل گرفتهایم عکسی را چاپ کرده باشیم. شاید فکر میکنید در آپارتمانهای نقلی امروزی جایی برای این قرتیبازیها وجود ندارد! اما این طرز فکر اشتباهی اســت. اتفاقا در خانههای کوچک برای اینکه فضای بیشتری داشته باشید، به جای آنکه فقط کف خانه را با وسایل مختلف پر کنید، بخشی از دکور را روی دیوارها اجرا کنید؛ البته به این معنا نیست که دیوارکوبی مثل قاب عکس یا تصاویر مختلف فقط باید روی دیوار جاخوش کنند.
جای مناسب قاب عکس ها کجاست؟
عکس های خانوادگی را کجا بگذاریم؟
اصولا در خانههای مدرن از قاب عکس خبری نیست و همه چیز بسیار ساده اســت. در خانههایی با این سبک حتی اگر بخواهید چنین انتخابی داشته باشید، باید قابی ساده انتخاب کنید که تکرنگ اســت و هیچ تصویری هم داخل آن نیست.
این قاب روی دیوار نصب میشود و تنها نقش آن نمایش رنگ پسزمینه دیوار یا یک طرح ساده اســت؛ البته این تکنیک به غیر از سبک مدرن در خانههای دیگر هم قابل اجراست؛ مثلا با یک قاب خالی که به تنهایی زیباست میتوانید یکی از گلهای کاغذدیواری را قاب بگیرید.
به کیفیت و اندازه عکس ها دقت کنید
لطفا کمی هم به فکر هویت آشپزخانه باشید! بهتر اســت این فضا را برای نصب عکس ممنوعه اعلام کنید؛ نه فقط به دلیل مناسب نبودن فضا بلکه به این علت که محیط آشپزخانه و طبخ غذا به عکسهایتان آسیب میزند؛ البته اگر تصمیمتان قطعی اســت تصویر مورد نظرتان را روی بشقاب، ماگ و. . . چاپ کنید تا هم با کاربری فضا هماهنگ شود و هم آسیبی به عکسها وارد نشود.
عکس ها روح دارند
عکسها روح دارند و شما را با خود به زمان گذشته میبرند. فضای خصوصی اتاق خواب بهترین جا برای قرار دادن عکسهای شخصی سالهای مختلف زندگی شماست؛ البته گاهی یک دیوار ساده بسیار زیباتر از دیواری مملو از تصاویر مختلف و قاب عکس اســت. با وجودی که اتاق خواب فضای خصوصی شماست و شاید دلتان میخواهد عکسهای بیشتری در این فضا وجود داشته باشد اما قبل از هر اقدامی به شلوغی بیش از اندازه آن هم فکر کنید.
قاب عکس ها و خاطرات خانوادگی
تا کی قرار اســت روی دیوار خانه قاب عکس نصب کنیم؟! قطعا ایدههای بهتری برای نصب تصاویر روی دیوار وجود دارد. این روزها طراحان بزرگ دنیا به استفاده از تصاویر بزرگ (پوستر) بیشتر بها میدهند. برای نصب پوستر، هر تصویری را که میپسندید انتخاب کنید. پوستر مثل کاغذ دیواری هم سطح دیوار نصب میشود و قابل جا به جایی نیست. پس یک دیوار ساده که اطرافش وسایل زیادی وجود نداشته باشد، انتخاب کنید. بهتر اســت یک دیوار کامل یا دو سوم از آن را به پوستر اختصاص دهید؛ البته دیواری که انتخاب میکنید، نباید فضایی شلوغ مثل دیوار پشت تلویزیون باشد.
راستش برای من همیشه سوال بوده اسـت که انسانی که اینقدر شیفته پیشرفت اسـت چرا باید به آثار تاریخی گذشته علاقه نشان دهد؟ اصلاً ما چرا به موزه می رویم؟ برای اینکه ببینیم گذشتگان چقدر عقب مانده بودند و ما چقدر پیشرفت کرده ایم؟
برای من که رفتن به موزه و دیدن آثار تاریخی همواره همراه با حس حسرت اسـت. اشیایی که ما در موزه ها ما را شگفت زده می کنند روزگاری اشیای عادی زندگی آدمها بوده اند. خانه ها و مساجدی که ما برای دیدن شان بلیط می خریم نیز همچنین محل زندگی و عبادت آدمها بوده اسـت.
بسیاری از آثار اصیل تاریخی را باید در روستاها جست. بناهای تاریخی ما را به دل تاریخ می برند و مسلماً مساجد مهمترین بناهای معماری پس از دوره اسلامی هستند که گردشگران حرفه ای را به خود جذب می کنند. مساجد گذشته با مساجد امروز چه فرقی دارند؟ قدیمی ترین مساجد چگونه بوده اند؟ اصلاً قدیمی ترین مسجد ایران کجاست؟
درباره قدیمی ترین مسجد ایران اختلاف نظر وجود دارد. برخی مسجد «تاریخانه دامغان» را قدیمی ترین مسجد ایران می دانند که متعلق به قرن دوم هجری اسـت. اما مرحوم محمدکریم پیرنیا، معمار و محقق و مورخ معماری که از قضا روزی در مسیر بافق به یزد مسیرش به روستایی به نام «فهرج» در ۲۵ کیلومتری یزد می افتد؛ چشمش به مناره ای گِلی می افتد و کنجکاو می شود که این مسجد را ببیند و درباره آن تحقیق کند. مسجدی ساده و بی پیرایه و بنا شده از خشت و گل بدون گنبد و با یک مناره (به سبک مساجد اهل سنت) که به شکلی عجیب دست نخورده باقی مانده بود.
این محقق ایرانی از نشانه های معماری ساسانی نهفته در معماری این مسجد حدس می زند که قدمت آن باید متعلق به صدر اسلام باشد. پیرنیا اصرار دارد که علائمی در این مسجد وجود دارد که نسبت به مسجد تاریخانه دامغان به معماری ساسانی نزدیک تر اسـت. اما هر دو مسجد شباهت های زیادی به یکدیگر دارند.
ماجرای احداث قدیمی ترین مسجد ایران
مسأله ای که نظر پیرنیا را تقویت می کند وقوع حادثه ای در صدر اسلام در این منطقه یعنی فهرج اسـت. در زمان خلیفه دوم و پس از شکست یزدگرد ساسانی از لشگریان مسلمان، خلیفه دوم عده ای را به فرماندهی «هویط ابن هانی»، خواهرزاده حضرت علی(ع) مأمور می کند برای دستگیری یزدگرد که این افراد راهی طبس می شوند و زمانی که یزدگرد توسط آسیابانی کشته شد در طبس نیز عده ای از آنان شهید می شوند که مقبره آنان در طبس امروز زیارتگاه اسـت.
باقیمانده آنان به این منطقه فهرج می رسند و اهالی زرتشتی این منطقه را دعوت به پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه می کنند اما برخی زرتشتیان با یهودیان روستاهای دیگر متحد می شوند و شبانه بر مسلمانان هجوم می برند و آنان را قتل عام می کنند که ازجمله شهدای این واقعه در صدر اسلام، هویط ابن هانی، عبدالله سلام، عبدالله ابن رواحه و عبدالله ابن تمیمی هستند و مقبره هویط ابن هانی نیز امروز در این منطقه مبدل به زیارتگاهی بزرگ و زیبا شده اسـت.
ماجرای چاه چهل دختر چیست؟
نقل شده اسـت که زنان و دختران سپاه اسلام برای اینکه به دست قاتلان شوهران و پدران و برادران خود نیفتند خود را به درون چاهی انداختند که به چاه چهل دختر معروف اسـت. جالب اینکه نام چهل دختر در مکان های مختلفی از ایران و حتی افغانستان امروزی وجود دارد و داستان های مشابهی از آن وجود دارد که بیشتر آن را شبیه اسطوره ها می کند تا واقعیت!
به هر حال بعد از واقعه شهدای فهرج خلیفه دوم لشگر مجهزتری به این منطقه گسیل می دارد و مردم آن منطقه تسلیم می شوند. به هر رو اگر مسجد فهرج به این واقعه ارتباطی داشته باشد متعلق به قرن اول هجری اسـت و از مسجد تاریخانه دامغان که مربوط به اواسط قرن دوم اسـت، بیشتر از صد سال قدیمی تر اسـت!(مهر)