مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

روزگار تلخ مرد سالخورده [عکس]

تصویر زندگی

یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 07:48

جام جم سرا- یک بازنشسته آموزش و پرورش به نام «مهرداد حدادی»، برای تهیه مخارج تحصیل دو فرزندش خانه خود را فروخت اما به دلیل بضاعت اندک مجبور شد باقی عمر خود را در خانه سالمندان مستقر شود. لحظاتی از زندگی این معلم بازنشسته، در ادامه پیش رویتان گذاشته شده است.


ادامه مطلب ...

ماکروهایی از شبنم صبحگاهی روی گلها‎ و گیاهان [عکس]

یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 09:39

جام جم سرا- یک عکاس ایتالیایی با استفاده از روش عکسبرداری «ماکرو»، تصاویری دیدنی ثبت کرده که در آن‌ها شبنم‌های صبحگاهی و قطرات آب روی گل‌ها و گیاهان بهاری به نمایش گذاشته شده است.


ادامه مطلب ...

یک زن ایرانی که توان افراد سالم را نیز به چالش می‌کشد [عکس]

لحظاتی از زندگی «زهره اعتضادالسلطنه»؛ معلول همه‌کاره!

یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 15:45

جام جم سرا- یک زن ایرانی به نام «زهره اعتضادالسلطنه» که به طور مادرزادی فاقد دست از ناحیه بازوست، با یادگیری انواع هنرها و انجام بسیاری از کارها، نه تنها نشان داده که معلولیت مساوی با ناتوانی نیست، بل‌که با توانایی‌های خود بسیاری از افراد غیر معلول و سالم را نیز به چالش می‌کشد.


ادامه مطلب ...

[هشدار! اگر دلش را ندارید نبینید] حمله خرس به جوان ایذه‌ای [عکس]

دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت 07:45

جام جم سرا- (دیدن تصویری که در ادامه آمده ممکن است برای همگان مناسب نباشد). حمله ناگهانی خرس وحشی به جوانی در کوه‌های اطراف شهرستان ایذه باعث جراحت شدید صورت وی شد. این جوان توانست از دست خرس فرار کند و جان خود را نجات دهد اما ضربه قدرتمند پنجه خرس چهره او را به طرزی دلخراش پاره کرد.


ادامه مطلب ...

بلایی که ما ایرانی‌ها سر تفریحگاه‌هایمان می‌آوریم [عکس]

دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت 08:22

جام جم سرا- «تفریحگاه امیریه» در شاهرود یکی از هزاران تفریحگاه‌های در کشورمان به شمار می‌رود که هم به دلیل عدم رسیدگی مسئولان و هم به دلیل بی‌مسئولیتی برخی از ما وضعیت نامناسبی پیدا کرده است. ترک عادت ریختن زباله در طبیعت، علاوه بر آن‌که محیط زیستمان را پاک نگاه می‌دارد، تفریح و گردش را نیز دلچسب‌تر می‌سازد.


ادامه مطلب ...

زندگی و زاد و ولد انسانی روی آب‌های اقیانوس‎ [عکس]

مهاجرانی که میان مبدأ و مقصد ماندند

دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت 10:15

جام جم سرا- جمعیت «باجائو» گروهی از خانواده‌ها و افراد مهاجرند که به دلیل عدم دریافت اجازه اقامت در خاک مالزی با ساختن خانه‌هایی روی آب در نزدیکی سواحل این کشور، تمام ساعات زندگی خود را روی اقیانوس سپری می‌کنند. از این رو تمام خورد و خوراک و مایحتاجشان را نیز از دریا به دست می‌آورند. تصاویری از این نوع زندگی را در ادامه به تماشا بنشینید.


ادامه مطلب ...

یک بغل آرامش در میان مردم اسفیدان [عکس]

سفر تصویری به مناطق دیدنی ایران

سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت 08:00

جام جم سرا- روستای «اسفیدان» از توابع شهرستان بجنورد، جایی دیدنی در استان خراسان شمالی و محلی مناسب برای گردشگری است. این روستا که معروف به ماسوله خراسان است یکی از خوش آب و هوا‌ترین روستاهای خراسان در ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی بجنورد به شمار می‌رود. تصاویری از آن را ببینید.


ادامه مطلب ...

روش خلاقانه خانم معلم زنجانی: زنگ بعدی، زنگ سیب! [عکس]

برای این‌که با روش خلاقانه این معلم نمونه شهر ماهنشان و علاقه خود خانم رضایی به فرهنگ و رسوم کشورمان پی ببرید، کافی است یک روز کنار بقیه بچه‌ها پشت نیمکت‌های چوبی کلاس چهارم مدرسه شهید کاکایی ماهنشان بنشینید؛ سر زنگ تاریخ و زمانی که بچه‌ها می‌خواهند اطلاعات بیشتری را درباره گذشته و آنچه در جریان تاریخ اتفاق افتاده به دست بیاورند اطلاعاتی که قرار است تا سال‌های سال در خاطرشان بماند.
در کارنامه شغلی ناهید رضایی سابقه ۱۷ سال تدریس نوشته شده. سال‌هایی که او درمقام یک معلم و آموزگار دانسته‌هایش را به دیگران هم آموخته است. از این ۱۷ سال خانم رضایی ۵ سال را در نهضت سوادآموزی گذرانده؛ بین زن‌ها و دختران جوانی که به هر دلیلی از تحصیل محروم مانده بودند و بعد از سال‌ها به عشق آموختن الفبا و خواندن کتاب، سر کلاس‌های نهضت حاضر می‌شدند. روزهایی که خودش می‌گوید از یاد نمی‌برد:
«کار کردن در نهضت سوادآموزی کار جالب اما سختی است، به عنوان یک معلم هر روز باید با آدم‌هایی برخورد داشته باشی که تازه اول راه آموزش الفبا هستند هیچ ذهنیتی از سواد ندارند و البته به خاطر شرایط سنیشان خیلی هم برای آموزش همکاری نمی‌کنند. با این حال بسیار آدم‌های قدر‌شناسی هستند و به خاطر کوچک‌ترین چیزی که یاد می‌گیرند، شاکرند.»
بعد از ۵ سال تدریس در نهضت سوادآموزی، پای تخته سیاه بچه‌های کلاس اولی ایستاده در دبستان، مقابل بچه‌های بازیگوش و پرانرژی‌ای که مشتاقانه می‌خواستند الف تا ی الفبای فارسی را از زبان او بشنوند و یاد بگیرند:


«تدریس در پایه اول ابتدایی را درست وقتی شروع کردم که پسر بزرگم افشین به کلاس اول می‌رفت. درس‌ها را همزمان با هم می‌خواندیم. او به عنوان یک دانش‌آموز و من به عنوان یک معلم. خیلی وقت‌ها ایده‌هایی را که برای آموزش درس‌ها در ذهنم داشتم شب قبل برای او در خانه اجرا می‌کردم تا ببینم چقدر ارتباط برقرار می‌کند و یادگیری دارد، بعد فردای آن روز در مدرسه برای شاگرد‌هایم اجرا می‌کردم. خاطره جالبی هم از آن دوران در ذهنم است که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. یکبار افشین به من گفت مامان نمی‌شود من هم سرکلاسی که شما معلمش هستی بیایم؟ شما بهتر درس می‌دهی! این حرفش به من ثابت کرد که در کارم موفق بوده‌ام و مطمئناً بچه‌های کلاس خودم هم همین عقیده را دارند.»
ناهید رضایی تدریس در پایه اول را همراه با پسرش تمام کرد. اما سال بعد که افشین به کلاس دوم رفت او ماند سر یک دوراهی: «می‌توانستم بروم به مقطع دوم دبستان و همزمان باز هم سال تحصیلی را از نظر درسی و آموزشی با پسرم بگذرانم و می‌توانستم در‌‌ همان مقطع اول دبستان بمانم.
به خاطر علاقه‌ای که بچه‌های کلاس اولی داشتم این مقطع را انتخاب کردم و سال‌ها ماندگار شدم. از این انتخاب هم هیچ وقت پشیمان نشده‌ام. باید معلم کلاس اول باشید تا لذت کار کردن با بچه‌های هفت ساله را درک کنید؛ بچه‌هایی که تازه استقلال را تجربه می‌کنند»


کلاس مشارکتی

«معلم باید بتواند ذهن بچه‌ها را درگیر موضوعی بکند که می‌خواهد آموزش بدهد؛ این طوری یادگیری هم آسان‌تر می‌شود.»
این عقیده خانم رضایی است، عقیده‌ای که سال‌ها تجربه پایش خوابیده:
«از‌‌ همان سال اول تدریسم در این مقطع، برای اینکه بچه‌های کلاس اول که بازیگوشی هم یکی از خصوصیات مشترکشان است علاقه و انگیزه بیشتری برای یادگیری پیدا کنند، سعی کردم به صورت نمایشی الفبا را آموزش بدهم. مثلاً وقتی به حرف «ع» می‌رسیدیم، من خودم را به شکل یک پیرزن در می‌آوردم، با پنبه برای خودم موهای سفید درست می‌کردم، با چارقد گلدار و عصا و عینک وارد کلاس می‌شدم. عصا و عینک من‌‌ همان وسیله‌هایی بودند که قرار بود حرف «ع» را در ذهن بچه‌ها برای همیشه ماندگار کنند. یا وقتی که حرف «س» را آموزش می‌دادم سعی می‌کردم با یک سینی و چند استکان چای وارد کلاس شوم. بعد پای تخته کلمه سینی را بنویسم و سینی را مقابل چشمشان بگذارم. به این ترتیب بچه‌ها بهتر با موضوع درس جدید ارتباط می‌گرفتند.»


تدریس با لباس محلی

اتفاقی که کار ناهید رضایی را خاص‌تر کرده و روش تدریس او را جزو الگوهای بر‌تر تدریس قرار داده، ایده‌ای است که در حال حاضر در کلاس چهارم ابتدایی و سر زنگ تاریخ اجرا می‌کند. این معلم با سابقه با لباس کاملاً محلی سر کلاس حاضر می‌شود و البته از وسایل و ابزارآلات قدیمی ‌و تاریخی هم برای آموزش‌هایش استفاده می‌کند:
«آذر ماه ۹۳ بود که این ایده به ذهنم رسید. قبلاً کتاب اجتماعی سه بخش تاریخ، جغرافی و مدنی داشت اما الان همه مباحث با هم ادغام شده و دیگر جدا از هم نیستند. این ایده هم وقتی به درس تاریخ رسیدیم به فکرم رسید. البته قبل از شروع سال تحصیلی در جلسه توجیهی آموزش و پرورش، استاد راهنمایی که وظیفه آموزش ما را به عهده داشت به ما گفت وقتی به این بخش رسیدید سعی کنید با آموزش و... مفهوم تاریخ را به بچه آموزش بدهید.»
همین ایده کوچک به جرقه‌ای بزرگ در ذهن ناهید رضایی تبدیل شد:
«به بچه‌های کلاسم گفتم که هرکسی هروسیله قدیمی‌ و بدون استفاده‌ای را که گوشه خانه‌شان مانده به کلاس بیاورند. البته قبل از هرچیزی موضوع را با مدیر مدرسه‌مان مطرح کردم و موافقتش را گرفتم؛ به این ترتیب گوشه کلاس چهارم شهید کاکایی ماهنشان پر شد از وسیله‌های قدیمی‌ و سنتی، هرکدام از شاگرد‌ها با خودشان یک وسیله آورده بودند، مثلاً چند سماور قدیمی ‌و زغالی که الان واقعاً کارکردی ندارند. چند ‌هاون، کاسه، بشقاب و...»
اما این همه ماجرا نبود؛ خانم رضایی آن روز با لباس محلی شهرش وارد کلاس شد؛ با «تومان‌کِینک»؛ تومان کِینک در حقیقت لباس محلی مردم ماهنشان است که از یک روسری بزرگ گلدار به اسم لچک، یک «کِینک» یا پیراهن بلند، یک شلوار، یک دامن که ۶ متر پارچه برده و حسابی هم چیندار است و یک جلیقه تزئین شده با سکه‌های قدیمی‌تشکیل شده است:
«وقتی ایده استفاده از لوازم قدیمی ‌و سنتی سر زنگ تاریخ به ذهنم رسید، با خودم فکر کردم چرا با پوشش محلی سرکلاس مقابل بچه‌ها نایستم و از تاریخ نگویم؟! این لباس هم بخشی از تاریخ مردم این منطقه است. البته حالا مدت‌هاست که کمترکسی با این پوشش بیرون می‌رود. اما در گذشته مادربزرگ‌های ما همیشه تومان کِینک می‌پوشیدند.»


تومان کینک یک لباس ساده نیست؛ جلیقه آن در گذشته حکم بانک را برای زن‌های ماهنشانی داشته:
«الان را نگاه نکنید که جلیقه با سکه‌های تزئینی آراسته شده، قبلاً زن‌ها سکه‌های طلا و نقره واقعی را به جلیقه‌هایشان می‌دوختند به عنوان پس انداز و بعد در جشن‌ها و عروسی‌هایی که دعوت بودند یکی از این سکه‌ها را از جلیقه جدا می‌کردند و به عروس و داماد هدیه می‌کردند:
«من تاریخچه این لباس و بحث پس انداز سکه‌ها را به بچه‌های کلاسم گفتم؛ فکر می‌کنم راه خوبی بود برای اینکه آن‌ها با مفهوم پس‌انداز آشنا شوند. البته این موضوع و این نوع آموزش وقتی اهمیت پیدا می‌کند که به دنیای دوروبرمان نگاه کنیم؛ دنیایی که مدام در حال تغییر است و متأسفانه در جریان این تحول آداب و رسوم نیاکانمان به فراموشی سپرده می‌شود. اما کارهایی مثل این کار می‌توانند به زنده ماندن هویت تاریخیمان کمک کنند و حداقل ذهن بچه‌ها را نسبت به این موضوع حساس کند.»


اشکال هندسی رنگی

نور آفتاب، پنجره بی‌پرده و خانم معلمی‌که باید فکری به حال بچه‌های کلاسش بکند؛ همه این‌ها را کنار هم بگذارید تا به ایده جالب خانم رضایی برسید:
«به بچه‌ها گفتم طلق‌های رنگی بلااستفاده‌ای را که گوشه خانه‌هایشان دارند به مدرسه بیاورند. بعد خود بچه‌ها اشکال هندسی مختلف را روی این طلق‌های رنگی کشیدند و طرح را قیچی کردند و به صورت پراکنده روی شیشه پنجره چسباندند. بعد هم مساحت و محیطشان را کنارشان نوشتند تا همیشه جلوی چشمشان باشد. نکته‌ای که فکرش را هم نمی‌کردم انعکاس رنگی نور از این اشکال داخل کلاس بود. اتفاقی که بچه‌ها را خیلی سر ذوق آورد.»


زنگ اختصاصی برای سیب

تا حالا از زنگ سیب چیزی شنیده‌اید؟ این زنگ یکی از زنگ‌های اختصاصی بچه‌های مدرسه شهید کاکایی است. اتفاقی که باعث و بانی‌اش خانم رضایی بوده: «در مدرسه ما بجز زنگ‌های معمول بقیه مدارس، یک زنگ صبحانه داریم که همه بچه‌ها با هم و در کنار هم صبحانه می‌خورند. وقتی دیدم که این دورهم بودن چقدر در اشتهای بچه‌ها تأثیر دارد به فکر افتادم که فرصتی هم برای خوردن میوه به بچه‌ها بدهم از آنجا که بیشتر مردم در منطقه ماهنشان باغ سیب دارند، این ایده به ذهنم رسید که هرکدام از بچه‌ها با یک سیب به مدرسه بیایند و در زنگ سیب این میوه پرخاصیت را بخورند. حالا خوشبختانه مدت‌ها از این ایده می‌گذرد.»


تدریس مشارکتی بدون اجبار!

معلم بر‌تر آموزش و پرورش زنجان، یکی از مخالفان سرسخت تدریس اجباری است:
«تجربه به من نشان داده وقتی که یک کودک مطلبی را به اجبار یاد می‌گیرد، هرچند که در روز اول آن را طوطی وار بیان می‌کند، اما طی روزهای بعد به مرور این اطلاعات در ذهنش کمرنگ می‌شود تا اینکه به کلی فراموش می‌کند. درحالی که اگر یک موضوع را با علاقه و انگیزه به صورت عینی، نمایشی و ملموس به بچه‌ها آموزش بدهیم هیچ وقت از یاد نمی‌برند. الان قدیمی‌ترین شاگردهای من دوره پیش دانشگاهی را می‌گذرانند و خیلی وقت‌ها وقتی من را در کوچه و خیابان‌های ماهنشان می‌بینند، جلو می‌آیند و از اینکه با سوادشان کردم تشکر می‌کنند.»


کلاسی پر از وسایل بازیافتی

خانم رضایی و بچه‌های کلاس بجز زنگ‌های تاریخ با مشارکت همدیگر یک ایده خوب و جالب دیگر را هم در کلاسشان اجرا می‌کنند؛ بازیافت:
«از تکه پارچه‌های مختلف رومیزی، پرده و... ساختیم. که هنوز هم در کلاس دیده می‌شود. با قوطی‌های خالی کمپوت، سطل زباله‌های خیلی کوچکی برای بچه‌ها ساختیم. حتی یک بار هم با تکه‌های پارچه و چوب عروسک محلی ساختیم که هنوز هم گوشه کلاسمان است.» (مینا مولایی/ بانو)


ادامه مطلب ...

شیراز، یادآور فرهنگ و تمدن ایران زمین [عکس]

سفر تصویری به مناطق دیدنی ایران

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت 08:01

جام جم سرا- روز گذشته، پانزدهم اردیبهشت ماه، «روز شیراز» بود که یکی از شهرهای گردشگری برای ایرانیان و خارجی‌های مسافر ایران به شمار می‌رود. به همین مناسبت تصاویری از برخی مناطق و آثار دیدنی آن را در ادامه پیش رویتان گذاشته‌ایم.


ادامه مطلب ...

سنت‌های محلی در جشنواره آئین‌های بومی اقوام [عکس]

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت 17:48

جام جم سرا- اولین جشنواره آئین‌های بومی محلی و اقوام که در آن برخی سنن و آداب اقوام ترکمن، سیستانی و خراسانی به نمایش گذاشته شده بود در گنبد کاووس برگزار شد. تصاویری از آن را ببینید.


ادامه مطلب ...