فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
عرفان نظری و عرفان عملی عرفان در لغت به معنی شناختن، آگاه شدن و بازشناسی اســت و بیشتر به معنای شناخت و معرفت خداوند استعمال می شود. و در اصطلاح، علم و ادراک خاصی اســت که از راه تزکیة نفس و تصفیة جان به دست می آید؛ یعنی از طریق سیر و سلوک، مکاشفاتی نصیب سالک می شود که از وقایع و حقایق هستی حکایت می کند و نیازمند تفسیر اســت.
علم عرفان به دو بخش «عرفان نظری» و «عرفان عملی» تقسیم می شود. عرفان نظری عبارت اســت از تفسیر مشاهدات عارف و یافته های حضوری و بی واسطة او از حقایق هستی که در قالب الفاظ و مفاهیم بیان می شود و گاهی به صورت استدلال های فلسفی به شکل بحث های علمی مطرح می گردد. گاهی به ضوابط و روابط کشف و شهود نیز عرفان نظری گویند. عرفان عملی همان مراحل سیر و سلوک اســت که نتیجة شهود قلبی حقایق هستی اســت.
امیرالمومنین علی علیه السلام که اهل عرفان و تصوّف سلسله های خود را به ایشان می رسانند، کلماتش الهام بخش معنویت و عرفان اســت. اما آیا او که امام العارفین اســت تنها به عبادت و ریاضت می پرداخت و در اجتماع حضور فعّالی نداشت؟ یا اینکه او علم و حلم، جنگ و زهد، آخرت و دنیا، تعقل و عزت نفس، فقر و غنا و... را با هم یک جا جمع کرده بود و فردی با کامل ترین ظرفیت انسانی اش بود؟ امام علی علیه السلام عرفان حقیقی را در به فعلیت رساندن تمامی استعدادهای بالقوه عینیت بخشیده بود.ایشان در نهج البلاغه می فرماید:
او کسی اســت که در میدان جنگ وقتی با دشمن روبرو می شود چهره اش باز می شود و می خندد، و در محراب عبادت با خدای خودش راز و نیاز می کند و می گرید.
«همانا خداوند متعال یاد خود را مایه صفا و جلای دلها قرار داده اســت. بدین وسیله پس از سنگینی، شنوا و پس ازکوری، بینا و پس از سرکشی مطیع می گردند. همواره در هر زمان و در دوره فترتها خدا را مردانی بوده اســت که در اندیشه های آنها را با آنها راز می گفته اســت و در خردشان با آنها سخن می گفته اســت.»
همچنین در معرفی اهل عرفان می فرماید:
«قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّى دَقَّ جَلِیلُهُ وَ لَطُفَ غَلِیظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ کَثِیرُ الْبَرْقِ فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِیقَ وَ سَلَکَ بِهِ السَّبِیلَ وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ وَ دَارِ الْإِقَامَةِ وَ ثَبَتَتْ رِجْلَاهُ بِطُمَأْنِینَةِ بَدَنِهِ فِی قَرَارِ الْأَمْنِ وَ الرَّاحَةِ بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ وَ أَرْضَى رَبَّه»
«خرد خویش را زنده ساخته و نفس خویش را میرانده اســت، تا در وجودش درشتها نازک، و غلیظها لطیف گشته اســت و نوری درخشان در قلبش مانند برق جهیده اســت. آن نور راهش را آشکار و او را سالک راه ساخته اســت و درها یکی پس از دیگری او را به پیش رانده اســت تا آخرین در که آنجا سلامت اســت و آخرین منزل که بار اندازه اقامت اســت. آنجا قرارگاه امن و راحت اســت. پاهایش همراه با آرامش بدنش استوار اســت. همه اینها به موجب این اســت که قلب خود را به کار گرفته و پروردگار خویش را راضی ساخته اســت.»
در طول هزار و سیصد سال تربیت عرفای بزرگ در مکتب اسلام، هیچ عارفی نتوانسته جملاتی نظیر این سطرهای نهج البلاغه بیاورد.
«(عارف) خرد خویش را زنده ساخته و نفس خویش را میرانده اســت، تا در وجودش درشتها نازک، و غلیظها لطیف گشته اســت و نوری درخشان در قلبش مانند برق جهیده اســت.»
باور اینکه امام عارفان همان مرد میدان جنگ اســت، همان که از شمشیرش در میدان جنگ خون می چکد، همان که شب ها بیدار اســت و به در خانه یتیمان و بیوه زنان می رود، همان که وقتی چشمش به یک یتیم می افتد تاب ندارد، همان که در همان زمان درباره اش گفته اند هم گریان گریان اســت و هم خندان خندان! برای انسان سخت اســت! اما او کسی اســت که در میدان جنگ وقتی با دشمن روبرو می شود چهره اش باز می شود و می خندد، و در محراب عبادت با خدای خودش راز و نیاز می کند و می گرید.
امروزه ده ها فرقه وگروه عرفانی در دنیا ودر سطح کشور ما! در حال فعالیت اند که برخی از آنان به صورت مخفی و برخی در سطح تبلیغات مکتوب به فعالیت می پردازند و با نام عرفان و معنویت در رسانه های ارتباطی نفوذکرده و بهره های اقتصادی، سیاسی وفرهنگی می برند. در صورتیکه عالی ترین و دقیق ترین و ظریف ترین نکات پیرامون حقیقت عرفان و عرفان حقیقی در قرآن و روایات خصوصا کتاب گرانسنگ نهج البلاغه آمده اســت، و جوانان باید بدانند بهترین راه برای مقابله با عرفان های کاذب، شناخت عرفان حقیقی و اصیل و شناساندن آن به صورت روشمند در جامعه اســت.
منابع:
- آموزه های عرفانی از منظر امام علی علیه السلام، محمدامین صادقی ارزگانی، ص 21 و 22
- نهج البلاغه؛ خطبه 220،218
- مرتضی مطهری، مسأله شناخت، صص 76-74