مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

همراهان بیمار، آواره میان چاردیواری چادرهای مسافرتی

جام جم سرا: ظاهرشان به مسافران شبیه است، اما آنها همراهان بیمارانی هستند که از مسافت‌های دور به تهران آمده‌اند و در این شهر بزرگ و پرهمهمه جایی برای ماندن ندارند. در تهران هتل بی‌شمار است، مسافرخانه فراوان است، هتل آپارتمان و اتاق‌های‌ اجاره‌ای زیاد است، اما نه نزدیک بیمارستان‌های دولتی پرمراجعه و نه نزدیک مرکز طبی کودکان پایتخت. در شعاع چند کیلومتری بیمارستان، اما اقامتگاه هست که پرداخت هزینه‌های آن از همه خانواده‌ها ساخته نیست، برای همین آنها چادر زده و کمپ‌های اقامتی راه انداخته‌اند که دیدنش در حاشیه خیابان‌های پررفت و آمد شهر رقت‌آور است.

البته واحد مددکاری بیمارستان چند اقامتگاه را در مناطق جنوبی تهران برای همراهان بیمار در نظر گرفته که برای عده‌ای نیز رایگان است و از بستگان درجه اول پذیرایی می‌کند، اما مشکل این است که این اقامتگاه‌ها دور است، خیلی دور و رسیدن به آن شبیه یک مسافرت، در شهری که رفتن از شرق به غرب و رسیدن از شمال به جنوبش به یک سفر می‌ماند.

همراهان کودکان بیمار می‌خواهند نزدیک طفل بستری خود باشند، آنها کودکند و وضعشان بسیار متغیر و این با دور بودن بستگان از بیمارستان جور درنمی‌آید. شهردار تهران قول داده است مشکل اقامت همراهان بیمار را تا پایان سال حل کند، او قول داده بیمارستان‌های دولتی پایتخت تا پایان سال به مهمانسرا مجهز شود که اگر اینچنین شود بار اقامت از دوش همراهان بیماران برداشته می‌شود.

راه‌اندازی این اقامتگاه‌ها به نفع شهر نیز هست. این که در گوشه‌ای از خیابان عده‌ای چادر علم کنند و شبیه بی‌خانمان‌ها در حاشیه پیاده‌رو اتراق کنند، چهره شهر را زشت می‌کند. این کار مشکل امنیتی هم دارد، چون عده‌ای از همراهان بیماران که چند متر آن سوی دیوارهای مرکز طبی کودکان رحل اقامت افکنده‌اند، خبر می‌دهند دزدها شبانه چادرشان را غارت کرده و پول‌های نقد را با خود برده‌اند.

گاهی معتادان ولگرد نیز میهمان ناخوانده این چادرها می‌شوند و در فضای خالی میان چادرها مواد دود می‌کنند و نشئه می‌شوند. این ملغمه اما دل آشوب‌کننده است که نه برازنده بیماراست، نه شایسته همراهان و نه متناسب با وجهه بیمارستان‌هایی که صفت دولتی را به دنبال می‌کشند.

Share


ادامه مطلب ...

راز تلخ ۵ سال زندگی با مرد ثروتمند؛ با فرزندم آواره شدم، مهریه ام را نمی دهند

پس از چندین بار قهر کردن و رفتن به خانه پدری که بی فایده بود به توصیه اطرافیان بچه دار شدم بلکه همسرم از لحاظ اخلاقی تغییر کند ولی هیچ گونه تغییری در رفتارهایش پیدا نشد وهمچنان روز به روز بدتر می شد.
من علاوه بر رفتارهای همسرم مجبور بودم دخالت های خانواده اش را نیز تحمل کنم ،آنها همیشه از رفتارهای نادرست پسرشان دفاع می کردند ومن را محکوم می کردند، تا اینکه زمانی که فرزندم سه سال داشت همسرم به جرم حمل مواد مخدر دستگیر وبه حبس ابد محکوم شد.
شوکه شده بودم مدام از خودم می پرسیدم مگر او در کار مواد مخدر بود؟! باورم نمی شد یعنی من در این مدت داشتم با یک قاچاقچی مواد مخدر زندگی می کردم ، دیگر زندگی برایم تیره وتار شده بود، در رفت وآمد به دادگاه نیز متوجه شدم که او علاوه بر مواد مخدر در کار قاچاق سوخت ،پتو وپوشاک هم بوده وبه تریاک وشیره هم اعتیاد داشته است.
وقتی ازش سوال کردم گفت: پس فکر کردی این خونه ،ویلا ،ماشین وحساب های بانکی سنگین وپر از کجا آمده ؟ تازه فهمیدم که چقدر ساده لوح و زود باور بوده ام ، بعد از دستگیری همسرم پدر ومادرش تمام اموالش را که قبل از دستگیری به نام آنها کرده بود از من گرفتند ومرا با دختر سه ساله ام آواره کردند، ومن به معنای واقعی باد آورده را باد میبرد پی بردم حالا هم آمده ام به مرکز شما تا کمک وراهنماییم کنید که بتوانم مهریه ونفقه ام را از خانواده شوهرم بگیرم.
نظر کارشناس مرکز مشاوره آرامش اصفهان :
نداشتن صداقت وروراستی در زندگی بخصوص در اوایل آن یک خانواده سست را پی ریزی می کند ووقتی در آمدهای کلان وارد زندگی شده و زندگی اشرافی ایجاد می کند افراد بخصوص زنان خانه دار می بایستی به منبع درآمد همسرشان توجه کرده تا مانند مورد بالا با عمل انجام شده روبرو نشده وچه بسا خیلی از افراد قاچاقچی همسرانشان را به دام مواد مخدر می کشانند لذا توصیه می شود: قبل از ازدواج در خصوص اخلاقیات و شغل همسر تحقیق کامل کنید و سپس راهی زندگی مشترک شوید و والدین در صورت محل در آمد درست برای فرزندانشان شرایط ازدواج فرزندانشان رافراهم کرده وشریک اعمال خلاف آنها نشوند.

منبع: رکنا


ادامه مطلب ...