مدیرکل استاندارد تهران از توقیف دو زعفران رشتهای غیراستاندارد با نامهای تجارتی محبوب و گلچین عجم خبر داد.
بیات همچنین افزود: خامه با نام تجارتی دامداران ، با سری ساخت 2307 و تاریخ تولید 8/7/94، به دلیل داشتن مشکلات کیفی، غیراستاندارد اعلام شد.
شاید یکی از موثرترین ترفندهای برندسازی داشتن یک داستان قوی و زیبا از سرگذشت برندتان باشد چیزی که در عین واقعیت به نکات ریز و جذابی اشاره کند که دیگران را به برند شما علاقمند کند.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ بیان مؤثر داستان برند و سرگذشت گذشته شما در حین فرایند برندسازی کاری است که در عمل تأثیر بسیار زیادی بر نتیجه نهایی فعالیتهای شما داشته و در کل میتواند تفاوت بسیار زیادی درنتیجه نهایی ایجاد کند.
از ابتدای تاریخ ما انسانها عموماً از طریق بیان داستان با یکدیگر ارتباط برقرار کردهایم. این داستانها همواره به گونههای مختلف جلبتوجه ما را کرده و از حکایات و امثال پنهانشده در آنها درسهای بسیار زیادی فراگرفتهایم. بنابراین نباید تعجبی باشد که بیان مؤثر داستان یک مهارت مشترک در بین سخنرانان بزرگ، رهبران، کارآفرینان باشد که البته برندهای بزرگ همیشه محصول کارآفرینان بزرگ بوده و هست. چرا؟ چون همیشه برندهای بزرگ و مطرح داستان برند خودشان را بهصورت استادانه و زیبا بیان کرده و میکنند.
شرکتها و برندها بهطورکلی در چند سطح به سرگرم کردن و ایجاد تعامل با مخاطبین خود میپردازند. همیشه یک پیام تبلیغاتی که متمرکز بر یک فروش مثلاً یکدلاری یا یک پیشنهاد جالب در فروشگاه محل است، بلافاصله پس از پخش شدن با یک عکسالعمل منفی یا مثبت از طرف مخاطبین روبرو میشود و البته بسیاری از این مخاطبین هم پیام آن را تنها پس از گذشت چند ساعت از یاد میبرند. بااینوجود تبلیغات برند که داستانی زیبا و جذاب برای مخاطبین ارائه میکند، به ایجاد تعامل با این مخاطبین در سطحی بسیار عمیقتر میپردازد – چراکه داستان عموماً ماندگاری بیشتری داشته و به خاطر سپرده میشود. یک مشتری بالقوه هم در اولین برخورد با برند تحت مدیریت شما با بررسی این داستان تصمیم میگیرد که آیا باید داستان ارائهشده رو بپذیرد یا آن را رد کند و پسازآن است که در مورد ادامه تعامل با شما و همچنین دنبال کردن باقی محتوای تولید و منتشرشده توسط شما تصمیم میگیرد.
سهگام مؤثر برای نوشتن داستان برند:
داستان شرکت و برند شما با داستان مؤسس آن و چرایی آغاز این کسبوکار در وهله اول آغاز میشود. در این داستان از هیچ نکته جزئی نباید چشمپوشی کنید و این داستان را از ابتدا همانند یک روایت تاریخی مکتوب کنید. حقایق جالب، حکایتها، شواهد و دلایلی را که موجب رسیدن شرکت به وضعیت کنونی مکتوب کنید. داستان هر برند بزرگی در درون خود هدف و رؤیایی را مدنظر دارد که موجب شکلگیری و تولد آن شرکت شده است و درواقع درک این نکته که شرکت به چه سویی رهنمون است و چه چیزی باعث رسیدن آن به این نقطه شده است نقطهای بسیار عالی برای شروع بهحساب میآید. پسازاین مرحله ما آماده وارد شدن به گام بعدی میشویم.
بیانه برند که از آن صحبت کردیم درواقع چیزی است که شما بهصورت برونسازمانی بیان میکنید و ارتباطی با رسالت و چشمانداز سازمان ندارد؛ درواقع در ارتباط با چیزی است که برای مشتریان و سهامداران و هدف اصیل شرکت در ارتباط است. بر اساس ارزشها آیندهای را ترسیم میکند که در ارتباط مشتری خواهان دستیابی به آن هستید. به عبارتی در ارتباط با مشتری به این دو سؤال پاسخ میدهد: “چرا ما اینجا هستیم؟” و “چگونه قصد داریم تا جهان را به فضایی بهتر برای مشتریان خودمان تبدیل کنیم؟”
بیانیهای که در گام دوم تهیه کردید، نقطه آغازی برای داستان برند شما بهحساب میآید که برای تقویت آن باید یک متن یکصفحهای تهیه کنید یک داستان برند فوقالعاده عموماً موجز و مختصر بوده و سرگذشت برند شمارا تعریف میکند که شامل نقطهای میشود که از آن آغاز کردهاید و نقطهای که در آینده قصد رسیدن به آن را دارید. یک داستان برند باید زیبا، صادقانه و صحیح باشد. این داستان هرگز نباید ساختگی و کپی شده از جای دیگری باشد، چراکه مصرفکننده و مخاطب شما خیلی سریعتر از آنی که تصور کنید به آن پی میبرد و مطمئناً با رفتارش شمارا تنبیه میکند. این داستان باید هدف داشته باشد که اگر هدف داشته باشد، مخاطب شما با آن بهتر ارتباط برقرار میکند.
هر برندی بهنوبه خود نیاز به فعالیت در بازار دارد. ما باید بدانیم که چگونه میتوانیم داستان برند خود را به اشتراک بگذاریم، کجا آن را به اشتراک بگذاریم و چگونه از آن بهعنوان یک سکوی پرتاب برای نوآوری استفاده کنیم. اولازهمه باید محتوای خود را مرور کنید و ببینید آیا واقعاً داستانی که بیان کردهاید با روندی که برند شما طی کرده همخوانی دارد و آیا مسیری که در آینده برای آن پیشبینی کردهاید با گذشته آن در تطابق است؟
دوم اینکه داستان برند شما میتواند بهعنوان سکوی پرتابی برای ایدههای مختلف در نظر گرفته شود و سنگ بنایی برای کار و فعالیت اعضای جدید تیم شما باشد. این داستان باید موجب جرقه زدن ایدههای جدید برای کمپینهایی باشد که در راستای اهداف و چشمانداز برند شما تعریفشدهاند.
خبرگزاری آریا - اگر تاکنون با رام های شخصی سازی شده و سیستم ریکاوری تلفن های هوشمند اندرویدی سروکار داشته اید، قطعاً با عبارت bootloop آشنا هستید.
این اصطلاح که در حد و اندازه های blue screen ویندوز برای کاربران سیستم عامل گوگل وحشتناک و نگران کننده است، به نوعی بالا آمدن موبایل را مختل کرده و کاربر با هر بار خاموش و روشن کردن دستگاه فقط با صفحه بوت روبرو می شود.
حالا به نظر می رسد بعد از برخی از مدل های ال جی، نوبت موبایل نکسوس 6p گوگل رسیده که اخیراً در حال دست و پنچه نرم کردن با مشکلات دیگری نیز هست.
جمعی از کاربران انجمن های اینترنتی معتقدند بعد از فریز و تلاش برای بارگذاری مجدد نکسوس 6p با مشکل bootloop روبرو شده اند.
این در حالی است که حدود سه ماه پیش این مسئله گریبان تعداد محدودی از این تلفن های هوشمند را گرفته بود و کمپانی گوگل نیز دلیلش را یک مشکل سخت افزاری ذکر کرده بود.
بعضی از کاربران بر این باورند که به روز رسانی اندروید 7.1.1 نکسوس این مشکل را تشدید کرده و پاک کردن کش، بازگشت به تنظیمات کارخانه و سایر روش های بارگذاری مجدد نیز به حل این مسئله کمکی نکرده است.
در حال حاضر گوگل واکنش جدیدی در مقابل این اتفاق نشان نداده و مشخص نیست این بار نقص سخت افزاری سبب رخداد مشکل مورد بحث است یا ایرادی نرم افزاری.
بر اساس اسناد موجود تنها طی دوماهه خرداد و تیر، 77 نوع کالا با نامهای تجاری مختلف، بدون گذراندن مراحل دریافت مجوز بهداشتی اقدام به توزیع و عرضه محصولات فاقد کیفیت به بازار مواد غذایی کردهاند.
به گزارش سرویس جامعه مشرق، جعل مجوزهای قانونی این بار در بازار مواد غذایی؛ خوراکی هایی به صورت مستقیم به مصرف مردم می رسد و توزیع مواد ناسالم خوراکی آنهم با استفاده از مجوزهای جعلی به تهدیدی برای سلامت خانواده ها بدل شده است. تا جائیکه بر اساس اسناد سازمان غذا و دارو، تنها طی دو ماه خرداد و تیر، دهها برند و تولید کننده مواد غذایی که اکثریت مصرف کنندگانش را نیز کودکان و نوجوانان تشکیل می دهند، نه تنها مجوزهای لازم از سازمان غذا و دارو را اخذ نکرده اند بلکه به منظور سودجویی و جلب اعتماد مصرف کنندگان، مجوزهای سازمان غذا و دارو را نیز جعل کرده اند.
این شرکت با جعل موارد فوق، محصولات غیر استاندارد خود را بدون در اختیار داشتن مجوزهای رسمی، از سوی سازمان غذا و دارو و اداره کل نظارت و ارزیابی فراورده های خوراکی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی و تنها با کپی مجوزهای مربوطه و درج سیب سلامت جعلی بر روی محصولاتشان به بازار عرضه کرده اند.
بر اساس اسناد موجود تنها طی دوماهه خرداد و تیر، 77 نوع کالا با 77 نام تجاری مختلف، بدون گذراندن مراحل دریافت مجوز بهداشتی اقدام به توزیع و عرضه محصولات فاقد کیفیت به بازار مواد غذایی کرده اند؛ از لواشک های میوه ای و آلوچه ترش گرفته تا آبلیمو، گلاب، ادویه و نمک و سرکه.
در بین شرکتهایی که با جعل مجوزهای وزارت بهداشت اقدام به فروش محصولات خود در بازار می کرده اند و با این اقدام غیر قانونی اعتماد مشتریان را جلب می کرده اند، می توان به شرکت های تولید کننده آب معدنی،روغن زیتون و حتی پیاز داغ آماده هم اشاره کرد.
فراوانی مجوزهای جعلی به حدی بالا رفته است که از بین 114شرکتی که مدیر کل نظارت و ارزیابی فراورده های خوراکی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی درخواست جمع آوری محصولاتشان از بازار را صادر کرده است، 77موردشان اقدام به جعل مجوز کرده اند و باقی موارد یا بدون در اختیار داشتن مجوزهای بهداشتی اقدام به تولید و توزیع مواد غذایی کرده بودند، یا اینکه مجوزهای صادرشده برایشان باطل شده بود.
نمونه ای از گزارشات مربوط به جعل پروانه بهداشتی توسط تولیدکنندگان محصولات غذایی
حال با اینکه مدیرکل مربوطه در سازمان غذا و دارو طی نامه ای به رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، لیستی از این شرکت های متخلف به پیوست اعلام کرده و درخواست جمع آوری اقلام مذکور را داده اما مشخص نیست تا زمان رسیدن این نامه به مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت و شروع به جمع آوری اقلام مذکور، چند ایرانی از این محصولات استفاده کرده و دچار مشکلات مختلف شده اند.
بهروز جنت مدیر کل نظارت و ارزیابی فراورده های خوراکی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی برای جمع آوری محصولات فوق به ماده 43 بخش بهداشت و درمان قانون تعزیرات حکومتی اشاره کرده و درخواست جمع آوری این اقلام از بازار مواد غذایی را داده است. محصولاتی که توسط عده ای سودجو وارد بازار مواد غذایی می شوند و برای مشروعیت دادن به کالای غیر بهداشتی و غیر استانداردشان اقدام به جعل مجوزهای وزارت بهداشت می کنند.
اگرچه این اقدام وزارت بهداشت در راستای وظایف قانونی آنها بوده و در جای خود قابل تقدیر است اما سوال مهم آن است که چه نهاد و مسئولی باید پیش از عرضه این محصولات متعدد به بازار مصرف، جلوی توزیع آنرا بگیرد؟ چند ماه زمان لازم است تا پروسه جعلی بودن این پروانه ها تکمیل و دستور جمع آوری صادر و نهایتا دست مصرف کننده از خرید آن کوتاه شود؟ خسارت این زمان نسبتا طولانی در حفاظت از سلامت جامعه را چگونه باید جبران کرد؟
به نظر میرسد اچتیسی امسال قصد دارد فعالیت خود را بهجای برند وان، بر برند یو متمرکز کند. تبلیغات
اساسا با توجه به آنچه گفته شد، اچتیسی تاکنون محصولی را که بتواند جایگزینی شایسته برای اچتیسی ۱۰ باشد در سال جاری معرفی نکرده است. همانطور که اشاره شد، هنوز مشخص نیست آیا گوشی اچتیسی یو الترا پرچمدار کمپانی تایوانی مورد بحث برای سال ۲۰۱۷ خواهند بود یا این شرکت شاید اواسط سال جاری گوشیهای پرچمدار جدیدی معرفی خواهد کرد. اساسا سؤالات زیادی در مورد برنامههایی که اچتیسی در پیش گرفته است، وجود دارد و باید دید این کمپانی برای سال ۲۰۱۷ چه در سر دارد.
منبع : زومیت
اعتمادسازی برندها در فضای آنلاین: چالشها و مزایا
اگر می خواهید برند خود را در فضای مجازی نیز مطرح کنید پس باید با ساختار اصولی این کار آشنا شوید تا بتوانید به راحتی اعتمادسازی در فضای مجازی را به سرانجام برسانید.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ اعتمادسازی در فضای بازاریابی آنلاین همیشه از اهمیت بسیار زیادی برای برندها برخوردار بوده است. در عمل اگر مردم به شما اعتماد نداشته باشند، چرا باید از شما بخرند؟ اما مسئله این است که واقعاً اعتماد به برند یعنی چی؟ و این معنا در سالهای اخیر با ظهور و گسترش شبکههای آنلاین بسیار پیچیده شده است، جایی که مخاطبین تنها یک نمایه یا آواتار ساده و چند خط متن بیشتر نیستند.
تا چند سال پیش، تنها لازمه اعتمادسازی در فضای آنلاین مجاب کردن گوگل از طریق برخی روشهای ساده بهینهسازی به قراردادن نام وبسایت شما در صفحه اول نتایج بود که با تهیه محتوای مملو از برخی کلمات کلیدی و تعدادی لینک از وبسایتهای دیگر بهراحتی قابلاجرا بود و اینگونه تمام مشتریان بالقوه در حجم بالا به سراغ وبسایت شما آمده و در آن از صفحهای به صفحه دیگر حرکت میکردند. در آن زمان قرار داشتن در صفحه اول نتایج گوگل برای تائید شدن شما بهعنوان یک برند معتبر و قابلاعتماد کافی بود، اما اکنون دیگر جذب این اعتماد به این سادگیها نیست.
این موضوع از زمانی شدت گرفت که گوگل الگوریتم مورداستفاده خود تحت عنوان پاندا را بهروزرسانی کرد و پسازآن تغییرات در این الگوریتم و دیگر الگوریتمها پیدرپی میآمدند و اینگونه گوگل وزن بیشتری بر روی کیفیت محتوای منتشرشده بهعنوان یکی از نشانههای قابلاعتماد بودن برند قرارداد. اما امروزه به دلیل تکثیر زیاد شبکههای اجتماعی، نقاط ارتباطی بین برند و مصرفکننده که میتوانند موجب موفقیت یا نابودی یک برند شوند، بسیار افزایشیافته است و درنتیجه برندها هرگز قادر به کسب درک درستی از شخصیت مخاطبین خود نیستند و درنتیجه کمتر میتوانند نسبت به خود اعتماد کسب کنند، چراکه اغلب مصرفکنندهها بر روی این شبکهها هویتی جعلی داشته، تصاویری گرافیکی دارند یا نظرات خود را در کمتر از 140 حرف منتشر میکنند (که البته محدودیت این مورد آخر، مدتی است که از شبکه توییتر حذفشده است).
در این میان تبلیغات هدفمند و ایجاد اعتماد در میانه نگرانیهای بسیار زیاد و در حال افزایش در رابطه با حریم خصوصی تبدیل به یک میدان مینی شده که عبور از آن به هدایت بسیار زیادی نیاز دارد. بااینوجود بسیاری از برندها با استراتژی فیالبداهه وارد این عرصه میشوند.
و بدتر از آن اینکه مطالعات میدانی یا در اندازههای کوچک بسیار اندکی در رابطه تعاملات مردم در این شبکهها انجامشده است تا بهعنوان کمکی به برندها جهت شناخت بهتر مشتریان بالقوه خودشان مورداستفاده قرار بگیرد. ما در ادامه این مطلب سعی کردهایم موارد اصلی را در رابطه با ایجاد اعتماد در فضای آنلاین جمعآوری کنیم.
نکته مهم اینکه این موارد مانند قراردادن مثلاً نماد اعتماد الکترونیک، ضمانت تعویض یا بازگشت پول و . . . نیست، بلکه موارد و نکتههای کوچکی هستند که هر برندی میتواند بهصورت آنلاین انجام دهد و تفاوتهای بسیار زیاد آنها را شاهد باشد:
تعدادی از مطالعات مختلف در سالهای اخیر نشان دادهاند که برخی کاربران در سطح شبکههای اجتماعی دون داشتن اطلاعات دقیق تمایل به اظهارنظر و قضاوت در رابطه با برندها دارند. گاهی این موضوع ناشی از اعتبار پایین و ضعیف آنهاست و درنتیجه برای پوشش دادن این موضوع با نمایهها یا پروفایلهای غیرحقیقی اقدام به درج نظراتی در این شبکههای میکنند که در عمل ارزشی ندارد. اینکه دیگر کاربران تا چه حد نظرات این دسته از افراد را باور میکنند، خود جای حدس زدن دارد. مطمئناً تمام نظرات در این فضای آنلاین توسط دیگر کاربران معتبر شناخته نمیشود، اما اینکه یک برند بهخوبی این افراد را شناخته و رفتار آنها را این شبکهها زیر نظر داشته باشد، از اهمیت به نسبت زیادی برخوردار است.
همواره باید توجه داشت که کیفیت دنبال کنندگان و نه کمیت آنها، برای برندی که در پی کسب اعتماد مخاطبان خودش است، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اینکه یک یا چند کاربر در مورد عملکرد یک برند اظهارنظر کند، که طبیعتاً تا حدودی ناشی از تعدد کاربران است، آنقدر که برای آن برند موجب زیان میشود، سودی را موجب نمیشود.
جریان موضوعات موردبحث در فضای آنلاین برای کسی صبر نمیکند و مردم خیلی سریع از موضوعی به موضوعی دیگر حرکت میکنند. پس فقط و فقط زمانی پاسخ منتشرشده از طرف یک برند ارزش و اهمیت دارد که پاسخی بهموقع و مرتبط باشد؛ چراکه تحقیقات مختلف نشان داده است قدرت پاسخدهی یک برند در این فضا یکی از شاخصههای مهم قابلاعتماد بودن یک برند است. همیشه یک پاسخ سریع و کوتاه به سؤال یا نظر مصرفی کننده بهتر از یک پاسخ طولانی اما دیرهنگام است.
البته اگر هم گاهی در پاسخدهی به این موارد زمان زیادی طول بکشد، ممکن است دلایل خوب و قابل توجیهی هم برای برندها وجود داشته باشد. ازجمله اینکه به دلیل تعدد شبکههای اجتماعی مختلف، امروزه مسئولین و ادارهکنندگان شبکههای اجتماعی این برندها دارای ایمیل آدرسهای مختلفی برای هر یک از این شبکهها هستند که اعلانهای لازم برای هر یک نظر یا سؤال و … به هر یک از آنها ارسال میشود. پس یکی از سادهترین کارها در این رابطه استفاده از یک آدرس ایمیل برای ثبتنام و کنترل و مدیریت تمام این شبکهها میتواند راهحل کار باشد.
همچنین باید توجه داشت که مخاطبین ما برای هر سؤال و نظری که درج میکنند یا ارسال میکنند، توقع دریافت پاسخ دارند و درج یک پاسخ یا حتی یک پُست به معنای پاسخگویی به همه مخاطبین نیست. مثلاً اگر تولد شماست و افراد بسیار زیادی اقدام به درج جمله یا تبریکی با اشاره به شما کردهاند، درج یک پست یا پاسخ کلی به همه آنها بر روی آن شبکه یا حتی بر روی یک شبکه دیگر و انتظار دیده شدن آن توسط کلیه مخاطبین، انتظاری بسیار نابجا است.
جریان موضوعات موردبحث در فضای آنلاین برای کسی صبر نمیکند و مردم خیلی سریع از موضوعی به موضوعی دیگر حرکت میکنند. پس فقط و فقط زمانی پاسخ منتشرشده از طرف یک برند ارزش و اهمیت دارد که پاسخی بهموقع و مرتبط باشد؛ چراکه تحقیقات مختلف نشان داده است قدرت پاسخدهی یک برند در این فضا یکی از شاخصههای مهم قابلاعتماد بودن یک برند است. همیشه یک پاسخ سریع و کوتاه به سؤال یا نظر مصرفی کننده بهتر از یک پاسخ طولانی اما دیرهنگام است.
البته اگر هم گاهی در پاسخدهی به این موارد زمان زیادی طول بکشد، ممکن است دلایل خوب و قابل توجیهی هم برای برندها وجود داشته باشد. ازجمله اینکه به دلیل تعدد شبکههای اجتماعی مختلف، امروزه مسئولین و ادارهکنندگان شبکههای اجتماعی این برندها دارای ایمیل آدرسهای مختلفی برای هر یک از این شبکهها هستند که اعلانهای لازم برای هر یک نظر یا سؤال و … به هر یک از آنها ارسال میشود. پس یکی از سادهترین کارها در این رابطه استفاده از یک آدرس ایمیل برای ثبتنام و کنترل و مدیریت تمام این شبکهها میتواند راهحل کار باشد.
همچنین باید توجه داشت که مخاطبین ما برای هر سؤال و نظری که درج میکنند یا ارسال میکنند، توقع دریافت پاسخ دارند و درج یک پاسخ یا حتی یک پُست به معنای پاسخگویی به همه مخاطبین نیست. مثلاً اگر تولد شماست و افراد بسیار زیادی اقدام به درج جمله یا تبریکی با اشاره به شما کردهاند، درج یک پست یا پاسخ کلی به همه آنها بر روی آن شبکه یا حتی بر روی یک شبکه دیگر و انتظار دیده شدن آن توسط کلیه مخاطبین، انتظاری بسیار نابجا است.
برای ایجاد اعتماد، توجه داشته باشید که استفاده از فرمت ویدئو بهمراتب بهتر از فرمت صوتی بدون تصویر، و فرمت فایل صوتی بهتر از پنجره گفتگو آنلاین و البته پنجره گفتگو آنلاین بهتر از یک متن خالی در قالب یک پست در این فضا است. چرا اینچنین است؟ منطق پشت آن به نظر تا حدودی احساسی به نظر میآید. مردم اصولاً به چیزی اعتماد میکنند که گفته میشود و البته در این گفته شدن، چگونه گفته شدن از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است. مثلاً در ویدئو زبان بدن استفادهشده توسط سخنگو در ارتباط با جلب اعتماد مشتری و مخاطب بسیار اهمیت دارد. مثلاً خشک نشستن فرد یا داشتن حرکات یکباره میتواند نشان از عصبی بودن فرد باشد، یا لحن زیبا وی میتواند نشان از اعتبار مجموعه وی باشد. هرقدر تعداد ویدئوهای درجشده بیشتر باشد، میزان اعتبار قابل کسب توسط برند بیشتر و بیشتر میشود. اما در نبود ویدئو، فایل صوتی برای مخاطبین همین اثر را داشته و در القاء اعتبار، صداقت، رکگویی یا لحن دوستانه فرد بسیار کمک میکند. اما اگر فایل صوتی هم ممکن نبود، استفاده از پنجره گفتگو آنلاین که با هر بار صحبت ظاهرشده و حذف میشود، احتمال بیشتری برای کاربر مبنی بر وجود یک انسان حقیقی در پشت این تشکیلات را میدهد که موجب ایجاد اعتماد دوطرفه میشود.
البته این مورد دقیقاً نکتهای است که بسیار از برندها موفق و مطرح به آن بیتوجه هستند. سؤال مهم در این بخش البته از شماست، که آیا یک مشتری ناراضی به هر دلیلی، با دیدن یک متن عذرخواهی و توضیح از برند بر روی سایت یا شبکههای اجتماعی وی راضی میشود و آیا بازهم اعتماد نسبت به برند را حفظ میکند، خصوصاً زمانی که بخش زیادی از اعتماد ما نسبت به برندها از زبان بدن و لحن صحبت افراد ظاهرشده در ویدئوها ناشی میشود.
برخلاف باور عموم، این وظیفه برند نیست که در شبکههای اجتماعی در مورد تعهد، ارزش و مسئولیت برند صحبت کند. بلکه این وظیفه برند است که فضایی را برای تجربه شدن این ارزشها برای مردم ایجاد نمایند. مردم زمانی میتوانند یک برند را بهصورت تجربه کنند که فرصت قرار گرفتن در اجتماعات آنلاین و دیدن و شنیدن بطن سخنان و نظرات دیگران در رابطه با آن برند را داشته باشند. این اجتماعات موجب مقید و متعهد ساختن اعضای قرارگرفته در خود را فراهم کرده، ارزشهای برند را تحکیم میبخشد و فرصتی را برای برند ایجاد میکند تا از این طریق ارزشهای خودش را بیشتر و بیشتر بر مردم و اعضای قرارگرفته در آن نشان دهد.
زمانی که برند با گوش دادن و تحلیل دقیق اطلاعات و صحبتهای کاربران در رابطه با خودش به درکی دقیق از مخاطبان خودش دست پیدا کرد، دیگر وظیفهای برای تهیه یک پاسخ سریع و مکانیک وار به سؤالات مخاطبین ندارد. بلکه باید با تهیه و انتشار محتوای باارزش، جالب و انگیزشی کاربران را به خود جذب نماید و اینگونه از ضرورت انتشار مطالب و پاسخهایی با محدودیت زمان یا طول کلام کم کند. به عبارتی در صورت نیاز، کسانی که مسئول پاسخدهی به سؤالات و نظرات کاربران هستند، در این وضعیت ضمن پاسخگویی به آن نظرات در صورت نیاز، حتماً باید توجه داشته باشند که با این دست محتوا بتوانند نظر بقیه افراد و اعضاء را نسبت به برند و اعتمادسازی برای آنها تغییر دهند.
محتوای مناسب تولید و در رسانه مناسب منتشر کنید!
آیا تابحال به این فکر کرده اید که بازاریابی محتوا چگونه میتواند در موفقیت برند تاثیر گذار باشد؟
به گزارش آلامتو و به نقل از شنبه مگ؛ آنچه باعث ماندگاری و موفقیت برندهای مشهور جهان میشود، این نکته است که این برندها توانستهاند مخاطبان مورد نظر خود را بیابند، تثبیت یک محصول و شناختهشدن آن توسط گروهی از مخاطبان باعث میشود که تقاضایی همیشگی برای محصول مورد نظر در بازار مصرف آن وجود داشته باشد و برند تولیدکننده محصول مذکور، بتواند برنامههای تبلیغاتی خود را بر اساس گروه مشتریان و مخاطبان خود پایهریزی کند؛ البته این بدان معنا نیست که در را روی مخاطبان جدید میبندد، بلکه با شناختن دایره مخاطبان خود، میتواند نیازهای احتمالی مخاطبان جدیدتر را بهتر تشخیص داده و در عین حال که مخاطبان خود را حفظ میکند، توجه گروه مخاطبان جدیدتری را نیز به سمت محصولات خود جلب کند. به همین منظور در این گزارش چند راهکار عمده و هوشمندانه را در استراتژیهای تبلیغاتی معرفی میکنیم که منجر به یافتن مخاطبان مورد نظر تولیدکنندگان و برندهای مختلف میشود.
شناخت مشتریان و واردشدن به فضای فکری آنها میتواند در یافتن درست گروه مخاطبانی که در نهایت مصرفکننده محصولات یک برند میشوند، بسیار تأثیرگذار باشد. بنابراین هر گروه تولیدی و هر برندی که میخواهد بازار مخاطبان خود را تشکیل دهد، در درجه اول باید به خوبی آن بازار را شناخته و خصوصا با نیازهای این گروه آشنا باشد، شناختن نیازهای یک گروه از مخاطبان فرضی، باعث طراحی و تولید محصولاتی مطابق با نیاز آنها خواهد شد و در نهایت نیز این گروه از مخاطبان فرضی، میتوانند در دایره مخاطبان حقیقی این برند قرار بگیرند. همچنین در شناخت مخاطبان، توجه به علایق آنها نیز بسیار ضروری است، این امر خصوصا در طراحی محصولات مورد نیاز آنها، انتخاب رنگ، نوع ترکیب و … دخیل خواهد بود و باعث جذب بیشتر مشتریان خواهد بود. به عنوان مثال، اگر مخاطب محصولات یک برند، بیشتر جوانان هستند، توجه به علایق و سلیقههای این گروه سنی، میتواند در تبدیلشدن آنها به مخاطب اصلی آن برند تأثیرگذار باشد.
مطمئنا هدف قراردادن یک گروه گسترده از مخاطبان، آن هم در آغاز شکلگیری یک برند، کاری مشکل است که احتمال موفقیت آن نیز کاهش مییابد، بنابراین بهتر است برای جذب مخاطبان و یافتن گروه مصرفکنندگان خود، در درجه اول آنها را محدود کنید و سپس به تعیین ویژگیهای آنها بپردازید. از خود بپرسید که محصولات تولیدی شما، به چه افرادی خدمترسانی میکند و در نهایت به دست چه افرادی خواهد رسید؟ همچنین یکی دیگر از سؤالهای کلیدی در این مرحله میتواند این پرسش باشد که چرا این گروه از مخاطبان باید محصول شما را استفاده کنند؟، این سؤال خصوصا در جهت ارتقای محصولات و تطابق آنها با نیازها و علایق مخاطبان بسیار تأثیرگذار خواهد بود. باید گفت هر چقدر در شروع پا گرفتن یک برند، دایره مخاطبان آن محدودتر باشند، موفقیت برند مذکور در یافتن گروه مخاطبان وفاداری که در نهایت مشتری همیشگی آن برند خواهند شد، بالاتر میرود.
برقراری ارتباط با مخاطبان، نیاز به ابزارهای تبلیغاتی خاصی دارد که خصوصا در دنیای امروز به وفور یافت میشوند، شاید در گذشته مجلات، روزنامهها، رادیو و تلویزیون میتوانستند به عنوان یک ابزار ارتباطی با مخاطبان به شمار بروند، اما در دنیای امروز، وفور روزافزون رسانههای مجازی، گروه گستردهای از رسانههای اجتماعی را در اختیار برندها قرار داده است که میتوانند بر اساس نیازها و شرایط مالیای که دارند، رسانهای خاص را انتخاب کند. البته گستردگی رسانههای ارتباطی امروز، انتخاب آنها را مشکل کرده است، به این معنا که برندهای مختلف باید بتوانند به درستی و با توجه به شرایط محصولات و گروه مخاطبانی که دارند، رسانههای ارتباطی مناسبی را به منظور ارائه محتوای تبلیغاتی خود انتخاب کنند. شایان ذکر است که در این مرحله نیز شناخت درست مخاطبان میتواند در انتخاب درست یک رسانه تبلیغاتی بسیار مؤثر باشد.
بعد از شناخت مشتریان، محدودکردن حوزه آنها و انتخاب درست رسانه تبلیغاتی، نوبت به خود پیام تبلیغاتی میرسد؛ این مرحله نیز مانند سایر مراحل فوق، در جذب مخاطبان و یافتن یک گروه ثابت و وفادار از آنها، بسیار مهم است. محتوایی که در تبلیغات هر برندی ارائه میشود، در واقع تصویری است که آن برند در اذهان عمومی از خود به جا میگذارد، بنابراین باید سعی کند با انتخاب یک تیم کاری متشکل از طراحان، نویسندگان و متخصصان حوزه بازاریابی، محتوایی خلاقانه و در عین حال مناسب با محصولات خود را ارائه کند تا به خوبی در ذهن مخاطبان ثبت شده و جزئی از هویت برند مذکور محسوب شوند. انتخاب شعارهای تبلیغاتی درست، طراحی مناسب و برنامهریزی جهت ارائه پیامهای بازاریابی در این مرحله بسیار مهم هستند و لازم است که با دقت نظر و کارشناسی دقیق انتخاب شوند.
شاید یکی از موثرترین ترفندهای برندسازی داشتن یک داستان قوی و زیبا از سرگذشت برندتان باشد چیزی که در عین واقعیت به نکات ریز و جذابی اشاره کند که دیگران را به برند شما علاقمند کند.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ بیان مؤثر داستان برند و سرگذشت گذشته شما در حین فرایند برندسازی کاری است که در عمل تأثیر بسیار زیادی بر نتیجه نهایی فعالیتهای شما داشته و در کل میتواند تفاوت بسیار زیادی درنتیجه نهایی ایجاد کند.
از ابتدای تاریخ ما انسانها عموماً از طریق بیان داستان با یکدیگر ارتباط برقرار کردهایم. این داستانها همواره به گونههای مختلف جلبتوجه ما را کرده و از حکایات و امثال پنهانشده در آنها درسهای بسیار زیادی فراگرفتهایم. بنابراین نباید تعجبی باشد که بیان مؤثر داستان یک مهارت مشترک در بین سخنرانان بزرگ، رهبران، کارآفرینان باشد که البته برندهای بزرگ همیشه محصول کارآفرینان بزرگ بوده و هست. چرا؟ چون همیشه برندهای بزرگ و مطرح داستان برند خودشان را بهصورت استادانه و زیبا بیان کرده و میکنند.
شرکتها و برندها بهطورکلی در چند سطح به سرگرم کردن و ایجاد تعامل با مخاطبین خود میپردازند. همیشه یک پیام تبلیغاتی که متمرکز بر یک فروش مثلاً یکدلاری یا یک پیشنهاد جالب در فروشگاه محل است، بلافاصله پس از پخش شدن با یک عکسالعمل منفی یا مثبت از طرف مخاطبین روبرو میشود و البته بسیاری از این مخاطبین هم پیام آن را تنها پس از گذشت چند ساعت از یاد میبرند. بااینوجود تبلیغات برند که داستانی زیبا و جذاب برای مخاطبین ارائه میکند، به ایجاد تعامل با این مخاطبین در سطحی بسیار عمیقتر میپردازد – چراکه داستان عموماً ماندگاری بیشتری داشته و به خاطر سپرده میشود. یک مشتری بالقوه هم در اولین برخورد با برند تحت مدیریت شما با بررسی این داستان تصمیم میگیرد که آیا باید داستان ارائهشده رو بپذیرد یا آن را رد کند و پسازآن است که در مورد ادامه تعامل با شما و همچنین دنبال کردن باقی محتوای تولید و منتشرشده توسط شما تصمیم میگیرد.
سهگام مؤثر برای نوشتن داستان برند:
داستان شرکت و برند شما با داستان مؤسس آن و چرایی آغاز این کسبوکار در وهله اول آغاز میشود. در این داستان از هیچ نکته جزئی نباید چشمپوشی کنید و این داستان را از ابتدا همانند یک روایت تاریخی مکتوب کنید. حقایق جالب، حکایتها، شواهد و دلایلی را که موجب رسیدن شرکت به وضعیت کنونی مکتوب کنید. داستان هر برند بزرگی در درون خود هدف و رؤیایی را مدنظر دارد که موجب شکلگیری و تولد آن شرکت شده است و درواقع درک این نکته که شرکت به چه سویی رهنمون است و چه چیزی باعث رسیدن آن به این نقطه شده است نقطهای بسیار عالی برای شروع بهحساب میآید. پسازاین مرحله ما آماده وارد شدن به گام بعدی میشویم.
بیانه برند که از آن صحبت کردیم درواقع چیزی است که شما بهصورت برونسازمانی بیان میکنید و ارتباطی با رسالت و چشمانداز سازمان ندارد؛ درواقع در ارتباط با چیزی است که برای مشتریان و سهامداران و هدف اصیل شرکت در ارتباط است. بر اساس ارزشها آیندهای را ترسیم میکند که در ارتباط مشتری خواهان دستیابی به آن هستید. به عبارتی در ارتباط با مشتری به این دو سؤال پاسخ میدهد: “چرا ما اینجا هستیم؟” و “چگونه قصد داریم تا جهان را به فضایی بهتر برای مشتریان خودمان تبدیل کنیم؟”
بیانیهای که در گام دوم تهیه کردید، نقطه آغازی برای داستان برند شما بهحساب میآید که برای تقویت آن باید یک متن یکصفحهای تهیه کنید یک داستان برند فوقالعاده عموماً موجز و مختصر بوده و سرگذشت برند شمارا تعریف میکند که شامل نقطهای میشود که از آن آغاز کردهاید و نقطهای که در آینده قصد رسیدن به آن را دارید. یک داستان برند باید زیبا، صادقانه و صحیح باشد. این داستان هرگز نباید ساختگی و کپی شده از جای دیگری باشد، چراکه مصرفکننده و مخاطب شما خیلی سریعتر از آنی که تصور کنید به آن پی میبرد و مطمئناً با رفتارش شمارا تنبیه میکند. این داستان باید هدف داشته باشد که اگر هدف داشته باشد، مخاطب شما با آن بهتر ارتباط برقرار میکند.
هر برندی بهنوبه خود نیاز به فعالیت در بازار دارد. ما باید بدانیم که چگونه میتوانیم داستان برند خود را به اشتراک بگذاریم، کجا آن را به اشتراک بگذاریم و چگونه از آن بهعنوان یک سکوی پرتاب برای نوآوری استفاده کنیم. اولازهمه باید محتوای خود را مرور کنید و ببینید آیا واقعاً داستانی که بیان کردهاید با روندی که برند شما طی کرده همخوانی دارد و آیا مسیری که در آینده برای آن پیشبینی کردهاید با گذشته آن در تطابق است؟
دوم اینکه داستان برند شما میتواند بهعنوان سکوی پرتابی برای ایدههای مختلف در نظر گرفته شود و سنگ بنایی برای کار و فعالیت اعضای جدید تیم شما باشد. این داستان باید موجب جرقه زدن ایدههای جدید برای کمپینهایی باشد که در راستای اهداف و چشمانداز برند شما تعریفشدهاند.
خبرگزاری آریا - اگر تاکنون با رام های شخصی سازی شده و سیستم ریکاوری تلفن های هوشمند اندرویدی سروکار داشته اید، قطعاً با عبارت bootloop آشنا هستید.
این اصطلاح که در حد و اندازه های blue screen ویندوز برای کاربران سیستم عامل گوگل وحشتناک و نگران کننده است، به نوعی بالا آمدن موبایل را مختل کرده و کاربر با هر بار خاموش و روشن کردن دستگاه فقط با صفحه بوت روبرو می شود.
حالا به نظر می رسد بعد از برخی از مدل های ال جی، نوبت موبایل نکسوس 6p گوگل رسیده که اخیراً در حال دست و پنچه نرم کردن با مشکلات دیگری نیز هست.
جمعی از کاربران انجمن های اینترنتی معتقدند بعد از فریز و تلاش برای بارگذاری مجدد نکسوس 6p با مشکل bootloop روبرو شده اند.
این در حالی است که حدود سه ماه پیش این مسئله گریبان تعداد محدودی از این تلفن های هوشمند را گرفته بود و کمپانی گوگل نیز دلیلش را یک مشکل سخت افزاری ذکر کرده بود.
بعضی از کاربران بر این باورند که به روز رسانی اندروید 7.1.1 نکسوس این مشکل را تشدید کرده و پاک کردن کش، بازگشت به تنظیمات کارخانه و سایر روش های بارگذاری مجدد نیز به حل این مسئله کمکی نکرده است.
در حال حاضر گوگل واکنش جدیدی در مقابل این اتفاق نشان نداده و مشخص نیست این بار نقص سخت افزاری سبب رخداد مشکل مورد بحث است یا ایرادی نرم افزاری.
محققان می گویند؛
یک دهم خلبانان حرفه ای از افسردگی رنج می برند
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۲۵
افسردگی در خلبانان
نظرسنجی جدید آشکار ساخته که از هر ۱۰ خلبان بیش از یک خلبان حرفه ای ایرلاین ها از افسردگی رنج می برد و درصد کوچکی از آنها ممکن است به فکر خودکشی بیفتند.
جوزف آلن، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می گوید: «ما دریافتیم در حال حاضر بسیاری از خلبانان دارای علائم افسردگی بوده و بسیاری به دلیل تاثیرات منفی شغلی درصدد درمان آن نیستند.»
یافته ها نشان داد ۱۲.۶ درصد خلبانان دارای معیارهای افسردگی بوده و ۴ درصد به فکر خودکشی افتاده اند.
همچنین پژوهشگران دریافتند افسردگی بسیار در بین خلبانانی که از داروهای کمکی خواب استفاده می کردند شایع تر بود.