مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تَوهم اول بودن

جام جم سرا به نقل از شهروند: پیش از این، برای آن‌که ناشری را پیدا کنم تا کار چاپ کتابم را به او واگذار کنم، کاری می‌کردم ناشر در لحظه چاپ چهره دیدنی داشته باشد. در این چند صباح آخر ناشری پیدا شده که می‌خواهد کتاب مرا به چاپ برساند. الان چهره او هم دیدنی است اما نه به خاطر خوش‌قولی‌های گذشته، بلکه به‌خاطر بدقولی که در این مدت از من دیده است. احتمالا ناشر محترم دوره دردآوری را از این بابت پشت‌سر می‌گذارد. درحال‌حاضر اگر با شما قرار بگذارم تا ساعت ٣ همدیگر را ببینیم قطعا ساعت ٥ یا ٦ مرا خواهید دید. نه این‌که از روی عمد بخواهم این رفتار بد را از خود نشان دهم، بلکه به‌قدری درگیر مسأله هستم که ذهن مرا درگیر کرده‌اند و وقت مرا می‌کشند.
اگر بنا باشد به عقب برگردم، تا این حد خود را درگیر مسائل مختلف نمی‌کردم و هندوانه‌های بزرگ را با یک دست برنمی‌داشتم. انسان‌ها عملا برای انجام کارها از ظرفیت خاصی برخوردار هستند، وقتی با مسائل مختلفی مواجه می‌شوند و پتانسیل انجام آنها را درون خود می‌بینند، گمان می‌کنند انجام آن کارها پاسخگوی نیازهای شخصی‌شان خواهد بود.
در عمل وقتی وارد جریان‌های حرفه‌ای هرکدام از مسیرها می‌شوید، این امر به موضوعی آزاردهنده تبدیل می‌شود.
خطوط موردنظر را به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنید و در ادامه می‌بینید در طول ٢٤ ساعت زندگی شما به ٣ بخش تقسیم شده است. یک بخش از این ٢٤ ساعت را در خواب فرو می‌روید، بخش دیگر مدت زمانی است که توان فیزیکی برای زندگی دارید و بخش دیگر صرف راه رفتن به بازه زمانی موردنظر می‌شود. بنابراین یک انسان نمی‌تواند همه مسیرها را پیگیری کند. درست همینجاست که در دایره بدقولی قرار می‌گیرد.
در سال‌های اخیر بارها به خود رجوع کرده‌ام. برای این‌که از شر مشکلات گذشته رها شوم، در تلاشم پتانسیل‌های بالقوه برای انجام کارهای متعدد را کنترل کنم. پتانسیل‌هایی که چاق‌ترند و توانایی‌ام در انجام آنها بالاتر است را مورد توجه بیشتری قرار می‌دهم. بنابراین در تلاشم به یک حوزه حرفه‌ای وارد شوم.
تجربه سال‌های اخیر باعث شد به خودم بیایم. در دهه٧٠ جریانی به نام غزل پیشرو ایجاد شد. اولین کسی که برای این نوع غزل پسوندی اینچنینی ایجاد کرد، من بودم و فکر می‌کردم شاخ فیل را شکانده‌ام. در صورتی که انجام آن، اصلا کار خاصی نبود.
به مدت یک‌دهه برای اثبات این امر که اولین‌بار و دومین بار و ... چه کسی از این پسوند برای نوع خاصی از غزل استفاده کرده، جنگیدیم. عملا بر طبل خالی کوفتیم. خوش‌اقبالی یا شاید استقبال من باعث شد در یک دوره زمانی دیگر این کار را ادامه ندهم. گفتم هرکسی در این زمینه ادعا دارد نوش‌جانش من این‌ آش را نمی‌خواهم.
از آن زمان به نظر خودم و البته به نظر برخی منتقدان کارهای بهتری ارایه دادم. پرداختن به اتفاقی که به نظر ما محیرالعقول بود، عمر و انرژی خیلی از ما را گرفت. امروز هم خیلی‌ها اسیر این جریان هستند. دل کندن از این تابوها برای کسانی که فکر می‌کنند جزو «اولین‌ها» هستند خیلی سخت است. اما باید بدانیم هیچ‌کدام از ما اولین نیستیم. ما تنها می‌توانیم باری را از محلی به محل دیگر جابه‌جا کنیم. (علیرضا آشوری - شاعر)


ادامه مطلب ...

عزیزم به خودت بیا؛ تَوهم عاشقانه زدی واس خودت!

جام جم سرا: هشدارهای زیادی درباره ازدواج به شما داده می‌شود اما شما استثنا هستید! قرار نیست سرنوشت دیگران برای شما تکرار شود و به همین دلیل، این توصیه‌ها را با وجود آنکه درست می‌دانید، درباره خودتان صادق نمی‌بینید.
شما و نامزدتان، عشقی اسطوره‌ای دارید که حلال همه مشکلات است و از آن گذشته، با درکی که از یکدیگر دارید، می‌توانید تفاوت‌هایتان را حل کنید. اگر این چیزی است که شما درباره رابطه‌تان فکر می‌کنید، کمی دست نگه دارید. این مطلب درست مختص شماست.

شکی نیست که افراد با یکدیگر متفاوت‌اند و در شرایط مختلفی قرار می‌گیرند که مشابه شرایط دیگران نیست و نمی‌توان یک نسخه را برای همه پیچید. با این حال، تصور قهرمان بودن و استثنا بودن، توجیهی است که خیلی وقت‌ها برای کارهای خود می‌آوریم. اینکه فکر می‌کنیم ما از پس این مساله بر می‌آییم، عشق ما با بقیه عشق‌ها متفاوت است، تجربه ما، سازگاری ما و آینده‌ای که ما ترسیم کرده‌ایم با بقیه فرق دارد و... بدون شک حداقل یک بار به ذهن تمام کسانی که شکست را در رابطه‌شان تجربه کرده رسیده است.

هر قدر رویایی‌تر به رابطه‌تان فکر کنید و خود را استثنا ببینید، خطر دور شدن از واقعیات در شما بیشتر می‌شود و احتمال شکستتان بالا‌تر می‌رود. ما در اینجا رایج‌ترین توهمات عاشقانه را به شما معرفی می‌کنیم.


مهم ما دو نفریم

ازدواج پیوند شما دو نفر نیست. پیوند دو خانواده و دو فرهنگ است. بنابراین اگر اختلاف فرهنگی دارید، اگر خانواده‌هایتان مخالف این ازدواج هستند، فکر نکنید آن‌ها حق اظهار نظر ندارند و باید در حاشیه باشند تا شما و نامزدتان به هم برسید. حتی مهم‌تر از آن، زرنگ بازی در نیاورید و به خانواده‌هایتان اطلاعات غلط ندهید تا به خیال خودتان همه چیز را کجدار و مریز طی کنید و این وصلت سر بگیرد.

وقتی بعد از ازدواج تفاوت‌ها آشکار شد یا واقعیت‌هایی که پنهان کرده بودید برملا شدند، روزهای طوفانی زندگی شما هم شروع می‌شوند. یادتان باشد در فرهنگ ایرانی تا ابد نمی‌توان از مادر و پدر عروس و داماد خواست که در انتخاب عروس یا داماد خود منفعل عمل کنند و دخالتی نداشته باشند.


همه چیز را درست می‌کنیم

نامزد شما، جوان است و آینده دار. اما هیچ آمادگی‌ای برای ازدواج ندارد. شغلی ندارد و هنوز درسش را تمام نکرده. سربازی نرفته، پس اندازی ندارد و تجربه شغلی هم نداشته است. با این حال جوان است و آینده از آن جوان هاست. بنابراین به خودتان می‌گویید با کمک هم زندگی را می‌سازیم.

این جمله بسیار درست و عاشقانه و منطقی است اما قکر می‌کنید در شرایط شما امکان پذیر است؟ برای آنکه بتوانید بگویید همه چیز درست می‌شود و ما هر دو جوان هستیم و آینده دار، باید مقدماتی فراهم باشد و حداقل‌هایی را داشته باشید. جوانی که بلوغ کافی برای ازدواج را کسب نکرده، آمادگی وارد کردن یک فرد دیگر و پذیرفتن مسئولیت یک زندگی واقعی را ندارد. بنابراین مراقب باشید که یک جمله درست را در جای درست به کار ببرید نه در شرایط ناقص و ناممکن!


ازدواج کند خوب می‌شود

بگذارید رک و راست بگوییم. اعتیاد، اخلاق بد، انحراف اخلاقی، عصبانی بودن، بیماری‌های روانی، هیچ کدام با ازدواج درمان نمی‌شوند. ازدواج درمانگاه نیست و هیچ پزشکی نمی‌تواند چاره بیماری‌ها و اختلالات یک فرد را در ازدواج کردن او ببیند. ازدواج نیاز به بلوغ و آمادگی روانی و شخصیت سالم دارد. شاید آرامش حاصل از ازدواج بتواند تاثیرات مثبتی روی روحیات فرد بگذارد اما کسی را تغییر نخواهد داد و اگر تغییری هم دیده شود موقتی و سطحی است. ازدواج از یک فرد سالم مرد و زنی قوی‌تر می‌سازد اما هرگز یک فرد بیمار و مشکل دار را سالم نخواهد ساخت.


کم کم عوضش می‌کنم

هیچ کسی حاضر نیست به خاطر فشار فردی دیگر خودش را تغییر دهد. افراد، وقتی به سن ازدواج می‌رسند معمولا آنقدر بالغ هستند که شخصیتشان را شکل گرفته بدانند و نخواهند عوض شوند. بنابراین اگر رفتارهای طرف مقابل را نمی‌پسندید یا تفاوت مذهبی، تفاوت ظاهری، تفاوت رفتاری و شخصیتی دارید، به امید تغییر دادن طرف مقابل تن به این ازدواج ندهید.


قیافه برای من مهم نیست

شاید خیلی در بند ظواهر نباشید اما پسندیدن چهره اولین شرط ازدواج است. هیچ کس نمی‌تواند با همسری که قیافه او را نمی‌پسندد زندگی کند. حتی اگر این همسر بهترین خصوصیات اخلاقی را داشته باشد. ظاهر طرف مقابل باید برای شما خوشایند باشد و نسبت به او کشش پیدا کنید. ممکن است این ظاهر با معیارهای زیبایی پسندانه دیگران منطبق نباشد. ایرادی ندارد. مهم این است که علف به دهان بزی شیرین بیاید! (نواندیش به نقل از ایران فروم)


ادامه مطلب ...