موانع فردی
1- ترس از شکست:
شیوهی معمول این اسـت که موفقیتها پاداش داده می شود و شکستها مورد توبیخ و سرزنش قرار بگیرد، این امر موجب شده اسـت، انسانها از شکست در امور بهراسند و تنها به دنبال کارهایی بروند که احتمال موفقیت در آن زیاد باشد و مستلزم هیچگونه ریسک و خطری نباشد. این امر مانع بزرگی در جهت توسعه خلاّقیت می باشد. لازمهی خلاّقیت ریسک نمودن و بررسی راههای مختلف اسـت که ممکن اسـت بسیاری مواقع توأم با شکست باشد تا در نهایت به موفقیت منجر شود.2- رویگردانی از ابهامات:
بیشتر افراد از موقعیتهای مبهم، پیچیده و غیرمطمئن استقبال نمیکنند. عدم استقبال از این موقعیتها بدین علّت اسـت که احساس میکنند قادر به مواجه با آن نیستند. نیاز شدید و افراطی به نظم و ترتیب نیز نمونهای از این حساسیت اسـت، همه چیز باید کاملاً مرتب باشد تا ابهام و اشکالی پیش نیاید و ذهن آنها مغشوش نشود و بدین ترتیب فرصتهایی که میتواند منجر به خلق و ابداع و رشد گردد، حذف میشود.3- عادت:
افراد در حل مسائل، روشی را به کار میبرند که با موفقیت همراه باشد. این روش در موارد مشابه نیز تکرار میشود، چنان که فرد به آن روشها عادت میکند و حتی در مسائل غیرمشابه نیز نمیتواند به روش دیگر بیندیشد.4- عدم اعتماد به نفس:
بسیاری از مواقع افراد از تواناییها و استعدادهای شگرفی برخوردارند امّا عدم اعتقاد به خود، مانع بروز قوای خلاقه اشان میگردد. آنها ممکن اسـت افکار و ایدههای زیادی داشته باشند، امّا با دید تردید با آنها مینگرند و احساس میکنند، نظریات آنها ارزش زیادی ندارد، چنان که حتی جرئت ندارند آنها را به زبان بیاورند.5- عدم انعطاف پذیری:
انسانی که در قالب معین فکر و عمل میکند، انعطاف ناپذیر میگردد. چنان که قادر به اندیشیدن به جهات مختلف مسألهای نیست و تنها یک یا دو جهت را میبیند. چنین فردی نمیتواند به تحلیل و بررسی عقاید و افکار بدون توجه به منبع آن بپردازد. مثلاً طبقه بندیهای خاصی از افراد و افکار دارد، و بر اساس آن قضاوت میکند، اگر عقیدهای مطرح شود میبیند صاحب نظر از چه طبقهای اسـت.موانع بیرونی
1- قوانین
در ضرورت وجود قوانین برای جامعه شکی نیست. امّا گاهی عدم انعطاف در قوانین مانع رشد افراد میگردد. از جمله قوانین آموزشی که بدون توجه به تفاوتهای فردی برای تمام دانش آموزان اجرا میگردد. باید توجه داشت اطاعت مطلق و بدون چون و چرای قوانین همواره مفید نیست. قوانین میتوانند مورد تعمق و ارزیابی قرار گیرند. بسیاری از مواقع میتوان با نگرش خلاقّانه به قوانین آنها را اصلاح کرده و بهبود بخشید.2- شغل
بسیاری اوقات، شغل افراد مانع بزرگی در جهت رشد خلاّقیت آنهاست. به خصوص کارهای سخت و اجباری که فرد بدون هیچگونه انگیزهای به آن تن داده اسـت. طبیعی اسـت که در زمانی که فرد به آن کار اشتغال دارد هیچگونه ایدهی تازهای نداشته باشد و پس از فراغت از کار، خستگی و کمبود وقت مانعی برای پیشرفت فرد میگردد. ضوابط و مسؤولیت اداری منجر به کارهای یکنواختی میگردد که هرگز زمینهی بروز خلاّقیت را فراهم نمیآورد.3 - آداب و رسوم
هر جامعهی دارای آداب و رسوم و سنتهای خاص اسـت. بسیاری از مواقع رفتارهای اجتماعی به قدری با این سنتها و گرایشها گره خورده که افراد به خود اجازه نمیدهند به الگوی تازهای بیندیشند. همچنین جامعه نیز پذیرای حرکت تازه نیست و اگر فردی خلاف آداب و رسوم و علائق معمول قدم بر دارد و کار خلاّقی ارائه دهد او را طرد مینمایند و عملش را غیراخلاقی و حتی جرم تلقی مینمایند.4- ترس از عدم استقبال اجتماعی
ترس از رد و تحقیر شدن از طرف جامعه مانع بزرگی برای خلق و ابداع کارهای تازه اسـت. معمولاً ممکن اسـت کارهای خلاّق که جنبه نوآوری و تازگی دارد، در ابتدا مورد توجه واقع نگردد امّا پس از مدتی ارزش آن شناخته شود. گاهی سالیان متمادی طول میکشد تا اهمیت یک اختراع یا ابداعی کشف گردد. چنان که در تاریخ اختراعات و اکتشافات این مسأله بارها تکرار شده اسـت. در حالی که فرد خلاّق برای عقیده خویش اهمیت قائل اسـت و از عدم پذیرش کارش از طرف دیگران نگران نیست. و خلاّقیت و ابتکار خویش را قربانی انتظارات دیگران نمیکند.5- مطابقت
مطابقت به علت ترس از متفاوت بودن با دیگران به وجود میآید. این احساس که فرد در راهی قدم برداشته که کس دیگری در آن مسیر نبوده اسـت و او تنها چنین اقدامی کرده اسـت، پس شاید کار درستی نکرده اسـت مانع بزرگی در تحقق و ظهور خلاّقیت اسـت.1- تفکّر خلاّق را با ارزش بدانید
هر مربی در هر مقطع باید به عقاید جدیدی که توسط کودکان و نوجوانان طرح میشود، توجّه نماید و این افراد را تشویق کند تا استعداد خلاقشان را توسعه دهند. هر مربی باید به این مسأله بیش از آموزش اطلاعات اهمیّت دهد. تفکّر خلاّق در کسب اطلاعات جایگاه مهمی دارد.2- بچّهها را به محرکهای محیطی حساستر سازیم
تقریباً همهی مطالعات اخیر از افراد بسیار خلاّق در رشتههای مختلف بر اهمیّت حساسیت به انواع محرکهای محیطی تأکید داشتند. نوع حساسیّت بنا به موضوع فرق میکند. مثلاً کسی میتواند در روابط اجتماعی خلاّق باشد که به احساسات، نیازها و روحیات انسانی و مانند آن حساس باشد. در حالی که نیاز به حساسیّت به پدیدههای شیمیائی نیست. لکن یک شیمیدان خلاّق به حساسیت زیادی نسبت به پدیدههای شیمیائی نیازمند اســت ولی لازم نیست به پدیدههای اجتماعی حداقل در حوزهای که مربوط به تحقیقات شیمی اســت بپردازد. لازم اســت بچّهها را به طبقهی وسیعی از محرکهای طبیعی حساستر کنیم.3- دستکاری اشیا و عقاید را تشویق کنید
بچهها اغلب مایلند به دستکاری و بررسی اشیاء بپردازند که مربوط به کنجکاوی آنهاست. مطالعات ما در تفکّر خلاّق در دانش آموزان دبستانی نشان داد بین درجهی دستکاری و کیفیت و کمیّت پاسخهای ابتکاری همبستگی زیادی وجود دارد.4- چگونگی آزمایش منظم عقاید را یاد دهید
یکی از هدفهای کاملاً پذیرفته شدهی تربیتی این اســت که به بچهها آزمون واقعیتها را آموزش دهیم تا آنها تصویر واقعی از دنیایی که در آن زندگی میکنند به دست آورند. معلمان باید از کلاسهای ابتدائی شروع کنند و به بچّهها نشان دهند چگونه برای مشخص کردن مسأله هر پیشنهاد را بطور منظم آزمون میکنند. بطور مثال در یک مسأله معلّم یا کلاس راههای مختلفی که ممکن اســت مسأله حل شود را مشخص کنند و سپس دانش آموزان را تشویق کنند که راههای متفاوتی بیابند. بعد از تلاش برای یافتن راههای مختلف به آنها اجازه دهند که راجع به بهترین راه تصمیم بگیرند. به عقیدهی تورنس این روش میتواند از سطوح پائین خلاّق بطور مثال کلاس سوم انجام شود.5- تحمل عقاید تازه را توسعه دهید
یکی از مهمترین عیوب نظام تربیتی امروزی تأکید زیاد بر برقراری هنجارهای رفتاری اســت تا تولید کارهای تازه و اصیل (ابتکاری). حتّی بعضی از معلّمان دانش آموزی که جواب تازه و اصیلی (ابتکاری) داده که بر خلاف انتظار اســت را اذیت میکنند. در حالیکه مربیان باید عقاید تازهی افراد خلاّق را حمایت و بچّهها را تشویق به این عمل کنند.6- از تحمیل یک الگوی خاص اجتناب کنید
آزادی، یک اصل اساسی در کار خلاّق اســت. راههای زیادی برای انجام کارهاست. بنابراین مقید نمودن افراد برای تبعیت از یک الگوی خاص اثرات منفی به بار میآورد.7- در کلاس جوّی خلاّق ایجاد کنید
کلاسی دارای جو خلاّق اســت که فضایی آزاد داشته باشد. لازمهی این امر موجب فقدان ترس و احساس امنیّت اســت. برای ایجاد تفکّر خلاّق در بچهها ایجاد گروههای کلاسی نقش مؤثری دارد بچههای گروه با شرکت در ایجاد افکار خلاّق احساس لذت و رضایت میکنند.8- به کودک یاد بدهید تفکّر خلاّق خویش را ارزشمند بداند
بچهها باید یاد بگیرند به عقایدشان اهمیت بدهند. یک روش این اســت که بچهها عادت کنند افکارشان را یادداشت کنند. تهیه یک دفتر مخصوص برای این امر مفید اســت. اغلب ما بسیاری از ایدههای خوب را از دست میدهیم چون آنها را فراموش میکنیم. پس بهتر اســت افکارمان را روی کاغذ بنویسیم حتی اگر در ارزش ایدهای تردید کنیم بهتر اســت ثبت نمائیم. آن ایده ممکن اســت در زمانی دیگر مورد بررسی، انتقاد و تغییر قرار گیرد یا ایده مهم دیگری را در ما برانگیزد.9- مهارتهائی را به منظور اجتناب از بد آموزی همسالان آموزش دهیم
بچههای خلاّق گاهی ویژگیهایی دارند که میتواند اثرات نامطلوبی بر روی کلاس بگذارد مانند مستقل عمل کردن و عدم هماهنگی و اعتنا به جمع و هدفهای گروه. مربیان باید مهارتهای لازم برای شناخت احساسات دیگران را به او بیاموزند و اجازه دهند منفرد کار کند اما نه آن گونه که خود را از جمع جدا سازد.10- اطلاعات لازم راجع به فرایند خلاّق را ارائه دهیم
کودکان را به فرایند خلاّق آشنا کنیم. برنامههای آموزشی خلاّقیت را مانند روش اسبورن تمرین کنیم.11- احساس ضعف در برابر شاهکارها را دور کنید
احساس ضعف در برابر شاهکارها مانع رشد استعداد خلاّق میشود. اگر معلّم وقت بگذارد و جزئیات روشی که هنرمند یا نویسنده استفاده میکند را برای دانش آموز توضیح دهد، این احساس ضعف کاهش مییابد.12- یادگیری خودانگیز را تشویق و ارزیابی کنید
کنجکاوی بچهها موجب خودانگیزی آنها میگردد. معلمان و والدین میتوانند آن را زنده نگه دارند، سازمان بندی زیاد و برنامه ریزی مانع خودانگیزی که عامل مهمیدر ایجاد خلاّقیت اســت، میشود. چگونگی ارزیابی نیز در خودانگیزی دارای اهمیت اســت. اگر ما حفظ جزئیات را ارزیابی کنیم، دانش آموزان به حفظ مطالب میپردازند. امّا اگر ارزیابی براساس توانائی تکمیل و کاربرد اصول باشد آنها تلاش خواهند کرد چنین کنند.13- خار در پای ایجاد کنید
(یعنی توجهشان را به یافتههای بحث برانگیز جلب کنید)14- برای تفکّر خلاّق ضرورتهایی ایجاد نمائیم
معلّمان میتوانند فرصتهایی ایجاد کنند تا نیاز باشد که دانش آموزان به تفکّر خلاّق بپردازند به طور مثال استفاده از مسایلی که تا حدّی مشکل باشد و به راحتی به جواب نرسد.15- موقعیتهایی برای فعّالیت و فرصتهایی برای آرامش ایجاد کنید
تقسیم اوقات به فعّال و آرام، در ایجاد ایدههای تازه مهم اســت. ایدههای مهم برای بعضی افراد ناگهانی و در انواع فعالیتهای متنوع پیش میآید. تاریخ نشان داده گاهی ابداعات و اکتشافات در دورههای آرامش و سکوت به وجود آمده اســت.16- برای رسیدن به عقاید، منابع قابل دسترسی فراهم کنید
واضح اســت برای این که بچهها به عقاید دیگران پی ببرند. باید به منابع دسترسی داشته باشند.17- عادت رسیدن به کاربرد کامل عقاید را تشویق کنیم
غالب افرادی که به مضامین کامل عقاید نمیپردازند، نمیتوانند به کشف مهمّی نایل آیند زیرا به اندازه کافی به مغزشان برای رسیدن به نتایج ورای نتایج منطقی فشار وارد نمیکنند.18- انتقاد سازنده را توسعه دهید نه فقط انتقاد کردن را
با هر موضوعی که تدریس میشود، باید فرصتهایی برای تقویت و توسعه عادت و مهارت انتقاد سازنده به وجود آورد.19- کسب شناخت در رشتههای مختلف را تقویت کنید
شناخت، ورای رشتهی تخصصی، در ایجاد عقاید بنیادی مفید اســت. بسیاری از عقاید و روشهایی که در یک رشته طرح میشود از رشتهی تخصصی دیگری گرفته شده و در آن رشته به کار میرود.20- معلمانی با روح حادثه جویی باشید
بچههای بسیار خلاّق روحیهی حادثه جویی دارند و معلمانی که به این روحیه توجّه میکنند در توسعهی این روحیه کمک میکنند. معلمانی که خود روحیهی حادثه جویی دارند این روحیه در دانش آموزان تقویت میکنند و در خلاّقتر شدن آنها تأثیر دارند.تعریفها
خلاّقیت از جمله مسائلی اسـت که دربارهی ماهیت و تعریف آن تاکنون بین محققان و روانشناسان توافق به عمل نیامده اسـت. در مجموع تعریفها خلاّقیت را چنین تقسیمبندی مینمایند: بعضی از تعریفها، ویژگیهای شخصیتی افراد را محور قرار داده و بعضی دیگر براساس فرایند خلاّق و تعریفهای دیگر بر حسب محصول خلاّق به خلاّقیت نگریستهاند.مکتب روانکاوی و روانکاوی جدید
از دید روانکاوی، خلاّقیت در نتیجهی تعارضی اسـت که در ذهن ناخودآگاه یا نهاد ایجاد شده اسـت. ذهن ناخودآگاه تلاش میکند تا راه حلی برای این تعارض بیابد. اگر راه حل با بخش آگاه یا «خود» هماهنگی باشد، میتواند راه حلی خلاّق آمیز باشد، امّا اگر با بخش آگاه در تضاد باشد منجر به بیماری روانی میگردد.تداعی گرایی و رفتارگرایی
بر طبق نظریه تداعی گرایی ارتباط دو ایده منجر به تفکّر میگردد، وقتی ایدهای در ذهن باشد، ایدهی مشابه آن نیز به دنبال آن خواهد آمد. بنابراین وقتی فرد با مسألهای روبرو گردد. با تداعی اطلاعات قبلی که در ذهن دارد به ایده تازهای برای حل مسأله دست مییابد، پس میتوان گفت خلاّقیت عبارت از هر چه فعال نمودن تداعیها و ارتباطات ذهنی اسـت. تداعی بیشتر منجر به خلاّقیت بیشتر میگردد.گشتالت و شناختگرایی
اگر بگوییم اساس نظریات شناخت گرایی بر محور روان شناسی گشتالت اسـت. بنابراین لازم اسـت ابتدا دیدگاه گشتالت را مورد بحث قرار دهیم. و سپس به نظریات شناختی بپردازیم. بنیان تفکّر خلاّق از دیدگاه گشتالت مبتنی بر کل گرایی اسـت که پدیدهها را بر پایه ویژگیهای کلی آن تبیین میکند. نظریات اساسی این مکتب پیرامون خلاّقیت توسط ورتیمر مطرح شده اسـت، او معتقد اسـت که تفکّر پیرامون حل مسأله باید شکل کلی داشته باشد، یعنی موقعیت به عنوان یک کل در نظر گرفته شود.انسان گرایی
انسان گرایی از جمله مکاتبی اسـت که به خلاّقیت توجّه خاصی نموده اسـت. انسان گرایان خلاّقیت را تنها به امور خارق العاده نسبت نمیدهند و معتقدند همه افراد میتوانند از قوای خلاّق خویش بهره بگیرند. آنها عقیده دارند که خلاّقیت نه تنها دستاوردها بلکه فعالیتها، فرایندها و نگرشها را هم دربرمیگیرد. چنان که راجرز در تعریف خلاّقیت میگوید:مکتب روان سنجی
این مکتب به خلاّقیت از زاویه آزمونها مینگرد و تلاش میکند با مقیاسهای کمّی، خلاّقیت را در افراد اندازه گیری کند. بنابراین تعریف خلاّقیت بر حسب چگونگی عملکرد روی مواد یک دست بیان میگردد. از پیشروان مهم این مکتب گیلفورد اسـت، او خلاّقیت را عبارت از تفکّر واگرا میداند. تفکّر واگرا جزئی از مدل ذهنی اوست که در فصل بعد دربارهی این مدل بحث خواهیم کرد. تفکّر واگرا یک جستجوی ذهنیای اسـت که به دنبال تمام راه حلهای ممکن برای یک مسأله اسـت. و در مقابل تفکّر همگرایی قرار دارد که به دنبال یک جواب صحیح برای مسأله میگردد، قراردارد. هنگام حل مسأله فکر همگرا با دقّت و در چارچوب معینی و براساس اطلاعات مقدماتی به بررسی و نتیجه گیری میپردازد و راه حلی ارائه مینماید که اصولاً جدید نیست و قبلاً آزمون شده و در صحت آن نمیتوان تردید کرد. امّا تفکّر واگرا راههای تازهای برای حل مسأله پیشنهاد میکند. ملاکهای موفقیت در این گونه تفکّر، کلی و مبهم اسـت و بیشتر وابسته به تنوع و تعداد راه حلهای مطرح شده میباشد.مکتب عصب شناختی
نظریه عصب شناختی را شاید بتوان یکی از جدیدترین دیدگاهها دربارهی خلاّقیت دانست. در این دیدگاه رابطهی خلاّقیت با مغز و امواج مغزی مورد بررسی قرار میگیرد.موانع فردی
1- ترس از شکست:
شیوهی معمول این اسـت که موفقیتها پاداش داده می شود و شکستها مورد توبیخ و سرزنش قرار بگیرد، این امر موجب شده اسـت، انسانها از شکست در امور بهراسند و تنها به دنبال کارهایی بروند که احتمال موفقیت در آن زیاد باشد و مستلزم هیچگونه ریسک و خطری نباشد. این امر مانع بزرگی در جهت توسعه خلاّقیت می باشد. لازمهی خلاّقیت ریسک نمودن و بررسی راههای مختلف اسـت که ممکن اسـت بسیاری مواقع توأم با شکست باشد تا در نهایت به موفقیت منجر شود.2- رویگردانی از ابهامات:
بیشتر افراد از موقعیتهای مبهم، پیچیده و غیرمطمئن استقبال نمیکنند. عدم استقبال از این موقعیتها بدین علّت اسـت که احساس میکنند قادر به مواجه با آن نیستند. نیاز شدید و افراطی به نظم و ترتیب نیز نمونهای از این حساسیت اسـت، همه چیز باید کاملاً مرتب باشد تا ابهام و اشکالی پیش نیاید و ذهن آنها مغشوش نشود و بدین ترتیب فرصتهایی که میتواند منجر به خلق و ابداع و رشد گردد، حذف میشود.3- عادت:
افراد در حل مسائل، روشی را به کار میبرند که با موفقیت همراه باشد. این روش در موارد مشابه نیز تکرار میشود، چنان که فرد به آن روشها عادت میکند و حتی در مسائل غیرمشابه نیز نمیتواند به روش دیگر بیندیشد.4- عدم اعتماد به نفس:
بسیاری از مواقع افراد از تواناییها و استعدادهای شگرفی برخوردارند امّا عدم اعتقاد به خود، مانع بروز قوای خلاقه اشان میگردد. آنها ممکن اسـت افکار و ایدههای زیادی داشته باشند، امّا با دید تردید با آنها مینگرند و احساس میکنند، نظریات آنها ارزش زیادی ندارد، چنان که حتی جرئت ندارند آنها را به زبان بیاورند.5- عدم انعطاف پذیری:
انسانی که در قالب معین فکر و عمل میکند، انعطاف ناپذیر میگردد. چنان که قادر به اندیشیدن به جهات مختلف مسألهای نیست و تنها یک یا دو جهت را میبیند. چنین فردی نمیتواند به تحلیل و بررسی عقاید و افکار بدون توجه به منبع آن بپردازد. مثلاً طبقه بندیهای خاصی از افراد و افکار دارد، و بر اساس آن قضاوت میکند، اگر عقیدهای مطرح شود میبیند صاحب نظر از چه طبقهای اسـت.موانع بیرونی
1- قوانین
در ضرورت وجود قوانین برای جامعه شکی نیست. امّا گاهی عدم انعطاف در قوانین مانع رشد افراد میگردد. از جمله قوانین آموزشی که بدون توجه به تفاوتهای فردی برای تمام دانش آموزان اجرا میگردد. باید توجه داشت اطاعت مطلق و بدون چون و چرای قوانین همواره مفید نیست. قوانین میتوانند مورد تعمق و ارزیابی قرار گیرند. بسیاری از مواقع میتوان با نگرش خلاقّانه به قوانین آنها را اصلاح کرده و بهبود بخشید.2- شغل
بسیاری اوقات، شغل افراد مانع بزرگی در جهت رشد خلاّقیت آنهاست. به خصوص کارهای سخت و اجباری که فرد بدون هیچگونه انگیزهای به آن تن داده اسـت. طبیعی اسـت که در زمانی که فرد به آن کار اشتغال دارد هیچگونه ایدهی تازهای نداشته باشد و پس از فراغت از کار، خستگی و کمبود وقت مانعی برای پیشرفت فرد میگردد. ضوابط و مسؤولیت اداری منجر به کارهای یکنواختی میگردد که هرگز زمینهی بروز خلاّقیت را فراهم نمیآورد.3 - آداب و رسوم
هر جامعهی دارای آداب و رسوم و سنتهای خاص اسـت. بسیاری از مواقع رفتارهای اجتماعی به قدری با این سنتها و گرایشها گره خورده که افراد به خود اجازه نمیدهند به الگوی تازهای بیندیشند. همچنین جامعه نیز پذیرای حرکت تازه نیست و اگر فردی خلاف آداب و رسوم و علائق معمول قدم بر دارد و کار خلاّقی ارائه دهد او را طرد مینمایند و عملش را غیراخلاقی و حتی جرم تلقی مینمایند.4- ترس از عدم استقبال اجتماعی
ترس از رد و تحقیر شدن از طرف جامعه مانع بزرگی برای خلق و ابداع کارهای تازه اسـت. معمولاً ممکن اسـت کارهای خلاّق که جنبه نوآوری و تازگی دارد، در ابتدا مورد توجه واقع نگردد امّا پس از مدتی ارزش آن شناخته شود. گاهی سالیان متمادی طول میکشد تا اهمیت یک اختراع یا ابداعی کشف گردد. چنان که در تاریخ اختراعات و اکتشافات این مسأله بارها تکرار شده اسـت. در حالی که فرد خلاّق برای عقیده خویش اهمیت قائل اسـت و از عدم پذیرش کارش از طرف دیگران نگران نیست. و خلاّقیت و ابتکار خویش را قربانی انتظارات دیگران نمیکند.5- مطابقت
مطابقت به علت ترس از متفاوت بودن با دیگران به وجود میآید. این احساس که فرد در راهی قدم برداشته که کس دیگری در آن مسیر نبوده اسـت و او تنها چنین اقدامی کرده اسـت، پس شاید کار درستی نکرده اسـت مانع بزرگی در تحقق و ظهور خلاّقیت اسـت.1- تفکّر خلاّق را با ارزش بدانید
هر مربی در هر مقطع باید به عقاید جدیدی که توسط کودکان و نوجوانان طرح میشود، توجّه نماید و این افراد را تشویق کند تا استعداد خلاقشان را توسعه دهند. هر مربی باید به این مسأله بیش از آموزش اطلاعات اهمیّت دهد. تفکّر خلاّق در کسب اطلاعات جایگاه مهمی دارد.2- بچّهها را به محرکهای محیطی حساستر سازیم
تقریباً همهی مطالعات اخیر از افراد بسیار خلاّق در رشتههای مختلف بر اهمیّت حساسیت به انواع محرکهای محیطی تأکید داشتند. نوع حساسیّت بنا به موضوع فرق میکند. مثلاً کسی میتواند در روابط اجتماعی خلاّق باشد که به احساسات، نیازها و روحیات انسانی و مانند آن حساس باشد. در حالی که نیاز به حساسیّت به پدیدههای شیمیائی نیست. لکن یک شیمیدان خلاّق به حساسیت زیادی نسبت به پدیدههای شیمیائی نیازمند اســت ولی لازم نیست به پدیدههای اجتماعی حداقل در حوزهای که مربوط به تحقیقات شیمی اســت بپردازد. لازم اســت بچّهها را به طبقهی وسیعی از محرکهای طبیعی حساستر کنیم.3- دستکاری اشیا و عقاید را تشویق کنید
بچهها اغلب مایلند به دستکاری و بررسی اشیاء بپردازند که مربوط به کنجکاوی آنهاست. مطالعات ما در تفکّر خلاّق در دانش آموزان دبستانی نشان داد بین درجهی دستکاری و کیفیت و کمیّت پاسخهای ابتکاری همبستگی زیادی وجود دارد.4- چگونگی آزمایش منظم عقاید را یاد دهید
یکی از هدفهای کاملاً پذیرفته شدهی تربیتی این اســت که به بچهها آزمون واقعیتها را آموزش دهیم تا آنها تصویر واقعی از دنیایی که در آن زندگی میکنند به دست آورند. معلمان باید از کلاسهای ابتدائی شروع کنند و به بچّهها نشان دهند چگونه برای مشخص کردن مسأله هر پیشنهاد را بطور منظم آزمون میکنند. بطور مثال در یک مسأله معلّم یا کلاس راههای مختلفی که ممکن اســت مسأله حل شود را مشخص کنند و سپس دانش آموزان را تشویق کنند که راههای متفاوتی بیابند. بعد از تلاش برای یافتن راههای مختلف به آنها اجازه دهند که راجع به بهترین راه تصمیم بگیرند. به عقیدهی تورنس این روش میتواند از سطوح پائین خلاّق بطور مثال کلاس سوم انجام شود.5- تحمل عقاید تازه را توسعه دهید
یکی از مهمترین عیوب نظام تربیتی امروزی تأکید زیاد بر برقراری هنجارهای رفتاری اســت تا تولید کارهای تازه و اصیل (ابتکاری). حتّی بعضی از معلّمان دانش آموزی که جواب تازه و اصیلی (ابتکاری) داده که بر خلاف انتظار اســت را اذیت میکنند. در حالیکه مربیان باید عقاید تازهی افراد خلاّق را حمایت و بچّهها را تشویق به این عمل کنند.6- از تحمیل یک الگوی خاص اجتناب کنید
آزادی، یک اصل اساسی در کار خلاّق اســت. راههای زیادی برای انجام کارهاست. بنابراین مقید نمودن افراد برای تبعیت از یک الگوی خاص اثرات منفی به بار میآورد.7- در کلاس جوّی خلاّق ایجاد کنید
کلاسی دارای جو خلاّق اســت که فضایی آزاد داشته باشد. لازمهی این امر موجب فقدان ترس و احساس امنیّت اســت. برای ایجاد تفکّر خلاّق در بچهها ایجاد گروههای کلاسی نقش مؤثری دارد بچههای گروه با شرکت در ایجاد افکار خلاّق احساس لذت و رضایت میکنند.8- به کودک یاد بدهید تفکّر خلاّق خویش را ارزشمند بداند
بچهها باید یاد بگیرند به عقایدشان اهمیت بدهند. یک روش این اســت که بچهها عادت کنند افکارشان را یادداشت کنند. تهیه یک دفتر مخصوص برای این امر مفید اســت. اغلب ما بسیاری از ایدههای خوب را از دست میدهیم چون آنها را فراموش میکنیم. پس بهتر اســت افکارمان را روی کاغذ بنویسیم حتی اگر در ارزش ایدهای تردید کنیم بهتر اســت ثبت نمائیم. آن ایده ممکن اســت در زمانی دیگر مورد بررسی، انتقاد و تغییر قرار گیرد یا ایده مهم دیگری را در ما برانگیزد.9- مهارتهائی را به منظور اجتناب از بد آموزی همسالان آموزش دهیم
بچههای خلاّق گاهی ویژگیهایی دارند که میتواند اثرات نامطلوبی بر روی کلاس بگذارد مانند مستقل عمل کردن و عدم هماهنگی و اعتنا به جمع و هدفهای گروه. مربیان باید مهارتهای لازم برای شناخت احساسات دیگران را به او بیاموزند و اجازه دهند منفرد کار کند اما نه آن گونه که خود را از جمع جدا سازد.10- اطلاعات لازم راجع به فرایند خلاّق را ارائه دهیم
کودکان را به فرایند خلاّق آشنا کنیم. برنامههای آموزشی خلاّقیت را مانند روش اسبورن تمرین کنیم.11- احساس ضعف در برابر شاهکارها را دور کنید
احساس ضعف در برابر شاهکارها مانع رشد استعداد خلاّق میشود. اگر معلّم وقت بگذارد و جزئیات روشی که هنرمند یا نویسنده استفاده میکند را برای دانش آموز توضیح دهد، این احساس ضعف کاهش مییابد.12- یادگیری خودانگیز را تشویق و ارزیابی کنید
کنجکاوی بچهها موجب خودانگیزی آنها میگردد. معلمان و والدین میتوانند آن را زنده نگه دارند، سازمان بندی زیاد و برنامه ریزی مانع خودانگیزی که عامل مهمیدر ایجاد خلاّقیت اســت، میشود. چگونگی ارزیابی نیز در خودانگیزی دارای اهمیت اســت. اگر ما حفظ جزئیات را ارزیابی کنیم، دانش آموزان به حفظ مطالب میپردازند. امّا اگر ارزیابی براساس توانائی تکمیل و کاربرد اصول باشد آنها تلاش خواهند کرد چنین کنند.13- خار در پای ایجاد کنید
(یعنی توجهشان را به یافتههای بحث برانگیز جلب کنید)14- برای تفکّر خلاّق ضرورتهایی ایجاد نمائیم
معلّمان میتوانند فرصتهایی ایجاد کنند تا نیاز باشد که دانش آموزان به تفکّر خلاّق بپردازند به طور مثال استفاده از مسایلی که تا حدّی مشکل باشد و به راحتی به جواب نرسد.15- موقعیتهایی برای فعّالیت و فرصتهایی برای آرامش ایجاد کنید
تقسیم اوقات به فعّال و آرام، در ایجاد ایدههای تازه مهم اســت. ایدههای مهم برای بعضی افراد ناگهانی و در انواع فعالیتهای متنوع پیش میآید. تاریخ نشان داده گاهی ابداعات و اکتشافات در دورههای آرامش و سکوت به وجود آمده اســت.16- برای رسیدن به عقاید، منابع قابل دسترسی فراهم کنید
واضح اســت برای این که بچهها به عقاید دیگران پی ببرند. باید به منابع دسترسی داشته باشند.17- عادت رسیدن به کاربرد کامل عقاید را تشویق کنیم
غالب افرادی که به مضامین کامل عقاید نمیپردازند، نمیتوانند به کشف مهمّی نایل آیند زیرا به اندازه کافی به مغزشان برای رسیدن به نتایج ورای نتایج منطقی فشار وارد نمیکنند.18- انتقاد سازنده را توسعه دهید نه فقط انتقاد کردن را
با هر موضوعی که تدریس میشود، باید فرصتهایی برای تقویت و توسعه عادت و مهارت انتقاد سازنده به وجود آورد.19- کسب شناخت در رشتههای مختلف را تقویت کنید
شناخت، ورای رشتهی تخصصی، در ایجاد عقاید بنیادی مفید اســت. بسیاری از عقاید و روشهایی که در یک رشته طرح میشود از رشتهی تخصصی دیگری گرفته شده و در آن رشته به کار میرود.20- معلمانی با روح حادثه جویی باشید
بچههای بسیار خلاّق روحیهی حادثه جویی دارند و معلمانی که به این روحیه توجّه میکنند در توسعهی این روحیه کمک میکنند. معلمانی که خود روحیهی حادثه جویی دارند این روحیه در دانش آموزان تقویت میکنند و در خلاّقتر شدن آنها تأثیر دارند.