مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

حکایت مرد گِل خوار و عطار قند فروش (داستانک)

[ad_1]
مفیدستان:
فردی دچار بیماری گِل خواری بود و چون چشمش به گِل می افتاد، اراده اش سست می شد و شروع به خوردن آن می نمود. وی روزی برای خریدن قند به دکان عطاری رفت. عطار در دکان سنگِ ترازو نداشت و از گِل سرشوی برای وزن کشی استفاده می کرد.
عطار به مرد گفت: من از گِل به عنوان سنگِ ترازو استفاده می کنم. برای تو مشکلی نیست؟
مرد گفت: من قند می خواهم و برایم فرق نمی کند از چه چیزی برای وزن کشی استفاده کنی. در همین هنگام مرد در دل خود می گفت: چه بهتر از این! سنگ به چه دردی می خورد برای من گِل از طلا با ارزش تر است. اگر سنگ نداری و گِل به جای آن می گذاری باعث خوشحالی من است.
عطار به جای سنگ در یک کفه ی ترازو، گِل گذاشت و برای شکستن قند به انتهای مغازه رفت. در همین اثنا، مرد گِل خوار دزدکی شروع به خوردن از گِلی که در کفه ی ترازو بود کرد. او تند تند می خورد و می ترسید مبادا عطار متوجه ماجرا شود.
عطار زیرچشمی متوجه ی گل خوردن مشتری شد ولی به روی خودش نیاورد. بلکه به بهانه پیدا کردن تیشه قند شکن، خود را معطل می کرد.
عطار در دل خود می گفت: تا می توانی از آن گل بخور. چون هر چقدر از آن می دزدی در واقع از خودت می دزدی! تو بخاطر حماقتت می ترسی که من متوجه دزدیت بشوم. در حالیکه من از این می ترسم که تو کمتر گل بخوری! تا می توانی گل بخور. تو فکر می کنی من احمق هستم؟ نه! این طور نیست. بلکه هنگامی که در پایان کار، مقدار قندت را دیدی، خواهی فهمید که چه کسی احمق و چه کسی عاقل است!
این داستان یکی از حکایت های زیبای مولوی در مثنوی معنوی است. مولانا با ظرافتی ستودنی گل را به مال دنیا و قند را به بهای واقعی زندگی آدمی تشبیه می کند. در نظر او آنان که به گمان زرنگ بودن تنها در پی رنگ و لعاب دنیا هستند همانند آن شخص گِل خواری هستند که پی در پی از کفه ترازوی خود می دزدند که در عوض از وزن آنچه در مقابل دریافت می کنند، کاسته می شود.

نقل مطالب و داستانها با ذکر منبع ، رعایت اخلاق و امانتداری است.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حکایت مرد گِل خوار و قند فروشحکایت مرد گِل خوار و قند مرد گِل خوار و عطار قند فروش فروش داستانک حکایت مرد داستان های کوتاه پندآموز حکایت مرد گِل خوار و عطار قند فروشحکایت مرد گِل خوار و عطار قند فروش عطار به مرد گفت من از گِل به از حکایت های حکایت مرد گِل خوار و عطار قند فروش حکایت مرد گِل خوار و عطار قند حکایت مرد گِل خوار و عطار مرد ذغال‌فروش فقط حکایت مرد گِل خوار و عطار قند فروش پرسه در مولویحکایت مرد گِل خوار و عطار قند گِل خوار و عطار قند فروش حکایت مرد گِل خوار و عطار شرح پریشانی حکایت مرد گل خوار و عطار قند فروش حکایت مرد گل خوار و عطار قند گل خوار و عطار قند فروش از حکایت های زیبای حکایت مرد گِل خوار و عطار قند فروش حکایت مرد گِل خوار و عطار قند گِل خوار و عطار قند فروش از حکایت های دلها به یاد خدا آرام میگیرد حکایت مرد گِل خوار و مرد گِل خوار و عطار قند فروش حکایت مرد گِل خوار و عطار گِل خوار و عطار قند فروش مرد گل خوار و عطار قند فروش درحال پخش مرد گل خوار و عطار قند رسانه مجازی نگاه مرد گل خوار و عطار قند فروش ورزش، …مرد گل خوار و عطار قند فروش مرد گل خوار و عطار قند فروش ورزش، طنز و سرگرمیحکایت مرد گِل خوار و قند فروش – مجله مراحم گِل خواری بود و چون چشمش به گِل می افتاد، اراده اش سست می شد و داستانک کاریکاتور و حکایت مرد گِل خوار و عطار قند فروش داستانک


ادامه مطلب ...