فروشنده پیج است؛ فروشندهای که وقتی از درآمدش سؤال میکنم، محجوبانه پاسخ میدهد: «یه کم دیگه میلیاردر میشم!» به گفته خودش هفت سال است که با اینترنت نان میخورد.
روزنامه شرق نوشت: «پیام که دریافت میشود چند دقیقه بیشتر طول نمیکشد تا پاسخ دهد. مدیر یکی از پرطرفدارترین کانالهای تلگرام است که به گفته خودش، ماهانه ۹٠ میلیون تومان درآمد دارد. برایش در تلگرام مینویسم در حال نوشتن گزارشی درباره کسبوکارهای اینترنتی هستم و میخواهم درباره تجربه او بدانم. او که نام کاربری «منصور قیامت» را دارد و البته نام اصلیاش هم نیست، چند ثانیه بعد پاسخ میدهد: «جواب این سؤال که خیلی واضحه. مخاطبهای یک کانال یا پیج وقتی زیاد بشن، میشه تبلیغات گرفت و در کانال یا پیج نمایش داد و کسب درآمد کرد. موضوع پیچیدهای نیست.» و وقتی میپرسم: «چطور بازاریابی میکنید؟» باز هم با همان بیخیالی قبلی جواب میدهد: «بازاریابی نیازی نیست. خود آگهیدهندهها میان بهم پیام میدن.»
اما موضوع به آن سادگیها که منصور قیامت، جوان ٣١ساله قمی و تحصیلکرده زبان انگلیسی، میگوید، نیست. خیلیها مثل او و با آرزوی داشتن شغلی بیدردسر و با درآمد میلیونی وارد این کار میشوند و بعد از مدتی میبینند برای جلب مخاطب باید دست به کارهایی بزنند که عاقبت آن را یا پلیس فتا تعیین میکند یا فیلترینگ تلگرام.
«پیجفروشی»، «افزایش فالوئر اینستاگرام» و «افزایش ممبر کانال» از عجیبترین و البته خطرناکترین شغلهای دنیای مجازی یا کسبوکارهای اینترنتی هستند. عجیب از این نظر که به گفته «رضا الفتنسب»، دبیر انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی، خود سازمان توسعه تجارت الکترونیک هم که مرجع تصمیمگیرنده درباره مشاغل وابسته به اینترنت است، هنوز نمیداند باید اینها را شغل به حساب بیاورد یا نه و خطرناک به این دلیل که همین رسمی نبودن در بسیاری موارد مانع از آن میشود که صاحبان این مشاغل بتوانند «نماد اعتماد الکترونیکی» دریافت کنند و این یعنی داشتن یک «شغل غیرقانونی».
الفتنسب در این زمینه به «شرق» میگوید: «کسبوکارهای اینترنتی، حوزه بسیار وسیع و متنوعی است. هر روز یک امکان جدید به امکانات فضای مجازی اضافه میشود و به همین دلیل کنترل و تصمیمگیری درباره آنها کار آسانی نیست. ولی واقعیت این است که باید در این زمینه قانونگذاری و حمایت از سوی نهادهای دولتی انجام گیرد. اگر شما از ترافیک و آلودگی هوا حرف میزنید و خواهان حلشدن آنها به وسیله رواج خدمات اینترنتی هستید، باید از مشاغل اینترنتی حمایت و برای آنها قانونگذاری کنید وگرنه اوضاع همین میشود که میبینید».
اشاره او به پیجفروشی در اینستاگرام است؛ پیجهایی که با اسامیای مثل «سحر»، «سپیده»، «نیلوفر»، «شیما» و… در اینستاگرام برای فروش درست میشود. عکسی که برای پروفایل این پیجها انتخاب و استفاده میشود، عکسهای دزدیده شده از گوشه و کنار اینترنت است و در بخش توضیحات پیج هم آمده: «برای خرید پیج از ١٠K تا ۵۵٠K در تلگرام پیام بدید.»
آنچه درون این پیجها آپلود میشود و در دسترس عموم قرار میگیرد، باز هم عکسهای شخصی دخترانی است که شاید روحشان هم خبر نداشته باشد عکسشان در یک صفحه اینستاگرام قرار گرفته تا مخاطبان آن پیج را افزایش دهد و آن پیج را برای فروش آماده کند. معمولا هم این اتفاق میافتد. فالوئرهای پیج به صورت واقعی یا غیرواقعی (به قول خود فروشندگان پیج «فالوئر فیک») بالا میرود. با بالارفتن فالوئرها، آگهیدهندهها سراغ این پیجها میآیند؛ یا آن را میخرند تا برای تبلیغ محصولاتشان یا برای انتشار یک یا دو پست تبلیغاتی، از این پیجها استفاده میکنند. درباره تلگرام هم اتفاق کاملا مشابهی میافتد، هرچه ممبر (عضو) یک کانال بیشتر باشد، فروش آن راحتتر و تبلیغات در آن مؤثرتر خواهد بود.
به آدرس تلگرامی که در یکی از این پیجها اعلام شده پیام میدهم. از او درباره قیمتها و کارش میپرسم. پاسخ ادمینی که هیچ ردپایی از «خود واقعیاش» در میان نیست، این است: «سلام خسته نباشین… اول از همه خواهر من فیک ندارم… واقعی و تضمینی کار میکنم و بعد از خرید بازم فالوها میره بالا اگه فعالیتتون خوب باشه… اینکه من با عکس دختر میارم پیجارو بالا دروغه و پیجای من آنالیز شده توی اینستا هست و دائمی فالو میگیره تا حدی… قیمت هر ١K (هزار نفر) مساوی با ١٠ هزار تومان… قیمت جاهای دیگه بالاتره… سر قیمت چونه نمیزنم… اگه به این قیمت راضی هستی پیام بده… فروش بهصورت غیرحضوریه… اگه اعتماد بکنی که چه بهتر… شماره کارت میدم کارتبهکارت میکنی بعدِ واریز، رمز داده میشه… جواب این سؤالت که از کجا معلوم واقعی و فیک نیستن و از کجا معلوم بعد واریز پیجو تحویل میدم، جوابت راحته، فیک از تعداد لایکهایی که توی یه ساعت اول گذاشته شده، معلوم میشه… برام مهم اینه بفروشم… مشتریم مشتری میاره… پیچوندن هیچ ارزشی نداره و اگه من بپیچونم، یه شاکی داشته باشم، هزار تا شاکی که پیجشونو بقیه پیچوندن به شاکیام اضافه میشه… قانون قیمت گفته شد، خریداری پیام بده… در پناه حق… حالا قیمت واقعی پیجرو توی گوگل سرچ کنی: فروش پیج اینستا، میفهمی… خدا نگهدار.»
قیمت پستهای تبلیغاتی در پیجهای پربیننده اینستاگرام هم به نقل از یکی دیگر از فروشندگان پیج این است: «یک ساعت، ١٠ هزار تومان، دو ساعت، ١۵ هزار تومان، سه ساعت، ٢٠ هزار تومان، شش ساعت (دو بار ریشات) ۴٠ هزار تومان، ٢۴ ساعت (دو بار ریشات) ۵٠ هزار تومان. پکیج هفتگی: تبلیغ هفتگی روزی یک عکس، یکساعته، ۵٠ هزار تومان، تبلیغ هفتگی روزی یک عکس، دو ساعته، ٨٠ هزار تومان. پکیج ماهانه: تبلیغ ماهانه روزی یک عکس، یک ساعته، ٢٠٠ هزار تومان، تبلیغ ماهانه روزی یک عکس، دو ساعته، ٣٠٠ هزار تومان. افزایش فالوئر تضمینی: هر هزار فالوئر، صد هزار تومان.» البته فروشندگان پیجها دوست ندارند درباره درآمدشان حرف بزنند. همانطور که «آقای میلیاردر» دوست ندارد.
ملاقات با آقای میلیاردر
«سروش امیدی»، ٢۵ساله فروشنده پیج است. اما فروشندهای که وقتی از درآمدش سؤال میکنم، محجوبانه پاسخ میدهد: «یهکم دیگه میلیاردر میشم!» به گفته خودش هفت سال است که با اینترنت نان میخورد. با طراحی وبسایت و فروش سرور، هاستینگ و دیگر فضاهای اینترنتی کارش را آغاز کرده و حالا یک شرکت دارد با ٣٠ نفر نیروی مستقر و ٨٠ نیروی دورکار. موضوع شرکت هم «فروش پیج اینستاگرام با فالوئر بالا»، «افزایش تعداد فالوئرهای اینستاگرام»، «فروش کانال تلگرام» و «افزایش ممبر کانال» همگی بهصورت تضمینی و البته تبلیغات در پیجهای پربازدید است.
امیدی در این زمینه به «شرق» میگوید: «بهمن سال ١٣٩٢ سراغ تبلیغات در پیج اینستاگرام رفتم و توانستم از بهمنماه تا ١٣ فروردین ١٣٩٣، در یک پیج با مضمون جُک و طنز ٣٠ هزار فالوئر پیدا کنم. ٣٠ هزارتایی که شدم، یک هتل برای تبلیغاتش به پیجم پیام داد و چون تعرفههای تبلیغات پیج خیلی پایین بود، این هتل که تا قبل از آن همیشه در سطح شهر بیلبورد داشت، بیلبوردهایش را جمع کرد و همه تبلیغاتش را به اینستاگرام و پیج من آورد.»
او ادامه میدهد: «مردادماه ١٣٩٣ یک سایت برای فروش پیج ایجاد کردم و تبدیل به اولین کسبوکار اینترنتی در این زمینه شدم. اوایل، کارم سخت بود و سازمان توسعه تجارت الکترونیک به من نماد اعتماد الکترونیکی نمیداد چون بعضیهایشان اصلا نمیدانستند اینستاگرام چیست؟ دو ماه طول کشید تا نماد گرفتم. از همان مرداد تا پایان اسفند ٩۴ ما پنج هزار سفارش داشتهایم و پنج هزار مشتری متفاوت از سرویس اینستاگرام ما استفاده کردهاند.»
اما قیمتهای شرکت آقای میلیاردر چطور است؟ به گفته خودش، فروش پیج اینستاگرام بسته به تعداد فالوئر پیج، از ٢۶ هزار تومان شروع میشود تا پیج ٨٠ میلیونتومانی! افزایش فالوئر هم از ٨٠ هزار تومان تا ١١٠ هزار تومان در ازای هزار فالوئر است. پس از ارائه امکانی به اسم «کانال» از سوی شبکه اجتماعی تلگرام، فروش کانال و افزایش ممبر هم به خدمات شرکت سروش امیدی اضافه شده است و از بهمن ٩۴ تاکنون ٩٠٠ سفارش در زمینه خدمات کانال داشتهاند. قیمتها هم به این شرح است؛ کانال با هزار ممبر با قیمت صد هزار تومان، کانال با پنج هزار ممبر با قیمت ۵٠٠ هزار تومان و کانال با ١٠ هزار ممبر با قیمت ٩٧٠ هزار تومان فروخته میشود. این البته همه ماجرا نیست. امیدی به گفته خودش، بزرگترین کمپین تبلیغاتی با ١٨ هزار پیج را دارد و برخی از پیجهای فروشیشان دو میلیون فالوئر دارند. خودش این اتفاق را اینطور توضیح میدهد: «همانطوری که پول، پول میآورد، فالوئر هم فالوئر میآورد. شما کافی است تعداد فالوئرهایتان در اینستاگرام از صد هزار نفر بالاتر برود. دیگر حتی خود اینستاگرام هم شما را به عنوان یکی از پیجهای پرفالوئر به دیگران معرفی میکند. ما البته اقدامات دیگری هم انجام میدهیم مثل تبادل پیج یا تب کردن که به این شکل اتفاق میافتد یک پیج با فالوئر زیاد پیج ما را در صفحهاش تبلیغ میکند و پیج ما، پیج او را. درباره کانال هم دقیقا همین است.»
او البته تأکید دارد: «ما البته یک تیم محتواسازی قوی داریم که محتوایی که کاربران میپسندند را تولید میکنیم و در کانالها و پیجهایمان قرار میدهیم. برای فالوئر کسب کردن دست به آنالیز میزنیم تا بر اساس سلیقههای مختلف عمل کنیم و چون یک شرکت حقوقی هستیم، شرکتهای بزرگ سراغمان میآیند. معمولا افراد حقیقی که پیج درست میکنند و خودشان تلاش میکنند فالوئر به دست بیاورند، نمیتوانند مشتریهایی حقوقی هم داشته باشند. ما حتی به پلیس فتا برای حل برخی پروندههایشان، کمک میکنیم.»
البته هر کاری هم سختیهای خاص خودش را دارد. فروشنده میلیاردر پیج و کانال درباره سختیهای کارش میگوید: «یکی از ادمینهای ما یک پسر متولد ٧٨ است که در یکی از روستاهای اطراف فیروزآباد شیراز زندگی میکند. این ادمین ماهی شش میلیون تومان درآمد دارد. ولی الان سه ماه است که دارد شش میلیون پول درمیآورد. یک سال تمام هیچ درآمدی نداشت. خود من شبهای زیادی نخوابیدهام و موبایل به دست بودهام. باورتان نمیشود ولی بعضی روزها ممکن است هفت ساعت مداوم در حال کار با موبایل باشم. این یک کار واقعی است و باید برایش وقت بگذاری. مهمتر از آن سلیقه و حوصله داشته باشی و زود ناامید نشوی.»
کاسبان اینترنت یا برهمزنندگان امنیت
تعداد کسبوکارهای اینترنتی که مثل کسبوکار سروش امیدی، قانونی باشد، کم است اما تعدادشان رو به افزایش. این را دبیر انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی میگوید. الفتنسب توضیح میدهد: «روزی که ما انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی را راهاندازی کردیم، کمتر از هزار کسبوکار اینترنتی از سازمان توسعه تجارت الکترونیک نماد اعتماد الکترونیکی دریافت کرده بودند. نزدیک به دو سال این تعداد به ١۵ هزار کسبوکار رسیده است. این یعنی ما در حوزه شغلهای فضای مجازی با یک رشد فزاینده روبهرو هستیم و بههمیندلیل لازم است در این زمینه به شکل جدی قانونگذاری صورت گیرد. الان تنها قانون موجود در زمینه تجارت الکترونیک مربوط به سال ١٣٨٢ است که مشکلات بسیاری دارد و نیاز به اصلاح دارد.»
انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی که شاید اسمش برای خیلیها ناآشنا باشد، برای رفع خلأهایی مانند آنچه الفتنسب گفت، به وجود آمده است. این انجمن صنفی که مجوز تأسیسش را از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان یک سازمان مردمنهاد گرفته، از سال ١٣٩٢ آغاز به کار کرده است و ۴٠٠ عضو دارد که همگی از طریق اینترنت ارتزاق میکنند. او در زمینه کسبوکارهای اینترنتی غیرقانونی میگوید: «مشکل اساسی این است که در این زمینه سازمانها و نهادهای موازی بسیار زیادی وجود دارد از بانک مرکزی گرفته تا وزارت بهداشت! مشکل دیگر هم این است که در این زمینه از ما که یک نهاد صنفی هستیم، کمک نمیگیرند. ما از ابتدای شروع فعالیتمان تاکنون به همه نهادهای دولتی موجود در این زمینه نامه نوشته و اعلام کردهایم حاضر به هر نوع همکاری هستیم. حتی حاضریم برای تخلفات احتمالی با پلیس فتا همکاری داشته باشیم اما از تنها جایی که در این مدت جواب گرفتهایم یکی مرکز رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است و دیگری سازمان توسعه تجارت الکترونیک.»
او ادامه میدهد: «همه هم فقط تخلفات را میبینند درحالیکه این حوزه، مسائل بسیار زیادی دارد. مثلا در زمینه پرداخت مالیات یا بیمه یا جواز کسب، ما مشکلات بسیار زیادی داریم. ما حتی به کمیته فیلترینگ هم نامهنگاری داشتهایم ولی پاسخ مناسبی دریافت نکردهایم. حتما باید با محتواهای غیراخلاقی، غیرشرعی و غیرقانونی برخورد شود. اما تخلفاتی که در این حوزه اتفاق میافتد، تخلفات امنیتی نیست که قرار باشد با اشد مجازات روبهرو شود. گاهی حتی شاهد بودهایم یک فروشگاه اینترنتی را که محصول میفروخته، فیلتر کردهاند. این در حالی است که تخلف این فروشگاه، به کار بردن یک تبلیغ بوده، نه به خطرانداختن امنیت ملی. اگر چه در زمینه جلوگیری از فیلترینگ، قدرتمندتر از ما هم نمیتواند کاری کند، ولی باز هم ما حاضر به همکاری در این زمینه با کمیته فیلترینگ هستیم.»
جام جم آنلاین: فریاد میزد «دلم گرفت ای همنفس، پرم شکست تو این قفس»، با ترانه دلنشین اهورا ایمان و با موسیقی به یاد ماندنی مرحوم بابک بیات.
حامی از بیماریاش در پنج سال اخیر میگوید. از اینکه تنشها با او چه کردند و او چگونه خودش را دوباره بازیابی کرد. هنوز هم دلش گرفته است، از نگاهی که ملاک سنجش هنرمند برایش نه هنر و نه حتی انسانیت، بلکه ساعت و ماشین و تعداد فالوئرهای اوست. گفتوگوی ما را با این خواننده بخوانید.
دورهای در عرصه موسیقی پاپ بسیار پرکار بودید. اما در سالهای اخیر انگار کم کار شدید. علتش چیست؟
- این پنج سال اخیر قدری کم کار بودم که بهدلیل بیماری روی استیج نرفتم. اما از نظر آلبوم و فعالیت تلویزیونی و ویدئویی اتفاقا فعالیتم چند برابر شده بود.
یک سال اخیر نسبت به گذشته اجراهای زیادی داشتم و بیشترین تعداد کنسرت را نسبت به گذشته برگزار کردم. آلبوم آخرم هم اسفند 92 منتشر شد که بعد از آن با این که از نظر انتشار آلبوم کند پیش رفتم، اما باز هم به نسبت انتشار آلبومهای قبلیام که چهار سال یکبار بود، هم روندی رو به رشد است. چون قرار است اردیبهشت آلبوم جدیدم منتشر شود که با این حساب باز هم یکسال جلوتر هستم.
بیماری شما چه بود؟
- گرفتگی عضلانی ناشی از استرس و مشکلات روحی و روانی که مزید بر علت شده بود. در واقع این بیماری باعث افت شدید کیفیت و قدرت صدایم شده بود که ناشی از گرم نکردن قبل از آواز میشد. تمرین کم میکردم و همین باعث افت صدایم شده بود. میخواندم اما از آمادگی فاصله گرفته بودم. بهخاطر همین ترجیح میدادم روی استیج نروم. کنسرت نداشتم اما فعالیتهای دیگرم در جریان بود.
چرا مشکلات روحی و روانی؟
- بخشی بهخاطر فشارها و تنشهایی است که در دنیای هنر و موسیقی وجود دارد.
مردم میدانند و اطلاع دارند که کدام خواننده وابستگی دارد و کدام خواننده ندارد. منظورم وابستگی به رانت و لابی است. قسمتی هم مربوط به مسائل خصوصی زندگیام بود.بخشی هم مربوط میشد به یک پرونده مالی که من شاکی بودم و هنوز هم به نتیجه نرسیده و آن هم بهدلیل حفرههایی است که در قوانین ما وجود دارد.
این مشکلات که هنوز هم پابرجاست. چطور روی خودتان کار کردید تا بر فشارها و استرسها غلبه کنید؟
- سعی کردم روی پای خودم بایستم. آدم جنگجویی هستم. سماجت عجیبی به خرج دادم، با خودم تمرین کردم و عواملی را که باعث ایجاد مشکل شده بود، حذف کردم. البته کمک دوستان هم بود؛ دوستانی که فراتر از شهرت من کنارم بودند.
خیلی از ما در زندگی روزمره با این گونه فشارها و استرسها روبهرو هستیم. شما که این دوره بحرانی را پشت سر گذاشتید و بر آن غلبه کردید، بگویید راهکار رهایی از این فشارها چیست؟
- هرکس با توجه به مشکلش میتواند این مشکلات را رفع کند و نسخه خودش را دارد. در روانشناسی و ورزش هم همینطور است.هر کس تمرین خودش را دارد.
در موردخودم هم باید بگویم مشکلات خاص من بوده و درمانش هم خاص من بوده است. اما حذف عواملی که باعث تنش و استرس میشود، کاری میکند که آدم قدرت بیشتری پیدا کند. از طرفی ورزش و سلامت هم عامل مهمی است.
برخلاف تصور، ورزش نیازی به پول ندارد. یک جفت کفش و یک ساعت پیادهروی، زندگی همه را عوض میکند.
خودتان هم ورزش میکردید؟
- انجام میدادم که توانستم بر مشکلات غلبه کنم و شرایط را تغییر بدهم. اینها باعث میشود تنشها رخت بربندد.
موسیقی پاپی که شما ارائه میکنید، وزین و فاخر است. اصلا به شما نمیخورد که تنشها و فشارها بر شما اثر داشته باشد.
- نمیتوان گفت عصبانی نشو. در یک محیط دود آلود نمیتوان گفت هوا پاک است. ما در جامعهای هستیم که از رانندگی گرفته تا فرهنگ کلامی مردم، همه چیز غیرعادی است. اما از فرط تکرار عادی شده است. مدتی پیش ویدئویی در یکی از شبکههای اجتماعی دیدم که عدهای از گردشگران خارجی از یکی از چهارراههای تهران فیلم گرفته بودند.
این یک مثال بود که بگویم تحمل این فضا سخت است. شرط آرامش این است که در جای آرامی زندگی کنید. اما میشود جنگید و میشود آدم خودش آرامشش را حفظ کند. میشود فاصله گرفت از موجهای منفی. اما نمیتوان گفت ما تافته جدابافتهای هستیم و با این مردم زندگی نمیکنیم. بد نیست که تحمل خود را بالا ببریم.
به شبکههای اجتماعی معتادید؟
- خوشبختانه خیلی سر نمیزنم. گاهی برایم تفریح است که تلگرام را چک کنم. اما اعتیاد ندارم. خوب شد گفتید. یک نکته راجع به فالوئرها خواستم بگویم که این روزها خیلی بحثش داغ است. من میروم فرضا به صفحه «آندره آ بوچلی» میبینم مثلا 190 هزار فالوئر دارد.
میروم پیج یک خواننده تکنیکی دیگر میبینم صد هزار فالوئر دارد. تحقیق میکنم میبینم آدمهای فوقالعاده مطرحی هستند و در سطح جهانی هم آنها را میشناسند. اما رسم فالوئر خریدن و لایک خریدن و آلودگی فضای مجازی در ایران عجیب است. معیار سنجش یک هنرمند شهرت و هنر و حتی انسانیتش نیست، بلکه ساعت و ماشین و تعداد فالوئرهای اوست. یعنی برای دخترها و پسرها هنرمندانی جذابیت دارند که تعداد فالوئرهای بیشتری دارند. این نهتنها یک معضل، بلکه یک درد است که گریبان جامعه را گرفته است.
میل به تأیید گرفتن در شبکههای مجازی افزایش یافته و بازار خرید و فروش فالوئر در فضای مجازی داغ شده است.
دیگر خیلی مهم نیست که فرد چه شغلی دارد یا حتی خود را چگونه معرفی کرده است. اگر در شبکه اجتماعی مانند فیسبوک بیوگرافیای که فرد برای خود مینوشت یکی از فاکتورهای جذب مخاطب بود، در این شبکهها هیچ قاعده و قانون خاصی برای افزایش فالوئر وجود ندارد و بسیار راحتتر از قبل میشود راه سلبریتی شدن را در پیش گرفت.
اگر در فیسبوک سقف تعداد فِرِندهای شخص ٥هزار نفر بود و این عدد بسیار بالایی برای شمار مخاطبان یک شخص محسوب میشد، امروز دیدن عددهایی مانند ١٠k هم بالای صفحه افراد عادی امری عجیب و دور از ذهن نیست. ستارههای مجازی دمدستتر شدهاند و تعداد فالوئرها هم به همان نسبت بیشتر.
چون مخاطب اصلی این شبکهها جوانان هستند و گروه سنی غالبی که بیشتر وقتش را در این فضا میگذراند از قشر کمسن و سالتر جامعه است، بنابراین تب این موضوع برای آنها داغتر است و بیشتر درگیر این ماجرا هستند. اما آیا نفس چنین موضوعی یعنی احساس رضایت از افزایش مخاطبان آسیب اجتماعی محسوب میشود یا موضوع عجیبی است؟
اسفندیار آزاد، روانشناس به «شهروند» میگوید که در اصل چنین موضوعی مسأله عجیبی نیست و آسیب محسوب نمیشود چون همه افراد بهطور طبیعی از مورد توجه قرار گرفتن لذت میبرند و دوست دارند تأیید شوند، اما آسیب جدی آنجاست که این نیاز به تایید، بیش از حد معمول شود و برای فرد به صورت یک ضرورت درآید. افرادی که دایم سرشان در گوشی موبایلشان است و تعداد لایکها و فالوئرهایشان را میشمارند یا جوانانی که از تعداد کم لایکهایشان افسرده میشوند یا با افزایش شمار این تاییدهای مجازی حالت شیدایی به آنها دست میدهد از افرادی هستند که بیش از حد درگیر این شبکهها شدهاند و این تاییدها برایشان نقش هویتی پیدا کرده که مسأله جدی و خطرناکی است.
روی تلفن همراهش برنامه «اینستافالوئر» نصب کرده و مدام گوشی به دست است. میگوید که اگر فالوئرهایش به ٥k برسد تمامی آنهایی را که فالو کرده، حذف میکند جز چند نفر: «خیلی برنامه خوبیه. دیگه لازمم نیست هی گشت بزنی واس ملت ریکوست بفرستی. این برنامه خودش واست میاره، اونایی که اکانتشون پابلیکه و تو فقط تیک میزنی فالو میشن. هرکی رو فالو کنی اتوماتیک اونم فالوت میکنه.
البته کلاسش به اینه که تو فالوئینگهات کم باشن که مثلا تابلو نشه و خزبازی نباشه.» مسعود ٢٢ساله حالا چیزی حدود ٣هزارنفر دنبالکننده دارد با نزدیک ٢هزار و خردهای دنبال شونده و در پروفایلش جز چند عکس سلفی از خودش عکس دیگری به چشم نمیخورد. «امین» سال دوم مهندسی مکانیک بود که انصراف داد.
یک اتاق از آپارتمانی کوچک که شوی لباس در آن برگزار میشود را اجاره کرده و برای مشتریهایش تتو میزند. از ٤هزار دنبالکننده امین حدود ٢٠٠نفر پستهای اینستاگرامش را که غالبا عکسی از کارهایش است، لایک میکنند و باقی نقش چندانی ندارند: «فالوئرهام خوبه، لایکخورم کمه.
من میخوام کارام دیده بشه، مشتری جمع کنم. باید یه اکانت درستحسابی بخرم.» مهسا هم به ١٥ هزار نفری که دنبالکنندهاش هستند، راضی نیست و میگوید که نسبت به تنوع عکسهایش لایک کم میخورد: «من از همه چی عکس میذارم اما بیشتر عکسام خودمم. نمیدونم چرا فالوئرهام هنوز کمه.»
لایکهای پوشالی
همانطور که کمکم تب لایک و فالوئر بالا گرفت، افرادی پیدا شدند که حاضر بودند مبلغی را هزینه و بهازای آن فالوئر جمعآوری کنند. خریدن لایک یا افزایش فالوئر خصوصا در اینستاگرام کار سخت و پیچیدهای نیست، فقط کافی است به یکی از صفحههای فروشنده لایک و فالوئر سر بزنید، مبلغ مورد نظر را به حسابشان کارتبهکارت کنید و بعد تمام! به دنیای بچهمعروفها خوش آمدید، حالا شما یکی از ستارههای اینستاگرام محسوب میشوید.
روند کار این صفحهها اینطور است که این افراد با استفاده از صفحههای غیرفعالی که در اینستاگرام وجود دارد، بخشی از این فالوها و لایکها را ایجاد و بخشی دیگر را هم با ساخت اکانتهای مجازی بهعنوان کاربر فعال معرفی میکنند، بخش زیادی از این افزایش هم در فاصله چندروز در صفحه آشکار و غیرمحسوس از صفحه مشتری کسر میشود.
البته از آنجایی که این درخواست چندان معمول نیست، مشتریها دسترسیای برای اعتراض ندارند و کمتر سایتی وجود دارد که این تخلفات را پاسخ دهد یا پیگیری اشکال کند.
البته در این مورد هم شرایط همه سایتها در برخورد و ارایه اطلاعات به مشتریان یکسان نیست و تنها برخی از سایتها به مشتری، غیرواقعیبودن این تعداد like و follow خریداری شده را اعلام میکنند. فارغ از این موارد سایت رسمی اینستاگرام بارها اقدام به حذف صفحههای غیرفعال یا غیرمجاز که در مورد آنها گزارش تخلف شده است، میکند.
بهعبارتی بسیاری از صفحههایی که برای این کاربران مشتاق ساخته و برایشان لایک و فالو پوشالی ایجاد میشود، عمر چندانی ندارند. افرادی هم که در این سایتها اقدام به خریدوفروش like و follow میکنند، گروه سنی پایینی دارند و عموما افرادی مسلط به نرمافزارها و فضاهای مجازی هستند که به دلیل حساسیت و احتمال خطرات و تخلفاتی که در این عرصه وجود دارد، عموما تلاش میکنند اسرارشان فاش نشود.
یکی از اکانتهای فروش فالوئر با اینکه در پاسخ به این سوال که بیشتر چه کسانی جزو مشتریانش هستند گفت که تفاوت چندانی بین زن و مرد وجود ندارد اما بیشتر مشتریانش یا جوانان هستند یا چهرههای سرشناسی که میخواهند بیشتر دیده شوند و معروفتر شوند.
آنطور که مدیران سایت فروش فالوئر میگویند، دنیای ستارگان عالم واقعی هم گویا تفاوت چندانی با دنیای ستارگان پوشالی این شبکهها ندارد. خیلی از چهرههای معروف با خرید لایک و کامنت به باشگاه میلیونیها میپیوندند و برای خودشان در اینستاگرام ارتشی از هوادارانشان راه میاندازند. چندوقت پیش بود که یکی از تهیهکنندگان سینما گفته بود که عدهای از بازیگران مطابق با تعداد هواداران فضای مجازی خود دستمزد میطلبند و استدلالشان این است که این تعداد فالوئر پرشور به تماشای تمام فیلمهایشان میروند و در نتیجه موجب افزایش فروش فیلم و موفقیت گیشه میشوند.
از طرفی گاهی یک تهیهکننده سینما به امید واهی موفقیت مالی فیلم بهوسیله فالوئرها، زیر بار چنین استدلالهای غیرواقعی و آمار غیرقابل اثبات میرود. نیوشا ضیغمی درباره تأثیر تعداد فالوئرهای شبکه مجازی بر رقم قرارداد یک بازیگر گفته بود: «بهنظر من تعداد فالوئرها میتواند تعیینکننده باشد اما باید دید چقدر تعدادی که قابل مشاهده است واقعی و چقدر از آنها خریداری شدهاند.»
اینستاگرام ستاره ها
بهجز عالم سینما، ستارههای دنیای موسیقی، ورزش و سایر افراد مشهور هم از این قافله عقب نماندهاند.
اگر ستارههای بزرگ عالم هنر، ورزش و سیاست را کنار بگذاریم که طبق رویه معمولی مشابه آنچه در تمام دنیا برای ستارگان بزرگ هست طرفداران و مخاطبان گسترده خود را دارند، این روزها در بین چهرههای نه چندان سطح اول این عرصهها افرادی را میبینیم که با هواداران میلیونیشان در عرصه مجازی یکهتازی و هرازگاهی یک ارتش به اسم خود نامگذاری میکنند.
یکی از نکات جالب درباره اینستاگرام افراد مشهور، نحوه استفاده آنها از این ابزار میلیونی است.
مثلا لئوناردو دیکاپریو صفحه ٩ و نیممیلیون نفریاش را در اختیار محیط زیست قرار داده یا بسیاری از پستهای صفحه آنجلینا جولی درباره حمایت از افراد نیازمند در دنیا و کمک به آنهاست درحالیکه اگر افرادی مانند رضا کیانیان، پرویز پرستویی، علی کریمی و سایر ستارههای سطح اول را - که اکثرا از پایگاه مردمی خود استفادههای فرهنگدوستانه یا عامالمنفعه میکنند - کنار بگذاریم، بیشتر ستارههای میلیونی ایرانی در فکر راهاندازی موجهای حمایتی از خود هستند و هرازگاهی هم با پست گذاشتن مطلبی که مثلا طرفدارانشان را دعوت میکنند تا برایشان نشانهای را کامنت بگذارند، قدرتنمایی میکنند.
اینکه صفحه شخصی فردی متعلق به خود اوست و او میتواند هرطور که مایل بود از آن استفاده کند، بحثی بجاست اما اردشیر گراوند، جامعهشناس معتقد است که رفتار ستارهها روی عملکرد بسیاری از مخاطبانشان تأثیر میگذارد: «افراد معروف چون بیشتر در دید عموم هستند، رفتارشان هم با دقت بیشتری زیر ذرهبین افکار عمومی است. ستارهها جدا از جنبه شخصی زندگیشان، یک وجه اجتماعی پررنگی دارند که بهطور ناخودآگاه میتواند در زندگی و سطح فکر مخاطبانشان اثرگذار باشد و هرچه مخاطبانشان جوانتر باشند این اثرگذاریها بیشتر میشود.»
برطرفکردن نوعی نیاز باشد یا یک رفتار غیرمعمول، باید توجه داشت که این رفتار بهطور افسارگسیختهای درحال رواج است و تبدیل به رقابتی شده که یا نباید وارد آن شد یا اگر تن به این بازی میدهی همانطور که اسفندیار آزاد، روانشناس به «شهروند» میگوید، باید انتظار پاسخ منفی و ناکامی شدید را هم از آن داشته باشی چون بهنظر میرسد هر دو روی این سکه، بازی خطرناک و اعتیادآوری است.