مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

زوج موتورسوار استرالیایی در ایران +عکس

جام جم سرا به نقل از شرق: ویلا را آشنای‌ آشنایی پیشنهاد کرد. بسیار زیبا بود اما سیستم خنک‌کننده‌ای در کار نبود و تخت چندان راحتی نداشت. همه اینها برای «آن» و «آنتونی»، زوج موتورسوار استرالیایی که چندماه پیش سفر خود را از اروپا شروع کرده‌اند و تا حدود چهارماه دیگر به استرالیا بازمی‌گردند، چندان مهم نبود.
سالگرد ازدواج با همه امکانات کم‌وخوبش به آنها خوش گذشت و در جواب آنکه سالگرد ازدواجتان را چطور گذراندید، تنها پاسخ می‌دهند: «عالی بود.» و تنها روی perfect (عالی) تاکید دارند. از همه مهم‌تر آن است که همان فرد آشنای‌ آشنا تمام شهر را زیر پا گذاشت و قطعه موردنیاز موتور را برایشان پیدا کرد. موتور برای ادامه سفر تعمیر شد و یک‌روز بعد آن و آنتونی به تهران آمدند.


از ایرانیان جز مهربانی ندیدیم

زوج استرالیایی به‌تازگی ایران را ترک کرده‌اند و با کشتی از راه بندرعباس وارد دوبی شده‌اند تا به ادامه سفر از دوبی به هند بپردازند.
آن و آنتونی از سال پیش، برای این سفر برنامه‌ریزی کرده بودند و از اواخر ماه‌ژوئن امسال، سفرشان را از انگلستان آغاز کردند. این طولانی‌ترین سفری است که این‌دو، در نیمه سنی دوم زندگی خود تصمیم به انجام آن گرفته‌اند؛ «آن» 57سال دارد و «آنتونی» 60ساله است.
این‌دو به انتخاب خود سفری دشوارتر را برگزیده‌اند و معتقدند کارهای آسان را چندان دوست ندارند و شاید این دلیلی بود که باعث شد «آن» بی‌توجه به همه مشکلاتی که ممکن بود این سفر برایش پیش آورد، همراه شوهرش از اروپا حرکت کرد و به خاورمیانه آمد.
او در حال حاضر از معدود زنانی است که جاده‌های ایران را با موتور طی کرده است. پیش از آمدنش هیچ اطلاعاتی در این مورد نداشت. پیش از او، دو زن غیرایرانی به‌صورت محدود به چنین کاری اقدام کرده بودند. آنان نیز چندان صحبتی از سفر خود و این مسیر به میان نیاورده‌اند و در داخل ایران خبری از آنان منعکس نشده است.
یکی از آنان، خبرنگار زنی است که بعد از بازگشتش از ایران، مصاحبه‌ای در این مورد انجام داد و فیلم کوتاهی درباره زندگی مردم ایران تهیه کرده بود و به جز او، یک زن ایتالیایی هم در ایران موتورسواری کرده بود. این‌دو تنها کسانی هستند که «آن» در مورد آنان شنیده بود؛ او حتی فکر می‌کرد موتورسواری در ایران بدون محدودیت است.
زوج موتورسوار استرالیایی معتقدند در ورود به ایران یا در طول سفر، با مشکل خاصی روبه‌رو نشدند و به جز مهربانی و توجه زیاد مردم به خود که معمولا در طول مسیر برایشان اتفاق می‌افتد، چندان اذیت نشده. فقط موتورهایشان و نوع سفر، عمدتا موجب ابراز احساسات مردم شده و سفر این دو برایشان هیجان‌انگیز بوده است اما نه آنگونه که آنان را متعجب کند یا رفتار ناخوشایندی نشان دهند. بسیاری از مردم به آنان ابراز علاقه می‌کردند، برایشان دست تکان می‌دادند و با آنان عکس می‌گرفتند.
«آن» عکس زنی را به همراه دارد که تنگ او را در آغوش گرفته و صورتش را به‌صورت آن چسبانده است. دیدن آن و آنتونی برای آن زن در مسیر کرج-تهران آنقدر جالب بود که با ابراز احساسات زیاد آنها را از حرکت نگه داشتند و زن با «آن» عکس یادگاری گرفت.
«آن» می‌گوید: «مشخص بود شوهرش از او می‌خواست که زودتر بروند و او موقع رفتن همچنان به من اشاره می‌کرد و با آنکه انگلیسی بلد نبود دایم تکرار می‌کرد‌ آی‌لاویو... آی‌لاویو.»


40سال تجربه زندگی و سفر

با آنکه خانواده «آن» و «آنتونی» در اروپا زندگی می‌کنند، آنها تجربه سفر را دوست دارند؛ برای همین در همان سال‌های اول زندگی و حدود 30سال پیش به استرالیا مهاجرت کردند.
«آن» فرانسوی و «آنتونی» انگلیسی و اهل آفریقای‌جنوبی است. عکس‌های جوانی‌شان گذر سال‌های زندگی‌شان را نشان می‌هد؛ «آن» لاغر و بسیار ظریف با موهای کوتاه بلوند، «آنتونی» با موهای مشکی بلند تا روی شانه‌ها و عینک‌هایی با قاب بزرگ مد آن سال‌ها؛ این همه‌چیزی است که در عکس عروسی‌شان دیده می‌شود. بدون هیچ لباس عروس یا شلوغی‌ای، مراسمی بسیار ساده برگزار کردند.
هردو چندسال بعد تصمیم می‌گیرند فرزندی نداشته باشند.
«آن» حدود 15سال فعالیت‌های پژوهشی روی بومیان استرالیا انجام داد و در ماه‌های مختلف میان آنان زندگی کرده است. او برگزارکننده گالری‌های هنری زیادی نیز برای بومیان استرالیا در سراسر دنیا مانند آمریکا و دوبی بوده است. عکس‌هایش نشان می‌دهد چطور اهالی یک منطقه، او را میان خود پذیرفته‌اند، دوستش دارند و به او اجازه می‌دهند تا در مراسم‌هایشان که بسیار مهم و بومی است، شرکت کند.

«آن» بسیار متعجب بود از اینکه چطور رانندگان ایرانی با فاصله خیلی نزدیک به هم رانندگی می‌کنند. در چندمورد، ماشین‌ها را دیده که به‌راحتی تا کنار صندلی موتور آنان می‌آمدند و شروع به صحبت می‌کردند و همچنان باور نمی‌کند که در یکی از فرعی‌های یک‌طرفه، چطور موتور دیگری به سرعت سمت آنان آمد، پیچید و بسیار راحت به سمت دیگری رفت

او سفرهای دیگری نیز داشته است؛ در این میان نیز آنها سفرهای بلند یا کوتاه از نوع طبیعت‌گردی و با کوله‌پشتی به آفریقای‌جنوبی، آمریکا، آمریکای‌جنوبی و اروپا داشته‌اند. اما این‌بار و بعد از چندسفر کوتاه با موتور در اروپا و استرالیا، موتورهای 250بی‌ام‌دبلیو خود را برای سفر انتخاب می‌کنند.


سرعت اینترنت ایران اجازه آپلود نداد

آن و آنتونی در مورد روزهای خود در این سفر و همه خاطرات و تجربیات خود از آنچه می‌بینند، در وبلاگ خود می‌نویسند. یک مطلب را آن می‌نویسد و مطلب بعدی را آنتونی؛ هرکدام با همه ویژگی‌های خاص نوشتاری خود مطلب‌هایشان را در وبلاگ به‌روز می‌کنند و البته در ایران با توجه به سرعت اینترنت، موفق به گذاشتن عکس‌ها و فیلم‌هایشان در وبلاگ نشدند و تنها متن نوشته‌هایشان را روی سایت گذاشتند تا آنانی که سایتشان را بازدید می‌کنند، نگرانشان نشوند.
تجربه‌هایشان در شهرهای مختلف ایران بسیار متفاوت است اما در همه شهرهای مسیر خود، یعنی گرگان، بهشهر، کرج، تهران، کاشان، اصفهان، یزد و بندرعباس، با میهمان‌نوازی زیاد ایرانیان مواجه شدند و معتقدند ایرانیان بسیار مهربان و میهمان‌‌دوست هستند. البته عکس‌ها و فیلم‌هایشان بسیار جالب‌تر است و همچنان که ا‌ز ایران رفته‌اند، نمی‌دانند به سختی می‌شود عکس‌هایشان را دید.
سعی می‌کنند اگر هم چیزهای ناخوشایندی در طول سفر دیده‌اند، چندان اشاره به آن نکنند؛ مثل برخوردی که پلیس روسیه در مرز با آنها داشته است. معتقدند هرکس در هرشرایط و موقعیتی خوب است و باید خوبی‌های او را دید.

باورم نمی‌شود کسی که سرزمینش را دوست داشته باشد، این طور زباله‌اش را در هرجایی پرت کند

اما در لابه‌لای روحیه طنز یا خاطراتی که تعریف می‌کنند، می‌شود شگفت‌زدگی‌شان از بعضی چیزها را دید؛ یک مورد رانندگی ایرانیان است: «آن» بسیار متعجب بود از اینکه چطور رانندگان ایرانی با فاصله خیلی نزدیک به هم رانندگی می‌کنند. در چندمورد، ماشین‌ها را دیده که به‌راحتی تا کنار صندلی موتور آنان می‌آمدند و شروع به صحبت می‌کردند و همچنان باور نمی‌کند که در یکی از فرعی‌های یک‌طرفه، چطور موتور دیگری به سرعت سمت آنان آمد، پیچید و بسیار راحت به سمت دیگری رفت. اگرچه این موضوع برایشان همراه با کمی ترس و طنز است، اما وقتی صحبت از دیدن اینکه چطور مردم زباله‌هایشان را از ماشین بیرون می‌ریختند می‌کنند، چهره آن درهم می‌رود: «باورم نمی‌شود کسی که سرزمینش را دوست داشته باشد، این طور زباله‌اش را در هرجایی پرت کند. من مدت‌ها با بومیان استرالیا که روحیات و خلق‌های خود را دارند، بوده‌ام؛ آنها عاشق زمینشان بودند و هیچ‌وقت چنین کاری را در میانشان ندیدم و محل زندگی‌شان را بسیار تمیز نگه می‌داشتند. اینجا اما از خودم می‌پرسیدم اینها چرا چنین کاری می‌کنند.»

آن و آنتونی با گذشتن از اروپا، روسیه و کشورهای ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان به ایران آمدند و تجربه‌های بسیار متفاوتی در هریک از شهرهای ایران از شمال تا جنوب داشتند. تهران را شهری بزرگ و شلوغ می‌دانند، برخلاف توریست‌های دیگر، چندان علاقه‌ای به دیدن خارجی‌های دیگر یا هرجای دیدنی ندارند. مسیر برایشان مهم و بودن در کنار مردم، حرف‌زدن یا ارتباط‌گرفتن و دیدن عکس‌العمل‌های مردم برایشان بسیار جالب است.

آنان معتقدند جاده‌های ایران بسیار خوب ساخته شده و بزرگراه‌های بسیار خوبی دارد که برای مسافران اینچنین بسیار مناسب است. سفر ایران برای آنان کوتاه اما بسیار جالب بود و با وجود ناگزیربودن به ادامه سفر از دوبی به هند، معتقدند باز هم روزی به ایران بازخواهند گشت و همه‌جای آن را خواهند دید. (شهرزاد صبا)


ادامه مطلب ...

گپی با زنان موتورسوار ایرانی: نورا نراقی و شهرزاد نظیفی [عکس]

باد شدیدی در پیست می‌وزد و زمین پیست به خاطر باران دیشب خیس و پر از گل شده است. حتی تصورش هم هیجان انگیز است که یک زن آنقدر مهارت‌های بدنی‌اش بالا باشد، جسارت و شجاعت داشته باشد که بتواند در پیست، موتورسواری کند. با اینکه این رشته هزینه زیادی دارد اما می‌توان زنانی را در پیست دید که به قول دیگران پولشان اضافه نباشد و به خاطر علاقه به این رشته در پیست حاضر شده‌اند. این زنان با اینکه دارای کارت رسمی ‌از فدراسیون هستند اما اجازه حضور در مسابقه‌های داخلی و حضور در پیست آزادی را ندارند؛ با این حال امید همه آن‌ها این است که روزی رشته موتور کراس در ایران برای زنان به رسمیت شناخته شود.


نورا نراقی و شهرزاد نظیفی مادر و دختری هستند که با هم در پیست تمرین می‌کنند. پدر نورا، مهرشاد نراقی یکی از قهرمانان موتورسواری ایران است. انگار علاقه به موتور سواری مهرشاد نراقی به خانواده‌اش نیز سرایت کرده است؛ چراکه تمام اعضای این خانواده به نوعی از قهرمانان بنام این رشته هستند. نورا اولین قهرمان موتورکراس بانوان ایران است که توانسته مدرک مربیگری خود را از کشور امریکا بگیرد و تبدیل به اولین مربی موتورکراس بانوان در ایران شود.

مادر این خانواده موتورسوار، شهرزاد نظیفی، می‌گوید: عشقی که به شوهرم داشتم باعث علاقه‌ام به این رشته شد. اوایل برایم سخت بود سوار موتور شوم، اما کم کم دیگر خودم نیز مشتاق و پیگیر یادگیری موتور سواری شدم. در ابتدا به صورت تفریحی این رشته را دنبال می‌کردم چون ۲ بچه داشتم. بزرگ کردن و تربیت فرزندانم در اولویت زندگی‌ام قرار داشت. زمانی که دختر و پسرم ۴سال داشتند روزهای جمعه به همراه پدرشان به پیست برای تمرین می‌رفتیم.


آموزش فرزندانم از ۴ سالگی

شوهرم آموزش بچه‌ها را از سن ۴ سالگیشان شروع کرد. فرزندانم خودشان کم کم به این رشته علاقه‌مند شدند. زمانی که مادرم فهمید من نیز موتور سواری می‌کنم بسیار نگران بود. مدام به من تذکر می‌داد که این رشته خطرناک است و ممکن است دچار آسیب شوی اما کم کم با مشاهده اینکه تمام خانواده ما اصول ایمنی را رعایت می‌کنند از شدت نگرانی‌هایش کم شد.
همیشه فرزندانم را تشویق به ادامه این رشته کرده‌ام چون در هر رشته دیگری نیز امکان آسیب در صورت رعایت نکردن نکات ایمنی وجود دارد اما زمان‌هایی که مشاهده می‌کردم فعالیت در این رشته موجب آسیب به درس فرزندانم شده به آن‌ها تذکر می‌دادم و اجازه نمی‌دادم برای تمرین به پیست بروند.


ورود پسر به تیم ملی

بعد از بزرگ شدن فرزندانم به خاطر اینکه پسرم حرفه‌ای‌تر از ما این ورزش را دنبال می‌کرد و عضو تیم ملی موتورسواری شده بود از هم جدا شدیم چون که من و نورا اجازه نداشتیم با پسرم در پیست آزادی تمرین کنیم. خوشبختانه فرزندانم تاکنون دچار مشکل خاصی در این رشته نشده‌اند. اما من فقط یک بار به حرف مربی‌ام گوش نکردم و همین باعث شد که دستم بشکند اما خدا رو شکر مشکل جدی برایم
پیش نیامد.


تمرین در کنار مادر

نورا، دختر شهرزاد، که تمرین‌های زیادی را در کنار قهرمان‌های موتور سواری امریکا و فرانسه داشته و تجربه تمرین در پیست‌های جهانی را نیز دارد می‌گوید: اولین تمرین موتور سواری‌ام در ۴سالگی بود. پدرم اولین مربی من برای آموزش این رشته بود. از آن زمان علاقه‌ام به این رشته شروع شد.
خانواده‌ام همیشه در این رشته مشوق من بوده‌اند به طوری که هر هفته به همراه مادرم برای تمرین به پیست می‌رویم و همیشه مادرم نکته‌های لازم را در تمرین به من یادآوری می‌کند و حضورش همراه با من مایه دلگرمی ‌است. شاید افراد کمی‌تجربه تمرین در کنار مادرشان را داشته باشند و من جزو افراد خوش شانس هستم.
در کنار این رشته ورزش‌هایی مانند اسکیت، پینگ پنگ، والیبال و شنا را هم به صورت تفریحی دنبال می‌کنم. اما رشته موتور کراس رشته تخصصی من است. گویا نورا عقیده دارد که هر فردی باید یک ورزش تخصصی داشته باشد. آن را به صورت جدی دنبال کند تا در آن بهترین شود.
او می‌گوید: در هفته ۲ تا ۳ بار برای تمرین به پیست می‌روم اما در خارج از کشور امکاناتی برای ورزشکار‌های موفق از جمله پیست‌هایی که داخل خانه‌ها وجود دارد تا ورزشکاران پیوسته در آنجا تمرین کنند که متاسفانه این امکان هنوز در ایران به وجود نیامده است. انجام ورزش‌های دوچرخه سواری و بدنسازی به فعالیت در این رشته بسیار کمک می‌کند.


هزینه‌های رشته موتور کراس

هزینه‌های این رشته زیاد است اما نسبت به ورزش‌های گران‌قیمت دیگر آنچنان هم پرهزینه نیست. افراد می‌توانند با مبلغ ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان دوره‌های آموزشی را بدون نیاز به موتور و لباس‌های مخصوص بگذرانند و بعد از آن از موتور‌های با قیمت پایین‌تر استفاده یا موتور اجاره کنند اما بعد در رده‌های بالا‌تر هزینه‌ها بشدت افزایش پیدا می‌کند به طوری که هزینه یک موتور به ۴۰ میلیون تومان نیز می‌رسد البته امیدوار هستیم با برگزاری مسابقه‌ها برای بانوان، اسپانسر‌ها این هزینه‌ها را برای قهرمان‌ها کاهش دهند. تاکنون هزینه‌هایی که برای این رشته پرداخت کرده‌ام به صورت کامل شخصی بوده و خانواده‌ام همیشه به من در تأمین این هزینه‌ها کمک کرده‌اند.

حضور در کنار بهترین دختر موتور سوار جهان

در سال ۱۳۸۸ توانستم برنده اولین مسابقه موتورکراس بانوان ایران شوم، همچنین توانستم در کنار «اشلی فالک» که به عنوان بهترین دختر موتور سوار جهان شناخته شده است مسابقه دهم. حضور او کنار من موجب تقویت اعتماد به نفسم شد. اشلی ناشنواست و با وجود این توانسته به این موفقیت برسد. به نظرم او می‌تواند الگوی خوبی برای زنان موتور سوار ایرانی شود.

دچار آسیب جدی تا به حال نشده‌ام

من چندین بار زمین خورده‌ام اما هیچ وقت مشکل جدی برایم پیش نیامده است. امکان آسیب در صورتی که به حرف‌های مربی گوش دهید وجود ندارد. متاسفانه خانواده‌ها اطلاعات درستی از موتورسواری ندارند و به دلیل خطای برخی موتورسواران در خیابان‌ها، ذهنیت بدی درباره این رشته دارند. معتقدم موتورسواری یکی از جذاب‌ترین و ظریف‌ترین رشته‌های ورزشی دنیاست.
روزی که ما شروع کردیم پنج، شش نفر بودیم. اما در حال حاضر نزدیک به ۲۰ نفر در ایران فعالیت می‌کنند. امیدوارم که هر روز تعداد آن‌ها بیشتر شود. اگر مسابقات برگزار شود، انگیزه زنان هم بیشتر می‌شود.


به آینده موتور سواری بانوان امیدوارم

همان‌طور که گفتم مسئولان فدراسیون قول داده‌اند که مسابقات برای زنان هم بزودی برگزار شود و به ‌صورت جدی تمرین داشته باشیم. امیدواریم بزودی بتوانیم در مسابقات داخلی شرکت کنیم. اگر مسابقات برگزار شود، هر روز تعداد علاقمندان به این رشته در ایران هم زیاد‌تر می‌شود.


حرکات نمایشی جزو موتورکراس نیست

حرکات نمایشی جزو حرکات موتور کراس نیست. موتورسواری رشته‌های مختلفی دارد و حرکات نمایشی شاخه دیگری از موتورسواری است. خود من احساس خوبی نسبت به کسانی که در خیابان‌ها حرکات نمایشی انجام می‌دهند ندارم. فکر می‌کنم کار درستی انجام نمی‌دهند. (یاسمن صادق شیرازی/بانو)


ادامه مطلب ...

ماجراجویی (مهسا همایون فر) زن موتورسوار ایرانی + عکس

ماجراجویی (مهسا همایون فر) زن موتورسوار ایرانی + عکس

 عربستان به بهانه اینکه زن مجرد با سنی کمتر از ۴۰ سال است، به او ویزا نداد. پشت دروازه‌های یمن هم ماند، چون جنگ شده بود. با این حال حدود ۱۰ هزار کیلومتر از مسیرش را که قرار است تا چین ادامه داشته باشد، با موتورسیکلت طی کرده و اکنون به ایران رسیده است.

مهسا همایون‌فر،  Mahsa Homayounfar بانوی ایرانی موتورسواری است که سفرش را حدود دو سال پیش از اسپانیا (کشوری که نزدیک به ۲۰ سال است در آن زندگی می‌کند) شروع کرد و به دلیل شکستن یکی از پاهایش در تصادفی در جزیره قشم، سفر اولش را نیمه‌کاره رها کرد. حالا او بار دیگر با موتور یاماها ایکس‌تی ۳۶۰CC خود به دل جاده‌ها زده و می‌خواهد آرزوی همیشگی‌اش را برای دیدن رشته کوه «پامیر» در میان تاجیکستان و قرقیزستان برآورده کند.

زن موتور سوار دختر موتور سوار بیوگرافی مهسا همایون فر Mahsa Homayounfar

همایونفر در سفر قبلی‌اش با موتور به اسپانیا، مراکش، موریتانی، مالی، سنگال، گامبیا، گینه، پاکستان و ویتنام رفته و در طول چهار ماه ۱۸ هزار کیلومتر را طی کرده بود و می‌خواست از نوار ساحلی خلیج فارس هم گذر کند که به دلیل تصادفی در جزیره قشم سفرش نصفه ماند و مجبور شد به اسپانیا برگردد. او پس از بهبودی دوباره با موتورش همراه شده و این‌بار سفر در کشورهایی را آغاز کرده که ذهنیت متفاوتی درباره آن‌ها داشته است.

با مهسا همایونفر وقتی در تهران بود درباره برنامه جدید سفرش گفت‌وگو کردیم. این‌بار انگیزه‌اش از آمدن به ایران که می‌گوید “بیشتر مسیرهای آن را قبلا با موتور رفته”، گرفتن ویزای کشورهای ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و چین بیان می‌کند. ظاهرا گرفتن ویزای همه این کشورها قرار است چند هفته‌ای از وقت‌اش را بگیرد و زمان‌بندی سفرش را کمی تغییر دهد.

پیش‌بینی می‌کند اگر ویزاها را کامل بگیرد، حدود یک و نیم ماه دیگر برای ادامه سفرش تا چین، زمان لازم داشته باشد.

به گفته‌ همایونفر، مشکلات لجستیکی همیشه بزرگترین مسأله چنین سفرهایی بوده و برنامه‌ریزی‌ها را با اختلال مواجه کرده است. مثلا او می‌خواسته به عربستان برود، اما قوانین این کشور برای زنان مجرد زیر ۴۰ سال که بدون محارم نمی‌توانند به این کشور سفر کنند، مانع از صدور ویزا شد.

این بانوی ایرانی موتورسوار می‌گوید: قبلا یک دختر جوان اهل اسلواکی موفق شده با موتور در عربستان سفر کند. البته او شکل و وسیله‌ی سفرش را به مقامات این کشور اعلام نکرده بود و با مانعی هم مواجه نشد. همایونفر هم می‌خواست که با موتور تجربه سفر به عربستان را پیدا کند، اما مجبور شد برنامه‌اش را تغییر دهد.

او که این‌بار با موتور خودش سفرش را انجام می‌دهد، قبلا با موتور دیگری در ایران سفر کرده بود، یک کاوازاکی ۲۵۰CC. دلیل‌اش هم برای این انتخاب هزینه بالای انتقال موتور از اروپا به ایران بود، با این وجود این بار تصمیم گرفت همه مسیرش را از آفریقا تا کشورهای حاشیه خلیج فارس و از ایران تا چین را با همان موتور خودش طی کند.

بانوی ایرانی موتورسوار تاکنون ۱۰ هزار کیلومتر از مسیرش را با موتور آمده است. 

همایونفر برای خبرنگار گردشگری ایسنا برنامه سفر جدیدش را این‌طور تعریف می‌کند: مبدأ حرکت این‌بار اتیوپی در آفریقا بود، کشوری با آب و هوای مناسب و جمعیت زیاد که یک امپراطوری بزرگ به حساب می‌آید. سفر در اتیوپی سه ماه طول کشید. قبلا درباره‌ی این کشور تعریف‌های خوبی نشنیده بودم، مثلا این‌که کودکان به سمت موتورسواران و دوچرخه‌سواران سنگ پرتاب می‌کنند. انتظار سفری سخت و نازیبا را داشتم، اما اتیوپی کشوری بود که زیباترین لبخندها را در آن دیدم و آن را کشوری زیبا و هیجان‌انگیز یافتم.

این بانوی ایرانی موتورسوار می‌گوید: زیباترین قسمت سفر این است، جاهایی که انتظار داشتم و فکر می‌کردم سخت و نازیبا باشد، بهترین بودند، مثل اتیوپی.

او ادامه می‌دهد: می‌خواستم به جیبوتی و سپس از راه دریا با کشتی‌های چوبی به یمن بروم؛ اما یمن جنگ شد و ویزا ندادند. مشکل سفر از همان ابتدا آغاز شد. برای همین برنامه را به سمت حاشیه‌ی خلیج فارس و به مقصد عمان تغییر دادم. به کشور سومالی‌لند رفتم؛ اما آنجا قایقی نبود تا به عمان بروم. دوباره به اتیوپی برگشتم تا با هواپیما به عمان بروم.

وی اضافه می‌کند: عربستان هم یکی دیگر از مقاصد این سفرم بود، اما به خاطر آن‌که مشمول قوانین این کشور برای زنان مسافر نمی‌شدم، نتوانستم ویزا بگیرم و آن کشور را هم حذف کردم.

همایونفر درباره تصوراتش از عمان می‌گوید: تا پیش از دیدن عمان، هیچ برداشتی از آن نداشتم؛ ولی مردم آن را بسیار متشخص و مهربان دیدم. عمان کشور امنی بود که به راحتی می‌شد در خیابان‌های آن و کنار خانه‌های مردم‌اش کمپینگ زد و بدون هیچ مزاحمتی شب را استراحت کرد.

او ادامه‌ی سفرش را این‌طور شرح می‌دهد: بعد از عمان به امارات رفتم و سپس از آن‌جا با هواپیما به تهران آمدم. قبلا ایران را با موتور گشته‌ام. می‌خواستم در این سفرم به آبادان و خرمشهر بروم که به دلیل معطلی ویزای دیگر کشورها، مجبور شدم وقت بیشتری را در تهران صرف کنم و ترجیح دادم در این مدت موتورم را تعمیر کنم تا برای ادامه سفر آماده باشد.

همایونفر به محدودیت‌هایی که برای تامین تجهیزات و ابزار مورد نیاز موتورش در ایران وجود دارد، اشاره و اضافه می‌کند: با وجود این محدودیت‌ها فکر می‌کنم چند هزار کیلومتر دیگر بتوانم با موتورم برم.

بانوی موتورسوار برای ادامه سفرش هیجان بیشتری دارد، چرا که می‌گوید: هدف اصلی‌ام از این سفر رسیدن به رشته کوه و جاده‌ی معروف و زیبای «پامیر» میان دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان است که پر هیجان‌ترین بخش سفرم به حساب می‌آید. منتظر دیدن آن رشته کوه و جاده‌ی زیبای آن هستم.

او برای رسیدن به پامیر باید به تاجیکستان و قرقیزستان برود؛ اما هدف نهایی سفرش رسیدن به چین است، برای همین باید از ترکمنستان و ازبکستان هم گذر کند که پیش‌بینی می‌کند طی این مسیر از این چهار کشور تا چین، یک‌ونیم ماه زمان ببرد.

از همایونفر سوال می‌کنم با کدام گذرنامه برای گرفتن ویزاهای مورد نیازش اقدام می‌کند، ایرانی یا اسپانیایی که پاسخ می‌دهد: من با هر پاسپورتی اقدام کنم با مشکلاتی مواجه می‌شوم، مثل آنچه در عربستان و یا یمن رخ داد و یا حتی چین که اجازه نمی‌دهند با موتور به هر جایی که خواستم آزادانه بروم. باید پلاک، گواهی‌نامه و راهنمای چینی بگیرم و انجام همه‌ی این کارها ساده نیست.

او ادامه می‌دهد: سفر زمینی مشکلات خاص خود را دارد؛ اما با این وجود من همه کارهای گمرکی، نقل و انتقال موتور و گرفتن ویزاها و سایر مدارک مورد نیاز را شخصا انجام می‌دهم.

همایونفر، تاریخ، هنر و بازرگانی خارجی خوانده و به زبان‌های اسپانیولی و آلمانی مسلط است. در مواجهه با شخصی چون او که روزهای زیادی از سال را در سفر است و برای جابجایی موتور و مسافرتش حتما هزینه‌ی قابل توجهی را متقبل می‌شود، این سوال مطرح است که شغل بانوی ایرانی موتورسوار چیست که در پاسخ می‌گوید: یک‌سری از افراد کارشان نانوایی، معلمی، وکالت و کارهایی از این دست است که هر روز باید سر کارشان حاضر شوند، کار من هم سفر کردن است، این‌که برنامه سفرم را برای فردا تنظیم کنم. البته یک شرکت کوچک گردشگری به نام “Not Just Tourist” در اسپانیا دارم که تور اجرا می‌کنم.

  این بانوی ایرانی موتورسوار درباره این‌که با توجه به موقعیت کاری و همچنین نوع سفری که برگزیده چقدر برای جذب دیگران به ایران تلاش و یا تبلیغ می‌کند؟ می‌گوید: جذب گردشگر به ایران تاکنون کمی سخت بوده و شاید حدود یک سال و نیم باشد که ایران به عنوان کشوری گردشگرپذیر مطرح شده است، برای همین گردشگران سفر به کشورهای دیگر را راحت‌تر انتخاب می‌کنند، در این شرایط جذب آن‌ها به ایران کمی دشوار است.

او ادامه می‌دهد: پیش‌داوری درباره مردم سایر کشورها همیشه یک مانع بزرگ بوده است، خیلی‌ها از ایران می‌ترسند. خیلی‌ها حتی نمی‌دانند ایران در آسیا است و من سعی می‌کنم در سفرم درباره‌ی این ابهام‌ها روشنگری کنم.

همایونفر معتقد است، سفرش با موتورسیکلت به سایر کشورها به عنوان یک بانوی ایرانی تبلیغ مستقیمی برای ایران است و در این‌باره توضیح می‌دهد: موتور من اسپانیایی است و کسی از دیدن آن و زنی که با این موتور در حال سفر است تعجب نمی‌کند، ولی وقتی می‌گویم ایرانی هستم همه تعجب می‌کنند. این موضوع جالبی برای مردم است و باعث می‌شود آن‌ها از ایران بیشتر بدانند.

وی اضافه می‌کند: وقتی می‌خواستم از امارات به ایران بیایم با موتورسوارانی در این کشور روبرو شدم که اصلا نمی‌دانستند می‌توانند با موتور به ایران سفر کنند و سوال‌های زیادی پرسیدند. برای‌شان جالب بود که می‌توانند کشوری را در نزدیکی خود برای موتورسواری انتخاب کنند.

همایونفر که برنامه این سفرش به دلیل شرایط خاص کشورهای مقصد مدام تغییر می‌کند، درباره این‌که روزانه چه مسافتی را با موتور طی می‌کند، می‌گوید: مسافت به شرایط زیادی بستگی دارد، مثلا وقتی از بندر لنگه تا تهران می‌خواستم بیایم حدود چهار روز راه داشتم؛ ولی آن را یک روزه آمدم. پیش آمده مسیری که ۶۷۰ کیلومتر بوده را حدود هفت ساعته طی کردم.

همایونفر با آن‌که در این برنامه با موتورش در ایران سفری نداشته؛ اما در هر فرصتی که بدست می‌آورد و حتا برای ترددهای داخل شهری از موتور استفاده می‌کند و درباره برخوردهایی که با او می‌شود، بیان می‌کند: در هر سفری که با موتور به ایران داشتم هیچ مشکلی نداشتم. خیلی وقت‌ها از پلیس کمک گرفتم و آن‌ها همیشه به خوبی جواب داده‌اند و هیچ مشکلی نبوده است. البته جز بی‌دقتی برخی از مردم در رانندگی، دیگر مساله‌ای وجود ندارد و محبتی که ایرانی‌ها دارند بسیار قابل توجه است.

زن موتور سوار دختر موتور سوار بیوگرافی مهسا همایون فر Mahsa Homayounfar
زن موتور سوار دختر موتور سوار بیوگرافی مهسا همایون فر Mahsa Homayounfar
اتیوپی

زن موتور سوار دختر موتور سوار بیوگرافی مهسا همایون فر Mahsa Homayounfar

زن موتور سوار دختر موتور سوار بیوگرافی مهسا همایون فر Mahsa Homayounfar
زن موتور سوار دختر موتور سوار بیوگرافی مهسا همایون فر Mahsa Homayounfar
زن موتور سوار دختر موتور سوار بیوگرافی مهسا همایون فر Mahsa Homayounfar
کشور عمان

زن موتور سوار دختر موتور سوار بیوگرافی مهسا همایون فر Mahsa Homayounfar

Mahsa Homayounfar بیوگرافی مهسا همایون فر دختر موتور سوار زن موتور سوار


ادامه مطلب ...