جویندگان امروزی گنج تلاش میکنند با بهرهگیری از تجهیزات نوین و استفاده از فناوریهای پیشرفته، اعماق زمین را رصد کرده و زیرخاکیهایی را کشف کنند که تا سالهای سال در دل زمین مدفون مانده است.
تبلیغات غیرقانونی با استفاده از عنوان «فلزیاب»
خیلی نیاز نیست خودتان را به دردسر بیندازید، اگر دسترسی به اینترنت داشته باشید یا خواننده جراید مختلف هستید، شما هم احتمالا با تبلیغات مختلفی مثل فروش طلایاب، فلزیاب و گنجیاب روبه رو شدهاید.
فروشندگان این تجهیزات گنجیابی، معمولا تحت عنوان شرکت فروش دستگاههای فلزیاب، کار میکنند و با همین عنوان هم در رسانههای مختلف تبلیغ میکنند؛ آن هم در حالی که قانون ممنوعیت تبلیغ فلزیابها، 14 سال پیش تصویب شده است. همچنین بر اساس مصوبه هیات وزیران در سال 82، فروشندگان فلزیاب موظفند این دستگاهها را فقط به متقاضیانی بفروشند که از سازمان میراثفرهنگی کشور مجوز خرید گرفتهاند و حتی نسخهای از برگ فروش را که در آن مشخصات خریدار و مشخصات فنی دستگاه قید شده است، برای این سازمان بفرستند.
اما مسئولان سازمان میراث فرهنگی کشور بارها اعلام کردهاند بسیاری از شرکتهای فروش دستگاههای فلزیاب، هیچ مجوزی از این سازمان نگرفتهاند و کار اغلب آنها غیر قانونی است. در حالی که باید دستگاههای فلزیاب، فقط با شرط داشتن مجوز در اختیار فعالان بخش تاسیسات قرار بگیرد، اما بازار فروش دستگاههای فلزیاب به شکلی درآمده است که هر شهروندی میتواند بدون داشتن مجوز، خریدار این دستگاهها باشد؛ آن هم در حالی که هیچ نهادی بر تبلیغات غیرقانونی فروش دستگاههای فلزیاب نظارت جدی ندارد و حتی این موضوع هم پیگیری نمیشود که این تجهیزات پیشرفته، بالاخره در اختیار چه فردی و با اتکا به کدام صلاحیت قرار داده میشود.
بازار میلیونی تجهیزات گنجیاب
جدای از آنکه دسترسی به تجهیزات نوین گنجیابی قانونی نیست، خرید این دستگاهها هم هزینه گزافی دارد. این دستگاههای فلزیاب، با توجه به مدلشان، قیمتهای مختلفی دارد. کلا دستگاههای گنجیابی مثل طلایاب و فلزیاب در بازار ایران، به چهار دسته اصلی تقسیم میشود:
دسته اول این دستگاهها، دستگاههای فلزیاب آنالوگ هستند که هم با کمک عقربه و هم با به صدا درآمدن بوق، محل تقریبی قرار گرفتن فلز در زیر خاک را نشان میدهد. فردی که خود را محمد و فروشنده دستگاههای فلزیاب معرفی میکند، درباره قیمتهای فعلی فلزیابهای آنالوگ به جامجم میگوید: این دستگاهها بین 5.5 تا 7.5 میلیون تومان در بازار ایران قیمت خورده است.
همچنین دسته دوم این تجهیزات، دستگاههای فلزیاب دیجیتال است که برخی مدلهای پیشرفته این دستگاههای فلزیاب قادرند جنس شیء پیدا شده و متراژی را که شیء در آن قرار دارد، در اختیار جوینده قرار بدهد. به گفته محمد، این مدل از فلزیابها در بازار ایران، بین 8 تا 16 میلیون تومان قیمت دارد.
دسته سوم این تجهیزات، به فلزیابهای آنتنی معروف است. این دستگاهها کارشان شعاع زنی است و در محیطهایی استفاده میشود که وسعت زیادی دارد. به گفته این فروشنده، فلزیاب آنتنی فقط محدوده قرارگیری شیء را تعیین میکند، اما قادر نیست نقطه دقیق قرار گرفتن شیء را مشخص کند. این وسیله در بازار ایران، از 8.5 تا 47.5 میلیون تومان قیمت دارد.
اما دسته چهارم و پیشرفتهترین نوع دستگاههای فلزیاب، دستگاههای فلزیاب تصویری است که میتواند شکلی از شیء قرار گرفته در دل زمین را در نمایشگر به تصویر بکشد.
فروشنده دیگری که مایل نیست اسمش را بگوید، در اینترنت بازاریابی میکند و درباره فلزیابهای تصویری به جامجم میگوید: این فلزیابها میتوانند شیء قرار گرفته در دل زمین را آنالیز کنند و حتی نمونههای پیشرفته آنها میتواند تصویری سهبعدی از فلز در اختیار جوینده قرار بدهد.
به گفته او، قیمت فلزیابهای تصویری در بازار ایران، معمولا بین 20 تا 250 میلیون تومان است و با توجه به مساحت و عمقی که میتواند کاوش کند، قیمت این تجهیزات متفاوت است.
این فروشنده تاکید دارد محصول کشورهای آلمان، انگلیس، فرانسه و آمریکا در بازار گنجیابهای ایران، رواج بیشتری دارد و جنس اغلب فلزیابهای فعلی بازار ایران خارجی است.
ما ضامن خیر و شر مردم نیستیم
رحمان هم یکی دیگر از فروشندههایی است که به قول خودش، قبلا در کار تعمیر لوازم صوتی و تصویری بوده است. او بازاریاب تجهیزات گنجیابی است و برای فروش هر دستگاه، 10 درصد مبلغ فروش را به عنوان حق بازاریابی از کارفرمایش دریافت میکند.
وقتی از او میپرسم چه تضمینی وجود دارد که شخصی با خرید این تجهیزات دستگیر نشود، میگوید: ما نمیتوانیم خیر و شر افراد را تعیین کنیم و قبل از خرید دستگاه هم به مشتری میگوییم که نحوه استفاده شما از این وسیله به ما ربطی ندارد.
رحمان تاکید میکند اگر شما در ملأعام به کار کاوش بپردازید و شما را در حین استفاده از تجهیزات گنجیابی ببینند، برایتان دردسر میشود، ولی اگر سعی نکنید کارتان را تابلو کنید و در خفا کاوش را انجام دهید، هیچ اتفاقی برایتان نمیافتد. او خودش هم میداند تبلیغات و فروش این دستگاهها غیرقانونی است، ولی اصرار دارد که کار فروشنده دستگاههای فلزیاب، مثل فروشندههای چاقو است که نوع استفاده از آن به روحیه مشتری برمیگردد. البته اگر با استدلال این فروشنده جلو برویم، باید خرید و فروش اسلحه هم آزاد باشد، زیرا از آن هم میتوان برای ارتکاب جرم و هم برای جلوگیری از وقوع جرم استفاده کرد. به همین دلایل است که گفته میشود تا وقتی جلوی تبلیغ غیرقانونی و فروش بدون مجوز دستگاههای گنجیاب گرفته نشود، داستان کاوشهای غیر قانونی هم تمام نخواهد شد.
این کاوشهای غیرقانونی، در بسیاری از موارد هم به گنج پیدا کردن ختم نمیشود و در اغلب موارد، تنها فردی که بیشتر از همه ضرر میکند، خریدار خوش خیالی است که به امید پولدارشدن، مبلغ زیادی را برای خرید این دستگاهها هزینه کرده است.
امین جلالوند / گروه جامعه
جام جم سرا: سال 86 شیوهنامه اجرای طرح شهاب نوشته شد، ولی تا پا گرفتن این طرح و رسیدن به مرحله اجرا چهار سال زمان صرف شد چون در این چهار سال، فرماندهی شهاب در آموزش و پرورش چندبار میان دفاتر مختلف دست به دست شد تا به این طریق جای پای شهاب برای اجرا محکم شود و زیر پایش سست نباشد.
همین چهار سال دلیلی بود برای غیبت طرح شهاب در اجرای میدانی، به طوری که این طرح، شیوه نامه اجرایی داشت، ولی در مدارس پیاده نمیشد تا این که سرانجام بختش در سال 90 باز شد و مقدمهای برای اجرای طرح شهاب در سال تحصیلی 92 ـ 91 شد.
راوی این فرآیند، رضا گلشن، مدیر طرح و پژوهش مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان است که به جامجم توضیح میدهد در این سال طرح شهاب در هفت استان به صورت آزمایشی اجرا شد که سهم استانهای کرمانشاه، هرمزگان و خراسان شمالی از اجرای آن برای دوره ابتدایی بود و سهم خراسان جنوبی و آذربایجان شرقی برای مقطع راهنمایی و قسمت البرز و اصفهان برای دوره دبیرستان.
در سال تحصیلی 92 ـ 91 هر کدام از این هفت استان، پنج منطقه آموزشی خود را درگیر طرح شهاب کردند که 35 هزار دانشآموز یعنی 7 درصد از جمعیت دانشآموزی این هفت استان (در پایه چهارم ابتدایی) را شامل میشد که بیشک در مقایسه با جمعیت میلیونی دانشآموزان ایران رقم کوچکی بود، اما همین که شهاب به حرکت درآمد، اتفاقی خوب بود، بویژه آن که بنیاد ملی نخبگان نیز 450 میلیون تومان به شهاب اعتبار داد و اجرای یک سالهاش را تضمین کرد، اما به گفته رضا گلشن در سال تحصیلی 93 ـ 92 کار شهاب روی غلتک نبود، به این علت که نه بنیاد ملی نخبگان تعهدی برای تخصیص اعتبار به آن داشت و نه آموزش و پرورش ِدرگیر در کسری بودجه میتوانست یک ریال به اجرای طرح شهاب اختصاص دهد. پس سال گذشته این طرح خوابید، با این نگرانی که شاید شهاب قربانی جابه جایی دولتها شود.
اما وزیر جدید آموزش و پرورش کسی است که شیوهنامه سال 86 طرح شهاب را نوشته، برای همین این طرح بعد از آمدن او به وزارتخانه نخوابید و امسال در پایه چهارم ابتدایی 32 استان کشور (هر استان یک منطقه آموزشی) اجرا میشود. بنیاد ملی نخبگان نیز به گفته مدیر طرح و پژوهش مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان یک میلیارد و 200 میلیون تومان در اختیار مجریان طرح قرار داده که همگی صرف آموزش معلمان درگیر درطرح میشود. (به ازای هر معلم 35 ساعت آموزشی)
این همه هزینه، این همه وقت، این همه انرژی جزو سرمایههای ملی است که به پای طرح شهاب میریزد، پس به صلاح است شهاب امتداد داشته باشد و متوقف نشود، چون اجرای آن به صلاح نظام آموزشی، به سود دانشآموزان و مفید به حال جامعه است.
طرح شهاب چه میخواهد؟
طرح شهاب به زبان ساده یعنی شناسایی استعداد دانشآموزان در مدارس عادی، یعنی همانطور که آنها پشت میز و نیمکتها نشستهاند و مشغول تحصیلاند بدون این که از نیت طرح شهاب باخبر باشند و بفهمند زیر نگاه تیزبین معلم هستند، توانایی و استعدادهایشان شناسایی شود.
منظور از این استعداد نیز فقط هوش ریاضی نیست که اغلب ملاک تحسین و تشویق در جامعه ماست، بلکه منظور هر استعدادی است که یکی را از دیگران متمایز میکند، مثل استعداد هنری، حرکتی (مثل کسی که در ورزش سرآمد است)، هوش اجتماعی، استعداد تجسمی و توانایی مدیریت و رهبری.
شاخصه شهاب این است که وقتی مسجل شد یک دانشآموز در حوزههای مختلف استعداد دارد بدون آن که او را از جمع جدا کنند، مورد توجه قرار میگیرد و زمینه شکوفایی استعدادش فراهم میشود.
پس از این منظر، طرح شهاب با مدارس سمپاد (تیزهوشان) تفاوت معناداری دارد چون شهاب میلی به جداسازی دانشآموزان ندارد و معتقد است همانگونه که در جامعه افراد مختلف کنار هم ناچار به تعامل با یکدیگرند در مدرسه نیز باید استعدادهای مختلف کنار هم باشند، درست برعکس مدارس سمپاد که فلسفه وجودیاش تفکیک دانشآموزان با استعداد از دیگران و پرورش توانایی عدهای معدود از دانشآموزان در محیطهای بسته و تحت آموزشهای اختصاصی است.
با این حال طرح شهاب نه آمده تا رقیب مدارس سمپاد باشد و نه فعالیت آنها را با ابهام و تردید رو به رو کند، بلکه این طرح مطرح شده تا همه دانشآموزان ایرانی صرف نظر از این که متعلق به کدام جایگاه اجتماعی هستند و در کدام عرصه جغرافیایی زندگی میکنند، فرصت کشف استعدادهایشان را بیابند و به راهی هدایت شوند که برای آن خلق شدهاند.
البته رسیدن به این هدف، فرآیندی درازمدت را میطلبد تا سیستم آموزشی کشور موفق شود افراد دارای استعدادهای ویژه را شناسایی کند. رضا گلشن، مدیر طرح و پژوهش مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان نیز به این فرآیند طولانیمدت تاکید دارد و میگوید فرآیند شناسایی نخبگی، فرآیندی نقطهای نیست که مثلا از افراد آزمونی گرفته شود و اگر نمره شان خوب بود آنها را نخبه بنامیم، بلکه این استعدادها باید در طول زمان رصد شود و اگر پس از آن وجود یک یا چند استعداد در یک دانشآموز مسجل شد آن گاه برای شکوفایی این استعداد برنامهریزی شود.
گلشن، زمان قابل قبول برای رصد این استعدادها را شش سال میداند یعنی از کلاس چهارم ابتدایی تا پایان دوره متوسطه اول (کلاس نهم) که این زمان به نسبت طولانی ثابت میکند طرح شهاب و شناسایی استعدادهای محصلان مدارس دولتی عادی تا چه اندازه به حمایت و اعتقاد عملی به آن نیاز دارد.
انگیزه معلمان فراموش نشود
یکی از دلایلی که طرحهای مطرح شده در آموزش و پرورش در زمانهای مختلف دچار چالش میشود و گاهی اوقات متوقف میشود، کمبود اعتبار است، مثل همین طرح شهاب که سال گذشته کاملا متوقف شد یا مثل طرح شیر مدارس که امسال هنوز به دانشآموزان وصال نداده است.
اما علاوه بر اعتبار، خمودگی حاکم بر نظام آموزشی کشور نیز در روند توقف برنامهها بیتاثیر نیست، سیستمی که همچنان به تعلیم و تربیت سنتی پایبند است و سخت است اگر بخواهد از پوسته قدیمیاش درآید. در سیستم معلم محور ما، خمودگی و سنتگرایی بسیاری از معلمان مانعی بر سر راه اجرای طرح شهاب است، هر چند گفته میشود در آموزشهای ویژه این طرح به معلمان و مدیران و معاونان مدرسه ضرورت رفع این خمودگی و کسالت گوشزد میشود.
علاوه بر این باید پذیرفت تراکم دانشآموزی در بیشتر مدارس که برخی کلاسها را به حد انفجار رسانده، مانعی برای اجرای برنامههای کیفی همچون طرح شهاب است.
یکی از معلمان حاضر در این طرح در گفتوگو با جامجم به همین نکته اشاره میکند و میگوید فرمهایی در اختیار ماست که استعدادهای کلامی، ریاضی، هنری، حرکتی و ورزشی، اجتماعی، فرهنگ دینی و علوم در دانشآموزان را میسنجد، در حالی که به درجهبندی این استعدادها نیز تاکید دارد مثل این که از معلم میخواهد، توضیح دهد که آیا استعداد کلامی در دانشآموز مورد نظر را هرگز ندیده یا بندرت دیده، تاحدودی یا گاهی اوقات و یا همیشه دیده که این ریزبینی و نکته سنجی زمانبر است و با کلاسهای متراکم که ارزشیابی تحصیلی نیز در آن توصیفی است، همخوانی ندارد.
پس دور از ذهن نیست اگر در شهری، روستایی، مدرسهای و در کلاسی یک معلم تحت این فشارها قرار بگیرد و از کنار طرح شهاب سرسری بگذرد. برای همین است که توجه به معلمان و کاستن از فشارها و دغدغههای ذهنی آنها لازمه اجرای درست طرح شهاب است، طرحی که داشتن معلمان باانگیزه به اندازه داشتن پول برایش حیاتی است.
مریم خباز / گروه جامعه