قدمت سیزده بهدر
یک خلا درازمدت در خصوص بررسی دیرینگی جشن سیزده بهدر در اسناد و منابع مکتوب وجود دارد. در همین راستا برخی پژوهشگران معتقدند که این جشن و دیرینگیاش بیش از یک یا دو سده ندارد. اما برخی دیگر معتقدند به موجب وجود کتیبههای باستانی سومری و بابلی آیینهای سال نو در سومر و در بابل با نامهای دیگری وجود داشته است بدین ترتیب سیزده بهدر دارای سابقهای بالغ بر چهار هزار ساله است.
برگزاری سیزده بهدر
سیزده به در به دلایل مختلفی برگزار میشود که از جمله آن میتوان اشاره کرد به اینکه آخرین روز از جشنهای نوروزی است و سابقهای بالغ بر چهار هزار سال دارد و در این روز عملا نیمسال دوم زراعی آغاز میشد و در آخر اینکه سیزدهم فروردین، نخستین «تیشتر روز» سال است.
برگزاری مراسم خاص درسیزدهمین روز سال نو
بخشی از آیین سیزده به در را، باورهایی تشکیل میدهد که به نوعی با «تقدیر و سرنوشت» درپیوند است، نمونهای از این باورها عبارت است از: فال گوش ایستادن، فال گیری (به ویژه فال کوزه)، گره زدن سبزه و بخت گشایی (به ویژه در سمرقند و بخارا رایج است) و نمونههای بسیار دیگر در همین راستا بازیهای گروهی، خواندن ترانه به صورت دسته جمعی، گردآوری گیاهان صحرایی، خوراک پزیهای عمومی، بادبادک پرانی، سوار کاری، نمایشهای شاد، آب پاشی و آب بازی بخشی دیگر از آیینهای سیزده به در است.
ارتباط بین سیزده به در و باور غلط نحس بودن این روز
درباورهای کهن ایرانی هریک از روزهای ماه خورشیدی مرتبط با یکی از ایزدان است و تمامی روزهای سال خجسته و فرخنده هستند. نحس بودن عدد سیزده، ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارد و متعلق به جوامع غربی و اروپایی است و پس از آشنایی و گسترش روابط ایرانیان با اروپاییان از عصر صفوی به بعد، به ایران راه یافته است. البته باور به نحس بودن عدد ۱۳ علی رغم پیشرفتهای همه جانبهٔ علمی و تکنولوژیکی هنوز هم در غرب متداول است. البته عدد سیزده نزد ایرانیان و جوامع کهن، به خاطر بخش ناپذیری آن، عددی «بدقلق» شناخته شده است و این درحالی است که عدد ۱۲ از قابلیت بخش پذیری بسیار بالایی برخوردار است و هنگام بیان کردن عدد ۱۳ را به زبان نیاورده و درعوض از لغظ ۱۲+۱ استفاده میشد.
انتخاب سیزده به در به عنوان روز طبیعت
انتخاب سیزده به در، برای جشن ایرانیان، نه به دلیل نحس بودن آن بلکه به دلیل اینکه روز سیزدهم هر ماه خورشیدی درگاه شماری ایرانی مختص ایزد «نیشتر» ایزد آورندهٔ باران و سال خوب است در همین راستا ایرانیان این روز ار برای خجستگی بسیار آن انتخاب کردهاند و اینکه در برخی نواحی نیز که سیزده به در را در روز چهارشنبه برگزار میکنند هم به همین دلیل بوده است چراکه روز چهارشنبه در ایران باستان با نام «نیشترشید» شناخته میشد که در نتیجه پیوندی میان چهارشنبه و روز سیزدهم فروردین ماه بود.
سیزده بهدر و احترام به طبیعت
بسیاری از ایرانیان در گذشته سبزههای نوروزی خود را دراین روز به صحرا میبردند و برای احترام به زمین و گیاه آن را در آغوش زمین میکاشتند و این روز در کنار یکدیگر و با برگزاری بسیاری از بازیها و سرگرمیهایی که هیچ صدمهای به محیط اطراف و طبیعت وارد نمیکرد، میگذراندند اما متاسفانه امروزه ما سبزههای کاشته شده را دراین روز به سوی یکدیگر پرتاب میکنیم و تکه تکهاش میکنیم، سیزدهمین روز از فروردین ماه برای گذشتگان ما، روزی برای ستایش و دعا برای طلب باران فراوان در سال پیش رو، برای گرامیداشت و پاکیزگی طبیعت و مظاهر آن و زیست بوم مقدس آنها بوده است و درحالی که امروزه شاهد هستیم این روز به روز ویرانی و تباهی طبیعت تبدیل شده است. (باشگاه خبرنگاران)
25
جشن اسفندگان (سپندارمذگان): یکی از جشنهای ایرانی است که در روز پنجم اسفند برگزار میشود. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آوردهاست که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند. اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند ذکر کرده اند. ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان میزیست، و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاهشماری ایرانی، تاریخ ذکر شده در منابع کهن را باید به روز رسانی کرد. امروز زرتشتیان آنرا در روز اسفند (سپندارمذ – پنجمین روز) از ماه اسفند (سپندارمذ) برابر با بیست و نهم بهمن در گاهشماری خورشیدی امروزین برگزار میکنند. عموم پژوهشگران (از جمله استادان: ابراهیم پورداوود، جلیل دوستخواه، رضا مرادی غیاث آبادی و پرویز رجبی) زمان درست این جشن را پنجم اسفند میدانند و ابداعات جدید در انتقال آن به 29 بهمن را نادرست میانگارند.
واژه فارسی «اسفند»: در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت-Spandarmat» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی-SpentaArmaiti» بر گرفته شده است.
پیشینه: در گاهشماریهای گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماهها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بودهاست. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بهعنوان نماد مهر مادری و باروری میپنداشتند.در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشدهاست که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه، «مهر» نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب میگرفت و میبینیم که چگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی میآفرید.
روز آبان در ماه آبان جشن «آبانگان» است یعنی جشن ستایش آب و روز آذر در ماه آذر جشن «آذرگان» است یعنی جشن ستایش آتش و همین طور روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند)، «سپندارمذ» یا «اسفندار مذ» نام داشت که جشنی با همین عنوان میگرفتند. «سپندارمذگان» روز زن و زمین است.روز پنجم اسفند در همه گاهشماریهای ایرانی به عنوان روز جشن اسپندار مذگان شناخته میشود.
آیین ها: در این روز مردان به همسران خود هدیه میدادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهی مینشاندند و از آنان اطاعت میکردند و به آنان هدیه میدادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدتها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار میشد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد میگردید
اختلاف در زمان برگزاری: هماکنون در برخی جاها، به جای روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند)، روز 29 بهمن را روز جشن سپندارمذگان میدانند. درباره پرسش بخاطر وجود دوگانگیها باید گفت که جشنها و فاصلههای میان آنان در نوشتههای کهن ایرانی دارای تعریف و اندازههای مشخصی است که به مانند دانههای یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنان، موجب گسست همه این رشته خواهد شد.
چنانکه در منابع ایرانی آمدهاست، جشن سده پس از 40 روز از شب یلدا یا چله، و پس از 100 روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از 25 روز از جشن اسپندگان است.
این اندازهها و فاصلههای تعریف شده در نوشتهها و ریشهنامههای کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماههای 31 روزه (مبدأ هجری خورشیدی کنونی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، همسان است؛ ولی با کتابچهای نوساخته که در چند سال گذشته در ایران با نام سالنمای دینی زرتشتیان چاپ میشود، هماهنگی ندارد. چرا که در این کتابچه، فاصله 100 روزه از اول آبان تا جشن سده به 106 روز، فاصله 40 روزه شب چله (یلدا) تا جشن سده به 46 روز، و فاصله 25 روزه جشن سده تا سپندارمذگان (اسپندگان) به 19 روز رسیدهاست که این فاصلهها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخنامههای ایرانی هماهنگی ندارد.
اینها نمونههایی از آشفتگیهایی است که منتشرکنندگان این کتابچه در ذهن نوجویان ایجاد کرده و نه تنها نظام قانونمند گاهشماری ایرانی را مخدوش کردهاند، بلکه اختلالهایی نیز در تقویم سنتی یزدگردی زرتشتی که در میان بسیاری از زرتشتیان ایران و عموم زرتشتیان هند و جهان رواج دارد، به وجود آوردهاند.
قدمت 20 ساله این تقویم، دستکاریهای فراوان در گاهشماری ایرانی و زرتشتی نبود هیچگونه سامانه کبیسهگیری و تعریف مشخص از طول سال، مبدأ سالشماری ساختگی و نیز اختلافهای فراوان با دیگر زرتشتیان جهان باعث شده که زرتشتیان نیز چنین دستکاریهایی در قواعد سنتی و دینی را نادرست شمارند.
از این رو، زمان درست شب یلدا برابر با شامگاه 30 آذر، جشن سده در 10 بهمن و جشن سپندارمذگان (اسپندگان) در 5 اسفند است
آیین ها و دیگر نام ها:این جشن را با نامهای جشن برزیگران هم نامیدهاند.در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی بهخصوص برگزار میشدهاست. نخستین آنان جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که ویژه زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه میخریدند و از آنان قدردانی میکردند. امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسپندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته -چنانکه ابوریحان روایت کردهاست- عوام کارهای دیگری هم میکردند چون آیینهای جادویی برای دورکردن خرفستران. اما ابوریحان این آیینها را تازه و نااصیل خواندهاست.
نظر تعدادی از استادان ایرانشناس در باره زمان درست جشن اسفندگان
استاد دکتر جلال خالق مطلق مینویسد:
ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه که در سال 391 هجری تألیف کرده است، آنجا که درباره ی جشن های ایرانی سخن می گوید، از جشنی نام می برد که در روز اسفندارمذ در ماه اسفندارمذ، یعنی در پنجم اسفند برگزار می شد.
در ایران کهن، یک جشن بهاری زنان بوده که در آن روز زنان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و بویژه دختران «دم بخت» به همسرگزینی تشویق می شدند و از این رو این جشن را «مردگیران» می نامیدند.
سپس تر با نفوذ بیشتر مذهب این جشن نخست تغییر ماهیت داده و جشن زنان شوهردار شده و این دسته زنان در آن روز از شوهران خود به پاس یکسال پارسایی و خانه داری و شوهردوستی هدیه می گرفتند، تا اینکه همین نیز رفته رفته فراموش شده است.
روز این جشن پنجم اسفند بود. پر بیراه نیست اگر بانوان روشنفکر ایرانی دست کم، کنگره ها و جلسات ویژه ی مسایل زنان را در این روز برگزار کنند تا یاد آن جشن دوباره زنده گردد.
استاد دکتر رضا مرادی غیاث آبادی در پاسخ پرسشی نوشته است:
جشن اسفندگان یا سپندارمذگان برابر است با پنجمین روز از ماه اسفند در همه گاهشماریهای ایرانی. در باره وجود دوگانگیها باید گفت که جشنها و فاصلههای میان آنها در متون کهن ایرانی دارای تعریف و اندازههای مشخصی است که به مانند دانههای یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنها، موجب گسست کل این رشته خواهد شد.
چنانکه در منابع ایرانی آمده است، جشن سده پس از 40 روز از شب یلدا یا چله، و پس از 100 روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از 25 روز از جشن اسفندگان است.
این اندازهها و فاصلههای تعریف شده در متون و منابع کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماههای سی و یک روزه (مبدأ هجری خورشیدی فعلی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، مطابق است؛ ولی با کتابچهای نوساخته که در چند سال اخیر در ایران با نام سالنمای دینی زرتشتیان چاپ میشود، مطابقت پیدا نمیکند. چرا که در این کتابچه، فاصله 100 روزه از اول آبان تا جشن سده به 106 روز، فاصله 40 روزه شب یلدا تا جشن سده به 46 روز، و فاصله 25 روزه جشن سده تا اسفندگان به 19 روز رسیده است. این فاصلهها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخنامههای ایرانی هماهنگی ندارد.
از این رو، زمان درست شب یلدا برابر با شامگاه 30 آذر، جشن سده در 10 بهمن و جشن اسفندگان در 5 اسفند است.