مجله مهرگان نو: اگرچه برخی از ما مقاومت زیادی نسبت به مطالعه یا حتی ورق زدن کتاب داریم و از زمین و زمان برای نخواندن بهانه جور می کنیم، اما خوشبختانه برخی هستند که همه زندگی شان را پای این می گذارند تا ما را با کتاب و مطالعه آشتی دهند؛ وقت ندارید؟ دل تان می خواهد بیرون از خانه وقت بگذرانید؟ خرید حالتان را جا می آورد؟ اینها دیگر بهانه های خوبی نیستند.
کافه کتاب ها و صاحبان شان فرصت را مهیا می کنند تا به ضیافت دانایی قدم بگذارید. این که نخستین کافه کتاب ابتکار چه کسی بود یا د رکجا به وجود آمد، چندان مهم نیست. مهم این است که امکاناتی در شهر ما وجود دارد که با استفاده از آنها می توانیم به دانسته هایمان اضافه کنیم.
خوب که می بینیم، خواهیم دانست که خرید کتاب توسط مردم سرمنزل مقصود کسانی است که در حوزه فرهنگ سازی و سیاست گذاری برای مطالعه و توسعه کتابخوانی فعالیت دارند. اما حالا که بستری فراهم شده تا بدون خرید کتاب هم بتوان مطالعه کرد، چرا که نه؟
این کافه کتاب برای شما رزرو شد
اگر ساکن تهران باشید، حتما تا به حال گذرتان به حوالی دانشگاه تهران و خیابان 16 آذر افتاده است. در یکی از کوچه های همین خیابان است که می توانید لحظاتی خود را در فرهنگ مکتوب، غرق کنید. وارد کوچه پورسینا که بشوید، همان ابتدای کوچه می توانید «کافه کراسه» را پیدا کنید. در ابتدای ورودتان با حیاتی مواجه می شوید که دل تان را می برد به فضای سنتی و دلنشین حیات های ایرانی.
حوضچه، آب نما و گلکاری های این جا اشتیاق تان را برای خواندن و البته نوشیدن یک دمنوش سنتی بیشتر می کند؛ خوشبختانه هردوی این ها را می توانید در همین کافه کنار هم داشته باشید. ولی وارد کافه کتاب کراسه می شوید، قفسه هایی از کتاب به استقبال تان می آیند.
قسمت اول این کافه به فروشگاه لوازم التحریر، صنایع دستی، تزیینات و... اختصاص دارد. باید از این قسمت عبور کنید تا به قسمت کافه برسید. البته در حین عبورتان می توانید کتاب مورد علاقه تان د رحوزه های دین، اخلاق، حکمت، عرفان، فقه، خانواده و... را هم برای خواندن انتخاب کنید و بر سر میزتان ببرید. این جا که می آیید، برای خواندن باید به این حوزه ها علاقه مند باشید؛ چون کتابی در حوزه های دیگر در این کافه پیدا نمی کنید.
عناوین کتاب ها نشان می دهد که با یک کافه کتاب مخصوص رو به رو هستید، وقتی کتاب و میز مورد علاقه تان را پیدا کردید، نوبت به سفارش تان از کافه می رسد. منوی کافه کراسه فهرست کاملی از دمنوش ها و شربت های سنتی را در اختیارتان می گذارد که اگر علاقه مند به این نوشیدنی ها باشید، گزینه های زیادی برای نتخاب دارید و شاید یکی از نکات برجسته این کافه همین باشد. البته نگران نباشید، غیر از این نوشیدنی ها، انتخاب های زیاد دیگر هم پیش روی شماست و می توانید انتخاب خاص خودتان را داشته باشید.
یکی از نکات برجسته این کافه و منوی آن، ترویج سبک زندگی ایرانی- اسلامی است. شاید قرارگرفتن آب دوغ خیار و املت در کنار سالاد سزار و شنیسل مرغ در منوی این جا ترکیب جالب توجهی باشد. نگران جیب تان هم نباشید، در منوی این جا قیمت هایی می بینید که مناسب است. اگر باز هم نگران رساندن پول تان تا آخر ماه هستید، برای تان بگوییم که کافه کراسه برای تان درصدی هم تخفیف درنظر گرفته که دیگر خیال تان بابت همه چیز راحت باشد. این را هم بگوییم که با خیال راحت و بدون محدودیت زمانی می توانید مشغول خواندن کتاب و میل کردن سفارش تان شوید.
اگر از کتابی که انتخاب کرده اید، خوش تان آمده و می خواهید آن را داشته باشید، می توانید موقع خروج از کافه، کتاب را بخرید. به علاوه در قسمت کناری این کافه، فروشگاه حجاب برپاست که اگر خانم هستید، می توانید سری هم به این فروشگاه بزنید و شال یا روسری مورد نیازتان را بخرید. به علاوه یک روز در هفته این کافه فقط مخصوص خانم هاست و همه چیز رنگ و بوی زنانه به خود می گیرد. در این کافه آرامش، کتابخوانی، خرید، پذیرایی از خودتان و... همه و همه از شما پذیرایی می کنند.
مسلما وقتی صحبت از کتاب باشد، حتما شهر کتاب یکی از هسته های مرجع برای این موضوع است. اگر عاشق کتاب باشید، بهشت آرزوهای تان می شود یک شهر پر از کتاب، کافی است خیابان شریعتی را تا بالاتر از خیابان مطهری بیایید؛ نبش کوچه کلاته به شهر کتاب مرکزی می رسید. جایی که مقرار است یک بعدازظهر عالی با کتاب و قهوه داشته باشیم.
این جا هر چیزی که لازم داشته باشید مهیاست؛ از کلی کتاب در حوزه های مختلف و کتاب های نفیس و آلبوم موسیقی گرفته تا لوازم التحریر، نوشت افزار، اسباب بازی و... اما همه چیز به همین جا ختم نمی شود؛ قرار است لحظاتی در کافه کتاب این جا استراحت کنیم. وقتی همه گشت های تان را در شهر کتاب زدید، کتاب های مورد علاقه تان را خریدید و از دیدن و نفس کشیدن این همه کتاب خسته شدید، می توانید روی صندلی های «کافه شهر کتاب مرکزی» استراحت کنید، کتاب های تان را ورق بزنید و قهوه بنوشید.
اصلا اگر در انتخاب و خرید کتاب در این بین سرگردان شده اید و هنوز تصمیم نگرفته اید، عجله نکنید. می توانید گزینه های مودر علاقه تان را بردارید، به کافه بیایید، سفارش تان را صرف کنید و سر صبر و با حوصله یکی یکی کتاب ها را ورق بزنید تا بهترین را انتخاب کنید.
این کافه دقیقا در مرکز کتاب ها قرار گرفته و می توانید همنشینی قهوه و کتاب را به معنای واقعی حس کنید. اگر صندلی های نزدیک به پنجره را انتخاب کنید هم می توانید نمای بوستان رو به روی کافه را داشته باشید و هم نمای قفسه های لذت بخش کتاب را. البته شاید در روزهای شلوغ مجبور باشید کمی منتظر بمانید تا صندلی برای تان خالی شود، اما این انتظار به لذت نوشیدن کتاب می ارزد.
این را هم بگوییم که نشست های مختلف رونمایی از کتاب، آلبوم موسیقی، نقد و بررسی و... در این کافه برگزار می شود. به علاوه اگر کودک خردسال دارید هم می توانید همراه با فرزندتان در نشست های «لاک پشت پرنده» که به معرفی و قدردانی از بهترین کتاب های حوزه کودک و نوجوان هر فصل می پردازد، شرکت کنید.
کافی است فرم مربوط به اطلاع رسانی شهر کتاب را پر کنید تا اخبار نشست ها و مراسم های رونمایی از طریق پیامک برای تان ارسال شود. از این طریق به راحتی در جریان جلسات مختلف کافه شهر کتاب مرکزی قرار می گیرید و می توانید در برنامه ها شرکت کنید. اگر خودتان هم بخواهید برنامه فرهنگی یا نشستی برگزار کنید، می توانید هماهنگی های لازم را انجام داده و از این امکان بهره مند شوید. خیال تان از بابت نصب پرده ویدئوپروژکتور هم راحت باشد، کافه این امکان را در اختیارتان قرار می دهد.
اگر آمدن به مرکز شهر و دیدن کافه شهر کتاب مرکزی برای تان مسیر نیست، سری به «کافه شهر کتاب فرشته» بزنید. میدان تجریش، نرسیده به چهارراه حسابی، این شهر کتاب را پیدا کنید و به کافه بیایید. تمام برنامه ها و امکانات شهر کتاب مرکزی در این جا هم وجود دارد، به علاوه می توانید در تمام فصول سالاز فضای حیاط استفاده کنید و قرارهای کاری خود را در فضای باز این کافه بگذارید.
دکور این کافه و سرسبزی آن، لذت کتاب خواندن را دوبرابر و آمدن به این جا را برای تان جذاب تر می کند. شهر کتاب، شهری پر از امکانات فرهنگی است که تمام نیازهای فرهنگی تان را یک جا مرتفع می کند.
در طول خیابان ولی عصر «عج» از خیابان طالقانی که بالاتر بیایید، مقابل ساختمان شماره 549، نوشته روی یک تخته گچی نشان می دهد که «کافه کتاب لحظه» همین جاست. از چند پله که بالا بروید، به کافه کتاب می رسید. اول به قسمت کافه وارد می شوید؛ این جا مثل اکثر کافه های دیگر تاریک نیست و دکوری روشن و سفید، نظرتان را به خود جلب می کند.
اگر دل تان بخواهد فقط از قسمت کافه استفاده کنید، می توانید همین جا یکی از صندلی ها را انتخاب کنید و از فضای آن لذت ببرید. پیشنهاد می کنیم روی صندلی های کنار پنجره بنشینید تا منظره طولانی ترین خیابان خاورمیانه؛ یعنی همان خیان ولی عصر (عج) خودمان را هم از ارتفاع این کافه تماشا کنید. می توانید تا سفارش تان آماده شود، به اتاق کناری بروید و سری هم به قفسه کتاب ها بزنید. اگر عاشق هنر و سینما باشید، کتاب های این کافه حتما به کارتان می آید و می توانید بین 1200 عنوان کتاب هنری، چندتایی را برای خواندن انتخاب کنید.
دکور این اتاق سده و در عین حال زیباست؛ چند تابلوی عکس روی دیوار کافی است تا هم لذت بصری تان مهیا باشد و هم حواس تان از کتاب ها پرت نشود. به علاوه سکوت این جا تمرکز لازم برای خواندن را فراهم می کند.
مدیر داخلی این کافه معتقد است که این جا را اساسا برای کارهای فرهنگی راه اندازی کرده تا دانشجویان یا افرادی که به کارهای فرهنگی و هنری علاقه مند هستند، برای معرفی آثارشان یا شرکت در نشست های فرهنگی هزینه ای پرداخت نکنند. شاهد این ادعا هم نشست های مختلف ادبی و فرهنگی ای است که در روزهای مختلف در این کافه برگزار می شود. نمایش نامه خوانی حرفه ای و دانشجویی، نشست های تخصصی شعر و داستان، نقد و بررسی فیلم و تئاتر، نشست های معرفی کتاب و... با حضور نویسندگان و اهالی فرهنگ از جمله کارهای فرهنگی ای است که در فهرست برنامه های هفتگی این کافه وجود دارد.
می توانید با دوستان تان قرار وعده های خود را در این جا بگذارید و شما هم در بحث و گفت و گوهای مربوط به فیلم، تئاتر و کتاب شرکت کنید. به علاوه رونمایی از کتاب یا آلبوم موسیقی هم جزو برنامه های ویژه پنج شنبه های «کافه لحظه» است. این خبر خوب را هم بگوییم که اگر هنرمند هستید و دوست دارید نمایشگاهی از نقاشی یا عکس های خود برپا کنید، «کافه لحظه» این امکان را برای تان مهیا کرده است. می توانید کارهای هنری خود را در این جا به معرض دید بگذارید. حتما سری به این کافه بزنید؛ این جا مکانی برای گسترش فعالیت های فرهنگی، بدون صرف هزینه های اضافه است.
اگر به شعر علاقه دارید یا دل تان کافه ای با حال و هوای شاعرانه می خواهد به «کافه کتاب نام» سر بزنید. این جا محل رفت و آمد شاعران و نویسندگان زیادی است که می توانید با آنها بحث و گفت و گو داشته باشید، لحظاتی را گوش به شعرخوانی شان بسپارید یا کتاب های شان را با امضا و دست خط خودشان داشته باشید. در خیابان کریمخان، سراغ خیابان خردمند جنوبی و کوچه یگانه را بگیرید. نبش همین کوچه «کافه کتاب نام» لحظات شاعرانه دلخواه تان را رقم می زند.
این کافه کتاب دو طبقه دارد که طبقه اول فروشگاه است و جز کتاب، وسایل فرهنگی، آلبوم های موسیقی، صنایع دستی و... نیز برای فروش دارد. این کتاب فروشی درصدی تخفیف هم برای کتاب های شعر نشر نیماژ در نظر گرفته که می توانید از این تخفیف بهره مند شوید. طبقه بالا هم که هدف اصلی این مطلب یعنی همان کافه کتاب است. می توانید کتاب مورد علاقه تان را انتخاب کنید و برای مطالعه به کافه بروید. دکور کافه هم از عناصر فرهنگی تشکیل شده و قاب عکس ها روی دیوار فضای جالبی را رقم زده است.
حالا این کافه به یک پاتوق فرهنگی برای هنرمندان جوان تبدیل شده و بسیاری از این شاعران و نویسندگان، جشن امضا و رونمایی کتاب های خود را در این کافه برگزار می کنند. همین چند ماه پیش بود که بهنوش بختیاری، بازیگر و علیرضا آذر، شاعر، جشن امضای کتاب های خود را در این کافه برگزار کردند و جمعیت زیاد از جوانان علاقه مند را به این جا کشاندند. مسلما وقتی کافه ای با مدیریت چند شاعر و ترانه سرای جوان اداره شود، همه چیز بوی شعر به خود می گیرد.
حتما بین ترانه سراهای موفق حسین صفا، در بین غزل سرایان مطرح کاظم بهمنی و بین سپیدسرایان جوان هم بهزاد عبدی را می شناسید؛ شاعرانی که اداره کنندگان این کتاب فروشی و کافه کاتاب هستند. بعدازظهرها شاعران جوان در این کافه جمع می شوند و اشعار خود را خوانده و به گفت و گو و بحث می پردازند. شما هم می توانید در «کافه کتاب نام» زمان را فراموش کنید و به دنیای کتاب، چای و شعر سفر کنید. البته این کافه تا همین چند وقت پیش «نام»اش «فراموشی» بود.
ایستگاه صلواتی کتاب
آمدن به این کافه کتابهم فال است و هم تماشا؛ وقتی همه چیز مهیا باشد برای این که اوقات فراغت خوبی داشته باشید، دیگر لازم نیست برای شرکت در هر برنامه ای از این خیابان به آن خیابان بروید. «کافه کتاب اندیشه» در فرهنگسرای اندیشه این امکان را فراهم کرده که بتوانید در کنار امکانات دیگر، لحظاتی را هم با کتاب بگذرانید.
به جرات می توان گفت این کافه کتاب به شعار ترویج کتابخوانی عمل کرده و اگرچه در فرهنگسرای اندیشه قرار دارد، اما صاحب آن در این رابطه از سرمایه و کتاب فروشی شخصی خود استفاده می کند.
کمی پایین تر از پل سیدخندان، وارد پاک اندیشه بشوید، ساختمان فرهنگسرا را می بینید. برای رفتن به این کافه کتاب باید به طبقه بالای این فرهنگسرا مراجعه کنید. به گفته مدیر این کافه، این جا همه 365 روز سال از هشت صبح تا 10 شب باز است و می توانید بهترین استفاه از فضای آن داشته باشید؛ انگار کتاب خواندن در این کافه تعطیلی نمی شناسد.
نکته جلب توجه دیگر درباره این کافه کتاب این است که می توانید کتاب ها را به امانت گرفته و به منزل ببرید؛ امکانی که در کمتر کافه کتاب دیگری می بینید. خبر خوب این است که قبلا باید با پرداخت مبلغ ناچیزی، عضو این کافه کتاب می شدید تا می توانستید کتاب به امانت ببرید، اما حالا نیازی به عضو شدن هم نیست و همه این امکان را دارند.
کتاب های این جا از جدیدترین چاپ ها و عنوان ها تهیه می شوند و همان هایی هستند که در کتابفروشی جنب کافه وجود دارند. این کتاب فروشی، کتاب ها را برای مطالعه در اختیار مشتریان کافه قرار می دهد، اگر دل تان بخوهد می توانید کتاب را به امانت ببرید و برگردانید. یک سری از کتاب ها را هم می توانید ببرید و دوباره به این جا برنگردانید. یعنی می توانید این کتاب ها را در اماکن عمومی مثل مترو و اتوبوس بگذارید تا بقیه هم بتوانند از آن استفاده کنند.
مدیر کافه اسم این کار را کتاب صلواتی می گذارد و این کار دقیقا یعنی ترویج علمی کتابخوانی آن هم با هزینه شخصی. از فضای کافه هم برای تان بگوییم که دکور ساده اما زیبای این جا، برای خواندن سر ذوق تان می آورد. به علاوه 20 نوع چای، 20 نوع دمنوش و عرقیات گیاهی و...در منوی این کافه برای تان تدارک دیده شده که بتوانید اوقات خوشی داشته باشید.
ویژگی مهم تر این که اینترنت پرسرعت رایگان هم در این کافه وصل است که می توانید با لپ تاپ و دیگر گجت های شخصی خود از خدمات آن استفاده کنید. اگر در جلسات، نشست ها یا دوره های آموزشی فرهنگسرای اندیشه شرکت می کنید، یادتان باشد به این کافه کتاب هم سری بزنید.
لابد در گذر از تقاطع بلوار کشاورز و خیابان کارگر «کتاب فروشی آمه» را دیده اید. اما اگر تا به حال وارد این کتاب فروشی نشده باشید، نمی دانید چه جای دنج و آرامی برای مطالعه برای تان مهیاست. داخل این کتاب فروشی، «کافه کتاب آمه» همه آن چه برای مطالعه نیاز دارید، آماده کرده تا بتوانید در میان این همه شلوغی یکی از خیابان های اصلی و پرهیاهوی شهرمان، آرامش را تجربه کنید.
در قسمت فروشگاه، می توانید تعدادی از کتاب های نشر آمه را مطالعه کنید و اگر به آن علاقه مند بودید، بخرید. در قسمت کافه هم کتاب هایی وجود دارد که نیاز به خرید ندارند و می توانید به طور رایگان از آن استفاده کنید. در این کافه محدودیت زمانی برای استفاده از میزها ندارید و می توانید ساعت ها با دوستان تان در فضای این کافه بحث و گفت و گو کنید.
گروه های بحث و گفت و گوی زیادی هم در این جا جلسات ماهانه یا هفتگی دارند که امکان شرکت در این جلسات را هم دارید. دوشنبه های هر هفته جلسه کتابخوانی، سه شنبه ها بررسی کتاب های حوزه اقتصاد، جمعه ها دو ماه یک بار جلسات گروه گپ، نشست، رونمایی از کتاب و جلسات دیگر فرهنگی و ادبی با حضور کارشناسان و صاحب نظران حوزه های مختلف برگزار می شود. اگر کودک خردسال دارید، فضای این کافه کتاب برای فرزندتان هم مفید است؛ چرا که کودکان به واسطه کتاب های مربوط به خود در این کتاب فروشی رفت و آمد دارند و حتی می توانید پیشنهاد برگزاری جلساتی برای کودکان هم به مدیر کافه بدهید؛ مدیریت این کافه کتاب از پیشنهادات و برنامه های خوب استقبال می کند.
دکور این کافه، فضای آرامش بخشی را فراهم کرده تا آن جا که در گفت و گو با چند نفر از مشتریان دائم این جا متوجه شدیم که آمدن به این کافه و فضای آن را به تفریح های دیگر ترجیح می دهند. محیط این کافه، شلوغ و پرازدحام نیست؛ پس با خیال راحت و سر صبر بین کتاب ها جست و جو کنید تا آن چه را که می خواهید، پیدا کنید. کتاب های این انتشارات هم با درصدی تخفیف به فروش می رسوند. قیمت منوی کافه هم آن قدر مناسب است که دیگر نیازی به تخفیف نیست و به راحتی از پس پرداخت هزینه آن بر می آیید.
اگر دل تان می خواهد کتاب مورد علاقه تان را در فضای آزاد و هوای تازه مطالعه کنید، حیات باصفای این کافه با میز و صندلی و تجهیزات مناسب فصل، نیازتان را برآورده می کند.
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
حتما به این نکته توجه کرده اید که همه محصولاتی که تهیه می کنیم دارای یک دفترچه تک برگی یا چند برگی هستند که مشخصات دستگاه و محصول تهیه شده در آن به زبان های مختلفی نوشته شده تا راهنمایی باشد برای مشتریان خود که چگونه می توانند از کالای خریداری شده بهترین استفاده را داشته باشند و اکثرا هم در انتهای این برگه ها مهر گارانتی محصول هم زده شده زده شده ... و آیا جز این است که کسی که این نکات و راهنمایی ها را نوشته، طراح و سازنده آن محصول است؟
حال که محصولات مادی با تاریخ مصرف محدود چنین توجهی از جانب سازندگانشان شده اند، آیا انسان، اشرف مخلوقات، کسی که خداوند بعد از خلقت آن به خود آفرین گفته است، نیاز ندارد که راهنمایی و دستور زندگانی اش را از سازنده و آفریننده اش دریافت کند؟!
قطعاً ما نیز سازنده و آفریدگار داریم که براى راهنمایى ما، دفترچهاى به نام قرآن نازل کرده است و دیگرى حق قانون گزارى بر خلاف آن را ندارد، زیرا فقط سازنده مى داند که چه ساخته و تنها اوست که به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهره گیرى صحیح و آفات و موانع رشد آن را مى داند: «ألا یَعلم مَن خَلق و هو اللّطیفُ الخَبیر» (سوره ملک، آیه 14)
در جایی دیگر می فرماید: (وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنین:و [حال آنکه] پیش از آن، کتاب موسى، راهبر و [مایه] رحمتى بود؛ و این [قرآن] کتابى است به زبان عربى که تصدیقکننده [آن] است، تا کسانى را که ستم کردهاند هشدار دهد و براى نیکوکاران مژده اى باشد.) (الأحقاف : 12)
همانطور که ملاحظه می کنید تعبیر قرآن نسبت به کتاب های آسمانی و همچنین قرآن کریم این است که این کتاب ها برای شما امام ، راهنما و راهبری ی است که می تواند در پرتو آنها به مقصد واقعی دست پیدا کنید.
و جالب اینکه همه محصولات بشری گارانتی آن ها و مدت زمانی که برای استفاده از آن به شکل صد در صد بیان شده مدتی محدود است و از طرفی امکان کپی و تقلبی شدن محصول هم وجود دارد اما گارانتی و زمان استفاده از قرآن کریم برای بشر محدودیتی ندارد و همیشه جاودان و به دور از تحریف می باشد.
در حقیقت قرآن برهانی از سوی خداوند بر مردمان است (نساء، آیه174 و نیز مجمع البیان، ج3 و 4، ص226) و برهان بودن قرآن به آن است که از هرگونه باطل و تحریفی در امان باشد. چنانکه قرآن حبل الله و ریسمان محکم الهی و وسیله اتصال به خداوند میباشد (آلعمران، آیه103 و نیز کشاف، زمخشری، ج1، ص394) و بر انسانها است که به این ریسمان الهی چنگ بزنند (آلعمران، آیات 102 و 103) از دیگر صفاتی که خداوند برای قرآن در ارتباط با مسئله عدم تحریف بیان میکند، حقانیت آن است (بقره، آیات 176 و 252 و آل عمران، آیات 3و 108) چنانکه قرآن کتابی مبین و سراج منیر و راه روشن و صراط مستقیم و میزان می باشد. (احزاب آیه46 و انعام آیه153)
ما نیز سازنده و آفریدگار داریم که براى راهنمایى ما، دفترچهاى به نام قرآن نازل کرده است و دیگرى حق قانون گزارى بر خلاف آن را ندارد، زیرا فقط سازنده مى داند که چه ساخته و تنها اوست که به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهره گیرى صحیح و آفات و موانع رشد آن را مى داند: «ألا یَعلم مَن خَلق و هو اللّطیفُ الخَبیر» ( سوره ملک، آیه 14)
یکی از حکمت های فرستادن کتابهای آسمانی از طرف خداوند به پیامبران، حکم کردن و داوری بین مردم، در موردی است که دچار اختلاف می شوند چنانکه در سوره بقره آیه 213 می فرماید: « کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیه » (مردم (در آغاز) امّتى یگانه و یک دست بودند (و در میان آنها تضاد و درگیرى نبود. سپس در میان آنها اختلافات بوجود آمد،) پس خداوند پیامبران را بشارت آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانى را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حکم کند.)
آنچه از این آیه استفاده مى شود این است که مردم در ابتدا زندگى ساده و بسیطى داشتند، ولى کم کم در اثر کثرت افراد و ازدیاد سلیقه ها، اختلافات و درگیرى ها پیش آمد. در برخى از روایات، این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه السلام تطبیق شده که در آن زمان، مردم زندگى ساده و محدودى داشته و در بى خبرى به سر مى بردند سپس افراد بر سر بهره گیرى از منابع طبیعى و اینکه هر کسى مى خواست دیگرى را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد، اختلاف کرده و جوامع و طبقات پیش آمد. لازمه ى زندگى اجتماعى، وجود قانون محکم و عادلانه اى است که بتواند اختلافات را حل نماید، خداوند پیامبران را براى حل اختلافات و رفع درگیرى ها، مبعوث نمود و کتاب هاى آسمانى را نازل نمود. (تفسیر نور، ج1، ص:33)
منابع:
کتاب پرسش و پاسخ حجت الاسلام قرائتی
تفسیر نور، ج1، ص:332
سایت ولایت
مصاحبه اختصاصی با قرآن
مقام عصمت، ملک طلق کسی نیست!(پرسمان عصمت 3)
احکم الحاکمین چه کسی است ؟
طراحی خانه برای عاشقان کتاب را در ادامه ببینید :
طراحی خانه برای عاشقان کتاب را در ادامه ببینید :
در طراحی این خانه با در نظر گرفتن دید به طبیعت اطراف و ایجاد فضای باز روشن و اختصاص فضای زیادی
به قفسه های کتاب و فضاهای مطالعه خانه ای رویایی برای کتاب دوستان با دید و منظر عالی ایجاد کرده است.
در طراحی داخلی خانه مسکونی بسته به نیاز ها و علاقه افراد خانواده یا استفاده کنندگان
از فضا اولویت بندی فضاها مورد توجه قرار می گیرد و برای اختصاصی کردن محیط خانه،
طراح از ایده های افراد برای طراحی استفاده کرده تا با پوشش دهی نیازها و علایق افراد رضایت افراد را جلب و نیاز ها را برطرف سازد.
برای مثال در طراحی این خانه با در نظر گرفتن دید به طبیعت اطراف و ایجاد فضای باز روشن
و اختصاص فضای زیادی به قفسه های کتاب و فضاهای مطالعه خانه ای رویایی برای کتاب دوستان با دید و منظر عالی ایجاد کرده است.
دکوبوم
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
یکی از مواردی که در زندگی ما به عنوان یک مسلمان کمتر بدان توجه می شود تلاوت قرآن و اثرات انس با قرآن به عنوان کتاب دینی ما و تعمق در آیات آن است. این در حالی است که خداوند حکیم در این مورد می فرماید: ای مردم، از سوی پروردگارتان موعظه و اندرزی برای شما آمد، کلامی و قرآنی که مایه شفای بیماری دل ها و روان ها است و چیزی که مایه هدایت و راهنمایی است و رحمت برای مومنان است.
ای پیامبر به مردم بگو به فضل پروردگار و به رحمت بی پایان او و این کتاب بزرگ آسمانی که جامع همه نعمت ها است باید خشنود بشوند نه به ثروت اندوزی و پست و مقام دنیا و فزونی قوم و قبیله. (سوره یونس آیات 58-57)
از طرفی دیگر طبق آمارهایی که مکرر داده می شود، سطح مطالعه افراد در کشور بسیار پایین است به طوری که در حوزه کتاب و کتابخوانی در طول سال ها، همچنان شاهد بی مهری به کتاب و کتابخوانی در کشور هستیم تا جایی که هنوز هم نرخ سرانه مطالعه در کشور بین ارقام 2تا18 دقیقه در نوسان است.
با این مقدمه ، چه بهتر است که برای اینکه ان شاء الله انس بیشتری با قرآن بتوانیم پیدا کنیم، خواندن قرآن کریم و مطالب و کتب جانبی برای فهم بیشتر این کتاب زندگی ساز را جزو اولویت های مطالعه ای خود قرار دهیم ...
در ادامه توجهتان را به معرفی یکی از کتاب هایی در حوزه قرآن و انس و فهم بیشتر با قرآن مجید جلب می کنیم ... با ما همراه باشید
بر هر عالم دینی که با قرآن و تفسیر سر و کار دارد واجب است که فکری به حال این مردم متدین قرآن دوست بکند و آنها را با قرآن آشنا سازد؛ اما نه فقط آشنائی علمی با قرآن، بلکه به صورتی که متعلم، زندگی خود را با پازل های قرآنی سامان دهی کند و بتواند به نوع زندگی و رفتار مردم و اعمال خودش نمرة قرآنی بدهد و وضع آخرتی خود و مردم را پیش بینی کند.
کتاب آشنایی با قرآن نوشته استاد ابوالفضب بهرامپور صاحب تفسیر نسیم حیات، کتابی است که نویسنده در کنار تعلیم، تزکیه را نیز مدنظر داشته و به نوعی هر دو را لازم و ملزوم همدیگر می داند... چرا که خیلی اوقات شده می بینیم آدم هایی را که در ظاهر متشرع و اسلامی، حافظ و قاری قرآن هستند اما در عمل و رفتار با دیگر افراد تفاوتی ندارند ...
متعلم با اطلاعاتی که از حکم قرآن به دست آورده، از رفتار و اعمال مردم متوجه می شود که ما چه مقدار با فرهنگ قرآن منطبق شده ایم. قهراً متعلم وقتی به رفتار مردم نمرة قرآنی می دهد حساب کار خودش را نیز می کند که در چه وضعی است و چگونه باید خود را با کلام الله مجید تطبیق دهد.
کتاب به صورت پنج کتاب حدود نود صفحه ای درآمده که هر کتاب شامل پنج درس می باشد.
در جامعه بسیار افرادی دیده می شوند که به مسائلی مثل حرامخواری، محرم و نامحرم، گناه، توبه ، ذکر، عبادت ، اینکه چرا انسان به گناه می افتذ؟ خدا چرا ما را آفریده؟ روابط با کفار، آرامش ، چرا نمازها مانع فحشا نمی شوند و ... اعتقاد دارند ولی سند قرآنی آن را نمی دانند و خیلی اوقات می پرسند این ها کجای قرآن آمده است؟
در این کتاب ها این موضوعات دسته بندی و به شکل خوبی ارائه شده اند. روش تعلیم آموزش معارف قرآن با جدیدترین و مؤثرترین روش که با مخاطب-های گوناگون تست شده به ترتیب زیر است:
1- مثلاً در مورد « اظهارنظر» یا «عفت عمومی و محرم و نامحرم»، نخست آنچه در میان مخالفان این عقاید زمزمه می شود را آزادانه به عنوان دردِ دل آنها بیان شده که در حقیقت موضع گیری آنان در قبال این عقاید است.
2- پاسخ اجمالی و کلی در مورد موضوع بیان شده است.
3- سه آیه در اثبات آن عقیده به میان آمده و نظر قرآن و حکم خدا بیان شده و ترجمه این آیات نیز آمده است.
4- سه آیه دیگر را برای تمرین عنوان شده که متعلم پس از یادگیری ترجمه آنها، باید بگوید این آیه ها به کدام قسمت عقیدة مزبور که در سه آیه درسی تعلیم شده، مربوط می شود.
5- بخش (بحث و مناظره). استاد دو نفر شاگرد دارد که با هم آیات تمرینی و ارتباط آنها با موضوع را مناظره می کنند. گاهی استاد، مناظری از رفتار مردم در خانه و اداره و محافل عمومی را به تصویر می کشد و آنگاه شاگردان باید بگویند این رفتارها چقدر با قرآن و نظر اسلام مطابقت دارد. پس متعلم در اینجا یک موضوع اعتقادی اسلامی را کامل یاد می گیرد.
6- تمرین های اجرائی در حوزه ی اجتماع: به این صورت که متعلم با اطلاعاتی که از حکم قرآن به دست آورده، از رفتار و اعمال مردم متوجه می شود که ما چه مقدار با فرهنگ قرآن منطبق شده ایم. قهراً متعلم وقتی به رفتار مردم نمرة قرآنی می دهد حساب کار خودش را نیز می کند که در چه وضعی است و چگونه باید خود را با کلام الله مجید تطبیق دهد.
7- آنگاه یکی دو خاطرة تأثیرگذار از اعمال خوب و بد مردم به میان آمده است.
8- در بخش پایانی، تمام آیاتی که در درس آمده و ترجمة آن را کار کرده ، به صورت جمله به جمله معنا شده و متعلم باید ترجمة خود را با آنها مقایسه کند تا ببیند چقدر توانسته است از آیات قرآن کریم، ترجمة صحیح ارائه دهد.
منابع:
سایت خبرگزاری صدا و سیما
سایت عقیق
پینوشتها
1- ابن عربی، فتوحات مکیّه، ج3، ص562.
2- ابن عربی، فتوحات مکیّه، ج3، ص562.
3- حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج1، ص396.
4- جهانگیر، محی الدین بن عربی، ص93؛ Ibn Arabi, The Tarjuman al-ashwaq, p.6.
5- ابن عربی، دیوان ترجمان الأشواق، ص58، بیت2.
6- جهانگیری، همان، ص690؛ Ibn Arabi, Ibid
7- ابن عربی، فتوحات مکیّه، ج3، ص129،562.
8- عوّاد، فهرست مولفات محی الدین بن عربی، ص55؛ جهانگیری، همان، ص106-107.
9- ابن عربی، دیوان ترجمان الأشواق، ص28-30.
10- همان، ص29-30؛ جهانگیری، همان، ص70-71.
11- ابن عربی، همان، ص30.
12- همان، ص138.
13- همان، ص159.
14- همان، ص109.
15- همان، ص61.
16- همان، ص87.
17- ر.ک. ادامهی مقاله.
18- همان، ذخائر الأعلاق فی شرح ترجمان الأشواق، ص109.
19- همان، فتوحات مکیّه، ج3، ص562؛ جهانگیری، همان، ص74-75.
20-ابن عربی، همان جا.
21- همان، دیوان ترجمان الأشواق، ص9-11، مقدّمه؛ همان، فتوحات مکیّه، همانجا.
22-همان، ذخائر الأعماق فی شرح ترجمان الأشواق، ص107-108.
23- همان، ص109.
24-Palacios, Islam and Divine comedy, p. 297-298.
25- Ibid.
26- ابن عربی، فتوحات مکیّه، ج3، ص129.
27- ر. ک. عثمان یحیی، مؤلّفات ابن عربی، ص248-249؛ عوّاد، همان، ص51-60.
28- R. A. Nicholson
29- Maurice Gloton
30- چکیدههای ایرانشناسی، ج20-21، ص297-298.
31- عثمان یحیی، همان، ص250.
در پایان اجرای طرح «پاییزهی کتاب»
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - خبر > طرح «پاییزهی کتاب» با معرفی خراسان رضوی، تهران و خوزستان بهعنوان استانهای دارای بیشترین میزان خرید کتاب در این طرح و همچنین افزایش مشارکت کتابفروشان، خریداران و میزان فروش کتاب نسبت به طرحهای مشابه پیشین، به کار خود پایان داد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هدایت بخشی از بودجههای فرهنگی و یارانهی مصرفکننده بهسمت کتابفروشیها، اتفاق بیسابقهای بود که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم و از هفتهی کتاب سال گذشته آغاز شد.
اولین گام در این زمینه اجرای طرح «کتابفروشی به وسعت ایران» با صدمیلیون تومان اعتبار بود. با اجرای این طرح یکماهه که با عضویت 104 کتابفروشی فعال از سراسر کشور به انجام رسید، بیش از 15 هزار نفر توانستند با استفاده از یارانهی اختصاصیافته در قالب ارائهی تخفیف 20درصدی، 600میلیون تومان کتاب خریداری کنند.
با توجه به استقبال کتابفروشان و خریداران کتاب، طرح «عیدانهی کتاب» بهعنوان دومین گام از اجرای سیاست جدید ارائهی یارانهی کتاب و با شعار «امسال، کتاب عیدی دهیم»، از 15اسفند 1394 تا 15 فروردین 1395 به اجرا درآمد. در طرح عیدانهی کتاب، بیش از 103 هزار نفر، 286هزار و 744 نسخه کتاب خریدند.
سومین گام، اجرای طرح «تابستانهی کتاب» از 16 تیر تا 15 مرداد 95 بود که با تمرکز بر حوزهی کودک و نوجوان و ارائهی تخفیف 25درصدی برای آثار ویژهی این گروه سنی، شمار خریداران به حدود 207 هزار نفر و شمار کتابهای خریداری شده به بیش از 546هزار نسخه رسید.
«پاییزهی کتاب» با شعار «ایران میخواند»، چهارمین گام در این زمینه است که از 24 آبان 95 به مدت یک ماه اجرا شد و پاییزی متفاوت برای کتابفروشان و خریداران کتاب رقم زد.
در طرح «پاییزهی کتاب» 624 کتابفروشی فعال از سراسر کشور، بیش از 659 هزار نسخه کتاب به بیش از 209 هزار خریدار فروختند.
حَمداً لِمَن توحیدُه فی کلِّ شیءٍ قد ظَهَر *** یا معشرَ العلماء طلابَ الحقایق و السّیَر
لَم یَحوِ سِفرٌ ما حَوی ذَا السِّفرُ منتخبُ الأثر *** مِن آیةٍ و روایةٍ و حدیثِ صدقٍ مُعتَبَر
- وقتی کتاب شهید جاوید منتشر شد و نه فقط مبانی اعتقادی علم امام را - که از مسلّمات تشیّع است - مورد تردید قرار داد؛ بلکه علم عادی و اطلاعات عرفی و سیاسی امام را نیز زیر سؤال برد، آیتالله صافی با تألیف کتاب گرانقدر شهید آگاه، جامعترین و مستدلترین پاسخ را به این شبهات دادند و در آن ثابت کردهاند که امام حسین (علیهالسلام) عالم و آگاه از نتیجهی نهضت و حرکت خود بودند.
- در دورهای «رابطة العالم الاسلامی» هیئتهایی به اصطلاح علمی و مذهبی را به کشورهای اسلامی گسیل میداشت که هدف آنها تبلیغ وهابیگری و سلفیگری بود. این هیئتها پس از بازگشت، نکاتی مینوشتند به عنوان «اسمعی یا...» و کشوری را که بازدید کرده بودند، مخاطب قرار میدادند. مانند اسمعی یا هند یا اسمعی یا افغان. گروه به ظاهر مهمی را نیز به ایران فرستادند که از جمله اعضای آن روز ابوالحسن ندوی مؤلف کتاب معروف «ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین» بود. این گروه به ایران آمدند و در ارتباط با مأموریتی که داشتند، در حمایت ساواک، به شهرهای مهمی مثل تهران و قم و مشهد آمدند و مجامع علمی و مذهبی را همانطور که ساواک نشان میداد، بازدید کردند. پس از بازگشت، کتابی نوشتند با عنوان «اسمعی یا ایران» و در آن به گمان خودشان نقاط ضعف اسلامی در ایران را به ویژه در قم و مشهد نوشتند و منتشر کردند. مطالبی که همه کذب و مبنی بر غرض و عدم اطلاع بود. مثلاً به نامعلوم بودن قبر هارونالرشید در مشهد نقد کرده بودند که از هر کس پرسیدیم، نمیشناخت. ایشان کتاب «ایران تسمع فتجیب» را در ردّ آن نوشتند. چون در ضمن آن از ساواک و برنامههای نظام فاسد وقت انتقاد کرده بودند، امکان چاپ آن در چاپخانههای ایران نبود. بدینخاطر آن را به لبنان نزد استاد عالیقدر امام موسی صدر فرستادند و ایشان، کتاب را به نام ایران منتشر کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در سال 1358 خورشیدی به عنوان عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، انتخاب و در سال 1359 خورشیدی به عضویت شورای نگهبان منصوب شدند و هشت سال به عنوان دبیر شورای نگهبان، منشاء خدمات ارزندهای گشتند و سپس با انتخاب و اختیار خود از آن سمت کنارهگیری کردند.
با ارتحال حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی در آذرماه 1372 خورشیدی، تصدی مرجعیت را پذیرفتند و اکنون به عنوان یکی از مراجع عمده و ارکان اصلی حوزهی علمیه، به ایفای وظایف و خدمات شرعی اشتغال دارند.
آثار مکتوب ایشان که به بیش از صد عنوان میرسد حیطههای موضوعی فقه، عقاید و کلام، حدیث، سیره، تاریخ، اخلاق و تربیت و شعر را شامل میشود. ایشان بارها به خاطر نوشتن آثاری از جمله کتابهای «التعزیر انواعه و ملحقاته» و «پرتوی از عظمت حسین» و «منتخب الاثر» از طرف مجامع علمی مورد تقدیر قرار گرفتهاند.
برخی آثار ایشان عبارتاند از:
فقه الحج در 4 جلد، فقه الخمس، صلاة المسافر، راه اصلاح یا امر به معروف و نهی از منکر، نیایش در عرفات، شهید آگاه، پرتوی از عظمت امام حسین (علیهالسلام)، صحیقه المؤمن، نوید امن و امان، اصالت مهدویت، تجلّی توحید در نظام امامت، نظام امامت و رهبری، ولایت تکویی و ولایت تشریعی، باورداشت مهدویت، انتظار عامل مقاومت و حرکت، فروغ ولایت در دعای ندبه، معرفت حجت خدا، گفتمان مهدویت، وابستگی جهان به امام زمان، امامت و مهدویت، با جوانان، معارف دین در 3 جلد، سیر حوزههای علمی شیعه، ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت و اخلاق، رمضان در تاریخ، الهیات در نهجالبلاغه، نگرشی بر فلسفه و عرفان، به سوی آفریدگار، عرض دین، داوری میان شیخ صدوق و شیخ مفید، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، بیان الاصول در 3 جلد، امان الامة من الضلال و الاختلاف، العقیدة بالمهدیه، التعزیر، احکامه و ملحقاته، الاحکام الشرعیه ثابتة لاتتغیّر، جلاء البصر لمن یتولی الائمة الاثنی عشر، ضرورة وجود الحکومة او ولایة الفقهاء فی عصر الغیبة، مع الخطیب فی خطوطه العریضة، صوت الحقّ و دعوة الصدق، لمحاتٌ فی الکتاب و الحدیث و المذهب، البکاء علی الامام الحسین (علیهالسلام)، ایران تسمع فتجیب، قبس من مناقب امیرالمؤمنین (علیهالسلام).
حنبلی گوید خدا جسم است و جان *** مینشیند بر فراز آسمان
در حقیقت اگر کسی به خدای اینان اعتقاد نداشته باشد، نمیتوان بر او خرده گرفت. اما خدایی که در نهجالبلاغه و صحیفهی سجادیه از او یاد میشود، در بالاترین حد تنزیه و تقدس است و هیچکس نمیتواند آن را مورد انکار قرار دهد.
مؤلف محترم در توضیح مطالب فوق مینویسد:
جای تأسف است که در این عصر هم فرقهای به نام وهّابی که براساس سیاست نفتی استعمارگران انگلیسی در حرمین و عربستان حکومت یافتهاند و فعلاً براساس سیاست استعمار آمریکا از آن محافظت مینمایند، همان سخنان نامعقول مجسمه را در الهیات با اصرار هرچه تمامتر عنوان میکنند و جمال زیبای توحید و معارف الهی اسلامی را با سخنان نامعقول خود برعکس جلوه میدهند و ضمن عقاید فاسد خویش، یهودیت و مسیحیت کنونی را ترویج میکنند و اعتراضات معقولی را که مسلمانان به یهود و نصاری داشتند، به خود متوجه میسازند. به نظر من این بزرگترین خطری است که از جانب وهابیها جامعهی مسلمین و عقاید فطری و منطقی و قابل باور آنها را تهدید میکند. یعنی اگر کسی در دنیا عقاید اسلامی را از چشم یک وهّابی ببیند که در تجسم خدا اصرار دارد و در الفاظ و ظواهر کتاب و سنت، غیر عرفیترین جمود را به کار میگیرد و خدا را صاحب تمام اعضا و جوارح میخواند، منظری بسیار خرافی و غیرمعقول خواهد دید. (همان، 18)
و در فصل صفات و اسمای خدا در نهجالبلاغه نیز مینویسد:
کتابهایی که هماکنون فرقه نادان و جامد و متعصّب وهابیّه در حجاز منتشر میکنند آکنده از عقاید خرافی حنابله است و در معرفت الله حتی به فرود آمدن خدا به آسمان دنیا و خندهی او معتقدند؛ ولی از این که با اتکا به قرائن ضروریّة عقلیّه و قرائن مقالیة کثیرة منفصله از کلام که معهود مخاطب و متکلم بوده است، این الفاظ را حمل بر مجاز نمایند و به نحو صحیح که مستلزم تجسّم و لوازم فاسدهی دیگر نشود تفسیر و معنی نمایند و بگویند مراد از نزول خدا به آسمان دنیا نزدیک شدن رحمت خدا با این همه مسافت است یا مراد از ضحک و خنده خدا این است که عالم خلقت و آفرینش به روی شخص لبخند میزند و به او روی خوش نشان میدهد، ابا دارند. تعالی الله عمّا یقوله الظّالمون علواً کبیراً. (همان، 333)
آنگاه جملات گرانقدری از کلمات امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) را که توحید حقیقی اسلام را بازگو میکند، ذکر میکنند. جملاتی که به عمق، ژرفا و استحکام باور توحیدی در اسلام دلالت دارد. چنانکه در خطبهی اول میفرماید:
«کَائِنٌ لاَ عَنْ حَدَثٍ، مَوْجُودٌ لاَ عَنْ عَدَمٍ. مَعَ کُلِّ شَیْءٍ لاَ بِمُقَارَنَةٍ، وَ غَیْرُ کُلِّ شَیْءٍ لاَ بِمُزَایَلَةٍ. فَاعِلٌ لاَ بِمَعْنَى اَلْحَرَکَاتِ وَ اَلْآلَةِ. بَصِیرٌ إِذْ لاَ مَنْظُورَ إِلَیْهِ مِنْ خَلْقِهِ. مُتَوَحِّدٌ إِذْ لاَ سَکَنَ یَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لاَ یَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ؛ هست و ثابت است نه به حدوث و پدیدار شدن. موجود است نه اینکه از عدم به وجود آمده باشد. با هر چیزی هست نه به مقارنه و تقارن با مخلوقات، و غیر هر چیز است نه به جدا بودن. فاعل است نه به معنیِ حرکات و به وسیلهی آلات. بیناست هنگامی که نبود مورد نظری از خلق او. یگانه و منفرد است هنگامی که مونسی نبود که به آن انس گیرد و از فقد و نبود آن به وحشت افتد»؛ (نهجالبلاغه، خ: 1؛ همان، 334)
و در همان خطبه دربارهی نحوهی آفرینش جهان هستی و خلقت آن توسط خداوند یکتا چنین میفرماید:
«أنْشَأَ اَلْخَلْقَ إِنْشَاءً، وَ اِبْتَدَأَهُ اِبْتِدَاءً، بِلاَ رَوِیَّةٍ أَجَالَهَا، وَ لاَ تَجْرِبَةٍ اِسْتَفَادَهَا، وَ لاَ حَرَکَةٍ أَحْدَثَهَا، وَ لاَ هَمَامَةِ نَفْسٍ اِضْطَرَبَ فِیهَا؛ آفرید آفرینش را آفریدنی، و آغاز کرد آن را آغاز کردنی، بدون جولان دادن فکری، و بدون استفاده از آزمایشی، و بدون حرکتی که آن را احداث کرده باشد، و بدون تردد نفسی که در آن مضطرب شده باشد.»؛ (همان)
در عین حال نیز تعجب خویش را از کسانی ابراز میدارد که در کنار دریای معارف و کلمات درّر بار امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودهاند و به صید گوهر از آن نپرداختهاند و در آثار و مباحث علمی خویش، از این سخنان ژرف بهرهای نبردهاند:
«عجب است از شارح نهجالبلاغه شیخ محمد عبده که با اینکه نهجالبلاغه را قطعی الصدور از علی (علیهالسلام) میداند، در رسالهی «توحید»ش از آن حضرت اقتباس نکرده و در موارد متعدد همان اشتباهات و مجادلات گذشتگان را تکرار نموده است.» (همان، 17)
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد *** رونق بازار آفتاب نکاهد
چنان داده نگارش این جهان را *** کزآن بهتر نمیآید گمان را
از او عالَم شده آنسان منظّم *** که نه در آن زیاد و نه در آن کم
نموده خلق هر چیزی که باید *** جهان آراسته آنسان که شاید
(صافی، 1386، 382)
- در بحث از بندگی و خودداری از عرض وجود در برابر خدا و تسلیم امر او بودن که یکی از اهداف مهم تشریع است، مینویسند این بندگی بشر را تا آنجا بالا میبرد و صعود میدهد که ابراهیمگونه و اسماعیلوار، حکم خدا را بیچون و چرا و بدون پرسش از فلسفه و فایده، گردن مینهد. آنگاه بدین اشعار زیبا تمثّل جسته و میگویند:
«زبان حال و مقالش این میشود:
بنده آن باشد که بند خویش نیست *** جز رضای خواجهاش در پیش نیست
گر ببُرّد خواجه او را پا و دست *** دست دیگر آورَد کاین نیز هست
نی ز خدمت مزد خواهد، نی عوض *** نی سبب جوید ز امرش نی غرض
(همان)
- در بحث عجز عقول از معرفت حقیقت خدا این اشعار عارف نامدار، سنایی غزنوی را نقل میکند:
داند اعمی که مادری دارد *** لیک چونی به وهم ورنارد
هست در وصف او به وقت دلیل *** نطق تشبیه و خامشی تعطیل
(همان، 152)
- در بحث پنهانی در عین عیانی خداوند این اشعار زیبا را ذکر کردهاند:
ای تو مخفی در ظهور خویشتن *** وی رُخت پنهان به نور خویشتن
(همان، 98)
و مینویسد:
«چه خوب گفته است شاعر:
لقد ظهرت و لاتخفی علی احد *** الا علی اکمه لایعرف القمر
لکن بطنت بما اظهرت محتجبا *** فکیف یعرف من بالعرف اُستُترا»
(همان)
و ضمن نقل دو بیت از فروغی بسطامی، مینویسند: و نعم قیل فیما نحن فیه:
غایب نهای ز دیده که پیدا کنم تو را *** پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من *** با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
(همان، 99)
- مؤلف محترم در جایی از پدر و مادر خود یاد کرده و این دو بیت زیبا را در شأن آنان ذکر کرده است:
لا عذّب الله امّی انّها شربت *** حبّ الوصیّ و غذّتنیه باللّبن
و کان لی والد یهوی اباحسن *** فصرت من ذی و ذا اهوی اباحسن
(همان، 382 / پاورقی)
- در پایان کتاب نیز این چند بیت زیبا را از قصیدهی هاییهی ازریّه که در شأن امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) است، حسن ختام قرار دادهاند:
یا بن عمّ النّبی أنت یدالله *** التی عمّ کلّ شیء نداها
أنت قرآنه القدیم و أوصا *** فُک آیاته التی أوحاها
خصّک الله فی مآثر شیء *** هی مثل الأعداء لا تناهی
أنت بعدا النّبیّ خیر البرایا *** و السما خیر ما بها قمراها
یا أخا المصطفی لدی ذنوب *** هی عین القذا و أنت جلاها
(همان، 447)
و کم لله من لطف خفیّ *** یدقّ خفاه عن فهم الذکیّ
و کم یسر أتی من بعد عسر *** و فرج کربه القلب الشّجیّ
و کم امر تساء به صباحا *** و یأتیک المسرّه فی العشیّ
إذا ضافت بک الأحوال یوما *** فثق بالواحد الفرد العلیّ
(دیوان امام علی (علیهالسلام): 497)
این اشعار به زیبایی مفهوم آن کلام امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) را بازگو میکند و این که امور بر وفق تقدیر الهی جریان مییابد و مقلب القلوب و محوّل الأحوال خدای تعالی است.
در پایان این فصل نیز این اشعار زیبا از انوری ابیوردی نقل شده است:
اگر محول حال جهانیان نه قضاست *** چرا مجاری احوال برخلاف رضاست؟
کسی ز چون و چرا دم همی نیارد زد *** که نقشبند حوادث ورای چون و چراست
بلی قضاست به هر نیک و بد عنانکش خلق *** بدان دلیل که تدبیرها جمله خطاست
هزار نقش برآرد زمانه و نبود *** یکی چنان که در آیینهی تصوّر ماست
(همان، 146 و 147)
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - حسین تولایی:
کتاب، تقویم را ورق زد. به هفدهمین روز پاییز رسید. برنامهی دور اول «سفر کتاب» از ۱۷ مهر۹۵ شروع میشد تا ۲۷آبان؛ درست از هفتهی کودک تا هفتهی کتاب.
در دور اول قرار شد کتابها همزمان به پنج استان سفر کنند؛ تهران، قزوین، چهارمحال و بختیاری، فارس و هرمزگان. کتاب جلوی آینه ایستاد. جلدش را صاف کرد. دستی به کلمههایش کشید. صفحههایش را بست. چمدانش را برداشت. راه افتاد و سفر آغاز شد.
او میرفت و میدانست دوستان دیگرش در مسیر به او میپیوندند. دوستانی که با آنها در کمیتهی بررسی و انتخاب کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آشنا شده بود.
اصلاً این سفر را ادارهی کل آفرینشهای ادبی و هنری کانون پرورش فکری ترتیب داده بود. موجی از کتابهای مسافر در کشور، از این شهر به آن شهر، از این استان به آن استان و از این مرکز به آن مرکز کانون پرورش فکری میرفتند.
کتاب نمیخواست به این حرفها فکر کند که سرانهی مطالعه در کشور پایین است و چه و چه... پس به آنهایی فکر کرد که هرروز سری به کتابفروشی، کتابخانه، قفسهی کتاب، اخبار کتاب و... میزنند.
فکر کتابفروشی، ایده تازهای را به صفحهی فکرهایش آورد؛ «میز فروش!» فکر کرد برنامهی «سفر کتاب» میتواند در کنار نمایشگاه کتابهای خوب و برگزیده، فروش کتاب هم داشته باشد. اینطوری کتابها به خانههای آدمها میروند و چه خریدی بهتر و مهمتر از کتاب! پس میز فروش در استانها پا گرفت.
گروهی از کتابهای مسافر به استان هرمزگان رسیدند. قدمزنان به ساحل رفتند. حالا دو دریا روبهروی هم ایستاده بودند؛ دریای آب و ماهی و موج و دریای کتاب و کاغذ و کلمه. میزهای نمایشگاه کتاب چیده شد. سوغات کتابهای مسافر توی دست و زبان بچهها میچرخید.
در روز دوم سفر کتاب در هرمزگان، کتابهای مسافر با کارشناسان کانون پرورش فکری به دانشگاه فرهنگیان بندرعباس رفتند تا در یک کارگاه آموزشی شرکت کنند؛ کارگاه آموزشی کتابخوانی پویا. کتاب خوب میدانست کتابخوانی پویا یعنی چه. هربار که پا به تنهایی آدمها میگذاشت و تنهاییشان را سرشار میکرد از اندیشههای تازه، این را حس کرده بود.
گروه دیگر به استان چهارمحال و بختیاری رسیدند. قرار بود نوجوانان شهرکرد، کتاب «چهل روز عاشقانه»، نوشتهی محمدرضا سنگری را نقد کنند. کتابها خوشحال بودند از اینکه دوست قدیمیشان با دقت خوانده شده بود. مگر یک کتاب چه میخواهد، جز اینکه دستی ورقش بزند و چشمی بخواندش؟ همین!
نشستهای نقد کتاب در چهارمحال و بختیاری داغ بود و پرطرفدار. بچهها کتابها را به آرزویشان میرساندند. نوجوانان شهر «گندُمان» کتاب «لافکادیو» را به نقد و بررسی دعوت کردند.
لافکادیو، این شیر دوستداشتنیِ «شل سیلوراستاین»، روبهروی بچهها نشست و از زندگیاش گفت. از خاطراتش. از غصهها و لبخندهایش.
کتابهای در انتظار خواندهشدن و نقد به شهرستان «فارسان» رسیدند. با هم، صفحه به صفحه، دست به دست بچهها دادند و نمایشگاه شدند.
کتابهای مسافر چند روز هم مهمان نوجوانان کتابخوان در شهر «هفشجان» شدند. بچهها کتابها را میخواندند و کتابها آنها را میبردند به دنیای رازآلود، شگفتانگیز و لذتبخش مطالعه.
چند کتاب به روستاهای چهارمحال و بختیاری رفتند. کتابهای مسافر سوار بر خودروی سیار روستایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به جاده زدند. از میان کوهها و دشتها گذشتند و از رودخانهها عبور کردند.
بچههای روستا برای کتابها آغوش گشوده بودند. چشمها پابهپای کلمهها پیش میرفتند. کتابها ورق میخوردند. دیگر بوی کتاب و کاغذ و کلمه با بوی هیزم و علف و درخت قاتی شده بود. هوا پر از پرواز پرندهها بود و کتابها ورقزنان از روستایی به روستای دیگر میرفتند.
گروهی دیگر از کتابهای مسافر با قطار و با یکی از نویسندگان کودک و نوجوان راهی شیراز شدند. آنها با خودشان کتاب تازهای به شیراز بردند تا از او رونمایی کنند: «بوی جوراب را قرض نده!» این را آقای نویسنده به مهماندار قطار گفت! چون او پرسیده بود: «ببخشید آقای شهرام شفیعی، اسم جدیدترین کتاب شما چیست؟»
قطار به شیراز رسید. قطاری پر از کتاب و کلمه، همراه با آقای نویسنده. آنها به دانشگاه فرهنگیان فارس رفتند. آنجا قرار بود کتابی از آثار آقای نویسنده نقد و بررسی شود: کتاب «جزیرهی بیتربیتها»! نام کتاب اهالی مطالعه را صدا میزد بیایید مرا ورق بزنید. نترسید، بیتربیت نمیشوید.
اعضای کتابخانههای کانون پرورش فکری استان فارس ورق زدند و بیتربیت نشدند. 250 نفر از پسرهای دبیرستان «92 شهید عشایری» شیراز ورق زدند و بیتربیت نشدند. آقای نویسنده شوقی عجیب داشت از دیدار با اینهمه نوجوان عشایر کتابدوست. طوریکه حرف دلش را زد و گفت:
«این برنامه بینظیرترین برنامهای است که تاکنون برای من و کتابهایم برگزار شده است، چه در ایران و چه در خارج از کشور.» حرف دل آقای نویسنده بر دل همه نشست. حرف، چارهی دیگری نداشت؛ از دل برآمده بود. این از صدای بلند دستزدن و نگاه هیجانی نوجوانان پیدا بود.
جشن امضا که شروع شد، آقای نویسنده پشتسرهم توی کتابها، دفترهای خاطرات و برگهها به نام تکتک نوجوانان امضا میکرد. پارسای عزیز، اشکان عزیز، حسین عزیز و... و امضاهای آقای نویسندهی آرامآرام روی کاغذ دراز میکشیدند، چشمهایشان را میبستند، جا خوش میکردند و میرفتند تا یک عمر خاطرهای بشوند از روزی که سلامها، نگاهها، لبخندها، مهربانیها و دلتنگیها بوی کتاب و کاغذ و کلمه گرفته بود. بوی زندگی.
کتابهای مسافر پا به صحنهی استان قزوین هم گذاشتند. پشتصحنهی نمایش، مربیان کانون پرورش فکری بودند به همراه یک «ماهی رنگینکمان» که از کتاب داستان بیرون آمده بود. او هم آمده بود تا از کتاب بگوید، از دریای مطالعه. دانشآموزان در سالن نمایش مینشستند. نمایش «ماهی رنگینکمان» شروع میشد.
کتابهای مسافر، بچهها را از دریچهی نمایش به تماشای دنیای کتاب بردند. حالا دیگر بچهها هم وارد صحنه شده بودند و نقششان را اجرا میکردند؛ با خواندن کتاب، با دیدار از نمایشگاه کتاب، با خرید کتاب، با نقد و بررسی کتاب. دیگر ماهی رنگینکمان دل به دریای کتابها زده بود، به دریا دریا کتاب و موجموج آشنایی با دنیایی تازه و بکر.
قطار کتاب به استان تهران رسید. مستقیم خودش را به اولین ایستگاه مترو رساند. در مسیر مترو کتابهای مسافر، ایستگاهشماری میکردند تا به مرکز علوم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برسند. اعضای کتابخوان مرکز علوم، آداب پذیرایی از مهمان را چه خوب بلد بودند.
چه خوب گرد خستگی را از چهرهی کتابها پاک کردند. صندلی گذاشتند، میز گذاشتند، چای آوردند تا کتابهای تازه از راه رسیده کمی بنشینند. قطاری که کتابها را به مرکز علوم آورده بود، کوپهکوپه علاقهاش به مطالعه بیشتر شده بود و حالا خودش میخواست در معرفی و برگزاری برنامهی «سفر کتاب» سهمی داشته باشد.
شاید سهراب سپهری چنین قطاری را در عبور از راهآهن دیده بود که گفت: «من قطاری دیدم روشنایی میبرد...» پس قطار سوت بلندی کشید و نام کتابها، خبر نمایشگاه کتاب، قصهگویی کتابها و قصهی «سفر کتاب» کوپه به کوپه و کوچه به کوچه چرخید.
مرکز علوم 20روز از کتابهای مسافر پذیرایی کرد، بیآنکه صفحهای خم به ابرو بیاورد، یا جلدی تا بشود. مرکز علوم آداب پذیرایی از کتاب را خوب بلد بود.
قطار کتاب از مرکز علوم خداحافظی کرد و به مرکز شمارهی 9 کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران رفت. آنجا که یک دشت بزرگ، اما خالی انتظارش را میکشید. کتابها از قطار پیاده شدند. توی دشت دویدند. دراز کشیدند. خندیدند. آواز خواندند و شدند دشت بزرگی پر از کتاب.
دانشآموزان مدارس و اعضای کانون پرورش فکری هرروز توی دشت گشت میزدند و کتاب میخواندند، کتاب میدیدند، کتاب میخریدند، کتاب میشنیدند. دشت کتاب به صدای خواندن بچهها دل سپرد و دلش روزبهروز بزرگتر شد. حکایت دلدادگی دشت کتاب در همهی استانها پیچید. دشتی به نام کتاب و به گسترهی ایران.
* * *
اولین دور «سفر کتاب» به پایان رسید. کتابها خوشخبر از سفر بازگشتند. به درون قفسهها رفتند تا چند هفته بعد به دور دوم سفر و به پنج استان دیگر بروند. به سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، بوشهر، گلستان و خراسان جنوبی.
تبیان به نقل از گزارش ایرنا، مدیر دبستان ابتدایی پسرانه حضرت امیر (ع) آموزش و پرورش ناحیه 3 کرج در این جشن گفت: قرآن پیام روشن الهی است که همه انسان ها را به درستی و رستگاری دعوت می کند.
معصومه نظریان اظهارکرد: از صدر اسلام تا کنون در میان مسلمانان ، توانایی خواندن و فهمیدن این پیام جاودانه از مهمترین ارکان تعلیم و تربیت بوده است که در ایران اسلامی دانش آموزان از پایه اول ابتدایی در مدارس با پیام های قرآن کریم آشنا می شوند.
وی با اشاره به اینکه درس قران کریم در بین دوره های تحصیلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است خاطر نشان شد: به منظور توسعه و تعمیق فرهنگ قرآنی در میان دانش آموزان در نظام تعلیم و تربیت مدارس قرآنی نیز در کشور راه اندازی شده است.
مدیر دبستان پسرانه حضرت امیر (ع) آموزش و پرورش ناحیه سه کرج قرآن کریم را بی مانند ترین مجموعه در عالم دانست و یادآور شد: این کتاب آسمانی برای هدایت و راهبری انسان به سعادت ابدی نازل شده که در خانه و مدرسه باید با نگاه ویژه ای به پیام های آموزشی - تربیتی ارزنده آن پرداخت و آینده سازان ایران اسلامی را با رهنمودهایش آشنا کرد.
نظریان گفت: والدین و معلمان دو الگوی مهم و تاثیر گذار برای دانش آموزان در خانه و مدرسه هستند که با قرائت روزانه آیاتی از قرآن کریم و بیان معانی آن با زبانی ساده می توانند بستر مناسب گرایش دانش آموزان به علوم قرآنی را در جامعه بوجود آورند.
در این جشن قرآنی که اولیای دانش آموزان نیز حضور داشتند 65 دانش آموز کلاس اولی با کلام وحی با زبان هنر و قلم در قالب شعر، داستان ، نقاشی، نمایش عروسکی آشنا شدند.
در بین دانش آموزان نیز کیک جشن قرآنی کلاس اولی ها با همخوانی یا امام حسین (ع ) نیز توزیع شد.
دبستان پسرانه ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه 3 کرج 521 دانش آموز دارد که در این جشن قرآنی ندای لبیک یا امام حسین (ع) سر دادند.
2819/ 6155 خبرنگار: مهین مالمیر** انتشار دهنده : محمد عزیزپور
طرح برگزاری جشن قرآن در سراسر کشور