مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

استقبال ‌از ماه‌ترین ‌ماه سال

کوتاهی و قصورم را نبین که من به حکم بنده بودنم خطا رفته‌ام، عهد شکسته‌ام، راه گم کرده‌ام و در گذر از فراز و نشیب این روزگار تلخ دوباره به آغاز رمضانت رسیده‌ام و تو به حکم رحمان بودنت به من رحم کرده‌ای، درهای آسمانت را گشوده‌ای و دوباره به من جراتِ خواستن داده‌ای.

حالا این منم در آغاز یک مهمانی بزرگ، بال‌هایم شکسته، زخم روزگاران قلبم را فشرده است اما به تو امید بسته‌ام، ترس دوری‌ات را با امید نزدیکی‌ات همراه کرده‌ام من در میانه این خوف و رجا به ماه رمضانت چنگ زده‌ام، به انتظار شب قدر‌ نشسته‌ام. من تو را وکیل خود کرده‌ام، که رحم کنی و ببخشی و آزادم کنی از هوا و هوس و هر چه خصلت‌های ناشایست است.

تفاوت‌های بین نسلی در روزه‌داری را درک کنیم

روز اول ماه مبارک بود، همیشه در همین ماه وقتی صبح‌ها سوار قطار مترو می‌شوم چند نفری از آن تعداد قلیلی که روی صندلی نشسته‌اند در حال قرآن خواندن هستند، من و دوستم هم کنار هم ایستاده بودیم، شیشه آبی درآورد و تعارف کرد: گفتم روزه‌ام، مگر امسال روزه نمی‌گیری؟ گفت من امسال تحمل روزه‌داری ندارم روزه‌داری برای بدن سود که ندارد هیچ، کلی هم ضرر دارد. راستش تازگی‌ها فکر می‌کنم مردم برای راضی کردن خودشان هم که شده به گفته این دکتر و آن دکتر، دلشان را خوش می‌کنند، اما من واقع‌بینم، خودآزاری هم نمی‌کنم!

گفتم: موضوع روزه که بحث سود و زیان نیست، بلکه پیش‌فرض مهم روزه‌داری بعد معنوی آن است، ضمن این‌که اگر بحث سلامتی و مراقبت از خود هم مطرح باشد با یک جستجوی اینترنتی ساده کلی تحقیقات معتبر و آزمایش‌های دقیق وجود دارد که فواید روزه‌داری را ثابت می‌کند. هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت من که صبح تا بعدازظهر باید جواب ارباب رجوع را بدهم حالا گیریم یک ساعت هم از ساعت کارمان کم شود، این گرسنگی و تشنگی در کیفیت کارمان که اثر دارد. خود خدا هم راضی نیست که من برای این‌که روزه بگیرم، در اداره کارِ مردم را دیرتر راه بیندازم، اصلا مگر این جزء حق‌الناس نیست من دوست ندارم حق‌الناس به گردنم بماند به همین خاطر هم روزه نمی‌گیرم!

گفتم: من با تو موافق نیستم خوب روزه هم جزء حق‌الله است، آدم روزه‌دار خدا را در سطح بالاتری می‌بیند خودش را مسئول‌تر حس می‌کند؛ روزه‌داری دلیل خوبی برای کم‌کاری نیست، مگر در صدر اسلام این همه امکانات و رفاه وجود داشت، با این حال مسلمانان در شرایط خیلی سخت‌تر روزه می‌گرفتند و از کارشان هم نمی‌زدند.

در روزهای بلند تابستان، روزه‌داری کمی سخت‌تر می‌شود، باید باوری در پس 17ـ16 ساعت نخوردن و ننوشیدن جا خوش کرده باشد که بتوانی گرسنگی و تشنگی را تنها به دلیل فرمان الهی تاب بیاوری. حالا به دلیل آفتاب داغ تابستان و بلندی روز است یا تغییر نگرش و دیدگاه‌ها، روزه‌داری و روزه‌خواری یکی از بحث‌های داغ این روزهاست. گاهی پدر و مادرها از بی‌اعتقاد شدن فرزندانشان گله می‌کنند، گاهی فرزندان از تعصب و سنتی بودن والدین شکایت دارند. تفاوت بین نسل‌ها و به تبع آن تفاوت در دینداری هم یکی از مهم‌ترین این تفاوت‌هاست که در ماه‌هایی مثل ماه مبارک رمضان خودش را بیشتر نشان می‌دهد. برخی از والدین خود را مقصر این مساله می‌دانند و برخی دیگر فکر می‌کنند فرزندشان از مسیر هدایت دور افتاده است. این در حالی است که نسل حاضر، نسلی بی‌اعتقاد نیست، زیرا هنگام سخن گفتن در حوزه ایمان از واژه‌هایی همچون دینداری سنتی و دینداری مدرن استفاده می‌کند. پس دین هنوز هم دغدغه آنهاست، فقط اشکال در رفتار ما بزرگ‌ترهاست که الگویی شایسته از دینداری خود نبوده‌ایم.

حسین علیزاده، جوانی 24 ساله است که تحصیلاتش را در رشته فلسفه به اتمام رسانده است، درباره تجربه خودش می‌گوید: وقتی دانشگاه قبول شدم و از شهر کوچک پدری‌ام به یک شهر بزرگ آمدم شرایط به گونه‌ای پیش رفت که دین برایم معنای وسیع‌تری پیدا کرد، سوالات جدی‌تری در ذهنم شکل گرفت و سعی می‌کردم برای هر کار دینی مثل نماز و روزه یا مراسم مذهبی دلیل و برهان منطقی پیدا کنم؛ اما والدینم سوالات یا سخنان مرا به پای بی‌دینی می‌گذاشتند، کافی بود رنگ و شکل لباسم کمی تغییر کند یا نماز اول وقتم کمی دیرتر اقامه شود، آن‌و‌قت پدر و مادرم بسرعت قضاوتم می‌کردند، گاهی هم این تغییر را حاصل دانشجو شدنم می‌دانستند اما من آدم بی اعتقادی نیستم، برای روزه گرفتن هم دلایل خودم را دارم اما این را می‌دانم، که اگر روزی بر اثر زخم معده هم مجبور شوم روزه نگیرم آنها گمان می‌کنند دارم از وظیفه‌ام شانه خالی می‌کنم.

محمد جوانی 32 ساله و متاهل است. او می‌گوید: ماه رمضان را خیلی دوست دارم نه به خاطر این‌که فقط روزه دارم و چیزی نمی‌خورم. در این ماه رابطه‌ام با اطرافیان بویژه همسرم خیلی بهتر است. بیشتر کمکش می‌کنم، بهتر با او رفتار می‌کنم، صمیمیت‌مان دور سفره افطار بیشتر از روزهای عادی است و به پدر و مادرم هم بیشتر رسیدگی می‌کنم، به نظر من همه اینها از برکات ماه رمضان است.

وی می‌افزاید: وقتی یک ماه کمتر دروغ بگوییم، کمتر مردم‌آزاری کنیم، کمتر غیبت کنیم اینها برایمان عادت می‌شود و واقعا رمضان ماه خودسازی است.

گاه والدین فرزندشان را با نگاه به گذشته پرورش می‌دهند و تلاش می‌کنند فرزندان با همان تربیت و معیاری بزرگ شوند که خودشان رشد یافته‌اند؛ بنابراین وقتی فرزند پا به عرصه اجتماع می‌گذارد فاصله زیادی بین خود و والدینش می‌یابد. رفتار مستبدانه یا قهرگونه والدین در این زمینه، آغاز ایجاد یک بی‌اعتمادی عمیق است. بهتر این است که نه فرزندان شتابزده عمل کنند و اعمال والدینشان را بی‌اعتبار جلوه دهند و نه والدین در برابر سوالات و شبهات فرزندان جبهه بگیرند و پرخاش کنند.

یکی دیگر از دلایل تفاوت در باورهای والدین و فرزندان این است که برخی از فرزندان نقص‌های والدین در اختلافات زناشویی، مشکلات مالی، اشتباهات روزمره و... را به پای عملکرد دینی والدین می‌گذارند، جالب است که چنین تفکری از سوی والدین نیز دربرابر فرزندان وجود دارد، برخی والدین نیز اشتباهات یا لغزش‌های فرزندانشان را فقط به نوع دینداری آنها ربط می‌دهند و به این ترتیب نقش خانواده بخصوص والدین، دوستان و... را نمی‌بینند، در حالی که برای هر نقص یا اشتباهی جریانی از علل در کار است و بسنده کردن به امری کلی، مثل دین خطاست.

زهرا ابراهیمی که 18 ساله است، می‌گوید: من و والدینم با هم خیلی فرق داریم، آنها مرا نمی‌پذیرند و من هم به رفتار آنها اعتراض دارم. آنها بسیار مومن و محترم هستند اما تا جایی که یاد دارم همیشه با هم اختلاف داشته‌اند، تنش در خانه ما خیلی زیاد است. حتی وقتی درباره من با هم بحث می‌کنند هر کدام تقصیر را به گردن دیگری می‌اندازد پدرم، مادرم را بی‌کفایت می‌داند و مادرم پدرم را بی‌توجه. وقتی دینداری آنها نمی‌تواند قبل از هرکس به خودشان کمک کند، چطور ممکن است به ‌من کمک کند.

برخی دیگر از تفاوت‌های بین نسلی، مخصوص یک دوره و زمان خاص نیست، بلکه در ادوار گذشته هم حاکم بوده، به‌عنوان مثال جوانان معمولا در امور دینی هیجان‌مدار هستند و میانسالان مناسک‌گرا. این تفاوت‌ها در زمان‌های خاص مثل مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا یا مراسم شب قدر در ماه رمضان خود را بیشتر نشان می‌دهد. شور و اشتیاق جوانان در این روزها به‌روشنی نشان می‌دهد که آنان گرایشی عمیق و درونی به دین و مذهب دارند.

با وجود تمام این تفاوت‌ها نقش خانواده‌ها در شکل و میزان دینداری فرزندان امری اجتناب‌ناپذیر است. خانواده‌هایی که مذهبی‌اند به تبع فرزندان مذهبی پرورش می‌دهند و فرزندان معمولا از آنچه که می‌بینند تاثیر می‌گیرند و الگوبرداری می‌کنند نه صرفا از چیزی که می‌شنوند؛ هیچ گروهی به اندازه خانواده در تکمیل و تکریم شخصیت فرزندان نقش ندارد. اگر شرایط گفتمان مناسب بین دو نسل برقرار باشد، تفاوت بین دو نسل هم کمرنگ‌تر می‌شود، زیرا این تعامل دو طرفه می‌تواند به هر دو گروه کمک کند تا یک دینداری پویا و زنده را روشنی‌بخش راهشان کنند.

شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

استقبال ‌از ماه‌ترین ‌ماه سال

کوتاهی و قصورم را نبین که من به حکم بنده بودنم خطا رفته‌ام، عهد شکسته‌ام، راه گم کرده‌ام و در گذر از فراز و نشیب این روزگار تلخ دوباره به آغاز رمضانت رسیده‌ام و تو به حکم رحمان بودنت به من رحم کرده‌ای، درهای آسمانت را گشوده‌ای و دوباره به من جراتِ خواستن داده‌ای.

حالا این منم در آغاز یک مهمانی بزرگ، بال‌هایم شکسته، زخم روزگاران قلبم را فشرده است اما به تو امید بسته‌ام، ترس دوری‌ات را با امید نزدیکی‌ات همراه کرده‌ام من در میانه این خوف و رجا به ماه رمضانت چنگ زده‌ام، به انتظار شب قدر‌ نشسته‌ام. من تو را وکیل خود کرده‌ام، که رحم کنی و ببخشی و آزادم کنی از هوا و هوس و هر چه خصلت‌های ناشایست است.

تفاوت‌های بین نسلی در روزه‌داری را درک کنیم

روز اول ماه مبارک بود، همیشه در همین ماه وقتی صبح‌ها سوار قطار مترو می‌شوم چند نفری از آن تعداد قلیلی که روی صندلی نشسته‌اند در حال قرآن خواندن هستند، من و دوستم هم کنار هم ایستاده بودیم، شیشه آبی درآورد و تعارف کرد: گفتم روزه‌ام، مگر امسال روزه نمی‌گیری؟ گفت من امسال تحمل روزه‌داری ندارم روزه‌داری برای بدن سود که ندارد هیچ، کلی هم ضرر دارد. راستش تازگی‌ها فکر می‌کنم مردم برای راضی کردن خودشان هم که شده به گفته این دکتر و آن دکتر، دلشان را خوش می‌کنند، اما من واقع‌بینم، خودآزاری هم نمی‌کنم!

گفتم: موضوع روزه که بحث سود و زیان نیست، بلکه پیش‌فرض مهم روزه‌داری بعد معنوی آن است، ضمن این‌که اگر بحث سلامتی و مراقبت از خود هم مطرح باشد با یک جستجوی اینترنتی ساده کلی تحقیقات معتبر و آزمایش‌های دقیق وجود دارد که فواید روزه‌داری را ثابت می‌کند. هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت من که صبح تا بعدازظهر باید جواب ارباب رجوع را بدهم حالا گیریم یک ساعت هم از ساعت کارمان کم شود، این گرسنگی و تشنگی در کیفیت کارمان که اثر دارد. خود خدا هم راضی نیست که من برای این‌که روزه بگیرم، در اداره کارِ مردم را دیرتر راه بیندازم، اصلا مگر این جزء حق‌الناس نیست من دوست ندارم حق‌الناس به گردنم بماند به همین خاطر هم روزه نمی‌گیرم!

گفتم: من با تو موافق نیستم خوب روزه هم جزء حق‌الله است، آدم روزه‌دار خدا را در سطح بالاتری می‌بیند خودش را مسئول‌تر حس می‌کند؛ روزه‌داری دلیل خوبی برای کم‌کاری نیست، مگر در صدر اسلام این همه امکانات و رفاه وجود داشت، با این حال مسلمانان در شرایط خیلی سخت‌تر روزه می‌گرفتند و از کارشان هم نمی‌زدند.

در روزهای بلند تابستان، روزه‌داری کمی سخت‌تر می‌شود، باید باوری در پس 17ـ16 ساعت نخوردن و ننوشیدن جا خوش کرده باشد که بتوانی گرسنگی و تشنگی را تنها به دلیل فرمان الهی تاب بیاوری. حالا به دلیل آفتاب داغ تابستان و بلندی روز است یا تغییر نگرش و دیدگاه‌ها، روزه‌داری و روزه‌خواری یکی از بحث‌های داغ این روزهاست. گاهی پدر و مادرها از بی‌اعتقاد شدن فرزندانشان گله می‌کنند، گاهی فرزندان از تعصب و سنتی بودن والدین شکایت دارند. تفاوت بین نسل‌ها و به تبع آن تفاوت در دینداری هم یکی از مهم‌ترین این تفاوت‌هاست که در ماه‌هایی مثل ماه مبارک رمضان خودش را بیشتر نشان می‌دهد. برخی از والدین خود را مقصر این مساله می‌دانند و برخی دیگر فکر می‌کنند فرزندشان از مسیر هدایت دور افتاده است. این در حالی است که نسل حاضر، نسلی بی‌اعتقاد نیست، زیرا هنگام سخن گفتن در حوزه ایمان از واژه‌هایی همچون دینداری سنتی و دینداری مدرن استفاده می‌کند. پس دین هنوز هم دغدغه آنهاست، فقط اشکال در رفتار ما بزرگ‌ترهاست که الگویی شایسته از دینداری خود نبوده‌ایم.

حسین علیزاده، جوانی 24 ساله است که تحصیلاتش را در رشته فلسفه به اتمام رسانده است، درباره تجربه خودش می‌گوید: وقتی دانشگاه قبول شدم و از شهر کوچک پدری‌ام به یک شهر بزرگ آمدم شرایط به گونه‌ای پیش رفت که دین برایم معنای وسیع‌تری پیدا کرد، سوالات جدی‌تری در ذهنم شکل گرفت و سعی می‌کردم برای هر کار دینی مثل نماز و روزه یا مراسم مذهبی دلیل و برهان منطقی پیدا کنم؛ اما والدینم سوالات یا سخنان مرا به پای بی‌دینی می‌گذاشتند، کافی بود رنگ و شکل لباسم کمی تغییر کند یا نماز اول وقتم کمی دیرتر اقامه شود، آن‌و‌قت پدر و مادرم بسرعت قضاوتم می‌کردند، گاهی هم این تغییر را حاصل دانشجو شدنم می‌دانستند اما من آدم بی اعتقادی نیستم، برای روزه گرفتن هم دلایل خودم را دارم اما این را می‌دانم، که اگر روزی بر اثر زخم معده هم مجبور شوم روزه نگیرم آنها گمان می‌کنند دارم از وظیفه‌ام شانه خالی می‌کنم.

محمد جوانی 32 ساله و متاهل است. او می‌گوید: ماه رمضان را خیلی دوست دارم نه به خاطر این‌که فقط روزه دارم و چیزی نمی‌خورم. در این ماه رابطه‌ام با اطرافیان بویژه همسرم خیلی بهتر است. بیشتر کمکش می‌کنم، بهتر با او رفتار می‌کنم، صمیمیت‌مان دور سفره افطار بیشتر از روزهای عادی است و به پدر و مادرم هم بیشتر رسیدگی می‌کنم، به نظر من همه اینها از برکات ماه رمضان است.

وی می‌افزاید: وقتی یک ماه کمتر دروغ بگوییم، کمتر مردم‌آزاری کنیم، کمتر غیبت کنیم اینها برایمان عادت می‌شود و واقعا رمضان ماه خودسازی است.

گاه والدین فرزندشان را با نگاه به گذشته پرورش می‌دهند و تلاش می‌کنند فرزندان با همان تربیت و معیاری بزرگ شوند که خودشان رشد یافته‌اند؛ بنابراین وقتی فرزند پا به عرصه اجتماع می‌گذارد فاصله زیادی بین خود و والدینش می‌یابد. رفتار مستبدانه یا قهرگونه والدین در این زمینه، آغاز ایجاد یک بی‌اعتمادی عمیق است. بهتر این است که نه فرزندان شتابزده عمل کنند و اعمال والدینشان را بی‌اعتبار جلوه دهند و نه والدین در برابر سوالات و شبهات فرزندان جبهه بگیرند و پرخاش کنند.

یکی دیگر از دلایل تفاوت در باورهای والدین و فرزندان این است که برخی از فرزندان نقص‌های والدین در اختلافات زناشویی، مشکلات مالی، اشتباهات روزمره و... را به پای عملکرد دینی والدین می‌گذارند، جالب است که چنین تفکری از سوی والدین نیز دربرابر فرزندان وجود دارد، برخی والدین نیز اشتباهات یا لغزش‌های فرزندانشان را فقط به نوع دینداری آنها ربط می‌دهند و به این ترتیب نقش خانواده بخصوص والدین، دوستان و... را نمی‌بینند، در حالی که برای هر نقص یا اشتباهی جریانی از علل در کار است و بسنده کردن به امری کلی، مثل دین خطاست.

زهرا ابراهیمی که 18 ساله است، می‌گوید: من و والدینم با هم خیلی فرق داریم، آنها مرا نمی‌پذیرند و من هم به رفتار آنها اعتراض دارم. آنها بسیار مومن و محترم هستند اما تا جایی که یاد دارم همیشه با هم اختلاف داشته‌اند، تنش در خانه ما خیلی زیاد است. حتی وقتی درباره من با هم بحث می‌کنند هر کدام تقصیر را به گردن دیگری می‌اندازد پدرم، مادرم را بی‌کفایت می‌داند و مادرم پدرم را بی‌توجه. وقتی دینداری آنها نمی‌تواند قبل از هرکس به خودشان کمک کند، چطور ممکن است به ‌من کمک کند.

برخی دیگر از تفاوت‌های بین نسلی، مخصوص یک دوره و زمان خاص نیست، بلکه در ادوار گذشته هم حاکم بوده، به‌عنوان مثال جوانان معمولا در امور دینی هیجان‌مدار هستند و میانسالان مناسک‌گرا. این تفاوت‌ها در زمان‌های خاص مثل مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا یا مراسم شب قدر در ماه رمضان خود را بیشتر نشان می‌دهد. شور و اشتیاق جوانان در این روزها به‌روشنی نشان می‌دهد که آنان گرایشی عمیق و درونی به دین و مذهب دارند.

با وجود تمام این تفاوت‌ها نقش خانواده‌ها در شکل و میزان دینداری فرزندان امری اجتناب‌ناپذیر است. خانواده‌هایی که مذهبی‌اند به تبع فرزندان مذهبی پرورش می‌دهند و فرزندان معمولا از آنچه که می‌بینند تاثیر می‌گیرند و الگوبرداری می‌کنند نه صرفا از چیزی که می‌شنوند؛ هیچ گروهی به اندازه خانواده در تکمیل و تکریم شخصیت فرزندان نقش ندارد. اگر شرایط گفتمان مناسب بین دو نسل برقرار باشد، تفاوت بین دو نسل هم کمرنگ‌تر می‌شود، زیرا این تعامل دو طرفه می‌تواند به هر دو گروه کمک کند تا یک دینداری پویا و زنده را روشنی‌بخش راهشان کنند.

شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

شهرام محمودی: ورزش یعنی یک ‌ماه اول زندگی بچه‌ات را نبینی

شهرام محمودی: ورزش یعنی یک ‌ماه اول زندگی بچه‌ات را نبینی

از نسل طلایی والیبال ایران است. قصد رفتن کرده، هرچند خیلی‌ها می‌خواهند او هنوز هم باشد و با پرش‌های جانانه‌اش برای تیم ملی امتیاز بگیرد.
همسر والیبالیست ها همسر شهرام محمودی خانواده شهرام محمودی پسر شهرام محمودی بیوگرافی شهرام محمودی اینستاگرام والیبالیست ها اینستاگرام شهرام محمودی

شهرام محمودی، ملی‌پوش والیبال ایران که ورزش را با دروازه‌بانی فوتبال آغاز کرد و در مسیر راهش پینگ‌پنگ، شنا و دوچرخه‌سواری را هم تجربه‌کرد، در آخر به والیبال رسید تا نامش در فهرست نخستین تیم ملی والیبال ایران قرارگیرد که حضور در المپیک را دیده است.

محمودی پس از المپیک ریو با ورزش حرفه‌ای خداحافظی کرد. البته نه برای همیشه. پشت‌خط‌‌‌‌زن تیم ملی والیبال ایران پیشتر گفته که می‌خواهد یک سال از بازی‌های ملی دور باشد تا به آسیب‌دیدگی‌های جدی‌اش برسد‌. با این حال حتی فکر به این‌که سال آینده باید بازی‌های لیگ جهانی را از تلویزیون ببیند هم ناراحتش می‌کند. برادر بزرگ‌تر او بهنام، یکی از لژیونرهای مطرح دوران والیبالی خود بود‌. همراه با این بازیکن چمدان را بستیم و گشتی به زندگی غیروالیبالی‌اش زدیم.

کرج؟

ایران کوچک . جایی که خیلی از مردم برای رسیدن به موفقیت و میانبری به تهران به آنجا می‌روند، اما خاکش خیلی گیراست و ماندگار می‌شوند.

نخستین بازی ملی؟

سال۹۰ بود که برای مسابقات انتخابی لیگ جهانی بازی کرده‌بودم و واقعا هیجان داشتم. حس فوق‌العاده‌ای بود.

توپ میکاسا؟

یک رویای واقعی. از بچگی با آن بزرگ شدم و تمام دنیا و رویایم با والیبال با همین توپ بود.

لمس توپ؟

خیلی کوچک بودم. سال دوم ابتدایی. نخستین مسابقه‌ای هم که دادم سال چهارم ابتدایی بودم. رقابت‌های مینی‌ والیبال کشور بود و برای نخستین‌بار زمین و میدان مسابقه را می‌دیدم.

پشت‌خط‌زنی؟

من ابتدا دریافت‌کننده بودم، اما چون آرنجم شکسته بود و نمی‌توانستم به راحتی ساعد بزنم مدتی دفاع وسط بازی کردم و در نهایت شدم پشت خط‌زن در والیبال.

پشت کسی هم درآمدی؟

خیلی وقت‌ها به خاطر هیکل درشتم پشت خیلی‌ها درآمدم.

ولاسکو؟

دیکتاتور. همین خصوصیتش هم سبب شد که از نظر من تیم ملی والیبال ایران یک دوره دیرتر به المپیک برود و این بازی‌ها را در سال۲۰۱۲ و در لندن از دست بدهد.

کواچ؟

جوان و خوش‌قلب که به نظر من در ایران با او آن‌طور که باید، رفتار نشد. در حالی که والیبال ایران همراه با او در سال‌های۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ بهترین نتایج دوران را به دست آورد. هرچند کمتر به ۲۰۱۵ می‌پردازند. در حالی که ما در این سال یک برد بیشتر از سال قبل هم داشتیم و اگر با یکسری مشکلاتی که پیش‌آمد بازی مقابل لهستان در تهران را واگذار نمی‌کردیم همه چیز تغییر می‌کرد.

لوزانو؟

کسی که والیبال ایران را به المپیک رساند.

فوتبال؟

رشته‌ای که خودم خیلی آن را دوست‌داشتم و حتی ورزش را با همین رشته آغاز کردم. ابتدا دروازه‌بان بودم و حتی تا آستانه قرارداد با باشگاه نوجوانان پیکان هم رفتم، اما در نهایت والیبال را انتخاب کردم.

ورزش‌ها؟

دوست‌داشتنی‌اند. دبیرستان هم که بودم به همه مسابقات می‌رفتم. از والیبال گرفته تا پینگ‌پنگ، شنا و دوچرخه‌سواری.

پرسپولیس؟

سرور استقلاله.

مردم و محمودی؟

یک حس خوب و ناب. حس حمایت و مهربانی. بدون شک والیبال هرچه دارد بخش اعظم آن مدیون همین مردم است. مردم و تماشاگرانی که همیشه و همه جا ما را حمایت کردند. وقتی مسابقه داریم به سالن‌ها می‌آیند و از ما حمایت می‌کنند. مردمی که باعث شدند میزبانی ایران در رقابت‌های مختلف برای کشورها و رقبای دیگر ترسناک شود.

همسر والیبالیست ها همسر شهرام محمودی خانواده شهرام محمودی پسر شهرام محمودی بیوگرافی شهرام محمودی اینستاگرام والیبالیست ها اینستاگرام شهرام محمودی

اینستاگرام؟

فضای خوبی که می‌توانیم با دوستان و طرفدارانمان در ارتباط باشیم. البته اگر خوب استفاده کنیم و جنبه داشته‌باشیم که متاسفانه فرهنگ استفاده از خیلی ابزارها در کشور ما آموزش داده نمی‌شود و همین موضوع سبب ایجاد مشکلات فراوانی می‌شود، اما در مجموع و بدون در نظر گرفتن این مشکلات این شبکه جایی است که می‌توانیم با طرفدارانمان در ارتباط باشیم و به نظرم وظیفه ماست که به محبت‌هایشان جواب دهیم و نظرات و انتقاداتشان را بخوانیم.

آسیب‌دیدگی؟

بدترین بخش ورزش که هیچ راه فراری از آن نیست. ورزش حرفه‌ای خیلی بی‌رحم است و مصدومیت هم بی‌رحم‌ترین آن است. البته اکنون اوضاع خیلی بهتر شده ‌است. چند سال پیش وقتی یک بازیکن آسیب می‌دید به طور کامل از صحنه ورزش قهرمانی دور می‌شد و از نظر روحی خیلی آسیب می‌دید، اما الان خوشبختانه با بهتر‌شدن وضعیت علمی ورزش و همچنین پیشرفت والیبال در ایران دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نیستیم. حتی در همین لیگ می‌بینیم بازیکنانی که مدتی طولانی آسیب داشتند دوباره به میدان رقابت‌ها برمی‌گردند و باشگاه‌ها هم از آنها استفاده می‌کنند.

دغدغه اصلی؟

بردن و پیروزی. بهترین بودن و همیشه بهترین عملکرد را ارائه دادن. این‌که بدون هیچ منتی در اختیار تیمم باشم. در زندگی خصوصی هم این‌که به خانواده‌ام خدمت کنم و کنارشان باشم.

زایتسف؟

بازیکن خوب و توانمند و قابل احترام ایتالیایی که جوان‌ترها خیلی می‌توانند از او یاد بگیرند.

ورزش قهرمانی یعنی یک ماهگی بچه‌ات را نبینی

کودکان کار؟

بچه‌هایی که نیازمند توجه مردم و مسئولان هستند. نباید یادمان برود که این بچه‌ها گناهی ندارند و بدون انتخاب خودشان، وارد این زندگی سخت شده‌اند. امیدوارم مسئولان بیش از پیش به آنها توجه کنند، چون واقعا نیازمند توجه و برنامه‌ریزی هستند.

سیاست؟

هیچ علاقه‌ای به این موضوع ندارم.

والیبالیست‌شدن آرسام؟

این مستقیم به پسرم مربوط است. البته برای فکر‌کردن درباره این موضوع خیلی زود است، اما به طور کلی اگر بخواهد سمت ورزش حرفه‌ای برود من وظیفه‌ام فقط راهنمایی و هدایت کردنش است. سعی می‌کنم تا جایی که بشود برای تربیت‌کردنش وقت بگذارم و او را به فردی هدفمند و مفید برای جامعه‌اش تبدیل کنم. ورزش حرفه‌ای واقعا سخت است و سعی می‌کنم ابعاد مختلف سختی آن را به فرزندم نشان دهم، اما در نهایت او خودش تصمیم می‌گیرد.

موسیقی؟

انتقال حس آرامش‌بخش. بویژه وقتی که حال خوبی نداری یک موسیقی خوب واقعا حس مثبتی به انسان منتقل می‌کند.

تاهل؟

بخش بسیار مهم زندگی یک ورزشکار حرفه‌ای‌ است. داشتن یک همسر خوب واقعا یک ورزشکار را از نظر روانی حمایت می‌کند و سبب می‌شود همیشه حس کنی یک حامی بزرگ داری.

همسر؟

فکر می‌کنم باید از خانواده‌ام، بویژه مادر و همسرم تشکر ویژه کنم که همیشه حمایتم کردند. همیشه با بداخلاقی‌های من ساختند و دوری‌های زیادی تحمل کردند. شاید برخی بگویند چه دوری‌ای، این همه مسافرت می‌روند و لذت می‌برند، اما واقعا ورزش قهرمانی دشوار است. این را زمانی خواهید فهمید که پسرتان به دنیا بیاید اما شما به محض دیدنش به مسابقه بروید و کل ماه نخست زندگی او را نبینید.

والیبال بدون شهرام محمودی؟

اتفاق خاصی نمی‌افتد. به قول یکی از دوستان این قطار راه خودش را پیدا کرده‌است و اگر کسی هم از آن پیاده شود مشکلی برایش پیش نخواهد آمد. شاید کمی جایگزین پیدا‌کردن برای بعضی بازیکنان سخت باشد که البته آن هم با وجود استعدادهای خوب در کشور حل شدنی است.

داشته‌های معنوی زندگی؟

داشتن احترام و محبوبیت بین مردم واقعا لذت‌بخش است. جدای از آن بودن در کنار خانواده و افرادی که دوستشان دارم و از‌ آنها انرژی می‌گیرم.

برادر؟

مثل کوه.

پیشکسوتان؟

قشری که باید به آنها توجه شود. پیشکسوتان همان افرادی هستند که سال‌ها پیش برای ورزش این مملکت زحمت کشیده‌اند و خدمت کرده‌اند. باید جایگاه خوبی برای آنها قائل باشیم.

جنگ؟

حس ناامیدی و یاس. آواره‌شدن آدم‌ها و تنهایی. امیدوارم روزی بیاید که دیگر هیچ جنگی در دنیا نبینیم.

کار خیر؟

یک وظیفه همگانی. حتی اگر آن کار خیر گرفتن دست یک نفر و رد کردنش از خیابان باشد. به نظرم ما ورزشکاران یا هنرمندان وظیفه بیشتری در این زمینه داریم و باید الگو باشیم.

پول؟

نباید به دروغ بگوییم بی‌ارزش است. اتفاقا باید به اندازه‌ای باشد که بتوان حداقل‌ها را در زندگی با آن تامین کرد.

محمد موسوی؟

بهترین سرعتی‌زن دنیا و دوستی که می‌شود همیشه به او تکیه کرد.

حال این روزهایت؟

فعلا که گردنم آسیب‌دیده و خیلی خوب نیستم. نزدیک پلی‌آف و بازی‌های پرفشار هم هست که دیگر بدتر.

المپیک ۲۰۱۶ریو؟

رویایی که جامعه ورزش ایران منتظر آن بود و محقق شد.

محمدرضا داورزنی؟

مدیری که برای تک‌تک این داشته‌های والیبال زحمت کشید و برنامه‌ریزی کرد.

روزی که باید والیبال را از تلویزیون ببینی؟

مطمئن هستم که خیلی سخت خواهد‌ بود، اما به هر حال تصمیمی است که گرفتم تا به آسیب‌هایم برسم.

انرژی توپ؟

والیبال و ورزش از نظر من یک جبهه است که می‌توان خیلی از حرف‌ها را در آن عملی کرد. مثلا سالی که دوبار در تهران با نتیجه ۳ بر صفر‌آمریکا را شکست دادیم و انرژی توپی در جامعه تزریق کردیم.

اینستاگرام شهرام محمودی اینستاگرام والیبالیست ها بیوگرافی شهرام محمودی پسر شهرام محمودی خانواده شهرام محمودی همسر شهرام محمودی همسر والیبالیست ها


ادامه مطلب ...