مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

دعای رفع ترس و وحشت در آیات و روایات

[ad_1]

دعای رفع ترس و وحشت شامل برخی از سوره های قرآن و برخی از آیات است. دعای ترس و وحشت در روایاتی از امامان نیز روایت شده است که شامل اذکار است.

چنانچه ترس و اضطراب بی مورد همراه با دلهره و دلشوره بر انسان غلبه کند و علت مشخص یا نامشخصی داشته باشد و یا اینکه انسان احساس عجیبی از ناامنی را داشته باشد همواره باید از خداوند استعانت بجوید.

دعای رفع ترس در آیات قرآن

  • برای دفع ترس و اضطراب و دلهره می توان آیات 45 و 46 سوره مبارکه الاسراء را که به کار بردن آنها خصوصا به جهت دفع ترس، اضطراب، دلهره، دلشوره و همچنین دفع دشمن بسیار موثر است قرائت نمود. این آیات شریفه حصاری محکم است:

«وَ إِذَا قَرَأْتَ الْقُرآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا ﴿45﴾ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا ﴿46﴾»

  • هر کس با ایمان سوره مبارکه انسان را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن و با حال وضو بنویسد و در موم گیرد و با خود دارد از هر نوع خوف و فزع محفوظ ماند.
  • چنانچه شخصی از چیزی ترس داشته باشد مانند آن که از پادشاهی می ترسد یا از درنده ای وحشت دارد ذکر «یا مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ إِیاکَ نَعْبُدُ وإِیاکَ نَسْتَعِینُ» را ۱۱ مرتبه تکرار کند آن مانع برطرف خواهد شد.
دعای رفع ترس . دعای ریحتن ترس . دعای غلبه بر ترس
دعای رفع ترس

دعای رفع ترس در کلام پیامبر (ص)

در برکات این سوره سبا از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده: هر کس سوره «سبأ» را بنویسد و بر خود بیاویزد هیچ حیوان و جنبنده آزار دهنده ای به او نزدیک نمی شود و اگر نوشته این سوره را بشوید و از آن بنوشد و مقداری از آن را بر خود بپاشد، اگر از چیزی می ترسد، ایمنی یافته و ترسش می ریزد و اگر صورتش را با آن بشوید نیز ترس و هراسش از بین می رود

دعای رفع ترس در کلام امام علی (ع)

در الخصال از حضرت امیرالمومنین روایت شده است که قبل از خوابیدن و قرار گرفتن در رختخواب و فراش بگویید :

«أُعِیذُ نَفْسِی وَ دِینِی وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ مَالِی وَ خَوَاتِیمَ عَمَلِی وَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی وَ خَوَّلَنِی بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ عَظَمَةِ اللَّهِ وَ جَبَرُوتِ اللَّهِ وَ سُلْطَانِ اللَّهِ وَ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ رَأْفَةِ اللَّهِ وَ غُفْرَانِ اللَّهِ وَ قُوَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَةِ اللَّهِ وَ جَلَالِ اللَّهِ وَ بِصُنْعِ اللَّهِ وَ أَرْکَانِ اللَّهِ وَ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ بِقُدْرَةِ اللَّهِ عَلَى مَا یشَاءُ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنْ شَرِّ مَا یدِبُّ فِی الْأَرْضِ وَ ما یخْرُجُ مِنْها وَ مِنْ شَرِّ ما ینْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یعْرُجُ فِیها وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیتِها إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَی‏ءٍ قَدِیرٌ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ»

و هر کس چنین کند خداوند او را از هر چه می ترسد پناه می دهد و پیامبر (ص) به آن حسنین علیهم السلام را تعویذ می فرمودند

دعای رفع ترس و تاثیر تربت امام حسین (ع)

سیّد ابن طاووس گوید: در کتاب مصباح الزّائر آورده‌ایم: هنگامى که امام صادق (ع) به عراق رفتند، مردم خدمت ایشان شرفیاب شدند و گفتند: مولاى ما، دانسته ‌ایم که خاک مرقد مطهّر حضرت امام حسین (ع) موجب شفا از هر بیمارى است؛ آیا وسیله ایمنى از هر ترسى هم مى ‌باشد؟ در پاسخ فرمود: «آرى، اگر کسى بخواهد از هر بیمى در امان بماند، تسبیحى که از خاک مرقد امام حسین (ع) ساخته شده است را بردارد و هنگامى که در بستر آرمید، آن را به دست بگیرد و سه بار دعاى لیلة المبیت را بخواند.

«أَمْسَیتُ اللَّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمَامِکَ الْمَنِیعِ الَّذِی لاَیطَاوَلُ وَ لاَیحَاوَلُ‌ مِنْ شَرِّ کُلِّ غَاشِمٍ وَ طَارِقٍ مِنْ سَائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَ مَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ الصَّامِتِ وَالنَّاطِقِ‌ فِی جُنَّةٍ مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ وَ لاَءِ أَهْلِ بَیتِ نَبِیکَ‌ مُحْتَجِباً مِنْ کُلِّ قَاصِدٍ لِی إِلَى أَذِیةٍ بِجِدَارٍ حَصِینٍ الْإِخْلاَصِ فِی الاِعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ وَالتَّمَسُّکِ بِحَبْلِهِمْ‌ مُوقِناً أَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ فِیهِمْ وَ بِهِمْ‌ أُوَالِی مَنْ وَ الَوْا وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا فَأَعِذْنِی اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَا أَتَّقِیهِ یا عَظِیمُ حَجَزْتُ الْأَعَادِی عَنِّی بِبَدِیعِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ‌ إِنَّا جَعَلْنَا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لاَیبْصِرُونَ‌»

سپس آن را بوسیده بر روى چشم بگذارد و بگوید:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ وَ بِحَقِّ صَاحِبِهَا وَ بِحَقِّ جَدِّهِ وَ أَبِیهِ وَ بِحَقِّ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ وَ بِحَقِّ وُلْدِهِ الطَّاهِرِینَ اجْعَلْهَا شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ سُوء»

دعای رفع ترس . دعا برای رهایی از ترس . دعای ریحتن ترس
دعای رفع ترس

نیز در حدیث دیگرى فرموده است: در هنگام برداشتن تربت بگو:

«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ طِینَةُ قَبْرِ الْحُسَینِ وَلِیکَ وَ ابْنِ وَلِیکَ اتَّخَذْتُهَا حِرْزاً لِمَا أَخَافُ وَ لِمَا لَا أَخَافُ»

هم چنین به سند دیگرى چنین روایت شده است :

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَخَذْتُهُ مِنْ قَبْرِ وَلِیکَ وَ ابْنِ وَلِیکَ فَاجْعَلْهُ لِی أَمْناً وَ حِرْزاً مِمَّا أَخَافُ وَ مِمَّا لَا أَخَافُ.»

روایت شده است که هر کس از زمام ‌دار یا شخص دیگرى مى ‌ترسد؛ اگر از منزل خود بیرون رود و به این کار مبادرت ورزد، [این کار] پناه او خواهد بود.

دعای رفع ترس در کلام امام باقر (ع)

ابوحمزه می گوید: امام محمدباقر (ع) به من فرمود: هرگاه پیشامدی برای تو رخ داد که موجب ترس و اندوه تو شد، به گوشه ای از خانه خود برو و بعد از خواندن دو رکعت نماز، هفتاد بار این دعا را بخوان:

«یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ‏ وَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»

(در نیت نماز می توانید بگویید: دو رکعت نماز نجات از غم و اندوه به جا می آورم قربۀ الی الله)

دعای رفع ترس در کلام امام صادق (ع)

امام صادق (ع) می‌فرماید: «در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» پناه نمی برد...»

حلبی می گوید: کسی به امام صادق (ع) عرض کرد وقتی تنها می شوم وحشت و اندوه مرا فرا می گیرد و آن گاه که میان مردم هستم چنین احساسی ندارم. حضرت به وی فرمودند: دستت را روی قلبت بگذار و بگو : «بسم الله» سپس دستت را بر قلبت کشیده و هفت بار بگو :«أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَى نَفْسِی»

هر کس در هر شب و روز، سوره جمعه را قرائت نماید از آنچه می ترسد ایمنی می یابد و هر چیز خوفناک و ترسناکی از او دور می شود.

همچنین از ایشان روایت است: هر کس در قرائت سوره جمعه مداومت ورزد اجر عظیمی نصیب او خواهد شد و از هر چیزی که موجب ترس و خوف اوست ایمن می گردد.

سید بن طاووس از قول امام صادق (ع) نقل کرده است: «اگر نوشته سوره محمد را بشویند و از آب حاصل از آن بنوشند برای آرام شدن ترس و اضطراب مفید است»

امام صادق (ع) فرموده است: اگر انسانی که دچار اضطراب و ترس است، از آب نوشته سوره صافات، استحمام کند آرامش می یابد.

دعای رفع ترس . دعای ریختن ترس . دعای غلبه بر ترس و وحشت
دعای رفع ترس

از امام صادق (ع) برای دفع وحشت روایت شده است و نافع است :

«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ بِاللَّهِ‏ وَ تَوَکَّلْتُ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ إِنَّهُ‏ مَنْ‏ یتَوَکَّلْ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ فَهُوَ حَسْبُهُ‏ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی کَنَفِکَ‏ وَ فِی جِوَارِکَ، وَ اجْعَلْنِی فِی أَمَانِکَ وَ فِی مَنْعِک»


دعای رفع ترس در کلام امام رضا (ع)

حضرت امام رضا (ع) فرمودند: هر کس از حادثه یا داهیه بزرگی بترسد و مال و جان او را تهدید کند و بخواهد در امان باشد پس بخواند سوره توحید و سوره نصر و این دعا را که جامع همه اسماء الحسنی است و بعد از خواندن هر ده اسم بگوید: «یا حافظ یا حفیظ یا رقیب یا قریب» ترس از وی برطرف می شود :

«الْمُتَکَبِّرُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ الْغَفَّارُ الْقَهَّارُ الْوَهَّابُ‏ الرَّزَّاقُ‏ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ‏ الْقَابِضُ الْبَاسِطُ الْخَافِضُ الرَّافِعُ الْمُعِزُّ الْمُذِلُ‏ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الْحَلیمُ‏ الْعَدْلُ‏ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ الْعَظِیمُ‏ الْغَفُورُ الشَّکُورُ الْعَلِی الْکَبِیرُ الْحَفِیظُ الْمُقِیتُ الْحَسِیبُ الْجَلِیلُ الْکَرِیمُ‏ الرَّقِیبُ‏ الْمُجِیبُ الْوَاسِعُ‏ الْحَکِیمُ‏ الْوَدُودُ الْمَجِیدُ الْمَاجِدُ الْبَاعِثُ الشَّهِیدُ الْحَقُ‏ الْوَکِیلُ‏ الْقَوِی‏ اَلمَتینُ الْوَلِی الْحَمِیدُ الْمُحْصِی الْمُبْدِءُ اْلْمُعِیدُ الْمُحْیی الْمُمِیتُ‏ الْحَی الْقَیومُ‏ الْواحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الْقادِرُ القاهِرُ الْمُقْتَدِرُ الْمُقَدِّمُ الْمُؤَخِّرُ الْأَوَّلُ‏ الْآخِرُ الظَّاهِرُ الْباطِنُ‏ الْوَلیُّ الْمُتَعَالِی‏ الْبَرُّ التَّوَّابُ‏ اَلمُنعِمُ الْمُنْتَقِمُ الْعَفُوُّ الرَّءُوفُ‏ مالِکُ الْمُلْکِ‏ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ‏ الْمُقْسِطُ الْجَامِعُ‏ الْغَنِی‏ الْمُغْنِی الْمَانِعُ الضَّارُّ النَّافِعُ النُّورُ الْهَادِی الْبَدِیعُ الْبَاقِی الْوَارِثُ الرَّشِیدُ الصَّبُورُ»

دعای رفع ترس در اذکار

هر که 1500 بار هر روز بخواند از ترس و پریشان احوالی ایمن بود و قرب حق تعالی یابد و صاحب یقین گردد:

«یا واحِدُ تَوَحَّدتَ بِالوَحدانِیَّةِ والوَحدانِیَّةُ فی وَحدانِیَّةِ وَحدانِیَّتِکَ یا واحِدُ»


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ذکر آرام بخش، دعای آرامش اعصابدعا برای آرامش اعصاب و …ذکر آرام بخشدعای آرامش اعصابدعاهای آرامبخشدعاهای آرامش بخشذکرهای آرامبخشذکرهای تعریف عجایب در بهشت زهرا در غسال خانه دهان پر از …دعا برای رفع بلا و سختی ، سفارش شده از امام سجاد ع ازدواج حضرت محمد ص با حضرت خدیجه س بـــــــاغ دعــــا جهت توانگری در شب جمعه هر شبش دو رکعت نماز بگذارد و در هر رکعت مرتبه سوره حمد و آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را خواص درمانی و مشکل گشایی سوره های قرآن به اجمالدر لیله المبیت چرا مشرکان حضرت علیع را به شهادت نرساندند؟ ازدواج در ربیع الاول و خواص سوره ها ،انواع دعا ،انواع نمازفضیلت و خواص سوره طلاق در بیان آیه من یتق الله هر کس تقوای الهی پیشه کند و از گناه گنجینه سوالات کاربران تبیان در باره حضرت مهدیعجگنجینه سوالات کاربران تبیان در باره حضرت مهدیعج دوست محترم اندیشه مهدویت، به طور المصباحبله جریان خواب فرعون و معبران و کاهنان از مبرزترین و ملموس ترین این قضایا است آنجایی تاریخی فرهنگی قرآنی قرآن و امنیت و اعتماد و آرامش سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی امنیت و اعتماد در قرآن تعریف امنیت امنیت مناظره خدا و شیطان یکی از زیباترین ونخستین مناظراتی که در عالم هستی اتفاق افتاده مناظره بین خدا و شیطان ذکر آرام بخش، دعای آرامش اعصابدعا برای آرامش اعصاب و روان آکا ذکر آرام بخشدعای آرامش اعصابدعاهای آرامبخشدعاهای آرامش بخشذکرهای آرامبخشذکرهای آرام بـــــــاغ دعــــا جهت توانگری در شب جمعه هر شبش دو رکعت نماز بگذارد و در هر رکعت مرتبه سوره حمد و مرتبه تعریف عجایب در بهشت زهرا در غسال خانه دهان پر از کرم پیرزن دعا برای رفع بلا و سختی ، سفارش شده از امام سجاد ع ازدواج حضرت محمد ص با حضرت خدیجه س در آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال با عرض سلام مسائل زیادی درباره امام زمان عج وجود دارد و در این جا قصد این نبوده که با ایات تاریخی فرهنگی قرآنی قرآن و امنیت و اعتماد و آرامش سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی امنیت و اعتماد در قرآن تعریف امنیت امنیت برگرفته خواص درمانی و مشکل گشایی سوره های قرآن به اجمال در لیله المبیت چرا مشرکان حضرت علیع را به شهادت نرساندند؟ ازدواج در ربیع الاول و خواص سوره ها ،انواع دعا ،انواع نماز فضیلت و خواص سوره طلاق در بیان آیه «من یتق الله» هر کس تقوای الهی پیشه کند و از گناه دوری گنجینه سوالات کاربران تبیان در باره حضرت مهدیعج گنجینه سوالات کاربران تبیان در باره حضرت مهدیعج دوست محترم اندیشه مهدویت، به طور کلی المصباح بله جریان خواب فرعون و معبران و کاهنان از مبرزترین و ملموس ترین این قضایا است آنجایی که مناظره خدا و شیطان یکی از زیباترین ونخستین مناظراتی که در عالم هستی اتفاق افتاده مناظره بین خدا و شیطان است که


ادامه مطلب ...

تفسیر حکیم؛ تطبیق آیات با مباحث مبتلا به جامعه

[ad_1]

گروه ادب: مدیر موسسه دارالعرفان الشیعی با اشاره به تفسیر لغوی و ادبی حکیم، اثر استاد حسین انصاریان، تاکید کرد: این اثر به دلیل تطبیق آیات با مسائل علمی و فضای جامعه و مسائل مبتلا به آن،  با دیگر تفاسیر نوشته شده از قرآن کریم متفاوت است.

بخش قرآن تبیان

 

تفسیر حکیم

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، سال هاست که شاهد فعالیت استاد حاج حسین انصاریان،  خطیب و مفسر قرآن کریم در عرصه های مختلف هستیم. آنچه که از سخنان عموم مردم بر می آید نشان می دهد که اکثریت آرای ایشان را به عنوان خطیب و سخنران می شناسند و با آثاری که از استاد منتشر شده است چندان آشنایی ندارند.

این در حالی است که از استاد حسین انصاریان آثار بسیاری به چاپ رسیده که ترجمه و تفسیر قرآن کریم،  صحیفه سجادیه،  اصول کافی،  مفاتیح الجنان و کتبی که در حوزه های علوم دینی و قرآنی نوشته شده از آن جمله است. بر این اساس باید تلاش کرد تا افکار عموم را با این بُعد از فعالیت استاد و آثاری که به چاپ رسیده است بیش از پیش آشنا کرد.

تفسیر حکیم از جمله آثار استاد است که به شرح و تفسیر آیات کلام الله مجید می پردازد. نخستین جلد این اثر ارزنده در سال 93 و در آستانه ماه محرم منتشر شد. این جلد شامل تفسیر سوره حمد و آیات اول تا 39 سوره بقره بود که به کوشش موسسه دارالعرفان الشیعی به چاپ رسید.

تفسیر حکیم اثر جدیدی از استاد حسین انصاریان است. قرار بر این بود که این تفسیر ارزشمند در قالب 30 جلد تالیف و منتشر شود. چند جلد دیگر از این دوره به کوشش استاد انصاریان تالیف شده است که مسئولان نشر موسسه دارالعرفان به ویرایش آن مشغول هستند و البتطه تاکنون جلدهای دیگری از این دوره منتشر شده است.

شرح و تفسیر قرآن با جنبه های علمی

سبک و سیاقی که مولف در نگارش این تفاسیر به کار گرفته است با دیگر تفاسیر موجود تفاوت دارد. استاد انصاریان در این دوره تلاش کرده است تا جنبه های مختلف علمی قرآن را شرح و تفسیر کند تا برای مسائل روز جامعه قابل استفاده باشد که این موضوع را می توان جزء دقایق و جامعیت این اثر برشمرد.

همچنین از دیگر ویژگی های این دوره می توان این مورد را بیان کرد که برخلاف روشی که در دیگر تفاسیر به کار گرفته می شود،  در این اثر به مباحث لغوی و ادبی تاکید شده و این موضوعات مورد توجه مولف قرار گرفته است. همچنین با توجه به مفاهیم آیات،  بحث های کلیدی از آیات قرآن که در حقیقت هدف نزول این کتاب آسمانی است مورد توجه واقع شده است.

در ادامه چاپ مجلدات این دوره،  موسسه دارالعرفان الشیعی از آماده سازی  جلد چهارم تفسیر حکیم به قلم استاد حسین انصاریان برای چاپ خبر داد و اعلام کرد که این موسسه در نظر دارد جلد پنجم این تفسیر را نیز تا پایان سال 95 منتشر کند. تفسیر حکیم حدود 20 جلد است که تاکنون با قلم استاد انصاریان 20 جزء از تفسیر قرآن کریم در قالب 40 جلد نگاشته شده است.بر همین اساس خبرگزاری ایکنا گفت وگویی با حجت الاسلام والمسلمین صابریان،  مدیر موسسه دارالعرفان داشته است که متن آن از نظرتان می گذرد؛

به تازگی خبری از آماده سازی جلد چهارم تفسیر حکیم استاد حاج حسین انصاریان منتشر شد. لطفا درباره این اثر که هم اکنون از این مفسر در دست انتشار است توضیح دهید.

تفسیر حکیم در حدود 20 جلد است. استاد انصاریان تاکنون حدود 20 جزء از قرآن کریم را تفسیر کرده اند که با دست نوشته ایشان،  این میزان به حدود 40 جلد می رسد. این میزان تا پایان آیات قرآن مشتمل بر 60 جلد خواهد شد. البته با توجه به نوع نگارش استاد که درشت نویسی می کنند و ملاحظاتی درباره آیات دارند،  هر سه جلد به یک کتاب 750 صفحه ای تبدیل می شود.

این اثر هم اکنون در مرکز موسسه در حال ویرایش، تنظیم و تحقیق است و کارهای فنی آن انجام می شود و پس از انجام بررسی های لازم،  نسبت به چاپ جلدهای چهارم و پنجم اقدام خواهد شد.

علت اینکه چاپ مجلدات با دست نوشته استاد انصاریان فاصله زمانی دارد،  این است که 20 جلد دست نوشته استاد تمام شده بود که چاپ آثار شروع شد. بر همین اساس بحث تحقیقات روی این آثار باید انجام می شد و به دست آوردن فهرست و بررسی موارد فنی به زمان نیاز داشت که همین موضوع سبب طولانی شدن فاصله زمانی میان چاپ اثر و نگارش مطالب توسط ایشان شد.

اکنون سه جلد چاپ شده است جلد چهارم را در دست چاپ داریم و در صدد هستیم که جلد پنجم را نیز تا پایان سال منتشر کنیم.

تفاسیر متعددی از مفسران مختلف به چاپ رسیده است. آیا این تفسیر با دیگر تفاسیر موجود تفاوتی دارد و ویژگی های خاصی را داراست؟

جای تفسیر حکیم در میان دیگر تفاسیر خالی بود که علت طرح این مطلب نیز نوع دیدگاه استاد به تفاسیر است. تفسیر حکیم از قلم استادی نگاشته می شود که نزدیک به نیم قرن در فضای جامعه حضور فیزیکی و فکری داشته است و قرآن را در طول نیم قرن به زبان مردم و با دقایق علمی و دقت هایی که باید در تفسیر کلام الله مجید وجود داشته باشد بیان کرده است. استاد سخت ترین مباحث را با بهره گیری از ساده ترین الفاظ و رساترین بیان مطرح کرده است،  به طوری که برخی از بزرگانی که این تفسیر را دیده اند، بر این موضوع اذعان دارند که اگر این تفسیر نوشته نمی شد، قطعاً جامعه دچار خسران می شد و خسارت می دید و این موضوع به دلیل نوع نگاهی است که استاد انصاریان در این تفسیر داشته  است.

لطفا درباره نوع نگاهی که استاد حاج حسین انصاریان در این اثر داشته اند توضیحات بیشتری را بیان کنید که مخاطب بتواند بیشتر نسبت به موضوع اطلاع پیدا کند.

در این تفسیر می بینید که ابتدا آیه شریفه قرآن کریم آورده شده است و پس از آن، ترجمه آیات آورده می شود. در ادامه این مطالب، نکاتی که مفسر می تواند مطرح کند را درباره این آیات بیان و درباره آن بحث کرده است. مثلاً ممکن است آیه ای را ببینید که سه تا چهار نکته داشته باشد. گاهی مواقع ممکن است از یک آیه، حتی تا 10 نکته یا بیشتر هم استفاده شود. نکته ها در ابتدا به صورت فهرست وار می آید و با آن بخش از آیه ای که این نکته از آن استفاده شده است ارائه می شود. استاد انصاریان به ویژه در مباحثی که کمتر در تفاسیر دیگر استفاده شده یا مورد توجه قرار گرفته، قوی وارد شده  است. ایشان همچنین در مباحث روز خیلی توانمند ورود کرده است؛ یعنی مطالب را با مسائل مبتلا به روز و علمی جامعه و فضای روز تطبیق داده.

برای مثال بحث یهود را در قرآن کریم می بینید که 100 صفحه درباره یهود با توجه به آیات قرآن در این تفاسیر مطرح شده است. در این راستا اولین آیه ای که به یهود پرداخته شده در مطلب آمده و هر جای دیگر که بحث یهود باشد، به این آیه ارجاع داده می شود. همچنین در بحث انفال و یا مبانی که در تفاسیر دیگر کمتر به صورت تفصیلی به آنها پرداخته شده است.

ممکن است در تفاسیر دیگر درباره برخی از آیات، فقط درباره کلمه مورد نظر توضیح اجمالی داده شده باشد، ولی به واسطه دردآشنا بودن مفسر تفسیر حکیم با درد جامعه، این آیات به صورت تحلیلی بحث شده است و در مباحث اعتقادی و فقهی و اخلاقی نیز موضوعات بیان شده است.

در صحبت ها اشاره کردید که این مطالب به سمع و نظر استادان و بزرگان نیز رسیده است. نظر متخصصان اهل فن درباره این تفسیر چیست؟

یکی از بزرگان که خود در بحث آیات الاحکام ورود پیدا کرده و متخصص در بحث فقه است،  گفته که وقتی استاد انصاریان به آیات الاحکام می رسد، گویی یک سیر جالبی را در این زمینه برای این آیه چیده است و نکات خوبی را مورد استفاده قرار داده و این حکم فقهی را به صورت ملموس با فضای ذهنی مخاطب خود قرار داده است.

آیا این تفسیر با توجه به خصوصیاتی که از آن مطرح شد،  برای عموم مردم نیز قابل استفاده است؟

این تفسیر همان طور که گفته شد خصوصیات خاصی دارد. هر دو گروه افرادی که از دسته خواص یا عامه مردم به این تفسیر مراجعه می کنند، می توانند بهره خود را از آن بگیرند. چون گاهی مواقع تفاسیر به صورت تخصصی نوشته شده که از این نمونه ها می توان به مجمع البیان اشاره کرد و گاهی مواقع تفسیر عمومی است.

تفسیر حکیم هم جامع مباحث تخصصی و هم مباحث عمومی است. البته استاد انصاریان بنای این را نداشت که در فضای دقت های ریز تفسیری وارد شود و به طور مثال به بررسی واژگان بپردازد و نظرات مفسران را درباره آن بررسی کند و نتیجه را بگوید، ولی ماحصل نتیجه ای که از این لغت و آیه و عبارت می شد استفاده کرد را مثل غذای آماده در اختیار مخاطب قرار می دهد و متخصص می فهمد که رسیدن به این غذای آماده یک پشتوانه دقیق می خواهد تا به این مرحله برسد؛ برای مثال یک غذای ساده ممکن است برای شما آورده شود،  ولی وقتی آن را می چشید،  می فهمید که پشتوانه آن یک مهارت بسیار قوی در آشپزی بوده که توانسته است آن غذا را این طور لذیذ در اختیار شما قرار دهد، ولی مخاطب فقط یک غذا را می خورد.

در بحث تفسیر حکیم نیز نکته هایی که اشاره شده، بسیار دقیق است و کسانی که دوست دارند می توانند به سایت موسسه دارالعرفان مراجعه کنند و از نمایندگی این موسسه که این اثر را دارند استفاده کنند. این اثر بسیار ماندگار و ارزشمند است که برای آیندگان نیز قابل استفاده خواهد بود.



[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آیا قرآن تحریف شده است؟ تحریف از ریشه حرف به معنای کناره می باشد، و تحریف کلام، کناره زدن از مسیر طبیعی آن توصیه قرآنی شیخ نخودکی به خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی عرض کردم دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجد یابم و بررسی تطبیقی حقوق کودک در قرآن و کنوانسیون …کنوانسیون حقوق کودک در دو امر نسبت به قرآن نقص و کاستی دارد اول در کمیت حقوقی از این ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانیدکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان خصوصیات افرادی که اسم اعظم دارند چیست؟ شهر سوالبنابر آنچه از روایات به دست می آید، اگر کسی از اسم اعظم خداوند باخبر باشد، ویژگی‌های قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، …قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ اسلام شیعی از اصل امامتدیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران …دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوالدو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزه آیا قرآن تحریف شده است؟ تحریف از ریشه «حرف» به معنای کناره می باشد، و تحریف کلام، کناره زدن از مسیر طبیعی آن است و توصیه قرآنی شیخ نخودکی به خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی عرض کردم دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجد یابم و ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانی دکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین، استخدام بررسی تطبیقی حقوق کودک در قرآن و کنوانسیون حقوق کودک کنوانسیون حقوق کودک در دو امر نسبت به قرآن نقص و کاستی دارد اول در کمیت حقوقی از این حیث که مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ اسلام شیعی از اصل امامت خصوصیات افرادی که اسم اعظم دارند چیست؟ شهر سوال بنابر آنچه از روایات به دست می آید، اگر کسی از اسم اعظم خداوند باخبر باشد، ویژگی‌های منحصری کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوال دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران حضرت دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر دارد یا پورتال طب سنتی ، اسلامی و ایرانی طب سنتی ایرانی و اسلامی طبسنتیایرانیو مهاجرت امام‌رضا‌ ع از مدینه به طوس، با وجود همه مظلومیت، اما برکات فراوانی داشت


ادامه مطلب ...

نگاهی به سیره رسول الله(ص) در آیات وحی

[ad_1]

تبیان به نقل از گروه معارف: حافظ کل قرآن کریم گفت: مهربانی برای عالمیان و حریص بودن به هدایت مردم از جمله خصلت های حضرت محمد(صلی الله و علیه وآله) است، که در آیات وحی به آن اشاره شده است.

بخش قرآن تبیان

سیره رسول خدا

حمیدرضا جعفری، حافظ کل قرآن کریم در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان جنوبی گفت: آیات قرآن کریم در موارد متعددی درباره خصلت ها و ویژگی های پیامبر(صلی الله و علیه وآله) سخن گفته که تأمل در آن درس آموز است.

وی اظهار کرد: در آیه 21 سوره احزاب آمده « لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا قطعا براى شما در رسول خدا سرمشقى نیکوست براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مى  کند»

حافظ کل قرآن کریم بیان کرد: یکی از نکات آیه این است که از (فی) استفاده شده، یعنی در رسول خدا، نه فقط در سخن، رفتار و یا ...بلکه تمام وجود رسول الله(ص) برای ما اسوه و الگوست که باید از منش ایشان استفاده کرد.

جعفری ادامه داد: یکی دیگر از خصلت های پیامبر(صلی الله و علیه وآله) رحمت و مهربانی ایشان است که ما به مراتب شنیده ایم که خداوند به ایشان فرمودند ما تو را رحمت برای عالمیان فرستاده ایم، و حقیقت در ذره ذره رفتار پیامبر، رحمت و عطوفت را مشاهده می کنیم.

پیامبر(صلی الله و علیه وآله) انسانی از جنس خود مردم بودند و از این جهت همواره رنج و سختی مردم، در عرصه های مختلف بر پیامبر بسیار گران بود و نهایت تلاش خود را برای هدایت مردم و رها کردن آنان از خرافات و شرک می کرد.

وی افزود: البته نباید به وجود ایشان و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) تک بعدی نگاه کرد، بلکه همین پیامبر مهربانی در برابر معاندان و مشرکان و کسانی که در مسیر حق ممانعت ایجاد می کردند، بسیار سخت گیر بودند که در قرآن نیز به آن اشاره شده است.

حافظ کل قرآن کریم اظهار کرد: در جای دیگر قرآن (سوره فتح) آمده که« مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ محمد (صلی الله و علیه وآله) پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سخت گیر و با همدیگر مهربانند»

جعفری گفت: پیامبر(صلی الله و علیه وآله) انسانی از جنس خود مردم بودند و از این جهت همواره رنج و سختی مردم، در عرصه های مختلف بر پیامبر بسیار گران بود و نهایت تلاش خود را برای هدایت مردم و رها کردن آنان از خرافات و شرک می کرد.

وی اظهار کرد: خداوند در آیه 128 سوره توبه به این مطلب اشاره کرده است و می فرماید: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُوْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ؛ براى شما پیامبرى از خودتان آمد که بر او دشوار است  شما در رنج بیفتید به هدایت شما حریص و نسبت به مومنان دلسوز مهربان است».
این حافظ کل قرآن کریم یادآور شد: اگر انسانی می خواهد در مسیر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) حرکت کند، باید تلاش کند که تک تک این رفتارها را در منش و رفتار خود پیاده کند.


تلاش کردیم کلام وحی را با هنر ایرانی زینت دهیم

تلاش کردیم کلام وحی را با هنر ایرانی زینت دهیم


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نگاهی به تاریخ سیاسی و اجتماعی جهان در زمان حضرت محمد ص تاریخ، سیره، زندگینامه، احادیث و سخنان پیامبر اعظم حضرت محمد ص با استفاده از کتاب بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به …مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری تعقل و تفکر و تدبر از دیدگاه احادیث اسلام و آیات …واژه عقل در لغت واژه عقل ، مصدر عقل یعقل در کتابهای لغو یین ، به معنای مختلفی بکار نوگراطرح دلایل کسانی که معتقد به حرمت ورود به مجالس قانونگذاری هستند و پاسخ به آن عبد واقعه غدیر خم و اهمیت آن باسمه تعالی واقعه غدیر خم و اهمیت آن سرتاسر حیات طیبه رسول ‌اکرم صلی الله علیه و آله عدالت اجتماعی در قرآن ارزش و بزرگی عدالت در سطح اجتماع از منظر قرآن به حدی است که به صورت اصلی بنیادین بدل آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را ادلة قرآنی ضرورت حکومت خبرگزاری فارس با استناد به آیات و آموزه‌های قرآنی، وجود حکومت به‌عنوان ضرورتی سیره علویبوستان نهج البلاغه قرانبنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان آیا در خانه ای که سگ نگهداری می شود عبادت و دعای کسی که در نگهداری سگ در دو شیوه متفاوت آن از نظر اسلام دارای دو حکم متفاوت است به این ترتیب که نگاهی به تاریخ سیاسی و اجتماعی جهان در زمان حضرت محمد ص تاریخ، سیره، زندگینامه، احادیث و سخنان پیامبر اعظم حضرت محمد ص با استفاده از کتاب، مقاله تعقل و تفکر و تدبر از دیدگاه احادیث اسلام و آیات قران واژه عقل در لغت واژه عقل ، مصدر عقل یعقل در کتابهای لغو یین ، به معنای مختلفی بکار رفته است بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری،‌ نیازمند آن نوگرا طرح دلایل کسانی که معتقد به حرمت ورود به مجالس قانونگذاری هستند و پاسخ به آن عبد الرحمن عبد واقعه غدیر خم و اهمیت آن باسمه تعالی واقعه غدیر خم و اهمیت آن سرتاسر حیات طیبه رسول ‌اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سیره علویبوستان نهج البلاغه قران بنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان کتاب القرآن الکریم عدالت اجتماعی در قرآن ارزش و بزرگی عدالت در سطح اجتماع از منظر قرآن به حدی است که به صورت اصلی بنیادین بدل ناپذیر آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط نرم افزار مذهبی ابتدای صفحه امام علی ع عید غدیر در اسلام حجم


ادامه مطلب ...

آموزش نماز آیات

[ad_1]

آموزش نماز آیات برای زمانی است که یکی از اتفاقات طبیعی مثل زلزله رخ بدهد. نماز آیات در این زمان ها واجب است. آموزش نماز آیات به دو روش است

نماز آیات یکی از نمازهای واجب برای مسلمانان است. این نماززمانهایی واجب است که در رسالهٔ مراجع تقلید نیز آمده‌است.

آموزش نماز آیات

وجه تسمیه نماز آیات

آیات جمع آیه یا آیت و در زبان عربی به معنی نشانه‌ها می باشد. این نماز را به این دلیل نماز آیات (نشانه‌ها) می نامند، زیرا خواندنش هنگامی واجب است که حادثه‌هایی ویژه روی دهد که مسلمانان آن ها را نشانه‌های خدا می‌دانند.

آموزش نماز آیات . نماز آیات چیست؟ نماز آیات چگونه است؟

آموزش نماز آیات

نماز آیات از چه زمانی واجب شد؟

در این باره حدیثی از امام کاظم (ع) نقل شده که فرمود: «هنگامی که ابراهیم پسر پیامبر خدا (ص) مرد، خورشید گرفت. مردم گفتند که خورشید برای مرگ پسر فرستاده خدا گرفته‌ است. پیامبر خدا پس از شنیدن این سخنان بالای منبر رفت و بعد از ثنای خداوند فرمود: «ای مردم! همانا گرفتن خورشید و ماه نشانه‌هایی از نشانه‌های خدا است که فرمان‌بردارانه به فرمان او روان اند، برای مرگ و زندگی هیچ‌کس نمی‌گیرند. پس هرگاه یکی یا هر دو گرفت، نماز [آیات] بگزارید». پس از منبر پایین آمد و با مردم نماز خورشیدگرفتگی (کسوف) گزاردند». از آن زمان، نماز آیات بر مسلمانان واجب گشت.

آموزش نماز آیات . نماز آیات چیست؟ نماز آیات چگونه است؟

آموزش نماز آیات

نماز آیات چه زمانی واجب است؟

طبق نظر علمای شیعه اگر یکی از اتفاقات زیر در جایی که فردی هست پدیدار گردد، نماز آیات بر او واجب می شود:

  • گرفتن خورشید (کسوف):اگر چه مقدار گرفتگی کم باشد و کسی هم نترسد.
  • گرفتن ماه (خسوف): اگر چه مقدار گرفتگی کم باشد و کسی هم نترسد.
  • زمین‌لرزه: اگر چه کسی هم نترسد.
  • بادهای سرخ و سیاه
  • و حوادث طبیعی دیگر در صورتی که موجب رعب و وحشت اکثر مردم شود.
آموزش نماز آیات . نماز آیات چیست؟ نماز آیات چگونه است؟

آموزش نماز آیات

احکام نماز آیات

  • در صورتی که دو یا چند حادثه از حوادث بالا با هم اتفاق افتاد ، برای هر یک از آن ها باید جدا گانه نماز آیات را ادا کرد.
  • از وقتی که خورشید یا ماه شروع به گرفتن می کند انسان باید نماز آیات را بخواند و بنا بر احتیاط واجب باید به قدری تأخیر نیندازد که شروع به باز شدن کند
موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فورا نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.


  • چیزهایی که در نماز یومیه واجب و مستحب است، در نماز آیات هم واجب و مستحب می باشد.
  • اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است.

آموزش نماز آیات

نماز آیات چگونه خوانده می شود؟

نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد، نماز آیات به دو روش خوانده می شود؛

آموزش نماز آیات به روش اول

  • بعد از نیت و تکبیرة الاحرام، حمد و سوره خوانده شود و به رکوع برود.
  • سپس سر از رکوع برداشته و دوباره حمد و سوره را بخواند و به رکوع رود.
  • باز سر از رکوع بردارد و حمد و سوره بخواند و به رکوع رود.
  • سپس سر از رکوع بردارد و همین طور ادامه دهد تا یک رکعت پنج رکوعى که قبل از هر رکوعى حمد و سوره خوانده است انجام دهد.
  • سپس به سجده رفته و دو سجده نماید.
  • بعد براى رکعت دوم قیام کند و مانند رکعت اول انجام دهد و دو سجده را بجا آورد.
  • بعد از آن تشهد بخواند و سلام دهد.
آموزش نماز آیات . نماز آیات چیست؟ نماز آیات چگونه است؟

آموزش نماز آیات به روش دوم

  • بعد از نیت و تکبیرةالاحرام، حمد و یک آیه (البته احتساب بسم‌الله به عنوان یک آیه خلاف احتیاط است) از سوره ‏اى را قرائت کرده و رکوع کند.
  • سپس سر از رکوع بردارد و آیه دیگرى از آن سوره را بخواند و به رکوع رود.
  • بعد سر از رکوع برداشته و آیه دیگرى از همان سوره را قرائت نماید و همین طور تا رکوع پنجم ادامه دهد تا سوره‏اى که پیش از هر رکوع، یک آیه از آن را قرائت کرده، قبل از رکوع آخر تمام شود.
  • سپس رکوع پنجم را بجا آورد و به سجده رود.
  • پس از اتمام دو سجده، براى رکعت دوم قیام نماید و حمد و آیه ‏اى از یک سوره را بخواند و به رکوع برود و همین طور مانند رکعت اول ادامه دهد تا تشهد بخواند و سلام دهد.
  • چنانچه بخواهد براى هر رکوعى به یک آیه از سوره‏ اى اکتفا کند، نباید سوره حمد را بیش از یک مرتبه در اول آن رکعت بخواند.


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ستاد اقامه نماز نماز مایه آرامش و درمان آسیب‌های اجتماعی جامعه است دستگاه های برتر در امر اقامه آموزش نماز آموزش نماز آثار و برکات نماز آموزش نماز نماز آخرین توصیه انبیاء أحَبُّ آموزش نماز ستاد اقامه نماز چم و خم آموزش های دینی فرزند شما هر موقع به یاد می‌آورد که وقتی نماز می‌خواند نماز آیات نماز آیات به واسطه چهارچیز بر مسلمان واجب می شود کسوف اگرچه به مقدار کمی باشدآموزش نمازآموزش تصویری وضو آموزش نماز آثار و برکات نماز آموزش نمازنماز جمعه، آیات، نماز عید فطر و قرباننماز جمعه الف حکم نماز جمعه ۱ نماز جمعه که در روزهای جمعه به جای نماز ظهر خوانده می شرایط وجوب نماز آیات نماز آیات که دستور آن بعدا گفته خواهد شد به واسطه چهار چیز واجب می شود اول گرفتن خورشیدیک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایتبا درج این ابزار در سایت و وبلاگ خود ، می توانید صفحاتی که بیشترین بازدید را در بازه آموزش نماز شروع نماز تکبیرة الاحرام نماز با گفتن الله اکبر آغاز می شود، گفتن الله اکبر در صفحه اول دوره ضمن خدمت تفسیر آیات برگزیده قران کریم به صورت مجازی همزمان با حلول ماه مبارک آموزش نماز آموزش نماز آثار و برکات نماز آموزش نماز نماز آخرین توصیه انبیاء أحَبُّ الأعمَالِ آموزش نماز آموزش تصویری وضو آموزش نماز آثار و برکات نماز آموزش نماز نماز آیات نماز آیات به واسطه چهارچیز بر مسلمان واجب می شود کسوف اگرچه به مقدار کمی باشد خسوف آموزش نماز » چم و خم آموزش های دینی فرزند شما هر موقع به یاد می‌آورد که وقتی نماز می‌خواند، سیمای شما آموزش نماز شروع نماز تکبیرة الاحرام نماز با گفتن الله اکبر آغاز می شود، گفتن الله اکبر در آغاز نماز نماز جمعه، آیات، نماز عید فطر و قربان نماز جمعه الف حکم نماز جمعه ۱ نماز جمعه که در روزهای جمعه به جای نماز ظهر خوانده می‌شود در آموزش نماز فقه حنفی مقالات مطالب سایت سلام با تشکر از آموزش نماز ما حنفی های افغانستان سالهاست صلوات و دعاء را به اینصورت ستاد اقامه نماز » نماز مایه آرامش و درمان آسیب‌های اجتماعی جامعه است » دستگاه های برتر در امر اقامه نماز اخبار شروع دوره ضمن خدمت تفسیر آیات برگزیده قرآن کریم دوره ضمن خدمت تفسیر آیات نماز خواندن و آموزش نماز آموزش نماز خواندن آموزش نمازشروع نماز تکبیرة الاحرام نماز با گفتن الله اکبر آغاز می شود آموزش نماز آموزش نماز با تصویر آموزش نماز رکعتی اموزش نماز شب ترتیب رکعت دانلود اموزش نماز اموزش نماز ظهر آموزش نماز به کودکان اموزش نماز مغرب و عشا


ادامه مطلب ...

آیات نور با طلای ناب زینت داده شدند + تصاویر

[ad_1]

کتابت قران کریم با طراحی های مختلف و جلوه های بصری چشم نواز از دیر باز در کار هنرمندان مختلف دیده می شود.

کتابت قران کریم با طراحی های مختلف و جلوه های بصری چشم نواز از دیر باز در کار هنرمندان مختلف دیده می شود.

جوان؛ یک هنرمند آذربایجانی پس از سه سال تلاش موفق به کتابت آیات قران با جنس طلا بر روی لایه هایی از ابریشم شد. این هنرمند با استفاده از حدود 50 متر ابریشم و سه پیمانه نیم لیتری اب طلا و نقره موفق به خلق این قران نفیس شد.

در طراحی این قران رنگ زمینه صفحات مشکی در نظر گرفته شده تا در کنار رنگ طلایی و نقره ای ایات جلوه ای درخشان به این مجموعه نفیس داده شود.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

تعبیر خواب از راه آیات و روایات معراج سماموسیکی از راه های تعبیر خواب، مراجعه به آیات قرانی و روایات به ویژه روایات معراجی پیامبر کت رضا رودکی به اندازه دو نفر جا دارد عکسکترضارودکیبهاندازهکلیه حقوق این سایت متعلق به باشگاه خبرنگاران بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع اخبار امروز باشگاه خبرنگاران اخبار،آخرین خبرها،خبر …تصادف زنجیره ای خودرو در جاده کرج فیلم یمنی در دریای عمان غرق شدند نگهداری راه لغت ضروری زبان انگلیسی را یاد بگیرید دانلودلغتضروریزبانسلام هزار بار این فایل واژه رو دانلود کردیم ذخیره شد اما اصلا اجرا نیشه نه در ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی …ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و عشق وب سایت رسمی دکتر حسین الهی قمشه ایگزیده ها شاهد هرجایی مشرق و مغرب هردو از آن خداست ‍‍‍‍‍‍پس شما به هر جانب روی کنیدآیا دعای دعا نویس ها درست است؟ منتظران و یاوران …آیادعایدعانویسهاآیا سحر و جادو و بستن بخت دختران و بستن راه کار واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد از طرف راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و …اجرای طرح خیرین دانشگاه ساز با مشارکت اعضای هیات علمی در دانشگاه محقق اردبیلی تعبیر خواب از راه آیات و روایات معراج سماموس یکی از راه های تعبیر خواب، مراجعه به آیات قرانی و روایات به ویژه روایات معراجی پیامبرص است کت رضا رودکی به اندازه دو نفر جا دارد عکس کترضارودکیبه کلیه حقوق این سایت متعلق به باشگاه خبرنگاران بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع اخبار امروز باشگاه خبرنگاران اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری تصادف زنجیره ای خودرو در جاده کرج فیلم یمنی در دریای عمان غرق شدند نگهداری راه های لغت ضروری زبان انگلیسی را یاد بگیرید دانلود لغتضروریزبان سلام هزار بار این فایل واژه رو دانلود کردیم ذخیره شد اما اصلا اجرا نیشه نه در رایانه نه ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه س ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و در کدام عشق وب سایت رسمی دکتر حسین الهی قمشه ای گزیده ها شاهد هرجایی مشرق و مغرب هردو از آن خداست ‍‍‍‍‍‍پس شما به هر جانب روی کنید آیا دعای دعا نویس ها درست است؟ منتظران و یاوران حضرت مهدی آیادعایدعا آیا سحر و جادو و بستن بخت دختران و بستن راه کار واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد از طرف خدا است راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و متقاضیان اجرای طرح خیرین دانشگاه ساز با مشارکت اعضای هیات علمی در دانشگاه محقق اردبیلی نویسنده


ادامه مطلب ...

شوهر خوش اخلاقی باشید [+ آیات و روایات]

از آنجا که شرایط خانه و خانواده ویژه است، تقوا در خانه و خوشخویی در آن، بهترین ملاک در شناخت بهترین مردم است. کسی که بتواند در خانه، اهل تقوا باشد و خوشخویی را به نمایش بگذارد، بهترین مردمان است.

در این مطلب با بهره گیری از آیات و روایات، نقش اخلاق خوش در خانه و خوشخویی همسران را در سعادت و خوشبختی فردی و جمعی جامعه بررسی می‌کنیم.

خانواده، آشیانه عشق و محبت

هر چند که خانه محلی برای زندگی است، ولی هدف از آن سکونت و آرامش است. در آیات قرآنی‌‌ همان طور که از واژه‌هایی چون «بیت»، «دار»، «حجره»، «ذات العماد» و «اکنان» برای بیان خانه استفاده شده، واژه «مساکن» نیز به کار رفته است، چرا که هدف از خانه و خانواده، رسیدن به‌‌ همان چیزی است که از آن به خوشبختی یاد می‌شود. خداوند پس از آفرینش حضرت آدم (ع) و همسرش، به آنان فرمان می‌دهد تا در بهشت نخستین، سکونت یابند. (بقره، آیه ۳۵، اعراف، آیه ۱۹)

پس انسان در خانه و در میان خانواده به سکونت و آرامش می‌رسد و مودت و دوستی و محبت، این آرامش را میان زن و شوهر پدید می‌آورد و سکونت واقعی را تحقق می‌بخشد. (روم، آیه ۲۱) در آیات قرآنی بار‌ها واژه سکن و مشتقات آن برای سکونت انسان‌ها در زمین و دست یابی به آرامش بیان شده است. (اعراف، آیه ۱۶۱، ابراهیم، آیه ۳۷، اسراء، آیه ۱۰۴، مومنون، آیه ۱۸، طلاق، آیه ۶)

پس خانه، محل آرامش از جانب خداوند است (نحل، آیه ۸۰) و بندگان باید بر این نعمت، خداوند را شکر و سپاس گویند. (نحل، آیات ۸۰ و ۸۱) همچنین خانواده محل احسان و عشق و مودت و محبت است و هر انسانی می‌بایست اوج عشق و محبت انسانی را در خانه و در میان خانواده جست‌و‌جو کند. (روم، آیه ۲۱)

ویژگی‌های خانه خوب

در اسلام برای خانه خوب ویژگی‌هایی بیان شده که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود. از جمله این ویژگی‌ها می‌توان به وسعت خانه و همسایه خوب اشاره کرد. در حقیقت ویژگی‌های مادی و فیزیکی و محیط زیستی، از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های یک خانه مطلوب از نظر اسلام است. امیرمومنان علی (ع) در این باره می‌فرماید: خانه را شرافتی است. شرافت خانه به وسعت حیاط (قسمت جلوی خانه) و همنشینان خوب است. و خانه را برکتی است، برکت خانه، جایگاه خوب آن، وسعت محوطه آن و همسایگان خوب آن است. (مکارم الاخلاق، ص ۱۲۵)

البته پیش از اینکه خانه‌ای خوب از نظر فیزیکی و محیط زیستی داشته باشیم باید نخست، خانواده خوبی داشته باشیم. همسر خوب و مهربان، نعمت بزرگی است که فراخی و بزرگی خانه در برابر آن هیچ است.
رسول اکرم (ص) نخستین شرط در خوشبختی را همسر خوب و صالح می‌داند و سپس به امور دیگر چون وسعت خانه برای سعادت اشاره می‌کند. آن حضرت (ص) درباره مولفه‌های سعادت می‌فرماید: از خوشبختی مرد مسلمان، داشتن همسر صالحه، خانه بزرگ، مرکب راحت برای سواری و فرزند صالح است. (بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۱۵۵، ح ۳۵)

همسر خوب داشتن از عوامل پیشرفت مرد است. رسول اکرم (ص) می‌فرماید: زن شایسته یکی از دو عامل پیشرفت خانواده است. (بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۸، ح ۳۹)

شاید برای همسران در آغاز زندگی حرارت عشق و محبت اجازه ندهد تا دیگری را در میان خود بپذیرند و می‌خواهند زمان بسیاری را تنها در کنار هم باشند، ولی به زودی خلأیی را در زندگی حس می‌کنند و می‌بینند که خانه به‌‌ همان سادگی که روشن به عشق و محبت شده، کم سو و کم فروغ می‌شود، چرا که کودک و فرزندی که منبع انرژی عشق باشد نیست. از این رو در اسلام بر فرزند به عنوان عامل مهم در تحقق دوام سعادت و خوشبختی و ایجاد یک خانه خوب تاکید شده است. رسول اکرم (ص) درباره نقش کودک در برکت خانه می‌فرماید: خانه‌ای که کودک در آن نباشد، برکت ندارد. (کنز العمال، ح ۴۴۴۲۵)

ازدیگر ویژگی‌های خانه خوب و نیکو می‌توان به پاکی و پاکیزگی آن اشاره کرد. از پیامبر (ص) و معصومان (ع) روایات چندی در این زمینه وارد شده و پاکیزگی و بهداشت محیط زیست به ویژه خانه در آموزه‌های اسلامی بسیار مورد تاکید قرار گرفته است.

رسول اکرم (ص) درباره بهداشت محیط زیست می‌فرماید: زباله را شب در خانه‌های خود نگه ندارید و آن را در روز به بیرون از خانه منتقل کنید، زیرا زباله نشیمنگاه شیطان است. (من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۵، ح ۴۹۶۸)

امیر مومنان امام علی (ع) نیز در این باره می‌فرماید: خانه‌های خود را از تار عنکبوت پاک کنید، زیرا باقی گذاشتن آن در خانه، فقر می‌آورد. (وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۵۷۵، ح۲)

از نظر اسلام، اموری دیگر در تحقق خانه خوب نقش دارد که می‌توان در این زمینه به مسایلی اشاره کرد که به عنوان آداب خانه داری از آن یاد کرد. رسول اکرم (ص) مه‌مان نوازی در خانه را از نشانه‌های خوب می‌داند و می‌فرماید: کل بیت لایدخل فیه الضیف لاتدخله الملائکه، هر خانه‌ای که می‌ه‌مان بر آن وارد نشود، فرشتگان واردش نمی‌شوند. (جامع الاخبار، ص ۳۷۵)

البته در آداب حضور مهمان در خانه، امام باقر (ع) نکته‌ای را بیان می‌کند که برای رسیدن به یک خانه خوب می‌تواند تاثیرگذار باشد. آن حضرت (ع) می‌فرماید: هرگاه یکی از شما به خانه برادرش وارد شد، هر جا صاحب خانه گفت،‌‌ همان جا بنشیند، زیرا صاحب خانه به وضع اتاق خود از می‌ه‌مان آشنا‌تر است. (قرب الاسناد، ص ۶۹، ح ۲۲۲)

برای دست یابی به یک خانه خوب و محیط آرام و مسکن مطلوب لازم است امور دیگری را مراعات کرد که شاید کوچک یا به نظر پیش پاافتاده باشد ولی تاثیرات شگرفی در محیط خانه و خانواده به جا می‌گذارد. رسول اکرم (ص) سلام کردن را عامل مهم در تحقق شرایط مطلوب زندگی در خانه می‌داند و می‌فرماید: هرگاه یکی از شما به خانه خود وارد می‌شود، سلام کند، چرا که سلام برکت می‌آورد و فرشتگان با سلام دهنده انس می‌گیرند. (علل الشرایع، ج۲، ص ۵۸۳، ح ۲۳)

بهترین خانواده

چنان که گفته شد خانه به عنوان یک مکان فیزیکی، محیطی برای سکونت و آرامش است ولی عنصر اصلی که این آرامش و سکونت را تحقق می‌بخشد، همسران هستند. همسران اگر بتوانند شرایط محیطی را به عنوان یک منبع الهام استفاده کنند، می‌توانند سعادت و خوشبختی را در خانه و خانواده تحقق بخشند.

همسران برای رسیدن به آرامش و سکونت و خوشبختی می‌بایست به سلوک و رفتار خودشان توجه داشته باشند؛ زیرا آنچه از کوزه باطن انسان بیرون می‌تراود اخلاق رفتاری اوست. هر گونه رفتار نیک در خانه می‌تواند خانه را به بهشت تبدیل کند و بسیاری از مشکلات بیرونی را حل و مرتفع سازد. رسول اکرم (ص) می‌فرماید: بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش بهتر باشد و من از همه شما برای خانواده‌ام بهترم، زنان را گرامی نمی‌دارد مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمی‌کند مگر شخص پست و بی‌مقدار. (نهج الفصاحه، ح ۱۵۲۰)

در این میان مردان از زنان نقش مهم تری را ایفا می‌کنند؛ چرا که مسئولیت خانه و خانواده و قوام آن به مرد است و ستون‌های خانه و خانواده را مردان تشکیل می‌دهند. (نساء، آیه ۳۴) رسول اکرم درباره نقش کلیدی مردان در تحقق خانواده مطلوب می‌فرماید: مرد، سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سؤال می‌شود و زن، سرپرست خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وی سؤال می‌شود. (صحیح بخاری، ج ۳، ص ۱۲۵)

زنان انسانهایی عاطفی و نیازمند مهر و محبت هستند. از این رو ابراز محبت شوهران به آنان، بسیار مهم است و از مردان خواسته شده تا محبت و عشق خود را به همسر ابراز و اعلان کنند؛ چرا که زنان به‌‌ همان اندازه که نیازمند محبت هستند، حیا و عفت، ایشان را از ابراز علاقه باز می‌دارد و چنان که مردان می‌توانند، زنان در بروز عشق خود به همسر، حیا می‌ورزند ولی دوست دارند که شوهرانشان قربان صدقه آن‌ها بروند و ابراز مهر و محبت کنند.
این ابراز علاقه و محبت به ویژه در زمانی که زنان از شوهران خود عصبانی یا دلگیر هستند باید بیشتر باشد. مردان لازم است از در احسان و عفو و گذشت وارد شوند و دل زنان خویش را به دست آورند. (نساء، آیه ۱۲) رسول اکرم (ص) درباره بهترین مردان امت خویش به مردانی اشاره می‌کند که در خانه، نرم‌ترین و مهربان‌ترین هستند. آن حضرت می‌فرماید: بهترین مردان امت من کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن نباشند و اهانت نکنند و دلسوزشان باشند و به آنان ظلم نکنند. (مکارم الاخلاق، ص ۲۱۶).(آفتاب)


ادامه مطلب ...

نوزادی که هر جمعه آیات قرآن روی بدنش نقش می بندد + تصاویر

نوزادی که هر جمعه آیات قرآن روی بدنش نقش می بندد + تصاویر

آیات قرآنی مانند «فبهت الذی کفر»، «الحمدلله»، «افی الله شک فاطر السموات و الارض» و برخی آیات دیگر که به شکل مختلفی روی بدن این نوزاد روسی نقش بسته می شود.

به گزارش روزنامه رای الیوم؛ شبکه های خبری کلیپی از یک  نوزاد روسی را منتشر کرده اند که روی بدن او هر جمعه آیات قرآنی نقش می بندد.

کودک عجیب علی یعقوب عجیب الخلقه انسان عجیب آدم عجیب

بر پایه این گزارش؛ این نوزاد به نام “علی یعقوب” است و در داغستان زندگی می کند. آیات و احادیثی که به بدن او نقش می بندد شبیه خالکوبی است.

مادر این نوزاد می گوید هر گاه این نوشته ها روی بدن فرزندم نقش می بندد به مدت ۲۰ دقیقه دچار تب شدیدی می شود که پزشکان از پایین آوردن آن عاجز می مانند.

کودک عجیب علی یعقوب عجیب الخلقه انسان عجیب آدم عجیب

آیات قرآنی مانند «فبهت الذی کفر»، «الحمدلله»، «افی الله شک فاطر السموات و الارض» و برخی آیات دیگر که به شکل مختلفی روی بدن این نوزاد روسی نقش بسته می شود.

کودک عجیب علی یعقوب عجیب الخلقه انسان عجیب آدم عجیب

کودک عجیب علی یعقوب عجیب الخلقه انسان عجیب آدم عجیب

کودک عجیب علی یعقوب عجیب الخلقه انسان عجیب آدم عجیب

کودک عجیب علی یعقوب عجیب الخلقه انسان عجیب آدم عجیب

کودک عجیب علی یعقوب عجیب الخلقه انسان عجیب آدم عجیب

کودک عجیب علی یعقوب عجیب الخلقه انسان عجیب آدم عجیب

منبع : جام نیوز

آدم عجیب انسان عجیب عجیب الخلقه علی یعقوب کودک عجیب


ادامه مطلب ...

حضرت محمد (ص) کدام آیات را همیشه قبل از نماز می خواندند؟

در روایات متعددی به موضوع کار و تلاش و تجارت و کسب روزی حلال توصیه شده و آن را جزو عبادات برشمرده اند. اما کدام تجارت یا کار و تلاشی عبادت است؟ آیا همه کارها عبادت محسوب می شوند؟ کار و کوشش زمانی ارزش پیدا می کند که توأم با ایمان باشد. از آیات مختلف قرآن چنین می‌توان نتیجه گرفت که کار و تجارت و کسب باارزشی که عبادت است همانی است که با ایمان و اعتقاد و قصد قربت و رضای الهی باشد. لذا وقتی انسان مومن منشاء اثر و فاعل کار می شود ضروری است با قصد قربت و در جهت رضایت حضرت حق تعالی گام بردارد و در چنین شرایطی است که کار به عنوان عبادت تلقی می شود.
در آیه ۱۶۲ سوره انعام می خوانیم:
«قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.»
«بگو: نماز من و قربانی من و زندگی من و مرگ من برای خدا آن پروردگار جهانیان است.»
                                                                                                                                 ***
سه نکته:
* پیامبر(ص) کدام آیه را همیشه قبل از نماز می خواندند؟

روایت شده که رسول اکرم صلى الله علیه و آله در آستانه نماز این آیه را مى خواندند که:

«قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ.» (آیات ۱۶۲ و ۱۶۳ سوره انعام)

** هسته مرکزی عبادات چیست؟
مطابق آیه فوق، مرگ بر حیات احاطه دارد و حیات بر نُسُک (عبادت)، و عبادت بر نماز. بنابراین، نماز، هسته‏ مرکزى در درون عبادات است. با آنکه نماز، جزو عبادات است، ولى جدا ذکر شده تا اهمیّت آن را نشان دهد.

*** با این شرط تحت حمایت خدا هستیم
آنگونه که در نماز قصد قربت مى کنیم، در هر نفس کشیدن و زنده بودن و مردن هم مى توان قصد قربت کرد و همین قصد قربت است که به زندگی و مرگ ما ارزش و بها می دهد. کسب و تجارت نیز با همین شرط تبدیل به عبادت می شود. لذا گفته اند معامله و تجارت، تجربه و عقل را زیاد می کند و اگر با قصد قربت و برای خدا انجام شود، عبادت است. در حدیث قدسی خطاب به پیامبر اکرم (ص) آمده است:
«اى احمد همانا عبادت ده جزء است که نه جزء آن طلب ‏روزى حلال است، پس چون خوراکى و نوشیدنى خود را پاک کردى در پناه و حمایت من هستى.» (بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۲۷)


ادامه مطلب ...

تقابل دیدگاه وهابیت تکفیری در حرمت تکفیر اهل قبله با آیات و روایات

[ad_1]

چکیده

از دیدگاه قرآن کریم، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را به کفر و شرک متهم سازد و به این بهانه متعرض جان و مال او شود؛ بلکه اگر کسی اظهار اسلام کرد، بر مسلمانان واجب است که با آغوش باز سخنش را بپذیریند و او را مسلمان بدانند. از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که گفتار و حال ظاهری افراد، معتبر است. و اگر کسی کوچک‌ترین نشانه‌ای از خود مبنی بر مسلمان بودن؛ مثل سلام کردن، نشان داد باید حکم مسلمان بر او جاری شود و خون و مالش محترم است.
قرآن کریم صراحتاً به مسلمانان دستور داده است که از به کار بردن کلمه‌ی «یا کافر» برای برادر مسلمان خود، خودداری نمایند.
طبق روایات صحیحی که در کتاب‌های اهل سنت وجود دارد، هر کس برادر خود را کافر خطاب کند، انگار که او را کشته است، در خون او شریک است و این کفر، به خود او بر می‌گردد، اما وهابی‌ها بدون هیچ دلیل و مدرکی تمام مسلمانان را تنها به بهانه‌ی توسل و استغاثه، کافر، مشرک و محدور الدم می‌دانند. طبق مدارکی که در کتاب‌های وهابیت وجود دارد، محمد بن عبدالوهاب دو خصلت مهم داشته است:
1. تکفیر تمام اهل زمین.
2. جرئت زیاد در ریختن خون افراد بی‌گناه.
آن‌ها حتی مدعی شده‌اند که اگر کسی، از خاندان محمد بن عبدالوهاب اطاعت نکند، راهی دوزخ خواهد شد. و این تفکر با آیات و روایات معتبر السند در تضاد است.

بیان مسئله و قلمرو تحقیق

سال‌هاست که آشوب و ناامنی، بسیاری از کشورهای اسلامی را فراگرفته است. گروهی با تکفیر دیگر مذاهب اسلامی، خون آنان را مباح دانسته و به بهانه‌ی وجود شرک و بدعت در دیگر مذاهب، اسلحه به دست گرفته و مسلمانان را قتل عام می‌کنند و جالب این است که آن‌ها خود را تنها فرقه‌ی بر حق و دیگر مذاهب را باطل پنداشته و کشتار پیروان آنان را واجب می‌دانند و قربة الی الله آنان را به قتل می‌رسانند.
در این تحقیق به دنبال اثبات این مسئله هستیم که از نظر قرآن و روایاتی که خود تکفیری قبول دارند «تکفیر و کشتن هیچ مسلمانی جایز نیست و خون، مال و ناموس هر کسی که شهادتین را بر زبان جاری کند، محترم است.»
سپس در ادامه از کتاب‌هایی که مورد تأیید محمد بن عبدالوهاب و علمای سرشناس وهابی می‌باشند، ثابت خواهیم کرد که آن‌ها مردمی را که از مذهب وهابیت پیروی نمی‌کنند کافر و محدور الدم می‌دانند و این دیدگاه آن‌ها در تقابل مستقیم با قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشد.

اهمیت تحقیق

آرامش و امنیت در هر کشوری سنگ‌بنای هر نوع پیشرفت دنیوی و اخروی است. دین اسلام برای آرامش و امنیت، اهمیت زیادی قائل شده و برهم زننده‌ی آن را محارب و مفسد فی‌الأرض خوانده است. از طرف دیگر بسیاری از تکفیری‌ها، آگاهی کامل از باورهای اصیل اسلامی ندارند و بر این باورند که اندیشه‌ی تفکیر، باوری است اسلامی و قرآنی.
از این رو بر ماست که با استدلال به آیات قرآن و روایات مورد قبول خود آنان، این باور را تصحیح و به آرامش و امنیت جامعه‌ی اسلامی کمک نماییم.
پیش از ورود به اصل بحث، برای تبیین مسئله، توضیح برخی واژه‌های کلیدی این مقاله ضروری است.

اسلام و مسلمان:

«اسلام» در لغت به معنای تسلیم شدن و صلح است و «مسلمان» کسی است که دین مبین اسلام را پذیرفته باشد و خود را تسلیم فرمان‌های خدا و پیامبرش بداند، (2) اما از نگاه شرع و اصطلاحی که اهل سنت و وهابیت قبول دارند؛ «مسلمان کسی است که با زبان به وحدانیت خداوند و نبوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت دهد، نماز را اقامه کرده، زکات واجب خود را پرداخت نماید، در ماه رمضان روزه بگیرد و در صورت قدرت به زیارت خانه‌ی خدا برود.» (3)
طبق روایاتی که در معتبرترین کتاب‌های اهل سنت پس از قرآن وارد شده است، هر کس با زبان به وحدانیت خداوند و نبوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اعتراف کند و عملاً نماز بخواند و زکات پرداخت کند، مسلمان است و جان و مالش محترم و محفوظ است.» (4) و در روایت دیگری نقل شده است: «هر کس بگوید «لا اله ‌الا الله» و تنها با زبان بر وحدانیت خداوند شهادت دهد، برای اثبات مسلمان بودن و حفظ جان و مالش کفایت می‌کند.» (5)

وهابیت:

وهابیت، فرقه‌ای است نو ظهور که در تابستان سال (1157 ق) در منطقه درعیه (سیزده کیلومتری شمال غربی شهر ریاض) با بیعت محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود تشکیل شد.
شیخ محمد بن عبدالوهاب و امیرمحمد بن سعود، پیمان بستند که براساس آن، حکومت و قدرت سیاسی، نسل اندر نسل در اختیار آل سعود (خاندان محمد بن سعود) و رهبری مذهبی و دینی در اختیار آل الشیخ (خاندان محمد بن عبدالوهاب) باشد و هر دو طایفه، همواره از همدیگر پشتیبانی کنند. (6)
وهابیت سه دوره در شبه جزیره‌ی عربستان حکومت کرده است که حکومت اول آن‌ها در سال (1233 ق) با دستگیری عبدالله بن سعود به دست ابراهیم پاشا پسر محمدعلی پاشا - حاکم عثمانی مصر و گردن زدن او در میدان بایزید استانبول، در عهد سلطان محمود خان عثمانی پایان یافت.
دوره دوم این حکومت در سال (1236 ق) با تصرف منطقه‌ی درعیه توسط ترکی بن عبدالله تشکیل و با کشته شدن او در سال (1249 ق) به دست پسر عمویش - مشاری بن عبدالله - جنگ قدرت میان خاندان آل سعود بالا گرفت تا این که در سال (1263 ق) طومار دومین حکومت وهابیت به دست آل رشید پیچیده شد.
حکومت سوم وهابیت با تصرف شهر ریاض در سال (1319 ق) توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمن مشهور به «ابن سعود» و ملقب به «شاهین صحرا» آغاز و تا امروز در خاندان او دست به دست می‌شود.
وهابی‌ها اعتقادهای ویژه‌ای دارند که آنان را از سایر مسلمانان متمایز می‌کند، از جمله این که تمام مسلمانانِ غیر از خود را کافر می‌دانند، هرگونه استغاثه، توسل و تبرک به قبور انبیاء و صالحین را شرک می‌پندارند، از سفر برای زیارت انبیاء و صالحین، ساختن گنبد و بارگاه، گذاشتن شمع بر روی مقابر، جشن گرفتن برای تولد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و... جلوگیری می‌کنند و انجام دهنده آن را کافر و محدور الدم می‌دانند. اما مهمترین تفاوتی که آنان با سایر مسلمانان دارند، فهم آنان از توحید است. آنان معتقد هستند که فهمشان از توحید سبب نجات آنان از آتش جهنم می‌شود، در حالی که توحید دیگر مذاهب چنین خاصیتی ندارد.
محمد ناصرالدین البانی در این باره گفته است:
من اقرار می‌کنم که وهابی هستم، جماعت نجدی از این که وهابی گفته شوند نگران نیستند؛ در حالی که با مسلمانان در اصول مذهب تفاوتی ندارند. غالب مسلمانان امروز یا حنفی هستند، یا شافعی، یا مالکی و یا حنبلی. و نجدی‌ها خود را از حنابله می‌دانند و در پیروی از مذهب همانند سایر مسلمانان هستند، اما وهابی‌ها با سایر مسلمانان در یک ناحیه‌ی بسیار مهم اختلاف دارند و آن، فهم آنان از توحید است که فهم صحیحی است. فهم وهابیت از کلمه‌ی توحید و «لا اله ‌الا الله»، فهمی است که آنان را از خلود در آتش جهنم در روز قیامت نجات می‌دهد. (7)
بر همین مبنا، آنان، مسلمانان غیر از خود را کافر و مخلد در آتش جهنم می‌دانند و بر این باورند که کشتن آنان حلال و تصرف در اموالشان جایز است.

مقدمه

تکفیر و ارهاب، یکی از شوم‌ترین پدیده‌هایی است که در قرون اخیر و بیش از گذشته، امنیت جانی، مالی و آرامش خاطر جامعه‌ی اسلامی را به یغما برده است.
تکفیری‌ها با تحریک صهیونیسم و صد البته سرمایه نفتی کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس، هر روز امنیت و آرامش گوشه‌ای از سرزمین‌های اسلامی را با ارهاب، انفجار و قتل و غارت برهم می‌زنند و حتی به زن‌ها، کودکان و پیرمردها نیز رحم نمی‌کنند. و تأسف‌بارتر این که در هنگام انفجار، بریدن سر مسلمانان و کشتارهای دسته جمعی، شعار مقدس «الله اکبر» را نیز سر می‌دهند. این جریان باعث شده است که این شعار مبارک و دلنشین، به منفورترین شعار نزد سایر ادیان و مذاهب غیر اسلامی تبدیل شود.
اصلاح و تغییر این باور غلط و بسیار مخرب که عاقبت بسیار خطرناکی دارد، وظیفه‌ی تمام علمای مسلمان است و بر همین اساس بزرگان شیعه و سنی در برابر این تفکر ایستاده و آن را تقبیح و محکوم کرده‌اند.
در پیامی که حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای به مناسبت برگزاری کنگره‌ی عظیم حج صادر کردند، آمده است:
عناصر تکفیری که امروز بازیچه‌ی سیاست صهیونیست‌های غدّار و حامیان غربی آنان شده و دست به جنایت‌های سهمگین می‌زنند و خون مسلمانان و بی‌گناهان را می‌ریزند، کسانی از مدعیان دینداری و ملبّسین به لباس روحانیت که در آتش اختلاف‌های شیعه و سنّی و امثال آن می‌دمند، بدانند که نفس مراسم حج، باطل کننده‌ی مدعای آنان است. شگفتا! کسانی که مراسم برائت از مشرکان را که ریشه در عمل پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد، جدال ممنوع قلمداد می‌کنند، خود از مؤثرترین دست‌اندرکاران ایجاد منازعه‌های خونین میان مسلمانانند. این جانب هم چون بسیاری از علمای اسلام و دلسوزان امت اسلامی بار دیگر اعلام می‌کنم که هر گفته و عملی که موجب برافروختن آتش اختلاف میان مسلمانان شود و نیز اهانت به مقدّسات هر یک از گروه‌های مسلمان یا تکفیر یکی از مذاهب اسلامی باشد، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام و حرام شرعی است. (8)
ابوحامد غزالی، دانشمند پر آوازه‌ی اهل سنت درباره‌ی خطر تکفیر مسلمان توسط مسلمان می‌گوید:
آن چه شایسته است که یک محصل انجام دهد، دوری کردن از تکفیر است، زیرا حلال کردن خون و مال کسانی که به سوی قبله نماز می‌خوانند و به صراحت شهادتین را می‌خوانند، خطا است. خطا کردن در ترک کشتن هزار کافر، راحت‌تر است از ریختن خون یک مسلمان. به درستی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: که من به شما دستور می‌دهم که با مردم بجنگید تا زمانی که شهادتین را نگفته‌اند، زمانی که آن را بر زبان جاری کردند، خون و اموال آنان محفوظ است مگر این که حق باشد. (9)
ابن‌ناصرالدین دمشقی، شاگرد ابن‌تیمیه در کتابی که در دفاع از تکفیر ابن‌تیمیه توسط علمای اهل سنت نوشته است، درباره‌ی عواقب تکفیر یک مسلمان می‌نویسد:
پس لعن کردن مسلمان معین حرام است و بدتر از آن نسبت دادن یک مسلمان به کفر و خروج او از اسلام است، زیرا این کار عواقب بدی دارد که یکی از آن‌ها شاد کردن دشمنان این ملت پاک سرشت است و این که آن‌ها می‌توانند به خاطر لعن و تکفیر بر مسلمانان اشکال بگیرند و شرایع این دین را ضعیف جلوه دهند. (10)
و ‌ای کاش وهابی‌ها حداقل به نصیحت بزرگان خود گوش می‌دادند و لااقل به خاطر شاد نشدن دشمنان اسلام، از تکفیر و کشتار مسلمانان بی‌گناه دست می‌کشیدند.
محمد بن علی شوکانی که وهابی‌ها برای سخنان او ارزش ویژه‌ای قائلند، درباره‌ی حرمت تکفیر می‌گوید:
بدان که حکم به خروج یک مسلمان از اسلام و دخول او در کفر، برای مسلمانی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، شایسته نیست؛ مگر این که برای آن دلیلی روشن‌تر از روشنایی خورشید در وسط روز، داشته باشد، زیرا در روایات صحیح، که از طریق گروهی از صحابه نقل شده است، اگر کسی به برادرش کافر بگوید، یکی از آن‌ها گرفتارش خواهد شد. این روایت در صحیح بخاری آمده است. (11)
دیگر بزرگان اهل سنت نیز در این باره مطالب زیبا و جالبی دارند که به جهت اختصار به همین اندازه بسنده می‌کنیم.
البته دوران تکفیر و ارهاب به سر آمده است، زیرا نابودی و اضمحلال، سرنوشت تمام پدیده‌های غیرعقلانی، تندرو و بی‌ترمز بوده و هست. امروزه تکفیری‌ها به جایی رسیده‌اند که فقط دیگران را نمی‌کشند، تنها غیر خودی‌ها را ذبح نمی‌کنند و سر نمی‌برند؛ بلکه در بسیاری از کشورها به جان هم افتاده‌اند و در یک کلام خوی درندگی و ددمنشی، آنان را به خودکشی و رفیق‌کشی کشانده است. و این نشانه‌ی خوبی است برای اضمحلال و نابودی کامل این پدیده‌ی شوم و نامبارک.
این تحقیق شامل دو بخش می‌شود که در قالب دو گفتار طرح شده است. در گفتار اول، حرمت تکفیر مسلمان و اهل قبله را از دیدگاه آیات قرآن کریم و روایات صحیح السندی که وهابی‌ها آن را قبول دارند، بررسی و تحلیل کرده‌ایم.
و در گفتار دوم: مدارکی به صورت مستند از کتاب‌های خود وهابی‌ها آورده‌ایم که ثابت می‌کند آن‌ها تمام مسلمانان و بلکه تمام اهل زمین را کافر و مشرک می‌دانند؛ غیر از کسانی که از وهابیت پیروی کنند.

گفتار اول: دیدگاه قرآن و روایات درباره‌ی تکفیر اهل قبله

در بخش اول برای اثبات حرمت تکفیر اهل قبله، به سراغ آیات قرآن کریم خواهیم رفت که صراحتاً کافر خواندن دیگران را غیر مشروع اعلام کرده‌اند و در بخش دوم به روایاتی استناد می‌کنیم که در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت وجود دارد و وهابی‌ها نیز این روایات را برای خود حجت می‌دانند.

بخش اول: حرمت تفکیر از دیدگاه قرآن

قرآن کریم، در آیات متعدد در برابر پدیده‌ی تکفیر، قتل، فساد و غارت موضع‌گیری و آن را محکوم کرده است تا جایی که کشتن بی‌دلیل یک انسان را برابر با کشتن تمام بشریت دانسته است:
(مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعا)؛ (12)
هر کسی انسانی را جز برای انتقام، قتل یا فساد در روی زمین بکشد، مانند آن است که همه مردم را کشته باشد، و هر که شخصی را از مرگ نجات دهد گویی همه‌ی مردم را زنده کرده است.
(وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِیماً)؛ (13)
و هر کس، فرد با ایمانی را از روی عمد بکشد، مجازاتِ او دوزخ است در حالی که جاودانه در آن می‌ماند و خداوند بر او غضب می‌کند و او را از رحمتش دور می‌سازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.
این منطق قرآن است که به صراحت، کشتن انسان‌ها را جنایت بزرگ و گناه آن را به اندازه‌ی نسل‌کشی تمام بشریت تلقی کرده است، اما تکفیر باوران، بدون هیچ دلیل و حجتی کشتن هر کسی را جایز می‌دانند، مسلمان باشد، غیر مسلمان، زن باشد یا کودک، جوان باشد یا مسن، برای آن‌ها تفاوتی نمی‌کند، مهم این است که بتوانند خوی درندگی خود را تشفّی دهند.

1. هر کس بر شما سلام کرد، نباید او را کافر بخوانید:

تردیدی نیست که پدیده‌ی ارهاب و کشتار مسلمین، نتیجه‌ی مستقیم تفکر تکفیر است و اگر این باور، علاج و از جامعه اسلامی ریشه کن نشود، جامعه‌ی اسلامی هیچ‌گاه روی آرامش را نخواهد دید.
قرآن کریم راجع به حرمت تکفیر اهل قبله می‌فرماید:
(یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُوا وَلاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى‌ إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الْدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَذَلِکَ کُنتُم مِنْ قَبلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیکُم فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً)؛ (14)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که در راه خدا گام بر می‌دارید پس خوب وارسی کنید و کسی را که به شما اظهار اسلام می‌کند نگویید تو مؤمن نیستی، که بهره‌ی ناپایدار زندگی دنیا را بجویید، چرا که غنیمت‌های فراوان نزد خداست. پیش‌تر خودتان نیز همین‌گونه بود.
این آیه به روشنی به تمام مسلمانانی که برای جهاد خارج می‌شوند، دستور می‌دهد که اگر کسی نزد شما اظهار اسلام کرد، با آغوش باز سخنش را بپذیرید و حق ندارید که به او بدگمان بوده و بدون دلیل، اسلام او را رد کنید. و سپس در ادامه می‌افزاید که مبادا برای به دست آورد غنیمت و اموال بی‌ارزش دنیا دیگران را متهم به کفر نموده و آن‌ها را به قتل رسانید. و نیز صراحتاً دستور می‌دهد که اگر یقین ندارید که شخصی مؤمن هست یا کافر، وظیفه دارید که تحقیق و وارسی کنید و تا زمانی که کفر آن شخص برای شما روشن نشده است، حق ندارید تنها با شبهه‌ی کفر و شرک، با او بجنگید و او را بکشید.
هم‌چنین از این آیه استفاده می‌شود که از دیدگاه اسلام، گفتار و حال ظاهری افراد معتبر است، اگر کسی گفت: من موحد هستم، مسلمانان حق ندارند از باطن او تفتیش و به بهانه‌ی این که او در باطن مسلمان نیست خونش را بریزند، زیرا این تنها خداوند است که از دل‌ها و باطن افراد خبر دارد.
درباره شأن نزول این آیه نیز روایات مختلفی نقل شده است. در تعدادی از کتاب‌های اهل سنت آمده که این آیه درباره‌ی اسامه‌ی بن زید که تعدادی از یهودی‌ها را بعد از گفتن شهادتین کشته بود، نازل شده است. (15)
در کتاب‌های روائی و تفاسیر اهل سنت افراد دیگری نیز نام برده شده است و البته در بیشتر آن‌ها بدون ذکر نام و به عنوان یکی از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده شده است.
قرطبی در این باره می‌نویسد:
درباره‌ی قاتل و مقتول در این قصه اختلاف شده است، دیدگاه اکثر علما که در سیره‌ی ابن‌اسحاق، مصنف أبی‌داود و استعیاب ابن‌عبدالبر آمده، این است که قاتل محلم بن جثامه و مقتول بن الأضبط بوده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) محلم را نفرین کرد و او تنها هفت روز بعد از آن زنده ماند، هنگامی که می‌خواستند دفن کنند، زمین بدن او را قبول نمی‌کرد، بار سوم وقتی دیدند که زمین بدنش را قبول نمی‌کند، او را در بیابانی رها کردند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: زمین شرورتر از او را نیز قبول می‌کند. (16)
در صحیح بخاری و صحیح مسلم که معتبرترین کتاب‌های اهل سنت بعد از قرآن به شمار می‌روند، آمده است:
ابن‌عباس گفت: مردی چند گوسفند داشت و با تعدادی از مسلمانان برخورد کرد و گفت: السلام علیکم، اما مسلمانان او را کشتند و گوسفندانش را گرفتند؛ پس خداوند این آیه را نازل کرد... (17)
و مسلم نیشابوری در صحیح خود می‌نویسد:
از أسامة بن زید نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را به همراه لشکری فرستاد، هنگام صبح در منطقه‌ی جهینه، مردی را دستگیر کردیم، او «لا اله ‌الا الله» گفت، اما من با نیزه او را کشتم. در دل ناراحت شدم، جریان را با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان گذاشتم، آن حضرت سؤال کرد: آیا او «لا اله ‌الا الله» گفت و او را کشتی؟ گفتم: ‌ای پیامبر خدا او از ترس اسلحه‌ی من این جمله را گفت. فرمود: آیا قلب او را شکافتی تا متوجه شوی که قلب او نیز این سخن را گفته یا نه؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این قدر این جمله را تکرار کرد که آرزو کردم ‌ای کاش امروز اسلام آورده بودم. (18)
فخرالدین رازی در شأن نزول این آیه می‌نویسد:
تمام مفسران اجماع دارند که این آیات درباره‌ی گروهی از مسلمانان نازل شده است که تعدادی از کافران را ملاقات کردند و آن‌ها اسلام آوردند، اما توسط مسلمانان - به این خیال که آن‌ها از ترس مسلمان شده‌اند - کشته شدند. براساس این فرضیه، این آیه درباره‌ی نهی مؤمنان از کشتن کسانی که اظهار ایمان می‌کنند، نازل شده است. (19)
جالب این است که ابن‌عبدالبر قرطبی شخصی را که توسط صحابه در این قضیه کشته شده، جزء اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است. وی در کتاب الإستیعاب می‌نویسد:
این آیه درباره‌ی «مرداس بن نهیک فزاری» نازل شده است که چوپانی تعدادی از گوسفندان به عهده داشت. او با لشکری از مسلمانان که در آن لشکر اسامه بن زید حضور داشت و فرمانده آن سلمه بن الأکوع بوده، ملاقات کرد. وقتی با اسامه رودررو شد، به او سلام کرد و گفت: که من مؤمن هستم، اما اسامه خیال کرد که او ترس کشته شدن، سلام کرده و او را کشت. پس خداوند این آیه را نازل کرد... (20)
و جالب‌تر این که شوکانی گفته:
به این آیه استدلال شده بر این که اگر کسی کافری را بعد از این که «لا اله ‌الا الله» گفت، بکشد، کشته می‌شود، زیرا خون، مال و خانواده‌ی کافر با گفتن این کلمه مصون می‌شود. (21)
و حتی ابن‌تیمیه حرانی که تئوریسین اصلی تفکر تکفیری به شمار می‌رود، درباره‌ی شأن نزول این آیه می‌گوید:
این آیه درباره‌ی کسانی نازل شده است که مرد چوپانی را یافتند که او گفت من مسلمان هستم، ولی سخن او را تصدیق نکردند و گوسفندانش را گرفتند، پس خداوند به آن‌ها دستور داد که تحقیق و وارسی کنند و از تکذیب کسی که ادعای اسلام کرده، به علت طمع در اموال او، نهی کرده است. (22)
و در کتاب دیگر خود می‌نویسد:
بین مسلمانان اختلافی وجود ندارد که اگر دشمن حربی با دیدن شمشیر اسلام بیاورد، چه اسیر باشد و چه آزاد، اسلامش صحیح است و توبه‌اش از کفر پذیرفته می‌شود، اگر این وضعیت او اقتضا می‌کند که باطنش برخلاف ظاهر او است.
و نیز رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از منافقین اعمال ظاهری آنان را می‌پذیرفت و باطن آن‌ها را به خداوند واگذار کرده بود با این که خداوند خبر داده است که آن‌ها «سوگند خود را سپر خود قرار داده‌اند» و خداوند فرموده است: «به خدا سوگند می‌خورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان، کافر شده‌اند و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند». با این توضیح دانسته می‌شود که اگر کسی اظهار اسلام کرد و از کفر توبه نمود، از او پذیرفته می‌شود. (23)
در کتاب الجواب الصحیح در تفسیر همین آیه آمده است:
خداوند به مسلمانان دستور داده است در هنگام جهاد، تحقیق و وارسی کنند و به کسی که وضعیت او مشخص نیست، برای به دست آوردن مال دنیا، نگویند که مؤمن نیست. اگر چنین کنند، خبر دادن آن‌ها از این که مؤمن نبوده، خبری است بدون دلیل و بلکه از روی هوای نفس و این که اموال او را به دست بیاورند. حتی اگر این قضیه در دارالحرب اتفاق بیفتد و سلام دهد. (24)
کاش وهابی‌ها سخن ابن‌تیمیه را که از سخن خداوند نیز ارزشمندتر می‌دانند، می‌پذیرفتند و اندیشه‌ی تکفیر و ارهاب و قتل را از مخیله خود بیرون می‌کردند، اما انگار توصیه، روایت و آیه، تأثیری بر آن‌ها ندارد و آن‌ها را از خواب غفلت بیدار نخواهد کرد.
و باز هم فخرالدین رازی در ذیل آیه می‌گوید:
من می‌گویم: این آیه اشاره دارد به این که آن چه در قلب می‌گذرد، غیر معلوم و اجتناب از ظن واجب است. پس حکم به ظاهر می‌شود و به کسی که عملی را انجام می‌دهد حق نداریم بگوییم ظاهرسازی می‌کند و هم‌چنین نمی‌توانیم به کسی که اسلام آورده منافق بگوییم، اما خداوند از دل‌ها باخبر است و زمانی که به کسی بگوید مؤمن نیست، یقین حاصل می‌شود. (25)
قرطبی، مفسر نامدار مالکی مذهب در این باره می‌گوید: «این آیه، باب بزرگی را در فقه باز می‌کند و آن این که احکام بر معیار ظاهر و گمان اجرا می‌شود، نه با معیار یقین و اطلاع از اسرار درونی». (26)
و در نهایت از آیه استفاده می‌شود که اگر کسی کوچک‌ترین نشانه‌ای از خود مبنی بر مسلمان بودن را نشان داد، باید حکم مسلمان بر او جاری شود و خون و مالش محفوظ است، زیرا در بین مسلمانان مرسوم و متعارف این است که وقتی به همدیگر رسیدند، سلام می‌کنند و سلام کردن یکی از نشانه‌های مسلمان بودن است؛ یعنی برای این که حکم به اسلام کسی بکنیم، تنها یک نشانه ظاهری کافی است.
علاءالدین خازن در تفسیر خود در این باره می‌نویسد:
مقصود از این آیه همان سلام کردن است. یعنی اگر کسی بر شما سلام کرد، نگویید که او به خاطر ترس از کشته شدن سلام کرده است و سپس با شمشیر به او حمله کنید تا اموالش را بگیرید؛ بلکه باید از کشتن او دست بکشید و آن چه را که برای شما اظهار کرده، از او بپذیرید. (27)
بغوی، مفسر پرآوازه‌ی اهل سنت در ذیل این آیه می‌گوید:
من می‌گویم: اگر جنگ‌آوران مسلمان وارد شهر یا دهستانی شدند و شعار اسلام را دیدند، نباید با آنان بجنگند، زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی با قومی قصد جنگ داشت و صدای اذان را می‌شنوید، از جنگ دست می‌کشید.
از ابن‌عصام از پدرش نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی لشکری را می‌فرستاد به آن‌ها می‌فرمود: «اگر مسجدی را دیدید و یا صدای اذان شنیدید، هیچ کس را نکشید.» (28)
اما تکفیری‌ها کسانی را می‌کشند که هر روز و هر لحظه شعارشان «لااله‌الاالله و محمد رسول الله» است، پنج نوبت نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، زکات می‌دهند و...

2. اطلاق کلمه‌ی «یا کافر» بر مسلمان جایز نیست

علاوه بر آنچه گذشت، در ة آیات دیگری نیز وجود دارد که اطلاق کلمه‌ی «کافر» را بر مسلمانان حرام اعلام کرده است.
خداوند متعال در می‌فرماید:
(وَلاَ تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلاَ تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الْاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیَمانِ)؛ (29)
و عیب یکدیگر را به رخ نکشید و همدیگر را به لقب‌های زشت مخوانید که بدنامی است، نام کفر و فسوق پس از ایمان.
ابن‌عبدالبر قرطبی در تفسیر این آیه می‌نویسد:
جماعتی از اهل علم درباره‌ی آیت (وَلاَ تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ...) گفته‌اند که مقصود از آن این است که شخصی به برادرش بگوید که ‌ای کافر و ‌ای فاسق. این تفسیر موافق حدیث است؛ پس قرآن و سنت از فاسق خواندن مسلمان و تکفیر او نهی کرده است، آن هم به بیانی که هیچ اشکالی در آن نیست. (30)
و در کتاب الإستذکار پس از نقل روایتی در حرمت تکفیر می‌نویسد:
جماعتی از مفسران درباره‌ی این آیه گفته‌اند: که مقصود از آن این است که مردی به برادرش بگوید که ‌ای کافر و ‌ای فاسق. عکرمه، حسن بصری و قتاده همین نظر را داشته‌اند. نتیجه‌ی سخن مجاهد نیز همین می‌شود، زیرا او نیز گفته که مقصود این است که کسی را کافر بخوانی در حالی که مسلمان است. (31)
طبری در تفسیر خود، بیهقی در شعب الإیمان و تعداد دیگری از علمای اهل سنت، روایاتی را نقل از عکرمه نقل کرده‌اند که مقصود از این آیه تکفیر مسلمانان است. (32)

3. اگر شهادتین را بخواند، نماز بخواند و زکات بدهد، کشتن او جایز نیست

خداوند کریم در آیه 5 سوره توبه، ابتدا به مسلمانان دستور می‌دهد که پس از تمام ماه‌های حرام، مشرکان را هر کجا که یافتید بکشید و همه جا به کمینشان بنشینید، اما در ادامه می‌فرماید:
(فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الْصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ)؛ (33)
اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند، راهشان را باز کنید که خداوند بخشنده‌ی مهربان است.
(فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ)؛ (34)
پس اگر توبه کردند و نماز به پا داشتند و زکات دادند، برادران دینی شما هستند، و ما آیات [خود] را برای قومی که می‌فهمند توضیح می‌دهیم.
محمد بن اسماعیل بخاری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود:
از جانب خدا به من امر شده است تا زمانی که مردم به یگانگی الله و به حقانیت رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت ندهند، نماز را اقامه نکنند و زکات نپردازند، با آنان جهاد کنم، اما هنگامی که این کارها را انجام دادند، مال و جان‌شان در برابر هرگونه تعرضی محفوظ خواهد ماند مگر در حقی که اسلام تعیین کرده است و سرانجام کار آنان (در جهان آخرت) با خداست. (35)
ابن‌جریر طبری، مفسر نامدار اهل سنت در ذیل این آیه می‌نویسد:
خداوند فرموده است: اگر این مشرکانی که دستور دادم آن‌ها را بکشید، از کفر و شرک دست کشیدند و به خدا و پیامبرش ایمان آوردند، نمازهای واجب را خواندند، زکات واجب را ادا کردند، آن‌ها برادر دینی شما هستند. بلی آن‌ها برادران شما در دینی هستند که خداوند به پیروی از آن دستور داده و او همان اسلام است. همین مطالبی را که من گفتم، مفسران نیز گفته‌اند. از قتاده نقل شده است که اگر آن‌ها توبه کردند، نماز خواندند و زکات دادند، پس برادران دینی شما هستند. ابن‌عباس گفته است که طبق این آیه، خون اهل قبله، محترم است. (36)
قرطبی دیگر مفسر پرآوازه اهل سنت، تصریح می‌کند که اگر مشرک توبه کرد، خون و مال او محترم است؛ حتی اگر هنوز نماز نخوانده باشد و هنوز زکات پرداخت نکرده باشد:
با توجه به این آیه روشن می‌شود که خداوند کشتن را بر شرک معلق کرده است و سپس توبه را آورده است. اصل این است که کشتن تا زمانی است که شخص مشرک باشد و با زایل شدن شرک، کشتن نیز زایل می‌شود و این بدان معنا است که زوال کشتن به مجرد توبه است و خواندن نماز و پرداخت زکات شرط نیست. بنابراین کشتن به مجرد توبه ساقط می‌شود؛ قبل از این که زمان نماز و زمان دادن زکات فرا برسد و این مطلب روشن است. نظیر این آیه، این سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمود: «از جانب خدا به من امر شده است تا زمانی که مردم به یگانگی الله و به حقانیت رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت ندهند و نماز را اقامه نکنند و زکات ندهند، با آنان جهاد کنم، اما هنگامی که این کارها را انجام دادند، مال و جانشان در برابر هرگونه تعرضی محفوظ خواهد ماند مگر در حقی که اسلام تعیین کرده است و سرانجام کار آنان (در جهان آخرت) با خداست. (37)
ابن‌قیم جوزیه، شاگرد ابن‌تیمیه می‌گوید: «مسلمانان اجماع دارند که اگر کافری «لااله‌الاالله و محمد رسول الله» بگوید: وارد اسلام شده است.» (38)
تذکر این نکته نیز ضروری به نظر می‌رسد که ایمان آوردن و توبه از شرک، یک امر قلبی و درونی است و کسی غیر از خداوند از آن آگاه نیست؛ بنابراین طبق این دو آیه، هر کسی ظاهراً از شرک توبه کند و در ظاهر نماز بخواند، زکات پرداخت کند، حکم مسلمان بر او جاری شده و از اهل قبله به حساب می‌آید.
و طبق نص صریح قرآن کریم، چنین کسی برادر دینی همه‌ی مسلمانان به شمار می‌رود و خون و مال او محترم است.
جمال‌الدین غزنوی حنفی در این باره می‌گوید:
اعتقاد ما این است که ایمان در حقیقت همان تصدیق قلبی است و او همان ایمانی است که بر بندگان واجب است آن را بر زبان جاری کنند تا بر مردم نیت‌های قلبی او روشن شود و اگر چنین کرد، احکام اسلام بر او جاری می‌شود. پس اگر کسی قلباً ایمان آورد مؤمن است بین خود او و خداوند و اگر کسی ایمان آورد و بر زبان نیز جاری کرد، از دیدگاه خداوند و از دیدگاه مردم مؤمن است. (39)
حتی اگر کسی یقین داشته باشد که این شخصی که ادعای ایمان می‌کند، منافق است و ایمان واقعاً در قلب او رسوخ نکرده است، وظیفه دارد که حکم اسلام را بر او جاری کند؛ همان طوری که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) همین حکم را بر مشرکانی که در فتح مکه تسلیم شده بودند و واقعاً اسلام نیاورده بودند، اجرا کرد:
ابن‌تیمیه حرانی در این باره می‌نویسد:
بر منافقین احکام ظاهری اسلام جاری می‌شود. از هیچ یک از طلقا (آزاد شدگان در فتح مکه) بعد از فتح دشمنی با خدا و رسول او دیده نشده است؛ بلکه از همدیگر ارث می‌بردند و بر آن‌ها نماز خوانده می‌شدند، در قبرستان‌های مسلمانان دفن شدند و احکام اسلام بر آن‌ها جاری شد، همان طوری که بر دیگر مسلمانان جاری می‌شد. (40)
ابن‌کثیر دمشقی سلفی که شاگرد ابن‌تیمیه به شمار می‌رود، نیز در این باره گفته است:
شافعی گفته: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از کشتن منافقان جلوگیری می‌کرد تا زمانی که اظهار اسلام می‌کردند، با این که می‌دانست آن‌ها منافق هستند، زیرا آن چیزی که آن‌ها اظهار می‌کردند، اثر کفر آن‌ها را از بین می‌برد».
مؤید سخن شافعی، این حدیث صحیح است که همگان بر صحت آن اجماع دارند و در صحیحین نیز وارد شده که آن حضرت فرمود:
به من دستور داده شده است که با مردم بجنگم تا این که کلمه‌ی توحید را بر زبان جاری کنند. هر وقت چنین کردند، خون و مال آن‌ها محفوظ است مگر به حقی که اسلام داده است و حساب قیامت آن‌ها با خداوند است». معنای روایت است که هر کس شهادت به وحدانیت خداوند داد، احکام اسلام در ظاهر بر او جاری می‌شود و اگر واقعاً به توحید اعتقاد داشت، ثواب آن را در آخرت خواهد چشید و اگر اعتقاد نداشت، جریان حکم اسلام بر او در دنیا و همراهی آن‌ها با اهل ایمان، فایده‌ای برای او در آخرت نخواهد داشت. (41)
حال از وهابی‌ها می‌پرسیم: اگر کسی مسلمان زاده باشد و یک عمر نماز خوانده باشد و زکات پرداخت کرده باشد و با صدای رسا فریاد بزند که من مسلمانم، می‌توان او را تکفیر و خونش را مباح اعلام کرد؟
این چند نمونه از آیات قرآن کریم بود که بر طبق آن، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را تکفیر نماید.

بخش دوم: حرمت تکفیر از دیدگاه روایات اهل سنت

علاوه بر روایاتی که در تفسیر آیات گذشته، از کتاب‌های اهل سنت بیان شد، روایات فراوان دیگری نیز در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت یافت می‌شود که براساس آن‌ها، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را تکفیر کند.

1. هر کس مسلمانی را تکفیر کند، انگار که او را کشته است

بخاری در صحیح خود آورده است: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:... لعن مؤمن همانند کشتن اوست و هر کس به مؤمنی نسبت کفر دهد، همانند این است که او را کشته باشد.» (42)
طبق این روایت، گناه تکفیر یک مؤمن به اندازه‌ی گناه کشتن اوست و همان طور که گذشت، جزای کسی که یک مؤمن را بکشد، طبق نص صریح قرآن کریم، خلود در جهنم، خشم و لعنت خداوند و عذاب عظیم خواهد بود. (43)

2. هر کس مسلمانی را تکفیر کند، خودش گرفتار کفر می‌شود

بخاری، در همین باب روایات دیگری را نیز نقل کرده است:
از ابوهریره از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: زمانی که مردی به برادر خود می‌گوید: «ای کافر»، به راستی که یکی از آن‌ها گرفتار کفر می‌شود.
همین روایت از عبدالله بن عمر نیز نقل شده است. (44)
این روایت بدین معنا است که اگر کسی به برادر خودش کافر بگوید، اگر واقعاً آن شخص کافر است، گناهی نکرده و اگر کافر نباشد، خود شخص گوینده در قیامت کافر محشور خواهد شد، چنانچه در روایت دیگری در بخاری آمده است:
ابوذر از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنید که می‌فرمود: هیچ شخصی، دیگری را به فسق و کفر متهم نمی‌کند؛ مگر این که به خودش بر می‌گردد، اگر آن شخص این چنین نباشد. (45)
مسلم نیشابوری نیز در صحیح خود روایت دیگری را از جناب ابوذر (رحمه الله) این چنین نقل کرده است: «هر کسی شخصی را کافر بخواند و یا بگوید که ‌ای دشمن خدا و آن شخص این چنین نباشد، به خود گوینده بر می‌گردد.» (46)
ابن‌دقیق العید، از علمای نامدار اهل سنت در شرح این روایت می‌گوید:
این جمله، هشدار بزرگی است به کسانی که یکی از مسلمین را تکفیر می‌کنند؛ در حالی که کافر نیست. این منجلاب بزرگی است که افراد زیادی از متکلمین و از کسانی که به اهل سنت و اهل حدیث منسوب هستند، در آن گرفتار شده‌اند. در آن هنگام که در عقیده‌ای با هم اختلاف کرده‌اند، پس بر مخالفین خود خشمگین شده و حکم به کفر او کرده‌اند. حجاب این گناه را گروهی از حشویه پاره کرده‌اند. این هشدار بزرگ به آن‌ها نیز داده شده است، زمانی که دشمنان آن‌ها این چنین نیستند. (47)
ابن‌عبدالبر در کتاب التهمید خود در شرح این جمله می‌گوید:
معنای این جمله که فرمود: «فقد باء بها أحدهما» این است که اگر کسی که به او گفته شد، ‌ای کافر، واقعاً هم کافر باشد، گناه کفر بر گردن خود اوست و گوینده گناهی نکرده است، چون راست گفته است، اما اگر چنین نباشد، گوینده گرفتار گناه بزرگی شده است که با گفتن این جمله به پای او نوشته می‌شود. این نهایت ممانعت و نهی از به کار بردن جمله «ای کافر» برای یکی از اهل قبله است. (48)
ابن‌حجر عسقلانی درباره‌ی این روایات می‌نویسد:
نظر حق این است که این روایت درباره‌ی ممانعت مسلمان از به کار بردن کلمه «یا کافر» برای برادر مسلمانش هست... و معنای حدیث این است که تکفیر به خود گوینده برمی‌گردد. آن‌چه بر می‌گردد تکفیر است نه خود کفر؛ مثل این که آن شخص خودش را تکفیر کرده باشد، زیرا او کسی را تکفیر کرده که مثل خود است. و طوری او را تکفیر کرده که جز کسی که اعتقاد به بطلان دین اسلام داشته باشد، تکفیر نمی‌شود. (49)

3. هر کس اهل توحید را تکفیر کند، خود او به کفر نزدیک‌تر است

طبرانی در معجم الکبیر به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌نویسد که اگر کسی اهل توحید را تکفیر کند، خود او به کفر نزدیک‌تر است:
عبدالله بن عمر نقل می‌کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: از اهل «لا اله ‌الا الله» دست بردارید و آن‌ها را به علت گناه تکفیر نکنید، زیرا اگر کسی اهل «لا اله ‌الا الله» را تکفیر کند، خود او به کفر نزدیک‌تر است. (50)
طبق این روایت، هیچ کسی حق ندارد، مسلمانی را که کلمه توحید را بر زبان جاری می‌کند، تکفیر کند و اگر چنین کند، خود او کافر است، اما متأسفانه وهابی‌ها به بهانه‌های واهی؛ مثل سفر برای زیارت، توسل به انبیاء و... مسلمانان را تکفیر و حکم به کشتن آنان می‌دهند. و این برخلاف سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

4. صحابه، هیچ مسلمانی را تکفیر نکردند:

از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است که آن‌ها به هیچ یک از اهل قبله، کلمه «یا کافر» و «یا مشرک» را به کار نمی‌برده‌اند.
طبرانی در معجم اوسط خود می‌نویسد:
ابوسفیان می‌گوید به جابر گفتم: آیا شما به یکی از اهل قبله، کافر خطاب می‌کنید؟ گفت: خیر. گفتم: آیا شما به یکی از اهل قبله، مشرک می‌گویید؟ گفت: پناه بر خدا (از چنین کاری). (51)
حتی طبق گفته‌ی اهل سنت، امیرمؤمنان (علیه‌السلام) کسانی که با و جنگیده‌اند را نیز تکفیر نکرده است. ابن‌أبی‌شیبه در کتاب المصنف و بیهقی در سن کبری خود می‌نویسند:
از ابوالبختری نقل شده است که از امیرمؤمنان (علیه‌السلام) درباره‌ی اهل جمل سؤال شد که آیا آن‌ها مشرک هستند؟ فرمود: از شرک دور شدند. سؤال کردند: آیا آن‌ها منافق هستند؟ فرمود: منافقین خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند. گفته شد که پس آن‌ها چی هستند؟ فرمود: آن‌ها برادران ما هستند که بر ما سرکشی کرده‌اند. (52)
وقتی امیرمؤمنان (علیه‌السلام) که از دیدگاه وهابیت یکی از خلفای راشدین به حساب می‌آید، دشمنان و محاربین خود را تکفیر نکرده است، چرا وهابی‌ها که خود را مسلمان و پیرو و خلفای اربعه می‌دانند، مسلمین را بدون هیچ گناهی تکفیر می‌کنند، می‌کشند و آرامش و امنیت جامعه‌ی اسلامی را به ویرانی، تخریب و فساد تبدیل می‌کنند؟!

5. امت اسلام، هیچ‌گاه دچار کفر نخواهند شد

بخاری در صحیح خود می‌نویسد:
معاویه بن أبی‌سفیان خطبه می‌خواند و می‌گفت: «هر کس که خداوند در حق او اراده‌ی خیر نماید، به وی فهم دین نصیب خواهد کرد. من - رسول الله - تقسیم کننده‌ی علوم و معارف شریعت هستم، اما عطا کننده‌ی اصلی، خداوند است. و این امت همچنان بر دین خدا استوار خواهد ماند و مخالفت مخالفان به آن‌ها ضرری نخواهد رساند تا این که قیامت فرا رسد. (53)
سلیمان بن عبدالوهاب، برادر محمد بن عبدالوهاب در وجه دلالت این آیه بر حرمت تکفیر اهل قبله می‌نویسد:
وجه دلالت روایت این است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر داده است که این امت تا قیامت همواره بر صراط مستقیم خواهند بود. روشن است که این اموری که شما وهابی‌ها، مسلمانان را برای آن تکفیر می‌کنید، از گذشته و به صورت آشکارا در تمام شهرها انجام می‌شده است. اگر این کارها، همان بت‌های بزرگ و انجام دهنده‌ی آن بت‌پرست بودند، طبیعی است که امر امت مستقیم نبود؛ بلکه برعکس بود و شهرهای آن‌ها بلاد کفر بود و بت به صورت واضح پرستش و احکام اسلام بر بت‌پرستان اجرا می‌شده است. (54)
طبق این روایت، مسلمانان همواره در صراط مستقیم هستند، یعنی آن‌ها هرگز کافر و مشرک نمی‌شوند. لااقل همه‌ی مسلمانان هیچ‌گاه به صورت دسته جمعی مشرک و کافر نمی‌شوند، اما در گفتار دوم ثابت خواهیم کرد که وهابی‌ها مدعی هستند که تمام مسلمانان در عصر محمد بن عبدالوهاب کافر بوده‌اند، حتی خود محمد بن عبدالوهاب پیش از تحقیق و تعلیم کافر و مشرک بوده است.
سلیمان بن عبدالوهاب در ادامه می‌نویسد:
این برخلاف مذهب شماست، زیرا از دیدگاه شما تمام امت بت‌پرس هستند و شهرهای مسلمانان مملو از بت است. از دیدگاه شما تمام شهرهای مسلمانان از چیزهایی پر شده است که شما آن را بت می‌پندارید. و شما گفته‌اید که اگر کسی انجام دهنده‌ی این کارها را تکفیر نکند، خود او کافر است. (55)
بنابراین، دیدگاه وهابیت، در تضاد کامل با این روایت است.
روایات درباره‌ی حرمت تکفیر بیش از آن است که در این مقاله گنجانده شود و از آن جایی که این روایات را از معتبرترین کتاب‌های اهل سنت نقل کردیم، برای رسیدن به مقصودمان کافی است. از این رو از اطاله‌ی کلام خودداری می‌شود.
از آن چه گذشت، این مطلب ثابت شد که تکفیر مسلمان، از دیدگاه صحیح‌ترین روایات اهل سنت، حرام و گناه بسیار بزرگی است که طبق برخی از روایات معادل کشتن است و تکفیر به خود تکفیر کننده برمی‌گردد.

گفتار دوم: وهابی‌ها تمام مسلمانان را کافر می‌دانند

در گفتار پیشین ثابت شد که از دیدگاه آیات و روایات صحیح السند، کافر خواندن مسلمانان حرام است. در گفتار دوم به دنبال این هستیم که ثابت کنیم وهابی‌ها تمام مسلمانان را کافر و مشرک می‌دانند و برای اثبات این مطلب به مدارکی از کتاب‌های خود وهابی‌ها استناد خواهیم کرد.
در تاریخ اسلام، گروه‌ها و مذاهب مختلفی بوده‌اند که دیگران را کافر و محدور الدم و تنها خود را مسلمان واقعی می‌دانسته‌اند که یکی از این گروه‌ها در صدر اسلام به نام خوارج، ظهور و در مدت کوتاه جنایت‌های فراوانی علیه مسلمین انجام داده و حتی به زن باردار نیز رحم نکرده و جنینش را از شکم او درآوردند و کشتند.
وهابیت، دین نو ظهوری که در سال (1157 ق) با بیعت محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود از سرزمین نجد سر درآورد، همانند خوارج، دیگر مسلمانان را تکفیر و خون، مال و ناموسشان را برای خود حلال می‌دانند.
براساس همین تفکر، آن‌ها در هر سه دوره‌ی حکومت خود، به شهرهای مسلمان‌نشین که اکثراً از پیروان مذاهب اربعه‌ی اهل سنت نیز بوده‌اند، هجوم آورده و آنان را کشتند، اموالشان را به غارت برده و زنان را نیز اسیر خود کردند.
هر چند که برای اثبات این فرضیه ضرورتی به استدلال و استناد به کتاب‌های خود وهابی‌ها احساس نمی‌شود و مردم با چشم خود روزانه شاهد جنایت‌های وهابی‌ها در سرزمین‌های مختلف اسلامی هستند، اما در عین حال ما در گفتار دوم مدارکی را از کتاب‌های خود وهابی‌ها ارائه می‌کنیم تا جای هیچ‌گونه انکاری باقی نماند. و البته به علت محدودیت در حجم مقاله، ناچار هستیم که به دوازده مورد از این مستندات بسنده نماییم.

1. محمد بن عبدالوهاب: من و اساتیدم تا امروز معنای توحید را نمی‌دانستیم

محمد بن عبدالوهاب در نامه‌ای که به مردم ریاض نوشته، تصریح می‌کند که من و تمام اساتیدم و تمام مسلمانان و اساتیدشان تا امروز معنای توحید را نمی‌دانستیم و آن چه که بدان عمل می‌کردیم، دین اسلام نبوده است:
من از وضعیت خودم به شما خبر می‌دهم. قسم به خدایی که غیر از او خدایی نیست، من قبل از این که دنبال علم بروم و تحقیق کنم اصلاً معنای «لا اله ‌الا الله» را نمی‌دانستم. کسانی که مرا می‌شناسند نیز اعتقاد دارند که من معنای «لا اله ‌الا الله» را قبل از این که خداوند، خیری بر من منت نهد نمی‌دانستم و اسلام را نمی‌شناختم. استادان من نیز هیچ کدام معنای «لا اله ‌الا الله» را نمی‌دانستند و هیچ کدام از آن‌ها دین اسلام را نمی‌شناختند. هر کس خیال کند که معنای «لا اله ‌الا الله» و یا معنای اسلام را قبل از این می‌دانست یا ادعا کند استادهای او تا پیش از این، معنا

عبارات مرتبط با این موضوع

افراط و جریانی بنام شیرازی ها تصاویر ساندیس خوردر همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا ع چندین مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان افراط و جریانی بنام شیرازی ها تصاویر ساندیس خور در همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا ع چندین رأس مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به


ادامه مطلب ...

آیات حقوقی تورات

[ad_1]

مقدمه

در این پیوست آیات حقوقی تورات به ترتیب کتاب مقدس شماره شده‌اند. به دلایل گوناگونی از موضوعی کردن این آیات دوری کرده‌ایم. منبع این پیوست عبارت است از ترجمه‌ی کتاب مقدس (به همت انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل)، و عنوان‌ها از نگارنده است. توضیحات و افزوده‌های نگارنده در کروشه آمده است. شماره‌ی آیات در این نوشته براساس نسخه‌ی مذکور است که با تَنَخ گاه تا چند آیه تفاوت دارد.
گرچه در این فهرست سعی بر جمع‌آوری کل احکام حقوقی تورات بوده، به دلیل گرایش کیفری کتاب، این فهرست نیز بیشتر رنگ و بوی کیفری گرفته است و از این‌رو، چه بسا این نوشته جامعِ کل احکام حقوقی نباشد.
در احکام کیفری نیز سعی بر آن بوده تا جرایم و مجازات‌ها در معنای خاصشان احصا شوند. از این رو، برای مثال، آن دسته از جرایم دینی خاص که مجازات الاهی در پی دارند نه قضایی، معمولاً در این فهرست نیامده‌اند.

سفر پیدایش

پیدایش، باب 9

قتل

5. و هر آینه انتقام خون شما را برای جان شما خواهم گرفت؛ از دست هر حیوان آن را خواهم گرفت و از دست انسان انتقام جان انسان را از دست برادرش خواهم گرفت.
6. هر که خون انسان ریزد خون وی به دست انسان ریخته شود؛ زیرا خدا انسان را به صورت خود ساخت.

سفر خروج

خروج، باب 18

صفات قاضی (و نیز رک: تثنیه، 1: 9 – 18)

13. بامدادان واقع شد که موسی برای داوری قوم بنشست و قوم به حضور موسی از صبح تا شام ایستاده بودند.
14. و چون پدرزدن موسی آنچه را که او به قوم می‌کرد دید گفت: این چه کار است که تو با قوم می‌نمایی؟ چرا تو تنها می‌نشینی و تمامی قوم نزد تو از صبح تا شام می‌ایستند؟
15. موسی به پدرزن خود گفت که قوم نزد من می‌آیند تا از خدا مسئلت نمایند.
16. هرگاه ایشان را دعوا شود نزد من می‌آیند و میان هر کس و همسایه‌اش داوری می‌کنم و فرایض و شرایطع خدا را بدیشان تعلیم می‌دهم.
17. پدر زن موسی به وی گفت: کاری که تو می‌کنی خوب نیست.
18. هر آینه تو و این قوم نیز که با تو هستند خسته خواهید شد؛ زیرا که این امر برای تو سنگین است؛ تنها این را نمی‌توانی کرد.
19. اکنون سخن مرا بشنو، تو را پند می‌دهم و خدا با تو باد و تو برای قوم به حضور خدا باش و امور ایشان را نزد خدا عرضه دار.
20. و فرایض و شرایع را بدیشان تعلیم ده و طریقی را که بدان می‌باید رفتار نمود و عملی را که می‌باید کرد بدیشان اعلام نما.
21. و از میان تمامی قوم مردان قابل را که خداترس و مردان امین که از رشوت نفرت کنند جست‌وجو کرده، برایشان بگمار تا رؤسای هزاره و رؤسای صده و رؤسای پنجاهه و رؤسای دَهه باشند.
22. تا بر قوم پیوسته داوری نمایند و هر امر بزرگ را نزد تو بیاورند و هر امر کوچک را خود فیص دهند؛ بدین‌طور بار خود را سبک خواهی کرد و ایشان با تو متحمل آن خواهند شد.
23. اگر این کار را بکنی و خدا تو را چنین امر فرماید آنگاه یارای استقامت خواهی داشت و جمیع این قوم نیز به مکان خود به سلامتی خواهند رسید.
24. پس موسی سخن پدرزن خود را اجابت کرده، آنچه او گفته بود به عمل آورد.
25. و موسی مردان قابل از تمامی اسرائیل انتخاب کرده، ایشان را رؤسای قوم خود ساخت – رؤسای هزاره و رؤسای صده و رؤسای پنجاهه و رؤسای دَهه.
26. و در داوری قوم پیوسته مشغول می‌بودند؛ هر امر مشکل را نزد موسی می‌آورند و هر دعوای کوچک را خود فیصل می‌دادند.

خروج، باب 20

ده فرمان (و نیز رک: تثنیه، 5: 1-21)

1.و خدا تکلم فرمود و همه‌ی این کلمات را بگفت:
2. من هستم یهوه، خدای تو، که تو را از زمین مصر و از خانه‌ی غلامی بیرون آوردم.
3. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.
4.صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است و از آنچه پایین در زمین است و از آنچه در آب زیرزمین است برای خود مساز.
5. نزد آنها سجده مکن و آنها را عبادت منما؛ زیرا من، که یهوه خدای تو می‌باشم، خدای غیور هستم که انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سیّم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارند می‌گیرم.
6. و تا هزاره پشت بر آنانی که مرا دوست دارند و احکام مرا نگاه دارند رحمت می‌کنم.
7. نام یهوه خدای خود را به باطل مبر؛ زیرا خداوند کسی را که اسم او را به باطل برد بی‌گناه نخواهد شمرد.
8. روز سبت [- شبات] را یاد کن تا آن را تقدیس نمایی.
9. شش روز مشغول باش و همه‌ی کارهای خود را به جا آور.
10. اما روز هفتمین سبت یهوه خدای تو است؛ در آن هیچ کار مکن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و کنیزت و بهیمه‌ات و مهمان تو که درون دروازه‌های تو باشد.
11. زیرا که در شش روز خداوند آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنها است بساخت و در روز هفتم آرام فرمود؛ از این سبب، خداوند روز هفتم را مبارک خوانده، آن را تقدیس نمود.
12. پدر و مادر خود را احترام نما تا روزهای تو در زمینی که یهوه خدایت به تو می‌بخشد دراز شود.
13. قتل مکن.
14. زنا مکن.
15. دزدی مکن.
16. بر همسایه‌ی خود شهادت دروغ مده.
17. به خانه‌ی همسایه‌ی خود طمع مورز و به زن همسایه‌ات و غلامش و کنیزش و گاوش و الاغش و به هیچ چیزی که از آن همسایه‌ی تو باشد طمع مکن.

خروج، باب 21

جرایم بر ضد اشخاص

12. هر که انسانی را بزند و او بمیرد هر آینه کشته شود.
13. اما اگر قصد او نداشت، بلکه خدا وی را به دستش رسانید آنگاه مکانی برای تو معین کنم تا بدان‌جا فرار کند.
14. لیکن اگر شخصی عمداً بر همسایه‌ی خود آید تا او را به مکر بکشد، آنگاه او را از مذبح من کشیده، به قتل برسان.
15. و هر که پدر یا مادر خود را زند هر آینه کشته شود.
16. و هر که آدمی را بدزدد و او را بفروشد یا در دستش یافت شود هر آینه کشته شود.
17. و هر که پدر یا مادر خود را لعنت کند هر آینه کشته شود.
18. و اگر دو مرد نزاع کنند و یکی دیگری را به سنگ یا به مشت زند و او نمیرد لیکن بستری شود،
19. اگر برخیزد و با عصا بیرون رود آنگاه زننده‌ی او بی‌گناه شمرده شود، امّا عوض بیکاری‌اش را ادا نماید و خرج معالجه‌ی او را بدهد.
20. و اگر کسی غلام یا کنیز خود را به عصا بزند و او زیردست او بمیرد، هر آینه انتقام او گرفته شود.
21. لیکن اگر یک دو روز زنده بماند، از او انتقام کشیده نشود؛ زیرا که زرخرید او است.
22. و اگر مردم جنگ کنند و زنی حامله را بزنند و اولاد او سقط گردد و ضرری دیگر نشود البته غرامتی بدهد موافق آنچه شوهر زن بدو گذارد و به حضور داوران ادا نماید.
23. و اگر اذیتی دیگر حاصل شود آنگاه جان به عوض جان بده.
24. و چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان و دست به عوض دست و پا به عوض پا.
25. و داغ به عوض داغ و زخم به عوض زخم و لطمه به عوض لطمه.
26. و اگر کسی چشم غلام یا چشم کنیز خود را بزند که ضایع شود، او را به عوض چشمش آزاد کند.
27. و اگر دندان غلام یا دندان کنیز خود را بیندازد، او را به عوض دندانش آزاد کند.
28. و هرگاه گاوی به شاخ خود مردی یا زنی را بزند که او بمیرد گاو را البته سنگسار کنند و گوشتش را نخورند و صاحب گاو بی‌گناه باشد.
29. و لیکن اگر گاو قبل از آن شاخزن می‌بود و صاحبش آگاه بود و آن را نگاه نداشت و او [= گاو] مردی یا زنی را کشت، گاو را سنگسار کنند و صاحبش را نیز به قتل رسانند.
30. و اگر دیه بر او گذاشته شود آنگاه برای فدیه‌ی جان خود هر آنچه بر او مقرر شود ادا نماید.
31. خواه پسر خواه دختر را شاخ زده باشد به حسب این حکم با او عمل کنند.
32. اگر گاو غلامی یا کنیزی را بزند سی مثقال نقره به صاحب او داده شود و گاو سنگسار شود.

قوانین مربوط به اموال

33. و اگر کسی چاهی گشاید یا کسی چاهی حفر کند و آن را نپوشاند و گاوی یا الاغی در آن افتد؛
34. صاحب چاه عوض او [= حیوان] را بدهد و قیمتش را به صاحبش ادا نماید و میته از آن او باشد.
34. و اگر گاو شخصی گاو همسایه‌ی او را بزند و آن بمیرد، پس گاو زنده را بفروشند و قیمت آن را تقسیم کنند و میته را نیز تقسیم نمایند.
35. اما اگر معلوم بوده باشد که آن گاو قبل از آن شاخزن می‌بود و صاحبش آن را نگاه نداشت، البته گاو به عوض گاو بدهد و میته از آن او باشد.

خروج، باب 22

قوانین مربوط به اموال

1. اگر کسی گاوی یا گوسفندی بدزدد و آن را بکشد یا بفروشد به عوض گاو پنج گاو و به عوض گوسفند چهارگوسفند بدهد.
2. اگر دزدی در رخنه کردن گرفته شود و او را بزنند به طوری‌ که بمیرد بازخواست خون برای او نباشد.
3. اما اگر آفتاب بر او طلوع کرد، بازخواست خون برای او هست، البته مکافات باید داد و اگر چیزی ندارد به عوض دزدی که کرد فروخته شود.
4. اگر چیزی دزدیده شده از گاو یا الاغ یا گوسفند زنده در دست او یافت شود دو مقابل آن را رد کند.
5. اگر کسی مرتعی یا تاکستانی را بچراند یعنی مواشی خود را براند تا مرتع دیگری را بچراند از نیکوترین مرتع و از بهترین تاکستان خود عوض بدهد.
6. اگر آتشی بیرون رود و خارها را فراگیرد و بافه‌های غله یا خوشه‌های نادرویده یا مزرعه سوخته گردد، هر که آتش را افروخته است البته عوض بدهد.
7. اگر کسی پول یا اسباب نزد همسایه‌ی خود امانت گذارد و از خانه‌ی آن شخص دزدیده شود هرگاه دزد پیدا شود دوچندان رد نماید.
8. و اگر دزد گرفته نشود آنگاه صاحب خانه را به حضور حکّام بیاورند تا حکم شود که آیا دست خود را بر اموال همسایه‌ی خویش دراز کرده است یا نه.
9. در هر خیانتی از گاو و الاغ و گوسفند و رخت و هر چیز گم شده که کسی بر آن ادعا کند امر هر دو به حضور خدا برده شود و برگناه هر کدام که خدا حکم کند دو چندان به همسایه‌ی خود رد نماید.
10. اگر کسی گاوی یا الاغی یا گوسفندی یا جانوری دیگر به همسایه‌ی خود امانت دهد و آن بمیرد یا پایش شکسته شود یا دزدیده شود و شاهدی نباشد،
11. قسم خداوند در میان هر دو نهاده شود که دست خود را به مال همسایه‌ی خویش دراز نکرده است؛ پس مالکش قبول بکند و او عوض ندهد.
12. لیکن اگر از او دزدیده شد به صاحبش عوض باید داد.
13. و اگر دریده شد آن را برای شهادت بیاورد و برای دریده شده عوض ندهد.
14. و اگر کسی حیوانی از همسایه‌ی خود عاریت گرفت و پای آن شکست یا مرد و صاحبش همراهش نبود البته عوض باید داد.
15. اما اگر صاحبش همراهش بود عوض نباید داد و اگر کرایه شد، برای کرایه آمده بود [و فقط کرایه‌اش به وی تعلق می‌گیرد].

قوانین عفافی، اخلاقی و دینی

16. اگر کسی دختری را که نامزد نبود فریب داده، با او هم‌بستر شد البته می‌باید او را زن منکوحه‌ی خویش سازد.
17. و هرگاه پدرش راضی نباشد که او را بدو دهد موافق مهر دوشیزگان نقدی بدو باید داد.
18. زن جادوگر را زنده مگذار.
19. هر که با حیوانی مقاربت کند هرآینه کشته شود.
20. هر که برای خدای غیر از یهوه و بس قربانی گذراند البته هلاک گردد.
21. غریبی را اذیت مرسانید؛
22. و بر او ظلم مکنید؛ زیرا که در زمین مصر غریب بودید.
23. بر بیوه‌زنی یا یتیمی ظلم مکنید و هرگاه بر او ظلم کردی و او نزد من فریاد برآورد، البته فریاد او را مستجاب خواهم فرمود.
24. و خشم من مشتعل شود و شما را به شمشیر خواهم کشت و زنان شما بیوه شوند و پسران شما یتیم.
25. اگر نقدی به فقیری از قوم من که همسایه‌ی تو باشد قرض دادی مثل رباخوار با او رفتار مکن و هیچ سود بر او مگذار.
26. اگر رخت همسایه‌ی خود را به گروگرفتی آن را قبل از غروب آفتاب بدو رد کن.
27. زیرا که آن فقط پوشش او و لباس برای بدن او است؛ پس در چه چیز بخوابد؟ و اگر نزد من فریاد برآورد هرآینه اجابت خواهم نمود؛ زیرا که من کریم هستم.
28. به خدا ناسزا مگو و رئیس قوم خود را لعنت مکن.

خروج، باب 23

قوانین حاکم بر رسیدگی

1.خبر باطل را انتشار مده و با شریران همداستان مشو که شهادت دروغ دهی.
2. پیروی بسیاری برای عمل بد مکن و در مرافعه محض متابعت کثیری سخنی برای انحراف حق مگو.
3. و در مرافعه‌ی فقیر نیز طرفداری او منما. [...]
6. حق فقیر خود را در دعوای او منحرف مساز.
7. از امر دروغ اجتناب‌نما و بی‌گناه و صالح را به قتل مرسان؛ زیرا که ظالم را عادل نخواهم شمرد.
8. و رشوت مخور؛ زیرا که رشوت بینایان را کور می‌کند و سخن صدیقان را کج می‌سازد.
9. و بر شخص غریب ظلم منما؛ زیرا که از دل غریبان خبر دارید، چون که در زمین مصر غریب بودید.

خروج، باب 31

روز شبات

14.پس سبت را نگاه دارید؛ زیرا که برای شما مقدس است. هر که آن را بی‌حرمت کند هرآینه کشته شود و هر که در آن کار کند آن شخص از میان قوم خود منقطع شود.
15. شش روز کار کرده شود و در روز هفتم سبت آرام و مقدس خداوند است. هر که در روز سبت کار کند هر آینه کشته شود.

سفر لاویان

لاویان، باب 5

شهادت

1. و اگر کسی گناه ورزد و آواز قَسَم را بشنود و او شاهد باشد، خواه دیده و خواه دانسته، اگر اطلاع ندهد گناه او را متحمل خواهد بود.

لاویان، باب 6

جبران خسارت

1. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2. اگر کسی گناه کند و خیانت به خداوند ورزد و به همسایه‌ی خود دروغ گوید، درباره‌ی امانت یا رهن یا چیز دزدیده شده، یا مال همسایه‌ی خود را غصب نماید،
3. یا چیز گم شده را یافته، درباره‌ی آن دروغ گوید و قسم دروغ بخورد، در هر کدام از کارهایی که شخصی در آنها گناه کند،
4. پس چون گناه ورزیده مجرم شود؛ آنچه را که دزدیده یا آنچه را غصب نموده یا آنچه نزد او به امانت سپرده شده یا آن چیز گم شده را که یافته است رد بنماید؛
5. یا هر آنچه را که درباره‌ی آن قسم دروغ خورده هم اصل مال را رد بنماید و هم پنج یک آن را بر آن اضافه کرده، آن را به مالکش بدهد، در روزی که جرم او ثابت شده باشد.

لاویان، باب 18

جرایم جنسی و گناهان دینی

6.هیچ کس به احدی از اقربای خویش نزدیکی ننماید تا کشف عورت او بکند؛ من یهوه هستم.
7. عورت پدر خود یعنی عورت مادر خود را کشف منما؛ او مادر توست، کشف عورت او مکن.
8. عورت زن پدر خود را کشف مکن؛ آن عورت پدر توست.
9. عورت خواهر خود، خواه دختر پدرت خواه دختر مادرت، چه مولود در خانه چه مولود بیرون، عورت ایشان را کشف منما.
10. عورت دختر پسرت و دختر دخترت، عورت ایشان را کشف مکن؛ زیرا که اینها عورت توست.
11. عورت دختر زن پدرت که از پدر تو زاییده شده باشد، او خواهر توست؛ کشف عورت او را مکن.
12. عورت خواهر پدر خود را کشف مکن؛ او از اقربای پدر تو است.
13. عورت خواهر مادر خود را کشف مکن؛ او از اقربای مادر تو است.
14. عورت برادر پدر خود را کشف مکن و به زن او نزدیکی منما؛ او (به منزله‌ی) عمه‌ی تو است.
15. عورت عروس خود را کشف مکن؛ او زن پسر تو است، عورت او را کشف مکن.
16. عورت زن برادر خود را کشف مکن؛ آن عورت برادر تو است.
17. عورت زنی را با دخترش کشف مکن و دختر پسر او یا دختر دختر او را مگیر تا عورت او را کشف کنی؛ اینان از اقربای او می‌باشند و این فجور است.
18. و زنی را با خواهرش مگیر تا هووی او بشود و تا عورت او را با وی مادامی که زنده است کشف نمایی.
19. و به زنی در نجاست حیضش نزدیکی منما تا عورت او را کشف کنی.
20. و با زن همسایه‌ی خود هم‌بستر مشو تا خود را با وی نجس سازی.
21. و کسی از ذریت خود را برای [بت] مولک [= مولخ] از آتش مگذران و نام خدای خود را بی‌حرمت مساز؛ من یهوه هستم.
22. و با ذکور مثل زن جماع نکن، زیرا که این فجور است.
23. و با هیچ بهیمه جماع مکن تا خود را با آن نجس سازی و زنی پیش بهیمه نایستد تا با آن جماع کند؛ زیرا این فجور است.
24. به هیچ کدام از اینها خویشتن را نجس مسازید؛ زیرا به همه‌ی اینها، امت‌هایی که من پیش روی شما بیرون می‌کنم نجس شده‌اند.
25. و زمین نجس شده است و انتقام گناهش را از آن خواهم کشید و زمین ساکنان خود را قی خواهد نمود.
26. پس شما فرایض و احکام مرا نگاه دارید و هیچ کدام از این فجور را به عمل نیاورید، نه متوطّن و نه غریبی که در میان شما مأوا گزیند.
27. زیرا مردمان آن زمین که قبل از شما بودند جمیع این فجور را کردند و زمین نجس شده است.
28. مبادا زمین شما را نیز قی کند اگر آن را نجس سازید، چنان که امت‌هایی را که قبل از شما بودند قی کرده است.
29. زیرا هر کسی که یکی از این فجور را بکند همه‌ی کسانی که کرده باشند از میان قوم خود منقطع خواهند شد.
30. پس وصیت مرا نگاه دارید و از این رسوم زشت که قبل از شما به عمل آورده شده است عمل منمایید و خود را به آنها نجس مسازید؛ من یهوه خدای شما هستم.

لاویان، باب 19

11. دزدی مکنید و مکر منمایید و با یکدیگر دروغ مگویید.
12. و به نام من قسم دروغ مخورید که نام خدای خود را بی‌حرمت نموده باشی؛ من یهوه هستم.
13. مال همسایه‌ی خود را غصب منما و ستم مکن و مزدِ مزدور نزد تو تا صبح نماند.
14. کر را لعنت مکن و پیش روی کور سنگ لغزش مگذار و از خدای خود بترس؛ من یهوه هستم.
15. در داوری بی‌انصافی مکن و فقیر را طرفداری منما و بزرگ را محترم مدار و درباره‌ی همسایه‌ی خود به انصاف داوری بکن.
16. در میان قوم خود برای سخن‌چینی گردش مکن و بر خون همسایه‌ی خود نایست؛ من یهوه هستم.
17. برادر خود را در دل بغض منما؛ البته همسایه‌ی خود را تنبیه کن و به سبب او متحمل گناه مباش.
18. از ابنای قوم خود انتقام مگیر و کینه مورز و همسایه‌ی خود را مثل خویشتن محبت نما. [...]
20. و مردی که با زنی هم‌بستر شود و آن زن کنیز و نامزد کسی باشد، اما فدیه نداده شده و نه آزادی به او بخشیده، ایشان را سیاست باید کرد، لیکن کشته نشود، زیرا که او آزاد نبود.
21. و مرد برای قربانی جرم خود قوچ قربانی جرم را نزد خداوند به در خیمه‌ی اجتماع بیاورد.[...]
29. دختر خود را بی‌عصمت مساز و او را به فاحشگی وا مدار، مبادا زمین مرتکب زنا شود و زمین پر از فجور گردد.
30. سبت‌های مرا نگاه دارید و مکان مقدس مرا محترم دارید، من یهوه هستم.
31. به اصحاب اجنّه توجه مکنید و از جادوگران پرسش منمایید تا خود را به ایشان نجس سازید؛ من یهوه خدای شما هستم. [...]
35. در عدل هیچ بی‌انصافی مکنید، یعنی در پیمایش یا در وزن یا در پیمانه.
36. ترازوهای راست و سنگ‌های راست و ایفه‌ی راست و هین راست بدارید؛ من یهوه خدای شما هستم که شما را از زمین مصر بیرون آوردم.
37. پس جمیع فرایض مرا و احکام مرا نگاه دارید و آنها را به جا آورید؛ من یَهوه هستم.

لاویان، باب 20

مجازاتِ بت‌پرستی و جرایم جنسی و ...

1.و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2. بنی‌اسرائیل را بگو هر کسی از بنی‌اسرائیل یا از غریبانی که در اسرائیل مأوا گزینند که از ذریت خود به [بت] مولک بدهد، البته کشته شود؛ قوم زمین او را با سنگ سنگسار کنند.
3. و من روی خد را به ضد آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت؛ زیرا که از ذرّیت خود به مولک داده است تا مکان مقدس مرا نجس سازد و نام قدوس مرا بی‌حرمت کند.
4. و اگر قوم زمین چشمان خود را از آن شخص بپوشانند، وقتی که از ذرّیت خود به مولک داده باشد، و او را نکشند،
5. آنگاه من روی خود را به ضد آن شخص و خاندانش خواهم گردانید و او را و همه‌ی کسانی را که در عقب او زنا کار شده، در پیروی مولک زنا کرده‌اند از میان قوم ایشان منقطع خواهم ساخت.
6. و کسی که به سوی صاحبان اجنّه و جادوگران توجّه نماید تا در عقب ایشان زنا کند من روی خود را به ضدّ آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت.
7. پس خود را تقدیس نمایید و مقدس باشید؛ زیرا من یهوه خدای شما هستم.
8. و فرایض مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورید؛ من یهوه هستم که شما را تقدیس می‌نمایم.
9. و هر کسی که پدر یا مادر خود را لعنت کند، البته کشته شود؛ چون که پدر و مادر خود را لعنت کرده است. خونش بر خود او خواهد بود.
10. و کسی که با زن دیگری زنا کند، یعنی که با زن همسایه‌ی خود زنا کند، زانی و زانیه البته کشته شوند.
11. و کسی که با زن پدر خود بخوابد و عورت پدر خود را کشف نماید هر دو البته کشته شوند؛ خون ایشان بر خود ایشان است.
12. و اگر کسی با عروس خود بخوابد، هر دوی ایشان البته کشته شوند؛ [چون] فاحشگی کرده‌اند؛ خون ایشان بر خود ایشان است.
13. و اگر مردی با مردی مثل با زن بخوابد هر دو فجور کرده‌اند؛ هر دوی ایشان البته کشته شوند؛ خون ایشان بر خود ایشان است.
14. و اگر کسی زنی و مادرش را بگیرد؛ این قباحت است؛ او و ایشان به آتش سوخته شوند تا در میان شما قباحتی نباشد.
15. و مردی که با بهیمه جماع کند البته کشته شود و آن بهیمه را نیز بکشید.
16. و زنی که به بهیمه نزدیک شود تا با آن جماع کند آن زن و بهیمه را بکش، البته کشته شوند؛ خون آنها بر خود آنها است.
17. و کسی که خواهر خود را، خواه دختر پدرش خواه دختر مادرش باشد، بگیرد و عورت او را ببیند و او عورت وی را ببیند، این رسوایی است، در پیش چشمان پسران قوم خود منقطع شوند؛ چون که عورت خواهر خود را کشف کرده است متحمل گناه خود خواهد بود.
18. و کسی که با زن حایض بخوابد و عورت او را کشف نماید، او چشمه‌ی او را کشف کرده است و او چشمه‌ی خون خود را کشف نموده است؛ هر دوی ایشان از میان قوم خود منقطع خواهند شد.
19. و عورت خواهر مادرت یا خواهر پدرت را کشف مکن؛ آن کس خویش خود را عریان ساخته است؛ ایشان متحمل گناه خود خواهند بود.
20 و کسی که با زن عمومی خود بخوابد، عورت عموی خود را کشف کرده است؛ متحمل گناه خود خواهند بود، بی‌کس [= بی‌اولاد] خواهند بود.
21. و کسی که زن برادر خود را بگیرد، این نجاست است؛ عورت برادر خود را کشف کرده است، بی‌کس خواهند بود.
22. پس جمیع فرایض مرا و جمیع احکام مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورید تا زمینی که من شما را به آنجا می‌آورم تا در آن ساکن شوید شما را قی نکند.
23. و به رسوم قوم‌هایی که من آنها را از پیش شما بیرون می‌کنم رفتار ننمایید؛ زیرا که جمیع این کارها را کردند، پس ایشان را مکروه داشتم. [...]
27. مرد و زنی که صاحب اجنّه یا جادوگر باشد البته کشته شوند؛ ایشان را به سنگ سنگسار کنید؛ خون ایشان بر خود ایشان است.

لاویان، باب 21

جرایم جنسی

1.و خداوند به موسی گفت: به کاهنان... خطاب کرده، به ایشان بگو: [...]
7. زن زانیه یا بی‌عصمت را نکاح ننمایند و زن مطلقه از شوهرش را نگیرند؛ زیرا او برای خدای خود مقدس است. [...]
9. و دختر هر کاهنی که خود را به فاحشگی بی‌عصمت ساخته باشد، پدر خود را بی‌عصمت کرده است؛ به آتش سوخته شود.

لاویان، باب 24

مجازات کفرگویی و جرایم بر ضد اشخاص

10. و پسر زن اسرائیلی که پدرش مردِ مصری بود در میان بنی‌اسرائیل بیرون آمد و پسر زن اسرائیلی با مرد اسرائیلی در لشکرگاه جنگ کردند.
11. و پسر زن اسرائیلی اسم را کفر گفت و لعنت کرد، پس او را نزد موسی آوردند... .
12. و او را در زندان انداختند تا از دهن خداوند اطلاع یابند.
13. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
14. آن کس را که لعنت کرده است بیرون لشکرگاه ببر و همه‌ی آنانی که شنیدند دست‌های خود را بر سر وی بنهند و تمامی جماعت او را سنگسار کنند.
15. و بنی‌اسرائیل را خطاب کرده، بگو هر کسی که خدای خود را لعنت کند متحمل گناه خود خواهد بود.
16. و هر که اسم یهوه را کفر گوید هر آینه کشته شود؛ تمامی جماعت او را البته سنگسار کنند، خواه غریب خواه متوطّن؛ چون که اسم را کفر گفته است کشته شود.
17. و کسی که آدمی را بزند که بمیرد البته کشته شود.
18. و کسی که بهیمه را بزند که بمیرد عوض آن را بدهد، جان به عوض جان.
19. و کسی که همسایه‌ی خود را عیب رسانیده باشد چنان که او کرده باشد به او کرده خواهد شد:
20. شکستگی عوض شکستگی، چشم عوض چشم، دندان عوض دندان، چنان‌که به آن شخص عیب رسانیده، همچنان به او رسانیده شود.
21. و کسی که بهیمه را کشت عوض آن را بدهد اما کسی که انسان را کشت، کشته شود.
22. شما را یک حکم خواهد بود خواه غریب، خواه متوطن؛ زیرا که من یهوه خدای شما هستم.
23. و موسی بن اسرائیل را خبر داد و آن را که لعنت کرده بود بیرون لشکرگاه بردند و او را به سنگ سنگسار کردند؛ پس بنی‌اسرائیل چنان‌که خداوند به موسی امر فرموده به عمل آوردند.

لاویان، باب 25

سال یووِل

11. این سال پنجاهم برای شما یوبیل [= یووِل] خواهد بود، زراعت مکنید و حاصل خودروی آن را مچینید و انگورهای موی پازش نکرده‌ی آن را مچینید.
12. چون که یوبیل است برای شما مقدس خواهد بود، محصول آن را در مزرعه بخورید.
13. در این سال بویل هر کس از شما به ملک خود برگردد.
14. و اگر چیزی به همسایه‌ی خود بفروشی یا چیزی از دست همسایه‌ات بخری یکدیگر را مغبون مسازید.
15. برحسب شماره‌ی سال‌های بعد از یوبیل از همسایه‌ی خود بخر و برحسب سال‌های محصولش به تو بفروشد.
16. برحسب زیادتی سال‌ها قیمت آن را زیاده کن و برحسب کمی سال‌ها قیمتش را کم‌نما؛ زیرا که شماره‌ی حاصل‌ها را به تو خواهد فروخت.
17. و یکدیگر را مغبون مسازید و از خدای خود بترسید. [...]
23. و زمین به فروش ابدی نرود؛ زیرا زمین از آن من است و شما نزد من غریب و مهمان هستید.
24. و در تمامی زمین ملک خود برای زمین فکاک بدهید.
25. اگر برادر تو فقیر شده، بعضی از ملک خود را بفروشد، آنگاه ولیّ او که خویش نزدیک او باشد بیاید و آنچه را که برادرت می‌فروشد انفکاک نماید.
26. و اگر کسی ولیّ ندارد و برخوردار شده، قدر فکاک آن را پیدا نماید،
27. آنگاه سال‌های فروش آن را بشمارد و آنچه را که زیاده است، به آن کسی که فروخته بود رد نماید و او به ملک خود برگردد.
28. و اگر نتواند برای خود پس بگیرد، آنگاه آنچه فروخته است به دست خریدار آن تا سال یوبیل بماند و در یوبیل رها خواهد شد و او به ملک خود خواهد برگشت.
29. و اگر کسی خانه‌ی سکونتی در شهر حصاردار بفروشد تا یک سال تمام بعد از فروختن آن حق انفکاک آن را خواهد داشت؛ مدت انفکاک آن یک سال خواهد بود.
30. و اگر در مدت یک سال تمام آن را انفکاک ننماید، پس آن خانه که در شهر حصاردار است برای خریدار آن نسلاً بعد نسل برقرار باشد، در یوبیل رها نشود.
31. لیکن خانه‌های دهات که حصارگرد خود ندارد با مزرعه‌های آن زمین شمرده شود، برای آنها حق انفکاک هست و در یوبیل رها خواهد شد.
32. و اما شهرهای لاویان، خانه‌های شهرهای ملک ایشان حق انفکاک آنها همیشه برای لاویان است.
33. و اگر کسی از لاویان بخرد پس آنچه فروخته شده است از خانه یا از شهر ملک او در یوبیل رها خواهد شد، زیرا خانه‌های شهرهای لاویان در میان بنی‌اسرائیل ملک ایشان است.
34. و مزرعه‌های حوالی شهرهای ایشان فروخته نشود؛ زیرا که این برای ایشان ملک ابدی است.
35. و اگر برادرت فقیر شده، نزد تو تهی‌دست باشد او را مثل غریب و مهمان دستگیری نما تا با تو زندگی نماید.
36. از او ربا و سود مگیر و از خدای خود بترس تا برادرت با تو زندگی نماید.
37. نقد خود را به او به ربا مده و خوراک خود را به او به سود مده.

سفر اعداد

اعداد، باب 5

جبران خسارت

5. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
6. بنی‌اسرائیل را بگو هر گاه مردی یا زنی به هر کدام از جمیع گناهان انسان مرتکب شده، به خداوند خیانت ورزد و آن شخص مجرم شود،
7. آنگاه گناهی را که کرده است اعتراف بنماید و اصل جرم خود را رد نماید و خمس آن را بر آن مزید کرده به کسی که بر او جرم نموده است بدهد؛
8. و اگر آن کس را ولی نباشد که دیه‌ی جرم به او داده شود، آنگاه دیه‌ی جرمی که برای خداوند داده می‌شود، از آن کاهن خواهد بود، علاوه بر قوچ کفاره که به آن درباره‌ی وی کفاره می‌شود.
9. و هر هدیه‌ی افراشتنی از همه‌ی موقوفات بنی‌اسرائیل که نزد کاهن می‌آورند از آن او باشد.
10. و موقوفات هر کس از آن او خواهد بود و هر چه که کسی به کاهن بدهد از آن او باشد.

آزمون اُردالی

11. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
12. بنی‌اسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو هرگاه زن کسی از او برگشته، به وی خیانت ورزد،
13. و مردی دیگر با او هم‌بستر شود و این از چشمان شوهرش پوشیده و مستور باشد، آن زن نجس می‌باشد و اگر بر او شاهدی نباشد و در عین فعل گرفتار نشود،
14. و روح غیرت بر او بیاید و به زن خود غیور شود و آن زن نجس نشده باشد،
15. پس آن مرد زن خود را نزد کاهن بیاورد و به جهت او برای هدیه، یک عشر ایفه‌ی آرد جوین بیاورد و روغن بر آن نریزد و کندر بر آن ننهد؛ زیرا که هدیه‌ی غیرت است و هدیه‌ی یادگار که گناه را به یاد می‌آورد.
16. و کاهن او را نزدیک آورده، به حضور خداوند برپا دارد.
17. و کاهن آب مقدس در ظرف سفالین بگیرد و کاهن قدری از غباری که بر زمین مسکن باشد گرفته، بر آب بپاشد.
18. و کاهن زن را به حضور خداوند برپا داشته، موی سر او را باز کند و هدیه‌ی یادگار را که هدیه‌ی غیرت باشد بر دست آن زن بگذارد و آب تلخ لعنت بر دست کاهن باشد.
19. و کاهن به زن قسم داده، به وی بگوید: اگر کسی با تو هم‌بستر نشده و اگر به سوی نجاست به کسی غیر از شوهر خود برنگشته پس از این آب تلخ لعنت مبرّا شوی.
20. و لیکن اگر به غیر از شوهر خود برگشته، نجس شده و کسی غیر از شوهرت با تو هم‌بستر شده است،
21. آنگاه کاهن زن را قسم لعنت بدهد و کاهن به زن بگوید: خداوند تو را در میان قومت مورد لعنت و قسم بسازد به اینکه خداوند ران تو را ساقط و شکم تو را منتفخ گرداند.
22. و این آب لعنت در احشای تو داخل شده، شکم تو را منتفخ و ران تو را ساقط بسازد، و آن زن بگوید: آمین آمین.
23. و کاهن این لعنت‌ها را در طوماری بنویسد و آنها را در آب تلخ محو کند.
24. و آن آب لعنت تلخ را به زن بنوشاند و آن آب لعنت در او داخل شده، تلخ خواهد شد.
25. و کاهن هدیه‌ی غیرت را از دست زن گرفته، آن هدیه را به حضور خداوند بجنباند و آن را نزد مذبح بیاورد.
26. و کاهن مشتی از هدیه برای یادگاری آن گرفته، آن را بر مذبح بسوزاند و بعد از آن، آن آب را به زن بنوشاند.
27. و چون آب را به او نوشانید اگر نجس شده و به شوهر خود خیانت ورزیده باشد، آن آب لعنت داخل او شده، تلخ خواهد شد و شکم او منتفخ و ران او ساقط خواهد گردید و آن زن در میان قوم خود مورد لعنت خواهد بود.
28. و اگر آن زن نجس نشده، طاهر باشد، آنگاه مبرّا شده، اولاد خواهد زایید.
20. این است قانون غیرت هنگامی که زن از شوهر خود برگشته، نجس شده باشد.
30. یا هنگامی که روح غیرت بر مرد بیاید و بر زنش غیور شود آنگاه زن را به حضور خداوند برپا بدارد و کاهن تمامی این قانون را درباره‌ی او اجرا دارد.
31. پس آن مرد از گناه مبرّا شود و زن گناه خود را متحمل خواهد بود.

اعداد، باب 15

بی‌حرمتی به روز شبات

32. و چون بنی‌اسرائیل در صحرا بودند کسی را یافتند، که در روز سبت هیزم جمع می‌کرد.
33. و کسانی که او را یافتند که هیزم جمع می‌کرد او را نزد موسی و هارون و تمامی جماعت آوردند.
34. و او را در حبس نگاه داشتند؛ زیرا که اعلام نشده بود که با وی چه باید کرد.
35. و خداوند به موسی گفت: این شخص البته کشته شود؛ تمامی جماعت او را بیرون از لشکرگاه با سنگ‌ها سنگسار کنند.
36. پس تمامی جماعت او را بیرون از لشکرگاه آورده، او را سنگسار کردند و بمُرد، چنان‌که خداوند به موسی امر کرده بود.

اعداد، باب 25

هدف مجازات

4. [چون قوم اسرائیل با دختران بیگانه زنا کردند و خدایان ایشان را پرستیدند] خداوند به موسی گفت که تمامی رؤسای قوم را گرفته، ایشان را برای خداوند پیش آفتاب به دار بکش تا شدت خشم خداوند از اسرائیل برگردد.
$ اعداد، باب 27
$ قوانین ارث (و نیز رک: اعداد، 36: 1- 10)
8. و بنی اسرائیل را خطاب کرده، بگو: اگر کسی بمیرد و پسری نداشته باشد ملک او را به دخترش انتقال نمایید.
9. و اگر او را دختری نباشد، ملک او را به برادرش بدهید.
10. و اگر او را برادری نباشد ملک او را به برادران پدرش بدهید.
11. و اگر پدر او را برادری نباشد ملک او را به هر کس از قبیله‌اش که خویش نزدیک‌تر او باشد بدهید تا مالک آن بشود.

اعداد، باب 35

شهرهای پناهگاه

9. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
10. بنی‌اسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو، چون شما از اردن به زمین کنعان عبور کنید،
11. آنگاه شهرها برای خود تعیین کنید تا شهرهای ملجأ [= پناهگاه] برای شما باشد تا هر قاتلی که شخصی را سهواً کشته باشد به آنجا فرار کند.
12. و این شهرها برای شما به جهت ملجأ از ولیّ مقتول خواهد بود تا قاتل پیش از آنکه به حضور جماعت برای داوری بایستد نمیرد.
13. و از شهرهایی که می‌دهید شش شهر ملجأ برای شما باشد.
14. سه شهر از آن طرف اردن بدهید و سه شهر در زمین کنعان بدهید تا شهرهای ملجأ باشد.
15. به جهت بنی‌اسرائیل و غریب و کسی که در میان شما وطن گزیند این شش شهر برای ملجأ باشد تا هر که شخص را سهواً کشته باشد به آنجا فرار کند.
16. و اگر او را به آلت آهنین زند که مُرد او قاتل است و قاتل البته کشته شود.
17. و اگر او را با دست خود به سنگی که از آن کسی کشته شود بزند تا بمیرد او قاتل است و قاتل البته کشته شود.
18. و اگر او را به چوب‌دستی که به آن کسی کشته شود بزند تا بمیرد او قاتل است و قاتل البته کشته شود.
19. ولیّ خون خود قاتل را بکشد؛ هر گاه به او برخورد او را بکشد.
20. و اگر از روی بغض او را با تیغ زد یا قصداً چیزی بر او انداخت که مُرد،
21. یا از روی عداوت او را با دست خود زد که مُرد، آن زننده چون که قاتل است البته کشته شود؛ ولیّ خون هر گاه به قاتل برخورد او را بکشد.
22. لیکن اگر او را بدون عداوت سهواً تیغ زند یا چیزی بدون قصد بر او اندازد،
23. و اگر سنگی را که کسی به آن کشته شود نادیده بر او بیندازد که بمیرد و با وی دشمنی نداشته و بداندیش او نبوده باشد،
24. پس جماعت در میان قاتل و ولیّ خون بر حسب این احکام داوری نمایند.
25. و جماعت قاتل را از دست ولیّ خون رهایی دهند و جماعت وی را به شهر ملجأ او که به آن فرار کرده بود برگردانند و او در آنجا تا موت رئیس کهنه [= کاهن اعظم] که به روغن مقدس مسح شده است ساکن باشد.
26. و اگر قاتل وقتی از حدود شهر ملجأ خود که به آن فرار کرده بود بیرون آید،
27. و ولیّ خون او را بیرون حدود شهر ملجأش بیابد پس ولیّ خون قاتل را بکشد قصاص خون برای او نشود.
28. زیرا که می‌بایست تا وفات رئیس کهنه در شهر ملجأ خود مانده باشد و بعد از وفات رئیس کهنه قاتل به زمین ملک خود برگردد.
29. و این احکام برای شما در قرن‌های شما در جمیع مسکن‌های شما فریضه‌ی عدالتی خواهد بود.
30. هر که شخصی را بکشد پس قاتل به گواهی شاهدان کشته شود و یک شاهد برای کشته شدن کسی شهادت ندهد.
31. و هیچ فدیه به عوض جان قاتلی که مستوجب قتل است مگیرید، بلکه او البته کشته شود.
32. و از کسی که به شهر ملجأ خود فرار کرده باشد فدیه مگیرید که پیش از وفات کاهن [اعظم] برگردد و به زمین خود ساکن شود.
33. و زمینی را که در آن ساکنید ملوث مسازید؛ زیرا که خون زمین را ملوّث می‌کند و زمین را برای خونی که در آن ریخته شود کفاره نمی‌توان کرد، مگر به خون کسی که آن را ریخته باشد.
34. پس زمینی را که شما در آن ساکنید و من در میان آن ساکن هستم نجس مسازید؛ زیرا من که یهوه هستم در میان بنی‌اسرائیل ساکن می‌باشم.

اعداد، باب 36

قوانین ارث (تکمله‌ی اعداد، 27: 1- 11)

[پس از آنکه قانون مقرر کرد که اگر متوفا پسر نداشته باشد ارث وی به دخترانش می‌رسد، سرانِ قبیله‌ای که چنین موردی در آن وجود داشت این مسئله را مطرح کردند:]
3. پس اگر ایشان [= این دخترانی که وارث پدر متوفا شده‌اند] به یکی از پسران سایر اسباط بنی‌اسرائیل منکوحه شود ارث [سبط] ما از میراث پدران ما قطع شده، به میراث سبطی که ایشان به آن داخل شوند اضافه خواهد شد و از بهره‌ی میراث ما قطع خواهد شد.
4. و چون یوبیل بنی اسرائیل شود ملک ایشان به ملک سبطی که به آن داخل شوند اضافه خواهد شد و ملک ایشان از ملک پدران ما قطع خواهد شد [...].
6. [موسی پس از تصدیق سخن سران قبیله گفت که این دختران] به هر که در نظر ایشان پسند آید به زنی داده شوند، لیکن در قبیله‌ی سبط پدران خود فقط به نکاح داده شوند.
7. پس میراث بنی‌اسرائیل از سبط به سبط منتقل نشود، بلکه هر یکی از بنی‌اسرائیل به میراث سبط پدران خود ملحق باشند.
8. و هر دختری که وارث ملکی از اسباط بنی‌اسرائیل می‌شود، به کسی از قبیله‌ی سبط پدر خود به زنی داده شود تا هر یکی از بنی‌اسرائیل وارث ملک آبای خود گردند.
9. و ملک از یک سبط به سبط دیگر منتقل نشود، بلکه هر کس از اسباط بنی‌اسرائیل به میراث خود ملصق باشند.

سفر تثنیه

تثنیه، باب 1

انتخاب قضات

9. [موسی گفت:] و در آن وقت به شما متکلم شده، گفتم من به تنهایی نمی‌توانم متحمل شما باشم.
10. یهوه خدای شما، شما را افزوده است و اینک شما امروز مثل ستارگان آسمان کثیر هستید.
11. یهوه خدای پدران شما، شما را هزار چندان که هستید بیفزاید و شما را بر حسب آنچه به شما گفته است برکت دهد.
12. لیکن من چگونه به تنهایی متحمل محنت و بار و منازعت شما بشوم؟
13. پس مردان حکیم و عاقل و معروف از اسباط خود بیاورید تا ایشان را بر شما رؤسا سازم.
14. و شما در جواب گفتید سخنی که گفتی نیکو است که بکنیم.
15. پس رؤسای اسباط شما را که مردان حکیم و معروف بودند گرفته، ایشان را بر شما رؤسا ساختم تا سروران هزاره‌ها و سروران صدها و سروران پنجاه‌ها و سروران ده‌ها و ناظران اسباط شما باشند.
16. و در آن وقت داوران شما را امر کرده، گفتم دعوای برادران خود را بشنوید و در میان هرکس و برادرش و غریبی که نزد وی باشد به انصاف داوری نمایید.
17. و در داوری طرفداری مکنید؛ کوچک را مثل بزرگ بشنوید و از روی انسان مترسید، زیرا که داوری از آن خدا است و هر دعوا که برای شما مشکل است نزد من بیاورید تا آن را بشنوم.

تثنیه، باب 4

شهرهای پناهگاه

41. آنگه موسی سه شهر به آن طرف اردن به سوی مشرق آفتاب جدا کرد.
42. تا قاتلی که همسایه‌ی خود را نادانسته کشته باشد و پیش‌تر با وی بغض نداشته به آنها فرار کند و به یکی از این شهرها فرار کرده، زنده ماند.
43. یعنی باصر در بیابان در زمین همواری به جهت رئوبینیان، و راموت در جلعاد به جهت جادیان، و جولان در باشان به جهت مَنَسیّان. (1)

تثنیه، باب 5

[در این باب ده فرمان تکرار شده است. رک: خروج، باب 20.]

تثنیه، باب 13

6. و اگر برادرت که پسر مادرت باشد یا پسر یا دختر تو یا زن هم آغوش تو یا رفیقت که مثل جان تو باشد تو را در خفا اغوا کند و گوید که برویم و خدایان غیر را که تو و پدران تو نشناختید عبادت نماییم،
7. از خدایان امت‌هایی که به اطراف شما می‌باشند خواه به تو نزدیک و خواه از تو دور باشند از اقصای زمین تا اقصای دیگر آن،
8. او را قبول مکن و او را گوش مده و چشم تو بروی رحم نکند و بر او شفقت منما و او را پنهان مکن.
9. البته او را به قتل رسان؛ دست تو اول به قتل او دراز شود و بعد دست تمامی قوم.
10. و او را به سنگ سنگسار نما تا بمیرد؛ چون که می‌خواست تو را از یهوه خدایت که تو را از زمین مصر از خانه‌ی بندگی بیرون آورد منحرف سازد.
11. و جمیع اسرائیلیان چون بشنوند خواهند ترسید و بار دیگر چنین امر زشت را در میان شما مرتکب نخواهند شد.
12. اگر درباره‌ی یکی از شهرهایی که یهوه خدایت به تو به جهت سکونت می‌دهد خبر یابی،
13. که بعضی پسران بلّیعال [= افراد فاسد یا خبیث] از میان تو بیرون رفته، ساکنان شهر خود را منحرف ساخته، گفته‌اند برویم و خدایان غیر را که نشناخته‌اید عبادت نماییم.
14. آنگاه تفحّص و تجسس نموده، نیکو استفسار نما و اینک اگر این امر صحیح و یقین باشد که این رجاست در میان تو معمول شده است،
15. البته ساکنان آن شهر را به دم شمشیر بکش و آن را با هر چه در آن است و بهایمش را به دم شمشیر هلاک نما.
16. و همه‌ی غنیمت آن را در میان کوچه‌اش جمع کن و شهر را با تمامی غنیمتش برای یهوه خدایت به آتش بالکُلّ بسوزان و آن تا به ابد تلی خواهد بود و بار دیگر بنا نخواهد شد.
17. و از چیزهای حرام شده چیزی به دستت نچسبد تا خداوند از شدت خشم خود برگشته، بر تو رحمت و رأفت بنماید و تو را بیفزاید...

تثنیه، باب 15

شمیطا

1.و در آخر هر هفت سال انفکاک نمایی.
2. و قانون انفکاک این باشد: هر طلبکاری قرضی را که به همسایه‌ی خود داده باشد منفک سازد و از همسایه و برادر خود مطالبه نکند؛ چون که انفکاک خداوند اعلام شده است.
3. از غریب مطالبه توانی کرد، اما هر آنچه از ما تو نزد برادرت باشد دست تو آن را منفک سازد.

تثنیه، باب 16

قضات

18. داوران و سروران در جمیع دروازه‌هایی که یهوه خدایت به تو می‌دهد بر حسب اسباط خود برایت تعیین نما تا قوم را به حکم عدل داوری نمایند.
19. داوری را منحرف مساز و طرفداری منما و رشوه مگیر؛ زیرا که رشوه چشمان حکما را کور می‌سازد و سخنان عادلان را کج می‌نماید.
20. انصاف کامل را پیروی نما تا زنده مانی و زمینی را که یهوه خدایت به تو می‌دهد مالک شوی.

تثنیه، باب 17

شهادت، قضاوت و ...

2. اگر در میان تو در یکی از دروازه‌هایت که یهوه خدایت به تو می‌‌دهد مرد یا زنی پیدا شود که در نظر یهوه خدایت کار ناشایسته نموده، از عهد او تجاوز کند،
3. و رفته، خدایان غیر را عبادت کرده، سجده نماید، خواه آفتاب یا ماه یا هر یک از جنود آسمان که من امر نفرموده‌ام،
4. و از آن اطلاع یافته، بشنوی، پس نیکو تفحص کن و اینک اگر راست و یقین باشد که این رجاست در اسرائیل واقع شده است،
5. آنگاه آن مرد یا زن را که این کار بد را در دروازه‌هایت کرده است بیرون آور و آن مرد یا زن را با سنگ‌ها سنگسار کن تا بمیرند.
6. از گواهی دو یا سه شاهد آن شخصی که مستوجب مرگ است کشته شود، از گواهی یک نفر کشته نشود.
7. اولاً دست شاهدان به جهت کشتنش بر او افراشته شود و بعد از آن دست تمامی قوم؛ پس بدی را از میان خود دور کرده‌ای.
8. اگر در میان تو امری که حکم بر آن مشکل شود به ظهور آید، در میان خون و خون، و در میان دعوا و دعوا، و در میان ضرب و ضرب، از مرافعه‌هایی که در دروازه‌هایت واقع شود، آنگاه برخاسته، به مکانی که یهوه خدایت برگزیند برو؛
9. و نزد لاویان کهنه و نزد داوری که در آن روزها باشد رفته، مسئلت نما و ایشان تو را از فتوای قضا مخبر خواهند ساخت.
10. و برحسب فتوایی که ایشان از مکانی که خداوند برگزیند برای تو بیان می‌کنند عمل نما و هوشیار باش تا موافق هر آنچه به تو تعلیم دهند عمل نمایی.
11. موافق مضمون شریعتی که به تو تعلیم دهند و مطابق حکمی که به تو گویند عمل نما و از فتوایی که برای تو بیان می‌کنند به طرف راست یا چپ تجاوز مکن.
12. و شخصی که از روی تکبّر رفتار نماید و کاهنی را که به حضور یهوه خدایت به جهت خدمت در آنجا می‌ایستد یا داور را گوش نگیرد آن شخص کشته شود؛ پس بدی را از میان اسرائیل دور کرده‌ای.
13. و تمامی قوم چون این را بشنوند خواهند ترسید و بار دیگر از روی تکبر رفتار نخواهند نمود.

تثنیه، باب 18

9. چون به زمینی که یهوه خدایت به تو می‌‌‌دهد داخل شوی یاد مگیر که موافق رجاسات آن امت‌ها عمل نمایی.
10. و در میان تو کسی یافت نشود که پسر یا دختر خود را از آتش بگذراند و نه فالگیر و نه غیب‌گو و نه افسونگر و نه جادوگر.
11. و نه ساحره و نه سؤال کننده از اجنه و نه رمال و نه کسی که از مردگان مشورت می‌کند.
12. زیرا هر که از این کارها را کند نزد خداوند مکروه است و به سبب این رجاسات یهوه خدایت آنها را از حضور تو اخراج می‌کند.
13. نزد یَهوه خدایت کامل باش.
14. زیرا این

عبارات مرتبط با این موضوع

مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …مرکز اطلاع رسانی مدیریت حوزه علمیه قم معاونت آموزش سامانه نجما نجاح خدمات مرکز امر به معروف و نهی از منکر در آیات قرآنبدیهی است که ارجاعات این نوشته ها همه از آیات قرآن می باشد قدم به قدم جلو می رویموبلاگ حقوقی محمد حسنیگردآوری مقالات و مطالب حقوقی محمد مولودی قلایچی چکیده به طور معمول ،چه در فقه ده فرمان و الواح در تفاسیر شیعه و سنیده فرمان الواح جفر علم امام بنی اسرائیل مقاله حاضر گرچه رویکرد برون مذهبی دارد و از حقوق کیفری قرآن در ترازوی منتقدان قصاص بخش …قصاص از قوانین امضایی است و نوآوری دین اسلام نیست قصاص در مکاتب بشری پیش از ادیان مصباح الهدیمصباح الهدی فضیلت های ماه مبارک رمضان مصباح الهدیسیره علویبوستان نهج البلاغه قرانبنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان آیه وکل شیئ احصیناه فی امام مبین به چه معناست؟آیه وکل شیئ احصیناه فی امام مبین به چه معناست؟مسیحیت جهنم آیا جهنم وجود دارد ؟ با گذشت چندین سال این دره وادی گهنون – دره جهنم به محلی بسیار بد بو – پر از مردار موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای …موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی مرکز اطلاع رسانی مدیریت حوزه علمیه قم معاونت آموزش سامانه نجما نجاح خدمات مرکز مدیریت حوزه امر به معروف و نهی از منکر در آیات قرآن بدیهی است که ارجاعات این نوشته ها همه از آیات قرآن می باشد قدم به قدم جلو می رویم وبلاگ حقوقی محمد حسنی گردآوری مقالات و مطالب حقوقی محمد مولودی قلایچی چکیده به طور معمول ،چه در فقه اسلامی و «ده فرمان» و «الواح» در تفاسیر شیعه و سنی ده فرمان الواح جفر علم امام بنی اسرائیل مقاله حاضر گرچه رویکرد برون مذهبی دارد و از این رو مصباح الهدی مصباح الهدی فضیلت های ماه مبارک رمضان مصباح الهدی سیره علویبوستان نهج البلاغه قران بنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان کتاب حقوق کیفری قرآن در ترازوی منتقدان قصاص بخش دوم قصاص از قوانین امضایی است و نوآوری دین اسلام نیست قصاص در مکاتب بشری پیش از ادیان یهود و آیه وکل شیئ احصیناه فی امام مبین به چه معناست؟ آیه وکل شیئ احصیناه فی امام مبین به چه معناست؟ مسیحیت جهنم آیا جهنم وجود دارد ؟ با گذشت چندین سال این دره وادی گهنون – دره جهنم به محلی بسیار بد بو – پر از مردار جانوران موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز تحقیقات


ادامه مطلب ...