آیا روشنفکران گروه پر شماری از مردماند یا دستهای بینهایت کوچک، ولی منحصر به فرد، از آنها را تشکیل ادامه ...
معرفیِ کتاب «نقش روشنفکر»، اثر ادوارد سعیدریشهی مفهوم «روشنفکر» به معنی امروزی آن، را شاید بتوان در روند دادگاهی یافت که در آن آلفرد دریفوس، افسر ادامه ...
جادوی کلاماین پرسش برای ما مطرح است که ارتباط میان دو مفهومی در ساختار «جهان» ی که به وسیلهی گفتار و اسطوره تحقق ادامه ...
زبان و مفهومسازیاگر خواسته باشیم به ماهیت ویژهی مفهوم دینی- اسطورهای نه تنها از طریق نتایج این مفهوم بلکه از رهگذر ادامه ...
جای زبان و اسطوره در الگوی فرهنگ بشریافلاطون در نخستین عبارت گفتگونامهی فایدروس وصف میکند که چگونه سقراط پس از برخورد با فایدروس میگذارد ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (2)برخی از ماتریالیستها مدعیاند که اصل وجود ماده وجود ثابت و مستغنی از هرگونه علت است، اما تغییر در وضعیت ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (1)یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در رأس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی ادامه ...
برهان صدیقین در اثبات خداصدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما ادامه ...
برهان امکان و وجوب در اثبات خدا (2)شبهه پیشین میخواست با انکار اصل علیت به نوعی به تبیین پدیدههای مادی بپردازد که نیازی به اصل علیت به ادامه ...
چکیده
از دیدگاه قرآن کریم، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را به کفر و شرک متهم سازد و به این بهانه متعرض جان و مال او شود؛ بلکه اگر کسی اظهار اسلام کرد، بر مسلمانان واجب است که با آغوش باز سخنش را بپذیریند و او را مسلمان بدانند. از آیات قرآن کریم استفاده میشود که گفتار و حال ظاهری افراد، معتبر است. و اگر کسی کوچکترین نشانهای از خود مبنی بر مسلمان بودن؛ مثل سلام کردن، نشان داد باید حکم مسلمان بر او جاری شود و خون و مالش محترم است.بیان مسئله و قلمرو تحقیق
سالهاست که آشوب و ناامنی، بسیاری از کشورهای اسلامی را فراگرفته است. گروهی با تکفیر دیگر مذاهب اسلامی، خون آنان را مباح دانسته و به بهانهی وجود شرک و بدعت در دیگر مذاهب، اسلحه به دست گرفته و مسلمانان را قتل عام میکنند و جالب این است که آنها خود را تنها فرقهی بر حق و دیگر مذاهب را باطل پنداشته و کشتار پیروان آنان را واجب میدانند و قربة الی الله آنان را به قتل میرسانند.اهمیت تحقیق
آرامش و امنیت در هر کشوری سنگبنای هر نوع پیشرفت دنیوی و اخروی است. دین اسلام برای آرامش و امنیت، اهمیت زیادی قائل شده و برهم زنندهی آن را محارب و مفسد فیالأرض خوانده است. از طرف دیگر بسیاری از تکفیریها، آگاهی کامل از باورهای اصیل اسلامی ندارند و بر این باورند که اندیشهی تفکیر، باوری است اسلامی و قرآنی.اسلام و مسلمان:
«اسلام» در لغت به معنای تسلیم شدن و صلح است و «مسلمان» کسی است که دین مبین اسلام را پذیرفته باشد و خود را تسلیم فرمانهای خدا و پیامبرش بداند، (2) اما از نگاه شرع و اصطلاحی که اهل سنت و وهابیت قبول دارند؛ «مسلمان کسی است که با زبان به وحدانیت خداوند و نبوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت دهد، نماز را اقامه کرده، زکات واجب خود را پرداخت نماید، در ماه رمضان روزه بگیرد و در صورت قدرت به زیارت خانهی خدا برود.» (3)وهابیت:
وهابیت، فرقهای است نو ظهور که در تابستان سال (1157 ق) در منطقه درعیه (سیزده کیلومتری شمال غربی شهر ریاض) با بیعت محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود تشکیل شد.مقدمه
تکفیر و ارهاب، یکی از شومترین پدیدههایی است که در قرون اخیر و بیش از گذشته، امنیت جانی، مالی و آرامش خاطر جامعهی اسلامی را به یغما برده است.گفتار اول: دیدگاه قرآن و روایات دربارهی تکفیر اهل قبله
در بخش اول برای اثبات حرمت تکفیر اهل قبله، به سراغ آیات قرآن کریم خواهیم رفت که صراحتاً کافر خواندن دیگران را غیر مشروع اعلام کردهاند و در بخش دوم به روایاتی استناد میکنیم که در صحیحترین کتابهای اهل سنت وجود دارد و وهابیها نیز این روایات را برای خود حجت میدانند.بخش اول: حرمت تفکیر از دیدگاه قرآن
قرآن کریم، در آیات متعدد در برابر پدیدهی تکفیر، قتل، فساد و غارت موضعگیری و آن را محکوم کرده است تا جایی که کشتن بیدلیل یک انسان را برابر با کشتن تمام بشریت دانسته است:1. هر کس بر شما سلام کرد، نباید او را کافر بخوانید:
تردیدی نیست که پدیدهی ارهاب و کشتار مسلمین، نتیجهی مستقیم تفکر تکفیر است و اگر این باور، علاج و از جامعه اسلامی ریشه کن نشود، جامعهی اسلامی هیچگاه روی آرامش را نخواهد دید.2. اطلاق کلمهی «یا کافر» بر مسلمان جایز نیست
علاوه بر آنچه گذشت، در ة آیات دیگری نیز وجود دارد که اطلاق کلمهی «کافر» را بر مسلمانان حرام اعلام کرده است.3. اگر شهادتین را بخواند، نماز بخواند و زکات بدهد، کشتن او جایز نیست
خداوند کریم در آیه 5 سوره توبه، ابتدا به مسلمانان دستور میدهد که پس از تمام ماههای حرام، مشرکان را هر کجا که یافتید بکشید و همه جا به کمینشان بنشینید، اما در ادامه میفرماید:بخش دوم: حرمت تکفیر از دیدگاه روایات اهل سنت
علاوه بر روایاتی که در تفسیر آیات گذشته، از کتابهای اهل سنت بیان شد، روایات فراوان دیگری نیز در صحیحترین کتابهای اهل سنت یافت میشود که براساس آنها، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را تکفیر کند.1. هر کس مسلمانی را تکفیر کند، انگار که او را کشته است
بخاری در صحیح خود آورده است: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:... لعن مؤمن همانند کشتن اوست و هر کس به مؤمنی نسبت کفر دهد، همانند این است که او را کشته باشد.» (42)2. هر کس مسلمانی را تکفیر کند، خودش گرفتار کفر میشود
بخاری، در همین باب روایات دیگری را نیز نقل کرده است:3. هر کس اهل توحید را تکفیر کند، خود او به کفر نزدیکتر است
طبرانی در معجم الکبیر به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مینویسد که اگر کسی اهل توحید را تکفیر کند، خود او به کفر نزدیکتر است:4. صحابه، هیچ مسلمانی را تکفیر نکردند:
از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است که آنها به هیچ یک از اهل قبله، کلمه «یا کافر» و «یا مشرک» را به کار نمیبردهاند.5. امت اسلام، هیچگاه دچار کفر نخواهند شد
بخاری در صحیح خود مینویسد:گفتار دوم: وهابیها تمام مسلمانان را کافر میدانند
در گفتار پیشین ثابت شد که از دیدگاه آیات و روایات صحیح السند، کافر خواندن مسلمانان حرام است. در گفتار دوم به دنبال این هستیم که ثابت کنیم وهابیها تمام مسلمانان را کافر و مشرک میدانند و برای اثبات این مطلب به مدارکی از کتابهای خود وهابیها استناد خواهیم کرد.1. محمد بن عبدالوهاب: من و اساتیدم تا امروز معنای توحید را نمیدانستیم
محمد بن عبدالوهاب در نامهای که به مردم ریاض نوشته، تصریح میکند که من و تمام اساتیدم و تمام مسلمانان و اساتیدشان تا امروز معنای توحید را نمیدانستیم و آن چه که بدان عمل میکردیم، دین اسلام نبوده است:چکیده
وهابیان برای دست یافتن به جایگاه فرماندهی در اسلام و تملک حرم مکه و مدینه، نیاز شدیدی به پشتوانه مالی داشتند. آنها عراق و عتبات مقدسه را بهترین مکان برای به دست آوردن ثروت تشخیص دادند، زیرا شاهان شیعه ایرانی، خصوصاً نادرشاه افشار به این مکانها بسیار توجه داشتند و در آنها سرمایهگذاری فراوان میکردند. بنابراین، با تکیه بر حکمی که از «محمد بن عبدالوهاب» برای تخریب اماکن مقدسه در دست داشتند، حمله به نجف و کربلا و غارتگری این مکانها را در پیش گرفتند که در کربلا، علاوه بر هتک حرمت حرم سبط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، به غارت اموال حرم و مردم شهر و هتک ناموس زنان و کشتارهای وحشیانهای روی آوردند. آنان در حمله به نجف اشرف - با وجود حملههای متعدد به این شهر - کاری از پیش نبردند. در مقاله حاضر، به شرح جنایتهای وهابیان در این دو شهر مقدس مسلمانان جهان پرداخته میشود.مقدمه
سعودیان وهابی، در پایان مراسم حج در سال 1214 ق، با توجه به درگیریهایی که دامنگیر دولت عثمانی شده و قدرت آنان را تضعیف کرده بود، به فکر افتادند که مسیر فتوحات خود را به خارج از شبه جزیره عربستان گسترش دهند. آنها در این مسیر، عراق را بهترین مکان برای تهاجمها و غارتگری خود یافتند، زیرا در این کشور، عتباتی سرشار از طلاها و اموال گوناگون وجود داشت. عتبات مقدس عراق، علاوه بر کمکهای فراوان مردمی، ثروتهای زیادی نیز داشت که از عهد نادرشاه جهت ساخت و نگهداری این مکانها و طلااندازی گنبد، منارهها و ایوانها هزینه شده بود (2) و در دوره پس از او نیز، هدایای گرانبهای شاهان زندیه (3) و قاجار (4) به این مکانها تعلق یافته بود. این ثروتها توجه سعودیان وهابی را به این مکانهای مقدس جلب کرد تا با غارت آنها، پایههای نوپای حکومت خود را قدرت بخشند. بدین ترتیب، یکی از مورخان مدافع وهابیت نیز در شرح علل حمله وهابیت به عتبات مقدسه (کربلا) نقل کرده است:جنایتهای وهابیان در کربلا
عملیات تهاجم وهابیان به کربلا در دوران حکومت عبدالعزیز با لشکری که وی از نقاط مختلف نجد و نواحی آن پدید آورده بود، (9) به فرماندهی پسرش سعودی (که مادرش دختر محمد بن عبدالوهاب بود) (10) در سال 1216 ق (11) / 1801 (12) یا 1802 م، (13) رخ داد. این حادثه، اوج حضور نظامی وهابیان در عتبات مقدسه عراق بود. (14) برخی از مورخان، این حمله نظامی را در هجده ذی حجه ذکر کردهاند؛ یعنی روز عید غدیر (15) که مردم کربلا برای زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به نجف اشرف رفته بودند و شهر کربلا تقریباً خالی از سکنه بوده است و فقط افراد ضعیف و سال خورده باقی مانده بودند، (16) اما برخی دیگر این حادثه را در ذیقعده (17) همان سال ذکر کردهاند.الف. تخریب مکانهای مقدس مسلمانان
وهابیان با هدف تخریب قبههای آل رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و خصوصاً قبه امام حسین (علیهالسلام) و غارت ذخایر آنان وارد کربلا شدند که به این اهداف هم رسیدند. (24) ابنبشر، تاریخنگار مورد احترام وهابیان، در تاریخ نجد خود ذیل حوادث سال 1204 ق، نامهای از محمد بن عبدالوهاب به علمای مکه میدهد که در آن پیشوای وهابیان، رسماً مجوز شرعی تخریب مکانهای متبرکه و قبرهای صالحان را صادر کرده است. (25) وی ذیل حوادث سال 1216 ق، حمله وهابیها را چنین توصیف میکند:ب. قتل و کشتار مردم
مهاجمان وهابی که اکثر مورخان، تعداد سپاهیان آنان را دوازده هزار نفر ذکر کردهاند (36) و در منابع ایرانی، تعدادشان بین 25 (37) تا دویست هزار (38) تن نقل شده است، با لشکری مجهز، بیآنکه مقاومتی جدی در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند. پس از آن، بیپروا و عمداً (39) غالب اهل شهر را که در بازارها و منازل یافتند (40) و حتی اطفال (41) را هم به قتل رساندند، به طوری که نهرهایی از خون جاری گشت. (42) برخی مینویسند: «وهابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند (43) و افراد کشته شده، انسانهای مهمی بودند.» (44)ج. سرقت و راهزنی اموال
وهابیان بعد از کشتار مردم و هتک حرکت مکانهای متبرک، اموال حرم شریفه و داراییهای مردم را تا حد ممکن غارت کردند، (49) به طوری که در شهر کربلا تا مدتها آثار این غارتها نمایان بود و یکی از گردشگران ایرانی که در سالهای بعد به کربلا رفته، این شهر را «فقیر و غارت زده» توصیف کرده است. (50) ابنبشر در این باره چنین مینویسد:د. هتک ناموس
وهابیها در حمله به کربلای معلا، تنها به هتک حرمت حرم و قتل و غارت شهر و اموال مردم بسنده نکردند، بلکه آنها حتی حرمت زنان مؤمنه را هم شکستند، تا جای که یکی از مستشرقان روسی که به سفارت روسیه اطلاعاتی ارائه داده، بیان کرده است که مهاجمان وهابی برای تکمیل قساوتهای خود، شکمهای زنان باردار کربلا را هم میشکافتند. (56) یکی دیگر از نویسندگان، به اسارت زنان مسلمان اشاره کرده است (57) و حتی منیر عجلانیِ طرفدار وهابیت هم به نقل از «فیلیکس مانجان» بر این مطلب صحه میگذارد که مهاجمان وهابی، زنان و دخترانی را به عنوان جاریه و کنیز همراه خود بردند. (58)جنایتهای وهابیت در نجف
پس از پایان مراسم حج در سال 1214 ق. / 1799 م.، عبدالعزیز بن محمد بن سعود با توجه به خلأ قدرت و درگیریهای دولت عثمانی، بر آن شد تا مسیر فتوحات وهابیان نجد را از شبه جزیره به خارج از آن گسترش دهد. از این رو، نجف به علت اموال و ثرتهای فراوان حرم مولا علی (علیهالسلام) (59) به عنوان هدفی شاخص در نظر گرفته شد (60) و در مدت ده سال، چندین بار حملههای شدیدی به شهر نجف کردند، (61) ولی خوشبختانه در این حملهها به توفیقی دست نیافتند. در زیر به این تهاجمها اشاره میشود:علل پیروزیهای وهابیان در کربلا و علل شکست در نجف
وهابیان که جدای از انگیزههای مذهبی، به سبب اطلاع از ثروت فراوان عتبات مقدس عراق به علت سرمایهگذازیهای فراوان دولتهای افشاریه و زندیه و قاجاریه، انگیزه تهاجم به بقاع شریف در آنها تقویت شده بود، از سال 1214 ق، طی ده سال، تهاجمهای مختلفی به کربلا و نجف کردند. مسئله مهمی که در این تهاجمها دیده میشود این است که چگونه این غارتگران در کربلای معلا موفق شدند که به اهداف خود برسند، اما در نجف اشرف با وجود حملههای متعدد، شکست سنگینی از طرف مقابل خوردند، به نحوی که حتی به درون شهر هم راه نیافتند. در ادامه به این موضوع میپردازیم:الف. علل پیروزی وهابیان در کربلای معلا (71)
1. حمایت حاکم کربلا
بنابر گزارش برخی منابع، «عمر آغا»، حاکم کربلا که فردی متعصب و غیر شیعه بود، احتمالاً با مهاجمان وهابی زد و بندهایی داشت، (72) زیرا برخی از مهاجمان از قبل با کمک حاکم با لباس زوار داخل شهر شده بودند. (73) اگر تبانی حاکم با وهابیان هم به اثبات نرسد، بیکفایتی او آشکار است، زیرا وی هنگام حمله، نه تنها مقاومتی نکرد، (74) بلکه به محلی متواری شد و از حادثه گریخت. (75)2. بیتدبیری عثمانیها یا حمایت آنها
بنابر نقل برخی اخبار، بخشی از سازمان اداری دولت عثمانی در مقاطع زمانی خاص، در تسهیل دسترسی قوای وهابی به مناطق شیعهنشین عراق نقش داشته است؛ مثلاً در دورهای تاریخی، صدراعظم عثمانی خواسته است که از امکان هدایت تعرضات قوای وهابی به سوی مرز ایران بهرهبرداری شود و در مواردی نیز، سلیمان پاشا ابوالممالیک، در برابر قدرت عشایر جنوب عراق و جدال آنها با قوای متعرض وهابی، برخلاف مصلحت، عشایر شیعه در جنوب را سرکوب کرده است. (76)3. غافلگیری مردم کربلا در پیشبینی حمله و عدم مقاومت آنها
مسئله مهم دیگری که در پیروزی وهابیان نقش داشت این بود که مردم کربلا و بزرگانشان نتوانسته بودند که حمله وهابیان را پیشبینی کنند و این باعث غافلگیری و عدم تدبیر در این باره شد، اما نکته اصلی اینجاست که در منابع تاریخی هم اصلاً گزارشی دال بر این که مردم در مقابل مهاجمان مقاومتی جانانه کرده باشند، نیامده است؛ مثلاً لوئیس دوکورانسی در این باره مینویسد: «وهابیان بیآنکه مقاومتی جدی در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند.» (80)4. خالی بودن شهر از ساکنان
یکی از علتهای مهمی که بسیاری از گزارشگران جنایت وهابیان در کربلا ذکر کردهاند این بوده است که حادثه در روز عید غدیر و در حالی رخ داده که شهر کربلا خالی از ساکنان بوده است. (81)ب. علل شکست وهابیان در نجف اشرف
1. حصار و خندق شهر نجف
یکی از مسائلی که در شکست وهابیها از مدافعان نجف اشرف نقش داشت، حصاری بود که کار احداث آن به تقاضای اهالی نجف و دستور آغا محمدخان، پادشاه قاجار، زیرنظر صدراعظم او، حاج محمدحسین خان علّاف اصفهانی، از محل اعتبارات دولتی آغاز شده بود و سپس خود صدراعظم، مسئولیت تأمین اعتبار لازم این امر را از منابع شخصی (83) برعهده گرفته و آن را تکمیل کرده بود. همچنین علاوه بر حصار و برجی که به صورت دیواری (84) دور تا دور شهر را فرا گرفته بود، در بیرون نیز خندقی شهر را حفاظت میکرد. (85)2. آمادگی مردم نجف در دفاع از شهر خود
عامل دیگری که عمدتاً پس از واقعه کربلا باعث شکست وهابیان در نجف شد این موضوع بود که مردم نجف به سبب آگاهی از ماجرای کشتار و غارت کربلا با آمادگی دفاعی به مقابله برخاستند و حتی زنها از منزل بیرون آمدند و مردان خود را به دفاع، تشجیع و تحریک کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند و در نتیجه، سپاهیان وهابی نتوانستند به شهر نجف وارد شوند. (86)3. مبارزه جانانه علما
مسئله مهمی که شهر نجف را در هجوم مقابل وهابیها مقاوم کرده بود، حضور طلاب دینی و علما به رهبری شیخ جعفر کاشف الغطاء (از مراجع اعلم عصر که خود مردی دلیر بود) در خط مقدم مبارزه با آنها بود. (87) خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و جمعی از مردم و طلاب علوم دینی تحت رهبری ایشان، شبانه روز از شهر دفاع میکردند شیخ جعفر بر هر دروازه نجف و در هر برج، جمعی از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود. شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، سید جواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه) و شیخ مهدی ملاکتاب از جمله علمای مدافع شهر بودند که مردانی بلند آوازه میباشند. (88) در این باره، علامه سید جواد عاملی نقل میکند: «به محض خبردار شدن از قصد حمله سعود به نجف اشرف، همگی به سمت دیوار شهر آمدیم تا این که شب فرارسید و آنها با سلاحهای خود به سمت دیوار شهر آمدند... پس دست خالی بازگشتند.» (89)نتیجه
وهابیان برای مالک شدن اموال گرانبهای حرم کربلا و نجف و نیز تصرف اموال فراوان عتبات عالیات عراق و سرمایههای بینظیر، به این مکانها چشم دوخته بودند. آنان از سال 1214 ق.، تهاجمهای گسترده خود را آغاز کردند و در سال 1216 ق.، با حمله به کربلا و غافلگیری مردم و حمایت یا عدم تدبیر حاکم شهر و دولت عثمانی، جنایتهای بسیاری انجام دادند که مورخان تجاوزهای آنان را نه تنها مورد انزجار شیعه، بلکه مورد نفرت تمام جهان اسلام خواندهاند. آنان سرخوش از این جنایتها و قتل و غارتها، راه حمله به نجف اشرف را هم در پیش گرفتند، ولی به علت ورود علمای بصیر این شهر به خط مقدم مبارزه، شکست سنگینی خوردند و در حملههای متعدد خود به نجف اشرف هیچ توفیقی کسب نکردند. اهانتهای آنان به حرم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حرم امام حسین (علیهالسلام)، موجب شناخته شدن مکتب انحرافی وهابیان و خوی وحشیانهشان گشت. با توجه به این مسائل، باید وهابیت را فرقهای نامید که پیروانش برای رسیدن به اهداف مادی خود، حتی از دستبرد به اماکن مقدس و محترم مسلمانان و هتک ناموس زنان مؤمن هم چشمپوشی نمیکنند.پینوشتها
1. پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتی دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهمالسلام) و کارشناسی ارشد مذاهب اسلامی.
2. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 64.
3. ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ص 658-660؛ پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ص 339.
4. عباس عزاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج 6، ص 108.
5. «یقول ابنسند انّ سعود بن عبدالعزیز اراد القوی باموال کربلاء استعداداً لتملک الحرمین» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 128).
6. سید علی موجانی، تقاریر النجد، ص 68-69.
7. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 171-172. این مجوز در مکاتبه شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال 204 ق / 1789 م با علمای مکه رسماً صادر شد.
8. سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 81.
9. ابنبشر، همان، ص 257-258.
10. ناصر سعید، تاریخ آل سعود، ص 21.
11. ابنبشر، همان، ص 257.
12. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77؛ محمد کامل، الدعوة الوهابیة، ص 53.
13. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142؛ الخلافة فی العربیة السعودیة، ص 40؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة ص 131-133.
14. البته صالح وردانی در کتاب خود به نام مدافع الفقها التطرف بین الفقهاء السلف و فقهاء الخلف (ص 119) این حادثه را در سال 1215 ق ذکر کرده است.
15. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255؛ منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
16. کورانسیز در وصف جنایتهای وهابیها میگوید: «عادت شیعیان این بود که در روز عید غدیر خم، جشنهایی برپا میکردند؛ لذا همگی برای اقامه جشن عید به نجف اشرف میآمدند. به همین دلیل، شهرهای شیعهنشین عراق، به خصوص کربلا، خالی از سکنه میشد. وهابیها از این فرصت استفاده کردند و در غیاب مدافعان، به شهر حمله بردند. افراد ضعیف و سالخورده که در شهر باقی مانده بودند، توسط سپاه دوازده هزار نفری وهابیان به قتل رسیدند به طوری که تعداد کشتگان در یک روز به سه هزار نفر رسید» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127).
17. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ المجد، ص 257.
18. فاسیلف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131-132.
19. همان، ص 132-133.
20. همان.
21. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
22. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142 و 143.
23. همان، ص 147 و 148.
24. احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 90.
25. «من محمد بن عبدالوهاب الی العلماء الاعلام فی بلد الله الحرام... هدم بنیان فی ارضنا علی قبور الصالحین... و امرناهم باخلاص الدعاء لله...» (ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 171 و 172).
26. همان، ص 257 و 258.
27. فیلبی، تاریخ نجد، ص 142 و 143.
28. لوییس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
29. بنگرید به «بایگانی سیاست خارجی روسیه»، الدیوان 1803، پرونده 2235، ص 38-40، براساس روایت و فاسیلیف، ص 117 و نیز برای مطابقت روایت این حادثه با منابع غربی نک به:
J. L. Burchardt, Notes on the Bedouins & Wahabys Collected During His Travels the ast, P186. Vo 1 2.
F. Mengin, Histoire de l Egypte sous le Governemet de Mohammad ALY. Vol2, P522-524. 1925.
P.Caire 1860. J. Raymond, Les Wahabys Document Indeir de, J. Rousseau, Description du Pachalike de Bagdad Suivie d une Notice Histtorique sur les Wahabis, P72-75.
روسو، کنسول فرانسه در بغداد، تأکید کرده است که گزارش خود از این حادثه را با استناد به اظهارات سفیر روسیه روایت میکند. او خود نیز این اخبار را مستقیماً از شاهدانی که در کربلا حضور داشتهاند، روایت کرده است.
L.A. Coroncez, Histoire des Wahabis Dupuis Leur Orgine Jusqa la Fin de P 27.
سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 83.
30. همان.
31. سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 20-21.
32. نزهة الغری فی التاریخ النجف الغری السری، ص 52.
33. ایلکسی، فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 132.
34. احمد سالم نفیس، نقض الوهابیة، ص 257.
35. محمد حامد فقهی، اثر دعوة الوهابیة، ص 80.
36. منیز عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131.
37. میرزا ابوطالب طالبی، مسیر طالبی، ص 255.
38. آقا احمد بهبهانی، مرآة الاحوال جهان نما، ج 1، ص 159.
39. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
40. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 257؛ صلاحالدین مختار، تاریخ المملکة العربیة السعودیة فی ماضیها و حاضرها، ج 1، ص 73.
41. احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 90.
42. محمد حامد فقی، اثر دعوة الوهابیة، ص 80؛ عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 178؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 132.
43. همایون همتی، الوهابیة، نقد و تحلیل، ص 147-150.
44. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
45. میرزا اعتماد السلطنه، اکسیر التواریخ، ص 100 و سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 83.
46. میرزا ابوطالب طالبی، مسیر طالبی، ص 255.
47. سید جواد عاملی، مفتاح الکرامة، ج 5، ص 512.
48. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142.
49. آیا این کار وهابیان برای این بود که خزائن خود را از اموال دزدی پر کنند و این که کتاب اعمالشان از جرایم و گناهان سرشار شود؟! (صفحات من تاریخ الجزیرة العربیة، ص 176).
50. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255.
51. بله حتی کتابها را هم سرقت کردند. اعراب نجد چگونه میخواهند با این کتابها به خدا تقرب پیدا کنند؟ همانا آن کتابهای فقهی خوارج گمراه است! (عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 178).
52. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 257 و 258.
53. «و أما السلب، فکان فوق الوصف و یقال آن مائتی بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینة» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127).
54. «و اخذ خزائن کثیرة، کانت هناک من الذهب و الجواهر النفیسة، قیل انه اخذ مقدار ستة آلاف مائة الف...». (احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 89).
55. منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 128.
56. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
57. سید محمد قزوینی، فرقه وهابی و پاسخ شبهات آنها، ص 43.
58. منیر عجلانی، همان، ج 2، ص 128.
59. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 64؛ ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ص 658-660؛ پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ص 339؛ عباس عزاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج 6، ص 108.
60. سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 68 و 69.
61. ابنعثیمین، تاریخ المملکة السعودیة، ج 1، ص 92.
62. علی اصغیر فقیهی، تاریخ و عقائد وهابیان، ص 337.
63. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 325.
64. همان.
65. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 288 و 289.
66. سید جواد عاملی، صاحب مفتاح الکرامة که خود در جنگ مقابل وهابیان در نجف اشرف شرکت داشته است، این تاریخ را ذکر میکند و مینویسد: «در شب نهم از ماه صفر سال 1221 ق قبل از صبح، سعود وهابی بر ما در نجف حمله کرد و ما در غفلت بودیم، تا این که برخی از یارانش نزدیک بود وارد نجف شوند. پس از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) معجزات و کراماتی ظاهر گشت که بسیاری سپاه سعود کشته شدند و شکست خورده بازگشتند.» (سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 20 و 21).
67. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 97 و 98.
68. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 288 و 289.
69. سید محسن امین عاملی، همان، ص 20 و 21.
70. صبری پاشا، مقدمه تاریخ وهابیان، ترجمه علی اکبر مهدیپور، ص 2؛ احمد سالم نفیس، نقض الوهابیة، ص 255؛ صفحات من تاریخ الجزیرة، ص 176 و 177؛ عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 180.
71. البته در واقع با حمله به کربلا و تخریب حرم مطهر فرزند رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، بزرگترین اشتباه خود را دچار شدند و دستشان برای مسلمانان رو شد، به نحوی که حتی موافقان آنها هم این مسئله را خطا و اشتباه نامیدند. و این فی الواقع یعنی شکست. (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، «عهد سعود الکبیر»، ص 48؛ فیلبی هم در کتاب تاریخ نجد خود مینویسد: «سعود با سپاهی که پدرش فراهم آورده بود به کربلا یورش برد... به راستی این اعمال ننگین او نه تنها شیعیان، بلکه تمام جهانیان را به جنبش درآورد و باعث شد که مردم از هر سو علیه وهابیها قیام کنند و این نوع اعتراضها ضربهای سنگین برای دولت سعودی بود.» (سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 147).
72. ایلکسی فاسیلف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131-134.
73. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255.
74. دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
75. همان.
76. Zekeriyya KURSUN, Necit ve ahsa da osmanli hakimiyeti, P11 and 33.
و سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 40.
77. گزارش 26 شعبان 1218 ق و الی بغداد به باب عالی، بایگانی نخست وزیری جمهوری ترکیه. C/03381/000 82 HAT00001
78. سید علی موجانی، همان، ص 84.
79. همان، ص 85.
80. دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
81. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255؛ دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77 و...
82. منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ البته طبق بعضی از گزارشها، وهابیها پنج هزار نفر را کشتند و پانزده هزار نفر را مجروح کردند؛ (موسوعة العتبات، ج 8، ص 273). برخی نیز نوشتهاند. «وهابیون در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند» تاریخچه نقد و بررسی وهابیها، ص 162؛ همایون همتی، الوهابیة، نقد و تحلیل، ص 147-150.
83. سید علی موجانی، بازسازی تاریخ فراموش شده، ص 97 و 98.
84. سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 21.
85. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 97 و 98.
86. همان.
87. علی اصغر فقیهی، تاریخ و عقائد وهابیان، ص 30.
88. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 98.
89. سید محسن امین عاملی، کشف الارتیاب، ص 21.
آیا روشنفکران گروه پر شماری از مردماند یا دستهای بینهایت کوچک، ولی منحصر به فرد، از آنها را تشکیل ادامه ...
معرفیِ کتاب «نقش روشنفکر»، اثر ادوارد سعیدریشهی مفهوم «روشنفکر» به معنی امروزی آن، را شاید بتوان در روند دادگاهی یافت که در آن آلفرد دریفوس، افسر ادامه ...
جادوی کلاماین پرسش برای ما مطرح است که ارتباط میان دو مفهومی در ساختار «جهان» ی که به وسیلهی گفتار و اسطوره تحقق ادامه ...
زبان و مفهومسازیاگر خواسته باشیم به ماهیت ویژهی مفهوم دینی- اسطورهای نه تنها از طریق نتایج این مفهوم بلکه از رهگذر ادامه ...
جای زبان و اسطوره در الگوی فرهنگ بشریافلاطون در نخستین عبارت گفتگونامهی فایدروس وصف میکند که چگونه سقراط پس از برخورد با فایدروس میگذارد ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (2)برخی از ماتریالیستها مدعیاند که اصل وجود ماده وجود ثابت و مستغنی از هرگونه علت است، اما تغییر در وضعیت ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (1)یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در رأس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی ادامه ...
برهان صدیقین در اثبات خداصدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما ادامه ...
برهان امکان و وجوب در اثبات خدا (2)شبهه پیشین میخواست با انکار اصل علیت به نوعی به تبیین پدیدههای مادی بپردازد که نیازی به اصل علیت به ادامه ...
چکیده
از دیدگاه قرآن کریم، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را به کفر و شرک متهم سازد و به این بهانه متعرض جان و مال او شود؛ بلکه اگر کسی اظهار اسلام کرد، بر مسلمانان واجب است که با آغوش باز سخنش را بپذیریند و او را مسلمان بدانند. از آیات قرآن کریم استفاده میشود که گفتار و حال ظاهری افراد، معتبر است. و اگر کسی کوچکترین نشانهای از خود مبنی بر مسلمان بودن؛ مثل سلام کردن، نشان داد باید حکم مسلمان بر او جاری شود و خون و مالش محترم است.بیان مسئله و قلمرو تحقیق
سالهاست که آشوب و ناامنی، بسیاری از کشورهای اسلامی را فراگرفته است. گروهی با تکفیر دیگر مذاهب اسلامی، خون آنان را مباح دانسته و به بهانهی وجود شرک و بدعت در دیگر مذاهب، اسلحه به دست گرفته و مسلمانان را قتل عام میکنند و جالب این است که آنها خود را تنها فرقهی بر حق و دیگر مذاهب را باطل پنداشته و کشتار پیروان آنان را واجب میدانند و قربة الی الله آنان را به قتل میرسانند.اهمیت تحقیق
آرامش و امنیت در هر کشوری سنگبنای هر نوع پیشرفت دنیوی و اخروی است. دین اسلام برای آرامش و امنیت، اهمیت زیادی قائل شده و برهم زنندهی آن را محارب و مفسد فیالأرض خوانده است. از طرف دیگر بسیاری از تکفیریها، آگاهی کامل از باورهای اصیل اسلامی ندارند و بر این باورند که اندیشهی تفکیر، باوری است اسلامی و قرآنی.اسلام و مسلمان:
«اسلام» در لغت به معنای تسلیم شدن و صلح است و «مسلمان» کسی است که دین مبین اسلام را پذیرفته باشد و خود را تسلیم فرمانهای خدا و پیامبرش بداند، (2) اما از نگاه شرع و اصطلاحی که اهل سنت و وهابیت قبول دارند؛ «مسلمان کسی است که با زبان به وحدانیت خداوند و نبوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت دهد، نماز را اقامه کرده، زکات واجب خود را پرداخت نماید، در ماه رمضان روزه بگیرد و در صورت قدرت به زیارت خانهی خدا برود.» (3)وهابیت:
وهابیت، فرقهای است نو ظهور که در تابستان سال (1157 ق) در منطقه درعیه (سیزده کیلومتری شمال غربی شهر ریاض) با بیعت محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود تشکیل شد.مقدمه
تکفیر و ارهاب، یکی از شومترین پدیدههایی است که در قرون اخیر و بیش از گذشته، امنیت جانی، مالی و آرامش خاطر جامعهی اسلامی را به یغما برده است.گفتار اول: دیدگاه قرآن و روایات دربارهی تکفیر اهل قبله
در بخش اول برای اثبات حرمت تکفیر اهل قبله، به سراغ آیات قرآن کریم خواهیم رفت که صراحتاً کافر خواندن دیگران را غیر مشروع اعلام کردهاند و در بخش دوم به روایاتی استناد میکنیم که در صحیحترین کتابهای اهل سنت وجود دارد و وهابیها نیز این روایات را برای خود حجت میدانند.بخش اول: حرمت تفکیر از دیدگاه قرآن
قرآن کریم، در آیات متعدد در برابر پدیدهی تکفیر، قتل، فساد و غارت موضعگیری و آن را محکوم کرده است تا جایی که کشتن بیدلیل یک انسان را برابر با کشتن تمام بشریت دانسته است:1. هر کس بر شما سلام کرد، نباید او را کافر بخوانید:
تردیدی نیست که پدیدهی ارهاب و کشتار مسلمین، نتیجهی مستقیم تفکر تکفیر است و اگر این باور، علاج و از جامعه اسلامی ریشه کن نشود، جامعهی اسلامی هیچگاه روی آرامش را نخواهد دید.2. اطلاق کلمهی «یا کافر» بر مسلمان جایز نیست
علاوه بر آنچه گذشت، در ة آیات دیگری نیز وجود دارد که اطلاق کلمهی «کافر» را بر مسلمانان حرام اعلام کرده است.3. اگر شهادتین را بخواند، نماز بخواند و زکات بدهد، کشتن او جایز نیست
خداوند کریم در آیه 5 سوره توبه، ابتدا به مسلمانان دستور میدهد که پس از تمام ماههای حرام، مشرکان را هر کجا که یافتید بکشید و همه جا به کمینشان بنشینید، اما در ادامه میفرماید:بخش دوم: حرمت تکفیر از دیدگاه روایات اهل سنت
علاوه بر روایاتی که در تفسیر آیات گذشته، از کتابهای اهل سنت بیان شد، روایات فراوان دیگری نیز در صحیحترین کتابهای اهل سنت یافت میشود که براساس آنها، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را تکفیر کند.1. هر کس مسلمانی را تکفیر کند، انگار که او را کشته است
بخاری در صحیح خود آورده است: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:... لعن مؤمن همانند کشتن اوست و هر کس به مؤمنی نسبت کفر دهد، همانند این است که او را کشته باشد.» (42)2. هر کس مسلمانی را تکفیر کند، خودش گرفتار کفر میشود
بخاری، در همین باب روایات دیگری را نیز نقل کرده است:3. هر کس اهل توحید را تکفیر کند، خود او به کفر نزدیکتر است
طبرانی در معجم الکبیر به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مینویسد که اگر کسی اهل توحید را تکفیر کند، خود او به کفر نزدیکتر است:4. صحابه، هیچ مسلمانی را تکفیر نکردند:
از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است که آنها به هیچ یک از اهل قبله، کلمه «یا کافر» و «یا مشرک» را به کار نمیبردهاند.5. امت اسلام، هیچگاه دچار کفر نخواهند شد
بخاری در صحیح خود مینویسد:گفتار دوم: وهابیها تمام مسلمانان را کافر میدانند
در گفتار پیشین ثابت شد که از دیدگاه آیات و روایات صحیح السند، کافر خواندن مسلمانان حرام است. در گفتار دوم به دنبال این هستیم که ثابت کنیم وهابیها تمام مسلمانان را کافر و مشرک میدانند و برای اثبات این مطلب به مدارکی از کتابهای خود وهابیها استناد خواهیم کرد.1. محمد بن عبدالوهاب: من و اساتیدم تا امروز معنای توحید را نمیدانستیم
محمد بن عبدالوهاب در نامهای که به مردم ریاض نوشته، تصریح میکند که من و تمام اساتیدم و تمام مسلمانان و اساتیدشان تا امروز معنای توحید را نمیدانستیم و آن چه که بدان عمل میکردیم، دین اسلام نبوده است:چکیده
وهابیان برای دست یافتن به جایگاه فرماندهی در اسلام و تملک حرم مکه و مدینه، نیاز شدیدی به پشتوانه مالی داشتند. آنها عراق و عتبات مقدسه را بهترین مکان برای به دست آوردن ثروت تشخیص دادند، زیرا شاهان شیعه ایرانی، خصوصاً نادرشاه افشار به این مکانها بسیار توجه داشتند و در آنها سرمایهگذاری فراوان میکردند. بنابراین، با تکیه بر حکمی که از «محمد بن عبدالوهاب» برای تخریب اماکن مقدسه در دست داشتند، حمله به نجف و کربلا و غارتگری این مکانها را در پیش گرفتند که در کربلا، علاوه بر هتک حرمت حرم سبط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، به غارت اموال حرم و مردم شهر و هتک ناموس زنان و کشتارهای وحشیانهای روی آوردند. آنان در حمله به نجف اشرف - با وجود حملههای متعدد به این شهر - کاری از پیش نبردند. در مقاله حاضر، به شرح جنایتهای وهابیان در این دو شهر مقدس مسلمانان جهان پرداخته میشود.مقدمه
سعودیان وهابی، در پایان مراسم حج در سال 1214 ق، با توجه به درگیریهایی که دامنگیر دولت عثمانی شده و قدرت آنان را تضعیف کرده بود، به فکر افتادند که مسیر فتوحات خود را به خارج از شبه جزیره عربستان گسترش دهند. آنها در این مسیر، عراق را بهترین مکان برای تهاجمها و غارتگری خود یافتند، زیرا در این کشور، عتباتی سرشار از طلاها و اموال گوناگون وجود داشت. عتبات مقدس عراق، علاوه بر کمکهای فراوان مردمی، ثروتهای زیادی نیز داشت که از عهد نادرشاه جهت ساخت و نگهداری این مکانها و طلااندازی گنبد، منارهها و ایوانها هزینه شده بود (2) و در دوره پس از او نیز، هدایای گرانبهای شاهان زندیه (3) و قاجار (4) به این مکانها تعلق یافته بود. این ثروتها توجه سعودیان وهابی را به این مکانهای مقدس جلب کرد تا با غارت آنها، پایههای نوپای حکومت خود را قدرت بخشند. بدین ترتیب، یکی از مورخان مدافع وهابیت نیز در شرح علل حمله وهابیت به عتبات مقدسه (کربلا) نقل کرده است:جنایتهای وهابیان در کربلا
عملیات تهاجم وهابیان به کربلا در دوران حکومت عبدالعزیز با لشکری که وی از نقاط مختلف نجد و نواحی آن پدید آورده بود، (9) به فرماندهی پسرش سعودی (که مادرش دختر محمد بن عبدالوهاب بود) (10) در سال 1216 ق (11) / 1801 (12) یا 1802 م، (13) رخ داد. این حادثه، اوج حضور نظامی وهابیان در عتبات مقدسه عراق بود. (14) برخی از مورخان، این حمله نظامی را در هجده ذی حجه ذکر کردهاند؛ یعنی روز عید غدیر (15) که مردم کربلا برای زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به نجف اشرف رفته بودند و شهر کربلا تقریباً خالی از سکنه بوده است و فقط افراد ضعیف و سال خورده باقی مانده بودند، (16) اما برخی دیگر این حادثه را در ذیقعده (17) همان سال ذکر کردهاند.الف. تخریب مکانهای مقدس مسلمانان
وهابیان با هدف تخریب قبههای آل رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و خصوصاً قبه امام حسین (علیهالسلام) و غارت ذخایر آنان وارد کربلا شدند که به این اهداف هم رسیدند. (24) ابنبشر، تاریخنگار مورد احترام وهابیان، در تاریخ نجد خود ذیل حوادث سال 1204 ق، نامهای از محمد بن عبدالوهاب به علمای مکه میدهد که در آن پیشوای وهابیان، رسماً مجوز شرعی تخریب مکانهای متبرکه و قبرهای صالحان را صادر کرده است. (25) وی ذیل حوادث سال 1216 ق، حمله وهابیها را چنین توصیف میکند:ب. قتل و کشتار مردم
مهاجمان وهابی که اکثر مورخان، تعداد سپاهیان آنان را دوازده هزار نفر ذکر کردهاند (36) و در منابع ایرانی، تعدادشان بین 25 (37) تا دویست هزار (38) تن نقل شده است، با لشکری مجهز، بیآنکه مقاومتی جدی در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند. پس از آن، بیپروا و عمداً (39) غالب اهل شهر را که در بازارها و منازل یافتند (40) و حتی اطفال (41) را هم به قتل رساندند، به طوری که نهرهایی از خون جاری گشت. (42) برخی مینویسند: «وهابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند (43) و افراد کشته شده، انسانهای مهمی بودند.» (44)ج. سرقت و راهزنی اموال
وهابیان بعد از کشتار مردم و هتک حرکت مکانهای متبرک، اموال حرم شریفه و داراییهای مردم را تا حد ممکن غارت کردند، (49) به طوری که در شهر کربلا تا مدتها آثار این غارتها نمایان بود و یکی از گردشگران ایرانی که در سالهای بعد به کربلا رفته، این شهر را «فقیر و غارت زده» توصیف کرده است. (50) ابنبشر در این باره چنین مینویسد:د. هتک ناموس
وهابیها در حمله به کربلای معلا، تنها به هتک حرمت حرم و قتل و غارت شهر و اموال مردم بسنده نکردند، بلکه آنها حتی حرمت زنان مؤمنه را هم شکستند، تا جای که یکی از مستشرقان روسی که به سفارت روسیه اطلاعاتی ارائه داده، بیان کرده است که مهاجمان وهابی برای تکمیل قساوتهای خود، شکمهای زنان باردار کربلا را هم میشکافتند. (56) یکی دیگر از نویسندگان، به اسارت زنان مسلمان اشاره کرده است (57) و حتی منیر عجلانیِ طرفدار وهابیت هم به نقل از «فیلیکس مانجان» بر این مطلب صحه میگذارد که مهاجمان وهابی، زنان و دخترانی را به عنوان جاریه و کنیز همراه خود بردند. (58)جنایتهای وهابیت در نجف
پس از پایان مراسم حج در سال 1214 ق. / 1799 م.، عبدالعزیز بن محمد بن سعود با توجه به خلأ قدرت و درگیریهای دولت عثمانی، بر آن شد تا مسیر فتوحات وهابیان نجد را از شبه جزیره به خارج از آن گسترش دهد. از این رو، نجف به علت اموال و ثرتهای فراوان حرم مولا علی (علیهالسلام) (59) به عنوان هدفی شاخص در نظر گرفته شد (60) و در مدت ده سال، چندین بار حملههای شدیدی به شهر نجف کردند، (61) ولی خوشبختانه در این حملهها به توفیقی دست نیافتند. در زیر به این تهاجمها اشاره میشود:علل پیروزیهای وهابیان در کربلا و علل شکست در نجف
وهابیان که جدای از انگیزههای مذهبی، به سبب اطلاع از ثروت فراوان عتبات مقدس عراق به علت سرمایهگذازیهای فراوان دولتهای افشاریه و زندیه و قاجاریه، انگیزه تهاجم به بقاع شریف در آنها تقویت شده بود، از سال 1214 ق، طی ده سال، تهاجمهای مختلفی به کربلا و نجف کردند. مسئله مهمی که در این تهاجمها دیده میشود این است که چگونه این غارتگران در کربلای معلا موفق شدند که به اهداف خود برسند، اما در نجف اشرف با وجود حملههای متعدد، شکست سنگینی از طرف مقابل خوردند، به نحوی که حتی به درون شهر هم راه نیافتند. در ادامه به این موضوع میپردازیم:الف. علل پیروزی وهابیان در کربلای معلا (71)
1. حمایت حاکم کربلا
بنابر گزارش برخی منابع، «عمر آغا»، حاکم کربلا که فردی متعصب و غیر شیعه بود، احتمالاً با مهاجمان وهابی زد و بندهایی داشت، (72) زیرا برخی از مهاجمان از قبل با کمک حاکم با لباس زوار داخل شهر شده بودند. (73) اگر تبانی حاکم با وهابیان هم به اثبات نرسد، بیکفایتی او آشکار است، زیرا وی هنگام حمله، نه تنها مقاومتی نکرد، (74) بلکه به محلی متواری شد و از حادثه گریخت. (75)2. بیتدبیری عثمانیها یا حمایت آنها
بنابر نقل برخی اخبار، بخشی از سازمان اداری دولت عثمانی در مقاطع زمانی خاص، در تسهیل دسترسی قوای وهابی به مناطق شیعهنشین عراق نقش داشته است؛ مثلاً در دورهای تاریخی، صدراعظم عثمانی خواسته است که از امکان هدایت تعرضات قوای وهابی به سوی مرز ایران بهرهبرداری شود و در مواردی نیز، سلیمان پاشا ابوالممالیک، در برابر قدرت عشایر جنوب عراق و جدال آنها با قوای متعرض وهابی، برخلاف مصلحت، عشایر شیعه در جنوب را سرکوب کرده است. (76)3. غافلگیری مردم کربلا در پیشبینی حمله و عدم مقاومت آنها
مسئله مهم دیگری که در پیروزی وهابیان نقش داشت این بود که مردم کربلا و بزرگانشان نتوانسته بودند که حمله وهابیان را پیشبینی کنند و این باعث غافلگیری و عدم تدبیر در این باره شد، اما نکته اصلی اینجاست که در منابع تاریخی هم اصلاً گزارشی دال بر این که مردم در مقابل مهاجمان مقاومتی جانانه کرده باشند، نیامده است؛ مثلاً لوئیس دوکورانسی در این باره مینویسد: «وهابیان بیآنکه مقاومتی جدی در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند.» (80)4. خالی بودن شهر از ساکنان
یکی از علتهای مهمی که بسیاری از گزارشگران جنایت وهابیان در کربلا ذکر کردهاند این بوده است که حادثه در روز عید غدیر و در حالی رخ داده که شهر کربلا خالی از ساکنان بوده است. (81)ب. علل شکست وهابیان در نجف اشرف
1. حصار و خندق شهر نجف
یکی از مسائلی که در شکست وهابیها از مدافعان نجف اشرف نقش داشت، حصاری بود که کار احداث آن به تقاضای اهالی نجف و دستور آغا محمدخان، پادشاه قاجار، زیرنظر صدراعظم او، حاج محمدحسین خان علّاف اصفهانی، از محل اعتبارات دولتی آغاز شده بود و سپس خود صدراعظم، مسئولیت تأمین اعتبار لازم این امر را از منابع شخصی (83) برعهده گرفته و آن را تکمیل کرده بود. همچنین علاوه بر حصار و برجی که به صورت دیواری (84) دور تا دور شهر را فرا گرفته بود، در بیرون نیز خندقی شهر را حفاظت میکرد. (85)2. آمادگی مردم نجف در دفاع از شهر خود
عامل دیگری که عمدتاً پس از واقعه کربلا باعث شکست وهابیان در نجف شد این موضوع بود که مردم نجف به سبب آگاهی از ماجرای کشتار و غارت کربلا با آمادگی دفاعی به مقابله برخاستند و حتی زنها از منزل بیرون آمدند و مردان خود را به دفاع، تشجیع و تحریک کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند و در نتیجه، سپاهیان وهابی نتوانستند به شهر نجف وارد شوند. (86)3. مبارزه جانانه علما
مسئله مهمی که شهر نجف را در هجوم مقابل وهابیها مقاوم کرده بود، حضور طلاب دینی و علما به رهبری شیخ جعفر کاشف الغطاء (از مراجع اعلم عصر که خود مردی دلیر بود) در خط مقدم مبارزه با آنها بود. (87) خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و جمعی از مردم و طلاب علوم دینی تحت رهبری ایشان، شبانه روز از شهر دفاع میکردند شیخ جعفر بر هر دروازه نجف و در هر برج، جمعی از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود. شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، سید جواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه) و شیخ مهدی ملاکتاب از جمله علمای مدافع شهر بودند که مردانی بلند آوازه میباشند. (88) در این باره، علامه سید جواد عاملی نقل میکند: «به محض خبردار شدن از قصد حمله سعود به نجف اشرف، همگی به سمت دیوار شهر آمدیم تا این که شب فرارسید و آنها با سلاحهای خود به سمت دیوار شهر آمدند... پس دست خالی بازگشتند.» (89)نتیجه
وهابیان برای مالک شدن اموال گرانبهای حرم کربلا و نجف و نیز تصرف اموال فراوان عتبات عالیات عراق و سرمایههای بینظیر، به این مکانها چشم دوخته بودند. آنان از سال 1214 ق.، تهاجمهای گسترده خود را آغاز کردند و در سال 1216 ق.، با حمله به کربلا و غافلگیری مردم و حمایت یا عدم تدبیر حاکم شهر و دولت عثمانی، جنایتهای بسیاری انجام دادند که مورخان تجاوزهای آنان را نه تنها مورد انزجار شیعه، بلکه مورد نفرت تمام جهان اسلام خواندهاند. آنان سرخوش از این جنایتها و قتل و غارتها، راه حمله به نجف اشرف را هم در پیش گرفتند، ولی به علت ورود علمای بصیر این شهر به خط مقدم مبارزه، شکست سنگینی خوردند و در حملههای متعدد خود به نجف اشرف هیچ توفیقی کسب نکردند. اهانتهای آنان به حرم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حرم امام حسین (علیهالسلام)، موجب شناخته شدن مکتب انحرافی وهابیان و خوی وحشیانهشان گشت. با توجه به این مسائل، باید وهابیت را فرقهای نامید که پیروانش برای رسیدن به اهداف مادی خود، حتی از دستبرد به اماکن مقدس و محترم مسلمانان و هتک ناموس زنان مؤمن هم چشمپوشی نمیکنند.پینوشتها
1. پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتی دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهمالسلام) و کارشناسی ارشد مذاهب اسلامی.
2. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 64.
3. ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ص 658-660؛ پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ص 339.
4. عباس عزاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج 6، ص 108.
5. «یقول ابنسند انّ سعود بن عبدالعزیز اراد القوی باموال کربلاء استعداداً لتملک الحرمین» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 128).
6. سید علی موجانی، تقاریر النجد، ص 68-69.
7. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 171-172. این مجوز در مکاتبه شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال 204 ق / 1789 م با علمای مکه رسماً صادر شد.
8. سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 81.
9. ابنبشر، همان، ص 257-258.
10. ناصر سعید، تاریخ آل سعود، ص 21.
11. ابنبشر، همان، ص 257.
12. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77؛ محمد کامل، الدعوة الوهابیة، ص 53.
13. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142؛ الخلافة فی العربیة السعودیة، ص 40؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة ص 131-133.
14. البته صالح وردانی در کتاب خود به نام مدافع الفقها التطرف بین الفقهاء السلف و فقهاء الخلف (ص 119) این حادثه را در سال 1215 ق ذکر کرده است.
15. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255؛ منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
16. کورانسیز در وصف جنایتهای وهابیها میگوید: «عادت شیعیان این بود که در روز عید غدیر خم، جشنهایی برپا میکردند؛ لذا همگی برای اقامه جشن عید به نجف اشرف میآمدند. به همین دلیل، شهرهای شیعهنشین عراق، به خصوص کربلا، خالی از سکنه میشد. وهابیها از این فرصت استفاده کردند و در غیاب مدافعان، به شهر حمله بردند. افراد ضعیف و سالخورده که در شهر باقی مانده بودند، توسط سپاه دوازده هزار نفری وهابیان به قتل رسیدند به طوری که تعداد کشتگان در یک روز به سه هزار نفر رسید» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127).
17. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ المجد، ص 257.
18. فاسیلف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131-132.
19. همان، ص 132-133.
20. همان.
21. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
22. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142 و 143.
23. همان، ص 147 و 148.
24. احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 90.
25. «من محمد بن عبدالوهاب الی العلماء الاعلام فی بلد الله الحرام... هدم بنیان فی ارضنا علی قبور الصالحین... و امرناهم باخلاص الدعاء لله...» (ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 171 و 172).
26. همان، ص 257 و 258.
27. فیلبی، تاریخ نجد، ص 142 و 143.
28. لوییس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
29. بنگرید به «بایگانی سیاست خارجی روسیه»، الدیوان 1803، پرونده 2235، ص 38-40، براساس روایت و فاسیلیف، ص 117 و نیز برای مطابقت روایت این حادثه با منابع غربی نک به:
J. L. Burchardt, Notes on the Bedouins & Wahabys Collected During His Travels the ast, P186. Vo 1 2.
F. Mengin, Histoire de l Egypte sous le Governemet de Mohammad ALY. Vol2, P522-524. 1925.
P.Caire 1860. J. Raymond, Les Wahabys Document Indeir de, J. Rousseau, Description du Pachalike de Bagdad Suivie d une Notice Histtorique sur les Wahabis, P72-75.
روسو، کنسول فرانسه در بغداد، تأکید کرده است که گزارش خود از این حادثه را با استناد به اظهارات سفیر روسیه روایت میکند. او خود نیز این اخبار را مستقیماً از شاهدانی که در کربلا حضور داشتهاند، روایت کرده است.
L.A. Coroncez, Histoire des Wahabis Dupuis Leur Orgine Jusqa la Fin de P 27.
سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 83.
30. همان.
31. سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 20-21.
32. نزهة الغری فی التاریخ النجف الغری السری، ص 52.
33. ایلکسی، فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 132.
34. احمد سالم نفیس، نقض الوهابیة، ص 257.
35. محمد حامد فقهی، اثر دعوة الوهابیة، ص 80.
36. منیز عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131.
37. میرزا ابوطالب طالبی، مسیر طالبی، ص 255.
38. آقا احمد بهبهانی، مرآة الاحوال جهان نما، ج 1، ص 159.
39. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
40. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 257؛ صلاحالدین مختار، تاریخ المملکة العربیة السعودیة فی ماضیها و حاضرها، ج 1، ص 73.
41. احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 90.
42. محمد حامد فقی، اثر دعوة الوهابیة، ص 80؛ عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 178؛ ایلکسی فاسیلیف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 132.
43. همایون همتی، الوهابیة، نقد و تحلیل، ص 147-150.
44. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
45. میرزا اعتماد السلطنه، اکسیر التواریخ، ص 100 و سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 83.
46. میرزا ابوطالب طالبی، مسیر طالبی، ص 255.
47. سید جواد عاملی، مفتاح الکرامة، ج 5، ص 512.
48. سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 142.
49. آیا این کار وهابیان برای این بود که خزائن خود را از اموال دزدی پر کنند و این که کتاب اعمالشان از جرایم و گناهان سرشار شود؟! (صفحات من تاریخ الجزیرة العربیة، ص 176).
50. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255.
51. بله حتی کتابها را هم سرقت کردند. اعراب نجد چگونه میخواهند با این کتابها به خدا تقرب پیدا کنند؟ همانا آن کتابهای فقهی خوارج گمراه است! (عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 178).
52. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 257 و 258.
53. «و أما السلب، فکان فوق الوصف و یقال آن مائتی بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینة» (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127).
54. «و اخذ خزائن کثیرة، کانت هناک من الذهب و الجواهر النفیسة، قیل انه اخذ مقدار ستة آلاف مائة الف...». (احمد مصطفی ابوحاکمه، لمع الشهاب فی سیرة محمد بن عبدالوهاب، ص 89).
55. منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 128.
56. لویس دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
57. سید محمد قزوینی، فرقه وهابی و پاسخ شبهات آنها، ص 43.
58. منیر عجلانی، همان، ج 2، ص 128.
59. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 64؛ ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ص 658-660؛ پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، ص 339؛ عباس عزاوی، تاریخ العراق بین احتلالین، ج 6، ص 108.
60. سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 68 و 69.
61. ابنعثیمین، تاریخ المملکة السعودیة، ج 1، ص 92.
62. علی اصغیر فقیهی، تاریخ و عقائد وهابیان، ص 337.
63. جعفر باقر آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 325.
64. همان.
65. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 288 و 289.
66. سید جواد عاملی، صاحب مفتاح الکرامة که خود در جنگ مقابل وهابیان در نجف اشرف شرکت داشته است، این تاریخ را ذکر میکند و مینویسد: «در شب نهم از ماه صفر سال 1221 ق قبل از صبح، سعود وهابی بر ما در نجف حمله کرد و ما در غفلت بودیم، تا این که برخی از یارانش نزدیک بود وارد نجف شوند. پس از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) معجزات و کراماتی ظاهر گشت که بسیاری سپاه سعود کشته شدند و شکست خورده بازگشتند.» (سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 20 و 21).
67. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 97 و 98.
68. ابنبشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ج 1، ص 288 و 289.
69. سید محسن امین عاملی، همان، ص 20 و 21.
70. صبری پاشا، مقدمه تاریخ وهابیان، ترجمه علی اکبر مهدیپور، ص 2؛ احمد سالم نفیس، نقض الوهابیة، ص 255؛ صفحات من تاریخ الجزیرة، ص 176 و 177؛ عبدالله قحطانی، هولاء هم الخوارج، ص 180.
71. البته در واقع با حمله به کربلا و تخریب حرم مطهر فرزند رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، بزرگترین اشتباه خود را دچار شدند و دستشان برای مسلمانان رو شد، به نحوی که حتی موافقان آنها هم این مسئله را خطا و اشتباه نامیدند. و این فی الواقع یعنی شکست. (منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، «عهد سعود الکبیر»، ص 48؛ فیلبی هم در کتاب تاریخ نجد خود مینویسد: «سعود با سپاهی که پدرش فراهم آورده بود به کربلا یورش برد... به راستی این اعمال ننگین او نه تنها شیعیان، بلکه تمام جهانیان را به جنبش درآورد و باعث شد که مردم از هر سو علیه وهابیها قیام کنند و این نوع اعتراضها ضربهای سنگین برای دولت سعودی بود.» (سنت جون فیلبی، تاریخ نجد، ص 147).
72. ایلکسی فاسیلف، تاریخ العربیة السعودیة، ص 131-134.
73. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255.
74. دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
75. همان.
76. Zekeriyya KURSUN, Necit ve ahsa da osmanli hakimiyeti, P11 and 33.
و سید علی موجانی، تقاریر نجد، ص 40.
77. گزارش 26 شعبان 1218 ق و الی بغداد به باب عالی، بایگانی نخست وزیری جمهوری ترکیه. C/03381/000 82 HAT00001
78. سید علی موجانی، همان، ص 84.
79. همان، ص 85.
80. دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77.
81. میرزا ابوطالب اصفهانی، مسیر طالبی، ص 255؛ دوکورانسی، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص 77 و...
82. منیر عجلانی، تاریخ البلاد العربیة السعودیة، ج 2، ص 127؛ البته طبق بعضی از گزارشها، وهابیها پنج هزار نفر را کشتند و پانزده هزار نفر را مجروح کردند؛ (موسوعة العتبات، ج 8، ص 273). برخی نیز نوشتهاند. «وهابیون در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند» تاریخچه نقد و بررسی وهابیها، ص 162؛ همایون همتی، الوهابیة، نقد و تحلیل، ص 147-150.
83. سید علی موجانی، بازسازی تاریخ فراموش شده، ص 97 و 98.
84. سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص 21.
85. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 97 و 98.
86. همان.
87. علی اصغر فقیهی، تاریخ و عقائد وهابیان، ص 30.
88. سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص 98.
89. سید محسن امین عاملی، کشف الارتیاب، ص 21.