آیا روشنفکران گروه پر شماری از مردماند یا دستهای بینهایت کوچک، ولی منحصر به فرد، از آنها را تشکیل ادامه ...
معرفیِ کتاب «نقش روشنفکر»، اثر ادوارد سعیدریشهی مفهوم «روشنفکر» به معنی امروزی آن، را شاید بتوان در روند دادگاهی یافت که در آن آلفرد دریفوس، افسر ادامه ...
جادوی کلاماین پرسش برای ما مطرح است که ارتباط میان دو مفهومی در ساختار «جهان» ی که به وسیلهی گفتار و اسطوره تحقق ادامه ...
زبان و مفهومسازیاگر خواسته باشیم به ماهیت ویژهی مفهوم دینی- اسطورهای نه تنها از طریق نتایج این مفهوم بلکه از رهگذر ادامه ...
جای زبان و اسطوره در الگوی فرهنگ بشریافلاطون در نخستین عبارت گفتگونامهی فایدروس وصف میکند که چگونه سقراط پس از برخورد با فایدروس میگذارد ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (2)برخی از ماتریالیستها مدعیاند که اصل وجود ماده وجود ثابت و مستغنی از هرگونه علت است، اما تغییر در وضعیت ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (1)یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در رأس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی ادامه ...
برهان صدیقین در اثبات خداصدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما ادامه ...
برهان امکان و وجوب در اثبات خدا (2)شبهه پیشین میخواست با انکار اصل علیت به نوعی به تبیین پدیدههای مادی بپردازد که نیازی به اصل علیت به ادامه ...
جام جم سرا: فرناز چادر مشکی را با دو دستش جمع کرده، تنها صورت سفیدش پیداست. در فلزی سفید کمپ را هل میدهد. در باز میشود، پردهٔ کنفی کنار میرود و بهشت کوچک زنان معتاد پیدا میشود. جایی که زنان معتاد کارتنخواب، متهم به قتل، لیسانسیهٔ دانشگاه رودهن، جاجرود، پردیس و شهرهای اطراف برای درمان آمدهاند و بعضیهایشان سالهاست اینجا زندگی میکنند.
معصومخانم با چادری مشکی، که صورت خندانش را قاب گرفته، دم در منتظر فرناز است. احوالش را میپرسد. فرناز میگوید: «خوبم مامان.»
رنگ دیوارها ریخته، نمای ورودی ساختمان با کولر آبی و ماشین لباسشویی کهنه در حیاط و فایبرگلاس رنگورورفتهای که دید بیرون را بسته از ریخت افتاده.
۱۰ سال سابقهٔ فعالیت
معمولا کار سمزدایی و درمان سرپایی که تمام شود وقت رفتن به خانه است. اما معصومخانم، مسؤول کمپ بهشت کوچک، به زنانی که بعد از پاکی جایی برای رفتن ندارند پناه داده تا سقفی بالای سرشان باشد و دوباره به دام پایپ و دود نیفتند. حالا خبر رسیده این سقف را هم ممکن است از دست بدهند. بهشت کوچک، ۱۰ سال پیش، از وزارت کشور مجوز فعالیت گرفته و حالا گفتهاند باید مجوز بهزیستی را هم داشته باشد. دریافت مجوز زمانبر است و برای همین معصومهخانم مهلت چندماهه میخواهد تا در کنار کارهای زیادی که بر سرش آوار شده مجوز بهزیستی را هم بگیرد. قبلاً مأموران برای پلمب آمدهاند اما با خواهش و التماس رفتهاند. از زمان مطرح شدن احتمال پلمب، این زنان هراسان و غمزده به روزهای سیاه خود فکر میکنند و ترس از بازگشت به گذشته.
مسؤول کمپ را «مامانمعصوم» صدا میکنند. کلمهای که خیلی از آنها در کودکی از استفاده از آن محروم بودهاند. مثل پروانه که وقتی نوزاد بود مادرش خودش را آتش زد.
پلهها در راهرویی باریک میپیچند و بالا میروند تا به دفتر مرکز میرسند؛ دو اتاق کوچک با دیوارهایی که مدتهاست رنگ تازه به خود ندیده. فرناز، که کنار معصومهخانم نشسته، میگوید نزدیک پنج ماه است در این کمپ زندگی میکند. بعد از آنکه در یک جمع دوستانه آلوده شد، خانوادهاش طردش کردند و ناچار شد اینجا بماند: «چهار سال تخریب داشتم و آلودهٔ مواد بودم. معتاد اولش قبول نمیکند که معتاد است. خانواده و اطرافیان میفهمند ولی او خودش باور ندارد تا زمانی که تسلیم شود. پدرم گفت ما میدانستیم تو معتاد شدی ولی نمیتوانستیم چیزی بگوییم. چون تو عصبی میشدی و همهچیز را به هم میریختی. من دختری بودم که باید کمی حمایتم میکردند تا آلودهتر نشوم، وقتی خانواده از من برید، دانشگاه و زندگی را رها کردم. دانشکده و عکاسی و چند سال سابقهٔ کار روی بیلبورد و آنهمه طرحی را که اجرا کردم و رتبهٔ دورقمی کنکور را رها کردم و خودم را سپردم دست مواد. قبل از آن میخواستم در کنکور ارشد شرکت کنم اما دیگر نتوانستم ادامهٔ تحصیل بدهم.»
فرناز از تغییر رفتارش میگوید و گوشهگیر شدن در خانهای که دیگر متعلق به آن نبود و احترامی که از میان رفته بود: «خانوادهام وقتی دیدند در خیلی از جمعهای خانوادگی شرکت نمیکنم و با دوستانم هم ارتباط ندارم رفتارشان تغییر کرد. احترام آنها را نگه نمیداشتم و کمکم حس کردم در خانه غریبهام. پدر چطور حاضر میشود دخترش را بکشد؟ پدر من به جایی رسید که میخواست به من سم بدهد تا بمیرم اما داییام نجاتم داد و مرا آورد اینجا. من از خانواده طرد شدم ولی مامانمعصوم بهم ارزش داد.»
خانواده هم موافقند که همین جا بماند. میگوید اگر کمپ تعطیل شود باید در خیابان زندگی کند و دوباره مصرف کند. میشود «کارتنخواب معتاد گوشهٔ خیابان». «با اینکه مرا به زور آوردند اینجا ولی رفتارشان آنقدر خوب بود که خودم عادت کردم و اصلاً نمیتوانم از اینجا بروم. برای لحظهلحظه پاکیام خدا را شکر میکنم. اگر بیرون بروم به قول بچهها «سوت» میشوم. وقتی اینجا راهنمای من میگوید هنوز آمادهٔ رفتن نیستم، چطور بیرون خودم را حفظ کنم؟»
نگهداری از ۲۳ زن معتاد در کمپ
معصومخانم یا معصومه بتو، مسؤول کمپ بهشت کوچک، میگوید: «از روزی که گفتند میخواهند اینجا را ببندند چند روز است اینجا عزای عمومی شده. گریه میکنند که مامانمعصوم ما چی کار کنیم، کجا بریم؟ ما که جایی رو نداریم. الان ۲۳ نفر اینجا هستند که خیلیهایشان هیچ جایی برای رفتن ندارند و اینجا زندگی میکنند.» به چند تا از خانمها اشاره میکند: «پروانه، نگار، فرناز، زهره، و ساره هیچکدام شرایط بیرون رفتن ندارند. اعتیاد زنان اینجا اغلب خانوادگی است و اگر برگردند دوباره معتاد میشوند. میگویند اگر وارد خانه شویم، دوباره میزنیم. برای همین اینجا را دوست دارند و از پاکیشان خوشحالند. بعضی هم از خانواده طرد شدهاند و نمیتوانند برگردند. اگر اینجا نباشد در خیابانها رها میشوند.»
بتو، که خودش معتاد بوده و بهبود یافته است و سالها پاکی را تجربه کرده، دربارهٔ سابقهٔ فعالیت بهشت کوچک میگوید: «بهشت کوچک قدیمیترین کمپ زنانهای است که در منطقه وجود داشته و ۱۰ سال سابقه دارد. من خودم رفتم شیراز ترک کردم. آن زمان هیچ کمپی برای خانمها در تهران نبود. ما ۱۰ سال پیش از وزارت کشور مجوز گرفتیم اما الآن چون کمپها زیر نظر بهزیستی رفته و سختگیری بیشتر شده باید مجوزمان را تغییر بدهیم. اگر به ما فرصت سهماهه بدهند کارهای مجوز را انجام میدهیم. خدا را شکر تابهحال هیچ مسأله و شکایتی نداشتهایم. حتی خود کلانتری مورد را به ما ارجاع میدهد. الآن شش تا از بیماران ما را کلانتری معرفی کرده است. کارتنخواب، سرقتی، رابطهای، متهم و حتی قتلی برای ما آوردهاند. چون تنها کمپ مطمئن و قابلاعتماد مأموران هستیم. بچهها هم رضایت دارند. اهل زدن و بستن و بدرفتاری نیستیم.»
نگار چادر سفید را روی سر انداخته، صورتی کشیده دارد و موهایی رنگکرده که از گوشههای چادرش بیرون زده. سر تکان میدهد و حرفهای معصومخانم را تأیید میکند: «من خودم کارتنخواب بودم. الآن ۹ ماه است آمدهام اینجا. اگر اینجا تعطیل شود باز کارتنخواب میشوم و باید بروم سمت مواد. اینجا در این ۹ ماه چیزی مصرف نکردهام و بهترین برخورد را دیدهام.»
نگار دو بار ازدواج کرده. شوهر اولش معتاد بوده و از او جدا شده. وقتی دوباره ازدواج کرد، خودش معتاد شده بود. همسر دومش هم از او جدا شد اما این بار با یک بچه: «دوباره شکست خورده بودم. برگشتم پیش پدر و مادرم ولی وقتی آنها فوت کردند دیگر هیچ جایی نداشتم و کارتنخواب شدم. بچه پیش پدرش است و زندگی خوبی دارد. گاهی میآید و میبینمش. الآن مدتهاست اینجا هستم و شرایط بیرون رفتن را ندارم. یک خواهر دارم ولی غیرتم قبول نمیکند خانهٔ دامادمان بروم. میماند خیابان و کارتنخوابی.»
پروانه سر تا پا مشکی پوشیده، موهای سیاه را پشت سرش جمع کرده و شال مشکی را روی آن انداخته، کنار معصومخانم نشسته: «من هم اگر اینجا تعطیل شود هیچ جایی ندارم. چهار سال است اینجا زندگی میکنم. مأموران که آمدند خیلی گریه کردم. بار دوم است که آمدهام اینجا. یک بار لغزش کردم و دوباره معتاد شدم. ولی الآن پاکیام را دوست دارم و نمیخواهم از اینجا بروم.»
بیستوپنجساله است، انگار لبخند کمرنگی کهگاه روی صورتش مینشیند به گذشتهای که از آن میگوید پوزخند میزند: «نوزاد بودم که مادرم خودش را آتش زد. داییهایم فروشندهٔ مواد بودند و خودشان هم مصرف میکردند. وقتی مادرم فوت کرد پیش خانواده پدریام ماندم و آنها بزرگم کردند.»
با لبخند و کنایه میگوید: «پدرم تجدید فراش کرده.» بعد از آن خانوادهٔ مادری آمدند دنبالش و او را بردند پیش خودشان. چهاردهساله بود که معتاد شد. خانوادهٔ مادری او را معتاد کردند. بیشتر از این حرف نمیزند. نمیگوید از چهاردهسالگی تا چهار سال پیش که به اینجا آمده بر او چه گذشته.
در طبقهٔ پایین همهمه است. زنها جمع شدهاند و مهلت حرف زدن به هم نمیدهند. هر کدام میخواهند زودتر از خودشان و آیندهای بگویند که با بیرون رفتن از اینجا در انتظارشان است.
خدیجه صورتی لاغر و ابروهایی باریک و چشمهای گرد قهوهای دارد. روی زمین نشسته: «پنج شش روز است آمدهام اینجا. مأموران کلانتری مرا آوردند، اولش اصلاً نمیخواستم بمانم. فقط میگفتم به من مواد بدهید، من هیچی نمیخواهم. ولی حالا اصلاً دوست ندارم بروم. همسرم را خیلی دوست دارم، با اینکه مصرفکننده است. ولی نمیخواهم بروم بیرون. چون مینشینم پیشش و مصرف میکنم. من در کمپهای دیگری بودهام. هیچچیز خوب نبود. غذایشان خیلی بد است. اگر یک اشتباه کنی گروهی میریزند سرت و کتکت میزنند. ولی اینجا حتی اگر گرسنه و تشنه باشم قشنگ با ما رفتار میکنند. اینجا حتی کارتنخوابها مشکلی ندارند.»
شیرین از بقیه زنان کمپ چاقتر است، آرایشی غلیظ دارد. آرام حرف میزند: «مادرم، برادرم و خواهرم مصرفکنندهاند. یعنی اگر اینجا نباشد من از این در بروم بیرون دوباره باید مصرف کنم و همان زندگی را ادامه بدهم. الان چهل روز است اینجا هستم. تنها جایی که میتوانم پاک بمانم اینجاست. من چهار بار کمپ رفتهام ولی اصلاً نمیتوانستم بمانم. کتک میزدند و تحقیر میکردند.»
مرضیه کنار شیرین نشسته. با صدای خشدارش و نگاهی که روی در و دیوار خانه میدود میگوید: «اینجا انگار برایم معجزه شد. من توی هیچ کمپی دوام نیاورده بودم اما روی این خاک شفا پیدا کردم. خانوادهام خواستند مرا ببرند ولی من گفتم اینجا بمانم بهترم. ما از طبقهٔ ضعیف جامعه بودیم. این و آن پول گذاشتند روی هم و اینجا با هزینهٔ پایین مرا پذیرش کردند. روزی که فهمیدم اینجا بسته میشود خیلی گریه کردم. مجبور شدند زنگ بزنند به اولیای بچهها که ببرندشان. ما همه زارزار گریه میکردیم برای پاکیمان. در این کمپ باید باز باشد برای بقیهٔ معتادهایی که در عذابند. همه برای سلامتی خودشان میآیند و میخواهند برای جامعهشان آدم سالمی باشند، مادر خوبی بشوند برای بچههایشان. الآن شاید بچههایی که اولیایشان آمدند و بردندشان در همین فاصله به پاکیشان لطمه خورده باشد.»
معصومخانم میگوید: «من اصلاً برای خودم ناراحت نیستم. بچه و خانه و زندگی دارم. اما نمیدانید اینجا چه خبر بود. من به مأموری که آمده بود گفتم مگر نمیگویید ما معتادان را جمع میکنیم و پاکسازی میکنیم؟ خب اگر اینجا تعطیل شود تمام این زنان به خیابان برمیگردند. در این مکان نه موادی هست، نه رفت و آمدی. دارند زندگی میکنند. پاکیشان را بالا میبرند و در تصمیمشان مصممتر میشوند. ما فقط مهلتی برای حل مشکل مجوزمان میخواهیم.»
داغ دل مرضیه تازه شده، گذشتهاش را مرور میکند و به روزهای پاکی میرسد: «من سیزده سال ورزش میکردم. معتاد شدم و همهچیزم را از دست دادم. بچهام را از دست دادم. شوهرم مرا ول کرد و رفت. اما معجزه را دیدم. ایمان و نمازم را اینجا پیدا کردم. خودم و شخصیتم را پیدا کردم. پیش آمده خانواده آمدهاند گفتهاند برویم یک دوری بزنیم و قلیانی بکشیم ولی من گفتم شاید وسوسه شوم. من وجودش را ندارم از این در بیرون بروم. یک روز اضافهتر در این کمپ باز باشد برای من کلی ارزش دارد.»
حرفها تمامی ندارد. دو به دو مینشینند به درد دل گفتن برای هم. داستانهای تکراری. آفتاب سرِ ظهر سنگهای حیاطِ را داغ کرده. زنها پشت در شیشهای خانه جمع میشوند. ساعت هواخوری حیاط خنک میشود تا آنها چرخی بزنند و باز شب میرسد و یک عدد به روزشمار پاکی هر کدام اضافه میشود. (شبکه آفتاب)
1- فؤاد روحانی
یکی از عناصر برجستهی بهائی که کارمند عالی رتبهی شرکت نفت انگلیس و ایران و محرم راز روسای آن بود فؤاد روحانی، پسر میر علیاکبرخان روحانی میلانی (محب السلطان) میباشد. پدر وی از بهائیان فعال تهران و از تبار عباس میلانی جزء تباهیان نخستین اســت. محب السلطان پای ثابت محفل بهائیان تهران از اوایل دههی 1280ش به بعد بود. (1)2- هوشنگ فرخان
بهائی دیگری که از فعالان نفتی ایران در آن سالها به شمار میرود، هوشنگ فرخان میباشد. هوشنگ خان تحصیلکرده کالج آمریکایی البرز در تهران و فارغ التحصیل دانشگاه کلرادو آمریکا در رشتهی مهندسی نفت اســت که از سال 1318ش، به بعد مستخدم شرکت نفت ایران و انگلیس بود و پس از سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق و تجدید سلطهی کمپانیهای غربی بر نفت ایران، به مقامات مهم و متعددی چون عضویت در هیئت مدیرهی شرکت نفت در زمان ریاست عبدالله انتظام و نیز مدیر عاملی شرکت ملی گاز و شرکت سهامی نفت منصوب شد. (40)پینوشتها:
1-فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج8، قسمت اول، ص 284.
2- همان، ص 482.
3- جواد منصوری، تاریخ 15 به روایت اسناد، ج1، سند شماره 2/82.
4- مهندس مهدی بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، ج1، ص 294.
5- اسماعیل رائین، اسنادخانه سدان، ص 16.
6- حسین مکی، سالهای نهضت ملی، ج2، ص 252.
7- اسماعیل رائین، اسناد خانه سدان، صص 220-219.
8- هاوارد پیچ کنسرسیوم در مذاکرات تهران.
39- خاطرات علی امینی، به کوشش حبیب لاجوردی، صص 118-117.
40-امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، صص 177-176.
41- عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت فردوست، ج2، ص 376.
42- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، ص 177.
43- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، ص 113.
وزیر بهداشت در برنامه «نبض» شبکه خبر که جمعه شب روی آنتن رفت، پاسخگوی مسائل و مشکلات حوزه سلامت کشور بود.
به گزارش مشرق، «سیدحسن قاضیزاده هاشمی» وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در برنامه «نبض» شبکه خبر در پاسخ به این گلهمندی مردم که پزشکان وقت کافی برای پاسخگویی به بیمار نمیگذارند، گفت: ما در نظام سلامت کشور با کمبود امکانات ازجمله پزشکان، پیراپزشکان و پرسنل مواجه هستیم و همه اینها سبب میشود گروه پزشکی ما مجبور باشند در بیمارستانهای دولتی در هر ساعت حجم زیادی از بیماران را پذیرش کنند و این خود سبب نقص در ارائه خدمت و نارضایتی مردم خواهد شد. باید انتظارات در نظام سلامت متناسب با امکانات موجود باشد،اما با همه اینها میتوان گفت مردم بیشترین رضایتمندی را از حوزه سلامت کشور دارند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا کادر درمانی خود را موظف نمیداند برای همراهان بیمار توضیح کافی را ارائه کند، گفت: متأسفانه ما ایرانیان خود را در همه مسائل صاحبنظر میدانیم و این سبب میشود که همراه بیمار در روند مداوای بیمار دخالت کند یا توقع حضور در ICU و CCU را داشته باشد. همچنین مردم باید بدانند گروه پزشکی تنها وظیفه توضیح برای یکی از همراهان بیمار را دارد نه کل طایفه و کسانی که در آنجا حضور مییابند.
هاشمی گفت: توهین کردن چه از طرف مراجعهکننده صورت گیرد چه از طرف ارائهکننده خدمت، پذیرفتنی نیست و شاکی میتواند با حضور در کمیته رسیدگی اعتراض خود را بیان کند.
وی در خصوص گسترش بیمارستانها، گفت: هماکنون در کل کشور تجهیز بیمارستان یا افتتاح آن در حال انجام اســت. در استان البرز در مقایسه با ادوار قبل که با کمبود شدید تخت مواجه بودیم، 500 تخت برای زنان ساخته شده اســت یا در بعضی شهرستانها در طول 50 سال گذشته، حتی یک بیمارستان جدید ساخته نشد، اما به دلیل در اولویت بودن سلامت در این دولت تجهیز و ساخت بیمارستان با سرعت بیشتری در دستور کار قرار گرفت.
وزیر بهداشت افزود: متأسفانه دولت در همه حوزهها سرمایهگذاری میکند، اما با رسیدن به حوزه بیمارستانسازی حاضر به حمایت نیست، در حالی که معتقدم اگر سرمایهگذاری خصوصی در بخش سلامت را داشته باشیم و دولت نیز سرمایهگذاریها را تضمین کند، نتیجه بسیار خوبی خواهیم گرفت.
هاشمی در واکنش به مشکلات پرستاران گفت: یکی از مشکلات دوره ما کمبود پرستار بوده اســت و در حال حاضر 100 هزار نفر پرسنل داریم که حقوقبگیر دولت نیستند و حقوق آنها را از درآمد بیمارستان پرداخت میکنیم. سازمان امور استخدامی باید در این باره چارهای بیندیشد یا حداقل اجازه داده شود پرستاران جوان جایگزین نیروهای بازنشسته شوند، کمبود پرستار و پرسنل باعث نقص در ارائه خدمت و نارضایتی مردم از نظام سلامت خواهد شد.
وی افزود: در اورژانس کشور پرستارانی داریم که بیش از 300 ساعت کار میکنند و به دلیل کمبود نیرو دائماً اضافهکار میخورند و همه اینها به نداشتن نیرو برمیگردد.
وزیر بهداشت گفت: هماکنون تعدادی از پزشکان ما چندین ماه حقوق خود را دریافت نکردهاند و ما منتظر فروش 8 هزار میلیارد اوراق مالی هستیم که مجلس تصویب کرده تا از این طریق و همچنین با کمک 2 هزار میلیاردی که از تأمین اجتماعی طلبکاریم، بتوانیم بدهیهای پرسنل، شرکتهای دارویی و تجهیزات پزشکی را پرداخت کنیم.
وی در پاسخ به پزشکمحور بودن نظام سلامت گفت: باید بپذیریم که بین مشاغل تفاوت وجود دارد، اما از طرفی هم سعی کردهایم بیتوجهی که در ادوار گذشته به پیراپزشکان صورت گرفته بود را برطرف کنیم به این صورت که کارانه پرستاران را تا سه برابر افزایش دادهایم.
هاشمی در توضیح حقوق پزشکان، گفت: یک پزشک از دو طریق درآمد دارد، یک حقوقی که از دولت دریافت میکند که میتوان گفت برای یک متخصص حدود 2 میلیون تومان اســت و دوم پول حاصل از کارانه که شامل 30 درصد خدمت پزشک میشود، یعنی با انجام هر عمل یا خدمت دیگر 30 درصد سود حاصل از آن به پزشک برمیگردد و این بهرهمندی شامل حال دولت و همه میشود.
وی افزود: تغییر نظام پرداخت به این راحتیها امکانپذیر نیست که یک دلیل عمده آن به کمبود متخصص در کشور برمیگردد.
وزیر بهداشت درخصوص انتقاد برخی به حمایت اندک بیمهها گفت: دولت در جهت حمایت از تولید داخل موظف به حمایت از برندهای داخلی اســت، یعنی در صورتی که مشابه ایرانی یک داروی خارجی وجود داشته باشد، حمایت بیمه به داروی داخلی تعلق میگیرد و به صورت کلی باید گفت در صورتی که تمایل به پوشش بیشتر از سوی بیمهها داریم، باید منابع بیشتری را برای آنها تعریف کنیم.
هاشمی در پایان گفت: در جلسهای که با حضور رئیس بیمه مرکزی ایران داشتیم، اعلام شد تأخیر بیمهها بیشتر از دو ماه نیست، بیمه آتیهساز یک بیمه تجاری نیست و وابسته به دولت اســت که باید از این قالب درآید.
آیا روشنفکران گروه پر شماری از مردماند یا دستهای بینهایت کوچک، ولی منحصر به فرد، از آنها را تشکیل ادامه ...
معرفیِ کتاب «نقش روشنفکر»، اثر ادوارد سعیدریشهی مفهوم «روشنفکر» به معنی امروزی آن، را شاید بتوان در روند دادگاهی یافت که در آن آلفرد دریفوس، افسر ادامه ...
جادوی کلاماین پرسش برای ما مطرح است که ارتباط میان دو مفهومی در ساختار «جهان» ی که به وسیلهی گفتار و اسطوره تحقق ادامه ...
زبان و مفهومسازیاگر خواسته باشیم به ماهیت ویژهی مفهوم دینی- اسطورهای نه تنها از طریق نتایج این مفهوم بلکه از رهگذر ادامه ...
جای زبان و اسطوره در الگوی فرهنگ بشریافلاطون در نخستین عبارت گفتگونامهی فایدروس وصف میکند که چگونه سقراط پس از برخورد با فایدروس میگذارد ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (2)برخی از ماتریالیستها مدعیاند که اصل وجود ماده وجود ثابت و مستغنی از هرگونه علت است، اما تغییر در وضعیت ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (1)یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در رأس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی ادامه ...
برهان صدیقین در اثبات خداصدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما ادامه ...
برهان امکان و وجوب در اثبات خدا (2)شبهه پیشین میخواست با انکار اصل علیت به نوعی به تبیین پدیدههای مادی بپردازد که نیازی به اصل علیت به ادامه ...
وزیر بهداشت در برنامه «نبض» شبکه خبر که جمعه شب روی آنتن رفت، پاسخگوی مسائل و مشکلات حوزه سلامت کشور بود.
به گزارش مشرق، «سیدحسن قاضیزاده هاشمی» وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در برنامه «نبض» شبکه خبر در پاسخ به این گلهمندی مردم که پزشکان وقت کافی برای پاسخگویی به بیمار نمیگذارند، گفت: ما در نظام سلامت کشور با کمبود امکانات ازجمله پزشکان، پیراپزشکان و پرسنل مواجه هستیم و همه اینها سبب میشود گروه پزشکی ما مجبور باشند در بیمارستانهای دولتی در هر ساعت حجم زیادی از بیماران را پذیرش کنند و این خود سبب نقص در ارائه خدمت و نارضایتی مردم خواهد شد. باید انتظارات در نظام سلامت متناسب با امکانات موجود باشد،اما با همه اینها میتوان گفت مردم بیشترین رضایتمندی را از حوزه سلامت کشور دارند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا کادر درمانی خود را موظف نمیداند برای همراهان بیمار توضیح کافی را ارائه کند، گفت: متأسفانه ما ایرانیان خود را در همه مسائل صاحبنظر میدانیم و این سبب میشود که همراه بیمار در روند مداوای بیمار دخالت کند یا توقع حضور در ICU و CCU را داشته باشد. همچنین مردم باید بدانند گروه پزشکی تنها وظیفه توضیح برای یکی از همراهان بیمار را دارد نه کل طایفه و کسانی که در آنجا حضور مییابند.
هاشمی گفت: توهین کردن چه از طرف مراجعهکننده صورت گیرد چه از طرف ارائهکننده خدمت، پذیرفتنی نیست و شاکی میتواند با حضور در کمیته رسیدگی اعتراض خود را بیان کند.
وی در خصوص گسترش بیمارستانها، گفت: هماکنون در کل کشور تجهیز بیمارستان یا افتتاح آن در حال انجام اســت. در استان البرز در مقایسه با ادوار قبل که با کمبود شدید تخت مواجه بودیم، 500 تخت برای زنان ساخته شده اســت یا در بعضی شهرستانها در طول 50 سال گذشته، حتی یک بیمارستان جدید ساخته نشد، اما به دلیل در اولویت بودن سلامت در این دولت تجهیز و ساخت بیمارستان با سرعت بیشتری در دستور کار قرار گرفت.
وزیر بهداشت افزود: متأسفانه دولت در همه حوزهها سرمایهگذاری میکند، اما با رسیدن به حوزه بیمارستانسازی حاضر به حمایت نیست، در حالی که معتقدم اگر سرمایهگذاری خصوصی در بخش سلامت را داشته باشیم و دولت نیز سرمایهگذاریها را تضمین کند، نتیجه بسیار خوبی خواهیم گرفت.
هاشمی در واکنش به مشکلات پرستاران گفت: یکی از مشکلات دوره ما کمبود پرستار بوده اســت و در حال حاضر 100 هزار نفر پرسنل داریم که حقوقبگیر دولت نیستند و حقوق آنها را از درآمد بیمارستان پرداخت میکنیم. سازمان امور استخدامی باید در این باره چارهای بیندیشد یا حداقل اجازه داده شود پرستاران جوان جایگزین نیروهای بازنشسته شوند، کمبود پرستار و پرسنل باعث نقص در ارائه خدمت و نارضایتی مردم از نظام سلامت خواهد شد.
وی افزود: در اورژانس کشور پرستارانی داریم که بیش از 300 ساعت کار میکنند و به دلیل کمبود نیرو دائماً اضافهکار میخورند و همه اینها به نداشتن نیرو برمیگردد.
وزیر بهداشت گفت: هماکنون تعدادی از پزشکان ما چندین ماه حقوق خود را دریافت نکردهاند و ما منتظر فروش 8 هزار میلیارد اوراق مالی هستیم که مجلس تصویب کرده تا از این طریق و همچنین با کمک 2 هزار میلیاردی که از تأمین اجتماعی طلبکاریم، بتوانیم بدهیهای پرسنل، شرکتهای دارویی و تجهیزات پزشکی را پرداخت کنیم.
وی در پاسخ به پزشکمحور بودن نظام سلامت گفت: باید بپذیریم که بین مشاغل تفاوت وجود دارد، اما از طرفی هم سعی کردهایم بیتوجهی که در ادوار گذشته به پیراپزشکان صورت گرفته بود را برطرف کنیم به این صورت که کارانه پرستاران را تا سه برابر افزایش دادهایم.
هاشمی در توضیح حقوق پزشکان، گفت: یک پزشک از دو طریق درآمد دارد، یک حقوقی که از دولت دریافت میکند که میتوان گفت برای یک متخصص حدود 2 میلیون تومان اســت و دوم پول حاصل از کارانه که شامل 30 درصد خدمت پزشک میشود، یعنی با انجام هر عمل یا خدمت دیگر 30 درصد سود حاصل از آن به پزشک برمیگردد و این بهرهمندی شامل حال دولت و همه میشود.
وی افزود: تغییر نظام پرداخت به این راحتیها امکانپذیر نیست که یک دلیل عمده آن به کمبود متخصص در کشور برمیگردد.
وزیر بهداشت درخصوص انتقاد برخی به حمایت اندک بیمهها گفت: دولت در جهت حمایت از تولید داخل موظف به حمایت از برندهای داخلی اســت، یعنی در صورتی که مشابه ایرانی یک داروی خارجی وجود داشته باشد، حمایت بیمه به داروی داخلی تعلق میگیرد و به صورت کلی باید گفت در صورتی که تمایل به پوشش بیشتر از سوی بیمهها داریم، باید منابع بیشتری را برای آنها تعریف کنیم.
هاشمی در پایان گفت: در جلسهای که با حضور رئیس بیمه مرکزی ایران داشتیم، اعلام شد تأخیر بیمهها بیشتر از دو ماه نیست، بیمه آتیهساز یک بیمه تجاری نیست و وابسته به دولت اســت که باید از این قالب درآید.