وبسایت آینده برتر: در هر جامعهای افراد برجسته، متخصص، ماهر، پرهوش و در کلام کوتاه رهبران نخبهای وجود دارند که در حوزه کاری خود، پیشگام، الهامبخش و موثراند.
موسسه آینده برتر در راستای فعالیتهای حمایتی و توانمندسازی خود، حمایت از توانمندسازی ١٥نفر از نخبگان کشور که درحوزه اجتماعی فعالیت میکنند را در قالب یکی از برنامههای گروه توسعهی مدیریت نشا - موسوم به برنامهی یکسالهی "زیستن رهبران" در دستور کار قرار داده است.
برنامهی زیستن رهبران یک برنامهی میانمدت و بینرشتهای است، که با هدف کمک به افراد برجسته و نخبه کشور طراحی شده است؛ تا این گروه بتوانند با واکاوی و مداخله در زیربناهای عملکردی خود، نسبت به تأثیر «شرایط روانی» و «سبک زندگی» بر عملکرد شغلیشان حساس شوند؛ و در راستای بهبود و تعالی در شیوه زندگی و ایفای نقش مدیریت و رهبری گام بردارند.
اهداف دوره
بهطور کلی هدف اصلی دورهی زیستن رهبران، حساس کردن شرکتکنندگان نسبت به تأثیر «شرایط روانی» و «سبک زندگی» بر عملکرد شغلی؛ و درگیر کردن ایشان با «درونکاوی و تغییرات شخصی» در راستای بهبود در شیوهی زندگی و رهبری است.
نتایج میانمدتی که افراد با کوشش خود در این دوره بهدست میآورند را میتوان در دو موضوع «خودآگاهی و برنامهی توسعهی شخصی» و «توسعه و تعادل در سبک زندگی» خلاصه کرد. این کوشش میتوانید به پیامدهای بزرگتری چون «توسعهی قابلیتهای رهبری» و «تقویت وجهه و برند شخصی» افراد نیز بیانجامد.
فرایند دوره
دورهی زیستن رهبران در ۱۲ روز کامل و طی ۶ ماه (ماهی دو گردهمآیی در روز سهشنبه) برگزار میشود؛ و یک سیر مفهومی از کل به جزء را دنبال میکند. برنامه با مباحثی در سطح کلان «زندگی اجتماعی» آغاز میشود؛ سپس به سطح بعدی یعنی «زندگی شغلی- سازمانی» میپردازد؛ و در انتها کار خود را با مباحثی در سطح «زندگی شخصی» خاتمه میدهد. این در حالی است که در کل دوره، مباحث «رابطه با خویشتن و درونکاوی» همچون نخ تسبیح با دیگر مباحث مرتبط خواهد بود. این ساختار در شکل زیر نمایش داده شده است:
درخواست حضور و بررسی آن با ارسال رزومه شما، حداکثر تا تاریخ چهارشنبه، ۱۳۹۵/۰۹/۱۵ به ایمیل موسسه آینده برتر betterfuture۹۳@gmail.com امکانپذیر میباشد تا در صورت تایید برای مصاحبه با شما تماس گرفته شود.
رزومه شما علاوه بر اطلاعات شخصی و شغلی میتواند حاوی فعالیتهای اجتماعی و هرگونه اطلاعاتی که شامل شرایط شما برای شرکت در این دوره و انگیزههای شماست باشد.
در صورت داشتن هرگونه سوال میتوانید با شماره ۲۶۴۱۵۹۴۸-۰۲۱ یا ۰۹۱۰۷۸۱۴۷۲۷ تماس بگیرید.
به تماشای گیاهان عجیب بنشینیم
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - محیطزیست > مهتاب ابوترابی:
بزرگ، بدبو، پیر، شبیه هرچیزی به جز گل، بوته و درخت... اینها ویژگیهای عجیبترین گیاهان دنیا هستند که نه تنها نادر و کمیابند، که به دلیل ویژگیهای عجیبی هم که دارند، شهرت یافتهاند و گردشگران زیادی را برای تماشای خودشان به گوشه و کنار دنیا میکشانند.
بیایید با چند گیاه از این دسته آشنا شویم.
گفته میشود زنبق بدبو (Rafflesiaarnoldii) بزرگترین گل در دنیاست که در جنگلهای اندونزی بهصورت انگل بر روی ریشههای درختان تاک میروید و فاقد ساقه و برگ است.
این گل، با گلبرگهای نارنجیقهوهای که لکههای سفید دارند، زمان شکوفهدادن، بوی بد و زنندهای از خود ساطع میکند که همین موضوع باعث جلب حشرات و در نتیجه گردهافشانی گیاه میشود.
یکی از جالبترین درختان دنیا، درختی است که بهنام درخت «خون اژدها»(Dracaena Cinnabari) مشهور است. این گیاه، بومی دریای عرب است و با ظاهری عجیب و غریب به شکل چتر، بهدلیل تولید شیرهی قرمز تیره (مانند خون) درخت خون اژدها لقب گرفته است.
گیاه سنگی (Lithop) را میتوان بهعنوان سنگ زندهی گیاهی توصیف کرد که در رنگهای مختلف از جمله سفید، خاکستری، صورتی و بنفش یافت میشود.
شکل منحصربهفرد این گیاه به دلیل رشد برگهادر لبهی بیرونی گیاه است که بیشتر در فصول بارانی ظاهر میشوند. این گونهی گیاهی عجیب و غریب، بهطور عمده در آفریقای جنوبی میروید و حدود 50 سال نیز عمر میکند.
این قارچ که در شمال آمریکا و اروپا میروید، بهدلیل ویژگیهای خاص و وجودترشحات و قطرههای قرمزرنگ درسطح اندا م بارده، گونهای جالب توجه است. این ترشحات بهشکل قطرههایی درسطح سفید رنگ قارچ قابل رؤیتند و زیبایی خاصی به آن میبخشند.
«ویلوچیا میرابیلیس» (Welwitschia Mirabilis) یک فسیل زندهی یافتشده در بیابانهای نامیبیا وآنگولاست. شکل ظاهری آن به هشتپایی غولپیکر شباهت دارد.
از نظر ظاهری دارای چنان جذابیت و ویژگیهایی است که برخی تنها برای دیدن این گیاه عجیب به نامیبیا مسافرت میکنند. طول عمر آن ۴۰۰ تا۱۵۰۰ سال و یا حتی دوهزار سال تخمینزده میشود و بهنظر میرسد یادگاری از دورهی ژوراسیک باشد.
ارکیدهی زنبورعسل (Ophrysapifera) گیاهی از خانوادهی ارکیدههاست که بهدلیل شباهت زیاد گلش به زنبور عسل، به این نام خوانده میشود. شباهت بین این گل و زنبور ملکه آنقدر زیاد است که زنبورهای نر آن را اشتباه میگیرند.
مقدمه
اسلام سیاسی (1) مفهومی است که برای توصیف وضعیت اسلام در جهان معاصر به کار میرود. (2) تحولات پدید آمده در مناسبات سیاسی جهان اسلام در دوران معاصر بحث از سرشت اسلام و ارتباط آن با این تحولات را به دنبال داشته است. بی تردید ورود مفهوم اسلام سیاسی به ادبیات سیاسی در دهههای اخیر، نقطهی عطفی در تاریخ نظریه پردازی نظام سیاسی اسلامی به حساب میآید. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تأسیس نظام جمهوری اسلامی به همراه الزامات آن، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و گسترش جغرافیای جهان اسلام و فراگیر شدن موج بیداری اسلامی در سالهای اخیر در کشورهای اسلامی، بیش از هر زمانی مسئله «اسلام سیاسی» را در کانون تأملات نظری اندیشمندان، صاحب نظران و سیاست گذاران قرار داده است. آنان در توصیف خود از نگرشهای تأثیرگذار در جهان اسلام در جهت تشکیل نظام اسلامی برای اجرای شریعت از این مفهوم استفاده کردهاند. مهم ترین مؤلفه این مفهوم، تأکید بر سرشت سیاسی اسلام است. مفهوم اسلام سیاسی توسط بسیاری از پژوهش گران سیاسی برای درک چنین تحولی ابداع شده است، ولی هر چند این مفهوم نو و تازه است به لحاظ محتوا، تاریخ و پیشینه آن به صدر اسلام باز میگردد. اگر اسلام را به این معنا در نظر بگیریم که همان گونه که برای زندگی و حیات فردی دارای دستگاه مفهومی و عملی است، به همین سان برای زندگی سیاسی و اجتماعی نیز دستورهایی وضع کرده است، آن گاه میتوان گفت که اسلام سیاسی سابقهای به درازای تاریخ اسلام دارد و بنیان گذار آن پیامبر اسلام است. اما تمرکز مقاله حاضر بر این نکته است که در دورهی معاصر دگرگونی در حوزهی اندیشهی دینی پدید آمده است که جریان اسلام سیاسی، بازتاب بخشی از این دگرگونی است. هر پدیده سیاسی اجتماعی در شرایط تجربی و تاریخی ویژهای شکل میگیرد و در جریان زمان با دگرگونی زندگی و زندگان، دگرگون میشود. پدیده اسلام سیاسی نیز از یک سو مهر تجربههای تاریخی- زبانی جامعهی اسلامی را بر خود دارد و از سوی دیگر، بستری برای فرهنگ و اندیشهی دینی نو و متمایز از گذشته محسوب میشود.بررسی مفهومی؛ نسبت دین و سیاست در اسلام
تحلیل معنا شناختی از «دین» در ادبیات اسلامی، بیانگر وجود دو حوزه معنایی مرتبط با هم است:دوره معاصر و بازگشت به هویت اسلامی
در نیمهی نخست قرن نوزدهم میلادی به سرعت شرایطی بر جهان مستولی شد که به واسطهی آن، جوامع اسلامی در آستانهی تحولی تاریخی قرار گرفتند. وضعیتی که جوامع اسلامی خود را با آن روبه رو دیدند. نتیجهی واردات انبوه عناصر، الگوها و مفاهیمی بود که خود را بر جامعه آنها تحمیل میکرد. تهاجم بورژوازی غرب به جوامع غیر غربی و تسخیر این جوامع به اشکال گوناگون، از روندی اجتناب ناپذیر ناشی میشد؛ زیرا ماهیت بورژوازی که آن را به سوی کسب بیشترین سود سوق میداد، تأسیس گسترده ترین بازارها برای کالاهایش را غیرقابل اجتناب کرد. (9) بورژوازی غربی فرهنگ جدیدش که به سیطرهی جهانی خود تحقق میبخشید، به انقیاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان دست یافت. از این لحاظ به تعبیر عبدالهادی حائری، تهاجم سلطه گرانهی غرب به حوزههای غیر غربی، دو جنبه داشت:کاربرد مفهوم سلفی گرایی
آشنایی مسلمانان با غرب و به تبع آن، ورود حجم انبوهی از مفاهیم به ادبیات سیاسی مسلمانان، آنان را با نوع جدیدی از نگرش به جهان مواجه کرد و مشکلاتی را نمایان کرد که حکایت از ناهمخوانی جهان سنت با اقتضائات دوران جدید داشت. یکی از مهم ترین دغدغههایی که ورود مفاهیم و الگوهای جدید به جوامع دینی ایجاد کرد مناسبات مفاهیم نوپدید با دین بود. به طور طبیعی مفاهیمی که در بستر متفاوتی شکل گرفته بودند به ناگزیر در فضای جدیدی که به کار گرفته شدند ناسازههایی را در پی داشتند؛ به ویژه که این مفاهیم و الگوها از بستری فارغ از دین به زمینهای سرشار از دغدغههاى دینی وارد شدند. ازاین رو، برای عبور از این ناسازهها، اندیشهها و جریانهای متنوعی پدید آمد که سلفی گرایی در این بین جریان مهمی محسوب میشود.کاربرد مفهوم اسلام سیاسی
در بررسی منابع اسلام سیاسی، میتوان آثار فراوانی یافت که در محدودهی اسلام سیاسی قرار میگیرند، اما در توصیف این که اسلام سیاسی چیست؟ قواعد معناداری آن کدام است؟ و منطق حاکم بر موقعیت اجتماعی گونههای مختلف آن چیست؟ آثار موجود اندک است. در واقع، بسیاری از متفکرانی که به کار بازسازی اندیشهی دینی در فضای مدرن پرداختهاند، کمتر از موضع بیرونی به کار خود نگاه کردهاند. از سوی دیگر، هر مفهوم از وضعیت ابهام آغاز میشود و به سمت شفافیت و تمایز حرکت میکند. بنابراین در آغاز پیدایش این مفهوم، کمتر به وجه تمایز آن توجه شده است هر چه به وضعیت امروز، نزدیک تر میشویم توجه اسلام گرایان سیاسی به منطق و نظم معنایی مفهوم اسلام سیاسی و تمایز آن با دیگر مفاهیم رایج به ویژه سلفی گرایی بیشتر شده است. به عنوان نمونه، اقبال لاهوری در کتاب بازسازی تفکر دینی در سایه ما میگوید: باید در این مسئله، اجتهاد شود که آیا امروز هم سیستم سیاسی مسلمانان باید سیستم خلافت باشد؟ وی سپس پاسخ میدهد که: در زمان امپراتوری اسلامی، اندیشهی خلافت اجراشدنی و سودمند بود، ولی پس از آن که این امپراتوری تجزیه شده و واحدهای سیاسی مستقل روی کار آمدهاند، اندیشهی خلافت، کارآمدی خود را از دست اسلام و مسلمانان، منشاء اثر باشد. (29) وی علی رغم این که بر وجهی از اسلام سیاسی تأکید میکند اما تعریف روشن و بیان دقیق از قواعد معنایی آن ارائه نمی کند.نزاع طرفداران اسلام سیاسی و سلفی گرایی
در تاریخ اسلامی معاصر، شاهد درگیری دو جریان اسلام سیاسی و سلفی گرایی هستیم. آنچه از نظر طیف اسلام گرایان سیاسی، منشأ پیشرفت و توسعه است و به عنوان راه حل مطرح میشود از دیدگاه سلفی گرایی، مذموم و منشأ دنباله روی از غرب به شمار میآید و عامل اساسی بحران در جامعه اسلامی دانسته میشود. بنابراین، اسلام سیاسی در مقایسه با جریان سلفی گری شاخصههایی متمایز دارد. این تمایزات در مفهوم، مبانی اندیشهای و طرز عمل اجتماعی و سیاسی به شرح زیر قابل بررسی است:1- فؤاد روحانی
یکی از عناصر برجستهی بهائی که کارمند عالی رتبهی شرکت نفت انگلیس و ایران و محرم راز روسای آن بود فؤاد روحانی، پسر میر علیاکبرخان روحانی میلانی (محب السلطان) میباشد. پدر وی از بهائیان فعال تهران و از تبار عباس میلانی جزء تباهیان نخستین اســت. محب السلطان پای ثابت محفل بهائیان تهران از اوایل دههی 1280ش به بعد بود. (1)2- هوشنگ فرخان
بهائی دیگری که از فعالان نفتی ایران در آن سالها به شمار میرود، هوشنگ فرخان میباشد. هوشنگ خان تحصیلکرده کالج آمریکایی البرز در تهران و فارغ التحصیل دانشگاه کلرادو آمریکا در رشتهی مهندسی نفت اســت که از سال 1318ش، به بعد مستخدم شرکت نفت ایران و انگلیس بود و پس از سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق و تجدید سلطهی کمپانیهای غربی بر نفت ایران، به مقامات مهم و متعددی چون عضویت در هیئت مدیرهی شرکت نفت در زمان ریاست عبدالله انتظام و نیز مدیر عاملی شرکت ملی گاز و شرکت سهامی نفت منصوب شد. (40)پینوشتها:
1-فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج8، قسمت اول، ص 284.
2- همان، ص 482.
3- جواد منصوری، تاریخ 15 به روایت اسناد، ج1، سند شماره 2/82.
4- مهندس مهدی بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، ج1، ص 294.
5- اسماعیل رائین، اسنادخانه سدان، ص 16.
6- حسین مکی، سالهای نهضت ملی، ج2، ص 252.
7- اسماعیل رائین، اسناد خانه سدان، صص 220-219.
8- هاوارد پیچ کنسرسیوم در مذاکرات تهران.
39- خاطرات علی امینی، به کوشش حبیب لاجوردی، صص 118-117.
40-امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، صص 177-176.
41- عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت فردوست، ج2، ص 376.
42- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، ص 177.
43- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، ص 113.
پینوشتها:
1- Affirmation de soi.
2- Bernfeld.
3- Médici.
4- Homburger.
5- Guillaume.
6- Interjection.
7- Identifcation affective.
8- Inconscience.
9- J.piaget.
10-Global.
11- Anthropomorphisme.
12- ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تونانی به کف آری و به غفلت نخوری.
13- Syncrétisme.
14- Egocentrisme . اما در ترجمهی این کلمه خودمداری را بیش از خودبینی یا خویشتن بینی میپسندیم زیرا خودبینی مفهومی اخلاقی اســت و بهتر اســت در ترجمه Egoisme به کار رود. پیاژه اصرار دارد که این دو مفهوم را به هم نیامیزند زیرا در این مرحله هنوز کودک به آنچه میکند خودآگاه نیست تا خودبینی که مستلزم تمیز خویشتن از دیگران و ترجیح خود بر ایشان اســت در مورد او به کار رود. مترجم.
15- Précatégoriel.
16- A.Rey.
17- Structure.
18- Chateau.
19- Omnimum.
20- Pan.
21- Faune.
22- Animiste.
23- مرحلهی دوم تربیت درست همان اســت که من پیشنهاد کرده ام آن را چنان که در داستان آمده اســت سن بزغاله پا (Chevre-Pied) بنامند.
24- Egocentrisme.
25- Empathie.
26- Borst.
27- Stern.
28- میدانم که من اعتراض خواهند کرد که شما برای پرورش کودک یا برای انتقال ذهن او از وضع فعلی به وضع عالیتر، به ما سفارش میکنید که تمرین را با شیوهی فکر او سازگار کنیم؛ غافل از این که با این کار به جای این که او را از این مرحله خارج کنید، در آن ثابت نگاه میدارید. چون ممکن اســت به تمام مراحل تربیت تکوینی چنین انتقادی بشود پس باید یک باره نظر خود را روشن کنیم و به این انتقاد پاسخ دهیم. این انتقاد به دو دلیل وارد نیست. یکی این که اعتراض کنندگان تصور میکنند تمرین هر عمل روانی در مرحلهی معینی از تحول روانی به امکانات فعلی شاگرد محدود میشود و این حقیقت را از یاد میبرند که رشد، پیوسته شاگرد را به مرحلهای برتر از وضع کنونی تعالی میبخشد و امکانات بیشتری در اختیار او میگذارد. فعالیت «فونکسیونی» به صورت منحنی محدودی صورت نمیگیرد بلکه با دخالت رشد، این فعالیت زمینه را برای فعالیت های جدید آماده میکند. وانگهی، هرچه بکوشیم روشها و مواد تربیتی را با فلان سن منطبق سازیم، نمیتوانیم آنها را درست با میزان فکر کودک برابر کنیم؛ به عبارت دیگر، وقتی طفل به توضیح واضح میپردازد و خود به جای جامعه سخن میگوید هیچ کس در فکر آن نیست که این حالات را آن طور که هست در او تمرین دهد. زیرا این کار بی معنی و بیهوده خواهد بود، همیشه میان فعالیت طبیعی کودک و فعالیتی که ما به او پیشنهاد میکنیم، فاصلهای وجود دارد و این فاصله در پیشرفت طفل مؤثر اســت، یعنی این پیشرفت از راه حرکتی حاصل میشود که کودک را به نوع فعالیت ما سوق میدهد. بدین نحو، ما به کودک یاری میکنیم تا از بازی به سوی کار و از مشاهدهی خود که گاهی کل مانند و زمانی بیش اندازه جزئی و دقیق اســت، به تحلیل نایل گردد. اما این فاصله که لازم و در عین حال اجتناب ناپذیر اســت نباید زیاده از حد باشد؛ برعکس باید طوری باشد که اسباب زحمت شاگرد نشود: آهن ربا در صورتی برادهی آهن را به خود جذب میکند که بیش از اندازه از براده دور نباشد؛ در آموزش و پرورش نیز تقریباً همین طور اســت. بدیهی اســت وقتی ندائی در کار نباشد که کودک را دائما به تعالی دعوت کند، تربیت از میان میرود. اما برای این که این دعوت مفید و مؤثر باشد، باید آن را از نزدیک به گوش شخص فرو خواند. تنها در دورهی نوجوانی اســت که صلاتی که از دور و در خلاء در داده میشود، سودمند و ثمربخش خواهد بود.
29- Loto.
30- Casi di Bambini.
31- منظور کودکستانهای امروز فرانسه اســت که به شهادت اکثر مربیان جهان از بهترین کودکستانهای
دنیاست . مترجم
32- Froebel.
33- Kindergarden.
34- Forcerie.
خصایص روانی در این دوره
- این مرحله از لحاظ تحول روانی بر روی هم و نسبت به مراحل قبل یا بعد دورهی ثبات و آرامش و سازگاری سهل به شمار میرود. در این سنین بحران عمیق شخصیت دیده نمی شود و تکامل آن منظماً انجام میگیرد. میتوان آن را با چند صفتی که به هم پیوستهاند دقیقاً تعریف کرد: این دوره، دورهی عقل و دانائی و میل به زندگانی اجتماعی و فعالیت اسـت.1- ظهور مفهوم اجمالی:
در این دوره، فکر هیأت جدیدی به خود میگیرد. «فکر مرکب از مناسبات» جانشین «فکر درهم آمیخته» دورهی پیشین میگردد و کودک به مدد آن از جهان خارج تعبیری میکند که به علم ما در بارهی جهان بسیار نزدیک تر اسـت. وی، علیت به معنی علمی آن را درمی یابد و درست تر از دوره قبل روابط منطقی را به کار میبرد. مقدمات فکر انتقادی نیز ظاهر میشود. پیاژه و والون و میشو اهمیت این پیشرفتها را نشان دادهاند. در حدود ده سالگی کودک به مرحلهای میرسد که من آن را دوره مفهوم اجمالی (1) مینامیم. حال ببینیم منظور از این دوره چیست؟ بر اثر رشد و محیط تربیتی، فکر کودک حول چند مفهوم اساسی یعنی مفهوم زمان و مکان و عدد و علت و حرکت و نظایر آن که معلومات محسوس را متحد میسازند، سازمان مییابد. نحلهی جامعه شناسی فرانسوی نیز برای این مفاهیم در فعالیت ذهنی روزانهی ما سهم بسزائی قائل اسـت. به عقیدهی این نحله، مفاهیم مذکور پایه و اساس فکر منطقی اسـت و به مدد آنها میتوان واقعیت قابل مشاهده را از خلال روابط درک کرد. در واقع، حیات انسان امروزی بدون دخالت دائم این مفاهیم قابل تصور نیست. کسی که اتفاقاً مفهوم زمان یا علت را از دست داده باشد در نظر ما از قهرمان شامیسو (2) یعنی مردی که سایهاش را گم کرده بود عجیب تر مینماید. این مفاهیم عمده مسلماً به مقولات تعقل یا فهم که مورد بحث فلاسفهی قدیم بود نزدیاک و به آن شبیه اسـت. اما در شاگرد مدرسه این مفهوم هنوز وسعت انتزاعی و خلوص مفهوم کلی را دارا نیست یعنی میان تجربهی حسی و تصور کلی قرار دارد. از این رو، اصطلاح فکر مبتنی بر مفهوم اجمالی (3) از اندیشهی مبتنی بر مفهوم کلی (4) یا اندیشهی مقولهای (5) برای نامگذاری این مرحله که رو به عینی شدن میرود مناسب تر به نظر میرسد.2- علاقه به کار:
در همین زمان تغییرات دیگری صورت میگیرد. گرایش نسبت به کار و علاقهی به آن پرورش مییابد. این وضع چنان که دیدیم مستلزم اتمام کار شروع شده و جستجوی نتیجه اسـت. اما تحول این امر ممکن اسـت بر اثر ناتندرستی یا بر اثر محیطی که بیشتر از حد کودک را تحت حمایت خود قرار دهد و موجب بقای رفتار کودکانه در او شود به عقب افتد.3- دورهی کمون:
اختلالات انفعالیی که در دوره قبلی به وفور دیده میشد در این دورہ کمیاب اسـت. بعد از مرحلهی فعالیت جنسی سالهای نخستین علائم کمون این حالت دیده میشود. به علاوه چنان که منحنیهای مرگ و میر (6) نشان میدهد امکان زنده ماندن نیز در این دوره به حد اعلای خود میرسد.4- سن دانائی:
سن عقل، سن دانائی نیز هست. قوهی حافظه مخصوصاً از 9 سالگی به سرعت توسعه مییابد. شاگرد مدرسه میتواند تقریباً همه چیز، حتی بی فایده ترین چیزها را در صورتی که مورد علاقهی او واقع گردد یاد بگیرد. همان طور که در دورهی قبل، از راه بازی راه رفتن را یاد میگرفت و در دورهی بعد از طریق بازی به استدلال آشنا خواهد شد، اینک از راه بازی برکردن را یاد میگیرد. این دوره، دوره فراگرفتن همه چیز (9) اسـت. بنا بر مقتضیاتی که گفته شد، این مرحله مخصوصاً برای یاد گرفتن زبان خارجی بسیار مناسب اسـت. از این پس انواع حافظه بصری و سمعی و حرکتی (10) پدیدار میشود. البته انواع حافظه بعداً صورت ثابتی به خود میگیرند اما از همین دوره باید روش مناسبی برای پرورش آنها پیدا کرد. خاطرات وقایع زندگی روزانه برعکس زود صورت اولیهی خود را از دست میدهد. حتی موقعی که شاگرد دبستان را در گزارش نویسی دقیق تمرین میدهیم باز این خاطرات اطمینان بخش نیست.5- ظهور استعدادها:
استعداد موسیقی معمولاً زودتر از سایر توانائیها پدیدار میشود و در حدود 9 تا 10 سالگی تشخیص آن میسر میگردد. پس از آن توانائی مکانیکی که کودک خردسال از آن بی خبر اسـت به صورت مهارت فنی ظاهر میشود. میل به زیر و روکردن ابزارها حتی ممکن اسـت کودک مخصوصاً پسران را از توجه به اسباب بازی منصرف کند. سپس در دورهی نوجوانی نوبت توانائی ریاضی و ادبی و سرانجام عملی فرا میرسد.6- میل به زندگانی اجتماعی:
میل به زندگانی اجتماعی در شاگرد دبستان بسیار شدید اسـت. برای پسران، این سنین دورهی رفاقت اسـت. دختران نیز احتیاج سیری ناپذیری به دوستان همجنسی خود دارند. البته این دوستی به هیچ رو با دوستی نوجوانی که با انتخاب همراه اسـت شبیه نیست. روابط اجتماعی مانند دورهی گذشته تنها صورت روابط میان دو فرد را دارا نیست: شاگرد دبستان احتیاج به زندگانی گروهی دارد و مایل اسـت در فعالیتهای مشترک شرکت کند. طفل در این دوره قادر به احساس عواطف جمعی اسـت. «ملت کودک»(13) که آلن (14) غالباً از آن سخن میگوید، ملت شاگرد دبستان اسـت. نقائص اخلاقی عادی شاگردان دبستان مانند خودستائی پسران و تکبر بی جای دختران نقائص اجتماعی اسـت از این رو، این دوره مخصوصاً برای کودکان هیجانی (15) و کمرو و کودکانی که برای زندگانی اجتماعی قدرت کافی ندارند، دورہی دشواری اسـت.7- میل به فعالیت:
شاگرد مدرسه شیفتهی فعالیت اسـت. فعالیت او نیز نشانهی نیروی فزاینده و شور و نشاط حیاتی شدید و سازگاری او با عالم اشیاء اسـت. این فعالیت که متنوع و عملی اسـت از فعالیت کودک کودکستانی که شبیه به بازی اسـت، به فعالیت ما بزرگسالان نزدیکتر اسـت و به صور گوناگون نمایان میشود. مثلاً یکی از آنها علاقههای عملی کودک مانند علاقهی او به شکار، به باغبانی، به جمع آوری و ساختن اشیاء خرد و ریز، به بازیهای فنی و کارهای دستی اسـت. دیگر احتیاج به حرکت اسـت که در پسران به صورت پیکارجوئی و میل به پیروزی در زورآزمائیها و بزودی حادثه جوئی در میآید. سوم دقت و مهارت در حرکات و سکنات اسـت. چهارم این که وقتی کودک خود با دستهای خود به فکری جامعه عمل میپوشد رضای خاطری در خود حس میکند. در واقع به گفتهی مشهور استانلیهال (19): «هیچ گاه بهاندازهی این دوره دست به مغز نزدیک نیست».مراحل تربیتی و صفات مربی در دورهی دبستانی
1- محیط تربیتی و مربی:
حال باید دید چه کسی باید به تربیت شاگرد دبستان بپردازد؟ ممکن اسـت در مرحلهی کودکی دوم هنوز بتوانیم دربارهی این که آیا باید کودک را علاوه بر محیط خانوادگی به محیط مدرسه نیز راهنمائی کرد، شک کنیم؛ اما بعد از هفت سالگی چنین تردیدی جایز نیست زیرا در این دوره به مدرسه رفتن از واجبات اسـت.2- تعلیم از راه عمل:
کلام دیوئی یعنی «Learningby doing» یا «تعلیم از راه عمل» مبین روشی اسـت که در دورهی دبستان بسیار مطلوب اسـت اما به شرط آن که معنی این جمله روشن باشد و بتوان حدود آن را تعیین کرد.پینوشتها:
1- Stade notionnel.
2- Chamisso.
3- Pensée notionnelle.
4- Pensée conceptuelle.
5- Pensée catégorielle.
6- mortalité.
7- Jules Verne.
8- Perrault.
9- Mnémosyne.
10- Kinesthésique.
11- W. Stern.
12- Mécanisme.
13- Le people- enfant.
14- Alain.
15- Emotif.
16- Cousinet.
17- Sociométrie.
18- تحقیقاتی روان شناسان مانند Thrasher و Furfey و دورنمای مهیج L. pergaud به نام La guerre des boutons یا «نبرد غنچهها» ترکیب دستهی (باند) کودکان و روحیهی رهبران و پیشاهنگان « رقبای دسته و نیز مریدان آنان را خوب نشان داده اسـت.
19- Stanley Hall.
20- Homo Sapiens.
21- Autisme.
22- Dément précoce.
23- البته ذکر اهمیت جنگل نظر به موقع جغرافیائی و تمدن فرانسه بوده اسـت. مترجم
24- Education Nouvelle.
25- Travail de groupe.
26- Freinet.
27- Différentiel.
28- Ecole sur mesure.
1- تعلیم مفاهیم اساسی:
در حدود 7 یا 8 سالگی، شاگرد رفته رفته خواندن و نوشتن و حساب کردن را یاد میگیرد پس از شروع تعلیم این مواد که در حکم وسیلهاند و پایهی مطالعات دیگر به شمار میروید، میتوان برای ممارست دادن فکر خاص این دوره و به مدد موادی که برای این منظور انتخاب شده اسـت به تنظیم برنامه پرداخت.الف- آموزش مفهوم عدد
مفهوم عدد پیش از سنین دبستانی پیدا میشود. نخست این مفهوم به صورت تشخیص «یک» از «چند» یا واحد از کثیر ظاهر میگردد. سپس از دو تا پنج سالگی علم به عدد هر ساله بطور متوسط به صورت یاد گرفتن یک واحد صورت میگیرد و این وضع تا پنج سالگی ادامه دارد. آنگاه، چه مربی توجه داشته باشد و چه نداشته باشد، ناگهان ذهن کودک خود در این زمینه به راه میافتد. مع هذا در ظرف ماهها تنها اعداد اصلی را بازگو میکند. در مرحلهی نخستین، عدد هنوز نمودار ذهنی (1) نیست و به همهی اشیاء تعلق میگیرد یعنی کودک آن را در مورد گروهی از اشیاء به هر صورت که باشند به کار میبرد. عملیات اولیه یعنی جمع و تفریق در مواردی که عدد به طور عینی به کار میرود قابل اعمال اسـت. بر اثر عملیات مجرد ضرب و تقسیم رفته رفته ولی به سرعت، عدد از صورت عینی خارج میشود. شاگرد دبستانی در این دوره به مدد حساب مرحلهی بازی کارکردی (فونکسیونی) با عدد را پشت سر میگذارد. چابکی و مهارت وی رسیدن او به مرحلهی جدید را آسان میسازد. در این مرحله، عدد علامتی اسـت که به یاری آن کودک میتواند حساب و استدلال کند. مرحلهی جبر بعد از این مرحله پیش میآید و مرحلهی اخیر با آغاز دورهی نوجوانی هم زمان اسـت.ب- آموزش مفهوم مکان
مفهوم فضا یا مکان نیز زود ظاهر میشود. کودکان بسیار زود از جای اشیاء و وسعت و فاصلهی آنها تصوری به دست میآورند. دست زدن به اشیاء و راه رفتن و تمرین حواس به یاری اصطلاحات خاص، مانند چپ و راست و بالا و پائین و مانند آن، وضع اشیاء را در فضا روشن تر میسازد. در این جا منظور، فضای عینی یعنی بصری و لمسی و حرکتی اسـت نه فضای ریاضی مجرد و متجانس که چندی بعد، به مدد هندسه تصور آن میسر میگردد.ج- آموزش مفهوم زمان
مفهوم زمان به مفهوم مکان وابسته اسـت اما تحول این مفهوم در ذهن کودک کندتر صورت میگیرد و این تفاوت نتایج تربیتی مهمی به بار میآورد. اگر به نخستین خاطرات خود ببندیشیم، خواهیم دید که مفهوم زمان نیز بسیار زود ظاهر میشود. در واقع ، کودک شیرخوار و کودک کودکستانی در حال زندگانی و فکر میکنند. این کودکان متوجه زمانی که میگذرد و خلاصه مدت رویدادها نیستند و گذشته را از حال درست باز نمی شناسند و نسبت به شدن یا صیرورت با آن که خود مظهر آنند، بیگانهاند. طفل ماهها پیش از آن که تصور روشنی از زمان داشته باشد ساعت را میخواند و تاریخها را تکرار میکند. این اختلاط زمانی، در طی کودکی سوم رفته رفته از میان میرود و زمان تاریخی از این پس به صورت توالی حوادث در فکر کودک ایجاد میشود. این مقدمهی زمان شناسی اسـت. همچنین تصور پیری نیز ظاهر میشود. لکن تا دورهی نوجوانی هنوز ابهام ریشه داری دیده میشود و کودک به دشواری میتواند بدون دستیاری دیگران رویدادها را درست در زمان جای دهد.د- آموزش مفهوم علت
کلمهی علت معانی مختلف دارد: یک معنی آن باعث عمل بودن اسـت یعنی وقایع به وسیلهی آنچه که گاهی علت روانی نامیده میشود به هم مربوط میشوند (علت روانی). رابطهی ضروری و پایدار میان دو پدیده نیز یکی دیگر از معانی علت اسـت (علت علمی). علیت نوع اول بر فکر به هم آمیختهی کودک دورهی قبل حاکم اسـت. علیت نوع دوم از 9 یا 10 سالگی در ذهن کودک دبستانی پیدا میشود. اما همان طور که میشو (2) نشان داده ممکن اسـت بقایای خودمداری تا دورهی نوجوانی نیز باقی بماند. تلقین اجتماعی نیز ممکن اسـت باعث ابهامهای عجیبی بشود: یکی از این نمونهها، کلاس هفتم یکی از دبیرستانهای دخترانه اسـت که در زیر زمین آن که انبار کاغذ بود آتش سوزی آغاز شد و دختران آن دبیرستان جداً عقیده داشتند که حریق در نتیجهی ترکیدن لولهی آب داغ به وقوع پیوسته اسـت.2- تربیت ذوق:
بیداری ذوق، به تعلیم ادبیات و کارهای هنری در مدرسه بستگی بسیار دارد. در اینجا باید اثر عمده تدریس زبان مادری به معنی وسیع کلمه یعنی آموختن زبان و قرائتی که با توضیح همراه باشد و نیز نگارش را در تربیت یادآور شد.الف- آموزش زبان و ادبیات
زبان در واقع ابزار فرهنگ یا تمدن و وسیلهی آن به شمار میرود. اثر زبان تنها در زمینهی زیبائی و مسائل ذوقی آشکار نیست، وسیلهی تربیتی مهمی نیز هست.ب- آموزش هنرها
موسیقی و نقاشی دو وسیلهی تربیت ذوق اسـت که غالباً مورد غفلت قرار میگیرد. تعلیم موسیقی در واقع در این دوره منابع جدیدی را در اختیار مربی قرار میدهد. مثلاً آموزش سولفژ که زبان موسیقی نوشته را به شاگرد میشناساند یا به کار بردن یکی از آلات موسیقی و مخصوصاً آواز گروهی از وسائل بسیار مؤثر به شمار میروند. آواز جمعی علاوه بر این که شاگرد را از لذائذ موسیقی بهره مند میسازد در تربیت اجتماعی او نیز بسیار مؤثر اسـت. از این رو، انسان از دیدن این که مقام کوچک مسخره آمیزی در اغلب مدارس ما بدان میدهند متأثر میشود و حال آن که میبایستی تا سنین بلوغ لااقل هر روز یک ساعت درس به این موضوع اختصاص داده شود. البته به نقاشی اهمیت بیشتری داده میشود اما هرچه کودک بزرگتر میشود نقاشی از صورت وسیلهی بیان آزادانه یا طبیعی خارج میگردد و دیگر وسیلهی تربیت ذوق نیست. امروز درس نقاشی غالباً ساعت آزادی و بیکاری و استراحت بدون فایده اسـت و یا صورت تمرین کسل کنندهای دارد. شاگردان غالباً از روی اشیائی که در آن هیچ گونه جنبهی خیال انگیز و شخصیت وجود ندارد نقاشی میکنند. تنها برخی از معلمان و شاگردان با استعداد این تمرین را از بیهودگی و فرومایگی میرهانند و به آن معنی ذوقی و جمالی میبخشند. خوشبختانه فنون زندگانی جدید وسائل جدیدی را در اختیار ما میگذارد که با اشاعهی آثار هنری میتوانند به ایجاد ذوق مدد کنند. به همین دلیل جعبهی آواز (فونوگراف) و رادیو و سینما باید در مدرسه جائی داشته باشد. تزیین کلاس با نسخهی دوم از نگارهها (تابلو)های مشهور نیز میتواند در ضمن این که شاگردان را با زیبائی در تماس دائم میگذارد اثر عمیقی در حساسیت آنان داشته باشد. اغلب نتیجهی این تربیت با توقع ما مطابقت ندارد. ذوق کودک 12 ساله را هر چند با دقت تربیت کرده باشیم طبعاً میان بیمزگی و خستگی و مبالغه در آرایش نوسان دارد.3- تربیت شخصیت:
تربیت منش با حیات اجتماعی بستگی بسیار نزدیک دارد. کودک دبستانی رفته رفته در خانه خود را عضو گروهی میبیند که هیأتی مخصوص به خود دارد. احساس تعلق که در حیات انفعالی فرد مانند حیات اجتماعی بسیار بسیار مؤثر اسـت، نخست در دامان خانواده پرورش مییابد. این احساس که در کودک سالم عنصر ثبات و اعتماد و امن اسـت، غالباً در کودکی فرزند خوانده (3) دستخوش اختلالاتی میشود. شاگرد نباید عادت کند که خانواده خود را از هر خانواده دیگر بالاتر بداند زیرا این امر سبب تحقیر دیگران و حسادت و خصومت نسبت به کسانی میشود که عضو خانوادهی او نیستند- ضمناً امید آن اسـت که وی تعلق خانوادگی را احساس کند و این احساس را محبت و حرکات و سکنات احترام آمیز و شرکت در شادیها و غمها در وی نگاه دارد.نتیجه
رویهمرفته، یک امر اساسی در این دوره از تربیت تفوق دارد و امور دیگر را تحت الشعاع خود قرار میدهد و آن عادت دادن کودک به مدرسه و درس و تحصیل اسـت. هم چنان که سالهای نخستین را میتوان سنین آشنا شدن با خانواده نامید.پینوشتها:
1- Symbole.
2- Michaud.
3- Enfant adoptif.
4- G. Mélinad.
5- René Hubert.
6- Franz Hals.
7- Lucca della Robbia.
دورهی نوجوانی و جوانی
- دوره نوجوانی و جوانی از 12 تا 18 یا 20 سالگی ادامه دارد و در دختر و پسر و افراد مختلف پایان آن فرق میکند. این دوره هم آخرین مرحلهی رشد و تربیت اســت و هم دورهای اســت که با مراحل گذشته که معمولاً آنها را بر رویهم دوره کودکی مینامند تفاوت فاحش دارد.خصائص بدنی و روانی در دورهی نوجوانی
- میدانیم که رشد طبیعی بدن به صورت سه رشته پدیدههائی جلوه میکند که بر اثر عمل غدههای درون ریز حاصل میشود: از جمله میتوان از آخرین رشد قد و وزن نام برد که در دختران زودتر از پسران صورت میگیرد. دیگر ظهور صفات جنسی فرعی یا ثانوی اســت که خود نشانهی پدیدهی عمدهای اســت. سوم رشد دستگاه تناسلی اســت که عادت ماهانه در دختران و نخستین احتلام در پسران از آثار آن به شمار میرود.اصول آموزش و پرورش در دورهی نوجوانی
با در نظر گرفتن این خصائص عمومی، ملاحظه میکنیم که وظایف مربی در طی این دوره به همان اندازه که تعریفش آسان اســت تحقیق در آن دشوار اســت.تربیت بدنی و جنسی
تربیت بدنی و جنسی و مخصوصا تربیت اخلاقی به پرورش شخصیت تازه بالغ مدد میکند. بیداری رشد به بهداشت بدن اهمیت روزافزونی میبخشد. نخستین سعی ما باید بر این باشد که غذای مقوی تر و بیشتری را برای نوجوانان فراهم کنم بتواند به رشد سریع بدنشان مدد کند و از عواقب لاغر شدن و خستگی مفرط جلوگیری نماید. هدف دوم این اســت که مواظب و مراقب اختلالات رشد باشیم تا نیرویی که هر روز رو به تزاید میرود، ورزیده شود. دورهی بلوغ، به حقیقت، دورهی ورزش نیست بلکه مرحلهای قبل از دورهی ورزش اســت؛ باید از راه تقلیل مدت مسابقات و تبدیل زمین ورزش وسیع به زمین ورزش کوچکتر، ورزشهای گروهی را به بازیهای جمعی مبدل ساخت و از میان ورزشهای پهلوانی آنهائی را انتخاب کرد که مستلزم کوشش و تلاش شدید و طولانی نباشد، باید پیوسته از ترتیب دادن «رکورد» و تشویق نوجوانان به شکستن آن اجتناب کرد.تربیت اخلاقی
دشوارترین قسمت تربیت شخصیت در دورهی بلوغ تربیت جنسى نیست؛ دشواری تربیت اخلاقی از این هم بیشتر اســت.تربیت عقلی
در دورهی بلوغ تربیت عقلی دارای هدفهای دوگانه زیر اســت:مسألهی راهنمائی
همین که بلوغ آغاز میشود، مسألهی راهنمائی شاگردان پیش میآید. لکن منظور از این راهنمائی نخستین ، تعیین راهی اســت که رفته رفته روشن تر خواهد شد. از این رو، باید آنقدر انعطاف پذیر باشد که بتوان در طی تحصیل نوجوان را از نو راهنمائی کرد. اطلاعاتی که بر اثر بررسیهای روانی دربارهی استعدادهای کودک 12 یا 13 ساله در دست اســت همیشه برای راهنمائی قطعی او کافی نیست. در عوض، به وسیلهی تستهای هوشی و از روی نتایج تحصیلی میتوان معمولاً بدون زحمت در پایان کودکی سوم کسانی را که مستعد تحصیلات طولانی نیستند و باید به طرف کارآموزی راهنمائی شوند تشخیص داد، بدین ترتیب باید مسائل نوجوانان محصل و مسائل نوجوانان کارآموز را جداگانه و یکی پس از دیگری در نظر گرفت.پینوشتها:
1- Affirmation de soi.
2- Bernfeld.
3- Médici.
4- Homburger.
5- Guillaume.
6- Interjection.
7- Identifcation affective.
8- Inconscience.
9- J.piaget.
10-Global.
11- Anthropomorphisme.
12- ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تونانی به کف آری و به غفلت نخوری.
13- Syncrétisme.
14- Egocentrisme . اما در ترجمهی این کلمه خودمداری را بیش از خودبینی یا خویشتن بینی میپسندیم زیرا خودبینی مفهومی اخلاقی اســت و بهتر اســت در ترجمه Egoisme به کار رود. پیاژه اصرار دارد که این دو مفهوم را به هم نیامیزند زیرا در این مرحله هنوز کودک به آنچه میکند خودآگاه نیست تا خودبینی که مستلزم تمیز خویشتن از دیگران و ترجیح خود بر ایشان اســت در مورد او به کار رود. مترجم.
15- Précatégoriel.
16- A.Rey.
17- Structure.
18- Chateau.
19- Omnimum.
20- Pan.
21- Faune.
22- Animiste.
23- مرحلهی دوم تربیت درست همان اســت که من پیشنهاد کرده ام آن را چنان که در داستان آمده اســت سن بزغاله پا (Chevre-Pied) بنامند.
24- Egocentrisme.
25- Empathie.
26- Borst.
27- Stern.
28- میدانم که من اعتراض خواهند کرد که شما برای پرورش کودک یا برای انتقال ذهن او از وضع فعلی به وضع عالیتر، به ما سفارش میکنید که تمرین را با شیوهی فکر او سازگار کنیم؛ غافل از این که با این کار به جای این که او را از این مرحله خارج کنید، در آن ثابت نگاه میدارید. چون ممکن اســت به تمام مراحل تربیت تکوینی چنین انتقادی بشود پس باید یک باره نظر خود را روشن کنیم و به این انتقاد پاسخ دهیم. این انتقاد به دو دلیل وارد نیست. یکی این که اعتراض کنندگان تصور میکنند تمرین هر عمل روانی در مرحلهی معینی از تحول روانی به امکانات فعلی شاگرد محدود میشود و این حقیقت را از یاد میبرند که رشد، پیوسته شاگرد را به مرحلهای برتر از وضع کنونی تعالی میبخشد و امکانات بیشتری در اختیار او میگذارد. فعالیت «فونکسیونی» به صورت منحنی محدودی صورت نمیگیرد بلکه با دخالت رشد، این فعالیت زمینه را برای فعالیت های جدید آماده میکند. وانگهی، هرچه بکوشیم روشها و مواد تربیتی را با فلان سن منطبق سازیم، نمیتوانیم آنها را درست با میزان فکر کودک برابر کنیم؛ به عبارت دیگر، وقتی طفل به توضیح واضح میپردازد و خود به جای جامعه سخن میگوید هیچ کس در فکر آن نیست که این حالات را آن طور که هست در او تمرین دهد. زیرا این کار بی معنی و بیهوده خواهد بود، همیشه میان فعالیت طبیعی کودک و فعالیتی که ما به او پیشنهاد میکنیم، فاصلهای وجود دارد و این فاصله در پیشرفت طفل مؤثر اســت، یعنی این پیشرفت از راه حرکتی حاصل میشود که کودک را به نوع فعالیت ما سوق میدهد. بدین نحو، ما به کودک یاری میکنیم تا از بازی به سوی کار و از مشاهدهی خود که گاهی کل مانند و زمانی بیش اندازه جزئی و دقیق اســت، به تحلیل نایل گردد. اما این فاصله که لازم و در عین حال اجتناب ناپذیر اســت نباید زیاده از حد باشد؛ برعکس باید طوری باشد که اسباب زحمت شاگرد نشود: آهن ربا در صورتی برادهی آهن را به خود جذب میکند که بیش از اندازه از براده دور نباشد؛ در آموزش و پرورش نیز تقریباً همین طور اســت. بدیهی اســت وقتی ندائی در کار نباشد که کودک را دائما به تعالی دعوت کند، تربیت از میان میرود. اما برای این که این دعوت مفید و مؤثر باشد، باید آن را از نزدیک به گوش شخص فرو خواند. تنها در دورهی نوجوانی اســت که صلاتی که از دور و در خلاء در داده میشود، سودمند و ثمربخش خواهد بود.
29- Loto.
30- Casi di Bambini.
31- منظور کودکستانهای امروز فرانسه اســت که به شهادت اکثر مربیان جهان از بهترین کودکستانهای
دنیاست . مترجم
32- Froebel.
33- Kindergarden.
34- Forcerie.
پینوشتها:
1- Itard.
2- Séguin.
3- Decroly.
4- Global.
5- Faure.
6- Faucillon.
7- منظور دست زدن به اشیاء برای کشف زبری و نرمی یا پستی و بلندی و . . . آنهاست. مترجم
8- به همین جهت ، یک دوره بازی Colin-maillard شاید از یک جلسه لمس کردن اشکال هندسی سودمندتر باشد.
9- خانم Herbinière – Lebert در فیلم خود به نام LeSMains blanches یا «دستهای سیمین» سعی کرده اســت طرز دست شستن را نشان دهد.
10- Ambidextrie.
11- Auto - éducation.
12- Goodenough.
13- Méthode globale.
14- اما در فرانسه تا کنون به این موضوع توجه کافی نشده اســت.
15- La folle dulogis که مراد از آن قوه خیال در آدمی اســت . مترجم
16- Guillaume.
17- این حالت را Elisabeth Goudge در «کشتی در طوفان» به خوبی وصف کرده اســت .
18- Perrault.
19- Grimm.
20- Barrie.
21- Walt Disney.
22- مثلاً در قسمتی از فیلم «سفید مثل برف» یعنی Blanche - neige مخصوصاً در قسمت تعقیب زن جادوگر همین عیب وجود دارد.
23- یعنی باید دستور سعدی را به کار بست که فرموده اســت :
درشتی نگیرد خردمند پیش *** نه نرمی که ضایع کنید قدر خویش
درشتی و نرمی به هم در به اســت *** چو رگزن که جراح و مرهم نه اســت
- مترجم.
24- Personnage.
25- Identification.
26- Oegipan.