جام جم سرا:تا رویتت میکنند که به نیمه خیابان رسیدهای، به پدال زور میآورند و شتاب میگیرند تا دستپاچه از آنی که هستی شوی و به نیشخندی از کنارت میگذرند برآمده از سرور و شعف آزار یک همشهری، یک هموطن، یک انسان و اگر جوانمردی ترمزی بزند و راه برایت باز کند از سر مروت، چنان رانندگان در پس و پیشش به باد بوقها و فحشهای آب نکشیدهاش میگیرند بابت این مراعات حال یک همنوع که گویا گناهی کرده است نابخشودنی. حلقه مفقوده در این میان، قائل شدن و احترام به پدیدهای است موسوم به حقوق شهروندی. اینکه غیر از خود، دیگرانی را نیز ببینی و برتابی و چون خویش پنداری و خون خود از دیگر خلق خدا رنگینتر نشماری که «ان اکرمکم عندالله اتقیکم.»
پرده تعارف را کنار بزنیم. حقوق شهروندی هماکنون در ایرانمان حال و احوال مناسبی ندارد و آنچنان از صبح که برمیخیزی تا شام که جسم نیمهجانت را به خانه میکشی، همراه پاهایت در قیامت آدمها و بیتوجهیهایشان لگدمال میشود که اگر بنا را بگذاری بر حساس شدن و عکسالعمل نشان دادن، از بام تا شام باید اره بدهی و تیشه بگیری با جماعت بیملاحظه.
واژه حقوق شهروندی چنان معنی و گستره وسیعی دارد که همه زوایای فردی و اجتماعی را دربرمیگیرد؛ از فرهنگ و اقتصاد و اجتماع و اشتغال و سیاست و پلتیک گرفته تا حریم خصوصی انسانها. از رعایت نکردن ترتیب صف در یک نانوایی کوچک محلی تا اخذ بیحساب و کتاب وامهای بانکی از سوی معدود نورچشمیهای از دماغ فیل افتاده، همه و همه نشات گرفته از متصور نبودن حق و حقوق برای دیگران و بالطبع رعایت نکردن آن است.
دولت یازدهم از بدو روی کار آمدن و سامان یافتن، تنظیم و تبیین منشور حقوق شهروندی را در دستور خود قرار داده که قابل تقدیر است، اگر چه گویا گرهای در کار افتاده و فعلا در پیچ و تاب باید و نبایدها و اما و اگرها گرفتار است. اما فارغ از تلاشهای رسمی، شناخت حقوق دیگران و تکریم آن باید از کوچکترین هستههای تشکیلدهنده جامعه یعنی خانواده آغاز و از خردسالی به اعضایش آموزش داده شود. باید آموخت به انسانها از کودکی که تکریم دیگران، احترام به نفس خویش است. در اصل و حقی را اگر ضایع کنی، حقوقت را پایمال میکنند روزی بیتردید، در عوض.
کتاب فارسی دبستان را یادتان هست. داستان پسرکی که روزی صف نانوایی را رج زده و بینوبت نان گرفته بود و دگر روز، حضورش را نادیده گرفته و حقش را ضایع کرده بودند اساسی. کلامی از معصوم در پایان آن درس آمده بود که آنچه برای خود دوست میداری برای دیگران هم دوست بدار و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران مپسند و این همان مفهوم حقوق شهروندی است به زبان ساده و موجز.(محسن محمدی / جامجم)
جام جم سرا:اینها آمارهای رسمی و ناامیدکنندهای است که دانستنش باعث شده خیلی از افراد جامعه ما به یاری این گروه از بیماران نیازمند بشتابند؛ طوری که هماکنون یکمیلیون و 400 هزار نفر از شهروندان ایرانی، کارت اهدای عضو گرفتهاند و درواقع، برای اهدای اعضای بدنشان پس از مرگ، رضایتشان را اعلام کردهاند.
همان طور که میبینید تا اینجای کار، حرکت خوب و انساندوستانهای انجام شده که همچنان امید به پیدا کردن عضو پیوندی را در بین این گروه از بیماران، زنده نگه میدارد، اما قسمت بد ماجرا اینجاست که فقط داشتن این کارتها برای اهدای عضو کافی نیست و مثلا در صورتی که یک بیمار مرگ مغزی، در گذشته کارت اهدای عضو گرفته باشد ولی خانوادهاش با اهدای عضو موافقت نکنند، عضو پیوندی از بیمار مرگ مغزی گرفته نمیشود.
یعنی براساس قوانین فعلی، خانواده میتواند برخلاف وصیت رسمی بیمار مرگ مغزی عمل کرده و از فرآیند اهدای عضو جلوگیری کند.
حالا در چنین شرایطی، مسئول اداره پیوند وزارت بهداشت به ایسنا خبر داده که در حال مذاکره برای اجرای طرحی است که در کارتهای ملی افراد هم عبارت «رضایت افراد به اهدای عضو» درج شود.
اما واقعیت این است که این گونه طرحها نمیتواند تغییر چندانی در آمار اهدای عضو داشته باشد، زیرا تا وقتی قوانین اهدای عضو، به شکلی باشد که والدین افراد بالغ بتوانند تصمیم درج شده روی کارت ملی را هم لغو کنند، چنین طرحهایی را باید بیشتر به شکل فعالیتی نمادین به حساب آورد.
جالب است که در گذشته هم صحبت از این بود که با توجه به شمار زیاد بیماران مرگ مغزی در تصادفات جادهای، در گواهینامه رانندگان هم عبارت «رضایتمندی برای اهدای عضو» درج شود که البته این طرح هم هرگز عملیاتی نشد.
حال با توجه به چنین تجربه ناموفقی، معلوم نیست چرا مسئولان بهجای تلاش برای تغییر قوانین، اصرار به طرح چنین پیشنهادهای فرمایشی دارند؟
امین جلالوند - گروه جامعه
جام جم سرا:سرهنگ تیمور حسینی رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ در این باره گفت: 10 سال پس از اقدام گسترده و فرهنگسازی خوبی که در موضوع الزام رانندگان خودروها به بستن کمربند ایمنی انجام شد، پلیس راهور طرح دیگری را در آستانه اجرا قرار داده است که بر اساس آن تمامی خودروهای عبوری در خیابانهای پایتخت موظف به توقف پشت خط ایست در چهارراهها خواهند شد.
وی با بیان اینکه این اقدام در راستای رعایت حقوق شهروندی و احترام به عابران پیاده اجرا خواهد شد، افزود: فعلا بنا داریم تا چند روز آینده اقدامات تبلیغی و فرهنگسازی در این حوزه را آغاز کنیم و پس از آن احتمالا از 15 مهرماه این قانون اجرایی میشود.
رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ با بیان اینکه طرح توقف پشت خط ایست در خط کشیهای عابر پیاده را با عنوان "ایست به احترام زندگی" تبلیغ و فرهنگسازی کردهایم، گفت: رانندگان متخلفی که اقدام به توقف روی خط کشی عابر پیاده کنند 20 هزار تومان جریمه خواهند شد.
سرهنگ حسینی با بیان اینکه عبور از چراغ قرمز نیز 100 هزار تومان جریمه خواهد داشت، گفت: دوربینهای کنترل ترافیک نصب شده در چهارراههای پایتخت این تخلفات را به ثبت خواهند رساند.
به گفته وی نظم در ترافیک و رانندگی از مسائلی است که زیبنده پایتخت است و نباید تعداد معدودی راننده خاطی این نظم را که منجر به مخدوش شدن چهره شهر میشود، زیر پا بگذارند.(ایسنا)
جام جم سرا: در آییننامه رانندگی نوشته خط عابر را که میبینی سرعتت را کم کن و اگر عابری در حال عبور بود پشت خط بایست اما در شهر شلوغی مثل تهران که همه دنبال راه دررو هستند، نه فقط این خط و حرمتش که عابران در حال گذر از آن و حرمتشان نیز نادیده گرفته میشود.
فلسفه این که تا قبل از پایان آبان طرح ایست به احترام زندگی اجرا میشود نیز همین صفت ِدنبال راه فرار بودن ماست؛ ما که یادمان میرود به احترام زندگیها باید ایستاد، حتی در کلاف سردرگمی همچون خیابانهای پرترافیک تهران.
آن طور که پلیس میگوید، هدف از اجرای این طرح، نظمبخشی به تقاطعها، ساماندهی گذرگاهها، آسان کردن عبور و مرور، جلوگیری از بینظمی و تامین امنیت جانی مردم است، ولی در پس همه این اصطلاحات پلیسی یک مفهوم عام خوابیده و آن احترام به آدمهاست که جایش در زندگیمان خیلی خالی است.
در شهر ما رانندگان بسیاری ابا ندارند اگر به عابران مهلت عبور از خط عابر پیاده را ندهند، چه این عابران زنانی باشند کالسکه به دست یا کودک به بغل، یا زنان و مردان ناتوانی که سرعت حرکتشان کند است و چه بچههایی که با چشمهای نگران از دیدن سیل ماشینها به حریم امن خط عابر پیاده پناه آوردهاند.
در تهران زیاد اتفاق میافتد که در حال گذر از خط عابر پیاده، خودرویی با سرعت به سمتت بیاید و باد برخاسته از سرعتش لباست را در تن جابهجا کند، یا راننده آنقدر عجولانه براند که فکر کنی الان است که قلم پایت زیر لاستیکهای ماشین خرد شود یا سکندری بروی و سرت به گوشهای از جدول خیابان بچسبد.
طرح ایست به احترام زندگی دنبال پاک کردن همین غلطهاست، دنبال برگرداندن آرامش به مردم و پیگیر آموزش این نکته که زندگی همه آدمها محترم است.
این طرح یک بهانه است برای عوض شدن دید ما نسبت به هم، بهانهای برای این که بدانیم در پس ظاهر هر رهگذر یک دنیا خوابیده؛ دنیایی که در آن چند نفر به او دل سپردهاند، به انتظار بازگشتش نشستهاند و خوشوقت میشوند اگر او باز هم در کنارشان باشد.
احترام به حق حیات همدیگر، درونمایه این طرح است که البته مخاطبش فقط رانندهها نیستند، بلکه عابران پیاده نیز مدنظرند تا بدانند با قناعت به حریم عابر پیاده به اندازه طول و عرض همین خط از خیابان سهم بخواهند و با عبور و مرورهای شلختهوار، به ترافیک خیابان و گره اعصاب رانندهها دامن نزنند.
مریم خباز - گروه جامعه
جام جم سرا: صبح، زودتر از همه اهل خانه بیدار میشوند و شب دیرتر از بقیه به رختخواب میروند، با تنی خسته و ذهنی درگیر خیلی چیزها، مثل هر انسان شاغل دیگر که البته حق مرخصی دارد و تعطیلی و دستمزدی که پایان هر ماه به حسابش میآید.
زنان خانهدار اما مرخصی نمیروند، روزهای تعطیل برای آنها روز پرکار است، همه اعضای خانواده به قصد استراحت مینشینند تا او از آنها پذیرایی کند، او هم صبورانه حق میدهد به شوهر و فرزند که بیشتر بخوابند و خدمات بگیرند. با این حال خانهداری در کشور ما جزو مشاغل دستهبندی نمیشود، یعنی با این که زن خانه از صبح تا شب مشغول کار است و دهها خدمت ارائه میدهد، بیکار حساب میشود؛ استدلال هم این است که از فعالیت زن خانهدار پول درنمیآید.
گره کار همینجاست، در این که فعالترین عضو خانه را بیکار میدانیم، آن هم فقط به این دلیل که بهطور مستقیم پولی از خدماتش بهدست نمیآید.
مشکل این است که در تعاریف رسمی، زن خانهدار عبارت است از فردی که شاغل، بیکار (جویای کار) و محصل به حساب نمیآید و جزو افراد غیرفعال جامعه محسوب میشود؛ این طرز تلقی اما بوی بیانصافی میدهد.
کسی که در طول زندگیاش حتی زمانی که پیر و فرتوت شده، بار مسئولیت از دوش نمیاندازد و به خانه و اهلش متعهد میماند، دور از منطق است که عنصری غیرفعال شمرده شود.
بجز این بحثهای عاطفی، این که زنان، این نیمه مهم جهان را در حد نیروهایی بهدرد نخور پایین بیاوریم از منظر اقتصادی نیز قابل بررسی است. هر خدمتی که در خانه ارائه میشود، اگر زن خانه انجامش ندهد اعضای خانواده مجبور میشوند کسانی را به کار بگیرند که پول میگیرند و خدمت ارائه میدهند، پس فعالیت زن در خانه نوعی پسانداز است که البته به چشم نمیآید.
چند سال قبل که مرکز پژوهشهای مجلس به درخواست جمعی از نمایندگان ملت در دوره هفتم مجلس تحقیقی را با مضمون تاثیر کار خانهداری بر اقتصاد ملی انجام داد، به دنبال تبیین همین موضوع بود. در گزارش این مرکز آمد به کارگیری واژه غیرفعال برای زنان خانهدار حایلی است بین این گروه و نظام اقتصادی - اجتماعی، بهگونهای که زنان خانهدار ضمن احساس خلأ در درون خود، از بابت تأثیرگذاری در امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز نقشی برای خود نمیبینند.
پس بیعلت نیست که خیلی از مردم ساده از کنار خانهداری رد میشوند و پیشپاافتاده حسابش میکنند، حتی اگر از زن خانهداری بپرسی چه خبر؟ چه میکنی؟ میگوید بیکار، گرفتار روزمرگی که یعنی خودش نیز باور کرده تلاشهایش بیثمر است.
اما این طرز تلقی آفتی است برای شغل خانهداری، چنانچه مرکز پژوهشهای مجلس به قصد دفع این آفت به وضع نامطلوب زنان خانهدار روستایی اشاره کرد تا مردم بدانند اجحاف نسبت به خانهداری، میتواند تا چه مرحلهای پیش برود.
در این گزارش میخوانیم با وجود نقش فعال زنان روستایی در تولیدات کشاورزی به علت ادغام کار با زندگی، همواره مردان روستایی بهعنوان کشاورز و زنان روستایی بهعنوان خانهدار معرفی و شناخته میشوند و در محاسبات آماری نیز جزو جمعیت غیرفعال شمرده میشوند. این در حالی است که زنان در بخش کشاورزی در هر سه مرحله کاشت، داشت و برداشت دخالت دارند و به عنوان کارگران خانوادگی بیمزد مطرح هستند که این امر باعث شده ارزش واقعی مشارکت زنان در تولیدات اقتصادی نمایان نباشد و حتی زنان روستایی فکر کنند همه تلاشهایشان جزو وظایف خانهداری است و ارزشی برای کار خود قائل نباشند.
اینها گرههای کار است که جایگاه خانهداری را به پایینترین حد ممکن تنزل داده، ضمن این که زنان خانهدار را در موضع ضعف قرار داده، بهطوری که خیلی از آنها شرایطشان را با شرایط زنان شاغل مقایسه میکنند و تمایل نشان میدهند که آنها نیز شغلی رسمی داشته باشند.
خانهداری، ارزش افزوده دارد
خانهداری یک جورهایی گرفتار مظلومیت است، چون عدهای پر و بالش میدهند که به جایگاه بالاتری صعود کند، ولی عدهای با برخی حواشی و توصیفات اعتقادی آمیختهاش میکنند تا در همان جایگاهی که ایستاده، بماند؛ مثلا میگویند خانهداری هنر است نه شغل، یا این که کار مقدسی است و همتا ندارد یا این تعبیر که چون خانهداری برخلاف بقیه مشاغل، اجباری نیست و هر زنی به سلیقه خودش در چارچوبی که میپسندد خانه را اداره میکند، نمیتواند شغل باشد.
ولی پژوهشها و مستنداتی در دست است که ثابت میکند خانهداری شغل است، از جمله تحقیقی با عنوان ارزش افزوده کار خانهداری و عوامل موثر در آن که نتایجش سال 90 رسانهای شد.
محور این تحقیق این بود که خانهداری دارای ارزش اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و مشتمل بر فعالیتهایی متنوع که البته پنهان و نامحسوس است. این تحقیق نشان داد که چون نقش خانهداری در اقتصاد و اجتماع تبیین نشده، فعالیت زنان در خانه در حسابرسیها و آمارگیریهای ملی محاسبه نمیشود، در حالی که ارزش افزوده خانهداری را در هر روز، هفته، ماه و سال میتوان محاسبه کرد.
پژوهشگران در این تحقیق ارزش افزوده کار خانهداری را به این روش محاسبه کردند که زمان لازم برای انجام هر فعالیت را در قیمت هر ساعت انجام آن فعالیت ضرب کردند و نتیجه این شد که زنان خانهدار فقط برای هشت فعالیت خود، ماهانه 640 هزار تومان ارزش افزوده تولید میکنند.
البته چون این پژوهش در سالهای پایانی دهه 80 انجام میشد، ملاک محاسبه قیمتها حداقل دستمزد تعیین شده از سوی وزارت کار در سال 88 بود که اگر قرار باشد هم اکنون این محاسبه تکرار شود رقمها بالاتر از این خواهد بود. بر این اساس ارزش هر ساعت آشپزی، نظافت خانه، شستن لباس (و اتوکشی) و مراقبت از کودکان، 8784 تومان است، در حالی که مدیریت تحصیلی فرزندان ابتدایی ( براساس نرخ حقالزحمه معلم خصوصی) 3000 تومان، برای فرزندان دوره راهنمایی 5000 تومان و برای فرزندان دبیرستانی 8000 تومان در ازای هر ساعت است. جمع ارزش پولی این کارها در هفته میشود 160 هزار تومان و در هر ماه 640 هزار تومان که بیشک اگر دهها خدمت دیگر نیز که زنان خانهدار ارائه میدهند، محاسبه شود، ارزش کار خانهداری برای گروه زیادی از زنان چند برابر این قیمت خواهد بود.
به همین دلیل است که اکنون تفکری در میان نمایندگان مجلس و نیز در معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری وجود دارد تا مقدمات تبدیل شدن خانهداری به شغل مهیا شود. فاطمه آلیا، عضو فراکسیون زنان مجلس در گفتوگو با جامجم از این تلاشها سخن میگوید، زیرا معتقد است خانهداری باید جزو مشاغل محسوب شود، چون در واقع شغل است و فقط در گذشته به غلط جایگاه پایینی برایش تعریف شده است.
به تعبیر او این که یک زن در خانه غذا میپزد، رفت و روب میکند، فعالیتهای هنری انجام میدهد و صنایعدستی درست میکند یا به تحصیل فرزندان کمک میکند و مراقبتهای درمانی انجام میدهد، اگر دارای شغل محسوب نشود، پس چه میتواند باشد.
این نماینده ملت در مجلس، خانهداری را در اقتصاد، فرهنگ و اجتماع موثر میداند و میگوید وقتی زنی خانهدار با تلاشهایش کانون خانواده را گرم میکند و با تربیت فرزندان به ایجاد نسلی تحصیلکرده و موفق کمک میکند، به فرهنگ و اجتماع خدمت میدهد، ضمن این که او با ارائه خدمات رایگان به خانواده به اقتصاد هم کمک میکند، چون اگر او دست از کارهای خانه میکشید و اعضای خانواده مجبور میشدند برای دریافت هرخدمتی پول بدهند، فشاری اقتصادی بر آنها تحمیل میشد.
اما در فرهنگ ما زنان چنین نمیکنند و چون بیدریغ در خانه کار میکنند، تلاشهایشان به چشم نمیآید و بیثمر تلقی میشود، در حالی که کار زنان در خانه نوعی از تولیدات پنهان جامعه است و میتواند در محاسبات ملی دیده شود؛ اما فعلا این اتفاق نمیافتد، در صورتی که اگر ارزش ریالی فعالیتهای خانهداری محاسبه شود، همگان خواهند دید که سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی از این فعالیتها ناشی میشود.
فاطمه آلیا نیز معتقد است باید چنین محاسباتی انجام شود و ارزش کار زنان در خانه با عدد و رقم مشخص شود تا همگان قدردان زحمات زنان خانهدار باشند. او البته قدردانی زبانی را کافی نمیداند، بلکه طرفدار اعطای برخی مشوقها به زنان خانهدار است که بهترین این مشوقها از نظر او حمایتهای اجتماعی و بیمهای است، بهطوری که آنها مطمئن باشند پس از سالها تلاش بیدریغ، اگر حادثه دیدند، از کارافتاده محسوب شوند و اگر به سلامت زیستند، بعد از 30 سال کار مستمر، بازنشسته شوند و حقوق دریافت کنند.
در واقع اشاره این نماینده مجلس به بیمه زنان خانهدار است که اگر محقق میشد و دولت تامین بخشی از بودجه مورد نیاز برای بیمه زنان خانهدار را تقبل میکرد، آن وقت خانهداری با پایانی خوش همراه میشد، ضمن این که نگاهها نیز به سمت شغل بودن خانهداری معطوف میشد که چون سالهاست بیمه زنان خانهدار به نتیجه نرسیده، این نتایج نیز تاکنون بهدست نیامده است.
محبت و تعهدی که محاسبه نمیشود
شاید عدهای فکر کنند تلاش برای شغل تلقی کردن خانهداری، تلاشی است برای جری کردن زنان خانهدار و قرار دادن آنها رودرروی اعضای خانواده. یعنی گمان میکنند طرفداران این خواسته، مطالبه پول و دستمزد از مردان خانه را به زنان آموزش میدهند و میخواهند زنان آنی که اکنون هستند، نباشند.
اما این غلطترین تصور از این خواسته است. آنها که بهدنبال شغل تلقی شدن خانهداری هستند، هدفشان ارج و قرب دادن به خانهداری است و همچنین دادن جایگاه ویژه به زنان خانهدار تا نگاههای منفی راجع به خود را کنار بگذارند و یقین پیدا کنند نقششان در اقتصاد کمتر از افراد شاغل نیست.
این خواسته، تلنگری به مسئولان کشور نیز هست که بدانند غیرفعال تلقی کردن جمعیتی که بیشترین فعالیت را دارند، لطمهای بزرگ به اقتصاد و فرهنگ کشور وارد میکند که نتیجهاش خموده شدن گروهی از زنان است؛ همچنین یادآور این وظیفه که دولتها موظفند برای ارتقای دانش، مهارت و توان زنان خانهدار و نیز تامین آینده آنها برنامهریزی کنند.
جایگاه مادری و همسری برای زنان در فرهنگ ما، با مجموعهای از مسئولیتها و تعهدات همراه است که هیچ زنی نیز منکر آنها نیست.
اگر هم ارزش مالی این تلاشها محاسبه میشود برای اثبات ارزش واقعی این تلاشهاست، ضمن این که محبت و تعهدی که زنان خانهدار چاشنی تلاشهای مستمر خود در خانه میکنند، با هیچ معیاری قابل سنجیدن و ارزشگذاری نیست که این مهربانیها و مسئولیتپذیریها نیروی محرکهای کمنظیر برای زنان است تا سازندگی کنند.
مریم خباز / گروه جامعه
احترام به برادر بزرگتر در حد یک استاد
حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان:
بارها و بارها شاهد احترام بیش از حد امام نسبت به آیت الله پسندیده بودیم. ایشان به عنوان برادر بزرگتر و استاد امام در دوران کودکی و نوجوانی در حد یک استاد و شبیه یک پدر، مورد احترام امام قرار میگرفت. مجلس انیس امام با برادر بزرگترشان به دور از مسائل سیاسی و رهبری جهان اسلام، احوالپرسی و تفحص از مشکلات احتمالی برادر بود. در این حال شنیدن مسائل عادی زندگی و چکه کردن شیر آب و خرابی دستشویی منزل ایشان برای امام کاملاً قابل تحمل بود.(1)مواظب باشید صدمه نخورد
آقای سید رحیم میریان:
یادم اسـت یکی از خواهران که در جماران خدمت میکرد، مریضی شده بود. امام چندین مرتبه به اتاقش رفتند و احوال او را پرسیدند و مرتب سفارش میکردند:شما جلوتر بروید
حجت الاسلام والمسلمین امام جمارانی:
روز دوازده بهمن 57 وقتی هواپیمای امام در فرودگاه تهران به زمین نشست آیت الله پسندیده برادر امام به استقبال ایشان به داخل هواپیما رفتند. امام به حسب روحیهای که داشتند فرمودند آقای پسندیده جلوتر از ایشان از هواپیما خارج شود؛ چون هیچگاه امام در راه رفتن از برادر بزرگترشان سبقت نمیگرفتند. از طرفی به دلیل حساسیت سیاسی ورود امام آقای پسندیده هم نمیتوانستند جلوتر از امام راه بیفتند. امام فرمودند: «پس شما جلوتر از ما از هواپیما پایین بروید والا من جلوتر از شما نخواهم رفت.»(3)من پیش شما میمانم
بهجت خانم (دختر دایه حضرت امام):
مادرم میگفت من شکم اول یک پسر به نام محمد حامله بودم. آن موقع پدرت تفنگچی آقا مصطفی (پدر امام) بود. محمد میمیرد و پستان مادرم پر از شیر میماند، از طرفی امام با یک بچه دیگر شیر به شیر بودند. یک روز پدرم میرود توی حیاط آقا، خواهر آقا مصطفی (عمه امام) به پدرم میگوید: «آقا شنیدهایم بچهتان مرده اگر «روح الله» را «خاور» شیر بدهد، خیلی ثواب برده و جان این بچه را نجات داده و چون آنها شیر به شیر هستند، خیلی خوب میشود». پدرم میگوید: از زنم اجازه بگیرم میآید به خانه و میگوید: «خاور، خواهر آقا میگوید اگر سینهات را خشک نکنی و رضایت بدهی که «روح الله» را شیر بدهی خیلی ثواب میبری». مادرم میخندد و میگوید: آره در این صورت سینهام دیگر آتش جهنم نمیبیند. بعد پدرم سریع میآید و قصه را به عمه امام میگوید. آنها هم فوراً گهواره آقا روح الله را میآورند منزل ما وقتی آقا روح الله را آوردند، مادرم بلند شد و رفت سینهاش را آب کشید و حمد و قل هوالله خواند و بار صورت او بوسه زد و سینهاش را در دهان او گذاشت. پدر آقا روح الله به مادرم گفت که من از شما میخواهم مادامی که فرزند مرا شیر میدهی لقمه کسی را نخوری و خودشان روزانه چند وعده غذا و خوراکی میفرستادند تا مادرم از آن غذاهای فرستاده شده بخورد. آقا روح الله تا دو سال شیر خورد. بعد از دو سال که او را از شیر گرفتند و بردند به خانه خودشان، ولی باز هم میآمد پیش مادرم. مادرم میخندید و پدرم میگفت: «روح الله جان، تو که شیر نمیخوری چرا به خانه نمیروی؟» او میگفت: «من پیش شما میمانم».(4)به تربیت فرزنداتان بپردازید
خانم عاطفه اشراقی:
امام همیشه به مادرم توصیه میکردند که بهترین عبادت برای مادر نگهداری از فرزندان و تربیت آنان اسـت. چنانکه مادرم در اوایل انقلاب خواسته بودند که در کارهای اجتماعی شرکت کنند، ولی به دلیل کوچک بودن بچهها، امام از ایشان خواستند که به تربیت فرزندان خود بپردازند.(5)تربیت فرزند از مرد برنمیآید
خانم فاطمه طباطبایی:
امام نقش مادر را در خانه خیلی تعیین کننده میدانستند و به تربیت بچهها خیلی اهمیت میدادند. گاهی که ما شوخی میکردیم و میگفتیم: «پس زن باید همیشه در خانه بماند؟» میگفتند: «شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچهها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده اسـت». ایشان معتقد بودند که تربیت فرزند از مرد برنمیآید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد، چون عاطفه زن بیشتر اسـت و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد.(6)به نقش مادر خیلی حساس بودند
خانم فرشته اعرابی (نوه امام):
امام روی نقش مادر در تربیت فرزند به خصوص در دوران کودکی طفل بسیار حساس بودند. در مراحل نوجوانی و رشد فرزندان، امام به تربیت فرزندان خیلی توجه داشتند و حتی فرزندان ذکور ایشان در کلاسهای درسی امام شرکت میکردند امام مشوق آنها بودند. ایشان هیچگاه مانع تحصیل دخترانشان نمیشدند و آنها را تشویق هم میکردند.(7)باید صورت به خاک بمالی
خانم زهرا مصطفوی:
امام بارها به من میگفتند: «اینکه میگویند بهشت زیر پای مادران اسـت؛ یعنی باید این قادر جلوی پای مادر صورت به خاک بمالی تا خدا تو را به بهشت ببرد».(8)چرا به حرف مادرات گوش نمیکنی؟
خانم فاطمه طباطبایی:
امام بعد از سن تکلیف بچهها، بیشتر دقتشان در تعلیم و تربیت آنها بود. همیشه از ما میپرسیدند: آیا شما میدانید بچهتان کی از خانه بیرون میرود و کی میآید؟ با چه کسانی رفت و آمد میکند و یا چه صحبتهایی میکند؟رفتارت با مادرت خیلی بد بود
خانم فاطمه طباطبایی:
یادم میآید پسرم که کوچک بود گاهی با تندی جوابم را میداد. آقا جداً از این رفتار او با من ناراحت میشدند. بعد او را جداگانه میخواستند و میگفتند: «تو رفتارت با مادرت خیلی بد بود». یعنی از این مسائل، ساده رد نمیشدند.(10)برای مادرتان هدیه بخرید
نوه امام:
یک روز، روز مادر بود. آقا به ما پولی دادند که به مناسبت آن روز با آن پول برای مادرانمان چیزی بخریم و به آنها تقدیم کنیم.(11)چرا شما نشستهاید؟
خانم صدیقه مصطفوی:
یک روز من در خدمت امام ایستاده بودم و دخترهایم نشسته بودند. ایشان با ناراحتی به بچهها گفتند: «بلند شوید بروید. اصلاً وقتی مادر شما جلوی شما ایستاده چرا شما نشستهاید. بلند شوید از جایتان».(12)بروید مادرتان تنها نباشد
خانم زهرا مصطفوی:
اگر زمانی ما دو، سه نفری با هم به نزد امام میرفتیم و صحبت میکردیم، آقا میفرمودند: شما «چرا اینجا نشستهاید و مادرتان در آن حیاط تنهاست؟ بروید پهلوی مادرتان صحبت کنید».(13)من کسی را نمیخواهم
خانم فریده مصطفوی:
یک زمانی هم آقا بیمار بودند و هم خانم.ما معمولاً دو سه نفر بودیم. اگر یکی از ما نزد امام میماند فوراً میگفتند: «من کسی را نمیخواهم، بروید پیش مادرتان» و با اوقات تلخی ما را از اتاق بیرون میکردند که خانم تنها نماند.(14)مادرت به جز خدا کسی را ندارد
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی:
هر وقت برای حضرت امام حادثهای مانند بیماری اتفاق میافتاد، ایشان نزدیکان را فرا میخواندند و سفارش مادرمان را میکردند. از سختیها و مشقاتی که مادرمان کشیده اسـت صحبت میکردند و میفرمودند که باید رضایت مادرتان را جلب کنید. روزهای آخر عمر، ایشان مرا خواستند و باز سفارش مادرم را کردند و فرمودند: «مادرت به جز خدا کسی را ندارد، مبادا بر خلاف میلش کاری انجام دهی».(15)برخلاف رضایت مادر کاری نکن
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی:
امام با مادرم ارتباط عاطفی عجیبی داشتند. اینکه من در مسئلهای مانند حج با حکم رهبر عزیزمان صرف اینکه والدهام به من گفتند من راضی نیستم، یک مرتبه زدم زیر همه چیز، این نبود الا اینکه پدرم در روزهای آخر زندگی، دست مادرم را گرفتند و در دست من گذاشتند و گفتند: «بر خلاف رضایت ایشان هیچ کاری نکن» با اینکه میدانستم این کار صدمه و تنشی دارد و برای من خوب نیست، گفتم هر طور میخواهد بشود. به مقام معظم رهبری گفتم: شما اگر به من دستور دهید برو، که من از نظر شرعی آن قول را قطع کنم، حرفی ندارم والاً با آن رابطه عاطفی که با مادرم دارم وارد این کار نمیشوم.(16)تو تلافی کن
همسر امام:
آقا به احمد جان خیلی سفارشی مرا میکردند. به او گفتهاند: «خیلی مواظب باش، من نتوانستم تلافی کنم، تو تلافی کن».(17)بزرگترین وصیت در امور خانوادگی
امام خمینی:
بزرگترین وصیت من به تو فرزند عزیز، سفارش مادر بسیار وفادار تو اسـت. حقوق بسیار مادرها را نمیتوان شمرد و نمیتوان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سالها عمر پدر متعهد ارزندهتر اسـت. تجستم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر، بارقه رحمت عطوفت رب العالمین اسـت. خداوند تبارک و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبیت خود آمیخته آن گونه که وصف آن را کس نتوان کرد و به شناخت کسی جز مادران در نیاید و این رحمت لایزال اسـت که مادران را تحمّلی چون عرش در مقابل رنجها و زحمتها از حال استقرار نطفه در رحم و طول حمل و وقت زائیدن و از نوزادی تا به آخر، مرحمت فرموده: رنجهایی که پدران یک شب آن را تحمل نکنند و از آن عاجز هستند. این که در حدیث آمده اسـت که «بهشت زیر قدمهای مادران اسـت»(18) یک حقیقت اسـت و این که با این تعبیر لطیف آمده اسـت برای بزرگی عظمت آن اسـت و هشیاری به فرزندان اسـت که سعادت و جنت را در زیر قدم آنان و خاک پای مبارک آنان و خاک پای مبارک آنان جستجو کنید و حرمت آنان را نزدیک حرمت حق تعالی نگهدارید و رضا و خشنودی پروردگار سبحان را در رضا و خشنودی مادران جستجو کنید. مادران گرچه همه نمونهاند لکن بعض آنان از ویژگیهای خاصی برخوردارند و من در طول زندگی، مادر محترم تو، و خاطراتی که از او در شبهایی که با اطفال خود میگذراند و در روزها نیز دارم، او را دارای این ویژگیها یافتم. اینک به تو ای فرزند و به سایر فرزندانم وصیت میکنم که کوشش کنید در خدمت به او و در تحصیل رضایت او پس از مرگ من، همان گونه که او را از شماها راضی میبینم در حال زندگی و پس از من بیشتر در خدمتش بکوشید.(19)پینوشتها:
1- برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 1، ص13.
2- همان.
3- همان، ج 3، ص 251.
4- همان، ج 2، ص 181.
5- همان، ج 1، ص 284.
6- همان، ص 33.
7- همان.
8- همان.
9- همان، ص 34.
10- همان.
11- همان.
12- همان.
13- همان، ص 83.
14- همان، ص 84.
15- همان، ص 75.
16- همان، ص 76.
17- همان.
18- قال رسول الله(ص): الجنه تحت اقدام الامهات. (کنز العمال، 45439:16 /461)
19- صحیفه امام، ج16، ص 225-226.
بدترین قسمت ماجرا این اسـت که همان مادری که خوب می داند عدم احترام از جانب دیگران چه تاثیر مخربی بر شخصیت خودش دارد و از این موضوع زجر می کشد، خودش پسری را بزرگ می کند و پرورش می دهد که دقیقا مانند پدرانش به همه زنان، از جمله مادر خودش توهین می کند. به همین دلیل هم این روزها رویکرد فمینیستی بسیار پرطرفدار و معروف اسـت. فمینیم به معنای نفرت از مردان نیست بلکه این رویکرد دربالره احترام به تمام زنان فارغ از سن، نژاد، ملیت و مذهبی اسـت که دارند.
اگر فرزند پسر دارید و می خواهید در آینده از او فردی با تربیت، معقول و اصیل بسازید، بهتر اسـت به نکات زیر نگاهی بیندازید زیرا این روش ها در تربیت فرزندی به شما کمک می کنند که احترام گذاشتن به دیگر بانوان را بلد باشد.
موفقیت های تان را با او به اشتراک بگذاریدپسر شما حتما باید بداند که زنان هم درست همانند مردان حق دارند موفق باشند. او باید درک کند که زنان هم اهدافی دارند و برای رسیدن به آنها نیز قدرت کافی را دارند. حتما لازم نیست اهل کسب و کار باشید یا موفقیت های مالی را با فرزندتان در میان بگذارید. حتی همین الان هم شما یک مادر موفق هستید، پس تا آنجا که امکان پذیر اسـت اجازه دهید فرزندتان نیز این موضوع را بداند.
درباره زنان موفق دیگری که سرتاسر جهان زندگی می کنند و از بخش های مختلف این کره خاکی هستند هم با پسرتان حرف بزنید. به این ترتیب او به این درک هم می رسد که نژاد، ملیت یا حتی مذهب تفاوتی بین انسان ها به وجود نمی آورد. به پسرتان بیاموزید هر زنی حق انتخاب دارد. اینکه انتخاب کند شیوه زندگی اش چگونه باشد. برخی از زنان برای رسیدن به اهداف شغلی بالای خود تلاش و کوشش بسیار می کنند در حالی که برخی از آنها ترجیح می دهند در خانه بمانند و تمام تلاش شان را برای مادر بودن به کار گیرند.
از پدرشان بد نگویید
اگر با همسرتان زندگی می کنید یا حتی اگر از او جدا شده اید، هرگز درباره پدر فرزندتان در برابر او بدگویی نکنید. پسر شما باید بفهمد که زنان هم به مردان احترام می گذارند. سعی کنید تا آنجا که ممکن اسـت هنگامی که فرزندتان در خانه اسـت از دعواهای زناشویی اجتناب کنید. اگر همسر سابق تان برای شما احترامی قائل نیست و شما هم نمی توانید در این رابطه هیچ کاری انجام دهید، به این معنا نیست که شما هم باید از او متنفر باشید.
به یاد داشته باشید که شما نمونه و الگویی برای پسرتان هستید. پس بهتر اسـت حواس تان به این الگو باشد و آن را خراب نکنید. زمانی که پسرتان بزرگ شود، خواهد فهمید که همیشه حق با پدرش نبوده اسـت. هر چه الان به او بگویید بی فایده اسـت.
درباره حقوق زنان با او گفتگو کنیداین موضوع مهمی اسـت که شما و پسرتان، نه همیشه و هر روز بلکه هر از گاهی، با ذهن باز درباره حقوق زنان با یکدیگر صحبت کنید. این موضوع را با تعریف تاریخ آغاز کنید. وی باید بداند که زنان در طول تاریخ چقدر برای برابری جنسیتی جنگیدند. اگ رپسرتان نوجوان اسـت باید بداند که چه تعداد از زنان در معرض تجاوز و آزار و اذیت جنسی قرار دارند. این موضوعات به هیچ وجه جالب نیستند اما اینکه مرتبا درباره آنها با پسرتان صحبت کنید به شما کمک می کند فرزندی را تربیت کنید که فارغ از هر موضوعی به زنان احترام می گذارد.
در ضمن حواس تان باشد با گفتن این حرف ها پسرتان از مرد بودن خود احساس گناه نکند. بگذارید او بداند که بسیاری از مردان نیز از عدم وجود برابری جنسیتی رنج می برند و رحم و شفقت زیادی نسبت به زنان دارند.
اجازه ندهید به دنبال هوا و هوس خود برود
حتما شما پسرتان را بسیار دوست دارید و می خواهید هر ثانیه او را خوشحال و شاد کنید اما اینکه اجازه دهید پسرتان دنبال هر هوا و هوسی برود به مثابه این اسـت که به او بیاموزید زن فقط برای راضی نگه داشتن مرد و برطرف کردن نیازهای او خلق شده و غیر از این کار دیگری ندارد. به عنوان مادر باید بدانید چه زمانی بدون توجه به اشک ها و خواسته های نا به جای فرزندتان به او «نه» بگویید.
درباره زنان دیگر هم بد نگوییدشاید از پوشش همکار خانم تان در محل کار خوش تان نیاید یا شاید رفتار مادر، خواهر یا خاله و عمه شوهرتان را دوست نداشته باشید. این مشکل شماست. پسرتان نباید بشنود که شما چگونه آنها را قضاوت می کنید. به عبارت دیگر، با این رفتار شما، پسرتان فکر می کند برخی از زنان خوب هستند، در حالی که برخی دیگر نه تنها خوب نیستند بلکه حتی شایستگی محترم شمرده شدن را هم ندارند. تمام سعی خود را بکنید که مخصوصا هنگامی که پسرتان در نزدیکی شماست، احساس تان را کنترل کنید.
او را در انجام مسئولیت ها و کارهای خانه دخالت دهید
مادرها، مخصوصا زمانی که دختر دارند، به ندرت از پسرهای شان می خواهند در کارهای خانه مانند آشپزی، نظافت و سایر کارهای خانه به آنها کمک کنند. شمنا و همسرتان باید برای پسرتان مثال بزنید و به او نشان دهید که حتی زمانی که موضوع مربوط به مسئولیت ها و کارهای خانه باشد هم زنان و مردان برابرند.
اگر هم پسر و هم دختر دارید، حواس تان باشد و مطمئن شوید که در کارهای خانه فقط یکی از آنها را به کار نگیرید. هر دو آنها را با هم در کارهای خانه دخالت دهید.
پرورش پسری که احترام به زنان را آموخته باشد، کار سخت و غیرقابل درکی نیست و شما به عنوان یک مادر نباید نسبت به این مسئله چشم پوشی کنید. اول از همه، پسر شما همسر آینده کسی اسـت و شما هم قطعا می خواهید پسرتان همان طور که به همه زنان احترام می گذارد، با همسرش نیز محترمانه رفتار کند. آیا فکر نمی کنید این موضوع که با پسرتان درباره حقوق زنان صحبت کنید، مهم باشد؟احترام به منابع طبیعی: منابع طبیعی و محیط زیست برای همه ماست، چرا با این طبیعت زیبای خداوند دوست نباشیم و به جای قطع کردن درختان، کاشتن آن را یاد نگیریم، به جای اذیت و آزار حیوانات آنها را دوست بداریم، به قول سهراب سپهری: هر کجا هستم، باشم، آسمان مال من اســت/ پنجره، فکر، هوا، عشق،زمین مال من اســت خب چرا باید این نعمت ها را آلوده کنیم. وقتی برای گردش و پیک نیک همراه خانواده به فضای سبز مثل پارک یا جنگل می رویم فکری برای پس مانده مواد غذایی وزباله های خود کنیم، اگر سطل زباله نبود، یک کیسه همراهمان باشد، به کودکان بگوییم که درختان برای تکیه دادن نیستند و با شاخه نهال های کوچک بازی نکنند. بیاموزیم به محیط زیست احترام بگذاریم و مثل وسایل شخصی خودمان آنها را نگهداری و حفظ کنیم.
فرهنگ رانندگی: بسیاری از امور زندگی بدیهی اســت، مثلا هنگام رانندگی اگر با سرعت کم می رانیم در خط کندرو حرکت کنیم و وقتی اتومبیلی با سرعت پشت ما حرکت می کند و چراغ می زند به او اجازه سبقت بدهیم، لجبازی نکنیم، موقع پیچیدن به چپ و راست حتما از چراغ راهنما استفاده کنیم و از همه مهم تر با سرعت استاندارد حرکت کنیم. اتومبیل خود را طوری پارک کنیم که دیگران بتوانند براحتی تردد کنند و از بوق زدن بی مورد در هر زمان از شبانه روز تا آنجا که ممکن اســت پرهیز کنیم.
ضمیمه چاردیواری - اعظم سادات سیدبرقی
احترام به برادر بزرگتر در حد یک استاد
حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان:
بارها و بارها شاهد احترام بیش از حد امام نسبت به آیت الله پسندیده بودیم. ایشان به عنوان برادر بزرگتر و استاد امام در دوران کودکی و نوجوانی در حد یک استاد و شبیه یک پدر، مورد احترام امام قرار میگرفت. مجلس انیس امام با برادر بزرگترشان به دور از مسائل سیاسی و رهبری جهان اسلام، احوالپرسی و تفحص از مشکلات احتمالی برادر بود. در این حال شنیدن مسائل عادی زندگی و چکه کردن شیر آب و خرابی دستشویی منزل ایشان برای امام کاملاً قابل تحمل بود.(1)مواظب باشید صدمه نخورد
آقای سید رحیم میریان:
یادم اسـت یکی از خواهران که در جماران خدمت میکرد، مریضی شده بود. امام چندین مرتبه به اتاقش رفتند و احوال او را پرسیدند و مرتب سفارش میکردند:شما جلوتر بروید
حجت الاسلام والمسلمین امام جمارانی:
روز دوازده بهمن 57 وقتی هواپیمای امام در فرودگاه تهران به زمین نشست آیت الله پسندیده برادر امام به استقبال ایشان به داخل هواپیما رفتند. امام به حسب روحیهای که داشتند فرمودند آقای پسندیده جلوتر از ایشان از هواپیما خارج شود؛ چون هیچگاه امام در راه رفتن از برادر بزرگترشان سبقت نمیگرفتند. از طرفی به دلیل حساسیت سیاسی ورود امام آقای پسندیده هم نمیتوانستند جلوتر از امام راه بیفتند. امام فرمودند: «پس شما جلوتر از ما از هواپیما پایین بروید والا من جلوتر از شما نخواهم رفت.»(3)من پیش شما میمانم
بهجت خانم (دختر دایه حضرت امام):
مادرم میگفت من شکم اول یک پسر به نام محمد حامله بودم. آن موقع پدرت تفنگچی آقا مصطفی (پدر امام) بود. محمد میمیرد و پستان مادرم پر از شیر میماند، از طرفی امام با یک بچه دیگر شیر به شیر بودند. یک روز پدرم میرود توی حیاط آقا، خواهر آقا مصطفی (عمه امام) به پدرم میگوید: «آقا شنیدهایم بچهتان مرده اگر «روح الله» را «خاور» شیر بدهد، خیلی ثواب برده و جان این بچه را نجات داده و چون آنها شیر به شیر هستند، خیلی خوب میشود». پدرم میگوید: از زنم اجازه بگیرم میآید به خانه و میگوید: «خاور، خواهر آقا میگوید اگر سینهات را خشک نکنی و رضایت بدهی که «روح الله» را شیر بدهی خیلی ثواب میبری». مادرم میخندد و میگوید: آره در این صورت سینهام دیگر آتش جهنم نمیبیند. بعد پدرم سریع میآید و قصه را به عمه امام میگوید. آنها هم فوراً گهواره آقا روح الله را میآورند منزل ما وقتی آقا روح الله را آوردند، مادرم بلند شد و رفت سینهاش را آب کشید و حمد و قل هوالله خواند و بار صورت او بوسه زد و سینهاش را در دهان او گذاشت. پدر آقا روح الله به مادرم گفت که من از شما میخواهم مادامی که فرزند مرا شیر میدهی لقمه کسی را نخوری و خودشان روزانه چند وعده غذا و خوراکی میفرستادند تا مادرم از آن غذاهای فرستاده شده بخورد. آقا روح الله تا دو سال شیر خورد. بعد از دو سال که او را از شیر گرفتند و بردند به خانه خودشان، ولی باز هم میآمد پیش مادرم. مادرم میخندید و پدرم میگفت: «روح الله جان، تو که شیر نمیخوری چرا به خانه نمیروی؟» او میگفت: «من پیش شما میمانم».(4)به تربیت فرزنداتان بپردازید
خانم عاطفه اشراقی:
امام همیشه به مادرم توصیه میکردند که بهترین عبادت برای مادر نگهداری از فرزندان و تربیت آنان اسـت. چنانکه مادرم در اوایل انقلاب خواسته بودند که در کارهای اجتماعی شرکت کنند، ولی به دلیل کوچک بودن بچهها، امام از ایشان خواستند که به تربیت فرزندان خود بپردازند.(5)تربیت فرزند از مرد برنمیآید
خانم فاطمه طباطبایی:
امام نقش مادر را در خانه خیلی تعیین کننده میدانستند و به تربیت بچهها خیلی اهمیت میدادند. گاهی که ما شوخی میکردیم و میگفتیم: «پس زن باید همیشه در خانه بماند؟» میگفتند: «شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچهها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده اسـت». ایشان معتقد بودند که تربیت فرزند از مرد برنمیآید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد، چون عاطفه زن بیشتر اسـت و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد.(6)به نقش مادر خیلی حساس بودند
خانم فرشته اعرابی (نوه امام):
امام روی نقش مادر در تربیت فرزند به خصوص در دوران کودکی طفل بسیار حساس بودند. در مراحل نوجوانی و رشد فرزندان، امام به تربیت فرزندان خیلی توجه داشتند و حتی فرزندان ذکور ایشان در کلاسهای درسی امام شرکت میکردند امام مشوق آنها بودند. ایشان هیچگاه مانع تحصیل دخترانشان نمیشدند و آنها را تشویق هم میکردند.(7)باید صورت به خاک بمالی
خانم زهرا مصطفوی:
امام بارها به من میگفتند: «اینکه میگویند بهشت زیر پای مادران اسـت؛ یعنی باید این قادر جلوی پای مادر صورت به خاک بمالی تا خدا تو را به بهشت ببرد».(8)چرا به حرف مادرات گوش نمیکنی؟
خانم فاطمه طباطبایی:
امام بعد از سن تکلیف بچهها، بیشتر دقتشان در تعلیم و تربیت آنها بود. همیشه از ما میپرسیدند: آیا شما میدانید بچهتان کی از خانه بیرون میرود و کی میآید؟ با چه کسانی رفت و آمد میکند و یا چه صحبتهایی میکند؟رفتارت با مادرت خیلی بد بود
خانم فاطمه طباطبایی:
یادم میآید پسرم که کوچک بود گاهی با تندی جوابم را میداد. آقا جداً از این رفتار او با من ناراحت میشدند. بعد او را جداگانه میخواستند و میگفتند: «تو رفتارت با مادرت خیلی بد بود». یعنی از این مسائل، ساده رد نمیشدند.(10)برای مادرتان هدیه بخرید
نوه امام:
یک روز، روز مادر بود. آقا به ما پولی دادند که به مناسبت آن روز با آن پول برای مادرانمان چیزی بخریم و به آنها تقدیم کنیم.(11)چرا شما نشستهاید؟
خانم صدیقه مصطفوی:
یک روز من در خدمت امام ایستاده بودم و دخترهایم نشسته بودند. ایشان با ناراحتی به بچهها گفتند: «بلند شوید بروید. اصلاً وقتی مادر شما جلوی شما ایستاده چرا شما نشستهاید. بلند شوید از جایتان».(12)بروید مادرتان تنها نباشد
خانم زهرا مصطفوی:
اگر زمانی ما دو، سه نفری با هم به نزد امام میرفتیم و صحبت میکردیم، آقا میفرمودند: شما «چرا اینجا نشستهاید و مادرتان در آن حیاط تنهاست؟ بروید پهلوی مادرتان صحبت کنید».(13)من کسی را نمیخواهم
خانم فریده مصطفوی:
یک زمانی هم آقا بیمار بودند و هم خانم.ما معمولاً دو سه نفر بودیم. اگر یکی از ما نزد امام میماند فوراً میگفتند: «من کسی را نمیخواهم، بروید پیش مادرتان» و با اوقات تلخی ما را از اتاق بیرون میکردند که خانم تنها نماند.(14)مادرت به جز خدا کسی را ندارد
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی:
هر وقت برای حضرت امام حادثهای مانند بیماری اتفاق میافتاد، ایشان نزدیکان را فرا میخواندند و سفارش مادرمان را میکردند. از سختیها و مشقاتی که مادرمان کشیده اسـت صحبت میکردند و میفرمودند که باید رضایت مادرتان را جلب کنید. روزهای آخر عمر، ایشان مرا خواستند و باز سفارش مادرم را کردند و فرمودند: «مادرت به جز خدا کسی را ندارد، مبادا بر خلاف میلش کاری انجام دهی».(15)برخلاف رضایت مادر کاری نکن
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی:
امام با مادرم ارتباط عاطفی عجیبی داشتند. اینکه من در مسئلهای مانند حج با حکم رهبر عزیزمان صرف اینکه والدهام به من گفتند من راضی نیستم، یک مرتبه زدم زیر همه چیز، این نبود الا اینکه پدرم در روزهای آخر زندگی، دست مادرم را گرفتند و در دست من گذاشتند و گفتند: «بر خلاف رضایت ایشان هیچ کاری نکن» با اینکه میدانستم این کار صدمه و تنشی دارد و برای من خوب نیست، گفتم هر طور میخواهد بشود. به مقام معظم رهبری گفتم: شما اگر به من دستور دهید برو، که من از نظر شرعی آن قول را قطع کنم، حرفی ندارم والاً با آن رابطه عاطفی که با مادرم دارم وارد این کار نمیشوم.(16)تو تلافی کن
همسر امام:
آقا به احمد جان خیلی سفارشی مرا میکردند. به او گفتهاند: «خیلی مواظب باش، من نتوانستم تلافی کنم، تو تلافی کن».(17)بزرگترین وصیت در امور خانوادگی
امام خمینی:
بزرگترین وصیت من به تو فرزند عزیز، سفارش مادر بسیار وفادار تو اسـت. حقوق بسیار مادرها را نمیتوان شمرد و نمیتوان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سالها عمر پدر متعهد ارزندهتر اسـت. تجستم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر، بارقه رحمت عطوفت رب العالمین اسـت. خداوند تبارک و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبیت خود آمیخته آن گونه که وصف آن را کس نتوان کرد و به شناخت کسی جز مادران در نیاید و این رحمت لایزال اسـت که مادران را تحمّلی چون عرش در مقابل رنجها و زحمتها از حال استقرار نطفه در رحم و طول حمل و وقت زائیدن و از نوزادی تا به آخر، مرحمت فرموده: رنجهایی که پدران یک شب آن را تحمل نکنند و از آن عاجز هستند. این که در حدیث آمده اسـت که «بهشت زیر قدمهای مادران اسـت»(18) یک حقیقت اسـت و این که با این تعبیر لطیف آمده اسـت برای بزرگی عظمت آن اسـت و هشیاری به فرزندان اسـت که سعادت و جنت را در زیر قدم آنان و خاک پای مبارک آنان و خاک پای مبارک آنان جستجو کنید و حرمت آنان را نزدیک حرمت حق تعالی نگهدارید و رضا و خشنودی پروردگار سبحان را در رضا و خشنودی مادران جستجو کنید. مادران گرچه همه نمونهاند لکن بعض آنان از ویژگیهای خاصی برخوردارند و من در طول زندگی، مادر محترم تو، و خاطراتی که از او در شبهایی که با اطفال خود میگذراند و در روزها نیز دارم، او را دارای این ویژگیها یافتم. اینک به تو ای فرزند و به سایر فرزندانم وصیت میکنم که کوشش کنید در خدمت به او و در تحصیل رضایت او پس از مرگ من، همان گونه که او را از شماها راضی میبینم در حال زندگی و پس از من بیشتر در خدمتش بکوشید.(19)پینوشتها:
1- برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 1، ص13.
2- همان.
3- همان، ج 3، ص 251.
4- همان، ج 2، ص 181.
5- همان، ج 1، ص 284.
6- همان، ص 33.
7- همان.
8- همان.
9- همان، ص 34.
10- همان.
11- همان.
12- همان.
13- همان، ص 83.
14- همان، ص 84.
15- همان، ص 75.
16- همان، ص 76.
17- همان.
18- قال رسول الله(ص): الجنه تحت اقدام الامهات. (کنز العمال، 45439:16 /461)
19- صحیفه امام، ج16، ص 225-226.
سفر و همسفر: یکی از خاطرههایی که انسان همیشه با خودش میتواند به یاد داشته باشد حس خوب سفر است. سفرکردن فقط این نیست که برویم و یک آب و هوایی عوض کنیم. سفر به انسان تجربه یاد میدهد و باعث میشود آدمها با رسم و رسوم همدیگر آشنا شوند. قبل از اینکه بخواهید چمدان خود را برای یک سفر خوب آماده کنید یک اطلاعات کامل همراه با نقشه از مقصد برای خودتان آماده کنید. بعضی سفرها خانوادگیست بعضی گروهی و فامیلی و... برای هر سفر با هدف مشخص همراهان مناسب انتخاب کنید که این نکته بسیار مهم است.
احترام در تاکسی: رانندگی در هرجای دنیا بهعنوان شغل کار خیلی سختی محسوب میشود.
شغلی که معمولا بخصوص در کشور ما همراه با اصطکاک با مردم و کمی بدقلقی و گاه اعصاب خردی نیز همراه است، اما یک راننده موفق و محترم برای مسافرش هم ارزش و احترام قائل میشود چون منبع درآمد او از مردم و مسافران تامین شده است. پس بایستی چند نکته برایش مهم باشد.
اول اینکه خود راننده همیشه آراسته و تمیز باشد و ظاهر اتومبیل و درون آن مثل صندلیها، دربها و شیشهها از نظر فنی سالم باشد و اگر مشکلی دارد حتما عیوب آن را برطرف سازد. دیگر اینکه داخل خودرو خود را با رایحه خوشبو کرده و هنگام جابهجایی مسافرانش محترمانه و با خوشرفتاری برخورد کند.
رانندگان همچنین میتوانند بعد از تکمیل ظرفیت خودرو، نرخ مسیر را حساب کنند تا در میان یا انتهای مسیر از نظر زمانی وقت دیگر مسافران گرفته نشود. همینطور هر جایی ترمز نکنند تا باعث آزار و اذیت رانندگان دیگر شوند. مساله پول خرد داشتن و نداشتن هم یکی از مواردی است که گاه به دعوا و جر و بحث در داخل تاکسی میانجامد، متاسفانه اغلب رانندگان توقع دارند مسافر پول خرد داشته باشد و به نفع خودشان کرایه را رو به بالا حساب میکنند در حالی که یک راننده محترم باید قبل از کرایه گرفتن و سوار شدن مسافر فکری برای پول خرد بکند و اگر همراه او نیست به نفع مسافر کرایه را رند کند. البته مسافران هم باید این مسائل را رعایت کرده و از رانندگان توقع بی جا نداشته باشند وهردو به عنوان یک شهروند با برخورد خوب به حقوق همدیگر احترام بگذارند تا روزمان بیهوده به خاطر مبلغی اندک خراب نشود.
ضمیمه چاردیواری- اعظم سادات سیدبرقی