دانشمندان علم روانشناسی معتقدند هیجانات ناشی از قمار یکی از بزرگترین عوامل بیماری هاست. بیماری هایی از قبیل زخم معده، کم شدن ویتامین، جنون، بیماری های عصبی و غیره. حتی عده زیادی بر اثر هیجان کاذب ناشی از قمار سکته کرده و می میرند. حتی برخی دانشمندان آمریکایی گفته اند که فقط بر اثر سکته بعد از برد و باخت در قمار در این کشور سالیانه دو هزار نفر جان خود را از دست می دهند! از طرفی روح فرد قمارباز دچار تشنج است. او بعد از قمار دچار جنگ اعصاب می شود و با حالتی نامناسب ممکن است با اطرافیان درگیر شود. در خیلی از موارد نیز برای تسکین روح ناآرام خود متوسل به الکل یا مواد مخدر خواهد شد. دانشمندان معتقدند قمارباز انسانی مریض است که دائم به مراقبت روانی نیاز دارد زیرا قمار در اثر کمبودهای روانی است. اسلام دین اعتدال و آرامش است لذا با هر نوع درآمد اینچنینی که موجب بر هم زدن اعتدال جامعه در بخش اقتصادی می شود مخالف است.
در آیه ۹۰ از سوره مائده می خوانیم:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.»
«اى کسانى که ایمان آورده اید، شراب و قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند. پس، از آنها دورى گزینید، باشد که رستگار شوید.»
***
سه نکته:
* بینی شکسته سعد بن وقاص بر اثر مستی شراب!
در تفاسیر از سعد بن وقاص نقل شده که مى گوید که این آیه در باره من نازل گردید، مردى از انصار غذایى تهیه کرده بود و ما را دعوت کرد. جمعى در مجلس میهمانى او شرکت کردند، و علاوه بر صرف غذا شراب نوشیدند و این قبل از تحریم شراب در اسلام بود، هنگامى که مغز آنها از شراب گرم شد، شروع به ذکر افتخارات خود کردند، کم کم کار بالا گرفت و به اینجا رسید که یکى از آنها استخوان شترى را برداشت و بر بینى من کوبید و آن را شکافت. من خدمت پیامبر (ص) رسیدم و این جریان را عرض کردم در این موقع آیات فوق نازل شد.
** عامل ۳۰ درصد جنایت ها
کلمه «مَیسر» از ریشه «یُسر»، به معناى آسانى گرفته شده است. علت نامگذاری قمار به میسر این است که در قمار، افراد بدون زحمت، پول به دست مى آورند. کلمه «انصاب» نیز جمع «نُصُب»، به معناى سنگ هایى است که اطراف کعبه نصب کرده و روى آن قربانى مى کردند و به آنها تبرّک مى جستند. کلمه «ازلام» نیز به نوعى قرعه کشى و قمار با چوب بوده که در جاهلیّت رواج داشته است. بزرگترین مؤ سسات آمارگیرى آمریکا می گویند که قمار در ۳۰ در صد جنایتها دخالت مستقیم دارد.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «قمار به هر وسیلهاى باشد حتى گردو، حرام است.»
*** گناهی همردیف بت پرستی!
پیامبر اسلام (ص) فرمود: اگر کسی جرعه ای شراب بنوشد خداوند متعال به پنج عقوبت مبتلایش می کند:
۱- قلبش دچار قساوت می شود.
۲- جبرئیل و مکائیل و اسرافیل و تمام فرشتگان از او بیزاری میجویند.
۳- تمام انبیاء از او بیزاری میجویند.
۴- خدای جبار از او بیزاری میجوید.
۵- و سر انجام او را در آتش دوزخ میافکند! (مستدرک الوسائل، ج، ۱۷، ص ۴۷)
و در حدیث دیگری حضرت فرمودند: «شارب الخمر کعابد الوثن»؛ شرابخوار، مثل بت پرست است! (تفسیر نور)
یک رفتار شناس جنسی با اشاره به اینکه خیانت جنسی را نمی توان با آموزه های دینی توجیه کرد گفت: کسی که تعاملی را با یک نامحرم با انگیزه غیر مشروع آغاز می کند بدون شک اولین قدم را برداشته و تضمینی برای آنکه مکالمه و تعامل جنسی میان آنها برقرار نشود وجود ندارد.
دکتر عفت السادات مرقاتی خویی در گفت و گو با سایت شفقنا زندگی بر خلط آموزه های دین و مساله خیانت های زناشویی اشاره و تصریح کرد: در جامعه دینی ما افراد بسیار راحت با تفسیر به رای آموزه های دینی شان به هم خیانت می کنند. بطور مثال مرد با پیش کشیدن بحث عدم تمکین، نارضایتی خود را عنوان و کژکاری اجتماعی را توجیه می کند. هملانطور که بین زنان شاهدیم که به دلایل مختلف مانند عدم ارضاء نیاز جنسی، دلزدگی جنسی، افسردگی جنسی، بی حوصلگی و خستگی جنسی را بهانه و برای روی برگرداندن از کانون زناشویی مسیرهای ناهنجار را انتخاب میکنند.
مساله “خیانت جنسی” هیچ ارتباطی به بحث تمکین یا عدم تمکین جنسی ندارد
وی افزود: در حوزه علم سکسولوژی چنین چیزی وجود ندارد به این معنی که چون زن تمکین (همسر را ارضاء نمی کند و یا خدمات جنسی متناسب با تمایل شوهر نمی دهد ) ندارد بنابراین مرد می تواند دست به خیانت جنسی بزند. . ما معتقدیم این فرد در هر شرایطی امکان دارد که به روابط عدم ارضاء نیازهای جنسی خطا کاری و گناه جنسی در قالب خیانت را به هیج وجه توجیه نمی کند. به اعتقاد بنده، اینکه همسری به علت مشکل و یا محرومیت جنسی در زندگی زناشویی طرف مقابل را مقصر جلوه دهد تا بر رفتار غیر اجتماعی و غیر شرعی خود سر پوش بگذارد، نادرست است و باور ندارم در هیچ متن علمی شما سند و ادله ایی برای آن پیدا کنید. نمی توان از آموزه های دینی دستاویزی درست کرد و امر خیانت را موجه نمود. متاسفانه امروزه برخی از افراد که در جهت ارتقاء سطح آگاهی دینی مردم تلاش می کنند دانسته و یا ندانسته به این موضوع دامن می زنند و توصیه هایی غیر علمی را بالاخص به زنان می کنند که حتما و در هر شرایطی همسرانشان را از نظر جنسی تطمیع کنند و اگر نکنند اتفاقات بدی منتظر آنان است، و آسیبهای جدی به زندگی زناشویی و استحکام خانواده خواهد خورد مانند لغزش مردان و گرایش آنها به محرک های جنسی خارج از خانه! اما واقعیت از دید بنده این است که مساله “خیانت جنسی” هیچ ارتباطی به بحث تمکین یا عدم تمکین جنسی ندارد. مضافا، بنده این نوع تفکر که “عدم تمکین زن، مرد را به خیانت می کشد”، مستقیما اهانت جنسی به مردان می دانم؛ چون مردان را موجودات جنسی غیر قابل کنترل و بدون قدرت مدیریت جنسی نمیدانم. آیا مردان موجودات صرفا تناسلی هستند؟ آیا آنها قادر نیستند تمایلات، علایق و نیازهای جنسی خود را مدیریت و در حریم خانواده کانالیزه کنند؟!
این استاد دانشگاه ادامه داد: یک مرد دین مدار وفردی که بر اخلاق و کدهای دینی اشراف دارد باید علت عدم تمکین جنسی همسر خود ر ا جویا شود و سوالات پاسخ داده نشده جنسی در طول زندگی زناشویی را پاسخ دهد؛ تا اینکه سریعا با سوء استفاده از مجوز دینی همسر خود را با دیگری جایگزین کند! مسلما قبل از هر گونه اقدامی همگان باید سوالات محتمل را از خود بپرسند که شاید در ده سال گذشته به دلیل استفاده ابزاری که از زن شده است زن دچار سرخوردگی جنسی شده؟ آیا می توان به راحتی اسم سرد مزاج جنسی، ناشزه و غیره رابر روی این زن گذاشت و از مجوزهای مختلف مبتنی بر سناریو های فرهنگی را استفاده کرد و نام خیانت را به آسانی به ازدواج مجدد و یا ازدواج موقت متصل کرد؟!
مساله خیانت در مورد زنان هم هشدار دهنده شده است
وی افزود: متاسفانه ما در حال حاضر تنها با مساله خیانت توسط مردان رو به رو نیستیم بلکه این مساله در مورد زنان هم هشدار دهنده شده است و ما با زنانی مواجه ایم که به همسرانشان خیانت می کنند صرفا به این دلیل که شوهر نیاز جنسی زن را برآورده نمی کند!
زن و مرد با هیچ توجیهی نمی توانند از حریم های اخلاقی خود صرف نیاز جنسی خارج شوند
مرقاتی خویی با تاکید بر اینکه زن و مرد با هیچ توجیهی نمی توانند از حریم های اخلاقی خود صرف نیاز جنسی خارج شوند و تعهد خود را بشکنند در پاسخ به این سوال که گاهی از زبان برخی درمانگران هم این موضوع شنیده می شود و زنان متهمان اصلی روابط زناشویی به حساب می آیند گفت: من هم این موضوع را شنیده ام البته باید به این مساله تاکید کنم که این مساله در لایه لایه های سناریوهای فرهنگی ما وجود دارد ومی توانم به جرات بگویم درمانگری که این توصیه را می کند در حوزه جنسی اطلاعات کافی را ندارد. مایلم به دو بحث در این زمینه اشاره کنم. اول این سوال مطرح است که آیا این دو نفر واقعا محرک همدیگر هستند؟ آیا به همدیگر کشش جنسی دارند؟ آیا از نظر جذابیت های جنسی همدیگر را قبول دارند؟ اگر جواب این سوالات مثبت باشد مطمئن باشید این زوج تا حد قابل قبول از کنار هم بودن آرامش پیدا می کنند و راضی هستند و هیچ گاه به جدایی فکر نمی کنند چون تعاملات جنسی آنها (نه صرفا روابط تناسلی) خوشایند و رضایت بخش خواهد بود؛ در این شرایط ما بقی شرایط آنها شاید خیلی اثر گذار نباشند اینکه آنها از نظر اقتصادی در چه سطحی هستند و یا خانواده های آنها با هم سازگار هستند یا نه؟ بهر حال این دو نفر به عنوان زوج عامل آرامش، شادی و لذت همدیگر در زندگی هستند.
وی ادامه داد: درست است که این مولفه ها در روابط زناشویی افراد تاثیرگذار است ولی تاثیر آن به اندازه پاسخ سه سوال بالا نیست . ما زن و شوهر های زیادی داریم که یکی از آنها به بیماری اعتیاد مبتلاست اما این افراد در کنار هم زندگی می کنند و هیچ گاه به جدایی و یا خیانت فکر نمی کنند دلیلش هم این است که می گویند ما از نظر زندگی زناشویی شریک هم هستیم و در کنار همدیگر آرامش داریم و مشکل اعتیاد را هم حل خواهیم کرد.
نگاه اهانت آمیزی که در مسایل جنسی به مردان می شود
این رفتار شناس جنسی با اشاره به اینکه از نظر من دلیل این سناریوی فرهنگی نگاه ابزاری به زن است ادامه داد: دومین بحث همانطور که اشاره کردم نگاه جنسی تناسلی صرف به مرد است. به این معنی که اگر مردی با همسر خودش نتواند امیال جنسی خود را پاسخ دهد و هیجانات جنسی خود را ارضاء کند بالاخره باید کسی و یا شرایطی را داشته باشد تا این هیجانات تخلیه شود! این یک کچ فهمی است و فقط هم در فرهنگ ما پررنگتر هست. این باور که مرد نیازهای غیر قابل کنترل جنسی دارد و به همین دلیل هم باید ازدواج کند که هر وقت نیازی داشت به سراغ زن خود برود و زن هم مجبور است که پاسخ دهد یک نگاه اهانت آمیز به مردان است.
مرقاتی خویی با اشاره به اینکه هر اطلاعاتی می تواند با سوء تعبیرات نادرست تفسیر شود تصریح کرد: به طور نمونه ما در کشور خودمان حتی از متخصصین می شنویم که اگر مردان به نیازهای جنسی خود پاسخ ندهند؛ بیماری هایی در حوزه جنسی آنها را تهدید کند. ولی در علم رفتارهای جنسی براین موضوع تآکید نشده است و مستند قابل اعتمادی وجود ندارد مبنی بر اینکه اگر مردی نیازهای جنسی خود را به موقع و سریع پاسخ نداد به بیماری های متعددی در ارگان های باروری-جنسی و یا روانی-روحی مبتلا می شود. بر اینکه روابط جنسی سالم، خوشایند و لذت بخش بین زوجین از بروز برخی بیماری ها پیشگیری میکند؛ مکانیسم دفاعی بدن را تقویت میکند و حتی لانگویتی یعنی به طول عمر کمک میکند مستند وجود دارد اما اینکه فقدان رابطه جنسی بیماری تولید کند، حداقل من نمیدانم! در کشور ما نگاه مردم به مسایل زناشویی نگاه تناسلی است من به عنوان یک رفتار شناس جنسی این نگاه را ندارم و معتقدم یک مرد می تواند با معاشقه با همسرش همان لذتی را تجربه کند که از روابط تناسلی محض می برد.
افرادی که به همسرانشان خیانت می کنند به اخلاق جنسی اشراف و باور ندارند
وی نگاه تناسلی به مردان را توهین به آنان دانست و افزود: مردان هم موجودات جنسی هستند که فکر می کنند موضوعات جنسی خودشان رامدیریت، کنترل وکانالیزه می کنند. آنها بر روی همسرشان تمرکز می کنند هر آنچه از نظر عشق جنسی دارند را به همسرشان می دهند و از همسرشان پاداش عاشقانه و مهرآمیز دریافت میکنند. افرادی که به همسرانشان خیانت می کنند به اخلاق جنسی اشراف و باور ندارند و از اخلاق یا کدهای دینی برای سلامت و خوشایندی زندگی زناشویی شان استفاده نمی کنند.این افراد در هر شرایط دیگری و با هر فرد دیگری هم ازدواج کنند دور از ذهن نیست که خیانت کار باشند. به عبارت دیگر فرد خیانت کار، در ابعاد دیگر عملکرد اجتماعی و یا فردی خود نیز خطاهایی را مرتکب شده است.
چه زن و چه مرد وقتی مکالمه ممنوعه ای را آغاز می کند نشانگر بی تعهدی به رابطه زندگی زناشویی است
این رفتار شناس جنسی تاکید کرد: افرادی که با دیدن یک خانم شروع به صحبت های حاشیه ای غیر ضروری و نهایتا خیانت می کنند اگر به حریم جنسی خود آگاه بودند و احترام به حریم دیگران و خطوط قرمزها را می شناختند اصلا در مسیر خیانت زناشویی شاید قرار نمی گرفتند. فرقی نمی کند چه زن و چه مرد وقتی مکالمه ممنوعه ای را آغاز می کند نشانگر بی تعهدی به رابطه زندگی زناشویی خودش و هجوم و اهانت به کدهای ارزشی است. فردی که اولین قدم تعهد را شکسته قطعا مکالمات دو نفر به سمت مکالمات محرک آسیب زا کشیده می شود؛ اگر چه در ابتدای امر صحبت ها عادی به نظر می رسد و گفته می شود دوستی معمولی است اما خیانت می تواند نتیجه همان قدم و شروع اولیه باشد و حریم و احترام جنسی شکسته می شود. با طرح این موضوع اینگونه تعبیر نشود که انسان در خیانت اراده ایی ندارد و با آغاز یک تعامل ممنوعه خود را در مسیر خیانت و در مقابل عملی انجام شده میبیند!خیر هر فردی با انگیزه مشخص وارد تعامل با جنس مقابل می شود و با آگاهی از پیامد رفتارش رابطه را ادامه می دهد؛ و این دلیل من آن فرد را خیانتکار می نامم چون به با آگاهی مرتکب این خطا می شود. مردی که برای آغاز صحبت با زنی در همان اول پیشنهاد صیغه محرمیت می کند تا مکالمه آنها صورت شرعی پیدا کند آیا نمیداند پیامد این تعامل چیست و چه خواهد شد؟ آیا دو همکار که برای موضوع کاری با همدیگر تعامل دارند هم صیغه محرمیت می خوانند؟!
خیانت به همسر نه توجیه دینی دارد و نه علمی
وی تصریح کرد: بنابراین بسیاری از افراد با شکستن حریم ها و عدم توجه به کدهای اخلاقی و دینی و سوء استفاده از آموزه های دینی به زندگی زناشویی خود خیانت می کنند. همان دین که مجوز ازدواج موقت و یا مجدد را صادر کرده است اولین توصیه ها در پیوند زناشویی را صداقت، اعتماد دوطرفه، مودت، احترام به کرامت انسانی، رعایت حقوق همسر و فرزندان، و …. قرار داده است. اولین علامت خیانت به زندگی زناشویی پنهانکاری، دروغگویی، پرخاشگری و خشونت، طرد همسر و فرزند، نادیده گرفتن حقوق جنسی همسر…است. پس خیانت به همسر نه توجیه دینی و نه علمی دارد.
منبع : فرارو
صحیفه سجادیه کتاب ارزشمندی است که دعاهای امام سجاد (ع) را در بر دارد و به اخت القرآن و زبور آل محمد (ص) معروف است. امام سجاد (ع) در قالب دعا سیره و سبک زندگی را به شیعیان و همه مردم عالم می آموزد. در بین این ادعیه به مسائل اقتصادی نیز اشاره شده است. از جمله مطالب اقتصادی موجود در صحیفه می توان به دعا به هنگام درخواست حاجت ها؛ دعا به هنگامی که روزی بر امام تنگ می شد؛ دعا برای کمک گرفتن برای پرداخت دین؛ دعا برای طلب باران؛ رازق بودن خداوند؛ اسراف؛ فقر؛ دِین؛ قحطی؛ زکات و قیمت کالاها اشاره نمود.
از آنجا که اقتصاد، تعامل فعالیت روزانه انسان هاست، موضوع مناسبی برای اجرای اهداف تربیتی و آموزه های اخلاقی به شمار می رود. از دیدگاه صحیفه سجادیه، نظام اقتصادی مناسب، نظامی نیست که تنها درصدد رفع نیازهای بشر باشد و با فراهم شدن آنها، کار خود را تمام شده انگارد، بلکه رفع نیازها در جهت بندگی و عبادت خداست.
حضرت در دعاهای مختلف این کتاب به موضوع پرهیز از اسراف اشاره می نمایند که نشان می دهد چقدر این مساله حائز اهمیت است و متاسفانه در بین ما کمتر به آن توجه می شود.
در قطعه هفتم از دعای هشتم صحیفه سجادیه می خوانیم:
«(اللهم) و نعوذ بک من تناول الاسراف، و من فقدان الکفاف.»
«(بار خدایا) به تو پناه می آورم از اسراف کردن و نداشتن معاش به مقدار نیاز.»
***
سه نکته:
* صفتی شایع در بین مردم که امام سجاد (ع) از آن بیزار است!
همچنین در قطعه سوم از دعای سی ام حضرت به صفتی اشاره می نمایند که امروز به شدت در بین مردم کشورمان در حال گسترش است و امام از خدا می خواهند از این صفت به دور باشند:
«… و به لطفت از ولخرجی بازم دار، و روزیم را از راه های حلال روان ساز، وخرج کردنم را در کارهای خیر قرار ده…»
** برادر این نان را می شود خورد!؟
محل استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود. در چادر بودم که از بیرون چادر کسی مرا به اسم صدا کرد. بیرون که آمدم آقا مهدی را جلو چادر تدارکات بهداری دیدم. سر گونی را با یک دست گرفته بود و با دست دیگرش لای نان خورده ها را می گشت. تا آخر قضیه را خواندم. سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را از گونی بیرون آورد و به من نشان داد و گفت:
– برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟!
– بله، آقا مهدی می شود.
دوباره دست در گونی کرد و تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد.
– این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟
من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟ آقا مهدی ادامه داد:
– الله بنده سی(۱)… پس چرا کفران نعمت می کنید؟ آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از پشت جبهه به اینجا می رسد؟ هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه جوابی دارید که به خدا بدهید؟
بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت. (کتاب «خداحافظ سردار»، صفحه ۲۵)
(۱) تکیه کلام شهید باکری به معنی «بنده خدا»
*** دوگانگی عجیب رفتاری در بین اغلب شیعیان!
مساله اسراف غیر از شرعی بودن یک موضوع عقلی نیز به شمار می رود. و تعجب اینجاست که ما با وجود حجت عقلی و شرعی و تاکید فراوان قرآن و روایات بسیار باز هم نسبت به اسراف در همه امور بی تفاوت هستیم! در ادارات به راحتی اقلام اداری اسراف می شود، در منازل آب را بدون دلیل یا به بهانه غلط پاکی و نجسی هدر می دهیم، در پوشاک و خوراک و غیره اسراف و ولخرجی بی داد می کند… و بعد ادعای شیعه بودن داریم! به راستی این دوگانگی چگونه قابل هضم است!؟
بهره مندی مسلمانان از زینت ها و انواع غذا و طعام امری طبیعی و فطری است. اما گاهی در شرایطی خاص مانند وجود نیازمندان و محرومان، باید با آنان همدردى کرد. لذا در تاریخ مى خوانیم که نوع لباس امام صادق (ع) که مردم در رفاه نسبى به سر مى بردند با لباس امام على (ع) که مردم فقیر و ندار بودند، متفاوت بود، چون شرایط اجتماعى هر کدام فرق داشت. از طرف دیگر قرآن دستور به استفاده از نعمت ها را می دهد ولی تا زمانی که به حد اسراف و تبذیر و حیف و میل نرسد.
در سوره اعراف آیه ۳۱ می خوانیم:
«یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ.»
«اى فرزندان آدم! نزد هر مسجدى زینت خود را برگیرید و بخورید و بنوشید و زیاده روى نکنید که او اسرافکاران را دوست نمى دارد.»
***
سه نکته:
* مال و فرزندتان را به مسجد ببرید!
در این آیه می فرماید زینت خود را نزد مسجد برگیرید. از طرفی در برخی آیات نیز مال و فرزند زینت حیات دنیا دانسته شده اند. لذا شاید تعبیر آیه بیانگر این باشد که مال و فرزند خود را هنگام رفتن به مسجد همراه داشته باشید، تا با مال، به حل مشکلات اقتصادى مسلمین بپردازید و با حضور فرزند در مساجد و جماعات، مشکلات تربیتى نسل آینده را حل کنید.
** بهترین لباس برای مسجد رفتن
خداوند زیبایى و زینت را دوست دارد وگرنه به آن امر نمى فرمود، چنانکه اسلام، آیین فطرى است و انسان نیز فطرتاً از زینت لذّت مى برد. امام مجتبى (ع) به هنگام نماز و حضور در مسجد، بهترین لباس خود را مى پوشید و مى فرمود: «انّ اللّه جمیل یحبّ الجمال فاتجمّل لربّى»، خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد، و من لباس زیباى خود را براى پروردگارم مى پوشم و آنگاه این آیه را تلاوت مى فرمودند.
*** همه علم طب در این آیه قرآن است!
اسراف در غذا و پرخورى، منشأ بسیارى از بیمارى هاى جسمى و روحى و مایه سنگدلى و محروم شدن از چشیدن مزه عبارت است. چنانکه پیامبر (ص) فرمودند: «المعده بیت کلّ داء» معده، کانون هر بیمارى است. نقل است پزشکى مسیحى پس از شنیدن این آیه و حدیث ذیل آن گفت: تمام علم طب، در این آیه و این سخن پیامبر شما نهفته است!
سه دختر کرهای و دانشجوی زبان فارسی تصمیم گرفتند با راهانداختن یک صفحه اینستاگرام به نام «دختران تند» با فارسی زبانان و ایرانیها ارتباط برقرار کنند. با این سه علاقمند به ایران گفتگو کردیم.
از اواسط دهه ۸۰ پای سریالهای کرهای به جدول برنامههای تلویزیونی باز شد و داستانهای «یانگوم» و «جومونگ» و «سوسانو» محبوب مخاطبان ایرانی شد. روزهایی که علاقهمندیها به این کشور آسیایی نیز بالا گرفت؛ حتی آرایش و مدل موهای کرهای نیز بین علاقهمندان رواج پیدا کرد. بعدازآن ایرانیهای زیادی تصمیم گرفتند دیگر سریالهای تولید شده در این کشور را دنبال کنند و حتی بخواهند زبان سخت این کشور آسیایی را یاد بگیرند.
علاقهمندی به سریالهای کرهای پل تازهای برای ارتباط بیشتر میان دو کشور شد بهطوریکه کرهایهای علاقهمند به ایران و زبان فارسی نیز باواسطه کردن این سریالها توانستند دوستان ایرانی زیادی را پیدا کنند.
شمیم (جی اون)، الهه (چوآ) و ندا (هیان جی) سه دانشجوی زبان فارسی هستند که این اسامی فارسی را استادشان برایشان انتخاب کرده است. علاقه آنها به زبان فارسی آنها را بارها به ایران کشانده است و بعدازآن تصمیم گرفتند برای دوستی بیشتر با فارسیزبانان در صفحه اینستاگرام گروهی خود ارتباط بیشتری با ایرانیها بگیرند. برای مصاحبه با این سه دانشجوی خوشاخلاق و خون گرم اهل کره جنوبی یک پرسشنامه کتبی فرستادیم تا درباره سفرهایشان به ایران و خاطراتی که در کشورمان داشتهاند، بیشتر بدانیم. آنها نیز باحوصله به سؤالاتمان جواب دادند. تا حد امکان تلاش کردیم در جواب لحن کلام آنها (مگر بخش هایی که موجب بدخوانی شما میشود) تغییر ندهیم.
خودتان را بهطور کامل معرفی کنید. چه زمانی و در کجا متولد شدید؟
شمیم: نام من «جی اون» است ۱۹۹۴ سال میلادی به دنیا آمده و در بوچون زندگی میکنم.
الهه: من «چون آ» هستم و در سال ۱۹۹۰ در دنیا آمدم. من در سئول زندگی میکنم.
ندا: نام من «هیان جی» است و در سال ۱۹۹۲ به دنیا آمدم. الآن در شهر Hanam (اطراف سئول) زندگی میکنم.
چه زمانی با ایران آشنا شدید؟ پیش از سفر به ایران چه ذهنیت و تصوری نسبت به ایران داشتید؟
شمیم: ۱۹ سالگی برای تحصیل در دانشگاه توی اینترنت چند تا زبان را پیدا کردم؛ چون من به یادگیری زبانها علاقه داشتم و قبل از اینکه زبانها را پیدا کنم، اصلاً راجع به ایران نمیدانستم. هیچ اطلاعاتی در ذهنم نبود. فقط چند بار شنیدم و دیدم که دینش اسلام است و خانمهای ایران چادر میپوشند.
الهه: از ۲۰۱۰ با ایران آشنا شدم و در آن موقع تازه دانشگاه وارد شدم! قبل از وارد شدن به دانشگاه، راجع به ایران اطلاعات اصلاً نداشتم. فکر کردم دشت زیاد داشته باشد و مناظری مثل درخت، رودخانه یا دریا طبیعت کم باشد.
ندا: رشته من هم زبان فارسی است. از ۵ سال پیش زبان فارسی را خواندهام. قبل از این با ایران خیلی آشنایی نداشتم. فقط در مورد چند موضوع آشنایی داشتم؛ مثلاً «کشور اسلامی» و «مسلمان» یا درباره برنامه هستهای و… فکر میکردم همهجای ایران بیابان و دشت باشد چون ایران هم کشوری در خاورمیانه است و به خاطر همین از ایران کمی میترسیدم. فکر میکردم ایران کشور خطرناکی باشد.
اولین بار چه زمانی به ایران سفر کردید؟ ایران چقدر شبیه چیزی بود که فکر میکردید؟
شمیم: سال ۲۰۱۴ برای یادگیری زبان فارسی به ایران رفته بودم. وقتیکه به ایران رسیدم فکر میکردم به ۲۰ سال پیش کره خیلی شبیه است؛ چون میتوانستم پراید که ماشین ۲۰ سال پیش کرهایها بود را ببینم!
الهه: سال ۲۰۱۲ به ایران رفتم تا فارسی یاد بگیرم. ۴ ماه در ایران ماندم و آب و هوای ایران در مقایسه با کره خشک بود. شبیه چیزی که فکر میکردم نبود؛ اما در پارکهای تهران، شمال ایران و شهرهای دیگر از طبیعت لذت بردم!
ندا: ۳ سال پیش بود که برای اولین بار به ایران سفر کردم. خیلی تعجب کردم چونکه ایران اصلاً کشور خطرناکی نبود! امنیتش خیلی خوب و همه مردم ایران مهربان و مهماننواز بودند و همهجا خصوصاً پارکهای ایران بسیار زیبا و قشنگ بود.
چرا به یادگرفتن زبان فارسی علاقه پیدا کردید؟
شمیم: در پاسخ به سؤال دوم هم گفتم که به زبانهای دیگر علاقه زیادی داشتم. وقتیکه اولین بار زبان فارسی را شنیدم، خیلی شیرین و زیبا بود. احساس کردم که فارسی مثل آهنگ است و به خاطر همین تصمیم گرفتم که آن را یاد بگیرم.
الهه: برای اینکه میخواستم بهراحتی با ایرانیها صمیمی بشوم! اگر فارسی صحبت کنم، ایرانیها بهراحتی نزدیک میشوند و از طریق آنها میتوانم بیشتر راجع به ایران یاد بگیرم.
ندا: چون در کره زبان فارسی خیلی زبان خصوصی و نادری است؛ یعنی خیلی کم آن را میخواندند. ولی فکر کردم اگر کسی زبان فارسی را بلد باشد، میتواند درزمینهٔ تجارت کار خوبی انجام دهد.
به نظر شما یادگیری کدام زبان سادهتر است؟
شمیم: زبان فارسی از زبان کرهای و انگلیسی سادهتر است. به نظرم زبان کرهای دستورش خیلی برای خارجیها سخت است. خارجیها گاهی اوقات از من میپرسند که با خط چینی و ژاپنی یکی نیست؟ ولی واقعاً هر سه تا باهم فرق میکنند.
الهه: زبان انگلیسی سادهترین زبان بعد فارسی است. به نظرم کرهای سختترین زبان باشد و به ایرانیهایی که کرهای میخوانند افتخار میکنم.
ندا: زبان فارسی خیلی ساده و آسان است. به نظرم از زبان کرهای سادهتر است.
چه بخش هایی از ایران برای شما بسیار جذاب بود؟ چه چیزهایی را بسیار دوست داشتید؟ و از دیدن چه چیزهایی تعجب کردید؟
شمیم: همهجا را دوست داشتم. نمیتوانم انتخاب کنم. تهران، اصفهان، یزد، مشهد، همدان، شیراز، تبریز، شمال ایران (دریا و ماسوله…) رفتم. من فرهنگ ایران را دوست دارم. ایرانیها خیلی مهماننواز هستند. همه چی خوب بود ولی فقط از قیمت ورودی برخی مراکز تعجب کردم.
الهه: اصفهان برایم جذاب بود. مردم ایرانی را دوست دارم. اتوبوس! جایی که برای پسر و دختر جدا میشود، من را متعجب کرد!
ندا: فرشهای ایران برای من بسیار جذاب بود. خیلی دقیق و زیبا است و کاخها و پارکهای ایران هم بسیار دوست داشتم. هوای ایران خیلی گرم و خشک است ولی همه کاخها و پارکهای ایران خوب نگهداری شده است.
چه خاطراتی از ایران برای شما ثبتشده است که آنها را دوست دارید؟
شمیم: خیلیها من و دوستانم را به خانه خودشان دعوت کردند. با غذاها خوشمزه و چایی خوشمزه به ما پذیرایی کردند. واقعاً خاطرات قشنگی بود.
الهه: در اصفهان ساختمانها رنگارنگ و قشنگ بود. مخصوصاً میدان امام، فضایش خاص بود چون قبلاً آنقدر میدان پهنی ندیده بودم. اگر فرصت داشته باشم حتماً بازهم به اصفهان سر میزنم.
مردم ایران مهربان و خون گرمی هستند. هر وقت مشکل داشتم، ایرانیها آمدند و تلاش کردند که به من کمک کنند.
ندا: این دفعه وقتیکه ایران بودم، در خانه دوستم ماندم. خانوادهدوستم واقعاً مهربان بود و هر شب با آنها چای خوردیم و در مورد ایران و کره صحبت کردیم. خیلی خوش گذشت به طوری که نمیخواستم به کره برگردم.
خندهدارترین خاطره شما در ایران چه بوده است؟
شمیم: من و دوستم به برنامه خندوانه رفتیم. آن موقع باید مقنعه میپوشیدم. خودم را در آینه دیدم و خیلی میخندیدم چون خیلی به من نمیآمد!
الهه: (به انگلیسی پاسخ میدهد) وقتی برای اولین بار به خانه دوستم در ایران رفتم. مادرش از من پرسید که چای میخوری؟ من جواب دادم بله یک فنجان؛ اما مادر دوستم بعد از نوشیدن هر فنجان چای دوباره این سؤال را از من میکرد. من هم فکر میکردم اگر بگویم نه؛ پررویی کردم. برای همین هر بار میگفتم بله؛ تا اینکه ۵ فنجان چای خوردم. دوست ایرانی من از من پرسید که آیا خیلی چای دوست داری؟ گفتم چای دوست دارم ولی همان فنجان اول برایم کافی بود؛ اما فکر کردم اگر بگویم نه پررویی کردم. دوست ایرانی من خندید و گفت که این سؤال جزئی از فرهنگ ایرانیهاست.
ندا: «قابلی ندارد». برای خارجی ها فرهنگ تعارف هم سخت و هم جالب است.
اگر بخواهید برای یک کرهای از ایران بگویید. ایران را چطور تعریف میکنید؟
شمیم: من همیشه ایران را به کسانی که ایران را نمیشناسند اینطور تعریف میکنم: غذاهای ایران خیلی خوشمزه است و جاهای دیدنی ایران خیلی قشنگ است، حتماً ببینید.
الهه: خیلی از مردم دنیا تصور میکنند که ایران خطرناک و ناامن هست؛ اما درواقع ایران و کره ازنظر امنیت تفاوت زیادی باهم ندارند.
ندا: 흥 . میخواهم با همین کلمه کرهای از ایران تعریف میکنم. همین کلمه معنی «شادی» و «لذت» دارد. به نظرم ایرانیها همیشه با شادی و نشاط زندگی میکنند. همیشه میخندند آواز میخوانند و بالا و پایین میپرند.
کدام خصوصیات ایرانیها شمارا بسیار متعجب کرده است؟
شمیم: مهربانشان!
الهه: خوردن چای! فکر میکنم ایرانیها بهجای قهوه چای میخورند. قبل از اینکه بیایم ایران، در کره اصلاً چای نخورده بودم. پس اولین باری که در ایران چای امتحان کردم، مزهاش یکم عجیب و تلخ بود؛ اما کمکم عادت کردم و مثل ایرانیها با نبات چای خوردم. مزهاش بهتر بود؛ برای همین هر وقت در کره چای میخورم، یاد ایران برایم زنده می شد.
ندا: ایرانیها خیلی دوست دارند آواز بخوانند و بالا و پایین بپرند! بسیار تعجب کردم که ایرانیها توی خانه خودشان مهمانی میدهند. ایرانیها واقعاً energetic هستند و حسابی میخورند و البته خیلی دیر شام میخورند. قبلاً یک مهمانی رفتم. غذاها زیاد آمادهشده بود و وقتیکه آن غذا را تمام کردم خیلی سیر شدم. دیگر جا نداشتم ولی آن فقط پیشغذا بود! کرهایها معمولاً ساعت ۶-۷ غروب شام میخورند. ولی همان روز من تا ساعت ۱۰ شب غذا خوردم.
بزرگترین تفاوت و بزرگترین شباهتهای فرهنگی بین ایرانیها و کرهایها چیست؟
شمیم: تفاوت: فرهنگ کره (سریع و تند و عجله) فرهنگ ایران (آهسته، لذت بردن)، شباهت: خانواده را دوست داریم،
الهه: تفاوت زیاد نداشتند. شباهت: ارتباطهای خانوادگی. ایرانیها و کرهایها هر دو به خانواده اهمیت میدهند. همچنین پدر و مادرهای کرهای هم مثل پدر و مادرهای ایرانی به تحصیل و درس بچهها خیلی اهمیت میدهند.
ندا: شباهت این است که کرهایها هم به دیگران علاقه دارند. کرهایها هم خیلی مهربان هستند و دوست دارند با خانواده خودشان یا با دوستانشان وقتگذرانی کنند. ولی تفاوت این است که کرهایها دیگر مهماننواز نیستند. زندگی در کره خیلی سخت شده که مردم دیگر نتوانستند مهمانداری کنند. چونکه همیشه کار میکنند وقت برای تفریح هم ندارند.
از چهرههای مشهور ایرانی کدامیک را بیشتر دوست داشتید؟
شمیم: لیلا حاتمی و شهاب حسینی
الهه: ترانه علیدوستی خیلی زیباست!
ندا: عباس کیارستمی. فیلمهایش خیلی آرام و قشنگ است.
سریالهای کرهای مانند «یانگوم» و «جومونگ» در سالهای گذشته بهشدت مورد استقبال ایرانیها قرارگرفته است. آیا شما کرهای هم این سریالها را دوست دارید؟ درباره آنچه نظری دارید؟
شمیم: ما هم این سریالها را خیلی دوست داشتیم! البته این سریالها فکر کنم که بافرهنگ ایران هم شبیه است. مثلاً زمان قدیمی مثل خانمهای ایرانی لباسهای بلند میپوشیدیم و خیلی خوشحال شدیم که ایرانیها سریالهای کرهای را دوست دارند.
الهه: یانگوم را دوست دارم که چند بار دیدمش. پس با ایرانیها بهراحتی صمیمی شدم چونکه اگر حرفی برای گفتن نداشته باشم، میتوانم بگویم درباره یانگوم حرف بزنیم و تازه شروع به گفتگو کنم! درواقع سریال کرهای کمک میکند که با ایرانیها ارتباط خوبی برقرار کنم
ندا: البته ما کرهایها هم این سریالها را دوست داریم! ولی هر دو سریال خیلی قدیمی است. قبلاً زمانی که همان سریالها پخششده بود؛ در کره هم خیلی معروف بود و طرفدار هم زیاد داشت.
یکی از نکات جالبی که وجود دارد این است که ما ایرانیها تقریباً نمیتوانیم از روی چهره افراد کرهای، ژاپنی و یا چینی را تشخیص دهیم. اگر بخواهید به یک ایرانی یاد بدهید که چطور متوجه این تفاوتها شود چه میگویید؟
شمیم: متأسفانه کرهایها هم نمیتوانند چینیها و ژاپنیها را تشخیص بدهند. واقعاً باهم شبیه شدیم چون این روزها چینیها و ژاپنیها سریال کرهای را دوست دارند، آنها آرایش کره یعنی مدهای کره را تقلید میکنند. به خاطر همین ظاهرمان شبیه شده است. فقط لطفاً اول از ما بپرسید «کجایی هستید» نباید «چینچینی؟ چین چن چون» بگویید.
الهه: (انگلیسی مینویسد) میتوانم بگویم خانمهای کرهای خیلی آرایش نمیکنند. اگر هم آرایش داشته باشند، آرایشهایشان کاملاً طبیعی است؛ اما خانمهای ژاپنی آرایشهای سنگین را دوست دارند.
ندا: قیافه کرهای، ژاپنی و چینی خیلی شبیه است ولی به نظرم سبکش فرقی دارد. ولی نمیتوانم فقط با نوشتن توضیح بدهم. سخت است.
در مدتزمانی که در ایران بودید مردم ایران چه برخوردی با شما داشتند و از شما درباره چه چیزهایی سؤال میپرسیدند؟
شمیم: بعضی از آقایان دنبال من میآمدند. این واقعاً ترسناک بود و میپرسیدند «مجرد هستید؟ یا متأهل؟» یا «برای چی فارسی یاد میگیرید؟»، «ایران خوبه یا کره» یا مثلاً «در مورد دین ایران چه جوری فکر میکنند؟»
الهه: استاد ایرانی به من گفت که باید مانتو بپوشید. خیلیها از من پرسیدن که چرا ادبیات فارسی را برای رشته انتخاب کردی؟
ندا: توی خیابان مردم ایران خیلی میپرسیدند «کجایی هستید؟» «چه جوری فارسی بلدین؟» «در ایران کدام شهر را از همهجا بیشتر دوست داشتید؟» و بعضی از ایرانیها، خصوصاً جوانان، ما را مسخره میکردند. میگویند «چینگ چنگ چونگ» و برخی هم کارهایی میکنند که اصلاً جالب نبود و به خاطر همین هر موقع ای که دانشجویان کرهای به ایران میروند، با بعضی ایرانیها چند بار دعوا میکنند.
در زبان فارسی اصطلاحات و ضربالمثلهای زیاد و بامزهای وجود دارد. کدامیک برای شما جذاب بوده است؟
شمیم: «دیوار موش دارد، موش هم گوش دارد.» این ضربالمثل در کره هم هست. خیلی جالب بود. در کلاس زبان فارسی اول این ضربالمثل را یاد گرفتم. به خاطر همین هنوز یادم است.
الهه: کلاه سرم رفت! بامزه است.
ندا: «دستتون درد نکند» این اصطلاحات جذاب بوده است چون در کره هم اینطوری میگوییم .
ایرانیها غذاهای متنوعی دارند که فکر میکنم با غذاهای کرهای بسیار متفاوت باشد. کدامیک از غذاهای ایرانی را بیشتر دوست داشتید؟ عجیبترین غذای ایرانیها ازنظر شما چیست؟ آیا بلدید غذای ایرانی درست کنید؟
شمیم: همه غذاهای ایرانی را دوست دارم. خصوصاً کباب، قیمه، سالاد شیرازی، میرزاقاسمی، شیرینی! هنوز امتحان نکردم ولی دیدم که چطور کوکو سیبزمینی درست کند. شاید میتوانم درست کنم!
الهه: قورمهسبزی و دوغ عجیب بودند. زرشکپلو را بیشتر دوست داشتم. متأسفانه پختن غذای ایرانی را بلد نیستم.
ندا: شیشلیک را از همه بیشتر دوست دارم! دیگه… زرشکپلو و تهدیگ هم دوست داشتم و فسنجان هم خوشمزه بود. به نظرم عجیبترین غذای ایرانیها قورمهسبزی بود. متأسفانه اصلاً بلد نیستم غذای ایرانی درست کنم.
ایران و کره جنوبی در مسابقات مقدماتی جام جهانی مانند دوره قبل همگروه هستند. ایرانیها خیلی فوتبال دوست هستند. درباره این موضوع نظر خاصی دارید؟
شمیم: نه وقتیکه ایران بودم مسابقه دوستانه بین ایران و کره داشت؛ آن موقع از طرف سفارت کره جنوبی به استادیوم آزادی رفتم و هر دو کشور را تشویق میکردم. چون هردو کشور را دوست دارم. الآن هم برای من زیاد مهم نیست که کدام کشور برنده میشوند؛ چون هر دو کشور را دوست دارم. راستش این است که فوتبال بازی موردعلاقه من نیست.
الهه: نه
ندا: پسرهای کرهای هم خیلی فوتبال دوست دارند ولی من به فوتبال خیلی علاقه ندارم.
منبع : مجله مهر
مرد بازنشسته بریتانیایی به نام «ادوارد کروک» در سال ۲۰۰۸ در بیمارستان رویال شهر منچستر بستری شد. این پیرمرد ۷۱ ساله اما به تدریج شاهد ابعاد دیگر عملش بود.
او میگوید که قرار بود تنها ۱۰ روز بستری شود، اما دو ماه و نیم بعد از کما خارج شد و متوجه سوراخ بزرگ روی صورتش شد. او در ابتدا به این دلیل بستری شده بود که زخمی کوچک روی لب بالاییاش ایجاد شده بود و به تدریج در حال رشد بود. البته پزشکان تشخیص دادند که آن زخم سرطانی بوده است.
رئیس بیمارستان میگوید که عمل جراحی انجام شده، در عین پیچیدگی، بر روی صورت باعث نجات جان آقای کروک شده است. آقای کروک میگوید به دلیل ظاهرش در خیابان مورد تمسخر قرار میگیرد.
تصاویر این گزارش ممکن است برای شما آزاردهنده باشد
Edward Crook had an operation in 2008 to remove a cancerous sore on his lip, with surgeons planning to cut away a small piece of his shoulder as a replacement.
ترجمه: وبسایت فرداید
لیلا اوتادی، بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه هفت درخصوص حضور در عرصه بازیگری گفت: من سینما را بدون هیچ پشتوانه خانوادگی شروع کردم. روابط و موروثی بودن در سینما نیز مانند همه مشاغل در ایران است و بیشتر به فرزندان خود نقش می دهند! اما من نه پدر تهیه کننده و نه مادر کارگردان دارم و تا اینجا با تلاش خود پیش آمدم.
در ایران برخلاف دنیا عموما برای بازیگران جوان خانم نقش های خوب نوشته نمی شود. برای خانم های مسن نقش های بهتری وجود دارد. من همیشه می گویم اتفاقا پیری در سینمای ایران خوب است و امیدوارم زودتر به سنی برسیم که نقش های خوب برای ما نوشته شود.
من شخصا به مافیای بازیگری در سینمای ایران به این صورت که کسی را در لیست سیاه قرار دهند یا بلاک می کنند اعتقاد ندارم. بلکه بیشتر راس هرم هایی وجود دارند که سعی می کنند عوامل را آنگونه که می خواهند بچینند. این اصولا درباره تهیه کنندگان نیست و دو سه نفر بازیگر مرد و اخیرا یک خانم کوچولو مافیای سینمای ایران شده اند!
برای من بسیار عجیب است که چطور یک خانم جوان در سن و سال من می تواند این چنین کست بچیند و عوامل جلو و پشت دوربین را تعیین کند!
من تاکنون در هیچ یک از مراسمات جشنواره فیلم فجر در این ۱۵ سال شرکت نکرده ام، چون فکر می کنم در آنجا نیز مافیا وجود دارد. هرچند ممکن است این اظهارنظر من سبب شود برای همیشه به من جایزه ندهند اما برایم مهم نیست.
خبرنگاران سینمایی باسواد تعداد معدودی هستند و همیشه سعی کرده ام از این فضاها دوری کنم.
من با مسئله که تنها ۵ نفر هستند که از یک فیلم به فیلم بعدی می روند مخالفم و هیچ گاه درون یک مافیا نرفته ام. معتقدم این شیوه انتخاب کست سبب می شود مردم کم کم خسته شوند و شکستن نقش ها برای هم بازیگران و هم مردم جذاب خواهد بود.
من به شخصه سعی کرده ام بدون این روابط در سینما کار کنم. یا خدا می خواهد یا نمی خواهد. فکر می کنم نهایتا از انتخاب ها، تقدیرها و زندگی اش آنچه که خدا خواسته راضی باشد
همچنین لیلا اوتادی، بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه هفت گفت: به فیلم «شیر تو شیر» ابراهیم فروزش اجازه اکران ندادند. ایشان کارگردان بسیار بزرگی هستند و استاد بسیاری از اساتید امروز سینمای ایران هستند. فیلم قبلی ایشان نیز امکان اکران نگرفت. شاید تهیه کننده این فیلم ها در مافیای سینمای ایران نبودند.
اینکه ما هر سال سیمرغ بازیگری را به بازیگری می دهیم که تنها می تواند گریه کند، دیگر چه چیز دارد؟ حقیقتا هیچ چیز! در حوزه کمدی، خنداندن و… توانمندی خاصی ندارند و تنها می توانند گریه کنند!
من حقیقتا عاشق کار خانم معتمدآریا هستم. خانم سوسن تسلیمی را نیز دوست دارم. البته آن خانم کوچولوی مافیا بازیگر خوبی است.اخیرا یک “خانم کوچولو” مافیای سینمای ایران شده است! بسیار عجیب است که چطور یک خانم جوان می تواند این چنین عوامل جلو و پشت دوربین را تعیین کند!
آنطور که مطلع شده ام نقشم در فیلم «آزاد به قید شرط» کم شده است اما چون من در جشنواره نمی روم فیلم را هنوز خودم ندیده ام.
کمپانی دانشبنیان اروپایی «بیو دامز» توانسته یک سازه گنبدی شکل شیشهای مقاوم بسازد که با شبکه فلزی مورد محافظت قرار گرفته است و میتواند به خوبی در برابر سهمگینترین طوفانها نظیر تورنادو و زلزلههای سنگین مقاومت کند و به عنوان یک پناهگاه امن مورد استفاده قرار بگیرد.
طبق اعلام شرکت «بیو دامز» این گنبدها در برابر طوفانهایی با سرعت 320 کیلومتر بر ساعت و زلزلههای 8.5 ریشتری مقاومت میکنند و توانایی تحمل وزن 20 تن را دارند.
این گنبدها قابلیت پیادهسازی در تمام مکانها را با ابعاد مختلف دارند و مقاومت آنها بارها در شرایط مختلف سنجیده شده است.مسئولان شرکت «بیو دامز» اعلام کردهاند خریداران میتوانند هر طرحی را برای داخل این گنبدها سفارش دهند و حتی این امکان وجود دارد که با اتصال چند گنبد به صورت تونل، فضای بیشتری را در اختیار داشته باشند.
ویژگی منحصر بفرد دیگری که در این سازه به کار رفته است کم مصرف بودن آن و قابلیت سرمایش و گرمایش آن است که نسبت به یک ساختمان معمولی 30 درصد کمتر انرژی مصرف میکند و برای تامین انرژی سازه از صفحات خورشیدی بهره گرفته شده است.
تنها مشکلی که میتوان برای این سازهها در نظر گرفت غیر قابل جابجایی بودن آنهاست چرا که پی آنها باید کاملا مستحکم و ثابت باشند.
5454
یکی از ویژگیهایی که دوستداران فناوری علاقه زیادی به بهبود آن دارند، شارژدهی بیشتر باتری در تلفنهای همراه است. در چند سال گذشته تولیدکنندگان تلفنهمراه پیشرفتهای زیادی را در بخش دوربین و نمایشگر اسمارتفونها داشتهاند اما رقابت برای کاهش ضخامت اسمارتفونها موجب شده عمر باتریها چندان لذتبخش نباشد. در حال حاضر یک اسمارتفون دارای صفحهنمایش حدودا ۵ اینچی مثل گلکسی S7 از یک باتری ۳۰۰۰ میلیآمپری بهره میگیرد، اگرچه سازندگان حداکثر سعی خود را برای بهینهتر شدن استفاده انجام میدهند اما بازهم نتایج رضایت بخش نیست.
برخی از تولیدکنندگان نیز هستند که تصور میکنند برخی کاربران علاقهمند به حمل یک وسیله آجر مانند در جیب خود هستند به این شرط که باتری آنها بیش از ۵ ساعت شارژ داشته باشد، در ادامه قرار است با یکی از این محصولات آشنا شویم.
YAAO 6000 اسمارتفونی است که به احتمال قوی تنها در چین به فروش خواهد رسید، خب تا به اینجا همه چیز عادی به نظر میرسد اما اگر نگاهی به باتری این دستگاه داشته باشیم با رقم ۱۰۹۰۰ میلی آمپر روبهرو میشویم، این مقدار تقریبا برابر با یک پاوربانک بزرگ است اما حداقل در تصاویر تبلیغاتی اثر استفاده از این باتری غول پیکر چندان مشخص نیست.
از لحاظ سختافزاری YAAO 6000 عملکرد خوبی ندارد، از جمله مشخصات این اسمارتفون میتوان به پردازنده مدیاتک ۶۷۳۵ با چهار هسته ۱.۳ گیگاهرتزی، یک گیگابایت رم، ۱۶ گیگابایت حافظه داخلی و یک نمایشگر ۵.۵ اینچی اچدی از نوع TFT اشاره کرد. در بخش دوربین نیز از دو سنسور ۱۳ و ۵ مگاپیکسلی به عنوان دوربین اصلی و سلفی استفاده شده است. نکتهای که در این اسمارتفون وجود دارد این است که باتری غول پیکر به کار رفته در این اسمارتفون میتواند به راحتی تعویض شود، بنابراین اگر کاربری حتی با وجود یک باتری ۱۰۹۰۰ میلیآمپری نیاز به شارژدهی بیشتری داشت میتواند یک باتری غول پیکر دیگر را هم با خود حمل کند. YAAO 6000 قرار است با قیمت ۲۲۰ دلار عرضه شود.