جام جم سرا: دکتر جاوید ثمودی با اشاره به اینکه یکی از عواملی که اعتماد به نفس را از فرزندان میگیرد، تحقیر شدن توسط والدین است گفت: متاسفانه برخی از والدین با برجسته کردن نقاط ضعف فرزندان، آنها را حتی در جمع نیز تحقیر میکنند.
این روانشناس افزود: بعضی از والدین با مقایسه کردن فرزندان با دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود تلاش میکنند ضعفهای فرزندان خود را برایشان یادآوری کنند تا جایی که گاهی این نوع قیاس به شکلی فراتر از یک گوشزد و یادآوری تا مرز تحقیر و نادیده گرفتن شخصیت فرزندان پیش میرود.
وی همراهی و صمیمت با فرزندان را عاملی مهم در افزایش اعتماد به نفس دانست و خاطرنشان کرد: به جای تحقیر فرزندان و سرکوب شخصیت شان می توان با صمیمیت خود را در کنار آنها قرار داد و عیوب و کاستیهای آنها را با ملاطفت رفع کرد.
به گزارش جام جم سرا، ثمودی خاطرنشان کرد: فراموش نکنیم اعتماد به نفس فرزندان آنها را در مسیر موفقیت بیشتری قرار میدهد پس نباید با تحقیر کردن شخصیت فرزند، اعتماد به نفسی که می تواند زمینه ساز پیشرفت آنها باشد را از بین ببریم و آنها را از مسیر موفقیت دور کنیم.
وی درباره اهمیت اعتماد در رسیدن به موفقیت اظهار کرد: وجود اعتماد به نفس در فرزندان موجب میشود آنها در برابر مشکلات با صبر و شکیبایی و درایت بیشتری مواجه شوند البته اعتماد به نفس کاذب نیز مخرب است اما وجود اعتماد به نفس متعادل میتواند فرزندان را در برابر مشکلات و خطرات ایمن سازد.
این روانشناس یادآور شد: یکی از عواملی که موجب میشود فرزندان در برابر ناهنجاریها جامعه قدرت نه گفتن را از دست بدهند فقدان اعتماد به نفس در وجود آنها است از این رو تلاش کنیم با هویت دادن و تکریم شخصیت فرزندانمان اعتماد به نفس آنها را بالا ببریم تا قاطعانه توان نه گفتن داشته باشند.
وی با بیان اینکه هیچ کس دوست ندارد او را با دیگران مقایسه کنند متذکر شد: فرزندانی که خود توسط والدین تحقیر میشوند توان تصمیمگیری در بسیاری از شرایط را از دست میدهند و با بحران زیادی روبرو میشوند. تصمیم بگیریم از امروز نگاه خود را به فرزندانمان در هر سنی که هستند تغییر دهیم و با ایجاد عزت نفس به آنها برای ساختن آینده کمک کنیم.
وی افزود: با ریشهیابیهای انجام شده بسیاری از مجرمان در گذشته به نوعی توسط خانواده و یا اطرافیان تحقیر میشدند تا جایی که برای اثبات توانمندیهای خود گاهی بیراهه و مسیر انحرافی را انتخاب میکنند زیرا اعتماد به نفس واقعی خود را به خوبی نمیشناسند. (ایسنا)
اگر سوالی پرسیدند و مثلا معدل ثلث آخرمان را پرسیدند، باز با نگاه تائید مادر اجازه پاسخ داشتیم. بچه خوب، ساکت بود و سر به زیر و بیسر و صدا. مبصرها به هر دانشآموزی که بیشتر میتوانست دست به سینه بنشیند و سرش را پایین بگیرد، علامت مثبت میدادند و اسمش میرفت در فهرست خوبها. دوره پدرسالاری بود، موسم به دل عزیز بودن و به دیده خوار و خفیف ماندن. اساس تربیت بر مدار کوفتن بود. به کودک پر و بالی نمیدادند، حالش را میگرفتند تا پررو نشود؛ در مدرسه، در خانه و در اجتماع. در جشنها و عزاها غذای کودکان نصف دیگران بود؛ یک سیخ کوبیده فقط، بدون گوجه. بچهها باید در تهصف زنجیرزنی عزاداری میایستادند با یک زنجیر لاغر و تنک. لباس و کفش جزو میراث بود، از برادر و خواهر بزرگتر به کوچکترها ارث میرسید. مخلص کلام این که اگر اغراق نباشد، کودک یک شهروند درجه 2 در جامعه پدرسالار آن روزها بود. آن روزها که میگویم همین دهه 60 خودمان است، فکرتان به قاجاریه و افشاریه راه گم نکند مبادا. و چون بزرگ شدیم، همچنان همان کودک خجالتی و سرکوب شده بودیم؛ پای تخته دست و پایمان میلرزید، در جمع گلویمان خشک میشد و زبان چون سمباده به کام میچسبید، پشت تریبون صدایمان میلرزید و در زندگی درمانده بودیم و گدای حق مسلم خود.
این روزها اما ورق برگشته و دوره و زمانه عوض شده است. یک کودک چهارساله تمام خانواده را روی انگشتش میچرخاند. سازها کوک میکند هر روز برای خودش. بلبل زبان است. شیرینکاری میکند، ترش و شیرین میشود. حرفش خریدار و دررو دارد. از سبیل مهمان بالا میرود، میزبان را سرکوفت میزند بابت نداشتن میوه نوبرانه. کودک امروز راحت برای دیگران شعر میخواند، دکلمه میکند و قصه میبافد. او دیگر مانند اسلاف خود نمیپندارد که حرفزدن و ابراز وجود در جلوی بزرگتر بیاحترامی و دراز کردن پا فراتر از گلیم خویش است.
تاثیر اجتماع بر اعتماد به نفس فردی
برآیند میزان اعتماد به نفسی که تکتک افراد یک جامعه از آن برخوردارند، یک خودباوری و اعتماد به نفس عمومی و همگانی را شکل میدهد. این رابطه، معکوس نیز میتواند باشد؛ به آن معنا که اعتماد به نفس موجود و قابل مشاهده در سطح اجتماع روی اشخاص تاثیر مستقیم میگذارد و به نوعی در رفتار و گفتارشان انعکاس مییابد.
به اعتقاد یک جامعهشناس، حتی اعتماد به نفس فردی هم در اصل اجتماعی است و افراد از وقایع و رخدادهای صورت گرفته در اطراف خود مثل رقابتها، مسابقات، افتخارات و چشماندازی که نسبت به آینده وجود دارد، تاثیر گرفته و درجه خودباوری و اتکا به نفسشان بالا و پایین میشود.
صلاحالدین قادری، افتخارات و دستاوردهای بزرگ در طول تاریخ را از جمله عوامل موثر در ساختن اعتماد به نفس یک ملت بیان میکند و میگوید: هر ایرانی در هر کجای دنیا که زندگی کند به تاریخ کهن کشورش و وجود بنایی مثل تخت جمشید افتخار میکند و به خود میبالد.
به گفته وی شکست، سرخوردگی و احساس ناامنی نیز باعث زائلشدن حس اعتماد به نفس در افراد و در سطح جامعه میشود.
مهاجرت مغزها
قادری حتی بخشی از جریان مهاجرت مغزها از کشور را ناشی از پایین آمدن اعتماد به نفس عمومی میداند و میگوید: معمولا آن دسته از نخبگانی که از کشور مهاجرت میکنند، نبود چشماندازی روشن برای آینده را دلیل خروجشان میدانند؛ یعنی اعتمادسازی لازم برای این افراد صورت نگرفته است. اگر شرایطی فراهم شود که بتوانند بیشتر به جامعه خود اعتماد کنند و به عبارتی اعتماد به نفسشان احیا و تقویت شود، شانس ماندگاریشان در کشور هم بالا میرود.
این استاد دانشگاه، سطح اعتماد به نفس کنونی در جامعه را مثبت و امیدوارکننده ارزیابی میکند و میگوید: عموم جامعه یعنی کسانی که زندگی روزمره خود را دارند و خیلی در فضاهای روشنفکری نیستند و با درگیریهای ذهنی کمتری دست و پنجه نرم میکنند، از اعتماد به نفس متوسط رو به بالایی برخوردار هستند.
وی تاکید میکند: در جامعه امروزی ما بندرت افرادی یافت میشوند که خودشان را پایینتر از دیگران بدانند و احساس کنند که از عهده کاری برنمیآیند.
همه باید حرفشان را بزنند
قادری با انتقاد از این که در جامعه انگ و برچسب زدن به افراد زیاد شده است، یادآور میشود: اگر انسانها اجازه حرف زدن و ابراز وجود نداشته باشند، اعتماد به نفس خود را به مرور از دست خواهند داد و به یک یاس و ناامیدی میرسند.
این جامعهشناس توصیه میکند به همه کسانی که حرفی برای گفتن دارند براساس منطق جذب حداکثری و منطبق بر اصول و آرمانهای نظام اجازه صحبت و ابراز عقیده داده شود، چراکه ایجاد یک فضای آرام و کنترل شده گفتوگو حتی باعث دور شدن افراد از تندرویها و بیاعتمادیها میشود.
وی سوق جامعه به سوی خودمحوریها را از دیگر دلایل پایین آمدن اعتماد به نفس عمومی ذکر و بیان میکند: خودمحوریها گاهی چنان پررنگ و خطرناک میشود که فرد حاضر نیست هیچ حرف و یا حتی توصیه خلاف باب میل خود را بپذیرد، با این که میداند به آن نیاز دارد.
اعتماد به نفس، پررویی نیست
امروزه در میان گروهی از مردم، اعتماد به نفس با معضلی که در ادبیات عامیانه پررویی نامیده میشود در یک ردیف قرار میگیرد و حتی گاهی به اشتباه همان وقاحت پنداشته شده و به بیراهه میرود. به طور مثال برخی تصور میکنند نشانه برخورداری از اعتماد به نفس بالا، لزوما جوک تعریف کردن در میان یک جمع دوستانه یا آواز خواندن در یک میهمانی فامیلی و خانوادگی است. حاضرجواب بودن هم نشات گرفته از یک خودباوری تلقی میشود.
قادری این تصورات و گمانهای نادرست را ناشی از فقدان و خلأ یک فضای هنجاری مبتنی بر اصول و مفاهیم در حوزههای عمومی جامعه ذکر میکند و اظهار میدارد: اعتماد به نفس، عمل کردن در راستای تواناییها و توانمندیهای مثبت پذیرفته شده در اجتماع و در سطح عموم است، اما متاسفانه در ادبیات عامه ناهنجاریهایی مثل پردهدری، پررویی و وقاحت اعتماد به نفس تلقی میشود.
این عضو هیات مدیره انجمن جامعهشناسی ایران اضافه میکند: در جوامعی که فضای نقادی عمومی وجود ندارد، افراد شارلاتان با اعمال فشار و منتسب کردن خود به حوزههای قدرت، میدان را از انسانهای متخصص و توانمند میگیرند و برای خود یک اعتماد به نفس کاذب به وجود میآورند.
وی خلط مفهومی مسائل را مشکل دیگر جوامع اینچنینی میداند و بیان میکند: متاسفانه انسانها روی مسائلی که تعریف و شاخصه مشخصی درباره آنها وجود ندارد، یکسری تفسیرهای شخصی سوار میکنند و میپندارند باید درباره هر موضوعی بدون آن که از تخصص و آگاهی لازم برخوردار باشند، اظهارنظر کنند و این فرصتی به آدمهای فرصتطلب میدهد که برای تامین منافعشان، افراد کاربلد را کنار بزنند و به حاشیه برانند.
محسن محمدی / جامجم
جام جم سرا: همسرم که رانندگی میکرد، همیشه با چشمان گرد و از حدقه بیرونزده و ضربان قلب بالا، به خیابان خیره میشدم. همیشه هم تا به مانعی یا ماشینی نزدیک میشدیم، سریع به او خاطرنشان میکردم که چه اتفاقی در حال افتادن است؛ انگار که مثلا خود راننده، چشم نداشته یا جانش را دوست ندارد.
این مقدمه را نوشتم که بگویم زنان در حال حاضر، در حال اثبات فرهنگی و اجتماعی خودشان هستند. شاید به ما ایراد بگیرید که مگر زنان اثبات نشدهاند. در اینجا بحثی ظریف پیش میآید؛ از نظر آرمانی، یک بحث داریم و از نظر واقعی، بحثی دیگر. در حوزه نگاه آرمانی و بایدی، همه ما میدانیم که زنان ممنوعیتی برای فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی ندارند؛ مشروط به اینکه حریمها حفظ شود؛ یعنی فعالیتهای مشروط، برای مردان هم تعریف شده است. چنین نیست که مثلا مردان چون میتوانند و باید در خارج از خانه کار کنند، پس لابد حق این را هم دارند که از حریم مشخص خودشان هم خارج شوند. امکان حضور مشروط در صحنههای اجتماعی، برای مرد و زن، تعریف شده است.
از این جهت است که اشاره میکنیم در ساختار اجتماعی و فرهنگی عمومی ایران، زنان در حال اثبات خود هستند؛ چرا که پیش از این، نقشهایی متناسب با داخل خانهها برایشان تعریف شده بود و از این پس، انتظار نقشهایی فراتر از داخل خانهها نیز میرود؛ آن هم به عنوان یک زن مسلمان و نه یک زن با تعریف غربی.
درست است که در تاریخ فرهنگی و اجتماعی ما، زنان فرصت عرض اندام کمتری داشتهاند، درست است که بعضی از مردان باید نگاهشان را عوض کنند، درست است که ... اما این پیشفرضها، چیزی از مسئولیت زنان کم نخواهد کرد؛
مسئولیت حضور اجتماعی در کنار مدیریت خانه و خانواده. تا وقتی که زنان، ترس ناشناختهای از انجام کارهای سخت داشته باشند، پس این فرصت را هم به گروهی از مردان خواهند داد تا به رانندگیشان ایراد بگیرند، بهکار کردنشان ایراد بگیرند و....
جشنواره زنان و تولید ملی، فرصتی است برای همین تمرین اعتمادبهنفس. (متن: دانیال معمار/همشهری|عکس: ابوالفضل سلمانزاده/مهر)
جام جم سرا: البته چنین فردی خیلی هم دوست ندارد درباره تمام اتفاقات زندگی این قدر دقیق و حساس باشد، اما سالهاست همین طور زندگی کرده و حالا فکر میکند نمیتواند روش خود را تغییر دهد.
او و دیگر کسانی که اینقدر حساسیت دارند و زود ناراحت میشوند، معمولا تمام حرفها و رفتارهای دیگران را هم به خود نسبت میدهند و با نگرشی منفی درباره مسائل صحبت میکنند. برای همین، معمولا ترجیح میدهند در جمع حضور پیدا نکنند و تنهایی را بیشتر میپسندند. غافل از اینکه تنها ماندن و گوشهگیری، حساسیتشان را تشدید و احساسات منفیشان را بیشتر میکند. روانشناسان و متخصصان به این افراد توصیه میکنندبا نگاهی مثبت خود را در موقعیتهای جدید قرار دهند و از واقعیت فرار نکنند.
میگویند کسانی که کودکی خیلی مورد توجه پدر و مادرشان بودهاند، در بزرگسالی ممکن است اینقدر حساس و زودرنج شوند. بعضیها هم درست برعکس فکر میکنند و باور دارند کمبود محبت و بیتوجهی پدر و مادر باعث حساسیت و زودرنجی بچهها میشود. علاوه بر اینها، تعداد فرزندان در خانواده، ترتیب و اختلاف سنی آنها، نحوه برخورد و تربیت والدین، محیط اجتماعی که کودک در آن قرار میگیرد و رشد میکند و دهها عامل دیگر میتواند در ایجاد این حساسیت موثر باشد.
دکتر پروین ناظمی در گفتوگو با جامجم، ضمن اشاره به این موارد، توضیح میدهد: حساسیت زیاد و بیش از حد نسبت به موضوعات و مسائل مختلف از ویژگیهایی است که در اختلالهای شخصیت مختلف و طی بیماریهای روحی مشاهده خواهد شد، اما ممکن است با نداشتن این اختلالات و بیماریها هم فردی از حساسیت رنج ببرد و بسیار زود رنج باشد. از طرفی باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که حساسیت بیش از حد بخصوص در افراد وسواسی بیشتر از دیگران به چشم میآید و معمولا در افراد وسواسی شاهد حساسیت بیش از حد، نسبت به مسائل مختلف زندگی هستیم.
دکتر ناظمی، روانشناس به این موضوع اشاره میکند و میافزاید: این افراد معمولا با نگاهی وسواسی به موضوعات مختلف زندگی نگاه کرده و آنها را براساس نظرات خودشان ارزیابی میکنند. بر همین اساس هم میگویند حساسیت بیش از حد یکی از نشانههای وسواس است و وسواس فکری یا رفتاری میتواند به این شکل خود را نشان دهد.
در کنار این افراد، خیلیها هم هستند که مشکلشان به هیچ یک از این موارد ارتباط ندارد، اما حساسند و از این خصوصیت رنج میبرند که به گفته این متخصص، شیوه تربیتی پدر و مادر، ترتیب و تعداد فرزندان، توجه بیش از حد خانواده یا کمتوجهی و نادیده گرفتن کودک در محیط خانه از عواملی است که میتواند چنین احساسی را در وجود افراد ایجاد کند.
اعتماد به نفس پایین و حساسیت بیش از حد
افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه میکنند و در زندگی شرایط مناسبتری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش میرود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی میتواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.
وی یادآور میشود: پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهمترین دلایلی است که میتواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایینتر از دیگران میدانند، نمیتوانند حرفها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان میدهند.
این روانشناس ادامه میدهد: چنین اشخاصی معمولا فکر میکنند دیگران هر حرفی که میزنند و هرطور که رفتار میکنند، فقط میخواهند آنها را متوجه اشتباهشان کنند و برای همین خیلی سریع در هر جمع و گروهی که قرار میگیرند، واکنش نشان میدهند. گاهی ممکن است این واکنشها خیلی شدید باشد و برای همین روابط اجتماعی و کاری آنها را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
حساسها مراقب باشند
دوست ندارد اینطور باشد، اما کاری هم از دستش برنمیآید. حساس است و خیلی زود از حرفهای دیگران ناراحت میشود. تصمیم میگیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعیاش را حذف میکند و در خانه میماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از اینکه این کناره گیری کردن فقط شرایطش را بدتر میکند و موجب تشدید حساسیتهایش میشود. البته خیلی وقتها هم دست به کار میشود و سعی میکند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان میشود و دوباره به همان روال قبل برمیگردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.
دکتر ناظمی هم براین باور است که این نوع رفتار به گذشته افراد ارتباط پیدا میکند و تجربه و اتفاقی در دوره کودکی یا شیوه تربیتی والدین در آن سنین موجب بروز چنین احساساتی شده است، اما این مطالب به این معنی نیست که کاری از دست فرد بر نمیآید و او نمیتواند رفتارش را تغییر دهد.
آنطور که این روانشناس توصیه میکند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفسشان را تقویت کنند و هر کاری از دستشان برمیآید ـ مانند خود گوییهای مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوتشان پیدا کنند.
از جمع فرار نکنید
کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح میدهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کمکم از جمع دور شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله میگیرند، طرز فکر و نگرش منفی که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت میشود و در نتیجه نمیتوانند با شرایط و موقعیتهای جدید هماهنگ شوند.
بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم میگیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلاتشان میشود.
دکتر ناظمی تاکید میکند روابط اجتماعی گستردهتر میتواند به بهبود این شرایط کمک کند و توصیه میشود این افراد بیشتر در جمع حاضر شوند.
این روانشناس ادامه میدهد: اولین و یکی از بهترین کارهایی که میتوان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس میکنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت میشوید یا از حرفها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه میشود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفستان را تقویت کنید و پس از آن مهارتهای ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطهای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه میدهد: افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج میبرند و نمیتوانند حرفها و نظراتشان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات منفیشان بیشتر میشود و همین میتواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرفهای دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرفها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمیکند.
شما هم باید به آنها کمک کنید
کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی میکنند، معمولا نمیدانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کردهاند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کردهاند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟
دکتر ناظمی ضمن بیان این مطلب که تقویت حساسیت با توجه بیش از حد و افراطی و فراهم کردن خواستههای فرد حساس، روش اشتباهی است و نمیتواند در طولانی مدت به او کمک کند، خاطرنشان میکند: لحن و نوع کلام و همینطور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرفها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.
وی میگوید: اگر میخواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفسشان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.
بچهها را درست تربیت کنیم
همانطور که گفته شد شیوه تربیتی پدر و مادر هم در ایجاد این حساسیتها موثر است و میتواند آن را تقویت کرده یا برای حل مشکل کمک کند. دکتر ناظمی هم در این زمینه به والدین توصیه میکند فرزندانشان را طوری تربیت کنند که آمادگی رویارویی با فراز و نشیبهای زندگی را داشته و واقعنگر باشند. به این معنی که بچهها باید در شرایط اجتماعی طبیعی و عادی قرار بگیرند و اینطور نیست که در محیطی بسته آنها را پرورش دهیم و انتظار داشته باشیم در آینده هم زندگی اجتماعی موفقی داشته باشند. البته این روانشناس تاکید میکند کسانی که سن و سالی از آنها گذشته هم نباید ناامید شوند زیرا آنها هم میتوانند با قرار گرفتن در موقعیت مناسب، این خصوصیت اخلاقی را تغییر دهند و وضع بهتری داشته باشند. وی به افراد حساس توصیه میکند ویژگیها و خصوصیات مثبتی را که دارید دائم برای خودتان تکرار کنید و با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف، سعی کنید وضعیت بهتری بسازید. علاوه بر تقویت اعتماد به نفس، شما هم باید سعی کنید دیگران را همان طور که هستند، بپذیرید و نحوه صحیح رفتار کردن با آنها را بیاموزید.
نیلوفر اسعدیبیگی / جام جم
جام جم سرا به نقل از خراسان: انسانهایی با اعتماد به نفس بالا، انتقاد پذیرترند و برای جبران اشتباهاتشان برنامه ریزی و تلاش میکنند. با این حال اگر میخواهید که میزان اعتماد به نفستان را بسنجید، میتوانید به ۳۲ سوال آزمون روان سنجی این هفته پاسخ دهید.
برای اینکه نتیجه این آزمون به واقعیت نزدیکتر باشد، باید در کمال آرامش و با صراحت و صداقت لازم به سوالات این آزمون پاسخ دهید.
ردیف عبارت (به هر پرسش با کلمات این ردیف پاسخ دهید): هرگز/ بندرت/ گاهی/ بیشتر اوقات/ خیلی زیاد
۱ دلتان میخواهد دیگران شما را تشویق کنند؟
۲ فکر میکنید شغل یا رشته تحصیلی شما بیش از حد سخت و توان فرساست؟
۳ آیا درباره آینده احساس نگرانی میکنید؟
۴ فکر میکنید بسیاری از مردم شما را دوست دارند؟
۵ احساس میکنید که انرژی و ابتکار عمل کمتری از دیگران دارید؟
۶ فکر میکنید که تمامی افکار شما درست و منطقی است؟
۷ آیا از اینکه مورد تمسخر دیگران قرار بگیرید، میترسید؟
۸ آیا فکر میکنید دیگران از شما زیباترند؟
۹ آیا از سخنرانی در مقابل دیگران میترسید؟
۱۰ فکر میکنید بیشتر کارهایی که انجام میدهید، به سرانجام نمیرسد؟
۱۱ تا حالا به خودتان گفتهاید کهای کاش میتوانستید با دیگران به گونهای دلپذیرتر صحبت کنید؟
۱۲ آیا تا کنون به این مسئله فکر کردهاید که کاش اعتماد به نفس بیشتری داشتید؟
۱۳ آیا فکر میکنید که بیش از حد متواضع و فروتن هستید؟
۱۴ آیا خود را آدم مغروری میدانید؟
۱۵ تا کنون به این موضوع فکر کردید که چگونه میتوانید اطمینان دیگران را جلب کنید؟
۱۶ فکر میکنید بیشتر اطرافیانتان نظر مساعدی درباره شما ندارند؟
۱۷ آیا فکر میکنید فردی را ندارید تا بتوانید با او درددل کنید؟
۱۸ آیا تصور میکنید که اطرافیانتان بیش از حد از شما انتظار دارند؟
۱۹ فکر میکنید که دوستان و اطرافیانتان توجه کافی به دستاوردهای شما ندارند؟
۲۰ آیا به سادگی شرمنده و خجالت زده میشوید؟
۲۱ آیا احساس میکنید که بیشتر مردم شما را درک نمیکنند؟
۲۲ آیا در پیرامون خود احساس امنیت نمیکنید؟
۲۳ آیا بیشتر اوقات، بیدلیل احساس نگرانی میکنید؟
۲۴ آیا وقتی وارد اتاقی میشوید که جمعی در آن هستند، احساس ناراحتی میکنید؟
۲۵ آیا فکر میکنید که مردم پشت سر شما حرف میزنند؟
۲۶ آیا معمولا احساس آرامش نمیکنید؟
۲۷ فکر میکنید که دیگران هر چیزی را بهتر و آسانتر از شما درک میکنند؟
۲۸ آیا بیشتر فکر میکنید حادثهای ناگوار برای شما در پیش است؟
۲۹ آیا به دلایل چگونگی رفتار دیگران با خودتان فکر میکنید؟
۳۰ آیا با خود میاندیشید که کاش اجتماعیتر و خونگرمتر بودید؟
۳۱ آیا فقط در بحثهایی شرکت میکنید که از صحت گفتههای خود اطمینان داشته باشید؟
۳۲ آیا احساس میکنید فرد مفیدی برای جامعه نیستید؟
نحوه محاسبه امتیاز آزمون
حال که به همه سوالات این آزمون پاسخ دادهاید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. برای محاسبه امتیازتان در سوالاتی که گزینه «خیلی زیاد» را انتخاب کردهاید ۴ امتیاز، «بیشتر اوقات» ۳ امتیاز، «گاهی» ۲ امتیاز و گزینه «بندرت» یک امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. گزینه «هرگز» نیز هیچ امتیازی ندارد. مجموع امتیاز همه سوالات، امتیاز نهایی شما خواهد بود که باید عددی بین ۰ تا ۱۲۸ باشد.
نمره اعتماد به نفستان چند شد؟
حال که به ۳۲ سوال آزمون اعتماد به نفس پاسخ دادهاید، میتوانید میزان باور خود به تواناییهایتان را بسنجید:
امتیاز کمتر از ۲۰:
به شما تبریک میگویم! اعتماد به نفس شما عالی است. شما نه احساس حقارت دارید، نه از آینده هراسی دارید و نه نگران واکنش دیگران هستید.
امتیاز بین ۲۱ تا ۳۶:
میزان اعتماد به نفس شما خوب است. معمولا شما برای شروع انجام کار، وحشت و هراسی به دل راه نمیدهید و از آموختن و اشتباه کردن هراسی ندارید.
امتیاز بین ۳۷ تا ۴۴:
در این شرایط وضعیت اعتماد به نفس شما به طور نسبی خوب است و جای نگرانی نیست، ولی این را بدانید که برای موفق شدن در زندگی باید در جهت ارتقا و تعالی اعتماد به نفس خود بکوشید.
امتیاز بین ۴۵ تا ۷۰:
معمولا به خود و به توان خود شک دارید و تردید زیادی نسبت به تواناییهایتان دارید. بیشتر اوقات نگران آیندهای هستید که هنوز نیامده است و در کنار دیگران احساس حقارت میکنید.
امتیاز بین ۷۱ تا ۱۲۸:
عمدهترین مشکل زندگی شما نداشتن اعتماد به نفس است. به شما توصیه میشود که ادامه این مطلب درباره راهکارهای افزایش اعتماد به نفس را بخوانید تا در کارهایتان بیشتر پیشرفت کنید.
۱+۱۱ راهکار برای افزایش اعتماد به نفس
به گزارش جام جم سرا، اگر طی این آزمون متوجه شدهاید که میزان اعتماد به کم است مییتوانید با راهکارهایی آن را تقویت کنید.
«نمیتوانم» را فراموش کنید: البته تصمیم شما برای انجام هر کاری باید با برنامهریزی مناسب همراه باشد تا به نتیجه مطلوب برسد با این حال و اگر تصمیم به انجام کاری بگیرید ولی به سرانجام آن کار خوش بین نباشید، احتمال موفقیتتان کم میشود.
اعتماد به نفس قابل افزایش است: اعتماد به نفس از نظر روانشناسی یک خصوصیت درونی است که تحت تاثیر وراثت و محیط در هر فردی شکل میگیرد به این معنی که اعتماد به نفس بر اساس ژنتیک و محیط به طور مثال تحت تاثیر رفتار والدین، تشویق و تنبیه و برخورد اطرافیان به مرور زمان در هر فرد ایجاد میشود. میزان اعتماد به نفس در طول زندگی تغییر میکند. احساس خود ارزشمندی و برخورداری از اعتماد به نفس بالا بر تمامی جنبههای زندگی مانند شیوه زندگی، روابط اجتماعی، فرآیندهایشناختی و علایق تاثیر بسزایی دارد. با افزایش اعتماد به نفس، زمینه موفقیت در زندگی فراهم میشود؛ بنابراین افراد باید با راههای پرورش اعتماد به نفس آشنا شوند.
مقابل آینه بایستید و از خود تعریف کنید: این کار در کسب اعتماد به نفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهره خود نگاه و از آن تعریف کنید.
در حال، زندگی کنید: اگر در حال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه کنید، فردای شما هم تضمین خواهد شد چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح امروز شماست. اگر عمر خود را در حسرت دیروز و با نگرانی فردا سپری کنید، لحظهها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز هست.
دست دادن خود را محکمتر کنید: به اصطلاح شل و وارفته دست ندهید. محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه.
به موفقیتهای خود نگاهی بیندازید: از موفقیتهایی که تاکنون داشتهاید، برای خود فهرستی تهیه کنید و همراه خود داشته باشید و هرگاه احساس نداشتن اعتماد به نفس کردید، نگاهی به آن بیندازید.
همیشه با خود مبلغی پول داشته باشید: وجود مقداری پول در جیب و کیف شما، اعتماد به نفستان را زیاد میکند.
«نه» گفتن را یاد بگیرید: بسیاری از افراد، توانایی «نه» گفتن را ندارند و این، برایشان مشکلاتی ایجاد کرده است. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما میشود که میل ندارید آن را بپذیرید با قاطعیت اما با احترام بگویید نه.
فکر کنید که اعتماد به نفس بینظیری دارید: هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتماد به نفس ندارید. همیشه سعی کنید نسبت به خود فکرهای مثبت و والایی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتماد به نفس ندارید، چه طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند که شما اعتماد به نفس دارید. اگر فکر کنید که کاری را نمیتوانید انجام دهید به طور حتم نمیتوانید.
سرعت راه رفتن خود را بیشتر کنید: کسی که اعتماد به نفس دارد، گامهایش را محکم بر میدارد و هدفمند راه میرود. قوی، قدرتمند و پر انرژی باشید.
مهارتهای ارتباطی خود را گسترش دهید: در واقع خود باوری و اعتماد به نفس، ریشه در ارتباط با دیگران دارد. داشتن ارتباط اجتماعی، به افراد کمک میکند تا واقعیتهایی را درباره خود بدانند.
در اجتماع بودن را تمرین کنید: به فعالیتهایی بپردازید که همواره در ارتباط با دیگران باشید مانند: ثبت نام در باشگاه و کلاسهای ورزشی، انجمنهای دانشجویی و شرکت در جلسات مذهبی. در این محیطها همواره باید اجتماعی باشید و با مردم معاشرت کنید. پس از مدتی خواهید دید ارتباط با دیگران برایتان عادی و راحت میشود.
از طرد شدن نهراسید: یکی از عاملهای اصلی در اعتماد به نفس پایین، ترس از پذیرفته نشدن است. آنچه را که فکر میکنید درست است، انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تایید دیگران باشیم.
نگرش مثبت داشته باشید: اعتماد به نفس پایین و تردید هنگامی رخ میدهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر میکنید. در عوض افکارتان را سراسر روی موضوعی که درباره آن در حال گفتوگو هستید، متمرکز کنید. در این وضعیت هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.
در اهمیت تصمیم برای ازدواج همین را بدانید که خوشبختی شما در زندگی مشترک به میزان حساسیت به خرج دادنهای منطقی شما و انتخاب معیارهای صحیح برای انتخاب همسر قبل از ازدواج است.
هرچند داشتن علاقه به تنهایی ضامن خوشبختی نیست اما برای داشتن زندگی مشترک باید معیارهای زیادی مانند هم کفو بودن در زمینههای اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی و... بین دختر و پسر و خانوادههایشان وجود داشته باشد چراکه در غیر این صورت، عشق در سایه اختلافات اساسی هر روز کمرنگتر خواهد شد و زندگی مشترک به سرانجامی غیر از شکست نخواهد رسید، اما علاقه بین زن و شوهر هم یکی از عوامل مهم برای تحمل سختیها و درک احساس خوشبختی در زندگی مشترک است.
اولین شرط برای اینکه متوجه شوید آیا اصلا شخصیت شما به گونهای هست که عاشق شوید، بررسی میزان اعتمادتان به دیگران است چراکه برای داشتن زندگی عاشقانه باید اعتماد دوطرفه در آن شکل بگیرد. اگر میخواهید بدانید که آیا میتوانید عشق حقیقی را در زندگیتان تجربه کنید، باید به ۱۰ سوال آزمون روانسنجی ادامه پاسخ دهید.
در خور ذکر است که شما باید برای انتخاب گزینه «صحیح» یا «غلط» برای هر عبارت، اولین گزینهای را انتخاب کنید که به نظرتان با روحیات شما سازگارتر است. بدین گونه نتیجه آزمون به واقعیت نزدیکتر خواهند بود.
ردیف عبارت: صحیح / غلط
۱ معمولابه دیگران پول قرض نمیدهم؛ زیرا از دشواریهای زمان پس گرفتن پولم بیزارم.
۲ بیشتر افرادی که از دیگران انتقاد میکنند، میخواهند عیوب خودشان را پنهان کنند. آنها در واقع اصلا نمیدانند چه میگویند.
۳ بیشتر مردم نظر و دیدگاه واقعیشان را زمانی که برایشان سود داشته باشد، پنهان میکنند و واقعیت وجودیشان را نشان نمیدهند.
۴ بیشتر مردم زمانی که وسیلهای از فردی قرض بگیرند و به آن صدمهای کوچک و غیرقابل تحمل بزنند، مشکل ایجاد شده را پنهان میکنند و به قرض دهنده چیزی نمیگویند تا مشکلی برایشان ایجاد نشود.
۵ بیشتر مردم بیش از حد به دیگران وابسته هستند و تنها راه پیشرفتشان را از طریق کمکهای دیگران میدانند.
۶ خیلی راحت میتوانم، دیگران را رها کنم.
۷ اگر رئیس شرکتی که در آن فعالیت میکنم، بگوید که چون سود کمی داشته است نمیتواند به کارمندان پاداش بدهد، در صداقت رئیس شرکت شک میکنم.
۸ بیشتر افرادی که در مسئولیتهای مهم مشغول به کار هستند از مراجعه کنندگان رشوه دریافت میکنند.
۹ دلیل موفقیت افراد موفق این است که افراد مهمی را میشناسند نه اینکه کارهای مهمی را به خوبی میتوانند انجام دهند.
۱۰ مردم امروز نسبت به افراد نسل قبل کمتر به مسائل اخلاقی اهمیت میدهند و بیشتر به دنبال منافع شخصیشان هستند.
حال که به همه سوالات این آزمون پاسخ دادهاید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. برای محاسبه امتیازتان برای هر سوال که گزینه «غلط» را انتخاب کردهاید، یک امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. مجموع امتیاز همه سوالات، امتیاز نهایی شما خواهد بود که باید عددی بین صفر تا ۱۰ باشد.
تحلیل آزمون
به گزارش موفقیت، اگر نمره آزمون شما:
* کمتر از ۴ باشد:
بیش از اندازه به همه چیز و همه کس مشکوکید. اعتماد کردن به دیگران برای شما دشوار است و به همین دلیل برای هر مسئلهای به خصوص در امور مهمی مانند انتخاب همسر، انتخاب شریک اقتصادی و... زمان بسیار زیادی میگذارید و شاید در نهایت هم نتوانید انتخاب درستی داشته باشید. این ویژگی ممکن است در آینده برای شما مشکلاتی ایجاد کند و شما نتوانید به اندازه کافی با دیگران ارتباط اجتماعی برقرار کنید. در این وضعیت شما باید مهارت اعتماد منطقی به دیگران را در خودتان بالا ببرید که در ادامه نکاتی در این باره مطرح خواهد شد.
* بین ۵ تا ۷ باشد:
میزان اعتماد شما به دیگران در حد میانه است. در واقع شما میدانید که در چه کارهایی میتوانید به دیگران اعتماد کنید و در چه کارهایی خیر. با این حال، به نظر میرسد شما از ارتباطهای جدید با مردم استقبال میکنید و برای اینکه بتوانید به کسی اعتماد کنید صبر میکنید تا او را بهتر بشناسید. در چنین وضعیتی، شما اولین شرط برای عاشق شدن را دارید و میتوانید به خودتان امیدوار باشید.
* بین ۸ تا ۱۰ باشد:
باید گفت شما خیلی سریع به دیگران اعتماد میکنید و به همین دلیل، بسیار برایتان اتفاق افتاده است که در کارهای کوچک و بزرگ به فردی اعتماد کردهاید، اما بعد از آن از اعتماد خود پشیمان شدهاید. باید قبل از اعتماد به دیگران شناخت کافی از روحیات فرد مورد نظر داشته باشید و صحت و سقم آنچه ادعا میکند را دریابید. داشتن چنین روحیهای به مرور زمان، حس اعتماد به دیگران را از شما میگیرد و مشکلات زیادی برایتان ایجاد میکند.
بیاعتمادی و عشقی که از زندگی مشترک رنگ میبازد
دختر و پسرهایی که در آستانه ازدواجند، آرزو دارند با انتخاب منطقی و اصولی همسر برای خودشان زندگی عاشقانهای را پایه ریزی کنند. رسیدن به این آرزو جز با دقت در انتخاب معیارها، بررسی آنها و برخورداری از مهارتهای شروع زندگی مشترک امکان پذیر نیست. همان طور که میدانید اولین قدم برای درک احساس عشق، داشتن اعتماد واقعی است و افرادی که مدام با شکهای بیدلیل درگیر هستند، نمیتوانند عاشق همسرشان شوند.
شناخت صحیح همسر قبل از ازدواج
توصیه اول ما به شما این است که قبل از ازدواج، طرف مقابلتان را به خوبی ارزیابی کنید و با دقت بالا، تمام جنبههای مهم شخصیتی وی را بررسی کنید تا قبل از رفتن زیر یک سقف، اعتماد کامل به همسرتان داشته باشید چراکه در غیر این صورت اولین شرط برای عاشق شدن؛ یعنی اعتماد کامل به همسرتان را ندارید. با این حال در ادامه این مطلب راهکارهایی برای مقابله با شکهای بیدلیل به همسر مطرح میشود تا علاوه بر بالا بردن مهارت اعتماد به او، نتیجهاش داشتن زندگی مشترک عاشقانهتر برای شما باشد.
بیاعتمادی عشق را میکشد
زندگی ایده آل مینویسد: وقتی زن و شوهری همدیگر را دوست دارند، به هم عشق میورزند و به هم اعتماد دارند، اما از لحظهای که شک و نداشتن اعتماد در رابطه زن و شوهری به وجود میآید، ذره ذره عشق بین آنها رو به زوال میرود و از بین میرود و ۲ طرف از هم دور میشوند.
آسیب بزرگ بیاعتمادی به همسر
اگر از ابتدای زندگی مشترک، شروع به کنترل همسرتان کنید از ترس اینکه مبادا او روزی نسبت به شما غیر متعهد شود، در واقع ناخودآگاه او را به سمت غیرمتعهد شدن سوق میدهید؛ یعنی آن قدر کنترلهای شما، همسرتان را از شما دور میکند که ممکن است به سمت غیرمتعهد شدن هم برود.
اگر همیشه ترس از دست دادن همسرتان را دارید باید از همان ابتدا و در مراسمهای خواستگاری آن قدر او را خوب بشناسید تا با توجه به شخصیت او این ترستان برطرف شود از سوی دیگر، پس از زندگی مشترک آن قدر در رابطه و زندگی مشترک خود، عشق و محبت بگذارید که همسرتان در این باره کمبودی احساس نکند.
حذف احساس بیاعتمادی
این روزها وقتی با بعضی آدمها حرف میزنیم، متوجه میشویم که ترس و نگرانی پشت حرفها و رفتارهایشان وجود دارد. در حقیقت آنها از یک چیزی نگران هستند. وقتی این نگرانیها وارد زندگی مشترک شود فرد برای اینکه از آنها خلاص شود، شروع میکند به کنترل طرف مقابل. با این رفتارها فرد میخواهد صورت مسئله را در بیرون پاک کند و به سراغ حل مسئله در درون خودش نمیرود. در واقع افرادی که سوءظنهای زیادی دارند و کنترلگر هستند، در بیرون نباید به دنبال چاره باشند بلکه باید درون خودشان را درست کنند.
روش برخورد با شک
گاهی پیش میآید که به همسرتان شک میکنید و دلایلی دارید که شکتان درست است. در این حالت باید با توجه به موضوع و شخصیت وی، راه حل مناسبی را پیدا کنید. سپس در صورت مطمئن شدن از ماجرا، موضوع را با همسرتان مطرح کنید و از او توضیح بخواهید و ۲ نفری مشکل را حل کنید و اگر نشد با بزرگتر یا مشاوری موضوع را مطرح کنید، اما اگر مطمئن شدید که شک شما اشتباه است باید روی خودتان کار کنید تا کاملا موضوع را فراموش کنید. (خراسان)
باور غلط
بیشتر ما انسانها معمولا میان طیفی از داشتن و نداشتن اعتماد به نفس قرار داریم و نمیتوان به طور مطلق گفت که عاری از اعتماد به نفس هستیم. در حقیقت اگر مدام این جمله را در ذهن تکرار کنیم، این حس را در وجودمان نهادینه میکنیم که نمیتوانیم برای بهبود وضع خود اقدام مثبتی انجام دهیم و بیش از پیش اعتماد به نفس خود را از دست داده و خود را در معرض شکستهای متفاوت قرار میدهیم.
غلبه بر اعتماد به نفس پایین
برای اینکه بتوانیم مشکل پایین بودن اعتماد به نفس را از بین ببریم باید جنبههای مختلف زندگیمان را بررسی کرده تا متوجه شویم در کدام یک از آنها اعتماد به نفس خوبی نداریم. با یافتن مشکل اساسی در زندگیمان که موجب اعتماد به نفس پایین در ما میشود، تقریبا نصف راه را میرویم. پس از آن میتوانیم با کمک مشاوران زبده مشکل مورد نظر را نشانه رفته و از میان برداریم.
توجه به الگوهای فکری
وقتی یک الگوی فکری منفی مدت زیادی در ذهنما جا خوش کرده باشد، چنان خود را عضوی از وجودمان میکند که ناخودآگاه اوضاع را بدتر میکند. باید این الگوی فکری مخرب را شناسایی کرد و جلوی فعالیتش را گرفت.
دو روش خوب برای رهایی از افکار منفی را میتوان به کار برد:
1ـ شخصی نکردن موضوعات: برای اینکه بتوانیم منفی فکر نکنیم، باید یاد بگیریم که هر موضوعی را شخصی نکنیم. مثلا اگر دوستی به تلفن مان پاسخ نداد، فورا به این نتیجه نرسیم که او به ما اهمیتی نمیدهد، بلکه ممکن است سرش شلوغ بوده و فرصت نداشته است. با این روش اعمال و رفتار دیگران روی ما تاثیر منفی نمیگذارد و اعتماد به نفسمان را کمرنگ نمیکند.
2ـ ترس از پذیرفته نشدن: برای اینکه دچار ترس و وحشت از پذیرفته نشدن در جمعی نشویم، بهتر است برای شرایط متفاوت چندین گزینه خوب داشته باشیم تا اگر در موقعیتی ما را به حساب نیاوردند با خود بگوییم موقعیتهای دیگری داریم که میتوانیم از آنها بهره ببریم. مثلا دایره دوستان مان در آن حد باشد که اگر دوستی دیگر معاشرت ما را نخواست، بسیار تنها نشویم.
psychologytoday/ مترجم : نادیا زکالوند
مهین عیوضزاده، با بیان اینکه بالا بردن اعتماد به نفس پیش زمینه میخواهد، اظهار کرد: برای بالا بردن اعتماد به نفس، ساختن چیزی به نام عزت نفس و احساس خود ارزشمندی لازم است.
او اضافه کرد: برای ایجاد احساس خود ارزشمندی هیچ وسیلهای لازم نیست، به طور مثال افراد هر چقدر هم تحصیل کرده، خانواده دار و وضعیت مالی مناسبی داشته باشند، برای ساختن عزت نفس نیازی به این وصلهها ندارد. احساس خود ارزشمندی پایه شخصیت خود است و از یک احساس ارزش به خود واقعی خود، بدون هیچ چیز اضافهای، ساخته میشود.
عیوضزاده ادامه داد: احساس خود ارزشمندی یک پایه داخلی و یک پایه خارجی دارد به طور مثال در زمان کودکی، اگر والدین این احساس را به کودک بدهند که شخص مهم و دوست داشتنیای برایشان است، کودک این احساس خود ارزشمندی را در درون خود نهادینه میکند، بنابراین نسبت به خود احساس دوست داشته شدن و ارزشمند بودن را پیدا میکند. از طرفی دیگر فرد این واقعیت را میپذیرد که نعمت حیات را از خدا گرفته و به این دنیا پا گذاشته است، احتمالا شایستگیها و لیاقتهایی را داشته که به این دنیا آمده است بنابراین برای اثبات ارزشمندی خود نیازی به مدرک ندارد.
وی تصریح کرد: با این حال، آدمی برای ارتقا و پیشرفت خود در زندگی و داشتن اعتماد به نفس لازم است دائما بیاموزد، کسب کند، رشد کند و غنی سازی شود. (باشگاه خبرنگاران)
93
واقعا چه چیزی باعث میشود کسی که در موارد مهم زندگیاش بسیار موفق عمل کرده تا این حد به تواناییهایش شک داشته باشد؟ مسلما با خود تصور میکنید او اعتماد به نفس ندارد، اما شاید به نظر عجیب بیاید چراکه این افراد معمولا خودشیفته نیز هستند. اگر با آنها صحبت کنید باوجود احساس ناامنیای که دارند درباره موفقیتهایشان زیادهگویی میکنند و حتی ممکن است تمام اعتبار موفقیت کارهای گروهیای که انجام دادهاند، به خود نسبت دهند و خود را بسیار برتر از دیگران بدانند، اما مشکل کجاست؟ چرا این افراد در عین حال که از موفقیتهایشان میگویند ممکن است چنین احساس بدی نسبت به خود و لیاقتهایشان داشته باشند؟ ممکن است آنها دچار عزت نفس پایین شده باشند؟
ترس از خودشیفتگی
درواقع این افراد از خودشیفته بودن میترسند. در سالهای اخیر در مقالات مختلف از خودشیفتگی بسیار بد یاد شده است و بیشتر مردم حتی افراد موفق دوست ندارند خودشیفته و خودمحور به نظر بیایند. البته خودشیفتگی خوب نیز وجود دارد؛ عشق به خود در حد معقول که باعث میشود ما رفتار خوب و مناسبی داشته باشیم و مراقب خود باشیم و از زندگی لذت ببریم از نوع خودشیفتگی خوب و مفید است.
ممکن است شنیده باشید افراد بشدت خودشیفته مدام توجه دیگران را میخواهند و این توجه و تحسین میتواند حس شکنندهشان از خود را که براحتی صدمه میبیند، مخفی کند. در برخی موارد این مساله به دلیل عزت نفس پایین است. در حقیقت افراد با عزت نفس پایین احساس میکنند که شکستخورده هستند.
فرض کنیم شما نسبت به خودتان احساس بسیار خوبی دارید. در حرفهتان کاملا موفق هستید و از اینکه توانستهاید اندامتان را متناسب نگه دارید، خشنود و از نوع لباس پوشیدن و ظاهرتان و به طور کلی از زندگیتان راضی هستید. اما ممکن است بهطور ناخودآگاه موفقیتهایتان را دستکم بگیرید و مدام به خودتان یادآوری کنید که این موفقیتها همیشگی نیست. بنابراین با این احساس شما در قبال انتقاد بشدت حساس میشوید. مثلا اگر مافوقتان به شما پیشنهاد دهد روی پروژهتان بیشتر کار کنید، پیشنهاد او را مفید نمیبینید بلکه آن را تائیدی بر بیکفایتی خود تلقی میکنید.
چه باید کرد؟
1 ـ ابتدا باید تصدیق کنید که واقعا درمورد خودتان احساس خوبی دارید. میتوانید این کار را به این صورت انجام دهید: در خلوت خودتان، جایی که هیچ کس حضور ندارد از خودتان سه موردی که به آن افتخار میکنید، بپرسید. این موارد میتوانند هر چیزی باشند. افراد وقتی این کار را میکنند از مواردی که به ذهنشان میرسد، واقعا شگفتزده میشوند. گاهی اوقات موضوعی که به آن میبالید حتی ممکن است احمقانه به نظر آید. مثلا ممکن است مدیر اجرایی لایق شرکت یا سازمانی باشید، اما از اینکه در گردهماییهای خانوادگی، غذایی درست میکنید که هیچ کس مانند شما نمیتواند درست کند به خود ببالید.
2 ـ وقتی فهرست سه مورد از افتخاراتتان را تهیه میکنید، از خودتان بپرسید چه چیزی باعث شده که به آنها بیش از هر چیزی افتخار کنید؟ برای بسیاری از ما پرافتخارترین موضوعات، مواردی هستند که توانستهایم مشکلاتی را حل کنیم. مثلا ممکن است در زمینه کاری یا تحصیلی بسیار حرفهای و موفق باشیم، اما وقتی میتوانیم مثلا مشکلی که بین دو نفر پیش آمده، برطرف کنیم یا صرفا وسیلهای خراب در خانه را بدون کمک کسی درست کنیم به خودمان واقعا افتخار کنیم. دلیل افتخاراتتان را در ذهن داشته باشید.
3 ـ مشکل این موفقیتها این است که ما اغلب از اینکه آنها در ما احساس خوبی به وجود میآورند، شرمنده هستیم و وقتی به این موضوع فکر میکنیم که موفقیتی تا این حد ساده باعث میشود عزت نفسمان بالا رود باز هم خجالت میکشیم. اگر موفقیتهایتان را ساده میانگارید و به آنها افتخار نمیکنید، احتمال دارد هنگام تعریف و تمجید از شما احساس بدی پیدا کنید. شاید موفقیتی را که صرفا با سختکوشی به دست آوردهاید جدی بپندارید؛ بنابراین برای رسیدن به این نوع موفقیتها باید همت به خرج دهید.
4 ـ وقتی تشخیص دادید چه چیزی باعث میشود نسبت به موفقیتی احساس خوبی داشته باشید، سعی کنید آن را به خاطر بسپارید و با یادآوری آن، احساسات منفی را از خود دور کنید. با این کار باعث میشوید هیچ یک از موفقیتهای خود را کممایه ندانید.
5 ـ اکنون زمان قاطعیت است. درواقع باید بیاموزید از موفقیتهایتان بدرستی یاد کنید و از اینکه دیگران از شما تعریف و تمجید میکنند، ناراحت نشوید و خود را نالایق نشمارید و البته فراموش نکنید که دیگران را به خاطر موفقیتهایشان تشویق کنید.
دکتر محمد زارع نیستانک توصیه کرد کودکتان را به خواندن کتابهای رمان تشویق کنید و گفت: مطالعات دانشگاه یورک در تورنتو نشان میدهد افرادی که کتابهای رمان بیشتری میخوانند، در تست همدلی، نمرات بهتری میگیرند.
وی افزود: قسمتهایی از مغز که ما برای درک چگونگی احساس شخصیتهای داستانی از آنها استفاده میکنیم، همان قسمتی است که احساس مردم واقعی را درک میکنیم و هر چقدر بیشتر از این بخش مغز استفاده کنیم، قویتر میشود. بنا بر این، باید حس کودک را به خودش تقویت کرد.
وی گفت: به مردهائی که آنها را تحسین میکنید، فکر کنید. تمامی آنها یک صفت مشترک دارند و آن اعتماد به نفس است. هنگامی که مردی به خودش احساس خوبی دارد، این به معنای خودخواهی او نیست؛ بلکه او احساس اعتماد به نفس، شایستگی و صلاحیت دارد.
این روانشناس کودک یادآور شد: از ستایش و مدح نابجای کودکان خودداری کنید. گفتن جملاتی همچون «تو باهوشترین پسر دنیا هستی» اشتباه است، زیرا در زندگی واقعی، انتظارات فرزندتان را از خودش بیشتر میکند.
وی گفت: براساس مطالعات انجام شده این گروه از کودکان، به درستی نمیتوانند از عهده انجام مسئولیتهای آینده برآیند. بلکه گروهی از کودکان که بدرستی و پس از کار سخت و چالشهای زیاد موفق به انجام کاری میشوند و پدر و مادر به گفتن جمله «من به وجود تو افتخار میکنم» اکتفا کردهاند، افرادی مسئولیتپذیر و با اعتماد به نفس هستند.
زارع نیستانک تاکید کرد: هیچگاه به کودکتان برچسب نزنید. هرگز به او نگوئید که تو پسر هستی و نمیتوانی این کار را انجام دهی یا از دیگر جملات سرزنشکننده برای رفتار با پسرتان استفاده نکنید و البته هیچگاه هم نوع رفتار با کودکتان را به جنسیت او ربط ندهید. پیامهایی که بچهها از والدین خود دریافت میکنند، نقش عمدهای در رشد اعتماد به نفس آنان دارد. هنگامی که والدین باگفتن جملات منفی، ارزش کودک خود را پایین میآورند، به مرور کودک این قضیه را باور میکند و اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و مشکل را ناشی از نوع جنسیت خود میداند که پسرها دردسرساز هستند. (ایسنا)
270