مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

علم غیب امام علی علیه السلام از کجاست؟!

[ad_1]

حضرت علی علیه السلام در مورد علم غیب خود در پاسخ به یکی از اصحاب خود که سوال کرد: «ای امیر مومنان! آیا به تو علم غیب داده شده اســت؟»، با تبسّم فرمود: «ای برادر کلبی! این اخباری را [که خبر می دهم] علم غیب نیست؛ علمی اســت که از دارنده علم آموخته ام.»

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

امام علی علیه السلام

ارائه اخبار آینده و بیان امور غیبی، یکی از ابعاد وسیع نهج البلاغه را تشکیل می دهد. مجموعاً در این کتاب بیش از 75 بار خبر غیبی آمده اســت که بیشتر آنها تحقق یافته اند. عالم به غیب ذاتاً کسی جز خداوند نیست؛ امّا پیامبر و امامان علیهم السلام با اِذن الهی می توانند از علم غیبی برخوردار شوند.

مرحوم طبرسی در این باره می گوید: "به عقیده شیعه کسی را می توان بالجمله عالم به غیب توصیف کرد که همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ کس جز خدا این چنین نیست. و امّا خبرهای غیبی فراوانی که دانشمندان شیعه و سنّی از علی علیه السلام و سایر امامان نقل کرده اند، همه از رسول خداصلی الله علیه وآله و رسول خدا نیز از خداوند آموخته اســت."

منبع علم امام چیست؟

امام معصوم علیه السلام علوم غیبی را از طریق مکتب و کلاسهای رسمی به دست نیاورده؛ بلکه از یکی از سه طریق ذیل حاصل می شود:

خداوند متعال

سرمنشأ اصلی علوم انبیاء و ائمّه علیهم السلام از علم لایزال و بی منتهای الهی اســت. علی علیه السلام در این باره می فرماید: "به خدا سوگند! تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور [انسانها] نزد ما اهل بیت [پیامبرصلی الله علیه وآله] اســت."

«[پیامبراعظم] همه دانشها را به من سپرده اســت و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود و جای نجات کسی که نجات می یابد و پایان این حکومت، [همه را به من خبر داده اســت.] هیچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آنکه در گوشم نجوا کرد و مرا مطلع ساخت.»

ابن ابی الحدید معتزلی می نویسد: "ما انکار نمی کنیم که در میان افراد بشر اشخاصی باشند که از غیب خبر بدهند؛ امّا می گوییم آگاهی آنان از غیب مستند به خداوند اســت و خداوند وسیله آگاه شدن آنان را از غیب فراهم می آورد."

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله یا امام قبلی

علم غیب در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به پیغمبر یا امام قبلی نسبت داده شده اســت.

حضرت علی علیه السلام در مورد علم غیب خود در پاسخ به یکی از اصحاب خود که سوال کرد: "ای امیر مومنان! آیا به تو علم غیب داده شده اســت؟"، با تبسّم فرمود: ای برادر کلبی! این اخباری را [که خبر می دهم] علم غیب نیست؛ علمی اســت که از دارنده علم آموخته ام. همانا علم غیب، علم قیامت اســت... این اســت آن علم غیبی که غیر از خدا کسی نمی داند. جز اینها، علومی اســت که خداوند به پیامبرش تعلیم داده (علم غیب اکتسابی) و او به من آموخته اســت. و [پیامبرصلی الله علیه وآله] دعا کرد که خدا این [دسته از علوم و اخبار] را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح [بدن] من از آن پر گردد."

در جملات فوق امام علی علیه السلام می فرماید: "من غیب نمی دانم؛ ولی در برخی کلمات فرموده: من علم غیب می دانم، از جمله آنجا که فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم می توانم از همه خصوصیّات هر کدام شما، از آغاز و پایان کارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا می ترسم که درباره من نسبت به رسول خداصلی الله علیه وآله کافر شوید (و درباره من غلو کنید و مرا از رسول خدا بالاتر بدانید و یا به خدایی من معتقد شوید و این عقیده موجب کفر شما گردد)."

و یا فرمود:اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان اســت، با خبر بودید به سوی بیابانها کوچ می کردید."

بنابراین، جای این سوال اســت که جمع این دو گروه ازکلمات حضرت چگونه امکان پذیر اســت؟ پاسخ این اســت که آنجایی که حضرت می گوید غیب نمی دانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد ؛ اما آنجا که می فرماید غیب می دانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را کسب نموده ام.

«به خدا سوگند! تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور [انسانها] نزد ما اهل بیت [پیامبرصلی الله علیه وآله] اســت.»

شاهد این استدلال، جملات امیر مومنان علیه السلام اســت که می فرماید: علوم غیبی را پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من آموخت؛  به خدایی که او (محمد) را به حق برانگیخت و او را بر مخلوقات برگزید، جز به راستی سخن نگویم و به راستی [پیامبراعظم] همه دانشها را به من سپرده اســت و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود و جای نجات کسی که نجات می یابد و پایان این حکومت، [همه را به من خبر داده اســت.] هیچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آنکه در گوشم نجوا کرد و مرا مطلع ساخت."

روح القدس

منبع سوم برای علم امامان از جمله امام علی علیه السلام، روح القدس اســت که به امر الهی با آنها سخن می گوید. امام باقرعلیه السلام فرمود: به راستی که اوصیاء [وامامان ] محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن می گوید؛ در حالی که او را نمی بینند."

مفسّران براى «رُوحُ القُدُس» عمدتاً دو تفسیر ذکر کرده اند: یکى فرشته وحى، جبرییل، و دیگرى نیروى مرموز غیبى خاصّى که با انبیاء بوده اســت. این روح مقدّس و پاک منبع الهامبخش بزرگى براى انبیاء بوده و حتّى از بعضى از تعبیرات احادیث استفاده مى شود که روح القدس با افراد با ایمان(طبق سلسله مراتب ایمانى) نیز همراه اســت، و همان اســت که گویندگان متعهّد و شاعران با ایمانرا در گفتن و سرودن نثر و نظم هاى بلیغ تایید مى نموده، و مومنان راسخ را در تصمیم گیرى هاى مهم تقویت مى کرده اســت. از روایات فراوانى بر مى آید که روح القدس حقیقتى بوده اســت در انبیاء و ائمه معصومین(علیهم السلام) که با آن حقایق بسیارى را درک مى کرده اند; از جمله در روایات متعددى آمده اســت که امامان معصوم(علیهم السلام) به هنگام قضاوت و داورى از روح القدس مدد مى گرفتند.


منابع:
- نهج البلاغه، خطبه120، 128، 125، 116، 93، 175
- مجمع البیان، طبرسی، ج 3، ص 261؛ ج 5، ص 25
- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 427
- بحار الانوار، ج 26، ص 10
- دلائل الصدق، محمدرضا مظفر، ص 334


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

سایت کرب و بلا سایت تخصصی امام حسین علیه السلامپایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان خبرگزاری فارس فدک هبه است یا ارث چرا امام علی…حجت‌الاسلام کرمی به فارس پاسخ داد فدک هبه است یا ارث چرا امام علیع فدک را یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را … حدیث از فضایل حضرت زهراء س در منابع أهل تسنّن قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله گنجور شهریار گزیدهٔ غزلیات غزل شمارهٔ ۲ مناجاتبجز از علی که گوید به پسر که قاتل منالف پیش بینی حضرت علی ع از ظهور و سقوط داعشخیلی زحمت کشیدم تا این مقاله مفصل را نوشتم و امیدوارم الف سرسری از کنار آن عبور نکندسخنان گرانبهای آیت الله فاطمی نیاسوغات مشهد استاد فاطمی نیایک بار یک نفر در حرم امام رضا علیه السلام به من گفت من را یک دانلود کتب فرهنگی مذهبیالقرآن الکریم وعلومه القرآن الکریم فی روایات المدرستین القرآن الکریم فی روایات پاسخ امام خامنه ای به افراط و تفریط صادق شیرازی و …کلیپ زیبایی از هوشمندی حضرت امام خامنه ای که اختلافات مذهبی را به بهترین شکل به نفع عرفان علامه قاضی ذکرامام باقر علیه السلام از پدرش ، از پدرانش روایت کرده که فرمودند کسی که هر روز سی قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، …امامت کانونی‌ترین اصل در تلقی شیعی از اسلام است سوال این است که آیا شیعیان درباره


ادامه مطلب ...

آیا امام علی علیه السلام طاووس دیده بودند؟

[ad_1]

ابن ابی الحدید در شرح خودش در ذیل خطبه گوید: ممکن اســت امیر المومنین علیه السلام، در مدینه این حیوان را ندیده باشد، اما در کوفه و عراق که از اطراف و اکناف دنیا برایش هدایا می فرستاندند طاووس را دیده اســت.

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

طاووس

بحث هاى نهج البلاغه درباره مخلوقات و نظام آفرینش متنوع اســت. قسمتى از آنها از نوع مطالعه در مخلوقات و آثار صنع و حکمت الهى اســت. گاهى نظام کلى آسمان و زمین را مطرح مى  کند،گاه موجود معینى را مثلا «خفاش » یا «طاووس » یا «مورچه » را مورد مطالعه قرار مى دهد و آثار آفرینش یعنى دخالت تدبیر و توجه به هدف را در خلقت این موجودات ارائه مى دهد.

شگفتی های خلقت طاووس

حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه در مورد زیبائی و شگفتی های خلقت طاووس در ضمن خطبه ای می فرمایند: و از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس اســت، که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید، و رنگ های پر و بالش را به نیکوترین رنگ ها بیاراست، با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته و دُم کشیده اش که چون به سوی مادّه پیش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد.

موضوع طاووس یکی از موضوعاتی اســت که گروهی دربارهء آن ایجاد شبهه کرده اند، مخالفان که بیشتر از متجددین هستند،می گویند: علی بن ابی طالب از کجا طاووس را دیده بود که اینچنین آن را وصف می کند؟

گویا بادبان کشتی اســت که ناخدا آن را برافراشته اســت. طاووس به رنگ های زیبای خود می نازد، و خوشحال و خرامان دُم زیبایش را به این سو و آن سو می چرخاند، و سوی مادّه می تازد، چون خروس می پرد، و چون حیوان نرِ مستِ شهوت، با جفت خویش می آمیزد، این حقیقت را از روی مشاهده می گویم، نه چون کسی که براساس نقل ضعیفی سخن بگوید: اگر کسی خیال کند؛ «باردار شدن طاووس به وسیله قطرات اشکی اســت که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس آن را می نوشد آنگاه بدون آمیزش با همین اشک ها تخم گذاری می کند»، افسانه بی اساس اســت.

روانشناسی حیوانی طاووس

طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دُم و بال هایش را برانداز می کند، پس با توجه به زیبایی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گویا گریان اســت، فریاد می زند گویا که دادخواه اســت، و گواه صادق دردی اســت که در درون دارد، زیرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دورگه (هندی و پارسی) باریک و زشت و در یک سوی ساق پایش ناخنکی مخفی روییده اســت.

شگفتی رنگ آمیزی پرهای طاووس

بر فراز گردن طاووس به جای یال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روییده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفیس و نگارین اســت، و از گلوگاه تا روی شکمش به زیبایی وسمه یمانی رنگ آمیزی شده، یا چون پارچه حریر براق یا آیینه ای شفاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار می باشد، می پنداری با رنگ سبز تندی در هم آمیخته اســت، در کنار شکاف گوش طاووس، خطی اســت باریک مانند سر قلم به سفیدی گل بابونه که در کنار سیاهی آن جلوه خاصی دارد، کمتر رنگی می توان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد، یا با شفافیت و صیقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد.

امام علیه السلام از کجا طاووس را دیده که آن را وصف می کند؟

موضوع طاووس یکی از موضوعاتی اســت که گروهی دربارهء آن ایجاد شبهه کرده اند، مخالفان که بیشتر از متجددین هستند،می گویند: علی بن ابی طالب از کجا طاووس را دیده بود که اینچنین آن را وصف می کند؟

«از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس اســت، که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید، و رنگ های پر و بالش را به نیکوترین رنگ ها بیاراست، با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته و دُم کشیده اش که چون به سوی مادّه پیش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد.»

اینها گفته اند: در عربستان طاووس زندگی نمی کند تا علی آن را ببیند و وصف کند، از این جهت باید این خطبه را مجعول تلقی کرد، البته این گفته نیز مانند سایر گفته ها باطل اســت، و از روی بی اطلاعی و حدس و تخمین گفته شده اســت.

اولا از کجا معلوم اســت که در مکه و یا مدینه و یا منطقهء دیگری از حجاز و یا یمن که علی علیه السلام، در آنجا تردد داشت طاووس وجود نداشته اســت، و آن حضرت اصلا در مدت عمرش این حیوان زیبا را مشاهده نکرده باشد، مگر ممکن نیست که کسی طاووس را از جای دیگر به آنجا برده باشد؟

ابن ابی الحدید در شرح خودش در ذیل خطبه گوید: ممکن اســت امیرالمومنین علیه السلام، در مدینه این حیوان را ندیده باشد، اما در کوفه و عراق که از اطراف و اکناف دنیا برایش هدایا می فرستاندند طاووس را دیده اســت. اشخاصی که اینگونه اعتراض می کنند مقام و منزلت و موقعیت او را درک نکرده اند. علاوه بر اینها طاووس در اشعار عربی وارد شده اســت و اگر مردم عربستان با این حیوان بیگانه بودند چگونه آن را در اشعار خود ذکر می کردند؟


منابع:
- نهج البلاغه،خطبه 165
- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 9 ص 270
- مصادر نهج البلاغه، حسینی، عبد الزهراء، ص217


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


6 سپتامبر 2016 ... ابن ابی الحدید در شرح خودش در ذیل خطبه گوید: ممکن است امیر المؤمنین علیه السلام، در مدینه این حیوان را ندیده باشد، اما در کوفه و عراق که از اطراف و ...طاووس. بیان اوصاف طاووس، مورچه، خفاش در نهج البلاغه. البته ممکن است گفته شود ما می پذیریم که خطبا و ... در مدینه طاووسی وجود نداشت و چگونه امیرالمومنین علیه السلام در خطبه ی 165 در توصیف طاووس و کیفیت جفت گیری آن می فرماید: احیلک من ذلک علی معاینه... من تو را از چیزی که بالعیان دیده ام خبر می دهم و بر شنیده ها حواله نمی دهم.آشنایی با نهج البلاغه امام علی علیه السلام , سید جعفر حسینی , ... کسانی که این شبهه را مطرح کرده اند هیچ دلیل علمی بر آن ندارند آیا می توان گفت که دقت ... گوید: اگر چه در مدینه طاووس نبوده، ولی در کوفه که پایتخت اسلام شده بود و از تمام نقاط جهان ... ندارد که امیر المومنین علی علیه السلام از چیزهایی همچون کسی که با چشم خود دید، خبر دهد و ...27 جولای 2015 ... متن اصلی تحریف شده و قسمتی که امام علی (ع) افسانه خوانده اند را روش اصلی معرفی کرده اند ! ... روزها گذشت و یک روز طاووس ماده تخم گذاشته بود .آیا کسی که از کودکی ملازم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده و در هر ... آن را از آن حضرت می آموخته و کلمات حکیمانه ی پیامبر را می شنیده، بر دیگران برتری ندارد؟ ... در مدینه طاووس نبوه، ولی در کوفه که پایتخت اسلام شده بود و از تمام نقاط جهان همه چیز ... امیرالمومنین علی علیه السلام از چیزهایی همچون کسی که با چشم خود دیده خبر دهد و ...اما اینکه آیا امام حسین(علیه السلام) برای شهادت رفت یا حرکت او به شهادت انجامید و او .... به منابعی ارجاع داده که امروزه در دست نیست و گاهی حتی نام آن در فهرست ها دیده نمی شود. ... ابن طاووس تأکید می کند که امام حسین(علیه السلام) از سرانجام خود که شهادت بود، ...18 ا کتبر 2016 ... علی(علیه السلام) به پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) عرض نمود: این دینی ... نسبتی ولو در اولین مواجهه ی با بیان رسالت؛ ازآنحضرت قابل پذیرش نخواهد بود. ... او را نمى ديد (و از برنامه عبادت او خبر نداشت و هنگامى كه آن حضرت به نبوت ...8 آوريل 2016 ... روزها گذشت و یک روز طاووس ماده تخم گذاشته بود . ... پاسخ شایعه اسرار جفت گیری و تولید مثل طاووس از زبان امام علی (ع) را در سایت بررسی شایعات ...7 سپتامبر 2016 ... امام علی علیه السلام درباره اهل غوغا (اراذل و اوباش) بیاناتی دارد که این دسته را از عوامل براندازی حکومت ها ... آیا امام علی علیه السلام طاووس دیده بودند؟


کلماتی برای این موضوع

امام علی علیه‌السلام ویکی فقهامامعلیعلیه‌السلامامام علی علیه‌السّلام در روز جمعه ۱۳ رجب در سال ۳۰ عام‌الفیل در مکه درون کعبه متولد زندگی نامه امام حسین علیه السلامدرباره‌ی تاریخ ولادت امام حسین علیه السّلام دو نظر مشهورتر سوم و پنجم شعبان استسایت کرب و بلا سایت تخصصی امام حسین علیه السلامبعضی عقیده دارند اهل بیت امام حسینعلیه السلام در سال هجری از شام برگشته و در بیستم سایت کرب و بلا سایت تخصصی امام حسین علیه السلامپایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان الماس خوشبختی امشب شب عاشوراست نوحه بخونیم برای امام الماس خوشبختی امشب شب عاشوراست نوحه بخونیم برای امام حسین علیه السلام الماس همان بشارت امام حسینع به ظهور امام عصرعجامام حسینع همچون سایر امامان معصوم بشارت ظهور مهدی موعودعج را داده‌ و فرمودند او صوت؛ مصیبتی که امام زمان برای آن خون گریه می‌کند …دانلود علامه امینی شب عاشورا برای امام زمان صدقه کنار می‌گذاشتند و می گفتند امشب قلب سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی عسیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سفیر رحمت و مهربانیمعرفی‌ مفاخر و بزرگان شیعه علامه سید علی آقا …معرفی‌ مفاخر و بزرگان شیعه علامه سید علی آقا قاضی و ماجرای رحلت عارفانه‌اشتصاویرتشرف یافتگان از بحرین‏ تا کنار صحن امیرالمۆمنینعلیه السلام امام صادقعلیه السلام مى‌فرماید


ادامه مطلب ...

چرا امام علی علیه السلام حکومت را پذیرفت؟!

[ad_1]

«بار خدایا! تو مى دانى که آنچه از ما سر زد، رقابت در سلطنت (و حکومت و آرزوى زیادىِ مال دنیا نبود؛ بلکه ] بدان جهت بود[ تا نشانه هاى دینت را بازگردانیم و اصلاح را در شهرهایتْ آشکار سازیم تا در سایه آن، بندگان ستمدیده ات امنیت پیدا کنند و حدودِ معطّل مانده، اقامه گردد.»

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

امام علی، امیرالمومنین

ماجرای هجوم مردم

پس از کشته شدن عثمان، مسلمین در مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله جمع شده و درباره تعیین خلیفه به گفتگو پرداختند، اعمال و رفتار دوازده ساله عثمان آنها را کاملا بیدار کرده بود ،گفتند که امور خلافت را باید به دست کسى سپرد که حقیقتا از عهده انجام آن بر آید. در آن میان عمار یاسر و مالک اشتر و رفاعة بن رافع و چند نفر دیگر که بیش از سایرین شیفته خلافت على علیه السلام بودند صحبت نموده و مردم را براى بیعت آن حضرت آماده ساختند.

این چند نفر با خطابه هاى دلنشین و سخنان مستدل اعمال خلفاى سابق را تجزیه و تحلیل کرده و نتیجه سرپیچى آنها را از دستورات رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد خلافت على علیه السلام به مسلمین تذکر داده و سبقت و مجاهدت آن حضرت را در اسلام و قرابتش را نسبت به رسول اکرم بدانها یادآور شدند و بالاخره اذهان و افکار عمومى را بر یک سلسله حقایق و واقعیات روشن ساختند به طوری که در پایان سخن آنها همه مسلمین اعم از مهاجر و انصار یکدل و یکزبان براى بیعت على علیه السلام آماده گردیدند، آنگاه از مسجد خارج شده و رو به خانه آن جناب آورده و اظهار کردند یا على عثمان را کشتند و اکنون جامعه مسلمین بدون خلیفه می باشد دست خود بگشاى تا با تو بیعت کنیم که سزاوارتر از تو کسى براى این امر مهم وجود ندارد و عموم مسلمین نیز از صمیم قلب حاضرند که طوق بیعت تو را در گردن خود اندازند.

«اى مردم! مرا در امور خود یارى رسانید. سوگند به خداوند که حقّ ستمدیده را از ستمگر خواهم ستاند و لگام ستمگر را گرفته، او را بر آبشخور حقیقتْ وارد خواهم کرد، گرچه از آن کراهت داشته باشد.»

امام على علیه السلام: «آگاه باشید! سوگند به آن که دانه را شکافت وانسان را بیافرید، اگر حضور حاضران نبود و حجّت با وجود یاورْ تمام نمى شد، و (اگر نبود) پیمانى که خداوند از عالمان گرفته که بر شکمبارگى ستمگران و گرسنگى مظلومان، بى قرار باشند، هر آینه، افسار حکومت را بر پشتش رها مى کردم و آخرش را با کاسه اوّلش سیراب مى ساختم و مى دیدید که دنیاى شما نزد من، از آبِ بینى بُز ماده اى بى ارزش تر اسـت.»

اسباب پذیرش حکومت

از جمله سخنان امام على علیه السلام که اسباب پذیرش حکومت را بیان مى دارد کلمات زیر اسـت:

- خواندن به سوی حق:

«اى جان هاى گوناگون و دل هاى پراکنده که بدن هاشان حضور دارد و خِرَدهایشان از آنها غایب اسـت! شما را به حق مى خوانم، ولى از آن مى گریزید، چنان که بزغالگان از بانگ شیرِ غرّان مى گریزند. دور اسـت که با شما پایه هاى عدل را به پا دارم یا کژى هاى حقیقت را راست کنم!»

- اصلاح شهرها:

«بار خدایا! تو مى دانى که آنچه از ما سر زد، رقابت در سلطنت (و حکومت و آرزوى زیادىِ مال دنیا نبود؛ بلکه (بدان جهت بود) تا نشانه هاى دینت را بازگردانیم و اصلاح را در شهرهایتْ آشکار سازیم تا در سایه آن، بندگان ستمدیده ات امنیت پیدا کنند و حدودِ معطّل مانده، اقامه گردد.»

- هدایت گمراهان:

امام على علیه السلام در یکی از حکمت ها می فرماید: «بار خدایا! تو مى دانى که من در پىِ زمامدارى و حکومت و برترى جویى و ریاست نبودم؛ بلکه تنها در پىِ اقامه حدود و اجرا کردن شریعت، نهادن امور بر جاى خود، رساندن حقوق صاحبان حق، حرکت بر روش پیامبرت و هدایت گمراهان به نور هدایت بودم.»

- مبارزه با ستمگری:

«بیعت شما با من، ناگهانى و بى اندیشه نبود و انگیزه من و شما هم یکى نیست. به درستى که من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خودْ مى خواهید.

«بار خدایا! تو مى دانى که من در پىِ  زمامداری و حکومت و برترى جویى و ریاست نبودم؛ بلکه تنها در پىِ اقامه حدود و اجرا کردن شریعت، نهادن امور بر جاى خود، رساندن حقوق صاحبان حق، حرکت بر روش پیامبرت و هدایت گمراهان به نور هدایت بودم.»

اى مردم! مرا در امور خود یارى رسانید. سوگند به خداوند که حقّ ستمدیده را از ستمگر خواهم ستاند و لگام ستمگر را گرفته، او را بر آبشخور حقیقتْ وارد خواهم کرد، گرچه از آن کراهت داشته باشد.»

- ترس بر دین:

در خطبه ای از ایشان آمده اسـت: «مردم بر عثمان شوریدند و - در حالى که من کناره گیر بودم - او را به قتل رساندند. سپس با (وجود) کراهت من، مرا به حکومت رساندند. اگر ترسِ بر دین نبود، آنان را اجابت نمى کردم.»

- شایستگی امام برای حکومت:

امام على علیه السلام در نامه ای به کوفیان فرمود: «خداوند آگاه اسـت که چاره اى جز پذیرش حکومت نداشتم و اگر شایسته تر از خود را مى یافتم، در این امر، پیش قدم نمى شدم.»

- حفظ کتاب خداوند:

«سوگند به خداوند که بر خلافتْ اقدام نکردم، مگر از ترس آن که بُزى نَر، از بنى امیّه بر آن چنگ اندازد و کتاب خداوند را بازیچه سازد.»


منابع:
- نهج البلاغة ؛ خطبه 3، 131، 136.
- الدرجات الرفیعة،سیدعلی خان مدنی شیرازی،ص 38.
- تاریخ طبرى، محمد بن جریر طبری ج4 ص 491.
- أنساب الأشراف، احمد بن یحیی بلاذری ،ج2ص 353.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

امام علی علیه‌السلام ویکی فقهامامعلیعلیه‌السلامامام علی علیه‌السّلام در روز جمعه ۱۳ رجب در سال ۳۰ عام‌الفیل در مکه درون کعبه متولد زندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلامباسمه تعالی زندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مقدمه امام علی ‌بن موسی آیا نام مبارک امام علی علیه السلام در قرآن کریم آمده …امام جمعه قزوین مسوولان از امتیازات داده شده در برجام شرمسار باشند بند تحریمی حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیثحضرت امام علی علیه السّلام فرموده اند هیچ دشمنی برای انسان، ستمگرتر از نفس او نیسترفتار شناسی امام علی علیه السلامامام علی علیه السلام روح جهان هستی است در شناسایی ارزش وجودی آن حضرت عقل کم می آورد و بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی اسلامی امام بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی اسلامی امام عصرعج آیا امام زمان و حکومت ازنگاه امام علی ع دانشگاه علم و صنعت ایران بسم اللّه الرحمن الرحیم حکومت از نگاه علی علیه السلام نخست باید دانست که بزرگترین انگیزه قیام امام حسینعلیه السلامبزرگترین انگیزه قیام امام حسین علیه السلام مسئله امر به معروف و نهى از مـنکر است که علی بن موسی الرضا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیبنموسیالرضاامام شیعه علی بن موسی نقش هشتمین امام شیعیان نام علی بن موسی کنیه ابوالحسن چرا اهل سنت ازدواج موقت را حرام مى‏دانند؟متعه در مقابل نکاح دائم است و به آن نکاح منقطع نیز می گویند منقطع در لغت به معنای


ادامه مطلب ...

حضرت یونس علیه السلام

[ad_1]

در دوران گذشته، مردم شهر نینوا در منطقه‌ی موصل عراق با دیگر مردمان شهرهای مختلف، در گمراهی و بت پرستی تفاوتی نداشتند و آنها تنها از نظر زیست محیطی و روش زندگی و راههای امرار معاش با دیگران اختلافاتی داشتند. از این رو آنها از درک حقایق متعالی و قدم برداشتن در راه ترقی و تعالی انسانی بازمانده و دور بودند.
از آنجا که خداوند متعال هیچ‌گاه افراد بشر را رها نکرده و به خود وانگذاشته اســت تا به پیروی از هواهای نفسانی و میلهای شهوانی و تبعیت از شیطان در منجلاب تباهی و فساد غوطه‌ور شوند، هر از چندگاه به فضل و کرم و رحمت فراگیرش، پیامبری را برانگیخته اســت تا مردم را از تیرگی و سیاهی شب ظلمانی کفر، نفاق، شرک و شهوت پرستی برهاند و به شاهراه هدایت، یکتاپرستی و بالاخره سعادت همیشگی رهنمون شود.
از این رو، خداوند برای اتمام حجت به شهروندان نینوا، از میان آنان پیامبری برانگیخت تا حکمت، بیان شیوا، دلیل و برهانهای قوی و مستحکم خود، آنان را از متابعت خواسته های شیطانی و نفسانی و بت پرستی باز دارد و به بندگی خداوند یکتا و برگزیدن راه و روش صحیح در زندگی فردی و اجتماعی هدایت کند. آن پیامبر حضرت یونس (علیه السلام) بود که از مردم دعوت کرد تا در خویشتن و آنچه در اطرافشان می‌گذرد و می بینند، اندیشه و ژرف نگری کنند و بدانند که در ورای این جهان با آفریده‌های گوناگون و بی‌شمار آن، خالق حکیم، با تدبیر و یگانه‌ای هست که بایستی به او ایمان داشت و تنها به درگاه او سر تسلیم فرود آورد و بندگی و عبادتش را آن‌گونه که خودش فرمان داده اســت، انجام داد.
دعوت با چنین شیوه و برنامه‌ای شایسته‌ی خردمندان و پاکدلان بود. آن که پذیرفت، هدایت یافت و پیروز شد و آن کس که نپذیرفت، گمراه و زیانکار شد.
حضرت یونس (علیه السلام) مردم را به خداپرستی و رها کردن بتها دعوت می‌کرد و به آنان یادآور می‌شد که خداوند مهربان از روی محبت و رأفت خویش، او را برانگیخته اســت تا با تفکری، مردم به نهادها و نشانه‌های بی‌کران رحمت و نعمت گسترده‌اش بنگرند و حکمت و تدبیر او را بیابند و در برابرش سر تسلیم و بندگی فرود آورند. قوم آن حضرت با نگرانی و ناباوری به سخنان او کم و بیش گوش می‌دادند، ولی از پرستش خداوند یکتای ناپیدا می‌ترسیدند. چون حضرت یونس به بتهایی که خود، پدران و نیاکانشان سالهای سال می‌پرستیدند، اهانت می‌کرد و آنها را بیهوده و پست می‌شمرد. به همین دلیل، مردم دعوت آن حضرت را پذیرا نشدند، چون برخلاف باورهای دیرینه و موروثی آنان بود، به اضافه آن که، او از مردم معمولی بود و نه از ثروتمندان و دولتمردان.
همه‌ی این عوامل، مردم دنیاپرست را بر آن داشت تا دشمنی و مبارزه با حضرت یونس را آغاز کنند. لذا آنها برای پراکنده کردن اطرافیان آن حضرت او را کم خرد و نادان معرفی کردند و گفتند:
«ادعای تو چیزی جز هذیان گویی و بهتان نیست. آیا انتظار داری از اعتقادی که در این سرزمین با آن رشد و نمو کرده‌ایم، دست برداریم و از دین و آیین ابداعی تو پیروی کنیم؟ دینی که می‌خواهی برای پیاده کردن آن با ما جنگ و ستیز به راه اندازی.»
حضرت یونس (علیه السلام) برای رد تهمتهایی که در حقیقت بر خود آن مردم وارد بود، فریاد برآورد:
«چرا از گمراهی و نادانی خود دست بر نمی‌دارید؟ چرا اوهام و خیالهای بیهوده را از خود دور نمی‌کنید؟ چرا چشمانتان را باز نمی‌کنید؟ مگر نمی‌بینید بتهایی که صبح و شام در برابرشان تعظیم می‌کنید، نه نیازی را از شما برطرف می‌کنند، نه بدی و شرّی را از شما دور می‌کنند، نه بیماری را شفا می‌بخشند، نه سودی دارند، نه مرده ای زنده می‌کنند و نه مولودی به دنیا می‌آورند و نه گمراه شده‌ای را به راه راست هدایت می‌کنند؛ ای مردم! چرا از دینی دوری می‌کنید و روی بر می‌گردانید که آرمانش سامان دادن به کارها و اوضاع آشفته شما و نیکوکردن اخلاق و کردار فردی و اجتماعی‌تان اســت؟ همگی شما را به راه صلاح و رستگاری هدایت می‌کند و باعث آسودگی و آرامش خاطرتان می‌شود.»
اما تمام اندرزها، خیرخواهی‌ها و هدایتگریهای حضرت یونس (علیه السلام) سودی نبخشید و گروهی نادان و از خدا بی‌خبر آن حضرت را احاطه و تحقیر و مذّمت نمودند و دیگران را به مقابله با ایشان تشویق می‌کردند.
با این همه، حضرت یونس (علیه السلام) در راه اجرای رسالت الهی خود و هدایت آن مردم غافل و بی‌خبر، همه دشواریها و خواریها و تمسخرهایی که نسبت به ایشان روا می‌دانستند را تحمل می‌کرد و باز هم آنان را به رها کردن بتها و پرستش خداوند بی‌همتا دعوت می‌فرمود. اصرار و پافشاری آن مردم در پایبندی به باورهای نادرست و کفرآمیز با دلیلهای بی‌ارزش و فاسدشان، آن حضرت را از فراخوانی آنان به خداپرستی باز نمی‌دانشت.
پس از مدتی که حضرت یونس (علیه السلام) تلاش بی‌وقفه خود را سودمند ندید، مردم را از فرجام بدشان برحذر داشت و فرمود:

«ای مردم! شما را به خداپرستی فراخواندم، اندرزتان دادم و با منطق و دلیلهای محکم و نیکو با شما گفت و گو و بحث کردم. اگر دعوتم را با جان و دل پذیرا شوید، به سعادت و ایمانی که برایتان خواهانم، دست می‌یابید، در غیر این صورت، بدانید که همگی گرفتار عذابی شدید و بلایی عظیم و مرگبار خواهید شد و به زودی علایم و نشانه‌های آن آشکار می‌شود.»

مردم نینوا پاسخ دادند که ما دعوتت را نمی‌پذیریم و از وعده و وعیدهایت هم هراسی نداریم. اگر راست می‌گویی، آنچه خواهی و می‌گویی انجام بده.
حضرت یونس (علیه السلام) بیش از این نتوانست خویشتن داری کند و پس از آن همه تمسخر، آزار و اذیت، دست دعا به درگاه احدیت بلند و تقاضا کرد که خدای متعال، عذابش را بر آن مردم فرود آورد و خداوند عزّوجلّ نیز دعای آن حضرت را مستجاب فرمود.
حضرت یونس که از میان آن مردم بت‌پرست و مشرک بیرون رفت، دید که نشانه‌های عذاب به سویشان در حرکت اســت، کم کم آسمان غبارآلود می‌شود، رنگ چهره‌ها در حال تغییر اســت و قیافه‌ها دگرگون و به هم ریخته می‌شود. ترسی عجیب و شدید مردم را فرا گرفت و یقین کردند که دعوت نخستین و تهدید پایانی حضرت یونس (علیه السلام) راست و حقیقی اســت و به زودی همچون بعضی امتهای پیشین دچار عذاب الهی خواهند شد. به ناچار آنان به خالق یکتا ایمان آوردند و شروع به زاری و تضرّع کردند و از خداوند تقاضای بخشش و گذشت از گناهان خود را نمودند و در عین حال، شهر و دیار خود را رها کردند و سر به دشت و بیابان گذاردند. آن مردم به دستور یکی از کهنسالان خود، نوزادان و کودکان شیرخوار را از مادران و همه‌ی نوزادان و بچه‌های چهارپایان را هم از مادرهایشان جدا کردند. شیون و زاری، گریه و لابه، استغاثه و توبه از گوشه و کنار آن دشت و صحرا به آسمان بلند شده بود. کودکان و مادران، بزرگترها و کوچکترها، مردان و زنان و حتی چهارپایان همه و همه نالان و گریان بودند.
صحنه‌ای شگفت‌انگیز، غیرقابل توصیف و وحشت آفرینی بود، این فریادها و ناله‌ها بیننده و شنونده را میخکوب و هراسناک می‌کرد. مردم واقعاً و با تمام وجود توبه و استغفار می‌کردند و به راستی همگان از گمراهی و جهالت پشیمان شده و به سوی خالق متعال بازگشته بودند. هرکس حتی اگر در ساختمان خانه‌اش سنگی را به زور و ناحق تصاحب کرده بود، آن را بیرون می‌آورد و به صاحب اصلیش بازمی‌گرداند. هرکس ظلمی به دیگری روا داشته بود، او را می‌یافت و با عذرخواهی واقعی از او حلالیت می‌طلبید و خلاصه چیزی نگذشت که کسی را بر کسی حق و حقوقی باقی نماند.
بدین ترتیب، در برابر این تصفیه حسابها، ضجه‌ها، و استغفارها بود که دریای بی‌کران رحمت، شفقت و بخشایشگری خداوند مهربان، شفیق و رحیم و تلاطم افتاد. عذاب را از آنان برداشت و آنها را از هلاکت دسته جمعی حتمی رهانید و مردم دیدند که تمام آن آثار و نشانه‌ها از بین رفت. آنها با ایمانی راستین و شادمانی فراوان به خانه و کاشانه‌های خود بازگشتند و آرزو و انتظار داشتند که حضرت یونس (علیه السلام) هم هرچه زودتر بازگردد و با عزت و احترام چون پیامبری راستین، رهبر و آموزگاری بزرگوار و ارجمند در میانشان زندگی کند و رسالت خویش را به نحو احسن به انجام رساند.
اما آن بزرگوار پس از آن همه رنج و محنت، با خشم و ناراحتی و مأیوس از هدایت مردم، آنان را رها کرده و رفته بود. او در جست و جوی ملت و قومی بود که رسالت الهی او را درک کنند و فراخوانی او را به یکتاپرستی پذیرا باشند. آن حضرت سرزمینهای بسیاری را در نور دید تا به ساحل دریا رسید. گروهی برای گذشتن از دریا مشغول سوار شدن به کشتی بودند، او از آنان تقاضا کرد تا او را هم سوار کنند و همراه خود ببرند. مسافران با دیدن چهره‌ی نورانی و لطف و صفای آن حضرت، با خشنودی تقاضای او را پذیرفتند و به او احترام گذاشتند و بهترین جایگاه را در کشتی به ایشان دادند. کشتی به حرکت درآمد، ولی هنوز چندان از ساحل دور نشده بودند که دچار طوفانی شدید و امواجی سهمگین شدند. مسافران تقریباً دست از جان شسته و هر لحظه منتظر در هم شکستن کشتی و فرورفتن در اعماق دریا بودند، لحظاتی سخت و وحشت‌انگیز بود، بالاخره راهی برای نجات احتمالی خود یافتند و قرار شد قرعه کشی کنند تا قرعه به نام هرکس افتاد، او را به دریا بیندازند تا کشتی سبکتر شود و خطر رفع گردد. سه بار قرعه انداختند و هر سه بار قرعه به نام حضرت یونس (علیه السلام) افتاد. آن حضرت متوجه شد که این خواست خداوند متعال اســت، چون او شتابزده و برخلاف منش و رفتار دیگر پیامبران (علیه السلام) و پیش از دریافت فرمان الهی، قومش را رها کرده و از شهر و دیار خویش هجرت نموده اســت.
لذا آن حضرت قضای الهی را پذیرفت و خود را به آب انداخت، در همان لحظه به فرمان قادر متعال نهنگی عظیم الجثه او را بلعید و به اعماق دریا فرو رفت و به حرکت و سیر و سفر خود ادامه داد.
حضرت یونس در اعماق دریا و تاریکی شکم نهنگ به وحشت افتاد و چون خود را مقصّر می‌دانست، با دلی شکسته و غمی فزاینده و از روی درماندگی و بی‌پناهی، شروع به استغاثه، استغفار و طلب بخشایش از پیشگاه مقدس پروردگار کرد.
گفته شده اســت که پس از سه یا هفت روز، نهنگ به فرمان خداوند عزّوجلّ به ساحل نزدیک شد و حضرت یونس (علیه السلام) را با بدنی بسیار لاغر و فرتوت و ضعیف به خشکی افکند و بلافاصله درخت کندویی رویید که آن حضرت از آن تغذیه می‌کرد و از سایه‌اش بهره می‌گرفت. مدتی گذشت تا اینکه او سلامت دوباره‌ی خود را بازیافت. آن‌گاه، وحی الهی به او رسید که به میان قوم خود بازگرد که آنان ایمان آورده و از بت‌پرستی دست کشیده‌اند و منتظر بازگشت تو هستند.
حضرت یونس چون به نینوا مراجعت کرد، همان مردم مشرک بت‌پرست را دید که همگی مشغول بندگی، ذکر و یاد خداوند قادر و متعال بودند و از این دگرگونی مردم و هدایت آنان، شکر و سپاس ایزد منان را بسیار به جای آورد.
خداوند متعال در قرآن کریم در آیاتی از سه سوره‌ی مختلف گوشه‌هایی از شرح حال و زندگی حضرت یونس (علیه السلام) را بیان فرموده اســت که در زیر ترجمه‌ی آنها را می‌خوانید:
الف) سوره‌ی انبیاء، آیات 87 و 88
(و ذوالنون را [یاد کن]، آن‌گاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم، تا در [دل] تاریکیها ندا در داد که معبودی جز تو نیست، منزهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم.
پس [دعای] او را برآورده‌ کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را [نیز] این چنین نجات می‌دهیم.)
ب) سوره‌ی صافات، آیات 139 تا 148
(و در حقیقت‌، یونس در زمره‌ی فرستادگان بود.
آن‌گاه که به سوی کشتی پر [از مسافر] بگریخت.
پس [یونس با سرنشینان کشتی] قرعه انداخت و خود از بازندگان شد!
[او را به دریا افکندند] و عنبر ماهی او را بلعید، در حالی که او نکوهشگر خویش بود.
و اگر او در زمره‌ی تسبیح‌کنندگان نبود، قطعاً تا روزی که برانگیخته می‌شوند، در شکم آن [ماهی] می‌ماند.
پس او را در حالی که ناخوش بود، به زمین خشکی افکندیم.
و بر بالای [سر] او درختی از [نوع] کدو بن، رویانیدیم.
و او را به سوی یکصدهزار [نفر از ساکنان نینوا] یا بیشتر روانه کردیم.
پس ایمان آوردند و تا چندی برخوردارشان کردیم.)
ج) سوره‌ی یونس، آیه‌ی 98
(هیچ شهری نبود که [اهل آن] ایمان بیاورد و ایمانش به حال آن سود بخشد، مگر قوم یونس که وقتی [در آخرین لحظه] ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و تا چندی آنان را برخوردار ساختیم.)
منبع مقاله :
زین، سمیح عاطف؛(1393)، داستان پیامبران در قرآن، مترجمان: علی چراغی و [دیگران ...]، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ سوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

حضرت یونس علیه السلام دانشنامه‌ی اسلامیحضرتیونسعلیهالسلامحضرت یونس علیه السلام از پیامبران الهی، به سوى قومى فرستاده شد ولی بدلیل تکذیب قوم حضرت یونس علیه السلامحضرتیونسحضرت یونس علیه السلام یونس بن متی، ملقب به ذوالنون، از پیامبران بنی اسرائیل بود دعای حضرت یونس علیه السلام در قرآنحضرت یونس یکى از پیامبران الهى بود او زمانى دراز مردم را به توحید و علیه السلامداستان حضرت یونسعلیه السلام عصمت چند روز پیش یکی از دوستان سوالات زیبایی را در مورد داستان حضرت یونس ع پرسید برای خود زندگی نامه حضرت یونس علیه السلام و قوم اودانشنامه اسلامی طهور این مقاله در باره زندگی نامه حضرت یونس علیه السلام و قوم او استدعای حضرت یونس علیه السلامحضرت یونس یکی از پیامبران الهی بود او زمانی دراز مردم را به توحید و یکتا پرستی فرا قصه حضرت یونس علیه‌السلام مؤسسه جهانى …قصه حضرت عیسی علیه‌السلام نام مبارک حضرت یونسعلیه‌السلام مادر حضرت یونس چیه زندگینامه ی حضرت یونس عحضرت یونس ـ علیه السلام ـ یکی از پیامبران و رسولان خداست، که نام مبارکش در قرآن چهار چند درس آموزنده از زندگی حضرت یونس عچند درس آموزنده از زندگی حضرت یونس ع در زندگی و داستان کوچک حضرت یونس ـ علیه السلام قصص القرآن و داستان های مذهبی حضرت یونس علیه‌السلامقصص القرآن و داستان های مذهبی حضرت یونس علیه‌السلام اشعار و داستان های قرآنی


ادامه مطلب ...

حضرت عیسی علیه السلام

[ad_1]

یک شب نماز و عبادت مریم به طول انجامید و تمام توجه او به خدا بود و به ستایش او پرداخت. همین طور که او غرق در عبادت بود، ناگهان به شدت مضطرب شد، به اطراف خود نگاه کرد یک مرد بلند قامت را دید که در نزدیکی او ایستاده اسـت. ترس او را فرا گرفت و گمان کرد که مردی بدکار اسـت و به قصد تجاوز آمده اسـت و با خود اندیشید، من پاک و عفیف هستم و این مرد می‌خواهد مرا بدنام کند و این افکار در ذهن او موج می‌زد.
آن مرد که در حقیقت یک فرشته بود به افکار مریم پی برد و گفت: «مترس و اندوهگین مباش! من از طرف خداوند آمده‌ام تا به امر او به تو پسری پاک ببخشم.»
مریم گفت: «تو چه کسی هستی؟»
فرشته گفت: «من جبرئیل امینم.»
مریم این سخنان را شنید و ترس سراپای وجودش را فرا گرفت و زبانش بند آمد. پس از مدتی که به خود آمد، نیرویش را جمع کرد و گفت:
«چگونه من می‌توانم پسری داشته باشم در صورتی که مردی مرا لمس نکرده اسـت؟»
جبرئیل امین گفت: «فرمان چنین اسـت و پروردگار تو گفته اسـت که آن بر من آسان اسـت تا او را نشانه‌ای برای مردم و رحمتی از جانب خویش قرار دهیم و این دستوری قطعی بود.»
جبرئیل پیش آمد و بر سر مریم دست کشید و سخنانی گفت و به صورت او دمید و سپس ناپدید شد. بعد از آن، مریم گوشه‌گیری انتخاب کرد، ولی عاقبت کار را نمی‌دانست و از خود می‌‌پرسید که من چگونه می‌توانم بدون شوهر بچه‌دار شوم؟
روزها سپری می‌شد و مریم از روبه‌رو شدن با مردم ترس داشت و راز خود را از آنان پنهان می‌کرد. ماهها به همین صورت گذشت و مریم با خود می‌گفت:
(ای کاش پیش از این مرده و دیگر فراموش شده بودم.) (1)
او برای مخفی شدن از مردم تصمیم گرفت تا از بیت المقدس به زادگاه خود در ناصره برود و بچه را در آنجا به دنیا آورد. مریم از مردم زادگاه خود هم کناره‌گیری کرد و با کسی رفت و‌ آمد نداشت تا سرزنش کسی را درباره‌ی خود نشنود. او امید داشت که خداوند دعا و عبادتهای او را قبول کند و کسی هم به او سوءِ ظن نبرد. مریم در برابر قدرت خواست خداوند کاری نمی‌توانست انجام دهد و باید تسلیم اراده‌ی خداوند می‌شد.
لحظه‌ی زایمان فرا رسید و مریم احساس درد کرد و رو به بیابان نهاد و به تنه‌ی درخت خشکیده‌ی خرمایی تکیه زد و کسی نبود که درد او را ساکت و به او کمک کند.
مریم نوزاد خود را به دنیا آورد، نگاهی به او کرد و اندوهگین شد و با دیدن فرزند بدون پدر آرزو کرد که زمین او را ببلعد و از یاد همه برود، او نمی‌دانست با این فرزند چه کند. نه غذایی داشت که رفع گرسنگی کند و نه آبی بود که بنوشد و نه مونسی که به او روحیه دهد. همین طور که او تنه‌ی درخت را در بغل گرفته بود، صدایی شنید که به او گفت:

(غم مدار‌! پروردگارت زیر پای تو چشمه‌ی آبی پدید آورده اسـت. تنه‌ی درخت خرما را به طرف خود بگیر و تکان ده تا خرمای تازه فرو ریزد و بخور و بنوش و دیده روشن دار.) (2)

در اطراف او تغییراتی به وجود آمد. آب گوارا در زیر درخت جاری شد و درخت خشک، سبز شد و خرمایی بسیار شیرین داد.
وقتی مریم این تغییرات را دید، دلش آرام گرفت و صدای جبرئیل را شنید که به او اطمینان قلب می‌داد و او را راهنمایی می‌کرد تا با کسی سخن نگوید و به او چنین گفت:
(اگر کسی از آدمیان را دیدی، بگو من برای خدای رحمان روزه نذر کرده‌ام و امروز مطلقاً با انسانی سخن نخواهم گفت.) (3)
مریم با فرزند خود که موهبتی الهی و آیه و رحمتی برای مردم بود، نزد قومش آمد، ولی آنها او را متهم کردند و گفتند‌:
‌(ای مریم! به راستی کار بسیار ناپسندی مرتکب شده‌ای.) (4)
قوم او به این مقدار اتهام، اکتفا نکردند و گفتند:
(ای خواهر هارون! پدرت مرد بدی نبود و مادر نیز بدکاره نبود.) (5)
قوم او این حقیقت را درک نمی‌کردن که خداوند بر همه چیز قادر و تواناست. مریم سعی کرد از خود دفاع کند، ولی گوش شنوایی نبود. مریم دلایلی داشت که کسی نمی‌توانست آن را رد کند. لذا او در برابر قوم خود ایستاد تا از خود دفاع کند. سپس، با دست به طفل خود اشاره کرد که از او بپرسید. صورتها به طرف کودک برگشت و همه تعجب کردند، چون سخن گفتن کودک را درک نمی‌کردند. یکی از آنان گفت:
(چگونه با کودکی که در گهواره اسـت سخن بگوییم؟) (6)
ناگهان به امر خدا کودک به سخن آمد و با فصاحت هرچه تمامتر حقیقت را بر قوم آشکار کرد و گفت:
(من بنده‌ی خدایی هستم که به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده اسـت و هرجا که باشم، مرا با برکت ساخته و تا زنده‌ام، مرا به نماز و زکات سفارش کرده اسـت و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نا فرمانم نگردانیده اسـت. درود بر من، روزی که زاده شدم و روزی که می‌میرم و روزی که زنده برانگیخته می‌شوم.) (7)
در طول تاریخ نشنیده‌ایم که کسی مانند عیسی بتواند در گهواره با مردم سخن بگوید، زیرا خداوند قادر، چنین اراده کرده بود که شیوه‌ی تولد و زمان پیامبری او غیر از دیگران باشد. با سخن گفتن عیسی قوم ساکت شدند و گفتند که این کودک مقامی عالی خواهد داشت. اما تعداد کمی به دلیل گمراهی و کینه‌ای که داشتند، این حقیقت را درک نمی‌کردند و نمی‌توانستند بفهمند که وقتی خداوند انجام شدن کاری را اراده کند، آن کار انجام خواهد شد. مریم به سخنان آن تعداد اندک توجهی نکرد و در روستای خود به تربیت کودک همت گمارد، به خداوند توکل کرد و فرزندش را به او سپرد. عیسی در فضایی روحانی و پاک رشد کرد و مانند دیگر کودکان به مدرسه نرفت، زیرا خداوند به او علم و حکمت آموخته بود.

پی‌نوشت‌ها:

1- قرآن، مریم/23.
2- قرآن، مریم/24-26.
3- قرآن، مریم/26.
4- قرآن، مریم/27.
5- قرآن، مریم/28.
6- قرآن، مریم/29.
7- قرآن، مریم/30-33.

منبع مقاله :
زین، سمیح عاطف؛(1393)، داستان پیامبران در قرآن، مترجمان: علی چراغی و [دیگران ...]، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ سوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت …بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی اسلامی امام عصرعج آیا امام زمان و ولادت حضرت عیسی مسیح علیه السلام داستان مسیح علیه کلمات کلیدی داستان حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت عیسی علیه السلام در قرآن بسم الله الرحمن الرحیم زندگینامه حضرت مسیح علیه …حضرت عیسیعلیه‌السلام یکی از پیامبران اولوالعزم و از انبیاء بنی اسرائیل است، که نام حضرت امام جعفر صادق علیه السلامحضرتامامحضرت امام جعفر صادق علیه السلام تغییر مسیر از امام صادق ولادت امام و نامگذاریپایگاه شعر مذهبی رضیع الحسین علیه السلام حضرت …پایگاه شعر مذهبی رضیع الحسین علیه السلام حضرت زهرا سلام الله علیهامصیبت یــا شُـــبِـیر علیه السلام شعر زیبای مولانا در …یــا شُـــبِـیر علیه السلام شعر زیبای مولانا در وصف امیرمؤمنان حضرت علی علیه شباهتهای بین حضرت یحیی و حضرت عیسی…برای حضرت یحیی و حضرت عیسیعلیهماالسلام شباهت هایی ذکر شده که در این مطلب آنها را ذکر فضائل امیرالمؤمنین علیه السلامفضائل امیرالمؤمنین علیه السلام قطره ای از اقیانوس فضائل و دلائل خلافت بلافصل مولی حضرت ابراهیم علیه السلام دانشنامه‌ی اسلامیحضرتابراهیمعلیهالسلامحضرت ابراهیم علیه‌السلام یکی از انبیای عظام الهی و از پیامبران اولوالعزم است دین مبارزه حضرت یحیی با ازدواج نامشروعداستان حضرت یحیی‌علیه السلام حضرت یحیی قربانی روابط نامشروع هرودیس، پادشاه


ادامه مطلب ...

غدیر خم در بیان امام علی علیه السلام

[ad_1]

یکی از ایرادهایی که مخالفان شیعه درباره ی ولایت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین علی علیه السلام مطرح می کنند این اسـت که خود امام علی (علیه السلام) این گونه که شیعیان معتقدند ادعای امامت و خلافت نداشت. اگر او واقعاً به وضع موجود اعتراض داشت، باید اعتراض خود را به صورت جدی مطرح و پیگیری می کرد؛ درحالی که نه تنها ایشان اعتراضی نداشتند بلکه با بیعت و همکاری خود، خلفای زمان خود را تأیید نیز کردند.

حامد شاد/دانشجوی دکترای مبانی نظری اسلام-بخش اعتقادات شیعه تبیان

غدیر، ولایت

این سخن درست اسـت که حضرت امیر می توانست با توسل به زور و قدرت حیدری خود، حق غصب شده ی خود را پس بگیرد؛ ولی علی رغم این توانایی، برای احقاق حق غصب شده ی خویش و برای به دست آوردن زمام حکومت، دست به هر کاری نزد و به هر قیمتی سعی نکرد که حق غصب شده ی خویش را بازیابد. 
دلیل این کوتاه آمدن، حفظ مصلحت عمومی جامعه ی اسلامی و جلوگیری از تفرقه  در نظام نوپای اسلامی بود که تبیین این مطلب مقامی دیگر می طلبد. ولی در کنار این خویشتن داری بزرگوارانه، حضرت تمام تلاش خود را به کار بست تا بدون لطمه زدن به اتحاد و انسجام امّت اسلامی، حق الهی خود را احیا کند و اجازه نداد حق و باطل برای حق طلبان مشتبه شود. حضرت هرگز در برابر وضع موجود، سکوت نکرد؛ بلکه از هر فرصتی برای آگاهی دادن و برملا کردن فتنه و انحراف استفاده کرد و از طریق گفت و گو و نامه نگاری با خلفا و بزرگان و از طریق سخنرانی و گفت و گوهای آشکار و پنهان با توده ی مردم، حق و باطل را آشکار ساخت و به همه نمایاند که اگر سکوت کرده اسـت، از روی رضایت نیست.
در این مقاله چند نمونه از این سخنان را که به ماجرای غدیر خم اشاره دارد، بیان می کنیم:

آیا می دانید راه خدا  چیست و نماد آشکار و نمایاننده ی آن راه کیست؟ من آن صراط خدایم که اگر کسی آن را با طاعت حق نپیماید، در آتش افکنده شود. من راه اویم که برای پیروی مردم پس از پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) گماشته شده ام. من تقسیم کننده ی بهشت و دوزخم. من حجت خدا بر تبهکاران و نیکوکارانم. من نورالانوارم...»

امام علی(علیه السلام) در مسجد پیامبر (صلی الله و علیه وآله) درباره ی ماجرای غدیر سخن می گفت که بشیر بن سعد انصاری گفت: اگر پیش از بیعت انصار با ابوبکر، آنان این حدیث را از تو شنیده بودند، کسی در شایستگی تو برای خلافت اختلاف نمی کرد. حضرت فرمود: «آیا با عقل و خرد سازگار بود که من پیکر پاک رسول خدا را رها کرده، پیش از خاک سپاری آن، برای درگیری در حاکمیت، از خانه بیرون؟!

به خدا سوگند از کسی که خودش را نامزد خلافت کرد و با ما خاندان پیامبر در افتاد و حق ما را ربود و مانند شما آن را برای خود حلال و روا شمرد، هرگز نهراسیدم و به خوبی می دانستم که رسول گرامی حقیقت را برای مردم بیان کرده و برای کسی جای شبهه و عذری نگذاشته بود. کسانی که این سخن پیامبر را در غدیر خم شنیده اند، به خدا سوگندشان می دهم به آن شهادت دهند! آن جا که فرمود: هر کس که من مولا و رهبر اویم، این علی مولا و پیشوای او اسـت. خدایا دوستداران و پذیرندگان ولایتش را دوست بدار و در پوشش ولایت خود بگیر و مخالفانش را دشمن بدار. یارانش را مدد رسان و تنهاگذارندگانش را تنها بگذار!.»
زید بن ارقم می گوید: دوازده تن از کسانی که نشان افتخار شرکت در جنگ بدر را داشتند سخن امام را گواهی کردند و من نیز این حدیث را از پیامبر شنیده بودم ولی آن را کتمان کردم و شهادت ندادم. از این رو، علی(علیه السلام) مرا نفرین کرد و نابینا شدم.(۱)

در حدیثی دیگر عامر بن واثله می گوید: روزی که گروه شش نفره ی خلیفه دوم برای تعیین خلیفه در خانه ی وی گرد آمدند، من همراه امام علی(علیه السلام) بودم و شنیدم که به آنان چنین گفت: «استدلالی نیرومند بر حقانیت خودم دارم که عرب و عجم توان رد کردن آن را ندارد... شما را به خدا سوگند می دهم، آیا میان شما کسی جز من هست که رسول خدا درباره اش چنین فرموده باشد: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»؟
گفتند: «نه، هرگز!» ولی با این همه حق او را به یغما بردند!(۲)
در حدیثی دیگر رفاعة به نقل از پدرش از پدربزرگش می گوید: در جنگ جمل من با امام علی (علیه السلام) همراه بودم که فردی را دنبال طلحه فرستاد و او را فرا خواند. وقتی وی پیش حضرت آمد به او فرمود: «تو را به خدا سوگند، آیا این جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» را از پیامبر نشنیده ای؟» وی پاسخ داد: «آری». حضرت پرسید: «پس چرا به جنگ من برخاسته ای؟» طلحه گفت: «این سخن را فراموش کرده بودم». رفاعه می گوید: پس از این گفت و گو طلحه از صحنه ی نبرد دور شد.(۳)

این سخن درست اسـت که حضرت امیر می توانست با توسل به زور و قدرت حیدری خود، حق غصب شده ی خود را پس بگیرد؛ ولی علی رغم این توانایی، برای احقاق حق غصب شده ی خویش و برای به دست آوردن زمام حکومت، دست به هر کاری نزد و به هر قیمتی سعی نکرد که حق غصب شده ی خویش را بازیابد

پیشگویی امیرالمومنین نسبت به ردکنندگان غدیر

در حدیثی دیگر جابر بن عبد الله انصاری می گوید: روزی علی بن ابیطالب (علیه السلام) برای مؤمنان سخن گفت و پس از حمد و ستایش خدای سبحان چنین فرمود: «ای مردم، پیش این منبر چهار نفر از یاران پیامبر(صلی الله و علیه وآله) حضور دارند: انس بن مالک و براء بن عازب و اشعث بن قیس کندی و خالد بن یزید بجلی.»
سپس رو به انس کرد و فرمود: «اگر از رسول خدا شنیده ای که فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ولی امروز بدان گواهی ندهی، خدا پیش از فرا رسیدن مرگت، تو را به بیماری پیسی گرفتار سازد، بگونه ای که تمامی سرت را فراگیرد و عمامه ات آن را نپوشاند!»
آن گاه خطاب به اشعث فرمود: «اما تو ای اشعث، اگر این سخن پیامبر را شنیده ای و امروز به ولایت من گواهی ندهی، خدا تو را پیش از مرگت نابینا سازد!»

سپس به خالد بن یزید فرمود: «اما تو ای خالد، اگر از رسول خدا این سخن را شنیده ای و آن را پنهان می کنی، خدا تو را به مرگ جاهلیت بمیراند!»
آن گاه رو به براء کرد و فرمود: «اما تو ای براء بن عازب، اگر تو نیز این سخن را از پیامبر شنیده ای ولی آن را کتمان می کنی، خدا مرگ تو را در سرزمینی که از آن هجرت کرده ای قرار دهد!»
جابر می گوید: «به خدا سوگند، انس را با چشم خود دیدم که از ناحیه ی سرش به بیماری پیسی گرفتار شده بود و هرچه می کوشید تا لکه های آن را با عمامه اش بپوشاند نمی توانست. هم چنین اشعث بن قیس را دیدم که هر دو چشمش کور شده بود. نیز خالد بن یزید مُرد و خانواده اش او را در گوری که در خانه ی خودش کندند به خاک سپردند؛ ولی هنگامی که اهالی قبیله اش کِنده از مرگش آگاه شدند، به سنت جاهلیت در کنار خانه اش گرد آمدند و اسبان و شتران را در آن جا پی کردند. هم چنین معاویه براء بن عازب را که اهل یمن بود و از آن جا به حجاز هجرت کرده بود، برای فرمانداری به یمن فرستاد و در همان جا نیز مرد.»(۴)

حضرت درباره ی آداب عید غدیر نکاتی را بیان می کند و به مردم توصیه می فرماید که در این روز تمیز و خوش بو باشید و این عید را جشن بگیرید و به خانواده و اطرافیان هدیه بدهید و به نیازمندان بیش تر توجه کنید و در این روز روزه بگیرید و در حد توان اطعام و انفاق داشته باشید

خطبه امیرالمومنین در روز غدیر

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در زمان حکومتش نیز درباره ی غدیر خم بارها صحبت فرموده اسـت. یک بار که روز جمعه و عید غدیر با هم مصادف شده بودند، حضرت در خطبه های نماز جمعه به طور مفصل درباره ی حماسه ی عظیم غدیر سخنرانی فرموده اسـت که بخش های کوتاهی از آن سخنرانی را به تقطیع ذکر می کنیم:
«... خدا در آن روز دینش را به کمال آراست و چشمان پیامبر و مؤمنان و پیروان او را روشن ساخت و آن چه برخی از شما گواه آن بودید و خبرش به برخی دیگرتان رسیده اسـت، در آن روز رخ داد و سخن نیکوی خدا بر صبرپیشگان به پایان رسید. بدین سان آن چه را فرعون و هامان و قارون و سپاهیانشان ساخته بودند، خدای قهار در هم کوبید و کاخ هایشان را تباه ساخت. (خوانندگان محترم با ژرف نگری در زوایای گوناگون تاریخ صدر اسلام، مصادیق فرعون و هامان و قارون را که اشاره ی رازگونه ای به خلفای سه گانه دارد، به خوبی درمی یابند!)
... ای مؤمنان، بدانید این که خداوند فرموده اسـت: «ان اللهَ یُحِبُّ الذین یُقاتِلونَ فی سبیلِهِ صَفّاً کَاَنّهم بُنیانٌ مرصوصٌ(صف،۶۱)» آیا می دانید راه خدا چیست و نماد آشکار و نمایاننده ی آن راه کیست؟ من آن صراط خدایم که اگر کسی آن را با طاعت حق نپیماید، در آتش افکنده شود. من راه اویم که برای پیروی مردم پس از پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) گماشته شده ام. من تقسیم کننده ی بهشت و دوزخم. من حجت خدا بر تبهکاران و نیکوکارانم. من نورالانوارم...»

آداب غدیر از زبان صاحب غدیر

در ادامه، حضرت درباره ی آداب عید غدیر  نکاتی را بیان می کند و به مردم توصیه می فرماید که در این روز تمیز و خوش بو باشید و این عید را جشن بگیرید و به خانواده و اطرافیان هدیه بدهید و به نیازمندان بیشتر توجه کنید و در این روز روزه بگیرید و در حد توان اطعام و انفاق داشته باشید.(۵)

پی نوشت ها :
۱. الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۸۶؛ الامامة و السیاسة، ص ۲۹؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۱۸۵
۲. کتاب سلیم بن قیس، ص ۶۴۱، ح ۱۱؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲، ح ۲۵۰؛ الغدیر، ج ۱، ص ۱۶۳
۳. المستدرک، ج ۳، ص ۴۱۹، ح ۵۵۹۴؛ المناقب، خوارزمی، ص ۱۸۲، ح ۲۲۱؛ مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۸۲
۴. الخصال، باب ۴، ص ۲۱۹، ح ۴۴؛ الامالی، صدوق، مجلس ۲۶، ص ۱۸۴، ح ۱
۵. مصباح المتهجد، ص ۷۵۲؛ اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۲۵۴؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج ۱، ص ۵۲۷



[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

غدیر خم در بیان امام علی علیه السلامامام علیعلیه السلام در مسجد پیامبر صلی الله و علیه وآله درباره ی ماجرای غدیر سخن می غدیر خم در بیان امام علی علیه السلام آکاآکاایران حامد شاددانشجوی دکترای مبانی نظری اسلامبخش اعتقادات شیعه آکا ایرانغدیر امام زمان علیه السلام در خطابه غدیر آن غدیر، خم، و در جویا شد، امام علیه السلام در علی علیه السلام در خبرگزاری تسنیم کتاب بزرگداشت غدیر و عاشورا در …کتاب و بیان امام رضا علیه السلام در سیره و بیان امام اعظم غدیر و بیان غدیر خم غدیر خم آن حضرت در غدیر خم ارائه دلایل بیان کنند امام علی علیه السلام با اهل جشن ولایت علی علیه السلام عید غدیر خم پورتال …جشنولایتعلیعلیه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام غدیر خم امیر المومنین علی علیه السلام علی علیه السلام و امام باقرعلیه السلام بیداری غدیر خم می باشد در جهت امام علی علیه السلام امام علی علیه السلام ای به نام غدیر خم بیان در باره علی علیه السلام نازل غدیر خم از زبان امام علی علیه‌السلامغدیر خم از زبان امام علی غدیر خم اشاره دارد، بیان امام علی علیه‌السلام در شعر شاعران درباره حضرت علی علیه السلام غدیرشعر وحید قاسمی برای امام علی علیه السلام که هست هستی ما از خم غدیر تو مست در آن


ادامه مطلب ...

سوار کشتی نوح علیه السلام شوید!!

[ad_1]
مفیدستان:

«بنده خالص خدا قرآن را پیشوا و امام خود قرار داده؛ هر جا قرآن فرود آید، او بار خویش را همانجا فرود مى آورد و هر جا قرآن منزل کند او آنجا را منزلگاه خویش مى گرداند».

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

سفینه النجاه

اهل بیت همان ذوی القربی!

اهل بیت مرکب از دو واژه ی (اهل) و(بیت) است. این ترکیب در لغت به معنای نزدیکان شخص می باشد.

مصداق این اصطلاح در روایات، امامان دوازده گانه علیهم السلام و حضرت زهرا سلام الله علیهاالسلام، است. بر این اساس اهل بیت، با اصطلاح آل البیت، آل محمد، عترت و ذوی القربی مرادف است؛ گر چه معنای لغوی این واژه ها گسترده تر می باشد.

برای اهل بیت پیامبر چه به عنوان خانواده رسول خدا و چه به ‌عنوان ذوالقربی در قرآن کریم و در احادیث نبوی منقول از سنی و شیعه، مقام و منزلت والایی ذکر شده است.

رهبرانى که هرگز گمراه نمى شوند

امام علی علیه السلام، اهل بیت را به گونه ای به یارانش معرّفى مى کند تا دست از دامن آنها برندارند و در پرتو آنان راه رستگارى را بیابند، و به دو نکته مهم اشاره مى فرماید؛ نخست، رهبرانى که هرگز گمراه نمى شوند، و دیگر، بخشى از صفات برجسته اصحاب خاص پیامبر صلى الله علیه وآله، را به عنوان سرمشقى بازگو مى کند.

ولایت حقیقى آن است که در همه چیز و در هر حال، سر بر فرمان آن بزرگواران باشد و آنها که تنها در گفتار، یا پاره اى از رفتارهاى فردى و اجتماعى تابع اهل بیت اند موالیان حقیقى نیستند؛ مدّعیانى هستند در لباس موالى!

ایشان مى فرماید: «به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید! از همان سو که آنها گام بر مى دارند، گام بردارید; و قدم در جاى قدمهاى آنها بگذارید! (و بدانید) آنها هرگز شما را از جاده هدایت بیرون نمى برند و به پستى و هلاکت نمى کشانند!». 

این سخن، در واقع اشاره به همان حدیث «ثقلین» است که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) در آن حدیث متواتر، بدان اشاره فرمود که اگر دست از دامان قرآن و اهل بیت برندارید هرگز گمراه نخواهید شد.

تنها وسیله نجات در این دنیاى طوفانى!

در هر جامعه اى افراد افراطى و تفریطى یافت مى شوند؛ افراط گرایان روش پیشوایان راستین را کُند مى شمرند و بر آنها سبقت مى گیرند و جامعه را به تباهى مى کشند و به عکس، تفریط گرایان حرکت پیشوایان را تند مى پندارند و به بهانه حزم و دوراندیشى و احتیاط، از آنها عقب مى افتند؛ هم خود را هلاک مى کنند و هم جامعه را گرفتار نابسامانى.

سخنان امام علی(علیه السلام) هم سو با حدیث معروف نبوى است که فرمود: «مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِى فِیْکُمْ، مَثَلُ سَفِینَةِ نُوح مَنْ رَکِبَهَا نَجَى وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَکَ». این حدیث که با تعبیرات مختلفى در کتب شیعه و اهل سنّت نقل شده، نشان مى دهد که اهل بیت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله، که علم و دانش آنها از قرآن مجید و از سنّت رسول خدا، مایه مى گیرد، تنها وسیله نجات در این دنیاى طوفانى اند. همان گونه که هنگام وقوع طوفان نوح هیچ وسیله نجاتى جز کشتى نوح نبود.

در خطبه 87 نهج البلاغه، شبیه تعبیر بالا درباره قرآن هنگام توصیف بندگان خاصّ خدا آمده، که فرمود: «بنده خالص خدا قرآن را پیشوا و امام خود قرار داده؛ هر جا قرآن فرود آید، او بار خویش را همانجا فرود مى آورد و هر جا قرآن منزل کند او آنجا را منزلگاه خویش مى گرداند».

مدّعیانى در لباس موالى!

امامت مسلمین، همواره در اهل بیت خواهد بود؛ چرا که مولای متقیان علیه السلام، دستور پیروی از ایشان، را محدود به زمان معیّنى نکرده است، و مفهوم ولایت این نیست که انسان با دستورات آن بزرگواران گزینشى برخورد کند؛ 

«به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید! از همان سو که آنها گام بر مى دارند، گام بردارید; و قدم در جاى قدمهاى آنها بگذارید! (و بدانید) آنها هرگز شما را از جاده هدایت بیرون نمى برند و به پستى و هلاکت نمى کشانند!».

بلکه ولایت حقیقى آن است که در همه چیز و در هر حال، سر بر فرمان آن بزرگواران باشد و آنها که تنها در گفتار، یا پاره اى از رفتارهاى فردى و اجتماعى تابع اهل بیت اند موالیان حقیقى نیستند؛ مدّعیانى هستند در لباس موالى!

کلام پایانی

مولای متقیان از دو اصل مهم در نهج البلاغه پرده بر می دارد:

1- اهل بیت و در راس آنان امیرالمومنین علی علیه السلام از موقعیت صدارت و پیشگامی شرعی در امور دین و دنیا برخوردار بودند. آنان «زمامداران حق...و پیشوایان دین اند...و زبان و گفتارشان راست است.»

2- پیروی از آنان و پذیرش راهنمایی شان، امری لازم بر امت است، بلکه با آنچه رسالت اسلامی بیان می کند، در نهایت روشنی است:

«پس هم چون قرآن، حرمت آنان را در دل نگه دارید و چون شتران تشنه که به آبشخور می روند، به آنان روی آرید!»

و غفلت و فراموشی این اصول و دلایل آن توسط مسلمانان، امری توجیه نشدنی و بهانه ناپذیر است.
منابع:

- نهج البلاغه، خطبه 97و 87

- تفسیر قمى، طبق نقل بحارالانوار، ج 23، ص 130، حدیث 12.

- زمخشری، الکشاف، ج4، ص807

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سیصد معما جهت استفاده در جلسات طرح یاوران نمازسیصد معما جهت استفاده در جلسات طرح یاوران نماز بسمه تعالی چیستان ها بخشی نگاهی به زندگانی حضرت یونس عدر ادامه بخوانید چند درس آموزنده از زندگی حضرت یونس ع از رفتار امام رضا علیه السلام سومین خورشید مقالاتاربعیندر چله بهار سرخ، این تن زخمی خاک است که زیر هجوم نیزه‎ها به خود می‎لرزد و بوی خون و گنجینه سوالات کاربران تبیان در باره حضرت مهدیعجگنجینه سوالات کاربران تبیان در باره حضرت مهدیعج دوست محترم اندیشه مهدویت، به طور سیصد معما جهت استفاده در جلسات طرح یاوران نماز سیصد معما جهت استفاده در جلسات طرح یاوران نماز بسمه تعالی چیستان ها بخشی از نگاهی به زندگانی حضرت یونس ع در ادامه بخوانید چند درس آموزنده از زندگی حضرت یونس ع از رفتار امام رضا علیه السلام درس سومین خورشید مقالاتاربعین در چله بهار سرخ، این تن زخمی خاک است که زیر هجوم نیزه‎ها به خود می‎لرزد و بوی خون و فریاد گنجینه سوالات کاربران تبیان در باره حضرت مهدیعج گنجینه سوالات کاربران تبیان در باره حضرت مهدیعج دوست محترم اندیشه مهدویت، به طور کلی نوح علیه السلام تحضیر نص نوح علیه السلام یدعو قومه للایمان قصه نوح علیه السلام قصه سیدنا نوح علیه السلام سفینه نوح علیه السلام صور سفینه نوح علیه السلام من احفاد نوح علیه السلام والیه تنسب العرب ابناء نوح علیه السلام


ادامه مطلب ...

حضرت یحیی علیه السلام

[ad_1]
نویسنده: سمیح عاطف الزین
مترجمان: علی چراغی، محمد حسین احمدیار، محمد باقر محبوب القلوب

 


یحیی در دامان نبوت، آن‌گونه که زکریا می‌خواست، رشد یافت و بعد از آن که شایستگی تحویل گرفتن امانت پیامبری را به دست آورد، خداوند به او چنین وحی کرد:
(ای یحیی! کتاب آسمانی را با قوت نبوت فرا گیر.) (1)
کتاب بنی اسرائیل تورات اسـت و پیامبران بنی اسرائیل براساس این کتاب قضاوت می‌کردند و به تبلیغ دین خدا می‌پرداختند و یحیی نیز که از طرف خداوند برگزیده شده بود، در کودکی این شایستگی را پیدا کرد و خداوند علم و حکمت را به او آموخت و مهربانی، طهارت و عفت و پاکی را که صفت ضروری برای انبیاست به او عطا فرمود و یحیی آن قدر عبادت کرد که جسمش ضعیف شد. حضرت یحیی بر اساس کتاب تورات عمل می‌کرد تا جایی که در میان بنی اسرائیل مشهور شد که تنها کسی اسـت که به تمام احکام تورات آگاهی دارد. همین طور بنی‌اسرائیل شاهد بودند که یحیی با شجاعت تمام،‌ آنان را به حق دعوت و علیه باطل قیام می‌کند و در عین حال، نهایت مهربانی و عطوفت را نسبت به مردم مظلوم روا می‌دارد و حتی حیوانات را هم مورد ترحم قرار می‌دهد و همیشه غذای خود را به نیازمندان می‌دهد و خود به اندکی قناعت می‌کند. او آن‌قدر در ایمان و اعتقاد خود پایدار بود که وقتی مردم را به خداپرستی دعوت می‌کرد، خود گریه می‌کرد و مردم نیز به گریه می‌افتادند و این نشانه‌ی صفای قلب او بود.

از جمله حوادث زمان آن حضرت، داستان هیرودوس، حاکم فلسطین، بود. هیرودوس‌، حاکم فلسطین، بود. هیرودوس عاشق دختر برادر خود هیرودیا شده بود و هیرودیا هم به شدت عاشق عموی خود بود و آنها می‌خواستند با هم ازدواج کنند. یحیی با شنیدن این خبر فتوا داد که ازدواج با دختر برادر حرام اسـت، فتوای یحیی در میان اطرافیان و مردم کوچه و بازار دهان به دهان گشت تا به گوش هیرودوس رسید؛ هیرودوس ناراحت شد، زیرا تأثیر فتوای یحیی را در میان مردم خوب می‌دانست، ولی ناراحتی و غم خود را نشان نداد، ولی کینه‌ی یحیی را به دل گرفت. هیرودیا نیز ترسید که فتوای یحیی مانع برآورده شدن آرزوی او شود و تصمیم به فتنه انگیزی و توطئه گرفت. او خود را آرایش کرد و با زیبایی فوق‌العاده‌ای نزد هیرودوس به قصر رفت و هیرودوس را مبهوت خود کرد، طوری که هیرودوس در برابر او ایستاد و گفت: «خوش آمدی ای الهه زیبایی، من به پای تو می‌افتم و انگشتر انگشتان تو هستم.» و الفاظی این چنین بر زبان آورد که نشان دهنده‌ی شدت عشق او به هیرودیا بود. هیرودیا فتنه‌انگیزی نمود و در برابر هیرودوس گریه کرد تا اینکه عقل از سر هیرودوس ربود و وقتی دید هیرودوس آماده اسـت که خواسته‌های او را بپذیرد، با اندوه گفت: «اگر پادشاه ظلمی را که بر او شده اسـت تحمل می‌کند، من همسر او نمی‌شوم.» هیرودوس از این حرف تعجب کرد و تاکنون نمی‌دانست کسی می‌تواند این قدر بر روی او تأثیر بگذارد و با خود فکر کرد که اگر مخالفان این موضوع را بشنوند، چه خواهد شد. در نتیجه، ناگهان تغییر حالت داد و با خشم به هیرودیا گفت: «هیرودیا قبل از این که جنگ و خونریزی شود و مردم کشته شوند، قصد خود را آشکار کن!»

هیرودیا کمی منتظر ماند تا خشم هیرودوس فرو نشست، سپس گفت: «اگر پادشاه راضی اسـت که یحیی پسر زکریا بر او چیره شود، پس من هم حکم او را می‌پذیرم و در برابر خواسته‌ی او سر تسلیم فرود می‌آورم.» او کاری کرد که دل هیرودوس از کینه‌ی یحیی پر شد تا جایی که او دیگر نمی‌اندیشید و هیچ سخن معقولی را نمی‌شنید و در نتیجه به سربازان خود دستور داد سر یحیی را بیاورند. او بعضی اوقات سر یحیی را جلوی هیرودیا قرار می‌داد و به آینه می‌نگریست و خود را به دلیل فسادی که باعث این کار شده بود سرزنش می‌کرد. هیرودیا فکر می‌کرد که مستأصل شده و سعادت خود را از دست داده اسـت، ولی نمی‌فهمید که جنایتی را که مرتکب شده اسـت، بسیار سهمگین‌تر از آن اسـت که به دست گناهکار یا فرد خبیثی انجام شده باشد و این کار هیرودیا ننگی بر پیشانی بنی‌اسرائیل و موجب خواری آنان در دنیا و آخرت شد و لعنت خدا را برای خود خریدند و یحیی (ع) در نزد پروردگار ارزشمند و بزرگوار بود.
(سلام بر او روزی که متولد شد و روزی که رحلت کرد و روزی که زنده برانگیخته می‌شود.) (2)

پی‌نوشت‌ها:

1- قرآن، مریم/12.
2- قرآن، مریم/15.

منبع مقاله :
زین، سمیح عاطف؛(1393)، داستان پیامبران در قرآن، مترجمان: علی چراغی و [دیگران ...]، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ سوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

حضرت یحیی علیه السلام چرا و چگونه شهید شدسوال حضرت یحیی علیه السلام چرا و چگونه شهید شد ؟ پاسخ حضرت یحیی ع از پیامبران بنی حضرت یحیی ع پایگاه اطلاع رسانی باقرپور کاشانی حضرت یحیی ع ، پسر حضرت زکریا ع حضرت امام جعفر صادق علیه السلامحضرتامامحضرت امام جعفر صادق علیه السلام تغییر مسیر از امام صادق ولادت امام و نامگذاریشباهتهای بین حضرت یحیی و حضرت …برای حضرت یحیی و حضرت عیسیعلیهماالسلام شباهت هایی ذکر شده که در این مطلب آنها را ذکر فضائل امیرالمؤمنین علیه السلامفضائل امیرالمؤمنین علیه السلام قطره ای از اقیانوس فضائل و دلائل خلافت بلافصل مولی حضرت امام هادی علیه السلامحضرتامامحضرت امام هادی علیه السلام تغییر مسیر از امام هادی ولادت امام امامت در کودکی و مبارزه حضرت یحیی با حضرت یحیی قربانی روابط نامشروع هرودیس، پادشاه هوسباز فلسطین با یکی از محارمش شد وی بسم الله الرحمن الرحیم زندگینامه حضرت مسیح علیه …حضرت عیسیعلیه‌السلام یکی از پیامبران اولوالعزم و از انبیاء بنی اسرائیل است، که نام امامان ماندگار زندگی نامه کامل امام سجاد علیه‏السلامامامان ماندگار زندگی نامه کامل امام سجاد علیه‏السلام امامان ماندگاراحادیث حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلامسفارشات حضرت امام ابوالحسن الرضا علیه السلام به دوستانشان شیخ مفید رحمه الله در


ادامه مطلب ...

حضرت مریم علیه السلام

[ad_1]
در بیت المقدس خانه‌ای محقّر وجود داشت که صدای فرزندی در آن شنیده نمی‌شد و غم و اندوه آن را فرا گرفته بود و آن خانه‌ی عمران بود. همسر عمران نازا بود و در آرزوی داشتن فرزندی اندوه می‌خورد. او اگر فرزندی ...
[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت …بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی اسلامی امام عصرعج آیا امام زمان و ولادت حضرت عیسی مسیح علیه السلام داستان مسیح علیه کلمات کلیدی داستان حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت عیسی علیه السلام در قرآن تصاویر چشمه‌ای که دور قبر اصلی حضرت عباس علیه‌السلام …تصاویری از چشمه آب زلالی که صدها سال است گرداگرد قبر اصلی حضرت ابوالفضل العباس علیه پایگاه شعر مذهبی رضیع الحسین علیه السلام حضرت …پایگاه شعر مذهبی رضیع الحسین علیه السلام حضرت زهرا سلام الله علیهامصیبت پخش زنده حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام و حضرت عباس علیه اگر دلتان هوای زیارت حرم مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام را در ایام شهادتش کرده و همچون بسم الله الرحمن الرحیم زندگینامه حضرت مسیح علیه …حضرت عیسیعلیه‌السلام یکی از پیامبران اولوالعزم و از انبیاء بنی اسرائیل است، که نام درمانگاه خیریه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام …ضمن عرض سلام درمانگاه خیریه مجتمع حضرت ابوالفضل العباس ابن امیرالمومین علیه السلام حضرت مریم حضرتمریمحضرت مریم از زنان بزرگوار و از شخصیت‌های برجسته جهان بشریت است او مادر پیامبر بزرگ حضرت یحیی علیه السلام چرا و چگونه شهید شدسوال حضرت یحیی علیه السلام چرا و چگونه شهید شد ؟ پاسخ حضرت یحیی ع از پیامبران بنی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلامفضائل امیرالمؤمنین علیه السلام قطره ای از اقیانوس فضائل و دلائل خلافت بلافصل مولی


ادامه مطلب ...

علم غیب امام علی علیه السلام از کجاست؟!

[ad_1]

حضرت علی علیه السلام در مورد علم غیب خود در پاسخ به یکی از اصحاب خود که سوال کرد: «ای امیر مومنان! آیا به تو علم غیب داده شده اســت؟»، با تبسّم فرمود: «ای برادر کلبی! این اخباری را [که خبر می دهم] علم غیب نیست؛ علمی اســت که از دارنده علم آموخته ام.»

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

امام علی علیه السلام

ارائه اخبار آینده و بیان امور غیبی، یکی از ابعاد وسیع نهج البلاغه را تشکیل می دهد. مجموعاً در این کتاب بیش از 75 بار خبر غیبی آمده اســت که بیشتر آنها تحقق یافته اند. عالم به غیب ذاتاً کسی جز خداوند نیست؛ امّا پیامبر و امامان علیهم السلام با اِذن الهی می توانند از علم غیبی برخوردار شوند.

مرحوم طبرسی در این باره می گوید: "به عقیده شیعه کسی را می توان بالجمله عالم به غیب توصیف کرد که همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ کس جز خدا این چنین نیست. و امّا خبرهای غیبی فراوانی که دانشمندان شیعه و سنّی از علی علیه السلام و سایر امامان نقل کرده اند، همه از رسول خداصلی الله علیه وآله و رسول خدا نیز از خداوند آموخته اســت."

منبع علم امام چیست؟

امام معصوم علیه السلام علوم غیبی را از طریق مکتب و کلاسهای رسمی به دست نیاورده؛ بلکه از یکی از سه طریق ذیل حاصل می شود:

خداوند متعال

سرمنشأ اصلی علوم انبیاء و ائمّه علیهم السلام از علم لایزال و بی منتهای الهی اســت. علی علیه السلام در این باره می فرماید: "به خدا سوگند! تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور [انسانها] نزد ما اهل بیت [پیامبرصلی الله علیه وآله] اســت."

«[پیامبراعظم] همه دانشها را به من سپرده اســت و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود و جای نجات کسی که نجات می یابد و پایان این حکومت، [همه را به من خبر داده اســت.] هیچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آنکه در گوشم نجوا کرد و مرا مطلع ساخت.»

ابن ابی الحدید معتزلی می نویسد: "ما انکار نمی کنیم که در میان افراد بشر اشخاصی باشند که از غیب خبر بدهند؛ امّا می گوییم آگاهی آنان از غیب مستند به خداوند اســت و خداوند وسیله آگاه شدن آنان را از غیب فراهم می آورد."

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله یا امام قبلی

علم غیب در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به پیغمبر یا امام قبلی نسبت داده شده اســت.

حضرت علی علیه السلام در مورد علم غیب خود در پاسخ به یکی از اصحاب خود که سوال کرد: "ای امیر مومنان! آیا به تو علم غیب داده شده اســت؟"، با تبسّم فرمود: ای برادر کلبی! این اخباری را [که خبر می دهم] علم غیب نیست؛ علمی اســت که از دارنده علم آموخته ام. همانا علم غیب، علم قیامت اســت... این اســت آن علم غیبی که غیر از خدا کسی نمی داند. جز اینها، علومی اســت که خداوند به پیامبرش تعلیم داده (علم غیب اکتسابی) و او به من آموخته اســت. و [پیامبرصلی الله علیه وآله] دعا کرد که خدا این [دسته از علوم و اخبار] را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح [بدن] من از آن پر گردد."

در جملات فوق امام علی علیه السلام می فرماید: "من غیب نمی دانم؛ ولی در برخی کلمات فرموده: من علم غیب می دانم، از جمله آنجا که فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم می توانم از همه خصوصیّات هر کدام شما، از آغاز و پایان کارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا می ترسم که درباره من نسبت به رسول خداصلی الله علیه وآله کافر شوید (و درباره من غلو کنید و مرا از رسول خدا بالاتر بدانید و یا به خدایی من معتقد شوید و این عقیده موجب کفر شما گردد)."

و یا فرمود:اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان اســت، با خبر بودید به سوی بیابانها کوچ می کردید."

بنابراین، جای این سوال اســت که جمع این دو گروه ازکلمات حضرت چگونه امکان پذیر اســت؟ پاسخ این اســت که آنجایی که حضرت می گوید غیب نمی دانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد ؛ اما آنجا که می فرماید غیب می دانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را کسب نموده ام.

«به خدا سوگند! تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور [انسانها] نزد ما اهل بیت [پیامبرصلی الله علیه وآله] اســت.»

شاهد این استدلال، جملات امیر مومنان علیه السلام اســت که می فرماید: علوم غیبی را پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من آموخت؛  به خدایی که او (محمد) را به حق برانگیخت و او را بر مخلوقات برگزید، جز به راستی سخن نگویم و به راستی [پیامبراعظم] همه دانشها را به من سپرده اســت و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود و جای نجات کسی که نجات می یابد و پایان این حکومت، [همه را به من خبر داده اســت.] هیچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آنکه در گوشم نجوا کرد و مرا مطلع ساخت."

روح القدس

منبع سوم برای علم امامان از جمله امام علی علیه السلام، روح القدس اســت که به امر الهی با آنها سخن می گوید. امام باقرعلیه السلام فرمود: به راستی که اوصیاء [وامامان ] محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن می گوید؛ در حالی که او را نمی بینند."

مفسّران براى «رُوحُ القُدُس» عمدتاً دو تفسیر ذکر کرده اند: یکى فرشته وحى، جبرییل، و دیگرى نیروى مرموز غیبى خاصّى که با انبیاء بوده اســت. این روح مقدّس و پاک منبع الهامبخش بزرگى براى انبیاء بوده و حتّى از بعضى از تعبیرات احادیث استفاده مى شود که روح القدس با افراد با ایمان(طبق سلسله مراتب ایمانى) نیز همراه اســت، و همان اســت که گویندگان متعهّد و شاعران با ایمانرا در گفتن و سرودن نثر و نظم هاى بلیغ تایید مى نموده، و مومنان راسخ را در تصمیم گیرى هاى مهم تقویت مى کرده اســت. از روایات فراوانى بر مى آید که روح القدس حقیقتى بوده اســت در انبیاء و ائمه معصومین(علیهم السلام) که با آن حقایق بسیارى را درک مى کرده اند; از جمله در روایات متعددى آمده اســت که امامان معصوم(علیهم السلام) به هنگام قضاوت و داورى از روح القدس مدد مى گرفتند.


منابع:
- نهج البلاغه، خطبه120، 128، 125، 116، 93، 175
- مجمع البیان، طبرسی، ج 3، ص 261؛ ج 5، ص 25
- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 427
- بحار الانوار، ج 26، ص 10
- دلائل الصدق، محمدرضا مظفر، ص 334


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

سایت کرب و بلا سایت تخصصی امام حسین علیه السلامپایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان خبرگزاری فارس فدک هبه است یا ارث چرا امام علی…حجت‌الاسلام کرمی به فارس پاسخ داد فدک هبه است یا ارث چرا امام علیع فدک را یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را … حدیث از فضایل حضرت زهراء س در منابع أهل تسنّن قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله گنجور شهریار گزیدهٔ غزلیات غزل شمارهٔ ۲ مناجاتبجز از علی که گوید به پسر که قاتل منالف پیش بینی حضرت علی ع از ظهور و سقوط داعشخیلی زحمت کشیدم تا این مقاله مفصل را نوشتم و امیدوارم الف سرسری از کنار آن عبور نکندسخنان گرانبهای آیت الله فاطمی نیاسوغات مشهد استاد فاطمی نیایک بار یک نفر در حرم امام رضا علیه السلام به من گفت من را یک دانلود کتب فرهنگی مذهبیالقرآن الکریم وعلومه القرآن الکریم فی روایات المدرستین القرآن الکریم فی روایات پاسخ امام خامنه ای به افراط و تفریط صادق شیرازی و …کلیپ زیبایی از هوشمندی حضرت امام خامنه ای که اختلافات مذهبی را به بهترین شکل به نفع عرفان علامه قاضی ذکرامام باقر علیه السلام از پدرش ، از پدرانش روایت کرده که فرمودند کسی که هر روز سی قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، …امامت کانونی‌ترین اصل در تلقی شیعی از اسلام است سوال این است که آیا شیعیان درباره


ادامه مطلب ...