چکیده
تمام پیشوایان معصوم شیعه، رسالت هدایت و اصلاح اندیشه دینی را بر عهده داشتند. امام رضا (علیه السلام) هم به عنوان یکی از معصومان، عهدهدار چنین رسالتی بود. ایشان این وظیفه را در اصلاح اندیشه شیعیان، اعم از شیعیان قطعیه، زیدیه، واقفیه و دیگران انجام داد. هم چنین آن حضرت در اصلاح دیدگاههای ناصحیح همه مسلمانان، همت گماشت و بخش وسیعی از بیانات ایشان به تبیین دین و پاسخگویی به سؤالات جریانهای فکری، اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان اختصاص یافت.1. مقدمه
میتوان بخش وسیعی از بیانات امام رضا (علیه السلام) را مرتبط با بحث فرقهها و بازتاب افکار آنها دانست، چرا که در مواردی که مباحث فرقهای، کم حجم بوده، بیانات امامان هم حجم کمی از آن را به خود اختصاص داده است؛ مثلاً اصل وجود خداوند و بحث نبوت که مورد اتفاق فرقههای اسلامی بوده، در روایات اسلامی کمتر مورد بحث قرار گرفته است. بر عکس، مواردی که اختلاف فرقههای اسلامی در آنها گسترده بوده (مانند بحث صفات خداوند، جبر و اختیار، قضا و قدر، گناه کبیره، امامت، خلقت بهشت و جهنم و خلود) در روایات پیشوایان شیعی نیز انعکاس زیادی بر جای گذاشته و پیشوایان شیعی به عنوان رهبرانی که مسئولیت هدایت همه انسانها را بر عهده داشتهاند، به این بحثها پرداختهاند.2. بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان قطعیه
ما در این بخش به مباحث مربوط به غلات و مفوضه هم خواهیم پرداخت، چرا که جریان غلات و مفوّضه، فرقههایی نیستند که دارای حدود دقیق و روشن باشند، بلکه جریاناتی هستند که در هر فرقهای، امکان ظهور یافتهاند؛ یعنی میتوان در فرقه اشاعره، اهل حدیث، ماتریدیه، واقفیه، شیعه اثناعشری و ... جریانی با افکار و رویکرد غلات را یافت. به علاوه، برخی از همان اندیشههای غلط موجود در غلات، امروز در بین معدودی از شیعیان به چشم میخورد.الف – غلات
در روایتی ابوهاشم جعفری از حضرت امام رضا (ع) درباره غلات و مفوّضه سوال میکند. حضرت در پاسخ میفرماید:ب- مفوّضه
امام رضا (علیه السلام) در رد اعتقادات مفوّضه نیز طی روایات متعددی، واگذاری امر آفرینش و روزی به پیامبر را نفی میکند. آن حضرت در روایتی میفرماید: «خداوند امر دینش را به پیامبر واگذار کرده، ولی امر خلق و رزق را نه.» (7) در روایتی دیگر از ایشان میخواهیم: «غلات، کافر و مفوّضه مشرکاند و کسی که با آنها همنشین شود... از ولایت خدا، پیامبر و اهل بیت خارج شده است.» (8)ج – قطعیه
حضرت امام رضا (علیه السلام) در بیانات متعدد خویش، به اصلاح انحرافات موجود در اندیشه برخی از شیعیان میپردازد و در مواردی علاوه بر نفی اندیشه، در عرصه عمل نیز به مقابله با آنان بر میخیزد؛ مثلاً در دستور به عدم پرداخت زکات به جبرگرایان و عدم پذیرش شهادت آنها را میدهد، در حالی که در روایات، به گرایش برخی از شیعیان به جبر یا استطاعت، تصریح شده است. (12) به عبارت دیگر، اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز نباشد، این عدم پرداخت زکات، تنها ناظر به شیعیان قطعیه است و اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز باشد، عدم پرداخت شامل شیعیان نیز میشود. (13)موضعگیری در برابر لعن بیمحابای شیعیان:
وقتی حضرت امام رضا (علیه السلام) مطلع شد که برخی از اصحاب، کسانی را که با امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگیدهاند، لعن میکنند، فرمود: «الاّ من تاب و اصلح» و به این نکته اشاره نمود که حق ندارید به صورت مطلق، افرادی را که با آن حضرت جنگیدهاند، لعن کنید، چرا که ممکن است عدهای از آنها توبه کرده و خویش را اصلاح نموده باشند. سپس فرمود: «گناه کسی که از حضرت کنارهگیری کرد و توبه نکرد، بزرگتر از گناه کسی است که جنگید و توبه کرد.» (14)3. اصلاح قول به تجسیم در بین اصحاب
ابراهیم بن محمّد همدانی میگوید: نامهای خدمت ابی الحسن الرضا (علیه السلام) فرستادم و طی آن عرض کردم که کسانی از دوستداران شما که با ما هستند، در توحید اختلاف کردهاند؛ برخی قائل به جسمانیت هستند و برخی قائلاند که خداوند دارای صورت است. حضرت پاسخ داد:بحث خلق قرآن:
این بحث که آیا قرآن مخلوق و حادث یا قدیم است، مدت زمانی جهان اسلام و به ویژه پایتخت آن، بغداد را به خود مشغول کرد. امام رضا (علیه السلام) در نامهای به یکی از شیعیان، او را از ورود به چنین مجادلات بیثمری، برحذر میدارد و در عین حال، دیدگاه خود را با ظرافت خاصی بیان میکند. ایشان میفرماید:4. بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان غیر قطعیه
الف – زیدیه
بخشی از بیانات امام رضا (علیه السلام) ناظر به رفتارهای برادرش زیدبن موسی است که شیخ صدوق در کتاب عیون أخبار الرضا (علیه السلام) او را در زمره زیدیه دانسته است. (19) اگر چه این بیانات در خصوص زید بن موسی صادر شده، اما میتوان از آنها در حوزه مباحث فوق و غیر آن، بهره برد.ب – واقفیه
شاید مهمترین جریانی که در عصر حضرت امام رضا (علیه السلام) علیه جریان اصلی تشیع فعالیت داشت، فرقه واقفه بودند. واقفیان به غیبت امام هفتم معتقد و امامت امام رضا (علیه السلام) را منکر شدند. آنان در بسیاری از مفاهیم شیعی مانند مهدویت و غیبت، تحریفهایی را به سود خود، ایجاد کردند و همین امر موجب شد که امام رضا (علیه السلام) به شدت به مقابله آنان بپردازد.5. بازتاب اندیشههای انحرافی غیر شیعیان
الف – اهل حدیث
تبیین احادیث: یکی از بازتابهای جریانهای فرقهای روایات امام رضا (علیه السلام)، بعضی از احادیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که برخی جریانها، از آنها معنای غیر صحیحی را برداشت میکردند. حضرت در برابر این مسئله، به تبیین یا تکذیب این دسته از روایات میپرداخت. در این بخش به تعدادی از این روایات و کلام امام رضا (علیه السلام) در مورد آنها اشاره میکنیم:نفی رؤیت خداوند توسط پیامبر:
ابوقره به امام رضا (علیه السلام) میگوید: «برای ما روایت شده که خداوند موضوع سخن گفتن و رؤیت خود را به دو تن از پیغمبران خود اختصاص داده: با موسی بن عمران سخن گفته و محمد را به رؤیت خود مخصوص گردانید». امام رضا (علیه السلام) میفرماید:استناد به قرآن و اجماع در سنجش احادیث:
حضرت امام رضا (علیه السلام) میفرماید:نفی تفکر اخباریگری:
اگر چه عنوان اخباریگری برای موضوع مورد نظر ما، عنوان دقیقی نیست، ولی به نظر میرسد که نزدیکترین عنوان به موضوع مورد نظر ما میتواند باشد. این عنوان به جریانی اشاره دارد که دین را تعبد صرف میدانند، اگر چه این تعبد بر خلاف عقل باشد. این جریان، جایی برای اندیشه و تعقل در دین باقی نمیگذارد و معتقد است هر چه را به اسم دین آمده، ولو بدون تفکر و تعقل و فهم، باید پذیرفت.ب – معتزله
اگر چه در عصر عباسیان و به ویژه دوره امامت امام رضا (علیه السلام)، دوره اوج قدرت معتزله بود، ولی درباره آنها به صورت گسترده مطلبی در روایات وجود ندارد. در یکی از روایات مربوط به معتزله، امام رضا (علیه السلام) میفرماید:ج – رد انگارههای ناصحیح در حوزه توحید
شاید بتوان گفت که دوره امام رضا (علیه السلام) و به ویژه دوره حضور ایشان در خراسان، دورهای استثنایی در طول تاریخ دو قرن ابتدایی اسلام است. در این عصر، حاکمیت عباسیان تثبیت شده بود و جریانات فکری گوناگون در پایتخت کشور اسلامی از آزادی برخوردار بودند. حاکم اسلامی نیز مشوّق خود این بحثها بود. از این رو در این دوره، مباحث فراوانی مطرح شد که نمیتوان آنها را صرفاً به فرقهای خاص، نسبت داد؛ چرا که فضا برای طرح اشکالات و شبهات، فراهم بود و ممکن بود کسی با وجود عدم اعتقادات خود و جریان متبوعش به مسائلی از قبیل تشبیه، تجسیم، جبر و استطاعت، شبهاتی را در این زمینه مطرح نماید. بنابراین ما اعتقاداتی مانند تشبیه و تجسیم را به فرقهای به نام مجسّمه و مشبّهه یا جبر و استطاعت را به فرقهای به نام جبریه و قدریه که وجود خارجی آنها چندان روشن نیست، نسبت نمیدهیم و به بررسی کلی آنها میپردازیم.تجسیم:
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به این سؤال که «آیا خداوند دارای جسم و صورت است؟» پاسخ میدهد: «منزّه است خدایی که هیچ چیز شبیه او نیست و جسم و صورت ندارد.» (38) (39)نفی جبر در تفویض:
برید بن عمیر شامی به امام رضا (علیه السلام) عرض میکند: «از حضرت صادق (علیه السلام) برای ما نقل شده که فرمود: «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الأمرین». معنای این حدیث چیست؟» حضرت فرمود:خلق قرآن:
از جمله مباحث کلامی مطرح در عصر امام رضا (علیه السلام)، بحث خلق قرآن با قدم آن بود که هزینههای زیادی را بر مسلمانان تحمیل کرد. این جریان از نقاط منفی تاریخ مسلمین است که موجب شده برخی از مسیحیان در توجیه مسئله تثلیث، به آن استناد کرده، مدعی شوند که مسلمین هم قائل به قدیم بودن خداوند و قرآن هستند.نتیجهگیری
امام رضا (علیه السلام) در طول دوران امامت خویش و به ویژه در دوره اقامت در خراسان، با کج رویهای جریانهای مختلف مقابله نمود. ایشان با ایستادگی در برابر انحرافات، به پاسخگویی به شبهات و تبیین آموزههای دینی پرداخت. آن حضرت در طول این دوره، بدون گرفتار شدن در دام توطئههای مأمون و اطرافیانش، رسالت خود را در دفاع از دین و هدایت مردم، به بهترین وجه انجام داد.پینوشتها:
1. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 895.
2. صدوق، التوحید، ص 364.
3. این بحث نیاز به تحقیق مستقلی دارد که چه مقدار از احادیث مذکور، ساخته غالیان است.
4. همان، ص 363 و 364.
5. همو، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 201.
6. همان، ص 202.
7. همان.
8. همان، ص 202.
9. دیدگاه شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه، مطابق با همین حدیث است. ایشان معتقد است غلات و مفوّضه، منکر سهوالنبی هستند و در مطلبی به نقل از استادش، اولین درجه غلو را نفی سهوالنبی میداند. (من لا یحضره الفقیه، ص 234 و 235).
10. نساء، آیه ی 141.
11. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 203. روایات دیگری نیز در حوزه غلو و تفویض موجود است که به ذکر آدرس آنها اکتفا میکنیم: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 124 و 145؛ و عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
12. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج10، ص 144؛ الکافی، ج1، ص 159؛ صدوق، التوحید، ص 338.
13. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 143؛ همو، التوحید، ص 362.
14. همان، ص 88.
15. همو، التوحید، ص 100 و 104.
16. همان، ص 101.
17. همان، ص 104. البته در کتابهای شیعه و غیر شیعه، نکاتی در نقد هشام بن حکم بیان شده و در مقابل، عالمان شیعه به این نقدهایی پاسخهایی داده و از هشام دفاع کردهاند. آن چه در این جا برای ما اهمیت دارد، اصل نگهبانی امام رضا (علیه السلام) از دین در برابر دیدگاههای انحرافی و تبیین صحیح توحید توسط آن حضرت است.
18. همان، ص 224.
19. همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 233.
20. همان، ص 234.
21. همان، ج1، ص 106.
22. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 813-815.
23. اصحاب من مانند ستارگان هستند؛ به هر کدامشان اقتدا کنید، هدایت مییابید.
24. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 87.
25. همو، التوحید، ص 176.
26. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 278.
27. همان، ص 276.
28. همان، ص 277.
29. همان، ج2، ص 860 و 861.
30. شورا، آیهی 37.
31. به این معنا که آدمی از عذاب الهی و امتحانات او ایمن نشیند و از عظمت و جلال او واهمه نداشته و در دل، اندیشه مؤاخذه او را نداشته باشد. (ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص 179).
32. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 285-287.
33. رعد، آیه ی 6.
34. صدوق، التوحید، ص 406.
35. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 65.
36. همو، التوحید، ص 49 و 50.
37. همان، ص 69.
38. همان، ص 102.
39. برای مطالعه برخی دیگر از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع تشبیه، تجسیم و رؤیت خداوند، ر.ک: صدوق، التوحید، ص 34-84، 98-104 و 108-122؛ همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ص 114-122.
40. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
41. برای مطالعه تعدادی از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع نفی جبر، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2 ص 69، 125، 315، 348 و 416؛ همو، التوحید، ص 338.
42. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 811.
چکیده
«شاه ولی الله دهلوی» در بین رهبران فکری شبه قاره جایگاه ویژهای دارد. (1) شاه ولی الله دهلوی، شخصی معتدل و میانهرو بود و بین روایات صحیح و منقول و اقوال درست معقول و همچنین اقوال و آرای فقها و محدثان جمع میکرد و اقوال و آرایی را برمیگزید که جمهور علما آنها را میپذیرفتند و در موارد اختلافی، صحیح ترین رأی را انتخاب میکرد. وی در مورد وجود اختلاف بین مسلمانان هشدار میداد و بر مسئله وحدت تأکید داشت. مقوله تکفیر در میان مسلمانان ناشی از عدم توجه به مسئله وحدت و به محاق رفتن سفارشهای مؤکد دین در این باره است. در این مقاله میکوشیم ضمن اشاره به بخشی از اندیشههای شاه ولی الله دهلوی، با نگاهی ویژه، مسئله تکفیر را نیز بررسی کنیم.مقدمه
شاه ولی االله دهلوی، یکی از روشن فکران برجسته مسلمان هند و نویسندهای است که درباره مسائل مختلفی از موضوعات اسلامی به زبان عربی و فارسی مطلب نوشته است و در بین مسلمانان شبه قاره موقعیت ممتازی دارد. اسم رسمی شاه ولی الله، «قطب الدین احمد ابوالفیاض» است. مطالب مربوط به شرح احوال و نیز لطایف مربوط به زندگی او و خانوادهاش را میتوان در شرح احوال مختصر او به نام الجزء اللطیف فى ترجمة العبد الضعیف و نیز در کتاب فارسی او، یعنی النفاس العارفین مشاهده کرد. پدر و راهنمای روحانی شاه ولی االله، «شاه عبدالرحیم» بود که عارف و فقیهی مشهور و مسئول مدرسه خود در دهلی بود. شاه عبدالرحیم، توجه زیادی به آموزش پسر خود مبذول میداشت، چنان که علاوه بر آموزش موضوعات مذهبی، در زمینه نجوم، ریاضیات، عربی، فارسی، دستور زبان و طب نیز به وی آموزش داد که این مفاهیم و نظریات، تأثیر زیادی بر کارهای او باقی گذاشت. پس از تأسیس پاکستان و استقلال آن، شاه ولی الله به قهرمانی ملی و متفکر سیاسی- اجتماعی تبدیل شد و مردم به او همان شأنی را دادند که به عارف مسلمان هندی و مصالح دینی- اجتماعی قرن هفدهم میلادی، یعنی «شیخ احمد سرهندی» داده بودند. امروزه، نهضتهای بزرگ دینی اسلامی در گستره جنوب آسیا، به ویژه «دیوبندیه» که تکثرگرایی و روحیه و پیش زمینه عرفانی دارند، خود را ملهم از آرا و آثار شاه ولی الله و فرزندش شاه عبدالعزیز میدانند.زندگینامه
ابوالفیاض، قطب الدین احمد بن عبدالرحیم بن وجیه الدین، معروف به شاه ولی االله دهلوی و «محدث دهلوی» در چهارم شوال 1114 ه.ق.، دوم مارچ 1703م. و در اواخر سلطنت «اورنگ زیپ» پادشاه مغولی، در «روهتل» هند در خانواده معروف به علم و فضل و تقوا متولد شد. پدر وی، شیخ عبدالرحیم، از علمای معروف عصر خود بود. وی در مراجعه و بازنویسی فتواهای معروف فقه حنفی که به الفتاوی هندیه معروف است و تحت نظر اورنگ زیپ انجام داده شده، نقشی بسزا داشت. (2) شاه ولی الله دهلوی بسیار با استعداد بود. لذا پدرش در تربیت او نهایت توجه و مراقبت را به کار گرفت و از او غافل نشد. کودک در پنج سالگی به مدرسه یا مکتب رفت و در هفت سالگی حافظ قرآن شد. (3) شاه ولی الله در همین سالها زبان عربی و فارسی را فرا گرفت و در پانزده سالگی توانست در زمینه علوم قرآن و حدیث، فقه، فلسفه، کلام، طب، ریاضی و معانی و بیان فارغ التحصیل شود. (4)آثار شاه ولی الله
شاه ولی الله، آثار و کتابهایی در علوم مختلف از خود به جا گذاشت (18) که از جمله آنها میتوان این کتابها را نام برد:توجه به نهادهای اجتماعی همراه با وحدت
شاه ولی الله، در سیصد سال پیش به موضوع نهادهای اجتماعی که خود آنها را در ارتفاعات میداند، توجه داشته است. (23) برخی از تألیفهای وی، صرف نظر از نقدی که به آنها وارد است، در همین فضای فکری به نگارش درآمده است، (24) در حالی که این بحث از مباحث نسبتاً جدید در علوم اجتماعی و جامعه شناسی است و به گفته «محمد مسعود قاسمی»، تا پیش از شاه ولی الله گویا در مدارس اهل سنت، حدیث، مرتبه ثانوی داشته و لذا ذائقه تحقیق و روح اجتهاد پرورش نمی یافته است. (25)نگاهی به جامعه و مسئله وحدت اسلامی
شاه ولی الله، معتقد بود که هر گونه کشمکش، درگیری و کینه توزی سبب از بین رفتن وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی خواهد شد. (26) وی همدلی و وحدت را مسئله مورد تأکید برخی آیات قرآن میدانست. (27) به عقیده وی، جامعه و تاریخ با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند. لذا جامعهای میتواند در مسیر درست حرکت کند که آگاهی تاریخی داشته باشد، یعنی تجارب بشری را مد نظر قرار دهد. آنچه بدیهی به نظر میرسد این نکته است که نقش وحدت در پیمودن مسیر درست برای هر جامعهای ضروری است. او تاریخ را همان ایام الله میداند: (وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ). (28)توجه به سبک زندگی
شاه ولی الله در مورد سبک زندگی، مطالبی را تحت عنوان «آداب زندگی» مطرح میکند. وی به کار گرفتن شیوههای صحیح در زندگی، رعایت آداب خوردن و آشامیدن و پوشیدن، پرهیز از چیزهای مضر و روی آوردن به آنچه مفید است و دقت در گفتار و رفتار را از جمله مسائلی میداند که باید در قالب آداب و سبک زندگی دقت شود. وی همچنین در مورد نوع تعاملهای بین افراد خانواده مطالبی را طرح و برنامههایی را ارائه میکند. (30)تمکن در علوم شرعی برای ورود به علم حدیث
شاه ولی الله، توجه ویژهای به علم حدیث داشته، معتقد است برای ورود به مباحث حدیثی، باید تمکن علمی قابل توجهی داشت. وی مبنای فنون دینی و اساس آنها را علم حدیث دانسته است، زیرا علم حدیث حاوى قول، فعل و تقریر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. وی میگوید:کلام و عرفان و ارتباط آن با مسئله وحدت
شاه ولی الله میکوشید از مسائلی بهره ببرد که به تقویت وحدت و اصلاح جامعه حتی در حوزههای خاص منجر میشد. با توجه به برخی اظهارات وی در بخشهایی از تألیفهایش میتوان به دیدگاهها و گرایشهای وی در مورد عرفان و مباحث کلامی پی برد. نکته قابل توجه این است که در عصر شاه ولی الله دهلوی، جهت گیری و حرکت و سمت و سوی مباحث کلامی و عرفانی در کشور هندوستان به گونهای بود که موجب اصلاح امت اسلامی نمی شد. بحثهای عقیدتی و فلسفی، بیشتر جنبه انتزاعی پیدا کرده، به مباحثی خاص در بین علما بدل شده بود. از طرفی، بحثهای عرفانی به سوی تصوف گرایش پیدا کرده و با عقاید و اعمال عجیب و غریب همراه شده بود. با وجود این، شاه ولی الله توانست اندیشه اسلامی را در آن دیار در جهت مقابله با فلسفه زدگی اسلامی و ترویج اندیشههای فرهنگی هدایت کند و رویکرد مباحث فلسفی را به سمت عقاید اسلامی، عبارتها، بیان حکمتها، اسرار، رموز، اخلاق، اجتماع، سیاست و اقتصاد گرایش دهد. وی کوشید از کلیات دین گرفته تا جزئیات همه را با دیده عقلی عرضه کند؛ (33) مثلاً همان گونه که قرآن کریم را معجزه میداند، شریعت اسلام را نیز، که همان نظام اجتماعی اسلام است، معجزه میداند. زیرا معتقد است بنیان گذاری یا ابداع شریعتی مانند اسلام، که از هر جهت کامل است، از توان انسان خارج است. (34) همچنین در زمینه عرفان توانست با تجزیه و تحلیل نحلههای مختلف صوفیه عرفان نما (که شاه ولی الله آنها را صوفیان گمراه کُن مینامید) و شناسایی آنها، همه را مردود اعلام کند، بدون اینکه اصل عرفان و مراقبت را منکر شود. وی عالی ترین مرتبه عرفان را حق کسانی میداند که برای به دست آوردن فنا و بقا علاقه مندی نشان میدهند و میگوید اینها باید در توحیدِ حق مستغرق شوند تا جایی که نفس و روانشان به نور حق متجلی شود. (35)شاه ولی اللّه و تصوف
شاه ولی الله در دورهای زندگی میکرد که به نوعی دوره بحرانی حیات مسلمانان هندی بود. افول قدرت امپراتوری مغول و تجزیه قدرت و حاکمیت سیاسی اقلیت مسلمانان توأم با شورشهای «سیکها» و «هندوها» از یک طرف و با عدم ورحال لت داخلی فرقههای متضاد سنی و شیعی، مکتبهای محدثان، فقها، علما و صوفیه از طرف دیگر، اوضاع نابسامانی به وجود آورده بود. (36) پس از مرگ اورنگ زیپ، امپراتوری مغول به انحطاط گرایید و جامعه اسلامی هند رو به تجزیه پیش میرفت. شاه ولی الله، اوضاع زمانهاش را چنین توصیف میکند:اهل قبله بودن، نقطه اشتراکی وحدت
شاه ولی الله دهلوی، همه مسلمانانی را که به ضروریات دین معتقدند، اهل قبله میداند. از نگاه او، اهل قبله دو گروه اند؛ گروه اول کسانی هستند که به ظاهر کتاب و سنت تمسک میجویند و به عقاید سلف پای بندند. (43) وی معتقد است این گروه توجه نمی کنند که آنچه از سلف رسیده است موافق با اصول عقل است یا خیر و اگر گاهی در زمینه معقولات بحث کرده اند، فقط به علت این است که طرف مقابل و مخاصم خود را قانع کنند یا اینکه اطمینان قلبی بیشتری به دست بیاورند، نه به دلیل اینکه از این معقولات در عقاید استفاده کنند. او این گروه را «اهل سنت» میداند. (44) در طرف مقابل، کسانی هستند که جزء اهل سنت نیستند و عقاید متفاوتی در خصوص اهل سنت دارند که آنها را اهل قبله و در نتیجه مسلمان میداند، هرچند آیات و احادیث را تأویل کنند و عقایدشان نقطه مقابل عقاید اهل سنت باشد. (45)اختلاف در عقاید، مبنای تکفیر و خروج از دایره اسلام نیست
شاه ولی الله معتقد است اختلافاتی که فرقههای مختلف اسلامی در مباحث اعتقادی دارند، موجب نمی شود که مسلمانان را از دایره اسلام خارج کنیم و اینکه در تفصیل و تفسیر کتاب و سنت اختلاف نظر وجود داشته باشد امری بدیهی است، هر چند سنت گویای این مسئله است که مسلمانان وارد بحثهای اختلافی نشوند. وی میگوید:تکفیر
کفر در لغت به معنای پوشاندن و در اصطلاح به معنای ایمان نیاوردن به چیزی است که اولاً، از ضروریات دین بوده (48) و ثانیاً، ایمان به آن لازم است؛ مثل مسئله توحید و نبوت. مفهوم تکفیر، غیر از اشاره به کافر بودن دیگران، ابعاد دینی، سیاسی و ایدئولوژیک نیز دارد. عموماً «گفتمان تکفیر، دست آویزی برای بیرون راندن افراد از عرصههای مختلف، از جمله دین، سیاست و حتی اقتصاد است. (49) عقیده و باور، دو اصل از اصول اساسی اسلام است و دین مبین اسلام بر این دو مسئله تأکید فراوان دارد. برای افرادی که خارج از دایره اسلام بودند، ورود به حیطه اسلام و مسلمانی منوط به پذیرش آن به عنوان دین حق و باور به خدای یگانه و اقرار به پیامبری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، رسول و فرستاده خداست که به محض ادای شهادت به توحید و نبوت، احکام مسلمانی بر شخص اقرار کننده اجرا میشود. از طرفی، فطرتهای مختلف بشری به اختلاف در فهم و ادراک منجر میشود. لذا اختلاف عقیده و تفکر نمی تواند منشأ تکفیر باشد. (50) در منابع روایی مأثور نیز بر این مسئله تأکید شده است که شهادت یه یگانگی خدای متعال و رسالت حضرت ختمی مرتبت، شرط مسلمانی است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند که حیطه مأموریت من این است که مردم را به خداپرستی و توحید دعوت کنم. بخاری در صحیح خود، حدیثی نزدیک به این مضمون روایت میکند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «من مأموریت دارم تا جایی با مردم بجنگم که یه یگانگی خدا و رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اقرار کنند و اگر چنین کاری انجام دهند، خون و اموال آنها به سبب اسلام آوردنشان در امان است». (51)نظریات علما درباره تکفیر
علما و بزرگان اسلام در برخورد با پدیده تکفیر، موضع روشن و شفافی اتخاذ کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشودضابطههای تکفیر و محدوده کفر
به عقیده متکلمان اسلامی، حکم به کفر مسلمانان کاری خطرناک و بی مبالاتی محض است و به هر دلیل واهی، نمی توان به خروج مسلمان از دایره اسلام حکم کرد. «تفتازانی» در این مورد میگوید:نهی از تکفیر در قرآن و روایات
خداوند در قرآن میفرماید: (وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا)؛ (60) به کسی که اظهار اسلام کند و در برابر شما سر تسلیم فرود آورد، نگویید تو مسلمان نیستی (نسبت کفر ندهید). در این آیه، مسلمانان از نسبت دادن کفر به دیگران نهی شده اند.دهلوی و مسئله وحدت
شاه ولی الله دهلوی، مسئله وحدت را یکی از اصول اساسی و مهم میداند و وجود اختلاف، درگیری و کشمکش را بزرگ ترین آفت و عامل از هم گسیختگی وحدت بین مسلمانان جهان معرفی میکند. وی این اختلافها را از بین برنده و زائل کننده دوستی و اخوتی میداند که خدای متعال مسلمانان را به آن سفارش کرده است. او میگوید:تعصب بی جا، عامل گسیختگی وحدت و ایجاد تفرقه میان مسلمانان
آنچه از دیدگاه شاه ولی الله به عنوان عامل مهم در تفرقه و اختلاف میان مسلمانان مطرح است، تعصب بی جا و بی مورد است. وی این آسیب را کاستی در مدارس و مکتبهای فقهی نمی داند و معتقد است اگر از زاویه مثبت، یعنی قابلیت مدارس علوم دینی برای پژوهش قرآن و سنت به آنها بنگریم، وجود این مدارس، نقطه مثبت و فرخندهای است، اما تعصب در مورد فکر و عقیدهای خاص که گاه در مدرسه یا مکتب فقهی مطرح میشود، موجب شکل گیری مشکلات و خطرهایی فراروی امت اسلامی میشود، و اختلافهایی را شکل میدهد و پایه ریزی میکند. او معتقد است برخی از تفکراتی را که بعضی از صاحبان مکتبهای مختلف بیان کرده اند، نمی توان مبنای صحیحی قلمداد کرد و آن را عاری از خطا و اشتباه دانست. زیرا آنها مانند سایر افراد دیگرند و مانند پیامبران معصوم نیستند که بتوان تمام گفتههای آنها را صحیح دانست. (71)رفتارشناسی صحابه در فتوا دادن و پرهیز از تکفیر
در مورد روش فتوا دادن صحابه، شاه ولی االله معتقد است نهایت دقت صورت میگرفته و در این زمینه، احتیاط فراوانی وجود داشته است. وی میگوید:راهکار حفظ وحدت
رویکرد شاه ولی الله در خصوص کنار گذاشتن اختلاف و حفظ وحدت بین مسلمانان و پرهیز از توهین به آنها در بسیاری از تألیفهایش آشکار است. با رویکرد صحابه در مورد احکام و مسائل شرعی و همچنین مسائل اعتقادی و مقایسه آن با رفتار قائلان به تکفیر مسلمانان، پرسشی اساسی مطرح میشود و آن اینکه آیا رویکرد صحابه با رویکرد تکفیر، قابل جمع است؟ این پرسشی است که تکفیر کنندگان، خود باید به آن پاسخ دهند. به هر حال، از منظر شاه ولی الله دهلوی، اختلاف نظر صحابه در مسائل مختلف، سبب ایجاد تفرقه و نفاق بین مسلمانان، مخصوصاً توده مردم مسلمان نمی شد. وی مثالها و شواهد فراوانی در این خصوص در کتاب الانصاف بیان میکند. (82)نتیجهگیری
موارد زیر را میتوان به عنوان نتایج بحث ذکر کرد:چکیده
تمام پیشوایان معصوم شیعه، رسالت هدایت و اصلاح اندیشه دینی را بر عهده داشتند. امام رضا (علیه السلام) هم به عنوان یکی از معصومان، عهدهدار چنین رسالتی بود. ایشان این وظیفه را در اصلاح اندیشه شیعیان، اعم از شیعیان قطعیه، زیدیه، واقفیه و دیگران انجام داد. هم چنین آن حضرت در اصلاح دیدگاههای ناصحیح همه مسلمانان، همت گماشت و بخش وسیعی از بیانات ایشان به تبیین دین و پاسخگویی به سؤالات جریانهای فکری، اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان اختصاص یافت.1. مقدمه
میتوان بخش وسیعی از بیانات امام رضا (علیه السلام) را مرتبط با بحث فرقهها و بازتاب افکار آنها دانست، چرا که در مواردی که مباحث فرقهای، کم حجم بوده، بیانات امامان هم حجم کمی از آن را به خود اختصاص داده است؛ مثلاً اصل وجود خداوند و بحث نبوت که مورد اتفاق فرقههای اسلامی بوده، در روایات اسلامی کمتر مورد بحث قرار گرفته است. بر عکس، مواردی که اختلاف فرقههای اسلامی در آنها گسترده بوده (مانند بحث صفات خداوند، جبر و اختیار، قضا و قدر، گناه کبیره، امامت، خلقت بهشت و جهنم و خلود) در روایات پیشوایان شیعی نیز انعکاس زیادی بر جای گذاشته و پیشوایان شیعی به عنوان رهبرانی که مسئولیت هدایت همه انسانها را بر عهده داشتهاند، به این بحثها پرداختهاند.2. بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان قطعیه
ما در این بخش به مباحث مربوط به غلات و مفوضه هم خواهیم پرداخت، چرا که جریان غلات و مفوّضه، فرقههایی نیستند که دارای حدود دقیق و روشن باشند، بلکه جریاناتی هستند که در هر فرقهای، امکان ظهور یافتهاند؛ یعنی میتوان در فرقه اشاعره، اهل حدیث، ماتریدیه، واقفیه، شیعه اثناعشری و ... جریانی با افکار و رویکرد غلات را یافت. به علاوه، برخی از همان اندیشههای غلط موجود در غلات، امروز در بین معدودی از شیعیان به چشم میخورد.الف – غلات
در روایتی ابوهاشم جعفری از حضرت امام رضا (ع) درباره غلات و مفوّضه سوال میکند. حضرت در پاسخ میفرماید:ب- مفوّضه
امام رضا (علیه السلام) در رد اعتقادات مفوّضه نیز طی روایات متعددی، واگذاری امر آفرینش و روزی به پیامبر را نفی میکند. آن حضرت در روایتی میفرماید: «خداوند امر دینش را به پیامبر واگذار کرده، ولی امر خلق و رزق را نه.» (7) در روایتی دیگر از ایشان میخواهیم: «غلات، کافر و مفوّضه مشرکاند و کسی که با آنها همنشین شود... از ولایت خدا، پیامبر و اهل بیت خارج شده است.» (8)ج – قطعیه
حضرت امام رضا (علیه السلام) در بیانات متعدد خویش، به اصلاح انحرافات موجود در اندیشه برخی از شیعیان میپردازد و در مواردی علاوه بر نفی اندیشه، در عرصه عمل نیز به مقابله با آنان بر میخیزد؛ مثلاً در دستور به عدم پرداخت زکات به جبرگرایان و عدم پذیرش شهادت آنها را میدهد، در حالی که در روایات، به گرایش برخی از شیعیان به جبر یا استطاعت، تصریح شده است. (12) به عبارت دیگر، اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز نباشد، این عدم پرداخت زکات، تنها ناظر به شیعیان قطعیه است و اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز باشد، عدم پرداخت شامل شیعیان نیز میشود. (13)موضعگیری در برابر لعن بیمحابای شیعیان:
وقتی حضرت امام رضا (علیه السلام) مطلع شد که برخی از اصحاب، کسانی را که با امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگیدهاند، لعن میکنند، فرمود: «الاّ من تاب و اصلح» و به این نکته اشاره نمود که حق ندارید به صورت مطلق، افرادی را که با آن حضرت جنگیدهاند، لعن کنید، چرا که ممکن است عدهای از آنها توبه کرده و خویش را اصلاح نموده باشند. سپس فرمود: «گناه کسی که از حضرت کنارهگیری کرد و توبه نکرد، بزرگتر از گناه کسی است که جنگید و توبه کرد.» (14)3. اصلاح قول به تجسیم در بین اصحاب
ابراهیم بن محمّد همدانی میگوید: نامهای خدمت ابی الحسن الرضا (علیه السلام) فرستادم و طی آن عرض کردم که کسانی از دوستداران شما که با ما هستند، در توحید اختلاف کردهاند؛ برخی قائل به جسمانیت هستند و برخی قائلاند که خداوند دارای صورت است. حضرت پاسخ داد:بحث خلق قرآن:
این بحث که آیا قرآن مخلوق و حادث یا قدیم است، مدت زمانی جهان اسلام و به ویژه پایتخت آن، بغداد را به خود مشغول کرد. امام رضا (علیه السلام) در نامهای به یکی از شیعیان، او را از ورود به چنین مجادلات بیثمری، برحذر میدارد و در عین حال، دیدگاه خود را با ظرافت خاصی بیان میکند. ایشان میفرماید:4. بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان غیر قطعیه
الف – زیدیه
بخشی از بیانات امام رضا (علیه السلام) ناظر به رفتارهای برادرش زیدبن موسی است که شیخ صدوق در کتاب عیون أخبار الرضا (علیه السلام) او را در زمره زیدیه دانسته است. (19) اگر چه این بیانات در خصوص زید بن موسی صادر شده، اما میتوان از آنها در حوزه مباحث فوق و غیر آن، بهره برد.ب – واقفیه
شاید مهمترین جریانی که در عصر حضرت امام رضا (علیه السلام) علیه جریان اصلی تشیع فعالیت داشت، فرقه واقفه بودند. واقفیان به غیبت امام هفتم معتقد و امامت امام رضا (علیه السلام) را منکر شدند. آنان در بسیاری از مفاهیم شیعی مانند مهدویت و غیبت، تحریفهایی را به سود خود، ایجاد کردند و همین امر موجب شد که امام رضا (علیه السلام) به شدت به مقابله آنان بپردازد.5. بازتاب اندیشههای انحرافی غیر شیعیان
الف – اهل حدیث
تبیین احادیث: یکی از بازتابهای جریانهای فرقهای روایات امام رضا (علیه السلام)، بعضی از احادیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که برخی جریانها، از آنها معنای غیر صحیحی را برداشت میکردند. حضرت در برابر این مسئله، به تبیین یا تکذیب این دسته از روایات میپرداخت. در این بخش به تعدادی از این روایات و کلام امام رضا (علیه السلام) در مورد آنها اشاره میکنیم:نفی رؤیت خداوند توسط پیامبر:
ابوقره به امام رضا (علیه السلام) میگوید: «برای ما روایت شده که خداوند موضوع سخن گفتن و رؤیت خود را به دو تن از پیغمبران خود اختصاص داده: با موسی بن عمران سخن گفته و محمد را به رؤیت خود مخصوص گردانید». امام رضا (علیه السلام) میفرماید:استناد به قرآن و اجماع در سنجش احادیث:
حضرت امام رضا (علیه السلام) میفرماید:نفی تفکر اخباریگری:
اگر چه عنوان اخباریگری برای موضوع مورد نظر ما، عنوان دقیقی نیست، ولی به نظر میرسد که نزدیکترین عنوان به موضوع مورد نظر ما میتواند باشد. این عنوان به جریانی اشاره دارد که دین را تعبد صرف میدانند، اگر چه این تعبد بر خلاف عقل باشد. این جریان، جایی برای اندیشه و تعقل در دین باقی نمیگذارد و معتقد است هر چه را به اسم دین آمده، ولو بدون تفکر و تعقل و فهم، باید پذیرفت.ب – معتزله
اگر چه در عصر عباسیان و به ویژه دوره امامت امام رضا (علیه السلام)، دوره اوج قدرت معتزله بود، ولی درباره آنها به صورت گسترده مطلبی در روایات وجود ندارد. در یکی از روایات مربوط به معتزله، امام رضا (علیه السلام) میفرماید:ج – رد انگارههای ناصحیح در حوزه توحید
شاید بتوان گفت که دوره امام رضا (علیه السلام) و به ویژه دوره حضور ایشان در خراسان، دورهای استثنایی در طول تاریخ دو قرن ابتدایی اسلام است. در این عصر، حاکمیت عباسیان تثبیت شده بود و جریانات فکری گوناگون در پایتخت کشور اسلامی از آزادی برخوردار بودند. حاکم اسلامی نیز مشوّق خود این بحثها بود. از این رو در این دوره، مباحث فراوانی مطرح شد که نمیتوان آنها را صرفاً به فرقهای خاص، نسبت داد؛ چرا که فضا برای طرح اشکالات و شبهات، فراهم بود و ممکن بود کسی با وجود عدم اعتقادات خود و جریان متبوعش به مسائلی از قبیل تشبیه، تجسیم، جبر و استطاعت، شبهاتی را در این زمینه مطرح نماید. بنابراین ما اعتقاداتی مانند تشبیه و تجسیم را به فرقهای به نام مجسّمه و مشبّهه یا جبر و استطاعت را به فرقهای به نام جبریه و قدریه که وجود خارجی آنها چندان روشن نیست، نسبت نمیدهیم و به بررسی کلی آنها میپردازیم.تجسیم:
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به این سؤال که «آیا خداوند دارای جسم و صورت است؟» پاسخ میدهد: «منزّه است خدایی که هیچ چیز شبیه او نیست و جسم و صورت ندارد.» (38) (39)نفی جبر در تفویض:
برید بن عمیر شامی به امام رضا (علیه السلام) عرض میکند: «از حضرت صادق (علیه السلام) برای ما نقل شده که فرمود: «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الأمرین». معنای این حدیث چیست؟» حضرت فرمود:خلق قرآن:
از جمله مباحث کلامی مطرح در عصر امام رضا (علیه السلام)، بحث خلق قرآن با قدم آن بود که هزینههای زیادی را بر مسلمانان تحمیل کرد. این جریان از نقاط منفی تاریخ مسلمین است که موجب شده برخی از مسیحیان در توجیه مسئله تثلیث، به آن استناد کرده، مدعی شوند که مسلمین هم قائل به قدیم بودن خداوند و قرآن هستند.نتیجهگیری
امام رضا (علیه السلام) در طول دوران امامت خویش و به ویژه در دوره اقامت در خراسان، با کج رویهای جریانهای مختلف مقابله نمود. ایشان با ایستادگی در برابر انحرافات، به پاسخگویی به شبهات و تبیین آموزههای دینی پرداخت. آن حضرت در طول این دوره، بدون گرفتار شدن در دام توطئههای مأمون و اطرافیانش، رسالت خود را در دفاع از دین و هدایت مردم، به بهترین وجه انجام داد.پینوشتها:
1. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 895.
2. صدوق، التوحید، ص 364.
3. این بحث نیاز به تحقیق مستقلی دارد که چه مقدار از احادیث مذکور، ساخته غالیان است.
4. همان، ص 363 و 364.
5. همو، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 201.
6. همان، ص 202.
7. همان.
8. همان، ص 202.
9. دیدگاه شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه، مطابق با همین حدیث است. ایشان معتقد است غلات و مفوّضه، منکر سهوالنبی هستند و در مطلبی به نقل از استادش، اولین درجه غلو را نفی سهوالنبی میداند. (من لا یحضره الفقیه، ص 234 و 235).
10. نساء، آیه ی 141.
11. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 203. روایات دیگری نیز در حوزه غلو و تفویض موجود است که به ذکر آدرس آنها اکتفا میکنیم: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 124 و 145؛ و عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
12. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج10، ص 144؛ الکافی، ج1، ص 159؛ صدوق، التوحید، ص 338.
13. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 143؛ همو، التوحید، ص 362.
14. همان، ص 88.
15. همو، التوحید، ص 100 و 104.
16. همان، ص 101.
17. همان، ص 104. البته در کتابهای شیعه و غیر شیعه، نکاتی در نقد هشام بن حکم بیان شده و در مقابل، عالمان شیعه به این نقدهایی پاسخهایی داده و از هشام دفاع کردهاند. آن چه در این جا برای ما اهمیت دارد، اصل نگهبانی امام رضا (علیه السلام) از دین در برابر دیدگاههای انحرافی و تبیین صحیح توحید توسط آن حضرت است.
18. همان، ص 224.
19. همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 233.
20. همان، ص 234.
21. همان، ج1، ص 106.
22. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 813-815.
23. اصحاب من مانند ستارگان هستند؛ به هر کدامشان اقتدا کنید، هدایت مییابید.
24. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 87.
25. همو، التوحید، ص 176.
26. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 278.
27. همان، ص 276.
28. همان، ص 277.
29. همان، ج2، ص 860 و 861.
30. شورا، آیهی 37.
31. به این معنا که آدمی از عذاب الهی و امتحانات او ایمن نشیند و از عظمت و جلال او واهمه نداشته و در دل، اندیشه مؤاخذه او را نداشته باشد. (ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص 179).
32. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 285-287.
33. رعد، آیه ی 6.
34. صدوق، التوحید، ص 406.
35. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 65.
36. همو، التوحید، ص 49 و 50.
37. همان، ص 69.
38. همان، ص 102.
39. برای مطالعه برخی دیگر از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع تشبیه، تجسیم و رؤیت خداوند، ر.ک: صدوق، التوحید، ص 34-84، 98-104 و 108-122؛ همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ص 114-122.
40. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
41. برای مطالعه تعدادی از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع نفی جبر، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2 ص 69، 125، 315، 348 و 416؛ همو، التوحید، ص 338.
42. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 811.
آیا روشنفکران گروه پر شماری از مردماند یا دستهای بینهایت کوچک، ولی منحصر به فرد، از آنها را تشکیل ادامه ...
معرفیِ کتاب «نقش روشنفکر»، اثر ادوارد سعیدریشهی مفهوم «روشنفکر» به معنی امروزی آن، را شاید بتوان در روند دادگاهی یافت که در آن آلفرد دریفوس، افسر ادامه ...
جادوی کلاماین پرسش برای ما مطرح است که ارتباط میان دو مفهومی در ساختار «جهان» ی که به وسیلهی گفتار و اسطوره تحقق ادامه ...
زبان و مفهومسازیاگر خواسته باشیم به ماهیت ویژهی مفهوم دینی- اسطورهای نه تنها از طریق نتایج این مفهوم بلکه از رهگذر ادامه ...
جای زبان و اسطوره در الگوی فرهنگ بشریافلاطون در نخستین عبارت گفتگونامهی فایدروس وصف میکند که چگونه سقراط پس از برخورد با فایدروس میگذارد ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (2)برخی از ماتریالیستها مدعیاند که اصل وجود ماده وجود ثابت و مستغنی از هرگونه علت است، اما تغییر در وضعیت ادامه ...
برهان حدوث در اثبات خدا (1)یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در رأس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی ادامه ...
برهان صدیقین در اثبات خداصدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما ادامه ...
برهان امکان و وجوب در اثبات خدا (2)شبهه پیشین میخواست با انکار اصل علیت به نوعی به تبیین پدیدههای مادی بپردازد که نیازی به اصل علیت به ادامه ...