جام جم سرا: حسن قاضیزاده هاشمی، البته از زاویهای دیگر به ایدز پرداخت و از دیدار خود با عالیترین مقام قضایی کشور برای کنترل این بیماری در زندانها خبر داد.
او در مورد دیدار خود با آیتالله آملی لاریجانی گفت: درباره کلیات کنترل ایدز میان زندانیان با ایشان گفتوگو کردم. آیتالله آملی هم اعلام کرد آماده هر نوع همکاری است تا انشاءالله نکات بهداشتی در زندانها رعایت بشود.
وزیر بهداشت که بهنظر میرسد تمایلی به انتشار جزئیات بیشتری از این گفتوگو نداشته به خبرگزاری فارس گفته است: علاوه بر سرنگ پیشنهادهای دیگری شد و آیتالله آملی در کلیات موافق بود. صرفاً موضوع سرنگ نیست و درمانهای جایگزین نیز مطرح است و در عین حال تسهیلاتی است که کمک کند به پیشگیری از شیوع ایدز.
به نقل از همشهری آنلاین، برگزاری جلسه رئیس سازمان زندانها و مسئولان بهداشتی در زندانها با مدیرکل بیماریهای واگیر مهمترین نتیجه این گفتوگوی وزیر بهداشت با رئیس قوه قضاییه بوده است. حالا باید منتظر این جلسه و بعد هم امضای تفاهمنامهای میان 2دستگاه ماند و دید منظور وزیر از درمانهای جایگزین و تسهیلات کمککننده به پیشگیری از شیوع ایدز چه بوده است.اما مهمتر از موضوع ایدز در زندانها هشدار شفاف و روشن او درباره این بیماری بوده، وقتی که گفت:مسئله ایدز مسئله بسیار مهمی است و اگر در مورد آن کوتاهی شود، بعداً ممکن است مشکلات زیادی رخ دهد.
این تنها گسترش ایدز در زندانها نیست که موجب نگرانی کارشناسان شده، روز گذشته عضو کمیته کشوری ایدز هم نسبت به روند رو به رشد ابتلا به این بیماری از طریق روابط جنسی ناسالم هشدار داد و گفت: «شایعترین سن ابتلا به HIV در ایران از دهه دوم زندگی شروع شده و زمینه ابتلا تا دهه چهارم زندگی گسترش دارد. متوسط این سن در ایران بین 20تا 45سال است.»
به روایت آمار
به گفته مدیر اداره بیماریهای واگیر وزارت بهداشت تا یک فروردین 93، 27هزار و 888نفر مبتلا به عفونت اچآیوی در کشور شناسایی شدهاند که 88/7درصد مرد و 11/3درصد از این تعداد را زنان تشکیل میدهند. از این تعداد مبتلا به عفونت اچآیوی، 5هزار و 813نفر به مرحله پیشرفته یعنی ایدز رسیدهاند. 5هزار و 761نفر نیز بر اثر ابتلا به ایدز در کشور فوت کردند. تخمین زده شده که بین 80تا 90هزار نفر در کشور مبتلا به عفونت ایدز باشند.
به گزارش جام جم سرا، این آمار و ارقام که مدیر اداره بیماریهای واگیر وزارت بهداشت به خبرنگار همشهری اعلام کرده، تنها مربوط به افرادی است که در کشور شناسایی و ثبت شده است. شاید به همین دلیل است که بهطور مکرر وزیر بهداشت و سایر کارشناسان پزشکی و بهداشتی کشور نسبت به شیوع ایدز در کشور ابراز نگرانی میکنند.
نگرانی برای زنان
دکتر محمد مهدی گویا میگویدکه آنچه وزارت بهداشت را نگران کرده این است که درصد بانوان مبتلا در سالهای اخیر افزایش یافته است بهطوری که تا قبل از سال92، 11درصد بانوان مبتلا به اچآیوی بودهاند اما در سال 92، نزدیک به 30درصد از مبتلایان را بانوان تشکیل میدهند. افزایش ابتلا برای بانوان یک هشدار جدی است چون اکثر بانوان مبتلا در سنین باروری هستند.
ابراز نگرانی نمایندگان مجلس
دکتر عابد فتاحی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی هم از شیوع ایدز با سرعت زیاد در کشور اظهار نگرانی میکند اما در عین حال، میگوید که کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بحث ایدز را در اولویتهای خود قرار داده است.
فتاحی از تلاش کشورهای دیگر برای کنترل ایدز هم سخن گفت و اینکه همه کشورها بهطور ضربتی برای این مهم تلاش و سرمایهگذاری جدی کردهاند. به گفته او براساس آخرین اطلاعات، آمار ایدز در آمریکا 26در صد کاهش یافته است که این در صد قابل توجهی است.
اما آیا با این همه ایدز در ایران هم میتواند مهار و یا دستکم کنترل شود ؟
اقدامات وزارت بهداشت برای کنترل ایدز
وزارت بهداشت تاکنون 3برنامه استراتژیک را با همکاری آموزش و پرورش، سازمان زندانها و وزارت کشور به اجرا گذاشته و برنامه استراتژیک چهارم را نیز تهیه کرده که بخشیهایی از آن در حال اجراشدن است. برنامه چهارم، یک برنامه 5ساله است که 5هدف کلی، 15هدف اختصاصی و 87برنامه مداخلهای دارد. به گفته مدیر اداره بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، اطلاعرسانی و آموزش، پیشگیری و مراقبت از بیماریهای آمیزشی، برنامه کاهش آسیب، تقویت نظام مراقبت و ثبت موارد ابتلای به عفونت، تقویت نظام تشخیص بیماری، اجرای مدرنترین روشهای درمانی در دنیا و برنامه پیشگیری مثبت ازجمله این استراتژیهاست که تا حدودی توانسته از شیوع ایدز جلوگیری کند. به گفته وزارت بهدشت اجرای برنامه کاهش آسیب در زندانها در پیشگیری از انتقال این بیماری از طریق اعتیاد تأثیر داشته است.
جام جم سرا: دکتر مینو محرز با اشاره به تدوین برنامه چهارم کشوری کنترل ایدز گفت: استراتژیهای نوشته شده در این برنامه بر اساس نظرات کارشناسان است و اگر دقیق اجرا شود بسیار موثر خواهد بود.
وی با اعلام اینکه به طور متوسط سن ابتلا به ایدز در کشور ۲۵ سال است، گفت: طبق آمار گزارش شده حدود ۲۸ هزار مبتلا در کشور شناسایی شدهاند. البته در کنار این، آمار تخمینی ما حدود ۱۰۰ هزار نفر است.
او افزود: ایران جزو کشورهایی است که دارای برنامه استراتژیک کنترل ایدز است و برنامه چهارم آن از سال ۹۴ آغاز میشود.
محرز با تاکید بر لزوم ایجاد همکاری میان وزارت بهداشت و سایر نهادها، ارگانها و وزارتخانهها در زمینه مبارزه و کنترل با ایدز گفت: وزارت بهداشت تاکنون از همکاری سایر نهادها و ارگانها محروم بوده و این درحالی است که مساله ایدز تنها مساله وزارت بهداشت نیست. در حال حاضر تنها وزارت بهداشت در این زمینه کار میکند ولی باید همه ارگانها و نهادها در زمینه ایدز همکاری کنند و وزارت بهداشت نمیتواند به تنهایی کاری انجام دهد.
به نقل از ایسنا، رئیس مرکز تحقیقات ایدز درمورد روند شناسایی و درمان مبتلایان به ایدز تصریح کرد: افراد مبتلا به دلیل عدم آگاهی به مراکز درمانی مراجعه نمیکنند و در نتیجه روند شناسایی به درستی صورت نمیگیرد.
وی راهکار این معضل را آگاهی بخشی وسیع و مستمر از طریق رسانهها عنوان کرد.
جام جم سرا به نقل از تسنیم: روش تشخیص احتمال ابتلا به اچ.آی.وی به قرار زیرند:
1.علائم اولیه
در برخی از مواقع بعد از یک یا دو ماه ابتلا به ویروس HIV ممکن است برخی از علائم شبیه به ابتلا به آنفولانزا در بدن مبتلا به این ویروس مشاهده شود اما در بسیاری از موارد تا چند سال یا حتی یک دهه هیچ گونه علامتی در فرد مبتلا مشاهده نشود.
2.تب
از دیگر علائم ابتلا به این ویروس میتواند این باشد که فرد در بدو ابتلا به این بیماری با ورود ویروس به خون او، تب کند که درجه حرارت بدن وی به 102 درجه فارنهایت (38/8 درجه سانتیگراد) میرسد.
3.خستگی و کوفتگی بدن
از دیگر عوامل شناسایی این ویروس خستگی زود هنگام و کاهش ایمنی بدن مبتلا است به طوری که برخی از مبتلایان گفته اند بعد از ابتلا دیگر به انجام پیادهروی شبیه به روزهای قبل از ابتلا نبودند به طوری که بعد از طی کردن مسافت کوتاهی به نفس نفس افتادند.
4. بدن درد، درد مفاصل، تورم غدد لنفاوی
گرههای لنفاوی بخشی از سیستم ایمنی بدن شما هستند و تمایل به التهاب در آنها زمانی که عفونت وجود دارد مشاهده میشود. بسیاری از آنها در زیر بغل، کشاله ران، و گردن واقع شده است. از این جهت که در بیماریهای دیگری نظیر هپاتیت نیز این عوامل کوفتگی بدن وجود دارند، این ویروس در بسیاری موارد با هپاتیت اشتباه گرفته میشود.
5.گلو درد و سردرد
احساس درد در نواحی گلو و سر درد در موارد ابتلا به این ویروس مشاهده شده است.
6.خارش پوست
خارش پوست میتواند از دیگر نشانههای شناسایی این ویروس باشد که ممکن است در برخی نواحی بدن با پدیدار شدن جوش و التهاب سطحی اطرف آن همراه شود و در صورتی که توضیح و دلیل قانع کنندهای برای توجیه آن نداشتید میبایست احتمال ابتلا به این بیماری را بدهید.
همواره 30 الی 60 درصد افراد مبتلا در مراحل بدوی ابتلا، به تهوع و یا اسهال و استفراغ دچار میشوند که این 3 بیماری گوارشی بعد از خوردن داروهای متداول و مرسوم باز هم مداوا نمیشوند و ادامه پیدا میکنند.
8.کاهش وزن
کاهش وزن در افراد مبتلا مشاهده میشود به طوری که حتی اگر میزان غذای آنها کم نشود ولی این کاهش وزن در این افراد رخ میدهد که میتواند از نشانههای ابتلا به این ویروس باشد.
9.سرفه خشک
سرفه خشک مداوم شاید به مدت یک سال یا دو سال میتواند از دیگر عوامل شناسایی این ویروس باشد و بهصورت مشکوکی روز به روز بدتر شود.
10.عرق ریختن شبانه
بسیاری از مبتلایان به این ویروس در مراحل اولیه بیماری؛ شبها علیرغم خنک بودن فضای اتاق احساس گرما میکنند و بدنشان تعریق غیر عادی انجام میدهد.
11.تغییرات ناخن
تغییر شکل ناخنها (ضخیمتر شدن و یا منحنی شدن ناخنها و یا تغییرات رنگ آنها و پدیدار شدن خطوط افقی و یا عمودی سیاه و یا قهوهای رنگ) از دیگر نشانههای ابتلا به این ویروس هستند.
12.عفونت و قارچ دهان و مری
پدیدار شدن برفک سفید و یا قارچهایی در داخل دهان و روی زبان و داخل مری میتواند نشانه ابتلا به ویروس HIV به حساب آید.
13. سردرگمی و یا اشکال در تمرکز
مشکلات شناختی میتواند نشانهای از زوال عقل مرتبط با HIV باشند که معمولاً در اواخر دوره بیماری رخ میدهند. همچنین علاوه بر سردرگمی و مشکل در تمرکز، زوال عقل مرتبط با ایدز نیز ممکن است باعث ایجاد مشکلات حافظه و مسائل رفتاری مانند خشم و تحریک پذیری شود حتی ممکن است باعث اختلال در رفتارهای حرکتی و یا نوشتن شود.
14.تبخال لب و دهان
در بسیاری از موارد مبتلایان بعد از مشاهده تبخالهای مشکوک روی لب خود به پزشک مراجعه میکند و متوجه بیماری خود شده اند.
15. سوزن سوزن شدن و ضعف
بعد از مدتی از ابتلا به HIV میتوانید بی حسی و سوزن سوزن شدن در دستها و پاها را مشاهده کنید که به آن نوروپاتی محیطی میگویند که همچنین در افراد مبتلا به دیابت کنترل نشده نیز رخ میدهد. دکتر مالوستوتو می گوید: این زمانی است که اعصاب در واقع آسیب دیده است. این علائم میتوانند با مسکنهایی مانند Neurontin (گاباپنتین) درمان شوند.
16.بینظمیهای عادات ماهیانه خانمها
افراد مبتلا ممکن است با بینظمیهایی در عادات ماهیانه خود روبرو شوند که این بینظمیها با کاهش وزن و سلامت ضعیف بدن خانم ها همراه هستند.
جام جم سرا به نقل از ایسنا: دکتر عباس صداقت افزود: این افزایش به دلیل موج دوم اپیدمی HIV میان معتادان تزریقی و زندانیان و ورود مواد محرک و روانگردان در مقوله الگوی اعتیاد کشور بوده است.
وی در حاشیه نشستی در کرمان گفت: موج سوم بیماری ایدز و انتقال عمودی به این معنی است که مادر باردار مبتلا به ویروس اچ آی وی این بیماری را به نوزاد خود منتقل میکند. برای اینکه بتوانیم توفیقاتی که در دهه گذشته در برنامههای کنترل HIV داشتهایم را حفظ کنیم باید با حساسیت بیشتر به آگاهسازی و حساس کردن همه مردم مخصوصا جوانان و نوجوانان و گروههای پرخطر توجه کنیم.
صداقت ادامه داد: انتظار داریم در این زمینه ارگانهای دیگر نیز به کمک وزارت بهداشت بیایند و کانالهای ارتباطی با مردم بخصوص جوانان را قویتر کنند. وزارت بهداشت تلاش کرده است که امکانات لازم برای افزایش دسترسی به آزمایشها، مشاوره، مراقبت و درمان و نظام تشخیصی HIV را در کشور فراهم کند.
رییس اداره ایدز وزارت بهداشت افزود: در تمام کشور مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری وجود دارد و مراکز تشخیص سریع HIV با تاکید بر بخشهای غیردولتی و خصوصی در کشور راهاندازی شده است. برای افزایش دسترسی به کانالهای ارتباطی جمعیتی ما انتظار داریم سایر سازمانها مانند سازمان آموزش وپرورش و هلال احمر نیز وارد عمل شود و همچنین رسانه ملی، رسانههای استانی و شبکههای اجتماعی و خبری باید بنوعی خودشان را متعهد بدانند که کمک کنند تا این بیماری چند وجهی را تحت کنترل درآوریم.
جام جم سرا به نقل از ایرنا: مسئول کلینیک مشاوره بیماریهای رفتاری این مرکز گفت: مادران یادشده دو سال قبل توسط کارکنان این مرکز شناسایی شده و به دنبال آن خدمات پیشگیرانه برای جلوگیری از انتقال ویروس به نوزاد توسط همکاران در اختیارشان قرار گرفته بود.
دکتر بهزاد نجفپور که آبان ماه امسال مقالهای را با عنوان «بررسی تاثیر اقدامات پیشگیرانه انتقال ایدز از مادر به نوزاد (pmc) در زنان باردار اچای وی مثبت استان قزوین» به پنجمین سمینار سراسری ایدز در تهران ارائه داده بود، با اشاره به اینکه آمار بیماری اچایوی در سالهای اخیر در زنان مبتلا به ایدز رو به افزایش نهاده است، اضافه کرد: اغلب این زنان در سنین باروری ممکن است باردار شده و عفونت را به نوزاد خود انتقال بدهند.
وی گفت: هر سه مادر باردار شناساییشده در قزوین، از طریق همسر خود به این بیماری آلوده شده بودند و سابقه رفتار پرخطر جنسی یا اعتیاد نداشتند.
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: هنوز هم نوع نگاه بسیاری از مردم نسبت به بیماران مبتلا به ایدز، نگاهی فراتر از یک بیمار است. خیلیها همچنان به این بیماری با نگاهی ترسناک و رازآلود نگاه میکنند و حتی گاهی مبتلایان این بیماری را شماتت میکنند، در حالی که یک بیمار مبتلا به ویروس اچ.آی.وی به هر دلیلی هم که به این بیماری مبتلا شده باشد، یک بیمار است که به حمایتهای اجتماعی گسترده نیاز دارد. تبعیض در ارائه خدمات به این بیماران و رها کردن مبتلایان ناشناخته در جامعه، فقط بخش کوچکی از مشکلات ایدز در جامعه ایران است و در این شرایط اصلا دور از انتظار نیست که در سالهای آینده نیز تعداد این گروه از بیماران افزایش پیدا کند.
دکتر فرداد درودی، مدیر کشوری دفتر برنامه مشترک سازمان ملل در زمینه ایدز نیز به همین موضوع تاکید دارد و معتقد است که اگر کشور ما در زمینه مقابله با ایدز با روند فعلی حرکت کند، آمار مبتلایان به ویروس اچ.آی.وی در سالهای آینده افزایش پیدا میکند.
البته او تاکید میکند که در ایران، ظرفیتهای خوبی وجود دارد که تا سال 2020 آمار مبتلایان به این بیماری کاهش چشمگیری داشته باشد و حتی تا سال 2030 نیز آمار مبتلایان جدید به ایدز در ایران به صفر نزدیک شود، البته به شرطی که بیماریابی و درمان همه بیماران مبتلا به ایدز در اولویت قرار بگیرد. به مناسبت روز جهانی ایدز، گفتوگویی با نماینده سازمان ملل در ایران در امور مرتبط با ایدز انجام دادهایم که درپی میآید.
حدود سه دهه قبل، بیش از هزار شهروند ایرانی که بیماری ایدز نداشتند، به دلیل انتقال خون آلوده به ویروس اچ . آی . وی مبتلا شدند. اول از همه میخواهم بدون ملاحظات سیاسی پاسخ بدهید که شما به عنوان یک ناظر جهانی در امور مرتبط با ایدز در ایران، چقدر این احتمال را میدهید که دوباره یک شهروند ایرانی به دلیل انتقال خون آلوده به ایدز مبتلا بشود؟
بعید میدانم دیگر چنین اتفاقی تکرار شود، چون وضع انتقال خون در ایران و کیفیت آن بهبود پیدا کرده و احتمال تکرار آن اشتباه بعید است. پس از آن اتفاق هم دیگر مورد مشابهی از این خطاها وجود نداشته است.
آمارها درباره تعداد مبتلایان به ایدز در ایران ، تطابق چندانی با یکدیگر ندارد. شما فکر میکنید آمار واقعی چقدر باشد؟
ما آمار واقعی و غیرواقعی نداریم، ما بیماران تخمینی و بیماران ثبتشده داریم. به طور کلی برای اینکه بخواهید برای کنترل و درمان هر بیماری برنامهریزی کنید، باید تعداد بیماران درگیر آن بیماری را بدانید، اما برای مبتلایان اچ.آی.وی، یک مدل ریاضی مخصوص از سوی برنامه مشترک سازمان ملل در زمینه ایدز و با همکاری سازمان جهانی بهداشت معرفی شده است. براساس این مدل ریاضی و براساس آمار تخمینی حدود 80 هزار بیمار مبتلا به ایدز در کشور داریم، اما براساس سیستم پایش و رصد ایران که از حدود 15 سال پیش آغاز شده، حدود 27 هزار بیمار مبتلا به ایدز در ایران ثبت شده است که حدود 5000 نفر از آنها هم فوت کردهاند.
فاصله بین این 80 هزار بیمار تخمینی و 27 هزار بیمار ثبتشده، افرادی هستند که شناسایی نشدهاند و حتی احتمال دارد از بیماری خود خبر نداشته باشند.
این آمار تخمینی از تعداد بیماران ایرانی که عنوان کردید، در مقایسه با متوسط آمارهای جهانی چه وضعی دارد؟
در برخی کشورهای جهان، اپیدمی ایدز گسترده شده و آمار مبتلایانشان از ما بیشتر است و ما به نسبت آنها وضع بهتری داریم، اما در برخی کشورها هم اچ.آی.وی متمرکز و بین گروههای خاص با رفتار پرخطر بیشتر است که ما در زمره این کشورها قرار داریم، مثل معتادان تزریقی که شیوع این بیماری در آنها بالاتر از دیگر گروههای جامعه است.
اما اگر از من بپرسید آیا این 80 هزار بیمار، کم است یا زیاد، میگویم یک نفرش هم زیاد است. بعضی بیماریها وقتی گسترده شوند، اثر آن در جامعه به چشم میآید. مثلا فرض کنید یکباره ده میلیون نفر به سرماخوردگی مبتلا شوند، درست است که سرماخوردگی کشنده نیست ولی شما حساب کنید تعداد کارمندانی را که باید به دلیل سرماخوردگی مرخصی بگیرند.
اما در مورد ویروس اچ.آی.وی، به این دلیل که واکسن و درمان قطعی ندارد و میتواند بیماری پخش شود ـ همانطور که میتواند کنترل شود ـ بنابراین وقتی حتی یک مورد جدید مبتلا به اچ.آی.وی داریم، یعنی در زمینه پیشگیری ضعیف عمل کردهایم.
آیا درست است که گفته میشود موج جدید انتقال ایدز در ایران شروع شده است؟ یعنی پس از موج اول انتقال ایدز از طریق خونهای آلوده و پس از آن از راه تزریق مشترک در بین معتادان و موج سوم انتقال ویروس از طریق رابطه جنسی، حالا موج جدیدی شروع شده که درواقع، ترکیبی از دو موج گذشته است؛ طوری که حالا معتادان تزریقی از طریق رابطه جنسی، بیماری را منتقل میکنند.
در فرآیند تکمیل یک اپیدمی چنین اتفاقهایی رخ میدهد. مثلا در گذشته، نمای ایدز در ایران، بیشتر مردانه و انتقال هم از طریق اعتیاد تزریقی بود، اما حالا کمکم موارد جنسی و تعداد مبتلایان زن هم در حال افزایش است.
البته ما اسم موج را روی تغییرات اپیدمی نمیگذاریم و این اصطلاح بیشتر یک واژه رسانهای است، اما باید مراقب باشیم که همین کلمه موج ممکن است این مفهوم را به ذهن منتقل کند که موجی در گذشته بوده که آمده و تمام شده است، اما واقعیت این است که اگر مراقب نباشیم، همان موج دوباره برمیگردد و اتفاقا بدتر هم برمیگردد. یعنی جدای از اینکه باید با برنامههای کاهش آسیب، روشهای مقابله با انتقال از طریق اعتیاد تزریقی را حفظ کنیم و خدماتمان را از بعد کمی و کیفی گسترش دهیم، همچنین نیاز است که با موارد ابتلا از طریق جنسی هم مقابله کنیم.
پس این موج جدید صحت دارد؟
اگر منظور از این موج این است که موارد ابتلا از طریق جنسی افزایش پیدا کرده است و در این بین، معتادان تزریقی نیز یکی از عاملان مهم این انتقال باشند، با چنین تعریفی این حرف درست است.
پس با این حساب، باید انتظار داشته باشیم تعداد زنان مبتلا به ایدز هم در ایران افزایش پیدا کند و دیگر این بیماری از آن چهره مردانهاش خارج شود، چون افزایش انتقال از طریق جنسی بهطور مستقیم زنان را تهدید خواهد کرد.
بله، متاسفانه الان حدود یک سوم موارد جدید ابتلا مربوط به خانمهاست و حتی موارد ثبت شده هم همین را تائید میکند، در حالی که در گذشته این بیماری در ایران، سیمایی مردانه داشت.
چرا تعداد زنان مبتلا به ایدز در ایران افزایش پیدا کرده است؟
چند احتمال وجود دارد؛ یک احتمال این است که مراکز دیدهور و سیستم پایش بیماری در ایران، بیشتر از قبل خانمها را رصد میکنند یا خانمها به دلیل کاهش انگ در جامعه، بیشتر به مراکز درمانی مراجعه کردهاند یا اینکه احتمال دارد اپیدمی ایدز در ایران به صورت کلاسیکی که در جهان وجود دارد، نزدیک میشود. البته همه این موارد را مطالعات باید تعیین کند، اما چون مطالعه دقیقی نشده است، نمیتوانیم با قطعیت درباره دلیل اصلیاش حرف بزنیم.
در مورد دلیل سوم بگویید. چرا فکر میکنید احتمال دارد کشور ما به سمت اپیدمی ایدزی که در برخی کشورهای جهان مرسوم است، نزدیک شده باشد؟
اپیدمی کلاسیک ایدز در کل دنیا به این شکل است که 50 درصد مبتلایان ایدز، مرد هستند و 50 درصد مبتلایان را هم خانمها تشکیل میدهند. برای کشور ما تا چند سال پیش 90 درصد مبتلایان، آقا و فقط 10 درصد خانمها بودند، اما حالا تعداد خانمها افزایش پیدا کرده و در واقع، رفتهرفته شکل کلاسیک اپیدمی را به خود گرفته است.
این شکل اپیدمی، متاثر از روش انتقال ایدز هم هست. یعنی اکنون در دنیا بیشتر موارد انتقال ایدز از طریق جنسی است و به همین دلیل هم معمولا تعداد خانمها و آقایان مبتلا به ایدز برابر است. اما فقط از راه انتقال جنسی ویروس، خانمها به دلیل آناتومی و فیزیولوژی بدنشان آسیبپذیرترند و بیشتر در معرض ابتلا به ایدز از طریق رابطه جنسی هستند. البته این حرف به این معنی نیست که آقایان مصون هستند، ولی در کل، آسیبپذیری خانمها برای انتقال ویروس اچ.آی.وی در رابطه جنسی بیشتر است. البته فعلا عمده راه انتقال ایدز در ایران، کماکان اعتیاد تزریقی، سپس رابطه جنسی و در نهایت انتقال از طریق مادر به کودک است.
این تغییر شکل اپیدمی ایدز در ایران که درباره آن صحبت میکنید، چه تاثیراتی میتواند بر روند مقابله با ایدز داشته باشد؟
نکته مهم این تغییر شکل اپیدمی ایدز در ایران این است که خانمها فقط خودشان تنها نیستند و بچهدار میشوند. بنابراین وقتی از عفونت خانمها صحبت میکنیم، درباره عفونت نسل آینده هم حرف میزنیم.
اما الان خوشبختانه پیشرفت علم در زمینه اچ.آی.وی به نقطهای رسیده که میتواند از انتقال این ویروس به جنین جلوگیری کند. یعنی اگر مادری که اچ.آی.وی دارد، در سه ماهه اول بارداری تحتکنترل و درمان باشد، بچه او سالم به دنیا میآید. همین موضوع به ما کمک میکند که دنبال نسلی عاری از اچ.آی.وی باشیم که برخی کشورها به این هدف نزدیک شدهاند. یعنی در این کشورها، دیگر موارد جدید ابتلا به ایدز از سوی کودکان نیست.
وقتی کودکی با اچ.آی.وی به دنیا میآید، ناخودآگاه بار عاطفی سنگینی به خانواده تحمیل میشود.
همچنین امید به زندگی در کودکان مبتلا به ایدز بسیار پایین است، بنابراین شاخص مرگ و میر کودکان در جامعه هم تحتالشعاع قرار میگیرد. در این شرایط ما با میزان بالایی از مرگ و میر کودکان مواجه خواهیم بود.
علاوه بر آن، داروهای این کودکان هم گرانتر و دسترسی به آن سختتر است.
سیستم ایمنی کودکان مبتلا به ایدز نیز بسیار ضعیف است و آنها مستعد سرایت عفونتهای فرصتطلب هستند. از اینرو این اتفاق هم بار مالی سنگین و هم بار اجتماعی و بهداشتی بالایی دارد، در حالی که میتوانیم پیشگیری کنیم و به نقطهای برسیم که کودک یک مادر مبتلا به اچ.آی.وی، سالم به دنیا بیاید. با وجود این من مطمئنم ایران میتواند درصورت تمرکز بیشتر بر امر پیشگیری، تا یکی دو سال آینده به جایی برسد که انتقال از مادر به فرزند به صفر برسد. اما در کل میبینید که اگر شکل اپیدمی عوض شود و زنان بیشتری درگیر ایدز شده و شناسایی نشوند، در نتیجه نسل آینده هم با مشکلات زیادی روبهرو خواهد شد.
آماری از میزان تحصیل و شغل و ازدواج مبتلایان به ایدز در ایران دارید؟
نه، فقط آمار سن، جنس و راه انتقال را داریم، اما آمار دیگری نداریم.
اگر خاطرتان باشد تولید داروی آیمود برای درمان این بیماران، سروصدای زیادی به پا کرد ولی در نهایت، تب آن خوابید. آیا این داروی ساخت داخل که ادعا میشد ایدز را درمان میکند، مورد استفاده بیماران قرار میگیرد؟
من در جریان جزئیات آیمود نیستم. فقط میدانم کارشناسان همان موقع هم اعلام کردند این دارو، ضدویروس اچ.آی.وی نیست بلکه سیستم ایمنی بدن بیمار را تقویت میکند.
وضع درمان این بیماران در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا آنها به درمانهای روز دنیا دسترسی دارند؟
برخی داروهای ضدویروس اچ.آی.وی در کشور تولید میشود و برخی دیگر از سازمان ملل و صندوق جهانی وارد میشود. هر بیماری که به اچ.آی.وی مبتلا میشود، بلافاصله وارد مرحله درمان نمیشود، بلکه باید یک سری شاخصها را داشته باشد تا درمان دریافت کند. مثلا میزان گلبول سفید خونش تا یک حدی پایین آمده باشد که این شاخصهای جهانی هم مدام در حال تغییر است، اما هماکنون این شاخصها به شکلی درآمده که افراد بیشتری تحت درمان قرار میگیرند. یعنی شاخصها را طوری تعریف کردهاند که تعداد بیماران بیشتری بتوانند وارد مرحله درمان شوند. وزارت بهداشت ایران هم این شاخصهای جدید درمانی را قبول کرده است، بنابراین باید تعداد بیماران بیشتری تحت مداوا قرار بگیرند.
اما نکته مهم این که در وهله اول باید مبتلایان بیشتری شناسایی شوند و در صورتی که آن شاخصها را دارند، سریعتر وارد مرحله درمان شوند تا با کاهش ویروس در بدنشان، میزان سرایت در جامعه هم کاهش پیدا کند.
واقعیت این است که سیستم درمانی ما نیاز به تقویت دارد. کلا درمان بیماران مبتلا به اچ.آی.وی در خاورمیانه و شمال آفریقا نیاز به بهبود دارد؛ بهطوریکه ما کمترین میزان پوشش درمانی را در خاورمیانه و شمال آفریقا داریم و فقط حدود 11 درصد در بزرگسالان بیمار، خدمات درمانی میگیرند، چون خیلی از آنها شناسایی نشدهاند.
البته بحث درمان، دو قطب مهم دارد؛ بخش اول به پزشک، مسئولان و افرادی برمیگردد که درمان را ارائه میدهند و بخش دوم هم به خود بیمار برمیگردد که باید درمانهایش را ادامه بدهد، در حالی که بخشی از بیماران، درمان را به دلایلی مثل عوارض جانبی داروها نیمهکاره رها میکنند.
پوشش درمانی این بیماران در کشور ما براساس شاخصهای جدیدی که سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده، بسیار پایین است.
یعنی الان فقط حدود 10 تا 12 درصد مبتلایان به ایدز در ایران که واجد شرایط درمان هستند، درمان میگیرند، اما بسیاری از آن جمعیت 90 درصد باقیمانده، اصلا شناسایی نشدهاند که بخواهند درمان بگیرند.
در حقیقت، اگر با همین روند فعلی جلو برویم، تعداد مبتلایان به ایدز در ایران 100درصد افزایش پیدا میکند، اما اگر اقدامات پیشگیرانه را انجام بدهیم، این ظرفیت در کشور ما وجود دارد که بیماری شکسته شود.
پس به اعتقاد شما مشکل اصلی در نظام درمان بیماران مبتلا به ایدز در ایران، ضعف در بیماریابی است؟
بله. ماجرا این است، تعداد افرادی که تحتدرمان قرار گرفتهاند، پیگیری درمانشان خوب بوده، اما سیستم بیماریابی در ایران مناسب نیست، ولی پیگیری خود بیمار برای تکمیل شدن درمان خوب است.
مشکل کار کجاست؟ آیا باید بیماران را غربالگری کنیم یا بودجه کافی در ایران برای بیماریابی در زمینه ایدز وجود ندارد؟
بیماریابی به برنامهریزی، اعتبار مالی و نیروی انسانی نیاز دارد و البته راه آن غربالگری نیست.
در مورد اچ.آی.وی، ما برنامه جدیدی داریم با عنوان پایان دادن به اچ.آی.وی تا سال 2030 و برای این کار به یکسری برنامه تا پایان سال 2020 نیاز داریم. یعنی برای اینکه به اهداف سال 2030 برسیم، نیاز داریم که سریعتر به یکسری اهدافمان تا سال 2020 برسیم. این پنج سال، پنجره فرصت ماست که اگر بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم، اچ.آی.وی تا سال 2030 کنترل میشود، اما اگر نتوانیم، اچ.آی.وی بزرگتر از دفعه قبل برمیگردد.
برنامه عملیاتی که برای این هدف داریم و ایران هم بخشی از این عملیات است، عبارت است از اینکه در برنامه جهانی «90، 90، 90» میخواهیم تا سال 2020، شرایط بهگونهای شود که 90 درصد افرادی که اچ.آی.وی دارند از بیماری خودشان آگاه باشند، 90 درصد افرادی که نیاز به درمان دارند، تحتدرمان قرار بگیرند و 90 درصد افرادی که تحتدرمان هستند، 90 درصد میزان ویروس در آنها کاهش پیدا کند.
آیا با برنامه پیشگیرانهای که شما عنوان میکنید، کشور ما میتواند به این هدف نائل شود؟
اگر شرایطش فراهم شود، میتوانیم زودتر از سال 2020 به این هدف نزدیک شویم. گرچه مثلا در مورد نوزادان، هر سال کمتر از 20 مورد زن باردار مبتلا به اچ.آی.وی را پیدا میکنیم، آن هم در حالی که باید هزار زن باردار مبتلا پیدا کنیم، ولی با این وجود فکر میکنم با توجه به زیرساختهای مناسب بهداشتی در ایران، میتوانیم دستکم در مورد نوزادان، موارد ابتلای جدید را تا سال 2020 به صفر برسانیم.
اگر براساس رویه فعلی حرکت کنیم چطور؟
اگر ما با همین وضع فعلی پیش برویم، پیشبینیهای علمی این است که این اپیدمی در سطح جهان تا سال 2030 کنترل نمیشود و با شیب پیوستهای میزان موارد جدید ابتلا به اچ.آی.وی و موارد مرگ مبتلایان نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
فقط در صورتی میتوانیم بیماری را تا سال 2030 کنترل کنیم که بتوانیم برنامه 90، 90، 90 را تا سال 2020 اجرا کنیم. در سال 2001 آمار مبتلایان در آن سال بیش از سه میلیون نفر بود، در سال 2013 نیز آمار مبتلایان جدید به اچ . آی . وی، حدود دو میلیون و صد هزار نفر بوده است، اما تا سال 2020 میخواهیم این تعداد به 500 هزار نفر و تا سال 2030 به 200 هزار نفر برسد. اگر چنین اتفاقی بیفتد آنوقت میتوانیم بگوییم که این 200 هزار مورد ابتلا با وجود جمعیت 7.5 میلیاردی جهان، چیزی حدود صفر است.
اگر به این هدف برسیم، علاوه بر اینکه بیماری را کنترل کردهایم، توانستهایم به طور کلی زیرساختهای بهداشتی و دانش خودمان را برای مقابله با بیماریهای نوپدید، ارتقا بدهیم. این یک هدف والاست که باید در ایران هم اجرا شود.
آیا میزان انگ و تبعیض نسبت به بیماران مبتلا به ایدز در ایران کاهش پیدا نکرده است؟
واقعا وضع بهتر شده و باید در این زمینه از همه خبرنگاران و رسانهها تشکر کرد که فرهنگسازی کردهاند.
همچنین باید از خود افراد مبتلا به ایدز هم تشکر کرد که با حضور در سخنرانیها و جلسات مختلف، اطلاعات در مورد بیماری ایدز را در اختیار دیگران قرار میدهند.
اما همچنان تاخیر در ارائه خدمات پزشکی به این بیماران وجود دارد که جامعه پزشکی ما باید بیشتر به این مساله بپردازد. مثلا بیماران مبتلا به اچ.آی.وی وقتی برای انجام عمل جراحی مراجعه میکنند، برخی پزشکان آنها را پذیرش نمیکنند یا با تاخیر پذیرش میکنند. در حالی که ما در طب یک قانون داریم که پزشک باید همواره احتیاط استاندارد را رعایت کند. یعنی پزشک باید با این پیشفرض کار کند که همه بیمارانش مبتلا به اچ.آی.وی و هپاتیت هستند، بنابراین پزشک باید نکات ایمنی و بهداشتی را بهگونهای رعایت کند که بیماری به خودش یا دیگر بیماران، منتقل نشود.
البته ما یک مورد هم گزارش نداشتهایم که کسی بر اثر دندانپزشکی به اچ.آی.وی مبتلا شده باشد، ولی متاسفانه این موضوع بیشتر به صورت قصه تکرار شده است.
بیماران مبتلا به ایدز در ایران، همچنان از نظر اقتصادی و فشار اجتماعی، مشکلاتی را تحمل میکنند. چون هر چه باشد آنها بخشی از درآمدشان را صرف هزینههای درمان میکنند و هر شغلی را هم نمیتوانند انتخاب کنند.
چطور میشود دید آن بخش از جامعه را که هنوز فکر میکند یک فرد مبتلا به ایدز گناهکار است و باید طرد شود، تغییر داد؟
برای رسیدن به این هدف، نقش فعال خود بیمار خیلی مهم است که بتواند با داشتن شغل و خانواده، مثل همه مردم زندگی متعادلی داشته باشد و برای جامعه مفید باشد.
اما برای رفع انگ و تبعیض نسبت به این بیماران، جامعه هم باید از این بیماران حمایت کند. مثلا یک خانم مبتلا به ایدز بتواند بدون ترس از اینکه او را مورد بازخواست قرار دهند و درباره نحوه ابتلایش بپرسند و همچنین بدون آنکه حس کند به او انگ میزنند، بتواند بدون دغدغه به مراکز درمانی برود و درمانش را پیگیری کند. این کار به نفع جامعه هم هست، چون سطح ایدز در جامعه کاهش پیدا میکند.
پاسخ این پرسش موافقان و مخالفان زیادی دارد، میخواهم بدانم از دیدگاه شما آیا یک فرد مبتلا به ایدز باید نوع بیماریاش را مخفی کند یا بدون نگرانی به همه بگوید؟
من و شما نمیتوانیم به این پرسش پاسخ بدهیم. انتخاب با خودشان است، اما توصیه ما این است، در جایی که باید اقدامات پزشکی و جراحی انجام شود، بیماران مبتلا به ایدز، بیماریشان را اعلام کنند که اتفاقا همین کار را هم انجام میدهند.
امین جلالوند / گروه جامعه
جام جم سرا: با یک مثال به سوالات بالا جواب میدهم: خانم جوانی را فرض کنیم که سالها قبل ازدواج کرده است. او بیخبر از آلودگی شوهرش به ویروس ایدز براحتی این ویروس را کسب میکند و 10 سال بعد در حالی که شوهرش در اثر تصادف فوت کرده و بدون مشخص شدن آلودگیش به خاک سپرده شده، اکنون علائم بیماری ایدز را نشان میدهد.
متاسفانه بسیاری از اطرافیان براحتی در مورد این زن پاکدامن که ویروس را از شوهرش که اکنون در قید حیات نیست گرفته، قضاوت نادرست خواهند کرد. کودک این زوج نیز به ویروس ایدز آلوده است. او این ویروس را از مادرش، زمانی که دوره جنینی را میگذرانده کسب کرده است. قبل از بروز علائم بیماری، این خانم دوباره ازدواج میکند، شوهر دوم نیز ویروس ایدز را کسب خواهد کرد.
در این مثال، سه نفر شامل یک زن، یک کودک و یک مرد که در واقع هیچ قصوری را مرتکب نشده بودند به ایدز مبتلا شدهاند و در واقع به خاطر فوت مورد اول، علت آلودگی نیز بخوبی مشخص نیست. هدف من از طرح این سوال اشاره به دو موضوع است:
ـ همه ما به هر حال در معرض ابتلا به ویروس ایدز هستیم و نباید آلودگی به ایدز را مساوی با بیبندوباری بدانیم.
ـ مهمترین راه پیشگیری از همهگیر شدن ایدز شناسایی افراد آلوده و درمان آنان است و به این ترتیب جلوی ابتلای دیگران گرفته میشود.
آلودگی با ویروس (اچآیوی) دارای دو مرحله است؛ مرحله اول که دوره نهفته بیماری است و فرد آلوده دچار بیماری واضحی نیست.
در این مرحله که تا سالها ادامه خواهد داشت وجود ویروس فقط از طریق آزمایش خون قابل اثبات بوده و فرد در ظاهر کاملا سالم است. در مرحله بعد، علائم بیماری بتدریج ظاهر و تمام اعضای بدن بیمار بتدریج درگیر بیماری میشوند. این مرحله را ایدز مینامیم.
گرچه در شروع همهگیری بیماری ایدز شایعترین راههای آلودگی استفاده از سرنگهای آلوده و فرآوردههای خونی آلوده به ویروس بود، اما با گسترش این بیماری اکنون ارتباط جنسی معمولی زن و مرد، شایعترین راه آلودگی است و همه اقشار جامعه در معرض ابتلا به این بیماری مهلک هستند. وقت آن است که قبول کنیم ایدز بیخ گوشمان است.
اگر این واقعیت را قبول کنیم آزمایش آلودگی به ویروس ایدز براحتی بسیاری از افراد آلوده را مشخص خواهد ساخت و آنوقت میتوان با درمان به موقع از ابتلا دیگران جلوگیری کرد.
دکتر رضا کریمی - فوق تخصص بیماریهای غدد
جام جم سرا: او تنها دلیل زندگی کردنش را فرزندی میدانست که قرار بود تا چند وقت بعد به دنیا بیاید. خودش در اردبیل به دنیا آمده بود. گمان میکرد همین که همشهری هستند و در همسایگی هم زندگی میکنند کافی است برای اینکه عروس خانهاش شود.
شش ماه از عروسیشان گذشته بود که پچپچهای مادر شوهر و خواهران همسرش او را متوجه مسألهای کرد: شوهرش اعتیاد داشت اما او و پدرش این را نفهمیده بودند.
با گلایه به مادرشوهرش گفت: چرا دلت به حال من نسوخت و به دروغ فرزندت را سالم معرفی کردی. آهی کشید و ادامه داد: حرفهای سوزناک من که دختری 16 ساله بودم بر قلب مادرشوهرم تأثیر گذاشت و مهر لبانش را شکست و گفت: اگر بعد از شنیدن حرفهایم احساس کردی نمیتوانی در این زندگی دوام بیاوری خودم کمکت میکنم تا از پسرم جدا شوی. از همان زمانی که به خواستگاریات آمدیم اعتیاد داشت و بارها به دلایل مختلف راهی زندان شده بود. این چند روز هم که از او خبری نیست دستگیر شده است.
میگوید: حرفهایش مثل پتکی بود که وجودم را به لرزه درآورد. نمیتوانستم بپذیرم خانواده همسرم مرا به گودالی از سیاهی دعوت کرده باشند. بهترین راه پناه بردن به خانوادهام بود.
بغض بزرگ
خانواده تصمیم به طلاق گرفته بودند که متوجه شد تنها نیست: تا آمدم به خودم بجنبم متوجه بارداریام شدم اما نمیخواستم تسلیم بازی روزگار شوم و تن به سختی بدهم. سقط بهترین راهی بود که به ذهنم میرسید اما مانعی دیگر جلوی راهم سبز شد. جنین رشد کرده بود و پزشکان اجازه سقط نمیدادند.
در میان همهمه بیمهری، مهر مادری را تجربه میکرد. تصمیم گرفت صبر کند تا فرزندش به دنیا بیاید. بعد از آن طلاق بگیرد. با صدایی گرفته ادامه میدهد: در طول دوره بارداری و حتی زمانی که باران به دنیا آمد همسرم در زندان بود هر روز که میگذشت بیشتر مطمئن میشدم این زندگی به درد من نمیخورد. دخترم 2 ساله بود که طلاق گرفتم و برای اینکه سربار پدر کارگرم نشوم به خانه پیرزنی رفتم تا در عوض پرستاری از او اجازه داشته باشم در خانهاش زندگی کنم.
اگر تنها خودم گرفتار دامی میشدم که شوهرم پهن کرده بود آنقدرها از هم نمیپاشیدم اما وقتی میدیدم باران با وجود گذشت تنها دو سال از عمرش باید داروهای مختلف با عوارض بالا بخورد، برای پایان دادن به کابوس زندگی چارهای جز مرگ پیدا نمیکردم |
مدتی گذشت که حین انجام کارها حالم بد میشد و با ادامه پیدا کردن این وضعیت عروس حاج خانم مرا به درمانگاه برد و پس از بررسیهای مختلف و انجام آزمایشها به جای اینکه نتیجه را به من بگویند گفتند اگر فرزندی داری باید او را هم برای انجام بررسیها با خود بیاوری. نگران شده بودم و کسی به من پاسخ درست نمیداد تا اینکه پاسخ آزمایشهای باران هم آماده شد و در کمال ناباوری از پزشک شنیدم که هم من و هم باران به ایدز مبتلا هستیم.
زبانههای آتش بیمهری
زندگی تاریکی که از 16 سالگی او را اسیر خود کرده بود رهایش نمیکرد و حالا که گمان میکرد تاریکیها به پایان رسیده است و میتواند زندگی جدیدی را برای خودش و باران بسازد باز هم برگ دیگری از صفحه تقدیر پیش رویش گشوده شده بود. نمیدانست این بیماری چه به روز او و دخترش میآورد. میگوید: در دنیای به این بزرگی فقط خانوادهام و حاج خانم و عروسش از راز دلم باخبر بودند و با وجود اینکه خانوادهام براحتی مرا نمیپذیرفتند، اما حاج خانم به من اجازه داد باز هم با آنها زندگی کنم. در آن روزهای سیاه حضور آنها برایم کورسویی بود. به نورش دل خوش میکردم. اگر تنها خودم گرفتار دامی میشدم که شوهرم پهن کرده بود آنقدرها از هم نمیپاشیدم اما وقتی میدیدم باران با وجود گذشت تنها دو سال از عمرش باید داروهای مختلف با عوارض بالا بخورد، برای پایان دادن به کابوس زندگی چارهای جز مرگ پیدا نمیکردم. تصمیم خود را گرفته بودم. آماده شدم تا تمام غصههایمان را تمام کنم اما نشد.
عروس حاج خانم متوجه و مانع کارم شد. به او التماس میکردم، این زندگی را نمیخواستم. توان ادامه راه را نداشتم و هنوز هم دلم طاقت نمیآورد باران را در چنگال این بیماری ببینم. جلسات مشاوره و صحبت کردن با مبتلایان دیگر کمی آرامم میکرد اما هر روز که باران بزرگتر میشد دلهرههای من هم بیشتر میشد و نمیدانستم چطور میتوانم او را با این واقعیت تلخ روبهرو کنم.
غمنامه باران
تا زمانی که در خانه حاجخانم زندگی میکردیم خیالم آسوده بود. دخترم تغذیه مناسبی داشت و کمبودی احساس نمیکرد. هشت سال را در آن خانه گذرانده بودم که حاج خانم، تنها تکیه گاهم از دنیا رفت. زن با یادآوری آن روزها ادامه میدهد: دوباره آوارگیام شروع شد و سؤالهای پیدرپی باران امانم را بریده بود. او حق داشت از بازی سرنوشتی که هیچ نقشی در آن نداشت باخبر باشد.
حالا دیگر باران 13 ساله غمنامهاش را فهمیده و مادر هر روز سوسوی شمعی را به نظاره نشسته است که از خوردن داروهایش سرباز میزند و هر لحظه او را در بیم یک اتفاق تلخ دیگر آب میکند.
دردهای بزرگ یک قلب کوچک
هر چند روز یک بار با مادر به درمانگاه میرفت تا داروها را تحویل بگیرند. کوچک بود و حرفهای پزشک را که به او میگفت باید این داروها را بخوری تا هر روز زیباتر از قبل شوی باور میکرد.
باران آن روزهایی را که با دنیای ساده کودکانهاش حرفهای خانم دکتر را میپذیرفت هنوز هم خوب به خاطر دارد و میگوید: وقتی دکتر به من میگفت اگر داروهایت را بموقع بخوری زود بزرگ میشوی باور میکردم، میخواستم زودتر بزرگ شوم تا کمک حال مادرم باشم و دیگر اجازه ندهم در خانه مردم کار کند، اما نمیدانستم پدر سرنوشتی برایم ساخته که حتی از بازگو کردن آن برای دوستانم دچار وحشت خواهم شد.
در تمام لحظههای کودکی که در خانه حاج خانم زندگی میکردیم از دست پدر دلخور بودم زیرا احساس میکردم ما را ترک کرده است و وقتی حاج خانم برایم جشن تولد میگرفت یا اینکه هر چه میخواستم تهیه میکرد خوشحال میشدم که اگر پدر ندارم او در کنارم است اما حالا از پدر متنفرم، دوست ندارم حتی برای یک بار او را ببینم. اگر او نبود من هم به دنیا نمیآمدم و دیگر لازم نبود از کودکی بار سنگین یک بیماری وحشتناک را به دوش بکشم.
پای حرفهای باران که مینشینی باورت نمیشود او تنها 13 سال دارد. اگر زمانه با او راه نیامده است اما از دایره سنش پا فراتر گذاشته تا زودتر از آنچه زمانش برسد دستش را به ستارههایی از آسمان زندگی برساند.
میگوید: بزرگتر که شدم به خانم دکتر گفتم حالا که من بزرگ شدهام و از همسن و سالانم کوچکتر نیستم پس چرا باز هم باید از این داروها بخورم؟ آنقدر سؤالات مختلف پرسیدم که دیگر پاسخ قانعکنندهای برایم نداشت و مجبور شد بروشورهای مربوط به بیماری را در اختیارم بگذارد تا برای سؤالات ذهنم پاسخی پیدا کنم.
واژه ایدز به گوشم آشنا بود اما چیزی در مورد این بیماری نخوانده بودم برای همین هر بار که از تلویزیون این واژه را میشنیدم با صدای بلند به مادرم میگفتم بیا میخواهد در مورد بیماری ما حرف بزند اما او مدام طفره میرفت یا کانال تلویزیون را عوض میکرد تا اینکه نوشتههای روی بروشور داروها همه چیز را روشن کرد.
بر بال قاصدکهای آرزو
بروشور را که خواندم و به این جمله رسیدم که در مورد بیماریتان با کسی صحبت نکنید، شوکه شدم. باران با بیان این جمله ادامه داد: همان لحظه به یاد دوستانم افتادم که از بیماری من باخبر نیستند اما هیچ کدامشان دارویی نمیخورند و زندگی آرامی دارند. دفعه بعد که به درمانگاه رفتیم دلیل آن جمله را از پزشک پرسیدم و او گفت: بیماری تو و مادرت درمانی ندارد و این داروها تنها از پیشرفت آن جلوگیری میکند.
با شنیدن این جمله تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که دلم میخواهد مثل دوستانم زندگی کنم برای همین تصمیم گرفتم داروها را کنار بگذارم. وقتی پزشک فهمید، به او گفتم حالا که برای بیماری من درمانی وجود ندارد و قرار است یک روز بمیرم چه فرقی میکند آن روز چه زمانی باشد، 11 سال دارو خوردهام و فایدهای نداشته است حالا میخواهم هیچ دارویی نخورم. وقتی میدانم این درخت رشد نمیکند پس چرا باید به پایش آب بریزم.
وقتی هر ماه یارانهها با پولی که مادرم از کار کردن به دست میآورد فقط به اجاره خانهمان میرسد و باز هم نمیتوانم از او بخواهم کفشی را که دوست دارم برایم بخرد دیگر جایی برای گلایههای من نیست. دلم که میگیرد به سراغ دفتر خاطراتم میروم |
نمیدانم چرا این قدر به درس خواندن علاقه دارم و تمام تلاشم این است که نمرههای خوبی بگیرم. تا به حال کسی را ندیدهام که همسن و سال من باشد و با بیماری ایدز روزگارش را بگذراند اما باز هم ته قلبم امید روزهای روشنی را دارم که حداقل با درس خواندن حرفی برای گفتن داشته باشم.
وقتی میخواهد باران 13 ساله را معرفی کند میگوید: دختر تنهایی که در سن و سال کم بدون پدر، بزرگ شده و سختیهای زیادی را تحمل کرده است، دختری که مادرش برای دیگران کار میکند اما حتی نمیتواند از پس خواستههای کوچک دخترش برآید و خواستههایش شدهاند یک آرزو اما به خودش قول داده تا جایی که زندگی به او امان میدهد پیش برود و به آرزویش نزدیک شود.
رد پای شادی
میگوید درست است بعضی شبها غر میزنم که تا کی باید سیبزمینی و تخم مرغ آبپز بخوریم، مگر دکتر نگفته حداقل باید هفتهای یک مرتبه موز بخوریم اما بعد فکر میکنم میبینم وقتی هر ماه یارانهها با پولی که مادرم از کار کردن به دست میآورد فقط به اجاره خانهمان میرسد و باز هم نمیتوانم از او بخواهم کفشی را که دوست دارم برایم بخرد دیگر جایی برای گلایههای من نیست. دلم که میگیرد به سراغ دفتر خاطراتم میروم و اتفاقاتی را که ناراحتم کرده است مینویسم و به آرزوهایم فکر میکنم تا هیچ وقت در ذهنم کمرنگ نشوند.
به یاد راز دلش که میافتد چشمانش نمناک میشود از اینکه مجبور است به خاطر آن به همه دروغ بگوید، ناراحت است: «همیشه مراقبم که بدنم زخمی نشود و اگر این طور شد بیشتر مراقبم با دوستانم برخورد نکنم اما ناراحتم از اینکه مجبورم به دروغ بگویم هیچ بیماریای ندارم زیرا اگر کسی متوجه این موضوع شود دیگر با من دوست نخواهد بود. برای همین به خدا میگویم خودت میدانی اگر سنگ هم جای من بود تا حالا ترک میخورد پس فقط به من صبر بده تا بتوانم این درد را تحمل کنم.» (سهیلا نوری/ایران)
جام جم سرا: از سال 1367 تاکنون، اول دسامبر هر سال، مطابق با دهم آذرماه، بهمنظور افزایش بودجه مبارزه با این بیماری، افزایش آگاهی جهان و آموزش و مبارزه با تبعیضها روز جهانی ایدز نام گرفته است.
ایدز بیماریای است که از ویروسی به نام ویروس نقص ایمنی انسانی، HIV منتقل میشود. این ویروس بتدریج قدرت دفاعی بدن را کم میکند، بهطوریکه فرد طی سالها به انواع عفونتها و سرطانها مبتلا میشود.
خانواده مهمترین بنیانی است که میتواند از گسترش و شیوع روزافزون ایدز، جلوگیری کند. امروزه کارشناسان یکصدا معتقدند که موج سوم ایدز، بیشتر از طریق تماسهای جنسی انتقال مییابد و آمارها هم نشان داده، برخلاف گذشته که انتقال ویروس بهطور عمده از طریق سرنگ آلوده در معتادان بوده، 90 درصد انتقال آن در تهران و 40 درصد در شهرستانها، از طریق تماس جنسی است.این مساله اهمیت بیش از پیش خانوادهها در مساله پیگیری و مراقبت از فرزندان جوان خود و حتی تحکیم بنیان خانواده و بهدنبال آن جلوگیری از بیبند و باریهای جنسی در خانواده را نشان میدهد.
یکی از مهمترین نهادهایی که بخوبی میتواند ایدز را به اعضای خود بشناساند، خانواده است. والدین باید فرزندان خود را از ماهیت این بیماری و راههای انتقال و گسترش آن آگاه سازند و ضمنا نحوه دوری جستن از شرایطی را که موجب ابتلای شخص به ایدز میشود به آنان بیاموزند.
خانوادهها باید شرایطی را که جوانها دچار بحرانهایی خاص میشوند، درک کنند و در بحرانهای عاطفی، تحصیلی، شکستهای اقتصادی و... حامی فرزندانشان باشند. اگر بپذیریم، این طبیعت جوانان است که برای پاسخ به سردرگمیهایشان، معمولا مبادرت به رفتارهای پرخطر چه از نوع مصرف موادمخدر، محرک و برقراری روابط جنسی پرخطر میکنند تا خلأهای درونیشان پر شود، بیش از پیش به نقش خانواده در جلوگیری از شیوع اینگونه بیماریها بین جوانان پی میبریم، در نتیجه باید به خانوادهها اطلاعرسانی شود که HIV ویروسی نیست که به سراغ یک فرد برود، بلکه بهطور معمول، یک فرد با رفتارش این ویروس را انتخاب میکند.
در موارد ابتلای فرد به بیماری ایدز نیز خانواده هم میتواند به عنوان منبع فشار روانی و هم به عنوان محلی برای حمایت از عضو بیمار عمل کند.
مصائب یک غفلت
سودابه اول حاضر نمیشود صحبت کند، میگوید: مگر کسی به من یاد داد که چه کنم تا اینطور زندگیام تباه نشود؛ اما با اصرار، کمکم شروع میکند. آنچنان افسرده است که در تمام طول صحبت اشکهایش بیامان میریزند. از خانوادهاش میگوید که بین آنها حتی یک فرد سیگاری هم وجود نداشته، چه برسد به معتاد، خانوادهای ساده و آرام که از روی خوشبینی و با تصور اینکه این خواستگار شیک که میگوید مهندس است و وضع مالی خوبی هم دارد، مثل خودشان صاف و ساده است، او را بدون تحقیق میپذیرند.
در سال اول زندگی همه چیز خوب بود، اما کمکم ناراحتیها شروع میشود. مهندس از پوسته صاف و سادهاش بیرون میآید و شک سودابه را از گذشته مبهم او برمیانگیزد، سودابه با سرک کشیدن در وسایل قدیمی همسرش، دفترچه خاطراتی را مییابد که دنیا را بر سرش خراب میکند.
مهندس، در چند سال گذشته نهفقط معتاد بوده، بلکه سه سالی را به جرم دزدی و اخاذی در زندان گذرانده است، سودابه بدون اینکه چیزی به همسرش بگوید، تحقیقات خود را تکمیل میکند و با ترس از اینکه نکند با این وضع به ایدز مبتلا شده باشد، آزمایش ایدز میدهد و میبیند بله! خود او بر اثر تماس با همسرش دچار بیماری ایدز شده است و همسرش هم زمانی که در زندان بوده، بر اثر تزریق سرنگ آلوده ناقل ویروس HIV، به این بیماری مبتلا شده است.
زندگی برای سودابه تیره و تار میگردد، از همسرش جدا میشود، اما به عالم و آدم بدبین است؛ مهمتر از همه اینکه، از همه مردها متنفر است. او در تنهایی خود فقط برای معاینات دورهای و مشاوره به درمانگاه مراجعه میکند و بیماری خود را کنترل کرده است، اما خستهتر و افسردهتر از آن است که بهتنهایی بتواند از پس مصائب این بیماری برآید...
2 مرحله حساس
آلودگی با ویروس HIV دو مرحله دارد؛ مرحله اول که دوره «نهفته» بیماری است و فرد آلوده دچار بیماری واضحی نیست، در این مرحله که تا سالها ادامه خواهد داشت، وجود ویروس فقط از طریق آزمایش خون قابل اثبات است و فرد در ظاهر کاملا سالم به نظر میرسد.
در مرحله بعد علائم بیماری کمکم ظاهر میشود و تمام اعضای بدن بیمار بتدریج درگیر بیماری میشود؛ این مرحلهای است که آن را ایدز مینامیم.
اکنون زمان متوسط بین عفونت با HIV و ظهور علائم ایدز ده سال است، البته این زمان به مقدار زیاد از فردی به فرد دیگر متفاوت است و به عوامل بسیاری ازجمله وضع سلامت، تغذیه، ورزش، مسائل روحی ـ روانی و رفتارهای فرد بستگی دارد.
دکتر مینو محرز، متخصص بیماریهای عفونی و رئیس مرکز تحقیقات ایدز، در گفتوگو با جامجم در مورد آمار بیماران مبتلا به ایدز، میگوید: فقط یکسوم از آمار پیشبینی شده ایدز کشور شناسایی شدهاند و تحت کنترل و درمان هستند، اما دوسوم باقیمانده یا از بیماری خود و احتمال انتقال آن به دیگران اطلاعی ندارند یا به دلیل فشارهای اجتماعی و خانوادگی، اصلا برای کنترل بیماری مراجعه نمیکنند.
وی میافزاید: اگر با اطلاعرسانی، شیوههای انتقال این بیماری، به افراد و بویژه خانوادهها شناسانده شود نهفقط از انتقال بیرویه آن جلوگیری میشود، بلکه با کم شدن تفاوت بین آمار شناسایی شده و پیشبینی شده و همینطور، مراجعه افراد در ابتدای بیماری، احتمال کنترل آن و کمک کردن به بیمار افزایش مییابد.
قصه ایدز، قصه ندانستن است، هم در افرادی که به این بیماری مبتلا شدهاند که اگر میدانستند رفتار پرخطری را که انجام میدهند، به این بیماری منجر میشود، آن را ادامه نمیدادند و هم در مورد کادر درمان که باید بدانند چطور باید با یک بیمار HIV ارتباط برقرار کنند.
ازدواج و تشکیل خانواده افراد مبتلا به ایدز
علیرضا سیوهشت ساله است و چند سالی از ازدواج و زندگی مشترکش میگذرد، جالب اینجاست که او بعد از اینکه متوجه شده مبتلا به ایدز است با اطلاع دادن این موضوع به همسرش، با او ازدواج کرده است، همسر علیرضا بعد از فهمیدن ماجرای بیماری او، نهفقط با ازدواج با او مخالفت نکرده، بلکه به عقیده او اگر در بیماری ایدز، مراقبتهای لازم از هر نظر انجام شود، این بیماری هیچ فرقی با دیگر بیماریهای مزمن مثل دیابت و حتی سینوزیت ندارد، اما برای او راضی کردن خانوادهاش به این ازدواج، زمان زیادی صرف کرده است.
دلیل ابتلای علیرضا به این بیماری را میپرسم؛ میگوید حدود 15 سال پیش معتاد بوده و از طریق سرنگ آلوده مبتلا شده است اما الان بیشتر از 9 سال است که به گفته خودش پاکپاک شده و از وضع آن دورانش هم بسیار متاسف و پشیمان است اما دیگر چارهای نیست، او این بیماری را از آن دوران به یادگار نگه داشته است.از همسرش میپرسم، نمیترسد روزی مبتلا شود که پاسخ میدهد آنها هر دو برای مبتلا نشدنش در همه موارد مراقبت میکنند اما او هر شش ماه یکبار هم مورد آزمایش HIV قرار میگیرد، مهمترین نکته اینجا بود که چون خانم HIV منفی است و به بیماری ایدز مبتلا نیست بهتازگی آنها تصمیم گرفتهاند طی تدابیری و تحت نظر پزشک متخصص، بچهدار شوند.
اما از طرفی پژمان سیودو ساله که مبتلا به این بیماری است، از وضع جسمانی خوبی برخوردار است، میگوید: سالهاست قصد دارم ازدواج کنم، ولی با هرکس قضیه بیماریام را در میان میگذارم دیگر تمایلی به ادامه ارتباط، نشان نمیدهد و حتی بعضی از خانوادههایی که برای خواستگاری از دخترشان رفتهایم، بعد از متوجه شدن موضوع بیماریام، از ترس حتی جواب تلفنمان را هم نمیدهند...
او میگوید: ما خیلی تنها هستیم و بیشتر از کسان دیگر به یک همدم و همراه نیاز داریم، چه خوب بود که در کنار همه مسائل افراد مبتلا به ایدز، به ازدواج آنها هم رسیدگی میشد.اما کارشناسان، معتقدند مسائل مربوط به ایدز آن قدر این روزها پیچیده و پر مساله شده است که فکر کردن به ازدواج آنها و حل کارشناسی آن، امری محال به نظر میآید، ولی کسانی که مایل به ازدواج باشند، میتوانند از مشاوره مراکز مربوط به این بیماری استفاده کنند.
مشکلات اجتماعی افراد مبتلا به ایدز
انگ و بدنامی در ایدز باعث نابرابری و تبعیض و نهایتا محرومیت از حقوق اجتماعی میشود و طرد شدن آنها از سوی مردم، محرومیت آنان از فعالیتهای اجتماعی و کاری را بهدنبال دارد.
ایدز، به همان اندازه که یک مشکل بهداشتی است، معضل اجتماعی است. بیماری ایدز با توجه به روشهای اصلی انتقالش، در اذهان جامعه ارتباط تنگاتنگی با موادمخدر، همجنسبازی و فحشا پیدا کرده است، معمولا این افراد به عنوان افرادی گناهکار و خاطی شناخته میشوند، نه کسانی که ضمن خطاکار بودن نیازمند کمک و یاری هستند و این انگ نهفقط گریبان خود فرد را میگیرد، بلکه خانواده آنها را نیز در معرض این اتهام و تبعیض قرار میدهد.
وجود انگ روی سلامت جسمی و روانی افراد مبتلا به HIV تاثیر میگذارد، بیشتر مردم برای صحبت و غذا خوردن در کنار افراد بیمار اظهار بیمیلی میکنند، در بسیاری از موارد مبتلایان به ایدز پس از افشای بیماری، شغل خود را از دست داده، یا شانسی برای ادامه تحصیل ندارند.این نکته در مورد ارائه خدمات بهداشتی درمانی نیز حایز اهمیت است، زیرا هراس کارکنان بیمارستانی و درمانی از ابتلا به بیماری ممکن است مانع از ارائه خدمات به آنان شود که البته در صورت رعایت احتیاطات استاندارد هیچ مشکلی متوجه کادر درمانی نخواهد بود و آگاهی و اطلاعرسانی در این مورد از اهمیت فراوانی برخوردار است.
پریناز کتابی، روانشناس و کارشناس مسائل افراد مبتلا به ایدز، درباره واکنشهای جامعه و حتی واکنش کادر درمانی نسبت به بیماران مبتلا به ایدز، ابراز نگرانی میکند و میگوید: سختترین قسمت کار ما گرفتن پذیرش برای بستری شدن افراد مبتلا به ایدز در زمان احتیاج به جراحیهای مختلف، از جمله زایمان است.وی میافزاید: بیشتر بیمارستانها وقتی از بیماری آنها مطلع میشوند، حاضر نمیشوند پذیرششان کنند، همین مساله باعث میشود که بیماران مبتلا به ایدز بیماری خود را پنهان کنند که این کار هم عواقب بسیار بدی به دنبال دارد.تجربه نشان داده است که بیماریهای مخفی مانده پس از مدتی به همهگیریهای بزرگ تبدیل میشود، در ضمن، واکنش ناصحیح افراد نسبت به مبتلایان به ایدز روحیه آنان را تضعیف میکند و زودتر آنها را از پا در میآورد؛ پس بهتر است افراد جامعه با بیماران مبتلا به ایدز رفتاری عادی داشته باشند، زیرا در بعضی مواقع، حتی ترحم هم اثر منفی بر بیمار میگذارد.
نشانههای ابتلا
شیوا مدتها به دلیل یک مشکل پوستی به متخصصهای مختلف پوست مراجعه کرده و داروهای زیادی را برای درمان آن مصرف کرده است، اما نهفقط هیچ بهبودی حاصل نشده، بلکه روز به روز هم مشکلش شدیدتر شده است، اما آخرین دکتر، از این علائم و نشانهها به بیماری ایدز شک کرده و آزمایشها نیز این شک را به یقین تبدیل کرده است.
رئیس مرکز تحقیقات ایدز، درباره نشانههای ابتلا به ایدز میگوید: در بیشتر موارد هیچ نشانه خاصی برای شروع بیماری وجود ندارد و ممکن است بیماری فرد تا سطح پیشرفته هم پیش رود، اما حتی خود فرد متوجه آن نشود. پس بهتر است اگر شخصی هرگونه رفتار پرخطر داشت، حتما آزمایش بدهد تا در مراحل اولیه، بیماری، تشخیص داده و نسبت به دارودرمانی و کنترل آن اقدام شود.
دکتر مینو محرز میافزاید: در برخی از مواقع بعد از یک یا دو ماه ابتلا به ویروس HIV ممکن است برخی از علائم شبیه به ابتلا به آنفلوآنزا در بدن مبتلا به این ویروس مشاهده شود، اما در بسیاری از موارد تا چند سال یا حتی یک دهه هیچگونه علامتی در فرد مبتلا مشاهده نشود. از دیگر علائم ابتلا به این ویروس میتواند این باشد که فرد در بدو ابتلا به این بیماری با ورود ویروس به خونش، تب کند. خستگی زودهنگام و کاهش ایمنی بدن مبتلا به این بیماری و همچنین احساس درد در نواحی گلو و سردرد در موارد ابتلا به این ویروس مشاهده شده است.
خارش پوست میتواند از دیگر نشانههای شناسایی این ویروس باشد که ممکن است در برخی نواحی بدن با پدیدار شدن جوش و التهاب سطحی اطرف آن همراه شود و در صورتیکه توضیح و دلیل قانعکنندهای برای توجیه آن نداشتید باید احتمال ابتلا به این بیماری را بدهید؛ همچنین سرفه خشک مداوم شاید به مدت یک یا دو سال میتواند از دیگر عوامل شناسایی این ویروس باشد و بهصورت مشکوکی روز به روز بدتر شود.
30 تا 60 درصد افراد مبتلا در مراحل ابتدایی بیمار شدن، به تهوع یا اسهال و استفراغ دچار میشوند که این سه بیماری گوارشی بعد از خوردن داروهای متداول و مرسوم باز هم مداوا نمیشوند و ادامه پیدا میکنند، همچنین کاهش وزن شدید و تعریق شبانه، آن هم بهطور غیرعادی، تغییر شکل ناخنها و پدیدار شدن برفک سفید یا قارچهایی در داخل دهان و روی زبان و داخل مری، مشاهده تبخالهای مشکوک روی لب نیز میتواند از نشانههای ابتلای فرد به این بیماری باشد؛ اما باید توجه کرد که حتما اگر دو یا حتی بیشتر این علائم را هم با هم داشته باشید، ممکن است فقط بهطور اتفاقی با هم بهوجود آمده باشند و حتما دلیل وجود بیماری ایدز در بدن شما نیست.
راههای انتقال
گرچه در شروع همهگیری بیماری ایدز، شایعترین راههای آلودگی استفاده از سرنگهای آلوده و فرآوردههای خونی آلوده به ویروس بود، اما با گسترش این بیماری اکنون ارتباط جنسی شایعترین راه آلودگی است.
دکتر مینو محرز، متخصص بیماریهای عفونی و رئیس مرکز تحقیقات ایدز، ضمن اشاره به این موضوع، میگوید: از دو سال پیش تاکنون وارد موج سوم انتقال ویروس HIV شدهایم که از این زمان، میزان ابتلا خانمها به ایدز 30 درصد افزایش یافته است و خود، نشاندهنده شیوه انتقال جنسی این بیماری است و افزایش این نوع از انتقال بیماری نیز بیشتر از همه به دلیل مصرف قرصهای روانگردان توسط افراد و به دنبال آن برقراری روابط بیبند و بار جنسی، با افراد مختلف است که باعث ابتلای آنها به بیماری ایدز میشود.
خالکوبی و سوراخ کردن گوش به وسیله سوزن و وسایل آلوده نیز میتواند سبب انتقال بیماری ایدز شود، همینطور، اگر وسایل پزشک یا دندانپزشک و... آلوده باشند و رعایت احتیاط را نکنند یا اگر وسایل درمانی آنها آلوده شده باشد و بدون ضدعفونی مورد استفاده قرار گیرد، آلودگی انتقال مییابد.
در آرایشگاهها هم، تیغ به ظاهر سالم میتواند لختههای خون بسیار کوچک که با چشم غیرمسلح دیده نمیشود، داشته باشد و ویروس تا یک هفته در چنین لختههایی زنده و عفونتزا باقی بماند.
راه دیگر انتقال ویروس HIV از مادر به کودک است که هم در حین بارداری، زایمان و حتی شیردهی ممکن است این انتقال اتفاق افتد. اما مواردی هم که به هیچ عنوان باعث انتقال ویروس نمیشود؛ عبارتند: تماسهای اجتماعی روزمره شامل دست دادن، روبوسی و در آغوش گرفتن دوستان، ورزش و کار، خوابیدن در یک اتاق یا نفس کشیدن در هوای مشترک، ظروف غذا یا نوشیدنی مشترک، دستگیره در، استفاده از آب مشترک در شستوشو، شنا در استخر مشترک، آب دهان انداختن، عطسه و سرفه، عرق بدن و اشک و گزش پشه یا دیگر حشرات.
مشکلات روحی و روانی
مثل همه اتفاقهای تهدیدکننده زندگی، ابتلا به عفونت HIV نیز سبب تاثیر بر همه جنبههای زندگی بیمار و بروز حالتهای ترس، ناامیدی، افسردگی و مشکلات شناختی در او و همچنین خانوادهاش میشود، پس با آگاهی و آمادگی از بروز چنین شرایطی، میتوان تا حدود زیادی از شدت این اختلالات کم کرده و حتی بعضی از آنها را کاملا کنترل کرد؛ در این میان، راهنمایی و توجیه بیمار و خانوادهاش درخصوص مشاوره درمانی و کمک گرفتن از افراد باتجربه و حمایتگر اهمیت زیادی دارد و میتواند آنها را امیدوار کرده و کیفیت زندگیشان را تا حد زیادی بهبود بخشد.
پریناز کتابی، روانشناس و کارشناس مسائل روانی افراد مبتلا به ایدز، در گفتوگو با جامجم اظهار کرد: مهمترین مشکل بیماران مبتلا به ایدز، اثرات روانی ناشی از این بیماری و احساس تنهایی زیاد بعد از آن است.وی میافزاید: بیشتر افراد مبتلا به ایدز را جوانانی تشکیل میدهند که بعد از ابتلا به هر دلیلی از سوی دوستان خود طرد میشوند و برای ازدواج مشکل دارند و میل به بچهدار شدن و ناتوانی خود در این زمینه باعث ایجاد حالتهای شدید افسردگی در آنها میشود.وضع خلقی فرد مبتلا به ایدز از احساس اندوه، اضطراب یا عصبانیت تا بروز اختلالات افسردگی و اضطراب شدید تغییر میکند. افسردگی، شیدایی، اندوه و سوگواری، اضطراب، احساس گناه و تغییر در عملکرد جنسی از جمله اختلالات خلقیاند، که فرد HIV مثبت با آن درگیر است.
کوچولوهای مبتلا
سارا، کوچولوی سه سالهای است که از طریق سازمان بهزیستی به همراه پرستاری برای معاینات دورهای و آزمایشها و گرفتن دارو، به بخش عفونی بیمارستان مراجعه کرده است، ظاهرش نحیف است اما آنقدرها هم بیماری در ظاهرش خود را نشان نمیدهد، پدرش دچار بیماری ایدز بوده و این بیماری را به مادر منتقل کرده است و سارا هم هنگام به دنیا آمدن آن را از مادر گرفته است... .
مادرش با اینکه میدانست به این بیماری مبتلاست از ترس طرد شدن، به کادر بیمارستان هیچ اطلاعی نداد، به دنیا آمدن سارا از طریق زایمان طبیعی، هم جان مادر را گرفت و هم باعث شد او یادگار ناگواری از مادر به همراه خود داشته باشد و پدر که مسئول همه این مشکلات بوده، حاضر نشده کودک بیمادر را که تازه مریض هم هست نگه دارد و او را به بهزیستی سپرده و هر از گاهی به او سر میزند و حالا سارا کوچولو که از زمان به دنیا آمدن با این مرکز کاملا آشناست، آرام و بیصدا ایستاده تا نوبتش شود و این مسیر را یک مسیر طبیعی برای همه کودکان میداند و هیچ گاه بابت آن شکایت نمیکند... .
کودکان آلوده به ویروس HIV از حقوق اجتماعی مسلم یک انسان محرومند. محرومیت از زندگی خانوادگی، تحصیل و حتی شادیهای ساده کودکانه، کارکنان مدارس، دانشآموزان و اولیا باید بدانند که وجود یک دانشآموز مبتلا به ایدز در مدرسه سلامت آنها را به خطر نمیاندازد.تقریبا میتوان گفت که حدود 3 درصد از مبتلایان ایدز در کشور را کودکان تشکیل میدهند و این عدد حاکی از آن است که این کودکان، بیماری را از مادرانشان دریافت کردهاند.
الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: شناسایی این بیماری در مادران باردار از اولویتهای بسیاری از جوامع است و این امر در مادران با رفتارهای پرخطر یا مادران معتاد لازم است.
از طرف دیگر مشکل این بیماری در کودکان خیابانی بسیار بالاست. معاون بهداشتی وزیر بهداشت نیز از بروز و شیوع ایدز در کودکان کار و خیابانی ابراز نگرانی کرده و اعلام کرد، شیوع ایدز در کودکان خیابانی در ایران 4.5 درصد بوده است.
این در حالی است که شیوع این بیماری در جمعیت عموم کشور یکدهم درصد است. همچنین 72 درصد این کودکان عنوان داشتهاند که دوستانشان سوءمصرف مواد مخدر داشتهاند و این نشان میدهد که این کودکان با مواد مخدر آشنا هستند.
15 درصد این کودکان نیز اعلام کردهاند که خودشان مواد مخدر مصرف کردهاند. 4.6 درصدشان نیز عنوان داشتند که مواد تزریقی استفاده کردهاند البته آنچه در حال حاضر در جامعه ما در جریان است این است که انتقال بیماری ایدز از طریق تزریق جای خود را به آمیزش جنسی داده است.
میزان انتقال ویروس اچآیوی از مادر به جنین هماکنون در کشور 0.8 درصد است که با اجرای صحیح برنامه سوم کشوری کنترل و مبارزه با ایدز این میزان باید به صفر برسد.
میزان زنده ماندن کودکانی که تحت بررسی و غربالگری بیماری ایدز قرار میگیرند نسبت به کودکانی که ایدز در آنها دیر تشخیص داده میشود، 75 درصد بالاتر است.
کودکان مبتلا به عفونت اچآیوی دچار عفونتهای مکرر در ریه و دیگر ارگانها میشوند. احتمال بروز بدخیمیها در این کودکان بسیار بالاست.
این کودکان از رشد کافی برخوردار نیستند و دچار مشکلات متعدد ذهنی و اختلال در عملکرد مغزی هستند.
علائم این بیماری در کودکان مبتلا در زمان تولد متفاوت است و به سه دسته تقسیم میشود. یکچهارم کودکان مبتلا به عفونت اچآیوی به طور زودرس در 1.5 سالگی دچار علائم بیماری میشوند و رشد بیماری در این کودکان نسبتا سریع است و عاقبت خوبی ندارد.
دومین گروه، کودکانی هستند که دارای دورههای تهاجمی از ایدز هستند. این کودکان در ابتدای زندگی دارای علائم گذرا و خفیفی از بیماری هستند، علائم بیماری در آنان دیررستر است و تا سن سه تا پنج سالگی زنده میمانند؛ ولی در کل نیمی از کودکانی که در زمان تولد مبتلا به عفونت اچآیوی هسستند تا قبل از سن سه سالگی فوت میکنند.
گروه سوم، کودکانی هستند که تا سنین آغاز نوجوانی زنده خواهند ماند بنابر دلایل ناشناخته دورههای بیماری در این افراد خفیفتر است و به همین دلیل بیماری این کودکان تا قبل از سنین 9 تا 11 سالگی تشخیص داده نمیشود.
با توجه به تاثیر بسیار مخرب بیماری ایدز در رشد و سلامت کودک و مشکلات شدید خانوادههایی که در آن پدر یا مادر مبتلا به این بیماری هستند، توجه به این بیماری و کنترل آن بسیار مهم است.
این کودکان در موارد زیادی پدر و مادر خود را هم به علت بیماری از دست میدهند که این مساله نیاز به انجام فعالیتهای مربوط به درمان و ناتوانی این کودکان را بیشتر میکند.
دکتر فریبا شیروانی - متخصص اطفال و فوقتخصص عفونی اطفال