مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ریشه‌های گرایش به بزهکاری در جوانان ایرانی

جامعه ایران دارای ویژگی‌ها و خصوصیت‌های خاصی است که در کمتر جامعه‌ای می‌توان این ویژگی‌ها را مشاهده کرد. یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های جامعه امروز ایران این است که اکثریت افراد را جوانان تشکیل می‌دهند. براساس آمارهای رسمی طی ٢ دهه اخیر میانگین سنی در ایران به‌شدت جوان شده و بیش از ٤٠میلیون نفر را افراد زیر ٢٩‌سال تشکیل می‌دهند. بنابراین حدود ٧٠‌درصد جامعه ایران را جوانان تشکیل می‌دهند که این دوره سنی، به خودی‌خود دارای نیازهای خاصی است.

جامعه‌شناسان و افراد صاحب‌نظر در حوزه تحقیقات اجتماعی، معتقدند که سن جوان جامعه ایران درحقیقت یک بمب انرژی است و اگرچه وجود این جوانان ظرفیت و پتانسیل‌ مثبتی به‌شمار می‌آید،‌ اما اگر توجهی به نیازهای نسل جوان نداشته باشیم، آسیب‌هایی را نیز به همراه خواهد داشت. انسانی که در دوره جوانی به‌سر می‌برد، دارای نیازها و خواست‌هایی ازجمله امنیت‌شغلی، امنیت‌اقتصادی، تامین‌اجتماعی، نیازهای‌هویتی و... بوده و برای دستیابی به این خواست‌ها و برآورده‌کردن نیازهای خود همواره در تلاش است.
از سوی دیگر دولت‌ها و حکومت‌ها موظف به تامین سلامت‌ اجتماعی جامعه هستند. تامین سلامت‌ اجتماعی به این معنی است که دولت‌ها باید نیازهای شهروندان خود در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... را تامین کنند. نیازهایی چون ایجاد شغل، آموزش، آزادی‌ بیان و اندیشه و تامین‌ اجتماعی. وقتی این نیازها در جامعه‌ای برآورده شود، می‌توان گفت آن جامعه دارای سلامت‌اجتماعی است.
هریک از افراد جامعه به‌ویژه افرادی که در سنین جوانی به‌سر می‌برند، در هرکدام از بخش‌ها و حوزه‌هایی که پیشتر به آنها اشاره شد، به‌ویژه در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و آموزشی مطالباتی دارند که دولت‌ها براساس قوانین بین‌المللی موظف به تامین آن هستند. در نتیجه اگر میانگین سنی یک جامعه جوان بوده و بیش از ٧٠‌درصد جمعیت آن را جوانان تشکیل دهند، به‌طور طبیعی حجم مطالبات جامعه از دولت و حاکمیت به معنی عام آن یعنی خانواده، دستگاه‌های اداری و سیاسی و عناصر اجتماعی و سیاسی و نهادهای مختلف افزایش می‌یابد.
اتفاقی که در کشور افتاده این است که به دلایل مختلف ازجمله مشکلات و کمبودهای اقتصادی، جامعه توان پاسخگویی به همه نیازهای جوانان که اتفاقا حجم مطالبه این نیازها هم بالا و رو به افزایش است را ندارد. یعنی ما در خانواده و نهادهای آموزشی و تربیتی مانند مدارس و دانشگاه‌ها در حوزه تربیتی و ارایه آموزش‌های لازم به جوانان خوب عمل نمی‌کنیم و از سوی دیگر نیز دولت برای تامین اشتغال و رفع مشکلات اقتصادی و تامین امنیت شغلی و اقتصادی مردم با مشکلات و موانعی روبه‌رو است. در چنین جامعه‌ای افراد که عمده آنها را جوانان تشکیل می‌دهند به ٢ دسته کلی تقسیم می‌شوند:

گروه نخست، افرادی هستند که نیازهای خود را برآورده کرده و از نظر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مطالبات آنها تامین شده است.
دسته دیگر افرادی هستند که به هر دلیل مطالبات آنها از جامعه، یعنی خانواده، دولت و عناصر و نهادهای اجتماعی بدون پاسخ می‌ماند.

این گروه نیز به ٢ دسته تقسیم می‌شوند:

یک گروه افرادی که دست به هر کاری به ویژه نامشروع، غیرقانونی و خلاف‌عرف می‌زنند تا به خواسته‌های خود دست یابند که این گروه مجرمان هستند.
گروه دوم که چنین راهی را طی نمی‌کنند، گرفتار اختلالات عصبی و عاطفی می‌شوند.

حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا افراد برای تامین نیازهای خود به سمت کارهای خلاف قانون رفته و مرتکب جرم و بزه می‌شوند؟
دلایل متعددی از سوی جامعه‌شناسان و افراد متخصص در حوزه شناسایی آسیب‌های اجتماعی بیان شده که کارشناسان معتقدند وقتی نیازها و مطالبات یک گروه از جامعه برآورده نمی‌شود، این شرایط زمینه را برای ایجاد تعارض، تضاد و احساس ناامنی نزد بخشی از جامعه و به‌ویژه جوانان به وجود می‌آورد که این افراد بسته به بستری که در آن رشد کرده‌ و میزان پایبندی آنها به اخلاقیات، مستعد اعمال خلاف قانون هستند. به عبارتی، وقتی جوانی که دارای مشکلات اقتصادی و ناامنی‌های اجتماعی است، اگر در یک محیط ناسالم و بیمارگونه پرورش یافته باشد، مانند زندگی در یک خانواده بی‌‌توجه، حضور در میان افراد ناباب و عدم‌دریافت آموزش‌های علمی و فرهنگی، به‌طور طبیعی آماده ارتکاب به جرایمی می‌شود که با هدف تامین نیازها صورت گرفته است.
در مقابل گروهی هستند که این نیازها را دارند اما به‌دلایلی ازجمله پایبندی به اخلاقیات، داشتن وجدان بیدار، تعلیم و تربیت صحیح در خانواده و جامعه، دست به ارتکاب جرم برای تامین نیازهای خود نمی‌زنند. این افراد هم دچار اختلالات عصبی و عاطفی شده و بیشتر انسان‌هایی بیمارگونه و منزوی هستند. بنابراین برای این‌که ریشه‌های گرایش به بزه و جرم را کاهش دهیم، باید از یک‌سو تلاش کنیم که افراد را از سنین پایه به‌طور صحیح آموزش داده و تربیت کنیم و سپس در جامعه امنیت‌شغلی و اجتماعی آنها را تامین کنیم. چنین افرادی به مراتب کمتر از جوانانی که در محیط‌های بیمارگونه پرورش یافته و گرفتار مشکلات اقتصادی هستند به سمت بزهکاری گرایش پیدا می‌کنند.(ناصر قاسم‌زاد - دبیر انجمن حمایت از سلامت، بهداشت و روان جامعه/شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

مرگ پیش از تولد ۳۲۳ هزار ایرانی

معاون وزیر بهداشت از ۲۲۰هزار سقط غیرقانونی در کشور خبر می‌دهد که اگرچه زیرزمینی و غیررسمی هستند، اما در کنار سقط‌های قانونی و تولد ۱۰۰هزار نوزاد مرده در سال، رقمی حدود ۳۲۳هزار مرگ را شامل می‌شوند؛ ۳۲۳هزار مرگ، قبل از تولد.

آمار‌ها وقتی عجیب‌تر می‌شوند که بدانید بر اساس گزارش‌های سازمان ثبت احوال، در سال گذشته ۳۷۲هزار مورد مرگ در وقایع حیاتی کل کشور به ثبت رسیده‌است. این مرگ‌ها متعلق به کسانی بوده است که شناسنامه داشتند اما رقم مرگ نوزادانی که هیچ‌وقت به دنیا نیامدند یا آنقدر عمر نکردند که صاحب شناسنامه شوند تنها ۱۴درصد کمتر از مرگ آن‌ها است.


آن‌ها قانونی کشته می‌شوند

تا ۱۱سال قبل، سقط جنین به هر شکل ممنوع بود. حتی اگر سلامت مادر یا جنین به مخاطره می‌افتاد، باز قانون اجازه سقط را نمی‌داد. اما سازمان پزشکی قانونی درسال ۸۲ بخشنامه‌ای صادر کرد که بر اساس آن، در صورتی که ادامه بارداری مادر به مرگ جنین یا مادر منجر شود، درخواست صدور مجوز سقط درمانی مورد پذیرش قرار می‌گیرد؛ البته در صورت دستور مقام قضایی یا درخواست زوجین با معرفی نامه پزشک معالج و قبل از ۴ماهگی که روح در بدن جنین وارد می‌شود.

در این شرایط، پزشک باید معرفی نامه‌ای همراه با عکس بیمار، مهر پزشک متخصص، مشخصات شناسنامه‌ای، تشخیص بیماری و روش تشخیص (علایم، نشانه‌ها و آزمایش‌های پاراکلینیک) برای بیمار صادر کند و تصویر شناسنامه و مدارک احراز هویت زوج، نتایج آزمایش‌های پاراکلینیک را به آن پیوست کند. این معرفی نامه به پزشکی قانونی ارسال می‌شود و ۲مشاور تخصصی تشخیص پزشک را تایید می‌کنند. بعد از انجام یک نوبت سونوگرافی و مشخص شدن سن دقیق جنین (درباره بیماری‌های جنین باید دو نوبت سونوگرافی انجام شود)، مادر می‌تواند برای سقط جنین اقدام کند.


در جدول زیر می‌توانید بیماری‌های مادر را منجر به سقط قانونی جنین او می‌شود، بخوانید:

موارد مجاز سقط جنین در بیماری‌های مادر

ردیف

بیماری

انواع

1

بیماری‌های قلبی

هر بیماری دریچه‌ای که به نارسایی قلبی فانکشنال کلاس2 و 4 برسد و غیرقابل برگشت به 2 باشد

هر نوع مساله حاد قلبی غیر از بیماری عروق کرونر (رگ‌های تغذیه‌کننده قلب) که به نارسایی قلبی فانکشنال کلاس 3 و 4 رسیده باشد؛ از قبیل میوکاردیت (التهاب دیواره‌های میانی و خارجی قلب) و پریکاردیت

سابقه بیماری کاردیومیوپاتی دیلاته در بارداری‌های قبلی

نشانگان مارفان (یک اختلال ژنتیکی نادر) در صورتی که قطر آئورت صعودی بیش از 5 سانتی‌متر باشد

آیزن منگر (نقص در دیواره‌های داخلی حفرات قلب)

2

بیماری‌های گوارشی

کبد چرب بارداری، واریس مری درجه3، سابقه خون‌ریزی از واریس مری به دنبال افزایش فشار ورید پورت، هپاتیت خودایمنی غیرقابل کنترل

3

بیماری‌های داخلی کلیه

نارسایی کلیه، فشارخون غیرقابل‌کنترل با داروهای مجاز در دوران بارداری

4

بیماری‌های ریوی

هر بیماری ریوی اعم از آمفیزم، فیبروز، کیفواسکولیوز و برونشکتازی (این بیماری‌ها از بیماری‌های‌ مزمن ریوی هستند که عملکرد ریه را مختل می‌کنند) به شرط ایجاد هیپرتانسیون پولمونر، (فشارخون شریان ریوی بالا می‌رود و به قلب آسیب می‌رسد) حتی از نوع خفیف

5

بیماری‌های خونی

مشکلات انعقادی که با تجویز هپارین منجر به تشدید بیماری دیگری شوند که جان مادر را تهدید کند. آلفاتالاسمی (به شکل هیدروپس فتالیس)، اختلال ترومبوتیک مثل کمبود پروتئین C و فاکتور 5 لیدن

6

بیماری‌های عفونی

ابتلا به ویروس HIV که وارد مرحله بیماری ایدز شده باشد

7

بیماری‌های مفصلی

لوپوس فعال غیرقابل کنترل با درگیری یک ارگان ماژور

واسکولیت‌ها: بیماری‌هایی که علت اصلی آنها التهاب و درگیری رگ‌ها باشد

8

بیماری‌های جراحی اعصاب

تمامی توده‌های فضاگیر CN8 با توجه به نوع و محل آن که شروع درمان در جنین و عدم شروع درمان در مادر باعث خطر جانی شود

9

بیماری‌های پوست

پمفیگوس وولگاریس، پسوریازیس شدید و ژنرالیزه و ملانوم نوع پیشرفته که باعث خطر جدی جانی برای مادر شود

10

بیماری‌های داخلی اعصاب

صرع مقاوم به درمان

ام‌اس‌هایی که بیمار، ناتوان و از کار افتاده شده باشد

میاستنی‌ گراو (یک اختلال خودایمنی است که بدن به بافت‌های خودی حمله می‌کند) در مراحل پیشرفته، به شرط اینکه خطر جانی برای مادر داشته باشد

11

بیماری‌های جراحی و ارتوپدی

استئوژنزیس ایمپرفکتای مادرزادی (اختلال در تشکیل استخوان‌ها)

دیسپلازی استخوانی - غضروفی کشنده یا استیل اپی فیزال (نوعی اختلال در رشد غضروف و استخوان‌ها که بسیار کشنده است)

بیماری استئوپتروزیس انفانتیل (فرم بدخیم) (بیماری بدخیم مرتبط با استخوان‌ها که تراکم آنها را غیرطبیعی می‌کند)

12

بیماری‌های جراحی کلیه

آژنزی دو طرفه کلیه (عدم تشکیل کلیه‌ها)

کلیه پلی‌کیستیک نوع مغلوب (وجود کیست‌های متعدد در کلیه‌ها که عملکرد کلیه را مختل می‌کند)

دیسپلازی مولتی سیستیک کلیه‌ها (رشد و تکامل ناکافی کلیه‌ها به خاطر وجود کیست‌های متعدد)

نشانگان پوتر (نشانگان نادری که در آن تحلیل کلیه‌ها، اختلال اسکلتی و فرم خاص ظاهری به فرد می‌دهد)

نشانگان نفروتیک مادرزادی به شرط ایجاد هیدروپس (اختلال مادرزادی ساختمان کلیوی همراه با درجاتی از ادم یا ورم مایع در بافت‌ها)

اختلال کروموزومی که موجب ضایعات پیشرفته و به ویژه گرفتاری مغز و کلیه شود (مانند نشانگان واکترل)

هیدرونفروز شدید دوطرفه کلیه‌ها (اتساع و تجمع ادرار در کلیه‌ها)

مرده‌های مادرزاد

مدتی قبل سازمان پزشکی قانونی آماری منتشر کرد که از رشد ۱۱. ۵ درصدی صدور مجوز سقط درمانی در سال ۹۳ خبر می‌داد. آماری که مربوط به نیمه نخست سال ۹۳ بود که ۴ هزار و ۱۳۷ نفر برای بررسی و دریافت مجوز سقط جنین درمانی به مراکز پزشکی قانونی کشور مراجعه کرده بودند و از این تعداد برای ۳ هزار و ۷۰ نفر این مجوز صادر شده بود. این رقم در مدت مشابه سال ۹۲، به ۲ هزار و ۷۵۳ مورد می‌رسید.

این رشد آمار فقط مربوط به امسال نبود؛ گزارش سازمان نظام پزشکی نشان می‌داد که در پنج سال گذشته آمار مراجعین متقاضی سقط درمانی همواره با افزایش مواجه بوده و از سه هزار و ۴۸۰ نفر در سال ۱۳۸۸ به ۷ هزار و ۶۱۶ نفر در سال ۹۲رسیده است.

در کنار این آمار‌ها، معاون بهداشتی وزیر بهداشت هم از ۲۲۰ هزار سقط جنین غیرقانونی خبر داده که در سال ۱۳۹۱به ثبت رسیده و گفته است این موضوع نیاز به بررسی دارد. دکتر علی اکبر سیاری می‌گوید که دو سوم زنان پس از ۳۰ سالگی به فرزند آوری تمایلی ندارند و بعد از سن مشخصی هم به کنترل قطعی بارداری تمایل پیدا می‌کنند و همین منجر به از دست رفتن سالانه ۴۴۰ هزار فرصت فرزندآوری در کشور می‌شود. رقمی که اگر با میانگین ۲۰۰ هزار سقط غیرقانونی (بر اساس آخرین آمار رسمی موجود) و ۳هزار سقط قانونی جمع کنیم، از نزدیک به ۶۵۰ هزار فرصت از دست رفته تولد در کشور خبر می‌دهد.


فقط ۱۹هفته وقت دارید

مراجعه به پزشکی قانونی برای سقط درمانی همیشه با پاسخ مثبت مواجه نمی‌شود. به جز موارد پزشکی که ممکن است به تایید پزشکی قانونی نرسد، دیر مراجعه کردن افراد دلیل دیگری است که سقط را غیر ممکن می‌کند. بر اساس قوانین پزشکی قانونی مادران باردار تنها در صورتی که قبل از ۴ماهگی از مراجع قضایی گواهی دریافت کنند، می‌توانند فرزندشان را سقط کنند. در غیر این صورت، مادر باید با بیماری‌هایی که ممکن است خود او را از پای در آورد یا منجر به تولد نوزاد بیمار شود، کنار بیاید.

بهترین زمان سونوگرافی برای تعیین سن حاملگی ۸ تا ۹ هفتگی و در اولویت بعدی بالای ۱۱هفتگی است. اگر کسی دو یا چند گزارش معتبر سونوگرافی داشته باشد که سن جنین را متفاوت گزارش کرده باشند، سونوگرافی که نزدیک‌ترین زمان به ۱۰هفته، معتبر‌تر است.


در جدول زیر، بیماری‌های جنین که منجر به سقط قانونی او می‌شود، آمده است:

موارد سقط در بیماری‌های جنین

ردیف

بیماری

علایم

1

تریزومی 13

کپی اضافه از کروموزوم 13، هنگام تولد که عامل اختلال در سیستم اعصاب مرکزی، عقب‌ماندگی ذهنی، لب‌شکری و کام‌شکری، و اختلالات پوستی و قلبی و تناسلی است

2

تریزومی 18

کپی اضافه از کروموزوم 18 که با عقب‌ماندگی ذهنی، ناهنجاری جمجمه، افتادگی پلک، کری، کوتاهی انگشتان و مشکلات قلبی همراه است

3

تریزومی 16

کپی اضافه از کروموزوم 16 که باعث مرگ جنین می‌شود

4

آنانسفالی

تشکیل نشدن قسمتی از مغز به خاطر نبود قسمت فوقانی استخوان‌سر

5

هیدروپس فتالیس

تجمع مایع در بافت‌های بدن جنین به هر علت

6

نشانگان فریاد گربه

نقص در کروموزوم‌ 5 که منجر به عقب‌ماندگی‌های مختلف می‌شود و نوزاد صدای گریه شبیه گربه و سر کوچک‌تر از حد عادی دارد

7

هولوپروزنسفالی

دراین ناهنجاری چشمها به یکدیگر متصل می‌شوند

8

سیرنگومیلیا

به وجود آمدن کیست‌هایی در نخاع و متسع شدن آن که باعث نقص حس لامسه و حرارت در فرد می‌شود

9

کرانیوشیسیس

شکاف مادرزادی در جمجمه

10

مننگوانسفالوسل

شکل گیری غیرطبیعی و کشنده دستگاه اعصاب مرکزی

11

مننگوهیدروانسفالوسل

بیرون‌زدگی پرده مننژ و ماده مغزی از شکاف جمجمه

12

دیسپلازی تاتاتوفوریک

(یا کوتولگی کشنده نوزادی) رشد ناکامل و غیرطبیعی کشنده جنین

13

سیکلوبیا همراه با هولوپروزنسفالی

نقص تکاملی که فقط با یک حفره چشم یا فقدان بینی همراه است

14

ایگتیوزیس گراویس مادرزادی

هر مشکل شدید اختلال پوستی که با خشکی و سفتی پوست مشخص می‌شود

15

شیزنسفالی

داشتن شکاف‌های اضافی و غیرطبیعی درون ماده مغزی

16

اگزانسفالی

ناهنجاری‌ رشدی با جمجمه ناکامل

17

مشاهده ویژگی ناشناخته کروموزمی

توضیح: در صورتی که پدر و مادرهم همان ویژگی‌ها را در کروموزوم‌ها داشته و سالم باشند، سقط انجام نمی‌شود

مجازات سقط جنین چیست؟

سقط جنین در ایران اگرچه یک اقدام غیر قانونی است اما مجازاتی به جز پرداخت دیه ندارد. در ماده ۴۸۹ قانون مدنی آمده است: هرگاه زنی جنین خود را سقط کند باید دیه آن را در هر مرحله‌ای که باشد بپردازد و خود از آن دیه سهمی نمی‌برد.

اما اگر فردی دیگر زن باردار را به سقط جنین ترغیب ‌کند، قانون او را قابل تعقیب و مجازات می‌‌داند؛ چه پزشک باشد و چه فرد عادی. در ماده ۶۲۴ قانون مدنی آمده است: اگر طبیب یا ماما یا داروفروش و اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یاجراحی یا داروفروشی اقدام می‌کنند وسایل سقط جنین فراهم سازند و یا مباشرت به اسقاط جنین نمایند به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد و حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط صورت خواهد پذیرفت.

در قانون مدنی ماده دیگری هم درباره سقط غیرقانونی وجود دارد. طبق ماده ۶۲۳ این قانون، هرکس به واسطه دادن ادویه با وسایل دیگر موجب سقط جنین زن شود، به شش ماه تا یکسال حبس محکوم می‌شود. و اگر عالماً و عامداً زن حامله‌ای را دلالت به استعمال ادویه یا وسایل دیگر کند که جنین او سقط شود به حبس از سه تا شش ماه محکوم خواهد شد؛ مگر اینکه ثابت شود این اقدام برای حفظ حیات مادر بوده که در هر صورت مورد حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط داده خواهد شد.


فتواهای شرعی درباره سقط جنین

سقط جنین نه فقط در قانون مدنی که در فتواهای آیات عظام هم ممنوع است و حرام به حساب می‌آید. مدتی قبل آیت الله سبحانی سقط جنین را آدم‌کشی مؤدبانه‌ای در قرن ۲۱ دانست و گفت: در گذشته افراد را خفه می‌کردند، ولی امروز سقط جنین می‌کنند. باید فردی که این کار‌ها را انجام می‌دهد به صورت قانون پیگیری شود.

آیت الله سبحانی که به وزیر بهداشت تأکید کرده بود باید در تمام بیمارستان‌ها نظارت باشد تا افراد در آفرینش خدا دخالت نکنند، در رساله احکام خود درباره حکم سقط جنین می‌آورد: سـقط جنین توسط هر کسی و با هر وسیله ای جایز نیست. حفاظت از بچه در رحم واجب است. یعنی مادر باید تمام شرایط لازم جهت حفظ و سلامتی بچه را فراهم کند. اگر مادر در غیر ضرورت کاری کند که فرزندش سقط شود علاوه بر اینکه فعل حرامی را مرتکب شده، باید دیه آن را بپردازد و از آن دیه چیزی به خود مادر به عنوان ارث نمی رسد.


در جدول زیر نظر جمعی از علما و مراجع تقلید را درباره سقط جنین می‌خوانید:

نظر مراجع تقلید درباره سقط جنین

ردیف

نام مرجع

فتوا

1

امام خمینی (ره)

ختم بارداری به دلایل اقتصادی، حتی اگر خانواده در شرایط دشوار مالی قرار بگیرند، و یا به علت سن مادر و یا کثرت فرزندان مجاز نیست. حتی اگر مادر دچار اختلال روانی نیز باشد سقط جنین برای او مجاز نیست.

2

حضرت آیت الله خامنه ای

- سقط جنین شرعا حرام است و در هیچ حالتی جایز نیست مگر آن‌که استمرار حاملگی برای حیات مادر خطرناک باشد که در این صورت سقط جنین قبل از ولوج روح، اشکال ندارد، ولی بعد از دمیدن روح جایز نیست حتی اگر ادامه حاملگی برای حیات مادر خطرناک باشد مگر آن‌که استمرار بارداری، حیات مادر و جنین هر دو را تهدید کند و نجات زندگی طفل به هیچ وجه ممکن نباشد ولی نجات زندگی مادر به تنهایی با سقط جنین امکان داشته باشد.

- ناقص‏الخلقه بودن جنین، مجوز شرعی برای سقط جنین حتی قبل از ولوج روح در آن محسوب نمی‏شود، ولی اگر تهدید حیات مادر بر اثر استمرار حاملگی مستند به نظر پزشک متخصص و مورد اطمینان باشد، سقط جنین قبل از ولوج روح در آن اشکال ندارد.

- (در پاسخ به استفتایی درباره سقط جنین مبتلا به بیماری‌های ژنتیکی لاعلاج) اگر تشخیص بیماری در جنین قطعی است و داشتن و نگهداشتن چنین فرزندی موجب حرج می‏باشد، در این صورت جایز است قبل از دمیده شدن روح، جنین را اسقاط کنند ولی بنا بر احتیاط، دیه آن باید پرداخت شود.

3

آیت الله سیستانی

انداختن حمل پس از انعقاد نطفه، جایز نیست و دیه و کفاره (دو ماه روزه متوالی) دارد، مگر این که باقی ماندن حمل برای مادر ضرر جانی داشته باشد، یا مستلزم حرج شدیدی باشد که معمولاً تحمل نمی‏شود، که در این صورت قبل از دمیدن روح و جان گرفتن جنین اسقاط آن جایز است، و بعد از آن مطلقاً جایز نیست. و اگر مادر حمل خود را بیاندازد، دیه آن بر مادر واجب است، و باید آن را به پدر یا دیگر ورثه‏ اش بپردازد. و اگر پدر حمل را بیاندازد، دیه‏اش بر او واجب است، و باید آن را به مادر بپردازد. و اگر پزشک این عمل را انجام دهد، دیه بر او واجب است، مگر اینکه وارث ببخشد، هر چند اسقاط جنین به درخواست پدر و مادر باشد.

4

آیت الله مکارم شیرازی

اسقاط جنین حرام است، ولی هرگاه جنین در مراحل ابتدایی باشد، و به صورت انسان کامل در نیامده باشد، و باقیماندن جنین در آن حالت و سپس تولد ناقص آن به تصدیق اهل اطلاع متدین باعث عسر و حرج شدید برای پدر و مادر گردد، پایان دادن به حاملگی جایز است، و احتیاطاً باید دیه را بدهند.

5

آیت الله صافی گلپایگانی

کشتن جنین مطلقا حرام است و دیه دارد که به وارث او در صورتی که سبب سقط نباشند می‌رسد و چنانچه ولوج روح هم شده باشد (جنین روح داشته باشد) کفاره هم دارد ولی تا زنده به دنیا نیامده باشد مطلقاً قصاص ندارد.

6

آیت الله بیات زنجانی

سقط جنین چه روح در آن دمیده شده باشد و یا خیر، حرام است ولی اگر پزشک متخصص و مورد اعتماد، زنده بودن مادر را متوقف بر سقط جنین تشخیص دهد و یا بقای آن در رحم را غیر قابل تحمل برای مادر و یا موجب نقص عضو برای وی بداند، سقط جنین در اینجا مانعی ندارد ولی کفاره را باید بپردازد.

7

آیت الله سبحانی

- سـقط جنین توسط هر کسی و با هر وسیله ای جایز نیست.

- اگر مادر در غیر ضرورت کاری کند که فرزندش سقط شود علاوه بر اینکه فعل حرامی را مرتکب شده، باید دیه آن را بپردازد و از آن دیه چیزی به خود مادر به عنوان ارث نمی رسد.

- حفاظت از بچه در رحم واجب است. (یعنی مادر باید تمام شرایط لازم جهت حفظ و سلامتی بچه را فراهم کند.)

8

آیت الله وحید خراسانی

سقط جنین در صورتی که پدر و مادر یا یکی از آنها مسلمان باشند جایز نیست و بنابر احتیاط واجب از سقط جنینی که پدر و مادرش هر دو غیر مسلمان باشند باید اجتناب نمود.

9

آیت الله صانعی

سقط جنین مطلق حرام است. یعنی چه قبل از روح پیدا کردن و چه قبل از آن، لکن برای رفع خطر از مادر با توجه به نظر کارشناسی و حرج غیرقابل تحمل در صورتی که هنوز روح پیدا نکرده، نمی‏توان گفت حرام است؛ هر گاه شرایط بارداری یا جنین به بروز مشکلات جدی (عسر و حرج) برای مادر یا خانواده بینجامد انجام عمل سقط جنین مجاز است.


(آرزو رستم‌زاد/خبرآنلاین)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

عکس سال ۲۰۱۴ «گاردین»: مادر ایرانی پای چوبه دار [عکس]

پیش از این، روزنامه گاردین با وی گفت‌وگویی نیز انجام داده بود که در همان زمان «جام جم سرا» اقدام به بازنشر آن کرده بود. مصاحبه یادشده را با کلیک روی لینک «مصاحبه «گاردین» با مادری که از قصاص گذشت» می‌توانید بخوانید. از طریق اخبار مرتبط در همان لینک نیز می‌توانید مطالبی دیگر درباره ماجرای این قتل و قصاص را پیگیری کنید.

عکس برگزیده را عکاسی شهرستانی به نام آرش خاموشی در لحظه سیلی زدن این مادرشکار کردکه حالا با این عکس جهانی شده است.


عبدالله حسین‌زاده، فرزند سامره، آبان ۸۶ در یک نزاع خیابانی کشته شد. او هنگام مرگ، هجده سال‌ داشت.


ادامه مطلب ...

امشب: جشنواره غذای ایرانی در برج میلاد تهران

مهدی وحیدی، دبیر اجرایی چهارمین جشنواره غذایی «سفره تهرانی، غذای ایرانی» گفت: این چهارمین جشنواره غذایی است که سعی می‌شود در بناهای تاریخی و گردشگری تهران برگزار شود تا پیوندی میان جاذبه‌های گردشگری ایجاد شود، همان طور که جشنواره‌های قبلی در «باغ موزه قصر» و «خانه تاریخ کاظمی» برپا شدند.

او با بیان این‌که حضور تمام اقوام و فرهنگ‌های ایرانی در پایتخت سبب شده است سفره تهرانی‌ها عطر و طعمی متفاوت در مقایسه با سایر استان‌های کشور داشته باشد و همین تنوع غذایی در سفره تهرانی‌ها ایده‌ای برای نام‌گذاری جشنواره بود، اظهار کرد: فرهنگ غذایی و سبک پذیرایی ایرانی می‌تواند جاذبه‌ای برای سفر گردشگران خارجی باشد، اما گردشگری غذایی با وجود تنوع وسیع در ایران نتوانسته است این طیف از گردشگران علاقمند را به خود جلب کند.

این کارشناس گردشگری ادامه داد: محدودیت غذاهای محلی و اصیل ایرانی در منوی رستوران‌های سنتی و بین جاده‌ای سبب شده گردشگران خارجی و داخلی بیشتر با یک فهرست ثابت از غذاها مواجه شوند که این موضوع در انتهای سفر برای گردشگران بی‌میلی غذایی را به همراه دارد، در صورتی‌که در ایران تنوع غذایی بالایی وجود دارد و یک گردشگر می‌تواند در شهرهای شمالی غذایی بخورد که در جنوب نیست و در جنوب با سفره‌ای مواجه شود که در سایر استان‌ها نیست.

وحیدی اضافه کرد: گردشگران برای تجربه کردن و مشاهده‌ تازه‌ها، سفر می‌کنند و طبیعتاً دوست دارند در هنگام سفر از تنوع غذایی بهره‌مند شوند. اساساً یکی از جاذبه‌های سفر برای گردشگران، آشنایی با غذاهای مختلف ملل و چشیدن طعم‌های متنوعی است که شاید هیچ‌گاه در عمرشان تکرار نشود.

چهارمین جشنواره «سفره تهرانی، غذای ایرانی» توسط دانشجویان قنادی و آشپزی مرکز علمی کاربردی واحد 37 و با مشارکت برج میلاد تهران، اداره فرهنگی و دانشجویی دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد استان تهران، از ساعت 16 تا 21 روز پنج‌شنبه 18 دی‌ماه در طبقه B1 برج میلاد برگزار می‌شود و حضور برای عموم مردم آزاد است. تمام منافع این جشنواره غذایی هم به کودکان مبتلا به بیماری «استومی» اهدا خواهد شد. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

از موبایل چینی تا آدیداس ایرانی: تمام عاشقان کپی

با همین شعار است که امروز تولید پوشاک، جواهرآلات، زیورآلات و... غرق در کپی‌برداری و زیرپاگذاشتن کپی‌رایت است. در چنین شرایطی آیا می‌توان امیدوار بود که از آتش اشتیاق مفرط جامعه به برندهای خارجی کاسته و قانون کپی‌رایت درباره برندهای داخلی و خارجی رعایت شود؟
جواب را فقط می‌شود در زیرپله‌ها و تولیدی‌های خیابان جمهوری پیدا کرد که نصف پوشاک ایران ٧٠میلیونی را تولید می‌کنند.


مارک‌دوزی

ردشدن از روی حق تولید‌کننده و قانون کپی‌رایت در بازار البسه یک راه ساده دارد؛ هرچه می‌خواهید تولید کنید و بعد یک مارک معروف را به آن بدوزید! به همین راحتی!
برای این‌کار به همان اندازه که کارگاه تولید پوشاک وجود دارد، زیرزمین‌هایی هم هست که صرفا کارشان دوختن مارک به لباس‌هاست. هرروز صبح، گونی‌گونی لباس به آنها می‌رسد که تا شب در جاهایی که باید مارک دوخته شود، بشود و این موضوع حالا حتی به شغل بدل شده و سراسر خیابان جمهوری پر است از آگهی این کار.
وقتی به‌عنوان کسی که دنبال کار است به یکی از این شماره‌ها زنگ بزنید، اول از همه قید می‌کنند که نیاز به خیاط زن دارند و حقوقشان برای هشت صبح تا پنج بعدازظهر از یک‌میلیون‌تومان بیشتر نیست. خبری هم از بیمه و اضافه‌کار وجود ندارد اما هر باری که صبح به کارگاه می‌آید باید حتما تا شب تحویل داده شود چراکه این زیرزمین‌ها فضای کوچکی دارند و نمی‌شود گونی‌گونی لباس را آنجا انبار کرد: «مارک‌دوزی یک شغل تازه نیست، از قدیم بوده. هر لباسی یکسری مارک و علامت نیاز دارد که باید روی آن دوخته شود. این را ما دیگر نمی‌توانیم تغییرش دهیم، شغل ما به نوعی وابسته به سفارش اینهاست.»
این تنها بخشی از صحبت‌های یکی از کارگرانی است که در یکی از کارگاه‌های مارک‌دوزی فعالیت می‌کند. می‌گوید که صنف خیاط‌ها مجوز این کارگاه‌ها را به‌عنوان خیاطی صادر می‌کنند و انجام این کار به‌هیچ‌وجه منع قانونی ندارد و سوال می‌پرسد که چرا باید مارک‌دوختن به لباس‌ها جرم باشد؟


آدیداس ایرانی

هیچ شرکت تولیدی‌ای در خارج از ایران تا به حال به‌خاطر لغو کپی‌رایت برندهایشان در ایران شکایت نکرده‌اند. شاید آدیداس نداند که کفش‌های بسیاری با این مارک در ایران تولید و فروخته می‌شوند اما چین سال‌ها پیش این ماجرا را برای همیشه حل کرد.
خلیل می‌گوید: «چین سال‌ها پیش به تولیدکنندگان بزرگ که برندهای باکیفیت و ارزان‌تر از برندهای هم‌رده‌شان بودند پیشنهاد تولید در چین را داد تا هم قیمت‌ها را کمتر کند و هم بازار فروش محصولاتشان گسترده‌تر شود. آنها هم موافقت کردند با این شرط که این تولیدات فقط در یکسری از کشورهای خاص فروخته شود، حالا در کارگاه‌های ایران، جنس باکیفیتی بهتر از چین تولید می‌شود، چه ایرادی دارد اگر مارک خارجی رویش باشد؟ آیا این لغو کپی‌رایت است؟»


موبایل و اعتمادی که خدشه‌دار شد

بزرگ‌ترین بازار موبایل کشور نزدیک بازار مارک فروشان لباس است؛ شاید بشود ربطی بین این دو بازار در زیرپا گذاشتن قانون کپی‌رایت پیدا کرد.
دور تازه ورود موبایل‌های تازه در فاصله سال‌های ٨٠ تا ٨٨ بازار را با یک شوک تازه مواجه کرد؛ مردم به برندهای تولید فنلاند اعتماد داشتند اما این برندها همان‌ها بودند که در نهایت توسط چین تولید شده بودند. بازار موبایل فروش‌های تهران یک تاکتیک تازه اتخاد کرد که ورود دستگاه‌های «سی آن سی» و «حکاکی روی فلز و پلاستیک» کمک شایانی به این ایده داشت؛ می‌شود روی موبایل نام فنلاند را به‌عنوان تولیدکننده حک کرد و مشتری وقتی که این نام را به‌صورت «حک شده» روی بدنه موبایل و خصوصا پشت باطری ببیند، کاملا اعتمادش جلب می‌شود.
بازار قصد ندارد به این موضوع اعتراف کند اما واقعیت این است که چندسال طول کشید تا دولت برای مقابله با قاچاق موبایل، سیستم داخلی ثبت بارکد موبایل‌ها را ایجاد کرد تا جلوی این ماجرا گرفته شود. اما خیلی دیر بود، موبایل‌های نسل بعد همگی کاملا ساخت چین بودند و کسی از این موضوع ناراضی نبود چرا که دیگر حتی اپل آمریکا هم در چین تولید می‌شود!


دورزدن کپی‌رایت

روش دورزدن کپی‌رایت در البسه خیلی راحت‌تر از این حرف‌هاست چراکه البسه در ایران تولید می‌شود و اتفاقا کیفیت خوبی هم دارد منتها به‌خاطر اشتیاق «برندخَری» در ایران است که باید آن را به مارک شناخته شده خارجی‌ای، ممهورش کرد!
رضا آشتیانی را تقریبا تمام بازاریانی که در کار البسه و خصوصا پیراهن مردانه هستند، می‌شناسند. او سابقه ٣٠ساله دارد و کارش را در دکان پدرش در لاله زار آغاز کرده و اکنون دو تولیدی بزرگ در محدوده جمهوری دارد؛ یکی لباس مردانه تولید می‌کند و یکی مانتو.
آشتیانی می‌گوید که برندهای داخلی توان مقابله با برند خارجی را ندارند: «مساله ما امروز این است که مشتری وقتی می‌بیند که لباس برند ایرانی دارد اصلا به آن نگاه هم نمی‌کند ولی اگر برند لباس خارجی باشد سریع آن را می‌خرد و هرچه ما بگوییم که جنس ایرانی کیفیتش بهتر است به خرجش نمی‌رود.»
او به چند تولیدی بزرگ اشاره می‌کند که سال‌ها در این جنگ تن به تن شرکت کرده‌اند و در نهایت با ناامیدی از آن خارج شده‌اند: «شما وقتی به‌عنوان تولید‌کننده یک برند هستید باید تمام مسوولیت آن را قبول کنید؛ لباسی که بد دوخته شده باشد، پارچه‌اش آب برود یا مثلا جنسش خوب نباشد و... نام شما به‌عنوان برند روی لباس هست و مشتری می‌تواند بیاید و اعتراض کند و یک اعتراض ساده کافی است تا خریدارهای عمده، تولیدکننده را در بازار بد نام کنند و ورشکسته شود. اما برند خارجی دیگر هیچ تعهدی ندارد. در نهایت مشتری‌های ایرادگیر می‌آیند سراغ فروشنده و یک لباس را پس می‌دهند و او هم آن را دوباره به مشتری بعدی می‌فروشد. کسی نمی‌تواند بگوید من شاکی دبن‌هامز هستم! اما اگر پوشاک قهررودی یک دکمه‌اش را کج دوخته باشد، سال‌ها باید پاسخگوی مشتری شود.»
در چنین رقابتی خیلی از برندهای داخلی دکانشان را تخته کرده‌اند و به‌جای آن در واردات البسه خارجی هستند.


کپی‌کاری از هموطن


برنددزدی محدود به مارک‌های خارجی نمی‌شود، حتی برخی از برندهای خوب داخلی هم کپی می‌شوند و کسی نمی‌تواند به آن اعتراض کند، مثلا یکی از برندهای تولید لباس داخل که گرایشی هنری در طراحی لباس‌هایش داشته و سعی می‌کند از پارچه‌های محلی با کیفیت بالا استفاده کند، چندوقتی است که با کپی طرح‌هایش در بازار مواجه شده: «ما لباسی را تولید کردیم که تقریبا برگرفته از سنت‌های پوشش در ایران قدیم و نواحی مختلف کشور بود، این کار با طرح و برنامه دقیق انجام شد و از بهترین طراحان و دوزندگان استفاده کردیم، اما متاسفانه خیلی زود این طرح‌ها به دست کپی‌کارها رسید و الان دارند با نصف قیمت ما، همان لباس‌ها را تولید می‌کنند بی‌آنکه اصلا کیفیتی یا ویژگی خاصی! داشته باشد»
سال‌ها پیش چنین روندی به ورشکستگی یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان کفش داخلی انجامید، اما فارغ از بعد اقتصادی قضیه، انگار ما بیش از قبل برندباز شده‌ایم و به هرچیزی که برندی متصل باشد، آن را در سبد خریدمان جا می‌دهیم.
جامعه اقتصادی تولیدکننده‌ای صرف برای جامعه نیست. آنها براساس نیاز مشتری تولید می‌کنند تا از برابر عرضه‌وتقاضا سود حاصلشان شود اما علاقه مفرط ایرانی‌ها به برند، گویی حتی کاسه و کوزه آنها را هم به‌هم زده و ناچارا تولیدات داخلی کم‌کم در حال محوشدن هستند و جایش را تولیدات داخلی با برندهای خارجی گرفته. این وضع تا کی ادامه خواهد داشت؟ (سعید برآبادی/روزنامه شرق)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

109


ادامه مطلب ...

بحران کم‌تحرکی در میان دانش‌آموزان ایرانی

سبک زندگی آپارتمان‌نشینی و کم‌اهمیت شمردن فعالیت‌های بدنی مناسب در فضای مدارس، سبب شده امروز عمده دانش‌آموزان ایرانی با مشکلاتی نظیر چاقی و بیماری‌های ناشی از آن تهدید شوند. اضافه‌وزن در هر رده سنی مشکلاتی را ایجاد می‌کند که البته برخی در بین همه مشترک است و برخی بیشتر گروه خاصی را درگیر می‌کند.


دانش‌آموزان و خطر اضافه وزن

نسل کنونی جامعه ایرانی، نسلی نشسته و دارای فقر حرکتی ناشی از فرو رفتن در چمبره اینترنت، آپارتمان‌نشینی و زندگی ماشینی است. چاقی مفرط ناشی از یکجانشینی بیماری‌های خانمان‌سوزی مانند دیابت، قلب و عروق، نقرس، پوکی استخوان و آرتروز را به همراه دارد و همه این عوارض نتیجه دور شدن انسان از زندگی طبیعی است. هر قدر کم تحرک باشیم، دچار فقر حرکتی می‌شویم و اندام‌های حیاتی بدن کارایی خود را از دست می‌دهند.
متاسفانه مهارت روزمره زندگی مثل نشاط و شادابی از یاد رفته است و اگر بخواهیم چرخ پیشرفت کشور را حرکت دهیم باید ابتدا شهروندان سالم داشته باشیم ، درغیر این صورت آسیب زیادی خواهیم دید.
در این میان، دانش آموزان در معرض خطرات بیشتر ناشی از چاقی هستند و مطالعات در این زمینه هم موید این نکته است. چنان که رئیس اداره سلامت نوجوانان، جوانان و مدارس وزارت بهداشت می‌گوید: چاقی، کم تحرکی و استفاده از فست فودها بیشترین خطراتی است که دانش آموزان ایرانی را تهدید می‌کند.
اردلان با بیان اینکه وزارت بهداشت از سال ۷۳ در اجرای این طرح با آموزش و پرورش همکاری می‌کند، می‌افزاید: در ابتدای طرح تنها سنجش بینایی و شنوایی مد نظر بود ولی امروز با تلاش هر دو وزارتخانه اندازه‌گیری قد و وزن، رسم نمودارهای رشد و آمادگی تحصیلی نیز در این سنجش قرار گرفته است. بررسی‌ها نشان داده ۵/۱۳ درصد از دانش آموزان در صدک بالای ۸۵ تا ۹۵ درصد در معرض چاقی قرار گرفته اند، ۵/۳ درصد در صدک ۹۵ درصد مبتلا به چاقی هستند، ۵ درصد آنها از نظر وزن، قد و سن مشکل داشته و ۷۵ درصد هیچ مشکل جسمانی نداشته اند.
وی دانش آموزانی را که مشکوک به اوتیسم تشخیص داده شده‌اند در کل کشور نیم تا یک درصد خوانده و می‌گوید: اوتیسم یک نوع اختلال رفتاری است که دانش آموز را منزوی کرده و وی را در ارتباطاتش دچار مشکل می‌کند.


عوارضی که بی توجهی به اضافه وزن عامل آن است

یکی از عوارض چاقی و اضافه وزن در نوجوانان بلوغ زودرس در آنهاست و رشد قدی را محدود می‌‌کند. برای داشتن وضعیت مناسب هورمونی یکی ازعوامل مهم وزن مناسب است زیرا وزن اضافی بلوغ زودرس را به دنبال خواهد داشت و رشد قدی را محدود خواهد کرد. برای رسیدن به قد مطلوب باید وزن کودکان را در محدوده طبیعی حفظ کرد.
از طرفی ترشح هورمون رشد که تأثیر مهمی در رشد مطلوب دارد، کاملاً تحت تأثیر تغذیه فرد است.
از سویی اضافه وزن، استخوان نوجوانان را ضعیف می‌کند. پزشکان هشدار دادند، نوجوانانی که اضافه وزن دارند علاوه بر این که میزبان بسیاری از مشکلات بهداشتی و سلامتی خواهند بود، دچار ضعف استخوانی نیز می‌شوند.
کاهش توده استخوانی شاخصی از ضعف استخوان‌هاست، چربی کل بدن موجب تحلیل استخوانی نمی‌شود اما آنچه روی استخوان‌ها تاثیر منفی دارد چربی‌ای است که دور شکم تجمع می‌کند و عامل اصلی بروز دیابت و بیماری‌های قلبی است.

طبق گفته محققان ، کودکان و نوجوانان چاق نسبت به هم سن و سالان خود که وزن کمتری دارند دیرتر به رختخواب رفته و کمتر از آنها نیز می‌خوابند.
مطالعات دیگر نیز حاکی از آن است که به طور متوسط دختران به خاطر زودتر خوابیدن، ساعات بیشتری نسبت به پسران می‌خوابند. در واقع با بالا رفتن سن در نوجوانان، میزان ساعات خواب در آنها کاهش می‌یابد و نوجوانان با وزن کمتر نسبت به نوجوانانی با وزن طبیعی، به مراتب زودتر به رختخواب می‌روند.


فنون کاهش وزن در دانش آموزان

به دلیل افزایش روزافزون چاقی و اضافه وزن در کودکان و نوجوانان لازم است راه هایی برای اتخاذ عادات غذایی سالم در آنها پیدا کنیم. نوجوانان چاق باید علاوه بر تحمل وزن اضافه، دست انداخته شدن، جدایی از جمع، الفاظ زشت و عذاب روحی را نیز تحمل کنند.
کیفیت زندگی کودکان دارای اضافه وزن مانند کودکان مبتلا به بیماری های مزمن مثل سرطان است. آنها در معرض افسردگی، تصور جسمانی نادرست و جدایی از اجتماع قرار دارند؛ همچنین به آنها به چشم افراد تنبل و بدون جذابیت نگاه می‌شود.باید دقت داشت که کودکان و نوجوانان به تنهایی نمی‌توانند از پس اضافه وزن خود برآیند. آنها به حمایت والدین خود برای ایجاد یک محیط سالم در خانه نیاز دارند و لازم است از عادات درست آنها الگو بگیرند. اگر والدین هم اضافه وزن داشته و در کاهش آن موفق باشند احتمال بیشتری وجود دارد که آنها هم در کاهش وزن موفق شوند.
کارشناسان توصیه می‌کنند که با فرزندتان درباره مزایا و معایب اضافه وزن صحبت و از مثال‌هایی استفاده کنید که آنها بتوانند رابطه‌‌شان را با موضوع پیدا کنند. به عنوان نمونه راجع به تأثیر اضافه وزن بر کلاس ورزشی‌اش با او صحبت کنید نه تندرستی‌اش؛ زیرا زمان حال برای آنها مهمتر است.
اگر می‌خواهید فرزندان تان ورزش کنند باید خودتان هم قدم در این مسیر بگذارید.همچنین باید زمان تماشای تلویزیون و کار با کامپیوتر را محدود کنید. تحقیقات نشان داده‌ اند که کودکانی که زمان زیادی را جلوی تلویزیون یا کامپیوتر می‌نشینند، کم تحرک‌اند و بدتر از آن اینکه بدون آنکه متوجه باشند شروع به خوردن می‌کنند. (روزنامه قانون)

190


ادامه مطلب ...

روایت تکان‌دهنده زنان ایرانی از سفر به مالزی: «کابوس وحشت»

چه فرقی می‌کند نامش چه باشد، مهم کوله باری از تجربه‌های غم انگیز است که که درونش را غارت کرده است.

منتظرم شروع کنند، مادر رخصت می‌خواهد و من تنها چشم‌هایم را به نشانه تایید باز و بسته می‌کنم، می‌پرسد نامش را نیاز دارم یا نه!؟ می‌گویم: فرقی نمی‌کند! می‌گوید: رسالت داریم به مردم کشورمان بگوییم اینجا برزخ است، برزخ!

خودش را خدیجه معرفی می‌کند و می‌گوید: در تهران زندگی می‌کردم، تنها پسرم را بر اثر تصادف از دست دادم، دختر کوچکم ناراحتی اعصاب گرفت، همسرم از زندگی ما جدا شد و من به سختی کار می‌کردم. با توجه به شرایط دخترم تصمیم گرفتم برای تغییر روحیه‌اش به یک کشور خارجی سفر کنم.

آرایشگاه داشتم، درآمدم بد نبود، یک خانمی به عنوان مشتری به آنجا آمد، سر درددلم باز شد؛ این خانم پیشنهاد داد که تور مسافرتی دارد و قیمتش هم بسیار مناسب است. فقط از من خواست برای گذرنامه خودم و دو دخترم اقدام کنم.

صدایش به بغض می‌نشیند و ادامه می‌دهد: همیشه از خارج از کشور می‌ترسیدم، اما بالاخره دلم را راضی کردم که دخترانم را بردارم و به این سفر بروم. سفر زمینی بود و مقصد سوریه و زیارت. تو اتوبوس بودیم که این خانم کنارم نشست و گفت: می‌خواهم از دمشق مسافران را راهی مالزی کنم که چند روزی هم در آن کشور تفریح کنند، همراه‌شان می‌روی؟ من به شدت مخالفت کردم و گفتم پولی برای این سفر همراه ندارم. گفت ایرادی ندارد من قرض می‌دهم شما آنجا خرید کن بیار به تهران بفروش و پول من را پس بده. با نارضایتی قلبی پذیرفتم که همراه‌شان بروم و در اسرع وقت پول این خانم را پس بدهم.

دو روز در سوریه بودیم بعد از دو روز با ما و چند تن دیگر از مسافران تماس گرفتند و گفتند سریع خودتان را به فرودگاه برسانید از آنجا به قطر رفتیم. در سالن ترانزیت بودیم که سر و کله این دو خانم که دو خواهر هم بودند، پیدا شد. ما را از سالن ترانزیت به سالن پرواز انتقال دادند. در زمان تحویل بار چمدان‌های خودشان را با چمدان‌های ما همراه کردند و همه تگ‌های چمدان بر روی بلیت دخترم چسبانده شد.

وقتی خواستیم به سمت سالن پرواز برویم یکی از خواهر‌ها بر روی زمین نشست و گفت: پادرد بشدت آزارم می‌دهد. در‌‌ همان لحظه کسی با ویلچر آمد و به ما گفتند از بخش دیگری با ویلچر وی را سوار خواهیم کرد. ما هم که کاملا بی‌اطلاع بودیم. من و دو دخترم به همراه دو تا خانم دیگر و یک پسر جوان، سوار پرواز شدیم. تمام طول پرواز هواپیما را گشتیم ولی این دو نفر را ندیدم.

رسیدیم مالزی و از پرواز پیاده شدیم تا ساعت ۱۲ شب تو فرودگاه منتظر این دو تا خانم بودیم. بچه‌ها خسته شده بودند و خانم همراهمون بچه چهار ساله‌اش از خستگی بی‌تابی می‌کرد. ساک‌ها را برداشتیم و به سمت گیت خروج رفتیم. چمدان‌های خانم‌ها را هم که تگش بر روی بلیت دخترم بود برداشتیم. گفتیم شاید بیایند و بگیرند. ساک‌های ما که رد شد ساک این خانم‌ها را پلیس باز کرد و چند تا اسپری از توی آن درآورد و یکی از آن‌ها را شروع کرد به زدن. اسپری خوش بو کننده بود فکر می‌کنم. ما را روانه دفتر پلیس کردند و رفتارشان مشکوک شد. اسپری را با چکش باز کردند و پلاستیکی از آن خارج کردند که چیزی شبیه یخ در آن بود. ما هنوز نمی‌دانستیم چه اتفاقی افتاده است. فقط می‌گفتند «شابو»، «شابو». ما هم نه زبان بلد بودیم نه دلیل این کار‌ها را می‌دانستیم. بالاخره از طریق کامپیو‌تر با دختر بزرگ من که در آن زمان ۱۸ ساله بود ارتباط برقرار کردند و به ما فهماندند ماده مخدر شیشه به همراه داریم و حکممان در این کشور اعدام است.

زن هنوز هم با یادآوری آن اتفاق درد می‌کشد. این از رفتار و سرتکان دادن‌های‌ گاه و بی‌گاهش معلوم است. دختر هنوز صلوات می‌فرستد و تسبیح را تکان می‌دهد، دختر کوچک‌تر اما سکوت محض کرده و فقط زمین را نگاه می‌کند.

شوکه شده بودیم، باورمان نمی‌شد این بلا به سرمان آمده باشد. ما تا صبح آنجا نشسته بودیم و ساک‌ها به جای نامعلومی رفته بود. نخستین کاری که انجام شد جداکردن دختر چهارساله همسفرمان بود. به او گفتند نمی‌توانی با بچه به زندان منتقل شوی و باید بچه‌ات را تحویل دهی. همسفرم در آن شرایط بد، بچه را به نگهبان تحویل داد. اسپری‌ها تقسیم شد و هر کدام در ساک یکی از ما قرار گرفت. ما را مستقیم به دادگاه منتقل کردند، پول‌هایمان را گرفتند، تمام وسایلمان را گرفتند و روز دادگاه اصلی از ۱۰ ساک، تنها ۶ ساک را آوردند که خالی خالی بود و ما در ‌‌نهایت ۶ اکتبر سال ۲۰۱۱ حتی با رد آزمایش دی. ان.‌ای به زندان منتقل شدیم.

مادر خسته می‌شود از تعریف. نگاهی به دخترانش می‌کند، آن‌ها را برده بود خارج برای تفریح. برای اینکه غم از دست دادن برادر را فراموش کنند. وقتی عازم سفر شدند دختری ۱۸ ساله و ۱۷ ساله بودند و حال ۲۲ ساله و ۲۳ ساله‌اند. نگاهی می‌کند به دخترانش. می‌گوید: خیلی سختی کشیدیم خیلی. مریم دختر بزرگمه سه روز تو زندان از عفونت گوش تو کما بود. داشت از دستم می‌رفت. از عفونت آنجا تمام بدنش زخم شده بود. یکسال زخم داشت بدنش. زندان مالزی آب ندارد، باورتان می‌شود!؟ صبح به صبح یک سطل می‌دهند برای هفت نفر، آن یک سطل هم برای حمام است هم برای دستشویی و هم برای خوردن!

حمام و توالت در اتاق هست. بدون هیچ پوششی! اتاق دو در سه است و هر هفت نفر باید در آن زندگی کنند. از کجایش بگم خانم؟!

اشک در چشمهای به گود نشسته‌اش جمع می‌شود: «عفونت بیداد می‌کند. سال اول دستشویی‌ها را در کیسه می‌ریختیم و به بیرون پرت می‌کردیم تا کمتر در معرض عفونت باشیم، اما بعد از یک سال پشت پنجره‌های کوچک اتاق هم فنس کشیدند! و دو سال از صبح تا شب و از شب تا صبح در اتاق حبس بودیم. اسمش را زندان بگذارم یا قفس! فقط می‌دانم آنجا زندان نیست، قفس هم شرف دارد، آنجا برزخ است، برزخ!»


کابوس شبانه روزی

ما اینجا چیزی را زندگی کردیم که زندگی ما نبود. سه سال و سه ماه فقط گاهی درها باز می‌شد و بیرون می‌رفتیم. فقط چند بار! یادمان نمی‌رود؛ وقت‌هایی که ناخودآگاه استخوان‌های غذا را کنار می‌گذاشتم که یواشکی از گرسنگی به دندان بکشیم. این همه مدت است که قاشق ندیدیم.! اینجا کسی با قاشق غذا نمی‌خورد. باید با دست غذا می‌خوردیم. با دست‌های زخمی و عفونت کرده.

«کجنگ. آخر دنیا بود. زندان نیست. ته دنیاست! زندان بی‌مرام است، ولی اینجا، ته دنیا بی‌وفا‌تر است؛ ما مجرم نبودیم. قطعیت حکم نداشتیم ولی زخم‌های تنمان این را نمی‌گوید که ما بی‌گناه بودیم».

این درددل‌های زندانی‌های ایرانی تبرئه شده از زندان مالزی است. مریم دختری است ۲۴ ساله. آرزو داشت در ایران معمار خوبی شود. برای تفریح آمده بود مالزی. مریم از شرایط سخت زندان در مالزی این گونه می‌گوید: در سلول نمی‌توانستیم تکان بخوریم، بدنمان زخم شد، خودشان اسم این زخم‌های عفونی را «گورابه» گذاشته بودند. زخم‌های کشنده. من از صورت به پایین دچار این زخم شدم. هیچ دکتری نیست. هیچ دارویی نیست. دوست دارند با این زخم‌ها بمیری. می‌گویند یک زندانی کمتر، بهتر.

اکتبر سال ۲۰۱۱ به جرم حمل موادمخدر خطرناک در فرودگاه مالزی دستگیر شدیم. از وجود موادمخدر شیشه در چمدانمان بی‌خبر بودیم. اما چون اسم من روی چمدان‌های همسفران بود، با خواهر و مادرم دستگیر شدیم. «دی.ان.‌ای» روی چمدان‌ها با ما همخوانی نداشت و بالاخره توانستیم در دادگاه ثابت کنیم بی‌تقصیریم و بعد از سه سال و سه ماه آزاد شدیم.

مریم خاطرات تلخش را به سختی مرور می‌کند، در حرف زدنش بغض دارد. می‌گوید: کابوس من شب‌های زندان است و سگ‌هایی که هفته‌ای یک بار به اتاق می‌آوردند! ساعت سه عصر شام را می‌دادند و خاموشی می‌زدند و ما تا صبح نباید یک کلام حرف می‌زدیم. حالا مگر شب به صبح می‌رسید؟ سخت نبود، وحشتناک بود.

هفته‌ای یکبار از اتاق به سالن می‌رفتیم برای سرشماری. موقع خروج سگ‌هایی را برای جستجو به اتاق می‌آوردند که تمام اتاق را لیس می‌زدند! این صحنه خوف آور‌ترین صحنه زندگی‌ام بود. در زندان حتی خارجی‌هایی که اعتقاد به جهنم ندارند می‌گفتند اینجا جهنم است و خدا در اینجا خشمگین است.

ما زیاد دادگاه می‌رفتیم، چون جرممان قطعی نشده بود و هیچ مدرکی علیه ما وجود نداشت. در این دادگاه‌ها، سفارت ایران در مالزی خیلی به ما دلگرمی می‌داد. به دادگاه که می‌رفتیم برایمان ادامس می‌آوردند، ما آدامس را می‌جویدیم و بعد آدامس جویده شده را قایم می‌کردیم و می‌بردیم برای بچه‌های اعدامی. هر کسی نیم ساعت می‌جوید می‌داد نفر بعدی! داشتن مداد جرم بود. نمی‌توانستیم مداد داشته باشیم. نوک مداد را قایم می‌کردیم و نگه می‌داشتیم. باورتان می‌شود در جایی از دنیا آدامس و مداد آرزو باشد؟

هر سال منتظر شب عید بودیم. چون تنها روزی بود که از طرف ایرانی‌ها برایمان غذا و کباب از بیرون می‌آوردند. همه ۳۶۵ روز برای این زمان روزشماری می‌کردیم. کباب هم آرزوی ما شده بود، حتی برای اعدامی‌ها و حبس ابدی‌ها.

ما حدود ۵۰ دادگاه را پشت سر گذاشتیم، در دادگاه‌های مالزی قاضی هیچ کاره است. حرف قاضی خریدار ندارد. دادستان تاثیرگذار است و رای نهایی را صادر می‌کند. ما در این سه سال و سه ماه، یکبار دیگر هم تبرئه شدیم با رای قاضی، اما دادستان بعد از یک هفته این رای را ملغی اعلام کرد و ما دوباره یک سال در زندان بسر بردیم.

مریم در پاسخ به این سوال که توصیه‌ات به مردم ایران چیست، کمی فکر می‌کند و می‌گوید: «قدر ایران رو بدونند، قدر مردم کشورمان را بدونند. قدر همدیگر رو بدونند. اینجا صدای دهل از دور شنیدن خوش است. اینجا اگر سفارت نباشه ما بی‌کس وکاریم. تنها پناهمون بعد از خدا، خود ایرانی‌ها هستند. زندانیان تمامی کشور‌ها در زندان مالزی از ما می‌خواستند به سفارت کشورمان مشکلات را بگوییم، چون بعد از حضور نمایندگان سفارت و انجمن حمایت از زندانیان، گاهی قرص و آب به ما می‌دادند».


آرزوی مرگ

زهره دیگر زندانی تبرئه شده از زندان مالزی است که اکنون در ایران به سر می‌برد. دست‌هایش آثار عمیق زخم دارد و رگش خط خودکشی. مو‌هایش را پسرانه کوتاه کرده و در برابر هر جمله از طرف مادر و خواهرش به راحتی می‌شکند و اشکش سرازیر می‌شود. او فقط ۲۳ سال دارد. آخرین نفری است که اعلام آمادگی می‌کند برایمان حرف بزند.

زهره در بیمارستان در تهران کار می‌کرده و از زندگی‌اش این گونه می‌گوید: اسمم زهره است ۲۳ سالم است، سه سال پیش آمدم مثلا سفر خارج که روحیه‌ام بعد از فوت برادرم عوض شود. از ۱۵ سالگی کار می‌کردم، چون پدری نداشتیم بخواهد هزینه زندگی ما را بدهد. سفری آمدیم که سر یک اعتماد بی‌خود و بیجا زمینگیر شدیم.

من همیشه در فکرم این بود که خارج کجاست؟ آدم‌های خارج چه شکلی هستند؟ این سه سال و خرده‌ای هیچ جور جبران نمی‌شود. هیچ جور. الان حاضرم همه زندگی‌ام را بدهم و برگردم ایران. اما هنوز هم نمی‌دانم می‌توانم در ایران زندگی عادی داشته باشم یا نه! در زندان‌های مالزی لحظه به لحظه آرزوی مرگ می‌کردم، جلو چشمم زنی بود که پوست بدنش را می‌کند و می‌تراشید چون دارویی نبود که زخم‌هایش را خوب کند. بد‌ترین زندانیان نیز آفریقایی‌ها بودند چون در کنار آن‌ها امنیت جانی نداشتیم، سر دعوا با یکی از این آفریقایی‌ها من را فرستادند انفرادی، آنجا برای نخستین بار خودزنی کردم. تمام دستهایم را بردیم، سرم را می‌کوبیدم به دیوار و آرزوی مرگ می‌کردم.

زهره سعی می‌کند بغض فروخورده این سال‌هایش را قورت دهد، می‌گوید: هر روز به خدا می‌گفتم چرا مرا نمی‌بری، چرا من با این همه سختی نمی‌میرم!

بار دوم هم خودکشی کردم. گفتم شاید بمیرم و بذارند مادر و خواهرم بروند اما دریغ! من در ایران مریض بودم الان مریض‌تر شده ام؛بیماری روحی.

وی با مرور خاطرات زندان می‌گوید: «دو تا قرص سر درد در جیبم نگه داشته بودم. به همین دلیل اینقدر به وسیله کماندوهای زندان کتک خوردم که کاملا بیهوش شدم و پس از آن مرا به یک زندان دیگر منتقل کردند. روزی که داشتند مرا می‌برند مادرم سه بار مرد و زنده شد. چون بی‌هیچ خبری یک نفر را جدا می‌کنند اصلا نمی‌دانی می‌برند اعدام یا جای دیگر! روزهای سختی است؛ خیلی سخت.

او ادامه می‌دهد: «من رو منتقل کردند یک زندان دیگه، دو ماه در آن زندان نمی‌گذاشتند از اتاق بیرون بیام. آفتاب ندیده بودم، وقتی از زندان آمدم بیرون نور چشم‌هایم را می‌زد. امان از اتاق‌های زندان، هرچه نگویم بهتر است، جایی که هم دستشویی می‌کنی و هم حمام و هم غذا می‌خوری با هفت نفر آدم دیگه».

از او می‌پرسم آرزویت چیست؟ می‌گوید «یک بار دیگه فقط بشنوم: فرودگاه امام خمینی (ره)».

زهره و پنج زندانی دیگر ایرانی پس از تبرئه در مالزی به ایران بازگشتند و وی در فرودگاه امام خمینی (ره) به آرزویش رسید. این شش تبعه ایران (پنج زن و یک مرد) اکتبر سال ۲۰۱۱ به اتهام حمل مواد مخدر شیشه در فرودگاه بین المللی کوالالامپور بازداشت شده بودند. آنها با پیشنهاد سفر رایگان به سوریه و مالزی و حمل وسایل تجاری، فریب باندهای قاچاق مواد مخدر را خورده و در ۱۱ چمدان به نام آن‌ها، پنج کیلو و ۷۰۰ گرم ماده مخدر شیشه از دمشق به کوالالامپور قاچاق شده بود. اکنون دستکم ۲۰۰ ایرانی به اتهام‌های مختلف که اکثرا حمل مواد مخدر است در ۱۲ زندان مالزی بسر می‌برند. بیشتر این افراد به دلیل عدم توجه به هشدارهای پلیس برای انتقال بسته‌های مشکوک گرفتار باندهای قاچاق مواد مخدر شده‌اند.

متوسط سن ایرانیان زندانی در مالزی حدود ۳۵ سال است و بیشتر آنان در دام باندهای قاچاق مواد مخدر گرفتار شده‌اند که به دلیل مهارتهای زیاد، ردی از خود برجای نمی‌گذارند. (خبرگزاری ایرنا)


ادامه مطلب ...

مقبره‌های آنلاین جوانان ایرانی در فضای مجازی [مجموعه عکس]

دوشنبه 6 بهمن 1393 ساعت 09:52

جام جم سرا: زندگی آنلاین، بسیاری از مفاهیم دنیای امروز را تغییر داده است. مرگ نیز مفهومی‌ست که با رشد فن‌آوری تغییر کرده و بشر را با چالش‌های جدیدی روبرو ساخته است. به عنوان مثال، فراموش شدن در دنیای مجازی آنلاین اتفاق نمی‌افتد و اغلب مواقع مردگان همچنان از طرف دوستان خود لایک می‌خورند، کامنت و نظر دریافت می‌کنند و روز تولدشان یادآوری می‌شود.


ادامه مطلب ...

زنان ایرانی تحصیلات چشمگیر و مشارکت پایینی دارند

وحیده نگین در همایش مسیر توسعه اجتماعی با تاکید بر برنامه ششم توسعه که در مجموعه تلاش برگزار شد، افزود: کشور ما در شرایط فعلی و در جهت مقاوم سازی اقتصاد ملی به مشارکت زنان بیش از پیش نیاز دارد.

وی اظهار داشت: اگرچه سخن از نقش زنان در توسعه یافتگی ممکن است سخنی نو و تازه نباشد اما همواره پرسش‌های بی‌پاسخ مختلفی در این بخش وجود داشته است. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای عملیاتی کردن برنامه‌هایی که در حوزه‌های کاری خود دارد بیش از سایر وزارتخانه‌ها و نهادهای کشور نیاز به بهره‌مندی ازظرفیت‌ها و پتانسیل‌های زنان دارد. این وزارتخانه برای پیشبرد سیاست‌های رفاه اجتماعی نیاز دارد توجه وی‍ژه‌ای به نقش زنان داشته باشد.

وی افزود: وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای توسعه اشتغال نیاز دارد که اشتغال زنان را به عنوان نیمی از جمعیت فعال کشور دنبال کند، ضمن آنکه در این وزارتخانه ضرورت دارد در توسعه بخش تعاون توجه ویژه‌ای به تعاونی‌های زنان صورت گیرد. این وزارتخانه با جامعه هدفی از زنان روبرو است که نیازمند توجه ویژه‌ای هستنند که اگر برای حمایت از این قشر تدابیر مناسب و موثر اتخاذ نشود آثار ناگوار آن به صورت مسائل حاد اجتماعی بروز خواهد کرد.

به گفته مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در امور زنان و خانواده، با نگاهی به روند تاریخی نقش زنان در مسیر توسعه اقتصادی اجتماعی کشور درمی یابیم که برغم وجود قوانین و اسناد بالادستی از جمله اصول دهم، بیستم و بیست و یکم قانون اساسی؛ سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور و مواد ۲۲۷ و ۲۳۰ قانون برنامه پنجم توسعه؛ همواره موانع زیادی برای مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زنان وجود داشته است. در عین حال اما زنان ایرانی با تلاش‌های مضاعف خود این موانع را یک به یک رفع کرده‌اند و موفقیت‌های خود را به عرصه اجتماعی کشانده‌اند.

نگین به موانع مشارکت اجتماعی زنان اشاره و ریشه این موانع را در نادیده گرفتن توانمندی‌های زنان عنوان کرد و گفت: توانمندسازی زنان و ایجاد زمینه مشارکت اجتماعی آنان علاوه بر اثرات کوتاه مدت و بلندمدت در فرآیند توسعه، اثرات بین نسلی هم خواهد داشت.

به اعتقاد مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ضرورت دارد برای برداشتن موانعی که در حال حاضر برای مشارکت اقتصادی اجتماعی زنان وجود دارد، تدبیر شود تا زنان بتوانند ازتمام ظرفیت‌های خوداستفاده کنند.

وی ابراز امیدواری کرد که همایش زنان در مسیر توسعه اجتماعی با تاکید بر برنامه ششم توسعه نه به سیاق گذشته بلکه آغازگر یک حرکت عظیم و تعیین کننده در جهت ارائه راهکارهای کار‌شناسی و عملی برای استفاده بهینه از ظرفیت وپتانسیل‌های زنان در راستای توسعه پایدار کشور باشد.

نگین تصریح کرد: تمام پیشنهادهایی که در همایش و پنل‌های تخصصی آن ارائه می‌شود به صورت یک مجموعه واحد و بسته اجرایی در اختیار تدوین کنندگان و تهیه کنندگان برنامه ششم توسعه قرار می‌گیرد. امیدوارم در پایان این همایش، بتوانیم راهکارهای اجرایی و عملیاتی در راستای اهداف برگزاری آنکه همانا بهبود وضعیت زنان و استفاده مناسب از ظرفیت‌ها وپتانسیل‌های آنان در فرآیند توسعه کشور جهت درج در برنامه ششم توسعه است، ارائه کنیم. (خبرگزاری ایرنا)

457


ادامه مطلب ...

صرع؛ بیماری ۷۵۰ هزار ایرانی

دکتر علیرضا زالی در یازدهمین کنگره بین‌المللی صرع که صبح امروز (چهارشنبه) در سالن همایش‌های رازی برگزار شد، با بیان اینکه بیماری صرع جزو بیماری‌های نسبتا شایع در جوامع ایرانی هست، گفت: پیش‌بینی می‌شود تعداد و درصد این بیماران در ایران به دلیل بار تصادفات ترافیکی، میزان بالا بودن ازدواج‌های فامیلی، حوادث شغلی و تبعات جنگ، بالا‌تر باشد.

وی در مورد درمان بیماران مبتلا به صرع با تاکید بر لزوم تبادل نظر و اشتراک علمی در درمان این بیماران اظهار کرد: به خصوص در درمان صرع‌های مزمن و طولانی‌مدت باید از ضرورت‌های گروه‌های علمی مختلف در درمان استفاده کنیم، چراکه تبعات اجتماعی، اقتصادی این بیماری بسیار مهم بوده و باید از ظرفیت‌های گروه‌های مختلف استفاده کرده و به جنبه‌های مختلف این بیماری توجه شود.

زالی بر لزوم انگ‌زدایی از بیماران مبتلا به صرع در جامعه تاکید کرد و گفت: نکته مهمی که وجود دارد، این است که فوبیا و ترسی نسبت به بیماران مبتلا به صرع در کشور وجود دارد که با نوعی خرافات آمیخته است، بنابراین ما باید از بیماران مبتلا به صرع در جامعه انگ‌زدایی کرده و ترس ناشی از این بیماری در جامعه کنار گذاشته شود که بخش عمده اعمال این موضوع وظیفه متخصصان حوزه درمان کشور است. باید بدانیم که صرع یک بیماری درمان‌پذیر است و این موضوع باید در جامعه ایران جا انداخته شود تا افراد مبتلا به صرع بتوانند با اعتمادبه‌نفس خوبی زندگی کرده و یک زندگی عادی و معمولی در جامعه داشته باشند تا از این طریق بتوان، تبعات اجتماعی و اقتصادی این بیماران را کاهش داده و بستر فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی آن‌ها را در جامعه فراهم کنیم.

وی با بیان اینکه حدود دوسوم بیماران مبتلا به صرع با درمان‌های موجود درمان می‌شوند، تصریح کرد: حدود یک سوم موارد صرع در برابر درمان مقاوم هستند و ممکن است به درمان‌های پیچیده‌تری نیاز داشته باشند که این گروه حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد مبتلایان به صرع را تشکیل می‌دهد.

زالی افزود: در مورد این موارد صرع که در برابر درمان مقاوم هستند، روش‌های درمانی جراحی، مداخله‌ای و تهاجمی می‌تواند موثر باشد و بیماران مقاوم به درمان نیز با درمان‌های نوین درمان می‌شوند.

رئیس کل سازمان نظام‌پزشکی ایران همچنین بر لزوم حمایت‌های اقتصادی و اجتماعی مبتلا به صرع تاکید کرد و ادامه داد: نکته مهم بویژه در مورد بیماران مقاوم به درمان این است که باید از آن‌ها حمایت شود. به ویژه در بیماران مقاوم به درمان که باید داروهای زیادی را مصرف کنند و ممکن است به صورت ماهیانه نزدیک به یک میلیون تومان هزینه دارو‌هایشان شود. بنابراین باید حمایت‌های اقتصادی نیز از این بیماران به عمل آید که انجمن‌ها در این مهم نقش دارند و وزارت بهداشت و حوزه سلامت کشور نیز در این خصوص کار می‌کنند.

زالی ادامه داد: در درمان مبتلایان به صرع در کشور به ایجاد مراکز جامع صرع نیاز داریم. با توجه به آمار فزآینده مبتلایان به صرع در کشور، تعداد مراکز موجود کافی نبوده و باید مراکز جامع صرع ایجاد شود و این مراکز با برنامه‌های متقن و ابزارهای نوین بتوانند به این بیماران کمک کنند که این موضوع از دغدغه‌های متخصصان نورولوژیست ما است.

وی با تاکید مجدد بر لزوم حمایت‌های اقتصادی از بیماران مبتلا به صرع، گفت: ایجاد فرآیندهای بیمه‌ای برای بیماران صرع چه در مواردی که قابل درمان هستند و چه برای کسانی که مقاوم به درمانند، ضروری است، چراکه گاهی ممکن است این بیماران از داروهای مختلفی استفاده کنند به طوریکه حدود ۴ درصد بیماران مبتلا به صرع نیازمند سه دارو و ۱۳ درصد آن‌ها نیازمند دو دارو هستند که معمولا این دارو‌ها تقریبا ۱۸ ماه باید استفاده شوند. بنابراین به دلیل نیاز دارویی و تنوع دارویی بیماران مبتلا به صرع، حمایت‌های اقتصادی و بیمه‌ای از این بیماران بسیار حائز اهمیت است.

رئیس کل سازمان نظام‌پزشکی ایران، افزود: گاهی این بیماران نیازمند استفاده از دستگاه‌ها هستند. بنابراین باید ایجاد پوشش بیمه‌ای بیماران خاص با پروتکل مشخص و جداگانه برای آن‌ها مورد توجه قرار گرفته و از آن‌ها حمایت شود.

زالی با قدردانی از جامعه متخصصان مغز و اعصاب، گفت: متخصصان مغز و اعصاب از پیشگامان مسئولیت اجتماعی در زمینه بیماران مبتلا به صرع هستند و ما نیز باید از نظر اجتماعی این بیماران را حمایت کنیم. (خبرگزاری مهر)

698


ادامه مطلب ...