الهام حمیدی در حالی صفحه اینستاگرام خود را به روز کرد که عکسی از سفر به اروپا در کنار یک برند ساعت معروف گرفته و تیپ و پوششی متفاوت به تن دارد.
عکس های جدید الهام حمیدی در آیندهون هلند
سلام روز خوبی داشته باشید ، لذت ها و آرامش سفر وصف ناشدنی است
آیندهوون (به هلندی: Eindhoven) شهری زیبا، مدرن و صنعتی است در استان برابانت شمالی در جنوب شرقی هلند که محل تولد کارخانه های فیلیپس محسوب میشود.مجسمه ی وی نیز در شهر ساخته شده. تیم باشگاهی فوتبال پی اس وی آیندهوون باشگاه این شهر است.
جمعیت شهر بالغ بر ۲۱۸,۴۳۳ نفر است که ۳۰ درصد آنان غیر هلندی اند.و در کل ۱۷٫۵ درصد از آسیا و آمریکا جنوبی،۱۱ درصد از غرب اروپا،۲درصد از اروپای شرقی اند. تراکم جمعیت ایندههون۲,۴۰۷/km2 است. در سال ۲۰۰۳ اعلام شد که ۶۵ درصد مردم ایندهوون کاتولیک اند.
خدمات تور:
۵ شب اقامت در هتل ۳ و ۴ ستاره همراه با صبحانه در شهر آتن و آمستردام* بلیط رفت و برگشت با هواپیماییKLM * خدمات اخذ ویزا * یک گشت نیم روزدر شهر آمستردام * ترانسفرهای فرودگاهی* بیمه مسافرتی * راهنمای انگلیسی زبان
مدارک لازم جهت اخذ ویزا :
سه قطعه عکس ۳*۴ رنگی جدید زمینه سفید – اصل گذرنامه باطله در صورت وجود
اصل و کپی شناسنامه (تمام صفحات) – اصل سند مالکیت (منزل مسکونی _زمین _باغ _ویلا _مغازه )به نام مسافر
اصل مدارک کاری (جواز کسب _ روزنامه رسمی برای شرکت ها – کارت بازرگانی – معرفی نامه از محل کار به همراه اصل لیست بیمه ۶ ماه و فیش حقوقی
پرینت ۳ ماهه حساب جاری گواهی تمکن مالی صادره از امور بین الملل بانک همراه با ضمانت بانکی به مبلغ ۸۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال – تمام مدارک فوق به زبان انگلیسی ترجمه شده باشد.
تمامی مدارک فوق باید ترجمه باشد.
نکات مهم :
نرخ کودک زیر ۲ سال ۵۰۰٫۰۰۰ تومان می باشد .
نرخهای فوق بر اساس پایین ترین کلاس پروازی بوده و در صورت تغییر کلاس پروازی ما به التفاوت اضافه می گردد. مسئولیت کنترل گذرنامه به عهده آژانس ثبت نام کننده می باشد و ممنوعیت خروج از کشور به عهده مسافرین میباشد. در صورت عدم صدور ویزا از طرف سفارت این شرکت هیچگونه مسئولیتی نداشته و کلیه جرایم به عهده مسافر میباشد.
درجه هتل | هر نفر در اتاق ۲ تخته | هر نفر در اتاق ۱ تخته | کودک با تخت ۴-۱۱ سال | کودک بدون تخت ۲-۴ سال | کودک زیر ۲ سال |
۴ ستاره | ۲٫۸۹۰٫۰۰۰ تومان + ۲٫۵۹۰ یورو | ۲٫۸۹۰٫۰۰۰ تومان + ۳٫۸۹۰ یورو | ۲٫۵۹۰٫۰۰۰ تومان + ۲٫۲۹۰ یورو | ۲٫۵۹۰٫۰۰۰ تومان + ۹۹۰ یورو | ۸۹۰٫۰۰۰ تومان
|
فرانسه . بلژیک. هلند .اسپانیا تابستان ۹۵
مسیر سفر: تهران – پاریس (هوایی) . پاریس ۴ شب . پاریس – آمستردام ( یک روز زمینی ) . آمستردام ۳ شب . آمستردام – بارسلون (هوایی ) . بارسلون( ۳ شب ). بارسلون – تهران (هوایی )
خدمات تور: بلیط رفت و برگشت پرواز ترکیش . ترانسفرهای فرودگاهی و زمینی ، اقامت در هتلهای ۴ ستاره با صبحانه ،ویزای شنگن ،بیمه ،تور لیدر فارسی زبان، گشتهای شهری بهمراه تور لیدر فارسی زبان و راهنمای محلی طبق برنامه تور.
گشت ها:
روز دوم: گشت شهری پاریس روز سوم: گشت شهری پاریس روز پنجم: گشت بین راهی بروکسل(در مسیر پاریس به آمستردام) روز ششم : گشت شهری آمستردام روز نهم: گشت شهری بارسلون.
نکته مهم:
۱٫ در صورت عدم صدور رویداد از طرف سفارت مربوطه ۱۰% مبلغ تورو هزینه های مربوط به ترجمه از مبالغ پرداختی کسر مابقی مسترد میگردد.
۲٫مسافران موظفند در وقت تعییت شده از طرف آژانس در سفارت جهت انگشت نگاری حضور داشته باشند.
۳٫در صورت تغییر خط هوایی و یا قیمت پرواز ، اطلاعات مربوطه متعاقباً اعلام میگردد.
۴٫ اصل مدارک مسافرین تا زمان بازگشت از سفر نزد آژانس من و توهمسفر باقی میماند.
۵٫ ارائه ضمانت نامه بازگشت از سفر حداقل ۵۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال برای هر نفر به صوت ضمانتنامه بانکی یا چک رمزدار ضروری است که پس از بررسی مدارک در صورت نیاز به ضمانتنامه های بیستر متعاقبا اعلام میگردد .
۶٫مسئولیت کنترل گذرنامه از جهت هرگونه ممنوعیت خروج از کشور، به عهده مسافر می باشد.
چین در سال ۲۰۰۱ به سازمان تجارت جهانی پیوست. در سال ۲۰۰۵، بانک مرکزی چین ، دلار آمریکا را با یوان تعویض نمود. از آن زمان تا به حال، ارز چین ، شرایط مدیریت شده ای دارد، هر چند در بازارهای جهانی، قابل تبدیل نیست
چین سالانه میزبان رویدادهای مهم بین المللی متعددی می باشد، که با امکانات فوق العاده ای در پکن، شانگهای و دیگر شهرهای مهم چین مثل گوانگژو، ژیامن ، چنگدو، ژیان و کونمینگ برگزار می شود
چین به مردمان بسیار، تاریخ کهن، فرهنگ پر تلالو و آداب و رسوم متمایز خود مفتخر است. در میان بزرگترین دستاوردهای کشور چین به جهان “چهار اختراع بزرگ” (کاغذ، باروت، چاپ و قطب نما) شاخص هستند. هنر چینی و صنایع دستی آن، از جمله نقاشی، خطاطی، اپرا، گلدوزی و ابریشم متمایز و منحصر به فرد می باشند. هنرهای رزمی ، که به تازگی در سایر نقاط جهان محبوبیت یافته است برای قرن ها بخشی از فرهنگ چین بوده است، و ادبیات چین شهادتی به میراث غنی کشور است. و البته، غذاهای چین هم هستند که به هر گوشه ای از جهان صادر شده است.
پیشرفت اقتصادی چشمگیر چین در چند دهه اخیر باعث شده که شهرهای چین، همانند بسیاری از شهرهای کشورهای غربی مدرن شوند، اما در زیر پوست این پیشرفت ها، سنت های کشور چین با تنوعی بی همتا نهفته است. چشم اندازهای چین، به طرز جالبی در سرتاسر نقشه آن، پراکنده شده، سنت های کشور چین به اندازه تنوعی که دارند، جالب هستند، و مناظر، صداها و عجایب بیشمار آن روی هم رفته چین را بدل
به یکی از بهترین تجربه های مسافرت در سرتاسر جهان می کند
پهناوری چین به این معناست که تنوع اقلیمی آن بسیار فراوان است.
شمال شرق چین ، تابستان های گرم و خشک و زمستان های نسبتاً سرد دارد. مناطق شمالی و مرکزی چین تقریباً بارش پیوسته دارد. مرکز، جنوب و غرب چین، مستعد وقوع سیل هستند، و گهگاه فعالیت های زمین لرزه ای در آن دیده می شود
دیوار بزرگ چین ( گزینه ی حتمی تور چین)
۱۰ نکته مهم درباره دیوار بزرگ چین
۱ )طول دیوار چین ۲۱,۱۹۶٫۱۸ کیلومتر است
۲ )دیوار بزرگ چین بیش از ۲۳۰۰ سال قدمت دارد
۳) دیواربزرگ چین از ۹ استان عبور می کند
۴) Badaling پر بازدید ترین بخش دیوار چین است ، ۶۳ میلیون بازدید در سال ۲۰۰۱ .به طور معمول در هفته اول ماه مه و اکتبر ، تعداد بازدید کننده می تواند تا ۷۰،۰۰۰ در روز باشد.
۵ )ارتفاع متوسط دیوار بزرگ چین در بخش ,Badaling Juyong به ۷٫۸۸متر و در بلند ترین ارتفاع به ۱۴ متر می رسد
۶) نزدیک به یک سوم دیوار چین بدون هیچ ردی ناپدید شده است .
۷) از سال ۱۶۴۴ با سرنگونی حکومت مینگ هیچ اقدام جدیدی روی دیوار بزرگ چین صورت نگرفته است
۸) بازسازی و حفاظت از دیوار چین از سال ۱۹۵۷ آغاز شده است
۹) در دسامبر سال ۱۹۸۷ دیوار بزرگ چین در فهرست میراث جهانی توسط یونسکو قرار داده شد.
۱۰) دیوار بزرگ چین یک خط پیوسته نیست : شامل دیوارهای جانبی ، دیوارهای گرد، دیوار موازی ، و بخش های بدون دیوار (به خاطر عبور از رود خانه و کوه).در زمان سلسله شین از آرد برنج چسبنده بین آجر های دیوار بزرگ چین استفاده میشد.
هتل | درجه | دوتخته | یک تخته | ۵ تا ۱۲ سال کودک با تخت | ۲ تا۵ سال کودک بدون تخت |
---|---|---|---|---|---|
BEIJING INTERNATIONAL بیجینگ اینترنشنال | * ۵ | ۴,۲۰۹,۸۰۰ | ۵,۲۷۵,۴۰۰ | ۳,۶۰۲,۲۰۰ | ۳,۲۵۵,۸۰۰ |
هتل | درجه | دوتخته | یک تخته | ۵ تا ۱۲ سال کودک با تخت | ۲ تا۵ سال کودک بدون تخت |
---|---|---|---|---|---|
BEIJING INTERNATIONAL بیجینگ اینترنشنال RADISSON BLU SHANGHAI رادیسون بلو شانگهای | * ۵ * ۵ | ۴,۹۱۹,۱۰۰ | ۵,۹۵۸,۸۰۰ | ۴,۲۶۲,۱۰۰ | ۳,۵۹۶,۲۰۰ |
خدمات تور:
بلیط رفت و برگشت با پرواز ماهان ایر، ۷ شب اقامت با صبحانه، ۴ شب پکن- ۳ شب شانگهای، ترانسفر فرودگاهی، بیمه مسافرتی، ترانسفر بین شهری با قطار های سریع السیرو لوکس، راهنمای فارسی زبان، ویزای گروهی، ۴ روز گشت شهری با ۳ وعده نهار ( دیوار چین، شهر ممنوعه، پارک المپیک، گشت مراکز خرید، کاخ تابستانی، میدان تیان آن من، کارخانه مروارید، کارخانه ابریشم، مرکز طب سنتی چین)
آنچه که ظاهرا از دید خودروسازان ایرانی مغفول مانده، توجه به شرکتها و متخصصان ایرانی است که در بهترین و مشهورترین شرکتهای خودروسازی جهان، مشغول فعالیت هستند.
شبکه معروف و معتبر بلومبرگ با انتشار عکسها و گزارشی از «الهام حسن زاده» کارشناس جوان معاملات بینالمللی نفت و سرمایهگذاری کلان، از او به عنوان یک زن موفق و اسمارت ایرانی در صحنه بینالمللی نام برده و در باره این بانوی ایرانی مینویسد:
خانم حسن زاده علیرغم سن کمی که دارد با شبکه گستردهای از مُهرههای مهم نفتی در اروپا آشنایی دارد و خودش میگوید: دست کم ۱۸ تا ۲۴ ماه زمان می برد تا با شرکتهای بزرگ نفتی جهان وارد مذاکره جدی شویم؛ علاوه بر شرکت های نفتی که باید اعتماد آنان را جلب کرد بانک های بزرگ هم هنوز نیازمند گرفتن چراغ سبز آشکاری از وزارت خزانه داری امریکا برای سرمایه گذاری در ایران هستند. “الهام حسن زاده” در خانواده ای کشاورز در جنوب ایران بدنیا آمد که در زمینه کشت و برداشت پسته فعالیت می کردند.
او ۳۱ ساله است و مدرک دکترای حقوق بین المللی را در بریتانیا کسب کرده و پس از تحصیل به ایران بازگشته و یک شرکت مشاوره در حوزه انرژی را تاسیس کرده که دارای چند شعبه در تهران و لندن میباشد. شرکت خانوم حسن زاده در زمینه جذب سرمایه های خارجی برای ایران پس از لغو تحریم ها در ماه های آینده فعال و پیشتاز خواهد بود.
بلومبرگ در ادامه درباره خانم حسن زاده می نویسد:”او در حالی که مدرک لیسانس خود را در رشته حقوق در دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرد به همراه “حسن صدیق” از وکلای برجسته در امور نفت و گاز دفتر مشاوره خود را تاسیس کرده است. او هم چنین با مدیران اجرایی شرکت های بزرگ نفتی در سرتاسر جهان به عنوان کارآموز کار کرده است. تجربه او در نهایت به نفعش تمام شد و توانست با کسب بورس تحصیلی از “رویال داچ شل” مدرک کارشناسی ارشد حقوق را در دانشگاه کمبریج بریتانیا در سال ۲۰۰۹ میلادی کسب کند.
به گزارش ساتین: ماجرا خودروهای وی به سرعت بمب در دبیرستان پیچید و همه از او به عنوان یکی از ثروتمندترین موجودات جهان یاد می کردند.
دیگر شنیدن نام ایرانیان در میان مدیران ارشد کمپانی های چند ملیتی، مهندسان و دانشمندان رده بالا ناسا و یا مفاخر علمی و پزشکی جهان اتفاق تازه ای نیست، حتی در صنعت خودروسازی هم نام هایی چون آرش فربد، کوروش منصوری و فردیس رضوانی در سال های اخیر خبر ساز شده اند و شماری از جذاب ترین خودروهای عالم را پدید آورده اند. از دیگر سو نیز می توان به نادر فقیه زاده و ایمان مقصودی به عنوان دو طراح صنعتی در مقیاس جهانی یاد کرد و حتی در دنیای فرمول یک هم نام هایی چون حمید اقبالی یا امید مستقیمی در میان نوابغ فنی و مهندسی تیم های مطرح دیده می شوند.
بنابراین شمار ایرانیان پیش رو و مطرح در سطح جهانی روز به روز در حال افزایش است اما حکایت این جوان از برخی جهات با سایر افراد این فهرست تفاوت دارد، او در اوج جوانی کلکسیونی از سریع ترین و گران قیمت ترین خودروهای جهان را دارد.
مجله autoblog هلند دربارهاش نوشته: در حالی که اکثر تینایجرها آرزوی یک بار سواری با استون مارتین را دارند، مهدیار احمدی قبل از آنکه گواهینامهاش را بگیرد Aston Martin DB۹ را داشت. کلکسیون ماشینهای او آرام آرام گسترش یافت طوری که پارکینگ خانه جوابگو نبود و خانواده مجبور شد خانه همسایه را بخرد و آن را تبدیل به پارکینگ ماشینهای مهدیار کند.»
حکایت مطرح شدن نام این جوان در فضای مجازی توسط یک نویسنده کانادایی اینگونه روایت می شود؛ شروع ماجرا به سال ۲۰۰۹ باز می گردد، زمانی که در ونکوور به دبیرستان می رفتم و شنیدم که یکی از دانش آموزان یک آستون مارتین DB9 دوازده سیلندر دارد. خودرویی بسیار گران قیمت برای یک پسرک ۱۶ ساله که تازه گواهی نامه گرفته است.
کمی بعد مشخص شد که این سوپر کوپه ۴۵۰ اسب بخاری، تنها خودرو این جوان نیست، اون مجموعه ای از ب ام و های M3، انواع لامبورگینی گالاردو و پورشه های تقویت را هم در گاراژ داشت، ماشین هایی که سایر دانش آموزان به خواب هم نمی دیدند و در بهترین حالت پوستر آن ها به دیوار اتاقشان چسبانده بودند.
به همین دلیل ماجرا خودروهای وی به سرعت بمب در دبیرستان پیچید و همه از او به عنوان یکی از ثروتمندترین موجودات جهان یاد می کردند.
کمی بعد نظر وی به سمت ماشین های گران قیمت تر و خاص تر جلب شد و اولین نشانه های توجه او به خودروهای اسپرت ایتالیایی در هنگام سفارش یک فراری F430 نمود عینی یافت.خرید مرسدس بنز G کلاس تقویت شده توسط برابوس در آب و هوای نسبتا سرد و برفی کانادا، دلیل دیگری بود که او علاوه بر قدرت و سرعت، به جلب توجه و خاص بودن نیز علاقه ای بی حد و حصر دارد.
قدم بعدی در این راستا خرید یک دستگاه رنجرور تیون شده توسط کمپانی لوما دیزاین بود ولی ظاهرا نگهداری از خیل عظیم خودروهای اسپرت سریع و لوکس نمی توانست روحیه تنوع طلب و تشنه قدرت وی را سیراب کند،به همین دلیل در سال ۲۰۱۳ عکس هایی از او با لامبورگینی آونتادور مجهز به باربند مخصوص وسایل اسکی توسط یک عکاس حرفه ای در وب سایت مشهور GT SPIRIT منتشر شد.
طبیعتا دیدن یک آونتادور مشکی رنگ مجهز به باربند در زمستان سرد و یخ زده کانادا برای هر بیننده ای می توانست جالب و تاثیر گذار باشد.در همین شرایط یک دستگاه فراری FF را نیز سفارش داد تا در سخت ترین شرایط یخ زدگی زمستانی نیز بتواند با فراری دو دیفرانسیل خود راحت و بی دردسر به کالج برسد.
شایعه ای وجود دارد که می گوید اولین P1 تحویلی در کانادا در واقع به سفارش وی ساخته شده است و از برخی جهات خودرویی منحصر به فرد به شمار می آید. به هرحال انتشار تصاویر این P1 سپید رنگ نیز در فضای اینترنت سر و صدای زیادی به پا کرد و توجه بسیاری افراد را به کلکسیون خاص و لوکس جوانی ۲۱ ساله به نام اختصاری M.A جلب کرد.
در ماه های اخیر وب سایت مشهور و مطرح Jalopnik که در انتشار اخبار جالب پیرامون جهان خودرو ید طولایی دارد در گزارشی کوتاه از کلکسیونر خودروهای خاص وی آ (با نام M.A) یاد کرد و خبر داد که در واقع آخرین نمونه ساخته شده از بوگاتی ویرون نیز توسط این کلکسیونر ۲۰ ساله کانادایی خریداری شده است.
این گزارش حدود ۲۴۵ هزار بار دیده شده و همین اتفاق کافی بود که به یکباره خیل عظیم مشتاقان خودروهای سوپر اسپرت و هایپر کارها به صفحه اجتماعی این جوان حمله ور شوند و او که از اینهمه توجه غافلگیر شده بود از Jalopnik خواست تا گزارش مربوط به کلکسیون خودروهای او را از روی فضای اینترنت پاک کند.
این درخواست توسط مدیران سایت پذیرفته شد اما همانطور که حدس می زنید دقایقی پس از انتشار این گزارش جالب، بسیاری وب سایت ها و وبلاگ های خبری دیگر نیز مقاله را منتشر کرده بودند و بنابراین هنوز هم می توان متن اصلی و تصاویر جالب مربوط به نوشته Jalopnik را در وب سایت های مختلف مشاهده کرد، در واقع بیش از کلکسیون ابر خودروهای او، انتشار اسمش به صورت اختصاری و سن کم وی به عنوان یک ثروتمند ناشناخته است که باعث جلب توجه افراد و ایجاد مزاحمت برای زندگی شخصی او شده است.
ثروت بی انتها
مکلارن P1 یک میلیون و ششصد هزار دلاری و بوگاتی ویرون ویتنس ۱۲۰۰ اسب بخاری با بدنه فیبرکربنی، تنها دو خودرو از میان ده ها خودروی وی آ هستند، بنابراین با وجود حضور چندین مدل پورشه و فراری، آئودی R8، پاگانی زوندا، رنجرور های تیونینگ شده، مرسدس های ارتقاء یافته به صورت دست ساز، ب ام و I8 و …عجیب نیست که قیمت تمامی خودروهای فوق در حدود ۱۰ میلیون دلار و حتی بیشتر تخمین زده می شود.
به هرحال اطلاعات دقیق و موثقی در این خصوص وجود ندارد و ظاهرا خانواده وی ترجیح داده اند تا حد امکان اطلاعات موجود در این زمینه را از فضای اینترنت حذف کنند، اما آنطور که از شایعات پیداست، این ثروت خانوادگی است و این جوان است که توانسته در اوج جوانی حداکثر بهره را از شرایط رویایی خود ببرد و مجموعه ای از بهترین سوپر اسپرت های دنیا را در گاراژ خانه گرد آوری کند.
نه کسی شانسی موفق می شود و نه کسی شانسی موفقیت خود را از دست می دهد. موفقیت مثل رسیدن به هر خواسته دیگری در این دنیا برای خود مراحلی دارد و فقط کسانی که از این موضوع باخبرند می توانند به موفق بودن خود امیدوار باشند.
ثریا دارابی پیش از این با راهانداختن سایت Foodspotting مشهور شد و ثروت زیادی به دست آورد. در این سایت کاربران میتوانند، عکسها غذاهای جالب و خوشمزهای را که هر روز میخورند، به اشتراک بگذارند.
این سایت شاید برای خیلیها حکم وقتگذرانی را داشته باشد اما برای پایهگذار آن، سودی سه میلیون دلاری داشته است.حال حساب کنید در آمد ماهیانه این دختر به پول ایران چقدر میشود.
در دنیای اینترنت، هر روز ایده های تازه ای متولد می شود؛ ایده هایی که شاید تا چندی پیش، توجه کسی را به خود جلب نمی کردند. سیر صعودی استفاده از تکنولوژی های نوین، امروزه به شکل گیری جامعه جوان مدیران خلاق و آشنا با تکنولوژی های روز انجامیده است.
آلکسا یک توریست متعهد به اطرافش است که متوجه می شود مردم از غذای آنها در سفرهایشان عکس می گیرند و پرسشی که در ذهن الکسا ایجاد می شود این است که این عکس ها از کجا سر در می آورند.
ولی الهام اصلی کسب و کار از آنجا به سراغش آمد که در بازگشت به سانفرانسیسکو، کلی عکس از غذاهای مختلف داشت که نمی توانست مشخصا بگوید کجا این غذا را خورده است یا نامش چیست! بنابراین تصمیم گرفت کتابی گردآوری کند و عکس های غذاها سر از آن کتاب درآوردند.
در آن زمان، ثریا که هنوز در مجله تایمز کار می کرد، بسیار از ایده این کسب و کار استقبال کرد، چون فکر می کرد این ایده سه چیز را همزمان در خود دارد: یک ماشین توصیه به مشتریان، نرم افزاری برای پیداکردن چیزهای جدید و یک فعالیت تعاملی بین کاربران! و البته غذا هم موضوعی بود که برای همه افراد جذاب بود.
ثریا به زودی متوجه شد که می توان گروه بزرگی از کاربران را حول این نرم افزار گردآوری کرد. ثریا کماکان مشاوره هایی به فود اسپاتینگ می داد و در حالی که از تایمز به Drop.io می رفت تا تجربیاتی در خصوص توسعه محصول بیندوزد، فود اسپاتینگ نرم افزار آیفون را در SXSW2010 در معرض نمایش عموم گذاشت.
ثریا کم کم حس کرد که می خواهد بیشتر درگیر این پروژه باشد، پس ملاقات هایی با تد و آلکسا ترتیب داد و اینها شرکتی را به وجود آوردند تا کار این نرم افزار را دنبال کند. اولین استخدام آنها در سپتامبر ۲۰۱۰ بود. اما قبل از فود اسپاتینگ هزاران هزار سایت و برنامه برای توصیه کردن رستوران ها به افراد وجود داشت، ولی فود اسپاتینگ اولین برنامه ای است که این قدر در جزئیات ریز می شود تا بتواند به شما پیشنهاد دهد حالا که در این رستوران هستید چه غذایی را امتحان کنید.
چه بخواهید در خیابان های ویتنام غذا بخورید چه در خیابان های دیگر… فود اسپاتینگ در خدمت شماست. از طرفی ممکن است بسیاری از افراد پرمشغله حتی هفته ای سه بار در رستوران غذا بخورند، ولی به ندرت خطر سفارش دادن یک غذای جدید را به جان بخرند.
اما در آن سوی داستان ثریا در خانواده ای بزرگ شده که عاشق غذا بوده اند؛ مادربزرگش آشپز بوده و خاله اش خدمات غذای مجالس ارائه می داد. او موفقیت های زنان دیگر همچون کاترینا فیک را می ستاید، به طوری که مشارکت های او در وبت سایت Flickr غیرقابل چشم پوشی است و می گوید تقریبا هر روز با یک زن کارآفرین ملاقات می کند که ایده ای در زمینه تغییر چشم انداز مدیا و تکنولوژی دارد.
ثریا همچنین در فود اسپاتینگ، همکاری با برنامه جهانی غذا را شروع کرده است. در این فراخوان که با درخواست هزینه یک برگر ۱۰($) که می تواند ۴۰ کودک را سیر کند منتشر شده است، همکاران او امیدوارند تا بت وانند با جمع آوری کمک های مردمی، برای ۱۰ هزار کودک غذا فراهم کنند.
ثریا در سال ۲۰۱۰ از سوی نشریه فست کمپانی به عنوانی کی از افراد خلاق برتر معرفی شد. فود اسپاتینگ به سرعت موردتوجه نشریاتی مانند Fast, Mashable, Tech crunch CNN و The wall street Journal, company قرار گرفت. در ۲۰۱۰ یکی از ۵۰ وب سایت برگزیده مجله تایم شد و به عنوان یک نرم افزار فوق العاده در سفر توسط Travel+Leisure Mag انتخاب شد.
او موفقیتش را مدیون گستره ارتباطی است که از ابتدای کار در فود اسپاتینگ با شرکت هایی همچون google، Facebook و Twitter داشته است. اخیرا فود اسپاتینگ با همکاری فیس بوک پروژه F8 را بنا نهاده که به کاربران اجازه می دهد از طریق فیس بوک هم اطلاعات موردنر خود را به اشتراک گذاشته و یا دریافت نمایند.
این پروژه توسط شخص مارک زوکربرگ معرفی شد.
ثریا دارابی نقشش را جوش دادن شرکت های برند فود اسپاتینگ با سایر برندها و ایجاد رابطه های همزیستی با سازمان هایی مانند Bravo, Travel Channel مجله New York و مجله Goutmet می داند. بد نیست بدانید که حضور فود اسپاتینگ در نمایشگاه SXSW2010 به پشتیبانی مالی بلک بری انجام شد و اکنون آنها در حال خلق نرم افزاری برای بک بری هستند که بدون این همکاری و شراکت هیچ یک از این دو دستاورد برای محصول جالب آلکسا اتفاق نمی افتاد.
فود اسپاتینگ ارتباط تنگاتنگی نیز با فیس بوک و گوگل دارد و به پشتوانه این همکاری ها توانسته است این موفقیت خیره کننده را به دست آورد.
ثریا دارابی در حال حاضر استراتژیست در زمینه رسانه های جدید است که در ABC News کار می کند با Archtitzer نیز همکاری دارد. توییتر او بیش از ۴۲۴ هزار و گوگل پلاس او حدود ۱۴۳ هزار دنبال کننده دارد.
فرهاد مشیری ۶۰ ساله همچنین در صنعت معدن و کارخانه فولاد روسیه هم سهام دارد. وی دوستی و همکاری نزدیکی با آلیشر عثمانف، سهامدار روسی آرسنال، دارد.
مشیری مدرک تحصیلی خود را در لندن به دست آورده و در شرکت تلفن همراه روسیه تحت عنوان «مگافون» هم سهام دارد.
گفته میشود آقای مشیری با قراردادی ۲۰۰ میلیون پوندی اختیار این باشگاه را در دست گرفته است.
سهامداران اصلی اورتون از جمله رئیس آن بیل کنرایت، با فروش سهام باشگاه موافقت کردند تا فرهاد مشیری تبدیل به مرد اصلی این باشگاه لیورپولی شود.
تا کنون تلاش شده بود تا هویت مالک جدید اورتون مخفی بماند، اما سرانجام باشگاه اورتون اعلام کرد که مشیری ۶۰ ساله تبدیل به سهامدار اصلی این باشگاه شده است.
او روز جمعه سهامش در آرسنال را به قیمت ۲۰۰ میلیون پوند به شریک تجاریاش آلیشر عثمانف فروخت؛ یعنی درست همان قیمتی که گفته میشود کنرایت پس از این که راضی به فروش اورتون شد، تقاضا کرده بود.
به نظر میرسد که کنرایت ۷۰ ساله کماکان به عنوان رئیس اورتون باقی بماند، هرچند که کنترل باشگاه به مالک جدید آن منتقل میشود. در ماههای اخیر گروهی از تجار آمریکایی برای خرید باشگاه با مالکان اورتون مذاکراتی داشتند که به توافق نرسیدند.
مشیری و عثمانوف از دهه ۱۹۹۰ شرکای تجاری یکدیگر هستند و معاملات مختلفی داشتهاند. اما این دو نفر که ۳۰ درصد سهام آرسنال را در اختیار داشتند هرگز نتوانستند اکثریت سهام را از استن کروینکه بخرند.
کنرایت که باشگاه اورتون را در ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۹ به قیمت ۲۰ میلیون پوند از پیتر جانسون خرید، در این رابطه گفت: “پس از جستجویی طولانی میتوانم بگویم که شریکی بینقص پیدا کردهایم که میتواند باشگاه را جلو ببرد. من در ۱۸ ماه گذشته به خوبی فرهاد را شناختهام. دانش فوتبالی، تجاری و روحیهاش من را قانع کرد که او فرد درستی برای هدف ما است.”
کنرایت که وضع جسمی مناسبی ندارد، این فصل خیلی کم برای بازیهای اورتون به ورزشگاه گودیسون پارک آمده است. آقای مشیری نیز در این رابطه گفت: “بیل کنرایت به من یاد داد که طرفدار اورتون بودن یعنی چه. هرگز در لیگ برتر این قدر شرایط برابر نبوده است.”
اردوان فرهاد مشیری که ساکن موناکوی فرانسه است، مالک و سهامدار تعدادی از شرکتهای آهن و انرژی در بریتانیا و روسیه است.
او فارغالتحصیل دانشگاه “یوسیال” لندن است، متاهل است و دو فرزند دارد. مشیری نفر ۸۹۴ در فهرست میلیاردرهای مجله فوربز است و به نوشته این نشریه ۱.۷۹ میلیارد دلار ثروت دارد.
او در سال ۱۳۶۰ به کشور کانادا رفت.
خانواده خسروشاهی که همان مالکان سابق شرکت های مینو و الوند در زمان شاه هستند؛ هم اکنون در ونکوور کانادا اقامت دارند. هر ایرانی در کانادا بدون شک با نام خسروشاهی و Future Shop آشناست. هر ایرانی تازه واردی یا بهتر بگویم هر مهاجر تازه واردی؛ در همان روزهای اول ورود بارها به اجبار گذارش به سوپر استورهای Future Shop برای خرید وسائل الکترونیکی و لوازم خانگی می افتد.
ایرانی تازه وارد از قدیمی تر ها هم نام خسروشاهی را به همراه چند نام ایرانی شاخص دیگر با غرور می شنود. قدیمی ترها گویی به زبان بی زبانی می خواهند بگویند کانادا و ایرانی های کانادا فرق می کنند و این جا ایرانی قدرتمند و ثروتمند است.
ولی علیرغم این همه آوازه؛ اکثریت ایرانیان حتی نام کوچک خسروشاهی را نمی دانند و حتی بعضی به غلط افتخار تاسیس بزرگترین مرکز خرید کانادا؛ West Edmonton Mall را به وی نسبت می دهند(وست ادمونتون مال توسط براداران ایرانی قرمزیان تاسیس شده است). چرا که خسروشاهی ها با جراید میانه ای ندارند؛ حتی عکس مناسبی از آنان در دست نیست؛ با شهرت طلبی بیگانه اند؛ ولی در عین حال در سکوت به فعالیت های موفق اقتصادی خود ادامه می دهند.
در سال ۱۹۸۱ با مهاجرت به کانادا اولین ردپایشان در Vancouver, B.C پیدا و در آنجا مستقر می گردند و سپس در همان سال با تاسیس شرکت سرمایه گذاری Inwest investments Ltd قدم به حیطه فعالیت های اقتصادی می گذارند.
اولین فعالیت اقتصادی آقای حسن خسروشاهی در ۱۹۸۲ با تاسیس اولین شعبه Future Shop در ونکوور آغاز می گردد. این فروشگاه در قیاس با فروشگاه های فعلی بسیار کوچک است و فقط ۴۰۰۰ فوت مربع مساحت دارد و وسایل الکترونیکی آن زمان مانند کمودور را می فروشد و سپس در طی ایام؛ آرام آرام بر تعداد شعب افزوده و در استان های دیگر نیز شعباتی دایر می نماید.
در ۱۹۹۹ عملیات گسترش فروشگاه به بازار خرده فروشی آمریکا؛ با شکست مواجه گردیده و به اجبار ۳۰ شعبه آمریکائی تعطیل می گردد. در سال ۲۰۰۱ حاکم بلامنازع کاناداست. حدود ۹۰ شعبه, ۷۳۰۰ کارمند و فروش حدود ۲ میلیارد دلار کانادا. در همین سال شرکت Best Buy بزرگ ترین شرکت در زمینه الکترونیک مصرفی در آمریکا پیشنهاد خرید می دهد و در انتهای سال Future Shop با ۵۸۰ میلیون دلار کانادا به تملک شرکت Best Buy در می آید تا این شرکت با ۱۸۰۰ شعبه حرف اول را در بازار کانادا و آمریکا بزند. هنوز بعد از ۴ سال Future Shop درست به همان شکل سابق وجود دارد و گرچه هر دو نام تحت تملک Best Buy می باشد تفاوت محسوسی در ارائه خدمات وجود دارد. شعبات Future Shop خدمات بهتری را عرضه می دارند.
پس از فروش Future Shop؛ حسن خسروشاهی فعالیت های خود را در زمینه مستغلات؛ خانه سازی؛ ایجاد زمین گلف؛ به تملک درآوردن مراکز خرید ورشکسته و بازسازی آنان؛ خرید مجتمع های مسکونی جهت اجاره و امور درمانی گسترش می دهد.
در سال ۲۰۰۳ از طرف نخست وزیر بریتیش کلمبیا به عنوان سخاوتمندترین حامی یاد می گردد. در سال ۲۰۰۴ نشریه کانادائی Canadian Business در لیست ۱۰۰ نفر ثروتمند کانادا او را در رده ۶۴ با ثروتی معادل ۵۴۰ میلیون دلار کانادا قرار می دهد؛ در حالی که این ثروت بر اساس گزارش همین نشریه در سال ۲۰۰۰ معادل ۳۰۰ میلیون دلار کانادا و از لحاظ رتبه ۹۲ گزارش می گردد.
خانم نزهت خسروشاهی در تمام این مدت در بریتیش کلمبیا؛ یک فعال اجتماعی؛ دست اندر کار امور خیریه و نیز هنری بوده و طبق آخرین اطلاع در سال ۲۰۰۵ به عضویت هیئت مدیره رادیو دولتی CBC در آمده اند.
آقای بهزاد خسروشاهی, فرزند این خانواده در حال حاضر در تورنتو به عنوان رئیس شرکت داروئی Drug Royalty Corporation که به مبلغ ۱۳۳ میلیون دلار خریداری شده است؛ مشغول به فعالیت می باشند.
آقای حسن خسروشاهی و خانم نزهت خسروشاهی در حال حاضر در ونکوور در منزلی به مساحت ۱۸۰۰۰ فوت مربع که بر صخره ای مشرف بر English Bay بنا شده است در محله West Point Grey اقامت دارند. در این خانه کتابخانه باشکوهی وجود دارد که دلیلی بر علاقه به کتاب می باشد و نیز تمایل به تملک درآوردن Chapters بزرگ ترین کتابفروشی زنجیره ای کانادا. گرچه این معامله به سرانجامی نرسید. در حال حاضر مجموعه تحت کنترل این خانواده؛ دارای ۸۰۰۰ کارمند و درآمدی معادل ۲ میلیارد دلار می باشد.
نام آقای موفقیان را ما ایرانی های ساکن کانادا شاید کمتر شنیده باشیم و خیلی از ایرانی های ونکوور هم او را کمتر می شناسند اما سرمایه های هنگفتی که او در سال های اخیر خرج خیریه کرده است او را رکورددار نیکوکاران ایرانی ـ کانادایی می سازد.
در بیمارستان دانشگاه بریتیش کلمبیا مرکز جدیدی برای بهداشت مغز ساخته شد. طرح این ساختمان پزشکی از سیناپس مغز الهام گرفته شده است نام این مرکز با مساحت بیش از ۱۲۵۰۰ متر مربع که در سال ۲۰۱۳ افتتاح شد “مرکز جواد موفقیان برای بهداشت مغز”است. این را بگذارید کنار “بخش جواد موفقیان” در همان بیمارستان،”سینمای جواد موفقیان”در دانشگاه سیمون فریزر و “سالن جواد موفقیان”در مرکز تنوع زیستی بیتی در دانشگاه بریتیش کلمبیا (که این آخری میزبان اسکلت عظیم یک نهنگ آبی است که بین دانشجویان و بازدیدکنندگان معروف است.)
روزنامه ی سانِ ونکوور در مقاله ای با عنوان “نیکوکاری بیسر و صدای مردی از تهران” به معرفی این سرمایه دار ۸۴ ساله پرداخت.
موفقیان متولد تهران است و همان جا بزرگ شده. پدرش رضا وقتی جواد هنوز یک سالش بود از سکته جان سپرد و می گوید او از مادرش، ربابه، الهام گرفته که به خیریه ها کمک کند. موفقیان به سان می گوید: “مادرم همه ی پولش را خرج خیریه کرد و اهمیت کمک به فقرا را به ما آموخت و وقتی درگذشت تمام پولش را به خیریه ها سپرد. و من اخیرا تصمیم گرفتم همه ی پولم را خرج خیریه کنم و جیب هایم را خالی کنم.”
موفقیان پیش از انقلاب در تهران از دانشگاه فارغ التحصیل شد و با سرمایه ی خانوادگی اش یکی از بزرگترین شرکت های ساختمانی را ساخت که به گفته ی خودش بیش از ۱۰ هزار کارگر را در استخدام داشت. قبل از انقلاب پروژه های بزرگ می ساخت (مدرسه و جاده و پل) اما این ها با درگرفتن انقلاب متوقف شد. این جا بود که آقای موفقیان ایران را ترک کرد و به سه فرزندش پیوست که در سوئیس درس می خواندند، اما ۲۵ سال پیش که برای اولین بار از ونکوور دیدن کرد حسابی قانع شد که بهترین جای دنیا برای زندگی همینجا است و در سال ۱۹۸۸ به آنجا نقل مکان کرد.
Djavad Mowafaghian Centre for Brain Health
رابطه اش با ایران را البته قطع نکرده و از زمان انقلاب سه بار برای دیدن خویشاوندان خود رفته. خودش می گوید:”من علیه دولت نیستم و آنها هم علیه من نیستند.”
سابقه ی نیکوکاری های جدی و وسیعِ موفقیان به هفت هشت سال قبل برمیگردد. در سال ۲۰۰۳ بود که بنیادی به نام خودش به راه انداخت و در اینجا بود که پول های میلیون دلاری شروع به پر کردن جیب نهادهایی کرد که مورد لطفِ این فرد نیکوکار قرار می گرفتند. ۱۹ میلیون دلار به دانشگاه بریتیش کلمبیا داد، ۵/۹ میلیون دلار به دانشگاه سیمون فریزر، ۵/۶ میلیون دلار به بیمارستان کودکان (که امسال هم ۴ میلیون دلار برای ساخت مهدکودکی جدید به آن اضافه شد)، ۲ میلیون دلار به بیمارستان عمومی ونکوور ، ۳۰۰ هزار دلار به بیمارستان لاینز گیت (با ۴ میلیون دلار دیگری که قرار است به زودی به آن اضافه شود) و ۷۵۰ هزار دلار به مرکز رشد کودکانِ در ساریِ بریتیش کلمبیا. این اقدامات البته به کانادا محدود نمی شود. او پول این طرف و آن طرف دنیا کم نریخته. یک مرکز پیوند استخوانی در سوئیس مدیون کمک های او است، بیش از ۷۰ بورسیه به دانشجویان خارجی برای تحصیل در انگلیس داده و خرج ساخت ۲۶ مدرسه در تهران را هم تقبل کرده است.
کمک این ایرانی نیکوکار به مرکز پژوهشی سلامت مغز دانشکده پزشکی دانشگاه بریتیش کلمبیا، بیشترین مبلغی است که از تاریخ تاسیس این دانشگاه تاکنون اهدا شده است.
او در مصاحبه با سان می گوید بهداشت و آموزش و پرورش کودکان از همه چیز برایش مهم تر است:”من به این باور دارم. به نظرم تنها راه حل نجات جامعه این است که کودکان بهداشت خوب و آموزش و پرورش خوب داشته باشند. چه در کانادا، چه در بریتیش کلمبیا و چه در هر جای دیگری.”
موفقیان در اینجا هم کارهای ساختمانی کرده و صاحب چهار ساختمان اداری است، اما ژانویه ی امسال که خودش سکته کرد، یاد فانی بودن خود افتاد و این بود که کلیه ی دارایی هایش را به بنیادش منتقل کرد و می خواهد تا دلار آخرش را خرج نیکوکاری کند.
گزارشگر روزنامه ی سان اشاره می کند که با این که ساختمان هایی که به نام او است همه جای ونکوور را پر کرده خودش تا به حال کمتر معرفی شده و اهل سخنرانی عمومی هم نیست. دانشگاه سیمون فریزر به او دکترای افتخاری داده ،اما گزارشگر سان می گوید که او لایق ستایش بزرگتری همچون “نشانِ کانادا” (Order of Canada) است.
موفقیان پس از سکته ی مغزی در صحبت کردن مشکل دارد، اما داستان های جالب زیادی برای تعریف کردن دارد.
در پایان گزارش سان ماجرای اهدای چند میلیون دلار به بیمارستان کودکان و ساختن “بخش جواد موفقیان” در آن را تعریف می کند.
“یک بار از این بیمارستان بازدید می کردم و به کودکان سرطانی سر زدم و منقلب شدم. بعد به یکی از راهروهای قدیمی تر ساختمان نگاه کردم، دیدم که وضع تعمیراتش خیلی بد است. گفتم ۱ میلیون دلار (به بیمارستان) میدهم. بعد به راهروی دیگری سر زدم و همین را گفتم و این شد ۲ میلیون دلار.” و خلاصه چهار راهروی دیگر با وضع خراب و چهار میلیون دلار دیگر.
کتاب زندگی و کارنامه خیّر مدرسهساز، جواد موفقیان در ۲۶۴ صفحه گلاسه و رنگی و با شمارگان ۳۰۰۰ نسخه در ایران به چاپ رسیده است.
ساختمانی به ارزش هشت میلیارد تومان را جهت تأسیس «مرکز تحقیقات فناوری های توانبخشی هوشمند» به دانشگاه صنعتی شریف اهدا کرد.
بنیاد خیریه او تا کنون به احداث ۲۶ مدرسه در ایران کمک کرده که سالی۱۷هزار دانش آموز از آن بهره مند می شوند. تعدادی از این مدارس برای کودکان دچار مشکلات جسمی-ذهنی است
در اردیبهشت سال ۹۲ از تندیس خیر مدرسه ساز جواد موفقیان در تهران رونمایی میشود
و این است گوشه ای از ماجرای این میلیونر و احتمالا میلیاردر که در آخرین سالهای زندگی می خواهد سرمایه هایش را خرجِ نیکوکاری کند.
جرقهی کارهای بشردوستانهی آقای موفقیان در سال ۱۳۷۲ زده شد. ایشان در ابتدا علاقهمند بودند یک مرکز بهداشتی- درمانی احداث کنند و بنده را مأمور تحقیق و بررسی کردند؛ اما به دلیل عدم استقبال وزارت بهداری آن زمان، این امر میسر نشد تا اینکه به پیشنهاد یکی از اقوام، احداث یک خوابگاه برای معلولان کهریزک را تقبل کردند. در همان زمان بود که ایشان از طریق شبکهی جام جم، مصاحبهی شخصی به نام دکتر لواسانی را دیدند که نابینا و مدیر یک مجتمع نابینایان در تهران بود. آقای موفقیان با شنیدن آن مصاحبه مبنی بر اینکه هیچ توجهی به بچههای نابینا نمیشود تصمیم گرفتند آن مجتمع آموزشی را بازسازی و تجهیز کنند و تعدادی کلاس و خوابگاه شبانهروزی در زمینی به وسعت ۷۰۰۰ متر مربع احداث کنند. این مجموعه نهایتاً با ساخت یک آمفیتئاتر چندمنظوره به اتمام رسید. ما به همین ترتیب در نقاط محروم استان تهران فضایابی کردیم. البته چند نکته مد نظرمان بود؛ اول اینکه وسعت زمینها بزرگ باشد، دیگر اینکه بناهای آموزشی را با آخرین استانداردهای فنی بسازیم و نیز جاذبههای بصری را در طراحی معماری ساختمانها لحاظ کنیم. نتیجهی تلاشهای آقای موفقیان در عرصهی مدرسهسازی، احداث چندین مدرسه و بیشتر در نقاط جنوبی تهران بود. بعد از ساخت چندین مدرسهی ابتدایی و دبیرستان این نیاز را احساس کردیم که جوانان پس از اتمام دوران تحصیل به شغل یا حرفهای نیاز دارند؛ بنابراین به سمت احداث هنرستانهای فنی و حرفهای هدایت شدیم که بیشترِ آنها در کرج، اسلامشهر، محمدشهر و ورامین در مساحتی بالغ بر ۵۰۰۰ متر مربع ساخته شد. ماحصل کار بنیاد خیریهی موفقیان، ساخت ۲۶ بنای آموزشی اعم از ۱۱ مدرسه و ۷ هنرستان فنی و حرفهای شامل کلاسهای آموزشی و تئوری و کارگاههای فنی است. همچنین تعدادی مدرسه برای دانشآموزان استثنایی و فضاهای آموزشی و خوابگاهی برای دانشآموزان نابینا احداث کردهاند که در مجموع شامل ۴۰۰ کلاس درس و ۱۲ کارگاه فنی و حرفهای و ۲۲۰ تخت خوابگاهی به مساحت ۷۷۰۰۰ متر مربع است که هماکنون بیش از ۱۴ هزار دانشآموز و هنرجو در آنها تحصیل میکنند.
سید جلال الدین سجادی متولد ۱۳۶۶ در شهرستان ایذه.
جوانی که ۱۶ اختراع ثبت کرده است: درخشش ایرانی بـا اختـراعـات جـهـانـی
جوانی که در نمایشگاه بین المللی اختراعات ۲۰۰۸ ژنو به خاطر اختراعش مدال طلاگرفت و نامش را در عرصه جهانی ثبت کند.
مخترع دستگاه شاخص و رفلکتور در زمینه نقشه برداری.
مخترع ویلچر بالابرند از پله ها،
اختراعات دیگروی هم مربوط به کنترل عبور و مرور ماشین های نظامی، پرده هوشمند الکترونیکی، جا نمازی قبله ثابت، چند طرح نظامی پدافند، سطح طراز شونده زیر هلی کوپتر نظامی، سطح طراز شونده زیر دوربین های نقشه برداری و نظامی، سیستم خاک گیر خانه که در زابل به علت این مشکل مردم در معرض بیماری های خطرناک قرار دارند، عرشه متحرک هواپیمای نظامی روی کشتی و …
از اختراعات وی ۱۶ اختراع به ثبت رسیده و تاییده آنها را نیز ایشان گرفته اند ولی به گفته ایشان تعداد متعدد دیگری از اختراعات وی هنوز به ثبت نرسیده.
پیشنهاد های کشور های خارجی به ایشان ، از سوئیس، اتریش و دانشگاهی از آمریکا پیشنهاد برای دستگاه شاخص و رفلکتور داشته اند.
برای کسب پول و تجربه به عنوان یک شاگرد بنا و گچ کار شروع به کار کردم و به مرور با فراگرفتن مهارت های مکانیکی در انجام کارهای پیشرفته تر ورود کردم. نمی دانم چرا در کشور ما که کشور جوانی است توجهی به جوانان نمی شود. من به عنوان یک جوان با کلی ایده ثبت شده، برای شرکت در مسابقات جهانی و تولید انبوه نیاز به حمایت داشتم. چون اینجا به من اجازه نمی دادند خودم را ثابت کنم. مهاجرت کردم و در ترکیه بودم که مادرم تماس گرفت و گفت اگر برنگردی حلالت نمی کنم. برگشتم و ماندم.
بیست و ششمین برنامه “ماه عسل” میزبان جوانی بود که با تکیه بر دانش و مهارت خود امروز به عنوان یکی از برترین مخترعین ایران شناخته می شود.جلال سجادی جوانی است که به واسطه افتخاراتی که کسب کرده روز گذشته روی صندلی “ماه عسل” تکیه زد. جلال در سال ۱۳۶۶ در روستای سادات حسینی در شهرستان ایذه استان خوزستان متولد شد و ۸ سال است که در تهران زندگی می کند. جلال از زیبایی، طراوت، سرسبزی و خنکای روستایش تعریف کرد. پدرش بازنشسته سازمان شهرداری و مادرش خانه دار است. ۶ خواهر و برادر دارد و فرزند دوم خانواده است. کودکی پر شیطنتی داشته و از نوجوانی فکر اقتصادی و یاری گر داشته و پس از بازنشستگی پدرش در کار به او کمک می کرده است. جلال اذعان داشت: در دوران دبیرستان برای انجام کارهای ساختمانی به اصفهان می رفتم، این را می گویم تا جوان ها بدانند که هم کار نشد ندارد و هم نباید در خوشان این تفکر را ایجاد کنند که دست به هیچ کاری نزنند. برای کسب پول و تجربه به عنوان یک شاگرد بنا و گچ کار شروع به کار کردم و به مرور با فراگرفتن مهارت های مکانیکی در انجام کارهای پیشرفته تر ورود کردم. وی افزود: تمام وقت خود را صرف درس خواندن نمی کردم اما حتما بعد از آمدن به خانه درس می خواندم و هر روز مرور می کردم.
جلال از آرزوهایش گفت: همیشه دوست داشتم در زندگی یک فرد مفید باشم و بتوانم ۲ نفر را مشغول کنم. چه خلبان، چه پزشک و یا در هر کار دیگری باید مفید بود. جوی که آن زمان وجود داشت با الان خیلی متفاوت بود. آن روزها زجر و نیاز مردم را می دیدی و دوست داشتی مفید باشی و مفید بودن آنجا سرافرازی داشت. در آن منطقه روستایی این امکان وجود نداشت که هر رشته ای که دوست داری درس بخوانی. من در ایذه و در رشته ریاضی تحصیل کردم. اما از میان شغل ها همیشه به دندان پزشکی علاقه داشتم و در آینده یک دندان پزشک خواهم شد. در یکی از قوی ترین دبیرستان ها تحصیل کردم و همیشه شاگرد اول بودم. وی اظهار کرد: ۱۷ ساله بودم که مسئله بیماری پدرم پیش آمد و نیاز بود به اصفهان بروم، کار کنم و درآمد داشته باشم. کارهایی را انجام می دادم که در باور و توان خیلی از دوستانم نمی گنجید، کار هرگز برایم عار نبود. بدون هیچ معلم و کلاس خصوصی درس خواندم و در کنکور شرکت و رتبه خوبی کسب کردم. از همان دوران دبیرستان کارهای مکانیکی می کردم، مثلا سیستم سرمایش و خنک کننده برای اتاقم ساختم. مثلا از کودکی به دنبال اختراع و فکر برای آبیاری متفاوت باغچه بودم اما کسی نبود که حمایت و یا راهنمایی کند. جلال افزود: در یک مقطعی شرایطی پیش می آید که باید خودت را از آن نجات بدهی، شرایط بدی نبود، اما این را می گویم تا دیگران فکر نکنند برای اینکه اتفاقی در زندگی کسی بیافتد و یا به جایی برسد باید همه شرایط در زندگی اش فراهم شده باشد. این طور نیست. مهم این است که یک فکر بزرگ، یک دل بزرگ، و پشتکار داشته باشد. وی تصورش از یک مخترع را این گونه عنوان نمود: در نوجوانی تصور می کردم که مخترع یک آدم خارق العاده و غیر عادی است که دسترسی به او امکان ندارد و فرازمینی است.
احسان علیخانی اعلام کرد: جلال سجادی مخترع جوانی است که کلی عنوان و مدال و اختراع دارد و دعوت از جوان های موفق ایرانی که خود را به اثبات رسانده اند و کارهای بزرگی کرده اند، یکی از مطالبات جدی مخاطبین از ما بود. وی همچنین دریافت جایزه بهترین بازیگر و بهترین فیلم جشنواره فیلم مسکو را به فرهاد اصلانی و رضا میرکریمی برای فیلم “دختر” تبریک گفت. وی همچنین با اشاره به ۱۲ تیر سالگرد سقوط هواپیمای ایرباس در آب های خلیج فارس را تسلیت گفت و یادآور شد: هیچ گاه نفهمیدیم چرا این اتفاق افتاد و چرا به فرمانده آن ناو آمریکایی مدال افتخار داده و تشویق و تشکر شد. اما باید به یاد داشته باشیم که برای ماجرایی مثل هیروشیما هر ساله به صورت نمادین و سمبولیک مراسم یادبود برگزار می کنند چون یک پیام بزرگی به دنیا دارد و این که اگر کسی چنین خبط و خطایی بکند تا نوه و نتیجه و ندیده اش باید به تاریخ و بشریت جواب بدهد. پس ساده ترین کاری که می شود کرد این است که حواس مان به چنین روزی باشد، چرا که آن همه زن و مرد و بچه در آن پرواز بودند و بی گناه از بین رفتند. در ادامه آیتم مراسم یادبود شهادت مسافران پرواز ۱۲ تیر و رهاسازی کبوتران به آسمان با حضور هنرمندانی نظیر پرویز پرستویی، علی نصیریان، حسن پورشیرازی، مهتاب کرامتی، پرویز شیخ طادی و سعید راد پخش شد.
علیخانی از جلال سجادی پرسید: چگونه از پس شیطنت های دوران کودکی و نوجوانی توانستی به آن جایگاه فرازمینی یک مخترع که در ذهن خود ساخته بودی برسی؟ جلال در پاسخ به این سؤال تصریح کرد: اینکه چگونه می توان ایده های ذهنی را تبدیل به اختراع کرد نکته جالبی است. من معتقدم بهترین و با ارزش ترین اختراع، اختراعی است که بتواند مشکلی را حل کند. بر اساس دسته بند شخصی خودم اگر سطوح تکنولوژی را از ۱ تا ۱۰ در نظر بگیریم، در کشور نیاز داریم که اختراعات مان در سطح ۵ قرار داشته باشد. سطح علمی بچه های ایرانی خیلی بالا است و اختراعات شان همه در سطح ۱۰ است و در دنیا حرف برای گفتن دارند. وی افزود: سال اول دانشگاه در کار با دوربین های نقشه برداری ایراداتی مشاهده کردم و متوجه شدم که در ثبت مختصات خطا به وجود می آید. آن زمان برای خودم یک فضای علمی ایجاد کرده بودم و اکثر اختراعاتم همان زمان بود.
علیخانی با طرح این سؤال که چه اتفاقی باعث شد تصمیم بگیری خلق و اختراع کنی از جلال خواست تا راجع به انتخاب مسیر خود و انگیزه برای اختراع توضیح دهد. جلال پاسخ داد: این موضوع هیچ ارتباطی به پذیرش دانشگاه و سطح کیفیت آن ندارد. فقط کسی می خواهد این کار را انجام بدهد باید این نکته را در نظر بگیرد که من می خواهم این کار را کنم. چون الان معمولا همه منتظر هستیم که یک اتفاق خاص برای مان رقم بخورد. قرار نیست درس های دانشگاه خود به خود ما را منقلب بکنند، ما باید درس بخوانیم، راه را استاد نشان می دهد و به کیفیت آموزشی دانشگاه نباید کار داشته باشیم. پس انتخاب مسیر یک تصمیم کاملا فردی است و خودت باید عمل کنی. احسان علیخانی از جلال خواست تا درباره تفاوت خودش با دیگران در انتخاب مسیر برای آینده صحبت کند. جلال اظهار کرد: من می توانم به این فکر کنم که دانشگاه بروم یا نروم تأمین هستم و نیازی به ایجاد تغییر و تحول در جایی نیستم، از مؤثر واقع شدن ناامید و یا فقط به دنبال کسب مدرک باشم. یا اینکه بگوید من عمرم را در دانشگاه صرف می کنم و باید انگیزه داشته باشم.
وی افزود: وقتی برای انجام یک کار بزرگ انگیزه داشته باشی، اما هیچ آشنا و پشتوانه ای نداشته باشی، به این نتیجه می رسی که خودت باید کار را انجام بدهی و نباید هرگز ناامید بشوی. تا زمانی که خودم را ثابت نکرده بودم کسی من را تحویل نمی گرفت. از زمانی که در مسابقات جهانی اختراع شرکت کردم و به عنوان مخترع برتر دنیا شناخته شدم ۸ سال می گذرد و هر سال برای من به اندازه ۶۰ سال تجربه بود. بارها به در بسته خوردم ولی آنقدر پررو بودم که ناامید نشدم. من را یک پسر ۱۸ ساله می دیدند و به هیچ وجه اعتماد نمی کردند و با این بهانه که این کار قانونی نیست من را رد می کردند. خیلی ها هنوز هم من را باور نمی کنند. در مواجهه با هر نهاد و ارگانی با قانون های بسته برخورد می کردم. من در مسابقات استانی و کشوری شرکت کردم. در جشنواره شیخ بهایی به عنوان جوان ترین طرح برگزیده کسب و کار از وزیر کار جایزه گرفتم. علیخانی عنوان کرد: در این جشنواره صاحبان ایده و اختراع با سرمایه گذاران و صاحبین کسب و کار برخورد می کردند و ممکن بود توسط آنها جذب بشوند و این نکته متمایزی است.
جلال اذعان داشت: نمی دانم چرا در کشور ما که کشور جوانی است توجهی به جوانان نمی شود. من به عنوان یک جوان با کلی ایده ثبت شده، برای شرکت در مسابقات جهانی و تولید انبوه نیاز به حمایت داشتم. من را از استان داری به سازمان جوانان، از آنجا به فرمانداری فرستادند. جلساتی تشکیل شد و در نهایت به هیچ نتیجه ای نرسیدم. فکر می کردم به محض ثبت اختراع کل دنیا به دنبالم می آید و این فکر اشتباهی بود. نا امید نشدم اما تصمیم گرفتم از ایران بروم تا خودم را ثابت کنم. چون اینجا به من اجازه نمی دادند خودم را ثابت کنم. مهاجرت کردم و در ترکیه بودم که مادرم تماس گرفت و گفت با این حال و روز پدرت رفتی، اگر برنگردی حلالت نمی کنم. برگشتم و ماندم. من مشاوری نداشتم و خیلی از نخبه های ما در مسیرشان مشاور نداشتند.
احسان علیخانی از پدر و مادر جلال دعوت کرد تا وارد قاب “ماه عسل” شوند. مادر جلال گفت: من به حضور جلال احتیاج داشتم و حتی در صورت موفقیت و پول بیشتر در خارج از کشور دوست نداشتم برود. جلال گفت: من به خوزستان رفتم، اما تحویلم نگرفتند و ۳ میلیون تومان پول شرکت در مسابقات را برای من تأمین نکردند. استان دار سیستان و بلوچستان و بچه های دانشگاه زابل و آقای دکتر ده مرده به من پول دادند و پدرم ۱۵ میلیون وصیغه برای سربازی را از طریق یکی از دوستانش تأمین کرد. من در مسابقات شرکت کردم و مدال طلا گرفتم. حاج آقا حسین طائب و بچه های یکی از شرکت های دانش بنیان که من را جذب کردند و در تهران خانه و ماشین در اختیارم قرار دادند. امکان تحصیل خواهرانم را در تهران فراهم کردند. مرکز نخبگان آزمایشگاه بسیج تازه راه افتاده بود و تنها از طریق بسیج حمایت شدم و در نهایت مدال هایم را به شهدای تاسوکه در سیستان و بلوچستان اهدا کردم.
علیخانی از جلال خواست تا راجع به اختراع پهکواد توضیح دهد. جلال سجادی عنوان کرد: ما کوادراتور و پهپاد داریم. جلال با اشاره به اولین اختراعش گفت: یکی از بچه های ما برای بالارفتن از پله با ویلچر اذیت می شد و من به این فکر کردم که چه کمکی می توانم به او بکنم و ویلچر بالارو از پله را اختراع کردم. اختراعات من راجع به علمی بوده که من داشتم و نیازی که در جامعه وجود داشت. به نظرم با اختراع باید مشکلات را حل کرد. پهکواد هم همین است. شناسایی و کارهای امداد و نجات از جمله کارهایی است که به وسیله پهپاد انجام می شود. باندی برای پریدن و باندی برای نشستن می خواهد. برای جلوگیری از زمین خوردن سرعتش باید از یک حدی بیشتر باشد. اما کوادراتور یک پرنده عمودپرواز است که مداومت پروازی نداشته است. من پهکواد را به گونه ای طراحی کردم که بدون نیاز به باند پرواز می کند و این امکان را دارد که در نقطه دلخواه در آسمان ثابت بماند. و مداومت پروازی این پرنده ها بیشتر از ۲۰ دقیقه نبود که من به ۱۰ ساعت رساندم. وی افزود: در حال حاضر روی طرح شیرین کردن آب های شور کار می کنیم تا دستگاه مربوطه را سازگار با محیط کنیم.
احسان علیخانی از پدر جلال پرسید: فکر می کردید پسرتان روزی تبدیل به چنین مخترع بزرگی بشود که کشور به او افتخار کند؟ آقای سجادی بیان کرد: از اول چنین فکری نمی کردیم. تا اینکه در مسابقات جهانی شرکت کرد و مدال و تشویق و عنوان جوان ترین مخترع را کسب کرد. با وجود اینکه پدر و مادر جلال تا کلاس نهم درس خواندند تمام فرزندانشان در رشته های پزشکی تحصیل کرده و به جز جلال دو برادر دیگر او نیز مخترع هستند. جلال اعلام کرد: پدرم تا به حال دو بار پیوند کلیه انجام داده است. امروز، بعد از اینکه ما تحصیلات مان را تمام کردیم، پدرم آزمایش انجام داد و مشخص شده شیمیایی است و به همین دلیل هر بار کلیه اش را از دست داده است. ولی ما از سهمیه استفاده نکردیم. علیخانی گفت: کسی مشکلی با این موضوع ندارد، این یک بحث قدیمی است کسی بخواهد معامله هم بکند هیچ وقت حاضر نمی شود در ازای تحصیل رایگان و بدون کنکور در دانشگاه از جان و سلامتی پدرش بگذرد. وی به عنوان سؤال پایانی پرسید: با توجه به بحث جدی مهاجرت معکوس که می تواند درد کشور ما را درمان کند، تو بعد از جدایی از روستایی که در آن متولد شدی، برای روستا و شهر و خطه ات چه کاری حاضری انجام بدهی؟ جلال پاسخ داد: دوست دارم برگردم و کاری کنم که تمام جوان های آنجا مشغول به کار بشوند. وی همچنین از حاج آقا سام، مهندس رازدشت، آقای حسنی و دکتر زمانی که در این راه به او کمک کرده بودند تشکر کردند. جلال حسینی اذعان داشت: من یک پارتی خیلی قوی داشتم که همه ما می توانیم داشته باشیم. پارتی من خدا بود. با خدا معامله می کردم و پشتوانه من خدا است.
سمت راست: جلال سجادی،مهمان امروز ماه عسل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺨﺘﺮﻋﺎﻥ ﺑﺮﺗﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۲۰۱۶ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﮐﺴﺐ ﻣﺪﺍﻝ ﻃﻼ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﻭ ﻣﺪﺍﻝ ﻧﻘﺮﻩ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ ﻋﻠﻤﯽ ﮊﻧﻮ ﺳﻮﺋﯿﺲ ﺷﺪ.
سمت چپ : سید صفدر حسینی، رییس برکنارشده صندوق توسعه ملی هر دو اهل روستای سادات حسینی از توابع دهدز و ایذه خوزستان