جام جم سرا:
سؤال جالب اینجاست که چه اتفاقی برای کودکان میافتد؟ آنها 5 دقیقه پیش دشمن بودند و در حال حاضر بار دیگر با هم بازی میکنند! جواب این سؤال ساده است: آنها شادی را به جای برقراری عدالت انتخاب میکنند. آنها لحظهشان را میبینند و سعی میکنند از بازیشان لذت ببرند. بزرگترین مشکلات ما هم اگر گاهی مانند کودکان رفتار کنیم، حل میشوند. البته زندگی زناشویی همیشه به سادگی بازیهای کودکانه نیست اما همیشه مجموعه ای نکات کلی و البته ساده برای مقابله با مشکلات زندگی وجود دارد. با رعایت این 10 نکته با تنشهای زندگیتان خداحافظی کنید:
1 - زبانتان را گاز بگیرید
انتقاد و قضاوت را بس کنید. بیشتر مردم از همان اول رابطه که مرحله عشق ورزیدن است شروع به انتقاد میکنند. به یاد داشته باشید که هیچکس نمیتواند ازدواجی را نجات بدهد اگر طرفین بیشتر از تحسینشدن مورد انتقاد قرار بگیرند. انتقادهای مدام و پی در پی به همسرتان این حس را میدهد که او به اندازه کافی برای شما خوب نیست. این حس (بخصوص برای مردها) سردشدن رابطه را به دنبال دارد. قبل از هر چیز سعی کنید همسرتان را بشناسید و بعد از آن تفاوتهای قابل قبول همدیگر را بپذیرید.
2 - متفاوت سپاسگزاری کنید
درباره تفاوتها شفافسازی کنید. اینکه تفاوت را چه معنی میکنید مهم است. ما همیشه حقایق را از بین فیلترهای متفاوتی رد میکنیم که وجود آن فیلترها به فرهنگ، جنسیت و خانواده بستگی دارد. تنها شرط یک ازدواج خوب، حفظ کردن عشق در رابطه است. میتوانید همسرتان را در نوع سپاسگزاریتان غافلگیر کنید. اگر او چیزهایی را همیشه دوست داشته که شما با آن مخالفت میکردید، میتوانید با موافقت خود به او حس متفاوت بدهید. اگر همسرتان همیشه تیر و کمان دوست داشته و به نظر شما خرید تیرو کمان از خرجهای غیرضروری زندگی بوده، میتوانید با پساندازهایی که برای تفریح خود کنار گذاشتهاید، برایش یک تیروکمان بخرید.
از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطعکردن صحبت طرف مقابلتان، خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان میتوانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ میتوانید در بین صحبتهای همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تایادتان نرود
3 - معذرتخواهی کنید
شما میتوانید بگویید که من به دلیل مشکلاتی که باعث آن شدم، معذرت میخواهم. در هر رابطهای این بهترین شکل معذرتخواهی است. اصلا مهم نیست شما چقدر مقصر هستید حتی اگر 14درصد تقصیرها گردن شماست برای آن قسمت معذرتخواهی کنید. ازدواج وقتی خوب پیش میرود که حداقل یک نفر بتواند معذرتخواهی کند. غرور داشتن در رابطه زناشویی چیز قابل قبولی نیست. معذرتخواهی در نهایت روح بزرگ شما را نشان و حس بهتری بهزندگیتان می دهد.
4 - خوب گوشدادن را تمرین کنید
دفاع از خود را بس کنید. این مشکلی را حل نمیکند. سعی کنید شنونده خوبی باشید. خوب گوشدادن بهترین هدیهای است که میتوانید به شریک زندگیتان بدهید. از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطع کردن صحبت طرف مقابلتان، خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان میتوانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ میتوانید در بین صحبتهای همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تا یادتان نرود. در نهایت بحث میتوانید یک نتیجهگیری داشته باشید. اگر به دنبال نتیجه هستید باید صبور باشید. هنگامی که هر دوی شما کنترل اعصابتان را از دست بدهید نتیجه این میشود که همسرتان با عصبانیت به درون اتاق میرود و در را به هم میکوبد. نگذارید بحثتان به این شکل بینتیجه بماند. اگر شما آرام باشید همسرتان هم آرام میشود و از حرفهای شما بل نمیگیرد.
5 - دلگرمی بدهید
همیشه در ابتدای هر رابطه همه چیز گل و بلبل است و عادت داریم فقط نکات مثبت را ببینیم. اگر بعد از مدتی دیدیم بعضی مسائل آنطور نیستند که ما فکر میکردیم باید سعی کنیم بقیه چیزها را خراب نکنیم. همسر ما حتما نکات مثبتی هم دارد. معمولا بازسازی روابط سخت است اما غیرممکن نیست. برای نگه داشتن ازدواجتان باید کاری کنید که همسرتان احساس ارزشمندی و برگزیدگی کند. معمولا افرادی که ازدواجهای طولانیتری دارند، میفهمند چطور باید به همدیگر توجه کنند. این درک باعث میشود که فضایی صمیمی در خانه به وجود بیاید و در مقابل هم شما میتوانید انتقادهای سازندهتان را پیش ببرید. به عنوان مثال وقتی همسرتان دارد با برادرش شوخی می کند حتی اگر از نوع شوخیاش خوشتان نیامده اما به او بگویید شیوهای که او برای شوخی استفاده کرده را دوست دارید. همسر شما از انتقاد سازندهتان استفاده نمیکند مگر اینکه فضایی از عشق و احترام وجود داشته باشد.
6 - روی خودتان تمرکز کنید نه همسرتان
همیشه حق با شما نیست. همیشه این شما نیستید که درست میگویید. سعی کنید کمی از اختلافتان فاصله بگیرید و از دور نگاه کنید. حالا وقت آن است که درست ببینید. حتما به همین شکل است که طرف مقابل هم مقصر است اما به خود یادآوری کنید که من هم بیتقصیر نبودم. اگر هر یک از ما آدمهای منطقیتری باشیم روابطمان بیتنشتر خواهد بود. روی خودتان تمرکز کنید و سعی کنید برای اصلاح نقصهایتان تلاش کنید.
7 - تحت شرایط استرسزا، فشار نیاورید
همیشه شرایط سختی در ازدواج پیش میآید. این شرایط می تواند شامل شرایط بیکاری، فشار مالی یا حتی بیماری یکی از طرفین باشد. مثلا کسی را تصور کنید که فردا صبح عمل جراحی مهمی دارد. همسر او می تواند شب قبل از عمل جراحی فضایی از غموغصه را در خانه به وجود آورد یا اینکه یک مهمانی بگیرد و تمام دوستان با روحیه همسرش را دعوت و سعی کند آن شب از فکر کردن به نتیجه عمل دوری کنند. انتخابهای ما در زندگی خیلی مهم هستند. مثلا یک همسر هم میتواند بنشیند و آنقدر فضا را ناراحتکننده کند تا به حدی برسد که یک دغدغه جدید هم به وجود بیاید. شما در شرایط سخت زندگیتان باید از به وجود آمدن فشار جدید جلوگیری کنید.
8 - همه چیز در جزئیات خلاصه میشود
اگر همسر شما یک روزهایی به دلیل شرایط کاریاش بداخلاق و نا آرام می شود، اگر خیلی صبحها برای شما چای می ریزد اما یک روز صبح با عصبانیت در را به هم میکوبد. این دلیل نمیشود که بگویید همسر من هیچوقت من را درک نمیکند. نکات مثبت را همیشه در یادتان نگه دارید، این باعث میشود که عصبانیت شما قابل کنترل شود. اگر گاهی خلق و خوی او با توجه به شرایطی که خارج از فضای خانه دارد تغییر میکند، شما هم راه بیایید. از او تعریف کنید. به او بگویید که چقدر از با او بودن لذت می برید و خوشحال هستید. گاهی لازم است که حتی کوچکترین مهارتش را بزرگ کنید و بگویید که عزیزم تو در این کار بهترین هستی. به جزئیات رابطهتان دقت کنید و همه چیز را یک وظیفه ندانید. این مسائل صمیمیت رابطه را بیشتر و تنشها را کمتر میکند.
9 - تنها شما میدانید که باید چه کار کنید
تمام مجلات سبک زندگی پر هستند از روشهایی که شما میتوانید برای به وجود آوردن یک زندگی عاشقانه به کار گیرید. اما در آخر باید بدانید که شما به هیچکدام از این توصیهها نیاز ندارید. شما تنها کسی هستید که میدانید باید چه کاری انجام دهید. اصلا مهم نیست که چقدر از ازدواجتان گذشته یا چقدر احساس صمیمیت نسبت به زندگی مشترکتان دارید، مهم این است که بعد از ورق زدن این صفحات 3 عمل خاص را برای بهبود مسائل در زندگیتان به کار ببرید.
10 - راه مخصوص خودتان را پیدا کنید
شاید خیلی از راهها را امتحان کرده باشید، اما باید بتوانید راهی را که مختص زندگی خودتان است پیدا کنید؛ راهی که برای خوشحال کردن و به صمیمیت رسیدن با همسرتان جواب بدهد. این روش را یکی از همکاران ما اجرا کرده و به نتیجه رسیده به همین دلیل این سه روش را به عنوان مثال با شما درمیان میگذاریم.
- من توانستم شام مورد علاقهاش را بپزم و وقتی او بعد از کار بهمنزل برگشت با میز شام چیده روبهرو شود.
- آخر ماه تمام وسایل شخصیام را ریختم و بعد از دستهبندی همسرم با اتاق مرتب شدهام رو به رو شد.
- به او گفتم که میخواهم صبح روز جمعه زمانم را طوری تنظیم کنم که درباره نگرانیها و دلمشغولیهایش صحبت کنیم.
بگردید و 3 روش مخصوص به خود و رابطهتان را پیدا کنید. بدانید که تنها قدم اول و شروع گردگیری رابطه سخت است.( سیب سبز)
جام جم سرا:
سؤال جالب اینجاست که چه اتفاقی برای کودکان میافتد؟ آنها 5 دقیقه پیش دشمن بودند و در حال حاضر بار دیگر با هم بازی میکنند! جواب این سؤال ساده است: آنها شادی را به جای برقراری عدالت انتخاب میکنند. آنها لحظهشان را میبینند و سعی میکنند از بازیشان لذت ببرند. بزرگترین مشکلات ما هم اگر گاهی مانند کودکان رفتار کنیم، حل میشوند. البته زندگی زناشویی همیشه به سادگی بازیهای کودکانه نیست اما همیشه مجموعه ای نکات کلی و البته ساده برای مقابله با مشکلات زندگی وجود دارد. با رعایت این 10 نکته با تنشهای زندگیتان خداحافظی کنید:
1 - زبانتان را گاز بگیرید
انتقاد و قضاوت را بس کنید. بیشتر مردم از همان اول رابطه که مرحله عشق ورزیدن است شروع به انتقاد میکنند. به یاد داشته باشید که هیچکس نمیتواند ازدواجی را نجات بدهد اگر طرفین بیشتر از تحسینشدن مورد انتقاد قرار بگیرند. انتقادهای مدام و پی در پی به همسرتان این حس را میدهد که او به اندازه کافی برای شما خوب نیست. این حس (بخصوص برای مردها) سردشدن رابطه را به دنبال دارد. قبل از هر چیز سعی کنید همسرتان را بشناسید و بعد از آن تفاوتهای قابل قبول همدیگر را بپذیرید.
2 - متفاوت سپاسگزاری کنید
درباره تفاوتها شفافسازی کنید. اینکه تفاوت را چه معنی میکنید مهم است. ما همیشه حقایق را از بین فیلترهای متفاوتی رد میکنیم که وجود آن فیلترها به فرهنگ، جنسیت و خانواده بستگی دارد. تنها شرط یک ازدواج خوب، حفظ کردن عشق در رابطه است. میتوانید همسرتان را در نوع سپاسگزاریتان غافلگیر کنید. اگر او چیزهایی را همیشه دوست داشته که شما با آن مخالفت میکردید، میتوانید با موافقت خود به او حس متفاوت بدهید. اگر همسرتان همیشه تیر و کمان دوست داشته و به نظر شما خرید تیرو کمان از خرجهای غیرضروری زندگی بوده، میتوانید با پساندازهایی که برای تفریح خود کنار گذاشتهاید، برایش یک تیروکمان بخرید.
از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطعکردن صحبت طرف مقابلتان، خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان میتوانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ میتوانید در بین صحبتهای همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تایادتان نرود
3 - معذرتخواهی کنید
شما میتوانید بگویید که من به دلیل مشکلاتی که باعث آن شدم، معذرت میخواهم. در هر رابطهای این بهترین شکل معذرتخواهی است. اصلا مهم نیست شما چقدر مقصر هستید حتی اگر 14درصد تقصیرها گردن شماست برای آن قسمت معذرتخواهی کنید. ازدواج وقتی خوب پیش میرود که حداقل یک نفر بتواند معذرتخواهی کند. غرور داشتن در رابطه زناشویی چیز قابل قبولی نیست. معذرتخواهی در نهایت روح بزرگ شما را نشان و حس بهتری بهزندگیتان می دهد.
4 - خوب گوشدادن را تمرین کنید
دفاع از خود را بس کنید. این مشکلی را حل نمیکند. سعی کنید شنونده خوبی باشید. خوب گوشدادن بهترین هدیهای است که میتوانید به شریک زندگیتان بدهید. از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطع کردن صحبت طرف مقابلتان، خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان میتوانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ میتوانید در بین صحبتهای همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تا یادتان نرود. در نهایت بحث میتوانید یک نتیجهگیری داشته باشید. اگر به دنبال نتیجه هستید باید صبور باشید. هنگامی که هر دوی شما کنترل اعصابتان را از دست بدهید نتیجه این میشود که همسرتان با عصبانیت به درون اتاق میرود و در را به هم میکوبد. نگذارید بحثتان به این شکل بینتیجه بماند. اگر شما آرام باشید همسرتان هم آرام میشود و از حرفهای شما بل نمیگیرد.
5 - دلگرمی بدهید
همیشه در ابتدای هر رابطه همه چیز گل و بلبل است و عادت داریم فقط نکات مثبت را ببینیم. اگر بعد از مدتی دیدیم بعضی مسائل آنطور نیستند که ما فکر میکردیم باید سعی کنیم بقیه چیزها را خراب نکنیم. همسر ما حتما نکات مثبتی هم دارد. معمولا بازسازی روابط سخت است اما غیرممکن نیست. برای نگه داشتن ازدواجتان باید کاری کنید که همسرتان احساس ارزشمندی و برگزیدگی کند. معمولا افرادی که ازدواجهای طولانیتری دارند، میفهمند چطور باید به همدیگر توجه کنند. این درک باعث میشود که فضایی صمیمی در خانه به وجود بیاید و در مقابل هم شما میتوانید انتقادهای سازندهتان را پیش ببرید. به عنوان مثال وقتی همسرتان دارد با برادرش شوخی می کند حتی اگر از نوع شوخیاش خوشتان نیامده اما به او بگویید شیوهای که او برای شوخی استفاده کرده را دوست دارید. همسر شما از انتقاد سازندهتان استفاده نمیکند مگر اینکه فضایی از عشق و احترام وجود داشته باشد.
6 - روی خودتان تمرکز کنید نه همسرتان
همیشه حق با شما نیست. همیشه این شما نیستید که درست میگویید. سعی کنید کمی از اختلافتان فاصله بگیرید و از دور نگاه کنید. حالا وقت آن است که درست ببینید. حتما به همین شکل است که طرف مقابل هم مقصر است اما به خود یادآوری کنید که من هم بیتقصیر نبودم. اگر هر یک از ما آدمهای منطقیتری باشیم روابطمان بیتنشتر خواهد بود. روی خودتان تمرکز کنید و سعی کنید برای اصلاح نقصهایتان تلاش کنید.
7 - تحت شرایط استرسزا، فشار نیاورید
همیشه شرایط سختی در ازدواج پیش میآید. این شرایط می تواند شامل شرایط بیکاری، فشار مالی یا حتی بیماری یکی از طرفین باشد. مثلا کسی را تصور کنید که فردا صبح عمل جراحی مهمی دارد. همسر او می تواند شب قبل از عمل جراحی فضایی از غموغصه را در خانه به وجود آورد یا اینکه یک مهمانی بگیرد و تمام دوستان با روحیه همسرش را دعوت و سعی کند آن شب از فکر کردن به نتیجه عمل دوری کنند. انتخابهای ما در زندگی خیلی مهم هستند. مثلا یک همسر هم میتواند بنشیند و آنقدر فضا را ناراحتکننده کند تا به حدی برسد که یک دغدغه جدید هم به وجود بیاید. شما در شرایط سخت زندگیتان باید از به وجود آمدن فشار جدید جلوگیری کنید.
8 - همه چیز در جزئیات خلاصه میشود
اگر همسر شما یک روزهایی به دلیل شرایط کاریاش بداخلاق و نا آرام می شود، اگر خیلی صبحها برای شما چای می ریزد اما یک روز صبح با عصبانیت در را به هم میکوبد. این دلیل نمیشود که بگویید همسر من هیچوقت من را درک نمیکند. نکات مثبت را همیشه در یادتان نگه دارید، این باعث میشود که عصبانیت شما قابل کنترل شود. اگر گاهی خلق و خوی او با توجه به شرایطی که خارج از فضای خانه دارد تغییر میکند، شما هم راه بیایید. از او تعریف کنید. به او بگویید که چقدر از با او بودن لذت می برید و خوشحال هستید. گاهی لازم است که حتی کوچکترین مهارتش را بزرگ کنید و بگویید که عزیزم تو در این کار بهترین هستی. به جزئیات رابطهتان دقت کنید و همه چیز را یک وظیفه ندانید. این مسائل صمیمیت رابطه را بیشتر و تنشها را کمتر میکند.
9 - تنها شما میدانید که باید چه کار کنید
تمام مجلات سبک زندگی پر هستند از روشهایی که شما میتوانید برای به وجود آوردن یک زندگی عاشقانه به کار گیرید. اما در آخر باید بدانید که شما به هیچکدام از این توصیهها نیاز ندارید. شما تنها کسی هستید که میدانید باید چه کاری انجام دهید. اصلا مهم نیست که چقدر از ازدواجتان گذشته یا چقدر احساس صمیمیت نسبت به زندگی مشترکتان دارید، مهم این است که بعد از ورق زدن این صفحات 3 عمل خاص را برای بهبود مسائل در زندگیتان به کار ببرید.
10 - راه مخصوص خودتان را پیدا کنید
شاید خیلی از راهها را امتحان کرده باشید، اما باید بتوانید راهی را که مختص زندگی خودتان است پیدا کنید؛ راهی که برای خوشحال کردن و به صمیمیت رسیدن با همسرتان جواب بدهد. این روش را یکی از همکاران ما اجرا کرده و به نتیجه رسیده به همین دلیل این سه روش را به عنوان مثال با شما درمیان میگذاریم.
- من توانستم شام مورد علاقهاش را بپزم و وقتی او بعد از کار بهمنزل برگشت با میز شام چیده روبهرو شود.
- آخر ماه تمام وسایل شخصیام را ریختم و بعد از دستهبندی همسرم با اتاق مرتب شدهام رو به رو شد.
- به او گفتم که میخواهم صبح روز جمعه زمانم را طوری تنظیم کنم که درباره نگرانیها و دلمشغولیهایش صحبت کنیم.
بگردید و 3 روش مخصوص به خود و رابطهتان را پیدا کنید. بدانید که تنها قدم اول و شروع گردگیری رابطه سخت است.( سیب سبز)
جام جم سرا:
معصومه آباد افزود: ما هر سال بحث افزایش کرایه تاکسی ها را مطرح می کنیم، بدون اینکه تاکسی ها را به استانداردهای رایج در سطح دنیا برسانیم. در سراسر دنیا از تاکسی به عنوان یک وسیله نقلیه خصوصی و لوکس استفاده می شود، در حالی که در کشور ما تاکسی یک وسیله نقلیه عمومی است.
وی ادامه داد: طبق آمار معاونت حمل و نقل و ترافیک، ما ۱۰ درصد استانداردهای جهانی تاکسی را داریم. بعد وقتی می خواهیم افزایش نرخ بدهیم، تورم سالانه را لحاظ می کنیم. در حالی که من فکر می کنم یکی از مسائل فرهنگی اجتماعی که باید در مورد تاکسی ها لحاظ کنیم، تعداد سرنشینان آن است.
عضو شورای شهر در توضیح بیشتر گفت: صندلی عقب تاکسی برای ۲ نفر طراحی شده، ولی ما سه نفر انسان بالغ را روی این صندلی می نشانیم، بدون رعایت شئونات اسلامی و اخلاقی و هیچ توجهی به این مسائل نداریم.
آباد خاطرنشان کرد: یک زمانی روی صندلی جلوی تاکسی دو نفر می نشستند و ما بسیار برای جلوگیری از این موضوع مبارزه کردیم. در چین به عنوان کشوری که بیش از یک میلیارد نفر جمعیت دارد، این رسم نیست که روی صندلی جلو دو نفر یا روی صندلی عقب سه نفر بنشینند.
وی افزود: باید فرهنگ سازی کنیم و کرایه ها را بین سرنشینان سرشکن کنیم تا به رانندگان تاکسی هم فشار نیاید. ولی قطعا مردم از این موضوع استقبال خواهند کرد؛ چون این مسئله معضلات فرهنگی و اخلاقی ایجاد کرده است. به همین دلیل من مطمئنم مردم حاضرند ۲۰ تومان اضافه بپردازند و در آسایش به مقصد برسند.
آباد تاکید کرد: به این ترتیب استهلاک خودرو و همچنین برخورد و درگیری بین مسافران کمتر خواهد شد و در فضای راحت می توانند تردد شهری داشته باشند. استاندارد جهانی هم همین است و ما باید تاکسی ها را به سمت استاندارد شدن ببریم، ولی در بحث استاندارد، فقط داریم روی قیمت ها بحث می کنیم.
عضو شورای شهر اذعان داشت: در شش هفت سالی که من در شورای شهر حضور دارم، هیچ وقت نگفته ایم چگونه تاکسی ها را استاندارد کنیم تا خدماتی که به مسافر داده می شود، مشابه خدماتی باشد که در دنیا ارائه می شود.
وی در پایان گفت: اولین گام برای استاندارد کردن تاکسی ها، بحث ایمنی مسافر است. زیرا راننده اکنون خود را ملزم می داند که کمربند ایمنی را ببندد، اما مسافران الزامی به بستن کمربند نمی بینند. بحث دیگر هم ظرفیت مسافر است که باید برای صندلی عقب دو نفر تعریف شود.(فارس)
جام جم سرا:
بر اساس آمارهای غیررسمی، استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، خوزستان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و کرمان جزو استانهایی هستند که بیشتر از سایر مناطق ایران شاهد قتلهای ناموسی هستند. به نظر میرسد این پدیده در شهرهای کوچک اندک اندک در حال ناپدیده شدن از سنتهای مردم است، اما کماکان در برخی مناطق روستاییِ غرب و جنوب کشور دیده میشود.
به نقل از مهرخانه، این پدیده تنها به کشور ما محدود نبوده و در بسیاری از کشورهای خاورمیانه هر از گاهی مشاهده میشود. تاکنون کشورهایی نظیر عربستان سعودی، یمن، پاکستان، افغانستان، هند، بنگلادش، اردن، مصر، سوریه و حتی ترکیه نمونههایی از اینگونه قتلها گزارش شده است.
قتل دختر ۱۷ ساله در کنگاور
سوم خرداد ماه امسال پلیس در جریان یک قتل قرار گرفت. بعد از اینکه مأموران به محل قتل رفتند با جسد غرق در خون دختر جوانی مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو از پا درآمده بود. در محل حادثه مأموران پلیس با مردی مواجه شدند که قصد داشت از صحنه جرم متواری شود. این فرد که پریشانی به نظر میرسید، توسط پلیس دستگیر شد.
در بررسیها از صحنه جرم مشخص شد که دختر جوان با ضربات متعدد چاقو به سینه و گردنش کشته شده و در عین حال روسریای نیز به دور گردن وی پیچیده شده بود که نشان میداد قاتل قصد خفهکردن مقتول را نیز داشته است.
قتل دختر توسط پدر
قاتل که پدر مقتول است، در مورد علت وقوع قتل، ادعا کرده بود که به دلیل آبروی از دسترفته خانوادهاش مرتکب قتل دختر دختر 17 ساله خود شدهاست، شنیدهها حاکی از آن است که دو روز قبل از این حادثه، دختر خانواده همراه با دوستانش که دو تن از آنها پسر بودند جهت گردش به اطراف شهر رفته بودند و در بازگشت، مأموران ایست بازرسی آنها را دستگیر کرده و دختر را تحویل خانوادهاش میدهند. ۴۸ ساعت از این موضوع نگذشته بود که پدر، دخترش را با ضربات چاقو از پا در میآورد.
قتل دو خواهر توسط پدر و برادرشان در تربتجام
این در حالی است که کمتر از یک ماه قبل، فرمانده انتظامی شهرستان تربتجام از دستگیری مردی که با همدستی پسرش، دو دختر جوان خود را به دلیل بدبینی به قتل رسانده بود، خبر داد. متهم به قتل در اعترافات خود چنین عنوان کرده است که به دلیل شک و بدبینی به دخترانم از مدتی قبل با آنها اختلافاتی داشته و براین اساس با همدستی پسرم آن دو را به حوالی شهرستان برده و به قتل رساندیم.
میثم عندلیبیان وکیل پایه یک دادگستری و عضو کمیته حقوقی مرکز امور وکلا و کارشناسان قوه قضائیه درخصوص مجازات این نوع قتلها گفت: قتل عمد در کل دارای مجازات قصاص است، این مجازات در مورد قتلهای ناموسی که قریب به اتفاقشان از طرف محارم و اعضای خانواده صورت میگیرد، اجرا نمیشود. بهویژه وقتی قاتل پدر است به دیگر اولیای دم، باید دیه مقتول را بپردازد و نیز کفاره گناه قتل را پرداخت نماید.
وی به جنبه عمومی جرم قتل فرزند اشاره کرد و گفت: ماده 612 قانون مجازات اسلامی، به این مسئله اشاره دارد که اگر کسی مرتکب قتل شود و به دلیلی قصاص نشود یا حتی رضایت خانواده مقتول را بگیرد، قاضی میتواند قاتل را به سه تا ده سال زندان محکوم کند، که این امر به جهت حفظ و صیانت جامعه و جلوگیری از بیم ارتکاب مجدد این جرایم توسط مرتکب یا اشخاص دیگر است. بنابراین قاتل درصورتیکه پدر مقتول باشد نیز به سه تا ده سال حبس محکوم خواهد شد.
این وکیل دادگستری ادامه داد: اما باید توجه داشت که صرف پدر بودن برای فرد مجوز قانونی برای اینکه فرزند خود را به هر دلیلی به قتل برساند.، ایجاد نمیکند و این مسئله خود میتواند اخلال در نظم جامعه بوده و آرامش روانی جامعه را بهم بزند و از این حیث با تأکید بر نتایج اجتماعی اینگونه قتلها، قاضی باید در روند رسیدگی به پرونده این موارد را نیز مد نظر قرار دهد.
گذشت ولی دم، مانعی برای مجازات قاتل نیست
او چنین نتیجهگیری کرد که براساس قانون مجازات اسلامی قصاص پدر منتفی است، اما مدعیالعموم یا دادستان میتواند پدر قاتل را بر اساس موارد دیگری مانند هتک حرمت میت و ... مورد تعقیب قانونی قرار دهد. دادستان میتواند از باب حفظ نظم عمومی به عنوان مدعیالعموم ورود پیدا کند و تقاضای مجازات و کیفرخواست علیه قاتل داشته باشد که در این حالت پدر تحت تعقیب قرار میگیرد و حتی اگر اولیای دم هم بخواهند از حق خود گذشت کنند، در این بخش از پرونده رضایت آنها تأثیری نخواهد داشت.
آسیبشناسی قتلهای ناموسی
دکتر مهدی سلطانی؛ آسیبشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی درخصوص علل اجتماعی این نوع قتلها گفت: در جوامع سنتی، اغلب فرزندان و بهویژه فرزندان دختر از آزادیهای اجتماعی محدودی برخوردارند. از سوی دیگر، با تغییر سبک زندگی، برخی از جوانان در این جوامع خواستار حق برخورداری از آزادیهای بیشتری نسبت به گذشته و حتی نسبت به وضع موجود فرهنگ خود هستند، در نهایت رویارویی این دو نگرش، میتواند به کشمکشهایی در خانواده و در نتیجه جامعه منجر شود.
به گفته دکتر مهدی سلطانی وجود تکنولوژی های جدید و ابزارهای ارتباطی جدید این فضا را بیش از پیش مخدوش کرده است.
به نظر میرسد در جهت کاهش قتلهای ناموسی در جامعه، مهمترین ابزار، فرهنگسازی صحیح بر پایه باورهای اسلامی است. بدون شک یکی از توجیهاتی که همیشه توسط قاتلین این قتلها عنوان میشود، تأکید بر زیر پا گذاشتن باورهایشان و از دست رفتن آبرویشان است. باید توجه داشت که فرهنگسازی میتواند به تغییر نگرش این افراد نسبت به تعریف غلطشان از مفاهیمی مانند آبرو، مذهب و سنتشان منجر شود. تغییر نگرشی که به موجب آن فرد فرصتی را به زنان خانواده خود برای دفاع از خویش بدهد و دست به قضاوت بدون قاضی و اجرای مجازات بدون محکمه نزند.
جام جم سرا:
این پسربچه با 11 سال سن و یک متر و 55 سانتیمتر قد، 95 کیلوگرم وزن دارد.
به گزارش پزشک معالج والدین این پسر با غفلت کردن و ظلم نسبت به فرزند خود باعث بیماری وی شدهاند.
اگر والدین بتوانند وزن کودک را پایین بیاورند و بخوبی رسیدگی کنند میتوانند از فرزند خود نگهداری کنند.
مادر 43 ساله میگوید در خانواده پدری پسرم اکثرا چاق هستند و این چاقی ژنتیکی است.(فارس)
جام جم سرا: بانک مرکزی البته دلیل این دستور جدید را کاهش ترافیک غیر ضروری، ارتقاء و پایداری شبکه و نیز کاستن از هزینه های غیر ضروری بانک ها اعلام و بانک ها را مکلف کرده است تا کارمزد خدمت مانده گیری مطابق با ساختار کارمزد شتابی دستگاه های خودپرداز را محاسبه و در کلیه ابزارهای پذیرش از مشتری بگیرند.
این کارمزدها در تمامی ابزارهای پذیرش فیزیکی و الکترونیکی در مرکز شتاب از دارندگان کارت اخذ خواهد شد. از دارندگان کارت بابت این خدمت در خودپردازها 1000 ریال، کیوسک 1000 ریال، پایانه فروش 1206 ریال، پایانه شعب 2000 ریال، تلفن همراه و تلفن ثابت 1206 ریال کسر خواهد شد.
به نقل از سخن آنلاین، دستورالعمل دریافت کارمزد جدید در بانک ها را داوود محمد بیگی و اعظم السادات آقایی پور از اداره نظام های پرداخت به مدیران عامل بانکها ابلاغ و تأکید کرده اند که "براساس آمار تراکنش های ثبت شده در مرکز شاپرک در سه ماهه پایانی سال گذشته تعداد 1.673.571.982 تراکنش در سه نوع خرید، مانده گیری، خرید شارژ و پرداخت قبض ثبت شده است که مانده گیری، بخش قابل توجهی از این تراکنش ها را شامل می شود. (تعداد 458.344.504 تراکنش مانده گیری یعنی حدود 4/27%)، این حجم از تراکنش های غیر ضروری مانند مانده گیری موجبات افزایش ترافیک و کندی در سامانه را مخصوصا در روزهای پر تراکم سال فراهم آورده است که علاوه بر نارضایتی مشتریان شبکه بانکی، باعث اعتراض بانک ها نیز بوده است".
همچنین در بند دیگری آمده است که "لذا، براساس مصوبه یکصد و هجدهمین جلسه پولی و بانکی مورخ 24/12/1392 مقرر شد، از تاریخ 20/3/1393 به منظور کاهش ترافیک غیر ضروری، ارتقاء و پایداری شبکه و نیز کاستن از هزینه های غیر ضروری بانک ها، کارمزد خدمت مانده گیری مطابق با ساختار کارمزد شتابی دستگاه های خودپرداز محاسبه و در کلیه ابزارهای پذیرش از مشتری اخذ گردد. خواهشمند است دستور فرمایید در اسرع وقت به نحو مقتضی به کلیه واحدهای ذی ربط آن بانک اطلاع رسانی شود".
جام جم سرا: گزارش من ساده است. ساده آغاز میشود و ساده هم پایان مییابد. فقط سؤالم کمی سخت است. برای آغاز، همین کافی است که بنویسم او هم یک انسان است و باید روی زمین زندگی کند. یعنی پول دربیاورد و بخورد و به زن و بچههایش ببخشد. بعد بنویسم با اینکه ساکت کنار پیاده رو نشسته و برای تبلیغات کارش هیچ رهگذری را صدا نمیزند، اما رد نگاهش روی کفشهای رهگذران بهترین نوع تبلیغ برای مردی است که تمام سرمایه کارش یک جعبه است با تعدادی قوطی واکس و چند برس. نمیخواهم از ساکتی و آرامش ظاهری مرد لاغر اندام و نحیفی بنویسم که وقتی هر روز میبینمش، از جثه لاغر و ضعیفش دلم میسوزد و پیش خود تصور میکنم این مرد غذای کافی نمیخورد. از نگاهش مینویسم که بنر تبلیغاتی شغلش است. از این مینویسم که نگاه ممتدش روی کفشهایم مشوق من میشود برای اینکه کنارش بنشینم و بپرسم:
واکس چند؟
- قابلی ندارد.
خیلی ممنون
- بفرمایید مهمان من.
مرحمت شما زیاد، بفرمایید چقدر میشود.
- دو هزار تومان
دمپاییهای کهنه کنار جعبه واکسی را میپوشم و مینشینم به حرف زدن. شروع میکند. دستمال کهنهاش را با آب و پودری که از قبل آماده کرده خیس میکند و روی چرم هر دو لنگه کفشم را میشوید.
روزی چند جفت کفش واکس میزنید؟
- به زور به ۲۰ تا برسد
دقیقتر بگویید.
- بین ۱۰ تا ۱۵ تا حتمی است
اینجا مرکز شهر است تردد هم زیاد.
- باشد، کسی پول برای واکس کفش نمیدهد، خود شما را من هر روز میبینم از اینجا رد میشوید. نخستین بار است کفشتان را میدهید من واکس بزنم
راست میگوید. جوابش دندانشکن است و استدلالش درست. حالا هم اگر نمیخواستم سوژه گزارشم را بپرورانم دلیلی نداشت دو هزار تومان بدهم برای واکس. من هر پنجشنبه در خانه کفشهای همه اعضای خانواده را واکس میزنم و اگر بخواهم این کار را برعهده واکسی سر خیابان بگذارم، هزینه خانوادهام حداقل هفتهای ۱۰ هزار تومان اضافه میشود و در ماه، ۴۰ هزار تومان. شمای خواننده هم این ملاحظات را داری. همسایه هم. رهگذران خیابان هریک حقوق ماهانهای دارند و سبد معینی برای نیازهای هفتگی یا ماهانهشان که باید این دو را با هم منطبق کنند. توجیه میکنم:
خوب البته من قصد ندارم از خودم دفاع کنم اما تنها واکس نیست. ما باید لباسمان را هم بدهیم به مغازه لباسشویی تا زندگی او هم بچرخد، دوخت و دوزمان را به خیاطی، حتی بهتر است غذا هم از رستوران بگیریم اما درآمد مردم محدود است و اجازه این همه رفتار درست و باکلاس را به آنها نمیدهد...
خانمی کفشهای شوهرش را میگذارد برای واکس و باعجله میرود. مرد واکسی سلام میکند. جوابی نمیشنود. حالا مشغول خشک کردن کفشهای من با پارچه کهنه دیگری است. صدایش در میآید:
- من چه کنم؟ این شغل من است. سرمایه ندارم. مانند شما حقوقبگیر نیستم. مغازهای ندارم. در عوض زن دارم، بچه دارم، کرایه خانه دارم، شکم دارم که باید سیر شود. چقدر باید واکس بزنم تا زندگی کنم؟
ضربه مرد لاغر واکسی، کاری است. نگاه ترسان و ملتمس دو چشم سیاه براقش را چنان به چشمانت دوخته توگویی منتظر حس همدردی یا ابراز محبتی است که بتواند او را به آینده امیدوار کند و از ترسش بکاهد. خصلت آدم فقیر و دست خالی همین است که پایگاه خود را سست میبیند و ترسان میشود. باز هم جوابی ندارم پس سؤال:
خرج زندگی شما چقدر است؟
- فقط ماهی ۵۰۰ تومان اجاره خانه دارم. بچهام دانشگاه میرود و هزینهاش بالاست. ترمی ۹۰۰، روزی ۳ هزار تومان هم کرایه رفت و آمدم با مترو و یک کورس تاکسی میشود، نان و نیمرو هم بخواهم بخورم، شما که باسوادی و صدتا مانند ما را درس میدهی حساب کن ببین برای گذران زندگی ۵ نفرمان باید روزی چند جفت کفش واکس بزنم
نگاهم روی دستهای سیاهش خیره میماند که حالا مشغول مالیدن واکس قهوهای روی چرم کفشهایم است. با برس دسته بلند، مقدار زیادی از خمیر واکس را از قوطی برمیدارد. دستش را میگیرم:
اول به خاطر اینکه ضرر نکنی دوم بخاطر کفش خودم این را میگویم؛ ببخشید باید مقدار خمیر واکس را کم بزنید. واکس زیاد لازم نیست.
بیشتر خمیر واکس را برمیگرداند و بقیه را روی لنگههای کفش میمالد:
- نمیدانستم. بیخود نیست که زود به زود قوطی واکسهایم تمام میشود. دلم میخواهد مشتری راضی باشد و پولم حلال باشد برای همین واکس زیاد میزنم
چند روز یک بار قوطی واکستان تمام میشود؟
- دو روز یک بار.
بیشتر مشکی مصرف میکنید؟
- بله، بیشتر مردم کفش مشکی میپوشند
گاهی شده مردم بیخودی به شما پول بدهند؟ یا نذری و غیره؟
زیرچشمی نگاهی میاندازد و رو برمیگرداند:
- ببخشید من مشتری دارم.
هرچندتا مشتری که آمد، رد کنید پولش با من.
- اینقدر وضعتان خوب است چرا هیچوقت کفشتان را به من نمیدهید؟
من روزنامهنگارم. برای گزارشم دارم با شما مصاحبه میکنم.
- گفتم از این پولها کسی خرج نمیکند. خیلی کار زشتی کردید. از اول باید میگفتید، شاید من دلم نخواهد با روزنامه نگار حرف بزنم.
من که نه اسم شما را میدانم نه عکس گرفتم. فقط دلم میخواهد ببینم یک نفر واکسی چطور روزی خودش را به دست میآورد.
- همینطوری.
جواب مرا میدهید؟
حالا بین ما سکوت است اما نه صدای خرت خرت جویدن موش درشت توی جوی پهن را میشود نشنید، نه صدای تردد اتومبیلها و حرف زدن دانشجویان مسن دانشگاه را که روبهرویمان در پیاده رو ایستادهاند. مرد واکسی با پشت دست روی کفشهایم چند قطره آب میپاشد و میگذارد زمین. حواسم را به گزارشم میدهم و در ذهن مشغول محاسبه میشوم:
۹۰۰ هزار تقسیم بر ۴ میشود ۲۲۵ هزار در ماه. ماهانه ۵۰۰ هزار هم برای اجاره خانه میدهد که جمعاً میشود ۷۲۵ هزار تومان. روزی سه وعده نیمرو برای ۵ نفر چقدر میشود؟ هر دانه تخم مرغ را سوپریها ۳۵۰ تومان میفروشند. هر نفر صبح دو عدد، ظهر دو عدد و شب یک عدد اگر بخواهد نیمرو بخورد، خانواده ۵ نفری باید روزانه قیمت ۲۵ عدد تخم مرغ را هزینه غذایش کند که میشود ۸۷۵۰ تومان. برای وعدههای صبح و ظهر نیمروی این ۵ نفر - اگر باهم بخورند- حداقل ۱۵۰ گرم روغن مصرف میشود و شبها ۵۰ گرم. روغن هر کیلو ۵ هزار تومان است و مصرف یک شبانه روزشان میشود ۱۷۵۰ تومان. اگر خانواده ۵ نفری کفاش بیپناه در هر وعده غذا ۸ عدد نان لواش مصرف کند، یعنی روزانه به ۲۴ قرص نان لواش نیاز دارد. با درنظر گرفتن اینکه پول خرد در کشور مسألهای همیشه حل نشدنی است و در دادوستدهای میان کسبه و مشتریان، یک طرف معامله کوتاه میآید و آن یک طرف هم معمولاً خریدار است، با اینکه هر دانه نان لواش ۱۶۰ تومان قیمت دارد؛ وقتی پای حساب و کتاب و پول دادن میرسد، بخاطر مشکلات پول خرد، گاهی به دانهای ۲۰۰ تومان هم میرسد اما حد وسط را اگر بگیریم به مبلغ ۱۷۰ تومان، بنابراین هزینه نان یک روز خانواده ۵ نفری کفاش کنار خیابان میشود ۴ هزار و ۱۰۰ تومان. از سوی دیگر روزانه ۳ هزار تومان هزینه رفت و آمد وی به محل کارش میشود یعنی هزینه ۹۰ هزار تومانی در ماه. غذای ساده و ابتدایی برای این خانواده در هر روز ۱۴ هزار و ۶۰۰ و در هر ماه ۴۳۸ هزار تومان هزینه دارد که با اجاره خانه و شهریه دانشگاه یک فرزند میشود یک میلیون و ۲۱۸ هزار و ۵۰۰ تومان. جمع همه این هزینهها میشود: مرد کفاش برای تأمین غذای خانوادهاش فقط باید ماهانه ۶۰۹ جفت کفش واکس بزند.
اسمتان را بپرسم؟
- با هم شرط کردیم.
عکس؟
یک لنگه کفش را از زمین برمیدارد و با برس شروع میکند به برق انداختن. کارش که تمام میشود، جفت کفش را جلوی پایم میگذارد:
- بفرمایید کفشتان آماده شد
کجا زندگی میکنید؟
- شهرری
با زن و بچه؟
- نه خانوادهام شهرستانند.
واقعاً؟
- بله
پس دلتنگیتان؟
- دو ماه یک بار میروم.
کدام شهرند؟
- بینالود
در کدام خراسان است؟
- رضوی
برای بچهها پول میفرستید؟
- بله، چکار کنم.
اینجا شبها کجا میخوابید؟
- با چند نفر خانه گرفتهایم. نزدیک ۱۰ سال است من در تهران هستم.
کرایه خانه هم دارید دیگر؟
- بله، تقسیم میشود بین همهمان.
در شهرتان چه شغلی داشتید؟
- کارگر ساختمانی بودم.
پس چرا رهایش کردید؟
- رونق نداشت. کارفرماها هم حق و حقوق ما را نمیدادند. زورم نمیرسید حقم را بگیرم. کار و سرمایهای نداشتم. کسی هم از من حمایت نمیکرد. نه پول داشتم نه زورم میرسید.
دو هزار تومانی را از جیب بیرون میآورم و به سمتش میگیرم:
بینالود کجا اینجا کجا. خودتان کجا خانوادهتان کجا. روزی ۲۰جفت کفش کجا قیمتها کجا. من دارم سرسام میگیرم.
میخندد و تعارف میکند:
- بفرمایید مهمان من باشید اما بیخیال این مصاحبه بشوید
خیالتان راحت. هوای شما را دارم. پول را بگیرید.
باز بفرما میزند و عاقبت میگیرد. واکسی را رها میکنم و میروم. خیابان پشتی، تاکسی خطی. روی صندلی جلو مینشینم. راننده را صدا میزنم:
لطفاً دربست
سوار میشود؛ به مسافری که در عقب را باز میکند میگوید سوار تاکسی بعدی شود و راه میافتد. رو به من لبخند میزند و خوشامد میگوید.
خیلی ممنون. خسته نباشید.
برچسب کرایه روی شیشه جلو، کرایه ۷۰۰ تومانی این خط را به اطلاعم میرساند؛ اما باید هرچه زودتر سر صحبت را باز کنم وگرنه مجبورم با همین تاکسی برگردم و یک دور دیگر دربست حساب کنم. تا همین جا برای یک گزارش ۴۸۰۰ تومان هزینهام شده است؛ مگر من چقدر حقوق میگیرم که از جیب خودم برای گزارش هزینه کنم؟
ببخشید روزی چند مسافر ۷۰۰ تومانی باید سوار کنید تا خرج زندگیتان در بیاید؟
- چه شده؟ مأموری؟ قراره این طرفها کسی را بپایی؟
این حرفها کدام است؟ من خبرنگارم. دارم گزارش تهیه میکنم که مثلاً یک نفر واکسی باید روزی چند جفت کفش واکس بزند تا خرج زندگیاش در بیاید یا یک گل فروش چهارراه چند شاخه گل باید بفروشد یا این جوانهای تبلیغاتچی باید روزی چند برگ به درودیوار مردم بچسبانند تا خرج دانشگاهشان تأمین شود یا مثلاً تاکسی خطی که کرایهاش ۷۰۰ تومان است روزی چند راه باید از اول خط تا آخر خط برود و بیاید تا خرج زندگیاش درآید، همین.
- خب بپرس.
اسم شما چیست؟
- همه ما رانندهها مشکلاتمان مانند هم است. چه فرقی میکند اسمم چه باشد؟ من اسماعیل هستم. فامیلیم را هم بیخیال شو.
خرج زندگی شما ماهانه چقدر است؟
- ۴ تا بچه دارم. یکیش دانشجوی دانشگاه آزاد است. یکی را شوهر دادهام. دو تا هم دبیرستانی دارم. الآن اگر ماهانه بین ۵ /۲ تا ۳ میلیون تومان در نیاورم چرخ زندگیام لنگ میزند
در ذهن حساب میکنم. ۳میلیون تومان نه، ۵/ ۲ میلیون هم نه، حد وسط که قابل تقسیم بر عدد ۷ باشد میشود ۸/ ۲ میلیون تومان. یعنی این راننده تاکسی خطی باید ماهانه ۴ هزار نفر مسافر سوار کند. یعنی در ۲۶ روز کاری باید روزی ۱۵۴ نفر مسافر بزند. یعنی روزی ۳۸ بار تاکسی را پر کند.
هر بار که مسافر پر کنید چقدر طول میکشد؟
- هر بار که پر کنم و بروم تا ته خط، بسته به ترافیک و چراغ قرمزها و توقفهایی که برای پیاده شدن مسافران میکنم بین نیم ساعت تا ۴۰ دقیقه طول میکشد.
باز حساب میکنم: ۳۸ بار تاکسی را پر کند و هر بار ۳۰ دقیقه، میشود ۱۹ تا ۶۰ دقیقه. یعنی این راننده تاکسی باید روزی ۱۹ ساعت کار کند. و اگر هر بار ۴۰ دقیقه باشد، میشود... ماشین حساب گوشی را میآورم. ۴۰ دقیقه ضرب در ۳۸ که میشود: ۱۵۲۰ دقیقه. تقسیم بر ۶۰ میشود ۲۵ ساعت. یعنی باید روزی ۲۵ ساعت کار کند که محال است. میانگین بگیرم؟ مهم نیست همان ۳۰ دقیقه را ملاک بگیریم. راننده که قهقهه میزند متوجه میشوم بلند بلند با خودم حرف زدهام. میپرسد:
- حساب و کتاب چیست؟
با حسابی که من کردم شما باید دست کم روزی ۱۹ ساعت کار کنید تا خرج زندگیتان سر به سر شود.
- من روزی ۱۰ یا ۱۲ ساعت کار میکنم. معمولاً از ۵ صبح تا ۶ و ۷ عصر پشت فرمانم. بیشتر نمیکشم. این کار سخت است و آدم را فرسوده میکند، تازه وسط کار هم برای ناهار و صبحانه مدتی کار نمیکنم. اگر هوا گرم باشد باز هم توان کاریام پایین میآید. در کل همیشه از زندگی عقبم.
پس خرج زندگی چه میشود؟
- بالاخره باید جفت و جور کنیم. یکی درمیان به خواهشهای زن و بچه میگویم نه.
یکی در میان؟
- بله، یکی را میگویم نه، بعدی را میگویم ندارم، سومی را میگویم نمیشود، چهارمی را دیگر خجالت میکشم و میگویم چشم اما چه چشمی. وقتی پول در نمیآید، چه چشمی؟
قهقهه میزند و پشت چراغ قرمز ترمز میکند. تحسینش میکنم:
اما روحیهتان خوب است، مشکلات را با طنز دور میزنید.
- ناچارم. هنوز یک سال نشده که همکارم از غصه خرج زندگی پشت همین فرمان سکته کرد و عمرش را داد به شما، عاقبت او، عبرت من شده است. انسان باید عبرت بگیرد.
باز قهقهه میزند و گاز میدهد و دنبال حرف خود را میگیرد:
- الان هر نفر بخواهد درست و بینیاز زندگی کند، خرجش از خانه بگیر تا لباس و خورد و خوراک و بقیه چیزهایی که لازم دارد حداقل روزی بین ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان است. به نظر شما من میتوانم روزی ۵۰۰ هزار تومان از این تاکسی دربیاورم که ۵ نفرمان را اداره کنم؟
من از شما میپرسم: آیا او میتواند؟ (فرامرز سیدآقایی/ایران)
جام جم سرا: دکتر محمدرضا محمدحسنی در گفتوگو با جامجم افزود: بیماران قلبی که فشار خون بالا یا بیماری متابولیکی دیگری نیز ندارند با تداوم مصرف داروهایشان در وعدههای سحر و افطار میتوانند روزه بگیرند. اما بیماران قلبی که فشار خون بالا دارند برای روزهداری باید در وضع کاملا کنترل شدهای باشند، چرا که مصرف نکردن دارو در این بیماران میتواند به افزایش فشار خون و پررنگشدن خطر سکته مغزی منجر شود.
وی تاکید کرد: همچنین روزهداری برای بیماران قلبی که طی فعالیت روزانه دچار درد قفسه سینه و تنگی نفس میشوند، میتواند بسیار خطرناک باشد. با این حال چه افراد سالم و چه بیمار باید مراقب باشند که کالری دریافتیشان در سحر و افطار بیش از حد مجاز نباشد. همچنین بیماران قلبی باید بسیار مراقب مصرف بالای نمک و شکر باشند و در سحر و افطار از مصرف میوه و سبزیجات غافل نشوند.
جام جم سرا: دکتر رویا تقیپور انوری، متخصص زنان و نازایی با تاکید بر این که انجام این عمل جراحی به بهانه یائسگی به نفع بیمار نیست، میگوید: انجام هیسترکتومی حتی ممکن است با عوارضی همراه باشد. در دوران یائسگی نیز مثل بقیه ادوار در صورت وجود بیماریها و نشانههایی که خبر از پیش بدخیمی رحم بدهد باید به برداشتن رحم اقدام شود وگرنه صرف یائسه بودن لزومی بر هیسترکتومی ایجاد نمیکند. در عمل جراحی هیسترکتومی، رحم همراه لولهها و گاهی اوقات همراه با تخمدانها و دهانه رحم از بدن خارج میشود که بعد از این عمل جراحی، فرد خونریزی ماهانه نخواهد داشت.
برداشتن رحم، چرا و برای چه افرادی؟
دکتر تقیپور در گفتوگو با جامجم با اشاره به عواملی که از نقطه نظر پزشکی ضرورت انجام عمل هیسترکتومی را ایجاب میکند، میگوید: گاهی برای برخی بیماران، توصیه به انجام این عمل جراحی میشود که شامل وقایع خطرناک حین حاملگی، عفونت شدید و عوارض احتمالی جراحی رحم است. این متخصص زنان میافزاید: از سوی دیگر بیماریهای خوشخیمی چون لیومیومها (فیبرومها)، اندومتریوز (ضخیمشدن دیواره رحم)، آدنومیوز (ضخامت دیوارههای عضلانی خارجی رحم)، عفونت مزمن و توده آدنکس (تودههای رحمی) نیز میتواند از ضرورتهای انجام هیسترکتومی شناخته شود. همچنین احتمال بروز سرطان یا بیماری پیش بدخیم سرطان رحم یا دیگر سرطانهای مجاور میتواند از دلایل مهم انجام این عمل جراحی تلقی شود.
به گفته دکتر تقیپور، گاهی نیز بیماران با بروز نشانههای آزار دهنده ممتد و طولانی مدتی چون درد مزمن لگن، شلشدگی لگن، بیاختیاری استرسی ادرار و خونریزی رحمی غیرطبیعی اقدام به انجام هیسترکتومی میکنند که در چنین مواردی در صورتی که فرد تمایل به حفظ باروری ندارد و خونریزی با اقدامات درمانی دیگر، تحت کنترل در نیاید برای حفظ سلامت بیمار تصمیم به هیسترکتومی گرفته میشود.
جراحی با هدف پیشگیری و نه درمان
وقتی لزوم انجام هیسترکتومی برای درمان مشکل خاصی از بیمار باشد و بیماری رحم تشخیص داده شده باشد انجام آن از نقطه نظر درمانی برای شخص ضرورت دارد، اما به گفته دکتر تقیپور، در مواردی مثل سرطان روده بزرگ، قبل از درگیری رحم اقدام و توصیه به برداشتن رحم میشود. همچنین در مواردی که ضایعات پیش سرطانی در دهانه رحم یا خود رحم توسط نمونههای پاتولوژی اثبات شده است برداشتن کامل رحم به منظور پیشگیری از گسترش ضایعه توصیه میشود.
برداشتن رحم، بدون عارضه نیست
همچون هر جراحی دیگری، هیسترکتومی نیز با عوارض جسمی و روحی همراه است که البته در هر شرایطی و برای همه بیماران اتفاق نمیافتد. با این حال دکتر تقیپور درباره این عوارض احتمالی میگوید: در مورد این نوع جراحی یکی از عوارض بسیار شایع، اتساع بیش از حد مثانه است که از آسیب مثانه یا ناتوانی بیمار از شروع مرحله ارادی دفع ادرار ناشی میشود. از دیگر عوارض احتمالی این عمل جراحی نارسایی کلیه، آسیب مثانه، آسیب روده و بروز خونریزی شدید است.
این متخصص زنان با تاکید بر این که از عوارض درازمدت برداشتن رحم، جنبههای روان تنی هیسترکتومی است، میافزاید: به همین دلیل تصمیم به انجام هیسترکتومی باید به طور مشترک از طرف پزشک و بیمار اتخاذ شود. البته در بسیاری از بیماران تصمیم به انجام هیسترکتومی ناگهانی است. این بیماران با خطرهای بالقوه بیهوشی و جراحی مواجه میشوند و اگر در سنین قبل از یائسگی قرار داشته باشند باید با فقدان قاعدگی و ناتوانی در باروری نیز سازگاری پیدا کنند.
نگرانی از به خطر افتادن قدرت زنانگی
بسیاری از زنان چنین تصور میکنند برداشتن رحم، سبب از بین رفتن قدرت زنانگی آنان میشود و ارضای جنسی را کاهش میدهد یا بر مشکلات بین آنان و همسرانشان میافزاید.
دکتر تقیپور با تاکید بر این که برای به حداقل رساندن این نوع نگرانیها آمادهسازی و مشاوره قبل از جراحی ضرورت دارد، میگوید: میزان بروز اختلال عملکرد جنسی بعد از هیسترکتومی از 10 تا 20 درصد متغیر است. هیسترکتومی در اکثر بیماران، پیامد روانی ایجاد نمیکند و عملکرد جنسی را کاهش نمیدهد. بررسیها نشان داده است عمل جراحی برداشتن رحم تأثیری در روابط زناشویی ندارد، مگر اینکه برداشتن رحم همراه با برداشتن تخمدانها باشد که با کاهش میل جنسی و خشکی واژن همراه خواهد بود که در این صورت استفاده از لوبریکانتها و هورمونهای موضعی میتواند در درمان موثر باشد.
وقتی هیسترکتومی زودتر یائسه تان میکند
اگر هیسترکتومی همراه با برداشتن هر دو تخمدان باشد، در واقع یائسگی زودرس برای بیمار ایجاد میشود و عوارض یائسگی بروز خواهد کرد. دکتر تقیپور با اشاره به این مساله توضیح میدهد: اگر عوارض یائسگی، بویژه گر گرفتگی شدید باشد میتوان از هورمون درمانی جایگزین استفاده کرد که البته هورمون درمانی هم شرایط خاصی دارد. برای پیشگیری از پوکی استخوان نیز توصیه به مصرف مکملهای کلسیم و ورزش منظم و مرتب و داروهای پیشگیریکننده پوکی استخوان میشود. وی تاکید کرد: بیشک در سبک زندگی فرد با توجه به قطع هورمونهای تخمدانی و کاهش متابولیسم بدن باید تغییراتی داده شود، از جمله آن که نوع تغذیه از نظر کالری دریافتی و موادغذایی حاوی کلسیم بالاتر باید مدنظر قرارگیرد و میزان تحرک شخصی نیز باید به عنوان یکی از راههای پیشگیری از پوکی استخوان افزایش پیدا کند. (پونه شیرازی / گروه سلامت)
عوامل زیادی هستند که باعث بهبود یا تخریب یک رابطه می شوند و در این جا چند مورد کوچک اما با اهمیت ذکر شده که باید حتما قبل از ازدواج آن ها را به خاطر بسپارید.
اگر تا 23 سالگی برای تعهد صبر کنید امکان طلاق کمتر است
هر چه بیشتر برای بستن اولین تعهد صبر کنید شانس موفقیت بیشتری در ازدواج خواهید داشت.
دوره عاشقانه فقط یک سال به طول می انجامد
ماه عسل همیشگی نیست. بر اساس تحقیقاتی که در دانشگاه پاویا در ایتالیا انجام شده دوره عاشقانه یک سال طول می کشد. پس از آن سطوح شیمیایی که فاکتور رشد عصبی نام دارد و با احساسات رمانتیک شدید مرتبط است شروع می شود. به گفته هلن فیشر نمی توان دقیقا گفت چه زمانی عشق کم رنگ می شود. اما دلایل خاصی می توان نام برد. به عنوان مثال می توان گفت از نظر متابولیکی کمی سخت است که در موقعیت های پر اضطراب وقت زیادی برای تمرکز روی یک شخص صرف کنیم.
دو نفر می توانند در سطوح مختلف سازگار یا ناسازگار باشند
یک روانشناس کانادایی به نام اریک برن دریافته است که هر فردی دارای 3 “حالت من” است:
حالت من والدینی: آنچه یاد داده اید.
حالت من کودکی: آنچه احساس کرده اید.
حالت من نوجوانی: آنچه یاد گرفته اید.
وقتی وارد رابطه ای می شوید باز هم به این سطوح وابسته هستید
حالت من والدینی: آیا ارزش ها و عقاید مشابهی درباره دنیا دارید؟
حالت من کودکی: آیا با یکدیگر شاد و سرگرم هستید؟ آیا دوست دارید با هم به سفر بروید؟
حالت من نوجوانی: آیا هر کدام از شما فکر می کنید دیگری باهوش است؟ آیا قادر به حل مشکلات هستید؟
درست است که تناسب و تشابه در این سه مورد ایده آل است اما معمولا دو شخص به هم می پیوندند تا بتوانند یکدیگر را متعادل سازند. به عنوان مثال ممکن است یکی از طرفین پرورش یافته و محتاط باشد اما دیگری بازیگوش.
اگر برای خبرهای خوب همسرتان خوشحال شوید رابطه بهتری خواهید داشت
زوج هایی که خبرهای خوب را با هم جشن می گیرند از سلامت رابطه زناشویی بیشتری برخوردار هستند. به عنوان مثال همسرتان به خانه می آید و یکی از موفقیت هایش را با شما در میان می گذارد. پاسخ سازنده فعال می تواند بهترین واکنش باشد.
پاسخ سازنده فعال از طرف همسر می تواند حمایت اشتیاقی باشد: چقدر عالی عزیزم میدونستم میتونی این کار رو انجام بدی چون خیلی تلاش کردی.
پاسخ سازنده فعال از طرف همسر می تواند حمایت درکی باشد: یک لبخند گرم همراه با یک جمله ساده: خبر خوبی بود.
پاسخ مخرب فعال از طرف همسر می تواند آن موفقیت را تحقیر کند: این یعنی باید بیشتر کار کنی؟ فکر میکنی از عهده این کار بربیای؟
و در آخر پاسخ مخرب انفعالی خبر خوب را به کلی نادیده می گیرد: واقعا؟ باورت نمیشه امروز چه اتفاقی برای من توی خونه افتاد!
رنجش بین زوج های ایجاد می شود که در انجام کارها با هم همکاری نمی کنند
اهمیت دادن به کارهای خانه نقش بسیار مهمی در یک رابطه خوب و موفق ایفا می کند. هر فردی در یک کار تخصص دارد. به عنوان مثال اگر شما در شستن ظرف ها بهتر هستید تا در به خاطر آوردن تماس با والدین همسرتان پس مسئولیت شما می تواند همان ظرف شستن باشد. زیرا این کار برای شما زمان کمتری می برد و علاوه بر این تماس با والدین هم برای همسرتان زمان زیادی نخواهد برد.
هرگز نمی توانید همسرتان را کامل بشناسید
بعد از چند سال زندگی احساس می کنید همه چیز را درباره همسرتان می دانید و او را کاملا شناخته اید. چه خمیردندانی استفاده می کند، چه برنامه تلویزیونی دوست دارد، چه غذاهایی دوست ندارد. اما این شناخت شما کافی نیست. بر اساس تحقیقاتی که در سال 1997 انجام شد زوج هایی که سال های زیادی از زندگی شان می گذشت با اعتماد به نفس کامل اعلام می کردند که همدیگر را کاملا می شناسند اما در واقع زمان رابطه هیچ ارتباطی با درستی شناخت ندارد. وقتی از شرکت کنندگان خواسته شد که حدس بزنند همسرشان در استعداد، ورزشکاری و جذابیت چه رتبه ای به خودشان می دهند تنها 30 درصد از پاسخ ها درست بودند.
اگر از نظر اقتصادی به همسرتان وابسته باشید احتمال تقلب کردن شما بیشتر است
طبق باورهای عموم تقلب در میان زوج هایی که درآمد زیادی دارند رواج ندارد اما ارتباط بین درآمد و خیانت بسیار دقیق تر از آن است. تحقیقات ثابت کرده اند کسانی که از نظر اقتصادی به همسرشان وابسته هستند احتمال خیانت شان بیشتر است. و این مسئله بیشتر در مورد مردانی که از نظر اقتصادی به زنان وابسته هستند صدق می کند. نکته جالب تر این جاست که وقتی زن نان آور خانه باشد احتمال خیانت او کمتر است اماوقتی مرد نان آور خانه باشد احتمال خیانت او بیشتر است.
زن و شوهری که همدیگر را بیشتر تحسین می کنند بیشتر با هم می مانند
قدردانی کلید رابطه پایدار است. در این زمینه تحقیات زیادی انجام شده و به این نتیجه رسیده اند زوج هایی که از یکدیگر سپاسگذاری و قدردانی می کنند دوام رابطه بیشتری دارند.
در آخر تشخیص می دهید که شما دیگر یک نفر نیستید
وقتی زندگی با هم را شروع می کنید متوجه می شوید که اولویت ها و دامنه صبر متفاوتی دارید. زن و شوهرها باید به این واقعیت برسند که 2 فرد کاملا متفاوت هستند. همسرتان با فردی که تصور می کردید یا می خواستید باشد فرق دارد. اعتقادات، احساسات و علائق شما متفاوت است. / بدونیم