آیت الله مکارم شیرازی گفت: بیمارستانها که میرویم با سابق فرق کرده و پول کمتری میگیرند و خدمات رسانی میکنند ولی یکی از مشکلات بیمهها هستند که سر ماه که میشود پول بیمه را میگیرند اما خدماتشان آنچنان مطلوب نیست و به موقع مطالبات را نمیدهند.
معاون درمان وزیر بهداشت خبر داد که از تاریخ پانزدهم اردیبهشت، مراجعه به بیمارستانهای تحتپوشش وزارت بهداشت، خدمات تشخیصی و درمانی در حوزه بستری با 10 درصد پرداخت هزینهها از سوی بیمار صورت خواهد گرفت و 90 درصد هزینهها را دولت و بیمهها تقبل میکنند.
با این حساب باید انتظار داشت که از پانزدهم اردیبهشت، بیماران در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاههای علوم پزشکی، حداکثر 10 درصد هزینههای درمان را پرداخت کنند.
محمد آقاجانی تاکید کرد که دولت پس از اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها، هفت برنامه اصلی را برای تحول در حوزه درمان طراحی کرده است و امیدواریم از پانزدهم اردیبهشت امسال، نخستین مرحله آن در بیمارستانهای تحتپوشش دانشگاههای علوم پزشکی انجام شود.
برای ساکنان روستاها، شهرهای زیر 20 هزار نفر و عشایر نیز قرار است دولت از پانزدهم اردیبهشت 95 درصد هزینههای بستری را پرداخت کند.
همچنین براساس گفتههای مسئولان وزارت بهداشت، زایمان طبیعی در بیمارستانهای تحت پوشش وزارت بهداشت نیز از پانزدهم اردیبهشت رایگان خواهد شد.
مسئولان این وزارتخانه عنوان کردهاند که این اقدام برای تشویق مادران به زایمان طبیعی صورت گرفته و مشوقهای دیگری هم برای ماماها و پزشکان در نظر گرفته شده است.
به گفته آقاجانی، در کنار رایگان شدن زایمان طبیعی، بازسازی زایشگاهها و استفاده از زایمان بیدرد از دیگر برنامهها برای تشویق به زایمان طبیعی است تا بتوانیم آمار 54 درصدی سزارین در کشور را پایین بیاوریم، زیرا هماکنون کشور ما در زمینه سزارین رتبه دوم جهان را دارد.
تا چند روز دیگر بیماران بیمارستانهای دولتی باید فقط 10 درصد هزینههای بستری را پرداخت کنند، اما برای بیمار بستری شده، هزینههای درمان فقط به مخارج بستری ختم نمیشود، بلکه یکی از عمده هزینههای درمان، تامین داروهای موردنیاز است.
وزیر بهداشت روز گذشته به فارس خبر داد که بیماران بستری برای دریافت دارو ۱۰ درصد هزینه و اگر از داروخانه خریداری کنند، ۳۰ درصد هزینه را باید بپردازند.
همچنین بیش از صد قلم دارو به فهرست بیمه اضافه شده است و وزیر بهداشت اعلام کرده که بخشی از داروهایی که در فهرست بیمهها نبوده، اعلام خواهد شد.
حسن قاضیزادههاشمی تاکید کرد که قیمت داروهای خارجی نیز تا 10 درصد کاهش پیدا خواهد کرد و وابستگی به داروهای وارداتی نیز در بحث مواد اولیه و اقلام دارویی تا 25 درصد کاهش پیدا میکند.
یکی دیگر از برنامههای اعلام شده از سوی این وزارتخانه در بخش دارو این است که مسئولان، هر دو ماه یکبار در بخشی از اقلام دارویی نهفقط اجازه افزایش قیمت ندهند، بلکه کاهش قیمت دارو هم داشته باشیم.
کیفیت خدمات قربانی نشود
سهم 10 درصدی مردم از هزینههای بستری و دارو، اتفاق خوبی است، اما نکته اینجاست که کیفیت خدمات برخی بیمارستانهای دولتی به حدی ضعیف است که حتی رایگان شدن هزینههای بستری در این بیمارستانها هم نمیتواند به رضایت مردم منجر شود.
در بسیاری از بیمارستانهای دولتی کشور، بیمار برای تهیه دارو به خارج از بیمارستان فرستاده میشود و کیفیت خدمات بخشهای مختلف بیمارستانی، در بسیاری از موارد در شأن بیمار نیست.
علی شهرامی، معاون اجرایی معاونت درمان وزارت بهداشت در گفتوگو با جامجم میگوید: یکی از مهمترین اهداف این برنامه جدید وزارت بهداشت، ارتقای کیفیت خدمات بیمارستانهای دولتی است؛ یعنی اینگونه نیست که فقط به فکر کاهش هزینههای بستری باشیم، بلکه ارتقای کیفیت هم مدنظر ماست.
معاون درمان وزارت بهداشت هم ابراز امیدواری کرده است که در ماههای آینده بیماران برای دریافت خدمات و لوازم و داروها به خارج از بیمارستانها هدایت نشوند.
ارتقای کیفیت خدمات بیمارستانها مانند هتلینگ و سرویسهای تغذیه و پرستاری از دیگر برنامههای اعلام شده از سوی وزارت بهداشت است، اما برای تحلیل ارتقای کیفیت خدمات بیمارستانی، باید تا چند ماه دیگر منتظر باشیم.
در واقع باید منتظر ماند و دید که آیا کاهش هزینههای درمانی بیماران بستری شده با ارتقای کیفیت خدمات همراه میشود یا اینکه بیمارستانهای دولتی مجبور میشوند برای تامین 90 درصدی هزینههای بیماران بستری، از کیفیت خدمات بکاهند؟
آیا این وعدهها عملی میشود؟
در تماسهای جامجم با مسئولان وزارت بهداشت، نشانهها حاکی از آن بود که مسئولان این وزارتخانه به طور جدی به دنبال اجرای برنامههای جدید کاهش هزینههای بستری از پانزدهم اردیبهشت هستند.
معاون اجرایی معاونت درمان وزارت بهداشت خاطرنشان میکند که دستورالعمل کاهش این هزینهها به دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور ابلاغ شده است و دانشگاهها هم طی چند روز آینده به سمتی حرکت خواهند کرد که این کاهش هزینههای بستری را اجرا کنند.
آنگونه که شهرامی به ما خبر میدهد اعتبارات کاهش هزینههای درمانی بیماران بستری شده از سوی وزارت بهداشت تامین شده است و برای تامین بودجه این کار، جای نگرانی وجود ندارد.
به نظر میرسد مهمترین منبع مالی برای اجرای این سیاستهای ابلاغی، از محل درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها تامین شده است و با وجود اعتبار حدود ده هزار میلیارد تومانی مضاعفی که از محل یارانهها و ارزش افزوده کالاها به بخش سلامت تزریق شده است، انتظار میرود که بیماران بستری شده در بیمارستانها، حداقل امسال بدون ترس از هزینههای گزاف بیمارستان به درمان خود اقدام کنند.
امین جلالوند - گروه جامعه
جام جم سرا: البته پس از رسانهای شدن موضوع، این عمل پیوند انجام نشد. جالب آنکه چند ماه قبل نیز قرار بود در بیمارستان خصوصی فرمانیه تهران، عمل پیوند کلیه دیگری به صورت پنهانی بین تبعه ایرانی و خارجی انجام شود که این عمل هم ناکام ماند.
به نظر میرسد همین سوءسابقه برخی بیمارستانهای خصوصی در انجام عملهای غیرقانونی پیوند اعضا، یکی از دلایل مهمی است که در نهایت وزیر بهداشت را مجاب کرده است پس از برگزاری جلسه شورای عالی پیوند، به رسانهها خبر بدهد: در این جلسه تاکید شد که پیوند عضو در بیمارستانهای خصوصی انجام نشود و اینگونه اعمال به سمت بیمارستانهای دولتی و دانشگاهی هدایت شود.
یعنی با این حساب، از این پس دیگر نباید هیچ عمل پیوندی در بیمارستانهای خصوصی کشور انجام شود و فقط بیمارستانهای دولتی موظف به انجام این عمل جراحی هستند.
عباس زارعنژاد، مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت نیز درباره دلایل اتخاذ این تصمیم تازه به جامجم توضیح میدهد: وزارت بهداشت به دو دلیل، انجام عمل پیوند در بیمارستانهای خصوصی را ممنوع کرده است. یکی از این دلایل به تخلفاتی برمیگردد که برخی بیمارستانهای خصوصی درباره پیوند اعضا انجام دادهاند و همین تخلفات، یکی از دلایلی بود که باعث شد وزارت بهداشت تصمیم بگیرد از این پس در بیمارستانهای خصوصی، عمل پیوند انجام نشود.
دومین دلیلی که زارعنژاد به آن اشاره میکند، بحث مجهزتر بودن بیمارستانهای دولتی برای انجام عمل پیوند است. به گفته مشاور وزیر بهداشت، تجهیزات بیمارستانهای دولتی برای انجام عمل پیوند، مجهزتر و بهروزتر از بیمارستانهای خصوصی است و به همین علت، از این پس فقط بیمارستانهای دولتی برای انجام عمل پیوند، وظیفه دارند.
وزیر بهداشت نیز در تکمیل همین دلیل به مهر توضیح داده است که اهمیت این تصمیم در مراقبت از بیماران، پس از انجام عمل پیوند است. اینگونه مراقبتها در بیمارستانهای دولتی و آموزشی بدرستی انجام میشود، بنابراین درصدد هستیم به بخش هتلینگ این بیمارستانها اعتباری اختصاص دهیم تا بیماران در وضع مناسبتری بهسر ببرند.
البته نباید فراموش کرد که اگر محدود کردن بیمارستانهای خصوصی برای انجام عمل پیوند، سبب شود که کار بیمارستانهای دولتی بیشتر شده و در نتیجه صف نیازمندان پیوند عضو نیز طولانیتر شود، در نتیجه این اقدام نمیتواند کمک چندانی برای این گروه از بیماران باشد. اگر چنین وضعی پیش بیاید، در آن وضع بهتر است جلوی تخلفات عمل پیوند در بیمارستانهای خصوصی گرفته شود تا با رفع معایب این بیمارستانهای خصوصی و تجهیز امکانات آنها، صف انتظار پیوند اعضا کاهش پیدا کند.
به همین دلیل است که میگوییم محروم کردن بیمارستانهای خصوصی برای انجام عمل پیوند، فقط به شرطی مفید واقع میشود که بیمارستانهای دولتی برای انجام عمل پیوند، مجهزتر شوند و اعتماد مردم را به این بیمارستانها تقویت کنند. همچنین نباید شرایط بهگونهای دربیاید که رابطه بازی یا هر عامل غیرقانونی دیگر باعث شود که یک بیمار، صف انتظار پیوند عضو را دور بزند و خیلی راحتتر از بقیه بیماران، عمل پیوند عضو را در بیمارستانهای دولتی انجام دهد.
پیوند عضو خارجیها در ایران، ممنوع شد
ماجرای دو تبعه عربستانی و تخلف چند ماه قبل یکی دیگر از بیمارستانهای خصوصی، فقط نمونههایی از تخلفات اخیر بیمارستانهای خصوصی برای انجام عمل پیوند عضو است.
در واقع، اینها تخلفاتی است که فقط در چند ماه گذشته به اطلاع رسانهها رسیده است و معلوم نیست طی سالهای اخیر، چند مورد دیگر از این عملهای غیرقانونی پیوند اعضا در سکوت خبری، انجام شده است حتی شخص وزیر بهداشت هم بصراحت به ایرنا میگوید: در 10 سال گذشته 608 بیمار غیرایرانی در کشور پیوند عضو شدهاند و البته شاید آمارها بیشتر از این تعداد باشد، زیرا بسیاری از اتباع غیرایرانی از مسیرهای غیرقانونی و متفرقه به پیوند عضو اقدام کردهاند.
همین سابقه بد برخی بیمارستانهای خصوصی در تهران باعث شده است که حالا شورای عالی پیوند به تصمیم دیگری برای مقابله با این تخلفات متوسل شود و به گفته وزیر بهداشت، با توجه به تعداد زیاد بیماران ایرانی در فهرست انتظار پیوند اعضا برای اتباع غیرایرانی ممنوع شده است و از این پس این عمل فقط برای اتباع ایرانی انجام میشود.
تا چند روز قبل، شکل قانونی عمل پیوند به این صورت بود که هرگونه خرید و فروش عضو ایرانی برای اتباع خارجی ممنوع بود، ولی یک تبعه خارجی میتوانست با هم تبعه خود به ایران بیاید و عمل پیوند عضو را در ایران انجام دهد.
یعنی مثلا انجام عمل پیوند کلیه بین دو شهروند غیرایرانی در داخل کشور، قانونی بود و این دو شهروند خارجی میتوانستند با پرداخت هزینه، از امکانات درمانی ایران استفاده کنند.
اما با توجه به دور زدن همین قانون طی سالهای اخیر که نمونهاش در ماجرای دو تبعه عربستانی اتفاق افتاد، وزارت بهداشت تصمیم گرفته است که برای پایان دادن به این غائله، به طور کلی هرگونه عمل پیوند اتباع خارجی در ایران را ممنوع کند. در حقیقت، از این به بعد دیگر یک تبعه خارجی نمیتواند عمل پیوند عضو را در ایران انجام دهد؛ حتی اگر قرار باشد از هموطنش، عضو پیوندی دریافت کند.
هاشمی ضمن دفاع تمام قد از این تصمیم، تاکید کرده است: آمار دقیقی از موارد غیرقانونی پیوند عضو در کشور وجود ندارد، ولی از این پس هر تخلفی که در حوزه پیوند عضو انجام شود در دستگاه قضایی به عنوان قاچاق اعضای بدن محسوب میشود. در 20 سال گذشته رفتارهای نادرست و تخلفاتی در حوزه پیوند در کشور شکل گرفته است که با تصمیم اخیر شورای عالی پیوند این تخلفات برچیده خواهد شد.
در گذشته، این طور استنباط میشد که انجام عمل پیوند کلیه اتباع خارجی در مراکز درمانی ایران، نوعی توریستدرمانی است که به نفع اقتصاد کشور است، ولی وزیر بهداشت عنوان کرده است: در زمینه توریسم درمانی، ارائه خدمات درمانی به اتباع غیرایرانی باید در بخشهای دیگر بجز پیوند عضو متمرکز باشد و ارائه این خدمت، باید در انتهای فهرست خدمات به این دسته از بیماران قرار گیرد.
همچنین در جلسه شورای عالی پیوند مقرر شده است که معاونت درمان وزارت بهداشت تا اول مهر امسال درباره این بیماران تعیین تکلیف کند، اما به گفته وزیر بهداشت از این زمان به بعد هیچ گونه بیمار غیرایرانی برای پیوند عضو پذیرش نخواهد شد.
مشکلات پرشمار بیماران نیازمند پیوند عضو
براساس آمارهای رسمی، هماکنون 25 هزار شهروند ایرانی در صف پیوند عضو هستند. بعضی از این بیماران شانس میآورند و موفق میشوند عضو اهدایی پیدا کنند، ولی برخی از این بیماران ایرانی به دلیل پیدا نکردن عضو اهدایی، در همین صف طولانی انتظار، جان میبازند.
آنگونه که مسئولان وزارت بهداشت میگویند روزانه بین هفت تا 10 نفر از افرادی که نیازمند پیوند عضو هستند، فوت میکنند و این در حالی است که رییس اداره پیوند و بیماریهای خاص وزارت بهداشت، پیشتر به جامجم گفته بود: اگر عضو پیوندی فقط از 20 درصد مرگ مغزیها در کشور گرفته شود، میتوانیم همه اعضای پیوندی 25 هزار بیمار را تامین کنیم.
نبود فرهنگسازی لازم موجب شده که خیلی از خانوادهها حاضر نشوند اعضای بیمار مرگ مغزی خود را اهدا کنند و به همین علت، هماکنون فقط در کمتر از 10 درصد بیماران مرگ مغزی کشور، اهدای عضو انجام میشود.
سالانه بین 5000 تا 8000 مرگ مغزی در کشور اتفاق میافتد، اما همین همکاری نکردن بسیاری از خانوادههای بیماران مرگ مغزی، به طولانی شدن صف پیوند عضو در ایران دامن زده است.
هماهنگ نبودن و همکاری نکردن بیمارستانها در ثبت بیماران مرگ مغزی هم مشکل دیگری است که به طور مستقیم به ضرر بیماران نیازمند پیوند عضو تمام شده است. مثلا در حالی که یک بیمارستان، بیمار مرگ مغزی دارد و بیمارستان دیگر، بیمار نیازمند پیوند عضو دارد، اما معمولا بیمارستانها از حال و روز هم بیخبر هستند و چنین اطلاعات مهمی بین مراکز درمانی کشور رد و بدل نمیشود.
جدای از این مشکل ساختاری، بیمهها نیز به بیماران نیازمند پیوند عضو، کمک چندانی نمیکنند. وزیر بهداشت هم در جلسه اخیر شورای عالی پیوند خاطرنشان کرد: متاسفانه نقش بیمهها در این حوزه زیاد پررنگ نیست و با توجه به اینکه برخی از اعمال پیوند از قبیل پیوند قلب، روده، پانکراس و لوزالمعده بسیار پرهزینه است، انتظار داریم بیمهها نیز در تامین منابع این عملها همکاری کنند.
با توجه به اینکه طرح تحول نظام سلامت فقط مختص گروه خاصی از بیماران نیست، جای دوری نمیرود اگر این 25 هزار بیمار نیازمند پیوند عضو نیز از مزایای این طرح کلان بهرهمند باشند و نظام درمان برای کاهش هزینههای درمان این بیماران، چارهای جدی بیندیشد.
امین جلالوند - گروه جامعه
مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت اعلام کرد: «ساعت ۱۹ هفتم اردیبهشت ماه مرگ مشکوک در یکی از بیمارستانهای شمال پایتخت در تهران به کلانتری ۱۲۵ یوسفآباد اعلام شد که پس از حضور مأموران در محل مشخص شد که جسد یکی از کارکنان زن بیمارستان که تکنسین اتاق عمل بوده، در داخل سرویس بهداشتی رختکن پرسنل بانوان در طبقه پنجم کشف شده است.
پس از حضور عوامل کلانتری موضوع بلافاصله به اداره دهم پلیس آگاهی اعلام شد و قاضی کشیک نیز در محل حادثه حاضر شد و تحقیقات درباره پرونده را آغاز کرد.
بر اساس گزارش پلیس، مشاهدات کارآگاهان حکایت از آن داشت، زنی ۳۴ ساله که از پرسنل بخش بیهوشی اتاق عمل بیمارستان امام سجاد (ع) بود در سرویس بهداشتی رختکن بانوان جان خود را از دست داده است. پرسنل بیمارستان درباره جزییات این حادثه گفتهاند که ما منتظر متوفی در اتاق عمل بودیم اما با تاخیر چند دقیقهای وی مواجه شدیم و در جستوجو برای پیدا کردنش، وی را در سرویس بهداشتی یافتیم؛ با شکستن در سرویس بهداشتی توانستیم جسد او را بیرون آورده و به اتاق عمل ببریم که در آنجا مشخص شد وی دقایقی پیش فوت کرده است.
مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران اضافه کرده که در این حادثه هیچ گونه جنایتی رخ نداده و فرضیه قتل منتفی است اما تحقیقات برای اطلاع از نحوه مرگ در دست انجام است. (عکس: ایسنا)
معاونت درمان وزارت بهداشت، بخشی از بیمارستانهای دولتی استان البرز را به یک شرکت ترکیهای واگذار کرده که این مسئله علاوه بر اعتراض مسئولان آزمایشگاهها، با انتقاد انجمنهای مختلف علمی روبه رو شده است.
به گزارش مشرق، هاشمی مدنی عضو هیات مدیره انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی در ارتباط با واگذاری آزمایشگاههای تشخیص طبی استان البرز به یک شرکت ترکیهای اظهار داشت: این اتفاق بسیار نامناسب و نامیمون بوده و آزمایشگاههای کشور را دچار مشکل خواهد ساخت.
وی اظهار داشت: معاونت درمان وزارت بهداشت آزمایشگاههای تشخیص طبی بیمارستانهای دولتی استان البرز را به یک شرکت ترکیهای واگذار کرده و این مسئله علاوه بر اعتراض مسئولان آزمایشگاهها، با انتقاد انجمنهای مختلف علمی روبه رو شده است.
وی افزود: اینکه در آینده آزمایشگاههای کشور دچار تغییر و تحول شوند شکی نیست و احتمال اینکه این آزمایشگاهها بزرگتر شوند نیز زیاد است. البته وزارت بهداشت این اقدامی را که انجام داده به هیچ عنوان با مشورت NGO ها و انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی نبوده است.
عضو هیات مدیره انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی اضافه کرد: کشور فرانسه حدود 1800 آزمایشگاه خصوصی دارد و این آمار تقریبا برابر با کشور ما بوده ولی در فرانسه به این مساله آگاهی یافتند که باید آزمایشگاههای کشورشان را بزرگتر کنند تا از تجهیزات بیشتری بهرهمند شوند؛ لذا فرصت 10 ساله به آزمایشگاهها دادند تا زیرساختهای لازم را در این زمینه انجام دهند.
هاشمی مدنی این اقدام کشور فرانسه براساس اجبار و یا ابلاغ یک دستور نیست بلکه ابتدا این مساله به آنها اطلاع داده شده تا خودشان را به روز رسانی کنند. در ایران نیز باید به همین صورت باشد و وزارت بهداشت اگر میخواهد آزمایشگاههای دولتی را وسعت دهد باید به آنها فرصت لازم ارائه شود.
بیکاری سرپرست 600 خانواده در البرز
وی با اشاره به اینکه آزمایشگاههای زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی البرز زیرساختهای لازم را برای توسعه نداشتهاند گفت: قبل از اینکه این آزمایشگاهها به یک شرکت خارجی سپرده شود باید زیرساختهای لازم جهت توسعه آنها فراهم باشد.
عضو هیات مدیره انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی با اشاره به اینکه تعداد قابل توجهی از نیروهای انسانی در آزمایشگاههای تشخیص طبی استان البرز با واگذاری این آزمایشگاهها به شرکت خارجی تعدیل خواهند شد، گفت: پیشبینی میشود حدود 500 تا 600 خانواده به دلیل این مساله دچار دغدغه شوند؛ لذا واگذاری آزمایشگاهها به شرکت خارجی به هیچ عنوان مناسب نیست.
شرکت ترکیهای خون روزانه 5 هزار ایرانی را در شیشه میکند
هاشمی مدنی اضافه کرد: شرکت کاسپین یک شرکت ایرانی بوده و یک شرکت ترکیهای آن را حمایت میکند و این مساله در حالی بوده که این شرکت حتی یک اقدام آزمایشگاهی کوچک نیز تاکنون نداشته است و حالا قرار بوده انجام آزمایش روزانه 5 هزار بیمار را در بیمارستانهای دولتی استان البرز به آنها واگذار کنند.
وی بیان داشت: در حال حاضر تعداد بیمارانی که به آزمایشگاههای تشخیص طبی بیمارستانهای دولتی استان البرز مراجعه میکنند حدود سه هزار نفر است که قرار شده این تعداد را به 5 هزار نفر برسانند حال جای سوال مطرح است که این مساله چگونه قرار است انجام گیرد.
عضو هیات مدیره انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی گفت: یا به پزشک میگویند زیاد آزمایش بنویس و یا قرار است بیماران نیاز به آزمایش را از بخش خصوصی به بخش دولتی هدایت کنند. در حالی که هر دو روش خطرناک بوده و مردم و بیمارها بخش خصوصی را دچار چالش میکنند.
هاشمی مدنی گفت: بخش خصوصی سالهاست که در این زمینه سرمایهگذاری کردهایم و اصل قانون 44 نیز این اجازه را نخواهد داد؛ همچنین هیچ جای دنیا چنین اقدام نامناسبی صورت نمیگیرد و اجرای آن در کشور ما بسیار جای تعجب دارد.
وی گفت: مجمع انجمنهای آزمایشگاهی با وزارت بهداشت مکاتبه کرده و اعلام کردهایم که ما میتوانیم همکاریهای لازم را انجام دهیم تا مانع از واگذاری آزمایشگاههای استان البرز به یک شرکت خارجی شویم ولی علیرغم این مساله تاکنون هیچ پاسخی از جانب وزارت بهداشت به ما ارائه نشده است.
عضو هیات مدیره انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی تصریح کرد: این موضوع به ضرر بیمار،بیمهها و دانشگاههای علوم پزشکی استان البرز است چرا که قرار است تیمی بر سرکار آیند که تاکنون هیچ فعالیت آزمایشگاهی نداشته است از طرفی گفته میشود بسیاری از دستگاههایی که قرار است در این زمینه به کار گرفته شود از دستگاههای دسته دوم بوده و نمیتوان به طور مناسب از آن بهرهمند شد.
110 نفر در کرج واجد شرایط تصدی مسئول فنی آزمایشگاه تشخیص طبی
فرید کرمی، نایب رئیس انجمن آسیبشناسی ایران در گفتوگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس، در ارتباط با واگذاری آزمایشگاههای تشخیص طبی بیمارستانهای دولتی به یک شرکت ترکیهای، اظهار داشت: این موضوع مطرح است که چرا واگذاری آزمایشگاهها به یک شرکت خارجی مدنظر قرار گرفته و این مسئله به پیمانکاران ایرانی اختصاص داده نشده است. همچنین 110 نفر در کرج واجد شرایط تصدی مسئول فنی آزمایشگاه تشخیص طبی وجود دارد و حدود 32 پاتولوژیست خبره در این استان فعال هستند.
وی افزود: لذا این انتقاد وارد است که چرا دانشگاه علوم پزشکی البرز به جای واگذاری آزمایشگاههای بیمارستانهای دولتی به پیمانکاران ایرانی آن را به پیمانکار خارجی اختصاص داده است از طرفی نیز شرکت خارجی باید اشراف کامل به نوع بیماریهای ایران و آزمایشهای درخواستی داشته باشد و بعید میدانم چنین واگذاری منتج به نتایج مثبتی شود.
نایب رئیس انجمن آسیبشناسی ایران با تأکید بر اینکه از داخل و خارج سیستم آزمایشگاهی کشور در ارتباط با این واگذاری توسط معاونت درمان هیچگونه نظرخواهی نشده است،گفت: این مسئله علاوه بر اعتراض جامعه آزمایشگاهیان گلایه سه انجمن آسیبشناسی، دکترای علوم آزمایشگاهی و متخصصین علوم آزمایشگاهی را به همراه داشته است.
کرمی با اشاره به اینکه بنده 20 سال در حوزه آزمایشگاه کار کرده و نمیتوانم عقد چنین قراردادی را نسبت به آن بیتفاوت باشم، گفت: نگاه مسئولان در عقد قرارداد نمیدانم به چه صورتی بوده ولی آنچه مشخص است این که طیف آزمایشات در ایران متفاوت است و برخی نمونه پاتولوژی و برخی نمونه بیمار اورژانس است که این مسئله باید حتماً در هنگام عقد قرارداد مدنظر قرار میگرفته است.
الگوبرداری صرف از مدل خارجی بلای کشور ما است
وی با تأکید بر اینکه الگوبرداری صرف از مدل خارجی بلای کشور ما است،گفت: ایران سیستم درمان آن خصوصیات منحصر به خود را دارد و سیاستگذاری در حوزه آزمایشگاه نیز باید به همین صورت باشد.البته هر چند که شاید چنین رویکردی هزینه آزمایش را برای مردم کم کند، ولی باید توجه داشت که مدنظر گرفتن آزمایشگاههای اقماری نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد.
نایب رئیس انجمن آسیبشناسی ایران اضافه کرد: آقاجانی معاون درمان گفتهاند که چه اشکالی دارد که آزمایشگاههای یک شهر در یک نقطه تجمیع باشد و همه نمونهها به آنجا ارسال شود در حالی که این مسئله غلط است چرا که هر مرکز درمانی باید آزمایشگاه خودش را داشته باشد برخی نمونهها قابلیت جابهجایی از بیمارستان را نداشته و همه این مسائل باید حداقل در این قرارداد مدنظر قرار گرفته باشد.
اساتید دانشگاه کارمندان یک شرکت خارجی!!
کرمی با اشاره به اینکه کرج دارای حدود 10 تا 12 آزمایشگاه دولتی و 110 آزمایشگاه خصوصی است، گفت: تمام آزمایشگاههای دولتی با عقد این قرارداد دچار چالش خواهند شد از طرفی مسئله آموزش به دانشجویان نیز در بیمارستانهای آموزشی با دغدغه همراه خواهد شد و جای این سوال مطرح است که آیا اساتید دانشگاه کارمندان یک شرکت خارجی خواهند شد؟!
قرار داد قانونی و مورد تایید وزارت بهداشت است
بهزاد کلانتری، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی البرز با اشاره به اینکه آزمایشگاههای علوم پزشکی البرز به شرکت خارجی واگذار نشده است، گفت: واگذاری به یک شرکت داخلی بوده و این موضوع بر اساس فراخوان و طی مرحله قانونی همچنین مصوبه هیأت امنای دانشگاه و تأئیدیه وزات بهداشت صورت گرفته است.
وی از توضیحات بیشتر در این زمینه خودداری کرد و در پاسخ به اینکه منتقدان نیز معتقد هستند که به ظاهر شرکت داخلی است ولی پشتوانه آن یک شرکت بزرگ ترکیهای است، گفت: هرچه انجام شده به صورت قانونی بوده و وزرات بهداشت آن را تأئید کرده است.
مدیر عامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران از ارائه اخطاریه به بیمارستانهایی که اقدام به مخلوط کردن زباله های عادی و عفونی می کنند خبر داد.
رئیس انجمن پرتونگاری خوزستان گفت: خصوصی سازی و برونسپاری بخشهای پرتونگاری بیمارستانهای دولتی باعث افزایش پرتودهی به جامعه و افزایش بیماریهای وابسته به اشعه از جمله سرطانها، پیری زودرس، آسیبهای ژنتیکی اســت و این با نظر رهبر معظم انقلاب منافات دارد.
به گزارش مشرق، کرامت حافظی با اشاره به اینکه پرتوهای یونیزان مانند اشعۀ X، از عوامل شناخته شدۀ بسیاری از سرطانها، پیری زودرس، آسیبهای ژنتیکی و اثرات مخرب دیگر اســت، از این رو بنا بر قوانین جهانی حفاظت در برابر پرتوها، حداقل مواجهه با اشعۀ X برای پرتوکاران و بیماران در نظر گرفته شده اســت و کشورهای پیشرفته با قوانین سخت گیرانه و معاینههای دقیق بالینی، کمترین پرتودهی بالینی را برای بیماران تجویز میکنند.
حافظی ادامه داد: در عین حال این مسئله برای پرتوکاران نیز صدق میکند، به گونه ای که میزان دُز اشعۀ مجاز سالانه برای پرتوکاران، با گذشت ایام، کمتر از سالهای گذشته میشود و این بیان کنندۀ اهمیت و تشدید حفاظت در برابر پرتوها، با پیشرفت دانش بشری اســت. همچنین در کشورهای پیشرفته، با در نظر گرفتن حقوق و درآمد کافی و شایسته، بیشترین درآمد را با کمترین پرتوگیری برای پرتوکاران خود در نظر میگیرند.
رئیس انجمن پرتونگاری خوزستان عنوان کرد: بر این اساس هم از سال 1367 قوانین و فوق العاده کار با اشعه در ایران تعریف شد تا قانونگذار این شرایط را در ایران فراهم کند که متأسفانه این افزایش 50 درصدی حقوق و مزایا با تفسیرهای نادرست از کلمۀ مزایا و یا درصد آن، کارایی لازم را نداشته و ندارد.
حافظی بیان کرد: در سالیان گذشته و از اواخر دهه هفتاد شاهد واگذاری بخشهای دولتی تصویربرداری و پرتودرمانی با برون سپاری به بخشهای خصوصی بودیم بدین صورت که مثلاً یک بخش درمانی یا تشخیصی از یک بیمارستان دولتی به بخش خصوصی واگذار میشود و بدین ترتیب پیمانکاران خصوصی در بیمارستانهای دولتی بخشهای دولتی را بصورت برونسپاری اداره میکنند، این وضعیت با نگاه درآمد زا به اشعه و تشویق به افزایش انجام تصویر برداریهای خطرناک رو برو شد و سوی دیگر امنیت شغلی کارشناسان رادیولوژی و پرتوکاران را به خطر انداخت.
وی ادامه داد: لذا جامعه پرتونگاری به دلایل مختلف خواهان بازگشت اداره این مراکز به بخشهای دولتی وزارت بهداشت اســت چرا که تمایل به درآمدزایی باعث بکارگیری پرتوکاران با حداقل دستمزد وزارت کار و بیشترین پرتودهی به بیماران میشود و سبب ناامیدی دانشجویان و دانش آموختگان از آینده شغلی آنهاست، البته این نکته را هم باید در نظر گرفت که رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان در شهریور 1389 و در پاسخ به سوال دانشجویان صراحتا فرمودند با خصوصی سازی و برونسپاری مراکز دولتی و اجرای اصل 44 در مسائل فرهنگی و بهداشتی درمانی مخالف هستند، لذا جلوگیری از برونسپاری و خصوصی سازی بخشهای تصویر برداری پزشکی مراکز دولتی و تحت نظر وزارت بهداشت میتواند باعث کاهش پرتوگیری شغلی و حذف نگاه و درآمد زا به بیمار و ایجاد امنیت شغلی برای پرتوکاران شود.
رئیس انجمن پرتونگاری خوزستان عنوان کرد: نگاه درآمد زا در بخشهای تصویربرداری که با اشعه مضر کار میکنند علاوه بر خسارات اقتصادی به بیماران و انجام تصویر برداریهای غیر ضروری باعث پرتودهی غیر مجاز به جامعه و افزایش بیماریهای وابسته به اشعه ایکس همچون سرطان میشود.
حافظی گفت: ضمن اینکه شکایات فراوان از این مراکز در اصل دولتی خصوصی شده اســت، در این سالها نشان دهنده غلط بودن سیاست خصوصی سازی بیمارستانهای دولتی دارد و حتی تبانیها و عدم درخواست استخدامها و واگذاری بخشهای دولتی به افراد شاغل در بیمارستانهای دولتی و یا افراد مرتبط با برخی مسولان و تخلفات اداری مختلف در این زمینه شکل گرفته اســت. از سوی دیگر پرتوکارانی که سالها در مراکز خصوصی شاغل بودند بهدلیل نبود استخدام در حد نیاز وزارت بهداشت از استخدام در مراکز دولتی وزارت بهداشت بازماندند و باید امنیت شغلی آنان تضمین شود و نسبت به بکارگیری آنها در همان مراکز دولتی برونسپاری شده اقدام لاز انجام شود.
وی اظهار داشت: با خصوصی سازی مراکز تصویر برداری بیمارستانهای دولتی، درخواست استخدام در آزمونهای استخدامی از طرف وزارت بهداشت انجام نشده اســت و کارشناسان پرتونگار شاغل در بخشهای خصوصی با افزایش سن و نبود استخدام شایسته موقعیتهای مناسب برای استخدام را از دست دادند و از سوی دیگر دانشجویان رشتههای پرتونگاری مانند کارشناسان رادیولوژی و رادیوتراپی نسبت به آینده شغلی خود بی انگیزه شدند.
رئیس انجمن پرتونگاری خوزستان ادامه داد: اصرار دولتها به خصوصی سازی مراکز دولتی با استقبال برخی مدیران مواجه شد که از زیر بار مسولیت بخشهای پرتونگاری شانه خالی کنند و چنانکه شکایتی از این بخشها میشود با این جمله مواجه میشویم که این بخش خصوصی شده و ما مسئولیتی نداریم.
حافظی خاطرنشان کرد: مشکل دیگری که برونسپاریها ایجاد کردند اختلال در آموزشهای شایسته در مراکز آموزشی درمانی و بسیاری از برنامههای ارتقا و سنجش وزارت بهداشت اســت؛ مراکز تشخیصی رادیولوژی وزارت بهداشت عموماً از لحاظ تعداد نیرو در شیفت و مسائل مختلف مانند فوق العاده حق اشعه استاندارد نیستند و شرایط قانونی را رعایت نمیکنند اما اوضاع مراکز خصوصی و برونسپاری شده دولتی و مطبهای رادیولوژی از مراکز کاملاً دولتی بسیار وخیم تر اســت و همه این نابسامانیها باعث افزایش در دریافتی غیر لازم به بیمار و به پرتوکار به علت بار کاری زیاد و عدم تقسیم بار کاری در شیفت بین نیروهای استانداد میشود و بیمار نیز با مراجعه به پزشک با آزمونهای مختلف سی تی اسکن و رادیولوژی و ام آر آی و... مواجه میشود، آزمونهایی که گاهی همپوشانی دارند و با وجود انجام یکی از آنها تشخیص لازم بدست میآید و یا معاینه دقیق بالینی انجام نشده اســت تا کمترین پرتودهی انجام شود.
به گزارش شفاف، وجود نزدیک به 150 بیمارستان (خصوصی و دولتی) و بیتوجهی به امر تمرکززدایی از شهر تهران و تبدیل شدن پایتخت به قطب بهداشت، همچنین محروم ماندن بسیاری از شهرهای -ولو بزرگ- کشور از امکانات حداقلی، به خصوص در حوزه بهداشت و درمان سبب شده که مردم -آنهایی که توان مالی دارند- برای طی کردن روند درمان خود یا نزدیکانشان ناگزیر به سفرهای چندصد کیلومتری و چندمیلیونی به کلانشهر تهران شوند. تا جایی که عده کثیری از همراهان به واسطه عدم استطاعت مالی شب و روز را در کنار خیابان و پیادهروها سر کنند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه تعادل می نویسد: برای تهیه گزارشی به چندتا از بیمارستانها سر زدم تا نحوه برخورد و امکانات و خدمات رفاهی را از زبان همراهان و بیماران بشنوم.
بیمارستانها؛ جایی که زندگی عادی مدتی را به تعلیق درمیآید و سوژه زمان و زندگی را به تماشای درد خود و رنج دیگران چمباته میزند و مینشیند. جایی که زندگی روی دیگرش را نشان میدهد و انسان زندگی را به «تحمل کردن» میگذراند و همراهِ ناله میشود.
از شمالیترین نقطه تهران؛ دارآباد؛ یعنی بیمارستان مسیح دانشوری در دامنه کوههای شمیران آغاز میکنم. درد از همین ابتدا با پلههای شیبدار و بیشمار شروع میشود. در پاگردی بیماری با همراهش، دردش را به تحمل نشسته است. گاهی فریادی خفیف از نهادش بلند میشود. بیمارستانی مختص بیمارانی با مشکلات تنفسی و ریوی با این وضعِ پلههای شیبدار و بیشمار، جور درنمیآید! اما در این کوهپایه آنکه به جایی نرسد، البته فریاد است.
از پلهها بالا میروم. برعکس وضع پلهها محیط بیمارستان آبوهوایی بس تمیز و فرحبخش (مناسب بیماران تنفسی) دارد. روی سکویی، جلو درِ اورژانس چند«همراه» در این ارتفاع، هوای آلوده تهران را به تحلیل نشستهاند. موضوع بحثم را با یکی از همراهان که زنی میانسال است، پی میگیرم. خیلی زود میرود سر اصل مطلب و میگوید: «هیچ آشنایی در بیمارستان نداشتیم. اگر در بیمارستانها آشنا نداشته باشی، کسی تحویلت نمیگیرد.» این تمام نقد اوست.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
آقای رحمانی 45ِساله از بیمارانی است که مشکل ریوی دارد. او از فضای تنفسی بیمارستان دانشوری راضی است اما نقدش را به سیستم بیمارستانی اینگونه میگوید: «مشکلات موجود در بیمارستانها عاملی شده تا درد بیمارمان را فراموش کنیم. وضعیت بیمار خودمان و شلوغی و چشم انتظاری طولانی مدت به اندازه کافی آدم را روانی میکند. مسوولان باید فضایی در بیمارستان ایجاد کنند که مردم بتواند به راحتی کارشان را پیگیری کنند نه اینکه خود بر دردمان بیفزایند.»
آقای کریمی پدری است که پای فرزندش دچار شکستگی و پس از آن دچار خون مردگی و تشکیل لخته خون در محل شکستگی شده و برای مداوای آن به چند بیمارستان دولتی مراجعه کرده اما این بیمارستانها به دلیل شلوغی و تراکم بیماران از پذیرش فرزند او خودداری کردهاند. او در بیمارستان شهدای تجریش می-گوید: «پس از سه روز جستوجو بالاخره فرزندم در اورژانس این بیمارستان پذیرش و پس از آن تخت بستری برای او پیدا شد.» میگوید: «هرچند هزینههای این بیمارستان، تعرفه دولتی است با این وجود برای یک آزمایش تصویربرداری، 250هزار تومان پول پرداخت کردم.»
ادامه میدهد: «وضعیت رسیدگی و تجهیزات بیمارستان خوب است، اما حجم زیاد بیماران، کمبود پزشک در بخش اورژانس، شلوغی و انتظار طولانی صف پذیرش بیماران از جمله مشکلاتی است که در بیمارستان شهدای تجریش با آن درگیریم. بهگونهیی که برای انجام یک فیزیوتراپی باید چندین روز در نوبت منتظر بمانیم زیرا ظرفیت پذیرش بیماران در این بخشها تکمیل است.» مردی میانسال که با همسرش از چالوس آمده است میگوید: «برای گرفتن یک ام.آر.ای 15 روز باید در نوبت باشی. کس و کار نداشته باشی کسی توجه نمیکنه.
از چالوس اومدم کار آزاد دارم و در یک مرغداری با ماشین کار میکنم. یکی از فامیلهایمان اینجا بود کارم راه انداخت و گرنه برای یکام. آر.ای باید 15 روز صبر میکردم.». جوان 30 سالهیی آتلی به گردن بسته و همراه دخترش روی صندلیهای آبی انتظار نشسته است. دیسک کمر دارد. میگوید: «با اینکه دکترم نوشته بود که اورژانسی بودم اما چند رور طول کشید تا عملم کنند. بعد از چند روز انترنی اومد که چیزی بارش نبود. بعد یک هفته درد کشیدن عملم کرند. بخواهی یک مسکن بزنی باید به پرستارها التماس کنی. بعد هم کلی با داد و بیداد بر سرمان آن را میزنند. اصلا ادبیات حرف زدن درستی با بیماران ندارند.» کارگر ساختمانی است. بچه ملایر همدان است. بخش آنکولوژی خیلی خوش برخورد بودند ولی قسمت «استریو تاکسی» که بخش بستریهاست رفتار خوبی با بیماران بستری نداشتند. یعنی چندبار باید به پرستار بگویی تا یک آمپول به بیمار بزند. میگویی مریض بدحال دارم میگویند: «خب داشته باش. سر ما هم شلوغ است. اینجا حال کسی خوب نیست.»
همیشه پای پول در میان است
به بیمارستان ایران... میروم، بیمارستانی خصوصی که مراجعان خاص خود را دارد. بیمارستانهای خصوصی هزینه بالایی برای خدماتی که ارائه میکنند دریافت میدارند، از این رو مراجعاتشان را کسانی تشکیل میدهند که به اصطلاح: «دستشان به دهانشان میرسد.» البته ناگفته پیداست که همین مساله باعث میشود خدمات درمانی این بیمارستانها زمین تا آسمان با بیمارستانهای دولتی فرق کند. در بخش خصوصی «هتلینگ» خود یکی از خدمات اصلی بیمارستان محسوب میشود، خدمتی که کیفیتی مطلوب دارد.
خانم دکتر، خودش پزشک یکی از بیمارستان دولتی و امروز اینجا همراهِ خواهرش است. درباره معضلات بیمارستانی به گفتوگو مینشینیم. او حجم کار زیاد و دریافتی کم را عامل اصلی برخوردهای تند پرسنل بیمارستانهای دولتی میداند. مسالهیی دیگر را عدم آگاهی و آموزش ندیدن همراهانِ بیماران عنوان میکند: «همراهان احساس میکنند وارد سوپر مارکت شدند، دوست دارند کارشان سریعتر انجام شود. در مقابل پرستاران هم باید بدانند که اکثر مراجعان به بیمارستانهای دولتی از قشر پایین جامعه هستند و اگاهی لازم در این زمینه را ندارند.»
خانم دکتر ادامه میدهد: «در صورت نبود محدودیتهایی مانند عوامل اقتصادی (مهمترین علت انتخاب بیمارستانهای دولتی توسط بیماران)، بیماران بستری در بخش خصوصی را ترجیح میدهند و این به خاطر عملکرد ضعیف بیمارستانهای دولتی در زمینه ارائه خدمات درمانی است.»
آقای گودرزی نیز یک «همراه» است. او میگوید: «در بیمارستانهای خصوصی تا بتوانند بیماران را معطل میکنند و نگه میدارند. چون هر چه بیشتر بماند و زمان زیادی را به بستری بودن بگذرانند، پول بیشتری عایدشان میشود. یعنی به بیمار به عنوان یک منبع سرمایه نگاه میکنند تا انسانی رنجور که باید دردش را دوا کرد. اینجاست که آدم باید بگوید که تنات به ناز طبیبان نیازمند مباد.»
هر آمپول، یکونیم میلیون تومان
بیمارستان دولتی مفید مقصد بعدیام است. مادری با اینکه شش ماه از اینکه فهمیده است که فرزند 12 سالهاش سرطان خون دارد، اما هنوز در شوک است و چشمانش قرمز از اشک. مادر که برای درمان فرزندش به این بیمارستان مراجعه کرده، از خدمات بیمارستان، نحوه برخورد پرستاران با او و همچنین هزینههای درمانی راضی است اما با بغض ناشی از بیماری فرزند توضیح میدهد که بابت هر یک آمپول کودکش که از خارج بیمارستان تهیه کرده، یکونیم میلیون تومان پول پرداخت کرده است. او ادامه میدهد: «که طی شش ماه، هزینه این آمپولها حداقل بیش از شش میلیون تومان شده است.»
قاسم یکی دیگر از بیمارانی است که ضمن گلایه از اشغال بودن خطوط گویای این بیمارستان مفید میگوید: «از ساعت 15 تا 17:45 دقیقه معطل مانده تا نزد دکتر برویم و در قسمت آزمایشگاه نیز با کلی معطلی در جوابمان میگویند بروید روز جمعه از ساعت 14 تا 19 نوبت بگیرید شنبه صبح بیایید تا کارتان انجام شود.»
دیدن صحنههای سوختگی و رنج بیماران حال آدم را دگرگون میکند. مادری پسر بچه دو سالهاش را برای ویزیت و تعویض پانسمان سوختگیاش به بیمارستان آورده و کودک بیاختیار از شدت سوزش و درد ناشی از شستشوی محل سوختگی شیون میکند. مادر از گریه کودک به گریه میافتد. مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری به عنوان بزرگترین مرکز آموزشی درمانی سوختگی کشور، کلیه اعمال جراحی سوختگی حاد و جراحیهای ترمیمی را انجام میدهد و علاوه بر تهران سالانه پذیرای تعداد زیادی از هموطنان آسیب دیده از سراسر کشور است. اینجا نخستین مقصد آمبولانسهای اورژانس در مواجهه با بیماران سوختگی است؛ جایی که قرار است بهتر از سایر مراکز درمانی و البته به صورت تخصصی خدمات درمانی سوختگی را برای ساکنین پایتخت و حتی بیماران ارجاع شده از دیگر استانها ارائه دهند. کمبود امکانات و کادر متخصص درمانی، الزام به ارجاع بیماران بدحال برای دریافت برخی خدمات درمانی به خارج از بیمارستان و طبابت رزدینتها در غیاب پزشکان متخصص، تنها بعضی از مشکلات و کمبودهای نام دارترین مرکز سوانح و سوختگی تهران است که از زبان مردم گرفتار بیماری در این بیمارستان شنیده میشود.
مرد جوانی که دچار سوختگی شدید در ناحیه پا شده، سوار بر ویلچر و با حالی زار در گوشهیی از سالن درمانگاه انتظار میکشد. به سراغش که میروم میگوید: «الان بیشتراز 24ساعت است که دچار سوختگی شدهام و در این مدت هنوز پزشک متخصص مرا ویزیت نکرده، البته رزدینتها هستند ولی هیچکدام تکلیف مرا مشخص نمیکنند.»
هنوز حرف هایمان تمام نشده که بیماری ویلچرنشین و باندپیچی شده سر درد دل را باز میکند و با ناراحتی میگوید: «هفته پیش دچار سوختگی شدم. به اورژانس که آمدم پزشک متخصص نبود و همین دانشجوها پانسمانم کردند. تا اینکه بالاخره چندروز بعد دکتر مرا ویزیت کرد و حالا هم که مجبورم برای تعویض پانسمان بیایم با مشکلات جدیدی روبرو شدهام. برای تعویض پانسمان که میرویم میگویند باز کردن پانسمان و شستن محل سوختگی وظیفه خود بیمار و همراهش است و پرسنل اینجا تنها پانسمان را تعویض میکنند. تازه اگر دارویی هم احتیاج داشته باشی حاضر به تامین آن و دریافت هزینهاش نیستند و همراه بیمار درحالی که زخم بیمارش باز است باید به داروخانههای سطح شهر برود و دارو تهیه کند.»
چهره معصوم کودکانی که از سوزش و درد لحظهیی آرام نمیگیرند، یا مادری که پشت اتاق عمل بیتاب فرزندش است، نفس را در سینه آدم حبس میکند. آرامت نمیگذارد.
آقای الیاسی که بازنشسته نظامی است برای سرماخوردگی مزمنش به بیمارستان ناجای خیابان ولیعصر مراجعه کرده است. در بخش اورژانس بیمارستان روی صندلیهای انتظار نشستهایم. زبان به گله میگشاید: «نیمساعت است که منتظر دکتر هستم. گفتهاند در راه است. نمیدانم کی میرسد. میگوید بیمارستانهای خصوصی وضعیتی به مراتب بهتر از نظر خدمات دارند؛ ولی هزینههاشان سرسامآور است و همین باعث شده بسیاری از مردم به بیمارستانهای دولتی مراجعه میکنند.» او ادامه میدهد: «ازدحام و شلوغی مراجعهکننده در بیمارستانهای دولتی به یکی از معضلات اصلی این بیمارستانها تبدیل شده است و باید یک راهحل اساسی برای آن اندیشیده شود. ازدحام جمعیت اصلاً برای وضعیت روحی و جسمی بیماران مناسب نیست و چه بسا نارضایتیها را افزایش بدهد.»
کلیه 14میلیون تومان
در بیمارستان هاشمینژاد با علی و پدرش هم صحبت میشوم. از کرمانشاه آمدهاند. از وضع نامطلوب بیمارستان کرمانشاه و از هزینههای سنگین رفتوآمدشان میگوید. علی از وضعیت خدمات و امکانات و پاسخگویی پرسنل بیمارستان راضی است و ادامه میدهد: «خیلی مهم است اینکه بیمار وقتی به از بیمارستان مرخص میشود، با رضایت کامل و بدون گله از آنجا خارج شود.» علی و پدرش همرا مادرش آمدهاند. عمل کلیه دارند. او ادامه میدهد: «هزینه خرید کلیه 14میلیون تومان است. اگر دفترچه نداشته باشی 25میلیون تومان هزینه پیوند میشود. ما چون دفترچه داشتیم با یک میلیون پیوند زدند.»
گرانترین و پرطرفدارترین عضوی که این روزها روی دیوارهای اطراف بیمارستان مشق میشود، «کلیه» است. روی درها و پنجرههای منتهی به بیمارستانها پر از آگهی «کلیه فروشی» است. این جمله روی آگهی است: «فروشی... فوری... یک کلیه با گروه خونی... به فروش میرسد.» از تمام گروههای خونی روی دیوارها دیده میشود. قیمت توافقی است. از 14میلیون شروع میشود و نهایتا با آزمایش و رضایتنامه پیوند انجام میگیرد.
دولتی؛ شلوغ، خصوصی؛ گران
گاهی نوبتدهیها بینظم میشود و در برخی مواقع، طولانیشدن زمان انتظار، داد و فغانِ همراهانِ بیماران را بلند میکند. همین مساله نیز خودش نوعی آسیب است و البته نارضایتی. انتظار همراهانی را که شرایط روانی مناسبی ندارند، عصبی و پرخاشگر میکند. شلوغی و تراکم بیماران در بیمارستانهای دولتی به ویژه مراکز درمانی آموزشی موجب میشود تا بسیاری از پزشکان نتوانند بطور مرتب و دقیق بیماران را معاینه کنند و این انترنها و رزیدنتها هستند که عهدهدار این مسوولیت میشوند. معالجه بیماران از سوی انترنها و رزیدنتها موجب میشود تا بسیاری از بیماران حتی نام پزشک و معالج خود را ندانسته یا او را نبینند.
اما راه فراری نیز وجود ندارد. راهکار دریافت خدمات بهتر، مراجعه به بیمارستانهای خصوصی است، اما گاهی مردم برای پرداختن هزینههای سرسامآور بیمارستانهای خصوصی مجبورند زندگی خود را به حراج بگذارند تا از پس مخارج این بیمارستانها برآیند و گاهی نیز شرایط بهگونهیی است که اورژانس یک بیمارستان دولتی تا آن اندازه متراکم میشود که پرسنل درمانی، بیماران را به سختی پذیرش میکنند و گاهی نیز به بیماران گفته میشود که «تخت خالی نداریم».
هزینه بستری، جراحی و آزمایشات در بیمارستانهای خصوصی گاهی دهها برابر بیشتر از بیمارستانهای دولتی است، اما از آن سو بیمارستانهای دولتی متراکم از بیمار بوده و طبعا کیفیت خدمات ارائه شده در آنها کاهش مییابد.
به مرکز قلب تهران میروم و چهره نگران مردی توجهم را جلب میکند، از دردش میپرسم. برایم تعریف میکند که پس از سالها زندگی و خانهدار شدن، همسرش ناگهان بیمار میشود و حالا حاضر است تمام داراییاش را خرج درمان همسرش کند. میگوید: «همسرم 39سالهام دچار افتادگی مادرزادی دریچه میترال و نقص دیواره بین دو بطن است و برای درمانش به این بیمارستان مراجعه کردیم. برای انجام «اکومری» در این بیمارستان یک ماه منتظر ماندم؛ هزینه جراحی قلب همسرم 20میلیون تومان بود اما با بیمه در این بیمارستان بیش از 2میلیون تومان شده است.»
او میگوید: «یک بیمارستان خصوصی، 30میلیون تومان بابت عمل قلب همسرم طلب کرد و میخواستیم خانهمان را بفروشیم تا این هزینه را پرداخت کنیم اما دوستان مرکز قلب تهران را معرفی کردند که با 2میلیون تومان میتوان هزینه عمل را پرداخت.»
میگوید: «میدانم همه این مردم مثل من یک دردی دارند. بسیاری از افرادی که به بیمارستانها مراجعه میکنند در آن لحظات پول را به هر قیمتی که شده تهیه میکند چون وقتی پای جان در میان میآید دیگر مادیات ارزشی ندارد.»
جدای از هر مسالهیی، نشستن کنار بیماران و همراهان و گوش دادن به درد دلهایشان خود باری از روی دوششان برمیدارد و تا حدی آرامش از دست رفته شان را برمیگرداند.
زن مسنی با در دست داشتن نمونه آزمایشگاهی در خیابان اصلی داخل بیمارستان دولتی امام خمینی به سمت آزمایشگاه میرود. از او که درباره علت مراجعه به این بیمارستان میپرسم، برایم توضیح میدهد: «بیماری شوهرم از یک زخم کوچک ساده در شست پا شروع شد و در مراجعه به پزشکان مختلف که بیماری او را زخم پای ناشی از دیابت احتمال میدادند، بیماری او تشخیص داده نمیشد.» ادامه میدهد: «بالاخره به ما گفتند که برای تشخیص دقیق باید از پای همسرم تصویربرداری شود که هر بیمارستانی آن را نداشت؛ یک بیمارستان خصوصی برای این نوع تصویربرداری 30 میلیون تومان طلب کرد اما همین تصویربرداری در بیمارستان امام خمینی بیش از 40 هزار تومان شد.»
«بعد از یک ماه برو و بیا، بالاخره از بیمارستان امام خمینی وقت گرفتیم اما زخم که به علت گرفتگی عروق ناشی از سیگار تشخیص داده شد تا نزدیکیهای زانو پیشرفت کرده بود و علاوه بر آن همسرم ناگهان دچار دل درد شدیدی شد. هر روز ساعت پنج صبح از کرج راه میافتم تا به کارهای همسرم در بیمارستان امام خمینی رسیدگی کنم.»
مجتمع بیمارستانی امام خمینی تهران با هزار و 150تخت مصوب و پذیرش سالانه یک میلیون بیمار از سراسر کشور در فضایی به وسعت 24 هکتار شامل چهار بیمارستانِ امام خمینی، بیمارستان ولیعصر، انستیتو کانسر (سرطان) و مرکز تصویربرداری است که بزرگترین مجتمع بیمارستانی خاورمیانه محسوب میشود.
آی.سی.یو شبی 2.5میلیون
به آخرین بیمارستان؛ بیمارستان خصوصی میروم. مریم دختری 25ساله است که همرا مادرش به بیمارستان آمده است. میگوید: «مادرم را دو هفته درای. سی. یو بستری کردیم، 35میلیون از ما گرفتند.ای. سی. یو شبی 2.5میلیون است. بیمارستان سی. تی. اسکن ندارد. بیرون هزینه سی.تی.اسکن 300هزار تومان است. نظافتش تعریفی ندارد. آزمایشگاه ندارد. چرا بیمارستانی که این همه پول از بیمارانش میگیرد اینقدر وضعیت امکانات و خدماتش ضعیف است؟» مریم میگوید همه همراهها شک کردند و قرار است بیمارانمان را به جایی دیگر منتقل کنیم.
خصوصیسازی بیمارستانها، به معنی جد ا شدن بیمارستانها از کنترل مستقیم بوروکراسی دولتمردان و پیوستن به عناصر و فرایندهای بازار و فشارهای آن برای بهبود عملکرد و افزایش سود و بازدهی است. تنها راه سودآوری نیز موفقیت در بازار، رقابت با دیگر بیمارستانها برای افزایش حجم خدمات و کاهش هزینهها است. هنگامی که صحبت از کیفیت پایین خدمات دولتی در بیمارستانها به میان میآید، جریان غالب علم اقتصاد خصوصیسازی را به عنوان راهکار پیشنهاد میکند.
غافل از آنکه این خصوصیسازی هرچند ممکن است کیفیت خدمات را در بیمارستانها افزایش دهد، اما طبیعتا بخش بزرگی از جمعیت را از دریافت خدمات درمانی محروم میکند. به نظر میرسد تجاریسازی درمان و خرید و فروش سلامت به عنوان یک کالای اقتصادی، میتواند خود یکی از عوامل نابهسامانی بیمارستانها باشد.
چه این مساله باعث میشود بخشی از منابع محدود نظام سلامت صرف ایجاد «سود» برای صاحبان خصوصی این نظام شده و امکان بهرهمندی حداکثری از منابع موجود به نفع بیماران را محدود میکند.
به هر حال علت هرچه باشد، به وضوح میتوان دید که اوضاع در بیمارستانهای کشور به سامان نیست. وجود این گزاره در فرهنگ عمومی ما، آینه تمامنمای آلام، دردها و رنجهایی که بیمار در بیمارستان متحمل میشود. «گرفتار بیمارستان نشی.»
منبع:سلامت نیوز
خبرگزاری آریا-مشاور اقتصادی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: طی قراردادهایی به ارزش 800 میلیارد تومان بنا شد 473 مرکز دیالیز در سطح کشور به بخش خصوصی واگذار شود.
به گزارش خبرگزاری آریا به نقل از خبرگزاری صدا و سیما،سید ابراهیم رئیسیون در حاشیه مراسم امضاء قرارداد بین دانشگاههای علوم پزشکی و بخش خصوصی افزود: قراردادهایی بین شرکتهای خصوصی و دانشگاههای علوم پزشکی به امضاء رسید که شرکتها از طریق مناقصه انتخاب شده اند و بناست تا خدمات دیالیز را تحت نظارت دانشگاههای علوم پزشکی ارائه دهند.
وی گفت: امروز 50 دانشگاه علوم پزشکی قرارداد امضاء کردند و مابقی قراردادها در مرحله بعدی مناقصه تعیین میشوند.
رئیسیون افزود: خدمات دیالیز در بیمارستان های دولتی به صورت رایگان انجام میشود و بعد از این هم طرف حساب شرکتهای خصوصی بیمهها هستند که با همان تعرفه مصوب باید ارائه خدمت کنند.
به گزارش شفاف، وجود نزدیک به 150 بیمارستان (خصوصی و دولتی) و بیتوجهی به امر تمرکززدایی از شهر تهران و تبدیل شدن پایتخت به قطب بهداشت، همچنین محروم ماندن بسیاری از شهرهای -ولو بزرگ- کشور از امکانات حداقلی، به خصوص در حوزه بهداشت و درمان سبب شده که مردم -آنهایی که توان مالی دارند- برای طی کردن روند درمان خود یا نزدیکانشان ناگزیر به سفرهای چندصد کیلومتری و چندمیلیونی به کلانشهر تهران شوند. تا جایی که عده کثیری از همراهان به واسطه عدم استطاعت مالی شب و روز را در کنار خیابان و پیادهروها سر کنند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه تعادل می نویسد: برای تهیه گزارشی به چندتا از بیمارستانها سر زدم تا نحوه برخورد و امکانات و خدمات رفاهی را از زبان همراهان و بیماران بشنوم.
بیمارستانها؛ جایی که زندگی عادی مدتی را به تعلیق درمیآید و سوژه زمان و زندگی را به تماشای درد خود و رنج دیگران چمباته میزند و مینشیند. جایی که زندگی روی دیگرش را نشان میدهد و انسان زندگی را به «تحمل کردن» میگذراند و همراهِ ناله میشود.
از شمالیترین نقطه تهران؛ دارآباد؛ یعنی بیمارستان مسیح دانشوری در دامنه کوههای شمیران آغاز میکنم. درد از همین ابتدا با پلههای شیبدار و بیشمار شروع میشود. در پاگردی بیماری با همراهش، دردش را به تحمل نشسته است. گاهی فریادی خفیف از نهادش بلند میشود. بیمارستانی مختص بیمارانی با مشکلات تنفسی و ریوی با این وضعِ پلههای شیبدار و بیشمار، جور درنمیآید! اما در این کوهپایه آنکه به جایی نرسد، البته فریاد است.
از پلهها بالا میروم. برعکس وضع پلهها محیط بیمارستان آبوهوایی بس تمیز و فرحبخش (مناسب بیماران تنفسی) دارد. روی سکویی، جلو درِ اورژانس چند«همراه» در این ارتفاع، هوای آلوده تهران را به تحلیل نشستهاند. موضوع بحثم را با یکی از همراهان که زنی میانسال است، پی میگیرم. خیلی زود میرود سر اصل مطلب و میگوید: «هیچ آشنایی در بیمارستان نداشتیم. اگر در بیمارستانها آشنا نداشته باشی، کسی تحویلت نمیگیرد.» این تمام نقد اوست.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
آقای رحمانی 45ِساله از بیمارانی است که مشکل ریوی دارد. او از فضای تنفسی بیمارستان دانشوری راضی است اما نقدش را به سیستم بیمارستانی اینگونه میگوید: «مشکلات موجود در بیمارستانها عاملی شده تا درد بیمارمان را فراموش کنیم. وضعیت بیمار خودمان و شلوغی و چشم انتظاری طولانی مدت به اندازه کافی آدم را روانی میکند. مسوولان باید فضایی در بیمارستان ایجاد کنند که مردم بتواند به راحتی کارشان را پیگیری کنند نه اینکه خود بر دردمان بیفزایند.»
آقای کریمی پدری است که پای فرزندش دچار شکستگی و پس از آن دچار خون مردگی و تشکیل لخته خون در محل شکستگی شده و برای مداوای آن به چند بیمارستان دولتی مراجعه کرده اما این بیمارستانها به دلیل شلوغی و تراکم بیماران از پذیرش فرزند او خودداری کردهاند. او در بیمارستان شهدای تجریش می-گوید: «پس از سه روز جستوجو بالاخره فرزندم در اورژانس این بیمارستان پذیرش و پس از آن تخت بستری برای او پیدا شد.» میگوید: «هرچند هزینههای این بیمارستان، تعرفه دولتی است با این وجود برای یک آزمایش تصویربرداری، 250هزار تومان پول پرداخت کردم.»
ادامه میدهد: «وضعیت رسیدگی و تجهیزات بیمارستان خوب است، اما حجم زیاد بیماران، کمبود پزشک در بخش اورژانس، شلوغی و انتظار طولانی صف پذیرش بیماران از جمله مشکلاتی است که در بیمارستان شهدای تجریش با آن درگیریم. بهگونهیی که برای انجام یک فیزیوتراپی باید چندین روز در نوبت منتظر بمانیم زیرا ظرفیت پذیرش بیماران در این بخشها تکمیل است.» مردی میانسال که با همسرش از چالوس آمده است میگوید: «برای گرفتن یک ام.آر.ای 15 روز باید در نوبت باشی. کس و کار نداشته باشی کسی توجه نمیکنه.
از چالوس اومدم کار آزاد دارم و در یک مرغداری با ماشین کار میکنم. یکی از فامیلهایمان اینجا بود کارم راه انداخت و گرنه برای یکام. آر.ای باید 15 روز صبر میکردم.». جوان 30 سالهیی آتلی به گردن بسته و همراه دخترش روی صندلیهای آبی انتظار نشسته است. دیسک کمر دارد. میگوید: «با اینکه دکترم نوشته بود که اورژانسی بودم اما چند رور طول کشید تا عملم کنند. بعد از چند روز انترنی اومد که چیزی بارش نبود. بعد یک هفته درد کشیدن عملم کرند. بخواهی یک مسکن بزنی باید به پرستارها التماس کنی. بعد هم کلی با داد و بیداد بر سرمان آن را میزنند. اصلا ادبیات حرف زدن درستی با بیماران ندارند.» کارگر ساختمانی است. بچه ملایر همدان است. بخش آنکولوژی خیلی خوش برخورد بودند ولی قسمت «استریو تاکسی» که بخش بستریهاست رفتار خوبی با بیماران بستری نداشتند. یعنی چندبار باید به پرستار بگویی تا یک آمپول به بیمار بزند. میگویی مریض بدحال دارم میگویند: «خب داشته باش. سر ما هم شلوغ است. اینجا حال کسی خوب نیست.»
همیشه پای پول در میان است
به بیمارستان ایران... میروم، بیمارستانی خصوصی که مراجعان خاص خود را دارد. بیمارستانهای خصوصی هزینه بالایی برای خدماتی که ارائه میکنند دریافت میدارند، از این رو مراجعاتشان را کسانی تشکیل میدهند که به اصطلاح: «دستشان به دهانشان میرسد.» البته ناگفته پیداست که همین مساله باعث میشود خدمات درمانی این بیمارستانها زمین تا آسمان با بیمارستانهای دولتی فرق کند. در بخش خصوصی «هتلینگ» خود یکی از خدمات اصلی بیمارستان محسوب میشود، خدمتی که کیفیتی مطلوب دارد.
خانم دکتر، خودش پزشک یکی از بیمارستان دولتی و امروز اینجا همراهِ خواهرش است. درباره معضلات بیمارستانی به گفتوگو مینشینیم. او حجم کار زیاد و دریافتی کم را عامل اصلی برخوردهای تند پرسنل بیمارستانهای دولتی میداند. مسالهیی دیگر را عدم آگاهی و آموزش ندیدن همراهانِ بیماران عنوان میکند: «همراهان احساس میکنند وارد سوپر مارکت شدند، دوست دارند کارشان سریعتر انجام شود. در مقابل پرستاران هم باید بدانند که اکثر مراجعان به بیمارستانهای دولتی از قشر پایین جامعه هستند و اگاهی لازم در این زمینه را ندارند.»
خانم دکتر ادامه میدهد: «در صورت نبود محدودیتهایی مانند عوامل اقتصادی (مهمترین علت انتخاب بیمارستانهای دولتی توسط بیماران)، بیماران بستری در بخش خصوصی را ترجیح میدهند و این به خاطر عملکرد ضعیف بیمارستانهای دولتی در زمینه ارائه خدمات درمانی است.»
آقای گودرزی نیز یک «همراه» است. او میگوید: «در بیمارستانهای خصوصی تا بتوانند بیماران را معطل میکنند و نگه میدارند. چون هر چه بیشتر بماند و زمان زیادی را به بستری بودن بگذرانند، پول بیشتری عایدشان میشود. یعنی به بیمار به عنوان یک منبع سرمایه نگاه میکنند تا انسانی رنجور که باید دردش را دوا کرد. اینجاست که آدم باید بگوید که تنات به ناز طبیبان نیازمند مباد.»
هر آمپول، یکونیم میلیون تومان
بیمارستان دولتی مفید مقصد بعدیام است. مادری با اینکه شش ماه از اینکه فهمیده است که فرزند 12 سالهاش سرطان خون دارد، اما هنوز در شوک است و چشمانش قرمز از اشک. مادر که برای درمان فرزندش به این بیمارستان مراجعه کرده، از خدمات بیمارستان، نحوه برخورد پرستاران با او و همچنین هزینههای درمانی راضی است اما با بغض ناشی از بیماری فرزند توضیح میدهد که بابت هر یک آمپول کودکش که از خارج بیمارستان تهیه کرده، یکونیم میلیون تومان پول پرداخت کرده است. او ادامه میدهد: «که طی شش ماه، هزینه این آمپولها حداقل بیش از شش میلیون تومان شده است.»
قاسم یکی دیگر از بیمارانی است که ضمن گلایه از اشغال بودن خطوط گویای این بیمارستان مفید میگوید: «از ساعت 15 تا 17:45 دقیقه معطل مانده تا نزد دکتر برویم و در قسمت آزمایشگاه نیز با کلی معطلی در جوابمان میگویند بروید روز جمعه از ساعت 14 تا 19 نوبت بگیرید شنبه صبح بیایید تا کارتان انجام شود.»
دیدن صحنههای سوختگی و رنج بیماران حال آدم را دگرگون میکند. مادری پسر بچه دو سالهاش را برای ویزیت و تعویض پانسمان سوختگیاش به بیمارستان آورده و کودک بیاختیار از شدت سوزش و درد ناشی از شستشوی محل سوختگی شیون میکند. مادر از گریه کودک به گریه میافتد. مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری به عنوان بزرگترین مرکز آموزشی درمانی سوختگی کشور، کلیه اعمال جراحی سوختگی حاد و جراحیهای ترمیمی را انجام میدهد و علاوه بر تهران سالانه پذیرای تعداد زیادی از هموطنان آسیب دیده از سراسر کشور است. اینجا نخستین مقصد آمبولانسهای اورژانس در مواجهه با بیماران سوختگی است؛ جایی که قرار است بهتر از سایر مراکز درمانی و البته به صورت تخصصی خدمات درمانی سوختگی را برای ساکنین پایتخت و حتی بیماران ارجاع شده از دیگر استانها ارائه دهند. کمبود امکانات و کادر متخصص درمانی، الزام به ارجاع بیماران بدحال برای دریافت برخی خدمات درمانی به خارج از بیمارستان و طبابت رزدینتها در غیاب پزشکان متخصص، تنها بعضی از مشکلات و کمبودهای نام دارترین مرکز سوانح و سوختگی تهران است که از زبان مردم گرفتار بیماری در این بیمارستان شنیده میشود.
مرد جوانی که دچار سوختگی شدید در ناحیه پا شده، سوار بر ویلچر و با حالی زار در گوشهیی از سالن درمانگاه انتظار میکشد. به سراغش که میروم میگوید: «الان بیشتراز 24ساعت است که دچار سوختگی شدهام و در این مدت هنوز پزشک متخصص مرا ویزیت نکرده، البته رزدینتها هستند ولی هیچکدام تکلیف مرا مشخص نمیکنند.»
هنوز حرف هایمان تمام نشده که بیماری ویلچرنشین و باندپیچی شده سر درد دل را باز میکند و با ناراحتی میگوید: «هفته پیش دچار سوختگی شدم. به اورژانس که آمدم پزشک متخصص نبود و همین دانشجوها پانسمانم کردند. تا اینکه بالاخره چندروز بعد دکتر مرا ویزیت کرد و حالا هم که مجبورم برای تعویض پانسمان بیایم با مشکلات جدیدی روبرو شدهام. برای تعویض پانسمان که میرویم میگویند باز کردن پانسمان و شستن محل سوختگی وظیفه خود بیمار و همراهش است و پرسنل اینجا تنها پانسمان را تعویض میکنند. تازه اگر دارویی هم احتیاج داشته باشی حاضر به تامین آن و دریافت هزینهاش نیستند و همراه بیمار درحالی که زخم بیمارش باز است باید به داروخانههای سطح شهر برود و دارو تهیه کند.»
چهره معصوم کودکانی که از سوزش و درد لحظهیی آرام نمیگیرند، یا مادری که پشت اتاق عمل بیتاب فرزندش است، نفس را در سینه آدم حبس میکند. آرامت نمیگذارد.
آقای الیاسی که بازنشسته نظامی است برای سرماخوردگی مزمنش به بیمارستان ناجای خیابان ولیعصر مراجعه کرده است. در بخش اورژانس بیمارستان روی صندلیهای انتظار نشستهایم. زبان به گله میگشاید: «نیمساعت است که منتظر دکتر هستم. گفتهاند در راه است. نمیدانم کی میرسد. میگوید بیمارستانهای خصوصی وضعیتی به مراتب بهتر از نظر خدمات دارند؛ ولی هزینههاشان سرسامآور است و همین باعث شده بسیاری از مردم به بیمارستانهای دولتی مراجعه میکنند.» او ادامه میدهد: «ازدحام و شلوغی مراجعهکننده در بیمارستانهای دولتی به یکی از معضلات اصلی این بیمارستانها تبدیل شده است و باید یک راهحل اساسی برای آن اندیشیده شود. ازدحام جمعیت اصلاً برای وضعیت روحی و جسمی بیماران مناسب نیست و چه بسا نارضایتیها را افزایش بدهد.»
کلیه 14میلیون تومان
در بیمارستان هاشمینژاد با علی و پدرش هم صحبت میشوم. از کرمانشاه آمدهاند. از وضع نامطلوب بیمارستان کرمانشاه و از هزینههای سنگین رفتوآمدشان میگوید. علی از وضعیت خدمات و امکانات و پاسخگویی پرسنل بیمارستان راضی است و ادامه میدهد: «خیلی مهم است اینکه بیمار وقتی به از بیمارستان مرخص میشود، با رضایت کامل و بدون گله از آنجا خارج شود.» علی و پدرش همرا مادرش آمدهاند. عمل کلیه دارند. او ادامه میدهد: «هزینه خرید کلیه 14میلیون تومان است. اگر دفترچه نداشته باشی 25میلیون تومان هزینه پیوند میشود. ما چون دفترچه داشتیم با یک میلیون پیوند زدند.»
گرانترین و پرطرفدارترین عضوی که این روزها روی دیوارهای اطراف بیمارستان مشق میشود، «کلیه» است. روی درها و پنجرههای منتهی به بیمارستانها پر از آگهی «کلیه فروشی» است. این جمله روی آگهی است: «فروشی... فوری... یک کلیه با گروه خونی... به فروش میرسد.» از تمام گروههای خونی روی دیوارها دیده میشود. قیمت توافقی است. از 14میلیون شروع میشود و نهایتا با آزمایش و رضایتنامه پیوند انجام میگیرد.
دولتی؛ شلوغ، خصوصی؛ گران
گاهی نوبتدهیها بینظم میشود و در برخی مواقع، طولانیشدن زمان انتظار، داد و فغانِ همراهانِ بیماران را بلند میکند. همین مساله نیز خودش نوعی آسیب است و البته نارضایتی. انتظار همراهانی را که شرایط روانی مناسبی ندارند، عصبی و پرخاشگر میکند. شلوغی و تراکم بیماران در بیمارستانهای دولتی به ویژه مراکز درمانی آموزشی موجب میشود تا بسیاری از پزشکان نتوانند بطور مرتب و دقیق بیماران را معاینه کنند و این انترنها و رزیدنتها هستند که عهدهدار این مسوولیت میشوند. معالجه بیماران از سوی انترنها و رزیدنتها موجب میشود تا بسیاری از بیماران حتی نام پزشک و معالج خود را ندانسته یا او را نبینند.
اما راه فراری نیز وجود ندارد. راهکار دریافت خدمات بهتر، مراجعه به بیمارستانهای خصوصی است، اما گاهی مردم برای پرداختن هزینههای سرسامآور بیمارستانهای خصوصی مجبورند زندگی خود را به حراج بگذارند تا از پس مخارج این بیمارستانها برآیند و گاهی نیز شرایط بهگونهیی است که اورژانس یک بیمارستان دولتی تا آن اندازه متراکم میشود که پرسنل درمانی، بیماران را به سختی پذیرش میکنند و گاهی نیز به بیماران گفته میشود که «تخت خالی نداریم».
هزینه بستری، جراحی و آزمایشات در بیمارستانهای خصوصی گاهی دهها برابر بیشتر از بیمارستانهای دولتی است، اما از آن سو بیمارستانهای دولتی متراکم از بیمار بوده و طبعا کیفیت خدمات ارائه شده در آنها کاهش مییابد.
به مرکز قلب تهران میروم و چهره نگران مردی توجهم را جلب میکند، از دردش میپرسم. برایم تعریف میکند که پس از سالها زندگی و خانهدار شدن، همسرش ناگهان بیمار میشود و حالا حاضر است تمام داراییاش را خرج درمان همسرش کند. میگوید: «همسرم 39سالهام دچار افتادگی مادرزادی دریچه میترال و نقص دیواره بین دو بطن است و برای درمانش به این بیمارستان مراجعه کردیم. برای انجام «اکومری» در این بیمارستان یک ماه منتظر ماندم؛ هزینه جراحی قلب همسرم 20میلیون تومان بود اما با بیمه در این بیمارستان بیش از 2میلیون تومان شده است.»
او میگوید: «یک بیمارستان خصوصی، 30میلیون تومان بابت عمل قلب همسرم طلب کرد و میخواستیم خانهمان را بفروشیم تا این هزینه را پرداخت کنیم اما دوستان مرکز قلب تهران را معرفی کردند که با 2میلیون تومان میتوان هزینه عمل را پرداخت.»
میگوید: «میدانم همه این مردم مثل من یک دردی دارند. بسیاری از افرادی که به بیمارستانها مراجعه میکنند در آن لحظات پول را به هر قیمتی که شده تهیه میکند چون وقتی پای جان در میان میآید دیگر مادیات ارزشی ندارد.»
جدای از هر مسالهیی، نشستن کنار بیماران و همراهان و گوش دادن به درد دلهایشان خود باری از روی دوششان برمیدارد و تا حدی آرامش از دست رفته شان را برمیگرداند.
زن مسنی با در دست داشتن نمونه آزمایشگاهی در خیابان اصلی داخل بیمارستان دولتی امام خمینی به سمت آزمایشگاه میرود. از او که درباره علت مراجعه به این بیمارستان میپرسم، برایم توضیح میدهد: «بیماری شوهرم از یک زخم کوچک ساده در شست پا شروع شد و در مراجعه به پزشکان مختلف که بیماری او را زخم پای ناشی از دیابت احتمال میدادند، بیماری او تشخیص داده نمیشد.» ادامه میدهد: «بالاخره به ما گفتند که برای تشخیص دقیق باید از پای همسرم تصویربرداری شود که هر بیمارستانی آن را نداشت؛ یک بیمارستان خصوصی برای این نوع تصویربرداری 30 میلیون تومان طلب کرد اما همین تصویربرداری در بیمارستان امام خمینی بیش از 40 هزار تومان شد.»
«بعد از یک ماه برو و بیا، بالاخره از بیمارستان امام خمینی وقت گرفتیم اما زخم که به علت گرفتگی عروق ناشی از سیگار تشخیص داده شد تا نزدیکیهای زانو پیشرفت کرده بود و علاوه بر آن همسرم ناگهان دچار دل درد شدیدی شد. هر روز ساعت پنج صبح از کرج راه میافتم تا به کارهای همسرم در بیمارستان امام خمینی رسیدگی کنم.»
مجتمع بیمارستانی امام خمینی تهران با هزار و 150تخت مصوب و پذیرش سالانه یک میلیون بیمار از سراسر کشور در فضایی به وسعت 24 هکتار شامل چهار بیمارستانِ امام خمینی، بیمارستان ولیعصر، انستیتو کانسر (سرطان) و مرکز تصویربرداری است که بزرگترین مجتمع بیمارستانی خاورمیانه محسوب میشود.
آی.سی.یو شبی 2.5میلیون
به آخرین بیمارستان؛ بیمارستان خصوصی میروم. مریم دختری 25ساله است که همرا مادرش به بیمارستان آمده است. میگوید: «مادرم را دو هفته درای. سی. یو بستری کردیم، 35میلیون از ما گرفتند.ای. سی. یو شبی 2.5میلیون است. بیمارستان سی. تی. اسکن ندارد. بیرون هزینه سی.تی.اسکن 300هزار تومان است. نظافتش تعریفی ندارد. آزمایشگاه ندارد. چرا بیمارستانی که این همه پول از بیمارانش میگیرد اینقدر وضعیت امکانات و خدماتش ضعیف است؟» مریم میگوید همه همراهها شک کردند و قرار است بیمارانمان را به جایی دیگر منتقل کنیم.
خصوصیسازی بیمارستانها، به معنی جد ا شدن بیمارستانها از کنترل مستقیم بوروکراسی دولتمردان و پیوستن به عناصر و فرایندهای بازار و فشارهای آن برای بهبود عملکرد و افزایش سود و بازدهی است. تنها راه سودآوری نیز موفقیت در بازار، رقابت با دیگر بیمارستانها برای افزایش حجم خدمات و کاهش هزینهها است. هنگامی که صحبت از کیفیت پایین خدمات دولتی در بیمارستانها به میان میآید، جریان غالب علم اقتصاد خصوصیسازی را به عنوان راهکار پیشنهاد میکند.
غافل از آنکه این خصوصیسازی هرچند ممکن است کیفیت خدمات را در بیمارستانها افزایش دهد، اما طبیعتا بخش بزرگی از جمعیت را از دریافت خدمات درمانی محروم میکند. به نظر میرسد تجاریسازی درمان و خرید و فروش سلامت به عنوان یک کالای اقتصادی، میتواند خود یکی از عوامل نابهسامانی بیمارستانها باشد.
چه این مساله باعث میشود بخشی از منابع محدود نظام سلامت صرف ایجاد «سود» برای صاحبان خصوصی این نظام شده و امکان بهرهمندی حداکثری از منابع موجود به نفع بیماران را محدود میکند.
به هر حال علت هرچه باشد، به وضوح میتوان دید که اوضاع در بیمارستانهای کشور به سامان نیست. وجود این گزاره در فرهنگ عمومی ما، آینه تمامنمای آلام، دردها و رنجهایی که بیمار در بیمارستان متحمل میشود. «گرفتار بیمارستان نشی.»
منبع:سلامت نیوز