همه ما کم و بیش میدانیم که بهدنبال هر حکمی که در اسلام و کتاب مقدسمان به آن اشاره شده فلسفه و حکمتی وجود دارد که این بار سلامت و سعادت انسان است. فلسفه حرمت شراب یا نوشیدنیهای الکلی نیز از همین دست مباحث است که اگر ما از حکمت و فلسفه آن مطلع نباشیم از آنجا که معتقدیم دستور خداوند به خیر و صلاح و برای رستگاری ماست آن را بیچون و چرا اجرا میکنیم، اما این قاعده در برخی کشورهای غربی و اروپایی متفاوت است. آنها باید سالها برای کشف ضررها و عوارض آن وقت و هزینه صرف میکردند تا سرانجام به آن نتیجهای برسند که خداوند بارها در سورههای مائده، نسا و بقره به آن اشاره کرده است. با ما همراه باشید و نتایج پژوهش های تیم تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی اتاگو نیوزیلند را درباره عوارض و بیماریهای ناشی از مصرف الکل بخوانید.
تنها کبد در خطر نیست!
نتایج تحقیقات گروه دکتر کارتر بهطور واضح بیان میکند که مصرف الکل به هر اندازهای میتواند احتمال ابتلا به سرطانهای دهان، مری، کبد، حنجره، روده کوچک، روده بزرگ و سرطان سینه را بیشتر کند. نکته جالب این تحقیق آن است که افزایش احتمال این سرطانها تنها برای افراد معتاد به الکل ذکر نشده بلکه مصرف هر اندازه از آن توسط انسان میتواند احتمال ابتلا به سرطان را در مصرفکننده بیشتر کند. دکتر کارتر در این باره میگوید: «واقعیت این است که حتی نوشیدن کم این ماده افراد را در خطر ابتلا به سرطان قرار میدهد ولی متاسفانه مردم در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی این ارتباط را نادیده میگیرند یا دوست دارند نادیده بگیرند. با همه اینها رابطه آماری مشخص و دلایل و شواهد بسیار دقیقی در این باره وجود دارند که حتی اگر نادیده گرفته شوند، کار خودشان را میکنند و تنها ارمغان آنها برای بشر سرطان است.»
الکل؛ عامل مرگ نیم میلیون نفر در جهان
دکتر کارتر در بخشی از مقالهاش که در نشریه علمی-تخصصی اعتیاد منتشر شده، میگوید: از سال2012 تا امروز آمار زیادی از درگذشت افراد مبتلا به سرطان بهدلیل مصرف الکل ثبت شده که بسیار نگرانکننده است. از سال2012 تا امروز بالغ بر نیم میلیون نفر از مردم بهدلیل مصرف الکل دچار سرطان شدهاند و سرطان آنها را از پا انداخته است. براساس گزارشی که به آن استناد شده مصرف الکل موجب از کار افتادن و ایجاد اختلال در عملکرد 7 ارگان درونی بدن میشود. خیلیها خرده میگیرند که باید مکانیسمی که موجب بروز سرطان در مصرفکنندگان الکل میشود را شناسایی کرد اما موضوع اصلی این است که برای آنکه الکل را عامل سرطان بدانیم نیازی نیست که مکانیسم خاصی را که موجب ابتلای 7 اندام بدن به سرطان میشود، ثابت کنیم. مهم نتیجهای است که بهدست آمده است و نمیتوان منکر آن شد.
رابطه الکل و سرطان کشف شد
مصرف الکل خطر ابتلا به سرطان را افزایش میدهد. این جملهای است که دکتر جنی کارتر، سرپرست تیم تحقیقاتی دانشگاه علومپزشکی اتاگو در نیوزیلند در مقاله خود آن را بهطور رسمی در نشریه علمی-تخصصی اعتیاد منتشر کرده و روی آن تاکید دارد. به اعتقاد او الکل با آسیب زدن به دیانای سلولهای بدن موجب سرطانی شدن آنها میشود. دکتر کارتر در این باره مینویسد: ما تحقیقات و شواهد بسیاری را در این تحقیق بهدست آوردیم و برایمان مشخص است که بین نوشیدن الکل و ابتلا به سرطان رابطه علت و معلولی مستقیمی وجود دارد که غیرقابل انکار است.
ترک الکل احتمال ابتلا به سرطان را کاهش میدهد!
اگرچه مصرف الکل تاثیر مخربی بر عملکرد 7 اندام حیاتی بدن مانند دهان، مری، کبد، حنجره، روده کوچک، روده بزرگ و سرطان سینه دارد و میتواند عملکرد آنها را مختل و سلولهای این ناحیه را سرطانی کند. اما ترک مصرف آن نیز میتواند به کاهش این احتمال کمک کند، بنابراین افرادی که نوشیدن الکل را ترک کنند شانس دوباره به خود میدهند. دکتر کارتر میگوید که از نظر خطر سرطان هر مقدار مصرف الکل خطرناک و سرطانزاست اما این خطر در افرادی که مصرف الکل را کنار میگذارند کاهش پیدا میکند و ریسک خطر با ادامه این روند کمتر میشود. به گفته دکتر کارتر از نظر خطر سرطان، هر مقدار مصرف الکل خطرناک است؛ البته این خطر در افرادی که نوشیدن الکل را کنار میگذارند، کاهش پیدا میکند.
ادعاهای گمراهکننده را فراموش کنید
همه عوارض الکل
انتشار نتیجه تحقیقات گروه تحقیقاتی دکتر کارتر در دانشگاه علومپزشکی اتاگو در نیوزیلند بسیاری را به فکر فرو برد و قوانین جدید و هشدار زیادی را برای منع مصرف الکل در کشورهای اروپایی و آمریکایی بهدنبال داشت. این درحالی است که پیش از این نیز مقالات و دادههای مختلفی درباره عوارض و آثار سوءمصرف الکل در نشریات معتبر علمی منتشر شده بود که در کنار افزایش احتمال ابتلا به سرطان میتواند محل توجه قرار بگیرد. در این مقالات آثار کوتاهمدت و بلندمدتی را برای مصرف الکل ذکر کردهاند.
اختلال عملکرد اندام ها با الکل
از سال2012 تا امروز آمار زیادی از درگذشت افراد مبتلا به سرطان بهدلیل مصرف الکل ثبت شده که بسیار نگرانکننده است. از سال2012 تا امروز بالغ بر نیم میلیون نفر از مردم بهدلیل مصرف الکل دچار سرطان شدهاند و سرطان آنها را از پا انداخته است. براساس گزارشی که به آن استناد شده مصرف الکل موجب از کار افتادن و ایجاد اختلال در عملکرد 7ارگان درونی بدن میشود.
وزارت بهداشت بریتانیا دست به کار شد
بعد از انجام تحقیقات و انتشار آنها در نشریات تخصصی و علمی وزارت بهداشت بریتانیا بهتازگی طی بخشنامهای به مردمش اعلام کرد که مصرف و نوشیدن الکل به هر اندازه و مقداری خطر ابتلا به انواع سرطان را افزایش میدهد. سوزانا براون، مدیر بنیاد جهانی تحقیقات سرطان در انگلیس نیز ضمن تاکید این موضوع میگوید: بسیاری از مردم در جهان فکر میکنند که الکل فقط سلامت کبد آنها را به خطر میاندازد درحالی که این تحقیق نشان میدهد که سلامت بسیاری از اندامهای درونی مثل مری، رودهها و پستان ارتباط مستقیمی با مصرف الکل دارد و مصرف الکل میتواند آنها را ضعیف و مستعد ابتلا به انواع سرطان کند. وی ادامه داد: همین نتیجه باید کفایت کند تا مردم هوشیار باشند و برای پیشگیری از ابتلا به سرطان و حفظ سلامت خودشان همراهیهای لازم را در این زمینه داشته باشند.
DANGER
عوارض کوتاهمدت
آثار کوتاهمدت مصرف الکل عبارتند از: مصرف الکل در کوتاه مدت موجب بروز خشونت با نزدیکان یا بدرفتاری با کودکان میشود، احتمال تصادفات رانندگی را بالا میبرد، خطر سوختگی، غرق شدن یا روابط پرخطر را با خود بههمراه دارد، موجب فراموشی، اختلالات تنفسی، کما و حتی مرگ میشود، بیتفاوتی و عدم تعادل، سردرگمی و تولد جنین مرده را بهدنبال دارد و... مسائلی که هر یک بهتنهایی میتواند مهمترین دلیل برای پرهیز از مصرف الکل باشد.
عوارض بلندمدت
این بیماری های روحی نکاتی دارد که باید با آن آشنا شوید.افسردگی یک اختلال در سلامت روان اسـت که مشخصه های اصلی آن ناراحتی، تغییر حالت روحی (مود)؛ عدم میل به انجام فعالیت های روزانه و بی توجهی به دغدغه های فردی اسـت. افسردگی را می توان به نوعی یک بیماری مزمن روحی دانست
که به طور معمول فرد را 6 الی 8 ماه درگیر خود می کند.باید توجه داشت که افسردگی با نوسانات روحی که هر انسانی در زندگی عادی و سالم خود تجربه می کند متفاوت بوده و هر نوع اندوهی را نمی توان به افسردگی مرتبط کرد. در حقیقت، پاسخ های احساسی موقت انسان به چالش های روزانه، افسردگی را بیان نمی دارند.
همچنین، احساس اندوه عمیقی که در پی از دست دادن فردی نزدیک حاصل می شود نیز ارتباطی به افسردگی ندارد، مگر آنکه طول دوره بازگشت به حالت عادی بیش از چند ماه طول بکشد. در واقع، چنین حوادثی می توانند آغازگر بیماری باشند اما هر فردی پس از مرگ نزدیکانش لزوما دچار افسردگی نمی شود.
اگر ویژگی غالب یک حالت افسردگی باشد، به آن افسردگی تک قطبی می گویند. با این حال، اگر فرد از لحاظ رفتاری نیز دچار نوسانات شدید باشد، افسردگی وی را دو قطبی یا شیدایی می نامند. کسانی که افسردگی شیدایی دارند علاوه بر علائم نام برده یک ویژگی بارز دارند که آن ها را متفاوت جلوه می دهد.
این افراد به یک باره از حالت شادی به اندوه عمیق و سرخوردگی می رسند. افسردگی تک قطبی همراه با اضطراب و دیگر علائم اسـت ولی ویژگی های افسردگی شیدایی در این افراد بروز نمی کند.این مدل از افسردگی همراه اسـت با مشکلات روانی و از این طریق شناخته می شود.
جنون سبب می شود تا این افراد شروع به هذیان گویی کرده و باورهای غلطی که ارتباطی با واقعیت ندارند را به خود و دیگران القا کند. این افراد حالاتی را تجربه و احساس می کنند که انسان های عادی قادر به تجربه اش نیستند.تقریبا 5 الی 25 درصد زنان پس از زایمان دچار افسردگی می شوند و انجام ساده ترین کارها در قبال نوزاد برای شان بسیار مشکل و غیر قابل انجام به نظر می رسد.
مهمان را به شرط بپذیرید
حضور اطرافیان باید جوی شاد و آرام برای بیمار بسازد و به تخلیه هیجانی و ابراز هیجانها بینجامد. باید با او درباره تجربههای مثبت و نمونههای درمان شده صحبت کرد.
ایام بیماری بهانهای میشود برای صلهرحم از بیمار؛ این دید و بازدیدها نشانه علاقه و احترام فرد بیمار بین دوستان و اقوام اســت. اما اگر این دید و بازیدها از صبح تا شب باشد و مطابق با میل بیمار نباشد میتواند موجب پریشانی، فشار روانی و… او نیز شود. پس با برنامهریزی خانوادگی این ملاقاتها را به نوعی ترتیب دهید که بیمار احساس راحتی کند. مشکل اینجاست که ایرانیها یکباره تصمیم میگیرند ۲۰ نفره با گل و شیرینی بروند خانه دوست بیمارشان و کلی آنجا بگویند و بخندند و بگویند موهایت ریخته اتفاقا خوشگلتر شدی و خوشتیپی! تا حال دوست بیمارشان بهتر شود در حالی که بیمار سرطانی شاید آمادگی پذیرش این گفتهها و رفتارها را نداشته باشد.
پس هم اینکه چنین بیمارانی را تنها بگذاریم غلط اســت و هم اینکه همه یکباره برای دیدارش برویم!گفتن حرفهای شعاری و روحیه دادن بیهوده به کسی که واقعا غمگین اســت هم عملا شرایط او را بدتر میکند. کسی که سوگوار اســت، باید با سوگش روبرو شود ولی نحوه انجام این کار مهم اســت. نباید به بیماری که سرطان دارد بگوییم بیماریات چیز خاصی نیست و خوب میشود یا خدا را شکر سرطان سختتری نداری و… چون با این حرفها احساس میکند به او ترحم میکنیم.
سفر بروید
سفرهای تفریحی و زیارتی میتواند کمک خوبی برای آرام کردن بیماران باشد.
محیط را آرام کنید
دنبال مقصر نباشید تا بدانید چهکسی زمینه بیماری را ایجاد کرده مثلا فرد سیگاری، فردی که ریشه ارثی سرطان داشته، بحث پیرامون مشکلات مالی و… چراکه پژوهشها نشان داده اســت که خانههای ناآرام احتمال اثر بخشی درمان سرطان را کم میکند. خانه آرام میتواند علاوه بر کمک به روحیه بیمار، جسم او را هم آرام کند.
سخنان او را با گوش شنوا بشنوید
نیازی نیست همیشه برای گلایههای فرد بیمار جوابی داشته باشید، گاهی لازم اســت فقط صبور باشید و با گوش شنوا، سخنان او را بشنوید تا آرام شود.
بیکاری را ممنوع کنید
بیکاری حتی در روزهای عادی هم میتواند به روحیه افراد صدمه بزند. این توصیه برای بیماران سرطانی خیلی مهمتر اســت. تا جایی که توان جسمانی به بیمار اجازه میدهد. به او کمک کنید تا زندگی عادی قبل اعم از سرکار رفتن، کار خانه و… را انجام دهد. انجام کارهای هنری هم در این دوران به حفظ روحیه و تخلیه هیجانات منفی کمک میکند.
از ورزش غافل نشوید
ورزش علاوه بر کمک به تقویت جسم، انرژی روحی بیمار و امید به زندگی او را بالا میبرد. از ورزش غافل نشوید اما اینکه چه ورزشی برای بیمار شما خوب اســت را از پزشک او جویا شوید.
مثبت نگری در درمان بیماری
برای کمک به رسیدن بیمار به مرحله پذیرش بیماری، شرکت در جلسات گروهی افراد مبتلا به سرطان، سرزدن به سایت انجمنها، تقویت اعتقادات و امید بیمار و… مهم اســت. در کنار این استفاده کلامی، پوستر و… که حاوی جملات کوتاه امیددهنده باشد برای فرد مهم اســت. کمک کنید تا بیمار دوره درمان خود را مرحله مبارزه با بیماری بداند که گذر با صبر و توکل از آن، نتیجه موفقیت در امتحان خدا را خواهد داشت.
یک درد و دل دوستانه چاشنی بیماری
ممکن اســت بیمار به علت از دست دادن موها و تغییر ظاهر ترجیح دهد با دوستانش ملاقات حضوری نداشته باشد. در این صورت بهتر اســت به صحبت تلفنی با او اکتفا کرد.
از طرفی، اگر اطرافیان، فردی که شیمیدرمانی شده و به هر حال تحتتاثیر داروها ممکن اســت دچار علائم افسردگی و اضطرابی شده باشد و به علت اینکه سیستم ایمنیاش مشکل پیدا کرده یا تغییر ظاهرش، نتواند یا ترجیح دهد زیاد از خانه خارج نشود، تنها بگذارند، با خودش فکر میکند همه رهایش کردهاند! یعنی با وجود اینکه خودش به همه گفته سراغ من نیایید، میگوید حالا من گفتم مرا تنهابگذارید چرا شما تماس نگرفتید، زنگ نزدید و…؟ اینها باز هم حساسیت رفتار با بیماران سرطانی را نشان میدهد.
ایام بیماری بهانهای میشود برای صلهرحم از بیمار؛ این دید و بازدیدها نشانه علاقه و احترام فرد بیمار بین دوستان و اقوام اســت. اما اگر این دید و بازیدها از صبح تا شب باشد و مطابق با میل بیمار نباشد میتواند موجب پریشانی، فشار روانی شود.
بهترین کار این اســت که با توجه به شناختی که از دوست بیمارمان داریم عمل کنیم. قبل از هر کار، هم باید با نزدیکان درجه یک او مثل خواهر و برادرش، تماس بگیریم تا مثلا اگر تلفنهایمان را جواب نمیدهد، به او پیغام دهد که ما تماس گرفتهایم و گفتهایم دلمان برایش تنگ شده. بگوید ما مشکلش را میدانیم و میخواهیم برای دیدنش بیاییم ولی اگر مزاحمش هستیم، این کار را انجام ندهیم.
خوب اســت برایش پیغام بگذاریم که دوست داریم کنارش باشیم ولی تصمیمگیری را به عهده خود او میگذاریم تا هر وقت حوصله داشت، اشاره کند تا برویم. با این کار بیمار متوجه میشود دیگران درکش میکنند و برای آنها ارزشمند اســت. ممکن اســت دوست بیمارمان بگوید حوصله ندارم ولی نباید یکباره به این بهانه او را رها کرد و دیگر سراغی از او نگرفت چون ممکن اســت فقط در همان برهه زمانی تمایلی به دیدارها نداشته باشد.
بیشتر بیماران سرطانی یا دچار هر بیماری صعبالعلاج، به وجود دوستانشان نیاز دارند و معمولا بعد از مدتی علاقهمند میشوند با آنها ارتباط برقرار کنند. همانطور که گفتم، حضور اطرافیان باید جوی شاد و آرام برای بیمار بسازد و به تخلیه هیجانی و ابراز هیجانها بینجامد. باید با او درباره تجربههای مثبت و نمونههای درمان شده صحبت کرد و حتی اگر میتوانیم یکی از نزدیکان که دچار همین بیماری و روبه بهبود اســت، با خود برای دیدار دوست بیمارمان ببریم تا متوجه شود دیگران میفهمند چه دردی دارد و این اقدامها بسیار موثرتر از این اســت که بخواهیم حواسش را پرت کنیم.
از خودتان غافل نشوید
اگر بیماری اطرافیان برای شما فشار روانی دارد و شما به عنوان مراقب و شخص نزدیک در حال مراقبت از او هستید، خودتان را فراموش نکنید. اگر شما که مراقبت او هستید، از لحاظ جسمی دچار مشکل شوید اوضاع وخیم تر می شود. برای اینکه تکیه گاه خوبی باشید، سعی کنید از قرص های تقویتی و آرام بخش استفاده کنید تا بیمارتان احساس خلا و ضعف را در شما نبیند. امیدواری شما او را امیدوارتر می کند.
-
-
منبع: تبیان
رئیس مرکز طب بازساختی «استفانو فراری» ایتالیا با بیان اینکه یک پای یک بیمار و همچنین دوپای فرد بیمار دیگری که از بیماری ناتوان کننده پروانه ای رنج می برد را با این روش درمان کرده ایم، افزود: پس از یک بررسی هفت ساله نتایج درمانی نشان داد که پای بیماران درمان شده اسـت.
وی افزود:در ادامه، این روش نوین پزشکی را با همکاری متخصصان پوست اتریش در سالزبورگ با همان مسیر درمانی تکرار کردیم و نتایج درمانی امیدوار کننده بوده اسـت و با توجه به اینکه اصلاح ژنتیکی انجام می شود، بیماری برگشت پذیر نیست.
این متخصص ایتالیایی تصریح کرد: سعی داریم با استفاده از ژن تراپی و بر اساس تاییدیه Holoclar که مخصوص سلول درمانی در اروپا اسـت، یک نوع خاص از سلول های بنیادی چشم به نام لیمبوس را برای درمان بیماری های مربوط به بینایی استفاده کنیم و ژن درمانی را برای همه قابل دسترسی کنیم و این رویای من قبل از بازنشستگی اسـت.
پروفسور لوکا در باره تاییدیه هولوکلار(Holoclar) گفت: این تاییدیه به این معناست که هر کسی که شب خوابید و صبح بیدار شد تصمیم نگیرد یک نوع سلول درمانی را بر روی یک نفر اجرا کند و قبل از آنکه سلول درمانی را به مرحله بالینی برساند تاثیرگذاری و بی خطر بودن آن را اثبات کند.
وی افزود: Holoclar سلول درمانی برای افرادی اسـت که از آسیب سلول های بنیادی لیمبال رنج می برند که عموما در سوختگی چشم به دلایل فیزیکی یا شیمیایی اتفاق می افتد و سال ۲۰۱۵ از کمیته اروپایی سلول های بنیادی تاییدیه گرفته اسـت.
این پروفسور ایتالیایی در پاسخ به اینکه عواملی که سبب موفقیت شما در این زمینه شده اسـت چه بود، گفت: درمان بیماران و انجام طرح های تحقیقاتی یک کار تیمی اسـت و بدون همکاری پزشکان متخصص، داروسازان و پژوهشگران سلول های بنیادی این موفقیت امکان پذیر نبود.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، دکتر محمدرضا ناظر اظهار کرد: اسپاسم به مانند تب در همه بیماریها وجود دارد و علامتی از انواع بیماریهاست.
وی ادامه داد: این بیماری ارثی اسـت و البته در مواردی کمبود کلسیم، آثار برخی بیماریهای عفونی، رتروویروسها و (HTLV) میتواند با ایجاد درگیریهایی موجب اسپاسم عضلانی شود.
ناظر با اشاره به اینکه در مواردی بیماری MS با اسپاسم شروع میشود، بیان کرد: مریض در شرح حال خود بیشتر از گرفتگی دست و پا دم میزند که در چنین مواردی باید به بیماری MS شک کرد.
این متخصص بیماریهای عفونی تصریح کرد: در جاهایی که عصب تحت فشار اسـت مثل انواع دیسکها، آرتروزهای ستون فقرات، تنگیهای ستون فقرات، اختلالات آب و الکترولیت و بیماران مغز و اعصاب ممکن اسـت فرد دچار اسپاسم شود.
ناظر با بیان اینکه خستگی زیاد عضلات و ناگهانی در آب رفتن میتواند ایجاد اسپاسم کند، بیان کرد: تقریباٌ هر کسی در طول عمرش دچار گرفتگی عضله میشود.
وی تصریح کرد: حتی در هنگام تنیس، شنای زیاد یا بسیاری ورزشهای دیگر ممکن اسـت عضله فرد دچار اسپاسم شود و این وضعیت در بعضی افراد بهویژه در حین ورزش بیشتر دیده میشود.
در حلیة المتقین صفحه ۷۹ روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: "آب بسیار مخور، که هر دردی را بهسوی تو میکشاند و تا تاب درد داری، دوا مخور"، همچنین مصرف بیش از حد آب با غذا موجب بروز چربی خون و بیماریهای دیگر میشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم, سیدجواد علوی درباره مضرات بیش از حد آب خوردن اظهار داشت: در حلیة المتقین، صفحه 79 روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «آب بسیار مخور، که هر دردی را بهسوی تو میکشاند و تا تاب درد داری، دوا مخور».
بهگفته وی طب کلینگر سنتی اسلامی، اعتقادی به کمبود جزئیات در بدن ندارد، بلکه بیماری را حاصل عدمتعادل مزاجی میداند.
این کارشناس طب سنتی ادامه داد: معده خراب در پی آب خوردنهای نابهجا یا حمام بلافاصله بعد از صرف غذا، از عوامل مهم در به وجود آمدن دگرگونی مزاجی است زیرا معده خراب توان نضج (پختگی) مواد را نداشته و مواد هضمنشده را در خون سرگردان کرده و منجر به بیماری ( بهقول طب رایج چربی، قند و...) میشود.
علوی افزود: برای درمان بیماریها اول رفع یبوست و بعد ایجاد تعادل مزاجی باید صورت گیرد. هر ماده غذایی، دارای مزاج و ترکیبی خاص است که با تجزیه آن خواص اولیه و حتی مزاج خود را از دست میدهد و با ترکیب کردن اجزای مواد گوناگون، مادهای بدون مزاج به وجود میآید، که برای بدن تعریف نشده است و در هضم آن دچار اختلال میشود.
وی بیان داشت: در این صورت جزئی از آن ماده را دفع و قسمتی دیگر را در بدن ذخیره میکند و بعدها بهشکل جوش، زگیل، دمل، کیست، تومورهای خوشخیم و حتی بدخیم در بدن سبز میشود.
این کارشناس طب سنتی اضافه کرد: در نتیجه باید از اقلام کارخانهای مانند آبمیوهها، شیرهای پاستوریزه، شکر سفید، نمک یددار و ... پرهیز شود و بیشتر از اصل ماده غذایی که به طبیعت نزدیکتر است، مثل پرتقال، شیر محلی، شکر قهوهای، نمک دریا، دمنوشهای گیاهی و... استفاده شود.
یک فوق تخصص قلب کودکان شایع ترین بیماری مادرزادی قلب کودکان را مربوط به نقص دیواره بطنی قلب دانست.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، دکتر بهزاد علیزاده درکنفرانس علمی بیماری های مادرزادی و ساختاری قلب که در بیمارستان رضوی مشهد برگزار شد گفت: در دیواره بطن چپ و راست قلب یک فرد سالم در حالت طبیعی فاصله ای وجود ندارد اما در برخی موارد دیواره بطن چپ و راست قلب به طور مادرزادی از طریق منافذی به هم متصل شده که از نقایص بیماری های قلبی محسوب می شود.
وی اظهار داشت: هم اکنون استفاده از تجهیزات پیشرفته برای تشخیص بیماری های مادرزادی قلب در دوران جنینی نیز درکشور انجام می شود.
استاد یار دانشگاه علوم پزشکی مشهد ابراز داشت:در صورت وجود بیماری مادرزادی قلب تا هفته چهاردهم بارداری ، مادر می تواند در صورت تایید سه پزشک متخصص به پزشکی قانونی برای سقط جنین خود مراجعه کند.
علیزاده افزود: همگام با تحقیقاتی که در سایر کشورهای دنیا برای روش درمان بیماری مادرزادی قلبی وجود دارد در ایران هم تحقیقات فراوانی در این زمینه در حال انجام است.
وی گفت: موارد فراوانی از انجام عمل های موفقیت آمیز درمان های جنینی در دانشگاه های شیراز و توسط دکتر آموزگار و تیم پزشکی ایشان انجام شده است.
فوق تخصص قلب کودکان ابراز داشت: بشر هنوز در مورد روش های نوین تشخیص بیماری های مادرزادی قلبی در دوران جنینی در ابتدای فعالیتهای تحقیقاتی است و مطالعات و تحقیقات فراوانی را در این زمینه می طلبد.
علیزاده اظهارداشت: در کشور ما بیماری های مادرزادی قلب بسیار شیوع پیدا کرده است و یک درصد از نوازدان مبتلا به بیماری های مادرزادی قلب هستند.
وی ابراز داشت: ابتلا به بیماری های قلبی طیف وسیعی از مبتلایان را در بر می گیرد که ممکن است تا اخر عمر همراه فرد باشد و حتی ممکن است است فردی از بیماری خود آگاه نباشد که اختلالاتی را برای فرد در دوران زندگی ایجاد می کند.
استاد یار دانشگاه علوم پزشکی مشهد در حال حاضر درمان های دارویی، روش های تهاجمی درمان مانند جراحی است از دیگر اقداماتی است که برای درمان بیماری های مادرزادی در کشور انجام می شود.
علیزاده اظهار داشت: هم کنون در تجهیز کشور به وسایل و ملزومات پزشکی پیشرفت فراوانی وجود داشته است و ترکیه دیگر کشوری است در منطقه هم از این تجهیزات جدید پزشکی بهره مند است.
فوق تخصص قلب کودکان ابراز داشت: در واقع از کشورهای عربی ، کشورهای آسیای میانه و افغانستان برای تشخیص و درمان بیماری های قلبی مادرزادی به کشور می آیند.
کنفرانس علمی "بیماری های مادرزادی و ساختاری قلب" به مدت یک روز در مشهد برپاشد که 250نفر از متخصصان و جراحان قلب در این همایش به بحث و تبادل نظر پرداختند.
در تصاویر منتشر شده از مراسم روز 11 سپتامبر دیده شد که کلینتون بدحال شده و در موقع سوار شدن به خودرو از حال رفته اســتاینجا.
کلینتون قرار بود در ادامه کارزار انتخاباتی و با برنامهای که شامل سخنرانی در مورد اقتصاد و جمعآوری پول به منظور پرداخت هزینههای انتخاباتی بود، برای سفری دو روزه به کالیفرنیا برود اما این سفر هم به خاطر بیماریش لغو شده اســت. دکتر لیزا بارداک،پزشک هیلاری کلینتون اعلام کرده که بیماری ذاتالریه او روز جمعه تشخیص داده شد و با آنتی بیوتیک تحت درمان قرار گرفته اســت. به گفته او در مراسم روز 11 سپتامبر نامزد حزب دمکرات دچار گرمازدگی و کم آبی بدن شده که از هوش رفتن او را به دنبال داشته اســت. گمانهزنیها درباره سلامتی هیلاری کلینتون بیسابقه نیست و به همین خاطر برخی مشکل جسمی او را فراتر از ذاتالریه اعلام شده میدانند اما به صورت رسمی بیماری او این گونه اعلام شده اســت.
ذات الریه یا همان سینه پهلو که به پنومونی هم مشهور اســت وضعیت التهابی ریه اســت که عمدتاً کیسههای میکروسکوپی هوا موسوم به آلوئولها را تحت تأثیر قرار میدهد. این بیماری معمولاً در اثر عفونت ناشی از ویروس یا باکتری و گاهی نیز در اثر سایر میکروارگانیسمها، برخی داروها و شرایط دیگر مانند بیماری خودایمنی رخ میدهد. سینه پهلو سالانه حدود ۴۵۰ میلیون نفر معادل هفت درصد از کل جمعیت جهان را مبتلا میکند و منجر به حدود ۴ میلیون مرگ میشود. اگرچه ویلیام اوسلر در قرن نوزدهم به سینه پهلو عنوان "کاپیتان مردان مرگ" را داده بود ظهور آنتیبیوتیکدرمانی و واکسن در قرن بیستم موجب افزایش میزان زنده ماندن در بین این بیماران شد.با این حال، سینه پهلو همچنان در کشورهای در حال توسعه و در میان افراد بسیار پیر، بسیار کمسن و سال و افراد مبتلا به بیماری مزمن بهعنوان یک علت اصلی مرگ شناخته میشود.
چطور به سراغتان میآید؟
سینه پهلو عمدتاً به علت عفونتهای ناشی از باکتری یا ویروس و معمولاً در موارد کمتر در اثر قارچ و انگل رخ میدهد. اگر چه بیش از ۱۰۰ گونه عامل عفونی شناسایی شده اســت، تنها چند مورد از آنها باعث بروز اکثر موارد میشوند. عفونتهای مختلط ناشی از حضور همزمان ویروسها و باکتریها ممکن اســت در ۴۵٪ عفونتها در کودکان و ۱۵٪ عفونتها در بزرگسالان رخ دهد.امکان تشخیص عامل بیماریزا با انجام دقیق آزمایش، در حدود نیمی از موارد وجود ندارد.
شرایط و عوامل خطرآفرین که زمینه ابتلا به سینه پهلو را فراهم میکنند عبارتند از: سیگار کشیدن، نقص ایمنی، بیماری انسداد مزمن ریوی، بیماری مزمن کلیوی و بیماری کبد. استفاده از داروهای سرکوبکننده اسید مانند مهار کنندههای پمپ پروتون یا مسدود کنندههای H2 منجر به افزایش خطر ابتلا به سینه پهلو میشوند. بالا رفتن سن نیز در بروز سینه پهلو مؤثر اســت.
علائم بیماری
ذاتالریه بسته به عامل ایجادکننده میتواند علائم مختلفی داشته باشد. تب، درد قفسه سینه، سرفه، کاهش اشتها و ضعف علائم اصلی بیماری هستند.
سرفه در ابتدا ممکن اســت خشک باشد، اما یک تا دو روز بعد سرفه خلطدار میشود. خلط معمولا زرد رنگ اســت و ممکن اســت رگههای خونی داشته باشد.
تنفس بیمار سریع و سطحی میشود و ممکن اســت بیمار به نفس نفس زدن بیفتد. در موارد شدید اکسیژن رسانی کاهش مییابد و ممکن اســت علائم کمبود اکسیژن در فرد بروز کند.
تنفس عمیق یا سرفه ممکن اســت منجر به ایجاد درد عمقی در قفسه سینه شود. این علامت ممکن اســت نشان دهنده گسترش عفونت به پرده پوشاننده ریهها باشد.
5454
در ادامه قصد داریم نگاهی به این بیماری داشته باشیم و گفته های یکی از مبتلایان به پیسی را با هم از نظر بگذرانیم. ژان پل برامر فردی اسـت که به ویتیلیگو مبتلا شده و حالا شرح حالش را از زبان خود او خواهیم شنید.
حتما شما هم برایتان پیش آمده که کمی قبل از استحمام در آینه به بدن خود خیره می شوید تا هرگونه ناهنجاری یا علائم مربوط به بیماری ها را که ممکن اسـت روی آن ایجاد شده باشد، پیدا کنید.
بعد از آنکه متوجه این لکه شدم حدودا ده دقیقه ای را صرف وارسی و موشکافی در آن کردم. لبه ها و قسمت های بیرونی اش را بررسی کردم و متوجه شدم که بخش های تازه ای به آن لکه اضافه شده و ابعادش نسبت به قبل افزایش یافته بود. دیگر بر من روشن شده بود که این لکه یک ماه گرفتگی یا چیزی شبیه آن نیست.
لکه سفید رنگ کوچکی که تا همان چند دقیقه قبل برایم بی اهمیت بود به یک باره آنقدر مهم شده بود که دیگر در مرکز و بطن دنیایم قرار داشت. به یکباره ذهنم به گذشته معطوف شد و در پستوی آن به دنبال اولین باری می گشتم که لکه را روی بدنم دیده بودم. تصورم این بود که اگر خیلی به عقب برگردم و به خودم ثابت کنم که آن لکه از ابتدا روی بدنم بوده می توانم تا حدودی دلهره و نگرانی ام را کم کنم.
می دانستم از زمانی که کودک بوده ام آن را روی پوستم داشته ام. در آن زمان البته تصورم این بود که چون پدر و مادرم از نژادهای مختلفی هستند چنین اثری روی بدنم ایجاد شده. در واقع فکر می کردم بخش هایی از بدنم سفید هستند و بخش هایی قهوه ای و درست مانند خونم، پوستم هم معرف دو میراثی اسـت که از پدر و مادرم به من رسیده.
اما ظاهرا این موضوع به ژنتیک مربوط نمی شد و بیشتر به نقشه ای واقعی می ماند؛ جزیره های سفید رنگ روی بدنم داشتند کم کم نواحی قهوه ای را می پوشاندند و این اتفاق هم به سرعت در حال رخ دادن بود. من که از این اتفاق به شدت آزرده خاطر شده بودم همان کاری را انجام دادم که هر فرد حساس دیگری انجام می داد: اینترنت را زیر و رو کردم تا بفهمم چه اتفاقی در حال رخ دادن اسـت.
بعد از بررسی اشکال مختلف سرطان، به یک تشخیص عملی تر رسیدم: پیسی؛ وضعیتی که در آن بخش های مختلف بدن دیگر ملانین تولید نمی کنند. در واقع بدن به ملانوسیت ها یا همان سلول های تولید کننده ملانین خود حمله می کند و در نتیجه قسمت های سفید رنگی روی آن ایجاد می گردند.
طولی نکشید که ذهنم به سمت هنرپیشه معروف آمریکایی افتاد و یادم آمد که در گذشته بارها و بارها در مورد بیماری او و مشکلاتش در این باره مطلب خوانده بودم.
از روی اطلاعات اندکم تصور می کردم که قرار اسـت بدنم کاملا به رنگ سفید در بیاید و از آن به بعد باید همیشه دستکش بپوشم، عینک آفتابی به چشم بزنم و با یک چتر در محیط های باز ظاهر شوم. با پزشک معالجم تماس گرفتم تا دریابم که آیا قرار اسـت باقی عمرم را هم در خلوت و تنها سر کنم و آیا این بیماری همه وجودم را در بر می گیرد؟
پزشک معالجم به سرعت بیماری ام را تشخیص داد و آنقدر با اطمینان و اعتماد به نفس در این باره حرف می زد که هوش از سرم پرید؛ بله، شما به پیسی مبتلا شده اید. خودم با استناد به اینترنت می دانستم که مشکلم چیست و حالا دکتر هم مهر تاییدش را روی آن زد.
در حالی که گیج و مبهوت بودم، به پارکینگ رفتم، موبایلم را برداشتم و به خواهرم زنگ زدم و تا می توانستم گریه کردم. گریه کردم چون این اتفاق حق من نبود و باورم این بود که عذابی بر من نازل شده.
من پیشتر با دو نژادی بودنم مشکل داشتم و حالا بدنم هم این مساله را باید نشان می داد و مرتبا باید شاهد شکل گیری لکه های سفید رنگ روی بدنم می بودم. اما آیا فرد دیگری غیر از من هم این مشکل را دارد؟
در آن زمان ذهنم شروع به درست کردن هزاران سناریو مختلف در مورد زمانی کرد که ویتیلیگو در بدنم شروع به گسترش کرد. مدام این فکر به ذهنم می آمد که از این پس، وقتی سوار مترو شدم حتما دیگران به من خیره می شوند و دیگر یک لحظه هم آرام و قرار نخواهم داشت و این سوال ها در ذهنم نقش بست که درمان بیماری چیست؟ آیا کسی عاشق من می شود؟ آیا دوستانم مرا ترک خواهند کرد؟ آیا وقتی با دیگران دعوایم شد از بیماری ام برای تخریب من استفاده خواهند کرد؟ از خواهرم پشت تلفن سوال کردم: آیا کسی مرا با این بیماری می خواهد؟
در آن زمان تازه با دختر مورد علاقه ام آشنا شده بودم و نگران بودم که نکند وجود این لکه های سفید رنگ او را از ازدواج با من منصرف کند. دلهره و اضطرابم تمامی نداشت. در خود توانی نمی دیدم. گویی بدنم داشت مرا مجازات می کرد و راهی برای تمام کردنش نداشتم.
بعد از آنکه پزشم بیماری ام را تشخیص داد، فرایند گسترشش در بدنم حتی از قبل هم سریع تر شد و مرتبا شاهد بزرگ تر شدن لکه های سفید رنگ روی پوستم بودم.
امروز اما حالم خوب اسـت و از اینکه چنین حسی دارم به خودم افتخار می کنم چراکه بعد از تشخیص بیماری توسط پزشک معالجم ابدا فکر نمی کردم که این اتفاق برایم رخ بدهد. رسیدن به این نقطه اما ابدا برایم ساده نبود و پیش از آنکه بتوانم آن را به عنوان بخشی از وجودم بپذیرم باید چیزهای زیادی در مورد پیسی یاد می گرفتم.
هر فردی ممکن اسـت که به پیسی مبتلا شود
اما اینطور نیست!
بین یک تا دو درصد از جمعیت دنیا یا حدودا 50 میلیون نفر در سرتاسر جهان به این عارضه دچار هستند. این بیماری در تمامی سنین، نژادها و جنسیت ها ممکن اسـت رخ بدهد هرچند در افرادی که پوست های تیره تری دارند، آشکارتر خواهد بود. نکته دیگر اینکه پیسی معمولا در افرادی که به بیماری های خودایمنی نظیر سل جلدی، تیروئید پرکار و کم خونی مبتلا هستند بیشتر نمود می یابد.
ویتیلگو درمان ندارد
هیچکس واقعا نمی داند که علت اصلی بروز این عارضه چیست اما تصور می شود که نوعی بیماری خود ایمنی باشد که در آن بدن به اشتباه به خود حمله می کند. البته برخی پزشکان نیز معتقدند که ویتیلیگو کاملا ژنتیکی اسـت و به باور بعضی دیگر ممکن اسـت به پریشان احوالی و اضطراب های روحی یا آفتاب سوختگی مربوط باشد. اما علت هرآنچه که باشد، می دانیم در برهه کنونی درمانی برای این بیماری ابداع نشده اسـت.
البته بعد از آنکه برامر دریافت این بیماری درمان ندارد به یکباره از داخل فرو ریخت و تصور می کرد که تا ابد باید آن بخش های سفید رنگ آزار دهنده را روی پوست خود ببیند. در نهایت برامر تصمیم گرفت که شرایط را بپذیرد. روشن بود که بیماری به این زودی ها از بین نمی رفت و درمانی برای آن ابداع نشده بود. در حال حاضر البته دانشمندانی زیادی در سرتاسر دنیا روی این بیماری مطالعه می کنند و احتمال می رود در آینده روشی برای وارونه کردن اثرات پیسی ابداع گردد اما در برهه کنونی، ویتیلیگو حقیقتی از زندگی برامر اسـت.
نگاهی به راهکارهای موجود
ویتیلیگو بیماری یا عارضه ایست که تماما به حوزه زیبایی مربوط می شود اما خیلی ها هستند که این مساله برایشان اهمیت دارد و دوست ندارند این لکه های سفید روی بدنشان رویت شوند. برای این گروه از افراد البته روش هایی فراهم اسـت که تا حدودی اثرات ویتیلگو را تخفیف دهند و فرایند رشد بیماری را متوقف کنند.
کرم ها و کورتیکواستروئیدها می توانند تا حدودی بخش های بدون رنگ پوست را پوشش داده و اندکی از رنگ این نواحی را به آنها باز گردانند. لیزرهای اگزایمز یا نور درمانی نیز می توانند در باز گردادن رنگ به این قسمت ها موقر باشند هرچند که نتیجه کار همیشگی نخواهد بود.
افراد مبتلا به این عارضه همچنین می توانند از تتو یا پیوند بافت استفاده نمایند که البته پیوند پوست فرایندی بسیار گران اسـت و خیلی ها استطاعت مالی برای انجام این کار را ندارند. خطر این قبیل اعمال جراحی هم مساله ای دیگر اسـت که باید در نظر گرفته شود. نکته دیگر اینکه، پیوند پوست به این بخش ها همیشه هم جواب نمی دهد (ممکن اسـت پوست پیوندی هم بعد از مدتی رنگدانه خود را از دست بدهد) و حتی اگر عمل و نتیجه موفقیت آمیز باشد هم ویتیلیگو می تواند به سایر نواحی پیشتر رنگی بدن نفوذ کند.
با در نظر داشتن موارد یاد شده، هم اکنون کرم های ضد آفتاب و آرایشی بهترین و رایج ترین گزینه ها برای افرادی هستند که به پیسی مبتلا شده اند. آرایش می تواند تا حدودی این نواحی بدون رنگ را پوشش دهد و کرم ضد آفتاب نیز از این بخش ها در برابر پرتوهای فرابنفش و سایر اشعه های مضر حفاظت خواهد کرد. اما هرگونه بحث یا گفتگویی در مورد درمان ویتیلیگو بدون اشاره به سلامت روانی مبتلایان به آن ناقص اسـت.
افرادی که این عارضه را تجربه می کنند، باید خیلی مراقب باشند که بیماری اثر منفی و ناخوشایندی بر سلامت روانی شان نداشته باشد و افسردگی و دلهره از جمله عوارض جانبی رایج ویتیلیگو هستند. در این موارد برخی پزشکان به مبتلایان توصیه می کنند سرگذشت افراد دیگری را بخوانند که به باورشان ویتیلگو تجربه ای مثبت برای آنها بوده اسـت.
همه ما با ظاهرمان در کشمکش هستیم
برامر می گوید به واسطه این بیماری تصمیم گرفت بار دیگر در مورد رفتارهایش با بدن خود بازنگری کند؛ بار دیگر در مورد مقوله زیبا فکر کند؛ دیدگاه هایش در مورد «بیماری» یا «اختلال» را مورد بازنگری قرار دهد.
برامر می گوید: بعد از آنکه مشخص شد به پیسی مبتلا شده ام، متوجه شدم من تنها نیستم که بدنم را قبول ندارم. در واقع به این نتیجه رسیدم که در این مسیر دنباله رو افرادی بودم که از دریچه چشمان خود به دیگران نگاه می کردند و در مورد ظاهر آنها قضاوت می نمودند.
ما در سرتاسر زندگی مان به گونه ای رشد و پرورش پیدا می کنیم که حکم نهایی در مورد زیبایی یا زشتی ظاهر افراد را از دیگران می گیریم و به بیانی برای این کار برنامه ریزی می شویم. به اغلب ما گفته اند که پوست سفید زیباست و پوست سیاه نازیبا. ما یاد گرفته ایم که افراد چاق یا دارای اضافه وزن نمی توانند زیبا باشند. ما آموخته ایم که همواره لاغر و عضلانی بمانیم (بسته به نوع جنسیت).
از همین رو، شاید دشوارترین بخش درمانی برای برامر کنار زدن این دریچه نگاه بود. او برای این منظور علاوه بر اینکه سرگذشت دیگر افراد مبتلا به پیسی را که حالا افراد موفق هستند از نظر گذراند، به آنهایی توجه کرد که با اطرافیانشان فرق دارند اما بدن خود را دوست دارند و از آن گلایه نمی کنند؛ زال ها، آنها که نمی توانند راه بروند و دیگر نژادهای رنگین پوست و عاقبت به این نتیجه رسید که باید ظاهرش را دوست داشته باشد.
مهمترین عامل تاثیرگذار در قد نهایی یک کودک، پدر و مادر او هستند. به عبارتی از یک پدر و مادر قد بلند، فرزند بلندقدی زاده میشود و عکس آن نیز درباره زوجهای کوتاه قامت صادق اســت. ما میتوانیم با دانستن قد پدر و مادر یک کودک، قد نهایی او را حدس بزنیم. بسیاری از والدین از این که کودکشان در میان هم سن و سالان خود کوتاهتر اســت، نگران میشوند و به پزشک مراجعه میکنند.
اولین قدم در ارزیابی قد چنین کودکی مراجعه به جدول قد اســت. جدولهایی وجود دارد که براساس قد کودکان جوامع مختلف نوشته شده اســت. براساس این اعداد ما میتوانیم بگوییم، یک کودک در کدام صدک قدی جامعه قرار دارد.
تعیین این صدک از این منظر اهمیت دارد که بتوانیم بین یک کوتاهی معمولی که به افراد بالاتر از صدک ۳ اطلاق میشود، با کوتاهی شدید که به کودکان کمتر از صدک ۳ گفته میشود، فرق قائل شویم.اهمیت اصلی توجه به قدکودکان و نوجوانان، تشخیص بیماریهایی اســت که میتواند رشد کودک را مختل کند و بررسی منحنی رشد کودکان در این باره اهمیتی بیش از میزان مقطعی قد آنان دارد.
شرایط کودکی که به موازات صدک پنجم رشد میکند و شیب منحنی او نسبت به منحنی نرمال خوب اســت، اگرچه کوتاه قد اســت، ولی نگرانکننده نیست و شرایط کودکی که چند سانتیمتر از او بلندتر اســت و به مدت مثلا شش ماه هیچ رشد قدی نداشته، بیشتر نگرانکننده اســت.
گاهی نیز برخی بیماری ها نظیر (۱)بیماریهای کلیوی، (۲) بیماری های کبدی، (۳) بیماری دیابت، (۴) سوءتغذیه شدید، (۵) نواقص ژنتیکی، (۶)کمکاری تیروئید، (۷)راشیتیسم،(۸)بیماری ترنر موجب کوتاهی قد میشوند.بیماریهای کلیوی و کبدی، دیابت، سوءتغذیه شدید و انواع نقایص ژنتیک موجب افت رشد و کوتاهی قد میشود.
درمان این بیماران باعث برگشت رشد آنان به حالت طبیعی میشود. بیماریهای دیگری نیز هستند که گاه با وجود کوتاهی قد مورد توجه قرار میگیرند و مداوا میشوند.
کمکاری تیروئید:
کوتاهیقد از نشانههای مهم کم کاری تیروئید اســت که در کنار علامتهایی مثل خواب آلودگی، خستگی مفرط، پفآلود بودن و کند ذهنی میتواند توجه والدین و پزشکان را به وجود این بیماری معطوف سازد.
آنچه اهمیت دارد این اســت که تشخیص به موقع و درمان این بیماری اگر قبل از بسته شدن صفحه رشد استخوانی صورت گیرد، باعث برگشت قد به حالت نرمال میشود. درمان این بیماری با مصرف قرصهای لووتیروکسین ممکن اســت.
راشیتیسم:
زندگی شهری بسیاری از کودکان را از تابش نور خورشید محروم کرده اســت و به این ترتیب، بیماری راشیتیسم کماکان تهدیدی برای کودکان محسوب میشود. علامتهای دیگر این بیماری علاوه بر کندی رشد، قوسی شدن پاها و برجسته شدن کنارههای استخوان جناغ اســت. درمان به موقع راشیتیسم به هر دلیل چندان سخت نیست و میتوان با مصرف کلسیم و ویتامین D از عوارض بیماری مثل کوتاهیقد جلوگیری کرد.
بیماری ترنر:
این بیماری کروموزومی بر اثر کمبود یک کروموزوم ایکس در دختران ایجاد میشود. از دیگر علائم این سندروم وجود پره در دو طرف گردن، پاهای قوس دار و تاخیر در بلوغ اســت. به طور معمول این دختران در سنین ۱۴ تا ۱۶ سالگی به خاطر ظاهر نشدن علائم بلوغ نزد پزشک میروند. این کودکان چون بلوغ دیرتری دارند تا سنین بالاتر به درمان با هورمون رشد جواب میدهند.
جام جم سرا