مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بیوگرافی علی دهکردی‌و همسرسابقش آفرین‌چیت‌ساز +عکس

بیوگرافی علی دهکردی‌و همسرسابقش آفرین‌چیت‌ساز +عکس

علی‌ دهکردی همسر سابق آفرین چیت ساز متولد ۱۳۴۴ در شهرکرد است. علی‌اسماعیل دهکردی، بازی در سینما را از سال ۱۳۷۰ با فیلم از کرخه تا راین به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا آغاز کرد. او فارغ التحصیل بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.

همسر علی دهکردی همسر آفرین چیت ساز طلاق بازیگران بیوگرافی علی دهکردی بیوگرافی آفرین چیت ساز

علی دهکردی و آفرین چیت ساز در سال  ۱۹۸۹ میلادی ازدواج کردند و در  سال ۲۰۰۲ میلادی طلاق گرفتند.
طبق حکم دادگاه، آفرین چیت ساز (روزنامه نگار) به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت و ارتباط با دولت‌های بیگانه به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
  • (۱۳۷۱) از کرخه تا راین (ابراهیم حاتمی کیا)
  • (۱۳۷۲) پاییز بلند (منوچهر عسگری‌نسب)
  • (۱۳۷۳) روز شیطان (بهروز افخمی)
  • (۱۳۷۴) شیخ مفید (فریبرزصالح سیروس مقدم)
  • (۱۳۷۴) ماه و خورشید (محمدحسین حقیقی)
  • (۱۳۷۴) عبور از خط سرخ (جمال شورجه)
  • (۱۳۷۵) خلبان (جمال شورجه)
  • (۱۳۷۵) ماه و خورشید (محمدحسین حقیقی)
  • (۱۳۷۵) سجده بر آب (حمید خیرالدین)
  • (۱۳۸۱) گاهی به آسمان نگاه کن (کمال تبریزی)
  • (۱۳۸۲) سلام (جواد ارشاد)
  • (۱۳۸۶) آن مرد آمد (حمید بهمنی)
  • (۱۳۸۷) تاکسی نارنجی (ابراهیم وحیدزاده)
  • (۱۳۸۹) اخراجی‌ها ۳
  • (۱۳۹۰) تلفن همراه رئیس جمهور
  • (۱۳۹۲) فردا (ایمان افشاریان و مهدی پاکدل)

سریال تلویزیونی

  • (۱۳۶۹) مهر و ماه
  • (۱۳۷۱) مزد ترس
  • (۱۳۷۶) در قلب من
  • (۱۳۷۵-۱۳۷۷) تصویر یک رویا
  • (۱۳۷۷) شرکت
  • (۱۳۸۴) عشق گمشده
  • (۱۳۸۵) آخرین گناه
  • (۱۳۸۷) شیخ بهایی
  • (۱۳۸۷) مسافر زمان
  • (۱۳۸۹) ملکوت
  • (۱۳۹۳) پرده‌نشین
  • (۱۳۹۳) جلال‌الدین
  • (۱۳۹۴) میکائیل

علی دهکردی بازیگر پنجاه ساله اهل شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری که درس بازیگری و کارگردانی هم خوانده، تا امروز نقش های متعددی را تجربه کرده، اما بازی او در نقش یک جانباز شیمیایی در فیلم از کرخه تا راین ابراهیم حاتمی کیا یکی از ماندگارترین نقشهای او به شمار می رود.

همسر علی دهکردی همسر آفرین چیت ساز طلاق بازیگران بیوگرافی علی دهکردی بیوگرافی آفرین چیت ساز

او در آثار سینمایی ای همچون از کرخه تا راین، پاییز بلند، روز شیطان، شیخ مفید، ماه و خورشید، عبور از خط سرخ، خلبان، سجده بر آب، گاهی به آسمان نگاه کن، سلام، آن مرد آمد، تاکسی نارنجی، اخراجی ها ۳، تلفن همراه رئیس جمهور و فردا و در مجموعه ها و سریال هایی تلویزیونی مانند مهر و ماه، مزد ترس، در قلب من، تصویر یک رویا، شرکت، آخرین گناه، شیخ بهایی، مسافر زمان، ملکوت، پرده نشین و جلال الدین به ایفای نقش پرداخته است.

از معمای شاه و نقش شما در این سریال آغاز کنیم. اگر نقش سعید در از کرخه تا راین را نقطه عطف اول در کارنامه هنری تان تصور کنیم، آیا نقش آیت الله سیدمحمود طالقانی می تواند نقطه عطف دوم باشد؟
از زاویه نگاه شخصی من، بخش اعتباری و افتخاری بازی کردن در نقش این شخصیت برایم خیلی اهمیت بیشتری دارد تا انعکاس ملی، حرفه ای و صنفی آن. نتیجه یک اثر تلویزیونی، سینمایی یا تئاتری به شکل کامل و مستقیم به خود بازیگر و حتی نوع، شکل و شرایط نقش بستگی ندارد. به حاصل و نتیجه کلی ای وابسته است که اثر خلق می کند. اگر سریال معمای شاه طبق پیش بینی عوامل و بازیگران پیش برود کار درخشانی خواهد شد. در این صورت حضور همه عوامل هم موفقیت آمیز خواهد بود. برای من نه به عنوان بازیگر که حتی یک شهروند ایرانی که نوجوانی اش را در انقلاب گذرانده و به نوعی با آن به بلوغ اجتماعی رسیده، شخصیتی مثل آیت الله طالقانی اعجاب آور و افسانه ای است. گرفتن یک عکس در کسوت و با گریم آیت الله طالقانی هم برایم جذاب بود، دیگر چه برسد به بازی در نقش ایشان. گاهی برای یک بازیگر این موقعیت پیش می آید که یک نقش ویژه را بازی کند؛ برای من هم تا امروز این اتفاق چند بار افتاده است. مثلا نقش شهید دوران را بازی کردم که یکی از پرافتخارترین خلبانان ایرانی است و هنوز بسیاری از رکوردها و افتخارات نظامی اش شکسته نشده است. برای نسل من بخش حسی و باطنی این نقش ها بسیار قوی تر و پررنگ تر است نسبت به موفقیت های بیرونی و تجاری اش. من و همنسلانم در کارهای موازی و همزمان ناخودآگاه به سمت کارهای حسی می رویم. نقش آیت الله طالقانی در معمای شاه با این که جانبی است و حضور طولانی و پررنگی در جریان داستان ندارد، اما فکر می کنم حتی گرفتن یک عکس یادگاری با چهره این شخصیت هم مغتنم و باارزش است.
با توجه به شخصیت ملی و فراجناحی مرحوم آیت الله طالقانی نگران بازتاب ها، واکنش ها و احیانا انتقادات پس از پخش و دیده شدن سریال نبودید؟
بیشترین عاملی که سبب نگرانی ام بود و همچنان هم هست ادای حق مطلب درباره شخصیت ایشان است. این مساله برایم مهم بوده و هست. شاید در بین چهره های سیاسی قبل و بعد از انقلاب مرحوم طالقانی شرایط خاص و ویژه ای داشته باشد. هم در بحث مبارزاتی که روایت است همیشه یک ساک کوچک را در خانه آماده داشته برای رفتن به زندان و هم این که محبوب قلوب همه طیف های سیاسی و جناحی و اقشار مختلف مردم بوده است. واقعیت این است که فکر کردن به این مسائل نگرانم می کند، اما بخش عمده ای از نتیجه اثر هم به نگاه سازنده اش بستگی دارد که جایگاه این شخصیت بزرگ را در جریان داستان چگونه تعریف و تبیین کند. خوشبختانه چیزی که استنباط من تا به امروز بوده اتکای کامل سریال به مستندات تاریخی است. مثلا سکانس بازجویی ایشان در ساواک درست شبیه مکتوباتی است که توسط منشی ساواک به ثبت رسیده است.
در فیلمنامه تقریبا چیزی به اسم داستان، تخیل و افسانه پردازی درباره شخصیت مرحوم طالقانی وجود ندارد. همین مهم، نگرانی مرا از لحاظ محتوایی کم می کند، اما از منظر اجرایی کار واقعا سخت است. هنوز تصاویر، فایل های صوتی و فیلم های ایشان موجود است. خیلی از همنسلان من حتی عین عبارات ایشان را به یاد دارند. از این رو، نزدیک شدن به واقعیت اجرایی و شکل رفتاری ایشان جای نگرانی جدی برای من داشت. با این حال، با همکاری کارگردان و با حضور پیوسته فرزند مرحوم طالقانی و توضیحات و راهنمایی هایش یک مقدار جرات و توان اجرایی پیدا کردیم.
همان طور که خودتان هم اشاره کردید مدارک و اسنادی از مرحوم طالقانی موجود است. آیا به شخصه تلاش هایی فراتر از این برای آشنایی بیشتر با شخصیت و ویژگی های اخلاقی و رفتاری ایشان داشتید؟
بله، شخصیت ایشان آن قدر بزرگ و در عین سادگی، پیچیده و سخت است که نمی شود بدون تمرکز و آشنایی قبلی به او نزدیک شد. بیشترین اتکای میدانی ما بعد از مدارک و اسناد رسمی به فرزند ایشان بود. در عین حال تمام منابع مکتوب، تصویری و شنیداری از سخنرانی ها، نماز جمعه ها، مصاحبه های تلویزیونی، برنامه ها، کتاب ها و نشریاتی را که به صورت انحصاری درباره شخصیت ایشان به نگارش درآمده رصد کردیم.
تا به حال نفش منفی هم بازی کرده اید؟
خیلی کم، یکی دو تله فیلم بوده و… (فکر می کند) همین. اتفاقا خودم نقش های منفی را خیلی دوست دارم. به طور مثال وقتی یک فیلمنامه پیشنهاد می شود و در آن نقش یک دزد وجود دارد می گویم همین نقش را به من بدهید، اما پاسخ می دهند که نه، اصلا نمی شود. بعد هم نقش پلیس را به من می دهند. خودم فکر می کنم از لحاظ اجرایی توانایی بازی در نقش های منفی را دارم، اما متاسفانه پیشنهاد نمی شود. البته شخصیت های دووجهی و خاکستری ای بوده اند که بازی شان کرده ام، مثل نقش شاه عباس در سریال شیخ بهایی. اگر شرایطش مهیا شود که منفی به معنای واقعی اش را بازی کنم چراکه نه!
سعی و تلاش تان در تجربه نقش های متفاوت قابل کتمان نیست، اما باز هم مردم بیشتر شما را با نقش های مثبت به یاد می آورند. اصولا نقش های دلخواه تان چه ویژگی هایی دارد؟
این اتفاق نه برای من که برای هر بازیگر دیگری ممکن است رخ دهد. حسرت بازی در نقش های متفاوت در تئاتر بیشتر بر دلم مانده است. بازیگری روی صحنه نمایش لذت بیشتری دارد تا بازی کردن در نقش های تصویری. ما در تئاتر مابه ازای مستقیم داریم، مثلا ممکن است من علاقه مند جدی بازی در نقش مکبث باشم به خاطر ویژگی های فوق العاده دراماتیکش، اما در تلویزیون و سینما مابه ازایی نداریم و همین کار را سخت می کند. همیشه برای نقش آفرینی در نقش های غیرتکراری حسرت دارم تا ولع بازی در قالب شخصیت هایی که قبلا تجربه شان کرده ام. به نظرم آزاردهنده ترین مساله برای یک بازیگر، بازی کردن نقش هایی است که فراز و نشیب ندارد. یعنی امکان عرض اندام حرفه ای و فنی را به بازیگر نمی دهد و نقش طوری نوشته شده که او مجبور است فقط آن را هدایت کند. منظورم از نقش بی فراز و نشیب و یکنواخت این نیست که یک بازیگر ساکت بوده و تحرک نداشته باشد، بلکه مرادم راوی بودن صرف او برای نقش است.
بیشترین عاملی که سبب نگرانی ام بود و همچنان هم هست ادای حق مطلب درباره شخصیت ایشان است. این مساله برایم مهم بوده و هست. شاید در بین چهره های سیاسی قبل و بعد از انقلاب مرحوم طالقانی شرایط خاص و ویژه ای داشته باشد. هم در بحث مبارزاتی که روایت است همیشه یک ساک کوچک را در خانه آماده داشته برای رفتن به زندان و هم این که محبوب قلوب همه طیف های سیاسی و جناحی و اقشار مختلف مردم بوده است.
همسر علی دهکردی همسر آفرین چیت ساز طلاق بازیگران بیوگرافی علی دهکردی بیوگرافی آفرین چیت ساز
صحبت تئاتر شد. آخرین حضورتان روی صحنه به چه سالی بازمی گردد؟
فکر می کنم هفت هشت سال پیش.
با من موافق هستید که سال هاست تحت تاثیر و در زیر سایه نقش جانباز فیلم از کرخه تا راین هستید؟
بله، کاملا درست است، اما خب ارزشش را داشت. همان نقش ماندگارم کرد. همین امروز هم که بخواهم بازیگری را کنار بگذارم راضی ام که لااقل چند نقش ماندگار دارم. نقشم در از کرخه تا راین به تنهایی برای ماندگار شدنم کفایت می کند. همه چیز بعد از این فیلم تحت تاثیر نقشم قرار گرفت. من بعد از این فیلم و با فاصله ای نه چندان دور در روز شیطان بهروز افخمی حاضر شدم که اتفاقا تجربه خوبی بود و نقشم را هم خیلی دوست داشتم، اما کارم دیده نشد. گویا در سایه نقش قوی از کرخه تا راین ماند.
پیش آمده به خودتان بگویید ای کاش در فیلم حاتمی کیا بازی نمی کردم تا فرصت نقش آفرینی های دیگر از دست نمی رفت؟
نه، یک مقدار عاطفی به ماجرا نگاه می کنم. از کرخه تا راین و نقشم را در این فیلم دوست دارم. بازی در این فیلم را شانس بزرگ خودم می دانم. قبل از این فیلم در دو سریال مهر و ماه و مزد ترس بازی کرده بودم، اما با از کرخه تا راین شناخته شدم. در ضمن اتفاقی است که افتاده و دیگر نمی شود به اما و اگرها اتکا کرد. نقشم را هم خیلی دوست داشتم، بخصوص به خاطر جانباز بودنش و البته مظلومیتش. من همین امروز هم با بسیاری از جانبازها از نزدیک تماس دارم. به این فیلم حس خوبی دارم. بالاخره بخش کوچکی از مشکلات جانبازان را بازتاب می داد. به هر حال سرنوشت من هم پس از این فیلم تغییر کرد. بخشی از این مساله هم به بضاعت فکری و حجم تفکری کارگردانان و تهیه کنندگان بازمی گشت. خیلی نقش های شبیه سعید به من پیشنهاد می شد.
چرا باوجود تجربه موفق با حاتمی کیا در کرخه از راین همکاری تان ادامه پیدا نکرد؟
راستش صحبت همکاری در یکی دو فیلم دیگر هم مطرح شد و حتی با هم صحبت کردیم، اما گویا حاتمی کیا ملاک هایی مانند سن، ظاهر و شرایط فیزیکی را در نظر داشت که با من مطابقت نمی کرد. با این حال خیلی برای حاتمی کیا احترام قائل هستم و در سینما او را به نوعی ولی نعمت خود می دانم. کاملا هم به او حق می دهم که آن قدر به شخصیت سعید علاقه داشته باشد که نخواهد از بازیگرش در نقش دیگری استفاده کند. شاید من هم اگر کارگردان بودم دیگر با بازیگر شخصیت محبوبم همکاری نمی کردم و می گذاشتم در همان شرایط باقی بماند.
شما ابتدا و میانه دهه ۷۰ چه در تلویزیون و چه در سینما بازیگر فعالی بودید، اما در میانه دوم این دهه و دهه ۸۰ کم کار شدید. چرا؟
بخشی از این موضوع برمی گردد به بحث شرایط کاری ما در بازیگری. یک بازیگر در برخی مقاطع سنی اش در یک برزخ گرفتار می شود، به این معنی که نه جوان است که نقش جوانان را بازی کند و نه میانسال. یک زمانی هم ولع بازی کردن مداوم در من افول کرد. متاسفانه شرایط باعث شده بازیگری از جریان هنری زندگی به جریان شغلی تبدیل شود. در دوره ای دیدم که نمی توانم از بازیگری به آن مفهوم واقعی اش لذت ببرم. نقش ها ساده و ابتدایی نوشته می شد و از استانداردهای لازم سلامت فکری و روانی فاصله می گرفت. اینها باعث می شود یک بازیگر از کار فاصله بگیرد و ترجیح دهد در طول سال در یکی دو اثر قابل توجه حضور داشته باشد.
با این اوصاف یک بازیگر چگونه می تواند امرار معاش کند؟
خیلی انسان متوقعی نیستم. تنها شغلم هم بازیگری است و درآمد دیگری ندارم. یکی دو سال هم است که تهیه کنندگان پول مان را نمی دهند. به تهیه کننده هم فشار زیادی نمی شود آورد، زیرا او هم مقصر نیست. با این حال ناراضی نیستم و ناشکری هم نمی کنم.
شما در سریال پرده نشین نقش رئیس کلانتری را بازی کردید، در سریال میکائیل هم همین طور.
(می خندد) درست است، اما واقعیت این است که من انتخاب نمی کنم، گزینش می شوم.
اما می توانید هر پیشنهادی را نپذیرید.
من سر سریال میکائیل این مساله را مستقیم به سیروس مقدم گفتم و حتی عکس هایم در سریال پرده نشین را نشان دادم، اما او گفت دیده ام و می دانم و توجیهش هم این بود که بین دو سریال فاصله زمانی خواهد بود. می دانید اصولا پلیس های ما هم شبیه هم هستند. در تولیدات تلویزیونی اگر بخواهیم این گونه مته به خشخاش بگذاریم دیگر نقشی برای بازی نمی ماند. در ضمن فکر می کنم اگر بازیگر بتواند به توانایی های خود و کارگردان اطمینان و اتکا داشته باشد دو نقش شبیه هم را هم می تواند متفاوت اجرا کند.
حالا این دو نقش مشابه در پرده نشین و میکائیل متفاوت شده است؟
تا جایی که فیلمنامه اجازه می داد، سعی کردم متفاوت باشد. پلیس پرده نشین یک آرامش شخصی و متانت درونی داشت، اما در میکائیل پلیس دیگری را خواهید دید. جالب آن که پس از میکائیل هم پیشنهاد نقش پلیس داشتم که خوشبختانه به علت درگیری در پروژه دیگر نپذیرفتم.
از میان دو رسانه تلویزیون و سینما کدام را ترجیح می دهید؟
به این سوال اگر بخواهید عادلانه پاسخ دهید کار سختی است. متاسفانه یک قضاوت سطحی محتوایی نسبت به کارهای تلویزیونی وجود دارد. من در یک تعریف واقعی رسانه ای تفاوت خاصی بین این دو قائل نیستم. بسیاری از فیلم های سینمایی اصولا برای مخاطب عام ساخته نمی شود. تلویزیون اما مستقیم و بی واسطه در خانواده ها نفوذ دارد و با مردم طرف است. اگر عمیق و واقعی نگاه کنیم تلویزیون از یک ارزش فوق العاده برخوردار است و توانایی عجیب و غریبی در جهان امروز دارد. البته سینمای ایران به یک جایگاه جهانی دست پیدا کرده که تلویزیون تا امروز از چنین امتیازی برخوردار نبوده است. من خودم را به نوعی فرزند تلویزیون می دانم.
اولین کارهای حرفه ای ام در جوانی با این رسانه بوده است. در عین حال خودم را جزئی از خانواده سینما هم می دانم. از مارچلو ماسترویانی، بازیگر معروف ایتالیایی پرسیدند ملاکت برای انتخاب نقش چیست و او پاسخ داد هر کدام را که لوکیشنش به خانه ام نزدیک تر باشد، انتخاب می کنم. واقعا در مقاطعی ممکن است ابتدایی ترین عناصر برای یک بازیگر مهم باشد. من برای هر دو رسانه ارزش و احترام قائلم.
بیوگرافی آفرین چیت ساز بیوگرافی علی دهکردی طلاق بازیگران همسر آفرین چیت ساز همسر علی دهکردی


ادامه مطلب ...

بیوگرافی فتانه ملک محمدی بازیگر سریال چرخ و فلک +عکس

بیوگرافی فتانه ملک محمدی بازیگر سریال چرخ و فلک +عکس

فتانه ملک محمدی fataneh malekmohammadi (متولد ۱۲ اسفند ۱۳۶۸ در تهران) است هنوز خودش را بازیگر نمی‌داند و تا هنرمند شدن راه درازی در پیش دارد. فتانه ملک محمدی همان بازیگر نوجوانی است که تهمینه میلانی‌ در نشست مطبوعاتی فیلم سوپراستار‌ کلی از او تعریف کرد و گفت: او را از بین صدها نفری که برای تست بازیگری آمده بودند، انتخاب کردم چون نوجوان فوق‌العاده با هوشی بود. من خیلی خوش شانس بودم که با یک نوازنده حرفه‌ای مواجه شدم. البته اگر این دختر نوازنده نبود،‌ آموزشش می‌دادیم و تحت هر شرایطی از همین گزینه استفاده می‌کردم.

همسر فتانه ملک محمدی سریال چرخ فلک بیوگرافی فتانه ملک محمدی اینستاگرام فتانه ملک محمدی fataneh malekmohammadi

instagram fattaneh malekmohammadi

فتانه ملک محمدی سوپراستار سینما برای اولین بار با سریال چرخ فلک در تلویزیون دیده می شود.

* در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

در حال تصویربرداری سریال اپیزودیک چرخ فلک هستیم. در یکی از اپیزودها که دو قسمتی است به کارگردانی عزیزالله حمیدنژاد حضور دارم.

* چه نقشی را در این سریال ایفا می کنید؟

در اپیزود سارا ، نقش دختری به نام سارا را بازی می کنم که دانشجوست و تصمیم دارد از خانواده خود جدا زندگی کند. به همین دلیل ماجراهایی برای سارا پیش می آید.

* به نظر می رسد این اولین حضور شما در تلویزیون است؟

همین طور است. بعد از «سوپراستار»، در فیلم «پنهان» مهدی رحمانی و «پرسه در شهر لاجوردی» محمد علی نجفی که پارسال در اصفهان فیلمبرداری شد؛ اما هنوز اکران نشده است، بازی کردم.

همسر فتانه ملک محمدی سریال چرخ فلک بیوگرافی فتانه ملک محمدی اینستاگرام فتانه ملک محمدی fataneh malekmohammadi

* شما به طور حتم پیش از این پیشنهاد تلویزیونی داشتید؟

بله، من هر سال ماه رمضان پیشنهاد تلویزیونی داشتم؛ اما به دلایلی که خودم اعتقاد دارم نپذیرفتم. در میان سریال های ماه رمضانی، سریال «مدینه» را دیدم که دوستانم در آن حضور داشتند.

* دلیل انتخاب سریال چرخ فلک چه بود؟

دلیل اصلی این سریال کارگردان اثر بود. چرا که من فیلم «اشک سرما» را زمان دبیرستان از وی دیده بودم و علاقه زیادی به آن داشتم. بیشتر از ده بار فیلم را دیدم. به نظرم آرزوی هر کسی که با ایشان کار کند. اسم آقای حمید نژاد را که شنیدم، هیجان زده شدم و زمانی که قصه را خواندم دیدم از اول تا آخر، «سارا» در پستی و بلندی های زندگی حضور دارد و این نقش جای کار زیادی برای من داشت.

* فکر می کنید بازهم در سریالی بازی کنید؟

بازی در سریال های مناسبتی و تلویزیونی فشار و حجم کاری زیادی دارد؛ اما وجود عزیزالله حمید نژاد خیلی به گروه کمک کرد. اگر شرایط اینگونه باشد، باز هم در تلویزیون کار می کنم؛ اما دغدغه اصلی من سینماست.

همسر فتانه ملک محمدی سریال چرخ فلک بیوگرافی فتانه ملک محمدی اینستاگرام فتانه ملک محمدی fataneh malekmohammadi

* حضور شما در سینما با یک کار خوب شروع شد. در این خصوص توضیح بدهید.

اولین فیلم من در فیلم سینمایی «سوپراستار» بود. حدود دو سال کار نکردم و مشغول درس خواندن بودم. به دلیل کم تجربه بودن، فیلمنامه هایی که پیشنهاد شد را می خواندم ولی چیزی از آن ها دریافت نمی کردم.

* برای بازی نکردن در این فیلم ها پشیمان نشدید؟

برای یکسری از فیلم ها پشیمان شدم؛ چرا که در زمان اکران فیلم های خوبی بودند.

* دوست دارید چه نقشی را تجربه کنید؟

من نقش فردی که حرف نمی زند و با نگاه بازی می کند را دوست دارم. همچنین دوست دارم نقش دختری را بازی کنم که مظلوم نباشد.

* درباره خانم میلانی صحبت کنید. دوباره پیشنهادی به شما دادند؟

خانم میلانی بعد از «سوپراستار»، «آتش بس» و «یکی از ما دو نفر» را کار کرده است. باید برای پیشنهاد شرایط نقش مناسب باشد. آرزوی من است، دوباره با ایشان کار کنم. با حضور در فیلم خانم میلانی که کار اولم بود و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت، انتظار من برای انتخاب های بعدی را بالا برد.

همسر فتانه ملک محمدی سریال چرخ فلک بیوگرافی فتانه ملک محمدی اینستاگرام فتانه ملک محمدی fataneh malekmohammadi

* به عنوان جوانی که در سینما حضور دارید، وضعیت سینما را چطور می بینید؟

در این چند سال وضعیت سینما خیلی تغییر کرده است. در گذشته کمتر فیلم ساخته می شد اما در حال حاضر فیلمسازان جوان به قدری درخشان کار می سازند که هر سال در جشنواره منتظر دیدن فیلم های نسل جوان سینما هستیم و این اتفاق باعث خوشحالی است. چراکه فکر، ایده و بازیگران جدید با آنها همراه است.

* درباره حضور خود در عرصه موسیقی توضیح بدهید؟

من ویولن می زنم. به دلیل علاقه به کودکان و موسیقی برای آن ها تدریس می کنم. لیسانس موسیقی دارم؛ اما برای ارشد امسال به احتمال زیاد رشته های مطالعاتی می خوانم.

* دغدغه شما در حال حاضر؟

کار کردن در سینما دغدغه ام است. همچنین می خواهم تغییراتی در زندگی شخصی ام ایجاد شود.

همسر فتانه ملک محمدی سریال چرخ فلک بیوگرافی فتانه ملک محمدی اینستاگرام فتانه ملک محمدی fataneh malekmohammadi

فتانه ملک محمدی ازدواج نکرده است و همسری ندارد.

fataneh malekmohammadi اینستاگرام فتانه ملک محمدی بیوگرافی فتانه ملک محمدی سریال چرخ فلک همسر فتانه ملک محمدی


ادامه مطلب ...

بیوگرافی شراره رخام و همسر سابقش فرهاد قریب +عکس

بیوگرافی شراره رخام و همسر سابقش فرهاد قریب +عکس

شراره رخام (متولد ۱۷ مرداد ۱۳۵۰ در تهران) بازیگر ایرانی است. او دارای مدرک لیسانس زبان روسی از دانشگاه آزاد و همچنین لیسانس بازیگری از جهاد دانشگاهی است.

همسر شراره رخام همسر بازیگران طلاق بازیگران بیوگرافی فرهاد قریب بیوگرافی شراره رخام بیوگرافی استیون راش Steven Rush

فرهاد قریب (غریب) (استیون راش) (به انگلیسی: Steven Rush) فیلمنامه‌نویس و مستندساز ایرانی-آمریکایی ساکن لس آنجلس که در سینمای هالیوود فعالیت دارد.

همسر شراره رخام همسر بازیگران طلاق بازیگران بیوگرافی فرهاد قریب بیوگرافی شراره رخام بیوگرافی استیون راش Steven Rush

شراره رخام بازیگر سینما و تلویزیون گفت: بهترین عیدی ام را از همسر سابقم که یک بلیت مسافرت به جزایر هاوایی بود دریافت کردم.

وی افزود: بهترین خاطره من از ایام عید مسافرت های مختلف و اتفاقات داخل ماشین و اده های زیبا در دوران کودکیم است.

وی عنوان کرد: امسال نیز به احتمال ۹۰ درصد تعطیلات عیدم را در آمریکا می‌گذرانم.
این هنرمند اظهار داشت: سینمای استاندارد، سناریوی درجه یک، سکانس های خوب، صدابرداری عالی سرمستی تماشاگران بعد از تماشای فیلم و سرحال بودن بازیگران در هنگام بانی سین های هفت سین سینمایی من هستند.
رخام اذعان کرد: مثل همیشه آرزوی سالی پربار و پر از موفقیت و پر از خوشبختی را برای همه هموطنان دارم و آرزو می کنم به هر آنچه که به صلاحشان است برسند.

شراره رخام بازیگر سینما و تلویزیون گفت: به تازگی سریالی با عنوان “چهار سو” به کارگردانی امین امانی و تهیه کنندگی روشان امید را به پایان برده ام، این سریال مربوط به چهار برهه زمانی است که من زمان آینده را بازی می کنم، هر زمانی در این سریال بازیگران جداگانه خود را دارد و درباره معضلات اجتماعی است که در هربرهه اتفاق می افتد.من در رابطه با زمان پخش آن اطلاعی ندارم اما می دانم که این سریال در مرحله تدوین است.

این بازیگر با اشاره به کم کاریش در این سالها عنوان کرد: یکی از دلایل این موضوع ورود بی قاعده و بدون صلاحیت یک سری به حیطه تولید و بازیگری است، آنهایی که بدون صلاحیت لازم وارد عرصه تولید شده اند به تبع افراد بی صلاحیت مثل خودشان را به این عرصه وارد می کنند و به این ترتیب کارها کیفیت لازم خود را از دست می دهند. این حواشی برای افرادی مثل ما که به صورت حرفه ای وارد دنیای بازیگری و هنر  و با تکیه به تحصیلات خود بازیگر شده‌اند صدمه می زند زیرا معیار انتخاب این افراد همین حواشی است.

بازیگر “زنان ونوسی مردان مریخی” تصریح کرد: چنین افراد بی صلاحیتی هنگامی که معیارشان حاشیه باشد در مواجهه با افراد حرفه ای متوجه می شوند که آنها هیچ سنخیتی با این افراد ندارد بلکه در تقابل هم هستند. این تیمهای سازنده یک سری توقعات ناشایستی دارند و به همین دلیل بازیگران حرفه‌ای این توقعات را قبول نمی‌کنند.

همسر شراره رخام همسر بازیگران طلاق بازیگران بیوگرافی فرهاد قریب بیوگرافی شراره رخام بیوگرافی استیون راش Steven Rush

وی ادامه داد: یکی از عواملی که باعث ایجاد فاصله بین من و نقش آفرینی در سریالهای تاریخی شد تزریق ژل در لبم بود البته خودم از این کار پشیمان شدم به دلیل تزریق این ژل عده ای در سریالهای تاریخی من را انتخاب نمی کردند چون می گفتند در زمانهای گذشته چیزی به نام ژل لب نداشتیم این موضوع مدتی من را کم کار و درگیر کرد اما باید بگویم به کمک یک پزشک خوب این ژل لب را تخلیه کردم و در حال حاضر یک سال و نیم است که ژل لب ندارم و به حالت سابق بازگشته ام.

بازیگر” غوغا” با اشاره به ورود افراد ناشایست به این حرفه تصریح کرد: چیزی که گریبان تولید، تلویزیون و سینما را گرفته ورود یک سری عوامل ناشایست است که ما درخواستمان از سیستم جدید سازمان صدا و سیما این است که نظارتی به این موضوع داشته باشند زیرا این حواشی گاهی غیر قابل تحمل می شود، من لیسانس بازیگری دارم و به کمک تحصیلاتم بازیگر شده ام اما یک سری از دوستان شاید این تحصیلات را نداشته باشند ولی به واسطه اینکه که چندین سال سابقه بازیگری دارند در این حرفه مشغول هستند اما بدبختی ما از آنجایی شروع می شود که ما با برخی مواجه می شویم که نقش یک سریالها را بر عهده می‌گیرند در حالی که حتی در صحبت کردن عادی خود دچار مشکل هستند، متاسفانه این افراد در جامعه الگو می شوند در حالیکه رفتارشان آنقدر ناشایست است که ما وقتی با مردم صحبت می کنیم متوجه می شویم که نظر و نگاه آنها نسبت به بازیگران منفی است و احساس می کنند که ما یک سری افراد لاابالی و بی بندباری هستیم که به هیچ چیزی معتقد نیستیم.

وی افزود: متاسفانه برخی از خانم‌های بازیگر خودشان به هر راهی متوسل می شوند که در برخی از تولیدات حضور داشته باشند آنها اصول اخلاقی لازم را رعایت نمی کنند البته گویا بازار عرضه و تقاضا برای آنها فراهم شده و تقاضای آنها هم بی جواب نمی‌ماند زیرا در ازای یک سری تعاملات چنین افرادی وارد حرفه بازیگری و در نهایت تبدیل به یک الگو می شوند و متاسفانه جایگاه فرهنگی یک بازیگر را خدشه دار می کنند.

بازیگر “چشمان سیاه” ادامه داد: چنین افرادی باعث می شوند بازیگران دیگر در مواجهه با مردم سرافکنده شوند زیرا مردم از آنها روی گردان می شوند متاسفانه این افراد از راه درست بازیگر نشده اند و نمی توانند رفتار درستی از خود ارائه دهند.

وی بیان کرد: من با فردی مواجه شدم که می‌گفت با توجه به اینکه تو در عرصه تهیه کنندگی هم دستی داری به من کمک کن تا یک عده بازیگران بی قید و بند را دور خود جمع کنم و با هم خوش بگذرانیم که این موضوع باعث تعجب من شد.

رخام تصریح کرد: من کاری به زندگی خصوصی افراد ندارم اما عده‌‌ای به صورت اشتباه وارد این عرصه شده‌اند. نگاه این افراد به بازیگری فقط کسب شهرت و خوش گذرانی است، البته من برای تمام همکاران خودم احترام قائل هستم زیرا می دانم انسانهای بسیار شریف و متعهدی هم در عرصه سینما هستند اما با این وجود گاهی چنین افرادی پیدا می شوند که امیدوارم چنین حواشی زودتر حل شود.

رخام خاطرنشان کرد: در جمع بندی صحبت‌هایم پاسخی به دوستانی دارم که این قضیه جراحی لب من را علم کرده بودند که من را به حاشیه بکشانند باید بگویم آنها اشتباه می کنند و این مشکل حل شده است، یادم است تهیه کننده ای به من پیشنهاد داد که تو اخلاقت را درست کن و من به این ترتیب تو را در تولیدات راه می‌دهم که در پاسخ به او گفتم من ترجیح می دهم اخلاقم این باشد ولی با تو وارد سریالها نشوم همان فرد که به خواسته های اشتباه او پاسخ رد دادم قضیه ژل لب مرا علم کرد و به همه میگفت که رخام برای هیچ نقشی مناسب نیست. امیدوارم حضور پررنگ من در دنیای بازیگری تو دهنی محکمی باشد به یک سری افراد ناشایستی که از بازیگران تقاضای بدی دارند.

Steven Rush بیوگرافی استیون راش بیوگرافی شراره رخام بیوگرافی فرهاد قریب طلاق بازیگران همسر بازیگران همسر شراره رخام


ادامه مطلب ...

مهدی میامی و همسر جوانش آهو کاظمی +عکس و بیوگرافی

مهدی میامی و همسر جوانش آهو کاظمی +عکس و بیوگرافی

مهدی میامی (متولد ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۲ – تهران) بازیگر ایرانی است که از نوجوانی در تئاتر فعالیت داشته و یکی از مؤسّسین گروه تئاتر کوچ می‌باشد. وی علاوه بر بازیگری، دستیار کارگردان چند فیلم سینمایی و بازیگر نمایش مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین بهرام بیضایی نیز بوده‌است.

همسر مهدی میامی همسر بازیگران همسر آهو کاظمی بیوگرافی مهدی میامی بیوگرافی آهو کاظمی

مهدی میامی در کنار همسرش آهو کاظمی که او نیز یک بازیگر است

همسر مهدی میامی همسر بازیگران همسر آهو کاظمی بیوگرافی مهدی میامی بیوگرافی آهو کاظمیinstagram mehdi mayamey

همسر مهدی میامی همسر بازیگران همسر آهو کاظمی بیوگرافی مهدی میامی بیوگرافی آهو کاظمی

۳۰ دی ماه ۱۳۹۴ هفتمین سالگرد ازدواج مهدی میامی و همسرش آهو کاظمی بود

همسر مهدی میامی همسر بازیگران همسر آهو کاظمی بیوگرافی مهدی میامی بیوگرافی آهو کاظمی

عکس همسر بازیگران

بیوگرافی آهو کاظمی بیوگرافی مهدی میامی همسر آهو کاظمی همسر بازیگران همسر مهدی میامی


ادامه مطلب ...

محمدرضا حیاتی در کنار همسرش +عکس و بیوگرافی

محمدرضا حیاتی در کنار همسرش +عکس و بیوگرافی

محمدرضا حیاتی مجری اخبار تلویزیون (متولد ۲۷ دی ۱۳۳۴ در آبادان)، یکی از گویندگان قدیمی بخش خبری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. وی دانش‌آموختهٔ رشتهٔ علوم سیاسی است.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

محمدرضا حیاتی و همسرش

حیاتی کار خود را از سال ۱۳۶۰ و از رادیو و در یک برنامهٔ اجتماعی آغاز کرد و مدتی هم در بخش نمایش‌نامه‌های رادیویی فعال بود و درنهایت برای اجرای خبر پذیرفته شد. اولین اجرای خبر را در بخش اخبار ساعت ۱۰ صبح رادیو، با خواندن چند خبر خارجی انجام داد. وی همچنین در برخی برنامه‌های دیگر تلویزیون به‌عنوان مجری حضور داشته‌است. وی تاکنون چندین بار موفق به دریافت جایزهٔ برترین گویندهٔ خبر شبکهٔ جام جم و شبکه‌های داخلی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شده‌است. حیاتی دارای دو پسر به نام‌های علیرضا و امیر است

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتیمحمدرضا حیاتی و همسرش

او از نسل مجریان بدون لایک است. از نسلی که پدرهای مان و لابد پدرهای پدرهای مان هم لحظه هایی از زندگی را بدون او نمی توانند تصور کنند. لحظه هایی از اعلام خبر عملیات در جنگ، اعلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸، رحلت امام (ره)، و بعدها و بعدها.

او همیشه بوده است. محمدرضا حیاتی که با صورت سنگی اش بیشتر وجهی از جدیت و اقتدار یک نظام را نمایش می دهد تا شیرینی و مفرح بودن زندگی روی کره خاکی را. محمدرضا حیاتی، خبرگوی امروز بازنشسته و همچنان فعال رسانه ملی.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

مثل خیلی دیگر از نام های رسانه ای و سیاسی، چاره ای ندارد جز اینکه زندگی را به قبل و بعد از سال ۸۸ تقسیم کند. او شش سال گذشته را به سکوت گذرانده. و شاید حالا که پس از بازنشستگی، توانسته همچنان روی صندلی قدیمی باقی بماند، فکر می کند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و ممکن است بتواند کمی به بازسازی چهره اش بپردازد. لابد برای همین هم هست که می گویند در ماه های اخیر بیشتر در مراسم مختلف دیده می شود و در هفته های اخیر هم به اندازه تمام عمرش مقابل ریکوردر خبرنگارها نشسته.

محمدرضا حیاتی که به شکل نمایانی می خواهد از احساساتش در همراهی با مردم بگوید. از خوشحالی در روز انتخاب روحانی و روز امضا شدن توافق هسته ای و روزهای دیگری که گرامی داشتن شان برای یکی چون او همان اعتبار و معنای خاص دارد که گمان می کند از او دریغ شده.

آشنای غریبه ای که گمان می کند پس از این همه سال می تواند کمی بیشتر لبخند بزند و کمی بیشتر از علایق و زندگی شخصی و عادی اش بگوید و با زبان بی زبانی درخواست کند که او را از آن طرف پرچین به این طرف بیاورند، که باورش کنند. اینکه خداحافظی همکارش افشار از رسانه را با تاکید، تضمینی غیرسیاسی عنوان می کند و اینکه دلش می خواهد مجری برنامه های عمومی تر باشد و لابد روزی هم بتواند به دور از این کت و شلوار و با لباس اسپرت عکسی بیندازد. سرنوشت او را باید درنگ کرد.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

از ابتدا اهل مطبوعات و … بودید و دنبال می کردید؟

– بله، هم دنبال می کردم و هم جسته و گریخته در بعضی از مطبوعات می نوشتم.

یعنی کار ژورنالیستی هم می کردید؟

– مطلب می نوشتم.

گزارش می نوشتید یا یادداشت؟

– گاهی مقاله بوده و گاهی در قالب مسائل اجتماعی سیاسی می نوشتم اما خیلی پراکنده بود و به صورت مستمر نبود. به درخواست بعضی از دوستان گاهی مقالاتی می دادم. به شکل یک کار دائمی نبود.

الان روزنامه ها را می بینید؟

– اگر اداره باشد می بینم و اگر هم نباشد از طریق اپلیکیشن صفحه اول تمام روزنامه ها را می بینم و اگر چیزی جذاب باشد می خوانم. خبرهای اقتصادی و حتی فوتبالی را هم دوست دارم ببینم.

تیتر یک روزنامه های امروز چه بود؟

– امروز را ندیدم.

حدس بزنید.

– حتما فابیوس بود، چون دیشب خبر اول ما بود.

دوران بازنشستگی خوش می گذرد؟

– برای من فرقی نکرده، همان فعالیت سابق را دارم.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

گفته بودند تا آخر امسال کار شما کمتر می شود.

– نه، برنامه ای برای کم شدن کارم ندارم و به همان روال سابق می روم. در حقیقت فقط از نظر اداری و سازمانی بازنشسته شده ام.

آقای افشار و بابان هم دوره های شما رفتند و شما…

– سابقه آقای بابان از من خیلی بیشتر بود. یعنی زمانی که ایشان رفتند، تقریبا یازده سال بعد از بازنشستگی کار کرده بودند ولی بیرون بیزینس خاصی داشتند و رفتند.

آقای افشار؟

– ایشان هم بیرون است و کار خودش را انجام می دهد.

خودشان خواستند؟

– آقای افشار بله، به خواست خودشان رفتند.

بعد از همان ماجراهای سال ۸۸؟

– بله ولی خواهش می کنم بنویسید رفتن ایشان هیچ ربطی به آن ماجراها نداشت. فقط چون همزمان شد همه این را به آن چسباندند و ی چیزهایی می فرستند که مرد مظلوم رفت و …

مظلوم نبود؟

– منظورم این است که این مطالب دروغ است و من واقعا نمی دانم از کجا می آورند.

یک جا از زبان خودش گفته بودند که به این دلایل رفته اند…

– نه اصلا اینطور نیست. بنده خدا اصلا اهل این حرف ها نبود.

خود آقای افشار تمایلات سیاسی و اینکه پیگیر باشند، ندارد؟

– بالاخره هر کسی تمایلات خودش را دارد ولی اینکه در اعتراض به این وقایع رفته باشد این دروغ است.

مثلا در مورد خود شما می گویند همیشه سعی کرده اید معتدل و میانه رو باشید و هیچ وقت گرایش خاصی از نظر سیاسی نداشته اید.

– بله، همینطور هم هست. به این دلیل که فکر می کنم وقتی یک نفر گوینده خبر یک رادیو تلویزیونی است که رادیو تلویزیون ملی مردم است، نباید طرفدار جناح خاصی باشد. اگر هم در افکار و عقاید خاص خودش چیزی دارد، نباید نشان بدهد.

عملا هم در کار نمی شود نشان داد.

– بله، ولی بعضی ها بودند که در اجرا و خواندنشان کاملا مشخص است.

یک مقدار سخت به نظر می رسد.

– خیلی سخت است.

مثل گزارشگرهای فوتبال؟

– بله، آن هم یک نوع هنر است. الان ما گزارشگر داریم که اصلا نشان نمی دهد که طرفدار چه تیمی است. بالاخره کسی که گزارشگر فوتبال می شود، معلوم است که خیلی فوتبالی است و نمی شود گفت طرفدار هیچ تیمی نیست و حتما طرفدار یکی از تیم ها است ولی من کسانی را می شناسم مثل آقای فردوسی پور، آنقدر هنرمندانه گزارش می کند که هنوز هم بعضی ها می گویند پرسپولیسی است بعضی ها می گویند استقلالی است و هنوز هم کسی نمی داند طرفدار کدام تیم است. وقتی هم با او مصاحبه می کنند می گوید طرفدار هیچ تیمی نیستم در صورتی که نمی شود طرفدار نباشد.

در فوتبال می شود این گرایش کمرنگ تر باشد ولی در مسائل اجتماعی سیاسی سخت تر است.

– خیلی هم سخت تر است. خبرها و اتفاقاتی بوده که خواندنش برای من سخت بود و کنترل کردن خودم هنگام خواندن خبر دشوار بود.

یعنی موافق نبودید یا احساس خاصی نسبت به آن خبر داشتید؟

– بالاخره، یک احساس خاصی داشتم ولی دیدم آنجا وظیفه من نیست که بیایم احساسم را بیان کنم و باید به عنوان یک گوینده حرفه ای خودم را کنترل کنم و این خبر را به اطلاع مردم برسانم. گوینده خبر، موضع گیری با چشم و ابرو و هیجان نباید داشته باشد. البته در مسائل مالی و مسائلی که مربوط به کشور می شود و اتفاق شادی که برای مردم افتاده، اگر عکس العمل نشان بدهم خیلی هم خوب است یا اگر اتفاق ناگواری برای مردم افتاده آنجا هم باید عکس العمل نشان بدهم ولی در مسائل سیاسی به من گوینده مربوط نیست.

من گوینده ای هستم که کار حرفه ای انجام می دهم و در یک کشور افکار و عقاید مختلف وجود دارد. من با خواندن یک خبر ممکن است یک عده را خوشحال کنم و یک عده را ناراحت کنم یا یک عده بگویند چه خبر خوبی بود خوشحال شدیم بعد آن طرف تر بگویند این چی بود خواندی، خجالت نمی کشی؟ ولی من جوری خبر را می خوانم که وظیفه حرفه ای و تخصصی خودم را انجام داده باشم.

خبری بوده که نخواهید بخوانید؟

– مگر دست من است که خبر را نخوانم؟ برای چی نخوانم؟ من گوینده هستم و کسی که حرفه اش و هنرش این است اصلا معنی نمی دهد نخواند. من نمی فهمم مثل این است که به یک پزشک بگویند فلان بیمار قاتل و جنایتکار است، الان تیر خورده، پزشک باید تیر را از بدن این خارج کند و او را درمان کند.

یک مقدار متفاوت است؛ شما ژورنالیست هم هستید…

– اصلا ژورنالیست در نگاه بین المللی فقط روزنامه نگار نیست و به کسی که خبر می خواند هم ژورنالیست گفته می شود.

بالاخره ممکن است این تصور وجود داشته باشد که مسئولیت اجتماعی فرد ایجاب می کند در بعضی موارد موضع خودش را بگیرد.

– این را من قبول دارم. در مسائل ملی، کشوری و مسائلی که به مردم مربوط می شود باید احساس باشد و گوینده حس خودش را منتقل کند و اصلا خواه ناخواه منتقل می شود. دست خودم نبوده.

از نظر اینکه از خبر متاسف بوده یا…

– هم خبر تاسف برانگیز و هم خبرهای شاد.

اینکه حس خوبی به یک خبر داشتید یا از آن ناراحت بودید، به نظرم منتقل نشده.

– در بعضی خبرها که لازم بوده، منتقل شده. نمونه شاخصش خبر رحلت امام یا زدن هواپیمای ایرباس یا قطعنامه ۵۹۸٫

۵۹۸ را با خوشحالی گفتید؟

– طبیعی است که بله. من با شور و هیجان خواندم چون بالاخره خبری بود که برای امردم مهم بود.

توافق هسته ای را هم شما خواندید؟

– آن را هم روزی که اعلام شد، دو ساعت و ۳۵ دقیقه خبر می خواندم و با چه شور و هیجانی هم می خواندم.

یعنی خودتان هم از این بابت خوشحال بودید؟ جزو دلواپس ها نبودید؟

– نه؛ چه دلواپسی؟ من دلواپس کشورم و مردم و اقتصادم هستم. دلواپس جوان های بیکار هستم که برای اینها اشتغال درست شود. برای من هم جالب بود و دوست داشتم آن روز هر طور شده حضور پیدا کنم و این خبر را بخوانم.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

احتمالا از طولانی ترین خبرهایی بود که تا به حال خوانده اید.

– بله. در این چند دهه اخیر این طولانی ترین خبری بود که خواندم. از ساعت یک پشت دوربین نشستم و ساعت ۴ و ۳۵ دقیقه از پشت دوربین بیرون آمدم.

خوشبختانه خبرهای مهمتر اول خوانده می شود.

– آن روز همه خبرها مربوط به همین توافق هسته ای بود و خبر دیگری نداشتیم تا ساعت ۴ و ۳۵ دقیقه در ارتباط با همین مسئله خبر داشتیم. ارتباط مستقیم با ژنو و خبرهای مربوط به توافق و … اصلا خبر دیگری نبود.

این سبک خبرگویی و این شخصیتی که طی این چند دهه از شما در تلویزیون ساخته شده، بازتابش در میان چهره های سیاسی معروف چه بوده؟ هیچ وقت شده شما با یک شخصیت مهم دیدار داشته باشید و مثلا انتقادی به شما داشته باشند یا شما را تشویق کنند؟

– هیچ وقت هیچ نقدی در کار نبوده. من اکثر رییس جمهورها را دیده ام، حالا یا برنامه اجرا کرده ام یا کنفرانس مطبوعاتی آنها را اجرا کرده ام یا در محافلی آنها را دیده ام و با اکثر رییس جمهورهایی که دیدار داشته ام، به من لطف و محبت داشته اند. تشویق خاصی هم نشده ام. تشویق شان زبانی بوده که ما تشکر می کنیم و …

در مورد شما یک نکته ای وجود دارد، می گویند پیام های رهبری را شما می خوانید و تپق نمی زنید. یک یاز دلایلی که شما باید همکاری را ادامه بدهید برای این است که در این مورد، مورد اعتماد هستید.

– نطق های مهم رهبران و شخصیت ها مثل امام و بعد از ایشان حضرت آقا مهم است اینکه چطور کلمات را ادا کنی و تاکیدهای جمله ها را بیان کنی. اینها همه مهم است. اینکه حسش به مردم آنطور که شایسته است و ایشان سخنرانی کرده منتقل شود، این خیلی مهم است. خوشبختانه باعث افتخار من است که خود ایشان تاکید دارند پیام ها و سخنرانی ها را من بخوانم.

به خود شما شخصا نکته ای را نگفته اند؟

– زمستان سال ۹۳ یک مشکلی برای حنجره من به وجود آمده بود که صدای من در اثر لارنژیت گرفته بود. همان زمان یک دیداری با ایشان داشتیم. من خدمت ایشان رسیدم یکی از دوستان بیت وقتی من سلام علیک می کردم به آقا گفتند آقای حیاتی صدایش گرفته، یعنی در این حد بود که من به سختی سلام کردم. آقا پرسیدند چی شده؟ من با صدای خیلی ضعیف گفتم به خاطر سرماخوردگی و گویندگی طولانی مدت این مشکل پیش آمده که ایشان دعا کردند و گفتند حنجره شما برای انقلاب خیلی زحمت کشیده. این خیلی باعث افتخار است و برای من خیلی جالب بود.

نکته ای که بخواهند به شما تاکید کنند، نگفتند؟

– در این دیدار نه اما در یک دیدار عمومی خیلی سال های پیش اوایل دهه ۷۰ همه بچه های خبر و گوینده ها خدمت ایشان رفته بودیم که ایشان نکاتی درباره خبر و درست خواندن و درست ادا کردن آن گفتند.

اینکه گفتید ایشان تاکید دارد پیام های شان را شما بخوانید از کجا به شما رسیده؟

– بعد از رحلت امام یک پیام طولانی آقا برای چهلم امام داده بودند که خواندنش حدود ۷۰ دقیقه طول کشید. برای آن دنبال من فرستادند که یک پیامی آقا داده باید این را شما بخوانید. من رفتم بیت و متن پیام را که خیلی هم طولانی و به شکل یک کتابچه بود به من دادند که خیلی هم متن سنگینی داشت و پر از آیات قرآن و عبارات عربی بود.

آنجا می خواندم و رییس دفتر آقا هم آنجا بودند و از ایشان بعضی چیزها که عربی و قرآنی بود را سوال می کردم. از آن زمان گفتند پیام های آقا را شما بخوانید و اگر هم سخنرانی مهمی داشتند، حتما حضور داشته باشید. از آن زمان اگر هم مسئله خاصی پیش می آمد دنبال من می فرستاند.

من همیشه گفته ام برای یک گوینده دو مسئله وجود دارد، یکی تا زمانی که خدا بخواهد و سلامتی بدهد و دیگر تا زمانی که مردم پذیرای یک گوینده باشند. به نظر من نمی شود گفت یک گوینده مجری تاریخ مصرف ندارد، تاریخ مصرفش تا زمانی است که مردم او را بپذیرند و با توجه به برخوردهایی که من در جامعه با مردم دارم هنوز مشکلی ندارند.

گفته بودید سال ۸۸ یکسری بازتاب های منفی از جامعه گرفته بودید…

– بالاخره جامعه در آن مقطع به دو طیف تقسیم شده بود؛ یک گروهی معترض بودند، کم یا زیاد من کاری ندارم چه تعدادی، یک عده هم… من هم آن زمان شب و ظهر خبر می خواندم و …

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

شما را یکی از سمبل های…

– در صورتی که نباید اینطور باشد و یک گوینده از لحاظ حرفه ای باید هر خبری را بخواند.

شاید انتظار داشتند با آنها همراهی کنید.

– مگر می شود؟ گوینده باید خبر را بخواند. یک عده هم شاید خوشحال بودند.

در همان مصاحبه گفتید تهدید هم شده بودید، جدی بود؟

– پیش می آید دیگر. اعتراضاتی وجود داشت. بعضی ها حضوری به خودم می گفتند چون در یک مقطعی هم بود که دیگر دوستان من هم رفته بودند و نبودند.

آن هم یک مقدار فشار را روی شما بیشتر می کرد.

– بله.

این صحبتی که آقای افشار در اعتراض به این فضا رفته، این خودش باعث می شد فکر کنند چرا آقای حیاتی نرفته، پس حتما نظرش مخالف افشار است و…

– ولی به نظر من باید این مطلب را گفت. مردم خوشبختانه خیلی ها می دانند ولی روزنامه نگارها باید این مطلب را برای مردم جا بیندازند که یک گوینده در هر موقعیتی که باشد وظیفه حرفه ای و شغلی اش این است که کارش را انجام بدهد.

شما در این دوران طولانی که در عرصه خبر حضور داشته اید، خودتان چه تغییراتی نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰ حس کرده اید؟ مثلا یک دوره جنگ بود، فضا بسته تر بوده یا یک دوره بهتر شده؟

– تغییرات محتوایی منظورتان است؟

تغییرات محتوایی که در فضای خبر از نظر شما محسوس تر بوده.

– خط مشی سازمان صداوسیما از لحاظ محتوایی تقریبا یک خط مشی ثابتی بوده که خط مشی فکری سازمان است. از الحاظ ساختار هم…

از لحاظ محتوایی یک دوره آقای هاشمی رییس سازمان بودند…

– آن زمان اصلا جو سازمان و جو جامعه متفاوت بود و شرایط فرق می کرد.

بعد آقای لاریجانی

– آقای لاریجانی که آمدند آن زمان بهتر بود.

شرایط کشور سیاسی تر بود؟

– آن زمان سازمان صداوسیما ثبات و آرامش پیدا کرد. از لحاظ فکری وضع جامعه هم بهتر شده بود چون دوران جنگ تمام شده بود.

دوره آقای لاریجانی با دولت اصلاحات همزمان بود. همان موقع هم این نقد به صداوسیما و بخش خبر و بخش های سیاسی وجود داشت که صداوسیما بیشتر یک طیفی از افکار سیاسی و مسئولان را پوشش می دهد. حتی ممکن است به دولت انتقاد جدی داشته باشد و این در رفتار صداوسیما نمود داشت مثل انتخابات که در سال ۷۶ می گویند بخش بزرگی از سپاه هم به آقای خاتمی رأی دادند، در خود سازمان هم اختلاف سلیقه بود؟

– اختلاف سلیقه همه جا وجود دارد. نمی توانیم بگوییم نیروهای سازمان همه یک فکر دارند و همه یک جورهایی در راستای افکار در رأس سازمان هستند، اینطور نیست و هر کس عقاید خودش را دارد. منتها چیزی که عملا اجرا می شود، نظر مدیریت مجموعه است وگرنه نیروهای پایین نمی توانند افکار خودشان را در برنامه خاصی منتقل کنند، مگر اینکه برنامه اجتماعی یا ورزشی خاصی باشد اما سیاست چیزی است که طبعا باید از بالا مشخص شود و ما هم موظف هستیم آن را اجرا کنیم.

با توجه به این حرف، شما تغییرات زیادی را در فضای سازمان ندیده اید؟

– هر چه بوده سلایق مدیریتی بود.

ولی معاونت سیاسی الان به اسم معاونت خبر تغییر پیدا کرده.

– شاید می خواسته حرفه ای تر نمود پیدا کند و بگوید فقط این معاونت خبر و اطلاع رسانی است چون بار سیاسی بودن از یک طرف یک معنای دیگری به این معاونت می داد. از آن نظر خوب بود ولی از یک طرف هم شاید خوب نباشد چون واژه سیاسی در کشور ما یک جوری جا افتاده که مثلا چون سیاسی است پس لابد از جناح خاصی است.

عملا به نظر نمی آید رویکردش با این تغییر اسم خیلی عوض شده باشد و جهت گیری سیاسی نداشته باشد.

– مگر می شود جهت گیری نباشد؟ در کجای دنیا در کدام تلویزیون در جهان داریم که اخبار جهت گیری سیاسی نداشته باشند؟ حتما یک فکر، ایده و عقیده ای پشت این اخبار است.

ولی نقدی که نسبت به سازمان وجود دارد این است که ان گستره ای از عقاید را که باید دربر بگیرد پوشش نمی دهد.

– این نقد را من هم قبول دارم. رسانه ای که می گوید من رسانه ملی هستم باید تمام افکار و عقاید مردم را پوشش بدهد و باید تمام مشکلات اقشار مختلف مردم در آن گفته شود. یعنی تمام مسائلی که مردم با آن درگیر هستند. الان مردم مشکلات اقتصادی زیادی دارند و این مشکلات در جامعه گریبانگیر همه است. اگر بیاییم این مشکلات را بگوییم می گویند علیه دولت کار می کند، در حالی که نباید اینطور باشد و برای ما نباید فرقی کند.

مثلا راجع به توافق هسته ای قابل انکار نیست که بخش بزرگی از مردم خوشحال شدند.

– خیلی خوب بود و جو خیلی خوبی در جامعه ایجاد شد.

ولی در تلویزیون این تصور وجود داشت که صداوسیما هنوز خوشحالی مردم را نمی خواهد منتقل کند.

– همان روز سه شنبه من خودم گوینده بودم و سعی می کردم این شور و هیجان را به مردم منتقل کنم.

یعنی قبول داشتید؟

– بله، همینطور است. جالب است شبی که آقای روحانی برای ریاست جمهوری انتخاب شد من شیفت بودم و با ماشین خودم رفته بودم. آمدم در اتوبان همت راه بندان شدید و جشن و پایکوبی بود. راه را عوض کردم، باز هم راه بندان بود و خلاصه با اضطراب و خیلی دیر رسیدم. برای من خیلی جالب بود، مردم من را می دیدند، شیشه را پایین می کشیدند و ابراز خوشحالی و همدلی می کردند.

این بالا و پایین شدن و خواندن خبرهای مختلف استرس زیادی دارد؟

– قطعا استرس خیلی زیادی را منتقل می کند.

یعنی قبل از خبر هم هیچ وقت بوده که اضطراب داشته باشید؟

– نه، کلا کار ما استرس زا است.

با وجود این همه تجربه ای که شما دارید؟

– بله، بالاخره تجربه تا یک حدودی به مدیریت بحران و استرس کمک می کند. البته من این را بگویم من خبرهای پرهیجان را دوست دارم و رکود را اصلا دوست ندارم. من اصلا روزهایی که خبر نیست و اتفاقی نمی افتد را دوست ندارم. شما هم ژورنالیست هستید و حتما این تجربه را دارید. من روزهای پرهیجان را خیلی دوست دارم؛ مثلا همان روز توافق هسته ای که خبرش را خواندم، ۲ ساعت و ۳۵ دقیقه خبر را می خواندم و یک ساعت هم از قبل آن در استودیو نشسته بودم یعنی ۳ ساعت و ۳۵ دقیقه در استودیو بودم ولی بعد از اینکه خبر تمام شد آنقدر خوشحال بودم که با نیروی تمام بیرون آمدم ولی روزهایی که فقط یک ربع بیست دقیقه خبر می خوانم و خبر خاصی نیست را خیلی دوست ندارم.

رسانه های فارسی زبان خارج از ایران را هم می بینید؟

– بله.

چه نگاه جدید و تجربه ای به شما داده؟ مثلا بی بی سی فارسی با این شکل خبرخوانی جدید، برای شما که بیست سی سال اجرا داشته اید، حالا آدم هایی آمده بودند و روز اول هم خیلی حرفه ای نبودند…

– نیروهایی که آنها آموزش داده بودند، حرفه ای بودند چون کسانی که اینها جذب کردند در مرحله اول نه گوینده بودند و نه مجری ولی کسانی که اینها را آموزش دادند، حرفه ای و فوق حرفه ای بودند و خوب هم آموزش دادند. بعضی هایشان شاید صدای خوبی هم نداشتند و اجرا هم بلد نبودند ولی به مرور زمان یاد گرفتند و اجرا می کنند. این را البته بگویم بی بی سی فارسی هم به همان شکل کلاسیک اجرای ما خبر را اجرا می کند یعنی اینطور نیست که سبک مجله های خبری را اجرا کند.

مثل اتاق خبر من و تو؟

– بله، آن سبک جدیدی بود که روز اولی که اجرا کردند برای من خیلی جالب بود که این سبک می گیرد یا نمی گیرد، یعنی در عین اینکه آن حالت رسمی را برداشته و یک گوینده ایستاده و از دیگر همکارانش که نشسته اند، ماجراها را سوال می کند، برای من خیلی جالب بود و بعد دیدم که خیلی هم خوب جا افتاد.

در مورد بی بی سی فکر می کنید روی فضای رسانه ملی تاثیری گذاشت یا نه همین شکل خبرگویی که تغییر پیدا کرد…

– بله، هم بی بی سی تاثیر گذاشت و هم شبکه من و تو با وجودی که یک شبکه حرفه ای نیست و یک شبکه خصوصی کوچک است که کار خاصی هم انجام نمی دهد ولی همان بخش اتاق خبر خیلی تاثیر گذاشت و از آن الگو گرفتند و استفاده می کنند.

بد هم نیست که از تجربیات دیگران استفاده کنیم.

– بله خوب است ولی تصنعی نباشد.

برای بیننده تلویزیون و برنامه خبری یک مقدار شاید آن شکلی که در بی بی سی خبر می گویند و با وجود آن آدم ها باورپذیرتر می شود تا آن شکلی که در تلویزیون ما خبر می گویند. اینکه به اسم کوچک صدا می کنند چیزی است که اینجا به نظر می رسد بچه ها هنوز خوشان راحت نیستند و به همین دلیل مردم باور نکرده اند.

– شما نحوه اجرا را می گویید ولی مردم بیشتر به دنبال محتوا هستند و نوع خبر برای شان مهم است. کارهای اجرا و گویندگی و دکور و نور و صحنه و جذابیت های تصویری دیگر در مرحله بعد است . اول باید خوراک خبری مناسب و به موقع بدهیم. وقتی عقب نیفتاده ایم با آنها همزمان و همگام بوده ایم. باید همزمان با این روند جذابیت های صحنه و دکور و نور را هم افزایش بدهیم تا بهتر شویم.

راجع به بچه های خبر بی بی سی گفتید از ابتدا حرفه ای نبودند؛ گوینده های تازه وارد خبر سیمای خودمان چطور، اینها با آموزش خوبی وارد شدند؟

– متاسفانه خیر. آموزشها اکثرا خوب نبوده، آموزش هایی که در مورد بی بی سی من اشاره کردم، از طریق نیروهایی که پشت صحنه بی بی سی بودند و واقعا پشتوانه تجربی بالایی داشتند، صورت گرفته است.

رادیو بی بی سی و …

– نه، اصلا همین تلویزیون بی بی سی فارسی؛ آدم هایی که پشت صحنه کار می کنند اکثرا نیروهایی با سی چهل سال تجربه هستند. کسانی هم که در رادیو و تلویزیون و مطبوعات بوده اند و خودشان هم آموزش های حرفه ای بین المللی دیده اند، اینها به نیروهای جدید درس می دهند ولی در ایران ما آموزش درست نداشته ایم. از طرفی جذب نویسنده و گوینده ما غلط است، وقتی شیوه جذب درست نباشد از پایه کسی که وارد این کار شده، حرفه ای نیست. شما هر چقدر هم برای او آموزش بگذارید تا حدودی ممکن است آموزش بگیرد ولی وقتی از پایه غلط باشد و چیزی نداشته باشد.

نسل شما به نظر می رسد هنوز جایگزین های خوبی نداشته اند و از شما هم در آموزش استفاده نشده.

– گاهی اوقات استفاده کرده اند ولی اساتید بزرگ هم رغبت نمی کنند برای آموزش بیایند.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

محمدرضا حیاتی و همسرش در افطاری حسن روحانی

چرا؟

– به این دلیل که دستمزدی که می دهند در حد یک کارگری که بیاید و خانه تمیز کند هم نیست.

ساعتی می دهند؟

– ساعتی ۴۰ تومان! اصلا خنده دار است استادی بیاید درس بدهد، یک ساعت قبل و بعدش وقت بگذارد…

برای مجموعه بزرگی مثل صداوسیما با این همه تعداد پرسنل و تعداد شبکه و … خوب نیست. نتیجه این می شود که یک شبکه کوچک مثل بی بی سی فارسی یا من و تو…

– این می شود که بعضی از اساتید بزرگ حاضر نیستند بیایند یا ترجیح می دهند بروند جاهایی که خصوصی است و حداقل دستمزدی البته نه در حد شخصیت شان ولی قابل تر به آنها بدهند، تدریس کنند. مسئله دیگر هم اینکه خود آقایان از اساتید بزرگ استفاده نمی کنند و می روند سراغ کسانی که در عمرشان ۱۰ دقیقه و شاید هم حتی یک دقیقه گویندگی نکرده اند. چنین فردی می شود استاد گویندگی! من نمی دانم چطور کسی که یک بار در استودیو پشت میکروفن ننشسته، می تواند گویندگی را درس کند، می شود؟

دانشکده صداوسیما را می گویید؟

– هم دانشکده صداوسیما و هم جاهای دیگر که چنین تدریس هایی دارند.

هیچ وقت جای دیگر هم برای تدریس دعوت نشده اید؟

– زیاد دعوت شده ام.

نرفته اید؟

– من چندین سال است نرفته ام چون یک مسئله ای هست من می گویم بنده های خدا جوانانی که برای آموزش می آیند به شوق این می آیند که آینده ای داشته باشند، من را هم نماد صداوسیما و خبر می دانند ولی هیچ کانالی برای معرفی آنها برای کار وجود ندارد. نمونه اش داشته ایم کسی که خیلی هم خوب بود، ولی اینکه چطور اینها را معرفی کنیم بروند مشغول به کار شوند و از هنر و حرفه ای که دوست دارند استفاده کنند، کانالی وجود ندارد.

شما کار دیگری غیر از گویندگی خبر نداشته اید؟ گفتید آقای افشار یا بابان بیزینس داشتند…

– نه، من متاسفانه کار بیزینس بلد نبودم و نکردم و به همین دلیل هم خیلی از دوستان دیگر عقب هستم.

غیر از صداوسیما کار دیگری نداشته اید؟

– من ده دوازده سال کار تبلیغات می کردم.

چرا کنار گذاشتید؟ شما روی فیلم های تبلیغاتی نریشن می گفتید و …

– بله هم می نوشتم و هم خودم می گفتم و در ساخت و بازاریابی و … هم فعال بودم.

چرا آن را کنار گذاشتید؟

– یک مقدار دیدم فضای آنجا با روحیاتم سازگار نیست.

اجرا چطور؟

– بله، به عنوان مجری مراسم های مختلفی رفته ام.

برای انتخاب نوع مراسم سختگیر هستید؟

– من خیلی سختگیر نیستم، منتها هم به خاطر شرایط سازمان و هم اینکه دیدگاه و نظریه ای که برگزارکننده های همایش نسبت به من دارند، برای مراسم های خیلی رسمی و در سطح بالا با من تماس می گیرند و مثلا یک همایش سینمایی یا اقتصادی را با من تماس نمی گیرند چون فکر می کنند به کلاس من نمی خورد یا من قبول نمی کنم.

در صورتی که خودتان دوست دارید؟

– بله، خب حرفه ام است و می توانم در زمینه های مختلف اجرا داشته باشم.

به خصوص گفتید به سینما علاقه دارید.

– بله، علاقه دارم و پیگیر هم هستم.

در این حد که بدانید در سینما چه اتفاقی می افتد و عوامل را بشناسید پیگیر هستید؟

– بله، پیگیر هستم.

سینما هم می روید؟

– نه، متاسفانه مدت هاست سینما نرفته ام.

چرا؟

– بیشتر به خاطر موقعیت کاری سال هاست که نرفته ام اما اگر فیلم خوبی باشد از طریق سی دی می بینم.

فیلم های خارجی چطور؟

– آن هم اگر چیز خیلی شاخصی باشد می بینم.

چه کسی اینها را به شما معرفی می کند؟

– بالاخره از خواندن نشریات و مجلات مختلف آنهار ا پیدا می کنم.

پس اهل مجلات فرهنگی سینمایی هم هستید.

– بله، مرتب می خوانم و خیلی دوست دارم.

الان چه نشریاتی را می خوانید؟

– یک زمانی مجله فیلم و نشریات سینمایی مختلف را می گرفتم و می خواندم ولی الان فرصتم کمتر شده است.

ورزش چطور؟

– بله، فوتبال جذاب است.

در چه حدی؟

– خیلی اطلاعات فوتبالی بالایی ندارم.

مثلا می دانید امروز پرسپولیس با چه تیمی بازی دارد؟

– پسرهای من هر دو پرسپولیسی هستند و چون آنها می گویند، من هم می دانم ولی خودم تنها باشم پیگیر نیستم، مگر اینکه شب قبل در خبر بگویند.

بازیکن های تیم ملی را می شناسید؟

– چند نفری را می شناسم.

ساعاتی که سر کار نیستید و مطالب سیاسی و اخبار را پیگیری نمی کنید، سرگرمی شما چیست؟ چون به نظر می رسد خیلی هم نمی توانید به سفر بروید.

– نه خیلی. اتفاقا چند روز پیش یک جایی بودم. به من گفتند بازنشسته شده ای چرا هنوز سر کار می روی؟ گفتم به این دلیل که من هیچ سرگرمی دیگری ندارم و سرگرمی ام کارم است. یعنی من روزهایی هم که خانه هستم باز تلویزیون. هم تلویزیون خودمان هم تلویزیون های خارجی… را پیگیری می کنم. بعضی ها برای اینکه کلاس بگذارند می گویند من تلویزیون نگاه نمی کنم و تلویزیون خانه همیشه خاموش است و … ولی من برعکس هستم. از زمانی که به خانه می روم فوری تلویزیون روشن می کنم تا زمانی که بخواهم از خانه بیرون بیایم.

اینجوری که خانواده اذیت می شوند.

– نه، تلویزیون من مستقل است.

نگفتید علاقه شما چیست؟

– من شعر و ادبیات خیلی دوست دارم و از جوانی به دنبال آن بودم.

اینجوری که پیگیر باشید و بروید کتابفروشی کتاب بخرید؟

– اگر موردی پیش بیاید بله، ولی متاسفانه تهران است و هزارتا…

یک مقدار کم لطفی می کنید.

– ولی به عرصه شعر و ادبیات خیلی علاقمندم. اشعار شعرا را می خوانم و گاهی هم یک چیزهایی خودم می گویم، نه در حدی که بشود اسمش را شعر گذاشت.

هیچ وقت وسوسه شده اید همین ها را چاپ کنید؟

– به آن مرحله نرسیده گاهی یک غزلی چیزی می گویم ولی بعد با خودم می گویم پاره اش کنم این را اگر یک استاد ادبیات ببیند…

شما که بعد از این همه سال حضور در رسانه باید اعتماد به نفسش را داشته باشید.

– می ترسم بگویند این چی است گفتی؟ خجالت نمی کشی؟

با این روحیه و علاقه به ادبیات، علوم سیاسی خواند شما یک مقدار عجیب به نظر می رسد.

– خواندن علوم سیاسی برمی گردد به سال های شصت و چهار، شصت و پنج. آن زمان یک عده ای از گویندگان و اعضای تحریریه و خبر را به دانشگاه آزاد معرفی کردند که علوم سیاسی بخوانند.

برای پیشرفت شغلی و …

– بله، به ما یک پوئنی داده بودند چون آن زمان دانشگاه آزاد آزمون داشت و ما را بدون آزمون پذیرفتند ولی خیلی ها هم به این امتیاز راغب نبودند چون آن زمان اوایل شکل گیری دانشگاه آزاد بود و می گفتند مدرکش به درد نمی خورد و خیلی ها هم همان اول رها کردند.

شما رفتید و ادامه دادید؟

– نه، من هم نیمه کاره رها کردم.

به علوم سیاسی علاقه نداشتید؟

– اتفاقا در یک مقطعی علوم سیاسی را هم دوست داشتم ولی عشقم ادبیات بوده. ادبیات فارسی و ادبیات انگلیسی را خیلی داشتم ولی گرفتاری هایی که داشتم…

علوم سیاسی را خودشان برایتان انتخاب کرده بودند؟

– نه، چند رشته بود؛ علوم سیاسی، علوم اجتماعی، ارتباطات روزنامه نگاری و بیشتر رشته هایی که در ارتباط با کار روزنامه نگاری و خبر بود.

ادبیات انگلیسی را دنبال کردید؟

– بله، تا حدودی.

یعنی الان در حدی که بتوانید خبر ترجمه کنید مسلط هستید.

– تا حدودی. من اوایل دهه ۶۰ همزمان که خبر می خواندم دبیر زبان هم بودم و دو سال دبیرستان درس دادم.

در کار به شما کمک کرد؟

– خیلی کمک می کند. نه فقط انگلیسی که هر زبانی؛ الان در کار ما که گوینده خبر فارسی هستیم ادبیات و زبان فارسی، عربی و انگلیسی مکمل کار گویندگی هستند و همیشه توصیه من این است که اینها را باید گویندگان بدانند. یعنی لااقل عربی و فارسی را حتما تا حدودی که بتوانند حرف بزنند و قاعده و دستور زبان را بدانند، آ»وزش ببینند. زبان فارسی هم باید از نظر دستوری بلد باشند. الان ۸۰ میلیون ایرانی فارسی حرف می زنند ولی چند درصد دستور زبان را می دانند؟ این است که تاکید من روی آموزش دستور زبان است. یعنی حتما دستور زبان و مکالمه عربی و انگلیسی و فارسی را یاد بگیرند.

خود شما می توانید عربی صحبت کنید؟

– تا حدودی.

می توانید بخوانید؟

– بله.

خبرها را شما برای خواندن تنظیم می کنید؟

– گاهی پیش آمده ولی معمولا گوینده فقط گوینده است.

برخلاف شبکه های خارجی که خودشان خبرها را تنظیم می کنند.

– بله، اینجا گوینده فقط گویندگی می کند ولی مثلا گاهی از نظرات گوینده های پیشکسوتی مثل ما استفاده می کنند.

پس تحریریه کلا جدا است؟

– نه جدا نیست؛ در یک مجموعه هستیم.

وظایفش را می گویم.

– بله کار گوینده گویندگی است و فقط خبرها را می خواند و اشکالاتی اگر باشد می پرسد و برطرف می کند.

یک خاطره گفته بودید که در خبر رادیو با خواندن اسم یک میهمان خارجی خندیدید و نتوانستید خودتان را کنترل کنید؛ بعد از آن هم از این موارد داشتید؟

– اسمی که خارجی باشد مخصوصا کشورهایی که زیاد از لحاظ زبانی به ما نزدیک نیستند مثل اروپای شرقی و … طبعا در مرحله اول تلفظش را نمی دانم.

چه می کنید؟

– معمولا یا در اینترنت دنبالش می گردیم یا مثلا اگر اسپانیولی باشد از بخش اسپانیولی زبان می پرسیم چون آنها تلفظ های خاصی دارند مثل «آ» را «خ» تلفظ می کنند یا در اروپای شرقی «ی» تلفظ می شود.

آقای حیاتی چند فرزند دارید؟

– دو پسر دارم.

پسرهای شما شغل شما را ادامه ندادند؟

– نه. پسر بزرگم مثل خودم علاقه به زبان داشت و مترجم زبان است، پسر دومم هم الان ترم آخر مدیریت بازرگانی است.

شما آنها را به گویندگی تشویق نکردید؟

– نه، من نه تشویق کردم و نه چیز دیگر. به نظرم هر کس در خودش چیزی باید ببیند که سراغ یک کار برود.

شاید کار شما به نظرشان سخت بوده.

– خیلی سخت است و شاید یکی از دلایلی که نخواستند به این حیطه وارد شوند دیدن سختی های این کار بود.

شاید هم همسرتان خیلی به خاطر این کار غر می زند و …

– شاید هم همینطور است! بالاخره یک نگاه منفی برایشان به وجود آمده.

در دو سه سال اخیر بیشتر همسر شما در محافل با شما دیده می شود، قبلا کمتر بیرون می آمدید.

– به خاطر موقعیت ویژه ای که من دارم، همسرم خیلی دوست ندارد با من بیرون بیاید. چون مثلا می خواهیم یک جا برویم آرامش داشته باشیم، یک عده می خواهند عکس بگیرند یا سلام علیک کنند، این را خیلی دوست ندارد.

ولی اخیرا بیشتر دیده می شود.

– چند باری بالاخره اجبارا ایشان را با خودم بردم.

با شغل شما مشکل کلی نداشتند؟

– بالاخره کنار آمدند. شغل من برایشان خیلی مشکل دارد ولی خب کنار آمدند و سال های سال است گذرانده اند.

هیچ وقت از شما نخواستند کارتان را عوض کنید؟

– نه، می دانند من چقدر عاشق این کار هستم.

هیچ وقت نخواستید این شیوه کلاسیک خبرخوانی را کنار بگذارید و وارد شیوه مجله های خبری شوید؟

– نه، لزوما هر گوینده ای نباید هویت و شخصیت خودش را جابجا کند. من در همین چند سال اخیر هم نسبت به گوینده ای که در دهه ۷۰ یا اوایل دهه ۸۰ خبر می خواندم، خیلی فرق کرده ام.

آن موقع رسمی تر بودید؟

– بله، خیلی خشک تر و رسمی تر بودم. الان فضا خیلی عوض شده ولی باز هم یک بخش هایی باید به همان سبک کلاسیک خودش بماند. مثلا بخش خبر ساعت ۲۱ یا ۱۴٫ اینها بخش های اصلی خبر هستند و همیشه به این سبک اجرا شده اند و مخاطب هم به این سبک دوستش دارد. در مجله خبری نوع خبرش، نوع اجرا و دکور و همه چیز فرق می کند.

یک زمانی هم همین خبر ۱۴ را دو نفری می خواندید و به هم پاس می دادید ولی بعد دوباره به شکل سابق برگشت. به نظر می رسد خودتان این سبک رسمی را بیشتر دوست دارید چون الان شبکه های خارجی را هم که می بینیم خیلی این شکل خبرخوانی رسمی دیده نمی شود و در آن گفتگو و ارتباط با خبرنگار و … وجود دارد.

– در همین خبر ۱۴ یا ۲۱ هم این موارد را داریم. یک روز ممکن است دو سه مهمان داشته باشیم و با آنها نرم و راحت صحبت کنیم و مسائل مختلف گفته شود یا گفتگو و ارتباط مستقیم با خبرنگار داشته باشیم. اینها همه در تلویزیون های دنیا هست و در کشور ما هم هست.

شاید شما دیگر می گویید حیاتی را دیگر مردم به همین شکل می شناسند و این را حفظ می کنید.

– من انعطاف لازم را داشته ام و اینطور نیست که بگویم تغییر نکرده ام. اینطور نیست که شیوه ای که دهه ۶۰ تا ۷۰ اجرا می کردم، الان هم همان را اجرا کنم. طبعا نسل های مخاطب عوض می شوند و تنوع و رقابت رسانه ها بیشتر می شود و ما هم انعطاف لازم را به خرج دادیم. منتها من همیشه تاکیدم این است که اخبار ساعت ۱۴ و ۲۱ رسمی ترین بخش های خبری ما هستند و باید در عین اینکه انعطاف لازم را داشته باشند، از رسمیت و جدیت هم نیفتند و نمی شود شیوه اخبار بیست و سی را روی اخبار بیست و یک پیاده کنیم.

هر جا مخاطب خاص خودش را دارد و اینجا هم مخاطب کلاسیک خودش را هنوز دارد و آن مخاطبان اینطور دوست دارند. نمی گویم خشک و بی روح باشد و فکر هم نمی کنم الان اینطور باشد. البته غیر از خبرهایی که رسمی هستند و ما مجبوریم به همان سبک خودش بخوانیم. مثلا بیانات مقام معظم رهبری سبک و سیاق خاص خودش را دارد.

من این را کاری نمی توانم بکنم؛ چه انعطافی باید در آن بدهم؟ یا مثلا سخنرانی رییس جمهوری و دیدارهای رسمی و … خود فرم و محتوای خبر هم ما را به سمت رسمی شدن سوق می دهد. ساختار خبر خیلی مهم است. خبر چهل چهل و پنج دقیقه ای را شما نگاه می کنید، گوینده کار خاصی نمی تواند انجام دهدت و سبک و سوی خبر به صورت رسمی است.

شما اجرا هم داشته اید؟

– من هشت سال در رادیو برنامه اجرا می کردم و مجری برنامه راه شب بودم ولی آنجا حال و هوا و حس کار فرق می کند و من با موزیک شعر می خواندم و کلا فضا متفاوت بود.

در تلویزیون نمی خواستید اجرا را تجربه کنید؟

– در تلویزیون هم اجرا داشتم اما مقطعی بوده. برنامه ای که یک مناسبتی پیش آمده و تهیه کننده تماس گرفته و از من خواسته اجرا کنم. بستگی دارد چه مناسبتی پیش بیاید که از من درخواست کنند.

در شبکه های اجتماعی عضو هستید؟

– من این اپلیکیشن ها را دارم ولی فعال نیستم.

اینستاگرام هم دارید؟

– در حد اینکه ثبت نام کرده ام ولی نه عکس گذاشته ام و نه صفحات بقیه را چک می کنم.

فیس بوک چطور؟

– فیس بوک هم دارم اما مدت هاست به آن سر نزده ام.

یکسری انتقادها به خبر در قالب جوک وجود دارد که مثلا فقط نکات مثبت کشور خودمان را در اخبار می گویند و نکات منفی کشورهای دیگر را بولد می کنند؛ اینها را در شبکه های اجتماعی دیده اید؟

– بله.

هیچ وقت شده اینها را منتقل کنید؟

– من تا حدودی اینها را می پذیرم و قبول دارم.

لایک هم می کنید؟

– من که نمی توانم لایک کنم ولی انتقادها را می پذیرم. باید این دیدگاه ها را قبول کنیم و بپذیریم که نباید از چیزهایی که مطالبه مردم است و مردم دوست دارند خبری را بشنوند، عقب بمانیم. روزی که خبری در رأس اخبار دنیاست و مردم دوست دارند آن را بشنوند نباید ما خودمان را به آن راه بزنیم، انگار اصلا این خبر وجود ندارد. این غلط است. مخاطب می رود راه خودش را پیدا می کند و از بی بی سی فارسی و من و تو و … این خبر را می گیرد. این اصلا کار حرفه ای نیست، اشکال ندارد دیدگاه خودمان را منتقل کنیم ولی آن خبرها را هم به مردم بدهیم؟

اینکه باتجربه ترین گوینده خبر صدا و سیما این ایده را دارد که تلویزیون باید خودش را اصلاح کند، به نظر خیلی خوب است چون الان مدیر سیما هم بیشتر از شما تجربه ندارد؛ خوب است از شما مشورت بگیرند.

– من همیشه دوست داشته ام و فکر می کنم چند فکر روی هم باشد بهتر از یک فکر است. به همین دلیل همین جا هم آمادگی خودم را اعلام می کنم که در هر زمینه ای حاضرم در جهت تغییرات در جهت بهبود و نه خراب شدن کمک کنم.

این شهرت شما بیرون چه بازتابی داشته؟ برای شما مشکل ایجاد می کند یا از آن استفاده می کنید؟

– من تا به حال استفاده ای از آن نداشته ام.

مثلا در بانک…

– من بانک هم که می روم یا جاهایی که صف است، مثل بقیه مردم نوبت می گیرم و در صف می مانم. خیلی وقت ها رییس بانک متوجه می شود و یک نفر را می فرستد و صدا می کند که باز هم من می گویم نه کاری ندارم و منتظر می مانم.

چراغ قرمز رد نکرده اید بعد برای فرار از جریمه خودتان را معرفی کنید؟

– اصلا. امکان ندارد. من از این کار بدم می آید. اصلا پیش نیامده. من خیلی قوانین و مقررات را دوست دارم و رعایت می کنم.

در کشور ما این خیلی پیش پا افتاده است که مثلا بخواهید فرزندتان را ثبت نام کنید و از شهرت تان استفاده کنید.

– من هیچ وقت از شغلم سوءاستفاده نکرده ام. یک وقت هایی یک جایی خود دوستان لطف کرده اند ولی اینکه من خودم پیشقدم بشوم و خودم را معرفی کنم اصلا پیش نیامده.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

در این مدت گویندگی پیش آمده خبری را گوینده های دیگر بگویند نمی خوانیم، شما مجبور شوید بخوانید؟

– مگر می شود؟

اگر خبر سختی باشد یا فضای بدی داشته باشد؟

– برای خبر رحلت امام ده، دوازده نفر گوینده و مجری از بخش های مختلف آمده بودند. هر کس مشکلی برایش پیش آمده بود؛ یکی حالش بد شده بود، یکی گفته بود نمی توانم بخوانم… آخرین لحظه مدیر خبر، آن را به دست من داد و و گفت شما باید بخوانی. اینکه من می گویم گوینده خبر وظیفه حرفه ای اش چیز دیگری است، همین است.

من هم باید می گفتم سخت است، شاید خرابش کردم؟ خبر به این مهمی را هر کس جای من بود قبول نمی کرد. من هم گوینده تازه کاری بودم و اگر خراب می کردم، فاتحه ام خوانده بود ولی یکی اینکه وظیفه حرفه ای من بود و دوم اینکه من همیشه از خبرهای سنگین و سخت استقبال کرده ام. من اصلا دوست دارم خبر را نخوانده در استودیو به من بدهند.

خیلی پیش می آید؟

– بله و من دوست دارم و آنها را بهتر می خوانم. خبری که نخوانده باشم و یکباره در استودیو به من بدهند و خبر مهمی هم باشد را دوست دارم. مثلا یک خبر مهم ده صفحه ای باشد و من نخوانده باشم، این را با لذت می خوانم. معمولا برای سخنرانی های آقا این اتفاق می افتد که مثلا تا پنج دقیقه به ساعت دو من منتظر بوده ام ولی نرسیده، لحظه شیرینی برای من بوده که فکس را صفحه به صفحه بیاورند و زیر دست من بگذارند و من بخوانم.

آقا بعضی اوقات کلمات عربی و … استفاده می کنند، از آن نمی ترسید؟

– نه، با عشق می خوانم.

یا مثلا خبری باشد که یک نفر دیگر خوانده باشد و شما غبطه خورده باشید که کاش شما می خواندید؟

– این هم پیش آمده ولی یادم نیست. البته بیشتر خبرها را من حضور داشته ام و خوانده ام.

خبرها معمولا هم مکتوب است، خبر بدون نوشته نداشته اید؟

– چرا یک چیزهایی را ممکن است سردبیر درگوشی بگوید، مثلا فلان اتفاق افتاده، این را شما بگو تا خبرش بیاید که البته آن هم خبرهای مهم مثل جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه یا یک بمباران باشد که لحظه ها در خواندن آن مهم هستند.

با این چیزهایی که گفتید و با همه سختی هایی که کار شما دارد آقای حیاتی اگر دوباره به دنیا بیایید باز هم گوینده خبر می شود؟

– من واقعا به این کار علاقه دارم و شاید اگر زندگی دوباره ای باشد باز هم به این سمت و سوی رسانه و فرهنگ و ارتباطات می روم.

وسوسه رسانه بزرگتر نداشتید؟ مثلا کاش می شد زبانم خوب بود در سی ان ان خبر می خواندم؟

– اگر زبانم در آن حد بود، بد نبود.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

تصور اینکه آدم در ابعاد جهانی دیده می شود.

– ده پانزده سال پیش یک بخش عربی در شبکه سه داشتیم، یک سردبیر داشت که خیلی اصرار داشت که بیا از شما تست بگیرم گوینده خبر عربی باش؛ گفتم من فارسی می گویم، دیگر چرا عربی؟

بیوگرافی محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی محمدرضا حیاتی همسر مجری مشهور همسر مجریان همسر محمدرضا حیاتی


ادامه مطلب ...

بیوگرافی فرشید فهیم (مجری‌) +عکس همسر و فرزندان

بیوگرافی فرشید فهیم (مجری‌) +عکس همسر و فرزندان

فرشید فهیم (متولد ۱۴ شهریور ۱۳۴۷) مجری مسابقه جدول ، برنامه سلامت باشد و  . وی تاکنون در برنامه‌های مختلفی به اجرا پرداخته است که «سلامت باشید» از شاخص‌ترین آنهاست. در ادامه گفت‌وگو ما را با این مجری رادیو و تلویزیون می‌خوانید:
همسر مجریان همسر فرشید فهیم بیوگرافی مجریان بیوگرافی فرشید فهیم اینستاگرام فرشید فهیمinstagram farshid fahim
سین: یک بیوگرافی مختصر از خودتان بگویید؟
جیم: من فرشید فهیم متولد ۱۴ شهریور سال ۱۳۴۷ در گیلان و بزرگ شده لاهیجان هستم. دو برادر و دو خواهر دارم و فرزند اول خانواده هستم.

سین: بازی و تفریح شما در کودکی؟
جیم: دوچرخه سواری که البته اول سه چرخه بود و بعد شد دوچرخه با دو تا چرخ کوچک عقب کمکی که وقتی خوب دوچرخه‌سواری یاد گرفتم پدرم یکی از آنها را برداشت. برای آنکه خانواده‌ام برای من دوچرخه‌‌ بخرند ۴ ساعت جلو دوچرخه فروشی نشسته بودم و مدام به آن نگاه می‌کردم و در فکر کجاها که با دوچرخه نرفتم.

سین: کارتون مورد علاقه شما در کودکی؟
جیم: عاشق سندباد بودم و گالیور

سین: چطور به عرصه اجرا علاقه‌مند شدید؟
جیم: در کودکی خیلی حرف می‌زدم، فکر کنم از همان موقع بود که به اجرا علاقه‌مند شدم.

سین: چه سبک موسیقی را می‌پسندید؟
جیم: موسیقی پاپ را دوست دارم ولی معنای ترانه برایم خیلی اهمیت دارد.

سین: بهترین کتابی که خواندید چه بود؟
جیم: در دوران کودکی «ماجراهای تن تن و میلو» و بعدها رمان «بامداد خمار» را پسندیدم.

سین: علاوه بر اجرا در زمینه‌های دیگر فعالیت می‌کنید؟
جیم: بله مسئول روابط عمومی معاونت ترویج کشاورزی هستم و در عرصه هنر گامی در بازیگری سرک می‌کشم. یازده سال است که عضو تیم ملی فوتبال هنرمندان هستم، در دوران بعد از دبیرستان و دانشجویی بطور جدی فوتبال بازی می‌کردم.

سین: تیم فوتبال مورد علاقه شما چیست؟
جیم: شیفته تیم استقلال هستم، همسر و دخترم که دانشجو سال دوم مهندسی شهرسازی است نیز طرفدار استقلال هستند. ضمن اینکه برای تیم و طرفداران پرسپولیس هم احترام قائلم.

همسر مجریان همسر فرشید فهیم بیوگرافی مجریان بیوگرافی فرشید فهیم اینستاگرام فرشید فهیم

فرشید فهیم و همسرش

سین: نظرتان در مورد فضای مجازی؟
جیم: فضای مجازی خوب است اگر درست و بجا و به اندازه از آن استفاده کنیم و معتاد این فضا نشویم، در ضمن هر چیزی را در این فضا باور نکنیم.

سین: از اینکه در عرصه اجرا فعالیت می‌کنید راضی هستید؟
جیم: اجرا را با همه‌ی گرفتاری‌ها و اضطراب‌هایش را خیلی دوست دارم. در اجرا باید خیلی از جوانب را در نظر بگیری، اما من عاشق این حرفه هستم.

سین: اهل سفر هستید؟
جیم: خیلی سفر را دوست دارم. اگر وقتم آزاد باشد به همراه خانواده به شمال می رویم اما جاهای دیگر را هم دوست دارم که تجربه کنم، سفرهای کاری در داخل و خارج از کشور داشته‌ام.

سین: دوست دارید چه برنامه‌ای را که تابحال اجرا نکردید، اجرا کنید؟
جیم: دوست دارم «ماه عسل» را اجرا کنم چون حس می‌کنم با این برنامه راحت می‌شود حرف‌های ناگفته‌ات را در اجرا مطرح کنی، حتی با نگاه کردن و بازی بدن بعد از صحبت‌های مهمان برنامه می‌توانی حرف دلت را به مردم بزنی اجرای «ماه عسل» هم خیلی راحت و هم خیلی سخت است چون با اجرای آن می‌توانی کاری کنی که برای همیشه در دل مردم جا باز کنی و بالعکس اجرای آن خطرناک و سخت است چون با اجرای آن ممکن است برای همیشه از جلو چشم مردم خودت را بندازی و همین خطرش خیلی دوست داشتنی است.

به نظر شما راز ماندگاری مجریان چیست؟
جیم: فراموش نکردن گذشته خود و نفروختن فخر به مردم.

قهرمان شما در زندگی‌تان کیست؟
جیم: پدر و مادرم چون خیلی سختی کشیدند تا ما به خودمان بیاییم.

همسر مجریان همسر فرشید فهیم بیوگرافی مجریان بیوگرافی فرشید فهیم اینستاگرام فرشید فهیم

بهترین خاطره شما در دوران کاریتان چه بود؟
جیم: اولین سالی که برای شبکه سه سیما (سال ۱۳۸۳) تست اجرا می‌گرفتند از بین همه‌ی شرکت‌کننده‌ها فقط سه نفر را انتخاب کردند که من هم در میان آنها بودم. یک سال بعد از اجرا برای تشرف به خانه خدا نماینده شبکه سه بودم.

به یاد دارم در آن موقع پایم در تمرین فوتبال شکست و وقتی در ماشین نشسته بودم و حرص می‌خوردم، آقای شریعت پناهی با من تماس گرفتند و گفتند قرار است تو را به سفر حج بفرستم. وقتی این خبر را شنیدم درد پایم را فراموش کردم و بعد از ۲۰ روز گچ پایم را باز کردم و با عصا به مکه رفتم. اولین سفر به مکه دنیای دیگری دارد و خیلی احساس خوبی داشتم.

در خصوص برنامه «سلامت باشید» بگویید؟
جیم: «سلامت باشید» برنامه‌ای بود که در عرصه پزشکی ماندگار شد و مخاطبان خاص خود را داشت. کاش این برنامه تعطیل نمی‌شد و با تغییراتی ساختاری ادامه پیدا می‌کرد چون این برنامه در میان برنامه‌های پزشکی به یک برند برای شبکه سه سیما تبدیل شده بود.  «سلامت باشید» یک برنامه ریشه دار بود و به همین دلیل ۱۳ سال دوام داشت.

نظرتان در مورد مجریان جوان چیست؟

جیم: مجریان جوان دوست دارند زود معروف شوند و نمی‌خواهند برای دیده شدن زحمت بکشند. من بعد از ۱۵ سال اجرای زنده هنوز هم در کلاس‌های فن بیان و گویندگی شرکت می‌کنم اما مجریان جوان کمتر اهل مطالعه هستند و قبول ندارند که همزمان با اجرا نیاز به آموزش هم دارند، به سرعت متوجه می‌شوند که سطحی نگر شده‌اند و سطح سلیقه‌ها هم خیلی افول کرده است.  این روزها همه می‌خواهند هر آنچه که می‌آموزند از فضای مجازی باشد که اینطور نیست و فضای مجازی ما را از مطالعه دور کرده است.

به نظر شما ویژگی‌های یک مجری موفق چیست؟
جیم: اهل مطالعه و به روز بودن، روابط عمومی خوب و شناخت مخاطب، جسور و باهوش بودن، خوش صدا و خوش برخورد، کم گو و گزیده گو و آماده برای هر اتفاقی در آنتن زنده و خونسرد بودن از ویژگی‌های مجری موفق است.

 توصیه شما به علاقه‌مندان اجرا؟
جیم: اگر کاری را که عاشق آن هستند، انجام دهند اما نه صرفا برای دیده شدن و معروف شدن. من چندین سال است که اجرا می‌کنم اما شاید تنها ۳۰ درصد مردم مرا بشناسند. بنابراین اگر کسی برای معروف شدن قصد ورود به اجرا را دارد اشتباه است و پشیمان می‌شود. علاقه‌مندان به اجرا باید صبور باشند تا به جایگاه خوبی در اجرا برسند.

 کلام پایانی شما؟
جیم: آرزوی روزهای بهتر از این را برای مردم دارم چون می‌دانم زندگی زیر پوست این شهر و دیار خیلی سخت شده است. امیدوارم روزی برسد که هیچکس دغدغه چه کنم چه کنم نداشته باشد و همواره لطف خداوند مهربان شامل حال همه‌ی ما شود چون بدون لطف و کرم خدا یک لحظه هم نمی‌توانیم زندگی کنیم.

همسر مجریان همسر فرشید فهیم بیوگرافی مجریان بیوگرافی فرشید فهیم اینستاگرام فرشید فهیم
مادرم روزت مبارک که با رفتن پدر هم برامون مادر بودی هم پدر ولادت باسعادت حضرت فاطمه (س)وروز مادر برهمه مادران سرزمینم مبارک
اینستاگرام فرشید فهیم بیوگرافی فرشید فهیم بیوگرافی مجریان همسر فرشید فهیم همسر مجریان


ادامه مطلب ...

بیوگرافی سیامک خرمی کیک جیتسو +پاسخ به حواشی

بیوگرافی سیامک خرمی کیک جیتسو +پاسخ به حواشی

زندگینامه سیامک خرمی کیک جیتسو ، مبارزه سیامک خرمی در رینگ مسابقه mma ، مداحی کاظم اکبری در دفاع از مدافعین حرم سیامک خرمی اینستاگرام

محسن باغبان خرمی اصل کیک چیتسو چیست کیک چیتسو ایران غیرت ایرانی جوان ایرانی بیوگرافی سیامک خرمی Kick Jitsu

نام اصلی وی دکتر محسن باغبان خرمی اصل است او نماینده سازمان جهانی و رئیس سبک کیک جیتسو MMA در ایران و قاره آسیا نیز میباشد و از بنیانگذاران این رشته در ایران میباشد او ۳۲ سال سابقه ورزشی دارد و از سال ۱۳۶۲ بصورت حرفه این ورزش رو دنبال میکند

درجه علمی استاد سیامک خرمی

استاد خرمی علاوه بر استادی در ورزش دارای مدارج بالای علمی نیز میباشد ایشان دکترای علوم فلسفه هنرهای رزمی فارع التحصیل از دانشگاه نپال سال ۲۰۱۲ است و همچنین و دارای مدرک دکترای تربیت بدنی و علوم ورزش از مرکز تعیین و ارتقاء سطح دانشگاهی پژوهشگران دانشگاه تهران نیز میباشد !

از جمله فعالیت ها و افتخارات

● رئیس سبک کیک – جیتسو فدراسیون ورزشهای رزمی جمهوری اسلامی ایران

● تنها نماینده رسمی فدراسیون جهانی MMA در ایران و آسیا

● نماینده فدراسیون جهانی WKJF در ایران

● نماینده فدراسیون جهانی WMMAF در ایران

● رئیس سازمان جهانی سوپر ورلد کیک بوکسینگ ISWKBF در جهان

● مدیر عامل و رئیس هیات مدیره مجمع حافظان ورزش و قهرمانان سازمان مردم نهاد وزارت کشور

● دارای مدرک رسمی فیتنس از فدراسیون بدنساری جمهوری اسلامی ایران

● رئیس کمیته بازرسی تشکل فدراسیون ورزشهای رز می سال ۱۳۸۷

● رئیس کمیته بازرسی ویژه هئیت ورزشهای رزمی استان تهران

● دارنده مدرک آسیب شناسی و روانشناسی و مدیریت ورزش و برنامه ریزی

و …

ورود به مسابقات بوکس در اوکراین با پرچم یاحسین

 

استاد خرمی افتخار ایرانی برای حمایت از مدافعین حرم، در مبارزه ای در اوکراین، با پرچم یا حسین(ع) و مداحی کاظم اکبری به روی رینگ مسابقات رفت در این مسابقه سیامک خرمی قبل از شروع مسابقه با در دست گرفتن پرچم یا حسین و با پخش صوت مداحی کاظم اکبری با موضوع دفاع از مدافعین حرم در سالن مسابقات به روی رینگ رفت

ورزشکار خبرساز این روزها به ابهامات پاسخ داد

سیامک خرمی ، ورزشکاری که اخیرا موضوع قهرمانی اش در رقابت های جهانی سبک کیک جیتسو حاشیه هایی به دنبال داشته با حضور در برنامه «حالا خورشید» رضا رشیدپور به ابهامات پاسخ داد.
محسن باغبان خرمی اصل کیک چیتسو چیست کیک چیتسو ایران غیرت ایرانی جوان ایرانی بیوگرافی سیامک خرمی Kick Jitsu

به گزارش جام جم ورزشی ، طی روزهای گذشته کلیپی در فضای مجازی منتشر شده بود که سیامک خرمی در حالی که پرچم یاحسین (ع) را در دست دارد و پیراهنی منقش به تمثال رهبری پوشیده در رقابت هایی موفق به شکست حریفی که شورت ورزشی با پرچم آمریکا به تن دارد ،‌می شود، این خبری بود که چند سایت و خبرگزاری معتبر اعلام کردند. به فاصله تنها یک روز از این اتفاق مشخص شد حریف خرمی در آن مسابقه هر چند شورت ورزشی آمریکا را پوشیده بود اما اوکراینی است.

رضا رشیدپور مجری برنامه «حالا خورشید» با دعوت از سیامک خرمی به این برنامه طی گفت و گویی زنده پرسش های مربوط به این ابهامات و شایعات را با این ورزشکار درمیان گذاشت.

رضارشیدپور ابتدا درباره این مسابقه پرسید. سیامک خرمی در پاسخ گفت: سبک کیک جیتسو تحت نظارت فدراسیون ورزش های رزمی فعالیت می کند. کیک جیتسو هشت سال است که مجوز دارد. ۱۰۲ رشته رزمی با سبک های مختلف موجود است که سالیانه مجوز فعالیت آنها را فدراسیون ورزش های رزمی صادر می کند. ۲۵ استان در سراسر کشور نیز در سبک جیستو فعالیت دارند.

وی در پاسخ به پرسش رضا رشیدپور درباره اعتبار رقابت هایی که اخیرا شرکت کرده و قهرمان شده بود گفت: ما چهار ماه پیش با مجوز شورای برون مرزی فدراسیون این رقابت های بین المللی را برگزار کردیم. در این رقابت ها کشورهای آسیایی و اروپایی حضور داشتند و رقابت ها اوراآسیایی بود.

خرمی که در ابتدا این رقابت ها را جهانی و سپس اوراسیایی معرفی کرد در پاسخ به اصرار رشیدپور مبنی بر اینکه چه کشورهایی در این رقابت ها حضور داشتند گفت: کشورهایی از ارمنستان، ترکمنستان و اوکراین به این رقابت ها آمده بودند. {خرمی در انتهای این گفت و گو اظهار داشت که کشورهای دیگر دنیا از جمله آمریکا و ایتالیا هم در این رقابت ها حضور داشتند}

در این هنگام رضارشیدپور سوالاتی را درباره اینکه گفته می شود انجمن جهانی کیک جیستو یک فدراسیون خودساخته بین ایران و اوکراین است و رقابت های اخیر تحت نظارت همین نهاد برگزار شده بود پرسید که خرمی گفت: ما زیر نظر فدراسیون جهانی هنرهای رزمی ( world mixed martial art federation ) فعالیت می کنیم. این فدراسیون از سال ۲۰۰۳ ثبت شده و رقابت های این سبک به صورت منظم برگزار می شود. این رقابت ها در هر دو بخش آماتور و حرفه ای برگزار می شود. این رقابت ها به صورت آزاد بود.

رضا رشیدپور پرسشی را هم در رابطه با این موضوع که گفته می شد حریف خرمی در رقابت های اخیر آمریکایی بوده اما بعدا مشخص شده اوکراینی است مطرح کرد. خرمی نیز گفت: چه کسی گفته حریف من آمریکایی بود؟ چه منبعی این خبر را اعلام کرد. حریف شورت آمریکایی پوشیده بود اما اوکراینی بود. من هرگز نگفتم که حریفم آمریکایی است و این را خبرگزاری ها اعلام کردند.

این ورزشکار اظهار داشت: بنده به عنوان رییس سبک کیک جیتسو چندین هزار نیرو دارم. مهم نبود مسابقات کجا برگزار می شد، هدف این بود که به عنوان بسیجی که عضو یگان فاتحین هم هستم با هزینه شخصی به این رقابت ها بروم و در مقابل دوربین ها با پرچم امام حسین و پیراهن با عکس رهبر ظاهر شوم. دو سال پیش هم در رقابت هایی مثل همین با پرچم امام حسین وارد شدم. چهار سال پیش هم همین بود. اما امروز چرا اینطور شد و این حرف ها را زدند؟ دلیلش پیراهن قشنگی بود که پوشیدم.

محسن باغبان خرمی اصل کیک چیتسو چیست کیک چیتسو ایران غیرت ایرانی جوان ایرانی بیوگرافی سیامک خرمی Kick Jitsu

رشید پور در این لحظه گفت که بسیاری می گویند خرمی از این دو موضوع (پرچم امام حسین و عکس رهبر) به عنوان ابزارهایی احساسی برای اثبات ادعای خودش استفاده می کند. خرمی در اینباره نیز یادآور شد: هر زمان به عنوان یک ایرانی به میدان جهانی بروم باز هم این کار را تکرار می کنم.

خرمی درباره اینکه گفته می شود رقابت ها در آمریکا برگزار شده نیز گفت: سه خبرگزاری مهم زده بودند که رقابت ها در آمریکا بوده است. من این را نگفتم. این رقابت های بین المللی در اوکراین برگزار شد. شما یک خبررسمی از من در سایت ها نمی بینید که گفته باشم رقابت ها در آمریکا برگزار شد. این رقابت ها در لوگوی اوکراین برگزار شد و من به عنوان یک بسیجی افتخار این را داشتم که پرچم امام حسین را بالا ببرم. الان چهار روز است که هجمه تهمت ها به سمت من است. آدم هایی که این داستان را کلید زدند از آن ور آب ها هستند. ما کلامی از آمریکا به میان نیاوردیم.

در این لحظه رشیدپور باز هم اشاره ای به نحوه برگزاری این رقابت ها کرد و اینکه آیا این رقابت ها معتبر بود یا اینکه رقابت هایی خودساخته بین دو کشور ایران و اوکراین به شمار می رود. خرمی در اینباره نیز گفت: این رقابت ها به صورت ورلدکاپ زیر نظر فدراسیون جهانی ورزش های رزمی برگزار شد. خود رییس جهانی از ما دعوت کرد. اصلا وزیر ورزش اوکراین ما را دعوت کرد. ما با هزینه شخصی رفتیم و یک کار نمادین هم انجام دادیم.

رشیدپور درباره برگزاری رقابت ها در قفس پرسید و خرمی هم پاسخ داد: این موضوع مال چند سال پیش است. در واقع فیلمی منتشر شده که مال چند سال پیش است و با امروز قاطی شده. ما مسابقاتمان را در قفس برگزار نکردیم.

در ادامه این برنامه سیامک خرمی مدعی شد رییس فدراسیون سبک کیک جیتسوی ایران و آسیاست. رشیدپور بلافاصله از وی خواست سایت این فدراسیون را معرفی کند تا در سایت بخش ریاست او دیده شود. این ورزشکار بلافاصله آدرس سایت را وارد کرد و در بخشی که رشیدپور با تبلت خود به دوربین نشان داد دیدیم که نام «دکتر محسن خرمی» به عنوان رییس این بخش ثبت شده. خرمی تصریح کرد که نام واقعی وی محسن است و با نام سیامک شناخته می شود.

این ورزشکار در پایان گفت:به عشق رهبر و به عشق مدافعان حرم این مدال را تقدیم به مدافعان حرم می کنم.

محسن باغبان خرمی اصل کیک چیتسو چیست کیک چیتسو ایران غیرت ایرانی جوان ایرانی بیوگرافی سیامک خرمی Kick Jitsu

کیک جیتسو (Kick Jitsu) در سال ۲۰۰۳ در کیف اوکراین به صورت رسمی تحت عنوان فدراسیون جهانی کیک جیتسو (WKJF) فعالیت خود را آغاز کرد.

کیک جیتسو یک هنر رزمی ترکیبی است و این نام از ترکیب دو هنر رزمی کیک بوکسینگ و جوجیتسو برگرفته شده است. این هنر رزمی یک شیوه ترکیبی از تمام هنر های رزمی است و به معنای واقعی Mixed Martial Arts: MMA می باشد.

در کیک جیتسو از تمامی تکنیک های ضربه ای دست وآرنج ،پا و زانو، تکنیک های جوجیتسو مانند ، خاک ) نه وازا) تکنیکهای پرتابی) ناگی وازا) ، در خاک نگه داشتن ) اوسایکومی( ، قفل) کانستسو وازا ( و خفه کردن) شیمه وازا ( تکنیک های جودو و کشتی نیز استفاده می شود و در حقیقت این هنر رزمی ترکیب کیک بوکسینگ، موی تای، بوکس، جودو، جوجیتسو و کشتی می باشد و این باعث می شود که کیک جیتسو کاربردی ترین و قوی ترین هنر رزمی باشد و به همین دلیل ورزشکاران بسیاری از رشته های مختلف را به خود جذب کرده است و سایر هنر های رزمی را در خود حل کند.

سری مسابقات UFC, Strike, force, Pride, Dream, Cage force و … از جمله رقابت هایی است که با مشاهده آنها با مفهوم کیک جیتسو و قدرت و تکاملش می توان آشنا شد. یک هنر جو با تمرین کیک جیتسو استقامت بالای قلبی ریوی، انعطاف بدنی، سرعت عمل، اعتماد به نفس و هوشیاری بالا در در گیریهای خیابانی و دفاع از خود و فرار از خطر را به دست می آورد .

کیک جیتسو در ایران 

کیک جیتسو در سال ۱۳۸۲ توسط شیهان سیامک خرمی در ایران بنیانگذاری شد و در سال ۱۳۸۵ به طور رسمی در فدراسیون ورزشهای رزمی جمهوری اسلامی ایران ثبت شد.

اخیرا فدراسیون جهانی کیک جیتسو تصمیم گرفت تا نام خود را به فدراسیون جهانی ترکیب هنرهای رزمی تغییر دهد و دلیل آن این بود که کیک بوکسینگ خود یه هنر رزمی ترکیبی است و ترکیب آن با جوجیتسو و سایر رشته های نامبرده ایجاد یک ترکیب کامل از رشته های رزمی کرده است به همین دلیل فدراسیون جهانی به World Mixed Martial Arts Federation تغییر نام داده .

شیهان سیامک خرمی تنها نماینده این فدراسیون جهانی در ایران می باشد . بیش از ۳۰ استان و شهرستان مشغول به فعالیت کیک جیتسو میباشند .لازم بذکر است اعضای کیک جیتسو ایران در ۷ کشور انگلستان,آلمان ,کانادا, اوکراین ,ارمنستان,هندوستان و افغانستان مشغول فعالیت دراین رشته رزمی می باشند .

ازمهمترین اهداف این تشکل تهیه و تدوین برنامه‌های بلند مدت و کوتاه مدت ارتقاء سطح کمی و کیفی تشکل از طریق ارائه شرح وظایف ، قوانین و مقررات و نحوه ایجاد رقابت سالم و سازنده در بین ورزشکاران این تشکل از اهم اهداف کلی تشکل محسوب می‌گردد که محور اصلی در نیل به اهداف تطبیق سیاستهای فرهنگی و ورزشی تشکل با اهداف مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران می‌باشد.

Kick Jitsu بیوگرافی سیامک خرمی جوان ایرانی غیرت ایرانی کیک چیتسو ایران کیک چیتسو چیست محسن باغبان خرمی اصل


ادامه مطلب ...

بیوگرافی حامد حدادی + عکس همسر سابقش

بیوگرافی حامد حدادی + عکس همسر سابقش

حامد حدادی در سن ۲۰ سالگی با میثاق ناطقی که مثل خود حدادی اهل اهواز است ازدواج کرد .میثاق ناطقی شناگر حرفه ای بود و در مسابقات زنان کشورهای اسلامی، مدال برنز نیز گرفته بوداو که اختلاف قدش با حامد ۴۴ سانتی متر است ،در اسفند ۱۳۸۴ با حدادی ازدواج کرد.

همسر حامد حدادی گلناز (عسل) کربلایی نعمت معینی دوست دختر حامد حدادی بیوگرافی میثاق ناطقی بیوگرافی حامد حدادی Hamed Haddadiحامدحدادی درکنار همسرش میثاق ناطقی در ایران: سال ۱۳۸۶

حامد حدادی Hamed Haddadi (متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۴ در اهواز ، قد : ۲۱۸ ، وزن : ۱۲۰ کیلوگرم) بازیکن بسکتبال اهل ایران عضو تیم ملی بسکتبال ایران و باشگاه نهنگ‌های آبی سیچوآن است. حدادی اولین لژیونر و بازیکن ایرانی بوده که در ان بی ای بازی کرده است. او با قد ۲۱۸ سانتیمتری خود در پست سنتر بازی می‌کند.

او در تیمهای پیکان، صباباتری، النصر امارات و ممفیس گریزلیز در ان بی ای بازی کرده است. او در سال ۲۰۱۳ به تورنتو رپتورز، تنها تیم کانادایی در ان بی ای پیوست؛ ولی به علت عدم اعطای ویزا از سوی دولت کانادا حدادی به ناچار قرارداد خود را با تورنتو رپتورز فسخ کرد و با تیم فینیکس سانز در ایالت آریزونا به توافق رسید. حدادی در سال‌های ۲۰۰۷، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ به عنوان باارزش‌ترین بازیکن آسیا انتخاب شد. به او لقب بهترین سنتر آسیا را داده‌اند.

حامد حدادی در قهرمانی آسیا ۲۰۰۷ در مسابقه ایران با لبنان رکورد ۳۱ امتیاز و ۱۵ ریباند از خود به جا گذاشت و بسکتبال ایران را متحول ساخت. حدادی در المپیک ۲۰۰۸ پکن تنها بازیکنی بود که آمار متوسط کسب امتیاز و ریباند او در هر بازی دو رقمی بود (۶/۱۶ امتیاز و ۲/۱۱ ریباند)، با سد کردن متوسط ۶/۲ توپ در هر ربازی، در جمع بهترین مدافعان جهان قرار داشت. حدادی در قهرمانی آسیا ۲۰۱۳ نیز به عنوان امتیازآورترین بازیکن مسابقات برگزیده شد و در نهایت نیز به عنوان باارزش‌ترین بازیکن رقابت‌ها دست یافت. حدادی در جام جهانی ۲۰۱۴ با ۱۱٫۲ ریباند در هر بازی دومین ریباندر برتر مرحله اول جام جهانی شد.

افتخارات حامد حدادی

  • مدال نقره قهرمانی جوانان آسیا ۲۰۰۲
  • قهرمانی امیدهای آسیا ۲۰۰۴
  • قهرمان جوانان آسیا در سال ۲۰۰۵
  • برنده مدال برنز بازی‌های آسیایی ۲۰۰۶
  • قهرمانی جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۷
  • باارزش‌ترین بازیکن جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۷
  • قهرمان جام باشگاهای آسیا ۲۰۰۸
  • بهترین ریباندر المپیک ۲۰۰۸ پکن
  • بهترین بلاک شاتر المپیک ۲۰۰۸ پکن
  • قهرمانی جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۹
  • باارزش‌ترین بازیکن جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۹
  • دومین ریباندر جام جهانی بسکتبال ۲۰۱۰
  • دومین بلاک شاتر جام جهانی بسکتبال ۲۰۱۰
  • قهرمانی جام ویلیام جونز ۲۰۱۱
  • باارزش‌ترین بازیکن جام ویلیام جونز ۲۰۱۳
  • قهرمانی جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۳
  • باارزش‌ترین بازیکن جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۳
  • بهترین بازیکن پست پنج (سنتر) جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۳
  • باارزش‌ترین بازیکن جام کنفدراسیون بسکتبال آسیا ۲۰۱۴
  • مدال نقره بازی‌های آسیایی ۲۰۱۴

بازیگری

حدادی در سریال مختارنامه به کارگردانی داوود میرباقری در نقش یحیی ابن زمزم، سرباز سپاه آل زبیر ایفای نقش کرد.
همسر حامد حدادی گلناز (عسل) کربلایی نعمت معینی دوست دختر حامد حدادی بیوگرافی میثاق ناطقی بیوگرافی حامد حدادی Hamed Haddadi

محرومیت دو گزارشگر به خاطر تمسخر حدادی و ایران

در اواخر سال ۲۰۰۹، دو تن از گزارشگرانی که برای شبکه فاکس اسپورتس گزارش می‌کردند به نام‌های مایک اسمیت و رالف لاولر، در بازی ممفیس گریزلیز برابر لس آنجلس کلیپرز، در هنگام ورود حدادی به زمین اقدام به دست انداختن وی نمودند. همچنین یکی از گزارشگران وی را برادر بزرگ‌تر بورات نامید و پس از پاس منجر به گل حدادی گفت «حدس می‌زنم که این ایرانی‌ها بتوانند پاس بدهند!» این صحبت‌ها باعث شکایت بینندگان به شبکه فاکس شد، و شبکه فاکس دو گزارشگر را محروم کرد. شبکه فاکس طی بیانیه‌ای از حامد حدادی و «هر کس که رنجیده‌شده» عذرخواهی کرد و تأکید کرد که «برخورد لازم» با گزارشگران انجام‌گرفته‌است.

تاریخچه پست
  • شاهین اهواز (۱۹۹۹–۲۰۰۲)
  • پیکان تهران (۲۰۰۲–۲۰۰۷)
  • →النصر (۲۰۰۳)
  • →صنام تهران (۲۰۰۴)
  • صباباتری (۲۰۰۷–۲۰۰۸)
  • ممفیس گریزلیز (۲۰۰۸–۲۰۱۲)
  • →داکوتا ویزاردز (۲۰۰۸)
  • فینیکس سانز (۲۰۱۳)
  • نهنگ‌های آبی سیچوآن (۲۰۱۳–۲۰۱۴)
  • مهرام (۲۰۱۴–۲۰۱۴)
  • چینگدائو دابل استار (۲۰۱۴–۲۰۱۵)
  • نهنگ‌های آبی سیچوآن (۲۰۱۵-)
پست‌های مهم و جایزه‌ها
  • باارزش‌ترین بازیکن جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۷
  • باارزش‌ترین بازیکن جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۹
  • باارزش‌ترین بازیکن جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۳
  • باارزش‌ترین بازیکن جام ویلیام جونز ۲۰۱۳

سال ۱۳۸۹ در خبر ها آمده بود

گلناز (عسل) کربلایی نعمت معینی ادعای غرامت ۲۵۰ هزار دلاری از حامد حدادی کرده است.

بسکتبالیست دو متر و ۱۴ سانتیمتری ایرانی تیم ممفیس گریزلیز در نوامبر سال ۲۰۱۰ با گلناز در واحد آپارتمانی خود درگیری فیزیکی پیدا کرد و هر دو آنها مورد بازجویی اولیه قرار گرفتند.

هر دو در این درگیری دچار آسیب دیدگی شدند. گلناز از ناحیه شقیقه راست و دستش دچار خراشیدگی شده بود ضمن اینکه یکی از چشمانش سیاه شده بود و در گردنش خونمردگی مشاهده می شد. حدادی نیز طبق گفته پلیس از ناحیه صورت و دست دچار خراشیدگی شده بود.

به گزارش مهر، دادگاه شلبی کانتی پس از آن اعلام کرد که حدادی حق هیچگونه تماسی با گلناز را ندارد و چنانچه خلاف این حکم صورت گیرد متهم تا سقف ۱۱ ماه و ۲۹ روز زندانی و ۲۵۰۰ دلار جریمه خواهد شد.

 

همسر حامد حدادی گلناز (عسل) کربلایی نعمت معینی دوست دختر حامد حدادی بیوگرافی میثاق ناطقی بیوگرافی حامد حدادی Hamed Haddadi

گلناز (عسل) کربلایی نعمت معینی

بر پایه گزارش کامرشال اپیل، نعمت معینی ۲۲ ساله که در سن خوزه ایالت کالیفرنیا دانشجو است با حضور در دادگاه منطقه‌ای ادعای ۲۵۰ هزار دلار خسارت کرده است.

نعمت معینی مدعی شده که هزینه‌های درمان جسمانی و روان درمانی وی بالغ بر ۲۵۰ هزار دلار شده و به همین خاطر شکایت‌نامه جدیدی را تسلیم دادگاه منطقه‌ای کرده است.

پلیس ایالت تنسی آمریکا زوج جوانی را که به دلیل درگیری فیزیکی زخمی شده بودند به بیمارستان منتقل کرد. این زوج جوان، بازیکن سنتر تیم بسکتبال ممفیس گریزلیز وهمسر او بودند. به گزارش پارس ناز صبح پنج‌شنبه پلیس برای پی‌گیری یک گزارش به آپارتمانی در مرکز شهر رفت و با حامد حدادی و همسرش که به خاطر ضرب و شتم یکدیگر مجروح شده بودند، مواجه شد. طبق گفته‌های پلیس، این دو اول با هم مشاجره لفظی پیدا کردند و سپس کارشان به ضرب و شتم کشیده است. پلیس حامد و همسرش را برای درمان به بیمارستانی در نزدیکی محل سکونتش منتقل کرد.

علت دعوای حامد حدادی با گلناز (عسل) کربلایی

پلیس ممفیس حامد حدادی و گلناز کربلایی نعمت معینی را به اتهام زد و خورد و خشونت داخلی بازداشت کرد. به گفته همسایه ها ساعت ۵:۳۵ صبح پنجشنبه به وقت محلی صدای دعوای این دو از طبقه دوازدهم آپارتمانشان شنیده شد و همسایه ها را بر آشفت.به گزارش پارس ناز گلناز (با اسم مستعار عسل) به پلیس ممفیس گفت حامد از اینکه وی با مردی صحبت کرده عصبانی شده و وی را به سینه دیوار کشانده و با دست می خواسته وی را خفه نماید که وی در این حالت با دستان خود به صورت حامد چنگ انداخته و باعث شده تا حامد وی را رها سازد.

بر این اساس پلیس گلناز را خونین با صورت کبود و حامد را در حالی که صورتش خراشیده شده بود پیدا نمود. در مدارک منتشره از سوی پلیس امده که گلناز موسوم به عسل بشدت مست بوده است. پلیس می گوید هر دو به زود و خورد اعتراف کرده و هر دو هم علیه یکدیگر صحبت کرده اند. گلناز به پلیس گفته حامد بسیار غمگین بوده چرا که وی را در حال صحبت با یک مرد دیده است و به همین دلیل وی را به گوشه دیوار برده و وی را بالا کشیده و دستانش را روی گلوی وی گذاشته و فشرده است. ظاهرا شاهدی هم این ماجرا را که حدادی وی را داشته خفه می کرده، تایید کرده است.

پلیس حامد حدادی را با چندین زخم روی صورت و دست پیدا کرده و تحت پرسش قرار داد. وی در مورد پارگی ایجاد شده در سر گلناز گفت صابونی بطرف وی پرتاب کرده است که کمانه کرده و غفلتا به سر وی برگشته است. حامد همچنین گفت گلناز یا عسل چند ایتم دیگر به سوی وی پرتاب نموده است. بعد از اینکه گلناز خود را در حمام حبس می کند حامد از ترس اینکه وی با چاقو خود را نکشد در حمام را با لگد شکسته و بداخل رفته است.

میثاق ناطقی همسر سابق حامد حدادی اعلام کرد که ماجراهای اخیر این بسکتبالیست در آمریکا، هیچ ارتباطی به وی نداشته است.
پس از اتفاق اخیر که برای حامد حدادی و نامزدش در آمریکا رخ داد، همسر سابق این بسکتبالیست طی تماسی با ایسنا اعلام کرد که وی در جریان این اتفاقات قرار نداشته و مسئله بوجود برای حدادی، بین او و نامزدش بوده است. بر اساس این گزارش، خانم ناطقی همچنین گفت که در ایران زندگی می‌کند و پس از جدایی، دیگر ارتباطی با همسر سابقش ندارد.
حامد حدادی تبرئه شد
Goolnaz “Asal” Karbalaei Nemat Moeeney
مصاحبه با حامد حدادی و همسر سابقش در سال ۱۳۸۶

میثاق ناطقی همسر حامد حدادی هم که تا چند وقت پیش خود یک ورزشکار کاملا حرفه‌ای بود، فعلا برای حامد دعا می‌کند تا به بزرگ‌ترین آرزویش (یعنی حضور در المپیک) برسد.

  • به خاطر اینکه قد بلند بودید، سراغ بسکتبال رفتید یا اینکه اول بسکتبالیست شدید و بعد قد بلند؟

از همان اول قدم بلند بود. همیشه اطرافیانم با تعجب به من نگاه می‌کردند. بین هم‌سن و سال‌هایم از همه بلندتر بودم.

  • احتمالا لقب‌هایی هم بین دوستان‌تان داشته‌اید؟

بله، یک چیزهایی مثل بابا لنگ‌دراز.

همسر حامد حدادی گلناز (عسل) کربلایی نعمت معینی دوست دختر حامد حدادی بیوگرافی میثاق ناطقی بیوگرافی حامد حدادی Hamed Haddadi

حامد حدادی و مادرش

  • ناراحت هم می‌شدید؟

بچه که بودم بله اما الان دیگر برایم مهم نیست. عادت کرده‌ام.

  • حالا حتما از بلندقد بودن‌تان راضی هستید؟

صددرصد. لطفی است که خدا به من داشته و خیلی راضی‌ام.

  • دقیقا از چه سنی احساس کردید نسبت به بقیه یک سر و گردن بلندتر هستید؟

از همان روزها که مدرسه می‌رفتم؛ چون همیشه میز آخر می‌نشستم.

  • چند دفعه از کلاس اخراج شدید؟

از دستم در رفته، خیلی زیاد. مادرم تعریف می‌کرد وقتی در مهدکودک بودم، ۲بار اخراج شدم.

  • حتما میانه‌ات با درس هم خوب نبود.

اوایل خوب بود اما دبیرستان که رفتم، به خاطر اردوهای تیم ملی خیلی غیبت داشتم و کم‌کم درسم ضعیف شد. برای همین هم دیگر ادامه ندادم و از درس و مشق دور شدم.

  • لباس‌خریدن هم برایت خیلی دردسر دارد؟

اوایل لباس خیلی سخت پیدا می‌شد؛ برای همین، بیشتر لباس‌هایم را از خارج کشور می‌خریدم. برای یک سال کامل خرید می‌کردم. اما تازگی‌ها یک مغازه در تهران پیدا کرده‌ام که خدا را شکر، لباس‌های سایز بزرگ دارد.

  • سایز پایتان هم باید بزرگ تر از حد معمول باشد؟

بله ۵۳٫ البته کفش خیلی راحت‌تر از لباس پیدا می‌شود.

  • تا حالا سرتان به جایی خورده؟

هزار بار. مجبورم از هرجا که می‌خواهم رد شوم، سرم را پایین بیاورم. البته چهارچوب‌ها استاندارد است ، من از استاندارد بلندترم؛ برای همین عادت کرده‌ام هرجا می‌روم، سرم را خم کنم.

  • پس سر به زیر شده‌اید؟!

بله تا دلتان بخواهد. خودم هم سر به زیرم، نه فقط به خاطر قدم.

  • خانمتان هم قد بلند است. احتمالا خانه‌تان باید با بقیه خانه‌ها متفاوت باشد؛ مثلا چارچوب‌ها شاید بلندتر باشد، آینه‌ها، کابینت‌ها؟

نه آن‌چنان. هنوز صاحبخانه نشده‌ایم که در خانه‌مان تغییری بدهیم. البته خانمم به راحتی رد می‌شود اما من باید سر به زیر باشم.

  • گفتید که واقعا سر به زیر هستید. به خاطر ورزش و تاثیر بسکتبال بوده؟

تقریبا. بسکتبال باعث شد رابطه‌ام با مردم خوب شود. قبل از اینکه بسکتبالیست شوم، خیلی خجالتی بودم. شاید به خاطر قد بلندم بود. بیشتر در خانه بودم و هیچ‌جا نمی‌رفتم. زود ناراحت می‌شدم ولی حالا همه‌چیز فرق کرده.

  • تا حالا کسی به شما گفته گول هیکلت را نخور!

بله اما من که گول هیکلم را نمی‌خورم. چند وقت پیش داشتم رانندگی می‌کردم، یک درگیری پیش آمد و آقای راننده پیاده شد و داد و بیداد کرد. وقتی از ماشین پیاده شدم گفت گول هیکلت را نخور ! من هم ترسیدم، سوار ماشین شدم و رفتم.

  • ترسیدید؟

آره بابا. بعضی وقت‌ها بقیه می‌ترسند. فکر می‌کنند چون قدم بلند است، اهل دعوا هستم اما اصلا دعوایی نیستم.

همسر حامد حدادی گلناز (عسل) کربلایی نعمت معینی دوست دختر حامد حدادی بیوگرافی میثاق ناطقی بیوگرافی حامد حدادی Hamed Haddadi

  • یادم می‌آید چند سال پیش با عصبانیت زدید شیشه رختکن را شکستید؛ بازی پیکان – صباباتری بود.

بله. آن‌موقع از داوری عصبانی بودم. یاد آن روز که می‌افتم، موهای بدنم سیخ می‌شود. حالا دیگر مثل آن‌وقت‌ها نیستم؛ خیلی آرام شده‌ام و یاد گرفته‌ام وقتی داور سوت زد و خطا گرفت دیگر کاری نمی‌شود کرد. البته از وقتی ازدواج کرده ام ، بچه خوبی شده‌ام. رفتارم عوض شده.

  • یعنی از کاری که آن روز کردید، پشیمانید؟

آن موقع دست خودم نبود. ضربه‌اش را هم خوردم. ولی دیگر این‌طوری عصبانی نمی‌شوم.

  • دوست داشتید به جای بسکتبالیست، فوتبالیست می‌شدید؟

نه. حاشیه فوتبالیست‌ها زیاد است. البته تبلیغات زیادی هم برایشان می‌شود. مطبوعات هم خیلی هوایشان را دارند. روزنامه‌ها ۷ صفحه به فوتبال اختصاص می‌دهند و ۲ صفحه به بقیه رشته‌ها.

  • البته در همان ۷ صفحه، حاشیه‌ها و دردسرها هم بیشتر است.

من معتقدم به آن مطالبی که باعث دردسر می‌شوند، نباید جواب داد. باید در میدان جواب داد ؛ مثل کاری که علی دایی می‌کند. ورزشکار، به جای  اینکه با روزنامه‌ها درگیر شود، باید توانایی‌هایش را نشان دهد.

  • وضع مالی بسکتبالیست‌ها چطور است؛ رشته بچه پولدارهاست؟!

نه بابا. بچه پولدارها می‌روند سراغ گلف و تنیس. البته بعضی بسکتبالیست‌ها وضعشان خوب است.

  • مثل حامد حدادی؟

نه، من جزوشان نیستم.

  • ماشین که حتما دارید؟

پرشیا داشتم و به خاطر بدهی فروختم اما تصمیم دارم دوباره بخرم.

  • و اما زندگی مشترک. شما خیلی زود ازدواج کردید، درست است؟

بله. هر ورزشکاری باید زود ازدواج کند. زیرا بعد از ازدواج حواسش فقط به ورزش و زندگی‌اش متمرکز می‌شود و نه مسائل حاشیه‌ای. من ۲۰ سالم بود که ازدواج کردم.

  • چطور با همسرتان آشنا شدید؟

از طریق یکی از دوستان مشترکمان باهم آشنا شدیم و به ایشان علاقه‌مند شدم. هردو اهوازی بودیم و قدمان هم که بلند بود. فکر می‌کنم بهترین تصمیمی که در زندگی گرفته‌ام، انتخاب همسرم بوده.

  • یعنی قد بلند یکی از معیارهایتان بوده؟

بله. خب، باید یک‌جورهایی به هم می‌خوردیم. قد و دستپخت خوب برایم خیلی مهم بود.

  • پس شکمو هم هستید؟

خیلی زیاد. قرمه‌سبزی و زرشک‌پلو خیلی دوست دارم. از کرفس و فسنجان هم متنفرم.

  • اگر خانمتان فسنجان درست کند که حتما می‌خورید؟

نه، نه اصلا درست نمی‌کند.

  • اگر دعوایتان بشود چی یا قهر باشید؟

آن‌وقت که دیگر غذا نمی‌خورم.

  • اگر خانمتان آشپزی بلد نبود، بازهم باهم ازدواج می‌کردید؟

بله خب، استعدادش خوب است. یاد می‌گرفت.

  • در خانه کمک هم می‌کنید؟

اگر خسته نباشم حتما.

  • مثلا چه کار می‌کنید؟

بیشتر جای لامپ‌ها را عوض می‌کنم. البته بعضی وقت‌ها ظرف هم می‌شویم.

  • خانمتان هم ورزشکار است؟

بله. شناگر است.

  • سعی نکردید به بسکتبال علاقه‌مندشان کنید؟

یک‌بار پاس دادم که بگیرد اما توپ به انگشتش خورد و شکست. موفق نشدم.

  • خودتان به شنا علاقه‌مند نشدید؟

چرا. اول بسکتبال دوست دارم، بعد شطرنج، بعد شنا. فوتبال را هم دوست دارم.

  •  آیا ورزشکاربودن شما و همسرتان باعث تفاهم بیشتر شده است؟

بله، صددرصد! اگر همسرم ورزشکار نبود، به هیچ‌وجه نمی‌توانست با شرایط من کنار بیاید. ورزشکار حرفه‌ای همیشه در مسافرت، اردو و مسابقه است و این موضوع را فقط یک ورزشکار درک می‌کند.

  • خانم میثاق ناطقی! از اینکه آقای حدادی خیلی به سفر می‌روند، ناراحت نمی‌شوید؟

نه. اتفاقا به نظرم لازم است. تنوع، به زندگی هیجان می‌دهد.

  • چه ویژگی خاصی در حامد دیدید که باعث شد با او ازدواج کنید؟

سادگی و مهربانی‌اش. حامد برخلاف جثه بزرگش، دل کوچکی دارد. خیلی خیلی مهربان است.

  • در بازی‌هایش خیلی جدی است، در خانه چطور؟

حامد در خانه، خیلی آرام است. میدان ورزش، نیاز به یک روحیه جدی دارد اما خانه، باید محل آسایش و آرامش باشد.

  • کی با هم ازدواج کردید؟

یک سال و ۵ ماه پیش.

  • واکنش اطرافیانت چه بود در برابر اینکه با یک مرد ۲ متر و ۱۸ سانتی ازدواج می‌کنی؟

همه هیجان‌زده بودند. اوایل برای من هم خیلی عجیب و جالب بود.

  • حامد گفت که بهترین انتخاب زندگی‌اش، انتخاب همسرش بوده.

برای من هم حامد بهترین انتخاب بود. از وقتی با حامد آشنا شدم، تلاشم را بیشتر کردم و یاد گرفتم برای رسیدن به هر چیزی باید تلاش کرد. از طرفی، تمرکزم روی مسائل مختلف بیشتر شده. صبورتر هم شده‌ام.

  • به کسی پیشنهاد می‌کنی که با یک مرد ۲ متری ازدواج کند؟

(می‌خندد) بله حتما؛ البته اگر روحیاتش مثل حامد باشد. حامد برای من بهترین تکیه‌گاه است. با او احساس امنیت می‌کنم.

  • شما هم ورزش می‌کنید؟

بله، البته چند وقتی است کمتر ورزش می‌کنم. قبلا برایم جدی‌تر بود. می‌خواهم استراحت کنم. زمانی که دانشجو بودم، از طریق تیم دانشگاه وارد ورزش حرفه‌ای شدم. در بازی‌های اسلامی زنان هم مقام سوم را به‌دست آوردم. ولی چند وقت است که دنبال ورزش نمی‌روم. فعلا حامد ورزش کند، کافی است.

چند هفته‌ای می‌شود که در اردو است. ۲ هفته دیگر بازی‌های آسیایی شروع می‌شود. اگر بتواند مقام خوبی بیاورد به المپیک می‌رود. آرزوی حامد، بازی در المپیک است. من هم برای رسیدن به آرزویش دعا و لحظه‌شماری می‌کنم.

  • راستی اختلاف قد شما چقدر است؟

قد من ۷۴/۱ سانتی‌متر است و قد حامد ۱۸/۲ سانتی‌متر، ۴۴ سانت اختلاف قد داریم.

Hamed Haddadi بیوگرافی حامد حدادی بیوگرافی میثاق ناطقی دوست دختر حامد حدادی گلناز (عسل) کربلایی نعمت معینی همسر حامد حدادی


ادامه مطلب ...

بیوگرافی لیلا برخورداری +عکس جدید و اینستاگرام

بیوگرافی لیلا برخورداری +عکس جدید و اینستاگرام

لیلا برخورداری ، (متولد سال ۱۳۵۷ در شهر تهران) مجرد است و همسری ندارد است.

لیلا فارغ‌التحصیل انجمن سینمای جوان؛ ۱۳۷۶ لیسانس بازیگری، دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران؛ دارای مدرک فوق‌لیسانس کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران است.

همسر لیلا برخورداری عکس جدید بازیگران بیوگرافی لیلا برخورداری اینستاگرام لیلا برخورداری اینستاگرام بازیگران

instagram leila barkhordari

همسر لیلا برخورداری عکس جدید بازیگران بیوگرافی لیلا برخورداری اینستاگرام لیلا برخورداری اینستاگرام بازیگران

مستند رؤیای سرزمین پارس… شیراز… به کارگردانی علی لایق زاده… آرامگاه سعدی شیرازی که اشعارش را بسیار دوست می دارم….🍀 به چه کار آیدت ز گل طبقی از گلستان من ببر ورقی گل همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد…

سینمایی

  • نظام از راست (۱۳۸۷)
  • تبسم گرگ(۱۳۹۳)

تئاتر

  • تانگوی تخم مرغ داغ تالار وحدت ۱۳۹۳
  • خرس
  • مشروطه بانو
  • نقشه خوانان کارگردانی
  • مردی که لب نداشت
  • خداحافظ
  • اطلسی های لگد مال شده

سریال تلویزیونی

  • همسفر (۱۳۸۰)
  • جوانی (۱۳۸۰)
  • دوران سرکشی (۱۳۸۰)
  • خواب و بیدار (۱۳۸۰)
  • فصل زرد (۱۳۸۳)
  • حس سوم (۱۳۸۳)
  • کلانتر ۲ (۱۳۸۴)
  • کلانتر ۳
  • بی صدا فریاد کن (۱۳۸۵)
  • ساختمان ۸۵ (۱۳۸۹)
  • روزهای زیبا
  • خط (۱۳۹۳)
  • سالهای ابری (۱۳۹۳)

لیلا برخورداری: هوا را از من بگیر؛ پیاده روی را نه!

بعضی از آدم ها تک بعدی هستند و دوست ندارند جنبه های مختلف شخصیت شان را پرورش دهند و برعکس، عده ای دیگر چند بعدی هستند؛ یعنی به همان نسبت که عاشق هنر هستند، به ورزش هم می پردازند و با انجام حرکات ورزشی درست، مانند زمانی که یک اثر هنری خلق می کنند، لذت می برند.

نمونه این بعضی ها هم لیلا برخورداری است؛ دختری که هنر و ورزش به یک میزان در او پرورش یافته و در طول سال ها سعی کرده است بین آن دو، بالانس ایجاد کند. به همین خاطر وقتی حرف از ورزش به میان آمد با عشق و علاقه این گفتگو را پذیرفت و مثل یک ورزشکار حرفه ای پاسخگوی ما بود.

همسر لیلا برخورداری عکس جدید بازیگران بیوگرافی لیلا برخورداری اینستاگرام لیلا برخورداری اینستاگرام بازیگران

لیلا برخورداری: هوا را از من بگیر؛ پیاده روی را نه!

از کاراته باز ماندم

در زندگی من همیشه وقتی برای ورزش کردن هست و هیچ وقت ورزش را از برنامه روزمره ام حذف نکرده ام. حسی که در ورزش برایم وجود دارد فرای تناسب اندام و سلامتی است؛ چرا که به واسطه آن می توانم روحیه ام را شارژ کنم و با انرژی تر از همیشه به زندگی بپردازم.

وقتی نوجوان بودم به همراه خواهرم برای آموزش کاراته به باشگاه می رفتم. اتفاقا در این مسیر هم موفق عمل کردم و توانستم ظرف مدت کوتاهی کمربند قرمز را بگیرم اما مادرم با این ورزش مخالف بود؛ چرا که حس می کرد کاراته خشن تر از آن است که یک دختر بخواهد به آن بپردازد. به همین خاطر این رشته را نیمه کاره رها کردم در حالی که خیلی دوست داشتم آن را به شکل حرفه ای ادامه دهم.

برای ورزش نکردن دنبال بهانه نباشید

متاسفانه فرهنگ ورزش کردن، آنطور که باید در بین ما به ویژه خانم ها جا نیفتاده است. افراد می خواهند به بهانه های مختلف از انجام آن شانه خالی متاسفانه فرهنگ ورزش کردن، آنطور که باید در بین ما به ویژه خانم ها جا نیفتاده است. افراد می خواهند به بهانه های مختلف از انجام آن شانه خالی کنند. در حالی که ورزش کردن باعث می شد ما از هر جهت در شرایط بهتری قرار بگیریم. فکر می کنم همه افراد با هر شرایط کاری که دارند می توانند وقتی را برای ورزش کردن پیدا کنند. بسیاری از ما ساعت های زیادی را صرف تماشای تلویزیون یا فضای مجازی می کنیم اما همین که پای ورزش به میان می آید می گوییم وقت کافی نداریم و نسبت به سلامتی مان بی تفاوت هستیم.

از آمادگی جسمانی تا ایروبیک

در آن مقطع که من کاراته را رها کردم، ایروبیک به شکل امروزی در باشگاه ها مرسوم نبود. به همین خانم اکثر خانم ها برای ورزش، آمادگی جسمانی را انتخاب می کردند. من هم علاقه زیادی به آن داشتم و همین علاقه ام هم باعث می شد که با جدیت به آن بپردازم. در نهایت این موضوع باعث شد تا چند مدال هم در این رشته در سطح باشگاهی به دست بیاورم.

لیلا برخورداری: هوا را از من بگیر؛ پیاده روی را نه!

روحیه من به گونه ای است که ورزش های غیرگروهی و انفرادی را به ورزش های جمعی ترجیح می دهم. وقتی شما می خواهید با یک گروه ورزش کنید، همه چیز باید در سطح مناسبی قرار داشته باشد، اگر غیر از این باشد نمی توانید توانایی های خودتان را نشان دهید. به همین خاطر دوست ندارم خودم را درگیر چنین اتفاقاتی کنم و ترجیح می دهم به تنهایی ورزش کنم.

همسر لیلا برخورداری عکس جدید بازیگران بیوگرافی لیلا برخورداری اینستاگرام لیلا برخورداری اینستاگرام بازیگران

لیلا برخورداری

شاید به خاطر همین دردسرهای کارهای گروهی است که وقتی می خواهم به باشگاه بروم یا تنهایی پیاده روی کنم از دوستانم نمی خواهم با من همراه شوند؛ چون می دانم اگر بخواهم هر روز با آنها برای ورزش هماهنگ کنم هیچ وقت موفق به این کار نمی شوم چون یک نفر مهمان دارد، آن یکی می خواهد به مهمانی برود و نفر بعدی هم ناخوش است. به همین خاطر بی خیال این هماهنگی ها کفش ورزشی ام را می پوشم و خودم به سراغ ورزش می روم؛ چرا که معتقدم هیچ چیزی نباید ما را از انجام حرکات ورزشی بازدارد.

بعضی از دوستانم از این روحیه من تعجب می کنند، می گویند چطور می توانی تنهایی ورزش کنی، بدون اینکه کسی همراهی ات کند و جواب من به آنها این است که «با انگیزه ای که خود ورزش به من می دهد».

یک باشگاه کوچک در خانه دارم…

من چند وسیله ورزشی کوچک مانند دوچرخه هفت کاره و … را خریداری کردم و در خانه از آنها استفاده می کنم. برخی از افراد هدف شان از خرید این وسایل صرفا جهت دلخوشی است و فکر می کنند با نگاه کردن به آن هم ممکن است وزن کم کنند و به تناسب برسند؛ در حالی که اینطور نیست. این وسایل برای من کاملا جنبه کابردی دارد و در خانه با عشق و علاقه به واسطه آنها ورزش می کنم و حضورشان برای من کاملا جنبه کاربردی دارد.

همسر لیلا برخورداری عکس جدید بازیگران بیوگرافی لیلا برخورداری اینستاگرام لیلا برخورداری اینستاگرام بازیگران

عکس های لیلا برخورداری

هوا را از من بگیر، پیاده روی را نه؟

از بین ورزش های مختلف علاقه زیادی به پیاده روی دارم و همین موضوع باعث شده است که این ورزش در برنامه زندگی من جای خودش را باز کند. من هر شب به شکل منظمی به باشگاه انقلاب می روم و بین دو تا سه ساعت پیاده روی می کنم. این کار در روحیه من تاثیر شگفت آوری دارد. فکر می کنم کسانی که نمی توانند برنامه زندگی شان را با باشگاه تطبیق دهند، بهترین و ساده ترین کار برای آنها پیاده روی است چون سلامت و تناسب اندام را یک جا به شما می دهد.

با ورزش، افسردگی را خط بزنید

در جامعه ما افسردگی شیوع زیادی پیدا کرده است و بر کسی پوشیده نیست که اولین دشمن افسردگی ورزش است. اگر ما به شکل منظم و درست ورزش کنیم خیلی زود می توانیم از شر افسردگی و بیماری های روحی خلاص شویم. ورزش به ما کمک می کند تا به هیجانات روحی مناسبی دست پیدا کنیم.

در کنار ورزش های مختلفی که انجام می دهم، علاقه زیادی به مدیتیشن و یوگا دارم و در روز حدود بیست تا سی دقیقه را صرف این کار می کنم. این موضوع باعث می شود که تمرکز بیشتر را در زندگی برای انجام کارهای مختلف به دست بیاورم و بتوانم با آرامش به کارهای مختلفم بپردازم.

همسر لیلا برخورداری عکس جدید بازیگران بیوگرافی لیلا برخورداری اینستاگرام لیلا برخورداری اینستاگرام بازیگران

اینستاگرام لیلا برخورداری

رژیم غذایی به شیوه لیلا برخورداری

با وجود این که همیشه حواسم به اضافه وزنم هست اما همیشه قانون خاص خودم را در رژیم غذایی دارم و آن قانون این است که هر چیزی را که دوست دارم بخورم اما کم. متاسفانه بسیاری از ما فکر می کنیم با منع کردن خودمان از مواد غذایی می توانیم خودمان را سالم و لاغر نگه داریم، در حالی که بدن ما به ویتامین های مختلف احتیاج دارد و ما باید به شکل درست و برنامه ریزی شده ای آن را مصرف کنیم.

من خودم عاشق انواع سبزیجات دانه های گیاهی هستم و سعی کردم در طول سال ها اطلاعاتم را در این زمینه بالا ببرم و با آگاهی آنها را مصرف کنم چرا که معتقدم گیاهان بهترین منبع تغذیه هستند. شاید به همین خاطر است که مصرف روزانه چای سبز با زنبیل و لیمو، نان جو، جو دوسر، بذر کتان، انواع سالاد و … هیچ وقت از برنامه روزانه من حذف نمی شود، ضمن این که من علاقه زیادی به لبنیات هم دارم و آن را به شکل درستی مصرف می کنم.

همسر لیلا برخورداری عکس جدید بازیگران بیوگرافی لیلا برخورداری اینستاگرام لیلا برخورداری اینستاگرام بازیگران

لیلا برخورداری در کنار بازیگران زن مشهور

اینستاگرام بازیگران اینستاگرام لیلا برخورداری بیوگرافی لیلا برخورداری عکس جدید بازیگران همسر لیلا برخورداری


ادامه مطلب ...

بیوگرافی ماندانا نصرتی +عکس همسر و اینستاگرام

بیوگرافی ماندانا نصرتی +عکس همسر و اینستاگرام

ماندانا نصرتی (مجری و بازیگر تلوزیون) متولد ۱۳۶۲ تهران ، فارغ التحصیل رشته کارگردانی دانشگاه هنر و معماری ، وی از سال ۱۳۸۱ با بازی در سریال تا غروب به کارگردانی و تهیه‌ کنندگی محمد بنایی فعالیت هنری خود را آغاز کرد.

همسر ماندانا نصرتی بیوگرافی ماندانا نصرتی بیوگرافی سارا بهارلو اینستاگرام ماندانا نصرتی

instagram mandananosrati_tv

پس از آن در سریال های زیادی از جمله مرد هزار چهره به کارگردانی مهران مدیری ، ساعت شنی به کارگردانی بهرام بهرامیان ، دختری بنام آهو به کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی ،چه کسی به سرهنگ شلیک کرد؟ به کارگردانی جواد اردکانی،مرزبان الکترونیکی به کارگردانی آقای عظیمیان، همه بچه های ما به کارگردانی تاجبخش فناییان، یادآوری به کارگردانی حجت قاسم‌زاده ، آسمان من به کارگردانی محمدرضا آهنج و … به ایفای نقش پرداخته است .

او از سال ۱۳۸۹ با اجرای مستندی به نام کار و اشتغال از شبکه یک سیما وارد کار اجرا شد و پس از آن برنامه هایی همچون ما و شما (شبکه جام جم) ، اینحا ایران است۳ (شبکه جام جم) ، همراه ایرانیان (شبکه جام جم)را بصورت زنده اجرا کرده است و در حال حاضر مجری برنامه دیگ رنگی برنامه صبحی دیگر (شبکه آموزش) میباشد.

از جمله برنامه های دیگر وی میتوان به مستندهای زنان سرزمین من و چهار سوق، جشنواره عسل و مجموعه پزشکان موفق شهر اشاره کرد.

همسر ماندانا نصرتی بیوگرافی ماندانا نصرتی بیوگرافی سارا بهارلو اینستاگرام ماندانا نصرتی

من و سعید شهروز عزیز.یه زمانی با آلبوم های غزلک و نقره داغ ایشون چقدر خاطره داشتم و الان هم آلبوم جدیدشون به اسم هفتادونه رو به من هدیه دادن.ازشون ممنونم 🙌

همسر ماندانا نصرتی بیوگرافی ماندانا نصرتی بیوگرافی سارا بهارلو اینستاگرام ماندانا نصرتی

به بهانه زادروزت ای فرشته مهر… مینویسم تا همیشه ابرهای عشق در فضای زندگیمان شروع به باریدن کنند… زادروزت مبارک اردیبهشت من 🎂🎂🎂🎂🎁🎁🎁🎁🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉 پ.ن:برای دوستانی که میگن عکس از همسرم

همسر ماندانا نصرتی بیوگرافی ماندانا نصرتی بیوگرافی سارا بهارلو اینستاگرام ماندانا نصرتی

ماندانا نصرتی و دخترش

مادر و دختر هنرمند ماندانا نصرتی مجری تلویزیون سارا بهارلو بازیگر

«ماندانا نصرتی» یکی از مجری‌های پرانرژی و خوش‌زبان صداوسیماست. علاوه بر اجرا، در فیلم‌ها و سریال‌های بسیاری نیز به ایفای نقش پرداخته است. آن‌چه در کلام او هویداست، عشقی است که به کارش و مردم میهنش دارد. وقتی می‌گوید از بی‌عدالتی رنج می‌برد، کلامش لاجرم بر دل من می‌نشیند؛ زیرا آن را از ته دل می‌گوید.

کارنامه‌ی فعالیت‌های ماندانا نصرتی را پیش رو دارید.

بازیگری:

– سریال تا غروب، به کارگردانی محمد بنایی؛

– سریال مرد هزارچهره، به کارگردانی مهران مدیری؛

– فیلم سینمایی ساعت شنی، به کارگردانی بهرام بهرامیان؛

– فیلم سینمایی چه کسی به سرهنگ شلیک کرد، به کارگردانی جواد اردکانی؛

– فیلم سینمایی گزارش یک جشن، به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا؛

– تله‌فیلم واگن شماره‌ی ۲، به کارگردانی رحمان رضایی؛

– مجموعه‌اپیزودهای نیروی انتظامی، به کارگردانی بهمن دادفر و کیارش اسدی‌زاده؛

– سریال مرزبان الکتریکی، به کارگردانی عظیمیان؛

– سریال دختری به نام آهو، به کارگردانی قدرت‌ا… صلح میرزایی؛

– سریال یادآوری، به کارگردانی حجت قاسم‌زاده‌ی اصل.

اجرا:

– مستند کار و اشتغال؛

– ما و شما؛

– این‌جا ایران است؛

– جشنواره‌ی عسل؛

– جشنواره‌ی زنان و اشتغال؛

– مجموعه‌ی پزشکان موفق شهر؛

– صبحی دیگر (دیگ رنگی).

برای ما از نوجوانی‌تان، از اوایل جوانی و از دوران دانشگاه خود بگویید. این دوران چگونه بر شما گذشت؟

دوران نوجوانی من در دهه‌ی شصت بود. آن دوران با این‌که دور نیست، دوران متفاوتی بود؛ نه موبایل بود و نه رایانه و اینترنت؛ آن دوران هم حال و هوا و قشنگی‌های خودش را داشت.

من خیلی زود ازدواج کردم؛ قبل از رفتن به دانشگاه. زمان کنکور باردار بودم و چهار سالی که درس می‌خواندم، بچه‌داری هم می‌کردم.

در دوران نوجوانی، فعالیت هنری هم داشتید؟

فعالیت‌های هنری‌ام در همان حد نمایش‌های مدرسه بود که بیش‌تر کمدی و طنز بودند. من کارگردانی می‌کردم. یکی از بچه‌ها نویسنده بود و متن کار را می‌نوشت. واقعاً عاشق بازیگری بودم. یادم می‌آید فیلم علی و غول جنگل را که دیدیم، با بچه‌ها هم‌دیگر را گریم و صحنه‌های فیلم را بازسازی و اجرا می‌کردیم. آن زمان پدر و مادرها پی‌گیر کارهای فوق‌برنامه‌ی بچه‌ها نبودند و ترجیح می‌دادند بچه‌ها درس‌شان را بخوانند.

پیوند شما با هنر چگونه آغاز شد؟ چه شد که به بازیگری و اجرا روی آوردید؟

بنا بر علاقه‌ام، رشته‌ی دانشگاهی‌ام را رشته‌ی نمایش انتخاب کردم. دختر دوماهه‌ام را به مادرم می‌سپردم و خودم به دانشگاه می‌رفتم. بعد از آن، هم‌زمان درس می‌خواندم و بچه‌داری هم می‌کردم. در همان دوران، توسط استادانم برای بازی در فیلم و سریال‌ها معرفی می‌شدم و از همان دوران فعالیت جدی من آغاز شد.

اولین کاری که بازی کردید، چه فیلمی بود؟

سریال «تا غروب» بود که در سال ۸۲ پخش شد. من در این سریال با مرحوم زنده‌یاد «اسماعیل داورفر» هم‌بازی بودم و بر این قضیه افتخار می‌کنم. بعد از آن هم در چند فیلم سینمایی و سریال بازی کردم. یکی از این سریال‌ها که خودم خیلی دوستش داشتم، مرد هزارچهره بود.

چه‌طور به دنیای مجری‌گری راه یافتید؟

سر سریال «همه‌ی بچه‌های ما» بودم که آقای خضوعی یکی از تهیه‌کننده‌های بنام صداوسیما با من تماس گرفت و از من خواست سریع خودم را به جایی که در حال ساخت برنامه بودند، بروم و گفت که باید همین امروز بروی جلو دوربین. من اصلاً از چندوچون برنامه خبر نداشتم. توضیحاتی کلی درباره‌ی کار دادند و من خودم را رساندم، لباس پوشیدم، گریم شدم و جلو دوربین رفتم. همه‌ی این ماجراها شاید دو ساعت هم طول نکشید. این اولین اجرای من بود و خاطراتش برای من خیلی شیرین است.

نام برنامه چه بود؟

برنامه‌ی «کار و اشتغال» بود؛ راجع به مشاغل مختلف. من در این برنامه مجری بودم و هر بار بر سر کار متفاوتی حاضر می‌شدم. آن کار را یاد می‌گرفتم و درباره‌ی آن به بینندگان هم توضیح می‌دادم؛ مثلاً یک‌بار تراش‌کاری می‌کردم، یک‌بار گل‌دوزی، یک‌بار به کوره‌پزخانه می‌رفتم و یک‌بار با بیل خاک جابه‌جا کرده و رانندگی می‌کردم؛ همه‌ی شغل‌ها را امتحان کردم و خلاصه فضاهای متنوع و متفاوتی داشت.

اجرای زنده هم داشته‌اید؟

بله، خیلی زیاد.

اجرای زنده چه جذابیت‌هایی دارد؟

اولین و مهم‌ترین جذابیتش همان زنده‌بودنش است. می‌دانی که همین الآن داری با مردم صحبت می‌کنی و این مسئله، هیجان خیلی بالایی دارد. می‌دانی که اگر مشکلی پیش بیاید، خودت هستی و خودت. علاوه بر آن، اجرای زنده وقت کم‌تری از تو می‌گیرد، در برنامه‌های تولیدی برداشت‌ها مرتب تکرار می‌شوند. مهمان برنامه دیر و زود می‌آید، برداشت‌ها کات می‌شود، ناظر پخش برنامه‌ها را می‌بیند و برنامه را می‌فرستند برای اصلاحیه و خب همه‌ی این‌ها وقت‌گیر است؛ اما برنامه‌ی زنده سر ساعت مشخصی شروع می‌شود و به پایان می‌رسد.

زمان اجرای برنامه‌های زنده اضطراب ندارید؟

اضطراب ندارم. برای من فرق چندانی با برنامه‌های تولیدی ندارد؛ اما هیجان بیش‌تری دارم که آن هم لذت‌بخش است. برنامه‌های زنده برای من خیلی جالب‌تر و در عین حال آسان‌تر است. این را هم اضافه کنم که یک مجری هر بار که جلو دوربین حاضر می‌شود، برای هر کدام از برنامه‌ها هیجان تازه‌ای را تجربه می‌کند و این‌طور نیست که یک‌بار وارد کار شود و فقط همان یک‌بار هیجان داشته باشد.

چند سال است که به‌طور حرفه‌ای، اجرا می‌کنید؟

چهار سالی می‌شود. وقتی که اجرا را شروع کردم ۲۷‌ساله بودم.

برای کسی که مجری صداوسیماست، حفظ ظاهر و شادابی اهمیت زیادی دارد، شما برای حفظ این موارد چه می‌کنید؟

مردم که مخاطبان برنامه‌های ما هستند، حق دارند تصاویر زیبا و دل‌نشین ببینند. این کم‌ترین حقی است که ما برای آن‌ها قائل هستیم. آن‌ها حق دارند که اگر خوش‌شان نیامد، کانال تلویزیون را عوض کنند. من به‌شخصه سعی می‌کنم که همیشه لبخند بر لب داشته باشم. با صورت متبسم جلو دوربین حاضر می‌شوم و لبخندزدن برای مردم و به‌خاطر مردم، کم‌ترین کاری است که می‌توانیم انجام بدهیم.

اگر قبل از اجرا، در زندگی شخصی‌تان مشکلی پیش آمده باشد که شما را غمگین کرده باشد، شادابی را چگونه به خودتان برمی‌گردانید؟

همه‌ی ما در زندگی مشکلاتی داریم؛ اما یک مجری، وقتی جلو دوربین حاضر می‌شود، باید همه چیز را فراموش کند. ما می‌شویم جزوی از یک مجموعه و حق نداریم با انرژی منفی خود، کل گروه و کسانی را که مخاطب ما هستند، تحت تأثیر قرار دهیم.

از میان بازیگری و اجرا کدام برای شما جذابیت بیش‌تری دارد؟

حقیقتاً بازیگری برایم جاذبه‌ی بیش‌تری دارد. آن حسی که بازی‌کردن به من می‌دهد، اجرا نمی‌دهد؛ ولی برای من به‌شخصه جا برای پیش‌رفت، در اجرا بیش‌تر است. رجحانی که اجرا به بازیگری دارد، این است که در اجرا ارتباط بیش‌تری با مردم داری. عکس‌العمل‌های مردم را در برابر کارت، به سرعت درمی‌یابی. مردم با ایمیل‌های‌شان اظهارنظر می‌کنند، لطف‌شان را نشان می‌دهند و این برای من انرژی‌بخش است.

از نظر شما، کدام‌یک از برنامه‌های صداوسیما در حال حاضر توانسته است ارتباط بهتر و مؤثرتری با مخاطب برقرار کند؟

از نظر من برنامه‌ی «صبحی دیگر» که ابتدای صبح و برنامه‌ی «رادیو هفت» که آخر شب پخش می‌شود، ارتباط مؤثرتری داشته است. البته علاوه بر نظر خودم، من از زبان مردم هم می‌گویم، آن طور که از زبان مردم شنیده‌ام، این برنامه‌ها را خیلی دوست داشته‌اند.

از میان مجری‌های صداوسیما، کار کدام‌یک را استاندارد می‌دانید؟

مجری حرفه‌ای زیاد داریم؛ مثلاً استاد شجره و نیما کرمی دو تن از آن‌ها هستند.

آیا شما الگوی خاصی در اجرا دارید؟

من دوست دارم که خودم باشم و سعی می‌کنم از کسی تقلید نکنم.

یک مجری در جذب مخاطب چه‌قدر نقش دارد؟ از نظر شما یک مجری خوب است که باعث دیده‌شدن برنامه ‌می‌شود یا یک برنامه‌ی خوب است که باعث دیده‌شدن مجری می‌شود؟

از نظر من مجری مهم‌تر است. اگر قدرت این را داشته باشد که مخاطب را آن‌قدر جذب کند که کانال را عوض نکند، مخاطب می‌نشیند و کل برنامه را می‌بیند.

واکنش‌های بینندگان به اجرای شما چه بوده است؟

واکنش‌ها هم خوب بوده‌اند، هم بد. در اجرای برنامه‌ی «این‌جا ایران است» درست قسمت دومی بود که من در برنامه حضور داشتم، خانمی ایمیل زد که من اصلاً از خانم‌مجری جدیدی که آورده‌اید، خوشم نمی‌آید و دوستش ندارم. من ایمیل این خانم را سر برنامه خواندم و تأکید هم کردم این ایمیل را می‌خوانم که فکر نکنید ما در این برنامه فقط تعریف‌ها را می‌خوانیم. بعد از برنامه، آقای سلوکی من را دلداری دادند که نباید دلخور شوی.

قسمت بعدی برنامه، ایمیل‌های بسیاری به برنامه رسید که خیلی به من لطف نشان داده بودند و این برای من بسیار انرژی‌بخش بود.

از برنامه‌هایی که در حال حاضر اجرا می‌کنید، کدام را بیش‌تر دوست دارید و می‌پسندید؟

برنامه‌ی «دیگ رنگی» را خیلی دوست دارم. در این برنامه ما به خانه‌های کسانی که آشپزی خوبی دارند، می‌رویم و غذای آن‌ها را تست می‌کنیم. پختن غذاهای جدید را یاد می‌گیریم. از نزدیک و رودررو مردم را می‌بینیم و با آن‌ها رابطه برقرار می‌کنیم. با هم آشپزی می‌کنیم، با هم غذا می‌خوریم، حتی با هم ظرف‌ها را می‌شوییم، با هم گپ می‌زنیم و انگار که عضوی از خانواده‌ی آن‌ها می‌شویم؛ حتی بعد از برنامه تلفن هم‌دیگر را هم می‌گیریم تا در آینده جویای احوالات هم‌دیگر شویم. من این برنامه را از برنامه‌هایی که داخل سازمان و استودیو می‌سازیم، بیش‌تر دوست دارم.

اشخاصی را که به خانه‌ی آن‌ها می‌روید، چه‌طور انتخاب می‌کنید؟

خودشان تماس می‌گیرند. قبل از ضبط، خانمی که مسئول انجام این کار است، به آن‌ها توصیه‌های لازم را می‌کند، مثل این‌که غذای شما باید ابداعی باشد، مواد آن را از قبل تهیه کنید و بعد ما برای ضبط به خانه‌ی آن‌ها می‌رویم.

اطرافیان (کسانی که می‌شناسید) در مورد اجرای شما چه نظری می‌دهند؟ آیا انتقاد هم می‌کنند؟ واکنش شما در مقابل انتقاد آن‌ها چه بوده است؟

پدر و مادرم همیشه بهترین منتقدهای من بوده‌اند. وقتی می‌بینم که پدر و مادرم نشسته‌اند پای برنامه‌ی من، انرژی‌ام چند برابر می‌شود؛ مثلاً یک وقت‌هایی مادرم تماس می‌گیرد و می‌گوید دیشب چه شده بود، چرا این‌قدر تپق می‌زدی؟ یا این‌که چرا این‌قدر تند حرف می‌زدی؟ و خیلی از وقت‌ها حق با اوست. انتقاد همیشه به آدمی‌زاد وارد است. ما هیچ‌کدام عاری از عیب‌ونقص نیستیم. من سعی می‌کنم عیوبم را برطرف کنم.

آیا شما کلاس فن بیان هم رفته‌اید؟

فن بیان جزو دروس دانشگاهی من بود؛ همان‌طور که گفتم در دانشگاه رشته‌ی نمایش خوانده‌ام و واحد گویندگی نمایش رادیویی را گذرانده‌ام. چیزهایی که در دانشگاه یاد گرفته‌ام، خیلی به من کمک کرده است؛ اما قبول دارم که باز هم باید دوره‌هایی را بگذرانم و برای بهترشدن کارم بیش‌تر تلاش کنم.

غیر از بازیگری و اجرا در کدام زمینه‌ها فعالیت داشته‌اید؟

من در گذشته، طراحی لباس و صحنه هم انجام داده‌ام و منشی صحنه بوده‌ام؛ اما در نهایت علاقه‌ی اصلی‌ام اجرا و بازیگری است.

شما اجرا را یک هنر می‌دانید یا این‌که فکر می‌کنید اجرا صرفاً مهارت برقراری ارتباط با بیننده است؟

اجرا به‌طور مستقل جزو هنرهای هفت‌گانه نیست؛ اما خود مهارت برقراری یک ارتباط خوب و اثرگذار با دیگران، یک هنر است که همه آن را ندارند.

قبل از اجرا چه‌طور خود را آماده می‌کنید؟

اگر قرار باشد در برنامه‌ای با مهمانی گفت‌وگو کنم، یک هفته قبل از ضبط، درباره‌ی آن مهمان تحقیق می‌کنم؛ مثلاً اگر کارآفرین نخبه یا سرامیک‌کار و هنرمند است، می‌روم و راجع به او اطلاعات جمع‌آوری می‌کنم که وقتی روبه‌رویش می‌نشینم، بدانم این شخص از کجا آمده، علایقش چیست و چه کارهایی تا به حال انجام داده است تا بهتر بتوانم او را به بینندگان بشناسانم. قبل از آن هم با مهمان، یک صحبت کلی می‌کنیم که بحث اصلی مورد نظر این است و در نهایت در فلان محدوده‌ی زمانی می‌خواهیم به یک جمع‌بندی کلی برسیم.

هم‌چنین در یکی از برنامه‌ها، بخشی داریم که به ضرب‌المثل‌های ایرانی می‌پردازد. من قبل از برنامه در مورد ضرب‌المثل مورد نظر تحقیق کرده، داستان ضرب‌المثل را پیدا می‌کنم و خودم سر برنامه آن را می‌گویم.

آیا قبل از اجرای یک مجری، متنی برای او تهیه می‌شود که طبق آن برنامه را اجرا کند؟

در برنامه‌ی زنده نمی‌توان متن داشت. اگر به متن متکی باشی، اصلاً نمی‌توانی مجری خوبی باشی؛ مثلاً داری صحبت می‌کنی، یک‌دفعه تهیه‌کننده‌ی برنامه از اتاق فرمان می‌گوید یک‌ربع دیگر حرف بزن، هنوز میان‌برنامه حاضر نیست. یک مجری خوب باید بداهه‌گوی قوی‌ای هم باشد. آن‌چه هم می‌گوید، نباید بی‌ارتباط با موضوع برنامه باشد. برای رسیدن به این توانایی، گوش‌دادن به برنامه‌های رادیویی کمک شایانی می‌کند. رادیو فقط صداست و تصویر ندارد؛ بنابراین خیلی مؤثر است. مطالعه‌ی کتاب‌های مختلف هم کمک بسیاری می‌کند.

شما زیاد مطالعه می‌کنید؟

من به خواندن نمایش‌نامه خیلی علاقه دارم. هر نمایش‌نامه‌ی تازه‌ای که به بازار می‌آید، خریداری و مطالعه می‌کنم؛ کتاب‌های شعر را هم همین‌طور. من در اجراهایم همیشه از شعر استفاده می‌کنم. دوست دارم کلامم با شعر آغاز شود و با شعر هم به پایان برسد. این روش را بعضی نمی‌پسندند؛ اما من به آن اعتقاد دارم. در برنامه‌های مناسبتی مثلاً مبعث پیامبر، اشعار مرتبط با موضوع را حفظ و در اجرا استفاده می‌کنم.

شیرین‌ترین خاطرات شما در اجرا مربوط به کدام برنامه است؟

همیشه اولین کار، شیرین‌ترین خاطرات را هم می‌سازد. کار اول من که همان مستند کار و اشتغال بود، برایم سرشار از خاطره‌های خوب است. عوامل گروه، همه جوان بودند؛ اما هماهنگی خوبی بین آنان وجود داشت. همه با هم صمیمی بودیم. این برنامه لوکیشن بسیار زیبایی داشت؛ یک خانه‌ی بسیار بزرگ و زیبا. فضاهایی که در آن اجرا می‌کردم متنوع بود؛ مثلاً به کوره‌پزخانه‌های ورامین و به مزارع می‌رفتیم. البته سختی هم داشت؛ مثلاً باید ساعت دو بعد از ظهر تابستان، وسط گندم‌زار می‌ایستادم و اجرا می‌کردم و از شدت گرما مدام عرق می‌ریختم.

خاطره‌ی تلخ چه؟

تلخ‌ترین خاطره‌ام مرگ ناگهانی یکی از عوامل فیلم بود که در اوج جوانی به یک‌باره فوت کرد و همه‌ی ما را در غم‌وغصه فروبرد.

یک جوان و نوجوان برای دیده‌شدن در قاب تلویزیون چه کارهایی باید انجام دهد؟

من به جوانانی که علاقه‌مند به این کار هستند، توصیه می‌کنم که سعی کنند از طریق آکادمیک اقدام کنند. در هنرستان ادامه‌ی تحصیل بدهند یا این‌که به مدرسه‌ی صداوسیما بروند. بعضی می‌گویند یک رشته‌ی دیگر می‌خوانیم و در کنارش این کار را هم دنبال می‌کنیم. نباید به اجرا به دید یک شغل دوم نگاه کرد. شغل مجری‌گری همان قدر باید جدی گرفته شود که شغل‌های دیگر.

علاوه بر آن تحصیل در رشته‌های مرتبط، یک راه میان‌بر است. بسیاری از استادان دانشگاه‌های هنر خودشان برنامه‌سازی می‌کنند، از قدیمی‌های این حرفه هستند و می‌توانند معرف دانشجوها برای ورود به این عرصه باشند.

البته واسطه داشتن هم بی‌تأثیر نیست؛ مثلاً یک تهیه‌کننده‌ی قوی پشت سرت باشد و به تو کمک کند.

شغل همسرتان چیست؟

همسرم پزشک است.

مهم‌ترین خصلت ماندانا نصرتی چیست؟

من خیلی طرف‌دار عدالت هستم. نه این‌که بخواهم شعار بدهم؛ واقعاً از بی‌عدالتی رنج می‌برم. دوست دارم همه چیز روی قاعده و قانون خودش پیش برود. وقتی می‌بینم کسی یا چیزی سر جای خودش نیست، رنج می‌برم. وقتی می‌بینم کسی برای کاری خیلی زحمت می‌کشد؛ ولی باز هم بر اثر بی‌عدالتی به چیزی که می‌خواهد، نمی‌رسد رنج می‌برم.

برنامه‌ی‌تان برای آینده چیست؟

من امسال را با انرژی‌های مثبت آغاز کرده‌ام. برنامه‌ام این است که بتوانم قابلیت‌هایی را که در بازیگری برای خودم قائل هستم، بیش‌تر به نمایش بگذارم. امیدوارم که کارگردان‌ها به بازیگرها بیش‌تر اعتماد کنند و نقشی به آن‌ها بدهند که بتواند قدرت بازیگری‌اش را هرچه بیش‌تر و بهتر نشان بدهد! آرزو دارم که در نهایت، در جشنواره‌ی فجر بهترین بازیگر شناخته بشوم!

نکته‌ای هست که جا مانده باشد و بخواهید بیان کنید؟

من همیشه مدیون کسانی هستم که در راه پیش‌رفت به من کمک کرده‌اند. اگر یک نفر مرا یک پله بالا ببرد، خودم را مدیون او می‌دانم و معتقدم که باید برایش جبران کنم. آدم‌های زیادی در این ده -یازده سال فعالیتم به من کمک کرده‌اند. امیدوارم همه به هم کمک کنیم و دست هم‌دیگر را بگیریم! از همه‌ی آن‌هایی که برای اولین بار دست مرا گرفتند، تشکر می‌کنم. از آقای خضوعی، تهیه‌کننده‌ی محترم، از آقای حشامی و مخصوصاً از خانم پوران درخشنده که میان خانم‌های ایرانی بسیار محبوب هستند، به‌خاطر جسارتی که در فیلم‌سازی دارند، ممنونم. امیدوارم در آینده همکاری بهتر و مؤثرتری با ایشان داشته باشم!

اینستاگرام ماندانا نصرتی بیوگرافی سارا بهارلو بیوگرافی ماندانا نصرتی همسر ماندانا نصرتی


ادامه مطلب ...