دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
کودکان در تعطیلات تابستانی با احتمال بیشتری نسبت به ماههایی که به مدرسه میروند، ممکن است دچار چاقی یا اضافهوزن شوند
به گزارش رویترز این بررسی در آمریکا بر روی ۱۸۰۰۰ کودک دانشآموز انجام شد از ابتدای پاییز هنگام شروع رفتنشان به مهدکودک در سال ۲۰۱۰ تا ابتدای ترم بهاره کلاس دوم دبستان در سال ۲۰۱۳ پیگیری شدند
نتایج نشان داد در طول این مدت در این کودکان شیوع چاقی از ۸.۵ به ۱۱.۵ و شیوع اضافهوزن از ۲۳.۳ درصد به ۲۸.۷ درصد افزایش یافته است.
اما این افزایش میزان چاقی یا اضافهوزن در این کودکان در طول ماههای مدرسه رخ نداده بود، بلکه. همه افزایشها در شاخص توده بدنی که معیار چاقی است، در طول ماههای تعطیلات تابستان به وجود آمده بود.
میزان کودکان چاق و دارای اضافهوزن در طول هر یک از دو تابستان در مدت این بررسی تقریباً بهاندازه یک درصد در هرماه افزایش یافته بود، اما در طول ماههای مدرسه چنین افزایشی مشاهده نمیشد.
این پژوهشگران از دانشگاه تگزاس در آستین معتقدند با توجه به اینکه روزهای مدرسه دارای ساختار مشخصی است، به این معنا که کودکان دورههای منظم ورزش دارند و فرصت چندانی برای خوردن غذا ندارند،
وزن کودکان افزوده نمیشود. در مقابل، در دوران تعطیلات که کودکان در خارج از مدرسه هستند، روزهایشان ساختار آنقدر مشخصی ندارد و همیشه تحت نظر نیستند، بنابراین ممکن است به افراط در نشستن و خوردن میانوعدههای ناسالم کشیده شوند.
این پژوهشگران میگویند گرچه بررسیشان ثابت نمیکند که تعطیلات تابستان علت چاقی است یا بودن در مدرسه عامل پیشگیری از چاقی، اما یافتههایشان حاکی از آن است که عوامل زمینهساز افزایش وزن بیشازاندازه بیشتر در خارج از مدرسه وجود دارند
فرضیه آنان این است که این عوامل شامل کمتر خوابیدن، تماشا کردن بیشتر تلویزیون و فعالیت کمتر جسمی بیشتر در تعطیلات تابستان بر کودکان تأثیر میگذارند تا در ماههایی که به مدرسه میروند.
سردترین شهرهای کشور آمریکا در فصل تابستان، مکان مناسبی برای سفر می باشند که شناخت آنها در این فصل برای مسافراین این منطقه بسیار مهم است.
اگر قصد سفر به شهرهای مختلف ایالات متحده در فصل تابستان را دارید این 10 شهر به عنوان خنک ترین شهرها در این فصل شناخته شده اند. در این زمان از سال که مردم بیشتر شهرهای جهان از گرمای طاقت فرسا رنج میبرند شما می توانید با سفر به این مناطق از هوایی ایده آل لذت ببرید.
مارک تواین می گوید: "سردترین زمستان من همیشه صرف تابستان در سان فرانسیسکو بود"، با کمی تامل یه این جمله می توان نتیجه گرفت که سان فرانسیسکو سردترین شهر ایلات متحده در فصل تابستان است. دمای متوسط حداقل این شهر در فصل تابستان به سختی از 16 درجه سانتیگراد می گذرد.
شهر دوم لیست ما سیاتل است. سیاتل شهری است که برای باران هایش نیز به شهرت رسیده است. دمای متوسط حداقل این شهر در حدود 18 درجه سانتیگراد است. اگر قصد سفر به سیاتل در تابستان را دارید همیشه یک چتر همراه خود داشته باشید.
پورتلند شهری در نزدیکی اقیانوس آرام و همجوار با کوه های پر از آبشار است.این شهر برای فعالیت های در فضای بازش شناخته شده است.حداقل دمای پورتلند از 19 درجه سانتیگراد در تابستان تجاوز نمی کند.
چهارمین شهر، شهر روچستر است. دمای این شهر نزدیک 20 درجه سانتیگراد است.شرایط آب و هوای معتدل این شهر باعث شده که یکی از بهترین مکان ها برای تولید گل یاس بنفش باشد.
بوفالو شهری است که بال بوفالو از این شهر سرچشمه گرفته شده است. شما در این شهر به مقداری چاشنی سرکه و فلفل قرمز برای سس مرغ نیاز دارید تا گرم شوید.احاطه شدن این شهر توسط رودها و دریاچه های فراوان و گذر نسیم خنکا از روی این دریاچه ها باعث می شود که دمای آن به 20 درجه سانتیگراد در تابستان برسد.
آیا شما راه سفر به سن خوزه را می دانید؟ " مرکز سیلیکون ولی " دارای حداقل دمای ایده ال 20 درجه سانتیگراد است.هر چند که بیش از 300 روز از سال هوا آفتابی است ولی در تابستان آستین بلند برای شما توصیه می شود.
سن دیگو در تابستان زیباست با کمی دقت متوجه می شوید که این شهر در تمام سال زیباست. دمای این شهر در حداقل وضعیت خود از 20 درجه سانتیگراد بیشتر نمی شود. سواحل زیبای ماسه ای شهر بر جذابیت آن افزوده است.
بهترین مکان برای باربیکیو کردن غذای شما در تابستان کجاست؟ میلواکی با دمای 21 درجه سانتیگراد در ماه های ژوئن تا آگوست منتظر شماست.
دنور شهری که به دلیل داشتن فاصله یک مایلی از سطح دریا به شهر یک مایل بالا شناخته می شود و می بایست خود را برای تغییر ارتفاع و سرد شدن آماده کرد. ارتفاع زیاد این شهر دمای 22 درجه سانتیگراد را به ارمغان می آورد.
جای تعجب نیست که نام تیم هاکی این شهر پنگوئن است. در پیتسبورگ متوسط حداقل دمای هوا در تابستان 22 درجه است.شما ممکن است به یک بسته ژاکت نیازمند شوید!
آمار ارائهشده توسط CCS نشان از این دارد که فروش گوشیهای هوشمند در سهماههی سوم سال ۲۰۱۶ در مقایسه با سال گذشته ۱.۸ درصد کاهش داشته است.
بر اساس گزارش منتشرشده توسط CCS، فروش گوشیهای هوشمند در سهماههی سوم سال ۲۰۱۶ در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته بیش از ۱.۸ درصد کاهش پیدا کرده و به ۴۸۱ میلیون دستگاه رسیده است. CCS یک موسسه تحقیقاتی است که سرویسهایی نظیر پیشبینی وضعیت بازار برای گوشیهای هوشمند، گجتهای پوشیدنی و اپراتورهای مخابراتی ارائه میکند. این کمپانی گزارش داده است فروش گوشیهای هوشمند با وجود کاهش در مقایسه با مدت مشابه سال پیش؛ نسبت به بهار سال جاری افزایش ۵.۱ درصدی دارد. همچنین فروش گجتهایی غیر از گوشیهای هوشمند نیز بیش از ۱۷ درصد در مقایسه با بهار رشد کرده است.
گزارش CCS یکی از دلایل کاهش فروش گوشیهای هوشمند را ضعف بازار در کشورهای درحالتوسعه خوانده است، بهطوری که بر اساس اطلاعات ارائهشده؛ مشتریان در این بازارها دیگر علاقهای به خرید آخرین محصولات عرضهشده ندارند. همچنین باید به پسرفت اوضاع اقتصادی در مناطق درحالتوسعه (نظیر کشورهای آمریکای لاتین) اشاره کرد. البته تقاضا در بازار چین هم پس از یک دورهی ضعیف در سال ۲۰۱۵، بهبود یافته است. افزایش میزان فروش در نیمهی دوم سال جاری در مقایسه با نیمهی اول، قابل پیشبینی بود و پیش از این تولیدکنندگان کامپوننتهای گوشی هوشمند نیز اشاره کرده بودند با توجه به اوجگیری تمایل خریداران برای عوض کردن گوشیهای غیرهوشمند با هوشمند در نیمه دوم سال، احتمالا فروش هم افزایش پیدا خواهد کرد.
سامسونگ همچنان بهعنوان بزرگترین عرضهکنندهی گوشیهای هوشمند در جهان شناخته میشود. این کمپانی موفق شده است با عرضهی ۷۶ میلیون دستگاه گوشی در تابستان، رتبهی اول را مال خود کند، هر چند در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، شاهد کاهش ۱۰ درصدی فروش هستیم. برخلاف انتظارها، داستان گلکسی نوت ۷ نتوانست آنچنان که باید روی فروش سایر نسخههای گوشی سامسونگ تأثیرگذار باشد. CCS دلیل عدم تأثیرگذاری گلکسی نوت ۷ را عرضهی ۲.۵ میلیون دستگاه از این گوشی طی سهماههی تابستان میداند، البته سامسونگ تمام این گوشیها را از بازار جمع کرده است.
در رتبهی دوم اپل قرار دارد که میزان عرضهی گوشیهای هوشمندش در مقایسه با تابستان سال پیش بیش از ۵ درصد کاهش یافته است. CCS انتظار دارد عرضهی محصولات اپل طی سهماههی جاری با افزایش همراه شود. هواوی در جایگاه سوم قرار دارد و بهترین فصل را در میان سایر کمپانیها تجربه کرده است؛ چراکه میزان عرضه گوشیهای هوشمند این کمپانی شاهد افزایشی ۲۳ درصدی بوده و سهم خود از میزان عرضه در تابستان را به ۱۰ درصد رسانده است. اپو و ویوو دو کمپانی چینی هستند که همچنان رشد فروش را به دلیل داشتن شرایط خوب در چین تجربه میکنند.
بامداد :ششم نوامبر امسال اکثر آمریکایی ها زمان را یک ساعت به عقب کشیدند، این عمل«صرفهجویی در زمان نور روز» (DST)، «تغییر ساعت تابستانی» و یا به اختصار «ساعت تابستانی» نام گذاری شده است. آیا واقعا ساعت تابستانی موجب صرفه جویی انرژی می شود یا خیر؟
به گزارش بیگ بنگ، تغییر ساعت به این شکل، مورد ستایش عده ای (مثل خرده فروشان، که با لابی گری در کنگره آمریکا در سال ۲۰۰۵ موجب افزایش دوره ساعت تابستانی شدند) و مورد انتقاد عده ای دیگر (مثل کشاورزان، که مشخصا دام هایشان با ساعت روزانه خود را وفق نمی دهند) واقع شده است. این تغییر موجب تغییرات مختلفی می شود، مثلا در تابستان بعد از ظهرها بلندتر می شود، اما ظاهرا هدف اصلی ماندگاری این قانون صرفه جویی در مصرف انرژی است. تحقیقاتی که تاکنون در این زمینه انجام شده است نتایج پراکنده ای داشته اند، بعضی از مطالعات نشان دادند که ساعت تابستانه واقعا باعث صرفه جویی شده و بعضی دیگر خلاف این امر را گزارش کرده اند. استانتون هدلی، محقق ارشد آزمایشگاه ملی اوک ریج، که نقش مهمی در تهیه گزارش در مورد تاثیر ساعت تابستانه بر صرفه جویی برای کنگره آمریکا و افزایش چهار هفته ای دوره ساعت تابستانی داشت، معتقد است که هر دو جواب ممکن است درست باشد.
صرفه جویی در انرژی
هدلی گفت، مشکل اصلی اینجاست که از نظر علمی کشف تاثیر ساعت تابستانه بر مصرف انرژِی بسیار سخت است. ما باید میزان مصرف انرژی را به نوعی قبل و بعد از اعمال قانون ساعت تابستانی مقایسه کنیم، مثلا یک کشور یا یک ایالت که به تازگی قانون ساعت تابستانه را لغو کرده است یا برعکس به تازگی اعمال کرده است می تواند گزینه خوبی برای این امر باشد. او گفت: «خوشبختانه از این نوع چند نمونه وجود دارند.»
ساعت تابستانی در اصل برای صرفه جویی در مصرف انرژی ابداع شد. آلمان اولین کشوری بود که از این روش برای حفظ انرژی و کم کردن هزینه ها در حین جنگ جهانی اول استفاده کرد. ایالات متحده آمریکا نیز به تبعیت از آلمان در اواخر جنگ جهانی اول و بهبوهه آغاز جنگ جهانی دوم به استفاده از ساعت تابستانی روی آورد. آمریکا بعد از جنگ، جدولی برای تغییرات مختلف ساعت در طول سال تهیه کرد که البته موجب سردرگمی مردم شده بود. بنابراین در سال ۱۹۶۶ با تصمیم کنگره، یک ساعت تابستانی استاندارد تنظیم شد، که در فصل بهار و آخرین یکشنبه ماه آوریل یک ساعت به جلو و در آخرین یکشنبه ماه اکتبر در فصل پاییز یک ساعت به عقب برگردانده می شد. از سال ۲۰۰۷ این استاندارد کمی تغییر کرد، و دوره تابستانی آن بیشتر شد، در حال حاضر تغییر ساعت تابستانی از دومین یکشنبه ماه مارس شروع شده و در اولین یکشنبه ماه نوامبر به پایان می رسد.
وقتی که کنگره تصمیم گرفت ساعت تابستانی را برای چهار هفته افزایش دهد، لازم بود که وزارت انرژِی بعد از پیاده سازی این طرح به بررسی میزان بهره وری در میزان مصرف انرژِی آن بپردازد. هدلی و همکارانش توضیح دادند که این طرحتاثیرات متفاوتی برمصرف انرژی می گذارد: مردم در طول ساعت های بعد از ظهر آفتابی، به بیرون از خانه می روند، در نتیجه در مصرف انرژِی برق صرفه جویی رخ می دهد. با این حال آنها به این نکته هم اشاره کردند که ممکن است گرمایش بیشتری برای صبح های سرد و سرمایش بیشتری برای بعد از ظهرهای آفتابی استفاده شود، بنابراین این هم ممکن است که گاهی حتی انرژِی بیشتری مصرف شود.
نویسندگان این گزارش صرفا تاثیر این چهار هفته ای که کنگره اضافه کرده بود را مورد بررسی قرار دادند. آنها کشف کردند که در این مدت مجموعا ۱٫۲۴ ترا وات برق ذخیره می شود که حدود ۰٫۰۳ درصد از کل برق آمریکا در یک سال است (بر اساس مصرف بر در سال ۲۰۰۷) و حدود نیم درصد از کل برق مصرفی در طول یک روز از آن چهار هفته. اما هیچ مدرکی دال بر اینکه این طرح تاثیری بر مصرف بنزین و گازوئیل داشته باشد یافت نشد.
نور و الکتریسیته
در تحقیق دیگری که همان سال منتشر شد و تاثیر تغییر ساعت تابستانی را بر ایالت ایندیانا مورد بررسی قرار می داد، کاشف به عمل آمد که جلو بردن ساعت در تابستان در واقع باعث افزایش یک درصدی انرژِی در مکان های مسکونی می شود. این افزایش انرژی به خصوص در ماه اکتبر بیشتر نمود میابد. به طور کلی محققان دریافتند که تغییر ساعت تابستانی انرژی بخش روشنایی را ذخیره کرده اما در بخش گرمایش و سرمایش موجب افزایش مصرف می شود. ایندیانا نماینده ایالت های آمریکا در بخش تقاضا برای گرمایش و سرمایش است. محققان بر روی آن به بررسی می پردازند و نتیجه تحقیق را به کل جامعه تعمیم می دهند. با این حال محققان دسترسی به اطلاعات ساختمان های تجاری ندارند، بنابراین نمی توان کل انرژِی این ایالت را مورد بررسی قرار داد.
شبیه سازی ها میتوانند بعضی از زوایای پنهان این سوال را آشکار سازند: در تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ در مجله ساختمان و انرژِی منتشر شد، محققان به بررسی اطلاعات مربوط به میزان مصرف یک خانه در کانزاس تحت تاثیر ساعت تابستانی پرداختند. آنها پی بردند که وقتی ساعت تابستانی را برقرار می کردند در مقایسه با حالتی که این تغییر انجام نمی پذیرفت افزایش خفیفی در مصرف انرژی رخ می دهد.
اما شبیه سازی ها تنها مورد نبودند. در یک تحقیق دیگر، دانشمندان با استفاده از تمدید ساعت تابستانی در بعضی ایالت های استرالیا در المپیک ۲۰۰۰ به بررسی اثرات واقعی این قانون پرداختند. آنها در گزارش خود در سال ۲۰۰۷ اعلام کردند که «نتایج تحقیق ما نشان می دهد که تمدید ساعت تابستانی در کاهش مصرف برق ناموفق بوده است.» در حقیقت با بیشتر کردن دوره ساعت تابستانی مصرف انرژی به خصوص در صبح ها افزایش میافت. البته بهتر است به این مورد هم اشاره کنیم که در یک شبیه سازی دیگر که بیشتر مورد توجه قرار گرفتپیش بینی شد که تغییر ساعت موجب ذخیره انرژِی می شود، همچنین نشان داد که شبیه سازی های قبلی بعضی چیزهای مطلوب را در نظر نگرفته بودند.
معمولا گفته می شود که ساعت تابستانی سالانه حدود ۱ درصد موجب صرفه جویی در مصرف انرژِی می شود. این عدد از گزارشی می آید در سال ۱۹۷۵ که برای کنگره تهیه شده بود، در این گزارش تاثیر تغییر ساعت در طول دوره ی تحریم نفتی اعراب مورد بررسی قرار گرفته بود. هدلی گفت، از آن زمان تاکنون شیوه استفاده از انرژِی بسیار تغییر کرده است. در سالهای اخیر به خصوص در بخش نور، بهینه سازی های بسیاری صورت گرفته است و برای نور رسانی به اماکن مسکونی و تجاری برق کمتری مصرف می شود، به این معنی که حال نسبت به گذشته احتمالا بخش گرمایش و سرمایش تاثیر بیشتری در مصرف برق دارند و نور اکنون دیگر موضوع مهمی در محاسبات مصرف به حساب نمی آید.
هدلی و همکارانش تحقیق دیگری در سال ۲۰۰۸ انجام دادند که نشان می دادکه میزان انرژی ذخیره شده محاسبه شده تاکنون بر اساس مقایسه هفته های قبل و بعد از تغییر ساعت تابستانی بئذع است، در حالی که ممکن است این برآورد ها برای میانه تابستان درست نباشند. همچنین او اشاره کرد که در ایالت آریزونا تاکنون بر اثر طرح ساعت تابستانی صرفه جویی در انرژی مشاهده نشده است، زیرا در این ایالت بعدازظهر های تابستانی گرمی دارد که نیاز به سرمایش بیشتری دارند و این میزان انرژی صرف شده برای سرمایش بر آن مقدار انرژی که به واسطه تغییر ساعت تابستانی در بخش نور صرفه جویی می شود سایه انداخته است.
هدلی به مسائل جغرافیایی نیز پرداخت، او گفت که ساعت های بعد از ظهر برای ایالت های مونتانا یا مین با اهمیت تر از ایالتهای فلوریدا و تگزاس است، چون در تگزاس و فلوریدا از نظر نور روز تفاوت چشمگیری میان تابستان و زمستان وجود ندارد. او گفت که میخواهد برای به دست آوردن اطلاعات دقیقتر ساعت به ساعت، برق مصرفی ایندیانا را تحت نظر بگیر و این یک مطالعه آرام و طولانی خواهد بود.
منبع: سایت علمی بیگ بنگ
- الآن؟
– نه! یه خورده مونده
– یعنی میشه؟
– نگاه کن! خودت ببین!
بچه ها مثل گل های رز, مثل علف های وحشی, تنگ هم, پشت پنجره کلاس ایستاده بودند و برای دیدن خورشید پنهان, چشم به بیرون دوخته بودند.
بیرون باران می بارید. هفت سال بود که بی وقفه باران می بارید. روزهای پیاپی از ابتدا تا انتها همه پر بود از باران, پر بود از صدای طبل آب, صدای ریزش قطره های بلوری و صدای غرش توفان, توفان هایی چنان سهمگین که امواج مهیب آب را بر سر جزیره ها فرود می آورد. هزاران جنگل زیر باران خرد شده بود و دوباره از نو سر برآورده بود تا دوباره خرد شود. زندگی در سیاره ناهید اینطور می گذشت. زندگی مردان و زنان فضانوردی که از زمین به این سیاره ی همیشه بارانی آمده بودند تا متمدنش کنند, بچه هایشان را مدرسه بفرستند و عمر بگذرانند.
– داره بند میاد, داره بند میاد
– آره آره داره بند میاد
مارگوت از بچه های کلاس دوری می کرد; بچه هایی که روزهای بی باران را یادشان نبود; روزهایی که مثل حالا مدام و یکریز و بی ملاحظه باران نمی بارید. بچه ها همه نه سالشان بود. از آخرین باری که خورشید یک ساعتی خودش را به دنیای حیرت زده ی آنها نشان داده بود هفت سال می گذشت و طبعا هیچ کدام از بچه ها آن روز را به خاطر نمی آورد. گاهی وقت ها مارگوت در میانه های شب صدایشان را می شنید که توی خواب تکان می خوردند. می دانست که دارند خواب می بینند; خواب یک مداد شمعی زرد و یا یک سکه طلایی بزرگ; آنقدر بزرگ که می شود تمام دنیا را با آن خرید. می دانست که توی خواب گرمایی را به یاد می آورند مثل وقتی که صورت از خجالت سرخ می شود وبعد حرارتش توی بدن, دست ها و پاهای لرزان پیش می رود اما رویایشان همیشه به صدای ضرب قطره های آب پاره می شد; انگار که گردنبند شفاف بی انتهایی روی سقف, روی خیابان, روی باغ ها و جنگل ها پاره شود.
تمام دیروز را در کلاس درباره خورشید خوانده بودند; اینکه چقدر شبیه لیمو اســت و چقدر داغ اســت.
حتی درباره اش داستان , شعر و مقاله نوشته بودند:
خورشید مثل یک گل اســت که تنها برای ساعتی می شکفد
این شعر مارگوت بود. آن را با همان صدای یواش همیشگی در کلاس خواند; وقتی که باران همینطور آن بیرون می بارید.
یکی از پسرها به اعتراض گفت : اینو خودت ننوشتی!
مارگوت جواب داد: خودم نوشتم, خودم نوشتم
معلم گفت : ویلیام بس کن
ولی آن اتفاق مال دیروز بود. حالا باران کم شده بود و بچه ها خودشان را محکم به شیشه های بزرگ و ضخیم کلاس چسبانده بودند.
– معلم کجاست؟
– برمی گرده
– اگه زود نیاد از دستمون میره
مارگوت تنها ایستاده بود. ظاهر نحیف و رنگ پریده ای داشت; جوری که انگار سال ها توی باران گم شده باشد و باران, آبی چشم ها و سرخی لب ها و زردی موهایش را شسته و برده باشد. مثل عکس سیاه و سفیدی از یک آلبوم قدیمی بود که رنگ و رویش در اثر گذر سال ها ازبین رفته و اگر به حرف درمی آمد صدایش فرقی با روح نداشت.
حالا جدا از بقیه ایستاده بود و از پشت پنجره های غول آسا به باران و دنیای خیس بیرون نگاه می کرد.
ویلیام گفت: تو دیگه به چی نگاه می کنی؟
مارگوت جوابی نداد.
پسر هلش داد و گفت : وقتی باهات حرف میزنن جواب بده. مارگوت جواب نداد
حتی نگاهش هم نمی کردند. دلیش این بود که او هیچ وقت در تونل های شهر زیر زمینی با آن ها بازی نمی کرد. اگر در گرگم به هوا او را می زدند، فقط می ایستاد و پلک می زد. هیچ وقت دنبالشان نمی کرد. وقتی بچه ها در کلاس، ترانه هایی درباره خوشبختی و زندگی و بازی می خواندند لب های مارگوت به ندرت تکان می خورد. فقط وقتی شعرهایشان درباره خورشید و تابستان بود او با چشمانی دوخته به پنجره های خیس همراهی شان می کرد و البته بزرگترین جرمش این بود که فقط پنج سال از آمدنش به آنجا می گذشت. او خورشید را یادش بود؛ یادش بود که چه شکلی اســت و یادش بود که آسمان آفتابی چه رنگی اســت. آن وقت ها او چهار سالش بود و در اوهایو زندگی می کرد. اما آنها همه عمرشان را در ناهید زندگی کرده بودند. وقتی خورشید برای آخرین بار در آسمان ناهید آفتابی شده بود، آنها فقط دو سال داشتند و حالا رنگ، گرما و شکلش را فراموش کرده بودند. مارگوت این ها را یادش بود.
یک بار با چشم های بسته گفته بود:«مثل سکه یک پنی یه».
بچه ها فریاد زده بودند:«نه نیس».
مارگوت دوباره گفته بود:«مث آتیش توی اجاقه».
بچه ها دوباره فریاد زده بودند:«دروغ میگی. هیچی یادت نیس».
اما یادش بود و خیلی دورتر از بقیه ایستاده بود و پنجره ای پر نقش و نگار را نگاه می کرد.
یک بار هم یک ماه پیش حاضر نشده بود در مدرسه دوش بگیرد. گوش ها و سرش را محکم گرفته بود و جیغ زده بود که آب نباید به سرش بخورد. بعد از آن بود که یواش یواش فهمید با بقیه فرق دارد و بچه ها هم فهمیدند که او با آن ها فرق دارد و از او فاصله گرفتند. حرف هایی بود درباره اینکه شاید پدر و مادرش مجبور شوند سال آینده او رابه زمین برگردانند. این کار برای مارگوت حیاتی بود؛ هر چند که به قیمت از دست دادن میلیون ها دلار برای خانواده اش تمام می شد. به همه این دلیل های کوچک و بزرگ، بچه ها از او متنفر بودند؛ از صورت رنگ پریده مثل برفش، از سکوت همراه با انتظارش و از لاغری اش و از هر آینده ای که در انتظارش بود.
پسر دوباره هلش داد «گم شو، منتظر چی هستی؟»
برای اولین بار مارگوت برگشت و به پسر نگاه کرد. چیزی که انتظارش را می کشید توی چشمانش پیدا بود.
پسر داد زد: «این دور و برها واینستا. امروز هیچی نمی بینی!».
مارگوت لب ورچید. پسرک دوباره فریاد زد:«هیچی! همه اش الکی بود. مگه نه؟» و به سمت بچه های دیگر برگشت«امروز هیچ اتفاقی نمی افته. می افته؟».
بچه ها مات و مبهوت پلک زدند. بعد انگار که فهمیده باشند چه خبر اســت خندیدند و سرهایشان را به نشانه تایید تکان دادند«هیچی. هیچی».
مارگوت با چشم هایی درمانده زمزمه کرد«ولی….ولی امروز وقتشه. دانشمند ها پیش بینی کردن، خودشون گفتن، اونا می دونن، خورشید…».
پسر گفت«الکی بود». بعد او را محکم گرفت و گفت:«هب بچه ها! بیاین قبل از اینکه معلم بیاد بندازیمش تو کمد».
مارگوت گفت«نه» و عقب عقب رفت.
بچه ها دنبالش کردند. بی اعتنا به اعتراض ها و التماس ها و اشک هایش او را گرفتند و بردند به اتاق داخل تونل و انداختندش توی کمد و در را قفل کردند. و بعد همان طور ایستادند و به در که از لگدهای مارگوت می لرزید نگاه کردند. دخترک خودش را محکم به در می کوفت بلکه باز شود. صدای جیغ های خفه اش از توی کمد شنیده می شد. بچه ها لبخند زنان از اتاق بیرون می رفتند و از توی تونل رد می شدند و بر می گشتند داخل کلاس. همان موقع بود که معلم از راه رسید و در حالی که به ساعتش نگاه می کرد گفت:«همه آماده ان؟».
-«بله!»
-«همه هستن»
-«بله!»
باران حالا از قبل هم آهسته تر می بارید. همه توی دهانه در ورودی جمع شدند.
باران بند آمد.
انگار توی سینما، وسط فیلمی درباره یک بهمن، گردباد، توفان یا آتشفشان، اول بلند گوها مشکل پیدا کند؛ صداها به زوزه تبدیل شود و در نهایت، غرش ها و تندرها و انفجار ها یکباره جایش را به سکوت بدهد. بعد، کسی فیلم را از توی پروژکتور در بیاورد و به جایش اسلایدی از یک جزیره استوایی بگذارد؛ اسلایدی آرام که تکان نمی خورد و نمی لرزد. جهان ایستاده بود. سکوت آن چنان سنگین ، بی کران و باور نکردنی بود که آدم خیال می کرد توی گوش هایش چیزی فرو کرده اند یا به کل کر شده اســت. بچه ها گوش هایشان را با دست گرفتند. هر کس دور از دیگری ایستاده بود. در عقب رفت و بوی جهان منتظر و ساکت به درون اتاق ریخت.
رنگ برنز سوزان بود و خیلی بزرگ؛ آسمان اطرافش به رنگ سفال آبی رنگ بود که توی آتش، شعله می کشد. بچه ها انگار که طلسمشان را شکسته باشند فریاد کنان در هوایی که به هوای بهار می مانست می دویدند. جنگل زیر نور آفتاب می سوخت.
معلم پشت سرشان فریاد زد:«خیلی دور نرین. می دونین که فقط دو ساعت فرصت دارین. دلتون که نمی خواد این بیرون گیر بیفتین».
اما بچه ها داشتند می دویدند. صورت هایشان را به سمت آسمان می گرفتند. نور خورشید را مثل یک اتوی داغ روی گونه هایشان احساس می کردند. ژاکت هایشان را در آورده بودند و می گذاشتند خورشید بازوهایشان را بسوزاند.
-«از لامپ های خورشیدی بهتره مگه نه؟»
-«خیلی خیلی بهتره».
بعد دیگر ندویدند. توی جنگل بزرگی که ناهید را پوشانده بود ایستادند، جنگلی که هیچ وقت –حتی وقتی تماشایش می کردی – دست از رشد کردن نمی کشید. مثل لانه اختاپوسی که بازوهای دراز پوشیده از برگش را روانه آسمان کرده باشد. جنگل سبز نبود. در این سال های بدون آفتاب رنگ لاستیک و خاکستر شده بود. رنگ سنگ و پنیر سفید و جوهر و رنگ ماه.
بچه ها روی تشک جنگل پخش شده بودند. می خندیدند و می شنیدند که زمین زیر پایشان آه می کشد و ناله می کند. میان درخت ها دویدند و سر خوردندو افتادند و همدیگر را هل دادند. قایم باشک و گرگم به هوا بازی کردند.اما بیشتر از همه با چشم های نیمه باز آنقدر به خورشید زل زدند تا اشک از گونه هایشان سرازیر شد. دستشان را به طرف آن زرد و آبی شگفت انگیز دراز کردند و هوای تازه را توی ریه هایشان کشیدند. بعد به سکوت گوش کردند. سکوتی که آن ها را در دریای بی صدایی و بی حرکتی غرق کرده بود. همه چیز را زیر نور آفتاب از اول تماشا کردند. همه چیز را دوباره بو کردند و مثل جانوری وحشی که از غارش می گریزد دویدند و چرخیدند و فریاد کشیدند.
یک ساعت بی وقفه دویدند.
و بعد در میانه دویدنشان یکی از دختر ها جیغ کشید.
همه ایستادند.
دختر دست لرزانش را باز کرده بود و فریاد می زد:«نگاه کنین! نگاه کنین!».
بچه ها آرام رفتند که دست دختر را نگاه کنند.
وسط گودی کف دستش- بزرگ و شفاف- یک قطره باران بود.
دختر به گریه افتاد.
همه در سکوت به آسمان نگاه کردند.
«وای،وای».
چند قطره سرد روی بینی، صورت و دهانشان افتاد.خورشید پشت توده ای از مه پنهان شد و باد سردی وزیدن گرفت. بچه ها به طرف خانه زیر زمینی راه افتادند. دست هایشان آویزان بود و لبخند داشت از روی لب هایشان می رفت.
ناگهان صدای غرش رعد آن ها را از جا پراند و مثل برگ های طوفان زده متواری کرد. برق ده مایل آن طرف تر آسمان را روشن کرد. بعد به پنج مایلی رسید، بعد یک مایلی و حالا نیم مایلی. آسمان در چشم برهم زدنی مثل نیمه شب تاریک و سیاه شد. بچه ها چند دقیقه در دهانه زیر زمین ماندند تا وقتی که باران شدت گرفت. بعد در را بستند و به صدای مداوم سهمگینش که همه جا را پر کرده بود گوش دادند.
-«یعنی هفت سال دیگه باید صبر کنیم؟»
-«آره هفت سال».
بعد یکی از دختر ها جیغ کوتاهی کشید:
-«مارگوت!».
-«مارگوت چی؟».
-«هنوز تو کمده».
-«مارگوت!».
مثل ستون های سنگی بی حرکت به زمین چسبیده بودند، به هم نگاه کردند و فوری نگاهشان را دزدیدند. به بیرون چشم دوختند. به بارانی که هی می بارید و می بارید. جرات نمی کردند توی چشم های هم نگاه کنند. صورت هایشان گرفته و رنگ پریده بود. سرشان را پایین انداخته بودند و دست و پای هم را نگاه می کردند.
-«مارگوت!»
یکی از دخترها گفت:
-«خب؟»
هیچ کس حرکتی نکرد. دختر گفت:« راه بیفتین».
صدای باران، سرد و غمگین به گوش می رسید . صدای رعد و برق توی گوش ها می پیچید. نور برق روی صورت هایشان می افتاد و آبی و ترسناکشان می کرد. تا کنار کمد رفتند و همان جا ایستادند. پشت در بسته فقط سکوت بود. در را خیلی آرام باز کردند و گذاشتند مارگوت بیرون بیاید.
مواد لازم:
روش تهیه:
1. موز و ماست را داخل دستگاه غذاساز یا مخلوطکن بریزید و دستگاه را روشن کنید تا مواد نرم و کرممانند شود.
2. شاتوتها را در چند مرحله اضافه کنید. البته چند عدد را برای تزیین نگه دارید. بعد از اضافه کردن شا توت به هم زدن و پوره کردن ادامه دهید تا اسموتی، یکدست و پورهمانند شود.
از کجا بخریم؟
یه جور دیگه
نوشیدنی خیار و بیمو
مواد لازم:
مواد لازم:
مواد لازم:
مواد لازم:
مواد لازم:
مواد لازم:
مواد لازم:
موادلازم:
مواد لازم:
انبوه درختان در منطقه بهشت گمشده در پارهای از مناطق چنان پنجه در پنجه هم انداخته و سقفی از نوازش بر سر رهگذران و گردشگران ساخته که به سختی میتوان درخشش آفتاب را از میان شاخ و برگشان دید. در این منطقه زیبا و دیدنی آنچه به چشم میآید سبزی و زیبایی مناظر شگرف و آنچه به گوش میرسد صدای نوازشگر آب و نغمهپردازی پرندگان و آنچه احساس میشود طراوت و سرزندگی اسـت.
این گردنه در بیشتر زمانها در زیر پوششی از مه قرار دارد و از نظر طبیعی درهها و کوهپایههای آن، پوشیده از گلها و گیاهان جنگلی و مرتعی اسـت. بیشک میتوان حیران را از زیباترین مناطق سرسبز ایران دانست که در تابستان با هوایی معتدل پذیرای مسافران اسـت.
پرندگانی مانند کبوتر، طوطی، کلاغ، خروس، فنج در این محوطه قرار گرفتهاند. در شمالیترین قسمت باغ گونههایی از عقاب که روی درختان تنومند اما بیشاخه نشستهاند، خودنمایی میکنند. برخی گونههای لاشخور هم در این قفس که بزرگترین قفس باغ اسـت به چشم میخورند. در قسمت میانی باغ، پرندگانی مانند قرقاول، طاووس، پلیکان، فلامینگو زیست دارند. این محدوده توسط آبشارها و برکههای بزرگی که از بالادست باغ آبگیری میشوند، احاطه شده و منظره بسیار زیبایی را ایجاد کرده اسـت. در محدوده جنوبی باغ هم پرندگان نامآشنایی همچون اردک، قوی سیاه و سپید وغاز به چشم میخورند. یکی از زیباترین صحنههایی که ممکن اسـت اینجا ببینید شنا کردن قوهای زیبا در کنار یکدیگر اسـت.
ضمنا برای اشتراک نسخه چاپی مجله منزل روی تصویر زیر کلیک کنید:
شربت خاکشیر، تخم شربتی، سکنجبین و... از جمله نوشیدنی های سنتی و وطنی هستند که قدیمی ها نوشیدن آن ها را برای رفع عطش و خنک شدن بسیار کارساز می دانند.آن ها معتقد هستند شربت این گیاهان با تعادل در تعریق بدن از گرمازدگی جلوگیری می کند و می تواند برای مدت زیادی آب بدن را تامین کرده و فرد را از تشنگی مفرط مصون دارد.
خاکشیر
دانه های خاکشیر ضد عفونی کننده، ضد انگل و تب بر هستند و به رفع التهاب کلیه کمک می کنند. این دانه ها با کمی شکر، گلاب و آب سرد بسیار ملین و خنک بوده و از سرگیجه، تب، بی حالی، تهوع و بی اشتهایی ناشی از گرمازدگی می کاهند.
شربت خاکشیر همچنین مقوی معده و هاضمه بوده، اشتها و میل جنسی را زیاد می کند و مصرف آن در دوران بارداری بسیار مفید اسـت.
دانه های خاکشیر وقتی در مجاورت آب قرار می گیرند می توانند چندین برابر وزن خود آب جذب کرده و متورم شوند. در نتیجه این دانه ها آب زیادی را در بدن نگه داشته و وقتی بدن به تعریق افتاده و با کمبود آب مواجه می شود از ذخیره ی آب آن ها استفاده می کند بنابراین مصرف این شربت را در روزهای گرم سال و در ساعات اوج گرما که مجبور به خروج از منزل هستید یا اگر به گرما حساسیت دارید توصیه می کنیم.
تخم شربتی
شربت سکنجبین
هنگامی که شربت سکنجبین را با یخ خنک کرده و به همراه خیار رنده شده بنوشند تشنگی را رفع و از التهاب ناشی از گرما می کاهد. بنابراین اگر مثل گذشته از مهمانان خود با شربت خاکشیر، سکنجبین یا تخم شربتی پذیرایی کنید در حق آن ها محبت فراوانی کرده اید.
البته ناگفته نماند که این شربت های وطنی بسیار چاق کننده هستند. از این رو مصرف بدون شکر آن ها را به افراد چاق و دیابتی توصیه می کنیم.
از آن جا که این روزها شربت های سنتی توسط برخی دستفروشان در گوشه و کنار خیابان ها در شرایط کاملا غیر بهداشتی با یخ ها و آب آلوده تهیه و عرضه می شوند بنابراین بهتر اسـت این شربت ها را به صورت خانگی تهیه و برای خارج از منزل همراه ببرید.
آب پرتقال: پیشگیری از التهاب
خوردن آب پرتقال می تواند تاثیر التهابی یک وعده فست فود را روی بدن کاهش دهد، و آسیب کمتری به رگ های خونی می رسد. این تاثیر محافظت کننده ممکن اســت به دلیل فلاونوئیدهای بالایی باشد که آب پرتقال دارد. فلاونوئیده رنگدانه های گیاهی با ترکیبات ضد التهابی هستند.
لیموناد: خنثی کننده سنگ کلیهتحقیقات بسیاری تا به حال نشان داده اند که لیموناد می تواند سنگ کلیه را از بین ببرد. سنگ کلیه مشکلی فوق العاده درد آور اســت که در آن مجاری ادرار تحت تاثیر قرار می گیرند. اگر در خطر سنگ کلیه قرار دارید می توانید خطر عود کردنش را با مصرف روزانه لیموناد تا حدود ۹۰ درصد کاهش دهید. برای درست کردن لیموناد کافیست ۴ اونس آبلیمو را با دو لیتر آب میکس کنید، سپس مستقیم بنوشید و یا شیرینش کنید.
آب انگور: تقویت عملکرد ذهن
آب انگور منبع مناسبی اســت از آنتوسیانین، آنتی اکسیدان هایی که ثابت شده اســت برای بهبود عملکرد مغز مفید هستند. در یک تحقیق مشخص شد افراد بالغ با سن بالایی که روزانه و به مدت ۱۲ هفته آب انگور مصرف می کردند در تست حافظه از خود بهبود قابل توجهی نشان داده اند.
آب زغال اخته: سالم نگه داشتن مجرای ادراربا اینکه تنها هر فنجانش ۴۵ کالری دارد، اما آب زغال اخته می تواند مجرای ادرار را سالم نگه دارد و سلامت قلبی عروقی را بهبود ببخشد. آب زغال اخته این تاثیر فوق العاده را به لطف آنتی اکسیدان فلاونوئید قویش دارد. فقط مطمئن شوید شربت های صنعتی با اسانس زغال اخته را ننوشید چون سرشار از قند و کالری اضافی هستند.
آب سبزیجات: کاهش خطر ابتلا به سرطان
گوجه فرنگی حاوی لیکوپن اســت، که خطر پروستات و دیگر سرطان ها را کاهش می دهد. آب سبزیجات سرشار اســت از ویتامین ها و مواد معدنی، فیبر موجود در آن نیز می تواند تا مدت زمانی طولانی سیر نگهتان دارد. فقط مطمئن شوید آب سبزیجاتتان ۱۰۰ درصد طبیعی و کم سدیم باشد.
آب آلو: کمک به گوارش
آب آلو سرشار اســت از آنتی اکسیدان ها، پتاسیم، و فیبر. بعلاوه، حاوی ملین طبیعی اســت که می تواند سیستم گوارشی را تنظیم کند.
آب انار: سرشار از آنتی اکسیدان های ضد بیماریمیزان آنتی اکسیدان موجود در آب انار از چای سبز نیز بیشتر اســت. همچنین آب انار حاوی ترکیبات ضد التهابی اســت و می تواند بدن را در برابر بیماری های قلبی محافظت کند.