مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مقایسه جایگاه همراه اول، ایرانسل و رایتل

[ad_1]

جایگاه و وضعیت اپراتورهای ارتباطی کشور براساس سیم‌کارت‌های واگذار شده، ضریب نفوذ و سهم بازار ارتباطی توسط وزارت ارتباطات مشخص شد.

 به گزارش مشرق، مروری بر شاخص‌های مهم بخش ICT نشان می‌دهد که تا پایان سال گذشته 30 میلیون و 262 هزار و 157 خط تلفن ثابت دایری، 149 میلیون و 857 هزار و 366 سیم‌کارت واگذار شده و 75 میلیون و 983 هزار و 528 سیم‌کارت فعال تلفن همراه وجود داشته است.
 
مقایسه این اعداد با نرخ‌های مربوط به شاخص‌های مذکور تا پایان آذر ماه سال گذشته نشان می‌دهد که در حوزه دایری تلفن ثابت، سیم‌کارت واگذار شده و خطوط فعال همراه به ترتیب 0.6، 1.4 و 2.3 درصد رشد داشته‌ایم.
 
ضریب نفوذ مشترکان فعال تلفن همراه نیز از 94.22 درصد تا پایان آذر ماه 94 به 96.46 درصد تا پایان سال گذشته رسید. ضریب نفوذ این حوزه در نیمه اول سال گذشته 91.46 درصد بود.
 
ضریب نفوذ سیم‌کارت‌های واگذار شده تا پایان آذر ماه سال گذشته 187.56 درصد بوده و تا پایان سال 94 به 190.26 درصد رسیده است.
 
همراه اول
 
نگاهی به بخش تحلیل‌های ارائه شده از سوی معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی وزارت ارتباطات در حوزه ارتباطات همراه نشان می‌دهد که شرکت ارتباطات سیار با واگذاری 18 میلیون و 51 هزار و 585 خط دائمی، 45 میلیون و 434 هزار و 343 خط اعتباری و مجموعا 63 میلیون و 485 هزار و 928 خط واگذار شده ضریب نفوذی معادل 55.2 درصد از بازار تلفن همراه کشور را دارد.
 
ضریب نفوذ این اپراتور در پایان آذر ماه سال گذشته 53.71 درصد بود که ظرف سه ماه 1.49 درصد افزایش یافته است.
 
ایرانسل
 
اپراتور دوم تلفن همراه کشور 746 هزار و 946 خط دائمی، 79 میلیون و 136 هزار و 974 خط اعتباری و مجموعا 79 میلیون و 883 هزار و 920 خط واگذار شده تا پایان سال گذشته داشته است.  ضریب نفوذ این اپراتور در بازه زمانی مذکور 38.78 درصد اعلام شده است.
 
ضریب نفوذ این اپراتور در پایان آذر ماه سال گذشته 38.58 درصد بود که ظرف سه ماه با 0.2 درصد رشد مواجه شد.
 
رایتل
 
اپراتور سوم تلفن همراه کشور 117 هزار و 428 خط دائمی، 6 میلیون و 288 هزار و 39 خط اعتباری و مجموعا 6 میلیون و 978 هزار و 464 خط واگذار شده تا پایان سال گذشته داشته است.  ضریب نفوذ این اپراتور در بازه زمانی مذکور 2.6 درصد اعلام شده است.
 
ضریب نفوذ اپراتور سوم تا پایان آذر ماه سال گذشته 1.93 درصد بود که ظرف سه ماه با 0.67 درصد رشد مواجه شد.
 
مقایسه وضعیت اپراتورها با یکدیگر
 
براساس اعلام معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی وزارت ارتباطات، ضریب نفوذ همراه اول تا پایان سال 93 به میزان 52 درصد بوده که تا پایان سال گذشته به 55.2 درصد رسیده است.
 
ضریب نفوذ ایرانسل هم تا پایان سال 93 به میزان 36.11 درصد بوده که تا پایان سال گذشته به 38.78 درصد رسیده است.
 
ضریب نفوذ رایتل تا پایان سال 93 به میزان 3.33 درصد بوده که تا پایان سال گذشته به 2.6 درصد رسیده است.
 
سهم بازار ارتباطات کشور
 
با مقایسه انجام شده درباره سهم بازار اپراتورها، همراه اول پیشتاز بوده و با 57 درصد بیشترین سهم بازار را نصیب خود نموده است. در رتبه بعدی شرکت ایرانسل با 40 درصد از سهم بازار رتبه دوم را کسب نموده و رایتل هم با 3 درصد در رده آخر است.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


8 ژوئن 2016 ... جایگاه و وضعیت اپراتورهای ارتباطی کشور براساس سیمکارتهای واگذار شده، ضریب نفوذ و سهم بازار ارتباطی توسط وزارت ارتباطات مشخص شد.8 ژوئن 2016 ... جایگاه و وضعیت اپراتورهای ارتباطی کشور براساس سیم کارت های واگذار شده، ضریب نفوذ و ... مقایسه جایگاه همراه اول، ایرانسل و رایتل از زبان دولت13 ژوئن 2016 ... مروری بر شاخصهای مهم بخش ICT نشان میدهد که تا پایان سال گذشته ۳۰ میلیون و ۲۶۲ هزار و ۱۵۷ خط تلفن ثابت دایری، ۱۴۹ میلیون و ۸۵۷ هزار و ۳۶۶ ...مشترکان اپراتورهای همراه ایران، اینترنت ايرانسل و رايتل را بهتر از همراه اول میدانند. بنابر نظرسنجی زومیت ۶۴.۶ درصد از مشترکان همراه اول از وضعیت اینترنت همراه این ...مقایسه جایگاه همراه اول، ایرانسل و رایتل جایگاه و وضعیت اپراتورهای ارتباطی کشور براساس سیمکارتهای واگذار شده، ضریب نفوذ و سهم بازار ارتباطی توسط وزارت ...8 ژوئن 2016 ... دولت بازار صبح چهارشنبه نوزدهم خرداد ماه 1395 خبر مقایسه جایگاه همراه اول، ایرانسل و رایتل از زبان دولت.به گزارش خبرنگار فناوری اطلاعات خبرگزاری فارس، اواخر سال گذشته رنج جدید 0922 به اپراتور سوم تلفنهمراه واگذار شده است. رایتل تاکنون دو رنج 0920 و 0921 را در ...29 نوامبر 2015 ... اپراتورهای همراه اول، ایرانسل، رایتل و تالیا اپراتورهای کشورمان هستند که ... با تبلیغات فراوان و عرضه سیمکارتهای هدیه توانسته است جایگاه دوم را در ...مقایسه تعرفه بستههای اینترنت همراه اول، ایرانسل و رایتل کدامیک به صرفهتر است؟ ... هر چند همه واژه ها بدون توجه به موقعیت ، دارای ارزش یکسان هستند، اما در جایگاه های ...


کلماتی برای این موضوع

اعلام جزئیات قیمت و حجم بسته‎های اینترنت سیم‎کارت‎های رایتلبه منظور سهولت در استفاده و درک مشترکان تلفن‌ همراه از قیمت اینترنت پایه و بسته‌های نحوه‎ مشاهده‎ باقی مانده بسته اینترنت سیم‎کارت رایتل کاربرانی که از اینترنت رایتل استفاده می‎کنند و می‎خواهند بدانند چه مقدار از بسته‎ی آیا زمان واقعی است؟ بیگ بنگ در فیزیک، گذشته، حال و آینده هر سه یک چیز هستند اما برای من و شما و هر کس دیگری شامپانزه یا کودک انسان کدام باهوش‌تر است؟ بیگ بنگ موضوع شباهت‌ها و تفاوت‌های انسان و گونه‌های میمون‌سان از آن بحث‌هاست که طریقه اتصال به اینترنت با موبایل به صورت رایگانسلام گوشی من سامسونگ گالکسی فیت مدل خط ایرانسل و رفته اینترنت و بالای گوشی یک همراه اولهمراه اول از ایجاد کانال های ارتباطی گسترده جهت بهبود ارتباط موبایلی زائرین اربعین لینکدونی سافت اسمارت فون را معرفی کرد، پایین رده‌ای زیبا و ارزان با یک دوربین قدرتمند پرسشهای متداول در باره شماره حروفی، فون واژه، شماره …پرسشهای متداول و پاسخ آنها در این قسمت پرسشهایی که معمولا در رابطه با شماره‌های مشکل اصلی سامسونگ گلکسی و راه حل‌ رفع آن‌ها…شکی نیست که گوشی‌های گلکسی و سامسونگ در جایگاه برترین گوشی‌های روز دنیا قرار بررسی و شناخت عوامل موثر بر بهبود و ارتقاء رفتار …چکیده آنچه موجبات بقاء سازمانها را فراهم می آورد رعایت اصول و شیوه های صحیح انجام


ادامه مطلب ...

مسابقه‌ی ۶ ساعته‌ی جایگاه اختصاصی در بحرین پر از خداحافظی‌های غم انگیز

[ad_1]

مسابقه‌ی برگزار شده در بحرین امسال خبرهای داغ و در عین حال غم‌انگیزی از خداحافظی تیم‌های محبوب را در بر داشت. 

هر سه خودروی حاضر در جایگاه اختصاصی بحرین در این مراسم خداحافظی کردند. تیم اسپرت joest آئودی(تیمی که با استقامتی بلند مدت به طول ۱۸ سال در این مسابقات شرکت کرد)در مسابقه‌ی نهایی خود در مسابقات قهرمانی استقامت جهانی FIA دو بر یک برد عالی در کارنامه‌ی خود رقم زد. مارک وبر که بعد از این مسابقه بازنشست شد، در تیم شماره ۱پورشه ۹۱۹ جایگاه سوم را از آن خود کرد.

مسابقات بحرین

برتری مطلق آئودی در مسابقات ۲۴ ساعته‌ی Le Mans(که یکی از معروف‌ترین و مشکل‌ترین مسابقات دنیا است)تبلیغ عالی‌ای برای تکنولوژی دیزل فولکس‌واگن بود.

متاسفانه، تکنولوژی گروه فولکس‌واگن چیزی بیش از امید واحی و دروغ نبود. این تکنولوژی آن اعجوبه‌ای که به ما گفته شده بود، نبود، پدیده‌ای که قرار بود در زمینه‌ی کارایی حتی بهتر از پریوس عمل کند. در عوض، فولکس‌واگن به صورت هوشمندانه‌ای در تست‌های آلایندگی تقلب کرد.

مسابقات بحرین

آئودی با صرف میلیاردها دلار هزینه برای جبران، فراخوانی و دیگر موارد پر هزینه‌ی این رسوایی، اعلام کرد که یک بار دیگر اولویت‌های موتوراسپرت خود را تغییر خواهد داد. آئودی بیان کرد که این بار از نیروی الکتریکی در مسابقات قهرمانی فرمول E در FIA استفاده خواهد کرد. البته افراد زیادی معتقدند که حضور تیم آئودی در کنار گروه تازه‌ی فولکس‌واگن با نام LMP1، کار زائد و اضافه‌ای انجام داده است. اگرچه عملکرد خود تیم LMP1 آئودی مورد و نقصی نداشت(و به خاطر بهبود بخشیدن تکنولوژی دیزلی معروف هستند)، اما این تیم باید کنار گذاشته می‌شد.

لوکاس دی گراسی که در مسابقات انتخابی آخر هفته رکورد WEC جدیدی از خود به جا گذاشت، پشت رول آئودی R18 شماره ۸ نشست و به پیروزی رسید  و در مقابل وی مارسل فاسلر که پشت رول آئودی  R18 شماره ۷ نشسته بود به مقام دوم دست یافت.

راننده‌ی در حال بازنشسته شدن پورش یعنی مارک وبر که پشت رول شماره ۱ تیم پورشه نشسته بود مقام سوم را از آن خود کرد. تیم وبر به این دلیل اجازه دادند وی در این مسابقه‌ی نیم ساعت آخر را رانندگی کرد و چالش‌های رانندگی در مسابقات را برای آخرین بار پشت سرگذاشت.

مارک وبر

پورشه شماره ۲ در پشت کلاس LMP1 اصلی در مقام ششم قرار گرفت و همین کافی بود تا نیل جانی، مارک لیب و رومین دوماس به عنوان قهرمانان رانندگی سال انتخاب شوند.

عقب‌نشینی آئودی از ورزش تاثیر به سزایی داشت و باعث شد رانندگان کلاس LMP2 در این مسابقه با تمام قوا حضور پیدا کنند. رنه رست و فیلیپ آلبوکرک افرادی بودند که به احتمال زیاد قرار بود وارد تیم رانندگان LMP1 شوند اما با خداحافظی این تیم، طوری رانندگی می‌کردند که جایگاهی برای خود در سال آینده البته در تیمی دیگر دست و پا کنند.

رست که خودروی LMP2 G-Driveشماره ۲۶ را می‌راند اگرچه در ابتدای مسابقه به دلیل مشکل ترمز بعد از همه حرکت کرد، اما در نهایت دو دور قبل از پایان مسابقه مقام اول را از آلبوکرک که خودروی RGR Sport LMP2شماره ۴۳ را می‌راند ربود و تا آخر مقام را حفظ کرد. آلبوکرک بعد از رست در مقام دوم مسابقه را به انتها رساند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مسابقه‌ی ساعته‌ی جایگاه اختصاصی در بحرین پر از خداحافظی‌های غم انگیز مسابقه‌ی ۶ ساعته‌ی جایگاه اختصاصی در بحرین پر از خداحافظی‌های غم انگیز


ادامه مطلب ...

جایگاه هوش مصنوعی در آینده چگونه است؟

[ad_1]

بامداد – هوش مصنوعی موضوعی بسیار جذاب و اما پیچیده است. علمی جدید که زندگی بشر را متحول کرده است. کارکردهای این فناوری از معایب آن بسیار بیشتر است که نشان از سودمندی آن دارد. علم روباتیک به عنوان هسته مرکزی هوش مصنوعی شناخته می‌شود. اما آینده هوش مصنوعی به کدام جهت حرکت خواهد کرد؟

الگوریتم‌های به کار گرفته شده در هوش مصنوعی از نحوه فعالیت «یاخته‌های‌ عصبى» ‌یا نورون الهام گرفته شده‌اند. اما هوش مصنوعی و یکی از شاخه‌های آن «یادگیری عمیق» در چند سال اخیر چنان پیشرفت کرده است که استیون هاوکینگ در این باره می‌گوید: «توسعه کامل هوش مصنوعی می‌تواند پایان بشریت را رقم بزند.»

ایلان ماسک از سرمایه‌گذاران فناوری دنیا معتقد است که هوش مصنوعی «اهریمنی» است که تمام جهان در حال پرورش آن است. او می‌گوید: «با این فناوری ما داریم اهریمن را احضار می‌کنیم.» هوش مصنوعی البته برای هالیوود نیز درآمد خوبی کسب کرده است. در واقع هدف از مطالعهٔ آن، یافتن رابطهٔ میان ربات‌ها و تفکر، همچنین یافتن پاسخی برای چنین سوالاتی است: آیا یک ربات توانایی عملکردی هوشمندانه را دارد؟ آیا او نیز، همانند انسان می‌تواند مشکلات را با اندیشیدن برطرف کند؟آیا ربات می‌تواند فکر داشته باشد؟ آیا می‌تواند همان هوشیاری و حالت ذهنی ای که انسان داراست را داشته باشد؟ آیا می‌تواند حس کند؟ آیا هوش انسان و هوش ربات یکسانند؟ آیا در اصل، ذهن انسان یک کامپیوتر است؟

تا چندی پیش، «دسته‌بندی تصاویر» برای انسان‌ها کاری آسان و برای روبات‌ها کاری دشوار بود، اما اکنون روبات‌ها خیلی پیشرفت کرده‌اند. طبق پیش‌بینی‌ها انسان‌ها تا ۱۵ سال دیگر در چنین کارهایی حرفی برای گفتن ندارند. البته الان کامپیوترها نمی‌توانند مانند انسان‌ها فکر کنند. آن‌ها توانایی استفاده همزمان از چندین حس را ندارند، اما روزی خواهد رسید که هوش مصنوعی در علم پزشکی انقلابی به پا خواهد کرد. فرض کنید که یک پزشک یک تصویر ام.آر.آی را می‌بیند. احتمال اشتباه پزشک وجود دارد. در واقع سال‌ها زمان می‌برد تا پزشک به آن درجه برسد که دیگر اشتباهی نکند. پزشکی را فرض کنید که پس از ۲۵ سال به این مرتبه رسیده است. با کمک هوش مصنوعی می‌توان این ۲۵ سال تجربه را به راحتی به خدمت گرفت.

indefenseofai-hero

شرکت‌های بزرگ مانند گوگل و فیس‌بوک در «سیلیکون ولی» سرمایه‌گذاری‌های بزرگی را بر روی هوش مصنوعی انجام داده‌اند. ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻮﭘﺎ MetaMind که توسط ریچارد سوچِر (دانش‌آموخته دکتری دانشگاه استنفورد) هدایت می‌شود بر روی «شبکه عصبی بازگشتی» تمرکز دارد. این پروژه در واقع بر درک بهتر زبان از نگاه احساس و عاطفه تاکید دارد. سوچِر می‌گوید: «شخصا من هرگز نخواسته‌ام که بر روی درک زبان طبیعی کار کنم تا بتوانم بهتر بر روی مردم جاسوسی کنم، یا از بیناییِ کامپیوتری برای تعقیب و انهدام خودکار هدف استفاده کنم. با توجه به مواردی که گفتم، ماهیت فناوری همین است. دیگران می‌توانند به شکلی که می‌خواهند از آن استفاده کنند!»

کِن گولدبرگ استاد روباتیک دانشگاه برکلی می‌گوید: «همین حالا هم بسیاری از شغل‌های موجود در مراکز تلفنی در اختیار هوش مصنوعی قرار گرفته است. من فکر می‌کنم که شغل‌های فراوان دیگری نیز از انحصار انسان‌ها خارج خواهد شد، تا جایی که دیگر کامل در اختیار روبات‌ها قرار گیرد. البته در برخی موارد، ظرافت ارتباطی زبانی انسان را تنها خود انسان می‌تواند داشته باشد.» دو زمینه مورد علاقه بسیاری از پروژه‌های نوین هوش مصنوعی «کشاورزی و درمان» است. شرکت‌های جدید مانند نِروانا و متامایند بر این باورند که با کمک فراگیری عمیق می‌توانند به «تشخیص پزشکی دقیق» و همچنین «تولید حداکثری غذا» برسند. فرض کنید در نقطه زیر ایستاده‌اید؛ چه احساسی به شما دست خواهد داد؟

سرعت پیشرفت علم و فناوری در طول تاریخ کند بوده است. شخصی که در سال ۱۵۰۰ میلادی زندگی می‌کرده با شخصی که در سال ۱۷۵۰ میلادی زندگی می‌کرده، تفاوت چندانی ندارد. در طول این دروان سیر رشد علمی آهسته بوده که اغلب در علم فیزیک این دوران مشهود است. اما اگر این شخصی از سال ۱۷۵۰ میلادی را با یک انسان سال ۲۰۱۵ مقایسه کنیم، این تفاوت در تمام شاخه‌های علم بسیار مشهود است. آینده چگونه خواهد بود؟ اگر بگویند جهان حاضر، در ۳۵ سال دیگر به طور کلی متحول خواهد شد، چه واکنشی خواهید داشت؟

دسته‌بندی هوش مصنوعی:

۱- هوش مصنوعی محدود: به آن «هوش مصنوعی ضعیف» نیز گفته می‌شود. این نوع تنها در یک حوزه متبحر می‌شود. هوش مصنوعی که توانست استاد بزرگ شطرنج جهان را شکست دهد، یکی از همین نمونه‌ها است. در واقع، تنها کاری که می‌تواند انجام دهد همین است.

۲- هوش مصنوعی عمومی: به آن «هوش مصنوعی قوی» نیز گفته می‌شود. سطح هوشی این نوع در سطح انسان است. ساخت این نوع هوش مصنوعی کاری دشوار است و دانشمندان هم‌اکنون در این مرحله هستند. این نوع هوش مصنوعی باید توانایی دلیل‌ آوردن‌، حل مشکل، توانایی فکر کردن به صورت مطلق، درک ایده‌های پیچیده، فراگیری سریع و درس‌آموزی از تجارب را داشته باشد. اگر جایگاه دقیق هوش مصنوعی را در حال حاضر بخواهیم مشخص کنیم، بهتر است نمونه‌ای از روبات‌های هوشمند سال اخیر را مثال بزنیم. روبات آسیمو یک روبات انسان‌نما است که در چند سال اخیر معرفی و ارتقا داده شد. آسیمو توانایی خواندن حرکات و حالات چهره‌ی انسان‌ها را دارد و می‌تواند مستقلاً پاسخ دهد.

۳- فراهوش: «هوشی که در تمام زمینه‌ها از جمله خلاقیت علمی، هوش عمومی و مهارت‌های اجتماعی بسیار برتر از باهوش‌ترین انسان باشد.» شاید این سه دسته‌بندی برای شما کمی پیچیده باشد. اما حقیقت مسئله ساده‌تر است. در حال حاضر، در جهانی زندگی می‌کنیم که مملو از هوش مصنوعی نوع اول است. سیستم ضد قفل اتومبیل‌های پیشرفته که از سیستم کامپیوتر اتومبیل پیروی می‌کند یکی از همین نمونه‌ها است. گوشی هوشمند شما نیز مورد بعدی است. شما از نقشه آن استفاده می‌کنید و موسیقی هم گوش می‌دهد. با برنامه‌هایی مانند Siri صحبت می‌کنید.

سیستم فیلترینگ ایمیل‌های هرزه نیز نمونه‌ای دیگر است. بخش جستجو و ترجمه گوگل هم یک هوش مصنوعی محدود محسوب می‌شود. در حال حاضر، بهترین بازیکنان بازی‌های فکری مانند شطرنج همگی هوش مصنوعی محدود هستند. نمونه‌های از این دست کم نیستند. پژوهشگران زمینه این فناوری اکنون در مرحله انتقال از نوع اول به نوع دوم هستند. آن‌ها سعی دارند با تقلید از مغز انسان بتوانند هوش مصنوعی را طراحی کنند که هم سطح هوش انسان باشد. قدم بعدی شاید «ترابشریت» باشد. ادغام انسان و ماشین در آینده به «سایبورگ» منجر خواهد شد. البته اکنون شاید تصور آن تنها در فیلم‌ها میسر باشد. نمونه‌ی سینمایی مشهور آن همان فیلم ترمیناتور است. سایبورگ هم از انسان و هم از ماشین به مراتب قدرتمندتر خواهد بود. البته این ایده، منتقدان فراوانی را داشته است. فوکویاما معتقد است که این ایده «خطرناک‌ترین ایده جهان» است.

به گذشته فکر کنید. گذشته‌ای نه چندان دور که هنوز شب‌ها را با نور فانوس زنده نگه می‌داشتند. خبری از شبکه‌های اجتماعی نبود. کتاب‌ها حتی به شکل امروزی نیز چاپ نمی‌شدند، چه برسد به اینکه بخواهیم فرآیند تولید کتاب‌های دیجیتال را با آن دوران مقایسه کنیم. با ظهور هوش مصنوعی، دنیا تغییر کرد. امروزه خودروهای بدون راننده، هواپیماهای بدون خلبان و پهپادها با کمک وجود این فناوری ساخته شده‌اند. روبات‌های روزنامه‌نگار تا چند سال دیگر به بازار عرضه خواهند شد. نیازی نیست به روبات‌های خانه‌دار و کاوشگر کنجکاوی اشاره‌ای کرد.

صنعت بازی‌های ویدیویی با بهره‌جویی از این فناوری باعث شده تا نوع تفریح کودکان امروزی تفاوت چشمگیری با کودکان نسل‌های قبلی داشته باشد. تلفن‌های همراه، ساعت هوشمند و هزاران اختراع دیگر حال و هوای زندگی را به کلی تغییر داده است. روبات‌های فوتبالیست و بازوهای حرکتی برای افراد معلول با همین فناوری ساخته شده‌اند. مصارف نظامی و پزشکی این روبات‌ها در حال توسعه است. در آینده‌ای نزدیک، شاهد تولید انبوه روبات‌های خدمتکار نیز خواهیم بود. هوش مصنوعی هنوز در اول راه خود است. فناوری که اگر در جهت مثبت خود به کار گفته شود، می‌تواند تاثیرات بسیار مفیدی بر زندگی انسان بگذارد. اما تصمیم نهایی با انسان است که چگونه از آن بهره جوید.

منبع:سایت علمی بیگ بنگ

نوشته جایگاه هوش مصنوعی در آینده چگونه است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

هوش مصنوعی چیست هوش مصنوعی چیست ؟ هوش مصنوعی، دانش ساختن ماشین‌‌ ها یا برنامه‌های هوشمند استمغز گوگل چگونه کار می‌کند؟حادثه مرگبار برای یک زن در میدان آزادی فتحعلى اویسى این روزها در چه حال است؟معرفی کتاب آینده ی ذهن معرفیکتابآیندهبیگ بنگ میچیو کاکو فیزیکدان و نویسنده نام‌آشنای کتاب های علمی این بار در کتاب ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از حال و آینده آموزش و پرورش ایرانبرخی از مطالبی که کاربران هم اکنون در حال خواندن آن هستندفهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …تا چه حدی می توانیم غیرمنطقی باشیم تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده تاثیر عصر ایران شاهکاری بی نظیر در فرودگاه سنگاپور عکس تایتانیک این بار در چین ساخته می شود ‏عکس پایگاه مقالات علمی مدیریتعنوان مقاله مدیریت استراتژیک پورتفولیو پروژه ها در هلدینگها و سازمانهای بزرگآفتاب هشدار بازار آزاد در کمین شماست یک حقیقت بنیادین در زندگی اقتصادی مردم هیچ گاه به شبکهدر سایت شبکه هر روز تازه ‌ترین اخبار دنیای فناوری، گجت، شبکه، مخابرات، دوربین هوش مصنوعی چیست هوش مصنوعی چیست ؟ « هوش مصنوعی، دانش ساختن ماشین‌‌ ها یا برنامه‌های هوشمند است معرفی کتاب آینده ی ذهن معرفیکتاب بیگ بنگ «میچیو کاکو» فیزیکدان و نویسنده نام‌آشنای کتاب های علمی این بار در کتاب «آینده ذهن ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از سوم حال و آینده آموزش و پرورش ایران برخی از مطالبی که کاربران هم اکنون در حال خواندن آن هستند فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در زمینه خلاقیت تا چه حدی می توانیم غیرمنطقی باشیم تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده تاثیر محیط عصر ایران شاهکاری بی نظیر در فرودگاه سنگاپور عکس تایتانیک این بار در چین ساخته می شود ‏عکس پایگاه مقالات علمی مدیریت عنوان مراقب شاهزادگان تاجدار سازمان خود باشید واکاوی جانشین پروری و مدیریت استعدادها در شبکه در سایت شبکه هر روز تازه ‌ترین اخبار دنیای فناوری، گجت، شبکه، مخابرات، دوربین، موبایل عشق واقعی هوالمعشوق بگذار راه تو راه عشق باشد آتش عشق تو گر در دل ما خانه نداشت عمر بی حاصل ما این


ادامه مطلب ...

جایگاه امامت و ولایت در حدیث سلسلة‌الذهب

[ad_1]
اسطوره از دیدگاه روانکاوی

اسطوره-از-دیدگاه-روانکاوی«در تاریخ روانکاوی، از همان آغاز، مفهومِ کشاکش میان نیروهای روانی در انسان، برانگیخته‌ی تنش یا تشویشی ادامه ...

رد پای ادیپ در بوف کور

رد-پای-ادیپ-در-بوف-کوربوف کور صادق هدایت از عقده‌ی ادیپی بی‌نصیب نمانده است. آقای محمدعلی همایون کاتوزیان در نقد چنین نظری ادامه ...

عقیده‌ی ادیپی در ادب و هنر

عقیده‌ی-ادیپی-در-ادب-و-هنراگر عقده‌ی ادیپ، به اعتقاد بسیاری، جهانشمول است، پس طبیعتاً باید نشانش در بسیاری از آثار ادبی و هنری ادامه ...

عقده‌ی ادیپی و دریافت‌های گوناگون آن

عقده‌ی-ادیپی-و-دریافت‌های-گوناگون-آنعقده‌ی ادیپ، که بزرگترین کشفِ فروید و سنگ پایه‌ی روانکاوی محسوب است، در قاموس روانکاوی فرویدی، دلبستگی ادامه ...

مروری بر حقوق زن در ایران

مروری-بر-حقوق-زن-در-ایرانحقوق زن، مبحثی مهم با گستره‌ی وسیع شاملِ حقوق خصوصی و عمومی زنان است. حقوق زن در حوزه‌ی خصوصی ناظر به ادامه ...

مروری بر حقوق خانواده در کشورهای اسلامی

مروری-بر-حقوق-خانواده-در-کشورهای-اسلامیحقوق خانواده، شاخه‌ای از حقوق مدنی است که به مقررات و قواعد شکل‌گیری، تداوم و انحلال خانواده می‌پردازد. ادامه ...

مروری بر مالکیت فکری (حقوق معنوی)‌ در ایران

مروری-بر-مالکیت-فکری-(حقوق-معنوی)‌-در-ایرانحقوق مالکیت فکری (حقوق معنوی)، اصطلاحی حقوقی به معنای حقوق شناخته شده برای پدیدآورنده‌ی هرگونه اثر فکری ادامه ...

حقوق اقلیت‌های مسلمان در کشورهای غیراسلامی

حقوق-اقلیت‌های-مسلمان-در-کشورهای-غیراسلامیبر پایه‌ی گزارش اجلاس 1980 سازمان کنفرانس اسلامی، حدود یک سوم از مسلمانان جهان در کشورهای غیر عضو این ادامه ...

حقوق اقلیت‌های دینی در قوانین ایران

حقوق-اقلیت‌های-دینی-در-قوانین-ایرانتا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیت‌های دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حضرت امام جعفر صادق علیه السلامحضرتامامتغییر مسیر از امام صادق ولادت امام و نامگذاری دوران قبل از امامت اوضاع جامعه در حضرت امام موسی کاظم علیه السلامحضرتامامولادت، کنیه و القاب امامت دوران امامت درایت امام ترور شخصیت امام شهادت امام ولادت کبوتر حرم آهنگ پیشوازسلامامروز با کدهای آهنگ پیشواز رضوی اپراتورهای ایرانسل و همراه اول به نزدتون اومدیمزندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلامآیه ی تطهیر آیه سوره مائده آیه ولایت اعجاز قرآن امامت در قرآن بعثت پیامبر صلى حکمت عملی در سیره امام رضاع نوشته شده در تاریخ ۱۱۳۱۰۰ ۱۳۹۱۰۹۲۰ و در حوزه های فلسفه اخلاق اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی جایگاه امامت و ولایت در حدیث سلسلة‌الذهب حدیث سلسلة‌الذهب از چون در سلسله‌ی سند این حدیث تا جایگاه امامت و ولایت در حدیث امام رضاع با روایت حدیت سلسله الذهب اهمیت امامت را تبیین سلسله الذهب اهمیت امامت جایگاه امامت و ولایت برایش بسیار روشن می شود زیرا در این حدیث امام رضاع با روایت حدیت سلسله الذهب اهمیت امامت را تبیین جایگاه امامت و ولایت برایش بسیار روشن می‌شود زیرا در این حدیث سلسله الذهب اهمیت امامت امام رضاع با روایت حدیت سلسله الذهب اهمیت امامت را تبیین جایگاه امامت و ولایت برایش بسیار روشن می‌شود زیرا در این حدیث سلسله الذهب اهمیت امامت مدینة‌الرضا حدیث سلسلة‌الذهب این موضوع با در نظر گرفتن جایگاه و جایگاه امامت و ولایت حدیث سلسلة‌الذهب و در حدیث سلسلة الذهب ،دعوت به توحید خالص خاندان امامت و ولایت از جایگاه بلند حدیث سلسلة الذهب در امام رضاع با روایت حدیت سلسله الذهب اهمیت امامت را تبیین کند جایگاه امامت و ولایت زیرا در این حدیث، از سلسله الذهب اهمیت امامت راسخون یار همیشه همراه امامت جایگاه امامت و ولایت در حدیث حدیث سلسلة‌الذهب از زبان چون در سلسله‌ی سند این حدیث تا نخستین همایش علمی پژوهشی سلسله الذهب دانشگاه علم و صنعت جایگاه حدیث سلسله الذهب در نهضت علمی امام رضا تبیین جایگاه امامت و ولایت در حدیث سلسله پیام اصلی حدیث سلسلة‌الذهب اطاعت از ولایت است – بیست نیست پیاماصلیحدیث گرو امامت و ولایت دارند در حدیث شریف سلسلة الذهب جایگاه والای حدیث سلسله


ادامه مطلب ...

جایگاه «تفریح و سرگرمی» در سبک زندگی رضوی و تأثیر آن بر تمدن‌سازی

[ad_1]

چکیده

از جمله نیازهای آدمی، نیاز به تفریح سالم است که براساس آموزه‌های دینی و سبک زندگی رضوی، بخشی از زمان مسلمانان را به خود اختصاص می‌دهد. با این حال، افراط در لذت‌جویی و سرگرمی، از مصادیق لهو و لغو و نیز اتراف و تن‌پروری، از آسیب‌های تفریح ناسالم به شمار می‌رود. به همین دلیل در سیره و سخنان امام رضا (علیه‌السلام) بر پرداختن به تفریح سالم و حلال در چارچوب موازین شرعی و به اندازه تأکید شده است. نکته‌ی جالب در سبک زندگی رضوی، توجه دادن فرد به شخصیت والا و اهداف متعالی انسانی است تا جایگاهش را بالاتر از آن بیند که به کارهای بیهوده دست یازد. از سوی دیگر، بر پرهیز از مصارف زائد، تشریفاتی و تجملاتی با هدف تفریح و سرگرمی نیز به عنوان نمودهای قناعت تأکید شده است. نکته‌ی قابل توجه در این عرصه، تأثیر منفی افراط در لذت‌جویی و زیاده‌روی در تفریح و سرگرمی و رفاه‌طلبی عمومی بر ایجاد تمدن و بقای آن است، طوری که به گفته‌ی ویل دورانت، این خود یکی از علل افول تمدن بزرگ اسلامی پس از سده‌ی هفتم بوده است.
مسئله‌ی اصلی نوشتار حاضر، تبیین حد و مرز تفریح سالم و نقش آن در تمدن‌سازی در پرتو آموزه‌های رضوی است. روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه‌ای و شیوه‌ی بررسی، توصیفی - تحلیلی است.

مقدمه

آدمی برای اینکه زنده، سالم و بانشاط باشد، نیازهایی دارد که بایستی در حد و کیفیت مطلوب تأمین شود، مثل نیاز به تفریح و سرگرمی و پاره ای از لذت‌های زندگی. از سوی دیگر، برای رسیدن به اهداف والا و نیل به سعادت مادی و معنوی، مسیری جز عبور از سختی‌ها، کار و تلاش مداوم و مجاهدت وجود ندارد. چنان‌که ساختن تمدنی سترگ و الگو شدن در علم و دانش و توسعه و پیشرفت، نیازمند عزمی ملی، وجدان کاری و پرهیز از تن‌پروری است. حال با توجه به نوع نگاه آموزه‌های دینی به مقوله‌هایی همچون لهو، لغو، لعب، اتراف و لذت‌گرایی از یک‌سو و کار و جهاد، زهد و قناعت و بهره‌گیری حداکثری از زمان، از سوی دیگر، پرسش‌هایی مطرح می‌شود، از جمله اینکه تفریح، سرگرمی و لذت‌جویی در آموزه‌های دینی چه جایگاهی دارد؟ حد و مرز آن چگونه تعیین و تأثیر آن بر تمدن‌سازی چگونه ارزیابی می‌شود؟ اصولاً مقصود از لهو، لغو و لعب نکوهش شده در دین چیست و چگونه می‌توان لذت‌های حلال و تفریح‌های سالم را - که حتی ممکن است نوعی عبادت به شمار رود - از اموری همچون لهو و لغو - که مکروه یا حرام تلقی می‌شود - تمایز داد؟ نوشتار پیش رو تلاش دارد به پرسش‌هایی از این دست با تأکید بر آموزه‌های رضوی پاسخ دهد.

تفریح و سرگرمی، نیاز آدمی

نیاز به تفریح و سرگرمی‌های نشاط‌انگیز و لذت‌بخش، از نیازهای آدمی است. با این حال، روشن است که این نیاز در مقایسه با بسیاری از نیازهای جسمانی یا فیزیولوژیک در اولویت نیست، چنان که چنین اولویت‌بندی در مورد سایر نیازهای انسان نیز مطرح شده است که نمونه‌ی بارز آن را می‌توان در هرم نیازهای آبراهام مازلو (1908-1970 م.) مشاهده کرد. با وجود این، تأمین نیازهای سطوح بالاتر، سلامت بهتر، عمر طولانی‌تر، کارایی بیشتر و نیز خوشی عمیق‌تر، سبب آرامش فکر و کمال زندگی درونی شخص می‌شود (نک: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1372، ج 2: 475-463؛ شولتس، 1388: 117؛ مرویان حسینی، 1383: 217-214).
از این روی در روایت‌ها تصریح شده که مؤمن، بایستی بخشی از وقت خود را به تفریح اختصاص دهد. امیرمؤمنان (علیه‌السلام) فرمودند:
لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ: فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبّهُ وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا و یحل هم یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ وَ لَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِی مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّم‌؛ مؤمن وقت خویش را سه بخش می‌کند: بخشی را به مناجات با پروردگارش اختصاص می‌دهد، در بخشی دیگر به اصلاح معاش [کار روزانه] می‌پردازد، قسمتی دیگر را برای لذت‌جویی در آنچه حلال و زیباست، اختصاص می‌دهد و شایسته نیست جز آنکه خردمند در پی سه چیز حرکت کند: کسب حلال برای تأمین زندگی یا گام نهادن در راه آخرت یا به دست آوردن لذت‌های حلال (شریف الرضی، 1370: حکمت 382؛ نک: کلینی، 1365، ج 5: 87).
از حضرت رضا (علیه‌السلام) نیز نقل شده است که فرمودند:
إجْتَهِدوا أَنْ یَکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات: ساعَةً منه لِمُناجاةِ، ‌وَ ساعَةً لِأمرِ الْمَعاشِ، وَ ساعةً لِمُعاشَرَةِ الاْخوانِ و الثِّقاة، الَّذینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُم، و یُخَلِّصُونَ لَکُم فِی الباطِنِ، و ساعَةً تَخْلُونَ فِیها لِلَذّاتِکُم، وَ بِهذِهِ السّاعَةِ تَقدِروُن عَلَى الثَّلاثِ ساعات؛ تلاش کنید تا زمانتان چهار بخش باشد: بخشی برای مناجات، قسمتی برای تأمین زندگی، زمانی برای دیدار با دوستان مورد اعتماد که عیوب شما را به شما نشان دهند و در نهان، دوستی خالصانه‌ی خود را نمایان سازند و بخشی را به لذت‌های خود بپردازید و با این زمان، خود را برای سه بخش پیشین توانمند سازید (منسوب به امام رضا (علیه‌السلام)، 1406 ق: 337).
نیک روشن است که مقصود از «ساعت» در این‌گونه روایت‌ها، محدوده‌ی زمانی 60 دقیقه نیست، بلکه به معنی بخشی از زمان است، چنان که تساوی زمانی بخش‌های یاد شده نیز مدنظر نیست، چون ممکن است ساعت کار روزانه، بسی بیشتر از ساعت عبادت یا تفریح باشد.
بر این اساس، اختصاص بخشی از وقت خود به تفریح سالم و لذت‌های حلال، نه تنها نکوهیده و مکروه نیست، بلکه در شرایط عادی دست‌کم استحباب دارد و نوعی عبادت - به معنای گسترده - است. هرگاه ترک استراحت و تفریح سالم باعث زیان جسمی یا در مورد کارگر و کارمندی که برای دیگری کار می‌کند، موجب کاهش بازدهی در کار شود، مورد نکوهش قرار می‌گیرد (نک: کلینی، 1365، ج 5: 81).

تفریح‌های سالم؛ چارچوب و فلسفه

تردیدی نیست که هرگونه سرگرمی و لذتی که فرد تمنای آن را دارد، نمی‌تواند مورد تأیید شرع هم باشد. بنابراین باید دید تفریح‌های لذت‌بخش با چه شرایطی و در چه چارچوبی مطلوبیت می‌یابد. از روایت‌های مربوط به بحث برمی‌آید که اباحه و بعضاً ارزشمندی آنها در گرو تحقق شرایط ذیل است:
1. به تصریح روایت یاد شده، تفریح و لذت مورد تأیید، آن است که در چارچوب مباحات باشد. بنابراین کارهای حرام، مانند غنا و نوازندگی‌های حرام، قماربازی، شراب‌خواری و به کارگیری محصولات فرهنگی ناسالم و فتنه‌انگیز یا تفریحی که آزار و اذیت دیگران را به دنبال داشته باشد، جزء تفریح‌های سالم به شمار نمی‌روند.
2. تفریح‌های سالم و لذت‌بخش مورد تأیید و سفارش اسلام، آنهایی است که خستگی و ملالت را از آدمی رفع کند و به او نشاط و سرزندگی بخشد، به گونه‌ای که وی را برای انجام بهتر کار و عبادت، مهیا سازد. در سخن پیش گفته از امام رضا (علیه‌السلام)، «وَ بِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَی الثَّلاثِ ساعات» و در روایت امام صادق (علیه‌السلام) چنین آمده است: «فإنّها عَوَنٌ علی تلک السّاعتین» (همان: 87) که فلسفه‌ی تشویق به تفریح سالم را روشن می‌سازد. بنابراین، آن دسته از سرگرمی‌ها که آدمی را ملول‌تر و بی‌نشاط‌تر سازد، دست‌کم رجحان و مطلوبیت ندارد و اگر به جسم زیان رساند، ممنوعیت نیز می‌یابد.
3. برنامه‌ریزی فرد باید به گونه‌ای باشد که هر یک از موارد یاد شده - کار، عبادت و تفریح - را در جای خود انجام دهد و زمان در نظر گرفته شده برای هر یک را با دیگری ادغام نکند. انجام برخی کارها در زمان تفریح یا سرگرم کردن خود در زمان کار یا کاستن از وقت عبادت به نفع کار و تفریح یا برعکس، همه نامطلوب بوده و پیامدهای منفی را در پی دارد. بدین‌جهت، در سخن معروف امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، پس از تقوا، به نظم و انضباط در کارها سفارش شده است: «أُصِیکُمَا.. وَمَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی... وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ؛ شما و هر کس را نامه‌ی من بدو رسد، به... نظم در کارتان سفارش می‌کنم» (شریف الرضی، 1370: نامه 47).
در سیره و سخنان امام رضا (علیه‌السلام)، هم بر انجام عبادت در حد مطلوب تأکید شده است (برای نمونه نک: صدوق، 1404 ق، ج 1: 215 و 504)، هم بر انجام کار و تلاش (برای نمونه نک: مجلسی، 1403 ق، ج 75: 338) و هم بر پرداختن به تفریح سالم و حلال در چارچوب موازین شرعی و به اندازه (نک: منسوب به امام رضا (علیه‌السلام)، 1406 ق: 337).
4. حد زمانی مطلوب برای هر یک از موارد یاد شده بایستی مدنظر قرار گیرد و از هرگونه افراط و تفریط، دوری شود. کار و تلاش در حد توان و به دور از حرص و زیاده‌روی (کلینی، 1365، ج 5: 81)، عبادت و مناجات در زمان ویژه و پرداختن به مستحبات هنگام نشاط (نک: شریف الرضی، 1370: حکمت 312) و پرداختن به تفریح سالم به مقدار رفع خستگی و ایجاد نشاط روحی.
رعایت نکردن انضباط و حد زمانی، از جمله عواملی است که لذت و تفریح را به لهو و لغو مذموم - چنان که پس از این می‌آید - مبدل می‌سازد.

نمونه‌هایی از تفریح‌های سالم

تفریح‌های سالم مصادیق گوناگونی دارند و براساس شرایط زمانی و مکانی، میزان درآمد و امکانات و نیز سلیقه‌ی افراد متفاوت است. با این حال، مواردی را که در آموزه‌های دینی یاد شده، به اختصار مطرح می‌کنیم.

1. تفرج و گشت و گذار

در آموزه‌های دینی بر تفرج و گشت و گذار به عنوان تفریحی سالم اشاره شده و حتی از آنها برمی‌آید که در سیره‌ی برخی از معصومان (علیهم‌السلام) نیز این کار وجود داشته است. قرآن کریم، تفرج فرزندان یعقوب (علیه‌السلام) را تأییدگونه نقل کرده است: «أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ فردا او را با ما بفرست تا [در چمن] بگردد و بازی کند و ما به خوبی نگهبان او خواهیم بود» (یوسف/ 12).
از برخی روایت‌ها چنین برمی‌آید که این نوع تفریح‌ها در سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) نمود داشته است، در یکی از روایت‌ها آمده است که حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمودند:
عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبیِ مَحْمُودٍ قالَ: قالَ لَنَا الرضا (علیه‌السلام): أَیُّ الْإدَامِ أَجْزَأُ؟ فَقالَ بَعْضُنَا: اللَّحْمُ وَ قالَ بَعْضُنَا: الزَّیْتُ وَ قالَ بَعْضُنَا: اللَّبَنُ. فَقالَ هُوَ: لَا بَلِ الْملِحُ و لَقَدْ خَرَجْنا إلَی نُزْهَةٍ لَنَا وَ نَسِیَ بعض الْغِلْمَانُ الْملِحَ، فَذَبَحُوا لَنَا شّاةً مِنْ أَسْمَنِ مَا یَکُونُ فَمَا انْتَفَعْنَا بِشَیْءٍ حَتَّی انْصَرَفْنَا؛ ابراهیم بن ابی محمود گوید: امام رضا (علیه‌السلام) به ما فرمودند: [وجود] کدام خورش [در کنار غذا] شایسته‌تر است؟ برخی از ما، گوشت را نام بردیم، برخی روغن و برخی هم شیر را. حضرت فرمودند: نه، بلکه نمک! ما [چندی پیش] به تفرجگاهی که از آن ما بود رفتیم، لیک برخی از خدمتکاران، نمک را فراموش کرده بودند. پس یکی از فربه‌ترین گوسفندان را برای ما ذبح کردند، ولی بی‌آنکه استفاده‌ای ببریم بازگشتیم (کلینی، 1365، ج 6: 326).
در روایتی دیگر آمده است: یکی از یاران امام صادق (علیه‌السلام) گوید: «نزد ایشان رفتم در حالی که در منزل برادرشان عبدالله بن محمد به سر می‌بردند. عرض کردم: به چه انگیزه‌ای به این منزل آمده‌اید؟ فرمودند: طلب النُزهة» (همان، ج 2: 23)
همچنین براساس برخی روایت‌ها، حضرت علی (علیه‌السلام) همراه همسر مهربانشان فاطمه (سلام الله علیها)، گاه به صحرا می‌رفتند و با یکدیگر به گفتگویی صمیمی و سخنانی سرورآفرین می‌پرداختند (قمی، 1381 ق: 82-80).

2. ورزش‌های سالم

در برخی روایت‌ها، ورزش‌های سالم و سودمندی همچون شنا و سوارکاری، جزء تفریح‌های سالم به شمار رفته است (نک: کلینی، 1365، ج 2: 393؛ ابن حنبل، بی‌تا، ج 4: 146).

3. مسافرت

در آموزه‌های دینی، سفر کردن، مطلوب شمرده شده و آدابی نیز برای آن بیان شده است. نیک روشن است که سفر، گاه مسافرت کاری و برای کسب روزی و درآمد است، گاه سفر زیارتی و دیگر بار سفر سیاحتی و تفریحی. ضمن آنکه مسافرت به شهرهای مختلف و دیدن آثار باستانی برجای مانده از پیشینیان، کارکرد درس‌آموزی و عبرت‌گیری نیز داشته و ضمن سیاحت و تفریح، پیام‌های تربیتی و اخلاقی نیز همراه دارد. تأکید قرآن کریم بر سیاحت و جهانگردی، بیشتر ناظر به این مورد اخیر است و گردشگری در قرآن، توأم با درک پیام‌های یاد شده است. برای نمونه: «قُل سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ؛ بگو: در زمین بگردید، آن‌گاه بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟» (انعام/ 11).
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «سَافِروُا تَصِحُوا، سَافِرُوا تَغْنَمُوا؛ به سفر روید تا سالم بمانید، مسافرت کنید تا سود ببرید» (برقی، بی‌تا، ج 2: 345).
در سخنان امام رضا (علیه‌السلام) نیز درباره‌ی سفر و اخلاق و رفتار مورد تأکید در آن چنین آمده است:
عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ (علیه‌السلام) قالَ: قالَ رسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): سِتّةٌ مِنَ الْمُروءَةِ ثَلاَثَةٌ مَنْهَا فی الْحَضَرِ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فی السّفَرِ، فَأمّا الّتی فی الْحَضَرِ فَتِلَاوَةُ کِتابِ اللهِ، وَ عِمَارَةُ مَسَاجِدِ اللهِ، وَ اتّخَاذُ الإخوان فی الله عزوجل وَ الَّتِی فِی السَّفَرِ فَبَذْلُ الزّادِ وَحُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمِزاحُ فِی غَیْرِ الْمَعاصِی؛ امام رضا (علیه‌السلام) از پدران خود از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده‌اند که فرمودند: شش چیز از مروت است: سه مورد در غیر سفر و سه مورد در سفر. اما در غیر سفر، تلاوت کتاب خدا، آباد کردن مساجد و انتخاب برادر دینی برای رضای خدا و اما [مروت] در سفر عبارت‌اند از عرضه‌ی زاد و توشه [به همسفران]، خوش اخلاقی و بذله‌گویی به دور از گناه (صدوق، 1404 ق: 324).
بر این اساس، خوش اخلاقی و بذله‌گویی بیشتر، همراهی با همسفران و مخالفت نکردن با تصمیم آنان تا حد امکان، به همراه داشتن امکانات و زاد و توشه‌ی مناسب و آن را در اختیار دیگران قرار دادن و نیز یاری رساندن به آنان، مورد تأکید قرار گرفته است و این، افزون بر ارزش اخلاقی موجب لذت‌بخش‌تر شدن سفر می‌شود.

آسیب‌شناسی تفریح

در کنار تفریح‌های سالم که در روایت‌های یاد شده با عنوان «لَذّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرّمٍ» و مانند آن آمده است، واژه‌های دیگری نیز وجود دارد که آموزه‌های دینی، به آنها نگاهی منفی دارد، واژه‌هایی مانند: لهو و لعب. شاید به همین دلیل باشد که برخی افراد، هرگونه سرگرمی را کاری ضد ارزش و ناپسند می‌دانند و تلاش می‌کنند خود را از آنها به دور دارند. اکنون پرسش این است که مرز بین تفریح‌های سالم با لهو و لغو و مانند آن چیست و اصولاً آیا هر لهوی، حرام یا دست‌کم مکروه است؟ به دیگر سخن، اگر لهو، لغو و لعب مذموم را هر کاری بدانیم که «فاقد سود مادی و فایده‌ی معنوی و اخروی» باشد، آیا می‌توان مصداقی برای لذت‌های حلال و تفریح‌های سالم پیدا کرد که کاری لغو و امری لهو نباشد؟!

رابطه‌ی مطلوبیت تفریح سالم با نکوهش لهو، لغو و لعب

«لهو» در اصل به هر کاری گویند که آدمی را به خود مشغول سازد و از کارهای مهم و اهداف اساسی بازدارد (فراهیدی، 1409 ق، ج 2: 87؛ ابن منظور، 1410 ق، ج 15: 258؛ راغب اصفهانی، 1416 ق: 748).
با این حال، لهو در موارد فراوان به مفهوم مطلق سرگرمی و بازی به کار می‌رود (همان: 748).
«لغو» نیز در اصل به معنای «باطل» است (فراهیدی، 1409 ق، ج 4: 449) و غالباً در مواردی به کار می‌رود که باطل و پوچ بودن، به جهت بی‌ارزش بودن و فقدان سود و فایده باشد (ابن منظور، 1410 ق، ج 15: 250).
واژه‌ی «لعب» در غالب فرهنگ‌های عربی به وضوح خود وانهاده شده است. اما برخی، آن را عمل بی‌فایده (طریحی، 1408 ق، ج 2: 166) و فاقد هدفی صحیح (راغب اصفهانی، 1416 ق: 741) معنا کرده‌اند.
از مجموع آیات (برای نمونه نک: منافقون/ 9؛ انبیاء/ 3؛ تکاثر/ 3-1 و نور/ 37) و روایت‌ها - که پس از این اشاره می‌شود - و گفتار واژه‌شناسان چنین برمی‌آید که «لهو» گاه در مفهوم اصلی خود به کار می‌رود یعنی حالت غفلت و سرگرمی خاصی که آدمی را از انجام وظایف مهم بازدارد و دیگر بار به معنی هرگونه سرگرمی به انگیزه‌ی لذت بردن یا سپری کردن وقت بی‌آنکه مانع کارهای مهم باشد. بر این اساس، می‌توان گفت لهو، امری نسبی است، چون یک فعل ممکن است برای فردی بازدارنده از وظایف مهم باشد، ولی برای دیگری چنین پیامدی نداشته باشد.
حال با توجه به این مطلب، به نظر می‌رسد لهو و مصادیق آن دست‌کم چهار حکم: حرمت، کراهت، اباحه و استحباب را می‌تواند داشته باشد. پاره‌ای از مصادیق لهو، حرام هستند و این در مواردی است که مصداق لهو به معنی اصلی آن باشد، بدین معنا که آدمی را به خود سرگرم سازد و «موجب اهمال وظایف واجب و مهم» شود (نک: منافقون/ 9؛ تکاثر/ 3-1) یا آنکه مصداق یاد شده - با قطع نظر از لهو - از مصادیق حرام باشد (مانند استهزاء به آیات الهی) (نک: نساء/ 140).
در برخی از موارد نیز مصداق لهو مقدمه و زمین هیا ابزار رسیدن به گناه قرار می‌گیرد، مانند آیه‌ای که «لهو الحدیث» را وسیله‌ای برای گمراه کردن از راه خدا معرفی می‌کند (نک لقمان/ 6) یا دست‌کم مصادیقی از لهو که حالت «بطر» یعنی فرح برخاسته از قوای شهوانی حرام (انصاری، 1415 ق، ج 1: 160) را موجب می‌شوند که خود زمینه‌ساز مفاسدی دیگر باشد.
از دیگر مصادیق لهو حرام می‌توان به نواختن آلات لهو و استماع آن (کلینی، 1365، ج 6: 432؛ محقق حلی، 1409 ق، ج 4: 913)، وسایل قمار (نک: مائده/ 91-90) و افسانه‌های خرافی با هدف گمراهی از یاد خدا و رویگردانی مردم از قصص قرآنی (نک: لقمان/ 6؛ زمخشری، بی‌تا، ج 3: 490) یاد کرد.
لهو مکروه نیز بر مواردی صدق می‌کند که آدمی را به خود سرگرم می‌کند و هیچ سود اُخروی یا دنیویِ منتهی به آخرت ندارد و در عین حال، مانع انجام وظایف واجب نمی‌شود، مانند: سخنان بیهوده (مجلسی، 1403 ق، ج 68: 278)، افراط در مزاح و بذله‌گویی و خنده‌های بی‌جا و فراوان (همان: 68 و 277 و ج 73: 58)، تجارت و خرید و فروش به وقت نماز (کلینی، 1365، ج 5: 154) و کارهای بیهوده‌ی دیگر (نک: مؤمنون/ 3؛ قصص/ 67). در حقیقت لهو مکروه همان «لغو» است، چه، لهو به این معنا نیز به کار می‌رود، چنان که لعبِ مورد نکوهش نیز به همین معنا است.
مصادیق لهو مباح و مستحب نیز در روایت‌هایی یاد شده‌اند. امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
«لَهْوُ الْمُؤْمِنِ فِی ثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ: التّمَتُعِ بِالنِّسَاءِ وَ مُفَاکَهَةِ الْإخْوَانِ وَ الصّلاةِ بِاللّیْل؛ لهو مؤمن در سه چیز است: لذت‌جویی از همسر، بذله‌گویی با برادران دینی و نماز شب» (2) (صدوق، 1404 ق، ج 1: 161).
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمودند: «کُلُ لَهْو لِلْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِی ثَلَاثٍ: فِی تَأْدِیبِهِ الْفَرَسَ وَرَمْیِهِ عَنْ قَوْسِهِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَأَتَهُ فَإنَّهُنَّ حَقٌّ؛ هر کار لهوی از مؤمن باطل است، جز در سه مورد: پرورش اسب خود، تیراندازی و لذت‌جویی از همسرش که اینها حق‌اند» (کلینی، 1365، ج 2: 393).
توجه به مصادیق یاد شده به روشنی گواه آن است که منظور از لهو در اینجا، سرگرمی مطلق است، نه لهوی که غفلت‌زا و مانع وظایف مهم‌تر باشد. چنان که مصادیق لهوِ مستحب نیز مواردی هستند که از یک‌سو موجب غفلت از وظایف مهم و بالفعل دیگر نشوند و از سوی دیگر، یا به خودی خود مستحب باشند یا وسیله و زمینه‌ساز مسائل مهم و مطلوب مانند آموزش شنا.
حال نکته‌ی مهم آن است که تفریح سالم در نوع اخیر جای می‌گیرد، چون موجب رفع خستگی جسمی و روحی و آمادگی برای انجام بهتر وظایف می‌شود.
بر این اساس، تفریح سالم با حدود و شرایط خود که پیشتر بیان شد، ارتباطی با لهو، لغو و لعب مذموم ندارد و فرد با ایمان، ضمن پرهیز از این سه، زمانی را به تفریح سالم اختصاص می‌دهد. از بُعد اقتصادی، بایستی بخشی از درآمد فرد و خانوار صرف هزینه‌های تفریح سالم شود که مقدار آن براساس میزان درآمد فرد، اولویت‌بندی نیازها و شرایط بهره‌مندی از تفریح‌های گوناگون، متغیر خواهد بود.

شخصیت والای انسانی و پرهیز از لهو و لغو در سبک زندگی رضوی

نکته‌ی جالب در سبک زندگی رضوی که از سخنان حضرت برداشت می‌شود، توجه دادن فرد به شخصیت والای انسانی و اهداف متعالی خود است تا از یک‌سو، خرد خویش را حاکم قرار دهد و مصادیق لغو و بیهوده را تشخیص دهد و از دیگر سو، شأن و جایگاه خود و ارزش وقت و امکانات خویش را بالاتر و بیشتر از آن ببیند که به چنین کارهایی دست یازد، بی‌آنکه برای وی سودی به همراه داشته باشد.
الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضا (علیه‌السلام) یَوْماً بِخُراسانَ فَقُلْتُ: یَا سَیِّدِی إِنَّ هِشَامَ بْنَ إبْرَاهیِمَ الْعَبَّاسِیَّ حَکَی عَنْکَ أَنَّکَ رَخَّصْتَ لَهُ فِی اسْتِمَاعِ الْغِنَاءِ فَقَالَ: کَذَبَ الزِّنْدیِقُ إِنَّمَا سَأَلَنِی عَنْ ذَلِکَ فَقُلْتُ لَهُ: إنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه‌السلام): إذَا مَیَّزَ اللهُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فَأَیْنَ یَکُونُ الْغِنَاءُ فَقَالَ: مَعَ الْبَاطِلِ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعفرِ (علیه‌السلام) قَدْ قَضَیْتَ؛ ریان بن صلت گوید: روزی در خراسان از امام رضا (علیه‌السلام) پرسیدم: سرورم! ابراهیم بن هاشم عباسی از شما نقل کرده که به او اجازه‌ی گوش کردن به غنا داده‌اید! حضرت فرمودند: دروغ گفته است کافر! او صرفاً از من در این باره پرسید و من به او گفتم: مردی از امام باقر (علیه‌السلام) در این باره سؤال کرد. امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: هرگاه خدا حق را از باطل جدا سازد، غنا در کدام جهت قرار می‌گیرد؟ او پاسخ داد: در طرف باطل. امام (علیه‌السلام) به او فرمودند: خود [به درستی] قضاوت کردی (صدوق، 1404 ق، ج 1: 17؛ کلینی، 1365، ج 6: 435-434 با اندکی اختلاف در لفظ).
«و سُئِلَ (علیه‌السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ: مَنْ کانَ لَهُ شَیْءٌ یُلْهیهِ عَنِ الله؛ درباره‌ی افراد پست و فرومایه از حضرت سؤال شد. فرمودند: کسی که چیزی دارد که او را از [یاد و مسیر] خدا بازدارد و به خود سرگرم سازد» (ابن شعبه حرانی، 1404 ق: 442).
عَنِ الرّضا (علیه‌السلام) قالَ: جاءَ رَجُلٌ اِلی أَبی جَعفَرٍ (علیه‌السلام) فَقالَ: یا اَبا جَعْفَرٍ ما تَقولُ فی الشَطْرَنْجِ التی یَلْعَبُ بِها؟ فَقالَ (علیه‌السلام): أخْبَرَنی أَبی عَلِیّ بْنُ الحُسین (علیه‌السلام) عَن الحُسَیْن بنَ عَلِیّ (علیه‌السلام): عَنْ أمیرِالمؤمنینَ (علیه‌السلام) قالَ: قالَ رسولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): مَنْ کانَ ناطِقاً فَکانَ مَنْطِقُهُ بِغَیر ذِکْرِ اللهِ کانَ لاغِیاً، وَ مَنْ کانَ صامِتاً فَکانَ صَمْتُهُ لِغَیْرِ ذِکْراللهِ کانَ ساهیاً، ثُمَ سَکَتَ فَقامَ الرّجُلُ وَ انْصَرَفَ؛ امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: مردی نزد امام باقر (علیه‌السلام) آمد و گفت: درباره‌ی شطرنج که مردم با آن بازی می‌کنند چه می‌گویید؟ حضرت فرمودند: پدرم علی بن حسین (علیه‌السلام) از حسین بن علی (علیه‌السلام) از امیرمؤمنان (علیه‌السلام) نقل کرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس سخن گوید و سخنش برای غیر یاد خدا [و در مسیر غیر او] باشد، بیهوده گفته است، هر کس سکوت کند و سکوتش برای غیر یاد خدا باشد، خطا کرده است. آن‌گاه امام (علیه‌السلام) سکوت کردند. مرد نیز برخاست و رفت (کلینی، 1365، ج 6: 437)
بدین‌سان، امام رضا (علیه‌السلام) با نقل این سخنان، فرد را به خویشتن خویش می‌برند و از او می‌خواهند که خود بیندیشد آیا شایسته است به کارهای لهو و لغو بپردازد و جایگاه خود را تنزل داده از مقام قرب و معنویت نیز باز ماند!؟

اتراف (رفاه‌زدگی و مصرف‌گرایی)

از آسیب‌های تفریح و سرگرمی و مرزهای آن، افراط در لذت‌جویی در عرصه‌ی مصرف و لذت‌های مادی است که در قرآن کریم و روایت‌ها، با نام «اتراف» تعبیر می‌شود. اتراف از واژه‌ی «ترَف» به معنای نعمت و برخورداری از آن به کار رفته است و مُترف به کسی گویند که نعمت فراوان و غرق شدن در شهوات و خوشگذرانی‌ها، او را به غرور و سرکشی واداشته است (نک: ابن منظور، 1410 ق، ج 9: 17؛ راغب اصفهانی، 1416 ق: 166).
کاربرد معنایی این واژه در قرآن کریم، بیانگر زندگی اشرافی، رفاه‌زدگی و لذت‌گرایی ثروتمندان بوده که همراه با غرور و طغیان است. بنابراین، کاربرد آن ویژه‌ی ثروتمندان بوده و برای افراد کم درآمد، هر چند به سهم خود مصرف‌گرا باشند، به کار نرفته است (نک: حکیمی، 1368، ج 3: 312؛ مدرسی، 1419ق، ج 14: 418).
در فرهنگ مصرف‌گرایی مترفان، مصرف، هم ارزش مادی می‌یابد و هم ارزش نمادین؛ بدین‌معنا که مصرف، وسیله‌ای برای ابراز وجود و به دست آوردن هویت اجتماعی می‌شود، از این رو، نه تنها ارزش نمادین می‌یابد بلکه در برابر مصرف به معنای تأمین کننده‌ی نیازهای زیستی انسان قرار می‌گیرد و اولویت می‌یابد (نک: گل‌محمدی، 1381: 106).
آنان تلاش می‌کنند با خرید و مصرف کالاهای لوکس و تجملاتی، مُدپرستی و ریخت و پاش، به پندار خود، پایگاه اجتماعی و آبروی فزون‌تری به دست آورند و در حقیقت به خودنمایی و فخرفروشی می‌پرازند. این کار برای آنان، نوعی تفریح و سرگرمی نیز به شمار می‌رود.
نیک روشن است که اتراف، زیان‌های متعددی در عرصه‌ی فردی و اجتماعی دارد؛ زندگی اترافی از چند سو، فساد اخلاقی و رفتاری را در پی دارد. از یک‌سو غرق شدن در شهوت‌ها و هوس‌ها و زیاده‌روی در لذت‌های جسمانی، مجالی برای اندیشه در کمال معنوی و انسانی و توجه به بُعد روحی باقی نمی‌گذارد و راه را برای تهذیب اخلاقی می‌بندد، به ویژه آنکه افتادن در دام هوس‌ها و لذت‌جویی‌ها،‌ نور و نیروی خرد را سخت ناتوان می‌کند و پذیرش دعوت ادیان و مصلحان را دشوار می‌سازد. زندگی توأم با افراز در لذت و تن‌پروری، آدمی را به سر منزل کمال نمی‌رساند، چه، «سختی و گرفتاری، هم تربیت کننده‌ی فرد و هم بیدار کننده‌ی ملت‌ها است. شدائد، همچون صیقلی که به آهن و فولاد می‌دهند، هرچه بیشتر با روان آدمی تماس گیرد او را مصمم‌تر و فعال‌تر و برنده‌تر می‌کند» (مطهری، 1380: 156) بدین‌جهت، تفریح سالم بایستی به اندازه و در راستای رسیدن به کمال بیشتر باشد نه مزاحم آن.
از دیگر سو، حفظ این موقعیت و ادامه‌ی آن غالباً مستلزم یا همراه رذیلت‌های اخلاقی همچون آزمندی، طمع و بخل است (نک: قلم/ 14-12؛ مدثر/ 15-12).
از جنبه‌ای دیگر، پرداختن به تجمل و کامجویی‌ها نیز غالباً همراه با ناشایست‌های اخلاقی و رفتاری همچون فخرفروشی، خودبرتربینی (نک: سبا/ 35-34) و بی‌بندوباری خواهد بود و از این رو، قرآن کریم، مترفان را مُفسِد و فاسق معرفی می‌کند (نک: شعراء/ 152-147؛ فجر/ 12-6؛ اسراء/ 16).
زیان اقتصادیِ مصرف‌گرایی و رفاه‌زدگی، بیش از همه، به افراد کم‌درآمد و جوامع عقب مانده و در حال توسعه می‌رسد، زیرا گسترش این پدیده، موجب کشاندن امکانات و ثروت‌هایی که بایستی در بخش‌های زیربنایی و تولید سرمایه‌گذاری شود، به سوی مصرف‌گرایی و خرید کالاهای تجملاتی و غیرضروری می‌شود.

اتراف، آفت تمدن‌سازی

نتیجه‌ی آسیب‌های متعدد پدیده‌ی اتراف، به ویژه سقوط اخلاقی و مفاسد اجتماعی، چیزی جز تهی شدن فرهنگ‌ها و جوامع از درون و در نتیجه، سقوط و نابودی آن نیست. قرآن کریم با تصریح به این نکته، می‌فرماید: «وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیراً؛ و چون بخواهیم شهری را نابود سازیم، خوشگذرانانش را فرمان می‌دهیم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتیجه، عذاب بر آن [شهر] لازم شود، پس آن را [به تمامی] نابود می‌کنیم» (اسراء/ 16).
تعبیر «أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا» یا بدین‌معناست که مترفان را به اطاعت و فرمانبری، امر کردیم ولی آنان سر باز زدند و گناه کردند یا اینکه طبق ظاهر آیه، به این معناست که آنها را به فسق فرمان دادیم که در این صورت، نوعی مجاز است و کنایه از فراهم ساختن وسایل و امکانات برای آنان تا با استفاده‌ی نادرست از آن، سزاوار نابودی شوند (زمخشری، بی‌تا، ج 2: 654؛ طباطبایی، 1417 ق، ج 13: 61-60).
با این حال، پیرامون مطلب و آیه‌ی یاد شده پرسشی مطرح است: چرا جوامع به دور از ایمان و تقوا و غرق در «اتراف» و تباهی، از پیشرفت، تمدن و رفاه اقتصادی بیشتر در مقایسه با جوامع اسلامی برخوردارند؟ بنابراین، چگونه می‌توان گفت اتراف و عیاشی‌های بی‌حد و مرز، آفت تمدن‌سازی است؟
پاسخ این پرسش با توجه به نکات زیر روشن می‌شود:
1. ادعای یاد شده، کلیت ندارد و هیچ‌گاه فساد و هوسرانی جوامع، با پیشرفت اقتصادی آن ملازمه‌ای نداشته است (نک: ساعی، 1375: 83؛ شریف النسبی، 1375: 106-105).
افزون بر این، در درون بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز بر اثر بی‌عدالتی، شکاف طبقاتی و استثمار توده‌ها که ناشی از اتراف، خوشگذرانی افراطی و ریخت و پاش اقلیتی معدود است، میلیون‌ها نفر از فقر و محرومیت رنج می‌برند. در این‌گونه کشورها، خلأ معنویت و نابسامانی‌های اجتماعی ناشی از آن، امنیت روانی و آرامش روحی مردم را سخت به مخاطره افکنده است به گونه‌ای که برای بسیاری از آنان، رفاه اقتصادی ملموس نیست.
2. بخش عمده‌ای از پیشرفت این‌گونه جوامع، به ویژه در مرحله‌ی شکل‌گیری تمدن، نه معلول فساد اخلاقی، بلکه مرهون رعایت نسبی برخی اصول اخلاقی و در واقع، رعایت تقوای اقتصادی است که میراث پیامبران و ثمره‌ی تلاش‌های دانشمندان در طول قرن‌هاست. عناصری چون دانش و تخصص، انضباط و برنامه‌ریزی، سختکوشی، وجدان کاری، پرهیز از اتلاف وقت، تن ندادن به خوشگذرانی‌های طولانی و مانند آن، که در متن آموزه‌های دینی جای دارند، نقش تعیین کننده‌ای در رشد اقتصادی دارد. بی‌گمان عمل به این آموزه‌ها، بخشی از تعهد و تقوای دینی به شمار می‌رود که به گونه‌ای تأثیر وضعی خود را به جای خواهد گذاشت (نک: قرضاوی، 1417 ق: 162-159).
3. بی‌تردید هنگامی ایمان و تقوا، تأثیرگذار است که در رفتارها و امور زندگی افراد نمود عینی یابد، وگرنه ادعای ایمان و پرهیزکاری، هیچ‌گونه تأثیر مثبتی نخواهد داشت. امروزه در جوامع اسلامی، عمل به بسیاری از آموزه‌های اصیل اسلام، به فراموشی سپرده شده و بخش عظیمی از افراد و سران این کشورها، مبتلا به نوعی هدر دادن زمان، تن‌پروری یا غرق شدن در لذت‌جویی و خوشگذرانی شده‌اند.
4. در کنار سنت الهی نابودی بر اثر اتراف، سنت‌های دیگری نیز هست، از جمله سنت «املا» و «استدراج» که خداوند براساس آن، گناهکاران و سرکشان گستاخ را که امیدی به هدایت آنان نیست، به تندی گرفتار مجازات نمی‌کند، بلکه به آنان مهلت و نعمت فزون‌تری می‌بخشد تا کیفرشان دردناک‌تر شود (نک: طباطبایی، 1417 ق، ج 8: 205-204 و 350؛ ج 15: 39-38).
بنابراین، ممکن است رفاه اقتصادی فرد یا جامعه‌ی فاسد، نشانه‌ی گرفتاری آنان به مجازات استدراج باشد (همان، ج 18، 60-59)، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «أَیَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِینَ، نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْرَاتِ بَل لاَّ یَشْعُرُونَ؛ آیا آنان چنین می‌پندارند که ثروت و فرزندانی که به آنان می‌دهیم برای این است که درهای خیرات را به رویشان بگشاییم؟! [هرگز چنین نیست] بلکه آنها نمی‌فهمند» (مؤمنون/ 56-55).
نشانه‌ی استدراج نیز آن است که فرد یا جامعه، در برابر فزونی نعمت‌ها، بیشتر در گناه و طغیان فرو می‌روند و از نعمت دهنده‌ی حقیقی غافل می‌شوند (نک: کلینی، 1365، ج 2: 452).

مفهوم والای «قناعت»، در تقابل با فرهنگ اتراف

در فرهنگ دینی، مفاهیمی همچون «قناعت» با محتوای عمیق و فرازمند خود - و نه تلقی عوامانه که آن را صرفاً به معنی مصرف کمتر و صرفه‌جویی می‌دانند - در تقابل با پدیده‌های نامطلوبی همچون اتراف قرار دارد.
واژه‌ی قناعت در لغت به معنای «روی آوردن به چیزی» است و از آن مفهوم رضایت و خشنودی برداشت می‌شود (ابن‌فارس، 1404 ق، ج 5: 33؛ ابن منظور، 1410 ق، ج 8: 297).
در اصطلاح، این واژه گاه صفت فعل و به معنای «بسنده کردن به اندک در کالاهای مورد نیاز» (راغب اصفهانی، 1416 ق: 685) دانسته شده است و گاه صفت نفس است و به مفهوم «صفت پایدار نفسانی که موجب اکتفا کردن به اندازه‌ی نیاز و ضرورت از مال» (نراقی، بی‌تا، ج 2: 101).
از مجموع سخنان واژه‌شناسان زبان عربی، دانشمندان اخلاق و آموزه‌های دینی چنین برمی‌آید که قناعت و عناصر مرتبط با آن همچون رضایت، ویژگی مثبتی در شخصیت انسان است که موجب خشنودی و لذت انسان از حداقل‌های زندگی می‌شود و به صورت ترک آزمندی و فزون‌خواهی نمود می‌یابد. از این رو، طمع و حرص را نقطه‌ی مقابل قناعت دانسته‌اند (نک: منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، 1400 ق: 202؛ نراقی، بی‌تا، ج 2: 101).
با این همه، قناعت هرگز به معنای رها کردن کار و تولید و راضی شدن به مشکلات و عامل عقب‌ماندگی اقتصادی نیست، بلکه خود، زمینه‌ساز رشد اقتصادی است، زیرا جامعه‌ای که مصارف اضافی خود را حذف کند و از تجملاتی که براساس نیازهای کاذب و روحیه‌ی اشرافی‌گری به وجود می‌آید دوری کند، می‌تواند پس‌انداز بیشتری برای سرمایه‌گذاری‌های لازم در توسعه داشته باشد، نکته‌ای که ماکس وبر بر آن تأکید داشت و در واقع، پیدایش سرمایه‌داری و توسعه در غرب، معلول زهد پروتستانیسم بود (نک: وبر، 1371: 150-147).
امام رضا (علیه‌السلام) در تبیین قناعت فرموده‌اند: «القناعة تَجتَمِعُ إلی صیانة النّفسِ وَعِزِّ القدر و طرح مؤونة الاستکثار...؛ قناعت با حفظ شخصیت و ارزشمندی جایگاه و رها کردن هزینه‌های فزون‌طلبی همراه است» (مجلسی، 1403 ق، ج 75: 349).
همچنین حضرت رضا (علیه‌السلام)، کسی را در مسیر قناعت می‌دانند که خود را از مردم لئیم و پست، به دور می‌دارد: «ولا یسلک طریق القَناعَةِ إلا رجُلانِ: إمّا مُتَعبِّدٌ یُریدُ أجرَ الآخِرَة، أو کریمٌ مُتَنزِّةٌ عَن لِئامِ الناسِ؛ مسیر قناعت را جز دو نفر نپیمایند: اهل تعبدی که پاداش آخرت را می‌جوید یا بزرگواری که از مردم پست، خود را به دور دارد» (حلوانی، 1408 ق: 128 (با لفظ: متعلل به جای متعبد)؛ مجلسی، 1403 ق، ج 75: 357).
بدین‌سان، از نگاه روان‌شناختی، خشنودی و رضایتمندی، ارمغانِ قناعت است، به گونه‌ای که فرد با وجود مصرف اندک و گاه نداشتن ثروت، از زندگی خویش لذت می‌برد. قناعت در کنار غنا و ثروت نیز زندگی را گوارا می‌سازد (همان، ج 1: 83).
ثروتِ بدون قناعت، گوارایی زندگی را نخواهد چشاند؛ جامعه‌ی مصرف‌گرایی که قناعت‌پیشه نیست، رضایت خاطر شهروندان خود را برآورده نمی‌سازد (نک: درنینگ، 1376: 31-23)، از همین روست که از منظر آموزه‌های روایی، زندگی پاک و حیات طیبه‌ی بشری، حیاتی است که روح قناعت در آن دمیده شده باشد (نک: شریف‌الرضی، 1370: حکمت 221).
وارستگی حاصل از این روحیه آثار ذیل را به دنبال دارد: رشد یافتگی شخصیت، اعتماد و عزت نفس و عدم وابستگی.
به دیگر سخن، شخص تلاش کرده است خود را از قید و بند عادت‌های متفاوت با مصرف کالاهایی خاص برهاند. چه بسیارند افرادی که به پاره‌ای سرگرمی‌ها، تفریح‌ها و لذت‌جویی‌ها وابسته شده‌اند و این وابستگی، در مواردی حتی عزت و جایگاه اجتماعی و شخصیتی آنان را نیز به مخاطره می‌افکند. این‌گونه است که در روایت حضرت رضا (علیه‌السلام) بر بُعد روانی آن، یعنی وارستگی و آزادگی و ثمره این رویکرد، همچون عزت و شرافت فرد تأکید شده است.
پرهیز از مصارف زائد، تشریفاتی و تجملاتی با هدف تفریح و سرگرمی، از دیگر نمودهای قناعت بوده که به نظر می‌رسد بارزترین آنها نیز است. بدین‌سان، نهادینه شدن اصل قناعت به معنای یاد شده در الگوی مصرف و تفریح افراد جامعه، ثمره و برکت‌های مادی و معنوی فراوانی به همراه خواهد داشت.

تأثیر منفی افراط در تفریح و لذت‌جویی بر تمدن‌سازی

از مسائل مهم در این بحث، نقش و تأثیر تفریح و سرگرمی‌های رایج بین مردم بر پدیده‌ی تمدن‌سازی است. برای آنکه این تأثیر به صورت تاریخی و در عین حال اختصارگونه تحلیل شود، نگاهی به تاریخ فراز و فرود تمدن اسلامی می‌افکنیم:

علل ظهور و افول تمدن اسلامی

تمدن غرب، فروغ علم را از جهان اسلام، که خود در حال افول بود، گرفت و آن را فروزان‌تر از پیش نگاه داشت. از پرسش‌های مهم در این باره آن است که چرا جهان اسلام در فاصله‌ی سده‌های اول تا ششم هجری، به سرعت رشد کرد و پس از آن به افول گرایید؟ اگرچه برخی نیروهای بی‌دین و ضد اسلام تمایل دارند اسلام را عامل افول معرفی کنند (نک: فروغی، 1344: 128)، اما واقعیت‌های تاریخی و نیز آموزه‌های اسلامی نشانگر آن است که رشد و پیشرفت اولیه‌ی مسلمانان به سبب اجرای نسبی دستورهای اسلامی و افول و انحطاط آنان به سبب دوری از آموزه‌های دینی بوده است. برخی صاحب‌نظران همچون هیتی، هاجسون، بائک و لوئیس نشان داده‌اند که اسلام نقشی مثبت در توسعه‌ی جوامع مسلمان ایفا کرده است. تنها پاسخ این سؤال که چرا جامعه‌ای بدوی که از صفر شروع کرده بود، توانست با این سرعت در برابر سختی‌ها و مشکلات رشد کند، اسلام است. خصوصیت اصلی این جامعه‌ی بدوی در آن زمان، نزاع‌های خونین و خانمان‌برانداز، کمبود منابع، آب و هوایی سخت و طاقت‌فرسا و زمینی نامناسب بود. این جامعه هیچ یک از سرمایه‌های مادی همسایگان قدرتمندش یعنی ساسانیان و امپراتوری بیزانس را نداشت. در چنین شرایطی، اسلام تنها عاملی بود که منجر به تغییر کیفیت این جامعه‌ی بدوی شد، به گونه‌ای که بر کاستی‌های خود فائق آمد و به قدرتی بزرگ تبدیل شد. به گفته‌ی کاهن، قانونمندی قرآن به نفع محرومان در کنار تضمین عدالت، همبستگی اجتماعی، بهزیستی همگانی، اصلاحات اخلاقی و نهادی و ارائه‌ی دولتی کارا و نظام حقوقی مقتدر، موجب فراهم آمدن الزام‌های نهادی برای توسعه شد. بدین‌جهت اسکاتز میلر می‌گوید: «همه‌ی عواملی که اروپا را قادر به موفقیت ساخت، خیلی پیش از اینها در اسلام وجود داشت» (نک: چپرا، 1384: 270-268). رودنسون نیز اسلام را واجد تمام خصوصیاتی معرفی می‌کند که موجب پیشرفت است، ولی مسلمانان هیچ‌گاه اسلام واقعی را به کار نبسته‌اند (تفضلی، 1372: 50-49) این جمله‌ی اخیر به درستی بیانگر عامل اصلی انحطاط و عقب‌ماندگی جوامع اسلامی در سده‌های اخیر است. برخی محققان، نمود بارز دوری از آموزه‌های اسلامی در این جوامع را در ضمن عواملی برشمرده‌اند، از جمله: فساد اخلاقی و سیاسی، فقدان پویایی پس از پیوند تحجر و تعصب، کاهش فعالیت‌های عقلانی و علمی، شورش و تفرقه‌های درونی همراه تهاجم و جنگ‌افروزی‌های مستمر، عدم توازن مالی، رکود کشاورزی، صنعت و تجارت در نتیجه سستی و کم‌کاری و عواملی دیگر (نک: چپرا، 1384: 354-264).
ویل دورانت، در تحلیلی برون‌گروهی، سبب انحطاط تمدن اسلامی را به دو عامل بیرونی (حمله‌ی مغول) و درونی (رفاه‌زدگی افراطی مسلمانان) تقسیم می‌کند:
هیچ یک از تمدن‌های تاریخ چون تمدن اسلام دچار چنین ویرانی ناگهانی نشده است... وقتی موج خونین مغول بازپس رفت، آنچه برجای ماند، عبارت بود از اقتصادی به شدت آشفته، قنات‌هایی ویران یا کور، مدرسه‌ها و کتابخانه‌هایی سوخته، دولت‌هایی فقیر و ضعیف... و نفوسی که به نیم تقلیل یافته و روحیه باخته بودند. اما پیش از حمله‌ی خارجی، لذت‌طلبی اپیکوری، خستگی جسمی و روحی، بزدلی و بی‌لیاقتی جنگی، فرقه‌گرایی و... ده‌ها شهرآباد... را به فقر و بیماری و عقب‌ماندگی کنونی دچار ساخت (1368، ج 4: 433-431).

بازگشت به اسلام ناب، تنها راه احیای تمدن اسلامی

براساس آنچه گذشت و به ویژه با توجه به تحلیل ویل دورانت، می‌توان تأثیر منفی افراط در لذت‌جویی و زیاده‌روی در پرداختن به تفریح و سرگرمی و رفاه‌طلبی عمومی بر ایجاد تمدن و بقای آن را به روشنی فهمید. بدین ترتیب، نهادینه کردن سبک زندگی رضوی در خصوص پرهیز از لهو و لغو در زندگی و افراط در تفریح و سرگرمی، در کنار توصیه به تفریح سالم با هدف ایجاد نشاط و سرزندگی در کار و تلاش، می‌تواند زمینه‌ساز احیای دوباره‌ی تمدن شکوهمند اسلامی بر پایه‌ی پیشرفت و معنویت باشد.
بدین‌جهت، رنسانسی که جهان اسلام نیازمند آن است، نوعی بازگشت به خود و فرهنگ و آموزه‌های اصیل اسلامی و نوسازی در پرتو آن است و نه گونه‌ای از اصلاحات که با خود، لذت‌گرایی، آسان‌گیری و هرج و مرج معرفتی و فرهنگی را به دنبال آورد. قرآن کریم آشکارا، تعیین سرنوشت هر ملتی را به دست خود آنان دانسته است: «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‌ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی‌دهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند» (رعد/ 11).

بحث و نتیجه‌گیری

1. تفریح سالم از جمله نیازهای آدمی است که براساس سبک زندگی رضوی، بخشی از وقت فرد مسلمان را به خود اختصاص می‌دهد.
2. افراط در لذت‌جویی و سرگرمی، پاره‌ای مصادیق لهو و لغو و نیز اتراف و تن‌پروری، از آسیب‌های تفریح سالم به شمار می‌رود. مرزهای عناوین یاد شده با تفریح سالم، در متن نوشتار تحلیل شده است. بدین‌جهت، در سیره و سخنان امام رضا (علیه‌السلام)، هم بر انجام عبادت در حد مطلوب، هم بر انجام کار و تلاش و هم بر پرداختن به تفریح سالم و حلال در چارچوب موازین شرعی و به اندازه تأکید شده است.
3. نکته‌ی جالب در سبک زندگی رضوی، توجه دادن فرد به شخصیت والای انسانی و اهداف متعالی خود است تا از یک‌سو خرد خویش را حاکم قرار دهد و مصادیق لغو و بیهوده را تشخیص دهد و از دیگر سو شأن و جایگاه خود را بالاتر از آن بیند که به چنین کارهایی دست یازد، بی‌آنکه برای وی سودی به همراه داشته باشد.
4. در نقطه‌ی مقابل اتراف، بر پرهیز از مصارف زائد، تشریفاتی و تجملاتی با هدف تفریح و سرگرمی، به عنوان نمودهای قناعت تأکید شده است.
5. افراط در لذت‌جویی و زیاده‌روی در پرداختن به تفریح و سرگرمی و رفاه‌طلبی عمومی، تأثیری منفی بر ایجاد تمدن و بقای آن دارد، به گونه‌ای که یکی از عوامل مهم افول تمدن اسلامی از سده‌ی هفتم، همین عامل معرفی شده است. بدین ترتیب، نهادینه کردن سبک زندگی رضوی در خصوص پرهیز از لهو و لغو در زندگی و افراط در تفریح و سرگرمی، در کنار توصیه به تفریح سالم با هدف ایجاد نشاط و سرزندگی در کار و تلاش، می‌تواند زمینه‌ساز احیای دوباره‌ی تمدن شکوهمند اسلامی بر پایه‌ی پیشرفت و معنویت باشد.

پی‌نوشت‌ها

1. دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه علوم اسلامی رضوی irvani-javad@yahoo.com
2. ذکر «نماز شب» در شمار لهو مؤمن ممکن است بدین‌جهت باشد که معمولاً هدف اصلی از پرداختن به امور لهوی، ایجاد فرصتی برای تفریح، سرگرمی و التذاذ است و از آنجا که فردِ با ایمان، از تهجد و نماز شب و انس با خداوند لذت می‌برد، در شمار لهو مجاز آمده است.

منابع :
قرآن کریم.
ابن حنبل، احمد، (بی‌تا). المسند. بیروت: دار صادر.
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، (1404 ق)، تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم). محقق علی اکبر غفاری، قم: اسلامی.
ابن فارس، احمد بن فارس، (1404 ق). معجم مقاییس اللغه. قم: الاعلام الاسلامی.
ابن منظور، محمد بن مکرم، (1410 ق). لسان العرب. چاپ اول، بیروت: دارالفکر.
انصاری، مرتضی، (1415 ق). المکاسب. قم: باقری.
برقی، احمد بن محمد بن خالد، (بی‌تا). المحاسن. محقق سید جلال‌الدین حسینی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
تفضلی، فریدون، (1372). تاریخ عقاید اقتصادی. چاپ اول، تهران: نی.
چپرا، محمد عمر، (1384). آینده‌ی علم اقتصاد (چشم‌اندازی اسلامی). مترجم احمد شعبانی، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام).<br

کلماتی برای این موضوع

جامعه شناسیدر این مقاله سعی بر آن است تا به بررسی یکی از آسیب‌های ناشی از فضای مجازی پرداخته شود


ادامه مطلب ...

جایگاه خانواده از منظر اسلام و غرب

[ad_1]

چکیده:

در این مقاله ابتدا به تاریخ تکامل خانواده از دورترین دوران تا به امروز پرداخته شده اســت. پس از آنکه نظریات عمده دانشمندان غربی از قبیل آنتونی پارسونز، رنه گونیک، هلموت شلسکی، و نظریه مارکسیستی به میان آمده و دیدگاه ایشان را نسبت به خانواده به اجمال بیان کرده‌ایم. در این رابطه قید شده که نظرات دانشمندان غربی را باید با نگاه به جامعه غرب در زمان خود بررسی کرد. چرا که برخی چون نظریات پارسونز که زمانی جامعه آمریکا آن را ملاک هدایت خانواده تلقی می‌کرده امروز منسوخ شده اســت. در ادامه از واژه قداست خانواده رفع ابهام گردیده و با تعریفی که به آن قائل شده‌ایم به طور مختصر ملاک‌های اخلاقی را بررسی و نظر اسلام را ارائه داده‌ایم. با این حال حق مطلب آنگونه که باید ادا نشد و بیان این مهم نیاز به کند و کاو فراوان دارد.

واژگان کلیدی:

خانواده هسته ای، خانواده گسترده، اقامت نوبومی، خانواده جهت یاب، خانواده فرزند یاب، کارکردهای خانواده، قداست خانواده، حقوق والدین، ارجمندی همسر

مقدمه:

خانواده از جمله نهادهای مؤثر و مهم در زندگی انسان‌هاست و می‌توان آن را یک نمونه عقلانیت انسانی دانست. حکمای اسلامی که انسان را موجودی مدنی بالطبع می‌دانند بر این امر تأکید بسیار داشته‌اند. خانواده همچنین در فلسفه عملی اسلامی از دید حکمای اسلام پنهان نبوده اســت. فلسفه عملی را حکما به سه قسم اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدرن تقسیم بندی کرده‌اند که در بیان آن آمده انسان پس از خودسازی باید همت خود را صرف تربیت خانواده کند. چنین فردی می‌تواند جامعه را نیز اداره کند و اینجاست که بحث زعامت حکما مطرح می‌شود.
نهاد خانواده را باید اولین نهاد اجتماعی نامید که انسان به آن پایبندی نشان داده اســت و عقل و شرع بر آن صحه گذارده‌اند. خانواده به راستی یکی از وجوه تمایز انسانیت و حیوانیت اســت چرا که حیوانات به نهادی چون خانواده نیازی ندارند اما وابستگی معنوی و ومادی انسانها به یکدیگر وجود این نهاد را ضروری نشان می‌دهد. در این میان می‌توان پا را فراتر نهاد و گفت انسانهایی که در محیط سالم خانوادگی رشد کرده‌اند، روحیاتی به مراتب سالم‌تر و با نشاط‌تر از انسانهایی دارند که از تجربه چنین محیطی بی بهره بوده‌اند.
قداست خانواده ویژگی‌ای اســت که بر آنیم در این نوشته بررسی کنیم، در این میان نظرات مختلف در باب خانواده قابل بررسی اســت. نگرش نظریه پردازان در باب خانواده در لا به لای نظراتشان نهفته اســت و کلام ایشان برخاسته از وضعیت اجتماعی زمان خود می‌باشد. اسلام در این میان جایگاهی خاص برای خانواده قائل اســت و جالب توجه، این نکته می‌تواند باشد که این نظریات الهی سیزده قرن پیش توانایی اصلاح جامعه کنونی را با تمام تکنولوژی و فناوری‌هایش دارد؛ و بدیهی اســت که مقدمه موفقیت راه کارهای اسلامی ابتدا نگرش اسلام به فرد و جامعه اســت.

خانواده در گذشته

خانواده از گذشته تا به امروز با تغییرات زیادی مواجه بوده اســت. به طور قطع انسان غار نشین اولیه به صورت قبیله ای متشکل از چند خانوار روزگار گذرانده. این شیوه زندگی در غارها بیشتر جنبه مشارکتی داشته اســت و افراد در این شیوه زندگی برای شکار و دفاع در برابر هجوم حیوانات وحشی یا تهاجم قبیله دیگر تن به همکاری و مشارکت می‌دادند تا اینکه زندگی رمه داری و کوچ نشینی آغاز شد. خانواده‌ها در کنار یکدیگر تحت امر ریش سفید قبیله به کوچ می‌پرداختند.
این روش زندگی روش غالب بود تا کشت و زرع انسان‌ها را به یکجا نشینی و ساخت روستاها کشاند. با ساخت روستاها و سپس تبدیل آن به شهر و ایجاد دولت-شهرها، خانواده برای نخستین بار از حالت جامعه قبیله ای خارج و با استقلال به صورت خانواده هسته ای یا گسترده در آمد. این خانواده‌ها در شهرها شکل گرفت؛ چرا که مشارکت گسترده در زندگی شهری انسان را از شکار و هجوم حیوانات وحشی ایمن گردانید. شهرها تبدیل به مراکز صنعتی و تجاری شد و مشاغل گوناگون نیاز به زندگی قبیله ای را برطرف کرد. اعصار بعدی عصر یک جا نشینی اســت هر چند قبایلی بعدها بنا بر نیازهایی که احساس کرده‌اند باز به زندگی عشیره ای بازگشتند اما غالب مردم یکجا نشین و متمدن گردیدند.
اما خانواده در ایران؛ از آنجا که تاریخنگاری ایران باستان بر اساس یافته‌ها و نوشته های جسته گریخته صورت گرفته بیشتر به مسائل تاریخ سیاسی پرداخته شده اســت. متأسفانه این عادت غلط که حکومت غالب سعی در محو تمام آثار حکومت مغلوب داشته سردرگمی مورخین را دو چندان نموده. به همین علت نمی‌توان در مورد وضعیت خانوادگی ایران نه در دوران هخامنشی و نه در ملوک الطوایفی اشکانی و نه در حکومت دینی ساسانیان به طور قطع سخن گفت. اگر چیزی هم در دست اســت بیشتر از زندگی اشراف سخن به میان آمده. کلام یا حول حرمسرای متحرک سورنا اســت و یا نقل عیش و عشرت خسروپرویز. متأسفانه مطلب عمده ای از شیوة زندگی خانوادگی عامه مردم وجود ندارد.
اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و دامداری در ایران نشان می‌دهد که خانواده‌ها بیشتر به صورت گسترده در روستاها و هسته ای در شهرها بوده اســت. اما پایبندی به خانواده قطعاً در ایران باستان امری رایج و قداست آن بیشتر از هر محل و مکان دیگری مورد توجه بوده. از طرفی هم می‌توان به زندگی فئودالی در دوران اشکانی اشاره کرد. اشکانیان که شیوة حکومتی شان ملوک الطوایفی بوده در میان ایالات خود حاکمان و طبقات مرفه را صاحب زمین کرده که در این املاک وسیع کشت و زرع توسط بردگان که بیش‌ترشان اسیران جنگی بودند انجام می‌شد... در کارهای خانه هم خانواده های توانگران از بندگان خانه زاد یا درم خرید استفاده می‌کردند. (1)
شیوة زندگی خانوادگی به صورت گسترده در دوران تفوق اسلام با فراز و نشیب‌های بسیار همراه شد تا اینکه در دوران صفویه رواج بیشتری پیدا کرد. جهانگردان غربی این شیوه زندگی را در نوشته های خود آورده‌اند. این سفرنامه‌ها که در بیشتر در دوران صفویه تنظیم گردیده خود در بر دارنده اطلاعاتی در مورد ایران اســت. گردشگران اروپایی به گونه ای گزارش داده‌اند که می‌توان دریافت اغلب خانواده های ایرانی از نوع خانواده گسترده بوده‌اند. یعنی فرزندان پس از ازدواج به همراه زن و فرزند خود در خانه پدری می‌ماندند. این شیوة زندگی اگرچه مشکلاتی را به همراه داشته اســت اما خود در بردارنده مزایایی بوده که در سفرنامه‌ها کمتر به آن اشاره شده. اول اینکه پدر خانواده به عنوان بزرگ‌ترین عضو و با تجربه ترین نیز با شخصیت کاریزمایی که داشته اســت، اکثر مشکلات را مرتفع می‌ساخته دوم اینکه در خانواده های گسترده به سبب ازدیاد نسل نیروی کار تأمین بوده و همیاری و مشارکت رواج بسیار داشته اســت و سومین مزیت، صمیمیت در خانواده‌ها سب انسجام زندگی می‌شد و پدیده ای به نام طلاق کمتر رخ می‌داد.
چنانکه ذکر شد ایران تا قبل از کشف نفت همیشه اقتصاد مبتنی بر کشاورزی داشته به جز در دوران صفویه که تجارت بین المللی ایران رونق فراوان یافت. اما این اقتصاد زراعتی تمایل خانواده‌ها را به داشتن فرزند خصوصاً فرزند پسر زیاد می‌کرده اســت. وجود شغل آن هم در سنین پائین باعث شده پدران در امر ازدواج فرزندان در همان ابتدای جوانی اقدام کنند. در یکی از سفرنامه های اروپایی گزارش جالبی از وضعیت زنان تهرانی اســت: «در اینجا اغلب زنان سی ساله مادربزرگ هستند، دخترها و مادرها با هم می‌زایند در عوض حیض در حدود سی و دو سالگی تا سی و پنج سالگی قطع می‌شود و با آن دوره بارداری نیز پایان می‌پذیرد.»(2)
به هر صورت وضعیت حاکم بر خانواده های ایرانی تا ورود صنعت چنین بوده اســت. ورود صنایع جدید به شهرها و روند غربی شدن در ایران که در زمان رضاخان آغاز شد، موجب گردید رفته رفته تحولی در خانواده های ایرانی شکل بگیرد. خانواده های گسترده به تدریج روند هسته ای شدن را در پیش گرفتند. مهاجرین گریخته از روستاها که تصمیم به آغاز یک زندگی جدید داشتند تغییری در خانواده‌ها ایجاد می‌کردند. ادارات و کارخانه‌ها در این امر دخالت بسیار داشتند و غربزدگی عده ای از دولتمردان و صاحبان اندیشه این امر را تشدید می‌کرد. اگر چه از آن زمان و حتی اکنون خانواده گسترده در بسیاری از روستاها وجود دارد اما تمایل مردم به داشتن خانواده هسته ای را باید از زمان ماشین زدگی به بعد جستجو کرد.
در حال حاضر می‌توان گفت غالب خانواده های ایرانی از نوع خانواده های هسته ای بوده و زندگی ایرانیان بدون حضور والدین هر دو طرف اداره می‌شود. البته شیوة معمول اکثر کشورهای جهان خانواده هسته ای اســت که در کشورهای صنعتی اقامت نوبومی را بر می‌گزینند به این معنا که زوج تازه ازدواج کرده محل زندگی خود را به جایی دور از محل زندگی والدین خود انتقال می‌دهند.

نظریات جامعه شناسان در مورد خانواده

1- تالکت پارسونز:

از مهم‌ترین نظریه پردازان غربی در مورد خانواده تالکت پارسونز اســت. می‌توان گفت پارسونز از جمله جامعه شناسانی اســت که بیشترین تحقیقات را در مورد خانواده انجام داده و نظریات مفصلی در این باره ارائه نموده اســت.
پارسونز تنها الگوی خانواده را خانواده هسته ای می‌داند و هر رابطه دیگری را تحت عنوان خویشاوندی مطرح می‌کند. البته نباید از نظر دور داشت که نظریات پاسونز با عنایت به وضعیت خانوادگی در جامعه آمریکا مطرح شده اســت. او به جز خانواده هسته ای در جامعه آمریکا الگوی دیگری از خانواده را مطرح می‌کند به نام «خانواده شجره ای» که در جوامع زراعتی آمریکا و روستاهای این کشور رایج اســت. در این خانواده‌ها اشتغال از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد و خانواده دارای ساختار مرکزی اســت. خانواده دیگری که پارسونز مطرح می‌کند، خانواده‌هایی هستند که ساختار مادرمرکزی دارند. این خانواده‌ها در طبقات بیکار و پائین جامعه قرار گرفته‌اند که به علت نبود مرکزیت قابل توجه مادران در مرکزیت خانواده قرار می‌گیرند.
پارسونز در مقابل نظریات خود انگشت بر نکته ای تأمل برانگیز می‌گذارد و آن فردی اســت که بعد از ازدواج تشکیل خانواده می‌دهد. اوعقیده ادرد در جامعه آمریکا و قتی فرد ازدواج کرد تمام وفاداریش را متوجه همسر و فرزندان می‌کند و به طرز فاحشی از خانواده پدری خود جدا می‌شود. او خانوده پدری را «جهت یاب» و خانواده جدید را «فرزند یاب» نامیده اســت و اعتقاد دارد که در تشکیل خانواده دوم هر چه استقلال عاطفی و اقتصادی بیشتر باشد جدایی عمیق‌تر بوده و تداوم بیشتری خواهد داشت.
در بطن نظریات پارسونز می‌توان در یافت که قداست خانواده در آمریکا بابحران مواجه اســت. هر چند او سعی دارد بحران زدگی خانواده را توجیه کند و جهت مثبت به آن بدهد و اگر هم تا حدودی صحیح باشد باید گفت راه های دیگری هم برای توجیهات پارسونز وجود داشته اســت. او قطع رابطه فرزند و والدین را پس از ازدواج یا ورود فرد از خانواده جهت یاب به فرزند یاب را ناشی از کارکرد خانواده پدری می‌داند.
پدیده‌هایی مانند تمایل زیاده از حد جوانان آمریکایی به تفریحات و کمبود و یا نبود مسئولیت در برابر خانواده جهت یاب را پارسونز بدین گونه توجیه می‌کند که کارکردهای خانواده جوانان را وادار به طرد خانواده جهت یاب می‌کند، به نوعی که بلوغ و آمادگی برای ایجاد خانواده فرزند یاب را که از وابستگیهای خویشاوندی رها گشته در آن به وجود آورده اســت. (3)
نظریات پارسونز اگر چه مدتی قابل ملاحظه بر جامعه شناسی آمریکا حاکم بود، اما امروزه تحقیقاتی پیرامون نظریات او صورت گرفته اســت که قابل بررسی می‌باشد. آنچه مسلم اســت در این تحقیقات نگرش به خانواده های آمریکایی عکس پارسونز صورت گرفته و بر خلاف پارسونز صمیمیت در بین خانواده های آمریکایی را امری رایج می‌داند. همچنین با در نظر گرفتن روابط عاطفی و خویشاوندی نگرش او را زیر سؤال می‌برد. با این حال الگوهای ازدواج و تحقیقات جامعه شناسان بیشتر بر مسأله قداست در خانواده های آمریکایی صحه می‌گذارد هر چند نمی‌توان این نظر را بر تمام خانواده‌ها و حتی جامعه آمریکا تعمیم داد.

2- رنه کونیگ:

رنه کونیگ از دومنظر خرد و کلان به خانواده می‌نگرد. او از منظر کلان خانواده را در ارتباط با کل جامعه و نظام خانواده را با خرده نظام‌های دیگر مورد بررسی قرار می‌دهد. در بعد کلان او خانواده را به عنوان یک گروه کوچک اجتماعی بررسی می‌کند.
کونیگ بیش از همه اشاره به کارکردهای خانواده مانند آموزش، اقتصاد، کمک رسانی به اعضای خانواده و... می‌کند. امروزه این کارکردها در دنیای صنعتی از عهده خانواده خارج شده و هر کدام به سازمان‌ها و نهادهای دیگری واگذار گردیده اســت. او رابطه خانواده را با کل جامعه در نظر می‌گیرد. البته اگر این رابطه را تقابل بنامیم بهتر اســت. از دیدگاه وی تضادها و نابرابریهای موجود در خانواده ارتباطی با جامعه ندارد. در این میان کونیگ نسبت به مسأله خشونت خانوادگی بی تفاوت اســت.
در نهایت کونیگ به اصطلاح «کاهش کارکرد خانواده به کارکردهای مشخص خانوادگی» رسید و این کارکرد را به عنوان تنها کارکردی می‌داند که در محدودة مستقل خانواده اســت و این جمله مک آیور «همانطور که خانواده کارکردی بعد از کارکردی را از دست می‌دهد، به کارکرد واقعی خود می‌رسد» مصداق می‌یابد. (4)

3- هلموت شلسکی:

از دیدگاه شلسکی خانواده یک نهاد اجتماعی و به منزله تنها باقیمانده ثبات اجتماعی اســت. با این حال این نکته را نباید از نظر دور داشت، که دیدگاه او بر مبنای شرایط جامعه آلمان اســت آن هم پس از جنگ دوم جهانی. یعنی جامعه ای منفعل و شکست خورده. جامعه آلمان در آن دوران دچار نابسامانی عظیم اجتماعی و اقتصادی بود. شلسکی نیز مانند کونیگ معتقد اســت که اقتصاد و دولت تقریباً کلیه کارکردهای نهادی خانواده را به خود اختصاص داده‌اند.
شلسکی خانواده آلمانی را به طرز خوشبینانه ای مورد بررسی قرار می‌دهد. او نمودهایی چون فقدان شعور واقع بینی، عدم علاقه به جریانات سیاسی، عزلت گزینی و حتی نابرابری میان زن و مرد را جزء عوامل ثبات ارزیابی کرد؛ و حتی کار کردن زنان بیرون از خانه را مورد انتقاد قرار داد. وی معتقد اســت کار کردن زن در بیرون از خانه باعث می‌شود وظیفه اصلی زن که همانا تربیت فرزندان در محیطی سرشار از اعتماد و مراقبت اســت به خطر افتد. (5)
شلسکی خانواده را یک محیط گرم و صمیمی در مقابل جامعه معرفی کرده و معتقد اســت این امر مانعی اســت در مقابل شناسایی مشکلاتی که خانواده‌ها برای جامعه به وجود می‌آورند. در دیدگاه او خانواده در تمام دوران بازتابی اســت از تعارض‌ها و تضادهای اجتماعی. از این رو نمی‌توان ارتباط متقابل خانواده و جامعه را از نظر نادیده انگاشت و آن را به عنوان یک گروه صمیمی مطرح کرد. زیرا تعارض‌های بسیاری در خانواده چه در رابطة زن و شوهر با یکدیگر و چه در رابطة پدر و مادر و فرزندان وجود دارد که باید مورد ارزیابی واقع شود.

4- نظریه مارکسیستی:

انگلس همکار و دوست صمیمی مارکس از جمله افرادی اســت که در مورد خانواده مباحثی را مطرح می‌کند. نظریات مارکس و انگلس خود منشأ آزادیهایی برای زنان گردید و بسیار مورد توجه واقع شد. انگلس تکامل خانواده را با تکامل جامعه و به خصوص مالکیت خصوصی در برابر مالکیت جمعی همراه می‌دید. در میان نظریات او از تضییع حق جنس مؤنث سخن بسیار به میان می‌آید و معتقد اســت جنس مذکر در حق جنس مخالف خود ستم بسیار روا داشته اســت. از همین منظر یکتا همسری را مطرح کرده و آن را یک پیشرفت عظیم تاریخی می‌داند و در عین حال همراه با برده داری و ثروت خصوصی عصر دیگری از ظلم بر زنان تا به امروز آغاز شده اســت.
انگلس مرد را ظالم می‌داند که زن را به خانه می‌برد اما هدایت درون خانه را نیز خود به دست می‌گیرد. زن بی اقتدار اســت و تبدیل به مستخدمه ای شده که ضمن انجام امورات خانه برده ای اســت برای رفع شهوات مرد و وسیله ای برای تولید فرزند. او اعتقاد دارد یکتا همسری از بین نخواهد رفت بلکه آغاز تحقق کاملی خواهد شد. چرا که با انتقال وسایل تولید به مالکیت اجتماعی، کار مزدوری کارگران نیز از میان می‌رود و تسلیم تعداد معینی از زنان به خاطر پول برچیده خواهد شد. فحشا نابود می‌شود. یکتا همسری به جای زوال یافتن سرانجام یک واقعیت می‌شود.
در نظریه مارکسیسیتی خانواده در ارتباط با جامعه مورد بحث قرار می‌گیرد و مارکس و انگلس بسیار به تاریخ تکامل خانواده پردخته اند. ظاهراً بانیان این نظریه برای اثبات برتری مالکیت جمعی به مالکیت خصوصی بیش از دیگران وارد سیر تاریخی می‌شوند. مارکس و انگلس گذر از مراحل تاریخی به جامعه زمان خود می‌رسند. در نظریه مارکسیستی به تضاد طبقاتی مالکیت خصوصی اشاره شده اســت و چنین القا می‌شود که اگر مالکیت جمعی این تضادها را از بین ببرد خانواده قادر خواهد بود که ویژگی‌های مثبت خود را برای زنان و مردان ظاهر سازد. مارکسیست‌ها برای اثبات برتری مالکیت اشتراکی از تمام ابزارهای جامعه کمک می‌گیرند و در این میان از خانواده سخن بسیار به میان آورده‌اند اما از همه جالب‌تر شخصیتهای بانیان این نظریه یعنی مارکس و انگلس اســت. مارکس فردی خوددار و متعهد به همسر و خانواده بود و انگلس که بیشتر به این مباحث پرداخته فردی اســت زن باره که در قید همسر و فرزند نبوده اســت. (6)

قداست خانواده

اکنون که به اجمال از نظریات دانشمندان غربی در مورد خانواده سخن به میان آمد و دیدگاه ایشان تا حدی مورد بررسی قرار گرفت برای اینکه به موضوع وفادار بمانیم لازم اســت از واژه قداست آن هم در خانواده رفع ابهام شود. گرچه قداست به معنای پاکی اســت اما وقتی در کنار خانواده قرار می‌گیرد ناچار از ارائه تعریفی از آن هستیم.
قداست خانواده دارای ملاک‌ها و معیارهایی اســت. یعنی وقتی سخن از قداست خانواده به میان می‌آید بایستی این معیارها و ملاک‌ها در نظر گرفته شود. خانواده فی نفسه دارای قداست اســت اما می‌توان گفت قداست در خانواده یعنی رفتار اعضای خانواده با یکدیگر به سبکی خردمندانه و این رفتار خردمندانه که سبب حفظ قداست خانواده می‌شود خود دارای معیارهایی چون راستی و درستی، اعتماد، وفاداری، تدین، روابط صمیمیانه و هر آنچه را که خرد انسانی می‌پسندد.
با ملاک‌هایی که در این رابطه ارائه شد باید گفت دانشمندان غربی مشکلات خانواده را در رابطه با جامعه بررسی کرده‌اند. حال آنکه رفع مشکلات خانواده و حتی جامعه در رابطه با افراد حل می‌شود. اکنون که خانواده در غرب با بحران روبرو شده و در برخی از کشورهای غربی وروابط خانوادگی از چارچوب صحیح انسانی (نه اسلامی) خارج شده اســت، می‌توان در یافت که نظریات گوناگون راهگشا نبوده و باید به فطرت سالم انسانی رجوع کرد.
بر همین اساس آنتونی گیدنز که از بزرگ‌ترین جامعه شناسان حال حاضر جهان محسوب می‌شود، در مورد خانواده انگلیسی چند مشخصه را در دسترس قرار می‌دهد: اول اینکه تک همسری در قانون رسمیت یافته انگلیس وجود دارد، اما زیاد بودن میزان طلاق باعث شده تا الگوی ازدواج برای مردم انگلیس تک همسری پی درپی باشد؛ و ادامه می‌دهد که تک همسری قانونی از رفتار واقعی جنسی گمراه کننده اســت. بدیهی اســت که نسبت زیادی از انگلیسی‌ها با افرادی غیر از همسرانشان رابطة جنسی دارند.
دوم ازدواج انگلیسی بر پایه عشق رمانتیک و فردگرایی عاطفی معرفی می‌شود. عشق رمانتیک تأکید بر ارضاء شخصی بوده و اگر در فرد برآورده نشود ساده‌ترین راه حل یعنی طلاق به کار گرفته خواهد شد.
سوم اقامت نوبومی؛ یعنی زوج انگلیسی پس از ازدواج حتماً دور از محل زندگی والدین خود انتقال می‌یابند، هر چند بسیاری از انگلیسی‌ها هم چنین نیستند.
چهارم خانواده های انگلیسی اغلب هسته ای هستند هر چند ممکن اســت یکی از والدین یا هر دو به همراه فرزندانشان زندگی کنند. اما این خانواده‌ها از پیوندهای خویشی به دور نیستند. (7)
وضعیتی که در خانواده های انگلیسی حاکم اســت تا حدودی جامعه غرب را معرفی می‌کند. از طرفی باید گفت جامعه انگلیس غالباً مذهبی و از مسیحیان پروتستان بوده در حالیکه جوامع دیگر مثل فرانسه و دانمارک که دارای مذهب کاتولیک اســت اوضاعی بهتر از انگلیس ندارد. این امر را باید در بی توجهی مردم اروپا و آمریکا به معیارهای فطرت پسند جستجو کرد.
در حالی که جامعه غرب می‌کوشد تا این معضل را برطرف سازد باید این واقعیت را نیز پذیرفت که در ایران نیز آمار طلاق افزایش یافته اســت. اگر چه هنوز در این مسأله به پای جوامع صنعتی نرسیده‌ایم اما این امر زنگ خطری اســت برای جامعه ما. گرایش عده ای به جاذبه های فرهنگی غرب و ضعف اعتقادی می‌تواند از علل عمده این معضل باشد. متأسفانه جاذبه های فرهنگی غرب به قدری اســت که می‌تواند بسیاری از جوانان ما را از فراگیری اصول اعتقادی اسلامی باز دارد؛ و این امکان هست که خانواده به عنوان نهادی فرهنگ ساز با ارائه الگو های مخالف نهادهای فرهنگ ساز دیگر موجد یک جدال فرهنگی شود. رابطه جنسی خارج از چهارچوب، رابطة غیر رسمی با جنس مخالف، اعتیاد، خشونت‌های بی مورد در خانواده و مداخله دیگری در زندگی خانوادگی از مهم‌ترین علل شناخته شده طلاق در ایران اســت.
اکنون باید گفت حفظ قداست خانواده و پایبندی به اصول عقلانی در زندگی می‌تواند از بروز اختلافات بیهوده و نهایتاً طلاق پیشگیری نماید. وجود چارچوب یا خط قرمزی به نام قداست اســت که می‌تواند مانعی باشد در مقابل روند غیرعقلانی شدن زندگی. در این صورت خانواده تبدیل به محیطی مقدس و سالم شده و بازدهی خود را در جامعه به نمایش خواهد گذاشت و این همان اســت که نظریه پردازان خانواده در غرب به دنبال آن هستند. اما مشکل این اســت که غرب از اسلام احساس خطر کرده در حالیکه این الگوها به طور جامع و کامل در اسلام لحاظ شده.

خانواده در اسلام

چنانچه ذکر شد حکمای اسلامی در بخش حکمت عملی از سه قسم اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن سخن به میان آورده‌اند. ایشان به درستی در یافته‌اند که یُزَّکِّیهِم و یُعَلِّمُهُمُ الکِتابِ وَ الحِکمَه به گونه ای نازل شده که تزکیه را بر تعلیم تقدم داده اســت. چرا که تزکیه در حوزه فردی و تعلیم هم در حوزه وفردی و هم در حوزه اجتماعی انجام می‌شود. به همین دلیل اســت که اسلام در امر تزکیه به مسلمانان سفارش بسیار کرده چرا که افراد اگر تزکیه شوندجامعه ای پاک و بدون اشکال خواهیم داشت.
ممکن الخطا بودن انسان و جاذبه لذات دنیوی اعم از حلال و حرام این امر را از عهده همه افراد خارج کرده و تا حدودی محال می‌نماید. اما می‌توان بر تعدادی از اصول پایبندی نمود که اصول قداست خانواده در زمرة آن قرار می‌گیرد.
اسلام خانواده را تربیت نمی‌کند. فرد را تربیت کرده و تربیت فرزندان را در خانواده به عهده زوجین می‌گذارد. در آیات و روایات مکرر از اصول و معیارهای روابط در زندگی خانوادگی سخن به میان آمده و تأکید بسیار بر آن شده اســت. در اینجا بررسی اجمالی آیات و روایات راه را هموار خواهد کرد تا مطلب را در یابیم.

1- حقوق والدین بر فرزندان:

در اسلام برای پدر و مادر حقوقی بر عهده فرزندان اســت و مسلمانان ملزم به رعایت این حقوق در قبال والدین خود هستند. این حقوق گاه در روایات و گاهی نص صریح قرآنی اســت. از جمله آیات قرآن در رابطه با حقوق والدین آیة زیر می‌تواند باشد:
«الّا تعبدوا إلّا إیّاهُ وَ بِالوالِدَینِ إِحسانا إِمّا یَبلُغَنَّّ عِندِکَ الکِبرَ أحَدَهُما أو کِلاهُما فَلا تَقُل لَهُما أُفٍّ و لا تَنهَرهُما و قُل لَهُما قَولاً کَرِیماً» (8) وخدای تو حکم فرمود که جز او هیچ کس را نپرستید و دربارة پدر و مادر نیکویی کنید و چنانچه هر دو یا یکی از آن‌ها پیر و سالخورده شوند که موجب رنج و زحمت شما باشند، زنهار کلمه ای که رنجیده خاطر شوند مگوئید و کمترین آزار به آن‌ها نرسانید و با ایشان به اکرام و احترام سخن بگویید.
در تفسیر این آیه روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که می‌فرمایند: احسان این اســت که به خوشی با آن‌ها یار باشی و آن‌ها را وانداری که آنچه را که نیاز دارند از تو بخواهند و اگر چه توانگر باشند. (یعنی حوائج آن‌ها را نگفته فراهم کنی) مگر نیست که خداوند عزَّوجلَّ می‌فرماید: به احسان کردن نرسید تا آنچه از آن دوست دارید انفاق کنید. (9) و در ادامه می‌فرمایند: و اما قول خداوند عزوجل اگر چنانکه یکی از آن‌ها یا هر دو نزد تو به دوران پیری رسیدند به آن‌ها اف مگو و با آن‌ها درشتی مکن. یعنی اگر تو را به تنگ آوردند به آن‌ها مگو اف و اگر تو را زدند با آن‌ها درشتی مکن. فرمود:(و به آن‌ها با احترام سخن بگو) یعنی اگر تو را زدند به آن‌ها بگو: خدا شما را بیامرزد، این اســت گفتار کریمانه و محترمانه، فرمود: (از روی مهربانی در برابر آن‌ها زبونی و فروتنی کن) یعنی چشم به آن‌ها خیره مکن و جز با مهر و دلسوزی به آن‌ها نگاه مینداز و آواز خود را بر آواز آن‌ها میفراز، دست بالای دست آن‌ها مدار و بر آن‌ها پیشی مگیر. (10)
در آیه ای به دنبال آیه فوق بازهم خداوند می‌فرماید: «وَ أخفِض لَهُما جِناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَه وَ قُل رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً» (11) و بر آنان بال فروتنی مهرآمیز بگستر و بگو پروردگارا بر آنان رحمت آور همچنانکه (بر من رحمت آوردند) مرا در کودکی پرورش دادند.
در این آیه دوران کودکی و پستی انسان تذکر داده شده. دورانی که اگر آغوش پر مهر و محبت والدین نبود فرزندان فقط به معجزه ای می‌توانستند خود را از نیستی برهانند. فرزندان با تدبر در این دوران اســت که می‌توانند تا حدودی سختی‌ها و مرارتهایی را که پدر و مادر متحمل شده‌اند دریابند. از طرفی هم بدرفتاری با والدین اســت که اسلام سخت مسلمین را از ارتکاب به این عمل بر حذر داشته و در روایات و آیات آثار سؤ آن را گوشزد می‌کند.
در کنار این مطلب اسلام نیز حقوقی برای فرزندان قائل اســت از جمله انتخاب نام نیکو برای فرزند. شیردادن فرزند طی دو سال متمادی. تربیت و تعلیم و... که مجال بحث بر آن نیست.

2- ارجمندی همسر و خانواده:

اسلام از آن جهت در میان تمام آئین ها و مسالک جایگاه ویژه ای دارد که دستورات خود را مطابق با فطرت انسان، عقل سلیم، و ملاحظه شئون یک زندگی عاقلانه صادر کرده اســت. در این میان همسر و خانوده از نظر دور نیست. هم در آیات و هم در احادیث مردان به رعایت حقوق همسر و فرزندان سفارش شده‌اند هم اهمیت خانواده به مسلمین یادآور می‌شود.
خداوند می‌فرماید «هنَّ لباسٌ لکم و أنتم لباسٌ لهن» (12) زنان لباس عفت و ستر شمایند و شما نیز لباس عفت و ستر آنهائید؛ و همچنین در آیه دیگر: «و عاشِرُوهُنَّ بِالمَعروفِ فَإن کَرَهتُمُوهُنَّ فَعَسی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ یَجعَلَ اللهُ فِیهِ خَیراً کَثِیرا» (13) با زنان در زندگانی با انصاف و خوشی رفتار کنید و چنانچه دلپسند شما نباشند (اظهار کراهت نکنید) که چه بسیار چیزهایی که ناپسند شماست و حال آنکه خداوند در آن خیر بسیاری قرار داده اســت.
ضمن دستورات فوق از میان هزاران دستور اسلامی روایات نیز بر این امر تأکید بسیار دارند در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده: سه چیز از نعم دنیاست، اگر چه دنیا را نعیمی نیست: مرکب راهور، زن پارسا و خانه وسیع. (14) و در روایت دیگری باز هم از پیامبر اسلام آمده: نشستن مرد نزد زن و فرزندش در پیشگاه خدای متعال محبوب‌تر اســت از اعتکاف او در مسجد من. (15)
با عنایت به آیات و روایات فوق که به عنوان نمونه نقل شده باید گفت اولین نکته در این مطالب اهمیتی اســت که اسلام به نهاد خانواده داده اســت. عمل به این دستورات خود در بر دارنده فوائد و اثراتی اســت. این اثرات شامل آرامش روانی فردی و اجتماعی، تضمین سلامت و مانیت اجتماعی، تربیت صحیح فرزندان، حفظ ارزش‌های اصیل اسلامی و عفاف و پاکدامنی در خانواده و جامعه اســت.

3- تلاش برای رفاه خانواده:

اسلام بسیار کسب حلال را مورد تأکید قرار داده و در آیات و روایات صریحاً آن را متذکر گردیده اســت. در این نوشته نمی‌توان تمام آنچه را که وارد شده نقل کرد. با این حال اشاره ای گذرا می‌تواند مفید باشد. خداوند فرموده: «یا أیُّهَا النّاسُ کُلوا مِما فِی الأرضِ حَلالَاً طَیِّبا» (16) ای مردم بخورید از هر چه که روی زمین اســت از حلال و طیب آن
پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز فرموده‌اند: هر کس در تلاش برای خانواده خود از طریق روزی حلال باشد، مانند مجاهدی اســت در راه خدا. (17) همچنین امام صادق (ع) می‌فرمایند: در رفتن دنبال تأمین معاش خود کاهلی نورزید، زیرا پدران شما، در پی آن می‌دویدند و به دستش می‌آوردند. (18)
این دستورات اسلام موجب عزت نفس و عدم وابستگی به غیر می‌شود. برای عمل به آن آرامش روانی به همراه دارد و موجب فراغ بال در خانواده و یقیناً دوام و قوام پایه های زندگی خواهد شد. با عمل به این دستورات خانواده در مسیر صحیح خود هدایت خواهد شد و این امر در تربیت فرزندان نیز اثرگذار خواهد بود.

4- امر به ازدواج و تشکیل خانواده:

اسلام نه یهودیت اســت که دنیا طلبی را بیش از آخرت مورد توجه قرار دهد و نه مسیحیت اســت که رهبانیت را برتر از دنیا طلبی بداند. اسلام نهایت اعتدال اســت که فرامینش مطابق فطرت سلیم و عقل استوار ابلاغ گردیده. از همین رهگذر باید گفت امر به ازدواج و تشکیل خانواده در اسلام سفارش بسیار شده تا آنجا که پیامبر اسلام (ص) آن را سنت خود می‌داند. همانطور که شهوت پرستی و ایجاد حرمسرا امری اســت مذموم و نکوهیده، تجرد و تعزب نیز مورد سرزنش قرار گرفته و پیروان اسلام از این امر بر حذر داشته شده‌اند.
خداوند می‌فرماید: «و أنکِحُوا الأیامی مِنکُم وَ الصّالِحیِنَ مِن عِبادِکُم و إمائِکُم إن یَکُونُوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه وَ اللهُ واسِعٌ عَلیم» (19) عزبهای خود و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید. اگر تنگدست باشند خدا از فضل و کرم خویش توانگرشان کند که خدا وسعت بخش و داناست.
در روایتی از پیامبر (ص) آمده: از خوشبختی مرد داشتن زن شایسته اســت (20) و در روایت دیگری می‌فرمایند: هر که دوست دارد که پاک و پاکیزه خدا را دیدار کند با همراه داشتن همسری به دیدار خدا برود. (21)
باید گفت ازدواج تحمل و ریاضت اســت برای سازندگی روح و روان و یکی از راه آرامش و سکونت نیز می‌باشد. با ازدواج انسان از حوادث منفی اخلاقی دور خواهد بود و شخصیت اجتماعی او نیز به دنبال این رویدار سرنوشت ساز شکل خواهد گرفت. انسان استقلال اقتصادی و شخصیتی می‌یابد و از تخیلات زندگی دور می‌شود. هدایت این امر در مسیر صحیح خود به تدریج سلامت جامعه را نیز تضمین خواهد کرد.
تمام مشکلات لاینحل جامعه ما بی اطلاعی از دستورات اسلام و یا بی تفاوت بودن نسبت به آن اســت. این بی تفاوتی متأسفانه گاه در میان قشر مذهبی هم دیده شده اســت. علت اصلی این خبط مذموم می‌تواند زیاده خواهی و خودمداری ذاتی انسان باشد. اگر آدمی قدرت عبور از لذات را بدست آورد مسیر پیاده کردن فرامین الهی را هموار خواهد کرد.

نتیجه گیری:

در نهایت باید گفت قداست در خانواده امری ضروری و عقلانی اســت که مایه پایداری و تداوم زندگی هم برای زوجین و هم برای فرزندان خواهد شد. اگر خانواده را نهادی مقدس ندانیم و حرمتی برای آن و برای اعضای آن قائل نشویم زندگی قطعاً رو به اضمحلال و نابودی خواهد رفت. شرایط روحی طاقت فرسا بر خانواده حاکم خواهد شد. فرزندان تربیت غلطی پیدا می‌کنند و اثرات نا مطلوب آن در جامعه آشکار می‌گردد.
جامعه شناسان غربی نیز بیشتر از جامعه به خانواده و به فرد می‌نگرند حال آنکه اسلام و حکمای اسلامی از فرد به جامعه می‌رسند و جامعه نیست مگر افراد. در کل باید گفت نظریات غربی نیز وابسته به مکان و زمان اســت و نمی‌توان آن را با فرهنگ و سنت مکان دیگر و لو این مکان کشور غربی دیگری باشد تطبیق نمود و بر اساس آن عمل کرد. اینجا اسلام اســت که می‌تواند راهگشا باشد زیرا فرامین اسلام الهی و فوق بشری اســت. اینکه جامعه غرب امروز رشد اسلام گرایی را مشاهده کرده و با قوانینی چون منع حجاب و تخریب مساجد سعی در مقابله با آن دارد، ناشی از هراس از هیمنه این آئین قویم اســت.
و اسلام دین جاویدانی اســت که عمل به دستوراتش جز منفعت مادی و معنوی چیزی در بر نخواهد داشت. شاید برخی دستورات از نظر علم امروز پذیرفته نخواهد بود، باید گفت علم امروز در قبال آن عاجز اســت و ناگزیریم تعبداً بپذیریم و عمل کنیم تا با مشاهده آثار آن پی به حکمت این فرامین ببریم. خانواده نیز نهادی اســت که اسلام توجه بسیاری بر آن می‌شود و فرامین زیادی برای قوام و پایداری‌اش صادر شده. تنظیم صحیح این دستورات خود یک نظریه کلی و مفصل خواهد شد که توان اصلاح همه جوامع را خواهد داشت. به شرط عملی ساختن آن.

پی‌نوشت‌ها:

1- زرین کوب، تاریخ مردم ایران، ج 1، صص 352-353.
2- پولاک، ایران و ایرانیان، ص 143
3- اعزازی، جامعه شناسی خانواده، ص 68
4- همان، ص 74
5- روزن بام، خانواده به منزله ساختاری در مقابل جامعه، ص 33
6- ریترز، نظریة جامعه شناسی در دوران معاصر، ص 191
7- گیدنز، جامعه شناسی، صص 433-434
8- اسرا/23
9- آل عمران/ 92
10- اصول کافی، ج 4، صص 465-466
11- اسرا/ 24
12- بقره/187
13- نساء/ 19
14- مکارم الأخلاق، ص 125
15- میزان الحکمه، ج 3، ح ۲۵۴
16- بقره/168
17- جامع السعادات، ج 2، ص 178
18- میزان الحکمه، ج 7، ح 17636
19- نور/32
20- اصول کافی، ج 5، ص 337، ح 4.
21- وسائل الشیعة، ج 20، ص 18

منابع:
1- قرآن کریم
2- اعزازی، شهلا، جامعه شناسی خانواده، تهران: روشنگران و مطالعات زنان، 1385
3- روزن بام، هایدی، خانواده به منزله ساختاری در مقابل جامعه، ترجمه محمدصادق مهدوی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1363
4- پولاک، ادوارد یاکوب، ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی، 1361
5- ریترز، جورج، نظریة جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی، 1385
6- زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران، تهران: امیرکبیر، 1388
7- کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، چ ۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ق
8- گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، تهران، نشر نی، 1382
9- محمدی ری شهری، محمد، میزان الجکمه، قم، انتشارات درالحدیث، 1386
10- نراقی، ملا محمد مهدی، جامع السعادات، انتشارات الزهرا، 1363 ه ش
11- حر عاملی، شیخ محمد بن حسن، وسایل الشیعه، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۹ ه ق.
12- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412 ق.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

مصرف و مصرف‌گرایی از منظر اسلام و جامعه‌شناسی …مصرف و مصرف‌گرایی از منظر اسلام و جامعه‌شناسی اقتصادی چکیده مصرف و مصرف‌گرایی خانواده از منظر قرآن خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون، به عنون اصلی‏ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و اقتدار علمی در اندیشه سیاسی اسلام بخش اول جایگاه …چکیده در اندیشه سیاسی اسلام اصل حفظ عزت مسلمانان و نفی سلطه بیگانگان از اهمیت بخش اول بررسی تطبیقی مفهوم شادی و نشاط از دیدگاه اسلام و تبسّم وگشادهرویی نیز از نشانه های شادی و آیه ای از آیات خداوندی است از حضرت امام علیع نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیحجاب وعفاف حجاب از منظر قرآن و روایاتحجاب وعفاف حجاب از منظر قرآن و روایات جوانی از انصار، در مدینه با زنی برخورد کرداسلام و مسأله تعلیم و تربیتاشاره مطالعات و تحقیقات علمای تعلیم و تربیت نشان از اهمیت و جایگاه فوق‌العاده امر آیین ‌روزه‌داری پیش از‌ دین اسلامجام جم آنلاین به تصریح قرآن کریم ، روزه بر پیروان ادیان آسمانی قبل از اسلام نیز واجب نگاهی انتقادی به نظریه رؤیاهای رسولانه از منظر …نگاهی انتقادی به نظریه رؤیاهای رسولانه از منظر پدیدار‌شناختی و هرمنوتیکی توضیحاتنگاهی به شخصیت و حقوق زن در اسلام و سایر ملل …نگاهی به شخصیت و حقوق زن در اسلام و سایر ملل چکیده در این نوشتار، نویسنده شمه‌ای از


ادامه مطلب ...

جایگاه وقف در جامعه

[ad_1]

جایگاه وقف در جامعه و چالش های پیش رو

چکیده:

پژوهش حاضر پس از بیان تاریخچه وقف در ایران، به اهمیت این نهاد از جنبه های مختلف پرداخته و درباره جایگاه وقف در جامعه امروزی و فوایدی که می تواند داشته باشد سخن گفته اســت. وقتی سخن از تأثیر وقف بر استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می شود، هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می تواند همه ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد یک ملت را در برگیرد، بلکه منظور این اســت که وقف به عنوان یک سرمایه عظیم مالی، در این سمت و سو نقشی سازنده و قابل توجّه دارد. علاوه بر این، می توان سرمایه های عظیم وقف را همانند دیگر سرمایه ها، با رعایت همه جوانب وقف، موازین شرع و اهداف واقفان، در فعالیت های تولیدی و خدماتی به کار انداخت و آنها را از حالت رکود به حالت تحرک و پویایی هدایت کرد، تا بدین وسیله به رشد و توسعه و استقلال اقتصادی و سیاسی کشور کمک شود. همچنان که بر سرمایه های اوقاف نیز افزوده می شود که این نیز یقیناً در راستای اهداف واقفان اســت.
وقف همچنین یکی از عمده‌ترین زیرساخت های اقتصادی جهان اسلام و از ارزش های مطرح شده در جهان بینی دینی اســت که نقشی مؤثر در شکل گیری ساخت فضایی شهرهای دوره اسلامی، به ویژه شهرهای ایران داشته اســت. پژوهش در خاتمه توصیه می کند که متولیان اوقاف با راهنمایی و آموزش های دینی عملی در زمینه وقف، مردم را بیش از پیش با این نهاد اقتصادی اسلام آشنا سازند.

کلید واژه ها:

وقف در ایران، جایگاه وقف، نهادهای اقتصادی اسلام، وقف و توسعه، وقف و استقلال اقتصادی.

مقدمه

میل به جاویدان زیستن همواره انسان ها را تشویق کرده اســت تا در کنار کار و تلاش مستمر خود به ایجاد بنا و کارهای یادگاری بپردازند که در حیات آنها و همچنین پس از وفاتشان، منشأ خیر و منبع برکات گردند و برای جامعه مفید باشند. روح نوع دوستی و اندیشه اجتماعی و همکاری متقابل و فکر زندگی گروهی، سبب می شود که انسان با وجود سایر دشواری های موجود در اجتماع، کارهایی کند که بخشی از آن برای دیگران سودمند باشد.
اگر چه انسان ذاتاً موجودی اجتماعی اســت، ولی زمانی که در تأمین امنیت و رفع مشکل اقتصادی و اجتماعی محتاج به همکاری شد، روحیه اجتماعی بودنش قوت می گیرد.
ادیان الهی با الهام از منبع وحی در جهت هدایت جامعه های بشری و تشویق آنان برای کمک به همنوعان خود نقش اصلی داشتند و بسیاری از مردم با تأسی به ارزش ها و پیام های ادیان، خود را در مسایل اجتماعی شریک دانستند، تا حدی که بعضی تا سرمرز ایثار و فداکاری پیش رفتند.
یکی از راه های استمرار نیکوکاری و کمک به هم نوع، سنت حسنه «وقف» اســت که شخص واقف با وقف اموال و املاک خود برای امور خیریه و عام المنفعه، درآمد آن موقوفات را به امور خیریه اختصاص می دهد و مادام که آن موقوفه یا موقوفات باقی اســت، متولیان و متصدیان امر وقف موظف به اجرای نیات خیر واقف هستند.
در فقه اسلام نیز وقف همواره به عنوان بحثی مهم مورد توجه بوده و ویژگی های منحصر به فردی داراست.
با توجه به موارد بیان شده، در پژوهش حاضر برآنیم که بعد از بیان تاریخچه وقف در ایران، به اهمیت این نهاد از جنبه های مختلف همچون اقتصادی و حتی معماری و شهرسازی پرداخته و در نهایت با توجه به موارد بیان شده، فواید و جایگاه آن را در جامعه امروزی بیان کنیم.

نقش وقف در تحقق اهداف اقتصاد اسلامی

هدف اساسی و اصلی همه نظام های اسلام، از جمله نظام اقتصادی اسلام، کمال ابدی یعنی تقرّب الی الله اســت. از دیدگاه قرآن کریم و روایت های معصومین (ع)، انفاق های مالی چه واجب و چه مستحب، برای نیل به این هدف نهایی نقشی بس عظیم و اساسی دارند که به عنوان نمونه در این جا مواردی یادآوری می گردند:
الف ـ قرآن کریم در موارد متعددی از انفاق به عنوان جهاد مالی در کنار جهاد جسمی یاد کرده اســت؛ مانند : «لایستوی القاعدن من المؤمنین غیر اولی الضّرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و أنفسهم فضّل الله المجاهدین بأموالهم و أنفسهم علی القاعدین درجة» (نساء /95): مؤمنانی که بدون عذر از جهاد باز نشسته اند، با آنان که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند برابر نیستند. خدا مجاهدان به مال و جان را بر نشستگان برتری بخشیده اســت....
ب ـ در موارد متعدد هدف از مالیات ها و انفاق های مالی در اسلام از جمله زکات و وقف در نزد بسیاری از فقیهان قصد قربت اســت. این انفاق ها گذشته از جنبه اقتصادی، همانند نماز و روزه عبادت هستند و غرض اصلی از عبادات هم قرب الهی اســت: «واعبد ربّک حقی یأتیک الیقین»(حجر /99): به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین به سراغ تو آید.
ج ـ در بسیاری از آیات قرآن کریم به دنبال واژه «انفاق» واژه «فی سبیل الله» و مانند آن ذکر گردیده اســت. به عنوان نمونه: «الّذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثمّ لایتبعون ما انفقوا مناً ولا أذی لهم اجرهم عند ربهم...» (بقره/262): آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می کنند و در پی آن منتی نگذارند و آزاری نکنند، پاداششان نزد خداست... .
خداوند در جای دیگر به صراحت هدف از انفاق را لقاءالله دانسته اســت: «و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله و ما تنفقوا من خیر یوف الیکم...» (بقره/272): ... و جز در طلب رضای خدا انفاق نمی کنید و آنچه از خیر انفاق کنید، به طور کامل به شما می رسد... .
د ـ در آیاتی از قرآن کریم، هدف روشن انفاق و گرفتن صدقه، تزکیه نفس و رسیدن به «بــرّ» و نیکی ذکر شده اســت: «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا ممّا تحبّون ...» (آل عمران/92): هرگز به نیکی نخواهید رسید مگر آن که از آنچه دوست می دارید انفاق کنید... .
شأن نزول این آیه وقف و صدقه اســت که گذشت. با نزول این آیه کسانی چون ابوطلحه انصاری به فکر صدقه دادن و وقف کردن بهترین اموال خود افتادند. این آیه، راه رسیدن به «بـّر» را انفاق چیزهایی دانسته که مورد علاقه و محبت انسان اســت؛ و روشن اســت که «بّر» چه به معنای ثواب از جانب خدا و یا انجام فعل خیری که پاداش الهی را به دنبال دارد (2)، مصداق اصلی و حقیقی آن، قرب الهی و سعادت و کمال ابدی انسان خواهد بود.
در آیه «خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزکیهم بها... » (توبه/103): [ای رسول!] از اموال مؤمنان صدقه ای بگیر تا آنان را پاک و تزکیه گردانی.
هدف از دریافت صدقه از مؤمنان، تطهیر و تزکیه نفوس آنان به وسیله صدقه (و انفاق مالی) دانسته شده اســت. علامه طباطبایی در این باره می نویسد: «تطهیر یعنی ازاله اوساخ از یک چیز تا وجود آن صاف گردد و برای نشو و نما و ظهور و آثار و برکات، مستعد و مهیا گردد؛ و تزکیه عبارت اســت از رشد دادن و اعطای رشد به آن به وسیله لحوق خیرات و ظهور برکات؛ همانند درختی که قطع زواید از فروع و شاخه های آن باعث زیادی در حسن و نمو آن و نیکویی میوه هایش می شود؛ از این رو، جمع بین تطهیر و تزکیه در آیه از تعابیر لطیف اســت». (3) بنابراین همه انفاق های مالی، از جمله وقف، برای انسان به منزله هرس کردن درخت از اضافات اســت که او را در مسیر نیل به هدف اصلی و نهایی اش یاری می دهد و در این جهت به او سرعت می بخشد.
علاوه بر موارد بیان شده، وقتی سخن از تأثیر وقف بر استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می شود هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می تواند همه ابعاد و زوایای گوناگون اقتصادی یک ملت را در برگیرد، به طوری که برای اقتصاد کشور به منابع مالی دیگر نیازی نباشد، بلکه منظور این اســت که وقف به عنوان یک سرمایه عظیم مالی می تواند در این سمت و سو دارای نقشی سازنده و قابل توجّه باشد. هم چنین به این معنا نیست که برخلاف اهداف واقفان، درآمد وقف را از موارد اصلی مصارف آن که در وقف نامه ها آمده اســت، منحرف کنیم و آنها را در راه تحقق استقلال اقتصادی و رشد و توسعه به کار گیریم و به مصرف برسانیم.
حقیقت این اســت که می توان سرمایه های عظیم وقف را نیز همانند دیگر سرمایه ها با رعایت همه جوانب وقف، موازین شرع و اهداف واقفان در جریان فعالیت های تولیدی و خدماتی قرار داد و آنها را از حالت رکود به حالت هدایت کرد تا به این وسیله به رشد و توسعه و استقلال اقتصادی (و سیاسی) کشور کمک شایان و قابل توجّه باشد و همچنین بر سرمایه های اوقاف افزوده شود که این نیز یقیناً در راستای اهداف واقفان می باشد (حائری 1378: 264).
از متون اسلامی به خوبی روشن اســت که اسلام خواهان زدودن همه جوانب و زوایای فقر در جامعه اســت و نیز به دنبال رفاه عمومی در حدّ معقول و مشروع. شهید صدر در این باره می نویسد: مسؤولیت دولت و نظام اسلامی، بجز تأمین نیازهای حیاتی و ضروری افراد، این اســت که یک سطح زندگی متناسب با شرایط و مقتضیات روز را برای افراد تضمین نماید و آنها را به یک حد از رفاه (عمومی) برساند. وی یکی از ابزار مهم دولت اسلامی برای تحقق این هدف را کفالت همگانی مسلمانان در برابر یکدیگر ذکر می کند، یعنی احساس مسؤولیت متقابل و عمومی (صدر 1357: 319). از این رو، اولاً فقرزدایی تنها در حدّ قوت لایموت به نیازمندان کفایت نمی کند. ثانیاً مسلمانان در برابر یکدیگر مسؤولند و کفالت همگانی دارند. کلینی در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل کره اســت که : «خداوند برای فقرا در اموال ثروتمندان به قدر کفایت (و اداره زندگی آنان بخوبی) قرار داده اســت و اگر این مقدار آنها را کفایت نمی کرد، بیشتر قرار می داد و این مشکلات فقرا از ناحیه کسانی اســت که آنها را از حقشان باز می دارند. در باب زکات، امام موسی کاظم (ع) نیز در پاسخ کسی که پرسید "آیا می توانم هشتاد درهم به فقیر بدهم؟" فرمود: "آری و بیشتر" پرسید، "صد درهم چطور؟" فرمود: "آری، اگر می توانی او را بی نیاز کن (و اغنه ان قدرت ان تغنیه) (مجلسی 1367: 86). امام باقر (ع) نیز می فرماید: "اذا اعطیت فاغنه: هر گاه انفاق می کنی طرف را بی نیاز نما". در حدیث دیگری امام صادق (ع) می فرماید: «خداوند همه نیازهای فقرا را در نظر گرفته اســت، از هزینه های غذا و پوشاک و ازدواج گرفته تا هزینه صدقات مستحبی و حتی هزینه انجام حجم آنان". (مجلسی 1367 : 102).
وقف از دو راه می تواند در این مورد مؤثر باشد :
الف ـ نفس استقلال و رشد و توسعه اقتصادی (مبتنی بر موازین اسلامی) که به طور طبیعی موجب رفاه عمومی و زدودن و دست کم کاهش چشم گیر فقر و محرومیت و آثار شوم آن در جامعه خواهد شد.
ب ـ بخش عمده موارد مصرفی که واقفان دورنگر و نیکوکار در طول تاریخ وقف در نظر گرفته اند به رفاه عمومی، فقرزدایی و عدالت اجتماعی مربوط می شود. اگر ما نگاهی هر چند گذرا، به تاریخ وقف و مضمون وقف نامه ها بیندازیم به خوبی در می یابیم که واقفان خیر و دور اندیش تمام زوایا و جوانب نیازها را در نظر گرفته اند. به رغم این که بسیاری از رقبات موقوفات و مدارک آنها در طول زمان به دلایل و عوامل گوناگونی از بین رفته اند و از بسیاری از آنها نامی هم باقی نمانده اســت، مشاهده می کنیم که جهت و سمت و سوی اصلی مورد نظر واقفان در طول تاریخ فقرزدایی و در مرحله بعدی، تحقّق رفاه عمومی در سطح معقول بوده اســت.
علاوه بر این باید بیان گردد که نیازهای عمومی و خصوصی مردم نسبت به زمانها و مکانهای مختلف متفاوت اســت، مثلاً در یک زمان، مردم به کاروانسرا، آب انبار و ... نیاز مبرم داشتند، اما در روزگار ما تأسیس فضاهای آموزشی، درمانی، مسکن، جاده ها و ... از اولویت بیشتری برخوردارند. از این رو، از راه های گوناگون، آگاهی دادن به مردم و کسانی که درصدد وقف اموال خود هستند، می تواند به سمت و سو دادن وقف های جدید در جهت اولویت های جامعه کمک شایان و در خور توجّهی بنماید (حائری 1378: 270).

وقف و بهبود وضع اقتصادی جامعه

در ارتباط با تأثیر وقف در بهبود اوضاع اقتصادی جامعه می توان به موارد بسیار زیادی اشاره کرد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می گردد.
الف ـ کارآفرینی و اشتغال: امروزه،کارآفرینی از بزرگترین دغدغه های جوامع انسانی اســت؛ زیرا کار عنصری مقدس و حائز اهمیت محسوب شده که در سایه سار آن، علاوه بر رفع نیازهای معیشتی، آرامش، هم گرایی، هویت شغلی و اعتلای شخصیتی فرد محقق می شود. البته این درحالی اســت که اغلب کشورهای جهان با معضل بیکاری دست به گریبان هستند. از آنجا که چاره اندیشی برای تخفیف این مشکل بدون مشارکت جدی بخش خصوصی به انجام نخواهد رسید، ضروری اســت که از راهکار حسنه ی وقف در این عرصه نیز استفاده شود. اما پیش از آن لازم اســت که این ضرورت برای نیکوکاران تبیین شود تا پاره ای از موقوفات و عایدی آنها صرف این مهم شود. بالا رفتن موقوفات از جمله کشتزارها نیز راهکاری اســت که پرداختن به آن می تواند به ایجاد فرصت های شغلی بیشتر بینجامد.
تأمین بهداشت و سلامتی: رابطه ی رونق اقتصادی و تندرستی افراد یک جامعه، رابطه ای قطعی و اساسی اســت؛ زیرا کسالت، رخوت و سستی نیروی کار، خود عاملی اســت که علاوه بر ایجاد تبعات سوء بسیار، افت سطح تولید و به تبع آن بیکاری و فقر را نیز موجب می شود. توسعه ی صنعتی اگر چه خود از یک سو با ایجاد آلودگی های زیست محیطی، صوتی و ... بهداشت جسمی و روانی افراد را به خطر می اندازد، اما از دیگر سو خود به سلامت نیروی کار نیازمند اســت؛ زیرا درآمدی که از قبل آن نصیب جوامع می شود، نقش عمده ای در تأمین سلامت شهروندان ایفا میکند. از این روی ضرورت بهره گیری از راهکار حسنه ی وقف دیگر بار رخ می نماید. این امر می تواند شامل احیای حوزه های سنتی و گسترده ای باشد که شاهد حضور سنت حسنه ی وقف اند. از قبیل: احداث، توسعه و تجهیز بیمارستان ها، درمانگاه ها، خانه های بهداشت و مانند آن (بختیاری 1381: 8).
ج ـ گسترش عدالت به سود نیازمندان جامعه: وقف اگر چه به نوعی در قبل از اسلام وجود داشته اســت، ولی عنایت و توجه به این سنت حسنه به تولد اسلام باز می گردد که توسط اهل بیت مطرح شده اســت؛ به گونه ای که از چنان توجهی برخوردار شده که در برهه هایی از تاریخ، تأمین مهم ترین نیازهای مستمندان را بر عهده داشته اســت. زیرا در گذشته، برخلاف امروز، حکومت ها بیشتر به دفاع از مرزها و نظم عمومی می پرداختند نه توجه به نیازمندان. این امر امروزه نیز می تواند مورد توجه قرار گیرد، بدین صورت که با تشویق افراد خیّر که املاک و اموال خود را وقف نیازمندان کرده و بدان ها رسیدگی کنند، می توان تا حد بسیاری به بهبود اوضاع معیشتی آنان رسیدگی کرد (گنجی 1381: 60) .
د ـ فقـرزدایی: تنگدستی که بنا به فرموده ی مولای متقیان علی (ع)، بزرگتر از مرگ اســت، آفتی سترگ برای جوامع انسانی به شمار می آید که از رهگذر آن گاه ایمان و اعتقاد مذهبی افراد نیز دچار تزلزل و زوال می گردد. بدین ترتیب راهکار حسنه ی وقف می تواند با فراهم آوردن فرصت های شغلی، دستگیری از نیازمندان و کمک به خوداتکایی ایشان، رواج اندیشه ی خیرخواهی، تقویت مؤسسات حمایتی، بسیج امکانات اندک و مانند آن، راه را بر فقر و تنگدستی تنگ کند و رفاه و غنای ممدوح جامعه انسانی را موجب شود.
هـ ـ عمران و آبادانی دارالسلام: دین مبین اسلام که تحصیل سعادت آدمی در هر دو جهان را در امتداد نگاه دارد، علاوه بر آنکه بندگان خدا را به ساختن سرایی مجلل و فاخر در دنیای پسین فرا خوانده، آنان را به عمران و آبادانی دنیایی که مزرعه ی آخرت اســت، نیز دعوت فرموده. سنت حسنه ی وقف که با عمران و آبادانی ظاهری و باطنی دارالسلام، ارتباطی دیرپا داشته و دارد و احداث مدارس، مساجد و ... مؤید آن اســت و بسیاری از عوامل دیگر (شهرامی 1382: 35 ـ 37).

نقش وقف در جلوگیری از تجمع و تمرکز ثروت

نهاد وقف عامل بسیار مهمی در جلوگیری از تجمع و تمرکز ثروت در جامعه اســت. اهمیت وقف از این دیدگاه هنگامی بیش از پیش روشن می شود که تعداد نسبتاً قابل ملاحظه ای از اموال بلااستفاده و متروکه ای را که بهره وری از آنها می توانست در ارائه خدمات اجتماعی مفید فایده قرار گیرد، مطمح نظر قرار دهیم.
عدم بهره وری مؤثر از این اموال که به حکایت آمار و ارقام موجود، سالهاست از حیز انتفاع خارج شده، به هیچ روی قابل توجیه نمی تواند باشد. در یک اقتصاد متعادل، حرکت فعالیت های اقتصادی به سمت و سویی اســت که مآلاً اهداف توسعه اقتصادی هر جامعه را تحقق دهد. تجمع و تمرکز ثروت، حرکت اقتصاد را از این مسیر تعادلی منحرف و در نتیجه ثروتمندان را از رهگذر درآمدهای کاذب و نامشروع به مفتخواری و رانت خواری تشویق و تحریض می نماید. در چنین شرایطی، اقتصاد جامعه، به علت انحراف از مسیر اصلی و طبیعی خود با مشکلات عدیده مواجه می گردد که تزلزل عدالت اجتماعی در رأس همگی آنها قرار دارد. وقف، به عنوان یک نهاد فقهی و حقوقی و یکی از دستورات مؤکد اسلام، به سهم خود، در مقابله با آثار نامطلوب تجمع و تمرکز ثروت و مآلاً استقرار عدالت اجتماعی، می تواند مورد استفاده قرار گرفته و در این رابطه، خدمات ارزنده ای را به جامعه عرضه کند (هدایتی: 1388: 78).

نقش وقف در شکل گیری فضاهای شهری

علاوه بر تمامی مواردی که در ارتباط با نقش وقف در اقتصاد جامعه و رشد و پیشرفت آن بیان شد، وقف هم چنین یکی از عمده ترین زیرساخت های اقتصادی جهان اسلام نیز محسوب می گردد (الکبیسی 1364: 24). سنت وقف از ارزش های جهان بینی دینی و مذهبی اســت که نقش بسیار مؤثری در شکل گیری ساخت فضایی شهرهای دوره اسلامی به ویژه شهرهای ایران داشته اســت. با نگاهی گذرا به سیما و بافت کالبدی شهرهای ایران بسیاری از عناصر و اجزای شهری را که نقش عمده ای در عملکرد و حیات زندگی شهری دارند، می توان مشاهده نمود که عنصر وقف در آنها نقشی به سزا داشته اســت (آشتیانی، بی تا: 154). بسیاری از تأسیسات زیربنایی و روبنایی در مجتمع های زیستی بدون اینکه حکومت ها وظیفه ای در ایجاد آن احساس کنند توسط مردم ساخته می شدند. البته در مواردی دولت مردان نیز در احداث این گونه مجموعه های وقفی نقش ارجمندی در طول تاریخ ایران اسلامی داشته اند. بسیاری از شهرهای قدیمی که به تدریج شکل گرفته‌اند، اغلب از ایجاد محله های کوچک شروع شده و با افزایش جمعیت و توسعه بناها و اماکن به شهرها تبدیل شده اند. این محله ها که از پیش طراحی نشده بودند، برای احداث و ایجاد مراکز و فضاهای خدماتی ـ عمومی در آنها هیچ گونه پیش بینی به عمل نیامده بود؛ در عین حال می بینیم که شهرهای سنتی و قدیمی ایران در نظام و ساختار محله ای از انسجام و پیوستگی قوی برخوردار بوده اند و تقریباً تمام خدمات و نیازهای شهری و محله ای به شکلی خودجوش و طبیعی در آنها ایجاد شده بود (شهابی 1383: 139).
وقف علاوه بر اینکه از نظر اجتماعی و اقتصادی دارای کارکردهای فراوان و مهمی در زندگی روزانه و فعالیت های شهری بوده، از نظر کالبدی در تشکیل و تولید فضاهای عمومی شهری اهمیت برجسته ای داشته اســت. به طوری که شهرها را نه تنها از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی انسجام می بخشیده، بلکه از نظر کالبدی نوعی پیوستگی و وحدت فضایی بین مناطق و محلات مختلف شهر به وجود می آورده اســت. بر این اساس اگر فضاهای عمومی و عام المنفعه که در ساختار شهرهای سنتی ایران تقریباً بسیاری از آنها از طریق وقف شکل گرفته اند را حذف کنیم، چیزی که باقی می ماند مجموعه ای از مساکن، مراکز تجاری و در کل فضاهای خصوصی هستند که از نظر مدنی به صورت پراکنده، گسسته و بی ربط خواهند بود.
فضاهای عمومی شیرازه و عامل پیوند دهنده مجموعه عناصر تشکیل دهنده شهر به یکدیگرند (شهابی 1383: 140).
از نظر کالبدی نقش وقف را می توان در ایجاد و احداث خردترین عناصر کالبدی شهر نظیر مساجد، مدارس، حمام ها، آب انبارها، سقاخانه ها، روشنایی معابر و بازارچه ها تا شکل گیری و تولید کلان ترین فضاهای شهری نظیر بازارها و مجموعه های وقفی مشاهده و پیگیری نمود. در ساختار فضایی شهرهای تاریخی و سنتی ایران مالکیت غالب بناهایی با عملکرد عمومی که عموماً هم جزء میراث فرهنگی و تاریخی جامعه اسلامی به شمار می روند، وقفی اســت. علل ماندگاری موقوفات در بستر زمان را باید در نقش فرهنگ متعالی وقف جستجو کرد. در واقع وقف به مثابه یک هیأت تألیفی توانمند اســت که میان اجزاء آن هم سازی و الفت خاصی برقرار اســت. در مجموع اجزاء هدفمند این هیأت نه تنها ضامن بقای مالکیت موقوفه به نفع عموم می شدند، بلکه در ضمن ارائه خدمات رایگان به افراد جامعه به طور مرتب و به مرور زمان خود را حفاظت و مرمت کرده و در نهایت آباد، پابرجا و استوار باقی مانده اند. کارآیی نهاد وقف موجب حضور موقوفات متنوع و عدیده ای در جامعه اسلامی گردید. همان گونه که امروز اکثر بناهای عمومی در بافت های فرهنگی و تاریخی مجتمع های زیستی ما وقفی هستند (قدیری 36: 1369).

راهکارهای ترویج فرهنگ وقف در جامعه

برای شکوفایی وقف در جامعه باید فرهنگ وقف را ترویج کرد. برای این منظور تنها یک نهاد یا ارگان مسئول نیست، بلکه همه ی دستگاه های تبلیغی و اجرایی کشور موظف اند تا در جهت اعتلای فرهنگ وقف در جامعه با همدیگر همکاری کرده و زمینه های شکوفایی آنرا فراهم آورند. هر چند عمل به وقف از سوی مردم مهم ترین راه گسترش فرهنگ وقف اســت اما باید توجه داشت که مردم، نیازمند راهنمایی و آموزش های دینی عملی در این زمینه هستند. از این رو مسئولان کشور به ویژه دست اندرکاران امور مذهبی و فرهنگی می توانند با یک برنامه ریزی صحیح و اصولی در جهت دهی افکار عمومی به سمت فرهنگ وقف مؤثر باشند.
آثار مثبت وقف در زمینه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه ایجاب می کند که در گسترش وقف تلاش جدی داشته باشیم؛ چرا که اگر به این سنت حسنه عمل شود، بسیاری از مشکلات فعلی جامعه ی ما قابل حل خواهد بود.
سازمان اوقاف و امور خیریه، مبلغان دینی، ائمه جماعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و ... از جمله نهادها و وزارت خانه هایی هستند که در چگونگی ترویج و اشاعه ی فرهنگ وقف در جامعه نقش اساسی دارند. به عنوان مثال سازمان اوقاف و امور خیریه می تواند با انتشار کتاب یا مجله و یا از طریق مبلغان دینی جایگاه و اهمیت وقف را در جامعه مشخص کند تا زمینه ی گرایش مردم به وقف فراهم آید. در کنار تشویق مردم به وقف، باید جهت وقف را با توجه به نیازهای جامعه مشخص کرد تا از موقوفات تکراری نظیر ساخت مسجد و ... جلوگیری شود. در این زمینه باید تحقیق شود که نیازهای روز جامعه کدامند تا موقوفات به آن سوق داده شود. بدیهی اســت که اگر وقف برای کارهای عمرانی صنعتی، کشاورزی و سرمایه گذاری در کارهای تولیدی باشد، نسل جدید به وقف روی خواهد آورد و موقوفات تازه شکل می گیرد (بزرگی 1379: 113).

پی نوشت ها :

1.مشاور سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه کشور.
2.طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 530 .
3.طباطبایی 1391: 377.

منبع:سجادی، سید احمد؛(زمستان 1390)، وقف میراث جاویدان شماره 76،تهران،موسسه فرهنگی هنری نور راسخون،

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


پژوهش حاضر پس از بیان تاریخچه وقف در ایران، به اهمیت این نهاد از جنبه های مختلف پرداخته و درباره جایگاه وقف در جامعه امروزی و فوایدی که می تواند داشته باشد سخن ...12 دسامبر 2015 ... تبیین جایگاه و تاثیر وقف در جامعه امروز. وقف به عنوان یک سیستم پویا و بازوی نیرومند، کارکردی مؤثر در ساماندهی امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ...قرآن در توسعه ي فرهنگ وقف در جامعه ي اسلامي تأثير محتوايي و موضوعي داشته است. .... بدون ترديد سنت حسنه وقف دراسلام از جايگاه بلند و رفيعي برخوردار است و يکي ...نگاه روز. جایگاه وقف در جامعه ما. ایران صدا: وقف از جمله کارهای پسندیده و خیرخواهانه ای بوده که از قبل از اسلام وجود داشته و دین مبین اسلام به انجام آن بسیار سفارش و ...بر اين اساس، اين مقاله، به بررسي آسيبها و موانع توسعه فرهنگ وقف در جامعه، ... پس از آن با مروري بر تاريخچه وقف از صدر اسلام تا كنون و تشريح جايگاه و اهميت وقف در ...جایگاه وقف در جامعه | راز ماندگاری امام جمعه گلپایگان: جایگاه وقف در جامعه اسلامی ارتقا … خبرگزاری تسنیم - جایگاه وقف در اقتصاد مقاومتی … جایگاه وقف در نظام ...24 جولای 2016 ... گروه اجتماعی: مدیر کل اوقاف ایلام با بیان اینکه ترویج و تبلیغ وقف در جامعه باید جمعی باشد، گفت: اگر به این موضوع با دید دولتی نگاه کنیم، هرگز ...10 ژانويه 2015 ... میل به جاویدان زیستن همواره انسان ها را تشویق کرده است تا در کنار کار و تلاش مستمر خود به ایجاد بنا و کارهای یادگاری بپردازند که در حیات آنها و ...8 دسامبر 2015 ... مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان شمالی با تاکید بر نقش تاثیرگذار رسانهها در فرهنگ سازی گفت: رسانهها باید اهمیت و جایگاه وقف را در جامعه تبیین ...8 دسامبر 2015 ... مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان شمالی با تاکید بر نقش تاثیرگذار رسانه ها در فرهنگ سازی گفت: رسانه ها باید اهمیت و جایگاه وقف را در جامعه ...


کلماتی برای این موضوع

جایگاه ممتاز معلم در اندیشه امام خامنه‌ایدیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شدپایگاه خبری تحلیلی بامهرستانامام جماعت مسجد امام حسین ع مهرستان گفت وقف راهکاری برای محرومیت زدایی و توزیع سایت سارا شعر کارگاه داستان جایگاه راوی در رمان …جایگاه راوى در رمان معاصر تئودور آدورنو برگردان یوسف اباذرى وظیفه‏ اى که بر دوش پایگاه خبری جامعه المصطفی العالمیه گزارش … وقف زیباترین مهندسی اقتصادی است استفاده از ظرفیت طلاب غیر ایرانی برای پرورش اداره کل ثبت اسناد و املاک آذربایجان شرقینشست رئیس هیئت مدیره و مشاور مدیرعامل در منطقه ویژه اقتصادی سهلان و جمعی از سرمایه پارسی نیوزمشرق نیوز در واکنش به توهین روزنامه سعودی الشرق الاوسط به زائران اربعین، امام ادعای کارخانه شکر و دارایی های آیت الله العظمی مکارم تحقیق و تدوین حجت حاجی کاظم چند سال پیش در سفری که شیراز داشتم، جوانی ادعا کرد که این با عجیب ترین مشاغل کاذب ایران آشنا شوید گاهی بیکاری در یک جامعه به حدی می‌شود که آمار خبرگزاری ایران آنلاین ایران اُنارسانه تفکری انسان ساز دارد خشونت های منجر به قتل در اجتماع خشونت های منجر به قتل در استفتائات احکام اموات‏ س آیا در غسل و کفن و دفن اموات، مماثلت و همجنس بودن شرط است یا هر یک از زن و مرد می


ادامه مطلب ...

جایگاه خانواده در جامعه ی اسلامی

[ad_1]

واحد بنیادین جامعه ی اسلامی خانواده اسـت که به موجب وحی قرآنی جانشین قبیله شده و موجودیت اجتماعی بلافصل هر شخص اسـت. یکی از مهم ترین اصلاحات اجتماعی اسلام، محکم کردن بنای خانواده و پیوند ازدواج بود. در جامعه ی اسلامی نیز همانند بسیاری از دیگر جوامع سنتی، خانواده تنها به خانواده ی هسته ای، یعنی پدر و مادر و فرزندان محدود نمی شود، بلکه خانواده ی گسترده ای شامل پدربزرگ، مادربزرگ، عموها، دایی ها، خاله ها و عمه ها، فرزندان آن ها و اقوام همسر می شود. خانواده ی گسترده نقش عمده ای در تربیت فرزندان و حمایت از نسل جوان تر در برابر فشار های اجتماعی و اقتصادی و انتقال مذهب، آداب و رسوم، سنت ها و رموز حرفه ی خانوادگی دارد. بیش از این نمی توان بر نقش خانواده ی گسترده در جامعه ی اسلامی امروز تأکید کرد. در اثر مدرنیته بسیاری از نهاد های اسلامی از بین رفته، اما خانواده هنوز پا بر جاست. در غرب خانواده ی گسترده به خانواده ی هسته ای تقلیل یافته و اخیراً نیز طی پاره ای تغییرات اجتماعی، خانواده ی هسته ای به خانواده ی تک فرزندی تبدیل شده و نهاد خانواده به شدت تضعیف شده اسـت. اغلب مسلمانان این تحولات جامعه ی غرب را همراه با آداب جدید جنسی و نقش های جدید زنان و مردان، به شکل تجارب ناقص اجتماعی نگاه می کنند که نتایج آن هنوز مشخص نیست و هیچ الگوی ریشه دار و مشخصی نیز برای دنبال کردن به وجود نیاورده اسـت. به همین دلیل گروه های فوق مدرن غرب و جهان اسلام این مطلب را در مورد تعمق قرار داده اند. در عین حال، بسیاری از رفتارهای متجددانه در خود غرب مورد مخالفت شدید یهودیان و مسیحیان محافظه کار قرار دارد. نگرش مسلمانان معمولی نسبت به این تجربیات اجتماعی اخیر در مورد ازدواج و خانواده چندان تفاوتی با دیدگاه یهودیان و مسیحیان محافظ کار در غرب ندارد. من خانواده های یهودی، پروتستان و کاتولیک بسیاری را در آمریکا دیده ام که درکشان نسبت به مفهوم و اهمیت خانواده، به برداشت همنوعان مسلمانشان نزدیک تر از دوستان دوران کودکی شان بوده اسـت. جایگاه مسئله ی ازدواج را قبل از فهمیدن اهمیت مسائل جنسی نزد مسلمانان نمی توان درک کرد. در تعالیم مرسوم مسیحیت غربی تمایلات جنسی خود گناه محسوب می شود و تنها به عنوان وسیله ای برای تولید مثل پذیرفته شده اسـت؛ به همین دلیل این عمل در قاموس مذهب نیاز به تطهیر دارد و آیین مقدس ازدواج آن را تطهیر می کند. اما در اسلام همانند دین یهود، جنسیت خود مقدس اسـت و برکت محسوب می شود؛ به همین دلیل به هیچ آیین مقدسی در مفهوم مسیحیت برای تطهیر آن احتیاج نیست. به علاوه، ازدواج در اسلام قراردادی اسـت که بر اساس شریعت منعقد می شود تا روابط جنسی را قانونی سازد و حقوق هر دو طرف را حفظ کند. هم در اسلام و مسیحیت و هم در یهود بر این امر تأکید شده اسـت که روابط جنسی خارج از ازدواج مجاز نیست و نزد خداوند گناه شمرده می شود.
اسلام طلاق را به طور قانونی مجاز می شمارد؛ اما آن را از نظر اخلاقی و اجتماعی بسیار مشکل می سازد. بنا به یکی از احادیث از میان تمامی چیزهایی که خداوند اجازه داده اسـت، آنچه بیش تراز بقیه نفرت او را بر می انگیزد، طلاق اسـت. به همین دلیل گرچه از نظر قانونی برای مردان به نظر آسان می رسد که همسر خود را طلاق دهند و زنان نیز در شرایط خاصی می توانند همسر خود را طلاق دهند، اما در عمل می بینیم که میزان طلاق به ویژه در بخش سنتی تر جامعه اندک اسـت و میزان آن نسبت به جامعه ی امروز آمریکا و اروپا بسیار نادرتر اسـت. تا آن جا که به موارد واقعی در این زمینه مربوط می شود، بحث های زیادی در جهان اسلام در مورد حمایت از حقوق زنانی که شوهرانشان آنان را مورد سوء استفاده قرار می دهند اما از طلاق دادنشان امتناع می کنند، در جریان اسـت و در بسیاری و در بسیاری ازکشورها دادگاه های خانواده تأسیس شده تا عدالت را نه بر اساس آداب مرسوم بلکه بر اساس روح و قوانین قرآن برقرار سازند. لازم به ذکر نیست که در جوامع اسلامی هم نظیر دیگر جوامع سوء استفاده و بد رفتاری دیده می شود؛ اما نکته ی مهم، درک تأکیدی اسـت که بر اهمیت خانواده و ازدواج شده اسـت و مسئولیتیکه بر گردن زن و شوهر نهاده شده اسـت. البته نباید فراموش کرد کسانی هستند که خود را مسلمان می دانند اما این مسئولیت ها را بر عهده نمی گیرند.
در مورد خود ازدواج باید گفت که در اسلام و مسیحیت، ازدواج بر اساس دو کهن الگوی روحانی متفاوت قرار دارند. به همین دلیل اسـت که مسیحیان و حتی فرامسیحیان (1) در غرب ازدواج را تنها در تک همسری می دانند؛ در حالی که اسلام گر چه در درجه ی اول آن را بر اساس تک همسری می داند اما در مواردی نیز امکان چند همسری را میسر ساخته اسـت. هیچ کس نتوانسته اسـت بهتر از تیتوس بورکهارت (2) که از برجسته ترین محققان غربی در سنت های اسلامی اسـت، تفاوت این کهن الگوها را بیان کند. او می نویسد:
اروپاییان تمایل دارند که به چند همسری مسلمانان به شکل یک مجوز جنسی نگاه کنند و در این میان فراموش می کنند که این «مجوز» به شدت جبران کننده ی خلوت زاهدانه ی زندگی خانوادگی اسـت. نکته ی اساسی این اسـت که ازدواج اسلامی بر کهن الگوی معنوی کاملاً متفاوتی نسبت به ازدواج مسیحی دلالت می کند: تک همسری مسیحیت بازتابی از ازدواج کلیسا - یا روح - با مسیح اسـت و این اتحاد بر مبنای عشق شخصی و انتقال ناپذیر شکل گرفته اسـت. از سوی دیگر، چند همسری اسلام در ارتباط بین یک حقیقت (الحق) با چندین آوند زنده توجیه می شود: مرد به شکل امام خانواده اش نشانگر حقیقت اسـت؛ نقش او در ارتباط با آوند فعالیت اسـت، که روح خوانده می شود. همسرش در حکم آوند پذیر اسـت که جان نام دارد و به همین جهت اسـت که یک مرد مسلمان می تواند با زنی مسیحی یا یهودی ازدواج کند؛ اما زن مسلمان تنها باید مردی هم کیش خود اختیار نماید. این کهن الگو های معنوی، در هر دو مورد، چیزی نیست که از خارج بر ازدواج تحمیل شده باشد، بلکه در نهاد آن نهفته اسـت. نمادگرایی که در این مورد مطرح شده الزاماً بر همه آشکار نیست، بلکه کاملاً بر عکس اسـت، اما بخش ذاتی این سنت اسـت و در نتیجه بخشی از تفکرکلی را تشکیل می دهد. ت. بورکهارت. فاس: شهر اسلام. ترجمه ی ویلیام استودارت، کمبریج، 1992 (ص ص 103- 102).
اگر مسیحیان تعداد ازدواج های پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیه وآله) را تضعیف کننده ی موقعیت معنوی او می دانند، برای مسلمانان این امر مایه ی منزلت و تطهیر ازدواج اسـت. به علاوه، اگر کسی ازدواج را به رابطه ی جنسی مربوط بداند و بپذیرد که رابطه ی جنسی خارج از ازدواج نباید وجود داشته باشد، در این صورت از یک سو می توان گفت که چند همسری در اسلام بسیار کمتر از آن چیزی اسـت که بسیاری از نویسندگان غربی ادعا می کنند؛ و از سوی دیگر، حتی قبل از انقلاب جنسی دهه ی 1960 غرب، در عمل و نه به طور قانونی، چند همسری بسیار بیش تر رواج داشته و دارد. در غرب، جهان اسلام برای مدت های مدید متمم به بی بندی و باری جنسی بوده اسـت؛ درحالی که مسیحیت به شکل حامی تقوی و مخالف سر سخت روابط جنسیی فرا - همسری تصویر شده اسـت. واقعیت اجتماعی این امر، کاملاً چیز دیگری اسـت. هیچ تریدی نیست که چند همسری در جهان اسلام و ازدواج موقت در تشیع وجود دارد، اما بیش تر مردها تک همسر هستند و این در حالی اسـت که روابط جنسی خارج از ازدواج در جهان اسلام سنتی بسیار به ندرت دیده می شود. در عوض، روابط جنسی خارج از ازدواج تا حد بسیار زیادی در غرب دیده می شود؛ در حالی که چند همسری رسماً صورت نمی گیرد. در هر صورت در جامعه ی اسلامی، گر چه نمی توان گفت که روابط جنسی غیر قانونی وجود ندارد، اما نادر اسـت و عملاً فرزندان نامشروع وجود خارجی ندارند؛ چون در تمام انواع ازدواج ها، حتی ازدواج موقت، بچه ها رسماً قانونی هستند و پدر وظیفه دارد از آن ها حمایت کند. پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیه وآله) فرموده اسـت: «ازدواج نیمی از دین اسـت» و مسلمانان متأهل شدن را راه پر برکتی برای پیروی از سنت پیامبر می دانند؛ هر چند که در حقیقت، شریعت آن را الزامی ندانسته اسـت. به دلیل اهمیت مذهبی این امر تقریباً همه در جهان اسلام و حتی در شهرهای بزرگ ازدواج می کنند و فشار زیادی بر جوانان وارد می آورند تا آن ها را نیز متأهل نمایند و به خصوص از اعمال گناه بپرهیزند. به ندرت می توان زن و مرد مجردی در جامعه ی اسلامی پیدا کرد؛ هر چند که تعدادی به طور جسته گریخته دیده می شوند. در روستاها بسیار بیش تر از شهرها می بینیم زنی که شوهرش می میرد با فرد دیگری ازدواج می کند، حتی اگر جوان نباشد و چندین فرزند نیز داشته باشد. به همین ترتیب، به بیوه ها اغلب برای ازدواج دوباره فشار می آورند. حتی کسانی که مجرد هستند، چه زن چه مرد، معمولاً با اقوام خود زندگی می کنند و بخشی از خانواده ی گسترده به حساب می آیند.

پی نوشت ها :

1- Post- christians.
2- Titus Burkhart.

منبع مقاله :
نصر، سید حسین، (1385)، قلب اسلام، ترجمه ی سید محمد صادق خرازی، تهران: نشرنی، چاپ چهارم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


3 جولای 2014 ... واحد بنيادين جامعه ي اسلامي خانواده است که به موجب وحي قرآني جانشين قبيله شده و موجوديت اجتماعي بلافصل هر شخص است. يکي از مهم ترين اصلاحات ...17 دسامبر 2015 ... واحد بنیادین جامعه ی اسلامی خانواده است که به موجب وحی قرآنی جانشین قبیله شده و موجودیت اجتماعی بلافصل هر شخص است. یکی از مهم ترین اصلاحات ...(وانذرعشيرتك الاقربين) بعد ازآن كه خانواده وبستگان خويش را به صلاح ورستگاري رسانيد، درتداوم آن، كار تبليغ و توسعهي جامعهي اسلامي را از درون خانوادهي خويش و با ...الف- جایگاه زن در جامعه ی اسلامی زنِ مسلمان در عمده ترین زمینه های زندگانی اجتماعی، با مرد برابر است، اما راجع به تصدی زنان در برخی از سمت ها مانند إِفتاء، قضا و حکومت ...از آن جا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوطه باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده پاسداری از قداست آن و استواری روابط ...مـقاله حاضر با عنوان ((ويژگيهاى خانواده برتر در اسلام )) به بيان اين مهم پرداخته اسـت. ... آن انـسـانـهـايـى شـايـسـتـه ومـوثـر در سـاخـته شدن جامعه ايده آل اسـلامـى بـاشـد. ..... مى شود و مرد نيز به عنوان ركن ديگر از برترين جايگاه شخصيتى برخوردار است .28 فوریه 2014 ... خانواده و جایگاه خانواده از منظر اسلام و کتاب الهی، جایگاهی بس رفیع و ... از جايگاه محوري و كليدي برخوردار است و هسته ي مركزي شكل گيري جامعه را ...ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻧﻬﺎد ﺧﺎﻧﻮاده. در. ﺳﻴﺎﺳﺖ. ﺬﮔ. اري اﺟﺮاﻳﻲ و ادا. ري. ﻧﻈﺎم. اﺳﻼﻣﻲ. وﻟﻲ. اﷲ ﻧﻘﻲ. ﭘﻮر. ﻓﺮ. 1. ﭼﻜﻴﺪه. ... ﻓﺴﺎد آن. ،. ﻧﻘﺶ. اﺳﺎﺳﻲ در ﺳﻼﻣﺖ و. ﻓـﺴﺎد ﺟﺎﻣﻌـﻪ و. ﻧﻬـﺎد. ﻫـﺎ. ي ﺳﻴﺎﺳـﻲ و. ﺳـﺎزﻣﺎن. ﻫـﺎي. اداري دارد.دربارهي اهميت شور و نشاط و سرور و جايگاه آن در تعاليم ديني همين بس كه مفهوم شادي ... غم و ماتم معرفي نموده و سبب شدند تا توجه جامعهي اسلامي به مسئلهي شادي و تفريح كم شود. .... برطرف كردن غم و اندوه و به وجود آمدن روحيهي شادي براي خانواده و جامعه از جنبهي ...ﺧﺎﻧﻮاده، واﺣﺪي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎ اﺑﻌﺎد ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ اﻫﻤﻴﺖ و ﺟﺎﻳﮕﺎه وﻳﮋه ... ﺧﺎﻧﻮاده، ﻏﺮب، اﺳﻼم .... اي آزاد را ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺘ. ﻲ. ﻧﻤﻮﻧﻪ. اي ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد . ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎﻳﺪ ازﺑﻴﻦ ﺑﺮود و ﻣﺮاﻗﺒﺖ ازﻛﻮدﻛﺎن ﺑﻪ ﻃﻮر ...


کلماتی برای این موضوع

شمیم سایت خانواده اسلامی صفحه اصلیلازم است در ماهیت خانواده نظر کنیم که قوام آن در چیست؟ چرا خانواده‌ها در این روزگار قرآن و نقش تربیتى مادر در خانوادهچکیده این نوشتار به نقش تربیتى مادران در نهاد خانواده پرداخته و در بخش درآمدى نقش معرفی رشته های دانشگاهی مطالعه این بخش برای دانش آموزانی که در شهرها و در کوچه پس کوچه های شهرهای بزرگ فقط جایگاه، نقش و رسالت معلم و مربی از دیدگاه قرآن و …پس از نهاد خانه و خانواده که کانون پر مهر و محبت پدر و مادر است مدرسه مهم ترین مکان عبرت‌های اندلس علت‏هاى شکست مسلمانان در …خبرگزاری فارس از عوامل مهمى که در شکست حکومت مسلمانان در اندلس نقش اساسى داشت خانواده مهر ورزی و محبت خانواده و جایگاه آن همانگونه که در لغت آمده است خانواده عبارت است از خاندان و دودمان حقوق زن در اسلام و تمدنهای پیش از اسلامحقوق زن در اسلام و تمدنهای پیش از اسلام حسین خاوری منبع نسخه چاپی فیش‌های بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای …چـاپ مربوط به بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده گـــــــروه آمـــوزش و پــــرورش آمــوزش و پــرورش در علل افت کیفیت آموزشی و پرورشی در مدارس حسین زاده و اسلامی در هر جامعه باتوجه به طرز


ادامه مطلب ...

تبیین جایگاه و تاثیر وقف در جامعة امروز

[ad_1]

چکیده

وقف به عنوان یک سیستم پویا و بازوی نیرومند، کارکردی مؤثر در ساماندهی امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، مذهبی و کالبدی جامعه برعهده گرفته اســت. بهره گیری بهینه از منابع و توانمندی های این نهاد مردمی، که نشئت گرفته از اعتقادهای دینی انسان اســت، می تواند منجر به رشد و توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه شود که نتیجه ی نهایی آن به یقین دستیابی به عدالت اجتماعی خواهد بود. موقوفات، در هر زمان و مکانی، تقریباً همه ی نیازهای جامعه را پوشش می دهند؛ به صورتی که در هر زمانی، خلأی در بخشی از جامعه به وجود می آید، واقفان خیراندیش و آگاه در صدد پرکردن این خلأ، موقوفات جدید را ساماندهی می کنند. نهاد وقف علاوه بر آثار فرهنگی، مذهبی، آموزشی، اقتصادی و اجتماعی، آثار جغرافیایی مهمی را نیز همراه دارد. در سرتاسر سرزمین های اسلامی بسیاری از عناصر کالبدی و چشم اندازهای جغرافیای، درنتیجه اعتقاد به پدیده ی وقف پدیدار گشته اند.
در این مقاله نگارنده سعی دارد به تبیین آثار و جایگاه وقف در کلیه ی ابعاد جامعه بپردازد.

مقدمه

انسان برای کسب رضای خدا و رسیدن به کمال و جانشینی خداوند در روی زمین باید طبق تعالیم خداوند هرچه بیشتر از جان و مال خویش در راه او بگذرد همین اعتقاد او را به ایثار و از خودگذشتگی و احساس جاوادنگی سوق می دهد(1).
وقف در واقع عملی اســت که انسان به انتخاب خود و در کمال صحت و سلامت، اموال و دارایی خود را از مالکیت مجازی اش خارج می کند و به مالکیت حقیقی آن، یعنی خداوند بر می گرداند تا در راه رضای خدا، به همنوعان خود ببخشد. انسان به این وسیله اول، به تزکیه ی روح و روان خویش پرداخته و روحیه ی مال اندوزی و دنیاپرستی را از خود دور کرده اســت؛ دوم، از طریق وقف می تواند به حل بسیاری از معضلات جامعه ی خود کمک کند و همچنین از اختلافات طبقاتی موجود در جامعه جلوگیری کند. بی تردید اگر به مقوله ی وقف به طور همه جانبه نگریسته شود و اهمیت این سنت نبوی آشکار شود، تأثیری عمده در تحول ساختار فرهنگی و توسعه ی کشور خواهد داشت.(2)

وقف

معنای لغوی وقف: وقف در لغت به معنای ایستادن، به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن اســت(3). و نیز به معنای نگه داشتن و حبس کردن چیزی اســت و در اصطلاح به معنای حبس کردن عین مال و ملکی که منافع آن در امور عام المنفعه مصرف شود.
وقف بر وزن حبس و قطع - از باب ضرب - یعنی نگه داشتن و حبس کردن چیزی. وقف به معنای مصدری بر وزن «موقوف» و به معنای مفعولی بر وزن اوقاف، جمع بسته می شود.
در اصطلاح فقهی وقف عبارت اســت از: نگه داشتن و حبس کردن عین ملکی، بر ملک واقف آن، نه ملک خدا، و مصرف کردن منفعت آن در راه خدا(4).
در کتب فقهی، وقف را با این عبارت تعریف می کنند «الوقف تحبیس المال و تسبیل المنفعه» یعنی وقف آن اســت که مالی حفظ شود و درآمدهای آن در اهداف معین مصرف شود(5).
حسن بانک یوسف حلی معروف به علامه حلی (648-726ق) در کتاب تبصره المتعلمین می گوید: وقف آن اســت که اصل مال را نگه دارند و تا هست منافع آن را در راه خیر مصرف کنند.(6)
معنای مدنی وقف: تعریف وقف در قانون مدنی (ماده ی 55) عبارت اســت از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.
به عبارتی، وقف نگهداری از اصل مال و ملک، و استفاده از بهره و منفعت آن در راه خدا می باشد که گاهی از آن با عنوان صدقه ی جاریه نیز یاد می شود. منظور از آن صدقه ای اســت که دائماً ادامه دارد، به طوری که اصل آن ثابت و منافعش در تداوم اســت.

اقسام وقف

وقف را می توان از جهات متعددی تقسیم بندی کرد، از آن جمله می توان بر اساس موقوف علیه، به وقف عام و خاص تقسیم کرد:
وقف عام: وقفی اســت که در آن مقصود، امور خیریه اســت و مخصوص گروه یا طبقه ای معین نیست؛ مانند وقف بر فقرا، روضه خوانی، وقف بر طلاب و مدارس و مساجد، کمک به نیازمندان و احداث بیمارستان.
وقف خاص: درحالی که در وقف خاص، مقصود اشخاص و گروه معین می باشد همانند وقف بر اولاد یا افراد یا طبقه ای خاص از مردم.
وقف را از نظر کسب منافع و عواید نیز می توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف. وقف انتفاع که در آن مقصود واقف، تحصیل درآمد مادی نیست، در این وقف، واقف اهدافی همانند احداث مسجد، مدرسه یا حسینیه را مد نظر دارد.
ب. وقف منفعت: مقصود واقف، کسب درآمد مادی اســت برای اینکه در مواقعی مشخص هزینه شود. برای مثال واقف مغازه ای را وقف می کند تا منافع آن صرف نگهداری و تعمیر مسجد شود.
از جمله تقسیم های دیگر وقف، تقسیم آن به سه نوع خیری، دینی و ذری می باشد. در وقف دینی، هدف عبادت خداوند و اعمال دینی اســت و در وقف ذری، واقف مالی را برای اولاد خود وقف می کند.

ارکان وقف

وقف چهار رکن اساسی دارد که عبارت اند از:
1. صیغه: بنابر قول اکثر فقها بیان لفظ «وقفت» در وقف کافی به نظر می رسد. اعتبار صیغه در وقف از آن جهت اســت که وقف را نوعی از تملیکات می دانند و هر تملیکی نیاز به صیغه دارد ولی در صیغه ی وقف، لفظ یا الفاظی خاص ضرورت ندارد.(7)
در وقف لازم نیست صیغه به زبان عربی خوانده شود؛ بلکه، مثلاً اگر بگوید: «زمینی را وقف کردم» و موقوف علیه یا وکیل بگوید: «قبول کردم»، وقف صحیح می باشد. حتی اگر جایی به قصد مسجد بودن ساخته شود و در اختیار نمازگزاران گذاشته شود وقفیت محقق می شود. در موقوفات عامه مثل مسجد یا مدرسه یا چیزی که برای عموم وقف می شود، قبول کردن کسی در صحت وقف لزومی ندارد.
2 واقف: واقف کسی اســت که خود در زمان حیات، مال یا ملکی را وقف کند یا وصیت نماید که بعد از مرگش، دیگری ملکی از وی را وقف کند(8).
واقف باید بالغ، عاقل، مختار و غیرمحجور باشد. پس وقف بچه، گو اینکه به ده سال رسیده باشد، - بنابر اقوا - صحیح نیست. بلی چون وصیت بچه ده سال بنابر اقوا، صحیح اســت اگر بر وقف وصیت کند، وقف وصی او صحیح اســت. و نیز امام خمینی شرایط وقف را این گونه بیان می کند: واقف باید بالغ، عاقل، مختار و غیر محجور (به علت افلاس وسفاهت) باشد و ممنوعیتی از تصرف در مالی که وقف می کند نداشته باشد و لازم نیست که واقف مسلمان باشد بلکه وقف کافر هم در چیزی که از مسلمان صحیح اســت - بنابر اقوا - صحیح می باشد و نیز وقف در چیزی که بنا بر مذهب او صحیح اســت درست می باشد، چون فقه اسلامی مقررات مذهبی او را اعتراف می کند(9).
3. موقوف: چیزی که وقف می شود باید چهار شرط داشته باشد:
1. عین باشد. (یعنی دین خدا نباشد)
2. مملوک باشد (یعنی قابلیت تملک داشته باشد) و متقوّم باشد.
3. با باقی ماندن عین آن، انتفاغ پذیر باشد.
4. به تصرف دادن آن صحیح باشد.(10)
امام خمینی در تحریرالوسیله می فرماید: «آنچه که وقف می شود باید قابل تملک و دارای منافع حلال باشد به طوری که بشود با بقای اصل ملک به مدت قابل توجهی از آن منفعت برد. ولی لازم نیست که هم اکنون قابل بهره برداری باشد (و بلکه کافی اســت که بعد از مدتی قابل انتفاع شود پس وقف چهارپای کوچک و نهال های کاشته شده ای که تا چند سال بعد میوه نمی دهند صحیح اســت) و نیز وقف ملکی که در اجاره باشد صیحح اســت و اجاره به همان حال باقی می ماند. وقف منافع و دیون و وقف چیزی که انتفاع از آن مستلزم اتلاف آن اســت مانند غذاها و میوه ها و وقف چیزی که انتفاع مقصود از آن منحصر در حرام اســت مانند آلات لهو و قمار صحیح نیست و...»(11).
4. موقوف علیه: درآمد هر موقوفه ای موافق نظر واقف باید به مصرف اشخاص از قبیل فقرا و ایتام، اولاد واقف، زوار و طالبان علم یا مؤسسات و اماکن مانند مدارس، مساجد حمام ها، پل ها، آب انبارها، قنوات و نظایر آن ها برسد. هر فرد از موارد مصرف را «موقوف علیه» می گویند(12).
علامه حلی سه شرط را بر موقوف علیهم بیان می دارد:
1. موقوف علیهم باید اهمیت تملک داشته باشند؛ یعنی باید از کسانی باشند که بتوانند مالک شوند.
2. موقوف علیهم باید معلوم باشند.
3. اینک وقف کردن به حرام نباشد. یعنی مسلمان نمی تواند چیزی را بر کافر حربی وقف کند اگر چه رحم او باشد ولی بر کافر (غیر حربی) هرچند کافر بیگانه باشد می تواند وقف کند(13).
بعضی از وقفها پنج شرط را بر موقوف علیهم قائل اند:
1. موقوف علیهم باید در زمان وقف موجود باشند. یعنی وقف بر طفلی که بعداً متولد می شود از نظر فقهای امامیه، شافعیه، و حنبلیه صحیح نیست ولی مالکیه آن را جایز دانسته اســت.
3 وقف بر معصیت خدا نباشد. مانند وقف بر مجالس قمار و شراب خواری؛ ولی وقف بر کافر ذمی را اتفاق علما جایز دانسته اند.
4. موقوف علیه باید معیّن و غیرمجهول باشد؛ پس وقف بر زن و مرد غیر مشخص باطل اســت.
5. امامیه و شافعیه و مالکیه معتقدند وقف بر خود یا شریک قرار دادن خود با موقوف علیه صحیح نیست - حنابله و حنفیه آن را صحیح می دانند - ولی اگر بعد از وقف، واقف شرایط موقوف علیهم پیدا کند می تواند از وقف انتفاع ببرد(14).
اگرچه تاریخ پیدایش اوقاف و نذورات و چگونگی آن در میان ملل و اقوام قدیم به خوبی روشن نیست، از قراین و شواهد تاریخی می توان استنباط کرد که از آغاز پیدایش ادیان آسمانی و ظهور کاهنان و بعثت انبیا و ساختمان معبدها و آتشکده ها و قربانگاه ها صدقات جاری و نذورات مستعمره ای مانند اوقاف وجود داشته که به مصارف خیریه و عمران و آبادی آن می رسیده اســت و کاهنان و موبدان و هیربدان و کشیشان و کاتبان از درآمد آن ها امرار معاش می کرده اند.

سیر تحولات وقف در ایران

از میان ملل قدیم اقوام آریایی نژاد، خاصه ایرانیان که از زمان های بسیار قدیم به پیروی از آیین و کیش خود به کارهای نیک و آبادانی و دستگیری از درماندگان و بینوایان توجه بسیار می داشتند، به یقین موقوفات و نذوراتی بسیار برای نگهداری معابد و آتشکده های خود داشته اند که پاره ای از آن ها در بعضی از شهرستان های ایران از قبیل یزد و کرمان هنوز در نزد زرتشیان باقی و دایراست(15).
در دوره ی هخامنشیان، زمین ها از طرف پادشاه یا بزرگان و زمین داران بزرگ به پرستشگاه ها و معابد هدیه می شد. کشاورزانی که در این زمین ها به کشت و زرع مشغول بودند سهم مالکانه را به هیربد یا کاهن بزرگ می دادند.
با ورود مسلمانان به ایران درپی تصرف ایران به دست سپاه اسلام، در سال 31ق/651م زمین های ایران، جزو اراضی موقوفه محسوب شد. زمین های ایران موقع انضمام - مانند هر کشور دیگری - به سه دسته تقسیم می شد:
الف. قسمت هایی که به دست ایرانیان پیش از اسلام، حیازت شده و کشاورزی به عمل آورده و موقع فتح مسلمانان، آباد بوده اســت. این گونه اراضی دایر «خراجیه» نامیده می شد، زیرا از آنانی که روی زمین آن ها کار می کردند مالیاتی یا مال الاجاره ای یا حق الاراضی تحت عنوان «خراج» گرفته می شد.
ب. زمین هایی که موقع فتح، میته بوده اســت. (زمین هایی که بالاصل مرده بوده اســت).
ج. زمین هایی که موقع فتح بالطبع- با فاعلیت احدی - آباد بوده اســت؛ مانند جنگل ها و مراتع طبیعی(16).
ملکیت اراضی دسته های «ب» و «ج» در اختیار دولت قرار داشته اســت و برای احیاکننده حقی به وجود می آمد؛ ولی امر می توانست مالیاتی از وی دریافت کند.
در نیمه ی دوم قرن چهارم هجری، دیوان اوقاف در ایران تشکیل شد که به کار مساجد و اراضی موقوفه رسیدگی می کرد.
در عصر سلاجقه (429-711) به ویژه در دوران حکومت ملک شاه و آلب ارسلان، موقوفات بسیاری در زمینه ی احداث مدارس و نظامیه ها صورت گرفت و وزیر دانشمند آن زمان، یعنی خواجه نظام الملک، بناهایی بسیار را احداث کرد و وقف امور خیریه نمود.
در دوره ی حکومت مغولان بر ایران، بسیاری از اراضی موقوفه، به دست ایلخانیان تصرف شد و به صورت املاک خالصه درآمد؛ حاکمان مغولی، بعد از مسلمان شدن، اراضی وقفی را در کشور بسط و گسترش دادند. وزیر دانشمند ایرانی، خواجه رشید الدین، کارهای مثمر ثمری در جهت گسترش امور وقفی انجام داد. تأسیس شهرک ربع رشیدی در نزدیکی تبریز از جمله ی این اقدام ها بود.
در عصر صفویه، علاوه بر موقوفاتی که از سابق باقی مانده بود، وقف، رشدی چشم گیر یافت؛ خصوصاً از سلطنت شاه عباس به بعد جهشی خاص برای توسعه ی موقوفات صورت گرفت. اغلب اعیان و مالکان به وقف اموال خود پرداختند و در رأس همه ی آن ها شاه عباس قرار داشت که سرمشق امرا و بزرگان بود و در سال 1016ق کل املاک خاصه ی خود، از رساتیق و خانات و قیصریه و چهارباغ و حمامات و غیره، را به چهارده قسمت تقسیم کرد و بر چهارده معصوم وقف کرد.
در این دوره، دیوان محاسبات موقوفات که مرجع مهم رسیدگی به کلیه ی اموال بوده اســت، دفتر موقوفات نام داشته اســت که کلیه ی مستوفیان، متولیان و مباشران موقوفات جهت حسابرسی و ممیزی به آن دفتر مراجعه می کردند.
مطالعه ی منابع تاریخی برای ما روشن می سازد که مسئوولان اوقاف به چند دسته تقسیم می شدند که عبارت بودند از:
1. صدر خاصه یا مسؤول امور پادشاهان؛
2. صدر عامه یا ناظر کل موقوفات در سراسر کشور؛
3. مستوفی موقوفات یا رئیس دفترخانه ی موقوفات که ضمن ثبت و ضبط جزئیات مساحت زمین ها، طرز کشت و کاشت و داشت و برداشت را اداره می کرده اســت.
4. متصدی موقوفات؛
5. وزیر موقوفات. (17)
در دوره ی نادرشاه، اوقاف محدود شد؛ به گونه ای که در سال های آخر سلطنت نادرشاه، طی فرمان همه ی اوقاف به صورت املاک خالصه درآمد. بنابراین از زمان نادر شاه حرمت و قداست اوقاف از بین رفت و درواقع از آن تاریخ به بعد اوقاف هیچ گاه، جایگاه قبلی خود را پیدا نکرد.
اما آغاز تشکیلات اوقاف در ایران در دوره ی حکومت های پس از مشروطیت می رسد؛ در این دوره، قانون تشکیلات وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه تصویب شد. این قانون در سال 1289ش تصویب و امور وقف بر عهده ی مسؤولانی در ادارات شهرستان ها گذاشته شد. در سال های بعد قوانینی در مجلس برای رسیدگی بهتر به امور موقوفات تصویب و به مورد اجرا گذارده شد، تا سال 1328ش مسؤولیت رسیدگی به هر اوقاف بر عهده ی اداره ی فرهنگ بود؛ ولی از این سال با تصویب قانونی، اداره ی فرهنگ از اداره ی اوقاف جدا شد(18).
در زمان اصلاحات ارضی، اراضی مزروعی موقوفه نیز مورد نظر واقع شد و اوقاف عامه بعد از اوقاف خاصه مشمول قانون گردید. در لایحه ی اصلاحات اراضی درباره ی اوقاف خاصه این چنین آمده اســت: «در مورد املاکی که تا تاریخ 1338/9/14 وقف خاص شده اســت برای هر یک از موقوف علیهم تا میزان مقرر در این ماده، کماکان به صورت وقف باقی بوده و وجوه حاصل از فروش مازاد موقوفات مزبور و با نظارت اداره ی اوقاف، اختصاص به خرید مال دیگری می شود، تا طبق ماده ی 90قانون مدنی مورد عمل قرار گیرد، در مورد موقوفات خاص وظایفی که طبق این قانون بر عهده ی مالک گذارده شده اســت با متولیان یا قائم مقام آنان می باشد».
در این لایحه چیزی راجع به موقوفات عام به نظر نرسید؛ ولی در ماده 12 مواد الحاقی چنین مقرر شده اســت: «املاک موقوفه عام با در نظر گرفتن منابع و وقف به اجاره ی طویل المدت 99ساله به زارعین همان موقوفه اجاره ی نقدی داده می شود اجاره بها هر پنج سال یک مرتبه قابل تجدید نظر اســت. اوقاف خاصه در صورت اقتضا بر طبق قانون مدنی به منظور تبدیل به احسن از طرف دولت خریداری و بین زارعین تقسیم می شود، وجوه حاصل از فروش این گونه املاک به وسیله ی تولیت وقف به خرید مال دیگری اختصاص داده می شود تا طبق ماده ی 90قانون مدنی مورد عمل قرار گیرد».
آیین نامه اصلاحات ارضی در اول مرداد ماه 1343 و مواد الحاقی به آن در اردیبهشت 1346 تصویب شد. در این مرحله بنا بر نوشته ای تعداد 11085 رقبه از رقبات موقوفات عام به مدت 99سال به اجاره ی 124065 زارع واگذار گردید و تعداد 1005 رقبه از موقوفات خاص به مدت 30سال به اجاره داده شد. بالاخره در تاریخ 1350/1/21 قانون اجازه تبدیل به احسن و واگذاری دهات و مزارع موقوفه (عام) تصویب شد.
از سال 1354 که قانون جدید اوقاف به تصویب رسید تا پیروزی انقلاب اسلامی تغییری در قوانین و مقررات مربوط به اوقاف به وجود نیامد.(19)

وضعیت اوقاف پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران

بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، مسؤولان و دست اندرکاران موقوفات درصدد برآمدند تا اقدامی در جهت بازپس گیری اراضی وقفی به فروض، انجام دهند، تا اینکه قانون ابطال اسناد و فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه را در تاریخ 1363/1/28 به تصویب مجلس رساندند. در تاریخ 1371/12/25 نیز اصلاحیه ی قانون یاد شده از تصویب مجلس گذشت؛ ماده واحده این قانون مقرر داشت که :
«از تاریخ تصویب این قانون، کلیه موقوفاتی که بدون مجوز شرعی به فروش رسیده و یا به صورتی به ملکیت درآمده باشد، به وقفیت خود برمی گردد و اسناد مالکیت صادره، باطل و از درجه ی اعتبار ساقط اســت».
همچنین در دی ماه سال 1363 قانون جدید تشکیلات و اختیارات سازمان اوقاف در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. و بر طبق آن قانون، حج و امور خیریه نیز به این سازمان اضافه شد و به «سازمان حج و اوقاف و امور خیریه» تغییر نام یافت.
طبق مصوبه ی شورای عالی اداری، از تاریخ 1370/8/15، عنوان سازمان حج و اوقاف و امور خیریه، به سازمان اوقاف و امور خیریه تغییر یافت.

وقف در قرآن و احادیث

در قرآن مجید آیه ای که در آن عیناً کلمه ی وقف به کار رفته باشد، وجود ندارد؛ ولی در آیاتی متعدد به کلماتی از قبیل انفاق، احسان، تعاون، صدقه و قرض الحسنه اشاره کرده اســت.
«لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ماتنفقوا من شیء فان الله به علیم» (آل عمران: 92) : شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر اینکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق کنید. محققاً خدا بر آن آگاه اســت.
«لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکه و الکتاب و النبیین و آتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب»(بقره: 177): نیکوکاری به آن نیست که روی به جانب مشرق و مغرب کنید، چه این چیز بی اثری اســت( این آیه بر یهود و نصاری اســت) لیکن نیکوکار کسی اســت که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آرد و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در آزاد کردن بندگان صرف کند.
«المال و البنون زینه الحیاه و الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا» (کهف: 46): مال و فرزند، زیب و زینب حیات دنیاست (ولیکن) اعمال صالح که تا قیامت باقی اســت (مانند نماز و ذکر خدا و صدقات جاری چون بنای مسجد و مدرسه) نزد پروردگار بهتر و نیکوتر اســت.
«ویزید الله الذین اهتدوا هدی و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر مردا» (مریم: 76): و خدا هدایت یافته گان را بر هدایت می افزاید و اعمال صالحی که اجرش نعمت ابدی اســت نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانی دنیا) اســت، هم از جهت ثواب و هم از جهت حسن عاقبت.
«فاما من اعطی و اتقی و صدق بالحسنی» (لیل: 5و6): هرکس عطا و احسان کرد و خداترس و پرهیزگار شد. و به نیکویی (که در قرآن بیان شده) تصدیق کرد.
«یسالونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللوالدین و الاقربین و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم» (بقره:215): ای پیغمبر از تو سؤال کنند، در راه خدا چه انفاق کنیم؟ بگو هرچه از مال خود انفاق کنید درباره ی پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و فقیران و رهگذاران رواست و هر نیکویی کنید خدا بر آن آگاه اســت.
«مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه انبتت سبع سنابل فی کل سنبله مئه حبه و الله یضاعف لمن یشاء و الله واسع علیم» (بقره: 261): مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند به مانند دانه ای اســت که از یک دانه هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد و خدا از این مقدار نیز بر هر که خواهد بیفزاید چه خدا را رحمت بی منتهاست و بر همه چیز احاطه ی کامل دارد.
«وانفقوا من ما رزقناکم من قبل ان یاتی احدکم الموت فیقول رب لولا اخرتنی الی اجل قریب فاصدق واکن من الصالحین» (منافقون: 10): و انفاق کنید در راه خدا از آنچه روزی شما کردیم، پیش از آنکه مرگ بر یکی از شما فرارسد در آن حال( به حسرت) بگوید، پروردگارا اجل مرا اندکی تأخیر انداز تا احسان و صدقه ی بسیار کنم و از نیکوکاران شوم.
«والذین فی اموالهم حق معلوم للسائل والمحروم» (معارج: 24و25): و آنان که در مال و دارای خود حقی معین و معلوم گردانند تا به فقیران سائل و فقیران آبرومند محروم برسانند.
همچنین احادیث و روایاتی متعدد درباره ی توصیه به وقف و انفاق از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)و ائمه اطهار (ع) روایت شده که بهتر اســت به چند مورد اشاره شود:
- پیامبر اکرم در ترغیب مردم به انفاق می فرماید: خوشا آنکه عیوبش او را از عیوب مردم مشغول دارد و از مالی که بدون معصیت به دست آورده انفاق کند.... .
- هربار که خورشید طلوع می کند، دو فرشته از دو سوی آن گویند خدایا انفاق گر را زودتر عوض ده و بخیل را زودتر آفتی ده.
- از جمله اعمال و نیکی های مومن که بعد از مرگ به او می رسد، دانشی اســت که منتشر کرده باشد و فرزند پارسایی اســت که به خدا گذاشته باشد و قرآنی اســت که به ارث گذاشته باشد یا مسجدی که بنا کرده باشد یا خانه ای که برای کاروانیان به پاکرده باشد یا نهری که به کمک او جریان یافته باشد یا مالی که در دوران صحت و حیات از مال خویش جدا کرده باشد، همه ی اینها پس از مرگ به او می رسند.
- وقتی انسان بمیرد دنباله ی کارهای او بریده شود جز سه چیز، صدقه ی جاری و دانشی که کسان از آن بهره ور شوند و فرزند درستکاری که برای او دعا کند.(20)
حضرت علی(علیه السلام)می فرماید:
- کسی که به دست کوتاه (مال و دارایی خود را هرچند اندک باشد در راه خدا) ببخشد و دست دراز (از جانب خدا) بخشش می یابد.
- ای فرزند آدم تو خود وصی خویش باش، (پیش از مرگ) از مال و دارایی ات بده آنچه را که می خواهی پس از (مردن) تو بدهند.(21)

تأثیر وقف در توسعه ی امور اقتصادی جامعه

وقتی سخن از تأثیر وقف در استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می شود هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می تواند همه ی ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد یک ملت را دربر گیرد به طوری که اقتصاد کشور به منابع مالی دیگر نیازی نباشد؛ بلکه منظور این اســت که وقف به عنوان یک سرمایه ی عظیم مالی می تواند در این سمت و سو تأثیری سازنده و شایان توجه داشته باشد.
حقیقت این اســت که می توان سرمایه های عظیم وقف را نیز همانند دیگر سرمایه ها با رعایت همه ی جوانب وقف، موازین، شرع، اهداف واقفان را در فعالیت های تولیدی و خدماتی قرار داد و آن ها را از حالت رکود به حالت تحرک و پویایی هدایت کرد تا به این وسیله به رشد و توسعه و استقلال اقتصادی و (سیاسی) کشور کمک شایان توجهی شود. همچنین بر سرمایه های اوقاف افزوده شود که این امر یقیناً در جهت اهداف واقفان می باشد.(22)
وقف به عنوان رکنی اساسی در اقتصاد جامعه می باشد. وقف به عنوان یک سرمایه و منبع بزرگ درآمدی و اقتصادی می تواند بسیاری از مشکلات اقتصادی را حل کند و در تعادل و توازن بخشی به امور اقتصادی و اجتماعی جامعه سهم شایان توجهی را به خود اختصاص دهد؛ این تعادل خود عاملی اســت در رسیدن به عدالت اجتماعی و رفاه عمومی که هدف غایی اکثر کشورهای در حال توسعه می باشد. از آثار عینی وقف در توسعه ی امور اقتصادی جامعه می توان به این موارد اشاره نمود:
1. توزیع عادلانه ی ثروت در بین همه ی قشرهای جامعه: تراکم امکانات و سرمایه های مالی در دست قشری از جامعه مانع از توزیع عادلانه آن می شود. با غنی شدن قشر اقلیت جامعه (ثروتمندان)، قشر اکثریت جامعه (طبقه ی فقیر) هر روز فقیرتر می شوند و این سیر باعث تشدید شکاف طبقاتی و اجتماعی در جامعه می شود. نهاد وقف با فرامین الهی خود، می تواند از ادامه ی این دور باطل جلوگیری کند و عاملی بسیار مهم در جلوگیری از تجمع و تمرکز ثروت در جامعه شود و سبب توزیع عادلانه ی ثروت در جامعه خواهد شد و نیز باعث بالا آمدن سطح زندگی طبقات پایین جامعه می شود و درنتیجه در سایه ی عامل وقف در جامعه، شاهد تحقق عدالت اجتماعی خواهیم بود.
2. تبدیل مالکیت خصوصی به مالکیت عمومی؛
3. کمک به بخش عمومی در انجام بعضی از وظایف دولت: امروز در دوره ای هستیم که تشکیلات اداری و دیوانی مملکت آن قدر وسعت دارد که هرکار ضروری را یکی از دستگاه های دولتی انجام می دهد؛ ولی در دنیای قدیم احتیاجات سراسر به دست دولت ها انجام نمی شد، بلکه بسیاری از این امور را نهاد وقف انجام می داد(23). نهاد وقف امروز نیز می تواند به عنوان یک ابزار مالی، باری از دوش دولت بردارد و بخشی از وظایف دولت را نیز بر عهده گیرد.
4. کارآفرینی و اشتغال: می توان گفت امروز جمعی کثیر از نیروهای فعال جامعه در املاک، تأسیسات، اماکن متبرکه؛ مستغلات بازرگانی صنعتی و ادارات اوقاف شهرها به کار اشتغال دارند. به عبارتی می توان گفت، از طریق بسط و گسترش این نهاد در جامعه می توان بزرگ ترین معضل جامعه ی امروز، یعنی بیکاری، را ریشه کن کرد.
5. تأمین مساکن ارزان قیمت برای مردم فقیر، و نیز واگذاری زمین های وقفی با اجاره ی طولانی مدت، اجاره دادن مغازه ها و کارگاه های با اجاره بهای ارزان تر؛
6. فقر زدایی.

تأثیر وقف در توسعه ی امور اجتماعی و بهداشتی - درمانی جامعه

نهاد وقف به عنوان یکی از نهادهای نشئت گرفته از تعالیم انبیا، دارای دو بعد اجتماعی اســت؛ بعد اول آن خوددوستی اســت تا از این طریق نام انسان و مالکیت اموال و دارایی های او تا ابد تضیمن گردد. انسان از این طریق می تواند به وجودی فناناپذیر تبدیل شود. و دومین بعد اجتماعی وقف، غیرخواهی و هم نوع دوستی اســت که از مظاهر عینی آن در جامعه می توان به این مورد اشاره کرد:
کمک به مستمندان، کمک به نابینایان، دستگیری از آوارگان و سالخوردگان، کمک به مقروضان، حمایت از دور افتادگان از وطن و مسافران گرفتار، تأمین زندگی کودکان بی سرپرست و خانواده زندانیان، ارائه کمک های نقدی برای آزادسازی زندانیان بی گناه، احداث بیمارستان، احداث مدرسه، تأسیس کتابخانه و دیگر مراکز علمی و پژوهشی، ارائه کمک های مالی برای تهیه ی جهیزیه، تأسیس دارالایتام و... .
تأمین مخارج بهداشت و درمان از جمله مواردی اســت که واقفان آگاه و خیراندیش به آن توجهی وافر داشته اند؛ احداث بیمارستان و نظارت بر اداره ی آنها، ایجاد درمانگاه ها، احداث دانشکده های پزشکی، تأمین مخارج دانشجویان پزشکی، تأمین مخارج بیمارستان، اختصاص درآمد موقوفات در جهت درمان بیماران نیازمند و... .

تأثیر وقف در توسعه ی امور آموزشی و فرهنگی و مذهبی جامعه

درآمدهای بالقوه و بالفعل موقوفات، منبعی مناسب اســت برای تأمین هزینه طرح های آموزشی و علمی برای کشف و پرورش استعدادهای شکوفای جوانان. تربیت و تقویت استعدادهای درخشان، خود عاملی در جهت توسعه ی فرهنگی کشور اســت؛ زیرا از این طریق می توان استعدادهای درخشان را شناسایی کرد و امکانات لازم را در جهت رشد و ارتقای علمی آنها به کار برد تا به این وسیله از پدیده ی فرار مغزها به کشورهای غربی جلوگیری کرد. از طریق شناسایی این استعدادهای هوشمند می توانید شاهد توسعه ی علمی و نهایتاً توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه باشیم.
از جمله خدمات فرهنگی، وقف در جامعه می توان به این موارد اشاره کرد:
تأسیس دانشگاه ها، مدارس، مراکز تحقیقاتی، مراکز پژوهشی، کتابخانه ها، توسعه ی کتاب و کتابخوانی، ایجاد و توسعه نهادهای فرهنگی، برگزاری همایش ها و سمینارها و نمایشگاه ها، فرهنگ سازی از طریق ایجاد و پخش مجموعه های تلویزیون و فیلم های سینمایی و تئاترها، چاپ نشریات و مجلات در جهت آشناسازی مردم با نهاد وقف، حفاظت و حراست و تعمیر و بازسازی اماکن تاریخی و متبرکه، احداث خوابگاه های دانشجویی و خوابگاه های شبانه روزی برای محصلان و طلاب، احداث آزمایشگاه های مجهز علمی، احداث صندوق های قرض الحسنه و ارائه وام به نیازمندان.
وقف را می توان ضامن بقای پایگاه های عبادتی و تعظیم شعائر دینی جامعه دانست، بیشترین درآمد موقوفات ایران طبق نیات واقفان در جهت پاسداشت شعائر دینی و نشر معارف اسلامی صرف می شود. استفاده از عواید موقوفات برای ساخت مساجد و تجهیز آن ها، ساخت تکایا و حسینیه ها ، اداره ی مجالس عزاداری ائمه(علیه السلام)، برگزاری کنگره ی جهانی حج، مسابقات قرآن کریم در سطح داخلی و بین المللی، چاپ و نشر قرآن کریم و کتب دینی از کارکردهای فرهنگی وقف اســت. بیش از 60هزار مسجد در شهرها و روستاها و بیش از پنج هزار امامزاده و بقعه ی متبرکه در ایران همه از طریق سنت نبوی وقف احداث و احیا شده اند.(24)
تاثیر وقف در توسعه ی فضاهای جغرافیایی
تأثیر جهان بینی منتج از دین یعنی جهان بینی دینی بر خلق چشم اندازهای جغرافیایی به ویژه در شهرهای ایران اسلامی از اهمیتی خاص برخوردار اســت. شهر بر پایه ی جهانی بینی ساخته می شود و عالی ترین نمود اشغال و تصرف فضا بر مبنای عقیده و ایده می باشد.(25) علت وجودی و تکوینی بسیاری از چشم اندازهای جغرافیایی همچون مساجد، بیمارستان ها، کاروانسراها، رصد خانه ها، آب انبارها، قنات ها، حمام ها، خانقاه ها، و دانشگاه ها در شهرهای ایران اسلامی را می توان در پدیده ی وقف ریشه یابی کرد. در سرتاسر سرزمین های اسلامی بسیاری از عناصر کالبدی و چشم اندازهای جغرافیایی درنتیجه ی اعتقاد به پدیده ی وقف پدیدار گشته اند.
با نگاهی گذرا به سیما و بافت کالبدی شهرهای ایران بسیاری از عناصر و اجزای شهری را که تأثیری عمده در عملکرد و حیات شهری دارند می توان مشاهده کرد که نظام وقف در ایجاد آن تأثیری بسزا داشته اســت. از نظر کالبدی تأثیر وقف را می توان در ایجاد و احداث خردترین عناصر کالبدی شهر نظیر مساجد، مدارس، حمام ها، آب انبارها، سقاخانه ها، روشنایی معابر و بازارچه ها تا ایجاد و تولید کلان ترین فضاهای شهری نظیر بازارها و مجموعه های وقفی مشاهده و پی گیری کرد.(26)
علاوه بر آثار و تک بناهای شاخص در شهرها، شاهد مجموعه های کالبدی پیوسته ای در مقیاس های بزرگ، از مقیاس یک محله تا یک شهر باشیم. از آن جمله می توان به مجموعه های شنب غازان خان و ربع رشیدی در تبریز، مجموعه میدان نقش جهان در اصفهان و مجموعه ی زندیه ی شیراز اشاره کرد.

نتیجه گیری

وقف که در آن اصل مال و ملک می ماند و از بهره و منفعت آن در راه خدا استفاده می شود به عنوان یک سیستم پویا و متحرک دارای تأثیری سازنده در جامعه می باشد. وقف از دوران باستان در میان ایرانیان جایگاهی ویژه داشته اســت و بعد از ورود اسلام به ایران، وقف تأثیری پررنگ تر در جامعه به خود گرفته اســت. وقف از جمله اصول و سنن اسلامی اســت که به عنوان محور توسعه مد نظر قرار می گیرد. در رویکرد اقتصادی وقف، علاوه بر توزیع عادلانه ی ثروت در بین کلیه ی سطوح جامعه، فقرزدایی و کاهش موثر وقف در حل بزرگ ترین مشکل جامعه یعنی اشتغال، مورد بررسی قرار می گیرد.
در رویکرد اجتماعی وقف علاوه بر جاودانه ساختن اموال و دارایی ها و باقی ماندن نام نیک از شخص، هم نوع دوستی و غیرخواهی نیز مطرح می شود. در این بعد، رویکرد اجتماعی وقف و عملکردهای عینی آن در جامعه عبارت اند از: حمایت از مستمندان؛ تأمین زندگی کودکان بی سرپرست، تأسیس دارالایتام، کمک به مقروضان، تهیه ی جهیزیه برای زوج های جوان نیازمند.... .
در رویکرد فرهنگی وقف، تأسیس مدارس، دانشگاه ها و مراکز آموزشی و تحقیقاتی، و ارائه خدمات به دانشجویان و دانش آموزان و پروش استعدادهای درخشان و موارد دیگر می تواند آثاری اساسی در توسعه ی علمی جامعه ایجاد کند.
جهان بینی دینی (وقف) در ایجاد و تشکل فضاها و ساختارهای شهری تأثیری بسزا داشته باشد و همه ی این موارد می تواند آثاری شگرف در توسعه و رشد جامعه داشته باشد.

پیشنهادهای راهبردی برای بهینه سازی عملکرد وقفی

1. احیا و شناسایی موقوفات؛
2. تجلیل از نیکوکاران و تشویق متمکنان برای احسان و انفاق،
3. ارائه ی راهکارهای جدید برای رشد و توسعه ی موقوفات؛
4. تبیین برکات و نتایج وقف برای مردم در جامعه؛
5. ارائه ی برنامه ها، طرح ها و سیاست های مناسب برای احیا و بازسازی موقوفات؛
6. تأسیس بانک وقف؛
7. سرمایه گذاری در جهت توسعه و عمران موقوفات؛
8. توانمندسازی مراکز وقفی و اماکن مذهبی و دارای جاذبه برای جذب گردشگران داخلی و خارجی؛
9. تبیین خلاهای موجود در جامعه و هدایت نیات واقفان در جهت پرکردن این خلاها؛
10. برپایی همایش، سخنرانی و سمینار؛
11. ایجاد نظارت و کنترل برساخت و ساز اماکنی که موقوفه هستند و پی گیری مسائل شهرسازی آن ها از لحاظ مکان یابی مناسب، کاربردهای مناسب، و سازگاری با محیط؛
12. ایجاد مراکز مشاوره در جهت راهنمایی کسانی که قصد وقف اموال خود را دارند.

پی نوشت ها :

1. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، فی تفسیر القرآن، ترجمه ی محمد جواد حجتی، ج2، کانون انتشارات محمدی، تهران 1363.
2. خسروی، محمد علی، «سهم موقوفات در ساختار فرهنگی کشور»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، پاییز 1385، ش55، ص5-10.
3. حسن، عمید، فرهنگ فارسی عمید، ابن سینا، 1361.
4. لغتنامه ی دهخدا.
5. رصافی، محمد، «مروری بر وضعیت وقف در جهان اسلام»، فصلنامه ی میراث جاویدان، بهار 1385، ش 53، ص61-70.
6. امام جمعه زاده، سید جواد، «نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، تابستان 1379، ش 30، ص 70-77.
7. احمد بن سلیمان، ابوسعید، مقدمه ای بر فرهنگ وقف، سازمان اوقاف.
8. علی اکبر، شهابی، تاریخچه ی وقف در اسلام، اداره کل اوقاف، 1343.
9. سلیمی فر، مصطفی، نگاهی به وقف و آثار اجتماعی - اقتصادی آن، آستان قدس رضوی، 1370.
10. عطائی، محمد رضا، «وقف در فقه و حقوق»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، بهار 1383، ش45، ص 49-65.
11. مقدمه ای بر فرهنگ وقف، ص100.
12. تاریخچه ی وقف در اسلام، ص 3.
13. وقف در فقه و حقوق، ص55.
14. نگاهی به وقف و آثار اجتماعی و اقتصادی آن، ص22.
15. تاریخچه ی وقف در اسلام، ص 2.
16. مقدمه ای بر فرهنگ وقف، ص 54و 55.
17. شفقی، سیروس، «وقف در اصفهان پراکندگی جغرافیایی موقوفات و آثار اجتماعی - اقتصادی، فرهنگی آن»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، 1376، ش 19و 20، ص 32-47.
18. زینعلی، معصومه، «نظری بر فرهنگ و تاریخچه ی وقف در برخی از مساجد و تکایای زنجان»، فصلنامه ی فرهنگ زنجان، بهار 1380، ش 5، ص 33-52.
19. نگاهی به وقف و آثار اجتماعی و اقتصادی آن، ص91.
20. لسان الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ، کتابفروشی اسلامیه، تهران 1396هـ.
21. فیض الاسلام، علینقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، تهران.
22. برگرفته از سایت اینترنتی سازمان اوقاف .www. awqaf.ir
23. «سخنان استاد ایرج افشار در چهارمین نشست علمی، پژوهشی وقف»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، تابستان 1384، ش50، ص64.
24. «سهم موقوفات در ساختار فرهنگی کشور»، ص9.
25. مؤمنی، مصطفی، مشکینی، ابوالفضل، «بحثی در جغرافیای جهان بینی جایگاه سازمان فضایی موقوفات عبدالله میرزا در زنجان»، فصلنامه ی فرهنگ زنجان، تابستان 1379، ش 2، ص 111-136.
26. محمدی، محمود، «تحلیل نقش متقابل وقف و شهرسازی - برنامه ریزی فضایی کالبدی راهبردی جدید در توسعه و بهره وری موقوفات»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، تابستان 1379، ش30، ص94-105.

منبع: گروهی از نویسندگان، مجموعه مقالات مسابقات بین المللی قرآن کریم- جلد سوم، انتشارات اسوه، چاپ اول، (1387).

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


15 ا کتبر 2013 ... وقف به عنوان یک سیستم پویا و بازوی نیرومند، کارکردی مؤثر در ساماندهی امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، مذهبی و کالبدی جامعه برعهده ...در اين مقاله نگارنده سعي دارد به تبيين آثار و جايگاه وقف در كليه ي ابعاد جامعه بپردازد. مقدمه. انسان براي كسب رضاي خدا و رسيدن به كمال و جانشيني خداوند در روي زمين ...تبیین جایگاه و تاثیر وقف در جامعة امروز .... جایگاه و نقش وقف درتوسعه فرهنگی. امروز .... در ارتباط با تأثیر وقف در بهبود اوضاع اقتصادی جامعه می توان به موارد بسیار ...تبیین جایگاه و تاثیر وقف در جامعة امروز. وقف به عنوان یک سیستم پویا و بازوی نیرومند، کارکردی مؤثر در ساماندهی امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، مذهبی و ...تبیین جایگاه و تاثیر وقف در جامعة امروز ... بدين معنا که سنت وقف، همواره و براي همه ي اقشار جامعه، قابل دسترس است و در ... نقش وقف در حل مشکلات اقتصادي جامعه:.... عراق نزدیک است و تحت تاثير فارسی و گویشهای محلی خوزستان قرار گرفته است. ..... جالب اینجاست که حتی ما فکر میکنیم که از همسایه هامون جایگاه بالاتری داریم.1) تبيين جايگاه و اهّميّت وقف: ... افزايش آگاهي مردم از اهّميّت وقف و تأثير آن در رفع نيازهاي اجتماعي و همچنين پاداشهاي ... 2) بهرهگيري از روش هاي مناسب و تأثيرگذار: ... هرچند شايد، امروز برخي از اين مصارف، مصداق خويش را از دست داده باشند، اما همچنان تازگي ...امام رضا علیهالسلام: هر که در روز عاشورا کار و کسب خود را فرو گذارد، خداوند حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده سازد. علل الشرائع، ص227. مسیر جاری : صفحه اصلی/چندرسانه ...تبیین جایگاه و تاثیر وقف در جامعة امروز باراسخون وقف به عنوان یک سیستم .... لزوماً باید بررسی کرد چرا جامعه امروز به وقف نیازمند است ؟در تبیین فرهنگ وقف نقش ...بررسی نقش آموزش عالی در ارتقا جایگاه وقف و شناسایی چالش های این حوژه با ارایه راهکارهای عملیاتی برای حل آن. 10. ارایه مدلی برای افزایش تاثیرات متقابل وقف و ...


کلماتی برای این موضوع

جایگاه ممتاز معلم در اندیشه امام خامنه‌ایکودک ما فرابگیرد که فکر کند فکر صحیح، فکر منطقی و برای فکر کردن درست راهنمایی بشود قزوین امروزقزوین امروز سایتی است خبری و مبتنی بر وب دو که بر اساس تولید محتوای همگانی فعالیت می خبرگزاری فارس صفحه اصلی افسر سابق سیا اذعان کرد موساد، سیا و منافقین در ترور دانشمندان هسته‌ای ایران منشور حقوق و مسئولیت های زنان در نظام جمهوری …فصل چهارم حقوق و مسئولیت های سیاسی زنان الف حقوق و مسئولیت های زنان در سیاست دا خلیانسان شناسی و فرهنگ انسان‌شناسی، علمی‌ترین …ساسکیا ساسـِـن را در ایران غالبا به واسطه کتاب جامعه شناسی جهانی شدن می شناسند، اگر ویژگی های شاهد در محاکم شهادت شهود از قرن ها پیش و در همه نظام های حقوقی به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی همواره اسلام و دموکراسی، سازگاری یا ناسازگاری؟ محسن کدیوراسلام و دموکراسی، سازگاری یا ناسازگاری؟ اسلام یکی از ادیان زنده جهان معاصر است و بیش اسلام و مسأله تعلیم و تربیتاشاره مطالعات و تحقیقات علمای تعلیم و تربیت نشان از اهمیت و جایگاه فوق‌العاده امر خشونت در نظرگاه انتقادی اسلاوی ژیژک فلسفه نوکیانوش دل زنده مقدمه تغییر و تحول در ساز وکار قدرت خصوصا از نیمه دوم قرن بیست، و همایش های دینی و مذهبی همایش ها ، کنفرانس ها و …اولین کنفرانس بین المللی نوآوری و تحقیق در علوم انسانی، مدیریت و معارف اسلامی


ادامه مطلب ...

نقش و جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی

[ad_1]

چکیده

اسلام آخرین دین الهی و کامل‌ترین آن، که همه آن چه بشر برای تعالی و رشد خویش در طول زندگی بدان نیازمند اســت، در اختیارش می‌نهد. توحید به معنای یکتاپرستی، از جمله اعتقادات اصیل اسلامی که بر همه جنبه‌های زندگی یک مسلمان تأثیر می‌گذارد. این اصل مهم اسلامی عاملی برای معنا بخشی به زندگی انسان اســت و نقش و اهمیت زیادی در تأمین بعد معنوی انسان برعهده دارد. هدف این مطالعه بررسی جایگاه و نقش معنویت در سبک زندگی اسلامی می‌باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی اســت، و جامعه آماری نیز شامل همه منابع مرتبط و در دسترس بوده اســت که برای جمع‌آوری داده‌ها مناسب تشخیص داده شد یافته‌های تحقیق حاکی از آن اســت که سبک زندگی شامل همه رفتار‌ها، افکار، احساسات فرد و حرکت وی به سوی هدف زندگی اســت. در معنویت مورد تأیید اسلام، انگیزه، فکر، و عمل الهی اســت و لذا برای خدا و با انگیزه خدایی صورت می‌گیرد، از این رو حیات آفرین اســت. از دیدگاه اسلامی، هرگاه انسان با خدا اتصال و پیوند یابد، به جاودانگی دست می‌یابد. ایمان به خدا، موجبات کاهش بحران‌های روحی، آرامش قلوب، پیروزی بر مشکلات و تسلیم نشدن در برابر سختی‌ها و رنج‌ها را تأمین می‌کند. اتصال به نیروی لایزال الهی و تقویت ایمان به خدا، در سایه بندگی و عبودیت پروردگار موجبات تقویت نیروهای معنوی در انسان و در نتیجه معنایابی و جهت‌دهی درست به سبک زندگی را فراهم می‌آورد.

مقدمه

اسلام دینی اســت که به همه جنبه‌های زندگی بشری توجه نموده اســت و همه تأکید خود را بر سبک زندگی توحیدی متمرکز می‌کند و از همه دینداران می‌خواهد که مدار زندگی خود را بر توحید نهند و زندگی را فقط با معیارهای مادی، ارزیابی ننمایند. اسلام مکتبی اســت که علاوه بر جنبه‌های مادی انسان، بر جنبه‌های معنوی زندگی نیز تأکید نموده اســت. در دنیای امروز با وجود گسترش حیرت‌انگیز تکنولوژی و فناوری‌های نو و استفاده‌های مادی بشر از این ابزار‌ها و امکانات و افزایش رفاه مادی، آرمان‌های معنوی انسانی ارضاء نشده و گرایش به سوی معنویات، بیش از پیش احساس شده و پر رنگ گردیده اســت. در ادیان الهی و به خصوص در اسلام، تأکید اکیدی بر بعد معنوی انسان و پرداختن به ارزش‌های والای انسانی شده اســت و در کنار استفاده از امور مادی و زیبایی‌های دنیای مادی، توجه به آخرت‌گرایی مد نظر قرار گرفته اســت. تعادل در امر دنیا و آخرت و لزوم توجه به معنویات، از ضرورت‌های اســت که اسلام همواره بر آن تأکید می‌نماید. لذا، در این تحقیق در پی پاسخ دادن به سؤالات زیر هستیم:
- سبک زندگی اسلامی چگونه سبکی اســت؟
- مبانی و اصول بنیادین سبک زندگی اسلامی چیست؟
- نقش و اهمیت معنویت در سبک زندگی اسلامی چگونه اســت؟

روش‌شناسی

در این مطالعه از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده اســت. شیوه اجرا به این ترتیب بوده اســت که محقق ابتدا به کمک داده‌های گردآوری شده به توصیف وضعیت مورد مطالعه می‌پردازد، داده‌ها و مدارک و شواهد به دست می‌آورد. آن‌ها را تحلیل و وارسی و در نهایت برای پاسخ به پرسش‌های تحقیق نتایج منطقی را کسب می‌نماید.

چارچوب نظری

اصطلاح سبک زندگی با محوریت نظریات و آرای جامعه شناسانی همچون ماکس وبر، گئورک زیمل و تورشتاین وبلن و... در سال‌های آغازین قرن بیستم مطرح گردید. از نظر وبر سبک زندگی، «ابزار مفهومی مهمی در مدل چند بعدی قشربندی اجتماعی اســت که چالشی با مدل تعیین اقتصادی مورد نظر مارکس بود.» (بنت، 98). «ا نظر وبر جامعه فقط از لحاظ اقتصاد قشربندی نمی‌شود بلکه از لحاظ منزلت، راه و رسم آشکار شدن منزلت در سبک‌های زندگی گروه‌های اجتماعی مختلف نیز قشربندی می‌شود. از نظر او، حوزه فرهنگی جامعه نه تنها محصول عوامل اقتصادی اســت بلکه محصول فرایندهایی اســت که طی آن کنشگران خود را به عنوان کسانی که به گروه‌های منزلتی خاصی تعلق دارند، متمایز می‌کنند.» (همان). وبر مفهوم سبک زندگی را در ذیل مقوله منزلت یا احترام به عنوان یکی از اضلاع سه ضلعی مشهور خود (ثروت - قدرت - منزلت) تعریف می‌کرد. در این تعریف عملاً سبک زندگی را مفهومی کم و بیش مترادف با فرهنگ می‌یافت.
به نظر آسابرگر در تعریف واژه سبک زندگی با واژه فراگیری روبرو هستیم که از سلیقه فرد در زمینه آرایش مو و لباس، تا سرگرمی و تفریح و ادبیات و موضوعات دیگر، همگی را شامل می‌شود، که همه این‌ها مفاهیمی هم‌چون مد و سبک را تداعی می‌کند. در واقع از نظر برگر سبک زندگی، مد یا حالت زندگی فرد می‌باشد. (آسابرگر، 141).
«سبک زندگی روش الگومند مصرف، درک و ارزش‌گذاری محصولات فرهنگ مادی اســت که استقرار معیارهای هویتی را در چارچوب زمان و مکان ممکن می‌سازد. سبک زندگی اساساً متوجه معانی نمادین محصولات اســت یعنی آنچه در ورای هویت آشکار این محصولات نهفته اســت، این رویکرد راهی اســت که به درک مدرن بودن سبک‌های زندگی و تقابل آن‌ها با شکل‌بندی‌های پیشین می‌انجامد و این معانی اموری توافقی اســت که پیوسته در حال از نو ابداع شدن هستند.» (گیدنز، 120). هر سبک زندگی، «مستلزم مجموعه‌ای از عادت‌ها، جهت‌گیری‌ها و از این رو برخوردار از نوعی وحدت می‌باشد که - علاوه بر اهمیت خاص خود از نظر تداوم امنیت وجودی - پیوند بین گزینش‌های فرعی موجود در یک الگوی کم و بیش منتظم را نیز تأمین می‌کند.» (همان، 122).
مینتل (1988) به منظور مطالعه روند چگونه هزینه کردن خانوارهای انگلیسی، اقدام به بررسی موضوع «سبک زندگی در بریتانیا» در‌ طی ده سال پرداخته اســت. این تحقیق جنبه‌های مختلفی از زندگی جوانان و زنان و نقش و تصمیم‌گیری آنان را در چگونگی گذران اوقات فراغت را مورد بررسی قرار داده اســت. نتایج بدست آمده درباره هزینه‌های انجام شده در خانواده‌های انگلیسی نشان داده اســت که هزینه خانه و وسایل، محصولات خوراکی، نوشیدنی‌ها و دخانیات، هزینه‌های مربوط به سرگرمی و تعطیلات، هزینه‌های شخصی و ارتقای سلامت و آموزش، شهریه‌ها و بیمه، پس‌انداز و مالیات مهم‌ترین اقلام هزینه‌ای هستند. در مورد جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی، این تحقیق نشان داد که مخاطبان منتخب، در انتخاب قالب‌های مورد نظر با یکدیگر از نظر احساس جوانی هماهنگ بوده‌اند. هم‌چنین حس جوانی با حس آزادی دارای ارتباط معنی‌دار بود که دلیلی بر دورنمای مبتنی بر حس جوانی اســت و نکته دیگر این که نتایج بررسی نشان می‌دهد که زیبایی و جوان بودن از دیدگاه منتخبان به صورت وسیعی با استفاده از لوازم آرایشی و بهداشتی که یکی از جذبه‌های سیصد پاسخ‌گوی مورد بررسی بود، دارای ارتباط اســت.
کاکرهام و هینت (2004) در تحقیق «سبک‌های زندگی سالم در مناطق آسیای مرکزی، مطالعه قزاقستان و قرقیزستان» نشان دادند که سبک زندگی سالم، تعیین کننده اجتماعی مهمی در روندهای اخلاقی جوامع سوسیالیست قبلی اســت و برای تعیین جنبه‌های مختلف سبک‌های زندگی در آسیای میانه (قزاقستان و قرقیزستان) از شاخص‌های (فعالیت‌ها) سبک زندگی سالم استفاده شد. شاخص‌هایی نظیر سیگار کشیدن، رژیم غذایی سالم، ورزش کردن، مصرف غذاهای کم کالری و نوشیدن مواد الکلی. مهم‌ترین نتیجه این تحقیق نشان دهنده این اســت که در قرقیزستان سبک زندگی سالم‌تری وجود دارد و این در حالی اســت که قرقیزستان از نظر اقتصادی ضعیف‌تر و امید به زندگی در آن پایین‌تر بوده و نزدیک به 90 درصد از جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند. کاکرهام و هینت به آموزه‌های اسلامی اشاره دارند که شاخص مهمی در مصرف الکل در نظر گرفته می‌شود. در حقیقت آنان مذهب را به عنوان یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در ایجاد سبک زندگی سالم در نظر می‌گیرند.
محمد سعید مهدوی کنی در سال 1384 دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) پایان‌نامه دین و سبک زندگی، مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی، را به پایان رسانده اســت. در این پایان نامه تلاش می‌شود تا رابطه میان دین به عنوان جوهر فرهنگ و عمیق‌ترین و با ثبات‌ترین لایه فرهنگ یا سبک زندگی به عنوان یکی از متحول‌ترین لایه‌های آن بررسی شود. پیوند وثیقی که این هر دو (دین و سبک زندگی) با مسائل کلیدی و حساس حیات بشری هم‌چون مسأله هویت (یا تمایز) فردی و اجتماعی و فعلیت‌بخشی به قدرت تشخیص و انتخاب انسانی خورده اســت، اهمیت چنین مطالعه‌ای را روشن می‌کند. اهمیت این مطالعه موردی صرفاً ناشی از اهمیت بررسی روابط دین با سبک زندگی نیست، بلکه بدیع بودن مطالعه جلسات مذهبی، مطالعه دین‌داری با تکیه بر رفتار روزمره مؤمنان (و نه اعتقادات، نگرش‌ها، مناسک و نهادهای دینی)‌، استفاده از سبک زندگی به عنوان روش تحقیق و استفاده از راهبرد ترکیبی به عنوان راهبرد روشی نو، از دیگر موارد قابل ذکر اســت. این تحقیق هم‌چنین نشان می‌دهد می‌توان از سبک زندگی برای طبقه‌بندی دین‌داری در جوامع مختلف بهره برد.
محمدرضا شعبانی در سال 1391 در پایان نامه اخذ درجه کارشناسی ارشد خود با عنوان هدفمندی زندگی از منظر قرآن و روایات، بیان می‌دارد که، از منظر قرآن و روایات اسلامی، انسان با شناخت و عمل به آن معیارهای رسیدن به زندگی هدفمند و توکل و عبادت در پیشگاه معبود خویش، به خوشبختی و سعادت می‌رسد. هدف از نگارش این پژوهش شناساندن حقیقت زندگی جهت‌دار از نگاه قرآن کریم و دیدگاه معصومان (علیهم‌السلام) برای نیل به جامعه‌ای متکامل اســت. مهم‌ترین دستاورد این پژوهش آن اســت که هدفمندی زندگی، به راحتی بدست نمی‌آید، مگر آن که بنده از یاد خدا غافل نباشد و در راستای زندگی هدفمند مطلوب، گام بردارد.

سبک زندگی اسلامی

با ایجاد تغییرات در زندگی اجتماعی افراد و ایجاد تحولات در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، باید مفاهیمی را که تحول یافته‌اند را به گونه‌ای صحیح تعریف و تبیین نماییم. به نظر می‌رسد مفهوم سبک زندگی (Life style) ظاهراً چنین خصوصیتی را داراست. سبک زندگی، گستره وسیعی دارد و همه جنبه‌های زندگی فردی و زندگی اجتماعی افراد را در بر می‌گیرد. مفهوم سبک زندگی، در باین کسانی که درصدد تبیین این مفهوم بر آمده‌اند،‌ دارای معانی مختلفی اســت. «سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتار‌ها و الگوهای کنش هر فرد گفته می‌شود که معطوف به جنبه‌های هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد. طبیعی اســت براساس چنین رویکردی، سبک زندگی افزون بر این که بر ماهیت و محتوی خاص تعاملات و کنش‌های اشخاص در هر جامعه دلالت دارد و مبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد در جریان عمل روزمره اســت، نشان دهنده چگونگی نظام باور‌ها و ارزش‌های افراد نیز خواهد بود.» (فاضل قانع، 37) پس، «سبک زندگی مجموعه منظم و به هم مرتبط از رفتار‌ها، اشیاء و موقعیت‌ها اســت یا الگویی انتزاعی از آن، پس با مطالعه یک یا چند رفتار نمی‌توان ادعا کرد سبک زندگی فرد یا گروهی شناخته شده اســت.» (مهدوی کنی، 186).
سبک زندگی بسیار گسترده اســت و ابعاد مختلفی دارد. سبک زندگی شیوه و روش زندگی فرد در حوزه‌های مختلف زندگی او اعم از فردی یا اجتماعی اســت. یکی از راه‌های درک بهتر مفهوم سبک زندگی، بررسی ابعاد و شاخص‌هایی اســت که می‌توان برای سبک زندگی برشمرد.
«سرمایه فرهنگی برآمده از جهان‌بینی و نظام معنایی دین اسلام، در کنار نمادهای آیینی و شعایر دینی، می‌تواند مجموعه پیروان اسلام را به صورت منسجم در شکل‌دهی ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و سلایق و ترجیحات برآمده از آن یاری دهد. البته، این موضوع می‌تواند به شکل‌گیری الگوهای ویژه‌ای برای زندگی بینجامد و نوعی از سبک زندگی دینی را پدید آورد.» (فاضل قانع، 46). بر طبق آموزه‌های دین اسلام در قالب جهان‌بینی و عقاید، اخلاق و تنظیم گرایش‌ها و منش‌ها، احکام و دستورهای عملی همه ساحات زندگی یعنی جهان‌بینی، هنجار‌ها، ارزش‌ها را می‌پوشاند و هویت خاص و سبک زندگی خاص آن را بازتولید می‌کند. این نوع خاص از زیستن، ابعاد فردی، فعالیت‌های اجتماعی (معاشرت، روابط با دوستان، ارتباط با همسایگان و...)، نگرش‌ها و گرایش‌ها و روابط انسانی فرد را شامل می‌شود و الگویی هم‌گرا از رفتارهای درونی و بیرونی، وضع‌های اجتماعی بر مبنای تمایلات و ترجیح‌های دینی و در تعامل با شرایط محیطی را شکل می‌دهد.

مبانی و اصول بنیادین سبک زندگی اسلامی

از جمله اصول بنیادی سبک زندگی اسلامی می‌توان به، توحید (نگرش به هستی)، انسان‌شناسی (نگاه به انسان)، غایت‌مندی و هدفمندی زندگی، تحقق حیات طیبه و رعایت اعتدال در دنیا و آخرت می‌باشد.

الف) توحید

توحید در قرآن و روایات از جایگاه بسیار برجسته و ممتازی برخوردار اســت و تمام موضوعات و معارف در حوزه دین هر یک از راهی به موضوع توحید بر می‌گردند. توحید که رسالت اصلی‌اش تبیین مباحث مربوط به شناخت خدا، و خداپرستی و چگونگی دریافت و فهم یگانگی او و اسماء و صفات اوست، قلمرو بسیار گسترده و فراگیری دارد. باور به توحید و یگانگی خداوند متعال بر همه جنبه‌های زندگی یک مسلمان تأثیر گذاشته و در نتیجه به آن هدف و در عین حال جهت و معنا بخشیده اســت. «اللّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» (بقره: 255) تأکید بر یگانگی خداوند و یکتا دانستن او، از جمله اعتقادات اصیل اسلامی که بر همه جنبه‌های زندگی یک مسلمان تأثیر گذاشته و به عنوان یک قوه ناظر بر همه شئونات زندگی فرد مسلمان عمل کرده و در نتیجه به آن هدف و در عین حال جهت بخشیده اســت. معنا و مفهوم بخشیدن به زندگی انسان از جمله اهداف دین اسلام اســت.
سرتاسر نهج‌البلاغه به توحید الهی و شناخت آن می‌پردازد. نهج‌البلاغه گزیده‌ای از خطبه‌ها و نامه‌های حکمت‌های حضرت علی (علیه‌السلام) اســت، که در آن در زمینه‌های مختلفی هم‌چون، توحید و شناخت خدا، ‌ارسال رسل، مرگ و معاد، آفرینش پدیده‌ها، شگفتی‌های آفرینش و... جملاتی مبسوط ارائه شده اســت. چنان اعتقاد به توحید در امیرمؤمنان ریشه‌دار و عمیق بوده، که بسیاری از مباحث نهج‌البلاغه را در باب شناخت خدا و یکتایی او ایراد نموده اســت. در نهج‌البلاغه امام علی (علیه‌السلام) بحث‌های بسیاری در باب توحید مطرح نموده و نگاهی ویژه به این اصل اعتقادی اسلامی نمودند. «امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: مردی از امام سئوال کرد که‌ ای امیرمؤمنان با چه چیزی خدا را شناختی؟ آن حضرت جواب داد: خدا را از سست شدن اراده‌های قوی، گشوده شدن گره‌های دشوار و درهم شکسته شدن تصمیم‌ها، شناختم.» (نهج‌البلاغه، 681) نوع نگرش‌ها و باورهای هر فرد در هر عرصه‌ای تعیین کننده سبک زندگی او و در نهایت تعیین کننده رفتار‌ها و فعالیت‌های روزانه و جهت‌گیری‌های او نسبت به زندگی اســت، از همین روست که، سبک زندگی انسان زمانی دارای معنا و مفهوم می‌شود، که اتصال خود را به نیروی لایزال الهی قطع ننماید.

ب) نگاه به انسان

برای بررسی هر نوع سبک زندگی لازم و ضروری اســت که نوع نگاه آن مکتب و یا جهان‌بینی را به انسان به عنوان رکن رکین این زندگی مدنظر قرار دهیم. اسلام مکتبی انسان‌ساز اســت و به تمامی ابعاد زندگی انسان توجه نموده و راهکارهای لازم برای بهره‌مندی از زندگی سالم را برای انسان براساس آیات قرآنی و سیره پیامبر گرامی اسلام و معصومان فراهم نموده اســت. در سبک زندگی اسلامی انسان دارای جایگاهی بس والا و متعالی می‌باشد، به خاطر این که انسان توسط خدا برگزیده شده (طه: 122) و هدف از ارسال رسل، هدایت انسان و رساندن او به جایگاه خلیفه اللهی اســت. (بقره: 30) «لذا در خطاب قرآنی، هر چیز و همه چیز به خداوند باز می‌گردد، اما انسانیت نیز در قرآن جایگاهی محوری دارد، زیرا که انسان برگزیده خداوند اســت و همه عنایت خداوند به اوست و نشان ویژه منزلت انسان آن که وحی خداوند با یاد انسان آغاز می‌گردد. (علق: 5-1) قرآن به طبع خود بر خداوند تمرکز دارد و نه بر انسان. مفهوم انسانیت رایج در فرهنگ دنیوی مدرنیته، انسان را به عنوان یک ارزش رفیع می‌شناسد و او را از هرگونه ارتباط با آنچه الهی و مقدس اســت ر‌ها می‌شمارد و به سخن دیگر انسان را از آن برتر می‌داند. اما قرآن برای انسان مرکزیت و محوریت قائل اســت، اما این محوریت انسان تابع اراده و طرح الهی اســت.» (هشام جعیط، 69-68). در سبک زندگی اسلامی اگرچه انسان موجودی دارای اختیار و قدرت انتخاب می‌باشد، اما اختیار انسان در طول اراده خداوند قرار می‌گیرد، لذا اسلام همان تسلیم امر الهی بودن اســت، به همین جهت باید در مقابل سرنوشت تسلیم محض الهی باشیم (حدید: 22) از دیدگاه قرآنی انسان موجودی مختار و دارای قدرت انتخاب اســت. «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً» (انسان: 3). «این آیه به سه مسأله مهم و سرنوشت‌ساز در زندگی انسان اشاره می‌کند: مسأله تکلیف، مسأله هدایت و مسأله آزادی اراده و اختیار که لازم و ملزوم یکدیگر و مکمل یکدیگرند. در ضمن جمله إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً خط بطلان بر مکتب جبر می‌کشد. تعبیر به شاکرا و کفورا مناسبت‌ترین تعبیری اســت که در اینجا امکان دارد، چرا که در مقابل نعمت بزرگ هدایت الهی آن‌ها که پذیرا و تسلیم شوند، و راه هدایت پیش گیرند، شکر این نعمت را بجا آورده، و آن‌ها که مخالفت کنند کفران کرده‌اند.» (مکارم شیرازی، 337/25).

ج) هدفمندی زندگی

هدف حیات و زندگی در مکتب دین اسلام آن اســت که انسان‌ها در همه ابعاد زندگی، خداوند را محور امور و زندگی را بسترساز عبودیت الهی قرار دهند. در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم خلیل آمده اســت: «قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.» (انعام: 162) در این آیه شریفه هدف از زندگی را این‌گونه مطرح می‌کند که هم نماز من و هم تمام عبادتم و حتی زندگی و مرگم، همه برای خداست. در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه این‌گونه آمده اســت: «بگو نه تنها از نظر عقیده، من موحد و یکتاپرستم، بلکه از نظر عمل، هر کار نیکی که می‌کنم، نماز من و تمام عبادات من و حتی مرگ و حیات من همه برای پروردگار جهانیان اســت برای او زنده‌ام، به خاطر او می‌میرم و در راه او هر چه دارم فدا می‌کنم، تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستی من او اســت.» (مکارم شیرازی، 61/6). سبک زندگی هر فرد از نوع اهدافی که در زندگی دارد، نشأت می‌گیرد. لذا در دیدگاه اسلامی هم به دنیای افراد و هم به آخرت آنان، هم به زندگانی فردی و هم به زندگانی اجتماعی او توجه می‌شود. تعریفی که سبک زندگی اسلامی - ایرانی از زندگی و خوب و بد بودن آن براساس آخرت‌گرایی و نقش مزرعه بودن زندگی دنیوی برای زندگی اخروی دارد، آن اســت که هدف اصلی و زندگی واقعی مبتنی بر ایمان و عمل صالح اســت، درست در نقطه‌ی مقابل در فرهنگ و سبک زندگی غربی، هدف غایی بر زندگی دنیوی استوار اســت. از دیدگاه اسلام، طبیعت زندگی این جهان مادی، فناپذیری و نابودی اســت، ‌اما هرگاه انسان با خداوند اتصال و پیوند یابد، رنگ جاودانگی به خود می‌گیرند، چرا که ذات پاکش ابدی اســت و هر چیز نسبتی با او دارد، رنگ ابدیت می‌یابد.
«از این رو، غایت تمدن اسلامی آخرت اســت که راه آن را ادب دنیا و دین قرآنی نشان می‌دهد، اما غایت تمدن غربی دنیاست، و امر قدسی در آن شأنی جدی و حیاتی ندارد،‌ البته این بدان معنا نیست که در تمدن غربی دین وجود نداشته، و یا الهیات فراموش شده باشد، نکته اساسی این اســت که الهیات و دین دیگر در غرب تعیین کننده سرنوشت و تقدیر غربیان نیست. دین و الهیات در حاشیه تمدن غربی حضور دارد، و فلسفه و علم تحصلی در متن.» (مددپور، 376).

د) حیات طیبه

«مفسران در معنی "حیات طیبه" (زندگی پاکیزه) تفسیرهای متعددی آورده‌اند: بعضی آن را به معنی روزی حلال تفسیر کرده‌اند. بعضی به قناعت و رضا دادن به نصیب، بعضی به رزق روزانه، بعضی به عبادت توأم با روزی حلال و بعضی به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن. ولی شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که حیات طیبه، مفهومش آن‌چنان وسیع و گسترده اســت که همه این‌ها و غیر این‌ها را در بر می‌گیرد، زندگی پاکیزه از هر نظر پاکیزگی از آلودگی‌ها، ظلم‌ها و خیانت‌ها، عداوت‌ها و دشمنی‌ها، اسارت‌ها و ذلت‌ها و انواع نگرانی‌ها و هرگونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار می‌سازد.» (مکارم شیرازی، 394/11). در سوره نحل آیه 97 به حیات طیبه توجه شده اســت، می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى‌ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه این‌گونه آمده اســت: «بر این اساس معیار تن‌ها، ایمان و اعمال صالح زائیده آن اســت و دیگر هیچ قید و شرطی، از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد و نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست و نتیجه این عمل صالح مولود ایمان در این جهان، حیات طیبه اســت یعنی تحقق جامعه‌ای قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی خواهد بود و از نابسامانی‌ها و درد رنج‌هایی که بر اثر استکبار و ظلم و طغیان و هواپرستی و انحصارطلبی به وجود می‌آید و آسمان زندگی را تیره و تار می‌سازد، در امان اســت.» (مکارم شیرازی، 389/11). در سبک زندگی اسلامی برای رسیدن به حیات طیبه ایمان و به دنبال آن عمل صالح لازم و ضروری اســت، تا ابعاد مختلف حیات و زندگی و در نهایت معنویت محقق گردد.

ه) رعایت اعتدال در امر دنیا و آخرت

معنویت مبتنی بر آموزه‌های اسلامی، هم به بعد دنیوی زندگی انسان و هم به بعد اخروی آن توجه دارد. اسلام پیروان خویش را بر بهره‌برداری متوازن و میانه‌روی در امر دنیا و آخرت دعوت می‌نماید. از مطالعه آیات قرآن کریم از سویی دنیا را بی‌ارزش و ناچیز شمرده و به ترک از آن سفارش کرده‌اند و به انسان هشدار می‌دهد که در پس این دنیا جهانی پایدار و دایم اســت و این دنیا پوچ و بیهوده آفریده نشده اســت. در دنیای ممدوح، انسان دنیا را به خاطر رسیدن به کمالات و آخرت می‌خواهد، ولی در دنیای مذموم آن دنیایی اســت که انسان را غرق در لذات و شهوات دنیایی کرده و انسان را از یاد خدا باز می‌دارد. از این رو، دنیا هم می‌تواند نقش سازندگی داشته و یا نقش تخریب داشته باشد. اسلام بر تعادل در برخورداری از مواهب زندگی دنیوی تأکید نموده، به همی جهت امام علی (علیه‌السلام) در جایی از نهج‌البلاغه دنیا را می‌ستاید و در جایی دیگر دنیا را مورد مذمت قرار می‌دهد. دنیا در نهج‌البلاغه وسیله‌ای و مقدمه‌ای برای رسیدن به آخرت معرفی شده اســت. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «آگاه باشید! دنیا خانه‌ای اســت که کسی در آن ایمنی ندارد جز آن‌که به جمع‌آوری توشه آخرت پردازد و از کارهای دنیایی کسی نجات نمی‌یابد.» (نهج‌البلاغه، 113). از آیاتی که دنیای ممدوح را ترسیم می‌نماید، مال به عنوان خیر، معرفی شده (بقره: 180) و در بسیاری از آیات، مواهب مادی تحت عنوان فضل خدا آمده اســت (جمعه: 10) در جای دیگر همه نعمت‌های روی زمین را برای شما آفریده اســت (بقره: 29) با مطالعه آیات قرآن کریم به این نکته دست پیدا می‌کنیم که کسب مواهب دنیوی مطلوب اســت و دنیا به خودی خود از جهت انتساب به خداوند، سراسر حق اســت و باطل و پستی در آن راه ندارد، بنابراین مذموم نیست و دنیای ممدوح موجبات زندگی سعادتمند ابدی را برای بشر فراهم می‌آورد، اما از جهت انتساب به بشر، متناسب با نحوه استفاده و بهره‌برداری انسان، گاه ممدوح و گاه مذموم اســت. بنابراین خود دنیا و نعمت‌های آن به عنوان مخلوق خداوند، نمی‌تواند شر بوده و مورد مذمت قرار گیرد، بلکه عکس‌العمل انسان در قبال دنیاست که می‌تواند خوب و ممدوح باشد و یا مذموم باشد. قرآن کریم در مورد دنیاپرستی و دل‌باختن به زیبایی‌ها و زرق و برق دنیا می‌فرماید: «وَمَا هذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» (عنکبوت: 64).
اسلام مبارزه‌ای بی‌امان با مظاهر دنیاطلبی و دنیاپرستی و تعلق و وابستگی انسان به دنیا که موجبات محو و نابودی ارزش‌های عالی انسانی را فراهم می‌آورد، دارد. اسلام پیروان خویش را بر بهره‌برداری متوازن و میانه‌روی در امر دنیا و آخرت دعوت می‌نماید، از این رو، معنویت مورد تأیید اسلام به معنای سرکوبی خواسته‌های بشری و مادی نیست.

نقش و جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی

معنویت یکی از نیازهای اساسی انسانی اســت. در معنویت مورد تأیید اسلام، به پرسش‌های بنیادین انسان در باب، هستی‌شناسی، حقیقت انسان، غایت و هدفمندی و فلسفه آفرینش پاسخ‌هایی معرفتی در اختیار می‌نهد. البته انسان در زندگی خود همواره به عواملی بر می‌خورد که او را از یاد خدای بزرگ و متعال دور می‌گرداند، علت اصلی غرق شدن آدمی در غفلت از خدا را می‌توان به فراموشی خدا، هدف آفرینش، و خود دانست. انسان برای دستیابی به معنویت نیازمند آن اســت که بینش خود را در باب خود، خدا و فلسفه آفرینش تصحیح نماید. از این رو ضروری اســت که به ارتباط بین توحید، خودشناسی و فلسفه آفرینش با معنویت و نقش و تأثیر آن بر سبک زندگی اسلامی پرداخته شود.

الف) رابطه توحید و معنویت در سبک زندگی اسلامی

دین‌باوری و اعتقاد به خدایی واحد، نقش و اهمیت زیادی در تأمین بعد معنوی انسان برعهده دارد. زندگی بدون وجود خدا معنا نمی‌یابد و معنویت در آن راهی ندارد. اعراض از یاد خدا موجبات به خطر افتادن سلامت روان را فراهم می‌آورد، چنان‌که یاد خدا آرامش‌بخش قلب‌هاست. (رعد: 28) ذکر و یاد خدا یعنی پذیرش حضور دایمی پروردگار، چرا که خداوند از رگ‌های گردن به ما نزدیک‌تر اســت. «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق: 16) این نزدیکی و حضور دایمی که برخاسته از ارتباط و فقر ذاتی همه آفریده‌هاست، تنها با نام خدا و یاد اوست که التیام‌بخش جان‌هاست. ذکر دایمی پروردگار در دستیابی انسان به معرفت و شناخت کارساز اســت و موجبات تقویت بعد معنوی زندگی انسان را فراهم می‌آورد. برای شکوفایی و حاکمیت فطرت، پیاده شدن معیارهای الهی در همه شؤون زندگی انسان و مشخص کردن هدف، اصلاح شناخت در ابتدای حرکت الزامی اســت. رشد به عنوان هدف اصلی پیامبران الهی تأمین کننده سلامت روان و عامل مهم در حفظ و ارتقای معنویت انسان‌هاست. یکی از اعتقادات اسلامی آن اســت که همه ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم. (بقره: 156) سبک زندگی که به صورت توأمان هم به مبدأ هستی و هم به معاد توجه کند، اثر تربیتی عمیقی بر فرد گذاشته و او را از ارتکاب خطا و اشتباه باز می‌دارد. در قرآن کریم سوره انفال می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» (انفال: 24). «آیه فوق با صراحت می‌گوید که دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی اســت حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی به معنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی، و بالاخره حیات و زندگی در تمام زمینه‌ها. این تعبیر کوتاه‌ترین و جامع‌ترین تعبیری اســت که درباره اسلام و آئین حق آمده اســت.» (مکارم شیرازی، 128/7-127)
«آن‌‌ها که سرنوشت انسان و جهان را به طبیعت خشن و بی‌شعور واگذارده‌اند، چه امیدی می‌توانند به زندگی داشته باشند، در حالی که گرداننده آن را طبیعت ناخودآگاه و بی‌عقل می‌شمارند، اما آنان که جهان و انسان را مولود قدرت خدای حکیم، قادر، مدیر، مدبر، عادل، حامی مظلومان و دشمن ستم‌کاران می‌دانند، هیچ ترس و نگرانی و یأس و ناامیدی به خود راه نمی‌دهند، بلکه زندگی توأم با نشاط و پاکیزه‌ای دارند و همواره خود را در پناه قدرت الهی احساس می‌کنند.» (شریعتی سبزواری، 41-40). ایمان به خدا، فواید فراوانی در بهزیستی و آرامش بشر ایفا می‌کند، کاهش بحران‌های روحی، آرامش قلوب، پیروزی بر مشکلات و تسلیم نشدن در برابر سختی‌ها و رنج‌ها و بسیاری از عوامل دیگر را می‌توان از آثار ایمان و معنویت در زندگی بشری دانست. ایمان به خدا بر رفتار و کردار انسان تأثیر می‌گذارد و البته این ایمان دارای مراتبی اســت که هر کس به میزان دریافت معنوی و بهره‌ای که از ایمان دریافت می‌دارد، می‌تواند زندگی خویش را سامان بخشد و رفتارهای خویش را اصلاح نماید.

ب) رابطه خودشناسی و معنویت در سبک زندگی اسلامی

نقطه شروع پیشرفت و توسعه در همه جوامع بشری، تحول در نوع نگاه به انسان، زندگی دنیوی و جایگاه انسان در این دنیاست. از امور لازم و ضروری برای رسیدن به کمال نهایی و مقصد آفرینش، معرفت نفس و خودشناسی اســت قرآن توجه خاصی به خودشناسی دارد. آیاتی از قرآن کریم به مواظبت از نفس فرمان می‌دهد. قرآن مجید می‌فرماید: «‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مراقب خود باشید اگر شما هدایت یافته‌اید گمراهی کسانی که گمراه شده‌اند به شما زیانی نمی‌رساند.» (مائده: 105)
از جمله موارد فراموشی خویشتن، خدا فراموشی اســت و چون خدا را فراموش کردند، خویشتن را نیز فراموش کردند، و به عبارتی نسیان و فراموشی نفس با فراموشی خدا ملازمت دارد. (حشر: 19) در واقع انسانی که خدا را فراموش می‌کند، بعد مهمی از ابعاد وجودی خویشتن را فراموش کرده اســت. از دیدگاه اسلامی هر انسانی نسبت به خودشناسی مسئول اســت، چرا که خودشناسی از مقدمات خودسازی به شمار می‌رود. با خودشناسی اســت که انسان به خداشناسی دست می‌یابد و در نتیجه به معنویت دست می‌یابد.
خود از دیدگاه قرآن ساختاری فطری دارد که انسان را متوجه خویش می‌سازد و خودآگاهی ریشه در فطرت انسانی دارد. در اصل آفرینش، قابلیت‌ها، توانمندی‌ها، زمینه‌های تحول و کسب ویژگی‌های شناختی، عاطفی و رفتاری گوناگون در آن سرشته شده اســت و باید با شناخت توانمندی‌ها و ضعف‌های خویش، استعداد‌ها را پرورش دهد و برای نیل به اهداف عالی تربیتی کوشش کند. توانمندی‌های خود ابعاد گوناگون شناختی، عاطفی، فردی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی دارد. شناخت، پرورش و بارور کردن همه آن‌ها در جهت هدف آفرینش اســت. انسان در رشد و ارتقای خود نقش اساسی و محوری دارد و چنین نیست که محکوم شرایط اجتماعی باشد. حال باید دانست که زندگی از دیدگاه اسلام یک وظیفه و یک تکلیف مسئولانه می‌باشد. از دیدگاه قرآن، سعی و کوشش آدمیان، به دو راه ممتاز و متمایز از هم منجر می‌شود، و بدین‌گونه، دو نوع سیمای محتمل از آدمی پدیدار خواهد شد. در سیمای نخست، سعی و عمل آدمی، منظومه‌ای در نفس او رقم می‌زند که در آن هوی زمام‌دار اســت، خواه هوای نفس اســت یا هوای خلق؛ و اراده، خادم آن اســت و عقل و فطرت بندیان آن. دومین سیمای محتملی که سعی و عمل آدمی در نفس وی رقم می‌زند، سیمایی اســت که در آن، زمام به دست عقل اســت و عقل با آهنگ فطرت می‌خرامد و اراده، کارگزار عقل اســت و بندیان این قافله، هوای نفس و هوای خلق، عقل به هدایت راه می‌سپرد و آدمی را به خداوندگار و «صاحب» (رب) خویش رهنمون می‌شود. این انسان، با خود و خدای خویش آشناست، چه آشنایی با خود و آشنایی با خدا، ملازم یکدیگرند؛ چنان که بیگانگی با خود و بیگانگی با خدا نیز رفیق طریق. (باقری، 50/1-49) پس مسأله اساسی انسان از دیدگاه قرآن، آن اســت که انسان چه کسی را رب خویش برگزیند و در برابر چه چیزی سر تسلیم فرود آورد.
«وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ» (حدید: 4) انسان مؤمن عالم را محضر خدا می‌بیند و هیچ‌گاه خود را از خدای خویش جدا و بیگانه نمی‌انگارد. فردی که خود را همواره در محضر خدا می‌بیند، هرگز خود را به گناه نمی‌آلاید و از این طریق بعد معنوی وجود او تقویت می‌گردد.

ج) رابطه فلسفه آفرینش و معنویت در سبک زندگی اسلامی

مهم‌ترین عامل در معنویت، توجه به هدفمندی آفرینش و توجه به فلسفه آفرینش انسان اســت. کمال انسان و مقصد عالی حیات، قرب به خدا اســت. خدای متعال کمال مطلق اســت و قرب به کمال مطلق هدف اصلی اســت، با توجه به این که غیر خدا چیزی از خود ندارد و هر کمالی که بندگان خدا دارند، اصالتاً از خدا و متعلق به او اســت، انسان هرچه به خدا نزدیک‌تر شود، وابستگی بیشتری به او خواهد داشت. بنابراین هر کس که به خدا وابسته‌تر و فقیرتر باشد، به خدا مقرب‌تر اســت. قرب به خدا تنها در سایه اطاعت، بندگی و تقوای پروردگار حاصل می‌شود، عبودیت و تقوا نیز حاصل جمع ایمان و عمل صالح اســت، این هدف عالی انضباط رفتاری خاصی را برای انسان مؤمن الزام می‌کند.
«اجتماعات مدنی را یک هدف وادار به وحدت می‌کند و آن بهره‌برداری از مزایای زندگی دنیا اســت که به عقیده آنان سعادت همین اســت. ولی اسلام، مدار زندگی انسان را وسیع‌تر از زندگی مادی دنیا می‌داند اسلام مدار زندگی انسان را حیات اخروی می‌داند که حقیقت زندگی اســت. اسلام عقیده دارد زندگی دنیا جز کسب معارف الهی که همه آن‌ها منحل به توحید می‌شود نفع دیگری ندارد.» (طباطبایی، 44). در معنویت مورد تأیید اسلام، انگیزه، فکر، اعتقاد، اخلاق و عمل، الهی اســت و لذا برای خدا و با انگیزه خدایی صورت می‌گیرد، از این رو حیات آفرین اســت.
قرآن کریم از انسان می‌خواهد که برای معنا بخشیدن به زندگی‌اش بینش خود را تصحیح نماید. خدای تعالی به منظور تغییر بینش آدمیان از سطحی‌نگری به ژرف‌اندیشی در پدیده‌های جهان هستی و تعمیق باور آنان نسبت به علم، قدرت، حکمت و رحمت خود، پیوسته از نعمت‌هایی که به بندگان ارزانی داشته، سخن به میان می‌آورد. در قرآن کریم انسان‌ها به توجه و نظاره به زیبایی‌های طبیعت دعوت شده‌اند: «أَفَلَمْ یَنظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ» (ق: 6) «منظو از نگاه کردن در اینجا نگاهی توأم با اندیشه و تفکر اســت که انسان را به قدرت عظیم خالق این آسمان پهناور و شگفتی‌هایش آشنا سازد که هم عظمت خیره‌کننده‌ای دارد، و هم زیبائی‌های فراوان و هم استحکام و نظم و حساب.» (مکارم شیرازی، 233/22). اسلام به انسان به عنوان خلیفه و جانشین خدا بر زمین نگاه می‌کند. بنابراین همان طور که خدا بر خلقتش حاکم اســت و در عین حال نگهدارنده و حافظ آن اســت، انسان هم که حاکم بر طبیعت اســت،‌ باید مسئولیت‌پذیری در حفظ و بقای آن کوشا باشد. قرآن بار‌ها و بار‌ها، به طبیعت اشاره کرده و پدیده‌های طبیعی را آیات خدا معرفی کرده اســت که به همین دلیل مقدسند. (سید حسین نصر، 141). این توجه به عظمت خلقت باعث معناداری زندگی انسان شده و نقش مهمی را در تحکیم معنویت برعهده دارد.

نتیجه‌گیری

شیوه زندگی معنایی اســت که از به هم تنیدگی و پیوند و ارتباط و نظام‌مندی و شبکه‌ای بودن عوامل متعددی به وجود آمده اســت. به این معنی که سبک زندگی حاکی از مجموعه عوامل و عناصری اســت که کم و بیش به طور نظام‌مند با هم ارتباط داشته و یک شاکله کلی فرهنگی و اجتماعی را پدید می‌آورند. سبک زندگی مبین اهداف، نیات، ارزش‌ها و باور‌ها، معانی و تفاسیر فرد در جریان رفتار روزمره و زندگی روزانه اســت و بر نحوه تعاملات و کنش‌های اشخاص در جامعه تأثیرگذار اســت. توجه به اهمیت مفهوم سبک زندگی و نهادینه نمودن آن، سبب می‌شود تا افراد ارزش‌ها، باور‌ها، نگرش‌ها و در مجموع، فرهنگ آن جامعه را بپذیرند و رفتارهای خود را که برآمده از نوع اعتقادات و باورهای ایشان اســت، مبتنی بر فرهنگ جامعه خود شکل دهند. با مقایسه سبک زندگی در اسلام و سبک زندگی در غرب، به نوع نگاه اسلام به انسان و تفاوت آن با نوع نگاه در غرب پی می‌بریم. سبک زندگی غرب بر مبنای مکتب اومانیسم و لذت‌گرایی و بر محور انسان اســت و سبک زندگی اسلامی بر محور توحید و محوریت خداوند در تمام امور زندگی معنا می‌یابد، چرا که در این صورت می‌توانیم زندگی را بسترساز عبودیت الهی نماییم. یکی از نیازهای اساسی انسان معنویت اســت. در معنویت مورد تأیید اسلام، به پرسش‌های بنیادین انسان در باب هستی‌شناسی، حقیقت انسان، غایت و هدفمندی و فلسفه آفرینش پاسخ‌هایی معرفتی داده می‌شود. هدف نهایی در دین اسلام، توحید و پرورش انسان‌هایی خداگونه و دستیابی انسان به قرب الی الله اســت. به همین منظور ارسال رسل و دعوت انبیای الهی از انسان‌ها خدا گونه شدن آن‌ها و دستیابی به مقام رفیع انسانی می‌باشد. از نظر قرآن، زندگی انسان با دو واقعیت متفاوت قابل تصور اســت که عبارت اســت از: زندگی تهی از یاد خدا و زندگی متکی بر خداخواهی. از این رو در سبک زندگی توحیدی، زندگی معنا و مفهوم می‌یابد و فرد و جامعه به آرامش روحی و معنوی دست می‌یابند. دل‌بستگی و تعلق خاطر به دنیا موجبات تخریب ارزش‌های انسانی و بهره‌برداری از زیبایی‌های دنیا در راه متعالی ساختن روح و معنویات موجبات سازندگی معنوی و پربار شدن روح انسانی می‌شود. انسان مؤمن عالم را محضر خدا می‌بیند، چون همواره خود را در محضر خدا می‌بیند، هیچ‌گاه خود را به گناه نمی‌آلاید و از این طریق بعد معنوی وجود او تقویت می‌گردد. با تقویت نیروهای معنوی در انسان به همراه و توأم با عبودیت، زندگی انسان معنا و جهت می‌یابد. لازم اســت، انسان برای دستیابی به معنویت بینش خود را در باب خود، خدا و فلسفه آفرینش تصحیح نماید.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشیار دانشگاه مازندران.
2. دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت - دانشگاه مازندران (نویسنده مسئول).

منابع تحقیق :
قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای، تهران: چاپخانه زیبا، 1372.
نهج‌البلاغه، شریف رضی، ترجمه محمد دشتی، قم: نشر قم، 1379.
آسابرگر، آرتور، روش تحلیل رسانه‌ای، ترجمه پرویز اجلالی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ای، 1375.
باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران: انتشارات مدرسه، چاپ بیست و پنجم، 1390.
بنت، اندی، فرهنگ و زندگی روزمره، ترجمه لیلا جو افشانی و حسن چاوشیان، تهران: نشر اختران، 1386.
جعیط، هشام، بحران فرهنگ اسلامی، ترجمه سید غلامرضا تهامی، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1381.
سید حسین نصر، قلب اسلام، مترجم سید محمد صادق خرازی، تهران: نشر نی، 1388.
شریعتی سبزواری، محمد باقر، توحید در نگاه عقل و دین، مؤسسه چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم: مؤسسه بوستان کتاب، 1390.
طباطبایی، روابط اجتماعی در اسلام، تهران: انتشارات آزادی، بی‌تا.
فاضل قانع، حمید، «سبک زندگی دینی و نقش آن در کار و فعالیت جوانان»، فصلنامه مطالعات جوان و رسانه، شماره 6، صص 63-36، 1391.
گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نشر نی، 1382.
مددپور، محمد، خود آگاهی تاریخی، تهران: مؤسسه فرهنگی منادی تربیت، 1380.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهاردهم، 1376.
مهدوی کنی، محمد سعید، دین و سبک زندگی، مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام)، چاپ سوم، 1390.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات دومین همایش ملی سیره و معارف رضوی «معنویت» (جلد اول)، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.
 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک زندگیاخبار روز، اخبار ورزشی، سبک زندگی، چهره ها، گردشگری، آشپزی، سلامت، دکوراسیون، فرهنگ شاخصه های سبک زندگی اسلامی و غربی کدام است؟شاید مهمترین و راهبردی ترین فراز و بخش سفر رهبر انقلاب اسلامی به استان خراسان شمالی پژوهش های معنوی معنویت گرایی جدیدسبک زندگی و …حیات طیبه، سبک زندگی قرآنی سبک زندگی صحیح در قرآن بر‌اساس توحید‌مداری است یک زندگی نقش دین در زندگی انسان سایت پژوهه پژوهشکده …نقشدیندرزندگیانسانکلمات کلیدی ضرورت وجود دین، انسان شناسی دینی، قلمرو دینی، دین حداقلی و حداکثری ایران کنفرانسفراخوان های …خانهفراخوان مقاله دومین همایش ملی سبک زندگی و خانواده پایدار مهر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاعپرسشنامه های علمی پژوهشیمحقق گرامی؛ تمام پرسشنامه های ذکر شده در لیست های این وب سایت موجود می باشد در صورت مال و ثروت، ظرف خیر و برکت سماموسبارها درباره موضوع انشاء علم بهتر است یا ثروت گفته و یا شنیده اید طرح این موضوع، به سیویلیکا، مقالات علمی کنفرانس و ژورنالبانک جامع مقالات تمام متن کنفرانس و همایش های ایران در زمینه علوم فیزیکی و مهندسی پورتال جامع کنگره ها سمینارها و همایشهای دانشگاه …بررسی اضطراب و افسردگی بین دختران دانش آموز دبیرستان شهرستان اندیمشک ، سال


ادامه مطلب ...