جایگاه و وضعیت اپراتورهای ارتباطی کشور براساس سیمکارتهای واگذار شده، ضریب نفوذ و سهم بازار ارتباطی توسط وزارت ارتباطات مشخص شد.
به گزارش مشرق، مروری بر شاخصهای مهم بخش ICT نشان میدهد که تا پایان سال گذشته 30 میلیون و 262 هزار و 157 خط تلفن ثابت دایری، 149 میلیون و 857 هزار و 366 سیمکارت واگذار شده و 75 میلیون و 983 هزار و 528 سیمکارت فعال تلفن همراه وجود داشته است.
مقایسه این اعداد با نرخهای مربوط به شاخصهای مذکور تا پایان آذر ماه سال گذشته نشان میدهد که در حوزه دایری تلفن ثابت، سیمکارت واگذار شده و خطوط فعال همراه به ترتیب 0.6، 1.4 و 2.3 درصد رشد داشتهایم.
ضریب نفوذ مشترکان فعال تلفن همراه نیز از 94.22 درصد تا پایان آذر ماه 94 به 96.46 درصد تا پایان سال گذشته رسید. ضریب نفوذ این حوزه در نیمه اول سال گذشته 91.46 درصد بود.
ضریب نفوذ سیمکارتهای واگذار شده تا پایان آذر ماه سال گذشته 187.56 درصد بوده و تا پایان سال 94 به 190.26 درصد رسیده است.
همراه اول
نگاهی به بخش تحلیلهای ارائه شده از سوی معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی وزارت ارتباطات در حوزه ارتباطات همراه نشان میدهد که شرکت ارتباطات سیار با واگذاری 18 میلیون و 51 هزار و 585 خط دائمی، 45 میلیون و 434 هزار و 343 خط اعتباری و مجموعا 63 میلیون و 485 هزار و 928 خط واگذار شده ضریب نفوذی معادل 55.2 درصد از بازار تلفن همراه کشور را دارد.
ضریب نفوذ این اپراتور در پایان آذر ماه سال گذشته 53.71 درصد بود که ظرف سه ماه 1.49 درصد افزایش یافته است.
ایرانسل
اپراتور دوم تلفن همراه کشور 746 هزار و 946 خط دائمی، 79 میلیون و 136 هزار و 974 خط اعتباری و مجموعا 79 میلیون و 883 هزار و 920 خط واگذار شده تا پایان سال گذشته داشته است. ضریب نفوذ این اپراتور در بازه زمانی مذکور 38.78 درصد اعلام شده است.
ضریب نفوذ این اپراتور در پایان آذر ماه سال گذشته 38.58 درصد بود که ظرف سه ماه با 0.2 درصد رشد مواجه شد.
رایتل
اپراتور سوم تلفن همراه کشور 117 هزار و 428 خط دائمی، 6 میلیون و 288 هزار و 39 خط اعتباری و مجموعا 6 میلیون و 978 هزار و 464 خط واگذار شده تا پایان سال گذشته داشته است. ضریب نفوذ این اپراتور در بازه زمانی مذکور 2.6 درصد اعلام شده است.
ضریب نفوذ اپراتور سوم تا پایان آذر ماه سال گذشته 1.93 درصد بود که ظرف سه ماه با 0.67 درصد رشد مواجه شد.
مقایسه وضعیت اپراتورها با یکدیگر
براساس اعلام معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی وزارت ارتباطات، ضریب نفوذ همراه اول تا پایان سال 93 به میزان 52 درصد بوده که تا پایان سال گذشته به 55.2 درصد رسیده است.
ضریب نفوذ ایرانسل هم تا پایان سال 93 به میزان 36.11 درصد بوده که تا پایان سال گذشته به 38.78 درصد رسیده است.
ضریب نفوذ رایتل تا پایان سال 93 به میزان 3.33 درصد بوده که تا پایان سال گذشته به 2.6 درصد رسیده است.
سهم بازار ارتباطات کشور
با مقایسه انجام شده درباره سهم بازار اپراتورها، همراه اول پیشتاز بوده و با 57 درصد بیشترین سهم بازار را نصیب خود نموده است. در رتبه بعدی شرکت ایرانسل با 40 درصد از سهم بازار رتبه دوم را کسب نموده و رایتل هم با 3 درصد در رده آخر است.
مسابقهی برگزار شده در بحرین امسال خبرهای داغ و در عین حال غمانگیزی از خداحافظی تیمهای محبوب را در بر داشت.
هر سه خودروی حاضر در جایگاه اختصاصی بحرین در این مراسم خداحافظی کردند. تیم اسپرت joest آئودی(تیمی که با استقامتی بلند مدت به طول ۱۸ سال در این مسابقات شرکت کرد)در مسابقهی نهایی خود در مسابقات قهرمانی استقامت جهانی FIA دو بر یک برد عالی در کارنامهی خود رقم زد. مارک وبر که بعد از این مسابقه بازنشست شد، در تیم شماره ۱پورشه ۹۱۹ جایگاه سوم را از آن خود کرد.
برتری مطلق آئودی در مسابقات ۲۴ ساعتهی Le Mans(که یکی از معروفترین و مشکلترین مسابقات دنیا است)تبلیغ عالیای برای تکنولوژی دیزل فولکسواگن بود.
متاسفانه، تکنولوژی گروه فولکسواگن چیزی بیش از امید واحی و دروغ نبود. این تکنولوژی آن اعجوبهای که به ما گفته شده بود، نبود، پدیدهای که قرار بود در زمینهی کارایی حتی بهتر از پریوس عمل کند. در عوض، فولکسواگن به صورت هوشمندانهای در تستهای آلایندگی تقلب کرد.
آئودی با صرف میلیاردها دلار هزینه برای جبران، فراخوانی و دیگر موارد پر هزینهی این رسوایی، اعلام کرد که یک بار دیگر اولویتهای موتوراسپرت خود را تغییر خواهد داد. آئودی بیان کرد که این بار از نیروی الکتریکی در مسابقات قهرمانی فرمول E در FIA استفاده خواهد کرد. البته افراد زیادی معتقدند که حضور تیم آئودی در کنار گروه تازهی فولکسواگن با نام LMP1، کار زائد و اضافهای انجام داده است. اگرچه عملکرد خود تیم LMP1 آئودی مورد و نقصی نداشت(و به خاطر بهبود بخشیدن تکنولوژی دیزلی معروف هستند)، اما این تیم باید کنار گذاشته میشد.
لوکاس دی گراسی که در مسابقات انتخابی آخر هفته رکورد WEC جدیدی از خود به جا گذاشت، پشت رول آئودی R18 شماره ۸ نشست و به پیروزی رسید و در مقابل وی مارسل فاسلر که پشت رول آئودی R18 شماره ۷ نشسته بود به مقام دوم دست یافت.
رانندهی در حال بازنشسته شدن پورش یعنی مارک وبر که پشت رول شماره ۱ تیم پورشه نشسته بود مقام سوم را از آن خود کرد. تیم وبر به این دلیل اجازه دادند وی در این مسابقهی نیم ساعت آخر را رانندگی کرد و چالشهای رانندگی در مسابقات را برای آخرین بار پشت سرگذاشت.
پورشه شماره ۲ در پشت کلاس LMP1 اصلی در مقام ششم قرار گرفت و همین کافی بود تا نیل جانی، مارک لیب و رومین دوماس به عنوان قهرمانان رانندگی سال انتخاب شوند.
عقبنشینی آئودی از ورزش تاثیر به سزایی داشت و باعث شد رانندگان کلاس LMP2 در این مسابقه با تمام قوا حضور پیدا کنند. رنه رست و فیلیپ آلبوکرک افرادی بودند که به احتمال زیاد قرار بود وارد تیم رانندگان LMP1 شوند اما با خداحافظی این تیم، طوری رانندگی میکردند که جایگاهی برای خود در سال آینده البته در تیمی دیگر دست و پا کنند.
رست که خودروی LMP2 G-Driveشماره ۲۶ را میراند اگرچه در ابتدای مسابقه به دلیل مشکل ترمز بعد از همه حرکت کرد، اما در نهایت دو دور قبل از پایان مسابقه مقام اول را از آلبوکرک که خودروی RGR Sport LMP2شماره ۴۳ را میراند ربود و تا آخر مقام را حفظ کرد. آلبوکرک بعد از رست در مقام دوم مسابقه را به انتها رساند.
بامداد – هوش مصنوعی موضوعی بسیار جذاب و اما پیچیده است. علمی جدید که زندگی بشر را متحول کرده است. کارکردهای این فناوری از معایب آن بسیار بیشتر است که نشان از سودمندی آن دارد. علم روباتیک به عنوان هسته مرکزی هوش مصنوعی شناخته میشود. اما آینده هوش مصنوعی به کدام جهت حرکت خواهد کرد؟
الگوریتمهای به کار گرفته شده در هوش مصنوعی از نحوه فعالیت «یاختههای عصبى» یا نورون الهام گرفته شدهاند. اما هوش مصنوعی و یکی از شاخههای آن «یادگیری عمیق» در چند سال اخیر چنان پیشرفت کرده است که استیون هاوکینگ در این باره میگوید: «توسعه کامل هوش مصنوعی میتواند پایان بشریت را رقم بزند.»
ایلان ماسک از سرمایهگذاران فناوری دنیا معتقد است که هوش مصنوعی «اهریمنی» است که تمام جهان در حال پرورش آن است. او میگوید: «با این فناوری ما داریم اهریمن را احضار میکنیم.» هوش مصنوعی البته برای هالیوود نیز درآمد خوبی کسب کرده است. در واقع هدف از مطالعهٔ آن، یافتن رابطهٔ میان رباتها و تفکر، همچنین یافتن پاسخی برای چنین سوالاتی است: آیا یک ربات توانایی عملکردی هوشمندانه را دارد؟ آیا او نیز، همانند انسان میتواند مشکلات را با اندیشیدن برطرف کند؟آیا ربات میتواند فکر داشته باشد؟ آیا میتواند همان هوشیاری و حالت ذهنی ای که انسان داراست را داشته باشد؟ آیا میتواند حس کند؟ آیا هوش انسان و هوش ربات یکسانند؟ آیا در اصل، ذهن انسان یک کامپیوتر است؟
تا چندی پیش، «دستهبندی تصاویر» برای انسانها کاری آسان و برای روباتها کاری دشوار بود، اما اکنون روباتها خیلی پیشرفت کردهاند. طبق پیشبینیها انسانها تا ۱۵ سال دیگر در چنین کارهایی حرفی برای گفتن ندارند. البته الان کامپیوترها نمیتوانند مانند انسانها فکر کنند. آنها توانایی استفاده همزمان از چندین حس را ندارند، اما روزی خواهد رسید که هوش مصنوعی در علم پزشکی انقلابی به پا خواهد کرد. فرض کنید که یک پزشک یک تصویر ام.آر.آی را میبیند. احتمال اشتباه پزشک وجود دارد. در واقع سالها زمان میبرد تا پزشک به آن درجه برسد که دیگر اشتباهی نکند. پزشکی را فرض کنید که پس از ۲۵ سال به این مرتبه رسیده است. با کمک هوش مصنوعی میتوان این ۲۵ سال تجربه را به راحتی به خدمت گرفت.
شرکتهای بزرگ مانند گوگل و فیسبوک در «سیلیکون ولی» سرمایهگذاریهای بزرگی را بر روی هوش مصنوعی انجام دادهاند. ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻮﭘﺎ MetaMind که توسط ریچارد سوچِر (دانشآموخته دکتری دانشگاه استنفورد) هدایت میشود بر روی «شبکه عصبی بازگشتی» تمرکز دارد. این پروژه در واقع بر درک بهتر زبان از نگاه احساس و عاطفه تاکید دارد. سوچِر میگوید: «شخصا من هرگز نخواستهام که بر روی درک زبان طبیعی کار کنم تا بتوانم بهتر بر روی مردم جاسوسی کنم، یا از بیناییِ کامپیوتری برای تعقیب و انهدام خودکار هدف استفاده کنم. با توجه به مواردی که گفتم، ماهیت فناوری همین است. دیگران میتوانند به شکلی که میخواهند از آن استفاده کنند!»
کِن گولدبرگ استاد روباتیک دانشگاه برکلی میگوید: «همین حالا هم بسیاری از شغلهای موجود در مراکز تلفنی در اختیار هوش مصنوعی قرار گرفته است. من فکر میکنم که شغلهای فراوان دیگری نیز از انحصار انسانها خارج خواهد شد، تا جایی که دیگر کامل در اختیار روباتها قرار گیرد. البته در برخی موارد، ظرافت ارتباطی زبانی انسان را تنها خود انسان میتواند داشته باشد.» دو زمینه مورد علاقه بسیاری از پروژههای نوین هوش مصنوعی «کشاورزی و درمان» است. شرکتهای جدید مانند نِروانا و متامایند بر این باورند که با کمک فراگیری عمیق میتوانند به «تشخیص پزشکی دقیق» و همچنین «تولید حداکثری غذا» برسند. فرض کنید در نقطه زیر ایستادهاید؛ چه احساسی به شما دست خواهد داد؟
سرعت پیشرفت علم و فناوری در طول تاریخ کند بوده است. شخصی که در سال ۱۵۰۰ میلادی زندگی میکرده با شخصی که در سال ۱۷۵۰ میلادی زندگی میکرده، تفاوت چندانی ندارد. در طول این دروان سیر رشد علمی آهسته بوده که اغلب در علم فیزیک این دوران مشهود است. اما اگر این شخصی از سال ۱۷۵۰ میلادی را با یک انسان سال ۲۰۱۵ مقایسه کنیم، این تفاوت در تمام شاخههای علم بسیار مشهود است. آینده چگونه خواهد بود؟ اگر بگویند جهان حاضر، در ۳۵ سال دیگر به طور کلی متحول خواهد شد، چه واکنشی خواهید داشت؟
دستهبندی هوش مصنوعی:
۱- هوش مصنوعی محدود: به آن «هوش مصنوعی ضعیف» نیز گفته میشود. این نوع تنها در یک حوزه متبحر میشود. هوش مصنوعی که توانست استاد بزرگ شطرنج جهان را شکست دهد، یکی از همین نمونهها است. در واقع، تنها کاری که میتواند انجام دهد همین است.
۲- هوش مصنوعی عمومی: به آن «هوش مصنوعی قوی» نیز گفته میشود. سطح هوشی این نوع در سطح انسان است. ساخت این نوع هوش مصنوعی کاری دشوار است و دانشمندان هماکنون در این مرحله هستند. این نوع هوش مصنوعی باید توانایی دلیل آوردن، حل مشکل، توانایی فکر کردن به صورت مطلق، درک ایدههای پیچیده، فراگیری سریع و درسآموزی از تجارب را داشته باشد. اگر جایگاه دقیق هوش مصنوعی را در حال حاضر بخواهیم مشخص کنیم، بهتر است نمونهای از روباتهای هوشمند سال اخیر را مثال بزنیم. روبات آسیمو یک روبات انساننما است که در چند سال اخیر معرفی و ارتقا داده شد. آسیمو توانایی خواندن حرکات و حالات چهرهی انسانها را دارد و میتواند مستقلاً پاسخ دهد.
۳- فراهوش: «هوشی که در تمام زمینهها از جمله خلاقیت علمی، هوش عمومی و مهارتهای اجتماعی بسیار برتر از باهوشترین انسان باشد.» شاید این سه دستهبندی برای شما کمی پیچیده باشد. اما حقیقت مسئله سادهتر است. در حال حاضر، در جهانی زندگی میکنیم که مملو از هوش مصنوعی نوع اول است. سیستم ضد قفل اتومبیلهای پیشرفته که از سیستم کامپیوتر اتومبیل پیروی میکند یکی از همین نمونهها است. گوشی هوشمند شما نیز مورد بعدی است. شما از نقشه آن استفاده میکنید و موسیقی هم گوش میدهد. با برنامههایی مانند Siri صحبت میکنید.
سیستم فیلترینگ ایمیلهای هرزه نیز نمونهای دیگر است. بخش جستجو و ترجمه گوگل هم یک هوش مصنوعی محدود محسوب میشود. در حال حاضر، بهترین بازیکنان بازیهای فکری مانند شطرنج همگی هوش مصنوعی محدود هستند. نمونههای از این دست کم نیستند. پژوهشگران زمینه این فناوری اکنون در مرحله انتقال از نوع اول به نوع دوم هستند. آنها سعی دارند با تقلید از مغز انسان بتوانند هوش مصنوعی را طراحی کنند که هم سطح هوش انسان باشد. قدم بعدی شاید «ترابشریت» باشد. ادغام انسان و ماشین در آینده به «سایبورگ» منجر خواهد شد. البته اکنون شاید تصور آن تنها در فیلمها میسر باشد. نمونهی سینمایی مشهور آن همان فیلم ترمیناتور است. سایبورگ هم از انسان و هم از ماشین به مراتب قدرتمندتر خواهد بود. البته این ایده، منتقدان فراوانی را داشته است. فوکویاما معتقد است که این ایده «خطرناکترین ایده جهان» است.
به گذشته فکر کنید. گذشتهای نه چندان دور که هنوز شبها را با نور فانوس زنده نگه میداشتند. خبری از شبکههای اجتماعی نبود. کتابها حتی به شکل امروزی نیز چاپ نمیشدند، چه برسد به اینکه بخواهیم فرآیند تولید کتابهای دیجیتال را با آن دوران مقایسه کنیم. با ظهور هوش مصنوعی، دنیا تغییر کرد. امروزه خودروهای بدون راننده، هواپیماهای بدون خلبان و پهپادها با کمک وجود این فناوری ساخته شدهاند. روباتهای روزنامهنگار تا چند سال دیگر به بازار عرضه خواهند شد. نیازی نیست به روباتهای خانهدار و کاوشگر کنجکاوی اشارهای کرد.
صنعت بازیهای ویدیویی با بهرهجویی از این فناوری باعث شده تا نوع تفریح کودکان امروزی تفاوت چشمگیری با کودکان نسلهای قبلی داشته باشد. تلفنهای همراه، ساعت هوشمند و هزاران اختراع دیگر حال و هوای زندگی را به کلی تغییر داده است. روباتهای فوتبالیست و بازوهای حرکتی برای افراد معلول با همین فناوری ساخته شدهاند. مصارف نظامی و پزشکی این روباتها در حال توسعه است. در آیندهای نزدیک، شاهد تولید انبوه روباتهای خدمتکار نیز خواهیم بود. هوش مصنوعی هنوز در اول راه خود است. فناوری که اگر در جهت مثبت خود به کار گفته شود، میتواند تاثیرات بسیار مفیدی بر زندگی انسان بگذارد. اما تصمیم نهایی با انسان است که چگونه از آن بهره جوید.
منبع:سایت علمی بیگ بنگ
نوشته جایگاه هوش مصنوعی در آینده چگونه است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
«در تاریخ روانکاوی، از همان آغاز، مفهومِ کشاکش میان نیروهای روانی در انسان، برانگیختهی تنش یا تشویشی ادامه ...
بوف کور صادق هدایت از عقدهی ادیپی بینصیب نمانده است. آقای محمدعلی همایون کاتوزیان در نقد چنین نظری ادامه ...
اگر عقدهی ادیپ، به اعتقاد بسیاری، جهانشمول است، پس طبیعتاً باید نشانش در بسیاری از آثار ادبی و هنری ادامه ...
عقدهی ادیپ، که بزرگترین کشفِ فروید و سنگ پایهی روانکاوی محسوب است، در قاموس روانکاوی فرویدی، دلبستگی ادامه ...
حقوق زن، مبحثی مهم با گسترهی وسیع شاملِ حقوق خصوصی و عمومی زنان است. حقوق زن در حوزهی خصوصی ناظر به ادامه ...
حقوق خانواده، شاخهای از حقوق مدنی است که به مقررات و قواعد شکلگیری، تداوم و انحلال خانواده میپردازد. ادامه ...
حقوق مالکیت فکری (حقوق معنوی)، اصطلاحی حقوقی به معنای حقوق شناخته شده برای پدیدآورندهی هرگونه اثر فکری ادامه ...
بر پایهی گزارش اجلاس 1980 سازمان کنفرانس اسلامی، حدود یک سوم از مسلمانان جهان در کشورهای غیر عضو این ادامه ...
تا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیتهای دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی ادامه ...
چکیده
از جمله نیازهای آدمی، نیاز به تفریح سالم است که براساس آموزههای دینی و سبک زندگی رضوی، بخشی از زمان مسلمانان را به خود اختصاص میدهد. با این حال، افراط در لذتجویی و سرگرمی، از مصادیق لهو و لغو و نیز اتراف و تنپروری، از آسیبهای تفریح ناسالم به شمار میرود. به همین دلیل در سیره و سخنان امام رضا (علیهالسلام) بر پرداختن به تفریح سالم و حلال در چارچوب موازین شرعی و به اندازه تأکید شده است. نکتهی جالب در سبک زندگی رضوی، توجه دادن فرد به شخصیت والا و اهداف متعالی انسانی است تا جایگاهش را بالاتر از آن بیند که به کارهای بیهوده دست یازد. از سوی دیگر، بر پرهیز از مصارف زائد، تشریفاتی و تجملاتی با هدف تفریح و سرگرمی نیز به عنوان نمودهای قناعت تأکید شده است. نکتهی قابل توجه در این عرصه، تأثیر منفی افراط در لذتجویی و زیادهروی در تفریح و سرگرمی و رفاهطلبی عمومی بر ایجاد تمدن و بقای آن است، طوری که به گفتهی ویل دورانت، این خود یکی از علل افول تمدن بزرگ اسلامی پس از سدهی هفتم بوده است.مقدمه
آدمی برای اینکه زنده، سالم و بانشاط باشد، نیازهایی دارد که بایستی در حد و کیفیت مطلوب تأمین شود، مثل نیاز به تفریح و سرگرمی و پاره ای از لذتهای زندگی. از سوی دیگر، برای رسیدن به اهداف والا و نیل به سعادت مادی و معنوی، مسیری جز عبور از سختیها، کار و تلاش مداوم و مجاهدت وجود ندارد. چنانکه ساختن تمدنی سترگ و الگو شدن در علم و دانش و توسعه و پیشرفت، نیازمند عزمی ملی، وجدان کاری و پرهیز از تنپروری است. حال با توجه به نوع نگاه آموزههای دینی به مقولههایی همچون لهو، لغو، لعب، اتراف و لذتگرایی از یکسو و کار و جهاد، زهد و قناعت و بهرهگیری حداکثری از زمان، از سوی دیگر، پرسشهایی مطرح میشود، از جمله اینکه تفریح، سرگرمی و لذتجویی در آموزههای دینی چه جایگاهی دارد؟ حد و مرز آن چگونه تعیین و تأثیر آن بر تمدنسازی چگونه ارزیابی میشود؟ اصولاً مقصود از لهو، لغو و لعب نکوهش شده در دین چیست و چگونه میتوان لذتهای حلال و تفریحهای سالم را - که حتی ممکن است نوعی عبادت به شمار رود - از اموری همچون لهو و لغو - که مکروه یا حرام تلقی میشود - تمایز داد؟ نوشتار پیش رو تلاش دارد به پرسشهایی از این دست با تأکید بر آموزههای رضوی پاسخ دهد.تفریح و سرگرمی، نیاز آدمی
نیاز به تفریح و سرگرمیهای نشاطانگیز و لذتبخش، از نیازهای آدمی است. با این حال، روشن است که این نیاز در مقایسه با بسیاری از نیازهای جسمانی یا فیزیولوژیک در اولویت نیست، چنان که چنین اولویتبندی در مورد سایر نیازهای انسان نیز مطرح شده است که نمونهی بارز آن را میتوان در هرم نیازهای آبراهام مازلو (1908-1970 م.) مشاهده کرد. با وجود این، تأمین نیازهای سطوح بالاتر، سلامت بهتر، عمر طولانیتر، کارایی بیشتر و نیز خوشی عمیقتر، سبب آرامش فکر و کمال زندگی درونی شخص میشود (نک: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1372، ج 2: 475-463؛ شولتس، 1388: 117؛ مرویان حسینی، 1383: 217-214).تفریحهای سالم؛ چارچوب و فلسفه
تردیدی نیست که هرگونه سرگرمی و لذتی که فرد تمنای آن را دارد، نمیتواند مورد تأیید شرع هم باشد. بنابراین باید دید تفریحهای لذتبخش با چه شرایطی و در چه چارچوبی مطلوبیت مییابد. از روایتهای مربوط به بحث برمیآید که اباحه و بعضاً ارزشمندی آنها در گرو تحقق شرایط ذیل است:نمونههایی از تفریحهای سالم
تفریحهای سالم مصادیق گوناگونی دارند و براساس شرایط زمانی و مکانی، میزان درآمد و امکانات و نیز سلیقهی افراد متفاوت است. با این حال، مواردی را که در آموزههای دینی یاد شده، به اختصار مطرح میکنیم.1. تفرج و گشت و گذار
در آموزههای دینی بر تفرج و گشت و گذار به عنوان تفریحی سالم اشاره شده و حتی از آنها برمیآید که در سیرهی برخی از معصومان (علیهمالسلام) نیز این کار وجود داشته است. قرآن کریم، تفرج فرزندان یعقوب (علیهالسلام) را تأییدگونه نقل کرده است: «أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ فردا او را با ما بفرست تا [در چمن] بگردد و بازی کند و ما به خوبی نگهبان او خواهیم بود» (یوسف/ 12).2. ورزشهای سالم
در برخی روایتها، ورزشهای سالم و سودمندی همچون شنا و سوارکاری، جزء تفریحهای سالم به شمار رفته است (نک: کلینی، 1365، ج 2: 393؛ ابن حنبل، بیتا، ج 4: 146).3. مسافرت
در آموزههای دینی، سفر کردن، مطلوب شمرده شده و آدابی نیز برای آن بیان شده است. نیک روشن است که سفر، گاه مسافرت کاری و برای کسب روزی و درآمد است، گاه سفر زیارتی و دیگر بار سفر سیاحتی و تفریحی. ضمن آنکه مسافرت به شهرهای مختلف و دیدن آثار باستانی برجای مانده از پیشینیان، کارکرد درسآموزی و عبرتگیری نیز داشته و ضمن سیاحت و تفریح، پیامهای تربیتی و اخلاقی نیز همراه دارد. تأکید قرآن کریم بر سیاحت و جهانگردی، بیشتر ناظر به این مورد اخیر است و گردشگری در قرآن، توأم با درک پیامهای یاد شده است. برای نمونه: «قُل سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ؛ بگو: در زمین بگردید، آنگاه بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟» (انعام/ 11).آسیبشناسی تفریح
در کنار تفریحهای سالم که در روایتهای یاد شده با عنوان «لَذّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرّمٍ» و مانند آن آمده است، واژههای دیگری نیز وجود دارد که آموزههای دینی، به آنها نگاهی منفی دارد، واژههایی مانند: لهو و لعب. شاید به همین دلیل باشد که برخی افراد، هرگونه سرگرمی را کاری ضد ارزش و ناپسند میدانند و تلاش میکنند خود را از آنها به دور دارند. اکنون پرسش این است که مرز بین تفریحهای سالم با لهو و لغو و مانند آن چیست و اصولاً آیا هر لهوی، حرام یا دستکم مکروه است؟ به دیگر سخن، اگر لهو، لغو و لعب مذموم را هر کاری بدانیم که «فاقد سود مادی و فایدهی معنوی و اخروی» باشد، آیا میتوان مصداقی برای لذتهای حلال و تفریحهای سالم پیدا کرد که کاری لغو و امری لهو نباشد؟!رابطهی مطلوبیت تفریح سالم با نکوهش لهو، لغو و لعب
«لهو» در اصل به هر کاری گویند که آدمی را به خود مشغول سازد و از کارهای مهم و اهداف اساسی بازدارد (فراهیدی، 1409 ق، ج 2: 87؛ ابن منظور، 1410 ق، ج 15: 258؛ راغب اصفهانی، 1416 ق: 748).شخصیت والای انسانی و پرهیز از لهو و لغو در سبک زندگی رضوی
نکتهی جالب در سبک زندگی رضوی که از سخنان حضرت برداشت میشود، توجه دادن فرد به شخصیت والای انسانی و اهداف متعالی خود است تا از یکسو، خرد خویش را حاکم قرار دهد و مصادیق لغو و بیهوده را تشخیص دهد و از دیگر سو، شأن و جایگاه خود و ارزش وقت و امکانات خویش را بالاتر و بیشتر از آن ببیند که به چنین کارهایی دست یازد، بیآنکه برای وی سودی به همراه داشته باشد.اتراف (رفاهزدگی و مصرفگرایی)
از آسیبهای تفریح و سرگرمی و مرزهای آن، افراط در لذتجویی در عرصهی مصرف و لذتهای مادی است که در قرآن کریم و روایتها، با نام «اتراف» تعبیر میشود. اتراف از واژهی «ترَف» به معنای نعمت و برخورداری از آن به کار رفته است و مُترف به کسی گویند که نعمت فراوان و غرق شدن در شهوات و خوشگذرانیها، او را به غرور و سرکشی واداشته است (نک: ابن منظور، 1410 ق، ج 9: 17؛ راغب اصفهانی، 1416 ق: 166).اتراف، آفت تمدنسازی
نتیجهی آسیبهای متعدد پدیدهی اتراف، به ویژه سقوط اخلاقی و مفاسد اجتماعی، چیزی جز تهی شدن فرهنگها و جوامع از درون و در نتیجه، سقوط و نابودی آن نیست. قرآن کریم با تصریح به این نکته، میفرماید: «وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیراً؛ و چون بخواهیم شهری را نابود سازیم، خوشگذرانانش را فرمان میدهیم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتیجه، عذاب بر آن [شهر] لازم شود، پس آن را [به تمامی] نابود میکنیم» (اسراء/ 16).مفهوم والای «قناعت»، در تقابل با فرهنگ اتراف
در فرهنگ دینی، مفاهیمی همچون «قناعت» با محتوای عمیق و فرازمند خود - و نه تلقی عوامانه که آن را صرفاً به معنی مصرف کمتر و صرفهجویی میدانند - در تقابل با پدیدههای نامطلوبی همچون اتراف قرار دارد.تأثیر منفی افراط در تفریح و لذتجویی بر تمدنسازی
از مسائل مهم در این بحث، نقش و تأثیر تفریح و سرگرمیهای رایج بین مردم بر پدیدهی تمدنسازی است. برای آنکه این تأثیر به صورت تاریخی و در عین حال اختصارگونه تحلیل شود، نگاهی به تاریخ فراز و فرود تمدن اسلامی میافکنیم:علل ظهور و افول تمدن اسلامی
تمدن غرب، فروغ علم را از جهان اسلام، که خود در حال افول بود، گرفت و آن را فروزانتر از پیش نگاه داشت. از پرسشهای مهم در این باره آن است که چرا جهان اسلام در فاصلهی سدههای اول تا ششم هجری، به سرعت رشد کرد و پس از آن به افول گرایید؟ اگرچه برخی نیروهای بیدین و ضد اسلام تمایل دارند اسلام را عامل افول معرفی کنند (نک: فروغی، 1344: 128)، اما واقعیتهای تاریخی و نیز آموزههای اسلامی نشانگر آن است که رشد و پیشرفت اولیهی مسلمانان به سبب اجرای نسبی دستورهای اسلامی و افول و انحطاط آنان به سبب دوری از آموزههای دینی بوده است. برخی صاحبنظران همچون هیتی، هاجسون، بائک و لوئیس نشان دادهاند که اسلام نقشی مثبت در توسعهی جوامع مسلمان ایفا کرده است. تنها پاسخ این سؤال که چرا جامعهای بدوی که از صفر شروع کرده بود، توانست با این سرعت در برابر سختیها و مشکلات رشد کند، اسلام است. خصوصیت اصلی این جامعهی بدوی در آن زمان، نزاعهای خونین و خانمانبرانداز، کمبود منابع، آب و هوایی سخت و طاقتفرسا و زمینی نامناسب بود. این جامعه هیچ یک از سرمایههای مادی همسایگان قدرتمندش یعنی ساسانیان و امپراتوری بیزانس را نداشت. در چنین شرایطی، اسلام تنها عاملی بود که منجر به تغییر کیفیت این جامعهی بدوی شد، به گونهای که بر کاستیهای خود فائق آمد و به قدرتی بزرگ تبدیل شد. به گفتهی کاهن، قانونمندی قرآن به نفع محرومان در کنار تضمین عدالت، همبستگی اجتماعی، بهزیستی همگانی، اصلاحات اخلاقی و نهادی و ارائهی دولتی کارا و نظام حقوقی مقتدر، موجب فراهم آمدن الزامهای نهادی برای توسعه شد. بدینجهت اسکاتز میلر میگوید: «همهی عواملی که اروپا را قادر به موفقیت ساخت، خیلی پیش از اینها در اسلام وجود داشت» (نک: چپرا، 1384: 270-268). رودنسون نیز اسلام را واجد تمام خصوصیاتی معرفی میکند که موجب پیشرفت است، ولی مسلمانان هیچگاه اسلام واقعی را به کار نبستهاند (تفضلی، 1372: 50-49) این جملهی اخیر به درستی بیانگر عامل اصلی انحطاط و عقبماندگی جوامع اسلامی در سدههای اخیر است. برخی محققان، نمود بارز دوری از آموزههای اسلامی در این جوامع را در ضمن عواملی برشمردهاند، از جمله: فساد اخلاقی و سیاسی، فقدان پویایی پس از پیوند تحجر و تعصب، کاهش فعالیتهای عقلانی و علمی، شورش و تفرقههای درونی همراه تهاجم و جنگافروزیهای مستمر، عدم توازن مالی، رکود کشاورزی، صنعت و تجارت در نتیجه سستی و کمکاری و عواملی دیگر (نک: چپرا، 1384: 354-264).بازگشت به اسلام ناب، تنها راه احیای تمدن اسلامی
براساس آنچه گذشت و به ویژه با توجه به تحلیل ویل دورانت، میتوان تأثیر منفی افراط در لذتجویی و زیادهروی در پرداختن به تفریح و سرگرمی و رفاهطلبی عمومی بر ایجاد تمدن و بقای آن را به روشنی فهمید. بدین ترتیب، نهادینه کردن سبک زندگی رضوی در خصوص پرهیز از لهو و لغو در زندگی و افراط در تفریح و سرگرمی، در کنار توصیه به تفریح سالم با هدف ایجاد نشاط و سرزندگی در کار و تلاش، میتواند زمینهساز احیای دوبارهی تمدن شکوهمند اسلامی بر پایهی پیشرفت و معنویت باشد.بحث و نتیجهگیری
1. تفریح سالم از جمله نیازهای آدمی است که براساس سبک زندگی رضوی، بخشی از وقت فرد مسلمان را به خود اختصاص میدهد.پینوشتها
1. دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه علوم اسلامی رضوی irvani-javad@yahoo.com
2. ذکر «نماز شب» در شمار لهو مؤمن ممکن است بدینجهت باشد که معمولاً هدف اصلی از پرداختن به امور لهوی، ایجاد فرصتی برای تفریح، سرگرمی و التذاذ است و از آنجا که فردِ با ایمان، از تهجد و نماز شب و انس با خداوند لذت میبرد، در شمار لهو مجاز آمده است.
چکیده:
در این مقاله ابتدا به تاریخ تکامل خانواده از دورترین دوران تا به امروز پرداخته شده اســت. پس از آنکه نظریات عمده دانشمندان غربی از قبیل آنتونی پارسونز، رنه گونیک، هلموت شلسکی، و نظریه مارکسیستی به میان آمده و دیدگاه ایشان را نسبت به خانواده به اجمال بیان کردهایم. در این رابطه قید شده که نظرات دانشمندان غربی را باید با نگاه به جامعه غرب در زمان خود بررسی کرد. چرا که برخی چون نظریات پارسونز که زمانی جامعه آمریکا آن را ملاک هدایت خانواده تلقی میکرده امروز منسوخ شده اســت. در ادامه از واژه قداست خانواده رفع ابهام گردیده و با تعریفی که به آن قائل شدهایم به طور مختصر ملاکهای اخلاقی را بررسی و نظر اسلام را ارائه دادهایم. با این حال حق مطلب آنگونه که باید ادا نشد و بیان این مهم نیاز به کند و کاو فراوان دارد.واژگان کلیدی:
خانواده هسته ای، خانواده گسترده، اقامت نوبومی، خانواده جهت یاب، خانواده فرزند یاب، کارکردهای خانواده، قداست خانواده، حقوق والدین، ارجمندی همسرمقدمه:
خانواده از جمله نهادهای مؤثر و مهم در زندگی انسانهاست و میتوان آن را یک نمونه عقلانیت انسانی دانست. حکمای اسلامی که انسان را موجودی مدنی بالطبع میدانند بر این امر تأکید بسیار داشتهاند. خانواده همچنین در فلسفه عملی اسلامی از دید حکمای اسلام پنهان نبوده اســت. فلسفه عملی را حکما به سه قسم اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدرن تقسیم بندی کردهاند که در بیان آن آمده انسان پس از خودسازی باید همت خود را صرف تربیت خانواده کند. چنین فردی میتواند جامعه را نیز اداره کند و اینجاست که بحث زعامت حکما مطرح میشود.خانواده در گذشته
خانواده از گذشته تا به امروز با تغییرات زیادی مواجه بوده اســت. به طور قطع انسان غار نشین اولیه به صورت قبیله ای متشکل از چند خانوار روزگار گذرانده. این شیوه زندگی در غارها بیشتر جنبه مشارکتی داشته اســت و افراد در این شیوه زندگی برای شکار و دفاع در برابر هجوم حیوانات وحشی یا تهاجم قبیله دیگر تن به همکاری و مشارکت میدادند تا اینکه زندگی رمه داری و کوچ نشینی آغاز شد. خانوادهها در کنار یکدیگر تحت امر ریش سفید قبیله به کوچ میپرداختند.نظریات جامعه شناسان در مورد خانواده
1- تالکت پارسونز:
از مهمترین نظریه پردازان غربی در مورد خانواده تالکت پارسونز اســت. میتوان گفت پارسونز از جمله جامعه شناسانی اســت که بیشترین تحقیقات را در مورد خانواده انجام داده و نظریات مفصلی در این باره ارائه نموده اســت.2- رنه کونیگ:
رنه کونیگ از دومنظر خرد و کلان به خانواده مینگرد. او از منظر کلان خانواده را در ارتباط با کل جامعه و نظام خانواده را با خرده نظامهای دیگر مورد بررسی قرار میدهد. در بعد کلان او خانواده را به عنوان یک گروه کوچک اجتماعی بررسی میکند.3- هلموت شلسکی:
از دیدگاه شلسکی خانواده یک نهاد اجتماعی و به منزله تنها باقیمانده ثبات اجتماعی اســت. با این حال این نکته را نباید از نظر دور داشت، که دیدگاه او بر مبنای شرایط جامعه آلمان اســت آن هم پس از جنگ دوم جهانی. یعنی جامعه ای منفعل و شکست خورده. جامعه آلمان در آن دوران دچار نابسامانی عظیم اجتماعی و اقتصادی بود. شلسکی نیز مانند کونیگ معتقد اســت که اقتصاد و دولت تقریباً کلیه کارکردهای نهادی خانواده را به خود اختصاص دادهاند.4- نظریه مارکسیستی:
انگلس همکار و دوست صمیمی مارکس از جمله افرادی اســت که در مورد خانواده مباحثی را مطرح میکند. نظریات مارکس و انگلس خود منشأ آزادیهایی برای زنان گردید و بسیار مورد توجه واقع شد. انگلس تکامل خانواده را با تکامل جامعه و به خصوص مالکیت خصوصی در برابر مالکیت جمعی همراه میدید. در میان نظریات او از تضییع حق جنس مؤنث سخن بسیار به میان میآید و معتقد اســت جنس مذکر در حق جنس مخالف خود ستم بسیار روا داشته اســت. از همین منظر یکتا همسری را مطرح کرده و آن را یک پیشرفت عظیم تاریخی میداند و در عین حال همراه با برده داری و ثروت خصوصی عصر دیگری از ظلم بر زنان تا به امروز آغاز شده اســت.قداست خانواده
اکنون که به اجمال از نظریات دانشمندان غربی در مورد خانواده سخن به میان آمد و دیدگاه ایشان تا حدی مورد بررسی قرار گرفت برای اینکه به موضوع وفادار بمانیم لازم اســت از واژه قداست آن هم در خانواده رفع ابهام شود. گرچه قداست به معنای پاکی اســت اما وقتی در کنار خانواده قرار میگیرد ناچار از ارائه تعریفی از آن هستیم.خانواده در اسلام
چنانچه ذکر شد حکمای اسلامی در بخش حکمت عملی از سه قسم اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن سخن به میان آوردهاند. ایشان به درستی در یافتهاند که یُزَّکِّیهِم و یُعَلِّمُهُمُ الکِتابِ وَ الحِکمَه به گونه ای نازل شده که تزکیه را بر تعلیم تقدم داده اســت. چرا که تزکیه در حوزه فردی و تعلیم هم در حوزه وفردی و هم در حوزه اجتماعی انجام میشود. به همین دلیل اســت که اسلام در امر تزکیه به مسلمانان سفارش بسیار کرده چرا که افراد اگر تزکیه شوندجامعه ای پاک و بدون اشکال خواهیم داشت.1- حقوق والدین بر فرزندان:
در اسلام برای پدر و مادر حقوقی بر عهده فرزندان اســت و مسلمانان ملزم به رعایت این حقوق در قبال والدین خود هستند. این حقوق گاه در روایات و گاهی نص صریح قرآنی اســت. از جمله آیات قرآن در رابطه با حقوق والدین آیة زیر میتواند باشد:2- ارجمندی همسر و خانواده:
اسلام از آن جهت در میان تمام آئین ها و مسالک جایگاه ویژه ای دارد که دستورات خود را مطابق با فطرت انسان، عقل سلیم، و ملاحظه شئون یک زندگی عاقلانه صادر کرده اســت. در این میان همسر و خانوده از نظر دور نیست. هم در آیات و هم در احادیث مردان به رعایت حقوق همسر و فرزندان سفارش شدهاند هم اهمیت خانواده به مسلمین یادآور میشود.3- تلاش برای رفاه خانواده:
اسلام بسیار کسب حلال را مورد تأکید قرار داده و در آیات و روایات صریحاً آن را متذکر گردیده اســت. در این نوشته نمیتوان تمام آنچه را که وارد شده نقل کرد. با این حال اشاره ای گذرا میتواند مفید باشد. خداوند فرموده: «یا أیُّهَا النّاسُ کُلوا مِما فِی الأرضِ حَلالَاً طَیِّبا» (16) ای مردم بخورید از هر چه که روی زمین اســت از حلال و طیب آن4- امر به ازدواج و تشکیل خانواده:
اسلام نه یهودیت اســت که دنیا طلبی را بیش از آخرت مورد توجه قرار دهد و نه مسیحیت اســت که رهبانیت را برتر از دنیا طلبی بداند. اسلام نهایت اعتدال اســت که فرامینش مطابق فطرت سلیم و عقل استوار ابلاغ گردیده. از همین رهگذر باید گفت امر به ازدواج و تشکیل خانواده در اسلام سفارش بسیار شده تا آنجا که پیامبر اسلام (ص) آن را سنت خود میداند. همانطور که شهوت پرستی و ایجاد حرمسرا امری اســت مذموم و نکوهیده، تجرد و تعزب نیز مورد سرزنش قرار گرفته و پیروان اسلام از این امر بر حذر داشته شدهاند.نتیجه گیری:
در نهایت باید گفت قداست در خانواده امری ضروری و عقلانی اســت که مایه پایداری و تداوم زندگی هم برای زوجین و هم برای فرزندان خواهد شد. اگر خانواده را نهادی مقدس ندانیم و حرمتی برای آن و برای اعضای آن قائل نشویم زندگی قطعاً رو به اضمحلال و نابودی خواهد رفت. شرایط روحی طاقت فرسا بر خانواده حاکم خواهد شد. فرزندان تربیت غلطی پیدا میکنند و اثرات نا مطلوب آن در جامعه آشکار میگردد.پینوشتها:
1- زرین کوب، تاریخ مردم ایران، ج 1، صص 352-353.
2- پولاک، ایران و ایرانیان، ص 143
3- اعزازی، جامعه شناسی خانواده، ص 68
4- همان، ص 74
5- روزن بام، خانواده به منزله ساختاری در مقابل جامعه، ص 33
6- ریترز، نظریة جامعه شناسی در دوران معاصر، ص 191
7- گیدنز، جامعه شناسی، صص 433-434
8- اسرا/23
9- آل عمران/ 92
10- اصول کافی، ج 4، صص 465-466
11- اسرا/ 24
12- بقره/187
13- نساء/ 19
14- مکارم الأخلاق، ص 125
15- میزان الحکمه، ج 3، ح ۲۵۴
16- بقره/168
17- جامع السعادات، ج 2، ص 178
18- میزان الحکمه، ج 7، ح 17636
19- نور/32
20- اصول کافی، ج 5، ص 337، ح 4.
21- وسائل الشیعة، ج 20، ص 18
جایگاه وقف در جامعه و چالش های پیش رو
چکیده:
پژوهش حاضر پس از بیان تاریخچه وقف در ایران، به اهمیت این نهاد از جنبه های مختلف پرداخته و درباره جایگاه وقف در جامعه امروزی و فوایدی که می تواند داشته باشد سخن گفته اســت. وقتی سخن از تأثیر وقف بر استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می شود، هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می تواند همه ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد یک ملت را در برگیرد، بلکه منظور این اســت که وقف به عنوان یک سرمایه عظیم مالی، در این سمت و سو نقشی سازنده و قابل توجّه دارد. علاوه بر این، می توان سرمایه های عظیم وقف را همانند دیگر سرمایه ها، با رعایت همه جوانب وقف، موازین شرع و اهداف واقفان، در فعالیت های تولیدی و خدماتی به کار انداخت و آنها را از حالت رکود به حالت تحرک و پویایی هدایت کرد، تا بدین وسیله به رشد و توسعه و استقلال اقتصادی و سیاسی کشور کمک شود. همچنان که بر سرمایه های اوقاف نیز افزوده می شود که این نیز یقیناً در راستای اهداف واقفان اســت.کلید واژه ها:
وقف در ایران، جایگاه وقف، نهادهای اقتصادی اسلام، وقف و توسعه، وقف و استقلال اقتصادی.مقدمه
میل به جاویدان زیستن همواره انسان ها را تشویق کرده اســت تا در کنار کار و تلاش مستمر خود به ایجاد بنا و کارهای یادگاری بپردازند که در حیات آنها و همچنین پس از وفاتشان، منشأ خیر و منبع برکات گردند و برای جامعه مفید باشند. روح نوع دوستی و اندیشه اجتماعی و همکاری متقابل و فکر زندگی گروهی، سبب می شود که انسان با وجود سایر دشواری های موجود در اجتماع، کارهایی کند که بخشی از آن برای دیگران سودمند باشد.نقش وقف در تحقق اهداف اقتصاد اسلامی
هدف اساسی و اصلی همه نظام های اسلام، از جمله نظام اقتصادی اسلام، کمال ابدی یعنی تقرّب الی الله اســت. از دیدگاه قرآن کریم و روایت های معصومین (ع)، انفاق های مالی چه واجب و چه مستحب، برای نیل به این هدف نهایی نقشی بس عظیم و اساسی دارند که به عنوان نمونه در این جا مواردی یادآوری می گردند:وقف و بهبود وضع اقتصادی جامعه
در ارتباط با تأثیر وقف در بهبود اوضاع اقتصادی جامعه می توان به موارد بسیار زیادی اشاره کرد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می گردد.نقش وقف در جلوگیری از تجمع و تمرکز ثروت
نهاد وقف عامل بسیار مهمی در جلوگیری از تجمع و تمرکز ثروت در جامعه اســت. اهمیت وقف از این دیدگاه هنگامی بیش از پیش روشن می شود که تعداد نسبتاً قابل ملاحظه ای از اموال بلااستفاده و متروکه ای را که بهره وری از آنها می توانست در ارائه خدمات اجتماعی مفید فایده قرار گیرد، مطمح نظر قرار دهیم.نقش وقف در شکل گیری فضاهای شهری
علاوه بر تمامی مواردی که در ارتباط با نقش وقف در اقتصاد جامعه و رشد و پیشرفت آن بیان شد، وقف هم چنین یکی از عمده ترین زیرساخت های اقتصادی جهان اسلام نیز محسوب می گردد (الکبیسی 1364: 24). سنت وقف از ارزش های جهان بینی دینی و مذهبی اســت که نقش بسیار مؤثری در شکل گیری ساخت فضایی شهرهای دوره اسلامی به ویژه شهرهای ایران داشته اســت. با نگاهی گذرا به سیما و بافت کالبدی شهرهای ایران بسیاری از عناصر و اجزای شهری را که نقش عمده ای در عملکرد و حیات زندگی شهری دارند، می توان مشاهده نمود که عنصر وقف در آنها نقشی به سزا داشته اســت (آشتیانی، بی تا: 154). بسیاری از تأسیسات زیربنایی و روبنایی در مجتمع های زیستی بدون اینکه حکومت ها وظیفه ای در ایجاد آن احساس کنند توسط مردم ساخته می شدند. البته در مواردی دولت مردان نیز در احداث این گونه مجموعه های وقفی نقش ارجمندی در طول تاریخ ایران اسلامی داشته اند. بسیاری از شهرهای قدیمی که به تدریج شکل گرفتهاند، اغلب از ایجاد محله های کوچک شروع شده و با افزایش جمعیت و توسعه بناها و اماکن به شهرها تبدیل شده اند. این محله ها که از پیش طراحی نشده بودند، برای احداث و ایجاد مراکز و فضاهای خدماتی ـ عمومی در آنها هیچ گونه پیش بینی به عمل نیامده بود؛ در عین حال می بینیم که شهرهای سنتی و قدیمی ایران در نظام و ساختار محله ای از انسجام و پیوستگی قوی برخوردار بوده اند و تقریباً تمام خدمات و نیازهای شهری و محله ای به شکلی خودجوش و طبیعی در آنها ایجاد شده بود (شهابی 1383: 139).راهکارهای ترویج فرهنگ وقف در جامعه
برای شکوفایی وقف در جامعه باید فرهنگ وقف را ترویج کرد. برای این منظور تنها یک نهاد یا ارگان مسئول نیست، بلکه همه ی دستگاه های تبلیغی و اجرایی کشور موظف اند تا در جهت اعتلای فرهنگ وقف در جامعه با همدیگر همکاری کرده و زمینه های شکوفایی آنرا فراهم آورند. هر چند عمل به وقف از سوی مردم مهم ترین راه گسترش فرهنگ وقف اســت اما باید توجه داشت که مردم، نیازمند راهنمایی و آموزش های دینی عملی در این زمینه هستند. از این رو مسئولان کشور به ویژه دست اندرکاران امور مذهبی و فرهنگی می توانند با یک برنامه ریزی صحیح و اصولی در جهت دهی افکار عمومی به سمت فرهنگ وقف مؤثر باشند.پی نوشت ها :
1.مشاور سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه کشور.
2.طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 530 .
3.طباطبایی 1391: 377.
پی نوشت ها :
1- Post- christians.
2- Titus Burkhart.
چکیده
وقف به عنوان یک سیستم پویا و بازوی نیرومند، کارکردی مؤثر در ساماندهی امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، مذهبی و کالبدی جامعه برعهده گرفته اســت. بهره گیری بهینه از منابع و توانمندی های این نهاد مردمی، که نشئت گرفته از اعتقادهای دینی انسان اســت، می تواند منجر به رشد و توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه شود که نتیجه ی نهایی آن به یقین دستیابی به عدالت اجتماعی خواهد بود. موقوفات، در هر زمان و مکانی، تقریباً همه ی نیازهای جامعه را پوشش می دهند؛ به صورتی که در هر زمانی، خلأی در بخشی از جامعه به وجود می آید، واقفان خیراندیش و آگاه در صدد پرکردن این خلأ، موقوفات جدید را ساماندهی می کنند. نهاد وقف علاوه بر آثار فرهنگی، مذهبی، آموزشی، اقتصادی و اجتماعی، آثار جغرافیایی مهمی را نیز همراه دارد. در سرتاسر سرزمین های اسلامی بسیاری از عناصر کالبدی و چشم اندازهای جغرافیای، درنتیجه اعتقاد به پدیده ی وقف پدیدار گشته اند.مقدمه
انسان برای کسب رضای خدا و رسیدن به کمال و جانشینی خداوند در روی زمین باید طبق تعالیم خداوند هرچه بیشتر از جان و مال خویش در راه او بگذرد همین اعتقاد او را به ایثار و از خودگذشتگی و احساس جاوادنگی سوق می دهد(1).وقف
معنای لغوی وقف: وقف در لغت به معنای ایستادن، به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن اســت(3). و نیز به معنای نگه داشتن و حبس کردن چیزی اســت و در اصطلاح به معنای حبس کردن عین مال و ملکی که منافع آن در امور عام المنفعه مصرف شود.اقسام وقف
وقف را می توان از جهات متعددی تقسیم بندی کرد، از آن جمله می توان بر اساس موقوف علیه، به وقف عام و خاص تقسیم کرد:ارکان وقف
وقف چهار رکن اساسی دارد که عبارت اند از:سیر تحولات وقف در ایران
از میان ملل قدیم اقوام آریایی نژاد، خاصه ایرانیان که از زمان های بسیار قدیم به پیروی از آیین و کیش خود به کارهای نیک و آبادانی و دستگیری از درماندگان و بینوایان توجه بسیار می داشتند، به یقین موقوفات و نذوراتی بسیار برای نگهداری معابد و آتشکده های خود داشته اند که پاره ای از آن ها در بعضی از شهرستان های ایران از قبیل یزد و کرمان هنوز در نزد زرتشیان باقی و دایراست(15).وضعیت اوقاف پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، مسؤولان و دست اندرکاران موقوفات درصدد برآمدند تا اقدامی در جهت بازپس گیری اراضی وقفی به فروض، انجام دهند، تا اینکه قانون ابطال اسناد و فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه را در تاریخ 1363/1/28 به تصویب مجلس رساندند. در تاریخ 1371/12/25 نیز اصلاحیه ی قانون یاد شده از تصویب مجلس گذشت؛ ماده واحده این قانون مقرر داشت که :وقف در قرآن و احادیث
در قرآن مجید آیه ای که در آن عیناً کلمه ی وقف به کار رفته باشد، وجود ندارد؛ ولی در آیاتی متعدد به کلماتی از قبیل انفاق، احسان، تعاون، صدقه و قرض الحسنه اشاره کرده اســت.تأثیر وقف در توسعه ی امور اقتصادی جامعه
وقتی سخن از تأثیر وقف در استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می شود هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می تواند همه ی ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد یک ملت را دربر گیرد به طوری که اقتصاد کشور به منابع مالی دیگر نیازی نباشد؛ بلکه منظور این اســت که وقف به عنوان یک سرمایه ی عظیم مالی می تواند در این سمت و سو تأثیری سازنده و شایان توجه داشته باشد.تأثیر وقف در توسعه ی امور اجتماعی و بهداشتی - درمانی جامعه
نهاد وقف به عنوان یکی از نهادهای نشئت گرفته از تعالیم انبیا، دارای دو بعد اجتماعی اســت؛ بعد اول آن خوددوستی اســت تا از این طریق نام انسان و مالکیت اموال و دارایی های او تا ابد تضیمن گردد. انسان از این طریق می تواند به وجودی فناناپذیر تبدیل شود. و دومین بعد اجتماعی وقف، غیرخواهی و هم نوع دوستی اســت که از مظاهر عینی آن در جامعه می توان به این مورد اشاره کرد:تأثیر وقف در توسعه ی امور آموزشی و فرهنگی و مذهبی جامعه
درآمدهای بالقوه و بالفعل موقوفات، منبعی مناسب اســت برای تأمین هزینه طرح های آموزشی و علمی برای کشف و پرورش استعدادهای شکوفای جوانان. تربیت و تقویت استعدادهای درخشان، خود عاملی در جهت توسعه ی فرهنگی کشور اســت؛ زیرا از این طریق می توان استعدادهای درخشان را شناسایی کرد و امکانات لازم را در جهت رشد و ارتقای علمی آنها به کار برد تا به این وسیله از پدیده ی فرار مغزها به کشورهای غربی جلوگیری کرد. از طریق شناسایی این استعدادهای هوشمند می توانید شاهد توسعه ی علمی و نهایتاً توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه باشیم.نتیجه گیری
وقف که در آن اصل مال و ملک می ماند و از بهره و منفعت آن در راه خدا استفاده می شود به عنوان یک سیستم پویا و متحرک دارای تأثیری سازنده در جامعه می باشد. وقف از دوران باستان در میان ایرانیان جایگاهی ویژه داشته اســت و بعد از ورود اسلام به ایران، وقف تأثیری پررنگ تر در جامعه به خود گرفته اســت. وقف از جمله اصول و سنن اسلامی اســت که به عنوان محور توسعه مد نظر قرار می گیرد. در رویکرد اقتصادی وقف، علاوه بر توزیع عادلانه ی ثروت در بین کلیه ی سطوح جامعه، فقرزدایی و کاهش موثر وقف در حل بزرگ ترین مشکل جامعه یعنی اشتغال، مورد بررسی قرار می گیرد.پیشنهادهای راهبردی برای بهینه سازی عملکرد وقفی
1. احیا و شناسایی موقوفات؛پی نوشت ها :
1. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، فی تفسیر القرآن، ترجمه ی محمد جواد حجتی، ج2، کانون انتشارات محمدی، تهران 1363.
2. خسروی، محمد علی، «سهم موقوفات در ساختار فرهنگی کشور»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، پاییز 1385، ش55، ص5-10.
3. حسن، عمید، فرهنگ فارسی عمید، ابن سینا، 1361.
4. لغتنامه ی دهخدا.
5. رصافی، محمد، «مروری بر وضعیت وقف در جهان اسلام»، فصلنامه ی میراث جاویدان، بهار 1385، ش 53، ص61-70.
6. امام جمعه زاده، سید جواد، «نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، تابستان 1379، ش 30، ص 70-77.
7. احمد بن سلیمان، ابوسعید، مقدمه ای بر فرهنگ وقف، سازمان اوقاف.
8. علی اکبر، شهابی، تاریخچه ی وقف در اسلام، اداره کل اوقاف، 1343.
9. سلیمی فر، مصطفی، نگاهی به وقف و آثار اجتماعی - اقتصادی آن، آستان قدس رضوی، 1370.
10. عطائی، محمد رضا، «وقف در فقه و حقوق»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، بهار 1383، ش45، ص 49-65.
11. مقدمه ای بر فرهنگ وقف، ص100.
12. تاریخچه ی وقف در اسلام، ص 3.
13. وقف در فقه و حقوق، ص55.
14. نگاهی به وقف و آثار اجتماعی و اقتصادی آن، ص22.
15. تاریخچه ی وقف در اسلام، ص 2.
16. مقدمه ای بر فرهنگ وقف، ص 54و 55.
17. شفقی، سیروس، «وقف در اصفهان پراکندگی جغرافیایی موقوفات و آثار اجتماعی - اقتصادی، فرهنگی آن»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، 1376، ش 19و 20، ص 32-47.
18. زینعلی، معصومه، «نظری بر فرهنگ و تاریخچه ی وقف در برخی از مساجد و تکایای زنجان»، فصلنامه ی فرهنگ زنجان، بهار 1380، ش 5، ص 33-52.
19. نگاهی به وقف و آثار اجتماعی و اقتصادی آن، ص91.
20. لسان الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ، کتابفروشی اسلامیه، تهران 1396هـ.
21. فیض الاسلام، علینقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، تهران.
22. برگرفته از سایت اینترنتی سازمان اوقاف .www. awqaf.ir
23. «سخنان استاد ایرج افشار در چهارمین نشست علمی، پژوهشی وقف»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، تابستان 1384، ش50، ص64.
24. «سهم موقوفات در ساختار فرهنگی کشور»، ص9.
25. مؤمنی، مصطفی، مشکینی، ابوالفضل، «بحثی در جغرافیای جهان بینی جایگاه سازمان فضایی موقوفات عبدالله میرزا در زنجان»، فصلنامه ی فرهنگ زنجان، تابستان 1379، ش 2، ص 111-136.
26. محمدی، محمود، «تحلیل نقش متقابل وقف و شهرسازی - برنامه ریزی فضایی کالبدی راهبردی جدید در توسعه و بهره وری موقوفات»، فصلنامه ی وقف میراث جاویدان، تابستان 1379، ش30، ص94-105.
چکیده
اسلام آخرین دین الهی و کاملترین آن، که همه آن چه بشر برای تعالی و رشد خویش در طول زندگی بدان نیازمند اســت، در اختیارش مینهد. توحید به معنای یکتاپرستی، از جمله اعتقادات اصیل اسلامی که بر همه جنبههای زندگی یک مسلمان تأثیر میگذارد. این اصل مهم اسلامی عاملی برای معنا بخشی به زندگی انسان اســت و نقش و اهمیت زیادی در تأمین بعد معنوی انسان برعهده دارد. هدف این مطالعه بررسی جایگاه و نقش معنویت در سبک زندگی اسلامی میباشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی اســت، و جامعه آماری نیز شامل همه منابع مرتبط و در دسترس بوده اســت که برای جمعآوری دادهها مناسب تشخیص داده شد یافتههای تحقیق حاکی از آن اســت که سبک زندگی شامل همه رفتارها، افکار، احساسات فرد و حرکت وی به سوی هدف زندگی اســت. در معنویت مورد تأیید اسلام، انگیزه، فکر، و عمل الهی اســت و لذا برای خدا و با انگیزه خدایی صورت میگیرد، از این رو حیات آفرین اســت. از دیدگاه اسلامی، هرگاه انسان با خدا اتصال و پیوند یابد، به جاودانگی دست مییابد. ایمان به خدا، موجبات کاهش بحرانهای روحی، آرامش قلوب، پیروزی بر مشکلات و تسلیم نشدن در برابر سختیها و رنجها را تأمین میکند. اتصال به نیروی لایزال الهی و تقویت ایمان به خدا، در سایه بندگی و عبودیت پروردگار موجبات تقویت نیروهای معنوی در انسان و در نتیجه معنایابی و جهتدهی درست به سبک زندگی را فراهم میآورد.مقدمه
اسلام دینی اســت که به همه جنبههای زندگی بشری توجه نموده اســت و همه تأکید خود را بر سبک زندگی توحیدی متمرکز میکند و از همه دینداران میخواهد که مدار زندگی خود را بر توحید نهند و زندگی را فقط با معیارهای مادی، ارزیابی ننمایند. اسلام مکتبی اســت که علاوه بر جنبههای مادی انسان، بر جنبههای معنوی زندگی نیز تأکید نموده اســت. در دنیای امروز با وجود گسترش حیرتانگیز تکنولوژی و فناوریهای نو و استفادههای مادی بشر از این ابزارها و امکانات و افزایش رفاه مادی، آرمانهای معنوی انسانی ارضاء نشده و گرایش به سوی معنویات، بیش از پیش احساس شده و پر رنگ گردیده اســت. در ادیان الهی و به خصوص در اسلام، تأکید اکیدی بر بعد معنوی انسان و پرداختن به ارزشهای والای انسانی شده اســت و در کنار استفاده از امور مادی و زیباییهای دنیای مادی، توجه به آخرتگرایی مد نظر قرار گرفته اســت. تعادل در امر دنیا و آخرت و لزوم توجه به معنویات، از ضرورتهای اســت که اسلام همواره بر آن تأکید مینماید. لذا، در این تحقیق در پی پاسخ دادن به سؤالات زیر هستیم:روششناسی
در این مطالعه از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده اســت. شیوه اجرا به این ترتیب بوده اســت که محقق ابتدا به کمک دادههای گردآوری شده به توصیف وضعیت مورد مطالعه میپردازد، دادهها و مدارک و شواهد به دست میآورد. آنها را تحلیل و وارسی و در نهایت برای پاسخ به پرسشهای تحقیق نتایج منطقی را کسب مینماید.چارچوب نظری
اصطلاح سبک زندگی با محوریت نظریات و آرای جامعه شناسانی همچون ماکس وبر، گئورک زیمل و تورشتاین وبلن و... در سالهای آغازین قرن بیستم مطرح گردید. از نظر وبر سبک زندگی، «ابزار مفهومی مهمی در مدل چند بعدی قشربندی اجتماعی اســت که چالشی با مدل تعیین اقتصادی مورد نظر مارکس بود.» (بنت، 98). «ا نظر وبر جامعه فقط از لحاظ اقتصاد قشربندی نمیشود بلکه از لحاظ منزلت، راه و رسم آشکار شدن منزلت در سبکهای زندگی گروههای اجتماعی مختلف نیز قشربندی میشود. از نظر او، حوزه فرهنگی جامعه نه تنها محصول عوامل اقتصادی اســت بلکه محصول فرایندهایی اســت که طی آن کنشگران خود را به عنوان کسانی که به گروههای منزلتی خاصی تعلق دارند، متمایز میکنند.» (همان). وبر مفهوم سبک زندگی را در ذیل مقوله منزلت یا احترام به عنوان یکی از اضلاع سه ضلعی مشهور خود (ثروت - قدرت - منزلت) تعریف میکرد. در این تعریف عملاً سبک زندگی را مفهومی کم و بیش مترادف با فرهنگ مییافت.سبک زندگی اسلامی
با ایجاد تغییرات در زندگی اجتماعی افراد و ایجاد تحولات در جامعهای که در آن زندگی میکنند، باید مفاهیمی را که تحول یافتهاند را به گونهای صحیح تعریف و تبیین نماییم. به نظر میرسد مفهوم سبک زندگی (Life style) ظاهراً چنین خصوصیتی را داراست. سبک زندگی، گستره وسیعی دارد و همه جنبههای زندگی فردی و زندگی اجتماعی افراد را در بر میگیرد. مفهوم سبک زندگی، در باین کسانی که درصدد تبیین این مفهوم بر آمدهاند، دارای معانی مختلفی اســت. «سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتارها و الگوهای کنش هر فرد گفته میشود که معطوف به جنبههای هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد. طبیعی اســت براساس چنین رویکردی، سبک زندگی افزون بر این که بر ماهیت و محتوی خاص تعاملات و کنشهای اشخاص در هر جامعه دلالت دارد و مبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد در جریان عمل روزمره اســت، نشان دهنده چگونگی نظام باورها و ارزشهای افراد نیز خواهد بود.» (فاضل قانع، 37) پس، «سبک زندگی مجموعه منظم و به هم مرتبط از رفتارها، اشیاء و موقعیتها اســت یا الگویی انتزاعی از آن، پس با مطالعه یک یا چند رفتار نمیتوان ادعا کرد سبک زندگی فرد یا گروهی شناخته شده اســت.» (مهدوی کنی، 186).مبانی و اصول بنیادین سبک زندگی اسلامی
از جمله اصول بنیادی سبک زندگی اسلامی میتوان به، توحید (نگرش به هستی)، انسانشناسی (نگاه به انسان)، غایتمندی و هدفمندی زندگی، تحقق حیات طیبه و رعایت اعتدال در دنیا و آخرت میباشد.الف) توحید
توحید در قرآن و روایات از جایگاه بسیار برجسته و ممتازی برخوردار اســت و تمام موضوعات و معارف در حوزه دین هر یک از راهی به موضوع توحید بر میگردند. توحید که رسالت اصلیاش تبیین مباحث مربوط به شناخت خدا، و خداپرستی و چگونگی دریافت و فهم یگانگی او و اسماء و صفات اوست، قلمرو بسیار گسترده و فراگیری دارد. باور به توحید و یگانگی خداوند متعال بر همه جنبههای زندگی یک مسلمان تأثیر گذاشته و در نتیجه به آن هدف و در عین حال جهت و معنا بخشیده اســت. «اللّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» (بقره: 255) تأکید بر یگانگی خداوند و یکتا دانستن او، از جمله اعتقادات اصیل اسلامی که بر همه جنبههای زندگی یک مسلمان تأثیر گذاشته و به عنوان یک قوه ناظر بر همه شئونات زندگی فرد مسلمان عمل کرده و در نتیجه به آن هدف و در عین حال جهت بخشیده اســت. معنا و مفهوم بخشیدن به زندگی انسان از جمله اهداف دین اسلام اســت.ب) نگاه به انسان
برای بررسی هر نوع سبک زندگی لازم و ضروری اســت که نوع نگاه آن مکتب و یا جهانبینی را به انسان به عنوان رکن رکین این زندگی مدنظر قرار دهیم. اسلام مکتبی انسانساز اســت و به تمامی ابعاد زندگی انسان توجه نموده و راهکارهای لازم برای بهرهمندی از زندگی سالم را برای انسان براساس آیات قرآنی و سیره پیامبر گرامی اسلام و معصومان فراهم نموده اســت. در سبک زندگی اسلامی انسان دارای جایگاهی بس والا و متعالی میباشد، به خاطر این که انسان توسط خدا برگزیده شده (طه: 122) و هدف از ارسال رسل، هدایت انسان و رساندن او به جایگاه خلیفه اللهی اســت. (بقره: 30) «لذا در خطاب قرآنی، هر چیز و همه چیز به خداوند باز میگردد، اما انسانیت نیز در قرآن جایگاهی محوری دارد، زیرا که انسان برگزیده خداوند اســت و همه عنایت خداوند به اوست و نشان ویژه منزلت انسان آن که وحی خداوند با یاد انسان آغاز میگردد. (علق: 5-1) قرآن به طبع خود بر خداوند تمرکز دارد و نه بر انسان. مفهوم انسانیت رایج در فرهنگ دنیوی مدرنیته، انسان را به عنوان یک ارزش رفیع میشناسد و او را از هرگونه ارتباط با آنچه الهی و مقدس اســت رها میشمارد و به سخن دیگر انسان را از آن برتر میداند. اما قرآن برای انسان مرکزیت و محوریت قائل اســت، اما این محوریت انسان تابع اراده و طرح الهی اســت.» (هشام جعیط، 69-68). در سبک زندگی اسلامی اگرچه انسان موجودی دارای اختیار و قدرت انتخاب میباشد، اما اختیار انسان در طول اراده خداوند قرار میگیرد، لذا اسلام همان تسلیم امر الهی بودن اســت، به همین جهت باید در مقابل سرنوشت تسلیم محض الهی باشیم (حدید: 22) از دیدگاه قرآنی انسان موجودی مختار و دارای قدرت انتخاب اســت. «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً» (انسان: 3). «این آیه به سه مسأله مهم و سرنوشتساز در زندگی انسان اشاره میکند: مسأله تکلیف، مسأله هدایت و مسأله آزادی اراده و اختیار که لازم و ملزوم یکدیگر و مکمل یکدیگرند. در ضمن جمله إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً خط بطلان بر مکتب جبر میکشد. تعبیر به شاکرا و کفورا مناسبتترین تعبیری اســت که در اینجا امکان دارد، چرا که در مقابل نعمت بزرگ هدایت الهی آنها که پذیرا و تسلیم شوند، و راه هدایت پیش گیرند، شکر این نعمت را بجا آورده، و آنها که مخالفت کنند کفران کردهاند.» (مکارم شیرازی، 337/25).ج) هدفمندی زندگی
هدف حیات و زندگی در مکتب دین اسلام آن اســت که انسانها در همه ابعاد زندگی، خداوند را محور امور و زندگی را بسترساز عبودیت الهی قرار دهند. در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم خلیل آمده اســت: «قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.» (انعام: 162) در این آیه شریفه هدف از زندگی را اینگونه مطرح میکند که هم نماز من و هم تمام عبادتم و حتی زندگی و مرگم، همه برای خداست. در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه اینگونه آمده اســت: «بگو نه تنها از نظر عقیده، من موحد و یکتاپرستم، بلکه از نظر عمل، هر کار نیکی که میکنم، نماز من و تمام عبادات من و حتی مرگ و حیات من همه برای پروردگار جهانیان اســت برای او زندهام، به خاطر او میمیرم و در راه او هر چه دارم فدا میکنم، تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستی من او اســت.» (مکارم شیرازی، 61/6). سبک زندگی هر فرد از نوع اهدافی که در زندگی دارد، نشأت میگیرد. لذا در دیدگاه اسلامی هم به دنیای افراد و هم به آخرت آنان، هم به زندگانی فردی و هم به زندگانی اجتماعی او توجه میشود. تعریفی که سبک زندگی اسلامی - ایرانی از زندگی و خوب و بد بودن آن براساس آخرتگرایی و نقش مزرعه بودن زندگی دنیوی برای زندگی اخروی دارد، آن اســت که هدف اصلی و زندگی واقعی مبتنی بر ایمان و عمل صالح اســت، درست در نقطهی مقابل در فرهنگ و سبک زندگی غربی، هدف غایی بر زندگی دنیوی استوار اســت. از دیدگاه اسلام، طبیعت زندگی این جهان مادی، فناپذیری و نابودی اســت، اما هرگاه انسان با خداوند اتصال و پیوند یابد، رنگ جاودانگی به خود میگیرند، چرا که ذات پاکش ابدی اســت و هر چیز نسبتی با او دارد، رنگ ابدیت مییابد.د) حیات طیبه
«مفسران در معنی "حیات طیبه" (زندگی پاکیزه) تفسیرهای متعددی آوردهاند: بعضی آن را به معنی روزی حلال تفسیر کردهاند. بعضی به قناعت و رضا دادن به نصیب، بعضی به رزق روزانه، بعضی به عبادت توأم با روزی حلال و بعضی به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن. ولی شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که حیات طیبه، مفهومش آنچنان وسیع و گسترده اســت که همه اینها و غیر اینها را در بر میگیرد، زندگی پاکیزه از هر نظر پاکیزگی از آلودگیها، ظلمها و خیانتها، عداوتها و دشمنیها، اسارتها و ذلتها و انواع نگرانیها و هرگونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار میسازد.» (مکارم شیرازی، 394/11). در سوره نحل آیه 97 به حیات طیبه توجه شده اســت، میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه اینگونه آمده اســت: «بر این اساس معیار تنها، ایمان و اعمال صالح زائیده آن اســت و دیگر هیچ قید و شرطی، از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد و نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست و نتیجه این عمل صالح مولود ایمان در این جهان، حیات طیبه اســت یعنی تحقق جامعهای قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی خواهد بود و از نابسامانیها و درد رنجهایی که بر اثر استکبار و ظلم و طغیان و هواپرستی و انحصارطلبی به وجود میآید و آسمان زندگی را تیره و تار میسازد، در امان اســت.» (مکارم شیرازی، 389/11). در سبک زندگی اسلامی برای رسیدن به حیات طیبه ایمان و به دنبال آن عمل صالح لازم و ضروری اســت، تا ابعاد مختلف حیات و زندگی و در نهایت معنویت محقق گردد.ه) رعایت اعتدال در امر دنیا و آخرت
معنویت مبتنی بر آموزههای اسلامی، هم به بعد دنیوی زندگی انسان و هم به بعد اخروی آن توجه دارد. اسلام پیروان خویش را بر بهرهبرداری متوازن و میانهروی در امر دنیا و آخرت دعوت مینماید. از مطالعه آیات قرآن کریم از سویی دنیا را بیارزش و ناچیز شمرده و به ترک از آن سفارش کردهاند و به انسان هشدار میدهد که در پس این دنیا جهانی پایدار و دایم اســت و این دنیا پوچ و بیهوده آفریده نشده اســت. در دنیای ممدوح، انسان دنیا را به خاطر رسیدن به کمالات و آخرت میخواهد، ولی در دنیای مذموم آن دنیایی اســت که انسان را غرق در لذات و شهوات دنیایی کرده و انسان را از یاد خدا باز میدارد. از این رو، دنیا هم میتواند نقش سازندگی داشته و یا نقش تخریب داشته باشد. اسلام بر تعادل در برخورداری از مواهب زندگی دنیوی تأکید نموده، به همی جهت امام علی (علیهالسلام) در جایی از نهجالبلاغه دنیا را میستاید و در جایی دیگر دنیا را مورد مذمت قرار میدهد. دنیا در نهجالبلاغه وسیلهای و مقدمهای برای رسیدن به آخرت معرفی شده اســت. امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «آگاه باشید! دنیا خانهای اســت که کسی در آن ایمنی ندارد جز آنکه به جمعآوری توشه آخرت پردازد و از کارهای دنیایی کسی نجات نمییابد.» (نهجالبلاغه، 113). از آیاتی که دنیای ممدوح را ترسیم مینماید، مال به عنوان خیر، معرفی شده (بقره: 180) و در بسیاری از آیات، مواهب مادی تحت عنوان فضل خدا آمده اســت (جمعه: 10) در جای دیگر همه نعمتهای روی زمین را برای شما آفریده اســت (بقره: 29) با مطالعه آیات قرآن کریم به این نکته دست پیدا میکنیم که کسب مواهب دنیوی مطلوب اســت و دنیا به خودی خود از جهت انتساب به خداوند، سراسر حق اســت و باطل و پستی در آن راه ندارد، بنابراین مذموم نیست و دنیای ممدوح موجبات زندگی سعادتمند ابدی را برای بشر فراهم میآورد، اما از جهت انتساب به بشر، متناسب با نحوه استفاده و بهرهبرداری انسان، گاه ممدوح و گاه مذموم اســت. بنابراین خود دنیا و نعمتهای آن به عنوان مخلوق خداوند، نمیتواند شر بوده و مورد مذمت قرار گیرد، بلکه عکسالعمل انسان در قبال دنیاست که میتواند خوب و ممدوح باشد و یا مذموم باشد. قرآن کریم در مورد دنیاپرستی و دلباختن به زیباییها و زرق و برق دنیا میفرماید: «وَمَا هذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» (عنکبوت: 64).نقش و جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی
معنویت یکی از نیازهای اساسی انسانی اســت. در معنویت مورد تأیید اسلام، به پرسشهای بنیادین انسان در باب، هستیشناسی، حقیقت انسان، غایت و هدفمندی و فلسفه آفرینش پاسخهایی معرفتی در اختیار مینهد. البته انسان در زندگی خود همواره به عواملی بر میخورد که او را از یاد خدای بزرگ و متعال دور میگرداند، علت اصلی غرق شدن آدمی در غفلت از خدا را میتوان به فراموشی خدا، هدف آفرینش، و خود دانست. انسان برای دستیابی به معنویت نیازمند آن اســت که بینش خود را در باب خود، خدا و فلسفه آفرینش تصحیح نماید. از این رو ضروری اســت که به ارتباط بین توحید، خودشناسی و فلسفه آفرینش با معنویت و نقش و تأثیر آن بر سبک زندگی اسلامی پرداخته شود.الف) رابطه توحید و معنویت در سبک زندگی اسلامی
دینباوری و اعتقاد به خدایی واحد، نقش و اهمیت زیادی در تأمین بعد معنوی انسان برعهده دارد. زندگی بدون وجود خدا معنا نمییابد و معنویت در آن راهی ندارد. اعراض از یاد خدا موجبات به خطر افتادن سلامت روان را فراهم میآورد، چنانکه یاد خدا آرامشبخش قلبهاست. (رعد: 28) ذکر و یاد خدا یعنی پذیرش حضور دایمی پروردگار، چرا که خداوند از رگهای گردن به ما نزدیکتر اســت. «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق: 16) این نزدیکی و حضور دایمی که برخاسته از ارتباط و فقر ذاتی همه آفریدههاست، تنها با نام خدا و یاد اوست که التیامبخش جانهاست. ذکر دایمی پروردگار در دستیابی انسان به معرفت و شناخت کارساز اســت و موجبات تقویت بعد معنوی زندگی انسان را فراهم میآورد. برای شکوفایی و حاکمیت فطرت، پیاده شدن معیارهای الهی در همه شؤون زندگی انسان و مشخص کردن هدف، اصلاح شناخت در ابتدای حرکت الزامی اســت. رشد به عنوان هدف اصلی پیامبران الهی تأمین کننده سلامت روان و عامل مهم در حفظ و ارتقای معنویت انسانهاست. یکی از اعتقادات اسلامی آن اســت که همه ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم. (بقره: 156) سبک زندگی که به صورت توأمان هم به مبدأ هستی و هم به معاد توجه کند، اثر تربیتی عمیقی بر فرد گذاشته و او را از ارتکاب خطا و اشتباه باز میدارد. در قرآن کریم سوره انفال میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» (انفال: 24). «آیه فوق با صراحت میگوید که دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی اســت حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی به معنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی، و بالاخره حیات و زندگی در تمام زمینهها. این تعبیر کوتاهترین و جامعترین تعبیری اســت که درباره اسلام و آئین حق آمده اســت.» (مکارم شیرازی، 128/7-127)ب) رابطه خودشناسی و معنویت در سبک زندگی اسلامی
نقطه شروع پیشرفت و توسعه در همه جوامع بشری، تحول در نوع نگاه به انسان، زندگی دنیوی و جایگاه انسان در این دنیاست. از امور لازم و ضروری برای رسیدن به کمال نهایی و مقصد آفرینش، معرفت نفس و خودشناسی اســت قرآن توجه خاصی به خودشناسی دارد. آیاتی از قرآن کریم به مواظبت از نفس فرمان میدهد. قرآن مجید میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! مراقب خود باشید اگر شما هدایت یافتهاید گمراهی کسانی که گمراه شدهاند به شما زیانی نمیرساند.» (مائده: 105)ج) رابطه فلسفه آفرینش و معنویت در سبک زندگی اسلامی
مهمترین عامل در معنویت، توجه به هدفمندی آفرینش و توجه به فلسفه آفرینش انسان اســت. کمال انسان و مقصد عالی حیات، قرب به خدا اســت. خدای متعال کمال مطلق اســت و قرب به کمال مطلق هدف اصلی اســت، با توجه به این که غیر خدا چیزی از خود ندارد و هر کمالی که بندگان خدا دارند، اصالتاً از خدا و متعلق به او اســت، انسان هرچه به خدا نزدیکتر شود، وابستگی بیشتری به او خواهد داشت. بنابراین هر کس که به خدا وابستهتر و فقیرتر باشد، به خدا مقربتر اســت. قرب به خدا تنها در سایه اطاعت، بندگی و تقوای پروردگار حاصل میشود، عبودیت و تقوا نیز حاصل جمع ایمان و عمل صالح اســت، این هدف عالی انضباط رفتاری خاصی را برای انسان مؤمن الزام میکند.نتیجهگیری
شیوه زندگی معنایی اســت که از به هم تنیدگی و پیوند و ارتباط و نظاممندی و شبکهای بودن عوامل متعددی به وجود آمده اســت. به این معنی که سبک زندگی حاکی از مجموعه عوامل و عناصری اســت که کم و بیش به طور نظاممند با هم ارتباط داشته و یک شاکله کلی فرهنگی و اجتماعی را پدید میآورند. سبک زندگی مبین اهداف، نیات، ارزشها و باورها، معانی و تفاسیر فرد در جریان رفتار روزمره و زندگی روزانه اســت و بر نحوه تعاملات و کنشهای اشخاص در جامعه تأثیرگذار اســت. توجه به اهمیت مفهوم سبک زندگی و نهادینه نمودن آن، سبب میشود تا افراد ارزشها، باورها، نگرشها و در مجموع، فرهنگ آن جامعه را بپذیرند و رفتارهای خود را که برآمده از نوع اعتقادات و باورهای ایشان اســت، مبتنی بر فرهنگ جامعه خود شکل دهند. با مقایسه سبک زندگی در اسلام و سبک زندگی در غرب، به نوع نگاه اسلام به انسان و تفاوت آن با نوع نگاه در غرب پی میبریم. سبک زندگی غرب بر مبنای مکتب اومانیسم و لذتگرایی و بر محور انسان اســت و سبک زندگی اسلامی بر محور توحید و محوریت خداوند در تمام امور زندگی معنا مییابد، چرا که در این صورت میتوانیم زندگی را بسترساز عبودیت الهی نماییم. یکی از نیازهای اساسی انسان معنویت اســت. در معنویت مورد تأیید اسلام، به پرسشهای بنیادین انسان در باب هستیشناسی، حقیقت انسان، غایت و هدفمندی و فلسفه آفرینش پاسخهایی معرفتی داده میشود. هدف نهایی در دین اسلام، توحید و پرورش انسانهایی خداگونه و دستیابی انسان به قرب الی الله اســت. به همین منظور ارسال رسل و دعوت انبیای الهی از انسانها خدا گونه شدن آنها و دستیابی به مقام رفیع انسانی میباشد. از نظر قرآن، زندگی انسان با دو واقعیت متفاوت قابل تصور اســت که عبارت اســت از: زندگی تهی از یاد خدا و زندگی متکی بر خداخواهی. از این رو در سبک زندگی توحیدی، زندگی معنا و مفهوم مییابد و فرد و جامعه به آرامش روحی و معنوی دست مییابند. دلبستگی و تعلق خاطر به دنیا موجبات تخریب ارزشهای انسانی و بهرهبرداری از زیباییهای دنیا در راه متعالی ساختن روح و معنویات موجبات سازندگی معنوی و پربار شدن روح انسانی میشود. انسان مؤمن عالم را محضر خدا میبیند، چون همواره خود را در محضر خدا میبیند، هیچگاه خود را به گناه نمیآلاید و از این طریق بعد معنوی وجود او تقویت میگردد. با تقویت نیروهای معنوی در انسان به همراه و توأم با عبودیت، زندگی انسان معنا و جهت مییابد. لازم اســت، انسان برای دستیابی به معنویت بینش خود را در باب خود، خدا و فلسفه آفرینش تصحیح نماید.پینوشتها:
1. دانشیار دانشگاه مازندران.
2. دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت - دانشگاه مازندران (نویسنده مسئول).
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات دومین همایش ملی سیره و معارف رضوی «معنویت» (جلد اول)، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.