مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

عوامل مانع خلاقیت شما چیست؟

[ad_1]

creativity

چه چیزی جلوی خلاق بودن شما را میگیرد؟ در مرحله اول می‌توان به ترس‌ها اشاره کرد! ترس از چیزی که ممکن اسـت هرگز اتفاق نیفتد و شما بی خود نگران آن باشید.

به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ ممکن اسـت شنیده باشید که می‌گویند هر فردی در وجودش خلاقیت دارد و کودکان اغلب خلاق به نظر می‌رسند. ولی خیلی از ما زمانی که به بزرگ سالی می‌رسیم اعتماد به نفس خلاقیت را از دست می‌دهیم و به فردی تبدیل می‌شویم که از ایده‌های خلاقانه هراس دارد. بسیاری از روان شناسان و متخصصان حوزه پرورش خلاقیت معتقدند بزرگ‌ترین مانع برای خلاقیت، ترس اسـت. خیلی از ما زمانی که کار موفقیت آمیزی انجام می‌دهیم، به جای ادامه آن و خلق چیزی جدید، برای اجتناب از پیامدهای ترس مان متوقف می‌شویم.

«الیزابت گیلبرت» نویسنده‌ی کتاب «تغذیه، عبادت، عشق» می‌گوید که ترس و خلاقیت دوقلوهای به هم چسبیده هستند. آنچه مردم را از خلاق بودن دور نگه می‌دارد، این اسـت که برای از بین بردن ترس، خلاقیت را هم با آن از بین می‌برند. پیام‌هایی که تشویق به هم‌نوایی و مهارکردن تک روی می‌کنند. مدارس و محل‌های کار ما را فرا گرفته‌اند و ما همچنان آرزو می‌کنیم خلاق باشیم. نوآوری تحسین شده اسـت و ما را به عنوان الگویی برای پیروی از خودمان قرار می‌دهد. فقط این مانده که ما باید ترس از پیشرفت نکردن را کنار بگذاریم.

در این نوشتار به ۱۰ مورد از رایج‌ترین ترس های ضدخلاقیت و راه مقابله با آنها اشاره می‌کنیم.

۱. ترس خلاق نبودن!

افرادی که این ترس را دارند در وهله اول باور نمی‌کنند که می‌توانند خلاق باشند. آنها تعریفی از خود ارائه می‌کنند که حتی احتمال خلاق بودن را رد می‌کند. گاهی اوقات آنها خودشان را کودن تر یا منطقی تر از آن می‌دانند که بتوانند خلاق باشند. حتی ممکن اسـت بگویند: «من قطره‌ای از خون خلاقیت در بدنم نیست.» اغلب این افراد فراموش می‌کنند که هر روزه به نوعی خلاقیت نشان داده‌اند و آن را جدی نگرفته‌اند.

راهکار: دانشگاه‌ها و مراکز مشاوره‌ای هستند که به افرادی که می‌خواهند خلاق تر باشند، کمک می‌کنند. آنها یاد گرفته‌اند کارشان این نیست که بگویند چطور، بلکه کمک می‌کنند که این افراد اعتماد به نفس خلاقیت ذاتی‌شان را که در کودکی داشتند، دوباره زنده کنند. این گونه شروع کنید؛ ابتدا تعریف خود را از خلاقیت گسترده کنید.

لزومی ندارد که «ون گوگ» باشید. به زمان‌هایی در گذشته که بر مشکلات فائق آمدید، رجوع کنید و آنگاه می‌بینید که چقدر خلاق هستید. آیا شما می‌توانید یک مشکل کامپیوتری را حل کنید؟ زمانی که غذا درست می‌کنید اگر چیزی را نداشته باشید، می‌دانید چه چیز دیگری را جایگزینش کنید؟ آیا می‌توانید از چرک نویس‌ها دوباره استفاده کنید؟ تمامی این فعالیت‌ها به نوعی خلاقانه اسـت. ممکن اسـت شما یک هنرمند در معرض دید نباید، اما معنی‌اش این نیست که به اندازه او خلاق نیستید.

۲. ترس از شکست

همه بارها و بارها شنیده‌ایم ه تنها راه کسب کردن تجربه در مورد کاری، انجام آن کار اسـت؛ اما هنوز هم زمانی که در طول زندگی مان کاری را غلط انجام می‌دهیم مورد انتقاد قرار می‌گیریم. ترس از شکست اصلاً عجیب نیست.

اینکه کمال گرایی تا مرز ناتوانی و عجز هم رایج شده اصلاً عجیب نیست. عواقب شکست خیلی عظیم به نظر می‌رسد. به ما گفته شده که اگر در امتحان موفق نشویم، نمی‌توانیم کار کنیم. اگر در کارمان موفق نباشیم، امکان امرار معاش را از دست می‌دهیم. شکست همه چیز را پرمخاطره می‌سازد، اما اغلب کارآفرینان و خلاقان شکست می‌خورند. آنها خود را منعطف می‌سازند که با شکست دست و پنجه نرم کنند، زیرا تنها راه برا اینکه کاری جدید انجام دهیم این اسـت که بدانیم چطور با شکست مواجه شویم.

راهکار: «ساموئل بکت» می‌گوید: «شکست بخور، باز هم شکست بخور و این بار بهتر شکست بخور.» راه‌هایی پیدا کنید که چیزهای جدید را امتحان کنید، بدون فکر کردن به عواقب شکست که خیلی برای مواجهه بزرگ هستند. ابتدا کارهایی را که انجام می‌دهید آزمایش بنامید نه شکست. شما دارید چیزی را امتحان می‌کنید و از آن می‌آموزید. با گفتن اینکه موفقیت، فرآیند کشف کردن و یاد گرفتن اسـت نه نتیجه، می‌توانید حس کنجکاوی خود را پرورش دهید.

زمانی که تنها هستید سعی کنید یک غذای جدید درست کنید که اگر بد هم شد، کسی متوجه نشود. با رنگ و سفال بازی کنید و نتیجه را برای خودتان نگه دارید و به خاطر داشته باشید که اشتباهات می‌توانند به بهترین نتایج منجر شوند. همین برچسب‌های یادداشت رنگی زمانی اختراع شد که یک دانشمند چسبی ارائه کرده بود که چسبندگی کافی نداشت. چه کسی می‌داند که اشتباهات شما منجر به چه اختراعی می‌شود؟

۳. ترس از ناشناخته‌ها

لازمه خلاقیت این اسـت که افراد از شکل احتمالی اثرشان آگاه نباشند. فرقی نمی‌کند می‌خواهند یک عکس خلق کنند یا یک برنامه کامپیوتری یا اینکه می‌خواهند شغلی جدید راه بیندازند. هیچ طرح جدید توسط طراح آن پیش‌بینی نمی‌شود. آثار اعجاب انگیز اغلب در پیشرفته‌ترین نقطه از نقطه آغاز قرار دارند. اگر می‌خواهید فردی خلاق باشید، باید ایده‌های قدیمی خود را رها کنید و به مکان‌هایی بروید که تا به حال نرفته‌اید.

راهکار: خودتان را به انجام کارهای بدون برنامه عادت دهید. با انگشتتان نقاشی بکشید، برای پیاده روی بدون نقشه به یک مکان ناشناخته بروید، به موزه‌ها، به مراکز خرید و گالری‌هایی که به طور معمول نمی‌روید، سربزنید. سعی کنید با افراد با دیدگاه‌های متفاوت در ارتباط باشید. آنها چشمتان را به افق‌های جدید باز می‌کنند. سعی کنید از این فعالیت‌های جدید لذت ببرید و سپس شروع کنید کمی بخش‌هایی از زندگی‌تان را که خیلی تحت کنترل هستند، رها کنید.

۴. ترس از بی‌برنامه بودن

منطق در فرهنگ ما خیلی باارزش اسـت؛ اما در حالی که نیمکره چپ مغز ارتباطات منطقی را برقرار می‌کند، این نیمکره راست اسـت که اجازه می‌دهد خلاقیت به درستی جریان داشته باشد.

آلبرت انیشتین این موضوع را این گونه مطرح می‌کند که: «ذهن احساسی یک هدیه مقدس اسـت و ذهن منطقی یک خدمتکار باوفاست. ما جامعه‌ای ایجاد کرده‌ایم که به خدمتکار افتخار می‌کند و هدیه را فراموش کرده اسـت.»

راهکار: به خاطر داشته باشید هر یک از دو نیم کره مغز جایگاهی در زندگی شما دارد. از نیمه آزاد و بی‌برنامه مغز خود برای ایجاد ایده‌ها استفاده کنید هرچقدر هم که غیرمنطقی به نظر برسند. اجازه بدهید که هر کدام از آنها به نقطه عطفی برای خلاقیت‌های بعدی بدل شود. زمانی که نیمکره راستتان را آزاد و رها می‌کنید، به نیمکره چپ اجازه می‌دهید که از بین آن ایده‌ها، آن‌هایی را که شایستگی دارند، انتخاب کند.

۵. ترس از قضاوت شدن

قضاوت شدن گاهی خیلی انسان را ناراحت می‌کند. همه ما زمان‌هایی را تجربهکرده‌ایم که قضاوت دیگران ما را ناراحت کرده اسـت. گاهی اوقات حتی قضاوت‌هایی که فکرش را هم نمی‌کنید، ناراحت‌کننده می‌شود.

بعضی وقت‌ها احساس می‌کنیم از ما قدردانی نشده یا مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌ایم. البته زمانی که کسی از کارمان تقدیر می‌کند و ما گمان می‌کنیم کار بارازشی انجام نداده‌ایم، ممکن اسـت دچار سوءتفاهم شویم.

اغلب ما تصور می‌کنیم تنها راه دوری از قضاوت شدن این اسـت که کاری را که ممکن اسـت قضاوت شود، انجام ندهیم؛ اما با این کار از پیشرفت مان جلوگیریم کنیم و ظرفیت عظیمی را که در درون هر فردی وجود دارد از بین می‌بریم. درواقع بزرگ‌ترین منتقد شما ذهن شماست. همه ما یک منتقد درونی داریم که مدام به ما غر می‌زند و ترس مان را تغذیه می‌کند. منتقد درونی شما سعی می‌کند که شما را از قضاوت دیگران مصون نگه دارد، اما به مرور زمان شما را حتی از ریسک‌های منطقی و هرچیز بدی دور می‌کند.

راهکار: قضاوت بازدهی خلاقیتتان را به تعویق بیندازید. همان طور که چیزی جدید خلق می‌کنید به خودتان فرصت بدهید که چیزهای دیگر را امتحان کنید و اجازه بدهید که خلاقیت در جریان باشد. در طول این فرآیند، کار شما این اسـت که اجازه بدهید هر چیز روال خودش را طی کند. بعد از اینکه کارتان تمام شد، آنگاه آن را ویرایش کنید. به این شکل به جای اینکه جریان خلاقانه را فرو بنشانید، چیزی دارید که روی آن کار کرده و پیشرفت کنید. زمانی که دارید کار خود را ارزیابی می‌کنید، مراقبت زبانی که استفاده می‌کنید باشید. با اجتناب از انتقادهای بی‌فایده، با خودتان به مهربانی رفتار کنید. به جای آن دقیقاً مشخص کنید کجای کا نیاز به بهترشدن دارد.

۶. ترس از برملا شدن

ممکن اسـت تصور کنیم خلاقیت یک مسئله شخصی اسـت و اگر دیگران آن را بفهمند ما را در معرض خطر قرار می‌دهد. هرچه بیشتر شما روی چیزی کار کرده‌اید و آن چیز برایتان اهمیت دارد، بیشتر در معرض خطر قرار می‌گیرد.

راهکار: هرچه بیشتر کاری اهمیت داشته باشد، بیشتر باعث می‌شود احساس آسیب‌پذیری کنید. به جای اینکه در مقابل ترستان تسلیم شوید، دوباره بررسی کنید که چرا اهمیت دارد و چه چیزی را ممکن می‌سازد. از آن به عنوان نیرویی برای غلبه بر ترس استفاده کنید.

۷. ترس از پذیرفته نشدن

انسان اجتماعی اسـت. تنهایی نه تنها سلامت روانی بلکه سلامت جسمانی و حتی عمر متوسط را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ بنابراین هیچ تعجبی ندارد که آن قدر از پذیرفته نشدن بترسیم.

مدارس به ما می‌آموزند که خود را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهیم. اغلب افراد خلاق به خاطر عجیب و غریب و دمدمی مزاج بودن طرد می‌شوند. این چیز جدیدی نیست. همیشه در طول تاریخ پیشگامان از قرادادها سرپیچی می‌کردند و نظم محل کار را به هم می‌زدند و به همین دلیل طرد می‌شدند. گالیله را مجبور کردند که حرفش را مبنی بر اینکه زمین به دور خورشید می‌چرخد، تکذیب کند. «ون گوگ» هنرمند برجسته در طول زندگی‌اش فقط یکی از نقاشی‌های خود را فروخت.

راهکار: در دنیای مدرن ما یک مزیت بزرگ داریم که ون گوگ و گالیله نداشتند. اینترنت و سایر وسایل ارتباط جمعی مدرن جهان را کوچک تر کرده‌اند. اکنون این مسئله ممکن شده اسـت که ما یک گروه از افراد هم فکر را پیدا کنیم و احساسات خود را هرچقدر هم که عجیب باشند با آنها در میان بگذاریم. برای اینکه از حصار خلاقیتتان بیرون بیایید، خیلی آرام قدم بردارید. ابتدا با خلق کردن در خلوت آغاز کنید، سپس یک گروه حامی پیدا کنید که کارتان را با آنها به اشتراک بگذارید. هنگامی که اعتماد به نفس طردنشدن را به‌دست آوردید، دایره افرادی که دستاوردتان را می‌بینند، گسترش دهید تا جایی که دیگر به تمامی آن را پنهان نکنید.

۸. ترس از باارزش نبودن

خیلی از ما خود را با دیگران مقایسه می‌کنیم و خود را ناقص می‌یابیم. درواقع حتی پیشروهای موفق کسب و کار ممکن اسـت گمان کنند که برحسب تصادف موفق شده‌اند و اینکه دیگران را فریب داده‌اند و واقعاً سزاوار این جایگاه نبوده‌اند. آنها این طور تصور می‌کنند، در صورتی که شواهد که شامل قابلیت و ستایش و نتایج مثبت اسـت، خلاف این موضوع را نشان می‌دهند. این احساس قلابی بودن بسیار شایع اسـت. بیشتر هم در میان بانوان و گروه‌های اقلیت رایج اسـت. افرادی که این طور هستند از هر نشانه‌ای استفاده می‌کنند تا این اعتقاد خود را که باندازه کافی خوب نیستند، اثبات کنند و این می‌تواند آنها را حتی از تلاش کردن هم باز دارد.

راهکار: به خاطر داشته باشید یک ایده خلاقانه در ذهن ما زمانی که متوجه آن می‌شویم هیچ گاه به آن خوبی که باید، نیست. در هر تلاش خلاقانه، نقص و عیب طبیعی و ذاتی اسـت. این مسئله به جای اینکه نشانه‌ای از بی‌ارزش بودن شما باشد، امری طبیعی اسـت. تحقق کامل افکار حتی برای خلاق‌ترین فرد هم غیرممکن اسـت. این لازمه ذات بشر اسـت. اینکه بیشتر بخواهید به این معنی نیست که تلاش‌های شما بی‌ارزش بوده اسـت.

۹. ترس از تقدیرنشدن

تصویر معمول از هنرمند فقیری که در اتاق زیرشیروانی زندگی می‌کرد بر فرهنگ ما تسلط دارد. این باعث می‌شود حس کنیم پرداختن به خلاقیت باعث فقر و گمنامی می‌شود. خود ما فکر می‌کنیم برای گذران زندگی و تأمین مخارج خانواده، ضروری اسـت که یا به سراغ حرفه‌هایی چون پزشکی و وکالت برویم و نیز به دنبال شغل آزاد وگرنه هر مسیر دیگری منجر به سختی و فشار اقتصادی می‌شود.

راهکار: کارهای خلاقانه موفقیت آمیزی را که می‌توان با آن امرار معاش کرد، مرور کنید. کارگردان‌ها، متخصصان تبلیغات، طراحان گرافیک و دیگرانی از این دست، از طریق مشاغل خلاقانه زندگی خود را می‌گذرانند. بعضی از این مشاغل معیار خوشبختی محسوب می‌شوند. همه هنرپیشه‌ها، نقاشان و مجسمه سازها ناگهان مشهور و ثروتمند نشده‌اند اما ترکیب کردن شغل‌های خلاقیت آمیز با شغلی که بتوان قبض‌ها و مخارج زندگی را با آن پرداخت کرد، راهکاری اسـت که خیلی‌ها در پیش گرفته‌اند و راه را برای کارایی گزینه‌های خلاقیت باز می‌گذارند.

این شغل‌های جایگزین نیازی به انتظار پشت میزها ندارند. یک هنرپیشه می‌تواند در بخش صدا کار کند، به بچه‌ها تعلیم دهد و به کارآفرینان، مهارت‌های اجرایی را یاد دهد. کارگردان‌هایی که در یک بازه‌ای کار نمی‌کنند، می‌توانند گروه‌هایی برای خیریه و تبلیغات برای مشاغل ایجاد کنند. فراموش نکنید که خلاقیت بخش جدایی ناپذیر همه مشاغل اسـت. اگر شما راه بهتری برای انجام چیزی پیدا کنید حتی اگر در کارخانه کار می‌کنید، شما فردی خلاق هستید. اگر بخش خلاقیت ذاتی انسان را از بین ببریم به راحتی می‌توان انسان را با یک روبات جایگزین کرد.

۱۰. ترس از شروع کردن

آغاز کردن معمولاً سخت‌ترین بخش از هرچیز باارزشی اسـت. قبل از اینکه آغاز کنید، حس انتظار شما باعث می‌شود بدون اینکه هنوز چیزی در واقعیت رخ دهد، ترستان آغاز شود. در این زمان اسـت که شما به جای فعالیت، پر از استرس می‌شوید یا بدتر از آن، ذهن شما خالی می‌شود و شما منجمد شده و قادر به حرکت نخواهید بود. قفل شدن ذهن در مورد نویسنده‌ها امری شناخته شده اسـت، اما در مورد مشاغل خلاقانه دیگر هم کاربرد دارد. این باعث می‌شود که افراد کارشان را به تعویق بیندازند و شهرتشان را خراب کنند.

خلاق باشید

قفل شدن ذهن حتی افراد خلاق مشهو را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد.«داگلاس آدام» نویسنده مشهور باعث شد که ویراستارهای کتابش او را به مدت سه هفته به سوئیتی در یک هتل بفرستند تا جلد آخر کتابش را به پایان برساند، زیرا نوشتن و تمام کردن آن را خیلی به تأخیر انداخته بود.

راهکار: خیلی از نویسندگان به توقف ذهنی اعتقاد ندارند. آنها می‌گویند چیزی که نیاز دارید این اسـت که برای شروع نظم و ترتیب داشته باشید. هرچیزی که به ذهنتان می‌رسد هرچند بی‌اهمیت را بنویسید. صحنه بیرون از پنجره‌تان را توصیف کنید. خودتان را به جای آغاز داستان در وسط داستان تصور کنید. در مورد کیفیت نگران نباشید فقط شروع کنید.

برای سایر تلاش‌های خلاقانه هم به همین صورت اسـت. قلم موی نقاشی را بردارید و چیزی روی تخته نقاشی بکشید. نتی را با ابزار موسیقی خود بنوازید، راه‌حلی را برای مشکلتان امتحان کنید هرچند بدانید که کارایی ندارد. به جای به تعویق انداختن مشکلات با آنها دست و پنجه نرم کنید.

زمانی را برای انجام کارتان تعیین کنید هرچند بدانید که نتیجه خوب نمی‌شود، سپس در پایان می‌توانید آن را اصلاح کنید. اغلب نویسندگان کل پاراگراف اول یا حتی فصل اول اثر خود را خط می‌زنند. چطور عقب نشینی را به پیشرفت تبدیل می‌کنید؟ از ترسی که شما را به عقب می‌کشد رها شوید و از خلاقیتی که در درونتان دارید، استقبال کنید.



ADS

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله …لوح فشرده مجموعه مقالات سایت فکرنو هدیه ای مناسب از طرف شما برای مدیران اساتید موانع خلاقیت و روشهایی برای خلاقیت درسازمان،خلاقیت …خلاقیت، معلمان ،خلاقیت دانش آموزان،خلاقیت در آموزش و پرورش،روشهای خلاقیت در سازمان روانشناسی صنعتی چیست شغل قبلی یا فعلی خود را چقدر دوست دارید؟ احتمال دارد که پاسخ شما تحت تاثیر چیزی ورای صفحه کارگروهی خلاقیت بچه ها با خلاقیت بدنیا می‌آیند اما انگار به سوم و چهارم ابتدایی که می‌ رسند نقاشی ساختمان نقاشی ساختمان قلی پور بلکا …نقاشی ساختمان نقاشی ساختمان قلی پور بلکا کاتالوگ بلکا نقاشی ساختمان در کرج بزرگترین سایت دانلود پایان نامه و پروزه پایان …پایان نامه بررسی خلاقیت دانش آموزان با نگرشهای فرزند پروری والدین پایان نامه برای تولی و تبری چیست؟ شهر سوالبا سلام مشکل شما نه خدا است و نه ایمان شما مشکل شما بی توجهی همسر شما به شما می باشدرشد و تکامل کودک ، خلاقیت کودک کودکرشد و تکامل کودکرشد و تکامل کودکانرشد و تکامل کودک رشد و تکامل کودک سالهرشد و کمر درد چیست و چگونه از آن جلوگیری کنیمدرمان کمر …تعریف کمر درد کمردرد چیست؟ کمردرد عارضه شایعی است که همه با آن آشنائی دارند کمردرد استرس چیست؟ استرس چیست عوامل استرس زا عوامل ایجاد کننده استرس عوامل استرس زای بیرونی مهم‌ترین


ادامه مطلب ...

خلاقیت و عوامل موثر بر خلاقیت

[ad_1]
خلاقیت و عوامل موثر بر خلاقیت

خبرگزاری آریا -
خلاقیت مهارتی است که می توانند اطلاعات پراکنده را به هم پیوند دهد

برخی از مردم خلاق تر از دیگرانند و به معنای واقعی کلمه همیشه پر از ایده های ناب هستند ،در حالیکه بقیه به ندرت نشانه هایی از خلاقیت را بروز می دهند و یا هرگز خلاقیتشان را نشان نمی دهند.

خلاقیت مهارتی است که می توانند اطلاعات پراکنده را به هم پیوند دهد، عوامل جدید اطلاعاتی را در شکل تازه ای ترکیب کند و تجارب گذشته را با اطلاعات جدید برای ایجاد پاسخ های منحصر به فرد و غیر متعارف، مرتبط سازد.

توانایی ها و ویژگی های متنوع افراد خلاق ممکن است در سنین پایین بروز کند. خلاق بودن با این معنی نیست که شخص تمام این ویژگی ها و تواناییها را داراست. و از همه مهم تر این است که تواناییها و ویژگی های خلاق را می توان فعال کرد و پرورش داد. خصوصیات معلم می تواند به افزایش ابتکار و نوآوری در شاگردان بیانجامد. خصوصیات زیر معمولا به افراد خلاق نسبت داده می شود: روانی، انعطاف پذیری، بسط و گسترش، ابتکار، ارزیابی، تغییر، تخیل، پشتکار، کنجکاوی، ابزار عواطف درونی، تفکر مستقل، خود باوری مثبت، خطر پذیری، شوخ طبعی.

خلاقیت می تواند به سادگی چنین تعریف شود: ظرفیت برای رسیدن به ایده هایی که در خدمت یک هدف قرار می گیرند. بنابراین خلاقیت؛ یکی از مهمترین منابع نو آوری است.خلاقیت در ایجاد نوآوری و پیشرفت و بهبود درزندگی کاری، اقتصاد و صنعت نقشی اساسی دارد.جای تعجب نیست که اغلب کارفرماها، به دنبال استخدام کارکنان خلاق در زمینه هایی هستند که بتوانند ایده ها و پیشنهادات موثرتری برای تولید و یا بهبود محصولات و خدمات و روشهای جدید ارائه بدهند.

پروفسور مارتینسن از موسسه تجارت نروژ که دومین موسسه مهم آموزش بیزنس و تجارت در اروپاست، یک مطالعه پژوهشی را در این زمینه راهبرد کرده است، در طول این مطالعه، پروفسور مارتینسن و تیمش، هفت ویژگی برتر شخصیتی را برای افرادخلاق به شرح زیر تعیین کردند:

هفت ویژگی شخصیت خلاق
1- جهت یابی قوی و چند جانبه_ افرادی با توانایی تصور بسیار قوی، بازیگوش و سرزنده ، با یک تمایل شدید به ایده های نو، توانایی مسئول و متعهد بودن ، کسانی که توان ایجاد ارتباط و اتصال بین واقعیت و خیال را دارند.

2- نیاز به اصالت _ وجود مقاومت در مقابل قوانین و تعهدات، دارای یک نگرش و رفتار سرکش، نیاز به انجام کارهایی که هیچکس دیگری انجام نمی دهد (یا توانش را ندارد)

3- انگیزه _ وجود یک نیاز به اجرا و عمل، دارای هدف و انجام هدف گذاری، دارای نگرش و دیدگاه همراه با نوآوری، دارای استقامت برای مقابله با مشکلات

4- جاه طلبی_ نیاز به تاثیرگذاری و موثر بودن در فعالیتها، مورد توجه و جذاب بودن، تشخیص داده شدن و کاملا مشخص بودن

5- انعطاف پذیری_ برخی از مردم خلاق تر از دیگرانند و به معنای واقعی کلمه همیشه پر از ایده های ناب هستند

6- مقاومت پایین عاطفی_ دارای تمایل به تجربیات منفی عاطفی، بی تباتی بیشتر عاطفی در مودها و حالات احساسی و و پایین آمدن اعتماد به نفس در این موقعیتها.

7- جامعه پذیری پایین و معاشرتی نبودن_ دارای یک تمایل به اینکه خیلی محتاط و با ملاحظه نباشند ، کله شق و لجباز هستند و اشتباه ها و خطاها را در ایده ها و کارهای دیگران پیدا می کنند.

پروفسور مارتینسن می گوید: " از میان این هفت ویژگی شخصیتی، جهت یابی و انعطاف پذیری(ویژگی اول و پنجم)؛ فاکتورهایی هستند که بیشترین میزان هدایت به سمت تفکر خلاق را دارند؛ جهت یابی به نبوغ و هوش و استعداد مربوط است و انعطاف پذیری هم با بینش ونگرش و بصیرت شخص ارتباط دارد. بقیه 5 ویژگی ، تمایلات وفاکتورهای انگیزشی را توصیف می کنند که روی خلاقیت تاثیر می گذارند یا جرقه هایی بسوی خلاقیت می زنند!.. این هفت ویژگی شخصیتی ،با کنش و تاثیرمتقابل بر یکدیگر، نوع اجرا وعملکرد ِشخص خلاق را مشخص می کند و برآن تاثیر می گذارد" .

عوامل موثر بر خلاقیت
توانایی ها و ویژگی های متنوع افراد خلاق ممکن است در سنین پایین بروز کند

در طی یک تحقیق دیگر ، مجله زندگی در ژوئن 1994 در مورد یک گروه از راهبه‌هایی که 80 ساله، 90 ساله و 100 ساله بودند، مقاله‌ای را منتشر کرد. همه این زنان باهوش بودند و هیچ نشانه‌ای از بیماری آلزایمر در آن‌ها مشاهده نشد چون به گفته خودشان آن‌ها بسیار علاقه‌مند بودند

هر روز به بازی‌های فکری (پازل) بپردازند و ذهن خود را به کار بگیرند. این مقاله به این حقیقت توجه داشت که ما با ایجاد اتصالاتی در راه‌های خنثی مغز، فکر می‌کنیم. از نظر عصب‌شناسی این عمل ”کاربرد شکل‌پذیری وابسته“ نامیده می‌شود.

اگر ما به ایجاد اتصالات خنثی جدید، ادامه ندهیم، مغز شروع به خشک شدن می‌کند و این آغاز اختلالات پیری است.

ما از روش‌های عادی و از روی عادت فکر، برای نزدیک شدن با چالش‌های زندگی استفاده می‌کنیم و از این راه روش کارهای یکنواختی را در مغز به وجود می‌آوریم. در واقع مکانیسم مغز را برای تقکر با سیستم عملکرد کامپیوتری مجهز می‌کنیم. اگر این مفهوم را بپذیریم که ذهن با خودآگاهی بر روی مغز عمل می‌کند، می‌توانیم درک کنیم که نیاز داریم نوعی انعطاف‌پذیری در مغز ایجاد کنیم تا انعطاف‌پذیری در ذهنمان هم شکل بگیرد.

انجام بازی‌های فکری نه تنها راه فوق‌العاده‌ای برای حفظ هوشیاری ذهن به شمار می‌رود، بلکه بخش‌های مختلف مغز را به کار می‌گیرد. برخی از بازی‌های فکری نیمکره چپ و برخی نیمکره راست مغز را تحریک می‌کنند. بیشتر ما در سیستم مدارس عمومی آموزش دیده‌ایم. صرفا عادات منطقی نیمکره چپ ما مورد توجه قرار می‌گرفت. خواندن و نوشتن، بیشتر شکل‌هایی از کاربرد عددی و حسابی تفکر متوالی و ترتیبی را شکل می‌داد. همچنین استدلال و تعقل، ویژگی تفکر نیمکره چپ مغز است.

استفاده از نیمکره راست مغز، با پرداختن به هنر، ورزش، موسیقی یا شکل‌های دیگری از کلی‌نگری، توانایی در قضاوت و موقعیت و فاصله اشیا و شکل‌های صوتی آموزش، انجام می‌گیرد. شما می‌توانید، نیمکره راست مغز عمل بینش و بصیرت است و بینش همان شناخت ناگهانی جواب‌هاست. با پرورش و به کارگیری توانایی‌هایمان، برای بینش، فهم و بصیرت، راه‌هایی بالقوه برای شکل گرفتن نبوغ و استعداد گشوده‌ایم.

دو ویژگی برای خلاق تر شدن

1- شوخ‌طبعی و بذله‌گویی
خنده بهترین دارو است. علم ثابت کرده است که خنده ارگان‌های داخلی بدن را ماساژ می‌دهد و هضم غذا و جریان خون را بهبود می‌بخشد. شوخ‌طبعی همچنین آندرفین‌ها را در مغز رها می‌سازد و در ما حس خوشی و سلامت ایجاد می‌کند.

شوخ‌طبعی توانایی برای شناخت و تشخیص چیزهایی مضحک و بی‌معنی و غیرمنطقی در هر شرایطی، و پذیرش آن است. شوخ‌طبعی توانایی برای این است که فرد خودش و دیگران را زیاد از حد جدی نگیرد و از روابط خشک و سرد حذر کند. حس شور و شادی به آرامش ذهن و انعطاف‌پذیری بیشتر کمک می‌کند.

اگر زندگی نوابغ را بررسی کنیم، می‌بینیم که بیشتر آن‌ها شوخ‌طبع بوده‌اند افرادی چون: انیشتن، آلبریت شوایتزر، شوناردو داوینچی، شکسپیر، گوته و ...

2- فکر بکر
فکر بکر عنصر دیگری است که یک ذهن خلاق را می‌پروراند و کمک می‌کند هر روز را با داستان‌های امیدوارکننده و روحیه‌بخش شروع کنید. داستان‌ها و افکاری که به شما روحیه می‌بخشند و در طول روز شما را هدایت می‌کنند و ذهن شما را در جایگاه رفیع و ممتازی قرار می‌دهند.

وقتی روح شما بهبودی می‌یابد، توانایی شما برای درک کردن و دریافت راه‌های خلاق به طور گسترده افزایش می‌یابد. و این جوهر نگرش خلاق است، علاقه برای رسیدن به افق‌های جدید.

ذهن خلاق به انعطاف‌پذیری که موجب فکر بکر می‌شود، نیاز دارد. فکر بکر نگرش‌های کودکانه از شور و نشاط و پذیرش زندگی را یادآور می‌شود. به عبارتی به ما حس شادی و نشاط کودکانه و حس شور و خرمی دست می‌دهد. پس روز خود را با این احساس شروع کنید در نتیجه هر چیزی که در مسیر شما قرار می‌گیرد، شیرین خواهد شد و راه‌حل‌ها و توجیهات خلاق آشکار خواهند شد، حتی در سخت‌ترین چالش‌های زندگی.

گردآوری : بخش روانشناسی بیتوته
منبع:
thinkingacademy
موفقیت




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

همه چیز درباره مغز و عوامل موثر بر آن آرشیو سایت …لوب حاشیه ای لوب حاشیهای از قدیمی ترین قسمتهای مغز بوده و وظیفه اش بیان غرایض جنسی و میگنا عوامل موثر بر هوشکلمات کلیدی عوامل زیستی موثر بر هوش، تفاوت های جنسی و هوش، عوامل محیطی موثر بر هوش سنجش میزان و عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان پردیس …سنجش میزان و عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان پردیس قم دانشگاه تهرانفهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله …با انتخاب اسباب بازیهای مناسب خلاقیت را در کودکان برانگیزید ب ا بازی کردن ذهن خود توصیف و بررسی عوامل موثر بر اصول ویژگیهای خلاقیت در سطح فردی و سازمانی مدیریت نوین تحلیل محیط بیرونی و ارزیابی عوامل …یکی از مراحل بسیار مهم مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک در هر سازمانی بررسی محیط بیرونی صفحه اول انجمن پرسشنامه ایرانتوجه جهت جستجوی پرسشنامه موردنظر از کلید ترکیبی کنترل اف استفاده کنید و کلمات نقش های مدیران در سازمان،برقراری ارتباط موثر با …رهبری آموزشی ، مدیریت آموزشی،برقراری ارتباط موثر،چگونه دیگران را مدیریت کنیم پایان نامه های دفاع شده تاریخ دفاع راهنما مشاور رشته عنوان مقطع نام کامل شد ۹۵۱۰۴ دکتر مهدی شهبازی میگنا عوامل ضعف آموزش ریاضی و مشکلات مربوط …کسانی که می‌خواهند در عصر حاکمیت علم فعالیت کنند، لازم است ایده‌های تازه را جذب، طرح همه چیز درباره مغز و عوامل موثر بر آن آرشیو سایت علمی لوب حاشیه ای لوب حاشیهای از قدیمی ترین قسمتهای مغز بوده و وظیفه اش بیان غرایض جنسی و تأمین میگنا عوامل موثر بر هوش کلمات کلیدی عوامل زیستی موثر بر هوش، تفاوت های جنسی و هوش، عوامل محیطی موثر بر هوش، روان سنجش میزان و عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان پردیس قم دانشگاه سنجش میزان و عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان پردیس قم دانشگاه تهران مدیریت نوین تحلیل محیط بیرونی و ارزیابی عوامل خارجی در یکی از مراحل بسیار مهم مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک در هر سازمانی بررسی محیط بیرونی فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در زمینه خلاقیت با انتخاب اسباب بازیهای مناسب خلاقیت را در کودکان برانگیزید ب ا بازی کردن ذهن خود را میگنا عوامل ضعف آموزش ریاضی و مشکلات مربوط به آن کسانی که می‌خواهند در عصر حاکمیت علم فعالیت کنند، لازم است ایده‌های تازه را جذب، طرح‌های صفحه اول انجمن پرسشنامه ایران توجه جهت جستجوی پرسشنامه موردنظر از کلید ترکیبی کنترل اف استفاده کنید و کلمات کلیدی نقش های مدیران در سازمان،برقراری ارتباط موثر با دیگران،مدیریت رهبری آموزشی ، مدیریت آموزشی،برقراری ارتباط موثر،چگونه دیگران را مدیریت کنیم،کدیران در بررسی راه های بهبود مدیریت آموزشگاهی و بررسی راه های بهبود مدیریت آموزشگاهی و توانمندسازی مدیران مدارس نشریه علمی سیر تحول فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و تأثیر آنها بر خدمات سیر تحول فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و تأثیر آنها بر خدمات مرجع کتابخانه ها


ادامه مطلب ...

تاثیر خلاقیت در موفقیت تیم بازاریابی

[ad_1]

creative marketing team

اگر به دنبال گردآوری یک تیم بازاریابی و تبلیغات هستید پیشنهاد میکنیم خلاقیت را به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای انتخاب تیم قرار دهید.

به گزارش آلامتو و به نقل از شنبه مگ؛ شاید بتوان گفت در زمانی نه‌چندان دور که رسانه‌های اجتماعی شامل چند کانال تلویزیونی، تعدادی ایستگاه رادیویی و تعداد انگشت‌شماری مجله و روزنامه بودند، حرفه بازاریابی کار چندان دشواری به نظر نمی‌آمد و افراد می‌توانستند با صرف مدت زمان نه‌چندان زیادی، در این حرفه کارآمد شوند‌ اما در دنیای امروز که سیل عظیمی از وب‌سایت‌ها، وبلاگ‌ها، صفحات مجازی، نرم‌افزارهای هوشمند و … مردم جهان را احاطه کرده‌اند و در دست بیشتر افراد جهان یک گوشی هوشمند قرار دارد که از طریق آن با شبکه‌های بی‌پایان دیجیتال همراه می‌شوند، کار بازاریابی و تبلیغات سمت و سویی خاص خود را یافته است و نیاز به شیوه‌ها و تخصص‌های مخصوص به خود دارد، به این معنا که با پیشرفت تکنولوژی، شیوه‌ها و اصول تبلیغات و بازاریابی نیز متحول شده است و این ابزار جدید اما کارآمد در دنیای تبلیغات، روش‌ها و اصول متناسب با خود را می‌طلبند. به همین منظور نیز در این گزارش چند اصل مهم تبلیغات در عصر دیجیتال را برخواهیم شمرد:

اهداف کسب‌و‌کار خود را روشن کنید

دنیای دیجیتال امکانات زیادی را در اختیار بازاریابان قرار می‌دهد، اما باید توجه داشت که به صورت همه‌‌جانبه نمی‌توان از همه این موقعیت‌ها استفاده کرد، بلکه هر کسب‌وکاری باید با توجه به نیازهای خود، نسبت به کاربرد ابزارهای دنیای دیجیتال در فعالیت‌های بازاریابی خود اقدام کند. برای رسیدن به چنین جایگاهی نیز در درجه اول باید اهداف کسب‌وکار خود را روشن کنید. با نوشتن این اهداف، مسیر راه شما مشخص خواهد شد و نوع کاربرد و هزینه‌های احتمالی شما در روند استفاده از بازاریابی دیجیتال مشخص می‌شود.

تشکیل یک تیم خلاق و نوآور

مدیران بازاریابی افرادی هستند که فرصت کمی دارند و به‌شدت مشغول به کار هستند، آنها باید نظارت همه‌جانبه‌ای بر بازار داشته باشند و در عین حال فرصت‌های کسب‌وکار را شناسایی کنند، طراحی روند تبلیغاتی، راه‌اندازی کمپین‌های بازاریابی و … نیز از جمله کارهایی محسوب می‌شوند که این افراد درگیر آنها هستند، بنابراین این یک واقعیت انکارناپذیر است که هیچ مدیر بازاریابی به‌تنهایی نمی‌تواند از عهده وظایف خود بر بیاید، این امر خصوصا در زمینه بازاریابی دیجیتال که دامنه گسترده‌تری نیز دارد، بیشتر خود را نشان می‌دهد، بنابراین یکی از مهم‌ترین اصول بازاریابی دیجیتالی، استخدام یک تیم تبلیغاتی کارآمد، متخصص و خلاق است. افراد این تیم باید به خوبی با دنیای دیجیتال و ابزارهای آن آشنایی داشته و به صورتی حرفه‌ای در این رشته آموزش دیده باشند. خصوصا داشتن تحصیلات آکادمیک در کنار تجربه کاری می‌تواند تیم خلاق و کارآمدی را تشکیل دهد.

جدا کردن مفهوم استراتژی از نوآوری

آنچه در بسیاری از شرکت‌های تبلیغاتی اتفاق می‌افتد، اشتباهی است که حاصل ترکیب دو مفهم استراتژی و نوآوری است، در حالی که این دو کاملا با یکدیگر متفاوت هستند و هر یک نیاز به روش‌های خاص خود را دارند. یک کسب‌و‌کار موفق در عصر دیجیتال، باید گروه نوآور و خلاق خود را در تیمی جداگانه به کار واگذارد و تیم دیگری را نیز برای تعیین استراتژی‌های اصلی شرکت تعیین کند؛ شایان ذکر است که در تعیین استراتژی‌های شرکت، باید اهداف کلی کسب‌وکار را در نظر داشته و در نهایت راهکارهای تیم خلاقیت را متناسب با آنها به کار گیرد. بنابراین آنچه در تعریف استراتژی مهم است، در وهله اول خلاقیت و نوآوری نیست، بلکه هماهنگی با اهداف است، به این معنا که بعد از تعیین استراتژی‌هاست که باید به دنبال یافتن نکات خلاقانه باشیم، البته خلاقیت‌هایی که در راستای اهداف و استراتژی‌های تعریف شده باشند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

یک ایده خلاقانه برای پیش فروش ۱۰۴ آپارتمان در ۴ …یک ایده خلاقانه برای پیش فروش ۱۰۴ آپارتمان در ۴ ساعت از طریق بازاریابی چریکیفهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …تا چه حدی می توانیم غیرمنطقی باشیم تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده تاثیر تاثیر رنگ ها، تاثیر رنگها در روان آدمی آکاتاثیر رنگ هاتاثیر رنگ ها بر روان انسانتاثیر رنگها بر کودکانتاثیر رنگ ها بر انسان آریا مارکتینگ، مجله آنلاین بازاریابی،فروش،کسب و …آموزش بازاریابی و فروش،دانلود رایگان فایل،بزرگترین وبلاگ آموزش بازاریابی در ایران موفقیت جدیدترین مقالات دنیا در حوزه موفقیت، موثرترین تکنیک های بازاریابی و تبلیغات بررسی تاثیر ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط در …بررسی تاثیر ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط در رشد اقتصادی مهدی محمدپور مسعود محمدی مشاوره بازاریابی و مسعود محمدی مشاور ارشد بازاریابی است او بیش از ۸ سال است که در این حوزه تحقیق و مطالعه مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک …حکمفرمایی گوگل در زمینه ی نرم افزار و پلتفرم ها بوده است، نه تولید سخت افزاری اما این مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی ایرانآموزش …محتوای دوره های دیماه مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی ایران محتوای دوره تحقیق و توسعـه صفحه اول انجمن پرسشنامه ایرانچند توصیه اکثر پرسشنامه های موجود در سایت محقق ساخته هستند، به این معنی که استاندارد یک ایده خلاقانه برای پیش فروش ۱۰۴ آپارتمان در ۴ ساعت از طریق یک ایده خلاقانه برای پیش فروش ۱۰۴ آپارتمان در ۴ ساعت از طریق بازاریابی چریکی فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در زمینه خلاقیت تا چه حدی می توانیم غیرمنطقی باشیم تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده تاثیر محیط تاثیر رنگ ها، تاثیر رنگها در روان آدمی آکا تاثیر رنگ هاتاثیر رنگ ها بر روان انسانتاثیر رنگها بر کودکانتاثیر رنگ ها بر انسانتاثیر آریا مارکتینگ، مجله آنلاین بازاریابی،فروش،کسب و کار و کارآفرینی آموزش بازاریابی و فروش،دانلود رایگان فایل،بزرگترین وبلاگ آموزش بازاریابی در ایران،لیست بررسی تاثیر ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط در رشد بررسی تاثیر ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط در رشد اقتصادی مهدی محمدپور ترکایش ، موفقیت جدیدترین مقالات دنیا در حوزه موفقیت، موثرترین تکنیک های بازاریابی و تبلیغات، بروزترین مسعود محمدی مشاوره بازاریابی و مسعود محمدی مشاور ارشد بازاریابی است او بیش از ۸ سال است که در این حوزه تحقیق و مطالعه می کند مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی ایرانآموزش مالیآموزش مدیریت محتوای دوره های دیماه مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی ایران محتوای دوره تحقیق و توسعـه و نقش مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک زندگی تماشای بعضی فیلم‌ها روی پرده سینما بی‌شباهت به زندگی کردن نیست «نفس» نرگس آبیار هم در صفحه اول انجمن پرسشنامه ایران چند توصیه اکثر پرسشنامه های موجود در سایت محقق ساخته هستند، به این معنی که استاندارد شده


ادامه مطلب ...

پرورش خلاقیت در کودکان

[ad_1]
پرورش خلاقیت در کودکان

خبرگزاری آریا -
رشد خلاقیت در بیشتر کودکان از 5 سالگی به بعد آغاز می‌شود

«آلن آلدا»، بازیگر و کارگردان نامدار آمریکایی، می‌گوید: "خلاقیت جایی است که هیچ کس دیگری تا به حال پای نگذاشته است. برای کشف خود و یافتن هر چیز فوق العاده‌ای به وسیله شهود، باید از شهر آسایش خود به بیابان‌های وحشی و ناشناخته مهاجرت کرد."

تفکر خلاق
اگر بخواهیم تفکر خلاق را معنا کنیم، باید بگوییم که وقتی از مجموعه اطلاعات و داده‌ها یک فکر جدید و نو ارائه شود، تفکر خلاق حاصل شده است. در واقع مجموعه‌ای از افکار رها شده که به تنهایی ثمری ندارد یا کیفیت بالایی ندارد، به اشکال جدیدی تبدیل می‌شود که نتیجه بخش و مفید است. تمامی اختراعات، حاصل تفکر خلاق است یعنی فکر جدیدی که در یک مجموعه به تولید شی جدیدی منجر شده است.گاهی تفکر خلاق به نوآوری منجر می‌شود؛ یعنی از داده‌ها و مصالح موجود استفاده جدیدی می‌شود. برای داشتن تفکر خلاق به زمینه‌هایی نیاز است. طبیعی است که هر کودکی با سطحی از هوش، توانمندی، استعداد و علاقه به دنیا می‌آید و شیوه پرورش تفکر خلاق در کودکان متفاوت است اما می‌توان زمینه های بروز تفکر خلاق را در کودکان فراهم کرد.

5 سالگی، اوج تفکر خلاق
از آن جا که کودکان پیش از 5 سالگی توجه و تمرکز کمتری دارند، رشد خلاقیت در بیشتر کودکان از 5 سالگی به بعد آغاز می‌شود اما هستند کودکان خلاقی که از 2 سالگی کارهای خلاقانه انجام می‌دهند و البته هوش بالاتری نسبت به همسالان خود دارند. بنابراین والدین از 5 سالگی به بعد با اتخاذ شیوه‌های متعدد می‌توانند امیدوار باشند که خلاقیت در کودکشان پرورش پیدا کند. برخلاف تصور بسیاری از والدین درباره این که برای افزایش خلاقیت کودک نیاز به سرمایه‌گذاری مالی وجود دارد، در این راستا فقط لازم است کودک درباره اشیای موجود در محیط پیرامون خود اطلاعات کافی داشته باشد و اجازه یابد آن چه کنجکاوی‌اش را تحریک کرده است، در اختیار داشته باشد.

آیا علاقمندید که کودکانتان به بالاترین بخش خلاقیت خود برسند؟ پس می‌توانید از راه‌های ساده‌ای که در ادامه می‌آید، استفاده کنید. راه‌های رسیدن به خلاقیت بسیار پیچیده و تاریک است ولی با چند نشانه و علامت، می‌توان آن را یافت. در ادامه، چند راه ساده برای بالا بردن خلاقیت کودکان توضیح داده می‌شود.

1- اشتباه کردن خوب است. پژوهشگر دانشگاه استنفورد، محقق روش‌های فکری و نویسنده کتاب «روانشناسی جدید برای موفقیت»، «کارول دویک» بر این باور است که کودکانی که از شکست خوردن می‌ترسند کمتر خلاقیت از خود نشان می‌دهند. اگر کودک شما از اشتباه کردن می‌ترسد، به او بگویید: "باز هم سعی کن انجامش دهی." همان گونه که دوست و همکارم «بن گراسمن کان» از سازمان نوآوری «نورداستورم» عقیده دارد که شکست، حرکت به جلو و پیشرفت است. با نگاه کردن به اشتباهات می‌توان فرصت‌های رشد را فراهم نمود.

2- در هنگام تشویق کودک، هوشیار باشید. همه ما درباره این که چگونه ستایش و تشویق به تفکر مستقل کودک آسیب می‌رساند، شنیده‌ایم. در کتاب «آلفی کوهن» به نام «تنبیه به وسیله تشویق»، در مورد مشکلات ستاره‌های طلایی، طرح‌های تشویی، نمرات عالی، تشویق‌های بی‌رویه و دیگر راه‌های رشوه دادن، نویسنده در مورد چگونگی تشویق و ایجاد انگیزه در مردم برای به دست آوردن پاداش بیشتر توضیح داده است. مشکلاتی به همراه تشویق وجود دارد که می‌تواند کودک را از جستجو برای انگیزه‌های درونی خود بازدارد. این موضوع نشان دهنده این نیست که هرگونه تشویقی نامناسب است ولی در آینده اگر می‌خواهید کودک خود را تشویق کنید، سعی کنید با جمله‌ای هدفمند مانند؛ "می‌بینم کفشت را خودت پوشیدی!" یا "واقعاً برای حل این مسئله ریاضی زیاد زحمت کشیدی و سخت کار کردی!" همراه باشد.

3- از بهم ریختگی به هم نریزید. بیشتر ما خواستار یک مکان پاکیزه و مرتب هستیم و از شلوغی و بهم ریختگی احساس پریشانی می‌کنیم. با این حال هنگامی که کودکان و حتی بزرگسالان در حالت خلاقیت خود بسر می‌برند، همه چیز به سرعت بهم می‌ریزد. دفعات بعد که کودک‌تان از شما درخواست آبرنگ کرد و یا خواست اسباب‌بازی‌های خود را روی کف اتاق بریزد، به او فضای کافی دهید و یا اگر هوا خوب و شرایط مناسب است او را به حیاط و یا بیرون از خانه ببرید. احتمالا باید آن بهم ریختگی را هم خودتان جمع کنید ولی خلاقیت کودک شما بر آن ارجحیت دارد.

4- مدل خلاقیت برای فرزند خود شوید. چه مقدار خلاق هستید؟ در چه کاری می‌توانید از خلاقیت خود بهره و لذت ببرید؟ آشپزی، آواز خوانی، باغبانی، نقاشی، رقص؟ کودکانی که والدین خود را در حال خلاقیت ببینند بیشتر به سوی این فعالیت‌ها جذب می‌شوند. اگر مدت مدیدی از آخرین خلاقیت شما می‌گذرد، به وسیله کودک درون خود فکر و تلاش کنید و آنچه شما را در آن هنگام خوشحال می‌کرد بیاد آورید و زمان خود را، حتی برای نیم ساعت، صرف آن کار کنید. سپس احساس خود را دریابید و ببینید آیا از انجام آن لذت بردید و می‌خواهید که روز دیگر هم این کار را تکرار کنید؟
کودک خلاق,خلاقیت چیست
شیوه پرورش تفکر خلاق در کودکان متفاوت است

5-ذهن خود را باز نگه دارید. به کودک خود گزینه‌های را ارائه دهید که برای تفکر مستقل وی مناسب باشد. شما ممکن است که خود عادت به شام یا صبحانه خوردن نداشته باشید ولی اگر فرزند شما برای صبحانه و قبل از رفتن به مدرسه ماکارونی می‌خواهد، به وی در آشپزخانه کمک کنید که خودش غذای مورد علاقه‌اش را آماده سازد. اگر کودک شما علاقمند به کمک در کارهای آشپزخانه است، آنجا را به یک آزمایشگاه علمی برای وی تبدیل کنید و مواد و وسایل لازم را برایش مهیا سازید.

6- گامی به عقب بردارید. این مورد ممکن است اینطور به نظر بیاید که موارد قبل را کمی نقض کرده باشد ولی مهم این است به یاد داشته باشید که تعادل داشتن در همه موارد لازم است. اگر کودک احساس کند که همواره تحت نظارت است، ممکن است که کمتر ریسک کند که این موضوع باعث کاهش خلاقیت وی گردد. اگر مشوق استقلال کودک خود باشید، خواهید دید که قوه تخیل وی هم شکوفا می‌شود. در آینده هنگامی که فرزند خود را در حال آرام بازی کردن، نقاشی یا نوشتن دیدید، از اظهار نظری مانند؛ «چه می‌کشی؟!» خودداری کنید. چنین جملاتی او را از حالت خلاقیت خارج می‌سازد، در عوض برای خود یک فنجان قهوه درست کنید و از لحظات‌تان لذت ببرید.

7- بازگشت به مبانی. اسباب‌بازی‌هایی که سروصدا تولید می‌کنند، بسیار سرگرم‌کننده هستند و به طور قطع جای خود را دارند ولی به تفکر خلاق کودک شما کمکی نمی‌کنند. اسباب‌بازی‌هایی مانند میله‌های سبک، لوله‌های پلاستیکی، بلوک‌های سبک با اشکال متفاوت، عروسک، لوازم اداری، شن و ماسه و آب این کار را انجام می‌دهد.برای تماشای بازی کودک خود وقت بگذارید و نگاهی سریع به ابزار موجود خود بیاندازید. چه چیزی می‌تواند کودک شما را بیشتر سرگرم کند؟ چه اشیایی او را به بازی‌های خلاقانه وامی‌دارد؟ آیا می‌توانید اسباب‌بازی‌هایی که بسته هستند (اسباب‌بازی‌هایی که با یک یا دو دگمه کار می‌کنند) را با یک اسباب‌بازی‌ باز (اسباب‌بازی‌هایی مانند بلوک که کار بیشتری می‌توان با آن انجام داد) معاوضه کنید؟

8-وقت خود را برای حلاقیت فرزندتان تنظیم کنید. این برای والدین شاغل می‌تواند مشکل باشد ولی کودکان نیاز به زمانِ از پیش تعیین‌نشده برای تصور، ساختن، تجربه‌اندوزی و کشف دارند. این موضوع می‌تواند نیم ساعت نقاشی پس از شام خوردن و کتاب خواندن قبل از رفتن به رختخواب باشد یا این که یک ساعت در آخر هفته خود را به او اختصاص دهید. برای این کار به طور حتم، زمان بگذارید.

9- کاهش نشستن در جلو صفحۀ نمایش (تلویزیون، مانیتور،...). برای برخی از خانواده‌ها این مشکل به سختی حل می‌شود ولی همگی ما می‌توانیم تلاش کنیم که زمان کمتری به تماشای فیلم و کارتون یا بازی‌های کامپیوتری صرف و به جای آن نقاشی، شهرسازی با بلوک و خمیر بازی یا هر کار خلاقانه دیگر کنیم.

10- توجه و اشاره به نکات کوچک زندگی. این نکات ریز می‌تواند یک قورباغه در پارک، شکل خطوط روی درختان یا ابری زیبا باشد. این موضوع باعث شگفتی و توجه کودک برای قدرشناسی چیزهای کوچک در زندگی می‌شود.

منبع:sepidedanaei.com




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

روشهای پرورش خلاقیت در کودکاناگر در خصوص این موضوع سوالی داشتید، به مشاوره تبیان مراجعه نمایید سایت فکرنو سایت خلاقیت نوآوری و کارآفرینیبا …با سایت فکرنو به سرزمین خلاقیت سفر کنید تاثیر و نقش بازی والدین با کودکان در خلاقیتخلاقیت خلاق کودکان خلاق کودک خلاق خلاقیت در کودکان از گذشته های دور نسبت به بازی نگرش طرحی برای پرورش خلاقیت و نوآوری در مدارسفرضیه دیگر در مورد محیط های خلاقیت و نوآوری است می توان این سۆال و فرض را مطرح نمود که سایت فارسی زبان برای کودکان و نوجوانان ایرانی فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …با انتخاب اسباب بازیهای مناسب خلاقیت را در کودکان برانگیزید ب ا بازی کردن ذهن خود مادران امروزسفارش در تلگرام و اینستاگرام کارگاه های حضوری پرورش کودک دوزبانه در شیراز نمایندگان صفحه اصلی وزارت آموزش و پرورش سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی شبکه ملی مدارس ایران رشدخلاقیت چیست ،پیشنهاداتی به معلمان برای پرورش …روشهایی برای ایجاد خلاقیت ، چگونه دانش آموزان خلاق تربیت کنیم،ویژگیهای خلاقیت دانش همه چیز در مورد کودکانهمه چیز در مورد کودکان جمع آوری اطلاعات رفتار و پرورش کودکان و نوزادان توسط ال آی راههای پرورش خلاقیت در کودکان روشهای پرورش خلاقیت در کودکان خلاقیت ، شکل کنترل شده یا محدود شده ای از تخیل است خلاقیت ها ی افراد نه تنها برای زیبایی سایت فکرنو سایت خلاقیت نوآوری و کارآفرینیبا سایت فکرنو به با سایت فکرنو به سرزمین خلاقیت سفر کنید سایت فارسی زبان برای کودکان و نوجوانان ایرانی تاثیر و نقش بازی والدین با کودکان در خلاقیت خلاقیت خلاق کودکان خلاق کودک خلاق خلاقیت در کودکان از گذشته های دور نسبت به بازی نگرش های طرحی برای پرورش خلاقیت و نوآوری در مدارس فرضیه دیگر در مورد محیط های خلاقیت و نوآوری است می توان این سۆال و فرض را مطرح نمود که آیا فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در زمینه خلاقیت با انتخاب اسباب بازیهای مناسب خلاقیت را در کودکان برانگیزید ب ا بازی کردن ذهن خود را همه چیز در مورد کودکان همه چیز در مورد کودکان جمع آوری اطلاعات رفتار و پرورش کودکان و نوزادان توسط ال آی خانوم ازهردری سخنی مقایسه ی آموزش و پرورش ایران و فرانسه ازهردری سخنی مقایسه ی آموزش و پرورش ایران و فرانسه مطالب متنوع علمی ؛ فرهنگی ؛ تاریخی گـــــــروه آمـــوزش و پــــرورش قصـــه گــــــویی و کودک و نمایش الناز میثمی نمایش برای کودکان به مثابه پرورش خلا‌قیت و انگیزه در ذهن و فکر راههای پرورش خلاقیت در کودکان پرورش خلاقیت در کودکان ساله


ادامه مطلب ...

خلاقیت از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

[ad_1]
وب‌سایت ترجمان - ترجمه علی برزگر: از قدیم‌الایام گفته‌اند که «نیاز مادرِ اختراع است». اما این رابطۀ مادر و فرزندی همیشه هم برقرار نیست. مطالعاتِ جدید نشان می‌دهد که عوامل دیگری وجود دارند که می‌توان آن‌ها را نیز در نوآوری دخیل دانست. به‌این‌ترتیب شاید بهتر باشد، به‌جای باهوش‌دانستنِ نوآوران، آن‌ها را افرادی بدانیم که فرصت و امنیت کافی را در اختیار داشته‌اند و توانسته‌اند با جمع‌بندیِ دانش و تجربیاتِ دیگران دست به نوآوری بزنند.


ساینتیفیک امریکن — خلاقیتْ انسان‌ها را قادر ساخته است که تمام گوشه‌وکنار این سیاره را فتح کنند. درواقع، اشتیاق به ابتکار و نوآوریْ یکی از بارزترین ویژگی‌های نوع بشر است. باوجوداین‌، گونۀ ما تنها گونه‌ای نیست که از قدرت ابداع و ابتکار برخوردار است. پژوهشگران این توانایی را در تعداد فزاینده‌ای از دیگر مخلوقات نیز مشاهده کرده‌اند. برخی از یافته‌های آن‌ها، با فهم متعارف ما از سرچشمه‌های خلاقیت و چگونگی شکوفا کردن آن در وجود آدمی ناسازگار است.

 

 خلاقیت به نبوغ فردی ربطی ندارد

البته، از قدیم گفته‌اند که « نیاز مادر اختراع است». اما، کارل فان شایک، یکی از دانشمندان نخستی‌شناس۱ در دانشگاه زوریخ، بر مبنای مطالعات خود بر روی اورانگوتان‌ها، به دیدگاهی بسیار متفاوت دست یافته است. او می‌گوید: «هنگامی که غذا کمیاب است، اورانگوتان‌ها به روش ذخیرۀ انرژی روی می‌آورند. آن‌ها حرکات خود را کمینه می‌کنند و بر استفاده از خوراک‌هایِ غیرجذاب و با ارزشِ غذاییِ کم تمرکز می‌کنند.» این راهبرد در چنین موقعیتی کاملاً بر خلافِ ابتکار و نوآوری است، اما معقول به نظر می‌رسد. فان شایک، دلیل آن را چنین توضیح می‌دهد: «دست‌زدن به کاری نو می‌تواند خطرناک باشد: شاید زخمی یا مسموم شوید. این کار همچنین نیازمند صَرف جدیِ زمان، انرژی و توجه است، درحالی‌که نتیجۀ آن همواره غیرقطعی و نامعلوم است.»

پژوهش‌ها بر روی انسان‌هایی که با کمیابی [منابع] روبه‌رو هستند بازتابِ یافته‌های فان شایک درمورد اورانگوتان‌هاست.


نشریۀ ساینس در سال ۲۰۱۳ پژوهشی را به‌قلم سندیل مولایناتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روان‌شناسی دانشگاه پرینستون، منتشر کرد. این پژوهش نشان می‌دهد چگونه هنگامی که مشکل اقتصادیِ افراد کم‌درآمد به آن‌ها یادآوری می‌شود، توانایی‌شان در تفکر منطقی و حل مسائل در موقعیت‌های جدید کاهش می‌یابد. متعاقب آن، پژوهشی دیگر نشان داد که کشاورزانِ نیشکر در هند، پس از آنکه دستمزد سالانۀ خود را دریافت کردند و نگرانی‌های مالی آن‌ها به‌طورِ موقت رفع شد، نتایج بسیار بهتری در آزمون عملکرد شناختی کسب کردند.

 

(کشاورزانی که قبلاً در این آزمون شرکت نکرده بودند، پس از دریافت دستمزد خود، به‌طورِ قابل‌مقایسه‌ای عملکرد بهتری داشتند. بنابراین نامحتمل است که این بهبود عملکرد صرفاً ناشی از آشنایی قبلی با این آزمون باشد.) البته، افراد برای بقا هر کاری انجام می‌دهند که گاهی می‌تواند به ابداع و نوآوری منجر شود. اما، همان‌طور که یافته‌های بالا و دیگر پژوهش‌ها نشان می‌دهد، اگر ذهن فردْ پیوسته با مسائل فوری و اضطراری درگیر باشد، نظیر یافتن غذا یا سرپناه یا پرداخت قبوض، توانایی چندانی برای ابداع راه‌حل‌های درازمدت به‌منظورِ بهبود زندگی او باقی نخواهد ماند.

پس، خلاقیت از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ این یافتۀ شگفت‌آور که اورانگوتان‌ها می‌توانند در اسارت به‌طرزی باورنکردنی خلاق باشند بینش‌هایی در این زمینه به دست داده است. فان شایک چنین توضیح می‌دهد: «اگر غذای اورانگوتان‌ها تأمین شود و از شکارچیان خبری نباشد، آن‌ها آزاد از این عوامل مزاحم، به‌یکباره زمان زیادی در اختیار خواهند داشت.» افزون‌براین، در محیط‌هایی که آن‌ها به‌شدت تحت محافظت هستند، اکتشاف به‌ندرت دارای پیامدهای ناخوشایند است و با چیزهای عجیب زیادی در گوشه‌وکنار می‌توان بازی کرد. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد اورانگوتان‌ها ترس معمول خود از ناشناخته‌ها را کنار می‌گذارند. در پژوهشی منتشرشده در نشریۀ اَمریکن جرنال آو پرایماتولوجی۲ در سال ۲۰۱۵، فان شایک و همکارانش واکنش اورانگوتان‌های وحشی و اسیر را به شیئی جدید مقایسه کردند.

 

این شیء جدیدْ سکوی کوچکی به‌شکلِ لانۀ اورانگوتان بود. درحالی‌که اورانگوتان‌های اسیر تقریباً بی‌درنگ به شیء جدید روی آوردند، بیشتر اورانگوتان‌های وحشی، هرچند به حضور انسان‌ها عادت داشتند، در طول این آزمونِ چندماهه، حتی به این شیء نزدیک هم نشدند. تنها یکی از آن‌ها سرانجام جرئت کرد که آن را لمس کند. این ترس از تازگی می‌تواند مانعی جدی در برابر خلاقیت باشد: اگر حیوانی از روی‌آوردن به چیزهای تازه خودداری کند، ابداع و نوآوری تقریباً ناممکن خواهد شد. فان شایک چنین نتیجه می‌گیرد: «بنابراین، از دیدگاه من، فرصتْ مادر ابداع و نوآوری است.»

به‌طورِ مشابه، پژوهش‌ها بر روی گونه‌های مختلفِ پرندگان و همچنین کفتارهای خال‌دار نشان داده است آن‌هایی که اشتیاق بیشتری به کشف چیزهای تازه دارند به‌طورِ معمول خلاق‌ترین افراد هستند. آیا این کنجکاوی می‌تواند نیروی محرکۀ ظهور خلاقیت در انسان‌ها نیز باشد؟ برای پاسخ به این پرسش، متخصصان اغلب تلاش کرده‌اند خلاقیت کودکان در حل مسئله را مورد مطالعه قرار دهند. اما چنین کاوشی با چالش‌هایی جدی روبه‌روست، به‌ویژه ازآن‌رو که کودکان خیلی خلاق به نظر نمی‌رسند. در پژوهشی منتشرشده در سال ۲۰۱۱، پژوهشگران در دانشگاه بیرمنگام از کودکان بریتانیایی در سنین مختلف می‌خواستند تنها با استفاده از یک مفتول صاف اما خم‌شوندهْ سطلی از کاغذهای خودچسب را از ته حفره‌ای بیرون بیاورند. نُه سال قبل، در سال ۲۰۰۲، کلاغی با نام «بتی» که از کالِدونیای جدید۳ در قفس شده بود با حل این مسئله به خبر نخست رسانه‌ها تبدیل شد. این کلاغ با خم‌کردن مفتول مستقیم و تبدیل آن به قلاب، سطل را از درون حفره بیرون می‌آورد.

 

البته سطل او پر از غذاهای وسوسه‌انگیز بود. (دانشمندان ازآن‌پس مشاهده کرده‌اند که گونۀ این کلاغ در حیات وحش، چوب‌ها را خم می‌کند و قلاب می‌سازد.) اما این چالش، بیشتر کودکان پنج‌ساله و حدود نیمی از کودکان هشت‌ساله را سر در گم کرد. «مارک نیلسن»، روان‌شناسی در «دانشگاه کوئینزلند»، در یک پژوهش در سال ۲۰۱۳ نشان داد که این تنها کودکان غربی نیستند که در حل این مسئله با مشکل رو به رو هستند: این مسئله برای کودکان «قبایل بدوی بوشمن» در آفریقای جنوبی نیز درست به‌همین اندازه دشوار است.

عملکرد کم‌فروغِ کودکان در چالش قلاب و سطل، شاید تا حدودی ناشی از شرایطی باشد که آزمایشات تحت آن اجرا شده است. یک پژوهش آزمایشی منتشرشده در نشریۀ فیلاسفیکال ترنزاکشنز آو دِ رویال سوسایتی بی۴، در اوایل امسال در «موزۀ کودکان پیتزبورگ» انجام شد، جایی که کودکان به اکتشاف و دستکاری فعالانۀ ابزارآلات تشویق می‌شوند. کودکان ۴ تا ۵ ساله در این آزمایش به‌طورِ چشمگیری از کودکان مورد آزمایش در پژوهش‌های قبلی عملکرد بهتری داشتند؛ و هنگامی که محقق شگردِ قلاب را به آن‌ها نشان می‌داد، گاهی ابراز شگفتی می‌کردند که خم کردن مفتول مجاز شمرده می‌شود.

 

«اما، ما در واقع برای اطمینان بیشتر به یافته‌های خود، به نمونۀ آماری بزرگتری نیاز داریم»، این دیدگاهِ «کیمبرلی شریدان»، روانشناس آموزش در «دانشگاه جورج میسون» است که این آزمایش را همراه با «اَبیگیل کونوپاسکی» از دانشگاه مذکور رهبری کرده است.

 

 خلاقیت به نبوغ فردی ربطی ندارد


سرنخِ جدیدی در رابطه با معمایِ خلاقیت در چهاردهم سپتامبر به دست آمد. در این تاریخ، «کریستیان روتز» از «دانشگاه سن اندروز» در اسکاتلند و همکارانش، در نشریۀ نیچر اعلام کردند که گونۀ دیگری از پرنده، کلاغ هاوایی یا «آلال»، نیز ابزار می‌سازد و بکار می‌برد. اگرچه این پرنده در حیات وحش منقرض شده است، تقریباً همگی پرندگان اسیر بالغ و حدوداً نیمی از پرندگان اسیر جوان که دانشمندان مورد آزمایش قرار دادند، از چوب‌ها و دیگر اشیا برای بازیابی غذا از محل‌های پنهان استفاده می‌کردند، آن‌ها برای این هدف اغلب در ابزارها تغییر شکل ایجاد می‌کردند.

 

این امر که تعداد بسیاری از پرندگانِ این گونه خود به خود از ابزارها استفاده می‌کنند، در کنار این واقعیت که پرندگان جوان این مهارت را بدون مشاهدۀ رفتار پرندگان بالغ توسعه می‌دهند، روتز را به این نتیجه رهنمون ساخته است که این رفتار شاید یکی از ویژگی‌های این گونه باشد، و نه یک نوآوری در گذشته‌های نزدیک.

 

با این وجود، استفاده از ابزار توسط این پرندگان شاید به‌عنوان یک نوآوری خلاقانه در گذشته‌های دور در دوران تکامل شکل گرفته باشد. پس شاید موفقیت روزافزون پرندگانی که تمایل به استفاده از ابزار در یافتن غذا دارند، انتخاب طبیعی را واداشته است تا عوامل ژنتیکیِ زیربنای این تمایل سودمند را ترویج بخشد. در این صورت، زیست‌بومِ پرنده می‌تواند در شکل‌گیریِ گام نخست و خلاقانه به‌سویِ بکارگیری و دستکاریِ ابزار نقش داشته باشد: کلاغ هاوایی، به‌دلیلِ تعداد اندکِ شکارچیان یا رقبا در جزیرۀ محل سکونت خود، از آزادی یعنی فرصتِ آزمودن چیزهای جدید برخوردار بوده است.

ما می‌خواهیم دریابیم که کدام ویژگی‌های فردی می‌تواند تفاوت‌های بین کودکان از لحاظ توانایی آن‌ها در حل مسئله را تبیین نماید؛ اما «جکی چپل» از دانشگاه بیرمنگام معتقد است که کوشش‌های ما در این زمینه اغلب بی‌نتیجه بوده است. او در این زمینه بر روی پرندگان (از جمله «بتی») و کودکان تحقیق کرده است و در این باره چنین می‌گوید: «تنها سن و دایرۀ لغات به ما در پیش‌بینی موفقیت در حل مسئله کمک می‌کند. یک احتمال آن است که فراتر از سطح خاصی از هوش، نوسان در نوآوری اغلب به عوامل خارجی بستگی داشته، و جستجو برای یافتن کودکان خلاق کاری بیهوده خواهد بود. این موضوع در آینده روشن خواهد شد».

«جو هانریش» اعتقاد دارد که درستیِ احتمال فوق در واقع اثبات خواهد شد. او یک زیست‌شناس تکاملی در «دانشگاه بریتیش کلمبیا» است که به‌تازگی کتابی دربارۀ نقش فرهنگ در موفقیتِ گونۀ ما نوشته است.

وی اظهار می‌دارد: «از دیدگاه من، این که نوآوری به نبوغ فردی بستگی دارد، ذهنیتی نادرست است. تاریخ نشان می‌دهد که اختراعات همواره بر مبنای یافته‌های قبلی شکل می‌گیرند؛ یافته‌هایی که با یکدیگر ترکیب می‌شوند و بهبود می‌یابند. بیشتر چیزهایی که ما به‌طورِ روزمره استفاده می‌کنیم، اختراعاتی هستند که هیچ انسانی به‌تنهایی نمی‌تواند در طول زندگی خود طراحی کند. این اختراعات را نباید به‌عنوان محصول مخترعینی منفرد در نظر گرفت، بلکه آن‌ها را می‌توان به‌عنوان محصول جوامع بشری به شمار آورد. نوآوری‌ها بر این امر متکی هستند که اشخاص از دیگران می‌آموزند، بدین شیوه، جامعۀ بشری همانند یک مغز جمعی عمل می‌کند».

مایکل موتوکریشنا، روان‌شناسِ مدرسۀ اقتصاد لندن و همکارِ هانریش، می‌افزاید که سنجه‌های هوش فردی نظیر آی‌.کیو می‌تواند تا حد زیادی محصول این تبادل دانش با دیگر اعضای جامعه باشد. او بر این باور است که «بدین شیوه، ارتباط اجتماعی می‌تواند مادر اختراع و همچنین هوش باشد: اندازه و درهم‌تنیدگی جامعهْ ما را قادر می‌سازد با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و اندیشه‌های بیشتری را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم». هانریش و موتوکریشنا، همانند فان شایک، بر این باورند که کاهش هزینه‌های شکست، و نه افزایش آن، به‌سود نوآوری است. موتوکریشنا می‌گوید: «یک تور ایمنی اجتماعی، با کاهش ریسک، می‌تواند نوآوری را برانگیزد.»


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نمایش خلاق ذی الحجه نقطه اوج نبوت و امامت است در نگاه عرف و نبوت را بالاتر از امامت می دانند اما خشونت از کجا نشأت گرفته است؟خشونتازکجانشأتگرفتهاسترییس جمهوری با درخواست از همه معلمان برای بازگرداندن امید به دانش آموزان و نشاط به بازی و خلاقیت خلاقیت و بازی صفحه کارگروهی خلاقیت بدون هیچ تردیدی زمین‌های بازی بخشی کامل و جدانشدنی از خاطرات هر کودکی استسلامت از دیدگاه قرآن با توجه به سوره کهفدر انتخاب تور لحظه آخری و مناسب به چه نکاتی باید توجه نمود؟ شاید بارها با واژه هایی از تحقیق و پژوهش در متوسطه علوم اجتماعیبرگرفته از وبلاگ علوم اجتماعی کاشمر با مختصر ویرایش سوالات امتحانی درس اول صحیح مشکلات کیفی و کمی آموزش و پرورش ایران در قرن بودجه آموزش و پرورش ایران در بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و درس‌هایی از شکست شرکت بزرگدر محیط رقابتی جدید هیچ شرکتی نمی‌توانست تنها به پشتوانه عملکرد موفقیت‌آمیز خود اصول و مبانی مدیریت و سرپرستی سازمان‌هاوسرپرستیسازمان‌هاتعریف سازمان گروهی متشکل از دو یا چند تن که در محیطی با ساختار منظم و از پیش تعیین شده وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با …لو ویگوتسکی در نوامبر در شهر اورشا در ناحیه غربی امپراطوری روسیه به دنیا آمدمردم نگاری و کاربردهای آن در مطالعات شهری فرهنگ …متن حاضر براساس گزارشی است از کارگاه آموزشی اینجانب در اداره کل مطالعات فرهنگی و نمایش خلاق ذی الحجه نقطه اوج نبوت و امامت است در نگاه عرف و نبوت را بالاتر از امامت می دانند اما قرآن خشونت از کجا نشأت گرفته است؟ ازکجانشأتگرفتهاست رییس جمهوری با درخواست از همه معلمان برای بازگرداندن امید به دانش آموزان و نشاط به مدارس بازی و خلاقیت خلاقیت و بازی صفحه کارگروهی خلاقیت ، بازی و بدون هیچ تردیدی زمین‌های بازی بخشی کامل و جدانشدنی از خاطرات هر کودکی است نوجوان محمد جواد محبت استاد محمدجواد محبت، چهره‏نام‏آشنای ادب معاصر ایران، به عنوان یک شاعر، بی‏نیاز از معرفی تحقیق و پژوهش در متوسطه علوم اجتماعی الگوی طرح درس سالانه طرح درس سالانه یا طرح درس کلیفعبارت از این است که محتوای یک ماده درسی وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با روانشناسان بزرگ جهان مری ویتون کالکینز در مارچ در آمریکا به دنیا آمد و در فوریه به خاطر ابتلاء به بیماری مشکلات کیفی و کمی آموزش و پرورش ایران در قرن بودجه آموزش و پرورش ایران در بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و مبناى رشد و درس‌هایی از شکست شرکت بزرگ در محیط رقابتی جدید هیچ شرکتی نمی‌توانست تنها به پشتوانه عملکرد موفقیت‌آمیز خود آینده‌ای فن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو روانشناسی خجالت و نوشته شده در پنجشنبه ۷ شهریور۱۳۹۲ساعت ۲۱۳۸ بعد از ظهر توسط سید محمد فقیه سبزواری رود نیل از کجا سرچشمه می گیرد


ادامه مطلب ...

خلاقیت را یاد نمی‌دهند یاد می‌گیرند

[ad_1]

کامبیز درم‌بخش، کاریکاتوریستِ پیش‌کسوت در گفت‌وگو با دوچرخه:

خلاقیت را یاد نمی‌دهند یاد می‌گیرند

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - محمد سرابی:
هر هنر یک بخش تکنیکی و یک بخش ایده دارد، اما می‌گویند کسی که خلاقیتش را پرورش نداده باشد، بعد از مدت کوتاهی یا به تقلید از کار‌های دیگران می‌پردازد و یا کار‌های قبلی خودش را تکرار می‌کند.

کاریکاتور هم یکی از هنر‌هایی است که کاملاً به خلاقیت بستگی دارد.

«کامبیز درم‌بخش» از نوجوانی کشیدن کاریکاتور را به‌صورت حرفه‌ای شروع کرده است و الآن بیش‌ از 60 سال است که این کار را ادامه می‌دهد. او که همین امسال پنج نمایشگاه انفرادی دارد و با نشریات گوناگونی همکاری می‌کند، هفته‌نامه‌ی دوچرخه را هم می‌شناسد و پیش از این، بعضی از آثارش را برای چاپ در صفحه‌ی اول در اختیار این نشریه قرار داده است.

در یک روز پاییزی، در کافه‌ای پای صحبت‌های این هنرمند با تجربه می‌نشینیم. همان وقت هم قلمی در دست دارد و تعدادی ورق سفید زیر دست، که روی آن‌ها طرح‌هایی کشیده است.

 

  • به‌خاطر دارید اولین‌بار در کدام نشریه کاریکاتورهایتان چاپ شد؟

اولین  کاریکاتور من در ماهنامه‌ی ارتش چاپ شد که پدرم سردبیر آن بود. اثری که در آن دو تا گروهبان بودند. درجه‌ی گروهبان ارتشی سه‌تا علامت 8 و درجه‌ی گروهبان شهربانی سه‌تا علامت 7 داشت و هرچند هردو گروهبان بودند، گروهبان ارتشی می‌گفت چون من سه‌تا 8 دارم و تو سه‌تا 7، پس تو باید به من احترام بگذاری! اولین کاریکاتور خاطره‌ی خوبی داشت، چون هم اسمم همراه آن چاپ شد و هم بابتش پول گرفتم.

کاریکاتور بعدی‌ام درباره‌ی یک شخصیت رایج در آن زمان بود که ژیگولو نام داشت و در کاریکاتور‌های دیگر هم دیده می‌شد. نمادی از مرد‌های  جوانی بود که دنبال ‌مد‌های عجیب و غریب هستند.

آن‌موقع یک مدلِ مو مد شده بود که از جلوی سر بالا می‌آمد. چون موهای یک بازیگر آمریکایی به اسم «کورنل وایت» این شکلی بود،‌ این مدل مو هم به اسم کورنلی معروف ‌شد.

پسرها شب‌ها موهایشان را با دستمال می‌بستند تا همان‌طور سربالا بماند. من یک ماشین فولکس‌واگن کشیدم که راننده موهایش را مدل کورنلی درست کرده و موهایش آن‌قدر بلند بود که پنجره‌ی سقف را باز کرده و آن‌ها را بیرون گذاشته بود.

بعد برای این‌که باد موهایش را به هم نریزد با یک نخ آن‌ها را به آنتن بسته بود. این کاریکاتور در مجله‌ی اطلاعات هفتگی چاپ
 شد.

 

  • از چه سنی به‌طور جدی، کار نقاشی و کاریکاتور را شروع کردید؟

از 11، 12سالگی نقاشی می‌کشیدم و نقاشی‌هایم را می‌فروختم. آن موقع گردشگرها عکس‌هایی که زندگی در ایران را نشان می‌داد می‌خریدند. این نقاشی‌ها مشتری‌های دیگری هم داشت؛ کسانی که نقاشی‌هایی شبیه مینیاتور یا تخت‌جمشید و تصاویری از این قبیل می‌خواستند.

اتفاقاً یک نقاش ارمنی بود که از مردم عادی و زندگی روزمره‌شان، نقاشی می‌کشید. نقاشی‌هایی از مردم توی بازار؛ مانند مردی که قالیچه‌ای روی دوشش گذاشته بود، پیرزنی که مرغ و خروس داشت یا جگرکی‌ای که منقلش را باد می‌زد. من هم کشیدن این تصاویر را یاد گرفته بودم و از روی هر کدام 50 تا عین هم می‌کشیدم.

 

  • کشیدن این تعداد نقاشی سخت نبود؟

راستش را بخواهید رج می‌زدم. یک‌بار رنگ آبی درست می‌کردم و 50 پیراهن را رنگ می‌کردم، بعد 50 کلاه را رنگ قهوه‌ای می‌زدم و.... یاد گرفته بودم چه‌طور در تعداد زیاد نقاشی کنم. هر کدام را پنج تومان به مغازه‌دار‌ها می‌فروختم که خب آن‌ها با قیمت خیلی بالا‌تری به مشتری‌ها می‌فروختند.

 

  • هر روز طرح می‌کشید؟

بله، هر روز و همیشه کاغذ و قلم همراهم دارم. اگر نداشته باشم، می‌روم و از نزدیک‌ترین جایی که می‌شود می‌خرم.

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

 

  • بعضی از هنرمند‌ها گاهی دچار نوعی افسردگی می‌شوند و کار را برای مدتی رها می‌کنند و منتظر می‌مانند دوباره حالشان خوب شود. برای شما این اتفاق نمی‌افتد؟

افسردگی و کار نکردن خطرناک‌ترین چیز برای هنرمندها در تمام رشته‌ها است. اگر بهترین گیتاریست هم مدتی کارنکند دستش دیگر آماده‌ی گرفتن سیم‌ها نیست و باید مدتی تمرین کند تا به شرایط قبلی برگردد.

من از همان جوانی فهمیدم که نمی‌توانم کارِ کارمندی را انتخاب کنم، اما همین کار کاریکاتور را دائم ادامه دادم و هیچ‌وقت قطعش نکردم. همین هم باعث شده است که در 75 سالگی موقع کشیدن خط‌های کاریکاتور دستم نمی‌لرزد.

 

  • چه‌طور می‌شود برای مدت طولانی خلاق باقی‌ماند و باز هم ایده‌ی ‌تازه داشت؟

خلاقیت به تداوم کار بستگی دارد. خلاقیت بعداً به وجود نمی‌آید؛ آدم‌ها خلاق به دنیا می‌آیند.

یعنی خلاقیت در وجود بعضی هست و در وجود بعضی دیگر نیست؛ مثل موتزارت یا پیکاسو. تعدادی آدم خوش‌شانس هم هستند که می‌توانند خلاقیت خود را با دیگران تقسیم کنند. حیف است که برای خودشان نگه دارند.

بعضی وقت‌ها هم نشان‌دادن خلاقیت خرج دارد؛ مثل کسی که می‌خواهد کار سینما انجام دهد، ولی کاری که من انجام می‌دهم فقط قلم و کاغذ و حداکثر مقداری رنگ و قلم‌مو لازم دارد که ابزار ساده‌ای برای هنر است.

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

کودکی کامبیز درم‌بخش

 

  • می‌شود این خلاقیت را به دیگران هم یاد داد؟

خلاقیت یاددادنی نیست، یاد گرفتنی است. نباید ناامید شد و باید به کوشش ادامه داد. در همین رشته‌ی کاریکاتور، پرورش خلاقیت فرمول‌هایی دارد که من به مرور زمان آن‌ها را یادگرفته‌ام و در کارگاه‌ها به کسانی که می‌خواهند بیاموزند یاد می‌دهم، اما این‌که چه‌قدر از آن‌ها استفاده کنند و یاد بگیرند به خودشان بستگی دارد.

الآن جوان‌هایی هستند که استعداد‌ زیادی دارند و از نظر تکنیکی دستشان خیلی ماهر است. در حال حاضر در ایران هزار کاریکاتوریست داریم که 10نفرشان در سطح بین‌المللی مطرحند.

 

  • این‌که از کودکی آموزش دیده باشند چه‌قدر مهم است؟

بعضی از آموزش‌ها خلاقیت را می‌کُشد؛ مخصوصاً در سن پایین. بچه‌هایی هستند که خیلی خوب نقاشی می‌کنند یا کاردستی درست می‌کنند، اما پدر و مادر دنبال استادی می‌گردند که به او آموزش رسمی بدهد، ولی آن استاد، بچه را شکل خودش می‌کند.

در نتیجه بچه کار‌های خودش را کنار می‌گذارد و دچار سردرگمی می‌شود. خلاقیتی که داشت هم در قالب‌های دیگر محدود می‌شود. البته اگر به سن بالا برسد می‌تواند استاد داشته باشد.

الآن که رسانه‌های الکترونیکی و اینترنتی این‌قدر زیاد شده‌اند، می‌شود از همین راه اطلاعات و آموزش‌های زیادی به‌دست آورد. گاهی تمام چیز‌هایی که قبلاً یک استاد در مدت یک سال به شاگردانش یاد می‌داد در یک ماه یا کم‌تر به دست می‌آید.

وقتی می‌شود این‌همه آموزش را از راه اینترنت دریافت کرد، دیگر لازم نیست وقت و هزینه صرف کلاس‌های آموزشی کرد. خود من در 16سالگی کاریکاتور‌هایم در روزنامه‌ها چاپ می‌شد ولی گفتند که باید آموزش رسمی ببینی.

من هم به هنرستان هنر‌های زیبا رفتم. بعد آن‌جا به مدت یک سال می‌گفتند که باید از کوزه و بطری و لیوان طرح بکشیم و سایه بزنیم. البته این روش فقط مخصوص ایران نیست و در تمام دنیا نقاشی را به همین روش آموزش می‌دهند.

یک بار طرحی با همین موضوع کشیدم که در آن درون ذهن یک بچه، سیم‌های رنگی شاد و درهم پیچیده‌ای قرار داشت و در مقابل درون ذهن بزرگ‌تر‌ها سیم‌های زنگ زده بود. بچه‌ها امروز وارد دنیای جدیدی شده‌اند و آگاهی زیادی از جهان دارند.

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

عکس‌ها: مهبد فروزان

 

  • این شخصیتی که در بیش‌تر کاریکاتور‌های شما حضور دارد و دماغش هم خیلی بزرگ است، اسم هم دارد؟

اسم نداشت، اما از مدتی قبل اسمش را گذاشته‌‌ام عمو کامبیز. خیلی از هنرمند‌ها در آثارشان نشانه‌‌هایی دارند که مثل امضای آن‌ها است. مثل سبیل و لباس‌های چارلی چاپلین که نشانه‌ی او بود.

 

  • ایده‌ها را چه‌طور به نتیجه می‌رسانید؟

گاهی وقت‌ها ایده‌ها را کاملاً می‌کشم و کار را تمام می‌کنم. گاهی هم یک «پیش‌طرح» می‌کشم و نگه می‌دارم تا موقعی که دوباره سراغش بروم. گاهی هم توی ذهن می‌ماند.

جالب این‌که گاهی یک ایده‌ی خیلی خوب دارم، ولی وقتی پیاده‌اش می‌کنم می‌بینم زیاد هم چیز خوبی نشد. ایده‌ها دائم به‌وجود می‌آیند، حتی توی خواب هم ممکن است یک ایده به سراغ شما بیاید.

 

  • در میان جایزه‌هایی که گرفته‌اید کدام‌یک برایتان ارزشمند‌تر است؟

بهترین جایزه‌ای که گرفته‌ام جایزه‌ی روزنامه‌ی«یومیوری شیمبون» ژاپن در سال 1988 بود. یومیوری شیمبون که الآن هم چاپ می‌شود، آن موقع 18 میلیون نسخه تیراژ داشت.

کاریکاتور من تصویر یک نفر بود که ساعتش را به جای این‌که دور مچ دستش بسته شده باشد دور دو تا دستش پیچیده و او را اسیر کرده بود.

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

طرح جلد ویژه‌نامه‌ی 9 سالگی دوچرخه

 

  • این برای ژاپنی‌ها که به‌دقیق بودن و رعایت‌کردن زمان مقیدند، خیلی جالب بوده است؟

بله، شاید در جای دیگر این‌قدر مورد توجه قرار نمی‌گرفت. از جمله در ایران که مغازه‌دار‌ها تازه ساعت 9 صبح به زور کرکره‌ی مغازه را بالا می‌زنند و روی شیشه هم نوشته‌اند از 12 تا یک تعطیل است، ولی 12 تعطیل می‌کنند تا چهار!

 

  • شما در سال‌های 1330 هنرمندان و روزنامه‌نگاران بزرگ ایرانی را می‌شناختید. درست است که در آن سال‌ها هر هنرمند معروفی کافه‌ای به‌عنوان پاتوق داشت و همیشه می‌شد آن‌ها را روی صندلی ثابتی که در کافه‌ها داشتند پیدا کرد؟ چرا الآن این‌طور نیست؟

بله، کافه‌ها محل رفت‌و‌آمد هنرمند‌ها و کسانی بود که با آن‌ها کار داشتند. البته تعداد کسانی که هنرمند بودند یا ادعای هنر داشتند کم بود. حالا اگر همه بخواهند به کافه‌ها بیایند صندلی کم می‌آید!

 

  • با رایانه و دنیای مجازی چه‌قدر ارتباط دارید؟

با رایانه نمی‌توانم کار کنم و هنوز کار با قلم و کاغذ را ترجیح می‌دهم. صفحه‌های مجازی را هم دوستانم اداره می‌کنند، ولی بعضی‌ها را هم اصلاً‌ نمی‌شناسم. مثلاً یک صفحه که چهارهزار دنبال‌کننده هم دارد و نمی‌دانم دست چه کسی است.

 

  • برای نوجوان‌های علاقه‌مند به کاریکاتور مطبوعاتی، چه توصیه‌ای دارید؟

نباید از الآن به‌عنوان یک شغل به آن نگاه کنند، زیرا بازارِ کار زیادی ندارد؛ مخصوصاً توی روزنامه‌ها که الآن فروششان خیلی کم شده است. من با نشریات خارجی هم کار می‌کنم و می‌بینم که حتی فروش روزنامه‌های خارجی هم کاهش پیدا کرده است.

دیگر این‌که بعد از یک سال طرح کشیدن، زود به فکر چاپ‌کردن کتاب نیفتند. من در دوران جوانی و زمانی که به‌عنوان کاریکاتوریست شناخته شده بودم، تصمیم گرفتم کتاب آثارم را چاپ کنم، ولی 11 سال طول کشید تا این کار به‌نتیجه برسد.

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

 

  • بهارستان مرکز علم و هنر بود

من متولد 1321 هستم. دوران کودکی در  تهران زندگی می‌کردیم و به مدرسه‌ی امیراتابک در بهارستان می‌رفتم که در نزدیکی خانه‌ی ما بود. دوره‌ی متوسطه را هم در دبیرستان ادیب به پایان رساندم. در آن زمان بهارستان به نوعی مرکز علم و هنر ایران بود و می‌شد آدم‌های مشهور را هر روز در خیابان ببینی.

خانه‌ی ما در خیابان چراغ برق بود که به وزارت فرهنگ نزدیک بود. من هرروز از پشت‌بام خانه‌مان ساختمان وزارت فرهنگ را می‌دیدم با آن چنار بزرگ و جغدهایش. حتی کوه‌ها را هم به سادگی می‌شد دید، برف روی کوه‌ها هم قابل مشاهده بود.

پس از دبیرستان وارد هنرستان هنرهای زیبا شدم. در آن دوران بود که در مجلات معتبر، آثارم چاپ می‌شد و حقوق خوبی هم داشتم. آن زمان تعداد کاریکاتوریست‌های حرفه‌ای از پنج، شش نفر بیش‌تر نبودند.

بعد از گرفتن دیپلم نقاشی تصمیم به مهاجرت گرفتم و همراه دوستم با اتوبوس به آلمان رفتم که تا آن‌جا یک هفته در راه بودیم. برای این‌که زبان بلد نبودم با خودم حدود 200 کاریکاتور بدون‌شرح بردم تا بتوانم آن‌جا کار کنم. کاریکاتورهای بدون شرح دیگر حد و مرز نمی‌شناخت.

به این ترتیب وارد مجلات آلمان شدم و در 17، 18 سالگی در بهترین مجلات دنیا کار می‌کردم. ولی به‌خاطر این‌که خدمت سربازی نرفته بودم، سفارت پاسپورتم [گذرنامه‌ام] را تمدید نکرد و ناچار شدم به ایران برگردم. از سوی دیگر در مدت اقامت در آلمان با همسرم آشنا شدم و با او به ایران برگشتم.

پس از 17سال با خانواده‌ام که در این مدت خانواده‌ی مادری خود را ندیده بودند به آلمان رفتم. تا قبل از انقلاب من با روزنامه‌ها و مجله‌های «آیندگان»، «کیهان» و «زن روز» همکاری می‌کردم.

بار دومی که به آلمان رفتم 22 سال آن‌جا ماندم. پس از 22 سال به این نتیجه رسیدم که هنرمند باید در وطنش باشد تا بتواند درباره‌ی آن بنویسد یا انتقاد کند. این بود که برگشتم و تا امروز مشغول کار هستم.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بازی و خلاقیت خلاقیت و بازی صفحه کارگروهی خلاقیت بدون هیچ تردیدی زمین‌های بازی بخشی کامل و جدانشدنی از خاطرات هر کودکی استروانشناسی کودک کودکان، خشونت را از تلویزیون یاد می گیرند فاطمه اسلامیه یکی از عادتهای خوب یا بد از چه سنی به کودکمان زبان و ریاضی یاد بدهیم؟راههایی برای پرورش کودک خردمند کودکی که دوران خردسالی را می گذراند، بسیار بیشتر از تفسیر نمرات آزمون عاملی کتل شرکت فرا ایمن …تفسیرنمراتآزمونعاملیکتلنکته توصیه ما همواره این است که نتایج خود را به یک مشاور و یا متخصص امر نشان دهیدزنده در یادزنده در یاد نکوداشت بزرگان هنر و ادب ایران زمین با نگاهی ویژه به جایگاه رفیع استاد نقاشی ساختمان نقاشی ساختمان قلی پور بلکا …لطفا نقاشی ساختمان قلی پور را با شماره بشناسیدخواننده‌ای که در شهر خود اجازه اجرای کنسرت ندارد…من نیز فکر کردم اگر بخواهم زیر سایه حرکت کنم از یک سو به لحاظ شنیده شدن موقعیت چگونه کودک خود را مودب بزرگ کنیم؟والدین باید مهارت تشویق رفتار مطلوب در کودکان را بدانند تربیت سازنده، روشی است که در فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورشعصر حاضر را عصر جریان پیوسته عرضه اطلاعات می دانند و همچنین عصری که در آن اتصالات و یا راه کارهایی برای آموزش کودکان مبتلا به اوتیسم…اوتیسم را بیشتر می توان یک اختلال عصبی که خودش را در سالهای اولیه کودکی ۳ سال آغازین آنچه مدیران باید بدانند مدیریت اثربخشآنچه مدیران منابع انسانی باید بدانند به گفته سوزان میسینگر، رییس سابق انجمن مدیریت نوحه های ماندگار حاج صادق آهنگراناوباما تمدید قانون تحریمهای ایران را امضاء خواهد کرد وقت مقابله به مثل با آمریکاستفن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو …در سن یک سالگی کودکان کلمه را باید بیان کنند اگر دستور یک مرحله ای داده شودمی توانند ویژگیهای مدیر موفق و مدیر خلاق سایت زیبا وب …خصوصیات مدیر موفق ، مطالبی در مورد مدیریت زیبا وب ،سایت مفید برای مدیران پارک بازاریابی ایران مقایسه سبک مدیریت درایران …بررسی سبک مدیریت در ایران و مقایسه و تفاوت های آن با کشور های آرژانتین و آمریکا و ژاپنوبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با …لو ویگوتسکی در نوامبر در شهر اورشا در ناحیه غربی امپراطوری روسیه به دنیا آمدآموزش کامپیوتر پزشکان ایراناستفاده بد و بیش از حد از رایانه در بین جوانان درد گردن، دستها و شانه را در پی داردفان وسرگرمیفان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران همه چیز درباره سیستم آموزشی در مدارس ژاپن مردمانمدارس ژاپن خدمتکار ندارند زیرا دانش‌آموزان و کارکنان همه تمیزکاری را انجام می‌دهندراههای کنترل شهوت و احساسات جنسی شهر سوالراه ها و روش های کم کردن و از بین بردن شهوت و تمایلات جنسی برای افراد مجرد باید دانست


ادامه مطلب ...

خلاقیت و راه های افزایش آن (2)

[ad_1]

خلاقیت

این تعاریف نشان می دهد که خلاقیت دربرگیرنده این موارد اســت:
• توانایی دیدن چیز ها به طرزی نو
• آموختن از تجارب قبلی و ارتباط دادن این یادگیری به موقعیت های تازه
• تفکری انعطاف پذیر و شکستن محدودیت ها
• استفاده از روش های غیر سنتی برای حل مشکلات
• فراتر از اطلاعات گام برداشتن
• آفریدن چیزی منحصر به فرد یا اصیل
مک کلر(1957)معتقد که هر تفکر خلاقی منابعی بیرونی دارد که شاید دور یا نزدیک،آگاهانه یا ناآگاهانه باشد.خلاقیت در خلا ایجاد نمی شود.عامل خلاق در ارتباط با این منابع اســت و در ضمن اطلاعات گرفته شده از این منابع را سازماندهی دوباره می کند.
برای این کار به این ها نیاز داریم:
• مهارت و توانایی لازم برای فعلت بخشیدن به عقایدمان
مجموعه ای از دانش و درک برای کاوش و یافتن ترکیبات تازه
• نگرش ها و آمادگی هایی که ما را قادر می سازد تکلیفی را تا مرحله به فعلت رساندن عقایدمان ادامه دهیم.
خلاقیت یعنی یافتن ارتباط بین آن چیز هایی که قبلاً با هم بی ارتباط بودند به طرقی که از نظر خود فرد تازه و معنی دار اســت.
تخیل عبارت اســت از
((بازی بدون عمل.))
((توانایی مجسم کردن تصورات بینایی،حس و شنوایی در ذهن.))
((توانایی به تصور در آوردن آنچه نیست.))
تخیل-((نیروی برای شکل دادن به تصوراتی که هنوز شکل نگرفته اند.))
((دیدن چیزی که نیست.دانیل فکر می کند که توری قفسه شبح اســت.))
((توانایی شکل دادن تصورات ذهنی متنوع و غنی یا مفاهیمی از مردم،جاها،چیز ها،موقعیت هایی که وجود ندارد.))
((توانایی شناختی به تصور در آوردن واقعیتی دیگر در ذهن.))
((تخیل-الهام،تصور،خیال...)
((آنچه انسانی اســت.)

تخیل

این تعاریف بعضی از عناصری را که بخشی از تخیل اســت نشان می دهد.
تخیل کردن یعنی:
• جدا کردن خود از جهان ملموس و پیش رفتن به فراسوی موقعیت های عینی.
• محدود نبودن به جهانی که ادراک می کنیم.
• جدا کردن عمل و اشیاء از معنایشان در جهان واقعی و بخشیدن معنای تازه به آن.
• یکی کردن و انسجام دادن به تجارب و ادراکات.
• ساختن آنچه نیست ولی می تواند باشد؛وانمود کردن.
این گونه ادراکات فرد مبدل به تصورات می شود،ذخیره می شود وبه کار می رود بستگی به خود فرد فرد دارد.هر فردی ممکن اســت تخیلی را ترجیح دهد و توانایی تخیل کردن در افراد مختلف متفاوت اســت.
برای مثال،به هنگام تخیل از این ها مدد می گیریم:
• تجارب بینایی-آنچه دیده ایم.
• تجارب شنوایی-آنچه شنیده ایم.
• تجارب حسی-آنچه حس کرده ایم.
تخیل درونی کردن ادراکات ماست و کاربرد آن ها و اشیاست برای خلق معانی ای که وابسته به جهان بیرونی نیستند.

ارتباط بین خلاقیت و تخیل

از این تعاریف چنین بر می آید که خلاقیت و تخیل در عین حال که یکی نیستن ولی کاملاً به هم ربط دارند. خلاقیت غالباً مستلزم کاربرد تخیل اســت. برای مثال:
• چسب لباس که کار دکمه رامی کند و بسیار راحت تر از دکمه بستن اســت در نتیجه مشاهدات مبدع آن خلق شد. او هنگامی که از مزرعه می گذشت دید که خار و خسک به لباسش چسبیده اســت. او از این مشاهده با استفاده از تخیلش مدلی برای بستن لباس ابداع کرد. بسیاری از افراد در طول سال ها می دانستند که خار و خسک چه خاصیتی دارد ولی او اولین کسی بود که کاربرد گسترده تر آن را دید.او با استفاده از خلاقیتش مشاهداتش از خار و خسک را به لباس ارتباط داد.
• دانشمندان برای درگیر شدن در کار ‍‍ژنتیک جمعیت،اعداد خیالی ابداع کرده اند.جذر منهای یک در دنیای واقعی وجود ندارد و در فرمول هایی که در این زمینه به کار می رود اهمیتی حیاتی دارد. بدون این عدد خیالی مشکلات ژنتیک جمعیت حل نمی شد و تفکر پیشرفت نمی کرد.
هنگامی که روابط تازه ای کشف می کنیم غالباً با توسل به تخیل خود را از جهان اطراف خود جدا می کنیم،ادراکات خود را درونی می کنیم و احتمالات مختلفی را بررسی می کنیم. ولی به هنگام کاربرد تخیل خود همیشه خلاق نیستیم. برای مثال،بازی تخیلی کودکان می تواند تکراری باشد. آنان ممکن اســت صرفاً نقش ها و سناتور هایی را که می دانند تکرار کنند. تعاریف تخیل و خلاقیت که گاردنر و فرانسیس ارائه کردند به ما کمک می کند تا تفاوت را بفهمیم-تخیل توانایی به تصور درآوردن آن چیزی اســت که وجود ندارد،عنصر خلاق یعنی مبدل کردن تخیل به واقعیت. یا به قول فروبلوقتی ما خلاقیم که((به تفکر خود جسم بدهیم. . .آنچه غی قابل دیدن اســت قابل دیدن کنیم.))

ویژگی های خلاقیت در کودکان خردسال

غالباً چیز هایی که کودکان کشف می کنند تازه نیستند و مدت ها قبل کسان دیگرکشفشان کرده اند. ولی اینکشفیات برای کودک تازگی دارد. خلاقیت در کودکان یعنی وقتی که برای اولین بار ارتباطی را کشف کرده اند که قبلاً کشف نکرده بودند.آیزنبرگ و یالانگو در تعریف خلاقیت در سال های اولیه کودکی این راه ها را پیشنهاد می کنند.
کودکان خلاقند در صورتی که:
• کاوش کنند و بیازمایند.
• با استفاده از زبان و بازی به جهان خود معنا ببخشند.
• مدتی طولانی بر روی یک تکلیف تمرکز کنند.
• به آشفتگی نظم بدهند و با پدیده قدیمی و آشنا کاری تازه کنند.
• با تکرار چیزی تازه بیاموزند.

ارتباط خلاقیت و بازی

بین فرایند خلاق و بازی ارتباط ها و همپوشی های بسیاری وجود دارد. بازی و خلاقیت ویژگی های مشترکی دارند. در حقیقت بازی غالباً بخشی از فرایند خلاق اســت. هر دو این ها این موارد را در بر می گیرد:
• یک نگرش و یک فرایند
• وضعیتی ذهنی و آمادگی
• آمادگی کنار آمدن با عدم اطمینان
• توانایی کاوش در مفاهیم تازه
• تفکر و اگر،یعنی توانایی نگاه کردن به یک مشکل از راه های مختلف
• عدم اجبار
• فرصت انتخاب داشتن
• آفرینش و باز آفرینی ابتکار داشته باشیم
ابتکار عبارت از دور شدن از چیز های واضح و معمولی یا قطع رابطه با تفکر مبتنی بر عادت اســت. ایده های ابتکاری از نظر آماری کمیاب اند. در واقع،برخی از محققین ترجیح می دهند به جای ابتکار لغت«منحصر به فرد»را به کار ببرند. در آزمون های خلاق معمولاً ارتباطی بالنسبه قوی بین سیلان و ابتکار وجود دارد. معذالک، به طور کلی مقیاس های ابتکار رفتار خاق ر دقیق تر پیش بینی می کنند تا مقیاس های سیلان. بدین ترتیب ،در عین آنکه سیلان (ایاد سریع تعداد زیادی ایده)مسلماً این احتمال را که ایده های ابتکاری ایجاد شود بالا می برد،تضمینی وجود ندارد که این مطلب اتفاق بیفتد. در نتیجه این موضوع حائز اهمیت استکه بعضی از ویژگی های ایده ابتکاری مختلف و روش های بالا بردن احتمال ایجاد چنین ایده هائی را مورد بررسی قرار دهیم.
اگر شرح یک وضعیت مسئله ساز معمولی مدنظر باشد،فردی کهدر حل مسائل دارای شایستگی باشد باید بتواند راه های معمولی یا بر طبق عادت خود را برای حل مسئله شرح داده،مؤسر بودن آن ها را ارزیابی نموده و راه حل های مختلفی تدوین کند. اگر شرح یک وضعیت مسئله ساز غیرعادی داده شده باشد،فردی که در حل مسائل شایستگی دارد باید بتواند برخی از روش هی سنجیده ایجاد راه حل های مناسبرا مورد استفاده قرار دهد. معمولاً،استفاده از چهارقانون یورش فکری،کاربرد صورت های تطبیق اسکمپر تدوین شده توسط ابرل روش های ویژه سینتیکز،تفکر جانبی((ادوارد دبونو))نمایش های اجتماعی و سایر ابزار هایی که منجر به ایجاد ایده های ابتکاری خواهد گردید. با وجود این،عوامل عاطفی،غیر منطقی،فوق منطقی و اانگیزش به ویژه در ایجاد ایده های ابتکاری حائز اهمیت اند. متفکر مبتکر باید از اینکه با دیگران متفاوت باشد(یا در اقلیت یک نفری قرار داشته باشد)احساس راحتی کند. والدین،مربیان،کارفرمایان،سرپرستان و سایر افرادی که در هدایت جامعه نقش عمده ای ایفا می کنند می توانند با قائل شدن احترام برای راه های غیر عادی ایجاد شده،نشان دادن این طرز فکر که ایده های غیر عادی ممکن اســت مفید باشند با فراهم ساختن وقت برای تمرین بدون ارزیابی،و نظایر آن،این فرایند را تهسیل کنند.

ویژگی راه های ابتکاری

در بسیاری موارد،ابتکار به اساس ((ساتوری))و خلاقیت تخیلی خیلی نزدیک می شود. در بسیاری از آزمون های خلاقیت،برای آنکه معلوم شود یک ایده ابتکاری اســت یا نه،ضابطه ندرت آماری یا کمیابی مورد استفاده قرار می گیرد. معذالک،راه های مختلف باید همچنین نشانه یک جهش فکری-دار!بودن((نیروی))خلاقیت بوده و از آنچه واضح اســت بدور باشد. بدین ترتیب، نمی توانیم راهی را که بر طبق عادت به فکر خطور می کند یا مکرراً اتفاق می افتد ابتکاری ارزیابی کنیم. ولی در بسیاری موارد، راه هایی که به ندرت ارائه می گردد نشانه یک جهش فکری بوده و دارای قوت خلاقیت اســت و تلقی کردن آن بعنوان موجه اســت.
ممکن اســت مفید باشد که ببینم چگونه این طرح در راه های مختلفی که آمده عمل می کند. راه های مختلفی را که برای کاربرد های غیر عادی اتومبیل های اسقاطی ایجاد کردید مورد بررسی قرار دهید. هریک از راه های مختلف زیر را که ذکر کردید علامت بزنید و ببینید پس از حذف این ها چه پاسخ هایی باقی می ماند:
• هنر،هنر انتزاعی،مجسمه سازی مدرن،هنر توده پسند و غیره.
• اتومبیل ها،یک اتومبیل از چند اتومبیل اسقاطی بسازید.
• اتومبیل ها،برای بازی بچه ها که تظاهر به راندن اتومبیل کنند.
• صندلی ها.
• تخریب کلی.
• نمایش اتومبیل های تصادفی برای هشدار به رانندگان.
• استفاده های آموزشی،دوباره سازی برای یادگیری،آن به جوان برای یادگیری درباره اتومبیل.
• کاشتن گیاهان.
• مسابقه.
• تعمیرو فروش آن ها.
• استفاده های آموزشی،دوباره سازی.
• یادگیری درباره اتومبیل.
• خورده آهن،خورده فلزو غیره.
• وسائل یدکی برای اتومبیل های دیگر.
• استفاده از تایر ها برای گرداندن به عنوان اسباب بازی.
• با چکش روی آن ها بکوبید تا تنش خود را از بین ببرید.
• باز سازی تایر ها برای فروش.
• اسباب بازی در زمین بازی.
پشتیبانی از سایر رشته ها و تحقیقات خلاقیت
ایده((وحدت اضداد))و فرایند های فکری مربوط به عنوان فرآیند های غیر واپس رو سطح بالا،منحصر به روانکاری نیست و مدتهاست که در مآخذ نمایشی موسوم بوده اســت. در واقع،بیشتر نمایش های بزرگ مربوط به حل خلاق اختلافات همراه با بر خورد بوده و این انفجارات بینش زاست که در تآتر مورد تحسین قرار گیرد.روبرت ادلر،به این پدیده ها((وحدت اضداد))اطلاق نموده و اعتبار این ایده را از طریق ساخت و بازی کردن سناریو هایی نظیر سناریو های درام اجتماعی که قبلاً ذکر آن رفت نشان می دهد.استفاده از این چنین اختلافاتی در نوشته دراماتیک به وسیله انگری در نوشته کلاسیک وی موسوم به هنر نویسندگی دراماتیک شرح داده شده اســت.
مفهموم وحدت اضداد همچنین در تحقیقات درباره افراد خلاق دیده شده اســت. به ویژهدر تحقیقات مک کینون و بارون و همکارانشاندر((انستیتوی ارزیابی و تحقیقات شخصیت ها))در دانشگاه کالیفرنیا در بر کلی واضح و روشن اســت. آناندریافتند که افراد فوق العاده خلاق بیش از همتایان کمتر خلاقشان در وفق دادن خود با تضاد های درونی شان موفق بوده اند. آنان در آن واحد دارای ویژگی های مذکر و ویژگی های مؤنث،مستقل و وابسته،دارای،خودکاری بیشتر و نیز پذیرا تر و باز تر نسبت به ایده های دیگران،همرنگ جماعت تر و خود رأی تر هستند. بسیاری از افراد کمتر خلاق نسبت به این ویژگی های متضاد در بین افراد خلاق و از نتایج چنین تحقیقاتی در تعجب اند. چنین خصوصیات متضاد از نظر منطقی قابل توجه نیستند و برای افراد کمتر خلاق چنین سنتر خلاقی قابل درک نیست.

شخصیت خلاق

با وجود دلایل معتبر،می توان پذیرفت که روش های مبتکرانه در افرادی که با بصیرت عمل می کنند،تا حدودی عادی اســت. در شرح حال افراد نابغه و نوآور همواره می توان نشانی از تفکرات نوآورانه پیدا کرد البته،افکار معدودی به خود ادامه داده و شهرت خود را در یاد بجای گذارده اند.بازده بسیار بالا برای افرادی که کار های چشمگیری ارایه داده اند،یک قاعده اســت و نه یک استثنا. به نظر می رسد که واکنش های مبتکرانه در برخی دیگر،هیچگاه از تفکرات مرسوم و قالبی خود دست نمی کشند.
اگر برخی از افراد همواره مبتکرانه عمل کرده و برخی دیگر خیر،این به جهت الگو های معین ویژگی های نسبتاً پایداری اســت،که ایجاد کنش های مبتکرانه را هم تسهیل بخشیده و هم با مانع روبرو می سازد.
آنچه ما خلاقیت می نامیم در واقع به دست آوردن چیزی منحصر به فرد و یا حداقل کمیاب اســت. نقش الگویی معلم در رشد خلاقیت
نقش الگویی معلم نیز در بالا بودن قدرت خلاقیت دانش آموزان دارای اهمیت بسزایی اســت. تحقیقات نشان داده اند افراد خلاق خیلی بیشتر از افراد غیر خلاق در پرورش خلاقیت موفقترند. معلمی که از انگیزه خلاق برخوردار اســت هم خود الگویی برای خلاق بودن و هم فرایند خلاقیت را تقویت می کند. آنها به واسطه نگرشی که دارند از دانش آموزان اطلاعات و پیروی محض نمی خواهند،بلکه به آن ها آزادی لازم را خواهند داد تا بتوانند خود کشف و ابداع کنند. از سؤالات غیر منتظره و حتی به ظاهر نا معقول و عجیب آن ها استقبال می کنند و به بحث و گفتگو پیرامون آن می پردازند و با فراهم آوردن محیط مناسب به دانش آموزان فرصت می دهند،توانایی بالقوه خویش را محقق سازند و در نهایت تلاش می کنند آنچه موجب توسعه خلاقیت هم در دانش آموزان و هم در خودشان می گردد را بشناسند و به کار بگیرند. آمابیل معتقد اســت معلمان با بیان آزاد احساس خود مانند عشق و شادی،کنجکاوی به امور می توانند الگوی مناسبی برای کودکان باشند.

توصیه هایی برای رشد خلاقیت

• مکان ها و زمان ها را که معمولاً ایده های جدیدی به ذهنتان می رسد،شناسایی کرده و سعی کنید روزی یکبار در آن موقعیت قرار بگیرد(قبلاً کاغذ و قلم برای یادداشت برداری آماده کنید).
• هنگامی که با مشکلی روبرو می شوید بعد از نیم ساعت سعی کنید جای خود را عوض نموده و از هوای تازه استنشاخ نمایید. به طور کلی حال و هوای خود را عوض کنید و دوباره به موضوع فکر کنید.
• مرتب با خود فکر کنید اگر مشکل یا مسئله ام حل شود چه خواهد شد. همین تصور به شما نیرویی برای حل مسئله و دیدن آن زوایای مختلف می دهد.
• به آهنگ های الهام بخش بیشتر گوش دهید. مثل آهنگ هستی!
• از مکان های رویایی مثل موزه ها وم آثار باستانی و...بیشتر دیدن کنید.
• با افراد خلاق بیشتر معاشرت کنید.
• به جاهایی که تا به حال نرفته اید بیشتر مسافرت کنید.
• به طبیعت بیشتر بروید. مخصوصاً جاهایی که تا به حال نرفته اید.
• خلاقیت نمی تواند تحت شرایط فشار ایجاد شود. اگر عجله،تشویق یا مشغولیت و نگرانی زیادی دارید آن ها را برطرف نمایید.
• اشیایی را که روی میز یا جلوی چشمتان قرار می دهید،متنوع باشد. همچنین سعی کنید از چیز هایی انتخاب کنید که خلاقیت را بیشتر تحریک می کنند. مثل اشیاء عجیب و غریب،عتیقه و یا حتی قراضه های بی ارزش.
• سعی کنید گاهی مخالف عادت های خود رفتار کنید. به عنوان نمونه اگر عادت به سیگار یا آدامس دارید حداقل گاهی آن را کنار بگذارید و یا اگر همیشه با اتومبیل شخصی به محل کار یا مسافرت می روید گاهی با وسایل عمومی بروید و یا اگر همیشه از کانال رادیو یا تلوزیون خاصی استفاده می کنید گاهی از کانال های دیگر نیز استفاده کنید و همچنین اگر عادت کرده اید که همیشه به رستوران مشخصی رفته و در محل معینی بنشینید گاهی بر خلاف آن عمل کنید و...
• دکوراسیون منزل یا محل کار خود را مرتب تغییر دهید.
• همیشه از نمایشگاه اختراعات و اکتشافات دیدن کنید.
• از افراد غریبه یا بی خبر از موضوع،حتی بچه ها در حل مسئله تان استفاده کنید.
• برای حل مشکل مورد نظرتان یک زمان ضرب العجل معین کنید.
• سعی کنید خودتان را جای موضوع یا مشکل و از دریچه دید آن به مسائل نگاه کنید.
• معما زیاد حل کنید.
• سعی کنید تکنیک شش کلاه فکری را در محل کار یا منزل و بین اقوام و دوستان رایج کنید.
برو هر لحظه ایمان تازه گردان مسلمان شو،مسلمان شو،مسلمان

منابع :

1- خلاقیت:فراسوی اسطوره نبوغ/نوشته رابرت وایزبرگ؛ترجمه مهدی والفی.تهران:روزنه،1387.
2- تشویق خلاقیت و تخیل در کودکان/برنادت دافی؛ترجمه مهشید یاسائی.-تهران:ققنوس 1380.
3- ماهیت خلاقیت و شیوه های پرورش آن/تألیف افضل السادات حسینی؛ویراسته علی سالیانی.-مشهد:شرکت به نشر،1378.
4- تکنیک های خلاقیت فردی و گروهی/تألیف جلیل صمدآقایی.-تهران:مرکز آموزش مدیریت دولتی،1380.
5- خلاقیت/نوشته دکتر ئی-پال تورنس؛ترجمه:دکتر حسن قاسم زاده.تهران:نشر دنیای نو،1372.
6- حل مسأله خلاق:روش هایی در خلاقیت عملی/نویسنده:داگلاس کمبل؛ترجمه علیرضا توکلی.-تهران:مدرسه،1384.

ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

خلاقیت و نوآوری تعریف، مفاهیم و مدیریت آن مقاله …عنوان مقاله خلاقیت و نوآوری تعریف، مفاهیم و مدیریت آن نویسنده محمدی، ناهید زباناقدام پژوهی محتوای آموزشی آب نما آبشار آکواریوم اورانوس دیسکس پرت آنجل بوفالو لجن خوار اسکار مرجان سیلور آب فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله …با انتخاب اسباب بازیهای مناسب خلاقیت را در کودکان برانگیزید ب ا بازی کردن ذهن خود معرفی رشته های دانشگاهی خیلی مهم است که شما چه نگاهی به این رشته دارید و چگونه این آمادگی را در خود ایجاد کرده دانلود رایگان تحقیق و پروژه و پایان نامه های دانلود رایگان تحقیق و پروژه و پایان نامه های دانلود رایگان پایان نامهپایان معرفی و شرح مختصر کلیه روشهای تدریس برای معلمان،شیوه های معرفی و شرح مختصر کلیه روشهای تدریس برای معلمان و مربیان،شیوه های نوین تدریس برای میگنا مکانیسم های دفاعی و انواع آنخود را رد میکند مثال کارمند در جلسه اداره، زبان بدن مدیر عامل را تقلید میکند و یا رشته های فنی و حرفه ای راه مشاور بلاگفاراه مشاور رشته های فنی و حرفه ای مشاوره تحصیلی و روانی مسائل تعلیم و تربیت ادبیات موانع و مشکلات ازدواج و راه های برخورد با آن موسسه موانعومشکلاتازدواجاین مقاله راه های برخورد با موانع ازدواج از قبیل اشتغال به تحصیل ، مشکلات اقتصادی مدیریت سازمان های آموزشی رهبری و مدیریترهبری و مدیریت تعاریف مختلف درباره رهبری بیانگر شباهت قابل ملاحظه بین این دو مقوله


ادامه مطلب ...

راهکارهای تقویت خلاقیت در سازمان

[ad_1]
خلاقیت و تولید افکار و اندیشه های جدید توسط مدیران و کارکنان سازمانی دارای اهمیت ویژه ای اسـت و این مهم در سازمان از جایگاه والایی برخوردار اسـت. امروزه سازمانهایی موفق هستند و می توانند در دنیای پررقابت ادامه حیات بدهند که دائماً افکار و اندیشه های جدید را در سازمان کاربردی کنند و این امر توسط مدیران و کارکنان خلاق امکان پذیر اسـت نه تنها در سازمانها بلکه در نظامهای آموزشی نیز تاکید عمده بر پرورش خلاقیت دانش آموزان و دانشجویان اسـت. معیار اساسی موفقیت یک نظام آموزشی در این اسـت که چقدر افراد بافکر و خلاق تربیت می کند و به تعبیری معلم خوب را کسی می دانند که تفکر و چگونگی استفاده از اطلاعات را به دانش آموزان یاد دهد و آنها را خلاق بار آورد. بنابراین، خلاقیت برای بقای هر جامعه و هر سازمانی لازم اسـت و برای ایجاد و تداوم آن در افراد سازمان بایستی عادت به تفکر را در مدیران و کارکنان ایجاد کرد چرا که خلاقیت با تفکر به وجود می آید و ارزش تفکر به قدری زیاد اسـت که در تعالیم اسلامی ارزش یک ساعت تفکر گاهی با ۶۰ سال عبادت بدنی بدون تفکر ارتقا یافته اسـت.
خلاقیت و تولید افکار و اندیشه های جدید توسط مدیران و کارکنان سازمانی دارای اهمیت ویژه ای اسـت و این مهم در سازمان از جایگاه والایی برخوردار اسـت. امروزه سازمانهایی موفق هستند و می توانند در دنیای پررقابت ادامه حیات بدهند که دائماً افکار و اندیشه های جدید را در سازمان کاربردی کنند و این امر توسط مدیران و کارکنان خلاق امکان پذیر اسـت نه تنها در سازمانها بلکه در نظامهای آموزشی نیز تاکید عمده بر پرورش خلاقیت دانش آموزان و دانشجویان اسـت. معیار اساسی موفقیت یک نظام آموزشی در این اسـت که چقدر افراد بافکر و خلاق تربیت می کند و به تعبیری معلم خوب را کسی می دانند که تفکر و چگونگی استفاده از اطلاعات را به دانش آموزان یاد دهد و آنها را خلاق بار آورد. بنابراین، خلاقیت برای بقای هر جامعه و هر سازمانی لازم اسـت و برای ایجاد و تداوم آن در افراد سازمان بایستی عادت به تفکر را در مدیران و کارکنان ایجاد کرد چرا که خلاقیت با تفکر به وجود می آید و ارزش تفکر به قدری زیاد اسـت که در تعالیم اسلامی ارزش یک ساعت تفکر گاهی با ۶۰ سال عبادت بدنی بدون تفکر ارتقا یافته اسـت.
وقتی تفکر برای انسان سازمانی عادت شود به دنبال آن خلاقیت و تولید افکار و اندیشه های جدید در تک تک کارکنان به صورت یک امر روزمره و همیشگی درآمده و نهادی می گردد و سازمان تبدیل به یک سازمان خلاق می شود که حاصل آن ایجاد سینرژی در خلاقیت اسـت. بنابراین، باتوجه به نقش مهم خلاقیت در تحقق اهداف سازمان، در این مقاله سعی بر آن اسـت که مفهوم و ماهیت خلاقیت، ویژگیهای اساسی مدیران خلاق تبیین و به مدیران و کارکنان کمک شود. تا با بکارگیری راهکارهای ارائه شده، خلاقیت خود را کاربردی کنند.

● مفهوم و ماهیت خلاقیت
 

از خلاقیت تعاریف متعددی به عمل آمده اسـت. در فرهنگهای لغت فارسی خلاقیت به معنای آفریدن، به وجود آوردن و آفرینش به کار رفته اسـت. در این مقاله به بعضی از تعاریف خلاقیت اشاره می شود: خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست.(۱) خلاقیت عبارتست از به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید. (۲) خلاقیت عبارتست از توانایی تجسم، پیش بینی و ایجاد ایده ها. (۳) «هنری پو آنکاره» ریاضیدان بزرگ فرانسوی (۱۹۴۸) می گوید: «خلاقیت یعنی تشخیص، تمیز، بصیرت، دریافت، درک و انتخاب.(۴) باتوجه به تعاریف فوق می توان گفت خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر جدید اسـت در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر آن اسـت. نوآوری به معنی به کارگیری تفکرات جدید ناشی از خلاقیت اسـت که در یک سازمان می تواند به صورت یک کالای جدید خدمت و یا راه حل جدید انجام کارها باشد. خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه اسـت.(۵) تخیل خلاق خمیرمایه خلاقیت اسـت و منظور از تخیل خلاق نیرویی اسـت که شخصی برای پیداکردن راههای بهتر انجام دادن یک کار دلخواه به کار می گیرد. خلاقیت با بکارگیری منظم و نظامدار تخیل در زمینه آنچه که انجام می دهید ظاهر می شود. درست اسـت که گاه جرقه های الهام به ذهن انسان می رسد، اما این اتفاق ممکن اسـت بعد از هفته ها، ماهها و حتی سالها طراحی، تفکر و تخیل مداوم و زیاد به وقوع بپیوندد. برای رسیدن به این هدف نیز باید تصورات ذهنی و تخیلات خود را به شیوه ای مناســب و هرروز به کار بگیریـد(۶) تا به اندیشـه ای برسید که در آن ذهن به طور عمیق با یک مسئله درگیر شود، به تجسم، واضح کردن آن بپردازد و به منظور فرموله کردن فکر یا دریافت مفهوم جدیدی به جرح و تعدیل آن بپردازد.
واقعیات در فرآیند خلاقیت به کار گرفته می شوند و باتوجه به اینکه تفکر خلاق به این موضوع آگاهی دارد که واقعیتها آن چنان که باید شناخته نشده اند و اطلاعات موجود تنها بخشی از دانش مربوط به وضعیت موجود اسـت به شناسایی و کشف آنها می پردازد و با حذف و ترکیب واقعیتهـای موجود، به روشــن شدن فکر جدید کمک می کند (رضائیان، ص ۳۴) به طور کلی برای ایجاد خلاقیت مراحل زیر بایستی عملی شود:
▪ آمادگی :
در این مرحله باید مشکل و یا طرحی را مشخص سازید که مایل به حل آن هستید؛ ▪ خلق اندیشه:
در این مرحله اندیشه های خلاق و حیاتی به ذهن شما می رسد و این احتمال که در نهـــــایت مشکل شما حل شود افزایش می یابد. در این مرحله می توانید راه حلهای گوناگون را درنظر بگیرید؛ ▪ مرحله باز پیدایی :
در این مرحله راه حلهای غیرعملی حذف، اندیشه های مشابه کنار گذاشته و به اندیشه هایی که برای روشن تر ساختن آن به اطلاعات یا به تفکر بیشتری نیاز اسـت توجه بیشتری می شود؛ ▪ مرحله قضاوت:
در این مرحله اندیشه ها مورد ارزیابی قرار گرفته و عملی می شوند.(۷)

● ویژگیهای مدیران خلاق
 

*۱) تمرکز بر یک موضوع و یک کار:
باتوجه به اینکه اثربخشی خلاقیت بسته به سادگی و تمرکز دارد افراد خلاق عمدتاً بر یک کار متمرکز می شوند. افراد خلاق خلاقیتهای اثربخشی خود را از جاهای کوچک شـــروع می کنند. خلاقیت به دانش و مهارت و تمرکز نیاز دارد. این واضح اسـت که افرادی استعداد بیشتری برای خلاقیت دارند. اما این استعدادها در یک زمینه محدود و مشخص اسـت. درحقیقت نوآوران به ندرت در بیش از یک زمینه فعالیت دارند و این در تمام موفقیتهای نوآورانه آن صدق می کند.
خلاقیت نیز مانند کوششهای دیگر نیاز به استعداد، دانش و مهارت دارد. اما وقتی این موارد تامین شد، نیاز به کار سخت، متمرکز و هدفمند دارد. وقتی تلاش، پشتکار و تعهد نباشد، استعداد، دانش و مهارت بی فایده اسـت.(۸) افراد خلاق از طریق تمرکز به یک موضوع از سطحی نگری به ژرف نگری رسیده و مسائل و موضوعها را به طور عمیق و همه جانبه مورد بررســـی قرار می دهند و به خلاقیت دست می یابند. به طور کلی مشخصات مدیران خلاق در بعد تمرکز به طور فهرست وار عباتند از:
▪ تمرکز فکری را به راحتی به وجود می آورند؛ ▪ روی کار خاص و موردنظر تمرکز کرده و به راحتی آن را رها نمی کند؛ ▪ روی موضوعهای علمی موردنظر تمرکز پیدا می کند؛ ▪ دارای ژرف نگری در مسائل و پدیده ها و موضوعها هستند؛ رشد حرفه ای را به عنوان معیار موفقیت باور می کنند؛ ▪ توانایی تمام کردن، کامل کردن و یکی کردن افکار گوناگون در آنان بالاست.
*۲) دارای روحیه علمی و پژوهشی هستند:
مدیران خلاق با مسائل و امور مربوط به سازمان و حتی زندگی شخصی برخورد اصولی و علمی داشته و تحقیق و پژوهش را برای حل مشکلات کارساز می دانند و این به خاطر این اسـت که استفاده از راه حلهای جدید موجب صرفه جویی شده و زودتر می توان به نتیجه رسید.
به کارگیری روشهای تحقیق علمی و روش حل مسئله برای مدیران خلاق و نوآور امری طبیعی و روزمره اسـت. بنابراین، آنها در انجام کارهای ریز و درشت و سخت و آسان مراحل زیر را به کار می گیرند.
الف) شناسایی مشکل :
در این مرحله مشکل از ابعاد مختلف مورد شناسایی قرار گرفته و تبیین می گردد؛
ب) بررسی عـلل مشکل:
در این مرحله منشـا به وجود آمدن مشکل بررسی می شود تا بهتر بتوانند راه حلها را شناسایی کنند؛
ج) تعیین و بررسی راه حلهای ممکن:
در این مرحله باتوجه به نوع و مــــاهیت مشکلات راه حلهای زیادی مورد بررسی و شناسایی قرار می گیرد؛
د) تعیین معیارها برای سنجش راه حلها: در این مرحله معیارهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فــــــرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و... تعیین می گردد؛
ه) تعیین نتایج حاصل از مقایسه راه حل با معیارها؛
و) انتخاب راه حل مناسب؛
ز) اجرا و ارزیابی در این مرحله راه حل به کار گرفته شده به صورت تکوینی ارزیابی شده و اصلاحات لازم صورت گرفته و بدین طریق از مدل حل مسئله برای ایجاد خلاقیت و نوآوری استفاده می گردد.(۹) به طور کلی ویژگیهای مدیران خلاق در بعد داشتن روحیه علمی و پژوهشی به طور فهرست وار عبارتند از:
▪ دارای روحیه کنجکاوی قوی هستند؛
▪ از مطالعه مطالب و موضوعهای جدید لذت می برنند؛ ▪ به جای حل مشکل عمدتاً مسئله یاب هستند و قبل از بروز مشکل به سراغ مشکلات و حل آنها می روند؛ ▪ دارای تفکر علمی و فعالیتهای نظام مند هستند؛ ▪ گرایش غالب به حل مشکلات اجتماعی از طریق تحقیق و پژوهش دارند؛ ▪ برخورد اصولی و منطقی با پدیده ها و مسایل و افراد دارند؛ ▪ در پی تولید افکار و اندیشه های جدیدند؛ ▪ به دنبال بومی کردن تحقیق و پژوهش در امور عادی کار و زندگی هستند؛ ▪ در تعریف و انتخاب اهداف پژوهش و مسائل پژوهشی دقت دارند
*۳) حد بالایی از قابلیت خطرکردن دارند: خلاقیت خصیصه آدمهایی اسـت که جرئت خطرکردن دارند. برای مثال در علوم پژوهشهای خلاق کم و بیش همیشه مستلزم قمارکردنهای حساب شده اسـت ولی کارهای عادی را می توان بدون چندان خطرکردن انجام داد. فرد حرفه ای در هیچ عرصه ای علم یا بازار بورس به دنبال «بحث موفقیت پنجاه پنجاه» نیست. به عکس، جویای موقعیتی اسـت که در آن بتواند کاری کند تا دانش برتر به بار نشیند. گاه این دانش برتر حاصل پشتکار در کسب «قطعه هایی» بیش از اکثر افراد دیگر اسـت. گاه تصادفی حاصل می شود. اما هرگونه که حاصل شود، بعید اسـت که عنصر خطر را به کلی حذف کند. عملکرد خلاق مستلزم دست زدن به خطرهای حساب شده هم هست، که در آنها هم دقت محاسبات بر دانش برتر استوار شده اسـت.(۱۰) قبول خطر همیشه با شناخت یا خطرات و تجزیه و تحلیل آنها به مبنای میزان اثرگذاری بر سازمان شروع می شود و (مدیران خلاق) برمبنای اطلاعات جمع آوری شده و آگاهی، به ارزیابی ریسک از طریق انجام فرآیند اصلی زیر می پردازند:
الف) برآورد میزان ریسک (اندازه گیری ریسک)؛
ب) سنجش ریسک، چقدر این ریسک نسبت به ریسک های دیگر بزرگتر اسـت؛
ج) تصمیم گیری در مورد ریسک (آیا این ریسک با درنظر گرفتن معیارهای متداول روز قابل قبول اسـت)؛
د) اقدام لازم در مورد ریسک. (۱۱)
به طور کلی می توان مشخصه های اصلی خطرپذیــــری مدیران خلاق را به طور فهرست وار به شرح زیر بیان کرد:
۱-۳) در بیان نظر و عقیده خود جرئت دارند؛
۲-۳) در عمل و اجــــــرا جسارت به خرج می دهند؛
۳-۳) مسئولیت پذیرند؛
۴-۳) بدون هـــراس فکر و نظر خود را پیاده می کنند؛
۵-۳) آمادگی برای ماجراجویی های علمی و اجتماعی دارند؛
۶-۳) برای تجربه شکست و رسیدن به موفقیتها آماده اند.
*۴) دارای روحیه نقادی بالایی هستند:
از جمله خصایص مدیران خلاق این اسـت که خود از جمله افراد انتقادکننده بوده و انتقادپذیر هستند و روحیه نقادی را از طریق ارائه اطلاعات به کارکنان، توجه و پذیرش نظرات کارکنان، ایجاد انگیزه نقد و ارائه راه حل، انجام نظرسنجی از کارکنان، استقرار سیستم پیشنهادات در سازمان اشاعه می دهند. وقتی روحیه نقادی در تک تک کارکنان ایجاد شد. این امر به عنوان باورهای مشترک درآمده و در سازمان نهادینه می گردد. نقد را می تـوان نـــرم افزاری برای توسعه فکر و ظرفیت ذهنی و علمی بشر دانست. در نقادی افکار، و مباحث علمی و سازمانی مختلفی مورد بحث قرار گرفتـــه و از دل آنها اندیشه های نو پرورش می یابد و به عنوان راهکارهای عملی مشکلات سازمان را حل می کند و در نهایت در دل نقادی خلاقیتهای فردی شکل می گیرد و افراد خلاق سازمان را تبدیل به یک سازمان خلاق می کنند. به طور کلی مشخصات مدیران خلاق در بعد انتقادپذیری عبارتند از:
۱-۴) داشتن روحیه نُرم شکنی و سنت شکنی معتدل و منطقی؛
۲-۴) سرزندگی و داشتن اعتماد به نفس قوی در زندگی فردی و سازمانی؛
۳-۴) لذت بردن از روبروشدن با نظرات مخالف؛
۴-۴) گرایش قوی اجتماعی و سازمانی؛
۵-۴) اشاعه فرهنگ جسارت علمی و برملاکردن حقایق؛
۶-۴) آینده نگری قوی و قدرت تجزیه و تحلیل بالا؛
۷-۴) در بحث با دیگران حاضرجواب و آماده هستند.

● راهکارهای تقویت خلاقیت
 

*۱) به کارگیری استراتژی تمرکز و سادگی:
خلاقیت باید فقط یک کار انجام دهد در غیراین صورت مردم را دچار سردرگمی می کند. خلاقیتهای اثربخشی از جاهای کوچک شروع می شود. آنها از اول خیلی بزرگ نبوده اند و تنها برای انجام یک کار خاص بوده اند. خلاقیت پیش از آنکه حاصل نبوغ باشد، حاصل کار اسـت. خلاقیت به دانش، مهارت و تمرکز نیاز دارد. این واضح اسـت که افرادی استعداد بیشتری برای خلاقیت دارند، اما این استعدادها در یک زمینه محدود و مشخص اسـت. در حقیقت نوآوران به ندرت در بیش از یک زمینه فعالیت دارند (دراکر، ص ۲۸). بنابراین، بایستی در ایجاد و پرورش خلاقیت استراتژی تمرکز به یک موضوع، یک فکر، یک کار در سازمان و یا جامعه انتخاب شود تا افراد بتوانند از مجموعه توانمندیهای ذهنی و عقلی خود در راستای به وجودآوردن روشهای جدید و ابداع پیرامون یک موضوع خاص استفاده بهینه ای کنند، زیرا مشغول ودرگیرشدن با چند زمینه کاری موجب سطحی نگری شده واز عمیق فکرکردن جلوگیری می کند و در نتیجه خلاقیت حاصل نمی شود. اهمیت این نکته به قدری اسـت که حتی در ضرب المثلهای عامیانه نیز بدان اشاره شده اسـت. برای نمونه در ضرب المثلها داریم «آدم هزار کاره کم مایه اسـت» و یا «پیاز آدم هرجایی کونه نمی بندد» اینها همه حاکی از این اسـت که استراتژی تمرکز بر روی یک موضوع خلاقیت را پرورش می دهد.
*۲) آموزش خلاقیت:
خلاقیت و نوآوری امری اسـت که وجــود آن دائماً در سازمان احساس می شود. بنابراین، باید نهادینه شود و جزء کار و فرهنگ سازمان گردد. هرگاه مدیران سطوح عالی و سیاستگذاران سازمان، خود به خلاقیت و نوآوری به عنوان فعالیتهای ضروری و حیاتی باور نداشته باشند هیچ فعالیتی در این زمینه دوام نخواهد یافت. ایجاد هسته های پژوهشی و نوآوری در سازمان می تواند کار خلاقیت و نوآوری را تسهیل و تسریع کند. ایجاد باورهای مشترک برای نوآوری و اینکه به عنوان یک هنجار مشترک در سازمان به خلاقیت نگریسته شود نیاز به آموزش دارد. تافلر مهمترین فعالیت و راه رویارویی با تحولات عظیم و زندگی آینده را برای پذیرش تغییر، آموزش می داند. آموزش موثر و پرمایه به افراد کمک می کند تا آنها بتوانند به رشد و توانایی کافی در شغل خود دست یابند و با کارآیی بیشتری کار کنند. مدیران باید بدانند که یکی از هدفهای مهم در آموزش در محیط پرتلاطم و متغیر کنونی، آموختن شیوه های خلاقیت و نوآوری اسـت (حسن زارعی، ص ۶۴).
*۳) به کارگیری فنون پرورش خلاقیت:
به طور کلی فنون تقویت خلاقیت عبارتند از:
۱-۳) طوفان مغزی:
در این تکنیک مسئله ای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته می شود فی البداهه و به سرعت نسبت به آن واکنشی نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. اصول طوفان مغزی عبارتند از:
الف) هیچ انتقادی نباید از هیچ نظریه ای صورت پذیرد؛
ب) راحت بودن و با دنده خلاص رفتن مورد تشویق قرار می گیرد؛
ج) بر دستیابی به حداکثر تعداد نظرات تاکید می شود؛
د) همه چیز یادداشت می شود، حتی موارد تکراری؛
ه) همه نظرات تکوین می یابند و هیچ چیز رد نمی شود(۱۲)؛
و) به تعداد نفرات باید هدفهای مشخص و دشوار تنظیم گردد؛
ز) زمان لازم برای طوفان مغزی موفقیت آمیز باید بسیار کوتاه باشد.(۱۳)
۲-۳) روش حل مسئله:
به کارگیری روش حل مسئله یکی از مکانیسم های موثر در پرورش توانمندیهای خلاقیت کارکنان اسـت. وقتی در افراد سازمان این عادت ایجاد شود که در برخورد با مسایل به تفکر بپردازند و از تراوشات فکری خود در یافتن راه حلهای جدید بهره گیرند خلاقیت روان تر می شود. بایستی از طریق حاکم کردن فراگرد تفکر منطقی زمینه های خلاقیت و نوآوری را فراهم ساخت، برای اینکه از فراگرد تفکر منطقی به شکل عملی بتوان در پرورش خلاقیت بهـــــره گرفت می توان از چهارچوب جدول شماره یک که در آن سطوح حل مسئله مشخص شده بهره گرفت.
۳-۳) استفاده از فعالیتهـای استعـاری:
خلاقیت به وسیله فعالیت استعاری الگوی بدیعه پردازی، تبدیل به جریانی آگاهانه می شود. استعاره ارتباطی از شباهت (مقایسه یک چیز یا نظر با چیز یا نظر دیگر و به وسیله استفاده از یکی به جای دیگری) را به وجود می آورد. جریان خلاقیت در خلال این جایگزینی ها رخ می دهد، یعنی مطالب آشنا را به مطالب ناآشنا ارتباط داده یا نظر جدیدی را از نظرات آشنا به وجود می آورد. عمده ترین فعالیتهای استعاری عبارتند از:
۱-۳-۳) استفاده از قیاس شخصی:
تاکید قیاس شخصی (PERSONAL ANALOGY) به مشغولیت همدلی (IDENTIFICATION) اسـت. گوردون مثالی از موقعیت مسئله ای می زند که یک شیمیدان خود را با مولکول های در حرکت همانند می سازد. او ممکن اسـت از خود بپرسد «اگر یک مولکول باشم چه احساسی خواهم داشت؟ قیاس شخصی نیاز دارد که فرد وجود خود را کنار بگذارد. هرچه فـاصله مفهومی بــه وسیله کنارگذاردن خود بیشتر گردد این احتمال که قیاس تازه اسـت و شاگردان (کارکنان) به خلق و یا نوآوری پرداخته اند بیشتر می شود.
۲-۳-۳) استفاده از قیاس مستقیم(DIRECT ANALOGY) :
قیاس مستقیم مقایسه ساده دو موجود با مفهوم اسـت. گوردون در این باره از تجربه مهندسی سخن به میـان می آورد که کرمی را در حال نقب زدن درون چوبی مشاهده می کند.
همچنان که کرم با جویدن چوب راهش را با نقب زدن برای حرکت خود به جلو همــوار می کند «مارچ ایزومبارد برونل» به این نظــر می رسد که از اتاقک هوا برای تونل کشی زیر دریا استفاده کند که این امر خلاقیت را شکل می دهد.
۳-۳-۳) استفاده از تعارض فشرده (COMPRESSED CONFLICT) :
طبق نظر گوردون تعارض فشرده به وسیعترین بینش به درون موضوعی جدید را به وجود می آورد. آنها بازتاب توانایی شاگرد برای به هم پیوستن در چارچوب ذهنی داوری در ارتباط با یک موجود منفرد اسـت. هرچه فاصله بین چارچوبهای ذهنی داوری بیشتر باشد انعطاف پذیری ذهنی بیشتر اسـت(۱۴) و در نتیجه خلاقیت پرورش می یابد.

● نتیجه گیری
 

باتوجه به مطالب گفته شده در مورد خلاقیت، ویژگیهای مدیران خلاق و راهکارهای تقویت خلاقیت، مدیران و کارکنان سازمانها می توانند باآگاهی از میزان خلاقیت و تقویت آن از حداکثر توانمندیهای فکری، ذهنی و عقلی خود در جهت پویاکردن سازمان بهره گرفته و از طریق ایجاد، پرورش و کاربردی نمودن خلاقیت، روحیه جسارت علمی، انتقادگری و انتقادپذیری، روحیه علمی و پژوهش را در تک تک کارکنان سازمان تقویت کند. این امر می تواند سازمان را تبدیل به یک سازمان خلاقی کند که بازنگری روالهای گذشته و تولید افکار، اندیشه ها و کالا و خدمات جدید از طریق تراوشات فکری کارکنان سرلوحه کار آن باشد و نوگرایی به عنوان یک ارزش نهادی جزء باورهای مشترک سازمان شود.

پی نوشت ها :
 

۱ - حسن زارعی، متین، خلاقیت و نوآوری، مجله دانش مدیریت، شماره ۲۴، بهار ۱۳۷۳، ص ۶۰.
۲ - علی، رضائیان، اصول مدیریت، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۷۴، ص ۳۱.
۳ - غلامرضا، خاکی، تاثیر آموزشهای کاربردی در افزایش خلاقیت، مجله مدیریت (انجمن مدیریت ایران) شماره ۲۶ پاییز ۷۵، ص ۲۷.
۴ - محمود، ساعتچی، خلاقیت و نوآوری برای حل مشکلات، فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره ۶، تابستان ۱۳۷۱، ص ۲۶.
۵ - عبدالرضا، جعفری، کیفیت و نظامهای کنترل، مجله تدبیر، شماره ۵۵، ص ۲۹.
۶ - محمود، ساعتچی، خلاقیت و نوآوری برای حل مشکلات، ص ۱۲۹.
۷ - محمود، ساعتچی، روان شناسی کاربردی برای مدیران در خانه، مدرسه و سازمان، تهران: انتشارات نشر ویرایش، ۱۳۷۴، ص ۲۲۰ .
۸ - پیتر دراکر، «رشته ای علمی به نام خلاقیت»، مترجم: صالح واحدی، مجله تدبیر، شماره ۴۳ تیرماه ۷۳، ص ۲۸.
۹ - ایرج، سلطانی، تغییر و نوآوری ضرورتی شناخته شده در سازمانهای اداری و صنعتی، مجله مدیریت (انجمن مدیریت ایران) شماره ۲۰ و ص ۲۰ .
۱۰ - هربرت سایمن، «درک خلاقیت و مدیریت خلاق» مترجم: فرزانه طاهری، فصلنامه علمی، فنی و اقتصادی فراز، شماره ۲، تابستان ۱۳۷۵، ص ۳۴ و ۳۷ .
۱۱ - آلن ورینگ و حسن مهدی زاده، مدیریت و سبک استراتژیک، مجله تدبیر، شماره ۵۹، دی ماه ۷۴، ص ۲۸.
۱۲ - مایک، رابسون، روش گروهی حل مساله، مترجم، مدیریت بهره وری، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴، ص ۵۵.
۱۳ - جان آر. روسیته و گری ال لیلین، اصول جدید طوفان مغزی، مترجم: مهدی تقی پور. فصلنامـه تـازه های مدیریت، دوره چهارم، شماره چهاردهم، ص ۳۴.
۱۴ - بروس جویس، مارشال ویل و بورل شاورز، الگوهای تدریس، مترجم: محمدرضا بهرنگی، تهران، ۱۳۷۲، ص ۳۳۴-۳۳۶ .
 

منابع:
به نقل از پایگاه جامع اطلاع رسانی مدیران ایران
مرکز توسعه کارآفرینی http://vista.ir

ارسال توسط کاربر محترم:mohammad_43

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

مشکلات ریاضی دانش آموزان ابتدایی و راهکارهای آن …مشکلات ریاضی دانش آموزان ابتدایی و راهکارهای آن اصطلاح اختلال ریاضی در مورد دانش راهکارهای دستیابی به درآمدهای پایدارشهری مبتنی …به گزارش صدای سراب؛ حمید فصیحی طی مقاله ای با عنوان راهکارهای دستیابی به درآمدهای ارائه راهکارها ی کاربردی جهت تقویت نشاط وشادابی در …بیان مسئله عصری که ما در آن زندگی می کنیم به کلی متفاوت از زمان های گذشته است پدیده با راهکارهای زیر کودکانتان را خلاق کنیدخار در پای ایجاد کنید یعنی توجهشان را به یافته های بخث انگیز جلب کنید فردی که دارای راهکارهای مناسب جهت شاداب سازی در مدارس …عصری که ما در آن زندگی می کنیم به کلی متفاوت از زمان های گذشته است پدیده های جدید متنوع نظامهای بهره برداری در کشاورزی سازمان نظام مهندسی تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۸۷ دریافت متن کامل تایپی این مقاله فریبا رزاقی کارشناس مدیریت آب دلایل بی تفاوتی در کارمندان نسبت به مشکلات سازمان …بی تفاوتی کارکنان نسبت به مسائل و مشکلات سازمان، مشکلی است که در ایران گریبانگیر اکثر اقدام پژوهی محتوای آموزشینوشته شده در تاریخ شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۴ توسط علی خداوردیراهکارهای مقابله با شبکه‌های مجازی برای والدینهر شش ثانیه یک تجاوز در امریکا معنای بدعت و برخورد اهل سنت با بدعت‌های خلفا واجب یا خلاقیت چیست ،پیشنهاداتی به معلمان برای پرورش خلاقیت…روشهایی برای ایجاد خلاقیت ، چگونه دانش آموزان خلاق تربیت کنیم،ویژگیهای خلاقیت دانش


ادامه مطلب ...

تاثیر مدیریت دانش نهفته در خلاقیت و نوآوری

[ad_1]

مقدمه
 

دراین عصر، ضمن تلاشهای بسیاری که در زمینه ساختار دهی و مهندسی مجدد فرایندها و همچنین کاهش هزینه ها، به منظور کسب سودآوری، توسط شرکت ها انجام گرفته اسـت، اینک نوبت این اسـت که تا بسیاری از آنها به تجدید سبد محصولات خود از طریق ایجاد نوآوری بپردازند.در این راستا، خلاقیت و تولید افکار و اندیشه های نو توسط مدیران و کارکنان سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار شده و جایگاه والایی را در سازمان به خود اختصاص داده اسـت.امروزه سازمان هایی موفق هستند و می توانند در دنیای پر رقابت ادامه حیات بدهند که مرتب افکار و اندیشه های جدید را در سازمان کاربردی سازند.این امر توسط مدیران و کارکنان خلاق امکان پذیر اسـت، اما آیا شرکتها شرایط و محیط مورد نیاز را ایجاد می کنند؟ آیا آنها با اهرم های مناسب جهت بهینه ساختن موفقیت نوآوری آشنایی دارند؟ نقش دانش نهفته به عنوان یک اهرم کلیدی در ایجاد نوآوری مورد تاکید قرار گرفته و با هدف موفقیت خلاقیت، ضمن استناد بر تحقیقات انجام شده در این حیطه، ابعاد مرتبط دانش نهفته و مدیریت نوآوری بررسی و تشریح می شود. بر این اساس، در آغاز با مروری بر ادبیات مدیریت دانش نهفته و مدیریت نوآوری، نقش دانش نهفته بر خلاقیت و نوآوری سازمانی در سه بعد:تکامل دانش نهفته، حیاتی سازی آن و انتقال دانش نهفته بررسی می شود، سپس با بیان سه محور:انواع نوآوری، نوع صنعت و ساختار سازمانی یک سازمان خلاق در مدیریت نوآوری، مدلی یکپارچه از ارتباط و تاثیر مدیریت دانش نهفته بر مدیریت نوآوری ارائه می گردد.

مدیریت دانش در سازمان
 

در دسته بندی ای که از سوی صاحب نظران کسب و کار ارائه گردیده؛ دهه 1980 را دهه جنبش کیفیت (تاکید بر اینکه برای دستیابی به کیفیت بهتر، همه کارکنان باید از قدرت فکری خود بهتر استفاده کنند)؛ دهه 1990 را دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرایندهای کسب و کار و کاهش هزینه ها)؛ و دهه 2000 را دهه مدیریت دانش لقب داده اند.دانش همان صورت ذهنی ایده ها، واقعیتها، مفاهیم، داده ها و تکنیک های ثبت شده در حافظه انسان اسـت که از مغز انسان سرچشمه می گیرد و مبتنی بر اطلاعاتی اسـت که با تجربه، باورها و ارزشهای شخصی، همراه با تصمیم و عمل وی، دگرگون و بارور می شود.دانش هر شخص با دانش هر فرد دیگری که همان اطلاعات را دریافت می کند، یکسان نیست.اهمیت فزاینده دانش در عصر حاضر، سازمانها را ناگزیر می سازد تا نسبت به معانی ای چون خلاقیت تکنیک، خلاقیت در محصول یا فرایند و خلاقیت سازمانی یا استراتژیک، یا تعمقی بیشتر بیندیشند.این موضوع سازمانها را با چالشهایی در زمینه چگونگی پردازش دانش و ایجاد آن مواجه می سازد.
«نوناکا»در مدل یکپارچه خود برای ایجاد دانش پویا، از دانش به عنوان عامل محرک درونی یاد می کند.دانشی که مفهومی در بر نداشته باشد در واقع اطلاعات خواهد بود و اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می گردد که توسط اشخاص تفسیر گردیده، با عقاید و تعهدات آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود.به تبع تبدیل دانش به منبع استراتژیک برای رقابت و بقای سازمانها و جوامع، نیاز به توسعه و اشراف بر روشهای خلق، اشتراک و به کارگیری آن حیاتی می شود.تقاضا برای دانش به نوبه خود به تقاضا برای افزایش ذخیره دانش و توزیع آن منجر می گردد.مدیریت دانش، مجموعه ای از فرایندها برای فهم و به کارگیری منبع استراتژیک دانش در سازمان اسـت.مدیریت دانش، رویکردی ساخت یافته اسـت که رویه هایی برای شناسایی، ارزیابی و سازماندهی، ذخیره و به کارگیری دانش به منظور تامین نیازها و اهداف سازمان را برقرار می سازد.مدیریت دانش، علاوه بر مدیریت اطلاعات، تسهیل در ایجاد دانش جدید و مدیریت روشهای تسهیم و کاربری دانش را نیز برعهده دارد.
بسته به اینکه دانش از لحاظ فیزیکی در کجا قرار می گیرد، می توان آن را به دو نوع دانش تصریحی و نهفته تقسیم کرد.«نوناکا» و نویسندگانی دیگر از جمله «هال»و«آندریانی»دانش تصریحی را دانشی می دانند که قابل رمزگذاری و کدگذاری بوده و در نتیجه می توان آن را به سادگی مخابره، پردازش و منتقل و در پایگاه داده ها ذخیره کرد.این نوع از دانش را می توان فرم داد و یک فرمول علمی و یا کتابچه راهنما بین افراد سازمان منتشر کرد.دستورالعملها، مقررات، قوانین و رویه های انجام کار، آئین نامه ها، شرح جزئیات و ...که به صورت رسمی در بین افراد سازمان به آسانی قابل انتقال هستند، همه دانش تصریحی به حساب می آیند.در مقابل، دانش نهفته شخصی بوده و فرموله کردن آن بسیار مشکل اسـت.این نوع از دانش که از طریق تسهیم تجربیات با مشاهده و تقلید اکتساب می شود، ریشه در اعمال، رویه ها، تعهدات، ارزشها و احساسات افراد داشته؛ قابل کدگذاری نبوده و از طریق یک زبان مخابره نمی شود.دانش نهفته و تصریحی مکمل یکدیگرند و این بدین معناست که برای ایجاد دانش هر دوی آنها ضروری هستند، از این رو آنچه ما دانش می خوانیم، از طریق تعامل بین دانش نهفته و تصریحی و نه هر کدام به تنهایی انجام می شود.
به طور کلی، در رابطه با مدیریت دانش و خلاقیت منابع انسانی در سازمان دو راهبرد اساسی زیر مطرح اسـت:نخست،استفاده بهینه از فناوریهای موجود در سازمان جهت بکارگیری و کاربرد بهتر دانایی در داخل شرکت، به عنوان مثال، ایجاد پایگاه داده ای از فهرست افراد با تجربه در فعالیتی خاص می تواند در صورت لزوم برای پردازش اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد.این عمل باعث می گردد تا شرکتها دانسته های موجود در سازمان را به همراه دانایی تک تک کارکنان بر حسب مورد، شناسایی کنند.راهبرد دوم، که گاهی نوآوری دانایی نامیده می شود، زمانی اسـت که کارکنان، از ارزشها و معیارهای سازمان شناخت کافی داشته و قادرند ایده های خلاقانه خود را در جهت تولید محصول و خدماتی نو و ارزشمند به کار بگیرند.

مدیریت دانش نهفته
 

به مرور زمان و با ادامه جریان زندگی، نوعی از دانش در درون اشخاص نهادینه می گردد؛ پولانی نخستین بار در سال 1969 با بیان این مطلب که«ما بیشتر از آنچه می گوییم، می دانیم»به نمونه هایی از توانایی های انسان نظیر یادگیری دوچرخه سواری و شنا یا چگونگی تشخیص چهره ها اشاره می کند که تشریح نحوه انجام آن به راحتی توسط فرد امکان پذیر نیست.او دانش اینگونه تواناییها را«دانش نهفته»نامید.به بیانی دیگر، دانش نهفته را می توان مجموعه ای از تجارب، مهارتها، دیدگاه های کاری و نظام ارزشی و ذهنی در درون فرد دانست که قابل گفتن نبوده و در هیچ پایگاه داده ای ذخیره نشده اسـت، بلکه جایگاه آن را در ذهن آدمی و فعالیتهای او تشکیل می دهد.چالش اصلی مدیریت دانش نیز تبدیل هر چه بیشتر و بهتر دانش نهفته به دانش تصریحی اسـت.از مدیریت دانش نهفته تعاریف بسیاری توسط نویسندگان و اندیشمندان این رشته نقل گردیده اسـت، به عنوان نمونه «روزنبرگ»در سال 1982 دانش نهفته را به عنوان دانش تکنیک ها، روشها و طرحهایی مطرح کرد که فرد ضمن رسیدن به نتایج دلخواه خود، آنها را به کار گرفته، بدون آنکه قادر باشد دلیل واضحی برایشان بیان کند.«نوناکا»بر این اعتقاد اسـت که دانش نهفته کاملاً شخصی بوده و رسمی کردن آن بسیار مشکل اسـت، از این رو انتقال آن به دیگران به آسانی ممکن نیست.«هاول»دانش نهفته را غیر کدپذیر و فن غیرقابل تجسمی دانسته که از طریق دریافت غیررسمی از رفتار و رویه های یادگرفته شده کسب می گردد.«گرانت»این واژه را با توجه به قابلیت استعمال آن اینگونه تعریف می کند:«دانش نهفته فقط از طریق استعمال آشکار می شود و انتقال آن امکان پذیر نیست.»در این مقاله با استناد بر تعاریف «نوناکا»، «هال»و«اندریانی»، نقش و تاثیر دانش نهفته در فرایند خلاقیت و نیل به موفقیت آن در سازمانها در سه بعد کلیدی، تکامل دانش نهفته در سازمانها، حیات بخشی و در نهایت انتقال آن در سازمانهای مورد بررسی قرار می گیرد.

تکامل دانش نهفته در سازمانها
 

ایجاد و تکامل دانش نهفته شرایط خاصی را می طلبد، در این زمینه «نوناکا» در سال 2000 مدل حلزونی دانش را مطرح و چنین بیان کرد:«دانش نهفته همیشه با شخص همراه اسـت. به عنوان مثال، یک محقق باهوش دارای بینشی اسـت که به ثبت اختراع جدیدی منجر می شود، با یک کفاش بعد از کسب سالها تجربه فرایند خلاقیت جدیدی را مطرح می سازد.» به عقیده «نوناکا» دانش سازمانی از طریق تعامل اجتماعی میان دانش نهفته و تصریحی، توسعه می یابد. وی با توجه به این فرض اساسی که دانش به عنوان سرمایه اصلی سازمان، مستلزم هماهنگی و یکپارچه سازی اسـت و با ایجاد تعاملی پویا بین این دو نوع از دانش به چهار راهبرد اساسی اجتماعی کردن (از دانش نهفته به دانش نهفته)، بیرونی سازی (از دانش نهفته به دانش تصریحی)، ترکیب (از دانش تصریحی به دانش تصریحی)، درونی (از دانش تصریحی به دانش نهفته) در فرایند تبدیل دانش اشاره می کند. از این طریق سازمان قادر خواهد بود به خلق و توسعه دانش جدید اقدام کند.
دانش ایجاد شده از طریق این فرایند حلزونی در سطوح افقی و عمودی سازمان توسعه پیدا کرده و خود سبب ایجاد حلقه جدیدی از دانش می شود. این فرایند تعاملی در سطح داخلی سازمانی اتفاق می افتد. رفتار مشتریان با پذیرش، خرید، استفاده یا عدم تمایل آنها به استعمال کالا و یا خدمات سازمان، سبب ایجاد مفهوم در محصول شده؛ آنگاه مانند محرکی جهت استخراج دانش نهفته آن عمل می کند، سپس این دانش در فرایند خلاقیت سازمان منعکس شده و حلقه جدید ایجاد دانش سازمانی مجدداً آغاز می گردد.
«سنکر»، بر این اعتقاد اسـت که در قرن بیست و یکم کدگذاری دانش در تبدیل دانش نهفته به خلاقیت کمکی نمی کند و اجزا نهفته خلاقیت فقط از طریق تجارب عملی یا تعاملات شخصی در داخل یا خارج از سازمان و شبکه های اجتماعی یا خبرگانی که تجارب و دانش مرتبط را دارند، می تواند تکامل پیدا کند، که آن را فوت و فن یا یادگیری از طریق انجام یک عمل می نامیم. وجود فرهنگ سازمانی باز که در آن خلاقیت حمایت و پشتیبانی می گردد از جمله پیش نیازهای تکامل دانش نهفته به حساب می آید. «رودیجر» و «وانینی» تنها راه شناسایی دانش نهفته را برقراری ارتباط افراد با سازمانهای خارجی یا درون سازمان دانسته و حمایت و تلاش برای ایجاد چنین فضای ارتباطاتی را از وظایف مدیریت می دانند. بنابراین، از جمله شرایط اساسی ایجاد، تسهیم و استفاده از دانش نهفته در فرایند خلاقیت، اعتماد بین اعضای سازمان اسـت. تسهیم دانش نهفته در موقعیتهای غیررسمی بسیار موفقیت آمیزتر از موقعیتهای رسمی اسـت، ازاین رو فرهنگ سازی در زمینه تشویق افراد به ایجاد دانش نهفته و ایجاد جوی که در آن اعضای سازمان برای تسهیم دانش خود احساس امنیت کند، از وظایف حائز اهمیت مدیریت خواهد بود.

حیات بخشی به دانش نهفته
 

اطمینان یافتن از شناسایی دانش نهفته مرتبط در سازمان یک پیش شرط اساسی جهت فعال ساختن دانش نهفته در فرایند نوآوری اسـت. در سال 1998 جمعی از صاحب نظران اعلام کردند که دانش نهفته امکان ایجاد ایده های بسیاری را فراهم می سازد، بنابراین خلاقیت را برانگیخته و اثر مثبتی بر فعالیتهای کسب و کاردارد. شناسایی دانش نهفته اغلب با موانع بسیاری روبه روست؛ در این راه، ایجاد فضای ارتباطی مناسب بین کارکنان و فراهم ساختن شرایطی که آنها قادر باشند ایده های خود را به راحتی بیان کرده، مورد ارزیابی قرار دهند، می تواند بسیار موثر و کارا باشد. برگزاری جلسات طوفان مغزی یک تکنیک معروف برای سرمایه گذاری بر بینشها و مشهودات مربوط به دانش نهفته گروهی از افراد اسـت. از آنجا که از یک سو ابعاد نهفته دانش اشخاص، درون هر فرد نهادینه شده و به صورت عمومی در دسترس نیست و از سوی دیگر ابعاد نهفته دانش جمعی را نیز بافت آن سازمان تشکیل می دهد، بنابراین دانش یک سازمان منحصر به فرد بوده و توسط سایر سازمانها به راحتی قابل تقلید و به کارگیری نیست.
دانش نهفته را می توان از طریق ایجاد دانش علمی جدید فعال کرد و سپس با یادگیری روشهای جدیدتولید، آن را در طراحی محصولات جدید به کار برد. همچنین از طریق فرایند بهبود تدریجی یا یادگیری در عمل نیز می توان با استفاده از دانش نهفته به دست آمده، فناوری موجود را ارتقا داد. دانش نهفته در سرتاسر زنجیره تولید و خلاقیت یک سازمان قابل وصول اسـت. «هاول» معتقد اسـت، مرحله ای که در آن دانش نهفته کسب شده و در فرایند خلاقیت و تولید مورد استفاده قرار می گیرد، از نظر سیاست و استراتژی بسیار مهم اسـت. بنابراین، اینگونه می توان نتیجه گرفت که دانش نهفته منبع مزیت رقابتی محسوب می شود. قدرت ابتکار لازم برای خلاقیت نه تنها از خبرگی قابل مشاهده، بلکه از ذخیره تجربیات نامشهود افراد سازمان که قبل از استفاده در فرایند نوآوری حیاتی سازی می شود، نیز قابل استخراج اسـت. دانش نهفته را می توان هم از منابع داخل سازمان از طریق تصمیم گیری مورد دانش اعضا و فراهم آوردن فضای بهبود یادگیری جمعی و ارتقا شایستگی نهفته آنها و هم از منابع خارج از سازمان با تلاش در جهت اکتساب دانش و مهارتهای نهفته افراد سایر شرکتها، از طریق استخدام افراد مجرب و تحصیلکرده و یا اخذ راهنمایی از مشاوران خبره و با تجربه و یا ایجاد شبکه با شرکت های دیگر کسب کرد. این موضوع کاملاً واضح اسـت که دانش نهفته در تمامی عملیات و مراحل فعالیتهای یک سازمان قابل کسب و حیاتی سازی اسـت.

انتقال دانش نهفته
 

سومین بعد تاثیرگذار دانش نهفته در فرایند خلاقیت، انتقال آن اسـت. «هاول» بیان می دارد که شهود بر مبنای کیفیت نهفته، نقش مهمی را در فرایند خلاقیت ایفا می کنند. این موضوع نشان می دهد که میزان قابل توجهی از دانش که برای انجام یا بهبود یک فرایند معین یا فناوری تولید مهم اسـت، دانش نهفته اسـت. اهمیت و نقطه قوت دانش نهفته در دشواری تقلید و در نتیجه انتقال آن خلاصه شده . به عبارت دیگر، دانش نهفته معمولاً یک عنصر مهم در همکاری های صنعتی هم در آغاز و هم در خلال آن به حساب می آید. این نوع از دانش عاملی کلیدی در مزیت رقابتی همکاری به شمار آمده و همکاری تنها راهی اسـت که از طریق آن دانش نهفته را می توان انتقال داد و تسهیم کرد. «هال» و «آندریانی» معتقدند که مهم ترین چالش یک سازمان باید ایجاد توازن بین دانش نهفته و ایجاد شده توسط افراد و دانش تصریحی مورد نیزا برای برقراری ارتباط و اتحاد مؤثر باشد. بدین معنی که دانش سازمان را تصریحی کرده تا سازمان از طریق حفظ دانش افرادی که آنجا را ترک میکند، محفوظ نگه داشته شود. «لئوناردو» و «سنسپیر» معتقدند اگرچه تحریک، ترکیب و مخابره در ابعاد تصریحی دانش نسبت به دانش نهفته آسانتر اسـت، ولی موقعیتهای بسیاری هم پیش می آید که در آنها امکان تبدیل دانش نهفته به دانش تصریحی وجود ندارد علاوه بر این، به منظور مخابره آسان دانش نهفته سطح مشخصی از صمیمیت شخصی ضروری اسـت و این موضوع مستلزم شناسایی شبکه های ارتباطی اسـت، همان طور که «اسکاربرو» سال 2003 آنها را به عنوان مهم ترین منبع ترکیب و مبادله دانش لازم برای ارتقا خلاقیت و ایجاد سرمایه عقلایی معرفی می کند. انتقال دانش نهفته بستگی زیادی به تفاوت بین ارتباطات رودررو و معاملات آزاد افراد دارد. صمیمیت دو طرف، عنصری کلیدی در میزان انتقال دانش نهفته محسوب می شود. چراکه دانش نهفته اغلب از طریق زبان بدن و نمایش فیزیکی مهارتها ایجاد شده و انتقال می یابد، بنابراین، لازم اسـت به فناوری اطلاعات و ارتباطات که بخش قابل ملاحظه ای از این دانش را منتقل می کند، بهای بسیاری داده شود.
موانع ایجاد، تسهیم و انتقال دانش نهفته زمانی اتفاق می افتد که افراد خلاق، یا فعالانه برای شرکت در فرایند خلاقیت، بی انگیزه کردند یا خود را درگیر این فرایند نکنند. برنامه های تشویقی مانند اعطای پاداش به اشخاصی که دانش مهم و با ارزشی را در درون خود اندوخته اند، در انتقال دانش نهفته موثر اسـت. از آنجا که انتقال دانش نهفته نیازمند اختصاص وقت بسیاری برای برقراری ارتباط شخصی اسـت، این احتمال وجود دارد در سازمان هایی که به خبرگی اهمیت فوق العاده ای می دهند، اما همکاری و کمک رساندن به سایرین در آنها، از اهمیت چندانی برخوردار نیست، افراد خبره و صاحبان دانش از این موضوع به عنوان عاملی جهت کسب قدرت استفاده کنند. بنابراین، انتقال دانش نهفته تا حد قابل ملاحظه ای نیازمند تعاملات شخصی و غیررسمی بوده و این وظیفه مدیریت سازمان به حساب می آید تا با فرهنگ سازی و ایجاد فضای مناسب، زمینه را جهت استفاده آزادانه افراد از روشهای مختلف تفکر فراهم سازند. در این راستا لازم اسـت سازمان سطوح مختلف تفکر خلاق را از طریق تشویق فرهنگ سازمانی باز و داشتن سلسله مراتب کمتر معین کند.

خلاقیت و مدیریت نوآوری
 

جهت تجزیه و تحلیل موثرتر اثرات دانش نهفته بر خلاقیت و نوآوری، نیازمند درک یکسانی از این معانی هستیم. توجه روزافزون به خلاقیت و نوآوری و ارتباط تنگاتنگ آنها با رشد اقتصادی منجر به ایجاد مجموعه ای از مدل های مختلف فرایند نوآوری از جمله مدل فناوری فشار و مدل کشش نیاز در سال 1960 و 1970 و مدل «کوپلینگ» در اواخر سال 1970 همچنین مدل منجسم «راسول» در سال 1980 منجر گردید. ماهیت پیچیده فرایند خلاقیت و نوآوری توسط نویسندگان مختلفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اسـت. «هنری پو آنکاره» ریاضیدان بزرگ فرانسوی سال 1948 خلاقیت را تشخیص، تمیز، بصیرت، دریافت، درک و انتخاب یک پدیده می داند. فرهنگ و بستر نوآوری را توانایی انجام امری ابتکاری تعریف کرده اسـت که به خلق محصول یا خدمتی جدید منجر شود، به گونه ای که این توانایی ممکن اسـت از هوش و استعداد افراد سرچشمه گرفته یا به وسیله آموزش ایجاد شود. با استناد به تعاریف فوق، می توان گفت خلاقیت، پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر جدید اسـت، در حالی که نوآوری عملی ساختن اندیشه و فکر آن اسـت. نوآوری به معنی به کارگیری تفکرات جدید ناشی از خلاقیت اسـت که در یک سازمان می تواند به صورت یک کالای جدید، خدمت و یا راه حل جدید انجام کارها باشد. خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های تو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار تازه و نو اسـت. در واقع نوآوری فرایندی اسـت که از طریق آن، سازمان مشکلات موجود را شناسایی و تعریف کرده، سپس فعالانه دانش جدید را برای حل آنها به کار می گیرد. در ادامه جهت ارائه مدل جامع ارتباط و تاثیر مدیریت دانش نهفته بر مدیریت نوآوری به بررسی سه محور موثر در این راستا می پردازیم.
محور اول- انواع خلاقیت: در ادبیات تعاریف مختلفی از خلاقیت و نوآوری با رویکردهای متفاوت به میان آمده اسـت. «برنت» در سال 1935 به خلاقیت با رویکرد ایجاد بدعت و ارائه یک ایده جدید نگریسته و جدید بودن را به دلیل تفاوت در کیفیت ایده ارائه شده و با فرم های موجود می داند. دیگر صاحب نظران از جمله «روجر» و «زالتمن» در سالهای 1983 و 1984 بر ماهیت ذهنی جدید بودن تاکید می کنند. سومین دیدگاه مبتنی بر معرفی اولیه، بدعت اسـت که بزرگانی چون «اسموکلر» (1966)، «نایت» (1967)، «کیسر» (1969) و «ودین» (1980) بر آن تاکید داشتند. در برخی رویکردها بر جنبه های فرایندی نوآوری به معنای زنجیره ای از الگوهای رفتاری شخصی و سازمانی تاکید شده اسـت که هیچ کدام از این رویکردها به تنهایی قادر به پوشش دادن بدعت و نوآوری از یک طرف و مزایای اقتصادی آن از سوی دیگر نیستند. «هاشیلد» تعریف جامعی از نوآوری را در چهار بعد متفاوت محتوایی، ذهنی، فرایندی و هنجاری با ذکر پرسش های زیر بیان می کند:
* چه چیزی تازه اسـت؟ (بعد محتوایی)
* برای چه کسانی مهم اسـت؟ (بعد ذهنیت)
* این تازگی کجا آغاز و در کجا به پایان می رسد؟ (بعد فرایند)
* آیا تازگی به معنای موفقیت اسـت؟ (بعد هنجاری)
بعد محتوایی خلاقیت، به قابلیت حل مشکل فعلی یا بالقوه بستگی دارد و بر حسب حل آنها توسط ابزارها و روشهای رایج و سنتی و یا مبتنی بر نیاز آنها به ارائه روش جدید و یا ترکیبی از هر دو روش سنتی و جدید می تواند شکلهای مختلفی به خود بگیرد. خصوصیت حائز اهمیت این بعد، میزان جدید بودن یک راه حل اسـت که به خلاقیت در فرایند یا تولید منجر می شود.
بعد ذهنیت، متمرکز بر آگاهی افراد اسـت و تغییرات فناوری و نه خود آن در این بعد عامل کلیدی به حساب می آید. تاکید این بعد بر آگاهی شخصی نبوده و شرکتها زمانی می توانند در مورد نوآوری صحبت نمایند که از عقاید جدید برای اولین بار استفاده کنند.
در بعد فرایند، تعریف واضحی از اینکه یک نوآوری در کجا آغاز می شود و به کجا ختم می گردد، ضروری اسـت. این فرایند را «هاشیلد» به هفت مرحله پشت سر هم تقسیم می کند که با ارائه ایده آغاز و با استفاده و به کارگیری مستمر و موفقیت آمیز آن خاتمه می یابد.
به وسیله بعد چهارم یا بعد هنجاری، موفقیت اقتصادی یک خلاقیت ارزیابی می شود و در این بعد هدف گذاری به عنوان عاملی کلیدی به حساب می آید. خلاقیت در صورتی برای یک سازمان مهم اسـت که به افزایش درآمد و سود، یا کاهش هزینه منجر گردد. این مقاله بر این رویکرد جامع نه تنها از جهت ارزیابی بدعت از دیدگاه تحقیق و توسعه بازار ، بلکه از دیدگاه منافع اقتصادی و مزیت رقابتی آن نیز تاکید می کند در دنیای بسیار پویای کنونی و جهان رقابتی امروز، انعطاف پذیری و سرعت دو اصل مهم در بهبود محصول تجاری جدید هستند در صورتی که نهایتاً به سود اقتصادی بیشتری منجر شوند.
محوردوم- نوع صنعت: بدون توجه به نوع بدعت و نوآوری، صنایع مختلف نسبت به اثرات دانش نهفته در ایجاد خلاقیت به شیوه های گوناگونی عکس العمل نشان می دهند، به گونه ای که به راحتی می توان به طور متوسط هر 50 سال یکبار شاهد بروز این چنین موج هایی در تاریخچه خلاقیت باشیم.
صنایع مختلف، نوآوری های پایه ای و بنیادینی را در فرایند بهبود نسل های جدید محصولات خود تجربه کرده اند. ابتدا یک سری نوآوری های کوچک در محصول به عنوان خلاقیت اساسی در همان صنعت اتفاق می افتد، سپس در مرحله بعد خلاقیت ها به صنایع دیگر منتقل می گردند. اگر خلاقیت به بهبود منجر شود، قادر اسـت کل بازار یک صنعت سنتی و یک سازمان را از مرحله به مرحله بعد تغییر دهد. اگر خلاقیت از نوع بنیادی و ریشه ای باشد، می تواند نسل جدیدی از محصول را به صورت تغییر نمونه ای در یک سازمان یا از طریق جایگزینی در کل یک صنعت، ایجاد کند.
«سنکر» به منظور تجزیه و تحلیل بیشتر اثر دانش نهفته بر خلاقیت در سازمان های با فناوری پیشرفته و در سازمان های سنتی مانند صنعت سرامیک، مطالعه تجربی را انجام داده اسـت. به نظر می رسد که این شرکت ها روش های متفاوتی برای دریافت دانش دارند.
در صنعت سرامیک، شرکت ها به منظور تضمین جریان مستمر دانش حاصل از خبرگی عرضه کنندگان به درون شرکت، رابطه خود را با آنها حفظ می کنند. در مقابل صنایع با فناوری پیشرفته، فقط بر دانش درون سازمانی بدون توجه به خبرگی عرضه کنندگان و افراد خارج از سازمان، متمرکز هستند. بسته به نوع صنعت، نوع خلاقیت متفاوت خواهد بود. در صنایع دستی ما بهبود محصول و بهبود فرایند داریم، در حالی که در صنایع جدید، نوآوری های بنیادین جهت را نشان میدهند. بنابراین، پایگاه فناوری یک سازمان نقش مهمی را در این رابطه ایفا می کند. بسته به میزان دارایی ها، لزوم استفاده از دانش نهفته افزایش می یابد. به ویژه در مورد دارایی های غیررسمی و غیر ملموس موجود نیز این الزام افزایش می یابد.
محور سوم-ویژگی های سازمان خلاق: این دوره که عصر فراصنعتی، عصر دانش و دانایی محوری، عصر سرعت و بالاخره عصر خلاقیت و نوآوری رقم خورده، بسیاری از شرکت ها ایجاد سود،درآمد، کیفیت، تحویل به موقع کالا و خدمات و در نهایت قابلیت اعتماد را به عنوان هدف ایجاد خلاقیت به حساب می آورند. از این رو، برای موفقیت در این بعد، سازمان ها و شرکت ها ناگزیرند تا جهت حفظ بقا و داشتن مزیت رقابتی، سازمانی خلاق و نوآور شوند، به گونه ای که خود را در جهت مدیریت تغییرات شتابان و دگرگونی های ژرف جهانی آماده سازند. بر اساس این استدلال، کشورهای پیشرفته بر آموزش خلاقیت تاکید بسیار داشته و در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آینده نگر، که رهیافت های بدیع و خلاقانه ای را برای مسائل پیچیده ارائه می دارند، توجه خاص مبذول داشته اند. «هاشیلد» شش خصوصیت مهم: آزادی در بیان نظرات جدید، ساختار سازمانی مسطح، مدیریت اطلاعات، آگاهی از تعارضات، نیازمندی های استخدام، شایستگی و مسئولیت را برای سازمان های خلاق ذکر کرده اسـت. وی معتقد اسـت تنها سازمان هایی با خصوصیت بالا، قادر به بهینه ساختن فرآیند خلاقیت و در نتیجه موفقیت در آن خواهند بود. به عبارتی، تنها اینگونه از سازمانها دارای ساختار مناسبی جهت تضمین فرایند کاملاً جامع خلاقیتشان دارا هستند. ویژگی آزادی بیان نظرات جدید به توانایی جذب و انتقال اطلاعات اشاره می کند. سازمان هایی خلاق به رابطه با رهبران اهل اندیشه بسیار متکی اند. آنها در برابر هر نوع بحث و ارائه ایده جدیدی به صورت باز عمل کرده و کارمندانشان تمایل دارند کنجکاو بوده و آزادانه دانش را ایجاد و استفاده کنند.
«سنکر» بیان می دارد که خلاقیت عمدتاً از دانش جمعی مورد فناوری موجود یک شرکت، تحقیقات انجام گرفته در آن، فعالیت های واحد طراحی و توسعه و تعامل سازمان با محیط خارجی حاصل می گردد؛ از این روز یک ساختار سازمانی مسطح برای سازمان های خلاق ضروری اسـت.
بنابراین، می توان گفت این گونه سازمان ها در رویارویی با بحران های ناشی از رقابت های اقتصادی انعطاف پذیری بالایی دارند. سازمان های انعطاف پذیر با مسائل و تنگناها برخورد منطقی و محققانه داشته و در صورت نیاز به تغییر و تحول، پس از بررسی دقیق و عالمانه، آن را اعمال می کنند. ساختار خلاق، نمایانگر روابط واحدهای آن و نشان دهنده میزان انعطاف پذیری آن اسـت. سازمان هایی که دارای ساختار غیرقابل انعطاف باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگی می شوند کارمندان باید در مسئولیت ها و مدیرت نقش هایشان از آزادی لازم برخوردار باشند و تنها تعداد محدودی مقررات برای تعریف فرآیند کاری مشترک در سازمان کافی خواهد بود. ویژگی فرهنگ سازمانی باز، جهت ارائه ایده های جدید در مدیریت اطلاعات منعکس می شود. در یک سازمان خلاق میزان کمی از ارتباطات بر پایه قوانین شکل می گیرد. فرهنگ سازمانی مانع تسهیم دانش بین کارکنان نمی شود و آنها با ارائه ایده های جدید نگران از دست دادن شغل خود نیستند. از آنجایی که تعارض بذر خلاقیت اسـت، سازمان های خلاق از فرهنگ هایی پشتیبانی می کنند که به تعارضات و بحث ها اهمیت می دهند. با تعارض، کارکنان در زمینه چگونگی مواجهه با موقعیت های جدید و برخورد آنها، آموزش می بینند. این شرکت ها افرادی را جذب و استخدام می کنند که به جهت گیری بیشتر سازمان به سمت خلاقیت و نوآوری سرعت ببخشند و افراد در این گونه سازمان ها، نیازمند توانایی ایجاد تعارضات و پیدا کردن روش های حل آنها هستند. شایستگی و احساس مسئولیت در قبال خلاقیت، بین تمامی نیروی کار تسهیم می شود؛ هر شخصی در سازمان مسئول توسعه خلاقیت اسـت. یک فرهنگ با جهت گیری مثبت به خلاقیت، فرهنگی اسـت که به یادگیری درون و برون سازمانی افراد اهمیت داده و تجربه، خبرگی و خلاقیت سریع به صورت سلسله مراتبی جانشین می شود.

نقش دانش نهفته در مدیریت و نوآوری
 

در این مقاله با ترکیب تمامی ابعاد و محورهای یاد شده فوق، به ارائه مدل ارتباطی بین دانش نهفته و مدیریت نوآوری می پردازیم. این مدل، سازمان ها را متقاعد می سازد تا با هدف ایجاد خلاقیت افزون تر و موفقیت در مدیریت نوآوری، برای مدیریت دانش نهفته، بهای بسیار قائل شوند. البته به علت وجود شرایط مختلف، به منظور پذیرش اهمیت و وزن عوامل مختلف، رویکرد اقتضایی پیشنهاد می شود. در ارتباط با مدیریت دانش نهفته سه بعد کلیدی: تکامل دانش نهفته، حیاتی سازی و انتقال آن را که مرتبط ترین سطوح جهت منفعت رسانی به استفاده و کاربرد فرایند خلاقیت هستند، تشریح گردید. این موضوع کاملاً روشن اسـت که هر سازمانی با توجه به نوع صنعت، نوع خلاقیت و ساختار سازمانی ویژه ای که داراست، به منظور به کارگیری دارایی های دانش نهفته موجود در راستای موفقیت خلاقیت، مکانیسم ها و ساختارهای مختلفی را به کار می گیرد. مشکلاتی که در حوزه فرایند خلاقیت رخ می دهند، اغلب آنقدر پیچیده هستند که تنها بر پایه یک تجزیه و تحلیل ساده قابل حل نیستند. «بلوم» در مطالعات موردی خود نشان داده اسـت که در مراحل انتهایی فرآیند نوآوری، دانش نهفته، به سرعت گرفتن این فرایند کمک کرده، در نتیجه به موفقیت در نوآوری منجر می گردد.
«ریتر» موفقیت نوآوری را با دو بعد موفقیت در نوآوری محصول و موفقیت در نوآوری فرایند تعریف می کند. او معتقد اسـت: «خلاقیت موفقیت آمیز به افزایش سود و درآمد منجر می شود.» وی در چهار سازمانی که مورد آزمون قرار داد، از طریق به کار گیری دانش نهفته صحیح، مراحل انتقال و اجرای ایده ها رادر فرایند نوآوری کوتاه کرد. در ادامه باید به این نکته اشاره کرد که در نظر گرفتن محدودیت ذاتی گزینه های مختلف، قبل از این که مراحل واقعی آزمون آغاز شوند، به سرعت گرفتن این فرآیند منجر می گردد. موفقیت فرآیند نوآوری زمانی به وقوع می پیوندد که در هر مرحله آن بر یک بحران، خواه از طریق سرعت گرفتن فرایند یا ممانعت از توقف فرایند، غلبه شود. این موضوع نشان می دهد که با مدیریت صحیح دانش نهفته، مشکلات به وجود آمده به روشی انعطاف پذیر حل خواهند شد و در تمامی مراحل نهفته اهمیت زیادی در جهت موفقیت خلاقیت خواهد داشت. تصمیم گیری در فرایند خلاقیت شدیداً به فن دانش نهفته بستگی دارد. در نتیجه دانش نهفته نقش مهمی را در تمام مراحل فرایند نوآوری ایفا می کند. این موضوع کاملاً روشن اسـت که در تمام مراحل فرایند نوآوری (کشف و ایجاد ایده) میزان نامشهودی و ملموس نبودن افزایش می یابد، بنابراین دانش نهفته، نقش مهمی را در هر مرحله از فرایند خلاقیت ایفا می کند.
بنابر تحقیقات انجام شده، این گونه استنتاج می شود که مدیریت دانش نهفته لازم اسـت به منظور توانایی در بیشینه سازی موفقیت، خلاقیت و نوآوری، هم راستا با مدیریت نوآوری یک سازمان پذیرفته شده و بر سه بعد مختلف دانش نهفته (تکامل، حیاتی سازی و انتقال دانش نهفته) تاکید شود. هرچه دانش نهفته مرتبط تری در مراحل مختلف فرایند خلاقیت وارد شود، مدیریت نوآوری به صورت کارا و مؤثرتر عمل خواهد کرد که این امر منجر به افزایش موفقیت خلاقیت می گردد.
منبع: نشریه اطلاعات علمی -شماره 359

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

خلاقیت و نوآوری تعریف، مفاهیم و مدیریت آن مقاله در عنوان مقاله خلاقیت و نوآوری تعریف، مفاهیم و مدیریت آن نویسنده محمدی، ناهید زبانمدیریت دانش و سازمان های آموزشی مقاله در راهکار مدیریتمدیریت دانش یعنی فرآیند استفاده خلاق، مؤثر و کارآمد از کلیه دانش و اطلاعات در دسترس فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …با انتخاب اسباب بازیهای مناسب خلاقیت را در کودکان برانگیزید ب ا بازی کردن ذهن خود خرید کتابهای مبتکران خلاصه کتاب مجموعه اولین کتابخانه علمی من تلاش می کند تا به پرسش های روزافزون دانش علوم تربیتی مدیریت آموزشیباسمه تعالی عنوان پژوهش بررسی عوامل مؤثر در انتخاب رشته تحصیلی دانش آموزان سال دوم و تکنولوژی آموزشی نقش تکنولوژی آموزشی در یادگیریبسم الله الرحمن الرحیم اداره آموزش و پرورش منطقه اصلاندوز جشنواره الگوهای مناسب نویسندهایمان حقیقی توسعه اقتصادی ژاپن و عوامل …خبرگزاری فارس فرهنگ کار و توسعه، ساختار مدیریتی کارآمد و سیاست‌ها و برنامه‌های برنامه ریزی منابع سازمان چکیده یکــــی از عناصر عمده در مدیریت، برنامه ریزی است برنامه ریزی شالوده گـــــــروه آمـــوزش و پــــرورش سنجش و اندازه گیــــــــریاهمیت و ضرورت بازنگری ارزشیابی تحصیلی در آموزش و پرورش دکتر محمدی هر نسلی آموخته همایش های مدیریت همایش ها ، کنفرانس ها و سمینار هااولین کنفرانس بین المللی نوآوری و تحقیق در علوم انسانی، مدیریت و معارف اسلامی


ادامه مطلب ...

تفکر خلاق در کودکان: خلاقیت شناختی، خلاقیت عاطفی

[ad_1]

مقدمه

خلاقیت (2) بعنوان یک نیاز فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه محققان، نظریه پردازان و متخصصان بوده اسـت. اینکه این سازه ی اساسی و مهم چگونه تحقیق و تعریف شود، در طول تاریخ تغییرات اساسی بنیادینی یافته اسـت. در این راستا دهه ی 1950 نقطه ی عطف در تحقیقات خلاقیت بشمار می آید. در این دهه گیلفورد (3) ( 1967 ) با تأکید بر محدودیتهای آزمونهای هوشی مبنی بر اندازه گیری و سنجش استعدادهای انسانی و مطرح کردن تفکر واگرا (4) حوزه ی جدیدی در تحقیقات خلاقیت ایجاد کرد. پیش از این تصور بر آن بود که خلاقیت، تواناییی اسـت که مخصوص عده یی خاص می باشد و قابلیت آموزش و پرورش ندارد ( والاس (5)، 1926؛ رامر (6) و برولین (7)، 1999؛ سیمونتون (8)، 1984 ) این دیدگاه موجب محدود شدن بسیاری از تحقیقات و پژوهشها در خلاقیت گردید. اما امروزه بر مبنای عقاید مطرح شده توسط گیلفورد و بسیاری از نظریه پردازان اعتقاد بر آن اسـت که خلاقیت، تواناییی اسـت که قابلیت آموزش و پرورش دارد و هر فردی متناسب با ظرفیت و توانمندی خود از آن برخوردار اسـت ( سلتزر (9) و بنتلی (10)، 1999؛ استرنبرگ (11)، 1988؛ رنزولی (12)، 1999 ). تسلط این دیدگاه بر پژوهشها و تعاریف خلاقیت نتایج مفیدی در برداشت از جمله ارائه ی رویکردها و مدلهای نظری متفاوت از خلاقیت که خود منجر به ایجاد و توسعه ی روشهای متعدد پرورش خلاقیت گردیدند ( اسبورن (13)، 1953؛ سویج (14) و استری (15)، 1990). از مهمترین رویکردها در این زمینه نظریات روانشناسان شناختی اجتماعی در خلاقیت با عنوان رویکردهای نظام یافته اسـت که بر نقش تعاملی ویژگیهای شخصیتی، شناختی و محیطی در پرورش خلاقیت تأکید دارند ( آمابیل (16)، 1996، کرافت (17)، 2002، هنسی (18)، 2004 ). براساس تعاریف این گروه از محققان خلاقیت براساس محصول خلاق تعریف می شود و از دو ویژگی اساسی بداعت و ارزشمندی برخوردار اسـت ( آمابیل، 1996 ). از دیگر نتایج این دیدگاه بسط مفهوم خلاقیت در حوزه هایی فراتر از هنر و علوم از جمله عواطف بوده اسـت. از جمله عوامل زمینه ساز در بسط مفهوم خلاقیت، پاسخگویی به تناقضات اساسی در ارتباط با نوع فرایندهای شناختی در افکار خلاقانه، نقش دانش و اطلاعات در بروز افکار خلاقانه و نوع مهارتها و توانمندیهایی موجود در افکار خلاقانه ( خاص یا عام ) بوده اسـت ( فینک (19)، وارد (20) و اسمیت (21)، 1992 ).

1- خلاقیت عاطفی (22)

تا سالهای اخیر عواطف بعنوان پاسخهای بیولوژیکی اولیه که ناشی از برانگیختگی فیزیولوژیکی بودند تعریف می شدند. در این دیدگاه عواطف و شناخت دو قطب مخالف یکدیگر بودند که براساس آن خلاقیت و هوش فرایند ذهنی سطح بالا و عواطف فرایندهای بیولوژیکی، ناخودآگاه و غیرقابل کنترل محسوب می شدند. سالوی (23) و مآیر (24) در سال ( 1992 ) مفهوم هوش عاطفی (25) را بمعنای توانایی هدایت عواطف خود و دیگران بطور صحیح و کاربرد این اطلاعات برای هدایت فکر و عمل بکار بردند. ارائه ی چنین مفهومی تغییری بنیادی در رابطه ی شناخت و عواطف ایجاد کرد. این دو محقق عناصر متعددی برای هوش عاطفی مطرح نمودند که عبارتند از:
1- توانایی دریافت عواطف بطور صحیح، بمعنای توانایی تعیین محتوای عاطفی بطور صحیح در تصاویر و چهره ها.
2- توانایی کاربرد عواطف، برای افزایش تفکر که بر کاربرد عواطف بعنوان منابع اطلاعاتی کمکی در تفکر و تصمیم گیری مطرح می باشد.
3- فهم و برچسب زدن به عواطف بر نامگذاری مناسب عواطف متمرکز اسـت.
4- تنظیم عواطف در خود و دیگران بمعنای اداره ی مؤثر احساسات در خود و دیگران که موجب افزایش بهزیستی در خود و دیگران می گردد.
همزمان با ارائه ی مفهوم هوش عاطفی، آوریل (26) ( 1999، 1994، 1980، 2002 ) ، آوریل و نانلی (27) ( 1992 ) و آوریل و توماس نالز (28) ( 1991 ) مفهوم خلاقیت عاطفی را مطرح نمودند. بر اساس نظر این اندیشمندان خلاقیت عاطفی به توانایی یا ظرفیت فرد برای خلاق بودن در عواطف تعریف شده اسـت. براساس نظر آوریل و نانلی ( 1992 ) عواطف بیش از آنکه محصول نیروهای بیولوژیکی باشند شکلی از تعاملات اجتماعی هستند که توسط هنجارها و قواعد اجتماعی ساخته می شوند. در این راستا سه قانون بر شکل گیری و بروز عواطف در افراد حاکم می باشد. براساس قانون اکتساب عواطف شناخته شده و استاندارد در یک فرهنگ و جامعه توسط افراد آن فرهنگ آموخته می شود. افراد در یک جامعه نیاز به درونی کردن عواطف پذیرفته شده برای ایجاد ارتباطات مؤثر با دیگران دارند در غیر اینصورت نوعی بی نظمی و اختلال در ارتباطات ایجاد می شود. در قانون دوم که قانون تهذیب اسـت هر فرد نیاز به آن دارد که عواطف استاندارد شده را بگونه یی بیان کند که از سوی دیگران مناسب و صحیح شناسایی شود. در نهایت در قانون سوم با عنوان قانون تغییر، افراد ممکن اسـت در زمانهایی در عواطف استاندارد تغییراتی ایجاد نمایند. بفرض ممکن اسـت شما برخی اوقات نوع جدیدی از عاطفه را تجربه کنید که در طبقات عواطف استاندارد شده قرار نمی گیرد مثل تجارب اوج یا عرفانی که مازلو از آن سخن می گوید. در این حالت، فرد احساسات و افکاری را که بطور منطقی مخالف یکدیگرند، بطور همزمان تجربه می کند. بفرض در تجارب افراد عارف ترکیبی از عواطف لذت و درد با هم تجربه می شوند و فرد به اوج می رسد یا در تجربه ی عشق رنج کشیدن از معشوق برای عاشق لذت بخش اسـت و این حالتی اسـت که در هر کس وجود ندارد. از دیدگاه آوریل ( 1999 ) افراد در مرحله ی سوم خلاقیت عاطفی را تجربه می نمایند.
او در تعریف خود از خلاقیت عاطفی بیش از آنکه عواطف را بعنوان متغیر میانجی یا واسطه یی (29) در خلاقیت معرفی نماید، بر این باور اسـت که عواطف محصول و نتیجه ی خلاقیت اسـت. در این نوع نگرش عواطف خود زمینه یی برای خلاقیت هستند. زمانی که خلاقیت بعنوان محصول مورد بررسی قرار می گیرد می تواند یا شکل عینی و فیزیکی مثل نقاشی داشته باشد یا آنکه مثل حرکات موزون ابتکاری باشد. آوریل با استناد به تعریفی که از عواطف دارد و مراحلی که برای شکل گیری نشانه های عاطفی متأثر از باورهای وجودی و قواعد اجتماعی بیان می کند، خلاقیت عاطفی را بعنوان خلاقیت یا بداعت در عواطف نه براساس نقش میانجی گری، بلکه بعنوان محصول خلاقیت معرفی می نماید و معتقد اسـت خلاقیت عاطفی توانایی فرد برای احساس و بیان عواطف صادقانه بگونه یی اسـت که نیازهای درون فردی و برون فردی را برآورده سازد. از دیدگاه وی افراد در توانایی برای تجربه و بیان عواطف بطور خلاقانه تفاوتهای فردی بسیاری دارند. آوریل و نانلی ( 1992 ) در تعریفی که از خلاقیت عاطفی ارائه می کنند ابعاد و عناصر این نوع خلاقیت را تعیین کرده اند:
« خلاقیت عاطفی عبارت اسـت از بیان خود ( صداقت ) (30) به روشی جدید ( بداعت ) که براساس آن خط فکری فرد بسط داده شود و روابط بین فردی وی افزایش یابد ( سودمندی )».
در این تعریف سه اصطلاح کلیدی بداعت، صداقت و سودمندی وجود دارد که در واقع تعیین کننده های ملاکهای ارزیابی خلاقیت در حوزه عواطف هستند.

1- بداعت (31)

منظور از بداعت عاطفی بروز عاطفه یی خارج از استاندارد اسـت. براساس شرایط و موقعیت می توان پیش بینی نمود که بفرض در یک رویداد عاطفی فرد چه نوع عاطفه یی را ابراز دارد. اما گاهی اوقات عواطف غیرقابل پیش بینی و جدیدی بروز می کند که خارج از استاندارد پذیرفته شده اسـت. بر این اساس بداعت در خلاقیت عاطفی یعنی تغییر در عواطف عام و ایجاد عاطفه یی جدید توسط فرد که به دو شکل ایجاد می شود؛ یا فرد یک پاسخ عاطفی جدید می دهد یا پاسخهای عاطفی آشنا را به روشی جدید ترکیب می کند. بفرض بروز عاطفه یی در روابط بین دو دوست برخلاف شرایط حاکم موجب افزایش نیرومندی ارتباطات دوستانه بین آنان گردد. براساس تعریف آوریل از چگونگی ساخت عواطف توسط قواعد اکتساب، تهذیب و تغییر که در قسمتهای پیشین گفته شد، هر چه تجربه عاطفی به تغییر و تبدیل نزدیکتر باشد تا سطح اکتساب و تهذیب، بدیعتر اسـت. این بعد بتنهایی برای خلاقیت عاطفی کافی نیست، زیرا پاسخهای عاطفی غیرمعمول نشانه هایی از بیماریهای روانی محسوب می شوند نه خلاقیت.

2- سودمندی (32)

در تعریفی که آوریل و نانلی از خلاقیت عاطفی ارائه دادند بروز پاسخ عاطفی جدید را منوط به بسط خط فکری و افزایش روابط بین فردی کردند که این بمعنی سودمندی پاسخ عاطفی اسـت. در واقع در این ملاک صحبت بر سر ارزش پاسخ اسـت. اگر پاسخ ارزش نداشته باشد خلاقانه نیست. در ارتباط با پاسخ عاطفی، آوریل علاوه بر بداعت و سودمندی که ملاکی مهم برای همه ی پدیده های خلاق هستند بُعد سومی را نیز اضافه می نماید که در تعریف ذکر شده از آوریل و نانلی با عنوان « بیان خود » ذکر گردید و نیز این با عنوان صداقت در پاسخ عاطفی توصیف می گردد.

3- صداقت

صداقت نمایانگر ارزشها و باورهای فردی در پاسخ عاطفی اسـت؛ بدین معنا که میزان صحت و درستی عاطفه ابراز شده چگونه اسـت. ملاک صداقت در خلاقیت عاطفی بمعنای آن اسـت که یک احساس عاطفی تا چه حد صادقانه و با خلوص بیان می گردد. فرض کنید فردی از نقاشی کسی کپی برداری کند، در اینجا دو نقاشی وجود دارد یکی نقاشی کپی و دیگری اصل اسـت. هر دو این آثار هم نو و هم مناسب هستند لیکن در نقاشی کپی صداقت وجود ندارد و جایزه ی اصلی باید به نقاشی اصل داده شود. در نقاشی کپی صرفاً شایستگی فنی وجود دارد. نقاشی اصل انعکاس دهنده ی ارزشها و باورهای هنرمند نسبت به دنیاست اما نقاشی کپی بدون توجه به اینکه چقدر و چگونه خوب ترسیم شده اسـت یک تقلید از دیگری اسـت و به باورها و ارزشهای فردی ارتباطی ندارد.
فزون بر سه ملاک ذکر شده، آوریل یک شرط اضافی برای خلاقیت عاطفی با عنوان آمادگی مطرح می کند. منظور از آمادگی عاطفی میزان درک و فهم افراد از عواطف خود و تمایلات و انگیزه یی که برای کشف عواطف دارند، می باشد. وی با الهام از مدل چهار مرحله یی خلاقیت والاس (1926 ) مفهوم آمادگی را مطرح نمود. بر این اساس آوریل معتقد اسـت ملاکهای بداعت، سودمندی و صداقت همگی مربوط به مرحله ی چهارم مدل والاس تحت عنوان مرحله ی بازنگری می باشد؛ بدین معنا که وقتی یک محصول خلاق تولید می شود باید تازگی، سودمندی و صداقت آن محصول در این مرحله مورد ارزیابی قرار گیرد. لیک بهمان اندازه که این مرحله در فرایند خلاقیت حائز اهمیت می باشد، مرحله ی اول نیز از نظر آوریل که در مدل والاس مرحله ی آمادگی نامگذاری شده دارای اهمیت اسـت. این مرحله نمایانگر میزان زمان و تلاشی اسـت که برای عواطف صرف شده اسـت.
آنچه عامل تمایز کننده خلاقیت عاطفی از خلاقیت شناختی می باشد حوزه یی اسـت که خلاقیت در آن بروز می کند. در خلاقیت شناختی بداعت و سودمندی در حیطه ی شناخت و استدلال می باشد اما در خلاقیت عاطفی افکار خلاق در حوزه ی عواطف بارز می شود. خلاقیت شناختی حاکی از قدرت حل مسئله افراد در مسائل مختلف زندگی از جمله تصمیم گیریهایی اسـت که با توانمندیها و شایستگیهای ذهنی افراد سروکار دارد. در حالی که خلاقیت عاطفی بیشتر در حیطه ی روابط بین فردی، موقعیتهای اجتماعی و مسائل هیجانی مطرح می باشد.

خلاقیت عاطفی در کودکان

براساس پاسخهایی که محققان شناختی به سؤالات و تناقضات اساسی مطرح شده در خلاقیت دادند، نگارنده ی مقاله مدلی پیشنهادی از خلاقیت عاطفی در کودکان برای اولین بار ارائه نموده اسـت. از مهمترین سؤالات و تناقضات مطرح شده توسط بسیاری از محققان و نظریه پردازان خلاقیت آن بود که آیا فرایندهای شناختی افکار خلاقانه خاص هستند یا ویژگی عامی می باشند که در هر نوع تفکر شناختیی وجود دارند؟
پاسخی که به این سؤال داده شد آن بود که خلاقیت علاوه بر فرایندهای شناختی مشابه خود از جمله استدلال، قضاوت و حل مسئله، شامل فرایندهای شناختی خاصی از جمله بینش و بصیرت نیز می شود. این نتیجه، نقش بسیاری در تبیین افکار خلاقانه در حیطه های مختلف از جمله هنر و علوم داشته اسـت که بر مبنای آن در افراد خلاق علاوه بر اینکه یک سری مهارتهای عام و مشترک وجود دارد، مهارتها و توانمندیهای خاصی نیز حاکم اسـت که موجب تفاوت در حوزه یی که خلاقیت در آن ابراز می شود از جمله هنر، علوم و عواطف می گردد. بر این اساس می توان گفت اشکال مختلفی از خلاقیت وجود دارد که ناشی از فرایندهای ذهنی متفاوتی هستند و باعث ارائه ی پاسخ ها و محصولات مختلفی می شوند.
بر این اساس چگونگی خلاقیت عاطفی در کودکان براساس نمودار زیر پیشنهاد و توصیف می شود:
همانگونه که گفته شد در کلیه ی افکار و حیطه های خلاقانه دو بُعد وجود دارد:
1- مهارتهای کلی و عام خلاقانه از جمله ریسک پذیری، یافتن راه حلهای متعدد برای مسائل، قدرت ایده یابی و جستجوی اطلاعات، کنجکاوی برای کسب دانش و تنظیم دانش و در نهایت تحمل ابهام و علاقمندی به مسائل کنکاش برانگیز اسـت که منجر به توانمندی فرد برای حل مسائل بطور خلاقانه می شود که این امر در هر حوزه یی چه هنر، چه علوم و چه عواطف مشترک می باشد.
2- مهارتهای خاص و ویژه که جوزف (33) و استرین (34) ( 2005 ) در توصیف کودکانی که برای بروز عواطف و تنظیم آن شایستگی دارند، از اصطلاح سواد عاطفی (35) استفاده می کنند. همانطور که نمودار نشان می دهد از دیدگاه این اندیشمندان سواد عاطفی دارای دو بخش اساسی شایستگی اجتماعی در زمینه ی ابراز همدلی و مهارتهای اجتماعی مناسب و شایستگی فردی بمعنای آگاهی فردی از خود، انگیزش درونی و خودتنظیمی اسـت.
زمانی که دو بُعد مطرح شده با عنوان مهارتهای حل مسئله ی خلاق و سواد عاطفی با یکدیگر ترکیب شوند زمینه را برای بروز خلاقیت عاطفی در کودکان فراهم می سازند. بر این اساس انتظار می رود کودکانی که خلاقیت عاطفی دارند علاوه بر آنکه بخوبی قادر باشند با عواطف خود را شناسایی، تنظیم و کنترل نمایند بتوانند در موقعیتهای عاطفی برای بروز و بیان عواطف خود بصورت خلاقانه و کاملاً غیرقابل پیش بینی عمل نمایند. آنان می توانند عواطف بدیع و سودمندی چه برای خود و چه برای دیگران بروز دهند. جوزف و استرین ( 2005 ) در توصیف کودکانی که سواد عاطفی دارند باستناد پژوهشهای متعدد بر این باورند که این کودکان وابستگی ایمن به والدین خود دارند ( توانایی برقراری ارتباطات عاطفی )، قدرت تحمل محرومیت و ناکامی دارند ( تنظیم عواطف )، رفتارهای پرخاشگرانه و درگیریهای کمتری نشان می دهند ( هدفمندی عاطفی )، رفتارهای خودتخریبی کمتری نسبت به سایر کودکان بروز می دهند و علاوه بر قدرت تمرکز و توجه، توانایی انتخابی بالایی دارند ( کنجکاوی عاطفی ) و در موقعیتهای مبهم راه حلهای بدیع و سودمندی ارائه می کنند ( اطمینان از خود ). گزینه آخر تأییدی بر خلاقیت عاطفی کودکان می باشد.
در ارتباط با رابطه ی بین خلاقیت عاطفی و خلاقیت شناختی در کودکان همانطور که مدل پیشنهادی نشان می دهد اساس مشترکی بین مهارتهای خلاقانه یا عام در دو حوزه ی شناخت و عواطف وجود دارد، لیکن آنچه عامل تمایز اسـت حوزه عواطف در خلاقیت عاطفی اسـت که متفاوت از مهارتهای حوزه ی شناختی می باشد.
با توجه به اینکه حوزه ی عواطف جزء حوزه های متعددی اسـت که در آموزش و پرورش کودکان مورد غفلت قرار گرفته، پرداختن به آن و چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان همچون خلاقیت شناختی مهم اسـت. در برخورد بزرگسالان با کودکان همیشه آنچه مبهم اسـت عواطف، برخورد صادقانه با آن، پذیرش بی قید و شرط و در نهایت پرورش آن بوده اسـت. بنابراین پرداختن به چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی اهمیت بسزایی دارد.

پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان

با توجه به ابعاد مطرح شده در خلاقیت عاطفی و نقش مهارتهای عام و خاص در آن می توان چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان را براساس نمودار زیر پیشنهاد نمود:
از آنجایی که بیشتر یادگیریهای کودکان در زمینه های متعدد شناختی، انگیزشی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی در دو مکان بسیار مهم شامل مدرسه و خانواده صورت می گیرد، بنابراین پرورش خلاقیت عاطفی نیز باید با ارتباط متقابل و سودمند بین خانه و مدرسه انجام شود. اساس کار در برنامه های آموزشی خانه و مدرسه برای پرورش خلاقیت عاطفی کودکان باید بر پایه دو بُعد اساسی باشد: 1- پرورش مهارتهای خلاقانه با ابزارهایی همچون قصه، ادبیات، نقاشی، بازی، موسیقی، نمایش خلاق و حرکات موزون می باشد که اساس کار بسیاری از رویکردهای پرورش خلاقیت از جمله روش بارش مغزی اسبورن ( 1953 )، روش شش کلاه تفکر دی بونو (36) ( 1992 )، روش صورتهای تطبیقی اسکمپر (37) و روش حل مسئله ی خلاق اسـت. 2- پرورش شایستگیهای عاطفی اسـت که در آن بر مهارتهای اجتماعی درون فردی و بین فردی مناسب برای برخورد در موقعیتهای متعدد تأکید می گردد. در این راستا برای پرورش خلاقیت عاطفی در مدرسه پیشنهاد می شود از برنامه های مداخله یی مناسبی که برای پرورش سواد یا هوش عاطفی مطرح شده اسـت، استفاده گردد. اساس کار در این برنامه ها شناخت عواطف، تنظیم عواطف، مدیریت عواطف و بروز عواطف می باشد که از جمله مهمترین این برنامه ها، طرح رشد کودک (38) (CDP)، طرح رشد اجتماعی سیاتل (39) و استراتژیهای ترویج تفکرات جایگزین (40) (PATHS) اسـت. در ارتباط با چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در خانواده نیز علاوه بر همانند سازی کودکان با الگوها و مدلهای مناسب عاطفی، چگونگی تعاملات اجتماعی مناسب نیز مورد توجه قرار می گیرد. متاسفانه در این ارتباط حتی والدین نیز شیوه ی صحیح شناخت و بروز عواطف را در خود نمی شناسند و در نتیجه نمی توانند الگوهای مناسبی در این زمینه باشند. بجاست که برای پرورش خلاقیت عاطفی نیز همچون خلاقیت شناختی سرمایه گذاریها و روشهای متعدد ارائه گردد و آموزشهای لازم به معلمان و والدین داده شود.

پی‌نوشت‌ها:

1-دکترای روانشناسی تربیتی وعضو هیئت علمی دانشگاه شیراز.
2-Creativity
3- Guilford
4- Divergent thinking
5- Wallas
6- Ryhammar
7- Brolin
8- Simonton
9- Seltzer
10- Bentley
11- Strenberg
12- Renzulli
13- Osborn
14- Sauvaje
15- Estrey
16- Amabile
17- Craft
18- Hennessey
19- Fink
20- Ward
21- Smith
22- Emotional Creativity
23- Salovey
24- Mayer
25- Emotional intelligence
26- Averill
27- Nunly
28- Thomas Knowles
29-Mediator
30- Authenticity
31- Novelty
32- Effectiveness
33-Joseph
34- Strain
35- Emotional Literacy
36- De Bono
37- Scamper
38-Child Development Project
39- Seatel Social Development Project
40- Prompting Altemative Thinking Strategies

منابع تحقیق:
1- Amabile. T M. Greativity in context Westview Press, Boulder Co. (1996)
2- Averill J.R. Emotional Creativity Toward spiritualizaing the passions. In C.R.Snyder & S.J.Lopez (EDS) Handbook of postitive-psychology (pp.172-185) New York: Oxford
University Press. )2000)
3- Idem, Creativity in the domain of
emotional, in. T. Dalgleish & M. j.
Power (Eds) handbook of
cognition and emotion (pp.765-782)
New York: John Wiley
& Sons (199)
4- Idem Emotional Creativity Inventory: Scale construction on validation Paper Presented at the meeting of the International Society for Research on Emotion. Cambridge MA. (1994)
5- Idem A constructivist view of emotion In R.plutchik and H.Kellerrman (Eds) Emotion:Theory research and experience Vol I.Theories of emotion (pp.305-339) New York: Academic Press, (1980)
6- Avrill. J. R. & Nunley E.P.Voyages of the heart: Living an emotionally creative life, New York: Macmillan, (1992)
7- Averill J.R. & Thomas- Knowles, C. Emotional creativity In K.T.Strongman (ED) International review of studies on emotion Vol.I (pp.269-299) London:Wiley (1991)
8- Craft,A.Creativity Early Years Education London:Continuum (2002)
9- De Bono E, Serious Creativity New York, Ny, HarperBusiness (1992)
10- Finke, R.A Ward. T.B. and Smith, S.M Creative Cognition: Theory, research and applications Cambridge MA:MIT Press (1992)
11- Guilford J.P. The Nature of Human Intelligence, New York: McGraw-Hill (1967)
12- Hennessey B.A. The Social Psychology of Creativity The Beginnings of a Multi-Cultural Perspective In S.Lau (ED.) Creativity: When East Meets West (pp. 201-226) Hong Kong: World Scientific publishing (2004).
13- Osborn. A. Applied Imagination, New York: Charles Scribner, (1953)
14- Renzulli, J.S. What is this thing called giftedness and how do we develop it? A twenty-Five year perspective Journal for the Edication of the Gifted, Vol. 23, No.I.pp.3-54. (1999)
15- Ryhammar, L. & Brolin, C. Creativity research:Historical considerations and main lines of development Scandinavian Journal of Educational Research, Vol. 43. pp. 259-273. (1999)
16- Savage, E. & Sterry, L. A conceptual framework for technology education Reston. VA: International Technology Education Association (1990)
17- Salover.p. & Mayer J.D. Emotional intelligence Imaginaation cognition an personality 9 (3). 185-211. (1990)
18- Seltzer, K. & Bentley T. The Creative age: Knowledge and Slills for the new economy London Demos. (1999)
19- Simonton, D.K. Genius creativity and leadership: Historiometric enquiries, Harvard University Press Cambridge MA. (1984)
20- Sternberg R.J.A three-facet model of creativity: The Nature of Creativity. New York: Cambridge University Press p. 125-143. (1988)
21- Wallas, R. G. The art of thought New York: Harcourt Bruce and Company (1926)

منبع مقاله :
خامنه ای، سیدمحمد؛ (1389)، تربیت فلسفی و فلسفه تربیت، تهران: نشر بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


8 مارس 2015 ... خلاقيت بعنوان يک نياز فردي و اجتماعي از ديرباز مورد توجه محققان، نظريه پردازان و متخصصان بوده است. اينکه اين سازه ي اساسي و مهم چگونه تحقيق و ...خلاقیت، مهارت های "شناختی" مانند ریاضی و تفکر خلاق را به کودک آموزش می دهد. ... ولی به مانند هر مهارت دیگری ، تمرین می تواند کمک شایانی به تفسیر عاطفی کودک کند.با انتخاب اسباب بازيهاي مناسب خلاقيت را در كودكان برانگيزيد ... بررسي رابطه جو عاطفي خانواده با خلاقيت كودكان ... تكنيك،خلاقيت و تفكر موازي ... خطاهای شناختی.نقاشی برای کودکان - روان شناسی نقاشی کودک - معرفي كارتونيست ها و هنرمندان خردسال. ... گیلفورد " دانشمند آمریکایی خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به .... روانكاوان معتقدند هنر از نظر عاطفی موجب كاهش احساس خشم و نفرت و پرخاشگری در كودك ...نظریه پردازان روان شناختی عقیده دارند كه خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی مرتبط ... به نظر فروید، تفكر خلاق شكل عالی تخیلات آزاد و بازیهای دوره كودكی است. ... از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیك شوید و بر روی ارزشهای اخلاقی و نه قوانین خاص ...این سؤال و صدها سؤال دیگر از این دست از جمله موضوعات مهم حوزه اندیشه و تفکر خلاق ... هر کودک حق دارد تفريح و بازي کند و در فعاليتهاي خلاقانه مناسب سنش شرکت ..... ويليامز (1970) نيز براي رشد خلاقيت در كودكان الگوي شناختي- عاطفي را طراحي نمود.در کار بررسی رشد خلاقیت در کودکان کمسال، داشتن برخی از اطلاعات مهم و بنیادی ضرورت دارد. ... اگر این را بپذیریم که خلاقیت یک فرآیند شناختی و اندیشمندانه است، باید به این .... (۱ هوش عمومی : توانایی تفکر انتزاعی و حل مسئله منطقی و منظم که همان نمره هوشی است که .... آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره EQ ( هوش عاطفی ) هستند.خلاقيت نه فقط به هوش و تفكر بلكه به سازمان شخصيت فرد نيز مربوط مي شود. ... و براي پرورش خلاقيت (سندرز و سندرز) بايد به كودكان و نوجوانان امكان تفكر داد و آنان را از .... (,Parot,F1991) خلاقيت استعداد پيچيدهاي است متمايز از هوش و كنش وري شناختي و .... و بطور همزمان پردازش نموده و با اطلاعات تصويري، شنوائي و عاطفي سر و كار دارد .بررسی پژوهش های مرتبط با خلاقیت نشان می دهد که عوامل شناختی از جمله سبک های تفکر بر خلاقیت تاثیر دارد ، اما اینکه کدام سبک تفکر با خلاقیت رابطه و ...


کلماتی برای این موضوع

آموزش ابتدایی خلاقیتکلید واژه ها خلاقیت ـ معلم – هوش – مدرسه – خانواده – موانع خلاقیت – عوامل بروز خلاقیتفهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …تا چه حدی می توانیم غیرمنطقی باشیم تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده تاثیر تعلیم وتربیت اصول ومبانی تعلیم وتربیت پیش …مقدماتی از تعاریف آموزش و پرورش تعریف آموزش وپرورش در این مباحث ، تعریفی از آموزش و میگنا راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در …برخی از مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی در قرن بیست مهارت تفکر انتقادی منظور از اختلالات یادگیری درمان اختلال یادگیری