ست لباس دخترانه به رنگ قرمز
لباس مجلسی دخترانه باید رنگ و رویی شاد و پرانرژی داشته باشد.
عکس مدل لباس محلی زنان بختیاری ، مدل لباس زیبای دختر بختیاری ، مدل لباس زنان محلی
نگاهی کوتاه به مد و لباس براساس زندگی اسلامی ایرانی
عدم توجه کافی به حیطه مد و لباس سبب شده است تا سودجویان به استفاده از این فرصت پرداخته و همین خلاء فرصت آفرینی سبب تصاحب بازار پوشاک و مد کشور توسط طراحان صنعت پوشاک کشورهای غربی گردیده است. غالباً جوانان و زنان به دلیل ویژگیهای خاص گرایش بیشتری به مد و لباس دارند وجود این خصیصه فرصت مغتنمی برای فعالان عرصه پوشاک و مسئولان فرهنگی کشور برای ارائه الگوهای ایرانی ـ اسلامی خلاقانه را فراهم می سازد. فرهنگ غنی و چند هزار ساله ایرانی قابلیت گرانبهایی برای طراحان مد و لباس است که می توان بوسیله آن برچالش «بحران هویت» و «هویت یابی» جوانان فائق آمد. گرچه گسترش رسانه ای و فن آوری اطلاعات فرهنگ ملی و بومی را تهدید می کند امّا استخراج و معرفی هزینه هنرمندانه ظرفیت ها و توانمندیهای زیبای فرهنگ اقوام کهن ایرانی در زمینه البسه و پوشاک و تلفیق طرحها و رنگها در تولید پوشاک می تواند این تهدید را به فرصت مبدل سازد.
امروزه مهندسی فرهنگ در لباس براساس زندگی به سبک ایرانی ـ اسلامی یک ضرورت اجتناب ناپذیر بوده و متولیان امر باید برای تثبیت هویت ایرانی از مبانی روان شناختی طیف های مختلف جامعه بهره برداری کنند و با اتخاذ روشهای مناسب و رعایت اصول فنی در جهت برند سازی لباس ایرانی اسلامی گام بردارند.
لباس و پوشاک قوم بختیاری یکی از قابلیت های در دسترس است که متولیان و طراحان مد و لباس ایرانی می توانند از آن استفاده کنند و با تلفیق الگوها و ایده پردازی مبتنی بر شاخص های هنری و فرهنگ عمومی و شئونات اسلامی البسه شیک و مناسب تولید و عرضه نمایند.
لباس مردان بختیاری:
لباس مردان بختیاری شامل کلاه نمدی، چوقا، شال و شلوار گشاد سیاه رنگ معروف به دبیت و کفشی به نام گیوه است.
۱٫ کلاه :
مردان بختیاری روی سر «kola» کلاهی از نمد می گذارند و از پشمی که از لابه لای موهای بز بوجود می آید ساخته می شود. اسناد و مدارک مربوط به قبل از جنگ جهانی اول، کلاههای استوانه ای خیلی بلند با انتهای تقریباً صاف را نشان می دهد، که بطور مستقیم روی سرگذاشته می شود. در اوایل قرن بیستم فقط کلاه سیاه وجود داشته و امروزه دو نوع کلاه وجود دارد که هم از لحاظ رنگ و هم از نظر شکل تفاوت کلی دارد. کلاه خسروی (kola-xosrawi) سیاه رنگ و به شکل استوانه است. و از ارتفاع آن به طور محسوسی کم شده است حدد (۱۲cm) این کلاه راست و در پس سر یا بر عکس در جلوی آن و به حالت کج تا آخرین حد گذاشته می شود و این آخرین حالت به رفتاری جنگی و پرخاشجویانه مربوط می شود و من باب مثال مناسب ایستادن در مقابل دوربین عکاسی است. کلاه خسروی را کلاه پادشاهی هم می گویند در دوران ساسانیان به پادشاهان (خسرو) می گفتند:
چو من زین زریّن نهم سیاه بر سر بر نهم خسروانی کلاه
«فردوسی»
۲٫ چوقا (چوخا):
نوعی بالا پوش مردانه که از نخهای نازکی که از پشم گوسفند می ریسند بافته می شود و هر چه نخ نازک تر باشد بافت چوقا زیبا تر می شود باران در چوقا نفوذ نمی کند و از شانه ها تا حدود زانوها را می پوشاند. معروف ترین چوقا چوقای «لِیوسی» است که حدود ۸۰ سال پیش زنی از اهالی لِویس دزفول نمونه ریز بافتی از چوقا را بافته که به چوقا لویسی شهرت یافت. چوقا روی دستگاههای افقی از پشم سفید طبیعی بافته می شود و دارای خطوط آبی تیره و یا مشکی است.
۳٫ شلوار دبیت :
مردان بختیاری شلوار مشکی رنگی می پوشند که از پاراچه ای به نام دبیت دوخته شده و به شلوار دبیت معروف است دمپای آن بسیار گشاد (بالای cm 50) بوده و جلوه ی ویژه ای به این لباس می دهد. اگر شلوار دبیت را با کت بپوشند از یک کمربند چرمی محکم استفاده کرده و اگر همراه چوقا پوشیده شود روی آن شال می بندند.
۴٫ کُردین (Kordin) :
بالا پوش نمدی که چوپانان می پوشند و علاوه بر گرمی زیاد، آب به درون آن نفوذ نمی کند و از نمد خیلی ضخیم با رنگ های سیاه یا قهوه ای درست شده و حفاظی عالی در مقابل سرماست.
۵٫ گیوه :
نوعی کفش که از سه قسمت رویه گیوه – کناره یا حاشیه گیوه – تخت یا کف گیوه تشکیل شده است.
رویه گیوه بافتنی که از پنبه تهیه شده و بسیار محکم و زیباست. کناره یا حاشیه گیوه. این قسمت که بین رویه و کف گیوه قرار دارد و این دو را محکم به هم پیوند می دهد از چرم ضخیم ساخته می شود. معروفترین آن گیوه ملکی است.
۱۰٫ لباس زنان بختیاری :
۱٫ لچک (lachak) :
زنان بختیاری به گیسوان خود «لچک» می بندند که از یک نوار مخملی سبز پر رنگ یا اناری ۴ سانتیمتر در ۱۲ سانتیمتر تشکیل شده روی سرو گوش را می پوشاند که به آن یک پارچه از هر نوع دوخته شده که تا پس گردن می رسد. درون نوار با این پارچه آستر دوزی شده و لبه بیرونی آن با قطعات کوچک شیشه ای (“منجق monjog ” ،”الماس نما – almas nama”) مزّین شده است که اینها روی مخمل به شکل گلهایی دوخته شده اند. در گوشه آزاد آن دو عدد بند دوخته شده که در زیر چانه به هم گره می خورد. در قدیم زنانی که از خانواده های غنی تر بودند جلو لچک را سله دوزی می کردند که جلوه زیبایی به لچک می داد و این نوع، به لچک ریالی معروف بود.
۲٫ زیر لچکی یا بُنایی :
سکه های طلا یا نقره را به هم جوش می دهند و در زیر گلو در قسمت گره خورده دو بند لچک قرار می دهند که به آن زیر لچکی یا بُنایی می گویند. (بُنایی یعنی بُن نایی – نا، یعنی گردن)
۳٫ مینا (meyna) :
روسری بلند توری یا پارچه های نازک حریر مانند به رنگهای زنده است. آنرا با وسایلی مثل سنجاق و غیره در جهت طول به پشت «لچک» می بندند به نحوی که قسمت تزئینی لچک بیرون بماند پس گوشه تور از جلو می گذرد، شانه را می پوشاند از زیر گلو رد می شود که سینه را پنهان کرده و دور صورت را قاب می کند. و در روی لچک پشت سر ثابت می شود. موهای جلو سر را تاب داده و از زیر لچک بیرون می آورند و در پشت مینا پنهان می کنند و آن موها را ترنه می نامند و با مه ره هایی با رنگ های مختلف آنرا تزئین که جلوه ای خاص و زیبایی به مینا می دهد.
۴٫ بند سوزن (سیزَن کن) :
معمولاً یکی از زیو آلاتی که به لچک و مینا افزوده می شود سیزن کن می باشد. سیزن کن ریسمان پر از مهره و زینت آلات دیگر است. که دو سر آن را به بالای دو گوش روی مینا و لچک نصب می کنند و از پشت سر می آویزند.
۵٫ دستمال :
دستمال چهارگوش، مشکی بزرگ و ابریشمی است که در واقع می توان آنرا نوعی پیشانی بند به حساب آورد چرا که زنان آنرا روی پیشانی می بندند و سپس دو سر انتهای آنرا در پشت سر به هم گره می زنند معمولاً در هنگام سوگواریها یا کار، دستمالی تیره رنگ به نام کلوت روی مینا می بندند.
۶٫ پیراهن (روپوش):
تن پوش زنان بختیاری پیراهن است که در گویش بختیاری جومه یا جوه گفته می شود. که دارای آستین بلند و مچ دار است که در قسمت پیش سینه ی چاکدار آن، سه دکمه دوخته می شود. بالا تنه و دامنش صاف و بدون چین است بلندی آن تا زیر زانو می رسد و دو طرف پایین دامن آنرا معمولاً به اندازه cm20 چاک می دهند. انتخاب رنگ آن به سن و سال دختران و زنان وابسته است.
۷٫ شلوار قری :
در گویش بختیاری “قر” یعنی پیچ و تاب است. شلوار قری در اصل دامنی است با چین های فراوان که نیم تنه ی پایین بدن را می پوشاند در گذشته از پارچه ی مخمل استفاده می شد که بسیار جذاب ولی سنگین و گران بود ولی امروزه از پارچه های سبک تر و ارزانتر استفاده می شود. به علت سنگینی شلواربه جای کش از بند یا طناب باریکی استفاده می کنند که در اصطلاح محلی به آن دم شلوار می گویند. انتخاب رنگهای شاد، جذابیت این شلوار را چند برابر می کند.
۸٫ کفش :
در گذشته زنان هم گیوه می پوشیدند ولی امروزه پوشیدن گیوه در میان زنان بختیاری دیگر معمول نیست. آنها کفش چرمی رویه دار و غالباً به رنگ مشکی می پوشند که در گویش بختیاری به آن اُرسی (orssi) می گویند.
لباس زنان بختیاری
لباس زنان ترکمن
لباس زنان کرد
زیبایی جنبه ها و تعاریف متعددی دارد که بخشی از آن مربوط به چهره است ، همان بخشی که زنان را مجبور به انجام انواع تغییرات می سازد ولی به راستی و در واقعیت ذهن مردان جذابیت زنانه را چطور تعریف می کند؟
زیبایی و جذاب بودن یک مفهوم بسیار نسبی است که در مکان های متفاوت معنایی متفاوت دارد و در طول زمان تغییر می کند. پژوهش گران از طریق مشاهده ی علمی و مطالعه قادر بوده اند تاثیر منطقه را بر تعریف زیبایی از بین ببرند.مطابق با پژوهشی که اخیرا در ژورنال رویال سوسایتی اوپن ساینس منتشر شد،در آن چه که از نظر مردان سراسر جهان جذاب دیده می شود، یک وجه مشترک وجود دارد.
این مطالعه نشان داد که مردان سادگی صورت زن را جذاب ترین ویژگی جهانی می دانند.هر چه قدر این ویژگی ها ساده تر باشند، تصویر به لحاظ شناختی راحت تر پردازش می شود.
مغز انسان به سمت محرک های ساده گرایش دارد.این تیم قصد داشتند ویژگی هایی را که مردان زمان قضاوت درمورد جذابیت صورت یک زن در نظر می گیرند، بهتر درک کنند.آنها ۱۶۹ مرد را از جنوب فرانسه انتخاب کردند و به آنها یک مجموعه ی تصادفی از چهره ی زنان را در صفحه ی نمایش نشان دادند.از آنها خواسته شد که چهره ها را در یک مقیاس از صفر تا بیست رده بندی کنند. صفر غیرجذاب ترین چهره و بیست جذاب ترین چهره بود. پژوهش گران سپس الگوریتمی ساختند برای مشخص کردن ویژگی هایی که از نظر مردان مطلوب بود.
این الگوریتم به طور خاص به دنبال یک ویژگی بود به نام بی چربی بودن. یک ارتباط قوی میان سطح جذابیت و بی چربی بودن صورت ها.رنالت به مدیکال دیلی گفت:“یک صورت بی چربی صورتی است که به طور موثر در مغز کدگذاری می شود- یعنی تنها با استفاده از چند نورون.
به عبارت دیگر، پردازش چنین صورتی در مغز آسان است.صورت های بی چربی معمولا ساده هستند، همراه با بافت صاف پوست، چین و چروک کم، و خطوط کانتوری نرم.
ما متوجه شدیم که بی چربی بودن چهره می تواند بین ۱۰ تا ۱۵ درصد تنوع در جذابیت را توجیه کند
و عرصه را برای بسیاری از دیگر فاکتورهای بیولوژیکی، فرهنگی و فردی که بر انتخاب مردها تاثیر گذار است باز کند.
فرانسویها همیشه از پیشروان فشن و مد بودهاند و حرف اول را در استایل زدهاند. خانمهای فرانسوی برای همه بخشهای زندگی به ویژه مد اصولی دارند که به طور جدی آنها را رعایت میکنند. در مورد قد بلند شدن، خانمهای فرانسوی قوانین خاص خود را در لباس پوشیدن و نحوه انتخاب لباسها رعایت میکنند که در این مطلب آنها را میخوانید. اصول خانمهای فرانسوی برای قدبلند شدن.
۱- بستن یک کمربند برای باریکترین قسمت بدن، به باریکتر و بلندتر شدن کمک میکند.
۲- راه راههای عمودی در لباس قد را بلندتر نشان میدهد.
۳- یک کت یا پالتوی بلند به بلندی قد میافزاید.
۴- شلوارهای دمپا گشاد به باریکتر شدن بدن کمک میکند.
۵- لباسهای لنگی مثل مانتو لنگی یا دامن که در یک طرف بسته میشوند به دلیل داشتن خطوط قطری بدن را کشیدهتر میکنند.
۶- رنگ کفش اگر با شلوار هماهنگ باشد باعث بلندتر شدن قد میشود.
۷- اگر طول شلوار طوری باشد که کمی از پا یا جوراب دیده شود بلند قدتر دیده خواهید شد.
۸- شلوار فاق بلند هم شما را بلندتر نشان میدهد.
۹- سر تا پا یک رنگ پوشیدن هم به قدبلندتر دیده شدن کمک میکند.
۱۰- کفشهای پاشنه بلند نوک تیز اثر بلندکنندگی روی پاها دارند.
۱۱- برای بلندتر شدن کفش جلو باز نپوشید.
۱۲- کیف کوچک بردارید تا بلندتر به نظر برسید.
۱۳- گردنبند بلند و شال با هم، بدن را بلندتر نشان میدهد.
۱۴- کت یا پالتوی راسته و آزاد روی لباسها شما را بلندتر نشان میدهد.
زیبایی نسبی است به این معنی که می تواند یک مفهوم، ظاهر، سنت یا حتی یک سبک هنری باشد، بنابراین طبیعی است که مردم درکی متفاوت از آن داشته باشند.
هر فرهنگی استانداردهای خاص خود را از زیبایی دارد. به عنوان مثال یک ستاره هالیوود از نظر شما زیباترین انسان جهان است، در صورتی که ممکن است برای مردم آفریقا هیچ جذابیتی نداشته باشد. بنابراین درک زیبایی با تغییر جغرافیا و فرهنگ، تغییر می کند.
در این مطلب به معیارهای زیبایی که از نظر افراد مناطق مختلف متفاوت است، نگاهی می اندازیم.
آرایش
خانم ها برای زیبایی و جذابیت بیشتر، آرایش می کنند اما این قانون برای تمام نقاط جهان صدق نمی کند. به عنوان مثال مردم فرانسه ترجیح می دهند که بدون آرایش در مکان های عمومی حاضر شوند. این کشور، مکانی است که زیبایی طبیعی ستوده می شود، نه زیبایی که با لوازم آرایش به دست آید. اما اگر به ستاره های آمریکا نگاهی بیاندازید، خواهید دید که اعتقادی برخلاف آن دارند.
یکی از آرایشگران فرانسوی در مصاحبه ای گفت: «ما می خواهیم خودمان باشیم. ما سعی نمی کنیم که چیزی بهتر از آنچه هستیم را در ظاهر به دیگران نشان دهیم. ما از تغییر لذت نمی بریم، به همین دلیل سعی می کنیم که به دنبال راهی برای افزایش زیبایی طبیعی مان باشیم. مثلا چه مدل مویی به ما می آید؟ یا چه لباسی را به تن کنیم تا با فرم بدن ما جور در آید؟ در نتیجه اگر زنان فرانسوی آرایش کنند، در واقع زیبایی طبیعی شان را با آرایش پوشانده و آن را به حداقل رسانده اند.»
لاغری
بسیاری از کشورها، مانند آمریکا، لاغری را به عنوان معیار زیبایی در نظر می گیرند در صورتی که اعتقاد برخی از کشورها «هر چه چاق تر، زیباتر» است. به عنوان مثال در آفریقا خانم های چاق برای آقایان جذابیت بیشتری دارند. یا این که مردم برای ارزیابی رفاه یک فرد، از جمله وضعیت مالی، سلامت جسمانی یا قابلیت بچه دار شدن، به چاقی و لاغری آن نگاه می کنند.
تزیینات گردن
ما زنان بسیاری را در نقاط مختلف جهان دیده ایم که گردن شان را با اکسسوری های مختلف زینت می دهند. به عنوان مثال مردمان تایلند و میانمار نه تنها با حلقه های طلا گردن شان را زینت می دهند بلکه سعی می کنند فرم گردن شان را کشیده تر سازند. آنها با استفاده از زیورآلات طلای سنگین سعی دارند که استخوان های گردن و شانه هایشان را جابه جا کنند تا با کشیده تر کردن آن بر زیبایی شان نیز بیافزایند.
از طرف دیگر آنها با پوشاندن گردن شان، احساس راحتی بیشتری می کنند، در صورتی که این سنت در دیگر نقاط جهان قابل قبول نیست.
تتوی صورت
در آمریکا تتوی صورت تنها در میان افراد بزهکار رایج است، به همین دلیل مردم عادی آن را بد می شمارند در حالی که این سنت برای مردم نیوزلند، که طراحی چهره جزئی از فرهنگ شان است، محبوبیت زیادی دارد.
« Tā Moko» سنتی است که مردم نیوزلند بدان عمل می کنند. زنان پیشانی های خود را نقاشی می کنند که که نمادی از هویت واقعی شان است. آنها معتقدند که اگر اصالت در درون شان باشد، در برون شان نیز ظاهر می شود.
هر تتویی با دیگری متفاوت است و کاملا بستگی به خصوصیات شخص دارد. در واقع زنان این منطقه، بدون تتوی صورت، زیبا و جذاب به نظر نمی رسند. به بیانی، این تتوست که برای آنها زیبایی و اعتماد به نفس می آورد.
رنگ برنزه پوست
در حالی که مردم آمریکا تمام تلاش شان را می کنند تا پوستی برنزه داشته باشند، مردم آسیا به شدت از آن بیزارند. در آمریکا رنگ برنزه پوست نه تنها نشانه ای از زیبایی است بلکه بیانگر موقعیت اجتماعی و رفاه مالی نیز می باشد، از این رو که افراد برنزه استطاعت مالی کافی را داشته تا تعطیلات خود را در مناطق گرمسیری به سر ببرند و پوستی برنزه برای خود بسازند.
اما در کشورهایی چون چین یا کره، برنزه بودن نشانه ای از موقعیت اجتماعی پایین است. در فرهنگ این افراد، هر چه رنگ پوست تیره تر باشد، سطح اجتماعی آنها نیز پایین تر است. از نظر آنها افرادی که مجبورند بیشتر زمان خود را در بیرون از خانه و صرف کار کردن کنند، افراد فقیری هستند. زنان این منطقه برای جلوگیری از نور آفتاب با چتر به بیرون از خانه می روند. بنابراین رنگ پوست تیره برای مردمان یک منطقه زیبا و برای مناطقی دیگر نشان از فقر و زشتی دارد.
بینی طبیعی
بسیاری از مردمان آمریکا از عمل های صورت مانند جراحی بینی یا بوتاکس، برای از بین بردن ایرادهای صورت و جذابیت بیشتر استفاده می کنند. اما این کار تنها در میان افراد ثروتمند آمریکا مرسوم است. در حالی که این موضوع در کشوری چون ایران، آن هم میان تمام مردم در هر قشری که هستند، مرسوم شده است.
طبق آمارهای به دست آمده، ایران بالاترین درصد جراحی زیبایی بینی را در جهان دارد. اما دلیل آن چیست؟ تنها دلیل عمل بینی ایرانیان زیبایی نیست. آنها به این کار تن می دهند تا ثابت کنند که موقعیت اجتماعی و شرایط مالی بالایی دارند. آنها حتی تا مدت ها بعد از عمل، از چسب بینی برای جلب توجه بیشتر استفاده می کنند.
زخم
طبیعی است که اگر ما زخمی روی صورت فردی ببینیم، علت آن را سوال می کنیم اما این کار در اتیوپی طبیعی است. در واقع هر چه تعداد زخم ها بیشتر باشد، زیباتر است. مردان نیز زخم را نشانه ای از قدرت و دلاوری می دارند. در مجله « National Geographic» نوشته بود: «مردان روی سینه های خود را زخمی می کنند تا نشان دهند دشمنان خود را در قبایل دیگر خواهند کشت.» این علامت در زنان نیز نشانه جذابیت بیشتر است.
بنابراین اگر روی صورت تان جای زخمی دارید که هر بار در آینه نگاه می کنید ناراحت می شوید، به این بیاندیشید که این زخم در جای دیگر جهان نشانه ای از زیبایی است. اگر چه ما سعی داریم که آنها را بپوشانیم، برخی تمام تلاش شان را می کنند تا بر تعداد آن بیافزایند.
زیبایی چیست؟
زیبایی تعریف خاصی ندارد. ما نمی توانیم مفهومی برای زیبایی قائل شویم و آن را در چهارچوب بگذاریم. مردمان مختلف جهان تعاریف گوناگونی برای آن دارند، بنابراین زشتی معنایی ندارد و همه ما زیباییم. این خود ماییم که باید برای آنچه از نظر خودمان زیباست، تلاش کنیم.
منبع:برترین ها
تعداد دکلهای “بانجی” در حال افزایش است، اما سقوط زنان در همهجا آزاد نیست.
“توچال” اولین نقطه در کشور بود که دکل ۴۰ متری بانجی جامپینگ در آن نصب شد، اما از همان روزهای نخست جلوی پرش و ماجراجویی زنان در آن دکل گرفته شد.
چهار سال پیش سکوی پرش دیگری در بوستان “ولایت” تهران نصب شد که پرش ماجراجویانه از ارتفاعی در حدود ۴۰ متر را برای زنان آزاد کرد. پرش از بلندترین دکل بانجی خاورمیانه با نزدیک به ۴۵ متر ارتفاع که در گنجنامه همدان است نیز چنین محدودیتی را برای زنان اعمال نکرد، به طوری که این دکل با قابلیت پرش همزمان چهار نفر، جزو بانجی جامپینگهای محبوب در کشور به حساب میآید.
اکنون مدیران توچال نیز به فکر افتادهاند تا راه را برای سقوط آزاد زنان از بام تهران باز کنند.
مهاجری، مدیر حراست مجموعه تفریحی توچال که زیر نظر بنیاد مستضعفان فعالیت میکند، از طرحهایی که برای ماجراجویی و ورزشهای هوایی زنان در ارتفاعات توچال وجود دارد، برای ایسنا میگوید و با اشاره به سکوی بانجی جامپینگ توچال که در حال حاضر پرش بانوان از آن ممنوع است، اظهار میکند: از رییس انجمن ورزشهای هوایی خواستیم درخواستی در اینباره بدهد و شرایط را توجیه کند تا ما بتوانیم از بنیاد مستضعفان نامه بگیریم.
دلیل اعمال ممنوعیت برای پرش بانوان از بانجی جامپینگ توچال تا کنون رسما اعلام نشده، اما برخی دلیلش را رعایت شئونات اسلامی عنوان کردهاند.
با این وجود سکوی پرش گنجنامه همدان که با ارتفاع ۴۵ متر، بلندترین بانجی جامپینگ کشور نیز به شمار میآید و در کنار دکل آن، بانجی بوستان ولایت تهران تا کنون هیچ محدودیتی برای حادثهجویی زنان قائل نشدهاند.
محدودیت برای حادثهجویی زنان در برخی دکلهای بانجی جامپینگ در حالی اعمال شده که بنابر اظهارات مدیران سکوهای پرش که ورود زنان به آنها آزاد است، تعداد زنان متقاضی برای جامپینگ بیشتر از مردان بوده است.
امیررضا بدری، مربی بانجی در بوستان ولایت میگوید: حدود ۸۰ درصد افرادی که از بانجی میپرند، بانوانی هستند که میانگین سنی آنها ۱۴ تا ۶۰ سال است و تاکنون پیش نیامده که خانمی به بالای سکو برود و از پریدن منصرف شود، اما آقایانی بودهاند که از پریدن منصرف شدهاند.
بانجی جامپینگ مختص حادثهجویان است که در دهه ۱۹۵۰ رواج یافت و وقتی نخستین فیلم آن از شبکهی BBC پخش شد، طرفداران بسیاری پیدا کرد. سال ۱۹۷۹ کلوپ ورزشهای خطرناک انگلیس تصمیم گرفت این ورزش را به شکل مدرنتری اجرا کند، اگرچه بانیان آن دستگیر شدند، اما بعدها این ماجراجویی هیجانانگیز را به آمریکا بردند و توجه بسیاری را به آن جلب کردند.
بانجی جامپینگ در حال حاضر نه تنها یک ورزش، بلکه ماجراجویی برای حادثهجویانی است که فقط به پرش از سکوهای ساخته شدهی مرتفع، قانع نیستند و تمام نقاط بلندمرتبه مثل درهها، پلهای تاریخی، کوهها و برجهای مخابراتی را امتحان میکنند.
سکوی بانجی جامپینگ چهار محال و بختیاری با ۵۵ متر ارتفاع در حومه روستای دو پلان بخش ناغان و مشرف به رودخانه کارون از جملهی این مناطق مرتفع طبیعی است که با وجود ناشناخته بودن، بین گردشگران و ورزشکاران خارجی طرفداران زیادی دارد.
برای رسیدن به این سکوی پرش که در نزدیکی مسیر کوچ عشایر، در مناطق حفاظت شده سبزکوه و هلن و اثر ملی لینچ قرار دارد، مسیرهای متنوعی طراحی شده تا گردشگران علاوهبر هوا، روی زمین هم ماجراجویی داشته باشند.
“ساره مابل” زن انگلیسی، به دنبال شدت یافتن مشکل تعرض به زنان در سراسر جهان و مطرح شدن نوع پوشش زنان به عنوان علت در معرض آزار و اذیت قرار گرفتن آنها، پوششی طراحی کرده که اندام زنان را به طور کامل پوشانده و از آنها در مقابل تعرض حمایت می کند.
به گزارش مشرق- سایت خبری انگلیسی “مترو” در گزارشی نوشت: ساره گفته است که پس از مطرح شدن نوع پوشش زنان به عنوان علت در معرض اذیت و آزار قرار گرفتن آنها، این فکر به ذهنش رسیده که با این پوشش واکنش مردم جوامع مختلف را بسنجد.
وی افزود: واکنش مردم در کشورهای مختلف جهان به این پوشش بسیار قابل توجه است، به عنوان مثال مردم در لندن خیلی به شکل غیرعادی این پوشش توجه نمی کنند، اما برای آمریکایی ها بسیار جالب توجه است و با دقت به آن می نگرند.
ساره تاکید می کند که این شیوه تعامل با این موضوع، اشتباه است و نباید به زنان آموزش داده شود که چگونه خود را از تعرض مصون نگه دارند بلکه باید با فرهنگ سازی مناسب زمینه از بین رفتن این پدیده فراهم شود.
ساره مابل در خانواده ای انگلیسی و در کنار مادری مسلمان و پدری غیرمسلمان بزرگ شده است.
فقط یک نکته:
چرا زنان و دخترانی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی زندگی می کنند و مزه بی حجابی را چشیده اند ، به حجاب پناه می برند ولی بعضی از زنان و دختران (مثلا روشنفکر ، با کلاس ، امروزی و هنرمند) دوست دارن بی حجاب شوند.
She’s tired of hearing about yet another woman getting added to the long, long list of rape victims. She’s tired of rape culture in general, really. But most of all, she’s tired of the idea that somehow, getting raped is the victim’s fault.
Because you know, the woman probably dressed too sexy. She was out on her own. She was drunk.
Maybe if she’d just stayed covered-up and sober, it wouldn’t have happened. She’s asking for it, really, by wearing what she does, being a woman, and going outside.
In protest of all the bullsh*t, Sarah’s created a tongue-in-cheek rebellion against the concept of victim blaming, in the form of an anti-rape cloak.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، حکم این سوال را از دفاتر مراجع عظام تقلید جویا شده است:
سوال:
گاهی در کنار دریا، بانوانی با حجاب و پوشش کامل (حتی گاهی با چادر)، حاضر شده و در کنار همسر و خانواده مشغول آب بازی و یا شنا میشوند، طوری که معمولاً احتمال مفسده در آن نمیرود. آیا این کار اشکالی دارد؟
پاسخ:
بر فرض سؤال، اگر این کار نوعاً مفسدهای نداشته باشد، به خودی خود اشکالی ندارد.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[۱]
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
اگر گناه و مفسده ای بر آن مترکب نشود فی نفسه اشکالی ندارد.
حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):
اگر نوعاً محرک نباشد و مفسدهای نداشته باشد، ذاتاً جایز است.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
چنانچه ملازم فسادی نباشد فی نفسه مانعی ندارد.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی):
اگر حجاب کامل باشد و مفسده نداشته باشد، مانعی ندارد.
جذاب ترین و زیباترین زنان و دخترها در این کشورها هستند ، در این رده بندی که توسط سایت بسیار معتبر UCITYGUIDES صورت گرفته ۱۰ تا از کشور هایی که زیبا ترین زنان و دختر ها را دارند رو براتون از ۱۰ به ۱ رده بندی میکنیم.
۱۰ Countries With The Most Beautiful Women
the most beautiful woman in the world
با وجود اینکه امریکا یکی از چاق ترین کشورهای دنیا محسوب میشود ولی نباید از این نکته گذشت که امریکا همراه فرانسه بزرگترین تولید کننده لوازم آرایشی دنیا محسوب میشود و بهترین کشور برای انجام اعمال زیبایی در دنیا است. دختران لس انجلس و میامی در دنیا معروف هستند با وجود اینکه زیبایی بسیاری از امریکایی ها مصنوعی است.
۹-آنگولا
زیباترین دختران افریقا متعلق به انگولا هستند.یکی از برندگان مسابقه میس یونیورس هم از این کشور بود مسابقاتی که هر ساله زیباترین زنان دنیا را انتخاب میکند.شارام دنیز که یکی از زیباترین زنان دنیا است از این کشور است.به همین دلیل است که انگولا را ملکه زیبایی افریقا مینامند.
۸-لبنان
کمتر کسی است که قبول نداشته باشد که لبنانی ها (و البته ایرانی ها) زیباترین دختران خاورمیانه و دنیای عرب هستند.با وجود جنگ های متعدد و نبود خوراک مناسب مانند کشورهای اروپایی در این کشور زنان این کشور زیبایی خود را حفظ کرده اند.یک سفر به لبنان تمام تردید های شمارو درباره ی دختران این کشور برطرف میکنه.
۷-اوکراین
تا حالا فکر کردید چرا مردان از کشورهای مختلف اروپایی برای پیداکردن همسر اینده خود به اوکراین سفر میکنند؟دلیل اصلی ان زنانی است که زیبایی بدنشان مهم ترین چیز در زندگیشان است. زنان اوکراینی از جذاب ترین زنان کل اروپا هستند.قدم زدن چند دقیقه ای در کیف دلیل این جذابیت را به شما نشان خواهد داد.
۶-کلمبیا
شاید همه انها شبیه سوفیا ورگارا نباشندولی دست کمی از او هم ندارند. دختران کلمبیایی به بدنی منحنی و کشیده معروف هستند که هر کسی را جذب خود میکند.هنگام عبور از خیابان های بوگوتا خود را کنترل کنید.
۵-ونزوئلا
دختران ونزوئلا نیازی به تعریف یا توضیح کسی ندارند.بیشترین برنده های هرساله مسابقات میس یونیورس از این کشور هستند.بزرگترین صنعت ونزوئلا بعد از تولید نفت عمل های جراحی زیبایی است.
عبور از خیابان های کاراکاس ان هم در بعد از ظهرهای همیشه گرم این کشور به بیماران قلبی توصیه نمیشود!
۴-سوئد
بعد از اسلوواک ها سوئدی ها زیباترین بلوندهای دنیا محسوب میشوند. زنان سوئدی تمام معیار های یک زن زیبا را دارا هستند ولی بدون هیچ گونه عمل زیبایی و کاملا خدادای! وقتی با یک زن سوئدی هم کلام شوید متوجه خواهید شد علاوه بر زیبایی زنان استکهلم باسوادترین زنان اروپا هستند.
۳-اسلواکی
اکثر مردان فکر میکنند زنان قد بلند چشم ابی بلوند سوئدی هستند در اشتباه هستند. اسلوواک ها در این بحث بی رقیب اند.اکثر زنان این کشور حتی نیاز به لوازم ارایشی هم ندارند.
۲-روسیه
بعد از برزیل روس ها بیشترین تعداد دختران زیبا در متر مربع را دارند.تراکم زیبارویان روس غیرقابل شمارش است. تقریبا تمام دختران این کشور برای خود مدل هستند.ایرینا شایک مدل افسانه ای از این کشور است. مهم ترین منظره پاریس ایفل و بهترین منظره موسکو زیبایی دختران این کشور است.
۱-برزیل
تا حالا با خودتون فکر کردید چرا از هر ۲سوپرمدل دنیا یکی برزیلی است؟ چون زیبایی در ژن دختران برزیلی است.برزیلی ها بهترین میکس ژنتیکی دنیا را دارند که باعث شده نه تنها صورت بلکه زیباترین بدن های دنیا را داشته باشند.به هر فشن شویی که میخوای برو امکان نداره که توی اون شو یه دختر برزیلی پیدا نکنی!
سه دختر کرهای و دانشجوی زبان فارسی تصمیم گرفتند با راهانداختن یک صفحه اینستاگرام به نام «دختران تند» با فارسی زبانان و ایرانیها ارتباط برقرار کنند. با این سه علاقمند به ایران گفتگو کردیم.
از اواسط دهه ۸۰ پای سریالهای کرهای به جدول برنامههای تلویزیونی باز شد و داستانهای «یانگوم» و «جومونگ» و «سوسانو» محبوب مخاطبان ایرانی شد. روزهایی که علاقهمندیها به این کشور آسیایی نیز بالا گرفت؛ حتی آرایش و مدل موهای کرهای نیز بین علاقهمندان رواج پیدا کرد. بعدازآن ایرانیهای زیادی تصمیم گرفتند دیگر سریالهای تولید شده در این کشور را دنبال کنند و حتی بخواهند زبان سخت این کشور آسیایی را یاد بگیرند.
علاقهمندی به سریالهای کرهای پل تازهای برای ارتباط بیشتر میان دو کشور شد بهطوریکه کرهایهای علاقهمند به ایران و زبان فارسی نیز باواسطه کردن این سریالها توانستند دوستان ایرانی زیادی را پیدا کنند.
شمیم (جی اون)، الهه (چوآ) و ندا (هیان جی) سه دانشجوی زبان فارسی هستند که این اسامی فارسی را استادشان برایشان انتخاب کرده است. علاقه آنها به زبان فارسی آنها را بارها به ایران کشانده است و بعدازآن تصمیم گرفتند برای دوستی بیشتر با فارسیزبانان در صفحه اینستاگرام گروهی خود ارتباط بیشتری با ایرانیها بگیرند. برای مصاحبه با این سه دانشجوی خوشاخلاق و خون گرم اهل کره جنوبی یک پرسشنامه کتبی فرستادیم تا درباره سفرهایشان به ایران و خاطراتی که در کشورمان داشتهاند، بیشتر بدانیم. آنها نیز باحوصله به سؤالاتمان جواب دادند. تا حد امکان تلاش کردیم در جواب لحن کلام آنها (مگر بخش هایی که موجب بدخوانی شما میشود) تغییر ندهیم.
خودتان را بهطور کامل معرفی کنید. چه زمانی و در کجا متولد شدید؟
شمیم: نام من «جی اون» است ۱۹۹۴ سال میلادی به دنیا آمده و در بوچون زندگی میکنم.
الهه: من «چون آ» هستم و در سال ۱۹۹۰ در دنیا آمدم. من در سئول زندگی میکنم.
ندا: نام من «هیان جی» است و در سال ۱۹۹۲ به دنیا آمدم. الآن در شهر Hanam (اطراف سئول) زندگی میکنم.
چه زمانی با ایران آشنا شدید؟ پیش از سفر به ایران چه ذهنیت و تصوری نسبت به ایران داشتید؟
شمیم: ۱۹ سالگی برای تحصیل در دانشگاه توی اینترنت چند تا زبان را پیدا کردم؛ چون من به یادگیری زبانها علاقه داشتم و قبل از اینکه زبانها را پیدا کنم، اصلاً راجع به ایران نمیدانستم. هیچ اطلاعاتی در ذهنم نبود. فقط چند بار شنیدم و دیدم که دینش اسلام است و خانمهای ایران چادر میپوشند.
الهه: از ۲۰۱۰ با ایران آشنا شدم و در آن موقع تازه دانشگاه وارد شدم! قبل از وارد شدن به دانشگاه، راجع به ایران اطلاعات اصلاً نداشتم. فکر کردم دشت زیاد داشته باشد و مناظری مثل درخت، رودخانه یا دریا طبیعت کم باشد.
ندا: رشته من هم زبان فارسی است. از ۵ سال پیش زبان فارسی را خواندهام. قبل از این با ایران خیلی آشنایی نداشتم. فقط در مورد چند موضوع آشنایی داشتم؛ مثلاً «کشور اسلامی» و «مسلمان» یا درباره برنامه هستهای و… فکر میکردم همهجای ایران بیابان و دشت باشد چون ایران هم کشوری در خاورمیانه است و به خاطر همین از ایران کمی میترسیدم. فکر میکردم ایران کشور خطرناکی باشد.
اولین بار چه زمانی به ایران سفر کردید؟ ایران چقدر شبیه چیزی بود که فکر میکردید؟
شمیم: سال ۲۰۱۴ برای یادگیری زبان فارسی به ایران رفته بودم. وقتیکه به ایران رسیدم فکر میکردم به ۲۰ سال پیش کره خیلی شبیه است؛ چون میتوانستم پراید که ماشین ۲۰ سال پیش کرهایها بود را ببینم!
الهه: سال ۲۰۱۲ به ایران رفتم تا فارسی یاد بگیرم. ۴ ماه در ایران ماندم و آب و هوای ایران در مقایسه با کره خشک بود. شبیه چیزی که فکر میکردم نبود؛ اما در پارکهای تهران، شمال ایران و شهرهای دیگر از طبیعت لذت بردم!
ندا: ۳ سال پیش بود که برای اولین بار به ایران سفر کردم. خیلی تعجب کردم چونکه ایران اصلاً کشور خطرناکی نبود! امنیتش خیلی خوب و همه مردم ایران مهربان و مهماننواز بودند و همهجا خصوصاً پارکهای ایران بسیار زیبا و قشنگ بود.
چرا به یادگرفتن زبان فارسی علاقه پیدا کردید؟
شمیم: در پاسخ به سؤال دوم هم گفتم که به زبانهای دیگر علاقه زیادی داشتم. وقتیکه اولین بار زبان فارسی را شنیدم، خیلی شیرین و زیبا بود. احساس کردم که فارسی مثل آهنگ است و به خاطر همین تصمیم گرفتم که آن را یاد بگیرم.
الهه: برای اینکه میخواستم بهراحتی با ایرانیها صمیمی بشوم! اگر فارسی صحبت کنم، ایرانیها بهراحتی نزدیک میشوند و از طریق آنها میتوانم بیشتر راجع به ایران یاد بگیرم.
ندا: چون در کره زبان فارسی خیلی زبان خصوصی و نادری است؛ یعنی خیلی کم آن را میخواندند. ولی فکر کردم اگر کسی زبان فارسی را بلد باشد، میتواند درزمینهٔ تجارت کار خوبی انجام دهد.
به نظر شما یادگیری کدام زبان سادهتر است؟
شمیم: زبان فارسی از زبان کرهای و انگلیسی سادهتر است. به نظرم زبان کرهای دستورش خیلی برای خارجیها سخت است. خارجیها گاهی اوقات از من میپرسند که با خط چینی و ژاپنی یکی نیست؟ ولی واقعاً هر سه تا باهم فرق میکنند.
الهه: زبان انگلیسی سادهترین زبان بعد فارسی است. به نظرم کرهای سختترین زبان باشد و به ایرانیهایی که کرهای میخوانند افتخار میکنم.
ندا: زبان فارسی خیلی ساده و آسان است. به نظرم از زبان کرهای سادهتر است.
چه بخش هایی از ایران برای شما بسیار جذاب بود؟ چه چیزهایی را بسیار دوست داشتید؟ و از دیدن چه چیزهایی تعجب کردید؟
شمیم: همهجا را دوست داشتم. نمیتوانم انتخاب کنم. تهران، اصفهان، یزد، مشهد، همدان، شیراز، تبریز، شمال ایران (دریا و ماسوله…) رفتم. من فرهنگ ایران را دوست دارم. ایرانیها خیلی مهماننواز هستند. همه چی خوب بود ولی فقط از قیمت ورودی برخی مراکز تعجب کردم.
الهه: اصفهان برایم جذاب بود. مردم ایرانی را دوست دارم. اتوبوس! جایی که برای پسر و دختر جدا میشود، من را متعجب کرد!
ندا: فرشهای ایران برای من بسیار جذاب بود. خیلی دقیق و زیبا است و کاخها و پارکهای ایران هم بسیار دوست داشتم. هوای ایران خیلی گرم و خشک است ولی همه کاخها و پارکهای ایران خوب نگهداری شده است.
چه خاطراتی از ایران برای شما ثبتشده است که آنها را دوست دارید؟
شمیم: خیلیها من و دوستانم را به خانه خودشان دعوت کردند. با غذاها خوشمزه و چایی خوشمزه به ما پذیرایی کردند. واقعاً خاطرات قشنگی بود.
الهه: در اصفهان ساختمانها رنگارنگ و قشنگ بود. مخصوصاً میدان امام، فضایش خاص بود چون قبلاً آنقدر میدان پهنی ندیده بودم. اگر فرصت داشته باشم حتماً بازهم به اصفهان سر میزنم.
مردم ایران مهربان و خون گرمی هستند. هر وقت مشکل داشتم، ایرانیها آمدند و تلاش کردند که به من کمک کنند.
ندا: این دفعه وقتیکه ایران بودم، در خانه دوستم ماندم. خانوادهدوستم واقعاً مهربان بود و هر شب با آنها چای خوردیم و در مورد ایران و کره صحبت کردیم. خیلی خوش گذشت به طوری که نمیخواستم به کره برگردم.
خندهدارترین خاطره شما در ایران چه بوده است؟
شمیم: من و دوستم به برنامه خندوانه رفتیم. آن موقع باید مقنعه میپوشیدم. خودم را در آینه دیدم و خیلی میخندیدم چون خیلی به من نمیآمد!
الهه: (به انگلیسی پاسخ میدهد) وقتی برای اولین بار به خانه دوستم در ایران رفتم. مادرش از من پرسید که چای میخوری؟ من جواب دادم بله یک فنجان؛ اما مادر دوستم بعد از نوشیدن هر فنجان چای دوباره این سؤال را از من میکرد. من هم فکر میکردم اگر بگویم نه؛ پررویی کردم. برای همین هر بار میگفتم بله؛ تا اینکه ۵ فنجان چای خوردم. دوست ایرانی من از من پرسید که آیا خیلی چای دوست داری؟ گفتم چای دوست دارم ولی همان فنجان اول برایم کافی بود؛ اما فکر کردم اگر بگویم نه پررویی کردم. دوست ایرانی من خندید و گفت که این سؤال جزئی از فرهنگ ایرانیهاست.
ندا: «قابلی ندارد». برای خارجی ها فرهنگ تعارف هم سخت و هم جالب است.
اگر بخواهید برای یک کرهای از ایران بگویید. ایران را چطور تعریف میکنید؟
شمیم: من همیشه ایران را به کسانی که ایران را نمیشناسند اینطور تعریف میکنم: غذاهای ایران خیلی خوشمزه است و جاهای دیدنی ایران خیلی قشنگ است، حتماً ببینید.
الهه: خیلی از مردم دنیا تصور میکنند که ایران خطرناک و ناامن هست؛ اما درواقع ایران و کره ازنظر امنیت تفاوت زیادی باهم ندارند.
ندا: 흥 . میخواهم با همین کلمه کرهای از ایران تعریف میکنم. همین کلمه معنی «شادی» و «لذت» دارد. به نظرم ایرانیها همیشه با شادی و نشاط زندگی میکنند. همیشه میخندند آواز میخوانند و بالا و پایین میپرند.
کدام خصوصیات ایرانیها شمارا بسیار متعجب کرده است؟
شمیم: مهربانشان!
الهه: خوردن چای! فکر میکنم ایرانیها بهجای قهوه چای میخورند. قبل از اینکه بیایم ایران، در کره اصلاً چای نخورده بودم. پس اولین باری که در ایران چای امتحان کردم، مزهاش یکم عجیب و تلخ بود؛ اما کمکم عادت کردم و مثل ایرانیها با نبات چای خوردم. مزهاش بهتر بود؛ برای همین هر وقت در کره چای میخورم، یاد ایران برایم زنده می شد.
ندا: ایرانیها خیلی دوست دارند آواز بخوانند و بالا و پایین بپرند! بسیار تعجب کردم که ایرانیها توی خانه خودشان مهمانی میدهند. ایرانیها واقعاً energetic هستند و حسابی میخورند و البته خیلی دیر شام میخورند. قبلاً یک مهمانی رفتم. غذاها زیاد آمادهشده بود و وقتیکه آن غذا را تمام کردم خیلی سیر شدم. دیگر جا نداشتم ولی آن فقط پیشغذا بود! کرهایها معمولاً ساعت ۶-۷ غروب شام میخورند. ولی همان روز من تا ساعت ۱۰ شب غذا خوردم.
بزرگترین تفاوت و بزرگترین شباهتهای فرهنگی بین ایرانیها و کرهایها چیست؟
شمیم: تفاوت: فرهنگ کره (سریع و تند و عجله) فرهنگ ایران (آهسته، لذت بردن)، شباهت: خانواده را دوست داریم،
الهه: تفاوت زیاد نداشتند. شباهت: ارتباطهای خانوادگی. ایرانیها و کرهایها هر دو به خانواده اهمیت میدهند. همچنین پدر و مادرهای کرهای هم مثل پدر و مادرهای ایرانی به تحصیل و درس بچهها خیلی اهمیت میدهند.
ندا: شباهت این است که کرهایها هم به دیگران علاقه دارند. کرهایها هم خیلی مهربان هستند و دوست دارند با خانواده خودشان یا با دوستانشان وقتگذرانی کنند. ولی تفاوت این است که کرهایها دیگر مهماننواز نیستند. زندگی در کره خیلی سخت شده که مردم دیگر نتوانستند مهمانداری کنند. چونکه همیشه کار میکنند وقت برای تفریح هم ندارند.
از چهرههای مشهور ایرانی کدامیک را بیشتر دوست داشتید؟
شمیم: لیلا حاتمی و شهاب حسینی
الهه: ترانه علیدوستی خیلی زیباست!
ندا: عباس کیارستمی. فیلمهایش خیلی آرام و قشنگ است.
سریالهای کرهای مانند «یانگوم» و «جومونگ» در سالهای گذشته بهشدت مورد استقبال ایرانیها قرارگرفته است. آیا شما کرهای هم این سریالها را دوست دارید؟ درباره آنچه نظری دارید؟
شمیم: ما هم این سریالها را خیلی دوست داشتیم! البته این سریالها فکر کنم که بافرهنگ ایران هم شبیه است. مثلاً زمان قدیمی مثل خانمهای ایرانی لباسهای بلند میپوشیدیم و خیلی خوشحال شدیم که ایرانیها سریالهای کرهای را دوست دارند.
الهه: یانگوم را دوست دارم که چند بار دیدمش. پس با ایرانیها بهراحتی صمیمی شدم چونکه اگر حرفی برای گفتن نداشته باشم، میتوانم بگویم درباره یانگوم حرف بزنیم و تازه شروع به گفتگو کنم! درواقع سریال کرهای کمک میکند که با ایرانیها ارتباط خوبی برقرار کنم
ندا: البته ما کرهایها هم این سریالها را دوست داریم! ولی هر دو سریال خیلی قدیمی است. قبلاً زمانی که همان سریالها پخششده بود؛ در کره هم خیلی معروف بود و طرفدار هم زیاد داشت.
یکی از نکات جالبی که وجود دارد این است که ما ایرانیها تقریباً نمیتوانیم از روی چهره افراد کرهای، ژاپنی و یا چینی را تشخیص دهیم. اگر بخواهید به یک ایرانی یاد بدهید که چطور متوجه این تفاوتها شود چه میگویید؟
شمیم: متأسفانه کرهایها هم نمیتوانند چینیها و ژاپنیها را تشخیص بدهند. واقعاً باهم شبیه شدیم چون این روزها چینیها و ژاپنیها سریال کرهای را دوست دارند، آنها آرایش کره یعنی مدهای کره را تقلید میکنند. به خاطر همین ظاهرمان شبیه شده است. فقط لطفاً اول از ما بپرسید «کجایی هستید» نباید «چینچینی؟ چین چن چون» بگویید.
الهه: (انگلیسی مینویسد) میتوانم بگویم خانمهای کرهای خیلی آرایش نمیکنند. اگر هم آرایش داشته باشند، آرایشهایشان کاملاً طبیعی است؛ اما خانمهای ژاپنی آرایشهای سنگین را دوست دارند.
ندا: قیافه کرهای، ژاپنی و چینی خیلی شبیه است ولی به نظرم سبکش فرقی دارد. ولی نمیتوانم فقط با نوشتن توضیح بدهم. سخت است.
در مدتزمانی که در ایران بودید مردم ایران چه برخوردی با شما داشتند و از شما درباره چه چیزهایی سؤال میپرسیدند؟
شمیم: بعضی از آقایان دنبال من میآمدند. این واقعاً ترسناک بود و میپرسیدند «مجرد هستید؟ یا متأهل؟» یا «برای چی فارسی یاد میگیرید؟»، «ایران خوبه یا کره» یا مثلاً «در مورد دین ایران چه جوری فکر میکنند؟»
الهه: استاد ایرانی به من گفت که باید مانتو بپوشید. خیلیها از من پرسیدن که چرا ادبیات فارسی را برای رشته انتخاب کردی؟
ندا: توی خیابان مردم ایران خیلی میپرسیدند «کجایی هستید؟» «چه جوری فارسی بلدین؟» «در ایران کدام شهر را از همهجا بیشتر دوست داشتید؟» و بعضی از ایرانیها، خصوصاً جوانان، ما را مسخره میکردند. میگویند «چینگ چنگ چونگ» و برخی هم کارهایی میکنند که اصلاً جالب نبود و به خاطر همین هر موقع ای که دانشجویان کرهای به ایران میروند، با بعضی ایرانیها چند بار دعوا میکنند.
در زبان فارسی اصطلاحات و ضربالمثلهای زیاد و بامزهای وجود دارد. کدامیک برای شما جذاب بوده است؟
شمیم: «دیوار موش دارد، موش هم گوش دارد.» این ضربالمثل در کره هم هست. خیلی جالب بود. در کلاس زبان فارسی اول این ضربالمثل را یاد گرفتم. به خاطر همین هنوز یادم است.
الهه: کلاه سرم رفت! بامزه است.
ندا: «دستتون درد نکند» این اصطلاحات جذاب بوده است چون در کره هم اینطوری میگوییم .
ایرانیها غذاهای متنوعی دارند که فکر میکنم با غذاهای کرهای بسیار متفاوت باشد. کدامیک از غذاهای ایرانی را بیشتر دوست داشتید؟ عجیبترین غذای ایرانیها ازنظر شما چیست؟ آیا بلدید غذای ایرانی درست کنید؟
شمیم: همه غذاهای ایرانی را دوست دارم. خصوصاً کباب، قیمه، سالاد شیرازی، میرزاقاسمی، شیرینی! هنوز امتحان نکردم ولی دیدم که چطور کوکو سیبزمینی درست کند. شاید میتوانم درست کنم!
الهه: قورمهسبزی و دوغ عجیب بودند. زرشکپلو را بیشتر دوست داشتم. متأسفانه پختن غذای ایرانی را بلد نیستم.
ندا: شیشلیک را از همه بیشتر دوست دارم! دیگه… زرشکپلو و تهدیگ هم دوست داشتم و فسنجان هم خوشمزه بود. به نظرم عجیبترین غذای ایرانیها قورمهسبزی بود. متأسفانه اصلاً بلد نیستم غذای ایرانی درست کنم.
ایران و کره جنوبی در مسابقات مقدماتی جام جهانی مانند دوره قبل همگروه هستند. ایرانیها خیلی فوتبال دوست هستند. درباره این موضوع نظر خاصی دارید؟
شمیم: نه وقتیکه ایران بودم مسابقه دوستانه بین ایران و کره داشت؛ آن موقع از طرف سفارت کره جنوبی به استادیوم آزادی رفتم و هر دو کشور را تشویق میکردم. چون هردو کشور را دوست دارم. الآن هم برای من زیاد مهم نیست که کدام کشور برنده میشوند؛ چون هر دو کشور را دوست دارم. راستش این است که فوتبال بازی موردعلاقه من نیست.
الهه: نه
ندا: پسرهای کرهای هم خیلی فوتبال دوست دارند ولی من به فوتبال خیلی علاقه ندارم.
منبع : مجله مهر